Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
27 سپتامبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 27 سپتامبر
ايران
درد سرسازي يک شاهزاده ساساني براي ميهن!
دولت ساسانيان ايران در اواخر دهه قرن سوم ميلادي دچار درد سرسازي يك شاهزاده جاه طلب به نام تيرداد پسر خسرو شده بود كه تاييد امپراتور وقت روم را براي پادشاهي خود بر ارمنستان به دست آورده بود. نرسي ساساني شاه وقت ايران براي دستگيري و محاكمه تيرداد به جرم خيانت به وطن، به ارمنستان نيرو فرستاد و تيرداد به رم فرار كرد و دولت روم را بر ضد وطن خود برانگيخت. دولت ايران که چنين ديد به دولت روم اعلان جنگ داد. سناي روم هم به نوبه خود در جلسه 27 سپتامبر سال 295 پيشنهاد جنگ با ايران را تصويب كرد. متعاقب ابلاغ اين مصوبه به دولت، ديوکلتيانوس (ديوکلتيان) امپراتور وقت روم سپاهي به فرماندهي «گالريوس» داماد خود به جنگ ايران فرستاد. اين سپاه 26 جولاي 297 ميلادي در نزديكي فرات (محلي ميان جنوب ترکيه و شمال سوريه امروز) از ايران شكست خورد و گالريوس به آنتيوک فرار كرد و از سوي امپراتور روم توبيخ شد و قول جبران داد. اين سومين نبرد ايران و روم در زمان سلطنت نرسي بود.
    گالريوس بعدا با طرح نقشه و با يک نيروي زبده و ويژه و پس از عبور از کوهها (کوههاي جنوب ترکيه و شمال عراق امروز) خود را به اردوگاه نرسي رسانيد و در يک شبيخون همسر و فرزندان کوچک او ازجمله دخترانش را اسير کرد که نرسي براي پس گرفتنشان مجبور به دادن امتياز و امضاي قرارداد صلح شد. نرسي پس از دادن اين امتياز از عمل خود احساس پشيماني کرد، بيمار شد و به نفع پسرش هرمز ار سلطنت کناره گيري کرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سالروز فوت «وحشي بافقي» شاعر معروف
دائرةالمعارف شعر و شاعران (به زبان انگليسي)، سالروز درگذشت «وحشي بافقي» شاعر ايراني را در چنين روزي در سپتامبر 1583 ميلادي ذكر كرده است. اين بيت پرمعنا ازوست:
    
دل نيست كبوتر كه چو برخاست، نشيند ـ ازگوشه بامي كه پريديم، پريديم
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سالروز سيگارساز شدن دولت ايران
مجموعه كارخانه هاي دولتي سيگار سازي، توتونِ چپق و تنباكو (دخانيات) پنجم مهرماه سال 1316 (1937) در محل فعلي كه در آن زمان خارج از تهران و آن سوي دروازه قزوين بود گشايش يافت. امور دخانيات در ايران، همچنان در انحصار دولت است.
    شصت و هشتمين سالگرد تاسيس كارخانه هاي دخانيات ايران (سپتامبر 2004) همزمان بود با رسيدگي يك دادگاه آمريكا به اتهام سيگارسازهاي اين كشور كه 50 سال، (از روزي كه رئيس نظام پزشكي وقت آمريكا دود سيگار را عامل بسياري از امراض خطرناك از سرطان تا بيماري هاي قلبي اعلام داشت) به مردم دروغ گفته و آنان را تشويق به دود كردن اين عاملِ مرگ كرده بودند.
     شاكي اين پرونده دادستان كل آمريكا بودكه از جانب مردم اين كشور از سيگارسازها خواستار پرداخت 280 ميليارد دلار غرامت شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي كه رضاشاه دوران تبعيد خود را آغاز كرد
رضاشاه در1938
27 سپتامبر سال 1941، رضاشاه يك ماه و دو روز پس از تجاوز نيروهاي انگلستان و شوروي به ايران، به همراه خانواده اش در بندر عباس بركشتي انگليسي «بَندرا» نشست و دوران تبعيد خود را آغاز كرد. اين كشتي 23 روز بعد در جزيره موريس (موريشس) از متعلقات انگلستان در اقيانوس هند پهلو گرفت و به رضاشاه گفته شد كه تبعيدگاه او همين جزيره است و زنداني دولت انگلستان است. به اين ترتيب، وي به همان گونه كه با كمك انگليسي ها به قدرت رسيده بود به تصميم آنان قدرت را از دست داد.
     رضاشاه در زماني كه يك سرتيپ قزاق بود با كودتاي 21 فوريه 1921 سردار سپه و بعدا وزير جنگ و نخست وزير شده بود و در 15 دسامبر 1925 با اصلاح قانون اساسي و به موجب متمم آن به شاهي رسيده بود و دودمان پهلوي را تاسيس كرده بود كه 55 سال سلطنت كردند و در سال 1979، ايران جمهوري شد. سلطنت رضاشاه تا 16 سپتامبر 1941 (25 شهريور 1320) طول كشيده بود كه در اين روز به اصرار متفقين كه ايران را اشغال نظامي كرده بودند كناره گيري كرده بود.
    تبعيدگاه رضاشاه، در سال 1943 به خواهش پسرش از سران متفقين كه در تهران گرد آمده بودند، از جزيره موريشس به يوهانسبورك در آفريقاي جنوبي تغيير يافت كه 26 جولاي سال 1944 در همين شهر در 66 سالگي درگذشت و جسد او به قاهره انتقال يافت تا بعدا به ايران آورده و دفن شود و ....
    رضاشاه در 16 مارس 1878 در آلاشت سواد كوه واقع در استان مازندران به دنيا آمده بود و از جواني، سپاهيگري را پيشه خود قرار داده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
رويداد تلخِ کتک زدن و کور کردن وزير دادگستري دکتر مصدق
لطفي
پنجم مهرماه 1333 روزنامه هاي تهران نوشتند كه يكي از چشمهاي عبدالعلي لطفي وزير دادگستري كابينه دكتر مصدق كه روز اول مهرماه توسط گروهي ناشناس در خانه اش كتك زده شده بود نابينا شده است.
     مهاجمان در حمله به خانه لطفيِ 70ساله واقع در شميران كه شهرت به درستي و ميهندوستي داشت همسر و فرزندان او را هم كتك زده بودند!.
    پس از انتقال لطفي به بيمارستان، پزشكان آثار ضربات متعدد چاقو و چماق و پنجه بوكس را در نقاط مختلف بدن و صورت او مشاهده كرده بودند. درباره مسببين و عاملان اين عمل، در آن زمان گزارش ديگري انتشار نيافت!.
    پس از انقلاب 1979، روزنامه هاي تهران در زمينه كتك خوردن لطفي گزارش هايي منتشر ساختند و نوشتند كه مضروب و كور كردن او كار همان دسته هاي داخلي بود كه در براندازي 28 اَمُرداد دست داشته بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کشف چاپخانه مخفي حزب توده در شمال تهران در مهرماه 1333
پنجم مهرماه 1333 فرمانداري نظامي تهران خبرنگاران روزنامه ها را براي بازديد از چاپخانه مخفي حزب توده كه چهارم مهرماه آن سال در شميران كشف شده بود دعوت كرده بود. در كشف اين چاپخانه، سروان مهدي رحيمي (سپهبد در سال 1357 و آخرين فرماندار نظامي تهران و رئيس شهرباني ايران) كمك كرده بود و از همان زمان مورد توجه قرار گرفته بود كه در دهه بعد نخست، رئيس راهنمائي و رانندگي و سپس پليس تهران شده بود. رحيمي پس از انقلاب اعدام شد.
    اين چاپخانه و ماشين آلات آن که نشريات زيرزميني حزب کمونيستي توده را به چا پ مي رساند بعدا به وزارت فرهنگ داده شد و به چاپخانه فرهنگ معروف گرديد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تلاش های متعدد و ماجراي از سر گرفته شدن انتشار روزنامه ايران
سومين تلاش نظام سابق در طول سه دهه، براي راه اندازي مجدد روزنامه ايران ـ روزنامه دولت ـ نیز به نتیجه نرسید و ادامه کار، پنجم مهرماه سال 1342 به حالت تعليق در آمد.
    نخستين تلاش در سال 1321 صورت گرفته بود؛ زيرا كه روزنامه هاي وقت زير بار انتشار بيشترِ گزارشهايي را كه سازمانهاي دولتي به آنها مي دادند به دليل اين كه ارزش خبري نداشتند و تبليغ بودند نمي رفتند و دولت تصمیم به احیاءِ روزنامه خود ـ روزنامه ایران گرفته بود. در آن زمان، اين تلاش با مداخلهِ مستشارِ آمريكاييِ وقتِ ماليه ايران پايان يافته بود كه گفته بود به جاي تحمّل هزينه انتشار روزنامه دولت، خبرهاي دولتي را با پرداخت مَبلَغ معيني پول، در روزنامه هاي موجود منتشر كنيد (خبر پولي = نوعي آگهي). تلاش دوم كه در سال 1327 به عمل آمده بود با اعتراض و اخطار ناشران روزنامه ها كه اگر دولت وارد كسب و کار (حرفه) روزنامه داری شود اعتصاب خواهند كرد مسكوت مانده بود. تلاش سوم (سه ماه و 3 هفته پس از سرکوب خونین معترضین در تظاهرات 15 خرداد 1342) به دو دليل متوقف شد يكي بيم از آن بود كه مردم كه در حال روشن شدن و اطلاع از حقوق مدني خود بودند لَج كنند و روزنامه دولتي را نخرند و ديگري مخالفت ضمنی دادستان وقت تهران بود كه از سوي وزارت دادگستري (قوه قضايي) در جلسات مربوط شركت مي كرد.
     دادستان تهران گفته بود كه اگر انگيزه، تاريخي باشد و مي خواهيد روزنامه «وقايع اتفاقيه» را زنده كنيد كه زمان انتشار آن مربوط به دوران استبداد بود و كشور داراي سه قوه حكومتي نبود و تفكيك قوا هم نشده بود. به علاوه، روزنامه رسمي موجود (كه هنوز هم در چارچوب قوه قضايي منتشر مي شود) ادامه همان «وقايع اتفاقيه» است. اگر هدف چيزي ديگر است، در صورت تخلّفِ اين روزنامه، چگونه دادستان عمومي تهران مي تواند يك موسسه دولتي را به صِرف تقصير يك «فرد» ببندد و سردبير و يا نويسنده را كه كارمند دولت است، طبق چه قانوني تعقيب كند؟. توقيف روزنامه از وظايف من (دادستان عمومي) و تعقيب حقوق بگيران دولت (سردبير و نويسنده روزنامه دولتي) از وظايف ديوان كيفر است كه در اين مورد تداخل وظايف مي شود و مسئله ساز خواهد بود، لذا راه اندازي چنين روزنامه اي (روزنامه دولت ـ روزنامه ايران) نياز به قانون عليحده دارد و انتصاب مدير و سردبير آن و هر روزنامه وابسته به يك سازمان عمومي (جز نشريات تخصّصي) بايد به تصويب مجلس برسد.
    [با توقيف شدن روزنامه ايران متعلق به دولت از اوايل خرداد ماه 1385 ـ 2006 میلادی ـ به مدت چهار ماه و برخی اظهارنظرهای حقوقی، ثابت شد که در سال 1342 ـ 43سال پيش از آن ـ دادستان وقت تهران حرف درستي زده بود.].
     به علاوه، در مذاكرات سال 1342 قرار بود كه روزنامه دولتي مورد نظر، «صبح» منتشر شود كه تيراژ روزنامه هاي صبح در ايران تا زمان راه اندازي روزنامه آيندگان، با اين كه مطالب خوب و خواندني هم داشتند، به سبب برچسب دريافت كمك مالي غير مستقيم از دولت هيچكدام از چند هزار نسخه تجاوز نمي كرد، و اين موضوع نيز يك عامل ديگر نگراني هيات راه اندازي روزنامه ايران (روزنامه دولت ـ قوای سه گانه) در آن زمان شده بود.
     با وجود اين، سه دهه بعد و در دهه 1370، در پي انتشار روزنامه غير سياسي و محلی ـ محلّی وقت، همشهري از سوي شهرداري تهران به مديريت غلامحسين کرباسچي در آذر ماه 1371، روزنامه ايران هم در سال 1373 به ابتکار و تلاش شبانه روزي دکتر فريدون وردي نژاد (که کوششي فوق العاده توصيف شده است) انتشار يافت که هر دو در آن زمان، صرفا به دليل داشتن هيات سردبيري و تحريريه حرفه اي مركب از روزنامه نگاران قديمي و مجرّب (برکنار شده از کار در دو سه سال اول پس از انقلاب) در اندک مدتي از لحاظ تيراژ به مقام اول و دوم رسيدند و همين وضعيت سبب شد كه سازمان راديوتلويزيون دولتي هم يك روزنامه راه اندازي كند ـ روزنامه جام جم و ....
    به نظر کارشناسان رسانه ها (مَس ميديا)، در جمهوری اسلامی ایران روزنامه هاي منتشره از سوی مؤسسات عمومی که در تعریف؛ روزنامه اختصاصی هستند خود را روزنامه حرفه اي (دارای پیشه روزنامه نگاری) بشمار مي آورند، يعني که اعلان تجاري مي گيرند و تكفروشي دارند و با اين عمل، خود را از صورت اختصاصی خارج ساخته اند (كه طبق اصول ژورناليسم حرفه اي، نشريه دولتي و یا وابسته به یک سازمان عمومی در هر شکل آن ـ اختصاصي بشمار مي آيد و نمي تواند عمومي ـ حرفه ای خوانده شود) زيرا كه ژورنالیسم به عنوان قوه چهارم دمكراسي شناخته شده است و با توجه به تفكيك قوا، سه قوه ديگر نمي توانند روزنامه عمومي (روزنامه اي كه داراي اعلان تجاري و تكفروشي باشد) منتشر سازند. این آگاهانِ از اصول حرفهِ روزنامه نگاری مخالف انتشار روزنامه از سوی سازمانهای عمومی نیستند، ولی روزنامه اختصاصی ـ روزنامهِ با هدف خاص، نه با هدف انتشار آگهی تجاری (نه آگهی دولتی، قضایی و عام المنفعه) و کسب سود.
    براي اين سئوال که چرا در ايران؛ «شهرداري تهران» و برخی مؤسسات عمومی روزنامه دار شده اند بايد پاسخ يافت و اين در حالي است که بسياري از روزنامه نگاران ايراني ـ روزنامه نگاران حرفه ای و با تجربه ـ سالها در صف نوبت دريافت پروانه انتشار نشريه قرار داشتند و يا درخواست آنان ـ در بعضي موارد بدون ذکر دليل و حتي ارسال پاسخ کتبي ردّ شده بود.
    در این مورد که دولت ها می توانند روزنامه اختصاصی منتشر کنند، نظرات استادان روزنامه نگاری مثبت است به این شرط که این روزنامه، هر سه قوه حکومتی را به یک چشم بنگرد، اخبار آن کامل و مطالب آن در راستای آموزش عمومی و ارتقاء معلومات اتباع باشد و از منافع ملّت، تمامیّت و حاکمیّت کشور دفاع کند.
     انتشار روزنامه در بسياري از کشورهاي جهان از جمله آمريکا نياز به دریافت پروانه از دولت ندارد زيرا که آزادي مطبوعات (پرِس ـ رسانه های چاپی) در قوانين اساسي تضمين شده است که جزيي از آزادي بيان و انتقال نظر است. اما نشریاتِ افرادی که برای ابراز نظرات خود و یا دفاع از یک گروه و حزب منتشر می شوند باید با درج در شناسه و یا لگو مشخص شوند که حرفه ای و عمومی نیستند؛ حزبی (جناحی) و اختصاصی هستند تا مردم بدانند که حرفه ای نیستند و روزنامه مورد نظر خودرا با دقّت انتخاب کنند. در قرن 21 و به قولی، پس از فروپاشی بلوک شرق و تقریبا یک طرفه شدن جهان، مسئله تازه ای وارد دنیای ژورنالیسم شده است و آن؛ ورود اصحاب منافع به آن است ـ از طریق خرید رسانه های موجود و یا تأسیس رسانه تازه توسط عوامل خود. در این شرایط لازم است که یک نشریهِ ویژهِ بررسی و نقد رسانه ها وجود داشته باشد تا مخاطبان (اصطلاحا مصرف کنندگان ـ اتباع کشور که دولت ها مکلّف به محافظت از جان و مال آنان هستند) روشن باشند که چه می خوانند و چه می شنوند و می بینند. اصحاب منافع قبلا وارد کار انتخابات (بردن و آوردن دولت ها) شده بودند و در دو دهه گذشته در این راه از رسانه ها نیز استفاده ابزاری می کنند که در جامعه آمریکا، نوعی جنگ سرد داخلی خوانده شده است.
    مي دانيم که بسياري از روزنامه نگاران ايران در سال 1357 به صف انقلاب پيوستند، زيرا که يکي از شعارهاي انقلاب حذف تشريفات غير لازم براي دريافت پروانه انتشار روزنامه و خارج ساخته شدن ژورناليسم ايران از انحصار چند نفر (چند خانواده) بود.
    
روزنامه ایران در دوران دولت سابق ـ آن طور که از مطالب و تیترهای صفحات اول آن استنباط می شد شکل روزنامه قوه مجریه به خود گرفته بود و از هدف های تعیین شده که چون خورشید بر همه ایران و ایرانیان بتابد خارج شده بود. به همین سبب مورد برخی انتقادها قرارگرفته بود که این انتقادها در یک مورد به یک اعتراض خیابانیِ محدود در اوايل خردادماه1385 انجامیده بود (عکس بالا)

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کنفرانس بين المجالسِ مهرماه 1345 و آريامهر شدن شاه ـ آريامهري که در لحظه حسّاس فرار کرد!
شاه در زمان آريامهر شدن
پنجم مهرماه 1345 (27 سپتامبر 1966) كنفرانس بين المجالس پنجاه و پنجم در تهران دركاخ سنا آغاز بکار کرد. اين نشست، در دومين روز برگزاري، اِعمال زور در روابط ميان كشورها را مردود اعلام و زورگويي هاي سابق را محكوم كرد.
     به موازات همين اجلاس كه در آن نمايندگان پارلمانهاي 63 كشور شركت كرده بودند، شاه ملقّب به «آريا مهر» شد.
     با اين لقب پُر طمطراق که 12 سال بكار برده شده و تيتر روزنامه ها قرار گرفته بود، گمان نمي رفت که يک «آريامهر!»، پس از احساس خطر، جانش را بردارد و در جستجوي جاي اَمن، وطن را ترک کند و به خارج برود ـ کاري که صدام حسين در سال 2003 و قذافي در سال 2011 نکردند.
    و امّا مردم، ششم بهمن ماه 1355 (ژانویه 1977) بیش از یک میلیون تهرانی در خیابان آیزنهاور و میدان شهیاد (اینک خیابان و میدان آزادی) اجتماع کرده و فریاد زنده باد آریامهر سر داده بودند. همین تهرانی ها در بهمن ماه دو سال بعد در همین خیابان و میدان شعار مرگ بر شاه می دادند که از نوامبر 1979 شعار مرگ بر آمریکا هم بر آن اضافه شد و بعدا با افزوده شدن مرگ بر اسرائیل و اخیرا؛ مرگ بر سعودی. به گفته شهود عینی، همین مردم تا ظهر 28 امُرداد 1332 در خیابانهای تهران شعار زنده باد مصدق می دادند که بعد از ظهر این روز با شنیدن صدای انفجار و مشاهده بلندشدن دود از خانه مصدق، شعار خودرا تبدیل به مرگ بر مصدق کرده بودند!.
     به شاه پیش از شهريور 1357 (سال انقلاب) بارها و بارها گفته بودند که راه حل مسئله برگزاري انتخابات آزاد و آزادي تاسيس حزب و انتشار روزنامه است که گوش نکرده بود. به او گفته بودند که اگر انتخابات آزاد و با مشارکت همه احزاب برگزار شود، مردم به جاي راهپيمايي و تظاهرات، نمايندگان خودرا انتخاب و اصلاح امور و اجرای خواست خود را به آنان واگذار مي کنند و آرام مي گيرند و اين نمايندگان نظام سلطنتي را به این شرط که حکومت در دست نمایندگان مردم باشد تغيير نخواهند داد ولي او باز هم گوش نکرده بود که نتيجه اش را هم ديد. چند سردبير معروف که به کاخ نياوران دعوت شده بودند همين توصيه را به شاه کرده بودند و پاسخ او اين بود: ... که خارجي ها دست بر نمي دارند و آنها هستند که با رسانه هايشان به تحريک و فشار ادامه مي دهند و حتي به خود من و مقامات!.
     قبلا نیز چند صاحب تجربه و اندیشه برای رفع ناآرامی به محمدرضاشاه سه پیشنهاد داده بودند:
    1 ـ برگزاري انتخابات آزاد و آزادساختن تاسيس حزب و انتشار روزنامه.
     2 ـ اعلام [افشاء] بیماری خود (سرطان) و دادن قول افزودن برخی از اصول دهگانه «بیل آو رایتز» آمریکا به قانون اساسی ایران و تشکیل یک شورای واقعی (نه، اسمی) سلطنت تا زمانی که پسر او تجربه کافی به دست آورد.
     3 ـ اعلام حالت فوق العاده در سراسر کشور (مشابه وضعیت دوران جنگ) و سپردن اختیارات و امور به «شورای حَرب» مرکب از چند ژنرال میهندوست و سپردن تعهد به ملت که پس از برقراری آرامش قانون اساسی اصلاح خواهد شد و نمایندگان ملت رئیس دولت (نخست وزیر) را تعیین خواهند کرد، نَه او و سپس دورشدن از پایتخت و قطع موقت تماس شخصی با دولت های دیگر.
    پهلوی دوم هیچیک از این پیشنهادها را هم نپذیرفته بود. وی سرانجام تسلیم تلقین دولت لندن شد، چهارم شهریور به جمشید آموزگار نخست وزیر وقت اشاره کرد که کناره گیری کند و جعفر شریف امامی را که شهرت داشت فراماسونر است برجای او نشاند، و در پی رویداد 17 شهریور ژنرال اویسی فرماندار نظامی تهران را که تازه منصوب شده بود (طبق شنیده ها؛ به اشاره خارجی) از سختگیری منع کرد و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گزارش CBS آمریکا و خبرگزاری فارس از تماس تلفنی جمعه 27 سپتامبر 2013 روحانی و اوباما
نخستين گزارش هاي شبکه تلويزيوني CBS آمریکا و خبرگزاری فارس از تماس تلفنی جمعه 27 سپتامبر 2013 روحانی و اوباما از اين قرار بود:
    شبکه تلویزیونی سی. بی . اس:
    
    



    
    خبرگزاری فارس:
    
    به گزارش خبرگزاری فارس، در حالی که رییس جمهور اسلامی ایران در حال حرکت از محل اقامت خود به سمت فرودگاه برای خروج از نیویورک بود، این تماس برقرار شد و طرفین پیرامون مسایل مختلف با یکدیگر گفت وگو کردند. در این گفت وگوی تلفنی، دو طرف بر اراده سیاسی برای حل سریع مساله هسته ای تاکید کرده و زمینه را برای حل موضوعات دیگر و همکاری در مسائل منطقه ای مورد توجه قرار دادند. در این گفت وگوی تلفنی روحاني و اوباما، همچنین موافقت شد که دو دولت وزرای امور خارجه خود را مامور کنند تا زمینه همکاری های لازم را هر چه زودتر فراهم آورند.
    
    * منابع خبري ديگر در اظهارنظرهاي خود آورده بودند که اين تماس تلفني بدون برنامه ريزي قبلي نبود زيراکه اوباما در پايان مکالمه، به فارسي گفته بود: "خداحافظ" و اين خداحافظي را قبلا برايش به حروف لاتين نوشته بودند. فاکس نيوز اين خبر را با لحني ترديد آميز به نتايج آن و اينکه اوباما تنها به مسئله اتمي اشاره کرده بود منتشر ساخته بود.
    ........
    
     «سی بی اس» عنوان حسن روحانی را به جای رئیس جمهور (رئیس دولت)، رهبر ایران خوانده بود که طبق اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی، آیت الله خامنه ای رهبر و رئیس کشور است.
    
    ......
    گزارش هاي روز شنبه (28 سپتامبر 2013) درباره اين مکالمه تلفني:
    
    
حسن روحاني: درخواستِ مکالمه تلفني از سوي «اوباما» بود

    
    به گزارش روز بعد (شنبه ششم بهمن) خبرگزاری فارس، حسن روحانی پس از بازگشت از سفر 5 روزه از نیویورک، در فرودگاه مهرآباد در جمع خبرنگاران گفت: دیروز (جمعه) در لحظه‌ای که آماده حرکت به سمت فرودگاه بودیم، کاخ سفید تماس گرفت و نسبت به تماس تلفنی رئیس‌جمهوري آمریکا با من ابراز تمایل کرد که چند دقیقه تلفنی صحبت کنیم. در مسیر حرکت با موبایل (سِلفون) سفیر ما تماس گرفته شد که محور بحث [تلفنی] ما عمدتا مسئله هسته‌ای بود. ما همان زمان که [از تهران] عازم نیویورک بودیم اولین اخبار درباره اظهار تمایل آمریکایی‌ها برای ملاقات اوباما با من مطرح شد. وقتی وارد نیویورک شدیم این بحث ادامه یافت اما زمان کافی برای انجام دیدار به صورت دلخواه و مفید و بیان کامل نظرات نبود و لذا این دعوت را نپذیرفتم.
    
    
تناقض اظهار روحاني با گفته «سوزان رايس» و اظهارنظر حسين شريعتمداري در اين باره

    
    خبرگزاری فارس در گزارشی دیگر نوشته بود: حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان [روزنامه وابسته به دفتر رهبری جمهوری اسلامی که از دیدگاه تفسیرنگاران ـ در گوشه و کنار جهان؛ نقش پراودای شوروی پیشین را در جمهوری اسلامی ایران ایفا می کند] درباره اینکه چه کسی درخواست مکالمه تلفنی اوباما و روحانی را داده است، گفت: دقایقی بعد از گفت‌وگوی تلفنی روحانی با اوباما، بانو [سوزان] رایس مشاور امنیت ملی «اوباما» در مصاحبه با CNN اعلام کرد که این مکالمه تلفنی به درخواست روحانی صورت گرفته و تاکید کرد که این درخواست برای آنها [کاخ سفید واشینگتن] تعجب آور بوده است. بانو سوزان رایس گفته بود؛ به ما اطلاع دادند حسن روحانی مایل است در حالی که می خواهد از نیویورک خارج شود، از طریق تلفن با اوباما گفتگو کند.
    به گزارش فارس، شریعتمداری [با اشاره به تناقض اظهار حسن روحانی در مصاحبه فرودگاه مهرآباد با گفته سوزان رایس] گفت: اظهارات حسن روحانی نشان می‌دهد علاوه بر اصل گفتگو که جای بحث و بررسی دارد، این نکته که چه کسی برای گفت‌وگو پیش قدم شده است نیز از نگاه هر دو طرف اهمیت داشته و آنها حیثیت خود را در گرو آن می‌دانند [باید بدانند]. این ماجرا از 2 حال خارج نیست، اگر اینگونه باشد که در خواست گفتگو از سوی روحانی بوده است که اظهارت رئیس جمهور هنگام ورود به تهران که طرف مقابل [اوباما] را درخواست کننده گفت و گوی تلفنی معرفی کرده با شعار دولت راستگویان تناقص دارد و انتظار این بوده و هست که رئیس جمهور واقعیت ها را با مردم در میان بگذارد. شریعتمداری افزود: اما چناچه این درخواست از سوی «اوباما» صورت گرفته باشد [و سوزان رایس واقعیت را وارونه نشان داده باشد!]، این عمل نشان دهنده آن است که دولت آمریکا حتی در حد و اندازه اعلام نظر درباره یک مکالمه تلفنی هم صداقت نداشته و قابل اعتماد نیست، و سوال بعدی این است که [در این وضعیت] حسن روحانی با چه تحلیل و تفسیری به «اوباما» و دولت وی اعتماد کرده و از این به اصطلاح؛ اعتماد متقابل با آن همه تبلیغات پُرحجم یاد می‌کند. حسین شریعتمداری سپس [به صورت اظهارنظر] گفت: اینکه دولتمردان [تهران] اصرار دارند «اوباما» را درخواست کننده مکالمه تلفنی معرفی کنند نشان می دهد که خود ایشان به زشتی و پلشتی این اقدام اعتراف دارند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
فداکاری قهرمانانه یک نوجوان ایذه ای تیتر اول روزنامه ها و زبانزد خاص و عام شده است که می رود سرمشق شود
«علی لندی» نوجوان 15 ساله از مردم ایذهِ خوزستان با ورود شجاعانه و انساندوستانه به میان شعله های آتش برای نجات دو بانوی سالخورده که خانه آنان آتش گرفته بود و برای نجات خود از میان شعله های آتش فریاد کمک می کشیدند، جان خود را از دست داد و رسانه های ایران، بزرگان و توده های کشور او را لقب قهرمان دادند.
    به گفته اصحاب نظر، این اقدام قهرمانانه علی لندی و جلوه گر ساختن رسانه ایِ ازجان گذشتگی او تشویق بزرگ و تأثیربخش برای فداکاری های انساندوستانه خواهد بود. این صاحبنظران اقدام روزنامه های ایران در انعکاس وسیع این فداکاری را، خدمتی بزرگ به انسانیت خوانده اند. در زیر کُپی تیترهای صفحات اول چند روزنامه (شماره های شنبه سوم مهرماه 1400) برای نمونه درج شده است تا در تاریخ بماند.
    علی لندی هجدهم شهریور 1400 در ساعات شب از خانه همسایه صدای فریاد کمکجویی شنید و مشاهده شعله های آتش از آن خانه کرد، جان بر کف نهاد وارد شعله های آتش شد و دو بانوی سالخورده ساکن خانه را در حالی که خودش آتش گرفته بود بیرون آورد. هر سه که مجروح شده بودند به بیمارستان منتقل شدند و یکی از دو زن نجات یافت، علی از بیمارستان ایذه به بیمارستان اهواز و بیمارستان اصفهان انتقال یافت ولی معالجات به علت وسعت سوختگی مؤثر واقع نشد و چند روز بعد درگذشت. او در مصاحبه هایی که در بیمارستانها با او شده بود گفته بود که از اقدام خود شاد و راضی است و به خاطر این فداکاری نگران از دست دادن جان خود نیست. رضایت قلبی او از این اقدام [فداکاری] به قدری است که درد ناشی از سوختگی بدن را احساس نمی کند.
    برخی پیشنهاد کرده اند که این رویداد در کتاب های درسی مدارس درج شود تا احساس فداکاری نوجوانان را تقویت کند.
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
بنيادگذار تريبون مردم که اعلام کرد انقلاب فرانسه نتوانست به وعده اش؛ تأمین عدالت اقتصادی عمل کند اعدام شد
Francois Noel Babeuf
فرانسوا نوئل بابوفFrancois Noel Babeuf روزنامه نگار انقلابي فرانسه 27 سپتامبر 1794 نام روزنامه خود را به «Tribun du Peupleتريبون مردم» تغيير داد و اولين شماره آن تحت اين نام پنجم اكتبر (هفته بعد) انتشار يافت. عنوان قبلي اين روزنامه Journal de la Liberte de la presse «ژورنال آزادي» بود.
     بابوف كه از فعالان انقلاب فرانسه و از اعضاي كميته تقسيم اراضي ميان كشاورزانِ بدون مزرعه بود در آخرين سرمقاله روزنامه اش، پيش از تغيير نام آن، نوشت كه انقلاب فرانسه نتوانسته به وعده خود كه تامين برابري سياسي و عدالت اقتصادي است عمل كند. مردم حق دارند كه كار داشته باشند و در رفاه و مساوات زندگي كنند.
     مخالفت هاي بابوف با كميته مديريت (دولت ميانه روها) و قانون اساسي تازه (قانوني كه پس از اعدام روبسپير تدوين شده بود) به تدريج صورت گروهي و خشونت آميز به خود گرفت و هيات مديره فرانسه (دولت) وي را متهم به تحريك مردم و ايجاد كمون پاريس و توطئه مسلحانه ضد دولتي كرد، در 27 ماه می سال 1797 به گيوتين سپرده شد و اعدام گرديد، ولي افكارش تحت عنوان «Babouvismبابويسم» باقي مانده است.
    مولفان «تاريخ عقايد» بابوف را بنيادگذار كمونيسم جديد مي دانند كه ماركس عقايد وي را تكميل و تدوين كرده است. در عهد باستان، گراچوش رومي و مزدك ايراني مبتكر و مروّج مسلك كمونيستي (اشتراك دارايي و منابع توليد) بودند. به دليل پيروي بابوف از عقايد گراچوسGracchus، وي را گراچوس بابوف هم نوشته اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي داستان نويسي
اعلاميه رئيس جمهوري فرانسه به مناسبت درگذشت فرانسواز ساگان: كاري كه بهترين مشوق نويسندگان شناخته شد
آخرين عکس ساگان

رئيس جمهوري، نخست وزير و وزير فرهنگ فرانسه 27 سپتامبر 2004 به مناسبت درگذشت بانو «فرانسواز ساگان» نويسنده فرانسوي که 24 سپتامبر 2004 در 69 سالگي از بيماري قلبي ـ ريوي فوت شده بود اعلاميه رسمي صادر کردند. فرانسواز ساگان که در سال 1954 در 18 سالگي با نوشتن داستان «سلام بر غم» به شهرت رسيده بود بقيه عُمر را به کار نوشتن ادامه داده بود.
     ژاك شيراك رئيس جمهوري وقت فرانسه (که در سپتامبر 2019 درگذشت) در اعلاميه خود «ساگان» را يكي از درخشانترين نمادهاي نسل فرانسويان پس از جنگ جهاني دوم خوانده بود.
     ساگان 40 داستان و نمايشنامه نوشته است که از ميان آنها، «سلام بر غم» شهرت بيشتري دارد. ساگان با اين همه شهرت و مهارت، علاقه مندي به ارسال كتاب هايش به مسابقه هاي بين المللي و دريافت جايزه نداشت و مي گفت كه براي مسابقه، كتاب نمي نويسد؛ براي مردم مي نويسد كه داوران باانصافتري هستند. ساگان روحي سركش و نا آرام داشت. وي 21 ژوئن 1935 در يك خانواده ثروتمند فرانسه به دنيا آمده بود.
     داستان نگاران جهان اقدام شيراک را به صدور اعلاميه فوت فرانسواز ساگان، بزرگترين تشويق نويسندگان خوانده و آرزو کرده اند که سران ساير کشورها هم چنين کنند تا باعث دلگرمي نويسندگان و همچنين روزنامه نگاران شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
داستان نگاري که تفاوت شخصيت انسان ها را منعکس مي کرد
Grazia Deledda
امروز زادروز بانو «گراسيا دله دا» داستان نگار چيره دست ايتاليايي و برنده جايزه ادبي نوبل است كه 27 سپتامبر 1871 به دنيا آمد و دهها داستان نوشت. داستانهاي او كه نوعي زندگينامه تخيلي هستند تفاوت شخصيت انسان ها را منعكس مي كنند.
     وي به موازات داستان (ناول طولاني)، براي مجله ها هم داستان كوتاه مي نوشت. معروف ترين داستانهاي او كه به ديگر زبانهاي اروپايي ترجمه شده اند عبارتند از: بادهاي نفرت، بعد از طلاق، كبوتر و شاهين، رقص گردنبند، به سوي چپ، ارباب ما، خاكستر ها، مادر، پيرمردِ كوهستان، در بيابان، راز دل مرد گوشه گير، گناه ديگران، حريق در باغ زيتون و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
زادروز «گوگل»
زادروز «گوگل» را 27 سپتامبر 1998 نوشته اند حال آنکه این کمپانیِ خدمات اینترنتی و سرچ انجین، چهارم سپتامبر این سال در مِنلوپارکِ کالیفرنیا تأسیس شده بود. بنیاد گذاران آن؛ Lawrence Edward Page متولّد میشیگان ـ آمریکا در 26 مارس 1973 و Sergey Mikhaylovich Brin متولّد مسکو ـ روسیه در 21 آگوست 1973 هستند ـ هر دو همسال و در سال 1998 دانشجوی دوره دکترای علوم کامپیوتر در دانشگاه ستَنفورد بودند.
    گوگل یک کمپانی با فعّالیت جهانی است و درآمد سالانه میلیاردها دلار.
بنیادگذاران Google

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
ضعف ژورنالیسم ایران و راه حل مطرح در شهریور 1392
در نيمه شهريور 1392 در محافل مطبوعاتي گفته شده بود که ضعف ژورنالیسم ایران که با اخراج روزنامه نگاران حرفه ای از کار ـ از اواخر سال 1358 آغاز شده است ظاهرا ادامه دارد و تا تدوین یک نظام مطبوعاتی و تعریف روزنامه عمومی، نشریه تخصّصی، نشريه اختصاصي (که روزنامه های وابسته به موسسات عمومی و شهرداري ها هم اختصاصي بشمار می آیند) و روزنامه حزبی، تعریف روزنامه نگار و اینکه چه فردی را می توان روزنامه نگار حرفه ای خطاب کرد، سازمان یک نشریه و سلسله مراتب تحریری و تاکید بر روزنامه نگار بودن سردبیر و مدیر نشریه (نه، ناشر که می تواند یک کمپانی باشد)، تبديل کلمه و کلمات امتياز و صاحب امتياز در قانون مطبوعات به پروانه و دارنده پروانه، ایجاد اتحادیه های روزنامه نگاران و انتخاب دمکراتیک اعضای هیات مدیره آنها و ...، آن ضعف برطرف نخواهد شد.
     ژورنالیسم که قوه چهارم دمکراسی بشمار می آید (و باید مُنفَک از سه قوه دیگر باشد) با اشاره، انعکاس و طرح مسائلِ روزمرهِ جامعه می تواند مانع پیچیده شدن مشکلات شود. مثلا با انعکاس بی اعتنایی اتومبیلرانان به خطوط ویژه عبور پیادگان باعث شود تا قانون تشدید جریمه متخلّفان و بمانند کشورهای دیگر لغو موقت گواهینامه رانندگی پیشنهاد شود، و یا گزارش عینی وضعیت اتوبوسرانی شهر، چگونگی رفتار با مراجعه کنندگان به سازمانهای دولتی، وضعیت پیاده روهای شهرها، مالکیت ناگهانی اراضی دولتی (متعلق به همه شهروندان)، مراجعات بیمارستانها، مقایسه بهای بلیت پرواز با هواپیما در مسافت مساوی در ایران و کشورهای دیگر، چاپ عکسی از یک تابلو جایگاه غیر دولتی فروش بنزین که آن تصویر حتی بدون توضیح روزنامه نشان خواهد داد که بکاربردن واژه «اختصاصی» برای آن نامربوط است و «اختصاصی» معنای مثلا اختصاص فروش بنزین به نوعی اتومبیل و یا افراد معیّن دارد و معنای غیر دولتی نمی دهد و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
امپراتور روم از وضعیت شهر رُم خسته شد و تصمیم به انتقال پایتخت گرفت!
27 سپتامبر سال 376 ميلادي، امپراتور وقت روم كه از توقعات مردم شهر رم و بي نظمي آنها به تنگ آمده بود و شهر داراي نفوسي بيش از حد شده بود، به گونه يي كه كار تغذيه آنها و رفع نيازمنديهايشان دشوار شده بود تصميم گرفت پايتخت را به ميلان منتقل كند.
    شهر رُم پس از اضمحلال امپراتوري روم، پايتخت پاپ ها و از قرن 19 پايتخت ايتاليا شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اشتباهات فيليپ دوم - پادشاهي که ترتيب سوگواري بر مرگ خود را از قبل داده بود
27 سپتامبر در سال 1598 سوگواري دو هفتگي مرگ فيليپ دوم شاه اسپانيا كه اين كشور را در صدر قدرتهاي زمان قرار داده بود، به پايان رسيد. جالب اينجاست كه خود وي اين سوگواري را قبلا اعلام كرده بود، زيرا مرگ او را در 71 سالگي و از زخم معده پيشگويي كرده بودند و او در اين سن بر اثر افراط در خوردن ادويه خوشبويي كه از مستعمرات شرق و غرب برايش برده بودند و نيز غم شكست نظامي از انگلستان به زخم معده دچار شده بود.
    فيليپ دستور داده بود كه همه مردم لباس سياه براي خود آماده كنند ، پرده سياه بدوزند و پس از مرگ او به مدت دو هفته، همه اسپانيا و ايتاليا و مستعمرات اسپانيا سياهپوش شوند، از جمله ديوار شهرها!.
     "مورخان " دوران حكومت 40 ساله فيليپ دوم را دوره برتري اسپانيا نوشته اند. اسپانيا در دوران حكومت او ثروتمندترين كشور جهان و از لحاظ نظامي قدرتمندترين بود. همه كارهاي او حتي ازدواجش سياسي بود. وي با ماري ملكه انگلستان ازدواج كرد تا اين كشور بر ضد او نباشد حال آن كه زن و شوهر در دو كشور با فاصله دور زندگي مي كردند و جز چند روزي با هم نبودند.
     با وجود اين، فيليپ دوم كه كشور فيليپين هنوز نام او را بر خود حفظ كرده است، مرتكب چند اشتباه و محاسبه غلط شد. يكي از آنها كوچك و حقير شمردن نيروي دريائي انگلستان و جنگ با اين كشور بود كه از پروتستانهاي هلند – تحت الحمايه اسپانيا – حمايت مي كرد. اين جنگ که در سال 1588 روي داد به برتري نظامي اسپانيا پايان داد. اشتباه ديگر او مصادره دارايي اسپانياييهاي مهاجر به امريكاي لاتين بود كه با شكنجه و آزار دادن بوميان صاحب طلا و نقره آنها شده بودند، وي با اين عمل كه در آغاز مورد حمايت اروپائيان قرار گرفت، دشمنان فراواني براي خود به وجود آورد. فيليپ دوم به جاي توسل به دادگاه با صدور فرماني نحت عنوان مجازات "شكنجه دادن ديگران " صاحب اموال آن جماعت شده بود و چون با مخالفت ضمني پاپ روبرو شد، اعلام كرد كه اين اموال در سايه امنيتي كه ارتش فراهم ساخته است، به دست آمده و بنابراين متعلق به بيت المال است.
    جنگ دريايي با عثماني كه منافع اسپانيا را به مخاطره نيفكنده بود، يكي ديگر از اشتباههاي وي به شمار مي آيد كه باعث تضعيف ناوگان اسپانيا شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بورس سقوط و آيزنهاور حمله قلبي كرد ـ اشاره اي به نگراني هاي آيزنهاور که همچنان مشاهده مي شوند ازجمله ميدياکراسي
بورس نيويورك 27 سپتامبر 1955 دچار يك سقوط آزاد شد و آيزنهاور رييس جمهوري آمريكا پس از شنيدن اين خبر، حمله قلبي كرد و به بيمارستان انتقال يافت.
    اين بورس از قرن 19 تاكنون چندبار دچار سقوط آزاد شده كه هر سقوط آن، يك ركود و يا جنجال اقتصادي به دنبال داشته و بنابراين، دفعتا پايين آمدن بهاي سهام (به صورت سقوط آزاد) آمريكاييان را دچار ترس و تزلزل مي كند.
    مروري بر تاريخ آمريكا نشان مي دهد كه بحران بورس عمدتا در اكتبر روي داده است ولي در سال 1955 و نيز سال 2008 اين رويداد چند هفته زودتر و در سپتامبر اتفاق افتاده بود.
    آيزنهاور در طول حكومت خود نگران چند وضعيت بود ازجمله ميدياكراسي (جوّسازي رسانه ها و در صدد تغيير وضعيت برآمدن از طريق تفسير نگاري و بزرگ کردن اخبار مورد نظر، عبور از اخبار و تحولات دیگر و ايجاد نگراني و جنجال از اين طريق و هموار ساختن زمينه براي اجراي برخي سياست ها و برنامه ها)، قدرت گيري صنايع نظامي و مداخله درتصميم گيري هاي دولت، تداخل دولت و بورس و اصحاب سرمايه دريكديگر (مقام دولتي شدنِ دست اندركاران بورس و سرمايه و بالعكس)، خارج شدن لابي گرهاي كنگره از صورت كار روابط عمومي كردن و ورود مقامات سابق و نمايندگان پيشين كنگره به جرگه لابي گران و تبديل «نظر رساني و روشن سازي كه اگر حرفه اي و علمي باشد امري مفيد است» به اِعمال نفوذ و كارچاق كني.
    وضعیت روز وجود چنين مواردي را در آمریکا نشان مي دهد و درستي نگراني آيزنهاور را كه يك ژنرال بود ثابت مي كند. به اظهار انديشمندان، موارد نگراني هاي آيزنهاور باقي مانده اند و در مواردي به صورت مسئله درآمده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دو توفان دریایی در 26 سپتامبر و به فاصله 5 سال از هم هزاران تَن را در ژاپن نابود کرد
توفان دریایی Vera که بیستم سپتامبر 1959 (14 سال پس از بمبارران اتمی ژاپن و پایان جنگ جهانی دومِ قرن 20) در غرب گوام در اقیانوس آرام پدید آمده بود، 23 سپتامبر اوج گرفت و 26 سپتامبر در شرق منطقه پُرجمعیت Honshu که شهرهای بزرگ ژاپن ازجمله توکیو در آنجا واقع اند ویرانی سنگین ببار آورد و حدود پنج هزار را تَن را کُشت. ژاپنی ها این توفان را (Isewan) می نامند.
    این توفان، ویرانگرترین توفان نیمه دوم قرن 20 بشمار آورده شده است.
    توفان ورا Vera نخست به صورت بادی تُند به سمت شمال غرب پیشروی کرد و به تدریج یک توفان* بسیار شدید شد و 26 سپتامبر 1959 به شرق ژاپن رسید و با سرعت 305 کیلومتر در ساعت وارد بخشی از منطقه پرجمعیت و صنعتی هُنشو
    Honshu شد. این توفان که از دماغهِ «شییونو میساکی Shionomisaki» وارد هُنشو شده بود و دو روز فعال بود در ناحیه ورودی خود یک میلیون و ششصدهزار ساختمان را ویران و چهار هزار و 580 را کشت و هزاران تَن دیگر را مجروح ساخت.
    درست در همین روز (26 سپتامبر) در سال 1954 (5 سال پیش از آن) و در همین منطقه یک توفان دریایی یک کشتی قطاربَر را غرق کرد و باعث مرگ یک هزار و 180 انسان شد. کشتی قطاربَر برای انتقال واگن های قطار راه آهن که در مسیر خود به تنگه و یا پیشرفتگی آب دریا و یا رودخانه پهناور می رسند به همان صورت (بدون جابجایی مسافران و بارها) و در حال حرکت وارد کشتی ریل گذاری شده می شوند و در سوی دیگر به ریل های زمینی منتقل و به راه خود ادامه می دهند. این کشتی ها، اتومبیل و افراد را هم از یک سوی تنگه و و کانال آب به سوی دیگر می رسانند و به آنها در زبان انگلیسی Ferry گفته می شود.
    کشتی ژاپنی که در 26 سپتامبر 1954 غرق شدToya Maru - train ferry نامگذاری شده بود و در تنگه Tsugaru غرق شد.
    _ _ _ _ _
    *واژه توفان از ایران به سراسر قاره آسیا منتقل شده است. در مناطق شرقی ایران و افغانستان «توفون» هم تلفظ می شود. در غرب و بویژه در آمریکا، توفان دریایی هوریکِین Hurricane خوانده می شود.
    
کشتیِ قطاربَرِ «تویا ـ مارو» پیش از غرق شدن


    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
افتادن کابل بدست طالبان در 27 سپتامبر 1996، اعدام خشونت آميز دکتر نجيب الله که ضعف سازمان ملل را ثابت کردـ احياء حزب وطن
دکتر محمد نجيب الله احمدزاي

طالبان كه در آغاز كار عمدتا در مدارس مذهبي آوارگان افغانستان مستقر در پاكستان آموزش ديده بودند (طلبه بودند) و بعدا بر بيشتر نواحي جنوبي و مركزي (پشتون نشين) افغانستان مسلط شده بودند پس از يك محاصره نسبتا طولاني، 27 سپتامبر سال 1996 شهر كابل را كه از طرف دولت وقت افغانستان (دولت برهان الدين ربّاني و عمدتا تاجيكان) تخليه شده بود، تصرف كردند و دكتر نجيب الله رئيس دولت کمونيستي پیشین اين كشور را كه از سال 1992 به صورت پناهنده در دفتر سازمان ملل در كابل به سر مي بُرد از اینجا بیرون کشیدند و پس از شكنجه فراوان و سوزاندن لبهايش با آتش سيگار، تيرباران كردند و جسدش را مقابل ساختمان مقر رييس جمهوري افغانستان به دار كشيدند و دو روز به همان صورت بر بالاي دار نگهداشتند و سپس قطعه قطعه کردند. برادر نجيب الله نيز به همين سرنوشت دچار شد. نجيب الله (يک پزشک) و متولد فوريه سال 1947، از سوسياليست هاي شاخه پرچم و بعدا بنيادگذار حزب وطن بود و يک شعار او؛ «وطَن يا کفَن». وي از يک خانواده عضو طايفه احمدزاي (از ايل قلجايي=قيلزايي) و پشتون بود که خانواده او از شهر گرديز ايالت پَکتيا بودند. نجيب الله از جواني به شاخهِ پرچم حزب سوسياليست (با عقايد مارکسيستي به نام دمکراتيک خلق) پيوسته بود. نجيب الله مدتي بسيار کوتاه نيز سفير دولت کمونيست افغانستان در تهران بود. وي پس از بَبرَک کَرمل حدود شش سال رئيس جمهوری افغانستان و آماده سازش با گروههاي ديگر بود که پيشنهاد مذاکره را نمي پذيرفتند. مجاهدان شمال و عمدتا تاجيک پس از تصرف کابل و برانداختن حکومت کمونيست ها به نجيب الله که به دفتر سازمان ملل پناهنده شده بود کار نداشتند و او را به حال خود رها ساخته بودند. نجيب الله از 1992 تا روز قتل در دفتر سازمان ملل زندگي مي کرد. گفته شده است که ژنرال دوستم (اُزبک) که زماني وزير دفاع کابينه او بود مانع فرارش شده بود.
    حزب وطن دوباره احياء شده است و در سال 2012 به مناسبت سالگرد قتل خشونت آميز و غير انساني دکتر نجيب الله (که مي خواست با همين يک نام خطاب شود و نام خانوادگي برده نشود تا وابستگي او را به يک فاميل منعکس کند) مراسمي برپا کرده بود.
     مورخان معاصر ايجاد طالبان را به پاي برژينسكي مشاور لهستاني تبار و ضد كمونيست و ضد روس جيمي كارتر رئيس جمهوری دهه 1970 آمريكا نوشته اند كه مي خواست به دست آنان (طالبان) شوروي را از افغانستان اخراج و دولت كمونيستي كابل را ساقط سازد. برژینسکی بارها گفته بود که با اسلام می توان کمونیسم را از کشورهای اسلامی برون انداخت و طالبان که تحصیلات اسلامی دارند و معلمان و مربّیان خود را «مُلّا = معلم دینی» و «آخوند = معمم و واعظ» می خوانند ضدِکمونیست دو آتشه هستند و آماده فداکاری برای برانداختن کمونیست ها.
     نجيب الله ظاهرا در پي توافق هاي محرمانه قدرت هاي ذينفع، در سال 1992 پس از فرستادن خانواده خود به خارج از كشور، دولت را تسليم مخالفان (گروههاي معروف به مجاهدين و عمدتا تاجیک) كرده بود و به ساختمان سازمان ملل در كابل پناهنده شده بود و قرار نبود به اين روز بيافتد، ولي محافظان افغاني ساختمان در جريان عقب نشيني نيروهاي دولتي (دولت برهان الدين ربّاني) از كابل، او را بدون نگهبان رها كردند و رفتند. نجيب الله به رييس دفتر سازمان ملل در كابل متوسل و اورا از احتمال قتل خود آگاه و استمداد کرده بود كه وي نيز برايش كاري انجام نداد.
     مفسراني كه روي اين حادثه دقيق شده اند، آن را يك نقطه ضعف در تاريخ سازمان ملل و تعهدات بين المللي و قول و قرارهاي سران قدرت ها قلمداد كرده اند. طالبان نيز پنج سال و چند ماه بعد بدست آمریکا از كابل رانده شدند و ....
دکتر نجيب الله که سالها با شعار خدمت به خلق رئيس جمهور بود، طالبان اورا که سالها در دفتر سازمان ملل پناهنده بود در 49 سالگي از آنجا بيرون کشيدند و پس از شکنجه بسيار با برادرش به اين صورت بر دار کردند ـ يک مورخ نوشته است که اميدوار است مشاهده اين عکس، عکس جسد چائوشسکو و زنش، عکس قذافي بعد از قتل و عکس حسني مبارک بر تخت بيماري در جلسه محاکمه و ... حس خدمت کردن را از کسي سلب نکند

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ديدار پوتين با بوش در سپتامبر 2003 و بحث درباره احتمال اتمي شدن جمهوري اسلامي ایران
26 سپتامبر 2003 و یکی ـ دو روز پس آن كه سازمان دولتيِ آمار آمريكا اعلام داشت كه در يايان سال 2002 ، شمار آمريكايياني كه در آن سال زير خط فقر زندگي مي کردند از رقم 34 ميليون و 700 هزار تجاوز كرده بود كه يك ميليون و هفتصد هزار تَن بيشتر از سال 2001 بود، ديدار دو روزه ولاديمير پوتين با جورج بوش در كمپ ديويد ـ استراحتگاه پايان هفته روساي جمهوري آمريكا در مريلند ـ آغاز شد و مهمترين موضوع مورد بحث طرفين؛ اتمي شدن احتمالي ايران و مشاركت روسيه در فعاليت هاي اقتصادي عراق [در آينده] بود كه گزارش شده بود با هم در هر دو زمينه اختلاف نظر داشتند.
    تفسيرنگاران نوشته بودند که پوتين مي خواهد که روسيه ظرف ده ـ بیست سال آينده جايگاه پيشين خود را ـ چه زماني که امپراتوري بود و چه دوراني که کمونيستي و جماهيريه ـ بازيابد و براي رسيدن به اين هدف نياز به دوستي و دست کم مخالف نبودن آمريکا را دارد.
    این تفسیرنگاران در زمينه احتمال اتمي شدن ايران نوشته بودند که بيم در اين است که اگر جمهوري اسلامي ایران به سلاح اتمي دست يابد بخواهد که يکه تازي بکند و در اين صورت منافع آمريکا در منطقه و موجوديت اسرائيل به مخاطره خواهند افتاد که براي هر دوکشور (آمريکا و اسرائيل) هزينه سنگين خواهد داشت.
بوش و پوتين در کمپ ديويد در سپتامبر 2003 ـ عکس ها، رفتار دوستانه بوش با پوتين را نشان مي دهد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
لولا داسيلوا و استفاده از تجربه آموزش و پرورش و درمان عمومي کوبا در برزيل
لولا دا سيلوای سوسياليست رئيس جمهوری برزيل 26 سپتامبر 2003 (دور اول ریاست بر برزیل) براي يك ديدار دو روزه از كوبا وارد هاوانا شده بود. وي كه رهبر بزرگترين كشور آمريكاي لاتين است و با فيدل كاسترو دوستي ديرين داشت پيش از اين ديدار تاكيد كرده بود كه كوبا بايد در همه فعاليت هاي كشورهاي لاتين آمريكا شركت داده شود.
     دا سيلوا هنگام ورود به كوبا گفته بود كه برزيل از تجربه هاي موفقيت آميز كوبا در امور آموزش و پرورش و درمان عمومي (هر دو رايگان و يکنواخت) استفاده خواهد كرد.
    در کوبا اين دو مورد مطلقا رايگان و متساويا در دسترس همگان هستند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
افزودن مواد ملامين صنعتي به شيرخشك (فرمول بچه ها) در چين انعکاسي از آزمندي كاپيتاليست هاي تازه چيني
در جریان بحران وام و بورس در آمريكا و انتقاد از تصمیم دولت به هزینه کردن 700 میلیارد دلار برای نجات چند بانک، بیمه و کمپانی در شرف ورشکسگی که تا نيمروز جمعه (26 سپتامبر 2008) ادامه داشت، موضوع شيرِ خشك و فرآورده هايِ آلودهِ چين نيز انتقاد از «كاپيتاليسم بدون كنترل» را شدت داده بود.
    چند تحلیلگر فرآورده هاي آلودهِ چين را بزرگترين بحران ناشي از آزمندي بشر و ضعف اخلاقيات و نبود قوانین موضوعه براي كنترل خودخواهي ها بشمار آورده و گفته بودند که در پي فروپاشي شوروي و نظام هايِ «با زور سوسياليست اعلام شده» اروپاي شرقي، کاپیتالیسم چین که از دل سوسیالیسمِ اعلام شدهِ مائو سر برآورده ثابت کرده است که آزمندی و خودخواهی بشر هر مسلک و ایسمی را به شکست می کشاند.
    تفسير نگاران افزودن مواد ملامين صنعتي به شير خشك (فرمول بچه ها) در چين را كه طبق گزارش دولت مربوط، باعث مرك چهار كودك و بيمار شدن 54 هزار تن ديگر شده است [بود] به حساب آزمندي كاپيتاليست شده هاي تازه چيني گذارده بودند. 25 سپتامبر شبكه تلويزيوني «اي بي سي» آمريكا يك رستوران اختصاصي كاپيتاليست هاي تازه چيني را نشان داد كه همانند ناهارخوري پادشاهان بود. به گزارش اين شبكه، در اين رستوران ها از گوشت هرموني خبري نيست و برنج با آبِ «برف ذوب شده» پخته مي شود! و ....
    گزارش های سپتامبر 2021 حکایت از تصمیم «شی» رهبر کنونی چین به نوعی بازگشت به عقاید و نظرات مائو می کند ـ بازگشتی که به اقتصاد چین صدمه وارد نسازد.
    
گوشه ای از یک رستوران کاپیتالیست های نوپای کشور سوسیالیستی چین، کشوری که قرار بود همگان یکنواخت زندگانی کنند - کشور مائو، کشور انقلاب فرهنگی و جمهوری خلق! (عکس از ABC


    
چینیان، نگران ازدست رفتن «تنها فرزند» در صف دکتر و بیمارستان؛ زیرا که تنها فرزند خانواده، شیر ملامین دار خورده بود!

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
فروش جنگ افزار در سال 2002
آمار منتشره در بيست و هفتم سپتامبر 2003 نشان داد كه در سال 2002 امريكا 13 ميليارد و 300 ميليون، روسيه پنج ميليارد و فرانسه يك ميليارد دلار اسلحه به كشورهاي ديگر فروخته بودند.
     دراين ارقام، سلاحهاي اهدايي و معاملات پنهاني به حساب نيامده بودند. فروش جنگ افزار توسط كشورهاي ديگر، هركدام كمتر از يك ميليارد دلار نیز در این آمار ذکر شده بود. از اين آمار چنين بر مي آيد كه معاملات اسلحه رو به افزايش است كه معناي آن، احساس ناامني بيشتر در جهان است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
وقتی که شنید اخراج است، شش همکارش را کشت و خودکشی کرد
27 سپتامبر 2012 در شهر مینیاپولیسِ استیتِ مینه سوتای آمریکا «اندرو جان» کارمند یک مؤسسه سازنده ساین (تابلو، علامت و ...) که به او گفته شده بود از روز بعد اخراج است، پس از اطلاع از این تصمیم مدیر موسسه، از ساختمان خارج شد به پارکینگ موسسه رفت و از داشبورد اتومبیل خود سلاح کمری اش را برداشت و به ساختمان بازگشت و 9 تن را گلوله زد و با آخرین گلوله خودکشی کرد.
    پنج تن از تیرخوردگان در دَم جان سپردند و یکی از 4 مجروح در بیمارستان درگذشت.
    اندرو 36 ساله که سالها در آن مؤسسه کار کرده بود انتظار نداشت به آن صورت اخراج شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
تیترهای بزرگ یکشنبه ششم مهرماه 1399 چند روزنامه تهران درباره یک موضوع روز ـ اظهارات حجت الاسلام حسن روحانی

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 27 سپتامبر
  • 1908:   وبا در شهر سن پترزبورگ (پایتخت امپراتوری روسیه) همه گير شده بود و تا به این روز، هفت هزار و ششصد تَن را کشته بود. همه منتظر فرارسيدن فصل سرماي شديد روسيه و از کار افتادن ميکرب اين بيماري بودند.
        
        
  • 1821:   نيروهاي اسپانيا بر اثر فشار انقلابيون مسلح مكزيك شهر مكزيكوسيتي را تخليه كردند. مكزيك بيش از سه قرن متعلق به اسپانيا بود كه در اين روز به استقلال رسيد.
        
        
  • 1939:   لهستان تسليم نيروهاي آلمان و شوروي شد و استقلال و تماميت خود را از دست داد. تصرف لهستان که قبلا هم چند بار در کنترل روسیه بود 19روز طول کشيده بود.
        
        
  • 1962:   امام احمد ـ امام زيديه يمن ـ ترور شد.
        
        
  • 1990:   روابط دیپلماتیک ايران و انگلستان که بر سر انتشار کتاب سلمان رُشدي (آيه هاي شيطاني) قطع شده بود پس از 18 ماه از سر گرفته شد.
        
        



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com