Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
10 اوت
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 10 اوت
ايران
درباره ريشه ايرانيان ساكن غرب فلات ايران، به مناسبت محاصره نينوا در دهم آگوست سال 612 پیش از میلاد
تصوير آشوربانيپال

محاصره شهر نينوه (نينواNinua= Nineveh) پايتخت امپراتوري آشور Assur توسط نيروهاي نظامي ايران و بابل (مشتركا) از دهم آگوست سال 612 پيش از ميلاد آغاز شد. برخي از مورخان، اين تاريخ را روز سقوط نينوه و كشته شدن «سينشاريشكون Sinsharishkun» پادشاه وقت آشور ذكر كرده اند كه مورخان ديگر، سقوط شهر را دهم دسامبر اين سال و در پي يك محاصره چهار ماهه نوشته اند. بعضي مورخان نيز نوشته اند كه محاصره از ماه مي سال 612 پيش از ميلاد آغاز و تا جولاي كه شهر سقوط كرد ادامه داشت. اين اختلاف تاريخ، نتيجه محاسبات متفاوت تقويمي است.
    شرح سقوط شهر را يک مورخ بابلي وقت (آن زمان) نوشته و كتيبه آن موجود است و در موزه بريتانيا در لندن نگهداري مي شود. سينشاريشكون پسر آشوربانيپالAssurbanipal بود كه در قصر خود كشته شد. برخي از مورخان نوشته اند كه وي هنگام سقوط شهر خودكشي كرد. او 11 سال حكومت كرده بود.
    
کتيبه شرح سقوط نينوا

در پي تصرف نينوا، نيروهاي فاتح اين شهر را با خاك يكسان ساختند و آشوري ها را به نقاط دور دست تبعيد كردند تا دولت آشور ديگري تشكيل نشود. نينوا كه اينك در دل و قسمتي از آن در حاشيه شهر موصل قرار گرفته در ساحل شرقي دجله و نزديك به كوههاي زاگرس ساخته شده بود و سالها از آنجا بر منطقه وسيعي تا مديترانه و از سوي ديگر تا قفقاز و آناتولي حكومت مي شد. از خصوصيات دولت آشور ظلم و استثمار نسبت به ملل ديگر و به بردگي گرفتن افراد آنها و به بيگاري گماردنشان بود تا براي آشوري ها ثروت توليد كنند. آشوري ها درعين حال در هنر و خط و ثبت تاريخ و رويدادها پيشرفته بودند.
     ايرانيان ساكن غرب فلات ايران بيش از ساير ملل از آشوري ها آسيب ديده بودند كه سرانجام با بابلي ها متحد شدند و ريشه آشوري ها را بركندند. مورخان يونان قديم ايرانيان ساكن غرب فلات ايران را «ماد» نوشته اند ولي برخي از آنان از جمله هرودوت در اين زمينه توضيح بيشتري داده و نوشته اند كه اين مردم كه همانند پارسيان به زبان اوستايي و سكاييSaka (سيتي ـ سغدي يا تاجيكي) سخن مي گويند خودشان را آريزانتيArizanti (آريايي) مي نامند. علاوه بر زبان ـ لباسها، تجهيزات و ابزارها، عادات و رسوم و آيين آنان نيز با پارس ها و ساير اقوام ايراني يكسان است. ايرانيان ساكن غرب فلات ايران (از ري تا اران و در جهت جنوب غربي تا ايلام) شهرهاي بزرگي براي خود ساخته اند از جمله اكباتانا (همدان) و راگائه (ري) كه اكباتانا را پايتخت قرار داده بودند. طبق نوشته تاريخ نگاران عهد باستان، اين مردمان پيرو آيين زرتشت بوده و گويا زرتشت (متولد شمال شرقي ايران) ترويج آيين خود را از گوشه اي از منطقه مادنشين (آذربايجان و كردستان) آغاز كرده بود. نخستين پادشاه ايرانيان غرب كشور (و به قول يوناني ها: مادهاMedes) دايوكو Daiukku بود. نخستين دولت ايرانيان (دولت مستقر در همدان) پس از غلبه بر آشوريان، در همان سال (612 پيش از ميلاد) به اورارتو (ارمنستان) حمله برد و آنجا را ضميمه قلمرو خود كرد و از همان زمان تا جنگهاي ايران و روسيه در سه دهه اول قرن نوزدهم، ارمنستان عمدتا تحت الحمايه و يا متحد ايران بود.
     «استرابو» معروف به پدر علم جغرافيا در كتاب خود، «جغرافي» نوشته است كه ساكنان ايران ( كه او «آريانا» نوشته است) از سغديا (تاجيكستان امروز) تا باكتريا (بلخ ـ افغانستان) تا رود سند و خليج فارس و كوههاي زاگرس تا شرق آناتولي به يك زبان سخن مي گويند و آداب و فرهنگ و دين مشترك دارند، ريشه اين قوم از سغديا (تاجيكستان امروز) است و مثل اين است كه از آغاز هم خدايان متعدد نداشته بودند (بت پرست نبودند)، مردمي باهوش و مهربان و در عين حال مبارز و دقيق هستند.
     زبانشناسنان بر پايه نوشته هاي هرودوت و استرابو و بررسي هاي محلي و خواندن سنگنبشته هاي ايران و سفال نوشته هاي آشوري و ... به اين نتيجه رسيده اند كه ايرانيان همواره زبان مشترك داشته و هجوم هاي پس از قرن هفتم (اعراب و سپس اقوام تُركيك و مغول) باعث باقي ماندن واژه هاي فاتحين در مناطقي از ايران شده است به همان گونه كه آثار زبان رومي ها (لاتين) در اروپاي غربي و زبان فرانسه در انگلستان باقي مانده است ولي ايرانيان هرگز زبان نياكان را از دست نداده اند. براي مثال واژه وزرك (بزرگ)، از سه هزار سال پيش باقي مانده و كردها همان را بكار مي برند كه ريشه اش وزراكا بود. يا واژه باستاني (آريايي) «پارادايادا» به معناي باغ بهشت كه در ايران تبديل به پرديس و فردوس و در زبان انگليسي پارادايز شده است. شاياتيا = شاه، كپال = سفال كه در انگليسي «كلي» تلفظ مي شود، سپاكا = سگ و .... آزمايش هاي DNA هم که داراي دقت کامل است و از اواخر قرن بيستم درجهان مبناي تعيين وراثت قرار گرفته است ثابت کرده است که نود درصد نفوس ايرانزمين از يک نژاد واحد هستند و ده درصد ديگر هم مخلوط. طبق نظر دانشمندان و ازجمله «وبِر آلماني»، زبان به تنهايي عامل مليّت نيست زيرا که هم اکنون بسياري از کشورهاي آفريقايي از جمله غنا و کنيا به زبان انگليسي سخن مي گويند و يا همه نفوس آمريکاي لاتين اسپانيايي زبانند و مهاجران به کانادا، استراليا و ايالات متحده مجبور به يادگرفتن زبان انگليسي شده اند حال آنکه از نژادهای مختلف هستند و داراي فرهنگ خاص خود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پايان نبرد تنگه ترموپيل و پيشروي ارتش ايران به سوي آتن
برخي مورخان قرن 20 با محاسبات تازه تقويمي پايان کامل نبرد ترموپيل و مقاومت لئونيداس پادشاه اسپارت را در اين محل تا آخرين نفر، دهم آگوست سال 480 پيش ازميلاد (مطابق 19 مرداد) تعيين کرده اند و با توجه به شواهد تاريخي تازه نوشته اند که نبرد ترموپيل سه روز طول کشيده بود, نه دو روز که قبلا ذکر شده بود .واحدهاي ارتش ايران - تنها ابر قدرت آن زمان - به فرماندهي مستقيم خشايارشا پس از تسلط بر تنگه ترموپيل (Thermopylae) به پيشروي خود به سوي آتن در 160 کيلومتري جنوب شرقي ادامه دادند و اين شهر را تصرف کردند. اهميت مقاومت لئونيداس در ترمو پيل از اين جهت است که به آتني ها امکان داد که شهر را تخليه و به کشتي ها و جزاير پناه برند زيرا سقوط شهر برايشان قابل پيش بيني بود و همين عمل (تخليه شهر ) به آتني ها امکان داد که باقي بمانند و استقلال و حاکميت خود را حفظ کنند( مشروح جنگ ترموپيل در سايت نهم آگوست).
اين خود فلزي ساخت سالونيكا در حفاري هاي قرن 20 در تنگه ترموپيل به دست آمده است كه به احتمال زياد مورد استفاد يك نظامی يوناني در جنگ با ايران قرار گرفته بود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تأمین اقتدار حکومت مرکزی ایران با پایان داده شدن به استقلال طلبی كوشان ها ـ بحران قرن 21 در منطقه کوشان های باستان
شاپور يكم، شاه ساساني ايران كه با هدف حذف مناطق خودمختار امپراتوری و تامین اقتدار حکومت مرکزی (به شکلی که در دوران هخامنشیان بود) به ايران خاوري لشكر كشيده بود در آگوست سال 248 ميلادي (امردادماه) پادشاه كوشانها را مغلوب و به جداطلبی آنان پایان داد و این منطقه را بمانند سابق تبديل به حكومت محلي و به نوشته مورخان اروپایی؛ دست نشانده كرد. در پی این پیروزی، دستگاه اداری دولت ساسانیان ساتراپی های سابق (استانها) آن منطقه را باردیگر احیاء کرد ازجمله ساتراپی باکتریا (بلخ) و .... اشکانیان با خودمختاری محدود مناطق دوردست ایران مخالفت نداشتند ولی برخی از حکام این مناطق هنگامی که دولت مرکزی را به دلایلی در بحران می دیدند براختیارات محلی خود می افزودند ازجمله کوشانها در دو قرن یکم و دوم میلادی.
     شاپور یکم پس از پيروزي بر دولت محلی کوشان كسي را مجازات نكرد و مقامي را تغيير نداد. وي به كوشانهاي ايراني تبار گفت كه بخش خاوری ايرانزمين نمي تواند شاه مستقل داشته باشد و اگر داشته باشد مفهوم آن این است که ایران در یک زمان دارای دو شاه است که چنین وضعیتی از سوی اکثریت ملت پذیرفتنی نیست. ولي آنان (کوشانها) مي توانند بمانند ارمنيان، شاه داخلي داشته باشند و انتصاب اين شاه كه «پادشاه» خوانده خواهد شد بايد قبلا به تاييد تيسفون (پايتخت وقت ايران) برسد. منطقه كوشان مي تواند در امور داخلي آزاد باشد ولي حق جنگ خارجي و ارتباط مستقيم با دولتهاي بيگانه و عقد قرارداد و سپردن تعهد را ندارد زيرا كه اگر در جنگ شكست بخورد، همه ايران «شكست خورده» تلقي خواهد شد. بايد احساس خطر تعرض خارجی را قبلا به ستاد جنگ (وزارت دفاع) در تيسفون اطلاع دهد تا ارتش ايران خطر را برطرف سازد نه سپاه محلی و محدود كوشان كه بيم شكست خوردنش زياد است.
     استقلال كوشانها (گاهی کم و گاهی زیاد) حدود دو قرن طول كشيده بود. در دوران سلطنت ساسانيان ازدواج شاهزادگان ساساني با دختران بزرگان کوشان کاري متداول بود و عمدتا جنبه سیاسی داشت.
     كوشان ها آريايي هاي ايراني تباري بودند كه در تاجيكستان امروز، شمال شرقي و شرق افغانستان فعلي، كشمير و پنجاب سكونت داشتند و «پيشاور» يكي از شهرهاي بزرگ آنان بود. اعقاب كوشان هاي باستان اينك عمدتا در دو پنجاب (هند و پاكستان)، كشمير، دره پنجشير، نورستان، بدخشان و جمهوري تاجيكستان و مناطق تاجیک (پارس) نشین دیگر منطقه فرارود که دولت وقت مسکو ضمن تقسیمات جغرافیایی اتحاد جماهیر شوروی به ازبکستان ضمیمه کرده است بسر مي برند. در قديم، اشكانيان كه از ميان مردم خراسان بزرگتر برخاسته بودند كوشانها را «تخارها» مي ناميدند كه ايالت تخارستان افغانستان از نام آنان گرفته شده است. تاجيكان منطقه، خود را از اعقاب اشكانيان (پارتي = پلهوي = پهلوي) و نیز تخارها (كوشانها) مي دانند. كوشان ها اوايل هزاره يكم ميلادي (اواخر دوران اشكانيان و به ضعف گراييدن اين دودمان) در منطقه خود دولتي مستقل تشكيل داده بودند. بحران جاری در افغانستان و پاکستان (مشابه آنچه را که در دهه سوم قرن 20 در منطقه فرارود شوروی وقت صورت گرفت) و اختلافات مرزی هند و پاکستان و مسئله کشمیر در سرزمین کوشانهای باستان جریان دارد و بانی آن دولت لندن است که با ترسیم «خط دوراند» و تجزیه یک ملت آن را بوجودآورده است و راه حل نظامی ندارد، بزرگ کردن داستان القاعده بهانه است.
شاپور يکم

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سالروز تاسيس خبرگزاري پارس در 1313 - اشاره ای به تكامل آن که در 1964خبرگزاری یازدهم جهان بود ـ نگاهی به ایجاد خبرگزاري در ايران ـ مسائل
نصرت الله معينيان
خبرگزاري پارس 19 اَمُرداد 1313 (دهم آگوست 1934) آغاز بكار كرد تا تصميمات دولت، مذاكرات و مصوّبات مجلس، فعاليت هاي سازمانهاي دولتي و غير دولتي و افراد را به ايرانيان و ساير ملل گزارش كند و اخبارِ «مطلق، موثق و مهم» ساير ملل را براي استفاده ايرانيان به رسانه هاي كشور برساند.
     پهلوی یکم (رضاشاه) پس از ديدار از تركيه و مشاهده طرز كار خبرگزاري آناتولي، در صدد تأسيس يك خبرگزاري مشابه آن در ايران برآمده بود و آژانس پارس (خبرگزاري پارس ـ پانا) پا به عرصه وجود گذارد.
     پيشرفت و تکامُل كار اين خبرگزاري از زماني سرعت گرفت كه نصرت الله معينيان ـ روزنامه نگار اصفهاني، از 21 تيرماه سال 1335مديريت سازمان انتشارات و راديو كشور را برعهده گرفت که اینک وزارت ارشاد با وسعتی بیشتر بر جای آن نشسته است. وی سپس در این سمت، معاون نخست وزیر و آنگاه وزیر اطلاعات و جهانگردی (امروزه؛ وزارت ارشاد) شد. معینیان كه قبلا سردبيری چند روزنامه را تجربه کرده بود، كار تهيه و تنظيم اخبار راديو را مستقيما برعهده خبرگزاري پارس قرار داد (از اطاق خبر ِ خبرگزاری به استودیو پخش) و ناصر شيرزاد را به سمت مدير عامل اين خبرگزاري منصوب كرد و خبرگزاري کشور داراي يك سازمان حرفه اي و شرح وظايف و سردبيران جداگانه براي اخبار داخله و خارجه و سرویس هاي تنظيم اخبار براي پخش از راديو، انتشار در رسانه هاي چاپي و بعدا (از سال 1337) از تلويزيون (تلويزيون غير دولتيِ وقت) و نيز سرويس عكس و فيلم شد و به تاسيس دفاتر تهيه و ارسال خبر در كشورهاي ديگر پرداخت و سپس ارسال خبر به زبان انگليسي را بر وظايف خود افزود و ... و با اين هدف كه اخبار ملل ديگر را از دست اول بگيرد، يك دستگاه مونيتورينگ وسيع داير كرد كه به صورت خودکار اخبار راديوهاي ساير كشورها را به زبان اصلي ضبط، و این اخبار پس از ترجمه و تنظيم در اختيار سردبيران مربوط براي بهره برداري قرار مي گرفت تا كمتر، متّكي به آژانسهاي اصطلاحا بين المللي باشند كه مشترك (آبونه) همه آنها از جمله تاس بود. گسترش کار و دقّت حرفه ای در خبرگزاری پارس تا به آنجا رسید که در سال 1964 (1343 هجری خورشیدی) عنوان خبرگزاری بزرگ ردیف 11 جهان را به دست آورد.
     در دوران طولاني مديريت و وزارت معينيان كه در شايستگي، وطندوستي و پاكدامني او ترديد نيست، انتخاب كاركنان تحريري خبرگزاري بر اين پايه بود كه بهترين و بي نظرترين روزنامه نگاران وطن (غير فعّال در احزاب و بازيهاي سياسي روز) كه وفاداريشان به ژورناليسم به ثبوت رسيده باشد جذب خبرگزاري شوند و در اجراي اين منظور، شوراي وزيران طبق مصوّبه ای، استخدام كادر تحريري خبرگزاري را از ممنوعيت قانوني كاركردن در دو موسسه دولتی معاف كرده بود. پرداخت به ژورنالیست های خبرگزاری و همچنین رادیوِ دولتی به صورت جلسه ای بود و این پرداخت در پایان جلسه کار، و روزانه (نقدا) صورت می گرفت. هدف این بود که ژورنالیست و یا گوینده و سایر کارکنان تهیه برنامه ها دقیقا در ساعت مقرّر، سرِ کار آیند و در آخرین لحظه پایان آن خارج شود (نَه یک لحظه زودتر) و کار را به بهترین وجه انجام دهند تا گواهی انجام کار در آن جلسه به آنان داده شود و با این گواهیِ انجام کار به صندوق اداره جهت دریافت دستمزد مراجعه کنند.
    خبرگزاري پارس كه چندی پس از انقلاب به خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران «ايرنا» تغيير نام داده است ـ با بودجه ای به مراتب کمتر از امروز (زیراکه درآمد نفت نسبت به سال های پس از 1352 = 1973، رقمی چشمگیر نبود) چند برابر وظايف فعلي را انجام مي داد؛ از تنظيم اخبار برای راديو و تلويزيون (تلویزیون غیر دولتی تا نیمه دوم سال 1350) و گزارش هاي راديويي (صوتي ـ نواری: مصاحبه ها، گشت و گذاری در شهر، حوادث شهری برای پخش از رادیو به نام برنامه در گوشه و کنار شهر، نظرسنجی پیرامون تصمیمات و لوایح دولت، اظهارات نمایندگان پارلمان و ...)، تهیه و تنظیم اخبار داخله و ترجمه اخبار بین الملل و گزارش های دریافتی از خبرنگاران خود مستقر در کشورهای دیگر و قراردادن آنها در بولتن و ارسال برای مطبوعات، وزارتخانه ها، دفاتر خبرگزاری های بین المللی، سازمانهای عمومی و مشترکان غیر دولتی که بعدا این کار تلِکسی شد (و اینک اینترنتی) تا نوشتن تفسير و تهيه رپورتاژ (فیچر) و آلماناک و نيز تهیه و ارسال اخبار حسّاس مربوط به ایران و منافع ایران به صورت فوری برای مقامات ارشد و یا از طریق بولتن هاي اخبار ويژه و بولتن های حاوی اخبار اصطلاحا غیر منتشره. به علاوه، سرویس عکس و فیلم خبری و ارسال برای نمایندگی های خبرگزاری های بین المللی در تهران و نیز مطبوعات و تلویزیون (غیر دولتی). خبرگزاری پارس همچنین موظف شده بود که در صورت درخواست روزنامه نگاران خارجیِ دیدارکننده از ایران ـ به آنان کمک کند، راهنما بدهد و در مواردی هم مترجم در اختیار بگذارد. در موارد متعدد، مردم نامه ها و طومارهای خودرا از طریق این خبرگزاری ملّی برای مقامات مربوط و ارشد و کمیسیون عرایض مجلسِین (اینک به نام کمیسیون اصل 90) ارسال می داشتند.
     در تهيه و تنظيم اخبار، رعايت موازنه و تعادل برقرار بود و از آنجا که خبرگزاری پارس یک موسسه ملّی (دولتی) بود، در تهیه و تنظیم مطالب حق جهت گیری نداشت و برای نظارت بر دقّت کار، اخبار آن «به صورت اتفاقی» بازبینی می شدند تا معلوم شود که ترجمه و تنظیم، دقیق و حرفه ای بوده است.
    بررسي پرونده هاي استخدامي آن زمانِ كاركنانِ تحريري خبرگزاري پارس (موجود در بايگاني وزارت ارشاد) نشان مي دهد كه افراد با 5 دقيقه تأخير ورود و يا از قلم افتادگي يك «واو» در يک جمله و يا كوتاهي در بكار بردن واژه هاي پارسي موجود و مصطلح به جاي لغات بيگانه و نامأنوس، اخراج شده بودند.
    تا اواخر دهه 1340 كاركنان خبرگزاري دستمزدي (نوعي روزمزد ــ جلسه اي ـ دريافت مزد در پايان هر جلسه كار) بودند تا در كار خود و امر حضور و غياب نهايت دقّت را به عمل آورند، مرخصی رفتن و تعطیلی آخر هفته و ... وجود نداشت زیرا پرداخت ـ روزانه و پس از انجام کار بود. پس از «ماهانه شدن پرداخت دستمزد» هم قاعده دریافت جلسه ای تغییر نکرد، بلکه به جای هر روز، در پایان ماه محاسبه و پرداخت می شد. اصحاب نظر با توجه به روانشناسی و رفتار افراد، این روش استخدامی را از لحاظ بازده و نظم، «بهترین راه» تشخیص داده اند که در کشورهای صنعتی و بویژه آمریکا تقریبا به همین شکل است ـ پرداخت ساعتی [که متفاوت از پرداخت حق التحریری است.].
    
دکتر وردي نژاد

در دوران پس از انقلاب، دکتر فريدون وردي نژاد در طول يك دهه مديريت خود بر ایرنا، براي تكامل و تجهيز این خبرگزاري تلاش فراوان و خستگي ناپذير بكار بُرد از جمله داير كردن يك دانشكده خبر براي تأمين كادر حرفه اي، تأسيس سه روزنامه به زبانهاي فارسي (روزنامه ايران با تجدید حیات روزنامه ملّی بسیار قدیمی)، انگليسي (ايران ديلي) و عربي (الوفاق) و چند ضمیمه (پری پرینت) با اين هدف كه به سه قوه حكومتي به يك چشم نگاه كنند، بي طرفي را رعايت و تنها درخدمت ايران، منافع ايرانيان و نظام باشند و به آموزش عمومي جامعه و اطلاع رساني متعادل و جامع كمك كنند. بر اين تلاشها بايد انتشار چند نشريه ديگر از جمله نشريه اي براي نابينايان با حروف برجسته ويژه، نشریه ورزشی و يك سازمان نشر كتاب را افزود. اينترنتي شدن خبرگزاري و انتشار اخبار و مطالب به چند زبان ديگر نيز از زمان دکتر وردي نژاد كه تعصّب خاص در سرعت و دقّت اخبار و تنظيم حرفه اي آنها داشت صورت گرفت. وي همه تلاش خود را بكار مي بُرد تا خبرگزاري در خدمت كشور باشد؛ نه يك و يا چند جناح، و آن طور كه شنيده شد، بر سر همين تفكّر اين مقام را از دست داد. مساعی او برای تحقّق ائتلاف خبرگزاری های کشورهای غیر متعهد و آسیایی (پول) معروف است. وردی نژاد در انديشه تاسيس يك راديو ـ تلويزيون خبري اينترنتي هم بود و نیز عقيده داشت كه مطالب اينترنتي (آنلاین) خبرگزاري به زبان های عربي، روسي و بعدا اسپانیایی اگر جامع و وسيع باشند مي توانند در رسانه های ملل مربوط نقل شوند و دهها ميليون مخاطب را به خود جلب و از اين راه، ايجاد تحوّل كنند. او حتی در نظر داشت که شماری از اخبار خبرگزاری، دستچین و به حروف سیریلیک در آید تا فارسی زبانان منطقه فرارود (تاجیکیان) بتوانند استفاده کنند و می گفت که نظر به شرق داشتن باید در اولوّیت باشد [همان نظریه گیرشمَن ـ مورخ معروف که درباره ایران کتاب نوشته است.]. وردی نژآد عقیده دارد که تفنگ و قلم دو وسیله اثرگذارتر برای دفاع از کشور و نظام هستند بویژه در این زمان که بیشتر درگیری ها از نوع جنگ سرد ـ جنگ رسانه ای هستند.
     تا سال 1350 هجري خورشيدي، خبرگزاري پارس (پانا) آژانس خبري منحصر به فرد ايران بود كه اواخر دیماه اين سال، غلامحسين صالحيار (متوفي) روزنامه نگار بنام كشور، يك خبرگزاري براي سازمان راديو ـ تلويزيون دولتی به وجود آورد كه بعدا تحت نام «واحد مركزي خبر» به كار ادامه داد. مدیریت وقت سازمان رادیو تلویزیون دولتی که میانه خوبی با [ح. جوانشیر] مدیرعامل وقت خبرگزاری پارس ـ تازه منصوب شده و از نزدیکان امیرعباس هویدا ـ نداشت نه تنها تصمیم به ایجاد یک خبرگزاری برای سازمان خود گرفته بود تا از اخبار خبرگزاری پارس بی نیاز شود بلکه بسیاری از دبیران، مترجمان و خبرنگاران ماهر این خبرگزاری را هم با پرداخت دستمزد بیشتر به استخدام رادیوتلویزیون درآورده بود.
    
عباس مسعودی

بايد دانست كه عباس مسعودي (بعدا سناتور تهران) مؤسس روزنامه اطلاعات، كار خود را در سال 1304 با ايجاد يك دفتر خبررساني يكنفره به نام «مركزِ اطلاعات» آغاز كرده بود. یک خبرگزاري غير دولتي نيز در سال 1349 به نام «پرِس اِيجنت» توسط غلامحسين صالحيار تاسيس شده بود که فعالیت آن محدود بود و عُمری نکرد. در نیمه دوم دهه 1330 هم ایرج نبوی روزنامه نگار، یک آژانس تهیه مطالب ژورنالیستی از نوع فیچر و مقاله دایر کرده بود که مطالب خودرا به مجلات و روزنامه های صبح می فروخت. همین آژانس بعدا خدمات دهی به برخی نشریات تازه تاسیس را بر کار خود اضافه کرد و انتشار پاره ای از این نشریات را از دارنده مجوّز کنترات می کرد و از خود ـ سردبیر، خبرنگار و مترجم می گذارد. از سال 1379 هجری خورشیدی، و بدون توجه به محدود بودن مشترک، كار تاسيس خبرگزاري در ايران از سر گرفته شده و در حال گسترش است و ظرف چند سال اخير به دليل وجود اينترنت و به اين لحاظ ـ تسهيل كار، بیش از 20 خبرگزاري! در ايران آغاز بكار كرده است ـ تقریبا مشابه وبلاگ های خبری کشورهای دیگر که مطالب وبسایت های رسمی و مقامات را نقل و یا نوار نطق ها و مصاحبه های رسمی را پیاده می کنند و عینا در سایت خود قرار می دهند و عمدتا بدون تنظیم ژورنالیستی. نظر به اینکه خبرگزاری های تازه تاسیس ایران مشترک پولی ندارند و خواندن و نقل مطالب آنها آزاد است، شاید که از نوعی کمک مالی برخوردار باشند و یا هدف و سیاستی را دنبال کنند. محمد خُدادی مدیرعامل پیشین خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ایرنا و از سال 1398 تا مهرماه 1400 معاون امور مطبوعاتی و اطلاع‌رسانی وزارت ارشاد و از مهرماه 1400 مشاور وزیر ارشاد در مصاحبه ای که در تابستان 1401 انتشار یافت، گفته بود که وزارت ارشاد 40 پروانه (مجوّز) خبرگزاری صادر کرده است.
    
غلامحسین صالحیار

طبق تعریف سابق، «خبرگزاري» يك رسانه همگانی (mass media) نبود كه مستقيما مطالب گرفته شده را به مردم (مخاطب) برساند، و يك دستگاه كمكي براي رسانه هاي همگاني بشمار مي رفت که از زمان اینترنتی شدن خبرگزاری ها و مستقیما (بلاواسطه) در دسترس مخاطبان قرارگرفتن مطالب آنها، آن تعریف تغییر یافته و خبرگزاری های اینترنتی هم «رسانه» شده اند.
     مروری کوتاه بر وبسایت خبرگزاری های داخلی، محصول كار آنها را مشابه يکديگر نشان می دهد، در تهيه خبر داخلی عمدتا مُتكي به سازمانهای عمومی و مقامات هستند و نقلِ عینا و واژه های «تازه ساخت» مثلا گعده، تراریخته و ... که مفهوم آنها برای همه مخاطبان مخصوصا مخاطبان برون مرزی دشوار و سردرد آور است. اخبار آنها به دلیل نقلِ عینأ، عموما فاقد هر شش عنصر خبر است بویژه عنصر «چرا؟» و عنصر «چکونه؟» و بدون لیدِ خبر. ترجمه از آژانس ها و منابع خارجي موجود در اينترنت كه مي دانيم عمدتا تبليغي با هدفهاي ويژه هستند و سرچ انجین ها طبق قرارداد، مطالب رسانه های مورد نظر را نقل می کنند. به علاوه، نشریات ساير ملل، به استثناي ايران و چند کشور دیگر، PDF همه مطالب نسخه چاپي خود را در اينترنت قرار نمي دهند. برخي از خبرگزاري هاي تازه تأسیس ايران بي شباهت به وبلاگ نيستند که هر روزنامه نگار مي تواند نظير آنهارا براي خود داير و به تنهايي و در ساعات فراغت اداره کند.
     سالهاست كه روزنامه ها در همه كشورها مي كوشند به محصول كار ژورنالیست های خود و مطالب اختصاصي و اینوستیگیتیو مُتكي باشند، زيرا استفاده از گزارشهاي خبرگزاري ها باعث مشابهت جرايد مي شود و مخاطب در انتخاب روزنامه براي خريد و یا خواندن، ارزانترين آنها و یا روزنامه ای را که دارای آگهی های کلاسه شده بیشتری است (در ایران، اصطلاحا؛ نیازمندی ها) برمي گزيند كه لطمه اي است به كل ژورناليسم يك كشور.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که سناتور محمود جم به خاک سپرده شد
بیستم اَمُرداد 1348 مراسم تشییع جنازه محمود جم از سياستمداران و دولتمردان عصر پهلوي که روز پیش از این (نوزدهم امُرداد) بر اثر حمله قلبی فوت شده بود از محل مسجد سپهسالار برگزار شد. آخرين سمت سياسي جَم سناتوري کرمان بود. وي نيز بمانند علاء، دكتر اقبال، علي منصور و ... در طول عُمر بارها سمت استانداري، سفارت، وزارت و نخست وزيري داشت ازجمله استانداری كرمان.
    در مراسم تشییع جنازه سناتور محمود جم فرزند محمدصادق کرمانی، هویدا نخست وزیر وقت، اعضای کابینه، پارلمانی ها، نزدیکان شاه و کرمانیان مقیم تهران شرکت کرده بودند و در ابن بابویه مدفون شد. [گزارش مشروح فوت سناتور جم در ردیف مطالب روز 19 اَمُرداد این تاریخ آنلاین آمده است. وی ساعت دو و سی دقیقه بامداد 19 امرداد فوت شده بود.].
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بخشنامه اجرای برنامه تغذیهِ رایگانِ دانش آموزان دوره اول تعلیمات عمومیِ مدارس ایران

    کُپی بخشی از گزارش روزنامه اطلاعات در این زمینه که در شماره 19 اَمُرداد 1353 این روزنامه درج شده بود:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
افزوده شدن دو اصلِ فراهم ساختن مقدمات محاكمه در اسرع وقت و منع هرگونه شکنجه بر قانون اساسی جمهوری اسلامی
در نيمه دوم اَمُرداد 1357 (آگوست 1978 ـ سال انقلاب) موج اعتراض و تظاهرات ضد دولتی، ايران را فراگرفته بود كه صحنه هاي گسترده و خشن آن در اصفهان، شيراز، قزوين و تبريز به چشم خورد.
     اعتراضات سراسري امُرداد سال 1357 (1978ميلادي) چند روز پس از اعلام سياست «فضاي باز سياسي» و تصميم دولت مبني بر انجام انتخابات آزاد با شركت همه نامزدها از جمله مخالفان صورت گرفته بود. تظاهركنندگان اَمُرداد 1357 بر شعارهای خود، شعار برضد ارعاب و شكنجه را که از سوی مأموران و زندانبانان اِعمال می شد افزوده بودند. باتوجه به اين شعار ها بود که در پاییز سال 1358 و در جریان بررسی پیشنویس اصول قانون اساسی، دو اصل ضد شكنجه به اين شرح بر قانون اساسي جمهوري اسلامي اضافه شد:
    
    اصل 32 ـ «هيچكس را نمي توان دستگير كرد مگر به حكم و ترتيبي كه قانون معيّن مي كند. موضوع اتهام بايد با ذكر دلايل بلافاصله كتبا به متهم ابلاغ و تفهيم شود و حداكثر ظرف مدت 24 ساعت پرونده مقدماتي به مراجع صالحه قضايي ارسال و مقدمات محاكمه، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلّف از اين اصل طبق قانون مجازات خواهد شد.».
    
    اصل 38 ـ «هرگونه شكنجه براي گرفتن اقرار و يا كسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار و يا سوگند، مجاز نيست و چنين شهادت و اقرار و سوگندي فاقد ارزش و اعتبار است. متخلّف از اين اصل طبق قانون مجازات مي شود.».
    گزارش تابستان 1384 (جولاي 2005) رئيس كل وقت دادگستري تهران و هيات رسیدگی مربوط اشاره داشت كه مواردی از شكنجه و ارعاب، پیش از ارجاع پرونده فرد دستگير شده به قاضي و تفهيم اتهام ـ ظرف 24 ساعت نخستِ پس از دستگیری ـ مشاهده شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برنامه هاي هسته اي و موشكي ايران در رسانه ها (آگوست 2004)
شهاب 3


    هشتم آگوست 2004، بانو «رايس» (در آن زمان) مشاور ويژه شورای امنيت ملي آمريكا در يك گفت و شنود اختصاصی به شبكه تلويزيوني ان. بي. سي (متعلق به كمپاني جنرال الكتريك سازنده موتو جت و اشياء برقي) گفت كه دولت آمريكا نگران ادامه برنامه هاي هسته اي ايران است.
    يک روز پيش از اين نيز رسانه هاي آمريكا گزارش مفصل نيويورك تايمز را كه آمريكا، سه بزرگ اروپاي غربي و دوستان آسيايي آمريكا موفق نشده اند از راه ديپلماتيك ايران را وادار به دست برداشتن از برنامه هاي اتمي خود كنند نقل و وسيعا بازتاب داده بودند.
    در برابر، ايران اشاره كرده بود كه پيشرفت در دانش فيزيك هسته اي و استفاده مسالمت آميز از نيروي اتم را كه مقوله اي جدا از توليد سلاح اتمي است دنبال خواهد كرد؛ زيرا كه حق هر ملت است.
    در همان روز، روزنامه اسرائيلي «جروزالم پست» نوشته بود كه ايران سرگرم بهينه سازي موشك شهاب ـ 3 است كه هم اكنون هم قادر به حمل دست كم يك تُن ماده منفجره و يا هر نوع كلاهك ديگر به مسافت يكهزار كيلومتر است.
    اين قبيل مطالب از سال 2000 مطرح و ادامه داشته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
110 هزار ممنوع الخروج به خاطر تشابه اسمي!
خبري كه در زير آمده است در شماره 19 امُرداد 1384 روزنامه همشهري كه ناشر آن شهرداري تهران! است چاپ شده بود:
    
    "جمال كريمي راد سخنگوي [وقت] قوه قضائيه ديروز [18 امُرداد] گفت: پس از بررسي اسامي مشابهي كه ممنوع الخروج شده بودند تعداد ۱۱۰ هزار اسم از پرونده هاي اداره گذرنامه خارج شده است و افراد در صورت بروز مشكل با مكانيزه شدن سيستم كنترل اسامي در كمتر از يك ربع ساعت مشكلشان رفع خواهد شد.".
    
    اين روزنامه در خبر خود روشن نساخته بود كه اين شمار از چه زماني در فهرست ممنوع الخروج ها قرار داشتند؛ از زمان پیروزی انقلاب در بهمن 1357 يا بعدا. روزنامه همشهري همچنين ننوشته بود كه ساير ليست هاي ممنوع الخروج ها از چه قرارند. این روزنامه همچنین روشن نساخته بود که آیا هدف از بکار بردن فعل «خارج شده است» همان «حذف شده است» بوده و یا چیز دیگر. خبر یک رسانه باید کامل باشد تا جای تردید و پرسش برای مخاطب باقی نگذارد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اشاره نماینده مجلس به گرانی های مشکوک در ایران
علی حدّادی نماینده ساوجبلاغ و طالقان (استان البرز ـ کرج) در مجلس شورای اسلامی نهم مرداد 1400 در مصاحبه با خبرگزاری فارس با اشاره به گرانی‌های جاری کالاهای اساسی گفت: متأسفانه گرانی‌های اخیر مشکوک است و دولت (دولت حسن روحانی) بازار را رها کرده و عملاً نظارتی وجود ندارد. هم‌اکنون ما روزانه شاهد قیمت‌های متفاوت و حتی گران شدن کالاها به صورت ساعتی هستیم و این، در حالی است که در اسفند 1399 و قبل از عید نوروز، رئیس جمهور (حسن روحانی) به صراحت اعلام کرده بود که اگر چیزی می‌خواست گران شود تا حالا شده است، دستور داده ام تا پایان کار این دولت چیزی گران نشود. اما، از فردای همان روز و بعد از انتشار سخنان حسن روحانی تا به امروز اجناس و ارزاق عمومی پی در پی گران شده و دولت هیچ واکنشی را نشان نداده است و نظارت و ساماندهی هم در این مورد وجود ندارد. به نظر می رسد که دولت دوازدهم برای کنترل قیمت‌ اجناس و کالاهای اساسی برنامه ای نداشته است.
    حدادی گفت: تبعات گرانی‌های جاری قطعاً برای دولت آینده خواهد بود و به نظر می‌رسد که این موضوع می‌تواند مشکلات و سختی‌هایی را برای آیت‌الله رئیسی و اعضای کابینه‌اش به وجود آورد.
    معمولاً دولت‌های مستقر سعی می‌کنند بازار را در هفته‌های پایانی کار خود آرام کنند و در وضعیت آرام زمام امور را به دولت بعدی بدهند، اما دولت حسن روحانی طوری عمل کرده که مشکلات را دولت آتی به ارث خواهد بُرد، ولی اطمینان دارم که آیت‌الله رئیسی این را می داند و برنامه ریزی هایش را از قبل کرده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
رئیس قوه قضایی، مرداد 1400: هیچ ایرانی خارج از کشور ممنوع‌الورود نیست و هنگام بازگشت دستگیر نخواهد شد، ترسی نداشته باشد
خبرگزاری های تهران ـ 18 مرداد 1400: حجت‌الاسلام‌ محسنی اژه‌ای رئیس جدید قوه قضایی در نشست امروز شورای عالی این قوه با اشاره به نگرانی برخی ایرانیان ساکن کشورهای دیگر برای بازگشت به وطن و بیم از برخورد اظهار داشت: هیچ ایرانی که اکنون در خارج از کشور است، ممنوع‌الورود نیست و منعی برای بازگشت به کشور ندارد. اگر این افراد بیایند و در اینجا به مسائل آنها رسیدگی شود، به نفع آنهاست و از وضعیت بلاتکلیفی خارج می‌شوند.
    رئیس قوه قضایی گفت: در حال حاضر ایرانیانی در خارج از کشور هستند که اموال و امکانات آنها در داخل کشور سرپرست ندارد و برخی افرادی که به این اموال نظر دارند آنها را برای بازگشت به کشور می‌ترسانند، اما اگر این افراد برگردند، مسائل مالی آنها در یک تحقیق و بررسی ساده و دقیق روشن می‌شود و مشکلی نخواهد بود. همچنین افرادی هستند که به دلیل آنکه ممنوع‌الخروج بودند و به صورتی خارج شده اند نگرانی دارند که به محض ورود به کشور دستگیر و راهی زندان شوند. این افراد می‌توانند با هماهنگی با سیستم قضایی ـ بدون آنکه بازداشت شوند، به کشور بازگردند. در این زمینه به دادستان‌ها تذکر داده شده است که ضرورتی برای بازداشت این افراد وجود ندارد. این افراد می‌توانند با اعلام زمان و نحوه ورودشان به مرکز ارتباطات قوه قضاییه یا دادستان ها، بدون نگرانی وارد کشور شوند.
     اژه ای همچنین یکی از مهم‌ترین وظایف دستگاه قضایی کشور را حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر و کسانی عنوان کرد که از ارزش های دین و فضیلت ها دفاع می کنند.
    محسنی اژه‌ای با ذکر دو نمونه، پرونده ای که بیش از 7 سال و پرونده دیگر که بیش از 3 سال است در دادگاه تجدیدنظر تعیین تکلیف نشده‌اند، تأکید کرد؛ این موضوع با هیچ منطقی سازگار نیست و این قبیل مسائل منشاء بسیاری از نارضایتی‌ها و سوءاستفادهِ دلالان نفوذی در سیستم قضایی است.
    وی خاطرنشان کرد: کسانی که در چنین پرونده هایی متهم یا محکوم هستند ـ پرونده آنها در مرحله تجدیدنظر بلاتکلیف مانده ـ علاوه بر آنکه ممنوع‌الخروج هستند و محدودیت‌هایی برای آنها اعمال شده، وضعیت زندگیشان نیز مختل شده که باید هر چه سریعتر به این وضعیت پایان داد.
    رئیس قوه قضائیه در ادامه قضات را خطاب قرار داد و به آنها متذکر شد که در موارد غیر ضروری از صدور قرار بازداشت موقت پرهیز کنند و اگر نیاز به بازداشت موقت بود نیز، در تعیین تکلیف افراد بازداشتی تسریع نمایند. در بازدید اخیر از زندان با افرادی مواجه شدم که مدتی بازداشت موقت بودند، پیگیری کردم و مشخص شد از نظر قانونی این امکان وجود داشته که این افراد بازداشت موقت نباشند و در این مورد تذکرات لازم داده شد. مسئولان قضایی نباید به گزارش دادیاران و ناظرانِ زندانها اکتفا کنند، بلکه باید بیش از پیش بر زندان ها نظارت داشته باشند تا بتوانند درخصوص بازداشت شدگان تصمیمات درست اتخاذ کنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دنياي هنر
سالمرگ نخستین بانوی آواز ایران: قمرملوک وزیری
قمر در دهه ششم حیات خود ـ او تنها 54 سال عُمر کرد


    19 اَمُرداد 1338 مجلس ترحيم قمرملوك وزيري، معروف به نخستين بانوی آواز ايران برگزار شد و چون روزنامه ها از چهار روز پيش از آن در باره قمر و هنر او، مطلب نوشته بودند، جمع كثيري از مردم در مراسم ترحيم شركت كرده بودند. قمر شب چهاردهم اَمُرداد آن سال بر اثر بيماري قلبي فوت شده بود. وی در 1284 هجری خورشیدی به دنیا آمده بود و مادر بزرگش خیرالنساء از هجده ماهگی اورا بزرگ کرده بود زیراکه تا این سن، پدر و مادر را از دست داده بود. نوشته اند که خیرالنساء روضه خوان زنان بود و قمر را با خود به مجالس روضه خوانی زنانه ازجمله حرم سرای قاجارها می بُرد.
    در برخی از کتاب ها، محل تولد او کاشان و در پاره ای دیگر تهران و محله سَنگلَج نوشته شده است. وی دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول که با یک نظامی بود یک ماه طول کشید و شوهر دوم او امین التّجار بود که این ازدواج هم به طلاق ختم شد زیراکه شوهر اکراه داشت به قمر اجازه خواندن آواز در مجالس عمومی بدهد.
    
قمر در جوانی

قمر از 16 سالگي نزد استاد مرتضي ني داود به آموزش موسيقي و آواز پرداخته بود. او قبلا مرثيه خوان بود و صدايش جلب توجه كرده بود. تا زمان قمرملوک که نام خانوادگی خود را از سیدحسین خان به وزیری زاده (احتمالا به خاطر کلنل علینقی وزیری استاد موسیقی) تغییر داد، موسیقی ایران عمدتا مردانه بود و زنان جز در محافل کاملا زنانه نمی خواندند. یک اقدام قمر که تاریخساز شده است، شرکت او در سال 1303 در کنسرت گراندهتل تهران (واقع در خیابان لاله زار) بود که با این کار، پای بانوان را به مجالس هنرنمایی و خوانندگی باز کرد. قمر در سال 1308 در مجلس ياد بود ايرج ميرزا شاعر خوش قريحه در برابر جمع، برنامه آواز اجرا کرد و شهرت بیشتری یافت. بايد توجه داشت، قمر در زماني علنا به خواندن آواز پرداخت كه اين عمل در جامعه ایران كاري آسان نبود. او با تصميم خود سدّي را از ميان برداشت و تاريخساز شد. قمر از 1319 که ایران دارای رادیو شد به گروه موسیقی رادیو پیوست.
     قمرملوك وزيري كه بانويي خوشنام و داراي يك پسر بود بیشتر درآمدهای خود را صرف کمک به بینوایان می کرد و به همین سبب سه سال آخر عمررا در تنگدستی و عُسرت بسر بُرد.
    قمر که با خواندن در مجالس عمومی راه را برای ورود بانوان به دنیای موسیقی ایران بازکرد طولی نکشید که دارای دو رقیب شد؛ بانو ملوک ضرّابی و روح انگیز. قمر در فیلم های سینمایی هم شرکت و هنرنمایی کرده بود.
ملوک ضرّابی رقیب آواز قمر


    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بزرگترين نمايشگر سياه پوست قرن 19



     آيرا فردريك الدريج Ira Frederick Aldridge بزرگترين نمايشگر و نمايشنامه نويس سياه پوست قرن 19 دهم آگوست سال 1967 در لهستان در گذشت.
    وي كه زاده آمريكا بود بيشتر كارهاي هنري خود را در انگلستان و آلمان اجرا مي كرد و در آلمان از شهرت و احترام خاصي برخوردار بود. آيرا كه 24 جولای1807 به دنيا آمده بود يك تراژدين بسيار ماهر بود. او براي اجراي برنامه به لهستان رفته بود كه در آنجا درگذشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
دمكراسي كنفوسيوسي


طبق محاسبات تقويمي تازه، كنك كويي Kong Qui ـ كه در چين به Kong Fu Tzu (به معناي آموزگار بزرگ) معروف است و در كشورهاي خارج از آسياي شرقي، كنفوسيوس ConFucius ناميده مي شود كه انگليسي زبانها اين اسم را «كانفوشي اس» تلفظ مي كنند ـ‌ دهم آگوست سال 479 پيش از ميلاد (همزمان با حكومت خشايارشا بر ايران) در هفتاد سالگي درگذشت، اما انديشه هاي او همچنان زنده و مورد توجه است.
    افكار كنفوسيوس بر پايه اخلاقيات، مسئوليت و هماهنگي در جامعه قراردارد و كاركنان دولت (سازمان های عمومی) و مقامات عمدتا طرف خطاب او هستند.
     افكار كنفوسيوس ـ كه در سال 551 پيش از ميلاد در «شاندونگ» چين به دنيا آمد ـ سه قرن پس از وفاتش مورد توجه رهبران وقت چين قرارگرفت و ضابطه روابط دولت و مردم شد. در سال 124 پيش از ميلاد دانشگاهي در چين براي تدريس اين افكار آغاز بكار كرد و از سال 700 ميلادي تا قرن 19، در چين كساني كه متقاضي اشتغال به امور عمومي و كارمندي دولت بودند بايد امتحان كتبي انديشه هاي كنفوسيوس را با نمره خوب مي گذراندند كه این افکار و نظرات در پنج كتاب گردآوري شده بودند. از قرن 19 تا سال 1977، عقايد كنفوسيوس تحت تاثير فرضيه هاي فلاسفه و متفكران غرب قرار گرفت و كمرنگ شد، ولي از سال 1977 بار ديگر جايگاه خود را از جمله در چين بازگرفت و اينك مخصوصا آن قسمت كه به «دمكراسي كنفوسيوسي» معروف است يك نيروي فكري پيشرو بشمار مي رود.
     بايد دانست كه قرن ها است كه افكار كنفوسيوس با آيين زرتشت كه از دو قرن پيش از كنفوسيوس در آسياي غربي رواج يافته است مقايسه مي شود و موارد مشابه در آنها استخراج شده اند و در اين زمينه در اوايل قرن 20 كتاب جامعي در هند انتشار يافت كه گويا در كانادا تجديد چاپ شده است.
    با توجه به اين كه «دمكراسي كنفوسيوسي» در دو دهه اخير مورد توجه جهاني قرار گرفته است به آن مي پردازيم:
     كنفوسيوس معتقد به ایجاد یک «جامعه مشترك المنافع بزرگ» بود كه هر جامعه عضو آن توسط نخبگان آن جامعه كه در اداره امور مهارت كامل داشته و صديق و پرهيزكار و مردم دوست باشند مديريت شود و اين نخبگان بايد توسط نيم نخبگان و نيم نخبگان بوسيله مردم (عوام الناس واجد شرايط) برگزيده شوند. به اين ترتيب دمكراسي كنفوسيوسي بر پايه انتخاب بهترين نخبگان هر جامعه براي اداره آن در يك انتخابات دو مرحله اي قراردارد و در اين دمكراسي نخبگان هرجامعه نمي توانند وارد مديريت جامعه خود شوند مگر اينكه مورد تاييد آن دسته از كارشناسان و آگاهان جامعه باشند كه نيم نخبگان خوانده مي شوند.
    به تفسير كانگ يووي Kang yu wei دولتمرد قرن 19 چين، هدف كنفوسيوس از بكار بردن عبارت «جامعه مشترك المنافع بزرگ» وحدت جوامع بشر با حفظ خود مختاري كامل، حاكميت ملي و تماميت ارضي خود در يك سازمان جهاني بوده است؛ زيرا كه مردم صرف نظر از نژاد، زبان و مرزهاي جغرافيايي خاص خود؛ احساس، عواطف، خواست و ناخواست مشابه دارند و همه آنان داراي وجدان و شعور هستند و مديريت (شوراي مديريت) سازمان واحد جهاني بايد به تامين نيازهاي مشترك و مشابه آنان كمك كند. ولي چين شناسان غرب (Sinologists) مي گويند كه احتمالا هدف كنفوسيوس از جامعه مشترك المنافع بزرگ، تنها كشورهاي آسياي جنوب شرقي (زردها) بوده است؛ زيرا كنفوسيوس در زمان حيات خود شايد آگاهي زيادي از ملل دور دست نداشت.
     هواداران «افكار كنفوسيوس درباره دمكراسي» كه اينك در سنگاپور و ساير نقاط چيني نشين خارج از خاك اصلي چين و كره جنوبي فعال هستند حكومت نخبگان انتخابي را بهترين دمكراسي مي دانند و ضمن تفسير اظهارات كنفوسيوس اضافه مي كنند كه بي سوادها و بي اعتنايان به دمكراسي و ناآگاهان نبايد در انتخابات شركت جويند زيرا كه آراء آنان دقيق نيست و به دمكراسي صدمه مي زند و آن را از اصالت خارج مي سازد.
    هواداران افكار كنفوسيوس به ويژه تاكيد او به وجود عدالت و انصاف و پرهيزگاري در مديران جامعه را مورد ستايش قرار مي دهند و آن را حلال مسائل جهان امروز مي دانند كه روزي نيست كه رسانه ها خبر از فساد اداري و اخلاقي يك مقام دولتي در يك گوشه از جهان ندهند و مي گويند تاكيد كنفوسيوس كه ميان اعضاي جامعه، هماهنگي و همكاري و صميميت باشد و هر عضو جامعه از رفاه نسبي برخوردار و حقوق او بدون تعرض و محترم باشد و شخصيت و شئون او رعايت شود برطرف كننده مسائل امروز بشر است كه اخلاقيات، انصاف و صداقت ميان آنها هر روز بيش از پيش رنگ مي بازد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دفاع رهبر حزب كمونيست آمريكا از انديشه و فرضیه در دادگاه ـ در آرزوي برابري انسانها بودن براندازي دولت نيست
Eugene Dennis با طوق زندان

دهم آگوست، زادروز يوجين دنيس Eugene Dennis رهبر پيشين حزب كمونيست ايالات متحده است كه در 1905 و در ايالت واشنگتن به دنيا آمد. نام او قبلا فرانسيس والدرون Francis X. Waldron بود. وي در 21 سالگي به حزب كمونيست آمريكا پيوست و در جنبش هاي كارگري متعدد بويژه در كاليفرنيا شركت كرد و چندبار ازجمله در سال 1929 دستگير و با سپردن وثيقه آزاد شد و در همين سال به شوروي رفت و در آنجا به مطالعه تشكيلاب حزب كمونيست اين كشور پرداخت و در سال 1935 در بازگشت به آمريکا، دبير اول حزب كمونيست اين کشور شد و منظما براي «ديلي وُركِر» ارگان اين حزب مقاله مي نوشت.
     در جولای 1948، و در اوج ضديت با كمونيسم در آمريكا، دنيس و 11 تن از بزرگان حزب كمونيست به اتهام تبليغ به براندازي دولت و تحريک مردم برضد دولت دستگير شدند. بازپرس که براي اثبات اين اتهامات و صدور قرار مجرميّت براي آنان دليلي نداشت سرانجام به اظهارات و عقايد ماركس و مانيفست كمونيست متوسل شد و استدلال كرد كه چون اينان اعتراف به كمونيست بودن كرده اند و يك كمونيست اجبار به پيروي از عقايد ماركس دارد و ماركس تاكيد بر براندازي دولت هاي سرمايه داري كرده، پس دستگيرشدگان تصميم قاطع بر براندازي دولت آمريكا را داشته اند!.
    در جلسه دادگاه، دنيس اين استدلال بازپرس را سفسطه خواند و به مسخره گرفت و گفت: در آرزوي تأمين برابري انسانها بودن، تضمين شغل و بازنشستگي عمومي را خواستن، مطالبه بهداشت و آموزش عمومي رايگان براي همه دوره ها را كردن، خواهان رفاه همگان و رعايت عدالت اجتماعي و بر ضد تبعيض بودن؛ عملي بر ضد دولت نيست و در جهت ماندگار شدن دولت است و يك كمونيست همين ها را مي خواهد كه توماس جفرسون (از موسسان ايالات متحده) هم خواهان آنها بود. ما جوانان كمونيست و مردانمان را به جبهه هاي جنگ جهاني دوم فرستاديم و نزديك به 15 هزار كشته داديم كه ملت باقي بماند، به چه حساب ما را برانداز مي خوانيد و ....
    يوجين دنيس پس از رها ساختن دبيركلي حزب كمونيست آمريكا، تا پايان عمر (31 ژانويه سال 1961) رئيس شوراي عالي (چرمن) اين حزب بود. وي از بيماري سرطان درگذشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
زادروز «كاوور» روزنامه نگاري كه ميهنش، ايتاليا را بارديگر يكپارچه كرد
Camilo Cavour

كاميلو كاوور Camillo Cavour سياستمدار، ميهندوست و روزنامه نگار كه در قرن 19 با سعي و تلاش بسيار موفق شد وطنش ايتاليا را پس از قرنها يكپارچه كند و به صورت يك قدرت اروپايي درآورد دهم آگوست 1810 به دنيا آمد. تنها آرزوي کاوور تامين وحدت و كسب عظمت ايتاليا بود كه قرنها قطعه ــ قطعه شده بود و هر گوشه اش تحت سلطه يك قدرت اروپايي بود. در اين كار مهم، بسياري از جمله گاريبالدي به كاوور كمك كردند، ولي مغز او كارساز اصلي بود. درباره اين مساعي و جزئيات، در اين تاريخ آنلاين در زمان خود مطالب متعدد آمده است (به پنجره جستجو در سمت راست، قسمت بالا مراجعه شود).
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بپاخيزي بردگان سياهپوست در ويرجينيا
تصوير Nat Turner

دهم آگوست سال 1831 يك سياهپوست باسواد از ميان بردگان، معروف به «نات ترنر Nat Turner» در منطقه ويرجينيا (آمريكاي شمالي) بر ضد بردگي بپاخاست و در اندك مدتي دهها برده سياهپوست به وي پيوستند و اين گروه ظرف 11 روز (تا 21 آگوست) 56 سپيدپوست و عمدتا ارباب مزرعه و برده داران را كشتند.
    «ترنر» مي گفت كه رسالت دارد سياهپوستان را از زنجير بردگي رها سازد و براي رسيدن به اين هدف هر اقدامي مشروع است. سپيدپوستان دو هزار مرد مسلح بسيج كردند و با كمك نيروهاي دولتي (دولت ايالت) به جنگ اين گروه رفتند و در اين ميان به هر سياهپوستي هم كه ظنين مي شدند اورا مي كشتند و سرانجام قيام سياهپوستان با قتل بسياري از آنان سركوب شد، ولي «نات ترنر» در آخرين لحظه موفق به فرار شد و در طول اختفا كتابي تحت عنوان «كارهاي ترنر» نوشت و به دست يكي از همرزمانش سپرد كه بعدا در ايالت مريلند (همسايه شمالي ايالت ميرجينيا) به چاپ رسيد و موجود است.
     از محتواي كتاب كه تا به امروز تازگي خودرا همچنان حفظ كرده است چنين بر مي آيد كه اروپائيان به آن سرزمين (آمريكا) آمدند، بوميان (سرخپوستان) را با هدف تملك اراضي پدري شان نابود كردند، براي آباد كردن اين اراضي و خشكاندن بركه ها سياهپوستان را که همانند وحوش در آفريقا شكار و به اينجا منتقل شده بودند خريدند و به بردگي كشاندند. اين سپيدپوستان همان هايي هستند که دسته ـ دسته اروپا را ترك و به اوطان خود و قبور نياكانشان پشت كرده و به اين سوي آبها (آمريكا ) آمده اند و چون زمين مفت به دست آوردند ماندگار شدند مارا به بردگي کشاندند ـ بدون شرم از عمل خود با ما رفتاري غير انساني دارند و ....
     ترنر چندي بعد دستگير و يازدهم نوامبر همان سال (1831) به دار آويخته شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پس از بمباران اتمي «ناگاساكي»،دولت ژاپن اعلام كرد تسليم مي شود
Hirohito امپراتور وقت ژاپن
24 ساعت پس از بمباران اتمي «ناگاساكي» و صدور اين تهديد ترومن رئيس جمهور وقت امريكا كه اگر ژاپن تسليم نشود بمباران اتمي آن ادامه خواهد يافت، (دهم آگوست) دولت ژاپن اعلام كرد به شرط اين كه به موقع و مقام امپراتور دست نخورد تسليم خواهد شد. اين، در حالي بود كه نيروهاي ژاپني هنوز بسياري از سرزمين هايي را كه تصرف كرده بودند در اشغال داشتند. ناگاساکي دومين شهر ژاپن بود که بمباران اتمي شده بود.
    Hirohito امپراتور وقت ژاپن که در سال 1901 به دنيا آمده بود به رغم اشغال نظامي اين کشور توسط آمریکا در سمت خود باقي ماند و در 1989 درگذشت و پسرش برجايش نشست. ژاپن داراي حکومت پارلماني است و امپراتور نقش تشريفاتي دارد و عنوان رئيس کشور.
    درست در همين روز (دهم آگوست) در سال 1904 ناوگان ژاپن ناوگان روسيه در خاور دور را در يك شبيخون منهدم كرده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... و نیکسون پیش از محاکمه پارلمانی شدن کناره گیری کرد (جنجال واترگیت)
جنجال دوساله واترگیت Watergate scandal با کناره گیری ریچارد نیکسون از ریاست جمهوری آمریکا تا حدّی زیاد پایان یافت که در طول دو سال، تیتر رسانه ها بود و ذهن مردم متوجه آن. ماجرا در ژوئن 1972 و در ساختمان واترگیت در شهر واشنگتن که دفتر حزب دمکرات در آنجا قرار داشت و در جریان کَمپین انتخاباتی وقت صورت گرفته بود. حزب رقیب (حزب جمهوریخواه) که نامزد آن رئیس جمهوری وقت (نیکسون) بود با پرداخت پول به 5 نفر، از آنان خواسته بود که به دفتر حزب دمکرات در آن ساختمان دستبرد بزنند و اسناد کمک مالی افراد به کَمپین حزب، برنامه های تبلیغاتی و پیشنویس نطق ها را بربایند و به آنها برسانند تا دست رقیب برایشان روشن شود.
     دو ـ سه روزنامه نگار اینوستیگیتیو جریان را برملأ ساختند (که کتاب شده است) و آن 5 نفر دستگیر شدند و سازمانهای بازرسی بیش از چهل تن از مقامات حزب جمهوریخواه و نزدیکان به کاخ سفید را متهم به دست داشتن و یا اطلاع از ماجرا کردند و نیز شخص نیکسون متهم شد که جرم را پرده پوشی کرده است و هر دو مجلس کنگره نظر به محاکمه پارلمانی Impeachment او دادند و نیکسون که احساس کرد محکوم و برکنار می شود پیشدستی کرد و نهم آگوست 1974 کناره گیری کرد، کاخ سفید را تَرک گفت و جرالد فورد معاونش بر جای او نشست. نیکسون استعفاء نامه خودرا خطاب به وزیر ارشد کابینه اش (وزیر امورخارجه) نوشت. ماجرا با کناره گیری نیکسون عملا پایان نیافت و تعقیب قضایی بیش از چهل متهم ادامه یافت و خبرساز بود.
    ماجرای واترگیت که اینک یک اصطلاح جهانی شده است و هر جنجالی از آن دست را با پسوند «گیت» مطرح می کنند ماهها نه تنها تیتر رسانه های آمریکا بلکه سراسر جهان بود. برای نمونه، کُپی بخش هایی از صفحات اول دو شماره روزنامه اطلاعات (شماره 16 و شماره 19 اَمُرداد 1353 = 10 آگوست 1974) و نیز ترجمه استعفانامه نیکسون مندرج در این روزنامه در زیر آمده است:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
«پسر سام» !
ديويد بركويتس
دهم آگوست 1977 يك كارمند اداره پُست به نام «ديويد بركويتس» در منطقه نيويورك به اتهام قتل شش تَن و مجروح كردن هفت نفر ديگر دستگير شد. وي به تدريج و يكي پس از ديگري قربانيان خود را كشته بود و هربار در محل قتل يادداشت گذاشته بود و تلفني هم به رسانه ها گفته بود كه «قتل، كار پسر سام!» است.
    انگيزه كار اين فرد كه ظاهرا بايد تا پايان عُمر در زندان باشد «عقده رواني» بيان شده است. چون مجازات اعدام در استیت نيويورك غير قانوني است «پسر سام» كه مدت ها منطقه نيويورك را در سايه ترس فرو برده بود به زندان ابد محكوم شده است.
    وي در سلول زندان خاطرات خود را به رشته تحریر درآورده که به صورت كتاب منتشر شده اند كه فروش این کتاب درآمد خوبي برايش داشته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
حضور صدام حسين در مراسم اعدام 22 مقام عراقي!
دهم آگوست 1979 و کمتر از یک ماه پس از رئیس جمهور شدن صدام حسین، رادیو بغداد از اعدام 22 مقام ارشد عراقی ازجمله یک معاون نخست وزیر، دو وزیر، پنج عضو شورای انقلاب و یک ژنرال که چهارتن از آنان از دوستان قدیمی و بسیار نزدیک صدام بودند خبرداد. این رادیو گفت که دهها تن دیگر هم به زندان محکوم شده اند، جرم همه آنان خیانت و جاسوسی اعلام شده بود و صدام شخصا در مراسم اعدام حضور داشت. اصحاب نظر گفته بودند که سه دلیل عمده باعث این دستگیری ها شده بود: تماس محرمانه متهمان با حافظ اسد در سوریه که از یک شاخه دیگر حزب بعث و علوی بود، مخالفت این شمار با تجدید خصومت عراق با ایران و اعزام نیرو به مرز و نیز قصد صدام به سرکوب شیعیان عراق که پس از اسلامی شدن نظام حکومتی ایران سر برافراشته بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
جورج مَك گاورن: چون برضد جنگ بودم انتخابات را به نيكسون باختم! - حقيقتي بسيار تلخ
مک گاورن

«جورج مك گاوِرن» سناتور پیشین استیت داكوتاي جنوبي، دارای مدرک دکترا در رشته تاريخ ، مولف چند كتاب و متولد 1922 كه شهرت به ليبرال بودن و آزادي طلبي داشت يكشنبه شب هشتم آگوست 2004 در گزارش مصوّري كه از شبكه تلويزيوني «ABC» پخش شد، علت شكستش را در انتخابات رياست جمهوري سال 1972 از ريچارد نيكسون، «مخالفت با هرگونه جنگ و از جمله ادامه جنگ ويتنام» اعلام كرد و گفت كه اين حقيقت تلخ را در كتاب تازه اش نوشته است. اکثريت يک ملت نبايد اين چنين، جنگ طلب باشد. مک گاورن 21 اکتبر 2012 در نود سالگی در گذشت.
     مك گاورن در اظهارات هشتم آگوست 2004 گفت: تصور كردم كه بيشتر هموطنان طرز فكرِ مرا دارند و از جنگ بيزارند. حال آن كه در اين زمينه، خواست و احساس بيشتر هموطنان ـ آمريكاييان ـ چيز ديگري بود.
     مك گاورن كه در جريان جنگ جهاني دوم بمانند ساير آمريكائيان جوان به نيروهاي مسلح اين كشور احضار شده بود و خلبان يك بمب افكن بود و بر سر آلماني ها بمب فرو افكنده بود گفت كه آن جنگ نظر او را تغيير داده است، ولي اینک به نظر رسید که اکثر هموطنان عقيده ديگري دارند. نيكسون در آن سال اندرزهاي كيسينجر را گوش كرد و در جريان تبليغات انتخاباتي بر ضد جنگ چيزي نگفت و برنده شد.
     مك گاورن گفت كه اين تجربه خود را در كنوانسيون جولای 2004 حزب دمكرات در بوستون به «جان كري» يادآور شدم و به او گفتم كه بر ضد جنگ شعار ندهد كه بازنده خواهد بود و توصيه كردم كه تا مي تواند درباره تقويت بنيه نظامي داد سخن بدهد و هردم بگويد كه آمريكا نخستين قدرت بر سطح زمين است كه هموطنان تنها همين حرف ها را حاضرند بشنوند، چرا؟. نمي دانم.
    مبلغان حزب مخالف (جمهوريخواه) در جريان مبارزات سال 1972 تا توانستند به گوش آمريكاييان خواندند كه مك گاورن بيش از حد ليبرال است (در فرهنگ سياسي آمريكا: متمايل به چپ و صلحجو) و موفق شدند. وي در انتخابات آن سال بزرگترين شكست را نصيب حزب دمكرات آمريكا كرد زيرا که تنها 38 درصد آراء را به دست آورد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پايان تاريخ مصرف احمد چلبي
احمد چلبي عضو شوراي سابق حاكمه عراق به اتهام جعل اسكناس و برادر زاده اش سالم چلبي رئيس دادگاهي كه قرار بود صدام حسين را محاكمه كند به اتهام قتل يك مقام وزارت دارايي عراق تحت تعقيب قضايي قرار گرفتند و هفتم آگوست 2004 برايشان احضاريه صادر شد. در روز صدور احضاريه، احمد در ايران و سالم در انگلستان بود كه دولت لندن با عراق قرار داد استرداد مجرمين ندارد. اعضاي شوراي حاكمه عراق كه پس از تعیین رئيس جمهوری و نخست وزيرِ موقت منحل شد از سوي مقامات آمريكايي مربوط دستچين شده بودند.
    
احمد چلبي

احمد چلبي روزگاري معتمد وزارت دفاع آمريكا بود، به كاخ سفيد رفت و آمد داشت و در جلسه مشترك كنگره در كنار همسر جورج بوش مي نشست و از او به عنوان رهبر آينده عراق اسم برده مي شد كه به نوشته روزنامه ها، پس از «پايان تاريخ مصرف» ازنظر افتاد.
     مقاله نگاران رسانه ها چندي پس از اشغال نظامي عراق، احمد چلبي را متهم کرده بودند كه درباره وجود اسلحه كشتار جمعي در عراق و همدستي صدام حسين با القاعده به مقامات دولت آمريكا اطلاعات نادرست (خلاف واقع) مي داد و تبعيديان عراقي را وادار مي كرد كه در اين زمينه با رسانه هاي آمريكا مصاحبه كنند تا افكار عمومي آمريکا آماده، و راه براي حمله نظامي به عراق هموار شود. با انتقاد از چلبي به اينكه اطلاعات نادرست و جعلي داده بود، دولت آمريكا خودرا ازآسيب هاي فوري ناشي از اين اتهام كه چرا به استناد گزارش هاي نادقيق سازمانهاي اطلاعاتي به عراق لشكر كشي كرد رهانيده و از چلبي دور ساخته بود.
    احمد چلبي كه در طول تبعيد دهها ساله خود و ايجاد يك حزب از مخالفان صدام در خارج از عراق با سازمانهايي در آمريكا همكاري داشت و از اين بابت پول دريافت مي داشت گفته است كه اتهام جعل اسكناس انگيزه سياسي دارد و با اين اتهام مي خواهند اورا مسئول همه اشتباهات قلمداد كنند.
    
سالم چلبي

سالم چلبي هم اتهام وارده به خود را رد كرده و گفته بود كه مقام مقتول عراقي را نمي شناخته و با او معارضه و برخورد نداشته است. سالم چلبي، پيش از محاكمه صدام، بارها گفته بود كه مجازات رئيس جمهوري بركنار شده كمتر از اعدام نمي تواند باشد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کشتار یک خانواده کُرد در ترکیه
هفت نفر از اعضای یک خانواده کُرد ساکن شهر یک میلیون نفری قونیهِ ترکیه ـ Konya در نیمه اول آکوست 2021 قربانی یک حمله مسلحانه شدند ـ حمله‌ای که به گفته فعالان حقوق بشر «نژادپرستانه» بود. آرامگاه مولانا جلال الدین بلخی، صوفی و شاعر ایرانی در این شهرت است. وی در 66 سالگی در اینجا فوت شد.
    مهاجمان که هویّت آنان مشخص نیست، پس از کشتن اعضای این خانواده که در 24 سال گذشته در شهر قونیه زندگی می‌کردند، محل سکونت آنها را نیز آتش زدند. به گزارش رسانه ها، این خانواده ـ پیش از این هم مورد تهدید حمله قرار گرفته بودند و مهاجمان پس از ضرب و شَتم به آنها گفته بودند که اجازه نمی‌دهند کُردها در قونیه زندگی کنند. تنی چند از این مهاجمان قبلا توسط پلیس محل دستگیر، ولی آزاد شده بودند.
    نچیروان بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق، با صدور بیانیه ای، این رویداد را یک «جنایت» خوانده و خواستار مجازات عاملان آن و قطع دشمنی با کُردها شده است.
    ده روز پیش از این رویداد، در روستایی در نزدیکی شهر قونیه، یک کشاورز کُرد بدست مهاجمانی که فریاد می‌زدند "ما اینجا کُرد نمی‌خواهیم" کشته شده بود.
    حدود 14 میلیون کُرد در ترکیه زندگی می کنند و از چند سده پیش از میلاد مسیح. تُرک های سلجوقی از قرون یازدهم و دوازدهم میلادی وارد این منطقه شدند که در عهد باستان از مناطق امپراتوری ایران و بعدا مورد اختلاف امپراتوری ساسانیان و امپراتوری روم شرقی بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
تیترهای دو روزنامه چاپ تهران شماره های بیستم اَمُردادماه 1399 از محاکمه متهمان به قاچاق اتومبیل وارداتی

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 10 اوت
  • 117:   هادريان (هادريانوس) امپراتور روم كه ديوار دفاعي او در خاك انگلستان معروف است با دولت ايران صلح كرد (به نوشته برخي از مورخان يازدهم اوت). وي سه روز پيش از اين تاريخ بر جاي تراژان امپراتور مقتول روم نشسته بود كه در جريان جنگ با ايران درگذشته بود. [تفصيل؛ در سايت 11 اوت]
        
  • 995:   اوتو يكم رئيس امپراتوري مقدس (مورد تاييد پاپ) در جنگ «لكفلدLechfeld» مجارها Magyars را كه به قلمرو آن امپراتوري تعرض مي كردند شكست داد. مجارها اعقاب مَغ ها (مگيMagi ـ مجي ـ مجوس ها) ايرانياني بوده اند كه در عهد باستان در پي دور شدن از آيين زرتشت از ايران رانده شدند و در مجارستان امروز استقرار يافتند و بعدا در اينجا هم گرفتار حمله هونها (مهاجران آسيايي ديگر) شدند
        
  • 1519:   ماژلان با پنج كشتي «ظاهرا» به قصد دور زدن كره زمين ولي در باطن استعمار نقاط جديد؛ بندر سويل در اسپانيا را ترك كرد.
        
  • 1707:   روسيه و سوئد يك پيمان دفاع متقابل امضاء كردند كه به موجب آن اگر از خارج به يكي از دو كشور حمله شود، به منزله حمله به هر دو تلقي شود.
        
  • 1792:   انقلابيون فرانسه به كاخ سلطنتي حمله بردند كه نتيجه اش دستگيري لوئي شانزدهم و زنش بود كه مدتي بعد با گيوتين گردن زده شدند.
        
  • 1809:   اكوادور اعلام استقلال كرد. این سرزمین واقع در آمریکای لاتین قرنها مستعمره اسپانيا بود.
        
  • 1863:   کشور كامبوج تحت الحمايه فرانسه شد.
        
  • 1893:   نخستين دسته چيني ها از سانفرانسيسكو اخراج شدند
        
  • 1893:   در این روز در سال 1893 مهندس رودولف ديزلRudolf Diesel آلماني اتومبيلي را كه ساخته بود در شهر اوگسبورگAugsburg به حركت آورد
        
  • 1913:   جنگ دوم بالكان با امضاي پيماني پايان يافت.
        
  • 1920:   محمد ششم سلطان عثماني قرارداد «سور ـ سورسsevres» را كه به موجب آن قلمرو امپراتوري شكست خورده عثماني ميان فاتحان تقسيم مي شد امضاء كرد.
        
  • 1937:   بكر صدقي رئيس دولت وقت عراق ترور شد.
        
  • 1953:   سلطنت ملك حسين بر اردن رسما آغاز شد و 46 سال طول کشید. ملک حسین که در نوامبر 1935 بدنیا آمده بود در فوریه 1999 درگذشت و پسرش برجایش نشست.
        
        
  • 2002:   در سال 2002 كريستن نيگارد Kristen Nygaard رياضي دان نروژي و پيشتاز نوشتن زبان و پروگرام براي كامپيوتر در 76 سالگي بر اثر حمله قلبي درگذشت.
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    استدلال فیثاغورت و گُدار گودِر، مسیر 3 هزار سالهِ عملا متروکِ! جیرفت و رایِن به شهر کرمان ـ وعده ای که از سال 1336 به اجرا درنیامده است
    نهم تیرماه 1336 بود و من [نوشیروان کیهانی زاده] هنوز خبرنگار میز اقتصادی روزنامه اطلاعات. تورج فرازمند (متوفی در لُس آنجلِس) سردبیر وقت روزنامه مرا خواست و گفت که از دفتر انصاری وزیر راه خبر داده اند که وی قصد رفتن به کرمان برای سرکشی به راههای این استان کشور و شنیدن انتقادها و پیشنهادها را دارد و روز 12 و یا 13 تیرماه آنجا خواهد بود. او با اتومبیل به کرمان می رود تا وضعیت راههای فی مابین را هم به چشم ببیند و بنابراین نمی تواند با خود خبرنگار ببرَد، خبرنگار ـ در صورت تمایل روزنامه ـ با اتومبیل خود و یا هر وسیله دیگر به کرمان برود ولی در آنجا می تواند با اتومبیل اداره راه، با او همراه شود.
        فرازمند گفت که مرا به این دلیل برای تهیه این گزارش انتخاب کرد که کرمانی هستم و آگاه از واقعیات آن استان و فریب حرف های چَرب و نَرم مقامات را نمی خورم و حقیقت را خواهم نوشت.
        همان شب با اتوبوس عازم کرمان شدم و دو روز بعد آنجا بودم. استاندار کرمان بزرگان شهرهای استان ـ از شهرهای کوچک تا بزرگ را دعوت کرده بود تا بعد از ظهر 13 تیرماه در تالاری در شهر جمع شوند و خواست خود از وزیر را مطرح کنند.
        در ساعت معیّن در تالار بودم و قرار گذارده بودیم که با بزرگان شهرهای استان، در پایان جلسه مصاحبه کنم و مشکلات راهها را برنگارم.
        همه منتظر وزیر بودند که در میان تعجب حاضران، یک مقام ارشد این وزارت وارد شد، پشت میکروفن رفت و اظهارداشت: "همچنانکه می دانید؛ دو روز پیش (11 تیرماه 1336) در منطقه وسیعی در شمال کشور ـ از تهران تا لاریجان، فیروزکوه و ... زلزله روی داد، خرابی و تلفات وارد ساخته و در چند نقطه، کوه ریزش کرده و جاده ها را بسته و جناب وزیر مجبور به بازدید از این نقاط شده و من به جای او، با هواپیما، برای شنیدن اظهارات و پیشنهادهای بزرگان استان و دیدن راهها به اینجا آمده ام و ماوقع را به او گزارش خواهم کرد و اطمینان دارم که ترتیب اثر خواهد داد.".
        هرکس مشکلی را گفت و پیشنهادی داد تا نوبت به نماینده شهرک تاریخی و چند هزارسالهِ «رایِن» رسید. این نماینده که در عین حال مدیر یکی از مدارس راین بود ضمن پوزش از مثالی که خواهد زد، گفت: "در سال اول دبیرستان، در درس هندسه، برای اثبات کوتاهترین فاصلهِ بین دو نقطه، از استدلال 2400 ساله فیثاغورت [یونانی] استفاده می کنند که گفته بود اگر مقداری علوفه را در جایی بگذارند و حِماری را رها کنند، در یک خط مستقیم به سوی علوفه خواهد رفت زیراکه کوتاهتر است. می دانیم که منطقه جیرفت و کهنوج از قدیمی ترین تمدن های جهان هستند و به این تمدن ها که آثار آن وجود دارد، از زمان اسکندر مقدونی؛ دَقیانوس گویند. بنای شهر کرمان را هم به گشتاسپ کیانی (3 هزار سال پیش) نسبت می دهند که اردشیر پاپکان در آنجا دژ نظامی ساخت تا پایتخت ایران کند و بهرام گور (بهرام پنجم) هم که پیش از سلطنت، استاندار کرمان و ملقّب به «کرمانشاه» بود در زمان سلطنت خویش این شهر را گسترش و وسعت داد. اضافه کنم که در عهد ساسانیان، استانداران کرمان را «کرمانشاه» می خواندند و یکی از آنان شهری در غرب ایران ساخته که از همان زمان به نام او «کرمانشاه» نامیده شده است. میان منطقه جیرفت (تنها منطقه در جهان که هر سال در آنجا می توان دو بار کشت و درو کرد)، کهنوج، رابُر (راهبُر) و هَنزا ـ و این ناحیه زادگاه سورِنا اسپهبد نامدار ایران که کراسوس رومی و ارتش روم را در جنگ حَرّان (شمال فرات) نابود کرد [همچنین زادگاه سردار قاسم سلیمانی]، ساردوئیه و ... و شهر کرمان و مرکز و شمال ایران از سه هزار سال پیش یک راه مستقیم وجود داشته که از گُدار گودِر (میان راین و جوپار) می گذرد. اسکندر مقدونی، یعقوب لیث، نادرشاه و ... از همین راه عبور کردند. در زمان جنگ دوم جهانی، غلّات مورد نیاز ارتش روسیه که با هیتلر می جنگید از همین راه حمل می شد. معلوم نیست که به چه دلیل، وزارت راه به جای بازسازی راه گُدار گودِر، مسیر را تغییر داده و 40 ـ 50 کیلومتر دور کرده است بگونه ای که برای رسیدن از مسیر راین به کرمان، به جای خط مستقیم باید دو ضلع مثلث را پیمود که منطقی نیست و برخی از جیرفتی ها ترجیح می دهند که کوهها را دور بزنند و از مسیر «دِه بَکری» و «دارزین» بروند. خواستم که دولت توجه کند و راه سه هزار ساله «گُدار گودِر» را بازسازی و رو به راه کند که صرفه جویی در سوخت و عُمر خودرو و وقت انسان است.
        مقام ارشد وزارت راه به این درخواست وعده مساعد داد و گفت که گُدار را دیدن خواهد کرد. ولی، از آن زمان تا کنون [سال 1395 که 59 سال است] به این وعده منطقی (بازسازی راه تاریخی گُدار گودِر) که نه تنها جنبه تاریخی بلکه منافع اقتصادی متعدد دارد عمل نشده است، خودروها همان دو ضلع مثلث را به جای خط مسقیم باید طی کنند که دهها کیلومتر طولانی تر است و ایجاد ترافیک هم می کند.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com