Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
12 جولای
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 12 جولای
ايران
لشكركشي غير ضروري ايران به روم شرقي، مصر و اورشلیم ـ اضمحلال امپراتوری ایران؛ درسی برای همه نسلها
12 جولای سال 605 ميلادي، ارتش ايران به تصميم خسروپرويز ـ شاه وقت ـ براي جنگ با روم شرقي از دو مسیر ـ جنوب شرقي و جنوب غربي ـ به سوي قلمرو اين كشور به حركت درآمد. ستون یکم پس از بیرون راندن رومیان از سوریه و عبور از كوههاي «تاروس» واقع در آناتولی غربی (ترکیه امروز) تا دروازه های قسطنطنیه (استانبول) پیش رفت.
    «تاريخ» از اين لشكر كشي خسروپرویز و نیز تصرف مجدد مصر و اورشلیم به عنوان «جنگ های غير ضروري» كه باعث تضعيف هردو امپراتوري و بعدا ازميان رفتن هر دو دولت ــ يكي پس از ديگري شد نام برده است. اين تجربه تاريخي سبب شده است که در قرون معاصر بسياري از ملل از جمله ايالات متحده آمريكا در قوانين اساسي خود «جنگ غير لازم» را منع كنند.
    هدف خسروپرویز از تصرف مصر و اورشلیم و انتقال صلیبی که مسیح بر آن مَصلوب شده بود از این شهر به تیسفون، ایجاد غرور در ایرانیان بود که این غرور آنان را خوشگذران، تن آسان و در نتیجه ترسو کرد و اعیان (فئودالها) را زورگو ـ بگونه ای که نتوانستند در برابر سپاه کوچکتر عرب مسلمان، اما ازجان گذشته و مصمم ایستادگی کنند و هرآنچه را که در طول 13 قرن به دست آورده بودند دفعتا ازدست دادند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
كارهاي ضد ايراني يك فرماندار انگليسي هندوستان و پايان دادن به نفوذ زبان پارسي در اين شبه قاره
Lord R. C. Wellesley
دهم جولاي 1800 لُرد ريچار ولسلي Lord R. C.Wellesley صاحب اختيار وقت كمپاني دولتي انگليسي هند شرقي و فرماندار قسمت هايي از هند كه به تصرف آن دولت درآمده بود، در محل يك قرارگاه نظامي در بنگال غربي (كلكته) يك موسسه آموزش عالي ويژه شرق شناسي و زبانهاي هندي به نام كالج فورت ويليام Fort William College تاسيس كرد. هدف باطني وي از اين كار، پايان دادن به اقتدار و نفوذ زبان پارسي در شبه قاره و رو به گسترش بودن آن بود. زبان پارسي در تمامي دوران حكومت تيموريان بر هند و مخصوصا از زمان پادشاهي همايون شاه، زبان رسمي دولت هند شده بود و بسياري از كتاب هاي منتشره در ايرانزمين (ايران بزرگتر ـ در شرق محدود به سيردريا تا سِند) در هند انتشار يافته بود و در اين شبه قاره، ملاك داشتن سواد؛ خواندن اين كتاب هاي پارسي و به ويژه ديوان اشعار (حافظ، سعدي، فردوسي و ...) بود.
     پس از قتل نادرشاه در كودتاي قوچان، انگلستان كه راه را براي خارج ساختن حكومت هند از دست تيموريان و حكام محلي (راجه ها) و قطع نفوذ ايران، پارسيان و زبان پارسي هموار ديده بود؛ برنامه تملك هندوستان و نفوذ فرهنگي خود در اين شبه قاره را از حذف زبان پارسي آغاز كرده بود. كار اصلي كالج ويليام ترجمه كتابهاي پارسي به اردو و ساير زبانهاي محلي هند و آموزش زبان انگليسي و بسط اين زبان و دوستي كردن با پارسيان هند بود. انگليسي ها كه از قصه سنجان (سَنگان) و جريان مهاجرت ايرانيان به هند و استقرار در گُجرات و رواج زبان پارسي آگاه بودند و سرسختي و توان ايستادگي آنان را مي دانستند درگيري را به مصلحت ندانسته بودند. مي دانيم كه زبان هاي پارسي و سانسكريت هند خويشاوند هستند و اردو با اندكي تفاوت در گرامر، همان پارسي جديد و قديم به علاوه واژه هاي به عاريت گرفته پارسي از عربي است.به رغم این تلاش انگلیسی ها که تا نیمه قرن 20 ادامه داشت، بسیاری از واژه های زبانهای هندی ریشه پارسی دارد.
    لرد ولسلي كه از 1798 تا 1805 فرماندار انگليسي هندوستان و از سال 1809 تا 1812 وزير امورخارجه انگلستان بود در شكل دادن به سياست اين كشور در قبال ايران، سازش با روسيه، ديدارهاي جان ملكم از ايران نقش كامل داشت؛ به ويژه كه قرارداد تيلسيت (ميان ناپلئون و تزار وقت روسيه) در همين زمان امضاء شده بود. لرد ولسلي از فرصتي كه قرارداد تيلسيت و كاهش تمايل فرانسه نسبت به ايران به دست داده بود استفاده كرد و جاي آن دولت را در دربار تهران گرفت و براي تامين منافع درازمدت لندن در خاورميانه و آسياي جنوبي، بر سر ايران با روسيه وارد زد و بند شد كه كوچك شدن ايران يكي از نتايج آن بود. توصيف ملال آوري كه جان ملكم در كتاب خود از منش ايرانيان كرده است بايد درسي باشد تا ما متوجه رفتار و روانشناسي خود باشيم و در هر اقدام فردي و يا
    عمومي، نخست به ميهن انديشه كنيم و منافع آن و جامعه ملي را درا ولويت قراردهيم.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
رویداد خونین مسجد گوهرشاد در 21 تیرماه 1314


در اعتراض به بخشنامه 28 خرداد 1314 دولت مبنی بر رسمی شدن کلاه شاپو Chapeau و اجبار مردان به برسر نهادن این کلاهِ تماما لبه دار و این اخطار که اگر کارمندان چنین کلاهی بر سر نداشته باشند منتظر خدمت خواهند شد و نیز اعلامیه دولت (به نخست وزیری محمدعلی فروغی) که مجلس ترحیم (مجلس ختم مردگان) نباید بیش از دو ساعت طول بکشد و در این مجالس با چای و قهوه از شرکت کنندگان پذیرایی نشود و در تهران، این مجالس تنها در چند مسجد که شهرداری شهر تعیین می کند برگزار شود و اقدامات دیگر از این دست، گروهی انبوه از مردم مشهد، شهرها و روستاهای اطراف و زائران مرقد امام هشتم (ع) دست به تظاهرات زده بودند. این تظاهرات وقتی به اوج رسید که خبر رسید، آیت الله سید حسین طباطبایی قمی که از سوی روحانیون برای مذاکراه با رضاشاه برای لغو و یا تعدیل آن اقدامات رفته بود در حصر قرارداده شده است.
     کارکنان آستان قدس رضوی از لحظه انتشار بخشنامه دولت، مخالف پوشیدن لباسِ به اصطلاح وقت؛ فرنگی مآب و بر سرگذاشتنِ کلاه شاپو در حرمِ امام رضا (ع) ـ محل کار خود بودند و محمدولی اسدی نایب التولیه آستان قدس رضوی هم از این مخالفت جانبداری می کرد و علّامه بهلول (شیخ محمدتقی بهلول گنابادی) واعظ نیز با نطق های خود در اجتماعات مسجد گوهرشاد، معترضان را به ادامه اعتراض تا لغو تصمیم تشویق می کرد.
    پلیس مشهد که توانایی پایان دادن به تظاهرات را در خود ندید، از لشکر محل (لشکر شرق) کمک خواست، یک هنگ پیاده از این لشکر به کمک پلیس فرستاده شد و افراد این هنگ 21 تیرماه 1314 تظاهرکنندگان را در داخل و اطراف مسجد گوهرشاد به گلوله بستند که صدها تَن و طبق برخی گزارش ها، حدود یک هزار و ششصد تَن مجروح و یا کشته شدند، ولی شیخ بهلول موفق به فرار به افغانستان شد. وی از افغانستان به سوریه، مصر و عراق رفت و از اینجا به ایران بازگشت و در اَمُرداد 1384 در 95 سالگی فوت شد.
    در پی این کشتار، بسیاری از روحانیون ازجمله آیت الله آقابزرگ شاهرودی، آیت الله یونس اردبیلی و آیت الله هاشم قزوینی بازداشت شدند و شماری از معاریف تبعید. محمدعلی فروغی نخست وزیر وقت و از بستگان سببی محمدولی اسدی که بخشودگی او را از رضاشاه خواسته بود برکنار شد و اسدی محاکمه نظامی و اعدام گردید و از پسر او سلب عضویت در مجلس شورای ملی شد.
    سه ماه و 21 روز پیش از اجباری شدن کلاه شاپو و لباس فرنگی مآب (اصطلاحا؛ بین المللی) و رویداد مسجد گوهرشاد، تقویم رسمی ایران، هجری شمسی شده بود و بکاربردن تقویم هجری قمری؛ ممنوع که مخالفت هایی را در پی داشت. چهارم اردیبهشت آن سال (سال 1314) فرهنگستان ایران با هدف جایگزین کردن واژه های خارجی و باطنا؛ واژه های عربی تاسیس شده بود که این، نیز به حساب اینکه دنباله اش لاتین کردن حروف خواهد بود و دشوارشدن خواندن کتاب های مذهبی، مخالفت هایی داشت. در همین سال و در هفدهم دی (17 دی 1314) کشف حجاب اعلام شد و بانوان از داشتن حجاب در محل های عمومی منع شدند. این اقدام پس از کناره رضاشاه از سلطنت در شهریور 1320 پایان یافت.
    موضوع تغییر کلاه به سال 1306 باز می گردد. در این سال، کلاهِ شبیه نظامیان (دارای یک لبه در جلو) معروف به کلاه پَهلَوی اجباری شده بود که در سال 1307 جزئیات آن به صورت قانون درآمد که روحانیون از آن معاف بودند.
    شماری از مورخان این اقداماتِ اصطلاحا فرنگی شدن را به حساب دیدار 40 روزه رضاشاه از ترکیه و مشاهده تحولات اجتماعی این کشور بدست آتاتاتورک نوشته اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
حسين علاء و مسئله نصب مقام ها
حسين علاء
حسين علاء 21 تيرماه 1343 (12 جولاي 1964ميلادي) در هشتاد سالگي درگذشت. علاء تقريبا هيچگاه بدون مقام نبود؛ يا سفير و وزير بود و يا نخست وزير و وزير دربار!. يك بار نيز به قصد کشتن، به او حمله شده بود.
     مروري برتاريخ 180 ساله اخير؛ خواننده را در برابر اين سئوال قرار مي دهد كه چرا مقامهاي كشوري ايران تنها در انحصار افرادي کم و معيّن بود و در هر تغييري تنها مهره ها جا به جا مي شدند، آيا در ايران افراد شايسته ديگري نبودند؟!.
     اين وضعيت كه زماني اختصاص به كشورهايي همچون ايران داشت در دهه هاي اخير به ساير كشورها از جمله ممالك پيشرفته هم سرايت كرده و اصالت دمكراسي را كه اين همه درباره مزايايش نوشته اند، ولي هنوز از مرحله فرضيه خارج نشده است زير سئوال قرار داده است، كه با ثابت ماندن و يا مختصر جا به جايي مقامهاي انتخابي و انتصابي؛ چه فرقي است ميان حكومت انتخابي و غير انتخابي؟!.
    
خليل ملکي


    *** ضمنا در همين روز در سال 1348 خليل ملكي، يک چپگرا و ازچهره هاي سياسي دهه هاي 1320 و 1330 درگذشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بالارفتن بهای خانه در نیمه اول سال انقلاب و کنترل آن با افزایش تصاعدی مالیات برافزوده
در سال انقلاب و از آغاز اعتراضات و تظاهرات، بهای مسکن بویژه در تهران و چند شهر بزرگ کشور با آهنگ بیشتری افزایش می یافت به گونه ای که وام بانک مربوط (هرشش ماه یک برابر سپرده، هر یک سال دو برابر و هر دو سال؛ 4 برابر) تقریبا بی اثر شده بود که انعکاس رسانه ای یافت و دولت راه کنترل آن را وضع مالیات تصاعدی بر بهای افزوده دید که در عین حال درآمدی هم برای دولت بود، ولی برای انتشارجزئیات این مالیات و تاریخ اجرای آن، امروز و فردا می کرد که احمد سخاورز وضعیت افزایش روزافزون بهای خانه و نرسیدن وام بانک به گَرد آن را در کاریکاتوری که در صفحه 6 شماره 22 تیرماه 1357 روزنامه اطلاعات درج شد منعکس کرد. [کُپی کاریکاتور احمد سخاورز در زیر این مطلب و جداگانه درج شده است].
     بیست و سوم تیرماه، دولت جزئیات راه حل مسئله؛ مالیات بر افزوده بهای خانه را از رادیوتلویزیون اعلام و چون جمعه بود، روزنامه ها در شماره شبنه 24 تیرماه 1357 (در آن زمان سال 2537) منتشر کردند که تیتر خبر آن در صفحه اول آن شماره روزنامه اطلاعات در زیرکُپی شده است. با اجرای این تصمیم بهای خانه کنترل شد و پس از پیروزی انقلاب پایین آمد و به میزان سال 1351 رسید و این وضعیت تا اوایل دهه 1370 تغییر چشمگیر نکرد که در 18 ماه گذشته (سال 1398 و4 ماه اول سال 1399) دو ـ سه برابرِ درصد تورم شده است!!:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بالارفتنِ بي حساب بهاي خانه در چند ماه اول سال 1357 (سال انقلاب) از نگاه احمد سخاورز


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تأسف نماینده کرمان در مجلس از عدم ورود به موقع دیوان محاسبات و بازرسی کل کشور به مسئله مزایای چندین میلیون تومانی
زاهدی نماینده کرمان
به گزارش 21 تیرماه 1395 خبرگزاری فارس، محمدمهدی زاهدی نماینده کرمان در مجلس ضمن اشاره به مدیران دولتی که مزایای چندین میلیون تومانی می گرفتند گفت: "عدم ورود به موقع دیوان محاسبات،‌ سازمان بازرسی و یا سیستم نظارتی ریاست جمهور به این مسئله جای بسی تأسف دارد.".
    نماینده کرمان در عین حال گفت: اینکه فقط به مدیران بچسبیم، آدرس غلط دادن است زیراکه درآمدهای نامشروع در بین غیر مدیران به مراتب بیشتر از مدیران است.
    زاهدی ـ قبلا وزير کابينه و استاد دانشگاه، افزود: رانت‌خوارهایِ پشتِ صحنه‌ای هستند که به ثروت‌های بادآورده دست پیدا می‌کنند و از حمایت مدیران و غیر مدیران نیز برخوردار هستند.
    نماینده کرمان در مجلس با تأکید گفت: از دستگاه‌های نظارتی و دولت انتظار داریم که روی ثروت‌های بادآورده در بخش‌های خصوصی نیز کار کنند و منشأ این ثروت‌ها را از میان بردارند.
    زاهدی گفت که به جای قبول این وضعیت و حل مسئله، مقایسه کردن دریافتی های خلاف قانون و عرف با چنین وضعیتی دردولت قبل، آدرس غلط دادن و نوعی فریب افکار عمومی است. اگر دولتمردی این حرف را بزند به بیراهه می‌رود و چنین مدیری باید عزل شود. هر کسی در هر زمان که رانت‌خواری و تخلّف اقتصادی کند باید با آن برخورد قاطع شود و نگاه جناحی و سیاسی به این قضیه مشکلی را حل نخواهد کرد.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
صاحب فرضيه ناروديسم (نوعي پاپيوليسم)
Nikolai Chernyshevsky

دوازدهم جولاي زادروز نيكلاي چرني شفسكي Nikolai Chernyshevsky فيلسوف روس و صاحب فرضيه ناروديسم Narodism (تنها براي مردم و توده ها ـ نوعي پاپيوليسم Populism) است كه در سال 1828 به دنيا آمد و 61 سال عُمر كرد و 17 اکتبر 1889 درگذشت. وي برپايه عقايد ليبرال سوسياليستي خود يك كتابِ مدينه فاضله نوشته كه همچنان مورد توجه روشنفكران است.
    چرني شفسكي از رهبران انقلاب دمكراتيك روسيه در سال 1860 بود كه ضمن آن دستگير و به سيبري تبعيد شده بود. تزار وقت كتاب تاليف وي را که تحت عنوان «آنچه را كه بايد كرد» انتشار یافته بود از عوامل آن انقلاب دانسته بود كه در سطحي وسيع توزيع شده بود و روس ها را برانگيخته بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي داستان نويسي
نويسنده انگليسي و قضيه بي اعتنايي دولت قاجارها به درخواست او
Kingsley

چارلز كينگزلي نويسنده بزرگ انگليسي قرن نوزدهم 12 ژوئن 1819 به دنيا آمد، 56 سال عُمر كرد و 36 كتاب و عمدتا داستان تاريخي درباره قهرمانان ملي و رويدادهاي جالب كشورهاي مختلف از يونان تا مصر و حتي آمريكاي جنوبي نوشت. كينگزلي رشته تاريخ ملل و تاريخنگاري را در كمبريج تحصيل كرده و حرفه داستان نگاري برپايه رويدادهاي جالب و جاذب و قهرماني تاريخ را پيشه خود ساخته بود زيرا كه عقيده داشت از اين راه بهتر مي تواند به بشر خدمت و احساسات نهفته را بيدار كند.
    گويا كينگزلي در زمان ناصرالدين شاه با دفتر صدراعظم او؛ ميرزا حسين خان قزويني (سپهسالار) تماس گرفته و خواسته بود كه يك مترجم آشنا به تاريخ ايران به او معرفي شود تا دست كم يك داستان تاريخي برپايه رويدادهاي ايران باستان بنويسد كه دولت تهران اعتنا نكرده بود. تفسير نگاران ادبي که به اين موضوع توجه کرده اند، اين بي اعتنايي دولت وقت ايران را حمل بر ناآگاهي و ضعف احساس وطندوستي مقامات تهران آن زمان ذکر كرده اند. به نظر برخي، بي اعتنايي تهران نسبت به درخواست كينگزلي به اين علت بود كه انگلستان در سال 1862 بيشتر قسمتهاي بلوچستان را به هندوستان (در آن زمان هندوستان انگلستان) ضميمه كرده بود كه اينك در قلمرو پاكستان قرار دارند. اين عمل باعث خشم دولت تهران شده بود مخصوصا كه نيروي نظامي قابل ملاحظه نداشت كه مانع از اين تقسيم بندي انگليسي ها و تجزيه ايران زمين شود. بلوچستان (مكران) از آغاز تاسيس ايران واحد به دست كوروش بزرگ، بخشي از ايران بود و آزمايشهاي اخير «دي. ان. ا.»، پارسي بودن بلوچها و پشتونها را ثابت كرده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
Berlusconi و دمكراسي ايتاليايي!
بِرلوسکُني

دوازدهم جولاي 1996 «سيلويو برلوسكنُي Silvio Berlusconi» سرمايه دار ايتاليائي و صاحب يك امپراتوري رسانه اي در اين كشور تحت تعقيب قضايي قرار گرفت. اتهام او تقلّب در پرداخت ماليات بود. وي قبلا (از 1994 تا 1995) نخست وزير ايتاليا بود. به رغم سر و صداي وسيعي که اتهام و تعقيب قضايي برلوسکني در ايتاليا و سطح جهان بپاکرده بود دوباره در سال 2001 نخست وزير شد! و دولت او تا سال 2006 ادامه يافت، و اين بار حتي پارلمان ايتاليا راي داد؛ تا زماني كه برلوسكني نخست وزير باشد، پرونده هاي كيفري او مسكوت بماند!. برلوسکُنی که دوازدهم ژوئن 2023 در هشتاد و شش سالگی درگذشت از 2008 تا 2011 نیز رئیس دولت ایتالیا بود.
     برلوسکني که طبق آخرين فهرست فوربِس، شش ميليارد و دويست ميليون دلار ثروت شخصي داشت 9سال نخست وزير ايتاليا بود ـ کشوري که مردمش شهرت به چپگرايي داشتند و روزگاري بزرگترين حزب کمونيست اروپا (بعد از شوروي) در آنجا فعاليت داشت. سومين دوره نخست وزيري او تا اواسط سال 2011 ادامه يافت. اين وضعيت حکومتي در يک کشور غربي ـ کشوري که پيش از ميلاد مسيح، دمکراسي بود ـ تحقّق دمکراسي طبق فرضيه هاي فلاسفه يونان باستان و انديشمندان عصر روشنگري اروپا را دور از انتظار نشان مي دهد و ثابت مي کند که اصحاب منافع، قدرت طلبان و خودخواهی ها مانع تحقق دمکراسی واقعی (حکومت مردم بر مردم و برای مردم) است. البته تلاشی آنچنانی هم برای آمادگي عمومي جهت مشارکت در دمکراسی صورت نگرفته است. هنوز بيشتر راي دهندگان هنگام انتخاب فرد و یا افراد دقّت لازم را برپايه مسئوليتِ امرِ راي دادن به عمل نمي آورند.
    برلوسکني متولّد سپتامبر 1936 در شهر میلان (که در آن شهر هم درگذشت) به رغم افزايش اتهامات قضايي اش تا 20 پرونده، باز دست از سياست و حرص مقام دولتي نکشيد و حزب راستگراي «آزادي مردم»را تشکيل داد و اين حزب که احتمال پيروزي اش پيش بيني شده بود، در انتخابات سال 2013 دوم شد زيراکه گروههاي رقيب دست به ائتلاف زده بودند و موفق به برنده انتخابات نشد.
    برلوسکني که بازهم داعيه قدرت داشت در ماه مي سال 2013 به جرم تقلّب در دادن ماليات به 4 سال زندان و در 24 ژوئن اين سال به اتهام سِکس با دختری کمتر از سن قانوني (18 سال تمام) به 7 سال زندان و محرومیت موقت (دو تا شش سال) از سمت های دولتی و پارلمانی محکوم شد که با بازي هاي مشاوران قضايي و به استناد سالخوردگی، زندان او به خدمات رایگان اجتماعی تبدیل شد. با وجود این، گفته بود که رهبری حزب «آزادی مردم» را حفظ خواهد کرد. وي همچنين در ماه مي 2019 در انتخابات پارلمان اروپا شرکت کرد و برنده شد و از جولاي 2019 وارد اين پارلمان شده بود. برلوسکني پیش از نخست وزیر شدن سالها عضو پارلمان ایتالیا (نماینده و سناتور) بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي تاريخ‌نگاري
زادروز «پير فرانسيس برتون» روزنامه نگار، تاريخ نگار، مؤلف و ميهندوست بنام كانادايي ـ نگاهي کوتاه به نظرات او
دوازدهم جولاي زادروز «پير فرانسيس برتون» روزنامه نگار، تاريخ نگار، مولف و ميهندوست بنام كانادايي است كه در 1920 به دنيا آمد و 84 سال عمر كرد. وي كه بيش از 50 كتاب نوشت، «تاريخ» را به صورت داستان مي نوشت و در اين زمينه يك برنامه منظم تلويزيوني داشت و مخاطبان را در دنياي انگليسي زبان به زباني ساده و دلچسب با گذشته آشنا و از تجربه گذشتگان آگاه مي ساخت.
    به باور برتون، آموزش نوجوانان و جوانان و اصلاح پي در پي برنامه هاي مدارس با هدف نيل به فرهنگي بهتر و جامعه اي شريف تر بايد درصدر برنامه هاي هر دولت باشد و براي اين كار از انديشه و معلومات بهترين كارشناسان استفاده كند. وي بود كه واژه «كانادائيانا» را ترويج داد كه هدف از آن؛ ناميدن فرهنگ، ادبيات و ... كانادايي ها است. وي بخشي از كار رسانه هاي عمومي را «آموزش مردم» مي داند و در رديف مدارس بشمار مي آورد و دادن پاسخ به پرسش هاي مخاطبان را (كه آموزگار در دسترس ندارند) وظيفه روزنامه نگار مي داند. بنابراين، مي توان گفت كه فكر ايجاد چنين ستون هايي در جرايد ازوست كه اينك به راديو ـ تلويزيون هم گسترش يافته اند.
    در ايران، ر. اعتمادي مبتكر صفحات پاسخ به مخاطبان بوده است كه از نيمه دوم دهه 1340 در مجله اطلاعات جوانان به چاپ مي رسيد. روزنامه اطلاعات نيز در نيمه اول سال 1357 (سال انقلاب) چنين ستوني را (به دبيري نگارنده اين تاریخ آنلاین برای ایرانیان) داير كرده بود كه با كاهش صفحات، بعدا تعطيل شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
روزی که روزنامه اطلاعات 53 ساله شده بود و پخش تاریخچه و شرح سازمان آن از صدای ایران (رادیو دولتیِ سراسری)

    



    از راست؛ غلامحسین صالحیار سردبیر روزنامه اطلاعات، دوره اول در سال های 1345 و 1346 و دوره دوم در سال های 1356، 1357 و 5 ماه از سال 1358 تا زمان مصادره این روزنامه که کناره گیری کرد. تورج فرازمند؛ سردبیر روزنامه اطلاعات از سال 1336 تا سال 1338 و هر دو، سال ها دبیر اخبار بین الملل این روزنامه.
     فرازمند از روزنامه اطلاعات به رادیو ایران ایران رفت، نخست مفسر اخبار بین الملل رادیو و سردبیر مجله آن بود و از سال 1350 مدیر اخبار رادیو و بعد مدیر یک کانال تلویزیون ملی ایران. صالحیار پس از ایجاد روزنامه آیندگان، نخستین سردبیر این روزنامه بود. وی در سال 1350 پس از ایجاد یک خبرگزاری برای سازمان رادیوتلویزیون ملی ایران تا اواسط سال 1351 مدیریت این خبرگزاری را که خود به وجود آورده بود برعهد داشت و پس از انتخاب شدن به دبیری سندیکای روزنامه نگاران، به دنیای روزنامه و نشریات چاپی بازگشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
فروش كانال تلويزيوني پخش اخبار هوا به 3.5 ميليارد دلار!
در جولاي 1981 (تيرماه 1360) و اندكي پس از پيدايش سيستم تلويزيون كابلي (سيمي و بدون فرستنده بزرگ و آنتن)، يك روزنامه نگار قديمي آمريكايي كه مالك هشت نشريه در اين كشور بوده است تصميم به ايجاد يك شبكه تلويزيوني كابلي تخصّصي گرفت كه تنها اخبار مربوط به هوا، تغييرات جوّي ازجمله توفان و سيل و ... و حوادث ناشي از آنها را پخش كند.
     «فرانك باتن» مدير وقت کمپاني رسانه اي «لَندمارک»كه زماني هم از اعضاي هيات مديره اسوشييتدپرس بود با سرمايه اي نه چندان زياد، شبكه هوا (Weather TV) را در شهر آتلانتا و در ساختماني اجاره اي تاسيس كرد. كاركنان اين شبكه شماري كم و چون مطالب با سيم (کابل ـ کابل معمولي و يا نوري) منتقل مي شد؛ ابزار و هزينه چشمگير هم نداشت. همين شبكه موفق شد در سال 2007 از طريق مشترك (دريافت ماهانه از كمپاني هاي صاحب شبكه كابل) و نيز پخش آگهي، بيش از پانصد ميليون دلار درآمد داشته باشد.
    کمپاني «لندمارک» در آغاز سال 2008 تصميم به فروش اين شبكه گرفت و پنجم جولاي 2008 آن را به سه ميليارد و پانصد ميليون دلار (صدها برابر سرمايه اوليه) به كمپاني ژنرال الكتريك و شريك فرانسوي آن كمپاني يونيورسال ستوديو (توليد فيلم و موسيقي) فروخت و ضميمه شبكه بزرگ NBC (متعلق به کمپاني جنرال الکتريک) شد. به اين ترتيب تاسيس رسانه هم كاري پردرآمد است. رسانه ها اخبار مربوط به تغييرات هوا را از موسسات ويژه دولتي (سازمانهاي هواشناسي) دريافت مي كنند و به علاوه، پوشش اخبار مربوط به توفان، گردباد، گرما ـ سرما، برف و يخبندان دشوار نيست (زيرا كه مشهود است) و مي شود آنها را از رسانه هاي محلي و يا روزنامه نگاران مستقل (فري لنس) هم خريداري و پخش كرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
زادروز سزار و اشاره به اظهارات او در باره هوش سرشار ايرانيان
Julius Caesar
ژوليوس سزار Julius Caesar، امپراتور روم كه 12 جولاي سال 100 پيش از ميلاد (روزي چون امروز) به دنيا آمد و پانزدهم مارس سال 44 پيش از ميلاد در سناي روم ترور شد، در جلسه 12 جولاي سال 47 پيش از ميلاد سناي روم اين مجلس را قانع به قبول اين باور خود كرده بود كه ايران را به دليل وطندوستي مردمش و قوانين سخت دفاع ملي (ممنوع بودن سرباز ايراني در جنگ، از عقب نشيني و تسليم شدن) از برنامه لشكر كشي هاي آينده او حذف كند. وي در آن جلسه سنا گفته بود كه به نظر او ايران ـ با توجه به هوش و استعداد و خصال مردمش ـ قدرتي پايدار و هميشگي است. شرح مكتوب اين مذاکرات سناي روم تا به امروز باقي مانده است.
     سزار كه از سوي سنا براي ده سال ديگر به رياست قوه مجريه سراسر روم برگزيده شده بود، سالها پيش از آن در جريان تعقيب رقيب خود ـ پمپي و تصرف مصر، كه از اينجا به منظور قلع و قمع دست نشاندگان پمپي به سوريه رفته بود، در شمال سوريه (جنوب تركيه امروز) با دسته اي از سپاهيان ايراني به فرماندهي پسر شاه وقت ايران درگير و مصاف داده بود و با روحيه و تاكتيك جنگي ايرانيان آشنا شده بود. با اين كه دولت وقت ايران قبلا وعده كمك نظامي به پمپي داده بود سزار حاضر نشد بيش از مصافي كه ذكر شد با ايران درگير شود.
     اصرار سناي روم در جلسه 12 جولاي سال 47 پيش از ميلاد به سزار كه با ايران وارد جنگي تمام عيار شود؛ گرفتن انتقام شكست كراسوس در جنگ سال 53 پيش از ميلاد از ايران بود. سزار كه در جريان يك درگيري داخلي روميان، با از ميان برداشتن رقيبان خود برسر كار آمده بود در طول حكومتش به فتوحات بزرگي در شمال آفريقا از جمله مصر و در اروپا از جمله فرانسه، اسپانيا و بريتانيا نايل آمده بود.
     سزار با اين كه كمتر از سران قبلي روم به اصول دمكراسي روميان اعتناء مي كرد براي «فوروم» محل تازه اي ساخت تا جاي بهتري براي بحث و سخنراني هاي عمومي در دسترس باشد و سناي روم را هم به همين محل نقل مكان داد. ماه جاري ميلادي را كه ژوليوس سزار در دوازدهم آن به دنيا آمده بود به افتخار او (ژولاي = جولاي = ژوئيه) ناميده اند كه هنوز به همين نام باقي است. از كارهاي ژوليوس سزار دستور اصلاح تقويم اروپا بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ازدواج هنري هشتم با زن ششم!
هنري هشتم پادشاه انگلستان 12 جولاي 1543 با ششمين زن خود «كاترين پار» ازدواج كرد!. کاترين که يک اميرزاده انگليسي بود آخرين زوجه هنري هشتم بشمار مي رود.
     اين پادشاه انگلستان که به سبب مخالفت پاپ با ازدواج هاي پي در پي اش و ابطال اين ازدواج ها، كليساي انگلستان را از حيطه قدرت پاپ جدا كرده و خود را رئيس آن اعلام داشته بود در تاريخ، به پادشاهِ گردن زن هم شهرت يافته است. وي به جاي طلاق، دو تَن از زنان خود را هريک به بهانه اي متهم كرد و به دست جلاد سپرده بود تا گردن بزند.
     هنري هشتم همچنين بسياري از مخالفان سياسي خود را نيز به دست جلاد گردن زده بود. مذهب کاتوليک، طلاق و ازدواج مجدد را نهي کرده است.
    پاپ کلمنت هفتم در 11 جولاي 1533 پس از اطلاع از نخستين طلاق هنري هشتم وي را تهديد کرده بود که اگر به زن مطلقه خود «کاترين اراگون» بازنگردد اورا تکفير خواهد کرد. کليساي انگلستان از زمان هنري هشتم، جدا از دستگاه پاپ عمل مي کند.
Catherine parr

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مهاجرنشين انگليسي اُستراليا، مهاجرت را محدود كرد! ـ نظر آسيايي ها نسبت به تصرف عدواني استراليا توسط انگليسي ها
12جولاي 1902 حكومت استراليا كه اين دومينيون در طول قرن هجدهم، از مهاجران انگليسي و پس از نابودي بسياري از بوميان به وجود آمده بود مهاجرت به آن سرزمين پهناور را محدود كرد!!. دسته هاي نخست مهاجران انگليسي به استراليا عمدتا از ميان زندانيان و محكومان و زنان ولگرد آن كشور انتخاب شده بودند. علت محدود كردن مهاجرت اين بود كه مردمي از نژادهاي منطقه (چيني ها، ژاپني ها، كره اي ها و اندونزيايي ها) به آنجا نروند و اكثريت نيابند و استراليا را از دست انگليسي ها بيرون نياورند. اين بيم هنوز از ميان استراليايي هاي انگليسي تبار رخت برنبسته و ترس آنان عمدتا از قدرت چين است كه جوامع چيني آسياي جنوب شرقي به انگليسي تبارهاي استراليا به چشم خارجي متجاوز نگاه مي كنند. به همين لحاظ است كه مقامات استراليا كه عموما انگليسي تبار هستند مي كوشند با آمريكا همپيمان باشند و رابطه خود را با سلطنت لندن قطع نكنند. در دوران جنگ جهاني دوم امپراتوري ژاپن حملات نظامي متعدد به استراليا کرد. آن امپراتوري نيز عقيده داشت مهاجران انگليسي استراليا حق ندارند مالک اين سرزمين باشند. استراليا (جنوبي) که اين نام را يک دريانورد هلندي بر آن نهاده است بايد متعلق به بوميان و مردم منطقه باشد. انگليسي ها نه تنها اين سرزمين را با تجاوز نظامي تصرف کردند بلکه بر روي متصرفات خود در منطقه نام اقيانوسيه گذاردند تا بدنه اي جدا از آسيا به حساب آيد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آغاز رفت و آمد عادي کشتي ها در آبراه پاناما
12 جولاي سال 1920 آبراه پاناما كه ميان دو اقيانوس اطلس و آرام حفر شده است، به روي رفت و آمد عادي كشتي ها باز شد. اين آبراه كه در كنترل دولت آمريكا بود اخيرا به دولت پاناما واگذار شده است، ولي نيروهاي نظامي آمريكا هنوز در آنجا هستند. اين آبراه قبل از اين تاريخ يک بار اسما (سمبوليک) گشايش يافته بود، ولي آغاز کار عادي آن از 12 جولاي سال 1920 است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
حسّاسيت پايان ناپذير انگلستان نسبت به خاور ميانه
12 جولاي 1941 زد و خورد نيروهاي انگليسي با نيروهاي دولت «ويشي» فرانسه در سوريه پايان يافت. سوريه بعد از جنگ جهاني اول و شكست عثماني، سهم فرانسه از غنائم شده و تحت الحمايه اين دولت بود و چون دولت فرانسه در اوايل جنگ جهاني دوم و پس از شکست نظامي فرانسه، با آلمان سازش كرده بود، انگلستان كه نسبت به خاورميانه حساسيت پايان ناپذير داشته است به سوريه نيرو فرستاد تا اين سرزمين را به اين بهانه كه دولت فرانسه با آلمان سازش كرده، و ديگر دوست انگلستان به حساب نمي آيد تصرف كند!. دولت لندن قبلا ژنرال دوگل را برآن داشته بود تا مقرّ دولت فرانسه آزاد در خاک انگلستان باشد و او (دوگل) از راديو لندن براي فرانسويان پيام بفرستد. به اين ترتيب از ژوئن 1941 فرانسه داراي دو دولت بود: فرانسه ويشي و فرانسه آزاد.
     لشكر كشي انگلستان به سوريه در حالي بود كه انگلستان در شمال آفريقا زير حملات نيروهاي مشترك آلمان و ايتاليا قرار داشت و به نيروهايش در اين منطقه بيش از سوريه نياز داشت. در جريان حوادث سوريه در دهه دوم قرن 21 هم انگشت مداخله لندن و پاريس مشاهده مي شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زماني که جيمي كارتر به ساخت بمب نوترون ابراز تمايل کرد
Jimmy Carter
12 جولاي 1977 جيمي كارتر رئيس جمهور وقت آمريكا تمايل خودرا به ساخت بمب نوترئن ابراز داشت. وي دليل اين تمايل را چنين بيان كرده بود كه بمب نوتروني به تاسيسات (نه مردم و جانداران) آسيب كمتري وارد مي آورد!.
    كارتر که مشهور به دفاع از حقوق بشر و استقرار دمكراسي بوده با چنين استدلالي، بسيار از هواداران خودرا دچار ترديد کرده و برخي از مفسران طنزنگار نوشته بودند که کارتر با اين گفته خود نشان داد که «تاسيسات و اشياء» را بر جان انسان ها ترجيح مي دهد!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قطع جريان برق در شهر نيويورک و غارت گري متعاقب آن
ساعت 21 و 34 دقيقه 13 جولاي سال 1977 جريان برق شهر نيويورك قطع شد و بخش بزرگي از اين شهر در تاريكي فرو رفت، غارت شد و ... .
    وسعت غارت به حدي بود كه پليس بيش از سه هزار غارت گر را دستگير كرد. اين رويداد پرمعنا مدتها از لحاظ كشف علل و اسباب تحت بررسي جامعه شناسان و روانشناسان بود كه چرا در نيمه دوم قرن 20 و در شهر نيويورك كه مقرّ سازمان ملل است چنين قانونشكني روي داده بود و ضعف وجدان مشاهده شده بود. اين وضعيت، مدنيّت بشر معاصر و احترام به حق و قانون را زير سئوال برد. بشر امروز به لحاظ شعور و وجدان خودرا کاملتر از همنوعنان گذشته مي خواند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
11 جولای، روز جهانی جمعیت ـ جمعیت جهان در 11 جولای 2023 (بیستم تیر 1402) به 8 میلیارد و 44 میلیون رسید
11 جولای هر سال «روز جمعیت جهان World Population Day» اعلام شده است که هر سال برگزار می شود. روز جمعیت جهان و به عبارت دیگر «روز جهانی نفوس» از سال 1987 که جمعیت جهان به 5 میلیارد رسیده بود اعلام شد. این جمعیت در 11 جولای 2019 و به فاصله 32 سال از آن زمان، به 7 میلیارد و 717 میلیون رسیده بود که از این جمعیت، حدود 4 میلیارد و پانصد هزار تَن در آسیا، حدود یک میلیارد و 250 میلیون در آفریقا، حدود یک میلیارد تَن در قاره آمریکا، حدود 750 میلیون در اروپا و بيش از 40 میلیون هم در جزایر گوشه و کنار جهان ازجمله استرالیا و نيوزيلند زندگی می کردند. جمعیت جهان در سال 1927 حدود دو میلیارد و در 1960 حدود 3 میلیارد بود. تخمین زده شده است که جمعیت جهان در سال 1804 حدود یک میلیارد بود که ظرف 219 سال بیش از 8 برابر شده است.
    شش کشور پُرجمعیت جهان به ترتیب؛ چین (یک میلیارد و 456 میلیون)، هند (یک میلیارد و 423 میلیون)، فدراسیون آمریکای شمالی (USA) 337 میلیون، اندونزی 282 میلیون، پاکستان 282 میلیون، برزیل 220 میلیون و ....
    طبق گزارش جولای 2019، در این ماه تا یازدهم آن، هر روز 368 هزار تَن متولد و 154 هزار تَن فوت شده بودند. آمار منتشره در 11 جولای 2020 جمعیت جهان را تا این روز 7 میلیارد و 814 میلیون نشان می داد که درصد رشد آن در این سال (تا ماه جولای) یک و یک دهم بود. نفوس جهان در 123 سالِ منتهی به جولای 2020 تقریبا چهار برابر شده است. طبق آخرین آمار، جمعیت جهان در 11 جولای 2023 (بیستم تیرماه 1402) به 8 میلیارد و 44 میلیون رسیده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که يِلتسين پلكان خود، حزب كمونيست، را به دور افكند! ـ ادامه معمّاي فروپاشي شوروي و معمّای سکوت پس از این فروپاشی تا به امروز!
يلتسين با بطري وُدکا

دوازدهم جولاي 1990 و در جريان كنگره بيست و هشتم حزب كمونيست شوروي، بوريس يلتسين (متولّد 1931 و متوفي در 2007) از عضويت اين حزب كناره گيري كرد. وي كه در جواني يك كارگر ساختماني در سيبري بود و تحصيلات دانشگاهي نداشت با استفاده از پلكان حزب كمونيست بالا آمده بود. آخرين سمت حزبي او، كه خودرا معتقد به آن ايدئولوژي و از مبلّغان آن نشان داده بود رياست حزب كمونيست شعبه مسكو و عضو دفتر سياسي همه حزب بود!. يلتسين که همان سال ديداري از آمريكا به عمل آورده بود از سوي پراودا متهم شده بود كه در آمريكا در نوشيدن وُدكا افراط كرده بود و ....
     يلتسين سپس كوشيد در اطراف خود هياهو بپا كند تا توجه مردم نسبت به او جلب شود. وي و عمدتا از طريق مطالب (تبليغات) رسانه هاي غرب موفق شد که در انتخابات 12 ژوئن 1991 با 57 درصد آراء به رياست جمهوري روسيه دست يابد. او در تاريخ معاصر، يكي از سه نفري بشمار آورده شده است كه شوروي را ـ بدون استعلام نظر مردم (رفراندم سراسری) ـ به آساني نوشيدن آب منحل كرد و همه تلاشهاي سه سده تزارها و هفتاد و 4 ساله کمونيست هارا برباد داد و مقام روس ها را به عنوان يك ابر قدرت تنزل داد و .... مسائل کنونی در برخی جمهوری های به آن ترتیب جداشده، که معلوم نیست به کجا بیانجامد نتیجه همان عمل ـ تعمد و یا اشتباه ـ یلتسین است.
    يلتسين که از تابستان 1991 تا آخرين ساعت سال 1999 رئيس جمهوری روسيه فدراتيو بود در طول زمامداري اش به رغم وعده رعايت اصول دمکراسي، پارلمان روسيه را براي مدتي تعطيل کرد و يک قانون اساسي تازه! براي روسيه تدوين و در رفراندم به تصويب رساند. برنامه او در موردخصوصي سازي اموال ملي، شماري کم و عمدتا چند يهودي را يکشبه از جيب ملّت ميلياردر کرد و مافيابازي و ناامني نتيجه آن بود.
     يلتسين به عَمد و يا به اشتباه آسيب هايي به پيشرفت هاي قبلي روسيه وارد ساخته که جبران آن نياز به دهها سال تلاش و نيز «دلسوزي» دارد.
     اخرين كار يلتسين پيش از كناره گيري (در ساعات آخر دسامبر 1999) معرفي «ولاديمير پوتين» به جانشيني خود بود تا نه تنها راهش را! ادامه دهد بلکه از او محافظت کند و احيانا مانع دستگيري، محاکمه و مجازاتش به اتهام خيانت شود. پوتين هنوز کاري نتیجه بخش که اشتباهات گورباچف و يلتسين را جبران کند (جز بازگرداندن کریمه) انجام نداده است. وي حتي حاضر نشده است که گورباچف را به دست تحقيق قضايي دهد تا ضمن بازجويي، حقايق مربوط به فروپاشي بلوک شرق و شوروي را بگويد که دست کم «تاريخ» ناقص باقي نماند. پوتین یک مامور تعقیب و مراقبت «کا. گ. ب.» بود، نه تحلیلگر این سازمان که مستلزم داشتن معلومات عمومی وسیع است و اگر تحلیلگر بود در جریان رویدادهای اوکراین و ورود ناتو به بالتیک شوروی پیشین و ... این همه به نعل و به میخ نمی زد و قانونی را که مجلس روسیه سال ها پیش تصویب کرده است امضاء می کرد و یا به «دوما» برای تأیید مجدد باز می فرستاد. این مصوبّه، فروپاشی شوروی (تا دهه سوم قرن 20، روسیه واحد) بدون برگزاری یک رفراندم سراسری و تنها به اراده 3 نفر را غیر قانونی خوانده است. [قوانین اساسی آمریکا و بسیاری از کشور صراحت دارند که اگر رئیس کشور مصوبه پارلمان را تا ده روز امضا و یا ردّ نکند، قانون و اجرایی می شود.]. دولت مسکو در نیمه دوم دهه 1980 با گرفتن چند وعده (که عملی نشده اند) از غرب، نیروهای خودرا از شرق آلمان و چند کشور اروپای مرکزی و اروپای جنوب شرقی احضار کرد. (اگر کرملین اشاره کند) مجلس روسیه خیلی آسان می تواند بگوید حالا که تعهدات و وعده ها عملی نشده است آلمان باید خونبهای 27 میلیون روس (کشته های روس) در جنگ جهانی دوم را بدهد و اجرای این قانون را به ارتش خود بسپارد. [در کشورهای دیگر هم مأموران انتظامی و در مواردی؛ نظامی مکلّف به اجرای احکام هستند.]. کدام کشور است که حاضر شود خطر یک جنگ اتمی را بپذیرد؟. موشک حامل کلاهک اتمی اگر هم با ضد موشک منهدم شود، «فال اوت» می کند و جوّ زمین را تخریب. مقامات آلمان که دولت مسکو نیروهای نظامی خودرا از آن خارج ساخت و امکان داد وحدت خودرا باز یابد اینک به پوتین امر و نهی می کند!.
    بوریس یلتسین ـ مردی که عملا حُکم به فروپاشی و تجزیه کشور خود داد! اعتياد شديد به مصرف الکل داشت و همين اعتياد از ديرزمان به قلب او آسيب وارد ساخته بود و 23 اپريل 2007 در 76 سالگي درگذشت.
    زمینه فروپاشی را گورباچف و وزیر امور خارجه اش ادوارد شواردنادزه در طول پنج سال و چندماه فراهم ساخته بودند. شواردنازه ِ گرجستانی که هفتم جولای 2014 در 86 سالگی درگذشت بمانند یلتسین از جوانی وارد حزب کمونیست شده بود و بعدا دبیر اول این حزب در گرجستان، و آنقدر خودرا شیفته و شیدای سوسیالیسم نشان داده بود که لقب قهرمان کار سوسیالیستی و 5 مدال لنین گرفته بود و همین شواردنادزه پس از 43 سال کمونیستِ آنچنانی بودن، کمونیسم را مدفون ساخت تا رئیس جمهوری گرجستان شود!. اینها نمونه هایی از انحطاط بشر است که برخی، نان را به نرخ روز می خورند و برای اطفاء حس خودخواهی شان حتی حاضر به انهدام کشور می شوند ـ کشوری که برای ساخت آن، چه جان هایی فدا شده بود. تازه پوتین درگذشت چنین فردی را صمیمانه تسلیت گفته است. این تسلیت برای بسیاری از روس ها که در 15 جمهوری پراکنده شده اند قطعا قابل قبول نبود. بلشویک ها «روسیه واحد ـ روسیه تزاری» را مصنوعا جماهیریه کردند تا سرآغاز و الگویی برای ایجاد جهانِ تَک دولتی باشد که گورباچف همان را هم از دست داد. هنوز در روسیه ـ به دلایلی! ـ نخواسته اند که دست کم این گورباچف را پیش از اینکه به دنبال شواردنادزه برود محاکمه و دست کم محاکمه اصطلاحا؛ تلویزیونی کنند تا حقایق فروپاشی شوروی ـ بزرگترین رویداد تاریخ بشر، از پرده برون افتد. زیرا اگر چنین شود، او حرف هایی از اشتباه، تعمّد و فریب خوردگی خواهد زد که روس ها را به خود خواهد آورد و به نظمی که پس از این فروپاشی در جهان برقرار شده پایان خواهند داد.
شواردنادزه و گورباچف دو مسبّب اصلی فروپاشی بلوک شرق و شوروی که جهان را وارد دوره تاریخی تازه ای کرده است

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که عرفات به فلسطين بازگشت، ولي ... ـ در بهار 2012 انتشار شايعه قتل او!
12 جولاي سال 1994 ياسر عرفات رئيس وقت شوراي عالي فلسطين پس از 27 سال دوري از فلسطين به غزه بازگشت و در فلسطين استقرار يافت. عرفات (متولد 1929) جواني را در مصر بسر برده و در آنجا تحصيل كرده بود. وي که در سال 1959 و با هدف مبارزه براي فلسطين گروه «فتح» را تاسيس کرد از سال 1988 روش نرمتري در پيش گرفت و با اميد به اجراي وعده اي كه درباره ايجاد يك كشور فلسطيني در جوار اسرائيل به او داده شده بود در سال 1994 به فلسطين بازگشته بود، ولي تا پايان عمر نه تنها موفق به تحقق آن نشده بود بلکه در دو سال آخر و تا روزي که براي درمان به فرانسه انتقال يافت و در آنجا درگذشت در اقامتگاهش تحت نظر نيروهاي اسرائيلي قرار داشت و تضميني براي حفظ جان او نيز در کار نبود. هنوز جزئيات علت مرگ عرفات که 11 نوامبر 2004 در فرانسه درگذشت دقيقا روشن نشده است. در بهار 2012 شايعه «احتمال مرگ او در نتيجه يک توطئه» انتشار يافت، قسمتی از بقایای جسد به آزمایشگاه فرستاده شد، نتیجه مقدماتی منفی بود ولی جهان هنوز در انتظار نتيجه قطعی است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
عُصيان مسجدِ لَعل شهر اسلام آباد در جولاي 2007 ، پديده اي تازه در پاكستان بود
Abdul Rashid Ghazi
عُصيان مسجد لَعل در شهر اسلام آباد پاكستان يازدهم جولاي 2007 با حمله همه جانبه و ورود افراد مسلح دولت پاكستان به آن مسجد و كشته شدن «عبدالرشيد قاضي» برادر و معاون متصدي مسجد پايان يافته اعلام شد.
    در جريان اين عصيان كه ظاهرا از سوم جولاي آغاز شده بود، طبق گزارش مقامات رسمي پاكستان شصت و دو نفر ازجمله 9 نظامي پاكستاني كشته شدند. منابع ديگر، جمع تلفات را هشتاد تا دويست تن گزارش كرده بودند.
    مسجد لعل [كه خبرگزاري هاي غرب آن را «مسجد سرخ» ناميده بودند] و مدارس ديني ضميمه آن در محله اي در اسلام آباد واقع شده است كه برخي از سفارتخانه ها هم در آنجا قرارگرفته اند.
     متصدي اين مسجد، مولانا عبدالعزيز بود كه در جريان اين عصيان هشت روزه دستگير و بازداشت شده بود. انگيزه ظاهري اين عصيان مسلحانه، مخالفت مقامات دولتي پاكستان با ساختن مسجد مربوط بدون مجوز [پيش از کسب پروانه از سازمانهاي اداري] بود، ولي متصديان مسجد از پيش با عزل بدون دليل افتخار محمد چودري رئيس ديوان عالي (قاضي القضات) پاكستان از سوي پرويز مشرف رئيس جمهور وقت پاکستان مخالفت و به گسترش مراكز لهو و لعب (فاحشه خانه و ...) در آن كشور که مغاير اصول اسلامي است و مواردي ديگر از فساد اعتراض كرده بودند. مقامات دولتي در واکنش به اين مخالفت ها و اعتراض ها، متصديان مسجد لعل را متهم كرده بودند به تلاش براي گسترش مقرراتي مشابه آنچه را كه طالبان در افغانستان به اجرا درآورده بودند و نيز فراهم ساختن مقدمات يك انقلاب اسلامي. به اظهار مقامات پاكستاني، عبدالرشيد قاضي در داخل مسجد يك دادگاه اسلامي (شرع) براي مجازات متخلفان از قوانين اسلام تشكيل داده بود.
    عُصيان از سوم جولاي با درگيري دختران مدرسه ديني مسجد لعل با مامورين پليس و متخلفان از شريعت در خيابانها آغاز شده بود كه بعدا متصديان و مراجعان و محصلان مدارس مسجد در داخل ساختمان متحصن و سنگرگيري كرده بودند.
    پس از ورود نظاميان پاكستاني به داخل مسجد، زد و خورد در تونلهاي زير ساختمان آغاز شد كه به كشته شدن عبدالرشيد قاضي (43 ساله) و نيز مادر او انجاميد.
    مخالفت اسلاميون با پرويز مشرف (كه با كودتاي نظامي روي كار آمده بود) از مدتها پيش آغاز شده بود و زدوخوردهاي خونين خياباني در پاكستان تازگي نداشت ولي نبرد ميان نظاميان و مسجد، عنصر تازه اي تلقي شده بود. پاكستان، تنها كشور جهان است كه صرفا برپايه مسلمان بودن مردمش از تجزيه هندوستان و ضميمه كردن بخشهايي از افغانستان و بلوچستان شرقي ايران تاسيس شده است. لذا، به باور اصحاب نظر، اين رشته سر دراز خواهد داشت.
عبدالرشيد در يک مصاحبه مطبوعاتي پيش از هجوم نظاميان به مسجد لعل

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مسئله خَتنِه دختران!
پليس انگلستان در جريان مبارزه با ختنه دختران (Female Circumcision) در آن كشور، يازدهم جولاي 2007 براي هركس كه خبر از انجام چنين عملي روي يك دختر بدهد بيست هزار پاوند (معادل چهل هزار دلار) پاداش تعيين كرد.
    ختنه دختران از قديم الايام در بخشي از آفريقا و بعضي از نقاط خاورميانه يك رسم محلي بوده است و ارتباط به اَديان ندارد. اين عمل در سومالي، اريتره و مصر بيش از نقاط ديگر به چشم مي خورد. دختران در سنين زير هشت سالگي تحت اين عمل جراحی خودمانی قرار مي گيرند كه به چند صورت انجام مي شود.
    برخي از مهاجران كشورهايي كه اين رسم در آنجا رواج دارد، در كشور ميزبان (وطن تازه) نيز به آن مبادرت مي كنند. در جولای 2007 گفته شده بود كه 74 هزار بانوي ختنه شده در انگلستان زندگي مي كنند. سازمان جهاني مربوط، در سال 1990 عنوان اين عمل را از «ختنه دختران» به عبارت «فيميل جنيتال موتيليشن(Female Genital Mutilation) ـ اختصارا اف. جي. امF.G.M» تغيير داد و خواست كه اين عبارت بكار برده شود تا اين عمل از خَتنه پسران مجزا باشد که در برخي از اديان از جمله اسلام ختنه پسران يك تكليف شرعي است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
گزینشی از تیترهای صفحات اول شماره 21 تیرماه 1399 چند روزنامه چاپ تهران

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در جولای 2008، روزي که هر بشکه نفت خام به 147 دلار رسيده بود
بهاي هر بشکه نفت خام يازدهم جولاي 2008 به 147 دلار يعني 5 دلار بيش از نرخ روز پيش از آن. اين افزايش، تقريبا بلافاصله، سبب بالارفتن بهاي بنزين در جايگاههاي فروش در آمريکا شده بود حال آنکه نفت خام تا به جايگاه فروش برسد ماههاي طول مي کشد.
     عکس زير، بهاي بنزين را در يک جايگاه فروش در ايالت کاليفرنيا در يازدهم جولاي 2008 نشان مي دهد که هر سه نوع بنزين (معمولي، سوپر و سوپر کم اوکتان)، هرگالن بمراتب بيش از 5 دلار بود:


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 12 جولای
  • 1799:   تاسيس انجمن هاي سياسي در انگلستان ممنوع شد.
        
        
  • 1806:   ناپلئون بناپارت کنفدراسيوني از 12 اميرنشين آلمانيِ منطقه «راين» از جمله باواريا، ماينز و بادِن ايجاد کرد و آن را تحت حمايت دولت فرانسه قرارداد.
        
        
  • 1914:  


    محمد معین استاد دانشگاه تهران و مؤلف واژه نامه فارسی زیر عنوان «فرهنگ معین» 12 جولای 1914 در رشت به دنیا آمد. وی 57 سال عُمر کرد و چهارم جولای 1971 درگذشت.
         پروفسور معین نیز بمانند بیشتر دانشمندان و اندیشمندان در همان ماهی که به دنیا آمده بود درگذشت.
        
        
        
  • 1943:   در این رور و در جریان جنگ جهانی دوم، در 84 کیلومتری کورسک در غرب روسیه، میان ارتش سرخ و ارتش هیتلر نبرد یک روزه سختی روی داد که در آن 3 لشکر زرهی آلمان و ده واحد ارتش سرخ شرکت داشتند. در این نبرد 80 تانک آلمانی و نزدیک به 300 تانک ارتش سرخ از میان رفت. تلفات نظامیان نیز سنگین بود.
        
        
  • 1960:   دولت فرانسه پذيرفت كه به مستعمرات آفريقايي خود نيژر، چاد، ساحل عاج، ولتاي عليا، كنگو (برازاويل)، افريقاي مركزي و داهومي استقلال دهد.
        
        
  • 1993:   يك زمين لرزه شديد صدها تن را در شمال ژاپن كشت. امواج دريا ناشي از اين زلزله (سونامي) به شهرهاي ساحلي منطقه آسيب فراوان رساند.
        
        
  • 1997:  


    در این روز فرانسوا فوره Francois Furet تاریخدان فرانسوی، رئیس بنیاد سَن سیمون و عضو آکادمی فرانسه درگذشت. وی 27 مارس 1927 به دنیا آمده بود. فوره که تفکّر سوسیالیستی داشت سال ها عضو حزب کمونیست فرانسه بود که بعدا از این حزب کناره گیری کرد. مهمترین تألیف او «درباره انقلاب فرانسه» عنوان دارد که با متدولوژی خاصی نوشته شده که این روش نیز توسط «فوره» ابداع شده است.
        
        
  • 2006:   جنگ اسرائیل با حزب الله در لبنان آغاز شد و 34 روز طول کشید و با پذیرش قطع نامه شماره 1701 شورای امنیت پایان یافت. در این جنگ که با راکت اندازی حزب الله و لشکرکشی اسرائیل آغاز شده بود حدود 1200 لبنانی جان خودرا از دست دادند و اسرائیل هم اعلام کرد که 165 تن از اتباع آن ـ نظامی و غیرنظامی ـ کشته شده اند.
        
        
  • روزنامک (تاريخ جاري)
    چند تیتر ازصفحات اول چند روزنامه دیگر چاپ تهران شماره های 21 تیرماه 1399

        


     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    جلسه دبیران خبر در 20 تیرماه 1345 و طرح رویدادهای آن روز:

         از؛ ترسيدن عراق نسبت به دعاوی احتمالی ایران و ترکیه و نگرانی از استقلال کُردستان تا؛ محاصره نظامی چین از سوی روس ها، فرود آمدن هواپیمای امیرعباس هویدا و دو وزیر کابينه اش در بیابان گرمسار، افشاءِ ریش گرو گذاشتن سناتور مسعودی نزد شاه تا دختری که با لباس مردانه، کفّاش شده بود
        
        دوشنبه بیستم تيرماه 1345 (در آن سال هم مصادف با 11جولاي 1966) سناتور عباس مسعودي بنيادگذار و ناشر وقت روزنامه اطلاعات بمانند بامداد هر روز در تحریریه روزنامه (اصطلاحا؛ اطاق خبر) در جلسه دبیران میزها شرکت کرد و در این روز، نیم ساعت زودتر (ساعت 8 بامداد)، زیرا که چند خبر حساس داخلی و خارجی در دست تنظیم بود. دو خبر حساس خارجی که اینک تاریخ شده اند، یکی اظهارات عبدالرحمن البزّاز نخست وزیر وقت عراق بود و دیگری اظهارات چِن یی وزیر امور خارجه وقت دولت چین. در آن زمان، ژنرال عبدالرحمن عارف ـ یک ناسیونالیست عرب و از هواداران اندیشه های جمال عبدالناصرـ رئیس جمهوری عراق بود و مائو رهبر چین روس ها را تجدید نظر طلب و مارکسیست های اسمی ـ ظاهری [قّلابی] می خواند.
        البزّاز ـ یک حقوقدان ـ گفته بود ایران و ترکیه هر دو نسبت به عراق نظر دارند زیراکه عراق پیش از ایجاد به صورت کشور، زمانی وابسته به عثمانی (ترکیه) و زمانی طولانی تر هم بخشی از ایران بود و ما باید در قبال این دو دولت احتیاط خودرا از دست ندهیم. با وجوداین، عراق آمادگی دارد که بدون مشارکت در سازمان همکاری های منطقه ای، مناسبات اقتصادی خود با ایران و ترکیه را گسترش دهد. ایران در چارچوب چنین سازمانهای منطقه ای می خواهد قطعات باستانی خودرا زیر بال و پَر بگیرد. ما احساسات ناسیونالیستی ایرانیان را می دانیم و در طول تاریخ شاهد بروز و خودنمایی آن بوده ایم. کُردهای عراقی همچنان در آرزوی استقلال هستند، ولی ترکیه و ایران مایل به تحقق آن نیستند زیراکه می دانند به دردِ سر می افتند و ما باید این نگرانی آنها تقویّت و از آن استفاده کنیم. ایرانیان که کُردهای عراق را همنژاد و هم فرهنگ خود می دانند حاضر هستند هر کمکی را به آنان بکنند مِنهای کمک به استقلال
    . چِن هم گفته بود که دولت مسکو چین را در محاصره نظامی کامل قرار داده و این فرصتی برای آمریکا است تا بدون نگرانی، به مداخله خود در جنگ ویتنام و نفوذ در اروپا و ایران گسترش دهد. کرملین مسئله اختلاف ایدئولوژیک میان مسکو و پکن را پوششی برای پنهان کردن قصد باطنی خود مبنی بر ضمیمه کردن شین ژیانگ ـ اُویغور، منطقه خودمختار چین به قرقیزستان و تاجیکستان خودش قرار داده و بارها اشاره کرده است که ضمن سازش سن پترزبورگ در آگوست 1907 [تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ روسیه و انگلستان] منطقه اویغورنشین و کاشغرستان را هم به شما (چین) دادند که قبلا چینی نبودند.
        دو خبر نسبتا حسّاس داخلی هم، یکی فرودآمدن هواپیمای حامل امیرعباس هویدا و دو وزیر کابینه اش در بیابانی در گرمسار بود. هواپیما متعلق به سازمان شیر و خورشید سرخ بود ـ از نوع هواپیماهایی که می توانند بر روی زمین بدون آسفالت هم فرود آیند تا به آسیب دیدگان از حوادث طبیعی ازجمله زلزله کمک رسانی شود ـ و قرار بود در داورآبادِ گرمسار بر زمینی که قبلا آماده شده بود فرودآید و دوره آموزشی بخشداران تازه استخدام شده با حضور هویدا گشایش یابد. قرار شده بود از آن پس برای بخشداری ها، لیسانسیهِ دوره دیده و با قوانین مربوط و ... آشناشده انتخاب شود. در آن روز خلبان هواپیما نتوانسته بود، از آسمان زمین آماده شده در داورآباد را بیابد و پس از مدتی دور زدن در آسمان، چون بیم تمام شدن بنزین می رفت در کنار یک جاده خاکی فرودآمده بود و هویدا عصازنان با همراهان خودرا به جاده رسانده بود و با یک اتوبوس مسافربر عبوری به داورآباد رفته بود. خبرداخلی دیگر از این قرار بود:
         دختری به نام کبری که برادرش اصرار به فسخ نامزدی او داشت و او می گفت که چون با آن مرد ماهها نامزد بوده و رفت و آمد داشتند در صورت فسخ، آبروریزی و شایعه سازی خواهد بود زیر بار نمی رفت و چون حرفش به جایی نرسیده بود از خانه فرار کرده بود، موی سرش را کوتاه و مردانه کرده، لباس مردانه پوشیده و به نام یک مرد جوان در یک کفاشی در کوچه ای منشعب از خیابان لاله زار کار می کرد و در اطاقی که در یک خانه اجاره کرده بود زندگی، که سه ماه بعد یک آشنا اورا دید، به برادرش خبر داد، درگیری ایجاد شد و کار به کلانتری پلیس محل کشانده شد. [دبیر میز حوادث شهری و قضایی که این نگارنده بود گفت که عکسی هم با لباس مردانه و موی کوتاه شده از کبری که در حیاط کلانتری گرفته شده در دست داریم].
        سناتور مسعودی پس از شنیدن گزارش و نظرات دبیران میزها گفت که آن قسمت از اظهارات نخست وزیر عراق که مربوط به نظر داشتن ایران و ترکیه نسبت به خاک عراق است چون دلیلی برای اثباتش وجود ندارد، یا حذف شود و یا اینکه با نوشتن تفسیر بر آن، ردّ شود. اظهارات چن یی را هم اگر بخواهید به همین صورت درج کنید نیاز به درج یک تفسیر جداگانه دارد. به ما مربوط نیست که وارد مرافعه مسکو و پکن شویم، ولی دو خبر داخلی که اشاره شد جالب و کم سابقه است و عینا و به طور کامل درج شوند. [هر چهار موضوع به صورتی که مسعودی نظر داده بود در شماره همان روز درج شدند و صالحیار ـ سردبیر وقت ـ تیترهای اظهارات اِدیت شده نخست وزیر عراق و وزیر امور خارجه چین را به صفحه اول آورد].
        
    صالحيار در 57 سالگي

    تنی چند از دبیران به میزهای خود بازگشتند و یکی از دبیران که هنوز آنجا بودند [احتمالا به اشاره صالحیار] از مسعودی درباره ملاقاتش با شاه درباره سردبیری صالحیار پرسید که پاسخ سناتور مسعودی در این زمینه باید وارد تاریخ ایران شود. صالحیار از جریان ملاقات اطلاع داشت و می خواست که مسعودی قضیه را در جمع بگوید تا همه بدانند و علنی شود. مسعودی گفت: ... كه بالاخره با سپردن تعهد شخصي و ريش گرو گذاشتن نزد شاه اجازه گرفته است غلامحسين صالحيار سردبير روزنامه شود. [صالحيار ـ قبلا دبیر اخبار بین المللی و مطالب ترجمه شده از منابع خارجی، از حدود دو ماه پیش از آن عملا سمت سردبیری را برعهده داشت ولي ساواك دست از مخالفت با این انتصاب برنمی داشت و مي گفت چون صالحيار در جواني كمونيست بوده، مانند كمونيست هاي ديگر اين عقيده را از دست نداده و تا ابديت كمونيست است! و استدلال مي کرد كه يك كمونيست اگر با هفتاد آب هم شستشو داده شود باز كمونيست است.].
         سناتور مسعودي افزود: سه شب پیش در ميهماني خصوصيِ دربار، در ملاقاتي اتفاقي از شاه درخواست کردم كه مانع مخالفت ساواك با انتصاب صالحیار شود که یک روزنامه نگار بزرگ و تمام عیار کشور است و به علاوه، در خبرگزاری پارس (خبرگزاری دولت ـ اینک ایرنا) هم در ساعات شب دبیر و مترجم اخبار است.
         به اظهار مسعودي در آن جمع دبيران تحريريه روزنامه خود، شاه پس از شنيدن در خواست وي (سناتور مسعودي) همان استدلال ساواك را مطرح ساخته و گفته بود که توده اي توده اي است*. اين كمونيستها در هر شرايطي نيش خود را مي زنند، در لابلاي سطور روزنامه كار خودشان را مي كنند، اشعار «چه گوارا» را ترجمه و چاپ مي كنند، اخبار حوادث (اخبار پلیسی ـ قضایی) را بگونه ای می نویسند و انتخاب واژه می کنند که بدبختي ها را منعكس سازند و نشان دهند که حرفهاي من در نطق هايم درست نيست، کشور مشکلات دارد و ... و انتخاب خبرهاي حوادث و بستن این صفحات به طرزی است كه بدبختي مردم و نادرست بودن حرف هاي من ثابت شود و ....
         مسعودي گفت كه سرانجام مسئوليت كارهاي صالحيار در آينده را برعهده گرفتم كه تعهدي شاق بود و نزد شاه ريش گرو گذاشتم تا طلسم انتصاب بكشد و مسئله حل شود و اين گفت و شنود خصوصی با شاه را از این جهت در جمع شما گفتم كه مواظب باشيد زير ذرّه بين هستيد و چارچشمي شمارا مي پايند.
        ـ ـ ـ ـ ـ
         * کجاست شاه که ببيند روس ها هم که 74 سال در محيط سوسياليستي پرورش يافته بودند (کمونيست خوانده مي شدند) به محض برگشت خوردن ورق، همه چيز را دفعتا به فراموشي سپردند و با پاگذاردن بر همه اصولي که به آنان تدريس و تلقين شده بود به فساد دولتي، ثروت اندونزي، به بهاي فقر ديگران پرداختند و «يکشبه» برخي از ايشان ميلياردر شدند و هرکس را که بگويد بالاي چشمشان ابروست ترور مي کنند و يک جنايت از اين دست؛ قتل «پال خلبنيكوف» روزنامه نگار آمريكايي روس تبار در مسكو در نهم جولاي 2004 بود كه كتابي درباره «بوريس برزوفسكي» ميلياردر فراري روس نوشته و سرگرم بررسي ثروت بادآورده ميلياردر هاي ديگر روس معروف به «پولدارهاي يكشبه» بود. وي به دست آدمكشان حرفه اي و به اصطلاح سازمان يافته يعني كساني كه كارشان كشتن افراد در برابر دريافت «وجه» است نابود شد.
        
    کبری با لباس مردانه و موی پسرانه در حیاط کلانتری پلیس بر زمین نشسته بود که عکاس روزنامه اطلاعات از او این عکس را گرفت که در صفحه 14 شماره 20 تیرماه آن روزنامه با شرح ماجرا درج شد

     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    نامه به مولف
    ر. اعتمادی حمایت ملّی گرایان و مصدقی ها را پشت سر داشت
  •   امیر م. ز. از مخاطبان این تاریخ آنلاین، 11 جولای 2016 از لس آنجلس نوشته است:
        "نوشته بودید که در دو دهه اول کار روزنامه نگاری خود، سه بار دست به کار اینوستیگیتیو زده بودید و هر سه بار به حساب شما رسیدند؛ یک بار می خواستند شما را چاقو بزنند، یک بار از دست سپهبد نصیری شلاق خوردید و سرتراشیده شدید و یک بار هم ممنوع القلمِ 3ماهه، ولی ر. اعتمادی به روزنامه نگاری اینوستیگیتیو ادامه داد، چه فَرقی بود؟.".
        
        پاسخ:
        
        
    ر. اعتمادی

    اعتمادی که شهرت ملّی گرایی و مصدقی بودن را داشت مورد حمایت بزرگان جبهه ملّی بود ـ گرچه خانه نشین بودند، و همچنین پشتیبانی کارکنان، بویژه کارکنان اداری ـ فنی و کارگران مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات را پشت سر داشت و مقامات امنیّتی وقت این را می دانستند که اگر بخواهند اقدام کنند، مؤسسه با اعتصاب کارکنان رو به رو خواهد شد و خبر آن جهانی، مخصوصا که نتایج منفی سرتراشیدن و شلاق خوردن مرا در آذرماه 1339 که بازتاب و واکنش گسترده جهانی داشت تجربه کرده بودند.
         برای مزید اطلاع: در پاییز 1358 (سال دوم انقلاب)، حسین بنکدار (یک بازاری) که از 28 شهریور آن سال و پس از مصادره مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات، از سوی بنیاد مستضعفان مدیر آن شده بود در صدد اخراج برخی از نویسندگان برآمد که کارکنان فنی ـ اداری مؤسسه تهدید به اعتصاب عمومی کردند و همان روز، این ماجرا با مداخله سریع آیت الله بهشتی و انتصاب مدیری دیگر برای موسسه، پایان یافت.
        ر. اعتمادی روزنامه نگار و داستان نویس بنام ایران 20 تیرماه 1402 و در 90 سالگی درگذشت.
        
        
        




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com