Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
1 جولای
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 1 جولای
ايران
نافرماني مصريان از حكمرانان ايراني خود و سركوب شدن آنان توسط سربازان اعزامي از كرمان و فارس
تا یکم جولای (ژوئيه) سال 425 پيش از ميلاد، برحكمران ايراني مصر مسلم شده بود كه آتني ها بار ديگر به تحريك مصريان بر ضد امپراتوري ايران دست زده بودند. مصريان در يكصدمين سال حكومت ايرانيان بر آنان، در پرداخت ماليات به حكمران ايراني مصر تعلل مي كردند و اين تعلل كه به تدريج عموميت يافته بود سوء ظن حكمران را برانگيخته بود و در اين زمينه دست به بررسي گسترده زده بود. تحقيقات حكمران به اين نتيجه رسيده بود كه محرك مصريان در اين نافرماني و كارشكني، آتني ها بودند كه با دولت ايران به دليل حمايت از اسپارتي ها دشمني داشتند. آتني ها از دير زمان با مصريان داد و ستد داشتند و با كشتي هاي خود به بنادر مصر رفت و آمد مي كردند. به علاوه، مصر داراي جوامع كوچك آتني بود. در آن زمان ميان اسپارت و آتن جنگ بود و دولت ايران با كمك مالي، ارسال اسلحه، تداركات و كشتي از اسپارتي ها حمايت مي كرد و سرانجام، همين كمكها باعث پيروزي اسپارت شد. اين جنگها كه سالها طول كشيد، در تاريخ به «جنگهاي پلوپونز Poloponnesian War» معروف شده اند كه «توسيدس Thucydides» مورخ، گزارشگر عيني اين جنگها بود و تحت همين عنوان تاريخ مشهور خود را نوشت.
    آتني هاي آن زمان دولت ايران را «امپرياليست» مي خواندند كه اين اصطلاح از همان زمان باقي مانده و رواج يافته است.
    مصر در سال 526 پيش از ميلاد به دست «كامبيز Cambyses ( کامبوزيا - کامبوجيا ) پسر و جانشين کوروش بزرگ فتح شد و ايرانيان مناطقي از سودان [در آن زمان: نوبي] و ليبي را هم به آن اضافه كردند.
    نافرماني مصريان در سال 425 پيش از ميلاد كه سومين نافرماني ايشان در طول وابستگي به ايران بود؛ با اعزام نيروي اضافي از فارس امروز و كرمان از طريق دريا سركوب شد و آتني ها از مصر اخراج و ممنوع الورود به آن سرزمين شدند. در آن زمان كشتي ها از خليج فارس از طريق آبراهي كه به تصميم داريوش بزرگ حفر شده بود تا داخل مصر و درياي مديترانه رفت و آمد مي كردند. حكومت ايران بر مصر 20 سال پس از نافرماني سال 425 پيش از ميلاد، جمعا 120 سال و چند ماه، ادامه يافت. دولت ايران مصر را به نام يك ساتراپي (استان) خود اداره مي كرد. به همين دليل، مورخان شاهان هخامنشي ايران را سلسله بيست و هفتم مصر بشمار آورده اند. پس از آن نيز تا قرن ها، يهوديان مصري خود را همچنان اتباع امپراتوري ايران معرفي مي كردند.
    بايد دانست که به دستور داريوش بزرگ ميان درياي سرخ و رود نيل يك آبراه حفر شده بود تا كشتي ها از خليج فارس مستقيماً به مصر روند و به همين جهت، نيروهاي ايراني مستقر در مصر در طول 120 سال حكومت ايران و نيز كارمندان دولت و حكام ايراني مصر از كرمان و فارس اعزام مي شدند كه اين دو ساتراپي درحاشيه خليج فارس، و از طريق راه دريايي به مصر نزديکتر بودند و هر دو شورش سالهاي 425 و 454 پيش از ميلاد مصر توسط سربازان تازه نفس اعزامي از كرمان و فارس سركوب شد. آثار آبراه درياي سرخ ـ رود نيل و لوح مربوط به آن، اواخر قرن 20 توسط باستانشناسان كشف و در دسترس است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مخالفت آیت الله کاشانی با نخست وزیر شدن هژیر ـ بحران سياسي سال 1327 (1948 ميلادي) ايران و ...
هژير
امور ایران در ماههای خرداد و تیر تا آبان 1327 (ژوئن تا نوامبر 1948) تحت الشعاع مخالفت آیت الله سیّد ابوالقاسم کاشانی با نخست وزیر شدن عبدالحسین هژیر (وزیر بازرگانی کابینه قوام السلطنه در 1321) قرار داشت. این مخالفت از بیست و سوم خرداد (13 ژوئن 1948) که مجلس به نخست وزیرشدن هژیر ابراز تمایل کرده بود آغاز شده بود. آیت الله کاشانی نمایندگانی را که نسبت به هژیر ابراز تمایل کرده بودند مورد انتقاد قرارداده و خواسته بود که تمایل خودرا پس بگیرند. از 120 نماینده حاضر در جلسه 23 خرداد تنها 66 نفرشان به هژیر نظر تمایل ابرازکرده بودند.
    در پی مخالفت آیت الله کاشانی، دانشجویان دانشگاه در بهارستان اجتماع کردند و خواستند که هژیر نخست وزیر نشود و سپس در خارج از مجلس دست به تظاهرات زدند، به تدريج گروهی از تهرانی ها به آنان پیوستند و پلیس دست به تیراندازی زد و شماری مجروح شدند.
     آیت الله کاشانی 25 خرداد (15 جون) اعلامیه داد و مردم را دعوت به مخالفت با هژیر در سمت رئیس دولت کرد. با توجه به این اعلامیه، 27 خرداد (17 ژوئن) و این بار بازاریان مغازه ها و حجره هارا بستند و در بهارستان و خیابانهاي مجاور اجتماع کردند و سیّدمجتبی نواب صفوی [رئیس جمعیت فدائیان اسلام] برای تظاهرکنندگان سخنرانی کرد. اجتماع با دادن شعار تظاهرکنندگان؛ لغو ابراز تمایل مجلسیان و برکناری هژیر بود که باز ماموران انتظامی مداخله کردند و زد و خورد آغاز شد.
    سوم تیرماه (24 ژوئن) هنگام سخنرانی هژیر در مجلس، شعاردادن علیه او از جایگاه تماشاگران آغاز و به صحن مجلس گسترش یافت و نمایندگان مخالف به جمع تظاهرکنندگان پیوستند که عکس های آیت الله کاشانی را در دست داشتند.
    هشتم تیرماه (29ژوئن) هشت نماینده کمونیست مجلس نیز به صف مخالفان هژير پیوستند و دهم تیرماه (یکم جولای) تظاهرات دیگری در بهارستان صورت گرفت. این تظاهرات و مخالفت در هفته های بعد و تا پایان کار دولت هژیر ادامه داشت و غیرقانونی شدن فروش الکل در مشهد، قم و شهرری و آزادشدن زیارت مکّه هم این تظاهرات و اعتراض را کاهش نداد و دو معاون هژیر ـ جهانگیر تفضلی (مدیر روزنامه ایران) و لطفعلی معدّل ـ از ادامه معاونت و همکاری با دولت هژیر انصراف دادند.
     مخالفت آیت الله کاشانی ادامه یافت و به فاصله دو ماه دو بار کابینه هژیر ترمیم شد زیرا که برخی از وزیران از ادامه همکاری امتناع کرده بودند و هژیر سرانجام نیمه آبان (پس از چهار ماه و چند روز) از ریاست دولت کناره گیری خودرا اعلام داشت.
    شاه 28 تیرماه سال بعد (19 جولای 1949) هژیر را وزیر دربار خود کرد. چهارماه بعد ـ 13 آبان 1328 (چهارم نوامبر 1949) حسین امامی از جمعیت فدائیان اسلام هژیر را در شبستان مسجد سپهسالار گلوله زد که روز بعد درگذشت. هژیر برای شرکت در مجلس روضه خوانی ایّام عزاداری عاشورا به آن مسجد رفته بود. تیراندازی درجریان سینه زنی صورت گرفته بود.
    امامی در بازجویی گفته بود که هژیر برای وطن زیان آور بود و این واقعیت بر او روشن شده بود. وی افزوده بود که از چندماه پیش درصدد از میان برداشتن هژیر برآمده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
عقيده يك پارسي درباره ثروت، پس از مرگِ ثروتمند
سي ام ژوئن 1823 زادروز «دينشاه منكجي Dinshah Manekji» پايه گذار صنايع نساجي هند است. وي كه يك پارسي بود در دوران حكومت قاجارها كه ايران گرفتار فقر و بدبختي بود صندوقي براي كمك به ايرانيان تاسيس كرده بود. دينشاه که در پنجم ماه مي 1901 درگذشت ثروت خود را وقف تاسيس يك دانشگاه براي زنان، انستيتوي تكنولوژي بمبئي ، بيمارستان، درمانگاه براي حيوانات و ... كرد كه باقي مانده اند و انستيتوي تكنولوژي بمبئي (مومباي) شهرت جهاني دارد.
    دينشاه كه پدر بزرگ زوجهِ محمدعلي جناح موسس پاكستان است اين عقيده خود را در جهان ترويج داد كه يك ثروتمند بايد ثروت خود را پس از مرگ وقف خدمات عمومي كند و انتقال همه اين ثروت به فرزندان نوعي محروم كردن جامعه است. فرد متعلق به جامعه خويش است و هرچه را كه دارد از جامعه به دست آورده و بايد بخشي از آن را صرف پيشبرد جامعه كند. پسر دينشاه به رغم مخالفت لندن كه حاكم بر هندوستان بود در سال 1932 (1311هجري خورشيدي) به ايران آمد و به دولت وقت پيشنهادهاي متعدد براي صنعتي كردن ايران توسط پارسيان هند داد ولي تلاش او به جايي نرسيد! كه به صورت يك معمّا در تاريخ معاصر ايران باقي مانده است. اگر آن پيشنهادها پذيرفته شده بود ايران از دهها سال پيش از نظر صنعت و تكنولوژي در همان مقامي بود كه هند قرار دارد زيرا كه «پارسيان» هند را صنعتي كرده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
حکم محکمه تجدید نظر ارتش درباره اسلامیون چپگرا در تيرماه 1345
رادیو دولتی ایران دهم تیرماه 1345 حکم محکمه تجدید نظر ارتش را در مورد شماری از مخالفان شاه که دستگیر شده بودند به صورت خبر پخش و از آنان به نام اسلامیون چپگرا یادکرد.
     به گزارش رادیو، دو تن از محکوم شدگان دکتر کاظم سامی کرمانی (پزشک) و حبیب الله پیمان بودند که هرکدام به دو سال زندان محکومیّت یافته بودند. رادیو اسامی و میزان محکومیت پنج تن دیگر را نیز اعلام داشت.
     حکم محکمه تجدید نظر که باید به اطلاع شاه می رسید و سپس منتشر می شد پنجم تیرماه صادر شده بود.
    دکتر سامي کرماني پس از پيروزي انقلاب وزير بهداري شد و بعدا در مطب خود به قتل رسيد (ترور شد).
عکسی از متهمان که در روزنامه های وقت چاپ شده بود. متهمان منتظر شنیدن حکم محکمه نظامی هستند

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... و به این ترتیب ایران وارد هوای انقلاب شد ـ شعارهای مربوط به غارت درآمد نفت
از نیمه دوم سال دوم دهه 1350 (از سال 1973) تظاهرات ضد دولتي در خارج، و زد و خوردهاي خياباني از نوع چریکی و انفجار در داخل، تفسیرها و گزارش های رسانه های خارجی درباره جزئیات فساد اداری، تورّم روزافزون نقدینگی که در پی خروج ایران از استاندارد طلا آغاز شده بود و به رغم این، ثابت نگهداشتن نرخ ارزها، افزایش سریع بهای مسکن، گسترش شکاف غنی و فقیر و ...، مقامات وقت تهران را كلافه كرده بود و باعث تضعیف روحیه و فرار هرچه بیشتر سرمایه و سرمایه دار شده بود که از زمستان 1356 وارد مرحله پيگير و دامنه دار خود شد و به انقلاب و تغییر نظام حکومتی انجامید.
    چند نمونه از آن زد و خوردهای چريكي، برای مثال:
     تهران ـ هشتم تيرماه 1352 (29 ژوئن 1973) يك كشته و شماری مجروح.
    کرج ـ سال 1354 (1975 ميلادي) چهار كشته از جمله يك زن.
     تهران ـ سال 1355 (1976 ميلادي) در چند محله و ازجمله مهرآباد با جمعا 14کشته و در میان آنان، سه زن.
    در میان تظاهرات ایرانیان برون مرز، راهپیمایی و اجتماع اعتراضی ايرانيان مقيم آمريكا در شهر شیکاگو وسیع تر بود. ایرانیان مقیم آمریکا (عمدتا دانشجو) برای شرکت در این اجتماع که دست جيمي کارتر را برای مخالفت با سختگیری احتمالی دولت تهران نسبت به معترضین بازگذارد از نقاط مختلف آمریکا به شیکاگو رفته بودند. تظاهرات مقابل کاخ سفید واشنگتن در نوامبر 1977 یک نمونه دیگر آن است. همچنین تخریب و تصرف چند ساختمان سفارت ایران در اروپا.
    سوم تيرماه 1356 (24 ژوئن 1977 و سال پیش از انقلاب)، تهران شاهد يك رشته تظاهرات برضد گسترش فساد اداري ـ اقتصادی (از جمله فساد بانکی ـ بیمه ای)، رواج پارتي بازي، ویژه خواری (رانت) و خروج سرمایه ها از كشور بود و کناررفتن امیرعباس هویدا در 15 مردادماه آن سال (یک ماه و 12 روز پس از آغاز آن تظاهرات) و انتشار اخبار درباره اقدام به دستگیری و محاکمه سوء استفاده کنندگان مانع از ادامه این اعتراض های خیابانی و انجامیدن به انقلاب نشد.
     راهپیمایی ها و تظاهرات تهران در پي انتشار گزارشهاي مشروح (بویژه از راديوهاي فارسي زبان كشورهاي ديگر) مبني بر جزئیات خريد مستغلات، سهام شرکتها و اوراق بهادار (باوند) در اروپا و آمريكا از سوي سرمایه داران بعضا معروف و پولدارهای ایرانی و ديده شدن آنان در اماکن خوشگذرانی و قمارخانه های خارج و باختهاي سنگين شدت یافت و در اینجا بود که معترضان خواهان رعایت اخلاقیات و قوانین اسلامی به عنوان تنها راه حل شدند و .... تظاهر كنندگان شعار مي دادند: "غارت ايران بايد متوقف گردد، آن همه درآمد نفت چه شد؟، نفت مال همه ایرانیان و همه نسل ها است، ریز برداشت از درآمد نفت باید اعلام گردد، دلارهاي نفتي نبايد هفت تومانی باشد و صرف خريدهایِ از خارج شود و ایران گورستان اتومبیل قراضه. زندگی ما نباید تنها متکی به نفت باشد، انتصاب مقام های دولتی، پیمان کاری ها و ... نباید برپایه پارتی بازی باید ـ تبعيض، تبعيض، تبعيض".
    اجتماع چند ملّی گرا در باغی در نزدیکی کرج در نیمه سال 1356 که به دستگیری آنان ازجمله شاپور بختیار انجامید، اعتراضات را وارد مرحله تازه ای کرد که چند ماه بعد با انتشار یک نامه جعلی ـ به اصرار دولت ـ در روزنامه اطلاعات جرقه انقلاب زده شد و از شهر قم آغاز گردید.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که پروفسور فريبرز اميني دانشمند بنام در دانش روانپزشکي فوت شد
28 ژوئن 2004 دكتر فريبرز اميني استاد روانپزشكي دانشگاه كاليفرنيا و رئيس يك انستيو در سانفرانسيسكو به همان نام و كاشف «تداوم رابطه ذهني با خاطرات كودكي» و صاحب فرضيه «ريشه محبت و علاقه مندي، وفاداري ناشي از آن و بقاء حس دوست داشتن» 29 ژوئن 2004 در 73 سالگي در سانفرانسيسكو بر اثر حمله قلبي درگذشت.
    وي در تهران به دنيا آمده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دهم تیر 1399 انفجار در یک کلینیک در شمیران 19 تن را بی جان کرد
کلینیک سینا مهر شمیران واقع در خیابان شریعتی تهران، ساعت 9 شب دهم تیر 1399 بر اثر اتصالی برق و انفجار کپسول اکسیژن (نَشت گاز) دچار انفجار و حریق شد و در این رویداد 19 تَن (5 مرد و 14 زن و عمدتا از کارکنان کلینیک) جان خودرا از دست دادند و 14 تن دیگر آسیب دید و به ساختمان بویژه در طبقه ای که انفجار روی داده بود زیان وارد آمد. در نخستین خبرهای منتشره، نام آن کلینیک؛ سینا اطهر ذکر شده بود. در زیر مجموعه از عکس های مندرج در رسانه ها از این رویداد:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
درصد تورّم (گرانی) طبق آمار منتشره در صفحات اول روزنامه ها، دهم تیرماه 1400

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دنياي ورزش
زادروز بازي هاي المپيك در 776 سال پيش از ميلاد در يونان
Coubertin
تاريخ ورزش و مسابقه هاي ورزشي به 34 قرن پيش باز مي گردد، اما بازي هاي المپيك از يكم جولاي سال 776 پيش از ميلاد آغاز شد و به طور منظم تا سال 393 ميلادي كه به فرمان «تئودوسيوس» امپراتور روم ممنوع شد ادامه يافت. دور جديد بازيهاي المپيك از سال 1896 از سر گرفته شده است. تقويم نگاران پس از محاسبات دقيق، يكم ژوئيه سال 776 پيش از ميلاد را به دست داده اند.
    نخستين دور تازه اين مسابقه ها پنجم اپريل 1896 در يونان، زادگاه اين مسابقه ها، از سرگرفته شد، دومين دور آن در سال 1900 در پاريس و از آن پس هر چهار سال يك بار در يك كشور انجام مي شوند. مسابقه ها به دو صورت انجام مي شوند: تابستاني و زمستاني.
     مسابقه هاي المپيك در سال 776 پيش از ميلاد در جلگه المپ در يونان به خاطر شادي «زئوس» يكي از خدايان يونانيان عهد باستان آغاز شده بودند. در آن زمان اين مسابقه ها، مواردي ديگر از رقابت هاي مسالمت آميز از جمله شعر خواني و رقص را هم شامل مي شد كه پس از تجديد حيات، تنها در قلمرو ورزش بدني صورت مي گيرد.
     اين مسابقه ها در قرن چهارم ميلادي به تصميم امپراتور وقت روم كه آنها را به دليل برپاداشته شدن به خاطر زئوس، غير مذهبي اعلام داشت برچيده شده بودند.
     ابتكار تجديد حيات اين مسابقه ها كه دور تازه آن امسال در چين برگزار خواهد شد از يك بارون فرانسوي به نام «پير دو كوبرتين» است كه براي راه اندازي مجدد آنها تلاش بسيار كرد. مراسم برپايي اين بازيها بمانند عهد باستان با مشعل فروزان و رژه ورزشكاران و ... همراه است.
    بارون پير دو کوبرتين Baron Pierre de Coubertin احياء کننده مسابقه هاي پهلواني المپيک كه دوم سپتامبر سال 1937 در 74 سالگي درگذشت در نطقي که در 1892 در دانشگاه «سوربن» ايراد کرد پيشنهاد کرد که مسابقه هاي المپيک که بيش از 14 قرن پيش از آن به تصميم يک امپراتور مذهبي روم ممنوع شده اند از سر گرفته شوند، زيرا که وزرش عامل تندرستي است و به علاوه، مسابقه هاي جهاني ورزشي باعث نزديک شدن ملت ها به يکديگر و ايجاد يک محيط مسلمت آميز در جهان خواهد شد. وي در اين نطق سپس به ذکر تاريخچه و هدف يونانيان پاستان از ابداع اين بازي ها پرداخته بود.
     انتشار اظهارات بارون دو کوپرتين در جرايد سبب شد که هواداران احياي اين بازيها به مساعي او به پيوندند و بر اثر فشار و تبليغ اين گروه، نمايندگان 9 کشور در سال 1894در پاريس گرد آيند و در اين زمينه مذاکره کنند. احياي مسابقه هاي جهاني المپيک در اجلاس دوم نمايندگان اين كشورها که در سال 1896 برگزارشد به تصويب رسيد.
     پس از احياي المپيک، بارون دو کوبرتين از سال 1896 تا 1925 به مدت 29 سال رئيس کميته برگزار کننده اين مسابقات بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
زادروز پونسله
ژان ويكتور پونسله Jean – Victor Poncelet رياضي دان معروف فرانسوي كه به عنوان بنيادگذار هندسه تحليلي شناخته شده است يکم جولاي (ژوئيه) 1788 به دنيا آمد و 22 دسامبر سال 1867 درگذشت.
    بناي هندسه تصويري (پروژكتيو) از پونسله است كه در ارتش ناپلئون يك افسر مهندس بود و در جريان عقب نشيني از روسيه به اسارت روس ها در آمده بود و در طول اسارت به تكميل علم هندسه همت گمارد. تنظيم و فرموله كردن اصل تداوم و يافتن قطب و خط ميان قطبين نيز از پونسله است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
صدور پروانه 67 نشريه در يك جلسه! - نقائص آخرين قانون مطبوعات ايران ـ مسئله کمک مالي دولت به نشريات!
دهم تيرماه 1384 اعلام شد كه هيات نظارت بر مطبوعات در بيست و پنجمين جلسه از دهمين دوره فعاليت خود با انتشار 67 نشريه از جمله 4 روزنامه، 21 هفته نامه، 2 دوهفته نامه، 14 ماهنامه، 24 فصلنامه، يك دوفصلنامه و يك سالنامه موافقت كرده بود!. در ميان اسامي ناشران تازه، بازهم نامي از روزنامه نگاران حرفه ايِ نام آشنا به چشم نخورد. موافقت با صدور 67 پروانه در يك جلسه (از نظر زماني؛ محدود)، همان روزها مورد انتقاد برخي از روزنامه هاي تهران قرار گرفته بود زيرا كه در آخرين ماههاي عمر دولت سابق (و به زعم خودشان و رسانه هاي غرب؛ اصلاح طلبان) انجام شده بود. در طول دو سال پس از آن (از تيرماه 1384 تا تيرماه 1386) انتظار بود که سازمانها، انجمن ها و مقامات مربوط با مطالعه دقيق پرونده هاي اين نشريات 67گانه و ملاحظه تاريخ تسليم تقاضاي نشريه به وزارت ارشاد و اطلاع از اشتغال قبلي متقاضيان و کشف انگيزه آنان به داشتن نشريه ببينند که جريان کار مسير و روال عادي را طي کرده باشد؟، زيرا که اسلام و قانون اساسي جمهوري اسلامي هرگونه تبعيض را رد کرده است.
     در ايران، رسيدگي به پرونده هاي درخواست صدور پروانه نشريه بدون حضور متقاضي و شنيدن دفاعيات او صورت مي گيرد (يكطرفه)، و تجربه روزنامه نگاري، اشتغال در اين حرفه، نداشتن پيشه و سمت ديگر و اثبات داشتن سرمايه كافي؛ شرط تسليم تقاضا نيست و برخلاف قانون قديم، كارمندان دولت هم مي توانند درخواست صدور پروانه نشريه عمومي (غير حزبي ـ اختصاصی ـ و غير تخصصي) كنند!. به علاوه، در قانون مطبوعات مصوب سال 1364 (زمان نخست وزيري ميرحسين موسوي و وزارت محمد خاتمي)، چگونگي انواع نشريات، شرايط سردبير شدن و دبيران اطاق خبر كاملا تعريف نشده است (مثلا فرق روزنامه حرفه ای و روزنامه اختصاصی با هم). اين قانون طوري انشاء شده است كه دولت و موسسات عمومي (ذاتا دولتي مثلا شهرداري ها) مي توانند روزنامه حرفه اي (داشتن تکفروشي و دريافت اعلان تجاري) منتشر سازند، حال آنكه طبق اصول دمكراسي، ژورناليسم منفك از سه شاخه قواي تشكيل دهنده يك دولت اعلام شده است و از آن به عنوان قوه چهارم دمکراسی نام برده می شود. نبودن شرط تمکّن مالي سبب شده است که برخي از دارندگان پروانه، (به قول روزنامه کيهان) روزنامه (و در عمل پروانه) خودرا اجاره دهند که عملي خلاف همين قانونِ مطبوعاتِ مصوّب سال 1364 است. اين وضعيت (وجود پروانه در دست کساني که پيشه آنان روزنامه نگاري نبوده و در اين کار مهم تجربه نداشته اند) سبب شده است که گفته شود که پروانه انتشار روزنامه عمدتا به «خودي» ها داده مي شود که قطعا در آينده سوژه براي بررسي تاريخ نگاران خواهد بود.
     بزرگترين ضعف در قانون مطبوعات ايران ـ مصوّب سال 1364، اشاره اين قانون به قطعي بودن آراء هيات نظارت است که در هيچ جای دیگر در دنيا سابقه ندارد. قانون مطبوعات مصوّب شوراي انقلاب (قانون قبلی) حق تجديد نظرخواهي و طرح آن در دادگاه قائل شده بود و راي دادگاه را قطعي دانسته بود.
    در ايران كمك مالي دولت به روزنامه هاي حرفه اي و مستقل هم يک مسئله ديگر است كه اين عمل مي تواند وسیله ای برای انتقاد باشد. اصحاب نظر بر اين باورند كه كمك مالي دولت مانع از بهبود كيفيت نشريات عمومي و محدود بودن شمار آنها بر حسب نیاز مخاطبان مي شود. منطق کمک مالي دولت به نشريات هنوز اعلام و تبيين نشده است. برخي از روزنامه هايي که از کمک مالي دولت برخوردار مي شوند، به نسبت جمعيت، تيراژي بسيار کم دارند و به نظر مي رسد که تا اين کمک ادامه داشته باشد تلاش حرفه اي براي افزايش تيراژ خود صورت ندهند. مسائل ژورناليسم در جمهوري اسلامي ايران يکي ـ دوتا نيست ولي بايد گفته و تکرار شود تا رفع شوند که بيان مشکلات و ارائه راه حل، تکليف هر انسان است. در تیرماه 1400 گزارش شده بود که به رغم آنلاین خوان شدن مردم بویژه جوانان، در تهران دهها روزنامه عمومی و اقتصادی و ورزشی منتشر می شود ـ بیش از هر شهر دیگر در سراسر جهان. شمار آنها را می توان در آنلاین های پیشخوان و جار بدست آورد. خبرگزاری های مِهر، مشرق نیوز و ... هر روز کپی صفحات اول آنها را در وبسایت های خود درج می کنند. ابتکار این روش از خبرگزاری فارس بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اندرز ناشر بالتيمور سان: اخبار دولتي؛ تنها ده درصد مطالب هر رسانه بايد باشد
«ويليام شميكWilliam Schmick» ناشر روزنامه قديمي «بالتيمور سان» كه آن را از پدرش به ارث برده بود 28 ژوئن 2004 در 90 سالگي فوت شد.
     وي در روزنامه نگاري داراي چند ابتكار معروف است از جمله اين كه از اخبار دريافت شده، جز مطالبي كه خبرنگار و نويسنده روزنامه رأسا توليد مي کند، تنها بايد به صورت «سر نخ» و «اشاره» استفاده و سپس در تحريريه روزنامه آنهارا تكميل و منتشر ساخت و بر همين پايه، تعداد دفاتر خبري بالتيمور سان در كشورهاي ديگر بيش از هر روزنامه بزرگ آمريكايي بود.
     اين اصل هم از ويليام شميک است كه تنها ده درصد خبرهاي هر رسانه بايد درباره فعاليتهاي دولت (ازجمله اظهارات مقامات رسمي) باشد و گرنه مخاطب، آن رسانه را دولتي و نزديک به دولت خواهد دانست.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
تاسيس اتحاديه بين المللي پُست (UPU)
اتحاديه بين المللي پُست (UPU) كه در سال 1874 با تاسيس آن موافقت شده بود از يکم جولاي 1875 كار خود را آغاز كرد كه از 1948 به صورت يك آژانس وابسته به سازمان ملل فعاليت مي كند و 189 عضو دارد.
    هدف عمده از تاسيس اتحاديه بين المللي پُست عبور دادن و توزيع پاكات و بسته هاي كشورهاي عضو در ممالك يكديگر به بهترين صورت ممكن است. تلاش براي تاسيس اين اتحاديه، از سال 1863 آغاز شده بود.
     با ايجاد اين اتحاديه، جهان از نظر امور پُستي به صورت يک کشور عمل مي کند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
درباره قتل گارفیلد بیستمین رئیس جمهوری آمریکا ـ انگيزه قتل ـ وقتي که انتظار مُبَلِّغ برآورده نشود
Charles Guiteau
«چارلز گيتيو Charles Guiteau» وكيل قضايي 41 ساله آمريكايي که در سپتامبر 1881«گارفيلدGarfield» رئیس جمهوری وقت آمریکارا گلوله زد و سي ام ژوئن 1882 به جرم ارتکاب این قتل به دار آويخته شد در طول مبارزات انتخاباتي «گارفيلد» براي پيروز شدن او تبليغات وسيع كرده، نطق نوشته و حتي كتاب تاليف كرده بود و انتظار داشت كه در عوض، گارفيلد به او سمت سفارت بدهد.
     گارفيلد بیستمین رئیس جمهوری آمریکادر آغاز كار با سفير شدن «گيتيو» موافق بود ولي گيتيو اصرارداشت كه سفير آمريكا در پاريس بشود كه وزير امورخارجه با انتصاب او به اين سمت موافقت نداشت و مي گفت كه سفير آمريكا در فرانسه نه تنها بايد تجريه كار ديپلماتيك داشته باشد بلكه بر زبان فرانسه هم مسلط باشد.
    گارفيلد براي خلاص كردن خود از دست گيتيو، به منشي اش دستور داده بود كه از آن پس به گيتيو وقت ملاقات ندهد. گيتيو كه متوجه قضيه شده بود تصميم به قتل گارفيلد گرفت و اورا در دوم جولاي 1881 در يك ايستگاه راه آهن در شهر واشنگتن گلوله زد. گارفيلد مجروح شد و مدتی بستري بود كه معالجات، به جايي نرسيد و بر اثر عفونت زخم درگذشت. در آن زمان هنوز آنتي بيوتيك کشف نشده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
Somme ـ مرگبارترین نبرد نظاميان در جريان جنگ جهاني اول
4 صحنه از جبهه «سُم»

یکم جولاي 1916 (دهم تیرماه) و در جريان جنگ جهاني اول، نبرد سم (Battel of Somme) با تعرض نیروهای انگلیسی به سنگرهای آلمانیان در حاشيه شمالي رود سُم Somme آغاز شد كه در همان روز 20 هزار نظامی انگليسي به دست آلماني ها كشته و حدود 40 هزار تن ديگر زخمي شدند.
     این نبرد تا 18 نوامیر آن سال (به مدت چهارماه و هجده روز) ادامه یافت و ضمن آن تلفات فرانسه حدود 200 هزار، انگلستان 420 تا پانصد هزار و آلمان 465 هزار بود. در این جبهه که طول آن تنها 30 کیلومتر بود 48 لشکر فرانسوی (حدود 440 هزار تن) و 51 لشکر انگلیسی و هندي (حدود يک ميليون و 504 هزار تن) با 50 لشکر آلمانی (حدود يک ميليون و پانصد هزار تن) می جنگیدند. نقشه حمله از «داگلاس هیگ D. Haig» فیلد مارشال انگلیسی بود که می خواست به بن بست نبرد «وردنVerdun» پایان دهد. وی عقیده داشت که با آغاز نبرد سُم «سُم» رودخانه ای است در شمال فرانسه ـ فرماندهی ارتش آلمان مجبور خواهد شد که چند لشکر از «وردن» به «سُم» منتقل کند و در نتیجه مارشال پتن (فرمانده فرانسویان در وردن) خواهد توانست بقیه آلمانی ها را از این جبهه شمالی فرانسه عقب براند. مارشال انگلیسی برای اجرای نظر خود در نخستین روز نبرد سُم صدها هزار گلوله توپ به سنگرهای آلمانی ها شلیک کرد ولی آلمانی ها که سنگر تونلی داشتند آسیب چندان ندیدند و همان روز در حمله متقابل به انگلیسی ها 60 هزار ـ کشته و زخمي ـ تلفات وارد ساختند. جمع گلوله های توپ که در هفته نخست نبرد سُم به سوی سنگرهای آلمانی ها شلیک شد یک میلیون و 738 گلوله گزارش شده است.
    نبردهای وردَن و سُم از نوع جنگهای خندقی و خاکريز بودند. در هر دو جبهه، براي نخستين باراز تانک استفاده شده بود. نبرد وردن که از فوریه 1916 آغاز شده بود 18 دسامبر همان سال پایان یافت. در جبهه سُم، مارشال «فُش» فرماندهی فرانسویان را برعهده داشت.
    در جنگ هاي قرن 21، موشک و وسائل انتقال آن مؤثر اند، نه تانک و نفر.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زادروز حزب کمونیست چين ـ حزبِ حاکمِ بر این کشورِ یک میلیارد و چهارصد میلیون نفری ـ صد ساله شدن این حزب در یکم جولای 2022
Chen Duxiu
يكم جولاي 1921 ـ روزي چون امروز ـ در چین، حزبی به نام «ژنگوئو گونگچان دانگ Zhonggguo Gongchan Dang» تاسيس شد که اعلام کمونیست بودن کرد و روزنامه ها در گوشه و کنار جهان آن را «حزب کمونیست» نوشتند که به این نام معروف شد. این سازمان از 23 جولاي آن سال، پس از برگزاري نخستين كنگره اش فعالیت خودرا آغازكرد. پيش از تاسيس اين حزب، در چین انجمن ها و گروههاي متعدد ادعای سوسياليست بودن مي كردند كه از جولاي 1921 در آن سازمان واحد (حزب کمونیست) متمركز شدند.
    «چن دوشيو Chen Duxiu» و «لي داژائو Li Dazhao» را از موسسان رديف اول حزب كمونيست چين بشمار آورده اند. در نخستين كنگره حزب، چن دوشيو (متولّد 8 اکتبر 1879 و متوفي در 27 مي 1942) به سمت «چِرمَن حزب» انتخاب شد. در اين كنگره، مائو تسه تونگ (مائو دسه دونگ) به عنوان نماينده كمونيست هاي «هونان» شركت كرده بود. «لي داژائو» تحصيلكرده ژاپن رئيس كتابخانه دانشگاه پكن و مائو دستيار او در اين كتابخانه بود. «لي» در 28 اپریل 1927 اعدام شد. «چن» نخستين چِرمَن (رئیس) حزب كمونيست چين قبلا ناشر روزنامهِ «جواني نو» بود. لي و مائو هم براي اين روزنامه مقاله مي نوشتند. «چن» به تدریج خودرا يك ماركسيستِ صد درصد (اصطلاحا؛ ارتدوكس) نشان داد و به تاييد عقايد تروتسكي (انقلاب جهاني ـ انقلاب دائمي و ...) پرداخت. چون «چن» از نظرات خود که رنگ افراط داشت دست برنداشت مقام رياست حزب را ازدست داد. در همين زمان دولت جمهوری چين هم وي را به اتهام طرح براندازي دستگير كرد كه از سال 1932 به مدت چهار سال و چند ماه در زندان بود و پس از آن نيز به كار نوشتن و بحث در فلسفه سوسیالیسم پرداخت و در 27 ماه مي 1942 براثر حمله قلبي درگذشت. وي هيچگاه از تبلیغ ماركسيسم (فرضیه کارل مارکس آلمانی) شانه خالي نكرده بود.
Li Dazhao


    مائو پس از به دست گرفتن كنترل حزب، عقايد ماركس و لنين را پایه ایدئولوژی حزب کرد و سال ها بعد این فرضیه را در چارچوب ناسیونالیسم چینی قرارداد که به مائوئیسم معروف شده است. اين دوران با تهاجم ژاپن به چين، و در نتیجه نزدیک شدن دولت ناسیونالیست های چینی (حزب كومين تانگ ـ ملیّون) به آمريكا و ... همراه بود و تلاش هاي مائو و دستيارانش عمدتا در مبارزات مسلحانه و یا تبلیغات سوسیالیستی بویژه در روستاها مي گذشت. در پی راهپیمایی صدها کیلومتری معروف، سرانجام نهراسیدن از کشتن و کشته شدن کار خودرا کرد و در اكتبر 1949 پکن سقوط کرد، چین در کنترل حزب کمونیست قرار گرفت و دولت ناسیونالیست های چین به تایوان نقل مکان کرد ـ به عبارتی دیگر؛ به تایوان فرار کرد و در اینجا با حمایت بلوک غرب و عمدتا آمریکا تا دهه 1970 کرسی خود در شورای امنیت و عنوان جمهوری ملی چین را حفظ کرد. دولت مائو به شرط پذیرفتن اصل وجود یک چین، با آمریکا و دولت های دیگر رابطه سیاسی برقرار کرد. مائو تا زنده بود از گلوله باران کردن یکی دو جزیره وابسته به تایوان دست نکشید. مقامات دولت حزب كومين تانگ ـ زمانی که هنوز پکن را در دست داشت ـ می گفتند که کمونیست های چینی چیزی جز یک مشت تشنگان قدرت نیستند، برای سلطه بر کشور و آقایی کردن و مطرح بودن، «کمونیسم» را که یک فرضیهِ تأمین برابری انسان است دستاویز قرارداده اند، آنان کمونیسم را دقیقا نمی شناسند و عقاید مارکس را تماما نخوانده اند، دروغ می گویند، فرصت طلب هستند و فریب دهنده مردم ـ مردمی که بیش از یک قرن زیر نفوذ و ساطور قدرت های جهانی و آلت دست آنها بودند و بعد مورد کشتار، تجاوز و غارت ژاپنی ها قرارگرفتند و اشغال نظامی شدند و لذا، فریادرس و ناجی می خواستند و چون اطرافیان مائو کارشناس تبلیغ هستند و از دادن وعده دروغ نمی هراسند فریب آنان را خورده اند. آینده حقیقت را نشان خواهد داد. مائو و دستیارانش ضمن رد این دعاویِ ناسیونالیست ها، آنان را فاسد، عامل امپریالیسم غرب و دیکته نویس آن می خواندند و ....
    به باور برخی از اصحاب نظر، پس از درگذشت مائو، با یک رشته تحولات تدریجی، تغییرات روی داد، و در آغاز کار، طرح های اقتصادی آمریکا با هدف دور ساختن چین از سوسیالیسمِ اصیل و ورود آن به دنیای کاپیتالسم به این تغییر کمک کرد و چین سازنده و صادرکننده کالا و خدمات به ویژه به آمریکا شد و ....
     گزارش های رسانه ای تا پیش از روی کار آمدن Xi Jinping در چین هر چند وقت خبر از اعتراض یک دسته و ساکنان یک شهر چین برضد نابرابری ها و اجحاف می داد و وقوع جرائم در کشور سوسیالیستی چین ازجمله ارتشاء و سوء استفاده برخی مقامات منعکس می شد. به نظر می رسد که Xi Jinping سیاست تازه و اصلاحی در پیش گرفته است و مي کوشد که چين قدرت اول جهان شود و اميد جهانيان را به سوي پکن جلب کند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پس دادن هنگ كنگ به چين و ...
سلطه 156 ساله انگلستان بر هنگ كنگ در نخستين دقيقه يكم جولای 1997 ـ به وقت محلی ـ پايان يافت و هنگ کنگ به دولت جمهوري خلق چين داده شد و در قلمرو این دولت قرار گرفته است.
    هنگ كنگ پس از شكست نظامي چين سلطنتي از انگلستان در نخستين «جنگ ترياك»، از 21 ژانویه 1841 به تصرف انگلستان درآمده بود و از 29 آگوست 1842 (طبق قرارداد نانكينگ) يك كُلني انگليسي شده و از سال 1898، اين اشغال نظامي «اجاره 99 ساله» عنوان گرفته بود. دولت لندن در 1984 موافقت كرده بود كه در پايان ژوئن 1997 دست از هنگ كنگ بکشد.
    جنگ ترياك در پي مخالفت چينيان با ورود ترياك محصول هندوستان توسط انگليسي ها به آن كشور و معتاد شدن مردم چين آغاز شده بود (مخالفتی كه در آن زمان ايرانيان نكردند). چين در نخستين جنگ ترياك که عمدتا نبرد دریایی بود شكست خورده بود و همچنين در دومين جنگ ترياك (سال 1860).
     هنگ كنگ (به معناي بندرگاه معطر = لنگرگاه خوشبو، به علت بارگيري چوبهای معّطر از آنجا در زمان قديم) مجتمعي است از 262 جزيره به وسعت دو هزار و 755 كيلومتر مربع و بیش از 7 ميليون و 300 هزار جمعيت. هنگ كنگ كه پاي نخستين اروپايي در سال 1513 به آن رسيد پس از استعمارزدايي، با روش «يك كشور با دو نوع نظام» اداره مي شود. در سال 2006 درآمد سرانه (هر فرد در هر سال) در هنگ كنگ نزديك به چهل هزار دلار بود و در سال 2017 چهل و چهار هزار دلار (دلار آمریکا).
     در برخي از سالها در يکم جولای در هنگ کنگ برضد روش انتخاب حکمران اين سرزمين تظاهرات و اعتراض صورت گرفته است که تظاهرات يکم جولای 2012 (پانزدهمين سال خروج هنگ کنگ از دست دولت لندن) وسيع تر بود. معترضين شعار مي دادند که چرا 400 تا 1200 کاسبکار بايد برايشان حکمران تعيين کنند؟. دمکراسي يعني انتخابات عمومي با مشارکت همه و ....
دو صحنه از تظاهرات در هنگ کنگ ـ يکم جولای 2012 (تصاوير بالا کُپي شده از رسانه هاي غرب)

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که به صدام حسين و دستيارانش تفهيم اتهام شد
صدام در جلسه اول ژوئيه

يکم جولای 2004، صدام حسين و 11 دستيارش در يک جلسه قضايي مقدماتي تفهيم اتهام شدند و به اين اتهامات مختصرا پاسخ گفتند. (شرح جلسه مقدماتي و چند عکس ديگر صدام در سايت دوم جولای).
    سي ام ژوئن 2004 ،صدام حسين و 11 تَن همکاران نزديک او در دوران قدرت كه از ماهها پيش زنداني آمريكا بودند در محلي نامعلوم و به صورت غير علني به حضور «سالم چلبي» که مدير يک دستگاه قضايي ويژه عراقي اعلام شده بود برده شدند و در آنجا به آنان اطلاع داده شد که از اين پس اسير جنگي نيستند و متهم به ارتکاب جنايت هستند و يکم جولای 2004 [روز بعد] دوباره احضار و در يک جلسه مقدماتي به آنان تفهيم اتهام خواهد شد و از موارد اتهامي خود آگاه خواهند شد [که چنین شد].
    همچنین به آنان گفته شد که از آن پس، در اختيار قوه قضايي عراق هستند ولي فعلا زندانبانان آنان همچنان آمريکائيان خواهند بود. قبلا از سوي رئيس جمهوري آمريكا، صدام يک «اسير جنگي» اعلام شده بود.
     از آنجا که ميثاق هاي ژنو درباره اسيران جنگي حُکم مي کند که پس از اعلام پايان جنگ و اشغال نظامي، اين اسيران آزاد شوند، قبل از رسيدن آن زمان ـ سي ام ژوئن عنوان زنداني جنگي بودن صدام و دستياران سابقش به ارتکاب جنایت، پیش از جنگ و در دوران حکومتِ شان تغيير يافت و ....
    صدام حسين در آخرين روز سال ميلادي 2006 اعدام شد و بعدا برخي ديگر از همکاران او.
شش تن از متهمان

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کاري كه بايد سرمشق همه دولت ها قرار گيرد
29 ژوئن 2004 دولت ونزوئلا پيش از اين كه يك نامه به خط «سيمون بوليوار» قهرمان ملي لاتين هاي قاره آمريكا و باني استقلال ونزوئلا، كلمبيا، پرو، بوليوي (كه نامش را بر آن گذارده اند)، اكوادور، پاناما و ... در حرّاج لندن بفروش برسد و به دست سوداگران بيافتد آن را به مبلغي كه فاش نشده است خريداري كرد تا در موزه ملّي كاراكاس نگهداري شود.
    تاريخ تحرير اين نامه 21 فوريه 1819 است. اين عمل دولت چپگرای ونزوئلا در فرانسه سرمشق قرار گرفت و این دولت در ژوئن 2007 يكي از شمشيرهاي ناپلئون كه به حرّاج گذارده شده بود، توسط يكي از بستگان فرانسوي او به بيش از شش ميليون دلار خريداري شد تا از فرانسه خارج نشود و به دست بيگانه نيافتد.
    جا دارد كه عمل دولت ونزوئلا سرمشق همه دولت ها قرار گيرد.
شمشير ناپلئون

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 1 جولای
  • 1097:   صلیبیون که از اروپا به شرق لشکر کشیده بودند تا طبق شعار خود، تُربَت (آرامگاه) مسیح را از قلمرو مسلمانان خارج سازند، در ناحیه ای در 330 کیلومتری جنوب استانبول، سپاهیان سلجوقیانِ آناتولی (ترکیه امروز) به فرماندهي قليج ارسلان را شکست دادند.
        
        
  • 1242:   جغتای یکی از پسران چنگیز مغول که پدرش حکومت منطقه ای را به او داده بود که امروزه آسیای میانه خوانده می شود درگذشت.
        
        
  • 1646:   جي. دبليو. لايبنيز g.w. leibniz فيلسوف و رياضيدان آلماني به دنيا آمد.
        
        
  • 1804:   ژرژ ساند georg sand داستان نگار فرانسوي متولد شد.
        
        
  • 1823:   فدراسيون آمريکاي مرکزي از مکزيک جدا شد.
        
        
  • 1862:   تعدّد زوجات در آمريکا غير قانوني اعلام شد. با وجود این، مورمون مذهبان و عمدتا ساکن استیت یوتا آن را شرعا روا می دانند.
        
        
  • 1867:   دولت انگلستان براي نظارت بر دومينيون هاي خود «وزارت امور دومينيون ها» را تاسيس كرد كه اين سازمان در همين روز در سال1947 به دفتر روابط كامان ولث (كشورهاي مشترك المنافع) تغيير نام داد.
        
        
  • 1867:   پارلمان انگلستان با تصویب یک قانون به نام «قانون 1867» کنفدراسیون کانادا را ایجاد کرد که «روز کانادا» اعلام شده است.
        
        
  • 1879:   لئون ژوهو L.Jouhausx سوسياليست فرانسوي و از موسسان سازمان جهاني کارگران به دنيا آمد. وي در 1951 برنده جايزه نويل شد.
        
        
  • 1908:   در دومین کنوانسیون جهانی رادیو تلگراف (مخابرات بی سیم) و با تصویب این نشست، از یکم ژوئیه (جولای) 1908 علامت SOS = Distress Signal جهانی شد. دولت آلمان در سال 1905 این علامت رادیویی را که با کُد مورس بود: سه نقطه، سه خط و سه نقطه (... ـ ـ ـ ...) برای نجات کشتی های خود که در دریا دچار مشکل می شدند و نیاز به کمک داشتند به وجود آورده بود.
        
        
  • 1923:   پارلمان کانادا با یک مصوّبه، مهاجرت چینی ها را به آن کنفدراسیون معلّق ساخت. همزمان، دولت آمریکا نیز ورود همه مردم مناطق آسیای شرقی (اصطلاحا؛ زردپوستان) به این فدراسیون را ممنوع کرد. این دو مصوبه تا دهها سال به قوت خود باقی بود.
        
        
  • 1960:   دولت لندن همزمان به دو مستعمره خود در دو سوی آفریقا ـ غَنا (گانا) و سومالی ـ استقلال داد.
        
        
  • 1942:   نبرد نظامیان آلمان و انگلستان در العَلمِین (شمال مصر) آغاز شد. هدف آلمان رسیدن به میدان های نفت خاورمیانه، تصرف آبراه سوئز و بستن راه انگلستان به هندوستان بود. در این نبرد، سرانجام انگلیسی ها پیروز شدند و آلمانی ها را عقب راندند. نبرد را در حقیقت نظامیان هندی بُردند. انگلستان در جنگ های اول و دوم جهانی و اشغال کشورها وسیعا نظامیان هندی را بکار می بُرد. تا سال 1947، هندوستان (هند، پاکستان و بنگلادش) مستعمره انگلستان بود و فرماندار انگلیسی داشت و از همین سرزمین به مداخله در ایران می پرداخت.
        
        
  • 1991:   نشست پراک مرکب از سران کشورهای عضو پیمان ورشو رای به انحلال این اتحادیه نظامی داد. دولت آمریکا قبلا به گورباچف رهبر وقت جماهیریه شوروی قول داده بود که پس از انحلال آن اتحادیه نظامی، ناتو را از صورت نظامی خارج خواهد ساخت و آن را یک انجمن سیاسی خواهد کرد که دیدیم نه تنها چنین نشد، بلکه ناتو (اتحادیه نظامی غرب) کشورهای عضو پیمان ورشو را هم داخل خود کرده است. کارشناسان تاریخ نظامی معتدند که دنیای امروز نیار به اتحادیه نظامی ندارد زیرا در هر جنگی که میان دو قدرت اتمی روی دهد کمتر از چند ساعت پس از آغاز جنگ، سلاح اتمی بکار خواهد رفت و طول جنگ به یک شبانه روز هم نخواهد رسید. در جنگ های بزرگ تنها موشک و سلاح هسته ای نقش خواهند داشت و این دو جنگ ابزار، فرصت به انتقال نیرو و ایجاد جبهه نخواهند داد.
        
        
  • 2002:   دادگاه جهانی کیفری در لاهه آغاز بکار کرد تا به جرائمی از قبیل جنابت برضد بشریت، جنایت جنگی و ... رسیدگی کند.
        
        
  • 2007:   از اين روز در انگلستان دود کردن سيگار در همه اماکنِ عموميِ مسقّف ممنوع شد.
        
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    دانشمندان بار دیگر نقش سِکس در سلامتِ مغزِ مَردانِ سالخورده را اعلام کردند ـ ماجرای ازدواج هِلموت کُهل با زنی 34 سال جوانتر از خود
    پژوهشگران مربوط در دانشگاههای آکسفورد و کاوِنتری انگلستان اعلام کردند که فعالیت های جنسی یک مَرد در سنین سالخوردگی و حتی بالاتر از 80 سالگی نباید متوقف شود و یا کاهش یابد زیراکه بر آنها ثابت شده است که قطع و یا کاهش این فعالیت ها، روی بخش هایی از مغز تأثیر نامطلوب می گذارد و ازجمله کاهش هوش و توان تعقّل، حافظه و فعالیّت، و افزایش بی حالی، ولنگاری، تنبلی و بی اعتنایی (در انجام کارها؛ امروز و فردا کردن و آخرین لحظه شدن).
         دویچه ولِه (صدای آلمان) گزارش این نتیجهِ تحقیقِ پژوهشگرانِ انگلیسی را 25 ژوئن 2017 مشروحا پخش و منتشر کرد و به نقل از آن در سوشِل نِت وُرک ها قرارگرفت و ....
         امّا این نتیجه، تازگی ندارد. در طول 60 سال عُمر روزنامه نگاری خود چند بار چنین اخباری را از خبرگزاری های 4 گانه دریافت و در مطبوعات انگلیسی زبان چاپ اروپا، هند و آمریکا خوانده بودم و اولین بار در تابستان 1339 (1960 میلادی). در آن سال دانشمندان علوم پزشکی و زیست شناس کشورهای منطقه اسکاندیناوی اروپا پس از بررسی روی سلامت مغز و جسم شماری مَرد 55 تا 85 سالهِ فعّال در اطاق خواب (و داشتن زن جوانتر و خانه دار) و شماری مَرد غیر فعّال در این زمینه، اعلام کرده بودند که فعالیت های مغزی و کارآمد بودن مَردان گروه اول در محل کار بیش از دو برابر مَردان دسته دوم است و کمتر نیز خشمگین و عَصبی می شوند و بَد خُلق و خویی می کنند.
         گزارش این کشف وسیعا انتشار یافته بود و مَردانی که هنوز عَزَب بودند متمایل به ازدواج با دختران و زنان چند سال جوان تر از خود شدند، مَردان به اصطلاح زن مُرده (بیوه) به اندیشه ازدواج مجدد و خروج از تنهایی افتادند و مردان سالخورده ـ در کشورهای اسلامی؛ درصدد گرفتن زن دوم (در صورت پیری و از کارافتادگی زن موجود) برآمدند و در کشورهای دیگر هجوم به دانسینگ و معاشرت ها. در آمریکا هم اصطلاح «شوگِر دَدی Sugar Daddy» بیش از پیش بگوش خورد.
         شش سال بعد (سال 1345 = 1966) گروهی از روانپزشگان ایتالیایی به زبانی علمی تر و جامع تر به همان نتایج دانشمندان اسکاندیناویایی رسیدند و همچنین تاکید براینکه مَردان باید متوجه میزان تِستُسترون Testosterone (هورمُن جنسی) خود باشند که درصد آن کاهش نیابد تا تأثیر بَد روی بدن بگذارَد و اعلام کردند که شادی، احساس سرزنده بودن و پُرکاری یک مَرد در سنین بالاتر نسبت مستقیم با معاشرت جنسی او با زنش دارد و ... و در نتیجه آمار ازدواج با زنان جوانتر دو چندان شد و ....
         درسال 1352 (1973 میلادی)، این بار دانشمندان ژاپنی و متعاقب آنان دانشمندان تایوانی به همان نتایج رسیدند و یک سازمان بررسی وضعیت خودکشی ها اعلام کرد که مَردان مجرد (بدون زن) که در سنین بالای 50 سالگی هستند بیش از دیگران احساس بیزاری و سیر شدن از زندگی دارند ـ بدون داشتن انگیزه ظاهری.
         در پی انتشار نتیجه تحقیقات دانشمندان ژاپنی و سپس تایوانی، رفتن برخی از مردان به چند کشور مشخّص آغاز شد که در آنجا درصد زنان بیش از مردان بوده است و یافتن زن برای ازدواج، آسانتر و ارزانتر.
         در دهه های اخیر هم گزارش های متعدد در تأیید همان نظرات انتشار یافته است. در این گزارش ها همچنین و مِن باب مِثال به ازدواج مردان مشهور با دختران جوان اشاره می شود. یک مورد آن:
         هِلموت کُهل (رئیس دولت آلمان از 1982 تا 1998) و متولّد سوم اپریل 1930 که 16 ژوئن 2017 در 87 سالگی درگذشت در سال 2008 و 7 سال پس از درگذشت (احتمالا خودکشی) زنش Hannelore در سال 2008 با دختری 34 سال کمتر از خودش ازدواج کرد، زیراکه دچار افسردگی و ضربه روانی شده بود و توصیه کرده بودند که با یک زن جوانتر و آشنا ازدواج و هَمدَم شود که او با
         Maike Richter کمک دستیار و نطق نویس سابق خود (از 1994 تا 1998) و 34 سال جوانتر از خود ازدواج کرد و در بهبود وضعیت روحی و جسمی او مؤثر واقع شد.
         Maike که دارای دکترا در اقتصاد و یک نویسنده اخبار و تفسیرهای اقتصادی برای رسانه ها است داوطلبانه و با هدف بهبود وضعیت روحی رئیس پیشین خود با او ازدواج کرد و کوشید بگونه ای رفتار کند که شوهرش (کُهل) هرچه بیشتر عُمر کند و اندوه و افسردگی نداشته باشد.
         هلموت کُهل ـ سیاستمدار راستگرا و وابسته به حزب دمکرات مسیحی، در دهه 1980 در قانع کردن روس ها به خارج ساختن نظامیان خود از شرق آلمان (با هدف تأمین وحدت آلمان که در طول تاریخ خود تا زمان بیسمارک وحدت نداشت) تلاش بسیار کرد و موفق شد به رغم اینکه آلمانی ها در جریان جنگ جهانی اول بیش از یک میلیون و در جنگ جهانی دوم 35 میلیون اتباع دولت مسکو را کشته بودند و هر خانواده روس بیش از یک کشته داده و آن را فراموش نمی کند.
         کُهل که در 1960 و در 30 سالگی با Hannelore ازدواج کرده بود در طول این ازدواج که 41 سال طول کشید و دارای دو پسر شد در اندوه و مشکلات زنش با او شریک بود.
         Hannelore دوازده سال تمام داشت که آلمان در جنگ شکست خورد و نظامیان متفقین در جریان تصرف و اشغال این کشور، بدون توجه به این سن و بچگی او، به وی تجاوز جنسی کردند و سپس از پنجره اطاق به خارج از ساختمان انداختند که مجروح شد و آسیب بدنی دید و تا آخرین روز حیات، برای کاهش درد، قرص مُسَکّن می خورد. پنجم جولای 2001 اورا در اطاقش مُرده یافتند. پزشکی قانونی علّت مرگ را خوردن تعدادی زیاد قرص مسکن تشخیص داد و به همین لحاظ احتمال خودکشی به آن داده شده است. قطعا تأثیر ماجرای تجاوز و پرتاب کردن از پنجره، در طول 41 سال زندگی مشترک در روحیه هلموت کُهل باقی بود. پس از فوت کُهل، بر سر محل دفن او، میان زن دوم و دو پسر اختلاف افتاد و سرانجام زن دوم موفق شد.
        
    سه عکس از کُهل و زن دومش در طول 9 سال زندگی مشترک

     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    فیچِر انتخاب دختر شایسته و مخالفت با انتشار آن در سال 1958 ـ اشاره ای به تاریخچه آن ـ یک دختر شایسته توتونکاری را بر مُدل و بازیگر شدن ترجیح داد
    در شهریور 1335 (هفت دهه پیش) که در روزنامه اطلاعات بر یک صندلیِ میز اخبار اقتصادی (بیزنس دِسک) نشستم، مجید دوامی سردبیر اجرایی این روزنامه بود که چهار ماه بعد به دعوت آمریکا برای آشناشدن با ژورنالیسم این کشور تهران را تَرک کرد و دکتر مهدی بهره مند (اقتصاددان و دبیر میز اقتصادی وقت) بر جایش نشست که او نیز شش ماه بعد جای خودرا به تورج فرازمند ـ تحصیلکرده فرانسه و دبیر میز اخبار بین الملل داد.
         پس از بازگشت دوامی از آمریکا، سردبیری روزنامه را به او ندادند و در عوض اورا سردبیر مجلهِ «اطلاعات هفتگی» کردند و بهانه آوردند که علاقه و استعداد مجله نگاری اش بیشتر است.
         برخی از اعضای تحریریه روزنامه که با دوامی آشنا بودند، در ساعات فراغت شروع به نوشتن مطلب به صورت حق التحریری برای او (مجله اطلاعات هفتگی) کردند. در آن زمان برای نوشتن یک صفحه مجله، 50 تا 80 تومان (به ارزش 7 تا 11 و نیم دلار آمریکا) حق التحریر می دادند.
         سال 1337 (1958میلادی) بود و من که از نیمسال 1336 از اقتصادنویسی به حادثه نگاری روی آورده بودم [که منابع اخبار آن، مردم هستند، نه دولت] به اندیشه نوشتن مطلب برای اطلاعات هفتگی افتادم. نزد دوامی رفتم، پیشنهاد همکاری را پذیرفت و گفت که اتفاقا موضوع انتخاب «دختر آمریکا» برای شرکت در مسابقه جهانی مطرح است. برو و مطلبی در زمینه تاریخچه این مسابقه تهیه کن.
         در آن زمان که اینترنت در کار نبود، تهیه سابقه و تاریخچه ـ مخصوصا تاریخچه مطلبی که درج آن در ایران مورد توجه نبود و بسیاری از مردم حتی با چنین عنوانی آشنا نبودند دشوار بود. چند روز در ساعات فراغت از این کتابخانه به آن کتابخانه و از این استاد دانشگاه و هنرشناس به آن استاد و افرادِ آشنا با خبرهایی از این دست رفتم و مطالبی نه چندان کامل به دست آوردم، آنها را به صورت فیچر تنظیم کردم و به دوامی دادم تا بخواند و نظر دهد.
         دوامی روز بعد مرا خواست و چند سئوالی را که از خواندن مطلب برایش به وجود آمده بود با من در میان گذاشت و خواست که آن را تکمیل کنم و نیز وضعیت یکی از دختران برگزیده در این مسابقات را هم بر آن بیافزایم.
         تا اینجا، به این نتیجه رسیده بودم که انتخاب دختر شایسته ـ شایسته بودن نه تنها در زیبایی ظاهر بلکه در مَنش و رفتار، ریشه در یونان باستان دارد که در آن زمان [قرن ها پیش از مسیح و دوران بُت پرستی و ستاره پرستی] در آنجا خدای مؤنث (زن ـ Female) ـ Goddess هم داشتند. در روم قدیم «روزِ گُل» داشتند که 27 و 30 اپریل برگزار می شد و دختران جوان با دسته گل و یا حلقه گل در مراسم و اصطلاحا Pageant خودنمایی می کردند که این روز، قرن ها بعد به اول ماه می انتقال یافت که به انگلیسی May Queen و جشن بهار ـ جشن گُل می گفتند که با رقص و آواز بویژه رقص و نمایش دختران همراه بود. [یکم ماه می قرنها بعد «روز کارگر» شد.].
         در قرون معاصر، در انگلستان از سال 1839 (و به ابتکار یک امیرزاده به نام مونتگمری) و در بلژیک از دهه 1880 انتخاب دختر شایسته آغاز شده بود و نخستین دختر شایسته انگلستان «جورجیانا» نام داشت. در آمریکا فردی به نام Barnum که یک شومَن بود در 1854 چنین مسابقه ای را برگزار کرد که با اعتراض رو به رو شد و هرچه که گفت و استدلال کرد که چنین دختری [از خوبی، نه تنها زیبایی] سمبل جامعه خواهد بود کسی قبول نکرد و کار خودرا متوَقّف ساخت که از سال 1921 از سر گرفته شده است و در این سال، یک دختر 16 ساله به نام مارگارت برنده شده بود. مسابقه در اتلانتیک سیتی [شهری در ساحل اقیانوس اطلس ـ استیتِ نیوجرزی] برگزار شده بود.
         این مسابقه که به تدریج بین المللی شده است و دختران برگزیده کشورهایی که چنین برنامه ای دارند در آن شرکت می کنند تا اصطلاحا دختر شایسته جهان [از میان شرکت کنندگان] تعیین شود، در آمریکا و از سال 1921 به بعد تنها یک بار و آن هم در دوران رکود اقتصادی بزرگ (سال هایی در دهه 1930 و از 1929 به بعد) متوقف شده بود.
         در نخستین مسابقه جهانی دختر شایسته؛ آمریکا، انگلستان، روسیه، ترکیه و دو ـ سه کشور دیگر شرکت کرده بودند. نام های متعدد بر این مسابقه گذارده شده است؛ میس یونیورس، میس ورلد، بیوتی پیجنت و ....
         [در آن زمان ـ سال1337 = 1958] زیبایی ظاهری، ژست و لباس ـ تنها شرایط انتخاب شدن نبود، شخصیت دختر، مهارت، رفتار، خصلت و مَنش، بودن در محدوده سِنّی اعلام شده، تجرّد (ازدواج نکرده)، آماتور بودن نه حرفه ای در آن کار و ویرچواَس (پرهیزگاری) هم مورد توجه بود و داوطلب باید به پرسش های متعدد نیز کتبا پاسخ می داد. [در سال های اخیر گزارش هایی درباره آلوده شدن برخی دختران منتخب در کشورهای آمریکای لاتین در ترافیک مواد مخدر و ... انتشار یافته است].
         دوامی قبلا خواسته بود که وضعیت یکی از دختران شایسته را هم به انتخاب خودم بر مطلب اضافه کنم که من Venus Ramey را انتخاب کرده بودم زیراکه عکس و شرح احوال اورا در مجله ای در کتابخانهِ ساختمان آموزش زبان انگلیسی ِ انجمن ایران و آمریکا دیده بودم و دسترسی به آن مجله و ترجمه مطلب برایم آسان بود.
         با مراجعه مجدد به کتابخانه و خواندن مطلب، متوجه شدم که «وینس رامی*» فردی است جدا از همه دختران شایسته و شرح احوال او می تواند سرمشق باشد. وی پس از برگزیده شدن و انتشار عکس های او در سراسر جهان، نه مُدِل برای آگهی های تجاری شده بود و نه بازیگر فیلم و نمایش، بلکه به پیشه خانوادگی خود ـ کشاورزی ـ بازگشته، بیل به دست گرفته و توتون کار شده است.
         دو ـ سه هفته از تکمیل مطلب و دادن آن به دوامی گذشت ولی از چاپ شدنش خبری نشد. به دیدن او که در بال دیگر ساختمان مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات، دفتر داشت رفتم، گفت که مدیریت مؤسسه و مشاوران او با انتشار این نوع مطالب که به اظهار آنان برای جامعه ایران زود است و ممکن است پاره ای از دختران ایران را به اندیشه ملکه زیبایی شدن فروبرَد مخالفت کردند ولی من حق التحریر شما که زحمت تهیه و نوشتن آن را کشیده ای در لیست قرار می دهم و به حسابداری می فرستم.
         چند روز بعد، وقتی به حسابداری مراجعه کردم گفتند که در لیستِ پرداخت، باید تیتر مطلبِ درج شده و تاریخ انتشار آن مشخّص باشد تا بتوانیم بپردازیم که از خِیر آن گذشتم. [مجید دوامی که چند سال پس از انقلاب در اروپا فوت شده است پس رفتن از مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات به مجله روشنفکر و سپس مجله «زن روز» در مؤسسه کیهان، موضوع دختر شایسته را دنبال کرد و ....].
         - - - - -
         * وینس رامی (Venus Ramey) دختر برگزیده سال 1944 آمریکا و متولّد 26 سپتامبر 1924 در 20 سالگی این عنوان را به دست آورده بود. شرح احوال او از این جهت برایم شگفت انگیز بود که دختران برگزیده، پس از بر سر گذاشتن تاج و یافتن شهرت، مُدِل و یا بازیگر فیلم و نمایش شده بودند، ولی وینس (وِنوس) که در مزرعه ای در کنتاکی بزرگ شده بود به کشت توتون در مزرعه ادامه داده بود ـ به صورت کشاورز، نه مالک مزرعه.
         وی به خبرنگار مجله گفته بود: "به هالیوود رفتم تا در لباس یک دیدارکننده وضعیت را ببینم، ولی آنچه را که دیدم، مطابق میل من نبود و بازگشتم. مُدل شدن و آلت دست آژانس های آگهی تجاری بودن را هم دوست ندارم زیراکه باید به خواست آنها لباس بپوشم، ژست و قیافه بگیرم و در این حالت و یا نیمه لخت از من عکس و فیلم بگیرند، بدهند نشریات، تلویزیون و سینما چاپ و پخش کنند، مردم ببینند و ... و معتاد به شهرت داشتن بشوم که این هم یک اعتیاد است و عواقب دارد. بنابراین، همین توتون کاری در مزرعه، در خانه خودم بودن و ساده زندگی کردن بهتر است.".
        
         و امّا درباره وینس، دختر شایسته سال 1944 آمریکا و یک توتونکار مادام العُمر:
         وینس 92 سال عُمر کرد و 17 ژوئن 2017 درگذشت. او که دو پسر دارد، تا به آخر به کار زراعت و توتونکاری در مزرعه اش ادامه داد. او پس از انتخاب شدن به عنوان «دختر آمریکا» در سال 1944 و در جریان جنگ جهانی دوم، با شهرتی که به دست آورده بود دست به تشویق جوانان آمریکایی برای پیوستن به ارتش و رفتن به جبهه ها زد که برای سپاسگزاری و قدردانی از این اقدام او، همان سال نام وی بر بدنه یک بمب افکن «بی ـ 17» ترسیم شد که این هواپیما 150 ماموریت جنگی انجام داد و سالم ماند.
         دو بار دیگر نیز نام وینس که از فعَالان حفظ آثار تاریخی و یادگارهای گذشتگان است در رسانه ها قرار گرفت؛ یک بار هنگام نامزدشدن برای عضویت در مجلس محلی که رأی نیاورد و بار دیگر در سال 2007 که 82 ساله بود و در انبار توتون در مزرعه اش گلوله به تایر چرخ وانت یک دزد زده، آن پنچر کرده و دزد را متوقف و به پلیس تحویل داده بود. وی به دزد گلوله نزد تا خونش را بریزد، بلکه «تپانچه به دست» پس از متوقف کردن او، از راننده یک اتومبیل عبوری خواست که تلفنی جریان را به پلیس اطلاع دهد تا بیایند و اورا ببرند و به دادگاه بسپارند که چرا درصدد دستبرد به مال دیگران برآمده بود و با این فکر و عمل، دستورهای دین، اصول حق و مواد قانون را نقض کرده است.
        
    Venus Ramey در سه مرحله عُمر ـ جوانی و پیری

     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com