Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
23 مي
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 23 مي
پیام مخاطب: شرق اوکراین قبلا «روسیه نو» نام داشت، شهرهای بزرگ آن را تزار روسیه ساخت و کریمه یک خان نشینِ تاتار بود

    پیام دریافت شده در ساعت 6 بعد از ظهر 22 می 2022 (یکم خرداد 1401):
    
    "یک دبیر دبیرستان هستم و درس خواندهِ دانشگاه در رشته تاریخ در دهه 1370 ه. ش. بیست سال است که مطالب کرونیکل ژورنالیستی شما را می خوانم و یادداشت برمی دارم. قبلا هم مطالب شما [مؤلف این آنلاین] را در روزنامه ها می خواندم. مسئله اوکراین را از زمان وقوع انقلاب به اصطلاح مخملی اش دنبال کرده ام و از همان زمان حدس می زدم که روزی فرا خواهد رسید که صحنه جنگ روسیه و عوامل غرب قرار گیرد و چنین جنگی محدود نخواهد بود. جنگ اول جهانی با حمایت روسیه از اسلاوهای صربستان، در پی رویداد شهر سرایِ وُ آغاز شد و جنگ دوم با اقدام هیتلر به بازگرداندن پروس به آلمان که پس از شکست آلمان در جنگ اول جهانی به لهستان داده شده بود.
    از همان نخستین روز ورود نظامیان روسیه به اوکراین در اسفند 1400 پی بردم که منابع غرب اخبار مربوط را در جهت سیاست های خودشان رسانه ای می کنند که خبرگزاری تَسنیم آن را «جبهه رسانه ای» نام نهاد که بسیار درست بوده است و برای غرب، جبهه رسانه ای این جنگ اهمیت بیشتری دارد و در ذهن جهانیان که لحظه ای از تابلت و گوشی و آیفون [سمارت فون] جدا نمی شوند اثر بیشتری می گذارد. آن طور که من [فرستنده پیام] درک کرده ام تا همین روزهای اخیر، روسیه نسبت به جبهه رسانه ای اعتناء نداشت. یک سئوال برای من باقی مانده است که چرا روس ها در بیانات و اعلامیه های رسانه ای شان به سابقه کار (تاریخ) اشاره نمی کنند که اثبات حق است؟ که اگر کنند، دهان دیگران بسته خواهد شد. مثلا وقتی دیگران در سخنانشان کریمه را کریمهِ اوکراین خطاب می کنند، نمی گویند کریمه را کاترین کبیر تزار روسیه در 1783 از تاتارهای قبچاقی گرفت که 340 سال یک خان نشین بود و تلفظ نامش هم به تُرکیِ قبچاقی؛ «قِرِم یورتی» بود که خروشچف در 1954 آن را ضمیمه اوکراینِ شوروی کرد. وقتی از دونباس و مناطق شرقی و جنوب شرقی اوکراین سخن بمیان می آورند نمی گویند که این مناطق، قرن ها «روسیه نو Novorossiya» نام داشت و کاترین کبیر حدود 250 سال پیش در آنجا چهار شهرِ خرِسون، اُدِسا، میکلایف و دِنیپرو را ساخت. اینها را در تاریخ آنلاین شما در زادروز کاترین (دوم ماه می) خوانده ام که همانجا باقی است، بروند بخوانند. از شما [مؤلف این تاریخ] سپاسگزار هستم که لاتین اسم ها را می نویسید تا خواننده، موضوع آن را در آنلاین ها و یا دائرة المعارف ها دنبال کند.".
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ايران
شكست گرانيكوس، نخستين «روز سياه» ايرانيان
به نوشته آريان (لوسيوس آريانوسLucius Arianus ) مورخ يوناني ـ رومي قرن دوم ميلادي متولد منطقه غرب استانبول، 23 ماه مي سال 334 پيش از ميلاد و به نوشته پلوتارك (فصل 16 كتاب زندگي اسكندر) سي ام مي آن سال (هفت روز اختلاف پس از تطبيق تقويم ها) نيروهاي ايران در شمال غربي قلمرو اين دولت و در كنار رود گرانيكوس (شمال غربي تركيه امروز و به فاصله اي كم از تنگه داردانل = هلس پونت) از سپاه اسكندر مقدوني كه از نظر شمار كمتر از آنان بود شكست خوردند، و شايد اين روز، نخستين «روز سياه» در تاريخ ايرانيان باشد. علت شکست اين بود كه اسكندر با تاكتيك نويني كه براي افسران ايراني تازگي داشت و نيز تسليحات نوظهور از جمله نيزه هاي بلند پنج متري وارد جنگ شده بود. به علاوه، آن دسته از نظاميان يوناني زبانِ اجير شده براي خدمت در ارتش ايران كه پنج هزار پياده سنگين اسلحه بودند وفاداري كامل نداشتند. در اين جنگ، تنها نيروهاي محلي سه ساتراپي (استان) ايران در آناتولي مركب از 15 هزار سوار، 14 هزار پياده و پنج هزار مِرسنِر يوناني زبان شركت كرده بودند، به علاوه 3 هزار سوار اعزامي ماد (کُرد) و اسكندر پنج هزار سوار و 25 هزار پياده داشت كه عمدتا مقدوني و ايلريايي (يوگوسلاوي - مناطق شرق درياي آدرياتيک) بودند. فرماندهي نيروهاي ايران با دو ژنرال به نام هاي سپهرداد و تيرداد بود كه سپهرداد در نخستين برخورد دو نيرو كشته شد و سربازانش كه در قسمت راست جبهه مي جنگيدند با مرگ او روحيه خود را از دست دادند.
    مورخان نظامي دلايل شكست ايران را يكي ضعف اطلاعاتي ژنرال هاي مستقر در آناتولي نوشته اند كه متوجه تجهيز نيروهاي اسكندر به نيزه هاي بلند نشده بودند كه سواره نظام ايراني در برابرشان آسيب پذير بود. ضعف ديگر را هم، غرور بيجاي دو فرمانده نيروهاي محلي ايران ذکر کرده اند كه از ستاد مركزي ارتش تقاضاي اعزام نيروي كمكي نكرده بودند. اين دو ژنرال همچنين به توصيه قديمي داريوش بزرگ توجه نكرده بود ند كه تاكيد كرده بود در جنگهاي دفاعي، تنها بايد از عنصر ايراني استفاده شود كه مي داند اگر شكست بخورد، ميهن و عزيزانش نابود خواهند شد، نه از مرسنر خارجي (نظامي مزدبگير). غرور دو ژنرال ايراني كه اسكندر را ـ پيش از حمله دست كم گرفته بودند و درصدد كسب اطلاع از اسلحه و تاكتيك وي بر نيامده بودند عامل ديگر شكست در جنگ گرانيكوس به شمار آورده شده است که نخستين نبرد از سه درگيري نظامي ايران و اسكندر بود. ضعف مديريت داريوش سوم دليل اصلي شكستهاي بعدي ايران قلمداد شده است.
    اسكندر پس از پيروزي در گرانيكوس، به جاي ادامه پيشروي به سوي مركز ايران، در حاشيه ساحل اژه و به موازات دريا به سمت جنوب پيش راند تا يوناني زبان هاي تبعه ايران را به سوي خود جلب و وارد واحدهايش كند و داريوش سوم پيش از آن كه اسكندر به اين گونه تقويت شود جلوي او را نگرفته بود و ....
رود Granicus که امروزه Biga chayi خوانده مي شود و به درياي مرمره مي ريزد و 30 تا 60 متر عرض دارد صحنه نبرد اسکندر با ايران بود


    
نيزه هاي 5 متري نيروهاي اسکندر عامل پيروزي او بود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
داستان گم شدن مجدد گورِ يعقوب ليث قهرمان ملي ايرانيان!، مردی که با خلیفه عباسی سازش نکرد
تصویر مجسمه یعقوب لیث
نوسازي ساختمان آرامگاه يعقوب ليث صفاري، قهرمان ملّي ايرانيان، در منطقه گُندي شاپور (خوزستان) را ماه مي سال 1640 ميلادي گزارش کرده اند. يعقوب در سال 878 ميلادي در جريان آزادي سازي وطن از سلطه خلفاي عباسي، در شهر باستاني گُندي شاپور (جُندي شاپور) به مرگ طبيعي فوت شده بود.
     يعقوب كه از سيستان برخاسته بود در طول ربع قرن؛ خراسان بزرگتر، كرمان، فارس و خوزستان را از سلطه عرب خارج ساخته و دستور داده بود كه اسناد دولتي را جز به فارسي به زباني ديگر ننويسند. وي براي برانداختن دستگاه خلافت، به سوي بغداد لشكر كشيده بود، ولي بسال 876 در ديرالعاقول به دليل برگرداندن آب دجله به زير پاي سربازانش مجبور به عقب نشيني به گُندي شاپور شده بود كه در آنجا دچار بيماري قولنج شد و از همين بيماري درگذشت. يعقوب در همين محل پيشنهاد خليفه را براي سازش و صلح رد كرده و به او پيام فرستاده بود كه اگر از بستر بيماري برخيزد جنگ را از سر خواهد گرفت.
    762 سال پس از درگذشت يعقوب، فتحعلي خان حاكم اعزامي از اصفهان به خوزستان (زمان سلطنت شاه صفي صفوي) گور يعقوب را در ميان ويرانه هاي گُندي شاپور به دست آورد، آن را تزيين و مسقّف كرد و ساختماني در آنجا ساخت. اين ساختمان (آرامگاه يعقوب) با استفاده از مصالح برجاي مانده از ويرانه هاي گندي شاپور ساخته شد كه بعدا فراموش و در طول دو ـ سه قرن ويران شد. در آن زمان، فتحعلي خان همچنين از آن مصالح استفاده كرد و دهكده اي ساخت كه يادگاري از شهر گندي شاپور و مصالح به دست آمده از ويرانه هاي آن باشد که اين دهکده بعدا به «شاه آباد» معروف شد.
     در نيمه اول قرن جاري هجري خورشيدي براي يافتن بقاياي آرامگاه يعقوب كه فتحعلي خان آن را ساخته بود تلاشهايي صورت گرفت كه ظاهرا پي گيري نشده است و احتمالا محل قبر يعقوب همان است كه اهالي محل آن را «شاه ابوالقاسم» مي خوانند.
    اگر يعقوب ليث جان برکف ننهاده و خوزستان را از دست خليفه عباسي خارج و مهاجرت عرب هاي بيشتري را از جزيره العرب به آنجا ممنوع نکرده بود امروزه درآمدي به نام نفت وجود نداشت و ايران به لحاظ اقتصادي مشابه افغانستان بود. بايد قدردان بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سالگشت مرگ شاه اسماعيل صفوي
تصويري از شاه اسماعيل يکم (موزه فلورانس)
شاه اسماعيل صفوي موسس دودمان صفويان كه شيعه اثني عشري را مذهب رسمي ايران اعلام كرد 23 می سال 1524 ميلادي درگذشت.
    در ایران، در کتاب های درسی تاریخ که از دهه سوم قرن بیستم تالیف شده اند از شاه اسماعیل یکم به این صورت یاد شده است که وي با تلاش خود به ايجاد يك دولت مركزي نيرومند در ايران نائل آمد و حدود ايران را به مرزهاي زمان ساسانيان نزديك ساخت. شاه اسماعيل بغداد، نجف و كربلا را متصرف و ازبكان را شكست داد ولي به علت نداشتن اسلحه آتشين و معتقد نبودن به چنين تسليحاتي، در سال 1514 و در جنگ چالدران از عثماني ها شكست خورد و غم اين شكست را تا پايان عُمر فراموش نكرد. کتاب های درسی دوره تعلیمات متوسطه ـ جز دربخشی از دوران حکومت مصدق ـ زیر نظر دولت (سازمان کتاب های درسی) تالیف شده اند.
    ولی به باور برخی از مورّخان، مشکلات 500 ساله ایرانیان تا حدّی نتیجه سیاست های شاه اسماعیل است که در عین حال یک «درویش ـ شاه» بود و خود را از چند تبار (ایرانی، رومی و ترکمان) معرفی می کرد. این سیاست ها در طول دوران سلطنت صفویه ادامه داشت. دودمان صفوي از زمان تاجگذاري شاه اسماعيل یکم در 1501 تا سال 1736 به مدت 235 سال بر ايران حكومت كرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روز خرمشهر، روز ايستادگي و ازجان گذشتن
در جريان آزاد کردن خرمشهر، هزاران نظامي عراقي ـ بمانند اين شمار ـ به اسارت درآمدند
نيروهاي مسلح ايران سوم خرداد از سال هجري خورشيدي1361 (24 ماه مي 1982)، و 20 ماه پس از تعرّض نظامي عراق، با از جان گذشتگي و فداكاري تحسين آميز و تاريخسازِ خود خرمشهر را از نيروهاي متجاوز پس گرفتند و مسير جنگ را تغيير دادند. در اين پيروزي ـ كه براي برخي كه تاريخ پُر عظمت ايران را نخوانده اند غير منتظره بود ـ تلفات سنگيني به عراقي ها وارد آمد و بيش از 30 هزار عراقي به اسارت گرفته شدند.
     آزادكردن خرمشهر كه رويدادي بزرگ و چشمگير در تاريخ طولاني وطن ماست، «روز ايستادگي و ازجان گذشتگي ـ مقاومت و ايثار» نام گرفته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
درخت مصدق در پارک حقوق بشر در آلمان
دویچه وله (بنیاد خبر و نظر رسانی جهانی آلمان به 30 زبان): لیندنتال 140 هزارنفری در نزدیکی دانشگاه کلن آلمان قرار دارد. از سال 2002، پارک مرکزی «لیندنتال» به پیشنهاد سازمان عفو بین‌الملل و چند انجمن دفاع از آزادی ها و حقوق بشر و با موافقت شهرداری محل به «پارک حقوق بشر» تعویض نام داده شده است. اصول مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر بر سنگ فرش این پارک حک شده است ازجمله حق آزادی بیان، حق پناهندگی، حق امنیت اجتماعی، حق آزادی عقیده و مذهب و ....
    15 ماه می 2013 بانو «هلگا بلومر فِرِرکِر» شهردار منطقه لیندنتال طی مراسمی که شماری از ایرانیان ساکن «لیندنتال» هم حضور داشتند یک نهال درخت ماگنولیا در این پارک کاشت به نام درخت محمد مصدق و گفت که مصدق از خادمان آزادی، دمکراسی و حقوق بشر بود. بانو فررکر گفت که این درخت هنوز گل نداده و ما در انتظار گل‌های آن خواهیم بود.
    در این مراسم اعلام شد: مصدق در طول نمایندگی مجلس و زمامداری خود در رابطه با حقوق بشر و آزادی ها مطالبی بیان و قوانینی را به تصویب رسانيد که می توان از او به‌عنوان معمار جامعه‌ مدنی ایران نام بُرد.
    در این مراسم همچنین اعلام شد که جامعه مدنی در دوره‌ی حکومت محمد مصدق گسترش یافت و حمایت شد. مصدق به دموکراسی پارلمانی معتقد بود و آن را اجرا کرد، و لیبرالیسم از نوع ایرانی‌اش را عملی ساخت. او به انتخابات آزاد معتقد بود و برایش مبارزه کرد و تمام این اقدامات را با شیوه‌ی مسالمت‌آمیز و با پرهیز از خشونت پیش بُرد. با کارهایی که در این راه کرد، در حقیقت یکی از معلمان بزرگ آزادی و حقوق بشر است.
شهردار لیندنتال در مراسم کاشت درخت مصدق در پارک «حقوق بشر»

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اظهارات صریح و مهم رهبری جمهوری اسلامی: اجازه بازرسی از مراکز نظامی و بازجویی از دانشمندان اتمی داده نمی شود ـ انعکاس گسترده و تفسیرها


چهارشنبه سی ام اردیبهشت 1394 آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و انقلاب در یک مراسم نظامی در تهران با اشاره به زیاده‌خواهی‌های تازه در مذاکرات هسته‌ای از جمله درخواست برای بازرسی از مراکز نظامی و گفت‌وگو با دانشمندان ایرانی، تأکید کرد که این اجازه مطلقأ داده نخواهد شد و دشمنان بدانند ملّت و مسؤلان ایران در مقابل زیاده‌خواهی‌ها و زورگویی‌ها به هیچ وجه کوتاه نخواهند آمد.
    وی همچنین با اشاره به اخباری مبنی بر تلاش بدخواهان ملّت و برخی مسؤلان منطقه خلیج فارس برای کشاندن جنگ‌های نیابتی(Proxy Wars) به مرزهای ایران، گفت: "اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی ایران بسیار سخت خواهد بود.".
    رهبر انقلاب اسلامی در این مراسم، رویکرد انجام کارهای نو، ابتکاری، و پُرمغز را در همه مسائل مورد تأکید قرار داد و با اشاره به وجود این ویژگی‌ها خاطرنشان کرد که باید از انجام کارهای سطحی در همه امور و حل ِ مسائل پرهیز کرد.
    آیت‌الله خامنه‌ای همچنین گفت که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شجره طیبه‌ای است که به مرحله قابل قبولی از توانایی‌ها و پیشرفت و بلوغ فکری و عملی رسیده است.
    آیت الله خامنه ای خطاب به نظامیان جوان و حاضر در مراسم گفت که امروز پرچم حرکت انقلاب عظیم اسلامی که پرچم گفتمان نوین اسلامی است، به دست شما رسیده و باید آن را همانند گذشتگان خود، با قدرت و استحکام به پیش ببرید.
    وی با اشاره به وجود گفتمان دیگری تحت عنوان «گفتمان جاهلیّت» گفت: گفتمان جاهلیّتِ امروز که گفتمانی ظالمانه، زورگویانه، متکبّرانه و خودخواهانه و از جانب قدرت‌های سلطه‌گر جهان است، در مقابل گفتمان اسلامی قرار دارد که طرفدار عدالت، آزادی بشر و از میان رفتن زمینه‌های استثمار و استعمار، و نابودی نظام سلطه است و امکان آشتی و نزدیکی این 2 گفتمان به یکدیگر هیچگاه وجود نخواهد داشت زیرا یک گفتمان قائل به ظلم و ستیزه‌گری با ملت‌هاست، در حالی‌ که گفتمان دیگر، قائل به حمایت از مظلومان و مقابله با ظالمان است.
    رهبر جمهوری اسلامی نام ملت ایران را در میان ملت‌ها و حتی دولتمردان مُنصف و مستقل و آزادگان جهان، نامی بلندآوازه و پُرافتخار خواند و تأکید کرد: «منزوی» کسانی هستند که فقط می‌توانند با زور و «دلار»، برخی افراد را جذبِ خود کنند.
    وی به وجود برخی چالش‌ها در مقابل ایران و نظام اسلامی آن اشاره کرد و گفت که ملت ایران، از این چالش‌ها، با قدرت و با توکّل بر خدا و با اعتماد به نفس، عبور خواهد کرد. یکی از این چالش‌ها زورگویی‌ها و زیاده‌خواهی‌های طرف مقابل در مذاکرات هسته‌ای است. وی گفت: "دشمنان، گویا که هنوز ملّت ایران و مسؤلان آن را به خوبی نشناخته‌اند که حرف زور می‌زنند زیراکه ملّت ایران، و دولتِ برآمده از این ملت، هیچگاه تسلیم حرف زور نخواهند شد.".
    آیت الله خامنه ای با تأکید بر اینکه هر مقدار در مقابل زیاده‌خواهی‌های طرف مقابل کوتاه آمده شود، آنها جلوتر خواهند آمد، گفت: باید در مقابل این زیاده‌خواهی‌ها، دیواره مستحکمی از عزم و توکّل و اقتدار ملی به وجود آید.
    رهبر انقلاب یک نمونه از زیاده‌خواهی‌های طرف مقابل در مذاکرات هسته‌ای را، درخواست برای بازرسی از مراکز نظامی و گفت‌وگو با دانشمندان و محقّقان ایرانی بیان کرد و گفت: همانگونه که قبلاً هم گفته شد، اجازه هیچگونه بازرسی از هیچ یک از مراکز نظامی و همچنین گفت‌وگو با دانشمندان هسته‌ای و سایر رشته‌های حسّاس و از این رهگذر اهانت به حریم آنها، داده نخواهد شد.
    آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید گفت: "من اجازه نخواهم داد که بیگانگان بیایند و با دانشمندان و فرزندان عزیز و برجسته این ملّت صحبت و از آنان «بازجویی» کنند.".
     رهبر جمهوری اسلامی با تأکید بر اینکه هیچ ملت و دولتِ عاقلی اجازه چنین کاری [مداخله در امور و نقض حاکمیّت و حقوق ملی و استقلال خود] را نمی‌دهد، گفت: "دشمن پُررو و وقیح، انتظار دارد که ما اجازه دهیم آنها با دانشمندان و محقّقان ما درباره یک پیشرفت اساسیِ بومی و ملّی گفت‌وگو کنند!. اما، مطلقاً چنین اجازه‌ای داده نخواهد شد و این موضوع را دشمنان نظام اسلامی و همه کسانی که منتظر تصمیم نظام هستند، باید به روشنی متوجه شوند. مسؤلین عزیز کشور که با شجاعت در این میدان حرکت می‌کنند، باید بدانند که تنها راه مقابله با دشمن ِ وقیح، عزم راسخ و عدم انفعال است. مسئولان و مذاکره‌کنندگان باید پیام عظمت ملّت ایران را در مذاکرات نشان دهند. همه مسؤلان به برکت انقلاب اسلامی است که صاحب مسؤلیت [مقام] شده‌اند. همه ما خدمتگزار مردم هستیم و وظیفه داریم که در مقابل زورگویی، وقاحت، توقّعات بی‌جا و توطئه‌ها با کمال استقامت بایستیم.".
    آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه سخنان خود به برخی خبرها [شنیده ها] مبنی بر تلاش مشترک دشمنان و برخی مسؤلانِ سفیه [بی خَرَد ـ نادان] منطقه خلیج فارس برای کشاندن جنگ‌های نیابتی به نزدیکی مرزهای ایران اشاره و تأکید کرد: "پاسداران انقلاب اسلامی و همه پاسداران حریم امنیت ملّی در نیروهای مسلح هوشیار و بیدارند و اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی ایران بسیار سخت خواهد بود.".
    رهبر جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر اینکه ملّت ایران با امیدواری کامل به حرکت در مسیر افق ِ روشن خود ادامه خواهد داد، گفت: "پیمودن مسیر حرکت به سمت آرمان‌های والا، قطعاً همراه با هزینه‌هایی است و در طول تاریخ نیز ملت‌هایی مدال لیاقت گرفته‌اند که در مقابل چالش‌ها به زانو درنیامدند و در مقابل هرگونه تجاوز سخت و نَرم، حصار مستحکم عزم و اقتدار ملّی را نشان دادند.". رهبر انقلاب، ملت ایران را در زمره چنین ملت‌هایی توصیف و در پایان اظهار امیدواری کرد که جوانان عزیز و نسل نورسیدهِ کشور، بار سنگین امانتی را که از گذشته به آنها رسیده است، بهتر و مستحکم‌تر از قبل به پیش برند.
    
    در این مراسم، سردار سرلشکر محمدعلی جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (فرمانده وقت سپاه)، هدف از ارتقاء سطح آمادگی‌های همه‌جانبه سپاه را دفاع از انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن [در صدر آنها؛ قانون اساسی ازجمله بخش ج از بند 6 اصل دوم و بندهای 6، 13 و 16 از اصل سوم این قانون] دانست و تاکید کرد: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با درک شرایط محیطی انقلاب اسلامی و تقابل دو جبهه مستضعفان و مستکبران ـ به دنبال تولید قدرت روزافزون درونی با تکیه بر معنویت، ایمان، عقلانیّت و هوشمندی و استفاده از فناوری‌های دفاعی و امنیتی و به روزرسانی تاکتیک‌های نبرد نامتقارن است.
    سرلشکر جعفری با بیان اینکه دشمنان با زبان سلاح، بیشتر آشنا هستند و ما هم قصد داریم که با همین زبان با آنان روبرو شویم، تاکید کرد: "سلاح سپاه برای عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی بکار می‌رود.".
    -----
     اظهارات سی ام اردیبهشت 1394 (بیستم ماه مه 2015) آیت الله خامنه ای انعکاس گسترده در رسانه ها در گوشه و کنار جهان داشت که اشاره کرده بودند مقام رهبری جمهوری اسلامی ایران بر طبق اصول قانون اساسی این نظام، رئیس کشور است و تعیین سیاست های کُلّی و نظارت بر حسن اجرای این سیاست ها و فرماندهی نیروهای مسلح و امضای حُکم ریاست جمهور و عزل او با درنظر گرفتن مصالح کشور پس از حکم دیوان عالی و یا رأی مجلس به عدم کفایت، با اوست.
    مفسران رسانه ها ضمن تفسیر گفته های سی ام اردیبهشت 1394 رهبر جمهوری اسلامی که آنها را بسیار مهم، قاطع و حسّاس توصیف کرده اند به اظهارات چهارشنبه ششم ماه مه 2015 (16 اردیبهشت 1394) آیت الله خامنه ای در برابر آموزشگران [معلمان] ایران نیز اشاره کرده بودند که گفته بود: "دو مسئول رسمی آمریکا تهدید کردند که [به ایران] حمله نظامی می‌کنیم، اولاً که غلط می‌کنید، ثانیأ دوران بزن و دررو تمام شده و ملت ایران کسی را که تعرّضی بکند رها نمی‌کند.". این مفسران گفته بودند که در طول عمر 37 ساله نظام اسلامی ایران، این دومین بار بود که رهبر این کشور خطاب به مقامات آمریکا گفته بود که غلط می کنند. بار نخست، آیت الله خمینی در سال دوم پیروزی انقلاب.
    این مفسّران همچنین به اظهارات اخیر دو فرمانده نظامی ایران نیز اشاره کرده بودند که یکی از آنان گفته بود اگر بیگانه بخواهد از مراکز نظامی ما بازرسی کند که نقض حاکمیّت ملی ما است، به او با سرب داغ (گلوله) پاسخ می دهیم و دیگری از به آتش کشیده شدن آسمان [با گلوله و موشک] در صورت حمله هوایی سخن گفته بود.
    این مفسران این جمله آیت الله خامنه ای که مصاحبه فرد خارجی با دانشمندان اتمی ایران را ـ در صورت انجام ـ «بازجویی» خوانده بود که مفهوم این واژه در ایران، تحقیقات پلیس و ماموران امنیتی است اشاره ای حساس تلقّی کرده و گفته بودند که بعید است با این مصاحبه ها، که بازجویی [نقض حاکمیّت و حقوق ملی] خوانده شده اند موافقت شود. مفسران به اظهارات و اعلامیه های اخیر شماری از نمایندگان مجلس ایران نیز اشاره کرده بودند که در مورد هرگونه توافق اتمی خواستار رعایت قانون اساسی و لزوم طرح و تصویب آن در مجلس و تأیید شورای نگهبان شده بودند (اصول 125 و 77) تا بتواند اجرایی شود. در ایران دو روزنامه قدیمی و مصادره شده وابسته به دفتر رهبری کشور هستند که یکی از آنها [کیهان] تاکنون در چند سرمقاله تذکر داده است که نباید توافق های احتمالی اتمی را حلّال همه مشکلات خواند، تلاش دیگری نکرد و مردم را در انتظار گذاشت.
    یک تاریخدان صاحبنظر گفته است که اخیرا آیت الله خامنه ای در اظهارات خود، از ملّت بزرگ و گذشته با عظمت ایران و ایرانی یاد می کند که ایرانیان درون مرز و برون مرز و ایرانی تبارها از شنیدن آن شاد می شوند و باعث اتحاد هرچه بیشتر آنان. وضعیت جهان در آستانه تغییر و آغاز دوره تاریخی تازه ای است. چین و هند با یک سوم کُل جمعیت جهان «قدرت» شده اند و روسیه و ناتو درگیری با یکدیگر را از سر گرفته اند که زودگذر نخواهد بود و ایران در حال بهره برداری از این اختلاف است. مردم مناطق استراتژیک تاجیک نشین (پارسی) و دولت کشور استراتژیک ارمنستان در کنار ایران و گلوگاه [تنگه] حسّاس هرمز در کنترل ایران. باید توجه داشت که ایران در طول تاریخ بشر، چند بار با سیاست های خود موازنه های وقت را برهم زده و باعث استقرار نظم دیگری شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پخش اظهارات آیت الله خامنه ای به زبان خود او از شبکه های تلویزیونی آمریکا ـ کامِنت های مخاطبان رسانه های آمریکا ـ نظامی پوش شدن محسن رضایی


عصر چهارشنبه (بیستم ماه پنجم 2015 = سي ام ارديبهشت 1394) به وقت آمریکا، شبکه های تلویزیونی این کشور در بخش اخبار مشروح خود اظهارات آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در مراسم نظامی آن روز در دانشگاه امام حسین را پخش کردند ـ از زبان خود او و ترجمه آن، برخی همان چند جمله مربوط به مخالفت با بازرسی از مراکز نظامی و بازجویی از دانشمندان اتمی و هرگونه زیاده خواهی دیگر (ازجمله سخن از برنامه موشک سازی های ایران)، و شبکه تلویزیون عمومی آمریکا ـ PBS، شبکه بدون آگهی ـ بیشتر اظهارات اورا عینا از زبان وی به فارسی و سپس ترجمه انگلیسی آن.
    رسانه های آمریکا اظهار نظر مخاطبان (کامِنت ها) را درباره موضوعات اخبار و تفسیرها پس از دریافت، پخش و منتشر می کنند تا یکطرفه نباشند.
    یک مخاطب و گویا استاد دانشگاه با ارسال ای ـ میل گفته بود که به نظر او، شاید هدف از پخش قسمت های بیشتری از بیانات آیت الله خامنه ای از «پی. بی. اس.» این بود که در ذهن بماند و چند روز بعد که قوه مجریه (دولت) به همان راه خود و نرمش در مذاکرات ادامه دهد، بر آمریکاییان ثابت شود که دو دستگی هایی در تهران وجود دارد و نیز ضعف هایی.
    بامداد پنجشنبه که رسانه های آمریکا اظهارات حسن روحانی رئیس قوه مجریه را پخش کردند که گفته بود مطیع نظر رهبری و مُجری دستورهای او است و نیز اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی که تأکید کرده بود که عبور از خط قرمزها (تعیین شده توسط رهبری) اجازه داده نخواهد شد، همان مخاطب (استاد دانشگاه) در ای ـ میل بعدی خود گفت که با این تاکید روحانی و سخنگو، ایران یکپارچه عمل خواهد کرد که فصل تازه ای است که نامش را باید «فصل ایستادگی» گذاشت. ایران می رود که روی خودش حساب کند و راه حل داخلی برای مسائل بیابد.
    متعاقب آن یک ایرانی ِ آمریکایی گفت که گاهی تصویر صفحات اول روزنامه های تهران را در وبسایت های دو خبرگزاری داخلی می بیند. در آن روز که آیت الله در واکنش به تهدید نظامی یک مقام دولت آمریکا گفته بود: غلط می کنید ... فقط سه روزنامه از دهها روزنامه تهران آن را به صفحه اول برده بودند ولی مخالفت او با بازرسی از مراکز نظامی را، همه آنها. ایرانیان روس نیستند بسیار میهندوست هستند. اظهارات آیت الله خامنه ای نه تنها تندروهای مذهبی بلکه ناسیونالیست های ایرانی و نظامیان را خرسند و بیش از پیش یکپارچه و متحد ساخته است. باید در انتظار تسریع در اجرای برنامه اقتصاد مقاومتی و تشویق مهاجرین داخلی به بازگشت به روستاها بود. مسائل ایران «تحریم خارجی» نیست ـ تورّم روزافزون، فساد اقتصادی، قاچاق کالا، واردات غیر ضروری از چین، واردات کالا و اتومبیل لوکس است. با کمی کنترل و سختگیری می شود به این مسائل پایان داد. ایران می تواند یک کشور خودکفا باشد. آنها که می گویند ادامه تحریم، ایران را به زانو درمی آورد، با تاریخ و جغرافیای ایران آشنا نیستند. در خبرها بود که نوروز امسال، سه میلیون ایرانی از تخت جمشید و مقبره کوروش دیدن کرده بودند. این، یعنی ناسیونالیسم.
    
سردار محسن رضائی

چند ساعت بعد، ای ـ میل دیگری خوانده شد که درباره لباسِ پاسداری پوشیدنِ دوبارهِ محسن رضایی [سردار و فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ عراق با ایران]بود. فرستنده ای میل که یک ایرانی مقیم آمریکاست (کارت سبزی) گفته بود برنامه اقتصاد مقاومتی اجرا و عمل نشده است زیرا که اجرای آن تنها از دست یک نظامی بر می آید و احتمال می دهد که این نظامی محسن رضایی باشد که تاکنون چندبار درباره چگونگی اجرای اقتصاد مقاومتی ِ پیشنهادی آیت الله خامنه ای نظر داده است. لغو تحریم تنها به سود شماری انگشت شمار است به همانگونه که قبلا بود. این قدر نباید تحریم ـ تحریم گفت و بهانه به دست دولتی ها داد. اگر هم اعلام شود که تحریم ها برداشته خواهد شد، به ملت ایران باید گفته شود که این کار سال ها طول خواهد کشید. این قدر «امّا و مگر ـ باید و نباید» در کار خواهد بود که از شمار خارج است. به نظر من، پس از تصرف سفارت آمریکا در تهران و قرار گرفتن ایران در برابر غرب، باید رئیس قوه مجریه از میان نظامیان انتخاب می شد. نامزدها را شورای نگهبان تعیین می کند و همیشه چند سردار داوطلب نامزدی بودند. روانشناسی ایران «نظامی» می طلبد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آیت الله جنتی: آمریکا به موضوع هسته‌ای قناعت نمی‌کند، می خواهد سیلی ِ خورده را جواب دهد و انتقام بگیرد ـ لیبی هم کوتاه آمد و ...
آیت‌الله احمد جنتی خطیب نماز جمعهِ یکم خردادماه 1394 تهران در خطبه دوم خود با اشاره به مسئله هسته‌ای و بهانه‌گیری‌های مداوم 1+5 و آمریکاییان در این زمینه، اظهار داشت: مسئله هسته‌ای موضوعی است بسیار سرنوشت‌ساز که بسیاری نمی‌دانند کوتاه آمدن در این قضیه چه سرنوشتی برای آینده ما می‌تواند داشته باشد، عده‌ای ساده‌اندیشند و بی‌تفاوت، تصور می‌کنند موضوع هسته‌ای آنقدرها هم مهم نیست و می گویند که چه اشکالی دارد که ما خواست های آنها را قبول کنیم و آنها تحریم ها را بردارند و مشکلات ما کمتر شود. برخی امیدهایی به شیطان بزرگ و دیگر شیاطین دارند و حقیقت امر را درست درنمی‌یابند. تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای بداند ملت ما همان مردمی است که در طول تاریخ ویژگی‌هایی مانند مقاومت، استقامت و پایداری داشتند، این مردم همان مردم هستند و عوض نشده‌اند. تیم مذاکره‌کننده باید به مردم ایمان داشته باشد. خیال نکند مردم تحمّل سختی‌ها را ندارند و گمان نکند که باید به هر شکلی آب و نان مردم تأمین شود. نکته مهم در این زمینه ایمان داشتن به راه درست است چون این راه، راه خدا و راه عزّت است و بنابراین باید دنبال شود.
    آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان ـ شورایی که طبق اصل 91 قانون اساسی به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوّبات مجلس با آنها تشکیل شده و اختیار نظارت بر انتخابات خبرگان رهبری، ریاست جمهور و مجلس دارد و صلاحیّت داوطلبان نامزدی را بررسی و رد و یا قبول آنان را اعلام می کند ـ در خطبه خود گفت که موضوع هسته‌ای بسیار مهم است ولی مشکل آمریکا و غرب با ما، فقط مسأله هسته‌ای نیست. باید بایستیم و مقاومت کنیم و پایداری داشته باشیم، حتی با تحمل زیان. آمریکا که سی و چند سال از ملت بزرگ ایران سیلی و تودهنی خورده، کمر به انتقام گرفتن بسته است، به فرض محال که ما [خواست های آنهارا] قبول کنیم، در مسأله هسته‌ای کوتاه بیاییم و همه این صنعت را بدهیم و عقب‌نشینی کنیم ـ بمانند لیبی [معمّر قذافی] که هر چه را داشت تحویل داد و عقب نشینی کرد و ...، بسیار ساده‌انگارانه است که خیال کنیم [با کوتاه آمدن ما] آنان تحریم‌ها را برمی‌دارند، دشمنی پایان بپایان می رسد، اقتصاد رونق می‌یابد و .... این گونه فکر کردن ـ عقب نشینی و کوتاه آمدن ـ ساده‌اندیشی و عوامانه تصورکردن است. آمریکا می‌خواهد سلطه زمان شاه را 10 برابر و شاید 100 برابر در ایران پیاده کند، می‌خواهد نَبض امور اقتصادی و سیاسی ایران را به دست بگیرد، می‌خواهد مجلس، دولت و قوه قضائیه کشور ما را در اختیار داشته باشد، می‌خواهد انتقام‌گیری کند و سیلی ِ خورده را جواب دهد؛ می‌‌خواهد از همه نیروهای انقلابی ـ از مقام معظم رهبری گرفته تا یک بچه بسیجی ـ انتقام بگیرد. ما باید در هر موردی در نظر داشته باشیم که آمریکا کمر بسته است تا از ما انتقام بگیرد. آمریکا به هر جا که وارد شود به احدی رحم نمی کند، قساوت آن حداکثر است و دیده ایم که ذرّه‌ای رحم ندارد، هر جا که رفته است نیروهای مخالف خود را تار و مار کرده و اگر به ایران هم بیاید همین کار را خواهد کرد. در داخل کشور، شماری هستند که این واقعیّت ها را نمی‌فهمند، مثلاً در برخی جلسات گفته اند وضعیت اقتصادی کشور خوب نیست و اگر بخواهیم تسلیم نشویم و مسئله هسته‌ای حل نشود، تحریم‌ها باقی خواهد ماند و .... این، ساده اندیشی و عوام نگرانه است که تصور کنیم با قبول هرگونه پیشنهاد، مشکلات ناشی از تحریم برطرف خواهد شد. امام خمینی (ره) زمانی درباره محاصره نظامی و اقتصادی ایران توسط آمریکا، گفت: "ما نه از اقدام نظامی می‌ترسیم و نه از محاصره اقتصادی، چون ما شیعه ائمه‌ای هستیم که از شهادت استقبال می‌کردند، ما مَرد جنگ و مَرد مبارزه هستیم، ما را از مبارزه نترسانند، ملتی هستیم که اگر بنا شود ما را محاصره اقتصادی کنند ـ به فرض که بتوانند ـ ما همان جو و گندم کِشت خودمان را می‌خوریم، همان کافی است، قانع هستیم و ایستادگی می کنیم.".آیت‌الله جنتی گفت: ما که راه خودمان را «حق» می‌دانیم و آن را ادامه می دهیم نباید از تحریم‌های آمریکا بترسیم، باید بدانیم‌ آمریکا به موضوع هسته‌ای قناعت نمی‌کند و این، یک بهانه است. تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای آبروی این ملت را حفظ کند. ما باید بایستیم به هر قیمت که تمام شود، امام‌ حسین (ع) و یاران‌ او در کربلا ایستادند و شهید شدند.
    دبیر شورای نگهبان سپس به تجاوز نظامی آل‌سعود به یمن اشاره کرد و گفت: دولت سعودی امروز فرعون و طاغوت زمان است و ثروت‌ را برای سرکوب آزادی ها هزینه می‌کند، در یمن کاری می کند که با هیچ معیاری سازگار نیست. ما حامی همه مظلومان جهان هستیم و مقابل ظالمان می‌ایستیم و از مردم یمن هم هر حمایتی را که بتوانیم انجام دهیم قطعاً دریغ نمی‌کنیم و امیدواریم که به لطف خداوند شرّ اشرار سعودی از سر مردم مسلمان یمن و دیگر مسلمانان جهان کم شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آه و افسوس، ‌نفرین و ...
دکتر هوشنگ طالع
دکتر هوشنگ طالع ناسیونالیست بنام، پژوهشگر، نویسنده و زمانی نماینده مردم رودسر در پارلمان در یادداشت شماره 398 خود که دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 نگارش شده و دبیرخانه تاریخ آنلاین برای ایرانیان بمانند گذشته نسخه ای از آن را دریافت کرده است چنین نوشته است:
     "یکی از دوستان نسخه ای از کتاب «اسنادی از روند اجرای معاهده‌ی ترکمان‌چای»‌ را از بیرون نمایشگاهِ کتابِ امسال برایم خریده بود. آن را برگ ‌زدم. هر برگ آن انباشته بود از آه و افسوس از یک سوی، و نفرین و لعنت از سوی دیگر. آه و افسوس از آن چه که بر سر ملت ایران آورده بودند و نفرین و لعنت بر آمران و عاملان آن. این کتاب به کوشش فاطمه قاضیها ـ سازمان اسناد و کتاب‌خانه ملّی تدوین شده است.
    با خواندن کتاب، این اندیشه به من راه یافت که اگر خدای نکرده معاهده‌ی «هسته ای» بر پایه‌ی «توافق ژنو و خواست های تازه قدرت ها» بسته شود، حتی پس از گذشت 200 سال، واکنش مردم میهن ما از خواندن اسناد و متون آن، آه و افسوس خواهد بود، آن را «معاهده‌‌ی ترکمان‌چای هسته‌ای» خواهند نامید و .... تاریخ نگاران بیکار نمی نشینند، اسناد را نمی توان برای مدتی طولانی در صندوق نگهداشت و «تاریخ» را نمی شود پاک کرد. «قضاوت تاریخ» برای تنبّه و جلوگیری از تکرار اشتباه است".
    
    [قرارداد ترکمان چای 22 فوريه 1828 با ميانجيگري انگلستان که نمي خواست روس ها به مرزهاي هندو ستان آن نزديک شوند در یک روستا به همان نام تنظیم و روز بعد امضاء شد. پس از افتادن دژ لَنکران به دست روس ها در یکم ژانویه 1828 و پیش از آن شکست نیروهای ایران در 31 اکتبر 1927 در اصلاندوز و بازهم به ترغیب و دسیسه دولتمردان لندن، دولت تهران پیشنهاد گفت و گو برای تَرک جنگ را پذیرفته بود. جنگ دوم ایران و روسیه که اندکی بیش از دو سال (از 1825 تا اوایل سال 1828) طول کشیده بود نتیجه مستقیم جنگ یکم ایران و روسیه برسر قفقاز بود که هفت سال و از 1804 تا 1813 ادامه داشت. جنگ یکم در پی لشکرکشی روسیه به تفلیس (گرجستان) و استقرار در آن منطقه که گوشه ای از قلمرو ایران در قفقاز بود روی داده بود. این جنگ عامل نگرانی دولت لندن شده بود که بیم داشت، روس ها از طریق ایران ـ که افغانستان بخشی از آن بود ـ و خلیج فارس به هندوستان رخنه کنند. به علاوه، ایران در زمان آغاز آن جنگ، متحد ناپلئون ـ دشمن خونی و شماره یک انگلیسی ها بود. با اِعمال نفوذ نمایندگان دولت لندن در دولت تهران، جنگ یکم پایان یافت. متن قرارداد که با انشاء «سِر گور اوزلی» دیپلمات انگلیسیِ آشنا با تزار روس تنظیم شده بود!، در ناحیه گلستان به امضا رسید و گرجستان و بخش های از جنوب آن ازجمله باکو از ایران جدا شدند ولی تحمیلات دیگری که مغایر حاکمیّت ملّی باشد صورت نگرفت. در جنگ دوم روسیه و ایران، شکست ایران عمدتا به دلیل راهنمایی های نادرست و غرض آلود مستشاران نظامی انگلیس بود. طبق قرارداد و سازش ترکمان چای، ایران نه تنها قسمتهاي ديگري از قلمرو خود (بخشهاي اصلي) و تمامی قفقاز را از دست داد و رود ارس مرز ايران و روسيه تعيين شد بلکه تعهداتی را برعهده گرفت که قبول آن از جانب یک دولت مستقل و حاکم بعید و خلاف منطق به نظر می آید و به همین سبب است که نه تنها ایرانیان، بلکه تاریخ نگاران هم آن قرارداد را «ننگین» می خوانند. روحیه ضعف و مدارا که در جریان امضای قرارداد ترکمان چای از دولت تهران مشاهده شد باعث تعرّض بعدی استعمارگران سلطه جو شد و نه تنها دست دولت تهران را از ایالت های خاوری ایران (افغانستان)، منطقه فرارود، بخش هایی از عراق ازجمله سلیمانیه و بلوچستان شرقی کوتاه کردند بلکه امتیازات متعدد گرفتند ازجمله امتیاز چاپ اسکناس، نفت، تلگراف و .... و بالاخره تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ ـ طبق پیمان سن پترزبورگ منعده در آگوست 1907.
     طبق قرارداد ترکمان چای؛ نخجوان و ايروان ـ ارمنستان ـ را هم از ايران جدا كردند. ارتش ايران با همه ضعف آموزش و تجهيزات از ايروان جانانه دفاع كرده بود. مناطق دیگری که بموجب قرارداد ترکمان چای از پیکر ایران جدا شد عبارتند از: اُردوباد، بخش های دیگری از مُغان و لنکران ـ طالِش، نخجوان و .... این قرارداد حقوق دریانوردی ایران در دریای مازندران را محدود کرد. دولت تهران پذیرفت که به روسیه حق کاپیتولاسیون! بدهد و دولت روسیه مجاز باشد که در هرنقطه از ایران که بخواهد کنسولگری دایر و قراردادهای بازرگانی دوجانبه را به اراده و خواست خود! تنظیم کند و ....].
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعلام شرایط 12گانه آمریکا از زبان پومپئو که «التیماتوم» تفسیر شده بود و سرآغاز فصلی نوین در تاریخ ـ ترجمه متن شرايط 12گانه آمريکا
مایک پومپئو وزیر امور خارجه وقت آمریکا (متولّد 30 دسامبر 1963 در کالیفرنیا، یک ایتالیایی تبار و عضو «تی پارتی» ـ قبلا سروان لشکر 4 پیاده آمریکا، نماینده کانزاس در کنگره به مدت 6 سال، رئیس «سیا» از آغاز ریاست جمهوری ترامپ تا 13 مارس 2018 و داراي مدرک تحصيلي در رشته حقوق) که از 26 اپریل 2018 و پس از تأیید انتصاب او در سنا، کار خودرا در آن سمت آغاز کرده بود، 25 روز بعد ـ دوشنبه21 ماه می ـ برای تعامل با جمهوری اسلامی ایران 12 شرط اعلام کرد که استراتژی تازه آمریکا خوانده شده است و به زعم برخی؛ یک اولتیماتوم. یک تاریخدان «استراتژی تازه آمریکا» را آغاز فصلی نوین در تاریخ ـ نه تنها در تاریخ خاورمیانه بلکه تاریخ جهان دانسته است.
    پومپئو (پُمپئو) در سخنان خود در بنیاد هریتیج Heritage Foundation تهدید کرد که در صورت انجام نشدن این شرایط، ایران با سخت ترین تحریم های تاریخ رو به رو خواهد شد. به باور برخی از اصحاب نظر، عبارات شرایط 12 گانه بگونه ای انتخاب شده است که رنگِ Demand دارد ـ خواست تحکُّم آمیز و با تأکید که در مواردی مترادف است با اولتیماتوم. مفهوم اولتیماتوم که یک واژه فرانسوی است در لغت نامه های انگلیسی چنین است:
    
A final demand or statement of terms, the rejection of which will result in retaliation

    این شرایط طبق ترجمه آن به فارسی ـ منتشرشده در یک وبسایت دولتی آمریکا از این قرار هستند:
    ۱- ایران باید کلیه جزئیات ابعاد نظامی برنامه پیشین هسته‌ای خود را به آژانس بین المللی انرژی اتمی اعلام کند.
    ۲- ایران باید غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کند و هرگز به دنبال فرآوری تولید پلوتونیم نرود؛ این شامل بستن رآکتور آب سنگین نیز می‌شود.
    ۳- ایران باید به بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه بازرسی بدون محدودیت از همه مراکز و تاسیسات را در سراسر کشور بدهد.
    ۴- توسعه برنامه موشکی بالیستیک ایران باید متوقف شود و پرتاب سامانه‌های موشکی جدید با قابلیت حمل سلاح هسته‌ای، دیگر انجام نشود.
    ۵- همه شهروندان آمریکا و همچنین شهروندان دیگر کشورهای دوست و متحد آمریکا، که به اتهامات ساختگی در ایران زندانی هستند، باید آزاد شوند.
    ۶- ایران باید از حمایت از گروه‌های تروریستی در منطقه خاور میانه ـ از جمله حزب الله لبنان، حماس و گروه فلسطینی جهاد اسلامی ـ دست بردارد.
    ۷- ایران باید حاکمیت دولت عراق را به رسمیت شناخته و موافقت کند شبه نظامیان شیعه آن کشور خلع سلاح و منحل شود و دوباره آنها را بسیج نکند.
    ۸- ایران باید از حمایت نظامی از شبه نظامیان شیعه حوثی دست بردارد و به سمت دست یافتن به یک راه حل سیاسی مسالمت آمیز در یمن گام بردارد.
    ۹- کلیه نیروهای نظامی تحت امر ایران در سراسر سوریه باید از آن کشور خارج شوند.
    ۱۰- ایران باید به حمایت از طالبان و دیگر گروه‌های تروریستی در افغانستان و منطقه، و پناه دادن به رهبران ارشد القاعده پایان دهد.
    ۱۱- حمایت نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از تروریسم و متحدان شبه نظامی اش در سراسر جهان باید متوقف شود.
    ۱۲- ایران همچنین باید به رفتار تهدیدآمیز در برابر همسایگانش ـ که بسیاری از آنها متحدان آمریکا هستند ـ پایان دهد، از جمله تهدید اسرائیل به نابودی و پرتاب موشک به عربستان سعودی و امارات متحده عربی. این شامل تهدید کشتیرانی بین المللی و عملیات خرابکارانه سایبری نیز می‌شود.
    حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور ایران پس از انتشار شرایط 12 گانه آنهارا غیر قابل قبول خواند و رد کرد و گفت این شرایط، دیکته آمریکا نه تنها به ایران بلکه جهان است.
    رسانه های آمریکا، شرایط 12 گانه را در آن روز، خبر اول خود کرده بودند.
    چهار پاراگراف اول خبر یک نشریه آمریکا در این باره:
    
Secretary of State Mike Pompeo demanded that Iran halt all uranium enrichment, stop its ballistic-missile program and give nuclear inspectors access to the entire country, in a speech detailing the U.S. approach now that President Donald Trump has withdrawn from the 2015 nuclear deal
    Pompeo,s list of 12 “basic requirements” if Iran wants relief from punishing sanctions Trump plans to reimpose brought a swift rebuff from Iran,s President Hassan Rouhani, who said that it was “unacceptable” for the U.S. to dictate to Iran and the world, and from a top official of the European Union
    The secretary of state,s speech Monday at the Heritage Foundation in Washington gave European leaders little reason to hope Washington will show flexibility in dealing with their companies that want to continue investing in the Islamic Republic
    Pompeo said Iran will continue to feel the “sting of sanctions” if it doesn,t change the “unacceptable and unproductive path it has chosen. These will be the strongest sanctions in history by the time we are complete

    دانالد ترامپ رئیس جمهوری وقت آمریکا پنجشنبه 17 ماه می 2018 (27 اردیبهشت 97) در نشست کابینه خود در کاخ سفید، که دبیرکل ناتو نیز در آن حضور داشت، گفت: "هر جا بروید جای پای فعالیت‌های بی‌ثبات کننده جمهوری اسلامی ایران دیده می‌شود.".
    وی در این جلسه، دلایل دولت خود برای تشکیل یک ائتلاف جهانی علیه جمهوری اسلامی را شرح داد.
    روز بعد، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در تشریح اظهارات ترامپ با این توضیح که ائتلاف مورد نظر کاخ سفید بمانند ائتلافی نیست که قبلا علیه داعش شکل گرفت، گفت: می‌خواهیم کشورهای بسیاری را از سراسر جهان با هدفی مشخّص برای برخورد با دولت جمهوری اسلامی ایران، و با دیدگاهی واقعی‌تر، متحد کنیم.
    این سخنگو با بیان این که نظر رئیس جمهوری آمریکا [ترامپ] تنها معطوف به توافق بر سر برنامه هسته‌ای ایران نیست افزود که تصمیم پرزیدنت ترامپ همه فعالیت‌های بی‌ثبات کننده جمهوری اسلامی را در بر می گیرد.
    یک تفسیرنگار گفته بود که شرایط 12 گانه بی شباهت به اولتیماتوم (اتمام حُجّت) 23 جولای 1914 امپراتوری اتریش به صِربستان نیست که شامل چند دِمند Demand بود ازجمله تحقیق مستقیم درباره ترور «فرانتس فردیناند» ولیعهد اتریش و زنش هنگام عبور از یک خیابانِ شهرِ سرایه وُ، و نیز طرد تروریست ها از نزدیکی مرز اتریش و ... که دولت صربستان پس از مشورت با متحد خود ـ روسیه، شرایط اولتیماتوم جز تحقیق مستقیم درباره ترور ولیعهد را که مداخله در امور داخلی صربستان بود پذیرفت. با وجود این، 5 روز بعد اتریش به بهانه همین یک شرط به صربستان تعرّض نظامی کرد و جنگ جهانی اول آغاز شد. در پایان این جنگ نیز فاتحان که در «ورسای» جمع شده بودند به آلمانِ شکست خورده اولتیماتوم دادند که ارتش خود را منحل و تمامی صنایعی را که بالقوه قادر به ساخت اسلحه هستند تعطیل کند که بعدا هیتلر اجرای آن را متوقف ساخت و جنگ دوم جهانی آغاز شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سرمقاله 30 اردیبهشت 1394 روزنامه کیهان درباره ادامه افزایش نقدینگی (چاپ اسکناس و چک بانک) و ارائه راه حل
حسین شمسیان یکی از سرمقاله نگاران روزنامه کیهان ـ روزنامه وابسته به دفتر رهبری جمهوری اسلامی در ستون «یادداشت روز» این روزنامه [سرمقاله آن] که در شماره چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 (20 ماه می 2015) زیر عنوان «راه باز است» درج شده با آوردن این دو نقل قول به عنوان سند، به مسئله تورّم پول [حجم زیاد نقدینگی] در ایران پرداخته بود که در خور توجه است:
    "به عرض ملت بزرگ ایران برسانم، عامل بزرگ که موجب تورّم شده، رشد بی‌حساب نقدینگی [چاپ اسکناس و چک بانک] بوده است. در سال ۸۴ نقدینگی، ۶۸ هزار میلیارد تومان بود، در پایان [دوران 8 ساله دولت بعدی ـ سال 1392] رقمی در حدود ۴۷۰ هزار میلیارد تومان .... جلوگیری از [این] رشد افسار گسیخته نقدینگی که مشکلات جدی به وجود می‌آورد در دستور کار دولت [دولت حاضر] قرار دارد .... این نقدینگی سیل مخربی است که شما نمی‌دانید به چه سمتی حرکت می‌کند، به سمت ارز یا مسکن؟. این سیل به هر سمتی حرکت کند، مخرّب است و قیمت‌ها را آنچنان بالا می برَد که از کنترل دولت خارج می‌شود.".
    "در سال پیش [سال 1393] نقدینگی رشد 22ر3 درصد داشت و به 782هزار میلیارد تومان رسید.".
    شمسیان با آوردن دو نقل قول بالا نوشته است که در نگاه اول [به این دو نقل قول] اینگونه به نظر می‌رسد که گویندگان آن جملات، دارای دو نگاه مختلف و متضاد اند. اولی به شدت نگران افزایش بی‌رویه نقدینگی است و آرزو دارد دستش به جایی برسد و بتواند برای کنترل آن کاری بکند و دومی بی‌توجه به حرف‌های نفر اول [نگرانی از تورّم پول و دادن وعده به حل مسئله]، ادامه افزایش حجم نقدینگی را بیان می دارد!. تعجب‌تان هنگامی بیشتر خواهد شد که ببینید این جملات را مقامات ارشد یک دولت گفته‌اند نه مسئولان دو دولت جداگانه!.
    شمسیان نوشته است: پیش از انتخابات سال 1392 و تا مدتی پس از آن، شماری در گفت‌وگو‌ها و تبلیغات انتخاباتی، علی‌الدوام از رشد نقدینگی به عنوان علت‌العلل گرانی و تورّم نام می‌بردند، آن را عامل رکود اقتصادی می‌دانستند و سبب نابودی صنعت و کشاورزی کشور معرفی و طبعا بانیان آن افزایش خیره‌کننده [دولت وقت] را هم عوامل تیره‌روزی اقتصاد کشور قلمداد می‌کردند.
    فارغ از اینکه آن قضاوت‌ها درست بود یا نه، انتظار این بوده و هست که گویندگان سخنان آن روز و منتقدان راهکار‌های اقتصادی دولت قبل، پس از بدست گرفتن ارکان اجرایی کشور، نه تنها آن روند ـ به گفتهِ خودشان ـ مخرب را متوقّف کنند، بلکه در جهت جبران مافات نیز گام‌هایی اساسی و عملی بردارند و آب رفته را نه یک شبه، که طی دو سال [گذشته] به جوی برگردانند. براساس این انتظار طبیعی و منطقی که خود آنها در مردم ایجاد کردند و با همین ایجاد انتظار، موفق به کسب رأی آنان شدند، بازگشت به همان سیاست‌ها و حتی ادامه آن با سرعتی بیشتر و شیبی تند‌تر، نه تنها پذیرفتنی نیست، که تعجب‌آور و مخرّب نیز هست. هم مخرّب زیرساخت‌های اقتصادی ـ همانگونه که در جملات [نقل قول] صدر این نوشتار به آن اشاره شد و هم مخرّب باور و اعتماد عمومی به دولت.
    شمسیان افزوده است: با این مقدمه، اکنون بار دیگر آن سخنان [نقل قول های مذکور در بالا] را بخوانید. بخش اول، فرازهایی از سخنان رئیس‌جمهور محترم در تابستان 1392 یعنی نخستین ماه‌های دولت یازدهم بود و صحبت‌ها هنوز رنگ و بوی تبلیغات انتخاباتی داشت. طبیعتا پس از دو سال، انتظار مردم عبور از هیجانات انتخاباتی و رسیدن به بستری مناسب و معقول در عرصه اقتصاد و عمل به وعده‌های فراوان اقتصادی آن روزهاست که انتظار زیادی نیست. اما بخش دوم که در اصل کارنامه دولت در بخش اقتصاد است نه از زبان یک کارشناس منتقد دولت بلکه از زبان رئیس بانک مرکزی دولت یازدهم است. سخنانی که نشان می‌دهد دولت یازدهم طی گذشت بیست ماه از عمرش، برخلاف تمامی شعار‌ها و اعتراضات خود به گذشتگان، موفق شده است نقدینگی کشور را از 480 هزار میلیارد تومان به 782هزار میلیارد تومان برساند! [افزایش دهد] و اگر افزایش دوماه آغازین سال 1394 را هم در نظر بگیریم، دو برابر شدن نقدینگی در نیمه نخست فعالیت دولت را خواهیم دید!.
    اما چرا چنین است؟ چرا در حالی که دولت آن همه از بالا بودن نقدینگی شکوه و گلایه می‌کرد، خود با سرعت عجیب و غیرقابل توصیف پای در این راه نهاده و می‌رود که طی دوسال، نقدینگی کشور را دو برابر کند؟. به ادعای وزیر اقتصاد، اتفاق دوران دولت‌های نهم و دهم، در افزایش پایه پولی نقدینگی، از زمان هخامنشیان تا کنون بی‌سابقه بوده است! زیراکه طی هشت سال، نقدینگی کل کشور 5 برابر شده بود. اکنون باید پرسید که آیا این دولت در دوسال [اول عُمر خود] نقدینگی را به حدود دو برابر نرسانده است؟.
    ممکن است اینگونه پاسخ داده شودکه دولت ـ در شرایط رکود و کاهش جدی درآمدهایش ـ برای رفع نیاز بنگاه‌های اقتصادی و بازار سرمایه، ناگزیر از افزایش نقدینگی است. ولی، این پرسش مطرح می‌شود که اولا مگر گذشتگان با همین نیّت چنین نمی‌کردند؟ پس چرا در معرض حمله شما قرار داشتند و ثانیا چرا پس از گذشت حدود دو سال و افزوده شدن این حجم شگفت‌انگیز نقدینگی، آثار مثبت این روند دیده نمی‌شود و حدود نیمی از صنایع کشور با یک سوم ظرفیت کار می‌کند و سقوط شاخص‌ها در بورس به شکل سرسام‌آوری ادامه دارد؟. اگر این روش، مناسب و درست بود،چرا با افزایش نقدینگی از 480 به 782 هزار میلیارد تومان، به جای ایجاد نشاط و طراوت در اقتصاد، شاخص بورس از 96 هزار به 61 هزار سقوط کرده است؟، و ظاهرا قصد توقف هم ندارد.
    پاسخ این پرسش و پرسش‌های مشابه، برای مردم عادیِ کوچه و خیابان چندان پنهان نیست و هرکس می‌تواند ضعف سیستماتیک و فقدان برنامه‌ریزی را در دولت ملاحظه کند، بخصوص که این روزها در واکنش به همین ضعف مفرط، و برای پاک کردن صورت مسئله و فروکاستن از اهمیت و خطیر بودن موضوع، صحبت از تغییرات اعضای کابینه بر سر زبان‌ها افتاده است. اما بهتر است پاسخ این پرسش‌ها را از زبان برخی مقامات دولت اصلاحات و چهره‌های نزدیک به دولت یازدهم بشنویم. به این دو نمونه توجه کنید:
    مسعود پزشکیان، وزیر بهداشت دولت اصلاحات در واکنش به زمزمه تغییرات در دولت یازدهم می‌گوید: "تعمیم تمام مشکلات به غیرهمسویی مدیران با سیاست‌های دولت، تنها یک راهکار عوام‌فریبانه برای گریز از غول مشکلات است. مسئله اصلی را باید در برنامه‌ریزی‌های کلان و سیاست‌گذاری‌های عمده دید. اتفاقا اگر ترکیب مدیران دولت و اعضای کابینه هم اشکالی دارد، ریشه‌اش در همین ضعف برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری است... ـ مشکل، از نبود برنامه‌ای است که مشخص می‌کند ما قرار است کجا برویم؟، چرا می‌خواهیم به جای خاص برویم و چگونه به این مقصد باید برسیم؟ وقتی جوابی برای این سوالات نباشد، تعویض افراد گره‌گشا نخواهد بود.... اعتقاد عمیق من این است که دولت یازدهم در چنین وضعیتی قرار گرفته است.".
    شمسیان نوشته است: این سخنانِ [پزشکیان] به قدر کافی گویا است و ما را از هر توضیحی بی‌نیاز می‌کند. نباید فراموش کنیم که وی نخستین کسی نیست که بر این ضعف دولت تاکید دارد و آن را علت‌العلل همه مصائب امروز دولت می‌داند. پیش از او نیز چهره‌های مختلف دانشگاهی و سیاسی متمایل به دولت در این‌باره داد سخن سر داده و طبیعتا نمی‌توان آنها را به چوب مخالفت با دولت و عناوینی از این دست نواخت.
    آیا واقعا راهکاری وجود ندارد؟، یعنی دولت مجبور و ناچار است که همین راه را ادامه دهد؟، مدام نقدینگی را افزایش دهد، واردات را بیشتر و بیشتر کند، صنایع و کشاورزی را لاغر‌تر و نحیف‌تر کند و به جای همه اینها منتظر باشد تا از اتاق مذاکرات [با شش قدرت جهانی] خبری مسرت‌بخش به بیرون درز کند و مسائل اقتصادی یک شبه حل شود؟.
    واقعیت این است که اگر بخواهند ـ راه پنهان نیست [وجود دارد]. رهبر عزیز انقلاب بارها و بارها بر استفاده از توان داخلی برای برون رفت از مشکلات تاکید کردند. ایشان از ابتدای فعالیت دولت یازدهم تا اسفند سال قبل 21 بار بر «توجه به ظرفیت‌های درونی کشور و استعدادهای ملت ایران» تاکید کرده‌اند. یعنی بیش از یک بار در هر ماه!. اینکه آیا آنچه در عمل رخ داده هم مبتنی بر همین توصیه و تاکید حکیمانه است یا خیر، بی‌نیاز از توصیف و تشریح است و مردم می‌توانند درباره آن به سادگی قضاوت کنند.
    شمسیان نوشته است که براساس فرمایش رهبر عزیز انقلاب دو دیدگاه در مسیر حل مشکلات کشور وجود دارد: "بعضی می‌خواهند مشکلات را با کمک دیگران، با تکیه‌ به دیگران، با رشوه دادن به دیگران، با تذلّل در مقابل دیگران حل کنند؛ بعضی‌ها هم نه، می‌خواهند مشکلات را با نیروی خودشان، با توان داخلی خودشان حل کنند ـ اعتقادمان این است که باید به تقویت ساخت درونی نظام اهمیت بدهیم؛ این اساس کار است. از درون، خودمان را باید تقویت کنیم. تقویت درونی با اندیشه‌ کامل، با نگاه عاقلانه و خردمندانه چیزی است ممکن.".
    شمسیان مقاله خودرا با این جملات بپایان برده است: می‌بینیم که راه پنهان نیست، معمای لاینحلی وجود ندارد و تنها و تنها همتی عالی لازم است. ماندن در گذشته و به رخ کشیدن آمار و ارقام پیشین، ممکن است چند روزی هیجان ایجاد کند، اما با انتشار آمار جدید و آشکار شدن اینکه برخلاف همه شعار‌ها راه‌های غلط با سرعت و شتاب بیشتری پیموده می‌شود، همه حرف‌های پیشین را بی‌اثر و بی‌ارزش می‌کند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تورّم 46 درصدی در اردیبهشت 1400
خبرگزاری مهر ـ یکم خرداد 1400: مرکز آمار ایران شاخص قیمت مصرف کننده در اردیبهشت سال 1400 را اعلام کرد. نرخ تورّم نقطه‌ای در اردیبهشت ماه 1400 به 46.9 درصد رسید یعنی خانوارهای کشور به طور میانگین 46.9 درصد بیشتر از اردیبهشت 1399 برای خرید یک «مجموعه کالاو خدمات یکسان» هزینه کردند. منظور از نرخ تورم نقطه‌ای، درصد تغییر عدد شاخص قیمت، نسبت به ماه مشابه سال قبل (سال 1399) است و منظور از نرخ تورّم ماهانه، درصد تغییر عدد شاخص قیمت، نسبت به ماه قبل از آن است.
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي تاريخ‌نگاري
نظر «رانكه» در تاريخنگاري - تاریخ نگارانی که رویدادهای شهری را دنبال و ریشه یابی می کنند
Leopold von Ranke

بيست و سوم ماه می سالگرد درگذشت «لئوپلد فون رانكه Leopold von Ranke» مورخ بزرگ آلماني قرن 19 در سال 1886 است. وي توصيه كرده است كه نويسنده تاريخ بايد يك «ناراتيو نگار» زبردست باشد تا درک رويدادها ـ علل و نتايج آنها ـ به آساني درک و حقايق تاريخ بمانند داستان در ذهن مخاطب باقي بمانند.
     رانکه خواسته است كه مورخ تنها به كارهاي سران دولتها و جنگها توجه نكند؛ وضعيت مردم، روابط اجتماعي، مدنيّت و تحولات ادبيات، هنر و علوم را از دست ندهد تا فراموش شوند كه از عناصر اصلي تاريخ هستند. وي اصرار كرده است كه مطالب تاريخ حتي الامكان از منابع دست اول استخراج شود.
    رانكه يك قرن و نيم پيش توصيه كرد كه مقامات و افراد براي خود يادداشت روزانه تهيه كنند تا هر مجموعه آنها مأخذ تاريخنگار شود. از اندرزهاي رانکه چنين بر مي آيد که تاریخنگار نباید از مصاحبه با ماموران بازنشسته پلیس غفلت کند زیراکه آنان در متن ضعف ها و نارسایی ها مردم دوران خود (خلاف ها و جرائم = لغزش های بشر) قرارداشته اند که ضعف و تخلّف هر فرد بازتاب مسائل جامعه است.
    در زمان حاضر، پیروان روش تاریخنگاری «فون رانکه» را از تعقیب حوادث شهری و جمع آوری این خبرها در رسانه های چاپی و وبسایت تلویزیونهای محلی (شهرها) می توان تشخیص داد. آنان با دنبال کردن یک قتل و یا کلاهبرداری به ضعف های جامعه و مدیریت آن (دولت) می رسند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
اظهارت یک معاون وزارت ارشاد و نگاهي به دو مسئله از مسائل متعدد ژورناليسم ايران
مختارپور
بيست و سوم ماه مي 2006 (دوم خرداد 1385) روزنامه هاي تهران به نقل از عليرضا مختار پور معاون مطبوعاتي وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نوشته بودند كه در ايران هزار تَن از افراد حقيقي و حقوقي كه برايشان پروانه انتشار نشريه صادر شده است تاكنون حتي يك شماره هم منتشر نكرده اند.
     مختارپور گفته بود: طبق ماده ۱۶ (قانون مطبوعات مصوب سال 1364) دارنده پروانه موظف است ظرف شش ماه پس از صدور آن، نشريه مربوط را منتشر كند؛ در غير اين صورت با يك بار اخطار كتبي و دادن فرصت پانزده روزه ديگر ـ در صورت عدم عذر موجه اعتبار پروانه از بين مي رود و به هر حال، عدم انتشار منظم نشريه در يك سال، موجب لغو پروانه خواهد بود.
    مختار پور من باب تذكر، از متقاضيان نشريه خواسته بود كه قبل از هر اقدامي (تسليم تقاضا) قانون مطبوعات را بخوانند!.
    طبق اين گزارش، معاون مطبوعاتي وقت وزارت ارشاد همچنين گفته بود: با وجود ۹ خبرگزاري غيردولتي داراي مجوز، ۱۶ خبرگزاري فعال فاقد مجوز هستند، هشتاد تقاضای تازه هم به معاونت مطبوعاتي (ادارات مربوط به او) واصل شده است كه متقاضيان درخواست مجوز تاسيس خبرگزاري كرده اند!. مختارپور گفته بود: (در وطن ما) برخي از خبرگزاري هاي غيردولتي فعال، رديف بودجه دولتي!! دارند كه فكر نمي كنم بر اين خبرگزاري ها بتوان نام غيردولتي گذاشت.
     مختارپور با اشاره به اين موضوع كه مطابق قانون مطبوعات، هيأت نظارت بر تمامي نشريات دولتي و غيردولتي نظارت دارد، اظهار كرده بود كه در پيشنهادي به مجلس، خبرگزاري هاي دولتي هم مشمول اين نظارت قرار خواهند گرفت.
    ×××
    اظهارات معاون مطبوعاتي وقت وزارت ارشاد كه تا 26 خرداد 1384 (24 روز پس از انتشار آن سخنان، و زمان درج اين مطلب در اين تاریخ آنلاین) تكذيب و يا تصحيح نشده بود، حقايق تلخي را درباره ژورناليسم کنونی ايران برملا مي ساخت كه به نظر مؤلف اين تاریخ كه بيش از نیم قرن روزنامه نگار بوده، دو مسئله مورد اشاره مختارپور به اين علل به وجود آمده است:
    الف: نشريات
    1 ـ هجوم و اصرار براي دريافت مجوز نشريه و سپس تعلل در انتشار آن احتمالا به اين جهت بوده است كه افراد شنيده اند دولت كمك مالي مي دهد و روزنامه داشتن باعث کسب شهرت و افزايش نفوذ مي شود ولي نمي دانند كه طبق روال، اين كمك از سال دوم انتشار به بعد است و در عصر اينترنت، بدون داشتن سرمايه و تجربه، روزنامه داري کردن کاري آسان نيست. نبود شرط «روزنامه نگار بودن» و يا «تجربه حرفه اي روزنامه نگاري داشتن» به کثرت متقاضيان پروانه کمک کرده است زيرا هرکس که يک مدرک ليسانس ـ ليسانس در هر رشته که داشته باشد مي تواند متقاضي شود و آمار متقاضيان را بالا ببرد. افزايش متقاضيان پروانه نشريه در ايران در زماني است که در سراسر جهان رسانه هاي چاپي دارند مخاطب از دست مي دهند و تعطيل مي شوند. اصول روزنامه نگاري و فلسفه اين حرفه، هر قسم كمك مالي دولتها به روزنامه هاي حرفه اي (غيرحزبي و غير تخصصي) را اكيدا منع و نهي كرده است. صفار هرندي وزير ارشاد دولت احمدي نژاد (در دوره چهارساله اول) در جريان سفر خرداد ماه 1385 هيات دولت (قوه مجريه) به قزوين، در اين شهر به ادامه اين كمك كه از زمانهاي پيش از او برقرار شده اشاره كرده بود.
    2 ـ غيبت شرط «روزنامه نگار بودن» براي دريافت پروانه نشريه حرفه اي در قانون مطبوعات مصوب سال 1364.
    3 ـ انشاء قانون مطبوعات مصوب سال 1364 و اصلاحيه آن توسط كساني كه آشنايي كامل به حرفه روزنامه نگاري نداشتند و بر اصول اين حرفه وقوف كامل نداشتند.
    4 ـ رسيدگي به پرونده متقاضيان در جلسات هيات نظارت بدون حضور آنان و يا وكيلشان.
    5ـ حذف آن ماده از قانون مطبوعات سابق كه اگر ميان متقاضي و هيات نظارت بر سر راي صادره اختلاف نظر باشد، دادگاه حكم نهايي را پس از رسيدگي كامل صادر كند. شنيده شده است كه در رسيدگي به سوابق امنيتي متقاضي، گزارش هاي ساواك كه در سال 1357 به دليل پرونده سازي و دهها خلافكاري ديگر منحل شد نيز مرور مي شود كه ذكر سند جهت پاسخگويي متقاضي لازم است. همچنين گفته شده است كه در استعلام هاي قضايي به پرونده هايي اشاره مي شود كه در بايگاني به دست نمي آيند و محكوميتي در كار نبوده است و .... با تاکيد مقام رهبري در سخنراني نيمه خرداد 1389 که حال فعلي افراد ملاک قضاوت است مسئله پرونده هاي اطلاعاتي پيشين و سوابق مربوط به دهها سال قبل (در استاندارد بين المللي مشمول مرور زمان قرارگرفته) بايد حل شده تلقي شود. (در زير کليشه صفحه اول کيهان مورخ 16 خرداد 1389 درج شده است)
    6 ـ نبود دادگاه قانون اساسي كه فرد، در صورت احساس نقض حقوق مندرج در قانون اساسي به آنجا دادخواست تسليم كند. آيت الله يزدي در طول رياست خود بر قوه قضايي، قول ايجاد چنين دادگاهي را داده بود.
    7 ـ ورود برخي کاسبکار به صحنه مطبوعات و عملا اجاره کردن پروانه ها که روزنامه کيهان بکرات اين قبيل مطبوعات را اجاره اي خوانده است. پروانه نشريه قانونا قابل واگذاري نيست. اين مستاجران که خواهان درآمد هستند ديده شده است که در پرداخت حق التحريرها تعلل مي کنند و باعث نارضايتي روزنامه نگاران مي شوند که مآلا به زيان کشور تمام مي شود.
    8 ـ نبود يک سياست (پاليسي) مطبوعاتي در کشور.
    9 ـ نبود يک و يا چند اتحاديه فعّال روزنامه نگاران که دست کم نظر مشورتي دهد. مطبوعات قوه چهارم دمکراسي شناخته شده اند و قواي حکومتي بايد منفک از هم باشند لذا وجود اتحاديه لازم است.
     ب: خبرگزاري
    1ـ كمك دولت به خبرگزاري هاي غير دولتي كه در سالهاي اخير قارچ وار مي رويند و اضافه مي شوند. همين كمك دولت احتمالا انگيزه هجوم هشتاد نفر ديگر براي دريافت پروانه تاسيس خبرگزاري بوده است. تاسيس خبرگزاري براي چه؟، هدف چيست؟. آيا به خاطر دريافت كمك دولت، هر دفتر روابط عمومي مي خواهد خبرگزاري شود؟. آيا هركس در آرزوي دريافت اين كمك، مي خواهد به جاي روزنامه نگار فري لنس شدن، خبرگزاري بسازد؟. آيا مي توانيد مجسم كنيد كه يك مقام چگونه خواهد توانست به مراجعه حضوري و يا تلفني خبرنگاران هشتاد خبرگزاري ديگر پاسخ گويد، حال آن كه تضميني هم براي انتشار مطالبش نيست، زيرا كه روزنامه ها و راديو تلويزيونها خودشان خبرنگار موظف (هر حوزه يك تا چند خبرنگار و ميز مشخص) دارند و به آساني زير بار چاپ مطالب خبرگزاري ها نمي روند، آن هم خبرگزاري غير دولتي. آيا مي دانيد كه خبرگزاري در قواعد ژورناليسم، رسانه نيست و واحدي كمكي است؟. اگر بخواهند اختيارات هيات نظارت بر مطبوعات را به خبرگزاري هم تعميم دهند، بايد كارخانه كاغذ سازي، توليد مركب و ... و آنچه را كه در ارتباط با رسانه چاپي است و نيز راديو تلويزيون را هم بر وظايف آن اضافه كنند. آيا مي دانيد كه شمار كل خبرگزاري هاي كشوري چون ايالات متحده هم به رقم «10» نمي رسد و مالك خبرگزاري هاي اين كشور رسانه ها هستند تا در هزينه هايشان از لحاظ تهيه خبر (فقط خبر، نه مقاله فيچر و ...) صرفه جويي كنند و بزرگترين اين خبرگزاري ها كه با سرمايه مشترك رسانه هاي آمريكا از اواسط قرن نوزدهم به وجود آمده است، اسوشييتدپرس است. تا سال 1350 هجري، وطن ما داراي يك خبرگزاري بود كه از اين سال تا اواخر دهه 1370 دو تا شدند و دفعتا .... تاسيس خبرگزاري هزينه چندان ندارد. يك خبرگزاري را يك نفره هم مي شود تاسيس و اداره كرد. يك كامپيوتر لازم دارد، داشتن ايميل مشتريان، يك ماشين فكس و يك تلفن. اخبار داخله را از ادارات روابط عمومي و مقامات مي شود گرفت و اخبار خارجه را از سايت خبرگزاري ها و روزنامه هاي بزرگ و شبكه هاي تلويزيوني كه اديشن آنلاين دارند ترجمه كرد و پس از دوباره نويسي در سايت خود قرار داد. ولي اين، «يك روزنامه نگاري درست» نيست و پس از مدتي، ديگر كسي سراغ خريدن روزنامه هايي كه اين اخبار را نقل كنند نخواهند رفت و مخاطبان خودشان آنها را مستقيما از اينترنت خواهند گرفت. اين مطالب تبليغ است. رسانه وظايف ديگري هم دارد. كمك دولت را كه منطقي هم نيست قطع كنيد، ديگر هيچكس سراغ تاسيس خبرگزاري نخواهد رفت، مگر اهل آن كه رسانه ها خريدار مطالبش باشند و درآمد داشته باشد.
    اين را هم نبايد فراموش كرد كه در چند ماه اول پس از انقلاب، بسياري از روزنامه نگاران را بازجويي، مجازات و اخراج كردند كه چرا اخبار خبرگزاري ها را كه تبليغي و جهت دار بودند نقل مي كردند و به خورد مردم مي دادند.
حل مسئله سوابق قديم ـ حال فعلي افراد ملاک قضاوت است

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
از پایان اردیبهشت 1394 صدای آمریکا به زبان فارسی باردیگر خاموش شد ـ علت آن ـ تاریخچه این رسانه ـ عصر اینترنت و سرنوشت رسانه های قدیمی تر
وبسایت بی بی سی فارسی ـ بیستم ماه می 2015 (30 اردیبهشت 1394): رادیو فارسی صدای آمریکا پس از سی و شش سال فعالیت (فعالیت دور دوم حیات خود)، دیشب (29 اردیبهشت 1394) واپسین برنامه اش را پخش کرد و از میان شبکه های رادیویی فارسی زبان برون مرزی ایران رخت بربست. این شبکه رادیویی در واقع بخش فارسی شبکه صدای آمریکا (Voice of America) بود که علاوه بر انگلیسی به دهها زبان برای خارج از این کشور برنامه پخش می کند و از لحاظ سازمانی، وابسته به وزارت امور خارجه آمریکا است.
    بخش فارسی صدای آمریکا دو دوره فعالیت داشت با دو کارکرد متفاوت، دوره اول فعالیّت آن، همزمان با نخستین سفر رسمی محمدرضا پهلوی (شاه وقت) به ایالات متحده در نوامبر 1949 (آبان 1328) آغاز شد و اعلام کرد که هدف، توسعه روابط ایران و آمریکا و استحکام نزدیکی و دوستی دو کشور است. سیزده سال بعد باز هم با سفر محمدرضا پهلوی به آمریکا، فعالیت آن به پایان رسید. [مروری بر تاریخ نشان می دهد که نخستین سفر رسمی پهلوی دوم در سمت «شاه» به واشنگتن در نوامبر 1949 صورت گرفت و آخرین سفر او در آن سمت، در نوامبر 1977 که در این نوامبر ـ گویا طبق برنامه ـ در برابر کاخ سفید واشنگتن و اطراف چمن آن برضد او تظاهرات گسترده ای صورت گرفت و به اصطلاح سکه او شکست و ....].
    نزدیک به 13 سال پس از آغاز فعالیت بخش فارسی صدای آمریکا، پهلوی دوم در دیدار با جان اف کندیِ لیبرال ـ رئیس جمهوری وقت ـ در واشنگتن، رو در رو از او خواست که برنامه های صدای آمریکا به زبان فارسی متوقف شود و استدلال کرده بود که دیگر نیازی به ادامه فعالیت آن نمی بیند زیراکه رادیو سراسری ایران نقص ندارد، یک خبرگزاری ملّی اخبار آن را تأمین می کند و در اخبار و تفسیرهایش سیاست تحکیم دوستی و اتحاد دو کشور ملحوظ است و مطالبی خلاف منافع آمریکا پخش نمی شود. کندی پذیرفت (البته پس از طرح خواست های خود) و بخش فارسی رادیو صدای آمریکا تعطیل شد. در آن زمان، هنوز رادیو ترانزیستوریِ دارای موج کوتاه به بازار عمومی ایران راه نیافته بود و رادیوهای لامپی، بزرگ و گران بودند و هرکس آنهارا نداشت. به علاوه، سطح معلومات عمومی چندان بالا نبود که اخبار بین الملل ـ آن هم با پخش سریع ـ درک شود.
    در بازگشت از همین سفر بود که پهلوی دوم به اجرایی شدن بخش های دیگری از برنامه اصلاحات ششگانه دکتر علی امینی ـ دوست و همفکر جان اف کندی ـ و پس از رفتن امینی تَن داد.
    حدود 17 سال بعد، برنامه فارسی صدای آمریکا به دستور مستقیم جیمی کارتر ِ لیبرال دمکرات و پس از مشاهده ضدیت اکثریت انقلابیون با سیاست های آمریکا و دولت موقت (دولت مهدی بازرگان که دو ـ سه وزیر هوادار آمریکا در آن عضویت داشتند) و در پی برگزاری همه پرسی در ایران و اعلام نظام اسلامی، از نهم اپریل ۱۹۷۹ (بیستم فروردین ۱۳۵۸) کار خودرا از سر گرفت.
    جیمی کارتر پس از مشورت با زبیگنیو برژینسکی مشاور لهستانی تبار و ضد مسکو امنیت ملی آمریکا دستور بازگشایی بخش فارسی آمریکا را داده بود. این بار یافتن همکار برای این بخش آسان بود و بسیاری از روزنامه نگاران ایران و گویندگان رادیوتلویزیون دولتی این کشور و عمدتا اخراجی به آمریکا نقل مکان کرده بودند و در دسترس.
    در آن زمان هنوز سفارت آمریکا در تهران فعّال بود و یک بار، صدای آمریکا از طریق این سفارتخانه و از طریق امتحان (مسابقه برای انتخاب بهترها) دو تَن را از میان ژورنالیست های ایران انتخاب و استخدام کرد که یکی از این دو قبلا و برای مدتی متصدی خبرگزاری رادیو تلویزیون ملّی (اینک دفتر مرکزی خبر) بود و دیگری از مترجمان قدیمی خبرگزاری پارس که هر دو به واشنگتن رفتند و به جمع کارکنان صدای آمریکا پیوستند.
    در پی تصرف سفارت آمریکا در تهران و گروگانگیری کارکنان آن و آغاز تنش در روابط دو دولت، بخش فارسی صدای آمریکا تصمیم به افزایش برنامه های خود گرفت. برای پخش تفسیر و ابراز نظر ـ از چند مقام پیشین، استاد دانشگاه و ... که مقیم آمریکا شده بودند دعوت به همکاری شد. به این ترتیب، شمار کارکنان بخش فارسی صدای آمریکا افزایش یافت و به حدود سی نفر رسید و مدت زمان برنامه هایش نیز ظرف یکی ـ دو سال از نیم ساعت به پنج ساعت افزایش یافت.
    با ظهور تلویزیونهای ماهواره ای در دهه 1990، رفته رفته نقش شبکه های رادیویی برون مرز ازجمله صدای آمریکا رو به کمرنگ شدن نهاد و صدای آمریکا هم پخش برنامه های تلویزیونی را آغاز کرد و بتدریج رادیو به حاشیه رانده شد. در سالهای اخیر، دیگر صدای آمریکا روی آنتن نبود بلکه در قالب «رادیو تماشا» از تلویزیون پخش می شد و بر شبکه اینترنت (شبکهِ شبکه ها) قرار می گرفت. همزمان، رادیوتلویزیونهای برون مرزی که شمار آنها از دهها تجاوز کرده است به وبسایت نویسی پرداخته اند که در ایران ـ آنتن های ماهواره طبق ضوابط این کشور جمع آوری و پارازیتی می شوند و وبسایت های رادیوتلویزیون های برون مرزی؛ فیلتر.
    در پی کاهش مخاطبان روزنامه، مجله و کتاب نوبت به رادیوها رسیده است که اینک عمدتا در خودرو و در حال رانندگی شنیده می شوند و اتومبیلرانان علاقمند به موسیقی هستند، نه خبر و تفسیر ـ به استثنای اخبار هواشناسی و ترافیک.
    «سیاست دولت» سرنوشت بخش فارسی رادیو صدای آمریکا را ورق نزد، وضعیت زمانه و تغییر سلیقه ها و توجه مخاطبان بود. شمار (درصد) مخاطب مسیر و سرنوشت یک رسانه (چاپی، گفتاری و دیداری) را تعیین می کند، نه سیاست. بعید نیست که دیگر رادیوها به سرنوشت صدای آمریکا دچار شوند و در این صورت، کشتیبان (صاحب فرستنده) را سیاست دیگر آید و صدای خودرا از طریقی دیگر به مخاطبان برساند و ....
    ـ ـ ـ ـ ـ
    در تعریف، رسانه های دولتی یک کشور که مخاطبان خارج از مرز «هدف» آنها هستند، بازوی روابط دولت متبوع بشمار می آیند. این رسانه ها ظاهرا اخبار معمولی را پخش و منتشر می کنند ولی گاهی در لابلای آنها نظر دولت متبوع را و نیز یک مصاحبه و نقل نظری دیگر.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
تصويب «دكترين ترومن» و تشديد مبارزه آمريكا با كمونيسم ـ کمیته ضدِ اِسراف و ضدِ سوء مدیریتِ ترومن که اقتباس و الگو شده است
ترومن رئيس جمهور سي و سوم
23 ماه مي سال ۱۹۴۷ کنگره آمريکا با اختصاص دادن 400 ميليون دلار کمک به ترکيه و يونان، بر دکترين ترومن که آن را در مارس همين سال پيشنهاد کرده بود صحه گذارد. ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا در مارس 1947 «دكترين» خودرا مبني بر دادن كمك نظامي و مالي به كشورهايي كه مورد تهديد كمونيست ها باشند اعلام داشته بود. طبق دکترين ترومن، دولت آمريکا مکلف شده بود به کشورهايي که در معرض گسترش کمونيسم هستند کمک مالي و نظامي کند.
     با اين دكترين، مبارزه جهاني با كمونيسم و محاصره شوروي اصطلاحا Containment اصل اول سياست خارجي آمريكا قرار گرفت كه با همان شدت چهل و چهار سال ادامه داشت و يکي از علل ادامه جنگ سرد بود. با اين كه شوروي و بلوك شرق با سياست هاي گورباچف فروپاشي شده اند، به نظر مي رسد که سياست ضد كمونيسم آمريكا ـ البته، نه در اولويت ـ همچنان باقي مانده است و برخي از رسانه هاي آمريكا هنوز رژيم پکن را «چين كمونيست» مي نامند.
    نه تنها جنگ سرد دو بلوک وقت، در دوران سناتوری و زمامداری هری ترومن ـ سی و سومین رئیس جمهور و پیش از این سمت، سی و چهارمین معاون یک رئیس جمهور که هشتم ماه می 1884 در میسوری آمریکا به دنیا آمده بود تحولات ریشه داری در جهان روی داد ازجمله بمباران اتمی ژاپن، آغاز رقابت برای ساخت تسلیحات اتمی، اجرای «طرح مارشال» و جهانی شدن دلار آمریکا، به اجرا درآمدن طرح «ناتو»، تاسیس سازمان ملل مرکب از کشورهای ـ عملا و اسما ـ فاتح آلمان و ژاپن و ایتالیا، جنگ داخلی چینیان، جنگ کره، ایجاد اسرائیل، مسئله آذربایجان ایران، ملی شدن نفت ایران و درگیری ملیّون ایرانی به رهبری مصدق با دولت لندن، جنگ ویتنامی ها با فرانسه، تجزیه هندوستان و تولد پاکستان و ....
    از کارهای مهم ترومن [که یک فراماسونر و از گراند مسترهای آن در آمریکا بود] در امور داخلی، یکی تاسیس «کمیته بر ضد اسراف و سوء مدیریت» بود که به «کمیسیون ترومن» معروف شده است. ترومن این کمیسیون را در دوران سناتوری خود تاسیس کرده بود و چون تاثیرگذار و مفید واقع شد اورا محبوب آمریکاییان کرد و روزولت با توجه به این محبوبیت، در انتخابات سال 1944 وی را نامزد معاونت خود اعلام کرد و پیروز شدند. کمیته ضد اسراف و سوء مدیریت ترومن که در کشورهای دیگر اقتباس و الگو شده است باعث 15 میلیارد دلار صرفه جویی در آمریکا شد و مجله تایم عکس اورا پشت جلد خود چاپ کرد و بر معروفیت اش افزود.
    اقدام دیگر او Loyalty Check نامیده شده است. ترومن معتقد بود کسانی که وفادار و دوستار نظام دولتی آمریکا و وضعیت موجود نیستند نباید حقوق بگیر دولت باشند زیرا که عملا در خدمت دولت نیستند، صمیمیت آنان جای تردید دارد و قلبا و با تمام وجود کار نمی کنند. اجرای این طرح سبب بررسی سوابق و فعالیت کارکنان دولت شد و هزاران تن اخراج شدند که بسیاری از آنان کمونیست بودند و یا هوادار نظام شوروی.
    ترومن قلبا تمایل به مصدق داشت و هوادار اقدامات دمکراتیک و ملی او بود و وسوسه لندن که باید به هر بها مصدق را از صحنه خارج ساخت در او بی تاثیر بود و تا مصدر قدرت بود زیر بار حمله نظامی و یا ترتیب دادن کودتا بر ضد مصدق نرفت. مصدق یک بار در کاخ سفید واشنگتن با ترومن ملاقات و مذاکرات طولانی داشت و عقب ماندگی ایران را نتیجه سیاست های لندن بیان کرده و گفته بود که ایرانیان تجزیه ایران زمین را نتیجه توطئه لندن می دانند و حتی از شنیدن نام انگلستان متنفرند. خطوط مرزی که دولت لندن به ایران تحمیل کرده مسئله ساز و درد سر آفرین هستند و هدف این بوده که ما آرامش و در نتیجه پیشرفت نداشته باشیم.
    ترومن که 28 دسامبر 1972 درگذشت از 12 اپریل 1945 تا 20 ژانویه 1953 رئیس جمهور آمریکا و از حزب دمکراتیک (دمکرات) این کشور بود.
مصدق و ترومن در کاخ سفید واشنگتن (عکس از: ویکیپدیا)

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پراودا: مسائل انساني پس از جنگ جهاني دوم ـ از اعتياد به قدرت، Megalomania و چسبيدن به كرسي مقام تا کاسب شدن دولتمردان و ...
«پراودا» روزنامه صد و چندساله كه از سه دهه گذشته به صورت يك نشريه عمومي و مستقل انتشار مي يابد در ماه مي 2005 در مقاله اي در اديشن آنلاين خود به زبان انگليسي تحت عنوان «جهان ، 60 سال پس از جنگ جهاني دوم» نوشته بود:
     از جنگ جهاني دوم، شش دهه دور شده ايم. از روزنامه نگاران قديمي وفادار به ژورناليسم اصيل و خادم مردم، شمار كمي باقي مانده اند و جز آنان و معدودي انديشمند، كسي مسائل انسان را خطاب نمي كند. گفتار از پيشرفت و تبليغ براي اقتصاد زياد است، ولي كسي نيست كه مسائل انسان امروز را بشكافد. مسائل امروز همان هايي هستند كه 60 سال پيش و قبل از آن بودند. مسائل انساني باقي مانده اند زيرا كسي (روزنامه نگار واقعي) نيست كه آنها را مطرح سازد و خطاب كند. در خبرها به عناصر چرا؟ و چگونه؟ توجه نمي شود. از حقوق انسان سخن به ميان مي آيد ولي اين حقوق عملا مورد احترام نيست. با آب و تاب از دمكراسي بحث و حمايت مي شود اما در همان كشورهاي مدافع دمكراسي، قانون و منطق آن طور كه بايد رعايت نمي شود و ملاك عمل قرار نمي گيرد. فرصت هاي مساوي را شعار مي دهند ولي از تامين آنها اثري نيست و مشاغل و فرصت ها ميان دوستان و بستگان و اصحاب منافع توزيع مي شود. درباره رشد اقتصادي تبليغ مي شود لكن اكثريت مردم در همه كشورها در شرايط سخت زندگي مي كنند و شكاف دارا و ندار رو به افزايش است و در هر لحظه برخيل ندارها افزوده و به همين نسبت ثروت «داراها» بيشتر مي شود. همه قدرتمداران ـ در گفتار، از برقراري عدالت داد سخن مي دهند ولي عمل به اين سخنان، بسيار كم است. براي حفظ صلح و رعايت استقلال و حاكميت ملتها و جلوگيري از تعرض به ملل كوچك، شش دهه است كه سازمان ملل به وجود آمده كه مثال عراق بزرگترين ضعف و بي حاصل بودن اين سازمان جهاني است. به جاي حل مسائل از طرق ديپلماتيك، در سطح جهان تهديد و ارعاب ادامه دارد. معاضدت و همكاري واقعي از روابط ملل رخت بربسته و جاي آن را سوءظن و بدگماني و كينه گرفته است. در روابط دولت ها از حرف تا عمل فاصله بسيار است. در سطح ملي؛ هر كشور دمكراسي خودرا «كامل تر» مي داند، ولي همه جا اعتياد به قدرت، Megalomania و چسبيدن به كرسي مقام به هر بها به چشم مي خورد. در هر كشوري كم و بيش سياست و كسب و كار با هم مخلوط شده و دولتمرد و سياستمدار در حين عال داراي كسب و كار خصوصي است و لذا صاحب منافع است كه نتيجه اش اصطكاك منافع با رقباء است كه مردم و كل جامعه (كشور) از آن زيان مي بينند.
     در دنياي 60 سال پس از جنگ دوم (دنياي سال 2005)، پول شده است عامل قدرت و كسي كه آن را نداشته باشد، واي به حالش. مي دانيم در جايي كه تنها پول كارساز باشد توجه به ايدئولوژي بسيار ضعيف است و ارزش هاي انساني رو به كاهش و اخلاقيات و معنويات رو به زوال هستند.
    پراودا نتيجه گيري كرده است كه جهان پُر از جدايي هاي امروز در لبه پرتگاه است و فرصت كمي براي نجات آن باقي مانده است.
     از مقاله پرودا چنين بر مي آيد كه كاهش شديد شمار روزنامه نگاران وفادار به ژورناليسم اصيل به افزايش مسائل انسان و مشكلات بين المللي كمك كرده است زيرا ديگر، افراد زيادي باقي نمانده اند كه بدون چشمداشت دلسوزي كنند، مسائل را بشكافند، راه حل ارائه دهند و راه حل ديگران را صادقانه منعكس سازند و مانع پيچيدگي مشكلات بشر شوند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ماجراي انتشار عكس هاي خصوصي صدام حسين در زندان در دو روزنامه متعلق به روپرت مورداك و سپس رسانه هاي ديگر
در صفحه اول نيويورک پست

عكسهاي صدام حسين در زندان كه اورا با لباس زير (شورت نامناسب) و نيز در حال شستن لباس با دست، نشان مي داد جمعه شب (20 مي 2005) خبر اول شبكه تلويزيوني «ان. بي . سي.» آمريكا را تشكيل مي داد. اين عكس ها، نخست در شماره همان روز روزنامه «سان» چاپ لندن و «نيويورك پست» چاپ آمريكا كه هر دو متعلق به امپراتوري رسانه اي «روپرت مورداك» استراليايي هستند انتشار يافته بود و «سان» وعده انتشار عكس هاي بيشتري را داده بود كه روز بعد به اين وعده عمل كرد.
     يكي از عكس ها، سراسر صفحه اول «سان» را پوشانده بود.
     اين تصاوير از دوربين امنيتي سلول شش متر مربعي صدام استخراج شده و مربوط به يك سال و چند ماه پيش از تاريخ انتشار بود. اين دوربين در طول شبانه روز از صدام که زنداني آمريکا بود، و حتي از توالت رفتن او عكس مي گرفت تا حركاتش زير نظر ماموران محافظ باشد كه آمريكايي بودند.
     يكي از عكس ها، صدام را در حال خواب با كُت نشان مي داد و ثابت مي كرد كه سلول او در شب سرد بوده و لخت بودن وي در عكس ديگر حكايت از گرماي سلول در ساعات روز دارد. بنابراين، به نظر مي رسد زندان او محيط راحتي نبود.
    طبق برخي شايعات، اين عكس ها به قيمت گزاف به روزنامه هاي «مورداك» فروخته شده بودند! و دولت آمريكا كه اين عمل را محكوم ساخته اشاره كرده بود كه درصدد تحقيق است تا بداند كه اين عکس ها كه از اسرار نظامي بودند چگونه همزمان تنها به اين دو روزنامه درز كرده و با چه هدف و انگيزه انتشار يافته اند!.
    عکس ها نشان مي داد که سلول صدام داراي يك صندلي پلاستيك، يك تخت يك نفره كوچك (سفري ـ موقت) و يك ميز كوچولو بود. گفته شده بود اين وضعيت و عمل انتشار عكس ها كه با هدف تحقير زنداني صورت گرفته از مصاديق نقض اصول و مفاد كنوانسيون ژنو بوده كه تحقير، و اهانت به زنداني جنگي را اكيدا منع كرده است. انتشار اين عكس ها همچنين مغاير با قانون آمريكايي «منع مداخله در زندگي خصوصي افراد» خوانده شده است كه الگوي ساير كشورها قرار گرفته است.
    
در زندان و درحال شستن لباس

رسانه ها در گوشه و كنار جهان جز رسانه هاي متعلق به روپرت مورداك، از زاويه انتقادي و تعجب به انتشار عكس هاي صدام نگريسته بودند. برخي از اصحاب نظر بيانات اخير «گالووي» عضو پارلمان انگلستان در مصاحبه با «چارلي رُز» را كه از تلويزيوني عمومي آمريكا (پي بي اس) پخش شد و گفته بود كه حكومت صدام ساخت مشترك آمريكا و انگلستان بود نقل كرده و اظهار كرده بودند كه ترديد دارند انتشار اين عكس ها، صرفا كار سردبيران دو روزنامه باشد. در روزنامه هاي عربي، عكس صدام در حال شستن لباس چاپ شده بود، نه عكس او با شورت نامناسب.
     برخي از مردم كوچه و بازار در پرسش و پاسخ روزنامه ها (اصطلاحا نظرسنجي) گفته بودند كه چاپ كردن چنين عكس هايي جز چوب زدن به مرده چيز ديگري نمي تواند باشد كه هركس آن را نمي پسندد. وقتي كسي اسير باشد، حتي مي توان اورا لخت مادرزاد كرد و عكس گرفت، ولي اخلاقيات چنين عملي را تاييد نمي كند و در افكار عمومي واكنش منفي به وجود مي آورد.
    صدام در آخرين روز دسامبر 2006 با طناب دار اعدام شد.
    
تصاوير صدام درآن حالت در زندان آمريکا در صفحات اول نشريات وقت

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اظهارات بيل كلينتون درباره دمكراسي و حقوق بشر ـ انتظار از دمکراسي در خاور ميانه
بيل كلينتون رئيس جمهوري پيشين آمريكا 23 ماه مي 2004 و در جريان ديدار از برزيل درباره گسترش دمکراسي اظهار کرده بود: دمكراسي را نمي توان تحميل كرد، مردم يك كشور و يك منطقه بايد دمكراسي را بفهمند و آن را بخواهند (مطالبه کنند) تا بشود آنان را در نيل به آن كمك كرد. به علاوه، بايد بدانيم كه دمكراسي اَشكال مختلف دارد.
    كلينتون اضافه كرده بود که توده ها نسبت به واقعيت شعارهاي مطرح درباره دمكراسي و حقوق بشر ترديد دارند و به آن ظنين هستند. از برقراري دمكراسي در خاور ميانه سخن به ميان مي آيد، ولي نمي گويند كه اين دمكراسي بايد به سود طبقه كم درآمد و زحمتكش باشد و آموزش و پرورش رايگان، درمان و رفاه اجتماعي را تامين كند. وقتي كه با يك خاور ميانه اي از دمكراسي بگوييد، نخستين سئوال او اين خواهد بود كه اين دمكراسي براي مردم فقير، ستمديدگان و قربانيان تبعيض چه خواهد كرد؟. مردم خاور ميانه نخست بايد آموزش ببينند؛ آگاه و روشن شوند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
احساس خشم آلود چينيان نسبت به ژاپن و انعکاس آن توسط بانو Wu Yi
Wu Yi

بانو «وو يي Wu Yi» معاون وقت نخست وزير چین كه از ژاپن ديدن مي كرد 23 مي 2005 دست به يك اقدام غير منتظره زد و ناگهان برنامه ديدار و مذاكره با نخست وزير ژاپن را لغو كرد و اعلام داشت كه تا دولت ژاپن از راهي كه در پيش گرفته است باز نگردد مذاكره اي با آن صورت نخواهد گرفت.
     اصحاب نظر در تفسير اقدام «وو يي» گفته بودند كه اين اقدام ظاهرا خلاف نزاکت ديپلماتيک، انعکاس رنجش و خشم چينييان از ژاپني هاست که ريشه در تعرضات پيشين ژاپن به چين و قتل عام مردم اين کشور در نيمه اول قرن 20 دارد که به آساني فراموش نمي شود و روابط اقتصادي و منافع زودگذر نمي تواند حلّال اين مسئله عاطفي باشد که با تار و پود چينيان تنيده شده است و به عبارت ديگر؛ اين مسئله راه حل فوري هم ندارد. چيني ها تعرضات نظامي و تحميلات سياسي ژاپني ها در قرون 19 و 20 نسبت به وطن خودرا به اين زودي و آساني فراموش نخواهند کرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
راه حل

    نگاهی به گذشته
    
    کُپی چند تیتر از صفحه اول شماره 16147 روزنانه اطلاعات که در سی و یکم اردیبهشت 1359 (15 ماه و 8 روز پس از پیروزی انقلاب) چاپ و منتشر شده بود:
    
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 23 مي
  • 1430:   ژاندارک قهرمان ملی فرانسویان توسط بورگونديايي ها (هموطنانش!) دستگير شد.
        
        
  • 1498:  


    جيرولامو ساوونارولا Girolamo Savonarola واعظ مسیحی که حمایت از رُنسانس و تأمین حقوق مدنی می کرد، برخی از اصحاب کلیسا را متهم به فساد کرده بود و گفته بود که اگر فساد و تباهی از جامعه قطع نشود و کلیسا نتواند انسان پاک و اخلاقی بسازد یک کوروش (سیروس) دیگر پا به میدان خواهد گذارد و این سیروس از اروپا و شمال خواهد بود، نَه از مشرق زمین. جیرولامو چون حاضر نشد که از انتقادکردن از کلیسا دست بردارد و توبه کند، به دستور پاپ الکساندر ششم در فلورانس اعدام شد.
        
        
  • 1533:   پاپ ازدواج هنري هشتم پادشاه وقت انگلستان با کاترين شاهزاده خانم اراگون را نامشروع اعلام داشت و فسخ کرد و هنري هشتم به تلافي آن اقدام، دست پاپ ها از کليساي انگلستان را کوتاه کرد و خودرا رئيس کليساهاي اين کشور اعلام داشت.
        
        
  • 1805:   ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه خودرا پادشاه ايتاليا نيز اعلام داشت. ناپلئون با شکست دادن ارتش امپراتوری اتريش، بخش بزرگي از ايتاليا را متصرف شده بود.
        
        
  • 1813:   ونزوئلايي ها به سيمون بوليوار قهرمان ملي لاتين هاي قاره آمريکا لقب ال ليبرتادو (آزاديبخش) دادند.
        
        
  • 1933:  


    جوآن کالینز Joan Collins بازیگر فیلم سینمایی و نویسنده انگلیسی به دنیا آمد. وی که در بیش از 50 فیلم سینمایی ایفای نقش کرده و چندین کتاب نوشته است از 9 سالگی وارد کار نمایش شده است. او چند دهه هم در هالیوود آمریکا فعالیت هنری داشت. جوان 5 بار ازدواج کرده و آخرین ازدواج در 60 سالگی. آخرین هنرنمایی سینمایی او در سال 2017 گزارش شده است. در دهه 1340 و نیمه اول دهه 1350، چند فیلم از او در ایران دوبله و به نمایش گذارده شد ازجمله فیلم های به سوی هنگ کنگ، 7 دزد، گلولهِ اخطار و ....
        
        
  • 1939:   23 مي سال ۱۹۳۹ اتحاد نظامي ـ سياسي ۱۰ ساله آلمان و ايتاليا معروف به پيمان فولادين ميان هيتلر و موسوليني امضاء شد.
        
        
        
  • 1945:   هنريك هيملر مقام برجسته آلمان نازي و رئيس اس. اس. هاي آلمان در زندان متفقين خودكشي كرد.
        
        
  • 1949:   جمهوري فدرال آلمان (مناطق غربي که نیروهای نظامی متحدیت غربی _آمریکا، انگلیس و فرانسه در آن مستقر بود) تاسيس شد. چندی بعد روس ها هم در شرق آلمان، جمهوری دمکراتیک آلمان اعلام کردند. نیروهای نظامی روسیه در این منطقه مستقر بودند.
        
        
        
        
  • 1981:   نصرت الله فلسفی استاد تاریخ در دانشگاه و مؤلف و مترجم کتاب های متعدد ازجمله «زندگی شاه عباس اول»، «تاریخ روابط ایران و اروپا در عهد صفویه»، «جنگ چالدران» و ... دوم خرداد 1360 در تهران و چند روز پس از بازگشت از اروپا فوت شد. وی نهم آذرماه 1280 در تهران به دنیا آمده بود. فلسفی در تاریخ نگاری روش خاصی بکار برده است.
        
        
  • يادداشت روز
    خانه ای را که با هزاران امید ساخته بودم فروختم تا تاریخ آنلاین ایرانیان و مجله روزنامک ادامه حیات دهند و آرزوی فردوسی شدن بگور نرود، ولی ...

        پس از انتقال پدر و مادر سالخورده ام ـ فاقد حقوق بازنشستگی، از کرمان به خانه ام در تهران ـ نارمک برای نگهداری، احساس کمبود جا کردم. زیراکه خانه ام در یک زمین 123 متری ساخته شده بود و خیلی کوچک. به امساک و پس انداز کردن روی آوردم و توانستم در سال 1347(1968 میلادی)، در ناحیه ای به نام تهران شرق، زمینی به مساحت 250 متر را خریداری کنم تا در آنجا خانه بزرگتری بسازم. ولی در آن سال نتوانستم قلب خودرا راضی به فروش خانه کوچک اَم در نارمک کنم که یک آجر ـ یک آجر و در طول سالها آن را ساخته بودم تا از محل فروش، در زمین تازه، خانه بسازم که ناگهان ناحیه «تهران شرق ـ واقع در جنوبِ تهران پارس و شرقِ تهران نو» خارج از محدوده اعلام شد و ساختن خانه در آنجا؛ ممنوع. از لحظه پیروزی انقلاب، مرزهای محدوده تهران شکسته و عملا نادیده گرفته شد و سپس لغو گردید.
         [خانهِ نارمک در سال 1359 ـ 17 ماه پس از پیروزی انقلاب، به یک سوم بهای سال 1356 بفروش رفت، زیرا که آیت الله خسروشاهی رئیس وقت سازمان مسکنِ انقلاب اسلامی گفته بود که افراد نباید بیش از یک خانه و یک زمین شهری داشته باشند و من در کوی نویسندگان (شهرآرا) هم یک آپارتمان داشته ام. بخشی از پول فروش خانه را در یک حساب قرض الحسنهِ (بدون بهره) بانک ملّت پس انداز کردم که در سال 1370 با آن پول می شد فقط یک دوچرخه خرید، تورّم ـ ارزش پول را در طول 11 سال، تا آن حد کاهش داده بود!. به این ترتیب، آن خانه، عملا بر هیچ شد.].
         در تیرماه 1359 موفق به گرفتن پروانه انتشار روزنامه ای به نام «سپیده دم» شدم و در صدد برآمدم که در آن زمین ِ 250 متری (پلاک 6، کوچه سوم، خیابان شهید صدّیقیان منشعب از خیابان دماوند در ایستگاه داریوش و قبلا به نام خیابان حافظ) محل کار برای این روزنامه ـ البته با ابعادی محدود بسازم. نقشهِ ساختمانِ چندین روزنامه در چند کشور را بررسی کردم و طرح ساختمان را بر آن پایه ریختم که عبارت بود از؛ یک سالن تحریریه، اطاق حروفچینی، اطاق سردبیر، اطاق تصحیح، تاریکخانهِ ساخت عکس و ... و اطاق مدیر در طبقه دوم و انبار برگشتی ها در زير ساختمان.
         کار ساختمان در شهریور 1359 به پایان خود نزدیک شده بود که برای خرید تایپ ستینگ (که همان سالها ساخته شده و به بازار آمده بود و کار حروفچینی، ستون بندی، تیترنویسی و ... را آسان ساخته بود) در نیمه دوم همان شهریورماه به لندن سفر کردم که جنگ 8 ساله ـ چند روز پس از ورود من به لندن آغاز شد و فرودگاهها (راه بازگشت) مسدود. علت رفتن به لندن، ممنوعیت فروشِ تجاری تایپ ستینگِ ساخت آی بی ام به ایران به علت تحریم ناشی از گروگانگیری آمریکاییان بود، ولی خرید شخصی و بویژه در حرّاج سالانه (دستگاههای بفروش نرفته سال پیش از آن) با تمهیداتی میسّر بود. پس از یک اقامت حدودا دوماهه در لندن و تداوم مسدود بودن فرودگاهها و خطر بمباران پل ها در صورت بازگشت زمینی از ترکیه، بناچار از لندن به آمریکا و نزد فرزندان رفتم. آنان را زمانی که خبرنگار روزنامه اطلاعات در آمریکا بودم به اینجا منتقل کرده بودم.
         پس از رسیدن به آمریکا، تلفنی از پدر و مادرم خواستم که به ساختمانِ تهران شرق اثاثه کشی کنند زیراکه در آن زمان، تصاحب ساختمان های خالی آسان بود. يازده سال بعد، پس از شنیدن خبر کشته شدن خواهرم در حادثه تصادف آمبولانسِ بیمارستان امیراعلم، به تهران بازگشتم ولی تلاش من برای تجدید پروانه «سپیده دم» به جایی نرسید. قانون مصوّب سال 1364 (زمانی که حجت الاسلام خاتمی وزیر ارشاد بود) تجدید همه مجوّزهای سابق را الزامی کرده است. در پاييز سال 1359 و دو ـ سه ماه پس از آغاز جنگ، به دارندگان پروانه انتشار نشريه که هنوز منتشر نکرده بودند گفته شده بود که چون کشور دچار کمبود کاغذ و مرکّب است، اگر بخواهند مي توانند بيش از مهلت شش ماهه منتظر بمانند.
         «تاریخ نگاری» به موازات روزنامه نگاری را از دهها سال پیش از آن با هدف دادن آموزش عمومی، یادآوری گذشتهِ باشکوه ایران و ایرانی و ایجاد غرور، بزرگی و بزرگواری در هم میهنان در روزنامه اطلاعات، خبرگزاری پارس و رادیو ـ تلویزیون ملّی آغاز کرده بودم که با همان هدف و آرزوها، ادامه آن را در روزنامه های تهران از آغاز دهه 1370 ازسرگرفتم. البته در ماههای نخست، بزرگ جلوه دادن کوروش و داریوش و نادرشاه و حتی نوشتن واژه «شاه» به صورت پسوندِ اسامی کار چندان آسانی نبود.
         احساس خدمت به ایران و ایرانی از 11 سالگی (که کلاس ششم ابتدایی بودم) در من تقویت شده بود. در نوروز آن سال مادر بزرگ من (مادر پدرم که از کیانی های کرمان بود و 7 برادر داشت) کتاب «اسکندرنامه» ای را که یکی از آشنایان به رسم عیدی برایم آورده بود در حضور آن فرد به بخاری دیواری اطاق پذیرایی افکند و خطاب به آن مرد فریاد زد: "شرم نکردی، شرح حال مردی که ایران را متصرف شد و تخت جمشید را ویران ساخت برای نوه من آوردی و ...".
         این احساس در دوران دبیرستان بازهم تقویت شد زیراکه همزمان بود با مبارزات ایرانیان برضد قراردادهای نفت با خارجی، و تأثیر سخنان دبیران دبیرستان که چگونه انگلستان و روسیه با هم ساختند و ایران را با جداکردن قفقاز، تجزیه خراسان بزرگتر (آسیای میانه)، جدا کردن افغانستان (نامی که انگلیسی ها بر ایران خاوری گذارده اند)، مکران و سواحل جنوبی و غربی خلیج فارس و برخی از جزایر آن به کمتر از نصف کوچک کردند و نیز هدیه کردن سلیمانیه و ... توسط شاه نادان قاجار (دودمان مغول تبار) به عثمانی.
         در دوران حکومت مصدق، همه سوژه های انشاء در دبیرستان ها درباره عظمت ایران و ایرانی و مضرّات عمومی و روانی فساد دولتی بود که در اشعار و ادبیاتِ فارسی قرون وسطی آمده بود. همسایگانی که به سربازی رفته بودند و در پادگان سرآسیاب (مقرّ لشکر 7 پیاده کرمان) در ساعات شب به آنان تاریخ ایران تدریس می شد، جمعه ها می آمدند و اگر اشکال درسی داشتند می پرسیدند و کتاب درسی تاریخ دوره دبیرستان را از دست دوم می خریدند و یا عاریه می کردند. افسران چپگرا و مصدقی در ساعات فراغت و به رایگان در دبیرستان ها تدریس می کردند تا در بودجه دولت صرفه جویی شود. به ما دانش آموزان توصیه می شد که با هدف صرفه جویی در واردات کاغذ، با مداد بنویسیم که بشود نوشته را پاک کرد و دوباره روی همان کاغذ نوشت. اینها همه، میهندوستی را تقویت می کرد.
         در سال چهارم دبیرستان، استاد محمدابراهیم باستانی پاریزی به ما «تاریخ ادبیات» تدریس می کرد و ایرانیان را اَبَرقدرت اندیشه، دانش و ادبیات جهان در قرون وسطی (دورانی که که اروپا در آن قرون در ظلمت بود) معرفی و از ابوالقاسم فردوسی که عُمر خودرا بدون چشمداشت مادی (پول و مال) صرف زنده کردن زبان پارسی و تاریخ ایران و اخلاقیات ایرانی کرده بود به عنوان یک میهندوست که در طول تاریخ بشر و در هیچ کشوری نظیر نداشته نام می بُرد و همین گفتار ِ با تأکید او، در من چنان تأثیر کرد که هدف و برنامه خودرا یک فردوسی ِ کوچکتر شدن قرار دادم، با بکار بردن قلم و از طریق نوشتن ِ تاریخ به روش ژورنالیستی و خبر آموزنده و گزارش مشروح که فیچرنویسی و فرهنگی (آموزشی) نویسی سطح آگاهی ها را بالا می بَرَد و نیز فرهیختگی و انسان واقعی بودن را، که یک انسان کامل گِرد فساد و تباهی نمی گردد و «تاریخ» حسِ وطندوستی و عشق به انسان بویژه هم وطن را تقویت می کند و جامعه ای همبسته بر پایهِ یکی بودن و مهربانی کردن به وجود می آورد. طبق تعریف رنه دکارت، یک جامعه ـ جهانی، ملّی، شهری و خانواده ـ وقتی به وجود می آید که افراد، هدف مشترک داشته باشند و برای رسیدن به این هدف همکاری و معاضدت کنند. بنابراین؛ تفرقه، فساد و یا آزمندیِ برخی از افراد، تفکّر تقلّب و فریبکاری از به وجود آمدن «جامعه» جلوگیری می کند و به جای جامعه، نوعی اجتماع (گردهمایی ـ سکونت در یک منطقه) به وجود خواهد آمد که برخی علائق مادی عامل ایجاد آن است. چنین اجتماعی مرکّب از افراد متفرّق به منزله درختی بدون ریشه است که با هر نسیم، از جای کَندِه می شود. یک مثال نسبتا تازه: جامعه شوروی. فساد و تفرقه میان سران حزب حاکم و انتصاب خودخواهان و ناشایستگان و باطنا بی علاقه به سوسیالیسم (که نظام شوروی بر پایه آن بنا شده بود)، تضعیف وطن دوستی، آموزش و پرورش ضعیف، و در نتیجه بی اعتقادی و نارضایتی مردم باعث فروپاشی از درون شد؛ درست بمانند برف با برآمدن خورشید. همین فساد و تفکّر فسادآلود سبب شده بود که برژنف را که ماهها در بستر بیماری بود و بدون حرکت، همچنان به عنوان رئیس کشور حفظ کنند تا بتوانند به چاپیدن ادامه دهند. ضعف وطن دوستی به قدری در آن جماهیریه ریشه گرفته بود که پس از فروشی و حتی تا به امروز کسی بر متلاشی شدن و از دست رفتن میراث نیاکان (روسیه متحد ـ روسیه بزرگتر، شامل اوکراین و بلاروس و ...) اشک نریخته و غم نخورده است.
         تعمیم اینترنت فرصتی مناسب به من داد تا درصدد ایجاد یک تاریخ آنلاین به روش ژورنالیستی و نیز روزشمار (سَبک کرونیکل) برای ایرانیان، ايراني تباران و پارسي زبانان برآیم ـ با هزینه خودم و بدون پذیرفتن کوچکترین کمک از دیگران و حتی اعلان؛ تا به هدف خود که یک فردوسی کوچکتر شدن است برسم. این برنامه را با ایجاد آنلاین
         www.iranianshistoryonthisday.com
         در سال 2002 آغاز کرده ام که هر روز با مطالب تازه تکميل مي شود. به این تصمیم خود وفادار مانده ام که هرچه را که از دانش و مال دنیا دارم صرف روشن ساختن ایرانیان و ایرانی تباران ـ از گذشته خود، تحولات و کارهای بزرگ جهانیان، شناساندن بزرگان اندیشه، دانش، هنر و ادبیات، ارتقاء معلومات عمومی و ایجاد احساس بزرگی و غرور در آنان کنم که اینک یکی از آنلاین های بسیار بزرگ شده است. در پی دریافت چند ای ـ میل از تاجیکیانِ خجند، دوشنبه و بخارا که ضمیمه ای به حروف سیریلیک (الفبای رایج در آن دیار) بر آن قرار دهم تسلیم شدم و به هزینه خود بخشی از مطالب تاریخ را سیریلیک کردیم و یک بانوی زرتشتی مقیم آمریکا داوطلب ترجمه بخش های تاریخ باستان آن به انگلیسی شد که ضمیمه انگلیسی هم به دست آورد که پیشرفت های دیجیتالی و ترجمه از هر زبان به زبان دلخواه از طریق گوگل کار را آسان ساخته و از این طریق هرکس می تواند مطالب هر زبان را برق آسا به زبان خود ترجمه و مطالعه کند.
         به توصیه چند تاریخ دان که برای مطالب تاریخ جاری (رویدادهایی که تاریخ خواهند شد) یک وبسایت جداگانه ساخته شود، در سال 2003 آنلاین روزنامک
         www.rooznamak.com
         را ساخته ام که فعّال است و فعّال تر خواهد شد. با هدف آموزش عمومی و برپایه مطالعات و تجربه و با هدف آموزش و اندرز و پندآموزی، دو وبسایت
         www.journalist-nushiravan.com
         و
         www.historian-nushiravan.com
         برای درج مشاهدات، خاطرات، تحلیل رویدادهای روز و اشاره به رویدادهای مشابه گذشته و نتایج، ایراد به خبرگیری و خبرنویسی و نظرات مربوط و درس و عبرت ساخته شده است که در این زمان (ماه می 2021) در مرحله آزمایش هستند و هفته آینده (از خرداد 1400 = ژوئن 2021) وارد خدمت خواهند شد.
         تاریخ آنلاین برای ایرانیان (که اگر به صورت چاپی درآید بيش از 12 جلد خواهد شد ـ دست کم رویدادهای تاریخ هرماه در یک جلد) با داشتن دو دفتر (اصطلاحا؛ دبیرخانه) در آمریکا و ایران و چند همکار، وِب مَستر، سِرور (هوست) و ... هزینه ای سنگین دارد که مطلقا آگهی و کمک مالی از فرد و دولت و مؤسسات نپذیرفته و نخواهد پذیرفت.
         از سال 1392 که انتشار ماهنامه (روزنامک ـ
         www.rooznamak-magazine.com
         ) را هم در همان زمینه ها بر کار خود افزوده ام که در نخستین سال انتشار برایم بیش از 44 میلیون تومان (به پول وقت و دلار حدودا 4 هزار تومانی) زیان مالی داشت زیرا که روش توزیع مجله در ایران هنوز آنچنان که بايد، حرفه اي نیست. به علاوه، عادت آنلاین خوانی روزافزون است بگونه ای که بسیاری از نشریات قدیمی در دنیای غرب، آنلاینی و یا چاپی ـ آنلاینی شده اند. بیماری ناشی از ویروس کوید ـ 19 در دو سال گذشته مزید بر علت و باعث کاهش فعالیت چاپخانه ها و دشواری محدود توزیع شده و مجله روزنامک با موافقت هیأت نظارت بر مطبوعات، موقتا آنلاینی شده است.
        چون پس انداز، نزدیک به اتمام بود اواخر سال 1394 در صدد فروش ساختمان مورد بحث (خانه تهران شرق) برآمدم (که آن را برای انتشار «سپیده دم» ساخته بودم و از سال 1392 دفتر مجله روزنامک شده بود)، ولی فروش ساختمانی که با آن امید و آرزو ایجاد شده و پدر و مادرم در آن تا آخرین روزهای حیات زندگی کرده بودند برايم بسیار دشوار بود و یک آزار روحی.
         چاره نبود. از بی پولی، انتشارِ 3 شماره مجله روزنامک به اِدیشن آنلاین آن اکتفا شده بود. ساختمان مورد بحث 15 آذر 1394 به یک بساز و بفروش (بیلدر) فروخته شد که با یک احتساب سرانگشتی وقت، پول حاصل از فروش خانه، هزینه ادامه حیات تاریخ آنلاین و مجله را تا چند سال و تا من ـ در سال 1394 هفتاد و نه ساله زنده باشم تأمین می کرد ولی از روز فروش خانه دیگر آن روحیه سابق را ندارم و افسرده و بی حال. اين افسردگي از اواخر سال 1397 و از زماني بيشتر شده است که ارزش ريال و قدرت خرید آن (موجودي در بانک ـ پول فروش خانه) کاهش يافته، و در آن سال ارزش خانه فروخته شده 8 برابر، گرانی اجناس و دستمزد حدودا شش برابر و ارزها 6 ـ 7 برابر شده اند [شده بودند]. افزایش حجم نقدینگی ـ چاپ کردن اسکناس و چک بانک و از این راه، کسری بودجه را تأمین کردن از علل کاهش ارزش ریال و گرانی ها است و بسیاری همچون من که خانه هایشان را فروخته و پولش را در بانک سپرده گذاری کرده اند غمزده و نگران هستند و بعضا درصدد تظلّم و دادخواهی که «زیان دیده» از این دست، می تواند درخواست رسیدگی قضایی و احقاق حق کند و مشمول مرور زمان شدن این قبیل زیان دیدگی، طولانی است.
         از زمان فروش خانه با هدف تأمین هزینه های ریالی و ارزی تاریخ آنلاین ایرانیان، ضمائم آن و مجله روزنامک به این اندیشه افتاده بودم که پس از مُردن من (84 ساله در سال 1400)، تکلیف تاریخ آنلاین ایرانیان با این وسعت چه خواهد شد و در صدد بودم که یک «تاریخدان ـ نویسنده» را بیایم و پس از آموزش کار، تاریخ آنلاین و ضمائم آن را به او بسپارم ـ با هرچه که از پول خانه مانده باشد که با کاهشِ پیش بینی نشده چند برابری ارزش و قدرت خريد اين پولِ موجود در بانک و از این رهگذر افزایش هزينه ها رو به رو شده ام، نگران و غمزده. امیدوارم که این نگرانی خیال، بازده کار مرا کاهش ندهد و فردوسی ِ کوچک، کوچکتر نشود و تا واپسین دَم و بدون چشمداشت، در خدمت ایرانیان، ایرانی تباران و پارسی زبانان باشم.
        
        
    نوشیروان کیهانی زاده
        دوم خرداد 1400
        
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    مشکل پخش اخبار کشورِ «مالی» از رادیو ایران در تابستان 1960 ـ چرا؟ ـ اشاره به روش هاي تنظيم خبر برای پخش از رادیو در آن زمان
    کشور آفریقاییِ یک میلیون و 240 هزار کیلومتریِ [اینک 20 میلیونی] «مالی»، روزگاری یک امپراتوری و از قرن نوزدهم مستعمره فرانسه در تابستان (ژوئن) 1960 استقلال یافت و در نتیجه درباره آن هر روز خبر داشتیم. هر خبر از اخبارِ اصطلاحا «3 دقیقه ای» سرِ هر ساعت که در خبرگزاری پارس تنظیم و از رادیو ایران پخش می شد عنوانی داشت گرفته شده از نام همان کشورِ محل وقوع رویداد تا جلب توجه مخاطب شود. مثلا: «در ترکیه»، «در عراق» و .... که به این روشِ تنظیم خبر برای رادیو تلویزیون، تنظیم «T» گویند که در نشریات (رسانه های نوشتاری) از سبک هرم یا مثلث معکوس استفاده می کنند که در روش هرم معکوس، مطلب اصلی خبر در نخستین پاراگراف ذکر می شود (لیدِ خبر) و تقدّم در قراردادن پاراگراف های بعدی، بستگی به اهمیت هریک از عناصر ششگانه خبر دارد، بگونه ای که اگر صفحه روزنامه جای کافی برای درج همه خبر نداشته باشد، می توان آخرین پاراگراف و یا پاراگراف های آخر را حذف کرد بدون اینکه آسیب به مفهوم خبر بزند و آن را ناقص کند.
        در مورد کشور «مالی» در تنظیم رادیویی اخبارِ «3 دقیقه ای» به سَبک «T»، نوشتن «دَر» مقدم بر نام آن کشور، یک واژه مرکب با مفهوم زشت به وجود می آورد که یکی ـ دو بار هم به همین صورت پخش شد و مخاطبان به تلفن 27000 رادیو ـ که در حُکم «پابلیک اِدیتور» امروز بود ـ متوسل و اعتراض کرده بودند. قرار شد بنویسیم «در سرزمین مالی» که پخش آن نیز باعث اعتراض کارمند مالیاییِ فارسی دانِ سفارت فرانسه در تهران شد که گفت «مالی» یک کشور اسلامی و از لحاظ معادن طلا دارای مقام سوم و در قرون وسطی و جدید یک امپراتوری با فرهنگ بوده است و ....
        هنوز نظام حکومتی کشور مالی که بیستم ژوئن 1960 استقلال یافته بود مشخص نشده بود که بنویسیم «در جمهوری مالی».
        به هر حال برای راضی کردن آن مالیاییِ فارسی دان مجبور شدیم که در اخبار بامدادی یک روز در تیرماه 1339(تابستان 1960)، یک فیچر 5 دقیقه ای پخش کنیم که «مالی» کشوری است یک میلیون و 240 کیلومتری در غرب آفریقا با 7 میلیون جمعیت (اینک 20 میلیون) و 90 درصد جمعیت آن مسلمان هستند و پس از مستعمره فرانسه شدن، زبان رسمی آن فرانسوی شده با لغات متعدد عربی و این کشور در جنوب صحرای آفریقا، میان الجزایر، نیژر، بورکینافاسو، موریتانی، کُت دو ور (ساحل عاج) و سِنِگال واقع شده و روزگاری یک امپراتوری بود که ابن خَلدون و ابن بَطوطه از آنجا دیدار کرده و وضعیت کشور، فرهنگ، اقتصاد و حکومت پادشاهی آن را شرح داده اند و طبق برخی نوشته ها، «مالی» تلفظ اروپایی است و «معالی» بوده به معنای جایگاه بالا و مهم. پایتخت آن که در جنوب کشور قرار دارد «باماکو» است و ....
         رئیس خبرگزاری پارس و مهندس عاطفی (شوهر مولود عاطفی ـ گوینده خبر) رئیس وقت رادیو هم بخشنامه بر در و دیوار چسبانیدند که موضوع فراموش، و اشتباه تکرار نشود. «مالی» در بهار 2013 هم که گرفتار یاغیگری طوارق شده بود خبرساز ردیف اول شده بود.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com