Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
26 ژانويه
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 26 ژانويه
ايران
«گراسروتس دمکراسی Grassroots democracy» در ایران باستان ـ تصميم خسروانوشيروان به انتخاب دِهگان براي هر روستا و تماس مستقيم با مردم
باقيمانده تالار کاخ خسروانوشيروان در تيسفون (ايوان مدائن)

بيست و ششم ژانويه سال 560 ميلادي (چهار روز مانده به جشن سده) خسروانوشيروان ـ شاه ساساني ايران در ديدار با موبدان و بزرگان ايران در تالار تيسفون (ايوان مدائن که ساختمان آن تا به امروز باقی مانده است) براي اطلاع از چگونگي برپايي مراسم جشن سده آن سال كه پنجاه روز پيش از نوروز برگزار مي شود به آنان گفت كه تصميم گرفته است كه براي هر روستاي ايران يك «دهگان ـ دهقان» انتخاب شود و تنظيم امور روستا، جمع آوري ماليات، معرفي سرباز هنگام ضرورت، پرورش اسب براي فروش به ارتش و داوري براي حل اختلاف بَرزگر و اَرباب زمين به او واگذار شود و چنين فردي بايد هم بَرزگر باشد و هم صاحب زميني كه در آن كشت مي كند (خُرده مالك) تا با مشكلات هر دوطرف آشنا باشد. به علاوه او بايد لايق، مُنصِف، امين و راستگو و مورد اعتماد بيشتر ساكنان روستا باشد و اگر روستا كوچك است؛ چند روستاي مجاور هم يك دهگان [کَدخُدا] داشته باشند. اين دهگان يك تكليف عمومي هم دارد و آن گزارش وضعيت محصولات روستا، نارضايي هاي محلي و ستمگري و اجحاف مقامهاي دولتي و اربابان به نمايندگان شخص اوست كه در هر گوشه و كنار كشور در دسترس خواهند بود. اين دهگانان بركنار نخواهند شد مگر اين كه درستي و كفايت خود را از دست بدهند و ثابت شود که در مواردی دروغ هم گفته اند. وظيفه ميهني اين دهگانان اين است كه بدون چشمداشت بكوشند كه توليدات روستا سال به سال افزايش يابد و همچنين بتوانند هنگام بروز خطر با بسيج مردان روستا، در کار مددرسانی و دفاع مشارکت كنند.
     اين تصميم كه شرح آن در دائرة المعارف دمكراسي آمده است به اجرا درآمد و به تدريج زیر عنوان «گراسروتس دمکراسی ـ
    Grassroots democracy = People or society at a local level rather than at the center of major political activity
    » جهانی و ماندگار شده است.
    خسروانوشیروان شخصا به شکایات مردم و نیز نظرات و پیشنهادها رسیدگی می کرد و دیدار عام داشت.
     پس از پیروزی انقلاب بلشویکی روسیه، لنین به اقتباس از شاه ساسانی ایران [خسروانوشیروان] این ابتکار را اجباری کرد که پس از مرگ او در 21 ژانویه 1924 دیری نپایید و حذف تماس مستقیم مقامات و مردم از علل فروپاشی نظام کمونیستی روسیه بشمار آورده شده است.
    در ایران ـ در دهه 1340 (1960 میلادی) و تا نیمه دهه بعد، وزیران و مدیران کل اجبار داشتند که یک روز در هفته را اختصاص به دیدار و گفتگو با مردم دهند و این دیدار ِ عام عموما در تالار ساختمان همان اداره و علنی انجام می شد. برای مثال؛ وزیر آموزش و پرورش در تالار آئینه (ساختمان قدیمی خیابان اکباتان) دیدار عام داشت.
     درميان سران ايران باستان، خسرو انوشيروان از لحاظ سازماندهي و تنظيم امور قضايي و اداري، وضع ضوابط و سامان دادن به امور مالياتي، ايجاد دارالترجمه و دارالتحرير به منظور ترجمه و تحرير كتاب، و تشويق ورزش، هنر و سرگرمي هاي سالم رهبري ممتاز و شاخص است. مورّخان اورا به دليل توجه به امور قضايي و احقاق حق و رسيدگي مستقيم به مشكلات مردم و آگاه شدن از درد دل آنان ـ رهبري كه به پيشبُرد تمدن بشر كمك بسيار كرد توصيف كرده، «دادگر» لقب داده و «انوشيروان دادگر» خطاب مي كنند. در قرن هجدهم میلادی، کریم خان زند تا توانست همان روش خسروانوشیروان را دنبال کرد. شاه عباس صفوی هم تماس بیشتری با مردم داشت. شاه عباس برای آگاه شدن «بدون واسطه» از مشکلات مردم، برخی از شبها بگونه ای ناشناس در کوچه و پس کوچه و این گوشه و آن گوشه به پَرسه زنی می پرداخت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در ژانويه 670 «خُجَند» شهر آرين ها و شعر پارسي دست از مقاومت كشيد و چهره منطقه تغيير كرد
يک دژ قديمي مرمّت شده در خجند
شهر باستاني خُجَند در كنار سيردريا (رود سيحون = Jaxartes) و حاكم نشين ايالت سُغديانا = سُغدِ ايران باستان، در ژانويه 670ميلادي (19 سال پس از يزدگرد سوم و فروپاشي امپراتوري ايران درجريان حمله عرب) به دست عرب افتاد و يك واحد نظامي عرب از 26 ژانويه آن سال در دژ ساسانيان معروف به مقرّ مرزبان سيردريا كه مشرف بر ابتداي درّه فرغانه است مستقر شد.
     مرزبان سيردريا به اميد بازگشت «پيروز ساساني» با كمك ارتش چين به قدرت، تا اين زمان پابرجا مانده بود. شهر خجند [دومين شهر جمهوري پارسي زبان و ایرانی تبار تاجيكستان] كه از سال 1939تا فروپاشي شوروي به «لنين آباد» تغيير نام داده شده بود همچنان حاكم نشين ايالت سُغد [پايگاه اصلي مهاجرت آرين ها به سراسر فلات ايران، شمال و غرب هندوستان، اروپاي شمالي و مركزي ـ آلمان و اتريش] است.
    با فروپاشی مرزبانی سیردریا بود که اقوام آلتائیک گام به خاک ایران گذاردند و تا آناتولی و مصر در غرب پیش رفتند و تغییراتی در فرهنگ و روانشناسی مردم پدید آورده اند. کُنت دو گوبینو فیلسوف و نژادشناس فرانسوی با مطالعه تغییرات فرهنگی و منش، در ایران زمین بود که فرضیه «نژاد است که تمدن می سازد» را به دست داد.
     خجند همچنین مهمترين ايستگاه كاروانها در طول «راه تاريخي ابريشم» بود. به باور بسياري از اَو ِستاشناسان و پژوهشگران تحولات دوران باستان، والدين زرتشت در كنار «رود درگاه» و در منطقه ای كه ناحیه سُغد در آنجا واقع شده است مي زيستند كه سرزمين آرين ها (آريانا) بوده است.
    دولت ساسانيان ايران از سال226 تا 651 ميلادي، بمانند هخامنشيان از هجوم و مهاجرت اقوام آلتائيك به قلمرو ميهن جلوگيري مي كرد. بهرام گور (بهرام پنجم ـ شاه ساساني ايران از سال 421 تا 438ميلادي) و خسروانوشيروان (شاه ديگر اين دودمان از سال 531 تا 579 ميلادي) هون هاي سفيد (هِپتاليت ها) را كه از سيردريا (رود سيحون) گذشته بودند شكست سخت دادند و در اروپا پراكنده ساختند که کشور هونگری (مجارستان) در اروپا به نام آنان است. «كوروش بزرگ» جان خود را در همين منطقه و بر سر جلوگيري از مهاجرت اقوام ِبا تمدني عقب مانده به قلمرو ايران گذارده بود. اسكندر مقدوني كه درجريان تصرف ايران، تا سغديان پيش رفته بود در سال 329 پيش از ميلاد و هنگام توقف در سمرقند، به پيروي از انديشه كوروش بزرگ، يك واحد نظامي يوناني را در پادگان هخامنشيان در خجند (در كناره سيردريا) مستقر ساخته بود تا مانع مهاجرت اقوام شمالي و شرقي شود. درپي ورود عرب به خجند، راه به روي اقوام آلتائيك (مغول و ... و شبه زرد ها) باز شد كه در قرون دهم و يازدهم ميلادي از دو سوي، تا آناتولي پيش آمدند و دو امپراتوري گسترده در خاورميانه از جمله در ايران (سلجوقيان) و در آناتولي (عثمانيان) تاسيس كردند كه متعاقب آنان چنگيزيان هم وارد شدند و رواج زبانهاي آلتائيك در اين منطقه از جهان ريشه در همان زمان دارد.
     تزار روسيه تا سال 1866تصرف آسياي ميانه ازجمله شهر خجند را تا محدوده خان نشین های بخارا، سمرقند و اشک آباد تكميل كرد و در طول دو دهه بعد دولت تهران را به ضميمه شدن این خان نشين هاي منطقه فرارود (خراسان بزرگتر) به روسيه راضي ساخت و امضاء گرفت. اين منطقه در پي فروپاشي شوروي داراي پنج جمهوري مستقل مشترك المنافع شد، ولی ....
     منطقه خجند كه طبق بررسي كارشناسان محيط زيست داراي هوايي بسيار «كم آلوده» است به سبب قرار گرفتن در كنار كوه، دره، يك درياچه و رودخانه «سيردريا» و آثار باستاني متعدد و فرهنگ ايراني گسترده و تئاتر و موسيقي، از نقاط توريستي جهان است. در دو دهه اخير ايرانيان و ايراني تبارها و به ويژه پارسيان هند قسمت عمده اين گردشگران را تشكيل داده اند.
     خجند همانند سمرقند داراي يك انجمن بزرگ زرتشتيان است كه اخيرا مراسم «تجديد حيات آرين ها» در اين منطقه را برگزار كردند. به دليل خوبي هوا و فراواني ميوه و سبزي ها و پرستار مهربان، بسياري از كمپاني به تاسيس خانه سالمندان در اين منطقه دست زده اند و همچنين دفتر شعبه. خجند از زمان شوروي داراي يك دانشگاه صنعتي بزرگ و كالج هاي ديگر است. پس از شيراز، خجند به دومين شهر شعر فارسي معروف است. اين شهر بر سر راه سمرقند به بخارا، مرو و اشك آباد و سرخس و مشهد واقع شده است و ايرانيان با اتومبيل شخصي و اتوبوس به آنجا سفر و از آثار نياكان ديدار مي كنند و از شنيدن مکالمه پارسي با لهجه تاجيك لذت مي برند و واژه هاي گمشده پارسي را به دست مي آورند و با خود به وطن مي آورند. اين ديدارها مي رود كه خجند را كه داراي يك فرودگاه بزرگ بين المللي است به عظمت پيشين و مركز «اوراسيا» بازگرداند. در دهه گذشته، سخن از ایجاد یک سرویس اتوبوسرانی میان ایران و مناطق تاجیک نشین فرارود در میان بود.
    
آثار باستاني دو هزار و سيصد ساله در خجند که از زير خاک بيرون آورده شده است

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بهمن 1340 (ژانویه 1962) ـ ماه تظاهراتِ ضد اصلاحاتِ علی امینی در تهران ـ جان اِف کِنِدی محرّک و حامی اصلاحات و ژنرال بختیار مخالف آن
دکتر علی امینی متوفی در 1992
بهمن 1340 (ژانویه 1962 و دوران نخست وزیری دکتر علی امینی،اصلاحات ارضی و بازشدن نسبی پنجره آزادی ها)، تهران صحنه تظاهرات، زد و خوردها و سخن از توطئه کودتا در میان بود. فئودال ها (اربابان املاک) که قرن ها در ایران قدرت را به دست داشتند و نمی خواستند تحوّل تازه را که پرزیدنت جان اف. کندی محرّک و حامی آن (دمکراتیزه کردن ایران) بود بپذیرند با پرداخت پول به شماری یکه بزن و گردنکش محله ها ـ که بعضا در کودتای 28 اَمُرداد 1332 شرکت کرده و شهرت و امتیاز به دست آورده بودند، تظاهرات تهران را به راه انداخته بودند. کمونیست ها و ملی گرایان نیز با استفاده از فرصت و تنها با هدف تضعیف هرچه بیشتر دولت وارد میدان شده و دانشگاه و دبیرستان ها را صحنه تظاهرات کرده بودند که در جریان تظاهرات این دسته و زد و خورد با پلیس، 89 تن زخمی و یک دانش آموز کشته شده بود.
     در پی این نطق ِ علی امینی که یک گروه 2 هزارنفری مقامات اداری، قضایی و پارلمانی را تیول خود کرده اند، دزدان بزرگ در ادارات و شرکت ها باعث دزدشدن کوچکترها (کارمندان) شده اند و فساد اداری همه جا دیده می شود و مثلا ابوالحسن ابتهاج (رئیس پیشین سازمان برنامه که همان روزها بازداشت شده بود) برای اجرای برنامه دوم عمران کشور، به جای دادن انجام پروژه ها به اتباع ایران آنهارا با پرداخت چند برابر ارزش و هزینه برآورد شده قبلی به خارجیان داده است، افرادی معیّن روی پولهای بانک ملّی دست انداخته و بدون رعایت قواعد و شرایط وام کلان گرفته اند، سازمان امنیت کشور (ساواک) با فشار به مطبوعات مانع انتشار و دنبال کردن فساد اداری می شود که این فساد سرطان جامعه ایران است و ... مقامات ارشد دولتی و بازرگانان نیز حامی تظاهر کنندگان شده بودند که دولت دانشگاه را تعطیل و 56 تن ازجمله شماری چپگرا، مصدقی و تنی چند از ضد مصدقی های شرکت کننده در کودتای 28 امُرداد را دستگیر و از سپهبد تیمور بختیار (موسس و رئیس پیشین ساواک) خواست که ایران را ترک کند که بختیار ششم بهمن (26 ژانویه 1962) به رم رفت. در میان بازداشت شدگان چند وزیر کابینه مصدق دیده می شدند.
     امینی در همین ماه واردات غیر ضروری ازجمله اتومبیل (با انتقال ارز، نه بدون انتقال ارز از کشور) را به ایران ممنوع کرد (که اتومبیل مدل 1962 در ایران پلاک نشده است). وی همچنین وعده داد که در زمان مقتضی برنامه اصلاحات (اصلاحات ارضی و مالکیت اراضی کشاورزی، ملّی شدن جنگل ها، سهیم شدن کارگران در سود کارخانه ها و کارگاهها، اصلاح قانون انتخابات و مشارکت بانوان در آن و تاسیس سپاه دانش) به رفراندم گذاشته خواهد شد و هرکس که موافق نیست رای منفی بدهد و صندوق آراء ملاک است نه رفتن به خیابان و فریاد زدن و درگیری با پلیس که پلیس برای برقراری و حفظ نظم و امنیت ایجاد شده است. تمدن یعنی احترام به قانون. [رفراندم وعده داده شده، ششم بهمن ماه سال بعد ـ سال 1341 و زمان نخست وزیری امیراسدالله عَلَم برگزار شد.].
     در پی خروج بختیار گفته شد که وی قصد کودتا داشت و با چند ژنرال ارتش و افسر ژاندارم و پلیس در این زمینه تماس گرفته بود. همزمان با انتشار این موضوعات در تهران، در رُم ـ بختیار در یک مصاحبه عمومی گفته بود که با اصلاحات ارضی و برنامه های دمکراتیزه کردن علی امینی ـ به صورتی که می خواهد انجام دهد ـ مخالف است زیراکه جامعه ایران آمادگی چنین جهشی را ندارد و با رفتن فئودال ها، توانگران شهری جای آنهارا می گیرند و کار اِعمال نفوذ و مداخله در امور شروع، فساد اداری همه گیر می شود و ثروت در دست یک طبقه قرار می گیرد که سرانجام آن، طغیان تودهِ مردم و افتادن کشور در دست کمونیست هاست. باید مقدمات کار فراهم و هر مورد اصلاحات، قانون شود که مراحل دارد و قانون اجرا شود، نه اراده رئیس دولت ـ انقلاب که نشده است. با انتشار این مصاحبه، برای بختیار پرونده قضایی تشکیل و به تهران احضار شد که اعتناء نکرد و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برگزاری رفراندم در ششم بهمن 1341 (26 ژانویه 1963) براي تصويب برنامه اصلاحات داخلی و اصولِ معروف به «انقلاب سفيد»
ششم بهمن 1341 (26 ژانویه 1963) رفراندم براي تصويب اصول شش گانه اصلاحات معروف به «انقلاب سفيد» در سراسر ايران برگزار شد و براي نخستين بار زنان هم در راي دادن شركت كرده بودند. جان اف. كندي رئيس جمهوري وقت آمريكا برگزاري رفراندم را تبريك گفت و از آن پس تا پيروزي انقلاب در بهمن ماه 1357، هر سال به آن مناسبت در روز ششم بهمن مراسمي برگزار مي شد كه بزرگترين اين مراسم در ششم بهمن سال 1356 (يك سال پيش از رفتن شاه) برگزار شده بود كه گزارش شده بود بیش از یک ميليون نفر در اجتماع مربوط، در میدان آزادی (شهیاد وقت) و خیابان منتهی به این میدان شركت كرده بودند!.
     به نوشته برخي از مورخين و اسناد دولتي آمريکا، جان اف. کندي [از حزب دمکرات] در ديداري که پس از آغاز حکومت خود، با شاه در واشنگتن داشت به او توصيه کرده بود که براي کاهش فشار کمونيستها و انتقاد ديگران دست به يک رشته اصلاحات داخلي بزند ـ اصلاحاتي که بعدا «انقلاب سفيد» نام گرفت و شالوده آن به دست دکتر علي اميني در زمان نخست وزيري اش ريخته شده بود. دکتر اميني به داشتن روابط دوستانه با حزب دمکرات آمريکا شهرت داشت و تا ماههای آخر نخست وزیری اش مورد حمایت دولت جان اف. کندی بود. وي زماني سفير ايران در آمريکا بود و اين دوستي ريشه در همان زمان داشت.
    اسنادی که اخیرا انتشار یافته حکایت از آن دارد که جان اف. کندی از علی امینی و حتی سپهبد تیمور بختیار خواسته بود که اصلاحات در ایران انجام، و کشور دمکراتیزه شود. وی به شاه گفته بود که اگر می خواهد شورش و انقلاب نداشته باشد و با خاطر آسوده ریاست کند باید انتخاباتِ ایران برپایه اصول دمکراسی انجام شود و ایران شورای انتخابی شهر و استان داشته باشد و نمی شود نیمی از جمعیت (زنان) را از مشارکت در دمکراسی (رای دادن و رای گرفتن و احراز مقام) ممنوع داشت. تاسیس حزب و انتشار نشریه که ابزار دمکراسی هستند باید آزاد باشد و انحصاری نباشد و اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر نقض نشود.
    تیمور بختیار سال ها بعد ضمن اعتراف به تماس خود با کاخ سفید واشنگتن در سفرش به آمریکا، گفته بود که پرزیدنت کِندی تنها تاکید بر رعایت اصول دمکراسی و رعایت حقوق بشر در ایران داشت و حرفی از اصلاحات ارضی نزده بود. ولی دیگران گفته اند که کِنِدی با فئودالیسم (نظام ارباب و رعیتی ـ روش قدیمی مالکیت مزرعه، دِه و روستا) مخالف بود و این روش را متناسب با وضعیت و پیشرفت های قرن 20 نمی دانست. به گفته همین منابع، سپهبد بختیار در تماس با کاخ سفید واشنگتن اشاره کرده بود که به مصلحت کشور است که با انجام کودتا، شاه را برکنار کند.
    



    
دو تصوير از ملاقات شاه با جان اف. کندي

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نخست وزیرشدن هویدا پس از درگذشت حسنعلی منصور که در ميدان بهارستان ـ مقابل ورودی ساختمان مجلس، بر اثر اصابت گلوله مجروح شده بود
ششم بهمن 1343 (26 ژانويه 1965) امیرعباس هویدا به نخست وزیری منصوب شد و 13 سال در این سمت بود. همان روز حسنعلی منصور که يكم بهمن پس از پياده شدن از خودرو نخست وزيري در ميدان تاريخي بهارستان براي ورود به ساختمان مجلس، هدف سه گوله قرار گرفته بود در بیمارستان جان سپرده بود.
     در پی انتصاب هویدا به نخست وزیری، سرلشکر حسن پاکروان رئیس ساواک جای خودرا به سپهبد نعمت الله نصیری داد و وزیر اطلاعات و جهانگردی شد.
    نخست وزيري حسنعلی منصور که وزیر دارایی اش امیرعباس هویدا ـ دوست نزدیک او ـ بود ده ماه و چهارده روز طول كشيده بود. يكي از انگيزه هاي ترور حسنعلي منصور، اصرار او به دادن مصونيّت قضايي به نظاميان آمريكايي در ايران بود. حسنعلي منصور ـ پسر علی منصور نخست وزیر شهریور 1320 كه مؤسس حزب ايران نوين بود قبلا دبيري شوراي عالي اقتصاد را بر عهده داشت. حسنعلی و تَنی چند از دوستانش ازجمله هویدا در نیمه دوم دهه 1330 گروه ایران نوین را تأسیس کرده بودند که در خانه وقت منصور در خیابان ایرانشهر تشکیل جلسه می داد. همین «گروهِ دوستان» بعدا حزب ایران نوین شد و رقیب حزب امیراسدالله علم به نام حزب مردم. با تأسیس حزب ایران نوین، عُمر حزب ملّیون دکتر منوچهر اقبال پایان یافت. هفتاد روز پس از رويداد ترور حسنعلی منصور، در كاخ مرمر به سوي شاه نيز تيراندازي شد.
    هویدا، نصیری و پاکروان پس از پیروزی انقلاب اعدام شدند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در بهمن ماه 1355 دولت وقت ايران متهم به نقض مكرّر حقوق بشر شد ـ واکنش دولت وقت به این اتهام
هواداران رعايت حقوق بشر و جنبش هاي مربوط كه از سراسر جهان در «هلند» گرد آمده بودند در اين روز در ژانويه سال 1976 (بهمن 1355 و دو سال پیش از پیروزی انقلاب) اجتماع خود را به اعتراض و تظاهرات بر ضد حكومت وقت ايران تبديل كردند و دولت وقت ايران را متهم به نقض همه جانبه حقوق بشر در قبال اتباع خود ساختند.
    در واكنش به اين اعتراض كه وسيعا در رسانه هاي كشورهاي صنعتي منعكس شده بود، مقامات دولت تهران مدعي شدند كه این تظاهركنندگان به دعوت سازمان عفو بين المللي در هلند اجتماع كرده بودند و اين سازمان از دولت هاي معيّني در جهان حرف شنوي دارد و به نوعي عامل اين دولت ها است و اين دولت ها از زماني كه ايران از سياست نفتي اوپك و حفظ منافع دولت هاي صادركننده نفت به جانبداري پرداخته، همچنین در خريدهاي خود از خارج تجديد نطر كرده، روش بهتري با همسايگان (اشاره به دولت مسکو) در پيش گرفته، قدرت اول خليج فارس شده و وعده ورود به تمدن بزرگ و جرگه کشورهاي پيشرفته را به ايرانيان داده است اين بازي ها را به راه انداخته اند، و همين دولت ها قبلا سپهبد بختيار و کنفدراسيون بين المللي دانشجويان ايراني را در برون مرز عَلَم كرده بودند و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بازداشت دانشمندان اتمي پاکستان و تکذيب همکاري اتمي پاکستان با ايران ـ نگاهي به جريان اتمي شدن پاکستان
A. Q. Khan
در ژانويه 2004 هشت کارشناس معروف اتمي پاکستان از جمله دکتر عبدالقدير خان A. Q. Khan که در مظان اتهام فروش اسرار اتمي به ايران، ليبي و کره شمالي قرار گرفته اند بازداشت شده بودند. عبدالقدير خان که یک مهندس فلزشناس بود به پدر بمب اتمي پاکستان معروف شده است. وی (متولد اپریل 1936 در ایالت بهوپال Bhopal هند که در سال 1952 با خانواده اش به پاکستان مهاجرت کرد) موسس آزمایشگاه تحقیقات علمی Kahuta است.
     اين گروه در «آزمايشگاه اتمي خان» سرگرم کار بودند که دستگير شدند. شايع شده بود که يک ايراني! به آژانس بين المللي انرژي اتمي گفته بود که ايران برخي وسائل و آموزشها را از اين لابراتوار پاکستاني به دست آورده است.
     دولت پاکستان 25 ژانويه 2004 همکاري اتمي خود با ايران را تکذيب ولي اشاره کرده بود که ممکن است برخي کارشناسان پاکستاني شخصا و به دور از چشم دولت، در تماس با ايران و دولتهای دیگر بودند و متعاقب آن، دولت پاکستان ـ گویا تحت فشار دولت آمريکا دست به بازداشت هشت کارشناس زد تا از آنان در اين باره تحقيق شود. روزنامه های آمریکا به نقل از آگاهان نوشته بودند که عبدالقدیرخان و همکارانش آمادگی نشان داده بودند که به هر دولتی که تقاضا کند اطلاعات و راهکارهای اتمی بفروشند. دادگاه پاکستان در سپتامبر 2009 و پس از نزدیک به شش سال این دانشمندان را که در حصر خانگی بودند آزاد و رفت و آمد آنان را مجاز کرد.
    تلاش برای اتمی شدن پاکستان از 20 ژانویه 1972 و با تشکیل نشست مولتان مرکب از دانشمندان پاکستانی علم فیزیک و مهندسی آغاز شد. این نشست به دعوت ذوالفقار علی بوتو برگزار شده بود که پس از استقلال بنگلادش نگران بقای پاکستان بود. مُنیر احمدخان مامور اجرای این طرح شده بود و گویا عبدالقدیر خان از سال 1976 به آن پیوسته بود. [پاکستان از دهه 1960 با کمک فرانسه و انگلستان تلاشهایی برای ایجاد نیروگاه اتمی بعمل آورده بود ولی در فکر تسلیحات اتمی نبود]. پاکستان در 28 ماه می 1998 و چند روز پس از یک آزمایش اتمی دیگر هند، دفعتا پنج آزمایش اتمی انجام داد و وارد باشگاه اتمی ها شد. این آزمایش ها در منطقه چاگای Chagai بلوچستان انجام شده بود. هند از سال 1974 اتمی شده بود. در سال 2011 برآورده شده بود که پاکستان بیش از یکصد سلاح اتمی [طبق برخی گزارشها 110 بمب و کلاهک] در اختیار دارد و دور بُردترین موشک آن 2 هزار و پانصد کیلومتری است.
    درباره اتمی شدن پاکستان شایعات متعدد رایج است. یکی از این شایعات، کمک چین ـ رقیب هند است. گفته شده است که علاوه بر کمک ارسالی، در زمان حکومت ضیاء الحق بر پاکستان، دانشمندان پاکستانی از تاسیسات اتمی چین نیز دیدار و در محل، حتی در جریان دو آزمایش اتمی چین قرار داشتند. شایعه دیگر، اطلاع غرب از برنامه های اتمی پاکستان از آغاز کار و سکوت در قبال این وضعیت بوده است. هدف، احتمالا درگیر و در نگرانی همیشگی قراردادن هند یک میلیارد و دویست میلیونی بوده که اتمی شده بود و قدرت نظامی خودرا در جریان استقلال بنگلادش نشان داد. [هند صادر کننده ریاضی دان، مهندس، دکتر، اقتصاددان و روزنامه نگار به سراسر جهان شده و می رود تا کنترل تکنولوژی و رسانه هارا به دست گیرد]. غرب و بویژه دولت لندن بسود خود می داند که پاکستان دست نخورده (در همین مرزها) باقی بماند و از اختلافات مرزی آن با همسایگان با خبر است و چندان نگران دوستی دیرپای آن با چین نیست زیرا که در مشرق زمین، با تغییر دولت، سیاست ها و دوستی ـ دشمنی ها تغییر می کنند. غرب نگران حرکت چین به سوی آسیای غربی و منابع آن از طریق کوههای پامیر و دره پنجشیر افغانستان است و به همین دلیل است که در افغانستان مانده و پاکستان را هم درگیر ماجرا کرده است. فرانسوا میتران در سال 1990 ضمن دیدار از پاکستان قول دادن رآکتور و نیروگاه اتمی به این کشور داد.
     شایعه دیگر، بی اعتنایی دولت مسکو بود که از جریان و محل تاسیسات اتمی در حال توسعه پاکستان اطلاع داشت و در جریان استقرار در افغانستان، به بهانه موشک باران کردن راههای ارسال اسلحه برای مجاهدان افغان از طریق پاکستان، آن تاسیسات را از میان نبُرد. شایعه دیگر؛ پاکستان پیش از آزمایش پنجگانه سال 1998 دارای توان اتمی شده بود زیراکه ضیاء الحق رئیس جمهور این کشور در سال 1986 هندرا تهدید کرده بود که اگر گام به خاک پاکستان بگذارد شهرهایش را نابود خواهد کرد.
    نگرانی غرب از بی ثباتی و ناهمگونی پاکستان و در نتیجه دستیابی دیگران ازجمله گروههای مسلح و معارض [تروریستها] به تاسیسات اتمی این کشور است و برای رفع این نگرانی بود که دولت آمریکا در سال 2001 دستگاههای پیشرفته متعدد برای حفاظت از تاسیسات اتمی که عمدتا در خوشاب ـ جوهرآباد هستند به پاکستان داد.
دختر يكي از دانشمندان اتمي پاكستان كه از محل بازداشت پدرش اطلاع نداشت در تظاهراتي كه بر پا شده بود تابلويي به دست گرفته كه سئوال مي كند: پدرم كجاست؟

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انتقاد مدير روزنامه کيهان از وزارت ارشاد دولت خاتمي
شريعتمداري

حسين شريعتمداري مدير کيهان ـ روزنامهِ وابسته به دفتر رهبری، در مطلبي که در صفحه دوم شماره 18 ژانويه 2004 اين روزنامه به چاپ رسيد نوشته بود:
    "مدعيان اصلاحات [همکاران خاتمي و جناح او] در طول چهار سال حد اقل 20 ميليارد تومان از بيت المال را براي خريد کتاب از ناشراني که بسياري از آنان تعهدي به اسلام و نظام ندارند هزينه کرده و اين کتاب ها را که بعضا ضد اخلاقي و ضد ديني هستند به مدارس و مساجد فرستاده اند.... همين آقايان [ظاهرا اشاره به وزارت ارشاد اسلامي دوران دولت خاتمی] آثار مستهجن يک مجسمه ساز فراري را چند صد ميليون تومان [ارزش پولِ وقت] خريداري کردند، هشت ميليون تومان بدهي فيلمسازان را به آنان بخشيدند و همه ساله براي سمينارها و يادبودها و همايش هاي بي خاصيت و بعضا زيانبار هزينه کردند، ولي ....".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
چند اظهار نظر دیگر درباره توافق هسته ای ژنو که در هفته اول بهمن 1392 واصل، و به لحاظ اصل رعایت آزادی بیان در اینجا درج شده اند
اظهار نظر درباره توافق هسته ای دستگاه اجرایی جمهوری اسلامی ایران که این دولت از آگوست 2013 (آَمُرداد 1392) کار خودرا آغاز کرده است با شش دولت (پنج دولت فاتح جنگ جهانی دوم + آلمان) ادامه داشته که در رسانه ها و عمدتا آنلاین ها که کمتر، تحت تاثیر نفوذ دولت ها، کمپانی ها و سیاسیون قرار دارند منعکس شده بود و چهار ابرازنظر دیگر که تا 24 ژانویه 2014 (4 بهمن 1392) به دبیرخانهِ این تاریخ آنلاین واصل شده بود که در زیر، متن و یا اشاره به آنها آمده است:
    
    
توافق ژنو باید پس از تصویب مجلس و تأیید شورای نگهبان اجرا می شد، نه با این عجله

    
    یک مخاطب (در ایمیل 3 بهمن ماه 1392) نوشته است:
    
    "من درس قانون خوانده ام و وکالت قضایی کرده ام، به انگیزه سیاسی و اقتصادی توافق ژنو که این چنین با شتاب شکل گرفت و اجرای آن شروع شد کار ندارم و به قضیه از دیدگاه قانون و حق نگاه می کنم. به نظر من و آشنایان حقوقدان من، توافق هسته اي ژنو باید پس از تصویب در مجلس شورای اسلامی به اجرا گذاشته می شد تا بعدا جای ایراد و اعلام آن به دستگاه قضاء نداشته باشد. قانون اساسی جمهوری اسلامی در دو اصل که این روزها ـ از بس تکرار و مطرح شده ـ هرکس آنها را می داند تاکید و تصریح بر لزوم طرح و تصویب قراردادهایِ با خارجیان در مجلس کرده و به عبارت دیگر؛ بدون تصویب وکلاء مردم و تشخیص مغایرت نداشتن آن با اصول و احکام مذهب رسمی کشور و عدم تعارض با اصول قانون اساسی در شورای نگهبان نباید اجراء می شد. یک وزیر کابینه و حتی تمامی قوه اجرائیه قاعدتا نمی تواند قانون، مخصوصا قانون اساسی و به قول آمریکاییان «لاو آو ذ لند Law of The Land» را دور بزند. طرف های خارجی این توافق قطعا این را می دانند زیراکه در آن کشورها در کنار هر مقام اجرایی، یک مشاور حقوقی نشسته است. این خارجیان این شتاب در حصول توافق را هم به حساب نیاز ما می گذارند و سوء استفاده خواهند کرد. پیشرفت های علمی و صنعتی ـ کشاورزی حق مردم یک کشور است و حصول به آنها بار مالی و مرارت داشته و نمی توان بدون جلب نظر مردم که هزینه داده اند و انتظار محصول کشیده اند و در اینجا نمایندگان آنها (مجلس) گذشتی کرد.".
    از شما (مؤلف این تاریخ ایرانیان) انتظار دارم که تا چند روز و به لحاظ آموزش عمومی که تکلیف هر نویسنده و مؤلف است، دو اصل قانون اساسی مربوط به قراردادهای خارجی [اصول 77 و 125] را در زیر و یا بالای مطالب مربوط درج کنید تا در ذهن مردم باقی بماند که بخش کوچکی از حقوق ایشان است.
    
     اصل 77 قانون اساسی جمهوری اسلامی صراحت دارد که «عهدنامه‌ها، مقاوله‌نامه‌ها و موافقت‌نامه‌های بین‌المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد» و اصل 125 قانون اساسی «امضای عهدنامه‌ها، مقاوله‌نامه‌ها و قراردادهای دولت ایران با سایر دولت ها و ...» را تنها پس از تصویب مجلس شورای اسلامی، قانونی می‌داند. بنابراین، مجلس و مردم باید [بدون چون و چرا] در جریان جزئیات توافق ژنو قرار داشته باشند.
    
    
مات و مبهوت از شنیدن خبر پلمب شدن پیشرفت های هسته ای وطن

    
     اظهار نظر یک مخاطب دیگر که دوم بهمن مه 1392 دریافت شد:
    
    "من پس از اینکه شنیدم که توافق هسته ای ژنو این چنین سریع به اجرا درآمده و پیشرفت هایی که هشت سال آن همه با افتخار و غرور از آنها یاد می شد و مظهر خلاقیّت و توان ایرانیان شده و تهران را در ردیف قدرت ها قرار داده بود پلمب شده است مات و مبهوت شدم و هرچه که به مغز خود فشار می آورم تا پاسخی برای این سئوال بیابم که چرا باید از 100 تا 200 میلیارد دلاری که می گویند صرف آنها شده به خاطر موافقت با انتقال قسطی چهار میلیارد دلار از پول ایران ـ آن نیز برای واردات از همان کشورها و ... صرف نظر شود، به جایی نمی رسم. آیا سود و زیان این کار را قبلا محاسبه کرده بودند و اگر کرده بودند چرا برای اطلاع مردم از تلویزیون دولتی و یا در مجلس اعلام نکرده بودند؟، تا بدانیم که ارز وارده و ارزهای بعدی چگونه مصرف خواهند شد و به دست چه کسانی. قبلا ما فقط تحریم آمریکا را داشتیم که پس از گروگانگیری کارمندان سفارتش وضع شده بود و بیشتر تحریم های دیگر مربوط به 8 سال گذشته و تشدید آنها از دو سال پیش است. اگر همه این تحریم ها هم لغو شود ما به سال 1369 و شروع حکومت «سازندگی» باز می گردیم که ایجاد یک طبقه ثروتمند و توانمند مشاهده شد، جامعه ما مصرف گرا و اسراف گر شد و تورّم به مرز 40 درصد رسید. در هشت سال دوران اصلاح طلبان وضعیت بر همان منوال بود و دولت کنونی شماری چشمگیر از همان مقامات را به میزها بازگردانیده است. خدا عاقبت کاررا به خیر کند.".
    
    
احتیاط: انقلاب بر ضدِ سلطنت به خاطر وابستگی اقتصادی آن به خارج و نفوذ طبقهِ «ثروتمندشده» بود

    
     و اظهارنظر مخاطب سوم در همان روز:
    
    "برطرف شدن تحریم ها (به فرض) سبب انبوه انواع واردات، بستن قرارداد با خارجیان (زیر نام زیبایِ توسعه) و ... و بازگشت تدریجی پول ها به همان جایی که آمده بودند خواهد شد و وابستگی ایران به خارجی را بیشتر خواهد کرد که انقلاب بر ضد سلطنت به خاطر همین وابستگی اقتصادی آن بود از طریق مونتاژبازی صنعتی و دادن کارها به کمپانی های خارجی به رغم گرانفروشی آنها و رو به خالی شدن گذاشتن ذخایر معدنی کشور و ایجاد یک طبقه ثروتمند و متنفّذ و نشستن این طبقه بر جای فئودال های سابق بود که فئودال ها وطندوستی بیشتری داشتند. آن وضعیت بود که باعث انقلاب شد و لازم است که شعارهای انقلاب که جمهوری اسلامی نتیجه آن انقلاب است رعایت شود. کوچکترین فرزند من، سه ساله است و عُمر متوسط انسان ـ طبق محاسبات تازه، 78 سال است. با روند فعلی که پایه اقتصاد کشور عملا بر صادرات ذخائر معدنی قرار گرفته است، هنگامی که این فرزند من به 70 سالگی برسد دیگر معدن و نفتی باقی نخواهد ماند که وسائل نگهداری، درمان و رفاه او را تامین کند. آیا مقاماتی که فقط روی صادرات نفت و پول آن تمرکز کرده اند، آینده را در نظر دارند؟، آنها هم مثل من فرزند خردسال دارند. جهان ده سال و 20 سال دیگر با جهان امروز تفاوت بسیار خواهد داشت و بیش از امروز حساب و کتاب در کار خواهد بود.".
    
    
یک مقام دولتی درهر گامی که بر می دارد باید «قضاوت تاریخ» را در نظر بگیرد ـ عبرت گرفتن از قراردادهای قاجاریه با خارجیان

    
     نظر مخاطب چهارم:
    
    "من اقتصاد خوانده ام و به شما (تاریخ آنلاین ایرانیان) می گویم که با حل مسئله تحریم ها (که نهایتا محدود خواهد بود) تورّم و گرانی ها حداکثر بیش از 10 ـ 20 درصد ـ آن هم در طول یکی دو سال اول ـ کاهش نخواهند یافت. باید به جای مسکن مِهر در شهرها، روستاهارا خانه سازی و آباد می کردند تا مهاجرت داخلی صورت نگیرد و به جای واردات کالا، کشاورزی و صنعت (نه صنعت مونتاژ) را گسترش می دادند که کشور خودکفا شود. افزایش واردات (به سبب داشتن دلار نفتی) بر بیکاری و کاهش تولیدات داخلی خواهد افزود، طبقه خاص و ثروتمند امروز را ثروتمندتر خواهد کرد و بر نفوذ آن طبقه خواهد افزود. طبق یک تجربه اقتصاد، به همین نسبت که بر ثروت اغنیاء افزوده شود فقراء فقیرتر خواهند شد و بشر دنیایِ گسترش آگاهی ها و ارتباط ها، آن را تحمّل نخواهد کرد و احتمال پیدایش وضعیتی در جهان ـ مشابه وضعیت اواخر سده نوزدهم خواهد داشت. گزارش ژانویه 2014 اکسفام OXFAM برای هر دولتی باید درس و هشدار باشد. طبق گزارش این سازمان، فاصله غنی و فقیر در جهان سریعا رو به گسترش است و نیمی از کُل ثروت جهان در دست یک در صد مردم قرار گرفته و در میان این یک درصد هم در دست کمتر از 5 هزار نفر ـ صاحبان 500 کمپانی و موسسه. «نظام اسلامی» نباید چنین امکانی را در قلمرو خود بدهد. یک مقام دولتی در هر گامی که بر می دارد باید «قضاوت تاریخ» را در نظر بگیرد. در ایران هر دانش آموز دبیرستان از قراردادهای نامتوازن قاجاریه با خارجیان اطلاع دارد و این موارد را در کتاب های درسی تاریخ خوانده است و می داند که بی خبری این دودمان و ندانمکاری و ضعفِ کشوردوستی و آینده نگریِ گردانندگان آن چه بدبختی ها بر سر ایرانیان آورده است. با فروپاشی شوروی در دسامبر 1991 عصر تاریخیِ نوینی در جهان آغاز شده است ـ عصر قدرت کمپانی های بزرگ و ثروتمندان (اِلیت ها) که رسانه ها را خریده و یا تاسیس کرده اند تا بر افکار عمومی مسلط باشند و دولت ها، برنامه ها و سیاست ها را به مصلحت خود تغییر دهند. طبق پیش بینی ها، این دوران ـ عُمر طولانی نخواهد داشت زیراکه بشر امروز به سرعت آگاه و از قالب سابق خارج می شود و از جان گذشته و تساوی طلب است. به نظر من [مخاطب]، ضرورت داشت و منطقی بود که توافق هسته ای ژنو، پیش از اجراء، در مجلس شورا و محافل دیگر مطرح و یک برنامه وسیع تلویزیونی تا مدتی اختصاص به پخش اظهارنظرها داده می شد و جمع بندی آنها به صورت گزارش انتشار می یافت و به آن استناد می شد تا اجرای آن توافق در «تاریخ» به صورت یک ضعف ـ پس آن همه قدرت نمایی و مبارز طلبی درج نشود که تا دنیا برقرار است باقی بماند. در مذاکرات، استناد به نظرات، دست مذاکره کننده را قوی تر می کند.".
    
    
    
نظرات واصله در 25 ژانویه 2014

    
    ــ منطق حُکم می کند که مذاکرات هسته ای همانند سابق، برعهده شورای امنیت ملی گذاشته شود. وزارت امور خارجه کار دیپلماتیک می کند و با نزاکت خاص و لبخند و احترام. مصالح امنیتی چیز دیگری است. به هر حال، اجرای این توافق پیش از بحث و تصویب در مجلس، به نظر من [مخاطب] منطبق با اصول قانون اساسی نیست.
    
    ــ
سردار جعفری

در یکی ـ دو هفته اخیر، اظهار نظری درباره توافق هسته ای از زبان سرداران سپاه نشنیده ام، جز واکنش امروز ـ پنجم بهمن ماه ـ سردار محمدعلی جعفری (که می دانیم سپاه، پاسدارِ دستاوردهای انقلاب ازجمله اصول قانون اساسی است) به تهدیدهای اخیر جان کِری (وزیر امورخارجه آمریکا ـ وزیر وقت) مبنی بر احتمال استفاده از گزینه های نظامی. سردار جعفری گفته است: "آقای کِری! آمریکا و قدرت نظامی آن، در مقابل چشم مردمِ مجاهد و با ایمان ما بسیار کوچک هستند. اگر شما تخصّص و فهم مسائل نظامی یا امنیتی را ندارید از کارشناسان مجرّب خود بپرسید که آیا واقعا آمریکا توان و طاقت تحمّل تبعات عمل کردن این گزینه علیه ایران را دارد؟." و "بدانید ایران و ایرانی از تهدید خارجی نمی ترسد و بر عکس، [این تهدیدها] عامل انسجام جامعۀ مؤمن و غیرت مَند ایران و متحدین انقلابی اش در سراسر جهان خواهد بود.". " آیا می دانید که شماری بسیار مسلمان انقلابی که دل در گروِ انقلاب اسلامی دارند و به آن ایمان آورده اند ـ در سراسر جهان در انتظارند تا شما این گزینه را از روی میز به صحنۀ عمل بیاورید؟.".
    
    ــ با اجرای توافق ژنو مسئله تورّم، گرانی و بیکاری حل نمی شود. این تحریم ها (جز تحریم قدیمی آمریکا، مشابه تحریم کوبا از پنجاه و سه سال پیش) مربوط به دو ـ سه سال اخیر است، ولی تورم نقدینگی از 23 سال پیش شروع شده، که در این 2 ـ 3 سال به خود شتاب گرفته است. یارانه نقدی و طرح مسکن مِهر و ریخت و پاش در ادارات بیش از تحریم ها باعث تورّم و گرانی بوده است. سه سال پیش و چند روز مانده به نوروز، در تهران به دیدن یک دوست به یک سازمان دولتی رفته بودم. بدون مقدمه، به من چند تقویم و دفتر یادداشت مجلّدِ گران قیمت، انواع دفترچه های دیگر، یک کتاب و قلم و مقداری شیرینی خشک هدیه کردند که مثالی از ولخرجی است. دولت تازه عنوان خودش را دولت «امید و تدبیر» گذاشته است و به نظر من [مخاطب]، بزرگترین «تدبیر»، مبارزه و قطع فساد اداری ـ اقتصادی، قاچاق کالا و کاهش واردات و تعیین تکلیف یارانه نقدی و کنترل قیمت ها در اسرع اوقات است. دولت باید بداند که ایرانیان سالها بود که به پیشرفت های هسته خود مخصوصا که خارجی درباره اش آن همه سخن پراکنی می کرد «امید» بسته بودند. در جلسه نشستن و گذشت کردن، هنر نیست. اصلا لازم نبود که به این سرعت به ژنو می رفتند. مسائل ما داخلی است، باید خودکفا شویم. همه می دانند که سود رفع تحریم ها به جیب چه کسانی می رود. چند روزنامه معلوم الحال که فروشی هم ندارند تبلیغ می کنند که کمپانی های ... آماده سفر به ایران هستند و .... بروید روزنامه های پس از کودتای 28 مرداد را در کتابخانه مجلس ورق بزنید، تیترهایی به همین شکل زده بودند. کمپانی خارجی که دلش برای ما نسوخته، پول می خواهد و نیز عامل دولت متبوع خودش است و جای پا می خواهد. فشار همین کمپانی ها، صادرکنندگان، بیمه ها و ... دولت های 1 + 5 را این همه شتابان به مذاکره کرده است.
    
    
چند اظهار نظر که قبلا در این تاریخ آنلاین درج شده بود:

    
    ــ در یک ابراز نظر آمده بود که موافقت قوه مجریه جمهوری اسلامی با توقف و محدود شدن مساعی تکنولوژی هسته ای اش پس از آن همه مبارزه و ایستادگی برایم خواب و خیال شده است، تصور می کنم که خواب می بینم.
    
    ــ در ابراز نظر دیگر آمده بود: سکوت رهبری تاکنون [زمان دریافت اظهار نظر] که گفته اند زیاد راضی نیستند تأمل برانگیز است و بنابراین، نباید توقف پیشرفت های هسته ای را قطعی و دائمی تصوّر کرد. پیشرفت های هسته ای و تسلط بر تکنولوژی آن لزوما به معنای تولید سلاح هسته ای نیست [نباید تلقی شود]. پیشرفت های بالقوه در این زمینه هم ابزاری بازدارنده است. ده ـ یازده دولت سلاح اتمی دارند و 40 ـ 50 دولت قادر به تولید آن در اسرع وقت هستند، چرا؟، زیراکه این توانایی به آنها آرامش می دهد و بازدارنده تعرّض و زورگویی است. همه آمریکاییان در خانه خود و برخی در کیف دستی شان اسلحه دارند ولی بکار نمی برند. دلیل آن؛ بازدارندگی است. این حق را قانون اساسی شان به آنان داده است. یک معاند و بَدنظر از تعرّض و ورود به خانه ای که می داند در آنجا اسلحه است هراس دارد و احتیاط می کند و سرانجام از فکر تعرّض، منصرف می شود. در مورد تحولات تازه باید بگویم که صلاح مملکت خویش خسروان دانند ولی این را هم نباید نادیده گرفت که «نه به آن شوریِ شور و نه به این بی نمکی».
    
     ــ یک نظر واصله از این قرار بود: "آیا جمع و تفریق کرده اند که نفع و زیان این معامله که در ژنو صورت گرفت برای جمهوری اسلامی چه بوده است؟، کدام طرف بُرده و کدام طرف باخته است؟، در کوتاه مدت و دراز مدت نتیجه چه خواهد بود؟. اگر به خاطر پول است که ارزهای نفتی صرف واردات، مقاطعه کاری ها، فروش در بازار (برای پرداخت حقوق کارمندان) و پرداخت های دیگر که ضرورت هم ندارند [احیانا ریخت و پاش] خواهد شد. از همین حالا کمپانی های خارجی بار سفر به تهران را بسته اند. تحریم ها در مورد ورود قطعات یدکی اتومبیل و ... برداشته شده و گندم و برنج و روغن نباتی، چرا ایران خودش نمی تواند اینها را تولید کند. به عقیده من [مخاطب]، استقلال و حاکمیت ملی وقتی کامل است که یک کشور از لحاظ خوراک و داروی مورد نیاز ملّت خودکفا باشد.
    
     ــ در یک نظر واصله از یک مخاطب، ضمن اشاره به اقدام روزنامه «وطن امروز» که ظاهرا به نشانه تأسف، به جای چاپ رنگی، با چاپ سیاه و سفید توزیع شده آمده بود: "معلوم نیست که چرا بعضی از روزنامه های تهران از توافق نامتوازن ژنو حمایت می کنند، عکس «ظریف» زیور صفحات اول آنهاست، چه هدفی دارند؟. این رفتار نشان می دهد که اصطلاحا دُم هرکدام به جایی بند است ولی نهایتا چیزی عاید نخواهند کرد.".
    
     ــ یک مخاطب نوشته بود: "توافق ژنو که به نظر می رسد مورد حمایت اصولگرایان نیست، ملی گرایان [ناسیونالیست ها] ـ نه ملی مذهبی های هوادار غرب ـ را به اصولگرایان نزدیک کرده است برای اینکه هر دو گروه خواهان اقتدار و قدرت بودن کشور هستند. خیلی ها سکوت کرده اند ولی این سکوت طولانی نخواهد بود. دولت سازندگی با برنامه و سياست هاي خود به همدلی و اتفاق مردم که در دوران جنگ 8 ساله مشاهده مي شد پایان داد و راه تازه ای گشود و طبقه خاص و ثروتمند و به زبان امروز «ویژه خوار» به وجود آمد، دولت اصلاحات بدون پس زدن دسته اول و با اندک تغییر مسیر، دسته دیگری را روی کار آورد و دیدیم که هر دو دسته؛ زیاده خواه و انحصارطلب بودند که احمدی نژاد راه دیگری را رفت، و وضعیت جاری عنصر تازه ای است. به هر حال، کاهش موقّت تحریم ها به توّرم و گرانی پایان نخواهد داد و فاصله غنی و فقیر همچنان افزایش خواهد یافت که خالی از عواقب نخواهد بود. نفت صادر و جنس وارد خواهد شد یعنی که پول آن به جیب خارجی بازگشت خواهد کرد. بهانه بعدی قدرت های غرب اعتراض به حمایت تهران از دولت سوریه خواهد بود و ... ".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پنجم بهمن 1397 در خطبه های نماز جمعه تهران:


حجت‌الاسلام کاظم صدیقی پنجم بهمن 1397 در خطبه های نماز جمعه تهران گفت که با یک تصمیم نابجای ارزی، مردم دچار مشکل شدند. آن، یک تصمیم بود اما آتشی بود که همچنان می سوزانَد. مردم در فشار قرار دارند. چند روزی که در مشهد با زائران هَمقَدَم بودم، برخی از فشار ناشی از مشکلات، گریه می کردند. باید تدبیر کرد و مسئولان باید بیدار باشند و برای حل مشکلات اقتصادی اقدام، و حاشیه سازی نکنند. مسئولان باید توبه کنند و کمر حدمت ببندند. ما امروز در جنگ اقتصادی قرار داریم، ولی موضوع بررسی FATF را رها نمی کنند، سبب آن را نمی دانم!. فرد عاقل، اسرارش را در اختیار دشمن قرار نمی دهد. ما نباید از دشمنان رنگ بپذیریم. با امضای FATF تحریم ها بیشتر و فشارها شدیدتر خواهد شد. جنگ اقتصادی، جنگ است. در آن ابزارهای خطرناک تر از توپ و تیر و تفنگ وجود دارد.
    حجت‌الاسلام صدیقی خطاب به دولتمردان گفت: شما در مورد «برجام» هم اصرار داشتید و نتیجه اش این شد که گوشت امروز [بهمن 1397] کیلویی 100 هزار تومان شده است. این نتیجه برجام شما بود. چه تضمینی دارید که اگر FATF را امضاء کنیم چوب های محکمتری نخوریم. با پیوستن به FATF در شرایط جنگ اقتصادی، خودمان را به میدان بازی می برند و با دست خودمان کشورمان را تحریم کرده و آسیب می زنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سينما
اوا گاردنر که 24 ژانویه هرسال رسانه ای می شود


بیست و چهارم ژانویه هرسال نام و تصویر «اوا گاردنر Ava Gardner» هنرپیشه بنام که بسیاری از فیلم های او به فارسی دوبله و در ایران اکران شده بود در رسانه ها آشگار می شود. 24 ژانویه سالمرگ «اوا» است که در سال 1990 پس از 45 سال بازی در فیلم های سینمایی درگذشت. او متولد 1922 بود.
    همه فیلم های «اوا» معروف هستند ازجمله فیلم برف های کلیمانجارو. فرانک سیناترا آخرین شوهر اوا گاردنر بود.
    «اوا» وصیت کرده بود که در همانجایی که متولد شده بود (استیت کارولینای شمالی) دفن شود که به وصیت او عمل شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
تفسيرها و پيشداوري ها درباره انتخابات ژانويه 2005 عراق، براي ثبت در تاريخ دمکراسي
هرچه كه روز انجام انتخابات عراق (30ژانويه 2005) نزديكتر مي شد اظهار نظر درباره آن در رسانه ها افزايش مي يافت. بيشتر نظرهاي 26 ژانويه آن سال از جانب استادان و مدرسان دروس دمكراسي و علم حكومت مطرح شده بود تا سياستمداران، زيرا كه مخاطبان رسانه ها عموما حرفهاي دسته اخير (سياستمداران) را گوشه اي از بازي مي پندارند و كمتر توجه مي كنند. بيشتر نظرات دانشگاهيان بر اين مدار بود كه انتخابات (آن سال) عراق ـ صرف نظر از چگونگي انجام آن و شرايط محيط ـ مسائل پيچيده اين کشور را ـ که عمدتا نژادي، مذهبي و ايدئولوژيک اند ـ در درازمدت حل نخواهد كرد، و بعد از آن هم مقاومت و زد و خورد ادامه خواهد داشت و اين بار انتخاب شدگان نيز هدف قرار خواهند گرفت. اين اصحاب نظر گفته بودند: در جايي كه فرماندار، رئيس پليس و قاضي كشته شوند، قتل يك نماينده مجلس كه شمار آنان 275 تن خواهد بود سخت تر نخواهد بود.
    به اظهار اين كارشناسان (در ژانويه 2005)، انجام انتخابات عراق [در آن شرايط و وضعيت]، طبق برنامه دولت جورج دبليو بوش، آزمايش مطلوبي براي بسط دمكراسي در خاورميانه نخواهد بود. مجلسي كه به اين ترتيب و در اين شرايط در عراق تشكيل شود نخواهد توانست يك قانون اساسي براي اين كشور تدوين كند كه همه گروهها را راضي سازد، و لذا نفاق و درگيري و احيانا با شدت بيشتري دنبال خواهد شد. قضاوت عراقي ها كه انتخابات گذشته اين کشوررا تجربه كرده اند اين خواهد بود كه نه در آن زمان كسي از ترس ديكتاتورها جرات داشت خودرا مستقلا نامزد كند و نه در اين زمان از ترس افراد مسلح. دست كم در آن زمان، هر ديكتاتور مي كوشيد كه نامزد نمايندگي از ميان كارشناسان هر رشته باشد. در آن زمان مردم را تشويق به دادن راي به كساني كه اسمشان اعلام شده بود مي كردند و در اين زمان از آنها مي خواهند كه به احزاب راي بدهند كه اين احزاب در چند ماه اخير توسط افراد مشخصي تاسيس شده و هدفهايشان بر مردم روشن نيست و مردمي كه كشورشان هنوز تحت اشغال نظامي است راه ديگري ندارند. گفته اند كه در شب انتخابات مقررات منع رفت و آمد شبانه بر قرار مي شود و حوزه هاي راي گيري در محاصره نظاميان خواهد بود. اين وضعيت باعث خواهد شد كه به اين انتخابات اتهاماتي از جمله تعويض صندوقها و آراء در ساعات شب وارد شود ـ اتهامي كه تا ابديت نمي توان آن را پاك كرد.
    اصحاب نظر ترديد کرده بودند كه انتخاب شوندگان بتوانند كار زيادي انجام دهند و گفته بودند كه دادن راي به خودي خود كافي نيست و مشكلي را حل نمي كند. مجلس آتي عراق با مجالس قبلي تفاوت زياد نخواهد داشت زيرا انتخابات به همان گونه است (اصطلاحا؛ فرمايشي) و با اين تفاوت، كه اين بار بيشتر نامزدها «نديد» هستند. انتوني كوردس تحليلگر مركز مطالعات استراتژيك بين المللي آمريكا گفته بود: "در پي انتخابات عراق، كاخ سفيد آن را پيروزي و مخالفان دولت بوش «شكست» خواهند خواند و مسئله ادامه خواهد داشت.".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
یادی از فرهاد مسعودی ـ دومین مدیر موسسه مطبوعاتی اطلاعات که در 75 سالگی در فرانسه درگذشت ـ چند خاطره
فرهاد مسعودی مدیر مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات به مدت نزدیک به 5 سال در دهه 1350 و دومین ناشر روزنامه قدیمی اطلاعات تا اعتصاب 61 روزه روزنامه نگاران در نیمه آبان 1357 (سال انقلاب)، سی ام دیماه 1394 (20 ژانویه 2016) در نیسِ فرانسه در پی تحمل یک بیماری طولانی درگذشت. وی متولد 1318 و هنگام فوت 75 ساله بود و دارای یک فرزند پسر.
    فرهاد که در سویس و آمریکا (استیت مینه سوتا) تحصیل کرده بود پس از بازگشت به ایران، به تدریج دست اندر کار امور مدیریت دو روزنامه انگلیسی و فرانسوی زبان موسسه اطلاعات شده بود و از نیمه دوم دهه 1340 و با ارتقاء منصور تاراجی ـ دوست او به مقام تحریری بالا، ورود بیشتری به امور روزنامه اطلاعات کرد و این کار از نیمه دوم سال 1350 که تاراجی سردبیر سِکشن های فیچر (اصطلاحا؛ لایی ها) شد گسترش یافت که اواخر سال 1352 عملا کار مدیریت روزنامه را بر عهده گرفت و طولی نکشید که سناتور عباس مسعودی (پدر او) بازنشستگی خودرا اعلام و وی را جانشین خویش کرد. گویا تصمیم سناتور مسعودی به بازنشسته شدن از مدیریت روزنامه، در پی رنجش شاه از او و منع وی از شرکت در مهمانی های دَربار و سعایت امیرعباس هویدا از او نزد شاه (پهلوی دوم) بود. منصور تاراجی (دکتر در تاریخ و مسلّط بر زبان فرانسه) از کمونیست های سابق بود و شماری چپگرا را وارد تحریریه کرده بود و روزنامهِ معروف به محافظه کار، چپ نگاری می کرد. دوستی فرهاد و تاراجی در پی شدیدا مجروح شدن فرهاد در یک حادثه رانندگی در سربالایی خیابان ولیعصر (خیابان پهلوی وقت) ـ نرسیده به میدان ونک بیشتر شده بود زیراکه تاراجی (متوفی در فرانسه) لحظه ای در بیمارستان از او دور نمی شد. درباره این حادثه رانندگی، مطالب متعدد وارد افواه شده بود.
    مدیر و ناشر روزنامه شدن فرهاد خالی از اشکال نبود. به مدارک تحصیلی او ایراد گرفته شده بود. وی پس از فراغت از تحصیل در آمریکا در رشته های اقتصاد و روزنامه نگاری، به موقع برای ارزش گذاری مدارک تحصیلی خود در ایران اقدام نکرده بود. فرهاد چند روز پس از احراز مدیریت روزنامه و پیش از فوت پدر در 27 خرداد 1353 در دفتر کار خود از حمله قلبی، برای نخستین بار در تاریخ این موسسه با نویسندگان، قرارداد کار امضاء و دستمزد اعضای تحریریه را دفعتا سه برابر کرد. نوشیروان کیهانی زاده (مؤلف این تاریخ آنلاین) ـ در آن زمان با 18 سال سابقه کار مستمر در روزنامه اطلاعات و تحصیلات بسیار بالا و داشتن سمَت معاون سردبیر، ماهانه 1500 تومان (معادل 215 دلار آمریکا) دریافت می کرد که سه برابر شد با حق بازنشستگی پس از 25 سال کار و در صورت اخراج، دریافت غرامت و دست کم برای هر سال کار، سه ماه دستمزد [که دو سال پس از انقلاب، همه بر هیچ شد، بسیاری از روزنامه نگاران از موسسه مطبوعاتی اطلاعات اخراج شدند بدون دریافت یک ریال غرامت، اصطلاحا؛ با دست خالی].
    سناتور مسعودی هنگام جانشینِ خود کردن فرهاد، بهرام پسر دیگرش را که فردی بی نظر، آرام، شایسته، مذهبی و پایبند اخلاقیات است معاون موسسه و فرد دوم روزنامه کرد. پس از تضعیف موقع تاراجی در روزنامه در نیمه سال 1356 و سردبیر شدن غلامحسین صالحیار برای بار دوم، از قدرت و نفوذ فرهاد نیز کاسته شد و از آن پس، صالحیار ـ روزنامه نگار بنام و مؤسس خبرگزاری رادیوتلویزیون (دفتر مرکزی خبر) و از مؤسسان سندیکای روزنامه نگاران عملا قدرت اول روزنامه بود.
    پس از آغاز اعتصاب 61 روزه، فرهاد نیز بمانند بسیاری دیگر از معاریف، کشور را تَرک کرد و به انگلستان رفت و سالها بعد به فرانسه. پس از اعتصاب، کارکنان موسسه ـ از تحریری، فنی تا کارگر ـ با آراء خود، بهرام مسعودی را رئیس مؤسسه و ناشر روزنامه و مدیریّت امور تحریریه را شورایی کردند که اگر علاقه مندی و لیاقت بهرام نبود، روزنامه به علت خالی بودن صندوق پول و نبود نظم اداری انتشار نمی یافت. مدیریت بهرام که اینک در تهران در شرکت افق (کوچه یگانه ـ خیابان ایرانشهر) سرگرم کار است 18 شهریور 1358 با صدور اعلامیه دادستان انقلاب پایان یافت، موسسه مطبوعاتی اطلاعات و اموال خانواده مسعودی مصادره و مؤسسه به بنیاد مستضعفان واگذار شد که 8 ماه بعد به دفتر رهبری جمهوری اسلامی وابسته شده است.
    دو ماه پیش از وابسته شدن مؤسسه به دفتر رهبری و انتصاب حجت الاسلام محمود دعاوی به مدیریت آن، روزنامه نگاران و نویسندگان این بنیاد مطبوعاتی ـ به استثای چند نفر ـ برکنار شدند، با نوعی تشکر از زحمات گذشته و وعده دعوت بکار در آینده و در صورت نیاز، امّا بدون پرداخت قانونی غرامت اخراج.
    اعضای قدیمی تحریریه و امور فنی موسسه مطبوعاتی اطلاعات با هدف تازه کردن دیدار و حفظ همبستگی، از آن زمان تا سالها گردهمایی دوره ای داشتند با شرکت بهرام مسعودی در این دیدارها. بهرام مسعودی روابط حسنه با مرحوم حجت الاسلام دعایی داشت که در طول چهار دهه مدیریت خود، روشِ «خبری بودن» روزنامه را حفظ کرده بود.
    
عکسی از مراسم امضای قرارداد کار با اعضای تحریریه مؤسسه اطلاعات در سال 1353 ـ فرهاد مسعودی (دارای ریش)، در ردیف نشستگان در حال صحبت با سیاوش سیروس (اینک مقیم کالیفرنیا) برای امضای قرارداد کار است. در این عکس، مؤلف این تاریخ آنلاین برای ایرانیان (نوشیروان کیهانی زاده) نفر اول سمت چپ در ردیف ایستادگان است که به قرارداد سیروس نگاه می کند. در عکس؛ علی باستانی، حسین الهامی، مهرپرور، فیروز مجللی، فردوس قربانی، سیدحسینی، صالحی آرام و ... دیده می شوند.

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روی جلد شماره دهم مجله روزنامک که یکم بهمن ماه 1393 توزیع شده بود:



    تمامی مطالب مندرج در صفحات مجله روزنامک را می توانید در ادیشن آنلاین آن www.rooznamak-magazine.com و نیز از طریق وبسایت خبری ـ فرهنگی روزنامک www.rooznamak.com مطالعه کنید.
     در شماره دهم مطالب بسیار ازجمله خاطرات روزنامه نگاری ناشر آن، مشاهدات، عکس هایی که تاریخ شده اند، رویدادهای مهم در طول تاریخ که در دیماه رخ داده اند، چند نظریه و فرضیه، در دنیای قلم و رسانه ها، دانستنی های جالب و آموزشی درج شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
یک روزنامه نگار مکزیکی دیگر به رغم مراقبت پلیس مکزیک ترور شد
Maldonado

یکشنبه 23 ژانویه 2022 بانو لوردس مالدونادو Lourdes Maldonado Lopez، روزنامه‌نگار بنام مکزیکی، در شهر تیخوانا، واقع در شمال غربی مکزیک، با شلیک گلوله به قتل رسید. وی یک انتقادنویس از وضعیت کارتِل های مواد مخدّر، زن ترافیکر ها و قاچاقچیان مهاجرت و ... بود.
    این دومین روزنامه‌نگار مکزیکی است که طی یک هفته اخیر در شهر تیخوانا واقع در نزدیکی مرز آمریکا به ضرب گلوله کشته شده است. دو هفته پیش هم یک بانو روزنامه نگار (فتو جُرنالیست) به نام مارگاریتو مارتینز در نزدیکی خانه اش به ضرب گلوله به قتل رسیده بود و چند هفته پیشتر، یک روزنامه نگار منتقد دیگر.
    بانو مالدونادو از مدت ها پیش خطر را احساس کرده و در جریان یک مصاحبه عمومی مطبوعاتی، با صدای بلند جریان را به رئیس جمهوری مکزیک گفت و رئیس جمهوری از پلیس خواست که از او مراقبت کند که به رغم مراقبت پلیس ترور شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
نبردِ «چیف سیاتل» با مهاجران آمریکایی ـ نام «سياتل» بر شهري بزرگ در شمال غربي فدراسیون آمریکا
Chief Seattle
26 ژانویه 1856 (166 سال پیش در روزي چون امروز) ناو توپدار «دکاتور USS Decatur» که از سوی دولت فدرال آمریکا به کمک مهاجران شمال غربی فرستاده شده بود بومیان (اصطلاحا؛ سرخپوستان) را در نبردگاهِ شان با مهاجران مسلح (محلی که شهر سیاتل در آنجا ساخته شده است) به توپ بست و سپس نظاميان دريابُرد آمریکا (مورين ها) از کشتی پیاده شدند و بومیان را که از دیار خود و نیاکان دفاع می کردند به عقب راندند. تلفات دو طرف نسبتا سنگین بود.
     در این نبرد که چندی پیش از آن آغاز شده بود چیف (رئیس) سیاتل Chief Seattle با مردانش از دو قبیله سوکوامیش Suquamish و دوامیش duwamish با مهاجران ـ اروپايي و يا آمده از شرق آمريکا ـ که تازه وارد شده و به تصاحب اراضی آنان دست زده بودند می جنگیدند. در این منطقه که بعدا استیت واشنگتن شده است روسیه و انگلستان دو رقیب دولت فدرال آمریکا بودند که مصرّانه قصد داشت قلمرو خودرا تا سواحل اقیانوس آرام گسترش دهد. روس ها و انگلیسی ها نیز در همین اندیشه بودند. دولت فدرال آمریکا رسیدن به هدف را با تشویق اتباع خود به مهاجرتِ به منطقهِ مورد نظر آغاز می کرد و سپس از این مهاجران با اعزام واحد نظامی به دفاع می پرداخت، نظامیان را باز نمی گردانید، در همانجا می ماندند و طولی نمی کشید که منطقه ضمیمه قلمرو دولت فدرال (دولت واشینگتن) می شد.
    باوجود شکست نظامی بومیان منطقه شمال غربی (بعدا استیت واشنگتن)، نام چیف سیاتل بر شهر تازه ساز گذارده شد که باقی مانده است. تلفظ بومی این نام «سیال Siahl» بوده است که مهاجران انگلیسی زبان «سیاتل» تلفظ می کردند که به همينگونه باقي مانده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قيام كشاورزان بدهكار آمريكا به رهبري سرهنگ دانيِل شِي
سرهنگ دانيل شي
قيام كشاورزان بدهكار ماساچوست آمريكا به رهبري سرهنگ دانيل شي Daniel Shays بيست و ششم ژانويه سال 1787 شكست خورد و پايان يافت . سرهنگ «شي» فرمانده هنگ 5 پياده و از قهرمانان جنگهاي استقلال آمريكا پس از اطلاع از يأس و نارضايي كشاورزان منطقه خود كه بهره ظالمانه و سنگين وامهايي كه گرفته بودند، آنان را در معرض از دست دادن اراضي شان قرارداده بود، به مقامات وقت آمريكا پيام فرستاد؛ "انقلاب مسلحانه ما برضد انگلستان و آن همه فداكاري و جان بر كف نهادن براي اين نبود كه عده اي انگشت شمار كه به هر طريقي پولي به دست آورده اند دسترنج كشاورزان را به يغما ببرند و مزارع آن دسته را كه قادر به پرداخت اقساط بدهي در سر رسيد نباشند تصاحب و حرّاج كنند و .... وي اضافه كرده بود: به نظر مي رسد كه قضات دادگاهها به جاي حفاظت از حق، از نزولخور ها حمايت مي كند".
     سرهنگ شي چون جواب مساعد نشنيد در سال 1786 با افراد هنگ خود و گروهي از كشاورزان بدهكار به ساختمان دادگستري ماساچوست كه قضات آن حُكم به توقيف و حراج مزارع مي دادند حمله برد، نگهبانان را خلع سلاح كرد، پرونده ها را آتش زد و بر در ساختمان قفلي بزرگ زد و آن را تعطيل كرد.
     دولت مركزي پس از آگاه شدن از اين عمل، چهار هزار و چهارصد نظامي به فرماندهي يك ژنرال را مامور سركوبي قيام كرد.
     سرهنگ شي اميد داشت كه با تصرف يك انبار اسلحه ارتش، كشاورزان مقروض را مسلح كند و قيام را به پيروزي برساند كه موفق نشد و كشاورزان بدون اسلحه كه بيش از يك هزار تن نبودند به تدريج مايوس و پراكنده شدند و هنگ ششصد و هشتاد نفري نفري «دانيل شي» هم نتوانست براي مدتي طولاني در برابر افراد يك لشكر و عمدتا سوار ايستادگي كند و قيام شكست خورد.
     دولت تازه تاسيس آمريكا بعدا پذيرفت كه اعتراض سرهنگ شي در اصل و ماهيتا «حق» بوده و او را مورد عفو قرار داد و چندي بعدي وامهاي كشاورزي را تسهيل و شرايط آنها را آسان ساخت كه از آن زمان، رعايت تسهيلات كشاورزي در آمريكا عادت و قانون شده است و به اين دليل، مورخان نوشته اند كه قيام سرهنگ شي به همان نتيجه رسيد كه هدف نهايي اش بود و نمي توان آن را «شكست خورده» تلقي كرد.
    سرهنگ شي متولد 1747 در 1825 درگذشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
234 سال از استقرار انگلیسی ها در اُسترالیا گذشت (روز ملّی استرالیا و همچنین سالروز کودتا) ـ استرالیایِ کم جمعیت در منطقه کشورهای میلیاردی!
Arthur Phillip
26 ژانویه (ششم بهمن) در اُسترالیا «روز ملّی» است. در این روز در سال 1788 (درست 234 سال پیش) آرتور فیلیپ ـ ناوسَروان انگلیسی (بعدا دریاسالار) با چند کشتی نظامی و صدها تَن محکومان و زندانیان که آنان را از انگلستان با خود آورده بود تا مهاجرنشین بسازد در جنوب غربی استرالیا مستقر شد و شهری را که ساخت به نام لُرد سیدنی وزیر داخله وقت انگلستان «سیدنی» گذارد. استرالیا Australia به معنای جنوبی، نامی است که ابل تاسمانAbel J. Tasman دریانورد هلندی بر این منطقه گذارده است زیرا که در اقیانوس آرام جنوبی واقع شده است. هلندی ها پیش از سایر اروپاییان وارد اُسترالیا و نیوزیلند شده بودند.
     مهاجران انگلیسی پس از استقرار در سیدنی، تعرّض به بومیان آن سرزمین و نابودی آنان و تمدنشان را آغاز کردند و به همین سبب بسیاری از مردم آسیا 26 ژانویه را «روز تعرّض» می خوانند و در جریان جنگ جهانی دوم، یکی از هدف های امپراتوری ژاپن پایان دادن به سلطه مهاجران اروپایی بر استرالیا بود و این هدف با طلوع چند قدرت در آسیا از نخستین روز قرن 21 تقویت شده است. بیش از نیمی از روسیه در آسیا قراردارد و اصحاب نظر روسیه را هم در ردیف قدرت های آسیایی قرارداده اند، گرچه سران مسکو منطقه خودرا اوراسیا می گویند. ژاپن در دوران جنگ جهانی دوم چند نقطه در استرالیا را بمباران هوایی کرد و ....
     20 سال پس از استقرار مهاجران انگلیسی در «سیدنی» و ایجاد کلنی ِ اُسترالیا، در همین روز (26 ژانویه 1808) نظامیان انگلیسی بر ضد حکمران انگلیسی این کُلُنی کودتا کردند و قدرت را موقتا به دست گرفتند و مخالفان ادامه ریاست پادشاه انگلستان بر استرالیا (که هنوز این مخالفت به قوّت خود باقی است) 26 ژانویه را سالروز «رام ریبیلیون Rum Rebellion»، سالروز شورش و بپاخیزی به جای «روز ملی» می خوانند.
    استرالیای 7 میلیون و 700 هزار کیلومتری 25 میلیون جمعیت دارد. بزرگترین شهر آن سیدنی Sydney با 4 میلیون و 700 هزار و پس از آن: Melbourne با 4 میلیون 300 هزار، Brisbane با 2 میلیون و 300 هزار و Perth با یک میلیون و 800 هزار.
    پایتخت استرالیا شهر کانبرا Canberra است با 400 هزار جمعیت.
    رئیس کشور استرالیا که یک فدراسیون و دارای حکومت پارلمانی است پادشاه انگلستان است که از جانب خود فرماندار کل منصوب می کند. استرالیا با آن وسعت زیاد و جمعیت کم در منطقه کشورهای میلیارد نفری (چین و هند) و کشورهای پرجمعیت و کم وسعت دیگر قرار گرفته است!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آخرين سرعت يك خودرو در سال 1901 ـ نام این دختر بر اتومبیل بنز:
Mercedes در کودکي
در مسابقه خودرو راني كه 26 ژانويه سال 1901 در «نيس» فرانسه برگزار شد يك مرسدس [بعدا مرسدس بنز] ساخت کارخانه دايملر آلمان حد اكثر سرعت آن زمان را شكست و ركورد تازه 85 كيلومتر(53 مايل) در ساعت را بر جاي گذارد، حال آنکه سرعت نهايي اين اتومبيل هنگام ساخت 35 مايل در ساعت تعيين شده بود. آن شمار از روزنامه ها که اين خبررا منتشر ساخته بودند مجبور شده بودند درباره نام خودرو كه مرسدس (نام زن) است توضيح دهند و بنويسند كه صاحب كارخانه گوتليب دايملر آلمان نام «مرسدس» دختر اميل ژلينكEmil Jellinek سرمايه گذار و عضو هيات مديره کارخانه را بر اين اتومبيل گذارده است. اميل ژلينک که بعدا سركنسول امپراتوری اتريش (کشور آلماني زبان و ژرمن تبار) در «نيس» شد يک سرمايه دار ـ دیپلمات يهودي متولد آلمان و بزرگشده اتريش بود. نام مرسدس پس از ادغام کمپانی دايملر با کمپانی کارل بنز در سال 1926، همچنان براين خودرو باقي مانده است. مرسدس ژلينک بعدا وارد دنياي موسيقي شد و در 39 سالگي از بيماري سرطان درگذشت. وازه مرسدس به معناي هديه Mercedes است.
    
اين خودروِ مرسدس بنز ركورد 85 كيلومتر در ساعت را برجاي گذارد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
«درسدن Dresden» آلمان پس از بمباران هاي ژانويه 1944 و فوریه 1945
اين عكس 26 ژانويه سال 1944 در پي بمبارانهاي سخت و پياپي شهر «درسدن Dresden» آلمان، از اين شهر برداشته شده است كه جز ويرانه اي از آن باقي نمانده بود. رهبران آلمان با به ياد آوردن اين مناظر است كه به آساني با هرگونه جنگ در هر جاي كره زمين موافقت نمي كنند.
    درسدن ـ مرکز ایالت ساکسونی ـ از 13 تا 15 فوریه سال 1945 و کمتر از سه ماه به پایان جنگ جهانی دوم در جبهه های اروپا نیز در چندین نوبت پیاپی توسط یک هزار و 249 بمب افکن آمریکایی و انگلیسی بمباران و ویران شد. در این بمباران 23 تا 25 هزار تَن از ساکنان شهر نیز کشته شدند. فرماندهان نظامی متفقین در پاسخ به این پرسش که چرا کمتر از سه ماه مانده به پایان جنگ و اطمینان قطعی از شکست آلمان، دست به چنین بمبارانی زده بودند گفته بودند که هدف، تاسیسات صنعتی شهر بود که آلمان نتواند سریعا نوسازی شود و به قدرت بازگردد!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
رنج سفر كانادا به خاطر زَر
پيروز شدن تبليغاتِ كشف طلا در كاليفرنيا معروف به «گُلد راشGold Rush» كه عمدتا به منظور مهاجرت آمريكائيان ساكن مناطق شرقي و مركزي اين كشور به كاليفرنيا بود تا نفوس انگليسي زبانهاي اين منطقهِ در آن زمان، اسپانيايي زبان افزايش يابد باعث شد كه در آخرين دهه قرن 19 چنين تبليغاتي براي کوچ کردن به منطقه «كلندايك Klondike» کانادا (سرزمین یوکن Yukon واقع در شمال غربی کانادا و در نزدیکی مرز شرقی آلاسكا) صورت گيرد بگونه ای که تا 26 ژانويه سال 1896، جمعيت مهاجران ثابت آن منطقه به 20 هزار تَن رسیده بود كه عمدتا به طمع كسب پول آسان از ايالات متحده (عمدتا از مناطق سیاتل و سانفرانسیسکو) منتقل شده بودند. این گلدراش از آگوست 1896 آغاژ و تا 1899 ادامه داشت. این منطقه زمستان بسیار سختی دارد.
    در آن سه سال 60 تا 100هزار آمريكايي به منطقه كلندايك رفته بودند كه دو سوم آنان پس از رو به رو شدن با اين واقعيت كه آواي دهل شنيدن از دور خوش است به وطن بازگشته بودند.
    عكس، دو مرد آمريكايي را در دهه مذكور در راه مهاجرت به منطقه زَر! در كانادا نشان مي دهد.
    
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سومالی کشور ناآرام، از کودتای 1969 تا شورش نظامی 1991 ـ سوسیالیسمِ «زیاد بارِه»
Mohammad Siad - barre
26 ژانويه سال 1991 «زياد باره = محمد سیاد بری» رئيس جمهوري وقت سومالي كه گرفتار شورش يك دسته از نظاميان و چند دستگي طوايف سومالي شده بود به جنوب کشور فراركرد. وی چندی بعد باکمک نظامیان هوادار خود و حمایت قبیله اش عزم تسخیر مُغدیشو پایتخت را کرد که از نیروهای محمد آیدید (عیدید) ـ یکی از ژنرال های شورشی شکست خورد و از سومالی خارج شد که با فرار او از کشور، دوران بي دولت شدن سومالي نیز آغاز شد كه ناآرامی های این کشور هنوز ادامه دارد.
    «زياد باره» که دوم ژانویه 1995 در هفتاد و شش سالگی در نیجریه درگذشت بیستم اکتبر 1970 (درست یک سال پس از آغاز زمامداری و در سالروز آن) در سومالی نظام سوسیالیستی اعلام کرده بود. سوسیالیسمِ زیاد باره ترکیبی از دستورهای قرآن، ناسیونالیسم و لنینیسم بود. با وجود این، وی در طول 21 سال حکومت خود تلاش چندانی برای پایان دادن به کلانیسم (قبیله گرایی ـ قبیله سالاری) در سومالی نکرد. وی که در ایتالیای موسولینی آموزش نظامی دیده بود و مزه استعمار ایتالیا و سپس انگلستان را چشیده بود و از تقسیم سومالی بزرگ میان استعمارگران اروپایی دل پرخونی داشت در طول حکومت خود به مسکو نزديك شده بود، براي دولت مسكو تسهيلات بندري در سومالي برقرار كرده بود و از اين كشور اسلحه فراوان دريافت داشته بود. تمایلات ناسیونالیستی «زیاد باره» که در سال 1919 و در اوج استعمار اروپایی بر قاره آفریقا به دنیا آمده بود پس از دریافت اسلحه فراوان از دولت مسکو و آموزش ارتش سومالی توسط افسران روس بر اندیشه سوسیالیستی اش غلبه کرد و پس از تغییر الفبای کتابت در سومالی به نوعی لاتین و استفاده از برخی حروف قدیمی، بفکر احیاء سومالی بزرگ و ایجاد یک کشور واحد توانمند در شاخ آفریقا برآمد و در اجرای این هدف در سال 1977 بر سر منطقه «اوگادن» با اتیوپی وارد جنگ شد که در آن موفقیت نداشت. دولت کِنیا که اطمینان یافته بود پس از اتیوپی، نوبت آن است که مورد حمله نظامی سومالی قرارگیرد در سطح جهان دست به یک رشته تبلیغات زد که بر روابط کشورها با سومالی تاثیر گذارد. مارکسیست شدن اتیوپی هم باعث کاهش حمایت مسکو از سومالی شد و از آن پس مشکلات دولت زیاد باره آغاز شد. نظر به موقع استراتژيك سومالي واقع در منطقه شاخ آفريقا، غرب از حرکات ناسیونالیستی «زياد باره» به خشم آمده بود و او را ديكتاتور سومالي مي خواند و ضمن گسترش محدودیت سیاسی و اقتصادی به کشف و تقویت مخالفانش در ارتش و میان سران قبایل پرداخت که در ژانویه 1991 به نتیجه رسید و شورش نظامی آغاز شد.
     «زیاد باره» درجریان فعالیت های ناسیونالیستی اش که غرب و مسکو را نگران ساخته بود به تهران آمد تا ضمن گسترش مناسبات اقتصادی، از شاه بخواهد که نظر غرب را نسبت به او جلب کند.
    زياد باره که با کودتای 21 اکتبر 1969 و قتل عبدالرشید شرمارک رئیس جمهوری وقت به قدرت رسیده بود پس از فرار از سومالی، به دفاع از خود پرداخت و گفت حكومت كردن بر سومالي كه نظام قبيله اي را ترك نگفته جز با روشي كه او در پيش گرفته بود امكان پذير نبود. هدف سوسیالیسم او جلوگیری از گسترش شکاف میان غنی و فقیر و پیدایش ثروتمند همانند سرمایه داران غرب در سومالی بود. وی ضمن دفاع از تعرض به اوگادِن گفته بود که رسالت هر رئیس دولت است که اراضی ازدست رفته را بازستاند. «زیاد باره» از دو دوزه بازی کردن دولت وقت مسکو انتقاد کرده و گفته بود: این دولت در زمانی که غرب دشمن تمام عیار سومالی شده بود مارا تَرک کرد ـ همانند تخلیه افغانستان و رها ساختن دولت کمونیستی کابل در دست دشمنان. وی افزوده بود که سومالی چوب موقع استراتژیک خودرا می خورَد. منطقه سومالي در قرون گذشته هم قرباني موقع سوق الجيشي خويش بود و قدرت هاي اروپايي به همين دليل بر سر آن مرافعه داشتند و آن را ميان خود به چند قطعه تقسيم كرده بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
3 زلزله شدید در 26 ژانویه در طول تاریخ در شرق و غرب کره زمین
در طول تاریخ، 26 ژانویه شاهد 3 زمین لرزه پُرتلفات بود از این قرار:
    ــ زمین لرزه شدید ناحیه لیسبون پایتخت پرتغال در سال 1531 که هزاران کشته تلفات داشت.
    ــ زمین لرزه کالیفرنیا و در آن زمان کالیفرنیای اسپانیا (مکزیک) در سال 1700 که به رغم کمی جمعیت، تلفات سنگین داشت. شمار بومیان کالیفرنیا در آن زمان چند برابر امروز بود. پژوهشگران ژاپنی ضمن بررسی زلزله های گذشته شدت زلزله ژانویه 1700 کالیفرنیا را 9 ریشتِر برآورد کرده اند.
    ــ در این روز در سال 2001 یک زمین لرزه سخت در گجرات ـ ایالت غربی فدراسیون هند روی داد که مناطقی از پاکستان را هم به لرزه درآورد که بیش از 25 هزار تَن را کشت و بیش از یک میلیون نفر را بی خانه ساخت.
تلاش برای خارج ساختن اجساد از زیر آوار در یکی از روستاهای ایالت گجرات

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
9 ماه پس از تصرف عراق، بازرس ارشد آمريکايي تسليحات عراق گفت: ما در عراق اسلحه کشتار جمعي به دست نياورديم (که بهانه جنگ بود)
David Kay

ديويد کي David Kay بازرس ارشد آمريکايي تسليحات عراق پس از کناره گيري از اين سمت، 25 ژانويه 2004 در راديو عمومي آمريکا اعلام داشت که دولت صدام حسين پيش از حمله نظامي آمريکا به عراق در مارس 2003 ، فاقد هرگونه سلاح کشتار جمعي بود و ما اين را مي دانستيم. وي گفت که سازمانهاي اطلاعاتي بايد بگويند که چرا و تحت فشار چه مقامي گزارش کرده بودند که عراق داراي اسلحه کشتار جمعي است و به استناد گزارش آنها، جورج بوش به کنگره و ملت آمريکا بگويد که به دليل وجود چنين سلاحهايي در عراق، حمله نظامي به اين کشور لازم و ضروري است.
    Kay گفته بود که ما در عراق هرچه جستجو کرديم، چنين سلاحي به دست نياورديم. قانون اساسي ايالات متحده (فدراسيون آمريکا) جنگ غير ضروري را منع کرده است.
     دکتر Kay در جلسه 28 ژانويه 2004 کميسيون سناي آمريکا ويژه نيروهاي مسلح نيز شهادت داد که وي ضمن بازرسي هاي خود در عراق نتوانست اسلحه کشتار جمعي به دست آورد که دليل حمله نظامي آمريکا به عراق اعلام شده بود. متعاقب اين جلسه که جزئيات آن از شبکه هاي تلويزيوني پخش شد تصميم گرفته شد که تحقيق شود که چرا سازمانهاي اطلاعاتي آمريکا تاييد کرده بودند که عراق داراي سلاحهاي کشتار جمعي است که بر پايه آن جورج دبليو بوش نطق سالانه خود خطاب به جلسه مشترک مجلسين آمريکا ( 20 ژانويه 2003 ) را تنظيم و ايراد کند که توجيهي براي حمله به عراق بوده است.
    Kay با بيان اين مطلب، مهمات لازم را به نامزد هاي حزب دمکرات داده بود تا در طول مبارزات انتخاباتي سال 2004 از جورج بوش انتقاد کنند و بخواهند که روشن سازد چرا منابع اطلاعاتي گزارش خلاف واقع داده بودند. با وجود اين، آمريکاييان که دوستدار قدرت نظامي، برتري و ابرقدرت بودن هستند در انتخابات نوامبر 2004 جورج بوش را براي يک دوره ديگر انتخاب کردند و حزب جمهوريخواه اکثريت خودرا در کنگره آن کشور هم حفظ کرد!.
    يک استاد علم حکومت که درباره نتايج انتخابات آن سال آمريکا اظهار نظر کرده بود گفته بود که احساس برتري جهاني داشتن؛ روانشناسي و عامل غرور آمريکاييان شده است. اين احساس را رسانه هاي اين کشور در ذهن آمريکاييان زنده نگهميدارند تا قسمتي از شادي آنان تامين شود و هرکس بخواهد که تبعه آمريکا شود و گذرنامه اين کشوررا به دست آورد که مسافرت با آن آسان و بدون درد سر و معطلي است. اين استاد گفته بود که از زمان کودتاي ژنرال عبدالکريم قاسم و بيرون رفتن عراق از پيمان بغداد و بويژه پس از تغيير نظام حکومتي در ايران و لغو پيمان استراتژيک (پيمان 1959) با آمريکا از سوي دولت نظام تازه، واشنگتن همواره در صدد بازگشت به منطقه بود و استقرار نظامي در خليج فارس را کافي نمي دانست.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مقاطعه کارِ به گروگان گرفته شدهِ آمريکايي در عراق که جورج دبليو بوش را «خود ـ محور» خوانده بود
Roy Hallums

بيست و پنجم ژانويه 2005 در آستانه تسليم يك لايحه 80 ميليارد دلاري ديگر از جانب دولت جورج دبليو بوش به كنگره اين كشور براي تامين هزينه هاي نظامي در عراق و افغانستان، ويدئو اظهارات «روي هالمسRoy Hallums» مقاطعه كار آمريكاييِ به گروگان گرفته شدهِ وقت، از تلويزيون هاي اين كشور بخش شد كه گفت: "از رهبران عربي، و نه جورج بوش مي خواهم كه مرا از اعدام رهايي بخشند زيرا كه به نظر من بوش يک «خود ـ محور» است و جز برنامه هاي خودش به چيزي ديگر از جمله جان من فكر نمي كند.".
     هالمس که يکي از پیمانکاران تأمين غذاي آماده (پاکتي) براي نظاميان آمريکايي در عراق بود بعدا آزاد شد. وي پيش از ورود به عراق، در کشور سعودي فعاليت مي کرد.
    هزينه هاي دولت آمريكا در عراق و افغانستان تا ژانويه 2005 به 280 ميليارد دلار رسيده بود كه كسر بودجه اين كشور را بالا برده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در جريان بحران انتقال نفت و گاز روسيه به اروپا، پوتین از توطئه های ضد روس حکومت جورج بوش پرده برداشت ـ داستان خودخواهي هاي يوليا تيموشنکو


بيست و پنجم ژانویه 2009 و شش روز پس از توافق روسیه و اوکراین برای عقد یک قرارداد ده ساله فروش و انتقال گاز طبیعی، و رفع نسبی بحران ناشی از قطع انتقال گاز روسیه به اروپا، ولادیمیر پوتین در گفت و شنودی با تلویزیون بلومبرگ آمریکا (متعلق به ميلياردر نيويورکي معروف و شرکاء) حکومت جورج دبلیو بوش را متهم به ایجاد همه مشکلاتی کرد که در قلمرو شوروی سابق (جانشين امپراتوري تزاري روسيه) بویژه در چهار سال منتهي به بيستم زانويه 2009 پدید آمده بود. به نوشته مفسران رسانه ها، پوتین با این مصاحبه، از توطئه های ضد روس دولت آمریکا که به طرُقی دیگر ادامه دارد پرده برداشت و نشان داد که دولت واشنگتن نمی خواهد روسیه جایگاه تاریخی خودرا در جهان بازیابد.
     وی گفته بود که دولت جورج بوش معلوم نیست با چه نیّت تصمیم به برهم زدن نظم کشورهای مشترک المنافع روسيه ـ با دست کم گرفتن توانايي هاي ما گرفته بود، در گرجستان و اوکراین و یکی دو نقطه دیگر در شوروی سابق انقلاب مخملی به راه انداخت و می دانید که به چه طریق دولت های این دو کشور را تغییر داد. سپس با زدن چراغ سبز به دولت های دست نشانده در این دو کشور که می دانیم از چه قماش افرادی تشکیل شده اند خواست که تقاضای عضویت در «ناتو» بدهند و با اینکه حساسیّت مارا نسبت به این موضوع می دانست تقاضانامه های آنهارا را پذیرفت تا در آن اتحادیه نظامی مطرح سازد.
    پوتین افزوده بود که داستانبازی های علنی دولت بوش و یکی دو متحدش (انگلستان و فرانسه) را که قبلا در اروپا به این صورت سابقه نداشت همه می دانند و نیاز به بازگفتن ندارد. دولت بوش با انواع تلاش، انتخابات اوکراین را برهم زد و آنقدر بازی درآورد تا برنده انتخابات (که روابط خوب با ما داشت) کنار برود و ویکتور یوشچنکو و بانو یولیا تیموشنکو (که سوابق آنان را همه می دانند) برسر کار آیند و به همین ترتیب در گرجستان عمل کرده بود که بالاخره منجر به تجاوز تفلیس به اوستیای جنوبی شد که این بار گوشه کوچکی از قدرت مان را نشان دادیم و مانع بازشدن فصل دیگری شدیم. قدرت نظامی ما همچنان سر جایش است، به علاوه ثروتمند هم شده ایم و خودرا از زوائد و آویزه ها رها ساخته ایم. حکومت بوش این واکنش و قدرت مان (در قبال گرجستان) را دید، باز آرام نگرفت و اگر دوم دسامبر 2008 آلمان و چند کشور دیگر مخالفت نکرده بودند عضویت اوکراین و گرجستان در «ناتو» تصویب می شد و معلوم نبود که چه وضعیتی در جهان پیش آمد می کرد زیرا که روسیه مصمم است که اجازه چنین کاری را ندهد و نخواهد داد و دولت بوش این را می دانست؛ باوجود این معلوم نیست که چرا بازهم ادامه می داد. بازی اوکراین بر سر انتقال گاز طبیعی روسیه به اروپا که یک پنجم مصرف این قاره را تامین می کند زیر سر دولت بوش بود. تردید نیست که حکومت بوش مقامات اوکراینی حرف شنو خودرا وادار به یک پرده بازی کرده بود که منجر به قطع گاز به اروپا در سرمای سخت شود تا اروپاییان قبول کنند که ما ـ روس ها شرکاء اطمینان بخشی نیستیم و نباید به تعهدات ما و رفتارمان اتکاء کنند. دولت بوش ده روز پیش از رفتنش (از کاخ سفيد)، با اوکراین و گرجستان قرارداد شراکت استراتژیک امضاء کرد که این عمل جز به کندن چاه برای افتادن دولت «اوباما» به داخل آن، تعبیر دیگری نمی تواند داشته باشد.
    پوتین در اين مصاحبه گفته بود که همین دولت بوش بود که برای تحریک ما به اقدام (آغاز معارضه و جنگ سردی دیگر) داستان استقرار سیستم های ضد موشکی را در لهستان و جمهوری چک به میان آورد و دنبال کرد تا اینکه با تهدید جدّی و عملی ما رو به رو شد. در همه این بازیها و تحریکات، دولت لندن با حکومت جورج بوش همکاری می کرد و احتمالا محرّک دولت بوش بود. اروپائیان عضو ناتو که در قرن گذشته دوبار طعم جنگ را چشیده اند می دانند که برای پیشگیری از جنگی دیگر چه باید بکنند ولی معلوم نیست که دولت جورج بوش چه فکری در سر داشت که از این تحریکات ـ تحریک روسیه اتمی ـ فضایی و اینک عاری از بسياري از مسائل اقتصادی ـ اجتماعی سابق ـ دست بر نمی داشت. درباره دولت «اوباما» من احتیاط را از دست نمی دهم و از پیش، نمی گویم که بازی های دولت بوش تکرار نخواهد شد. «اوباما» یک نفر است باید دید که اطرافیانش (Inner Circle کاخ سفيد) از چه قماشی هستند. به هرحال ما گوش بزنگ و مراقب اوضاع هستیم و توان هرگونه مقابله و هرکاری را هم داریم.
    -----
    هجدهم ژانویه 2009 بانو یولیا تیموشنکو Yulia timoshenko (متولد 27 نوامبر 1960) نخست وزیر وقت و هوادار غرب اوکراین برای مذاکره با پوتین درباره مسئله فروش گاز به اوکراین و نیز انتقال گاز روسیه از طریق خاک اوکراین به سایر نقاط اروپا وارد مسکو شده بود. عکس بالا، اورا در حال رفتن با پوتین به جلسه مذاکرات نشان می دهد.
    
روزی که يوليا را به دادگاه برده بودند

ناشر یک وبلاگ ضمن درج این عکس نوشته بود: «یولیا Yulia Tymoshenko» نباید فراموش کند که پوتین یک افسر اطلاعاتی سابق، و از گذشته او آگاه است و می داند که از سازمان جوانان حزب کمونیست آغاز کرد، خودرا یک کمونیست تشنه به خون بلوک غرب نشان داد و با اين بازي از پلکان ترقی بالا رفت و چون این را کافی ندانست با Oleksandr پسر یک مقام محلی کمونیست ازدواج و از این طریق صاحب پارتی شد و چون اقتصاد خوانده بود با پول دولت موفق به تاسیس یک مرکز کرایه ویدئو در بخش تعاونی سازمان جوانان حزب کمونیست (Communist Union of Youth = Komsomol ) اوکراين شد که در جریان خصوصی سازی ها، آن را به تملّک خود درآورد. این مالکیت هم اورا قانع نکرد و وارد کار معاملات نفت و گاز شد و با کسب ثروت به صورت یک اولیگارش درآمد و بمانند همه زیاده خواهان و قدرت طلبان وارد سیاست شد و خودرا در سایه نفوذ غرب بويژه آمریکا قرارداد و در جریان انقلاب مخملی (سال 2005) با استفاده از زیبایی و آرایش ویژه موهایش که جلب نظر می کرد به یک قدرت تبدیل و دارای یک مقام انتخابی و سپس نخست وزیر شد (از24 ژانويه تا 8 سپتامير 2005) و در طول اين سمت همه تلاش او اين بود که رئیس جمهوري اوکراین شود و به همین لحاظ گاهی مصلحت را در این می ديد که به مقامات کرملین هم لبخند بزند. رقابت او با ویکتور یوشچنکو Yushchenko رئیس جمهوري وقت (و هوادار غرب) اوکراینِ 46 میلیونی گاهی تولید سر و صدای سیاسی می کرد و اورا به جلو پیش می راند. يوليا براي دومين بار از 18 دسامبر 2007 تا 4 مارس 2010 نخست وزير اوکراين بود. ولي در انتخابات ژانويه 2010 اوکراين موفقيت نداشت. در اين انتخابات، ويکتور يانوکويچ سياستمدار هوادار روسيه و مخالف يوليا رئيس جمهوری شد. يوليا بعد از اعلام نتايج انتخابات، حاضر به قبول شکست نشد و به مقامات مربوط اعتراض و سر و صداي فراوان بپا کرد و حرف هايي زد که باعث شد پرونده هاي او بازگشوده و گزارش هاي دستگاه اطلاعاتي اوکراين براي اثبات اتهامات بر آنها افزوده شود و حتي معلوم شود که در جريان معامله سوخت در سال 2009 (که براي انجام آن به روسيه رفته و با پوتين ملاقات کرده بود) سوء استفاده مالي کرده است و .... وي تاکنون به اتهام همين يک مورد در دادگاه محاکمه و 11 اکتبر 2011 به 7 سال زندان محکوم شد که پس از تحمل نيمي از مجازات زندان، مشروطا آزاد شد.
يوليا در ميان دختر و شوهرش در دادگاه


    در جريان اين محاکمه، يوشچنکو رئيس جمهوري وقت عليه او شهادت داد ـ عملي که تأمل برانگيز تلقي شده است. اولکسار شوهر او پس از محکوم شدن يوليا از دولت جمهوري چک تقاضاي پناهندگي کرد که پذيرفته شد!. يوجنيا Yevgenia دختر يوليا که براي تحصيل در رشته سياست و کسب مهارت در زبان انگليسي به انگلستان فرستاده شده بود با صلاحديد مادر با يک موسيقي دان انگليسي که 12 سال از او بزرگتر است ازدواج و مقيم آن کشور شد. انديشمندان کارهاي يوليا را مثالي از جاه طلبي و آزمندي برخي از انسانها خوانده اند که براي ارضاء اين احساس خود از هرگونه خطر کردن و ارتکاب ابا ندارند. تحت تأثير همين حس جاه طلبي، يوليا پس از آزادشدن از زندان در انتخابات رياست جمهوري خودرا نامزد کرد که شکست خورد. وي باز هم از جاه طلبي دست نکشيده و در ژانويه 2019 خودرا براي انتخابات آتي رياست جمهوري نامزد کرده است. تعجب آور است فردي که به جرم اختلاس محکوميت يافته چگونه توانسته نامزد مقام رياست جمهوري شود!.
    اوکراین کشور فقیری است که درآمد سرانه در آن در میان کشورهای جهان در ردیف هشتاد و هشتم است. جمعیت این کشور درحال کاهش يافتن است و ظرف هفت سال دو میلیون جمعیت از دست داده که عمدتا مهاجرت کرده اند. ساکنان مناطق جنوبی و شرقی اوکراین عمدتا روس هستند. این سرزمین قرن ها بخشی از امپراتوری روسیه بود و چند مقام ارشد شوروی سابق هم اوکراینی بودند. دوماي روسيه (پارلمان اين کشور) سال ها پيش ضمن تصويب مصوبه اي، فروپاشي جماهيريه شوروي را عملي خلاف قانون و روال جهاني و تعاريف مربوط خوانده است زيراکه بدون برگزاري يک رفراندم سراسري انجام شده است.
    بازی های دهه اول قرن 21 در اوکراین، از ژانویه 2014 از سر گرفته شده است که ماه بعد منجر به کنار رفتن ویکتور یانوکویچ (متولد 1950 و قبلا فرماندار دونتسک) شد و بازگشت کریمه به قلمرو روسیه و تلاش مسلحانه روس های چند منطقه شرقی اوکراین به کسب استقلال و درگیری ـ فعلا شفاهی ـ غرب و روسیه که می رود جدی تر شود و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مقاله هاي وقت فيدل کاسترو و توجه سران دولت ها به مفاد آنها ـ نگاهی به یکی از اظهار نظرهای کاسترو درباره دولت واشینگتن و باراک اوباما
دفتر ریاست جمهوری آرژانتین در بوئنوس آیرس 26 ژانویه 2009 عکسی را که در زیر این مطلب آمده است و 21 ژانویه 2009 (5 روز پیش از آن) درهاوانا و درجریان دیدار بانو «کریستینا فرناندز» رئیس جمهوری وقت آرژانتین از کوبا، از او و فیدل کاسترو گرفته شده بود به روزنامه ها داد تا منتشر کنند. ظاهرا، هدف از این کار رفع نگرانی هواداران فیدل بود که پس از انتشار یکی از مقاله هایش که اشاره به احتمال مُردَنَش کرده بود، دلواپس شده و منتظرِ دریافت اطلاع بیشتری از وضعیت مزاجی وی بودند و در این زمینه برای آنان ادامه انتشار مقاله ها و اظهار نظرهایش پیرامون مسائل جهانی کافی نبود.
     فیدل کاسترو (که در 25 نوامبر 2016 فوت شد) چند روز پیش از دیدار با کریستینا که یک پرونیست (ناسیونالیستِ چپگرا) است و دو دوره و تا اواخر سال 2015 رئیس جمهوری آرژانتین بود در مقاله ای ضمن اشاره به انتخاب «باراک اوباما» به ریاست قوه اجرایی فدراسیون آمریکا (کشورهای متحده 50 گانه) نوشته بود که شاید پایان دوره چهارساله «اوباما» را نبیند ولی از اینکه این جوان گفته است که به حاکمیّت ملّی کشورهای دیگر احترام می گذارد شادمان شده است و به همین دلیل هم اگر امکان دست دهد، «رائول ـ برادرش» آمادگي دیدار و مذاکره مستقیم با او را دارد.
     کاسترو که پس از بازنشسته کردن خود به مقاله نگاری روی آورده بود که به زعم او نوعی اندرزگویی و اظهار نظر برای آگاهی مردمان است در مقاله مربوط به انتخاب شدن «اوباما» نوشته بود که فدراسیون آمریکا دیرزماني است که یک امپراتوری شده است و دشوار است که به این آسانی ماهیّت آن تغییر یابد و افزوده بود که با تغییر چهره ها و لباس ها (ظاهر)، ماهیّت تغییر نمی کند و «اوباما» هم دیر و یا زود قربانی تار و پود نظام این امپراتوری می شود و از اختیاراتی که به دست آورده نمی تواند آنطور که می خواهد (برای تغییراتی که وعده داده است) استفاده کند و خیلی زود احساس خواهد کرد که این اختیارات به علت ضد و نقیض های فراوان در ساختار سیستم آن جامعه و دولت واشنگتن، برای حل مسائل بلااثر خواهند بود.
     کاسترو (در آن وقت، 82 ساله) در همین مقاله نوشته بود که ممکن است وضعیت مزاجی او اجازه ندهد که مقالات خود را که نظر و اندرزهای ناشی از تجربه هستند و دلسوزی، منظما منتشر سازد ولی نهایت تلاش را بکار خواهد بُرد تا چیزی را ناگفته نگذارد و تجربه او که گران به دست آمده مدفون نشود. همین اشاره کاسترو به وضع مزاجی اش (در این مقاله) بود که هواداران وی را در گوشه و کنار جهان نگران ساخته بود.
     کاسترو نوشته بود: من حرف های خودرا می زنم و انتظار ندارم که رعایت شوند. من ـ اینک که در بازنشستگی هستم ـ در روند کار دولت کوبا و حزب مداخله نمی کنم، رفقا هر تصمیم مقتضی را که لازم است اتخاذ کنند. هدف، تامین و ساختن زندگانی بهتری برای مردم است و مادیات به تنهایی عامل تامین سعادت بشر نیستند. بشر باید احساس کند که در محیطی اَمن و بدون دردسرسازی زندگی می کند که در آن شئون و حقوق و مساوات رعایت می شود و نگرانی وجود ندارد و می دانیم که شادی با حذف نگرانی ها پدید می آید.
     این مقاله این نگرانی را به وجود آورده بود که وضعیت مزاجی فیدل کاسترو که از سال 2006 و از زمان بستری شدن در بیمارستان گوشه گیر شده و از سال 2008 جای خود را به «رائول ـ برادرش» سپرده بود بدتر شده باشد و انتشار عکس دیدار با کریستینا برای رفع این نگرانی بود. روزنامه های منطقه لاتین نشین قاره آمریکا این عکس را با عکسی که کاسترو در ژوئن 2008 با چاوس و رائول گرفته بود در زیر هم (به صورتی که در پایین آمده است) چاپ کرده بودند تا نشان داده شود که در ژانویه 2009، وی سرحال تر از آن زمان است (بود).
     زمانی که چپ ها و سوسیالیست ها در چند نقطه ديگر آمریکای لاتین قدرت را به دست گرفته بودند و خودرا مرید و پیرو خط فیدل کاسترو می دانستند، شهر هاوانا تا زمانی که فیدل کاسترو در قید حیات بود به صورت مقصد آنان درآمده و هر چند وقت یکی از آنان و گاهی به اتفاق به هاوانا می رفتند و با فیدل کاسترو دیدار می کردند و همچنین سران کشورهای دیگر. در انتخابات اخير؛ در برزيل، شيلي، آرژانتين و سه کشور ديگر در آمريکاي لاتين، ميلياردرها رئيس کشور شده اند!، ولي در مکزيک برعکس يک سوسياليست رئيس جمهوري شده است. دولت سوسياليست ونزوئلا بر اثر تحريکات دولت واشنگتن گرفتار مشکلات است. فیدل کاسترو در نود سالگی درگذشت.
     نتیجه یک بررسی جهانی در سال های 2008 و 2010 و کسب اطلاع از دفاتر سران کشورها و دولت ها نشان داد که مفاد مقالات فیدل کاسترو (به زبان اصلی و یا ترجمه آن) سریعا به اطلاع این سران می رسید و در برخی از کشورها برای مقامات دولتی و اعضای پارلمان نیز ارسال می شد.
    
عکس با بانو کریستینا: 21 ژانویه 2009 (دوم بهمن 1387) و عکس با چاوس و رائول: ژوئن 2008 = خرداد 1387

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اشاره اي به تقويم چين
یکشنبه ـ 25 ژانویه 2009 ـ به مناسب آغاز سال نو قمری چین، رسانه ها در گوشه و کنار جهان به تاريخچه تقويم چين اشاره کرده بودند تا وظيفه آموزش عمومي خودرا به انجام رسانده باشند.
    پیدایش تقویم چین که مخلوطی از نظام قمری ـ شمسی (Lunisolar) است مربوط به دوران دودمان شانگ Shang Dynasty است که از 1766 تا سال 1122 پیش از میلاد بر چین حکومت داشتند و بنابراین، قِدمت این تقویم بیش از سه هزار سال است.
    سال چین که از 25 ژانويه 2009 آغاز شده بود سال نرّه گاو (Ox) ِ یکی از صوَر حیوانات 12 گانه بود.
    چینیان سال با علامت گاو را سالی نسبتا آرام، سالی توأم با سخت کوشی، اتخاذ تصمیمات قاطع و در عین حال سال پُر از یکدندگی کردن های فردی می پندارند. سال قبل از آن، سال موش بود. سالی که از 25 ژانویه 2020 آغاز شده است نیز سال موش است. آغاز این سال در حالی بوده است که ویروس coronavirus در نقاطی از چین شیوع یافته و تلفات ایجاد کرده و نگرانی از سرایت آن به نقاط دیگر جهانی پدیده آمده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
درگذشتِ پیرترین مرد جهان که گوشت قرمز نمی خورد و ...
Saturnino

پیرترین مرد جهان به نام Saturnino de la Fuente Garcia که در اسپانیا زندگی می کرد 18 ژانویه 2022 درگذشت. او 112 سال و 341 روز زندگی کرده بود که 24 روز پیش از 113 ساله شدن فوت کرد. وی طبق نوشته «گینِس» پیرترین مرد شناخته شده جهان بود. ممکن است پیرترهای دیگر هم در گوشه و کنار روستاها در کشورهای دورافتاده باشند که گینِس از آنها بی خبر است. ساتورنینو که یک کوتاه قد بود گفته بود که راز طول عمر او در آرامش بسربردن و خودرا دچار انبوه نکردن و کمتر گوشت قرمز و کره و روغن جز روغن زیتون خوردن است. وی گفته بود که جز در مراسم و مهمانی ها الکل نمی نوشید و خواب خودرا از دست نمی داد ـ حداقل 7 ساعت در شبانه روز و می کوشید که استرس و اضطراب به خود راه ندهد و با زنش در یک رختخواب بخوابد نَه در تختخواب جداگانه و تنها. زنان معمولا چند سال بیش از مردها عُمر می کنند و جهان چند زن پیرتر از ساتورنینو دارد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در ژانویه 2022 یک بانوی 43 ساله صدرنشین پارلمان اتحادیه 27 کشوری اروپا شد
رابرتا

بانو Roberta Metsola چهل و سه ساله رئیس پارلمان اروپا (اتحادیه اروپا مرکّب از 27 کشور با حدود 450 میلیون جمعیت) شد. وی جوانترین بانویی است که تا کنون رئیس یک پارلمان شده است. «رابرتا» شهروندِ مالت ـ کشور جزیره ای واقع در دریای مدیترانه است. بااینکه تنها سه زن در جلسه رای گیری در پارلمان اروپا حضور داشتند، اکثریت اعضاء، رابرتا را انتخاب کردند. وی بر کرسی دیوید ساسولی 65 ساله نشسته است که اخیرا درگذشت. رابرتا همچنین تنها رئیس پارلمان اتحادیه اروپا در تاریخ این اتحادیه است که مخالف کورتاژ است. وی یک کاتولیک است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
با شیوع دوباره کرونا، نخست وزیر 41 ساله نیوزیلند، ازدواج خود را به بعد موکول کرد
بانو آردِرن

بانو Jacinda Ardern نخست وزیر 41 نیوزیلند که قرار بود در ژانویه 2022 با نامزد خود ـ کلارک گیفورد ازدواج کند، 24 ژانویه تاریخ ازدواج را به بعد موکول کرد، زیرا که بار دیگر موارد تازه ای از بیماری کرونا در نیوزیلند مشاهده شده است. وی گفت که نمی خواهد در مراسم عروسی او که شماری زیاد شرکت خواهند کرد احتمالا دچار بیماری شوند. باید از شرکت در این گونه مهمانی ها فعلا اجتناب شود. بانو «آردن» از فعالان حزب زحمت کشان نیوزیلند (حزب لِیبِر) است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
کاخ «سیگار ممنوع» و اوباما


کاخ سفید واشنگتن ـ مقرّ رئیس جمهوری آمریکا با دو قرن عُمر، از سالها پیش یک ساختمان «سیگار ممنوع» اعلام شده است.
    «باراک اوباما» چهل و چهارمين رئیس جمهوری آمریکا هنگام نقل مکان به اين خانه در بيستم ژانويه 2009، اعتیاد به سیگار داشت که گزارش هاي منتشر شده در دو سال بعد از آن، حکايت از آن داشت که اوباما به خاطر رعایت ممنوع بودن دخانیات در ساختمان کاخ سفید، عادت دودکردن سيگار را تَرک کرده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 26 ژانويه
  • 76:   هادريانوس كه از سال 117 تا 138 ميلادي امپراتور روم بود به دنيا آمد.
        
        
  • 90:   ارتش روم پس از 16 سال جنگ سراسر آلمان (مناطق ژرمَن نشین وقت) را تصرف كرد و سناي روم تصويب كرد كه نقشه جغرافيايي امپراتوري اصلاح شود و نقشه تازه، آلمان را هم شامل گردد.
        
        
  • 1639:   23 ژانویه این سال داسيلوا سوليس Francisco Maldonado da Silva Solis شاعر کشور پرو Peru كه يكي از قطعاتش به عنوان هجو مقامات يك كليسا تلقي شده بود آتش زده شد.
        
        
  • 1833:   24 ژانویه این سال، برنهارد اردمانسدر Bernhard Erdmannsdorffer تاريخدان آلماني ديده به جهان گشود و 68 سال عُمر کرد.


    وی در دانشگاههای متعدد ازجمله دانشگاه برلین تدریس کرد. برنهارد تألیفات متعدد دارد که مهمترین آنها «تاریخ آلمان» است. او گفته است که تاریخ همه اش درس است و آموزنده و تمامی مقامات باید گذشته را بدانند تا اشتباه نکنند. وی پیش بینی کرده است که هر نسل انسان نسبت به نسل ماقبل خود روشنفکرتر خواهد بود و ضد فساد.
  • 1841:   نیروهای نظامی انگلستان که در جنگ بر ارتش چین پیروز شده بودند هنگ کنگ را تصرف کردند. دولت وقت جین طبق مصالحه آگوست سال 1842 با دولت لندن ـ معروف به قرارداد نانکینگ، پذیرفت که هنگ کنگ در کنترل انگلستان باشد. نهم ژوئن 1898 تصرف هنگ کنگ تبدیل به اجاره 99 ساله شد که دولت انگلستان یکم جولای 1997 آن را به دولت چین تحول داد.
        
        
  • 1880:   در این روز داگلاس مک آرتور ژنرال معروف آمریکا که استراتژی های نظامی او کتاب درسی دانشگاهها شده است بدنیا آمد و 84 سال عُمر کرد.
        
        
  • 1885:   لشکریان محمد احمد المهدی به رغم نداشتن اسلحه کافی و نوین، بر انگلیسی ها که خُرطوم (پایتخت سودان) را تصرف و فرماندار منصوب کرده بودند پیروز شدند و ژنرال چارلز گوردون فرماندار انگلیسی خرطوم را کشتند. گوردون قبلا از فرمانداران سایر مستعمرات انگلیسی درخواست فرستادن کمک نظامی کرده بود که آنان هم شکست خوردند.
        
        
  • 1918:   (1296 هجري خورشیدی) انگليسي ها كه عملا ايران را در اشغال داشتند سليمان ميرزا رهبر حزب دمكرات ايران را به بهانه همكاري با آلمان دستگير و زنداني كردند!.
        
        
  • 1922:   ( 1300 هجري خورشیدی) به عادت سلاطين قاجاريه، سلطان احمدشاه با بدرقه ژنرال رضاخان سردارِ سپه عازم ديدار از اروپا شد. چهار سال بعد، دودمان مغول تبار قاجار از سلطنت ایران خلع شد. کوجک شدن ایران و زیر نفوذ خارجی قرار گرفتن آن در دوران همین دودمان صورت گرفت.
        
        
  • 1924:   شهر سن پترزبورگ (پایتخت پیشین روسیه که به دست پتر بزرگ به صورت شهر درآمده است) به لنینگراد تغییر نام داده شد که پس از فروپاشی شوروی به نام اول بازگشت داده شده است. به رغم وصیت لنین که گفته بود نام او را بر زادگاهش نگذارند، پس از درگذشت وی، سن پترزبورگ (پتروگراد) را به لنینگراد تغییر اسم داده بودند.
        
        
  • 1930:   کنگره ملی هندوستان اعلام استقلال کرد و با اینکه استقلال هند 17 سال بعد تحقق یافت، این روز (26 ژانویه) روز استقلال هند اعلام شده و برگزار می شود. قانون اساسی هند که آن را یک جمهوری فدرال اعلام داشته در همین روز در سال 1950 به اجرا گذارده شد و در همین روز در سال 1965 زبان هندی زبان رسمی جمهوری فدرال هند اعلام شد که قبلا انگلیسی و پیش از آن زبان فارسی زبان رسمی بود.
        
        
  • 1952:   در این روز مردم مصر برضد انگلیسی ها، طبقه اعیان و پولدارهای مصری (بازاری ها) دست به شورش زدند و شماری را کشتند و صدها تن را مجروح ساختند و بسیاری از منازل و محل کسب و کار اصحاب ثروت و نیز انگلیسی ها غارت شد. مصریان شورشی شعار می دادند: پول شما از غارت کردن ما است.
        
        
  • 1974:   بر اثر سقوط یک هواپیمای تُرکیش در یک پرواز داخلی 66 تن کشته شدند.
        
        
  • 1992:   در این روز بوریس یلتسین رئیس جمهوری وقت روسیه اعلام کرد که دستور داده است حمله اتمی ـ موشکی به آمریکا از برنامه ارتش روسیه حذف شود. تا آن زمان، موشک های اتمی روسیه به سوی نقاطی در آمریکا نشانه گیری و آماده شلیک بودند و کلید الکترونیک شلیک در دست رئیس کشور و ژنرال ارشد بود.
        
        
  • 1998:   در این زمان آمریکا گرفتار جنجال ارتباط سِکسی کلینتون رئیس جمهوری وقت این فدراسیون با مونیکا لوینسکی کارورز کاخ سفید بود که در همان ساختمان صورت گرفته بود.
        
        
  • 2009:   تظاهرات و اعتراض های مردم ماداگاسکار سبب شد که در این روز رئیس جمهوری این کشورِ 587 هزار کیلومتریِ جزیره ایِ 27 میلیونی که هدف انتقاد بود کناره گیری کند. ماداگاسکار که در غربِ جنوب قاره آفریقا در اقیانوس هند واقع شده است تا 1960 مستعمره فرانسه بود، گو اینکه در سال 1958 یکجانبه اعلام استقلال کرده بود. ماداگاسکار تنها کشور جهان است که بیش از 75 درصد جمعیت آن روستانشین هستند و علاقه ای به شهرنشینی ندارند.
        
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    درسی بزرگ برای انتخاب بهترین های کشور در زمینه های ادبی ـ هنری از میان جوانان و خارج شدن هنر از انحصار
    چند سال بود که کتابخانهِ فرهنگ به باشگاه معلمان واقع در خیابان جنوبی باغ شاه (پادگان حُرّ) منتقل شده بود و اگر فرصتی دست می داد برای خواندن اسناد قدیمی و کتاب های کمیاب به آنجا می رفتم و همانجا ناهار می خوردم. هر روز صدها معلم به آنجا می آمدند و چون دو تالار بزرگ داشت، نشست های فرهنگی در آنجا برگزار می شد.
         به همان منظور، جمعه 22 دیماه 1346 به کتابخانه فرهنگ رفته بودم و صرف ناهار در رستوران باشگاه معلمان. در آن روز رستوران بسیار شلوغ بود و شماری معلم موسیقی و ادبیات و دِکلمه و دو ـ سه گوینده رادیو را هم در آنجا دیدم. در آن زمان ـ رادیو ایران و رادیو تهران دیوار به دیوار خبرگزاری پارس و در یک محوطه (میدان ارگ ـ میدان 15 خرداد) قرار داشتند. خود من هم قبلا چند برنامه رادیویی داشتم ازجمله «برنامه در گوشه و کنار شهر»، «برگی در آئینه هفته که شرح کامل و حواشی رویداد مهم خارجی ـ بین الملل ـ آن هفته بود» و .... دبیر اخبار بامدادی رادیو نیز بودم که در آن زمان، خبرگزاری پارس (امروزه؛ ایرنا) اخبار را مستقیما و بدون واسطه به پخش رادیو می داد.
         پرسیدم چه خبر است که جمع شده اند؟، گفتند در دبیرستان مجاور این باشگاه مسابقه آواز، ساز، دِکلمه، گویندگی، شعرخوانی و نیز نویسندگی دانش آموزان مدارس ناحیه 10 تهران در جریان است تا بهترین آنان جهت شرکت در مسابقه عمومی همه نواحی شهر و سرانجام کل کشور که در تابستان در اردوگاه رامسر برگزار می شود انتخاب شوند و بیشتر کسانی که برای صرف ناهار به رستوران باشگاه آمده اند والدین آن دانش آموزان هستند و مسابقه ها تا ساعت 6 بعد از ظهر ادامه خواهند داشت.
         تصمیم به رفتن به آن محل [دبیرستان مجاور باشگاه که یک دبیرستان دختران بود] و تماشای مسابقه ها گرفتم. آنچه را که دیدم برایم شگفت انگیز بود؛ نبوغ و اوج هنر و مهارت در دِکلمه، گویندگی، شعرخوانی، داستان گویی، آواز و نواختن ساز. با خود گفتم که با این همه هنرمند، چرا از این طریق برای رادیو گوینده و برای کشور خواننده و هنرمند انتخاب نمی کنند، مخصوصا که شنیده بودم بعضی خوانندگان به آهنگسازان کمک مالی می کنند و به همین علت، عملا خوانندگی درانحصار باقی می مانَد و ... و تصمیم گرفتم که شرح مشاهدات خودرا برای درج در صفحه «5 ستون از 5 نویسنده» مقاله کنم تا مقامات مربوط به خود آیند و فقط پارتی دارها به آن مشاغل راه نداشته باشند بویژه که شنیده بودم بریدهِ این مقالات را برای مقامات ارشد کشور ارسال می کنند. این مقاله که کُپی آن را در زیر این مطلب مشاهده می کنید در شماره پنجشنبه 28 دیماه 1346 روزنامه اطلاعات چاپ شد.
         در آمریکا و بسیاری از کشورها ازجمله افغانستان، شبکه های تلویزیونی این مسابقه ها را برای انتخاب بهترین ها ـ که گمنام مانده اند برگزار می کنند. در آمریکا، یک شبکه تلویزیونی نام این مسابقه ها برای انتخاب بهترین هنرمندان را «امریکن ایدل» گذارده است و شبکه های دیگر عنوان دیگر. داوطلبان می آیند هنرنمایی می کنند و پخش می شود. داوران حاضر در آنجا، نظر و نمره می دهند و تماشاگران هم نمرات خودرا ایمیل می کنند و معدل (میانگین) نمرات فی المجلس اعلام می شود و شرکت کنندگان ضعیف تر به تدریج حذف و بهترین ها می مانند و به جامعه معرفی می شوند تا از هنرشان برخوردار شود. و به این ترتیب، انتخاب هنرمند از انحصار خارج می شود و هنر رونق می یابد.
        
    کُپی مقالهِ مؤلف این تاریخ آنلاین (نوشیروان کیهانی زاده) که در صفحهِ «5 ستون از 5 نویسندهِ روزنامه اطلاعات» در شماره 28 دیماه 1346 این روزنامه درج شد

     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    پيام‌هاي تازه
    دو پیشنهاد تعجب برانگیز: قطع تلفن های غیر فعّال! و حذف صِفر از اسکناس ها!
  •  
        این پیام دیر وقت شب در دوم بهمن ماه 1397 واصل شد که به لحاظ رعایت حق ابراز نظر درج می شود:
        
        مخاطب: هر وقت که وقت داشته باشم، نگاهی به وبسایت خبرگزاری های تهران می کنم. دو خبر در دو هفته گذشته مرا متعجب ساخت یکی پیشنهاد حذف صِفرها از اسکناس های جمهوری اسلامی بود به عنوان راهی برای مقابله با تورّمِ نقدینگی!. این راه حلِ حذف صِفرها درست مثل این است که بگویند اگر حروف «طان» را از آخر کلمه «سرطان» حذف کنیم و نام این بیماری بشود «سر» درمان پذیر خواهد بود! و ما، دیگر «بیماری سرطان» نخواهیم داشت!. خبر دیگر را که اول بهمن [اول بهمن 1397] خواندم این بود که رئیس اداره مخابرات گفته بود تلفن هایی را که فعّال نباشند به دیگران واگذار می کنیم. این، دیگر از آن حرف ها است. شرکت مخابرات پولش را بگیرد [حق اشتراک ماهانه اش را] و می تواند در صورت لزوم این آبونه ماهانه را افزایش هم بدهد و یا دریافتی دیگری برقرار کند، چکار دارد به اینکه یک فرد از خانه اش تلفن بکند و یا نکند؟!. اگر اظهار رئیس مخابرات به اجرا درآید، فردا وزارت صنعت هم خواهد گفت که اتومبیل های فروش رفتهِ غیر فعّال را از خریدار پس می گیریم و نیز سازمان آب، یا برق و یا گاز هم بگوید که غیر فعال ها حذف می شوند و از این قبیل تصمیمات [به نظر مخاطب] خلاف منطق!. ما 8 تا 9 میلیون ایرانی داریم که در کشورهای دیگر زندگی می کنند و بعضی از آنها خانه هایشان را در ایران برای روز مبادا حفظ کرده اند و سالی یکی ـ دو بار به آنجا سر می زنند، چند روز تا چند هفته در آنجا زندگی می کنند و تلفن لازم دارند. تلفن خانگی (سیمی) بخشی از آدرس و شناسایی یک شخص است. مگر می شود آن را قطع کرد و از تعقیب قضایی و ادعای غرامت و به اصطلاح آمریکایی ها «سو ـ لاو سوت» واهمه نکرد که تا ربع قرن مشمول مرور زمان هم نمی شود. بعد از انقلاب گفتند هرکس خانه اش خالی باشد می گیرند و می فروشند. ترسوها و ساده دل ها رفتند و خانه های اضافی را به بهای ارزان (یک چهار هزارم بهای امروز) فروختند و دو سال بعد همه چیز مثل گذشته شد و داشتن دهها خانه شده است کسب و کار. بعضی از ایرانی های مقیم خارج راضی به اجاره دادن و یا فروش خانه های خود در ایران نیستند زیرا اگر اجاره دهند خدا داند که نتیجه چه بشود و اگر بفروشند با قاچاق بودن خارج کردن ارز از کشور از مَبلَغ معیّن، و نیز کمیابی ارز در بازارهای ایران، مجبورند که پول را همانجا در بانک سپرده کنند که هر روز قدرت خرید آن کاسته می شود و به تدریج می شود تقریبا «هیچ» و ترس از ورشکست شدن و بسته شدن بانک هم ممکن است که وجود داشته باشد. خدای بزرگ به همه ما دانایی و خرَد بدهد.
        لس آنجلس [مخاطب نام خودرا ذکر کرده است]




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com