Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
24 ژانويه
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 24 ژانويه
ايران
پيمان شاه سلطان حسين صفوي با لوئي چهاردهم پادشاه فرانسه
لويي چهاردهم

در تاريخ ايران، بي عرضگي شاه سلطان حسين صفوي ضرب المثل است، ولي همين بي عرضه در زمان سلطنت خود پيماني را با لوئي چهاردهم مقتدرترين پادشاه وقت اروپا امضاء كرد كه از لحاظ رعايت منافع ايران و ايراني كمتر نظير داشته است.
     24 ژانويه سال 1704 ميلادي لويي 14 پادشاه وقت فرانسه تصميم خودرا داير بر انعقاد يك پيمان دوجانبه با ايران اعلام داشت. تمايل لويي 14 در همين سال توسط فرستاده او به ايران، در اصفهان به اطلاع شاه سلطان حسين صفوي رسيد. اين پيمان تنطيم و بعدا به امضاي دو پادشاه رسيد كه سند جالبي است. به موجب اين پيمان، دولت فرانسه قبول كرده است كه از اتباع ايران و منافع اين دولت در كشورهاي ديگر حمايت كند و كشتي هاي فرانسوي هنگام حمل بار، براي بارگيري مال التجاره ايرانيان اولويت قائل شوند و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
خلع يَد از روس ها در شيلات در بهمن 1331 پس از 77 سال ـ نگاهی کوتاه به تاریخچه این امتیاز
مصدق
دکتر محمد مصدق نخست وزير وقت 24 ژانويه 1953 (چهارم بهمن 1331) به ملت اطلاع داد كه روس ها از پنج روز ديگر در شيلات ايران و منابع ما در درياي مازندران سمتي ندارند و خلع يَد از آنان تا آن روز تكميل خواهد شد.
     امتياز شيلات ايران در درياي مازندران 77 سال پيش از آن (سال 1876 ميلادي) به روس ها داده شده بود. ميرزا حسين خان سپهسالار [رئس الوزراء وقت] در آن سال بهره داري از منابع ایران در درياي مازندران را به يك روس به نام استپان ليانازوف داده بود. عين الدوله اين امتياز را در سال 1906 به ازاء درآمدي برابر 460 هزار فرانك طلا تمديد كرده بود. اوايل سال 1927 دولت رضاشاه درصدد لغو آن قرارداد برآمده بود كه وُرّاث ليانازوف به دادگستري ايران دادخواست دادند و قضات وطن حُكم به سود ليانازوف ها دادند!. در اين اثناء دولت شوروي كه املاك و كمپاني هاي روسيه را ملّي (دولتی) كرده بود عملا جانشين كمپاني ليانازوف ها شد و پارلمان ايران اواخر همان سال (سال 1927) شوروي را به عنوان جانشين ليانازوف ها و طرف قرارداد با ايران به رسميت شناخت كه 25 سال بعد دولت مصدق شيلات را ملّي و دست شوروي را از ماهيگيري در آبهاي ايران كوتاه كرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سران حزب توده غيابا محكوم به اعدام شدند
دکتر رضا رادمنش
يك محكمه نظامي تهران سران حزب کمونيست توده را سالها پس از فرار از زندان قصر غيابا محاكمه و 13 تن از آنان را به اعدام محكوم كرد. اين حكم كه چهارم بهمن1344 (24 ژانويه 1966) انتشار يافت غير قطعي و تجديد نظر پذير اعلام شده بود. اسامي محكومان به اعدام طبق اعلامیه دستگاه قضایی ارتش از اين قرار بود:
     دكتر رضا رادمنش، ايرج اسكندري، دكتر فريدون كشاورز، احسان طبري، رضا روستا، عبدالصمد كامبخش قزويني، آرداشس آوانسيان، علي اميرخيزي، پتروس شمعوني، غلامحسين فروتن، يوسف جماراني، محمود بقراطي و غلام بابازاده.
     اين عده پس از فرار اززندان قصر با كمك افسران زندان، به خارج از كشور رفته بودند و عمدتا در آلمان شرقي بسر مي بردند. [مشروح فرار سران حزب توده در روز مربوط در اين سايت آمده است. براي يافتن آن به کليد جستجو مراجعه کنيد]
تني چند از محکوم شدگان به اعدام

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نامه 150 نماینده مجلس درباره توافق های سال 1392 ژنو ـ روزی که یک نماینده مجلس توقف غنی سازی را به ملت ایران تسلیت گفت
به گزارش دویچه وله فارسی (صدای آلمان) در 21 ژانویه 2014، در ایران تا این روز (یکم بهمن ماه 1392) نسبت‌ به توافق‌های هسته‌ای ژنو مخالفت هایی مشاهده شده است. ازجمله، یک نماینده مجلس شورای اسلامی، توقف غنی‌سازی 20درصدی را به مردم ایران تسلیت گفته بود. 150 نماینده نیز با امضای نامه‌ای که به رئیس مجلس داده شد، خواستار توضیح دولت (قوه مجریه) درباره متن توافق‌ها شده‌ بودند. توافق‌های ژنو سرانجام منتهی به توقف غنی‌سازی 20 درصدی اورانیوم و مُهر و موم شدن برخی از فعالیت های هسته ای ایران از بیستم ژانویه 2014 (30 دیماه) شده است.
    دویچه وله در توضیح پاراگراف بالا (پارگرافِ لیدِ خبرِ خود) گفته بود: در حالی که حسن روحانی در سفر به خوزستان، دستیابی به این توافق‌ها را "تسلیم قدرت‌های بزرگ در برابر ملت بزرگ ایران" بیان کرده بود، سه‌شنبه (21 ژانویه = یکم بهمن 1392) حمید رسایی عضو کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی (عضو وقت) ضمن سخنرانی خود در مجلس گفت: "من، در ابتدای سخن خود، 30 دی ماه 1392 [روز توقف 20 درصدی] را تسلیت می‌گویم ـ روزی که دسترنج دانشمندان هسته‌ای ما، متاسفانه به این شکل از بین می‌رود و ما به ‌رغم اینکه نمایندگان مردم هستیم فعلا مأمور به سکوت شده‌ایم.".
     گزارش دویچه وله چنین ادامه یافته بود: محمود نبویان عضو «جبهه پایداری» گفته بود که به باور شماری، توافق های ژنو ایرادهای اساسی دارد و این توافق استقلال عمل نظام را هدف گرفته است. نمایندگان اصول‌گرای مجلس، کوشیده‌ بودند با امضای نامه‌ای خطاب به علی لاریجانی (رئیس وقت مجلس) او را به تشکیل یک نشست مشترک با مقامات قوه اجرایی قانع کنند. به‌گفته محمد سلیمانی نماینده تهران (نماینده وقت)، تا یکم بهمن 1392 یکصد و پنجاه تَن از نمایندگان مجلس، این نامه را امضا کردند که بیش از نیمی از نمایندگان هستند. این نماینده تهران ضمن اشاره به اصل 125 قانون اساسی افزوده بود که امضاکنندگان نامه به پنهان‌کاری تیم هسته‌ای اعتراض دارند.
    نمایندگان در این نامه خواستار آن شده بودند که دولت، اطلاعات مربوط به توافق‌های ژنو را به‌صورت شفّاف و دقیق در اختیار مجلس قرار دهد.
    طبق این گزارشِ دویچه وله، برخی از نشریات که شهرت به اصولگرایی دارند همصدا با منتقدان، توافق‌های ژنو را شکستی برای نظام جمهوری اسلامی بشمار آورده بودند. به زعم این شمار، قبول شرایط یک و چند مخالف خوان [منظور؛ غرب است] برابر است با تسلیم و در «تاریخ» خواهد ماند و تفسیر خواهد شد. برای مثال: روزنامه «وطن امروز» صفحه نخست شماره 20 ژانویه (سی ام دیماه) خودرا به نشانه اعتراض به توافق‌های ژنو، رنگی چاپ نکرد و در یادداشتی زیر عنوان «هولوکاست هسته‌ای» نوشت که در اجرای توافق های ژنو بیش از 60 درصد فعالیت‌های غنی‌سازی ایران تعطیل می‌شوند، و نابودی ذخیره اورانیوم 20 درصدی ایران، شاید بهترین خبری باشد که اسرائیلی ها در طول سال‌های اخیر شنیده باشند. [کُپی صفحه اول «وطن امروز» در پایین درج شده است].
     حسین شریعتمداری سردبیر روزنامه کیهان وابسته به دفتر رهبری نیز در یادداشتی نوشته بود: "آنچه داده‌ایم در برابر آنچه را که گرفته‌ایم بسیار ناچیز است."، مسئولان اجرایی کشور در مورد توافق‌نامه ژنو از "داده‌ها" کمتر سخن می‌گویند و بیشتر به "گرفته‌ها" اشاره می‌کنند!.
     به گزارش دویچه وله، روزنامه جمهوری اسلامی هم که پشتیبان سیاست‌های دولت حسن روحانی بوده، این روزها (اواخر دیماه 1392) در مورد توافق های ژنو لحن انتقادی به خود گرفته بود.
     دویچه وله اضافه کرده بود که در این میان، محافل دنیای غرب انتظار موضع‌گیری روشن آیت الله علی خامنه‌ای رهبر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی را می‌کشند زیراکه اوست که حرف آخر را می زند و حرف او قطعیّت دارد.
    
کُپی نیمه بالای صفحه اول روزنامه «وطن امروز» شماره سی ام دیماه 1392

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اظهار نظرهای وقت درباره توافق هسته ای ـ سود و زیان معامله ژنو ـ پلمب شدن ها و رقیق سازی اورانیوم ها ـ حسین شریعتمداری: "به کجا می رویم؟!"
در روزهای منتهی به چهارم بهمن ماه 1392 اظهار نظرها درباره توافق هسته ای دولت جمهوری اسلامی و شش قدرت جهانی عموما دارای علامات تعجب (!) و سئوال (؟) متعدد بود ازجمله چند نظر ارسال شده به مؤلف این تاریخ آنلاین. جملات و کلمات بکار رفته در خبرهای دوشنبه شب (20 ژانویه 2014 = سی ام دیماه 1392) شبکه های تلویزیونی آمریکا نیز به گونه ای انتخاب شده بود که حکایت از پیروزی شش قدرت در قبولاندن برخی از شرایط خود پس از سالها ایستادگی تهران داشت. در رسانه های چندین کشور که در سرچ انجین ها قرار گرفته بودند، این خبرها با تصویر یک بازرس آژانس بین المللی انرژی اتمی منعکس شده بود که در حال بستن اتصالاتِ میان زنجیره های دوقلو ویژه تولید اورانیوم 20 درصد در تاسیسات نطنز بود. برخی از این رسانه ها تصویر بازدید مغرورانه چندی پیش محمود احمدی نژاد از این تاسیسات را هم اضافه کرده بودند که وقوع تغییر اصطلاحا از دیروز تا امروز را در ذهن تداعی می کرد. خبرها و بعضا به نقل از ایرنا (خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ خبرگزاری دولت) حکایت داشت که سی ام دیماه کارشناسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به نطنز و «فردو» رفتند. در نطنز، 2 آبشار و در فردو، 4 آبشار مربوط به غنی‌سازی 20 درصد را پلمب کردند و با پلمب این 6 آبشار، غنی‌سازی اورانیوم 20 درصدی در ایران ـ پس از سالها تلاش و ایستادگی، صرف هزینه سنگین و دادن قربانی ـ به طور کامل متوقف شد. به گزارش ایرنا، سی ام دیماه 1392 در تاسیسات نطنز همه سیلندرهای خوراک‌دهنده زنجیره سانتریفیوژهای 20 درصدی جدا شدند و خطوط ارتباطی در این تاسیسات قطع شد. در «فردو» نیز 4 آبشار دیگر به همین سرنوشت دچار شدند. سانتریفیوژهای مربوط به فرآیند غنی‌سازی 20 درصد ـ سانتریفیوژهای پیشرفته محسوب می‌شوند که در ژانویه 2014 پلمب شدند. تاسیسات هسته ای نطنز پس از ترور مصطفی احمدی‌روشن به نام وی نامگذاری شده است. احمدی‌روشن در راه‌اندازی تاسیسات نطنز نقش چشمگیر داشت و در این راه جان خودرا از دست داد. یک مقام سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی گفته بود که غنی‌سازی 20 درصد در تاسیسات نطنز تعلیق و فرایند اکسید کردن و رقیق‌سازی ذخیره 196 کیلوگرمی اورانیوم 20 درصد نیز آغاز شده است. وی افزوده بود که تعلیق غنی‌سازی 20 درصد در نطنز با حضور بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی انجام شد.
    در یک ابراز نظر آمده بود که موافقت جمهوری اسلامی با توقف و محدود شدن مساعی تکنولوژی هسته ای اش پس از آن همه مبارزه و ایستادگی برایم خواب و خیال شده است، تصور می کنم که خواب می بینم. در ابراز نظر دیگر آمده بود: سکوت رهبری که گفته اند زیاد راضی نیست تأمل برانگیز است و بنابراین، نباید توقف پیشرفت های هسته ای را قطعی و دائمی تصور کرد. پیشرفت های هسته ای و تسلط بر تکنولوژی آن لزوما به معنای تولید سلاح هسته ای نیست. پیشرفت های بالقوه در علوم هسته ای هم ابزاری بازدارنده است. ده ـ یازده دولت سلاح اتمی دارند و 40 ـ 50 دولت قادر به تولید آن در اسرع وقت هستند، چرا؟، زیراکه این توانایی به آنها آرامش می دهد و بازدارنده تعرّض و زورگویی است. همه آمریکاییان در خانه خود و برخی در کیف شان اسلحه دارند ولی بکار نمی برند. دلیل آن؛ بازدارندگی است. این حق را قانون اساسی شان به آنان داده است. یک معاند و بَدنظر از تعرّض و ورود به خانه ای که می داند در آنجا اسلحه است هراس دارد و احتیاط می کند و سرانجام از فکر تعرض، منصرف می شود. در مورد تحولات تازه باید بگویم که صلاح مملکت خویش خسروان دانند ولی این را هم نباید نادیده گرفت که «نه به آن شوریِ شور و نه به این بی نمکی».
    یک نظر واصله از این قرار است: "آیا جمع و تفریق کرده اند که نفع و زیان این معامله که در ژنو صورت گرفت برای جمهوری اسلامی چه بوده است؟، کدام طرف بُرده و کدام طرف باخته است؟، در کوتاه مدت و دراز مدت نتیجه چه خواهد بود؟. اگر به خاطر پول است که این ارز صرف واردات، مقاطعه کاری ها، سفر خارجی و پرداخت های دیگر می شود که ضرورت هم ندارند و (احیانا) ریخت و پاش خواهد شد. از همین حالا کمپانی های خارجی بار سفر به تهران را بسته اند. تحریم ها در مورد ورود قطعات یدکی اتومبیل و ... برداشته شده و گندم و برنج و روغن نباتی، چرا ایران خودش نمی تواند اینها را تولید کند. به عقیده من (مخاطب)، استقلال و حاکمیت ملی وقتی کامل است که یک کشور از لحاظ خوراک ملّت، خودکفا باشد.
    در یک ابرازنظر واصله، ضمن اشاره به اقدام روزنامه «وطن امروز» که ظاهرا به نشانه تأسف، به جای چاپ رنگی، با چاپ سیاه و سفید توزیع شده آمده بود: معلوم نیست که چرا بعضی از روزنامه های تهران از توافق نامتوازن ژنو و تسلیم وطن که قرن ها اَبَرقدرت بود به شرایط سلطه گران حمایت می کنند، چه هدفی دارند؟. این رفتار نشان می دهد که اصطلاحا دُم هرکدام به جایی بَند است ولی نهایتا چیزی عاید نخواهد شد. غرب از آن بیم دارد که ایران بخواهد دوباره «پرشیا» شود و یک قدرت جهانی، نه منطقه ای. همه قطعات جداکرده شده از پیکر ایران در دو قرن گذشته، همچنان فرهنگ ایرانی خودرا حفظ کرده اند و آماده اتحاد. در سخنان مقامات ارشد بار دیگر عباراتی همچون ایران عزیز، ایران بزرگ، فرهنگ ایرانی ـ اسلامی، گذشته با عظمت، تاریخ پُر افتخار ایران به گوش می خورد. ترس قدرت های غربی از ظهور ناسیونالیسم ایرانی است. بیاد دارند که در گذشته، چند بار این ناسیونالیسم در کنار مذهب شیعه خودنمایی کرد. غرب «نادر ـ ناپلئون شرق» را بیاد دارد.
    یک مخاطب نوشته بود: "توافق ژنو که به نظر می رسد مورد حمایت اصولگرایان نیست، ملی گرایان ـ نه ملی مذهبی های هوادار غرب ـ را به اصولگرایان نزدیک کرده است برای اینکه هر دو گروه خواهان اقتدار و قدرت بودن کشور هستند. خیلی ها سکوت کرده اند ولی این سکوت، طولانی نخواهد بود و علامت رضا نیست. دولت سازندگی با برنامه و سياست هاي خود به همدلی و اتفاق مردم که در دوران جنگ 8 ساله مشاهده مي شد پایان داد و راه تازه ای گشود و طبقه خاص و ثروتمند به وجود آمد، دولت اصلاحات بدون پس زدن دسته اول و با اندک تغییر مسیر، دسته دیگری را روی کار آورد و دیدیم که هر دو دسته زیاده طلب بودند که احمدی نژاد ورق را برگردانید، و وضعیت جاری، عنصر تازه ای است. به هر حال، کاهش موقّت تحریم ها به توّرم پایان نخواهد داد و فاصله غنی و فقیر افزایش خواهد یافت که خالی از عواقب نخواهد بود. نفت صادر و جنس وارد خواهد شد یعنی که پول آن به جیب خارجی بازگشت خواهد کرد. بهانه بعدی قدرت های غرب حمایت تهران از دولت سوریه خواهد بود و .... ایران هفت قرن در سوریه با رومیان جنگید، اینکه تازگی ندارد. چنین مبارزات یک میراث است.".
    حسین شریعتمداری مدیر و سردبیر کیهان در سرمقاله شماره سی ام دیماه 1392 این روزنامه تحت عنوان "به کجا می رویم؟!" نوشته بود:
    1 ـ رییس جمهور کشورمان در جمع مردم خوزستان می گوید "می دانید توافقنامه ژنو یعنی چه؟، یعنی تسلیم قدرت های بزرگ جهان در مقابل ملت ایران" و چند ساعت بعد، «جی کارنی» سخنگوی رئیس جمهوری آمریکا می گوید "سخنان رئیس جمهور ایران مصرف داخلی دارد" و تاکید می کند "این مسئله نه برای ما تعجب برانگیز است و نه باید باعث تعجب شما [روزنامه نگاران] بشود. آنچه مقامات ایرانی می گویند اهمیتی ندارد، بلکه آنچه انجام می دهند مهم است"!.
    
حسین شریعتمداری

بعد از امضای توافق نامه ژنو در سوم آذرماه (24 نوامبر 2013)، مقامات آمریکایی از جمله باراک اوباما، جان کِری و «وِندی شِرمن» تصریح می کنند که در توافق نامه ژنو، «حق ِ غنی سازی» برای ایران به رسمیت شناخته نشده است ـ منظورشان غنی سازی صنعتی است که مطالبه اصلی ما است و نه تحقیقاتی. در مقابل، وزیر امور خارجه کشورمان اعلام می کند که اظهار نظر مقامات آمریکایی عاری از واقعیت است و مصرف داخلی دارد که با لفّاظی تلاش می کنند نگرانی های داخلی خود را برطرف کنند.
    پس از مذاکره درباره جزئیات اجرایی توافقنامه ژنو و برنامه اقدام مشترک، آقای عراقچی مذاکره کننده ارشد تیم ایران جزئیات را غیر قابل انتشار دانست و گفت که پس از توافق ژنو، مذاکراتی درباره چگونگی اجرای آن انجام دادیم که نتیجهِ آن برداشت های ِ مشترک به صورت شفاهی بود و در قالب Non-Paper و ....
    آقای عراقچی در ادامه می گوید: "انتشار این سند، به معنای رسمیت دادن به آن است" و توضیح نمی دهد که اگر این سند «غیر رسمی!» است چرا باید اجرای توافق نامه ژنو دقیقاً بر اساس آن صورت پذیرد؟!.
    و اما، بر خلاف نظر آقای عراقچی که متن توافق جدید را «غیر قابل انتشار» و حتی به زیان هر دو طرفِ مذاکرات دانسته بود، کاخ سفید [واشنگتن] علاوه بر آنکه متن کامل را به کنگره تسلیم کرد، خلاصه ای 4 صفحه ای که اصلی ترین محورهای مورد توافق در آن آمده بود را نیز منتشر ساخت و در اختیار خبرنگاران قرار داد.
    در پی این اقدام دولت آمریکا، خانم افخم سخنگوی وزارت امورخارجه ایران این بیانیه را «یکسویه» نامید و گفت: "بیانیه کاخ سفید، برداشتِ یکسویه و یک جانبه ای از توافقات غیر رسمی میان کارشناسان ایران و 1+5 است و به هیچوجه ملاک ارزیابی و یا قضاوت در مورد نحوه اجرای توافق ژنو نیست." و ....
    2 ـ با توجه به نمونه های یاد شده [در بالا]، آیا این پرسش بدیهی و منطقی در ذهن مردم مان پدید نمی آید که واقعیت ماجرا چیست؟، و چرا بسیاری از آنچه که برای مردم ایران ـ و در مواردی حتی برای نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی ـ ناگفتنی است، از نگاه حریف محرمانه نیست؟!.
    مسئولان هسته ای کشورمان تقریبا در تمامی موارد یاد شده، پیش از انتشار متن توافقات از سوی حریف، آن را «محرمانه!» تلقی کرده و یا [آنتشار آن را]به مصلحت ندانسته بودند! و بعد از آنکه طرف مقابل، تفسیر خود از اسناد مورد اشاره را با صدور بیانیه و به گونه ای آشکار اعلام داشت، مذاکره کنندگان کشورمان، این بیانیه ها را «یکسویه» ، «غیرقابل اعتماد» و «دارای مصرف داخلی» معرفی کردند که باید گفت:
    الف: اگر متن های یاد شده غیر قابل انتشار بوده است چرا طرف مقابل بلافاصله دست به انتشار آن زده است؟!.
    ب: اگر حریف در جریان مذاکرات متعهد شده که متن مذاکرات و یا محتوا و جزئیات توافق ها محرمانه بماند ولی به تعهد خود عمل نکرده و دست به افشاء و انتشار آن زده، چرا با مشاهده نخستین تخلف و عهدشکنی ِ حریف، باز هم و برای چندمین بار، تعهدات طرف مقابل را می پذیریم و نهایتاً خود را در موضع انفعال قرار می دهیم؟!.
    ج: در عصر ارتباطات و در فرهنگ و قواعد شناخته شده آن، کسی که در اعلام نظر خود پیشدستی کند، برگ برنده بیشتر و مؤثرتر در اختیار خواهد داشت و با این پیشدستی، طرف مقابل را به موضع انفعال می اندازد. چرا که از این طریق، افکار عمومی را به سود خود شِکل می دهد و طرف دیگر را ـ به جای پرسشگری که موضع برتر در اینگونه چالش هاست ـ به نقطه پاسخگویی، یعنی چند پله پایین تر می کشاند.
    متأسفانه و به رغم احترامی که برای تیم مذاکره کننده کشورمان قایل هستیم، باید گفت، در موارد یاد شده، از حریف رو دست خورده و عرصه افکار عمومی را برای شانتاژ و یکه تازی دشمن باز گذاشته است!.
    د: پس از آنکه حریف دست به انتشار متن های ـ به اصطلاح ـ محرمانه زد و تیم هسته ای کشورمان، متن های منتشر شده را «یکسویه»، «غیر قابل اعتماد» و «دارای مصرف داخلی» دانست، [این تیم] این انتظار منطقی و طبیعی در افکار عمومی را بی پاسخ گذاشته است که در مقابل ادعای «یکسویه» حریف، واقعیت دو سویه چیست؟، و در حالی که می داند و به تجربه دریافته است که طرف مقابل اهل ادعاهای یکسویه است، چرا در اعلام واقعیت دو سویه پیشدستی نکرده است تا به جای خود، حریف را در موضع انفعال قرار دهد؟!.
    3- «مذاکره» در عرف شناخته شده سیاسی، عرصه معامله است و معامله، میدان «بده و بستان» است. وقتی که کار به مذاکره می کشد، هر یک از دو سوی مذاکره، در مقابل امتیازی که می دهد، امتیاز می گیرد و پایان مذاکره هنگامی است که طرفین، از مجموعه «داده ها» و «گرفته ها» به نقطه «توافق» برسند. بنابراین، برای ارزیابی دقیق یک توافق نامه باید مجموعه آنچه که «داده ایم» را با مجموعه آنچه که «گرفته ایم» مقایسه کنیم و تنها در این صورت است که می توان توافق به دست آمده را «مثبت» یا «منفی» ارزیابی کرد.
    مسئولان کشورمان در ارزیابی خود از توافق نامه ژنو و یا متن اخیر موسوم به برنامه اقدام مشترک، از «داده ها» کمتر سخن می گویند و بیشتر به «گرفته ها» اشاره می کنند تا آنجا که رئیس جمهور در اظهاراتی که ـ با عرض پوزش ـ اغراق آمیز به نظر می رسد، اعلام می کند: "توافق ژنو، یعنی تسلیم قدرت های بزرگ جهان در مقابل ملت ایران"، اما وقتی به متن توافق نامه مراجعه می شود، آنچه که «داده ایم» در مقابل آنچه که «گرفته ایم» نه فقط قابل مقایسه نیست، بلکه بسیار کم اهمیت تر و ناچیزتر از آن است که با واژه «بُرد ـ بُرد» کمترین تناسبی داشته باشد، چه رسد به این که، توافقنامه یاد شده را «تسلیم قدرت های بزرگ جهان در مقابل ملت ایران» بدانیم. صد البته که قدرت های بزرگ جهان بارها در سی و چند سال گذشته، به اجبار ـ و نه به اختیار ـ در مقابل ملت ایران سر تسلیم فرود آورده اند اما در تمامی این موارد، ایستادگی و استقامت ملت ایران کارساز بوده است که آوردن فهرست آن در اینجا به درازا می کشد و شرح مبسوط و جداگانه ای می طلبد. آیا توافق نامه ژنو که اجرای آن از امروز [20 ژانویه = 30 دیماه 1392] آغاز می شود، در این فهرست جای دارد؟. متأسفانه شواهد موجود حکایت دیگری دارند و این بیم جدّی وجود دارد که حریف در مقابل برخی از کوتاه آمدن های ما، گام های بیشتری به جلو بردارد. به عنوان مثال: «اوباما» در توضیح توافقنامه ژنو تصریح کرده بود که در گام اول 6 ماهه، مبلغ 7 میلیارد دلار از دارایی های بلوکه شده ایران آزاد خواهد شد، ولی در متن اعلام شده اخیر، این مبلغ به 4 میلیارد و 200 میلیون دلار ـ آن هم در هشت قسط تنزل یافته است! و یا برنامه تحقیق و توسعه ایران(R&D) در توافق اولیه به رسمیت شناخته شده بود، اما در توافق جدید، حریف حتی نصب یک سانتریفیوژ در بخش روزمینی نظنز را که مخصوص تحقیق و توسعه است نپذیرفت! و موارد دیگری که سرنوشت راکتور آب سنگین اراک، افزایش فراقانونی مداخلات آژانس، پذیرش تلویحی بازرسی ها در سطحی بسیار فراتر از پروتکل الحاقی و ... از جمله آنهاست و نیاز به تجدیدنظر و پیشگیری ضروری و به موقع مسئولان مربوط را دارد.
    
بازرس آژانس بین المللی انرژی اتمی در حال بستن دستگاه تولید اورانیوم 20 درصد در تاسیسات نطنز در بیستم ژانویه 2014

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مِهرداد بَذرپاش، 28 دیماه 1392: نامحرم دانستن مجلس و مردم از توافق نامه اجرایی برنامه هسته ای برای چیست؟ ـ اصول 77 و 125 قانون اساسی
مِهرداد بذرپاش
تهران ـ خبرگزاری فارس ـ 28 دیماه 1392 (18 ژانویه 2014): مِهرداد بَذرپاش نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی [نماینده وقت ـ رئیس کنونی دیوان محاسبات کشور] گفت: تیم مذاکره کننده ایرانی [در ژنو ـ درباره برنامه هسته ای جمهوری اسلامی] توافق نامه اجرایی را برای مردم و مجلس محرمانه می‌داند، حال آنکه طرف آمریکایی، هم آن را با سنای خود در میان گذارده و هم آن را منتشر کرده است که نشان از اعتماد آنان به مردم و مجلس خودشان است. دلیل این پنهان کاری از طرف دولت ما و تیم مذاکره کننده معلوم نیست!. اگر این توافق به نفع ملت و سرنوشت کشور انجام شده [و تسلیم به شرایط دشمن نیست]، پس، دلیل این «نامحرم دانستن مردم» چیست؟. اگر مشکلاتی وجود دارد ـ که به نظر ما وجود دارد، چرا آنها را با مردم و مجلس در میان نمی‌گذارید تا کمک به رفع اشکالات شود. ما صریحا می گوییم که مجلس در جریان مذاکرات و نتایج آن قرار نداشته و علت این پنهان کاری از نمایندگان مردم برایمان روشن نیست.
    بذرپاش گفت: تیم مذاکره کننده ما اعلام می‌ کند که مذاکرات محرمانه است، ولی آمریکایی‌ها توافق را منتشر می‌کنند، که در واکنش به آن، سخنگوی دستگاه دیپلماسی ما می‌گوید که این، برداشت یک سویه و یک جانبه از توافق بوده است!.
    بذرپاش خطاب به دولت [قوه مجریه] گفت: آیا سرنوشت و اقتدار یک ملت را با توافقی که دو طرف، برداشت‌‌های متفاوت از آن دارند گره می‌زنید؟. کجای این، تدبیر و توان دیپلماسی است؟. تعطیل کردن نطنز، «فردو» و اراک در مقابل 8 قسط از پول‌های خودمان، مثل اینکه به ملت ایران می‌خواهند مستمری بدهند!. منتقدان توافق [ژنو] را در کنار اسرائیلی‌ها می‌نشانید و بگَم ـ بگَم راه می‌اندازید تا همه آنان را ساکت کنید؟. آیا بازرسی‌های گسترده و سرزده روزانه در همه بخش‌ها، چیزی از صنعت راهبردی هسته‌ای ما باقی می‌گذارد؟ ـ آن هم بازرسی‌های تفسیرپذیر [بحث آور] که می‌تواند پرونده مارا تا مدتی طولانی بلکه برای همیشه نزد آژانس باز بگذارد ـ بازرسی‌هایی که بسیاری از تأمین کنندگان تجهیزات و ابزارآلات هسته‌ای را زیر نظر می‌گیرد و امنیت همه عوامل و دست اندرکاران برنامه هسته‌ای به مخاطره می‌افتد.
    اصل 77 قانون اساسی جمهوری اسلامی صراحت دارد که «عهدنامه‌ها، مقاوله‌نامه‌ها و موافقت‌نامه‌های بین‌المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد» و اصل 125 قانون اساسی «امضای عهدنامه‌ها، مقاوله‌نامه‌ها و قراردادهای دولت ایران با سایر دولت ها و ...» را تنها پس از تصویب مجلس شورای اسلامی، قانونی می‌داند. بنابراین، مجلس و مردم باید [بدون چون و چرا] در جریان جزئیات توافق ژنو قرار داشته باشند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تردید و انتقاد شماری دیگر از اصولگرایان از توافق هسته ای ژنو ـ ورود جمهوری اسلامی به میدان «مین» ـ نادیده گرفته شدن حق ایران
علیرضا زاکانی
در حالی که در دیماه 1392 قوه مجریه به رياست حجت الاسلام حسن روحانی توافق با قدرت‌های شش گانه جهانی را يک پيروزی برای جمهوری اسلامی عنوان کرده بود، شماری از شخصيت‌های اصولگرا، مقام‌های حکومتی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی از آن انتقاد کرده‌ بودند.
    عليرضا زاکانی، نماينده مجلس شورای اسلامی (نماینده وقت و شهردار کنونی تهران) و از جناح اصولگرا توافق‌نامه هسته‌ای ژنو ميان ايران و گروه 1+5 را به «ورود به ميدان مين» تشبیه کرده بود.
    زاکانی در سرمقاله آخرين شماره هفته‌نامه پنجره (دیماه 1392) با اشاره به توافق اتمی ژنو نوشته بود که "به طور کلی بيشتر منافع اين توافق‌نامه بالقوه است، حال آنکه عمده مضرّات آن بالفعل.".
    زاکانی در مقاله خود همچنین علی‌اکبر صالحی، مدیر سازمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی را مسئول انتصاب‌های نادرست و اخراج‌های بی‌جا و محدودسازی فعالیت در این سازمان خوانده بود. زاکانی خواسته بود که رئيس سازمان انرژی اتمی و وزارتخانه های کشور و اطلاعات در این زمینه ها متوجه مسئولیت های خود باشند.
    هفته‌نامه «9 دی» به مديرمسئولی حميد رسايی، يکی ديگر از نمايندگان مجلس (دوره وقت)، پيش از اين، اشاره به نارضايتی آیت الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی از توافق ژنو و پیشنهاد بازگشت مسئوليت مذاکرات هسته‌ای از وزارت امور خارجه به شورای عالی امنيت ملی کرده بود.
    آنلاین «حکمت‌سرا» نيز سخنان جواد کريمی قدوسی٬ عضو کميسيون امنيت ملّی مجلس را منتشر کرده بود که گفته بود به نظر می رسد که در توافق‌نامه ژنو حق ایران به غنی‌سازی هسته‌ای «ناديده» گرفته شده است.
    کريمی قدوسی همچنین گفته بود که رهبر جمهوری اسلامی هم تردید دارد که در توافق ژنو، حق غنی‌سازی اورانيوم برای ملّت ايران تثبیت شده باشد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دکتر احمد توکّلی در مجلس از اشکالات موجود در توافق نامه ژنو و تأمین منافع ملی سخن گفت ـ توقف تولید اورانیوم 20دصد
احمد توکّلی
دکتر احمد توکلی در جلسه سی ام دیماه 1392 (20 ژانویه 2014) مجلس شورای اسلامی با اشاره به آغاز اجرای توافق ژنو (از این روز*) گفت که اشکالات موجود در متون تفاهم‌نامه بسیار است و به سختی می‌توان امیدوار بود که با این وضعیت منافع ملّی به درستی استیفاء شود. ما ـ به عنوان مسئولان جمهوری اسلامی ـ نمی‌توانیم همه این موارد را به صورت علنی بیان کنیم چرا که امکان دارد طرف مقابل از مطالب ما سوءاستفاده کند و در نتیجه به منافع کشور لطمه بخورد. ما این نگرانی‌ها را به مقام رهبری خواهیم گفت. من در اینجا به دیپلمات‌های جمهوری اسلامی یادآور می شوم که اگر دیگران بر ما مسلط شوند تمام قدرت علمی و تبلیغاتی‌شان را علیه ما به کار خواهند گرفت تا ما را از راهی که می رویم بیرون کنند. بدون همکاری و مساعدت سه قوه و همراهی مردم نمی‌شود مشکلات معیشتی را برطرف کرد. رعایت قانون و روحیه تفاهم می‌تواند روابط سه قوه را طوری ترتیب دهد که خیر آن به مردم و منفعت آن به نظام برسد. رئیس‌جمهور در سفر اخیر خود به خوزستان گفته است که می‌خواهد آبادان و خرمشهر را منطقه آزاد اعلام کند. حدود این کار را باید قانون مشخص کند و در این خصوص مجلس باید تصمیم بگیرد.
    دکتر توکلی [اقتصاددان، وزیر پیشین، نماینده پارلمانی سابق و بنیادگذار و رئیس هیئت مدیره دیده‌بان شفافیت و عدالت) با اشاره به کارت زرد مجلس (که به برخی از وزیران کابینه داده می شود) و اینکه رئیس‌جمهور گفته است کارت زرد مجلس باعث نگرانی نخواهد بود اظهارداشت که تضعیف مجلس به دور از مردمسالاری (تعریف دمکراسی) است و زمینه استبداد را به وجود خواهد آورد، و از حالا [دو سال مانده به انتخابات مجلس] حرکت انتخاباتی کردن [و این اشاره که به مخالفت گویان رای ندهند] مغایر اصول دموکراسی است.
    
     * به گزارش (شماره 13921030000606 مورّخ 30 دیماه 1392) خبرگزاری فارس به نقل از شبکه خبر، مدیرکل پادمان انرژی اتمی جمهوری اسلامی خبر داده بود که با مشارکت بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی، تولید اورانیوم 20 درصد در تاسیسات نطنز متوقف شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
زادروز «كريستيان فون وولف» فيلسوف آلماني
«كريستيان فون وولف» فيلسوف قرن 18آلمان 24 ژانويه سال 1679 به دنيا آمد. وي نخستين انديشمند آلماني بود كه به جاي لاتين، كتاب ها و رسالات خود را به زبان آلماني نوشت.
    فون وولف كه رئيس و استاد دانشگاه بود معتقد به استدلال رياضي بود. مهمترين كتاب او «تفكر منطقي در دنيا» است. وي بسال 1754 درگذشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
بي سابقه ترين انتخابات در تاريخ دمكراسي: انتخاباتي كه راي دهندگان نمي دانستند براي چيست؟!
شبكه تلويزيوني سي بي اس آمريكا يك هفته مانده به انتخابات 30 ژانويه 2005 عراق گفت كه بسياري از راي دهندگان عراقي هنوز نمي دانند (نمی دانستند) كه اين انتخابات براي تعيين کدام مقام و چه دستگاهي است: براي گزينش رئيس جمهوری است، اعضاي پارلمان است و يا مجلس موسسان؟، كه مجلس موسسان پاسخ درست تري است.
    اين شبکه افزوده بود: اين راي دهندگان [رای دهندگان سال 2005] هنوز نشاني حوزه هاي راي گيري را نمي دانند كه قرار است يك روز پيش و يا اين كه شب انتخابات اعلام شوند. وجود محيط تهديد و ارعاب سبب شده است که همه جا ترس از رفتن به حوزه ها به چشم بخورد. به علاوه، بيشتر سُنّي ها گفته اند كه راي نمي دهند.
    همزمان با پخش اين مطلب، كريم كوارKawar سفير اردن در آمريكا گفته بود كه نزديك به چهل در صد عراقي های ساكن آن كشور (اردن) نخواهند توانست راي بدهند. وي نسبت به اعتبار انتخابات عراق ترديد كرده بود.
     در همين روز يك عراقي كه فارغ التحصيل رشته كامپيوتر است به جفري گتلمنGettlman خبرنگار نيويورك تايمز گفته بود در شهري كه آب سالم براي نوشيدن نيست؛ انتخابات براي چيست؟!. اين انتخابات ساختگي و بي معناست. طرح آن قبلا در واشنگتن تهيه شده است و اين را عراقي ها مي دانند. ما که بچه و يا کُندذهن نيستيم.
    24 ژانويه 2005 بسياري از اصحاب نظر در گوشه و كنار جهان گفته بودند كه در طول تاريخ دمكراسي، چنين انتخاباتي سابقه نداشته، زيرا كشور عراق تحت اشغال نظامي بيگانه است، و درگیر عمليات خرابكاري، تهديد و ترس و نيز نفاق ميان گروههاي مذهبي و نژادي وضوحا مشاهده مي شود و نامزد ها براي راي دهندگان شناخته شده نيستند و زمان و شرايط براي يك انتخابات دمكراتيك به مفهوم واقعي كلمه وجود ندارد و معلوم نيست انتخاباتي كه بعدا مورد اعتراض دائمي خواهد بود و «تاريخ» درباره اش قضاوت خوب نخواهد كرد چرا بايد برگزار شود. برگزاري انتخابات در دوران اعلام حالت فوق العاده و مقررات منع رفت و آمد در شب که قراراست در جريان انتخابات برقرار شود تاکنون در جهان سابقه نداشته و .... از خصوصيات انتخابات دمکراتيک وجود حالت عادي در کشور و آرامش کامل است. تنها عراقي هاي برون مرز كه سالهاست خارج از وطن هستند و از جنگ و خونريزي جاري به دور، و قصد بازگشت در آينده اي نزديک را هم ندارند مي توانند در محيطهاي آرام راي دهند كه درباره آراء آنان هم به دليل وجود جوّ سياسي خاص در کشورهاي محل سکونت از لحاظ مفاهيم و تعاريف دمكراسي جاي حرف و ترديد وجود دارد.
    عكس زير كه در روزنامه آمريکايي «بوستون گلوب» چاپ شده چند زن عراقي را كه در جريان يك انفجار در 21 ژانويه 2005 عزيز خود را از دست داده اند و شيون و بي تابي مي كنند نشان مي دهد. اين روزنامه نوشته بود که برگزاري انتخابات در چنين شرايطي بي معني است.


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
ابتکار «مَتیو برِیدی» پدر فتوژورنالیسم؛ انعکاس فاجعه با انتشار عکس ـ برداشتن عکس از صحنه هاي جنگ داخلي آمريکا
«متيو بريدي» بنیادگذار حرفه عكس خبري (فتوژورنالیسم) 24 ژانویه 1863 تصمیم گرفت که تصاویر صحنه های جنگ داخلی آمریکا و عکس اجساد کشته شدگان این جنگ را در ویترین هایی در چهارراهها و میدانهای شهرهای بزرگ این کشور قراردهد تا مردم فاجعه برادرکُشی را به چشم ببینند و مصرّانه پایان یافتن آن را خواستار شوند. وی با همین هدف، در اکتبر 1862 نمایشگاهی از این عکس ها در شهر نیویورک دایرکرده بود ولی آن را برای اصلاح نظر آمریکاییان نسبت به جنگ داخلی و بیزاری از آن کافی ندانسته بود. «بریدی» كه در 15 ژانویه 1896 در 72 سالگي درگذشت با ابتکار فتوژورنالیسم، دریچه بزرگی را در حرفه روزنامه نگاري بازکرد. مشاهده صحنه هاي دلخراش جنگ كريمه در سال 1855 «متيو» را به فكر ابداع «حرفه عكس خبري» انداخته بود. فن «گرفتن عکس» در سال 1826 در فرانسه بوجود آمد.
     متيو برای پوشش دادن جنگ داخلي آمريكا (1861 ـ 1865) یک گروه عکاس خبری [عکاسی که اصول روزنامه نگاری را بداند و استعداد و اشتیاق این کاررا داشته باشد] مرکب از 23 نفر ایجاد کرد و این گروه ده هزار عکس گرفت ازجمله عکس همه معاریف وقت و بزرگان قبایل سرخپوست را که در کتابهای تاریخ و فیچرنویسی بکار می روند. عکسی را که «بریدی» شخصا از ابراهام لینکلن گرفته بر اسکناسهای 5دلاری چاپ شده است. «بریدی» گفته است كه «دوربین نگاری = شرح ماجرا و رویداد با عکس به جای قلم و نوشته» حقیقت محض را ثبت و منعکس می کند و تأثیرگذار است ولی نوشته ی با قلم را مي توان تحريف كرد. بنابراین، دوربین واقعیت ها را منعكس مي كند؛ زيبا يا زشت. [این بیان متیو، در قرن 21 صداقت پیشین را از دست داده و امروزه با ابزارهای دیجیتال ازجمله فتوشاپ و پینت شاپ می توان تصاویر خبری را هم ادیت و تغییر شکل داد و سانسور کرد].
    «متیو» همچنین گفته است: فرق ديگر قلم و دوربین اين است كه نوشته نياز به سواد خواندن دارد ولی درك تصویر به سواد و دانستن زبان خاص نياز ندارد ـ تصویر يك زبان بين المللي براي بازگو كردن حقايق است كه هركس مي تواند آن را درك كند و تصویر خوب آن است که بدون زیرنویس هم ماجرا و داستان را بیان دارد. يك تصویر به تنهایی مي تواند داستاني را بيان كند كه اگر ماجرای مربوط به رشته تحرير در آيد يك كتاب خواهد شد. يك «كتاب عكس» را مي توان در كمتر از يك ساعت خواند، ولي همين كتاب اگر به صورت «نوشته» باشد دست كم يك هفته وقت مي گيرد و مطالب آن هم خيلي زود از ذهن خارج مي شود؛ تازه تاثير عكس را ندارد. به همين دليل متيو «فتوژورنالیست ها = خبرنگاران عکاس» را از ساختن صحنه برای گرفتن تصویر منع كرده و این عمل را خيانت به حرفه روزنامه نگاري خوانده است كه مرتكب، سزاوار اخراج از اين حرفه است.
    متيو بریدی درجريان جنگ خونين و پرتلفات داخلي آمريكا كه نوعي برادركُشي بود از افراد گروه خود خواسته بود كه صرفا سراغ گرفتن عكس از افسران و ژنرالها و رژه سربازان نروند؛ از خرابيها، چاله هاي انفجار، اجساد رهاشده و زخمي ها عكس بردارند تا هركس كه تصاویر را مشاهده كند از هر جنگي متنفر شود و عمر جنگ پايان يابد. بی طرفانه و منصفانه از هر دو طرف جنگ (دو نیروی متخاصم) عکس بگیرند. تبعیض ناقض اصول ژورنالیسم است. با همين فكر، وي عكسهايش را در سر چهار راهها در ويترين قرار مي داد تا تنفر عمومي از جنك برانگيخته شود. عكسهاي متيو به صورت كتاب درآمده و در هر موزه يك تالار را به خود اختصاص داده است.
     «متيو بريدي» برای راه اندازی فتو ژورنالیسم، به پول آن روز یکصد هزار دلار وام گرفته و هزینه کرده بود ولی کنگره آمریکا برای کمک به او تنها 25 هزار دلار تصویب کرد و متیو دچار ورشکستگی شد و آخر عمر در فقر، بیماری و تنهایی درگذشت. انعکاس این وضعیت غم انگیز او بود که دولتهارا در سراسر جهان وادار به حمایت از هنرمند، نویسنده، مبتکر و مخترع کرد ازجمله گرفتن پرستار و منشی در اواخر عمر برایشان، تامین مسکن، امکانات رفاهی، تالار معاریف، گورستان اختصاصی و .... رسم براین شده است که سران دولتها اعلامیه مرگ این قبیل افرادرا که به میهن خود و بشریت خدمت کرده اند امضاء کنند.
    توضیحات و توصیفات «متیو بریدی» بود که بعدا نشریات را پُر از عکس کرد و تیراژها بالارفت، به علاوه، تالیفات تصویری (کتاب های تماما عکس ـ بازتاب یک موضوع صرفا با عکس) وارد بازار کتاب و نشریات شد. در پی پیدایش آنلاین ها از آخرین دهه قرن 20 و کم حوصله شدن مخاطبان، سردبیران روزنامه ها برمیزان چاپ عکس افزوده و صفحات عکس خبری [اخبار از دریچه دوربین، عکسها و خبرها و ...] بوجودآورده اند که صد درصد مخاطب [مخاطب راضی] دارد.
چند عکس آموزنده که «متيو بريدي» از صحنه هاي دلخراش جنگ داخلي آمريکا تهيه کرده و سند تاريخ شده اند

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
داستان «پیش به سوی طلا Gold - Rush» در کالیفرنیا
24 ژانویه 1848 اعلام شد که در منطقه کلومای کالیفرنیا (ساتر میل) طلا کشف شده و در اینجا می شود با شستن خاک قطعات طلا به دست آورد و طلا در رسوبات رودخانه [ساکرامنتو] یافت شده است. با این خبر که به باور مورخان، دولت واشنگتن مشوّق انتشار و دنباله یافتن آن بود شعار «پیش به سوی طلا ـ گلد راش Gold Rush» در ایالات قدیمی باعث یک حرکت تازه شده بود که نصب اعلان های دولت دراین زمینه هر فرد آماده قبول تحول و ماجرارا به فکر کوچ کردن انداخته بود. این تبلیغات ظرف هفت سال (تا سال 1855) بیش از سیصد هزار تن از ساکنان ایالات قدیمی فدراسیون آمریکا را به کالیفرنیا کوچ داد و سانفرانسیسکو به صورت شهری بزرگ درآمد.
James Knox Polk

«جیمز ناکس پولک James Knox Polk» یازدهمین رئیس جمهور آمریکا در پی اخراج مکزیک از جنوب تکزاس در سال 1845 و تصرف مسلحانه این منطقه تا «ریو گرانده» و نیز نیومکزیکو و دادن اخطار به انگلستان و فرانسه که درصدد استقرار در مناطق شمال غربی (ایالت های فعلی واشنگتن، اورگون و آیداهو) نباشند درصدد تصرف کالیفرنیا برآمد که قرنها بخشی از مکزیک (اسپانیای نو) بود. نقشه تصرف کالیفرنیا ظرف دو سال (از فعالیت های اطلاعاتی تا جنگ) اجرا شد.
John Charles Fremont

سرهنگ «جان چارلز فریمانت John Charles Fremont» عملیات نظامی برضد نیروهای محلی دولت مکزیک در کالیفرنیا را در ماه مه 1946 آغاز کرد و جنگ دو کشور با سقوط شهر«مونتری» حاکم نشین کالیفرنیا و عقب نشینی نیروهای مکزیک در سال 1948 پایان یافت و طبق قرارداد گوادالوپ ـ هیداگو، دولت مکزیک کالیفرنیا را تسلیم دولت واشنگتن کرد، ولی ساکنان کالیفرنیا که عمدتا مکزیکی (اسپانیایی زبان ـ کاتولیک) و یا سرخپوست (بومی) بودند به آسانی زیر بار قبول قرارداد نمی رفتند. در اینجا بود که دولت واشنگتن نیاز به کوچ دادن آمریکاییان اروپایی تبار به کالیفرنیا داشت و از موضوع کشف طلا استفاده و آنرا تبلیغ کرد و .... موضوع وجود قطعات طلا در خاک کالیفرنیا توسط یک نظامی سابق اعلام شده بود. مهاجرت از شرق آمریکا به کالیفرنیا و تصرف اراضی، سرخپوستان این ایالت را برانگیخت که چندین نبرد محلی را به دنبال داشت. استقرار نظامیان و سپس کوچ صدها هزار آمریکایی سبب شد که روسیه، انگلستان و فرانسه چشم از غرب آمریکا برگیرند. روسهای مهاجر تا مرز سانفرانسیسکو پیش آمده بودند که متوقف شدند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
يك كيلومتر پرواز
در ژانويه سال 1908، هانري فارمن فرانسوي با هواپيمايي دست ساز كه 150 كيلوگرم وزن و موتوري به قدرت 50 اسب بخار داشت موفق شد در محلي در هشت كيلومتري پاريس در ارتفاع هشت تا ده متري ازسطح زمين، يك مسافت يك كيلومتري را پرواز كند. سرعت پرواز 40 كيلومتر درساعت بود. اين نخستين پرواز بشر با هواپيمايي به اين سنگيني بود. نخستين پرواز توسط برادران رايت كه آمريكايي بودند به عمل آمده بود. عكس، منظره پرواز هانري فارمن را نشان مي دهد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نقض وصیتنامه لنین 3 روز پس از درگذشت او!
برغم وصيتنامه لنين، سه روز پس از فوت او، 24 ژانویه 1924 شهر سن پترزبورگ را به لنينگراد تغيير نام دادند که پس از فروپاشی شوروی به نام سابق بازگشت داده شده است. به باور بسیاری از مورخان، بی توجهی به وصیتنامه مفصل لنین و عدم رعایت آن از دلایل فروپاشی شوروی بوده است. لنین به نظرات مردم و اصحاب نظر و نامه های آنان توجه خاص داشت برای دریافت و تنظیم این نامه و به اطلاع مقامات مربوط رساندن و دادن پاسخ در مهلت مقرر و انتشار برخی از آنها در روزنامه ها دفتری ویژه با دهها کارمند دایر کرده بود که پس از درگذشتش تعطیل و آه و ناله ها در سینه ها حبس شد و .... لنین 21 ژانویه 1924 در 54 سالگی درگذشت.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زماني که فرانسه دست ايتاليا را براي تصاحب سومالي، اتيوپي و بخشي از چاد باز گذارد!



    موسوليني رهبر نيمه اول قرن 20 ايتاليا (در عکس بالا، نفر اول از راست) كه سوداي احياء امپراتوري روم را با همان قلمرو در سر داشت در شمال آفريقا با دو معارض رو به رو بود؛ فرانسه و انگلستان. با انگلستان راه جنگ را انتخاب كرد و با فرانسه راه مسالمت را. رئيس دولت فرانسه پذيرفت كه ايتاليا بر ليبي مسلط باشد، بخشي از چاد را ضميمه ليبي خود کند و براي اقامت اتباع ايتاليا در تونس (تحت الحمایه وقت فرانسه) نیز امتيازات و تسهيلات در نظر گرفت و مرزهاي اين سرزمين را با ليبي ايتاليا به خواست و طبق نظر موسوليني تعيين کرد. طبق اين پيمان، دولت فرانسه قبول کرد که مانع از حمله نظامي و تصرف اتيوپي توسط ايتاليا نشود و همچنين دست دولت ايتاليا را براي تصرف جيبوتي (سومالي فرانسه) باز گذارد.
    پير لاوال وزير امور خارجه وقت فرانسه هفتم ژانويه 1935 در شهر رم معاهده مربوط را امضاء كرد. عكس بالا، لاوال (که به علامت L مشخص شده است) را درحال امضاي اين معاهده نشان مي دهد. در پايان جنگ جهاني دوم، يکي از اتهامات لاوال که 15 اکتبر 1945 اعدام شد امضاي همين پيمان و دادن امتياز به موسوليني (به زعم فرانسويان؛ سلطه گر) و پذیرفتن شرایط او بود که با اين کوتاه آمدن، فرانسه تحقير شده بود. پيمان رم از 24 ژانويه 1935 به اجرا درآمده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زمين لرزه هاي کشور شيلي
24 ژانويه 1939 يك زلزله شديد در كشور شيلي باعث مرگ بيش از 30 هزار تن شد. پس از استقرار اسپانیایی ها و از سال 1575 وقوع سي زلزله در کشور شيلي ثبت شده است که به 5 مورد آن در زير اشاره مي شود:
    - زلزله سال 1647 با بيش از 1000 کشته.
    - زلزله سال 1877 با 2 هزار و 421 کشته.
    - زلزله سال1939 با بيش از 30 هزار کشته.
    - زلزله 1960 با بيش از 6 هزار کشته.
    - زلزله سال 2010 (ماه مارس) با 486 کشته.
دو تصوير از آسيب زدگي زلزله سال 2010 کشور شيلي

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دانشمند اتمي آمريکا در سال 2004 تاييد کرد که کره شمالي پلوتونيوم 240 براي ساختن بمب اتمي در اختيار دارد
دکتر هکر در حال دادن توضيح به کنگره آمريکا درباره مشاهدات خود در کره شمالي

دكتر «زيگفريد هكر Siegfried Hecker» استاد فيزيك اتمي و مدير سابق آزمايشگاه اتمي آمريکا در لاس آلاموس كه با يك هيات غير دولتي آمريكايي از تاسيسات هسته اي كره شمالي بازديد كرده بود پس از باز گشت، 23 ژانويه 2004 تاييد كرد كه در آن كشور ظرف ويژه نگهداري مقداري پلوتونيوم 240 از نوع مرغوب آن را در اختيار هيات براي بازديد قرار دادند كه ثابت كنند هر آن مي توانند سلاح هسته اي بسازند و شايد هم ساخته باشند و اين مقدار پلوتونيوم كه ما مشاهده كرديم براي ساختن فوري دست كم شش بمب كفايت مي كند، ولي به ما اجازه ندادند از كارگاههاي سازنده موشك هايي كه بتواند سلاحهاي اتمي را به هدف برساند ديدن كنيم و گفتند كه در برنامه بازديد ذكر نشده است. با وجود اين، ما از يك رآكتور آنها بازديد كرديم.
    دکتر هکر افزود: دولت كره شمالي مي خواهد ثابت كند كه از سطح مقدماتي توليد سلاحهاي اتمي گذشته و وارد مرحله اي شده است كه ديگر نمي شود گفت كه بايد مشمول جلوگيري قرار گيرد. در مرحله فعلي تنها با امضاي قرارداد مرضي الطرفين مي توان ادامه توليد را متوقف ساخت.
    دكتر «هكر» چند روز بعد از آن، اين مطالب را با تفصيل بيشتري در جلسه کميسيون مربوط در کنگره آمريکا بيان داشت. مقامات کره شمالي چند سال بعد اشاره کردند که اين کشور اتمي شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
جمعیت و مسائل مربوط ـ نگاهی به آمار جمعیت آمریکا در طول زمان و مسئله آفرینی ضوابطِ کهنه مهاجرت به این کشور ـ جمعیت جهان و 10 کشور بزرگتر
طبق سرشماري دوره اي كه نتيجه آن 23 ژانويه 2003 اعلام شد، معلوم شد كه در جامعه USA (فدراسیون آمريکا)، لاتين ها اقليت رديف يکم شده اند و سياهپوستان (آفریقایی ـ آمریکاییان) اقليت رديف دوم را در جامعه اين کشورِ مهاجرنشينِ در آن سال 404 ساله تشكيل مي دهند.
     بر پايه اين آمار، شمار لاتين هاي USA در سال 2002 ميلادي 37 ميليون و شمار سياهان 36 ميليون و يكصد هزار بود. رشد سالانه لاتين ها در فدراسیون آمریکای شمالی در سال 2000 چهار و هفت دهم در صد، سياهان كه در قرون 17 تا 19 از آفريقا به صورت بَرده آورده شده بودند يك و نيم در صد و سفيد پوستان كه عمدتا مهاجران اروپايي و خاورميانه اي هستند شش دهم درصد بود.
     در سال 1790 جمعیت آمریکا (و در آن زمان مرکب از 13 مهاجرنشین استقلال یافته) چهار میلیون، در سال 1900 هفتاد و شش میلیون، در سال 1970 دویست و سه میلیون، در سال 2000 دویست و 81 میلیون بود که در سال 2006 از مرز سیصد میلیون گذشت و در سال 2021 به 333 میلیون رسید.
     جمعيت فدراسیون آمريکا که اواخر سال 2011 به 313 ميليون نزدیک شده بود در پایان دسامبر 2013 به مرز 317 میلیون و پانصد هزار رسيد. در این سال چهار دهم درصد اين جمعيت را ايرانيان تشکيل مي دادند که عمدتا از 1980 (پس از انقلاب) به اين سوي جلاي وطن کرده اند. جمعیت فدراسیون آمریکا در پایان سال 2014 به 318 میلیون، در پایان سال 2017 به 326 میلیون و در پایان سال 2019 به 330 میلیون تن و در 23 ژانویه 2023 به 334 میلیون و 307 هزار رسیده بود و اگر در قانون بسیار قدیمی مهاجرت این کشور بازنگری و کنترل مرزهای جنوبی صد درصدی نشود، برآورد شده است که جمعیت این فدراسیون در سال 2030 به 356 برسد و در سال 2050 از مرز 420 میلیون عبور کند. گفته شده است که در اين فدراسیون، ده تا 15 ميليون مهاجر غيرقانوني هم زندگي مي کنند که در آمارها به حساب نيامده اند. روند کاهش روزافزون نوزادآوری (زاد ولد) درفدراسیون آمریکا و در میان سفیدپوستانِ غیر لاتین و سیاهان، از سال 2005 شدّت گرفته است. نوزادآوری در فدراسیون آمریکا (استیت های 50 گانه متحده) از یک سال پس از پایان جنگ جهانی دوم و بازگشت نظامیان فاتح از جبهه ها به وطن (سال 1946) تا نیمه دهه 1960 به طرز بی سابقه ای افزایش یافته بود که در USA به «بِی بی بوم Baby Boom» معروف شده است و سپس آهنگ نزول به خود گرفت که جز در برخی دهه ها، این کاهش ادامه یافته و از سال 2005 شدیدتر شده است. [نمودار کاهش فرزندآوری در در پایین این مطلب آورده شده است.].
     طبق آمار سال 2017، در جامعه آمریکا در برابر هر 100 زن 97 مرد بود. در فدراسیون آمریکا طبق آمار همین سال، 22 میلیون و 600 مردِ بالای 65 سالگی و همچنین 28 میلیون و 600 هزار زن بالای 65 سالگی زندگی می کردند. سن بازنشستگی در آمریکا؛ 65 سالگی بود که برای بهره بردن کامل از امتیازات بازنشستگی، برحسب شرایط و وضعیت؛ یکی ـ دو سال افزایش یافته است (66 ـ 67 سالگی).
     جمعیت فدراسیون آمریکا در قرن بیستم (سال 1900 تا سال 2000) چهار برابر شده بود و سبب آن مهاجرت از اروپا ـ پس از جنگ های اول و دوم جهانی و سپس از همه قاره ها بویژه آسیا و در دو دهه قرن 21 عمدتا ازهند، آسیای شرقی و خاور میانه. توجه به مهاجرت به فدراسیون آمریکا بیش از هر کشور دیگر است و علت آن قدیمی و متناسب وضعیت روز نبودن مقررات مهاجرت است. برای مثال؛ هر مهاجر پس از کسب تابعیت آمریکا می تواند بستگان درجه اول خودرا بیاورد و یا هر بانو که در آمریکا فرزند به دنیا آورد، ولو اینکه فقط همان ساعت وارد آمریکا شده باشد فرزندش تبعه آمریکا خواهد بود و می تواند پس از 18 ساله شدن بستگان ردیف اول خود را بیاورد. همچنین تداوم قرعه کشی سالانه قبول مهاجر از میان داوطلبان، سرمایه گذاری کارآفرین (بکار گرفتن 5 آمریکایی و مبلغ معین که متغیّر است)، استخدام کارشناس از خارج و در دو ـ سه دهه اخیر عمدتا از هند. به علاوه، تا حدی آسان بودن پناهندگی و ... و به سبب فدراسیون بودن، ورود غیرقانونی از مرزها و ماندن. زیراکه ورود به کشور تابع قانون فدرال است و پلیس محلی جز با دریافت درخواست رسمی از مقام مربوط در دولت فدرال، مداخله در این امر نمی کند. مهاجران 7 دهه اخیر بر خلاف دهه ها و قرن های پیش از آن از اروپا نبوده اند و از قاره های دیگر و لاتین های قاره آمریکا بوده اند با فرهنگ های مختلف. در قاره آمريكا به نژاد مخلوط اروپايي ــ سرخپوست جنوبی (از مرز شمالی مکزیک به پایین) كه به اسپانياني ـ پرتغالی تكلم مي كنند و كاتوليك هستند «لاتين ها = هيسپانيک» گفته مي شود. نفوس سرخپوستان (بوميان)USA در سال 2002 اندکی کمتر از يک درصد كل جمعيت اين كشور بود، حال آنکه چهار قرن پيش، هنگام ورود انگليسي ها به آمريکاي شمالي دهها ميليون برآورد شده بود. بوميان (اصطلاحا؛ سرخپوستان) که تا اواخر قرن نوزدهم براي حفظ اراضي نياکان با مهاجران و دولت مهاجرنشينان جنگيدند در اراضي محصور (رزرويشن) قرارداده شده اند و به دلايلي در مصرف الکل افراط مي کنند و قمار کردن در بیشتر این رزرویشن ها مشاهده می شود. اين رزرويشن ها تحت مراقبت اف بي آي (پليس امنيت داخلي آمريکا) قرار دارند.
     استیت های پُرجمعیت آمریکا [و در واقع؛ استیت ها = کشورهای 50 گانه عضو فدراسیون] از این قرارند: کالیفرنیا با 40 میلیون، تکزاس با 29 میلیون، فلوریدا با 21 میلیون، نیویورک با 19 میلیون و هفتصد هزار، ایلی نوی 13 میلیون، پِن سیلوانیا (پِن سیلوِی نیا) 12 میلیون و 800 هزار، اُهایو 11 میلیون، جورجیا، کارولینای شمالی و میشیگان (میشیگن) هرکدام 9 میلیون. جمعیت شهر واشنگتن پایتخت فدرال که به هیچ استیتی وابسته نیست در سال 2019 تنها 702 هزار تَن بود. در این سال متوسط طول عُمر در فدراسیون آمریکا 79 سال گزارش شده بود.
     ده کشور پُرجمعیت جهان در ژانویه 2021 عبارت بودند از: چین با یک میلیارد و 409 میلیون، هند با یک میلیارد و 398 میلیون، فدراسیون آمریکا با 333 میلیون و 744 هزار، اندونزی با 273 میلیون، برزیل با 217 ، پاکستان با 207 میلیون، فدراسیون نیجریه با 205، بنگلادش با 170، فدراسیون روسیه با 147 میلیون و ژاپن با 125 میلیون.
     کره زمین در دسامبر 2021 با 7 میلیارد و 900 میلیون جمعیت نزدیک به دو برابر ظرفیت خود دارای نفوس بود با مشکلات متعدد از ساخت شیمیایی مواد غذایی، بیکاری، کمبود مسکن، گسترش فساد دولتی و فاصله طبقاتی، نفوذ بیلیونرهای روزافزون در تضعیف اصول دمکراسی و ستون اصلی آن؛ ژورنالیسم با خریدن رسانه ها و .... جمعیت کره زمین در نیمه نوامبر 2022 از مرز 8 میلیارد تن گذشت. ولی ردیف بندی کشورهای پُر جمعیت تغییر نکرده، اآما گفته شده است هند با همین آهنگ افزایش جمعیت بزودی به لحاظ جمعیت ـ کشور اول جهان خواهد شد. جمعیت هند درنیمه دوم ژانویه 2023 به یک میلیارد و 415 میلیون رسید ولی هنوز کمتر از چین است که بازهم رشد جمعیت داشته است. در چین به رغم کنار گذارده شدن ضابطه یک زن و شوهر ـ یک فرزند، تمایل چندانی بویژه در شهرهای بزرگتر به افزایش فرزندآوری مشاهده نشده است. چین سالها بود که قانون یک فرزند یک خانواده را اجرا می کرد. به نظر جمعیت شناسان، میزان فرزندآوری با ارتقاء سطح آگاهی ها و دانش افراد (والدین) نسبت معکوس دارد. کاهش نوزادآوری در اروپا و سایر کشورهای پیشرفته هم به گونه ای چشمگیر مشاهده می شود و برخی از آنها و مثلا آلمان مهاجرت کارگر و کارشناس را آسان کرده است. جمعیت آلمان در ژانویه 2023 به 84 میلیون رسید که درصد بزرگی از آنها را مهاجرین پس از سال 1950 و بویژه در قرن 21 تشکیل می دهند. مهاجرت چندین میلیونی از اوکراین در سال 2022 و پس از آغاز جنگ از 24 فوریه این سال، وضعیت جمعیت کشورهای اروپای مرکزی را تغییر داده است. سال های قبل این هجوم از آن از کشورهای درگیر در جنگ های داخلی و ناآرامی ها از جمله سوریه، لیبی، تونس، سومالی، اتیوپی، نیجریه و ...بود و همچنین کشورهای فقیر آفریقا که هنوز هم ادامه دارد.
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ادامه دوران «بَرده براي سِكس» ـ قصه غم انگيز «سري مومSrey Mom»
Srey Mom

«نيكلاس كريستف» روزنامه نگار آمريكايي دو گزارش مقاله مانند از كشور كامبوج براي نيويورك تايمز فرستاده بود كه در شماره هاي 15 و 22 ژانويه 2005 اين روزنامه چاپ شده و حكايت از وجود «برده سكس ـ Sex slave» در چند نقطه ازجهان دارد. اين وضعيت، از اوضاع نابسامان اقتصادي ـ اجتماعي برخي از كشورها و ضعف و بعضا فساد دستگاههاي دولتي آنها پرده بر مي دارد و زنگهاي متعدد خطر را به صدا در مي آورد كه يكي از اين زنگها، گسترش بيماري ايدز است. دستچینی از نوشته هاي كريستف كه با ذكر نام و همراه با چاپ عكس در نیویورک تایمز درج شده بود:
     ـ يك سال پيش به كامبوج رفتم ( كه قرار بود «پل پت» پس از وقايع نيمه دهه 1970 يك مدينه فاضله كشاورزي در آنجا به وجود آورد) و با چشم و گوش و حواس يك روزنامه نگار ضمن بازديد از گوشه و كنار اين كشور متوجه شدم كه ربودن و يا فريب دادن دختران جوان روستاها و فروش آنان به خانه هاي فساد در شهرها و گرفتن سند بدهكاري از آنان و سپس بكار انداختن به صورت «برده سكس» مسئله اي وخيم شده است و مرگ اين زنان جوان از بيماري ايدز حتي پيش از آن كه 20 ساله شوند قطعي است. اين خانه ها توسط چاقو كشان محفاظت مي شوند تا اين بردگان قرن 21 امكان فرار نداشته باشند. به يكي از خانه ها رفتم و براي آزاد كردن دو تن از زنان خردسال با صاحب خانه كه در عين حال در معاملات مواد مخدر و جرائم سازمان يافته دست داشت وارد مذاكره شدم و توانستم با پرداخت دلار نقد دو زن را از او خريداري كنم و به دهكده هايشان بازگردانم. اهالي دو دهكده از ديدن دو دختر كه گمان كرده بودند سربه نيست شده و زنده نباشند شاد شدند و شادماني كردند. سپس به هر كدام سرمايه اي دادم تا كار شرافتمندانه كنند و ....
     امسال كه بار ديگر گذارم به كامبوج افتاد به ياد دو دختر افتادم. به سراغ «سري مومSrey Mom» رفتم گفتند كه دوباره ناپديد شده است. به جستجويش پرداختم و او را در همان خانه فساد كه تا سال گذشته درآنجا بود يافتم. اين بار با پاي خودش به آنجا رفته بود. پرسيدم كه چرا؟. گفت كه معتاد است و نمي توانست در دهكده مواد مخدر تهيه كند و استطاعت آن را هم نداشت. او گفت كه صاحبان خانه هاي فساد نه تنها از آنان سند بدهكاري مي گيرند و براي پاييدنشان چاقوكش مي گمارند، بلكه معتادشان به مواد مخدر مي كنند كه راه گريز نداشته باشند و اسير اعتياد و نيازمند به ايشان باشند. «سري موم» گفت: سال گذشته مرا با پول شما و به آن آساني آزاد كردند زيرا اطمينان داشتند كه اعتياد، مرا به آن خانه باز خواهد گردانيد. خانه فساد يك دام بلاست و كانون ميكروب جامعه كه نبايد امكان گشايش يابد.
     گزارش كريستف و اظهاران «سري موم» كه اشاره اي به آنها در بالا رفت ادامه دوره اي را در تاريخ اجتماعي برخي از ملل نشان مي دهد كه قرار بود چند دهه پيش پايان يابد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اتحادیه اروپا با 20 زبان و یک میلیارد یورو هزینه ترجمه داخلی اسناد! ـ انگلستان رأی به خروج از عضويت داد
24 ژانويه 2005 اعلام شد كه هزينه سالانه ترجمه اسناد و بخشنامه هاي داخلی اتحاديه اروپا از مرز يك ميليارد یورو گذشته است، زيرا كه 25 عضو اين اتحاديه سیاسی ـ اقتصادی (اینک 27 عضو با 447 میلیون جمعیت) به 20 زبان مختلف سخن مي گويند و ترجمه مدارك، به صورت يك مسئله مالي دبيرخانه اين اتحاديه درآمده است. با حسابي كه كميسيون امور مالي اتحاديه اروپا كرده بود هرسال هر تبعه اين اتحاديه بايد دو و نیم یورو از جيب خود بابت اين ترجمه ها بپردازد. قبل از الحاق ده كشور تازه در آن زمان، تعداد زبانهاي اعضاي اتحاديه به يازده زبان محدود بود.
     اين سئوال همواره مطرح است كه اين اتحاديه اروپايي تا چه زمان به اين صورت باقي خواهد ماند. تاريخ اروپا شاهد تاسيس اتحاديه پشت سر اتحاديه در اين قاره بوده است. اين بار مسئله اين است كه نمي خواهند روسيه را وارد آن كنند، حال آنكه تعدادي از اعضاي اين اتحاديه اسلاونژاد و از بستگان روس ها هستند. جنگها [سیاست ها، نه فرهنگها و نژادها] مرزهای کنونی را تعیین کرده است. «پروس Prusa= Prussia » که تا پایان جنگ جهانی اول بخش اصلی خاک آلمان را تشکیل می داد اینک منطقه ای از لهستان است و .... سران معروف آلمان که از پروس برخاستند عبارتند از: فردريک يکم، ويلهلم يکم (که با کمک بيسمارک وحدت آلمان را تامين کرد) و ويلهلم دوم (دوران جنگ جهاني اول و آخرين قيصر آلمان).
David Cameron


    ديويد کامرون David Cameron (متولد 1966) نخست وزير وقت انگلستان از حزب محافظه کاران بود که تصميم گرفت که براي ماندن انگلستان در اتحاديه اروپا در آن کشور رفراندم برگزار کند که به بازنگري عضويت تعبير شده بود. وي 24 ژانويه 2013 در داوس Davos سويس و در فاروم جهانی اقتصاد از اين تصميم خود دفاع کرد. کامرون گفت که اين رفراندم ظرف 5 سال آينده انجام خواهد شد.
    تفسيرنگاران نوشته بودند که با اين تصميم، راه کشورهاي عضو اتحاديه براي جداشدن بازشده و «تابو»ي مربوط از ميان رفته بايد تلقي شود. به زعم برخي از اين مفسران، اتحاديه اروپا که در آغاز کار با هدف اقتصادي تاسيس شده بود چون روسيه به آن راه نيافت، سياسي شد. اروپاييان مي دانند که در آن قاره جنگ ديگري از نوع دو جنگ قرن 20 روي نخواهد داد زيراکه اگر بدهد تنها ميان روسيه و ناتو خواهد بود و چون روسيه جمعيت نسبتا کم و وسعت زياد دارد، سريعا و بدون درنگ، سلاح اتمي بکار خواهد بُرد که هيچکس مايل به آن ـ که کره زمين را تخريب خواهد کرد نخواهد بود.
    رفراندم وعده داده شدهِ کامرون در انگلستان انجام و اکثریت، رای به خروج از عضویت اتحادیه داد که ترتیب اجرای آن از سال 2020 داده شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شكنجه عراقي ها توسط نظاميان انگليسي


اين دو عكس ازجمله تصاويري بود كه 18 ژانويه 2005 به عنوان مدرك جرم به يك دادگاه نظامي انگلستان داده شده بود و در روزنامه ها در سراسر جهان انتشار يافت و اظهار نظر و تفسير درباره آن تا پايان ژانويه آن سال ادامه داشت. يک نشريه انگليسي در بالا و پايين يکي از اين عکسها نوشته بود: عمليات آزادي عراقي ها!. شبکه هاي تلويزيوني غرب جنگ عراق را «عمليات آزادي عراق» مي گفتند.[اين عکس در پايين کپي و درج شده است].
     عكسهايي که به دادگاه داده شده بود، شكنجه عراقي هاي دربند را توسط نظاميان انگليسي نشان مي داد كه دست كمي از عكسهاي شكنجه زندان ابوغريب (توسط نظاميان آمريكايي) نداشته است.
    در عكس ادغام شده در بالا، سرجوخه «مارك كولي» در حال شكنجه يك بازداشتي عراقي ديده مي شود. در آن پرونده سه نظامي انگليسي كه در جنوب عراق (منطقه بصره) مستقر بودند به اتهام شكنجه دستگيرشدگان تحت تعقيب قضايي قرار گرفته بودند.



    روزنامه «گاردین» ضمن گزارش شکنجه عراقی ها با چاپ عکس دیگری نوشته بود که تحقیر، عریان کردن و تهدید؛ روش بازجویی و تحقیق انگلیسی شده است. کلیشه مطلب گاردین که در زیر آمده است از طریق سرچ انجین گوگل به دست آمده و کپی شده است:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
درگيري غرب با جمهوري اسلامي ايران بر سر مسئله فعاليت هاي هسته اي در ژانويه 2006
لاورف و صفري

برخي از گزارش هاي مربوط به تحولات درگيري غرب با جمهوري اسلامي ايران بر سر مسئله فعاليت هاي هسته اي در 23 ژانويه 2006 در رسانه هاي ساير كشورها به اختصار:
    ـ مهدي صفري معاون وقت وزارت امورخارجه ايران كه به مسكو رفته بود 23 ژانويه با لاوروف وزير امور خارجه ارمني تبار روسيه ملاقات و درباره تصميم قدرت هاي غرب مبني بر احاله پرونده فعاليت هاي اتمي ايران به شوراي امنيت سازمان ملل با او مذاكره كرد (عكس مقابل). لاوروف در پايان اين گفتگو اظهار داشت كه روسيه و ايران منافع مشترك بسيار دارند.
    ـ روزنامه هاي اروپا و آمريكا هر دسته، يك خبر واحد را از دو منبع متفاوت نقل كرده بودند كه معلوم نيست اظهارات لاريجاني است و يا حسين انتظامي. روزنامه هاي هاي آمريكا از قول لاريجاني و مطبوعات اروپا به نقل از آژانس فرانس پرس و از قول حسين انتظامي آن را منتشر كرده بودند. مضمون خبر يكي است. طبق اين خبر، حسين انتظامي (از شوراي امنيت ملي ايران) گفته بود: اگر موضوع ايران به شوراي امنيت سازمان ملل ارجاع شود، صرف نظر از اين كه شورا چه تصميمي خواهد گرفت، ما به بازرسي سازمان ملل از پژوهشگاههاي هسته اي خود سريعا پايان خواهيم داد و كار غني سازي را در سطح صنعتي آن دنبال خواهيم كرد. وي گزارشهاي مربوط به شايعه امكان حمله نظامي اسرائيل به ايران را بي اهميت انگاشت و گفت كه اين حرفها براي انحراف توجه اسرائيلي ها از مسائل متعدد داخلي است. همه به خوبي مي دانند كه حمله نظامي به ايران چه نتايج وخيمي برايشان خواهد داشت. ايران از ظرفيت لازم براي پاسخ گفتن به هر اقدام نظامي برخوردار است. اسرائيل به دلايل داخلي حرفهايي مي زند زيرا كه مشكلات فراوان دارد. وي از اظهارات تحريك آميز اخير ژاك شيراك [رئيس جمهور وقت فرانسه] كه سخن از بكاربردن سلاح اتمي به ميان آورده بود انتقاد كرد و گفت كه همه مي دانند كه استفاده از سلاح اتمي كره زمين را نابود مي كند.
    اين خبر عموما با تيتر «تهديد تازه ايران» به چاپ رسيده بود.
    ــ ادامه اعتراض هاي ايران و غرب به يكديگر، 22 ژانويه 2006 بهاي نفت را به هر بشكه 69 دلار بالا برده بود و بورس توكيو را به ميزان دو درصد كاهش داده بود.
     ــ مفسران روزنامه ها درباره روش روسيه و نيز رژيم پکن در قبال اين مسئله نوشته بودند: بايد بدانيم كه آيا اين دو دولت با ايران واقعا شريك استراتژيك هستند و يا اينکه به قصد بهره برداري از وضعيت و رسيدن به هدفهاي ديگر خود سخن مي گويند، از حرف تا عمل فاصله بسيار است. اين مفسران، از مسئله جاري به عنوان بزرگترين «دوراهي ديپلماتيك»، پس از آغاز قرن 21 نام برده بودند.
    ــ روزنامه «هندو» چاپ كشور هند در مقاله اي به دولت اين كشور اندرز داده بود كه مواظب باشد كه به دام غرب برضد ايران نيافتد كه حمايت از ايران در دراز مدت به سود هند خواهد بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
كشف شبكه جاسوسي انگليسي ها در روسيه، در ژانويه 2006!


تلويزيون روسيه 22 ژانويه 2006 ضمن نشان دادن اين سنگ (هر دو روي آن، عکس بالا) گفت كه انگليسي ها با قراردادن اين سنگ مصنوعي در گوشه اي در حومه مسكو به ضبط جزئيات فعاليت ها روسيه در آن منطقه دست زده بودند. در اين سنگ، تازه ترين دستگاه (هاي تك) دريافت و ارسال اطلاعات قرار داده شده بود. غافل از اين كه ما هم با كامپيوترهاي جيبي بسيار كوچك مي توانيم علائم را كشف و محل دستگاه جاسوسي را كشف كنيم. اين كامپيوترهاي بسيار كوچك در جيب ماموران قرار دارد و هنگام گشت محلي، دستگاههاي جاسوسي را كشف مي كنند.
    در پي اين ماجرا، كه توسط دستگاه امنيت فدرال روسيه (جانشين كا گ ب) كشف شده دولت روسيه به انگلستان اعتراض و دستور اخراج چهار ديپلمات سفارت اين كشور را از خاك روسيه صادر کرد كه مستقيما كار جاسوسي را به دست داشتند. سازمان امنيت فدرال روسيه چند سازمان غير انتفاعي بين المللي را نيز متهم به دخالت در اين جاسوسي كرده بود. در همان روز گفته شده بود كه دولت روسيه با كشف اين شبكه كه از ادامه جاسوسي هاي دوران جنگ سرد حكايت مي كند، روش سختتري در قبال غرب در پيش خواهد گرفت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اگر ميلوشويچ براي درمان به مسکو فرستاده شده بود ...
Milosevic در يک جلسه دادگاه سازمان ملل: من جنايتکار جنگ نيستم، «ناتو» که برجاي استعمارگران سابق نشسته جنگ افروز و جنايتکار است و ...

بيست و چهارم ژانويه 2006 در پي انتشار اين گزارش ها كه «سلوبودن ميلوشويچSloboden Milosevic=Miloshevich» رئيس جمهوری پيشين يوگوسلاوي (عکس بالا) كه زنداني دادگاه سازمان ملل در لاهه بود جهت درمان به مسكو انتقال خواهد يافت، شهردار مسكو گفته بود كه در اين شهر از ميلوشويچ كه همانند روس ها يك «اسلاو» است استقبال خواهد كرد و براي درمان او از همه امكانات روسيه استفاده خواهد شد. وي گفته بود كه اتهامات وارده به ميلوشويچ توطئه غرب است و وي جز خدمت به وطن و اسلاوهاي جنوبي كاري نكرده بود و هنوز هم مورد علاقه اكثريت مردم وطنش است. ميلوشويچ كه به بيماري عروق مبتلا بود گفته بود كه تنها حاضر به انتقال به روسيه جهت درمان است. ميلوشويچ پيش از آنکه دادگاه لاهه درباره انتقال او به روسيه تصميم بگيرد به طور ناگهاني در 11 مارس 2006 در زندان اين داگاه درگذشت!. قبلا به دادگاه هشدار داده شده بود که اگر ميلوشويچ به روسيه انتقال يابد، روس ها بعد از درمان اورا به هلند بازنخواهند فرستاد زيرا که مي خواهند خودرا قهرمان اسلاوها جلوه دهند، و نظر آنان را که در يک سوم خاک اروپا زندگي مي کنند جلب کنند. پس از فروپاشی شوروي دولت هاي ممالک اسلاو نشين به غرب پيوسته اند، نه اکثريت مردمشان. ميلوشويچ در سال 2001 به شکلي که بي شباهت به ربودن نبود دستگير و به دادگاه لاهه تسليم شده بود. اتهام وارده به او؛ جنايت جنگي بود. ميلوشويچ در طول 5 سال رسيدگي دادگاه لاهه حاضر به قبول و يا انتخاب وکيل مدافع نشده بود. مرگ ميلوشويچ براثر حمله قلبي اعلام شده بود ولي قبلا برسر دارو و درمان با دادگاه اختلاف نظر داشت. هواداران او گفته اند که قطع داروي ضد فشار خون باعث مرگ او شده است و مرتکب بايد اعلام و مجازات شود. طرز دستگيري وي نيز يک توطئه و دسيسه خوانده شده است. نخست وزير وقت يوگوسلاوي ميلوشويچ را پس از کناره گيري از رياست جمهوري متهم به فساد اداري کرد و به زندان افکند ولي دليلي برضد او به دست نيامد به منزل منتقل و تحت نظر بود که غرب با اعزام هلی کوپتر اورا ربود و به لاهه منتقل کرد.
    دهها هزار تن جنازه ميلوشويچ را هنگام انتقال به بلگراد تشييع کردند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
جنجال فساد اداري ـ اقتصادي، ليبرال هاي كانادا را در انتخابات ژانویه 2006 به زير كشيد
Stephen Harper

در انتخابات پارلماني کنفدراسیون كانادا كه 23 ژانويه 2006 برگزار شد حزب محافظه كار اين کشور كه 13 سال از قدرت دور بود كرسي هاي بيشتري به دست آورد و بعدا با ائتلاف با احزاب کوچکتر دولتي ائتلافي تشکيل داد. آخرين دولت حزب ليبرال كانادا هم ائتلافي بود كه در پي افشاگري روزنامه ها به وجود فساد اداري ـ اقتصادي، با راي عدم اعتماد پارلمان رو به رو شد و ساقط گرديد زيرا كه همه نمايندگان ائتلاف در پارلمان، حاضر نشدند كه دوباره آن را تاييد بكنند و انتخابات زودرس انجام شد كه نخستين انتخابات كانادا در فصل زمستان پس از گذشت 27 سال بود.
     «پال مارتين» نخست وزير قبلي كانادا پس از اعتراف به شكست از رياست حزب ليبرال آن كشور كنار رفت. وي يك ثروتمند 67 ساله بود و صاحب كشتي هاي تجاري. يكي ديگر از دلايل شكست حزب ليبرال كانادا اين بود كه نخست وزير اين حزب به وعده هايي كه به ملت داده بود عمل نكرده بود و روزنامه ها بارها آن را يادآور شده بودند.
     در انتخابات ژانویه 2006 كانادا حزب چپگراي «نيو دمكراتيك» ده كرسي تازه به دست آورد و شمار كرسي هاي خود را به 28 رسانيد. بلوك كوبِكي ها 50 كرسي، حزب ليبرال 103 كرسي، حزب محافظه كار 123 كرسي و يك غير حزبي هم يك كرسي پارلماني به دست آورد. پارلمان كانادا داراي 308 كرسي است كه گفته شده بود نتايج 3 كرسي بعدا اعلام خواهد شد. در اين انتخابات اندکي بيش از 60 درصد از 23 ميليون كانادايي واجد شرايط راي دادن مشاركت كرده بودند که درصدی خیلی بالا نبود.
     در اين انتخابات، ليبرال ها سي كرسي از دست داده بودند.
    تحليلگران امور انتخابات كانادا گفته بودند با اين كه اكثريت كانادايي ها تمايلات ليبراليستي دارند، حزب ليبرال را اريكه قدرت به زير كشيدند تا آن را مجازات كنند كه چرا به فساد اداري و سوء مديريت امكان حيات و رشد داده بود. چند انتخابات در گوشه و كنار جهان ثابت كرده است كه جوامع بشري در قرن 21 فساد دولتي را تحمل نمي كنند. كانادايي ها، به رغم اين كه نامزدهاي حزب ليبرال گفته بودند كه «استيفن هارپرStephen Harper» رهبر حزب محافظه كار راستگراترين كانادايي است، به دليل فساد دولتي، به اين گوشزد توجه نكردند، يعني «عاري ازفساد دولتي بودن» برايشان مهمتر از ايدئولوژي بوده است.
    هارپر در آن زمان 46 ساله و اقتصاددان، كار خود را از كارمندي در شركت هاي نفتي آغاز كرده بود. وي نشان داده بود كه هوادار داشتن مناسبات نزديكتر با دولت واشینگتن است و مایل است كانادا را وارد شبكه سپر دفاع ضد موشكي آمريكا شود. وي به اشاره دولت واشینگتن به افغانستان نيروي نظامي بيشتري فرستاد و هماهنگي بيشتري با آمريكا در زمينه مسائل جهاني داشت. ليبرالها در طول 13 سال عُمر دولت خود تا توانسته بودند كانادا را از سياست هاي جهاني آمريكا به دور نگهداشته بودند.
     هارپر 9 سال و تا 1915 نخست وزیر کانادا بود ـ بیست و دومین نخست وزیر. پس از او دوباره دولت کنفدراسیون کانادا در دست حزب لیبرال قرارگرفت و از چهارم نوامبر 2015 جاستین ترودو Justin Trudeau نخست وزیر کاناد شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در انتخابات ژانویه 2006، یک سوسيال دمکرات رئیس جمهوری پرتغال شد
A. Cavaco Silva

در انتخابات سال 2006 پرتغال که در آخرين يکشنبه ژانويه آن سال برگزار شد، «انيبال كه وكو سيلوه» 67 ساله، دكتر در اقتصاد از دانشگاه يورك انگلستان و استاد دانشگاه ليسبون، رئيس حزب سوسيال دمكرات پرتغال و نخست وزير سابق اين كشور (از 1985 تا 1995) به رياست جمهوري انتخاب شد.
     اين مقام در پرتغال، نقش اجرایی چشمگیر ندارد، ولي مي تواند پارلمان را منحل و قوانين مصوّب پارلمان را «وتو» كند.
    در انتخابات آن روز، تنها 62 درصدِ واجدين شرايط راي دادن شركت كرده بودند كه يك ضعف دمكراسي خوانده شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
رئیس جمهوری منتخب در مراسم آغاز زمامداری با يقهِ باز ـ مورالس: مردم انتظار خدمت دارند نه پوشيدن لباس رسمی


اِوو مورالس Evo Moralesرئيس جمهوری منتخب وقت بوليوي 22 ژانويه 2006 (يکشنبه) بازهم با پيراهن يقه باز و بدون كراوات (به صورتي كه در عكس ديده مي شود) در مراسم سوگند و آغاز زمامداري اش در حضور 11 رئيس كشور و دهها مقام برجسته خارجي ديگر شركت و به رسم چپ ها در حالي كه مشت گره كرده بود سخنراني كرد.
    وي که از بومیان بولیوی و یک سوسیالیست است و تا دهم نوامبر 2019 سه دوره رئیس جمهوری بولیوی بود تسليم اصرار مقامات تشريفات کاخ رياست جمهوري شده بود كه كت و شلوار مشكي بپوشد و نوار حمايل رياست جمهوري بر دوش قراردهد ولي زير بار بستن كراوات و نيز بستن تكمه هاي يقه پيراهن خود نرفته بود و گفته بود كه مردم از من انتظار خدمت دارند نه پوشيدن لباس فاخر و رعايت تشريفات ...، و تاکيد کرده بود كه تنها از كاخ رياست جمهوري در ساعات كار استفاده خواهد كرد و ساعات فراغت را در همان خانه محقّرخود خواهد گذراند.
    مورالس 22 ژانويه 2006 در همين خانه محقر، معاون وزارت امور خارجه آمريكا را به حضور پذيرفت. وی در نوامبر 2019 با فشار سران ارتش و پلیس بولیوی از ریاست جمهوری کناره گیری کرد (کودتای نَرم) و از میهن خارج شد، و این در حالی بود که حزب او (جنبش به سوی سوسیالیسم) اکثریت را در پارلمان به دست داشت. پس از خروج مورالس از وطن، به رغم قرارداشتن دولت در دست محافظه کاران، در انتخابات چند ماه بعد، وزیر کابینه پیشین مورالس و از اعضای حزب او برنده و رئیس جمهوری شد و مورالس به میهن بازگشت و رهبری حزب خود را برعهده گرفت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 24 ژانويه
  • 1265:   پارلمان انگلستان که 20 ژانویه نخستین جلسه اولین دوره خودرا تشکیل داده بود از این روز وارد کار قانونگزاری شد. نخستین جلسه، جنبه تشریفاتی داشت.
        
  • 1862:   شهر بوخارست پایتخت کشور رومانی شد.
        
  • 1942:   درجریان جنگ جهانی دوم، تایلند [متحد ژاپن] به امریکا و انگلستان اعلان جنگ داد.
        
  • 1943:   هيتلر به افسران آلماني كه در استالينگراد با روس ها خانه به خانه مي جنگيدند دستور داد كه تسليم نشوند و تا جان دارند به جنگ ادامه دهند كه اين دستور او رعايت نشد و صدها هزار نظامی الماني زنده ماندن را انتخاب كردند و تسليم شدند.
        
        
  • 1965:   در این روز وينستون چرچيل نخست وزیر زمان جنگ جهاني دومِ انگلستان و نيز نخست وزیر زمان ملي شدن نفت ايران كه اصرار به بركناري دكتر مصدق داشت درگذشت. وي بيش از 90 سال عُمر كرد.
  • 1966:   یک جت بوئینگ 707 ایرایندیا برفرار قله مون بلان (آلپ) سقوط کرد و 117 مسافر آن ازجمله جهانگیر بابا دانشمند اتمی هند کشته شدند. جهانگیر بابا از پارسیان (ایرانی تبارها) هند بود.
  • 1993:   Ugur Mumcu روزنامه نگار اینوستیگیتیو ترکیه که سرگرم تحقیق درباره فعالیت های اینتلیجنس سرویس انگلستان در وطن خود بود براثر انفجار بمبی که در اتومبیلش کارگذاری شده بود کشته شد.
        


    این حادثه در آنکارا و پس از خروج از خانه و سوار شدن بر اتومبيلش روی داد. Ugur که هنگام قتل 51 ساله بود مشهور به روزنامه نگار افشاگر بود و مطالب او در روزنامه های ملیّت، آقشام و عمدتا در جمهوریّت چاپ می شد. وی پس از کودتای سال 1971 ترکیه مدتی در بازداشت بود و در پی رهایی از زندان خاطرات روزانه خود از این بازداشت و آنچه را که تحمل کرده بود منتشر ساخت. Ugur چند تحقیق و افشاگری ژورنالیستی درباره برخی ارتباط های دستگاههای امنیتی ترکیه منتشر کرده بود و در یکی از آنها شرح داده بود که چگونه تفنگ های ترکیه به دست کُردهای عراقی می رسید و .... این روزنامه نگار پُر طرفدار شهرت چپ نویسی داشت که مخاطبان معاصر این سبک را می پسندند.
  • 2003:   وزارت امنیت ملی آمریکا که 25 نوامبر 2002 تاسیس آن اعلام شده بود آغاز بکار کرد. ادارات مهاجرت، گمرکات، امنیت حمل و نقل، گارد ساحلی، سیکرِت سرویس و مدیریت سازمانهای امنیتی به این وزارت ضمیمه شده اند. رویدادهای 11 سپتامبر 2001 موجب تاسیس این وزارت شده است.
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    خاطرهِ خواندنی مؤلف از دانش پیش بینی وقایع ـ پیش بینیِ درگذشتِ شاه در 60 سالگی و انقلاب ایران ـ پیش بینی احیاء روسیه بزرگتر و ...
    سعید وکیلی
    جمعه ـ 22 ژانویه 2016 (بهمن 1394) در جریان دیداری کوتاه از لس آنجلس (که به دعوت دخترم انجام شده بود که پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی در ویرجینیا، از 1980 در لُس آنجلس زندگی می کند)، بر حسب اتفاق ملاقاتی با «سعید وکیلی» پیش بینِ ایرانی دست داد. درباره او قبلا از این و آن شنیده بودم که در سال 2010 کشته شدن مُعّمر قذّافی، ناآرامی های مصر، درگیری های گروهها در آسیای غربی و تداوم آن را پیش بینی کرده بود و موارد دیگر. خواستم از او چند سئوال کنم که وقت نداشت و رفت. دیدن سعید وکیلی مرا به یاد آنچه را که در بهمن 1350 (ژانویه 1972) در دفتر حسینقلی جوانشیر مدیرعامل وقت خبرگزاری پارس دیده بودم انداخت که شنیدنی است، آن را بازگو کنم.
        رادیو ـ تلویزیونهای ایران، طبق قانون مصوّب ـ از تابستان 1350 در یک سازمان واحد دولتی ادغام شدند که رضا قطبی مدیرعامل این سازمان بود. جوانشیر که در سال های نخست تأسیس تلویزیون دولتی (نیمه دهه 1340)، رئیس اخبار آن بود و بعدا به خبرگزاری پارس (ایرنا) بازگشته بود میانه خوبی با قطبی نداشت. قبل از ادغام رادیو ـ تلویزیون ها در یک سازمان، خبرگزاری پارس مستقیما اخبار رادیو را تنظیم و به پخش می داد و برای تلویزیون غیر دولتی (تلویزیون متعلق به حبیب ثابت) هم ارسال می کرد. مدت ها دکتر عباس حاجیان عضو وقت تحریریه روزنامه کیهان و دبیر اخبار در خبرگزاری در ساعات عصر و شب (و اینک وکیل دعاوی در لُس آنجلس) مسئول تنظیم بخش تلویزیونی اخبار خبرگزاری پارس بود.
        پس از ادغام، بخش اخبار رادیو تا بهمن ماه 1350 (از تابستان و به مدت شش ماه) از میدان ارگ منتقل نشد و ایرج گرگین و مرتضی اُخوّت مسئول آن بودند و برای جلوگیری از ایجاد نفاق، دست به ترکیب وضعیت قبل نزدند یعنی که خبرگزاری پارس همچنان اخبار را تنظیم رادیویی می کرد و به دست این دو می داد ـ روش تنظیم خبر برای پخش از رادیو (فرمول T) ) متفاوت از سَبک خبرنویسی برای روزنامه (فرمول هِرَم معکوس) است.
         پس از انجام امر انتقال، سازمان رادیوتلویزیون احساس کرد که به دبیران خبر (دبیران خبرگزاری که در عین حال دبیر اخبار رادیو سراسری هم بشمار می آمدند) تا تکمیل کار خبرگزاری خودش نیاز دارد و آنان از جمله مرا دعوت به ادامه کار کرد. جوانشیر از همکاری ما با سازمان رادیوتلویزیون دولتی به خشم آمد و عمل مارا نوعی کمک به تضعیف خبرگزاری خواند. به باور او که دوست امیرعباس هویدا بود، مدیریت سازمان رادیو تلویزیون می خواست که خبرگزاری پارس را که در 1313 هجری خورشیدی تأسیس شده بود کم اهمیت و کوچک کند تا تعطیل شود. او به ما می گفت که نباید پیشنهاد قطبی ـ جعفریان را قبول می کردیم تا آنان همچنان به خبرگزاری پارس نیاز داشته باشند. چون موفق به انصراف ما نشد، به تغییر ساعات کار دبیران و سردبیران خبر در خبرگزاری دست زد تا نتوانند در ساعت معیّن در ساختمان جام جم باشند!.
        
    مصطفی جعفری

    مصطفی جعفری روزنامه نگار ایرانی ـ پاکستانی خبرنگار دیپلماتیک وقت «تهران جُرنال» و مترجم اخبار انگلیسی در خبرگزاری پارس که از رنجش جوانشیر از من (نوشیروان کیهانی زاده) اطلاع داشت، یک روز در نیمه بهمن ماه 1350 تلفن کرد که ملاقاتی با جوانشیر دارد خوب است که من هم بروم و میان ما سازش برقرار کند. پذیرفتم و در ساعتی که گفته بود به دفتر جوانشیر رفتم. جعفری با یک مرد بلند قد (تقریبا دو متری) و میانسال آنجا بود. این مرد که 20 دقیقه بعد به من معرفی شد داشت به زبان انگلیسی، آیندهِ ایران را برای جوانشیر می گفت و جعفری، مترجمِ اظهارات او بود. جوانشیر فرانسه می دانست، نه انگلیسی.
        این مرد (که نامش را که ایرانی ـ هندی بود فراموش کرده ام) گفت: شاه بیش از 60 سال عُمر نخواهد کرد، ایران در آینده ای نزدیک پولدار خواهد شد و این پول به جیب شرکت ها، متنفذین و اصحاب کسب و کار خواهد رفت و فاصله فقیر از غنی و نیز فساد دولتی را بیشتر خواهد کرد و در این وضعیت، یک جرقّه ـ حتی از روی سهو و اشتباه، آتش شورش و انقلاب را روشن خواهد کرد و .... در این دهه (دهه 1970) میان عرب و اسرائیل جنگ دیگری روی خواهد داد، چند دهه دیگر جماهیریه شوروی فرو خواهد پاشید و افغانستان صحنه جنگ ـ جنگی بسیار طولانی خواهد شد، با مرگ مائو، وضعیت چین دگرگون خواهد شد، آمریکا در ویتنام پیروز نخواهد شد، توده ها در گوشه و کنار جهان باسواد و آگاه خواهند شد و یک انقلاب جهانی دگرگون کننده در 50 و یا 60 سال دیگر [دهه 2020 و یا دهه 2030] روی خواهد داد.
        جوانشیر پرسید اینها را از کجا می دانی؟. پاسخ داد: من که از کودکی فعالیت مغزی خاصی داشته ام در هند؛ علوم اجتماعی و روانشناختی، در انگلیس؛ فلسفهِ تاریخ و در آمریکا تاریخِ «تاریخ نگاری و تفسیر نویسی» تحصیل کرده ام، دکترا دارم. وی افزود که در هند ضمن تدریس در دانشکده، برای نشریات مقاله می نویسد و نیز مؤلف چند کتاب است و گاهی هم طرف مشورت مقامات دولتی.
        جوانشیر گفت که جز درباره عُمر شاه، بقیه پیش بینی ها را به اطلاع دَربار خواهد رسانید. [ظاهرا هدف آن مرد از ملاقات با جوانشیر، رساندن پیش بینی های او به دَربار ـ شاه بود].
        در این میان، من هم گفتم که دکتر ستوده استاد تاریخ در دانشگاه تهران، زمانی که من دانشجو بودم گفته بود که اشخاص معدودی در جهان هستند با مغزی حسّاس که اگر «فلسفهِ تاریخ» بدانند و در جریان رویدادهای گذشته و جاری جهان باشند می توانند آینده را حدس بزنند و تا کنون حدس آنان عموما درست بوده است.
        از آن مرد خواستم که وقتی تعیین کند تا درباره او (و نه پیش بینی هایش که به جوانشیر گفت نباید رسانه ای و علنی شوند) مطلبی برای روزنامه بنویسم که گفت چهار ساعت به پرواز او به لندن مانده است، وقت ندارد و منظور او از آمدن به ایران دیدار از زادگاه مادربزرگش ـ شهر یزد بوده است که از نظر او یک شهر مقدس است با مردمانی مهربان و نجیب.
        پس از رفتن او، مذاکرات سازش با جوانشیر آغاز شد. از جعفری درباره آن مرد پرسیدم گفت که مادربزرگ او از زرتشتیان یزد بوده که پدر بزرگ هندی اش ـ کارمند وقت دولت انگلیس در کنسولگری این کشور در اصفهان ـ در طول اقامت در ایران با وی ازدواج کرده و به هند رفته اند.
        چند روز بعد، از جوانشیر نتیجه را پرسیدم. گفت که جریان را شفاها به یک مقام دفتر تشریفات دربار اطلاع داد و خواست که اگر لازم بدانند اجازه دهند آن را کتبا گزارش کند که آن مقام گفت: «اعلیحضرت» نیاز به پیش بینی دیگران و اندرز ندارند!. جوانشیر افزود که موضوع را مشروحا به هویدا گفته است تا اگر مایل باشد و مصلحت بداند در فرصتی مناسب به اطلاع شاه برساند.
        7 سال بعد و در سال انقلاب، درستی پیش بینی آن مرد هِندی ـ ایرانی برایم مسلّم شد و دو سال پس از آن، فوت شاه (پهلوی دوم در 60 سالگی) و سپس فروپاشی شوروی در دسامبر 1991. قبل از اینها، جنگ اکتبر 1973 اسرائیل و عرب و پولدار شدن ایران از محل صادرات نفت و خارج شدن آمریکا از ویتنام.
        
    Sviridov

    جهان تَنی چند از این پیش بین ها را دارد و یکی از آنان یک روس به نام Pavel Sviridov است که فروپاشی یوگوسلاوی، انقلابات جهان عرب و ... را پیش بینی کرده بود و در سال 2015 پیش بینی ایجاد مجدد روسیه بزرگتر [در ابعاد روسیه دوران تزارها] را، پس از سال 2025.
         سویریدوف برپایه معلومات خود از تاریخ، روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصاد و تسلط بر «فلسفهِ تاریخ» پیش بینی هایی کرده است که به تحقّق پیوسته اند ازجمله بازگشت روسیه به مدیترانه، تأسیس اتحادیه اوراسیا و آغاز آن با ایجاد سازمان تعاون و همکاری های شانگهای، انتقال کانون بحران های جهانی به شرق مدیترانه [سوریه و ...] که نتیجه اش دگرگونی های تازه در منطقه خواهد بود و پیدایش بیماری های ناشناخته و گسترش بیماری های ناشی از مصرف مواد غذایی ژنتیک.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    نامه به مولف
    درباره صدور کارت (پروانه) خبرنگاری در ایران در طول 6 دهه
  •   یک مخاطب مجله روزنامک و این تاریخ آنلاین ـ که خود را دانشجو معرفی کرده ـ 18 ژانویه 2015 (دیماه 1393) با ارسال ایمیل از ناشر مجله و مؤلف این آنلاین پرسیده است که آیا در گذشته [دوران نظام سابق] خبرنگاران کارت رسمی [دولتی] خبرنگاری داشتند؟.
        
        پاسخ:
        
         تا مهرماه 1337، نَه. در این ماه، یک آیین نامه دولتی برای کار خبرنگاری و عکاسی در نشریات [فقط خبرنگار و عکاس، و نَه برای نویسنده ثابت، دبیر میز و ...] تدوین شد و از مدیران نشریات خواسته شد که خبرنگاران و فتو ژورنالیست های خود را معرفی کنند تا کارت صادر شود. تا این زمان، کارت خبرنگاران را روزنامه مربوط صادر می کرد.
        مدیران نشریات فُرم ارسالی را میان خبرنگاران توزیع کردند ولی شماری بسیار کم و تنها آنان که از مقامات و وزارتخانه ها خبر می گرفتند و به آنجا رفت و آمد داشتند، فُرم ها را پُر کردند. بیشتر خبرنگاران که با مردم، بازار و مؤسسات غیر دولتی سر و کار داشتند، کارت دولتی را لازم ندانستند. چپگرایان که در آن زمان در نشریات در اکثریت بودند، آن آیین نامه را دخالت قوه مجریه در رکن چهارم دمکراسی و با هدف کنترل روزنامه نگار می دانستند، اعتراض داشتند و فُرم هارا پاره می کردند.
         در آن دوران و تا زمان ایجاد وزارت اطلاعات و جهانگردی (امروزه؛ ارشاد)، امور مطبوعات در دست وزارت کشور بود. این وزارت در میدان ارگ (میدان 15 خرداد) و در کنار ساختمان رادیو قرار داشت که آن ساختمان اینک محل کار یک مجتمع قضایی است. دفتر امور مطبوعات یکی از ادارات این وزارت بود. تمامی امور مطبوعات از صدور مجوّز نشریه تا نظارت [غیر امنیتی] برعهده همین دفتر بود.
        چند سال پس از ابلاغ آیین نامه، یک ژنرال و قبلا فرمانده ژاندارمری کشور، وزیر کشور شد و تأکید کرد که خبرنگار باید برپایه شرایط آیین نامه، کارت (پروانه) دولتی داشته باشد و این، یک پروانه کار است و نَه کارت شناسایی. مدیران نشریات به خبرنگاران ابلاغ کردند که اگر این کارت را نداشته باشند حق التحریری (فری لَنس) خواهند شد و بدون مزایا [از قبیل بیمه، مرخصی سالانه، پاداش، عیدی و ...].
        با این تذکر، تقریبا همه خبرنگاران ـ ازجمله خود من ـ فُرم مربوط را پُر کردند و با عکس و مدارک، از طریق کارگزینی نشریه محل کار به وزارت کشور فرستادند و کارت دریافت داشتند. چند سال بعد که اداره کل انتشارات و رادیو «وزارت اطلاعات و جهانگردی» شد، نصرت الله معینیان وزیر این وزارت که یک روزنامه نگار قدیمی بود مراجعه و صدور کارت را موقوف کرد و از آن پس ـ همانند کشورهای پیشرفته ـ کارت عضویت سندیکای روزنامه نگاران شد کارت روزنامه نگاری و دارای احترام فراوان در جامعه. آخرین کارت ها از این دست که به دو زبان فارسی و انگلیسی است در دهه های 1360 و 1370 صادر شده و به امضای محمد بلوری است. برای مشاهده و به عنوان سند، کُپی کارت خبرنگاری خودم را که صادره از وزارت کشور وقت بود در اینجا درج کرده ام تا ببینید. این کارت پس از گذشت شش دهه و از این جیب به آن جیب منتقل شدن کهنه و چروکیده شده است.
    کارت خبرنگاری [نوشیروان کیهانی زاده] صادره از وزارت کشور در 6 دهه پیش، یک نمونه از کارت های قدیم






  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com