Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
4 ژانويه
 
جستجوی:

 
  هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.
 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 4 ژانويه
ایران
روزی كه خلیفه عباسی بابك خُرَّمدین را بکُشت
بابك خُرّمدین چهارم ژانویه سال 838 میلادی به دستور معتصم خلیفه عباسی با قطع تدریجی دست و پا و اعضای بدن كشته شد و سپس بقیه بدنش را در بیرون شهر سامرا (سامره) بدار آویختند كه مدتها به همان صورت باقی بود.
    در آن قرن و از نیمه قرن پیش از آن درهر گوشه ایران یك استقلال طلب و احیاگر هویت ملی بپاخاسته بود. در شمال ایران همزمان سه مبارز ــ بابك، مازیار و افشین ــ بنای مبارزه با حكومت بغداد را گذارده بودند كه بابك در عین حال فرضیه اجتماعی ــ اقتصادی مزدك را هم دنبال می كرد و خواهان برابری كامل مردم و مشترک بودن مالكیت ها [دولتی و ملی بودن منابع و ابزار تولید و خدمات عمومی] بود. پدر بابک یک تیسفونی بود که در پی ویران شدن پایتخت امپراتوری ایرانیان (واقع در 36 کیلومتری جنوب بغداد) از این شهر به آذربایجان رفته بود. پیروان بابک پیراهن سرخ رنگ بر تن می كردند و به احتمال زیاد دادن عنوان «سرخها» به كمونیستها ریشه در همان زمان دارد. در تاریخ، آنان را سرخ جامگان، خرّمیان و خرّمدینان نوشته اند. در آن زمان هنوز اكثریت آذربایجانی ها كه بابك از میان آنان برخاسته بود دین نیاكان (آیین زرتشت) را حفظ كرده بودند. باید دانست كه تا زمان شاه اسمعیل صفوی (پنج قرن پیش) هم بسیاری از مردم شمال ارس زرتشتی بودند و حکمرانان آنان از همان دودمانی بودند که در عهد ساسانیان منصوب شده بودند. همچنین باید به خاطر داشت كه زبان تركی دو ــ سه قرن پس از قیام بابک و با سلجوقیان وارد این بخش از ایران شد.
    بابك بارها سپاه خلیفه عباسی را كه عموما غلامان تُرك آسیای مركزی بودند شكست داده بود، زیرا دژ و استحكامات متعدد داشت. وی با مازیار حاكم تبرستان (مازندران) و نیز افشین سردار استقلال طلب دیگر در ارتباط بود. مازیار به دلیل همسایگی با طاهریان از دور و در ظاهر احترام خلیفه را داشت تا فرصت مناسب به دست آورد و افشین معتقد به انهدام قدرت خلیفه از درون بود و بنابراین، خودرا به شخص خلیفه نزدیك كرده بود، ولی خلیفه از همه چیز باخبر بود و برای تضعیف روحیه استقلال طلبی ایرانیان كه می گفتند: اسلام بله؛ حكومت عرب نه ــ افشین را به جنگ بابك فرستاد. افشین همه مساعی خودرا به كار برد تا بابك باقی بماند كه بابك به دلیل از دست دادن چند افسر خود در جنگ، به ارمنستان فرار كرد كه در آنجا به دام توطئه افتاد و اسیر شد و به افشین تحویل گردید و افشین راهی جز تحویل او به خلیفه نداشت و خلیفه اورا به طرز دلخراشی كه مورخان آن زمان شرح داده اند و در تاریخ طبری هم آمده است بكشت، اما بابك تا جان در بدن داشت خود را نباخت. مازیار نیز از طریق اغفال برادرش دستگیر و او نیز در سامرا كه معتصم پایتخت خود را به انجا منتقل كرده بود به طرز فجیعی كشته شد و جسدش را دركنار استخوانهای بابك به دار زدند. سپس نوبت به افشین رسید كه اورا در بغداد گرفتند و خلیفه تماسهای او با مازیار و بابك را رو كرد و با گرسنگی دادنش كشت و جنازه وی را هم در كنار دو تن دیگر در حاشیه سامرا به دار آویخت. تاریخ خلفای عباسی و حكام عرب مملو از چنین قتلهایی است، حتی قتل نزدیكان و بستگانشان.
بقایای مرمت شده یکی از دژهای کوهستانی بابک خرّمدین

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نشست مشهد برای حل مسئله ایران، 83 روز پس از سقوط اصفهان
نادرشاه
83 روز پس از افتادن اصفهان به دست ایرانیان قندهاری، بزرگان کشور در نشست یك روزه خود در مشهد تصمیم به رفع این فتنه و ختم جنگ داخلی ایرانیان گرفتند كه ضعف و بی سیاستی شاه سلطان حسین و آلودگی او به خرافات موجب آن شده بود و متعاقب تصمیمات همین جلسه، نادر قلی افشار فرمانده نظامی عملیات شد. شهر اصفهان پایتخت ایران پس از یك محاصره طولانی، 12 اكتبر سال 1722 میلادی تسلیم شده بود.
     قندهاری ها که از زمان کیانیان و رستم زال به میهن خود ایران وفادار بودند از سال 1709 به دلیل سوء سیاست و مدیریت ضعیف شاه سلطان حسین متناوبا دست به شورش زده و خواهان خودمختاری شده بودند. شاه سلطان حسین یک گرجستانی تازه مسلمان شده ناآشنا با طرز تفکّر و رسوم قندهاری هارا فرماندار آنجا کرده بود و وی خشونت پیشه ساخته بود.
     امیرمحمود قندهاری پس از تصرف اصفهان تا روزی كه زنده بود هشتاد هزار تن را در این شهر كشته بود و شاه سلطان حسین و نزدیكانش را به زندان افكنده بود.
     قندهاری ها در سال 1729 طی سه جنگ از نادر شكست خوردند و شمار كمی از آنان به قندها بازگشتند كه نادر برای تنبیه همین عده هم به قندهار رفت و در آنجا به نافرمانی پایان داد و چون دولت هند به فراریان قندهار پناه داده بود دهلی را هم تصرف كرد.
     ظهور نادر پس از سقوط اصفهان به جهان آن روز ثابت كرد كه سقوط اصفهان دلیل از دست رفتن ایران نیست كه مردانی بزرگ و میهندوست دارد. سقوط اصفهان نتیجه ضعف تنها یك نفر بود ــ شاه سلطان حسین، كه در سال 1694 میلادی به سلطنت رسیده بود و مردی بی كفایت بود. اطرافیان شاه و مدیران دفاتر دیوانی [مقامات اداری که عمدتا گرجستانی بودند] او هم حس نیّت نداشتند. باید دانست كه پس از مرگ شاه عباس دوم كوچكترین قدمی برای تقویت بنیه دفاعی ایران برداشته نشده بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سانحه هوایی 1952 تهران كه مَنِش ویژه و بزرگواری ایرانیان نیمه قرن بیستم را به ثبوت رسانید ـ حُرمت اموال دیگران!
چهارم دی ماه 1331، یك هواپیمای شركت هواپیمایی ایران كه از شیراز و اصفهان به تهران می آمد، در نزدیكی فرودگاه مهرآباد هنگام كم كردن ارتفاع برای نشستن سقوط كرد و همه مسافران و سرنشینان آن جز دو تن (حسین عدل رئیس شركت تلفن شیراز و مهندس خزاینی) كشته شدند.
     نكته جالب و قابل تامل در این سانحه زنده ماندن و سلامت كامل این دو تن از میان دهها مسافر نبود، دست نخورده ماندن یك بسته بسیار بزرگ پُر از اسكناس بود كه با این هواپیما حمل می شد. این بسته پس از برخورد هواپیما به زمین از داخل آن بیرون افتاده، بازشده و اسكناسها سطح بیانان (چند قدمی جاده جنوبی پُر رفت و آمد كرج ـ تهران ) را تا مسافتی دور پوشانده بود. صدها نفر كسانی كه به كمك و یا تماشا آمده بودند و عموما از كارگران تنگدست محل و نوجوانان بودند حتی یك قطعه اسكناس را برای خود برنداشته بودند و به خبرنگاران خارجی گفته بودند كه تصاحب به ناحق مال دیگران ـ دولت و یا شخص ـ حرام است و باعث ناراحتی وجدان می شود و ما تنها به دسترنج خود قانع هستیم. این خبرنگاران به سراسر جهان نوشته بودند كه سانحه پُرتلفات هوایی تهران منش ویژه و بزرگواری ایرانیان سال 1952 را به ثبوت رساند و اگر در كشوری دیگر اتفاق افتاده بود، مردم تماشاگر حتی یك قطعه اسكناس را باقی نمی گذاشتند و برای تصاحب آنها هجوم می بردند و با هم مسابقه می دادند.
    این گزارش ها کجا و اتهامات مالی سال 2012 (60 سال بعد از آن) کجا!.
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تصمیم غیر منتظره شاه درباره بحرین بدون مشورت با ایرانیان!
پهلوی دوم ـ محمدرضاشاه كه دیدار رسمی از هند را از 11 دی ماه 1347آغاز كرده بود روز 14 دی (4 ژانویه 1969) در یك مصاحبه مطبوعاتی در هند در پاسخ به سئوالی در باره بحرین [ که احتمالا طبق نقشه و از پیش تنظیم شده بود]، بادی در غبغب انداخت و بدون این كه درنظربگیرد كه پارلمان ایران با حمایت ملت، بحرین را استان 14 ایران اعلام داشته و شاه مشروطه حق ندارد تصمیمی مغایر مصوبه پارلمان و اراده ملت بگیرد گفت كه اگر بحرینی ها نمی خواهند با ما باشند ما حرفی نداریم!. رویدادهای دو دهه آخر قرن 20 در منطقه خلیج فارس ثابت كرد كه چه نیرویی پشت این تصمیم شاه بود.
     اعلام چنین مطلب مهمی در یك مصاحبه عمومی آن هم در كشوری دیگر و قرار دادن ملتی باستانی در برابر یك امر انجام شده عملی نابخشودنی بشمار رفته است. شاه با بیان این مطلب كه حق گفتن آن را نداشت دست خودرا در برابر «تاریخ» رو كرد و آخرین سنگردفاع از خودرا در «دادگاه تاریخ» ویران ساخت.
     این تصمیم «ملوكانه!» به اندازه ای قطعی بود كه از مردم ایران هم [دریک رفراندم سراسری] سئوال نشد كه آیا با تصمیم شاه كه بر خلاف قانون اساسی و سوگندی كه برای حفظ حدود و ثغور ایران به جای آورده است موافقنند یا نه!. همان طور كه پیش بینی می شد؛ رفراندم تنها در بحرین انجام شد كه یک دهن كجی به ایرانیان تلقی شده است. ناسیونالیستهای ایرانی این اقدام شاه را محکوم و بی اعتبار اعلام داشتند و گفتند که شاه با این حرکت خود باعث تحقیر ایرانیان شده است. پنج نماینده حزب پان ایرانیست مجلس امیرعباس هویدا نخست وزیر وقت را که از تصمیم شاه حمایت کرده بود استیضاح کردند. موافقت با تجزیه ایران یکی از موارد اتهامات هویدا بود که چندی پس از پیروزی انقلاب اعدام شد.
     22 سال بعد، این عمل شاه یك مشابه به دست آورد و آن، انحلال اتحاد شوروی به تصمیم «سه فرد» از جمله یلتسین بود، بدون این كه در این زمینه در روسیه رفراندم برگزار و نظر روسها استعلام شود، و بنابراین تا ابدیت جای اعتراض به انحلال آن اتحادیه باقی مانده است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
زمانی که دولت لندن به شاه برای اقامت در انگلستان پاسخ رد ّداد!
James Callahan
چهارم ژانویه 1979 (14 دیماه 1358) روزنامه های اروپا که گزارش تحولات انقلاب ایران را وسیعا منتشر می کردند از قول یک منبع انگلیسی نوشته بودند که جیمز کالاهان نخست وزیر [وقت] انگلستان (متولد مارس 1912 ـ متوفی در مارس 2005) به شاه اطلاع داده است که بهتر است «انگستان» را از فهرست کشورهایی که در نظر دارد در آنجا به زندگی ادامه دهد حذف کند. شاه مبتلاء به بیماری سرطان که از نوامبر 1978 و شدت گرفتن انقلاب تحت فشار برخی از دولت های متحد ایران قرار گرفته بود تا وطن را ترک کند، پس از آغاز کار نخست وزیر تازه [شاپور بختیار] قصد ترک ایران کرده بود و چند کشور ازجمله انگلستان را برای اقامت در نظر گرفته بود و این دولت ها از تمایل شاه آگاه شده بودند. ولی از میان دهها رئیس کشور و رئیس دولت که قبلا مدعی دوستی با او بودند، تنها دو دولت اشاره به آمادگی خود برای پذیرفتن وی کرده بودند؛ مصر و مراکش (مغرب عربی) که با بانویش به مصر رفت.
     اسناد محرمانه [اصطلاحا طبقه بندی شده] دولتی انگلستان که پس از گذشت 30 سال علنی می شوند تا برپایه آنها تاریج جاری اصلاح گردد درستی گزارش ژانویه 1979 مطبوعات اروپا را نشان داد. طبق این اسناد، در ژانویه 1979 نه تنها کالاهان (از حزب کارگر) بلکه مارگارت تاچر (از حزب محافظه کار) که بعدا نخست وزیر شد با سفر پهلوی دوم به انگلستان مخالفت کرده بودند. دولت لندن با قرارگرفتن حکومت ایران در دست روحانیون شیعه مخالفتی نداشت. پهلوی دوم پس از تبعید پدرش ـ پهلوی اول با تایید و حمایت دولت لندن، شاه ایران شده بود و در طول 10 سال اول سلطنت خود از حفظ منافع انگلستان دریغ نمی کرد. پس از سقوط رضاشاه، مسکو خواهان جمهوری و فدراسیون شدن ایران بود و واشنگتن از برگزاری رفراندم و کسب نظر اکثریت ایرانیان در تعیین نظامی حکومتی حمایت می کرد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
اعدام سرلشکر حسن بهزادی و سرهنگ امیرهوشنگ کاویانی به جرم دست داشتن در سرکوب قیامِ 15 خرداد 1342
سرلشكر حسن بهزادی
دادگاه انقلاب تهران در این روز در سال1358 (یازده ماه پس از پیروزی انقلاب) احكامی را كه چند روز پیش از آن صادر كرده بود از جمله چهار حكم اعدام جهت اجرا به داسرای انقلاب ابلاغ كرد که به اجرا درآمدند. طبق این احكام، سرلشكر بازنشسته ژاندارم حسن بهزادی (از مردم مازندران) و سرهنگ ژاندارم امیرهوشنگ كاویانی (متولد در اراک) و دو درجه دار ارتش به نامهای ابوطالب جواهری و محمد داربرزین به اعدام محكوم شده بودند.
     سرلشكر بهزادی و سرهنگ كاویانی متهم به شركت در سركوبی قیام 15 خرداد 1342 (16 سال پیش از محاكمه) شده بودند. سرلشكر بهزادی كه در سال 1342 سرهنگ و رئیس واحد فرهنگی ژاندارمری (آموزشگاههای گروهبانی وقت واقع در خیابان مولوی - شهر تهران) بود در دفاع از خود گفته بود كه در آن روز چند كامیون را به محوطه آموزشگاهها فرستاده بودند و از من خواسته بودند كه چون در خیابان مولوی تظاهرات است نفرات را مسلح و در اختیار بگذارم و من مامور بودم و معذور. من در دفتر کارم بودم و از چگونگی رفتار افراد اعزامی با تظاهرات بی اطلاع.
سرهنگ اميرهوشنگ كاوياني

سرهنگ كاویانی هم كه در سال 1342 سروان و فرمانده گروهان شهر ری بود گفته بود كه پاسگاه قاسم آباد شهر ری [که با تیراندازی و توسل به خشونت کفن پوشان ورامینی را در سر راه خود به تهران متوقف و مجبور به بازگشت کرده بود] تنها چند ژاندارم داشت و بقیه افراد از تهران فرستاده شده بودند و نظامیان جز اطاعت از مافوق كار دیگری نمی توانند بكنند.
    (متن احكام این چهار نفر و دیگران از جمله سپهبد احمد دولو قاجار، سرلشكر عباس صدوقی، سرهنگ یدالله قیائی، سرهنگ ابراهیم بهروان و سرگرد علی بهداد كه به زندان محكوم شده بودند در روزنامه اطلاعات مورخ 4 دی ماه 1358 مندرج است)
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
شکایت آمریکا از جمهوری اسلامی ایران به شورای امنیت سازمان ملل در 14 دیماه 1358
چهارم ژانویه 1980 (14 دیماه 1358) شورای امنیت سازمان ملل شكایت دولت آمریكا از ایران را دریافت و بررسی نهایی آن را موكول به دیدار كورت والدهایم دبیركل وقت این سازمان از تهران كرد. این شکایت مربوط به تصرف سفارت آمریکا در تهران و گروگانگیری گروهی از کارکنان آن بود.
     دولت آمریكا در جلسه مقدماتی شورا تاكید كرده بود كه اگربا مذاكرات والدهایم گروگانها آزاد نشوند، شورای امنیت باید ایران را تحریم اقتصادی كند. در برابر این تاكید، نماینده شوروی گفته بود كه اگر قطعنامه بر ضد ایران شدید باشد ممكن است آن را «وتو» كند.
    در واكنش به این اظهار نماینده شوروی، نماینده آمریكا اشاره به بكار بردن یكجانبه نیروی نظامی بر ضد ایران كرده بود و نماینده شوروی به نوبه خود گفته بود كه چنین عملی در مجاورت مرزهای ما بدون پاسخ نخواهد بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
بازگشت غافلگیر کننده امیرحسین موسویان از آمریکا به ایران که احمدی نژاد او را متهم به جاسوسی کرده بود!
امیرحسین موسویان
لندن ـ 30 دسامبر 2013 ـ وبسایت بی بی سی فارسی: امیرحسین موسویان، مذاکره‌کننده سابق جمهوری اسلامی ایران در پرونده هسته‌ای به تهران بازگشته است. این دیپلمات سابق که پیشتر از سوی محمود احمدی‌نژاد، و برخی دیگر از مقامات جمهوری اسلامی به «جاسوسی» متهم شده بود، سال‌های اخیر را در آمریکا به سر برده بود. موسویان ۹ دیماه 1392 (دوشنبه 30 دسامبر) در مراسم ختم مادر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی که این بانو به تازگی فوت شده است دیده شد و حضور این فرد نزدیک به حسن روحانی، برای رسانه‌های داخلی غافلگیرکننده بود. او گفته است نه برای «فعالیت سیاسی» بلکه برای عیادت از مادرش که بیمار است، به ایران بازگشته است. موسویان در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی، سفیر ایران در آلمان و در دولت محمد خاتمی، معاون حسن روحانی ـ دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی بود. حسین موسویان از افراد نزدیک به اکبر هاشمی رفسنجانی و مورد حمایت او شناخته می‌شود. وی پس از هشت روز بازداشت، با وثیقه 200 میلیون تومانی آزاد شده بود. محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهوری وقت ایران، در یک سخنرانی خود، موسویان را به جاسوسی متهم کرده بود. وزارت اطلاعات نیز موسویان را متهم کرده بود که «اطلاعات محرمانه» در باره برنامه اتمی ایران در اختیار سفارت انگلستان در تهران قرار داده‌ بود. دادگاه انقلاب تهران در فروردین 1387 (2008 میلادی) موسویان را در اتهام «اخلال در امنیت ملی» مجرم شناخت و به دو سال زندان تعلیقی و پنج سال محرومیت از مشاغل دولتی محکوم کرد. موسویان در آمریکا در دانشگاه پرینستون به عنوان پژوهشگر فعالیت می کرد!. موسویان قبلا گفته بود که منتظر پایان دوره محکومیت 5 ساله محرومیت از خدمات دولتی است و پس از آن به ایران باز خواهد گشت و این دوره اینک پایان یافته است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو اندیشه
درباره محمود شبستری مؤلفِ «گلشن راز»
محمود شبستری از شعراء و صوفیان سده چهاردهم میلادی بود. وی نظرات و باورهای صوفیان و صوفیسم را به صورت نظم در آورده كه در تالیف معروف او «گلشن راز» موجود است. گلشن راز در سال 1317 میلادی (طبق برخی نوشته ها در ماه ژانویه) تكمیل شده است.
     شرقشناسان اروپایی وی را برابر با مولوی دانسته اند. شبستری در دوران تهاجم و سلطه مغولان و آدمكشی ها و ویرانی های ناشی از این تهاجم می زیست و این وضعیت شدیدا وی را متاثر و نگران سرنوشت و آینده بشریت ساخته بود. انشای او روان است و همین روانی و روشن گویی باعث شناخت دیگران از صوفیسم شده است. وی كه دارای جهان بینی وسیع بود به خوبی محدودیت های بشر را درك و منعكس كرده است. تاكید بر این محدودیت برای آن بوده است كه انسان در چهار روزه دنیا گرد ظلم، اجحاف و بیدادگری نگردد و بار خود سبك نگهدارد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در دنیای اقتصاد
یورو €
«یورو» پول واحد اتحادیه اروپا در ژانویه 1999 به جهان اقتصاد معرفی و از ژانویه 2002 به جریان گذاشته شد. از این تاریخ ظرف 3 ماه پولهای رایج کشورهای مشخّص در اتحادیه اروپا به یورو تبدیل شد.
    یورو در سال 2018 پول رایج 19 کشور از 28 کشور عضو اتحادیه بود که به «یورو زون» معروف هستند. شماری از کشورهای بسیار کوچک اروپایی و جزایر وابسته به کشورهای عضو اتحادیه نیز آن را به صورت پول رایج خود بکار می برند ـ جمعا 340 میلیون نفر.
    نام «یورو» در نشست دسامبر 1995 مادرید مطرح و پذیرفته شده بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسی
اِعمال تبعیض از طریق وضع قانون! ـ تنها به خاطر یك مدال ورزشی یک تبصره بر قانون اضافه کردند!
Tanith Belbin

دولت آمریكا (كنگره و قوه اجرایی) در آخرین روزهای سال 2005 دست به اقدامی زدند كه احتمالا بی سابقه بوده است. این دو بدنه دولت، تنها به خاطر كسب یك مدال در المپیك زمستانی تورینو (سال 2006)، یك دختر اسكیت كار (رقصنده روی یخ) به نام «تانیت بلبینTanith Belbin» را به تابعیت آمریكا درآوردند تا بتواند به نام یك آمریكایی در آن مسابقات شركت كند و مدال به دست آورد.
     «تانیت» سه سال بود كه به آمریكا مهاجرت كرده و مقیم ایالت میشیگان شده بود. طبق قانون مهاجرت، یك فرد باید پنج سال تمام (پس از گرفتن كارت سبز = کارت اقامت دائم) در آمریكا اقامت داشته باشد، مرتكب تخلف و جرم نشده باشد، مالیات خودرا به موقع داده باشد، قبلا فعالیت کمونیستی و یا تروریستی نداشته، شکنجه گر نبوده و به استبداد کمک نکرده و در امتحان زبان انگلیسی و تاریخ و قانون اساسی آمریكا نمره خوب آورده باشد تا واجد شرایط تابعیت شود كه رسیدگی به آن نیز از پنج ماه تا یک سال وقت می گیرد و در پایان كار باید در دادگاه و در حضور یک قاضی فدرال سوگند وفاداری به آمریکا و قوانین آن و دفاع از این کشور یاد كند تا تبعه شود و پاسپورت بگیرد. اگر دارنده کارت سبز (اقامت دائم) با یک آمریکایی ازدواج کرده باشد، پس از گذشت 3 سال می تواند درخواست تابعیت کند. چون تانیت واجد شرط 5 سال اقامت مستمر نبود، كنگره آمریكا برق آسا بر لایحه متمم بودجه، یك تبصره اضافه كرد و تانیت را از این شرط معاف داشت و جورج بوش رئیس جمهور وقت نیز سریعا آن را امضا كرد تا قانون شود و «تانیت» را بتوان به عنوان یك آمریكایی به مسابقات فرستاد.
    برخی از اصحاب نظر سئوال كرده بودند كه آیا این اقدام، اِعمال تبعیض از طریق وضع قانون نیست؟!.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در دنیای تاریخ‌نگاری
تاریخدانی كه 50 كتاب تاریخ برای كودكان دبستانی و نوجوانان نوشت 99 سال عُمر کرد
Alf

یکم ژانویه 2005 «الف اورز Alf Evers» تاریخدان آمریكایی كه در طول عُمر 50 كتاب تاریخ برای كودكان دبستانی و نوجوانان نوشته بود در 99 سالگی در نیویورك درگذشت. وی چند كتاب نیز درباره تاریخچه شهرهای كهنسال (قدیمی) به صورت جغرافیای تاریخی به رشته تحریر درآورده است.
    «الف» گفته بود عقیده دارد كه یك فرد از دبستان باید با تاریخ ملّی و تاریخ تمدّن بشر آشنا شود و با این كه نوشتن تاریخ به زبانی كه قابل فهم كودك باشد دشوار است او این كار را پیشه خود ساخته تا به بشریت خدمت كند و از این عمل بسی شادمان است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
مجله روزنامک ـ شماره 96، سیزدهم دیماه 1401) در 48 صفحه انتشار یافت

    
    آنلاینِ پی دی اف صفحات همه شماره های این مجله:
    
    www.rooznamak-magazine.com
    
    شماری از عناوین موضوعات این شماره:
    
    آلودگی هوای تهران [که در دامنه رشته کوههای بلند البرز واقع شده است، مسئله امروز و دیروز نیست، مِهرماه 1339 وزیر بهداری وقت هوای تهران برای زندگی کردن را، ناسالم اعلام داشت و خواست که جمعیت شهر و شمار اتومبیل ها کنترل شود ـ سناتور متین دفتری ناسیونالیست بنام جمعیت مبارزه با آن آلودگی تشکیل داد، محدوده برقرار شد، ولی ...]
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    سوختن کتاب های فروش نرفته؛ نتیجه گسترش دیجیتال خوانی: (عکس)
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    بیستم مهرماه 1401 دولت واحدِ سراسری ایران 2561 ساله شد و در همان روز کوروش بزرگ حقوق انسان را اعلام کرد تا جنگ، فقر و تفاوت ها از میان بروند (با عکس)
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    26 آبان 1401 جمعیت جهان از مرز 8 میلیارد تَن گذشت ـ آمار چند کشوربه لحاظ جمعیت
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    آخرین آمار سلاح های اتمیِ دارندگان آن
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    نخستین روز از جشن های مهرگان در سال 522 پیش از میلاد، سالروز شاه شدن داریوش بزرگ پدر ناسیونالیسم ایرانی
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    رسانه ها خبر از پیش بینی احتمال خشکسالی در سال آینده داده اند ـ تداعی این دعای 2500 ساله داریوش بزرگ: (عکس)
    
    ـ ـ ـ ـ
    
    سی ام مهرماه زادروز نادرشاه، ناپلئون مشرق زمین
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    راه تازه روزنامه ها برای جلب مخاطب در جریان رقابت با آنلاین ها و شهروند ژورنالیست ها؛ اختصاص دادن یک صفحه در هر شماره به درج کُپی صفحات اول شماره های سال های پیش در همان روز با هدف آگاهی از گذشته (تاریخ) و قیاس (با 6 تصویر)
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    نقل چند خاطره خواندنی از دوران خبرنگاری ناشر این مجله
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    خبرنگاری در حوزه بیمارستانها، این بانویِ آفریقایی ـ آمریکایی را یک داستان نگار نامدار کرد (با عکس)
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    ماجرای زندگی وآوارگی مِهران کریمی ناصری که 18 سال در فرودگاه شارل دوگلِ پاریس زندگی و سوژه فیلم سینمایی و چند کتاب شد و در آبان 1401 در 77 سالگی در همین ترمینال درگذشت (با عکس)
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    نخستین ناو هواپیمابر جهان که 100 سال پیش در ژاپن ساخته شد (با عکس)
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    پیش بینی پروفسور آلبرت بلومبرگ: شكست كاپیتالیسم ـ وسعت گرفتن اطلاعات و توان تفکّر نسل نوین ـ توجه به ناسیوال سوسیالیسم
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    سفرنامه ای كه به استعمار شرق كمك بسیار كرد ـ در این سفرنامه آمده است که فارسی زبان دولتی هند است و امپراتور هند شیرازی ها، کرمانی ها و یزدی ها را برای انجام کارها استخدام می کند
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    لو هسون: لزوم انقلاب فرهنگی برای ملل مغول زده (با عکس)
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    تکنولوژی نوین، فرهنگ افراد بویژه نوجوانان و جوانان را تغییر می دهد
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    تاریخچه شنیدنی نامگذاری «ویتنام»
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    ایجاد دوره راهنمایی تحصیلی در ایران، حسّاس ترین دوره تشخیص استعداد و راهنمایی به ادامه تحصیل برحسب استعداد، با معلم فوق دیپلم!
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    قانون از كجا آورده ای؟، قانون منع مداخله در معاملات دولتی و قانون ضد فساد اداری که راه حل مسائل بودند، چه شدند؟
    
    ـ ـ ـ ـ ـ ـ
    
    چهار پرسش و پاسخ
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    کُپی قسَمنامه بازگرداندن ارزهای بدست آمده از صادرات ـ دستور العمل صادره در آبان 1358
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    مجموعه عکس های «سام هرمز جمشید منِكشا» فیلد مارشالِ پارسیِ هند که جنگ را ادامه سیاست می دانست و ایران را «خاکِ پاک» می خواند
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    سوسیالیسم اخلاقی «توماس هیوز» و ایجاد احزاب سوسیال مسیحی برپایه این اندیشه
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    هربرت جورج ولِز: بیشتر مسائل انسانی ناشی از عُقدهِ روانیِ دیدن ثروتمندشدگانِ از زرنگی و ساخت و پاخت و وجود «کلاس» در جوامع است
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    زادروز گوگل
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    ایجاد «بَردسیر» كرمان به تصمیم اردشیر ساسانی
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    نگاهی به تاریخچه پارک لاله (در تهران)
    
    +++++
    
    کپی روی جلد این شماره:
    
    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سایر ملل
جنک کره ـ سقوط شهر سئول برای دومین بار
Douglas MacArthur
پنجم ژانویه سال 1951 (چهارم ژانویه به وقت آمریکا) شهر سئول برای دومین بار پس از آغاز جنگ كره به دست نیروهای كمونیست (شمالی ها) افتاد. سه ماه بعد ژنرال مك آرتور فرمانده این جبهه كه آمریكا را از هرگونه جنگ زمینی در آسیا برحذر داشته است از همه سمت های نظامی اش بركنار شد. وی به عنوان فاتح ژاپن شهرت یافته است.
     جنگ كره در ژوئن 1950 با حمله نظامی كره شمالی به جنوب و با هدف تامین یکپارچگی کره که فاتحان جنگ جهانی دوم آن را تقسیم موقت! کرده اند آغاز شد و در اندك مدتی بیشتر اراضی جنوب كه پس از جنگ جهانی دوم قرار بود از طریق انتخابات به صورت كشوری واحد در آیند به تصرف نیروهای شمال درآمد و شهر سئول ماهها در كنترل شمالی ها بود كه نیروهای آمریكایی و بعدا چند كشور دیگر ازجمله تركیه وارد عمل شدند و بیست و ششم سپتامبر شهر سئول از دست شمالی ها خارج شد و در اكتبر نیروهای خارجی تحت پرچم سازمان ملل از مدار 38 درجه كه خط تقسیم دو كره است عبور کردند که صدها هزار چینی برای کمک به کره شمالی از رود «یالو» حد فاصل چین با شبه جزیره كره گذشتند و نیروهای زیر پرچم سازمان ملل را با تحمل تلفات سنگین مجبور به عقب نشینی کردند و سئول دوباره به دست شمالی ها افتاد. در جریان جنگ کره، روس ها در کناره کره شمالی بودند و اسلحه می دادند. روس ها به کمک کره شمالی جنگنده جت (جت میگ) با خلبان فرستاده بودند که نبرد این میگ ها با جنگنده های آمریکا بر فراز شبه جزیره کره معروف است.
     این جنگ پرهزینه در 28 جولای 1953 پس از 3 سال و یك ماه با امضای قرارداد ترك مخاصمه متوقف شد و از آن زمان هنوز هزاران نظامی آمریكایی در كره جنوبی مستقر هستند.
     جمع تلفات آمریكا در این جنگ 25 هزار كشته گزارش شده است، ولی در آن یك میلیون تن از اتباع كره جنوبی جان خود را از دست دادند. شبه جزیره كره پیش از سال تقسیم به دو منطقه شمالی و جنوبی (پس از جنگ جهانی دوم در سال 1945) در كنترل ژاپن و پیش از آن وابسته به چین بود و قبل از این دو وابستگی، یک کشور واحد و مستقل و دارای پادشاه.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
جان اف كندی: ادامه جنگ ویتنام به سود آمریكا نیست
John F. Kennedy
طبق یكی از اسناد طبقه بندی شده (محرمانه) دولت آمریكا كه اواخر سال 1998 مجاز شدند علنی گردند و چهارم ژانویه سال 1999در اختیار مراجعان قرار گرفتند، جان اف كندی رئیس جمهوری وقت آمریكا دریادداشت مورخ چهارم اكتبر سال 1963 خود كه برای رابرت مكنامارا وزیر دفاع ارسال شده بود نوشته بود: ادامه جنك ویتنام (جنگ داخلی) به سود آمریكا نیست و از سال آینده (سال 1964) و پس ازانجام انتخابات (انتخابات دور بعدی ریاست جمهوری آمریكا)، ظرف یك سال به تدریج نظامیان آمریکا (در آن زمان، عمدتا با عنوان مستشاران نظامی) باید از ویتنام جنوبی خارج شوند و امور جنگ به خود ویتنامی ها سپرده شود.
    در آن زمان شمار نظامیان آمریكا در ویتنام جنوبی 16 هزار و 300 تن بود.
    چهل و هشت روز پس از ارسال این یادداشت، جان اف كندی در شهر دالاس هدف گلوله قرار گرفت و كشته شد. لیندن جانسون جانشین او نه تنها نظامیان امریكایی را از ویتنام خارج نساخت بلكه شمار انان را به تدریج تا 536 هزار تن افزایش داد كه سالها بعد نیكسون مجبور شد پس از تحمل 58 هزار كشته و 250 هزار زخمی دستور بازگرداندن آنان را صادر كند.
    هنوز انگیزه و چگونگی قتل جان اف كندی به درستی روشن نشده است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
وارن کریستوفر دو ماه و 17 روز پیش از آغاز تعرّض نظامی به عراق: در یک زمان واحد، تنها ورود به یک مسئله ... جنگ با عراق اولویّت ندارد
کريستوفر

وارن كریستوفر وزیر امور خارجه پیشین آمریكا و مردی كه دهها سال در صحنه سیاسی این كشور بود در مقاله ای كه نخست در نیویورك تایمز و سوم ژانویه 2003 به نقل از نیویورک تایمز در بسیاری از روزنامه های آمریكا به چاپ رسید نوشته بود که تجربه وی نشان می دهد كه دولت آمریكا در یك زمان واحد نمی تواند در بیش از یك مسئله درگیر شود و موفقیت کامل داشته باشد.
    این مقاله حدود هشتاد روز پیش از حمله نظامی آمریکا به عراق در جندین روزنامه انتشار یافته بود و خلاصه ای از آن از شبکه های تلویزیونی پخش شده بود.
     کریستوفر که هجدهم مارس 2011 و در 86 سالگی درگذشت در مقاله اش نوشته بود که به نظر او برای آمریكا مبارزه با تروریسم که دارد جهانی می شود، حل مسائل اقتصادی و خطر كره شمالی نسبت به مسئله عراق از اولویت بیشتری برخوردار هستند. عراق در حال تحریم است و ورود به این مسئله، فوریت آن چنانی ندارد. دولت بغداد (صدام حسین) که خطر را احساس کرده است آماده سازش است و گویا با ورود بازرسان سازمان ملل (برای تحقیق در باره فعالیت های اتمی عراق) موافقت کرده و قول همكاری با آنان را داده است.
    کریستوفر چند هفته بعد که حمله نظامی آمریکا به عراق جدّی تر شده بود گفته بود: "آیا اینها (دولت جورج دبلیو بوش) برآورد کرده اند که در صورت پیروزی و برکنار کردن حزب بعث از حکوکت عراق، چه کسانی جای آن را خواهند گرفت و با آمریکا که نمی تواند تا ابد حکومت عراق را به دست داشته باشد چه خواهند کرد. عراق لانه زنبور خاورمیانه است و این را «تاریخ» به ما آموخته است نباید لانه زنبور را برهم زنیم.".
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
مسئله کامبوج ـ «خیو سامفان» گفت که هدف «خمرِ روژ» ایجاد یک مدینه فاضله کشاورزی در کامبوج بود
خیو سامفان در 78 سالگی
خیو سامفان Khiew Samphan [متولّد 27 جولای 1931، چینی تبار و دارای مدرک دکترا از فرانسه] زمانی مرد شماره 2 رهبری خمرِ روژ (خمر سرخ ـ کمونیست ها) كه از 1975 تا 1979 بر كامبوج حكومت داشتند و چند سالی رئیس این کشور، در حالی که برای یک محاكمه بین المللی آماده می شد، در سوم و چهارم ژانویه 2004 در دو مصاحبه اختصاصی با رسانه های غرب از خود دفاع كرده و گفته بود: ما قصد ساختن یك مدینه فاضله كشاورزی را در كامبوج داشتیم كه در آن مردم؛ برابر و برادر و از عدالت اجتماعی برخوردار باشند و برای اجرای اندیشه خود مردم شهرها را كه جز مصرف دسترنج روستائیان و معامله گری، دغل کاری و پشت میز نشینی هنر دیگری نداشتند به روستاها منتقل كردیم كه عُمر شماری از آنان چون عادت به كاركردن، تولید و زندگی روستایی نداشتند كوتاه شد و بنابراین قصد آدمكشی در كار نبود. وی كه متهم به مشاركت در مرگ صدها هزار تن
پُل پُت در 1979

شده است گفت كه منكر این نیست كه برخی ماموران در اجرای برنامه استثمارزدایی دست به خشونت اضافی (غیر لازم) زده و باعث مرگ شماری از مردم شده باشند ولی تعمّد در کار نبوده است.
     خیو كه زمانی معاون «پل پت Pol Pot » رهبر متوفای خمرهای سرخ بود در جریان بازجویی و محاکمه بازداشت نبود و در خانه اش در شهر «پنوم پن» بسر می بُرد و در همین خانه مصاحبه کرده بود. سامفان که در فرانسه دکترای اقتصاد گرفته است فرزند یک قاضی کامبوجی است. وی که مادرش چینی تبار است به محض بازگشت از فرانسه به کامبوج ضمن تدریس در دانشگاه، فعالیت های کمونیستی خودرا آغاز کرد. کمونیست های کامبوج به جای «رفیق» یکدیگر را «برادر» خطاب می کردند و هر برادر یک شماره داشت. سامفان برادر شماره 4 بود. وی در طول بازداشت خانگی در دهه یکم قرن 21 یک کتاب نوشته و نظرات خود و مسائل را در آن تشریح کرده است. خیو سامفان به زندان اَبَد محکوم شده است.
    پل پت Pol Pot که در سال 1925 متولد شده و 15 اپریل 1998 درگذشت بنیادگذار حزب کمونیست کامبوج در سال 1963 و شاخه نظامی آن ـ خمر روژ در سال 1968 بود. وی از جوانی در کامبوج و فرانسه فعالیت کمونیستی داشت. کمونیست های کامبوج در سال 1975 با کمک های ویتنام شمالی و در یک جنگ داخلی بر دولت هوادار غرب کامبوج به ریاست لون نل Lon Nol پیروز شدند ولی طولی نکشید که برضد ویتنام دست به تحریکات مرزی زدند و ادعای ارضی کردند. در این میان، چین که با ویتنام اختلاف ارض دارد به جانبداری از کامبوجی ها برخاست و دولت مسکو در کنار ویتنامی ها قرارگرفت که سرانجام در ژانویه 1979 نظامیان ویتنام با کمک دسته ای از کمونیستهای کامبوجی که از خمر سرخ جدا شده بودند پیروز شدند و پل پت و نیروهایش به یک نطقه مرزی در غرب این کشور عقب نشستند. ویتنام سالها در کامبوج باقی ماند و سرانجام پس از تدوین قانون اساسی تازه و بازگشت نظام سلطنتی، از کامبوج خارج شد. خمر روژ نیز پس از درگذشت پل پت فروپاشید و آن دسته از سران آن که در قید حیات بودند تسلیم شدند. کامبوج 181 هزار کیلومتری تا افتادن منطقه هندوچین به دست فرانسه یک قدرت منطقه ای و امپراتوری بود.
نيروهاي خمر روژ به اين ترتيب در اپریل 1975 وارد شهر پنوم پن شدند


    
استقبال ساکنان پنوم پن از ورود خمرهاي سرخ در اپریل سال 1975 به اين شهر

يک چريک نوجوان خمر روژ هنگام ورود به پنوم پن با پاي برهنه

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سه نمونه از جرائم دهه اول قرن 21: فروش ویزا، قاتل 15 ساله و ...
از لابلای اخبار مطبوعاتی سه روز اول سال 2004 سه رویداد را به عنوان نمونه حوادث شهری دهه اول قرن 21 انتخاب كردیم که از این قرارند:
    
    ـ محكوم شدن رئیس سابق دانشگاه كارولینای جنوبی( آمریكا ) به جرم فروش اسناد اخذ ویزای مسافرت به آمریكا (ویزای دانشجویی) به شش سال زندان و یك سال خدمت عمومی رایگان كه سه سال از زندان او به سبب در آستان كهولت (68 ساله) بودن و خدماتش در گذشته به حالت تعلیق درآمد. وی به یك مامور اف. بی. آی (پلیس امنیت داخلی آمریكا) هم كه خود را یك روس دلال ویزا جا زده بود، دویست گواهی صدور ویزا فروخته بود!.
    
    ـ رویداد دیگر مرگ سه خواهر جوان به نامهای كریسا، میلی و جسیكا در نزدیكی شهر ویلمارِ استیت مینه سوتای آمریكا بود كه با لباس و آرایش ویژه عازم محل برگزاری عروسی برادر خود بودند. یك مینی بوس به رانندگی یك دختر 15 ساله با اتومبیل حامل این سه خواهر برخورد كرد و هرسه را كشت. با وجود مرگ سه خواهر، داماد و عروس تصمیم به ادامه مراسم گرفتند!.
    
    ـ رویداد دیگر در شهر تَمپا واقع در فلوریدای آمریكا صورت گرفته بود. یك جوان 20 ساله به نام راسل برایت كه نیاز فوری به اتومبیل داشت، هنگامی كه مشاهده كرد بانو «روزینا سیگل» 93 ساله وارد مدخل سواره رو خانه اش می شود به او نزدیك شد و كلید اتومبیلش را خواست و چون روزینا امتناع كرد با یك ضربه او را كشت و اتومبیلش را به سرقت بُرد، ولی 15 دقیقه بعد كه در بزرگراه به سرعت می راند با دیواره یك پل تصادف كرد، مجروح و دستگیر شد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
حالت جنگ: عملیات محرمانه «سیا» در زمان جورج دبلیو بوش
James Risen
در آستانه آغاز سال میلادی 2006، كتاب تازه ای تحت عنوان State of War «حالت جنگ: عملیات محرمانه سیا در زمان جورج دبلیو بوش» در آمریكا انتشار یافته بود كه James Risen روزنامه نگار آمریکایی (متولد 1955) مولف آن ـ بدون ذکر صریح منابع ـ مواردی از این عملیات را شرح داده است. James Risen یک روزنامه نگار اینوستیگیتیو برنده جایزه پولیتزر است.
     در یك فصل از این كتاب جنجال برانگیز نوشته شده است كه «سیا» در دو سال اول حكومت جورج دبلیو بوش 30 عراقی مقیم آمریكا را به آن كشور فرستاد تا اسنادی دایر بر ادامه فعالیت های اتمی عراق را به دست آورند. یكی از این سی نفر، بانو دكتر الحداد بود كه یك دكتر متخصص بیهوشی در بیمارستانهای شهر كلیولند (ایالت اهایو) است. وی به عراق رفت و تلاش كرد تا از برادرش كه در برنامه های اتمی عراق فعال بود اطلاعات به دست آورد كه برادرش گفته بود بیش از ده سال است كه این فعالیتها متوقف شده است و دكتر الحداد عینا آنچه را که شنیده بود به «سیا» منعكس كرد. باوجود این گزارش های منفی، این سازمان اطلاعاتی به كاخ سفید بهانه لازم را داد تا آن را در كنگره و مقر سازمان ملل (شورای امنیت) مطرح سازد و دستاویز برای حمله به عراق قرار دهد و ....
    فصل دیگر کتاب به گسترش تولید مواد مخدر در افغانستان اشاره شده که به ادعای مولف کتاب، در آن زمان 80 درصد هروئین مصرفی در جهان را تامین می کرد و طبق این نوشته، افغانستان یک نارکو ستیت Narco - State شده است که در زمان حکومت طالبان به این شکل نبود.
    در یك فصل دیگر این كتاب به ارسال یك گزارش (رمز) اشتباهی «سیا» كه اطلاعات مربوط از یك مامور ایرانی این سازمان اخذ شده بود اشاره شده است كه باعث كشف گروهی از عوامل این سازمان در ایران شد كه دستگاه ضد اطلاعاتی ایران آنان را دستگیر كرد كه مجازات شدند. طبق نوشته مولف کتاب حالت جنگ، این اشتباه کمک کرد که برنامه اتمی ایران تسریع و تسهیل شود حال آنکه طبق تصمیم سال 2000 دولت آمریکا قرار بود تدابیری بکار گرفته شود تا ایران به هدف برنامه اتمی خود نرسد.
    مولف سپس درباره انتخابات سال 2005 عراق و بسط فساد دولتی و نو شدن دشمنی هزار ساله شیعه و سنّی در عراق نوشته است. [تشدید این دشمنی به زمان هلاگوخان مغول باز می گردد که با کمک شیعیان، آخرین خلیفه عباسی را دستگیر کرد و کشت و به حکومت 525 ساله خلفای سنّی عباسی پایان داد.].
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    واسرمن» كاریكاتوریست آمریكایی با ااستفاده از فرصتی که انتشار این کتاب به دست داده بود، كاریكاتوری را که در زیر آمده است ترسیم كرده كه در برخی از روزنامه های این كشور همزمان چاپ شده بود. این كاریكاتوریست دولت آمریكا را به صورت «عمو سام» در آورده كه از یک فروشنده، قبلا كالایی (به نام عراق) را خریده و چون از خرید آن پشیمان شده است، كالا (عراق) را به فروشگاه بازگردانیده و دارد آن را به مسئول پس گرفتن كالای خریداری شده (پنجره ریتِرنِز = کاستمِر سرویس) می دهد و دلیل پس آوردن آن را بیان می دارد و می گوید كه فروشنده به من گفته بود كه استفاده از آن كاری آسان است (كه عملا چنین نبوده و از خرید آن پشیمان است).
    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برخی دیگر از رویدادهای 4 ژانويه
  • 1642:   چارلز یكم پادشاه انگلستان چهارصد نظامی را مامور تصرف پارلمان این كشور و بیرون راندن نمایندگان كرد. اختلاف چارلز با پارلمان از دو سال پیش كه مجلس حاضر نشده بود پولی را می خواست در اختیار او بگذارد آغاز شده بود . چارلز در آن سال پارلمان را تعطیل كرد ولی دوباره مجبور به بازگشایی آن شد كه این بار هم پارلمان حاضر به تصویب پول مورد نظر او نشد و تعطیل كردن خود را هم غیر قانونی خواند و اعلام داشت كه دمكراسی تعطیل پذیر نیست كه چارلز متوسل به نیروی مسلح شد. سرانجام چارلز و پارلمان باهم به توافق رسیدند.
        
        
  • 1924:  


    در این روز محمدظاهر که 16 اکتبر 1914 به دنیا آمده بود عنوان ولیعهدی یافت كه پس از كشته شدن پدر، از هشتم نوامبر سال 1933 پادشاه افغانستان شد و تا كودتای سردار داوودخان (پسر عمّش) به مدت 40 سال این مقام را برعهده داشت و در سال 2002 پس از بازگشت از تبعید در ایتالیا به وطن، پذیرفت كه یك تبعه عادی افغانستان باشد. دولت وقت اجازه داد که در گوشه ای از کاخ سلطنتی سابق زندگی کند و چون ادعایی از او مشاهده نشد به او عنوان «پدر افغانستان» دادند. وی در 23 جولای سال 2007 درگذشت.
  • 1945:   ناو آمریكایی «امانی بی» از نوع هواپیمابر بر اثر حمله انتحاری (كامیكازی) یك خلبان ژاپنی غرق شد.
        
        
  • 1999:   پیام آیت الله عظمی روح الله خمینی چهاردهم دیماه 1367 در کرملین به میخائیل گورباچف رهبر وقت شوروی داده شد. این پیام دستخط بنیادگذار جمهوری اسلامی بود و به تاریخ 11 دیماه 1367 نوشته شده بود. یک هیات سه نفری این پیام را به مسکو برده بود و اعضای هیات دو ساعت با گورباچف ملاقات داشتند و همانجا پیام و ترجمه آن برای گورباچف خوانده شده بود. آیت الله جوادی آملی از اعضای این هیات سه نفره بود. در این پیام، بنیادگذار جمهوری اسلامی ایران به گورباچف اندرز داده بود که فریب مقامات آمریکا را نخورَد. در آن زمان مقامات ارشد دولت آمریکا ملاقات های پی در پی با گورباچف داشتند.
        بعدا از آیت الله جوادی آملی نقل شده است که رهبر وقت جمهوری اسلامی در پیام خود خطاب به گورباچف همچنین نوشته بود: "دیگر کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخی جهان بنگریم و...". [یعنی که کارآیی نداشته است].
        
        
        
  • 2005:   ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه سوم ژانویه 2005 در آستانه دیدار نخست وزیر تركیه به همراه 650 روزنامه نگار، صنعتگر و بازرگان از مسکو در پیامی سیاسی خطاب به مردم تركیه كه بی سابقه توصیف شده بود نوشته بود: شما فرصتی بالاتر از عضویت در اتحادیه اروپا پیش روی دارید كه سالها درباره اش به شما امروز و فردا گفته اند، و این فرصت همانا شریك استراتژیك شدن با روسیه است. شراكت و همكاری ما امكان پذیر و برای هر دو ملت سودبخش و مهم است. هر دو ملت به كمك یكدیگر نیاز دارند.
         نخست وزیر تركیه و هیات صدها نفری همراه او برای گشودن یك مركز مشترك به مسكو رفته بودند. پوتین قبلا از تركیه دیدن كرده بود.
        
        
  • 2010:  
    صانعي

    حوزه علمیه قم از آیت الله یوسف صانعی [طبق برخی گزارش ها، از روحانیون منتقد] سلب مرجعیّت کرد. آیت الله یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفته بود که رای جامعه مدرّسین درباره آیت الله صانعی قطعیت دارد. آیت الله صانعی قبلا برای مدتی دادستان کل کشور و از فقهای شورای نگهبان بود. در زمان حیات آیت الله خمینی بنیادگذار جمهوری اسلامی ایران گفته می شد که آیت الله صانعی یکی از نزدیکان اوست.
  • 2010:   مصطفی محمدنجار وزیر کشور (وزیر داخله وقت) اخطارکرد که به نیروهای پلیس دستور داده شده است از این پس هیچگونه مدارا با آشوبگران نکنند و اگر فردی جهت همکاری با اغتشاشگران در تجمعات ظاهر شود فورا دستگیر خواهد شد. اشاره وزیر کشور (وزیر وقت) به اغتشاشات و تظاهرات خیابانی بود که از ژوئن 2009 (خرداد 1388) و پس از اعلام نتایج انتخابات آن سال ریاست جمهور آغاز شده بود.
        
  • 2010:   در این روز چند فعال سیاسی مقیم خارج که قبلا در جمهوری اسلامی ایران دارای مقام بودند و بعدا از منتقدان، در بیانیه ای به امضای خود خواستار کناره گیری محمود احمدی نژاد از ریاست جمهوری، برگزاری انتخابات مجدد، لغو نظارت استصوابی و انحلال شورای عالی انقلاب فرهنگی شده بودند.
        
        
  • نامه به مولف
    موضوع شماره ملّي و کارت حاوي آن ـ مخاطب: آیا در آمریکا کارت ملّی وجود دارد که تاریخ اعتبار هم داشته باشد؟
  •   در دیماه 1385 مخاطبی از تهران نوشته بود كه آیا در آمریکا هم «كارت و شماره ملّی» در کار است ـ کارتی که باید هرچند سال یکبار تجدید شود كه دولت ما مدتی است آن را كه تهیه اش وقتگیر و هزینه دار است مصرّانه دنبال می كند. ما شناسنامه، کارت کارمندی، گذرنامه و کارت رانندگی داریم، آیا کافی نیستند؟. طرح این برنامه از دولت اصلاحات است. در اخبار خوانده ام كه این شماره ها ممكن است مورد سوء استفاده قرار گیرند و احتمالا دردسر ساز شوند و بر پرونده های قضایی بیافزایند و مشکلات دیگر؟.
        
        پاسخ:
        
         از هدف دولت (دولت پیشین، معروف به دولت اصلاحات) از برنامه داشتن كارت ملّی اطلاع كامل نداریم كه بتوانیم اظهار نظر كنیم. دولت آمریكا شماره های ملّی را هفت دهه پیش (به عنوان شمارهِ تأمین اجتماعی) باب كرد تا بر پایه آن، مالیات دهندگان آن كشور از بازنشستگی عمومی (سوشِل سِكیوریتی) برخوردار شوند و چون در آمریكا شناسنامه وجود ندارد و استفاده از گواهی ولادت (جز هنگام گرفتن گذرنامه و گواهینامه رانندگی) و نیز گرفتن فتوكپی از آن ممنوع است، بعدا از این شماره برای معاملات و بازكردن حساب بانكی و خرید خانه استفاده شده است كه كارتی است دائمی و بدون عكس. کسانی که گواهینامه رانندگی ندارند می توانند به یک شعبه صدور گواهینامه رانندگی بروند و کارت شناسایی عکسدار بگیرند (اجباری نیست). این کارت شناسایی به خارجیان بالای 18 سالگی هم به شرط نشان دادن گذرنامه داده می شود.
        

  • پیام‌های تازه
    چند پیام و نظر دیگر درباره قانون شدن مالیات تصاعدی بر خانه های خالی که از مخاطبان دریافت شده است تا در تاریخ بماند
  •  
        شماری از نظرات دریافتی در پنج روز منتهی به 12 دیماه 1399 درباره مصوبه وضع مالیات بر خانه های خالی که بر پایه حق آزادی بیان درج شده اند:
        
        
    دردِ دل یک بساز و بفروش تهرانی و مطالبی که بیان کرده است

        
        ـ مخاطب: "پدرم در تهران کسبِ بساز و بفروشی دارد و تلفنی از من که مقیم بریتانیا هستم و همسر یک بانوی هندی تبعهِ این یونایتدکیندُم [انگلیس] خواسته است که نظرات او [درباره مصوّبه مالیات بر خانه های خالی] را برایتان بفرستم. پدرم که قبلا معمار بود قریب 30 سال است که در تهران خانه کُلَنگی می خرَد، تبدیل به آپارتمان می کند و می فروشد. ولی، از 3 ـ 4 سال پیش با مشکل تورّم پول روبرو شده است به این ترتیب که قیمت کلنگی ها و همچنین آپارتمان، مطابق افزایش حجم پول [نقدینگی] و کاهش ارزش ریال بالا می رود. اگر آپاراتمان های ساخته شده اش را به قیمت روز بفروشد تا چشم بهم بزند بهای آپارتمان و کلنگی به نسبت کاهش ارزش ریال بالا می رود و در این حالت نه جرأت فروش دارد و نه قدرت خرید. قیمت تمام شدهِ آپارتمان با دو نسبت بالا می رود: یکی بالا رفتن روزانه بهای مصالح و اجرت عمله و بنّاء و بهای کلنگی ها و دیگری پایین رفتن قدرت خرید ریال. سرگردانی او که 20 آپارتمان روی دستش مانده از زمانی بیشتر شده که خریدار هم به سبب گرانی، کم شده است و خودکشی است که اگر قیمت را خیلی پایین ببرَد. این کار بمنزله از دست دادن کسب و کارش است. در 4 سال گذشته 4 خانه کلنگی خریده و تبدیل به 20 آپارتمان (هر کُلَنگی را پنج طبقه و هر طبقه را یک آپارتمان) کرده است و همه را برای فروش به بنگاه سپرده و هر روز نیز به آنجا سر می زند و قیمت را بالا می برَد تا ضرر نکند. یک سال است که با حبس اجباری سرمایه اش، بیکار مانده است و همچنین بنّاء و عمله ها. به گفته پدرم؛ قبلا اشخاصی بودند که آپارتمان می خریدند و رهن ـ اجاره می دادند ولی حالا اجاره نشین ها از رهن کردن گریزانند برای اینکه ارزش پولشان پس از پایان مدت اجاره می شود نصف و ثلث و از طرفی هم قادر به اجاره ماهانه صِرف بدون رهن نیستند زیراکه اجاره ها به نسبت تورّم بالا رفته اند.
        پدرم می گوید که راه حل مسئله وضع مالیات بر خانه خالی نیست برای اینکه خانه به بازار فروش عرضه شده و با این گرانی ها خریدار نیست. راه حل مسئله توقف ازدیاد حجم پول و کاهش تورّم است. پدرم دونالد ترامپ را عامل تورّم کنونی ایران می داند که تحریم ها را برقرار کرد، البته دولت ما نیز نباید تا این حد به درآمد نفت چشم داشته باشد.".
        
        
    قانون خانه خالی شبیه ضابطه یک خانه و یک زمین سال 1359 است که طولی نکشید

        
        ـ مخاطب: "من در ایران نَه خانه دارم و نَه به آنجا رفت و آمد زیاد. 23 ساله بودم که در تابستان 1359 به دیدار خانواده به ایران رفتم. پدرم دو خانه داشت و یک زمین ساختمانی (داخل شهر). رئیس سازمان مسکن وقت (اسم نمی برم) اعلام کرده بود که هیچکس نباید بیش از یک خانه و یک زمین شهری [بایر] داشته باشد و پدرم سخت از این بابت ناراحت و بالاخره یکی از خانه هایش را ـ خانه ای که من در آن بزرگ شده بودم به 330 هزار تومان فروخت که پولش اصطلاحا هوا رفت. یک سال بعد پدرم در نامه اش به من نوشت که آن قانون و اقدام تمام شد و هرکس می تواند صدتا خانه داشته باشد و من ضرر کردم که ساده لوح بودم. به من می گفتند که ساده نباش این اقدام قابل هضم جامعه ایرانی نیست و چند ماه دیگر تمام می شود که گوش نکردم. یک ماه پیش که به پدرم و حالا 86 ساله تلفن کردم احوالش را بپرسم و بگویم که با این پَندمیک از خانه خارج نشود گفت می دانی آن خانه را که 330 هزار تومان فروختم همین چند روز پیش به یک بساز و بفروش به 9 میلیارد تومان فروختند تا آپارتمانی اش کند. پدرم که زمین سال 1359 را خانه کرده گفت؛ شنیده ای که یک قانون خانه خالی تصویب شده و دوباره مرا نگران کرده زیراکه مستاجر قابل اطمینان برای آن خانه پیدا نمی شود. 8 ماه است که در بنگاه مانده و من آن خانه 12 میلیاردی را از ماهی 3 میلیون تومان و 50 میلیون تومان ودیعه کمتر نمی دهم. گفتم 3 میلیون زیاد است، گفت می دانی یک کیلو گوشت مرغ چقدر شده و ...، هزینه من و مادرت که خانه هم از خودمان است در ماه به حدود 5 میلیون تومان سر می زند که دو برابر حقوق بازنشستگی من است. ما پیر هستیم و خدمتکار داریم و ...".
        
        
    اثر منفی قانون خانه های خالی بر هزاران سالخورده ساکن در خارج

        
         ـ مخاطب: "از لس آنجلس می فرستم. این قانون خانه های خالی مصوب مجلسِ یکدست تازه، هنوز اجرا نشده بیش از هرکس روی صدها هزار سالخورده مقیم خارج اثر منفی گذاشته است و من این را در لس آنجلس با تمام وجود احساس کردم. در 30 ـ 40 اخیر میلیون ها ایرانی مهاجرت کرده اند و هرکدام پدر و مادر سالخورده دارند که معمولا چند ماه از سال را نزد فرزندان در خارج هستند. خانه های آنها در کشور پر از اموال و اثانه و سند و مدرک و کتاب و اشیاء یادگاری است و خانه خالی به حساب نمی آیند. خالی بودن یعنی بدون اثاثه و ... چند سالخورده ای را که در این چند روز در اینجا دیدم می گفتند که یک سال تمام است که از ترس ویروس به وطن نرفته ایم و می ترسیم که مجبور شویم پس از بازگشت، همه حقوق بازنشستگی را بابت مالیات تصاعدی خانه خالی بدهیم. اثبات اینکه خانه خالی نبوده و ما در مسافرت بودیم و ترس از ویروس و مشکلات پرواز، نیاز به ماهها رفت و آمد به ادارات و سرانجام دادگستری دارد و عمر ما را کوتاه می کند. چنین ضابطه ای بر قانون بودجه چند سال پیش اضافه شده بود که دولت حسن روحانی اجرایش نکرده و شاید که مشکلات اجرایش را حدس زده و انتظار است که بازهم نکند. یکی از این سالخوردگان گفت که تصور می کند که حساب های دیگری در کار باشد. این سامانه سازی که در این قانون پیش بینی شده ـ پس از فروپاشی شوروی و اقمار آن در کشور دیگری دیده نشده است. در همین آمریکا و یا کانادا که فدراسیون و کنفدراسیون هستند دولت خبر ندارد که چه کسی در کجا زندگی می کند.
        




  •  

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com