Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
12 جولای
 
جستجوی:

 
  هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.
 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 12 جولای
ایران
لشكركشی غیر ضروری ایران به روم شرقی، مصر و اورشلیم ـ اضمحلال امپراتوری ایران؛ درسی برای همه نسلها
12 جولای سال 605 میلادی، ارتش ایران به تصمیم خسروپرویز ـ شاه وقت ـ برای جنگ با روم شرقی از دو مسیر ـ جنوب شرقی و جنوب غربی ـ به سوی قلمرو این كشور به حركت درآمد. ستون یکم پس از بیرون راندن رومیان از سوریه و عبور از كوههای «تاروس» واقع در آناتولی غربی (ترکیه امروز) تا دروازه های قسطنطنیه (استانبول) پیش رفت.
    «تاریخ» از این لشكر كشی خسروپرویز و نیز تصرف مجدد مصر و اورشلیم به عنوان «جنگ های غیر ضروری» كه باعث تضعیف هردو امپراتوری و بعدا ازمیان رفتن هر دو دولت ــ یكی پس از دیگری شد نام برده است. این تجربه تاریخی سبب شده است که در قرون معاصر بسیاری از ملل از جمله فدراسیون آمریكا ـ USA در قوانین اساسی خود «جنگ غیر ضروری» را منع كنند.
    هدف خسروپرویز از تصرف مصر و اورشلیم و انتقال صلیبی که مسیح بر آن مَصلوب شده بود از این شهر به تیسفون، ایجاد غرور در ایرانیان بود که این غرور آنان را خوشگذران، تن آسان و در نتیجه ترسو کرد و اعیان (فئودالها) را زورگو ـ بگونه ای که سه دهه بعد نتوانستند در برابر سپاه کوچکتر عرب مسلمان، اما ازجان گذشته و مصمم ایستادگی کنند و هرآنچه را که در طول 13 قرن به دست آورده بودند دفعتا ازدست دادند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
كارهای ضد ایرانی یك فرماندار انگلیسی هندوستان و پایان دادن به نفوذ زبان پارسی در این شبه قاره
Lord R. C. Wellesley
دهم جولای 1800 لُرد ریچار ولسلی Lord R. C.Wellesley صاحب اختیار وقت كمپانی دولتی انگلیسی هند شرقی و فرماندار قسمت هایی از هند كه به تصرف آن دولت درآمده بود، در محل یك قرارگاه نظامی در بنگال غربی (كلكته) یك موسسه آموزش عالی ویژه شرق شناسی و زبانهای هندی به نام كالج فورت ویلیام Fort William College تاسیس كرد. هدف باطنی وی از این كار، پایان دادن به اقتدار و نفوذ زبان پارسی در شبه قاره و رو به گسترش بودن آن بود. زبان پارسی در تمامی دوران حكومت تیموریان بر هند و مخصوصا از زمان پادشاهی همایون شاه، زبان رسمی دولت هند شده بود و بسیاری از كتاب های منتشره در ایرانزمین (ایران بزرگتر ـ در شرق محدود به سیردریا تا سِند) در هند انتشار یافته بود و در این شبه قاره، ملاك داشتن سواد؛ خواندن این كتاب های پارسی و به ویژه دیوان اشعار (حافظ، سعدی، فردوسی و ...) بود.
     پس از قتل نادرشاه در كودتای قوچان، انگلستان كه راه را برای خارج ساختن حكومت هند از دست تیموریان و حكام محلی (راجه ها) و قطع نفوذ ایران، پارسیان و زبان پارسی هموار دیده بود؛ برنامه تملك هندوستان و نفوذ فرهنگی خود در این شبه قاره را از حذف زبان پارسی آغاز كرده بود. كار اصلی كالج ویلیام ترجمه كتابهای پارسی به اردو و سایر زبانهای محلی هند و آموزش زبان انگلیسی و بسط این زبان و دوستی كردن با پارسیان هند بود. انگلیسی ها كه از قصه سنجان (سَنگان) و جریان مهاجرت ایرانیان به هند و استقرار در گُجرات و رواج زبان پارسی آگاه بودند و سرسختی و توان ایستادگی آنان را می دانستند درگیری را به مصلحت ندانسته بودند. می دانیم كه زبان های پارسی و سانسكریت هند خویشاوند هستند و اردو با اندكی تفاوت در گرامر، همان پارسی جدید و قدیم به علاوه واژه های به عاریت گرفته پارسی از عربی است.به رغم این تلاش انگلیسی ها که تا نیمه قرن 20 ادامه داشت، بسیاری از واژه های زبانهای هندی ریشه پارسی دارد.
    لرد ولسلی كه از 1798 تا 1805 فرماندار انگلیسی هندوستان و از سال 1809 تا 1812 وزیر امورخارجه انگلستان بود در شكل دادن به سیاست این كشور در قبال ایران، سازش با روسیه، دیدارهای جان ملكم از ایران نقش كامل داشت؛ به ویژه كه قرارداد تیلسیت (میان ناپلئون و تزار وقت روسیه) در همین زمان امضاء شده بود. لرد ولسلی از فرصتی كه قرارداد تیلسیت و كاهش تمایل فرانسه نسبت به ایران به دست داده بود استفاده كرد و جای آن دولت را در دربار تهران گرفت و برای تامین منافع درازمدت لندن در خاورمیانه و آسیای جنوبی، بر سر ایران با روسیه وارد زد و بند شد كه كوچك شدن ایران یكی از نتایج آن بود. توصیف ملال آوری كه جان ملكم در كتاب خود از منش ایرانیان كرده است باید درسی باشد تا ما متوجه رفتار و روانشناسی خود باشیم و در هر اقدام فردی و یا عمومی، نخست به میهن اندیشه كنیم و منافع آن و جامعه ملی را درا ولویت قراردهیم.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
رویداد خونین مسجد گوهرشاد در 21 تیرماه 1314


در اعتراض به بخشنامه 28 خرداد 1314 دولت مبنی بر رسمی شدن کلاه شاپو Chapeau و اجبار مردان به برسر نهادن این کلاهِ تماما لبه دار و این اخطار که اگر کارمندان چنین کلاهی بر سر نداشته باشند منتظر خدمت خواهند شد و نیز اعلامیه دولت (به نخست وزیری محمدعلی فروغی) که مجلس ترحیم (مجلس ختم مردگان) نباید بیش از دو ساعت طول بکشد و در این مجالس با چای و قهوه از شرکت کنندگان پذیرایی نشود و در تهران، این مجالس تنها در چند مسجد که شهرداری شهر تعیین می کند برگزار شود و اقدامات دیگر از این دست، گروهی انبوه از مردم مشهد، شهرها و روستاهای اطراف و زائران مرقد امام هشتم (ع) دست به تظاهرات زده بودند. این تظاهرات وقتی به اوج رسید که خبر رسید، آیت الله سید حسین طباطبایی قمی که از سوی روحانیون برای مذاکراه با رضاشاه برای لغو و یا تعدیل آن اقدامات رفته بود در حصر قرارداده شده است.
     کارکنان آستان قدس رضوی از لحظه انتشار بخشنامه دولت، مخالف پوشیدن لباسِ به اصطلاح وقت؛ فرنگی مآب و بر سرگذاشتنِ کلاه شاپو در حرمِ امام رضا (ع) ـ محل کار خود بودند و محمدولی اسدی نایب التولیه آستان قدس رضوی هم از این مخالفت جانبداری می کرد و علّامه بهلول (شیخ محمدتقی بهلول گنابادی) واعظ نیز با نطق های خود در اجتماعات مسجد گوهرشاد، معترضان را به ادامه اعتراض تا لغو تصمیم تشویق می کرد.
    پلیس مشهد که توانایی پایان دادن به تظاهرات را در خود ندید، از لشکر محل (لشکر شرق) کمک خواست، یک هنگ پیاده از این لشکر به کمک پلیس فرستاده شد و افراد این هنگ 21 تیرماه 1314 تظاهرکنندگان را در داخل و اطراف مسجد گوهرشاد به گلوله بستند که صدها تَن و طبق برخی گزارش ها، حدود یک هزار و ششصد تَن مجروح و یا کشته شدند، ولی شیخ بهلول موفق به فرار به افغانستان شد. وی از افغانستان به سوریه، مصر و عراق رفت و از اینجا به ایران بازگشت و در اَمُرداد 1384 در 95 سالگی فوت شد.
    در پی این کشتار، بسیاری از روحانیون ازجمله آیت الله آقابزرگ شاهرودی، آیت الله یونس اردبیلی و آیت الله هاشم قزوینی بازداشت شدند و شماری از معاریف تبعید. محمدعلی فروغی نخست وزیر وقت و از بستگان سببی محمدولی اسدی که بخشودگی او را از رضاشاه خواسته بود برکنار شد و اسدی محاکمه نظامی و اعدام گردید و از پسر او سلب عضویت در مجلس شورای ملی شد.
    سه ماه و 21 روز پیش از اجباری شدن کلاه شاپو و لباس فرنگی مآب (اصطلاحا؛ بین المللی) و رویداد مسجد گوهرشاد، تقویم رسمی ایران، هجری شمسی شده بود و بکاربردن تقویم هجری قمری؛ ممنوع که مخالفت هایی را در پی داشت. چهارم اردیبهشت آن سال (سال 1314) فرهنگستان ایران با هدف جایگزین کردن واژه های خارجی و باطنا؛ واژه های عربی تاسیس شده بود که این، نیز به حساب اینکه دنباله اش لاتین کردن حروف خواهد بود و دشوارشدن خواندن کتاب های مذهبی، مخالفت هایی داشت. در همین سال و در هفدهم دی (17 دی 1314) کشف حجاب اعلام شد و بانوان از داشتن حجاب در محل های عمومی منع شدند. این اقدام پس از کناره رضاشاه از سلطنت در شهریور 1320 پایان یافت.
    موضوع تغییر کلاه به سال 1306 باز می گردد. در این سال، کلاهِ شبیه نظامیان (دارای یک لبه در جلو) معروف به کلاه پَهلَوی اجباری شده بود که در سال 1307 جزئیات آن به صورت قانون درآمد که روحانیون از آن معاف بودند.
    شماری از مورخان این اقداماتِ اصطلاحا فرنگی شدن را به حساب دیدار 40 روزه رضاشاه از ترکیه و مشاهده تحولات اجتماعی این کشور بدست آتاتاتورک نوشته اند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
حسین علاء و مسئله نصب مقام ها
حسین علاء
حسین علاء 21 تیرماه 1343 (12 جولای 1964میلادی) در هشتاد سالگی درگذشت. علاء تقریبا هیچگاه بدون مقام نبود؛ یا سفیر و وزیر بود و یا نخست وزیر و وزیر دربار!. یك بار نیز به قصد کشتن، به او حمله شده بود.
     مروری برتاریخ 180 ساله اخیر؛ مطالعه گر را در برابر این سئوال قرار می دهد كه چرا مقام های كشوری ایران تنها در انحصار افرادی کم و معیّن بود و در هر تغییری تنها مهره ها جا به جا می شدند، آیا در ایران افراد شایسته دیگری نبودند؟!.
     این وضعیت كه زمانی اختصاص به كشورهایی همچون ایران داشت در دهه های اخیر به سایر كشورها از جمله ممالك پیشرفته هم سرایت كرده و اصالت دمكراسی را كه این همه درباره مزایایش نوشته اند، ولی هنوز از مرحله فرضیه خارج نشده است زیر سئوال قرار داده است، كه با ثابت ماندن و یا مختصر جا به جایی مقامهای انتخابی و انتصابی؛ چه فرقی است میان حكومت انتخابی و غیر انتخابی؟!.
    
خليل ملکي


    *** ضمنا در همین روز در سال 1348 خلیل ملكی، یک چپگرا و ازچهره های سیاسی دهه های 1320 و 1330 درگذشت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
بالارفتن بهای خانه در نیمه اول سال انقلاب و کنترل آن با افزایش تصاعدی مالیات بر افزوده
در سال انقلاب و از آغاز اعتراضات و تظاهرات، بهای مسکن بویژه در تهران و چند شهر بزرگ کشور با آهنگ بیشتری افزایش می یافت به گونه ای که وام بانک مربوط (هرشش ماه یک برابر سپرده، هر یک سال دو برابر و هر دو سال؛ 4 برابر) تقریبا بی اثر شده بود که انعکاس رسانه ای یافت و دولت راه کنترل آن را وضع مالیات تصاعدی بر بهای افزوده دید که در عین حال درآمدی هم برای دولت بود، ولی برای انتشارجزئیات این مالیات و تاریخ اجرای آن، امروز و فردا می کرد که احمد سخاورز وضعیت افزایش روزافزون بهای خانه و نرسیدن وام بانک به گَرد آن را در کاریکاتوری که در صفحه 6 شماره 22 تیرماه 1357 روزنامه اطلاعات درج شد منعکس کرد. [کُپی کاریکاتور احمد سخاورز در زیر این مطلب و جداگانه درج شده است].
     بیست و سوم تیرماه، دولت جزئیات راه حل مسئله؛ مالیات بر افزوده بهای خانه را از رادیوتلویزیون اعلام و چون جمعه بود، روزنامه ها در شماره شبنه 24 تیرماه 1357 (در آن زمان سال 2537) منتشر کردند که تیتر خبر آن در صفحه اول آن شماره روزنامه اطلاعات در زیرکُپی شده است. با اجرای این تصمیم بهای خانه کنترل شد و پس از پیروزی انقلاب پایین آمد و به میزان سال 1351 رسید و این وضعیت تا اوایل دهه 1370 تغییر چشمگیر نکرد که در 18 ماه گذشته (سال 1398 و4 ماه اول سال 1399) دو ـ سه برابرِ درصد تورم شده است!!:
    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
بالارفتنِ بی حساب بهای خانه در چند ماه اول سال 1357 (سال انقلاب) از نگاه احمد سخاورز


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تأسف نماینده کرمان در مجلس از عدم ورود به موقع دیوان محاسبات و بازرسی کل کشور به مسئله مزایای چندین میلیون تومانی
محمدمهدی زاهدی (کرمانی)
به گزارش 21 تیرماه 1395 خبرگزاری فارس، محمدمهدی زاهدی نماینده کرمان در مجلس [نماینده دوره های نهم، دهم و یازدهم و پیش از نمایندگی مجلس، وزیر علوم] ضمن اشاره به مدیران دولتی که مزایای چندین میلیون تومانی می گرفتند گفت: "عدم ورود به موقع دیوان محاسبات،‌ سازمان بازرسی و یا سیستم نظارتی ریاست جمهور به این مسئله جای بسی تأسف دارد.".
    نماینده کرمان [نماینده وقت] در عین حال گفت: اینکه فقط به مدیران بچسبیم، آدرس غلط دادن است زیراکه درآمدهای نامشروع در بین غیر مدیران به مراتب بیشتر از مدیران است.
    زاهدی ـ قبلا وزیر کابینه و استاد دانشگاه، افزود: رانت‌خوارهایِ پشتِ صحنه‌ای هستند که به ثروت‌های بادآورده دست پیدا می‌کنند و از حمایت مدیران و غیر مدیران نیز برخوردار هستند.
    زاهدی با تأکید گفت: از دستگاه‌های نظارتی و دولت انتظار داریم که روی ثروت‌های بادآورده در بخش‌های خصوصی نیز کار کنند و منشأ این ثروت‌ها را از میان بردارند.
    زاهدی گفت که به جای قبول این وضعیت و حل مسئله، مقایسه کردن دریافتی های خلاف قانون و عرف با چنین وضعیتی در دولت قبل، آدرس غلط دادن و نوعی فریب افکار عمومی است. اگر دولتمردی این حرف را بزند به بیراهه می‌رود و چنین مدیری باید عزل شود. هر کسی در هر زمان که رانت‌خواری و تخلّف اقتصادی کند باید با آن برخورد قاطع شود و نگاه جناحی و سیاسی به این قضیه مشکلی را حل نخواهد کرد.
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو اندیشه
صاحب فرضیه نارودیسم (نوعی پاپیولیسم)
Nikolai Chernyshevsky

دوازدهم جولای زادروز نیكلای چرنی شفسكی Nikolai Chernyshevsky فیلسوف روس و صاحب فرضیه نارودیسم Narodism (تنها برای مردم و توده ها ـ نوعی پاپیولیسم Populism) است كه در سال 1828 به دنیا آمد و 61 سال عُمر كرد و 17 اکتبر 1889 درگذشت. وی برپایه عقاید لیبرال سوسیالیستی خود یك كتابِ مدینه فاضله نوشته كه همچنان مورد توجه روشنفكران است.
    چرنی شفسكی از رهبران انقلاب دمكراتیك روسیه در سال 1860 بود كه ضمن آن دستگیر و به سیبری تبعید شده بود. تزار وقت كتاب تالیف وی را که تحت عنوان «آنچه را كه باید كرد» انتشار یافته بود از عوامل آن انقلاب دانسته بود كه در سطحی وسیع توزیع شده بود و روس ها را برانگیخته بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در دنیای داستان نویسی
نویسنده انگلیسی و قضیه بی اعتنایی دولت قاجارها به درخواست او
Kingsley

چارلز كینگزلی نویسنده بزرگ انگلیسی قرن نوزدهم 12 ژوئن 1819 به دنیا آمد، 56 سال عُمر كرد و 36 كتاب و عمدتا داستان تاریخی درباره قهرمانان ملی و رویدادهای جالب كشورهای مختلف از یونان تا مصر و حتی آمریكای جنوبی نوشت. كینگزلی رشته تاریخ ملل و تاریخنگاری را در كمبریج تحصیل كرده و حرفه داستان نگاری برپایه رویدادهای جالب و جاذب و قهرمانی تاریخ را پیشه خود ساخته بود زیرا كه عقیده داشت از این راه بهتر می تواند به بشر خدمت و احساسات نهفته را بیدار كند.
    گویا كینگزلی در زمان ناصرالدین شاه با دفتر صدراعظم او؛ میرزا حسین خان قزوینی (سپهسالار) تماس گرفته و خواسته بود كه یك مترجم آشنا به تاریخ ایران به او معرفی شود تا دست كم یك داستان تاریخی برپایه رویدادهای ایران باستان بنویسد كه دولت تهران اعتنا نكرده بود. تفسیر نگاران ادبی که به این موضوع توجه کرده اند، این بی اعتنایی دولت وقت ایران را حمل بر ناآگاهی و ضعف احساس وطندوستی مقامات تهران آن زمان ذکر كرده اند. به نظر برخی، بی اعتنایی تهران نسبت به درخواست كینگزلی به این علت بود كه انگلستان در سال 1862 بیشتر قسمتهای بلوچستان را به هندوستان (در آن زمان هندوستان انگلستان) ضمیمه كرده بود كه اینك در قلمرو پاكستان قرار دارند. این عمل باعث خشم دولت تهران شده بود مخصوصا كه نیروی نظامی قابل ملاحظه نداشت كه مانع از این تقسیم بندی انگلیسی ها و تجزیه ایران زمین شود. بلوچستان (مكران) از آغاز تاسیس ایران واحد به دست كوروش بزرگ، بخشی از ایران بود و آزمایشهای اخیر «دی. ان. ا.»، پارسی بودن بلوچها و پشتونها را ثابت كرده است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسی
Berlusconi و دمكراسی ایتالیایی!
بِرلوسکُني

دوازدهم جولای 1996 «سیلویو برلوسكنُی Silvio Berlusconi» سرمایه دار ایتالیائی و صاحب یك امپراتوری رسانه ای در این كشور تحت تعقیب قضایی قرار گرفت. اتهام او تقلّب در پرداخت مالیات بود. وی قبلا (از 1994 تا 1995) نخست وزیر ایتالیا بود. به رغم سر و صدای وسیعی که اتهام و تعقیب قضایی برلوسکنی در ایتالیا و سطح جهان بپاکرده بود دوباره در سال 2001 نخست وزیر شد! و دولت او تا سال 2006 ادامه یافت، و این بار حتی پارلمان ایتالیا رای داد؛ تا زمانی كه برلوسكنی نخست وزیر باشد، پرونده های كیفری او مسكوت بماند!. برلوسکُنی که دوازدهم ژوئن 2023 در هشتاد و شش سالگی درگذشت از 2008 تا 2011 نیز رئیس دولت ایتالیا بود.
     برلوسکنی که طبق فهرست فوربِس، شش میلیارد و دویست میلیون دلار ثروت شخصی داشت 9سال نخست وزیر ایتالیا بود ـ کشوری که مردمش شهرت به چپگرایی داشتند و روزگاری بزرگترین حزب کمونیست اروپا (بعد از شوروی) در آنجا فعالیت داشت. سومین دوره نخست وزیری او تا اواسط سال 2011 ادامه یافت. این وضعیت حکومتی در یک کشور غربی ـ کشوری که پیش از میلاد مسیح، دمکراسی بود ـ تحقّق دمکراسی طبق فرضیه های فلاسفه یونان باستان و اندیشمندان عصر روشنگری اروپا را دور از انتظار نشان می دهد و ثابت می کند که اصحاب منافع، قدرت طلبان و خودخواهی ها مانع تحقق دمکراسی واقعی (حکومت مردم بر مردم و برای مردم) است. البته تلاشی آنچنانی هم برای آمادگی عمومی جهت مشارکت در دمکراسی صورت نگرفته است. هنوز بیشتر رای دهندگان هنگام انتخاب فرد و یا افراد دقّت لازم را برپایه مسئولیتِ امرِ رای دادن به عمل نمی آورند.
    برلوسکنی متولّد سپتامبر 1936 در شهر میلان (که در آن شهر هم درگذشت) به رغم افزایش اتهامات قضایی اش تا 20 پرونده، باز دست از سیاست و حرص مقام دولتی نکشید و حزب راستگرای «آزادی مردم»را تشکیل داد و این حزب که احتمال پیروزی اش پیش بینی شده بود، در انتخابات سال 2013 دوم شد زیراکه گروههای رقیب دست به ائتلاف زده بودند و موفق به برنده انتخابات نشد.
    برلوسکنی که بازهم داعیه قدرت داشت در ماه می سال 2013 به جرم تقلّب در دادن مالیات به 4 سال زندان و در 24 ژوئن این سال به اتهام سِکس با دختری کمتر از سن قانونی (18 سال تمام) به 7 سال زندان و محرومیت موقت (دو تا شش سال) از سمت های دولتی و پارلمانی محکوم شد که با بازی های مشاوران قضایی و به استناد سالخوردگی، زندان او به خدمات رایگان اجتماعی تبدیل شد. با وجود این، گفته بود که رهبری حزب «آزادی مردم» را حفظ خواهد کرد. وی همچنین در ماه می 2019 در انتخابات پارلمان اروپا شرکت کرد و برنده شد و از جولای 2019 وارد این پارلمان شده بود. برلوسکنی پیش از نخست وزیر شدن سالها عضو پارلمان ایتالیا (نماینده و سناتور) بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در دنیای تاریخ‌نگاری
زادروز «پیر فرانسیس برتون» روزنامه نگار، تاریخ نگار، مؤلف و میهندوست بنام كانادایی ـ نگاهی کوتاه به نظرات او
دوازدهم جولای زادروز «پیر فرانسیس برتون» روزنامه نگار، تاریخ نگار، مولف و میهندوست بنام كانادایی است كه در 1920 به دنیا آمد و 84 سال عمر كرد. وی كه بیش از 50 كتاب نوشت، «تاریخ» را به صورت داستان می نوشت و در این زمینه یك برنامه منظم تلویزیونی داشت و مخاطبان را در دنیای انگلیسی زبان به زبانی ساده و دلچسب با گذشته آشنا و از تجربه گذشتگان آگاه می ساخت.
    به باور برتون، آموزش نوجوانان و جوانان و اصلاح پی در پی برنامه های مدارس با هدف نیل به فرهنگی بهتر و جامعه ای شریف تر باید درصدر برنامه های هر دولت باشد و برای این كار از اندیشه و معلومات بهترین كارشناسان استفاده كند. وی بود كه واژه «كانادائیانا» را ترویج داد كه هدف از آن؛ نامیدن فرهنگ، ادبیات و ... كانادایی ها است. وی بخشی از كار رسانه های عمومی را «آموزش مردم» می داند و در ردیف مدارس بشمار می آورد و دادن پاسخ به پرسش های مخاطبان را (كه آموزگار در دسترس ندارند) وظیفه روزنامه نگار می داند. بنابراین، می توان گفت كه فكر ایجاد چنین ستون هایی در جراید ازوست كه اینك به رادیو ـ تلویزیون هم گسترش یافته اند.
    در ایران، ر. اعتمادی مبتكر صفحات پاسخ به مخاطبان بوده است كه از نیمه دوم دهه 1340 در مجله اطلاعات جوانان به چاپ می رسید. روزنامه اطلاعات نیز در نیمه اول سال 1357 (سال انقلاب) چنین ستونی را (به دبیری نگارنده این تاریخ آنلاین برای ایرانیان) دایر كرده بود كه با كاهش صفحات، بعدا تعطیل شد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
روزی که روزنامه اطلاعات 53 ساله شده بود و پخش تاریخچه و شرح سازمان آن از صدای ایران (رادیو دولتیِ سراسری)

    



    از راست؛ غلامحسین صالحیار سردبیر روزنامه اطلاعات، دوره اول در سال های 1345 و 1346 و دوره دوم در سال های 1356، 1357 و 5 ماه از سال 1358 تا زمان مصادره این روزنامه که کناره گیری کرد. تورج فرازمند؛ سردبیر روزنامه اطلاعات از سال 1336 تا سال 1338 و هر دو، سال ها دبیر اخبار بین الملل این روزنامه.
     فرازمند از روزنامه اطلاعات به رادیو ایران ایران رفت، نخست مفسر اخبار بین الملل رادیو (از طریق خبرگزاری پارس) و سردبیر مجلهرادیو ایران بود و از سال 1350 مدیر اخبار رادیو و بعد مدیر یک کانال تلویزیون ملی ایران. صالحیار پس از ایجاد روزنامه آیندگان، نخستین سردبیر این روزنامه بود. وی در سال 1350 پس از ایجاد یک خبرگزاری برای سازمان رادیوتلویزیون ملی ایران تا اواسط سال 1351 مدیریت این خبرگزاری را که خود به وجود آورده بود برعهد داشت و پس از انتخاب شدن به دبیری سندیکای روزنامه نگاران، به دنیای روزنامه و نشریات چاپی بازگشت.
    نوزدهم تیرماه 1404 روزنامه اطلاعات ـ «قدیمی ترین روزنامهِ در حال انتشار ایران» گام به صد سالگی گذارد. مطالب نخستین شماره این روزنامه در آخرین ساعت هجدهم تیرماه آن سال به چاپخانه داده شده بود که در برخی تألیفات، این روز (هجدهم تیرماه) سالروز آغاز بکار روزنامه اطلاعات درج شده است. نخستین شماره روزنامه اطلاعات نوزدهم تیرماه 1305 انتشار یافت و در دسترس قرار گرفت.
    دکتر سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد که تا پنجم خرداد 1404 به مدت 4 سال مدیریت مؤسسه بزرگ مطبوعاتی اطلاعات را برعهده داشت و ناشر روزنامه اطلاعات بود برای برگزاری مراسم صد ساله شدن روزنامه اطلاعات وسیعا برنامه ریزی کرده است. دکتر صالحی که در دولت دوازدهم 4 سال وزیر فرهنگ و ارشاد بود، قبلا معاونت امور فرهنگی این وزارت را برعهده داشت و از مرداد 1403 باردیگر وزیر فرهنگ و اردشاد شده است. سید عباس صالحی ـ دکتر در فلسفه که دارای تألیفات متعدد است در کارنامه اش مدیریت نشریات و ریاست دانشگاه مشاهده می شود و یک فرهنگیِ بنام و مسلط بر حرفه ژورنالیسم بشمار آمده است. از پنجم خرداد 1404 عبدالرضا ایزدپناه با حُکم مقام رهبری، مدیریت روزنامه اطلاعات را برعهده گرفته است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
فروش كانال تلویزیونی پخش اخبار هوا به سه میلیارد و پانصد میلیون دلار!
در جولای 1981 (تیرماه 1360) و اندكی پس از پیدایش سیستم تلویزیون كابلی (سیمی و بدون فرستنده بزرگ و آنتن)، یك روزنامه نگار قدیمی آمریكایی كه مالك هشت نشریه در این كشور بوده است تصمیم به ایجاد یك شبكه تلویزیونی كابلی تخصّصی گرفت كه تنها اخبار مربوط به هوا، تغییرات جوّی ازجمله توفان و سیل و ... و حوادث ناشی از آنها را پخش كند.
     «فرانك باتن» مدیر وقت کمپانی رسانه ای «لَندمارک»كه زمانی هم از اعضای هیات مدیره اسوشییتدپرس بود با سرمایه ای نه چندان زیاد، شبكه هوا (Weather TV) را در شهر آتلانتا و در ساختمانی اجاره ای تاسیس كرد. كاركنان این شبكه شماری كم و چون مطالب با سیم (کابل ـ کابل معمولی و یا نوری) منتقل می شد؛ ابزار و هزینه چشمگیر هم نداشت. همین شبكه موفق شد در سال 2007 از طریق مشترك (دریافت ماهانه از كمپانی های صاحب شبكه كابل) و نیز پخش آگهی، بیش از پانصد میلیون دلار درآمد داشته باشد.
    کمپانی «لندمارک» در آغاز سال 2008 تصمیم به فروش این شبكه گرفت و پنجم جولای 2008 آن را به سه میلیارد و پانصد میلیون دلار (صدها برابر سرمایه اولیه) به كمپانی ژنرال الكتریك و شریك فرانسوی آن كمپانی یونیورسال ستودیو (تولید فیلم و موسیقی) فروخت و ضمیمه شبكه بزرگ NBC (متعلق به کمپانی جنرال الکتریک) شد. این معامله پیش از گسترش آنلاینی شدن اخبار و انلاینخوان شدن مردم صورت گرفته بود. رسانه ها اخبار مربوط به تغییرات هوا را از موسسات ویژه دولتی (سازمانهای هواشناسی) دریافت می كنند و به علاوه، پوشش اخبار مربوط به توفان، گردباد، گرما ـ سرما، برف و یخبندان دشوار نیست (زیرا كه مشهود است) و می شود آنها را از رسانه های محلی و یا روزنامه نگاران مستقل (فری لنس) هم خریداری و پخش كرد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سایر ملل
زادروز سزار و اشاره به اظهارات او در باره هوش سرشار ایرانیان
Julius Caesar
ژولیوس سزار Julius Caesar، امپراتور روم كه 12 جولای سال 100 پیش از میلاد (روزی چون امروز) به دنیا آمد و پانزدهم مارس سال 44 پیش از میلاد در سنای روم ترور شد، در جلسه 12 جولای سال 47 پیش از میلاد سنای روم این مجلس را قانع به قبول این باور خود كرده بود كه ایران را به دلیل وطندوستی مردمش و قوانین سخت دفاع ملی (ممنوع بودن سرباز ایرانی در جنگ، از عقب نشینی و تسلیم شدن) از برنامه لشكر كشی های آینده او حذف كند. وی در آن جلسه سنا گفته بود كه به نظر او ایران ـ با توجه به هوش و استعداد و خصال مردمش ـ قدرتی پایدار و همیشگی است. شرح مكتوب این مذاکرات سنای روم تا به امروز باقی مانده است.
     سزار كه از سوی سنا برای ده سال دیگر به ریاست قوه مجریه سراسر روم برگزیده شده بود، سالها پیش از آن در جریان تعقیب رقیب خود ـ پمپی و تصرف مصر، كه از اینجا به منظور قلع و قمع دست نشاندگان پمپی به سوریه رفته بود، در شمال سوریه (جنوب تركیه امروز) با دسته ای از سپاهیان ایرانی به فرماندهی پسر شاه وقت ایران درگیر و مصاف داده بود و با روحیه و تاكتیك جنگی ایرانیان آشنا شده بود. با این كه دولت وقت ایران قبلا وعده كمك نظامی به پمپی داده بود سزار حاضر نشد بیش از مصافی كه ذكر شد با ایران درگیر شود.
     اصرار سنای روم در جلسه 12 جولای سال 47 پیش از میلاد به سزار كه با ایران وارد جنگی تمام عیار شود؛ گرفتن انتقام شكست كراسوس در جنگ سال 53 پیش از میلاد از ایران بود. سزار كه در جریان یك درگیری داخلی رومیان، با از میان برداشتن رقیبان خود برسر كار آمده بود در طول حكومتش به فتوحات بزرگی در شمال آفریقا از جمله مصر و در اروپا از جمله فرانسه، اسپانیا و بریتانیا نایل آمده بود.
     سزار با این كه كمتر از سران قبلی روم به اصول دمكراسی رومیان اعتناء می كرد برای «فوروم» محل تازه ای ساخت تا جای بهتری برای بحث و سخنرانی های عمومی در دسترس باشد و سنای روم را هم به همین محل نقل مكان داد. ماه جاری میلادی را كه ژولیوس سزار در دوازدهم آن به دنیا آمده بود به افتخار او (ژولای = جولای = ژوئیه) نامیده اند كه هنوز به همین نام باقی است. از كارهای ژولیوس سزار دستور اصلاح تقویم اروپا بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
ازدواج هنری هشتم با زن ششم!
هنری هشتم پادشاه انگلستان 12 جولای 1543 با ششمین زن خود «كاترین پار» ازدواج كرد!. کاترین که یک امیرزاده انگلیسی بود آخرین زوجه هنری هشتم بشمار می رود.
     این پادشاه انگلستان که به سبب مخالفت پاپ با ازدواج های پی در پی اش و ابطال این ازدواج ها، كلیسای انگلستان را از حیطه قدرت پاپ جدا كرده و خود را رئیس آن اعلام داشته بود در تاریخ، به پادشاهِ گردن زن هم شهرت یافته است. وی به جای طلاق، دو تَن از زنان خود را هریک به بهانه ای متهم كرد و به دست جلاد سپرده بود تا گردن بزند.
     هنری هشتم همچنین بسیاری از مخالفان سیاسی خود را نیز به دست جلاد گردن زده بود. مذهب کاتولیک، طلاق و ازدواج مجدد را نهی کرده است.
    پاپ کلمنت هفتم در 11 جولای 1533 پس از اطلاع از نخستین طلاق هنری هشتم وی را تهدید کرده بود که اگر به زن مطلقه خود «کاترین اراگون» بازنگردد اورا تکفیر خواهد کرد. کلیسای انگلستان از زمان هنری هشتم، جدا از دستگاه پاپ عمل می کند.
Catherine parr

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
مهاجرنشین انگلیسی اُسترالیا، مهاجرت را محدود كرد! ـ نظر آسیایی ها نسبت به تصرف عدوانی استرالیا توسط انگلیسی ها
12جولای 1902 حكومت استرالیا كه این دومینیون در طول قرن هجدهم، از مهاجران انگلیسی و پس از نابودی بسیاری از بومیان به وجود آمده بود مهاجرت به آن سرزمین پهناور را محدود كرد!!. دسته های نخست مهاجران انگلیسی به استرالیا عمدتا از میان زندانیان و محكومان و زنان ولگرد آن كشور انتخاب شده بودند. علت محدود كردن مهاجرت این بود كه مردمی از نژادهای منطقه (چینی ها، ژاپنی ها، كره ای ها و اندونزیایی ها) به آنجا نروند و اكثریت نیابند و استرالیا را از دست انگلیسی ها بیرون نیاورند. این بیم هنوز از میان استرالیایی های انگلیسی تبار رخت برنبسته و ترس آنان عمدتا از قدرت چین است كه جوامع چینی آسیای جنوب شرقی به انگلیسی تبارهای استرالیا به چشم خارجی متجاوز نگاه می كنند. به همین لحاظ است كه مقامات استرالیا كه عموما انگلیسی تبار هستند می كوشند با آمریكا همپیمان باشند و رابطه خود را با سلطنت لندن قطع نكنند. در دوران جنگ جهانی دوم امپراتوری ژاپن حملات نظامی متعدد به استرالیا کرد. آن امپراتوری نیز عقیده داشت مهاجران انگلیسی استرالیا حق ندارند مالک این سرزمین باشند. استرالیا (جنوبی) که این نام را یک دریانورد هلندی بر آن نهاده است باید متعلق به بومیان و مردم منطقه باشد. انگلیسی ها نه تنها این سرزمین را با تجاوز نظامی تصرف کردند بلکه بر روی متصرفات خود در منطقه نام اقیانوسیه گذاردند تا بدنه ای جدا از آسیا به حساب آید.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
آغاز رفت و آمد عادی کشتی ها در آبراه پاناما
12 جولای سال 1920 آبراه پاناما كه میان دو اقیانوس اطلس و آرام حفر شده است، به روی رفت و آمد عادی كشتی ها باز شد. این آبراه كه در كنترل دولت آمریكا بود اخیرا به دولت پاناما واگذار شده است، ولی نیروهای نظامی آمریكا هنوز در آنجا هستند. این آبراه قبل از این تاریخ یک بار اسما (سمبولیک) گشایش یافته بود، ولی آغاز کار عادی آن از 12 جولای سال 1920 است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
حسّاسیت پایان ناپذیر انگلستان نسبت به خاور میانه
12 جولای 1941 زد و خورد نیروهای انگلیسی با نیروهای دولت «ویشی» فرانسه در سوریه پایان یافت. سوریه بعد از جنگ جهانی اول و شكست عثمانی، سهم فرانسه از غنائم شده و تحت الحمایه این دولت بود و چون دولت فرانسه در اوایل جنگ جهانی دوم و پس از شکست نظامی فرانسه، با آلمان سازش كرده بود، انگلستان كه نسبت به خاورمیانه حساسیت پایان ناپذیر داشته است به سوریه نیرو فرستاد تا این سرزمین را به این بهانه كه دولت فرانسه با آلمان سازش كرده، و دیگر دوست انگلستان به حساب نمی آید تصرف كند!. دولت لندن قبلا ژنرال دوگل را برآن داشته بود تا مقرّ دولت فرانسه آزاد در خاک انگلستان باشد و او (دوگل) از رادیو لندن برای فرانسویان پیام بفرستد. به این ترتیب از ژوئن 1941 فرانسه دارای دو دولت بود: فرانسه ویشی و فرانسه آزاد.
     لشكر كشی انگلستان به سوریه در حالی بود كه انگلستان در شمال آفریقا زیر حملات نیروهای مشترك آلمان و ایتالیا قرار داشت و به نیروهایش در این منطقه بیش از سوریه نیاز داشت. در جریان حوادث سوریه در دهه دوم قرن 21 هم انگشت مداخله لندن و پاریس مشاهده می شود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
زمانی که جیمی كارتر به ساخت بمب نوترون ابراز تمایل کرد
Jimmy Carter
12 جولای 1977 جیمی كارتر رئیس جمهور وقت آمریكا تمایل خودرا به ساخت بمب نوترئن ابراز داشت. وی دلیل این تمایل را چنین بیان كرده بود كه بمب نوترونی به تاسیسات (نه مردم و جانداران) آسیب كمتری وارد می آورد!.
    كارتر که مشهور به دفاع از حقوق بشر و استقرار دمكراسی بوده با چنین استدلالی، بسیار از هواداران خودرا دچار تردید کرده و برخی از مفسران طنزنگار نوشته بودند که کارتر با این گفته خود نشان داد که «تاسیسات و اشیاء» را بر جان انسان ها ترجیح می دهد!.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
قطع جریان برق در شهر نیویورک و غارت گری متعاقب آن
ساعت 21 و 34 دقیقه 13 جولای سال 1977 جریان برق شهر نیویورك قطع شد و بخش بزرگی از این شهر در تاریكی فرو رفت، غارت شد و ... .
    وسعت غارت به حدی بود كه پلیس بیش از سه هزار غارت گر را دستگیر كرد. این رویداد پرمعنا مدتها از لحاظ كشف علل و اسباب تحت بررسی جامعه شناسان و روانشناسان بود كه چرا در نیمه دوم قرن 20 و در شهر نیویورك كه مقرّ سازمان ملل است چنین قانونشكنی روی داده بود و ضعف وجدان مشاهده شده بود. این وضعیت، مدنیّت بشر معاصر و احترام به حق و قانون را زیر سئوال برد. بشر امروز به لحاظ شعور و وجدان خودرا کاملتر از همنوعنان گذشته می خواند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
11 جولای، روز جهانی جمعیت ـ جمعیت جهان در 11 جولای 2025 (بیستم تیر 1404) به 8 میلیارد و 234 میلیون رسید
11 جولای هر سال «روز جمعیت جهان World Population Day» اعلام شده است که هر سال برگزار می شود. روز جمعیت جهان و به عبارت دیگر «روز جهانی نفوس» از سال 1987 که جمعیت جهان به 5 میلیارد رسیده بود اعلام شد. این جمعیت در 11 جولای 2019 و به فاصله 32 سال از آن زمان، به 7 میلیارد و 717 میلیون رسیده بود که از این جمعیت، حدود 4 میلیارد و پانصد هزار تَن در آسیا، حدود یک میلیارد و 250 میلیون در آفریقا، حدود یک میلیارد تَن در قاره آمریکا، حدود 750 میلیون در اروپا و بیش از 40 میلیون هم در جزایر گوشه و کنار جهان ازجمله استرالیا و نیوزیلند زندگی می کردند. جمعیت جهان در سال 1927 حدود دو میلیارد و در 1960 حدود 3 میلیارد بود. تخمین زده شده است که جمعیت جهان در سال 1804 حدود یک میلیارد بود که ظرف 219 سال بیش از 8 برابر شده است.
    هفت کشور پُرجمعیت جهان به ترتیب؛ هند (یک میلیارد و 464 میلیون)، چین (یک میلیارد و 416 میلیون)، فدراسیون آمریکای شمالی (USA) 347 میلیون، اندونزی 286 میلیون و 700 هزار، پاکستان 255 میلیون، نیجیریه 237 میلیون و برزیل 213 میلیون و ....
    طبق گزارش جولای 2019، در این ماه تا یازدهم آن، هر روز 368 هزار تَن متولد و 154 هزار تَن فوت شده بودند. آمار منتشره در 11 جولای 2020 جمعیت جهان را تا این روز 7 میلیارد و 814 میلیون نشان می داد که درصد رشد آن در این سال (تا ماه جولای) یک و یک دهم بود. نفوس جهان در 123 سالِ منتهی به جولای 2020 تقریبا چهار برابر شده است. جمعیت جهان در 11 جولای 2023 (بیستم تیرماه 1402) به 8 میلیارد و 44 میلیون رسیده بود که در همین روز در سال 2025 هشت میلیارد و دویست و 34 میلیون شد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
روزی که یِلتسین پلكان خود، حزب كمونیست، را به دور افكند! ـ ادامه معمّای فروپاشی شوروی و معمّای سکوت پس از این فروپاشی تا به امروز!
يلتسين با بطري وُدکا

دوازدهم جولای 1990 و در جریان كنگره بیست و هشتم حزب كمونیست شوروی، بوریس یلتسین (متولّد 1931 و متوفی در 2007) از عضویت این حزب كناره گیری كرد. وی كه در جوانی یك كارگر ساختمانی در سیبری بود و تحصیلات دانشگاهی نداشت با استفاده از پلكان حزب كمونیست بالا آمده بود. آخرین سمت حزبی او، كه خودرا معتقد به آن ایدئولوژی و از مبلّغان آن نشان داده بود ریاست حزب كمونیست شعبه مسكو و عضو دفتر سیاسی همه حزب بود!. یلتسین که همان سال دیداری از آمریكا به عمل آورده بود از سوی پراودا متهم شده بود كه در آمریكا در نوشیدن وُدكا افراط كرده بود و ....
     یلتسین سپس كوشید در اطراف خود هیاهو بپا كند تا توجه مردم نسبت به او جلب شود. وی و عمدتا از طریق مطالب (تبلیغات) رسانه های غرب موفق شد که در انتخابات 12 ژوئن 1991 با 57 درصد آراء به ریاست جمهوری روسیه دست یابد. او در تاریخ معاصر، یكی از سه نفری بشمار آورده شده است كه شوروی را ـ بدون استعلام نظر مردم (رفراندم سراسری) ـ به آسانی نوشیدن آب منحل كرد و همه تلاشهای سه سده تزارها و هفتاد و 4 ساله کمونیست هارا برباد داد و مقام روس ها را به عنوان یك ابر قدرت تنزل داد و .... مسائل کنونی در برخی جمهوری های به آن ترتیب جداشده، که معلوم نیست به کجا بیانجامد نتیجه همان عمل ـ تعمد و یا اشتباه ـ یلتسین است.
    یلتسین که از تابستان 1991 تا آخرین ساعت سال 1999 رئیس جمهوری روسیه فدراتیو بود در طول زمامداری اش به رغم وعده رعایت اصول دمکراسی، پارلمان روسیه را برای مدتی تعطیل کرد و یک قانون اساسی تازه! برای روسیه تدوین و در رفراندم به تصویب رساند. برنامه او در موردخصوصی سازی اموال ملی، شماری کم و عمدتا چند یهودی را یکشبه از جیب ملّت میلیاردر کرد و مافیابازی و ناامنی نتیجه آن بود.
     یلتسین به عَمد و یا به اشتباه آسیب هایی به پیشرفت های قبلی روسیه وارد ساخته که جبران آن نیاز به دهها سال تلاش و نیز «دلسوزی» دارد.
     اخرین كار یلتسین پیش از كناره گیری (در ساعات آخر دسامبر 1999) معرفی «ولادیمیر پوتین» به جانشینی خود بود تا نه تنها راهش را! ادامه دهد بلکه از او محافظت کند و احیانا مانع دستگیری، محاکمه و مجازاتش به اتهام خیانت شود. پوتین هنوز کاری نتیجه بخش که اشتباهات گورباچف و یلتسین را جبران کند (جز بازگرداندن کریمه) انجام نداده است. وی حتی حاضر نشده است که گورباچف را به دست تحقیق قضایی دهد تا ضمن بازجویی، حقایق مربوط به فروپاشی بلوک شرق و شوروی را بگوید که دست کم «تاریخ» ناقص باقی نماند. پوتین یک مامور تعقیب و مراقبت «کا. گ. ب.» بود، نه تحلیلگر این سازمان که مستلزم داشتن معلومات عمومی وسیع است و اگر تحلیلگر بود در جریان رویدادهای اوکراین و ورود ناتو به بالتیک شوروی پیشین و ... این همه به نعل و به میخ نمی زد و قانونی را که مجلس روسیه سال ها پیش تصویب کرده است امضاء می کرد و یا به «دوما» برای تأیید مجدد باز می فرستاد. این مصوبّه، فروپاشی شوروی (تا دهه سوم قرن 20، روسیه واحد) بدون برگزاری یک رفراندم سراسری و تنها به اراده 3 نفر را غیر قانونی خوانده است. [قوانین اساسی آمریکا و بسیاری از کشور صراحت دارند که اگر رئیس کشور مصوبه پارلمان را تا ده روز امضا و یا ردّ نکند، قانون و اجرایی می شود.]. دولت مسکو در نیمه دوم دهه 1980 با گرفتن چند وعده (که عملی نشده اند) از غرب، نیروهای خودرا از شرق آلمان و چند کشور اروپای مرکزی و اروپای جنوب شرقی احضار کرد. (اگر کرملین اشاره کند) مجلس روسیه خیلی آسان می تواند بگوید حالا که تعهدات و وعده ها عملی نشده است آلمان باید خونبهای 27 میلیون روس (کشته های روس) در جنگ جهانی دوم را بدهد و اجرای این قانون را به ارتش خود بسپارد. [در کشورهای دیگر هم مأموران انتظامی و در مواردی؛ نظامی مکلّف به اجرای احکام هستند.]. کدام کشور است که حاضر شود خطر یک جنگ اتمی را بپذیرد؟. موشک حامل کلاهک اتمی اگر هم با ضد موشک منهدم شود، «فال اوت» می کند و جوّ زمین را تخریب. مقامات آلمان که دولت مسکو نیروهای نظامی خودرا از آن خارج ساخت و امکان داد وحدت خودرا باز یابد اینک به پوتین امر و نهی می کند!.
    بوریس یلتسین ـ مردی که عملا حُکم به فروپاشی و تجزیه کشور خود داد! اعتیاد شدید به مصرف الکل داشت و همین اعتیاد از دیرزمان به قلب او آسیب وارد ساخته بود و 23 اپریل 2007 در 76 سالگی درگذشت.
    زمینه فروپاشی را گورباچف و وزیر امور خارجه اش ادوارد شواردنادزه در طول پنج سال و چندماه فراهم ساخته بودند. شواردنازه ِ گرجستانی که هفتم جولای 2014 در 86 سالگی درگذشت بمانند یلتسین از جوانی وارد حزب کمونیست شده بود و بعدا دبیر اول این حزب در گرجستان، و آنقدر خودرا شیفته و شیدای سوسیالیسم نشان داده بود که لقب قهرمان کار سوسیالیستی و 5 مدال لنین گرفته بود و همین شواردنادزه پس از 43 سال کمونیستِ آنچنانی بودن، کمونیسم را مدفون ساخت تا رئیس جمهوری گرجستان شود!. اینها نمونه هایی از انحطاط بشر است که برخی، نان را به نرخ روز می خورند و برای اطفاء حس خودخواهی شان حتی حاضر به انهدام کشور می شوند ـ کشوری که برای ساخت آن، چه جان هایی فدا شده بود. تازه پوتین درگذشت چنین فردی را صمیمانه تسلیت گفته است. این تسلیت برای بسیاری از روس ها که در 15 جمهوری پراکنده شده اند قطعا قابل قبول نبود. بلشویک ها «روسیه واحد ـ روسیه تزاری» را مصنوعا جماهیریه کردند تا سرآغاز و الگویی برای ایجاد جهانِ تَک دولتی باشد که گورباچف همان را هم از دست داد. هنوز در روسیه ـ به دلایلی! ـ نخواسته اند که دست کم این گورباچف را پیش از اینکه به دنبال شواردنادزه برود محاکمه و دست کم محاکمه اصطلاحا؛ تلویزیونی کنند تا حقایق فروپاشی شوروی ـ بزرگترین رویداد تاریخ بشر، از پرده برون افتد. زیرا اگر چنین شود، او حرف هایی از اشتباه، تعمّد و فریب خوردگی خواهد زد که روس ها را به خود خواهد آورد و به نظمی که پس از این فروپاشی در جهان برقرار شده پایان خواهند داد.
شواردنادزه و گورباچف دو مسبّب اصلی فروپاشی بلوک شرق و شوروی که جهان را وارد دوره تاریخی تازه ای کرده است

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
روزی که عرفات به فلسطین بازگشت، ولی ... ـ در بهار 2012 انتشار شایعه قتل او!
12 جولای سال 1994 یاسر عرفات رئیس وقت شورای عالی فلسطین پس از 27 سال دوری از فلسطین به غزه بازگشت و در فلسطین استقرار یافت. عرفات (متولد 1929) جوانی را در مصر بسر برده و در آنجا تحصیل كرده بود. وی که در سال 1959 و با هدف مبارزه برای فلسطین گروه «فتح» را تاسیس کرد از سال 1988 روش نرمتری در پیش گرفت و با امید به اجرای وعده ای كه درباره ایجاد یك كشور فلسطینی در جوار اسرائیل به او داده شده بود در سال 1994 به فلسطین بازگشته بود، ولی تا پایان عمر نه تنها موفق به تحقق آن نشده بود بلکه در دو سال آخر و تا روزی که برای درمان به فرانسه انتقال یافت و در آنجا درگذشت در اقامتگاهش تحت نظر نیروهای اسرائیلی قرار داشت و تضمینی برای حفظ جان او نیز در کار نبود. هنوز جزئیات علت مرگ عرفات که 11 نوامبر 2004 در فرانسه درگذشت دقیقا روشن نشده است. در بهار 2012 شایعه «احتمال مرگ او در نتیجه یک توطئه» انتشار یافت، قسمتی از بقایای جسد به آزمایشگاه فرستاده شد، نتیجه مقدماتی منفی بود ولی جهان هنوز در انتظار نتیجه قطعی است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
عُصیان مسجدِ لَعل شهر اسلام آباد در جولای 2007 ، پدیده ای تازه در پاكستان بود
Abdul Rashid Ghazi
عُصیان مسجد لَعل در شهر اسلام آباد پاكستان یازدهم جولای 2007 با حمله همه جانبه و ورود افراد مسلح دولت پاكستان به آن مسجد و كشته شدن «عبدالرشید قاضی» برادر و معاون متصدی مسجد پایان یافته اعلام شد.
    در جریان این عصیان كه ظاهرا از سوم جولای آغاز شده بود، طبق گزارش مقامات رسمی پاكستان شصت و دو نفر ازجمله 9 نظامی پاكستانی كشته شدند. منابع دیگر، جمع تلفات را هشتاد تا دویست تن گزارش كرده بودند.
    مسجد لعل [كه خبرگزاری های غرب آن را «مسجد سرخ» نامیده بودند] و مدارس دینی ضمیمه آن در محله ای در اسلام آباد واقع شده است كه برخی از سفارتخانه ها هم در آنجا قرارگرفته اند.
     متصدی این مسجد، مولانا عبدالعزیز بود كه در جریان این عصیان هشت روزه دستگیر و بازداشت شده بود. انگیزه ظاهری این عصیان مسلحانه، مخالفت مقامات دولتی پاكستان با ساختن مسجد مربوط بدون مجوز [پیش از کسب پروانه از سازمانهای اداری] بود، ولی متصدیان مسجد از پیش با عزل بدون دلیل افتخار محمد چودری رئیس دیوان عالی (قاضی القضات) پاكستان از سوی پرویز مشرف رئیس جمهور وقت پاکستان مخالفت و به گسترش مراكز لهو و لعب (فاحشه خانه و ...) در آن كشور که مغایر اصول اسلامی است و مواردی دیگر از فساد اعتراض كرده بودند. مقامات دولتی در واکنش به این مخالفت ها و اعتراض ها، متصدیان مسجد لعل را متهم كرده بودند به تلاش برای گسترش مقرراتی مشابه آنچه را كه طالبان در افغانستان به اجرا درآورده بودند و نیز فراهم ساختن مقدمات یك انقلاب اسلامی. به اظهار مقامات پاكستانی، عبدالرشید قاضی در داخل مسجد یك دادگاه اسلامی (شرع) برای مجازات متخلفان از قوانین اسلام تشكیل داده بود.
    عُصیان از سوم جولای با درگیری دختران مدرسه دینی مسجد لعل با مامورین پلیس و متخلفان از شریعت در خیابانها آغاز شده بود كه بعدا متصدیان و مراجعان و محصلان مدارس مسجد در داخل ساختمان متحصن و سنگرگیری كرده بودند.
    پس از ورود نظامیان پاكستانی به داخل مسجد، زد و خورد در تونلهای زیر ساختمان آغاز شد كه به كشته شدن عبدالرشید قاضی (43 ساله) و نیز مادر او انجامید.
    مخالفت اسلامیون با پرویز مشرف (كه با كودتای نظامی روی كار آمده بود) از مدتها پیش آغاز شده بود و زدوخوردهای خونین خیابانی در پاكستان تازگی نداشت ولی نبرد میان نظامیان و مسجد، عنصر تازه ای تلقی شده بود. پاكستان، تنها كشور جهان است كه صرفا برپایه مسلمان بودن مردمش از تجزیه هندوستان و ضمیمه كردن بخشهایی از افغانستان و بلوچستان شرقی ایران تاسیس شده است. لذا، به باور اصحاب نظر، این رشته سر دراز خواهد داشت.
عبدالرشيد در يک مصاحبه مطبوعاتي پيش از هجوم نظاميان به مسجد لعل

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
مسئله خَتنِه دختران!
پلیس انگلستان در جریان مبارزه با ختنه دختران (Female Circumcision) در آن كشور، یازدهم جولای 2007 برای هركس كه خبر از انجام چنین عملی روی یك دختر بدهد بیست هزار پاوند (معادل چهل هزار دلار) پاداش تعیین كرد.
    ختنه دختران از قدیم الایام در بخشی از آفریقا و بعضی از نقاط خاورمیانه یك رسم محلی بوده است و ارتباط به اَدیان ندارد. این عمل در سومالی، اریتره و مصر بیش از نقاط دیگر به چشم می خورد. دختران در سنین زیر هشت سالگی تحت این عمل جراحی خودمانی قرار می گیرند كه به چند صورت انجام می شود.
    برخی از مهاجران كشورهایی كه این رسم در آنجا رواج دارد، در كشور میزبان (وطن تازه) نیز به آن مبادرت می كنند. در جولای 2007 گفته شده بود كه 74 هزار بانوی ختنه شده در انگلستان زندگی می كنند. سازمان جهانی مربوط، در سال 1990 عنوان این عمل را از «ختنه دختران» به عبارت «فیمیل جنیتال موتیلیشن(Female Genital Mutilation) ـ اختصارا اف. جی. امF.G.M» تغییر داد و خواست كه این عبارت بكار برده شود تا این عمل از خَتنه پسران مجزا باشد که در برخی از ادیان از جمله اسلام ختنه پسران یك تكلیف شرعی است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تاریخ از نگاهی به تصویر
گزینشی از تیترهای صفحات اول شماره 21 تیرماه 1399 چند روزنامه چاپ تهران

    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در جولای 2008، روزی که هر بشکه نفت خام به 147 دلار رسیده بود
بهای هر بشکه نفت خام یازدهم جولای 2008 به 147 دلار یعنی 5 دلار بیش از نرخ روز پیش از آن. این افزایش، تقریبا بلافاصله، سبب بالارفتن بهای بنزین در جایگاههای فروش در آمریکا شده بود حال آنکه نفت خام تا به جایگاه فروش برسد ماههای طول می کشد.
     عکس زیر، بهای بنزین را در یک جایگاه فروش در ایالت کالیفرنیا در یازدهم جولای 2008 نشان می دهد که هر سه نوع بنزین (معمولی، سوپر و سوپر کم اوکتان)، هرگالن بمراتب بیش از 5 دلار بود:


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برخی دیگر از رویدادهای 12 جولای
  • 1799:   تاسیس انجمن های سیاسی در انگلستان ممنوع شد.
        
        
  • 1806:   ناپلئون بناپارت کنفدراسیونی از 12 امیرنشین آلمانیِ منطقه «راین» از جمله باواریا، ماینز و بادِن ایجاد کرد و آن را تحت حمایت دولت فرانسه قرارداد.
        
        
  • 1914:  


    محمد معین استاد دانشگاه تهران و مؤلف واژه نامه فارسی زیر عنوان «فرهنگ معین» 12 جولای 1914 در رشت به دنیا آمد. وی 57 سال عُمر کرد و چهارم جولای 1971 درگذشت.
         پروفسور معین نیز بمانند بیشتر دانشمندان و اندیشمندان در همان ماهی که به دنیا آمده بود درگذشت.
        
        
        
  • 1943:   در این رور و در جریان جنگ جهانی دوم، در 84 کیلومتری کورسک در غرب روسیه، میان ارتش سرخ و ارتش هیتلر نبرد یک روزه سختی روی داد که در آن 3 لشکر زرهی آلمان و ده واحد ارتش سرخ شرکت داشتند. در این نبرد 80 تانک آلمانی و نزدیک به 300 تانک ارتش سرخ از میان رفت. تلفات نظامیان نیز سنگین بود.
        
        
  • 1960:   دولت فرانسه پذیرفت كه به مستعمرات آفریقایی خود نیژر، چاد، ساحل عاج، ولتای علیا، كنگو (برازاویل)، افریقای مركزی و داهومی استقلال دهد.
        
        
  • 1993:   یك زمین لرزه شدید صدها تن را در شمال ژاپن كشت. امواج دریا ناشی از این زلزله (سونامی) به شهرهای ساحلی منطقه آسیب فراوان رساند.
        
        
  • 1997:  


    در این روز فرانسوا فوره Francois Furet تاریخدان فرانسوی، رئیس بنیاد سَن سیمون و عضو آکادمی فرانسه درگذشت. وی 27 مارس 1927 به دنیا آمده بود. فوره که تفکّر سوسیالیستی داشت سال ها عضو حزب کمونیست فرانسه بود که بعدا از این حزب کناره گیری کرد. مهمترین تألیف او «درباره انقلاب فرانسه» عنوان دارد که با متدولوژی خاصی نوشته شده که این روش نیز توسط «فوره» ابداع شده است.
        
        
  • 2006:   جنگ اسرائیل با حزب الله در لبنان آغاز شد و 34 روز طول کشید و با پذیرش قطع نامه شماره 1701 شورای امنیت پایان یافت. در این جنگ که با راکت اندازی حزب الله و لشکرکشی اسرائیل آغاز شده بود حدود 1200 لبنانی جان خودرا از دست دادند و اسرائیل هم اعلام کرد که 165 تن از اتباع آن ـ نظامی و غیرنظامی ـ کشته شده اند.
        
        
  • روزنامک (تاریخ جاری)
    چند تیتر ازصفحات اول چند روزنامه دیگر چاپ تهران شماره های 21 تیرماه 1399

        


     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    کارنامک نوشیروان (خاطره ای از مولف)
    جلسه دبیران خبر در 20 تیرماه 1345 و طرح رویدادهای آن روز:

         از؛ ترسیدن عراق نسبت به دعاوی احتمالی ایران و ترکیه و نگرانی از استقلال کُردستان تا؛ محاصره نظامی چین از سوی روس ها، فرود آمدن هواپیمای امیرعباس هویدا و دو وزیر کابینه اش در بیابان گرمسار، افشاءِ ریش گرو گذاشتن سناتور مسعودی نزد شاه تا دختری که با لباس مردانه، کفّاش شده بود
        
        دوشنبه بیستم تیرماه 1345 (در آن سال هم مصادف با 11جولای 1966) سناتور عباس مسعودی بنیادگذار و ناشر وقت روزنامه اطلاعات بمانند بامداد هر روز در تحریریه روزنامه (اصطلاحا؛ اطاق خبر) در جلسه دبیران میزها شرکت کرد و در این روز، نیم ساعت زودتر (ساعت 8 بامداد)، زیرا که چند خبر حساس داخلی و خارجی در دست تنظیم بود. دو خبر حساس خارجی که اینک تاریخ شده اند، یکی اظهارات عبدالرحمن البزّاز نخست وزیر وقت عراق بود و دیگری اظهارات چِن یی وزیر امور خارجه وقت دولت چین. در آن زمان، ژنرال عبدالرحمن عارف ـ یک ناسیونالیست عرب و از هواداران اندیشه های جمال عبدالناصرـ رئیس جمهوری عراق بود و مائو رهبر چین روس ها را تجدید نظر طلب و مارکسیست های اسمی ـ ظاهری [قّلابی] می خواند.
        البزّاز ـ یک حقوقدان ـ گفته بود ایران و ترکیه هر دو نسبت به عراق نظر دارند زیراکه عراق پیش از ایجاد به صورت کشور، زمانی وابسته به عثمانی (ترکیه) و زمانی طولانی تر هم بخشی از ایران بود و ما باید در قبال این دو دولت احتیاط خودرا از دست ندهیم. با وجوداین، عراق آمادگی دارد که بدون مشارکت در سازمان همکاری های منطقه ای، مناسبات اقتصادی خود با ایران و ترکیه را گسترش دهد. ایران در چارچوب چنین سازمانهای منطقه ای می خواهد قطعات باستانی خودرا زیر بال و پَر بگیرد. ما احساسات ناسیونالیستی ایرانیان را می دانیم و در طول تاریخ شاهد بروز و خودنمایی آن بوده ایم. کُردهای عراقی همچنان در آرزوی استقلال هستند، ولی ترکیه و ایران مایل به تحقق آن نیستند زیراکه می دانند به دردِ سر می افتند و ما باید این نگرانی آنها تقویّت و از آن استفاده کنیم. ایرانیان که کُردهای عراق را همنژاد و هم فرهنگ خود می دانند حاضر هستند هر کمکی را به آنان بکنند مِنهای کمک به استقلال
    . چِن هم گفته بود که دولت مسکو چین را در محاصره نظامی کامل قرار داده و این فرصتی برای آمریکا است تا بدون نگرانی، به مداخله خود در جنگ ویتنام و نفوذ در اروپا و ایران گسترش دهد. کرملین مسئله اختلاف ایدئولوژیک میان مسکو و پکن را پوششی برای پنهان کردن قصد باطنی خود مبنی بر ضمیمه کردن شین ژیانگ ـ اُویغور، منطقه خودمختار چین به قرقیزستان و تاجیکستان خودش قرار داده و بارها اشاره کرده است که ضمن سازش سن پترزبورگ در آگوست 1907 [تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ روسیه و انگلستان] منطقه اویغورنشین و کاشغرستان را هم به شما (چین) دادند که قبلا چینی نبودند.
        دو خبر نسبتا حسّاس داخلی هم، یکی فرودآمدن هواپیمای حامل امیرعباس هویدا و دو وزیر کابینه اش در بیابانی در گرمسار بود. هواپیما متعلق به سازمان شیر و خورشید سرخ بود ـ از نوع هواپیماهایی که می توانند بر روی زمین بدون آسفالت هم فرود آیند تا به آسیب دیدگان از حوادث طبیعی ازجمله زلزله کمک رسانی شود ـ و قرار بود در داورآبادِ گرمسار بر زمینی که قبلا آماده شده بود فرودآید و دوره آموزشی بخشداران تازه استخدام شده با حضور هویدا گشایش یابد. قرار شده بود از آن پس برای بخشداری ها، لیسانسیهِ دوره دیده و با قوانین مربوط و ... آشناشده انتخاب شود. در آن روز خلبان هواپیما نتوانسته بود، از آسمان زمین آماده شده در داورآباد را بیابد و پس از مدتی دور زدن در آسمان، چون بیم تمام شدن بنزین می رفت در کنار یک جاده خاکی فرودآمده بود و هویدا عصازنان با همراهان خودرا به جاده رسانده بود و با یک اتوبوس مسافربر عبوری به داورآباد رفته بود. خبرداخلی دیگر از این قرار بود:
         دختری به نام کبری که برادرش اصرار به فسخ نامزدی او داشت و او می گفت که چون با آن مرد ماهها نامزد بوده و رفت و آمد داشتند در صورت فسخ، آبروریزی و شایعه سازی خواهد بود زیر بار نمی رفت و چون حرفش به جایی نرسیده بود از خانه فرار کرده بود، موی سرش را کوتاه و مردانه کرده، لباس مردانه پوشیده و به نام یک مرد جوان در یک کفاشی در کوچه ای منشعب از خیابان لاله زار کار می کرد و در اطاقی که در یک خانه اجاره کرده بود زندگی، که سه ماه بعد یک آشنا اورا دید، به برادرش خبر داد، درگیری ایجاد شد و کار به کلانتری پلیس محل کشانده شد. [دبیر میز حوادث شهری و قضایی که این نگارنده بود گفت که عکسی هم با لباس مردانه و موی کوتاه شده از کبری که در حیاط کلانتری گرفته شده در دست داریم].
        سناتور مسعودی پس از شنیدن گزارش و نظرات دبیران میزها گفت که آن قسمت از اظهارات نخست وزیر عراق که مربوط به نظر داشتن ایران و ترکیه نسبت به خاک عراق است چون دلیلی برای اثباتش وجود ندارد، یا حذف شود و یا اینکه با نوشتن تفسیر بر آن، ردّ شود. اظهارات چن یی را هم اگر بخواهید به همین صورت درج کنید نیاز به درج یک تفسیر جداگانه دارد. به ما مربوط نیست که وارد مرافعه مسکو و پکن شویم، ولی دو خبر داخلی که اشاره شد جالب و کم سابقه است و عینا و به طور کامل درج شوند. [هر چهار موضوع به صورتی که مسعودی نظر داده بود در شماره همان روز درج شدند و صالحیار ـ سردبیر وقت ـ تیترهای اظهارات اِدیت شده نخست وزیر عراق و وزیر امور خارجه چین را به صفحه اول آورد].
        
    صالحيار در 57 سالگي

    تنی چند از دبیران به میزهای خود بازگشتند و یکی از دبیران که هنوز آنجا بودند [احتمالا به اشاره صالحیار] از مسعودی درباره ملاقاتش با شاه درباره سردبیری صالحیار پرسید که پاسخ سناتور مسعودی در این زمینه باید وارد تاریخ ایران شود. صالحیار از جریان ملاقات اطلاع داشت و می خواست که مسعودی قضیه را در جمع بگوید تا همه بدانند و علنی شود. مسعودی گفت: ... كه بالاخره با سپردن تعهد شخصی و ریش گرو گذاشتن نزد شاه اجازه گرفته است غلامحسین صالحیار سردبیر روزنامه شود. [صالحیار ـ قبلا دبیر اخبار بین المللی و مطالب ترجمه شده از منابع خارجی، از حدود دو ماه پیش از آن عملا سمت سردبیری را برعهده داشت ولی ساواك دست از مخالفت با این انتصاب برنمی داشت و می گفت چون صالحیار در جوانی كمونیست بوده، مانند كمونیست های دیگر این عقیده را از دست نداده و تا ابدیت كمونیست است! و استدلال می کرد كه یك كمونیست اگر با هفتاد آب هم شستشو داده شود باز كمونیست است.].
         سناتور مسعودی افزود: سه شب پیش در میهمانی خصوصیِ دربار، در ملاقاتی اتفاقی از شاه درخواست کردم كه مانع مخالفت ساواك با انتصاب صالحیار شود که یک روزنامه نگار بزرگ و تمام عیار کشور است و به علاوه، در خبرگزاری پارس (خبرگزاری دولت ـ اینک ایرنا) هم در ساعات شب دبیر و مترجم اخبار است.
         به اظهار مسعودی در آن جمع دبیران تحریریه روزنامه خود، شاه پس از شنیدن در خواست وی (سناتور مسعودی) همان استدلال ساواك را مطرح ساخته و گفته بود که توده ای توده ای است*. این كمونیستها در هر شرایطی نیش خود را می زنند، در لابلای سطور روزنامه كار خودشان را می كنند، اشعار «چه گوارا» را ترجمه و چاپ می كنند، اخبار حوادث (اخبار پلیسی ـ قضایی) را بگونه ای می نویسند و انتخاب واژه می کنند که بدبختی ها را منعكس سازند و نشان دهند که حرفهای من در نطق هایم درست نیست، کشور مشکلات دارد و ... و انتخاب خبرهای حوادث و بستن این صفحات به طرزی است كه بدبختی مردم و نادرست بودن حرف های من ثابت شود و ....
         مسعودی گفت كه سرانجام مسئولیت كارهای صالحیار در آینده را برعهده گرفتم كه تعهدی شاق بود و نزد شاه ریش گرو گذاشتم تا طلسم انتصاب بكشد و مسئله حل شود و این گفت و شنود خصوصی با شاه را از این جهت در جمع شما گفتم كه مواظب باشید زیر ذرّه بین هستید و چارچشمی شمارا می پایند.
        ـ ـ ـ ـ ـ
         * کجاست شاه که ببیند روس ها هم که 74 سال در محیط سوسیالیستی پرورش یافته بودند (کمونیست خوانده می شدند) به محض برگشت خوردن ورق، همه چیز را دفعتا به فراموشی سپردند و با پاگذاردن بر همه اصولی که به آنان تدریس و تلقین شده بود به فساد دولتی، ثروت اندونزی، به بهای فقر دیگران پرداختند و «یکشبه» برخی از ایشان میلیاردر شدند و هرکس را که بگوید بالای چشمشان ابروست ترور می کنند و یک جنایت از این دست؛ قتل «پال خلبنیكوف» روزنامه نگار آمریكایی روس تبار در مسكو در نهم جولای 2004 بود كه كتابی درباره «بوریس برزوفسكی» میلیاردر فراری روس نوشته و سرگرم بررسی ثروت بادآورده میلیاردر های دیگر روس معروف به «پولدارهای یكشبه» بود. وی به دست آدمكشان حرفه ای و به اصطلاح سازمان یافته یعنی كسانی كه كارشان كشتن افراد در برابر دریافت «وجه» است نابود شد.
        
    کبری با لباس مردانه و موی پسرانه در حیاط کلانتری پلیس بر زمین نشسته بود که عکاس روزنامه اطلاعات از او این عکس را گرفت که در صفحه 14 شماره 20 تیرماه آن روزنامه با شرح ماجرا درج شد

     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    نامه به مولف
    ر. اعتمادی حمایت ملّی گرایان و مصدقی ها را پشت سر داشت
  •   امیر م. ز. از مخاطبان این تاریخ آنلاین، 11 جولای 2016 از لس آنجلس نوشته است:
        "نوشته بودید که در دو دهه اول کار روزنامه نگاری خود، سه بار دست به کار اینوستیگیتیو زده بودید و هر سه بار به حساب شما رسیدند؛ یک بار می خواستند شما را چاقو بزنند، یک بار از دست سپهبد نصیری شلاق خوردید و سرتراشیده شدید و یک بار هم ممنوع القلمِ 3ماهه، ولی ر. اعتمادی به روزنامه نگاری اینوستیگیتیو ادامه داد، چه فَرقی بود؟.".
        
        پاسخ:
        
        
    ر. اعتمادی

    اعتمادی که شهرت ملّی گرایی و مصدقی بودن را داشت مورد حمایت بزرگان جبهه ملّی بود ـ گرچه خانه نشین بودند، و همچنین پشتیبانی کارکنان، بویژه کارکنان اداری ـ فنی و کارگران مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات را پشت سر داشت و مقامات امنیّتی وقت این را می دانستند که اگر بخواهند اقدام کنند، مؤسسه با اعتصاب کارکنان رو به رو خواهد شد و خبر آن جهانی، مخصوصا که نتایج منفی سرتراشیدن و شلاق خوردن مرا در آذرماه 1339 که بازتاب و واکنش گسترده جهانی داشت تجربه کرده بودند.
         برای مزید اطلاع: در پاییز 1358 (سال دوم انقلاب)، حسین بنکدار (یک بازاری) که از 28 شهریور آن سال و پس از مصادره مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات، از سوی بنیاد مستضعفان مدیر آن شده بود در صدد اخراج برخی از نویسندگان برآمد که کارکنان فنی ـ اداری مؤسسه تهدید به اعتصاب عمومی کردند و همان روز، این ماجرا با مداخله سریع آیت الله بهشتی و انتصاب مدیری دیگر برای موسسه، پایان یافت.
        ر. اعتمادی روزنامه نگار و داستان نویس بنام ایران 20 تیرماه 1402 و در 90 سالگی درگذشت.
        
        
        




  •  

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com