Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
11 نوامبر
 
جستجوی:

 
  هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.
 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 11 نوامبر
ایران
دادنِ آزادیِ مذهبی به مسیحیان همه قلمرو امپراتوری ایران و سپاسگزاری سنای روم از دولت ایران
یازدهم نوامبرسال 401 میلادی، سنای امپراتوری روم از اقدام ایران مبنی بر دادن آزادی مذهبی به مسیحیانِ همه قلمرو خود سپاسگزاری كرد که در صورتجلسه مذاکرات آن روز این مجلس درج شده و باقی مانده است.
     یزدگرد یکم، شاه ساسانی ایران كه در سال 399 میلادی به سلطنت رسیده بود پس از دریافت درخواست دولت روم مبنی بر دادن آزادی انجام آیین های دینی به مسیحیانِ همه قلمرو ایران و مشورت با موبدان زرتشتی با آن موافقت كرده بود.
     دولت ساسانیان به رغم رسمی اعلام کردن زرتشتیانیسم به عنوان آیین ایرانیان، بمانند دولت اشکانیان با پیروی اَرمنیان از مسیحیت مخالفتی ابراز نکرده بود. ارمنستان که وابسته به ایران وقت بود نخستین کشوری در جهان بوده است که مسیحی شده است. ارمنستانِ وقت بیش از سه برابر ارمنستان امروز وسعت داشت. پیش از مسیحی شدن، بسیاری از اَرمنیان پیرو آیین زرتشت بودند.
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
اعدام نایب حسین کاشی و یارانش
نایب حسین
یازدهم نوامبر1919 (آبان 1298) نایب حسین كاشی و 18 تن یارانش اعدام شدند. دولت وقت این گروه را افرادی اعلام کرده بود که سالها امنیت مناطق مركزی كشور و اطراف یزد را برهم زده بودند.
    در این زمینه، کتاب و مقالات متعدد انتشار یافته ولی تحقیقات تاریخی به معنای واقعیِ کلمه انجام نشده و یا انتشار نیافته است تا علل و نتایج آن ازجمله هدف واقعی گروه بر همگان روشن شود.
    در آن زمان افرادی را که در نیروهای مسلح درجه «استوار» و «ستوان یار» داشتند «نایب» خطاب می کردند و عوام الناس این عنوان را بعدا نیز هنگام خطاب کردن آن افراد بکار می بردند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
دیدارهای دکتر شاخت از ایران و طرح اقتصاد بدون نفت
Hjalmar Schacht
دكتر یالمار شاحت Hjalmar Schacht اقتصاددان و ناسیونالیست بنام آلمانی برای دادن نظر جهت بهبود اوضاع اقتصادی ایران بیستم آبان 1314 (11نوامبر 1935) وارد تهران شد و با مقامات دولتی از جمله رضاشاه پهلوی ملاقات كرد كه روزنامه های لندن از آن ابراز ناخرسندی كرده و نوشته بودند که دکتر شاخت به اشاره هیتلر به ایران آمده بود. از زمان دیدار «شاخت» از ایران بود كه انگلیسی ها یقین حاصل كردند كه رضاشاه در جستجوی مفرّی است تا نفود و مداخله آنان در امور ایران را به حدِّ اقل برساند.
    دکتر «یالمار شاخت» در آن سال پس از انجام بررسی هایی و با توجه به وضعیت ایران، چند طرح مالیاتی، گمركی و راه صنعتی شدن را به رضاشاه داده بود که مورد توجه قرار گرفته بودند و بعضا اجرا شده بودند.
     «شاخت» در پایان جنگ دوم جهانی به اتهام كمك به ناسیونالیسم افراطی آلمان و تقویت آن و نیز دادن خط به هیتلر دستگیر و محاكمه شد، ولی مجازات نشد. بازپرس انگلیسی ضمن تحقیق و بازجویی از دکتر شاخت، درباره دیدارش از تهران و احساس رضاشاه نسبت به دولت نازی آلمان هم از او سئوال كرده بود که پرسش و پاسخ در آرشیو مربوط محفوظ است. «شاخت» گفته بود که همانند سایر ناسیونالیست های آلمانی به ایرانیان علاقه مند بوده است.
    دکتر مصدق که با تحریم و محاصره اقتصادی دولت لندن دست به گریبان بود از دکتر شاخت خواست که «طرح اقتصاد بدون نفت» را برای ایران بنویسد و با خود به تهران بیاورد که او در سپتامبر 1952 (مهر 1331) با طرح خود به تهران آمد. تابستان سال بعد مصدق راه حل مسائل دیگری را از دکتر شاخت خواست که پیش از اتمام کار، حکومت او برانداخته شد. با وجود این، دکتر شاخت در فوریه 1954 (بهمن 1332) با راه حل های خود به تهران آمد که دولت کودتا به آن توجه نکرد. [دکتر شاخت متوفی در 1970 رئیس پیشین بانک آلمان، وزیر اقتصاد دولت هیتلر و مبتکر کمیسیون پول ـ کورنسی ـ در سال 1923 که به تورّم پول در آلمان وقت پایان داد و 26 کتاب اقتصادی، مدیریت پول و سرمایه گذاری نوشته است].
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
بحرین استان 14 ایران اعلام شد
بیستم آبان سال 1336 (11 نوامبر 1957) شورای وزیران دولت وقت ایران با آوردن شواهد از تاریخ و اسناد دیگر، بحرین را استان 14 ایران اعلام داشت كه دولت انگلستان به این اقدام اعتراض كرد. در پی این اقدام، بسیاری از مردم و جمعیت ها پیامهای حمایت از دولت فرستادند و در نقاط مختلف كشور، چند مدرسه و خیابان به «بحرین» تبدیل نام داده شدند.
    اختلاف نظر ایران و انگلستان در این زمینه تا سال 1346 هم ادامه داشت كه حدود دو سال بعد از این، شاه در جریان سفر خود به هند در مصاحبه ای به طور غیر مترقبه نسبت به دعاوی ایران بر بحرین عقب نشینی نشان داد و ... و در افواه شنیده می شد كه شاه به خواست آمریكا (که برای بحرین برنامه داشت) چنین كرده است.
    این عمل شاه که بدون برگزاری یک رفراندم سراسری صورت گرفت اشتباه دیگری را در تاریخ سلطنت او برجای گذارده است. بحرین كه دهها سال تحت الحمایه انگلستان بود سالهاست كه محل توقف و رفت و آمد نیروهای نظامی آمریكا در خلیج فارس و مقرِّ واحد دریایی یک فرماندهی نظامی این کشور ـ Naval Forces Central Command = NAVCENT ـ شده است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
دکتر علی امینی: مسائل اقتصادی، فساد دولتی، کثرت دلّال و واسطه، مهاجرت از روستا به شهر و نبود دمکراسی و آزادی به انقلاب انجامید
مطلب و عکس مصاحبه دکتر عليرضا نوري زاده دبیر وقت اخبار سیاسی روزنامه اطلاعات با دکتر اميني در شماره 15705 این روزنامه

نظام سلطنتی ایران در پاییز 1978 (1357 هجری خورشیدی) خیلی دیر به نظرات و اندرزها دکتر علی امینی که در مصاحبه طولانی اش با دکترعلیرضا نوری زاده بیان کرده و در صفحات اول و اخبار شماره 15705 روزنامه اطلاعات چاپ شده بود توجه کرد و دست به پاکسازی سازمانهای دولتی و منع مداخله اعضای خاندان سلطنت از معاملات دولتی، توصیه و تشبّث و ... زد و ضمن بازداشت جمعی از دولتیان ازجمله چند وزیر، ممنوع الخروج کردن متهمانِ به سوء استفاده های اقتصادی، درخواست استرداد فراریان متهم به اختلاس از دولت های دیگر، 800 پرونده فساد دولتی و سوء استفاده نیز در دیوان کیفر کارمندان دولتی تشکیل داد. دکتر نوری زاده در آن زمان دبیر اخبار سیاسی در تحریریه روزنامه اطلاعات و نیز مفسّر این روزنامه بود. میز او اخبار انقلاب را نیز تهیه و تنظیم می کرد.
    دکتر امینی در این مصاحبه گفته بود که اشتباهات دولت در امور اقتصادی بویژه در در طول 13 سال اخیر به نارضایتی اکثریت مردم و سرانجام انقلاب انجامید. تا زمان افزایش نیاز جهانی به نفت و گاز، ما ارز کافی نداشتیم که دفعتا درآمد ایران از صدور نفت بالا رفت و سیل ارز سرازیر شد و دولت برنامه ای درست برای استفاده معقول و منطقی از این ارز و تنظیم سیاست تعدیل درآمدها را نداشت و یا اینکه نخواست که تدوین کند و در نتیجه گروهی کم سریعا ثروتمند و مرفّه شد و فساد افزایش و گسترش یافت. اکثریت جامعه که از این درآمد ارزی و مشارکت در رفاه بی بهره مانده بود کنار کشید و کینه به دل گرفت و با نخستین جرقه، شعله ور شد ـ آتشی که خاموش شدنی نیست. ایرانی ذاتا از فساد دولتی و بی عدالتی خشمگین و برآشفته می شود.
    امینی ـ دکتر در اقتصاد و حقوق از سوربُن و قبلا وکیل، سفیر، وزیر و نخست وزیر افزوده بود: آنچه که امروز (سال انقلاب) به عنوان نارضایتی عمومی دیده می شود نتیجه مستقیم برنامه ریزی های غلط اقتصادی دولت است. فساد اداری ـ اقتصادی نتیجه طبیعی وجود قدرت مرکزی و بسته بودن راههای وصول به این قدرت است. در اطراف چنین قدرتی معمولا حصاری تشکیل می شود که مردم ـ جز یک طبقه خاص به آن راه ندارد. در چنین وضعیتی به جای به وجود آمدن طبقه متوسط، گروهی مرکب از مشتی دلال و واسطه در همه زمینه ها، بساز و بفروش و ... به وجود می آید که در ایران آمده است و خشم مردم از آزادی عمل همین ها است. این عده که به تدریج وزارت و وکالت را هم در کنترل گرفته بودند همه جا خودرا جلو می انداختند، بر ضوابط صادرات و واردات و سیاست های پولی دست می انداختند، قیمت هارا بالا می بردند، ارز کشوررا خارج می ساختند و در خارج سرمایه گذاری می کردند، با دولت شریک می شدند و به جان مردم می افتادند و .... فساد دولتی میسّر نخواهد بود جز با همکاری مقام دولتی. از سوی دیگر این طبقه دلال پیشه و پُردرآمد لوکس گرایی را رواج دادند و اتومبیلهای آنچنانی وارد کردند و خانه های کاخ مانند ساختند و به رخ مردم کشیدند و هردم داغ دل آنان را تازه کردند و رسانه ها به جای انعکاس درد دل مردم و مشکلات و مسائل، پُراز تملق و تبلیغ بودند. نه دولت و نه مطبوعات به بالارفتن تورّم روز افزون، برهم خوردن نظم طبقاتی، از میان رفتن کشاورزی و مهاجرت روزافزون از روستا به شهر، جدایی مردم از دولت و بی اعتنایی دولتیان به مردم و بی اعتمادی و خصومت مردم به آنان توجه نگردند تا باعث این انفجار شد. تا چندماه پیش با برقرارساختن دمکراسی و تعقیب قضایی سوءاستفاده کنندگان می شد امید به حل مسئله داشت و اینک حلّال مسئله عمل کردن به نص صریح کتاب آسمانی است تا هرگونه فساد و تبه کاری از میان برداشته شود و عدالت واقعا برقرار و حق رعایت شود.
800 اعلام جرم عليه مقامات دولتي ـ صفحه اول شماره 15722 روزنامه اطلاعات


    
منع مداخله خاندان سلطنت در امور دولتي و اقتصادي ـ صفحه اول شماره 15721 روزنامه اطلاعات

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
آبان 1387 روزنامه کیهان: افشاء یك نمونه اِعمال نفوذ (بهره گیری شخصی از مقام) در شهر شیراز
مطلب زیر در صفحه دوم روزنامه كیهان ـ شماره 21 آبان 1387 (11 نوامبر 2008) این روزنامه تحت عنوان «خبر ویژه (اصطلاحا: اینوستیگیتیو)» منتشر شده بود كه نقل می شود تا در تاریخ معاصر وطن بماند. اگر بعدا، این روزنامه درباره این خبر توضیح دیگری منتشر كند، آن را هم اضافه می كنیم:
    "... سال 1382مردم شیراز شاهد آن بودند كه باغی زیبا به مساحت یك هكتار در خیابان قصرالدشت به مجتمعی مسكونی بدل شد. مردم با شگفتی می پرسیدند كه این باغ سرسبز بر چه مبنایی به مجتمع مسكونی تبدیل شده است؟، اما (دیری نپایید كه) راز این معما گشوده شد و مقامهایی در آن سكنا گزیدند كه خود مسئولان اصلی حفاظت از شهر و نگهداری باغها بودند. بعدا معلوم شد كه این باغ متعلق به ستاد اجرائی بوده كه سازمان همیاری شهرداری ها آن را به صورت اقساط طویل المدت خریداری و از كمیسیون ماده پنج تقاضای تغییر كاربری می كند. از پنج عضو این كمیسیون حداقل چهار نفر از كسانی بودند كه امروزه خود از شركای این مجتمع هستند!.
     این وضعیت مورد اعتراض شهردار وقت منطقه واقع می شود و در نامه ای (در سال 1382) به شهرداری شیراز می نویسد: نظر به اینكه در منطقه یك (یك شیراز) بیشتر املاك دارای ضابطه باغ و فضای سبز هستند (این مجتمع سازی) برای شماری از مالكین اینگونه املاك ایجاد شبهه كرده و متقاضی مجوز مشابه شده اند. لذا، با توجه به تاكید مقام معظم رهبری جهت رفع هرگونه شبهه تبعیض، مراتب مطرح تا برای سایر املاك دارای شرایط و ضوابط مشابه تعیین تكلیف شود.
     در مرداد 1384 و با روی كار آمدن دولت اصولگرا و احساس نگرانی از احتمال تعقیب و رسیدگی و ... با عجله هرچه تمام تر این ملك در مدتی بسیار كوتاه از ستاد اجرایی به سازمان همیاری شهرداری ها و از این سازمان به 56 مدیر عالی رتبه استان (فارس) منتقل می شود كه البته فرآیند قانونی فروش ملك جای تفحص دارد.
     در میان این مدیران؛ یكی از مقامات قضائی و حقوقی، یكی از سران اصلاحات كه در رسانه ها هم حضور دارد، 9 مقام وقت در استانداری و فرمانداری، سه مقام بالا در شهرداری، سی و شش مدیركل و چند ذی نفوذ دیگر حضور دارند. یكی دو تن از این افراد بعدا با اتهام فساد از مقام خود عزل شدند. برخی نیز داوطلب نمایندگی مجلس بودند كه رد صلاحیت شدند و بسیاری از آنها با پایان دوره دولت دوم خرداد مقامات خود را از دست دادند و تنها شماری اندك از آنان همچنان بر مسند خود باقی هستند، و پرسش مردم شیراز از مسئولین این است:
    1- مجوز تبدیل این باغ به مجتمع مسكونی برای این مدیران بر چه مبنائی صورت گرفته و آیا مالكین باغ های مشابه می توانسته اند به تغییر كاربری اقدام كنند؟.
    2- آیا این مدیران هزینه تغییر كاربری را پرداخت كرده اند؟.
    3- شورای شهر (قبلی و فعلی) برای استیفای حقوق مردم شهر، تاكنون چه اقدامی انجام داده اند؟.".
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نصرت‌الله معینیان در 103 سالگی در فرانسه درگذشت


نصرت‌الله معینیان روزنامه نگار و سیاستمدار ایرانی که سالها در سمت های سردبیر روزنامه، سرپرست انتشارات و رادیو، معاون نخست وزیر و مسئول انتشارات و رادیو، وزیر راه، وزیر اطلاعات و جهانگردی (که پس از انقلاب، به وزارت فرهنگ و ارشاد تغییر نام داده است) و ریاست دفتر شاه بود و از زمستان 1357 تا آخرین روز حیات در فرانسه زندگی می کرد در سومین هفته آبان 1403 و در 103 سالگی در این کشور درگذشت. مطلبی نسبتا طولانی درباره او و بخشی مشروح از کارهایش در سایت دهم مارس این تاریخ آنلاین درج شده است. او در سال 1300 ه. ش. در اصفهان بدنیا آمده بود و از جوانی و در همین شهر وارد پیشه روزنامه نگاری شده بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسی
نامزدهای ایرانی انتخابات عمومی پنجم نوامبر 2024 آمریکا و اعلام پیروزی شش تَن از آنان
در انتخابات عمومیِ نوامبر 2024 آمریکا (محلی و فدرال) 13 ایرانی نامزد شده بودند؛ 8 زن و 5 مرد و همگی از نسل دوم مهاجرانِ از ایران. این شمار، در گزارش ها آمده بود و شاید شماری بیشتر نامزد شده بودند. هفتم نوامبر این سال (17 آبان 1403) که هنوز در برخی از حوزه ها شمارش آراء ادامه داشت، گزارش های رسانه ای حکایت از انتخاب قطعیِ 6 نامزد ایرانی داشت به این شرح:
    ـ استفنی (استیفانی) بایس، بانوی ایرانی آمریکای برای سومین بار از حوزه پنجمِ استیت اُکلاهما به نمایندگی مجلس نمایندگان آمریکا انتخاب شد.
     ـ بانو یاسمین انصاری عضو انتخابی شورای شهر یک میلیون و ششصد و پنجاه هزار نفری فینیکسِ استیت آریزونا به نمایندگی مجلس نمایندگان آمریکا (یکی از دو مجلس کنگره) انتخاب شد.
    ـ بانو دریا فریور به نمایندگی در پارلمان ایالتی استیت واشینگتن انتخاب شد.
    ـ بانو آنا ویشکایی اِسکامانی باردیگر به عضویت پارلمان ایالتی استیت فلوریدا برگزیده شد.
    ـ بانو یارا ذُکایی به نمایندگی در پارلمان ایالتی استیتِ کلرادو انتخاب شد.
    ـ بانو میترا جلالی عضو انتخابی شورای شهر پُرجمعیت سِنت پال (استیت مینه سوتا) شده است.
    
    ... و نامزدشدگان:
    ـ آنا کاپلان بانوی ایرانی آمریکایی خود را نامزد نمایندگی مجلس فدرال از استیت نیویورک کرده بود. وی از اعضای انتخابی سنای استیت نیویورک بود.
    ـ پرستون نوری خودرا نامزد نمایندگی از یکی از حوزه های استیت پنسیلوانیا در مجلس نماینگان آمریکا (مجلس فدرال) کرده بود.
    ـ بانو مریم ابوالفضلی نامزد نمایندگی مجلس فدرال آمریکا از استیت تنسی شده بود.
    ـ ریان خجسته نامزدِ احراز سمت انتخابیِ دادستان شهر سانفرانسیسکو شده بود.
    ـ الِکس مهاجر نامزد عضویت در شورای شهر اِروین (استیت کالیفرنیا) شده بود.
    ـ شهرام شریعتی نامزد سمت شهردار انتخابی شهر سانفرانسیسکو شده بود.
    ـ اَحشا صفایی نیز یکی دیگر از نامزدهای سمت شهردار انتخابی سانفرانسیسکو بود.
    



    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
تحوّلی كه روزنامه ها باید به آن توجه كنند ـ «مانیتور» تاب رقابت با آنلاین های ژورنالیستی را نیاورد و ... Twitterنویس شدن سران و مقامات کشورها
دهم نوامبر 2008 و در زادروز مجله «رولینگ ستون Rolling Stone» و 41 ساله شدن آن اعلام شد كه روزنامه صد ساله و معروف مانیتور (كریسچن ساینس مانیتور) از اپریل 2009 (فروردین ماه 1388) به انتشار چاپی خود پایان خواهد داد و از آن پس به صورت آنلاین و نیز یك مجله هفتگی درخواهد آمد. تا نوامبر 2008 تیراژ صدها هزار نسخه ای مانیتور، درپی قرارگرفتن اخبار خبرگزاری ها (اخبار مطلق) در اینترنت، افزایش وبسایت های مقامات، ادارات و مؤسسات و همچنین ارسال «اخبار ِشخصی شده» با ای ـ میل به افراد تا یك پنجم سابق پایین آمده بود. این تصمیم مانیتور نه تنها عملی شده است بلکه سرآغازی برای آنلاین و یا مجلّه شدن بسیاری از روزنامه ها بوده است. روزنامه های ِدیگر (تاکنون ماندگار) بر سِکشن های خود [لایی هایشان]، سِکشِن مَگازین (مجلّه) اضافه کرده اند و به انتشار تفصیل اخبار (فیچر ـ کانتِکست)، خاطرات و مشاهدات (مطالبی مشابه سفرنامه و گشتِ میدانی روزنامه نگار) و مطالب حاشیه ای پرداخته اند تا مخاطب از دست ندهند و از طریق «پابلیک اِدیتور» خود از مخاطب می پرسند که چه می طلبد تا بروند تهیه کنند. به عبارت دیگر، تماس دائم با مخاطبان دارند.
     سرنوشت مانیتور، همه روزنامه هایی را كه در هماهنگ ساختن خود با پدیده تازه غفلت كرده باشند تهدید می کند. در ده سال منتهی به 2014، همچنین روزنامه ها با کاهش آگهی بویژه آگهی های کوتاه کلاسه شده (در ایران؛ معروف به نیازمندی ها) رو به رو بوده اند زیراکه نِت ورک های متعدد از قبیل «ای بی» به وجود آمده اند که جای صفحات آگهی روزنامه هارا گرفته اند. همچنین بسیاری از اصحاب آگهی ها، خودشان اعلان را به طرف ها و مشتریانِ بالقوه «ای میل» می کنند. این روزها به هر جا که مراجعه شود ـ از فروشگاه تا پزشک ـ نخست آدرس ایمیل مراجعه کنندگان را می خواهند و این، به خاطر ارسال اعلان و تصمیمات ِ شان است. بسیاری از افراد و شرکت ها هم به بهای ارزان، آگهی ها را جمع آوری و جداگانه (به شکل مجلّه و ضمیمه) چاپ و به رایگان توزیع می کنند.
    در طول سال های 2008 تا 2014 شمار زیادی از روزنامه ها به دلیل کاهش آگهی و تکفروشی (تیراژ)، از صفحاتشان كاسته، تعدیل نیرو كرده، اعضای تحریریه خودرا از دریافتی ِثابت به صورت حق التحریری درآورده اند و به فری لنس ها متوسل شده اند. یک روزنامه نگار فری لنس (مستقل، ناوابسته و مطلب فروش) تجربه بیشتری دارد، محدودیت ندارد [حوزه خبری مشخّص ندارد] و مطالب بهتری تهیه و برای فروش عرضه می کند زیراکه استخدامی نیست که آخر ماه مقرری دریافت کند و در نتیجه اگر مطالب او مورد پسند نباشد و طالب نداشته باشد دچار مشکلات معیشت می شود. لس آنجلس تایمز، شیکاگو تریبیون و ... نمونه این روزنامه ها در آمریکا هستند. نتیجه بحث های چند سال اخیر این بوده است که «مخاطبان عصر اینترنت» از روزنامه انتظار تحلیل، تفسیر، فیچر، مطالب حاشیه ای، كاریكاتور، تصویر و خبر اینوستیگیتیو دارند، نه خبر ناقص (خبری که در آن عناصر شش گانه بویژه عنصر چرا رعایت نشده باشد) و نقل شده از خبرگزاریها و وبسایت مقامات و سخنگویان كه قبلا در دسترس آنها قرار می گیرد و در دهه دوم قرن 21 که بیشتر رسانه ها و عمدتا در آمریکا و کشورهای سرمایه داری از سوی اصحاب منافع و شرکت های خارج از حرفه ژورنالیسم خریداری شده اند دیکته نویسی به خواست صاحبان تازه و چنین رسانه هایی، دیگر حرفه ای خطاب نمی شوند زیراکه «اختصاصی» شده اند.
    از زمان ریاست ترامپ بر فدراسیون آمریکا و گسترش دو دستگی در این کشور و قرارگرفتنِ بیشتر رسانه های آمریکا در کنار دسته مخالف و خودداری از انتشار و پخش همه اظهارات و تصمیمات او، وی Twitterنویس ـ شد و این سوشل نُت وُرک، به تدریج وسیله انتقال تصمیمات و نظرات سران دولت ها و مقامات شده است که خود آنان با انشای خودشان آن را تنظیم می کنند و این نوشته ها گاهی هم زبان دیپلماتیک ندارد. این توسل به سوشل میدیا که در دسترس همگان است، همچنین آسیب دیگری بوده است به رسانه های عمومی.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
آنلاین خوان شدن مردم، یک روزنامه قدیمی دیگر آمریکا را مجبور به توقف انتشار کاغذی کرد



    به گزارش یونایتدپرس اینترنشنال، روزنامه 171 سالهِ «ستارلژر» چاپ استیت نیوجرسیِ آمریکا به علت کاهش تیراژ (شماره های فروش رفته) و در نتیجه کاهش آگهی از فوریه 2025 به ادیشن چاپی اش پایان خواهد داد و آنلاین خواهد شد. این روزنامه از سال 1853 در شهر نیوآرک (چند کیلومتری شهر نیویورک) آغاز بکار کرده است.
    یک مقام این روزنامه گفته است که به علت آنلاین خوان شدن مردم، تیراژ این روزنامه در سال 2013 به 180 هزار نسخه کاهش یافت (حدودا یک چهارم شد) و چندی بعد پس از رسیدن تیراژ به 114 هزار نسخه، زیاندهی آغاز شد و برای ادامه انتشار بناچار ساختمان روزنامه فروخته شد که این کار هم نتیجه نداشت و راهی دیگر نبوده است جز توقف انتشار چاپی آن از دو ماه و نیم دیگر (فوریه 2025).
    در دو دهه گذشته و در سراسر جهان بسیاری از نشریات چاپی (کاغذی) به سبب آنلاین خوان شدن مردم و قرارگرفتن سریع اخبار در آنلاین ها مجبور به قطع انتشار چاپی شده و آنلاینی گردیده و برخی تا سه چهارم اعضای تحریریه خود را از کار معاف و یا حق التحریری کرده اند و روزنامه نگاران معروف هم آنلاین نگار شده اند. پیش بینی شده است که اگر نشریات چاپی راه دیگری برای جلب مخاطب نیابند و متاع دیگری که خواست مخاطب است عرضه ندارند متوقف خواهند شد و به آنلاین خود اکتفا خواهند کرد که درآمد چندان ندارد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سایر ملل
روزی كه رهبر نخستین قیام بردگان سیاهپوست آمریكا بر دار شد، ولی 177 سال بعد ...
تصویر Nat Turner
«نات ترنر Nathaniel - Nat - Turner» رهبر نخستین قیام بردگان سیاهپوست آمریكا بر ضد اربابان سفید پوست خود یازدهم نوامبر 1831 در ساوت همتون (ویرجینیا) اعدام شد. وی كه یك سیاهپوست باسواد از میان بردگان منطقه ویرجینیا بود دهم آگوست آن سال بر ضد بردگی بپاخاسته بود كه در اندك مدتی دهها برده سیاهپوست به وی پیوستند و این گروه ظرف 11 روز (تا 21 آگوست) 56 سپیدپوست و عمدتا ارباب مزرعه و برده داران را كشتند. «ترنر» می گفت كه رسالت دارد سیاهپوستان را از زنجیر بردگی رها سازد و برای رسیدن به این هدف هراقدامی مشروع است. سپیدپوستان دو هزار مرد مسلح بسیج كردند و با كمك نیروهای دولتی به جنگ این گروه رفتند و در این میان به هر سیاهپوستی هم كه ظنین شدند او را كشتند و سرانجام قیام سیاهپوستان با قتل بسیاری از آنان سركوب شد، ولی «نات ترنر» در آخرین لحظه موفق به فرار شد و در طول اختفا كتابی تحت عنوان «كارهای ترنر» نوشت و به دست یكی از همرزمانش سپرد كه بعدا در مریلند به چاپ رسید و موجود است.
     از محتوای كتاب كه تا به امروز تازگی خود را همچنان حفظ كرده است چنین بر می آید كه انگلیسی ها به آن سرزمین (آمریكای شمالی) آمدند، بومیان (سرخپوستان) را با هدف تملك اراضی پدری شان نابود كردند، برای آباد كردن این اراضی و خشكاندن بركه ها سیاهپوستان را همانند وحوش در آفریقا شكار كردند و به اینجا آوردند و فروختند و به بردگی كشاندند، سپس اروییان دسته ـ دسته کشورهای خود در آن قاره را ترك و به اوطان خود و قبور نیاكانشان پشت كردند و به این سوی آبها (آمریكای شمالی) آمدند و چون زمین مُفت و برده فراوان یافتند؛ بدون شرم از عمل خود با ما چنین رفتاری دارند و .... ارباب من نام مرا «نات» گذارد كه مفهومش را می دانید (دیوانه) و اسم خانوادگی من همانند سایر بردگان سیاه از اسم ارباب گرفته شده تا هنگام معامله و فروش من مشكل وجود نداشته باشد.
     «نات» چندی بعد دستگیر و یازدهم نوامبر 1831 به دار آویخته شد.
    درست 177 سال بعد (دهم نوامبر 2008) باراک حسین اوباما، آفریقایی ـ آمریکایی به عنوان رئیس جمهوری منتخب آمریکا با بانوی خود از کاخ سفید واشنگتن که بعدا محل سکونت و دفتر کار او شد دیدن و با جورج بوش رئیس جمهوری وقت در باره نقل و انتقال مذاکره کرد. اوباما از نسل سیاهانی نیست که به صورت برده به خاک آمریکا منتقل شده بودند. پدر وی یک دانشجوی کنیایی دانشگاه در هاوایی بود که در اینجا با یک زن سپیدپوست آمریکایی ازدواج کرد و اوباما محصول این ازدواج بوده است.
ديدار دهم نوامبر 2008 اوباما (در آن زمان رئيس جمهور منتخب آمريکا) و بانويش از کاخ سفيد واشنگتن و ديدار با جورج بوش و زنش

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
لحظه ای كه جنگ جهانی اول پایان یافت؛ ساعت 11 روز یازدهم از ماه یازدهم سال میلادی وقت ـ نتایج آن و تغییر نقشه های جغرافیایی و ...
ساعت یازده بامدادِ ماه یازدهمِ سال 1918 (نوامبر) با امضای قرارداد آتش بس و اعتراف به شكست از سوی آلمان، جنگ جهانی اول (جنگ بزرگ) كه بیش از پنج میلیون و پانصد هزار نظامی و شش میلیون غیر نظامی كشته داشت پایان یافت و آتش تفنگ ها خاموش شد. ولی، همه گیری آنفلوآنزای متعاقب آن، كه نظامیان بازگشتی از جبهه ها ویروس آن را با خود به شهرهایشان برده بودند بیش از 20 میلیون انسان را از میان بُرد. قرارداد آتش بس در یك واگن راه آهن در «كوم پی ان» واقع در شمال فرانسه امضا شد. در فوریه سال 888 در همین محل پادشاه فرانك ها تاجگذاری كرده بود و در 22 ژوئن 1940 هیتلر در همین محل دولت فرانسه را مجبور به امضای قرارداد تسلیم كرد تا عمل امضای قرارداد 11 نوامبر 1918 جبران شود.
     دلیل كم بودن تلفات جنگ جهانی اول نسبت به جنگ جهانی دوم، پیشرفته نبودن جنگ افزارها و ضعف قدرت تخریبی آنها بود. جنگ جهانی اول را مورخان «جنگ اروپاییان»، «جنگ بزرگ» و ... عنوان داده اند. این جنگ نقشه جغرافیایی خاورمیانه و اروپای مركزی و جنوبی را تغییر و به عمر دو امپراتوری قدیمی اتریش و عثمانی پایان داد (که به صورت جمهوری ترکیه و جمهوری اتریش درآمدند) و امپراتوری روسیه را به صورت كشور شوراها در آورد با نظام مارکسیستی. انگلیسی ها که از چند دهه پیش از جنگ جهانی اول نقشه تصرف جزیرة العرب را در سر داشتند و در طول جنگ در بین النهرین (عراق امروز) با عثمانی وارد جنگ شده بودند به هدف خود رسیدند؛ لبنان و سوریه را به فرانسه و قسمت های دیگر جهان عرب را خود تصاحب کردند و در این ناحیه به ایجاد چند کشور تازه دست زدند ازجمله عراق (مرکب از گروههای نژادی و مذهبی گوناگون)، اردن، کویت و امارات دیگر و کمک کردند تا کشور سعودی به وجود آید و فکر ایجاد اسرائیل را در سرزمین فلسطین تایید کردند و .... خطوط مرزی که انگلیسی ها در این منطقه ترسیم کرده اند همانند خطوط مرز غربی و جنوب غربی هندوستان وقت (امروزه؛ پاکستان) با افغانستان و ایران که قبلا تعیین کرده بودند مسئله سازند.
     انگلستان و فرانسه با این كه موفق به خلاص شدن از دست قدرت در حال طلوع آلمان شده بودند و سرزمین های بیشتری را بر قلمروهای شان اضافه كرده بودند مجبور به تغییر سیاست خود ـ ولو ظاهری ـ شدند، زیرا كه جهان شرایط تازه ای پیدا كرده بود و قدرتمداران در عین حال با طلوع یك نظام ایدئولوژیك (روسیه) هم در صحنه جهان رو به رو شده بودند كه قبلا سابقه نداشت. به علاوه، در آمریكا نیروهایی پا به عرصه گذارده بودند كه نمی خواستند این كشور به انزوای طولانی خود ادامه دهد. جنگ جهانی اول تجربه قدرت برای آمریكا بود كه وارد صحنه سیاسی جهان شود.
    احساس انتقامجویی فاتحان جنگ جهانی اول در جریان مذاکرات ترک مخاصمه باعث تحمیلات سنگین تحقیر آمیز به ملّت آلمان شد و همین تحمیلات هیتلر را بر سر کار آورد که نتیجه اش جنگ جهانی دوم بود. این فاتحان نه تنها نقطه پایان بر عمر امپراتوری عثمانی گذاردند بلکه تلاش کردند که در آناتولی هم چند کشور کوچک ایجاد شود که تلاش مسلحانه ناسیونالیست های ترک به رهبری مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) مانع از تحقق آن نقشه شد و جمهوری ترکیه به وجود آمد و یکپارچکی آناتولی به اضافه مناطق اروپایی مجاور استانبول محفوظ ماند.
     دو قدرت اروپایی بازمانده از جنگ جهانی اول پس از سر برآوردن از زیر خرابه های آن خود را در اروپا با ایتالیای تازه ای رو به رو می دیدند كه از شر اتریش خلاص شده بود و سهم خواهی می كرد و شرایط خاور دور با جمهوری شدن چین و قدرت گرفتن ژاپن تغییر یافته بود و در بسیاری از نقاط جهان احساسات ناسیونالیستی كه طبیعت ضد سلطه دارد در حال بیدار شدن بود.
    از میان تلفات نظامیان، سهم آلمان یك میلیون و هفتصد هزار، فرانسه یك میلیون وسیصد هزار و انگلستان 900 هزاربود.
    جنگ جهانی اول محصول رقابتهای استعماری قدرتهای اروپایی بود و تحقیر ژرمن ها پس از این جنگ موجب پیدایش ملی گرایی افراطی در میان آنان شد كه نتیجه اش جنگ جهانی دوم بود. كما این كه توطئه های منجر به فروپاشی شوروی به احیاء ناسیونالیسم روس منجر شده، تجاوز وحشتناك ژاپنی ها به چین ابرقدرت سوسیال ناسیونالیستی چین و تصاحب، استثمار و ... هندوستان قدرت هند را به وجود آورده است.
    از نتایج جنگ جهانی اول، یكی هم افزایش حضور زنان در ادارات و كارگاهها بود كه پدیده تازه ای شد. به سبب اعزام مردها به جبهه های جنگ، راه برای ورود زنان به مشاغل مردانه باز شد كه پس از آن به صوت یک امر عادی آمد. عراق، اردن و لبنان از ساخت های بعد از جنگ جهانی اول و از نتایج آن بوده اند.
    خونین ترین صحنه های جنگ حهانی اول، نبرد «وردن» بود كه ضمن آن یك میلیون تن كشته شدند.
يكي از آخرين صحنه ها جنگ جهاني اول در اروپا ـ اين عكس 23 اكتبر (18 روز پيش از ترك مخاصمه) گرفته شده بود

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سالروز درگذشت یاسر عرفات
یازدهم نوامبر 2004 یاسر عرفات رئیس سازمان آزادی فلسطین (PLO) در 75 سالگی در یك بیمارستان پاریس درگذشت. وی 12 روز پیش از آن با هواپیما و از طریق اردن به پاریس منتقل شده بود تا درمان شود. تا چند ماه درباره علت درگذشت عرفات تردید و شایعه وجود داشت.
    محمد عبدالرئوف عرفات الحسینی (یاسر عرفات) در سال 1929 از یك پدر و مادر فلسطینی در قاهره به دنیا آمده بود و از 17 سالگی وارد دنیای مبارزه شده بود. مادرش اورا با كنیه «ابوعمّار» صدا می كرد. وی در دهه ششم قرن 20 سازمان فتح را برای مبارزه مسلحانه تا رسیدن به هدف تاسیس كرد و حدود 40 سال ریاست سازمان آزادی فلسطین را برعهده داشت. با اینكه با میانجیگری آمریكا به توافق هایی با دولت اسرائیل رسیده بود به هدف نهایی خود نرسید و مسئله فلسطین لاینحل باقی ماند.
عرفات در آخرين روز زندگي در فلسطين و نيز هنگام انتقال به هلي كوپتر جهت رفتن به فرودگاه و از آنجا به فرانسه ـ در گوشه اين مجموعه تصويري، عرفات در نيمه عمر و نيز در آخرين سال حيات ديده مي شود كه غمزده و ناخرسند بنظر مي رسيد

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در پی انتخابان نوامبر 2008، هجوم آمریكاییان به خرید اسلحه شخصی!
به گزارش «ریان اونس Ryan Owens» گزارشگر شبكه تلویزیونی «ای. بی. سی» آمریكا که 11 نوامبر 2008 پخش شد، درپی اعلام نتایج انتخابات عمومی آمریكا در چهارم نوامبر 2008 توجه مردم این كشور به خرید اسلحه شخصی و مراجعه آنان به فروشگاههای مربوط چند برابر شده بود و این درحالی بود كه در آن زمان، آمریكاییان به سبب بحران مالی در خریدهای خود امساك می کردند. در انتخابات نوامبر 2008، بارَک حسین اوبامای 47 ساله به ریاست جمهوری انتخاب شده بود.
     مرور زمان نشان داد که همین خریداران اسلحه بعدا (درسال 2010) جنبش «تی پارتی» را به وجود آوردند که در انتخابات نوامبر 2010 بیش از 40 کرسی مجلس نمایندگان آمریکا را به دست آورد و به حزب جمهوریخواه کمک کرد تا حزب دمکرات را در اقلیّت قراردهد. هواداران جنبش تی پارتی خودرا میهندوستان می نامند و عمدتا از تبار مهاجران اروپایی هستند. مایک پمپئو وزیر امور خارجه دولت ترامپ یکی از هواداران حزب «تی پارتی» بشمار رفته است. وی مدتی هم رئیس «سیا» بود.
    «ریان اونس» در گزارش مصوّر نوامبر 2008 خود افزوده بود كه خرید اسلحه شخصی از پنجم نوامبر به این سوی، ركورد شكسته و برای مثال: «دوین اروین Dewayne Irwin» مدیر یك فروشگاه اسلحه در شهر دالاس (ایالت تکزاس) گفته بود فروش به قدری زیاد است كه كالاشنیكوف نایاب شده و كامپیوتر او نشان می دهد كه انبار سایر فروشگاهها هم از این تفنگ مطلوب خالی شده است.
    طبق گزارش «ریان اونس»، در ایالت كلرادو در آن چند روز، هر روز بیش از هزار و پانصد نفر كه قبلا اسلحه نداشتند دارای تفنگ شخصی شده بودند. در آن زمان به موازات افزایش خرید اسلحه شخصی، سفارش برای تجهیز منازل به سیكیوریتی سیستم (در ایران، اصطلاحا دزدگیر) رو به افزایش گذارده بود. در آمریكا این دستگاهها به صاحب خانه، موسسه نصب سیستم و پلیس محل همزمان «بیدارباش» می دهند تا اقدام كنند.
    قانون اساسی آمریكا، اتباع این كشور را مجاز به حمل اسلحه كرده است.
منظره يک فروشگاه اسلحه در شهر دالاس (هفتم نوامبر 2008)

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
شرح ترور راستگرا ـ ناسیونالیست معروف آمریکا و صدای اصلی «آمریکا را دوباره بزرگ بسازیم»
بعد از ظهر دهم سپتامبر 2025 (19 شهریور 1404) بسوی چارلز کِرک (چارلی) Charles Kirk راستگرای ناسیونالیست معروف آمریکایی و از هواداران ترامپ که در دانشگاه دولتی یوتا ولی Utah Valley University (UVU) در شهر Orem واقع در استیت عمدتا مورمُن مذهب یوتا در یک اجتماع حدودا 3 هزار نفری سخنرانی می کرد از فاصله نسبتا دور تیراندازی و کشته شد. گلوله به گردن چارلی اصابت کرده بود. پنج پلیس از این اجتماع محافظت می کردند.
    چارلی 33 ساله از دوران دبیرستان در چارچوب حزب راستگرا و محافظه کار «جمهوریخواه» وارد سیاست شده بود و تبلیغ و نطق می کرد. وی که یک برنامه روزانه 3 ساعته رادیویی داشت بتدریج صدای اصلیِ Make America Great Again (MAGA) شده بود و با شعارِ Turning Point USA می رفت و سخنرانی و تبلیغ می کرد. او با همین نامِ ترنینگ پوینت سازمان و گروه تشکیل داده بود. چارلی که در شیکاگو بدنیا آمده بود و پدرش یک معمار بود با یک دختر راستگرای دیگر بمانند خودش به نام اِریکا ازدواج کرده بود.
    قتل چارلی از هواداران ردیف اول ترامپ و برنامه های او، سر و صدای زیاد بپا کرده بود بویژه که تیرانداز توانسته بود فرار کند که دو روز بعد دستگیر شد. او
    Tyler Robinson نام دارد و 22 ساله است. دو هفته پیش از ترور چارلی، گروه «ترنینگ پوینت» برنامه چارلی را اعلام کرده بود که از دهه دوم سپتامبر، در استیت محافظه کار یوتا از این دانشگاه و کالج به آن دانشگاه و کالج خواهد رفت و سخنرانی خواهد کرد تا حس ملی گرایی مخاطبان تقویت شود. دوربین های مداربسته دانشگاه «یوتا ولی» از ورود رابینسون به محل و بالا رفتن از ساختمان و رسیدن به پشت بام فیلمبرداری کرده بودند. رابینسون از پشت بام یک گلوله بسوی چارلی شلیک و فرار کرد و چارلی که مورد اصابت قرار گرفته به بیمارستان منتقل و درگذشت. اندکی بعد ترامپ در تروت سوشل خود نوشت که چارلیِ بزرگ و مرد افسانه ای آمریکا درگذشت. چارلی آمریکا را دوست داشت. ترامپ همان ساعت دستور داد که پرچم آمریکا به حالت نیم افراشته درآید. متعاقب آن، بسیاری از مقامات ازجمله فرماندار یوتا ابراز تاسف کردند. ساعت ها بعد عکس های دوربین های مدار بسته دانشگاه یوتا ولی در شبکه های تلویزیونی پخش شد تا بینندگان به دستگیری قاتل کمک کنند و همزمان تفنگی که چارلی با آن کشته شده بود در میان درختان بدست آمد و از آن انگشت نگاری و نیز برای نشان دادن قاتل صدهزار دلار جایزه تعیین شد. معاون ترامپ همان روز به یوتا رفت تا مستقیما در جریان باشد. پس از انتشار عکس های دوربین ها مدار بسته از شبکه های تلویزیونی، حدود هفت هزار نفر با اف. بی. آی. (پلیس فدرال آمریکا) تماس گرفتند و اطلاعات خود را دادند تا این که دوازدهم سپتامبر اعلام شد که قاتل که یک دانشجوی رشته مهندسی بوده و ساکن شهر مجاور دستگیر شده است. همان روز اریکا بانوی چارلی در مراسمی رسمی اعلام داشت که فعالیت های شوهرش را با همان جدیِّت دنبال خواهد کرد. چارلی دو فرزند داشت. تا آخرین روز انتشار این مجله [مجله روزنامک] ـ 31 شهریور 1404 انگیزه این قتل اعلام نشده بود.
Charles Kirk


    
    ـ ـ ـ ـ ـ
     نقل از شماره 113 مجله روزنامک
    مطالب این شماره و شماره های پیشین این مجله را می توانید در آنلاین آن:
     www.rooznamak-magazine.com
     بخوانید
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
اِریکا بانوی چارلز:


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
رابینسون متهم به قتل چارلز:


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
با شعار قطع فساد و تلاش برای کاهش جرم و خلاف رئیس جمهوری فرانسه شد، ولی خودش خلاف کرد و باید 5 سال در زندان باشد
Nicolas Sarkozy هفتاد ساله و یک دوره رئیس جمهوری فرانسه ـ از 2007 تا 2012 به جرم قبول کمک مالی از قذافی برای تأمین بخشی از هزینه تبلیغات انتخاباتی اش به 5 سال زندان و پرداخت جریمه نقدی محکوم شده است و چون حُکم قطعی است 21 اکتبر 2025 (29 مهرماه 1404) باید خود را به زندان معرفی کند. رسیدگی به این پرونده چند سال طول کشید.
Nicolas Sarkozy


    سارکوزی که از تبار مجارستانی، یونانی و فرانسوی است با شعار فطع فساد و تلاش برای کاهش هرچه بیشتر جرم و خلاف با 53 درصد آراء به ریاست جمهوری فرانسه انتخاب شده بود. وی در دوران ریاست جمهوری اش با یک خواننده فرانسوی سرشناس ازدواج کرد.
    ـ ـ ـ ـ ـ
     نقل از شماره 113 مجله روزنامک
    مطالب این شماره و شماره های پیشین این مجله را می توانید در آنلاین آن:
     www.rooznamak-magazine.com
     بخوانید
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برخی دیگر از رویدادهای 11 نوامبر
  • 1400:   سپاهیان امیر تیمور (تیمور لَنگ) شهر حلب (واقع در شام ـ سوریه) را تصرف کردند.
        
  • 1674:   مهاجران انگلیسی در ماساچوست آمریكا نخستین قانون تعلیمات اجباری رایگان را برای خود وضع كردند. به موجب این قانون كه پس از استقلال مهاجرنشیان، در سراسر این فدراسیون عمومیت یافته است؛ 5 تا 16 ساله ها زیر پوشش قرار می گیرند. به ابتكار 41 تن از مهاجران كشتی «می فلاورMayflower»، مهاجران ماساچوست یك قانون اساسی داخلی هم برای خود تدوین كرده بودند كه میان مهاجران آن منطقه عدالت و برابری را تأمین می كرد.
        
        
  • 1864:   ژنرال ویلیام شِرمن فرمانده بخشی از نیروهای فدراسیون آمریكا (شمالی ها) در جریان جنگ داخلی این كشور (جنگ با كنفدراسیون آمریكا ـ جنوبی ها) دستور آتش زدن شهر اتلانتا (شهر كنفدراسیون واقع در ایالت جورجیا) را صادر كرد و كار سوزانیدن شهر بلافاصله آغاز شد و اتلانتا تقریبا از میان رفت. شرمن كه در 1891 درگذشت پس از بازنشسته شدن از ارتش به امور مختلفی از جمله ریاست بانك پرداخته بود. نوسازی اتلانتا که اینک با حومه اش، بیش از 6 میلیون جمعیت دارد پس از پایان جنگ داخلی آغاز شد.
        
        
  • 1864:  


    امروز زادروز الفرد فرید Alfred H. Fried روزنامه نگار اتریشی است ـ نخستین ژورنالیستی که در سال 1911 برنده جایزه صلح نوبل شد. وی در سال 1864 بدنیاآ مد. گزارش ها و مقالات او زمینه اهمیت صلح، حفظ صلح و صلح دوستی دارد. کار مهم او تشویق جهانیان به فراگرفتن یک زبان واحد بود و در این زمینه زبان واحد جهانی اسپرانتو Esperanto را پیشنهاد می کرد و شخصا دیکشنری (لغت نامه) این زبانِ دست ساخت را به آلمانی نوشت و منتشر ساخت. به باور او دانستن یک زبان (علاوه بر زبان مادری) به پیشرفت تمدن و یکنواخت شدن ها کمک بسیار می کند. یک رساله او درباره فرهنگ سازی روزنامه نگاران است.
        
        
  • 1885:   نخستین موتوسیكلِت ساخته شد و به معرض تماشا درآمد.
        
        
  • 1900:  


    در این روز در 1900 ماریا بابانوا Maria Babanova هنرپیشه و نمایشگر بنام روسیه بدنیا آمد و 83 سال عُمر کرد و در جهان عنوان «هنرپیشه بزرگ» و در سال 1954 در جماهیریه شوروی و کشورهای سوسیالیستی دیگر عنوان «هنرپیشه خلق» بدست آورد.
        
        
  • 1918:   لهستان كه قبلا در كنترل و وابسته به روسیه بود در پایان جنگ جهانی اول، كمونیستی شدنِ روسیه، شكست آلمان در جنگ و انحلال امپراتوری «اتریش ـ مجارستان» اعلام استقلال كرد و یازدهم نوامبر روز ملّی لهستان (روز استقلال) است.
        
        
        
  • 1926:   از این روز در آمریکا مقرر شد که بزرگ راههایِ (های وی ها) این فدراسیون (که عمدتا سراسری هستند) شماره گذاری شوند، نَه اینکه به نام اشخاص و یا مناطق باشند، ولی راههای فرعی می توانند که نامِ خاص داشته باشند.
        
  • 1961:   13 تن از افراد یک اسکادران نیروی هوایی ایتالیا که بدرخواست سازمان ملل به عنوان صلح بان به کشور کنگو (کنگوی سابق بلژیک) فرستاده شده بودند که درگیر جنگ داخلی و تجزیه بود، در ایالت کیندو بدست شورشیان کشته شدند و سازمان ملل از ایران خواست که یک اسکادران هوایی به کنگو بفرستد تا صلح بانی کند که چنین شد.
        
  • 1962:   کویت دارای قانون اساسی شد.
        
  • 1965:   Ian Smith نخست وزیر سفید پوست رودزیای جنوبی مستعمره دولت لندن، یکجانبه اعلام استقلال کرد و این سرزمین که بعدا به زیمباوه تغییر نام داده است دچار بپاخیزی اکثریت سیاهپوست و جنگ داخلی شد.
        
        
  • 1972:   Vietnamization شدن جنگ ویتنام با تحویل داده شدن پایگاه نظامی بزرگ آمریکا در ویتنام جنوبی به دولت سایگون آغاز شد و ظرف سه سال این دولت از میان رفت و وحدت ویتنام تامین شد. آمریکا 8 سال مستقیما درگیر جنگ ویتنام بود و 58 هزار و 318 کشته و حدود نیم میلیون زخمی تحمّل کرد.
        
        
  • 1975:   آنگولا Angola مستعمره قدیمی پرتغال در غرب آفریقا یازدهم نوامبر 1975در پی یك رشته مبارزات مسلحانه خونین استقلال یافت، ولی از روز بعد دچار یك جنگ داخلی خونین تر گردید (جنگ جناح ها بر سر انحصار قدرت و کسب ثروت) كه تا سال 2001 ادامه داشت. سرزمین نفتخیز آنگولا دارای معادن احجار زینتی است و از نظر کشاورزی مستعدترین سرزمین جهان بشمار می رود. آنگولا یک میلیون و 246 هزار کیلومتر مربع وسعت دارد و جمعیت آن در سال 2018 حدود 26 میلیون بود. بیش از دویست هزار چینی در آنگولای بالقوه ثروتمند زندگی می کنند و نیز دهها هزار اروپایی.
        
        
        
  • 1992:   شورای مشورتی کلیسای انگلیکنِ انگلستان سرانجام رای داد که بانوان نیز بتوانند کشیش این فرقه مسیحیت شوند.
        
  • 2000:   در آتش سوزی یک قطاز کابلی در رشته کوههای آلپ در منطقه اتریش، 155 تَن که برای اسکی و یا تماشا عازم بودند جان سپردند. تنها 8 تن از مسافران قطار جان سالم بدر بردند.
        
        
        
  • 2001:  
    P. Billaud

    در این روز در منطقه «دشت قلعه» در افغانستان، طالبان با مسلسل به سوی خودرو حامل 5 روزنامه نگار خارجی تیراندازی کردند که سه تن از آنان به نام های P. Billaud (فرانسوی)، J.Sutton (فرانسوی) و Handloik آلمانی کشته شدند و دو روزنامه نگار دیگر زنذه ماندند. «بیلاود» شهرت جهانی داشت و جنگ های استقلال الجزایر و بُسنی ـ هِرزگوین را پوشش داده بود و همچنین دو جنگ از جنگ های عرب و اسرائیل را.
        
  • 2012:   یک زمین لرزه شدید 26 تن را در کشور میانمار (برمه) کشت و صدها تن دیگر را مجروح ساخت. شدت این زمین لرزه در مقیاس ریشتر، شش و هشت دهم بود.
        
        
  • 2020:   توفان در فیلیپین ـ در منطقه لوزون 67 تَن را کشت. این توفان در همین روز در سال 2025 باردیگر در فیلیپین و مناطق اطراف آن وزیدن گرفت.
        
  • کارنامک نوشیروان (خاطره ای از مولف)
    تلاش این نگارنده (خبرنگار وقت) برای تبدیل بیمارستانهای سوانح تهران به منبع خبر جهت آگاه شدن از اشتباهات و غفلت ها و پیشگیری از تکرار خطا
    در نیمه مهرماه 1336 مخالفت پرستار ارشد نوبت شب در بخش مسمومین بیمارستان لقمان الدوله اَدهم با ادامه مصاحبه من با مسمومین مانع از ادامه این تلاش نشد که قبلا در مطبوعات ایران سابقه چندانی نداشت.
        آن شب از نگهبانی بیمارستان که پرستار کشیک اعتراض خودرا به عمل من به نگهبان منعکس کرده بود به بخشی که بیماران سرطانی هراتی (مدعی کشف داروی درمان سرطان) بستری بود رفتم زیرا که نگهبان اشاره کرده بود که بهتر است در آن ساعات (شب) به بخش مسمومین نروم. در آنجا بودم که دکتر حسین معرفت رئیس بیمارستان را دیدم که به خانه اش تلفن کرده بودند که حالت یکی از آن بیماران (بیماران هراتی) خوب نیست و به بیمارستان آمده بود.
        قضیه مخالفت سَرپرستار کشیک را برایش گفتم و افزودم که بهترین راه پیشگیری از خودکشی و ارتکاب اشتباه، پندگرفتن از خطا و غفلت دیگران است و یک خدمت انسانی و نیز کاهش مسمومین، و هدف روزنامه نگار همین است و خواستم که راهی برای ادامه مراجعه به بخش مسمومین و مصاحبه بیابد.
         دکتر معرفت که قبلا معاون سازمان پزشکی قانونی تهران و برادر یک مقام مهم فرهنگی کشور بود و این مقام، مؤسس کانون معلمان، گفت که با اصل موضوع موافق است، ولی به ترتیبی که با قانون برخورد نکند؛ به این صورت که نام کامل فرد نوشته و عکس او چاپ نشود و پیش از مصاحبه، پرستار کشیک موضوع را با بیمار (فردی که قصد خودکشی کرده) در میان بگذارد و جلب رضایت کرده باشد و چند «امّا» و «مگر» دیگر.
        دکتر معرفت در عین حال گفت که باید یکی دو روز منتظر شوم زیرا که یک فرد خیرخواه به نام «جابر انصاری» می خواهد که با هزینه خود ساختمان نیمه مخروبه بخش مسمومین را خراب و برجای آن یک ساختمان تازه و مدرن بسازد و به ما اهداء کند و این کار از فردا و یا پس فردا آغاز می شود و لذا مسمومین برای مدتی و شاید دو ـ سه ماه به یک بخش عمومی بیمارستان منتقل خواهند شد و مدیره (ناظمه) این بخش فردی از خانواده های سرشناس تهران و خواهرزن یک قاضی دیوان عالی کشور است که در دوران حکومت مصدق معاون دادستان تهران بود و پدر این قاضی (آیت الله میرزای شیرازی) همان است که در عراق انقلاب به راه انداخت و عراق استقلال به دست آورد. من به او خواهم گفت، ولی جلب نظر او با خود شماست.
        با گرفتن وعده از دکتر معرفت، باید دو ـ سه روز منتظر می شدم. بعد از ظهر روز بعد (دوشنبه) روز جلسه هفتگی شورای نویسندگان نشریات مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات بود. در این جلسه کشف منبع تازه (مراجعه روزانه به بیمارستان های سوانح تهران و مصاحبه با مجروحین و مسمومین) را برای حاضران توضیح دادم و و همچنین گفتم که برای جلب هرچه بیشتر مخاطب، باید اسامی کامل با ذکر سن، شغل و نشانی همه مصدومی شهررا در روزنامه بنویسیم. خبر، تنها پیرامون کارها و حرف های مقامات نباید باشد. نظر من تایید شد. در آن زمان از عُمر روزنامه نگار شدن من سیزده ماه و 18 روز گذشته بود.
        روز بعد به بیمارستان سینا (قدیمی ترین بیمارستان دولتی تهران) که فاصله ای زیاد از ساختمان وقت روزنامه اطلاعات نداشت رفتم. این بیمارستانِ وابسته به دانشکده پزشکیِ دانشگاه تهران یک بخش 172 تختخوابی ویژه درمان مصدومین تهران به ضمیمه خود داشت که بخشی از هزینه آن را سازمان خدمات اجتماعی (وابسته به شیر و خورشید سرخ) تامین می کرد.
        پس از ورود به بیمارستان، به دفتر «سپاه منصور» مدیر آن رفتم و قصد خودرا که کمک به خلق و در عین حال تبلیغی برای بیمارستان بود به او گفتم، پذیرفت و مرا نزد «قریشی» رئیس دفتر بخش سوانح (و اعزامی از سازمان خدمات اجتماعی) بُرد و معرفی کرد. قریشی گفت که دیدن دفترِ بخش که مشخصات مصدومین در آن درج می شود و یادداشت برداری از آن مانعی ندارد ولی مصاحبه با مصدوم، با رضایت شخص بیمار باید باشد که قبول کردم.
        ورود هر مصدوم ـ اگر بدون همراه داشتن پلیس منتقل شده بود ـ باید بلافاصله تلفنی به پلیس و یا ژاندارمری محل حادثه جهت بررسی و تشکیل پرونده و ارسال پرونده به دادسرا اطلاع داده می شد. [پلیس و ژاندارمری پس از انقلاب در هم ادغام شده و سازمان امور انتظامی نام گرفته اند]. این روال، کار مرا آسان می کرد زیراکه پس از دیدن دفتر ثبت نام و مشخصات مصدوم و محل وقوع حادثه می توانستم تلفنی قضیه را از پلیس و ژاندارمری محل بپرسم، به محل حادثه و یا سراغ بستگان مصدوم بروم و پیرامون حادثه تحقیق کنم و برنگارم. [در ایران، دادسرا مرکب از بازپرس و دادیار بخشی از قوه قضایی و در آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر ادامه کار پلیس است].
        در آن روز (نخستین روز مراجعه به بیمارستان سینا) ضمن یادداشت کردن نام و مشخصات و نوع جراحت همه مصدومین شبانه روز پیش از آن، در اطاق انتظار یک بانوی 90 ساله را دیدم که پس از چند روز بستری بودن مرخص شده بود و منتظر نوه اش بود که بیاید و اورا ببرد. با او مصاحبه کردم گفت در طبقه بالای خانه بود که پسر خردسال نوه اش جیغ کشید که زنبور اورا نیش زده بود خواستم خودرا به او برسانم که تعادل خودرا از دست دادم و از پلکان بپایین افتادم و از هوش رفتم که مرا به اینجا آوردند.
        تا اینجا چیزی نداشت که برای مخاطب چندان جالب باشد جز اندرز به دیگران و بویژه سالخوردگان که در بالا و پایین رفتن از پلکان دقت کنند، و به پرسش های فرعی روی آوردم از جمله اینکه که چند فرزند و نوه دارد، شوهرش کجاست و ....
        گفت که اصلا از شیعیان بامیان (افغانستان) است. 13 ساله بود که پدر و مادرش با یک کاروان شترسوار عازم زیارت مشهد شدند. او و برادرش هم با آنان همراه بود که کاروان در مرز ایران به دام راهزنان افتاد که اورا ربودند و به غاری در کوهستان بردند. چند روز بعد نظامیان ایران راهزنان را متواری ساختند و یاوَر (سرگُرد) نظامیان اورا با خود به مشهد بُرد و به مادرش [مادر سرگرد] سپرد که سه سال بعد میان او و یاوَر علاقه ایجاد شد و ازدواج کردند و به تهران آمدند و ماندگار شدند. در آن زمان، شناسنامه نبود که تابعیت روشن باشد. پس از عمومی شدن شناسنامه، من هم شناسنامه ایرانی گرفتم و مجل تولد خودم را همان شهر محل تولد شوهرم گفتم زیراکه از سرنوشت پدر و مادرم بی خبرم. شوهرم فوت شده و امیدِ من فرزندان و نوه ها و نتیجه هایم هستند که جمعا 32 نفرند.
        خبر جالبی بود. از آنجا به بیمارستان های امیر اعلم در دروازه دولت (دارای بخش سوختگی)، بیمارستان رازی در میدان شاپور (دارای بخش سوانج) و بیمارستان امدادی (سوانح) حکیم الملک در خیابان مولوی و متعلق به جمعیت شیر و خورشید ایران رفتم. بر این بیمارستان نام پزشک قدیمی و زمانی نخست وزیر ایران گذاشته شده بود. رئیس این بیمارستان که مطلقا اختصاص به مصدومین داشت یک بانویِ متولد لبنان به نام خانم ملَک بود که قبلا در صلیب سرخ جهانی کار کرده بود و معاونش یک بانوی زرتشتی کرمانی به نام آذرکیوان. از آنجاکه کرمانی ها در خارج از شهر خود هوای یکدیگر را دارند، در این بیمارستان، اصطلاحا نانم توی روغن بود.
        در آن روز مصدومِ خبرساز این بیمارستان یک دختردانشجوی آلمانی بود که با چند دانشجوی دیگر از اروپا با اتومبیل به پاکستان و هند رفته بودند و در بازگشت در نزیکی تهران میان آنان و ظاهرا بر سر تقسیم حشیش هایی که خریده بودند اختلاف افتاده بود و این دختر را از اتومبیلِ در حال حرکت به بیرون انداخته بودند که مجروح شده بود. هم سفری های او به ژاندارم ها گفته بودند که خودش اراده کرده بود از آنان جدا شود و خواسته بود که در بیابان از اتومبیل پیاده شود ولی منتظر توقف کامل اتومبیل نشده بود و پایین پریده بود که مجروح شده است.
        روز بعد انتشار فهرست مصدومین شهر در روزنامه اطلاعات، روزنامه کیهان را بر آن داشت که چنین کند که من با طرح یک نقشه جالب کاری کردم که مدیر بیمارستان سینا کیهان را تحریم کند و خبرنگار این روزنامه دهها سال به این بیمارستان راه نداشت! (محمد بلوری خبرنگار وقت کیهان و بعدا دبیر میز اخبار حوادث این روزنامه در جریانِ منع خبرنگار کیهان از ورود به بخش سوانح بیمارستان سینا جهت کست خبر قرارداشت). همین رقابت کیهان و اطلاعات با هم بود که تیراژ این دو روزنامه را میلیونی کرده بود که اینک به صد هزار هم نمی رسد.
        یک خاطره جالب از بیمارستان حکیم الملک که در فاصله ده متری بیمارستان مادر (زنان) قرار داشت این بود که روز نهم آبان 1339 که رضا پهلوی در این بیمارستان تهران متولد شده بود،مقامات مربوط هر خبرنگاری را که در آن ناحیه می دیدند دعوت به دیدار از این نوزاد سلطنتی می کردند و پیش از ورود به اطاق، یک دوربین دستش می دادند که از نوزاد عکس بگیرد. من نیز مستثنی نبودم. اتومبیل اطاق خبر روزنامه اطلاعات مارک روزنامه داشت و مجهز به بی سیم. همین مارک سبب شده بود مرا هم که به بیمارستان حکیم الملک جهت مصاحبه با یک بانوی چاقوخورده رفته بودم به بیمارستان مادر دعوت کنند. حادثه از اینجا شروع شد که هنگام عکس گرفتن از نوزاد، لامپ فلاش دوربین سوخت و با صدای بمب آسا خاموش شد که همگان را سراسیمه ساخت که مبادا بمب منفجر شده باشد، حال آنکه دوربین را خودشان به دست من داده بودند. فیلم را از دوربین خارج ساختند و به من دادند و به وارسی دوربین پرداختند و به مشکل فلاش پی بردند. من این فیلم را پس از ظهور در تاریکخانهِ سرویس عکس روزنامه اطلاعات، در آرشیو شخصی خود بایگانی کرده ام و موجود است. در آن زمان و تا دهه نخست قرن 21، هر میز فتوژورنالیست های روزنامه ها و خبرگزاری ها، در جوار خود یک تاریکخانه جهت ساختِ عکس از فیلم داشت که پس از کامپیوتری شدن عکسبرداری و فتوشاپ کردن آن، نیاز چندانی به تاریکخانه و ساخت عکس از فیلم و بکاربردن مواد شیمیایی نیست.
        
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.



     

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com