Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
17 دسامبر
 
جستجوی:

 
  هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.
 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 17 دسامبر
ایران
روزی که مولانا جلال الدین محمد، صوفیِ بزرگ و صاحب مثنوی درگذشت
تصویری از مولانا
مولانا جلال الدین محمد صوفیِ بزرگ و صاحب مثنوی 17 دسامبر 1273 (26 آذرماه) در قونیه (تركیه امروز) درگذشت و هر سال به این مناسبت مراسمی در كنار مزار او بر پا می شود كه یك هفته به طول می انجامد.
    مولانا جلال الدین محمد متخلّص به مولوی که بیش از 26 هزار شعر عرفانی سروده است بسال 586 هجری خورشیدی (سی ام سپتامبر 1207 میلادی = هشتم مهرماه) در بلخ خراسان یكی از مراكز بزرگ فرهنگ و ادبیات فارسی و تمدن ایرانی به دنیا آمده بود. مثنوی وسعت اندیشه و صفای مولانا را منعكس می سازد. برای مولوی در سرودن شعر، ادای مقصود بر زینت های لفظی ترجیح داشته است. همه جا بر ضد خودپسندی، غرور، جاه و جاه طلبی، ظاهردوستی و ریا بوده و تاكید بر راهنمایی و نجات بشر داشته است.
    مولانا از این جهت به رومی معروف است که مدتی و اواخر عُمر در قونیه و در آن زمان در قلمرو روم شرقی (دولت قسطنطنیه) زندگی کرد.
     از سال 1336 به این سوی مراسم بزرگداشت مولوی منظما در تهران برگزار شده است. مراسم سال 1336 که هشتم آبان این سال (30اکتبر 1957) برگزارشده بود «بسیار باشکوه» توصیف شده بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
دو ضابطه در دوران صفویه و قاجاریه: اولوّیتِ ایالت ها و مالیات گوسفند و بز
طبق ضابطه ای كه تاریخ تنظیم آن پس از تطبیق تقویمها 17 دسامبر سال 1654 میلادی (بعضی سالها مصادف با 16 دسامبر)، زمان حكومت صفویه، است و در یك دفتر دیوانی (دولتی) آن زمان ثبت شده است؛ در مكاتبات اداری تقدم استانهای ایران را برحسب جمعیت و تولیدات و اهمیت تاریخی شان در نظر نمی گرفتند بلكه اولویت بر پایه نسبت و روابط والی آن با شاه و شخصیت سیاسی وی بود!. بنابراین، باجا به جایی والیف اهمیت ایالت هم تغییر می یافت!. شاهان صفویه والیان خراسان، فارس، گرجستان، «كرمان ــ مكران» و «لرستان ــ بختیاری» را از نزدیكان خود انتخاب می كردند.
     --------
    
  • در یك بخشنامه (متحد المآل) چاپ سنگی كه تاریخ صدور آن (پس از تبدیل تقویم قمری به میلادی ) 17 دسامبر سال 1887 است تصریح شده است كه مالیات هر یكصد گوسفند و بز 25 قران و معادل 2 و نیم درصد بهای كل آن خواهد بود كه باید از مالدارها (عمدتا عشایر ) وصول شود. به مالدارها تفهیم شود دولت که نگهبان کشور است و از جان و مال ایشان حراست و حفاظت می کند مخارج متعدد دارد و مخارج آن طبق ضوابط ازجمله این ضابطه از ملت وصول خواهد شد. از مفاد این بخشنامه چنین بر می آید كه مالیات گوسفندهایی كه در روستا و شهر نگهداری می شدند قاعده دیگری داشت.
  •  نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    اندرز مهم دكتر مصدق به رای دهندگان در یک انتخابات: تحت نفوذ و تلقین هیچكس نباشید، جز اراده خودتان و با چشم باز ـ Meritocracy از دیدگاه مصدق
    26 آذرماه 1330 (17 دسامبر 1951) دكتر محمد مصدق نخست وزیر وقت در آستانه انتخابات دوره هفدهم قانونگذاری یک نطق مهم سیاسی ــ آموزشی خطاب به ایرانیان ایراد و ضمن آن تاكید كرد كه این انتخابات، نخستین انتخابات پس از مشروطیت خواهد بود كه در آن نفوذ خارجی و دخالت ارباب قدرت و سیاست وجود نخواهد داشت. این انتخابات، كاملا آزاد خواهد بود و رای دهندگان باید با درنظرگرفتن وجدان و منافع ملی (وطن) هركس را كه مایلند و به شایستگی، دلسوزی و درستی او اطمینان دارند انتخاب كنند و تحت نفوذ و تلقین هیچكس نباید باشند جز اراده، خواست و تشخیص خودشان و با چشم باز و پس از بررسی قبلی بسیار. فلسفه «مخفی بودن ورقه رای» هم همین است یعنی که نوشتن ورقه رای ـ انتخاب وکیل ـ باید به تصمیم و اراده شخص رای دهنده باشد نه دیکته دیگران. تمرین دمکراسی یعنی چگونگی شرکت در انتخابات و امیدوارم که نتیجه این تمرین شما خوب باشد و نمره قبولی بگیرید. مطالب امروز من تنها برای روشن ساختن شما و اشاره مختصر به اهمیت تکلیف افراد در انتخابات و مشارکت در دمکراسی است.
         مصدق در این نطق معروف خود خطاب به ملت افزود: شما با ورقه ای كه به صندوق می اندازید برای دو سال سرنوشت خود و كشور[همه ملت] را در اختیار وكیل منتخب می گذارید، لذا باید قبلا این فرد یا افرادرا به خوبی بشناسید که امانتدار باشند ـ وطن امانتی است كه شما به دست ایشان می سپارید، وطن یعنی «خانه، کاشانه و همه چیز» اتباع. Meritocracy [شایسته سالاری] یعنی انتخاب شایسته ترین و بهترین نامزد و یا نامزدها. این اصطلاحی است که در کتابها و دروس دمکراسی و علم حکومت بکار می رود. دمکراسی یعنی حکومت همه شما و شما انجام این مهم را وکالتا به منتخب خود واگذار می کنید که رفاه، سربلندی و آتیه و به عبارت ساده تر؛ مسیر زندگانی شما ـ وطن ـ را تعیین کند، بنابراین «انتخاب کردن» کار ساده ای نیست، سرنوشت ساز است. غفلت و سهل انگاری در انتخاب کردن و انتخابات و تمرین دمکراسی یعنی شکست ملی و وارد مسئله و مشکل شدن کشور و پشیمانی فردا سودی نخواهد داشت. وظیفه دولت درجریان انتخابات، تنها این است كه از صندوقها محافظت شود و آراء شما محفوظ بماند و خوانده شود و روز رای گیری آرامش و امنیت برقرار باشد. از سر و صداها در جریان مبارزات انتخاباتی واهمه نكنید كه تمرین دمكراسی همین است، همان طور كه نباید از قهر و آشتی های نمایندگان و اظهارات تند و تیزشان در مجالس نگران شوید كه اینها هم از ضمائم دمكراسی هستند و از آن جدا نیستند. باید توجه داشته باشید با كارهایی كه شده است، وطن ما ایران اینك زیر ذره بین جهانیان قرار دارد، باید رشد سیاسی و فرهنگی خودرا در این انتخابات آزاد به ثبوت برسانید که سلطه گران در اراده و رُشد شما منفذی نیابند تا دوباره از آنجا وارد شوند و رخنه خودرا شروع كنند كه اخراج مجدد شان اگر محال نباشد نیاز به زحمت و مرارت فراوان و صرف وقت دارد و .... [در آن زمان هر دوره تقنینیه در ایران دو سال بود.].
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    روزی که شاه (پهلوی دوم) مبارزه با فساد اداری را اعلام کرد و گفت که بدون کمک روزنامه نگار نمی شود به این هدف رسید
    24 آذر ماه 1342 و در آن سال مصادف با عید مبعث، شاه (پهلوی دوم) در مراسم این عید در کاخ گلستان که 5 ساعت طول کشیده بود از مطبوعات خواست که در مورد فساد اداری به مردم هشدار دهند. باید از هرگونه انحرافی در این زمینه که آگاه شوند قضیه را تعقیب کنند و بنویسند تا مردم هم در کشف فساد کمک کنند و فاسد شناخته و دستگیر شود و دیگران هم وارد کار فساد نشوند. بدون کمک روزنامه نگار نمی شود عمیقا و به صورت ریشه کنی با فساد اداری [فساد دولتی] مبارزه کرد. آن دوره که آفتابه دزد را می گرفتند و متنفذین از تعقیب مصون می ماندند گذشته است. از کوچکترین انحراف احدّی در هر مقام و موقعیت حتی اگر سابقه جانفشانی داشته باشد اغماض و چشم پوشی نخواهد شد. در زمینه های سیاسی که ناشی از اختلاف سلیقه است، از خطا می توان گذشت ولی خطای مالی و اداری را، نه. در خریدهای خارجی باید منافع کشور را فدا نکرد که حمایت نکردن از منافع ملی یک خیانت است. انحراف اداری یعنی خیانت به ملت. محاکمه و مجازات باید بگونه ای باشد تا همگان بدانند که حساب و کتاب در کار است و جرأت انحراف به خود راه ندهند. درستکاری از اصول فرهنگ ایرانی است، قدمت 2 هزار و پانصد ساله دارد و باید در وجود هر ایرانی باشد. اسلام یک دین مترقی است، دینِ برابری و برادری و نهی کننده هرگونه فساد، اجحاف و تبعیض است. لذا پیروان آن نباید به خود اجازه انحراف بدهند مخصوصا که شغل و مقام اداری یک امانت است. روحانیون و مبلّغان مذهبی باید رفتار مردم را اصلاح و هرگونه انحراف را نهی کنند تا تصور آن هم به ذهن کسی خطور نکند. اقدامات انقلابی ما و اصول ششگانه آن [معروف به انقلاب سفید] که منطبق با روح اسلام است و هرگونه اصلاحات نمی تواند بدون برخورداری از عدالت قضایی و وجود یک سیستم قضایی اطمینان بخش و درست به اجرا درآید، رشد و موفقیت داشته باشد. دستگاههای اجرایی و قضایی باید موازین عدل و انصاف را دقیقا رعایت کنند. دستگاه قضاء که به «عدالت» تعبیر می شود باید منزّه، مقتدر، بی طرف و در حقیقت فرشته باشد.
        
    روزنامه اطلاعات بمانند روزنامه های دیگر وقت، تیتر بزرگ و بالای صفحه اول روز 24 آذرماه 1342 خودرا به رئوس مطالبی که شاه در آن روز بیان کرده بود اختصاص داده بود

     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    پیش بینی پهلوی دوم در آذرماه 1355درباره نفت ـ انتقاد مسکو از دولت سعودی که با افزایش بهای نفت خام مخالفت کرده بود
    شاه وقت، محمدرضا پهلوی، 24 آذرماه 1355 (15 دسامبر 1976 میلادی) و در آستانه نشست اوپك در شهر دوحه پایتخت قطر، پیش بینی كرده بود كه اگر تولید نفت ایران بر این پایه (میزان تولید آن روز) ادامه یابد تا سال 2001 میلادی و حداكثر تا سال 2002 به زیان دهی خواهد رسید یعنی هزینه استخراج و حمل، از بهای فروش [بهای آن زمان] كمتر نخواهد بود. شاید هدف شاه از این پیش بینی در آن روز (که به حقیقت نپیوسته است) دفاع از طرح اوپك در کاهش صدور و بالا رفتن بهای نفت خام بود و شاید هم به تامل وادار كردن ایرانیان كه پاره ای از آنان با دلارهای هفت تومانی حاصله از فروش نفت دست به ولخرجی و سیر و سفرهای خارجی بی حساب و خرید مستغلات و سهام در خارج زده بودند. او گفته بود: خریداران نفت خام بدون توجه به قدرت خرید بازارهای ما، هروقت که بخواهند قیمت اجناسشان را بالا می برند حتی قوطی های آلومینیومی را. چرا بهای نفت ما که کالایی تمام شدنی است باید ارزان باشد، ذخائر نفت که همیشگی نیست.
        نشست اوپك دو روز بعد (17 دسامبر) بهای نفت خام را اندكی بیش از ده درصد بالا بُرد كه دولت های سعودی و امارات (طبق گزارش های وقت، به اشاره غرب) تنها با پنج درصد آن موافقت كردند كه این اقدام سعودی و امارات با انتقاد رسانه های اعضای دیگر اوپک و نیز رسانه ها و مقامات دولت مسکو رو به رو شده بود. روزنامه های دولتی شوروی نوشته بودند که سران دولت سعودی ثروت ملی این کشور را به قدرت های غرب می دهند تا مقام آنان را حفظ و بر سر قدرت باقی گذارند. طبق طرح اوپک، قرار بود بهای نفت خام 15 درصد افزایش یابد.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    گزارش دسامبر 2012 درباره خروج طلا و دلار از افغانستان؛ طلا به دوبی و دلار به ایران
    Matthew Rosenberg در شماره 15 دسامبر 2012 نیویورک تایمز از خروج ارز و طلا از افغانستان گزارش داده بود. وی نوشته بود که مسافران افغانی طلا را در جیب، کیف دستی و جامه دان کوچک (کری آن) قرار می دهند و به دوبی پرواز می کنند. گاهی انتقال طلا به این صورت با هر مسافر تا 30 کیلوگرم در هر پرواز بوده است. و این راهی است که ثروتمندان افغانی که از درآمد قاچاق تریاک و فساد اداری (عمدتا از کمک های آمریکا و متحدین به افغانستان) ثروتمند شده اند برای انتقال ثروت به «نقطه امن» یافته اند زیراکه مطمئن نیستند پس از خروج ناتو از افغانستان امنیت کنونی پابرجا بماند و ثروت آنان در امان باشد. این، همچنین راهی است برای محافظت خود از مجازات «مانی لاندری = انتقال غیر قانونی پول، اصطلاحی که ال کاپون گانگستر شیکاگو اختراع کرده بود تا پول حاصل از درآمدهای نامشروع خودرا به بانک بدهد و منتقل کند».
        این روزنامه نگار در گزارش بسیار مفصل خود همچنین نوشته بود که مقداری از طلای منتقله افغانها، از دست دوم به ایران فرستاده می شود.
        «روزنبرگ» از قول یک معامله گر کابل به نام «یحیی» نوشته بود که مدت هاست که ارزهای وارده به افغانستان بویژه دلار آمریکا، از طرق مختلف بویژه مرزهای غربی به ایران که در مضیقه ارز است منتقل می شود و این انتقال به صورت اسکناس نقدی [اسکناس صد دلاری و 50 دلاری] است. و کمک های آمریکا و متحدین و پول مصرف شده توسط نظامیان ناتو به این صورت از افغانستان خارج می شود.
        همزمان، یک مقام بانک مرکزی افغانستان گفته بود که تنها در سال 2011 چهار میلیارد و پانصد میلیون دلار اسکناس از افغانستان خارج شده است که به اظهار معامله گران کابل، بیشتر این پول به ایران منتقل شده است.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    اظهارات آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره «خودسری های سازمان یافته» در جمهوری اسلامی ایران
    به گزارش بیست و ششم آذرماه 1391 ایلنا، آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس [رئیس وقت] مجمع تشخیص مصلحت نظام [و متوفی در دیماه 1395] در آن روز در جمع جوانان، فارغ‌التحصیلان و نخبگان علمی دانشگاهی به پرسش های آنان پاسخ گفت.
        وی در پاسخ به پرسشی پیرامون شكل‌گیری و قدرت یافتن گروههایِ خودسر، گفت: "از ابتدای انقلاب همواره گروههای خودسر كه بعضاً خلاف قانون و نظر مسئولان، برخی اقدامات را انجام می‌دادند وجود داشت، منتها تا مقطعی این خودسری‌ها كه برخی حسن‌نیّت و پاره ای سوء نیّت داشتند، بدون سازماندهی شكل می‌گرفت، اما در مقاطعی خودسری‌های سازمان یافته به درون جامعه تزریق می‌شد و این شکل دوم است كه همواره مشكل‌ساز و خطرناك بوده که باید رسما محكوم شود و مورد حمایت قرار نگیرد. برنتافتن قانون نمونه بارز خودسری است. در حال حاضر خودسرها، بیشتر و هماهنگ‌تر شده‌اند. اگر از همان آغاز کار جلوی این گروهها گرفته می‌شد، دیگر شاهد نبودیم كه به صورت نیروهای سازمان‌یافته درآیند. باوجود این، گروههای خودسر معمولاً بی‌ریشه و رو به افول هستند، ولی به خاطر آینده كشور باید مراقب آنها بود. دوران قانون‌ستیزی و اقدامات خودسرانه به سر آمده است و آگاهی ملت‌ها، انفجار اطلاعات و سوزِ دل دلسوختگان، سرانجام راه سعادت ملت‌ها را خواهد گشود.".
         [کُد این خبر ایلنا: 28603]
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    انبوه قاچاق سیگار خارجی به جمهوری اسلامی ایران در سال 1390، طبق آمار انتشاریافته
    تهران ـ 26 آذرماه 1391 ـ ایسنا: طبق آخرین آمار منتشر شده، در سال 1390 هجری خورشیدی حدود 21 میلیارد و 900 میلیون نخ [دانه] سیگار به صورت قاچاق به جمهوری اسلامی ایران وارد شده بود. به این ترتیب؛ حجم قاچاق سیگار بیش از سه برابر واردات قانونی این کالا به کشور بود!. میزان مصرف سیگار در جمهوری اسلامی در سال 1390 بالغ بر 63 میلیارد و 800 میلیون نخ برآورد شده بود. میزان سیگار قاچاق سال 1389 نیز معادل 28 میلیارد نخ اعلام شده بود. ترکیه و امارات عربی متحده از مبادی اصلی ورود سیگار به جمهوری اسلامی اند. سویس بزرگترین صادرکننده سیگار به ایران است. واردات قانونی سیگار به کشور درسال 1390 با رشد 111 درصدی، به 6.6 میلیارد نخ رسید. این، در حالی بوده است که همزمان با افزایش نرخ ارز در ایران پیش‌بینی می شد که واردات قانونی و همچنین قاچاق سیگار به کشور با کاهش مواجه شود.
        چندی پیش 55 درصد از سهام شرکت دخانیات ایران بابت ردّ دیون دولت، از «وزارت صنعت، معدن و تجارت» به وزارت «تعاون، کار و رفاه اجتماعی» منتقل شد. رییس کمیسیون ویژه حمایت از تولید ملّی با انتقاد از نحوه واگذاری سهام برخی شرکتهای دولتی همانند شرکت دخانیات گفته است مجلس قصد دارد اصلاحاتی را در قانون بودجه صورت دهد تا جلوی زیاد‌ شدن چنین واگذاری‌ ها را به روش [به نام] ردّ دیون بگیرد.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    نزدیک به 3 میلیارد دلار واردات سالانه دارو!
    تهران ـ از گزارش خبرگزاری مِهر در 25 آذر 1391 (16 دسامبر 2012) چنین برمی آید که بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران گفته است که مشکلات جاری در بخش دارو ناشی از کمبود ارز نیست، بلکه به سایر حوزه‌ها، به ویژه امور کنترل و نظارت بر واردات و توزیع دارو در کشور مربوط می شود. ارز پرداختی برای واردات دارو در ۹ ماه نخست سال 1391 هجری نسبت به مدت مشابه در سال 1390 بیست و هشت درصد هم افزایش داشته و معادل دو میلیارد و سیصد میلیون دلار بوده که تامین شده است. به این ترتیب، بانک مرکزی اظهارات وقت ـ مربوط به نبود ارز برای واردات دارو را تلویحا ردّ کرده بود!.
        ـ ـ ـ
        یک صاحبنظر گفته بود که ایران از دهها سال پیش از انقلاب دارای کارخانه های متعدد داروسازی در تهران و کرج و ... بود از جمله کارخانه تولید دارو و ظاهرا نباید به 3 میلیارد دلار واردات دارو در هر سال نیاز داشته باشد.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    دولت یونان مرز خود با ترکیه را دیوارکشی کرد تا راه مهاجران قاچاقی و بعضا ایرانی بسته شود
    دولت یونان 17 دسامبر 2012 اعلام کرد که حصار مرزی میان یونان و ترکیه تکمیل شده است. کشیدن این دیواره که بیش از 12 کیلومتر طول دارد چهار میلیون و دویست هزار دلار هزینه داشت. هدف از کشیدن آن جلوگیری از قاچاق مهاجر از طریق ترکیه و از مسیر یونان به اروپا، کانادا و آمریکاست. طبق آمار منتشره اتحادیه اروپا، هشتاد درصد مهاجران قاچاقی به اروپا از مرز ترکیه و یونان می گذشتند و یا از آبهای ساحلی دو کشور. تنها سال گذشته بیش از یکصد هزار تن از آنان هنگام انتقال دستگیر شده اند. بسیاری از این مهاجران قاچاق، ایرانی بوده اند که بعضا پس از رسیدن به اروپا مدعی تغییر مذهب و ترس از بازگشت به وطن می شوند و تقاضای پناهندگی می کنند.
         اصحاب نظر گفته اند که با کشیدن این حصار، راه زمینی کنترل می شود نه راه دریایی که در سالهای اخیر صدها مهاجر قاچاقی بر اثر غرق شدن قایق های قاچاقجیان جان باخته اند. شمار ترک وطن کردگان ایرانی در 33 سال گذشته 5 تا 7 میلیون تن گزارش شده است.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    معاون وزارت راه و شهرسازی: متوسط قیمت مسکن در تهران در آبانماه 1399 هر متر 27.8 میلیون تومان بود، متوسط قیمت در کشور 15 میلیون تومان
    به گزارش 22 آذرماه 1399 اقتصادنیوز به نقل از خبرگزاری تَسنیم، چهارماه پس از توقف انتشار گزارش قیمت مسکن توسط وزارت راه و شهرسازی، معاون مسکن و ساختمان این وزارتخانه در نشستی خبری (مصاحبه عمومی) از تحولات بازار مسکن خبرداد. از مردادماه 1399 وزارت راه و شهرسازی (دفتر اقتصاد مسکن) تا این تاریخ (22 آذرماه 99) گزارش تحولات بازار مسکن (قیمت مسکن) را به دلیل این که این آمار چندان با واقعیت ها همخوانی نداشته و باعث تأثیرخلاف واقع در بازار مسکن می شود، منتشر نکرد. بر اساس جدیدترین آمار بانک مرکزی، در آبان ماه 1399 متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در تهران 27.1 میلیون تومان بود. حال آنکه مطابق آماری که معاون وزیر راه و شهرسازی در این مصاحبه آن را اعلام کرد متوسط قیمت در آبان ماه 1399 در شهر تهران هر متر مربع 27.8 میلیون بود.
        محمود محمودزاده معاون وزارت راه و شهرسازی در این نشست خبری (مصاحبه عمومی) گفت که ملاک تعیین متوسط قیمت مسکن که توسط بانک مرکزی، وزارت راه و شهرسازی و مرکز آمار ایران منتشر می شد حاصل از معاملات کُد رهگیری بود که فقط متوسط قیمت تهران در این گزارش ها استخراج می شد. طبق محاسبات تازه، متوسط قیمت مسکن در آبان ماه 1399 در 26 استان، زیرِ 10 میلیون تومان بود. 9 استان، زیرِ 5 میلیون تومان، 3 استان بین 10 تا 15 میلیون تومان، در تهران 27.8 میلیون تومان، در خوزستان 23.5 میلیون تومان، در فارس 11.4 میلیون، در اصفهان 11.4 میلیون، زنجان 10.9 میلیون و در استان مرکزی 10.2 میلیون تومان.
        وی با اعلام این که متوسط قیمت مسکن در کشور حدود 15 میلیون و 200 هزار تومان است، اضافه کرد: در این رابطه فقط شهرهای تهران و اهواز عددی بالاتر از 20 میلیون تومان را نشان می داد. کهگیلویه و بویراحمد با متوسط قیمت مسکن 3.2 میلیون تومان کمترین رقم در کشور. در شهر تهران متوسط قیمت مسکن در منطقه یک تقریبا 5 برابر منطقه 18 بود. اگر این دو منطقه را از آمار خارج کنیم، متوسط قیمت مسکن تهران حدود 19 میلیون تومان می شود.
        به اظهار اقتصاددانان، کاهش ارزش پول ملّی ـ ریال ـ عامل عمدهِ بالارفتن قیمت مسکن در ایران است که باید از تداوم آن خودداری شود و کلید کار در دست مجلس است که با وضع قانون، هرگونه افزایش حجم نقدینگی را موکول به تصویب مجلس کند.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    سینما
    سالمرگِ «جین کرین» بهترین بازیگر فیلمهای سینمایی سال 1949


    شانزدهم دسامبر 2003 «جین کرینJeanne Crain » بازیگر آمریکایی فیلم سینمایی و برنده جایزه بهترین بازیگر زن در 1949 در 78 سالگی درگذشت. وی که به خاطر شرکت در فیلم «پینکی» برنده آن جایزه شده بود در طول فعالیت هنری خود در 64 فیلم سینمایی شرکت کرده بود. جین از بازیگران معروف دهه های 1940 و 1950 بود. در آن دوران، زیبایی بازیگران فیلم ها در جلب بیننده و معروفیت فیلم نقش موثر داشت.
        داستان فیلم «پینکی» تبعیض نژادی در جامعه آمریکا در دهه های پیش از نیمه 1960 را منعکس می کرد.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    در دنیای داستان نویسی
    نویسنده برزیلی که روش داستان نگاری قرن 21 را به دست داد ـ داستان نگار باید جامعه شناس، روانشناس، انسانشناس و عاشق مردم باشد
    Erico Lopes Verissimo
    17 دسامبر (26 آذرماه) زادروز اریکو وریسیمو Erico Lopes Verissimo نویسنده بنام برزیلی است که در 1905 به دنیا آمد و 70 سال عمر کرد. روش داستان نگاری او، از آغاز قرن 21 جهانی شده و عمومیت یافته است زیراکه نسل عصر اینترنت و تکنولوژی پیشرفته، داستان به سبک قرون 16 تا 19 و عهد رومانتیسیسم را بر نمی تابد.
        روش وریسیمو که به فرضیه ای به نام او شهرت یافته این است که نویسنده باید آنچه را که خود لمس می کند و یا دیگران لمس و تجربه می کنند و با او ـ بدون کم و کاست ـ در میان می گذارند برنگارد تا در مخاطبان موثر واقع شود و شمعی باشد که راه آنان را روشن سازد تا به بیراهه نیافتند و اتلاف عمر نداشته باشند که عمر انسان کوتاه و محدود است.
        وی معتقد به شکافتن مشکلات حتی مسائل سیاسی از طریق نوشتن داستان است و داستان باید آموزش عمومی دهد نه اینکه فقط سرگرم کننده باشد. او داستان نگار را انسانی بزرگ و با قدرت تخیّل وسیع و دارای مهارت بسیار در زبان مادری خود می داند و می گوید که یک داستان نگار باید مقدمات همه دانش ها را بداند و بحرالعلوم باشد تا بتواند خوب بنویسد و مقصود را بیان دارد که مطلب او بر دل نشیند و در ذهن نقش بندد. داستان نگار باید مسافرت کند و در میان مردم باشد. دنیای امروز داستانگار کافه نشین و خیالباف نمی خواهد. داستانگار باید در عین حال روزنامه نگار، تاریخنگار، و عاشق مردم بوده و آزمندی نداشته باشد.
         داستانهای معروف اریکو عبارتند از: گربه سیاه روی زمین پُر از برف، شبهای مکزیک، جناب سفیر، باد و گذر زمان.
        کتاب های غیر داستانی مهم اریکو، تاریخ ادبیات برزیل، فنون نگارش، ادبیات تطبیقی و ... هستند.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    در دنیای تاریخ‌نگاری
    «سوئه تونیوس» بقراط تاریخنگاری كه تاریخنگاران و روزنامه نگاران جوان باید به ادامه روش او تعهد بسپارند
    پشت جلد ترجمه انگلیسی كتاب سوئه تونیوس
    17 دسامبر سال 121 میلادی سوئه تونیوس Suetonius تاریخنگار مشهور روم باستان و مولف كتاب 12 جلدی «زندگانی سزارها» این كتاب خود را به پایان رسانید و تصمیم گرفت كه پس از یك استراحت چند ماهه، به كارخود درباره سایر مقامهای رومی با استفاده از آرشیو دولتی روم ادامه دهد كه هادریانوس (هادریان) امپراتور وقت چنین اجازه ای را به او نداد، زیرا سوئه تونیوس در كتاب خود مطالبی در باره رفتار خصوصی زن او نوشته بود. سوئه تونیوس قبلا دوست و مشاور هادریانوس بود و هنگامی كه مورد اعتراض وی قرار گرفت گفت كه دوستی جای خود دارد و حاضر است در راه آن جانش را نثار كند، ولی نمی توانست به «تاریخ» كه انبار بایگانی (گنجینه) حقایق كارهای انسانها از هر مرتبه و مقام است خیانت كند كه خیانت به بشریت است و مجازاتی تخفیف ناپذیر دارد و این، مجازاتی است كه وجدان به جسم وارد می آورد.
         سوئه تونیوس معاصر پلوتارك (نویسنده یونانی و متوفا در سال 125 میلادی) و تاسیتوس (مورخ رومی) بود.
         چون تاسیتوس تاریخ خود را اختصاص به رویدادهای سیاسی و كارهای دولتی امپراتوران روم و مذاكرات سنای آن امپراتوری داده بود، سوئه تونیوس عمدتا درباره زندگانی خصوصی و عادات خوب و بد از جمله آزمندی ها، قساوت ها، هرزگیها و ... و وضعیت خانوادگی و رفتار و زندگی داخلی آنان نوشت و تا توانست حقایق و واقعیات را گفت و چیزی را صیقل نزد، رنگ آمیزی نكرد و ناگفته نگذارد.
         سوئه تونیوس از زیر پا گذاردن و نقض حقوق مردم و لهو و لعب و خوشگذرانی های امپراتوران نوشت به گونه ای كه در قرن 19 و تا مقطعی از قرن 20 و در موارد معدود تا زمان حاضر، پیش از دادن گواهینامه تحصیلات دانشگاهی در تاریخ و بعدا در روزنامه نگاری به افراد، آنان را متعهد به رعایت اصول و روش حرفه ای «سوئه تونیوس» می كرده اند كه برای این فارغ التحصیلان برابر و مثابه با سوگندنامه بقراط برای فارغ التحصیلان پزشكی بوده است و كسانی كه این تعهد را می سپردند نباید زیر بار سانسور و از جمله خود ـ سانسوری می رفتند و هنوز هم چند دانشكده روزنامه نگاری وجود دارد كه فارغ التحصیلان خود را سوگند می دهند كه در نشریات تحت سانسور كار نكنند.
        در تالیف بزرگ سوئه تونیوس در جلد مربوط به زندگی كراسوس كه در جنگ سال 53 پیش از میلاد با ایران در منطقه «حران» كشته شد آمده است كه كراسوس مردی آزمند و زر - دوست بود . هنگامی كه سر او را به تیسفون نزد «ارد Orode» شاه وقت ایران بردند، دستور داد مقدار زیادی سكه طلا بیاوردند و مقابل سر كراسوس قرار دادند. سپس «اُرُد» خطاب به سر كراسوس گفت: حالا از این سكه ها هرچه دلت می خواهد بخور تا سیر شوی. ژنرالهای اسیر رومی شاهد این صحنه بودند.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    در قلمرو رسانه‌ها
    سالمرگ «جک اندرسون» روزنامه نگار اینوستیگیتیو بزرگ قرن 20 ـ اشاره ای به چند کار تاریخساز او
    Jack Anderson

    جک اندرسون Jack Anderson روزنامه نگار اینوستیگیو آمریکا = Investigative Journalist که در جهان به روزنامه نگار اینوستیگیتیو شماره یک در قرن 20 معروف شده است 17 دسامبر 2005 درگذشت. وی که بسال 1922 به دنیا آمده بود 83 سال عمر کرده بود.
         جک از نوجوانی به کار قلم و خبرنگاری پرداخته بود و در طول جنگ ژاپن با چینیان در چین بسر می بُرد. وی می گفت که نقل اخبارعادی و رسمی و بدون تحقیق بیشتر، مصاحبه ها و نطق ها کافی نیست باید مردم از آنچه که در پس پرده می گذرد، از خلاف کاری ها، از توطئه ها، از اشتباهات، آزمندی ها و ... با خبر شوند و در صدد اصلاح جامعه خود برآیند و این بازگرداندن آبِ رفته به جوی ـ از طریق صندوق آراء، از طریق دادن دادخواست به دادگاه و نوشتن نامه به روزنامه ها و پارلمان و ... عملی خواهد بود.
        جک اندرسون علاوه بر دادن مطلب به روزنامه ها، در مجله میلیون تیراژی پارید Parade کار می کرد، مفسر شبکه تلویزیون ای بی سیABC بود و مطالب او در برنامهِ «صبح بخیر آمریکا» این شبکه پخش می شد و با یک فرستنده رادیوئی نیز به صورت مصاحبه همکاری داشت که ابتکاری تازه بود و در این مصاحبه ها پیرامون مسائل روز نظر می داد.
         برخی از مطالب اینوستیگیتیو جنجال برانگیز او (روزنامه نگار در نقش کارآگاه) عبارتند از:
        کشف ماجرای ایران کونترا، نقشه «سیا» برای قتل کاسترو و یا دود کردن ریش او، اطلاع قبلی ادگار هوور Edgar Hoover رئیس وقت اف. بی. آی (پلیس امنیت داخلی آمریکا) از نقشه قتل جان اف. کندی در شهر دالاسِ تکزاس، ارتباط هوور با مافیا، دست داشتن هوور در مسئله واترگیت، همجنس باز بودن هوور، و همچنین کشف این قضیه که چرا ریچارد نیکسون اصرار داشت که جان لنون (خواننده انگلیسی) از آمریکا دیپورت شود (زیرا که لنون بر ضد جنگ بود و علیه نیکسون تبلیغ می کرد) و نیز کشف یک تصمیمگیری محرمانه آمریکا و پاکستان در جریان جنگ 1971 هند و پاکستان بر سر بنگلادش، کشف تقلّب کاری در بورس سهام (وال استریت)، کشف علل بحران بانک های معروف به صندوق پس انداز و وام، کشف آزمندی برخی از کمپانی های بزرگ و اعمال نفوذ در تصمیمگیری های دولتی. به این ترتیب مقامات دولتی نظر خوبی با جک اندر سون نداشتند. جک اواخر عُمر به بیماری پارکینسون (لقوه) مبتلاء و از عوارض این بیماری درگذشت. پس از مرگ او، تلاش بسیار به عمل آمد تا فایل های او یافت شود و معلوم گردد که کدام منابع به وی اطلاعات می دادند.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    شبکه تلویزیونی عرب زبان دولتی آمریکا ـ استفادهِ ابزاری روزافزون دولت ها و اصحاب نفوذ از سِرچ انجین ها و ...
    17 دسامبر 2002 اعلام شده بود که از ژانویه 2003 دولت آمریكا یك شبكه تلویزیونی ماهواره ای به زبان عربی برای منطقه خاورمیانه راه اندازی خواهد کرد. این شبكه که از اسپرینگفیلد (حومه جنوبی واشنگتن در استیت مشترک المنافع ویرجینیا) برنامه های خود از جمله خبر و سرگرمی را پخش می کند از زمان تعیین شده شروع بکار کرده است. دولت آمریكا قانونا نمی تواند رادیو ـ تلویزیون داخلی داشته باشد و برنامه های صدای آمریكا و نیز رادیو آزادی و ... برای پخش در كشورهای دیگر است.
        بودجه نخستین سال شبكه تلویزیونی تازه كه «الحرا» نام دارد 62 میلیون دلار تعیین شده بود. جمع كاركنان این تلویزیون دولتی كه عمدتا عرب هستند در نخستین سال تاسیس نزدیک به 200 نفر بود.
        روزنامه های آمریكا در دسامبر 2002 نوشته بودند كه هدف از تاسیس این شبكه، برقراری موازنه رسانه ای در منطقه است زیرا كه مطالب شبكه عرب زبان «الجزایر» وابسته به دولت قَطَر یکطرفه تنظیم می شود. گفته شده بود كه شبكه تازه ممکن است بعدا یك شعبه هم در عراق دایر کند.
        اصحاب نظر راه اندازی این شبكه تلویزیونی را یك تجربه تازه دولت آمریكا خوانده بودند که بعدا یک تلویزیون به زبان فارسی هم دایر کرد.
         استادان عِلم حکومت «تلویزیون دولتی» و شبکه های تلویزیونی متعلق به اصحاب نفوذ و کمپانی های خارج از حرفه رسانه های عمومی (مَس میدیا) را یک ابزار رسانه ای دیگر برای پیشبرد سیاست و منافع و هموار ساختن زمینه برای اجرای برنامه های یک دولت و یک کمپانی دانسته اند. با این تعریف، این رسانه ها (که حرفه ای هم به حساب نمی آیند) بازوی روابط عمومی صاحب آن (دولت، کمپانی و یا اصحاب منافع) هستند. استفاده دولت ها و اصحاب نفوذ و منافع از سرچ انجین ها و سوشل نِت ورک ها از دهه یکم قرن 21 به این سوی برای اجرای سیاست های خود و نیز جمع آوری اطلاعات و همچنین منظورهای دیگر بویژه از سال 2016 به این سوی، روز افزون بوده است.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    سایر ملل
    سیمون بولیوار قهرمان ملّی و مظهر استقلال لاتین های قاره آمریكا ـ روزی که اعلام استقلال کرد و روزی که درگذشت
    17دسامبر سال 1830 سیمون بولیوار قهرمان ملّی و مظهر استقلال لاتین های قاره آمریكا در 47 سالگی از بیماری سل درگذشت. بولیوار که کمر به قطع استعمار اسپانیا در آمریکای لاتین بسته بود در همین روز در سال 1819 استقلال «گران کلمبیا» را اعلام کرده بود. در آن زمان به مجموعه ونزوئلا، کلمبیا، اکوادور، پرو (و بخشی از پرو که امروزه کشور بولیوی است) «گران کلمبیا» می گفتند. شهری را که بولیوار در آن استقلال منطقه را اعلام داشت سیوداد بولیوار (شهر بولیوار) نام نهاده اند. وی كه موفق شد با مبارزات مسلحانه، بسیاری از سرزمین های امریكای مركزی و جنوبی را به استقلال برساند و نام او بر كشور بولیوی نهاده شده است خودرا متعلق به همه لاتینهای قاره امریكا می دانست. بولیوار که در شهر كاراكاس ونزوئلا به دنیا امده بود در كلمبیا درگذشت و بعدا بقایای جسد اورا به کارکاس منتقل و در اینجا دفن کردند. دولت ونزوئلا پول ملی این كشوررا به نام او «بولیوار» گذارده است.
        بولیوار پس از تحصیل فلسفه و تاریخ در اروپا، با افکار روشنگران آن قاره آشنا شده و در محل، چگونگی روند انقلاب فرانسه را بررسی کرده و به وطن بازگشته بود.
        بولیوار رشد یک کشوررا بدون رشد مردم آن امکان ناپذیر می دانست. برپایه افکار بولیوار، در دهه یکم قرن 21 در آمریکای لاتین اتحادیه ای به نام بولیوارین آلترناتیو (اختصارا؛ آلبا ALBA) تاسیس شده است و سالروز تاسیس این اتحادیه 14 دسامبر 2004 است. به پاس فداکاری های استقلال طلبانه بولیوار و خدمات او به بشریت، یک میدان شهر تهران نیز به نام اوست. همین نامگذاری کمک بزرگی به گسترش دوستی و روابط ایران و لاتین های آمریکا کرده است و ایرانیان می توانند بدون ویزا از چند کشور آمریکای لاتین ازجمله ونزوئلا، اکوادور و بولیوی دیدار کنند.
    مدوديف یک ناسیونالیست روس و رئيس جمهوری وقت روسيه در سفر ماه نوامبر 2008 خود به ونزوئلا در کنار تصوير بوليوار

     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    نخستین پرواز با هواپیما
    17 دسامبر سال 1903 در صحرای «كیتی هاك» ایالت كارولینای شمالی آمریكا برادران رایت (ارویل و ویلبر رایت) هواپیمایی را كه در كارگاه دوچرخه سازی شان بر پایه استفاده از مقاومت هوا ساخته بودند به پرواز در آوردند كه به عنوان نخستین پرواز بشر با هواپیما ثبت شده است. پرواز بشر با بالون هوای گرم در چهارم ژوئن 1783 صورت گرفته بود. این بالون توسط دو برادر فرانسوی ـ ژاک و ژوزف مون گلفیه ـ ساخته شده بود. بالون ساخت این دو برادر در نوامبر و دسامبر آن سال چند مسافررا هم حمل و در ارتفاع 500 متری با سرعت 22 کیلومتر در ساعت پرواز کرده بود.
         برادران رایت 18 دسامبر، و یك روز پس از نخستین پرواز كه پیروزمندانه بود، از دولت آمریكا خواستند كه اختراع آنان را خریداری كند. وزارت جنگ آمریكا مامور بررسی این درخواست شد و پس از مذاكره و مشاهده اختراع، تصمیم گرفت براداران رایت را به خدمت بگیرد و كمك مالی به تكمیل این صنعت بكند.
    نخستين پرواز بشر با هواپيما

     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    تلفات جنگ جهانی دوم حدود 80 میلیون ـ مرگ 27 میلیون روس
    13 دسامبر 1947 آمار تلفات جنگ جهانی دوم (دو سال و چند ماه پس از پایان آن) اعلام شد. طبق این آمار؛ در این جنگ و مستقیما (در جریان درگیری ها و نَه بمناسبت آن)، کمی بیش از 55 میلیون تَن کشته شدند.
         از این شمار، تلفات اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بیش از همه و حدود 35 میلیون نفر بود که 27 میلیون از آنان روس بودند. در این جنگ؛ آلمان که آغازگر آن بود حدود 7 میلیون تلفات داد. آمریکا حدود 420 هزار، انگلیس 450 هزار و به علاوه، حدود 3 میلیون نظامی هندی که با ارتش انگلیس بودند، 600 هزار فرانسوی، کمی بیش از 500 هزار ایتالیایی، نزدیک به 3 میلیون ژاپنی و ... کشته شدند. حدود 25 میلیون انسان دیگر بمناسبت این جنگ ـ نَه مستقیما و مثلا از گرسنگی و کمبود دارو و ... جان دادند ـ جمع کل تلفات جنگ دوم، حدود 80 میلیون.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    پایان استعمار پرتغال بر هند ـ نگاهی به چگونگی استقرار پرتغالی ها در هند و از آنجا دست اندازی به خلیج فارس و ...
    ارتش هند بالاخره 17 دسامبر سال 1961 «گواGOA» و دو منطقه دیگر این كشور (دیو Diu و دمان Daman) را از دست پرتغالی ها خارج ساخت و به استعمار این كشور كوچك اروپایی بر شبه قاره هند پس از 450 ساله پایان داد!. از پایگاه خود در هند بود كه پرتغالیها به سایر نقاط آسیا از جمله خلیج فارس، مالاکا، چین و ... دست اندازی كردند.
         فرانسسکو دو آلامیدا نخستین فرماندار نقاط متصرفی پرتغال در هند، "دیو" در ساحل غربی هندرا در سال 1509 براین متصرفات اضافه کرد.
        آلفونس دو آلبوکرکیAfonso de Albuquerque پرتغالی در سال 1508 و با هدف بستن خلیج فارس بر روی رقیبان آینده، با هفت کشتی توپدار و 500 تفنگدار به جزیره هرمز که مرکز مبادلات کالا و ناظر بر تنگه هرمز بود حمله ور و آنجا و بعدا قشم و چند نقطه دیگر متصرف شد. پیروزی پرتغالی ها سلاحهای آتشین آنان بود که ایرانیان در آن زمان فاقد آن بودند. دهها سال بعد شاه عباس برای اخراج پرتغالیها از قشم، هرمز و سواحل ایران بود كه با انگلیسیها متحد شد و پای اینان به خلیج فارس باز گردید كه مشكلات منطقه نتیجه سلطه انگلیسی ها بر خلیج فارس بوده است. آلبوکرکی که طرح بستن راههای دریایی هند بر روی سایر کشورهای اروپایی را تهیه کرده بود بعدا به عنوان دومین فرماندار مستعمرات پرتغال در هند تا توانست به این طرحها جامه عمل پوشاند. وی که از سال 1510 فرماندار شده بود در دسامبر همین سال "کالیکت (امروزه Kozhikode)" را متصرف شد. پرتغالی ها که از لحاظ شمار، نیروی کافی نداشتند برای تصرف و حفظ متصرفات از خصومت هندو و مسلمان استفاده می کردند. مناطقی را که پرتغالی ها در سواحل غربی هند تصرف کردند قبلا حکمران مسلمان داشتند ولی اکثریت مردم هندو بودند.آلبوكركی که از پادشاه پرتغال لقب "دوک گوآ" گرفته بود 15 دسامبر سال 1515 درگذشت. وسکو دا گاما (نخستین پرتغالی در هند) بیستم ما مه 1948 وارد "کالیکت Calicut" در ساحل غربی هندوستان شده بود. وی خود و همراهانش را مسافر (توریست) معرفی کرده بود و در طول سفر، توپ و تفنگ بکار نبرده بود. دیدارهای او عمدتا اکتشافی بود. دا گاما در سال 1524 نیز ماموریت هند یافت و به اینجا آمد و در همین سال در هند درگذشت.
         ارتش هند 12 دسامبر 1961 عملیات اخراج پرتغالی ها از گوآ، دامان و دیو آغاز کرده بود. مقاومت پرتغالی چندان شدید نبود. گوآ که اینک ایالت بیست و پنجم هند است دو میلیون جمعیت دارد و حاکم نشین آن شهر پاتاجی است. گوآ به معنای گله گاو و «گاو = گو» واژه ای مشترک در زبان فارسی و سانسکریت است.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    حکومت کوتاه حبیب الله خان تاجیک، قهرمان پارسیان بر افغانستان - دست انگلیسی ها در تحولات افغانستان
    امیرنادرخان
    17دسامبر سال 1928 در پی یك طغیان ضد اصلاحات اروپایی (فرنگی) در كابل و جلال آباد و انتشار خبر لشکرکشی پشتونها از خوست و لغمان به سوی کابل، امیر امان الله خان - پادشاه وقت افغانستان و بانویش ثریا از كابل خارج شدند و در دژ نطامی خارج از این شهر پناه گرفتند. چون اوضاع آرام نشد 14 ژانویه (28 روز بعد) امیر امان الله خان كناره گیری كرد و برادرش عنایت الله خان به سلطنت رسید كه او نیز سه روز بعد بر اثر فشار مخالفان كناره گیری كرد و زمام امور به دست حبیب الله خان افسر سابق ارتش افتاد که یک تاجیک بود.
        همزمان با اصلاحات داخلی، امان الله خان نماینده به مسکو فرستاده بود و با حکومت بلشویکی روسیه دوست و از انواع کمکهای این دولت برخوردار شده بود. وی همچنین گفته بود که قرارداد موافقت با خط مرزی دوراند (تقسیم طوایف پشتون و انتقال بسیاری از نواحی پشتون نشین به هندوستان انگلستان – پیدایش منطقه وزیرستان امروز پاکستان) مصلحتی بوده و جنبه موقت دارد. امان الله خان با بیان این مطلب که هشداری به دولت لندن بود دشمنی این دولت را نسبت به خود برانگیخت. گرایش امان الله خان به روسیه قبلا باعث کدورت و نگرانی انگلستان شده بود که بر هندوستان حکومت می کرد و سخن از موقتی بودن موافقتنامه خط مرزی "دوراند" زدن کاسه صبر دولت لندن را لبریز کرد و توطئه چینی برضد او آغاز شد. از طرفی هم اصلاحات داخلی امان الله خان باعث اعتراض پشتونهای وفادار به رسوم و سنت های قبیله ای شده بود و آماده قبول تحریک از خارج و طغیان بودند. مورخان اروپایی تایید کرده اند که تحریک پشتونها کار جاسوسها و عوامل محلی لندن بود.
        
    اميرامان الله خان و بانويش «ثريا»

    در این گیر و دار، حبیب الله خان تاجیک که زادگاه او (کلکان) از کابل فاصله چندانی ندارد برای جلوگیری از افتادن پایتخت به دست پشتونهای جنوب، با گروهی از نظامیان و تاجیکها پیشدستی کرده و کابل را متصرف شده بود، خودرا امیر (پادشاه) افغانستان خوانده و اعلام کرده بود که باید محصول فتنه های انگلستان در افغانستان (دودمان پادشاهی وقت) ریشه کن شوند و یگانگی فرهنگی همه پارسیان تامین یابد. وی نیز با بیان این مطلب بر خشم انگلیسی ها افزود و بعلاوه به دست انگلیسی ها وسیله داد تا بر دامنه تحریک پشتونها بیافزایند.
         حکومت حبیب الله خان تا 13 اکتبر1929 و بیش از ده ماه طول نکشید و محمدنادرخان از امیرزادگان افغان (متولد هند) با کمک انگلیسی ها و پشتون های "وزیرستان" به کابل لشکر کشید و حبیب الله خان با هدف جلوگیری از برادرکشی به زادگاه خود و کوههای شمال کابل عقب نشست. امیر نادرخان قرآن مهر کرد و برایش فرستاد که اگر به کابل آید و تسلیم شود به او و یارانش امان و مقام خواهد داد. حبیب الله خان که پشتونها از باب دشمنی اورا "بچه سقا" خطاب می کنند فریب خورد، به کابل رفت و اعدام شد و سلطنت در همان دودمان تا کودتای سردار داودخان که او نیز از همان خاندان بود باقی ماند. حبیب الله خلیلی و چند شاعر تاجیک "حبیب الله خان" را قهرمان پارسیان، قهرمان خراسان و ... توصیف کرده اند. پس از شکست کمونیست های افغانستان هم حکومت این کشور به دست تاجیکها افتاده بود که طالبان پشتون برسر کار آمدند و .... کرزای که حکومت افغانستان را به دست دارد یک پشتون است.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    واکنشها در چهارمین روز به کفش پرانی به سوی جورج دبلیو بوش ـ کفشی که نماد شجاعت شد
    کفش پرانی 14 دسامبر 2008 «منتظر الزیدی» روزنامه نگار شیعه عراقی به سوی جورج دبلیو بوش رئیس جمهور وقت آمریکا در جلسه مصاحبه عمومی مطبوعاتی مشترک او و نوری المالکی نخست وزیر عراق در منطقه محافظت شده شهر بغداد (گرین زون) هفدهم دسامبر 2008 نیز همچنان خبر مورد توجه جهانیان بود. در چند کشور عربی و اسلامی و ممالکی که از رفتار دولت بوش راضی نبودند، منتظر الزیدی خبرنگار تلویزیون البغدادیه به صورت یک قهرمان در آمده و رشادت او تحسین شده بود.
         در آپارتمان دو اطاقه زیدی [در آن زمان] 29 ساله در بغداد، جز تعدادی کتاب سیاسی و دینی و یک عکس «چه گوارا» ـ انقلابی بنام آمریکای لاتین مدرک دیگری به دست نیامده بود.
         زیدی که در جریان مصاحبه مطبوعاتی، به سوی جورج بوش دو لنگه کفش پرتاب کرد و اورا «سگ» خواند و گفت که باعث کشتار عراقی ها و بیوه شدن زنان و یتیم شدن کودکان شده است در 17 دسامبر نیز تحت درمان بود زیرا که ماموران محافظ عراقی وی را با اینکه هنگام دستگیری مقاومتی نکرده بود بسختی کتک زده و یک بازو و دنده هایش را شکسته و صورتش را در اطراف چشم مجروح ساخته بودند. این ماموران پس از خارج ساختن زیدی از محل مصاحبه، اورا در اطاق مجاور کتک زده بودند. کتک زدن غیر ضروری زیدی باعث تعجب و انتقاد جهانیان شده بود که باور نمی کردند عراقی ها یک عراقی را که تسلیم آنان بوده و به خاطر نشان دادن «زنده نشان دادن وطنش و ایستادگی» دست به یک اقدام سمبولیک زده بود کتک بزنند ـ کاری که در زمان صدام حسین هم رسم بود!.
         عراقی ها با تظاهرات و راهپیمایی های متعدد خواستار آزادی فوری زیدی شده بودند. عراقی ها شعار می دادند که الزیدی تنها احساس آنان نسبت به دولت جورج دبلیو بوش را منعکس کرده بود، بیزاری از ادامه تحقیر و قتل و تخریب. در لیبی یک انجمن لیبیایی که دختر قذافی ریاست آن را برعهده داشت ضمن تقدیر از عمل زیدی برای او مدال شجاعت تصویب کرد.
         مدیر تلویزیون البغدادیه که در سال 2005 در مصر تاسیس شده و زیدی از همان آغاز کار با آن همکاری داشته ضمن تمجید از او خواستار آزادی فوریش از زندان شده بود و افزوده بود که زیدی که تحصیلات «مس کامیونیکیشن = رسانه های گروهی» دارد از جمله روزنامه نگارانی است که خبر از مردم، خواستها و دشواری هایشان می داد. گزارش مصوّر او از قتل یک دانش آموز دختر به نام «زهرا» در بغداد و مصاحبه با بستگان و دوستان و همسایگان او و انعکاس احساس آنان یک شاهکار خبری بود.
         بستگان و دوستان و همکاران زیدی گفته بودند که او می خواست کاری بکند تا جهانیان بدانند که عراقی ها نمرده اند و ترسو هم نیستند. کفش پرانی به سوی جورج دبلیو بوش انعکاس نظر عراقی ها بود جز شماری کم که از اشغال نظامی وطن بهره مند شده، به مقام دست یافته و سود برده اند.
         یک ثروتمند کشور سعودی پیشنهاد کرده بود که حاضر است یک لنگه از کفش زیدی را که به سوی جورج بوش پرتاب شد به ده میلیون دلار خریداری کند و در موزه بگذارد زیراکه تاریخساز شده است و باید در موزه بماند تا نماد شجاعت باشد.
        یک همکار عراقی زیدی گفته بود که زیدی قبلا دو بار و هربار برای یک روز به خاطر دادن خبرهایی که نوشته بود دربازداشت بود. هدف از این دو بار دستگیری ترسانیدن زیدی بود که تغییری در روش خبریابی او نداد. زیدی یک بار هم ربوده شده بود و یک هفته در اسارت بود. کفش پرانی زیدی در جلسه مصاحبه مشترک بوش ـ مالکی صورت گرفت که اندکی پس از مبادله قرارداد امنیتی عراق و آمریکا برگزار شده بود.
        خلیل الدولیمی وکیل مدافع صدام حسین برای دفاع از زیدی در دادگاه یک تیم حقوقی تشکیل داده بود.
        هوگو چاوز رهبر ونزوئلا به بستگان زیدی اطلاع داده بود که اگر احساس می کنند که پس از این رویداد، ماندن در عراق برایشان خالی از گرفتاری نیست به ونزوئلا بروند و در آنجا زندگی کنند.
        رسانه ها تا هفته ها همچنان به دنبال کردن کفش پرانی به سوی جورج بوش ادامه داده و در این زمینه وب لاگها به آنها پیوسته بودند.
        این وضعیت در زیر، به صورت مصوّر و در مجموعه ای از عکسها آمده است:


     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    انقلاب تونس، انقلابی که خودسوزی یک مرد جرقهِ آن بود، انقلاب های قرن 21؛ بپاخیزی ضد فساد اِلیت ها
    17 دسامبر 2010 ـ روزی چون امروز ـ خودسوزی یک مرد 26 ساله تونسی به نام محمد بوعزیزی al-Bu azizi ـ یک میوه فروش دوره گرد (طوّاف) در شهرک سیدی بوزید Sidi Bouzid ـ آتش انقلابی را روشن ساخت که نه تنها دگرگونی عمیق در آن کشور ـ زمانی کارتاژ و مطمح نظر قدرت ها در طول تاریخ ایجاد کرد، بلکه افراد و توده ها را در جهان روشن ساخت که چگونه حق خود بستانند. انقلاب تونس نه تنها مدیون «بوعزیزی» بلکه تکنولوژی نوین ـ دوربین های سلفون ها، ارسال تِکست و ویدئو (صوت و تصویر) ـ پیام کتبی با سلفون و آشناشدن مردم (پابلیک) با راههای تماس با رسانه های عمومی و نیز انبوه وبلاگ ها و آنلاین ها است. مائو تسه دونگ دهها سال پیش از آن ضمن تعریف انقلاب گفته بود که یک جرقه یک صحرا را به آتش می کشد و ... و از آن پس دولت ها مراقب بوده اند که چنین جرقه هایی زده نشوند. انتشار خودسوزی بوعزیزی همچنین باعث بپاخیزی در جهان عرب، معروف به «بهار عربی» شد.
        محمد بوعزیزی که پس از ترک مدرسه موفق به یافتن کار مورد نظر و متناسب با تحصیلات خود نشده بود برای پُرکردن شکم راهی جز روی آوردن به فروش میوه و سبزی به صورت دوره گرد که سرمایه زیاد و ابزار جز یک ترازو و چهارچرخه نیاز نداشت روی آورد. او باید درآمد می داشت تا نان مادر، شوهر مادر که زمینگیر شده بود و خواهرانش را تامین کند. او از اینکه در تونس تامین رفاه اجتماعی وجود نداشت رنج می بُرد و خشمگین بود تا مانع گرسنه ماندن شوهر مادرش شود که علیل و زمینگیر شده بود.
        بوعزیزی پس از آغاز کار طوّافی، با ضعف ها و دشواری های دیگری رو به رو شد و آن مشاهده رواج رشوه و وجود فساد اداری بود. او موفق نشد از سدهای اداری و بوروکراسی فساد انگیز عبور کند و بدون دادن رشوه ـ پولی را که نداشت ـ پروانه کسب بگیرد و لذا بدون آن «ورقه کاغد» به کار پرداخت زیراکه شکم های گرسنه خواهران، مادر و ناپدری وعده سر خرمن نمی پذیرفت.
        روزی نبود که پلیس و ماموران شهرداری شهر سراغ او نروند و تهدید نکنند که راه حل، دادن رشوه بود. روز 16 دسامبر 2010، بوعزیزی که از این رشوه دادن و مزاحمت خسته شده بود به مامور پلیس که طبق معمول سراغ او رفته بود اعتناء نکرد و این مامور جریان را به مقام مربوط در شهرداری خبر داد و بانو فائزه حمدی مامور شهرداری با دو کارمند زیردست خود سراغ بوعزیزی که در گوشه میدان میوه می فروخت رفت و با تهدید و اهانت ترازوی اورا مصادره و چهارچرخه اش را واژگون ساخت که میوه ها و سبزی ها که تنها سرمایه و وسیله امرار معاش او بودند بر سطح میدان پراکنده شدند. [طبق اظهار یک شاهد به بوعزیزی سیلی هم زد]. بوعزیزی به شهرداری و هرجا که به فکرش رسید رفت تا به عمل بانو حمدی اعتراض کند و دست کم ترازوی خودرا پس بگیرد که موفق نشد و روز بعد و گرسنه به ساختمان فرمانداری شهرستان مراجعه کرد تا درد خودرا بگوید و از شهرداری و رشوه گیری ها شکایت کند که فرماندار نه تنها اورا نپذیرفت بلکه بازرس و حتی یک کارمند فرمانداری را هم مامور نکرد تا درد دل بوعزیزی را بشنود. بوعزیزی که چنین دید با فریاد تهدید کرد که می رود و در میدان شهر ـ همان جایی که روز پیش از آن میوه هایش را بر زمین ریخته و مختصر سرمایه اش را به باد داده بودند خودرا آتش می زند که این تهدید هم موثر واقع نشد، کسی اعتناء نکرد و خم به ابرو نیاورد. بوعزیزی از ساختمان فرمانداری خارج و مقداری بنزین خریداری کرد و همانجاکه روز پیش از آن میوه هایش را پراکنده ساخته بودند خودرا آتش زد. مردمی که از آنجا می گذشتند و سلفون داشتند از این منظره عکس گرفتند (عکس هایی که در زیر آمده است) و برخی از آنان هم بوعزیزی نیمسوخته را به بیمارستان رسانیدند.
        عکس ها سریعا به رسانه داده شد، انتشار یافت، روزنامه نگاران به بیمارستان و خانه بوعزیزی رفتند، بررسی و مصاحبه کردند و جزئیات انتشار یافت و تونسی ها که از حکومت 23 ساله زین العابدین بن علی به علل متعدد ازجمله نپوتیسم (قوم و خویش بازی)، فساد الیت ها، سوء استفاده های اقتصادی، بی توجهی به حقوق و رفاه مردم، نبود دمکراسی و رعایت نشدن آزادی ها خسته و خشمگین بودند به خیابانها ریختند و تظاهرات عمومی و اعتصابات آغاز شد. اخبار این اعتراضها همراه با عکس بوعزیزی شعله ور و شرح حال او در رسانه های سراسر جهان انتشار یافت، انجمن ها صدا به پشتیبانی بلند کردند و دولتها هرکدام از ظن خود وارد ماجرا شدندو ....
        تظاهرات و اعتراض های خیابانی تونسی ها روز 14 ژانویه 2011 با انتشار خبر درگذشت بوعزیزی در بیمارستان به اوج رسید، به غرّش مردم و انقلاب تبدیل شد بگونه ای که همان شب «بن علی» از کشور گریخت و به دولت سعودی پناهنده شد و کابینه تغییر کرد و ....
        با تغییر حکومت در تونس که با اتحادیه اروپا همکار (نه، عضو) است بسیاری از تبعیدی ها و خود ـ تبعیدها به وطن بازگشتند و دکتر منصف المرزوق (پزشک) یکی از این بازگشتگان 12 دسامبر 2011 با رای مجلس موسسان (مجلس قانون اساسی) به ریاست جمهور انتخاب شده است. وی ـ تحصیلکرده فرانسه ـ که از هواداران جنبش نهضت (خواهان اجرای اصول و اخلاقیات اسلامی) تونس است قبلا چندبار به اتهام اعتراض به نقض حقوق بشر در تونس بازداشت شده بود. او رئیس کمیته ملی تامین آزادی ها و نیز رئیس کمیته عربی تامین حقوق بشر بوده است.
        تونس که در هزاره یکم پیش از میلاد توسط مهاجران فنیقی (لبنانی ـ سوری) ایجاد شده که بعدا مهاجران یونانی بر آنان افزوده شدند قرنها در دست رومیان بود، بعد مرکز حکومت اسلامی شمال آفریقا (افریقیه) شد، سپس به دست عثمانی ها افتاد و از سال 1881 تا 1956 در کنترل فرانسه بود. تونس کشوری توریستی و حاصلخیز است.
        انقلاب تونس ـ کشور 11 میلیونی و 163 هزار کیلومتری شمال آفریقا و به فاصله نه چندان دور از اروپا ـ به همینجا ختم نشد، به چند کشور عربی سرایت کرد، قدرت های جهانی هرکدام برای دوختن کلاهی برای خود از این بپاخیزی ها پا به معرکه گذاردند. این بپاخیزی ها در مصر به کناره گیری حسنی مبارک منجر شد و باز به پایان نرسید، در لیبی به مداخله «ناتو» انجامید و به جنگ داخلی منجر شد و .... روسیه یک بار دیگر فریب خورد و یا اشتباه محاسبه کرد و با «وتو» نکردن قطعنامه مداخله نظامی «ناتو» در لیبی، این کشور را به غرب باخت ـ شکستی که جبران آن برای روسیه آسان نخواهد بود. در سوریه، یمن و بحرین اعتراضات و زد و خورد ادامه دارد. مداخله قدرتها در درگیری های سوریه روشن و آشگار است، در یمن ماجرا ریشه در ساختار کشور دارد. مردم جنوب یمن که سُنّی مذهب اند قبلا جدا از شمال بودند، کنفدراسیون قبایل داشتند، دهها سال مستعمره دولت لندن بودند، بعد که استقلال یافتند متحد روسیه شدند و حکومت کمونیستی داشتند. شمالی ها شیعه اند و قرنها حکومت مذهبی و امام داشتند و وحدت یمن از نتایج فروپاشی بلوک شرق و پایان جنگ سرد است و بنابراین مصنوعی و ناپایدار. در بحرین، اکثریت شیعه نمی تواند ادامه تبعیض ها و ... را تحمل کند.
        یک تاریخ نگار آمریکایی دو سال بعد در این باره گفته بود: بپاخیزی ها در چند کشور عربی و نیز اعتراض های همگانی در چند کشور دیگر ازجمله اشغال شدن وال استریت در آمریکا نشان داد که مردم قرن 21 فساد دولتی، غارتگری اموال و منابع عمومی و بی اعتنایی اِلیت ها، ظلم و استبداد و نقض حقوق انسانی را تحمل نمی کنند. در عصر اینترنت چیزی برای مدتی طولانی پنهان نمی مانَد، سوء استفاده ها رو می شود و فریاد توده ها که برقراری ارتباطشان با یکدیگر آسان و همگانی شده و از احوال هم باخبرند بلند می شود، قدرت ها ـ هرکدام بر وفق سیاست خود از ماجرا استفاده می کنند و .... این است واقعیت های قرن 21 که بشر دومین دهه آن را آغاز کرده است.
    مجموعه عکسها: بوعزیزی، خودسوزی او، مادرغمزده اش در کنار عکس او و تظاهرات و بپاخیزی تونسی ها

     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    کوتاه ترین زن در جهان ـ زن 18 ساله هندی با 63 سانتیمتر قد


    موسسه گینس ورلد رکوردGuinness Word Record شانزدهم دسامبر 2011 جیوتی امجه Jyoti Amge را کوتاهترین زن جهان اعلام کرد. جیوتی که در نگپورNagpur هند زندگی می کند 18 ساله است و دارای 63 سانتیمتر قد (کوتاهتر از یک کودک 18 ماهه). وی 7 سانتیمتر کوتاهتر از کوتوله آمریکایی است. کوتاهتر از جیوتی یک زن هلندی 61 سانتیمتری به نام پالین موسترز Pauline Musters بود که در سال 1895 درگذشت. او 19 سال عمر کرد.
        موسسه گینس قبلا جیوتی را اندازه گیری کرده بود و چون قد او از هفده سالگی و در طول یک سال تنها چند میلیمتر بلند شده بود و احتمال بلند شدن بیشتر وجود ندارد موضوع را برای آگاهی همگان اعلام کرده است.
        در عکس، یک دکتر هندی (سمت چپ)) با حضور نماینده موسسه گینس (سمت راست) در حال اندازه گیری قد جیوتی است. این عکس 16 دسامبر 2011 برداشته شد.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    برخی دیگر از رویدادهای 17 دسامبر
  • 1718:   در پی تشكیل اتحادیه مربّع در اروپا برای جلوگیری از جاه طلبی های اسپانیا، دولت انگلستان یكی از اعضای آن اتحادیه به دولت اسپانیا اعلان جنگ داد.
        
        
  • 1862:   در جریان جنگ داخلی آمریکا، ژنرال گرانت از فرماندهان نیروهای فدراسیون كه بعدا رئیس جمهوری آمریكا شد، در این روز با صدور فرمان شماره 11 به یهودیان ساكن استیتِ تنسی امریكا اخطار كرد كه از این استیت خارج شوند.
        
        
  • 1914:   انگلستان با استفاده از فرصت جنگ جهانی اول، مصر را یك كشور تحت الحمایه خود اعلام كرد. مصر قبلا وابسته به عثمانی بود. دولت عثمانی در جریان جنگ جهانی اول از متحدان آلمان و اتریش بود که هر سه در این جنگ شکست خوردند و دو امپراتوری عثمانی و اتریش فروپاشیدند.
        
        
  • 1914:   عثمانی ها كه از دیرزمان بر فلسطین حكومت داشتند و به حمایت از آلمان وارد جنگ جهانی اول شده بودند یهودیان را از شهر تِل اَویو tel aviv (یافا) بیرون كردند. این شهر که در ساحل مدیترانه واقع شده است در سال 2019 چهارصد و 61 هزار جمعیت داشت.
        
        
  • 1920:   «جامعه ملل» در این روز و همزمان مرتكب دو اشتباه شد: 1 ـ جزایر متصرفی آلمان در اقیانوس آرام را در قیمومت ژاپن قرار داد و سرزمین افریقای جنوبِ غربی (نامیبیای امروز) وابسته به آلمان را تحت قیمومیت دولت فدرال افریقای جنوبی. دولت فدرال آفریقای جنوبی تا اواخر قرن 20، به رغم قیام استقلال طلبانه مردم نامیبیا حاضر به تخلیه آن نبود. زبان آلمانی همچنان در نامیبیا رایج است.
        
        
  • 1925:   روسیه شوروی 8 سال پس از تغییر نظام تزاری (امپراتوری) با افغانستان و تركیه پیمان عدم تجاوز امضاء كرد. آن دولت چنین پیمانی را با ایران امضاء کرده بود که در آگوست 1941 (اوایل شهریور 1320) آن را نادیده گرفت و با انگلستان همدست شد و ایران را اشغال نظامی کرد که حدود 4 سال طول کشید.
        
        
  • 1978:   اوپك با استفاده از فرصتی كه قطع صدور نفت ایران (به علت اعتصاب کارکنان شرکت نفت و مشارکت آنان در انقلاب) به دست داده بود و كمبود نفت خام در بازارهای بین المللی، بهای این ماده را دفعتا 18 درصد بالابُرد.
        
        
        
  • 2012:   مدیرعامل هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران با بیان اینکه این شرکت (هما) به ارزش یک‌ هزار و 440 میلیارد تومان قیمت‌ گذاری شده است به خبرگزاری مِهر گفت که تا دو هفته دیگر 51 درصد سهام آن ـ «هما» به سازمان تأمین اجتماعی واگذار می‌شود!.
        
        
  • 2012:   در این روز آمار تقریبی تلفات توفان سوم دسامبر 2012 در کشور 110 میلیون نفری فیلیپین اعلام شد: حدود 500 کشته و میلیاردها دلار زیان های مالی.
        
  • نامه به مولف
    دغدغه بازنشستگان دولت ايران که مقيم آمريکا هستند از يک ساله شدن اعتبار وکالتنامه هاي دريافت مستمري که به دستور دولت خاتمي انجام شده است
  •   این پیام که در نوامبر 2004 (آبان 1383) واصل شده بود، یکی از هفت پیامی از این دست بود که در این زمینه و با همین مفاد و مضمون برای مولف این تاریخ آنلاین ارسال شده بود که ارسال کنندگان درخواست درج آنها را کرده بودند تا موضوع در تاریخ بماند و پژوهشگران بعدا درباره اش تحقیق کنند که چرا و به چه دلیل چنین تصمیمی گرفته شده و اجرا می شود؟:
        
        "... تا دوره حکومت اصلاح طلبان (دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی)، ما بازنشستگانِ دولت ایران كه مقیم خارج از كشور هستیم و ناچاریم كه باشیم تا فرزندانمان در اینجا، در ایام پیری و ناتوانی جسمانی دستمان را بگیرند و آبی به دستمان بدهند، با یك وكالتنامه دائمی، مستمری مان را بدون كوچكترین درد سر دریافت می كردیم كه در چند سال اخیر، سازمان بازنشستگان به دستور ریاست جمهوری فعلی (رئیس جمهور وقت ـ محمد خاتمی) اعتبار این وكالت نامه ها را یك ساله كرده است. مانعی ندارد كه ما هرسال زجر رفت و آمد و هزینه بلیت هواپیما و خرید سوغات را كه دو برابر كل مستمری دریافتی است تحمّل كنیم و برای درخواست تداوم اعتبار وکالتنامه! از وطن دیدار کنیم، ولی در سه سال اخیر دیده شده است كه بازنشستگان مقیم آمریكا پس از مسافرت به وطن، هنگام بازگشت به آمریکا در فرودگاههای این کشور دچار مشكل «ممنوع پرواز به آمریكا» شده اند، نامشان در لیست ویژه وزارت امنیت داخلی قرار گرفته و ... كه عمدتا از تشابه اسمی ناشی می شود زیرا كه اسامی بیشتر ایرانیان مطابق نام های عربی است و در آمریكا، جز با گرفتن وكیل و رفتن به دادگاه رفع مشكل صورت نمی گیرد و این كار برای بعضی از دوستان تا بیست هزار دلار هزینه داشته است كه بیش از کل مبلغ مستمری در طول عُمر است. تمدید وكالت از طریق دفتر محافظت از منافع ایران در واشنگتن برابر است با عبور از هفت خوان رستم. نامه های متعدد به دفتر ریاست جمهوری [رئیس جمهور وقت ایران] ارسال شده كه بی نتیجه مانده است و ....
        
         این هفت بازنشسته كه جداگانه پیام ارسال داشته بودند خواسته بودند كه دست كم در چهار سال آینده كه دولت جورج دبلیو بوش و فهرستهای «ممنوع پرواز وزارت امنیت داخلی آمریکا» باقی خواهند بود، دولت خاتمی به همان روش دولت هاشمی رفسنجانی و رؤسای جمهور پیش از او باز گردد و پرداخت های وكالت نامه ای را بر پایه وضعیت بازنشسته مقیم خارج و اینک لیست های ممنوع پرواز آمریکا و اروپا چهار ـ ساله و یا بیش از یکساله تلقی كند و یا این كه روش ساده و عملی دیگری در پیش گیرد تا دغدغه بازنشستگان مقیم خارج بویژه آمریكا از میان برود. به علاوه، معلوم نیست که رئیس جمهوری بعدی آمریکا این روش و روال را تغییر دهد.




  •  

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com