Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
6 جولای
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 6 جولای
ايران
57 سال حکومت ايرانيان بر يمن
سکه ايران با تصوير خسروانوشيروان
يمن از نيمه اول جولاي در سال 571 ميلادي پس از اخراج حبشي ها از آن سرزمين در قلمرو ايران قرار گرفت. مورخان عثماني آغاز حكومت ايرانيان بر يمن را سال 575 ذكر كرده اند.
     بزرگان يمن بسال 570 ميلادي از خسروانوشيروان، شاه ساساني ايران، خواسته بودند كه لشكر بفرستد و حبشي ها را بيرون راند. بزرگان یمن با حضور در تیسفون (پایتخت ایران در طول 8 قرن) از خسروانوشیروان درخواست فرستادن نیروی نظامی کرده بودند.
    نیروی اعزامي ايران مرکب از سربازان سپاه کرمان و سپاه استخر (فارس امروز) كه به فرماندهي اسپهبد «وهرز» ـ ژنرال ديلمي با كشتي از راه خليج فارس به يمن فرستاده شده بود حبشي ها را بيرون راند.
     حكومت ايرانيان بر يمن که به خواست سران قبایل این سرزمین بود، 57 سال بعد در 628 ميلادي، پس از مرگ (قتل) خسروپرويز و گسترش اسلام در جزيرة العرب پايان يافت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تعويض حكمران نافرمان گرجستان
ششم جولاي سال 1631 ميلادي ژنرال رستم خان فرمانده نيروهاي اعزامي از اصفهان به قفقاز، به نافرماني تهمورث حكمران گرجستان پايان داد.
    در پي اين رويداد، دربار صفوي در اصفهان «خسروميرزا» را به جاي حکمران سابق به فرمانداري گرجستان تعيين كرد.
     گرجستان تا زمان جنگ هاي روسيه با ايران در سه دهه اول قرن 19 در قلمرو ايران قرار داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بحران كابينه در تابستان 1294 بر سر وزارت فرمانفرما ـ ايستادگي مجلس و ...
حسن مستوفي
در اين روز ـ ششم جولاي 1916 = 15 تيرماه 1294 ـ و در جريان جنگ جهاني اول که نيروهاي دولت هاي متخاصم، ايران را هم ميدان نزاع خود قرار داده بودند، بحران كابينه به اوج خود رسيده بود. عين الدوله دوم جولاي پس از درگير شدن با مجلس بر سر ادامه وزارت فرمانفرما (وزير داخله) از نخست وزيري كناره گيري كرده بود و دو جناح اصلي مجلس (اعتداليون و دمكرات ها) هر كدام نظر به يك سياستمدار داشتند. بالاخره، شاه وقت مستوفي (مستوفي الممالك) را معرفي كرد كه اين پيشنهاد در مجلس رد شد. شاه که چنين ديد، بار ديگر عين الدوله را معرفي كرد كه اكثريت مجلس وي را هم تاييد نكرد. در اين ميان، جمعي از اعضاي مجلس «مشيرالدوله» را پيشنهاد كردند كه خود او نپذيرفت و سرانجام 27 جولاي (پنجم امُرداد) دوباره مستوفي معرفي شد و اين بار راي اعتماد به دست آورد!.
     مخالفت مجلس با فرمانفرما از 25 ژوئن آغاز شده بود و دمكرات هاي مجلس خواستار عزل او شده بودند كه عين الدوله گفته بود به اين شرط فرمانفرما را از وزارت داخله عزل مي كند كه با وزير جنگ شدنش موافقت شود! كه مجلس نپذيرفته بود و ... .
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آخرين بار که خسرو روزبه ـ مردي که براي خَلق و ميهنش آرزوهاي بسيار داشت دستگير شد
خسرو روزبه مردي كه قلبش براي خلق مي تپيد


     15 تيرماه 1336 مخفيگاه «خسرو روزبه» ـ سرگرد كمونيست ارتش كه مدت ها فراري بود در کوچه اي در خيابان سيروس (تهران) كشف و به محاصره ماموران درآمد. وي هنگام فرار از اين محل، از طريق تيرِ برق، بر زمين افتاد، مجروح گرديد، دستگير و بعدا اعدام شد. مردم او را به دليل برخوردهايش با ماموران و گريزهاي شگفت انگيزش، «اعجوبه زمان» مي خواندند.
    سابقه درگيري و فرارهاي خسرو روزبه از سال 1324 آغاز شده بود. يکي از موارد؛ فرار او در 17 ارديبهشت سال 1326 از زندان دژبان مرکز (دژبان تهران) بود که درباره اين فرار، افسانه سرايي فراوان شده بود.
    خسرو، سروان توپخانه بود که در دانشکده فني دانشگاه تهران هم به تحصيل پرداخت و در همه جا و همه وقت يک لحظه از فعاليت و تبليغ براي سوسياليسم باز نمي ايستاد. کتاب او درباره توپ و خمپاره انداز نشان داد که وي يک نابغه نظامي و داراي هوش رياضي است. برخي از منابع مدعي بوده اند که خسرو روزبه موسس سازمان نظامي حزب توده بود.
    با اين که خبرنگاران در بيمارستان زندان و نيز در جريان محاکمه و در مراسم اعدام، اظهارات او را شنيده بودند اجازه انتشار اين اظهارات داده نشد که در مراسم اعدام گفته بود تنها تاسف او اين است که زنده نماند تا شاهد زندگي کردن خَلق ستمديده ايران در يک جامعه برابر و سوسياليستي شود و براي تحقق آن، جانفشاني بيشتري کند.
     وي در همين جا، سرانجامِ شاه را پيش بيني کرده بود. خسرو اين بار هم مانند گذشته از آرزوهاي دور و درازش براي سعادت و رفاه خلق سخن گفته بود و از جان گذشتن و مرگ در راه مبارزه با ستم و ظلم و نابرابري ها و استثمار و استعمار را کمال مطلوب خود و وسيله ارضاي باطن اعلام داشته بود و ....
    خسرو در برابر جوخه اعدام، شاه را خائن به ايران و ايرانيان اعلام کرده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مروري بر روزنامه هاي 14 تيرماه 1384 تهران و اشاره کيهان به متقاضيان انتشار روزنامه و ...!
مروري بر مطالب روزنامه هاي سه شنبه چهاردهم تيرماه 1384 (پنجم جولای 2005) تهران، چند انتقاد و يك كنايه منفي را به دست مي دهد.
    يکي از اين نوشته ها كه در صفحه اخبارِ کيهان چاپ شده بود از اين قرار است:
    
    "در واپسين روزهاي مسئوليت دولت خاتمي، مجوّز انتشار 71 نشريه صادر شد.
    برخي از دريافت كنندگان مجوّز نشريه، مشاغل غيرمطبوعاتي دارند و برخي ديگر سوابق ناموفقی در عرصه مطبوعات از خود به جاي گذاشته اند.".
    در اين مطلبِ کيهان ـ روزنامه وابسته به دفتر رهبري جمهوري اسلامي ايران ـ آمده بود: "كساني كه در گذشته امتياز نشريات را براي اجاره دادن به ديگران گرفته اند، اين بار هم از وزارت ارشاد مجوز انتشار نشريه دريافت كرده اند كه توهين به جايگاه روزنامه نگاري كشور به حساب مي آيد. از اين ميان فردي كه سابقه منفي و ناموفقي در كار مطبوعات داشته و مجوز دو نشريه قبلي خود را اجاره داده است، در اين مرحله دو مجوز ديگر نيز دريافت كرده و براي دريافت مجوز چند نشريه جديد در نوبت قرار گرفته است!.".
     کيهان نوشته بود: "به نظر مي رسد هيئت نظارت به عنوان مسئول قانوني واگذاري امتيازهاي جديد بدون توجه به برخي سوءاستفاده ها، زمينه دريافت فله اي امتياز نشريات را فراهم كرده و افراد غيرحرفه اي را براي انجام كارهاي تجاري و سوء استفاده هاي سياسي و فرهنگي صاحب امتياز نشريات كشور مي كند.".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پاسخ به مخاطب درباره محکومیّت مهدی هاشمی فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی که خبر آن قبلا در رسانه های تهران انتشار یافته بود
یک مخاطب این تاریخ آنلاین در پيامي به تاريخ دوشنبه 15 تیرماه 1394، خطاب به مؤلف این تاریخ آنلاین چنين نوشت:
    
    "شما که کوس تاریخ نگاریِ بی طرفانه می زنید، چرا محکومیّت مهدی هاشمی فرزند آیت الله هاشمی را درج نکرده بودید که بحث و تفسیر آن، خودش یک تاریخ است و لازمه انتشار یک کتاب. به رغم این محکومیّت، چاپ عکس آیت الله هاشمی که متبسّم و شاد به نظر می آید در 3 ـ 4 روزنامه از روزنامه های تهران ادامه دارد که هرکدام از این روزنامه ها وابسته به یک دسته و جناح هستند و از این بابت، دادِ همه را درآورده اند.".
    
    پاسخ:
    
     مطلب در همان روز اعلام آن درج شد. این مطلب عینا در صفحه 32 شماره همان ماه مجله روزنامک www.rooznamak-magazine.com نیز درج شده است که کُپی آن مطلب و تيتر، از آن مجله و با تصاویر خبرگزاری فارس در زیر می آید:
    
    
مهدی هاشمی به زندان و جریمه محکوم شد

    
    به گزارش خبرگزاری های تهران، مهدی هاشمی فرزند آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی (قبلا رئیس جمهور و رئیس مجلس و رئیس مجمع تشخیص مصلت نظام) به جرم های ارتشاء، اختلاس و امنیتی به ده سال زندان، جزای نقدی و ردّ مال (یک میلیارد و 800 میلیون تومان و 5 میلیون و 200 هزار دلار) محکوم شده و محکومیّت او قطعی گزارش شده است، ولی وکیل مدافع وی گفته است که تقاضای اعاده دادرسی خواهد کرد.
    غلامحسین محسنی اژ‌ه‌ای سخنگوی قوه قضائیه 21 خرداد 1394 گفته بود که حُکم قطعی ِ صادر شده برای پرونده مهدی هاشمی 10 سال حبس است و این حُکم در دادگاه تجدیدنظر تأیید شده است. مهدی هاشمی پس از انتخابات ریاست جمهور در سال 1388 از ایران خارج شده بود که پس از حدود سه سال به ایران بازگشت و بیش از دو ماه در بازداشت موقّت بود. هنوز (آن زمان ـ پایان خردادماه 94) حُکم محکومیّت مهدی هاشمی به اجرا در نیامده است [نيامده بود].
    تصاویر زیر در آن زمینه از وبسایت خبرگزاری فارس کُپی شده است:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نظرها و خبرها، تیتر روزنامه های تهران شماره های 16 تیرماه 1399 (ششم جولای 2020)

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نظرها و خبرها، تیتر روزنامه های تهران شماره های 15 تیرماه 1399 (پنجم جولای 2020)

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
زادروز «Heidenstam» و سالگرد درگذشت William Faulkner ـ ابراز نگراني از انتقال فرهنگ اروپايي به خاور ميانه
William Faulkner - Heidenstam
ششم جولاي زادروز شاعر و نويسنده سوئدي؛ ورنر فن هايدنستام Verner Von Heidenstam است كه در سال 1859 به دنيا آمد و در سال 1916 برنده جايزه ادبي نوبل شد. وي پس از ديداري از خاورميانه و كشورهاي منطقه مديترانه تحت تاثير فرهنگ خاور ميانه قرار گرفت و چند كتاب او درباره اين منطقه است. وي در اثر خود «انديميون» نگراني عميق اش را از انتقال فرهنگ اروپايي به خاور ميانه و گرفتن جاي فرهنگ اين منطقه را ابراز داشته است. يك داستان او تحت تاثير قصه «هزار و يك شب» و به همين سبك نوشته شده است، همين طور، كتاب ديگر او «قفس شير».
    هايدنستام كه به تاريخ وطن خود علاقه فراوان داشته بقيه داستانهاي خود را برپايه قصه هاي تاريخي سوئد نگاشته است.
    ×××
    ويليام فاكنر William Faulkner نويسنده پُركار و تواناي آمريكايي كه دهها داستان، فيلم نامه، مجموعه اشعار و اثر ديگر باقي گذارده ششم جولای 1962 بر اثر حمله قلبي در 64 سالگي درگذشت.
    فاكنر از مردم ايالت جنوبي آمريکا؛ «مي سي سي پي» بود كه 25 سپتامبر 1897 در يك فاميل نظامي به دنيا آمده بود و از نوجواني شعر مي گفت. نخستين داستاني كه نوشت «مواجب سرباز» عنوان داشت و پس از آن «پشه ها»، «پرچمهاي غبار گرفته»، «دارا و ندار»، «سرزمين فراعنه»، «روشني در ماه اگوست»، «پناگاه»، «خواب طولاني» و ....
     وي از برندگان جايزه ادبي نوبل است. هنگام دادن این جایزه به فاکنر بود که اعلام شد داستان نگار بهتر از هرکس می تواند اندرز و اندیشه را منتقل کند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
سالروز كشف نخستين واكسن توسط «لوئي پاستور» که راه را بر پيشگيري از بيماري هاي واگيردار بازکرد
Louis Pasteur

لويي پاستور Louis Pasteur شيميدان فرانسوي ششم جولاي 1885 در جريان تلاش براي ساخت واکسن ها، مايه پيشگيري (واكسن) ضدِ هاري را ـ بيماري Rabies که اين واژه در لاتين به مفهوم حالت ديوانگي است و اين بيماري از حيوان مخصوصا از طريق گازگرفتگي سرايت مي کند ـ كه ساخته بود با موفقيت روي نوجواني به نام ژوزف آزمايش كرد و راه براي پيشگيري از بيماريها هموار شد.
    وي قبلا ابراز نظر كرده بود كه باكتري تضعيف شده در آزمايشگاه، اگر به افراد تزريق شود در آنها در برابر آن بيماري مصونيّت ايجاد خواهد كرد.
    پاستور که به نام او در بسياري از کشورها، انستيتوي تزريق واکسن و پيشگيري از بيماري هاي واگيردار تاسيس شده است27 دسامبر 1822 به دنيا آمد و 28 سپتامبر 1895 درگذشت. در تهران، خياباني که قبلا کاخهاي سلطنتي در آن قرار داشت و اينک عمارات دولتي، به نام «پاستور» است. انستيتو پاستور تهران نيز در همين خيابان تاسيس شده بود که تا خانه دکتر مصدق فاصله چنداني نداشت. نوه لوئي پاستور در دهه 1330 هجري خورشيدي از ايران ديدن کرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
كاشف آنزيم ها
Axel Hugo Theodor Theorell
دكتر اكسل تئورل Axel Theorell پزشك و بيوشيميست سوئدي كه به خاطر كشف چند آنزيم تازه در سال 1955 جايزه نوبل گرفت ششم جولاي 1903 به دنيا آمده بود. از اكتشافات علمي ديگر او اكسيده شدن آنزيم ها و تاتير الكل بر آنهاست.
    تحقيقات علمي دکتر تئورل که در 15 آگوست 1982 در 79 سالگي درگذشت عمدتا در enzyme research بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پرسش از مؤلف اين تاريخ آنلاين درباره سرنوشت قلب مصنوعی که دیگر خبری از آن نیست؟
پرسش:
    
    مخاطب در پيام ارسالي به تاريخ چهارم جولاي 2017: داستان ساخت قلب مصنوعی چه شد؟.
    
    پاسخ:
    
    یک کمپانی سازنده ابزارهای پزشگی در ماساچوست (استىتِ شمال شرقی آمریکا) در سال 1998 تلاش به ساخت قلب تماما مصنوعی کرد و دو سال بعد قلب باتری دارِ ساختِ خود ـ AbioCor ـ را در اختیار یک مرکز ویژه بکاربردن آزمایشی آن گذارد و روی 14 بیمار آزمایش شد و آزمایش، روی بیمار پانزدهم با مجوّز سازمان FDA بود که از هیچکدام از این آزمایش ها نتیجه مطلوب به دست نیامد و کمپانی مورد بحث هم موقتا به این کار تجربی تا بررسی علمی بیشتر پایان داد.
    نخستین بیمار، Robert Tools نام داشت، 63 ساله بود و دوم جولای 2001 قلب مصنوعی در بدن او کار گذارده شد، ولی بیش از 151 روز زنده نماند.
     دهها سال پیش از ساخت و آزمایش قلب مصنوعیِ کامل که به لحاظ حجم، بزرگ بود و در هر قفسهِ سینه جای نمی گرفت، دریچه مصنوعی برای قلب ساخته شد که نخستین آن را در سال 1969، دکتر Denton Cooley در بدن یک بیمار کار گذارد که این بیمار، زیاد زنده نماند. ساخت دریچه مصنوعی قلب به تدریج تکمیل شده است. دکتر کولی 96 سال عُمر کرد.
Robert Tools نخستین بیمار قلب مصنوعی جهان

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي تاريخ‌نگاري
پرسش یک مخاطب درباره کرونیکل نویسی و پاسخِ مؤلفِ اين تاريخ آنلاين به آن
پرسش:
    
    مخاطب (پيام دريافتي 4 جولاي 2017): کرونیکل نویسی از چه زمان آغاز شده است؟.
    
    پاسخ:
    
     کرونیکل نویسی (تاریخ نگاری به صورت روزشمار ـ انشاءِ وقایع بر حسب زمان وقوع در زير هم و جدا از وقوع رویدادهای روزهای دیگر) به شکل و ترتیب امروز، از قرن شانزدهم رو به تکامل گذاشته و «کلود فوشه» فرانسوی متولّد جولاي (ژوئیه) 1530 آن را وارد مرحله نویني کرد که تکامل آن ادامه دارد.
    کرونیکل نویسی نیاز چندان به فوت نُت نویسی و بیبلیوگرافی ندارد. رسانه ها عمدتا از این روش برای یادآوری گذشته استفاده می کنند ـ البته به روش تاريخ نويسي ژورناليستي که تعريف و روش تاريخ نگاريِ ژورناليستي بحث ديگري است. تاريخ آنلاين ما، ترکيبي از کرونيکل نويسي و تاريخ نگاري ژورناليستي است. پيدايش تاريخ نگاري ژورناليستي و سرنخ دادن به پژوهشگران بعدي و ثبت وقايع روز (اصطلاحا؛ تاريخ جاري) مربوط به قرن بيستم است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
ترجمه خبر باید جدا از تفسیر آن باشد ـ ایراد یک مخاطب به ترجمه خبر یک رویداد خارجی در یک خبرگزاری داخلی ـ اطلاع رسانی = آموزش عمومی
54 سال پس از تشکیل يك دوره آموزش «روش ترجمه خبر و تنظيم اخبار ترجمه شده» از آژانس هاي خبررساني معروف به «بيگ فور Big-4» و چند آژانس كوچكتر براي دبيران خبر و مترجمان خبرگزاری پارس و 68 سال پس از صدور دستور العمل اديبان و نويسندگان ايران كه برای بحث و ارائه چگونگی قرارگرفتن روزنامه نگاري، ترجمه و نثرنويسي در ایران در مسیر درست، مطابق اصول و قواعد ـ از 25 ژوئن 1946 (چهارم تيرماه 1325) تا دوم جولای این سال (11 تیرماه 1325) تشكيل نشست داده بودند، اواخر اردیبهشت 1393 یک مخاطب، ترجمه و متن خبری را که انتشار یافته بود و به زعم او ایراد داشت برای مؤلف این تاریخ آنلاین ارسال داشت تا در فرصت مناسب و صرفا با هدف یادآوری (توجّه) و اصلاح کار درج شود.
     شصت و هشتمین سالروز صدور اندرزنامه ادیبان و نویسندگان ایران این فرصت را برای درج نامه مخاطب به دست داده بود.
    
     مخاطب نوشته بود:
    
    "هر وقت که فرصتی باشد نگاهی به وبسایت چند خبرگزاری داخلی می اندازم. 22 اردیبهشت 1393 بود که در یکی از آنها خبر زیر را دیدم با این تیتر که خبرگزاری برایش انتخاب کرده بود: «پلیس آمریکا پیرزن 93 ساله را به گلوله بست» و از آن کاپی گرفتم تا به خبرگزاری تلفن کنم و عیب و ایرادهای آن را بگویم و یادآور شوم که اطلاع رسانی در عین حال آموزش دهی عمومی است و ترجمه باید درست و بمانند سند باشد و اگر نظری درباره رویداد باشد، دبیر ِ خبر (نه، مترجم آن) می تواند بر خبر دریافت شده تفسیر بنویسد و ابراز نظر کند که انتقاد هم می تواند باشد. در آن روز موفق به تماس با خبرگزاری نشدم. و اما خبر درج شده که از روزنامه گاردیَن ترجمه! شده بود از این قرار بود:
    
    به گزارش خبرگزاری … [نام خبرگزاری داخلی تهران، نه نام منبع خبر]، یک افسر پلیس ایالت تگزاس،‌ با شلیک 3 گلوله به سمت یک پیرزن 93 ساله وی را کشت و خشم مردم این ایالت را بر انگیخت. [مترجم، مأمور (آفیسِر) را افسر پلیس ترجمه کرده حال آنکه بکار بردن این واژه در مورد پلیس، یعنی مامور پلیس که لزوما افسر نیست، به علاوه ندانسته است که آمریکا یک فدراسیون است و پلیس شهر جدا از پلیس ایالت و پلیس فدرال (سراسر فدراسيون) است و مامور پلیس ِ شهر ِ مربوط بوده که سراغ پیرزن رفته بود. معمولا بر خبر ترجمه شده از یک روزنامه که خودش پاراگرافِ لید می نویسد نباید «لید» نوشت که این خبرگزاری داخلی نوشته بود.].
    این خبرگزاری نوشته بود: روزنامه انگلیسی گاردین، در این باره گزارش داد [که] این زن در پی اختلافات خانوادگی[!] دست به اسلحه برده بود بنابر این، پلیس نیز وی را به قتل رساند. [در اصل خبر که در زیر آمده توضیح داده شده است که چرا دست به اسلحه برده، به روی چه کسی اسلحه کشیده و ... که ترجمه چیز دیگری است و با اصل تطبیق نمی کند.].
    این خبرگزاری سپس افزوده بود: بر اساس این گزارش، «استفن استم» افسر پلیس تگزاس [استيت تکزاس یا شهر مربوط ـ در آمریکا، پلیس ایالت وظایف دیگری دارد که جدا از شهر است.] پس از رسیدن به محل واقعه و مشاهده خانم «پرلی گولدن» مسلح به یک سلاح کمری کالیبر 38، در اقدامی خشن، 3 گلوله به سمت وی شلیک کرد که 2 گلوله به بدن وی اصابت کرده و یک گلوله نیز باعث ایجاد جراحت سطحی بر روی بدن وی شد.". [بازهم اصل خبر با ترجمه مطابقت ندارد.].
    خبرگزاری ادامه داده بود:
    انتشار هر چند جهت دار این خبر [چه منبع و مرجعی و کجا، خبر را جهت دار! کرده بودند؟ که باید ذکر شود.] نیز مانع از خشم مردم منطقه «هرن» تگزاس نشد [منطقه یا شهر و چه شماری از مردم، همه ساکنان شهر که نرفته بودند] و آنها با تجمّع در مقابل اداره پلیس خواستار اخراج این افسر خشن [مامور] شدند.
    «روبن گومز» شهردار تگزاس [شهر تکزاس؟!، چنین شهری وجود ندارد. آیا ایالت هم شهردار دارد؟. شهردار یعنی وابسته به شهر و از واژه اش پیداست.] نیز با حضور در جمع معترضین، متعهد شد که در جلسه شورای شهر، پیشنهاد اخراج «استفن استم» را در جمع اعضای شوراء مطرح کند. [شهردار به جمعیت گفت که توصیه اخراج به شورای شهر خواهد داد.]. گومز در جمع مردم خشمگین گفت: این مورد [،] به بی اعتمادی مردم به پلیس منجر شده و ما نمی‌توانیم پلیسی داشته باشیم که مردم به او اعتماد ندارند.
    کشتن مردم به ویژه سیاهپوستان از سوی پلیس آمریکا این روزها خبر عجیبی محسوب نمی شود [این تفسیر و اظهارنظر، مربوط به سال های پیش از دهه 1960 است. امروزه ـ منظور؛ در آن سال ـ رئیس جمهوری، دادستان کل و نزدیک به نیمی از ماموران پلیس آمریکا سیاه پوست هستند.]،‌ اما کشتن یک پیرزن 93 ساله کمتر در این کشور ِ مدعی دفاع از حقوق بشر اتفاق افتاده بود. چندی پیش خبری منتشر شد مبنی بر این که پلیس آمریکا یک نوجوان را که در حال بازی با اسلحه اسباب بازی بود به ضرب گلوله از پای درآورده است!. [این سطور که دیگر تفسیر و ابراز نظر است که خبر را از صورت مطلق خارج می کند. مفسر خبرگزاری می توانست جداگانه بر آن خبر یک تفسیر بنویسد. اگر هدف، نقل این خبر در یک روزنامه باشد که گمان نمی رود روزنامه تفسیر و یا خبر توأم با تفسیر خبرگزاری را نقل کند.].
    در زیر متن خبر گاردین به نقل از اسوشییتدپرس (دهم ماه می 2014) آورده شده است تا مقایسه و قضاوت شود:
    
    


    The nephew of a 93-year-old Texas woman who was shot and killed by a police officer has said his aunt fired two shots before the officer shot her
    Roy Jones told a local television station, KBTX-TV, he had taken his aunt, Pearlie Golden, to renew her driver,s license on Tuesday, but she was denied after failing her test. As Jones took his aunt back to her home, he could tell she was upset, he said
    Jones said he was later sitting with his aunt on her front porch when Golden demanded her keys back. He refused, so Golden went into the house and got her .38-calibre handgun. Jones ran into the house and called police, he told the station
    Jones says Golden fired two shots into the ground when an officer told her to drop her gun
    Hearne police have said in a statement that Golden "brandished a gun" when Officer Stephen Stem arrived. A preliminary autopsy shows Golden was shot twice and grazed by a third bullet, the Robertson county district attorney, Coty Siegert, has said
    The Hearne city council will hold a special public session about the fatal police shooting on Saturday afternoon
    Hearne police have declined to comment beyond the statement issued this week. Stem has been placed on administrative leave, and the county district attorney is investigating the shooting of Golden, also known as "Miss Sulie"
    Siegert told the station that because the case is still under investigation, he could neither confirm nor deny that Golden fired her gun
    Dozens of protesters marched to police headquarters on Thursday and were met there by Mayor Ruben Gomez, who said he will recommend that Stem be fired during Saturday,s city council meeting.
    "It,s a loss of confidence in the community. We can,t have an officer the citizens have lost confidence in," Gomez said
    However, Stem,s attorney, Robert McCabe, told the station that he believes his client,s actions were justified under the circumstances and called the mayor,s comments inappropriate and unprofessional
    "He probably knows fewer facts about what occurred than I do," McCabe said
     Associated Press in Hearne - Saturday 10 May


    مخاطب نوشته بود: اگر روزنامه ها این ترجمه خبرگزاری را عینا نقل کنند، بسیاری از خوانندگانشان که اطلاعات جغرافیایی ندارند و معلومات خودرا از مطبوعات به دست می آورند تکزاس را که روزگاری یک جمهوری مستقل بود یک شهر تصور می کنند و ساختار دیگری از شهرهای آمریکا که پلیس، آموزش و پرورش، زندان و ... در دست خودشان است، نه ایالت مربوط و دولت فدرال به ذهن می سپارند.
    قضیه از این قرار بوده که پیرزن ِ ساکن شهر هِرن در امتحان برای تجدید گواهینامه رانندگی اش مردود می شود. یعنی که از آن پس تا امتحان مجدد حق رانندگی نداشته و در بازگشت به خانه تصمیم به راندن اتومبیل می گیرد ولی خواهرزاده (یا برادرزاده) اش که با او بوده کلید اتومبیل را نمی دهد. پیرزن عصبی می شود و سراغ تپانچه اش می رود (که قانون اساسی آمریکا به اتباع این کشور حق حمل اسلحه داده است). خواهرزاده که چنین می بیند به پلیس شهر (شهر هرن) تلفن می کند و مامور می آید. پیرزن (طبق اظهار خواهرزاده) دو گلوله به زمین شلیک می کند و پلیس هم به سوی او و ....

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زیر صِفر رفتن روزنامه نگاری و تاریخ نویسی و راه افشاء آن
پنجم جولای 2016 یک مخاطب که نوشته بود 63 ساله و در آمریکا مدرّس دانشگاه است ضمن تأییدِ واقعیت به «زیر صِفر رفتن روزنامه نگاری» به این علت که کمپانی ها و اصحاب منافع و نفوذ، ناشر و صاحب رسانه ها شده اند و «پلکان کردن» آنها برای رسیدن به قدرت و مقام و هدف مالی و همچنین تغییر و انحراف دادن مسیر تاریخ نویس و محقّق از سوی دولتمردان و سیاسیون از ریشه یابی رویدادها و نتایج، به تدریسِ کتابی ِ گذشته ها، خواسته است که راه حل به دست دهیم تا مردم راه را از چاه تشخیص دهند و قضاوت و برنامه ریزی کنند.
    
    پاسخ:
    
    آنچه را که از دست این نگارنده ـ مؤلف اين تاريخ آنلاين ـ در این آخرین دهه عُمر بر می آید، فعّال کردن دو وبسایتِ خود؛
    www.journalist-nushiravan.com
    و
    www.historian-nushiravan.com
    است تا با بکاربردن تجربه و معلومات، خبرها و رویدادها منعکس شدهِ روز در رسانه ها و روش تهيه و تنظيم آنها را حلّاجی (پنبه زنی) کند.*
    
    - - - - -
    
    * این استاد در ایمیل دوم خود که 5 روز بعد و یک روز پس از درج این پاسخ دریافت شد نوشته است که به چنین پرسش هایی در همین تاریخ آنلاین هم که پاسخ بدهید کافی است. پرسش هايِ از شما پیرامون گذشته و تاریخ جاری (رویدادهای روز) است. همچنين می توانید در پایان هر سال آنها را کتاب کنید که آموزشی خواهد بود و خدمت به انسان.
    به این استاد (مدرّس) قول داده شد که سعی خواهد شد چنین کنیم.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
روزي که «توماس مور» گردن زده شد
توماس مور فيلسوف انگليسي قرن 16
«توماس مور» فيلسوف و شخصيت انگليسي كه حاضر نشده بود پادشاه را به عنوان رييس كل كليساهاي اين کشور به رسميت بشناسد و طلاق گفتن زن پادشاه وقت انگلستان را تاييد کند ششم جولاي در سال 1535 به جرم خيانت! گردن زده شد. مور که يک روشنفکر انگليسي و کاتوليک بود نويسنده کتاب «مدينه فاضله ـ طرحي نو براي تامين سعادت انسان» است.
     هنري هشتم پادشاه وقت انگلستان كه پاپ طلاق هاي پي در پي و ازدواج هاي مكرر او را غير شرعي اعلام كرده بود كليساي انگلستان را تحت رياست خود، و مستقل ازدستگاه پاپ اعلام داشته بود كه بسياري از مردم و مقام هاي انگليسي زير بار نرفته بودند.
     هنري هشتم «توماس مور» را که لقب «سِر» داشت اعدام كرد تا ديگر مخالفان حساب كار خود را بكنند. توماس مور 15 ماه مقاومت كرده و تسليم نظر پادشاه نشده بود كه خواسته بود نسبت به او سوگند وفاداري ياد كند و رياست وي را بر كليساي انگلستان بپذيرد.
    هنري هشتم که در تاريخ به سلطان گردن زن معروف شده است يك سال پس از اعدام توماس مور، زن دوم خود «آن بولين Boleyn» را هم به همان صورت (گردن زدن) اعدام كرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاریخچه «دلار آمریکا» در زادروز آن که در ایران از 7 تومان به 22 هزار تومان رسیده و پيدايش عبارت «ماني لاندري» و بکارگیری نادرست آن


كنگره آمريكا (که در آن زمان، تنها يك مجلس بود) ششم جولای سال 1785 به اتفاق آراء «دلار Dollar» را واحد پول این فدراسیون قرار داد. پيش از انقلاب استقلال، پول انگلستان (ليره استرلینگ) در 13 مهاجرنشين انگليسيِ آمريكاي شمالي رايج بود. در جريان انقلابِ استقلال و به سبب خصومت با دولت لندن، آمريكاييان سكه نقره اي اسپانيا به نام «دلار» را كه در مكزيكِ اسپانيا رايج بود وسيله داد و ستد قرار داده بودند و به همين دليل نام پول ملي خودرا «دلار» نهادند.
     يک سكه نقره اي از قرن چهاردهم به مدت سه قرن و اندي به نام «تالرThaler، دالر، تلار و دلار» در اروپا رايج بود كه اسپانيايي ها آن را حفظ كردند و به مستعمرات خود در قاره آمريكا منتقل ساختند.
    


«اس با خط عمودي؛ $» كه علامت بين المللي دلار است نيز از اسپانيايي ها اقتباس شده كه پول خودرا با علامت (پيP) مشخص مي كردند و اين «P» در آمريكاي شمالي به تدريج و در جريان نوشتن به شكل «$» درآمد.
     دلار آمریکا همچنین پول رایج ده کشور و 16 منطقه وابسته است. اكوادور، السالوادور و پاناما همان دلار آمريكا را به جاي پول ملّي خود بكار مي برند.
     بعضي اوقات آمريكايي ها در محاوره، به جاي لفظ دلار، واژه «باك Buck» را بكار مي برند. در دوران جنگ داخلي آمريكا (دهه 1860) بود که اسكناس دلار (دلار کاغذي با پشتوانه طلا) به تدريج جاي دلار سکه اي (نقره اي و زرّين) را گرفت. در آمريكا شوراي پول (که رئیس آن به پیشنهاد رئیس جمهوری و رای سنا انتخاب می شود) کنترل سيستم بانكي و ذخاير فدرال (کنترل دلار) را به دست دارد، و سياست مالي كشور از جمله تغيير نرخ بهره را تنظیم و در صورت لزوم تغيير مي دهد. آمريكا برخلاف ساير كشورها، داراي 12 بانك مركزي است، زير نظر يک شوراي مستقل. چاپ اسكناس دلار توسط اداره «گراور و چاپ فدرال رزرو» انجام مي گيرد كه از كاغذ و مركب خاص استفاده مي كند كه فرمول تهيه آنها بايد محرمانه بماند.
     دلار آمريكا ـ USDـ برخلاف اسكناس ساير كشورها داراي يك اندازه و يك رنگ است كه در خارج از آمريكا به «پشت سبز» معروف است. از سال 2005 با حفظ زمینه سبز، تغییراتی در رنگ برخی از قسمت های اسکناس هاي دلار داده شده است که هدف، جلوگيري از جعل آنها بوده است. قبلا اسكناس پانصد دلاري و هزار دلاري هم بود كه ريچارد نيكسون از سال 1969 آنها را از بيم جعل، از جريان خارج ساخت و «صد دلاري» اينك بزرگترين اسكناس آمريكاست.
     همين نيكسون و احتمالا برای رهاساختن واشنگتن از محدودیت چاپ دلار، این پول را از استاندارد طلا هم خارج ساخت و متعاقب آن، کشورهای دیگر ازجمله ایران، که این عمل از همان زمان برای ایران مسئله ساز شده و تورّم نقدینگی به سبب چاپ بیش از حد اسکناس ریال و «چک بانک»و هرگونه مبادله دیجیتیالیِ بین بانکی و با هدف رفع کسری بودجه و ولخرجی ها بوده است. براي مثال: دلار آمريکا که تا 2 سال و چند ماه پس از انقلاب 7 تومان بود، به گزارش رسانه ها در 15 تير 1399 ( 5 جولاي 2020) وارد کانال 22 هزار تومان شد و سکه طلا به ده ميليون و 650 هزار تومان رسيد. نتيجه تورّم پول (افزايش بدون حساب و کتاب حجم نقدينگي در يک کشور) گران شدن کالا و خدمات بويژه طلا و مستغلات است و فشار برطبقه کم درآمد و از ميان رفتن تدريجي طبقه متوسط.
    حجم دلار درجریان که «ذخيره ارزي» بسياري از كشورها قرار گرفته چهارـ پنج دهه است که از ميزان طلا در آمريكا بيشتر شده و دارد بازهم بیشتر مي شود. همه تلاش سران آمریکا دلاریزاسیون کردن اقتصاد جهان پس از جنگ جهانی دوم (از دهه پنجم قرن 20) بوده است که قدرت های اقتصادی سابق به فلاکت افتاده بودند. این سیاست به هدف رسید و دلار آمریکا پایه معاملات بین المللی ازجمله نفت، طلا و ... و «ریزِرو کورنسی reserve currency» و یک ذخیره جهانی و ستون قدرت آمریکا شده است ـ قدرتی بالاتر از توان نظامی. این قدرت در دهه یکم قرن 21 چند تهديدِ زباني را که از مرحله «حرف» خارج نشدند از سر گذرانيد. ازجمله اندرز برخي مقاله نگاران و سياسيون محلي به دولت هاي متبوع به «جانشین ساختن دلار با پولی دیگر در مبادلات ارزی»، عرضه اوراق بهادار آمریکا (ترژری باوند آمریکا) که در دست دارند به بازار که کاهش شدید نرخ دلار را به دنبال خواهد داشت. دولت پکن بيش از یک تریلیون و ژاپن حدود هشتصد میلیارد دلار از این اوراق بهاداررا در دست دارند و پس از این دو، دولت سعودی و ....
     بيش از دو سوم دلارهاي چاپ شده در آمريكا در خارج از اين كشور رايج هستند که افزايش دلارهاي برون مرزي روز افزون است که در پاره اي از مناطق جهان به نظر مي رسد که جاي پول ملّي را گرفته اند و در مناطق رو به رو با بحران اقتصادي، بورسي هم شده اند و بمانند سهام!، خريد و فروش مي شوند و ... و مردم این کشورها برای حفظ ارزش موجودی خود به خرید دلار روی می آورند. به گفته برخي از كارشناسان امور پول، قدرت سياسي ـ نظامي آمريکا ضامن حفظ قدرت (ارزش) دلار است و لذا واشنگتن مي کوشد اين دو قدرت خود را حفظ كند تا دلار به عنوان پول بين المللي باقي بماند.
     در سال 1995 ميزان دلار در گردش در سطح جهان 380 ميليارد بود و در سال 2004 هفتصد ميليارد يعني در فاصله 9 سال تقريبا دو برابر شده بود كه بيش از دو سوم آن در خارج از آمريكا بود. اين، مربوط به اسكناس چاپ شده است و در آن، معاملات اعتباري به حساب نيامده است. در داخل آمريكا به جاي پول نقد، مردم با چِك و كرديت كارت معامله و خريد مي كنند.
     معاملات غير قانوني پول و مثلا درآمد ناشی از فروش مواد مخدر، سوء استفاده، رانت و ... را «ماني لاندري» گويند كه در ايران بدون توجه به پیدایش عبارت و تنها بر پایه واژه ها، به «پول شويي» ترجمه مي شود، که در حقيقت داراي اين مفهوم (پول شويي) نيست. اين اصطلاح را «اَل كاپون» گانگستر معروف شیکاگو رايج ساخت. وي داراي دهها جايگاه ماشين لباسشويي سكه اي بود و هنگام واريز كردن پول نقد به حساب هايش در بانكها (برای اینکه تلِر بانک از حجم زیاد پول دچار تعجب نشود) مي گفت كه اين پولها محصول «لاندري = ماشين لباسشويي برقي» هاي اوست، حال آن كه پول ها عمدتا از امور غيرقانوني ازجمله باج گیری به دست آمده بود [در آمریکا و در آن زمان؛ معاملات عمدتا با چك صورت می گرفت و اینک با چک و یا کردیت کارت] و از همان زمان، رسانه هاي آمريكا پول حاصل از معاملات غير قانوني و فسادآمیز را «ماني لاندري» نوشته اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
وودرو ویلسون و استقلال کُردهای امپراتوری عثمانی ـ رفراندم استقلال و سکوت آمریکا در قبال آن ـ اگر تلاطم مناسبات آمریکا و ترکیه شدت یابد ...
W. Wilson

در جولای 1918 که شکست آلمان و متحدین آن ـ اتریش و عثمانی (مدعی خلافت اسلامی) قطعی به نظر می رسید و انگلیسی ها بر بین النهرین، جزیرة العرب (حجاز، کویت و ...) و فلسطین مسلط شده بودند، وودرو ویلسون رئیس جمهوری وقت آمریکا که یک دانشگاهی و اندیشمند بود اشاره به استقلال کُردهای آرین نژاد امپراتوری عثمانی پس از اضمحال این امپراتوری کرد و به گفته اصحاب نظر، از آن زمان این کُردها به نوعی، چشم به آمریکا داشته اند، حتی کُردهای سوسیالیست.
     برخی از مورّخان نوشته اند که وودرو ویلسون (متولّد 1856 و متوفّی در 1924 و از 1913 تا 1921 رئیس جمهوری آمریکا) در سال 1917 (سال ورود آمریکا به جنگ جهانی اول) در اشاره به ملیّت های امپراتوری عثمانی ازجمله کُردها گفته بود که در صورت فروپاشی عثمانی، این ملیّت ها باید راه خودرا بروند، و آنها منطقا باید حاکمیّت ملّی داشته باشند. وی همچنین به ماهیّت جداگانه کُرد از عرب اشاره کرده بود. [کُردها، ایرانی تبار هستند که در عهد باستان، بمانند همه ساکنان غرب و شمال غربی ایران از محور رِی ـ «ماد» خوانده می شدند و دو طایفهِ آریایی نژاد دیگر؛ پارس و پارت. پایتخت مادها، شهر همدان بود. مادها با یهودیان مناسبات دوستانه داشتند و اِستر ـ شهبانوی یهودی ایران در شهر همدان مدفون است.].
     پس از شکست امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول و نیز از عرب که به تحریک «تی. ای. لورنس انگلیسی معروف به لورنس عربیا» برضد این امپراتوری دست طغیان مسلحانه زده بودند، دولت لندن ـ در پی سازش سایکس ـ پیکو (انگلیس و فرانسه)، دست به ایجاد کشور عراق (مرکب از 3 ایالت جداگانه عثمانی و یکی از آنها کُردستان) زد و با استقلال کُردستانِ عثمانی به صورت کشور موافقت نکرد و چون شامِ قدیم (و به اصطلاح فرنگی ها؛ منطقه لِوانت) هم از سوی فرانسه به دو کشور سوریه و لبنان تقسیم، و گوشه هایی از آن نیز به ترکیه، اردن و فلسطین داده شد، کُردهای امپراتوری عثمانی که قرن ها در جستجوی استقلال و تشکیل کشوری از آن خود بودند میان عراق (کشور تازه ساخت)، سوریهِ تحت الحمایه فرانسه و ترکیه (بخش باقی مانده از امپراتوری عثمانی) تقسیم شدند ولی تحولات بعدی نشان داده است که اندیشه داشتن دولتی از آن خود را از دست نداده اند و نیز حمایت واشنگتن و برخی از اروپاییان ازجمله آلمانی ها را.
     دولت آمریکا با ادامه همین حمایت، در جریان جنگ کُردهای عراق با صدام حسین، شاه وقت ایران (پهلوی دوم) را مجبور کرد که نه تنها به آنان کمک کند بلکه کمک های تسلیحاتی آمریکا را هم به ایشان برساند و شاه به رغم کمک مصطفی بارزانی (پدر مسعود حکمران پیشین اقلیم کردستان) به ایجاد دولت مهاباد در دهه 1940 که در سایه استقرار نظامیان دولت مسکو در آذربایجان ایران، صورت گرفته بود با درخواست آمریکا موافقت کرد و همچنین اجازه داد که کُردهای تحت تعقیب حکومت صدام حسین پناهنده ایران شوند. مصطفی بازرانی بعدا پس از مدتی اقامت در ایران (کرج) به آمریکا رفت و در اینجا در 76 سالگی در 1979 فوت کرد.
    به باور اصحاب نظر، درگیری های داعش با کُردها از ژوئن 2014، به مدت حدودا دو سال و کشتار شماری از کُردهای ایزدی و انعکاس آن در رسانه ها، احساس دوستانه و معاضدت غرب (اروپا و آمریکا) را از کُردها و آرمان های آنان تقویت و علنی تر کرد، ولی روشن نشده است که چرا و برپایه چه سیاستی، دانالد ترامپ نتیجه همه پرسی سپتامبر 2017 کُردهای عراق را که رأی به استقلال خود دادند به رسمیت نشناخت و به باور اصحاب نظر، این سکوت دولت واشنگتن ابهام آمیز بوده است. طبق تعاریف؛ نتایج یک رفراندم قابل الغاء نیست مگر به دست همان رأی دهندگان در رفراندمی دیگر. به گفته اصحاب نظر؛ ترامپ قطعا می دانست که نتایج تصرف عراق در سال 2003 به تصمیم جورج دبلیو بوش، تغییر رژیم این کشور و اشغال چندین ساله آن به سود آمریکا تمام نشده و آمریکا هزاران کشته تلفات و حدود یک تریلیون دلار هزینه مالی تحمل کرده و نوع تازه ای از تروریسم (انفجار انتحاری و ... و تروریسم گروهی) وارد صحنه جهان شده و نیز جنگ های منطقه ای در غرب آسیا.
     به نظر برخی از تفسیرنگاران، با تغییرات ناشی از رویدادهای جاری در منطقه که وقوع آنها از قرن 21 آغاز شده است، و انجام رفراندم استقلال در 25 سپتامبر 2017 (سوم مهرماه 1396) به تصمیم مسعود بارزانی (متولّد 1946 ـ ایران) رئیس پیشین اقلیمِ 5 میلیون و 300 هزار نفری کُردستان عراق، ایجاد یک کشور مستقل در این اقلیم خودمختار عراق که مقام هفتم را از حیث ذخایر نفت دارد بعید به نظر نمی رسد. گرچه رفراندم به معنای اعلام استقلال، بلافاصله پس از برگزاری آن نیست ولی دولت بغداد و دولت های ایران و ترکیه پس از انتشار گزارش های مربوط به تعیین روز برگزاری رفراندم، با تبدیل اقلیم کُردستان عراق به یک کشور مستقل مخالفت خویش را بیان کردند. دولت واشنگتن در این زمینه به سکوت خود ادامه داده است. مسئله اصلی در این است که سران گروههای کردستان عراق باهم سازش کامل ندارند!.
     به هر حال، وضعیت در آسیای غربی و آسیای جنوبی دارد در جهت خلاف نقشه ها و سیاست های از نیمه قرن نوزدهم دولت لندن پیش می رود که تا نیمه قرن بیستم مرز ساخت، وصل کرد و فصل کرد.
    اصحاب نظر بر این باور هستند که سیاست ها و برنامه های دولت کنونی ترکیه، عضویت این کشور در «ناتو» را دچار تلاطم بیشتری خواهد کرد که از آغاز کار هم به دلیل وجود شوروی که دیگر در میان نیست عضویت آن ـ یک کشور آسیایی در یک اتحادیه غیر آسیایی و به اعلام مؤسسان آن؛ کاملا غربی ـ پذیرفته شده بود و اگر دولت آنکارا با آمریکا اختلاف نظر یابد، دولت واشنگتن پایگاههای نظامی خودرا از ترکیه به کردستانِ عراق منتقل و همچنین کمک های مالی و نظامی اش را و در این صورت، نقشه جغرافیایی خاورمیانه ـ نقشه جغرافیایی که انگلیس و فرانسه برپایه منافع خود، ترسیم و پس از جنگ جهانی اول به اجرا گذاشتند تغییر اساسی خواهد کرد و همچنین اوضاع منطقه. واشنگتن هم اکنون بر سر سیاست و برنامه های ترکیه در سوریه و عراق و تصمیم این دولتِ عضو «ناتو» به خرید اسلحه از روسیه اختلاف نظر دارد. به نظر مي رسد که آمریکا اینک مانده است که با عراق چه بکند که پس از خروج نظامیان رزمي آمریکا از آن کشور وارد راهی خلاف انتظار آمریکا و منافع منطقه ای آن شده است.
    
مسعود بارزانی و پدرش مصطفی (ملا مصطفي بارزاني)


    
دیدار مسعود بارزانی با جورج دبلیو بوش در کاخ سفید واشنگتن در سال 2005

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاسيس اتحاد جماهير شوروي ـ ترسیم خطوط مرزی مسئله ساز ـ معمّاي فروپاشي و خصوصي سازي ـ بي اعتنايي به عقايد ادموند بورک
اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي به ابتكار لنين كه آرزو داشت روزگاري جهان به صورت يك کنفدراسيون سوسياليستي درآيد و در اجراي اين تصميم خود به تمجيد از انديشه کوروش بزرگ پرداخته بود که بشر جز با زندگي در يک جامعه مشترک المنافع جهاني خوشبخت و راضي نخواهد زيست، ششم جولای 1923 برپايه مليِّت هاي امپراتوري روسيه تاسيس شد كه در دسامبر سال 1991 يلتسين و دو تَن ديگر (سران وقت بلاروس و اوکراين) بدون اعلام قبلي! در يك استراحتگاه زمستاني و در یک نشست ظاهرا تفریحی انحلال آن را اعلام داشتند كه ديديم اوضاع اعضاي اتحاديه منحله هم از آن چه كه بود بهتر نشده است؛ توده هاي مردم اين اتحاديه فروپاشيده، برابري اقتصادی ـ اجتماعی نسبي را که داشتند از دست داده اند و تنها تني چند به وسائلي که به درستي روشن نيست ميلياردر و گروهي هم دولتمرد شده اند و طبق گزارش هاي رسانه اي، فساد و تباهي روزافزون است زيراکه مسلک مارکسيسم که به شيوه درست و کامل هم در روسيه پياده نشد ميهندوستي را سلب و مردمي ماترياليست و خودخواه ساخته است.
    در دوران حکومت حزب کمونيست، سوء مديريت و انتصابات نادرست و غير علمي مانع از اجراي درست و کامل سوسياليسم در روسيه بزرگتر شد و همين سوء مديريت و سياست مبتني بر دروغگويي و خارج از اصول، سرانجام اين امپراتوري را که تزارها ساخته بودند فرو پاشانيد. طبق نوشته انديشمندان، روسيه بزرگتر جامعه اي نبود که آمادگي پياده کردن مارکسيسم را داشته باشد و اين فرضيه در اصل براي جوامع صنعتي و آگاه نظير آلمان و سوئد نوشته شده بود.
     پارلمان روسيه (دوما) چندي پس از فروپاشي، با تصويب يک طرح، انحلال شوروي را به آن صورت، عملي غير قانوني خواند که هنوز هيچيک از سه رئيس جمهوري روسيه پس از انحلال شوروي، اين مصوبه را امضاء نکرده است!.
    خطوط مرزی که در سال 1923 ترسبم شد و تقسيم روسيه تزاري سابق به جمهوري هاي اسمي مبنای درستی نداشت زیرا قضیه چندان جدّی نبود و این مرزها و تداخل و تقسیم اقوام اینک مسئله ساز شده و نمونه آن را در زوئن 2010 در قرقیزستان شاهد بودیم. ضعف های ناشی از این مسائل است که ناتو و اتحادیه اروپارا ترغیب به مداخله کرده است. «ناتو» وارد سه کشور بالتيک شوروي سابق شده و به تحريک بلوک غرب که پابرجا مانده در گرجستان، اوکراين و قرقيزستان انقلاب اصطلاحا مخملي صورت گرفت. گرچه اين انقلابات در اوکراين به نتيجه نهايي نرسيد.
     روسيه تا انقلاب 1917 و نيز تا جولاي 1923 يک امپراتوري يکپارچه بود. تزارها در زمان خود بسياري از مناطق جنوبي روسيه ـ در قفقاز و فرارود ـ را با جنگ از ايران گرفتند. درگيري هاي لفظي ايران و آذربايجان در سالهاي 2011 و 2012 نتيجه همين جدايي ها بوده است. اصحاب نظر ترديد دارند که جدايي تقسيمات امپراتوري تزاري = اتحاد شوروي به اين صورت دوام طولاني داشته باشد.
    هنوز چگونگي اين فروپاشي که بزرگترين رويداد تاريخ بشر بوده است از صورت معمّا خارج نشده و تعجب در اين است که تاکنون هيچ مورخ بي طرف (ناوابسته به يک دولت) شروع به تحقيق در اين زمينه نکرده است. نخستين برگ اين بررسي را بايد محاکمه گورباچف و بازماندگان زمان فروپاشي و عاملان آن تشکيل دهد که معلوم نيست چرا حرفي از آن زده نمي شود. چرا خصوصي سازي اموال همه مردم شوروي سابق، تنها توسط مقامات روس صورت گرفته و دليل فروش اموال عمومي به نام خصوصي سازي چه بوده است. تجربه قرن 20 نشان داده است که خصوصي سازي فسادزا بوده است و ميلياردر ساز از جيب همه مردم.
    لنين هنگام ساخت فدراسيون سوسياليستي روسيه (روسيه شوروي) و مادرِ اتحاد جماهير شوروي به این نظریه «ادموند بورک» فيلسوف انگليسي توجه نکرد که با تجربه از انقلاب فرانسه گفته است "هر انقلاب، گروهي طلبکار به وجود مي آورد ـ شماري بيباک، مسلح، کينه توز، جاه طلب و فرصت طلب ـ و اينان امور را بدون داشتن علم و تجربه و حسن نيّت به دست مي گيرند و از همين جا تخريب کشور (دولت، ملت و سرزمين) آغاز مي شود".
    نتیجه تجربه انقلابات قرون 19 و 20 همين بود؛ شوروي و يوگوسلاوي فروپاشيدند، چين وسيعا تغيير مسير داد و عملا کاپیتالیست شد و نتايج انقلابات لومومبا در کنگو، چپ ها در يمن جنوبي، قذافي در ليبي، بعثي ها در عراق و ... از ميان رفت. اگر در فرانسه پس از انقلاب، ژنرال ناپلئون بناپارت قیام نظامی نکرده بود، فرانسه هم فروپاشیده بود.
    
... به باور مورّخان، فروپاشی بلوک شرق و شوروی و در نتیجه به گوشه رانده شدن سوسیالیسم مارکسیستی از این ملاقات ها آغاز شد ازجمله ملاقات گورباچف با ریگن در کاخ سفید واشنگتن در نهم دسامبر 1987

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اندرز موسوليني براي آموزش وطندوستي ـ مسائل، به باور موسولینی ناشي از ضعف ميهندوستي است
موسوليني رهبر وقت ايتاليا دراين روز در سال 1932در اجتماع مشترك نمايندگان معلمان، سردبيران نشريات، مولفان و ناشران كتاب گفت: بررسي تاريخ به او فهمانده است كه در هر سرزمين، همه دشواري هاي عمومی نتيجه ضعف ميهندوستي بوده و بنا براين، ما آموزش ميهندوسي را در مدارس، مقدّم مي داريم و از روزنامه نگاران و مولفان موكدا مي خواهيم كه آموزش عموميِ ميهندوستي را سرلوحه كار خود قرار دهند و ناشران كتب مؤلفان تازه را تشويق به اين كار كنند. اين آموزش بايد همه جانبه ولي غير مستقيم باشد كه مردم در برابر آن مقاومت نشان ندهند و آن را دستور دولتي نشمارند. به باور موسوليني، خيانت، فساد اداري، طمع به اموال عمومي، برخي خودخواهي ها و نيز شانه خالي کردن از خدمت و تلاش براي ترقي کشور و پيشرفت و رفاه جامعه نتيجه ضعف وطندوستي است.
    موسوليني همان شب دستور العمل محرمانه اي در اين زمينه به شهردارها و مديران كتابخانه هاي عمومي ايتاليا صادر كرد كه بعدا معلوم شد يكي از موارد آن توزيع رايگان پرچم ايتاليا ميان مردم و نصب آن در اعياد در اطراف منازل و سردر و بالکن خانه ها و آپارتمانها بوده و نيز چاپ و اهداء عكس مجسمه سزارهاي روم و ....
    مرور زمان نشان داده است كه تنها در فدراسیون آمريكا عملا مطابق اين اندرز عمل مي شود و آمريكايي جوان با اين كه مي داند تبار او مهاجر بودند، به ميهن خود شديدا علاقه و وابستگي دارد و آماده شنيدن كلامي بر ضد وطن نيست و اين وطندوستي كه نتيجه اش دادن بي چون و چراي ماليات، اطاعت از قوانين، حمايت از كارهاي دولت و نگذاشتن چوب لاي چرخ حكومت، بر افراشتن پرچم در منازل و قرار دادن آن بر اتومبيل ها در اعياد ملي است علاوه بر كلام معلمان، در گزارش هاي رسانه هاي آمريكا هم مشاهده مي شود. رهبران شوروي سابق خلاف آن را اندرز دادند و سعي كردند انسان بين المللي (جهان وطنی) به وجود آورند كه شكست خوردند و هرچه را كه رشته بودند پنبه شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آغاز جنگ خونين و ويرانگر «بيافرا» - رويدادي که بوي نفت مي داد!
سرهنگ اوجوكوو --------- سرلشكر گوون
جنگ داخلي خونين و ويرانگر فدراسيون نيجريه معروف به جنگ بر سر استقلال «بيافرا Biafra» ـ ناحيه اي ساحلي واقع در جنوب غربي اين فدراسيون 170 ميليوني كه نفت و طمع كمپاني هاي نفتي عامل آن قلمداد شده اند ششم جولاي 1967 آغاز شد، تا ژانويه 1970 طول كشيد و باعث مرگ پانصد هزار تن از جمله 400 هزار غير نظامي، عمدتا از قبيله «ايبو Igbo» شد.
    سرهنگ «اوجوكوو C. O. Ojukwu» فرماندار نظامي منطقه كه متوجه شده بود منطقه او بر روي اقيانوسي از نفت قرار گرفته، به احتمال زياد به تشويق يك كمپاني نفتي اروپايي در ماه مي 1967 اين منطقه را از فدراسيون نيجريه جدا ساخت، آن را كشور بيافرا ناميد و اعلام استقلال كرد و با كمپاني نفتي مورد نظر وارد مذاكره شد. رويداد بيافرا از اعلام استقلال تا فرار اوجوکوو 32 ماه طول کشيد ـ جنگ 30 ماه.
    ژنرال گوون Yakubu Gowon رئيس وقت دولت نيجريه و فرمانده ارتش با سلاحهايي كه از شوروي به دست آورده بود و حمايت اين دولت از ششم جولاي 1967 به محاصره بيافرا دست زد و با اوجوکوو وارد جنگ شد. بيشتر تلفات نتيجه محاصره و كمبود مواد غذايي بود. سرانجام با فرار سرهنگ اجوكوو از كشور، جنگ بيافرا پايان يافت و موضوع استقلال منتفي شد. فدراسيون نيجريه بزرگترين کشور قاره آفريقا به لحاظ جمعيت است. وسعت اين فدراسيون که گرفتار درگيري هاي مذهبي قبيله است 930 هزار کيلومتر مربع است و قبلا از مستعمرات دولت لندن بود.
    اوجوکوو پس از 12 سال زندگي در خارج از وطن اجازه يافت به نيجريه بازگردد که در باگشت از او استقبال گرم شد و عنوان رئيس قبيله به دست آورد. وي به خاطر کاري که کرده بود بازخواست و محاکمه نشد و با او طبق مدل پايان جنگ داخلي آمريکا رفتار شد. اوجوکوو که در 1933 به دنيا آمده بود در نوامبر 2011 و در 78 سالگي درگذشت و از او تشييع جنازه رسمي به عمل آمد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعتراض به بازداشت غير قانوني 2 آمريکايي در لندن و ذوب کردن مجسمه جورج سوم در نيويورک و ساختن گلوله توپ از آن
«اربرا اهرنرايش» مفسر آمريكايي چهارم جولاي (ژوئيه) 2004 به مناسبت سالگرد صدور اعلاميه استقلال مهاجرنشينان انگليسي شمال آمريكا از دولت لندن، در مقاله اي نوشته بود: پس از گذشت 228 سال از آن زمان (صدور اعلاميه استقلال)، ما ظاهرا شعارهاي انقلاب استقلال را فراموش كرده ايم. يكي از اين شعارها اين بود كه چرا دولت لندن دو امريكايي را بدون حضور در برابر قاضي و هيات منصفه بازداشت كرده و در بازداشت نگهداشته است و ساكنان نيويورك تحت تاثير همين اعتراض، مجسمه جورج سوم پادشاه انگلستان را از ميداني در شهر نيويورك پايين كشيدند، ذوب كردند و با آن 42 هزار گلوله ساختند تا به سوي سربازان انگليسي معروف به «كت قرمز» ها شليك كنند و حقوق خودرا که استقلال و حاکميت ملي بود به دست آورند. هم اينك هم جورج ما (اشاره به جورج دبليو بوش در تشبيه با جورج سوم) دو آمريكايي به نام هاي «خوزه پاويلا» و «ياسر حمدي» را كه به اتهام همدستي با القاعده (تنها يک سوء ظن) دستگير شده اند از دو سال پيش بازداشت كرده، در زندان نگهداشته و اجازه نمي دهد كه از حق خود ـ مندرج در قانون اساسي كه همانا حضور در برابر قاضي و هيات منصفه است برخوردار شوند. چرا؟.
    اين مفسر در مقاله خود به سرنوشت صدها خارجي بازداشتي در پايگاه گوانتانامو که وضعيت مشابهي دارند اشاره نکرده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
Romano Prodi: رئيس شوراي عالي اروپا بايد در يك انتخابات عمومي سراسري برگزيده شود
Romano Prodi

«رومانو پرودي Romano Prodi» رئيس وقت كميسيون عالي اتحاديه اروپا كه دارنده این مقام ـ رئيس اين اتحاديه تلقي مي شود اظهار نظر كرده بود كه اگر قرار است اتحاديه اروپا چهره يك كنفدراسيون از كشورهاي مستقل داشته باشد و به همين صورت باقي بماند، رياست شوراي عالي آن كه اينك عملا بر عهده اوست بايد در يك انتخابات عمومي سراسري از سوي همه راي دهندگان اروپايي برگزيده شود تا عامل و مظهر وحدت باشد.
     وي كه چهارم جولاي 2004 در هلسينكي با رسانه هاي فنلاند سخن مي گفت به اهميت نقش «رئيس مشترک» در حفظ وحدت كشورهاي عضو اتحادیه و داوري ميان آنها در صورت بروز اختلاف اشاره كرده و گفته بود كه چنين مقامي بايد قدرت و اختيارات لازم را هم داشته باشد و برگزيده اکثريت اروپاييان باشد تا از جانب آنان سخن بگويد و اورا مسئول حفظ منافع خود بدانند. وي اضافه کرده بود كه در غير اين صورت، اتحاديه اروپا از استحكام لازم برخوردار نخواهد بود و سرنوشتي بهتر از اتحاديه هاي ديگر نخواهد داشت. قبلا هم جهان اتحاديه هاي متعدد از اين دست داشته كه به علت ضعف اختيارات مدير (هماهنگ كننده و داور ارشد) رو به فتور نهاده و يا از ميان رفته اند.
    پرودي متولد 1939 و یک استاد اقتصاد که دو سال بعد نخست وزير ايتاليا شد گفته بود: مردم هر كشور اروپايي با اينكه دولتمردان و سياستمداران خودرا بر مي گزينند به آنان ماموريت نداده اند كه مقام بالاتري (رئيس اتحاديه) را تعيين كنند زيرا كه نمي خواهند در انتخاب چنين مقام مهمي بازيهاي سياسي پشت پرده و ساخت و پاخت ها تاثير داشته باشد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
فراموشی (نسیان)؛ سرانجامِ ریگن و تاچر ـ فروپاشی شوروی، آسانتر از نوشیدن آب را به حساب زرنگی های ریگن نوشته اند
رونالد ريگن چهلمين رئيس جمهوري آمريكا كه ده سال با بيماري فراموشي (آلزايمر) دست و پنجه نرم كرده و حافظه اش را ازدست داده بود در 93 سالگي در پنجم ژوئن 2004 درگذشت.
     ريگن ـ زماني بازيگر فيلم سينمايي و زماني ديگر فرماندار انتخابی کاليفرنيا ـ در دهه 1980 هم دو دوره متوالي به رياست جمهوري آمريکا انتخاب شده بود. برخی از اصحاب نظر، فروپاشی جماهیریه شوروی را ـ بدون جنگ و آسانتر از آنچه که تصور می رفت به حساب تدابیر و بازی های سیاسی ریگن نوشته اند.ولی، باید توجه داشت که دورشدن سران کرملین (حزب و دولت) از شعارهای انقلاب 1917، جماهیریه شدن روسیه تزاری، انتصابات نادرست، نامارآمدی و تا حدی گسترش فساد ریشه های فروپاشی بود و ریگن با زرنگی های خود و شناختی که از واقعیت های وضعیت داشت، به موقع کبریت را کشید.
     بانو مارگارت تاچر که همزمان با رياست ريگن بر فدراسيون آمريکا، نخست وزير انگلستان بود هشتم اپريل 2013 و در 88 سالگي بر اثر بيماري آلزايمر درگذشت. هر دو آنان «محافظه کار» بودند و در مسائل جهاني هم انديشه و هميار.
    



    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... و زمانی که دو بانو در افغانستان فرماندار شدند
در ماه ژوئن 2015 رئیس جمهوری افغانستان بانو سیما جوینده را به فرمانداری ایالت مرکزی غور و معصومه مرادی را به فرمانداری تایکندی منصوب کرد. سیما متولد فیروزکوه در ایالت غور 43 ساله بود و معصومه دارای مدرک دکتری.
    رئیس جمهوری افغانستان گفته بود که یک بانوی دیگر را هم سمت فرمانداری خواهد داد.
    حامد کرزای رئیس جمهوری پیشین قبلا بانو حبیبه سرابی را سمت فرماندار بامیان داده بود.
معصومه مرادی (سمت راست) و سیما جوینده

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 6 جولای
  • 1415:  
    Hus

    شوراي كليساي کاتوليک به دستور پاپ وقت، «يان هوس Jan Hus» کشيش بوهِمي (چِک) را بازداشت و محاکمه کرد و خواست که از نظرات خود نسبت به مقررات مذهب کاتوليک دست بردارد که زير بار نرفت و به جرم اختلال در مذهب به مرگ محكوم کرد و همان روز (ششم جولاي) در ملأ عام آتش زده شد. جان هوس پيش از مارتين لوتر آلماني، همان حرف هايي را مي زد که بعدا وي بيان کرد و مذهب پروتستان بنیادگذاري شد. «هوس» بخشش گناهان از سوي کشيش ها با گرفتن پول و نيز منع ازدواج کشيش ها و ... را رد مي کرد و خلاف گفته هاي مسيح مي دانست.
        
        
  • 1808:  


    ناپلئون بناپارت برادر خود ژوزف بناپارات (1768 - 1844) را به پادشاهي اسپانيا که به تصرف او درآمده بود منصوب کرد!. مردم اسپانيا که اين کشور قرن ها قدرت برتر اروپا بود نپذيرفتند و پنج سال اعتراض کردند تا اينکه ناپلئون در 1813 در نبرد با ائتلاف ششم شکست خورد و ژورف از پادشاهي اسپانيا کناره گيري کرد و پس از خلع برادر از قدرت، مقيم آمريکا (نيويورک و گاهي فيلادلفيا) شد و اواحر عُمر به ايتاليا رفت و در اينجا درگذشت و جسدش جهت دفن به فرانسه انتقال يافت.
        اعتراضات اسپانيايي ها در طول سلطنت ژوزف بر اسپانيا به مکزيکي ها و ونزوئلايي ها فرصت داد تا اعلام استقلال از اسپانيا کنند.
        
        
  • 1782:   در جريان رقابت انگلستان و فرانسه بر سر تصاحب هند، ناوگان دو كشور در آبهاي نزديك مدرس با يكديگر وارد جنگ شدند.
        
        
  • 1827:   دولت هاي انگلستان، روسيه و فرانسه با امضاي عهدنامهِ لندن «استقلال يونان» را به رسميت شناختند و متعهد شدند كه اين استقلال را به دولت عثماني به قبولانند.
        
        
  • 1908:   شورش افسران جزء ارتش عثماني (عمدتا ستوان ها و سَروان هاي ارتش عثماني ـ ترکيه امروز) به رهبري «نيازي بگ» بر ضد دولت اين كشور آغاز شد تا مجبور به انجام اصلاحات شود. اين شورش تا حدي موفق شد.
        
        
  • 1911:  


    ژرژ پُمپیدو Georges Pompidou رئیس جمهوری دهه 1970 فرانسه بدنیا آمد و دوم اپریل 1974 از نوعی بیماری سرطان خون درگذشت. او در زمان ریاست جمهوری شارل دوگل هم نخست وزیر فرانسه بود. پمپیدو که درعین حال یک نویسنده بود از ژوئن 1969 تا روزِ درگذشت بر فرانسه ریاست کرد. او بمانند دوگل اعتقاد چندان به وجود اتحادیه نظامی در دوران سلاح اتمی نداشت، زیراکه هرگونه درگیری نظامی میان دو قدرت اتمی را تبدیل به جنگ اتمی می کند که دودش به چشم همه خواهد رفت، ولی اتحادیه سیاسی ـ اقتصادی؛ بله و سودبخش است.
        
  • 1928:   (تیرماه 1307) قانون محاکمه اعضای هیأت دولت ایران (نخست وزیر و وزیران) به تصویب مجلس رسید. طبق این قانون، این محاکمه بر عُهده دیوانعالی کشور قرار گرفت. همچنین قرار شد که در پایان هر احضار وزیر و یا نخست وزیر جهت پاسخگویی به نمایندگان مجلس، درباره آن مقام رای اعتماد گرفته شود و در صورت نیاوردن رای مثبت به حد مقرر کنار گذارده شود.
        
        
  • 1932:   کنگره آمريکا (قوه مقننه فدرال) با تصويب قانون اخذ ماليات بر بنزين ـ Revenue Act of 1932 راهِ درآمد تازه اي را براي دولت بر راههاي ديگر افزود که سرمشقي براي ديگر کشورها شده است. بعدا استيت ها و شهرهای آمریکا نيز هرکدام جداگانه و برای خود، بر بنزين و ساير سوخت ها ماليات وضع کردند که وصول آنها ادامه دارد.
        
        
  • 1933:   نخستين Drive - in Theater در شهر Camden استيت نيوجرسي آمريکا آغاز بکار کرد و سپس در سراسر جهان اقتباس شد.
        
        
  • 1958:   الاسكا كه در نيمه دوم قرن 19 از تزار وقت روسيه خريداري شده بود استيت چهل و نهم آمريكا اعلام شد. مجمع الجزاير هاوايي استيت پنجاهم فدراسيون آمريکا است.
        
        
  • 1962:   در این روز (پنجم جولای 1962) و دو روز پس از اینکه شارل دوگل رئیس جمهوری وقت فرانسه استقلال الجزایر را در پی یک جنگ استقلال جویانهِ 7 سال و 7 ماهه اعلام داشت، سران انقلابِ استقلال، پنجم جولای را روز ملّی کشور مستقلِ دو میلیون و 382 هزار کیلومتریِ 45 میلیون نفری الجزایر اعلام کردند که از آن پس هر سال برگزار می شود. «الجمهورية الجزائرية الديمُقراطية الشعبية» نام این کشور اعلام شده است که مدتی وابسته به امپراتوری روم بود و از قرن هشتم میلادی یک کشور اسلامی و از قرن شانزدهم وابسته به دولت عثمانی و از 1830 مستعمره فرانسه. 99 درصد مردم الجزایر مسلمان هستند و زبان رسمی آن عربی است. زبان فرانسه نیز در این کشور شمال آفریقا و حوزه مدیترانه رایج است.
        
  • 1964:   سرزمين افريقايي مالاوي Malawiكه تحت نام «نياسالند» به مدت 153 سال مستعمره انگلستان بود استقلال يافت و دو سال بعد جمهوري شد. مالاوي 118 هزار کيلومتر مربع وسعت و 19 ميليون (سرشماري 2019) جمعيت دارد و در جنوب شرقي قاره آفريقا واقع شده است و به رغم داشتن يک درياچه بزرگ، راه به دريا ندارد.
        
        
  • 1971:   در USA سِن رای دادن در انتخابات، از 21 سالگی به 18 سالگی کاهش داده شد.
  • 1975:   مجمع الجزاير كومور Comoros از فرانسه جدا و اعلام استقلال كرد. با وجود اين، بخشي از اين جزاير همچنان در دست فرانسه است. عرب اين جزاير را «القَمَر» مي خواند. بخش استقلال يافته، اندکي بيش از يک ميليون جمعيت دارد. جزاير کومور در اقيانوس هند، نزديک به ساحل جنوب شرقي قاره آفريقا، شمال ماداگاسار و شرق موزامبيک واقع شده است.
        
        
        
        
  • 1982:   اسرائيل به جنوب لبنان لشکر کشيد و تا نزديکي بيروت پيشروي کرد.
        
        
  • 1990:   شوراي «ناتو» با توجه به تحولات وقت در بلوك شرق (خروج از انسجام) اعلام كرد كه از تسليحات اتمي و متعارف خود در اروپا خواهد كاست!.
        
        
  • 1994:   يک هواپيماي مسافربر چيني در يک پرواز داخلي در نزديکي شهر Xian سقوط کرد و همه 160 سرنشين آن کشته شدند.
        
        
  • 1994:   Jeff Bezos ایجاد کمپانی Amazon را که عمده فعالیت آن داد و ستد به طریقه الکترونیک (سفارش دادن ایمیلی کالا و ارسال آن به خانه و یا محل کار) است ایجاد کرد.
        
  • 2003:   سازمان جهانی بهداشت در این روز و چندی پس از شیوع نوعی بیماری ریوی مشابه آنفلوآنزا اعلام کرد که این بیماری واگیردار SARS است و ناشی از ویروس کرونا. این بیماری حدود دو سال شیوع داشت و در 29 کشور مشاهده شد.
        
  • 2006:   جمهوری خلق کره (کره شمالی) موشکی شد.
        



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com