Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
7 آوريل
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 7 آوريل
ايران
اندرز والپول: ایرانیان نباید نادرشاه دیگری به وجود آورند
Robert Walpole
رابرت والپول Robert Walpole نخست وزیر انگلستان از 1721 تا 1742، در اپریل 1739 و 15 روز پس از ورود نادرشاه به شهر دهلی، طرح بسط نفوذ و استقرار در سراسر هندوستان را برای مدتی نامشخّص (که دهها سال طول کشید) به تعویق انداخت. وی (متولد 1676 و متوفی در 1745) در دهه دوم نخست وزیری خود اجرای دو طرح گسترش خارجی (سلطه) را مدّ نظر داشت؛ استقرار در سراسر هندوستان و حذف رقیبان اروپایی از جمله پرتغال و هلند از آن شبه قاره و کسب برتری بر اسپانیا در آمریکای لاتین. با افتادن هندوستان به دست شاه ایران در زمستان 1739 و شکست انگلستان در جنگ کارتاجِنا Cartagena (شمال غربی کلمبیای امروز و نزدیک به پاناما در کارائیب که اين مناطق به اضافه ونزوئلا در آن زمان گراناداي اسپانيا ناميده مي شدند. نام کارتاجنا از کارتاژ مديترانه و امروزه خرابه هاي آن واقع در تونس گرفته شده است)، اجرای طرح نخست به تعویق افتاد و طرح دوم شکست کامل خورد. در جنگ دریایی کارتاجنا، انگلستان 50 کشتی جنگی و 18 هزار تفنگدار از دست داد و اسپانیا تا زمان شکست در جنگ با ایالات متحده بر سر کوبا در اواخر سده نوزدهم برتری خودرا در آمریکا لاتین حفظ کرد. در جريان جنگ کارتاجنا، اسپانيايي ها از افراد يک قبيله از بوميان منطقه که امروزه عمدتا در ونزوئلا و کلمبيا زندگي مي کنند استفاده کردند، به آنان گفته بودند که اگر انگليسي ها پيروز شوند با بوميان همان خواهند کرد که با بوميان آمريکاي شمالي کردند (انهدام) و بوميان کارائيب در زير پرچم اسپانيا تفنگداران انگليسي را به زانو درآوردند.
    اندرز سیاسی والپول پس از شکست ارتش امپراتور مغول تبار هندوستان در دشت کَرنال از ارتش ايران و تسليم امپراتور و ورود نادر به دهلي این بوده است که نباید امکان داده شود که ایرانی تبارها (از فرات تا سند و از سیحون تا قفقاز شمالی) گردهم آیند و ژنرال نادر دیگری به وجود آورند. همین اندرز که موردي از سياست خارجي دولت لندن شده است سبب شد که انگلیسی ها در سده بعد افغانستان و بلوچستان شرقي را از ایران جدا کنند و مناطق جنوبی و غربی خلیج فارس را از نفوذ دولت ایران بیرون آورند و دست روس ها را برای تصرف قفقاز و منطقه فرارود باز بگذارند و شاه قاجاریه را وادار به دادن سلیمانیه عراق به عثمانی و گذشتن از دعاوی ایران بر بصره و شرق دجله کنند و .... والپول بیش از هر نخست وزیر دیگر بر انگلستان حکومت کرد. نادر پس از اطمينان از ادامه از وفاداري دولت هند، چندي پس از ورود به دهلي و پس از اينکه شنيد برادرش ابراهيم خان در داغستان (جنوب روسيه) کشته شده است، درهمان سال 1739 از دهلی عازم داغستان (قفقاز شمالی) شد تا لِزگی ها که برادر او ـ ابراهیم خان ـ فرماندار قفقاز شمالی را کشته بودند گوشمالی دهد. وی در همين زمان، چند گردنکش را در بخارا و سمرقند از میان بُرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تيمورتاش در ماموريت محرمانه و حساس - چگونگي ايجاد نيروي دريايي نوين ايران
رضاشاه پهلوی در اپريل 1928 (فروردين 1307) و در جريان نوسازي ارتش و تقويت بنيه نظامي ايران، تصميم به ايجاد يك نيروي دريايي براي وطن گرفت، ولي از انگليسي ها بيم داشت كه كار شكني كنند.
     به نوشته مورخان تحولات جنگ جهاني دوم، وي در اجراي اين تصميم خود، در آن ماه در جستجوي فردي مطمئن براي اعزام به اروپا و تماس با موسوليني رهبر ايتاليا بود. در آن زمان، رضاشاه جز به عبدالحسين تيمورتاش وزير دربار خود به رجل ديگري اعتماد نكرد. تيمورتاش ظاهرا به نام ديدار دوستانه و حسن نيّت از اروپا، به اين قاره رفت و [برای آنکه جلب توجه نکند] پس از پرسه زدن در چند كشور وارد رم، شهر مورد نظر خود شد و نيات رضاشاه را براي موسوليني تشريح كرد و رهبر ايتاليا كه آماده شنيدن تصميمي نظير ايستادگي در برابر سلطه ديرپاي انگلستان بر منطقه خليج فارس بود قبول كرد كه شماري از افسران نيروي زميني ايران را در ظاهر به عنوان آموزش فنون تازه «رزم پياده» بپذيرد، و در ايتاليا به طور محرمانه به آنان آموزش دريايي دهد. بعلاوه، چند کشتي جنگي به ايران بفروشد.
     پس از بازگشت تيمورتاش به وطن در سپتامبر 1928، طرح محرمانه به تدريج به اجرا درآمد. افسران نيروي زميني اعزامي به ايتاليا آموزش دريايي ديدند. پس از تکميل دوره آموزشي، موسوليني چند ناو جنگي به ايران فروخت و اين ناوها را به دست آن افسران سپرد كه از طريق دماغه اميد نيک (جنوب آفريقا) به ايران آمدند و به يكه تازي انگليسي ها در آبهاي ايران در خليج فارس پايان دادند. در آن زمان، آبراه سوئز در کنترل انگليسي ها بود و به همين سبب، کشتي هاي خريداري شده راه دور و دراز جنوب آفريقارا انتخاب کرده بودند. همين كشتي ها بودند كه انگليسي ها را از چند جزيره ايراني در خليج فارس بيرون كردند و چند پايگاهشان از جمله «باسعيدو» را بستند. ولي در جريان توطئه اشغال نظامي ايران، در آگوست و سپتامبر 1941 (شهريور 1320) به دست انگليسي ها افتادند و با افسرانشان منهدم و یا مصادره شدند.
     گفته شده است (شايعه و نه، اثباتا) كه اين ماموريت محرمانه تيمورتاش پس از رنجش او از رضاشاه، درز پيدا كرده بود و انگليسي ها به جزئيات آن پي برده بودند و ....
    عكس زير، موسوليني و تيمورتاش را در ملاقات سال 1928 نشان مي دهد كه ديداري عادي و تشريفاتي وانمود شده بود.
تيمورتاش و موسوليني

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مقدمه اشغال نظامي ايران که هدف نهايي چرچيل بود
W. Churchill
وينستون چرچيل نخست وزير وقت انگلستان هفتم اپریل 1941 (18 فروردين 1320) دستور انتقال يك لشكر از هندوستان آن کشور (بریتیش ایندیا) را به بصره داد. بهانه اعزام اين لشكر كه عده نفرات آن به چهار هزار تن هم نمي رسيد محافظت از حوزه هاي نفتي بيان شده بود، ولي در واقع، ماموريت اين نيرو اشغال نظامي ايران در فرصت مناسب بود؛ زيرا كه دولت تهران عميقا متمايل به آلمان شده بود و ديكته هاي لندن را مانند گذشته نمي نوشت.
     چرچيل از دو جهت هراس داشت؛ يكي سقوط شمال آفريقا و رخنه نيروهاي آلمان به شرق سوئز و ديگري عبور نيروهاي آلماني از قفقاز و سرازير شدن به مناطق نفتي خاورميانه و تصرف همه منطقه با كمك ارتش ايران. چرچيل مي دانست كه تصرف خاورميانه توسط آلمان، بدون كمك ايران امكان پذير نخواهد بود، و به اين دليل ايران را هدف قرار داده بود. چرچیل که در شرایط وقت، جنگ تمام عیار با ایران کاری آسان نمی دانست همزمان با اعزام نیرو به بصره به تطميع و خريد برخي مقامات نظامي و سياسي ايران و اطرافيان رضاشاه دست زده بود تا در اقدام نظامي انگلستان، ارتش ايران كه براي تجهيز آن 20 سال سرمايه گذاري شده بود وارد عمل نشود.
     چرچيل در همان زمان در پارلمان انگلستان گفته بود كه بدون موافقت و همراهي ايران، هيچ قدرتي نمي تواند برخاور ميانه و حتي آسياي جنوبي مسلط باشد.
     «تاريخ» نشان داد كه چهار ماه و دو هفته بعد (شهريور 1320)، لشكر اعزامي چرچيل از هندوستان، پس از مرخص شدن خيانت آميز سربازان پادگانهاي ايران، بدون برخورد با مانع چشمگير وارد ايران شد و در اشغال «ايران بي دفاع!» مشاركت جست.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ايران در اپريل 1951 ـ در ميان ناآرامي، تحريکات و اخطارهاي لندن، علاء رفت و مصدق آمد
حسين علاء
اپريل 1951 (فروردين 1330) در ايران با ناآرامي آغاز شده بود. چون در ماه مارس (اسفند)، قانون ملي شدن نفت به تصويب رسيده بود؛ انگليسي ها با همه توان و امكانات به آغاز و گسترش آن ناآرامي ها كمك كرده بودند، ازجمله با قطع پرداختي به كارگران صنايع نفت در خوزستان، دادن اخطار پشت اخطار به ايران و انتشار شايعات و تحريكات ديگر در سراسر كشور.
    در اپريل 1951 انگليسي ها پرداختي كارگران نفت را قطع کرده بودند و اين کارگران به خاطر قطع درآمد و مبهم بودن آينده و وضعيت استخدامي شان بود که در آبادان دست به تظاهرات زده بودند و اين تظاهرات به صورت کاري روزانه درآمده بود. در موارد متعدد ميان اين كارگران و روشنفكران و جوانان (حاميان ملي شدن صنعت نفت) برخورد روي داده بود و ماموران انتظامي مداخله و شماري از دو طرف و عده اي انگليسي را كشته بودند. اين وضعيت دولت حسين علاء را مجبور به اعزام يك هيات عالي نظامي به آبادان کرده بود. اعزام اين هيات و ترميم كابينه هم نتوانست به ناآرامي پايان و دولت علاء را نجات دهد و وي 26 اپريل (ششم ارديبهشت) پس از دريافت يک اخطار سراسر تهديد از دولت لندن جاي خود را به دكتر مصدق داد و از آن پس، وزير دربار شاه شد. دولت لندن در اخطار خود که ششم ارديبهشت توسط سفير اين دولت در تهران به علاء تسليم شده بود براي ايران [اگر از ملي کردن نفت خود منصرف نشود] خط و نشان بسيار کشيده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ترور سرلشکر «فرسيو» رئيس دستگاه قضايي ارتش ـ تشدید عملیات چریکی در تهران
فرسيو
بامداد هجدهم فروردین 1350 (هفتم اپریل 1971) هنگامي كه سرلشكر ضياء فرسيو رئيس وقت دستگاه قضايي ارتش از خانه اش در قلهك عازم محل كار خود بود هدف گلوله قرار گرفت و كشته شد. در اين تيراندازي، فرزند 16 ساله فرسيو كه با خودرو پدر عازم مدرسه بود مجروح گرديد. سه روز پيش از ترور فرسيو، در نزديكي همين محل به سوي نگهبان ورودي كلانتري پليس قلهك تيراندازي مرگ آور شده بود.
     در پي ترور فرسيو، گفته شده بود كه وي به دست چريكهاي فدايي كشته شده است. فرسيو درجريان تعقيب قضايي چپگرايان و متهمان رويداد سياهكل خشونت بسيار به خرج داده و آنان را خشمگین و ناراضی تر كرده بود. دولت برای یافتن سر نخ جهت شناخت قاتل و یا قاتلان فرسیو 900 هزار تومان (در آن زمان؛ به ارزش 130 هزار دلار) جایزه نقدی تعیین کرده بود. همان روز (18 فروردین 1350) پرویز ثابتی که رسانه های وقت وی را «مقام امنیتی» می نوشتند در یک برنامه طولانی تلویزیونی، فعالیت های چریکی و بویژه رویداد سیاهکل را (ازدیدگاه دولت) شرح داد. توضیحات پرویز ثابتی و انتشار گزارش ترور فرسیو در روزنامه ها سرآغاز گسترش عملیات چریکی شهری در تهران بود که تا پیروزی انقلاب ادامه یافت. دولت وقت بعدا متوجه شد که اظهارات پرویز ثابتی نتیجه معکوس داشته و باعث گسترش فعالیت های ضد دولتی مسلحانه شده است. دور تازه عملیات چریکی شهری با ترور آمریکاییان بویژه مستشاران نظامی آمریکایی آغاز شده بود. درجریان یکی از این عملیات، اتومبیل حامل مک آرتور سفیر وقت آمریکا در ایران هدف گلوله قرارگرفته و باعث کناره گیری وی از این سمت شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
2 اشتباه شاه از دیدگاه تاریخدان آمریکاییِ صاحب فرضیهِ نقش «مورال Moral» در تطوّر تاريخ: پنهان کردن سرطانی شدنش و برگزارنکردن انتخابات آزاد
دکتر گوردون رایت (1912 ـ 2000) تاریخ دان آمریکایی و استاد این درس که در سال 1975 توجه به نقش «مورال» را در جریان بررسی علل و نتایج رویدادها و تطوّر تاریخ پیشنهاد کرد و این «تز» معروف به مورال ساینس Moral Science به نام او است پنجم اپریل 1995 (زماني که آيت الله هاشمي رفسنجاني رئيس جمهور بود) و تورّم 40 درصدی ایران از اخبار روز بود که خبرگزاري هاي بزرگ از تهران مخابره مي کردند، در یک سخنرانی گفت که طبق بررسی های او ـ در طول تاریخ ـ نتایج کودتاها و انقلاب ها در درازمدت چندان مثبت نبوده است. وی برای اثبات این نظر، از تاریخ قرون جديد و معاصر اروپا که استاد درس آن بود و نیز تاریخ خاورمیانه، آسیای جنوبی و آفریقا چندین مثال آورد.
    Dr. Gordon Wright گفت که اگر شاه ایران (پهلوی دوم) بیماری سرطان خودرا از ایرانیان پنهان نکرده بود، مخالفت با او به خیابانها کشانده نمی شد و مخالفان منتظر رفتن او و آمدن جانشینش می شدند که چون جوان بود با مشاوران متعدد کار می کرد که این، خود نوعی رهبری گروهی است و به دمکراسی کامل می انجامد. در سه سال منتهی به سال انقلاب ایران، همه دولت ها بویژه سران قدرت هاي وقت از بیماری شاه و احتمال زنده ماندنش تنها تا پنج سال آگاه بودند جز ملت ایران. رئيس جمهوري فرانسه حتي مي دانست که براي شاه و به لحاظ احتياط، در کاخ سلطنتي (نياوران) چادر اکسيژن قرار داده بودند. قدرت های جهانی با اطلاع از بیماری درمان ناپذیر شاه، هرکدام برای منافع کشور خود سرگرم طرح سیاست و برنامه شده بودند. اشتباه دیگر شاه این بود که پس از ریختن مردم به خیابانها، پارلمان را منحل و انتخابات آزاد برگزار نکرد تا مردم حرف خودرا با انداختن ورقه رای به صندوق ها بزنند. با این دو اشتباه که همانا رفتار و عمل یک فرد ـ شخص حاکم بود، ایران ....
    دکتر رایت از آن دسته از تاریخدانان آمریکا بود که با جنگ ویتنام که در آنجا، آمریکا منافع حیاتی نداشت مخالفت کرده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قطع روابط ایران و آمریکا هفتم اپریل 1980، اخراج ایرانیان از آمریکا، لغو ویزاهای صادره و منع فروش بلیت پرواز به آمریکا به ایرانیان و ...
کارتر، زمانی که افسر نیروی دریایی بود
هفتم اپریل 1980 و پنج ماه پس از تصرف ساختمان سفارت آمریکا در تهران، دستیابی به اسناد آن و به گروگان گرفته شدن کارکنان سفارت، جيمي كارتر رئيس جمهوري وقت آمريكا از حزب دمکرات که از حل مسئله ناامید شده بود همه روابط و مناسبات آن دولت با ايران را كه از 11 جون 1883 (103 سال پیش از آن) آغاز شده بود و ایران، در طول 4 دهه متحد آمریکا بود قطع کرد که این قطع روابط هنوز ادامه دارد. کارتر (از سال 1943 تا 1953 افسر نیروی دریایی آمریکا ازجمله افسر زیردریایی) همزمان ويزاهاي ايرانيان براي ورود به آمريكا حتي كارتهاي سبز (پروانه های اقامت دائم) ايرانياني را كه در خارج از آمريكا بودند لغو كرد و دستور داد كه تا اطلاع ثانوي به ايرانيان ويزاي ورود به آمريكا داده نشود و دستور ندادن ويزا تا نزديك به يك سال به قوت خود باقي بود. وی همان روز (هفتم اپریل 1980) دیپلماتهای ایرانی را از آمریکا اخراج و تصمیم به دیپورت بیش از 14 هزار ایرانی از آمریکا گرفت که با توجه به 8 ساعت و 30 دقیقه تفاوت ساعت میان واشنگتن و تهران، 19 فروردین اخبار آن، واکنش ها و تصمیمات شورای انقلاب، اعلامیه دولت و اظهارات مقامات جمهوری اسلامی در روزنامه های تهران انتشار یافت که کُپی صفحات اول شماره های 19 و 20 فروردین 1359 روزنامه اطلاعات، گزارش مربوط به جلسه فوق العاده شورای انقلاب، خبر قطع فروش بلیت هواپیما (مندرج در شماره 21 فروردین 1359 روزنامه اطلاعات) را در زیر این مطلب می بینید که سند تاریخ هستند.
    از آنجا که کارتر گفته بود دست به اقدامات دیگری خواهد زد و ناو هواپیمابر کانستلیشن و اسکورت آن را از آبهای ژاپن روانه خلیج فارس کرد، تاس ـ خبرگزاری رسمی دولت مسکو اخطار داد، که کُپی ترجمه منتشره آن در روزنامه اطلاعات را در اینجا (در زیر این مطلب) می بینید.
     در اين ميان وزارت دفاع آمريكا (با احتياط تمام كه باعث تحريك و مقابله شوروي نشود كه به افغانستان نیروی نظامی فرستاده بود) خودرا براي عمليات نظامي خارج كردن اعضاي دستگيرشده سفارت اين كشور در تهران (گروگانها) آماده مي ساخت كه اين عمليات در صحراي طبس شكست خورد. دولت کارتر قبلا به خليج فارس و آبهاي نزديک به آن، کشتي جنگي فرستاده بود و دستور اعزام فلوتیلای دیگری را از آبهای ژاپن به خلیج فارس داده بود. دولت لندن هم براي نشان دادن حمايت خود از واشنگتن، ناوشکن موشک انداز کاوِنتری را وارد خليج فارس کرده و گزارش رسانه ها حکايت از اعلام حمايت دولت استراليا از اين قدرت نمايي دريايي داشت. [در بهار دو سال بعد و در جریان جنگ بر سر مالکیّت جزایر فالکَلند میان انگلستان و آرژانتین که یک جنگنده آرژانتینی با پرتاب موشک اِکزوسِت، ناوشکن کاونتری را غرق کرد، ایرانیان دست به شادی کردن زدند و ....].
    واشنگتن چندي پس از قطع رابطه دیپلماتیک، تحريم اقتصادي را هم بر قطع مناسبات افزود كه هرچند وقت يكبار تشديد شده است. دولت «اوباما» که در سال 2012 اين تحريم را تشديد و جهاني کرده بود دو سال بعد اشاره کرد که اگر جمهوری اسلامی ایران تکنولوژی هسته ای و فعالیت های مربوط را محدود کند تحریم ها بویژه تحریم های مصوّب شورای امنیت را لغو و یا محدود خواهد کرد. مرور زمان نشان داده است که به رغم سازش (اصطلاحا؛ برجام) و محدود شدن فعالیت های هسته ای ایران، غرب بویژه آمریکا به همه وعده های خود عمل نکرده است و احتمال داده می شود که دولت بعدی آمریکا که از بیستم ژانویه 2017 بر سر کار خواهد آمد کمک بیشتری به حل مسئله نکند و اختلاف ادامه یابد. روابط واشنگتن و تهران به رغم سازش هسته ای اخیر همچنان تیره است و کمپین نامزدهای انتخاباتی آمریکا پُر از اخطار و تهدید تهران.
     كارتر كه در ژانويه 1977 با شعار گسترش دمكراسي و رعايت حقوق بشر در جهان، زمام امور ايالات متحده را به دست گرفته بود، از زمان روي كار آمدن (به دلايلي) خواهان تعديل اساسي در روش حكومتي شاه ایران بود و بنابراين از منتقدين شاه و معترضين به خودكامگي هاي او حمايت كرد و تا توانست مانع از برخورد شديد شاه نسبت به ملّيون ليبرال شد، ولي برخلاف انتظار كارتر و دستيارانش، اينان در جريان انقلاب و پس از آن [با اينکه دولت موقّت را در دست داشتند] نتوانستند ستون قدرت شوند و به تدريج همان قسمت از قدرت را هم كه به چنگ آورده بودند از دست دادند و ....
    تغییر نظام حکومتی ایران سرآغاز تحولات و ماجراهای مشابهی در خاور میانه و خاور نزدیک بوده است که ادامه دارد.
    
    [همزمان با قطع مناسبات آمريکا با ايران در اپريل 1980= فرودین 1359، مديريت وقت مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات که این مؤسسه در نیمه سال 1358 = 1979 مصادره و به بنياد مستضعفان داده شده بود دهها روزنامه نگار و عمدتا ارشد اين روزنامه را به صورت منتظر خدمت برکنار کرد ـ که در مورد برخی از آنان، عملا انتظارخدمت مادام العُمر شده است، بدون پرداخت غرامت اخراج و اين، در حالي است که در سال هاي اخير به هر تبعه ايران هرماه حدود 45 هزار تومان پول جيبي ـ کمک هزينه = يارانه ـ داده مي شود و به نشریات کمک مالی دولتی.].
    
صفحه اول شماره 19 فروردین 1359 روزنامه اطلاعات درباره قطع کامل روابط


    
صفحه اول شماره 20 فروردین 1359 روزنامه اطلاعات حاوی متن فرمان مقاومت


    
کُپی گزارش قطع فروش بلیت هواپیما به ایرانیان عازم آمریکا مندرج در شماره 21 فروردین 1359 روزنامه اطلاعات


    
کُپی اخطار مسکو، مندرج در شماره 21 فروردین 1359 روزنامه اطلاعات

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دنياي هنر
تئاتر 2هزار ساله جزيره کفالونياKefallonia



    وزارت فرهنگ يونان پنجم اپريل 2007 با توزيع عکس بالا ميان رسانه ها اعلام كرد كه باستانشناسان در جزيره كفالونيايKefallonia اين كشور واقع در مديترانه يك تئاتر را از زير خاك بيرون آورده اند. كف و پلكان اين تئاتر به همانگونه كه در عكس ديده مي شود از سنگ ساخته شده است. از تئاترهاي يونان باستان براي جلسات نطق و بحث و راي گيري هم استفاده مي شد. باستانشنان گفته اند كه اين تئاتر در فاصله ميان سال 146 پيش از ميلاد تا سال 330 ميلادي ساخته شده و احتمالا براثر زمين لرزه به زير خاك فرو رفته است.
     در مجاورت اين تئاتر، يك مقبره 5 نفره هم به دست آمده كه در يك گور، مرده را با جواهرات و ازجمله گردنبند طلايش در تابوتي سنگي مدفون كرده بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
نويسنده اي كه نگران نابرابري و جدايي طبقاتي انسان ها بود
Flora Tristan
هفتم اپريل زادروز «فلورا تريستان» نويسنده سوسياليست فرانسوي است كه در سال 1803 به دنيا آمده بود. پدر بانو فلورا يك سرهنگ نيروي دريايي اسپانيا و متولد كشور «پرو» بود. در آن زمان «پرو» متعلق به اسپانيا بود و دولت فرانسه (ناپلئون) بر اسپانيا حكومت مي كرد. فلورا با اين كه در ناز و نعمت بزرگ شده بود، داراي افكار سوسياليستي و خواهان برابري اقتصادي ـ اجتماعي انسانها بود و مي گفت كه با شكم گرسنه، برابري سياسي و آزادی فردی (ليبراليسم) مفهوم ندارد. او در كتابهايش ـ داستاني و غيرداستاني ـ به بهترين وضعيتي ضرورت تساوي اقتصادي ـ اجتماعي انسانها، ولو به گونه اي نسبي و محدود را منعكس ساخته كه بر تمامي وجود مخاطب تاثير مي گذارد. مهمترين كتابهاي فلورا، «گشت و گذري در لندن»، «خشم بي پايان»، «آواره بي آشنا»، «نعمتي به نام اتحاديه»، «چه كسي مورد تنفر است»، «بي پول بي احترام مي شود»، «درد بي اطميناني»، «ما همه، هنوز انسان هستيم»، « در دو زمان برابر هستيم: پيش از تولد و پس از مرگ» و ....
    فلورا در كتاب «آواره بي آشنا» شرح سفر خود به سرزمين «پرو» جهت به دست آوردن ميراث پدري را دقيقا بيان داشته و ضعف و فساد دستگاه قضايي آن سرزمين را منعكس كرده و نتيجه گرفته است كه خرابي يك كشور از دستگاه قضائي آن آغاز مي شود، و عقب ماندگي، سرگرداني، «مشكلدار» و «دغدغه دار» بودن يك ملت را بايد در خرابي چرخهايي قضايي آن جستجو كرد. كتاب فلورا نشان مي دهد كه او نتوانست ارث پدري را كه حق مسلم او بود و ديگران بالا كشيده بودند به دست آورد.
    در كتاب در دو زمان برابر هستيم، ثابت مي كند كه با ادامه وضعيت موجود، در اين دنيا (در طول زنده بودن) برابري وجود نخواهد داشت زيرا كه آزمندي و خودخواهي همزاد انسان است و تنها نظام حكومتي است كه آزمندي و زيادت طلبي آدم را مي تواند كنترل كند. فلورا در كتاب نعمتي به نام اتحاديه نوشته است كه هر فرد به تنهايي نمي تواند احقاق حق كند و حرفش شنونده داشته باشد، ولي افراد؛ بله و «افراد» يعني اتحاديه، وقتي كه باهم باشند و از منافع مشترك پاسداري و دفاع كنند. مفسران بر پايه اين كتاب، فلورا را يكي از مادران پيدايش «سنديكا» در جهان خوانده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انديشه هاي «گوستاو لاندائوور» و سوسياليسم با هدف هاي مادي و معنوي
گوستاو لاندائوور

«گوستاو لاندائوور» فيلسوف و نويسنده چپگراي آلمان در اين روز در سال 1870 به دنيا آمد. وي بر افكار «كروپتكين» و «باكونين» با كمي پالايش تعريف نوشت و به صورت اصول درآورد.
     او دركتاب خود تعريف تازه اي از سوسياليسم به دست داده و نوشته است كه سوسياليسم، تنها برآورده ساز عادلانه نيازهاي مادي افراد و به عبارت ديگر «عدالت مادي ـ اقتصادي» نيست، بلكه بايد عدالت معنوي ميان مردم را هم برقرار سازد تا روح و روان آنان ارضاء و اقناع شود. «آرزوي زندگاني کردن در يک محيط برخوردار از عدالت عمومي» طبيعت مشترك بشر است و براي رسيدن به آن نياز به آمادگي لازم، اتحاد و بستن پيمان و بذل مساعي دارد، و اين دولتها و حاكمان هستند كه به خاطر باقي ماندن در قدرت - قدرتي كه به داشتن آن عادت كرده اند و طبيعت ثانوي شان شده است با توسل به دستاويزهاي گوناگون مانع از اين اتحاد و مساعي مي شوند و سنگ اندازي مي كنند؛ بنابراين قدرت دولت بايد به شوراها كه شرط عضويت در آنها انساندوستي و معنويت باشد سپرده شود.
     «لاندائوور» نوشته است: هرجا كه طبقه زحمتكش (وركينگ كلاس) احساس استثمار شدن كند، وقوع انقلاب قابل پيش بيني است و نمي توان با توسل به زور براي مدتي طولاني مانع از وقوع آن شد. بشر كارگر مي داند كه چه كساني از دسترنج او برخوردار مي شوند و كينه استثمار شده نسبت به استثمارگر روز افزون است، پايان ناپذير و روزي به انتقام تبديل مي شود. در نظر كارگر، سرمايه با زحمتي كه او تحمل مي كند قابل مقايسه نيست.
     اين انديشمند که توصيف يک انقلابي راه تعميم عدالت را به «آنارشيست» يک جعل قدرت طلبان و اسثتمارگران مي داند تا بتوانند به نام مبارزه با آنارشيست (در قرن 21 «تروريست») هر کار که بخواهند بکنند همچنين نوشته است كه خواست تامين عدالت عمومي (به زعم لاندا ئوور؛ سوسياليسم مادي و معنوي) واقعيتي است در نهاد هر انسان، و تنها گروهي كم ولي با سرمايه و نيروي زياد هستند كه نمي گذارند بشر براي رسيدن به آن آرزو با هم متحد شود. اين گروه كوچك دست به هر اقدامي مي زند تا اين قدرتهايش (از جمله حكومت) را از دست ندهد.
    «لاندائوور» كه افكار فلسفي خود را به صورت داستانهاي كوتاه هم براي درك مردم عادي مي نوشت دوم مه 1919 در مونيخ آلمان در پي يك تظاهرات خياباني به دست نظاميان كشته شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي اقتصاد
روزی که روزولت نگهداری طلا و ... توسط افراد و بنگاه هارا در آمریکا غیر قانونی کرد ـ راه حلی برای مسئله افزایش روزافزون حجم نقدینگی در ایران
اف. دی. روزولت رئیس جمهوری وقت آمریکا برای پایان دادن به بحران اقتصادی آن کشور که هجوم برای خرید طلا به صورت سکهcoin، بولیونBullion، بارBars، گواهینامه و باوند Bond، هر روز بر وخامت آن می افزود و پس اندازها به جای بکار افتادن در تولید و ایجاد کار، صرف خرید طلا و سفته بازی و از این قبیل می شد پنجم اپریل 1933 دستورالعمل (بخشنامه) منع و غیر قانونی بودن این نوع معاملات و انبارکردن طلا را صادر کرد که به بخشنامه شماره 6102 معروف شده است. یا:
    Forbidding The Hoarding of Gold coin, Gold bullion, Gold certification ETC
     وی برای اینکه این دستورالعمل ضمانت اجرایی داشته باشد از دستگاه قانونگذاری آمریکا (کنگره) خواست که مجازات نقض بخشنامه را تدوین کند و کنگره با وضع قانون، برای نقض کنندگان بخشنامه منع خرید و فروش و نگهداری طلا و نقره و از این قبیل کالا ـ جز در حد متعارف؛ مثلا حلقه نامزدی، انگشتری ازدواج و گردن بند ساده و معمولی را جرم و مجازات آن را 5 تا ده سال زندان و پرداخت ده هزار دلار جزای نقدی تعیین کرد. این قانون همه افراد، شرکت ها و بنیادهارا در یک ردیف قرارداده بود و منع خرید و انبار کردن شامل همه می شد.
    روزولت یک ماه پیش از آن (ششم مارس 1933) اخطار کرده بود که اگر خرید و نگهداری طلا و نقره و ... متوقف نشود رکود افزایش خواهد یافت و امید به از سر گرفته شدن توسعه اقتصادی از میان خواهد رفت، امّا به این اخطار توجه نشده بود که ناچار شد بخشنامه صادر و از کنگره بخواهد که نقض بخشنامه را جرم بشناسد و مجازات تعیین کند.
    اجرای این قانون که کمک زیاد به رفع بحران اقتصادی آمریکا کرد پس از به حالت عادی درآمدن اقتصاد این کشور متوقف شد.
    در نوامبر و دسامبر سال 2012 که جمهوری اسلامی ایران با هجوم دارندگان پول نقد به خرید طلا و ... رو به رو شده بود، چند اقتصاددان ایرانی مقیم اروپا و آمریکا ضمن انجام مصاحبه های رسانه ای پیشنهاد کرده بودند که موقتا چنان قانون و مقرراتی در ایران وضع شود. اینان گفته بودند که در کشوری مانند ایران که سوبسید، یارانه و برخی کنترل های اقتصادی وجود دارد نباید نرخ تورّم را برپایه افزایش ارزش کالا و خدمات حساب کرد، باید به افزایش روزافزون حجم نقدینگی هم توجه داشت زیراکه پول هم یک کالا است و وقتی حجم و عرضه آن افزایش یابد ارزش آن (توان خرید با آن) پایین می آید. بهترین راه برای مقابله با مسئله تورّم پول (حجم بالای نقدینگی با چاپ اسکناس و چک بانک) افزایش بهره بانکی پس اندازها است تا پول اضافی جذب، و صرف خرید مثلا خانه و ... نشود که اجاره ها متناسب با افزایش بهای مستغلات بالا خواهد رفت و فشار بر مردم اجاره نشین زیاد خواهد شد. با افزایش نرخ بهره بانکی پس اندازها، از حجم پول در جریان (در دست مردم) کاسته می شود و قیمت ها متناسب با افزایش حجم پول بالا نمی رود. بانک ها پس اندازها را در تولید بکار می برند که ایجاد کار و افزایش کالای داخلی و کاهش واردات می کند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
28 ميليون دلار دستمزد و 18 ميليون دلار پاداش مديرعامل كارخانه اي كه زيان مي داد!
Allan Mulally
سالهاست که در كشورهاي صنعتي، رسانه ها پر از اخبار مربوط به دستمزد بسيار هنگفت مديران شركت ها هستند، حتي شركت هايي كه سود ندارند. اين رسانه ها درآمد افراد عادي را با مديران شركتها مقايسه كرده و براي حفظ آرامش جامعه خود، خواستار قانون تعديل دستمزد بوده اند.
    رسانه هاي آمريکا ششم اپريل 2007 (17 فروردين 1386) به مناسبت سالگرد مرگ «هنري فورد» موسس كارخانه فورد آمريكا و از پدران صنعت اتومبيلسازي نوشته بودند: دستمزد ثابت (حقوق) «الان مولاليAllan Mulally» مدير عامل (CEO = بالاترين مقام كمپاني) كارخانه فورد، سالانه 28 ميليون و 180 هزار دلار بوده که 18 ميليون و پانصد هزار دلار هم پاداش گرفته است و اين در حالي صورت گرفته كه اين كمپاني در سال 2006 دوازده ميليارد و هفتصد ميليون دلار زيان داده بود. رسانه هايي كه اين خبر را منتشر كرده بودند با تعجب نوشته بودند: پاداش به خاطر چي؟، زيان دادن!.
    در آن سال كمپاني قديمي فورد براي صرفه جويي حتي تصميم گرفته بود كه شعبه هشتاد ساله خود در نورفك ويرجينيا را تعطيل كند. هنري فورد هفتم آوريل سال 1947 در 84 سالگي درگذشت.
هنري فورد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي كشورداري
حق توسل به رئيس كشور و پارلمان (The Right To Petition) ـ روش کار از آغاز تا به امروز
خرابه هاي «فوروم» عهد باستان در شهر رم

از دهه هشتم قرن هفدهم رسم بر اين شده است كه هفتم اپريل هر سال را روز حق تظلّم و دادخواست و به عبارت ديگر «حق دادن عريضه مستقيم به رئيس كشور و يا رئيس پارلمان» بخوانند. در اين روز در سال 1689 پارلمان انگلستان حق دادن عريضه مستقيم به پادشاه را براي اتباع اين كشور تضمين كرد كه بعدا ساير كشورها آن را اقتباس كردند و در همه جا رعايت مي شود.
    علت وضع اين قانون كه در انگلستان به پارگراف پنجم معروف شده است اين بود كه پادشاه وقت نسبت به عرايض مردم بي اعتنايي مي كرد. دستگاه قضايي هر كشور ذاتا مرجع رسيدگي به شكايات و حق خواهي است؛ بنابراين رسم شده است كه «توسل به رئيس كشور و يا رئيس پارلمان» را حق تازه براي اتباع بشمار آورند و The Right To Petition عنوان دهند.
    عريضه به رئيس كشور مي تواند سرگشاده باشد يعني به صورت آگهي در روزنامه ها چاپ و يا رونوشت آن براي اين و آن ارسال شود و و (امروزه) در وبلاگ شخص قرارگيرد که دسترسی به آن برای همگان آزاد است و همچنين ارسال آن برای افراد از طریق ایمیل.
     عرايض به رئيس کشور و رئيس پارلمان مشمول سلسله مراتب اداري نخواهند بود و ازاين عرايض در محاكم قضايي بر ضد عريضه دهنده نمي توان استفاده كرد. رسيدگي به اين عرايض نوعي تكليف حكومت و پاسخ دادن به آنها قطعي (الزامي) است و بعدا پاسخها مي تواند مورد استناد قرار گيرد. به همين سبب در جوار دفاتر روساي كشورها يك دفتر ويژه رسيدگي به اين عرايض (بازرسي اختصاصي) و در پارلمانها كميسيون عرايض (در ايران؛ كميسيون اصل 90 ) داير شده است. در انگلستان قرن 17 رئيس مجلس نمايندگان (مجلس عوام) ياSpeaker، براي اطمينان از رسيدن اين نامه ها به دست رئيس كشور، خود را واسطه اين كار قرار داده بود و عنوان «سپيكر Speaker از همينجاست يعني سخنگوي مردم نزد رئيس كشور و طرح عريضه در جلسه پارلمان. يكميسيون عرايض هر پارلمان مكلف است پس از رسيدگي كامل به شكايات واصله از عمل مقامات دولتي نتايج را اگر عام المنفعه باشد اعلام دارد تا همگان آگاه شوند. به هرحال، متن عريضه ـ اگر حاوي يک مسئله مبتلاء به عموم و يا افشاگري باشد ـ بايد به مجلس اطلاح داده شود و درصورت لزوم، مسئله با وضع قانون حل شود. عادت براين شده است که اين عرايض که علني هستند در دسترس رسانه ها قرارگيرند تا درصورتي که لازم باشد انتشار يابند. لنين در طول زمامداري خود، نامه هاي وارده را با اقدامي که صورت گرفته بود به «پراودا» مي داد تا منتشر کند و همگان و بويژه مقامات دولتي و حزبي در جريان قرارگيرند.
    اگر تاريخ را مرور كنيم خواهيم ديد كه پيش از پارلمان انگلستان، در شهر رم مردم مي توانستند عرايض خودرا در «فوروم» مطرح كنند و يا در همانجا مستقيما به امپراتور بدهند. در ايران قديم هم خسروانوشيروان و شاه عباس شخصا به عرايض مردم رسيدگي مي كردند. طبق خاطرات پزشگ ويژه مائو تسه دونگ رهبر فقيد چين، وي هر روز درست نيمي از ساعات كار خود را به خواندن نامه هاي مردم اختصاص داده بود. به دستور او در ميدانهاي شهرهاي چين تابلو هاي سياه بزرگ نصب كرده بودند تا اگر كسي شكايتي دارد روي آن بنويسد و هر چند ساعت يكبار ماموران ويژه از اين شكايات رونوشت بر مي داشتند و به دست مائو مي رساندند. همچنين وي دستور داده بود كه در روستاها صندوق نامه ها نصب كنند تا از درد دل روستانشينان آگاه باشد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
مجله روزنامک: چاپی و آنلاین
اِدیشِن آنلاینِ مجله روزنامک به صورت پی دی اف حاوی دستچینِ رویدادهایِ «ماهِ مربوط» و چشم انداز فردا از دیدگاه اصحاب نظر و شخص ناشر است. همچنین نظرات، تجربه، شرح مشاهدات و خاطرات بيش از شش دهه روزنامه نگاری (کارنامک) نوشیروان کیهانی زاده ـ روزنامه نگار و تاریخ نویس 87 ساله ـ با هدف ارتقاء دانش مخاطبان، سطح آگاهی ها و مدنیّت برای داشتن دنیایی بهتر و کمک فرهنگی به کاهش مسائل جوامع، بشریّت و پیشگیری از اشتباه با این شعار: توانایی محصول دانایی است و «دانستن» حق انسان، و نیز پاسخ به پرسش های مخاطبان، درج پیام های وارده، تاریخ و رویدادها با قلمِ دوربین، «ماه مربوط» در گذر زمان (کرونیکل ماه مربوط) با این هدف: هرکه نامُخت از گذشت روزگار ـ نیز ناموزد زِ هیچ آموزگار، «ماه مربوط» و نظرات اندیشمندان، تحولات رسانه ها در «ماه مربوط» در طول تاریخ و همچنین دانستنیها است.
     ادیشن آنلاین مجله روزنامک در آدرس انحصاری خود؛
    www.rooznamak-magazine.com
    و نیز به ضمیمه وبسایت قدیمی «روزنامک» که یک وبگاه است به آدرس؛ www.rooznamak.com منتشر و شماره های گذشته آن نیز در همان محل آرشیو می شوند.
    وبسایت «روزنامک» از 12 نوامبر 2003 (21 آبان 1982) با هدف آموزش عمومی و خبر و نظررسانی ایجاد شده است و واحدی جدا از مجله روزنامک است و تقریبا هر روز مطالب تازه بر آن اضافه می شود.
     انتشار مجله روزنامک به شماره ثبت 25178/92 ـ چاپی و آنلاین از فروردین 1393 آغاز شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
درسی برای روزنامه نگاران جوان ـ دیدار از مؤسسات عمومی و تهیه گزارش ژورنالیستی از مشاهدات ـ نمونه: گزارش مندرج در شماره 13 اسفند 1348
مؤلف این کرونیکل آنلاین، در دهه 1340 که دبیر میز اخبار حوادث و سپس میزهای گزارش روز (فیچِر) و فرهنگی روزنامه اطلاعات بود، منظما و شخصا و یا با خبرنگار مربوط و یک فتو ژورنالیست از مؤسسات عمومی و هربار یک مؤسسه و ترجیحا مؤسسه ای که از آن در افواه، انتقاد و یا از ابتکار مدیریت آن تمجید می شد دیدار اصطلاحا میدانی می کرد و مشاهدات و گفت و شنودهای خود را می نوشت و در صفحه پنجم آن روزنامه و به امضای خودش درج می شد تا اگر مشکلی بود حل شود و اگر ابتکار مدیریّتی برای بهبود امور مشاهده و یا از زبان مراجعین شنیده می شد سرمشق قرارگیرد. در زیر، کپی بخشی از یک نمونه از این نوع فیچرنگاری که در شماره 13 اسفند 1348 روزنامه اطلاعات درج شده است به قلم این نگارنده:
    
    
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
نخستین افشاگری که محرّک انقلاب فرانسه بود ـ کتاب سرخ
ششم اپريل 1790، گروهي از فرانسويان مخالف سلطنت مکتوبی تحت عنوان «كتاب سرخ» منتشر كردند كه حاوي فهرست هدايايي بود كه لويي 16 پادشاه وقت فرانسه به اين و آن داده بود. لويي 16 براي دادن اين هدايا، 228 ميليون فرانك از خزانه دولت فرانسه برداشت كرده بود، حال آنکه بسیاری از خانواده های فرانسوی و بویژه در پاریس با فقری سیاه درآغوش بودند. در اين كتاب، اين هدايا يكي از عوامل خالي شدن خزانه فرانسه بشمار آمده بود. اين كتاب كه شايد نخستين افشاگري از نوع رسانه ای اش باشد فهرست ارقام بودجه محرمانه دربار فرانسه را نيز به دست داده بود. [در جريان انقلاب ايران در سال 1357 هجري نيز افشاگري مشابهي روي داد و انقلابيون فهرست کساني را که ارز از کشور خارج کرده و خودشان هم رفته بودند منتشر ساختند و بر خشم مردم افزودند مخصوصا ضميمه تکميلي فهرست که نشان مي داد ريالهاي پرداخت براي خريد اين ارز از کجا تامين مي شد؛ از سوء استفاده ها و نيز فروش مستغلات گرانشده به علت وجود تورم و ندادن ماليات بر درآمد تفاوت خريد و فروش = کپيتال گين.].
     انتشار كتاب سرخ در فرانسه برخشم فرانسویان افزود به گونه اي كه سه ماه بعد با تصرف باستيل (محل نگهداری زندانیان سیاسی و عقیدتی) و آزاد كردن محبوسان، انقلاب را وارد مرحله اصلي خود كردند.
    افشاگری رسانه ای بعدا به صورت گزارش های اینوستیگیتیو نشریات و اکسپوزه شبکه های تلویزیونی درآمده و اینک با ایجاد وبلاگها، و ای ـ میل کردن مطالب آنها به دارندگان صندوق پستی الکترونیک (اي - ميل آدرس) به اوج خود نزدیک شده و هیچ تصمیم و اقدامی محرمانه نخواهدماند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مهاجرت اسلاوها به جنوب و استقرار آنان در بالكان - فروپاشي دو کنفدراسيون اسلاونشين (شوروي و يوگوسلاوي) ـ پيشنهادي که به برژنف داده شده بود
تيتو

اسلاوهاي مهاجر كه از روسيه و اوكراين به حركت در آمده و وارد بالکان شده بودند و قصد تصرف قسطنطنيه را داشتند هفتم اپريل 690 در شرق مقدونيه (مكدونيا) از ارتش حكومت روم شرقي شكست خوردند و موقتا به عقب رانده شدند. مرور زمان نشان داد كه اين شكست مانع استقرار اسلاوها در بالكان نشد.
    اسلاوها كه پس از استقرار در اراضي شمال شرقي آدرياتيك (از جمله اسلونياي امروز) با ايتاليا همسايه شده بودند از طريق اسلواكي خط اتصال خود را با مناطق اسلاو نشين (لهستان، اوكراين، روسيه و بلاروس) امروز قطع نكردند و به پيشروي خود در اروپاي جنوبي ادامه دادند كه صربستان اينك بزرگترين سرزمين اسلاو نشين در اين منطقه است.
    اسلاوهاي جنوبي در پايان جنگ جهاني اول كشور واحدي در جنوب اروپا براي خود تاسيس كردند كه در سال 1929 نام يوگوسلاوي (سرزمين اسلاوهاي جنوبي) برخود نهاد. تيتو پس از جنگ جهاني دوم يوگوسلاوي را به صورت يك كنفدراسيون سوسياليستي در آورد كه در دهه دوم پس از مرگ او به تدريج تجزيه شد و قدرتهاي بزرگ غرب كه منافعشان در تقسيم كشورها به قطعات كوچكتر است به اين فروپاشي كمك كردند. جاه طلبان محلي كه با تقسيم كشورها به مقام و منزلت مي رسند، با كمك خارجي، عامل عمده تجزيه كشورها هستند. تيتو در ايجاد کنفدراسيون يوگوسلاوي همان اشتباهي را مرتکب شد که لنين در جماهيريه کردن امپراتوري روسيه و هر دو اتحاديه هم فروپاشيدند. تجربه اين دو فروپاشي، تفکر کنفدراسيون سازي را تضعيف و به هواداري از اين انديشه عملا پايان داده است. در دوران حکومت برژنف، به او پيشنهاد شده بود که اتحاد جماهير شوروي را به صورت قبل از انقلاب (امپراتوري روسيه) بازگرداند و نام «فدراسيون سوسياليستي روسيه» بر آن بگذارد و همزمان يک جامعه مشترک المنافع کنفدراسيون مانند بوجودآورد و اعضاي پيمان ورشو را وارد آن کند و درهايش را به روي عضويت ساير کشورها باز بگذارد و با سازش با تيتو، روسيه را تضمين کننده بقاء کنفدراسيون يوگوسلاوي قراردهد که امروز و فردا کرده بود و پيشنهاد معلق مانده بود که به باور مورخان، اگر پذيرفته و عملي شده بود نه تنها دو فروپاشي بزرگ اواخر قرن 20 صورت نمي گرفت بلکه جهان امروز چهره ديگري داشت.
     همچنين گسترش «ناتو» پس از آن دو فروپاشي و عضويت چند دولت اسلاو در آن، اين آرزوي قديمي برخي از اسلاوها به ويژه روسهارا که ميان خود يك جامعه مشترک المنافع بزرگ بوجودآورند فعلا به بايگاني سپرده است. احتمالا تلاش غرب و به ويژه دولت واشنگتن در گسترش ناتو [پس از فروپاشي شوروي] که در معرض تهديد نظامي هم نيست، جلوگيري از تحقق آرزوي اتحاد اسلاوها به رياست روسيه باشد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که ایتالیا با هدف احياء امپراتوري روم، سرزمین آلبانی را تصرف کرد
ايتاليا كشور آلباني در شرق درياي آدرياتيك، نه چندان دور ازخاك خود را به اين بهانه كه قرن ها پيش گوشه اي از امپراتوري روم بود هفتم آوریل 1939 اشغال نظامي كرد و جامعه ملل نتوانست مانع اين كار شود.
    اين ضعف نقطه پايان كار اين جامعه بود كه سران آمريكا و انگلستان در جريان جنگ جهاني دوم طرح تاسيس سازمان ملل را به جاي آن ابداع كردند. سقوط آلبانی در آن سال، دولت لندن را برآن داشت تا به کمک یونان بشتابد تا این کشور به وضعیت آلبانی دچار نشود.
    با ورود انگلستان به صحنه، آلمان نيز به حمايت از ايتاليا به يونان لشکرکشيد و با اخراج انگليسي ها آنجارا متصرف شد.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
فرضيه «دامينو» و ادامه آن در سياست خارجي آمريکا - اهميت ايران
آيزنهاور
ژنرال آيزنهاور رئيس جمهور وقت آمريكا هفتم اپريل سال 1954 در يك مصاحبه مطبوعاتي عمومي، فرضيه «دامينو» را مطرح ساخت كه به نام او باقي مانده و هنوز از دستور كار سران آن كشور ـ به عنوان يك «فارين پاليسي» ـ خارج نشده است. تا زمان فروپاشي شوروي، كمونيستها و اينك تروريست ها! هدف (بهانه) ادامه اين پاليسي بوده اند.
     در آن روز آيزنهاور گفته بود: "اگر يك كشور و حتي يك ناحيه از يك كشور تحت سلطه و يا نفوذ كمونيستها درآيد اين سلطه به سرعت فراگير مي شود، مگر اينكه در نطفه خفه شود و دولت آمريكا عزم جزم دارد كه نگذارد حتي يك ناحيه كوچك به دست كمونيست ها افتد. به عبارت ديگر، هر تغيير و تحول كوچك از اين دست، سريعا گسترش مي يابد و پس از گسترش، مقابله با آن دشوار خواهد بود. بنابراين، چنين حرکت هايي پيش از قوت گرفتن بايد سركوب شوند.".
     وي دراستدلال دکترين خود گفته بود که اگر ترومن در دهه پيش از اين (پس از جنگ جهاني دوم) با دادن كمك نظامي و اقتصادي انبوه به يونان و تركيه و حمايت سياسي از محافظه كاران ايتاليا و دادن اخطار پشت اخطار به شوروي بر سر مسئله آذربايجان ايران وارد عمل نشده بود نه تنها خاورميانه بلکه منطقه مديترانه به دست عوامل دولت مسکو افتاده بود. با اين مصاحبه،Domino Theory («دامينو ثياري = تئوري دومينو) وارد دستور كار دولت آمريكا در سياست خارجي اين كشور شده است.
     در پی فروپاشی بلوک شرق و شوروی، تفسیرنگاران نوشته بودند که اگر «دکترین ترومن» و «فرضیه دامینو» نبود و ایران در کنار روسیه قرارگرفته بود، به جای بلوک شرق و شوروی ـ این بلوک غرب و ناتو بودند که فروپاشی می کردند زیرا که ایران کلید ورود به آسیای غربی و آسیای جنوبی و باقيمانده يک امپراتوري بزرگ است و مشروعيت هايي در امور منطقه دارد بويژه که قطعات منفصله آن امپراتوري، وحدت فرهنگي خودرا حفظ کرده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انفجار يک کاباره در شهر برلين، بهانه حمله نظامي آمريكا به ليبي در اپريل 1986
کابارهLa Belle پس از انفجار

پنجم اپريل 1986 براثر انفجار بمب در ديسكوتك (كاباره) لابل در برلين غربي كه پاتوق نظاميان آمريكايي مستقر در آلمان غربي وقت بود دو تن كشته و بيش از صد نفر مجروح شدند. يكي از مقتولان، يك نظامي آمريكايي و ديگري يك زن تبعه تركيه بود.
    رونالد ريگن رئيس جمهوري وقت آمريكا كه در انديشه تضعيف ليبي بود، از اين فرصت استفاده كرد و بمب گذاري ديسکوتک را كار عوامل ليبي اعلام داشت و موضوع پرواز دو هواپيماي ليبيايي در نزديكي يك ناو آمريكايي در مديترانه را بر آن اضافه کرد و خاك ليبي را مورد حمله هوايي قرارداد و تلفات و زيانهايي وارد ساخت. از يک هفته پيش از اين تعرض، رسانه هاي آمريکا دست به انتقاد از دولت ليبي و سياستهايش زده بودند.
     اين عمليات نظامي درعين حال ضعف هواپيماهاي ساخت شوروي را که نيروي هوايي ليبي مجهز به آنها بود عيان ساخت. مورخان نظامي نوشته اند كه همين ضعف باعث شد كه گورباچف در مذاكرات بعدي خود با ريگن كوتاه بيايد. اين رويداد موقتا باعث كاهش صادرات جنگ افزار ساخت شوروي شد كه پس از گذشت 21 سال، 21 مارس 2007 ولاديمير پوتين مرد نيرومند روسيه اعلام داشت كه اين كشور دارد صادركننده شماره يك اسلحه در جهان مي شود. روسيه در سالهاي 2005 تا 2009 صادرکننده شماره 2 اسلحه در جهان بود و يک چهارم صادرات اسلحه، به اين کشور تعلق داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سازش پنهانی مسکو و واشنگتن بر سر افغانستان
در اين روز در سال 1988، در پي مذاكرات و قول و قرار هاي پنهاني مسكو و واشنگتن، دولت گورباچف اعلام داشت كه نيروهاي نظامي دولت مسکو را از افغانستان خارج خواهد ساخت. خروج نظاميان دولت مسکو از افغانستان در سال 1989 تکميل شد.
    اين نيروها كه شمارشان از 119 هزار تجاوز نكرده بود 9 سال پيش از آن وارد افغانستان شده بودند تا افغانستان كه گرفتار نزاع داخلي كمونيستهاي اين كشور شده بود تحت نفوذ آمريكا قرار نگيرد. روسها همزمان با اعزام نخستين يکان نظامي گفته بودند که به درخواست دولت کابل دست به اين اقدام زده اند.
    روسها در افغانستان تا زمان خارج ساختن آخرين يکان، نزدیک به 15 هزار کشته تلفات داده بودند زیرا که دولت آمریکا با کمک مالی و دادن اسلحه، برخی از قبایل افغانستان را در برابر روسها قرار داده بود و پشتون هاي پاکستان (پاتان ها) به اين مساعي دولت آمريکا کمک مي کردند. دولت سعودي هم کمک مالي مي کرد. طالبان و القاعده محصول همین سیاست آمریکا بوده اند. برغم کمک آمريکا به اين مساعي ضد شوروي در افغانستان، دولت مسکو مخالفت و يا واکنش منفي نسبت به استقرار و عمليات نظامي آمريکا و ناتو در افغانستان نشان نداده است. عمليات نظامي آمريکا در افغانستان که به تغيير حکومت طالبان انجاميد از سال 2001 آغاز شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
هفتم اپريل 2003 ـ روزی که نظامیان آمریکا وارد بغداد شدند
هفتم اپریل 2003 واحدهای نظامی آمریکا [نزديک به سه هفته پس از تعرض به عراق] وارد شهر بغداد شدند و دو روز بعد پایان حکومت صدام حسین التکریتی که فرارکرده بود اعلام شد و دولت آمریکا زمام امور عراق را موقتا به دست گرفت و جورج دبلیو بوش رئیس جمهور وقت آمریکا 23 روز بعد (یکم ماه مي 2003) پایان عملیات نظامی مربوط به تصرف عراق را اعلام داشت و این عملیات را «جنگ برای آزادی عراق» نام نهاد. صدام حسین در دسامبر همان سال دستگیر و بعدا اعدام شد.
    ناآرامي هاي عراق چندماه پس از اشغال نظامي، با انهدام ساختمان دفتر سازمان ملل در بغداد آغاز شد و این ناآرامی های مسلحانه به رغم خروج يکانهاي رزمي آمريکا در دسامبر 2011 هنوز (اپريل 2013) ادامه دارد زیرا که شرايط تازه آتش اختلافات مذهبی ـ نژادی عراقی ها و مبارزه بر سر کسب قدرت و درآمدهاي نفتي را روشن ساخته است.
    جورج بوش که در طول حکومت خود، برای اشغال نظامی عراق و عمليات بعدي آن 700 میلیارد دلار هزینه و بیش از چهار هزار و 250 نظامی کشته داده بود پس از ترک کاخ سفید، از آن بابت مورد انتقاد جدی قرارنگرفته است. جمع تلفات نظامی آمریکا در عراق از 22 مارس 2003 تا ششم اپریل 2010 چهارهزار و 388 کشته و 31 و 770 مجروح اعلام شده بود.
    در مارس 2007 بانو «هيلري كلينتون» سناتور وقت، يکي از متقاضيان نامزدي براي انتخابات نوامبر 2008 رياست جمهوري آمريكا و وزیر امور خارجه از ژانويه 2009 تا ژانويه 2013 در پاسخ به پرسشي گفته بود كه قول نمي دهد اگر نامزدي او به تصويب کنوانسيون حزب دمکرات برسد و برنده انتخابات هم بشود؛ پس از ورود به کاخ سفيد همه نظاميان آمريكايي را بدون انعقاد يک قرارداد امنيت مشترک از عراق خارج کند زيراکه با توجه به موقع استراتژيك عراق، به مصلحت است كه آمريكا در آن كشور به نوعي حضور داشته باشد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ازدواج به طريقه Common Law: افزايش اكراه از ازدواج رسمي (ثبت شده)
روزنامه هاي آمريكا پنجم اپريل 2005 گزارشي منتشر كرده بودند كه بي سابقه به نظر مي رسيد و در نتيجه مي تواند رويداد تاريخي به شمار آورده شود. اين گزارش نشان مي داد كه روز پيش از آن «زينس اوهير» 95 ساله ساكن اوكلاهما با بانو «الي وارن» 94 ساله رسما ازدواج كرده بود. اين دو، بيش از 75 سال با يكديگر زندگي مشترک داشتند و ازدواجشان از نوع «كامان لا Common Law» بود (نوعی مُتعه). اين دو داراي چند فرزند و نوه و نتيجه مشترك بوده اند. زينس و سالي هنگام ثبت ازدواجشان گفتند كه چون از عمرشان چيزي باقي نمانده و ديگر از تشريفات طلاق بيم ندارند حاضر به ثبت آن شدند.
     در كشورهاي مسيحي كه تشريفات طلاق طولاني تر از نقاط ديگر است، مشكلات قضايي طلاق و به ويژه حل مساله اموال مشترک، بسياري از مردم را متوجه ازدواج خودماني (كامان لا ـ قول و قرار خودمانی ـ صيغه شفاهي ـ نوعي متعه) كرده است.
     براي حل اين مسئله از چند سال پيش در بسياري از استیت های آمريكا ازدواج آزمايشي (كاوننت) قانوني شده است كه چون طرفين تعهد دائمي براي آن نمي سپارند طلاق آن تشريفات سخت ندارد. اين نوع ازدواج با اعلام رضايت طرفين آن مي تواند تبديل به دائم شود. ازدواج غير رسمي (كانكوباين) از صدها سال پيش در چين مرسوم بوده است. در قرن 21 در برخي نقاط، ازدواج همجنس ها هم دارد رسميّت مي يابد!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بحران بودجه کالیفرنیا و پرداخت هزینه درمان ایرانیان مهاجر
رسانه های آمریکا ششم اپریل 2008 ضمن گزارش از کسر بودجه ایالت 37 میلیونی کالیفرنیا و اجبار دولت ایالتی به صرفه جویی و حتی کاستن از ساعات دروس مدارس، به تقلبات مهاجران خارجی این ایالت در ندادن مالیات و مدرک سازی برای استفاده از کمک های دولت ایالت بويژه مديکَل (مقررات درمان رايگان بينوايان در کاليفرنيا) اشاره کرده و از جمله نوشته بودند که این مهاجران درآمد خودرا به دولت گزارش نمی کنند و این درآمد با «کار زیر میزی» یعنی کار در برابر دریافت پول نقد [نه، چک بانک و حساب و کتاب] از چشم دولت پنهان می ماند و همچنين درآمدهايشان را در کشورهاي ديگر ازجمله کشور زادگاه اعلام نمي کنند. به گزارش اين رسانه ها، روش ليبرالي کاليفرنيا و ضعف بازرسي هاي دولتي باعث هجوم مهاجران از کشورهاي معيّن به کاليفرنيا شده است. این رسانه ها کثرت مهاجران ایرانی کالیفرنیا و ... را برشمرده بودند.
    وخامت وضعیت مالی دولت ایالتی کالیفرنیا سبب شده است که در اپریل 2010 هزینه های این ایالت باردیگر خبر چشمگیر رسانه ها شود ازجمله نوشته بودند که بیش از سه هزار ایرانی در کالیفرنیا از برنامه «مدی کل (درمان بیماری با پول مالیات دهندگان ایالت کالیفرنیا- اصطلاحا؛ بیت المال ایالت)» استفاده می کنند زیرا که خودرا «بینوا و نادار» اعلام کرده اند و هزینه درمان آنان که عمدتا سالخورده و بعضا از طبقه متوسط ايران و بازنشسته و داراي درآمد در اين کشور هستند بسیار سنگین است و سر به میلیونها دلار می زند.
    این کمک درمانی منحصر به ایالت کالیفرنیاست [ایالات دیگر آمریکا چنین برنامه ای ندارند]. این رسانه ها همچنین اشاره به پیشنهاد مردی کرده بودند که گفته بود برای حل مسئله مالی دولت ایالتی کالیفرنیا، این ایالت کشت و مصرف ماری جوانا (مری وانا) را قانونی و بر آن مالیات سنگین وضع کند!. در آمریکا، هر شهر برای تامین هزینه های خود از قبیل مدارس و کتابخانه ها، امور بهداشت، پلیس و زندان، آسفالت و توسعه و ترمیم شهر و ... از اموال شخصی ساکنان شهر ازجمله مستغلات و اتومبیل و ... مالیات می گیرد، ایالت مالیات جداگانه دریافت می کند و عمدتا مالیات خرید که خریدار جنس از فروشگاه باید فورا و نقدا آن را که درصدش برحسب ایالت متفاوت است (از 5 درصد تا 9 درصد بهای جنس) به صندوقدار فروشگاه بپردازد و دولت فدرال (واشنگتن) از کل درآمدهای افراد و کمپانی ها و موسسات مالیات می گیرد و این مالیات سنگین است، به علاوه عوارض گمرکات. به این ترتیب یک آمریکایی باید سه نوع مالیات و به سه مرجع جدا از هم بپردازد و تقلب در دادن مالیات مجازات بسیار سنگین دارد. با این حساب، دولت فدرال آمریکا بسیاری از هزینه های دولت های دیگر را ندارد و ایالت ها و شهرها این هزینه هارا راسا بر عهده دارند. بنابراین دست دولت آمریکا در هزینه های نظامی و امور خارجی بازتر از هر دولت دیگر در جهان است. همین دغدغه نداشتن از مسائل داخلی ایالت ها و شهرها سبب شده است که دست بازتري در پهنه جهان داشته باشد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
یک بانوی 39 ساله رئیس جمهوری کشور مسلمان نشین کوزووُ شد
Vjosa Osmani

بانو «ویوسا عثمانی Vjosa Osmani» به ریاست جمهوری کوزووُ Kosovo که 95 و 6 دهم درصد مردم آن مسلمان هستند انتخاب شد و از چهارم اپریل 2021 کار خود را در این سمت آغاز کرده است. وی که یک بانوی 39 ساله (متولد هفدهم ماه می 1982) است در آمریکا (دانشگاه پیتسبورگ) تحصیل کرده است. بانو ویوسا که دارای شوهر و دو دختر دوقلو است قبلا هم در کوزووُ مقام دولتی ـ انتخابی و انتصابی ـ داشت. کوزووُ دو میلیونیِ یازده هزار کیلومتری که قبلا وابسته به کنفدراسیون یوگوسلاوی بود با جنگ و با کمک «ناتو» از صربستان جدا شده و در فوریه 2008 اعلام استقلال کرده و از اعضای سازمان ملل و جوامع جهانی دیگر است، ولی صربستان و چند دولت دیگر، هنوز استقلال آن را نپذیرفته اند.
    کوزووُ واقع در اروپای جنوب شرقی ـ بالکان، میان صربستان، آلبانی، مونته نگرو و مقدونیه شمالی، در عهد باستان داردانیا (به نام قبیله ساکن آن سرزمین) خوانده می شد که ضمیمه امپراتوری روم شد و پس از تقسیم این امپراتوری، وابسته به امپراتوری روم شرقی (دولت قسطنطنیه ـ استانبول).
    عثمانی ها در نبرد سال 1398 میلادی در کوزووُ، ارتش صربستان را شکست دادند و در سال 1459 در نبردی دیگر، پایتخت صربستان متصرف شدند و کوزووُ از 1455 وابسته به عثمانی ها و ایالت و ولایت عثمانی بود تا 1912 که عثمانی در جنگ بالکان شکست خورد و کودتای افسران جوان تُرک در استانبول دست به کودتا زدند. امپراتوری عثمانی مردم کوزووُ و آلبانی را مسلمان کرد. کوزووُ سپس وابسته به یوگوسلاوی شد که این وابستگی تا اواخر دهه 1980 ادامه داشت و در نیمه دوم این دهه خواهان استقلال شد و در دو سال آخر این دهه با صربستان در حال جنگ بود تا بالاخره یکطرفه جدا شد. در کوزووُ یک اقلیت تُرک زندگی می کنند که زبان و رسوم خودرا حفظ کرده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پوتین با قانون کردن مصوبه پارلمان روسیه می تواند دو دوره دیگر و تا سال 2036 (83 سالگی) بر روسیه ریاست کند و ریاست او 36 سال طول بکشد
ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه در هفته یکم اپریل 2021 مصوبه ای را امضاء و قانون کرد که ریاست‌جمهوری او را تا سال پانزده سال دیگر تضمین می‌کند. این اصلاحیهِ قانون اساسی روسیه تابستان 2020 در یک همه‌پرسی این کشور به تایید رسیده بود.
    این مصوبه (قانون) به پوتین اجازه می‌دهد که در پایان دوره جاری ریاست‌جمهوری (در سال 2024 ) بتواند برای دو دوره شش ساله دیگر خود را نامزد ریاست‌جمهوری کند. به این ترتیب پوتین ـ اینک 68 ساله ـ افسر پیشین پلیس امنیتی روسیه ـ ک. گ. ب ـ خواهد توانست ـ در صورت تمایل، همچنان رهبری روسیه را تا سال 2036 و تا 83 سالگی در دست داشته باشد.
    قبلا در قانون اساسی آمده بود که رئیس‌جمهوری تنها دو دوره شش ساله می‌تواند این مقام را داشته باشد، اما شامل رئیس جمهوری کنونی (پوتین) نمی شود زیراکه قانون عطف بماسبق نمی شود مگر در متن قانون آمده باشد و پوتین می‌تواند در سال 2024 برای دوره دیگر خود را کاندیدا کند و پس از آن برای دوره بعدی.
    این تغییرات قانون اساسی ماه گذشته به تصویب دو مجلس روسیه رسیده بود که پوتین با امضای این مصوبه، آن را «قانون» کرد.
    پوتین از سال 2000 رهبری روسیه را بدست دارد. یلتسین که اتحاد شوروی (روسیه بزرگتر) را فروپاشانید، پوتین را جانشین خود کرد. پوتین متولد سن‌پترزبورگ ـ در هفتم اکتبر 1952 در سال 1975 به استخدام ک.‌گ.‌ب، پلیس اطلاعاتی ـ امنیتی ‌درآمده بود. نخستین وظیفه او نظارت بر فعالیت کارکنان کنسولگری‌های کشورهای دیگر شهر خود سن پترزبورگ بود که لنینگراد نام داشت. مأموریت امنیتی بعدی پوتین شهر «درسدن» در جمهوری دمکراتیک آلمان (آلمان شرقی) بود. گفته شده است که پس از متزلزل شدن دولت کمونیستی جمهوری دمکراتیک آلمان، پوتین مسئول سوزاندن صدها پرونده ک.‌گ.‌ب بود تا بدست غرب نیافتند و عوامل مسکو در آلمان شناخته نشوند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
ارز و طلا
صفحه اول شماره 24 مرداد 1397 (14 آگوست 2018) روزنامه جوان:
    
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 7 آوريل
  • 451:   «اتیلا» سرکرده هون ها در جریان تعرّض به سرزمین گُل (فرانسه) شهر مِس (مِتزMetz) واقع در شمال شرقی فرانسهِ امروز را تصرف و غارت کرد. وی دو سال بعد درگذشت و تعرّضات پایان یافت. هون ها که کشور هونگری (مجارستان) به نام آنان است در شمال رود سیحون زندگی می کردند که در صدد مهاجرت برآمدند. دولت ساسانی ایران، نخست آنان را در شمال منطقه فرارود و سپس در قفقاز شکست داد که به اروپا فراری شدند و در این منطقه دست به تعرض زدند.
        
        
  • 1341:   دانشگاه Karlova کارلوا = کارل = شارل = چارلز، نخستين دانشگاه اروپاي مركزي به معني واقعي كلمه، هفتم مارس سال 1341 در شهر پراگ آغاز بكار كرد که فعالیت آن ادامه دارد.
        
        
  • 1652:   هلندي هاي مهاجر در جنوب آفريقا ـ در«كيپ تاون» مستقر شدند كه بعدا اقليت سفيد فدراسیون آفريقاي جنوبي نام گرفتند که تا دهه های اخیر، قدرت را بدست داشت.
        
        
  • 1770:   فرانسيس لاول نخستين كارخانه نساجي كه پنبه خام را تبديل به نخ و پارچه مي كرد به وجود آورد.
        
        
  • 1788:   شماری از اروپائيان مهاجرِ به آمریکای شمالی وارد «اهايو» شدند و در محلي كه آن را مارييتا نامگذاري كردند مستقر گرديدند. اینان به نخستين اروپاییان ساکن اهایو معروف شده اند. انگلیسی ها در سال 1607 به منطقه ای در آمریکای شمالی که ویرجینیا نام گرفته است وارد شدند و این سرزمین را کلنی خود اعلام کردند و برای تصرف اراضی آن با بومیانِ فاقد تفنگ به جنگ پرداختند.
        
        
  • 1939:   با هدف احیاء امپراتوری روم، ارتش ایتالیا (دوران حکومت موسولینی) تعرّض به آلبانی واقع در شرق دریای آدریاتیک را آغاز کرد.
        
        
  • 1942:   سازمان انتشارات و تبليغات ایران (انتشارات و رادیو) 18 فروردين 1321 از وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش، علوم و ...) جدا و به نخست وزيري وابسته شد كه اينك قسمتي از وظايف وزارت ارشاد را تشكيل مي دهد. سال ها معاون نخست وزیر و سپس وزیر اطلاعات و جهانگردی بر آن ریاست داشت.
        
        
  • 1946:   در این روز، دولت فرانسه با یک تأخیر 5 ماهه، استقلال سوریه را به رسمیت شناخت و نظامیان فرانسوی ظرف ده روز از این تاریخ، سوریه را تَرک کردند. سوریه 24 اکتبر 1945 اعلام استقلال کرده بود. سوریه (شام ـ لِوانت) از پایان جنگ جهانی اول در قیمومت دولت فرانسه بود. سوریه قبلا وابسته به امپراتوری عثمانی بود که این امپراتوری در جنگ اول جهانی شکست خورد و ازمیان رفت. سوریه پس از اعلام استقلال دچار کودتاهای متعدد شد و از آغاز دهه 2010 گرفتار نوعی جنگ داخلی و مشکلات مربوط. مردم سوریه 17 میلیونیِ 185 هزار کیلومتری از نژادهای مختلف از یونانی، آرامی، عرب، آسوری، ارمنی، کُرد، ترکمان و ... هستند. موقع استراتژیک سوریه سبب شده است که در طول تاریخ میدان برخورد قدرت های روز باشد ازجمله حدود 7 قرن گرفتار جنگ های ایران و روم. تا زمان تعرض اسکندر مقدونی، سوریه وابسته به امپراتوری ایران بود.
        
        
  • 1948:   سازمان جهاني بهداشت WHO تاسيس شد.
        
        
  • 1990:   يک دادگاه فدرال آمريکا درياسالار «جان پويندكستر» رئيس وقت شوراي امنيت ملي آمريكا را در جريان مسئله «ايران ــ كُنترا» مقصر تشخيص داد و محكوم كرد. كنگره آمريكا دولت اين كشور را از دادن كمك مالي به مخالفان مسلح دولت چپگراي نيكاراگوئه منع كرده بود كه پاره اي از مقامات دولتی امريكا با يك عمل غير مستقيم، پول حاصله از فروش اسلحه به ايران را به كُنتراها (مخالفان دولت نيكاراگوئه) مي دادند كه قضيه افشاء شد و پاي محاكمه به ميان آمد.
        
        
  • 2003:   واحدهای نظامی آمریکا در جریان جنگ با عراق وارد بغداد شدند، صدام حسین فرار کرد و دو روز بعد دولت عراق (دولت حزب بعث) فروپاشید و اداره امور عراق به دست آمریکا افتاد. واحدهای رزمی آمریکا حدود 8 سال در عراق بودند. آمریکا بیستم مارس 2003 عراق را مورد تعرّض قرار داده بود. عراق 37 میلیونیِ 437 هزارکیلومتری یک کشور ساخت دولت لندن است. دولت لندن در جریان جنگ جهانی اول به این سرزمینِ وابسته به عثمانی (دولت استانبول) و به صورت سه ایالت جداگانه نیرو فرستاد و با عثمانی وارد جنگ شد و در سال 1917 بغداد را تصرف کرد. پس از جنگ و بر پایه سازش سایکس ـ پیکو Sykes - Picot (انگلیس و فرانسه)، سرزمین های عربی شرق سوئز به استثنای سوریه و لبنان به دولت لندن داده شدند که در آنها چند کشور ازجمله عراق، اردن، سعودی، کویت و ... به وجود آورد و به عراق در سال 1932 استقلال داد و برایش پادشاه تعیین کرد که دوران سلطنت عراق تنها 26 سال طول کشید. سرزمینی که اینک کشور عراق است تا جنگ قادسیه یک ایالت ایران بود و پایتخت ایران حدود 8 قرن در آنجا (تیسفون ـ سی کیلومتری بغداد) قرار داشت و .... این سرزمین بعدا و از زمان بوئیان (گیلانی ها) نیز قرن ها در کنترل ایران بود. اکثریت عراقی ها شیعه مذهب هستند.
        
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    چند خاطره تأمل برانگیز از مؤلف این تاریخ آنلاین در 1336 (1957 میلادی)، زمانی که خبرنگار روزنامه بود
    مؤلف این تاریخ آنلاین با نگاهی گذرا به دفتر خاطراتِ 67 سال روزنامه نگاری خود ـ در نیمه دوم سال 1336 (1957 میلادی)، چند مورد تأمل برانگیز برای نقل در این «تاریخ آنلاین ِ برای ایرانیان و پارسی زبانان» را انتخاب کرده است: از برکناری شتابزده مارشال ژوکف در شوروی، صدور هر 4 ماه 25 هزار تُن برنج! از ایران به شوروی، خودکشی یک پلیس که وجدان حساس ایرانی را منعکس ساخت، شمار ایرانیان در آمریکا در سال 1957 ـ کمتر از هزار نفر، تا حرف های یک دختر اسیدپاش و نیز بهای خانه 400 متری در تهران ـ خیابان سپه ـ در 1322 سی و شش هزار تومان!، هنگام مرور بر آرشیو روزنامه اطلاعات در این سال
        
        
    Zhukov

    بيست و چهارم اکتبر 1357 (سوم آبان 1336 و پنجشنبه) بود و من ـ خبرنگار وقت در میز حوادث روزنامه اطلاعات ـ از ساعت 4 بعد از ظهر آن روز تا نیمه شب ـ به اصطلاح، کشیک اطاق خبر بودم. در جریان کار، اُپراتور تلِکس های خبرگزاری های بزرگ اطلاع داد که خبرهایی از مسکو با علامت «فلَش»، «آرجِنت» و نظایر اینها دارد پی در پی می آید و لازم است که آنها را ببینم، شاید که لازم باشد روز بعد (جمعه) فوق العاده بدهیم (شماره اِکسترا). به اطاق تلکس ها رفتم. خبر از برکناری مارشال ژوکف Georgy K. Zhukov ـ معروف به فاتح برلین، ناپلئون سرخ و ... از وزارت دفاع شوروی داده بودند. تعجب خبرگزاری ها و مفسران رویدادهای بزرگ از این بود که چگونه می شود مردی را که در 1938 بر ژاپن غلبه کرد، در زمستان 1941 آلمانی هارا از دروازه مسکو عقب راند و تا شهر برلین دنبال و پایتخت رایش سوم را تسخیر کرد و سه بار نشان «قهرمان وطن» به دست آورده و سالها از اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست بوده و از زمان انقلاب 1917 کارت عضویت این حزب را داشته به این آسانی و شتاب برکنار کرد، بویژه که این برکناری در جریان تشدید اختلافات ترکیه و سوریه (همانند و در سطح سال 2013 و امسال) صورت گرفته و ارتش سرخ با هدف تهدید ترکیه، در مرزهای این کشور (ارمنستان و نخجوان) دست به مانور صدها هزارنفری زده و غرب نیز می کوشد [مي کوشيد] تا حلقه های زنجیر اتحادیه های ناتو، سنتو و سیتو بر گِرد شوروی را به هم متصل و «طرح کانتینمنت» آن را تکمیل کند.
        
    تورج فرازمند در 1957

    به خانه تورج فرازمند (سردبیر وقت روزنامه اطلاعات که چند سال پيش در لس آنجلس فوت شد) تلفن کردم و قضیه را گفتم که 30 دقیقه بعد به تحریریه آمد و متعاقب او، داریوش همایون مفسّر رویدادهای خارجی، چند مترجم، متصدی آرشیو، شماری حروفچین و صفحه بند. پس از بحث بسیار و ماندن این شمار به مدت شش ساعت در اطاق خبر، تصمیم گرفته شد که فوق العاده (اِکسترا) منتشر نشود ولی در هفته بعد و تا چند روز خبر برکناری ژوکف، تیتر اول روزنامه باشد، شرح احوال ژوکف تهیه و انتشار یابد و تفسیر اساسی روزنامه به آن اختصاص یابد.
        بحث شش ساعته سران تحریریه وقت به این نتیجه رسیده بود که برکناری ژوکف که مخالف مداخله حزب کمونیست در ارتش بود و اصرار داشت که ارتش سرخ ـ همانگونه که تروتسکی در اوایل انقلاب 1917 اصرار داشت ـ در قانون اساسی، پاسدار انقلاب سوسیالیستی اعلام شود و بتواند در جایی که انقلاب، قانون اساسی و تمامیت کشوررا در مخاطره ببیند مداخله کند و این مداخله «کودتا» عنوان نشود. ژوکف بمانند سوسلوف و شماری دیگر از فرضیه پردازان، نظر بر ایجاد یک کنفدراسیون از اقمار شوروی با مسکو داشت. [پس از فروپاشی بلوک شرق و اتحاد شوروی، درستی نظرات ژوکف و سوسلوف ثابت شده است.].
        فرازمند در آن شب به من و کشیک روز جمعه اطاق خبر تاکيد کرد که مراقب باشیم اگر ارتش سرخ به پشتیبانی ژوکف کودتا کند به او اطلاع دهیم که بیاید و فوق العاده منتشر کند که چنین نشد و مارشال مالینوفسکی برجای ژوکف منصوب شد و خروشچف با زرنگی خاصی، با یک سخنرانی به اتباع شوروی و کمونیست ها در سراسر جهان اطمینان داد که ژوکف به سمت مهمتری گمارده خواهد شد و گفت که تصمیم را شورای عالی شوروی گرفته نه او، و او در این شورا تنها یک «رای» دارد.
        
        خودکشی یک پلیس ایرانی
        
        15 آذرماه 1336 (6 دسامبر 1957) خبر رسید که یک پلیس جوان، در کلانتری 14 (واقع در نزدیکی میدان ژاله و امروزه، میدان شهداء) مقابل میز افسر نگهبان با شلیک گلوله خودکشی کرده است ـ خبری بود کم سابقه. برای تحقیق به محل رفتم. خبر درست بود و پاسبان شماره 2331 پلیس تهران؛ علی سلیمی 25 ساله و دارای خانه از آن خود، رفاه کامل و بدون نگرانی و مشکل پس از بازگشت از گشت محل، مقابل میز افسر نگهبان کلانتری به حالت خبردار می ایستد و می گوید که برای نجات از عذاب وجدان راهی نیست جز تَرک این دنیا و سپس سلاح کمری خودرا از غلاف خارج و شلیک می کند که گلوله به زیر قلب اصابت و پاسیان علی در بیمارستان شفاء یحیائیان ـ واقع در همان منطقه ـ جان می سپارد. افسر نگهبان گفت که مات مانده بود که هدف پاسبان شماره 2331 از گفتن عذاب وجدان چیست و باور نمی کرد که بخواهد خودکشی کند.
        


    یک پاسبان دیگر که علی را پس از ورود به کلانتری دیده و با او احوال پرسی و مختصر گفت و شنود کرده بود گفت: علی با دوچرخه به گشت محل رفته بود زیراکه محل پُر از کوچه و پس کوچه است. او که جوانی همیشه خندان و شاد بود در لحظه ورود به کلانتری «گرفته، غمزده و عرق ریزان با دست های لرزان» بود و گفت که با دو چرخه ـ در کوچه با یک کودک 3 ـ 4 ساله که به سوی مادرش می دوید تصادف کرد و مشاهده خون کودک بی گناه و به ظاهر فقیر که از بینی و دهانش سرازیر شد وجدان اورا چنان حسّاس و مُتألّم ساخته که نمی خواهد زنده بماند. علی دوچرخه را در جای مشخّص قرار داد و به سوی اطاق افسر نگهبان رفت و من باور نمی کردم که این حادثه و مشاهده خون کودک تا این حد در روحیه علی سلیمی موثر واقع شده که بخواهد خودکشی کند که ناگهان از اطاق افسر نگهبان صدای شلیک گلوله بلند شد. خودکشی او باید به همه درس وجدان بدهد. اواخر عُمر و در روزهای پیری که یک انسان گذشته خود و کاری هایی را که کرده مرور می کند، از کارهای بد دچار عذاب وجدان می شود ولی برای جبران آنها نمی تواند کاری کند.
        به بیمارستان، سراغ کودک مجروح رفتم، حالش خوب بود. مادر او گفت که وی مقصر بود نه پاسبان. باید که دست کودک را رها نمی ساخت.
        خبر این رویداد، روز بعد در صفحه حوادث روزنامه چاپ شد [کپي مقابل]، اما با قدری ادیت دبیر میز! و احتمالا به اشاره مقامات!.
        
        آن دوران که ایران صادرکننده برنج بود
        
        در این سال ها، رسانه ها خبر از واردات برنج به ایران می دهند و گاهی هم انتقاد از برنج آلودهِ وارده از هند است. در دهه 1330 ایران یک کشور صادرکننده برنج بود. برای مثال: در اسفندماه 1336 (مارس 1958) خبر داده بودند که در چهارماه قبل از آن، 25 هزار تُن برنج از ایران به شوروی صادر شده است. طبق قرارداد منعقده در 11 آبان 1336 به امضای پاکدامن ـ یک مقام وزارت گمرکات ایران و گاردیچیک رئیس دفتر بازرگانی شوروی در تهران، مقرر شده بود که هر چهارماه ـ و چهار ماه به چهارماه ـ 25 هزار تُن برنج ایرانی به شوروی صادر شود و صدور این برنج که به جای آن کالای روسی وارد خواهد شد از بندر پهلوی (انزلی) صورت گیرد. در این قرارداد آمده بود که ایران می تواند با دادن «ریال» خود نیز از شوروی کالا وارد کند.
        
        زمانی که کمتر از 1000 ایرانی در آمریکا بود
        
        این روزها خبر از مهاجرت بیش از یک میلیون ایرانی به آمریکا، صدها هزار به کانادا و صدها هزار تن دیگر به کشورهای اروپایی و به همین میزان و شاید بیشتر به استرالیا و ممالک دیگر ازجمله مالزیا، تایلند و ... است و یک پژوهشگر مسائل اجتماعی گفته است که ظاهرا مهاجرت از ایران در دو دهه اخیر به صورت یک آرزوی هر ایرانی تحصیلکرده درآمده است و آگهي هاي مشاوران حقوقي ايراني ـ خارجي در تلويزيونهاي ماهواره اي مزيد بر علت شده است.
        اگر به گذشته بنگریم می بینیم که احمد اقبال ـ یک مقام وقت وزارت امور خارجه ایران در مصاحبه آبان 1336 (اکتبر 1957) خود که در روزنامه های تهران منعکس شده گفته است که در آمریکا [در آن سال] کمتر از یک هزار ایرانی زندگی می کنند [مي کردند] که هفتصد و چند نفرشان در کالیفرنیا، کمی بیش از یکصد تَن در نیویورک و مابقی در شهر واشنگتن و نقاط دیگر آمریکا بسر می برند و از این شمار 821 نفر دانشجو هستند [بودند]. وی با دادن این ارقام، تاسیس کنسولگری ایران در سانفرانسیسکو را که آغاز بکار کرده بود توجیه کرده بود. اقبال گفته بود که در کالیفرنیا به دلیل کثرت مردمانی از فرهنگ های مختلف، ایرانیان احساس غربت نمی کنند. وی افزوده بود که با استناد به آمار، دانشجویان ایرانی پس از فراغت از تحصیل به وطن باز گشته اند مگر آنان که در اینجا با آمریکایی ازدواج کرده اند.
        
        دختر اسیدپاش
        
        15 آذر 1336 (دسامبر 1957) کلانتری 19 پلیس تهران (منطقه جمشیدآباد و بیمارستان هزار تختخوابی) دختر جوانی به نام «مارینا» را به اتهام اسیدپاشی به دادسرای تهران فرستاده بود. مارینا متهم بود که به صورت خواستگار سابق خود اسید پاشیده و اورا نازیبا کرده است.
         مارینا به من گفت که «خواستگار» مدت ها اورا معطل گذارده بود بگونه ای که چند شانس خوب شوهر کردن را از دست داده بود. دو روز پیش (پیش از اسیدپاشی) که به او گفتم تصمیم بگیرد و تکلیف مرا روشن کند، گفت که مردم می گویند من به مراتب از تو زیباتر هستم و می توانم زن بهتر و خوشگل تر بدست آورم و نباید خودرا با ازدواج با تو حرام کنم. به علاوه، سن من هنوز برای ازدواج مناسب نیست و یک سال هم از تو کمتر است. با این پاسخ و پس از آن همه وقت گذرانی، اندیشه انتقام به من دست داد. پیش خود گفتم که باید به او درسی بدهم تا وقت مردم را تلف نکند و زیبایی اورا سلب کنم. دیروز مقداری اسید باطری اتومبیل از یک باطری ساز خریدم و سراغ نامزد سابق رفتم. به او گفتم که مگر چشم نداشت همان چند روز اول زیبایی خودش و مرا مقایسه کند و ببیند که اگر از من زیباتر است، خواستگاری را فسخ کند و مرا رها. گفت: حالا چی شده، برو دنبال کار خودت دختر، نوبَر آورده ای؟ و ... که اسید داخل شیشه را که زیر پالتوی خود پنهان کرده بودم به صورتش پاشیدم و اینک هم آماده مجازات شدن هستم.
        این خبر در صفحه حوادث شهری شماره 16 آذر 1336 روزنامه اطلاعات وقت با عکس مارینا چاپ شده است.
        
        ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
        
        خانه 400 متری 36 هزار تومانی
        
        27 اسفند 1322 در روزنامه اطلاعات ـ صفحه سوم یک آگهی چاپ شده بود که مالک یک خانه 400 متری در خیابان سپه (خیابان آیت الله خمینی)، واقع در گذر تقی خان و نه چندان دور از کاخ سلطنتی وقت آن را به معرض فروش گذارده و بهای فروش را 36 هزار تومان پیشنهاد کرده بود که جای چانه زنی هم باقی بود. در آن زمان، به علت اشغال نظامی، ایران گرفتار تورّم پول (اصطلاحا؛ نقدینگی) بود که پس از پایان جنگ جهانی دوم، بهای خانه ها پایین آمد. متفقین دولت ایران را وادار به چاپ اسکناس بیش از ذخایر طلایش کرده بودند. در مقایسه، در اسفندماه 1392 (مارس 2014) روزنامه های تهران بهای خانه و زمین در این شهررا گزارش کرده بودند که با یک حساب سرانگشتی، میانگین قیمت، هر متر مربع را هفت میلیون تومان نشان می داد.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com