Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
16 دسامبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 16 دسامبر
ايران
روزی که سلطان محمد خدابنده (اُلجایتو) ایلخان مغول و حکمران ایران درگذشت ـ اتهام به رشیدالدین فضل الله همداني
در این روز ـ شانزدهم دسامبر 1316، اُلجایتو Oljaitu هشتمین ایلخان مغول و حُکمران ایران در 36 سالگی درگذشت. وی که مسلمان و شیعه شده بود نام «محمد خدابنده» برخود گذارد (سلطان محمد خدابنده) و شهر سلطانیه را در منطقه زنجان ـ اَبهَر و یک گنبد زیبا در آنجا بساخت که به نام او باقی مانده اند.
    وی که پسر ارغون خان مغول (نواده هلاکو) بود پس از برادرش ـ غازان خان، حکمران ایران شده بود. تا زمان ایجاد سلطانیه، تبریز مرکز حکومت ایلخانان مغول بود. الجایتو قبلا بودایی و مسیحی بود که مسلمانِ شیعه شده بود. در دوران این ایلخان بود که گیلان به تصرف مغولان درآمد. چندی پس از مرگ سلطان محمد خدابنده، رقیبان و دشمنانِ رشیدالدین فضل الله همدانی ـ پزشک، مورّخ و دولتمرد، وی را متهم کردند که با تجویز غذای ناجور، سلطان را مسموم کرده بود و در 13 جولای 1318 میلادی و در 70 سالگی اورا اعدام کردند. اعدام او در همان منطقه سلطانیه ـ ابهر صورت گرفت.
    سلطان محمد و همچنین ابوسعید بهادُر خان پسر و جانشینش غالبا نظر رشیدالدین را در مورد وضعیت مزاجی خود نیز جویا می شدند. وی مدتی سمت وزارت و معاونت وزارت داشت. سعایت از رشید الدین از یک سال پس از درگذشت سلطان محمد آغاز شده بود. رشیدالدین در یک خانواده یهودی در همدان به دنیا آمده بود که مسلمان شده بود.
    قتل رشيدالدين بسيار ظالمانه بود؛ او را با شمشير به دو نيم كرده بودند. رشيدالدين مؤلف «جامع التواریخ» در طول وزارت خود كوشيده بود كه مقامات كشوري را به اصحاب قلم و طبقه باسواد بدهد از جمله حمدالله مستوفي را متصدي امور منطقه قزوين تا زنجان كرده بود. وی در تبریز یک موسسه تعلیمات عالیه ایجاد کرده بود معروف به رَبعِ رشیدی.
    
مجسمه رشيدالدين فضل الله همداني


    
گنبد سلطانيه

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پيشنهاد ملي شدن نفت در آذرماه 1329 و پشتيبابي مردم ـ درآمد نفت نبايد صرف تامين هزينه هاي جاري دولت از جمله پرداخت حقوق کارمندان شود
25 آذرماه 1329 (16دسامبر سال 1950) دكتر مصدق نماينده اول تهران و ده تَن از يارانش به عنوان اعضاي كميسيون نفت گزارش خود را به مجلس دادند و پيشنهاد كردند كه قرارداد سال 1933 ايران و انگلستان لغو و صنعت نفت ايران ملي و در دست دولت قرار گيرد و درآمد اين ثروت ملي صرف عمران، پيشرفت كشور و ارتقاء سطح زندگانی و رفاه ایرانیان شود (نَه پرداخت حقوق كارمندان و هزينه هاي جاري دولت که بايد از ماليات ها و عوارض گمرکي تأمين شود).
     در پی اعلام این طرح و از روز بعد تشكيل اجتماعات و ايراد نطق ها و انتشار مقالات به پشتيباني از آن آغاز شد. سي ام آذرماه دهها هزار تن و عمدتا جوانان در ميدان بهارستان اجتماع و فرياد نفت ما بايد ملّي گردد سر دادند. اين اجتماعات و حمايت ها به رغم مخالفت رزم آرا نخست وزير وقت با ملي شدن صنعت نفت، ادامه يافت و سرانجام رزم آرا جان خود را برسر اين مخالفت گذارد و نفت ايران ملّي شد، اما ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که حزب «ايران نوين» تأسیس شد
حسنعلي منصور
16دسامبر سال 1963 (25 آذرماه 1342 ) حسنعلي منصور «حزب ايران نوين» را تاسيس كرد و جمعي از مقامات وقت به آن پيوستند. وي از اواسط دهه 1330 و از زماني كه دبير شوراي عالي اقتصاد بود انجمني از دوستان و همپالكي هاي خود به وجود آورده بود كه در خانه اش در خيابان ايرانشهر تشكيل جلسه مي دادند. اين انجمن به تدريج داراي اساسنامه شد و پايه حزب ايران نوين قرار گرفت كه جاي حزب مليّونِ دكتر منوچهر اقبال را گرفت و حزب دولت در برابر «حزب مردم» شد كه موسس اين حزب امير اسدالله علم بود.
    اين دو دستگاه، داراي دفتر مرکزي و نشريه بودند، ولي هيچكدام، به صورت حزب فراگير در نيامدند، تشكيلات وسيع و ايدئولوژي نداشتند، تنها نامزد انتخاباتي و متقاضي سمت دولتي معرفي و اين و آن را توصيه و سفارش مي كردند و ... و بنابراين، متقاضيان و يا اصحاب مقام اطراف اين احزاب مي چرخيدند و خودرا وابستگان به آنها وانمود مي کردند.
    دفتر مرکزي حزب مردم در ساختماني در ابتداي خيابان صباي شمالي (ميان چهاراه خيابان انقلاب و خبايان فلسطين) قرار داشت. حزب مردم از نيمه سال 1341 تا نيمه 1342 حزب دولت و حزب ايران نوين از آن پس حزب دولت بود. اميرعباس هويدا از اعضاي رديف بالاي حزب ايران نوين بود که پس از ترور حسنعلي منصور رياست دولت را بدست گرفت.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
چگونگی تاسیس تلویزیون دولتی در دهه 1340 پس از رد پيشنهاد تأسيس يک روزنامه دولتي که با مخالفت رو به رو شده بود
پس از چندین بررسي پيرامون امكان تاسيس يك روزنامه و يك تلويزيون دولتي، سرانجام در 25 آذرماه 1342 (16 دسامبر 1963)، دولت پولي در اختيار اداره انتشارات و راديو (بعدا تبدیل به وزارت اطلاعات و جهانگردی و اینک وزارت ارشاد) قرار داد كه در زمينه ايجاد تلويزيون دولتي كه قطعي خواهدبود بررسي و مطالعه جدّي كند. در آن زمان در ايران تنها دو فرستنده تلويزيون (غير دولتي) وجود داشت ـ در تهران و در خوزستان ـ كه فرستنده تهران از 1337 آغاز بکار کرده بود.
    
مهندس رضا قطبي

مطالعات براي تاسيس تلويزيون دولتي ادامه داشت كه در سال 1344 ناگهان اميرعباس هويدا نخست وزير وقت به جای وزارت اطلاعات و جهانگردی، اجرای تصمیم آذرماه 1342 را بر عهده رضا قطبي (مهندس از فرانسه و مدرّس دانشگاه صنعتي و پسر دايي فرح پهلوي) گذارد و عملي شد.
    تلویزیون دولتی از سال 1345 آغاز بکار کرد و از تابستان 1350 رادیو دولتی و ساير راديوتلويزيون هاي کشور به آن ضمیمه شدند و سازمان رادیوتلویزیون ملّی به وجود آمد و ....
    رضا قطبي که تا حدي تفکر ناسيوناليستي داشت و از جانب مادر يک بختياري بود در طول رياست بر راديو تلويزيون ملّي که تا سال انقلاب ادامه داشت سانسور اخبار را به حداقل رسانيده بود و تصميم گيري در انتخاب و پخش خبر در اختيار سردبير مربوط بود و نَه مانند گذشته با مديرعامل خبرگزاري پارس (خبرگزاري دولت) و وزير وقت و يا معاون سياسي اش.
    فكر تاسيس يك روزنامه دولتي قبلا كنار گذارده شده بود زيرا که با اين فکر، مخالفت و احتمال داده شده بود كه مردم ايران كه نسبت به گذشته درك بيشتري از مطبوعات دارند، از خريد روزنامه متعلق به دولت خودداري کنند مخصوصا كه در تلقي مردم، روزنامه يك كالاي غير دولتي بايد باشد. در جلسات بحث پيرامون امکان انتشار يک روزنامه دولتي در تهران گفته شده بود که آسانترين راه نشان دادن مخالفت با دولت، نخريدن (تحريم غير مستقيم) روزنامه دولتي است و بنابراين انتشار روزنامه دولتي به مصلحت نيست و خارجيان معاند نيز از آن براي اثبات ادعاي وجود سانسور در ايران استفاده خواهند کرد که در برخي تعاريف، انتشار روزنامه دولتي نوعي سانسور خوانده شده و دولت هاي کمونيستي که روزنامه دولتي دارند از اين بابت زير انتقاد هستند و اين روزنامه ها برايشان يک نقطه ضعف شده اند و ....
    سي سال پس از اين استدلال ها و ردّ پيشنهاد انتشار يک روزنامه دولتي در تهران، ديديم که سه موسسه دولتي سه روزنامه منتشر کرده اند ـ همشهري، ايران و جام جم که گفته شده از نظر تيراژ (فروش) ميان روزنامه هاي کشور در ردیف های بالاتر هستند!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعلام اجراي يک نظام نوین آموزش و پرورش در ایران
25 آذرماه 1347 وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد که اجرای «نظام نوین آموزش و پرورش کشور» قطعی شده و با اجرای این نظام؛ تحصیلات عمومی که شامل دو دوره شش ساله است به سه دوره تبدیل خواهد شد: ابتدایی 5 سال، راهنمایی تحصیلی 3 سال و متوسطه 4 سال. قبلا و در سال 1345 هدف و برنامه های این نظام به صورت یک کتابچه برای اصحاب نظر، کارشناسان مربوط و معلمان ارسال شده بود تا نظر خودرا به کمیسیون مربوط بفرستند.
    هادی هدایتی و منوچهر تسلیمی (وزیر مربوط و معاون او) مبتکر نظام تازه آموزش و پرورش کشور بودند. هدف از ايجاد «دوره سه ساله راهنمایی تحصیلی» کشف استعداد نوجوان و شکوفا ساختن آن و راهنمایی اش به دوره متوسطه مربوط بود که قرار بود دوره متوسطهِ 4 ساله چندین رشته داشته باشد.
    در دی ماه 1347 اعلام شد که برای تدریس در دوره راهنمایی، یک دانشسرای دو ساله (فوق دیپلم) تشکیل خواهد شد و .... نگارنده این تاريخ آنلاين، مدرّس تاريخ و از دبيران وقت تحريريه روزنامه اطلاعات در همین ماه (دی ماه 1347) تمامی صفحه پنجم روزنامه اطلاعات را اختصاص به بحث درباره نظام تازه آموزش و پرورش داد و بعدا در مقالات متعدد نوشت که یک فوق دیپلم نخواهد توانست هدف های دوره راهنمایی تحصیلی را تامین کند. این دوره به مدرّس متخصّص، روانشناس و مشاور آگاه نیاز دارد تا کشف استعداد و راهنمايي کنند. به علاوه؛ در ایران، تاسیس نزديک به ده نوع دبیرستان با امکانات موجود عملی نخواهد بود و با وضعيت موجود و همين کادر، نتيجه نخواهد داشت و ....
     [ديديم که پس از چند دهه اجرا با همان امکانات، نتيجه بخش نبود و ....].
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
افزایش سقف تولید نفت اوپک از ژانويه 2012
14 دسامبر 2011 در وین اعلام شد که نشست اوپک تصمیم گرفته است که سطح تولید نفت کشورهای عضو، 30 میلیون بشکه در روز باشد. قبلا میزان این تولید [بدون در نظر گرفتن تولید نفت عراق] 24 میلیون و 840 هزار بشکه تعیین شده بود که عملا رعایت نمی شد، برای مثال؛ کشورهای عضو اوپک در ماه نوامبر 2011 ((ماه پیش از نشست وین) سی میلیون و 68 هزار بشکه تولید کرده بودند. قرار شد که از آن پس تولید نفت عراق نیز منظور شود. میزان صدور نفت عراق در آن زمان متغیّر و حدود دو میلیون بشکه در روز بود. پیش بینی شده بود که تولید نفت در لیبی [چنانچه آرامش برهم نخورَد] افزایش یابد. نشست وین همچنین وزیر نفت عراق را برای سال 2012 دبیر اوپک کرد.
    مفسران امور نفت گفته بودند که افزایش [رسمی] سقف تولید نفت اوپک احتمالا برای این بود که اگر نفت ایران تحریم شود، کمبود به وجود نیاید و بها بالا نرود. در آن زمان، ایران روزانه حدود دو و نیم میلیون بشکه نفت صادر می کرد. کشورهای عضو اتحادیه اروپا و عمدتا اسپانیا و ایتالیا روزانه 450 هزار بشکه نفت از ایران وارد می کردند. گفته شده بود که در صورت افزایش تولید نفت لیبی، این دو کشور (اسپانيا و ايتاليا) برای خرید نفت متوجه آن کشور که راهش کمتر است خواهند شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اندرزهای آموزنده یک ژنرال بازنشسته ایرانی مقیم کانادا در 105 سالگی: وجدان پاک، خواب خوب و ...
Mohammad Mohyeddin

نهم دسامبر 2011 «ایران تایمز بین المللی Iran Times» چاپ واشنگتن به نقل از «تورانتو ستار Toronto Star» گزارش از 105 ساله شدن یک ایرانی ـ کانادایی داد که راز طول عُمر خودرا بیان کرده بود که برای همگان جالب و آموزنده است.
    این دو نشریه، این ایرانی ـ کانادایی را محمد محی الدین و یکی از ژنرال های بازنشسته ایران در دوران نظام پادشاهی معرفی کرده بودند.
    محی الدین راز زندگانی طولانی خودرا این چنین به دست داده بود؛ خواب خوب، داشتن وجدان پاک که رعایت این آموزش باستانی ایرانیان آن را تأمین می کند در سراسر عُمر: «کردار نیک، گفتار نیک و پندار نیک»، دوری گزیدن از دخانیات و الکل و همچنین غذای پراسِس شده و قوطی شده، تُرشی و خیار شور، به علاوه؛ امساک در خوردن گوشت و مصرف نمک. وی ورزش سبک و نوشیدن آب سالم به حد کافی را نيز توصیه کرده بود.
    محی الدین که در 105 سالگی همه حواس او به خوبی کار می کرد و مشکل جسمانی نداشت گفته بود که هر بامداد یک سیب می خورد و غذای او عمدتا منشأ گیاهی دارد: میوه ها، سبزی ها و محصولاتی که از زمین به دست می آید.
    او با تاکید گفته بود که انتخاب زن و یا شوهر متناسب که شریک عُمر و صمیمانه دوست و غمخوار و وفادار باشد کلید سلامت فکر و جسم و ضامن طول عُمر و شادی است و او دارای چنین زنی است که 75 سال (تا زمان مصاحبه) با هم زندگی می کنند و این انتخاب خوب، خوشبختی و طول عُمر اورا تامین کرده است.
    محی الدین گفته بود: کسانی دارای خواب خوب خواهند بود که وجدان پاک داشته و در گذشته، مسئله و مشکل که ناشی از اشتباه خودشان باشد نداشته باشند که فکر اشتباهات گذشته مانع خواب خوب است. [و از داروهای شیمیانی برای خوابیدن و ندیدن خواب بد که عوارض جانبی متعدد دارند کاری جز زیان در دراز مدت بر نمی آید].
    محی الدین داشتن روابط خوب با مردم و بویژه بستگان و آشنایان و همچنین داشتن فرزندان اهل (خوب، کامل، صمیمی و موفق) را راز پیروزی در زندگانی به دست داده بود.
    دروغ نگفتن یک عامل شادی جاویدان است. دروغ حتی دروغ بی اهمیت، مسائل متعدد به دنبال خواهد داشت و عُمری گرفتاری، که ترمیم و رفع زیانهای وارده از هر دروغ، وقت و انرژی و حواس انسان را می گیرد. [ایرانیان باستان با رعایت وسواسانه اندرز «کردار نیک، گفتار نیک و پندار نیک» که از کودکی به آنان آموخته می شد آن تمدن عالی را ساختند که میراث بزرگی برای جهانیان است و مورد اقتباس].
    محی الدین همچنين گفته بود که از دادن اندرز و ایراد سخنرانی لذّت می برَد و اندرزگویی را بزرگترین خدمت به بشریت می داند.
    وی که در سال 1906 در تفرش به دنیا آمده درباره اینکه چرا در کانادا زندگی می کند گفته بود که برای دیدار دخترم به مونترآل آمدم و چون فرزندام اینجا بودند من و اشرف (بانویش) هم اینجا ماندیم و راضی هستیم.
    [که گفته اند: رَوَم آنجا که آزاری نباشد ـ کسی را با کسی کاری نباشد]
    طبق گزارش های آنلاینی، ژنرال بازنشسته محمد محی الدین 113 سال عُمر کرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
«هُنَر شدنِ زرَنگی» در دوران اصلاحات و سازندگی!
محمدحسين صَفّار هرَندی عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام، روزنامه نگار و وزیر پیشین ارشاد اسلامی 14 دسامبر 2011 در نطقی گفت که در دورانِ اصطلاحا «سازندگی و اصلاحات»، بسیاری [از مقامات و ...] بودند که اخلاقیات را که اَمر اسلام است رها ساخته و به دنبال کسب ثروت رفتند و با زیر پای گذاردن اصول، درهای دست اندازی به بیت المال را بازکردند.
     وی در اين سخنراني با تاکيد گفت که در آن دوران، زرَنگی کردن هُنَر شده بود و اَمر به معروف و خوبی و نیکی کردن و خدمت به خلق به فراموشی رفته بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
به رغم اِعمال تحریم ها، در 5 ماهه اول سال 1391 پانزده هزار و 700 اتومبیل لوکس و عمدتا با ارز مرجع وارد جمهوري اسلامي ایران شده بود!


تهران ـ خبرگزاری فارس ـ دوازدهم اکتبر 2012 ـ زهره طبیب‌زاده نوری عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس [مجلس شورای اسلامی] گفت: آمار نشان می‌دهد که 40 هزار خودروی سواری لوکس در سال گذشته [سال 1390 هجری] به کشور وارد شده است که ارزش آنها حدود 830 میلیون دلار بوده است. وی افزود: 86 درصد این واردات که رقمی حدود 716 میلیون دلار بوده با ارز مرجع وارد کشور شده بود.
    عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس افزود: در حالی که زمزمه تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی از سال گذشته شروع شده بود، آمار گمرکات نشان می‌دهد که در 5 ماهه نخست امسال (سال 1391 هجری) حدود 15 هزار و 700 دستگاه خودروی لوکس دیگر به ارزش 341 میلیون دلار وارد کشور شده که حدود 78 درصد بهای این خودروها ازجمله پورشه و مرسدس بنز یعنی 265 میلیون دلار آن با ارز مرجع تامین شده است!.
    طبیب زاده نوری گفت: سؤال اینجا است که با توجه به محدودیت‌های شدید ارزی و معضلات دولت در زمینه فروش نفت و انتقال ارز آن، مصرف ارز برای واردات اتومبیل لوکس تا این اندازه، چرا؟. توقعی کردن جامعه با ورود این قبیل خودروهای لوکس چه معنایی دارد؟. آیا این کار اثر فرهنگی مخرّب برای جامعه ندارد؟. آیا مشکلات اقتصادی و کمبود ارز در شرایط کنونی اقتضاء نمی‌کند که ابتدا به مایحتاج ضروری اولویّت داده شود؟.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
30 هزار تومان هر آناناس در تهران در سال 1392
تهران ـ ایسنا (يک خبرگزاری داخلي) ـ 23 آذرماه 1392: امروز در تهران هر دانه آناناس* 22 تا 30 هزار تومان، کیوی درجه یک هر کیلوگرم 2800 تومان، موزِ درجه یک هر کیلوگرم 3000 تا 3500 تومان، نارنگی درجه يک هر کیلوگرم 2700 تومان، پرتقال درجه یک هر کیلوگرم 3500 تومان، سیب درجه یک هر کیلوگرم 4000 تومان، انار درجه یک هر کیلوگرم 3500 تومان است.
    همچنین در سطح شهر [تهران]؛ گوجه فرنگی هر کیلوگرم 2000 تومان و سبزی خوردن هر کیلوگرم 1500 تومان به فروش می‌رسيد.
    
    ***
    [آناناس Pineapple یا Ananas comosus یک میوه مناطق استوائی و گرمسیری است و بومی آمریکای لاتین که اسپانیایی ها و پرتغالی ها در نیمه دوم هزاره دوم میلادی (پس از مشاهده آن در قاره آمریکا توسط کریستف کلمب در سال 1492 و انتقال چند نمونه آن به اروپا در سال بعد) کِشت آن را به هاوایی، گوام، فیلیپین و هند گسترش دادند که بعدا در تایلند، مالزی، اندونزی و برخی از کشورهای منطقه استوایی آفریقا ازجمله رودزیا (زیمباوه) و نیجریه نیز کِشت شده است. این میوه پیش از دهه 1370 به ندرت به ایران وارد می شد. موز نیز بومی ایران نیست و واردات آن به اروپا و مصرف آن در این قاره هم از اواخر قرن شانزدهم آغاز شد. موز Banana در دوران نظام حکومتي سابق تنها چند سال وارد ایران می شد و ورود آن حتی در نیمه دهه 1350 و سالهای پولدار شدن ایران ممنوع بود. ضرورت ندارد میوه ای که بومی کشور نیست در این وضعیت تحریم اقتصادی وارد شود.].
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
محدود شدن ورود و خروج پول رایج کشور با مسافر به 5 میلیون تومان ـ تعبیر و تفسیر مبهم این تصمیم در رسانه های خارج
به گزارش خبرگزاری مِهر در 21 آذر 1396 و خبرگزاری فارس در 22 آذر این سال، شورای پول و اعتبار (بانک مرکزی) در یک هزار و دویست و چهل و یکمین جلسه خود مقرّر کرد؛ ورود و صدور پول رایج کشور توسط هر مسافر ـ اعم از اتباع ایران و یا اتباع خارجی ـ حداکثر تا مبلغ پنجاه میلیون ریال بلامانع است و در صورت عدم رعایت این سقف، با متخلّفین، وفق ماده 42 قانون پولی و بانکی کشور و همچنین سایر مقررات موضوعه رفتار خواهد شد.
    در این گزارش های مشابه که به نقل از روابط عمومی بانک مرکزی انتشار یافته بود اشاره به معادل ارزی این مبلغ نشده بود، ولی در رسانه های فارسی برون مرز و همچنین بخش برنامه های فارسی رسانه خارجی، از این مبلغ که در گزارش رسمی بانک مرکزی صراحت دارد «پول رایج کشور»، تعبیر به معادل ارزی آن شده بود و چنین تفسیر شده بود که مسافر ورودی و مسافر خروجی (ایرانی و یا شهروند کشور دیگر) تنها معادل ارزی این مبلغ (حدود 1200 دلار) را می تواند همراه داشته باشد.
    یک کارشناس امور بانکی گفته بود که چون در مصوّبه شورای پول و اعتبار به ماده 42 قانون پولی و بانکی اشاره شده و این ماده پول خارجی (ارز) را در کنار پول رایج کشور (ریال) خطاب کرده است، رسانه های خارجی گزارش خودرا برپایه ارز تنظیم کرده اند حال آنکه با 1200 دلار، نه مسافر خارجی می تواند در ایران گردش کند و نه مسافر ایرانی ـ جز به عراق، ارمنستان، ترکیه و امارات به جای دیگر برود و بیش از یکی ـ دو روز بسر برَد.
    پس از انقلاب و در سال های 1358 و 1359 خارج ساختن بیش از سه هزار دلار ـ ارز مصوّب، با مسافر ممنوع بود که پس از پايان جنگ عراق با ايران عملا آزاد شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نگرانی ایرانیان برون مرز از دستبرد به اطلاعات مربوط به حساب های آنان در3 بانک داخلی و انتشار این اطلاعات در سوشل میدیا ـ درخواست آنان از دولت
پس از انتشار گزارش طولانی و مفصل نیویورک تایمز در شماره دهم دسامبر 2019 (19 آذرماه 1398) این روزنامه که در رسانه های دیگر هم نقل شده بود، زیر عنوان (تیتر):
    
Iran Banks Burned, Then Customer Accounts Were Exposed Online

    به قلم دو روزنامه نگار آن روزنامه و یکی از این دو؛ Ronen Bergman مبني بر اين که اطلاعات «کارت بانک» های میلیونها مشتریان سه بانک ایران با ورود (دستبرد) دیجیتالی به حساب های بانکی این شمار به سرقت رفته و در یک شبکه سوشل میدیا انتشار یافته که هرکس می تواند به آن دسترسی داشته باشد و احتمال سوء استفاده می رود، بیش از ده تن از مخاطبان این تاریخ آنلاین و همه آنان مقیم خارج ضمن تماس، ابراز نگرانی کرده و خواسته اند که دولت با صدور اعلامیه رسمی، قضیه را روشن سازد تا بدانند که وضعیت از چه قرار بوده و آیا به حساب های آنان که حاصل عُمرشان است آسیب رسیده است یا نه. بیشتر این مخاطبان خودرا بازنشسته و سالخورده معرفی کرده اند.
    ابراز نگرانی و شرح حال این مخاطبان مشابهت کامل دارد و برای نمونه اظهارات دو تَن از آنان را نقل می کنیم:
    
    
پس از اطلاع از رخنه به اطلاعات کارت های بانکی، آرامش خود را از دست داده ام

    
    ـ من یک بازنشسته 78 ساله ام که دخترم مرا به خارج آورده است تا نگهداری کند، پیری و بازنشستگی شتری است که جلوی خانه همه انسان ها زانو می زند. من خانه ام در وطن را فروخته و پول آن را همانجا به بانک سپرده ام و اطمینان داشتم و هنوز هم دارم که دولت [بانک مرکزی] تضمین کننده حساب های بانکی است. من وصیت کرده ام که اواخر عُمر در وطن باشم و همانجا مدفون شوم که هزینه سنگین دارد و آن پول را برای همین ایام سپرده بانکی کرده ام. بانک من یکی از همان سه بانک است. از لحظه ای که شنیدم رموز حساب ها به سرقت رفته و ...، آرامش خودرا از دست داده ام و به هرکس که در ایران می شناختم تلفن کردم ولی پاسخ درست نشنیدم. انتظار دارم که دولت قضیه را برای من و امثال من روشن سازد تا از نگرانی خارج شویم. اگر این نگرانی برطرف نشود گمان نکنم که زیاد زنده بمانم. از لحظه اطلاع از سرقت اطلاعات بانکی، ساعتی نیست که با دخترم دعوا نکنم که چرا مرا به اینجا آورده است و آرامش او را هم برهم زده ام.
    
    
ما انقلاب کردیم که ایران «اسلامی» شود نه «دیجیتالی» که دیجیتالی بودن آسیب پذیری دارد

    
    ـ مقیم آمریکا هستم. پس از گرفتن کارت سبز، آپارتمانی را که در تهران داشتم فروختم و پولش را در بانک گذاشتم که تورّم سال های اخیر ارزش آن را به کمتر از نصف رسانده. خواندن خبر نیویورک تایمز که سرچ انجین ها آن را نقل کرده اند مرا سخت نگران کرده است برای اینکه طبق برنامه تنظیمی ام، می خواستم به وطن بازگردم و همانجا زندگی کنم و برای زندگی کردن، پول لازم است. دیروز به دوستم در تهران که کارمند یک بانک دیگر است تلفن کردم. گفت «روزنامه آفتاب یزد» در این باره خبر نوشته، برو و در اینترنت، آنلاین آن را بخوان. خواندم ولی چیزی دستگیرم نشد. انتظار و التماس دارم که بانک مرکزی که نظارت بر بانک ها و حساب ها را دارد اعلامیه بدهد و خیال مارا راحت کند و نیز به بانک ها اختیار دهد که تلفنی از اینجا، رمز «کارت بانک» خود را تغییر دهیم. در آمریکا هنوز حساب ها به همان صورت قدیم است و صاحب حساب دسته چک دارد و چک مبادله می شود. البته اگر کسی بخواهد و تقاضا کند می تواند «دِبیت کارت» بگیرد و با آن «در حد محدود» خرید نقدی کند. نباید بانک های ایران و امور دیگر این چنین دیجیتالی می شدند. ما انقلاب کردیم که ایران «اسلامی» شود نه «دیجیتالی» که دیجیتالی بودن ضعف های بسیار دارد و نمونه اش همین سرقت اطلاعات حساب ها و علنی کردن آنها و باعث نگرانی میلیونها ایرانی شدن است که قادر به مراجعه فوری به بانک خود در ایران نیستند.
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
تماس و ابراز نگرانی چند مخاطب دیگر در جمعه 22 آذر 1398

    
    جمعه 13 دسامبر = 22 آذر 1398 نیز چند مخاطب این تاریخ آنلاین، تلفنی از رخنه به «Bank Card Data» حساب های چند بانک در ایران ابراز نگرانی کردند و نظرِشان را بیان داشتند که سه مورد آن را نقل می کنیم تا شاید که به حل مسئله ـ اگر هنوز مسئله ای وجود داشته باشد ـ کمک شود:
    
    
اظهارات یک کاشانی مقیم آلمان که نگران حساب بانکی خود در ایران است

    
    ـ مقیم آلمان هستم و هر روز وبسایت فارسی صدای آلمان [دویچه وله] را مرور می کنم. در اینجا گزارش رخنه به حساب های چند بانک ایران را دیدم که رخنه گر ـ یک دولتِ دشمن و یا یک انتقامجوی داخلی ـ اطلاعاتِ «بانک کارت» مردم را بدست آورده و علنی کرده است که ممکن است مورد سوء استفاده قرار گیرد. نگران شدم. من در ایران یک حساب جاری بانکی دارم تا هر وقت که برای دیدن فامیل می روم از آن حساب دریافت کنم. فامیل من در کاشان هستند. از فرودگاه امام با تاکسی به ترمینال جنوب می روم تا از اینجا با اتوبوس به کاشان بروم. قبلا نرسیده به ترمینال در کنار هر بانک از راننده خواهش می کردم بایستد تا من با «کارت بانک» خود کرایه او و کرایه اتوبوس را از «پول پرداز خودکار» دریافت کنم و بدهم. با اطلاع از رخنه به حساب ها نمی دانم که چه خواهد شد؟، با خود «یورو» ببرم که راننده تاکسی با اکراه و خیلی ارزان قبول خواهد کرد و همین طور شرکت اتوبوسرانی و ... و یا اینکه قبلا تلفن کنم، از فامیل خواهش کنم که یک نفرِشان از کاشان به فرودگاه امام (تهران) بیاید و مرا با اتومبیل خود ببرَد. همچنین نگران هستم که بر سر پول موجود در حساب من چه خواهد آمد؟. به کاشان تلفن کردم که قضیه را از بانک بپرسند، جواب دادند که گفته بودند خودش باید بیاید!. در خبر مربوط در وبسایت صدای آلمان خواندم که سازمان حقوقی به نام Citizenship Protection Foundation آماده است به رایگان به ایرانیان مثل من که نگران حساب بانکی خود در ایران هستند و یا پول از دست داده اند کمک مشورتی کند. نمی دانم که آیا مصلحت است با این بنیاد تماس بگیرم و یا نه؟. بهتر است که بانک مرکزی جمهوری اسلامی هرچه زودتر این مسئله را حل کند و ما را از نگرانی برهاند. برای رئیس این بانک حل مسئله آسان است.
    
    
یک بانکیه بازنشسته مقیم آمریکا: حساب کسانی مثل مرا که در مهلت مقرر مراجعه نکنند تعلیق موقت (غير فعّال) کنند تا مورد سوء استفاده قرار نگیرد

    
    ـ در نیویورک زندگی می کنم. در حساب بانکی من در ایران حدود 250 میلیون تومان پول است. خود من بازنشسته یک بانک هستم. پس از خواندن نیویورک تایمز و آگاه شدن از بریچ [رخنه] به اطلاعات کارت های بانکی دیجیتال بعضی بانک های ایران نگران شدم. با زحمت با بانک مربوط در تهران تلفنی تماس گرفتم ولی مسئله حل نشد. گفتند که باید شخصا با کارت خود به اینجا بیایی تا ما شماره رمز آن را تغییر دهیم که آسان هم نیست و یک کارمند بانک باید برود بیرون و ترتیب کار را در خودپرداز متصل به ساختمان بانک بدهد!. گفتم ممکن است حساب مرا چک کنید که آسیب ندیده باشد و یا آن را به وضعیت تعلیق موقت (غير فعال) درآورید. گفتند که تلفنی چون شما را نمی شناسیم، نَه. گفتم اگر آدرس ایمیل دهید، درخواست خود (غير فعال شدن حساب) را ایمیل کنم که اطلاعات بیشتری ندادند و شاید هم وقتی که گفتم در خارج هستم، ترسیدند!.
    طبق تجربه بانکی من، اگر ریگی به کفش نباشد، باید بانک های مربوط یک اخطار سه روزه به مشتریان بدهند که بروند رمز کارت خود و بعضی کارت ها دو رمز آن را تغییر دهند و حساب کسانی را که در پایان مهلت مراجعه نکنند تا زمان مراجعه ـ هر وقت که باشد ـ تعلیق (غير فعّال) کنند که در این صورت برداشتی در کار نخواهد بود. من تا شش ماه دیگر هم نمی توانم به ایران بروم و درست نیست که نگرانی ام شش ماه طول بکشد. ایرانی مقیم خارج مثل من بسیار است ـ صدها هزار که در کشور حساب بانکی دارند و بازگشت فوری برایشان امکان ندارد و به صرفه هم نیست. محافظت از پول مردم در بانک ها تکلیف هر دولت است. راه حل بسیار است.
    
    
هدف دشمن؛ نگران سازی و ناراضی سازی است ـ امروز حساب های بانکی، فردا اسناد و امور دیجیتالی دیگر

    
    ـ مخاطب: من نیز مانند دهها نفر دیگر که می شناسم و در میهن حساب بانکی دارند نگران پول خود هستم. یازده سال پیش خانه ام در ایران را که دیگر به آن نیاز نداشتم فروختم و پولش را در بانک گذاشتم و مثل هزاران نفر دیگر ارز نکردم و بیرون نیاوردم. ارزش خانه در این 11 سال شش برابر و ارزش پول من به رغم بهره بانکی حدودا ثلث شده است. این زیان، بماند. ولی خبر افشاء رموز حساب های بانکی و احتمال سود استفاده از آنها نگرانی آور است. من بارها در ایران در هر جا که بودم گفتم؛ دست از این دیجیتال بازی در کشوری که اینهمه سالخورده، کم سواد و بی سواد دارد بردارید و خودرا در تیررس قرار ندهید. آمریکا مفت و مجانی اینترنت را درست کرد تا دیگران دیجیتال شوند و هر وقت بخواهد بدون دادن تلفات آسیب بزند. امروز حساب های بانکی، فردا برق، آب، فرودگاه، تلفن، صورتحساب ها و امور دیجیتالی دیگر تا مردم نگران و عصبی شوند. دستبرد به دستگاههای نظامی بسیار مشکل است زیرا که حواس شان جمع است. چند سال پیش در تهران در جمع چند مقام دولتی گفتم؛ حالا که می خواهید اسناد مالکیت را دیجیتال کنید، اگر دستبردی زده شود و اطلاعات اسناد ربوده شود چه خواهید کرد؟. این قبیل اگرها، بسیارند.
    راه حل تلفنی و یا ایمیلی تغییر رمز کارت و یا بستن موقت حساب کسانی که در خارج هستند آسان است. از آنها که تلفنی تماس بگیرند مشخصات شخصی و شماره رمز را سئوال کنند و از این پس نیز مانند کشورهای دیگر، علاوه بر پرونده دیجیتالی، یک پوشه کتبی هم درست کنند و یک نام رمز و عمدتا نام مادر را در آن پوشه با قلم درج کنند که تلفنی بشود تغییرات داد. به چنین پوشه ای مانند سال هایِ پیش از دیجیتال، دسترسی فضایی و اینترنتی نخواهد بود. به هر حال رفع نگرانی از مردم مخصوصا مقیمان خارج (که دسترسی ندارند) باید در سرلوحه کار باشد. برای دشمن، نگرانی و نارضایی مردم و یا دسته ای از مردم مهمتر از پیروزی در جنگ نظامی است و وضعیت اقتصاد و سوء مدیریت و کاغذبازی از عوامل ناراضی سازی هستند. وقتی که یک کشور در برابر یک دشمن قرار دارد کاغذبازی، مشکلات اداری و امثال اینها باید متوقف شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اقدام دولت کانادا به استرداد یک پیرمرد 85 ساله به ایران پس از 25 سال اقامت در آن کنفدراسیون ـ یک هشدار، یک پرسش
اداره مهاجرت کنفدراسیون کانادا یکی از کارمندان پیشین سازمان اطلاعات و امنیت نظام سلطنتی ایران (ساواک) را که از سال‌ها پیش در آن کشور اقامت داشت به ایران بازگردانید.
    شبکه «سی‌بی‌سی» کانادا در گزارش خود، این فرد را میرزاعلی واعظ‌ زاده ـ 85 ساله معرفی کرد و خبر داد که او در پیِ ردِّ چند بار درخواست دائمی شدن اقامتش، از سوی اداره مهاجرت کنفدراسیون کانادا، نهم دسامبر 2021 (18 آذر 1400) به ایران بازگردانده شده است.
    اداره مهاجرت کانادا دلیل ردّ درخواست اقامت واعظ ‌‌زاده را همکاری او با ساواک (سازمان امنیت و اطلاعات ایران وقت) ـ از سال 1343 تا 1349 (به مدت شش سال و تا 8 سال پیش از انقلاب) اعلام کرده است.
    طبق گزارش های رسانه ای، واعظ ‌زاده 25 سال در کانادا زندگی کرده بود و خانواده اش همچنان در کانادا هستند. خانواده واعظ ‌زاده که مقیم کانادا هستند در تماس های رسانه ای، با اشاره به وضعیت سلامت و کهولت او، ابراز نگرانی کرده اند.
    چند صاحبنظر گفته بودند؛ اقدام کانادا در مورد واعظ زاده این پرسش را در اذهان پدید آورده است؛ کانادا یک مرد 85 ساله را پس از ربع قرن اقامت در آن کشور استرداد کرده ولی چرا آنهایی را که در جمهوری اسلامی فساد کرده و با پول هنگفت به کانادا وارد شده اند مسترد نکرده است؟.
میرزاعلی واعظ‌ زاده

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دنياي هنر
زادروز بتهوون
Beethoven
لودويگ وان بتهوون Ludwig van Beethoven موسيقيدان معروف آلماني 16 دسامبر سال 1770 در بن به دنيا آمد، 57 سال عمر كرد و 26 مارس 1827 فوت شد. مورخان به جاي زادروز، روز غسل تعميد او در کليساي مربوط را ذکر کرده اند که 17 دسامبر بود. وي آثار گرانبهايي از خود به يادگار گذارد. بتهوون تحصيلات موسيقي را در وين تكميل كرد.
     بتهوون علاوه بر ساختن هاي آهنگهاي فراوان و معروف، در نواختن پيانو و ويلن مهارت فراوان داشت، ولي از نظر شخصي مردي بد خلق و خوي توصيف شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
سنای فرانسه بر پایه اصل حقِ آزادی، طلاق ناپلئون را تصویب کرد
Josephine - Napoleon
ناپلئون بناپارت (متولدِ 15 آگوست 1769 ـ متوفی در 5 ماه مي 1821) امپراتور وقت فرانسه در اوج قدرت از بانویش ـ ژوزفين Josephine خسته شده بود و كليساي كاتوليك سدّي در برابر طلاق بود. وي به پاپ متوسل شد تا او فتواي طلاق دهد كه پاپ هم مخالفت كرد. ناپلئون برخلاف هنري هشتم نخواست خودش پاپ شود و حكم به طلاق بدهد ـ اقدامي كه تا آن زمان سابقه نداشت.
     ناپلئون پس از ناامید شدن از پاپ، اعلام کرد که طلاق از حق آزادیِ فرد جدا نیست، ازدواج یک قرارداد همانند قراردادهای دیگر است و اجبار در حفظ قرارداد و ادامه زندگانی مشترکِ ناخواسته ناقض حق انسان است و با این استدلال، 16 دسامبر سال 1809 به سناي فرانسه رفت. مشكل خود را علنا براي سناتورها بيان كرد و از آنان خواست كه براي رهایی او از اين قيد كه نوعي حمايت از اصل آزادي است راي به طلاق ژوزفين دهند.
    اکثریت سناتورها با اين كه مي دانستند اقدام انان ناقض آموزش های کليسای کاتولیک است، به استناد اعلامیه حقوق بشر (اعلامیه وقت)، مصوّب مجلس انقلاب (انقلاب فرانسه) راي به طلاق ژوزفين دادند و مصوّبه سنا به ژوزفين به عنوان طلاق نامه ابلاغ شد ـ طلاقي كه كلیسای کاتولیک هرگز آن را تاييد نكرد. در مذهب کاتولیک، طلاق نَهی شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قتل راسپوتين مرد مرموز روسيه
Grigori Y. Rasputin
16 دسامبر سال 1916 گريگوري راسپوتين Grigori Y. Rasputin مرد مرموز و مقتدر دربار تزار روسيه به دست دو تن از اشراف اين كشور كه گمان برده بودند وي در جهت منافع آلمان گام بر مي دارد و مسئول تلفات نيروهاي روسيه در جبهه هاي جنگ (جنگ جهانی اول) است كشته شد و جسدش را به رودخانه افكندند. اين دو تن كه مي دانستند راسپوتين علاقمند به ديدن زنان زيبا است اورا به اين ترتيب فريب داده و به قتلگاه كشانده بودند.
    راسپوتين كه يك كشيش سيبريايي بود نخست به عنوان درمان سردردِ درمان ناپذير تنها پسر تزار به كاخ او راه يافته بود و بعدا با استفاده از ضعف نفس نيكلاي دوم و حمايت بانویِ تزار، در دربار روسيه صاحب نفود و قدرت وسيع شده بود و امور دولتي را قبضه كرده بود. روس ها به تدريج نسبت به كارهاي راسپوتين دچار شک و سوء ظن شده بودند و همين بدگماني به قتل او انجاميد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نبرد بالژ Bulge
پشت جلد کتاب نبرد بالژ
16 دسامبر سال 1944 به تصميم هيتلر كه در انتظار تكميل سلاحهاي تازه اش از جمله بمب هسته اي بود، سه ارتش آلماني مركب از 20 لشكر با تانكهاي تازه ساز در جبهه بلژيك ـ لوکزامبورگ، در خط «آردنزArdennes» به طول 110 کيلومتر دست به يك ضد حمله شديد زدند تا خود را به«آنتورپ Antwerp» برسانند. اين بزرگترين ضد حمله هيتلر در آن سال بود كه پايان كار اورا نزديكتر كرد.
    برخلاف تصور هيتلر، دو ارتش راست و چپ او پس از آغاز تعرض، بر اثر مقاومت نيروهاي متفقين بويژه ارتش نهم آمريکا متوقف شدند و ارتش مياني به يك پيشروي عميق برق آسا نايل آمد، اما پشت سر خودرا خالي گذارد و به همين سبب عنوان اين ضد حمله را «بالژ Bulge » به معناي پيشرفتگي گذارده اند. در اين ضد حمله آلمان، لوفت وافه با صدها شکاري ـ بمب افکن و نيز يکانهاي چتربار شرکت داشتند.
    متفقين از خالي ماندن پشت جبهه ارتش مياني آلمان استفاده کرده و با فرستادن چترباز، از اين محل به واحدهاي اين ارتش آسيب فراوان وارد ساختند و نقشه هيتلر که تجربه و اطلاعات کافي نظامي نداشت شکست خورد. نبرد بالژ که 16 دسامبر 1944 آغاز شده بود چهل روز طول کشيد و 25 ژانويه 1945 (سه ماه پيش از افتادن شهر برلين به دست روس ها و خودکشي هيتلر) پايان يافت. اسنادي كه بعد از جنگ به دست آمد نشان داد كه ژنرالهاي هيتلر با اين ضد حمله به صورتي كه انجام گرفت موافق نبودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نظر دبيرکل وقت سازمان ملل درباره محاكمه صدام حسين ـ افشاء نکاتي از بازجويي صدام و ...
سه عکس از صدام، يک روز پس از دستگيري او و لحظاتي که در انتظار بازجويي بود

رئيس جمهوری وقت آمريكا ـ جورج دبليو بوش 15 دسامبر 2003 و دو روز پس از دستگير شدن صدام حسين در حفره اي در يک خانه روستايي در نزديکي تِکريت (زادگاهش) قول داده بود كه رئيس جمهوری برکنارشده عراق در يك محكمه عمومي محاكمه شود و اضافه كرده بود: ... ولي صدام، قاتل و شكنجه گر بود و نمي توان اطمينان كرد كه به بازجوها حقيقت را بگويد.
    كوفي عنان دبير كل وقت سازمان ملل در اين زمينه گفته بود از آنجاكه برخي از اتهامات وارده به صدام مربوط به نقض حقوق انساني عراقي ها (نقض اعلاميه حقوق بشر) است اگر قرار است محاكمه شود بايد اين محاکمه مطابق استاندارد و موازين بين المللي (قضات مستقل و به انتخاب مراجع ذيصلاح جهاني) باشد و چه بهتر که در خارج از عراق صورت گيرد.
     در پي اعلام دستگيري صدام، به نقل از منابع آمريكايي گفته شده بود كه در بازجويي از وي از همه روش هاي تحقيق و اشكال مختلف بازجويي استفاده خواهد شد. برخي ها اين بيان را چنين تفسير كرده بودند كه ممكن است صدام براي دادن پاسخ درست به پرسشها؛ تحت فشار قرار گيرد.
    به گزارش شبكه هاي تلويزيوني آمريكا در بخش اخبار مشروح ساعت شش و نيم بعداز ظهر 15 دسامبر 2003، صدام در نخستين دور بازجويي، با طعنه و گاهي به صورت مبارزطلبي پاسخ داده بود.
    صدام در دور بعدی بازجویی ها در پاسخ به سئوال مربوط به برنامه سلاح هاي كشتار جمعي عراق گفته بود كه چنين برنامه اي در كار نبوده و همچنين هرگونه ارتباط خودرا با القاعده تكذيب كرده و گفته بود نظام حکومتی عراق سوسياليستي و عُرفي بود، و القاعده شديدا مذهبي و معتقد به رعايت دقيق اصول و شريعت اسلام است و با اين تعصّب نمي توانست با دولت او سازش و هماهنگي داشته باشد.
    15 دسامبر 2003 برخي از مقامات دولتي آمريکا گفته بودند كه اطلاعات به دست آمده از يكي از بادي گاردهايِ پايين دست صدام، به دستگيري او كمك كرد، ولي جايزه نقدي تعيين شده از جانب دولت آمريکا، به اين فرد داده نخواهد شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سناتوري كه در ظاهر با اختلاط سياه و سفيد در جامعه آمريكا مخالفت مي كرد، ولي يک دختر دو رگه داشت و ... ـ او 49 سال سناتور بود
Strom Thurmond در 22 سالگي ـ در 45 سالگي و در 100 سالگي

شانزدهم دسامبر 2003 معلوم شد كه «ستروم تورموند Strom Thurmond» تنها فردي در طول تاريخ كه تا پايان صدسالگي سناتور بود و در ژوئن 2003، چند ماه پس از بازنشسته شدن از سياست (عضويت در سناي آمريكا) درگذشت، داراي يك دختر دورگه 87 ساله به نام «اسي مائه Essie Mae» است. در اروپا و آمريكا داشتن فرزند، بدون ثبت ازدواج امري عادي است و تعجب ندارد، ولي انتشار اين قضيه در مورد سناتور تورموند باعث شگفتي فراوان در جامعه آمريكا شده بود، زيرا كه او از مخالفان اختلاط سياه و سفيد و حقوق مدني سياهپوستان بود و زماني نمي خواست حتي نوجوانان سياهپوست به مدارس سفيدپوستان بروند، حال آن كه در همان زمان، خود او با يك دختر 16 ساله سياهپوست معاشرت كرده بود و نتيجه اين معاشرت يك دختر دو رگه به نام «اسي Essie» بوده است.
    از آنجا كه پيروزي هاي تورموند در طول دهها سال در انتخابات استیت كاروليناي جنوبي به دليل همين روي خوش نشان ندادن به برابري سياهان با سفيدها بود، «اسي» و مادرش نمي خواستند به تورموند آسيب برسد و سكوت كرده بودند. تورموند هم به نوبه خود هزينه زندگي و تحصيل دخترش را مي پرداخت و گاهي هم، به دور از چشم ديگران با «اسي» ملاقات و او را نوازش مي كرد. سناتور تورموند يك بارهم نامزد انتخابات رياست جمهوري آمريكا شده بود و آن در سال 1948 بود.
    ستروم تورموند كه بعدا با دختري چهل سال جوانتر از خود ازدواج کرده و داراي دو پسر شده بود در وصيت نامه اش اشاره اي به «اسي Essie» نكرده بود.
    
Essie

«اسي» كه يك فرهنگي بازنشسته است گفته است هشت دهه به اين خاطر كه به شهرت پدرش صدمه نخورد سكوت كرد و امروز هم كه قضيه را مطرح ساخته با انگيزه گرفتن ارث و «پول» نيست بلكه براي اين است كه فرزندان و نوه هايش بدانند كه پدر بزرگ آنان چه كسي بوده است. وي افزوده بود: فرزندانم دهها سال از من درباره پدرم و اين كه چه بر سرش آمده مي پرسيدند، ريشه خودرا مي خواستند بدانند، كه چون پدرم هنوز در قيد حيات و مصدر قدرت بود دندان روي جگر گذاشتم و حقيقت را نگفتم. اينك، هفت ماه پس از فوت پدر، احساس كردم كه ادامه سكوت ضرورت ندارد و صدمه اي به او وارد نخواهد شد و لذا حقيقت را آشگار ساختم.
    ستروم تورموند 49 سال در سناي آمريکا عضويت داشت و 9 سال به لحاظ سِنّي، سناتور ارشد بود و در اين مدت اگر رئيس جمهوری و معاون او و نيز رئيس مجلس در قيد حيات نبودند و يا کنار مي رفتند، وي طبق قانون و تا پايان دوره، رئيس جمهوری مي شد. ستروم تورموند پنجم دسامبر 1902 متولد و 26 ژوئن 2003 فوت کرد و تا سوم ژانويه 2003 سناتور بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
Enola Gay ـ بمب افكني كه نخستين بمب اتمي را بر هيروشيما افكند و دهها هزار تن را كشت در موزه قرار گرفت
انولا گي در موزه

بمب افكن «بي ـ 29 شماره 82 ـ ساخت کمپاني بوئينگ» به نام «انولا گي ٍEnola Gay » در موزه اسميت سونين، در قسمت هواپيماهاي تاريخي قرارگرفت، که اين موزه در نزديكي فرودگاه «دالس» در حومه غربي شهر واشنگتن قراردارد. 15 دسامبر 2003 گروهي به اين عمل اعتراض كردند و در محوطه موزه و خارج از آن دست به تظاهرات زدند و به علامت خون، رنگ قرمز پاشيدند که اندك خسارتي به هواپيما وارد آمد.
    نيروي هوايي آمريكا با اين هواپيما كه خلبان آن Paul W. Tibbet نام مادر خود «انولا گي» را بر بدنه اش نوشته بود ششم آگوست 1945 نخستين بمب اتمي عملياتي را بر هيروشيماي ژاپن افکند كه در دَم دهها هزار تن كشته شدند و شهر ويران گرديد. جمع تلفات هيروشيما و ناگاساكي كه دومين بمب اتمي بر آن افكنده شد بيش از 230 هزار كشته گزارش شده است. Paul W. Tibbet خلبان و فرمانده وقت اين بمب افکن که بعدا تا درجه سرتيپي بالا رفته بود يکم نوامبر 2007 در نود و دو سالگي درگذشت. وي متولد سال 1915 بود.
    
انولا گي پس از تظاهرات و حمله اعتراض کنندگان به محل استقرار آن در موزه در 15 دسامبر 2003


    
مجموعه تصاوير:بمب افکن "انولا گي"، Paul Tibbet خلبان و فرمانده آن، خدمه اين بمب افکن، بميني که بکار رفت و منظره هيروشيماي ويران يک روز پس از بمباران اتمي

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مجلسِ بررسي قانون اساسي افغانستان در دسامبر 2003 ـ سه دستگي و سرانجام؛ پيروزي گروه کَرزاي
بالاخره پس از تعويق و تاخيرهاي متعدد، مجلس بزرگان افغان (لويه جرگه) 14 دسامبر 2003 در كابل آغاز بكار كرد. اين مجلس كه هيات هاي ناظر اروپايي به انتخاب برخي اعضاي آن كه مطابق استاندارد نبوده ايراد گرفته بودند از همان لحظه نخست دچار سه دستگي شده بود. جمعي خواهان بازگشت سلطنت بودند، گروهي مي خواستند نظام حكومتي افغانستان پارلماني و داراي نخست وزير منتخب مجلس باشد و دسته ديگر كه كرزاي (رئیس جمهوری وقت) با اين دسته بود مي كوشيدند كه رئيس جمهوري در انتخابات سراسري برگزيده شود و با اختيارات بسيار و بدون نخست وزير در راس دولت باشد (رئيس کشور و رئيس دولت، مشابه آمریکا) و بالاخره همين دسته که پيشنويس قانون اساسي را تهيه کرده بودند و عمدتا از پشتون ها بودند پيروز شدند.
تني چند از اعضاي لويه جرگه - اينان از مناطق غربي افغانستان بودند

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
رویداد تیراندازی پُرتلفات 14 دسامبر 2012 در یک دبستان در Connecticut آمریکا
Adam Lanza (عکس از NBC)
چهاردهم دسامبر 2012 و نیم ساعت پس از آغاز کار مدارس، مردی جوان که لباسی مشابه کماندوها برتن داشت وارد دبستان 456 نفری Sandy Hook در حاشیه شهر 28 هزار نفری NewTown واقع در استیت شمال شرقی آمریکا ـ Connecticut شد و دست به تیراندازی به هرکس و هرچیز زد که در دید او قرارداشت. وی وارد دو کلاس اول دبستان ـ یکی پس از دیگری ـ شد و به سوی دانش آموزان که 6 ـ 7 ساله بودند آتش گشود و سپس خودکشی کرد. [Connecticut که در آمريکا؛ کانه تيکت Kuh-neh-tih-kut تلفظ مي شود در همسايگي نيويورک و ماساچوستس و در منطقه معروف به «نيواينگلند» قرار گرفته و 3 ميليون و پانصد هزار جمعيت دارد.].
    در این تیراندازی که انگیزه آن روشن نشده است 20 دانش آموز 6 ـ 7 ساله، شش تَن از کارکنان دبستان ازجمله مدیر آن و نیز روانشناس مدرسه کشته شدند. این شش تن همگی زن بودند. 12 تن از دانش آموزان مقتول هم دختر بودند. به هر مقتول بیش از یک گلوله اصابت کرده بود.
     جوانِ مهاجم با خود دو سلاح کمری و یک تفنگ خودکار داشت و جلیقه ضد گلوله پوشیده بود. وی بیش از صد گلوله شلیک کرده بود. از جیب او یک کارت شناسایی به دست آمد که معلوم شد متعلق به برادرش «رایان» است که در نیوجرسی کار می کند. تحقیقات بیشتر نشان داد که وی 20 ساله و به نام Adam Lanza است، پدرش یک مدرّس دانشگاه و معاون یک موسسه بزرگ حسابداری است که سه سال پیش زن خود Nancy Lanza را طلاق گفته و دو پسرش با مادر زندگی می کردند. گویا «نَنسی» در همان دبستان، «آموزگار جانشین» بود. در آمریکا، برای اینکه کلاسِ مدرسه هیچگاه بدون معلم نباشد، «معلم جانشین» در نظر می گیرند تا اگر روزی ـ روزگاری معلم اصلی کلاس نتوانست سرِ کار حاضر شود، اطلاع می دهند که معلمِ جانشین بیاید و به او که قرارداد استخدام ندارد حق التدریس پرداخت می شود. در آمریکا درهای ورودی مدارس پس از ورود دانش آموزان که انتقال آنان با اتوبوس های دولتی صورت می گیرد بسته می شود و کسی بدون دلیل نمی تواند وارد شود. بنابراین، احتمال داده شده است که Adam Lanza با توسل به زور وارد مدرسه شده باشد.
    
Nancy Lanza (مادرAdam)

پلیس شهر در تحقیقات بعدی و بررسی شماره پلاک اتومبیلی که Adam Lanza با آن به محل رفته بود و در آنجا متوقف بود آدرس صاحب اتومبیل را که بانو Nancy Lanza مادرِ Adam Lanza بود به دست آورد و به این نشانی رفت و در خانه با جسد گلوله خورده نَنسی رو به رو شد و پی بُرد که Adam Lanza نخست مادرش را کشته بود و سپس دبستان را مورد حمله قرار داده بود. مسافت خانه از دبستان حدود 8 کیلومتر است.
    بررسی شماره های ساخت سلاحها نشان داد که هر سه متعلق به بانو Nancy Lanza بودند. در آمریکا، قانون اساسی این کشور آزادی داشتن و حمل اسلحه را تضمین کرده است.
    پلیس از برادر، پدر و آشنایان Adam Lanza درباره رفتار و وضعیت او تحقیق کرد و معلوم شد که فارغ التحصیل دبیرستان و فردی گوشه گیر و آرام بود و تیراندازی را از مادرش فراگرفته بود که زنی علاقه مند به اسلحه بود. به رغم 20 ساله بودن، پدر Adam Lanza هزینه زندگی او را برعهده گرفته بود.
    آمریکا شاهد رویدادهایی از این دست بوده است که تیراندازی در دانشگاه تکنولوژیک ویرجینا در سال 2007 با 32 کشته پُر تلفات تر از همه بود.
     در رویداد 14 دسامبر 2012 نیوتاون جمعا 28 جان از دست دادند.
ساختمان دبستان Sandy Hook

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که ترامپ بر اصلاح قانون مهاجرت، لغو قرعه کشی سالانه و اقامت به استناد داشتن فامیل در آمریکا تاکید کرد
دانالد ترامپ چهل و پنجمین رئیس جمهوری آمریکا 15 دسامبر 2017 (24 آذرماه 1396) باردیگر از روند صدور ویزای ورود به آمریکا و اقامت در این کشور به استناد داشتن بستگان درجه اول و یا قرعه کشی سالانه (لاتاری) برای مهاجرت افراد به آمریکا انتقاد کرد و لزوم اصلاح قانون مهاجرت را که با واقعیت های روز مطابقت ندارد مورد تأکید قرار داد و گفت که از کنگره خواسته است که این قانون را اصلاح و به روزرسانی کند. قانون مهاجرت بسیار قدیمی و مربوط به زمانی است که جمعیت آمریکا به 140 میلیون هم نمی رسید و اینک حدود 330 میلیون است و در آن زمان از تروریسم و تخریب و دشمنی کردن هم اثری نبود به علاوه، مهاجرین نمی خواستند که سربار مالیات دهندگان آمریکا شوند.
    ترامپ ضمن اشاره به رویدادهای تروریستی اخیر در آمریکا که به دست مهاجران جدید الورود صورت گرفته بود گفت که باید بدانیم که کشورهای دیگر بهترین افرادشان را به ما نمی دهند. با قرعه کشی و چشم بسته که نمی شود افراد خوب و شایسته را تشخیص داد و انتخاب کرد.
    اشاره ترامپ به دو رویداد تروریستی در نیویورک بود که یک مورد آن در آبان 1396 روی داد و سیف الله 29 ساله که از طریق شرکت در لاتاری، از ازبکستان به آمریکا آمده و گرین کارت گرفته بود با یک وانت کرایه ای به پیاده رو وارد شده و خودرو را به رهگذران کوبیده بود که 8 نفر کشته و 11 تن دیگر زخمی شدند. بیستم آذرماه 1396 نیز یک بنگلادشی که از طریق داشتن بستگان نزدیک در آمریکا به این کشور آمده، گرین کارت گرفته و مدتی راننده تاکسی بود سعی در انفجار بمب در ایستگاه مترو و قتل آمریکاییان را داشت که دستگیر شد.
    ترامپ بارها گفته بود که سیستم مهاجرت کنونی آسیب وحشتناک به آمریکا و آمریکاییان زده است و باید اصلاح شود. او قانونِ قدیمی شده مهاجرت را «یک مسئلهِ آمریکای امروز» خوانده بود.
    تا آن روز هر سال بیش از 60 هزار ایرانی از طریق قرعه کشی و یا داشتن بستگان درجه اول در آمریکا، به این کشور مهاجرت کرده بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
عراقي ها: «زيدي» با پرتاب کفش به سوي جورج بوش احساس ما را منعکس کرد
15 و 16 دسامبر 2008 و پس از انتشار خبرِ کفش پراني منتظر الزيد (الزیدی) به سوي جورج دبليو بوش در جلسه مصاحبه عمومي مطبوعاتي مشترک او و نوري المالکي نخست وزير وقت عراق در منطقه محافظت شده شهر بغداد و انعکاس وسیع آن و اظهارنظرهای مربوط، در جهان عرب و بسياري از کشورهاي اسلامي و ممالکي که از رفتار دولت واشنگتن راضي نبودند، منتظر الزيد خبرنگار تلويزيون البغداديه به صورت يک قهرمان در آمده بود.
    زيدي 28 ساله که در جريان مصاحبه مطبوعاتي به سوي جورج بوش دو لنگه کفش پرتاب کرده و او را «سَگ» خوانده بود که باعث کشتار عراقي ها و بيوه شدن زنان و يتيم شدن کودکان شده است يک شيعه بوده و مجرد.
     عراقي ها ضمن انجام تظاهرات و راهپيمايي هاي متعدد، خواستار آزادي فوري او شده بودند که همان لحظه بازداشت شده بود.
    عراقي ها شعار مي دادند که الزيدي تنها احساس آنان نسبت به دولت جورج دبليو بوش را منعکس کرده بود.
     تقريبا در سراسر جهان، روزنامه ها صفحات اول خودرا به اين خبر و تصوير هايش اختصاص داده بودند. اين وضعيت در زير، به صورت مصوّر و در مجموعه اي از عکس ها آمده است:


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تظاهرات [سُنّی ها] در فلوجهِ عراق در دسامبر 2011


فلوجه واقع در 60 کیلومتری غرب بغداد و عمدتا سُنّی نشين از سال 2003 صحنه زد و خورد و انفجارهای انتحاری متعدد، تظاهرات، ابراز ناخرسندي از اوضاع و ... بود. این عکس از تظاهرات 14 دسامبر 2011 که ظاهرا به مناسبت اعلام خروج آخرين دسته نظاميان آمريکا تا آخر آن ماه برگزار شده بود، نشان می دهد که خصومت های نژادی و مذهبی در عراق پایان یافتنی به نظر نمی رسد. در این روز رئیس جمهوري وقت آمریکا پایان جنگ عراق و خروج نظامیان رزمی آن کشور از عراق را که در مارس 2003 وارد شده بودند اعلام کرده بود. تصویب پیمان امنیت دو جانبه واشنگتن و بغداد در پارلمان عراق به دولت آمریکا امکان داد که نیروهای خودرا از عراق خارج سازد. بهاي عمليات نظامي عراق براي آمريکا تا آن زمان، چهار هزار و 500 کشته و 32 هزار مجروح و 800 ميليارد دلار هزينه مالي بود.
     بيشتر ناخرسندي عراقي ها از فساد اداري ـ اقتصادي اين کشور بوده است. اصحاب نظر گفته بودند که اگر به فساد دولتي و سوء مديريت ها در عراق پايان داده نشود احتمال خطر کودتاي نظامي و بازگشت وضعيت به دوران دهه هاي 1950، 1960 و 1970 نيز وجود دارد و همچنين احتمال انقلاب و نيز خطر تجزيه عراق که کشوري نسبتا تازه و محصول جنگ جهاني اول است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 16 دسامبر
  • 1774:   مهاجران انگليسي بندر بوستون به نشانه اعتراض به ماليات تازه بر چايِ وارداتي و اين كه واردات چاي به مهاجر نشين ها بايد در انحصار بازرگانان انگليسي باشد، 300 صندوق چاي وارده را به دريا ريختند كه در تاريخ به «بوستون ـ باستن تي پارتي» معروف شده و آغاز انقلاب استقلال مهاجرنشینان انگلیسی آمريكا بشمار مي رود. از آواخر دهه يکم قرن 21، يک جنبش «تي پارتي» با تفکر ناسيوناليستي در چارچوب حزب جمهوريخواه آمريکا ايجاد شده که هدف آن اصلاح بوروکراسي و بازگرداندن آب رفته به جوي است. مايک پمپئو از همين گروه (تي پارتي) است.
        
        
  • 1920:   یک زمین لرزه سخت، 200 تا 300 هزار (و طبق یک آمار؛ 273 هزار) تَن را در منطقه هایوانِ چین (ایالت نینگشوا ـ گانسو) بی جان کرد.
        
        
  • 1941:   ارتش امپراتوری ژاپن زیر شعار اخراج استعمارگران اروپایی از آسیا، ایالت ساراواک (یکی از مناطق مالزیا) را تصرف کرد.
        
        
  • 1950:  


    هري ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا در اين كشور براي مبارزه با آنچه كه نامش را امپرياليسم كمونيست (شوروي و چين) گذارد حالت فوق العاده اعلام كرد. اين تصميم در پي ورود نظاميان چين و مستشاران، سلاحها و جنگنده ـ بمب افکنهاي روسيه به کمک کره شمالي، در جريان جنگ کره اتخاذ شده بود.
        وي گفت که دولت مسکو گسترش نفوذ و استيلاي خود را از خاورميانه و آسياي جنوبي دنبال مي کند و نخستين هدف آن، اين مناطق خواهند بود و سپس آفریقا و آمریکای لاتین و براي رسيدن به اين هدف مي خواهد که ما را در شبه جزيره کره ميخکوب کند. وصيّت پتر يکم (پتر کبير) را فراموش نکنيد. پکني ها نيز برنامه هايي را براي شرق و جنوب شرق آسيا و مناطق جنوبی تر در ذهن خود مي پرورانند.
        ترومن چند روز پيش از اعلام حالت فوق العاده، تهديد کرده بود که ممکن است در جریان جنگ کره، بمب اتمي بکار برَد. جنگ کره 25 ژوئن 1950 آغاز شده بود و کره شمالی شهر سئول و بخش بزرگی از کره جنوبی را تصرف کرده بود.
        پيش بيني ترومن که پکني ها در فرصت مناسب و پس از کسب قدرت، دعاوي خود در شرق آسيا را علني خواهند ساخت در دهه دوم قرن 21 به حقيقت پيوسته و اين دعاوي فعلا ارضي است و آمريکا در آبهاي نزديک تايوان و نیز در ژاپن، کره جنوبی و استرالیا حضور نظامی دارد و متعهد به دفاع از تایوان و فیلیپین و ژاپن است، هند هم در کمين فرصت نشسته تا قدرت نمایی کند ـ هندي که يک قدرت اتمي ـ موشکي است و میلیون ها نظامی زیر پرچم دارد. با نظاميان هندي بود که انگليسي ها در جریان جنگ جهانی دوم، آلمان و ايتاليا را از شمال آفريقا بيرون راندند و پیشروی ژاپنی ها به سوی هندوستان را متوقف ساختند. انگلیس در جریان جنگ جهانی اول و درگیری های محلی و منطقه ای، از نظامیان هندی بویژه در ایران استفاده کرد. به باور شماری ازمورّخان، چین ممکن است که در زمان مناسب دعاوی خود نسبت به سیبریِ روسیه را از سر گیرد.
        
        
  • 1951:   هري ترومن رئيس جمهوری وقت آمريکا «اِدگار هوور» رئيس اف بي آي (پليس امنيت داخلي آمريكا) را مامور كرد تا اسامي آن عده از كارمندان را كه وفادار نيستند (متمايل به كمونيسم هستند) به او بدهد.
        
        
  • 1965:   ژنرال وِست مورلَند فرمانده وقت نظامیان آمریکا در جنوب ویتنام (ویتنام جنوبی وقت)، از دولت متبوع درخواست فرستادن 243 هزار نیروی اضافی کرد که ظرف 12 ماه فرستاده شدند، ولی وی با این نیرو هم کاری از پیش نبُرد.
        
        
  • 1999:   باران سیل آسا و بی سابقه در ایالت وارگاسِ ونزوئلا زیان سنگین وارد ساخت و دهها نفر را نیز کُشت.
        
  • 2003:   پانزدهم دسامبر این سال، به پرویز مشرّف رئیس جمهوری وقت پاکستان سوء قصد شد، ولی جان بدر برد.
        
  • 2011:  


    پیشنهاد شد که مقرری سالانه بانو جولیا گیلارد Julia Gillard نخست وزیر استرالیا (نخست وزیر وقت)به 481 هزار دلار استرالیا (476 هزار دلار آمریکا) افزایش یابد که به تصویب رسید و بیش از مقرری سالانه رئیس جمهوري آمریکا شد. جوليا (متولد سپتامبر 1961 در انگلستان و از مهاجران انگليسي استراليا) ژوئن 2010 نخست وزير استراليا شده بود و 3 سال و 3 روز (تا 27ژوئن 2013) در این مقام بود و تونی ابوت Abbott از حزب لیبرال بر جای او نشست. جولیا که از اعضاي حزب زحمتکشان (کارگر) استرالياست تحصيلات دانشگاهيِ نَه بيشتر از ليسانس دارد.
        
        
  • 2011:   سناي آمريکا متعاقب مجلس نمايندگان اين کشور راي به تحريم بانک مرکزي جمهوري اسلامي ايران داد. قبلا کانادا و انگلستان اين بانک را تحريم کرده بودند. شايد اين نخستين بار در تاريخ بانکداري باشد که بانک مرکزي يک کشور تحريم مي شود.
        
        
  • 2011:   الکل قاچاق و «خانه ساخت»، 143 هندي را در شرق اين کشور کُشت و دهها تن ديگر را مسموم کرد.
        
        
  • 2011:   دولت برزيل از چنين روزي دود کردن سيگار در اماکن عمومي اين کشور را ممنوع کرده است. سازمان جهاني بهداشت دخانيات را قاتل شماره يک انسان اعلام داشته است. تاکنون بسياري از کشورها دود کردن سيگار در اماکن عمومي و اماکن سقف دار را غيرقانوني کرده و برخي از دولت ها براي انصراف اتباع خود از اعتياد به دخانيات ماليات سنگين بر سيگار وضع کرده و فروش دخانيات به افراد زير 19 و يا 21 ساله را ممنوع کرده اند. در اجراي همين مقررات است که سيگار ساخت آمريکا در اين کشور ده بار گرانتر ار کشورهايي است که آن را وارد مي کنند. در برخي از استيت هاي فدراسيون آمريکا، با وضع ماليات سنگين بهاي هر پاکت سيگار بيش از هفت دلار است.
        
        
  • 2012:   به گزارش 25 آذر 1391 ایلنا، ارزش برابری دلار در تهران در این روز بالا رفت و هر دلار آمریکا به 3200 تومان رسیده بود. [در 16 دسامبر 2020 بیست و شش هزار تومان و در 15 دسامبر 2022 ـ 24 آذر 1401 در کانال 37 هزار تومان].
        به گزارش 25 آذر 1391 ایلنا، در این روز بهای سکه طلا نیز افزایش یافته بود و هر سکه بهار آزادی یک میلیون و 195 تا یک میلیون و 200 هزار تومان فروخته شد. [در 16 دسامبر 2020 هر سکه بیش از 11 میلیون تومان و در 15 دسامبر 2022 - 24 آذر 1401 در کانال 18 تا 19 میلیون تومان].
        
  • 2012:   به گزارش 15 دسامبر 2012 خبرگزاری روسیه (RIA Novosti)، از زمان فروپاشی شوروی تا آن این روز [از 1992 تا 16 دسامبر 2012] 341 ژورنالیست در روسیه کشته و یا ناپدید شده بودند. بسیاری از آنان برضد فساد دولتی و مافیابازی مطلب نوشته و تحقیق می کردند.
        
        
  • 2014:   طالبان پاکستانی (تحریک) در این روز به یک مدرسه عمومی در پیشاور که وابسته به دستگاه نظامی پاکستان بود حمله بردند که در این حمله 149 تن و عمدتا دانش آموز کشته شدند. شش طالبِ مهاجم نیز بدست نظامیان پاکستانی کشته شدند.
        
  • 2022:  


    لسلی ستال Lesley Stahl روزنامه نگار اینوستیگیتیو معروف آمریکا و اینک از همکاران مجله تلویزیونی سیکستی مینیتز در شبکه سی بی اس گام به 81 سالگی گذارد با 51 سال، بودن در حرفه ژورنالیسم. لِسلی در 16 دسامبر 1941 بدنیا آمده است و یک فرزند دارد.
        
  • 2022:   سنای آمریکا بودجه نظامی 858 میلیارد دلاری این فدراسیون برای سال مالی آینده را که قبلا به تأیید مجلس نمایندگان رسیده بود تصویب کرد و برای قانون شدن، به کاخ سفید فرستاد تا رئیس جمهوری آن را امضاء کند.
        



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com