Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
6 نوامبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 6 نوامبر
ايران
سپاهيان ايران پيش به سوي قسطنطنيه
سكه زرين با تصوير فوکاس
واحدهايي از ارتش ايران كه مامور تصرف قسطنطنيه (استانبول) و پايان دادن به حكومت روميان بر گوشه شمال غربي آسيا شده بودند ششم نوامبر سال 608 ميلادي از كوههاي توروس (ترسوس واقع در جنوب غربي ترکيه امروز) گذشتند.
     فرماندهي ارتش امپراتوري ايران پس از بازگرفتن سوريه، نيروهاي خود مرکب از سه سپاه را دو دسته کرده بود؛ يك سپاه مامور تصرف مابقي فلسطين و دو سپاه راهي تصرف قسطنطنيه شده بودند و سپاهياني كه مامور تصرف قسطنطنيه شده بودند در اين روز ازكوههاي توروس گذشته بودند.
     اين خبر، فوكاس (Flaviua phocas Augustus) امپراتور بيزانتين (روم شرقي) را سخت نگران كرد و در پي اين تزلزل، و چند شكست نظامي پي در پي قبلي از ايران، كشور او دچار هرج ومرج شد به گونه اي كه هراكليوس Heraclius حكمران رومي شمال آفريقا با كشتي خودرا به قسطنطنيه رسانيد تا امپراتوري را نجات دهد. پس از رسيدن هراکليوس به ساحل قسطنطنيه، افسران ارتش و بزرگان شهر به او پيوستند و فوكاس را گرفته تسليم وي كردند که پنجم اکتبر 610 ميلادي به دست خود و در برابر جمع اورا کشت و امپراتور شد. با این تحول، سپاهيان ايران که به دروازه هاي قسطنطنيه رسيده بودند دستور بازگشت دريافت کردند. در آن زمان نه تنها ارتش ايران، بلكه طوايف آلوار و اسلاو نيز از شمال، قسطنطنيه را تهديد مي كردند. فوکاس که يک افسر ارتش روم شرقي بود در سال 602 ميلادي با نوعي کودتا، موريس Maurice امپراتور وقت را برکنار و برجايش نشسته و 8 سال زمامداري کرده بود. فوکاس پس از پيروزي در کودتا موريس و پسرش را اعدام کرده بود.
    سپاه ديگر ايران پس از تصرف همه فلسطين از جمله اورشليم (بيت المقدس)، صليب اصل را از اين شهر به تيسفون فرستاد ـ صلیبی که مسیح بر آن مقتول شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
جنگ انگلستان با ايران بر سر هرات و جداکردن اين منطقه هزاران سال ايراني از پيکر ايران
پالمرستون
ششم نوامبر سال 1856 ميلادي ــ شش روز پس از اعلان جنگ انگلستان به ايران بر سر هرات [که یکم نوامبر صادر شده بود]، نيروهاي انگليسي مستقر در هند با سی کشتی نیروبر و هفت رزمناو عازم جنگ با ايران شدند. این نیرو مرکب از چند لشکر انگلیسی ـ هندی و گروهانهای مهندس و مین گذار از مدرس و بمبئی (مومبای) عازم ایران شدند. اين عمليات ضد ايران را سرلشکر «سِر جيمز آوترام James Outram» فرماندهي مي كرد. [ژنرال اوترام قبلا در جنگ با افغانها شرکت کرده بود، منطقه سِند و شهر لوکنو را تصرف و شورش مسلحانه ضد انگليسي هندیان را سرکوب کرده بود]. در آن زمان لُرد «پالمرستون» نخست وزير انگلستان بود.
    
General James Outram

طرح عملیات نظامی براین پایه تنظیم شده بود که نیمی از نیروی اعزامی منطقه بوشهر را مورد حمله قراردهد و به سوی شیراز پیش برود و نیم دیگر پس از تصرف جزیره خارک وارد اروندرود شود، محمره (خرمشهر)را تصرف و از اینجا به سمت اهواز پیش براند تا دولت تهران حاضر به متارکه جنگ شود. به سرتیپ هنری هاولاک H. Havelock فرمانده نیروهای مامور تعرض به خوزستان توصیه شده بود که در جریان زد و خورد کاری کند که نبرد به بین النهرین (عراق امروز) کشانده نشود و امپراتوری عثمانی تحریک نگردد که برای تثبیت مرزهای خود در بین النهرین آماده کمک به دولت تهران است. خارک در چهارم دسامبر 1856 تصرف شد. خرمشهر از 19 مارس 1857 زیر آتش ناوهای انگلیسی که وارد اروندرود شده بودند قرارگرفت و نبرد انگلیسی ها با مدافعان خرمشهر به فرماندهی خانلرمیرزا تا 27 مارس ادامه یافت و تلفات سنگین بود. طبق گزارش خانلرمیرزا که انگلیسی ها آن را نادرست اعلام کرده اند در منطقه خرمشهر بیش از 1500 انگلیسی ـ هندی کشته شدند. انگلیسی ها خودرا برای پیشروی به سوی اهواز آماده می کردند که خبر رسید دو دولت در پاریس بر سر هرات سازش کرده اند.
    آن دسته از نیروهای انگلیسی که عازم بوشهر شده بودند پس از گلوله باران شدن بندرگاه و سواحل اطراف آن نهم دسامبر 1856 از کشتی ها پیاده شدند و روز بعد وارد گوشه ای از شهر شدند که فاقد دفاع موثر بود. تعرض انگلیسی ها به منطقه بوشهر به آسانی خوزستان نبود. تصرف بوشهر تا یکم ژانویه 1857 تکمیل نشد. دو روز پس از ورود انگلیسی ها به حاشیه بوشهر، ژنرال آوت رام نقشه پیشروی به سوی شیراز را ترسیم کرد که به او خبردادند که مردم منطقه (غیرنظامیان) آماده دفاع خودجوش شده اند و چهارهزار نفر از آنان راهها و گردنه های منطقه را بسته و سنگربندی کرده اند. آوت رام افراد سه لشکر را مامور کرد که از طریق برازجان عازم شیراز شوند. پنجم فوریه 1857 غیرنظامیان منطقه در خوشاب انگلیسی ها را متوقف و درهم شکستند. ارتفاعات در کنترل داوطلبان ایرانی بود. آوت رام دستور عقب نشینی به بوشهر را داد که داوطلبان در جریان آماده شدن انگلیسی ها برای بازگشت، اردوگاه آنان را تصرف کردند. در عملیات تصرف اردوگاه هشتصد داوطلب شرکت داشتند. به این ترتیب، تعرض انگلیسی ها در منطقه فارس موفقیت نداشت و گفته شده است که خودکشی دو تن از افسران انگلیسی به همین دلیل بوده است.
     انگلیسی ها به این دلیل حاضر به جنگ با ایران در منطقه هرات و لشکرکشی از طریق افغانستان نشدند که تجربه نخستین جنگ انگلستان با پشتونهارا در ذهن داشتند و می دانستند که ممکن است مورد شبیخون آنان قرارگیرند. به علاوه سازش ایرانیان با پشتونها که هزاران سال ملت واحدی را تشکیل می دادند قابل پیش بینی بود. تاجیکهای افغانستان هیچگاه راضی به جدا شدن از ایران نبوده اند.
     دولت وقت تهران شاید بدون اطلاع از جزئیات دفاع از منطقه بوشهر به اندیشه حل مسئله هرات و مناطق تاجیک نشین اطراف آن از راههای دیپلماتیک افتاد و مذاکراتی در این زمینه میان سفیران ایران و انگلستان در استانبول (پایتخت امپراتوری عثمانی) انجام و در پاریس دنبال شد که دولت تهران را مجبور به صرف نظر كردن از هرات ساختند كه قرنها حاكم نشين خراسان و زادگاه شاه عباس و يكي از مراكز فرهنگ و ادب ايران بوده است.
     انگليسي ها در سال 1855در پيشاور با دوست محمدخان (افغان) قرارداد صلح امضاء كرده بودند و سياستشان براين بود كه يك افغانستان [اسما] مستقل ولی تحت نفوذ انگلستان كه حايل (Buffer) ميان آسیای میانه روسيه و هند انگلستان باشد به وجود آيد. انگليسي ها با ادامه يکپارچه بودن ايرانزمین كه دربار تهران متمايل به دولت روسيه بود مخالف بودند و به همين سبب هرات و نواحي ديگر (تاجيک نشين) افغانستان و همچنين بخش شرقي بلوچستان (مکران) را از ايران جدا كردند و پشتون هارا هم با ترسيم خط (مرز) دوراند (دورند) تجزيه و از هم جدا ساختند که اينک 29 ميليون نفر از آنان در پاکستان بسر مي برند و ....
    واگذاری هرات طبق قرارداد پاریس مشروط است. یکی از این شرایط قرارداد واگذاري هرات و مناطق غرب افغانستان این است که اگر ایران از ناحیه مناطق از دست رفته (غرب افغانستان) احساس خطر کند و تهدید شود می تواند به آنجا لشکر بکشد و مستقر شود. قرارداد پاریس را رئیس جمهور وقت فرانسه به عنوان شاهد آن امضا کرده است.
    به اظهار مورخان، همین شرط از زمان موافقت دولت لندن با استقلال افغانستان در نيمه اول قرن بیستم، براي اين دولت نگرانی آور شده بود و چاره را در اين ديد که در دهه 1930 دو کشور (ايران و افغانستان) را وادار به امضاي يک قرارداد عدم تجاوز با يکديگر کند. با وجود اين، نگراني لندن و اينک بلوک غرب از اين ناحيت ظاهرا پايان نيافته است بويژه که در نيمه دوم قرن بيستم دو بار دولت کابل ابراز تمايل به ايجاد يک کنفدراسيون مرکب از ايران و افغانستان کرده بود.
    افغانستان» نامي است كه انگليسي ها بر ايران خاوري گذارده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تشکیل کابينه نظامي ژنرال ازهاري که تنها دو ماه عُمر کرد
ژنرال ازهاري
در جريان انقلاب و در پي كناره گيري شريف امامي از نخست وزيري، شاه در اين روز در سال 1357 (6 نوامبر 1978) يك كابينه نظامي به رياست ژنرال غلامرضا ازهاري را روي كار آورد كه نتوانست بيش از دو ماه دوام آورد. ازهاري که در آن زمان 61 ساله بود قبلا دوره کالج فرماندهي ارتش آمريکارا بپايان رسانيده بود.
     وزيران كابينه ازهاري ژنرالهاي ارتش و از جمله فرماندهان نيروهاي سه گانه با حفظ سمت نظامي خود بودند، ولي در آن دو ماه سازمانهاي دولتي عموما درحال اعتصاب بودند و عملا فعاليت اداري وجود نداشت و چون روزنامه ها هم در حال اعتصاب بودند، فعاليت اين كابينه جز درگيري هايش با تظاهركنندگان و مقابله بي نتيجه با شعارهاي شبانه در پشت بامها، و رو به رو بودن با كمبودها به ويژه نبودن بنزين و سوخت هاي خانگي انعكاسي نداشت. در اين دوره، حفاظت از تاسيسات نفت نيز برعهده ارتش قرار گرفته بود. در اين زمان، بيشتر کارکنان صنعت نفت در اعتصاب بسر مي بردند. هدف از سپرده شدن امور نفت به ارتش اين بود که قوانين نظامي در آنجا حاکم و اجرا شود و اعتصاب ادامه نيابد که اين نتيجه حاصل نشد، و حتي واحدهاي ارتش دچار کمبود بنزين شده بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
يک مهندس ایرانی در 1978 شنود و کنترل انسان از راه دور را پیش بینی کرده بود
شنود و کنترل از راه دور و نامرئی این روزها (سال 2013) خبر روز رسانه ها است. یک مهندس ایرانی 35 سال پیش از اين از چنین وضعیتی خبر داده بود.
     مهندس علیرضا صدیق ـ در سال 1357 = 1978 سی و چهارساله و متولّد تهران که 12 سال در انگلستان فیزیک و الکترونیک تحصیل کرده بود به مطبوعات تهران گفته بود که از طریق سیستم های پیشرفته و امواج ویژه می شود افکار و حرکات افراد مورد نظر را کنترل کرد و آنان را به افرادی غیر ارادی تبدیل و وادار به انجام کارهای مورد نظر کرد.
    به گفته او، این تکنیک با پیشرفت های تکنولوژی و دیجیتال رو به کمال می گذارد به گونه ای که خانه، دفتر، مکالمات و مکاتبات افراد مورد نظر را از راه دور می شود زیر نظر داشت و مشاهده کرد. با هر مانیتور (تلویزیون و کامپیوتر و ...) می توان صدا و تصویر فردی را که با آن کار می کند به دست آورد و از حرکات و اظهارات او در آن محیط (اطاق) اطلاع حاصل کرد. به علاوه، هر حرکت هر شخص و هر انتقال میان مغز و جسم از طریق عصب را که فرکانس خاص دارد می توان به دست آورد و فرد را از راه دور کنترل کرد و زیر نظر داشت و از این طریق حتی برخی از حواس او مثلا حس بینایی و حس بویایی وی را کاهش داد و یا خواب آلوده و بی علاقه بکار و یا خیالباف کرد و از تفکر عادی خارج ساخت.
    مهندس صدیق که 9 سال پس از برقراری نخستین تماس کامپیوترها از راه دور (آرپانِت Arpanet) و 12 سال قبل از ساخت «براوزرBrowser» و پیدایش اینترنت (دبلیو دبلیو دبلیو) و 27 پیش از آغاز بکار سوشِل نِت وُرک ها (تویتر، فیس بوک و ...) ساخت آنها را پیش بینی کرده و گفته بود این وسایل فرهنگ و رسوم افراد را تغییر خواهند داد و شکل دیگری به باورها، روش زندگی و هدف های انسانی می دهند و ... و تغییر انسان یعنی تغییر تدریجی نحوه حکومت بر آن.
    29 سال پیش از مهندس صدیق، جورج اوروِل Orwell در کتاب خود: «سال 1984» و به صورت داستان، شنودهای امروز و کنترل انسان و مشاهدات از راه دور را پیش بینی کرده بود که پیش بینی اورول و اظهارات مهندس صدیق ـ هر دو ـ تحقق یافته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تغيير نام اماکن و معابر، گاهي هم خودسرانه ـ نام کوروش بنيادگذار کشور ايران را از خيابان شميران برداشتند و سر ازمجسمه فردوسي جدا کردند!
در ادامه تجديد نام اماكن و معابر، 15 آبان 1358 (9 ماه پس از انقلاب) خيابان «تخت جمشيد» به آيت الله طالفاني و ميدان ارگ به 15 خرداد تغيير يافت. نام كوروش بزرگ بنيادگذار ايران و مرد محبوب جهانيان، شاه عباس يکم كه [با هدف تقویت شیعه اثنی عشری] دو بار با پاي پياده از اصفهان به زيارت مشهد رفته بود و پدر بزرگش شيعه اثني عشري را مذهب رسمي ايران اعلام داشته بود و نادر شاه ـ ناپلئون شرق ـ که شرطِ آشتي با عثماني را به رسميت شناختن شيعه قرارداده بود قبلا از سه خيابان تهران برداشته شده بود. به باور مورّخان و اروپاییانی که در آن زمان از ایران و دربار شاه عباس دیدن کرده بودند، هدف وی از رفتن به مشهد با پای پیاده و افزودن لقب «مشهدی» بر نام همراهانش، تشویق ایرانیان به زیارت مشهد و داشتن تعصّب هرچه بیشتر درمذهب شیعه بود.
    برخي از اين تغيير نامها خودسرانه بود براي مثال: به تصميم مدير مدرسه اي در كوي نيروي هوايي (شرق تهران)، نام يعقوب ليث صفاري ـ قهرمان استقلال وطن با آن همه فداکاري كه خوزستان را از چنگ خليفه عباسي خارج ساخت، مانع ادامه مهاجرت قبايل عرب به آنجا شد و همانجا درگذشت و ما از نفت آن منطقه بهره مي بريم و قسمتي از نانِ مان از آنجاست ـ از اين مدرسه حذف شد! و .... پيش از کوروش، کشوري که ايران خوانده مي شود چندين منطقهِ جدا ازهم بود؛ مرکب از ماد، عيلام، پارت (پارثوا) تا سيستان، هيرکانيا و ... که در حال نزاع و جنگ با يکديگر بودند.
     در همان روزهاي اول پيروزي انقلاب، سرِ مجسمه فردوسي را در ميداني در تهران که به نام اوست قطع کرده بودند و تابلوهاي نام حافظ و خيّام را از روي خيابانهاي تهران برداشته بودند. احتمالا قطع سر مجسمه فردوسي که بعدا مرمّت شد اين بود که نام کتابش را «شاهنامه» گذارده بود، حال آن که منظور فردوسي ـ که يک شيعه مذهب بود و سُنّي ها اورا رافضي مي خواندند ـ از بکار بردن واژه شاهنامه، «تاريخ» بود که «تاريخ» واژه اي عربي است. شاهنامهِ فردوسي، تاريخ ايران به زبان شعر است و وي کوشيده است که از واژه هاي بيگانه استفاده کمتري شود. همچنين احتمالا برداشتن تابلوهاي حافظ و خيام از روي خيابانها به اين سبب بود که در اشعار خود واژه «شراب» را بکار برده بودند. اين دو تابلو بعدا بارديگر در جاي خود نصب شدند. به گفته انديشمندان، فراموش کردن گذشته خالي از خطر نيست و تاريخِ يک ملت است که به تحکيم اتحاد و تداوم اشتراک مساعی کمک مي کند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دوران اظهار نظر درباره قانون اساسی جمهوری اسلامی که در مجلس مربوط مطرح بود ـ اصول ولایت فقیه، تفسیر و اصل 44
در چنین هفته هایی در سال 1358 (1979 میلادی) بحث درباره اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی [که 12 آذرماه همین سال به تصویب رسید] در مجلس مربوط ادامه داشت و روزنامه های وقت اظهار نظرها در این زمینه را منعکس می کردند. [پیشنویس این قانون قبلا جهت اطلاع مردم انتشار یافته بود.].
    از نیمه مهرماه تا پایان نخستین هفته آبان بیشتر بحث درباره اصل ولایت فقیه، اصل 44 (کدام موسسات باید ملی ـ دولتی ـ باشد، کدام دسته از آنها تعاونی و کدام دسته غیر دولتی) و نیز اصل مرجع تفسیر قانون اساسی.
    در زمینه «تعیین مرجع تفسیر قانون اساسی»، در اظهارنظرها آمده بود که هر مرجع که تعیین شود، این تفسیر (تحت هر عنوان ازجمله نحوه اجرا و سیاست های اجرایی) باید نهایتا به تصویب همان مراجعی که قانون اساسی را تایید کرده اند (مجلس مربوط و رفراندم) برسد تا اجرایی شود و جای ایراد باقی نماند که در آینده و آینده دور به چگونگی تصویب تفسیر اعتراض نشود. تاکید شده بود که این، نظر استادان علم حقوق در سراسر جهان است که به صورت یک روال در همه کشورها درآمده است.
    در زمینه اصل 44 که این اصل با پشتیبانی توده های مردم رو به رو شده بود گفته شده بود که در یک نظام اسلامی مالکیت باید محدود و مشروع باشد (با استثمار، زد و بند، اجحاف، کم فروشی، سوء استفاده، کلَک و ویژه خواری به دست نیامده باشد) و بنابراین صنایع مادر و معادن و نیرو و ارتباطات، هواپیمایی و کشتیرانی و ... متعلق به ملت (در دست دولت) باشد و به گسترش تعاونی کردن تاسیسات اقتصادی، بویژه تولیدی و توزیع که با شریعت اسلام همخوانی بیشتری دارد توجه خاص شود. این اصل تقریبا به همین صورت تصویب و تا دهه 1380 اجرا می شد. یک حقوقدان در این زمینه گفته بود که موسسات ملی شده پس از انقلاب نمی توانند بار دیگر غیر دولتی شوند مگر به صورت پس دادن و یا جلب رضایت مالکان قبلی و یا ورّاث آنان و گرنه قضیه قرنها در مراجع قضایی مطرح خواهد بود و ....
    در زمینه اینکه در جمهوری اسلامی، نخست وزیر بمانند کشورهای پارلمانی کنترل قوه مجریه را برعهده داشته یا رئیس جمهور که در این صورت نخست وزیر لازم نیست و طرز انتخاب این دو مرجع (توسط پارلمان باشد و یا در انتخابات عمومی). اظهار نظر حاج احمد خمینی در این زمینه جلب توجه می کرد که گفته بود: نه نخست وزیر و نه رئیس جمهور، بلکه حکومت شورایی. صادق قطب زاده در این باره گفته بود که باید تدابیری صورت گیرد که بهترین مدیر و مدبّر رئیس دولت شوند و رئیس جمهور بهتر است که معمّم نباشد (کپی تیترهای اظهار نظر او که در شماره 15972 روزنامه اطلاعات درج شده در زیر آمده است).
    در مورد اصل ولایت فقیه، کپی دو شماره روزنامه اطلاعات که حاوی اظهارات آیت الله خمینی و آیت الله ربّانی شیرازی در این زمینه اند در زیر آمده است که به نظر می رسد با هدف رفع هرگونه نگرانی از این بابت اعلام شده باشند.
    
کپي صفحه اول شماره 15984 مورخ يکم آبان 1358 روزنامه اطلاعات که اظهارات آيت الله خميني درباره «ولي فقيه» در آن چاپ شده است


    
نظر آيت الله ربّاني شيرازي درباره «ولي فقيه» که در شماره 15982 (29 مهرماه 1358) روزنامه اطلاعات به چاپ رسيده است


    
نظر صادق قطب زاده (مدير عامل وقت سازمان راديو تلويزيون) درباره خصوصيات مديران دولتي که در شماره 15972 روزنامه اطلاعات منتشر شده است

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برژینسکی: ایران یک عنصر استراتژیک مهم است و واشنگتن باید تلاش کند تا به هر تدبیر آن را با خود داشته باشد
“The Grand Chessboard: American Primacy and Its Geostrategic Imperative”
    عنوان کتابی است که زبیگنیو برژینسکی Zbigniew Brzezinski کارشناس استراتژی منطقه اي (ژئوستراتژيست) و فارين پالیسی در اکتبر 1997 منتشر کرد که در نوامبر این سال در کتاب فروشی ها توزیع شد. برژینسکی متولد 1928 در شهر ورشو در این کتاب نوشته است که آسیای میانه کلید جهان است و آمریکا اگر بخواهد برتری جهانی خود را حفظ کند نباید بگذارد که قدرت دیگری بر آن منطقه (آسیای مرکزی) مسلط شود.
    
Zbigniew Brzezinski

برژینسکی نوشته است که آمریکاییان می دانند که باید برتری جهانی داشته باشند تا در امنیت، رفاه و با سربلندی زندگی کنند.
    وی در این کتاب افزوده است که ایران یک عنصر استراتژیک مهم است که بدون داشتن آن در کنار خود نمی شود بر آسیای میانه و آسیای غربی (خاورمیانه) مسلط شد. به عبارت دیگر؛ واشنگتن باید تلاش کند تا به هر تدبیر ایران را با خود داشته باشد.
    برژینسکی دراین کتاب اشاره هایی به ذخایر نفت و منابع دیگر آسیای میانه و آسیای غربی کرده است که مطمح نظر قدرت های آسیاییِ در حال طلوع است[چین، هند و ژاپن].
    منطقه ای را که برژینسکی در کتاب خود به آن اشاره کرده [آسای میانه ـ فرارود] در نیمه دوم قرن نوزدهم توسط امپراتوری روسیه تصرف شد و نفوذ سیاسی و حکومتی بیش از دو هزار ساله ایران در آن منطقه پایان یافت، ولی فرهنگ مشترک و بستگی های نژادی باقی مانده است.
    نقد نگاران ادبی (کتاب) همان وقت نوشته بودند که ایران دهها سال در کنار آمریکا بود و سیاست های همین برژینسکی در سال 1978 (سال انقلاب) سبب شد که که «ایرانِ دوست» به «ایرانِ دشمن» آمریکا تبدیل شود. دشمنی خانوادگی برژینسکی با روسیه (که قرن ها لهستان را زیر سلطه خود داشت) و دست زدن به هر تدبیر برای شکست دادن روسیه و کمونیسم آن، دیدگاه برژینسکی را محدود و جهات دیگر مسائل را از ذهن و اندیشه وی دور ساخته بود.
    این کتاب چهار سال پیش از آغاز عملیات نظامی آمریکا در افغانستان و پنج سال و چند ماه قبل از تصرف عراق انتشاریافت و دولت واشنگتن در دهه دوم قرن 21 با عراق و افغانستان پیمان استراتژیک مشترک امضاء کرده و حضور خودرا در آسیای غربی و آسیای جنوبی تقویت و طویل المدت ساخته است. به باور مفسران رسانه ها، در واکنش به همین وضعیت بود که روسیه در نیمه سال 2012 قرارداد ادامه استقرار نیروهای نظامی اش را در تاجیکستان تا دهه پنجم قرن 21 تمدید کرد. به علاوه سازمان تعاونی شانگهای وارد آسیای میانه شده است.
    برژینسکی که مؤسس بنیاد «قربانیان کمونیسم» است بیست و هشتم ماه می 2017 در 89 سالگی در آمریکا درگذشت، دختر او ـ میکا یک ژورنالیست تلویزیونی است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي داستان نويسي
نويسنده 50 کتاب: سازمانهايِ عموميِ فاسد، افراد و جامعه را فاسد و اخلاقيات و معتقدات مذهبي را تضعيف مي کنند
James F. Cooper
ششم نوامبر، سالروز انتشار كتاب «دمكرات آمريکايي» تاليف نويسنده بنام؛ جيمز كوپر در سال 1838ميلادي است كه يك رساله سياسي و پُر از اندرز کهنه نشدني است. محتواي کتاب از تجربه شخصي و مشاهدات عيني نويسنده نشأت گرفته است. وي جيمز فنيمور كوپر James F. Cooper (متولد 15 سپتامبر 1789 و متوفا در 14 سپتامبر 1851) كه پنجاه اثر جالب از خود به يادگار گذارده پس از يك اقامت طولاني (از 1826 تا 1833) در فرانسه، در بازگشت به ميهن خود آمريكا و مشاهده برخي سياستبازي ها و دغلکاري ها، كتاب رساله مانند «The American Democrat» را درباره رابطه جامعه و دولت نوشت و در آن ضمن دفاع از ارزشهاي انقلاب استقلال آمريكا و آرزوها و هدفهاي موسسان اين كشور و تشريح آزادي ها و برابري هاي مندرج در اصول قانون اساسي ايالات متحده به مشاهدات خود از سياستبازي ها پرداخته است. وي در اين کتاب برپايه تجربه از مسافرتها و مشاهدات و رفت و آمد با مردم با انشايي اندرزگونه نوشته است که مديريت و رفتار مقامات اداري و سياسي، افراد و جامعه را شکل مي دهند و اگر فاسد و نادرست و دغلکار باشند افراد و جامعه هم بمانند آنان مي شود (فاسد و نادرست) و به اين ترتيب اخلاقيات و معتقدات مذهبي که درستي و انسانيت را ندا مي دهند تضعيف مي شوند که نتيجه اش کثرت جرم و جنايت، دروغ و تجاوز به حقوق ديگران و سرانجام، انحطاط است.
    بيشتر تاليفات جيمز که مدتي دريانوردي کرده و زماني هم عضو نيروي دريايي آمريکا بود داستان با زمينه واقعي هستند. او درباره مهاجرت به قاره آمريکا و وضعيت سرخپوستان نوشته است که معروفترين کتاب او در اين زمينه The Last Mohicans عنوان دارد. [موهيکن ها يک طايفه سرخپوست بودند]. وي از تامين حقوق سياسي و مدني و احترام به حق مالکيت بوميان (سرخپوستان) دفاع کرده است. جيمز «تاريخ» هم نوشته است. وي روش تازه اي در بيوگرافي نويسي به دست داده و آن اين است که در قالب شرح احوال فرد مورد نظر، وضعيت جامعه و نقص هاي آن را زير ذره بين قرار داد و بيان کرد تا اصلاح شوند.
تمبر پستي بزرگداشت جيمز کوپر


     سبك او در نوشتن، پرداختن به جزئيات يك مسئله واقعي روز در قالب داستان بود. در آغاز كار نويسندگي و پيش از نوشتن كتاب دمكرات آمريکايي، كوپر يك ماجراي واقعي را به صورت داستان نقل مي كرد و منتشر مي ساخت و بهترين نمونه اين نوع تاليف او كتابي است كه در آن نقش جاسوسي در جريان جنگ انقلاب استقلال آمريكا منعكس است.
     کوپر نخستين داستان نگار آمريکايي است که از اين لحاظ (واقعيت نگاري) شهرت جهاني يافته است. در همان زمان كه وسائل ارتباط تحول نيافته بود، داستانهاي كوپر اندكي پس ازانتشار، به زبانهاي ديگر ترجمه و چاپ مي شد. وي در همه کتابهايش ازجمله کتاب تحت عنوان «چکمه پوشان» ثابت کرده است که وضعيت جامعه رفتار افراد را مي سازد و اگر جامعه فاسد باشد افراد هم فاسد مي شوند. هدف او از جامعه، مديران سازمانها و اداري ها است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
«آيدا تاربل» بزرگترين روزنامه نگار اينوستيگيتيو تاريخ آمريكا كه گزارش ها و مقالات او كمپاني استاندارد اويل را تجزيه كرد
Ida Tarbel

پنجم نوامبر سال 1857 «آيدا تاربلIda Tarbel» در ايالت پنسيلوانياي آمريكا به دنيا آمد و پس از فراغت تحصيل از دانشگاه، كار روزنامه نگاري را پيشه ساخت و پس از چند سال خبرنگاري، در موسسه مك كلور كه داراي چند نشريه بود به عنوان خبرنگار اينوستيگيتيو (خبرنگاري كه بمانند كارآگاه پليس يك قضيه را دنبال مي كند و كشفيات خود را هر روز منتشر مي سازد و چون ديگران در جريان قرار مي گيرند به او در كسب اطلاعات بيشتر كمك مي كنند) استخدام شد. وي در طول فعاليت در ايالت پنسيلوانيا مشاهده كرده بود كه چگونه راكفلر و كمپاني نفتي او، «استاندارد اويل» مردم را از كسب و كار خارج مي سازند و اراضي را به بهايي نازل تملك مي كنند و با كمك مقامات محلي اراضي دولتي صاحب مي شوند و .... وي به تجسس در كارهاي اين كمپاني پرداخت و آن چنان پي گير شد تا اسنادي به دست آورد كه اين كمپاني قانون «ضد تراست» آمريكا را نقض كرده است. انتشار اين رشته مطالب كه مردم و اصحاب اطلاع به او كمك مي كردند باعث شد كه دادستان كل برضد استاندارد اويل اعلام جرم كند و دادگاه حكم به تجزيه و انشعاب كمپاني دهد كه قبلا تصور آن هم نمي رفت.
     كار اين افشاگري كه مورد حمايت مردم آمريكا بود و تيراژ روزنامه هاي افشاگر را ده برابر كرده و به يك ميليون نسخه رسانده بود سبب ترس ميليونرها، تايکون ها Tycoonsو صاحبان كمپانيهاي بزرگ شد، به گونه اي كه تئودور روزولت رئيس جمهمور وقت آمريكا در اجتماعي، آيدا و ساير روزنامه نگاران افشاگر را «ماكريكر Muckraker = نجاست به هم زن» خواند، ولي چون قانون اساسي اين كشور آزادي مطبوعات را تضمين كرده است موفق نشد اين تلاش را كاهش دهد. [Muck يعني کود و نجاست و Raker نوعي بيلچه است]. ناشران روزنامه ها كه در معرض كاهش اعلان قرار گرفته بودند (زيرا كه كمپاني هاي بزرگ آگهي دهندگان اصلي بوده اند) شروع به كوتاه آمدن كردند كه آيدا با دو همكار ديگر خود «ري» و «لينكن» نشريه اي از آن خود به راه انداختند كه درهايش را به روي ساير روزنامه نگاران اينوستيگيتيو باز گذارده بود. [در آمريکا انتشار نشريه نياز به دريافت پروانه و دخالت دولت ندارد]. كار اين افشاگران بود كه رشته تحصيلي «روزنامه نگاري اينوستيگيتيو» را در دانشگاهها به وجود آورد و اين عمل را دائمي ساخته است.
    آيدا كه در نيمه دوم عمر مجله «آمريكن مگازين» را داير كرده بود به تدريج به كتاب نويسي روي آورد كه كتاب هاي او نيز انتقادي و افشاگرانه بوده است. معروفترين تاليفات اين بانوي روزنامه نگار؛ «تاريخچه استاندارد اويل کمپاني، «بالاكشيدن كسب و كار مردم تحت حمايت قانون و با كمك وكلاي دادگستري»، «وجدان زنان را نمي شود به آساني مردها خريد»، «مشكل زن بودن»، «تاريخچه شخصي (خاطرات خودش)»، زندگي آبراهام لينكلن، «اوون يانگ» و .... آيدا 86 سال عمر كرد و در سال 1999 نام او، شماره پنجم در رديف يكصد روزنامه نگار بزرگ قرن 20 قرار گرفت و عكسش بر تالار مشاهير اضافه شد و دولت آمريكا در سپتامبر سال 2002 تمبر 37 سنتي مزين به عكس او را به چاپ رساند كه در جريان است. در زير عكس اين تمبر ديده مي شود. آيدا ششم ژانويه 1944 درگذشت.
    
تمبر پستي يادبود آيدا

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
«ویروس روزنامه نگاری» در 32 روز تفسیرگوی شهیر آمریکا را بگور کرد ـ روزنامه نگاری دریاست و روزنامه نگار ماهی ـ یک اندرز از «اندی رونی»
«اندی» 22 ساله و «اندی» 92 ساله
"روزنامه نگاری ـ ویروسی است که اگر وارد بدن یک انسان شود تا آخرین دَمِ واپسین او را رها نخواهد ساخت. این ویروس با ویروس های دیگر دارای این فرق است که اگر آن را از بدن روزنامه نگار خارج سازند خواهد مُرد.". این واقعیت دهها ساله را همه دانشجویان حرفه روزنامه نگاری در کتاب های درسی خود خوانده اند و گریزی از آن نیست. این واقعیت در نوامبر (آبان ماه) 2011 یک بار دیگر به ثبوت رسید.
     «اَندی رونی Andy Rooney » روزنامه نگار و تفسیرگوی آمریکایی دوم اکتبر 2011 در شبکه تلویزیونی سی بی اس حضور یافت و خطاب به بینندگان برنامه گفت با اینکه برای روزنامه نگاری و روشنگری بازنشستگی پیش بینی نشده است؛ او تصمیم گرفته است که از فردا پس از 92 سال عُمر و 69 سال روزنامه نگاری [دو سال کمتر از انور خامه ایِ ایران] خود را بازنشسته کند و چندی به دور از «لپ تاپ» بیارامد و جوش دیرشدن مطلب و یافتن سوژه را نداشته باشد. ولی، او نتوانست از قاعدهِ کلی (ویروس روزنامه نگاری) فرار کند و 32 روز بعد، در چهارم نوامبر 2011 درگذشت و خبرساز شد. رادیو تلویزیون ها برنامه های عادی خود را قطع کردند و مرگ او را اطلاع دادند. اندی (اندرو) 14 ژانویه 1919 به دنیا آمده بود.
    «اندی رونی» پس از اتمام دانشگاه، از سال 1942 کار روزنامه نگاری را آغاز کرده بود. در سه سال آخر جنگ جهانی دوم اخبار جبهه های اروپا را پوشش می داد و از سال 1949 از رسانه های نوشتاری به رادیو تلویزیون پیوست و چندی نگذشت که تفسیر گویی را آغاز کرد. تفسیرهای او از سال 1978 در مجله تلویزیونی «سیکستی مینیتز» شبکه سی بی اس تحت عنوان «چند دقیقه با اندی رونی» پخش می شد. پخش مطالب او که تا دوم اکتبر 2011 ادامه داشت دهها میلیون بیننده [مخاطب] داشت و روز پس از پخش، در روزنامه ها نیز منعکس می شد و خبرگزاری ها ـ متن و یا خلاصه آن را مخابره می کردند. یک بار که اَندی بر سر موضوعی با رئیس شبکه اختلاف پیدا کرد و پخش تفسیرهایش برای مدتی کوتاه متوقف ماند، شبکه مربوط 20 درصد مخاطبان خود را از دست داد و یکی از این مخاطبان رئیس جمهوری وقت آمریکا بود که آرزو کرد کدورت رئیس شبکه و «اندی» هرچه زودتر رفع شود و او بتواند دوباره اندرزهای «اندی» را بشنود.
    «اندی رونی» درعین حال مولف 15 کتاب حاوی خاطرات، تجربه، اندیشه و اندرزهای او از دوران طولانی ژورنالیستی اش بود. او بارها گفته و نوشته بود: "یک روزنامه نگار اگر خاطرات آموزنده خود وتجربه هایش را ننویسد و یا نگوید تا برای جامعه درس باشند و اشتباهات تکرار نشوند، درختی بی حاصل بیش نیست.". اندی هر ضعف جامعه و خطای انسان را نتیجه مستقیم کمبودهای مدارس و نارسا بودن آموزش و پرورش می دانست و بارها آن را گوشزد کرده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
... و يك «روزنامه» وسيلهِ تأمين وحدت ايتاليا شد
Cavour
ششم نوامبر سال 1852 «كاميلو كاوور» روزنامه نگار 42 سالهِ وقت، نخست وزير پيه مونته و ساردنياي ايتاليا شد. وي بزرگترين نقش را در احياء ايتالياي واحد، نزديك به چهارده قرن پس از زوال امپراتوري روم غربي ايفاء كرد و با اعزام 15 هزار نظامی به جبهه كريمه، وطن خود را وارد باشگاه قدرت هاي اروپايي ساخت. حربه او در متحد ساختن ايتاليايي ها كه تا زمان او بر هر گوشه اش يك قدرت اروپايي حكومت داشت؛ روزنامه او «ريسورجي منتو» و مقالات آتشين و ميهني اش بود. اين نخستين مورد در طول تاريخ است كه يك روزنامه تا اين حد در تأمين وحدت يك كشور و اقتدار آن موثر واقع شده است.
     «كاوور» كه يك ملي گراي چپ بود در امور ديپلماتيك نیز كاملا مهارت داشت. او در جواني افسر ارتش بود و جنگ را خوب مي شناخت. كاوور در باره دمكراسي و حكومت پارلماني در انگلستان مطالعه و بررسي كرده بود. هنر او یافتن و شناخت وطندوستان واقعي و شركت دادن انان در كوشش هاي تأمين وحدت وطن بود. گاريبالدي ـ ميهندوست بنام ايتاليايي از ياران كاوور در تامين وحدت ايتاليا بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آمريکا، زمانی که داراي دو رئيس جمهوري شد ـ علل شکست کنفدراسیون عمدتا تورّم پول، ضعف اقتصاد و ناکارآمدی جفرسون دیویس بود
ششم نوامبر سال 1860 ابراهام لينکلن براي يک دوره چهارساله به رياست جمهوري فدرال آمریکا انتخاب شد که در دوران رياست جمهوري او، ميان دولت وي و سران استیت جنوبي که استقلال داخلی بیشتری برای همه استیت های عضو فدراسیون می خواستند ـ عملا تبدیل فدراسیون به کنفدراسیون، اختلاف بروز کرد و استیت های جنوبی و عمدتا به سبب تصميم لينکلن (لينکِن) به رهايي سياهپوستان از بردگي سفيدپوستان، از اتحاديه جدا شدند و (با هدف تامين استقلال داخلی هرچه بيشتر استیت ها در امور خود و کاهش اختيارات دولت مرکزي) کنفدراسيون آمريکا را تشکيل دادند که اين اقدام جنگ داخلي خونين آمريکا را با بیش از 650 هزار کشته و ویرانی شهرها به دنبال داشت.
    استیت های جنوبي ششم نوامبر سال 1861 (7 ماه پس از آغاز جنگ داخلی) جفرسون ديويس متولّد ژوئن 1808 و قبلا سناتور و وزیر جنگ آمریکا را براي يک دوره شش ساله به رياست کنفدراسيون خود انتخاب کردند و به اين ترتيب آمريکا نزديک به چهار سال، همزمان، داراي دو رئيس جمهوري، دو پایتخت و دو نوع پول بود. شهر ریچموندِ ویرجینیا پایتخت کنفدراسیون بود که تا شهر واشینگتن پایتخت فدراسیون، 150کیلومتر فاصله دارد.
    مورّخان علت عمده شکست کنفدراسیون را تورّم پول و کاهش ارزش آن (چاپ بیش از حد اسکناس برای تأمین هزینه ها)، ضعف اقتصاد زیراکه جنوبی ها استیت های کشاورزی و شمالی ها صنعتی ـ کشاورزی بودند و ناکارآمدی و ندانمکاری های جفرسون دیویس که در یک خانواده کشاورز در کنتاکی به دنیا آمده بود و موفق نشد که متحد اروپایی بیابد. هیچ دولت خارجی کنفدراسیون را به رسمیت نشناخت.
    با شکست نظامي کنفدراسيون در نهم ماه می 1865، عُمر حکومت «جفرسون ديويس» هم يافت و مدتي نسبتا کوتاه بازداشت بود، اما محاکمه و محکوم به مجازات نشد. وی در ششم دسامبر 1889 درگذشت. جنگ داخلی آمریکا 4 سال و 3 هفته و 6 روز طول کشید.
    
لينکلن


    
جفرسون ديويس

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
هوگو چاوس بر ضد جورج بوش ـ اجتماع 40 هزارنفری آرژانتینی ها و تظاهرات برضد بوش ـ چاوس: هدف واشیگتن برتری «دلار» و کنترل اقتصاد ملت ها است
ششم نوامبر 2005، جورج بوش رئيس جمهوری وقت آمريكا براي شركت در نشست دو روزه سران 34 كشور قاره آمريكا وارد شهر ساحلي «مار دل پلاتاMar del Plata»ي آرژانتين شد. اندكي پيش از ورود او، هوگو چاوسِ سوسياليست و رئيس جمهوري وقت ونزوئلا در ورزشگاه آن شهر يك اجتماع مسالمت آميز چهل هزار نفري بر ضد پيشنهاد «آزادي تجارت» در قاره آمريكا شرکت کرده بود كه به گفته او [چاوس] خواست دولت واشنگتن با هدف تثبیت برتری «دلار» و کنترل اقتصاد ملت ها از این طریق بود.
    در اثناءِ سخنراني چاوس، به جمعيت خبر رسيد كه جورج بوش وارد شهر شده و در «شرايتون هتل» اقامت كرده است كه گروهي از آن جمعيت به خيابانها ريخت و جهت اعتراض به سوي هتل به حركت درآمد. پليس مانع پيشروي اين گروه شد كه ميان طرفين با كوكتل مولوتف و سنگ پراني و چوبدستي و گاز اشك آور زد و خورد روي داد. سرانجام پليس موفق شد كه جمعيت را در 600 متري هتل متوقف سازد.
    تظاهر کنندگان كه چنين ديدند دست به تخريب مؤسسات و فروشگاههاي اطراف زدند. با اين كه 64 تن از تظاهر كنندگان دستگير شده بودند روز بعد اين تظاهرات دامنه بيشتري يافت و بسياري از شهرهاي آرژانتين را فرا گرفت.
    چاوس که به ضديت با جورج بوش ادامه داده بود در سپتامبر 2006 در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل در شهر نيويورک، جورج بوش را علنا «اهريمن» خواند. چاوس در مارس 2013 از بیماری سرطان درگذشت.
    
گوشه اي از تظاهرات ضد بوش در شهر ساحلي ماردل پلاتا (آرژانتين)

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اظهارنظر «مارتين اينديك» درباره اظهارات نوامبر 2005 احمدي نژاد که پهنه گيتي بايد از وجود دولت اسرائيل پاك شود
Martin Indyk

مارتين اينديك Martin Indyk معاون پيشين وزارت امور خارجه آمريكا، سفير اسبق اين كشور در اسرائيل و عضو انستيتوي بروكينگز (در شهر واشنگتن) در مقاله اي در لس انجلس تايمز كه پنجم اكتبر 2005 همزمان در بسياري از روزنامه هاي آمريكا چاپ شده بود نوشته بود: در پي انتشار اظهارات احمدي نژاد که پهنه گيتي بايد از وجود دولت اسرائيل پاك شود، ديپلماسي ايران تلاش كرد كه مسئله را رفع و رجوع كند ولي مقامات ارشد، روحانيون و روزنامه هاي تهران نوشتند كه اين اظهارات تازه نيست و از 27 سال پيش بيان مي شود.
     اينديك نوشته بود: درست است كه ايران داراي موشك دور بُرد است و تا پنج ـ شش سال ديگر به سلاح اتمي دست مي يابد ولي جنگ اين كشور با اسرائيل بعيد به نظر مي رسد زيرا که فاصله دو کشور از هم، زياد است، آمریکا دهها هزار نظامی در عراق دارد و براي نيروي دريايي ايران دشوار است كه هزار مايل فاصله خليج فارس تا آبهاي اسرائيل را طي كند و دست به حمله بزند، ولي تشديد فعاليت حزب الله (لبنان) و جهاد اسلامي (فلسطين) كه مورد حمايت دولت جمهوري اسلامي ايران هستند بر ضد دولت اسرائيل محتمل است. بنابراين نمي توان به آساني از اظهارات احمدي نژاد گذشت.
    پيش بيني اينديک درباره حزب الله لبنان تحقق يافت. اينديک در جريان انتخابات سال 2008 آمريکا از رئيس جمهوری شدن باراک اوباما پشتيباني کرده بود. وي در جريان کمپین انتخاباتي اين سال، اوباما را دوست و حامي اسرائيل اعلام کرده بود و از يهوديان آمريکايي خواسته بود که به اوباما و نامزدهای پارلمانی حزب دمکرات راي دهند. حمايت وي از اوباما همچنين مشوّق رسانه هاي آمريکا بود که عمدتا در کنترل جامعه يهوديان اين کشور و کمپانی های خارج از حرفه روزنامه نگاری هستند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
واکنش روسيه: استقرار موشک خودکار اسکندر در مرز لهستان
رژه ميدان سرخ و اخطار رئيس جمهوری روسيه به آمريکا در پنجم نوامبر 2008

پنجم نوامبر 2008 و يک روز پس از انجام انتخابات عمومي آمريکا و اعلام انتخاب شدن «بارَک حسین اوباما» نخستين سياهپوست و پسر یک کِنیایی مسلمان به رياست جمهوري اين کشور، دميتري مدوديف رئيس جمهوری وقت فدراسیون روسيه به مناسبت روز وحدت در اين کشور و در حالي که رژه نظامي با يونيفورم سنتي در ميدان سرخ جريان داشت در نطق خود در برابر اعضاي مجلس عالي روسیه (سنای روسيه) ضمن انتقاد ضمني از برخي سياست هاي آمريکا گفت که روسيه در واکنش به هرگونه استقرار موشکي آمريکا در لهستان و جمهوري چِک، در مرز خود با لهستان موشک خودکار «اسکندر» مستقر خواهد ساخت.
    وي وجود تشنج در جهان و بحران مالي وقت را که از آمریکا آغاز شده بود نتيجه خودخواهي و آزمندي مقامات، سياسيون و شرکتهاي بزرگ برخي از کشورهای بلوک غرب خواند و خواست که دولت آمريکا سياست برتري جويانه خودرا کنار بگذارد تا بلوک بندی تازه ای آغاز نشود و جهان به دوران «اتحادیه سازی و اتحادیه بازی» ها بازنگردد که در این صورت، خطر جنگ اتمی وجود خواهد داشت زیراکه سلاح اتمی در انحصار یک دولت نیست و در جهان امروز، 9 کشور شناخته شده دارای سلاح اتمی هستند.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 6 نوامبر
  • 447:   یک زمین لرزه شدید در آناتولی شمال غربی و گوشه ای از اروپای جبوب شرقی روی داد و تلفات و زیان ببار آورد ازجمله بخشی از حصار شهر قسطنطنیه (استانبول) پایتخت وقت امپراتوری روم شرقی را ویران ساخت و 57 برج از برج های این باروی طولانی فرو ریختند.
        
  • 1700:   بندر بوستون (در ماساچوست آمريكا) به عنوان بزرگترين مركز فروش برده معروف شد.
        
        
  • 1844:   اسپانيا به دومينيكن مستعمره بسيار قديمي خود در قاره آمريكا استقلال داد.
        
        
  • 1846:   تايلر، ژنرال آمريكايي كه سرگرم جنگ براي جداكردن كاليفرنيا از مكزيك بود پس از عقب راندن نيروهاي مكزيك در مونتري كاليفرنيا، منطقه سالتيلو را متصرف شد.
        
        
  • 1862:   يك دادگاه آمريكا در استیت شمالی مينه سوتا سيصد بومي (اصطلاحا؛ سرخپوست) از طايفه «سانتيSantee» منشعب از قبيله «سو» را به اعدام محكوم كرد. جرم اين گروه اين بود كه در برابر مهاجران تازه وارد اروپايي، از اراضي و املاك خود و ارث نیاکان دفاع مسلحانه كرده بودند.
        
        
  • 1898:   دولت عثماني مجبور به تخليه جزيره استراتژيك «كرِت» در مديترانه شد.
        
        
        
  • 1900:  


    هنريخ هيملر مقام نزديک به هيتلر در دولت حزب ناسيونال سوسياليست (نازي) آلمان و رئيس اِس اِس ها در اين روز به دنيا آمد.
        
        
        
        
  • 1918:   لهستان پس از جدا شدن از روسيه، جمهوري شد.
        
        
  • 1921:   ششم نوامبر زادروز جيمز جونز داستان نگار و نويسنده داستان «از اينجا تا ابديت» است که در سال 1921 به دنيا آمد.
        
        
  • 1925:   سلطان احمدشاه قاجار در پاريس به خلع خود از سلطنت ايران اعتراض كرد.
        
        
  • 1952:   آمريكا تأیید کرد که نخستين بمب هيدروژني خود را آزمايش كرده بود. 19 سال بعد و در همین روز (ششم نوامبر 1971)، آمریکا یک آزمایش هیدروژنی در زیرِ زمینِ یک جزیره غیر مسکون در جنوب غربی آلاسکا انجام داد.
        
        
        
  • 1954:   در حالي كه محاكمه افسران كمونيست دستگير شده ايران ادامه داشت فرمانداري نظامي تهران مدعي كشف يك انبار اسلحه متعلق به حزب كمونيست توده شد.
        
        
  • 1962:  


    ادوارد کِنِدي (تِد) برادر جان اف کندی و دمکرات معروف براي نخستين بار ازاستیت ماساچوست به عضويت در سناي آمريکا انتخاب شد. وي اين کرسي را تا پايان عمر (نيمه دوم سال 2009) حفظ کرده بود. در آمريکا عضويت در دو مجلس کنگره محدوديت دوره ای ندارد.
        
        
  • 1985:   چریک های کمونیست کلمبیا واقع در آمریکای لاتین در این روز در شهر بوگوتا، کاخ دادگستری کلمبیا را اشغال کردند و در آن مستقر شد.
        
        
  • 1986:   یک هلی کوپتر که 49 سرنشین داشت و جز خلبانان، تماما کارگران نفت انگلیس در دریای شمال بودند بر فراز این دریا و در منطقه آبهای اسکاتلند سقوط کرد و 47 تَن از سرنشیان آن کشته شدند. دو تَنِ باقیمانده بر حسب اتفاق نجات یافتند. این دو پس از افتادن هلی کوپتر به دریا به دو تخته دست یافتند و تا رسیدن گارد ساحلی، این تخته ها را در بغل گرفته بودند تا غرق نشوند.
        
        
  • 2012:   بانو «تامی سوزان بالدوینTammy Suzanne Baldwin» متولّد 1962 سناتور استیت ویسکانسین در سنای آمریکا شد. وی نخستین بانوی لِزبیَن (همجنسباز) است که عضو سنای آمریکا شده است. انتخاب او شش سال بعد تجدید شد.
        
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    اطاق خبر روزنامه اطلاعات در آخرین روز پیش از اعتصاب 61 روزه روزنامه نگاران ایران ـ مصاحبه با آیت الله مکارم شیرازی ـ اظهارات آن روز و امروز او
    شنبه 13 آبان 1357 (چهارم نوامبر 1978 و سال انقلاب)، در اطاق خبر روزنامه اطلاعات، توجهی به اخبار دیگر جز قوّت گرفتن شایعه سپردن کابینه به وزیران نظامی (ژنرال ها) و نشاندن یک ژنرال ارشد بر جای جعفر شریف امامی نبود. همچنین یک شایعه دیگر فضای تحریریه را پُر کرده بود و آن آماده شدن جبهه ملّی (مصدقی ها) برای تشکیل دولت ـ با تغییر نظام حکومتی و یا با رضایت شاه بود و ادامه اقامت دکتر سنجابی در پاریس و بازگشت مهدی بازرگان از آنجا به تهران این شایعه را قوت می داد و گفته می شد که هر دو برای جلب موافقت آیت الله خمینی به تشکیل چنین دولتی که مستلزم تماس با شاه هم بود به پاریس رفته بودند که تلفن ناگهانی منصور تاراجی (سردبیر پیشین روزنامه اطلاعات که نقش خبرنگار این روزنامه در فرانسه را ایفاء می کرد) از پاریس که تماس خبری با نزدیکان آیت الله خمینی داشت تردید ساز شد. تاراجی گفته بود که اگر ملیّون (سنجابی، صدیقی، بختیار و ...) و ملّی ـ مذهبی ها (بازرگان و ...) با شاه تماس بگیرند طرد خواهند شد. از سوی دیگر، همه روزنامه نگاران در انتظار تصمیم سندیکای خود به اعلام اعتصاب عمومی بودند و فشار روزنامه نگاران چپگرا و کمونیست به آغاز این اعتصاب که نوعی تحریم کابینه نظامی ِ در شرف تشکیل بود شدّت گرفته بود و گمان نمی رفت که انتشار روزنامه بیش از یکی ـ دو شماره دیگر باشد. در این میان تصمیم گرفته شد که نظر حجت الاسلام ناصر مکارم شیرازی که از مدت ها پیش پیرامون مسائل ابراز نظر می کرد و در نشریات درج می شد (که هنوز هم درج نظرات او ادامه دارد) درباره کابینه نظامی، حکومت آینده و مسائل روز استعلام شود.
        در آن زمان دکتر علیرضا نوری زاده دبیر میز سیاسی روزنامه اطلاعات بود. وی رسول امان اللهی ـ یکی از خبرنگارانِ میزِ خود و تحصیلکرده آمریکا را برای مصاحبه با مکارم شیرازی (متولّد پنجم اسفند 1305 و اینک آیت الله عظمی مکارم شیرازی، از مراجع تقلید مذهب شیعه) انتخاب کرد. دسترسی به آیت الله مکارم شیرازی و مصاحبه با او آسان بود.
         آیت الله مکارم شیرازی (در آن زمان؛ حجت الاسلام) در مصاحبه اختصاصی روزنامه اطلاعات با او اخطار کرده بود که دولت نظامی با «جهاد» رو به رو خواهد شد و گفته بود تا آنجا که او می داند هیچ رهبر مذهبی انتظار ندارد که رهبری سیاسی مملکت را برعهده گیرد. رهبران مذهبی می خواهند که از جنبه مذهبی بر امور نظارت داشته باشند و در قوانین موضوعه، روحیه مذهبی وجود داشته باشد و این قوانین با همان روحیه هم اجرا شوند. حکومت [نظام] اسلامی بر اساس عدالت، آزادی، مبارزه با فساد طبقاتی و مبارزه با فساد در همه دستگاهها خواهد بود. در حکومت اسلامی باید دو عنصر را در نظر بگیریم. یکی قوانین اسلام (احکام) است و دوم عنصر اسلامی برای پیاده کردن آنها. اقتصاد اسلامی نقاط ضعف دو اقتصاد سوسیالیستی و کاپیتالیستی را ندارد ولی مزایای هر دو را دارد.
        روز بعد (14 آبان 1357) این مصاحبه آماده شد که ضروری است کُپی چاپ شده اش هرچند وقت یکبار و عینا در روزنامه های تهران تجدید درج شود تا مقامات، مسائل جامعه در آن سال ها را فراموش نکنند و خواست مردم و هدف از برقراری نظام اسلامی و نظرات و اظهارات وقت آیات عظام و حُجَج اسلام را در نظر داشته باشند. باید مواظب قضاوت تاریخ بود. مورّخ بمانند کارآگاه پلیس وقایع و اظهارات را دنبال می کند ازجمله «اظهارات و عمل»، «مقایسه گفته های پیشین و بعدی مقامات و معاریف»، «وعده های بی عمل»، «تغییر چهره دادن ها»، «میزان رعایت قوانین و اصول» و ...، پرونده ها را تکمیل و به قاضی تاریخ می سپارد تا قضاوت کند و قضاوت تاریخ پاک شدنی نیست.
        در آن سال، این نگارنده [نوشیروان کیهانی زاده] دبیر میز اخبار بین الملل روزنامه اطلاعات بود و میز او تا میز اخبار سیاسی روزنامه که تحولات انقلاب را نیز پوشش می داد تنها یک متر فاصله داشت. امان اللهی که در سال 1373 دبیر اخبار بین الملل روزنامه ایران شد همان روز خواست که متن مصاحبه مکارم شیرازی دستکاری نشود. مصاحبه پس از تنظیم به میز سردبیر (غلامحسین صالحیار) ارسال شد و قرار شد که تیتر آن در صفحه اول و متن با عکس آیت الله مکارم شیرازی در صفحه سوم (صفحه اخبار داخلی) درج شود و تیتر از آن قسمت از اظهارات مکارم که گفته بود دولت نظامی با جهاد رو به رو خواهد شد انتخاب شود که در عین حال یک هشدار به شاه باشد.
        روزنامه چاپ شد، سهمیه شهرستانها ارسال گردید و در وانت ها آماده توزیع در تهران بود که اعلامیه سندیکا دایر بر اعتصاب روزنامه نگاران واصل شد. سردبیر با صدای بلند اعلام کرد که از فردا روزنامه نخواهیم داشت و این اعتصاب خیلی طولانی خواهد بود. بهرام مسعودی مدیر وقت روزنامه (که بر جای برادرش فرهاد نشسته بود) نیز خطاب به کارکنان روزنامه اعلام داشت که نگران پرداخت دستمزد نباشند، به موقع و هر 15 روز به 15 روز بر پایه دریافتی کنونی پرداخت خواهد شد. صندوق روزنامه روز پانزدهم هر ماه و نیز روز سی ام برای پرداخت، باز خواهد بود.
        اعتصاب تا رفتن کابینه نظامیان و آمدن شاپور بختیار به مدت 61 روز ادامه داشت که طولانی ترین اعتصاب در تاریخ ژورنالیسم بشمار آورده شده است. پاراگراف های مهم و تأمل برانگیز اظهارات آیت الله مکارم شیرازی در آبان 1357 که «تاریخ» شده است، به لحاظ مقایسه مسائل و نظرات در زیر کُپی شده است:
        



        
    عکسی از مکارم که با مصاحبه او در صفحه 3 آخرین شماره روزنامه اطلاعات پیش از اعتصاب درج شده بود


        ـ ـ ـ ـ ـ
        و 38 سال بعد و گذشت نزدیک به چهار دهه از استقرار نظام اسلامی در ایران، آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مسئله صندوق ذخیره فرهنگیان ـ که بسیاری از ایرانیان را نگران و شگفت زده ساخته و دستمایه انتقاد در داخل و خارج شده است سخن می گوید.
        به گزارش خبرگزاری فارس، آیت‌الله ناصر مکارم ‌شیرازی در آبان 1395 در درس خارج فقه خود که در مسجد اعظم قم برگزار شده بود، ضمن بیان موضوعات متعدد گفت: ... یک روز چشم باز می‌کنیم و می‌بینیم که صندوق ذخیره فرهنگیان با سرمایه عظیم، ابزار دست عده‌ای از خدا بی‌خبر شده است و همانطور که امام علی(ع) در مورد بیت‌المال در برخی از دوران بیان فرموده، مانند شتری است که شروع به بلعیدن کند، صندوق ذخیره فرهنگیان [صدها هزار فرهنگی] به این صورت درآمده است.
        این مرجع تقلید ضمن سخنان خود تأکید کرد: در این مملکت ما نیاز به بازرسی قوی و بی نظر و نظارت مستمر داریم، پیش از آنکه چنین مواردی [ازجمله برداشت کلان از صندوق فرهنگیان] روی دهد. دستگاه نظارت و بازرسی باید امور دستگاه‌ها را دقیقا زیر نظر و کنترل داشته باشد تا به صورت صحیح، اسلامی و طبق قوانین و ضوابط عمل کنند و فعالیت داشته باشند، اینکه پس از غارت، مثلا موضوع دریافت حقوق‌های نجومی و وام‌های با بهره صفر مشخص و گزارش شوند، درست نیست.
        وی علت پیدایش بسیاری از مسائل جامعه را ضعف فرهنگی [اخلاقیات، رعایت حق، عدالت و انصاف] بیان داشت و ابراز امیدواری کرد که تعالیم اسلام در بین مسلمانان احیاء شود و با زنده کردن تعالیم اسلام زندگی خوبی داشته و برادر یکدیگر باشند. اسلام دین محبت، برادری و رعایت حق و عدالت است و هرگونه تجاوز به حق دیگران، فساد و اجحاف را نهی کرده است. برادری و محبت یعنی ضد تبعیض و اِعمال نفوذ [پارتی بازی].
        
    یکی از آخرین عکس های آیت الله عظمی مکارم شیرازی

     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    پيام‌هاي تازه
    اين مخاطبان رسانه ها هستند كه بايد با واکنش خود آنها را مجبور به ارتقاء كيفيت محتوا كنند
  •   در پاسخ به سئوال آبان ماه 1384 يك دانشجو از تهران، كه چه بايد كرد تا نشريات وطن داراي كيفيت بهتري شوند، بايد بگوييم كه نظر نگارنده اين تاريخ آنلاين درباره روزنامه هاي تهران همان است كه بارها مطرح شده است. ناشر روزنامه بايد نشريه را به صورت يك كسب و كار بنگرد و به روش بازرگاني اداره كند، نه اين كه متكي به كمكهاي دولت و اين جناخ و آن دسته باشد. براي نيل به اين هدف، بايد واقعا قصد روزنامه نگاري كردن داشته باشد. وقتي فردي با اين هدف گام به ميدان بگذارد، مي رود بهترين روزنامه نگاران را مي يابد و بكار مي گيرد زيرا كه هرچه متاع بهتر باشد، مشتريان بيشتر خواهند بود و پيشرفت خواهد كرد. از سوي ديگر، اين مردم (مخاطبان) هستند كه باعث پيشرفت و بهبود كيفيت يك روزنامه مي شوند. اگر آنقدر رشد داشته باشند كه كالاي نامرغوب را نخرند، صاحب كالا (ناشر روزنامه) ناچار خواهد شد متاع بهتري عرضه بدارد و گرنه سرمايه اش از دست مي رود. يک فرد و يا موسسه نبايد با هدف داشتن پلكان ترقي و يا استفاده از اصحاب منافع به فكر روزنامه دادن بيافتد كه در بعضي موارد، عملي به زيان منافع ملي هم خواهد بود. اين اصل در مورد ساير رسانه ها (سينما، کتاب، راديو يلويزيون و ...) هم صادق است. آيا كسي مي رود سينما پول بدهد تا فيلم بد ببيند؟، قطعا كه نه. پس سازنده فيلم نهايت تلاش خود را بكار خواهد بست تا فيلمي خوب عرضه بدارد، همين طور در مورد كتاب و .... بنا براين، اگر نقصي در نشريات يک کشور ديده شود، قسمتي از آن را بايد به حساب کوتاهي مخاطبان (خريداران) آنها گذارد.




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com