Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
23 ژانويه
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 23 ژانويه
ايران
يك روز تاريك ديگر در تاريخ ايرانيان: تصرف بوشهر به دست انگليسي ها و مقدمه جداکردن هرات از پيكر ايران
عباس ميرزا وليعهد كه مورخان در ايراندوستي او ترديد نكرده اند
23 ژانويه سال 1857 (سوم بهمن) يك روز تاريك ديگر در تاريخ طولاني و پراز رويداد ميهن ما بود. در اين روز نيروهاي اعزامي انگلستان به رياست «اوت رام» پس از شش هفته نبرد خياباني، بندر بوشهر و حومه آن را تصرف كردند تا دولت تهران مجبور به صرف نظر كردن از شهر هرات و غرب افغانستان امروز شود كه از زمان تاسيس كشور ايران به دست كوروش بزرگ هميشه بخشي وفادار از ايران و كانون فرهنگ و ادب ما، و براي مدتي نيز شاهزاده نشين ايران و مقر حكومت خراسان بود و شاه عباس که در هرات به دنيا آمده بود پيش از احراز سلطنت در اين شهر مي زيست. نيروهاي اعزامي انگلستان نهم دسامبر 1856 پس از يک گلوله باران شديد گام بر خاک وطن ما در ساحل بوشهر گذارده بودند و از همان لحظه نبرد خياباني آغاز شده بود. دولت لندن اول نوامبر 1856 به ايران اعلان جنگ داده بود زيرا که اخطارهاي ديپلماتيک آن دولت به ايران که از هرات و غرب افغانستان خارج شود مورد بي اعتنايي تهران قرارگرفته بود. در نبرد خياباني 45 روزه، عمدتا مردم معمولي از شهر و حومه بوشهر دفاع مي کردند. گلوله باران بوشهر توسط ناوهاي انگليسي صورت گرفته بود. افغانستان که بر سر آن اين عمليات صورت گرفته بود از اوايل قرن هجدهم مطمح نظر انگليسي ها بوده است که علل درگيري کنوني غرب در آنجا به همان زمان باز مي گردد زيرا که افغانستان نزديکترين راه زميني ورود و نفوذ قدرت هاي «اوراسيا» که با ایجاد سازمان شانگهای متحد شده اند به آسياي غربي ـ منطقه استراتژيک و نفتدار جهان است. منطقه هرات قسمتي از بخش اصلي ايرانزمين بوده است که در عهد باستان «آريانا» خوانده مي شد. «افغانستان» نامي است كه انگليسي ها بر ايران خاوري گذارده اند.
    
James Outram

نيروهاي انگليسي كه باكشتي از هند وارد آبهاي بوشهر شده بودند نهم دسامبر 1856 (شش هفته پيش از آن) درپي يك گلوله باران طولاني در ساحل بوشهر پياده شده بودند و در اين مدت مردم معمولي از منطقه بوشهر دفاع مي كردند، زيرا كه دولت تهران نيروي قابل ملاحظه در بوشهر و كازرون نداشت. درباره دفاع مردمي (ميهني) از بوشهر كتاب ها و رساله هاي بسيار نوشته شده است.
    دوست محمدخان حاكم كابل پس از امضاي پيمان پيشاور (مورخ سي ام مارس سال 1855) با انگلستان، به تحريک انگليسي ها و برخلاف روش گذشته اش دست به تشويق حاكم هرات به تمرد از دولت تهران زد. ناصرالدين شاه كه در همان زمان به گردنكشي خان خوارزم (تركمنستان امروز) پايان داده بود حسام السلطنه را با لشكر خراسان و چند يگان نظامي از تهران، گرگان و كرمان (سربازان مستقر در ارگ بم) مامور گوشمالي حاكم هرات كرد كه با اعتراض شديد لندن رو به رو شد. چون تهران توجه نكرد، انگلستان با برسميت شناختن فوري مرزهاي افغانستان كه خود در لندن ترسيم كرده بود، روابطش را با تهران قطع و يكم نوامبر1856 به ايران اعلان جنگ داد و بار ديگر به آبهاي ما در خليج فارس كشتي توپدار و تفنگدار روانه ساخت.
    
دوستمحمدخان

ايران كه بر اثر مداخلات سياسي قدرتهاي اروپايي امكان (و درحقيقت اجازه) نيافته بود نيروي دريايي موثر و توپخانه ساحلي داشته باشد موفق به بازداري ناوگان اعزامي انگلستان كه از هند به حركت در آمده بود نشد و اين ناوگان از يكم ژانويه به گلوله باران كردن بوشهر دست زد، اما براثر ايستادگي مردم محل 23 روز طول كشيد تا بتواند تفنگدار در ساحل مستقر سازد. انگلستان كه چنين مقاومت ميهندوستانه اي را انتطار نداشت خرمشهر را هم زير حمله گرفت و اهواز را مورد تهديد نطامي قرار داد كه دولت بي خبر تهران از معارضات قدرتهاي اروپايي با يكديگر، و نيز نداشتن اعتماد كافي به احساسان ميهني ايرانيان و همچنين ناآگاهي از فنون جنگ هاي تازه و لشکرکشي و اين که پيشروي سريع يك نيروي خارجي به دليل وسعت كشور و كوهستاني بودن آن آسان و سريع نخواهد بود تسليم اراده لندن شد و طبق توافق پاريس كه با ميانجيگري رئيس وقت كشور فرانسه انجام شد از اصلي ترين قطعه ايران صرفنظر كرد!.
     اگر كمي به عقب باز گرديم مي بينيم كه عباس ميرزا وليعهد فتحعلي شاه با مشاهده دسيسه هاي انگلستان در جريان تنظيم قرارداد «تركمن چاي» و از دست رفتن قفقاز ايران و لمس كردن بي صداقتي ناپلئون و در حقيقت چشيدن مزه تلخ ديپلماسي اروپايي؛ براي حفظ مابقي خاك وطن، دولت عثماني را با جنگ و زور وادار به امضاي معاهده تعيين مرز مشترك كرد كه هنوز به قوت خود باقي است. از طرفي ديگر، چون روسيه به بسط قلمرو خود در منطقه اي پرداخته بود كه جغرافيون غرب نام «آسياي ميانه» بر آن نهاده اند، عباس ميرزا بدون فوت وقت براي حصول اطمينان از وفاداري حاكمان نيمه مستقل خوارزم، مرو ‚ بخارا و مناطق مربوط به خراسان شتافت. وي در اينجا متوجه شد انگلستان كه از دير زمان نگران دست اندازي روسيه به هندوستان بوده چشم طمع به سرزميني دوخته كه خود نام افغانستان بر آن نهاده است تا بتواند آن را به صورت حايلي ميان متصرفات آسيايي روسيه و هندوستان درآورد و مانع پيشروي روسيه به سوي اقيانوس هند و آسياي جنوبي شود و در اجراي اين سياست خود، به تحريك و تطميع خوانين و حكام افغان پرداخته است.
     عباس ميرزا براي خنثي كردن فعاليتهاي انگلستان در ايران خاوري (افغانستان امروز) وارد عمل شد. دولت لندن كه چنين ديد با روسيه بر سر تعيين يك خط قرمز ميان مناطق نفوذ خود در اين قسمت از جهان وارد معامله شد تا با تعيين اين خط به سلطه و نفوذ خود بر افغانستان رسميت بدهد و به تحكيم و احيانا گسترش آن بپردازد. لذا دولتمردان انگليسي به موازات مذاكره با روسيه با هدف سازش، سريعا در لندن به دلخواه خود و برپايه منافع دولت متبوع به ترسيم خطوطي پرداختند كه بر آن عنوان مرز ايران و افغان نهادند.
     عباس ميرزا پس از مطيع ساختن حكمران سرخس كه بر منطقه نسا و اشك آباد (عشق آباد) تسلط داشت در سال 1834 تصميم به راندن به سوي قندهار گرفت كه بيمار شد و درگذشت.
     محمد ميرزا پسر عباس ميرزا كه همان سال پس از درگذشت فتحعليشاه به سلطنت رسيده بود پس از تحكيم پايه هاي حكومت خود، تصميم به تكميل مساعي پدر گرفت و دولت لندن از اين تصميم محمد شاه كه مناسبات حسنه با روسيه برقرار كرده بود نگران شد مخصوصا كه بيم داشت محمد شاه از كمك روسيه براي ريشه كن ساختن نفوذ انگلستان از افغانستان برخوردار شود.
     دولت لندن در سال 1837 «الكساندر برنزBurnes» را به بهانه توسعه داد و ستد بازرگاني به كابل فرستاد كه در باطن ماموريت او تحريك سران ايلات مناطق غربي بر ضد ايران و طوايف شمالي بر ضد روسيه بود.
     محمد شاه كه از طريق والي خراسان از اوضاع با خبر شده بود با تزار وقت روسيه يك پيمان دوستي امضاء كرد و تصميم گرفت شخصا براي گوشمالي حكمران هرات و نواحي مجاور كه در پرداخت ماليات تعلل كرده بودند عازم خراسان شود.
     دوست محمد خان حكمران كابل كه هرات را يك شهر ايران مي دانست در قبال تصميم محمد شاه واكنش نشان نداده و تنها (به اشاره) خواسته بود كه شاه پس از گوشمال دادن حاكم هرات دست به اقدام مشابه در مورد واليان ولايات ديگر نزند (عازم قندهار نشود).
     دولت لندن كه از دوست محمدخان مايوس شده بود، خود مستقيما وارد عمل شد و به تهران اخطار كرد كه از لشكر كشي به هرات منصرف شود كه دولت ايران اعتناء نكرد و دولت روسيه اين اخطار لندن را مداخله در امور ايران تلقي كرد و حمايت خود را از لشكركشي محمدشاه به هرات اعلام داشت و از عوامل خود در منطقه خواست كه با مساعي محمد شاه در اين زمينه همكاري كنند. روسيه درعين حال دست به تدابيري در هرات زد كه محمدشاه را بيش از پيش تشويق به اجراي تصميم خود كند.
     لندن كه اخطار خود را بي نتيجه ديد و آگاه شد كه نيروهاي نظامي ايران به هرات رسيده اند به دو اقدام همزمان دست زد؛ يكي اعزام كشتي جنگي به آبهاي ايران بود كه اين نيروها بوشهر و خارك را متصرف شدند و ديگري وادار كردن آقاخان محلاتي به طغيان. آقاخان شورش مسلحانه خود را از كرمان آغاز كرد و .... تهران كه چنين ديد به دولت فرانسه متوسل شد كه از انگلستان بخواهد از آبهاي ايران خارج شود كه در اين تلاش موفق نشد. سرانجام محمد شاه تصميم گرفت بدون دادن كوچكترين امتيازي به حاكم هرات، نيروهاي اضافي را باز گرداند.
     انگلستان كه مي دانست محمد شاه در فرصت ديگر به هرات لشكر كشي خواهد كرد، به تقويت وضعيت خود در افغانستان پرداخت و در اجراي اين سياست در سال 1839 دوست محمدخان را كه تا آن زمان در قبال هرات حاضر به اقدام بر ضد ايران نشده بود بركنار و شجاع الملك دست نشانده خود را پادشاه كابل كرد، ولي در كابل درپشت پرده كارها در دست «برنز» بود كه نماينده تام الاختيار انگلستان در افغانستان شده بود.
     انگلستان سپس در صدد برآمد براي سركوب كردن هرگونه مخالفتي، به افغانستان نيرو بفرستد. موضوع در جلسه شوراي وزيران انگلستان به رياست «پالمرستون» مطرح و تنها «دوك ولينگتون» با اين تصميم مخالفت كرد كه سرانجام گفت: ورود به افغانستان آسان است، فكر خارج كردن نيروها را از آنجا بكنيد.
     انگلستان در اجراي اين تصميم، پنج هزار نيرو از هند به قندهار منتقل كرد.
     افغانها در كابل با اين اقدام انگلستان مخالفت كردند و در ادامه اين مخالفت در سال 1841 شاه شجاع الملك و «برنز» را كشتند. انگلستان با اين كه درگير جنگ با چين، معروف به جنگ ترياك بود، پس از آگاه شدن از رويداد كابل شانزده هزار و پانصد سرباز به فرماندهي ژنرال «الفينستونElphinston» از هند به افغانستان اعزام داشت. از دست اين نيرو كاري بر نيامد و پس از چند شكست، الفينستون به خواست افغانها كه دوباره دوست محمد خان را پادشاه خود كرده بودند تصميم به خروج از افغانستان گرفت و با نيروهاي خود و اتباع غيرنظامي انگلستان راه بازگشت به هند را در پيش گرفت. اين نيرو در اثناي عقب نشيني، در منطقه جلال آباد و گذرگاه خيبر به محاصره افغانها افتاد و قتل عام شد.
     دوست محمد خان كه به حكومت باز گشته بود تا سال 1855 به جنگ با انگليسي ها ادامه داد كه اين درگيري ها با امضاي پيمان پيشاور در تاريخ 30 مارس 1855 پايان يافت. دوست محمد خان پس از سازش با انگلستان روش سابق خود در قبال هرات را تغيير داد كه به شرحي كه در بالا آمد منجر به لشكر كشي مجدد ايران در زمان ناصر الدين شاه به هرات و مناطق اطراف آن ولايت شد. در اين زمان ايران از لحاظ نظامي ضعيفتر و بيش از گذشته تحت فشار خارجي بود.
     بايد دانست كه قرارداد مربوط به هرات (قرارداد پاريس) به دولت ايران اختيار داده است كه در صورت احساس خطر، و وجود تحريكات نظامي عليه خود در افغانستان غربي (نزديك مرزهاي دو كشور) بتواند نيرو به اين سرزمين بفرستد و اين نيرو تا قطع خطر و تحريكات در آنجا دست به عمليات بزند و باقي بماند.
     انگليسي ها بعدا تلاشهاي ديپلماتيك فراوان كردند تا به صورت هاي ديگر، بهانه براي بلااثر گذاردن اين قسمت از قرارداد بر سر هرات را از جمله با امضاي پيمان سعدآباد و قرارداد دوجانبه عدم تعرض ميان ايران و افغانستان بتراشند، ولي موفقيت نداشتند. انگليسي ها كه نگران پيدايش يك نادرشاه ديگر در ايران بودند (ناپلئون ايراني)، بعدا و از سال 1919 با هدف محدود كردن ايران در مرزهاي فعلي، تلاشهاي ديپلماتيك مشابهي در مورد بي اثر ساختن قراردادهاي قبلي عثماني و ايران بر سر برخي از مناطق شرق دجله از جمله منطقه سليمانيه بعمل آوردند و در اين راستا، مسكو را هم در بيم خود از احياء احتمالي ناسيونالسيم ايراني شريك كردند، و احتمالا دولت مسكو در سايه همين نگراني، با ساختن جمهوري آذربايجان خواست كه ايران نتواند روزگاري قرارداد استعماري تركمن چاي را كه نتيجه شكست نظامي خود در برابر تعرض روسيه تزاري بود باطل اعلام كند و ....
     مي دانيم كه قراردادهاي نتيجه شكست نظامي (تحميلي و اضطراري) پس از فراهم شدن فرصت، قابل اعراض و اعتراض هستند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ايجاد ديوان کيفر با هدف قطع فساد اداری در ايران
با هدف مبارزه با فساد اداري از جمله اختلاس و ارتشاء و پارتي بازي كه در ایران از قرن سیزدهم میلادی آغاز و در عهد قاجارها گسترش يافته و در ادارات دولتي به صورت يك امر عادي در آمده بود و از پيشرفت كار جلوگيري مي كرد، از سوم بهمن ماه 1307 سازمان قضايي ويژه و مختص تعقيب قضايي و مجازات مقامات و كاركنان سازمانهاي عمومي (ادارات دولتي، شهرداري ها و ...) به نام ديوان كيفر كاركنان دولت آغاز بكار كرد كه در تاريخ ايران يك انقلاب اداري به شمار آورده شده است.
     علي اكبر داور وزير دادگستري وقت خوشنامترين قضات وقت از جمله عبدالعلي لطفي (سه دهه بعد، وزير دادگستري دولت مصدق)، علي حائري شاهباغ (در زمان دكتر مصدق، دادستان تهران)، الهيار صالح و ... را به عضويت در اين ديوان منصوب كرد كه اندكي پس از تاسيس، دست به تعقيب قضايي و توقيف مقامهايي چون عبدالحسين تيمورتاش وزير دربار زد.
     در مراسم معرفي این قضات، رضاشاه از آنان خواسته بود كه بدون ملاحظه و با شدت تمام با دزدان اداري كه در سازمانهاي دولتي لانه كرده اند و به شهرت ايران در افكار عمومي جهان لطمه زده اند و نيز هرگونه فساد اداري ازجمله سردوانیدن مراجعان و دادن گزارش دروغ مبارزه كنند و چهره فرهنگ اداري ايران را از لوث وجود افراد فاسد پاك سازند. اتلاف تعمدی وقت مردم عملی مجرمانه است که مرتکب باید مجازات شود، غرامت بدهد و از ادامه کار دولتی محروم شود.
     داور در اين مراسم گفته بود كه با اجراي قانون تاسيس دفاتر اسناد رسمي، مسئله بزرگ ديگر كه سند سازي (جعل و تزوير) براي خوردن املاك افراد و جامعه (اراضي ملي) است نيز حل خواهد شد و تكليف دولت كه حفظ اموال اتباع است و در قانون اساسي به آن متعهد شده است به انجام خواهد رسيد.
به ترتيب عبدالعلي لطفي، علي حائري شاهباغ، الهيار صالح، علي اکبر داور


    
تيمور تاش كه از سوي ديوان كيفر بازداشت شد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... و بازداشت دکتر مهدی آذر، دکتر صدیقی و دکتر سنجابی در سوم بهمن 1340
درپی تظاهرات گسترده تهران که از یکم بهمن 1340 (21 ژانویه 1962) آغاز شده بود سوم بهمن دکتر مهدی آذر، دکتر غلامحسین صدیقی و دکتر سنجابی ـ سه همکار برجسته دکتر مصدق دستگیر و بازداشت شدند. دکتر مهدی آذر وزیر فرهنگ کابینه مصدق و دکتر صدیقی جامعه شناس معروف وزیر کشور در آن کابینه بود. اين سه تن پس از براندازي 28 امرداد 1332 نيز زنداني شده بودند. در تظاهرات یکم بهمن 1340 بیش از 200 تن مجروح شده بودند. در روزهاي پس از آن، دانش آموزان دبیرستانی و بازاریان نیز به این تظاهرات پیوستند و سوم بهمن، ناراضیان که خواستار برگزاری یک انتخابات آزاد و مطابق استاندارد بین المللی بودند در میدان بهارستان اجتماع کردند و در اینجا براثر تیراندازی پلیس یک نفر کشته و گروهی دیگر مجروح شدند. بعدا چند مقام ديگر دولت برانداخته شده مصدق ازجمله داريوش فروهر، مهندس حسيبي، مهندس زيرک زاده و اميرعلايي هم بر بازداشت شدگان قبلي افزوده شدند.
    در تظاهرات هفته اول بهمن تهران به تاسیسات دانشگاه تهران و ازجمله مرکز آموزش اتمی نوپای آن آن آسیب وارد آمد. دولت نه تنها مصدقی ها و سایر ملیّون بلکه کمونیستها را هم متهم به تحریک دانشجویان به تظاهرات و ایجاد ناامنی کرد. دولت تنی چند از کارکنان سفارت شوروی در تهران را نیز متهم کرد که در تظاهرات دیده شده بودند و در این زمینه به دولت مسکو اعتراض کرد. در همان هفته، دولت آمریکا یک کمک 18 میلیون دلاری در اختیار دولت تهران گذارد که این عمل تامل برانگیز و بامعنا تلقی شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اظهارات ژانويه 2005 ديک چني درباره ايران و احتمال حمله نظامي اسرائيل ـ برداشت مفسران و مقاله حسين شريعتمداري درباره کمپاني «هاليبرتون»
ديک چني

ديك چني ـ Richard B. Cheney معاون وقت رئيس جمهوری آمريكا 20 ژانويه 2005 در مصاحبه با شبكه تلويزيوني ام. اس ـ ان. بي. سی گفت كه در فهرست نقاط مشكل ساز جهان، ايران در صدر ليست قرار دارد. اظهارات چني در اين مصاحبه در آغاز دوره دوم رياست جمهوري جورج دبليو بوش پخش شد.
    وي در اين مصاحبه همچنين اشاره كرده بود كه ممكن است اسرائيل به حذف تهديد اتمي ايران اقدام كند، به همان گونه كه اوايل دهه 1980 در عراق عمل كرد.
    مرور زمان نشان داده است که اين نوع تهديد از آن پس هرچند وقت يکبار از سر گرفته شده است.
     تحليلگران بي طرف در تفسير اين مصاحبه گفته بودند: اظهارات چني يك بار ديگر نشان داد كه آمريكا استراتژي درازمدت خودرا به اين آساني و دريافت امتيازهاي كوچك تغيير نمي دهد، كما اينكه پس از فروپاشي شوروي، هنور نسبت به روسيه و روس ها بدبين است و براي محدود كردن قدرت مسكو، از هر فرصتي که به دست آورد استفاده مي کند. حکومت صدام حسين ساقط شده بود ولي برخي از تحريم هاي برقرار شده از آغاز دهه 1990 در مورد عراق تا چند سال بعد از آن همچنان اِعمال مي شد.
    اين مفسران نوشته بودند که چني در طول حيات سياسي خود که به دهه 1960 و سپس دوره حکومت نيکسون و فورد باز مي گردد ياد گرفته است که چگونه از حربه تهديد و ارعاب براي پيشبرد سياست استفاده کند ولي در مورد اشاره او به احتمالِ تکرار حمله هوايي مشابهِ دهه 1980 اسرائيل به عراق بايد گفت که تاسيسات اتمي عراق در ساختماني مشخص و در جلگه قرارداشتند و تاسيسات هسته اي ايران در نقاط مختلف اين کشور و در زير کوهها. به علاوه درصورت حمله هوايي ـ موشکي اسرائيل به ايران، دوستان غرب در منطقه ازجمله کويت، امارات و ... به مخاطره خواهند افتاد، جريان نفت دچار اختلال خواهد شد و احتمالا روس ها در صدد سودجويي از اين وضعيت برخواهند آمد. بنابراين، کاخ سفيد انجام چنين حمله اسرائيل را که بدون کمک آمريکا امکانپذير نخواهد بود به اين سادگي تاييد نخواهند کرد.
    در برخي از اين تفسيرها به معامله نفتي ـ گازي شعبهِ (آف شور) هاليبرتون با ايران كه چني قبلا مدير ارشد آن كمپاني بود اشاره رفته بود. در اين تفسيرها آمده بود كه در اين زمينه (موضوع هاليبرتون) برخي از مطبوعات تهران با كنايه، از اين عمل دولت خود (مقامات مربوط وقت در سال 1383 هجري خورشیدی ـ دولت خاتمي) انتقاد كرده بودند.
     به گفته اين مفسران، هاليبرتون كه در مورد گرانفروشي به دولت آمريكا در عراق و موارد سوء استفاده ديگر، بدنامي دارد و نام آن مترادف با تقلبات است براي گريز از قانون منع معاملات كمپاني هاي آمريكايي با ايران، يك شعبه «آف شور» در كيش براي معامله سوختي (مورد اشاره) تاسيس كرده (کرده بود) و نهم ژانويه 2005 (11 روز پيش از انتشار اظهارات تهديدآميز چني) اكبر تركان مدير عامل (وقت) شركت نفت پارس اعلام كرده بود كه هاليبرتون و اورينتال برنده نهايي مناقصه حفاري فازهاي 9 و 10 ميدان گازي پارس جنوبي شده اند و ... . كمپاني هاي آمريكايي از فعاليت نفتي در ايران ممنوع بوده اند.
     اين مفسران به انتقاد «برخي از روزنامه هاي ايران» از برنده شدن هاليبرتون، و نيز سرمقاله بيست و دوم دي ماه (11 ژانويه 2005) روزنامه كيهان (وابسته به دفتر رهبري ايران) به قلم مدير آن، حسين شريعتمداراي نيز اشاره کرده بودند که احتمالا اين مقاله خشم چني را برانگيخته بود.
     اين سرمقاله اشاره هايي به وجود «چندگونه كاري» در دستگاههاي دولت وقت ايران [دولت خاتمي] دارد و از آنجا كه سرنخ هايي چند به دست پژوهشگران تاريخ معاصر ايران مي دهد، متن اين سرمقاله را با تيتر و امضاي نويسنده آن در زير مي آوريم، از اين قرار:
    
    
×××هديه به ديك چني! (يادداشت روز روزنامه حکومتي کيهان): ×××

    
    
حسين شريعتمداري

روز يكشنبه( 21 دي 1383)، مديرعامل محترم شركت نفت و گاز پارس ـ وابسته به وزارت نفت ـ در حالي كه گويي از پيروزي بزرگ و غيرمنتظره اي خبر مي دهد اعلام كرد «شركت هاي هاليبرتون و اورينتال برنده نهايي مناقصه حفاري فاز 9 و 10 ميدان گازي پارس جنوبي شده اند و برنامه هاي مناقصه به اين شركت ها ابلاغ شده است.».
    اخبار مربوط به پيشرفت امور در ميدان گازي پارس جنوبي كه يكي از منابع غني و ثروت ساز كشور است، اگر چه مي تواند و بايد خوشحال كننده و اميدآفرين باشد ولي اين ماجرا، بخش هاي ناگفته ديگري نيز دارد كه معلوم نيست مديرعامل محترم شركت نفت و گاز پارس، چرا كمترين توجه به آنها نكرده است؟، از جمله :
    ـ شركت هاليبرتون، يك شركت آمريكايي است و آقاي «ديك چني» معاون رئيس جمهور آمريكا، اصلي ترين سهامدار آن است؛ تا آنجا كه اين شركت در ميان كمپاني ها و كارتل هاي نفتي جهان به عنوان شركت ديك چني شهرت دارد.
    ـ بعد از حمله نظامي آمريكا به عراق، با دخالت مستقيم پنتاگون طي يك قرارداد 2/1 ميليارد دلاري، بازسازي حوزه هاي نفتي جنوب عراق به شركت هاليبرتون واگذار شد و ....
    ـ اواخر ژوئن سال 2004 ميلادي، واشنگتن پست طي گزارشي نوشت: «در حالي كه قوانين آمريكا معامله شركت هاي نفتي با رژيم صدام را منع كرده بودند، دو شركت وابسته به كمپاني هاليبرتون كه متعلق به ديك چني است، معاملات بزرگ نفتي با بغداد داشته اند». اين معاملات مربوط به قبل از حمله آمريكا به عراق بوده و به نوشته واشنگتن پست، «برخي از اين قراردادها را خود ديك چني امضاء كرده است.».
    ـ هفته نامه آمريكايي فوروارد هم در بهار سال 1382 طي گزارشي نوشته بود كه «جبهه جديدي براي براندازي جمهوري اسلامي ايران در آمريكا تشكيل شده كه محافظه كاران پنتاگون، سازمان هاي يهودي آمريكايي و برخي از ايرانيان مقيم آمريكا در آن حضور دارند.». به نوشته نشريه فوروارد، «جرج بوش رئيس جمهور آمريكا، ديك چني معاون وي و پنتاگون از اين جبهه حمايت مي كنند.».
    ـ در آبان ماه سال 1382 (اكتبر 2003) خبرگزاري يونايتدپرس از اقدام دولت آمريكا در راه اندازي يك پروژه رسانه اي براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران خبر داد كه تأمين هزينه تلويزيون هاي ماهواره اي گروه هاي ضدانقلاب از جمله محورهاي آن است و اين پروژه زيرنظر اليزابت چني دختر ديك چني معاون رئيس جمهور آمريكا اداره مي شود و ....
    ـ هفته نامه آلماني اشپيگل در گزارشي تحت عنوان «منابع مالي حمله نظامي آمريكا به عراق» بعد از اشاره به اين نكته كه جنگ براي توسعه دموكراسي نيست و منابع نفتي عراق هدف اصلي آن است، نوشته بود: «ديك چني معاون رئيس جمهور آمريكا كه سالها رياست شركت نفتي هاليبرتون را برعهده داشته است، چند ماه قبل از آن كه به معاونت رئيس جمهوري منصوب شود درباره موقعيت انرژي جهان اين گونه هشدار داده بود كه «ما (آمريكا) هر سال به 2درصد افزايش توليد نفت نياز داريم، اما ميزان توليد نفت همه ساله 3درصد كاهش مي يابد و اين، به معناي آست كه تا سال 2010 روزانه نزديك به 50 ميليون بشكه، كمبود نفت خواهيم داشت و ....». همزمان هنري كيسينجر وزيرخارجه اسبق آمريكا تأكيد كرده بود كه «نفت بسيار مهمتر از آن است كه بتوان اختيار آن را به اعراب و كشورهايي مانند عربستان سپرد».
    كاش مديرعامل محترم شركت نفت و گاز پارس، هنگامي كه خبر مسرت بخش!! واگذاري حفاري فاز 9و 10 حوزه گازي پارس جنوبي به شركت هاليبرتون را اعلام مي كرد، اشاره اي (هرچند گذرا) به هويت اين شركت آمريكايي نيز مي فرمود؛ تا مردم ايران از حضور اين شركت نفتي كه مالكيت آن (متعلق به ديك چني) ارتباط مستقيمش با پنتاگون و ارتش آمريكا باخبر مي شدند.
    و اما شركت اورينتال، كه نام كامل آن «كيش ( جزيره كيش) اويل اورينتال» است، يك شركت ايراني است كه در انگليس به ثبت رسيده، و سيروس ناصري ( عضو برجسته هيئت مذاكره كننده جهموري اسلامي ايران در پرونده هسته اي كشورمان) از جمله اعضاي هيئت مديره آن است و ....
    در حالي كه آمريكايي ها، براندازي جمهوري اسلامي ايران را به عنوان يك هدف استراتژيك در برنامه كاري خود دارند و با صراحت از اولويت اين هدف استراتژيك سخن مي گويند، سرمايه هاي ايران را در بانك هاي خود بلوكه كرده اند، از هيچ فرصتي براي دشمني و كينه توزي با ايران اسلامي چشم پوشي نمي كنند و ... بايد از شركت دولتي نفت و گاز پارس پرسيد با چه توجيه و كدام استدلال منطقي، پاي شركت هاليبرتون را به كشورمان بازكرده است و از واگذاري پروژه به اين شركت كه سهامدار اصلي آن معاون رئيس جمهور آمريكاست و در محافل نفتي جهان به عنوان شركت تحت حمايت ارتش آمريكا از آن ياد مي شود، احساس پيروزي مي كند؟!.
    جناب آقاي زنگنه وزير محترم نفت در پاسخ به اين سؤال مي گويد: «ما هيچوقت شركت هاي آمريكايي را تحريم نكرده ايم، دولت (دولت ايران)! آنها را تحريم كرده است» و .... چرا به توهم ايجاد رخنه در سد تحريم آمريكا، در برج و باروي عزت و اقتدار نظام شكاف انداخته ايم؟!.
    گفتني است كه در بهار امسال وقتي روزنامه كيهان به نقل از نشريه آمريكايي «آپستريم» از واگذاري عمليات حفاري فازهاي 9 و 10 منطقه گازي پارس جنوبي به شركت هاليبرتون خبر داد، مديرعامل وقت شركت نفت و گاز پارس، با ارسال جوابيه اي به كيهان، اين خبر را تكذيب كرد! و يادآور شد «مشاركت شركت هاي نفتي آمريكا در طرح هاي نفت و گاز ايران معني ندارد»! و ....
    اين خبر نيز شنيدني است كه دو روز قبل( تاريخ انتشار مقاله) ، عثمان امين الدين، وزير نفت سابق پاكستان اعلام كرده بود: «آمريكا مخالف احداث خط لوله گاز ايران از طريق پاكستان به هند است» و تأكيد كرده بود: «آمريكا پاكستان را به شدت تحت فشار قرار داده تا از خريد گاز ايران منصرف شده و به جاي آن، گاز مورد نياز خود را از قطر تأمين كند»، و ....
     حسين شريعتمداري
    ***
    ديک چني که برخي از رسانه هاي آمريکا اورا مغز متفکر دولت جورج بوش مي نوشتند بيستم ژانويه 2009 با ويلچر در مراسم تحليف «باراک اوباما» رئيس جمهور چهل و چهارم شرکت کرده بود (عکس زير). بانوي چني که با او در مراسم شرکت کرده بود علت ويلچر نشيني شوهرش را بلندکردن اشياء شخصي! هنگام تخليه اقامتگاه اختصاصي معاون رئيس جمهور بيان کرده و گفته بود که پزشگ توصيه کرده است تا مدتي با ويلچر حرکت کند.
    چني متولد 30 ژانویه 1941 که يک بيمار قلبي است سالهاست که با کمک دستگاه الکترونيک محرّک قلب زندگي مي کند. او زمانی هم نماینده مجلس نمایندگان آمریکا و یک دوره نیز وزیر دفاع آمریکا بود و اینک دخترش عضو کنگره آمریکا است.


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قضيه فعاليت هاي اتمي ايران و تهديد اسرائيل در ژانويه 2006 که در سالهاي بعد این تهدید زبانی تکرار شده است!
بيست و يکم ژانويه 2006 رسانه ها نوشته بودند كه دولت ايران عمل سه دولت عضو اتحاديه اروپا مبني بر خودداري از ادامه مذاكره با آن دولت و ارجاع قضيه پژوهشهاي فيزيك اتمي ايران به نشست فوق العاده آژانس بين المللي انرژي اتمي را تقبيح كرده و گفته است كه از هرگونه تصميم احتماليِ ضد ايرانِ اين آژانس نگران نخواهد شد و حتي از احاله موضوع به شوراي امنيت باك نخواهد داشت.
    اين رسانه ها اضافه كرده بودند: دولت جمهوري اسلامي ايران گفته است كه از اقدام عجولانه انگلستان، فرانسه و آلمان مبني بر ارجاع قضيه به نشست 35 دولت نگران نيست ولي اين روش كه نوعي ارعاب است در عرف مناسبات بين المللي، عملي درست نبوده است، راه درست؛ روش ادامه مذاكرات بود. ما (دولت ايران) به توان ملّت متكي، و درحال تحقّق دادن به خواست ملت هستيم و مرعوب هيچ قدرتي نخواهيم شد.
     به گزارش رسانه ها، در همين روز (21 ژانويه 2006) وزير دفاع وقت اسرائيل اشاره كرده بود كه اسرائيل براي اقدام نظامي آماده مي شود تا ايران را وادار به متوقف ساختن فعاليت هاي اتمي كند و افزوده بود كه اسراييل نمي تواند يك ايران اتمي را در منطقه تحمل كند. در همين زمينه واشنگتن پست نوشته بود كه اقدام تازه ايران، يك ايستادگي در برابر غرب است. اين تهديد دولت اسرائيل از آن زمان ادامه داشته است.
     به نوشته مطبوعات آمريکا در ژانویه 2006، ولاديمير پوتين رئيس جمهوری روسيه که تلاش کرده است از مسئله اتمي ايران، نهايت استفاده را ببرَد، 21 ژانويه 2006 در اين زمينه در كرملين با كرينكو رئيس آژانس اتمي اين كشور تبادل نظر كرده بود (عكس زير).
پوتين در ژانويه 2006 درباره قضيه فعاليت هاي اتمي ايران با رئيس آژانس اتمي روسيه تبادل نظر مي كند

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مقایسه بهای سکه طلا و نرخ دلار آمریکا در بازار تهران در طول 11 سال (از 1390 تا 1401)
خبرگزاری فارس (یکم بهمن 1390): امروز در بازار تهران سکه طلا به بهای 900 هزار و دلار آمریکا 1900 تومان فروخته می شد. در این روز بهای سکه [طلا] طرح قدیم با طرح جدید یکسان شده و ۹۰۰ هزار تومان بود.
    همین خبرگزاری: (3 بهمن 1391) امروز در بازار تهران، دلار به 3600 و سکه طلا به يک ميليون و 440 هزار تومان رسید.
    خبرگزاری تَسنیم (دوم بهمن 1397): امروز بهای سکه طلا (بهار آزادی) در بازار تهران به 4 میلیون و 120 هزار تومان رسید. دلار آمریکا در صرافی های بانکی [نَه بازار آزاد] 11 هزار و 650 تومان بود. طبق گزارش های دیگر، دوم بهمن 1397، دلار آمریکا در بازار آزاد تهران (صرّافی ها مجاز) در کانال 12 هزار تومان بود.
    گزارش دوم بهمن 1398 خبرگزاری های داخلی بهای سکه بهاری آزادی را 4 میلیون و 880 هزار تومان و دلار آمریکا را در صرّافی های بانکی 12 هزار و نهصدتومان نشان می داد که ارز را به صورت محدود به خریداران دارای شرایط اعلام شده می فروختند.
    طبق گزارش رسانه ها، دلار آمریکا 21 ژانویه 2021 (دوم بهمن 1399) در تهران حدود 23 هزار تومان و سکه حدود ده میلیون تومان معامله می شدند. گزارش های رسانه ایِ دوم بهمن 1400 (22 ژانویه 2022) نشان می داد که در این روز دلار آمریکا در بازار آزاد تهران در کانال 27 هزار تومان و سکه طلا در کانال 12 میلیون تومان بود. طبق گزارش تسنیم، بهای سکه طلا، طرح جدید در دوم بهمن 1401 در بازار تهران 24 میلیون و 500 هزار تومان بود. گزارش سایر رسانه ها در این روز روایت از ورود نرخ فروش دلار آمریکا در بازار آزاد در کانال 43 هزار توان می کرد و نرخ دلار توافقی در کانال 39 هزارتومان (39 هزار و 287 تومان).
    
    - - - -
    
     خبرگزاری فارس يکم بهمن 1390 مصاحبه اي را که با تيتر خبرگزاري عینا در زیر آمده است در وبسایت خود قرار داده بود:
    
    دلایل تکانه‌های شدید بازار سکه و ارز
    
    
محسن علي ـ حسيني

محسن علی حسینی [کارشناس اقتصادی] در گفت‌و‌گو با خبرنگار اقتصادی ما [خبرگزاری فارس] اظهار داشت: نااطمینانی مردم به پول ملی و وضعیت اقتصادی کشور، عدم تحقق وعده‌های بانک مرکزی برای ساماندهی بازار ارز، سکه [طلا] و امنیتی کردن اقتصاد و عدم اطمینان به صرافان باعث افزایش فزاینده قیمت طلا و ارز شده است.
    وی ادامه داد: متاسفانه وضعیت به گونه‌ای شده است که دلار [دلار آمریکا] خارج از صرّافی‌ها و با موتور و تاکسی جابه‌جا و معامله می‌شود.
    علی حسینی گفت: پیش‌بینی‌ها این بود که تا پایان سال قیمت سکه به یک میلیون تومان برسد اما با وضعیت کنونی به نظر می‌رسد این رکورد تا پایان هفته جاری [27 بهمن 1390] ثبت شود.
    وی گفت: رئیس یکی از شعب بانک ملی عنوان می‌کرد در روزی که معاون اقتصادی معاون اول رئیس جمهور افزایش سود بانکی به 20 درصد را اشتباه رسانه‌ها قلمداد کرد، مردم به اندازه همه روزهای قبل اقدام به معامله سکه کردند.
    علی حسینی گفت: این، نشان می‌دهد که نقدینگی در جامعه سرگردان است و وارد هر بازاری اعم از مسکن، طلا و ارز شود آن را شکسته و تخریب می‌کند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نقل نوشته وبسایت «بازتاب» در ژانويه 2013 درباره نفت در برابر کالا و نفت در برابر غذا در پی مصوّبه اوباما ـ اندرز «بازتاب»
وبسایت «بازتاب» ـ ژانویه 2013: تاکنون در تاریخ نمونه هایی مانند نفت در برابر غذا در مورد عراق زمان حکومت صدام حسین دیده شده است، اما مجموع تحریم های ایران شامل تحریم فروش نفت، تحریم بانک مرکزی و تبادلات مالی و تحریم انتقال کالا و سیستم حمل و نقل در تاریخ روابط بین الملل بی سابقه به نظر می آید. و این، در حالی است که از ششم فوریه 2013 (زمان ریاست جمهوری بارَک حسین اوباما و معاون او؛ جو بایدن)، تحریم تازه دولت واشینگتن علیه جمهوری اسلامی ایران که عبارت است از نفت در برابر کالا آغاز می شود. افکار عمومی ایران ظاهرا در جریان جزئیات و پیامدهای وضعیت تازه قرار ندارند و در رسانه های داخلی جزئیات قضیه به چشم نمی خورد.
    به گزارش خبرنگار «بازتاب»، دو ماه پیش (نوامبر 2012) در آمريکا تحریم های تازه ای علیه ایران مصوّب شد که براساس آن از ششم فوریه 2013، کشورهایی که خریدار نفت ایران بوده اند، دیگر نمی توانند در ازای نفت به ایران پول پرداخت کنند، بلکه باید در برابر دریافت نفت و معادل آن کالا به ایران بدهند. این مصوّبه به امضای «اوباما» رسیده است. با اجرای این مصوّبه، جمهوری اسلامی ناگزیر به انجام معاملات پایاپای نفت در برابر کالا خواهد بود. گفته شده است که قرار است از ماه اپریل (اواخر فروردین ماه 1392) فروش نفت در برابر خرید کالا، به فروش نفت در برابر غذا و دارو تغییر یابد!. بنابراین، لازم است که مسوولان کشور و همچنین مردم با آگاهی کامل از ابعاد تحریم ها، به سوی راهکارهای ضروري پیش بروند و کارشناسان اقتصادی طرح و اندرز بدهند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
آغاز کار پارلمان انگستان در قرن سیزدهم و بهترین روش انتخابات بر پایه نظریه استادان عِلم حکومت
پارلمان انگلیس که بیستم ژانویه 1265 جلسه افتتاحیه داشت، از بيست و سوم ژانويه این سال، کار روزمره ـ قانونگزاری و نظارت را آغاز کرد و به تدريج حكومت اين كشور پارلماني شد كه براي بسیاری از كشورها الگو شده است.
     پارلمان انگلستان نخستین مجمع ملی در هزاره دوم نیست؛ قبلا [از سوم اپريل 1077 ميلادي] منطقه فریولی ـ یک «کشور ـ شهر» ایتالیا دارای پارلمان شده بود. در يك حكومت پارلماني، تعیین رئيس دولت به جاي انتخابات عمومي، در دست پارلمان است. چنين دولتي با راي عدم اعتماد پارلمان برکنار مي شود.
     از زمان تاسیس مجلس نمایندگان (نمایندگان همه مردم) در انگلیس که به همین سبب در ایران ـ مجلس عوام خوانده می شد فرصیه های متعدد برای حصول اطمینان بخشترین روش انتخاب وکیل و رئیس دولت (اصطلاحا؛ تمرین دمکراسی) ارائه داده شده است که نشست استادان علم حکومت در ژانویه 1991 (چند هفته پس از فروپاشی شوروی) بهترین روش و عملی ترین راه را ـ انتخابات دو مرحله ای اعلام کرد، به این ترتیب که هر یکهزار تا پنجهزار رای دهنده از میان نامزدهای محل، یک الکتور انتخاب کنند و این الکتورها بعدا اعضای پارلمان و پارلمان رئیس دولت را برگزینند. همین الکتورها که ماموریت آنان تا پایان دوره ادامه خواهد داشت در شرایطی خواهند توانست که عضو مجلس را با دو سوم آراء خود برکنار کنند. در این روش انتخاباتی، تقلّب و اعمال نفوذ در حد اقل خواهد بود و نیازی هم به انتخابات میاندوره ای نخواهدبود. این الکتورها و همچنین هرگونه مجلس و مجمع ملی حق نخواهند داشت کار رفراندم را که مربوط به آحاد اتباع کشور است انجام دهند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
مرگبارترين زلزله در تاريخ بشر
23 ژانويه سال 1556 مرگبارترين زلزله تاريخ بشر در ايالت شانسي (شان شي، شان هسي) چين روي داد و 800 هزار تا يك ميليون نفر را كشت.
     اين زلزله در قسمت كوهستاني اين ايالت كه شمال آن را صحراي شن فرا گرفته است روي داده بود. جاده ابريشم از شهر «شيان» در همين ايالت آغاز مي شد.
    همين زلزله سبب شد مسلمانان این ايالت چين از آنجا مهاجرت كنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
جنجال جهاني كشتي «پوئِبلو» و ادامه آن تا به امروز ـ مصوّبه کنگره آمريکا؛ مجوّز شکايت اتباع اين کشور از برخي دولت ها
Lloyd Bucher فرمانده پوئبلو
23 ژانويه 1968 ناوچه هاي جمهوري دمكراتيك خلق كره (كره شمالي) پوئبلو Poeblo - كشتي نظامي آمريکايي ويژه تجسس و جمع آوري اطلاعات را تصرف و کارکنان آن را بازداشت كردند. در آن زمان، بازداشت اين افراد كه يازده ماه در زندان كره شمالي بودند به يك مسئله جهاني مبدّل شده بود و تا فرمانده كشتي،کاپيتان لويد باچر، اعتراف نكرد كه در آبهاي كره شمالي ماموريت استراق سمع (جاسوسي) داشته وي و ملوانان كشتي آزاد نشدند. در جريان تصرف اين کشتي، از 83 افسر و ملوان آن يک تن کشته و ده نفر ديگر مجروح شده بودند. اين كشتي 906 تني ساخت 1944 مجهز به دستگاههاي الكترونيك استراق سمع و ساير وسائل تجسسي از زمان توقيف هنوز رها نشده و در کره شمالي است و توريست ها از آن ديدن مي کنند. دولت آمريکا هنوز اين کشتي را از رده خارج نساخته و تنها کشتي نظامي آاين دولت است که در توقيف يک دولت ديگر قرار دارد. دولت آمريکا بارها تلاش کرده است تا شايد بتواند دولت کره شمالي را راضي به آزادکردن پوئبلو کند ولي هنوز موفق نشده است. در دهه هاي اخير استفاده از کشتي هاي ويژه تجسس کاهش يافته است. اينك عمدتا ماهواره ها از فضا اين اطلاعات را جمع آوري مي كنند.
پشت جلد کتاب باچر درباره ماجراي پوئبلو


    پوئبلو هنگام توقيف شدن مسلح بود ولي در برابر ناوچه هاي كره شمالي مقاومت نكرده بود و به همين سبب فرمانده آن، كاپيتان لويد باچر پس از آزاد شدن مجبور به اداي توضيح در برابر پنج ادميرال امريكايي شد. وي گفته بود كه اگر مقاومت مي كرد همه افراد او كشته مي شدند و اين مقاومت مانع از تصرف كشتي هم نمي شد. باچر ماجراي فعاليت و توقيف پوئبلو و نيز شرح دوران بازداشت و جريانات بعدي را در کتابي آورده است.
    وزارت امور خارجه آمريكا پس از تصرف پوئبلو، اعلام كرده بود كه اين کشتي در خارج از 12 مايل آبهاي ساحلي كره شمالي تصرف شده بود، ولي دولت كره شمالي تاكيد بر ورود اين كشتي به آبهاي ساحلي آن كشور در درياي ژاپن داشت که بالاخره کاپيتان کشتي به آن اعتراف کرد.Lloyd Bucher فرمانده وقت پوئبلو در ژانويه 2009 در 76 سالگي در شهر سن دياگو ايالت کاليفرنيا درگذشت.
    ماجراي پوئبلو همچنان ادامه دارد. مصوبه سال 1996 کنگره آمريکا کمک کرد که سه تن از کارکنان وقت پوئبلو (W. Massie,D. McClarren & D. Tuck) و در سال 2009 ورثه کاپيتان Lloyd Bucher به يک دادگاه فدرال آمريکا مستقر در شهر واشنگتن دادخواست دهند و از بابت بازداشت 11 ماهه از دولت کره شمالي درخواست غرامت کنند. اين شاکيان مدعي شکنجه خود در طول بازداشت شده بودند و هنري کندي قاضي دادگاه راي داد که کره شمالي جمعا 65 ميليون دلار به شاکيان بپردازد که دولت کره شمالي اعتنا نکرده است. کنگره آمريکا در مصوبه سال 1996 خود مصونيت کشورهاي اصطلاحا حامي تروريسم را از شکايات اتباع آمريکايي لغو کرده است و از آن پس اتباع امريکا توانسته اند عليه اين دولتها دادخواست غرامت بدهند و يکطرفه پيروز شوند. برخي از دولتها به تلافي اين عمل کنگره آمريکا چنين حقي را در مورد اتباع خود برقرار کرده اند. حکم دادگاه فدرال مستقر در شهر واشنگتن تفسيرهاي متعدد به دنبال داشت ازجمله اينکه ممکن است روسيه به استناد آن اجازه دهد اتباع آن کشور عليه دولت آلمان و ... شکايت کنند. شوروي در جريان جنگ جهاني دوم 27 ميليون کشته تلفات داد.
گروهي از کارکنان پوئبلو در سال 1968


    
کشتي پوئبلو همچنان در توقيف کره شمالي است و توريست ها از آن ديدن مي کنند

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
فروش بی سابقه كامپيوتر و تابلِت در 3 ماه آخر سال 2004 و استفاده از اينترنت ـ انتقال نيازمنديها به اينترنت، رسانه ها را بي درآمد و آنلاين ميکند
23 ژانويه 2005 اعلام شده بود که ظرف سه ماه (از آغاز اكتبر تا پايان دسامبر 2004) در سراسر جهان 51 ميليون و ششصد هزار «دسک تاپ» نو به فروش رفته بود كه 13 و هفت دهم درصد بيش از سه ماهه (فصل) پيش از آن بود. در اين آمار، كامپيوترهاي پرتابل (لپ تاپ) به حساب نيامده بودند. سه ماهه آخر سال 2004 هفتمين فصل متوالي افزايش دو رقمي درصد فروش كامپيوتر روي ميزي (دسك تاپ) بوده و هفتاد و يك درصد كامپيوتر هاي ساخت همان فصل به فروش رفته بودند. بهاي كامپيوتر روي ميزي در سال 2004 باز هم كاهش يافته و متوسط جهاني آن هر دستگاه 300 دلار و متوسط بهاي لپ تاپ 550 دلار بود. گزارش هاي سالهاي بعد حکايت از افزايش فروش نوت بوک ها (لپ تاپ) دارد بگونه اي که در سال 2008 شمار فروش اين دو نوع کامپيوتر تقريبا مساوي شده و در ژانويه 2009 بهاي متوسط لپ تاپ در آمريکا حدود چهارصد دلار بود و ميني لپ تاپ 200 دلاري هم به بازار آمده بود. [که بهاي متوسط لپ تاپ در سال 2011 سيصد و 20 دلار شده بود و در سال 2012 تا زير 300 دلار پايين رفته بود]. از آغاز دهه دوم قرن 21 فروش تابلِت ها رو به افزايش گذارده و استفاده از آنها سرسام آور شده است. بهاي اين تابلت ها که در آغاز کار نزديک به پانصد دلار بود در ماههاي آخر سال 2012 در آمريکا به زير يکصد دلار کاهش يافته بود. اين تابلت هاي جيبي و بعضا به اندازه سلفون چيزي کم از دسک تاپ و لپ تاپ ندارند، از جستجو کردن در اينترنت تا ارسال و دريافت ايميل و گرفت عکس. سوشل نت ورکها (فيس بوک و ...) در سالهاي اخير باعث هجوم به خريد تابلت و کامپيوترهاي بزرگتر شده است. ديجيتال شدن کتاب ها و آنلاين شدن نشريات که از آغاز ژانويه 2013 مجله ميليوني نيوزويک هم بر آنها اضافه شده است استفاده از کامپيوتر بويژه کامپيوترهاي کوچکتر و جيبي (کيفي) را افزايش داده است. قرارگرفتن اعلان هاي کوتاه (اصطلاحا مردم به مردم = نيازمندي ها) در اينترنت و در نت ورکهايي ازجمله «اي بي» و کريگز ليست و ... دارد روزنامه هارا بي درآمد مي کند و به سوي آنلاين شدن کامل (بدون اديشن چاپي) مي فرستد.
     به همين نسبت كه تعداد كامپيوتر زياد مي شود بر مخاطبان اينترنت و ارتباط مردم با هم از اين طريق افزوده مي گردد و هر دولت مي كوشد كه هر روز بيش از روز پيش از آن بهره برداري سياسي (تبليغ و ضد تبليغ) و اطلاعاتي (جاسوسي) كند. استفاده تلفني راه دور از اينترنت و نيز بكار بردن كامپيوتر متصل به اينترنت براي گوش كردن به راديو و ديدن برنامه هاي تلويزيوني و فيلم هاي سينمايي ديرزماني است که کاملا عمومي شده است. طبق آمار منتشره، بر شمار مخاطبان اديشن اينترنتي (آنلاين) نشريات و رسانه هاي ديگر و رسانه هاي تماما آنلاين از سال 2002 به اين سوي به طور متوسط هر سال 7 درصد افزوده شده است.
    به موازات افزايش استفاده از اينترنت، پولسازي و سوء استفاده هاي ديگر از شبکه شبکه ها افزايش يافته که باعث نگراني جامعه شناسان شده است. کنگره آمريکا در ژانويه 2012 کوشيد که در اين زمينه کاري انجام دهد که با اعتراص و اعتصاب چند ساعته برخي از سرچ انجين ها و آنلاين هاي عمومي رو به رو شد و به اصطلاح؛ شمشيرش را غلاف کرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آغاز زمامداري مورالس (یک بومی سوسیالیست) در ژانویه 2006 در بوليوي ـ نظریه مهم او درباره معادن و خام فروشی یک کشور ـ سرانجام مورالس
پس از مراسم سوگند مورالس در ژانويه 2006، چاوس رئيس جمهوری وقت ونزوئلا که بومیِ دو رگه بود دست مورالس را به علامت پيروزي بلند کرده بود، چاوس در مارس 2013 فوت شد


    22 ژانويه 2006 «ايوو مورالس» رئيس جمهوری منتخب وقت بوليوي طي مراسمي با حضور سران و نمايندگان كشورهاي مختلف از جمله سران ونزوئلا، آرژانتين و برزيل، وليعهد اسپانيا، معاون وقت رهبري کوبا، نماينده ويژه دولت ايران، سران قبايل بومی ـ اصطلاحا؛ سرخپوست سراسر قاره آمريكا از جمله بومیان فدراسیون آمریکا دوران نخست زمامداري پنج ساله خود را آغاز كرد. از سوي دولت آمريكا، معاون وزارت خارجه اين كشور در مراسم شركت كرده بود. مورالس يک سوسياليست است و حزب او «حرکت به سوی سوسیالیسم» عنوان دارد که اکثریت پارلمان بولیوی همچنان (تا 23 ژانویه 2020) در دست اعضای آن جنبش بود. بیش از هشتاد و هشت درصد نفوس 12 میلیون نفری بولیوی از بومیان و یا دو رگه ها هستند. وسعت بولیوی دو سوم وسعت ایران است.
    شركت سران سرخپوستان قاره آمريكا در چنين مراسمي بي سابقه اعلام شده بود. مورالس يك كشاورززاده از قبيله بوميان «آيمورا» است كه تا قرن یازدهم تمدني بسيار درخشان داشتند. وي نخستين بومي (اصطلاحا؛ سرخپوست) است که به رياست جمهوري بوليوي برگزيده شده بود. نام سیمون بولیوار قهرمان ملی لاتین های آمریکا و ملقّب به آزادیبخش بر این کشور گذارده شده است.
     مورالس روز پيش از اين آيين، در مراسم ديگري كه در «تيواناكو» محل معبد باستاني اقوام بومی در بلندي هاي «آندز» برگزار شده بود كه از سطح دريا 3 هزار و 860 متر ارتفاع دارد مقام رياست بومیان بوليوي را پذيرفت و لباس و كلاه ويژه را پوشيد. وي در اين مراسم قول داد كه به هرگونه الگو و آثار استعمار و استثمار و فساد دولتی در بوليوي پايان دهد.
    مورالس در عين حال گفته بود كه مردم بوليوي نبايد به درآمد معادن و گاز طبیعی اين كشور (خام فروشی) چشم بدوزند، از اين درآمد صرفا براي صنعتي كردن، عمران و بهبود وضعيت كشاورزي و تأمين درمان و آموزش و پرورش رايگان و نگهداري از سالخوردگان بايد استفاده شود. بوليويايي ها بايد سخت كار كنند تا كشورشان را سوئدِ آمريكاي لاتين سازند. درآمد معادن پایدار نیست. «معادن» ذخایری تمام شدنی هستند و میراث نیاکان که سرزمین ما و ازجمله معادن آن را حفظ کرده اند. بنابراین، یک ذخیره و ثروت ملّی هستند و نباید به خارجی و همچنین فرد داخلی اجاره داده شوند. باید در دست دولت باشند و بهره برداری از آنها باید طبق برنامه باشد و این برنامه قبلا به تصویب ملت و یا نمایندگان آن برسد و هر تصمیم گیری و اقدام در این زمینه باید علنی باشد و رسانه ای شود تا مردم اگر بخواهند اظهار نظر کنند و برنامه تغییر یابد و یا اصلاح شود.
     اظهارات مورالس و برنامه های سوسیالیستی او و ملّی کردن مؤسساتی که در دست خارجیان و یا مخلتط بودند دشمنی دولت واشنگتن و راستگرایان آمریکای لاتین با وی را برانگیخت که عمدتا میلیونرها هستند.
    مورالس به رغم اینکه برای بولیویایی ها رفاه، برابری و ارتقاء سطح زندگی تأمین کرده است در نوامبر 2019 و پس از حدود 13 حکومت، قربانی کودتا شد، کناره گیری کرد و کشور را ترگ گفت و گفت که ظرف سال 2020 به بولیوی بازخواهد گشت.
    کودتا علیه مورالس (متولد 26 اکتبر 1959) یک کودتای اصطلاحا؛ نَرم بود، به این ترتیب که در پی انتخابات وقت که به آن ایرادهای ساختگی (برنامه ریزی شده) وارد آمده بود و در پایتخت و به صورت محدود باعث اعتراض های خیابانی شده بود، سران ارتش و پلیس از او خواستند که کناره گیری کند تا از خونریزی پیشگیری شود که پذیرفته بود و پس از امضای استعفاء نامه از کشور خارج شده بود، نخست به مکزیک و از آنچا به آرژانتین ـ همسایه بولیوی رفته بود. استعفای او به علت کناره گیری اکثریت اعضای پارلمان که هوادار او بودند به تصویب پارلمان نرسید و چون رئیس و معاون سنای بولیوی هم که از حزب مورالس (حرکت به سوی سوسیالیسم) بودند و به حالت اعتراض کناره گیری کرده بودند، دادگاه قانون اساسی بولیوی یک بانو سناتور به نام Jeanine Anez و از مخالفان مورالس و دارای تمایلات کاپیتالیستی و متمایل به دولت واشنگتن را موقتا و تا برگزاری انتخابات در ماه می 2020 به کفالت ریاست جمهوری منصوب کرد!.. تجدید انتخابات با یک تأخیر نسبتا طولانی به بهانه شیوع بیماری کووید ـ 19 انجام شد که مردم بولیوی در این انتخابات، مخالفان مورالِس را شکست دادند و دوست او Luis Acre از اعضای حزب «حرکت به سوی سوسیالیسم» و قبلا عضو کابینه مورالس را با یک اکثریت چشمگیر به ریاست جمهوری بولیویِ یک میلیون و یکصد هزار کیلومتری 12 میلیونیِ معدن دار و حاصلخیز انتخاب کردند.
     مورالس که نخست به مکزیک و از آنجا به آرژانتین همسایه بولیوی رفته بود و گفته بود که دولت واشنگتن که در تلاش برای کنار زدن رهبران چپگرا در قاره آمریکا است و نیز چشم به معادن لیتیوم بولیوی و ... دارد ترتیب کودتا را داده بود، امّا وی بزودی به وطن باز خواهد گشت. مورالس در آرژانتین فعالیت های سیاسی خودرا از سر گرفت و گفت که ممکن است اگر نیاز باشد هواداران داخلی اش را به مسلح شدن و ایجاد میلیشیا فراخوانَد. دهه نخست قرن 21 سران دولت های مخالف دولت واشنگتن با مشاهده مخالفت های این دولت با اقدامات مورالس او را از احتمال کودتا آگاه ساخته و توصیهِ ایجاد یک میلیشیا از هوادارانش کرده بودند که کودتای احتمالی را سرکوب کند، ولی او نپذیرفته بود که در اظهاراتش در آرژانتین با اشاره کردن به احتمال مسلح شدن هوادارانش، به نظر رسید که به اشتباه خود در ردِّ آن اندرز دهه نخست قرن 21 پی برده است.
    در نخستین انتخابات پس از کودتا، مردم بولیوی Luis Acre از اعضای حزب مورالس و دو دوره وزیر کابینه او را به ریاست جمهوری انتخاب کردند. اکره قبلا سه سال وزیر مالیه و 9 سال وزیر اقتصاد کابینه مورالس بود. وی که از هشتم نوامبر 2020 ریاست بولیوی را بدست گرفته است متولد سپتامبر 1963 و یک اقتصاددان است.
    پس از انتخاب Luis Acre و کنار رفتن بانو Anez، مورالس با استقبال وسيع هموطنانش به وطن بازگشت، رهبري حزب خود ـ حرکت به سوی سوسیالیسم را بدست گرفته و سخنی هم از مجازات مخالفانش نگفته است تا آتش دشمنی ها شعله ور و خبرساز باشد.
    
مورالس در کسوت رئيس قبيله بومیان (اصطلاحا؛ سرخپوستان) بوليوي


    
مورالس پس از اعلام نتايج انتخابات وقت (سال 2006)، با لباس محلي و در دست داشتن نشان پيروزي در حال سخنراني

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
رای نماینده دولت چین برضد موشکی شدن کره شمالی در شورای امنیت سازمان ملل!
به رغم همه تصوّرات قبلی، نماینده دولت چین در شورای امنیت در 23 ژانویه 2013 به قطع نامه غرب برضد کره شمالی و تشدید تحریم این کشور رای موافق داد!. دولت چین در طول دهها سال از کره شمالی حمایت کرده است. مائو در جریان جنگ کره (1950 ـ 1953)، نیروی نظامی به کمک کره شمالی فرستاده بود تا غرب را در شبه جزیره کره شکست دهد.
    در غرب برخی از اصحاب نظر با اشاره به آن رای نماینده چین در شواری امنیت گفته بودند که این رای برای کسانی که روی حمایت احتمالی دولت چین حساب می کنند باید درس باشد. و اضافه کرده بودند که دولت حزب کمونیست چین که به نظر می رسد نوعی مِرکانتیلیسم را هم پیشه ساخته جز به منفعت بردن و داشتن بازار فروش و خریدهای ارزان و ایجاد امپراتوری از این دست نمی اندیشد. یک تاجر پیشه برای تامین هدف، می کوشد که وارد درگیری ها نشود لذا آماده سازش است.
    قطع نامه شورای امنیت، واکنش به آزمایش موشکی دوربُرد کره شمالی بود که در دسامبر 2012 صورت گرفت. ژاپن بیش از دولت های دیگر نگران تکامل تسلیحات اتمی ـ موشکی کره شمالی است. ژاپن چندی پس از شکست دادن چین در جنگ 1895 شبه جزیره کره را در کنترل خود قرار داد و این سلطه تا آگوست 1945 ادامه داشت. ژاپن در نیمه اول قرن بیستم نیز به چین تعرّض کرد و ضمن این تعرّض، ژاپنی ها تنها در یک شهر چین ـ نانکینگ ـ دهها هزار چینی را در آتش کباب کردند و به خوردِ هزاران چینی دیگر دادند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 23 ژانويه
  • 1561:  


    فرانسيس بيكن Francis Bacon انديشمند انگليسي22 ژانويه 1561 به دنيا آمد. وي فيلسوف، دانشمند و نيز دولتمرد بود. روش تحقيق علمي از اوست که کمکي بزرک به انقلاب علمي بشمار آورده شده است. از بيکن که نهم اپريل 1626 درگذشت رساله هاي متعدد باقي مانده است.
  • 1793:   براي دومين بار آلمان و روسيه «لهستان» را ميان خود قسمت كردند. بار سوم، اين تقسيم در سال 1939 انجام گرفت.
        
        
  • 1849:   اختراع ماشين ساخت پاكت به ثبت رسيد.
        
        
  • 1920:   دولت هلند درخواست استرداد ویلهلم دوم قیصر پیشین آلمان را که به آن دولت پناهنده شده بود رد کرد و ویلهلم تا پایان عُمر در هلند ماند و همانجا درگذشت و مدفون شده است. وی پس از اینکه احساس کرده بود آلمان در جنگ (جنگ اول جهانی) شکست خواهد خورد به هلند پناهنده شده بود. فاتحان جنگ استرداد او را برای محاکمه و مجازات درخواست کرده بودند.
        
        
  • 1932:   (1310 هجري خورشيدي) ميان ايران و جمهوري تركيه يك موافقتنامه مرزي، حكميّت و پيمان مودّت امضاء شد.
        
        
  • 1950:   (1328 هجری خورشيدي) نخستين بانك غير دولتي ايران به نام «بانك بازرگاني» تاسيس شد كه در ساختمان سابق بانك شاهي انگلستان در ميدان توپخانه مستقر گرديد و آغاز بكار كرد. بانك بازرگاني پس از انقلاب سال 1357 بمانند ساير بانك های غیر دولتی، ملي شد.
        
        
  • 1973:   ريچارد نيكسون رئيس جمهوري آمريكا توافق اين دولت با دولت ويتنام شمالي را براي پايان دادن به جنگ دو كشور اعلام داشت.
        
        
  • 1989:   یک زلزله 7 ریشتری حدود هزار تَن را در تاجیکستان کشت. این زلزله دو ماه پس از زلزله ارمنستان روی داد و این دو زلزله در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تأثیرگذار بودند.
        
        
  • 2002:  


    «دانیِل پِرل» خبرنگار 39 ساله روزنامه «وال استریت جرنال» که برای بررسی ارتباط «شوبامر» با القاعده به پاکستان فرستاده شده بود، در جریان تحقیق، درکراچی ربوده شد و چند روز بعد جسد او که مقتول شده بود بدست آمد. وی از مومبایِ هند به پاکستان فرستاده شده بود. وال استریت جرنال در مومبای دارای دفتر است. «شوبامر» همان فردی است که بمب در کفش خود گذارده بود تا یک هواپیمای مسافربر آمریکایی را که از پاریس به آمریکا مسافر می بُرد منفجر کند که در آسمان اقیانوس اطلس لو رفت و دستگیر و محاکمه شد. عمل او که در فرودگاه پاریس سوار بر آن هواپیما شده بود سبب شده است که از آن پس، کفش مسافران هواپیماها نیز پیش از سوار شدن بر هواپیما از پا خارج و از زیر دستگاه اشعه ایکس عبور داده شود تا مواد منفجره و اشیاء قاچاق در آن کارگذاری نشده باشد.
        
  • 2006:  
    ساكشويلي

    در پي وقوع دو انفجار در لوله انتقال گاز به گرجستان و ارمنستان (لوله موزدوك ـ تفليس)، ميخائيل ساكشويلي رئيس جمهوری وقت گرجستان (فارغ التحصل از يك دانشگاه در آمريكا) 21 ژانويه 2006 در اعلاميه اي شديد اللحن، دولت روسيه را متهم كرده بود كه پشت سر اين دو انفجار قرار داشت. وي افزوده بود كه گرجستان در معرض سابوتاژ روسيه است و گفته بود كه توضيح روسيه درباره اين دو انفجار قانع كننده نبود. گرجستان دو قرن در دست دولت روسیه (سن پترزبورگ و مسکو) بود. روسیه با جنگ و طبق قرارداد گلستان، گرجستان را رسما از ایران جدا و به خود وابسته ساخت.
        
        
  • نامه به مولف
    پیام واصله در دیماه 1384: سهم هر كودكِ مدرسه رو از نفت هزار دلار است، چرا باید شهریه بدهد؟!
  •   در ميان پيامهاي وارده در نيمه اول ژانويه 2006 (دیماه 1384) متني كه در زير مي آيد به چشم خورد:
        
        "... روزي نيست كه درباره پول گرفتن و يا نگرفتن از خانواده شاگردان مدارس مربوط به تعليمات عمومي كه طبق اصل 30 قانون اساسی بايد رايگان باشد در مطبوعات خبري منتشر نشود. دهه های 1320 تا 1340 و سال های پیش از آنها ـ آن زمان كه درآمد ما از نفت، ناچیز بود تحصيل در مدارس رايگان بود. در دهه هاي 1330 و 1340 كه درآمد ايران از نفت از دو صد ميليون تا چند صد ميليون دلار در سال تجاوز نمي كرد باز، به حد كافي مدرسه دولتي رايگان براي همه دانش آموزان وجود داشت، چرا امروزه داراي مشكل شده ايم؟. اگر درآمد نفت را كه پولي خداداد است برجمعيت كشور تقسيم كنيم به هر فرد (كوچك و بزرگ) سالي حدود هزار دلار مي رسد. هزينه تحصيل يك كودك در مدارس عمومي بيش از همين مبلغ نيست، چرا سهميه كودكان لازم التحصيل را خرج خودشان نمي كنند؟. ببينيد دولت نروژ كه مانند ما داراي نفت است چه مي كند؟، براي نسلهاي بعدي اش هم از پول نفت پس انداز مي كند. نکته دیگر؛ آيا اين خطرناك نيست كه ملت فقط به اميد درآمد نفت باشد. هر لحظه ممكن است براي نفت جايگزين پيدا كنند و مسائل ديگري پديد آيد ...".

  • پيام‌هاي تازه
    17 پیام واصله دیگر تا بهمن 1396 حاوی مخالفت با افزایش عوارض خروج از کشور ـ تشکّر این مخاطبان از مجوّز «آتش به اختیار» مقام رهبری
  •   تا ظهر 22 ژانویه 2018 (دوم بهمن 1396) 17 پیام ایمیلی، پُستی، تلفنی و دیدار حضوری دیگر و عمدتا از ایرانیان برون مرز درباره لایحه بودجهِ سال مالیِ 1397 دریافت شد که نسبت به افزایش چند برابری عوارض خروج از کشور و بویژه تصاعدی شدن آن بر حسب دفعات خروج گلایه مند بودند و مخالفت داشتند که در کمتر کشوری، چنین روش کسب درآمد دولتی دیده شده است.
        در این پیام ها عموما ابراز شده بود که این حد، عوارض دریافتیِ بی سابقه در جهان، موجب نارضایتی، رنجش، کاهش تجدید دیدار بستگان که ایرانیان بیش از ملل دیگر عادت به آن دارند، سوغات سفر و حتی تضعیف ایراندوستی خواهد شد که دولت با توجه به وجود میلیون ها ایرانی در برون مرز، وظیفه دارد علاقه مندی ایشان به کشور را تقویت کند. این شمار ابراز امیدواری کرده بودند که مجلس و شورای نگهبان از تصویب و تأیید این عوارض که درآمد چندانی هم نصیب دولت نمی کند و مایه رنجش میلیون ها ایرانی می شود و درآمدهای دیگر را کاهش می دهد خودداری کنند. این پیام دهندگان گفته بودند که هر ایرانی با هر سفر به طور متوسط هزار یورو سوغات می آورد، هزار یورو خرید می کند و هزار یورو خرج خورد و خوراک و سکونت و رفت و آمد داخلی دارد که با اجرای این عوارض کاهش خواهد یافت.
        یکی از این مخاطبان که نوشته بود 74 ساله و مقیم آمریکا است ضمن ابراز ناخرسندی خود از پیشنهاد این عوارض اضافه کرده بود که در شرایط کنونی و گسترش دشمنی آمریکا و برخی از متحدانش با جمهوری اسلامی به مصلحت نیست که کاری شود تا در ایرانیان برون مرز نارضایتی ایجاد شود. این مخاطب مدعی شده بود که نارضایتی ایرانیان ساکن آمریکا در نوامبر 1977 (پاییز 1356) و اجتماع آنها در برابر کاخ سفید بود که نظر جیمی کارتر را که تا آن زمان ایران را جزیره آرامش، متحد وفادار آمریکا و شاه را دوست صمیمی می نامید تغییر داد که نتایجش را همه می دانند. در آن سال دلار 7 تومان و جمع ایرانیان مقیم آمریکا 50 تا 70 هزار نفر بود و حالا حدود دو میلیون نفر.
        
        این مخاطبان عموما از مجاز شدن انتقاد سازنده و ابرازنظر پیرامون امور و مسائل و ارائه راه حل در پی انتشار بیان عبارتِ "آتش به اختیار" مقام رهبری سپاسگزاری کرده بودند.




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com