Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
7 اوت
 
جستجوی:

 
  هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.
 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 7 اوت
ایران
نخستین مبادله رسمی استاد در طول تاریخ: موافقت با تدریس استادان ایرانی در دانشگاه قسطنطنیه
به نوشته سه گاهنامه جداگانه؛ هفتم، هشتم و یا 13 آگوست سال 425 میلادی، شاه وقت ایران، بهرام پنجم (بهرام گور) درخواست تئودوریس دوم امپراتور روم را پذیرفت كه استادان ایرانی بتوانند ـ چنانچه بخواهند ـ برای تدریس در دانشگاه نوبنیاد قسطنطنیه (استانبول) به این شهر بروند و این موافقت در «كارنامك» یا روزنامكِ (روزنامه) دربار شاهی آن زمان درج شده است. مورخان اروپایی، از این توافق به عنوان نخستین «مبادله رسمی استاد» در طول تاریخ یاد كرده اند كه از آن پس مرسوم شده و كمك بزرگی است به انتقال دانش.
     دانشگاه قسطنطنیه كه مقررات آن، الگوی دانشگاههای امروز شده است در 27 فوریه سال 425 میلادی گشایش یافته بود و تئودوریس برای تدریس در این دانشگاه در كشورهای مختلف و دورترین آنها ـ چین ـ به یافتن استاد و مدرّس دست زده بود. میان تئودوریس و بهرام پنجم روابط دوستانه برقرار بود و دو اَبَرقدرت ایران و روم در سال 422 میلادی یك پیمان صلح صد ساله امضاء كرده بودند كه برپایه آن، حكومت روم در قلمرو خود پیروی از آیین زرتشت را آزاد و قانونی سازد و دولت ایران هم نسبت به پیروان مسیحیت دست به همین اقدام بزند.
     بهرام گور پس از موافقت با درخواست تئودوریس به خراسان شتافت و هون های سفید پوست (هِپتال ها) را كه از جیحون (آمودریا) گذشته و دست به تعرض زده بودند درهم شكست، سركرده آنان را كشت و به پایتخت خود ـ تیسفون [واقع در 20 مایلی جنوب بغداد] بازگشت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
روزهای حساس ایران در آَمُرداد 1320 ـ گزارش روزنامه ها و اظهارات انتونی ایدن که ایران قصد تعرّض نظامی به قفقاز دارد و ...
نیمه اول اَمُرداد 1320 (دهه آخر جولای و دهه اول آگِست 1941) ایران وضعیت خاص داشت. حدود 40 روز از تعرّض آلمان به شوروی ـ به رغم داشتن پیمان عدم تعرّض می گذشت و ارتش آلمان سریعا در قلمرو دولت مسکو پیشروی می کرد که روزنامه های اروپا ـ روزنامه های کشورهایی که در کنترل آلمان نبودند خبر از قصد ایران به تحریک هیتلر برای حمله نظامی به قفقاز و بازگرداندن سرزمین های ازدست رفته خود در جنگ های روسیه تزاری با دولت قاجارها را دادند که بلشویک ها در اراضی قفقازِ ایران سه جمهوری ایجاد کرده بودند (گرجستان، ارمنستان و آذربایجان). این روزنامه ها در عین حال نوشته بودند که هیتلر از رضاشاه قول گرفته است که به نفت باکو که آلمان به آن نیاز دارد کار نداشته باشد. همچنین اشاره شده بود که سه هزار آلمانی در خاک ایران، ستون پنجم تشکیل داده اند.
    همزمان، انتونی ایدن وزیر امورخارجه دولت لندن در پارلمان این کشور گفته بود که اطلاع یافته که هیتلر رضاشاه را تشویق به تعرّض نظامی به قفقاز جنوبی می کند و اگر رضاشاه موفق شود، اقدام بعدی او لشکرکشی به هندوستان جنوب غربی (پاکستان امروز) خواهد بود که ایران از دیرزمان مدعی آن است و اگر چنین شود، هندوستان ما (هندوستانِ انگلیس) میان دو نیرو ـ ایران و ژاپن قرار خواهد گرفت.
    در این میان دو دولت مسکو و لندن از دولت ایران خواستند که آلمانی ها را از کشور خود اخراج کند که دولت رضاشاه پاسخ داد که خارجیان در ایران تحت کنترل هستند. دولت لندن با سرگرم کردن ایران به این بازی های دیپلماتیک، پشت پرده سرگرم دو اقدام بود؛ تطمیع چند فرمانده ارشد ارتش ایران به خیانت و نیز فرستادن نیروی نظامی از هند به عراق و مرز هندوستان وقت با ایران در منطقه بلوچستان و نزدیک به زاهدان جهت تعرض به ایران و آماده کردن دولت مسکو برای کمک به این اقدام. نیروهای نظامی ژنرال ویول فرمانده انگلیسی نظامیان هند چهاردهم اَمُرداد 1320 وارد بصره شدند و 20 روز بعد پس از اطمینان از خیانت چند افسر ارشد ایران و بدون اطلاع فرمانده کل قوا (رضاشاه) مرخص کردن سربازان وظیفه پادگانها، وارد ایران شدند. همزمان نیروهای انگلیسی اعزامی به نزدیکی زاهدان نیز وارد ایران شدند و رهسپار شهر کرمان، ولی چون فرمانده لشکر کرمان دستور مرخص کردن سربازان وظیفه را بدون امضای فرمانده کل قوا نپذیرفته بود و آماده جلوگیری از نیروهای انگلیسی ـ هندی، فرمانده انگلیسی مسیر حرکت را تغییر داد و از تَهرود عزم رسیدن به کرمان از طریق جوپار (گُدار گودِر) کرد، نَه از طریق ماهان که در جلگه رایِن ـ میان دو کوه، با شلیک اخطار توپ های لشکر کرمان رو به رو شد و متوقف گردید. فرمانده لشکر کرمان متوجه نقشه انگلیسی ها که تغییر مسیر داده بودند شده بود و واحدهای دو تیپ از لشکر ـ لشکر 7 پیاده را به جلگه رایِن فرستاده بود. در همین محل (جلگه راین) حمله شبانه 4 ژاندارم سوارِ پاسگاه نِی بید به تیپ انگلیسی و آتش زدن چند چادر این تیپ با فلاخن و پرتاب گوی شعله ور صورت گرفت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
روزی که آیزنهاور از گسترش فعالیتهای حزب توده اعلام نگرانی كرد و ...
Gen. Dwight David Eisenhower
هفتم آگوست 1953 (اَمُرداد 1332) ژنرال دوایت دیوید آیزنهاورDwight David Eisenhower رئیس جمهوری وقت آمریكا كه در ژانویه همان سال، در این مقام آغاز بكار كرده بود در یك مصاحبه عمومی نگرانی عمیق دولت آمریكا از گسترش فعالیت و نفوذ حزب توده در ایران و احتمال كمونیست شدن این کشور، و از اینجا گسترش کمونیسم در منطقه ـ در صورت ادامه وضعیت را اعلام داشت و اشاره كرد كه وی در برابر این وضعیت نمی تواند ساكت بنشیند و دست روی دست بگذارد.
    متعاقب انتشار مصاحبه آیزنهاور، حزب توده در تهران بر ضد آمریكا دست به یک رشته تظاهرات خیابانی زد كه به نوشته مورخین، باعث تایید ادعای آیزنهاور در اذهان جهانیان شد و به تقویت بهانه او انجامید. تظاهر كنندگان در عین حال ورود همزمان ژنرال (سرهنگ وقت) شوارتسكوف دوست آمریكایی شاه به ایران و بازگشت محرمانه اشرف پهلوی (خواهر دوقلوی شاه) را به كشور (از تبعید) علائم یك توطئه در شرف وقوع خواندند.
     در این میان، دیپلماتهای آمریكایی مقیم تهران به دولت دكتر مصدق اخطار می دادند كه اگر پشتیبان كمونیست ها نیست، دستور منع تظاهرات و در صورت بی اعتنائی آنان به ختم تجمعات، دستور سركوبی تظاهرات را بدهد زیرا كه ادامه تظاهرات، خطر حمله به سفارت آمریكا، كنسولگری های آن و مؤسسات فرهنگی ـ آموزشی آمریكا از جمله كلاسهای تدریس زبان انگلیسی انجمن ایران و آمریكا را دارد و ... كه دكتر صدیقی وزیر كشور زیر بار سركوب كردن تا زمانی كه تظاهر كنندگان دست به ارتكاب جرم، تخریب و بی نظمی نزده باشند نمی رفت و استدلال می كرد كه برگزاری اجتماعات مسالمت آمیز و بیان نظرات و خواست ها در ایران آزاد است. باید دانست، اشرف پهلوی كه پس از یك سال اقامت در خارج، سوم امُرداد 1332 با پیامی محرمانه از خارجی برای برادر خود به تهران بازگشته بود که دو روز بعد از افشای بازگشت او توسط تظاهركنندگان و انتشار قضیه در مطبوعات، به دستور دكتر مصدق دوباره اخراج شد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
یک روز پس از رفتن هویدا، جمشید آموزگار نخست وزیر ایران شد و ...
جمشید آموزگار
51 روز پس از ورود ویلیام سولیوان با سمت سفیر آمریکا به تهران و نگرانی ناشی از تفسیر انتصاب او در میان مقامات وقت [پیشینه تغییر رژیم دولتهای محل ماموریت سولیوان]، اظهارات شاه که گفته بود اعلام برنامه «به سوی تمدن بزرگ» حسد و بُخل برخی دولتهارا برانگیخته که نمی خواهند ایران «قدرت» شود و ...، ولی ترسی نیست، اعلام 11 برابر شدن درآمد سرانه ایرانیان [ناشی از افزایش بهای نفت از 1973]، و تصویب کمک ده میلیارد دلاری ایران به دولتهای دیگر ـ 16 امُرداد و طبق تقویم آن زمان؛ سال 2536 (7 آگوست 1977) جمشید آموزگار (متولد ژوئن 1923)، دبیر کل حزب رستاخیز و قبلا به مدت 9 سال وزیر دارایی و نماینده ایران در مذاکرات نفتی و پیش آن وزیر کشور، کار و بهداری و نیز دارای مدک دکترا از دانشگاه کُرنِل آمریکا) به نخست وزیری منصوب شد، برجایگاه دوست دیرین خود امیرعباس هویدا قرارگرفت و گفت که در ساعات آینده وزیران کابینه اش را معرفی خواهد کرد. هویدا یک روز پیش از این و بدون ذکر علت، پس از نزدیک به 13 سال نخست وزیری از این سمت کناره گیری کرده بود و گفته بود که سمت دیگری به او داده خواهد شد. در همین روز (هفتم آگوست) اعلام شد که هویدا وزیر دربار سلطنتی شده است. هویدا (متولد فوریه 1919) که در جامعه وقت شهرت به بهایی بودن و فراماسونر داشت در زمستان 1343 برجای دوستش حسنعلی منصور که ترور شده بود نشسته بود. وی سالها از معاشران حسنعلی و پدرش علی منصور بود و با حسنعلی و گروهی دیگر از دوستان، جمعیت ایران نوین (بعدا حزب ایران نوین) را تاسیس کرده بودند. نگاهی به انتصابات دوران پهلوی دوم نشان می دهد که بمانند دوران پهلوی یکم، مقامات تزار اول بعضا دنباله همان مقامات عصر قاجاریه و از همان خانواده ها بودند که وابستگی هایی هم به قدرت های جهانی وقت و انجمن های مربوط داشتند.
هويدا که در فروردين 1358 اعدام شد


    روزنامه های تهران ضمن گزارش انتصاب جمشید آموزگار به سمت نخست وزیر، به سابقه کار و تحصیلات او اشاره کرده و نوشته بودند که متولد 1301، فرزند حبیب الله آموزگار، فارغ التحصیل دانشگاه كُرنل آمریكا و دارای دكترای مهندسی است كه از سال 1337 ( 1958 و دوران نخست وزیری دكتر منوچهر اقبال) وارد كابینه شده و تا آن زمان سمت های مختلف از وزارت كار و بهداری تا كشور و دارایی را برعهده داشت و در سال 1355 دبیر كل حزب دولتی رستاخیز شده بود. خبرگزاری ها و برخی رسانه های اروپایی نوشته بودند که آموزگار در محافل ایران شهرت به دوستی و نزدیكی با واشنگتن را دارد.
    آموزگار یك سال و 20 روز نخست وزیر بود و انقلاب از 19 دی ماه 2536 (1356 هجری) و پس از انتشار نامه ساختگی و تحمیلی احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات آغاز شد (که گزارش شده است یک وزیر کابینه جمشید آموزگار آن را به یک معاون سردبیر روزنامه اطلاعات داده و اصرار به انتشار آن کرده بود! و این معاون سردبیر از دوستان چندین ساله و صمیمی هویدا بود.).
    جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا یک هفته پیش از انتشار این نامه و 8 روز قبل از آغاز انقلاب، از ایران دیدن کرده بود.
    در دوره نخست وزیری آموزگار بود كه مخالفت با شاه و نارضایی از اوضاع كشور علنی تر شده بود، سه ماه بعد از نخست وزیر شدن آموزگار، شاه (پهلوی دوم) در سفر به آمریكا و فرانسه با تظاهرات انبوه ایرانیان رو به رو و تحقیر شده بود. شاه و آموزگار در آغاز کار، انقلاب را جدّی نگرفتند! و تظاهرات و راهپیمایی ها عادت روزمره مردم شد و پس از اعلام فضای باز سیاسی در امُردادماه 1357، شعارها تند و خواستها صریح شد. نتیجه اش تغییر آموزگار، نخست وزیر شدن مهندس جعفر شریف امامی (که شهرت فراماسونر بودن داشت)، برقراری حکومت نظامی و اِعمال خشونت در 17 شهریور بود که دولتهای غرب لب به اعتراض گشودند [اعتراض ها و گوشزدهایی خفیفت تر از اعتراض های سال 2011 به قذافی و بشار اسد. شاه تسلیم گوشزدهای قدرت های وقت شد ولی قذافی و اسد، نه] و .... برنامه های اقتصادی بی نتیجه جمشید آمورگار برای حل مسئله تورّم پول، بیکاری و تا حدی هم گرانی باعث پیوستن ناراضیان از این وضعیت به تظاهرات شده بود و ....
    به نوشته مورخان، دولت وقت آمریکا همانند انقلاب کوبا (در دهه 1950) و چند تحول مشابه در چند کشور دیگر، تنها موافق تغییرات دمکراتیک در ایران بود اما پس از انقلاب، نتیجه در جهت خلاف انتظار واشنگتن و حتی شوروی تغییر یافت و ... .
اخبار مربوط به تغيير نخست وزير در آن روز از امُرداد 1356 تمامي صفحه اول روزنامه اطلاعات را پوشانده بود ـ براي مطالعه بيشتر و بررسي به آرشيو اين روزنامه قديمي ايران مراجعه شود

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
قتل شاپور بختیار در پاریس
شاپور بختیار
ششم آگوست 1991 اعلام شد که شاپور بختیار آخرین نخست وزیر نظام سلطنتی ایران در محل سکونتش در suresnes ـ حومه غربی پاریس که تا مرکز این شهر 10 کیلومتر فاصله دارد کشته شده است. معاینه جسد نشان داد که قتل ساعت ها پیش از کشف قضیه صورت گرفته بود. «سروش کتیبه» منشی بختیار نیز با او کشته شده بود. قتل، با ضربات متعدد چاقو صورت گرفته بود.
     طبق گزارش پلیس نگهبان خانه، قبلا کسانی به دیدار بختیار رفته بودند که کارت شناسایی (مجعول) نشان داده بودند. بعدا سه نفر متهم به قتل شاپور بختیار شدند که تنها یکی از آنان به نام «علی وکیلی راد» در سویس دستگیر و در پاریس محاکمه و محکوم به تحمّل زندان شد.
     عده ای مدعی شده اند که دولت وقت فرانسه از طرح قتل بی اطلاع نبوده است. بختیار از اپریل 1979 در فرانسه به صورت پناهنده زندگی می کرد. وی که از مخالفان نظام اسلامی ایران بود در فرانسه سازمانی را به نام «جنبش مقاومت ملی» تشکیل داده بود. در سال 1980 نیز به خانه بختیار در پاریس تیراندازی شده بود که در این اقدام تنها پلیس نگهبان خانه و یکی از همسایگان بختیار کشته شده بودند. علی وکیلی راد که در زندان فرانسه بود در سال 2010 و طبق گزارش رسانه ها، به طریق مبادله زندانیان، آزادشد، به ایران بازگشت و مورد استقبال قرارگرفت.
وکيلي راد (در آن زمان)


    بختیار که هنگام مرگ 76 ساله بود نوه دختری نجفقلی صمصام السلطنته بختیاری نخست وزیر اسبق ایران بود که تحصیلاتش را در فرانسه طی کرده بود و از «سوربن» مدرک دکترا گرفته بود. بختیار در دوران حکومت دکتر مصدق معاونت وزارت کار را برعهده داشت. وی که از اعضای جبهه ملی ایران بود سالها از منتقدین روش حکومتی شاه بود و در سال 1977 (1356 هجری خورشیدی) که در منطقه کرج وارد اقداماتی علیه شاه شده بود دستگیر و زندانی شده بود. با وجود این، شاه وی را در آخرین هفته های اقامت خود در ایران و در اوج انقلاب به نخست وزیری کشور! منصوب کرد که 36 روز در این سمت بود و با پیروزی انقلاب پنهان شد که دو ماه بعد در پاریس از دولت فراسه تقاضای پناهندگی کرده بود. وی در دوران جنگ جهانی دوم نیز از اعضای سازمان مقاومت فرانسه بود.
شاپور بختيار 4 ژانويه 1979 درکنار قاب عکس مصدق برنامه خود در سمت نخست وزيري را اعلام کرد ولي دولت او تا 11 فوريه (36 روز) بيشتر دوام نيافت

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
آغاز اِعمال فاز نخست تحریم جمهوری اسلامی ایران از سوی دولت ترامپ از هفتم آگوست 2018
هفتم آگوست 2018 (16 اَمُرداد 1397) همزمان با اجرای تصمیمات تازه ارزی در ایران که در همان روز نرخ برابری دلار را به 8 هزار و 74 تومان پایین آورد، فاز اول تحریم جمهوری اسلامی از سوی آمریکا (دولت ترامپ) از سر گرفته شد. روز پیش از این (دوشنبه ششم آگوست = 15 اَمُرداد) دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا با امضای یک دستور العمل اجرایی (اصطلاحا؛ فَرمان)، بخش نخست تحریم های جمهوری اسلامی ایران را که از سه سال پیش توسط دولت باراک اوباما مُعلّق شده بود برقرار کرد و اعلام داشت که فاز دوم تحریم ها (تمامی آنها) از پنجم نوامبر (14 آبان 1397) اِعمال خواهند شد. آغاز این تحریم‌ها سه ماه پس از اعلام خروج آمریکا از توافق هسته‌ای جمهوری اسلامی با گروه 1+5 (برجام) آغاز شده است.
    بخش (فاز) اول تحریم ها که از سه شنبه هفتم آگوست 2018 برقرار شده اند از این قرار اند:
    ـ تحریم‌های مربوط به خرید دلار آمریکا (معاملات دلاری).
    ـ تحریم‌های مربوط به تجارت ایران در ازای طلا یا فلزات گرانبها.
    ـ تحریم‌های مربوط به فروش، عرضه و تأمین گرافیت، فلزات مثل آلومینیوم و فولاد و صادرات یا نرم‌افزار فرآیندهای صنعتی به ایران.
    ـ تحریم‌های مربوط به معاملات خرید یا فروش ریال ایران (معاملات ریالی).
    ـ تحریم‌های مربوط به خرید، یا تسهیل معاملات دیون دولتی جمهوری اسلامی.
    ـ تحریم‌های بخش خودروسازی ایران.
    فاز دوم تحریم‌هایی که قرار است از پنجم نوامبر (14 آبان) علیه جمهوری اسلامی ایران اِعمال شوند طبق اعلامیه کاخ سفید واشنگتن از این قرارند:
    ـ بنادر و کشتیرانی ایران.
    ـ صنعت نفت و فرآورده‌های نفتی ایران.
    ـ صنایع و محصولات پتروشیمی ایران.
    ـ مبادلات مؤسسات مالی خارجی با بانک مرکزی و موسسات مالی ایران.
    ـ گنجانده شدن دوباره نام صدها شخص، شرکت، نهاد، کشتی و هواپیما که قبلا تحریم شده بودند به فهرست تحریم‌ها.
    کاخ سفید موضوع بازگرداندن تحریم ها را به سران مجلس نمایندگان و سنای آمریکا کتبا اطلاع داده است.
    دونالد ترامپ ساعاتی بعد از بازگردانیدن دور اول تحریم‌ها علیه ایران، هشدار داد که از این پس کسانی که با ایران معامله کنند نمی‌توانند سهمی در بازار آمریکا داشته باشند. رئیس جمهوری آمریکا شرکت‌هایی را که با ایران همکاری ‌کنند تهدید به مجازات کرده است. وی از همه کشورها خواست که با این سیاست همراهی کنند. به رغم این تأکیدهای ترامپ، دویچه وله (صدای آلمان) در وبسایت فارسی خود نوشت که اتحادیه اروپا اشاره به تداوم حمایت از شرکت‌هایی کرده است که با جمهوری اسلامی همکاری می کنند ـ اگر از سوی آمریکا مجازات شوند. همچنین یک مقام ارشد وزارت امورخارجه انگلیس گفته است که شرکت های اروپایی صرفا باید از منظر مالی درباره همکاری یا عدم همکاری با ایران تصمیم‌گیری کنند، هرگونه تصمیم گیری به خودشان مربوط است. وزارت امور خارجه آمریکا قبلا خبر داده بود که بیش از 100 شرکت خارجی اشاره به خروج از بازار ایران کرده اند.
    بخشی از گزارش خبرگزاری انگلیس در این باره:
    LONDON (Reuters) - Companies doing business with Iran will be barred from the United States, President Donald Trump said on Tuesday, as new U.S. sanctions took effect despite pleas from Washington,s allies.
    Iran dismissed a last-minute offer from the Trump administration for talks, saying it could not negotiate while Washington had reneged on a 2015 deal to lift sanctions in return for curbs on Iran,s nuclear program.
    Trump decided this year to pull out of the agreement, ignoring pleas from the other world powers that had co-sponsored the deal, including Washington,s main European allies Britain, France and Germany, as well as Russia and China.
    European countries, hoping to persuade Tehran to continue to respect the deal, have promised to try to lessen the blow of sanctions and to urge their firms not to pull out. But that has proven difficult: European companies have quit Iran, arguing that they cannot risk their U.S. business.
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سخنان آیت الله رئیسی در مراسم سوگند، تیتر روزنامه های 16 مرداد 1400


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسی
وعده «تقویت بنیه نظامی و شایستگی برای فرماندهی» شعار نامزدهای انتخابات آمریكا ـ اشاره به پارتی بازی جورج بوش زمانی که یک نظامی بود
دن راذر Dan Rather ژورنالیست قدیمی و حرفه ای (متولّد اکتبر 1931 و از سال 1950؛ یک ژورنالیست) که در جریان کمپین انتخاباتی سال 2004 آمریکا برنامه ای را از شبکه «سی بی اس» پخش کرده بود که ثابت می کرد جورج دبلیو بوش در طول آموزش نظامی، با استفاده از نفوذ پدر خود، حضور چندانی در واحد نظامی مربوط نداشته و عضویت در گارد ملّی آمریکا را با پارتی بازی گذرانیده است هفتم آگوست این سال اعلام کرد که این شبکه را تَرک می گوید!. اصحاب نظر ضمن تفسیر قضیه گفتند که «دن راذر» به شِکلی مجبور شده است به خاطر پخش آن مطلب، تصمیم به تَرک شبکه «سی بی اس» بگیرد. او که کار روزنامه نگاری را از خبرنگاری اسوشییتد پرس در سال 1950 آغاز کرده است آن شبکه را پس از دهها سال بودن در آنجا تَرک گفت. دَن راذر (دانیل اروین راذر) پس از ترک سی بی اس، یک برنامه خبر و نظر تلویزیونی به نام Dan Rather Reports از آن خود در شبکه AXS Tv دایر کرد، زیراکه ژورنالیسم، عشق است و روزنامه نگار حرفه ای نمی تواند به دور از معشوق زندگی کند و زنده بماند. او بعدا برنامه «دَن راذر ریپورت» و از 2018 یک آنلاین پُرمخاطب خبر و نظر.
    به اظهار این صاحب نظران، آمریکا شاید تنها كشور جهان باشد كه در جریان مبارزات انتخاباتی آن، تقویب بنیه نظامی نیز از سوی نامزدهای رقیب وعده داده می شود و نامزدهای رقیب می كوشند كه ثابت كنند در صورت پیروزی، نه تنها قدرت نیروهای مسلح را چند برابر خواهند كرد بلکه توان فرماندهی این نیروها را هم دارند و در صورت بروز جنگ خواهند توانست که آن کشور را به پیروزی برسانند. دلیل این نوغ تبلیغات این است که مخاطبانشان (رای دهندگان) همین را طالب هستند بشنوند.
    یک نمونه از این نوع تبلیغات در ماه آگوست 2004 به چشم خورد و دو رقیب وقت؛ جان كری (بعدا و برای مدتی؛ وزیر امور خارجه) و جورج دبلیو بوش ـ هرکدام می کوشیدند ثابت کنند که تجربه و اطلاعات نظامی بیشتری دارند. اعلان تبلیغاتی جان كری كه ساعت به ساعت از شبكه های تلویزیونی پخش می شد چنین وعده می داد:
     "برای من تقویب نیروهای مسلح و تجهیز آنها به بهترین و پیشرفته ترین اسلحه، امری مهم است. من به شما هموطنان اطمینان می دهم كه بهترین فرمانده كل نیروهای مسلح باشم. من در خارج از مرزها، برای آمریكا متحدینی نیرومند به وجود خواهم آورد، و من ـ من های دیگر از این قبیل.".
    آمریکاییان نسبت به ارتش، تسلیحات و توانایی آن حساسیت بسیار دارند.
Dan Rather روزنامه نگار حرفه اي آمريکا که در 92 سالگی هنوز ژورنالیسم را تَرک نکرده است

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو ادبیات
«تاگور» نخستین ادیب از قاره آسیا که جایزه نوبل گرفت و استناد او به یك شعر پارسی ـ اندرزهای تاگور
RabindraNath Tgore
«رابیندارانات تاگور R. Tagore» ادیب، شاعر، نویسنده، موسیقیدان و فیلسوف شهیر هند هفتم آگوست 1941 درگذشت. وی در ماه می 1861 در کلکته به دنیا آمده و تحصیلات عالی خودرا در دانشگاه لندن به پایان برده بود. این ادیب بنگالی که مبلّغ یک فرقه برهمایی بود در سال 1311 هجری خورشیدی (1932) از ایران دیدن کرده و با اندیشمندان ایرانی به مذاکره و تبادل نظر پرداحته و در مجلس شورای ملی نیز حضور یافته بود.
     تاگور نخستین ادیب آسیایی بوده است که برنده جایزه ادبی نوبل (جوایز سال 1913) شده است. از تاگور تالیفات متعدد ازجمله مجموعه های شعر، داستانهای کوتاه و نیز فرضیه های فلسفی متعدد باقی مانده است.
    وی سرنوشت انسان را به مصداق این شعر پارسی در دست خودش (خودِ فرد) می داند:
    
    
تو كه می كنی اختر خویش را بد ــ مدار از فلك چشم نیك اختری را

    
    تاگور كه در این زمینه یك رساله دارد نوشته است كه اگر یك انسان از جوانی با محاسبه و تعقّل و در نظرگرفتن ایام پیری خود پیش برود هیچگاه پشیمان و درمانده نخواهد شد و به زمین و زمان بد نخواهد گفت و ستاره اش را متهم به سیه روزی اش نخواهد كرد. نیكبخت شدن و پیروزی و شادی در دست خود افراد است. در جوانی و دوران توانمندی نباید از اندیشه كردن برای آینده گریز زد. زندگی همانند یك رشته زنجیر است كه اگر یك حلقه اش ضعیف باشد كه خود فرد آن را ضعیف ساخته، دوام و استحكام نخواهد داشت. تاگور در عین حال گفته است كه جوان را نباید بدون اندرز و آموزش رها ساخت و از اینجاست كه به اهمیت مدرسه، كتاب و نشریات (رسانه ها) و چه كسانی آنها را اداره می كنند پی می بریم. به یك جوان باید تفهیم شود كه لذت پیروزی و «افسوس نخوردن» پایدار و شیرین است و خوشگذرانی شبانه زودگذر است و خستگی روز بعد را به دنبال خواهد داشت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
«گلوریا امرسون» روزنامه نگار و مؤلف آمریکایی ـ روش خبرگیری و سبک خبرنویسی او
Gloria Emerson

«گلوریا امرسون Gloria Emerson» خبرنگار قدیمی روزنامه های آمریكا و عمدتا نیویورک تایمز كه روش تازه ای در گرفتن و نوشتن خبر بكار برده بود و در این زمینه به شهرت رسیده بود 5 آگوست 2004 در آپارتمان خود در محله منهتن شهر نیویورك «مرده» یافت شد و گفته شده بود که یکی ـ دو روز پیش از آن فوت شده بود. گلوریا متولد سال 1929 چندی بود که به بیماری پاركینسونز (لقوه) مبتلا بود و نگران پیشرفت این بیماری در خود بود. دكتر برادنی پزشگ گلوریا احتمال داده بود كه ممكن است خودكشی كرده باشد و گفته بود كه گلوریا از بابت این بیماری و این كه با تشدید تدریجی لرزش اعضای بدن، سرانجام نتواند به كار نوشتن ادامه دهد سخت نگران و افسرده بود. [بعدا خودکشی کردن گلوریا تایید شد]. او 75 ساله بود.
    گلوریا حتی برای پوشش خبری جنگها و اغتشاشها، روش ابتكاری خودرا كه اجتناب از اتكاء به گزارشها و اظهارات مقامهای رسمی بود بكار می بُرد و با سربازان و مردمی كه زیر آتش قرار می گرفتند به گفت و شنود می نشست تا فرماندهان و مقامات، و نیز با مردمی كه به دور از جبهه بودند و تنها از طریق اخبار رسانه ها از آن اطلاع داشتند مصاحبه می كرد و احساس و نظرشان را می پرسید. عقیده و نظر نظامیان قدیمی، سیاسیون بازنشسته، مورخان، جامعه شناسان و اقتصاددانان را هم جمع آوری می كرد و بر آنها می افزود، و به این ترتیب گزارشهایش جامع، مهم و خواندنی و برای آیندگان سند بوده است. وی جنگ ویتنام، انقلاب استقلال الجزایر، جنگ داخلی نیجریه (بیافرا)، درگیری ها در فلسطین و زد و خوردهای ایرلند شمالی را پوشش خبری داده بود.
     در دهه های اخیر، گلوریا بمانند هرخبرنگار قدیمی دیگر، مقاله نگار و كتاب نویس شده بود. گلوریا جنگ را، اگر دفاعی نباشد، یك ضعف بزرگ انسانی و عملی غیر آدمی تصویر كرده و نوشته است كه جنگ مسیر زندگی مردمی را كه در ایجاد آن سهیم نبوده اند و به ویژه كودكان دگرگون می سازد. وی از رنجهای توده ها و در بدری های ناشی از جنگها سخن ها گفته است. گلوریا از گروه كوچكی كه از پرتو جنگها، اغتشاشها و دگرگونی های غیر مترقبه به ثروت و نوا می رسند به عنوان «زالو» ها نام برده است كه كركس وار عمل می كنند. کتاب های معروف او عبارتند از: «برندگان و بازندگان»، «برخی مردان آمریکا»، «جنگ داخلی نیجریه: برادرکشی به خاطر دلارهای نفتی» و «غزّه» و .... وی به خاطر کتابهایش برنده جوائز متعدد ازجمله جایزه جورج پولک و جایزه ماترکس شد.
     گلوریا در زمینه تجربه خود از تماس با مردم و شنیدن غم و شادی و آرزوهایشان، كتاب داستان (ناول) هم نوشته است زیرا كه به زعم او برخی مطالب را در قالب داستان آسانتر می توان بیان كرد و داستان كه شیوا، دلپذیر و ساده نوشته می شود، بردل و مغز ـ هردو ـ می نشیند حال آنكه محتوای تالیفات غیر داستانی عمدتا در ذهن قرار می گیرند. داستان «گرام گرین دوست داشتنی» بانو گلوریا از پرفروشترین داستانهای زمان خود بود.
    كتابهای غیر داستانی گلوریا نیز درباره مشكلات انسانهاست كه نتیجه تجربه و یافته های او از خبرنگاری بوده است.
    عشق گلوریا به نوشتن و حرفه «خبر» باعث شكست او در دو ازدواجش شده بود. وی گفته است كه یك فرد نمی تواند در «آن واحد» دو عشق و دو زندگانی داشته باشد. وجود او كه در آن عشق به تحقیق و نوشتن و زندگی در محیط روزنامه موج می زد، این زندگی (نوشتن) را بر شوه داری و پرداختن به امور خانه مقدم داشت و وی را همچون مغناطیس به آن سوی كشاند و ....
    گلوریا در سالهای آخر عمر یك آرزو داشت و آن تجلیل پس از مرگ بود، و با این انگیزه، خبر درگذشت و تدفین و خلاصه ای از كارها و آرزوهایش را شخصا نوشته و هر نسخه از آن را به یك همكارش سپرده بود تا پس از درگذشت به رسانه ها بدهند. او برای آسان كردن كار سردبیران، به هر یك از گزارش های مرگ خود، یك عكس اضافه كرده بود و این عكسها از كارهایش در صحنه گرفته شده بود؛ ازجمله دو عكسی كه در زیر این مطلب آمده که یکی از آنها اورا در سال 1971 در دانانگ ویتنام در حال مصاحبه با یك نظامی آمریكایی وابسته به هنگ پیاده نشان می دهد كه خودرا برای انتقال به رزمگاه آماده می كند و دیگری مصاحبه با یک نظامی ویتنام جنوبی برای کسب اطلاع از وضعیت است.
    گلوریا به عنوان اندرز به روزنامه نگاران جوان یك وصیتنامه برجای گذارده كه مردم را فراموش نكنند. وی در این وصیتنامه چنین آورده است: خبرهای رسمی و اظهارات مقامات را با تردید بنگرید و تا درستی آنها برایتان ثابت نشود به سردبیر برای انتشار ندهید و اگر اجبار در كار است از افعال «ادعا كرد»، و عبارت «آن چه را كه او گفت» و نظایر آن استفاده كنید و نظر خودرا در این زمینه در مقاله ای در صفحه مقالات چاپ و قضیه را هم تا به آخر دنبال كنید كه «صدا» خاموش نشود و مقام مورد بحث احساس پیروزی نكند. روزنامه نگار برای تحمیق جامعه قلم به دست نمی گیرد و نباید ابزار فریب و یا ارعاب مردم قرار گیرد كه برای آن پای به این حرفه نگذارده است.
    گلوریا در پایان وصیتنامه اش آرزو كرده است كه رسانه ها به عنوان عامل پیشرفت انسان به اوج كمال برسند و هرگز وظیفه روشنگری خودرا از نظر دور ندارند كه اگر تنها امید مردم نباشد؛ بزرگترین یار و یاور مردم، آنان كه ضعیفترند بشمار آیند.
    
گلوريا در حال مصاحبه با يک نظامی آمريکايي در دانانگ (ويتنام) در 1971


    
... و در اينجا با يک نظامي ويتنام جنوبي


    
پشت جلد دو کتاب از کتابهاي تأليف گلوريا امرسون

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
هانری كارتیه «خبرنكار ـ عكاسِ» شماره 1 قرن بیستم
Henri Cartier Bresson

«هانری كارتیهHenri Cartier Bresson» خبرنگار عكاس معروف فرانسوی دوم آگوست 2004 در 95 سالگی در خانه اش در فرانسه درگذشت. وی كه در این حرفه معروفیت جهانی دارد و برخی هم وی را «فتو ژورنالیست شماره یك قرن 20» بشمار آورده اند هفت دهه با دوربین خود كه هرگز فلاش بكار نبرد و از فیلم رنگی استفاده نكرد مصیبت های انسانی را به تصویر كشید. در هرگوشه از جهان كه انقلاب و اعتصاب و اعتراض بود، سر و كله كارتیه هم ظاهر می شد تا ببیند كه انسانها چه مشكلاتی را فریاد می زنند و چه می خواهند. عكسهای خبری او از انقلاب استقلال هند و ترور گاندی معروفند. بكار بردن دوربین بدون تولید صدا و پنهان كردن آن در زیر دستمال از كارهای كارتیه است. او عكسهای هنری فراوان نیز برجای گذارده است. كارتیه به حرفه عكس از دو دید نگاه می كرد؛ سند (عكس خبری برای رسانه ها و مدرک برای تاریخ) و هنر.
یکی از عکس های جالب کارتیه: منظره روز باراني درايستگاه قطار (سال 1932)


    
هانری کارتیه با دوربينش ـ وي نخستين فتوژورناليست بود که از دوربين لايکا و فيلم 35 ميليمتري استفاده کرد


    
آيا ساحل دريا (بيچ) با لباس معمولي و براي خوابيدن و چرت زدن است؟!

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سرمقاله مجله روزنامک (شماره 16): ... و سرانجام یک روزنامه نگار اینوستیگیتیو دیگر
از آغاز جنگ سرد قرن بیستم و نزدیک به هفتاد سال است که اندیشمدان از نبود تاریخ نگار به مفهوم واقعی کلمه و روزنامه نگار اینوستیگیتیو ناله می کنند و بسیاری از مسائل را به این حساب می گذارند بویژه مسائلی همچون تبه کاری ها، اعتیادات زیان آور، مشکلات اجتماعی، فساد دولتی و ضعف ها. ولی، گزارش ها نشان می دهد که در جوامع مسئله دار همینکه یک روزنامه نگار موضوعی را دنبال و ریشه یابی کرد نابود شد. پس از فروپاشی شوروی از درون و پیدایش پولدارهای یکشبه در روسیه، خصوصی سازی بنگاههای ملّی (متعلق به همه مردم) و بسط فساد در این کشور که غرب از پیش با فرستادن مشاور و راهنمای اقتصادی برنامه آن را طرح کرده بود، شماری روزنامه نگار میهندوست روس دست بکار اینوستیگیتیو و افشاگری زدند که یکی پس از دیگری به دست مافیا و عوامل غارت آن کشور از میان برداشته شدند.
    


در این مورد، روسیهِ پس از فروپاشی تنها نبود، مکزیک و چند کشور تولید کننده و یا انتقال دهنده مواد مخدر و ... هم قتلگاه روزنامه نگاران اینوستیگیتیو بوده اند. آخرین قربانی این وضعیت، روبن اسپینوزا Ruben Espinoza فتوژورنالیست 31 ساله مکزیکی است که جمعه 31 جولای 2015 کشته شد. او در آپارتمان بانو «نادیا ورا Nadia Vera» فعّال معروف در مبارزه با فساد بود. «نادیا» سال ها بود که به روبن سوژه می داد و راهنمایی می کرد تا از صحنه های فساد عکس ژورنالیستی (تصاویری که بدون نوشته و بیان، واقعیت ها را منعکس کنند و سند تاریخ شوند) تهیه کند. روبن در چند مجله ازجمله مجله Proseso و یک آژانس تهیه خبر و فیچر (خبرگزاری) اشتغال بکار داشت. وی همچنین برای نشریات دیگر به صورت فری لَنس گزارش مصوّر تهیه می کرد ـ اصطلاحا گزارش نویسی به جای قلم، با دوربین. وی سال ها ماموریت پوشش تصاویر خبری ایالت ساحلی «وراکروز» را داشت که از مراکز فعالیت کارتِل های مواد مُخدّر و غرق در فساد اداری است. عکس های خبری روبن، فرماندار ایالت را که هاویر دووارته Javier Duarte نام دارد خشمگین کرده و پیام تهدیدآمیز فرستاده بود، اما روبن بکار خود ادامه می داد. روبن عکس خبری جالبی از تظاهرات مردم این ایالت تهیه کرده بود که سال گذشته در آنجا شماری معلم و دانشجوی معترض ناپدید شده و سپس اجسادشان در رودخانه به دست آمده بود. او گزارش کرده بود که به نظر می رسد که عوامل قاچاق با چراغ سبز فرماندار و با کمک پلیس محلی ربوده شده بودند.
    روبن که بالاخره تهدیدها و پیغام های پی در پی فرماندار او را نگران کرده بود و می دانست که در آن ایالت در 5 سال گذشته (از سال 2010) 11 روزنامه نگار کشته و یا ناپدید شده اند، دو ماه پیش آنجا را تَرک و به پایتخت (مکزیکو سیتی) نقل مکان کرد.
    گروه «آرتیکل ـ 19» که یک جمعیت مدافع روزنامه نگاران است و نیز «کمیته محافظت از روزنامه نگاران» چندی پیش و پس از انتشار آمار قتل 27 روزنامه نگار در کشور مکزیک در 15 سال، به روزنامه نگاران توصیه کرده بود که برای خود (امور روزانه) ژورنال و یادداشت تهیه کنند و هر روز و شب آنچه را که می بینند و احساس می کنند بنویسند تا اگر روزی ناپدید و گرفتار شوند با بررسی آن ژورنال ها، کار تحقیق آسان و قضیه روشن شود. پس از عمومیّت یافتن تکست مسیج، آن دو جمعیت از روزنامه نگاران خواسته اند که با ارسال تکست به یک دوست و یا بستگان خود، دیگران را در جریان رفت و آمدهایشان قرار دهند. تنها در سال جاری (سال2015) در مکزیک 7 روزنامه نگار کشته شده اند.
    با انتشار گزارش های مربوط به قتل روبن اسپینوزا، در چند نقطه در مکزیک تظاهرات ضد دولتی و اعتراض آمیز صورت گرفت و در کشورهای متعدد، اتحادیه ها و سندیکاهای روزنامه نگاران اعلامیه دادند. در کشورهای آمریکای لاتین نیز تظاهرات و راهپیمایی های اعتراض آمیز مشاهده شد. قتل روبن و قضیه فرار Elchapo رئیس یک گروه بزرگ قاچاق مواد مخدر از زندان، با حفر یک تونل زیرزمینی 1600 متری! چهره جهانی مکزیک 2 میلیون کیلومتریِ 122 میلیونی را کدر کرده است.
    پلیس مکزیک گفته است که طبق شواهد، سه نفر وارد آپارتمان بانو «نادیا» شده و او، روبن، دو بانوی دیگر از مراجعین بانو نادیا و کُلفت اورا کشته اند. در جسد روبن آثار شکنجه هم دیده شده است.
    روزنامه نگار حرفه ای فردی است عاشق خدمت به انسان ها و نباید با او چنین شود.
    
    
نوشیروان کیهانی زاده

    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    تصویر زیر یک صحنه از دهها تظاهرات اعتراضی روزنامه نگاران و روشنفکران مکزیک را نشان می دهد که معترضین، عکس های روبن اسپینوزا را به دست دارند:
    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سایر ملل
امپراتور روم كه دو بار از ایرانیان شكست نظامی خورد
كنستانتین دوم
كنستانتین دوم كه از 337 تا 361 امپراتور روم بود هفتم آگوست سال 317 میلادی به دنیا آمد. وی در طول حكومت خود دو بار از ایرانیان شكست نظامی خورد؛ بار اول در سال 359 در سوریه و بار دوم در سال 360 در غرب تركیه امروز (ساحل مدیترانه) كه نیمی از آناتولی غربی را به ایرانیان باخت. در هر دو جنگ، فرماندهی ارتش ایران را شاپور دوم ـ شاه ساسانی ـ مستقیما برعهده داشت.
    كنستانتین دوم در سال 361 میلادی درگذشت و فرصت جنگ دیگری با ایران، یکی از دو اَبَرقدرت وقت را به دست نیاورد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
کشتار آسوریان عراق و فرار آنان به ایران و استقرار در ارومیه و همدان ـ به این مناسبت نگاهی به کشتار و تبعید اَرمنیان و آسوریان در قرن 20
پس از ایجاد کشور عراق به دست انگلیسی ها از 3 ایالت امپراتوریِ فروپاشیده شدهِ عثمانی، هفتم آگوست 1933 کار کشتار آشوریان (آسوریان) عراقی ساکن منطقه کشاورزی سومیل= سمیل Simele (تلفظ آشوری اش: سیمله) واقع در شمال عراق ـ منطقه دهوک ـ آغاز شد. در این رویداد نزدیک به سه هزار تَن آشوری کشته شدند. این کشتار 4 روز طول کشید.
     در این منطقه 63 روستای آشوری نشین وجود داشت که بسیاری از باقیماندهِ ساکنان آنها بعدا نیز به تدریج فراری داده شدند. فراریان عمدتا و نهایتا به ایران، کانادا و ایالات متحده پناه برده اند.
     آشوریان (آسوریان) قبلا نیز و عمدتا در سال 1915 همزمان و به موازات با اَرمنیان توسط عثمانیان کشتار شده بودند که بسیاری از آسوریان باقی مانده در آن مناطق به ایران فرار وعمدتا در ارومیه و همدان ساکن شده بودند. کشتار اَرمنیان ساکن امپراتوری عثمانی از 1914 آغاز شده بود که در 24 اپریل 1915 به اوج رسید. این کشتار و تبعید، متناوبا تا 1923 و جمهوری شدن ترکیه ادامه داشت. در این مدت شماری از یونانی تبارهای آناتولی نیز تبعید شدند. پیش از سال 1453 بیشتر جمعیت منطقه آناتولی و بویژه آناتولی غربی، یونانی و رومی تبار بودند. شمار تُرکان عثمانی ـ فاتحان آناتولی زیاد نبود، ولی چون فاتح و حاکم بودند، طولی نکشید که زبان آنان با عاریه گرفتن بسیاری از کلمات فارسی فراگیرشده است.
    به نوشته تاریخ نگاران اروپایی، در دوران کشتار و تبعید (و آغاز گسترده آن از 1914) نزدیک به یک میلیون و پانصد هزار اَرمنی مقتول شده بودند. جمع مقتولین آسوری در طول این سال ها که ساکن جنوب ترکیه امروز، شمال عراق امروز و شرق سوریه امروز (وابسته به امپراتوری عثمانی وقت) بودند از 157 تا 300 هزار تَن گزارش شده است. هیأت نمایندگی آسوریان در نشست فاتحان جنگ جهانی اول در «لوزان»، رقم مقتولین آسوری را به این نشست حدود 300 هزار تَن گزارش و درخواست غرامت و احقاق حق کرد. یک عضو این هیأت گفته بود؛ عساکر (نظامیان) عثمانی که پس از آغاز جنگ جهانی اول و به بهانه مقابله با روس ها وارد مناطق غربی ایران شده بودند، شماری بسیار از آسوریانِ فرار کرده به ایران را در این مناطق کشتند.
     آشوریان که بازماندگان یک امپراتوری باستانی به همین نام در شمال عراق امروز و جنوب ترکیه هستند مسیحی نسطوری مذهب اند و کشتار آنان شاید به همین علت و به ادعای برخی نوشته ها، همدلی با مسیحیان اروپایی (کاتولیک و پروتستان) و جلب نظر اینان صورت گرفته باشد. باوجود این، عراق هنوز دارای یک اقلیت آشوری (آسوری) است. کشتار آشوریان امپراتوری عثمانی در تاریخ عمومی (تاریخ جهان) Assyrian Genocide عنوان گذاری شده است. عثمانی در جریان جنگ جهانی اول، متحد آلمان و اتریش بود که هر سه در این جنگ شکست خوردند، امپراتوری های عثمانی و اتریش مضمحل شدند و آلمان به نوعی اشغال نظامی مناطق صنعتی خود و ازدست دادن برخی از مناطق ازجمله پروس شمالی و شمال غربی تَن داد و به دیکته کردن فاتحان گوش کرد که نتیجه اش تورّم پول، بروز نارضایی ها و ظهور هیتلر و ناسیونالیسم ژرمن بود و جنگ جهانی دوم.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
روزی که ترومن اعلام داشت که به دستور او ژاپن بمباران اتمی شد تا در پایان یافتن جنگ تسریع شود ـ جزئیات بمباران هیروشیما

    
ترومن بمباران اتمي هيروشيمارا به اطلاح جهانيان مي رساند ـ صفحه اول روزنامه ها اختصاص به اين خبر يافته بود


    هفتم آگوست 1945 هری ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا که پس از شرکت در کنفرانس سران فاتحان جنگ جهانی دوم در پوتسدام، با رزمناو «اوگوستا» از اروپا به واشنگتن بازمی گشت در نیمراه و از میان اقیانوس اطلس به جهانیان اعلام کرد که هیروشیمای ژاپن در ششم آگوست به دستور مستقیم او بمباران اتمی شده و هدف از این کار پایان یافتن هرچه زودتر جنگ در منطقه خاور دور بوده است.
    ششم آگوست 1945 به وقت ژاپن (پنجم آگوست به وقت آمریكا) و سه ماه پس از خودکشی هیتلر و تسلیم شدن آلمان، یك بمب افكن «B-29» نیروی هوایی آمریكا نخستین بمب اتمی را بر شهر هیروشیمای ژاپن فروافكند كه در همان لحظه بیش از شصت هزار تن كشته و افزون بر 120 هزار تن دیگر مجروح شدند كه بسیاری از مجروحین نیز به تدریج جان سپردند. این بمباران اتمی ساعت 8 و 15 دقیقه بامداد به وقت محلی (23 و 15 بوقت لندن ـ گرینویچ) انجام شد. بمب حاوی اورانیوم 235، سه متر طول و معادل 12 هزار و پانصد تُن ماده منجره TNT قدرت انفجار داشت. بمب با چتر بر فراز شهر رها و در ارتفاع چند صد متری زمین منفجر و تولید حرارت چند میلیون درجه ای کرد و تا شعاع 13 کیلومتری همه چیز را خاکستر ساخت. 63 درصد ساختمانهای شهر ویران و مابقی آسیب دید. طبق آمار، در این بمباران 76 هزار ساختمان ویران شد. پس از انفجار بمب، برقی خیره كننده جهید و متعاقب آن ابر سیاه ناشی از سوختن و ذوب شدن آن چه كه در زمین بود به آسمان بلند شد و در ارتفاع 300 متری قارچ سفید رنگی از این ابر برخاست كه تا ارتفاع هفت كیلومتری زمین بالا رفت. جمعیت هیروشیما که در 800 کیلومتری توکیو واقع شده است در آن زمان و پیش از حمله اتمی 345 هزار تن بود. بعدا شمار کشته شدگان بمباران اتمی هیرو شیما 118 هزار و 661 غیر نظامی و 20 هزار نظامی اعلام شد و سرانجام با مرگ شماری دیگر و عمدتا براثر تشعشع و بیماری های ناشی از آن رقم تلفات به 140 و کمی بیشتر رسید. [طبق برخی گزارش ها بیش از 170 هزار تَن].
    این بمب اتمی که از نیومکزیکو (جنوب غربی ایالات متحده) به جزیره تینیان (یک پایگاه نیروی هوایی آمریکا در اقیانوس آرام) حمل شده بود در یک بمب افکن بی ـ 29 قرار گرفت تا روی هدف رها شود. بمب افکن های بی ـ 29 که بُرد پروازشان 4 هزار و 670 کیلومتر و حد اکثر سرعتشان 588 کیلومتر در ساعت بود قادر به حمل 9 تُن بمب بودند. این هواپیما 9 خدمه پروازی ازجمله 4 افسر داشت و فرماندهی آن با سرهنگ Paul W.Tibbets Jr بود.
    سرهنگ پال تیبتز Paul W.Tibbets خلبان و فرمانده هواپیما خواسته بود که نام مادرش «انولا گی Enola Gay» را روی بدنه هواپیما بنویسند که هواپیما با همین نام وارد تاریخ شده است. تیبتز که 23 فوریه 1915 به دنیا آمده بود 92 سال عمر کرد، ژنرال شد و یکم نوامبر 2007 درگذشت. بمب افکن انولا گی در موزه هوایی ـ فضایی آمریکا در چینتیلی (حومه شهر واشنگتن) برای بازدید مردم قرارداده شده است.
    سه روز پس از بمباران اتمی هیروشیما، شهر بندری ناگاساکی Nagasaki نیز بمباران اتمی شد و دولت ژاپن تسلیم خودرا اعلام داشت و جنگ جهانی دوم در نیمه آگوست 1945 در همه جبهه پایان یافت.
    از آن پس هرسال در ششم آگوست به مناسبت سالروز بمباران اتمی هیروشیما اجتماع و یا اجتماعات بزرگی در آن شهر و شهرهای دیگر برپا می شود و .... در سال1995 نیز به مناسبت پنجاهمین سالروز بمباران اتمی هیروشیما صدها هزار تن در این شهر اجتماع كره بودند.
    در همین روز در سال 1963 پیمان منع آزمایشهای هسته ای در جوّ زمین و داخل اقیانوس امضاء شد و از آن پس این آزمایشها در زیر زمین انجام گرفته است که آلودگی محیط زیست ناشی آن کمتر است.
    آمریكا از آگوست سال 1939 (و به نوشته بسیاری از مورخان، به توصیه و ترغیب آلبرت اینشتاین) كار مطالعه و تولید سلاح اتمی را آغاز كرده بود كه نخستین بمب، 16 جولای 1945 (بیست روز پیش از بمباران اتمی هیروشیما) در ایالت نیومكزیكو آمریكا آزمایش شده بود.
    
خدمه پروازي بمب افکني که هيروشيما را بمباران اتمي کرد ـ Paul W.Tibbets خلبان و فرمانده بمب افکن با تايپ نام مشخص شده است


    
بمب افکن انولا گي

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
هشدار آگوست 1974 سازمان ملل درباره جمعیت ـ نفوس کره زمین دو برابر ظرفیت منابع آن!
سارمان ملل هفتم آگوست 1974 (اَمُرداد 1353) اعلام کرد که جمعیت جهان از چهار میلیارد بیشتر شده و هشدار داد که منابع کره زمین تنها تکافوی همین عده را می کند. کشورهای اروپایی و ژاپن به این اخطار توجه کردند و در کشورهای دیگر ازجمله چین، کره جنوبی و ... موضوع تنظیم خانواده به میان آمد که بعدا چین قانون یک زن و شوهر یک فرزند را تصویب و به اجرا گذارد. سازمان ملل سه بار دیگر این اخطار را تکرار کرد و چند سال بعد اعلام داشت که به رغم این اخطارها، نفوس جهان در سال 2010 به شش میلیارد و 860 میلیون رسیده و در سال 2011 متجاوز از هفت میلیارد خواهد شد که اگر این روند ادامه یابد در سال 2040 بیش از 9 میلیارد خواهد بود یعنی دو برابر ظرفیت منابع کره زمین و در پایان قرن 21 متجاوز از 11 میلیارد و 200 میلیون تَن.
    طبق این آمار، در سال 2010 هر دقیقه 267 نوزاد تازه به دنیا می آمد. جمعیت ژاپن، کره جنوبی و اروپای غربی تقریبا و تا حدودی ثابت مانده و در برخی از کشورهای اروپایی، جمعیت بومی (نه، مهاجر) حتی کم شده است ولی در آفریقا، هند و بیشتر کشورها در حال افزایش است و در USA، کانادا و استرالیا به دلیل مهاجرت سریعا افزایش می یابد که توصیه شده قوانین مهاجرت را که قدیمی شده اند اصلاح کنند و مهاجرت بستگان درجه اول اتباع تازه خودرا محدود سازند.
    جمعیت کره زمین 31 اکتبر 2011 از 7 میلیارد تجاوز کرد. جمعیت کره زمین در قرن پانزدهم میلادی 450 میلیون برآورده شده بود زیرا که جنگها و بیماری های همه گیر ازجمله طاعون و تیفوس مانع افزایش نفوس می شد. وجود سلاح اتمی در دست شماری محدود از کشورها، در هشت دهه گذشته مانع از وقوع جنگ جهانی دیگری شده است.
    طبق یک آمار، جمعیت کره زمین در هفتم آگوست 2012 به 7 میلیارد و 31 میلیون و 233 هزار تَن رسیده بود. در همین روز جمعیت USA سیصد و 14میلیون و 109 هزار تن بود. به باور جامعه شناسان؛ در چند کشور کم وسعت و کم حاصل و بدون منابع ثروت؛ جنایات، تقلبّات و کلاهبرداری ها، انواع فساد و گرسنگی تا حدّی چشمگیر نتیجه کثرت جمعیت ـ بیش از ظرفیت کشور است که فقر از عوامل عصیان است.
    طبق آمار هفته یکم ماه آگوست 2014 (نیمه امُرداد 1393)، جمعیت کره زمین 7 میلیارد و 184 میلیون و جمعیت فدراسیون آمریکا 318 میلیون و 600 هزار بود. جمعیت کره زمین در نخستین هفته آگوست 2016 به 7 میلیارد و 442 میلیون تَن رسید و نفوس آمریکا به 324 میلیون و 364 هزار نفر. جمعیت این فدراسیون (شمار مهاجران و مهاجر تباران، بدون احتساب بومیان ـ اصطلاحا سرخپوستان) در دهه استقلال (دهه 1770) به 3 میلیون تَن هم نمی رسید. این جمعیت در سال 1800 به 5 میلیون و 300 هزار، در سال 1900 به 76 میلیون، در سال 1950 به 151 میلیون و در سال 2000 به 282 میلیون رسید. افزایش جمعیت این فدراسیون در سال 2015 عبارت بود از 2 میلیون و 345 هزار از طریق تولّد و کمی بیش از یک میلیون از طریق مهاجرت (مهاجرت دائم نه موقت).
    8 کشور پُرجمعیت جهان در آغاز آگوست 2016 عبارت بودند از: چین با یک میلیارد و 411 میلیون، هند با یک میلیارد و 310 میلیون، فدراسیون آمریکا با 324 و 364 هزار، اندونزی با 259 میلیون، برزیل با 205 میلیون، پاکستان با 191 میلیون، نیجریه با 189 میلیون و بنگلادش با 162 میلیون.
    قلمرو دولت مسکو پیش از فروپاشی ـ دسامبر 1991 که پارلمان وقت (دوما) با مصوّبه ای آن را غیر قانونی خواند، از لحاظ جمعیت در ردیف سوم بود که به کمتر از نصف کاهش یافته است.
    جمعیت جهان در آگوست (آگِست) 2023 به مرز 8 میلیارد رسید که برآورد شده است در ماه اکتبر این سال وارد 8 میلیارد شود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
استقرار نظامی آمریکا در کشور سعودی
پنج روز پس از تصرف كویت توسط عراق، دولت ریاض هفتم آگوست 1990موافقت کرد كه نیروهای نظامی آمریكا برای دفاع از کشور سعودی و نیز پس گرفتن كویت، در آن کشور مستقر شوند و ورود نیروهای آمریكایی به كشور سعودی (در آغاز کار به هزینه این دولت) از همان روز آغاز شد. این استقرار كه قرار بود «موقتی» باشد تا به امروز ادامه یافته و از تابستان 2019 (به بهانه رویدادهای تنگه هرمز) گسترش یافته است.
     به نظر برخی از مورّخان، دولت آمریكا پس از جنگ جهانی دوم و رو به زوال گذاردن امپراتوری انگلستان در انتظار فرصت برای بسط نفوذ و احیانا استقرار در كشور سعودی بود كه قرار گرفتن شوروی در آستانه فروپاشی، تصرف كویت به دست صدام حسین و ... این فرصت را فراهم آورد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
انفجار همزمان دو سفارتخانه آمریکا در تانزانیا و کنیا


هفتم آگوست 1998 همزمان و به فاصله چند دقیقه از هم، دو انفجار در سفارتخانه های آمریکا در دو کشور آفریقای شرقی - تانزانیا و کنیا (شهرهای دارالسلام و نایروبی) روی داد که ضمن آن 212 تن کشته و جمعا بیش از یکهزار نفر دیگر مجروح شدند. عکس، کمک مردم به جمع آوری مجروحین در اطراف سفارت آمریکا در تانزانیا را نشان می دهد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
یک نمونه دیگر از مصادیق فلسفه تاریخ ـ ترکیه بمانند ایرانِ 2 هزار و 502 سال پیش دارای بانو دریاسالار شد ـ شرح:

    



    
    سوم آگوست 2023 و در جریان تغییرات و انتصابات تازه در دستگاه نظامی جمهوری ترکیه، بانو گوکچِن فیرات Gokcen Firat افسر نیروی دریایی ترکیه به درجه دریاسالاری ارتقاء یافت و rear admiral شد (درجه ای معادل سرلشکری در ارتش). این نخستین بار است که در ترکیه یک بانو «دریاسالار» شده است. او 46 ساله است و در 1998 از آکادمی نیروی دریایی ترکیه فارغ التحصیل و افسر شده است. بانو فیرات که 25 سال در نیروی دریایی ترکیه خدمت کرده سالها فرمانده ناو ازجمله رزمناو یاووز Yavuz بود و عمدتا در دریاهای اژه و مدیترانه. وی در استانبول بدنیا آمده است. ترفیع او به درجه دریاسالاری همچنین یک نمونه دیگر از مصادیق فلسفه تاریخ است (تکرار رویدادها، عینا). شرح آن:
     ایران 2 هزار و 502 سال پیش یک بانو دریاسالار به نام آرتمیس داشت که مأموریت او فرماندهی ناوگان ایران در دریاهای اژه، مدیترانه و سیاه بود، درست در همین دریاها که بانو دریاسالار فیرات مأموریت دارد. آرتمیس متولّد آناتولیا (غرب ترکیه امروز) بود. خشایارشا ـ شاه هخامنشی ایران حدود دو ماه پس از جنگ سالامیس و طبق محاسبات تقویمی در نوامبر 480 پیش از میلاد بانو آرتمیس Artemis را که در جریان جنگ سالامیس فرمانده یک واحد نیروی دریایی ایران مرکب از 5 کشتی و از افسران نیروی دریایی بود به درجه دریاسالاری ارتقاء داد و نه تنها فرمانده ناوگان ایران در دریاهای ازه، مدیترانه و سیاه کرد، بلکه مشاور نظامی خود قرار داد. علت مشاور نظامی کردن آرتمیس این بود که وی پیش از آغاز جنگ سالامیس به خشایارشا توصیه کرده بود که بهتر است با یونانیان، جنگ زمینی کند زیراکه تنگه سالامیس کم وسعت است و آن همه کشتی نمی تواند سریعا از آن عبور کند و مورد شبیخون دشمن قرار می گیرد که افسران خشایارشا این اندرز را رد کردند و در جریان عبور از تنگه، همان شد که آرتمیس گفته بود و نظر خشایارشا به او جلب شد. مورخان یونان باستان این موضوع را در تألیفاتِ شان شرح داده اند. این مورخان نوشته اند که خشایارشا بعدا بر پایه اندرز آرتمیس، به جنگ زمینی با یونانیان دست زد و فرماندهی این جنگ زمینی را به اسپهبد مردونیوس سپرد و پیروز شد.
    آرتمیس در شهر بندری هالیکارناسوس (امروزه؛ بُدروم) در ساحل جنوبی آناتولیا بدنیا آمده بود که این شهر بندری و جزیره مجاور آن بخشی از ساتراپیِ کاریا Caria و در قلمرو ایران وقت بودند. تاریخ نگاران از آرتمیس به عنوان یک استراتِژ نام برده اند. آرتمیس یک واژه پارسی ـ یونانی است. آرتا ـ آرته در پارسی باستان به معنای عالی و بزرگ بود. نام آرتمیس در اسناد و کتاب های تاریخ ایران باستان آمده است. وی در جریان یک کوهنوردی و پرش از صخره بر زمین افتاد و درگذشت. پهلوی دوم در سال 1967 نام آرتمیس را بر یک ناوشکن 3 هزار و 360 تُنیِ 350 متری که از انگستان خریداری شده بود گذارد و این ناو که در سال 1985 به دماوند تغییر نام داده شد در نوامبر 1971 در عملیات بازگرداندن سه جزیره ایرانی به قلمرو وطن شرکت داشت.
    ناسا (سازمان ملّی مدیریت فضانوردی آمریکا) نام برنامه سفر یاسمین مُقبلی فضانورد ایرانی ـ آمریکایی به ماه را آرتمیس گذارده است.
    صفحه 21 شماره 32 مجله روزنامک (منتشر شده در آذرماه 1395) به شرح کارهای نظامی بانو دریاسالار آرتمیس اختصاص داده شده بود. کُپی بخشی از جلد آن شماره از مجله حاوی تیترها و تصویر آرتمیس در زیر درج شده است:
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.

    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تاریخ از نگاهی به تصویر
این بانو 114 سال پیش با این اتومبیل از نیویورک تا سانفرانسیسکو ـ 5 هزار کیلومتر رانندگی کرد و تاریخساز شد:


بانو Alice Huyler Ramsey در بیست و دو سالگی و زوجه یک نماینده مجلس آمریکا و مادر یک کودک، با 3 بانوی دیگر ـ دو خواهرِ خود و یک بانوی 19ساله ـ هفتم آگوست 1909 پس از طی کردن نزدیک به 5 هزار کیلومتر راه در 59 روز با این اتومبیل، از نیویورک به سانفرانسیسکو رسید. وی که شهر نیویورک را در نهم ژوئن 1909 تَرک کرده بود ـ خود، رانندگی اتومبیل را در تمامی طول راه که هموار نبود و در پاره از مناطق، جاده سازی هم نشده بود برعهده داشت.
     وی نخستین بانویی است که چنین مسافتی را با اتومبیل رانندگی کرده است. او که در استیتِ نیوجرسی به دنیا آمده بود 96 سال زندگی کرد و دهم سپتامبر 1983 درگذشت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برخی دیگر از رویدادهای 7 اوت
  • 1786:   دولت مهاجرنشینان انگلیسی تازه استقلال یافتهِ آمریکای شمالی نخستین Indian Reservation برای در حَصر قراردادن بومیان آن سرزمین را که مالکان هزاران ساله این سرزمین بودند برپا داشت.
        
        
        
  • 1789:   از این زمان، آمریکا (دولت فدرال آمریکا) دارای وزارت جنگ شد که بعدا به وزارت دفاع تغییر نام داد.
        
        
  • 1791:   نظامیان دولتِ مهاجرنشینان انگلیسی تازه استقلال یافتهِ آمریکای شمالی شهر بومیان نشین Wea واقع در کنار رود Eel و ده کیلومتری شهرِ بعدا ساخته شدهِ Logansport را ویران ساختند.
        
        
  • 1794:   رئیس جمهوری وقت آمریکا با توجه به گردنکشی و شورش مسلحانه یک گروه در پنسیلوانیا، دستور اجرای قانون میلیشیا را صادر کرد (Militia Act of 1792). طبق این قانون که در 1792 تصویب شده بود، در زمان بحران و شورش، میلیشیای استیت مربوط و یا استیت ها زیر فرماندهی رئیس جمهوری (رئیس فدراسیون) قرار می گیرند. در فدراسیون آمریکا، رئیس جمهوری فرمانده نیروهای مسلح است.
        
        
        
  • 1819:   سیمون بولیوار قهرمان ملی لاتین های قاره آمریکا در منطقه کوهستانی بویاکا Boyaca واقع در 150 کیلومتری شهر بوگوتا Bogota نیروی نظامی مشترک اسپانیا و لاتین های خواهان ادامه حکومت استعماری اسپانیا را شکست داد و با این پیروزی که عمدتا با کمک ونزوئلایی ها صورت گرفت کلمبیا که تا آن زمان گرانادای نوین نام داشت استقلال به دست آورد.
        
        
  • 1858:   «ویكتوریا» شاه انگلستان شهر اوتاوا Ottawa را برای پایتختی مهاجرنشین كانادا برگزید كه هنوز پایتخت این كنفدراسیون است.
        
        
  • 1930:   در شهر ماریون Marion ایندیانای آمریکا، گروهی از ساکنان شهر به زندان شهر ریختند و دو سیاهپوست به نام های Abram Smith و Thomas Shipp را که به اتهام سرقت از یک فروشگاه بازداشتِ موقّت شده بودند بیرون کشیدند و به دار زدند. گفته شده است که پلیس شهر در این اقدام که Lynching خوانده می شود به مهاجمان زندان کمک کرده بود.
        
        
        
  • 1938:   (1317 ه.ش.) قسمتی از زمین های شمالی قصر قاجار (جنوب شرقی چهار راه خیابان شمیران و خیابان رسالت ـ نزدیک به چهارراه سیدخندان) به بی سیم پهلوی اختصاص یافت و پخش رادیو. قبلا بخشی از قصر قاجار (قصر قجر ـ ساخته شده در دوران آغا محمدخان و فتحعلی شاه) به زندان تهران معروف به زندان قصر و قسمتی دیگر به پادگان نظامی اختصاص یافته بود ولی هنوز چهارراه خیابان شمیران و عباس آباد به چهارراه قصر معروف است.
        
        
  • 1940:   هیتلر منطقه مرزی آلزاس و لُرن ـ لورن Alsace – Lorraine را که مورد اختلاف آلمان و فرانسه بوده است ضمیمه آلمان ساخت.
        
        
  • 1944:   کمپانی IBM آمریکا کَلکولِیتور پروگرام شده (ماشین حسابگر) ساخت.
        
        
  • 1970:   در این روز در جریان یک محاکمه در شهرستان مرین Marin استیت کالیفرنیا، یک مرد که تفنگِ کوتاه شده خود را پنهان کرده بود وارد جلسه محاکمه شد که علنی و ورود تماشاگر آزاد بود. وی قبلا استیشن واگن خودرا که همدستانش در آن بودند در پارکینگ مجتمع قضایی پارک کرده بود. این مرد مسلح پس از ورود به جلسه محاکمه، قاضی Harold Haley شصت و شش ساله، متهمان و سایر دست اندرکاران محاکمه را به گروگان گرفت و پس از آزاد کردن متهمان، قاضی و دیگران را به سوی استیشن واگن (وَن) بُرد تا از محل دور شوند که قاضی از دست او فرار کرد که گروگانگیر و همچنین احتمالا از داخل استیشن واگن تیراتدازی شد، قاضی و دو تن دیگر کشته شدند.
        
        
        
  • 1981:   روزنامه 128 ساله «واشینگن استار» که در 1852 و 25 سال پیش از واشینگتن پست دایر شده بود و دفتر آن در خیابان پنسیلوانا و نه چندان به دور از کاخ سفید قرار داشت و عصرها منتشر می شد اعلام ورشکستگی به دادگاه داد و انتشار خودرا متوقف ساخت. شماره یکشنبه های این روزنامه با تیراژ صدها هزاری، «ساندی ستار» عنوان داشت. علت ورشکستگی این روزنامه که دهها سال از اهمیت خاص برخوردار بود عمدتا این بود که ناشر آن متوجه نشده بود که عُمر روزنامه های عصر پایان یافته و به انتشار در عصرها ادامه داده بود. یک اعتصاب کارکنان فنی (چاپخانه و حروفچینی و صفحه بندی) نیز به آن صدمه زده بود و با اینکه ناشر مجله تایم آن را که دچار مشکلات شده بود به 20 میلیون دلار خرید به سودهی نرسید و ورشکست و تعطیل شد. هنگام فروش اموال این روزنامه (چاپخانه، ساختمان و ...) از سوی دادگاه برای پرداخت بدهی ها، موسسه واشنگتن پست آنها را خرید. در این میان، یک موسسه دیگر «روزنامه واشنگتن تایمز» را با استخدام روزنامه نگاران واشنگتن استار دایر کرد که بکار ادامه می دهد.
        
        
  • 1987:   کمیل شمعون سیاستمدار لبنانی که از 1952 تا 1958 رئیس جمهوری این کشور بود و یک جنگ داخلی را از سر گذراند در 87 سالگی درگذشت. وی در سال 1956 از ایران دیدار کرد و در مراسم گشایش نمایشگاه کشاورزی ایران که در میدان جلالیه (اینک پارک لاله) برپا شده بود شرکت کرد.
        
        
  • 2008:   تعرض نظامی گرجستان به اوستیای جنوبی Ossetia آغاز شد که روسیه ایستادگی و گرجستان را عقب زد و اوستیای جنوبی اعلام استقلال کرد.
        
        
  • پیام‌های تازه
    پیام یک روزنامه نگار به آیت الله رئیسی و دکتر زاکانی درباره بازگرداندن روزنامه های ایران و همشهری به وضعیت سابق و ارشادی کردن وزارت ارشاد
  •   پیامی که در زیر آمده است جمعه، 15 اَمُرداد 1400 از یک روزنامه نگار بازنشسته واصل شد که نوشته است امید دارد که به اطلاع آیت الله رئیسی رئیس جمهور و علیرضا زاکانی شهردار منتخب تهران برسد:
        
        "متن سخنان آیت الله رئیسی را در مراسم تنفیذ و تحلیف خواندم و کُپی گرفتم، سخنانی که در 40 سال گذشته کمتر شنیده بودم، بویژه اشاره او به تمدن چند هزارساله ایرانیان و فرهنگ پیشروِ آنان در تاریخ بشریت. او از ایرانیان به عنوان «اُمَّتِ تاریخ ساز» یاد کرد. وی مردمسالاری دینی را شیوه نوینی از حکومت خواند و وعده داد که دولت او در مسیر عدالت و آزادی حرکت کند، عدالت گستر، فسادستیز، تبعیض گریز و دلسوز باشد. آقای رئیسی ورود کشور را به گام دوم انقلاب اعلام و تأکید بر وعده صادق و تعهد به آرمان های انقلاب کرد و ضمن ابراز نیاز به حضور مردم در صحنه، از آنان ـ شهروندان معمولی، اصحاب نظر و نخبگان خواست که ابراز نظر کنند، پیام دهند و او را در جریان نظرات خود پیرامون امور و مسائل، توصیه ها و اندرزهایشان در این زمینه ها و هدف ها و برنامه های دولت او قرار دهند که همانا مردمسالاری واقعی است که ادیان الهی منادی آن بوده اند."
        " من [فرستنده پیام] ازنیمهِ سال 1355 (یک سال و چند ماه پیش از آغاز انقلاب) وارد کار روزنامه نگاری شده و 35 سال در این حرفه بودم و از آغاز انقلاب در میان بپاخیزانِ تحول خواه و خسته و ناراضی از وضعیتِ وقت پرسه می زدم و خواست ایشان را در روزنامه تا جایی که امکان داشت منعکس می کردم و به این نتیجه رسیدم که ضعفِ بیست و چند ساله رسانه ها (پس از کودتای 28 مرداد 1332 تا زمان انقلاب)، بی اطلاعی سران دولت و رئیس کشور از جزئیات مشکلات توده ها، نداشتن تماس مستقیم با مردم یکی از عوامل گسترش بپاخیزی بود. قبلا روزنامه های اطلاعات و کیهان (از 1334 تا اواخر این دهه) صفحه و نویسنده برای دریافت نظرات و شکایات مردم اختصاص داده بودند و پس از درج، خبرنگار می فرستادند تا از مسئول مربوط پاسخ بگیرد و همانجا (در همان صفحه) درج می کردند و سازمان انتشارات و رادیو وقت [وزارت ارشاد فعلی] یک تلفن، معروف به تلفن 27000 داشت که در طول شبانه روز (24 ساعته) نظرات و شکایات را دریافت و سریعا به مسئولان منعکس و بعضا از رادیو پخش و یا در بولتن خبرگزاری پارس (ایرنا) قرار می داد و برای مقامات ارسال می شد. در پی پیروزی انقلاب، آیت الله دکتر محمد مُفتّح که در تماس با روزنامه ها بود، آیت الله بهشتی، همچنین میناچی و دکتر ممکن از همکاران مهندس بازرگان که پی به قطع ارتباط توده ها با مقامات نظام سابق برده بودند و نیز ضعف خبرنویسی و مقاله نگاری، درصدد اصلاح کار برآمدند و تصمیم به ارشاد اصحاب رسانه ها از روزنامه و کتاب تا نمایش و فیلم سینمایی گرفتند و نام وزارت اطلاعات و جهانگردی را به «فرهنگ و ارشاد اسلامی» تغییر دادند. ولی جنگ عراق با ایران، بیشتر برنامه ها را به بایگانی بُرد و مسائل دوباره پا گرفتند. تا اینکه در سه سال اول دهه 1370 شهردار وقت تهران، صرفا با هدف راهنمایی مردم شهر به زندگانی بهتر و نیز آگاهی دادن از تصمیمات و اقدامات شهرداری، روزنامه همشهری را تأسیس کرد و راهنمای مردم شد و حتی حوادث شهری را با اندرز ـ اندرزهای غیر مستقیم با هدف تنبُّه درج می کرد. اخبار، نه تبلیغ های دولتی، تنها به صورت مطلق و با هدف اطلاع رسانی تنظیم و درج می شد و بدور از سیاست بازی که چند سال بعد با رفتن او از شهرداری، این هدف ها تدریجا به فراموشی سپرده شد و همشهری شد روزنامه ای مثل سایر روزنامه ها و همچنین تجاری و درآمدساز. به ابتکار دکتر فریدون وردی نژاد که خبرگزاری دولت (ایرنا) را نوسازی کرده بود، روزنامه ایران تاسیس شد ـ روزنامه دولت با هدف رساندن کارهای دولت به زبان ژورنالیستی به گوش مردم و نظرات و خواست های مردم به گوش دولت و این کار را تا روزی که وردی نژاد در این مقام بود (7 سال) ادامه داد. «صفحات ویژه درج نظرات مردم» داشت و چند خبرنگار به خیابانها می فرستاد و نظرات را جمع آوری می کرد و منتشر می ساخت و گاهی عکس و تیتر صاحب نظر را به بالای صفحه اول می بُرد، پاسخ و پرسش پزشکی داشت، پرسش و پاسخ حقوقی و ... و هرگونه سئوالی که مردم داشتند. یکی از دبیران صفحه نظرات مردم آن روزنامه اینک استاد روزنامه نگاری دانشگاه شده است. انتشار حوادث با هدف عبرت گیری بود و به این صورت تنظیم می شد که این روزنامه (روزنامه دولت) هم اینک شده است مثل سایر روزنامه ها!. قرار بود بمانند «ایزوستیا = اطلاعات» روزنامهِ دولتِ وقت مسکو باشد که کارش انعکاس حرف های مردم و حرف ها و کارهای دولت بود (نه تبلیغات حزب حاکم که پراودا ارگان آن بود) و مبادله نظرات و .... دیدیم که با خروج ایزوستیا از هدف های اولیه، اعتراض روس ها بالا گرفت و ...."
         اینک نظرات و توصیه های من [فرستنده پیام] به حضرت آیت الله رئیسی و نیز جناب دکتر علیرضا زاکانی که او تا حدودی دست اندر کار رسانه بود و او را می شناسم:
        
        ـ وزارت ارشاد به هدف های اولیه (ماههای پس از پیروزی انقلاب) بازگردد و از طریق میدیا [رسانه های همگانی] ارشاد فرهنگی کند ـ ارشادِ مردم و ارشاد رسانه ها، نه فقط دادن پروانه انتشار و کمک مالی. این بازگشت میسّر نخواهد بود مگر با انتصاب افراد حرفه ای و این کاره در زمینه ژورنالیسم، نمایش و کتاب و آنلاین های عمومی که جملگی رسانه های همگانی ـ وسیله ارشاد و ارتقاء فرهنگ و معلومات بشمار آورده می شوند. اگر به تجربه های گذشته نگاه کنیم می بینیم که در مورد مطبوعات، وضعیت در زمان تصدّی آقایان صفار هرندی، علیرضا ملکیان و حسین انتظامی خیلی بهتر بود زیرا که در این حرفه تجربه داشتند. مقام مسئول وزارت ارشاد مکلّف است به روزنامه نگار بگوید که اخبار و مقالات را به روش ژورنالیستی و اصول این حرفه تنظیم کند تا راحت خوانده شوند و مفهوم گردند، نه اظهارات مقامات را عینا و کلمه به کلمه که در سال های اخیر کلمات و جملات تازه ساخت بکار می برند که مفهوم همگان نیست و از خواندن نشریه گریزان می شوند. باید به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در انتخاب مقامات آن و دوری جستن از بوروکراسی توجه بیشتری شود. لازم است که این وزارت به صورت سازمان انتشارات و رادیو قدیم، تلفن 27000 داشته باشد، مردم معمولا سراغ سامانه و این امور دیجیتالی نمی روند، سالخوردگان که ابدا، زیراکه طرز کار را نمی دانند و جوانان بی اعتناء به امور اداری. تلفن کردن آسان تر است و می شود از طریق آن توضیح بیشتری داد و یا مراجعه حضوری. وزارت ارشاد می تواند بخواهد که تنظیم اخبار جرم و جنایت، عبرت آموز باشد. این اخبار و مثلا زورگیری، زمین خواری، رشوه و انواع فسادهای خانگی و داخلی فردا سوژه و سند تاریخ خواهند شد که برای یک نظام دینی خوب نیست، اینها سانسور نیست، آموزش حرفه ای و فرهنگی (ارشاد) است. چند روز پیش مقاله مهدی نصیری سردبیر اسبق کیهان را که مشرق نیوز آن را نقل کرده بود خواندم که یک هشدار غیر مستقیم، البته در زمینه ای دیگر بود. دیده می شود که اخیرا دو سه وبسایت خبری، عمدتا اخبار جنایی منتشر می کنند با لَحنی خاص. مطالب آنها بویژه به روشی که تنظیم می شود بعدا سند تاریخ نگار و انعکاس ضعف ها قرار خواهد گرفت. وزارت ارشاد است که باید در روش تنظیم اندرز دهد. این عمل، سانسور نیست، اَمر به معروف است. انتشارِ کار نادرست بدون تقبیح آن اگر تکرار شود، عادی و روزمره می شود. من [فرستنده پیام] مدت کوتاهی خبر حادثه می نوشتم، مقام های مربوط برای اینکه نامشان درج شود و شهرت یابند خبر فرضا یک سرقت توآم به ایراد ضرب و تخریب را به روزنامه نگار می دادند غافل از اینکه دهها و صدها سال بعد سند ضعف نظام قرار می گیرد که چرا مردم، ارشاد اسلامی و ارتقاء فرهنگی نشدند تا دزدی توأم با کتک زدن و ... وجود نداشته باشد که یک ظلم و شرارت است و در اسلام اکیدا منع شده است.
        
        ـ روزنامه ایران به معنای واقعی کلمه بشود «روزنامه دولت، صدای دولت و مردم یعنی صدای کشور» و رابط میان مردم و دولت و مبادله کارها و نظرات باشد، درست به همانگونه که در سال های نخست انتشارش بود و یک وسیله آموزش عمومی از طریق انتشار مطالب. در این زمینه با مؤسس آن (دکتر وردی نژاد) مشورت شود.
        
        ـ آقای دکتر زاکانی با تجربه ای که از مجله پنجره و جهان نیوز دارد، روزنامه همشهری را به همان صورت قدیم بازگرداند ـ یک روزنامه شهری و ارتقاء زندگانی مردم و بدور از سیاسی کاری.
        
        ـ خبرگزاری دولت که انتشار کارها و تصمیمات سه قوه در صدر اخبار آن باید باشد، انعکاس اندرز اصحاب نظر، کارهای تازه شهروندان و خواست های مردم را هم بر آن اضافه کند یعنی که برود و برپایه وضعیت روز آنها را بدست آورد. برای مثال؛ در مسئله کرونا مصاحبه با پزشکان مربوط و در مشکل نقدینگی مصاحبه و جمع آوری نظرات اصحاب نظر، آگاهان و اقتصاددانان بی طرف و اقتصاددانان سایر کشورها که نظراتشان در اینترنت منعکس است. وبسایت این خبرگزاری باید فُرمَت ساده داشته باشد و تیترهای همه مطالب روز در زیرهم بمانند وبسایت خبرگزاری مهر، نه پیجیده و ... مثلا حواله دادن مخاطب به بخش های ... و یکی از آنها بخش جامعه، یعنی چه؟. جامعه همه چیز را در بر می گیرد، نه فقط امور شهری را. جامعه ملّی یعنی کشور. آرشیو آن نیز باید سهل الوصول باشد مانند آرشیو خبرگزاری های مهر و ایسنا. نه اینکه بپرسد کدام روز و کدام ماه مطلب درج شده است. جستجوگر از کجا بداند که کدام روز و کدام ماه؟.
        
        ـ عرض دیگری نیست. فقط بار دیگر می گویم که در یک نظام دینی و یا یک نظام ایدئولوژیک، ارشاد و فرهنگ (ارتقاء معنویات و معلومات و پاک و سالم شدن یعنی ارتقاء تمدن) خیلی مهمتر از اقتصاد و ... است و در انتخاب مقامات و گردانندگان آن وزارت باید خیلی دقت و وسواس بکار رود. معروض داشتن این چند نظر را وظیفه یک شهروند برای کمک به پیشرفت فرهنگی کشور دانستم که مقام رهبری و جناب آیت الله رئیسی آن را تشویق کرده اند. خداوند توفیق خدمت دهد.
        




  •  

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com