Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
7 نوامبر
 
جستجوی:

 
  هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.
 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 7 نوامبر
ایران
یك روز درخشان در تاریخ ایرانیان؛ روزی كه ایران باردیگر اَبَر قدرت جهان شد
هفتم نوامبرسال 260 میلادی در شهر تیسفون (مدائن ـ 36 کیلومتری جنوب بغداد امروز) شاپور یكم، شاه وقت ایران از دودمان ساسانی، در مراسمی در برابر والرین (Valerian) امپراتور روم و ژنرال هایش كه بر دست و پایشان زنجیر بود؛ ایران را تنها اَبَر قدرت جهان اعلام كرد. والرین و ژنرال هایش در جنگ به اسارت ایران در آمده بودند و این روز نه تنها یكی از روزهای درخشان تاریخ میهن گرامی ما، بلكه همه مشرق زمین است.
    برای این كه ایرانیان این پیروزی خود را فراموش نكنند و جهانیان برای همیشه عظمت ایران را در نظر داشته باشند و مشرق زمینی ها خود را مدیون توان ارتش ایران بدانند، به خواست شاپور یكم، منظره به زانو نشستن والرینِ مغرور در برابرش را در چند نقطه در ایران بر سنگ تصویر كردند كه تا ابد باقی بماند، و مانده است.
     در پی مراسم هفتم نوامبر، شاپور یكم هزاران اسیر رومی را به خوزستان فرستاد تا در ساخت سد شادروان و پل شوشتر بكار گمارده شوند.
    شرح این پیروزی نظامی درخشان ایرانیان را «مارسلیوس» كه خود ناظر صحنه های آن بوده برنگاشته است. به نوشته ادوارد گیبون، این شكست شیرازه امپراتوری روم را از هم گسیخت و آغاز پایان این امپراتوری و تجزیه آن قرارگرفت.
    شاپور یكم قبلا نیز «گردیانوس سوم» امپراتور روم را كه به ایران لشكر كشیده بود در جنگ سال 246 میلادی شكست داده بود. این شكست چنان بر افسران رومی گران آمده بود كه در حال عقب نشینی بر سر «گردیانوس سوم» ریختند و او را كشتند و فیلیپ را بر جای او نشاندند كه فیلیپ با پرداخت پانصد هزار سكه طلا به ایران، موافقت شاپور را به ترك مخاصمه جلب كرد و نیروهای رومی را به اروپا باز گردانید. گردیانوس به منظور جبران شكست نیروهای رومی از اردشیر پاپكان (پدر شاپور یكم) در جنگ سال 238 میلادی با شاپور كه بر جای پدر نشسته بود وارد جنگ شده بود. سنای روم اصرار به خفه كردن ناسیونالیسم ایرانی كه بار دیگر با بپاخیزی اردشیر ساسانی ظاهر شده بود در نطفه داشت كه موفق نشد و این ناسیونالیسم تا اواخر دوران ساسانیان دوام داشت.
    فیلیپ نیز پس از بازگشت به «رُم» به خاطر تحقیرِ امپراتوری و دادن باج به شاپور ترور شد و سنای روم «والرین» را به امپراتوری انتخاب و مامور جنگ با ایران و گرفتن انتقام شكستهای گذشته كرد كه در جنگ سال 260 خود او هم به اسارت ارتش ایران درآمد و با ژنرال هایش به تیسفون منتقل شد.
    مورّخانِ تاریخ قرون قدیم متفق القول نوشته اند كه «ناسیونالیسم ایرانی» جنگهای دوران ساسانیان را برنده شد، و هنر بزرگ شاهان ساسانی این بود كه نگذارند «ناسیونالیسم ایرانی و نیروی خیره كننده آن» ضعیف شود.
    
والرين در برابر شاپور يکم به زانو درآمده و التماس مي کند

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
به رغم اعلام بی طرفی ایران، ورود نیروهای عثمانی به آذربایجان در نوامبر 1914 و سرآغاز مسائل آسیای غربی که دارند گسترش می یابند
در این روز در سال 1293 (7 نوامبر 1914) متعاقب ورود نیروهای روسیه به ایران، نیروهای عثمانی با مستشاران آلمانی خود به آذربایجان وارد شدند. كُردهای قلمرو عثمانی (کُردهای ساکن تركیه، سوریه و عراق) نیز با استفاده از این فرصت به ایران رخنه كردند تا کُردستانِ یکپارچه بسازند. چندی بعد انگلیسی ها هم که وارد قلمرو عثمانی در بین النهرین شده بودند، از این راه وارد ایران شدند.
    دولت تهران قبلا در قبال دو اتحادیه اروپاییِ درگیر در جنگ جهانی اول اعلام بی طرفی کرده بود که ابدا رعایت نشد. جنگ جهانی اول تغییرات وسیع در آسیای غربی به وجود آورد و فاتحان جنگ بویژه دولت لندن در سرزمین های عربیِ امپراتوریِ شکست خوردهِ عثمانی کشورهای متعدد به وجود آوردند که چون در ایجاد این کشورها رعایت تاریخ (تجربه گذشته)، نژادشناسی، تعصبّات مذهبی، منطق و اصول نشده است مسائل متعدد به وجود آورده است که از آغاز قرن 21 بر ابعاد آنها افزوده شده است و آیندهِ منطقه در پرده ابهام است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
آیت الله خمینی، 16 آبان 1358: هیچكس حق ندارد با آمریكا مذاكره كند، آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند
قسمت بالاي صفحه اول روزنامه اطلاعات مورخ 17 آبان 1358 كه به تيترهاي اعلاميه و اظهارات آيت الله خميني اختصاص يافته بود


     در پی انتشار گزارشی كه جیمی كارتر رئیس جمهوری وقت آمریكا برای مذاكره با مقامات ایران جهت رهایی گروگانهای سفارت خود در تهران، رمزی كلارك و ویلیام میلر را مامور سفر به تهران كرده است؛ آیت الله خمینی در اعلامیه مورخ 16 آبان 1358 كه به امضای وی صادر و روز بعد در جراید انتشار یافت تاكید كرد كه هیچكس حق ندارد با آمریكا مذاكره كند مگر این كه محمدرضا را تحویل بدهد و دست از توطئه هم بردارد.
     آیت الله خمینی در همین روز در دیدار با گروهی از دانشجویان اصفهانی چند نكته را بیان داشت كه ماندگار شده اند از جمله: آمریكا هیچ غلطی نمی تواند بكند، سفارت آمریكا «لانه جاسوسی» بود، آمریكا شیطان بزرگ است، كسی كه خودش را ملّی می داند با استكبار باید دشمن باشد و ....
    [مشروح اعلامیه و اظهارات آیت الله خمینی رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران در این زمینه در شماره 15997 روزنامه اطلاعات مورّخ 17 آبان 1358 درج شده است که به دوره های گذشته این روزنامه می توان در کتابخانه ها و آرشیوها ازجمله کتابخانه کنگره آمریکا دسترسی یافت. دوره های گذشته این روزنامه قدیمیِ خبری، به صورت کتاب جهت مطالعه پژوهشگران، مورخان و علاقه مندان رویدادهای گذشته نیز چاپ و سی دی هم شده است و در دسترس است.].*
    _ _ _ _ _
    
    *
محمدجواد لاريجاني برادر سران قواي مقنّنه و قضائيّه وقت

دویچه وله (صدای آلمان) به نقل از خبرگزاری مِهر گزارش کرد که محمدجواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق‌ بشردر قوه قضاییه جمهوری اسلامی چهار‌شنبه 17 آبان 1391 در «چهارمین گردهمایی معاونان آموزشی دانشگاه‌ها» گفت: "مذاکره با آمریکا تابو نیست که ممنوع باشد.".
    طبق همین گزارش، وی گفته بود که "اگر منافع نظام ایجاب کند با آمریکا و حتی در قعر جهنم هم با همه مذاکره می کنیم.".

    _ _ _ _ _
    
    
سیاست جمهوری اسلامی در مذاکره نکردن با دولت واشنگتن تغییر نکرده است

    
    تیترهای صفحات اول شماره 16 مهرماه 1394 روزنامه های تهران حاوی بیانات آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و انقلاب در اجتماع فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب که برخی از آن تیترها در زیر کُپی شده است به وضوح نشان می دهد که سیاست جمهوری اسلامی در قبال دولت واشنگتن و ممنوع بودن مذاکره با این دولت (با مشاهده اظهارات دو رهبر) تغییر نیافته است.
    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
آبان 1391:دستور رسیدگی به تخلفات احتمالی در وزارت ارشاد اسلامی ـ پروانه خبرگزاری؛ 2 میلیارد تومان؟ !
خبرگزاری مِهر ـ 17 آبان 1391ـ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرد که حسب دستور ویژه وزیر این وزارت (محمد حسینی ـ وزیر وقت) در تمامی بخش های این وزارتخانه ـ در صورت وجود شائبه هایی درخصوص وقوع تخلف ـ با هماهنگی مراجع ذیصلاحِ قوه قضاییه تا حصول نتیجه با جدیّت بررسی و پیگیری خواهد شد.
    مِهر نوشته بود که در پی انتشار اخباری (در آن وقت) در رسانه ها در اشاره به برخی تخلّفات احتمالی صورت گرفته در مجموعه آن وزارتخانه این تصمیم گرفته شده است (شده بود).
    در اعلامیه وزارت ارشاد اسلامی همچنین آمده بود: "اخبار منتشره در برخی رسانه ها و سایت های خبری مبنی بر پرداخت غیر قانونی مبلغ سه میلیارد تومان کمک بلاعوض به یک خانم منشی شاغل در سازمان امور سینمایی و سمعی و بصری، صحّت نداشته و تکذیب می شود.".
    
    تیتر این مطلب در خبرگزاری مهر از این قرار بود:
    
دستور ویژه حسینی در مورد اختلاس صورت گرفته در مجموعه وزارت ارشاد

    ولی در متن مطلب که در آرشیو «تاریخ آنلاین» نگهداری خواهد شد کلمه «اختلاس» بکار نرفته بود.
    ....
    محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دهم (کابینه محمود احمدی نژاد) در گفت و گو با جهان نیوز گفته بود دستگاه‌های فرهنگی متعدد در کشور داریم، وزارت ارشاد هم یکی از این دستگاههاست. بالاخره باید دید که چرا ناراضی دارند؟. هماهنگی و انسجام بین دستگاه‌های فرهنگی یک ضرورت است. باید تقسیم کار داشته باشیم نه اینکه موازی کاری و پراکنده کاری شود.
    وزیر ارشاد وقت همچنین گفته بود: محدودیتی [برای دادن مجوّز نشریه و خبرگزاری] ایجاد کرده بودند که برخی می خواستند مجوّز خبرگزاری را به قیمت دو میلیارد تومان خریداری کنند که گفتیم بیایید مجوّز می دهیم. آن کار به گونه ای انحصاری شده بود و مجوّز نمی دادند.
    [خبرگزاری فارس پنجم آبان 1392 و به شماره 13920805001505 مشروح اظهارات محمد حسینی به نقل از جهان نیوز را منتشر کرده بود که مطالعه متن آنها در آرشیو این خبرگزاری برای پژوهش و تحقیق بیشتر و درج نتایج در تاریخ، ضرورت دارد.]
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو اندیشه
نوامبر، ماه مبارزه با فساد؛ فساد اداری (دولتی)، تعاریف جهانی آن، خطر کودتا، انقلاب و فروپاشی در صورت ادامه آن ـ یک مثال از روسیه
نوامبر 1793، در تاریخ انقلاب فرانسه، به «ماه اعدام» به جرم فساد اداری (سیاسی ـ اقتصادی ـ قضایی؛ فسادی كه رابطه با مقامات، کارمندان و دستگاههای عمومی داشته باشد) معروف شده است و به این مناسبت رسانه ها در نوامبر هر سال به ویژه دو هفته اول آن مطالبی درباره این نوع فساد و وضعیت و روند آن در جوامع مختلف منتشر می سازند زیرا كه به نظر جامعه شناسان، فساد اداری مانع از پیشرفت جامعه و تمدن و حفظ آرامش عمومی می شود و اگر سریعا و به صورت انقلابی، ریشه کن نشود تعمیم می یابد و رسم روانشناسی (عادت و روال) مردم می شود. اخیرا برخی سازمانهای جهانی به تقسیم و درجه بندی جوامع بر پایه فساد اداری مبادرت كرده اند و از میزان و درصد آن فهرست های سالانه منتشر می سازند.
     فساد اداری(Corupption) در طول زمان بر حسب دوره های تاریخی مفهوم و تعاریف مختلف داشته است. در عصر ماكیاولی هر عمل مغایر «ورچو = پرهیزگاری و پاكدامنی» و سقوط و زوال «ورچو» در نیّت و عمل را فساد می گفتند و فرد و جامعه آلوده به آن را به دور از تمدن و رو به انحطاط می خواندند. درعصر روشنگری اروپا به جاه طلبان و آزمندانی كه بدون شایستگی و استحقاق درصدد دست اندازی به سهم و حق دیگران (سایر اعضای متساوی الحقوق جامعه) برمی آمدند و برای رسیدن به هدف؛ ضوابط را زیر پای می نهادند و وارد جنگ قدرت و عالم رشوه و تملق می شدند «فاسد» لقب می دادند. در قرن بیستم، فساد اداری (فساد دولتی) شمول بیشتری یافت كه رایجترین تعاریف و تعابیر آن از این قرارست:
     ــ وجود فساد (منظور؛ فساد دولتی) در یك جامعه نشان دهنده ضعف سیستم قضایی، یا ضعف مدیریت جامعه و انتصابات نادرست و فقدان بازرسی و تنبیه و تشویق، یا نبود قوانین و ضوابط لازم، یا ضعف دمكراسی و بالاخره نبود احزاب واقعی و رسانه های حرفه ای است.
    ــ عوامل عمده فساد در یك جامعه عبارتند از: اِعمال تبعیض، نپوتیسم (دادن امتیازات و مشاغل به اقوام و دوستان و دفاع از هرعمل آنان، ولو عمل نادرست)، انتصابات فرمایشی و خلاف ضوابط و اصول، ضعف اخلاقیات و ارزشها، مادی گری و آزمندی، نبود ضوابط و قوانین صریح و روشن و یا توسل به تفسیر آنها برحسب منافع، ضعف میهندوستی و بی اعتنایی به منافع عمومی هموطنان، فقر پروفشیونالیسم (سپردن كار حرفه ای و تخصصی به افراد خارج از حرفه و تخصص)، ضعف مردمدوستی و علاقه به خدمت كردن، نا متوازن بودن روابط سوسیو اكونومیك مردم، ویژه خواری (رانت) که همانا دادن امتیاز آشگار و پنهان به بزرگان، خواص و بستگان آنان است در معاملات دولتی و واردات ـ صادرات و ....
    ــ فساد دولتی تباهی زا است و اگر ادامه یابد و عادی شود، افراد جامعه به آن خوی می گیرند و فساد و تباهی همگانی می شود که انحطاط و زوال و احتمال فروپاشی به دنبال خواهد داشت.
     ــ تجربه گذشته (تاریخ) نشان داده است كه ادامه فساد به بحران سیاسی ــ اقتصادی جامعه، بی ثباتی و هرج و مرج منجر و احتمالا به انقلاب، کودتا و دیكتاتوری می انجامد؛ زیرا كه جز با انقلاب، و یا یك دیكتاتوری موقت نمی شود فساد ریشه گرفته را ازمیان برداشت و از جامعه حذف كرد. معمولا طراحان كودتاهای نظامی «قطع فساد ریشه گرفته را» انگیزه اقدام خود اعلام كرده اند.
    ـ ـ ـ ـ ـ
    برکناری ناگهانی وزیر دفاع روسیه و بوی فساد دولتی از آن
Anatoly Serdynkov


    
    درباره برکناری ناگهانی Anatoly Serdynkov وزیر دفاع روسیه که یک غیر نظامی بود از این سمت در ششم نوامبر 2012 (ماه مبارزه با فساد دولتی)، درگزارش های وقت اشاره به فساد اداری شده است. برخی گزارش ها حکایت از این داشت که وی برخی تاسیسات دفاعی را زائد تشخیص داده از جمله ساختمانهای دولتی آنها را، و به بهای ارزان به «بعضی ها!» فروخته بود و مطالبی از این دست. در گزارش های دیگر آمده بود که او نمی خواست از صنایع نظامی هر سلاحی را که عرضه می داشتند بخرد و سلاحهایی را می خرید که ضروری بود آن هم با چانه زدن بسیار بر سر قیمت ها و مدیران این صنایع از خودی های کرملین بودند!. به هر حال، از هر دو دسته گزارش، بوی فساد دولتی می آید مخصوصا که در سابقه خبرها آمده بود که وی داماد نخست وزیر اسبق و رئیس کمپانی نفتی گاز پروم بود و پدرزن او از خودی های دولت! و گرنه کار به برکناری پایان نمی یافت و رسیدگی به دستگاه قضایی ارجاع می شد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
دادگاه انقلابی یعنی رسیدگی فوری بدون رعایت تشریفات ـ گاهی برای رئیس یک کشور راهی جز اعلام حالت فوق العاده و دادرسی انقلابی وجود ندارد
اندیشمندان و حقوق دانان در نوامبر 1848 (سال انقلابات اروپا) در یک نشست طولانی در «ژنو» که دنباله نشست قبلی آنان در «وین» بود، محاکمات انقلابی دوران انقلاب فرانسه و دادرسی های چند ساعته را بررسی کردند و به جای مردود دانستن، آنها را تأیید کردند و چنین نظر دادند: در یک جامعه، زمان و شرایطی فرا می رسد که برای نجات آن از فساد، بی عدالتی و خروج از انسانیت و مرّوت، مرگ آرزوها و امیدها، وجود ابهام و تیرگی آینده؛ راهی جز برگزاری دادرسی های انقلابی نیست و گرنه «انقلاب سوزان» روی خواهد داد زیراکه طاقت و تحمّل انسان حدّی دارد و هنگامی که به نهایت برسد، انسان از جان می گذرد و ....
    از آن پس و در طول زمان، اندیشمندان و حقوق دانان جز اصلاحات عبارتی و تطبیق دادن جملات و کلمات با اصطلاحات روز، تغییراتی در اصل آن نظرات به وجود نیاورده اند.
    هدف از مجازات یک مُجرم و متجاوز به حقوق فرد و یا جامعه، تنها تنبیه او و شرکایش نیست، تنبُّه جامعه و دیگران است تا وارد جرم و تجاوز نشوند. تنها 10 درصد از هدف دادرسی و مجازات، تنبیه فرد مجرم است و 90 درصدِ هدفِ دادرسان (قضات و دستگاه قضایی) تنبُّه جامعه و افراد دیگراست و هدف از محاکمات انقلابی و دادگاههای انقلاب تأمین همین 90 درصد است.
    وارد کردن اتهام انتقام گیری فردی به این دادگاهها چیزی از اهمیت و هدف محاکمات و مجازات های انقلابی که تنبّه جامعه و اصلاح و پایان یافتن فسادِ نهادینه شده است کم نمی کند. ایجاب ایجاد دادگاهها و سیستم قضایی انقلابی معمولا پس از پیروزی انقلاب ها و یا گذشتن فساد و تباهی ها در یک جامعه از حدّ تحمل است. محاکمات انقلابی و اجرای احکام آنها اگر به گوش جامعه نرسد فایدهِ مورد نظر را که همانا تنبّه است نخواهد داشت. همچنین از این محاکمات، اگر طولانی و با رعایت مقررات عادی باشد نتیجه مورد نظر عاید نخواهد شد. هدف، نجات جامعه از ورطه فساد است نه رعایت احوال یک و یا چند فرد. دادرسان محاکمات انقلابی باید متعدّد (بیش از یک نفر) باشند. باید خیر و صلاح جامعه را در نظر بگیرند تا موازین موضوعه را. برخی اوقات برای رئیس یک کشور راهی جز اعلام تشکیل دادگاههای انقلابی و اعلام حالت فوق العاده و سپردن کشور به نظامیان و مقررات نظامی و محدود کردن موقت و یا تعلیق حقوق وجود ندارد و اگر چنین نشود جامعه از هم پاشیده خواهد شد. اگر سوء استفاده از این وضعیت [اعلام حالت فوق العاده] مشاهده شود جای انتقاد دارد.
     تا کنون انتقادهای وارده بر این نظرات، جنبه سیاسی داشته و دولت های معاند این انتقادها را دامن زده اند. دادرسی انقلابی نباید بیش از چند ساعت و چند روز طول بکشد و گرنه می شود دادرسی عادی. آیین دادرسی های انقلابی را شورای مربوط تعیین و انشاء می کند نه پارلمان ها و مجاری عادی. در صورتی که دادرسی انقلابی در پی پیروزی یک انقلاب باشد نیاز به آیین نامه ندارد، تنها انتشار جزئیات و تبلیغ و به گوش اعضای جامعه رسانیدن کار آن دارای اهمیت است. دادگاه انقلابی یعنی دادرسی فوری بدون رعایت تشریفات.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسی
درباره انتخابات نوامبر 2004 آمریكا - آمار و ارقام
آخرین ارقام مربوط به انتخابات دوم نوامبر 2004 آمریكا و تقریبا نهایی از این قرار اعلام شده بود:
    جمع آراء «جورج دبلیو بوش» 59 میلیون و 640 هزار و 394 (51 درصد) و جمع آراء «جان كری» 56 میلیون و 144 هزار و 712 (48 درصد).
     بیش از بیست میلیون از كسانی كه به «جان كری» رای داده بودند جوانان و افراد زیر 30 سالگی بودند.
     در سنای صد نفری تعداد كرسی های جمهوریخواهان 51 ، دمكراتها 48 و یك كرسی هم غیر حزبی شده بود.
     در مجلس نمایندگان (دوره دو ساله) تعداد كرسیهای جمهوریخواهان به 228 و دمكرات ها 206 رسیده بود با یك كرسی غیر حزبی.
     آراء جورج بوش در ایالت اهایو 136 هزار بیش از جان كری بود و دمكراتها معترض بودند كه چرا «كری» به جای درخواست دوباره شماری، به شكست خود اعتراف كرد و همین طور در «آیوا» كه تفاوت آراء 13 هزار بود. در هر دو ایالت ماشین های رای گیری ضمن كار دچار نقص فنی شده بودند.
    مفسران برخی روزنامه ها نوشته بودند كه قابل قبول نیست كه امر رای گیری در آمریكا در دهها نوع مختلف باشد و از روشها و ماشین های گوناگون استفاده شود كه از ضریب دقت می كاهد و جای تردید و اعتراض باقی می گذارد.
     تحلیلگران آمریكایی گفته بودند که گمان نمی كنند حزب دمكرات جان كری را بار دیگر نامزد مقام ریاست جمهوری كند زیرا كه در جامعه آمریكا آراء جوانان و روشنفكران به آن اندازه نیست كه فردی با عقاید و روش جان كری را به كاخ سفید بفرستد.
     انتخابات نوامبر 2004 همچنین نشان داد كه عوام الناس آمریكایی محافظه كار و مذهبی است و این گروه هنوز (در آن زمان)لیبرالیسم چپ را نمی پذیرد. از تحلیل انتخابات نوامبر 2004 امریكا چنین بر می آید كه بر شمار محافظه كاران این كشور افزوده شده بود.
     پاره ای از جامعه شناسان، 59 میلیون و 640 هزار رای داده شده به جورج بوش را نشانه تایید سیاست جهانی تهاجمی دولت او و رفتار یكجانبه و دستوری شخص وی در قبال مسائل بین المللی دانسته و گفته بودند كه سیاست های دولت بوش انعكاس خواست اكثریتی بوده است كه در انتخابات دوم نوامبر 2004 به حوزه ها رفتند و شمار آنان به مراتب بیش از انتخابات سال 2000 بود!.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
آمار، ارقام و اظهار نظر مورخان و مفسران درباره انتخابات نوامبر 2008 آمریكا و از جمله نقش رسانه های این كشور
بارَک حسین اوباما (فرزند یک مَرد مسلمان کِنیایی) در جريان کمپين انتخاباتي سال 2008 به اسرائيل رفته با سران اين کشور مذاکره و از ديوار نُدبه اين چنين ديدار کرده بود. اين عکس براي جلب آراء يهوديان آمريکايي و حمايت رسانه اي از او چند بار انتشار يافته بود


    
Barak Obama رئيس جمهور منتخب

طبق ارقامی كه هفتم نوامبر 2008 درباره انتخابات چهارم نوامبر آن سال آمریكا انتشار یافته بود، 62 و نیم درصد (133 میلیون) واجدین شرایط رای دادن در این انتخابات شركت كرده بودند كه 52 درصدشان (64 میلیون) به باراك حسین اوباما و 57 میلیون نفرشان به «جان مك كین» رقیب او از حزب جمهوریخواه رای داده بودند. تفاوت آراء عمومی حدود 7 میلیون بود، ولی جان مك كین 162 اِلِكتور و «اوباما» 364 الكتور به دست آورده بودند و در آن روز هنوز تكلیف 12 الكتور دیگر روشن نشده بود. برخی مدرّسانِ درس دمکراسی گفته بودند که این تفاوت الكتورها كه با كل آراء هر نامزد همخوانی ندارد لزوم تجدید نظر در سیستم انتخاباتی آمریکا را اثبات می کند که یک مفسر آمریکای ضمن رد تلویحی این اظهار نظر گفته بود که آمریکا یک فدراسیون است و باید اکثریت آراء در هر ایالت در نظر گرفته شود و لذا مجموع آراء تنها درصد محبوبیت را نشان می دهد. انتخابات ریاست جمهوری آمریکا عملا دو مرحله ای است. قدمت ضابطه الکتورال کالج برای انتخاب رئیس جمهوری در آمریکا بیش از دو قرن است.
     مقایسه آمار رای دهندگان نوامبر 2008 با دوره های پیش نشان می دهد كه مشاركت (اصطلاحا؛ تمرین دمکراسی) چندان زیاد نبود و «درصد» مشاركت در انتخابات سال 1964، 1960 و ... به مراتب بیشتر بود.
    
Ted Stevens

در انتخابات چهارم نوامبر 2008 رای دهندگان آلاسكا «تد استیونس» 84 ساله را كه چهل سال عضو سنای آمریكا بود به رغم مجرم شناخته شدنش به جرم رشوه گرفتن، برای هفتمین بار به سناتوری برگزیده بودند!.
     انتخابات چهارم نوامبر 2008 آمریكا بیش از همیشه مورد تفسیر مورخان و اصحاب نظر قرارگرفته بود، مخصوصا كه برخلاف گذشته تبلیغات انتخاباتی از 21 ماه پیش از انجام انتخابات آغاز شده بود. بسیاری از این صاحبنظران خوش بینی رسانه های بعضی از کشورها از انتخاب «اوباما» و تغییر سیاست های 110 ساله آمریک ارا رد کرده و گفته بودند که این خوش بینی را رسانه های صوت و تصویری به وجود آورده بودند تا نشان دهند با آغاز کار پرزیدنت سیاهپوست، آمریکا تغییر سیاست خارجی خواهد داد، ولی گمان نمی رود که با تغییر رنگ پوست رئیس جمهوری، اصول سیاست ها و خطوط كلی هم تغییر کند. این اصول ریشه 110 ساله دارد و به دوران حکومت مکینلی و تئودور روزولت بازمی گردد.
    
توماس فريدمن

به باور مورخان كه جریان این انتخابات و ریخته شدن نزدیك به یك میلیارد دلار به حساب «اوباما» را جهت تبلیغ در کَمپین تعقیب كرده بودند، اکثریت رسانه های آمریکا و به ویژه شبكه های تلویزیونی مبلّغ غیر مستقیم اوباما بودند.
    «توماس فریدمن» مفسر نیویورك تایمز از نظر مثبت مقامات انگلیسی و چند کشور دیگر نسبت به اوباما در جریان کمپین انتخاباتی نوشته بود که انتشار چنین گزارش هایی به او کمک کرد که رای بیشتری بیاورد.
    تاریخدانان بی طرف بعید دانسته بودند که با تغییر رئیس جمهوری ماهیّت سیاست های خارجی واشنگتن دگرگون شود. اینان گفته بودند که طرح و اداره سیاست خارجی آمریكا تنها در دست رئیس جمهوری نیست و اوباما نخواهد توانست تغییرات وسیع در این سیاست تثبیت شده و «در ذهن مردم» فرو رفته و «پایه برنامه های کمپانی های بزرگ قرارگرفته» بدهد. به گفته این اصحاب نظر، همچنین این نخستین بار در تاریخ دمکراسی بوده است که تلویزیون نقش اصلی را در انتخابات برعهده گرفته بود و «میدیاکراسی» یعنی همین کار.
    طبق روال دویست و اندی ساله آمریکا، روسای جمهوری این فدراسیون اصطلاحا از «وسپ ها ـ سفید پوستِ انگلوساکسونِ پروتستان» بودند.
     به اظهار منابع خارجی، اعلام حمایت ژنرال بازنشسته سیاهپوست ـ کولن پاول ـ در جریان کَمپین انتخاباتی از اوباما که یک جمهوریخواه است و وزیر امور خارجه آمریکا در دور اول ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش و رئیس ستاد ارتش آمریکا در دوران حکومت جورج بوش (پدر) بود نشان داد که وی عامل نژادی را بر وابستگی حزبی ترجیح داده بود. این منابع ضمن اشاره به زندانی شدن دو آمریکایی هوادار برتری سفید پوستان به نام های «دانیل کووارت» و «پال شلسمان» در ایالت تنسی به اتهام قصد ترور «اوباما» در جریان دیدار از این استیت اظهار امیدواری کرده بودند که انتخاب اوباما تضاد نژادی در جامعه آمریکا ایجاد نکند زیراکه هر تغییر وضعیت در آمریکا تاثیر جهانی خواهد داشت برای اینکه آمریکا یک اَبَرقدرت و «دلار» پول بین المللی است.
پنجم نوامبر 2008 دادستان فدرال اين دو آمريکايي هوادار برتري سفيد پوستان به نام هاي دانيل کووارت و پال شلسمان را متهم به قصد ترور «باراک اوباما» در ايالت تنسي کرد و به زندان فرستاد

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
اوباما برنده انتخابات ششم نوامبر 2012 آمریکا شد و تا 20 ژانویه 2017 رئیس جمهوری آمریکا بود
نتیجه انتخابات عمومی فدراسیون آمریکا که ششم نوامبر 2012 برگزار شد همان شب اعلام شد که نتیجه اش پیروزی باراک اوباما بود. اوباما تا 20 ژانویه 2017 رئیس جمهوری آمریکا بود.
    در انتخابات نوامبر 2012 وضعیت کنگره از لحاظ اکثریت داشتن دو حزب تغییر نکرد و در آن دوره اکثریت مجلس نمایندگان همچنان در دست حزب جمهوریخواه و اکثریت سنا در دست حزب دمکرات باقی ماند.
    از انتشار گزارش تجدید انتخاب «اوباما» در رسانه های کشورها چنین بر می آید که چینی ها، روس ها و انگلیسی ها از این رویداد خرسند شده بودند زیراکه «میت رامنی» رقیب او ـ یک مورمون مذهبِ محافظه کار ـ برضد واردات انبوه از چین بود و گفته بود که این کالای ارزان و احیانا نامرغوب باعث بیکاری آمریکاییان و مسائل اقتصادی می شود. وی نظر به تقویت بنیه نظامی آمریکا و کاهش استقراض از خارج داشت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
انتقاد نگاری ژورنالیستی ـ کُپی یک نمونه آن به قلم مؤلف این تاریخ آنلاین، درج شده در روزنامه اطلاعات ـ شماره دوم شهریورماه 1347
در شهریورماه 1402 یک مخاطب پرسیده است: شما [خطاب به ناشر مجله روزنامک و مؤلف کرونیکل ژورنالیستی ایرانیان] که تا کنون 67 سال روزنامه نگار بوده اید، آیا نظر انتقادی هم نوشته اید و یا فقط تفسیر و گزارش؟.
    
     پاسخ:
    
     فراوان و عموما با ذکر نام خودم. طبق اصول ژورنالیسم؛ در نظر نویسی، مشاهده نویسی، سفر نویسی، فرهنگی نویسی (مثلا تاریخ نویسی) و از این قبیل باید نام نویسنده در زیر و یا بالای مطلب باشد تا مخاطب بداند که نظر کیست و چه تجربه و معلوماتی دارد. همچنین اگر ایرادی به نوشته باشد، توضیح بفرستد که درج شود. انتقادنگاری ژورنالیستی روش خاص دارد و باید در قالب شرح مشاهدات، مصاحبه ها و شنیده ها با آوردن مثال و ضوابط و دادن راهنمایی و اندرز باشد ـ راهنمایی مستقیم و یا از قول شخص و اشخاص وارد و کارشناس.
     در اینجا کُپی یک نمونه از مطالب انتقادی به قلم خود را که در شماره دوم شهریورماه 1347 روزنامه اطلاعات چاپ شد و یک مورد فساد علنی و بی اعتنایی به قانون را منعکس می کرد می آورم:
    



    
    نقل از مجله روزنامک، شماره 101 ـ صفحه 5
    www.rooznamak-magazine.com
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
ضعف جهانی اطلاع رسانی ژورنالیستی (خبرنویسی) که دمکراسی و حقوق بشر را از مسیر و اصول خود خارج ساخته است
ضعف ژورنالیسم که کمبودها، نارسایی ها، فساد و مشکلات جوامع بشری را منعکس نمی کند نارضایی ها را به عُقده و خشم تبدیل و از عوامل و سبب پیدایش آنارکیسم خوانده شده است ـ دو پیشنهاد به نشست سران غیرمتعهد برای تاسیس یک خبرگزاری بین الملیِ بی طرف ـ در اخبار، عنصر «چرا؟» ناپیداست ـ رسانه ها نباید «وسیله ای دیگر در دست سیاسیون و اصحاب منافع برای اجرای سیاست های خاص و برنامه هایشان» باشند ـ لزوم ایجاد یک سرچ انجین جهانی بی طرف و غیر انتفاعی با سرمایه همه دولت ها ـ ماجرای داروهای زیان آور و سکوت رسانه ها ـ استالین از «جیمر رستون» امضاء گرفته بود که در حرف های او دست نَبَرَند
    
ــــ

    انعكاس ناقص و گزینشی اظهارات یک مقام یک کشور غیر ِ دوست در رسانه های سایر ملل و نادیده گرفته شدن عنصر «چرا؟» در خبرگیری و خبرنویسی که هر روز دیده می شود نشانه تداوم ضعف دهها ساله جهان از نداشتن دست كم یك خبرگزاری جهانی واقعا بی طرف و حرفه ای است. خبر ناقص ـ گزارش یک رویداد که عنصر «چرا؟» در آن ناپدید باشد و گزینش دلبخواه جملاتی از اظهارات یک مقام، تفسیر و تحلیل های فرضی و نادرست به دنبال خواهد داشت، مورّخ را گمراه خواهد کرد و به تفاهم ملی و بین المللی کمک نخواهد کرد و ذهن توده ها را روشن نخواهد ساخت تا برنامه ریزی درست در زندگانی داشته باشند. خبرگزاری جهانی غیر متعهد باید وابسته به اکثریت کشورها و یا همه آنها باشد (نه، ملی و یک کشوری) تا نقل مطالب آن بدون حب و بغض صورت گیرد.
     این یك معمای قرن بیستم بود كه چرا دولت ها و یا اصحاب حرفه خبر به طور جدّی در صدد ایجاد چنین خبرگزاری كه در مقایسه با امور دیگر هزینه سنگین هم ندارد برنیامده بودند که این ضعف جهانی به همان صورت به قرن 21 منتقل شده است. به علاوه، در قرن تازه، سرچ انجین های فعّال در اینترنت هم که اخبار رسانه هارا نقل می کنند و رابطه مخاطب با رسانه را برقرار می سازند کارشان صورت تجاری و ... یافته و عمدتا اخبار و مطالب «به زبان انگلیسی» و رسانه های معیّنی را نقل می کنند.
     در سال 1980 خبرگزاری های قاره آسیا با توجه به آن مشكل قرن درصدد ائتلاف برآمده بودند تا صدای آسیا را به طور كامل و بدون گزینش و تحریف به گوش ساكنان سایر قاره ها برسانند، نظرات اندیشمندان و بزرگان آسیا را نقل و منعکس و آسیائیان را هم از مسائل دیگران آگاه سازند. ولی در عمل دیدیم كه موفق نشدند زیراكه حاصل جمع چند «صِفر» هم «صِفر (هیچ)» خواهد بود. خبرگزاری جهانی غیرمتعهد باید مستقل باشد ـ نه، از ائتلاف خبرگزاری های دولتی چند کشور به وجود آید.
     جهان عمیقا نیاز به یك خبرگزاری وسیع و حرفه ای (خارج از چارچوب دولت ها، سیاسی بازی ها و کنترل ها) و یک و یا چند سرچ انجین غیر تجاری (غیر انتفاعی) و متعلق به همه ملل و زیر نظارت یک سازمان عمومی دارد. وجود چنین خبرگزاری، سرچ انجین و نِت وُرک کمک به صلح و تفاهم جهانی و ارتقاء آموزش عمومی خواهد کرد و وسیله ای روشنگر خواهد بود که ارتقاء سطح معلومات و روشن بودن افراد حافظ دمکراسی و حقوق انسان است که هر دو در دهه های اخیر دارند از اصول و مسیر خود خارج می شوند و در بیشتر کشورها، شماری کم و مشخّص با حفظ ظاهر دمکراسی و از همان کانال های شبه دمکراتیک، اما ظاهری ـ با کمک اصحاب منافع، قدرت حکومتی را به دست گرفته و عملا در خدمت همان صاحبان منافع (کمپانی ها و ...) هستند و جهان بازگشتی زننده تر به دوران فئودالیسم و حکومت های موروثی و یا مادام العمری کرده است.
    
Paul A. Ciancia

راه توقف این روند و بازگردانیدن وضعیت به حالت انسانی آن، وجود دستگاههای اطلاع رسانی و رسانه های واقعی و مطابق اصول را ایجاب می کند. افتادن اختیارات حکومتی ملل در دست شماری مشخّص و حافظ منافع کمپانی ها، به باور اصحاب نظر، آنارکیسم به دنبال خواهد داشت و این بار برخلاف ده ـ دوازده دهه پیش، آنارکیست ها به صورت فردی عمل خواهند کرد و عمدتا وابستگی گروهی نخواهند داشت. روزنامه نگار واقعی و وفادار به اصول این حرفه در هر رویداد آنارکیستی باید برود و علت را بیابد یعنی عنصر «چرا؟» و برنگارد و کاررا دنبال کند تا راه حل یافت شود و مسئله دنباله نداشته باشد. نباید به اظهارات پلیس و بازپرس اکتفا کند که آنان موقع و سیاست خودرا منظور خواهند داشت. «چرا و انگیزه» را روزنامه نگار و تاریخ نگار باید کشف و اعلام کنند. آخرین رویداد از این دست که جمعه یکم نوامبر 2013 اتفاق افتاد، حادثه ترمینال 3 فرودگاه بین المللی لُس آنجلس است که Paul Anthony Ciancia بیست و سه ساله با یک برنامه ریزی دقیق، در آنجا دست به تعرّض زد و یک مامور بازرسی بدنی مسافران(TSA) را کشت و شش نفر دیگر را مجروح ساحت و دستگیر شد. قبلا از این حوادث در نقاط دیگر آمریکا از آریزونا تا کلرادو رویداده بود و به رغم زنده ماندن و در توقیف بودن مرتکبان، چراهای واقعی این کارها اعلام نشده است، حال آنکه (طبق تجربه من که 19 سال از عمر روزنامه نگاری ام حادثه نویسی بود) چنین افرادی مایل اند علت را بگویند تا صدایشان به گوش ها برسد. بنابراین، روزنامه نگار نباید به حرف پلیس و مقام دولتی اکتفا کند، باید برود و شخصا تحقیق کند و برنگارد. [درباره چگونگی این روش، کتاب ها و دستور العمل های متعدد ازجمله کتاب «تاریخ نگار در نقش کارآگاه» و کتاب «روزنامه نگار بمانند پلیس ِ تحقیق» انتشار یافته است.].
    
James Reston

این، مشکل امروز و دیروز بشر نیست. استالین رهبر وقت جماهیر شوروی که این را می دانست و نمی خواست در حرف های او دست برده شود و تحریف شوند در دسامبر 1952 با این شرط حاضر شده بود که درخواست مصاحبه «جیمز رستون James Reston» روزنامه نگار آمریكایی را با خود بپذیرد که رستون تعهد بسپارد که اظهارات او عینا درج شود. استالین ِ بدبین نسبت به غرب از «رستون» امضاء گرفت كه هنگام چاپ و انتشار، حتی یك کلمه از پاسخ های او كم نشود و گرنه، نه تنها با روزنامه نگاران آمریكایی مصاحبه دیگری نخواهد كرد بلكه آنان را به شوروی هم راه نخواهد داد كه «رستون» به تعهد خود عمل كرد. در این مصاحبه كه 23 دسامبر 1952 و درست سه ماه پیش از درگذشت مشکوک استالین انتشار یافت، رهبر وقت شوروی در این مصاحبه گفته بود كه تا نیّت و عمل استثمار، تجاوز و زورگویی وجود داشته باشد؛ تشنّج و خطر جنگ هم وجود خواهد داشت. اگر این نیّات واقعا از میان برود، مذاكره وسیله خوبی است و گرنه چیزی جز اتلاف وقت و «خود فریبی» نخواهد بود و ....
    اظهارات مقامات درباره برنامه ها، سیاست و نظرات آنان باید به زبانی ساده و عینا انعکاس یابد تا جهانیان بدانند كه آنان چه می گویند و نظرات شان چیست تا هماهنگی کنند.
     من در اواخر دهه 1330 و در طول دهه 1340 (1960 میلادی) در خبرگزاری پارس از دبیران اخبار بین الملل بودم و هر روز برای پخش از رادیوی دولتی (سراسری) چند بخش خبر تنظیم می کردم. به ما دبیران اخبار بین الملل تاکید شده بود که خبر ناقص و گزینشی به خورد ملت ندهیم و در مورد اخبار حساس و اظهارات مهم، خبر ِ خبرگزاری های اصطلاحا جهانی باید سر نخ باشد. باید برویم و متن اظهارات و اعلامیه را از رادیوهای دولتی کشور مربوط که در خبرگزاری پارس مانیتور و توسط مترجمان همان زبانها ترجمه می شد بیابیم و مطابقت دهیم و خبر کامل به گوش مردم برسانیم. طبق تجربه من، بیشتر این نوع خبرهای خبرگزاری های اصطلاحا جهانی گزینشی و ناقص بود. یک روز دیدم که همین بلا را بر سر اظهارات یک مقام داخلی آورده بودند. به نمایندگان هر چهار خبرگزاری که با هم آشنا بودیم تلفن کردم و علت را پرسیدم گفتند که مطلب را به طور کامل فرستاده اند، سردبیر دفتر مرکزی دست برده است و اگر به حرف آنان اطمینان ندارم به دفتر آنان بروم و تلکس های ارسالی شان را ببینم. در اینجا بود که اطمینان یافتم که سردبیران آن خبرگزاری ها منافع و سیاست های دولت های متبوع را منظور می دارند.
    من که فعالیت آن خبرگزاری ها را زیر ذرّه بین داشتم (زیرا كه شب و روز مجبور به مرور کردن محصول ناقص کار آنها بودم) این ضعف اطلاع رسانی را دو بار در دهه 1960 به نشست سران كشورهای غیر متعهد گزارش كردم و اوائل دهه 1980 رساله ای به زبان انگلیسی كه حاوی طرح یك خبرگزاری غیر متعهد بود نوشتم ولی مسئله همچنان باقی مانده است زیرا كه حل مسئله به «یونسكو» احاله شده كه می دانیم همه اش تشریفات است تا عمل.
    در نیمه دوم دهه 1330 قرارشد که خبرگزاری پارس در کشورهای مطرح (قدرت ها) نمایندگی تاسیس کند تا این نمایندگی های مسلط بر زبان کشور میزبان اخباررا از رسانه های محل به دست آورند تکمیل کنند و سریعا به تهران بفرستند تا نیاز به خبرگزاری های جهانی کمتر شود. جز دو ـ سه سال نخست، به جای روزنامه نگار واقعی ـ پارتی دارها را فرستاده اند. در حال حاضر هم خبرگزاری های داخلی نماینده در برخی کشورها دارند ولی محصولی از آنها مشاهده نمی شود. چین صادرکننده ردیف یکم به جمهوری اسلامی است. یک روزنامه نگار باید مراقب ضعف های کالای چینی که در سایر کشورها آشگار می شود باشد و بنویسد تا مردم و مقامات ـ هر دو روشن شوند. نباید تنها به کار تاجر اعتماد شود. در روزنامه های آمریکا از مضار درای وال (تخته سه لایی)، عروسک و حتی غذای سگ محصول چین و طرح دادخواست از آن کشور در دادگاههای آمریکا گزارش نوشته اند که لازم بود در رسانه های ایران نقل شود تا چشم و گوش مردم که حتی سیر چینی مصرف می کنند روشن شود. وقتی که کالای چینی چنین مشکلاتی در آمریکا ایجاد می کند، وای به حال ایران که قطعا کالای نامرغوبتری به آنجا صادر می شود. چرا موضوع انتقال و بلوکه شدن 31 میلیارد دلار پول ایران در چین وسیعا انتشار نیافته و دنبال نشده که حالا چینی ها می گویند که می توانند از محل آن در ایران و با کارگر چینی کار عمرانی کنند مثلا جاده بسازند که ایرانیان بهتر از آنان می توانند این کار را بکنند. این ضعف منحصر به ایران نیست، در آمریکا هم ژورنالیسم رو به ضعف نهاده و روزنامه نگاران پشت میزنشین شده اند.
     من مبتلا به بیماری قند هستم و دلیل آن کارکردن شبانه روز به مدت 24 سال تشخیص داده شد و نداشتن تحرّک، ورزش بدنی و خوردن نامنظم غذا به دلیل آن. در آمریکا برای کنترل بیماری قند به من داروی رزولین REZULINدادند و بعد داروی ACTOS و از عوارض جانبی آنها که زیان آور هم بودند دچار بیماری قلبی و ... شدم. تازگی وکلای دادگستری آمریکا آگهی به روزنامه ها می دهند که مثلا اگر بر اثر مصرف اکتوس به فلان بیماری مبتلا شده اید به ما مراجعه کنید تا در دادگاه طرح دعوا کنیم.[این آگهی در زیر کپی شده است.]. چرا روزنامه نگار پس از ورود این داروها به بازار، کار را دنبال نکرده بود تا مردم زودتر متوجه زیان آنها شوند. اینک هم روی شیشه حاوی دارویMETFORMIN مصرفی من کلمه ِ TEVAU ظاهر شده است که پرسیده ام، چرا؟، گفته اند یعنی ساخت جمهوری چِک!، و یک داروی دیگر من ساخت هند. آمریکا و واردات دارو از جمهوری چِک و هِند!. دلار همیشه و تا ابدیت پول بین المللی نخواهد بود که اقتصاد آمریکارا از تولید به خدمات تبدیل کرده است.
    همین تغییر هفتگی و روزانه بهای بنزین در جایگاههای فروش آن در آمریکا می تواند سوژه روزنامه نگار باشد که اگر آن را دنبال کند ثبات در بها حاصل خواهد شد. من این کاررا در سال 1336 (1957 میلادی) شخصا در مورد بهای نمک و پنیر در تهران تجربه کردم. در آن زمان در میز اقتصادی تحریریه روزنامه اطلاعات خبرنگار بودم.
     اینك كه بیش از هر وقت دیگر جهان دارای نفوس باسواد (سواد استفاده از اینترنت؛ با لَپ تاپ، تابلِت و سِلفون و آشنا ـ ولو مختصر ـ به زبان انگلیسی) شده و توجه جهانیان به رویدادهای روز ـ افزایش بی سابقه یافته، استفاده قدرت ها و توانگران از رسانه ها هم به عنوان «وسیله ای دیگر برای اجرای سیاست و برنامه ها» بیشتر شده است؛ راهی برای نجات ذهن مردم كه تشنه دانستن واقعیات هستند که حق آنان است جز ایجاد یك خبرگزاری حرفه ای غیر متعهد جهانی مرکب از روزنامه نگاران واقعی و با تجربه و یک و یا چند سرچ انجین غیرانتفاعی حرفه ای متعلق به همه ملل وجود ندارد. حواله دادن مردم به «وِب سایت» رسمی دولتها و اشخاص راه حل نیست زیرا كه یك فرد عادی وقت مشاهده آن همه وبسایت و زبان محلی آنها را ندارد و می خواهد با مشاهده یك سایت و خواندن یك روزنامه و دیدن یك تلویزیون از همه واقعیات آگاه شود و تكلیف خودرا بداند. وبسایت های رسمی و شخصی به سبک خبرنویسی و ساده نگاری تنظیم نمی شوند که مطالب آنها به آسانی و سریع قابل درک باشند. بعضا از نوار پیاده می شوند و محاوره ای هستند ... و بنابراین مطالب آنها خام است و تنها می توانند منابعی برای روزنامه نگاران باشند که مطالب را به صورت متاع قابل عرضه در آورند. منابع خاص (بر پایه سیاست و برنامه دقیق) در برخی کشورها با ترفند غیر مستقیم مقامات سایر ملل را تشویق به قرار دادن مطالب خود در سوشل نِت ورک ها (به جای وِب سایت معمولی) می کنند تا مردم عادی ترغیب به بازکردن حساب در این نِت ورک ها شوند و در حالت رنجش و خشم همه چیز را از پرده برون اندازند و به هرکس اتهام بزنند و اخلاق حسنه از میان برود و ... و آن منابع! اطلاعات ـ ولو نادرست ـ به دست آورند و در موارد لازم سند قرار دهند و ....
آگهي يک وکيل دادگستري آمريکا در روزنامه ها براي اطلاع مصرف کنندگان داروي اکتوس

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سایر ملل
سالروز انقلاب بلشویكی روسیه برپایه تقویم تازه میلادی ـ انقلابی که نتیجه نداشت و پس از 74 سال سوء مدیریت، ندانمکاری و نزاع بر سر قدرت شکست خورد
كاخ زمستاني پتروگراد (سن پترزبورگ) در محاصره بلشويكهاي مسلح (7 نوامبر 1917 و طبق تقويم وقت روسيه؛ 25 اكتبر آن سال)

بامداد هفتم نوامبر سال 1917 (25 اکتبر برپایه تقویم میلادی قدیم ـ تقویم ژولیان) گاردهای سرخ مركب از كارگران و كشاورزان مسلح وارد كاخ زمستانی تزارها در سن پترزبورگ شدند و درحالی كه رزمناو «اورورا» به اطراف كاخ گلوله می زد به عُمر دولت موقت روسیه مركب از لیبرال ها و سوسیالیست های میانه رو به ریاست كرنسكی پایان دادند. تزار نیکلای دوم قبلا تفویض اختیارات کرده بود. تصرف ساختمانهای دولتی سن پترزبورگ (پتروگراد پایتخت وقت روسیه) از روز پیش از آن (24 اکتبر در تقویم ژولیان) آغاز شده بود.
     دسته های دیگر گارد سرخ و متعاقب آنان کمونیست های غیر مسلح ایستگاه راه آهن، تلگرافخانه و دو پادگان نظامی شهر را متصرف شدند و به این ترتیب 34 سال پس از مرگ كارل ماركس، نظامی ظاهرا بر پایه اندیشه و فرضیه های او در روسیه ـ كشوری كه وضعیت و شرایط آن برای پیاده كردن فوری چنین فرضیه هایی آمادگی نداشت ـ روی كار آمد. كرنسكی درفوریه 1917، در زمانی كه روس های ناموفق در جنگ جهانی اول از تبعیض و فقر و بی ثباتی كشورشان به جان آمده بودند روی كار آمده بود و تزار نیكلای دوم اختیاراتش را به او سپرده بود تا به اوضاع روسیه سر و سامان بخشد كه موفق نشده بود.
     رهبری انقلاب بلشویكی روسیه را لنین برعهده داشت كه تا چند ماه پیش از انقلاب در سویس به حالت تبعید به سر می بُرد و باكمك آلمانی ها که با روسیه در جنگ بودند به وطن بازگشته بود.
     جوانان و طبقه تحصیلكرده روسیه با خواندن داستانهای «تولستوی» كه درست هفت سال بیش از انقلاب در 82 سالگی درگذشته بود از وضعیت موجود روسیه بیزار شده بودند و بی صبرانه در انتظار یك تحول پایه ای (انقلاب) بودند.
     9 روز پس از سقوط سن پترزبورگ، مسكو و چندشهر بزرگ دیگر نیز به تصرف بلشویك ها در آمد. باوجود این، شماری که مخالف انقلاب بودند به رهبری یک ژنرال تزاری دست به مقاومت مسلحانه زدند و چند دولت مقتدر از جمله فرانسه، آمریکا، ژاپن و انگلستان هم کمک کردند و واحد نظامی فرستادند و جنگ داخلی به راه افتاد ولی سرانجام در آن بلشویک ها پیروز شدند.
     لنین یک ماه پس از انقلاب، مذاكرات صلح را با آلمان و اتریش را آغاز كرد.
    پس از درگذشت لنین و بی اعتنایی به وصیت نامه او و ایجاد نفاق میان سران حزب و دولت، انتصابات بین خودمانی و ... انقلاب از مسیر خود خارج شد و نَه، توانست سوسیالیسم واقعی برقرار کند و نَه، حتی آدم کامل تر و هواخواه سوسیالیسم بسازد و با آن همه تسلیحات و پیشرفت های فضایی و ایجاد بلوک فروپاشید و درست از روز بعد از فروپاشی، مردمی که 74 سال خود و پدرانشان در نظام سوسیالیستی زندگی می کردند و رنگ نظام تزاری و کاپیتالیسم را ندیده بود یکشبه به صورت سایر مردم جهان درآمدند و مادی تر و خودپرست تر از همه. چرا؟، زیرا که دولت مسکو در طول حکومتی اسما کمونیستی صفات و منش سابق از جمله میهندوستی را از آنان گرفت و سوسیالیسم و انساندوستی را هم نتوانست جایگزین آن کند ـ مردم عمل می خواهند نه حرف. روس ها و ملل امپراتوری تزاری اجرای وعده هایی را که به آنان داده شده بود ندیدند، به دلیل کمونیست بودن (در حرف) مورد تعرض هیتلر قرارگرفتند و 27 میلیون کشته تلفات دادند و بعد هم جنگ سرد دو بلوک و مشکلات اقتصادی و کمبودهای ناشی از آن و نبود رفاه و آزادی هایی که بشر ذاتا خواهان آنها است. اندیشمندان همه اینهارا نتیجه سوء مدیریت ها و ندانمکاری های دولتی و حزب کمونیست می دانند. به اظهار این اندیشمندان، نظام شوروی نتوانست با آموزش و پرورش، نسلی وفادار به سوسیالیسم بارآورد و تامین نیازهای اقتصادی مردم خودرا دست كم گرفت و امید ایشان رابه آینده نظام متزلزل ساخت.
     گردانندگان نظام شوروی بعد از نیمه دهه 1980 قاطعیت خودرا از دست دادند و با چند دو دلی و اشتباه آنان، نظام شروع به ریزش از درون كرد به گونه ای كه بوریس یلتسین كه روزگاری خود را از كمونیست های وفادار نشان می داد و از پلكان حزب كمونیست بالا رفته بود در سال 1991، درسالروز انقلاب بلشویكی، حزب كمونیست را كه خود زمانی رئیس یك شعبه آن بود پس از 74 سال حاكمیّت، غیر قانونی اعلام كرد! و نزدیك به دو ماه بعد هم با دو مقام دیگر، جماهیریه شوروی را که بر جای امپراتوری یکپارچه چندصد ساله روسیه نشسته بود بدون توسل به رفراندم سراسری منحل كرد و ....
     به سبب كمبود روزنامه نگار واقعی و تاریخنگار مستقل (غیر وابسته به یك دولت) كه جهان از اوایل قرن 20 از آن رنج می برَد هنوز تحقیق بی طرفانه درباره فروپاشی شوروی و راههایی كه به این انحلال ختم شد صورت نگرفته است . كشف حقایق در ادوار تاریخی سابق به مراتب آسان تر از قرن 20 و ادامه آن بوده است.
    
رزمناو Avrora که در جنگ با ژاپن در خاور دور و در جنگ جهاني اول شرکت کرده بود و افسران و افراد آن ضعف هاي دولت تزاري را لمس کرده بودند دست به نافرماني زد و ساعت 9 و 45 دقيقه بامداد 25 اکتبر (7 نوامبر طبق تقويم نوين) بدون نشانه گيري دقيق به سوي کاخ زمستاني در سن پترزبورگ شليک کرد و با همين شليک کمونيست هاي مسلح معروف به گارد سرخ، کاخ را مورد حمله قراردادند و متصرف شدند. آلماني ها که در سال 1941 سن پترزبورگ (لنينگراد) را محاصره کرده بودند اين ناو را غرق کردند که روس ها پس از جنگ آن را از آب بيرون کشيدند، تعمير کردند که موزه شده است


    
لنين در روز انقلاب با اتومبيل و به اين صورت رهسپار صحنه هاي آن بود

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
هیتلر، هفتم نوامبر1937: هدف عمده ما قراردادن همه ژرمن ها در زیر یک پرچم است حتی از طریق جنگ
هیتلر در آن سال
هیتلر در جلسه هفتم نوامبر1937 شورای وزیران آلمان اعلام داشت كه تامین وحدت همه آلمانی های اروپا (ژرمن ها) را در یك كشور و زیر یك پرچم هدف عمده خود قرار داده است و تاكید كرد كه از این پس همه برنامه های دولت آلمان باید بر این محور بچرخد و از آنجا كه قدرت های اروپایی كه خود باعث پراكندگی ژرمن ها (آلمانی ها) شده اند با این هدف مقابله خواهند كرد، ما از همین لحظه باید خود را برای تامین این هدف از راه بکار گیری ارتش نیز آماده كنیم.
     هیتلر به وزیرانش گفت كه نخست از راههای دیپلماتیک خواهد رفت، ولی رفتن به راه دیپلماتیک (سیاسی)، جز از موضع قدرت و داشتن یك اتكای نظامی استوار بیهوده و كاری عبث است، لذا باید ارتشی بسیار توانمند داشته باشیم و ازخودگذشته. اگر راههای سیاسی به نتیجه نرسد ما راه جنگ را برای رسیدن به هدف از دست نخواهیم داد كه راهی پُرهزینه است. باید خود را مهیا و آماده كنیم و خطر را بپذیریم.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
رفراندم های حاشیه انتخابات نوامبر 2002 آمریكا
برخلاف پیش بینی پاره ای از مفسران سایر كشورها كه با روانشناسی آمریكاییان به ویژه نسل جوان آن آشنا نیستند انتخابات پارلمانی پنجم نوامبر سال 2002 آمریكا به كنترل مقنّنه این كشور توسط حزب جمهوریخواه انجامید. در كنار انتخاب نمایندگان مجلس، شماری از فرمانداران استیت ها و یک سومِ سناتورها، در هر استیت رفراندوم هایی هم صورت گرفت كه نتیجه آنها كه حاكی از نظر عمومی مردم آن استیت به مسائل اجتماعی است اهمیت بیشتری دارد، زیرا كه تا حدی زیاد به دور از بازی های سیاسی و علاقه و منافع احزاب هستند. نتایج برخی از این رفراندم ها از این قرار بود:
     در ایالت نوادا 67 درصد رای دادند كه امر ازدواج، رابطه زن و مرد است یعنی شرایط و خواست طرفین، تا قوانین موضوعه.
     در چند ایالت از جمله آریزونا و نوادا با قانونی شدن مصرف ماری جوانا به هر صورت حتی تجویز پزشك موافقت نشد.
     79 درصد مردم ایالت اُرِگون با بیمه عمومی درمان یعنی تامین آن از سوی دولت محلی با استفاده از درآمدهای مالیاتی استیت (نَه، پول دولت فدرال) مخالفت کردند و این نشانه آن است كه سه چهارم مردم امریكا ـ اگر این مشت را نمونه خروار حساب كنیم ــ با سوسیالیسم میانه خوبی نداشتند.
     در فلوریدا 71 در صد به غیرقانونی شدن دود كردن سیگار در محل كار رای دادند.
     در كالیفرنیا اكثریت رای دهندگان با استخدام معلمِ سرخانه برای دانش آموزان ضعیف با هزینه دولت موافقت كردند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برای بررسی تاریخنگاران: پیشنهادهای محرمانه عراق به آمریکا برای جلوگیری از حمله نظامی که موثر واقع نشد
ششم نوامبر 2003 یك بازرگان آمریكاییِ لبنانی تبار به نام «عماد Imad Hage» از آخرین تلاش دولت صدام برای جلوگیری از جنگ كه از طریق او به عمل آمده بود پرده برداشت كه نشان می دهد یك مقام اطلاعاتی عراق در مارس 2003 (چند روز پیش از حمله نظامی آمریكا) از او خواسته بود كه به مقامات مربوط دولت آمریكا اطلاع دهد كه عراق آماده است:
    
    ـ به هر گروه آمریكایی و با هر وسعت اجازه دهد كه مستقیما عراق را از جهت اسلحه كشتار گروهی جستجو كند، زیرا كه عراق فاقد آن است.
    ـ عراق آماده است که یك عضو القاعده را كه در اختیار دارد به آمریكا تحویل دهد.
    ـ شركتهای آمریكایی را در بهره برداری از نفت عراق شریك كند.
    ـ به مساعی مربوط به حل مسئله فلسطینی ها و اسرائیل كمك كند.
    ـ انتخابات مورد نظر آمریكا را ظرف دو سال در عراق برگزار كند.
    
    این پیام جهت تحلیل در اختیار «پرل Perle» كه مقامی در حد معاون وزارت دفاع امریكا داشت گذارده شده بود كه او درباره آن با «سیا» تماس گرفت و مقامات سازمان اطلاعات مركزی آمریكا به «پرل» گفتند كه حاضر نیستند با این منبع (عِماد) تماس بگیرند! و مفهوم آن این بود: حمله نظامی طبق برنامه انجام خواهد شد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
امضای لایحه هزینه اشغال نظامی و ترمیم عراق و افزایش کسر بودجه آمریکا
جورج بوش رئیس جمهوری وقت آمریكا، ششم نوامبر 2003 لایحه 87 میلیارد دلاری هزینه جنگ و ترمیم خرابی های عراق را كه به تصویب كنگره رسیده بود امضاء كرد و با این هزینه، كسر بودجه آن سال مالی آمریكا به 525 میلیارد دلار افزایش یافت.
     در همین روز به 43 هزار تَن دیگر از نظامیان ذخیره آمریكا اطلاع داده شد كه برای عزیمت نوبتی به كویت و عراق آماده باشند.
    طبق محاسبات رسمی، آمریکا هرماه 12 میلیارد دلار هزینه اشغال نظامی عراق کرده بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
مردی که 48 زن را مقتول ساخته بود ...
«ریجوی» در دادگاه با گردن كج در برابر اتهام هر قتل خود را مرتكب آن اعلام می كند و می گوید: گیلتی
گری ریجویGary Ridgway پنجاه و چهار ساله «رنگ ـ كارِ» خودرو كه در دهه 1980در منطقه شهر سیاتلِ آمریكا 48 زنِ عمدتا ولگرد (تَن فروش) را به خانه خود دعوت و در آنجا خفه كرده و اجسادشان را در اطراف شهر مدفون ساخته بود برای فرار از اعدام به هر 48 قتل اعتراف كرد و محكوم به حبس ابد شد. وی با دادستان شهر به توافق رسیده بود كه اگر اعتراف كند اعدام نخواهد شد. Gary در سال 2001 دستگیر شده بود.
    گری ریجوی هفتم نوامبر 2003 در برابر قاضی 48 بار واژه «گیلتیGuilty» را بیان داشت كه عینا از شبكه های تلویزیونی پخش شد كه سابقه نداشت. رسانه ها که دستگیری و محاکمه گری ریجوی را گزارش کرده بودند «انگیزه» او از قتل این 48 زن را روشن نساخته بودند که یک ضعف ژورنالیستی است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
دشواری مسافران چاق برای هواپیماها! ـ محدود شدن میزان بار مجاز در مسافرت های هوایی
در پاییز سال 2004 ناله شركت های هواپیمایی از چاق شدن روزافزون مسافران و اضافه شدن وزن آنان بلنده شده بود. سخنگوی اتحادیه شركت های هواپیمایی آمریكا ششم نوامبر 2004 به رسانه ها گفته بود كه در ده سال گذشته وزن متوسط مسافران، چهار كیلو گرم افزایش یافته و این وضعیت (به لحاظ افزایش میزان سوخت مصرفی هواپیماها به دلیل سنگینی مسافران) در ده ماه گذشتهِ سال 2004 معادل 275 میلیون دلار به شركتهای هوایی آمریكا زیان وارد ساخته است. وزن اضافی باعث می شود كه هواپیما سوخت بیشتری مصرف كند تا بتواند خودرا در آسمان حفظ كند و به پرواز ادامه دهد.
    دادن این خبر به روزنامه ها كه قبلا سابقه نداشت «پیش درآمد» مطالبه پول بیشتری برای فروش بلیت هوایی به چاق ها و كسانی تلقی شده بود كه بیش از حد قابل قبول اضافه وزن داشته باشند و نیز تعیین میزان بار همراه هر مسافر.
     طولی نکشید که برخی از شرکتهای هوایی داشتن بیش از یک جامه دان دستی (کَری آن) را مشمول اضافه بار قراردادند و دو جامه دان مجاز هم نباید بیش از 50 پاوند (حدود 24 کیلوگرم) وزن داشته باشند و ابعاد ساک، کیف دستی و جامه دان دستی (کری آن) هم نباید از حدی بیشتر باشد و دستگاه اندازه گیری آن در فرودگاهها قرار داده شده است. داشتن بار بیش از دو جامه دان و هرکدام به تنهایی بیش از 50 پاوند مستلزم پرداخت کرایه اضافی است. «کری آن» و کیف دستی مستثنی از این دو جامه دان است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برخی دیگر از رویدادهای 7 نوامبر
  • 994:   محمد ابن حزم Ibn Hazm نویسنده و محقق و از مسلمانان اسپانیا در قرطبهِ اندلس به دنیا آمد.
        
  • 1665:   London Gazette نشریه ای که هنوز بکار خود ادامه می دهد نخستین شماره اش را منتشر ساخت. این نشریه با گزارش شیوع طاعون در انگلستان و خارج شدن برخی از اعضای خاندان سلطنتی انگلیس از لندن کار خود را آغاز کرده بود.
        
        
        
        
  • 1793:   انقلاب فرانسه برضد كلیسا دست به اقدام زد كه بیش از دو هزار كلیسای كاتولیك فرانسه را شامل شد.
        
        
  • 1867:   Marie Curie بانویی که با شوهرش موفق به کشف رادیواکتیو شدند و مطالعات هسته ای را پایه گذاشتند به دنیا آمد.
        
        
  • 1917:   انگلیسی ها منطقه غزّه در فلسطین را كه جزیی از امپراتوری عثمانی بود متصرف شدند.
        
        
        
  • 1918:   با تَرك مخاصمه دولت های متحارب اروپایی، در اصل موافقت شد (جنگ اول جهانی).
        
        
        
  • 1918:  


    «رابرت گدراد Robert Goddard» فیزیکدان و مهندس آمریکایی (1882 - 1845) موشك (راكت) ملخداری را كه ساخته بود در این روز در مریلند آمریکا به معرض تماشا گذارد. این راکت که تا سال 1926 تکمیل شد با سوخت مایع کار می کرد. وی همچنین بازوکا Bazooka را که یک راکت انفرادی و سلاح ضد تانک است برای ارتش آمریکا تکمیل کرد. گدارد استاد و پژوهشگر دانشگاه کلارک بود.
  • 1941:   نیروی هوایی آلمان کشتی بیمارستانی اَرمینیا (ارمستان) متعلق به شوروی را در دریای سیاه غرق کرد که حدود 5000 تن جان سپردند.
        
        
  • 1966:   دومین چاه منطقه كوهرنگ اصفهان به نفت رسید.
        
  • 2012:   به گزارش خبرگزاری فارس که بر اساس اعلام بانک مرکزی ایران تنظیم شده بود، نـرخ تـورّم در ایران در مهرماه یکهزار و سیصد و نود و یک (22 سپتامبر تا 21 اکتبر 2012) برابر با 24.9 درصد بود!.
        
        
  • نامه به مولف
    در پاسخ به يک پرسش، توضیح بیشتر درباره یک جنگ اتمی که احتمال وقوع آن بسيار کم است ـ اشاره به تحريم اقتصادي و جنگ سايبري
  •   25 اکتبر 2016 یک مخاطب از لس آنجلس (با اشاره به یک مطلب درج شده در این تاریخ آنلاین) توضیح بیشتری خواسته بود که چرا جنگ مستقیمِ (نَه نیابتی = پراکسی) دو دولت صاحب سلاح هسته ای نامحتمل است و اگر صورت گیرد چرا تنها چند ساعت طول خواهد کشید و آیا دوباره بوی جنگی بزرگ می آید؟.
        
        پاسخ:
        
         پس از جنگ جهانی دوم، درگیری های نظامی و طولانی ترین آنها جنگ ویتنام، جنگ اصطلاحا محدود و نیابتی (پراکسی) بودند. در جنگ ویتنام، دولت مسکو از مسیر چین برای ویتنامی ها، تنها اسلحه می فرستاد و مستقیما وارد جنگ نبود. آن دولت و یکی از دو اَبَرقدرت وقت پس از ورود نظامی به افغانستان، هنگامی که دید دولت های آمریکا، سعودی و پاکستان به آموزش و تجهیز چریک و گروههایی از قبیل گروه حقّانی، گروه حکمتیار و طالبان جهت به تنگ آوردنش دست زده اند حاضر نشد مراکز آموزش و تجمّع آنهارا در پاکستان مورد حمله قرار دهد ـ که می توانست، و کنار رفت تا درگیری مستقیم با آمریکا پیدا نکند و ...، ولی در سوریه ـ نه در اوکراین ـ این دو دولت هرکدام با هدف و سیاست متفاوت و خاص خود حضور دارند ـ وضعیتی که پس از محاصره برلین توسط روس ها (ژوئن 1948 تا می 1949) و بحران موشکی کوبا (اکتبر 1962) سابقه نداشته است و اگر به دلایلی، یکی از این دو کوتاه نیاید وضعیت حسّاس می شود. جنگ کره (از تابستان 1950 تا تابستان 1953) ماجرا و به قولی نمایش دیگری بود. دولت پکن ـ و در آن زمان؛ تازه تأسیس و فاقد سلاح اتمی ـ وارد این جنگ شده بود ـ نه مستقما روسیه که کار تأمین اسلحه و مستشار نظامی را برعهده داشت. دولت مسکو در جریان دو جنگ خلیج فارس به کمک دوست خود عراق نیامد و به سکوت برگزار، و فروپاشی دو متحد دیگرش ـ دولت های یمن جنوبی و «زیاد باره» در سومالی را نظاره کرد، در برابر بمباران بلگراد پایتخت دولت دوست و همنژاد خود توسط ناتو در بهار 1999 که ضمن آن سفارت چین منهدم شد واکنش جدّی نشان نداد. می دانیم که همین روسیه به خاطر همین صِربستان، جنگ جهانی اول را براه انداخته بود. روسیه همچنین نه تنها کوچکترین کمکی به رژیم قذافی ـ دوست و متحد خود ـ در سال 2011 نکرد بلکه به خواست غرب در جلسه شورای امنیت در برقرارکردن «نو فلای زون» در آسمان لیبی رای مثبت داد و این رژیم از میان رفت، همه این احتیاط ها به خاطر ترس از درگیری اتمی بود که در صورت وقوع، چیزی را باقی نمی گذارد، اَمّا اینک به نظر می رسد که کشتیبان را سیاستی دگر آمده باشد!. با مجوّز پارلمان روسیه، این دولت دارای یک پایگاه دریایی دائمی در سوریه (منطقه تَرتوس) ـ علاوه بر دو پایگاه لاذقیه و حمی میم (حمیمیم) شده است، در آنجا موشک ضد هوایی پیشرفته «اس ـ 300 وی. اِم.» و جنگنده ـ بمب افکن و ناو مستقر کرده و گفته است که بدون اخطار قبلی، هر هواپیمای نظامی را که در آن حدود پرواز کند ـ صرف نظر از کدام کشور [منظور کشورهای عضو ناتو] هدف قرار خواهد داد! و اگر روزی ـ روزگاری چنین حرفی، عمل شود! دو حالت به وجود می آورد؛ سکوت ناتو یعنی قبول برتری روسیه و یا جنگ که سریعا به جنگ اتمی می انجامد زیراکه لشکرکشی به صورت قدیم در دوران موشک هدایت شونده نقطه زن و پرتاب از طریق فضا کاری عبث، پُرهزینه و تلفات است. جنگ جهانی اول ـ جنگی خندقی و در پناه خاکریز بود و تانک و هواپیما ـ آن هم به صورت اولیه ـ در جریان آن وارد جبهه ها شد. جنگ جهانی دوم جنگ زرهی، توپ و ناو و زیردریایی بود و در جریان آن بود که پای موشک ـ موشک های اولیه ـ به میان آمد و پس از پایان آن در جبهه های اروپا، بمب اتمی آزمایش شد و برضد ژاپن بکار رفت. ژاپن بدون بکار رفتن بمب اتمی هم شکست می خورد ـ چند ماه دیرتر. ژاپن از اول کار هم منابع لازم برای ادامه جنگ در مدتی طولانی را نداشت و به امید دستیابی بر منابع نفتی اندونزی و محصولات سایر کشورهای آسیای جنوب شرقی و منابع انسانی چین دست به جنگ زده بود. آلمان نیز منابعی نداشت و تصور می کرد که بر نفت رومانی و قفقاز و منابع روسیه دست خواهد یافت. همین اندیشهِ نیاز نداشتن به لشکرکشی به سبک سابق و تأمین میلیون ها نظامی، ساز و برگ و بودجه و ... اتمی شدن را به ذهن خواهد آورد و استدلال بازدارندگی آن و دفاع از داشتنش. به علاوه، وجود انواع موشک در زرّادخانه دولت ها، لشکرکشی به سبک پیشین را بی حاصل کرده است زیراکه موشک ها، رسیدن لشکرها را به مقصد، دشوار و حتی ناممکن می سازند. در یک جنگ اتمی، کشورِ دارای جمعیت کمتر و وسعت و پناهگاه بیشتر آسیب کمتری خواهد دید ـ امکان نفوذ اشعه و مواد رادیواکتیو به زیرِ زمین کمتر است. وسعت روسیه از همه کشورهای جهان بیشتر و جمعیت آن حدود نصف جمعیت آمریکا است و از دوران جنگ سرد دارای پناهگاههای ضد حمله اتمی متعدد است و در اکتبر 2016 تمرین اجرای برنامه دفاع غیر نظامی دوران نظام شوروی را با شرکت داوطلبانه میلیونها شهروند از سر گرفت که عبارت بود از چگونگی انتقال اتباع کشور به پناهگاهها و ...، در صورت وقوع جنگ اتمی. بنابراین، از باب احتیاط و نیز گوشزد به رقیب دارد خودرا آماده می کند و یارگیری و سراغ متحدین پیشین خود رفتن و تعلیق کردن قراردادهای دوجانبه تحدید سلاحهای هسته ای ـ موشکی و .... البته نباید جنگ نامرئی سایبری زا هم فراموش کرد زیراکه امور دارد الکترونیک و دیجیتال می شود و مثلا با یک حرکت از راه دور و غیر محسوس می شود برق یک شهر را قطع کرد و دسترسی به حساب ها در یک بانک را مخدوش کرد، ارتباطات یک سازمان مهم و حسّاس را در هم ریخت، ارقام آراء یک انتخابات را تغییر داد و .... تحریم اقتصادی موردیِ روسیه از سوی غرب یک اشتباه خوانده شده است زیراکه نوعی مبارزطلبی است و تحمّل تحریم ار سوی روسیه که یکی از دو قدرت ردیف اول جهان بود یک نوع شکست و تحقیر است که تردید نیست در جستجوی خنثی کردن و بی تأثیر کردن آن بر خواهد آمد و یکی از این راهها، گسترش سازمان تعاونی شانگهای و اتحادیه اوراسیا و نزدیک شدن به کشورهای ثروتمند نفتی و صاحبان معادن طلا و الماس و تقویت اندیشه اتحادیه سازی منطقه ای میان چند کشور همسایه و مثلا در آمریکای لاتین و یا آفریقا برخواهد آمد و سرانجام؛ کاهش تأثیر سلاحِ تحریم اقتصادی و مقابله و یارگیری در برابر آن.
        دولت واشنگتن که با بازی های سیاسی و مذاکره ای، به فروپاشی شوروی کمک کرد و پس از فوت مائو، تفکّر سران دولت پکن را تغییرداد، در مورد پکن با فرستادن کمپانی های آمریکا به چین و خرید کالای ساخت مشترک از آن کشور اقتصاد چین را کاپیتالیستی کرد و با فرستادن مشاوران بویژه از دانشگاه هاروارد و تشویق مسکو به خصوصی سازی اموال عمومی و ... در این کشور فساد دولتی و مافیابازی ایجاد کرد و از هر دو ناحیه آسوده خاطر شد، ولی در نهایت، چین یک قدرت اقتصادی شد و کرملین (دولت روسیه) دارد به خود می آید و استقرار در مدیترانه و تأکید حمایت از ونزوئلا، کوبا و ... در آمریکا لاتین و دید و باردید از کشورهای عربی و آفریقایی و ابرو درهم کشیدن در برابر آلمان که اشتباه یلتسین باعث وحدت آن شد. دولت واشنگتن اشتباهِ صنعتی کردن ژاپن با کمک کمپانی های خود را با هدف دور ساختن ژاپنی از فکر نظامی شدن، در مورد چین تکرار کرد. تردید نیست که ژاپن راه خود را خواهد رفت.
        و اما در پاسخ به قسمت دیگر پرسش شما باید گفت که یک جنگ اتمی که احتمال وقوع آن بسیار ضعیف است تنها چند ساعت بیشتر طول نخواهد کشید. چنین جنگی اگر به وقوع پیوندد عمدتا میان دو قدرت اتمی خواهد بود. طبق یک قاعده، جنگ اتمی به صورت جهانی و گروهی در نخواهد آمد زیرا که سریع خواهد بود و وقت یارگیری ـ یار اتمی، وقت مشورت و کسب مجوز از پارلمان خود نخواهد داشت و به عبارت دیگر؛ یار و همدست یکی از دو حریف شدن مساوی است با خودکشی.
        ششم بهمن 1356 (طبق تقویم وقت ایران؛ سال 2536 ) در پی خروج یک ماهواره دولت مسکو از نوع کاسموس مجهز به موتور اتمی (سوخت اتمی) از مسیر طراحی شده خود در فضا و سقوط در غرب کانادا و نگرانی از تشعشات اتمی موتور آن پس از متلاشی شدن، تفسیری نوشتم که در صفحه ششم شماره 15523 روزنامه اطلاعات (ششم بهمن 1356) چاپ شد که اشاره به جنگ اتمی ـ فضایی احتمالی آینده داشت. در آن زمان حزب کمونیست ـ مدعی صلح خواهی ـ حاکم بر اتحاد شوروی بود و سخن از جنگ نمی زد. در آن وقت همچنین توجه به قطعنامه مصوّب سال 1967 مبنی بر محدود بودن فعالیت های نظامی در فضا زیادتر بود. کاسموس شماره 954 که ساقط شده بود ماموریت نظامی داشت. این تفسیر در اینجا کُپی شده است تا اندیشه و نگرانی و ارائه راه حل را در آن زمان که نظمی دیگر بر جهان حاکم بود بشود تجسّم کرد.
        
    کپی تفسیر مؤلف این تاریخ آنلاین در ششم بهمن 1356 درباره جنگ فضایی






  •  

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com