Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
5 آوريل
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 5 آوريل
ايران
کارهای بلاش یکم، شاه انتخابی و یک ناسیونالیست ایرانی
بلاش يکم
سه روز پس از 13 فروردين در سال 52 میلادی (پنجم اپریل) كه يونانيان رقم 13 را به عنوان عدد نحس وارد فرهنگ پاره اي از ملت ها از جمله ايرانيان كرده اند، مِهستان (سناي ايران) از ميان شاهزادگان اشكاني و خانواده هاي وابسته، بلاش را كه مادرش از مادهای ایران (کُرد) بود به شاهي کشور برگزيد و وي نيز برادرش تيرداد را شاه ارمنستان كرد.
    «تاریخ عمومی» از بلاش یکم به نام یک ناسیونالیست ایرانی یاد کرده است. وی نه تنها همه آیین ها و مراسم دوران هخامنشیان را احیاء کرد بلکه رعایت آنهارا به صورت قانون درآورد و به تصویب مِهستان رساند. بلاش يکم همه کارهای اقتباسی از دنیای هلِنیک (یونانیان) را که از جانشینان اسکندر بیاد مانده بود ممنوع ساخت حتی بکار بردن حروف یونانی را که عادت شده بود بر سکه ها درج شود و همچنین اسامی و اصطلاحات یونانی را در قلمرو دولت ایران. او در استان تیسفون شهری ساخت به نام «بلاش کرد = بلاش گرد» و دستور جمع آوری متون «اَوِستا» را داد.
    اَوِستا ـ کتاب زرتشت ـ در عين حال از قديمي ترين نوشته هاي جهان و سند تمدن پيشرفته ايرانيان عهد باستان است. قطعات اوستا که در دوران هخامنشیان در کتابخانهِ تخت جمشید نگهداری می شد به دست نظامیان اسکندر مقدونی نابود شدند. از آن پس این متون ـ از شعر و نثر ـ در ذهن موبدان، از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد. بلاش یکم در نوروز 76 میلادی ازموبدان که به دیدار او رفته بودند با تاکید خواست که تا سال بعد (سال 77 میلادی)، ششم فروردین ـ زادروز زَرتشت ـ اَوِستا باید جمع آوری، تکمیل و به او داده شود زیرا که پیر شده است و عُمری از او باقی نمانده و می خواهد که این کار در دوران حیات او انجام شده باشد.
    بلاش یکم تا سال 78 میلادی سلطنت کرد. وی قبلا دستور جمع آوری آموزشهای زرتشت را در یک مجموعه داده بود. موبدان تا ششم فروردین سال 77 میلادی آنچه را که جمع آوری کرده بودند به صورت مکتوب به بلاش دادند و گفتند که کار تکمیل مجموعه ادامه خواهد داشت.
     اوستا که نزدیک به دو قرن بعد در دوران اردشیر پاپکان و به همت «تنسر» روحانی ارشد وقت (موبدِ موبدان) تکمیل شد شامل348 فصل (بیش از سه میلیون کلمه) در 21 کتاب بود.
     در دوران شاپور دوم چند قطعه گمشده قبلی بر آن اضافه شد و چون به پارسی باستان (زبان اوستایی) بود بعدا بر آن تفسیر و راهنمایی نوشته شد که زَند (زَند اوستا) نامیده می شود. با هدف تسهیل رجوع به مطالب، خلاصه اوستا تحت عنوان «خُرده اوستا» تدوین شده است. شرح این تحولات (تاریخچه اوستا) در کتاب «دین کرد» آورده شده است. زرتشت در عین حال یک شاعر و فیلسوف بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زمين لرزه مرگبار بوئين زهرا که بعدا هر چند سال تکرار شده است
16 فروردين 1292 هجری زمين لرزه سختي بيش از هزار و دويست تن از ساكنان بوئين زهرا (استان قزوين) را كشت و ويراني فراوان به بار آورد.
     49 سال بعد (شهريور 1341) در همين منطقه زلزله ديگري رخ داد كه لرزه هاي آن به تهران هم رسيد و تلفات به مراتب سنگين تري وارد ساخت. از آن پس هم، هرچند سال يک بار زمين لرزه هاي بوئين زهرا تکرار شده و تلفات و زيانهاي مالي داشته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي كه پروين اعتصامي درگذشت


پروين اعتصامي شاعره بنام ايرانِ معاصر 15 فروردين 1320 (4 اپريل 1941) در 34 سالگي در تهران فوت شد.
     وي 25 اسفند 1285 در تبريز به دنيا آمده بود و پدرش يوسف اعتصام الملك از نويسندگان و مترجمان كشور بود.
    اشعار پروين كه عمدتا به سبك خراسان هستند پيرامون زندگي مردم و احساس خود او از زندگاني بوده اند . قطعه شعر او درباره رنجبران مشهور است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که دکتر مصدق از توطئه قتل خود و تغيير سياست آمريکا پرده برداشت
16 فروردين 1332 دكتر محمد مصدق نخست وزير وقت از راديو اعلام كرد كه توطئه قتل او طرح شده بود و قرار بود نهم اسفند (37 روز پيش از آن) هنگام ملاقات با شاه در كاخ مرمر، بر سر او بريزند و اورا بكشند. وي ضمن افشاء اين توطئه و ذكر دليل نافرجام ماندن آن، يك بار ديگر تاكيد كرد كه در يك كشور مشروطهِ داراي حكومت پارلماني، شاه حق حكومت كردن و مداخله در جزئيات امور دولت را كه برگزيده و پاسخگوي پارلمان است ندارد.
    مصدق نهم اسفند 1331 به کاخ مرمر رفته بود تا با شاه که قصد سفر به خارج را کرده بود خداحافظی کند. طبق برخي نوشته ها، مصدق و همکارانش قبلا از این تصمیم شاه (سفر خارج) حمایت کرده بودند ولی آیت الله بهبهانی سعی در انصراف شاه از تَرک کشور کرده بود و در این زمینه با وی ملاقات و مستقیما به گقتگو نشسته بود. آیت الله کاشانی نیز از مردم خواسته بود که مانع از مسافرت شاه شوند.
    در آن روز گروهی از بازاریان و پاره ای از مخالفان مصدق دست به تظاهرات زده و حتی مقابل کاخ مرمر اجتماع کرده بودند. همزمان با گردآمدن جماعتی در برابر کاخ مرمر، چند افسر بازنشسته به خانه مصدق که تا کاخ مرمر فاصله ای زیاد نداشت وارد شده و قصد جان اورا داشتند.
    مصدق جریان را شخصا به مجلس اطلاع داد و گفت که سرتیپ ریاحی را رئیس ستاد ارتش و سرتیپ مدبّر را فرماندار نظامی تهران کرده است و سرتیپ محمود امینی معاون او در وزارت دفاع ملّی خواهد بود.
    در همین روز سرتیپ مدبّر شماری از افسران بازنشسته را بازداشت موقت کرد. این افسران را مصدق قبلا بازنشسته کرده بود و نسبت به او کینه در دل داشتند. در این میان، هشت تَن از رجال کشور تصمیم به تشکیل یک هیات برای ایجاد سازش میان مصدق، کاشانی و شاه گرفته بودند.
     دكتر مصدق در نطق رادیویی 16 فروردین ضمن افشاء جزئیات توطئه قتل خود گفت كه از اظهارات اخير دالِس (وزير امور خارجه دولت ژنرال آيزنهاور كه از ژانويه 1953 زمام امور آمریکارا به دست گرفته بود) در مصاحبه مطبوعاتی اش چنين بر مي آيد كه ظاهرا دولت تازه آمريكا تسليم نظر انگلستان شده و در قبال مسئله نفت ايران از خواست و سياست انگلستان پيروي خواهد كرد و در اين شرايط، ما بايد بيشتر از گذشته مراقب خودمان باشيم و به دام نيافتيم. به علاوه، ما نبايد انتظار كمك از خارج داشته باشيم، بايد روي توانايي، ظرفيت و امکانات خودمان حساب كنيم.
     در پي انتشار همين مطلب بود كه در شيراز مردم به دفتر اداره كمكهاي آمريكا (اصل 4) ريختند و آنجا را تخريب کردند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دکتر علی اکبر بینا: مشرق زمینی ها نباید با سخنان خود برای غربی ها فرصت بسازند تا زورگویی بیشتری کنند ـ جنگهاي 300 ساله ايران و عثماني
دکتر علی اکبر بینا مؤلف تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران، استاد وقت گروه تاریخ در دانشگاه تهران و سناتور صریح اللهجه، در یک سخنرانی خود در مارس 1962 (اسفندماه 1340) به مناسبت 460 ساله شدن اعلام پادشاهی اسماعیل صفوی، دولت های مشرق زمین را از تفرقه برحذر داشت. وی گفت که مشرق زمینی ها نباید با سخنان خود برای غربی ها فرصت بسازند تا زورگویی بیشتری کنند، گرچه این فرصت سازی ها ناخواسته باشد. وی به عنوان مثال گفت: اظهارات شاه اسماعیل صفوی در خطبه 11 مارس 1502، ناخواسته باعث تضعیف عثمانی ـ بزرگترین قدرت وقت مشرق زمین و گسترش استعمار اروپاییان شد که نتیجه اش مشکلاتی برای مشرق زمین بوده است که برخی از آثار آن تا به امروز [سال 1962] ادامه یافته و مشهود است.
    وی که در تالار دانشکده ادبیات برای استادان و دانشجویان و عمدتا استادان و دانشجویان گروه تاریخ سخنرانی می کرد گفت که اسماعيل صفوي از خانواده درویش تبار شیخ صفی الدین (اردبیل) 11 مارس سال 1502 (مصادف با بيستم اسفند) درتبريز تاجگذاري کرد، شاه شد و شيعه اثني عشري را مذهب رسمي ایران اعلام داشت. وي در خطبه اي كه در آن روز ايراد كرد اعلام داشت که خودرا مكلّف به ترويج مذهب شيعه و ایجاد یک حکومت مرکزی در ایرانزمین [که بر هرمنطقه آن، گردنکشی حکومت می کرد] و نجات مردم این سرزمین از وضعيت نابساماني كه از زمان حمله مغول داشته اند می داند.
    اروپاییان از این اظهارات که عملی شدند استفاده کردند و جنگ شیعه و سنی به راه انداختند و با تضعیف دولت استانبول (عثمانی) که قدرت بالکان، مدیترانه و آفریقای شمالی هم شده بود تلاش خود به استعمار و استثمار شرق را گسترش دادند که نتایج آن را هم اکنون به چشم می بینیم.
    دکتر بینا (که قبلا دو بار هم نماینده آذربایجان در مجلس شورای ملی بود) گفت: شاه اسماعیل بدون اینکه قصد تحریک عثمانی و درگیری داشته باشد، با آن خطبه، فصلی را در تاریخ باز کرد که «جنگ های سیصد ساله ایران و عثمانی» عنوان دارد. همین جنگها پای اروپاییان را به ایران و ترغیب صفویان به تداوم جنگ با عثمانی بازکرد که می خواستند عثمانی یک دشمن منطقه ای داشته باشد و از پشت خنجر بخورد تا اروپا آسوده بماند. به علاوه، اروپا از این درگیری لاینقطع و عوارض آن استفاده کند و به استعمار مشرق زمین ادامه دهد. در میان این استعمارگران، انگلیسی ها دست به گسترش تفرقه مذهبی زدند و آن را گسترش داده اند. تفرقه و برخوردهای مذهبی یک سود دیگر نیز برای دولت لندن داشت و آن مانع شدن از اتحاد دوباره مردمی بوده است که فرهنگ و نیاکان ایرانی دارند ـ بخشی از این ایرانی تبارها شیعه و برخی سُنّی هستند. قدرت های جهانی اتحاد ایرانی تبارها را برای منافع خود یک خطر تلقی کرده اند و برای اثبات این خطر، کارهای نادرشاه و ... را مثال می آورند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
معمّای خارج شدن شاپور بختیار از ایران، پنج ماه پس از انقلاب!
«تاریخ معاصر ایران» از دوران سلطنت محمدشاه قاجار به بعد، در دل، معمّاهای بسیار دارد و دو معمّای آن مربوط به سال 1357 ـ یکی سکوت محمدرضاشاه در قبال راهپیمایی ها و تظاهرات است که به انقلاب انجامید و ریشه خودش را زد و دیگری پنهان بودن شاپور بختیار، آخرین رئیس دولت نظام سلطنتی، در کشور تا 5 ماه پس از انقلاب و خارج شدن آسان او و رفتن به فرانسه است.
    در هر دو مورد حدس ها و نظراتی انتشار یافته ازجمله اشارات دو وزیر دفاع پیشین آمریکا در اواخر مارس 2016 که واشنگتن نمی خواست در ایرانِ سال 1978 و مصر پس از سال 2010 که متحد آن بودند کشتار شود و شاه و حسنی مبارک، سرانجام ِ تقریبا مشابهی داشتند و .... در مورد شاپور بختیار که او هم مخالف خشونت بود شایعات متعدد ازجمله دوستی اش با مهدی بازرگان و از این قبیل در میان است که مصاحبه مارس 1980 او در اروپا و انتشار چند جمله از آن در صفحه 12 شماره 16109 مورخ 16 فروردین 1359 روزنامه اطلاعات این معمّا را پیچیده تر کرده است.
     او، طبق کاپی (کُپي) این روزنامه که در زیر آمده است گفته است که 5 ماه پس از انقلاب با پرواز عادی یک هواپیمای مسافربر متعلق به یک شرکت بزرگ از ایران خارج شده است ـ خارج شدن یک نخست وزیر سابق و سیاستمدار معروف و تحت تعقیب با پرواز عادی و 5 ماه بعد!:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بخشنامه دوم درباره ممنوع المعامله شدن مقامات دوران نظام سلطنتی و افراد مورد سوءظن به فساد و اِعمال سرکوب و اختناق
16 فروردین 1358 اسدالله مبشری وزیردادگستری دولت موقت انقلاب بخشنامه تازه ای برای رفع هرگونه ابهام دفاتر اسناد رسمی که در بخشنامه قبلی از ثبت معاملات مقامات سابق (افرادی که در دوران نظام سلطنتی دارای مقام بودند) ممنوع شده بودند صادر کرد. در بخشنامه تازه تاکیده شده بود که اگر سردفتر دقت لازم را در شناسایی طرف معامله و اجرای بخشنامهِ نخست به عمل نیاورد «مسئول» است.
    در بخشنامه تازه همچنین آمده بود که طرف دیگر معامله (خریدار) باید صریحا و رسما بگوید که طرف او (فروشنده) از اشخاص ممنوع المعامله (مقام پیشین) نیست که فریب دادن دفتر ثبت سند جرم است و مال مورد معامله ضبط خواهد شد.
    طبق گزارش های رسانه ای وقت، پس از تغییر نظام حکومتی، یک مقام سابق و یا افراد دیگری که نام آنها به مراجع مربوط داده شده بود که ممنوع المعامله هستند باید قبلا از خود رفع سوءظن می کردند و ثابت می کردند که دارایی آنان از راه درست و حلال حاصل شده و کار آنها جز خدمت واقعی به کشور (ملت) نبوده است و مدیر دفتر اسناد رسمی (اصطلاحا؛ محضر) هنگام مراجعه جهت ثبت معامله باید درباره آنان از مراجع مربوط استعلام و تحقیق می کرد و پس از اطمینان کامل، اقدام به ثبت معامله می کرد.
    در پی پیروزی انقلاب، مقامات سابق و بسیاری از افراد مورد سوء ظن به اِعمال سرکوب و اختناق و سوء استفاده و فساد، تا پایان رسیدگی ها ممنوع الخروج و ممنوع المعامله شده بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اشاره ها و سرنخهاي روز براي بررسي پژوهشگران
نامه حساس و پرمعنای 233 نماینده مجلس شورای اسلامی به رئیس قوه قضایی و اشاره به مفاسد آقازاده ها در جمهوری اسلامی! و اعمال نفوذ
دویست و 33 تن از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي (دوره هشتم تقنینیه) با امضاي نامه اي که متن آن در جلسه علنی پانزدهم فروردین 1389 (چهارم اپریل 2010) مجلس خوانده شد از رئيس قوه قضائيه جمهوری اسلامی ایران خواستند تا مبارزه با مفاسد را از دانه درشت ها [متنفذّین و وابستگانشان] آغاز كند.
    طبق گزارش روزنامه های تهران، این نمایندگان در نامه خود خطاب به رئیس قوه قضایی نوشته بودند: "براساس اخبار موثق، در مورد مبارزه با مفاسد دانه درشت ها، فشارهايي متوجه جناب عالي [صادق لاریجانی] شده است. [فشار برای تعقیب نکردن پرونده ها و اعلام جرمها!]. از آنجا كه مقام رهبري در اين مورد گفته اند که در امر مبارزه نبايد هيچ تبعيضي ديده شود، هيچ كس و هيچ نهاد و دستگاهي نبايد استثناء شود و هيچ شخص يا نهادي نمي تواند با عذر انتساب به شخصیت ها و مسئولان كشور خودرا از حساب كشي معاف بشمارد؛ با فشار در هرجا و هر مسند بايد برخورد يكسان صورت گيرد. بر قوه قضائيه فرض است كه در اين مبارزه نفس گير و مقدس، با پايداري كار مبارزه را از بالا شروع كند ـ خواه متهم از مسئولان بلندپايه كشور باشد، خواه فرزند مقامات [اصطلاحا؛ آقازاده ـ فرزندان برجستگان و خواص]. ما نمايندگان به مردم اطمينان مي دهيم كه پشتيبان اين جهاد مقدس قوه قضائيه خواهيم بود.".
    روزنامه کیهان وابسته به دفتر رهبری در شماره دوشنبه 16 فروردین 1389 خود ـ صفحه دوم ـ نوشته بود: "شماری از نمايندگان در حاشيه جلسه علني ديروز [15 فروردین] در گفت و شنود با خبرنگار این روزنامه از تعلل و عدم برخورد قوه قضائيه با فرزندان برخي مقامات [برجستگان و خواص ـ آقازاده ها] كه اتهامات جدّي اقتصادي و سياسي درباره آنها مطرح است گلايه داشتند. اين نمايندگان همچنين از اينكه اين افراد [دانه درشت های در معرض اتهام] آزادانه از كشور خارج شده و قوه قضائيه نيز هيچ گونه احضاريه اي براي آنها صادر نمي كند انتقاد كردند.".
    رسانه ها در اسفند 1388 خبر از کشف و دستگیری یک باند بزرگ مفاسد اقتصادی در یکی از شرکت‌های دولتی داده و نوشته بودند که این باند با جعل اسناد دولتی و قضایی، میلیاردها تومان به حقوق مردم و بیت‌المال زیان وارد ساخته است که اختلاس یکی از اعضای باند ۶ میلیارد تومان است.
    در پی انتشار خبر کشف این سوء استفاده و دستگیری چند نفر، 216 تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در نامه ای سرگشاده نوشته بودند که در این پرونده ها، پاره ای از افراد با مسئولیت‌های بالای اجرایی نقشی موثرتر از بازداشت ‌شدگان داشتند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گزارشِ 15 فروردین 1389 خبرگزاری فارس: استفاده از رنگ‌هاي خطرناك به جاي زعفران در رستورانهاي تهران!
خبرگزاري فارس ـ 15 فروردین 1389: مهدي پورهاشم مديركل سازمان استاندارد و تحقيقات صنعتي استان تهران خبر از استفاده از رنگ‌هاي خطرناك به جاي زعفران در رستورانهاي تهران داد و افزود: اين ماده خطرناك [رنگ تارترازین] ساخت كشور سعودي به طور گسترده در سطح استان تهران عرضه شده است و متأسفانه در بسياري از منازل و مراكز عرضه مواد غذايي [رستورانها] مورد استفاده قرار گرفته است.
    پورهاشم گفت: رنگ «تارترازين» از زیان آورترين و حسّاسيت‌زاترين رنگ‌هاي مصنوعي بوده و استفاده از آن نيز غير مجاز و خطرناك اعلام شده است.
    وي با اشاره به مضرّات اين ماده خطرناك براي مصرف‌كنندگان آن در درازمدت افزود: مصرف اين ماده توليد بيماري‌هاي متعدد ازجمله معضلات گوارشي و آسمي، تومورهاي تيروئيدي، تشديد ميگرن، تاري ديد چشم، حساسيت‌هاي پوستي و بيماري‌هاي اسكولي و پورپورا خواهدکرد.
    پورهاشم تأكيد كرد: با این کشف، طرح بازرسي از رستوران‌ها و فست‌فودها كه از اواخر سال 1388 آغاز شده، در سال‌1389با جديت بيشتري دنبال و با عرضه‌كنندگان و رستوراندارهایی که اين ماده خطرناك را بکاربرند برخورد قانونی خواهد شد.
    
    +++
    می دانیم که یکی از هدف های مشارکت در انقلاب سال 1357 (1978 میلادی) این بود که جرائم و تخلفات که ناشی از آزمندی و ضعف اخلاقیات است از جامعه ایران رخت بربندد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
زادروز «توماس هابز» فيلسوف بزرگي كه انسان را موجودي ذاتا خودخواه، سلطه گر و استثمارگر خواند و راه حل ارائه داد


پنجم آوريل زادروز توماس هابز Thomas Hobbes فيلسوف و نويسنده انگليسي است كه انسان را موجودي ذاتا خودخواه، قدرت طلب، خواهان سلطه بر همنوع و استثمار ديگران دانسته است. وي در 1588 به دنيا آمد، 91 سال عُمر كرد و چهارم دسامبر 1679 درگذشت. نظرات هابز در دهه های اخیر و بویژه در جریان بحران مالی سال 2009 که آزمندی چند آمریکایی آن را به وجود آورده و همه جهان را در آن غرق و گرفتار ساخته بود بیش از هر زمان دیگر نقل و یادآوری می شود زیرا که وی راه حل مسئله را هم به دست داده است.
     هابز كه واقعيت عقايد و فرضيه هاي او هر روز آشگارتر از روز پيش مي شود، طبيعت بشر را در ارتباط با نفس خود و جامعه تعريف كرده و گفته است كه رفتار يك انسان تابع خودخواهي ذاتي اوست و سه عامل باعث منازعه انسانها مي شود: رقابت بر سر منابع محدود براي تملك، بي اعتمادي نسبت به يكديگر، و بالاخره عشق و علاقه وافر به جلال و شكوه (قدرت). وي تصريح مي كند كه تا اين عوامل وجود داشته باشد نزاع (جنگ) و در نتيجه «ترس» از ميان نخواهد رفت و در چنين محيطي همه چيز نامطمئن است.
     به اظهار هابز، تا بي اعتمادي نسبت به ديگران در زندگاني روزمره وجود داشته باشد بيم و خطر نزاع و جنگ هم ادامه خواهد داشت. هابز گفته است: پيشرفتهاي مادي و ساختن شهرهاي قشنگ، طبيعت انسان را تغيير نمي دهد. متمدن ترين كشور اگر بر كشور ديگر پيروز شود نسبت به مغلوب رفتاري وحشيانه خواهد داشت.
     هابز نوشته است كه در غياب يك قانون بين المللي داراي ضمانت اجرايي استوار و اطمينان بخش، كشورهاي ضعيف شكار قوي ترها مي شوند، و به همين گونه انسانها در چنگال انسانِ دارای نیرو و اختیارات. هابز می گوید که براي تحت كنترل درآوردن اين وضعيت نامطلوب در يك جامعه ملي و بر طرف كردن احساس ترس و نیز تامين آسايش و جلوگيري از تجاوز افراد به حقوق و آزادي يكديگر و ... نياز به وجود يك دولت نيرومند در آن جامعه است كه بتواند بر خودخواهي افراد فائق آيد. چنين دولتي بايد توانمندي همه جانبه و قدرت تمام عيار داشته باشد و اين «حاكم تمام عیار» بايد متناسب با نياز روز وارد عمل شود و از قدرت و اختیارات خود استفاده كند. هابز گويد كه «قدرت حاكم» باید بگونه ای به چشم خورد و مسلط برکار خود باشد که حس استثمار و زورگويي در یک فرد از افراد را براي حصول به برتري و زندگاني فردی بهتر برای شخص خود مهار كند تا آرامش برقرار باشد و در جامعه ای که کینه افراد نسبت به فرد وجود نداشته باشد آرامش برقرار خواهد بود و نبود کینه و احساس ستم؛ آرامش خیال به وجود می آورد که لازمه خوشبخت زیستن است.
     هابز درباره شرايط دولت گويد: دولت ـ فرد يا گروه ـ وقتي مشروعيت حكومت كردن خواهد داشت و مردم بايد اختيار و سرنوشت خود را به آن بسپارند كه همه اتباع را به يك چشم بنگرد و تبعيض قائل نشود. يك دولت نبايد كاري كند كه به اتباعش آسيب و زيان وارد آيد. انجام دقیق تکالیف و وظایف؛ میزان شایستگی یک دولت را به دست می دهد. دربرابر، اتباع هم بايد وفادار باشند و از انجام تكاليف شانه خالي نكنند.
     هابز تاكيد بر يافتن راهي جهت پايان دادن به احساس تنفر آشگار و پنهان ميان انسانها و جوامع دارد و هنر دولت را در تحقق اين امر مي داند. به زعم هابز، دولت بايد مانع تنازع مردم بر سر منافع و ربودن آن توسط قوي تر ها و زرنگتر ها شود. هدف يك دولت از مجازات افراد نه تنها بايد اصلاح مقصر، بلکه " تنبّه " ديگران باشد، نه چشم در برابر چشم. بی طرفی و بلوغ دستگاه قضایی یک کشور بیش از هرعامل دیگر باعث کنترل دولت و اتباع و محافظت از حقوق هر دو می شود و وای به حال کشوری که از یک دستگاه قضایی واجد شرایط برخوردار نباشد و در این مورد، شرط اصلی یافتن قاضی عادل دارای توان تشخیص و قضاوت و رعایت بی طرفی و انصاف است و انتصاب و حمایت همگانی از او.
     هابز قانون طبيعي و طبقه بندي آن را به تفصيل شرح داده و آن را به قانون عمومي و مصوبات پارلماني را قانون موضوعه تعبير كرده كه افراد را از انجام كارهايي منع و به انجام اموري تشويق مي كند و همه تاكيد او بر اين است كه اگر در جامعه (ملي و بين المللي) كنترل خودخواهي افراد از دست حاكم و مجري قانون (قانون طبيعي ـ قوانین موضوعه) خارج شود صلح و آرامش، آزادي و امنيت، سعادت و آسودگي خيال رخت بر خواهد بست و برقراركردن مجدد نظم، كاري آسان نخواهد بود. به اين ترتيب، هابز اهميت ويژه براي دستگاه قضايي يك جامعه قائل است و بر عادل و بي نظر و عالم بودن قاضي تاكيد مي كند و قاضی واجد شرایط را موجودي كمياب و در نتيجه گرانبها مي داند.
     هابز در جاي ديگري از نوشته هايش 15 اصل براي كنترل خودخواهي افراد بيان داشته كه مهمترين اصل آن نفي و تقبيح «نخوت» است.
    تاليفات مهم عبارتند از: «لوي ياتان (فريت دريايي)»، پيشنويس فلسفي رابطه حكومت و جامعه، مسائل مربوط به آزادي و ضرورتها و فرصتها، بحث فيلسوف و دانشجو، علل جنگ داخلي انگلستان، و «ايلياد و اديسه».
    فرضيه هابز درباره حكومت، وي را به صورت يكي از پدران علوم سياسي در آورده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
نوشته هاي كازانووا ـ روزهاي زندگي
Casanova

امروز زادروز جياكوما كازانووا Giacomo Casanova نويسنده ايتاليايي قرن هجدهم است كه در جهان به مردي زن باره و همه فن حريف شهرت يافته است. وي 5 اپريل 1725 در ونيز تولد يافت و در 1798 در گذشت. مهمترين تاليف او «روزهاي زندگي» است كه در قالب آن و شرح کارها و تفکرات روزانه خود اوضاع اجتماعي قرن 18 اروپارا به طرزي ماهرانه و بدون تكلّف و پرده پوشي ترسيم كرده است. وي تاليفات و ترجمه هاي ديگري دارد ازجمله ترجمه سرودهاي زرتشت كه به صورت Opera تنظيم كرده، و نيز ترجمه عقايد ولتر، تاريخ ناآرامي هاي لهستان و ....
    بررسي كتاب روزهاي زندگي كازانووا نشان مي دهد كه وي با 122 زن از خانواده هاي معروف اروپا رفت و آمد داشته، و دائما ميان كشورهاي اروپاي غربي و جنوبي و مركزي در رفت و آمد بوده و در اين كشورها هر كاري را از سپاهيگري تا جاسوسي و سفارت (كار ديپلماتيك) انجام داده است. ابداع «لاتاري» را هم به نام او ثبت كرده اند. كازانووا به زبانهاي فرانسوي، آلماني و اسپانيايي كاملا مسلط بود. مهارت او در كار نوشتن بمانند عشقبازي هايش چشمگير بوده است. پدر و مادر او هردو در تئاتر كار مي كردند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
«موراي گارتMurray J. Gart»: نياز به يک انقلاب در روزنامه نگاري
پنجم اپريل 2004 اعلام شد كه «موراي گارتMurray J. Gart» آخرين سردبير «واشنگتن استار» در 79 سالگي از بيماري قلبي درگذشته است. وي از 1955 (به مدت 49 سال) به كار روزنامه نگاري و عمدتا در مجله تايم اشتغال داشت. واشنگتن استار كه در 1852 آغاز بكار كرده و روزگاري مهمترين روزنامه پايتخت آمريكا بود در سال 1978 به مبلغ 20 ميليون دلار توسط كمپاني تايم خريداري شده و تا 1981 كه تعطيل شد به سردبيري «گارت» انتشار مي يافت. كمپاني تايم دهها ميليون دلار هزينه كرد تا از مرگ «واشنگتن استار» كه عصرها منتشر مي شد جلوگيري كند كه موفق نشد. بيماري قلبي «گارت» نتيجه استرس هايي بود كه در آن روزنامه به او وارد شده بود، زيرا که براي يك روزنامه نگار حرفه اي مشاهده مرگ تدريجي يك رسانه بسيار دردناك است.
     «گارت» سرانجام به اين نتيجه رسيد كه دوران روزنامه هاي عصر با توجه به گسترش اخبار تلويزيوني و پوشش وسيع آنها مخصوصا در ساعات عصر به پايان رسيده و نظر خود در اين زمينه را اعلام داشت. وي گفته بود كه مردمِ خسته از كار روزانه، عصرها لميدن در مبل و گوش كردن به اخبار سمعي ـ بصري (تلويزيون) را ترجيح مي دهند و حوصله به دست گرفتن روزنامه و خواندن آن را در آن ساعات ندارند.
     وي در زمينه روزنامه نگاري معتقد به تجربه، تسلط روزنامه نگار بر علوم پايه و معلومات عمومي و علاقه اش به مردم بود. گارت بعدا نوشته بود: شكست «واشنگتن استار» تنها به دليل كاهش خوانندگان نبود، بلكه روزنامه نگاران با تجربه هم به موازات كاهش تيراژ، آنجا را ترك مي كردند و نام آشنايشان از بالاي ستونها ناپديد مي شد و كيفيت مطالب پايين مي آمد.
     گارت از جمله روزنامه نگاراني بود كه مي گفت رسانه هاي چاپي به سبب نقل مطالب خبرگزاري ها يكنواخت شده اند و جهان به يك انقلاب مطبوعاتي نياز دارد زيرا كه يكنواختي و درجا زدن به حدي طولاني شده است كه با «تحول»، مسئله حل نمي شود.
    
آخرین شماره واشینگتن ستار پس از 128 سال انتشار

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
یادآوری گذشته با نگاهی بر تیترهای صفحه اول شماره 18 فروردین 1359 روزنامه اطلاعات
در آرشیوها، پژوهشگران با نگاهی بر صفحات اول روزنامه های هر دوره به اصطلاح سرنخ برای دنبال کردن وقایع آن دوره، افراد و اظهارات می یابند تا ضعف ها و قوت ها، مسیر تحولات و نتایج وعده ها (شعارها)، سیاست ها و برنامه ها را به دست آورند. این روزها دسترسی به دوره های پیشین روزنامه ها بسیار آسان شده است زیراکه سی. دی. شده اند.
    با این هدف، نگاهی به کُپی صفحه اول روزنامه اطلاعات ـ شماره 18 فروردین 1359 (14 ماه پس از انقلاب):
    



    
    و نیز کپی چند تیتر از صفحه اول شماره 16 فروردین 1358 این روزنامه قدیمیِ خبری:
    
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
گردن دانتون هم زير گيوتين رفت ، ولي ... ـ گيوتين و استدلال سازنده آن
دانتون

پنجم اپريل 1794 ژرژ ژاك دانتون از رهبران انقلاب فرانسه با جمعي از يارانش از جمله كاميل دو مولن در ملاء عام با گيوتين گردن زده شدند. دادگاه انقلاب پاريس به اشاره روبسپير ـ رهبر افراطيون چپ و گرداننده كميته امنيت ملي ـ دانتون و يارانش را در يك محاكمه بسيار كوتاه به جرم مماشات، تجديد نظر طلبي در اهداف انقلاب، و گرفتن پاره اي از اختيارات كميته انقلاب و استرداد آنها به سازمانهاي دولتي به اعدام محكوم كرد كه همان روز حُكم به اجراء درآمد.
    با اعدام دانتون و همفكران ميانه رو او، دوران وحشت در فرانسه به اوج خود رسيد و فرانسويان را به خود آورد؛ به گونه اي كه 3 ماه و 23 روز بعد روبسپير و 21 تن از همفكرانش به همان صورت با گيوتين گردن زده شدند و دوران اعدام و وحشت پايان يافت. دوران اقتدار «روبسپير» يك سال طول كشيده بود و در اين مدت، عوامل و همفکران او به هركس كه ظنين مي شدند برچسب تجديد نظر طلب، برگشته از انقلاب، سازشكار و ... مي زدند، به دادگاه انقلاب مي سپردند و اعدام مي كردند. بعدا معلوم شد كه اتهامات وارده به افراد عموما ادعا و واهي و بعضا انتقام گيري بود. بررسي هاي بعدي نشان داد كه ادعاي کميته برضد دانتون نيز بي پايه بود و وي به اساس انقلاب و هدفهاي آن وفادار مانده بود.
    گيوتين Guillotine كه شنيدن نام آن ــ از آغاز انقلاب تا پايان دوران وحشت ــ رعشه بر اندام فرانسويان مي انداخت در 1789 توسط دكتر ژوزف گيوتين اختراع شده بود تا مرگ محكوم بدون احساس درد باشد و اعدام جنبه انساني داشته باشد. دكتر گيوتين در يك جلسه مجلس ملي فرانسه هنگام تشريح طرز كار اين دستگاه گفته بود: از آنجا كه در اين برهه هدف از مجازات اعدام، حذف دائم فرد به دليل خطرش براي جامعه و اصلاح نشدني بودن اوست زجركش كردن مغاير شئون انسان است، و دستگاهي كه ساخته براي مرگ فوري و بدون احساس درد و رنج است.
     قبلا گردن محكوم به اعدام با تبر زده مي شد و در موارد بسيار، جلاد بايد چند بار ضربه مي زد و .... تيغه تيز و سنگين گيوتين و سرعت فرود آن و قرار گرفتن گردن در شكاف دستگاه از مرگ زجرآور جلو گيري مي كرد و به همين دليل مجلس فرانسه راي به استفاده از آن داده بود كه در كمتر از سه سال با آن متجاوز از 25 هزار گردن زده شد از جمله گردن پادشاه فرانسه و زن او و بسياري از مقامات ، انقلابيون و حتي دانشمنداني چون لاوازيه. از گيوتين تا نيمه دوم قرن بيستم در فرانسه استفاده مي شد.
    
دكتر گيوتين Dr. Josef Guillotin (پزشک) كه به ملاحظات انساني، وسيله گردن زدن بدون درد (گيوتين) را اختراع كرد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مسابقه هاي المپيك پس از 15 قرن از سرگرفته شد، اما تنها در قلمرو ورزش!
بازي هاي المپيك 1896 به اين صورت با مسابقه دو صدمتر آغاز شد


    پنجم اپريل 1896 مسابقه هاي جهاني ورزشي (المپيک) پس از 15 قرن كه از توقف آنها مي گذشت در يونان، زادگاه اين مسابقه ها، از سرگرفته شدند و از آن پس هر چهار سال يك بار در يك كشور انجام مي شوند.
    مسابقه هاي المپيك در سال 776 پيش از ميلاد در جلگه المپ در يونان به خاطر شادي «زئوس» يكي از خدايان يونانيان وقت آغاز شده بودند. در آن زمان اين مسابقه ها، مواردي ديگر از رقابت هاي مسالمت آميز از جمله شعر خواني، هنرنمايي و رقص را هم شامل مي شد كه پس از تجديد حيات، تنها در قلمرو ورزش بدني صورت مي گيرد.
    اين مسابقه ها از سال 333 ميلادي به تصميم امپراتور وقت روم كه آنها را به دليل برپا داشته شدن به خاطر زئوس، غير مذهبي و کُفر اعلام داشت برچيده شده بودند.
    ابتكار تجديد حيات اين مسابقه ها از يك بارون فرانسوي به نام «پير دو كوبرتين Pierre de Coubertin» است كه براي راه اندازي مجدد آنها تلاش بسيار كرد.
    مراسم برپايي اين بازيها بمانند عهد باستان با مشعل فروزان و رژه ورزشكاران و... همراه است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نام سركوب كننده قيام هنديان بر هشت شهر در چهار کشور!



    هنري هاولاك Henry Havelock ژنرال انگليسي كه در جريان قيام ضد انگليسي هنديان در سال 1857 كشته شد پنجم اپريل 1795 به دنيا آمده بود و امروز زادروز اوست. او كه در سال 1823 ماموريت هندوستان يافت نيروهاي انگليسي را در جنگ اول انگلستان با افغانها (1838 ــ 1839) و نيز در جنگ با سيكهاي هند فرماندهي كرد تا پايه استعمار انگلستان بر شبه قاره هند را استوار سازد. هنديان كه از استعمار انگلستان به ستوه آمده بودند در سال 1857 بر ضد آنان دست به يك قيام مسلحانه خونين زدند و ژنرال هاولاك مامور سركوبي قيام در شهرهاي «كاونپور» و «لوكنو» شد. قيام يك شهر را با خشونت تمام سركوب كرد و در شهر ديگر به دست قيام كنندگان كشته شد. با اين كه سركوب قيام مردمي كه نمي خواستند نوكر و استثمار شوند كار چشمگيري نبوده است، معذلك نام اين ژنرال را در چهار كشور بر هشت شهرگذارده اند: سه شهر در ايالات متحده، دوشهر دركانادا، دوشهر در نيوزيلند و يك شهر در سوازيلند (جنوب آفريقا).
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
وقتي كه يك پزشگ زن در بيمارستان دست به چاقوکشي بزند و آدمكش شود!
بعد از ظهر پنجشنبه سوم اپريل 2003 دربيمارستان «جيمنز دياز» شهر مادريد پايتخت اسپانيا يك پزشك زن به نام «نوئليا» در راهرو يكي از بخشهاي درماني بيمارستان با يك چاقوي 15 سانتيمتري به هركس كه رسيد حمله بُرد كه نتيجه اين كار كم سابقه مرگ يك پزشك و يك بيمار و جرح شش تن ديگر بود.
    وي به بعضي از قربانيان خود تا چهار ضربه چاقو زده بود. مجروحان عبارت بودند از يك دكتر، دو كارورز (دانشجوي پزشكي)، دو پرستار و يك بيمار سرپايي.
    انگيزه اين بانودكتر31 ساله از اين چاقوكشي غير منتظره به درستي اعلام نشده است و معلوم نيست كه چرا اين چاقوي بلند را همراه داشت؛ تنها يكي از همكاران او گفته بود كه بانودکتر نوئليا اخيرا كه دچار افسردگي شده بود. دكتر نوئليا تا روز پيش از حادثه در مرخصي بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
«جبهه ملي» افغانستان ـ حمايت اين جبهه از استقرار يک حکومت پارلماني و نگراني کرزاي از آن ـ راه کوروش: جامعه مشترک المنافع ايراني تبارها
برهان الدين رباني (بعدا مقتول)
پنجم اپريل 2007 رسانه ها عموما گزارش كرده بودند؛ كرزاي رئيس جمهوری افغانستان (رئیس جمهوری وقت و يک پشتون) گفته بود كه طالبان (عموما از پشتون ها) هم فرزندان اين كشورند و براي حل مسائل، با آنان تماس مي گيريم ولي برخي از رسانه هاي انگلستان بر اين خبر چنين افزوده بودند كه كرزاي همچنين از تشكيل «جبهه ملي» افغانستان كه بسياري از همكاران او و به ويژه احمد ضياء مسعود از موسسان آن هستند ابراز ناخرسندي كرده و گفته بود كه تصميم دارد در اين زمينه با آنان مذاكره كند.
    برهان الدين رباني رئيس سابق كشور، «قانوني» رئيس مجلس، ژنرال فهيم وزير دفاع پيشين و اسماعيل خان (از بزرگان تاجيکیان و مرد اول هرات) و ... و نيز نوه پادشاه سابق از موسسان ديگر جبهه ملي افغانستان هستند. به نظر مي رسد كه در اين جبهه، تاجيكيان (پارسي ها) و جهادي هاي ضد اشغال شوروي (جبهه شمال افعانستان) قدرت اول هستند. [برهان الدين رباني چهار سال بعد ترور شد.].
    اين جبهه خواهان تجديد نظر در قانون اساسي افغانستان و تبديل حكومت اين كشور به نظام پارلماني است كه در آن رئيس دولت برگزيده پارلمان و مسئول آن باشد. موسسان جبهه به طور ضمني اشاره كرده بودند كه نمي خواهند رئيس دولت افغانستان تنها از يك قدرت (آمريكا) حرف شنويي داشته باشد و ....
    همان شب يك شبكه تلويزيوني آمريکا ضمن پخش اين خبر روي عضويت احمد ضياء مسعود (برادر احمدشاه مسعود) در جبهه ملي افغانستان انگشت گذارده و بدون اظهار نظر صريح، سه تصوير با اين خبر پخش كرده بود كه يكي از آنها احمدي نژاد را در حال گفتگو با مسعود و ديگري رئيس جمهور ايران را در لباس محلي تاجيكيان نشان مي داد. سومي هم تابلوي يك خيابان مرمت شده افغانستان (باپول ايران) را نشان مي داد كه روي آن عكس احمدشاه مسعود (تاجيك بزرگ و مقتول که مي خواست راه کوروش بزرگ مبني برايجاد يک اتحاديه ـ جامعه مشترک المنافع ـ از ايراني تبارها و اصطلاحا ساکنان منطقه يا حوزه نوروز را درپيش گيرد) و پرچم جمهوري اسلامي ايران در كنار هم نقاشي شده بود و نام خيابان را هم «احمدشاه مسعود» گذارده بودند.
    همزمان روزنامه هاي آمريکا نيز در تفسيرهاي خود اظهار نظر کرده بودند كه تاسيس «جبهه ملي» افغانستان که بي مشابهت به جبهه ملي تاسيس شده توسط دکتر مصدق نيست ممکن است سرآغاز يك رشته تحولات گسترده سياسي در آسياي ميانه و آسياي جنوبي (ايرانزمين خاوري) و حتي آسياي غربي و قفقاز (همه ايرانزمين ـ قلمرو امپراتوري ايران) باشد.
    
احمدي نژاد با لباس محلي تاجيکيان


    
احمدي نژاد در حال مذاکره با احمدضياء مسعود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مهاجر ویتنامی چون کار خودرا ازدست داده و قبلا زير مراقبت پليس بود 13 نفر را درآمریکا کشت و سپس خودکشی کرد!
مهاجر ويتنامي که 13 نفر را کشت
خانواده ونگ Wong از ویتنامی های چینی تبار دو ـ سه دهه پیش به آمریکا مهاجرت کرد و ساکن شهر بینگهمتونBinghamton ایالت نیویورک شد. پسر بزرگ این خانواده (در سال 2009 چهل و یک ساله) نام جیولیJively برخود نهاد و کارهای مختلفی را تجربه کرد ولی چون بر زبان انگلیسی مسلط نبود موفقیت نداشت. وی بعدا به کالیفرنیا رفت و در آنجا در یک مرکز تهیه غذا برای میهمانی ها و ارسال به منازل (Catering) مشغول بکار شد.
     جیولی ونگJively Wong چند سال بعد کالیفرنیا را ترک کرد و به بینگهمتون بازگشت و در یک موسسه وابسته به IBM استخدام شد. باز، مشکل او زبان انگلیسی بود و «انگلیسی تکلم کردن او» وسیله شوخی و استهزا شده بود بویژه که ژست ضد آمریکایی هم می گرفت و یک بار در برابر همکارانش با حرف زشتی آمریکا را خطاب کرده بود.
     بحران مالی جاری، موسسه محل کار جیولی را مجبور به برکنارکردن گروهی از کارکنان کرد تا بقیه بتوانند بکار ادامه دهند و جیولی در میان نخستین دسته اخراجی ها بود. جیولی از آن پس هرچه تلاش کرد نتوانست کار دیگری به دست آورد. گمان برد که مشکل او زبان انگلیسی است و برای تقویت انگلیسی خود در کلاسهای زبان انگلیسی American Civic Association ثبت نام کرد. این مرکز به مهاجران تازه زبان انگلیسی، تاریخ و قانون اساسی آمریکا را می آموزد تا برای امتحان تابعیت آماده شوند.
    پس از یک ماه شرکت در کلاس زبان انگلیسی، جیولی به دلیلی نامعلوم از ادامه تقویت زبان صرف نظر کرد. او که از بیکاری و شکست در یادگرفتن زبان انگلیسی کلافه و افسرده شده بود، [طبق گفته بستگان و آشنایانش] حالتی غیر عادی یافته بود. در این اثناء جیولی یک جلیقه ضد گلوله و مقداری زیاد مهمات برای دو سلاح خود خريداری کرد و جمعه سوم آوریل 2009 به محل American Civic Association رفت، اتومبیل خودرا در مدخل محوطه پشت ساختمان که محل پارک اتومبیل های مراجعین موسسه است پارک کرد بگونه ای که اتومبیلی دیگر نتواند وارد شود.
     او پس از پیاده شدن از خودرو وارد ساختمان شد، دو منشی موسسه ویژه راهنمایی مراجعان را به گلوله بست یکی را کشت و دیگری را مجروح ساخت و به راه خود به سوی راهرو اصلی ساختمان ادامه داد. جیولی ضمن عبور از راهرو به یکی از کلاس های زبان انگلیسی رفت و هرکس را که در آنجا دید تیر زد ـ نه یک گلوله بلکه به هر کدام چند گلوله. در اینجا 12 تن کشته و بقیه مجروح شدند. مقتولين عموما از مهاجران تازه وارد به آمريكا بودند.
    در این میان منشی مجروح ـ 61 ساله ـ موفق شد که جریان را به پلیس اطلاع دهد. تیراندازی طولانی در کلاس درس انگلیسی، به دهها نفر دیگر که در کلاسها و دفاتر موسسه بودند فرصت داد که فرار کنند و ازجمله بیش از چهل تن از آنان به زیرزمین (بیسمنت ساختمان) و توالت ها رفتند و پنهان شدند [پلیس گمان برده بود که این شمار به گروگان گرفته شده اند].
     جیولی که خودرا برای زد و خورد با پلیس آماده کرده بود و با همین اندیشه، جلیقه ضد گلوله خریداری کرده و پوشیده بود و محل مناسبی را برای زد و خورد انتخاب کرده بود ناگهان از ایستادگی منصرف شد و خودکشی کرد. کارفرماي سابق جيولي در کاليفرنيا در پاسخ به پرسش هاي روزنامه نگاران گفته بود که جيولي فردي علاقمند بکار، ارام و سر وقت بود و اعتراض نداشت.
    درباره این رویداد، هر مفسر نظر خودرا بیان داشته ولی در این تفسیرها دو سه نکته مشترک می توان یافت؛ ابعاد بحران مالی و در نتیجه از دست دادن کار، تفاوت مهاجران بعد از نیمه قرن بیستم به آمریکا نسبت به مهاجران قدیمی. مهاجران تازه کاملا متفاوت از مهاجران قدیمی هستند که عمدتا اروپایی بودند و مردمانی قانع، مصمم، خودکفا و آبادگر، و نیز تاثیر خبرهای مربوط به انفجارهای انتحاری در آسیای غربی و آسیای جنوبی در اذهان و الگو شدن. برخی از این مفسران به دولت واشنگتن گوشزد کرده اند که خطر در آینجاست نه در کوههای افغانستان و ....
    يک تلويزيون محلي ايالت نيويورک نامه و عکس هايي را که از جيولي دريافت کرده بود پخش کرد. جيولي نوشته بود که سالها و بدون جهت و دليل تحت مراقبت پليس بود و به هرجا که مي رفت خودرا زير نظر مي ديد و دليل آن را هم نمي دانست و اين وضعيت اورا خسته و افسرده کرده و در يک حالت ترس و بيم دائمي قرارداده بود. اين نامه که دو روز پس از رويداد به دفتر تلويزيون محلي واصل شده بود تاريخ همان روز وقوع واقعه را داشت.
ساختمان محل کشتار و Jively Wong

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 5 آوريل
  • 2348:   طبق نظر يك گروه باستانشناسي، كشتي نوح پس از فروكش كردن توفان در كوه آرارات به زمين نشسته است!.
  • 1531:   «ريچارد روز» كه در صدد مسموم كردن يك اسقف مسيحيان بر آمده بود باقرار داده شدن در ديك پر از آب و جوشاندن آن اعدام شد!.
  • 1762:   انگليسي ها جزيره گرانادا دركارائيب را از چنگ فرانسويان خارج كردندو صاحب آن شدند.
  • 1955:   در اين روز وينستون چرچيل كه پس از ملي شدن نفت ايران نخست وزير انگلستان شده بود و همه تلاش خود را بكار برده بود تا حكومت دكتر مصدق را براندازد و براي اين منظور ديدارهاي طولاني از آمريكا بعمل آورده بود دو سال پس از برکناري مصدق در کودتاي انگليسي - امريکايي 28 امرداد، چون خطر ديگري انگلستان را تهديد نمي کرد كناره گيري كرد و جاي خود را به «انتوني ايدن» داد.
  • 2004:   دولت سعودي با توجه به وضعيت تازه جهان تصميم به نزديك شدن به قدرت شرق (چين) گرفت و در جريان تلاش خود براي عضويت در سازمان بين المللي تجارت، با اين دولت چند قرارداد اقتصادي امضاء كرد كه رويداد تحول تازه اي بشمار آورده شده است.
  • 2004:   چين در يك قدرت نمايي تازه دستور داد كه با اتباع آمريكا عمل متقابل به مثل شود و از آنان هنگام ورود به قلمرو چين انگشت نگاري، عكسبرداري و احيانا مصاحبه بعمل آيد و اين تصميم شامل ديپلماتهاي آمريكا كه سفر غير سياسي به چين مي كنند نيز خواهد بود.
  • 2004:   پارلمان صربستان در يك اقدام ملّي گرايانه كم سابقه با اكثريت 141 راي در برابر 35 راي تصويب كرد كه به ميلوشويچ و 20 صرب ديگر كه در بازداشت دادگاه بين المللي در لاهه هستند حقوق و مزايا داده شود و هزينه دفاع قضايي از آنان را دولت برعهده بگيرد.



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com