Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
5 مارس
 
جستجو:

 
 

 هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.

 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 5 مارس
ایران
روزی که امپراتور ژولیان تعرّض نافرجام به قلمرو ایران را آغاز کرد ـ سیاستِ ورود به جنگ با هدف فرار از مشکلات و ساکت کردن مخالفان داخلی
ژولیان (فلاویوس كلودیوس ژولیانوس Flavius Claudius Julianus) امپراتور روم که سوم نوامبر 361 میلادی بر جای کُنستانتین دوم نشسته بود در دومین سال زمامداری خود، با هدف فرار از مشکلات و ساکت کردن مخالفان داخلی که عادت براین شده بود که در طول جنگ ها مخالفت را کنار بگذارند و در کنار امپراتور وقت یکپارچه شوند و نیز با استفاده از فرصتِ دور بودن شاپور دوم ـ شاه ساسانی وقت از پایتخت (بودن در خراسان بزرگتر) با بیشتر یکانهای ارتش ایران بویژه سوار نظام زره دار، تصمیم به یک تعرّض سریع به قلمرو ایران گرفت. او در نشست ژنرال های ارتش گفته بود که باید هرمز (هُرمیداس) برادر شاپور دوم را که به ما پناه آورده جانشین وی کنیم زیراکه شاپور دوم در سر هزاران سودا دارد و همچنین با دور ساختن پادشاه ارمنستان (اَرشَک دوم) از ایران، امنیت مرزهای قلمرو شرقی روم را تأمین کنیم.
    به رغم مخالفت تَنی چند از ژنرال ها که ایران در تیسفون یک پادگان حدودا 60 هزار نفره دارد، تصمیم امپراتور به جنگ با ایران در آن نشست تأیید شد و «ژولیان» پنجم مارس سال 363 میلادی با 80 تا 90 هزار نظامی تعرّض به قلمرو ایران را از آنتیوک (اَنتاکیه ـ واقع در ایالت خطای، جنوب غربی ترکیه امروز و نه چندان به دور از عَفرینِ سوریه) آغاز کرد.
    به نوشتهِ Ammianus Marcellinus تاریخ نگار وقت، ژنرال های مخالفِ جنگ، در آن نشست گفته بودند که در این زمان که شاه ایران نماینده و نامه فرستاده و از در سازش در آمده به مصلحت امپراتوری روم نیست که دست به جنگ بزند، این جنگ ضرورت ندارد و نمی توان برایش توجیه یافت.
    لشکریان ژولیان در دو ستونِ جداگانه حدودا 30 هزار و 60 هزار نفری به حرکت درآمده بودند. این دو ستون در منطقه فرات شمالی تا مَنبیج و حَرّان (کارهه ـ آبادی بزرگی در جنوب مرکزی ترکیه امروز و محل نبرد معروف اسپهبد سورِنا فرمانده ارتش ایران با کراسوس سردار رومی و چند نبرد معروف دیگر) به موازات یکدیگر پیشروی می کردند. ستون کوچکتر منتظر پاسخ پادشاه ارمنستان شد که ژولیان با ارسال نامه، از او خواسته بود که در جریان جنگ، دست کم بی طرف بماند و به کمک ایران نشتابد. دسته بزرگتر به سمت دجله به حرکت خود ادامه داد و پس از رسیدن به این رود، ژولیان دستور ساختن حدودا هزار قایق را داد تا در کار انتقال نیرو و تدارکات از طریق دجله بکار برده شوند. وی همچنین یک واحد از این نیرو را به دیرالزور [دِیر به معنای عبادت گاه و محل اعتکاف] فرستاد تا از این منطقه از پشت مورد حمله قرار نگیرد.
    بیست و نهم ماه می سال 363 میلادی در كنار دجله، در محلی كه اینك در آنجا شهر بغداد [بَغ داد به پارسی باستان به معنای هدیهِ خدا] واقع شده است و نه چندان دور از شهر تیسفون Ctesiphon (مدائن) پایتخت امپراتوری ایران، جهان باستان شاهد نبرد سخت 60 هزار لژیونر رومی با حدودا 65 هزار سرباز ایرانی به فرماندهی سپهبد «مرناMerena» بود. فرماندهی رومیان را شخص ژولیان ـ امپراتور روم شخصا برعهده داشت. میدان این نبرد، شش فرسنگی (36 کیلومتری) شمال تیسفون نوشته شده است. پیش از وقوع این نبرد، در اطراف تیسفون (که ویرانه کاخ سلطنتی آن ـ تاق کَسرا، از شواهد عظمت ایران هنوز باقی است)، چند جنگ و گریز کوتاه روی داده بود.
     مارسه لیوس Marcellinus مورّخ یونانی (متولّد 330 و متوفّا در 391 میلادی) كه به عنوان یك افسر ارتش روم ناظر صحنه های جنگ بود شرح نبرد، علل و نتایج آن را برنگاشته است. به نوشته وی، پس از درگذشت كنستانتین دوم در سوم نوامبر 361 در ترسوس Tarsus (جنوب ترکیه امروز و در نزدیکی دریای مدیترانه) كه در قسطنطنیه دفن شد، ژولیان از همان روز بر جای او نشست. نگرانی بزرگ وی که گرفتار مشکلات و مخالفت های داخلی بود، داریوش بزرگ شدن شاپور دوم بود و از آن بیم داشت که شاپور دوم (ذوالاكتاف) سرانجام، روم را از شرق بیرون رانَد و برای پیشگیری از این اقدام، لحظه ای آرام نبود. شاپور دوم قبلا دو بار دست به حمله نظامی به قلمرو كنستانتین دوم زده و دست رومیان را از مناطق متعدد در آسیای غربی كوتاه كرده بود. سرانجام، «ژولیان» پنجم مارس سال 363 از فرصت دوربودن شاپور از پایتخت استفاده كرد و با نزدیک به 90 هزار لژیونر عازم قلمرو ایران شد. شاپور دوم برای سركوب كردنِ هِپتال ها که گردنکشی می کردند به تخارستان و منطقه فرارود (شمال رودِ آمو = آمو دریا ـ خراسان بزرگتر) رفته بود. [هِپتال ها و اصطلاحا هون های سفید مهاجرانی با لهجه ای شبیه لهجهِ پشتون و پاتان ها بودند که عرب آنان را هیاطله می نویسد.].
     ژولیان در رسانیدن خود به پشت دیوارهای پایتخت وقت ایران به قدری شتاب كرد كه منتظر پیوستن 30 هزار تَن از نظامیانش نشد كه آنان را به مسیر ارمنستان فرستاده بود که به اندیشه کمک به ایران برنیایند. شاپور دوم پس از آگاه شدن از لشكركشی ژولیان، با عجله عزم بازگشت به پایتخت كرد و تا رسیدن خود با واحدهای اصلی ارتش، سپاه اسپهبد «مرنا» مستقر در منطقه پایتخت را مامور متوقف ساختن ژولیان كرده بود. سپهبد مرنا در نبرد بیست و نهم ماه می موفق به متوقف ساختن ژولیان شد كه قصد او تصرف پایتخت ایران زمین و گرفتن امتیاز از شاه ایران بود و بازگشت.
     ژولیان که از طریق جاسوس های خود از نزدیك شدن شاپور دوم با سواره نظام زره پوش و به نوشته مارسه لیوس، دارای زره و سلاحهایی به شكل كاتافراكت Cataphract (یونانی) و كلیباناری Clibanarii (رومی) و واحدهای فیل سوار زوبین انداز آگاه شده بود شبانه دستور عقب نشینی به سامرا (سامره) را داد تا در آنجا منتظر نیروی کمکی سی هزار نفری خود شود و نبرد را از سرگیرد، ولی اسپهبد «مرنا» از تعقیب او دست برنداشت. سه هفته بعد شاپور دوم نیز به او رسید و دو سپاه ایران 26 ژوئن (27 روز بعد) در حاشیه سامرا نیروهای رومی را پیش از این كه به صورت هِلال آرایش یابند به محاصره درآوردند.
     در جریان جنگ، یك سرباز ایرانی، زوبین (نیزه كوتاه ـ سرنیزه كه به هدف پرتاب می شد) به سوی ژولیان پرتاب كرد كه بر پهلوی او نشست و چند ساعت بعد [طبق برخی نوشته ها؛ یکی ـ دو روز بعد] درگذشت.
     در پی در گذشت ژولیان، ژنرالهای رومی ژوویان Jovian را به سمت امپراتور موقّت انتخاب كردند كه وی چون توان و استعداد جنگیدن در نیروهای رومی ندید با شاپور دوم صلح كرد و از پنج منطقه بزرگ در شرق مدیترانه و هرگونه ادعای روم در ارمنستان ـ متحد هزاران ساله ایران تا قرارداد ننگین ترکمن چای، و پس از فروپاشی جماهیریه شوروی، اینک دوست نزدیک ایران ـ صرف نظر كرد و متعهد شد كه شخصا به مناطق پنجگانه مراجعه كند و به دست خود پرچم ایران را در آنجا برافرازد كه چنین كرد و این عمل در تاریخ امپراتوری روم یك تحقیر خوانده شده است.
     شاپور دوم كه 70 سال بر ایران حكومت كرد و شهر نیشابور را در خراسان ساخت به روش شاپور یکم، دستور داد كه مجسمه هایی بسازند كه كُشتگان رومی را در زیر پای سواره نظام ایران نشان دهد تا این پیروزی هرگز فراموش نشود و به سان شاپور یکم، اسیران رومی را هم برای كار كشاورزی به خوزستان فرستاد. ایرانیان از آغاز کار تا پایان دوران ساسانیان، به اسیران جنگی احترام می گذاردند، آنان را نمی فروختند، برده نمی ساختند وآزادشان می گذاردند تا وارد کار کشاورزی شوند. این اسیران به قدری از این روش خرسند بودند که ایران را میهن خود بر می گزیدند، همینجا ازدواج می کردند و می ماندند. بررسی های «دی. ان. ا» ماندگار شدن آنان در برخی از مناطق غربی و مرکزی ایران را ثابت کرده است.
    
شاپور دوم (ساسانی)


    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نامه بسیار جالب امپراتور چین به قباد ساسانی
«شیائو یان» امپراتور چین (از سال 502 تا 550 میلادی) در مارس 521 پیامی برای قباد ساسانی، شاه وقت ایران نوشت كه متن آن تا به امروز باقی مانده، به بیشتر زبانها ترجمه شده و یك سند تاریخی بسیار جالب است. با تطبیق تقویم ها، این نامه در ششم مارس آن سال در نانژینگ (نام آن زمان آن: ژیان كانگ) پایتخت وقت چین امضا و مهر شده بود.
     سفیر ویژه شیائو فاصله نانژینك تا تیسفون از طریق خجند و سمرقند را در سه ماه طی كرده بود. شیائو كه بنیادگذار دودمان «لیانگ» است و 48 سال بر چین حكومت كرده در پیام خود نوشته بود: داشتن روابط نزدیك، دوستی، تفاهم و همكاری با پارسیان و استقرار نمایندگی های دائمی دو دولت در پایتخت های یكدیگر برای او یك آرزوی دیرین و تحقق آن یك موهبت است. ما چینیان شاگردان كنفوسیوس هستیم كه با زرتشت شما عقاید و نظرات مشترك داشته است. ما بودائی شده ایم ولی آموزش های انسانی، اخلاقی و فرهنگی كنفوسیوس همچون خورشید چراغ راه مان است. استخدام های دولتی ما و انتصاب مقامات عینا برپایه آموزش كنفوسیوس و پس از یك امتحان دقیق صورت می گیرد و همچنین برنامه دانشگاههای ما. پیام سپس وارد امور سیاسی می شود و بسیار مفصل است.
    ایران و چین در دوران حكومت اشكانیان روابط تنگاتنگ بایكدیگر داشتند كه در دوران ساسانیان ادامه یافته بود كه درگیری ایران با هون ها، برای مدتی راههای ارتباطی میان ایران و چین و به ویژه جاده ابریشم را در آن سوی سیحون (سیردریا) ناامن ساخته بود و مبادله سفیر دچار اخلال شده بود.
     سفیر امپراتور شیائو هنگامی وارد ایران شده بود كه دولت ایران ورود بلغارها به قلمرو روم را باز گذارده بود و این بلغارهای مهاجر شهر قسطنطنیه را تهدید می كردند. قراربود دولت روم به ایران پول بدهد تا در شمال قفقار از ورود بلغارها و سایر اقوام مغول تبار به قلمرو روم جلوگیری كند كه ارسال این پول قطع شده بود. قباد پیش از ورود سفیر چین، خسروانوشیروان را با اینكه پسر سومش بود، به دلیل داشتن لیاقت بیشتر ولیعهد اعلام كرده بود و خسرو جلسات طولانی مذاكره و تبادل اطلاعات با سفیر چین داشت كه شرح آنها در تاریخ آمده است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
محاكمه طالقانی، بازرگان و سحابی
در این روز در سال 1342 و 9 ماه پس از قیام خرداد ماه، محاكمه دسته ای از مخالفان شاه از جمله آیةالله سید محمود طالقانی، مهندس مهدی بازرگان و دكتر یدالله سحابی در محكمه تجدید نظر نظامی كه ریاست آن را ژنرال عباس قره باغی (آخرین رئیس ستاد مشترك ارتش در نظام سلطنتی در سال 1357) برعهده داشت آغاز شد. پیش از آغاز محاكمه، حكومت نظامی در تهران و اصفهان تمدید شده بود تا تظاهراتی صورت نگیرد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو اندیشه
دو مورخ ـ فیلسوف كه در این روز فوت شدند
كيده


     پنجم مارس و در دو سال مختلف سالروز درگذشت دو مورخ ــ فیلسوف شهیر است؛ هیپولیته تاین فرانسوی در سال 1893 در 64 سالگی و لودویگ كیده آلمانی در 1941. یک تالیف كیده كه در 23 مارس 1858 به دنیا آمده بود تحت عنوان «دیوانگی های امپراتور» برنده جایزه نوبل شد. وی در این كتاب هوسهای ظالمانه گالیكولا امپراتور روم را برنگاشته و حق داده است كه بر ضد حاكم ظالم قیام شود. وی در كتاب دیگرش ثابت كرده است كه پس از هر جنگ، مردم منفی گرا و بی خاصیت می شوند كه منفی گرائی انگیزه پیشرفت و حس جاه طلبی از میان می برد و باعث عقب ماندن انسان می شود. وی همچنین افتادن فاصله میان مردم و دولت را كه باعث بی تفاوتی مردم می شود وضعیتی خطرناك خوانده است زیرا باعث می شود كه هر حبابی را عامل نجات خود بدانند و با چشم بسته به هركس كه با دولت مخالفت كند به پیوندند و خودرا از چاله به چاه بیافكنند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسی
ده میلیون دلار هزینه «یک روز» تبلیغات مقدماتی رادیو ـ تلویزیونی چند نامزد حزب جمهوریخواه آمریکا، و تنها در 7 استیت! ـ چرا «رامنی» شکست خورد؟
Jack Gillumخبرنگار اسوسییتد پرس به نقل از کمیسیون انتخابات سراسری آمریکا گزارش داده بود که چهارم مارس 2012 (و تنها در همین یک روز) نامزدهای مقدماتی حزب جمهوریخواه آمریکا GOP جمعا ده میلیون دلار هزینه تبلیغات به صورت آگهی تلویزیونی و رادیویی کرده بودند. این هزینه سوای دادن اعلان به روزنامه ها، تهیه و توزیع پوستر و پلاکارد، پارچه نبشته و بروشور و نیز پرداخت بابت اجاره کردن سالن های سخنرانی و دستمزد شعاردهندگان و ... بود. این ده میلیون دلار تنها اختصاص به تبلیغ در هفت استیت از 50 استیت فدراسیون آمریکا داشت. بیش از نیمی از این ده میلیون دلار را میت رامنی Mitt Romney مورمون Mormon مذهب ـ نامزد پیشتاز وقت از حزب جمهوریخواه داده بود. این، در حالی بود که هنوز اوباما (از حزب دمکرات) پا به میدان نگذارده بود و رقابت، تنها میان داوطلبان نامزدی از سوی جمهوریخواهان بود که کنوانسیون سراسری حزب باید یکی از آنان را بعدا به عنوان نامزد حزب انتخاب می کرد.
    
Mitt Romney در چهارم مارس 2012 و در حال تبليغ براي خود

به گزارش این خبرنگار، مقامات کمیسیون انتخابات سراسری آمریکا همچنین گفته بودند که پیش از چهارم مارس 2012 هم و ظرف چند روز، نامزدهای مقدماتی حزب جمهوریخواه (داوطلبان نامزدی) که تنها سه نفراز آنان فعّال و امیدوار بودند 75 میلیون دلار صرف تبلیغات کرده بودند که سهم «رامنی» از این مبلغ، چهل میلیون دلار بود. رامنی متولّد 1947، فرماندار انتخابی پیشین استیت مشترک المنافع ماساچوست یک سرمایه دار است و به خرید و فروش کمپانی ها! اشتغال دارد. وی در انتخابات پارلمانی سال 2018 سناتور استیت مورمون نشین یوتا شده و از ژانویه 2019 از اعضای سنای آمریکا،
     نامزدهای اصلی دو حزب بزرگتر آمریکا برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری توسط کنوانسیونهای این احزاب تعیین می شوند و تبلیغات پیش از تشکیل کنوانسیون ها با هدف به دست آوردن هرچه بیشتر «الکتور» برای شرکت در این کنوانسیون ها است. کنوانسیون حزب جمهوریخواه در تاریخ تعیین شده، رامنی را نامزد این حزب در انتخابات نوامبر آن سال تعیین کرد تا با بارک حسین اوباما (رئیس جمهوری وقت) و نامزد حزب دمکرات رقابت کند. در آن سال، اوباما برای کَمپین خود نزدیک به یک میلیارد دلار کمک جمع کرده بود و رامنی، مبلغی کمتر از آن. در انتخابات آن سال، رامنی 47 درصد آراء را به دست آورد و شکست خورد.
    رامنی دوم مارس 2013 و چهارماه پس از انجام انتخابات، سکوت خودرا شکست و علل شکست خودرا بیان کرد. وی گفت که شکست او عمدتا به علت حمایت رسانه ها از اوباما بود (میدیا کراسی) و نیز کوتاهی ستاد کمپین او به جلب آراء دو اقلیت بزرگتر جامعه آمریکا؛ لاتین ها (اسپانیانی زبانهای کاتولیک) و سیاهپوستان. این دو اقلیت جمعا حدود 80 میلیون تن از جمعیتِ 314 میلیونی وقت آمریکا را تشکیل می دادند. مهاجران 5 دهه اخیر که بعضا چشم به کمک رفاهی دولت دوخته اند حزب دمکرات را ترجیح می دهند که در دادن این قبیل کمک ها دست و دل بازتر است و این هزینه های بی مورد و بدون بازرسی دقیق آمریکا را مقروض کرده است. در سه استیت آمریکا ازجمله کالیفرنیا، لاتینو ها اکثریت یافته اند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سایر ملل
استالین در سالروز درگذشت او ـ یک مورخ روس: قدردانی از خدمات است که «ابرمرد» می سازد
از راست به چپ: استالين در اواخر دهه چهارم، در اواخر دهه سوم، و در اواخر دهه اول قرن 20


    جوزف استالین كمونیست معروف و ربع قرن رهبر بلامنازع اتحاد شوروی ساعت 9 بعد از ظهر پنجم مارس سال 1953 (مصادف با 14 اسفند 1331) پس از چهار روز بودن در اغماء درگذشت و فصلی از تاریخ به پایان رسید. وی زاده گرجستان بود.
    در مارس 2003 در روسیه به مناسبت پنجاهمین سال درگذشت استالین و از 5 روز پیش از سالمرگ او نمایشگاهی تحت عنوان «استالین؛ یك مرد و یك سمبل» آغاز بكار كرده بود كه با بازدید از آنجا و گفت و شنود روزنامه نگاران با مردمی كه دیدن می كردند می شد نظر روس ها را درباره وی به دست آورد.
    اسوسییتدپرس ـ خبرگزاری روزنامه های آمریكا در گزارش چهارم مارس 2003 خود از مسكو از قدردانی روس ها نسبت به استالین و وفاداری به او ابراز تعجب كرده و نوشته بود كه روس ها هنوز استالین را «رفیق استالین» خطاب می کنند. طبق این گزارش، روس ها پس از ورود به این نمایشگاه، نخست سراغ مداركی می رفتند كه وضعیت مزاجی استالین را در چهار روز آخر عُمرش نشان می داد تا مطمئن شوند كه مرگ او بر اثر توطئه مخالفانش نبوده است.
    این خبرگزاری نوشته بود: «یوری پلی یاكف» مورّخ روس و عضو آكادمی علوم روسیه در گفت و شنود با ما (اسوسییتدپرس) از تداوم علاقه مندی روس ها به استالین ابراز شگفتی نكرده و گفته بود كه این، نشان می دهد روس ها کارهای استالین ازجمله تأمین رفاهِ برابر برای آنان، به پیروزی رساندن روسیه در جنگ جهانی دوم و یكی از دو اَبَرقدرت ساختن و نیز صنعتی و دارای سلاحهای هسته ای كردن آن را فراموش نکرده و قدردان هستند و همین قدردانی ها است که «اَبَرمرد» می سازد.
    «ناتالیا وكشینا» یكی از بازدیدكنندگان نمایشگاه به اسوسییتدپرس گفته بود كه روسیه اینک به یک رهبر چون استالین كه این كشور را از زیر ویرانه ها بالا كشید نیاز دارد، استالین روانشناسی روس ها را می دانست و متناسب با آن رفتار می کرد و خارجیان نباید از ظن خود، درباره کارها و سیاست های او قضاوت کنند.
    «الكسی فدیاكین» دانشجوی 27 ساله در این زمینه اطهار کرده بود كه استالین سمبل ملت روسیه بود.
    اسوسییتدپرس در همان گزارش نوشته بود كه نتیجه یك سنجش افكار در روسیه که در فوریه 2003 انجام شد نشان می داد که 37 درصد روس ها معتقدند كه استالین بیش از هر رهبر دیگر به روسیه خدمت كرد، حال آن كه مخالفان این نظر تنها 29 در صد بودند. این خبرگزاری سپس نتیجه گیری كرده بود كه دوران بی قانونی و فساد دولتی دهه 1990 (چاپیدن و غارت اموال عمومی، مافیابازی، ارتشاء و ...)، اقتصاد غیر مطمئن و خروج روسیه از باشگاه ابرقدرت ها باعث شد كه روس ها گذشته وطن را مرور کنند و روی كار آمدن «پوتین» احتمالا به همین دلیل بوده است. امروز نمی توان درباره پوتین قضاوت کرد، باید دید که چه خواهد کرد. دولت مردان و سیاست مداران را باید از کارهایشان قضاوت کرد نه از حرف هایشان، بمانند قضاوت درخت از میوه هایش، حرف زدن آسان است و هزینه ندارد.
    
بزرگان وقت شوروي از راست به چپ: وروشيلف، بولگانين، مالنكف، بِريا و خروشچف در 5 مارس 1953 در كنار جسد استالين به حالت احترام ايستاده اند. جز بريا، چهار تن ديگر، يكي پس از ديگري ــ هركدام براي مدتي رهبر شوروي شدند. جسد استالين تا زماني كه خروشچف بناي انتقاد از اورا گذارد در كنار لنين در مقبره بنيادگذار روسيه شوروي قرار داشت كه پس از آن، در كنار ديوار كرملين مدفون شده است

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نمونه ای بارز از آزمندی ناشی از كاپیتالیسم: تهیه و فروش گوشت گاوهای مردنی، پیر و بیمار
درپی پخش فیلمی از یك كشتارگاه آمریكا در ایالت كالیفرنیا، شماری از نمایندگان مجلس ایالات متحده در نخستین هفته ماه مارس 2008 تصمیم گرفتند كه در این باره كه با تندرستی مردم ارتباط دارد، بررسی كامل بعمل آید و مدیر شركت بسته بندی و توزیع گوشت كه آن كشتارگاه را در اختیار داشت به مجلس احضار و حضورا به پرسش های نمایندگان پاسخ گوید.
    بعدا احضاریه (سپینا Subpoena ) برای مدیر كمپانی گوشت هلمارك وستلاند (Hallmark/Westland Meat Co.) صادر شد و از او اخذ توضیح بعمل آمد.
    فیلم تهیه شده از كشتارگاه این كمپانی كه از تلویزیون پخش شده و مخاطبان را تحت تاثیر قرارداده و تا مدتی دچار اكراه از خوردن گوشت كرده بود، صحنه هایی را نشان می داد كه كاركنان كشتارگاه گاوهای مردنی را با لیفتراك از زمین بلند می كردند و به مسلخ می بردند. این گاوها كه براثر پیری و یا بیماری قادر به كنترل خود و روی پای ایستادن نبودند ازكامیونهایی كه آنها را به كشتارگاه حمل كرده بودند به زمین افکنده می شدند. این گاوها تنها می توانستند گردن خود را حركت دهند و تقّلای آنها برای برخاستن بی نتیجه بود و این صحنه ها و تصوّر كشتن آنها نه تنها دلخراش بود و وجدان را جریحه دار می كرد بلكه این بیم را به وجود می آورده بود كه توزیع گوشت آنها جهت خوردن ممكن است در مصرف كننده تولید مرض كند.
    این فیلم ظاهرا از سوی گزارشگران اینوستیگیتیو شبكه های تلویزیونی آمریكا تهیه شده بود.
     مخاطبان پس از دیدن این گزارش مصوّر گفته بودند كه ازخوردن هرچه استیك و همبرگر بیزار شده اند زیرا كه از این پس با مشاهده غذاهای گوشتی، منظره این گاوهای مردنی و رفتار غیرانسانی با آنها در ذهنشان تداعی خواهد شد. برخی نیز این وضعیت را به حساب آزمندی های كاپیتالیستیك گذارده بودند؛ جمع مال (پول) به هر وضعیت و شكل. ادامه همین آزمندی ها به بحران مالی سال 2009 سقوط بهای سهام و قرارگرفتن بانکها در آستانه ورشکستگی منجر شده است.
    درباره وضعیت آن کشتارگاه، مسئولان آژانس دولتی مربوط گفته بودند كه بودجه و نیروی انسانی كافی (بازرس) برای مراقبت دائمی از كشتارگاههارا ندارند!. با وجود این، پس از پخش این گزارش كه در فوریه 2008 صورت گرفت، اعلام شده بود كه حدود هفتاد میلیون كیلوگرم گوشت توزیع شده را جهت معاینه مجدد و بررسی های دیگر از جمله تعیین سن تقریبی گاوها هنگام ذبح، از انبارها و فروشگاهها جمع آوری (Recall) كرده اند كه بزرگترین ریكال گوشت در آمریكا بشمار آورده شده است. [در فوریه 2013 نیز گزارش هایی مبنی بر استفاده از گوشت اسب در برخی رستورانهای جهان غرب بویژه اروپا انتشار یافته بود.].
    عكس زیر كه از گزارش تلویریونی گرفته شده؛ گاوی را نشان می دهد كه در كشتارگاه یاد شده در بالا روی زمین افتاده و از فرط پیری و یا بیماری قادر به بلند شدن نیست و می خواهند با لیفتراك آن را به محل كشتار ببرند و گوشتش را بسته بندی كنند و به مردم بفروشند تا با «به ـ به و چه ـ چه گفتن» بخورند:


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
پیدایش سیگار و گسترش جهانی توتون و اعتیاد به دخانیات که قاتل شماره یک بشر اعلام شده است
«فرانسیسكو فرناندز» توتونی را كه از كوبا به اروپا آورده شده بود در مارس 1558 [طبق برخی نوشته ها؛ پنجم مارس آن سال] به صورت سیگار به اروپاییان معرفی كرد. برگ خشک شده توتون در آغاز کار در چپق مصرف می شد و یا در گوشه دهان [طرف بیرونی دندان] قرار می گرفت و به تدریج مکیده می شد که بعدا سیگار برگ و پس از آن سیگار کاغذی تهیه شد.
     توتون (تباکو) از گیاهان بومی قاره آمریكاست كه كریستف كلمب (کریستوفر کلمبوس) در سفر اول خود به این قاره غربی در سال 1492 در كوبا متوجه آن شد و دید كه بومیان دود برگهای خشك شده آن را استنشاق می كنند و پس از آن نوعی حالت انبساط به آنان دست می دهد. این گیاه نخست به اروپا و سپس به سایر نقاط منتقل شد كه سازمان جهانی بهداشت اخیرا آن را قاتل شماره یك انسان و عامل بیماری های صعب العلاج از جمله سرطان، عروق و قلب اعلام كرده است. ایرانیان توسط پرتغالی ها با توتون و چگونگی مصرف آن آشنا شدند و آن را تنباکو (به جای تباکو) تلفظ کردند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
افشاء نامه محرمانه مارس 2009 اوباما به مدودیِف: مانع دستیابی ایران به موشک دوربُرد شوید
دیدارهای جداگانه پوتین با رهبر و رئیس جمهور ایران
دوم مارس 2009 در نیویورك تایمز فاش شد كه باراك اوباما رئیس جمهوری آمریكا (رئیس جمهوری وقت) سه هفته پیش از آن (و ماه پس از آغاز زمامداری اش) در نامه محرمانه ای كه در مسكو به دمیتری مدودیِف رئیس جمهوری وقت روسیه تسلیم شد از او خواسته بود كه روسیه به ایران برای دستیابی به سلاح های دوربرد (موشک بالیستیک قاره پیما) كمك نكند. متن نامه فاش نشده بود.
     بعدا از شنیده ها چنین برآمد كه «اوباما» به رئیس جمهوری وقت روسیه وعده داده بود كه اگر مسكو به مساعی آمریکا كمك كند و مانع از آن شود كه ایران موفق به دستیابی به سلاح های دوربُرد و استراتژیك (موشک بالیستیک شود و یا اینكه تهران را متقاعد به قطع تولید این گروه از جنگ افزارها كند وی از استقرار پایگاه ضد موشكی در لهستان و جمهوری چك [که از برنامه های دولت واشنگتن از زمان حکومت جورج بوش بوده است] دست برخواهد داشت. اوباما اشاره کرده بود که اگر ایران دارای موشک بالیستیک و سلاح هسته ای شود، دست به قدرت نمایی و مبارزطلبی خواهد زد و فراموش نکنید که ایران باقیمانده یک امپراتوری بزرگ بوده و ایرانیان از اندیشه احیاء این امپراتوری خارج نشده اند، می خواهند قدرت شوند و ....
     پس از این افشاگری، دولت روسیه وصول یك نامه محرمانه از «اوباما» را تایید كرد ولی گفته بود كه به این نامه پاسخ نداده است.
    پوتین که در انتخابات چهارم مارس 2012 با نزدیک به 64 درصد آراء باردیگر رئیس جمهوری روسیه شده بود در سفر چند سال پیش خود به تهران با رهبر ایران دیدار و باهم گفتگو کردند و اعلام شد که در قبال غرب، رهبری ایران و پوتین در بسیاری از جهات، نظرات مشابه دارند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تایید بازداشت ركسانا صابری و واكنش تند هیلری كلینتون و تصمیم وزارت امور خارجه آمریكا
رُکسانا زمانی که در تهران بود
در پی انتشار چند گزارش مبهم در رسانه های آمریكا درباره بازداشت رُكسانا صابری [متولد 28 اپریل 1977 و در آن زمان 31 ساله] كه از شش سال پیش از آن در تهران به كار گزارشگری و عمدتا برای آژانس بین المللی تهیه فیچر و نیز بی بی سی سرگرم بود، سخنگوی قوه قضایی جمهوری اسلامی 14 اسفند 1387 تایید كرد كه چنین فردی طبق قرار تامین دادسرای انقلاب در زندان اوین بازداشت است. تایید زندانی بودن ركسانا یك ماه پس از بازداشت او صورت گرفته بود. رکسانا دارای تابعیت مضاعف ایران و آمریکا بوده است.
    رُكسانا دختر رضا صابری در نیوجرسی به دنیا آمده و در ایالت داكوتای شمالی (آمریكا) بزرگ شده است و در دو رشتهِ رسانه های عمومی و مطالعات بین المللی از دو دانشگاه فوق لیسانس دارد. پدر وی كه در داکوتای شمالی و در شهر«فارگو» زندگی می كند قبلا جریان بازداشت دخترش را به رسانه های امریكا داده بود و این رسانه ها اظهارات اورا با عكس زیر كه رضا را با قاب عكس دخترش نشان می داد چاپ كرده و نوشته بودند که زمانی رکسانا به عنوان «دختر زیبای داکوتای شمالی» انتخاب شده بود. مادر رکسانا یک بانوی ژاپنی است.



     طبق گزارش های بعدی، ركسانا در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی به ایران رفته و با مجوّز وزارت ارشاد به كار گزارشگری مشغول بود و طیفی از رسانه های خارج از ایران خریداران گزارش های او را تشكیل می دادند. طبق همان گزارش ها، وی از یك سال پیش از بازداشت، فاقد مجوّز كار بود. یك گزارش حکایت ار این داشت که بازداشت ركسانا در سی و یكم ژانویه 2009 صورت گرفته بود و اتهام وارده به او جاسوسی بود.
عکسي از محمد خاتمي با رُکسانا


    بانو كلینتون وزیر امور خارجه وقت آمریكا سوم مارس 2009 و در جریان دیدار از اسرائیل* در مصاحبه ای كه از شبكه «ای. بی. سی» آمریكا پخش شد نگرانی خودرا از ادامه بازداشت رُكسانا اعلام كرده بود. كلینتون با لحنی غیر دیپلماتیك و نسبتا خشن گفته بود: ”بازداشت این روزنامه نگار جوان به آن طریق، ماهیّت دولت جمهوری اسلامی ایران را نشان می دهد!“.
    بانو کلینتون افزوده بود: "من تلاش لازم را خواهم کرد تا بدانم چه وضعیت و پیشامدی منجر به دستگیری این ژورنالیست شده است. وزارت امور خارجه را مامور کرده ام تا وضعیت قضایی و محل توقیف رکسانا را بیابد و این وزارت با دولت سویس ـ رابط ما با ایران در تماس است تا اطلاعاتی را که خواسته ایم به دست آورَد.".
    وزارت امور خارجه آمریكا نیز در همان روز و چند ساعت بعد اعلام كرده بود كه برای رها شدن ركسانا از بازداشت و بازگرداندن او به آمریکا از همه ابزارهایی كه در دسترس دارد استفاده خواهد كرد. [اتهام رُکسانا چندی بعد در دادگاه تجدید نظر به در دست داشتن اطلاعات طبقه بندی شده تغییر یافت و به زندان تعلیقی محکوم و پس از 101 روز بازداشت آزاد شد و به آمریکا بازگشت و در اینجا کار روزنامه نگاری را از سر گرفت و پس از چند سال تهیه گزارش برای شبکه الجزیرهِ آمریکا به تهیه گزارش برای شبکه سی بی اس مشغول شده و در دفتر این شبکه در لندن کار می کند. وی کتابی تحت عنوان زندگی در دو جهان درباره بازداشت خود در ایران تالیف کرده است.].
    
    *هیلری کلینتون که با کمک جامعه یهودیان آمریکا دو دوره سناتور نیویورک شده بود روابط نزدیک و حسنه با دولت اسرائیل داشته است. داماد بانو کلینتون یک یهودی آمریکایی است. استقبال گرمی که از بانو کلینتون در دیدار از اسرائیل در هفته اول مارس 2009 صورت گرفت و قول هایی را که داد موید حمایتش در سمت وزارت امورخارجه آمریکا از آن دولت بود. عکس زیر که بازتاب مصوِّر اظهارات او درباره رُکسانا و دوستی با اسرائیل است چهارم مارس 2009 در رسانه های آمریکا انتشار یافته بود:


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
ضعف و انحطاط انسان: مردی پس از قتل افراد خانواده و نوشتن رساله ای در این باره خودکشی کرد – او زن قبلی اش را هم كشته بود!
ريچارد و کاترين در روز ازدواج (سپتامبر 2000)

در سال 1985 ریچارد ویلی Richard Wiley سی ساله، آمریكایی ساكن شیكاگو، زن 26 ساله اش را با دهها! ضربه كارد كشت، خودش به پلیس تلفن کرد که بروند و اورا دستگیر کنند و بعدا به سی سال زندان محكوم شد. وی پس از 15 سال بودن در زندان، به دلیل رفتار مناسب و اثبات ندامت از عمل خود و اینكه عضو مفیدی برای جامعه خواهد شد مشمول قانون آزادی مشروط زندانیان قرار گرفت و در سال 2000 آزاد شد. ریچارد پس از ورود مجدد به جامعه و یافتن كار و برخورداری از درآمد، 9 ماه بعد در کلیسا با بانو کاترین مونتس Kathryn Motes چهل و یك ساله كه دارای یك پسر هشت ساله به نام كریستوفر Christopher بود و به کار منشی گری اشتغال داشت آشنا شد و ازدواج كرد. کشیش کلیسا گذشته ریچارد را برای کاترین شرح داده بود. زندگی این خانواده كه در حومه شهر شیكاگو اقامت داشتند تا شنبه 28 فوریه 2009 [ظاهرا] به آرامی می گذشت. در این روز از خانه آنان صدای شلیك گلوله شنیده شد ولی همسایگان اعتنا نکرده بودند.
    
کريستوفر 17 ساله

غیبت زن و شوهر از حضور در مراسم دعای یکشنبه در کلیسای محل، دوستانشان را نگران کرده بود که بعدا به خانه و سلفون آنان زنگ زده و در انسرینگ پیغام گذاشته بودند. دوشنبه این نگرانی به همکاران این زن و شوهر انتقال یافت که در محل کار حاضر نشده بودند و قضیه به اطلاع پلیس رسانده شد. دو مامور پلیس به خانه ریچارد رفتند. بر در خانه کاغذی چسبانیده شده بود که در آن ریچارد از کسانی که نامه را ببینند و ازجمله پستچی خواسته بود که به پلیس اطلاع دهند که برود و اجساد را خارج سازد. در ورودی خانه قفل نبود.
     پلیس پس از ورود به خانه در یک اطاق با اجساد کاترین 50 ساله و پسر 17 ساله اش رو به رو شد که هرکدام با اصابت یک گلوله به مغزشان فوت شده بودند و در اطاق پذیرایی جسد ریچارد مشاهده شد که در کنار او المثنای دست ساز تفنگهای بلند دوران جنگ داخلی آمریكا (سالهای نیمه اول دهه 1860) و یك یادداشت 50 صفحه ای رساله مانند قرارداشت. ریچارد پس از کشتن کاترین و کریستوفر با ارّه آهن بری لوله تفنگ را کوتاه کرده بود تا بتواند با آن خودکشی کند. وی سپس به نوشتن یادداشت 50 صفحه ای اش پرداخته بود. ریچارد در این یادداشت ضمن آوردن تاریخچه زندگی خود و مطالب دیگر، علل قتل کاترین و كریستوفر و خودكشی خودرا شرح داده بود. پلیس حدس زده بودكه قتل کاترین و کریستوفر ساعت ها پیش از اتمام یادداشت صورت گرفته بود؛ زیرا كه تحریر آن كار یكی ـ دو ساعت نمی تواند باشد.
    بررسی جزئیات این یادداشت برای جامعه شناسان می تواند فایده بخش باشد تا مشكلات حیات در عصر تكنولوژی ولی با همان ضعف های اجتماعی ـ اقتصادی قدیم و احیانا کوتاهی دولتمردان و سیاستمداران را در انجام وظایف به دست آورند و راه حل ارائه دهند. شاید هم هدف ریچارد از نوشتن این یادداشت رساله مانند «همین» بوده و دادن هشدار به مدیران جامعه كه اندكی هم در فكر حل مشكلات اساسی انسان و كمك به تكامل انسانیت باشند و به خاطر داشته باشند كه همین انسانهای گرفتار، پلكان ترقی و پولساز آنان بوده اند. انسان به راهنما و مشاور نیاز دارد كه ادامه رو به گسترش رویدادهای جنایی ثابت می كند كه حكومت ها در اندیشه تامین آن نبوده اند و باعث سقوط افراد در چاه اشتباه شده اند؛ از همسرگزینی تا پیشه گزینی و روش زندگانی.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تراژدی در گذرگاه برده سیاه و کوکایین ـ كشور كودتا و كودتا در عصر سازمان ملل!
Vieira و نقشه جغرافيايي گينه بيسائو

قتل «برناردو (نینو) وی ایرا Bernardo (Nino) Vieira» رئیس جمهور 70 ساله كشور آفریقایی گینه بیسائو Guinea Bissau
    (گینه سابق پرتغال) در خانه، و متعاقب قتل رقیب قدیمی اش ژنرال «باتیسته نا وایئه Batiste na Waie» رئیس ستاد ارتش این كشور كوچك یک میلیون و ششصدهزار نفری واقع در غرب آفریقا كه دوشنبه و یكشنبه (دوم و یكم مارس 2009) صورت گرفت یك بار دیگر نشان داد كه قدرت های جهانی و ابزار دست ـ ساخت محافظت از منافع آنها موسوم به سازمان ملل!، تنها در آن مناطق از جهان فعالند كه بوی نفت، منابع ثروت دیگر و معاملات بزرگ دهد، نشانه های پیدایش یك معارض تازه و بپاخیزی یك ملت سركوب شده به چشم بخورد و یا احتمال ورود رقیب جهانی به صحنه باشد از قبیل دارفور، عراق، منطقه خلیج فارس، آسیای جنوبی، بالكان، مدیترانه شرقی، شبه جزیره كره و ....
    سازمان ساخت دولت های فاتح جنگ جهانی دوم كه [روی كاغذ] هدف اصلی از تاسیس آن را حفظ صلح و به خاطر رسیدن به این هدف، حفظ حقوق ملل تعیین كرده اند هنوز نتوانسته است [نخواسته و به مصلحت سازندگانش نبوده] به چند ضعف بزرگ ملل از جمله «كودتا»، «خروج دمكراسی از اصالت»، «قاچاق مواد مخدر»، «تجارت و انتقال انسان از این گوشه به آن گوشه برای سكس و نوكری» و … با وضع قوانین جهانی دارای ضمانت اجرایی پایان دهد. گینه بیسائو بمانند پاكستان و ... به كشور كودتازده و وجود رقابت دائمی میان سران ارتش و دولت معروف بوده و انتظار وقوع كودتا و توطئه این بر ضد آن وجود داشت. «وی ایرا» دو دهه بر گینه بیسائو مستعمره سابق پرتغال حكومت كرده بود كه از عمر استقلال آن سه دهه و اندی می گذرد و چند سال است كه به معبر و واسطه انتقال كوكایین به اروپا مبدل شده و از این رهگذر پولی هم عاید برخی از مقامات می شود كه بر سر این پول رقابت وجود دارد. گینه بیسائو در قرون 16 و 17 و 18 هم گذرگاه و محل انتقال برده سیاه به قاره آمریکا بود که پرتغالی ها عامل آن بودند. «وی ایرا» كه خود با كودتا برسر كار آمده بود در طول حكومت چند بار با كودتا رو به رو شده بود. وی از قبیله اقلیت و رقیب نظامی اش ژنرال وایئه از قبیله اكثریت بود. گینه بیسائو تنها 27 هزار کیلومتر مربع وسعت دارد. وایئه هنگام خروج از ساختمان محل کار و در پلکان بر اثر انفجار بمب كشته شد. وی برای یک امر فوری به دفتر رئیس جمهور احضار شده بود و عازم آنجا بود كه دچار انفجار بمب شد و جان سپرد. نظامیان هوادار این ژنرال این احضار فوری به دفتر رئیس جمهور و انفجار بمب در پلکان ساختمان را توطئه رقیب تصور کردند، به خانه اش هجوم بردند و پیش از آنکه بتواند فرار کند اورا کشتند. مسائل آفریقا كه عمدتا ناشی از تقسیمات جغرافیایی «من درآوردی» اروپاییان در دوران استعمار ـ استعمار علن ـ است لاینحل رها شده است. نمونه اش وضعیت كنگو مستعمره پیشین بلژیك است كه از زمان لومومبا ـ پنج دهه پیش ـ تغییر نكرده و در آنجا همچنان شورش، قتل و تجاوز و ... ادامه دارد. كودتا و ضعف هایی كه در بالا به آنها اشاره رفت اهانت هایی هستند به حیثیت و شئون بشریت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
شورش خونین یك پادگان نظامی در بنگلادش به سبك قرون پیش از سده بیستم!
بانو حصینه
میوتینی Mutiny (شورش نظامی ـ نافرمانی نظامی) در قرارگاه واحدهای مرزبانی بنگلادش (BDR) در آخرین هفته فوریه سال 2009 از رویدادهایی است كه تنها پیش از قرن بیستم به چشم می خورد!. این رویداد كه ضمن آن نظامیان نافرمان برخی از فرماندهان خود و بیش از هشتاد تن را و عمدتا با سرنیزه كشتند عمق مسائل بنگلادش را در سی و هشت سالگی اش نشان می داد. تا چهارم مارس اجساد 78 تن و عمدتا افسر ارشد و برخی از اجساد در مسیر فاضلاب به دست آمده بود. این شورش نظامی «داخل پادگانی» در شهر داكا Dhaka پایتخت بنگلادش روی داد و تاچهارم مارس 2009 بیش از یك هزار تن از شورشیان و همدستان آنان دستگر نشده بودند. 668 شورشی با استفاده از مهلتی كه شیخه حصینه رئیس 62 ساله دولت تعیین كرده بود و آخر وقت 28 فوریه منقضی شد خودرا تسلیم كرده بودند. گفته شده است این شورش نظامی كه27 فوریه روی داد و بخشی از شهر داكا را به میدان جنگ تبدیل كرد در پی ردّ درخواست افزایش مواجب و مزایای نظامیان صورت گرفته بود. نظامیان شورشی فرمانده قرارگاه و زنش را به همان شكل كشتند كه كودتاگران در سال 1975 شیخ مجیب الرحمن بنیادگذار بنگلادش و رئیس این كشور با زن و سه پسرش را كشته بودند ـ قتلی فجیع. در زمان آن كودتا، دو دختر شیخ مجیب از جمله «شیخه حصینه Hasineh» رئیس فعلی دولت در خارج از بنگلادش بودند. بانو حصینه كه حزب او (عوامی لیگ) برنده انتخابات شد از دو ماه پیش از این شورش نظامی باردیگر امور دولت را به دست گرفته است. وی (متولد سپتامبر 1947) قبلا از 1996 تا 2001 نخست وزیر بنگلادش بود. حصینه یكم مارس 2009 از اف بی آی آمریكا و اینتلیجنس سرویس انگلستان برای یافتن و دستگیری شورشیان فراری استمداد كرد كه تفسیرنگاران ضمن ابراز تعجب بسیار از این حركت، این اقدام بانو حصینه را یك ضعف بزرگ و باقی ماندنی در تاریخ بنگلادش اعلام داشتند.
    پاكستان شرقی در سال 1971 و با كمك نظامی هند و در پی یك بپاخیزی مسلحانه و پرتلفات و جنگی داخلی استقلال یافت و نام بنگلادش برخود گذارد. مجیب الرحمن (پدر شیخه حصیبه) رهبری استقلال طلبان را برعهده داشت. این سرزمین در دوران استعمار انگلستان، بنگال شرقی خوانده می شد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تاریخ از نگاهی به تصویر
ماجرای دنباله دار ورود نیروهای تركیه به شمال عراق
در آخرین هفته فوریه 2008 و برای چندمین بار پس از تعرض نیروهای نظامی آمریكا، یكانهای ارتش تركیه وارد شمال عراق شدند تا آن دسته از كردهای تجزیه طلب تركیه را كه در آنجا مستقر شده بودند سركوب كنند. به علاوه، با این كار خود به دولت محلی كردهای عراق هشدار دهند كه دست ازحمایت كردهای تركیه بردارد. دهها سال بود كه دولتهای آمریكا و اسرائیل ازخودمختاری كُردهای عراقی به گونه ای عملی حمایت می کردند که با اشغال نظامی عراق و برکناری دولت حزب بعث تامین شده است. تا نیمه دهه 1970 دولت ایران به مساعی آمریکا و اسرائیل در آن زمینه کمک می کرد. گفته شده است كه سازش شاه با صدام حسین در حاشیه كنفرانس سران اوپك در الجزایر و در پی آن قطع كمك های ایران به كردهای عراقی (كه به خواست آمریكا و اسرائیل صورت می گرفت) باعث رنجش آن دو دولت از شاه شده بود.
     عملیات نظامی فوریه و مارس 2008 تركیه در شمال عراق به درخواست دولت آمریكا متوقف شد و دولت تركیه پس از 12 روز عملیات، در نخستین هفته مارس 2008 به نیروهای خود دستور بازگشت داد و اعلام داشت كه در این حمله نزدیك به سیصد تجزبه طلب كشته شدند. در این عملیات، تركیه نیز یك هلی كوپتر و چند نظامی از دست داد.
     عكس، صحنه ای از عبور كماندوهای تركیه در كوههای پربرف كردستان عراق را نشان می دهد:


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
اشک پیروزی


پوتین (متولد هفتم اکتبر 1952) که تا سال 2024 در صدر روسیه خواهد بود یکشنبه شب، چهارم مارس 2012 در میدان مسکو و در برابر هواداران خود در حالی که از فرط شادی اشک می ریخت پیروزی اش در انتخابات آن روز، آن هم با اکثریت نزدیک به 64 درصد آراء را اعلام داشت و گفت: ما بُردیم، از افتادن وطن به دست دشمن جلوگیری شد، پُرشکوه باد روسیه.
    
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برخی دیگر از رویدادهای 5 مارس
  • 1291:   پاره ای از تاریخ نگاران اروپاپی قتل سعد الدوله «بزرگ وزیر» یهودی ایران را در این روز (5 مارس) نوشته اند كه برخی دیگر زمان این رویداد را چند هفته پیشتر رقم زده اند.
        
  • 1836:   «سمیوئل کُلت» صنعتگر آمریكایی چند روز پس از ثبت صنعتی ساخت كُلت كالیبر 34 (رولور) از این روز کار تولید انبوه آن را آغاز کرد. این تپانچه در طول عمر 176 ساله خود تكامل و شهرت جهانی یافته است. «سمیوئل کُلت» كه در تاسیسات صنعتی خود جنگ افزار هم تولید می كرد در 19 ژوئیه 1814 در شهر هارتفورد ایالت كانكتیكت متولد و دهم ژوئیه 1862 درگذشت.
    Samuel Colt


        
  • 1861:   در پی چند شورش، شماری خودکشی و نیز فرار، تزار الکساندر دوم زیر عنوان اصلاحات کشاورزی به سرف های Serf روسیه آزادی داد. فرمان تزار در این زمینه سوم مارس 1861 صادر شده بود. سرفدم Serfdom نوعی بردگی کشاورزی بود که از قرون یازدهم ـ دوازدهم میلادی در روسیه جنوبی و مرکزی اعمال می شد. سرفها کشاورزانی بودند که به مزرعه محل کار تعلق داشتند و با آن بفروش می رسیدند و بدون اجاز مالک مزرعه (فئودال) حتی نمی توانستند ازدواج کنند. مسافرت آنان ممنوع بود و ....
        شمار سرفها در روسیه در نیمه قرن نوزدهم 23 میلیون تن برآورد شده بود. جمعیت روسیه در آن زمان 62 میلیون و چهارصد هزار نفر بود. برخی از مورخان پیدایش سرفدم را به مغولها که به روسیه تعرض و قرنها بر جنوب و مرکز آن حکومت کردند نسبت می دهند.
        
        
  • 1845:   دستور داده شد شترانی را كه به مبلغ 30 هزار دلار برای استفاده ارتش امریكا خریده بودند چون مفید واقع نشدند در جنوب غربی این كشور رها سازند كه هنوز در این مناطق به صورت وحشی دیده می شوند.
        
  • 1918:   دولت بلشویکهای روسیه پنج ماه پس از پیروزی انقلاب این کشور با امضای پیمان با آلمان و اتریش، از جنگ جهانی اول خارج شدند که تزار روسیه به نام دفاع از همنژادان اسلاو (صربستان) وارد آن شده بود.
        
  • 1918:   كمونیستها كه در پی انقلاب بلشویكی، حكومت روسیه را به دست گرفته بودند در این روز پایتخت را از پتروگراد (سن پترزبورگ) به مسكو انتقال دادند. پیش از پتر یكم، شهر مسكو پایتخت روسیه بود. سن پترزبورگ به دست پتر یكم ساخته شد تا پایتخت او به قلب اروپا نزدیكتر باشد.
        
  • 1942:   تیتو ایجاد سومین بریگاد پرولتاریا را در بوسنی اعلام داشت.
        
  • 1959:   میان دولت وقت ایران و دولت آمریكا چند معاهده نظامی و اقتصادی امضاء شد.
        
  • 1964:   طبق دستاوردهای باستانشناسان از منطقه «حسنلو» كه جزئیات آن 14اسفند 1342 در تهران اعلام شد جهانیان متوجه شدند كه ایرانیان از 770 سال پیش از میلاد با ساختن دژ نظامی و فلزكاری پیشرفته آشنا بودند. این کشفیات همچنین نظرات سابق را تایید كرد كه ایرانیان در جنگها از اسب استفاده می كردند و تمدن پیشرفته ای داشتند.
        
  • 2012:   Wen Jiabao نخست وزیر وقت چین گفت که نیروهای مسلح این کشور همچنان در کنترل حزب کمونیست (حزب حاکم بر چین) خواهند بود. اظهارات «ون Wen» احتمالا در توجیه افزایش 2ر11 درصدی بودجه نظامی چین برای سال 2012 بود.
         چین که از سه دهه پیش نظام کاپیتالیستی در پیش گرفته و این نظام باردیگر در آن کشور ایجاد طبقه (دارا و ندار) کرده است همچنان خودرا «کمونیست!» می نامد، قطعا برای اینکه انتخابات و روش دمکراتیک نداشته باشد و شماری مشخّص بر این کشور پُرنفوس جهان حکومت و آقایی کنند و .... «کمونیسم» تحقّق برابری اجتماعی ـ اقتصادی را شعار می دهد.
        



  •  

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com