Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
4 نوامبر
 
جستجوی:

 
  هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.
 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 4 نوامبر
ایران
روزی که انگلستان به ایران اعلان جنگ داد، به بوشهر و خوزستان ناو توپدار و لشکر فرستاد و هرات را از ایران جدا کرد
دولت لندن یکم نوامبر 1856 (دهم آبانماه) به ایران اعلان جنگ داد، زیرا که اخطارهای دیپلماتیک آن دولت به ایران که هرات و غرب افغانستان تسلیم کند و از آنجا خارج شود مورد بی اعتنایی تهران قرارگرفته بود. دولت لندن که هندوستان را از آن خود کرده بود، متعاقب دادن اعلان جنگ به ایران، از هند نیروی نظامی و کشتی توپدار روانه ایران کرد. این نیرو در دو گروه به بوشهر (فارس)، خارک و خرمشهر (خوزستان) رسیدند.
    ناوهای انگلستان پس از رسیدن به آبهای بوشهر، نهم دسامبر 1856 پس از یک گلوله باران شدید گام بر خاک ایران در ساحل بوشهر گذاردند و نبرد خیابانی آغاز شد. در نبرد خیابانی که 45 روزطول کشید، عمدتا مردم معمولی از شهر و حومه بوشهر دفاع می کردند. سرانجام، 23 ژانویه سال 1857 نیروهای اعزامی انگلستان به ریاست « جیمزاوت رامJames Outram» پس از شش هفته و 3 روز نبرد خیابانی، بندر بوشهر و حومه آن را تصرف كردند تا دولت تهران مجبور به صرف نظر كردن از شهر هرات و غرب افغانستان امروز شود كه از زمان ایجادِ كشور ایران به دست كوروش بزرگ همیشه بخشی وفادار از ایران و كانون فرهنگ و ادب فارسی، و برای مدتی نیز شاهزاده نشین ایران و مقرّ حكومت خراسان بود و شاه عباس که در هرات به دنیا آمده بود پیش از احراز سلطنت در این شهر می زیست.
    
James Outram

منطقه هرات قسمتی از بخش اصلی ایرانزمین بود که در عهد باستان «آریانا» خوانده می شد. «افغانستان» نامی است كه انگلیسی ها بر ایران خاوری گذارده اند.
    افغانستان که بر سر آن، این عملیات صورت گرفته بود از قرن هجدهم و پس از سلطه دولت لندن بر هندوستان مطمح نظر انگلیسی ها بوده است که علل درگیری کنونی غرب در آنجا به همان زمان باز می گردد زیرا که افغانستان نزدیکترین راه زمینی ورود و نفوذ قدرت های «اوراسیا» که با ایجاد سازمان شانگهای متحد شده اند و در ائتلاف «بریکس» در کنار هم هستند به آسیای غربی ـ منطقه استراتژیک و نفتدار جهان است.
    دوست محمدخان حاكم كابل پس از امضای پیمان پیشاور (مورخ سی ام مارس سال 1855) با انگلستان، به تحریک انگلیسی ها و برخلاف روش گذشته اش دست به تشویق حاكم هرات به تمرّد از دولت تهران زد. ناصرالدین شاه كه در همان زمان به گردنكشی خان خوارزم (تركمنستان امروز) پایان داده بود حسام السلطنه را با لشكر خراسان و چند یگان نظامی از تهران، گرگان و كرمان (سربازان مستقر در ارگ بَم) مأمور گوشمالی حاكم هرات كرد كه با اعتراض شدید لندن رو به رو شد. چون تهران توجه نكرد، انگلستان با برسمیت شناختن فوری مرزهای افغانستان كه خود در لندن ترسیم كرده بود، روابطش را با تهران قطع و یكم نوامبر1856 به ایران اعلان جنگ داد و بار دیگر به خلیج فارس كشتی توپدار و تفنگدار روانه ساخت.
    ایران كه بر اثر مداخلات سیاسی قدرتهای اروپایی امكان (و درحقیقت اجازه) نیافته بود نیروی دریایی موثر و توپخانه ساحلی داشته باشد موفق به بازداری ناوگان اعزامی انگلستان كه از هند به حركت در آمده بود نشد و سرانجام در هر دو جبهه ـ بوشهر و خوزستان شکست خورد.
    اگر كمی به عقب باز گردیم می بینیم كه عباس میرزا ولیعهد فتحعلی شاه با مشاهده دسیسه های انگلستان در جریان تنظیم قرارداد «تركمن چای» و از دست رفتن قفقاز ایران و لمس كردن بی صداقتی ناپلئون و در حقیقت چشیدن مزه تلخ دیپلماسی اروپایی؛ برای حفظ مابقی خاك وطن، دولت عثمانی را با جنگ و زور وادار به امضای معاهده تعیین مرز مشترك كرد كه هنوز به قوت خود باقی است. از طرفی دیگر، چون روسیه به بسط قلمرو خود در منطقه ای پرداخته بود كه جغرافیون غرب نام «آسیای میانه» بر آن نهاده اند، عباس میرزا بدون فوت وقت برای حصول اطمینان از وفاداری حاكمان نیمه مستقل خوارزم، مَرو، بخارا و مناطق مربوط به خراسان بزرگتر شتافت. وی در اینجا متوجه شد انگلستان كه از دیر زمان نگران دست اندازی روسیه به هندوستان بوده چشم طمع به سرزمینی دوخته كه خود نام افغانستان بر آن نهاده است تا بتواند آن را به صورت حایلی میان متصرفات آسیایی روسیه و هندوستان درآورد و مانع پیشروی روسیه به سوی اقیانوس هند و آسیای جنوبی شود و در اجرای این سیاست خود، به تحریك و تطمیع خوانین و حُكام افغان پرداخته است.
     عباس میرزا برای خنثی كردن فعالیتهای انگلستان در ایران خاوری (افغانستان امروز) وارد عمل شد. دولت لندن كه چنین دید با روسیه بر سر تعیین یك خط قرمز میان مناطق نفوذ خود در این قسمت از جهان وارد معامله شد تا با تعیین این خط به سلطه و نفوذ خود بر افغانستان رسمیت بدهد و به تحكیم و احیانا گسترش آن بپردازد. لذا دولتمردان انگلیسی به موازات مذاكره با روسیه با هدف سازش، سریعا در لندن به دلخواه خود و برپایه منافع دولت متبوع به ترسیم خطوطی پرداختند كه بر آن عنوان مرز ایران و افغان نهادند.
     عباس میرزا پس از مطیع ساختن حكمران سرخس كه بر منطقه نسا و اشك آباد (عشق آباد!) تسلط داشت در سال 1834 تصمیم به راندن به سوی قندهار گرفت كه بیمار شد و درگذشت.
    محمد میرزا پسر عباس میرزا كه همان سال پس از درگذشت فتحعلیشاه به سلطنت رسیده بود پس از تحكیم پایه های حكومت خود، تصمیم به تكمیل مساعی پدر گرفت و دولت لندن از این تصمیم محمد شاه كه مناسبات حسنه با روسیه برقرار كرده بود نگران شد مخصوصا كه بیم داشت محمدشاه از كمك روسیه برای ریشه كن ساختن نفوذ انگلستان از افغانستان برخوردار شود.
     دولت لندن در سال 1837 «الكساندر برنزBurnes» را به بهانه توسعه داد و ستد بازرگانی به كابل فرستاد كه در باطن مأموریت او تحریك سران ایلات مناطق غربی بر ضد ایران و طوایف شمالی بر ضد روسیه بود.
     محمد شاه كه از طریق والی خراسان از اوضاع با خبر شده بود با تزار وقت روسیه یك پیمان دوستی امضاء كرد و تصمیم گرفت شخصا برای گوشمالی حكمران هرات و نواحی مجاور كه (به تحریک عامل دولت لندن در کابل) در پرداخت مالیات تعلل كرده بودند عازم خراسان شود.
     «دوست محمد خان: حكمران كابل كه هرات را یك شهر ایران می دانست در قبال تصمیم محمد شاه واكنش نشان نداده و تنها (به اشاره) خواسته بود كه شاه پس از گوشمال دادن حاكم هرات دست به اقدام مشابه در مورد والیان ولایات دیگر نزند (عازم قندهار نشود).
    دولت لندن كه چنین دید، خود مستقیما وارد عمل شد و به تهران اخطار كرد كه از لشكر كشی به هرات منصرف شود كه دولت ایران اعتناء نكرد و دولت روسیه این اخطار لندن را مداخله در امور ایران تلقی كرد و حمایت خود را از لشكركشی محمدشاه به هرات اعلام داشت و از عوامل خود در منطقه خواست كه با مساعی محمد شاه در این زمینه همكاری كنند. لندن كه اخطار خود را بی نتیجه دید، به علاوه با حاکم کابل به توافق هایی دست یافته بود و نیز آگاه شد كه نیروهای نظامی ایران به هرات رسیده اند به دو اقدام همزمان دست زد؛ یكی اعزام كشتی جنگی به آبهای ایران بود كه این نیروها بوشهر و خارك را متصرف و به اهواز نزدیک شدند و دیگری وادار كردن آقاخان محلاتی به طغیان. آقاخان شورش مسلحانه خود را از كرمان آغاز كرد و .... تهران كه چنین دید به دولت فرانسه متوسل شد كه از انگلستان بخواهد از آبهای ایران خارج شود كه در این تلاش موفق نشد. سرانجام محمد شاه تصمیم گرفت بدون دادن كوچكترین امتیازی به حاكم هرات، نیروهای اضافی را باز گرداند.
     انگلستان كه می دانست محمد شاه در فرصت دیگر به هرات لشكر كشی خواهد كرد، به تقویت وضعیت خود در افغانستان پرداخت و در اجرای این سیاست در سال 1839 دوست محمدخان را كه تا آن زمان در قبال هرات حاضر به اقدام بر ضد ایران نشده بود بركنار و شجاع الملك دست نشانده خود را پادشاه كابل كرد، ولی در كابل درپشت پرده كارها در دست «برنز» بود كه نماینده تام الاختیار انگلستان در افغانستان شده بود.
     انگلستان سپس در صدد برآمد برای سركوب كردن هرگونه مخالفتی، به افغانستان نیرو بفرستد. موضوع در جلسه شورای وزیران انگلستان به ریاست «پالمرستون» مطرح و تنها «دوك ولینگتون» با این تصمیم مخالفت كرده و گفته بود: ورود به افغانستان آسان است، فكر خارج كردن نیروها را از آنجا بكنید، افغانستان سرزمینی به تمام معنا قبیله ای است و افراد هر قبیله تابع تصمیمات رئیس قبیله هستند و رؤسای قبایل با هم سازش چندان ندارند و ....
     انگلستان در اجرای تصمیم خود، پنج هزار نیرو از هند به قندهار منتقل كرد.
     افغانها در كابل با این اقدام انگلستان مخالفت كردند و در ادامه این مخالفت در سال 1841 شاه شجاع الملك (حکمران دست نشانده لندن و جانشین دوست محمد خان) و «برنز» را كشتند. انگلستان با این كه درگیر جنگ با چین، معروف به جنگ تریاك بود، پس از آگاه شدن از رویداد كابل، شانزده هزار و پانصد سرباز به فرماندهی ژنرال «الفینستونElphinston» از هند به افغانستان اعزام داشت. از دست این نیرو كاری بر نیامد و پس از چند شكست، الفینستون به خواست افغانها كه دوباره دوست محمد خان را به مقام پیشین بازگردانده بودند تصمیم به خروج از افغانستان گرفت و با نیروهای خود و اتباع غیرنظامی انگلستان راه بازگشت به هند را در پیش گرفت. این نیرو در اثنای عقب نشینی، در منطقه جلال آباد و گذرگاه خیبر به محاصره افغانها افتاد و قتل عام شد.
     دوست محمد خان كه به حكومت باز گشته بود تا سال 1855 به جنگ با انگلیسی ها ادامه داد كه این درگیری ها با امضای پیمان پیشاور در تاریخ 30 مارس 1855 پایان یافت. دوست محمد خان پس از سازش با انگلستان و اشاره این دولت روش سابق خود در قبال هرات را تغییر داد كه منجر به لشكر كشی مجدد ایران در زمان ناصر الدین شاه به هرات و مناطق اطراف آن ولایت شد. در این زمان ایران از لحاظ نظامی ضعیف تر و بیش از گذشته تحت فشار خارجی بود.
    درپی شکست نظامی ایران از انگلستان در بوشهر و خوزستان، تلاش برای سازش در پاریس آغاز شد و به امضای قراردادی میان دو دولت که رئیس جمهوری وقت فرانسه به عنوان شاهد زیر آن را امضاء کرده بود انجامید و دولت تهران از بخشی از کشور که 24 قرن گوشه ای از ایران بود صرف نظر کرد!. این عقب نشینی، فشار و مداخلات انگلستان را چند برابر کرد و امتیازهای متعدد از بانکداری و چاپ اسکناس تا نفت و ... گرفت و سرانجام در 1907 با روسیه، ایران را میان خود به دو منطقه نفوذ تقسیم کردند. پس از پارلمانی شدن ایران، دولت لندن ترتیب کودتا و تغییر دودمان سلطنتی را داد و سال ها بعد چون نگاه رضاشاه متوجه آلمان شد که کمر به نابودی انگلستان بسته بود، به خرید چند افسر ارشد دست زد و با همدستی شوروی ایران را اشغال نظامی کرد، رضاشاه را به تبعید فرستاد و زندانی خود ساخت، برضد مصدق که دست آن دولت را از ایران کوتاه کرده بود ترتیب کودتا داد و ... و گمان نمی رود که هنوز چشم از مناطق سابقا تحت نفوذ برداشته باشد.
    مؤلف این تاریخ آنلاین و در سال 1358 دبیر میز اخبار بین الملل روزنامه اطلاعات، در آبان این سال به مناسبت یکصد و بیست و سومین سال اعلان جنگ انگلستان به ایران مطلبی تنظیم و اِدیت کرد که کُپی چاپ شده آن در آن روزنامه در زیر آمده است. این مطلب، اطلاعات بیشتری به دست داده است:
    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
ورود نیرو به خوزستان و پایان فتنه شیخ خزعل ـ 55 سال بعد، اخطار دریادار مدنی کرمانی درباره شَبَح آن فتنه
خزعل
13آبان سال 1303 خورشیدی (4 نوامبر1924 میلادی) واحدهای هنگ نادری تهران، تیپ اصفهات و تیپ فارس با توپخانه و تداركات لازم رهسپار خوزستان شدند و به تیپ لرستان و واحدهای لشكر آذربایجان نیز آماده باش داده شد تا به محض دریافت دستور به سوی اهواز به حركت در آیند. هدف، پایان دادن به گردنکشی شیخ خزعل بود.
     همزمان، سردار سپه (ژنرال رضاخان پهلوی) نیز از طریق اصفهان و شیراز عازم اهواز شد. قبلا به شیخ خزعل اخطار شده بود كه مالیات معوقه خودرا به خزانه داری كل واریز كند. خزعل 9 روز بعد تقاضای عفو كرد و یك روز پس از آن تسلیم شد.
     پس از رسیدن واحدهای اعزامی به مقصد، كار خلع سلاح اطرافیان خزعل آغاز شد و در خوزستان مقررات حكومت نظامی برقرار گردید. خزعل به مجلس (پارلمان ایران) نامه نوشته بود كه فریب خورده و پوزش خواسته بود كه بعدا با دو پسرش تحت الحفظ به تهران منتقل شدند. رسیدن سواره نظام آذربایجان ظرف چهار روز از تبریز به خوزستان از نكات جالب این عملیات بود كه در آن زمان طی این مسافت با اسب، امری بی سابقه بود. مورخان اروپایی نوشته اند كه سرعت سواره نظام آذربایجان بیش از اتومبیل (اتومبیلهای آن زمان) بود. به نوشته این مورخان، پیشرفتهای ایران نتیجه درآمد نفت خوزستان است.
    در سال 1358 و در همین روز (13 آبان) دكتر احمد مدنی كرمانی (دریادار) استاندار وقت خوزستان چنین اخطار كرد: "اگر «خودی ها» که از گذشته کشور بی اطلاع هستند [تاریخ نخوانده اند] به خودسری در خوزستان ادامه دهند رونوشت فتنه شیخ خزعل در آسمان این استان آشگار خواهد شد و ایران بدون خوزستان بی شباهت به افغانستان نخواهد بود، افغانستان بخش خاوری و بدون نفت ایرانزمین بود که دست استعمار آن را از پیکر وطن ما جدا کرد. من و نیروی دریایی چنین اجازه ای را نخواهیم داد. باخون دل خوزستان را آرام كرده ایم و تا پای جان برایش ایستادگی خواهیم کرد.".
     دریادار مدنی روز پیش از این هم اخطار مشابهی داده بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
ترور هژیر در مسجد سپهسالار
هژیر که زمانی هم نخست وزیر بود
13 آبان 1328 (4 نوامبر 1949) عبدالحسین هژیر وزیر دربار وقت و نخست وزیر پیشین در مسجد سپهسالار هدف گلوله قرارگرفت و روز بعد جان سپرد. وی برای شركت در روضه خوانی دربار سلطنتی به این مسجد رفته بود. اندکی پس از تیراندازی به هژیر و در همان روز وقوع این رویداد، در تهران حكومت نظامی اعلام، دكتر محمد مصدق به احمدآباد تبعید، شماری بازداشت و انجام انتخابات پارلمانی نیز متوقف شد.
     حسین امامی ضارب هژیر، از جمعیت فدائیان اسلام، به عمل خود اعتراف كرده و در بازجویی، ادامه حیات هژیر را برای وطن زیان آور خوانده بود كه محاكمه و پنج روز پس از وقوع رویداد اعدام شد. حسین امامی پس از محكوم شدن در دادگاه بَدوی، درخواست تجدید نظر نداده بود.
    ترور مقامات به دست جمعیت فدائیان اسلام عمدتا در مساجد صورت گرفته بود.
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سالروز تبعید آیت الله خمینی از وطن
13 آبان 1343 (4 نوامبر 1964) آیت الله سید روح الله خمینی در منزل خود در قم دستگیر و از آنجا به فرودگاه مهر آباد انتقال و به تركیه تبعید شد كه بعدا در عراق اقامت كرد. این تبعید تا نیمه سال 1357 (سال انقلاب) ادامه داشت. سید مصطفی خمینی (فرزند آیت الله) نیز همان روز (13 آبان 1343) زندانی گردیده بود. طبق موازین بین المللی، تبعید اتباع یک کشور به خارج از وطن منع شده است. اعلامیه حقوق بشر بازگشت یک فرد به کشور زادگاه را حتی بدون گذرنامه، حق تبعه دانسته که نمی توان این حق را سلب کرد.
     آیت الله خمینی چند روز پیش از تبعید شدن، بار دیگر از تصمیم دولت وقت به برخوردار کردن نظامیان آمریكایی از پاره ای مصونیت های قضایی شدیدا انتقاد کرده بود. پنج روز پیش از تبعید آیت الله خمینی، حسنعلی منصور نخست وزیر وقت در مجلس حاضر شده بود و از برخی مصونیت های قضایی نظامیان آمریكایی در ایران دفاع كرده بود.
     آیت الله خمینی دادن مصونیت قضایی به مستشاران آمریکایی را بازگشت به دوران کاپیتولاسیون خوانده بود. دو ماه و 17 روز پس از تبعید آیت الله خمینی ـ یكم بهمن 1343 (21 ژانویه 1965) حسنعلی منصور پس از پیاده شدن از خودرو نخست وزیری در میدان تاریخی بهارستان برای ورود به ساختمان مجلس، هدف سه گوله قرار گرفت و چهار روز بعد در بیمارستان پارس درگذشت و هویدا نخست وزیر شد.
    پس از انقلاب، برخی از متهمان پرونده قضایی ترور حسنعلی منصور دارای مقام اداری و پارلمانی شدند. منصور از مؤسسان حزب ایران نوین، قبلا دبیر شورای عالی اقتصاد بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تشدید انقلاب و تصمیم سندیکای روزنامه نگاران به اعتصاب که 61 روز طول کشید ـ هدف از اعتصاب، قطع دسترسی مقامات به رسانه ها و رساندن پیام خود بود
محمدعلی سفری
13 آبان 1357 انقلاب شدت بیشتری به خود گرفت، سخن از کناره گیری شریف امامی از نخست وزیری بود و نیز احتمال تشکیل یک کابینه نظامی، و سندیكای روزنامه نگاران با هدف قطع رابطه مقامات دولتی با مردم، اعتراض به کشتار ناراضیان و انقلابیون و پیوستن تمام عیار به انقلاب، در جلسه هیأت مدیره خود که بعد از ظهر آن روز تشکیل شده بود و تا شب ادامه داشت تصمیم گرفت كه اعضای سندیکا دست از کار بکشند. این تصمیم روز بعد به اعضای سندیکا در نشریات، خبرگزاری پارس و رادیو ـ تلویزیون دولتی ابلاغ شد و روزنامه های عصر پس از انتشار شماره 14 آبان خود که در دست چاپ و توزیع بود از بعد از ظهر همان روز به مدت نامحدود انتشار خودرا متوقف سازند. اعلامیه سندیکا پس از تنظیم و امضاء، آخر وقت 14 آبانماه به سردبیران روزنامه ها که همگی عضو سندیکا بودند نیز ابلاغ شده بود.
     این اعتصاب كه 62 روز [و چون شماره 14 آبان روزنامه های عصر به چاپ رسیده و در دست توزیع بود، در مورد آنها عملا 61 روز] طول كشید طولانی ترین اعتصاب عمومی جراید در جهان در طول تاریخ روزنامه نگاری بشمار می رود.
    در لحظه وصول اعلامیه اعتصاب، ارسال نسخه های دو روزنامه كیهان و اطلاعات (چاپ اول) به شهرستانها انجام شده بود، چاپ تهران به پایان رسیده بود و نسخه های چاپ شده آماده توزیع در پایتخت شده بودند. تیراژ هر یک از دو روزنامه که در 20 صفحه و یا بیشتر منتشر می شدند حدود یک میلیون نسخه بود و این دو روزنامه برخی از روزها، دو چاپ منتشر می کردند. در آن زمان بیشتر روزنامه ها صبح منتشر می شدند و تیراژ قابل توجه نداشتند.
    سردبیران دو روزنامه بزرگ عصر ـ کیهان و اطلاعات ـ پس از دریافت اعلامیه سندیکا در بعد ازظهر 14 آبان، تلاش کردند تا از توزیع باقیمانده نسخه ها (چاپ دوم روزنامه) جلوگیری کنند که موفق نشدند زیرا نسخه های تهران هم در وانِت های ویژه توزیع بارگیری شده بود. چون اعلامیه اعتصاب دیر واصل شده بود در شماره 14 آبان روزنامه ها منعکس نشد. اطاق های خبر روزنامه های عصر که در انتظار وصول اعلامیه سندیکای خود بودند تا کار را متوقف کنند حتی خبر تصمیم جعفر شریف امامی به کناره گیری از نخست وزیری را که آخر وقت همان روز تسلیم شده بود به دست چاپ ندادند. آن روز، تظاهرات در خیابانهای تهران شدت یافته و همه جا زد و خورد مأموران و تظاهركنندگان مشاهده می شد و صدای شلیك گلوله قطع نمی شد. روز پیش از آن (13 آیان 1357) در دانشگاه تهران به سوی اجتماع دانشجویان تیراندازی شده بود و شماری کشته و یا مجروح شده بودند که خبرهای مربوط به آن در شماره 14 آبان درج شد.
    
    شاه پس از دریافت نامه کناره گیری شریف امامی، یك کابینه تماما نظامی به ریاست سپهبد ازهاری برسر كار آورد که وزیران آن نظامی و همگی ژنرال، از 15 آبان در وزارتخانه ها مستقر شدند. بیشتر این ژنرال ها سمت های نظامی خودرا هم حفظ کرده بودند. چون روزنامه چاپ نمی شد کسی حرف آن نظامیان را نشنید و بسیاری از مردم با نام آنان هم آشنا نشدند.
     در جریان انقلاب، محمدعلی سفری دبیر سندیكای روزنامه نگاران ایران بود که تصمیم اعتصاب را اعلام و اعلامیه مربوط را برای اعضای سندیکا و ازجمله سردبیران رسانه ها ارسال داشت. آن دسته از اعضای تحریری خبرگزاری پارس (ایرنا) و رادیو تلویزیون دولتی ایران (صدا و سیما) كه عضو سندیكا بودند از پانزدهم آبان ماه 1357 به اعتصابیون پیوستند و کار خبررسانی بسیار محدود شد که هدف سندیکا از اعتصاب بود. هدف از اعتصاب، قطع دسترسی مقامات به رسانه ها و رساندن پیام هایشان و آرام کردن مردم با دادن وعده و یا تهدید بود.
    این اعتصاب طولانی سبب شد كه دولت وقت نتوانست پیام ها و وعده های خودرا به ایرانیان برساند و آنان را آرام کند كه در شكست آن موثر بود.
    سندیکا در نیمه مهرماه 1357 با هدف مخالفت با سانسور نیز دو روز اعلام اعتصاب کرده بود. اعتصاب مطبوعات در ایران پس از براندازی 28 امُرداد 1332 سابقه نداشت. بعدا برخی از مفسران خارجی تعجب خودرا از این لحاظ ابراز داشته بودند كه چه عاملی در كار بود كه دولت نظامی وقت، دو روزنامه اصلی تهران را مصادره موقّت نکرد، و خود ـ ولو در دو و یا چهار صفحه و با هرگونه انشاء (سَبک نگارش) آنها را منتشر نساخت.
    
    سندیکای روزنامه نگاران که اعضای آن پس از انقلاب هم جانبدار تغییرات و تحولات حاصل از آن و تحقق شعارهاِی آن و خواست ها بودند از سه سال بعد عملا غیر فعّال شده است. شلاق خوردن و سرتراشیده شدن مؤلف این تاریخ آنلاین (نوشیروان کیهانی زاده) به دستور سپهبد نصیری رئیس شهربانی وقت و بعدا رئیس ساواک در آذرماه 1339 و انعکاس وسیعا جهانی آن و اعتراض جان اف کندی رئیس جمهوری منتخب آمریکا و شارل دوگل و ... به شاه، فرصت مناسبی به دست روزنامه نگاران ایران داده بود تا در پارک شهر اجتماع کنند و شالوده تأسیس سندیکا را بریزند که دو سال بعد از آن آغاز بکار کرد و مسعود برزین نخستین دبیر آن بود. مؤلف این تاریخ آنلاین از مؤسسان این سندیکا بوده است. چندی پس از مصادره شدن روزنامه های کیهان و اطلاعات و بسته شدن روزنامه آیندگان و چند روزنامه کوچکتر، بسیاری از اعضای تحریریه این روزنامه ها و رسانه های دیگر با آن همه تجربه و تحصیلات، بدون ذکر علّت و پرداخت قانونی غرامت اخراج از کار، برکنار و خانه نشین شدند. با وجود این، شماری از این خانه نشینان از دهه 1370 به دعوت غلامحسین کرباسچی، محمد عطریانفر و دکتر فریدون وردی نژاد به ایجاد و پابرجاشدن همشهری و روزنامه ایران کمک کردند و .... سندیکا قرار بود که در مرکز شهر تهران یک باشگاه مطبوعات بسازد و زمین لازم برای ساختن این مرکز مطبوعاتی را خریداری کرده بود. محمد بلوری عضو تحریریه کیهان از 1336 تا 1358 و عضو تحریریه روزنامه ایران از 1373 تا کنون همچنان ـ گرچه اسما ـ رئیس هیأت مدیره آن سندیکای غیر فعال روزنامه نگاران ایران است.
    
آخرین شماره روزنامه اطلاعات پیش از اعتصاب 61 روزه روزنامه نگاران ایران ـ شماره 14 آبان 1357 که خبر تیراندازی 13 آبان به دانشجویان را درج کرده بود


    
بخشی از صفحه اول شماره 13 آبان 1357 روزنامه اطلاعات (یک روز پیش از اعتصاب 61 روزه روزنامه نگاران ایران)


    
اخطار کیسینجر به کارتر که ترجمه آن در شماره 13 آبان 1357 روزنامه اطلاعات چاپ شده بود

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تصرف سفارت آمریکا و گروگانگیری، اعلام شیطان خواندن و منع مذاکره با آمریکا از جانب آیت الله خمینی، و تکرار آن از زبان رهبری در آبان 1394
ساختمان سفارت آمريکا در تهران هنگام محاصره

سیزدهم آبان 1358 (1979 میلادی و در آن سال مصادف با چهارم نوامبر)، در سالروز تبعید آیت الله خمینی به ترکیه در سال 1343 (4 نوامبر 1964)، سالروز تیراندازی به اجتماع دانشجویان دانشگاه تهران (در آبان 1357) و قتل و جرح شماری از آنان و سالروز آغاز اعتصابات گسترده ازجمله اعتصاب 62 روزه مطبوعات در سال 1357 (سال انقلاب)، در جریان تظاهرات وسیع سراسری که از چند روز پیش از آن برنامه اش در روزنامه ها چاپ، و اعلام شده بود که برضد آمریکا و مداخلات 25 ساله این دولت است، 400 تا 500 تن از راهپیمایان خیابان طالقانی (تخت جمشید) پس از رسیدن به ساختمان سفارت آمریکا در این خیابان از جمعیت جدا و آن را محاصره کردند و در حالی که شعار می دادند؛ برخی از آنان در ورودی را گشودند و شماری دیگر با بالا رفتن از دیوار سفارت وارد آن شدند و کارکنان آمریکایی آن را به گروگان گرفتند. این عملیات و بدون درگیری مسلحانه (جز شلیک گاز اشک آور) ساعت 3 بعد از ظهر آن روز و پس از رهاشدن کارکنان ایرانی و بیشتر مراجعان سفارت پایان یافت.
     این گروه پس از تصرف سفارت، دستگیری کارکنان و نظامیان آمریکایی محافظ آن و جمع آوری اسناد موجود در بایگانی سفارت، خواهان استرداد شاه شدند كه در یک بیمارستان در آمریكا بستری شده بود. آنان خودرا «دانشجویان پیرو خط امام» و سفارت آمریکارا «لانه جاسوسی» معرفی كردند و گفتند که تا دولت واشنگتن شاه را تحویل ندهد گروگانها را رها نخواهند ساخت. این گروه همچنین گفتند که اسناد بایگانی های سفارت و حتی آن میزان از آنها را که با ماشین بریده (شر ِد) شده اند جمع آوردی کرده و به صورت کتاب منتشر خواهند کرد تا وارد «تاریخ» شوند. این گروه در مصاحبه بعدی خود گفت كه در ساختمان سفارت اسنادی را در رابطه با حوادث كردستان، خوزستان و ... و اسامی برخی از جاسوسان و وابستگان به آمریكا را به دست آورده است که انتشار خواهد داد.
     در جریان محاصره، کاردار سفارت آمریکا با چند عضو ارشد این سفارت به ساختمان وزارت امورخارجه پناهنده شده بودند. بعدا معلوم شد شماری از کارکنان سفارت آمریکا هم که در ساختمان دیده نشدند به سفارت کانادا پناه برده بودند که بعدا با گذرنامه کانادایی از ایران خارج شدند.
     تصرف کنندگان سفارت آمریکا بعدا اسناد به دست آورده را به صورت کتاب و در دهها جلد منتشر کردند که قرار بود در دسترس تاریخ نگاران، رساله نویسان و روزنامه نگاران قرارگیرند تا در نوشته های خود بکار برند و نیز دبیران دبیرستانها و استادان دانشگاهها ضمن تدریس به این اسناد اشاره کنند تا نسل نو در جریان باشد و گوش بزنگ.
    پنجم نوامبر 1979 اعلام شد كه مهدی بازرگان پس از 268 روز نخست وزیری، كناره گیری کابینه خودرا تسلیم و دلیل آن را، رویدادهای اخیر (از جمله تصرف سفارت آمریكا)، مداخله خودسرانه افراد در امور دولتی [بگیر و ببندها، مصادره ها و ...] و نیز انتقاد افراد و گروهها از کابینه به ویژه اعتراض آنان به ملاقات او در خارج از كشور (الجزایر) با برژینسكی مشاور [لهستانی تبار و ضد مسکو] امور امنیت ملی جیمی کارتر رئیس جمهوری وقت آمریكا قلمدادکرده است. بازرگان كه از همكاران دكتر مصدق و از مؤسسان نهضت آزادی بود، نخستین کابینه نظام جمهوری اسلامی را تحت نام «دولت موقت» تشكیل داده بود.
    ششم نوامبر آیت الله خمینی که دولت واشنگتن را «شیطان بزرگ» خوانده بود اعلام کرد که هیچکس حق مذاکره و تماس با آمریکا را ندارد، آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و .... [متن اعلامیه و اظهارات آیت الله خمینی در هفدهم آبان آن سال در صفحه اول روزنامه های تهران درج شده و این روزنامه هارا می توان در کتابخانه ها و آرشیوها به دست آورد.].
    گروگانگیری آمریکاییان که 52 تن بودند 444 روز طول کشید و از رویداد های مهم ربع قرن آخر سده بیستم بشمار می رود و تبعات آن تا به امروز ادامه داشته است ازجمله قطع مناسبات واشنگتن با ایران، توقیف دارایی های ایران در آمریکا، اعزام نظامی برای رهانیدن گروگانها که در صحرای طبس با توفان شن رو به رو شد و شکست خورد، استقرار نظامی آمریکا در خلیج فارس، تحریم اقتصادی ایران و تهدیدهای دیگر. برخی از مورخان نوشته اند که تیرگی و قطع مناسبات آمریکا و ایران از عوامل تشویق صدام حسین به تعرض بود که یک جنگ 8 ساله را به دنبال داشت.
    از آن پس هرسال در سالروز تصرف سفارت آمریکا، گروهی انبوه از مردم در برابر ساختمان سفارت که به مدرسه نظامی تبدیل شده است اجتماع می کنند و شعار ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی می دهند و پرچمهای دو کشور را آتش می زنند و ....
     در زیر، عکس های تصرف سفارت و گروگانگیری آبانماه 1358، صفحات اول روزنامه اطلاعات در روزهای 14 و 15 و 17 آبان سال 1358 به عنوان سند کپی شده است:
    
صحنه هايي از تصرف سفارت آمريکا (تصاویر بالا و تصاویر پایین) که از چهارم نوامبر 1979 تا 20 ژانويه 1980 خبر روز رسانه هاي جهان بود


    



    
صفحه اول شماره 15 آبان روزنامه اطلاعات، شيطان بزرگ خوانده شدن آمريکا از سوي آيت الله خميني ـ گزارش کناره گيري مهدي بازرگان از نخست وزيري


    
تیتراظهارات آيت الله خميني که آمريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند و دادن دستور منع مذاکره با آمريکا در صفحه اول شماره 17 آبان 1358 روزنامه اطلاعات ـ آیت الله خامنه ای رهبرجمهوری اسلامی و انقلاب در آبان 1394 در چند سخنرانی عمومی مذاکره با آمریکا را صریحا منع کرد و در سخنرانی 12 آبان 1394 در اجتماع دانشجویان گفت که شعار و فریاد مرگ بر آمریکای ملت ایران دارای پشتوانه عقلانی و منطقی و برگرفته از قانون اساسی و تفکرات اصولی است که ظلم و ستم را بر‌نمی‌تابد. تیترهای شماره 13 آبان 94 روزنامه های تهران حاوی این سخنرانی در مطلب زیر آمده است

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
انعکاس اظهارات 12 آبان 1392 آیت الله خامنه ای درباره آمریکا و مذاکرات هسته ای در رسانه های سایر کشورها گزینشی و ناقص بود
انعكاس ناقص و گزینشی اظهارات دوازدهم آبان 1392 آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران و انقلاب در رسانه های سایر كشورها که از سه خبرگزاری جهانی نقل کرده بودند، بار دیگر ضعف دهها ساله جهان از نداشتن دست كم یك خبرگزاری واقعا بی طرف و حرفه ای را به ظهور رسانید. این یك معمّای قرن بیستم بود كه چرا دولت ها و یا اصحاب حرفهِ خبر به طور جدّی در صدد ایجاد چنین خبرگزاری كه در مقایسه با امور دیگر هزینه سنگین هم ندارد برنیامده بودند که این ضعف جهانی به همان صورت به قرن 21 منتقل شده است. به علاوه، در این قرن، سرچ انجین های فعال در اینترنت هم که اخبار رسانه هارا نقل می کنند و رابطه مخاطب با رسانه ها را برقرار می سازند کارشان صورت تجاری و ... یافته و عمدتا اخبار و مطالب «انگلیسی زبان» و رسانه های معیّنی (طبق قرارداد!) را نقل می کنند. بنابراین، جهان عمیقا نیاز به یك خبرگزاری وسیع و حرفه ای (خارج از چارچوب نظارت یک و چند دولت مشخّص) و یک و یا چند سرچ انجین غیر تجاری (غیر انتفاعی) و متعلق به همه ملل دارد.
     خبرگزاری های داخلی اظهارات 12 آبان 1392 آیت الله خامنه ای را به فارسی و بعضا زبانهای دیگر ازجمله انگلیسی منتشر کردند و این اظهارات از رادیوتلویزیون دولتی نیز پخش شد ولی جهانیان (جز ایرانیان و فارسی زبانان) به طور كامل آن را نشنیدند تا بدانند كه چه گفت، نظرات او چیست و چه تغییر احتمالی نسبت به گذشته در این گفتار و نظرات صورت گرفته است زیراکه هر سال در آستانه سالگرد تصرف سفارت آمریکا که 13 آبان 1358 (4 نوامبر 1989) صورت گرفت سخن گفته است. قضاوت و تحلیل درست با داشتن چند جمله از یک نطق طولانی امکان پذیر نیست. دولت های بزرگ و ذینفع متون اظهارات و چگونگی رویدادهارا مستقیما و از منابع اختصاصی دست می آورند و میان مقامات مربوط خود توزیع می کنند، به علاوه تفسیر و تحلیل مشاوران ویژه و دستگاههای اطلاعاتی. لذا نیاز به اخبار رسانه ها در آن زمینه ها ندارند (جز چگونگی انعکاس و انتخاب تیتر اول که وابستگی رسانه ها و دسته بندی های داخلی را نشان می دهد و این، نیز در سازمان های اطلاعاتی کشورهای دیگر تحلیل و به سران دولت ها و مقامات مربوط، محرمانه گزارش می شود) و تنها مردم معمولی (مالیات دهندگان و رای دهندگان) هستند که اخبار ـ اخبار عمدتا ناقص و گزینشی را از رسانه ها به دست می آورند و گمراه و یا دچار سوء تعبیر می شوند.
    مؤلف این تاریخ آنلاین كه با شش دهه کار خبر، فعالیت خبرگزاری های اصطلاحا جهانی را زیر ذرّه بین داشته (زیرا كه در طول شب و روز مجبور به مرور و استفاده از محصول ناقص آنها بوده است) این ضعف اطلاع رسانی را دو بار در دهه 1960 به كنفرانس سران كشورهای غیر متعهد گزارش كرد و اوائل دهه 1980 رساله ای به زبان انگلیسی نوشت كه حاوی طرح یك خبرگزاری غیر متعهد بود ولی مسئله همچنان باقی مانده است زیرا كه حل مسئله به «یونسكو» احاله شده كه می دانیم همه اش تشریفات است تا عمل.
     اینك كه بیش از هر وقت دیگر جهان دارای نفوس باسواد (سواد استفاده از اینترنت و آنلاین ها) شده و توجه جهانیان به رویدادهای روز افزایش بی سابقه یافته، استفاده قدرت ها و توانمندان از رسانه ها هم به عنوان «وسیله ای دیگر برای اجرای سیاست» بیشتر شده است؛ راهی برای نجات ذهن مردم كه تشنه دانستن واقعیات هستند جز ایجاد یك خبرگزاری حرفه ای غیر متعهد جهانی و یک و یا چند سرچ انجین غیرانتفاعی حرفه ای متعلق به همه ملل وجود ندارد. حواله دادن مردم به «وب سایت» رسمی دولتها و اشخاص راه حل نیست زیرا كه یك فرد عادی وقت مشاهده آن همه وبسایت، نِت ورک و با زبان محلی و محاوره ای را ندارد و می خواهد با مشاهده یك سایت و خواندن یك روزنامه و دیدن یك تلویزیون از واقعیات آگاه شود و تكلیف خود را بداند و برای آینده اش برنامه ریزی کند. وبسایت های رسمی و شخصی، ساده نویس نیستند که مطالب آنها به آسانی قابل درک باشد. بعضا از نوار پیاده می شوند و محاوره ای هستند ... و اصطلاحا مطالب آنها خام است.
    خبرگزاری های اصطلاحا جهانی و نیز وبسایت بی بی سی فارسی به آن قسمت از اظهارات 12 آبان 1392 آیت الله خامنه ای توجه کرده بودند که مذاکرات هسته ای وقت را رد نکرده بود ولی گفته بود که به آن مذاکرات خوشبین نیست.
    با این توضیح و رعایت اصل بی طرف بودن تاریخ نگار و روزنامه نگار، متن گزارش شماره: 13920812000942 مورّخ دوازدهم آبان 1392 خبرگزاری فارس حاوی اظهارات آیت الله خامنه ای را با همان تیتر خبرگزاری در زیر می آوریم تا در اینجا باقی بماند و بعدا مورد استفاده پژوهشگران و تاریخ نگاران قرار گیرد:
    
    آیت‌الله خامنه‌ای:
    
به مذاکره خوشبین نیستم ولی باذن‌الله از آن ضرری هم نمی‌کنیم ـ در میان ملت‌ها، آمریکا منفورترین قدرت‌هاست ـ با همه گزینه‌ها که روی میز باشند چه غلطی می‌خواهند بکنند؟!

    خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی مقام رهبری گزارش کرد: آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی امروز (یکشنبه 12 آبانماه 1392) در آستانه روز ملی مبارزه با استکبار در دیدار پرشور هزاران تن از دانشجویان و دانش آموزان، با بیان تحلیلی مهم از ریشه های دشمنی استکبار با ملت ایران ضمن اعلام حمایت جِدّی و محکم از مسئولان پرتلاش مذاکرات جاری تأکید کرد: سوابق عملکرد آمریکا نشان می دهد موضوع هسته ای تنها بهانه ای برای ادامه دشمنی با ایران است. لبخند فریب گرانه دشمن، کسی را دچار خطا نکند. اگر از مذاکرات نتیجه گرفته شود چه بهتر، اگر نه اثبات این توصیه مکرّر است که برای حل مشکلات باید نگاه به درون داشته باشیم.
     آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به سه حادثه تاریخی روز 13 آبان، فرمودند: تبعید امام (ره) در سال 1343 به دلیل سخنرانی ایشان بر ضد کاپیتولاسیون که به مأموران و نظامیان آمریکایی در ایران، مصونیت قضایی می بخشید، کشتار بیرحمانه دانش آموزان در تهران به دست مأموران رژیم دیکتاتورِ مورد حمایت آمریکا در سال 1357 و حرکت متقابل و شجاعانه دانشجویان در تسخیر سفارت آمریکا در سال 1358، هر سه، به نحوی به دولت آمریکا مربوط است، و به همین علت روز 13 آبان روز ملی مبارزه با استکبار نامگذاری شده است.
    مقام رهبری سخنان خودرا با تبیین واژه قرآنی «استکبار» ادامه داد اما پیش از آن یک نکته را متذکر شد و گفت: جوانان مؤمن و شجاع ِ دانشجو که در سال 1358، سفارت آمریکا را تسخیر کردند، حقیقت و هویت واقعی این سفارتخانه را که در واقع لانه جاسوسی بود، کشف کردند و در مقابل دیدگان مردم دنیا قرار دادند. در آن روز، جوانان ما نام سفارت آمریکا را لانه جاسوسی گذاشتند و امروز بعد از گذشت بیش از سه دهه، سفارتخانه های آمریکا در کشورهای اروپایی که شرکای آمریکا هستند، لانه جاسوسی نامگذاری می شود که این موضوع نشان می دهد جوانان ما بیش از سی سال، از تقویم تاریخ دنیا جلوتر بودند.
    آیت الله خامنه ای درخصوص معنای استکبار گفت: استکبار به انسانها و دولتهایی اطلاق می شود که دخالت در امور ملت های دیگر و تحمیل بر دیگران را حق خود می دانند و به هیچکس هم پاسخگو نیستند. نقطه مقابل استکبار، ملت ها و انسانهایی هستند که زیر بار زورگویی، مداخله جویی و تحمیل قدرت استکباری نمی روند و با آن مبارزه می کنند که ملت ایران از اینگونه ملت هاست. دولت امریکا دولتی استکباری است که برای خود حق مداخله در امور همه ملت ها را قائل است. ملت ایران با انقلاب خود، در واقع در مقابل زورگویی و تسلط آمریکا ایستاد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، ریشه مستکبرین را در داخل قطع کرد و برخلاف برخی کشورها، این کار را نیمه تمام نگذاشت که چوب آن را بخورد. مماشات با مستکبر، هیچ فایده ای برای کشورها و ملّت ها ندارد. رویکرد استکباری آمریکا موجب شده است ملت ها نسبت به آن، یک حس بی اعتمادی و بیزاری داشته باشند ضمن اینکه تجربه نشان داده است هر ملت و دولتی که به آمریکا اعتماد کند، ضربه خواهد خورد، حتی اگر از دوستان آمریکا باشد.
    رهبر انقلاب اسلامی در این خصوص به چند نمونه تاریخی از جمله اعتماد دکتر مصدق به آمریکایی ها و پاسخ آمریکا با کودتای 28 اَمُرداد و همچنین بی وفایی آمریکایی ها به محمدرضا پهلوی بعد از فرار او از ایران اشاره کرد و گفت: امروز، در میان ملت ها، منفورترین قدرت ها، آمریکا است. اگر امروز یک نظرسنجی عادلانه و سالم در دنیا انجام شود، دیدگاه مردم دنیا به هیچ دولتی به اندازه دولت امریکا منفی نخواهد بود. بنابراین، موضوع ستیزه با استکبار و روز ملّی مبارزه با استکبار جهانی، یک مسئله اساسی و برخاسته از تحلیلی درست است. جوانان اول انقلاب نیازی به تحلیل در مورد مبارزه با آمریکا نداشتند زیرا ظلم و ستم آمریکا و حمایت آن از رژیم بی رحم طاغوت را دیده بودند اما جوان امروز باید با تحقیق و تحلیل درست دریابد که چرا ملت ایران با استکبار و رویکردهای آمریکا مخالف است و دلیل بیزاری ملت ایران از آمریکا چیست؟.
     رهبر انقلاب اسلامی سپس ضمن حمایت از مجموعه مسئولان و مذاکره کنندگان با دولت های اصطلاحا پنج به علاوه یک، گفت: اینها فرزندان انقلاب و مأموران جمهوری اسلامی هستند که با تلاش فراوان در حال انجام دادن مأموریت سخت خود می باشند و هیچ کس نباید آنهارا تضعیف کند، مورد توهین قرار دهد یا سازشکار بداند.
    آیت الله خامنه ای با اشاره به اینکه مذاکرات با شش دولت که آمریکا یکی از آنهاست فقط درباره مسئله هسته ای است ولاغیر، گفت: باذن الله از این مذاکرات ضرری هم نمی کنیم بلکه تجربه ای در اختیار ملّت قرار می گیرد که مثل تجربه تعلیق موقت غنی سازی در سالهای 1382 و 83، ظرفیت فکری و تحلیلی مردم را بالا خواهد بُرد.
    رهبر انقلاب در تشریح نتایج آن تجربه ملّی گفت: یک دهه قبل در مذاکرات با اروپایی ها ـ با نوعی عقب نشینی، تعلیقی را که در واقع تحمیل شده بود، پذیرفتیم اما بعد از دو سال تعلیق و تعطیلی بسیاری از کارها، همه فهمیدیم که حتی با این گونه کارها، مطلقاً امیدی به همکاری طرف های غربی وجود نخواهد داشت. اگر این کار را نمی کردیم ممکن بود برخی مدعی شوند که اگر یک بار عقب نشینی می کردید مشکلات حل و پرونده هسته ای عادی می شد، اما با تجربه تعلیق موقت، همه درک کردند که طرف های ما دنبال اهداف دیگری هستند، لذا کار و پیشرفت را مجددا شروع کردیم.
    آیت الله خامنه ای تفاوت وضع هسته ای امروز ایران با یک دهه قبل را تفاوت از زمین تا آسمان خواند و ضمن اعلام حمایت جِدّی و محکم از مسئولان مسائل جاری با آمریکا گفت: به مذاکرات جاری خوش بین نیستم چرا که معلوم نیست نتایجی را که ملت انتظار دارد به همراه بیاورد اما معتقدیم این تجربه ایرادی ندارد به شرط اینکه ملت بیدار باشد و بداند چه اتفاقی دارد می افتد.
    رهبر انقلاب با انتقاد شدید از برخی عناصر «تبلیغات چیِ ساده لوح و یا مغرض» گفت: بعضی با خط گیری از رسانه های بیگانه در تلاشند با گمراه کردن افکار عمومی، اینگونه القا کنند که اگر در مسئله هسته ای تسلیم شویم، همه مشکلات اقتصادی و غیر اقتصادی حل می شود. وی سپس در اثبات بطلان این ترفند تبلیغاتی، به توطئه ها و طرحهای ضد ایرانی آمریکا قبل از مطرح شدن بحث هسته ای ایران استناد کرد و از همه ملت بویژه جوانان دانشجو و دانش آموز خواست که در این زمینه تفکر و تأمل کنند.
    آیت الله خامنه ای با طرح چند سؤال گفت: آیا اول انقلاب که آمریکا تحریم های ایران را برقرار کرد و آن را ادامه داد مسئله هسته ای در میان بود؟. آیا هنگام هدف قراردادن هواپیمای مسافربری ایران و قتل عام 290 سرنشین آن، بهانه ای به نام مسئله هسته ای وجود داشت؟. آیا در سالهای اول انقلاب که آمریکایی ها طرح کودتای پایگاه شهید نوژه را اجرا کردند موضوع هسته ای مطرح بود؟. آیا حمایتهای تسلیحاتی و سیاسی آمریکا پس از پیروزی انقلاب از گروههای ضد انقلاب به علت فعالیتهای هسته ای ایران بود؟. پاسخ به همه این سئوالات منفی است. بنابراین مسئله هسته ای، بهانه ای بیش نیست و فرضاً اگر روزی این مسئله با عقب نشینی ما حل شود آنها برای ادامه دشمنی با ایران عزیز، دهها بهانه دیگر از جمله پیشرفتهای موشکی، مخالفت ملت ایران با رژیم صهیونیستی و حمایت جمهوری اسلامی از مقاومت را مطرح خواهند کرد. دشمنی آمریکایی ها با جمهوری اسلامی ایران به این علت است که ملت ایران با رد خواستهای آنها، معتقد است آمریکا علیه ایران هیچ غلطی نمی تواند بکند. آمریکا با موجودیت جمهوری اسلامی و با «نفوذ و اعتبار و اقتدار نظام منتخب ملت ایران» مخالف است. همانگونه که اخیراً یکی از سیاستمداران و عناصر فکری آمریکا به صراحت اعلام کرد ایران چه اتمی باشد چه نباشد خطرناک است چرا که دارای نفوذ و اقتدار است و به قول خودشان هژمونی ایران بر منطقه حاکم شده است. بنابراین، مسئله هسته ای بهانه است و آمریکاییها زمانی از خصومت دست بر می دارند که ملت ایران، به ملتی منزوی، بی اعتبار، و بی احترام تبدیل شود.
    رهبر انقلاب گفت: نگاه به درون و تکیه بر قدرت داخلی را راه حل واقعی مسائل و مشکلات موجود می داند. اگر ملتی به قدرت و تواناییهای خود متکی باشد از اخم یا تحریم دشمن متلاطم نمی شود و ما باید دنبال تحقق این هدف باشیم. همه حرف ما با مسئولان گذشته و امروز این است که برای پیشرفت و گشایش کارها، به ظرفیت های متنوّع و گسترده انسانی، طبیعی و جغرافیایی ایران تکیه کنید. تکیه بر تواناییهای درونی به معنای نفی دیپلماسی نیست اما باید توجه داشت تحرک دیپلماسی تنها بخشی از کار است و محور اصلی، اتکا به توانایی داخلی است که می تواند پای میز مذاکره نیز اعتبار و اقتدار بیاورد. ایران، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون در مواجهه با دشمنان هیچگاه دچار استیصال نشده و از این پس هم نخواهد شد. ما در دهه اول انقلاب، بسیاری از ابزارهای مادی از جمله پول، سلاح، تجربه، سازماندهی و نیروی مسلح کارآمد نداشتیم در حالیکه جبهه مقابل انقلاب اسلامی، یعنی رژیم بعث صدام و قدرت های غربی و شرقی حامی او، در اوج قدرت و توانایی بودند، ولی نتوانستند ملت ایران را به زانو درآورند. اکنون شرایط ملت ایران و جبهه مقابل او، با آن سالها کاملاً متفاوت است زیرا جمهوری اسلامی ایران، دارای علم، فناوری، سلاح، اعتبار بین المللی و میلیونها جوان بااستعداد و آماده به کار است در حالیکه جبهه مقابل آن یعنی آمریکاییها و شرکای آنها، دارای مشکلات عدیده سیاسی و اقتصادی و اختلاف های فراوان هستند. اختلاف های سیاسی در امریکا و تعطیلی شانزده روزه دولت امریکا، مشکلات بزرگ اقتصادی و کسری درآمد هزاران میلیارد دلاری، و اختلاف های عمیق اروپا و امریکا در مسائل گوناگون از جمله حمله نظامی به سوریه را نمونه هایی از وضعیت کنونی جبهه مقابل ملت ایران هستند. امروز، ملت ایران، آگاه، مقتدر و دارای پیشرفت است و قابل مقایسه با بیست یا سی سال پیش نیست. البته آنها فشار خواهند آورد اما باید با تکیه بر توانایی های داخلی خود این فشارها را تحمل، و از آنها عبور کنیم.
    آیت الله خامنه ای با حمایت از اقدامات و تلاش های دولت و مسئولان در عرصه دیپلماسی و مذاکرات گفت که این اقدامات، یک تجربه و احتمالاً یک کار مفید است. اگر نتیجه گرفته شود چه بهتر، اما اگر نتیجه گرفته نشود، معنایش این خواهد بود که برای حل مشکلات، کشور باید روی پای خود بایستد. ما نباید به دشمنی که لبخند می زند، اعتماد کنیم. توصیه من به مسئولین عرصه دیپلماسی و مذاکره این است که مراقب باشند، لبخند فریب گرانه دشمن، آنان دچار اشتباه و خطا نکند. مسئولان، به اظهار نظرها و اقدامات طرف مقابل دقت و توجه لازم را داشته باشند. آنها از یک طرف لبخند می زنند و اظهار تمایل به مذاکره می کنند اما از طرف دیگر بلافاصله می گویند که همه گزینه ها روی میز است، حالا مثلاً چه غلطی می خواهند بکنند؟!. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سخنان یکی از سیاستمداران آمریکایی که خواستار بمباران اتمی ایران شده بود، گفت: اگر آمریکاییها راست می گویند که در مذاکرات جِدّی هستند، باید به دهان این افراد یاوه گو بزنند و دهان آنها را خُرد کنند. دولتی که دارای این توهّم است که نسبت به مسائل جهان و مسائل هسته ای مسئولیت دارد، غلط می کند که کشور دیگری را تهدید هسته ای کند. امروز، آمریکاییها به دلیل تسلط سرمایه داران قدرتمند و کمپانیهای صهیونیستی بر دولت و کنگره، بیشترین رودربایستی را با محافل و رژیم منحط صهیونیستی دارند و بیچاره ها مجبورند ملاحظه آنها را بکنند اما ما که مجبور نیستیم ملاحظه آنها را داشته باشیم. ما از روز اول گفتیم، اکنون هم می گوییم و در آینده نیز خواهیم گفت که ما رژیم صهیونیستی را یک رژیم نامشروع و حرّام زاده می دانیم. ما از هر اقدام مسئولان که در جهت مصلحت کشور باشد، حمایت می کنیم اما این توصیه را هم به مردم و مسئولان و بویژه جوانان، داریم که چشم های خود را کاملاً باز کنید زیرا تنها راه رسیدن به اهداف ملت، حفظ آگاهی و هوشیاری است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تظاهرات ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی آبان 1391 به مناسبت سی و سومین سال تصرف سفارت آمریکا در تهران و گروگانگیری 444 روزه
سال 1391 هجری (2012 میلادی) نیز بمانند سالهای پیش، در سالروز تصرف سفارت آمریکا در تهران، مقابل ساختمان مربوط تظاهرات صورت گرفت و شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل داده شد و پرچمهای دو کشور به آتش کشیده شد. خبرگزاری فارس دهها عکس از این تظاهرات در سی و سومین سالروز رویداد در وبسایت خود جهت نقل رسانه ها قرارداده بود که چهار عکس بالا از این خبرگزاری است


    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
شعار مرگ بر آل سعود، ماکت موشک عِماد و سرود «ای ایران» از تازه های سی و هفتمین تظاهرات سالانه به مناسبت تصرف ساختمان سفارت آمریکا
به گزارش 13 آبان 1394 (4 نوامبر 2015) خبرگزاری فارس زیر عنوان «نَه گفتن به آمریکا 37 ساله شد»، پیش از ظهر این روز (چهارشنبه 13 آبان 94) و برای سی و هفتمین سال متوالی؛ دانش‌آموزان، دانشجویان و گروهی چشمگیر از مردم و جمعی از مقامات در خیابان طالقانی (تخت جمشید سابق) مقابل ساختمان سفارت پیشین آمریکا و در جمهوری اسلامی، معروف به «لانه جاسوسی» جمع شدند و شعار مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و شعارهای ضدِ نفوذ «سیاسی ـ اقتصادی ـ فرهنگی» و ضد سلطه سردادند و طبق معمول هرساله، پرچم های آن دو کشور را آتش زدند. از عکس های منتشره از این تظاهرات که چندتای آنها از خبرگزاری ها و روزنامه ها در زیر کُپی شده است چنین بر می آید که توافق وین تأثیری در برگزاری این مراسم (سالروز تصرف سفارت آمریکا و گروگانگیری کارکنان آن در 13 آبان 1358) نداشته است. تفاوت راهپیمایی و تظاهرات 13 آبان 94 با سال های دیگر در این بود که ماکت موشک عِماد ـ از آخرین موشک های ساخت جمهوری اسلامی ایران در این مراسم مشاهده شد و نیز شعار «مرگ بر آل سعود». به علاوه، سرود میهنی و بسیار پرهیجان «ای ایران» در جریان این مراسم پخش شد که احساسات ملی گرایانه هر ایرانی با شنیدن آن برانگیخته می شود و دیگر به اصطلاح؛ سر از پا نمی شناسد و آماده هرگونه جانفشانی برای وطن می گردد:


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تیترهای صفحات اول شماره های 13 آبان 94 چند روزنامه تهران از اظهارات 12 آبان 94 رهبر جمهوری اسلامی و انقلاب درباره آمریکا


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برگزاری سی و چهارمین سالروز تصرف سفارت آمریکا در تهران و طبق گزارش ها؛ با تظاهرات و راهپیمایی گسترده تر از هر سال
سه تصوير از تظاهرات انبوه 4 نوامبر 2013 در تهران

به رغم مکالمه تلفنی بارَک حسین اوباما رئیس جمهوری آمریکا با حسن روحانی رئیس دولت (قوه مجریه) در جمهوری اسلامی ایران و برخی تماس ها و لبخندها، طبق گزارش های متعدد رسانه ای ازجمله شبکه های «ای بی سی» و «سی بی اس» آمریکا، در تظاهرات و راهپیمایی چهارم نوامبر 2013 (13 آبان 1392) ـ به مناسبت سالروز تصرف این سفارت به دست دانشجویان پیرو خط آیت الله خمینی ـ در خیابان طالقانی و خیابانهای اطراف ساختمان پیشین سفارت آمریکا در تهران دهها هزار تن ازجمله نمایندگان مجلس، معاون اجرایی حسن روحانی و سه تن از وزیران کابینه او شرکت داشتند. این تظاهرات ـ به استثنای نخستین تظاهرات در آبان 1358 ـ به مراتب وسیع تر و گسترده تر از 32 سال دیگر بود. شعارها ازجمله مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل و آتش زدن پرچم آمریکا و آدمک «اوباما» مطابق روش هر سال انجام شد. سعید جلیلی نماینده سابق ایران در مذاکرات هسته ای و نماینده ولی فقیه در شورای امنیت ملی سخنران اصلی این مراسم بود. تظاهرکنندگان در پایان کار، یک قطعنامه طولانی که در آن بر رعایت حق ملت ایران در بهره مندی از دانش هسته ای، حذف کامل تحریم ها و عذرخواهی دولت آمریکا تاکیده شده بود صادر کردند. آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی یک روز پیش از برگزاری سی و چهارمین سالروز تصرف سفارت آمریکا گفته بود که موضوع ستیزه با استکبار و روز ملّی مبارزه با استکبار جهانی، یک مسئله اساسی و برخاسته از تحلیلی درست است. آیت الله خامنه ای در سخنرانی خود نشان داده بود که به دولت آمریکا اعتماد ندارد.
    
چند تصوير ديگر از تظاهرات ضد آمريکايي چهارم نوامبر 2013 (13 آبان 1392) در تهران مقابل ساختمان سفارت پيشين آمريکا در ايران

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
مشروح اظهارات 12 آبان 1398 رهبر جمهوری اسلامی درباره نیات آمریکا و منع مذاکره ـ رونق تولید و قطع واردات کالای دارای تولید داخل
به گزارش خبرگزاری مِهر، آیت الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی یکشنبه 12 آبان 1398 و در آستانه 13 آبان ـ روز مبارزه با استکبار جهانی و چهلمین سالروز تصرف سفارت آمریکا در تهران به دست دانشجویان پیرو خط امام، در دیدار با هزاران دانش آموز و دانشجو اظهار داشت: "آمریکایِ گرگ ‌صفت، البته ضعیف‌تر اما وحشی‌تر و وقیح‌تر شده است و در مقابل، جمهوری اسلامی ایران با دفاع مقتدرانه و منعِ مستدل مذاکره، راه نفوذ و ورود مجدد آن دولت به ایران را سد کرده است.".
    رهبر جمهوری اسلامی ایران در این دیدار همچنین کودتای 28 مرداد 1332 را سرآغاز دشمنی آشکار شیطان بزرگ با ملت ایران خواند و گفت: "آمریکایی‌ها با آن کودتا، حتی به دولت مصدق که به آنها اعتماد کرده بود رحم نکردند و با ساقط کردن دولت ملّی، دولتی وابسته، فاسد و دیکتاتور را روی کار آوردند و به این شکل بزرگترین دشمنیِ ممکن را در حق ملت ایران انجام دادند. دولتی که با آن کودتا سرنگون شد، در واقع چوبِ اعتماد به «شیطان بزرگ» را خورد و آمریکایی ها به‌واسطه رژیم پهلوی بر نیروهای مسلح، نفت، سیاست، فرهنگ، اقتصاد و همه عرصه های کشور تسلط کامل یافتند. آمریکا از آن روز تا به امروز هیچ تغییری نکرده است، همان شرارت، همان گرگ صفتی، همان تلاش برای ایجاد دیکتاتوری بین المللی و همان سلطه بی حد ـ البته با وحشی گری و وقاحت بیشتر. امروز در اذهان ملت ایران هیچ فردی منفورتر از رئیس جمهور امریکا نیست.".
    آیت الله خامنه‌ای با یادآوری برخی اقدامات امریکایی‌ها در 41 سال گذشته از جمله تهدید، تحریم، تحریک قومیّت ها، تجزیه طلبی، آشوب طلبی، محاصره اقتصادی، نفوذ و روشهای دیگر گفت: "آنها در این مدت هرچه بلد بودند و می توانستند علیه نهادهای برخاسته از انقلاب به‌ویژه اصل جمهوری اسلامی کردند که البته ما هم در مقابل، هر کاری که توانستیم کردیم و در موارد متعدد، حریف را به گوشه رینگ بردیم.".
    آیت الله خامنه ای «سد کردن راه نفوذ مجدد سیاسی و تسلط دوباره آمریکایی‌ها بر ایران» را مهمترین پاسخ جمهوری اسلامی در مقابل توطئه های حاکمانِ واشنگتن برشمرد و تأکید کرد: "منع مکرّر مذاکره با آمریکا یکی از ابزارهای مهم بستن راه ورود آنان به ایران عزیز است.".
    وی مخالفت جمهوری اسلامی با آمریکایی‌ها را دارای منطقی مستحکم خواند و گفت: "این روش عقلانی، راه نفوذ مجدد آمریکایی‌ها را می بندد، ابهت حقیقی و اقتدار ایران را به جهانیان ثابت می کند و اُبهّت پوشالی طرف مقابل را در دنیا فرو می ریزد.".
    آیت الله خامنه ای با اشاره به تکبّر و خوی استکباری آمریکا اظهارداشت: "آمریکایی‌ها که برای مذاکره با سران کشورها، بر سر آنها منّت می‌گذارند، سالهاست برای گفتگو با مقامات ایران اصرار می کنند اما جمهوری اسلامی امتناع می کند که تحمّل این مسئله برای دشمنان ملت خیلی سخت است، زیرا به جهانیان ثابت می کند در دنیا حکومتی وجود دارد که قدرت غاصبانه و دیکتاتوری بین المللی آمریکا را قبول ندارد و زیر بار حرف زور نمی رود. برخی که مذاکره با آمریکا را حلّال مشکلات می دانند، صددرصد اشتباه می کنند و هیچ نتیجه ای از گفتگو با آمریکایی ها حاصل نخواهد شد، چرا که آنها یقیناً و قطعاً هیچ امتیازی نخواهند داد. آمریکایی ها، نشستن مقامات ایرانی پشت میز مذاکره را به معنای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی می دانند و از اصرار بر مذاکره، این هدف را دارند که به جهانیان بگویند فشار حداکثری و تحریم ها سرانجام، نتیجه داد و ایرانی ها به زانو درآمدند. اگر مسئولان جمهوری اسلامی ساده لوحی می کردند و به مذاکره می رفتند، از فشارها و تحریم ها هیچ چیزی کم نمی شد، بلکه راه برای طرح رسمی توقعّات و تحمیل های جدید آمریکایی ها باز می شد.".
    رهبر جمهوری اسلامی سپس با اشاره به تلاشهای بی نتیجه آمریکا برای حذف یا محدود کردن قدرت دفاع موشکی ایران گفت: "امروز به فضل الهی و همّت جوانان میهن، دارای موشکهای دقیق با بُرد دو هزار کیلومتر هستیم که می تواند به هر هدفی با خطای فقط یک متر اصابت کند. اگر به مذاکره می رفتیم، آمریکایی هایِ متوقع، پای موشکها را به میان می کشیدند و مثلاً می گفتند باید موشکهای ایران حداکثر ۱۵۰ کیلومتر بُرد داشته باشد که اگر مسئولان ما این را می پذیرفتند، پدر کشور در می آمد و اگر نمی پذیرفتند همین آش و همین کاسه تکرار می شد.".
    آیت الله خامنه ای در این زمینه تجربه هایی نظیر مذاکرات بی نتیجه کوبا و کره شمالی با آمریکا را درس آموز خواند و گفت: "مسئولان آمریکا و کره شمالی متقابلاً قربان ـ صدقه یکدیگر هم رفتند، اما در نهایت آمریکایی‌ها برپایه روال خود در مذاکرات، یک ذرّه از تحریم ها کم نکردند و هیچ امتیازی ندادند.".
    وی با اشاره به اصرار دولت فرانسه به واسطه‌گری گفت: "رئیس جمهوری فرانسه یک ملاقات با ترامپ را حلّال همه مشکلات ایران دانسته بود که باید بگوییم این شخص یا خیلی ساده است و یا همدست آمریکایی‌ها است. اخیراً برای امتحان و به منظور روشن شدن موضوع برای همگان، گفتم با وجود خطایی که آمریکایی‌ها با خروج از برجام مرتکب شدند، اگر همه تحریم ها را بردارند، می توانند در مجموعه برجام شرکت کنند. می‌دانستم که قبول نمی کنند و به همین صورت هم شد. خواست‌های آمریکا هیچگاه تمامی ندارد. فعلا می گویند در منطقه فعال نباشید، به جبهه مقاومت کمک نکنید، در برخی کشورها حضور نداشته باشید و توان دفاعی و تولید موشک خود را متوقف کنید و بعد از این خواست‌ها خواهند گفت از قوانین و حدود دینی دست بردارید، بر موضوع حجاب اسلامی تأکید نکنید و ...، توقعات امریکا حدّ یقف ندارد.". آمریکایی‌ها به دنبال بازگرداندن ایران به شرایط پیش از انقلاب هستند، ولی انقلاب اسلامی محکم تر از این حرف ها است.
    آیت الله خامنه ای در این دیدارگفت: "کلید حل مشکلات اقتصادی کشور در گرو رونق تولید است. کاهش فشار به مردم و حل مشکلاتی همچون گرانی، تورّم و کم ارزش شدن پول ملّی تنها با اهتمام به موضوع تولید ملّی امکان پذیر خواهد بود.".
    وی با انتقاد از رویکردِ «منتظر خارجی‌ها ماندن» گفت: "یک مدت معطل برجام بودیم، یک مدت دیگر هم معطل دستور رئیس جمهوری امریکا برای تمدید مهلت‌های «سه‌ماهه‌ای» بودیم که متأسفانه در برجام گذاشته‌اند، و یک مدت هم معطل بمانیم برای رئیس‌جمهوری فرانسه و برنامه های فرانسوی‌ها، در حالی که این انتظارها، سرمایه گذار و فعال اقتصادی را دچار بلاتکلیفی می کند و کشور را به رکود و عقب‌ماندگی می کشاند. این انتظارها را رها کنید. البته نمی گویم رابطه ها را قطع کنید بلکه می‌گویم به خارجی ها دل نبندید و فقط به داخل دل ببندید.".
    رهبر جمهوری اسلامی یکی دیگر از راههای رونق تولید را جلوگیری از واردات کالاهای دارای تولید داخل بیان داشت و گفت: "عده ای هستند که حیات و ثروت بادآورده‌ِشان وابسته به واردات است اما واردات زائد و بی رویه موجب ورشکستگی تولید داخل و بیکار ماندن جوانان خواهد شد، بنابراین، علاج واقعی مشکلات این است که دولت و مجلس، برای عملیاتی و اجرایی شدن سیاست های صحیح ابلاغی، برنامه ریزی کنند. ظرفیت های کشور بسیار زیاد است و جمهوری اسلامی به کوری چشم آنهایی که نمی توانند ببینند، از همه مشکلات، سرافراز بیرون خواهد رفت.".
    
    
اظهارات رهبر جمهوری اسلامی در دیدار 12 آبان 1398 با دانش آموزان و دانشجویان، درآستانه چهلمین سالروز تصرف سفارت آمریکا تیتر اول شماره 13 آبان روزنامه ها

    
    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سخنان 13 آبان 1399 آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی، تیتر صفحات اول شماره 14 آبان روزنامه ها


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برگزاری راهپیمایی های سراسری در چهل و پنجمین سالروز تسخیر سفارت آمریکا
مشرق نیوز (خبرگزاری مشرق) سیزدهم آبان 1403 گزارش مشروحی از چهل و پنجمین سالروز تسخیر سفارت آمریکا در تهران بدست دانشجویان خط امام با قراردادن تصاویر راهپیمایی های سراسری در شهرهای مختلف کشور به نقل از سایر خبرگزاری ها و نیز فتوژورنالیست ها با ذکر نام هر شهر در زیر تصاویر و نیز صفحات اول روزنامه های کشور که تیتر این اخبار را به صفحات اول خود برده بودند انتشار داده بود که چند نمونه از آن در زیر کپی شده است تا در تاریخ بماند:



    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.



    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
اظهارات 12 آبان 1404 آیت الله خامنه ای ـ اختلاف با آمریکا ذاتی است، نَه تاکتیکی ـ آمریکا حمایت از اسرائیل را کاملا کنار بگذارد و ...
خبرگزاری مِهر، 12 مهر 1404: امروز و در آستانه سیزده آبان ـ روز دانش‌آموز و روز ملّی مبارزه با استکبار جهانی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در دیدار هزاران تن از دانش‌آموزان و دانشجویان و جمعی از خانواده‌های شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، سالروز تسخیر سفارت آمریکا به عنوان مرکز توطئه و نقشه‌پردازی بر ضد انقلاب اسلامی، در سیزدهم آبان سال ۱۳۵۸ را روز «افتخار و پیروزی» و روز «روشن شدن هویت حقیقی دولت استکباری آمریکا» خواندند و با تأکید بر ضرورت ثبت این روز در حافظه ملّی، با تبیین سابقه دشمنی آمریکا با ملت ایران که از کودتای ۲۸ مرداد آغاز شد و همچنان ادامه دارد، تأکید کردند: اختلاف جمهوری اسلامی و آمریکا، اختلافی ذاتی و تقابل منافع دو جریان آمریکا و جمهوری اسلامی است و تنها در صورتی که آمریکا پشتیبانی خود را از رژیم ملعون صهیونیستی به‌طور کامل قطع و پایگاه‌های نظامی خود را از منطقه جمع‌آوری کند و در امور آن نیز دخالت نکند، درخواست آمریکایی‌ها برای همکاری با ایران نَه در آینده نزدیک، بلکه برای بعدها، قابل بررسی خواهد بود.
    خبرگزاری مِهر سپس متن اظهارات رهبر انقلاب اسلامی را در آنلاین خود منتشر کرده است که بخش هایی از آن عینا برای ماندن در تاریخ نقل می شود:
    حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار، با تبیین سابقه دشمنی آمریکا با ملت ایران و همچنین ابعاد قضیهِ تاریخ‌ساز تسخیر لانه جاسوسی در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ گفتند: تسخیر سفارت آمریکا به دست جوانان از دو زاویه «تاریخی» و «هویتی» قابل بررسی است. ایشان از زاویه تاریخی؛ ۱۳ آبان ۵۸ و اقدام شجاعانه دانشجویان در تسخیر سفارت آمریکا را روز افتخار و پیروزی ملت ایران دانستند و ثبت ۱۳ آبان ۵۸ و تسخیر سفارت آمریکا در تاریخ و حافظه ملی و اطلاع‌یابی مردم از آن را ضروری برشمردند.
    "رهبر انقلاب با اشاره به ریشه قرآنی کلمه «استکبار» آن را به معنی خودبَرتَربینی خواندند و گفتند: گاهی فرد یا دولتی خود را برتر می‌داند اما به منافع دیگران دست‌اندازی نمی‌کند که در این صورت باعث برانگیختن دشمنی نمی‌شود، اما گاهی همچون دولت انگلیس در دوره‌ای، و امروز آمریکا، به خود حق می‌دهد با دست‌درازی به منافع حیاتی ملت‌ها برای آنها تعیین تکلیف کند، یا در کشوری که دولت قوی و مردمی هوشیاری ندارد برای خود پایگاه‌های نظامی ایجاد کند و یا نفت و منابع ملت‌ها را غارت کند که این، همان استکباری است که ما با آن خصومت داریم و علیه آن شعار می‌دهیم. ملت ما، آمریکا و خوی استکباری و خطر آن را با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شناخت. آمریکایی‌ها به مصدق لبخند زدند اما از پشت با همدستی انگلیسی‌ها کودتا راه انداختند و با ساقط کردن دولت ملی، شاه فراری را به ایران بازگرداندند.".
     "ایشان قصد اولیه دانشجویان را حضور دو ـ سه روزه در سفارت و صرفاً انعکاس خشم مردم ایران به دنیا خواندند و خاطرنشان کردند: اما دانشجویان اسنادی در سفارت یافتند که نشان داد عمق قضیه فراتر از تصورات است و سفارت آمریکا مرکز توطئه و نقشه‌کشی برای نابودی انقلاب است. مشکل ما با آمریکا از ۲۸ مرداد ۳۲ آغاز شد و نه ۱۳ آبان ۵۸. بعلاوه، تسخیر سفارت باعث کشف توطئه و خطری بزرگ علیه انقلاب شد که دانشجویان با انجام این کار مهم و کنار هم گذاشتن اسناد توانستند ماهیت آن توطئه را فاش کنند. رهبر انقلاب علت اصلی دشمنی‌ها و توطئه‌های گوناگون علیه انقلاب را خارج شدن طعمه‌ای شیرین از گلوی آمریکا و قطع تسلط آمریکا بر منابع ایران خواندند و گفتند: آنها حاضر نبودند به آسانی از ایران دست بکشند، بنابراین از همان ابتدا تحریکات خود را نه فقط علیه جمهوری اسلامی بلکه علیه ملت ایران آغاز کردند. دشمنی
    آنها صرفاً زبانی نبود و هر چه توانستند از تحریم، توطئه، کمک به دشمنان ذاتی جمهوری اسلامی، تحریک صدام برای حمله به ایران و کمک همه‌جانبه به او، ساقط کردن هواپیمای مسافری ایران با ۳۰۰ سرنشین، جنگ تبلیغاتی و حمله مستقیم نظامی برای ضربه زدن به منافع ملت ایران انجام دادند چرا که ذات استکباری آمریکا با ذات استقلال‌طلبانه انقلاب اسلامی سازگار نبود و اختلاف آمریکا و جمهوری اسلامی نه یک اختلاف تاکتیکی و موردی، بلکه اختلافی ذاتی است. مسئله آمریکا با جمهوری اسلامی؛ ناسازگاری ذاتی و تقابل منافع است. ذات استکباری آمریکا چیزی جز تسلیم را قبول نمی‌کند که این را همه رؤسای جمهور آمریکا می‌خواستند، اما به زبان نمی‌آوردند، ولی رئیس‌جمهور فعلی آن را به زبان آورد و در واقع باطن آمریکا را لو داد.".
    رهبر انقلاب توقع تسلیم ملت ایران با این سطح از توانایی، ثروت، سابقه فکری و معرفتی و جوانان هوشیار و پُرانگیزه را امری بی‌معنی خواندند و گفتند: "در خصوص آینده دور نمی‌توان حدس زد، اما در حال حاضر همه بدانند که علاج بسیاری از مشکلات در قوی شدن است. دولت در بخش‌های مختلف مربوط به خود، نیروهای مسلح در امور نظامی و جوانان در امر تحصیل و کار علمی، کار را با قوت انجام دهند. چرا که اگر کشور قوی شود و دشمن احساس کند که نه تنها سودی از برخورد با این ملت قوی نخواهد بُرد، بلکه ضرر خواهد کرد، قطعاً کشور مصونیّت خواهد یافت. بنابراین قوت نظامی، علمی، مدیریتی و انگیزه ـ بخصوص قوت روحیه جوانان لازم است.".
    رهبر انقلاب در خصوص برخی اظهارات آمریکایی‌ها مبنی بر تمایل به همکاری با ایران، تأکید کردند: "همکاری با ایران با همکاری و کمک آمریکا به رژیم صهیونی ملعون سازگار نیست.".
    خبرگزاری مهر نوشته است: "ایشان استمرار کمک و پشتیبانی و حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی با وجود مفتضح و محکوم شدن این رژیم در افکار عمومی دنیا را با درخواست همکاری از ایران بی‌معنی و غیرقابل قبول خواندند و افزودند: اگر آمریکا به کلی پشتیبانی از رژیم صهیونیستی را کنار بگذارد، پایگاه‌های نظامی خود را از منطقه جمع کند و دخالت‌هایش را کنار بگذارد، این مسئله قابل بررسی است که البته این مربوط به اکنون و آینده نزدیک نیست.".
    اظهارات آیت الله خامنه ای تیتر اول روزنامه های ایران شده بود که تیترهای 3 روزنامه از میان آنها:
    



    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
قضیه سفر مك فارلین (مشاور ویژه امنیت ملی رونالد ریگن ) به تهران و فروش اسلحه
ریگن اعتراف کرد
چهارم نوامبرسال 1986 میلادی و در جریان جنگ عراق با ایران فاش شد كه رابرت مك فارلین Robert McFarlane مشاور ویژه امنیت ملی رونالد ریگن رئیس جمهور وقت امریكا با چهار آمریكایی دیگر به طور محرمانه وارد تهران شده و مذاكراتی انجام داده بودند. این موضوع برای نخستین بار در یک نشریه لبنانی افشاء شده بود. ریگن رئیس جمهور وقت آمریكا حاضر نشد جزئیات قضیه را فاش سازد. وی بعدا از این اقدام خود (و فروش اسلحه به ایران، به میزان محدود و ارسال پول حاصل از آن به مخالفان دولت چپگرای نیكارا گوئه معروف به كُنتراها) دفاع كرد. ریگن در عین حال گفت که در این زمینه اشتباهات اداری روی داده است.
     گزارشهای رسانه ها حكایت از آن داشت كه هواپیمای حامل مك فارلین [متولد جولای 1937 سرهنگ بازنشسته سپاه تفنگداران دریایی آمریکا و دستیار پیشین کیسینجر در کاخ سفید] در سفر تهران حامل مقداری اسلحه بود. در پی افشای این قضیه، پرونده ای كه به «ایران ــ كنترا Iran - Contra Affair» معروف شده بود در دستگاه قضایی آمریکا تشكیل شد و مدتها بحث روز بود و حتی از ریگن تحقیق قضایی شده و سرانجام چند نفر ازجمله یك سرهنگ آمریكایی به نام «الیور نورث» مامور خدمت دركاخ سفید محكومیت قضایی یافته بودند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو ادبیات
شاعره جوان هرات که مقتول شد
نادیا انجمن
«نادیا انجمن» شاعره جوان و فارسی سرای افغانستان چهارم نوامبر 2005 در خانه اش در شهر هرات درگذشت. معاینه جسد این شاعره 25 ساله باذوق نشان داد که بر اثر ضربات وارده جان سپرده بود. پلیس شوهر نادیا را به اتهام قتل او بازداشت کرد.
     قتل نادیا به گونه ای درجهان منعکس شد که ارکان مربوط سازمان ملل مداخله کرد تا چنین حادثه ای تکرار نشود. مجموعه «گلهایی که دودی رنگند» از اوست که چاپ و در کشورهای فارسی زبان انتشار یافته است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
زادروز «تایمز هند» پرفروشترین روزنامه انگلیسی زبان
سوم نوامبر سالروز انتشار «تایمز هند» است که در سال 2015 یکصد و هفتاد و هشت ساله شده بود.
    تایمز هند، پرتیراژترین روزنامه غیر تابلوید (ورق بزرگ) انگلیسی زبان سوم نوامبر سال 1837 كار انتشار خودرا در بمبئی (مومبای) آغاز كرده است كه در آغاز كار به اخبار اقتصادی توجه بیشتری داشت.
    تایمز هند كه از سال 1948 توسط خانواده «جینJain» خریداری شده است توسط دو برادر ـ سامیر و وینیت جین ـ اداره می شود و ریاست كمپانی با مادر آنان بانو «ایندو جینIndu Jain» است كه میلیاردر هفدهم جهان بشمار می رود. این كمپانی خانوادگی در كنار تایمز هند (تایمز آو ایندیا)، مالك هشت نشریه، چند فرستنده رادیویی و سه كانال تلویزیونی ازجمله كانال «Times Now» است. درآمد خالص كمپانی تایمز هند در سال 2007 بیش از یك میلیارد دلار بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سایر ملل
نبرد چهارم نوامبر 1791 بومیان (سرخپوستان) با ارتش آمریكا
Little Turtule
چهارم نوامبر 1791 در ایندیانای امروز میان یك تیپ سوار ارتش آمریكا به فرماندهی ژنرال «آرتر كلر» و نیروهای یک اتحادیه از بومیان این کشور مرکب از چند قبیله به ریاست «لیتل تورتول» نبرد سختی درگرفت. در این نبرد از افراد آن تیپ سوار آمریكا تنها 48 تن زنده ماندند. این یک پیروزی نظامی بومیان آمریكا (اصطلاحا سرخپوستان) بر مهاجران اروپایی تا آن زمان بشمار آورده شده است. بومیان آمریكا كه تبار سیبریایی دارند از آغاز ورود انگلیسی ها به آمریكای شمالی در سال 1607 با آنان جنگیده بودند تا از اموال و اراضی خود دفاع كنند ولی تا زمان دریافت اسلحه آتشین از مهاجران فرانسوی فاقد این جنگ افزار بودند و كشتار می شدند. برخلاف انگلیسی ها، مهاجران فرانسوی، آلمانی و هلندی با بومیان آمریكای شمالی (ایالات متحده و كانادای امروز) سازش كرده و رفتار دوستانه داشتند و اراضی مورد نیاز را از آنان خریداری می كردند.
     در نبرد چهارم نوامبر 1791 در ایندیانا، افراد قبایل شاونی، دلیور و بوكونداهلا مركب از 1180 و به قول خودشان «دلاور» شركت داشتند. اینان قبلا در اكتبر 1790 یك هنگ سوار آمریكا به فرماندهی سرهنگ «هاردین» را شكست داده و این هنگ با دادن 219 تن تلفات عقب نشینی كرده بود. به نوشته برخی از مورّخان، بومیان با این جنگها مخالفت خودرا با عهدنامه سال 1783 پاریس مبنی بر برسمیت شناخته شدن 13 مهاجرنشین انگلیسی از سوی لندن به عنوان یك كشور مستقل اعلام كرده بودند. طبق این معاهده كه میان دولت لندن و نمایندگان مهاجرنشینان و با میانجیگری فرانسه امضاء شده بود، شرق آمریكای شمالی (به استثنای فلوریدا) به عنوان كشوری مستقل (به نام ایالات متحده) شناخته شده بود ولی بومیان، این سرزمین پدری را متعلق به خود می دانستند. در پی شكست ایندیانا، جورج واشنگتن ژنرال «آرتر كلر» را بركنار كرد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
گردن زده شدن یک بانوی انقلابی فرانسه به حکم دادگاه انقلاب!
Olympe de Gouges
چهارم نوامبر سال 1793 در جریان انقلاب فرانسه و در دوران اقتدار روبسپیر، بانو اولمپ دو گوژ Olympe de Gouges نویسنده و نمایشنامه نگار و فعال سیاسی فرانسه به حکم دادگاه انقلاب با گیوتین و در ملاء عام گردن زده شد. بانو اولمپ که هنگام اعدام 45 ساله بود اعتراض کرده بود که چرا انقلاب فرانسه برای زنان، حقوق سیاسی برابر مردان و از جمله رای دادن تامین نکرده است. وی از ژیروندیست ها (میانه روها) بود. نوشته های بانو اولمپ به پیروزی انقلاب فرانسه کمک کرده بود. وی در نخستین روزهای انقلاب شعارهای متعدد برای انقلابیون نوشته و به دست تظاهرکنندگان داده بود.
    (توضیح بیشتر درباره بانو اولمپ در مطالب پنجم نوامبر این تاریخ آنلاین)
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
یك نمونه از «بده ــ بستان» سرزمین های دیگر توسط اروپاییان
پس از چهارماه چانه زدن، چهارم نوامبر سال 1911 میلادی میان آلمان و فرانسه قرار دادی امضاء شد كه به موجب آن، دولت وقت آلمان این حق! را به دولت فرانسه داد كه سرزمین مراكش (مغرب) را تحت الحمایه خود قراردهد!. در عوض دولت فرانسه 96 هزار مایل مربع از اراضی شمال كنگو برازاویل را كه هم مرز كامرون بود به آلمان بخشید كه قبلا خود را مالك كامرون اعلام كرده بود!. قرنها بود كه دولتهای اروپایی بدون هیچگونه حق و حتی بهانه و تنها در سایه اسلحه نظامی برتر و بی اعتنا بودن به اخلاقیات و حقوق دیگران، سرزمین های واقع در قاره های دوردست را مالك می شدند و گاهی هم به صورت هایی که یک نمونه اش در بالا ذکر شد آنها را میان خود معامله می کردند!. دهها سال آفریقاییان را شکار می کردند و عمدتا در قاره آمریکا بفروش می رسانیدند.
     با سازشی كه ذكر آن رفت اختلاف نظر آلمان و فرانسه برطرف شد و فرانسویان خرسند بودند كه با تصاحب رایگان سرزمین مراكش، یك امپراتوری در شمال افریقا كه شامل تونس، الجزایر، موریتانیا و ... و مراكش بود تشكیل می دادند. در آن زمان ایتالیا مالك لیبی و انگلستان صاحب مصر، سودان و قسمتی از سومالی و ... بود و در سراسر شمال قاره آفریقا حتی یك وجب زمین كه متعلق به قدرتهای اروپایی نباشد به دست نمی آمد.
     باوجود این كه در این داد وستد، آلمان معادل وسعت خودش زمین مفت به دست آورده بود روزنامه های این كشور از روز بعد دست به اعتراض زدند كه در این داد و ستد دولت آنها مغبون شده بود و فرانسویان سرشان كلاه گذارده بودند! بدبختی دنیا را ببین.
    این معامله كه حتی مردم كنگو برازاویل از آن آگاه هم نشدند سبب شد كه وسعت وطنشان برای همیشه كوچك شود!.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
طارق عزیز: صدام حسین حمله نظامی آمریکا را باور نمی کرد - توصیه مسکو
طارق عزيز: در دوران بازداشت ــــ در زمان معاونت صدّام

طارق عزیز مقام برجسته دولت صدام حسین كه از زمان تصرف عراق در بازداشت بود و پنجم ژوئن 2015 در 79 سالگی در زندان درگذشت در نخستین بازجویی پس از بازداشت گفته بود كه صدام باور نمی كرد كه آمریكا تهدید خود به حمله نظامی را عملی سازد و از تماس هایی كه با روسیه و فرانسه داشت به این نتیجه رسیده بود كه مسئله در چارچوب سازمان ملل حل شود.
     این مطلب سوم نوامبر 2003 به رسانه ها داده شده بود. طارق عزیز از اعضای قدیمی حزب بعث سالها وزیر امور خارجه عراق و سپس معاون نخست وزیر این کشور (معاون صدام حسین) بود. او که یک مسیحی آشورنژاد (آسوری) عراقی بود قبلا سردبیری نشریات حزب بعث را برعهد داشت و چون برزبان انگلیسی مسلط بود در بیشتر سخنرانی ها و مصاحبه ها شرکت می جست. طارق عزیز که نام دوران جوانی اش میخاییل یوحنّا بود در سال 1980 جمهوری اسلامی ایران را متهم کرده بود که از طریق عوامل خود در عراق قصد ترور اورا داشته بود. طارق عزیز به اعدام محکوم شده بود ولی جلال طالبانی رئیس جمهوری وقت عراق حکم اعدام اورا امضاء نکرد و قرار شده بود که تا پایان عمر در زندان باشد که در ژوئن 2015 بر اثر حمله قلبی درگذشت. دود سیگار عامل بیماری قلبی او اعلام شده بود.
    طبق گزارش های دیگر، دولت مسکو قبلا به صدام گفته بود كه بهتر است تفویض اختیارات كند و كنار برود تا بشود آمریكا را از حمله نظامی منصرف ساخت زیرا كه آمریكا برای انتقال نیرو به منطقه هزینه سنگین متحمل شده است و به آسانی دست بردار نخواهد بود.
    دولت روسیه بعدا هم به دولت آمریکا گفته بود که اگر بخواهد به مدت طولانی در عراق بماند با مقاومت رو به رو خواهد شد و دشمنان آمریکا در گوشه و کنار جهان و بویژه در منطقه خاورمیانه که کم هم نیستند به این مقاومت کمک خواهند کرد و بحرانی دامنه دار پدید خواهد آمد و ....
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
انتخابات عمومی نوامبر 2008 فدراسیون آمریکا و پیروزی باراک اوباما
اوباما برنده - مکین بازنده
یک انتخابات عمومی آمریکا (رای گیری برای انتخاب رئیس جمهور، یک سوم سناتورها، همه نمایندگان مجلس و برخی از فرمانداران استیت ها) چهارم نوامبر 2008 انجام شد. انتخابات برای تعیین رئیس جمهور سه شنبه بعد از نخستین دوشنبه ماه نوامبر هر چهار سال یکبار انجام می شود. در انتخابات نوامبر 2008 در فهرست کمیسیون انتخابات نام شش نامزد برای احراز مقام ریاست جمهوری دیده می شد: باراك اوباما از حزب دمكرات، جان مكین از حزب جمهوریخواه، باب بار از حزب لیبرتاریان، بالدوین از حزب قانون اساسی، شینتیا مكینی از حزب سبز و رالف نیدر (نادر) منفرد. برای اوباما تبلیغ بیشتری شده بود و برنده انتخابات شد.
     در آمریكا، طبق یك قاعده قدیمی كه مورد ایراد است، انتخاب رئیس جمهور دو مرحله ای است و طبق محاسبات خاص، الكتورها برپایه جمع كل آراء رای دهندگان هر ایالت انتخاب می شوند كه بعدا رئیس جمهور را برمی گزنند. ایراد در اینجاست كه در هر ایالت، كل الكتورها متعلق به نامزدی خواهند كه آراء بیشتری داشته باشد، نه تقسیم آنان مطابق میزان آراء هرنامزد. برای مثال: اگر تفاوت آراء دو نامزد تنها یك رای باشد، الكتورها متعلق به نامزدی خواهند بود كه این یك رای اضافی را دارد!. به این ترتیب جمع كل آراء یك نامزد در سراسر كشور، ملاك انتخاب او نخواهد بود. جمع كل آراء نشانه محبوبیت نامزد است. با این فرمول مورد ایراد، در طول قرن گذشته بارها دیده شده است كه برنده انتخابات در جمع كل، آراء كمتری داشته و این وضعیت آخرین بار در انتخابات نوامبر 2000 مشاهده شد كه جمع كل آراء «ال گور» بیش از جورج دبلیو بوش بود، ولی انتخاب نشد.
     با هدف صرفه جویی در هزینه، رفراندم های برخی از استیت ها نیز با انتخابات عمومی انجام می شود. دو نمونه از رفراندم های چهارم نوامبر 2008 از این قراربود كه پاسخ به آنها «بله و یا نه» است: در استیت اوراگون سئوال شده بود آیا موافق هستید كه دستمزد معلمان برحسب وضعیت تدریس آنان و نتیجه امتحانات (نه سنوات خدمت و تحصیلات) داده شود تا تشویق به كار بیشتر شوند. در استیت میشیگان سئوال شده بود كه آیا موافق هستید كه ماری جوانا (مری وانا) با تجویز پزشك آزاد شود.
     اصحاب نظر در آمریكا پس از اطلاع از پیروزی حزب دمکرات در انتخابات ریاست جمهوری و دو مجلس کنگره این نگرانی را ابراز کرده بودند كه با افتادن قوه مجریه و قوه مقننه به دست یک حزب، در طول دوره در برابر تصمیمات دولت، مخالفت قاطع (جز حرف مخالف زدن) وجود نداشته باشد. انعکاس این اظهار نظرها سبب شد که رای دهندگان آمریکا دو سال بعد، اکثریت مجلس نمایندگان را به حزب جمهوریخواه بسپارند. دوره عضویت در مجلس نمایندگان دو سال و در سنا شش سال است که به جمع دو مجلس، کنگره گفته می شود که قوه قانونگزاری آمریکاست.
     با پیروزی باراک اوباما در انتخابات چهارم نوامبر 2008 برای نخستین بار، یك سیاهپوست رئیس جمهور و یك كاتولیك ایرلندی تبار معاون رئیس جمهور شدند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تاریخ از نگاهی به تصویر
بدون آرایش
سوم نوامبر 2008 یک رسانه آنلاین آمریکا دست به ابتکار جالبی زده بود و عکسهای چند خواننده، بازیگر فیلم سینمایی و مدل را با آرایش تمام و بدون آرایش درج کرده بود که دیدنی و تامل برانگیز بود. تصاویر سه تن از این زنان در زیر نقل می شود:
    
Madonna خواننده و هنرمند (با آرايش - بدون آرايش)


    
Kate Moss سوپر مدل (با آرايش - بدون آرايش)


    
Barbra Streisand خواننده و بازيگر فيلم (با آرايش - بدون آرايش)

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برخی دیگر از رویدادهای 4 نوامبر
  • 1921:  
    هارا

    هارا تاکاشی Hara Takashi نخست وزیر ژاپن در ایستگاه راه آهن شهر توکیو به دست یك کارگر راه آهن به نام Nakaoka Konichi با ضربه چاقو کشته شد. «هارا» سه سال بود که نخست وزیر ژاپن بود و در 65 سالگی به قتل رسید. وی از توکیو با قطار راه آهن برای شرکت در یک نشست عازم کیوتو بود که چاقو خورد. Nakaoka یک راستگرا بود و مخالف اصطلاحات «هارا تاکاشی» که گمان می کرد این اصلاحات ازجمله دادن مقام به افرادی از طبقه پایین فسادزا باشد و فساد دولتی پدید آورَد. Nakaoka Konichi در دادگاه به اعدام محکوم شد که در تجدیدنظر، مجازات او به حبس ابد کاهش یافت و 13 سال بعد مشمول آزادی مشروط قرار گرفت و آزاد شد.
        
        
  • 1945:   كشورهای عربی سنگ بنای جامعه عرب را بر زمین نهادند تا ازطریق آن به صورت گروهی مانع ایجاد كشوری در فلسطین برای یهودیان شوند.
        
        
        
  • 1980:   رونالد ریگنِ 69 ساله فرماندار پیشین كالیفرنیا و رئیس اسبق كانون بازیگران صنعت سینما جیمی كارتر را در انتخابات شكست داد، به ریاست جمهوری آمریكا بر گزیده شد و از بیستم ژانویه 1981 (75 روز بعد) کار خود را در این سمت آغاز کرد. اصحاب نظر درگیری كارتر با اوضاع ایران و مسئله گروگان گیری كاركنان سفارت امریكا در تهران را كه 444 روز طول كشید، عامل عمده شكست وی در انتخابات نوامبر 1980 دانسته اند. کارتر که سال ها در استیت جورجیا ـ زادگاهش ـ به تولید بادام زمینی (پی نات) اشتغال داشت تنها یک دوره رئیس جمهوری آمریکا بود. کارتر در سال 2020 گام به نود و شش سالگی گذارد.
        
    ریگن


        
  • 1995:   اسحق رابین 72 ساله ژنرال بازنشسته و نخست وزیر وقت اسرائیل به دست یك جوان یهودی افراطی ترور شد. 
        
        
        
        
  • 2003:  


    دكتر «پال كالابرسیDr. Paul Calabresi» یک پژوهشگر راه درمان بیماری سرطان و رئیس سابق شورای ملی مبارزه با سرطان (آمریكا) 25 اکتبر 2003 در 73 سالگی، پیش از این كه بتواند درمان قطعی برای سرطان به دست آورد، خود قربانی سرطان شد و بر اثر سرطان زبان ـ tongue درگذشت.
        راه درمان محدود کردن مرگ از سرطان لَنف، پروستات و سرطان سینه و نیز ابتكار بكاربردن توأم «كیمو تراپی ـ شیمی درمانی) و درمان با اشعه برای جلوگیری از تكثیر سلول های سرطانی از اوست. وی در ایتالیا به دنیا آمده و به آمریكا مهاجرت كرده بود.
        
        
  • کارنامک نوشیروان (خاطره ای از مولف)
    روزی که بر سر نام «اِلیا کازان» کارگردان وقت هالیوود در جلسه دبیران اخبار روزنامه اطلاعات اختلاف نظر بود ـ الیا کازان در یک نگاه
    از یکم شهریور 1355 (23 آگوست 1956) و پس از گذرانیدن نخستین دوره آموزش روزنامه نگاری ایران، در میز اقتصادی روزنامه اطلاعات به دبیری دکتر مهدی بهره مند (اقتصاددان) خبرنگار شدم که قبلا بیش از ده سال خبرنگاری کرده بود و نیز چندماه دبیری میز اخبار بین الملل. بحران لبنان که تازه شروع شده بود داشت اوج می گرفت که دو سال بعد به جنگ داخلی تبدیل شد و برای ختم غائله، دولت آمریکا نظامی به آنجا فرستاد.
         کَمال جُنبلاط، یک کُرد و رهبر دروزها Druze و مؤسس یک حزب سوسیالیست در صدر مخالفان کَمیل شَمعون رئیس جمهوری وقت لبنان قرار داشت که دوست غرب و شاه ایران بود [و در پاییز همان سال از ایران دیدن کرد].
         مدیریت روزنامه اطلاعات که یقین حاصل کرده بود رشتهِ بحران لبنان سر دراز خواهد داشت، اواخر شهریور 1355 تصمیم به فرستادن یک روزنامه نگار به لبنان، برای مشاهده وضعیت و مصاحبه با طرفین اختلاف گرفت و دکتر بهره مند انتخاب شد به رغم اینکه در اطاق خبر، تَنی چند می گفتند که بهتر است یک فرانسه دان فرستاده شود زیرا که جُنبلاط فرانسه می داند و دکتر بهره مند انگلیسی و نیاز به مترجم است که معلوم هم نیست درست ترجمه کند و فردی سیاسی و جهت دار نباشد. [کمال جُنبلاط پدر وَلید جنبلاط درمارس 1977 هنگام عبور با اتومبیل از یک راه کوهستانی، هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد و پسرش ولید دنباله کار او را گرفت.].
        با رفتن دکتر بهره مند به لبنان، به نوبت یکی از چهار خبرنگار میز به جای او در جلسه بامدادی شورای دبیران که با حضور سناتور مسعودی برگزار می شد شرکت می کردند.
        
    Elia Kazan

    روزی که نوبتِ من بود، در جلسه، جرّ و بحث بر سر این بود که نام «اِلیا کازان» کارگردان، بازیگر فیلم و داستان نویس که آن روزها کار مهمی در هالیوود انجام داده و رسانه ای شده بود (و گویا درباره فیلم تازه اش؛ شرقِ ایدِن که ماجرای یک دختر و پسر با دو طرز زندگی خانوادگی بود). در خبر مربوط که برای چاپ در روزنامه اطلاعات تنظیم شده بود، نام آن کارگردان، اِلیا کازان نوشته شده بود و بحث و اختلاف نظر در این بود که «الیا کازان» درست است؟ و یا «الیاس کازانتس اوقلو» که نام اصلی او است. او زاده استانبول است و سال ها به نام الیاس خوانده شده است.
        
    تورج فرازمند

    تورج فرازمند دبیر وقت میز اخبار بین الملل (متوفی در لُس آنجلس) که خبر در میز او ترجمه شده بود عقیده بر «الیا کازان» نوشتن داشت و مسعود فقیه دبیر صفحه فرهنگ و ادبیات می گفت که باید «الیاس کازان اوقلو» نوشته شود. سرانجام جواد میرکریمی دبیر دیگر گفت: طبق قانون تابعیت آمریکا، افرادی که برای تبعه آمریکا شدن در برابر قاضی دادگاه قرار می گیرند و سوگند یاد می کنند، قاضی از یکایک آنان می پرسد که آیا مایل اند که نام و یا نام خانوادگی خود و یا هر دو را تغییر دهند؟ و اگر کسی مایل به تغییر باشد، پس از جلسه نزد او برود و او ترتیب کار را خواهد داد و نام تازه در آمریکا رسمیت خواهد داشت و به احتمال زیاد، الیا کازان هم چنین کرده است. مجید دوامی سردبیر وقت اظهارات میرکریمی را تأیید کرد و اختلاف نظر ـ گرچه مسعود فقیه قانع نشد پایان یافت. مسعود سپس به موضوعی دیگر در رابطه با یکی از فیلم های الیا کازان پرداخت و گفت که او می خواهد یک مقاله بنویسد و بگوید که عنوان فیلم A Streetcar Named Desire در ایران به غلط «اتوبوسی به نام هوس» ترجمه شده و به همین نام در حال نمایش دادن است و برایش تبلیغ می شود که شرکت کنندگان در جلسه گفتند که انتقاد از ترجمه این عنوان، اینک «خیلی دیر» است و فیلم که در 1951 تولید شده است مدت ها است که با این عنوان در تهران نمایش داده می شود. [مسعود فقیه چهار سال پیش پس از 60 سال کار روزنامه نگاری و عمدتا در روزنامه اطلاعات درگذشت. وی تا آخرین ماه حیات در این روزنامه و اواخر کار در نشریه «اطلاعات بین الملل» قلم می زد.].
    مسعود فقیه


        و امّا درباره «الیا کازان» که در 94 سالگی در سال 2003 در خانه اش در نیویورک فوت شد:
        وی در شهر استانبول (عُثمانی وقت و ترکیه امروز) به دنیا آمده بود و در 4 سالگی با خانواده یونانی تبارش به آمریكا مهاجرت كرده بود. او که هفتم سپتامبر 1909 به دنیا آمده بود بمانند سایر مشاهیر، در همان ماه تولد (سپتامبر)، در سال 2003 درگذشت. وی نه تنها داستان اجتماعی می نوشت بلکه گاهی هم، در فیلمهایش نقش ایفاء می كرد و بازیگر فیلم می شد. هر فیلم او یک مورد اجتماعی را منعکس می کرد. وی سه بار ازدواج کرد ولی تنها یک فرزند داشت. نقطه تاریكی كه از كارنامه او زدوده نشد، لو دادن 17 تَن از دست اندركاران فیلم های سینمایی هالیوود به عنوان كمونیست بود. الیا كازان در سال 1934 فعالیتی کوتاه درحزب كمونیست آمریكا داشت و هنرمندان و نمایشنامه نگاران کمونیست را می شناخت.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    پیام‌های تازه
    کوروش بزرگ از دیدگاه احمدی نژاد رئیس جمهور پیشین
  •   یک مخاطب این تاریخ آنلاین تصویری را که در پایین درج شده است به این متن کوتاه که 12 آبان 1399 واصل شد، پیوست کرده و ارسال داشته و درخواست درج آن را کرده است تا در تاریخ بماند:
        
        "وبسایت های فارسی را مرور می کردم، در آنلاین «دولت بهار» مطلبی را با این عکس دیدم که در این نوشته، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور پیشین که شنیده ام بسیاری از یارانش در دوره جاری مجلس حضور دارند، از اندیشه ها و کارهای کوروش بزرگ بنیان گذار ایران تمجید کرده و گفته بود که منشور کوروش [معروف به استوانه کوروش] افتخار بشریت است. یاد کوروش و همه کسانی که در راه سعادت بشر تلاش کردند را گرامی می داریم. درست است که او ایرانی بود اما یک شخصیت جهانی است. دولت نهم و دهم، قدر فرهنگ و شخصیت های ایرانزمین را خوب دانستند. کوروش می گوید که رعایت حق و عدالت برای همه، برده داری ممنوع و در سرزمین بزرگ ایران هیچکس حق استثمار ندارد. من [احمدی نژاد] معتقد هستم که در هر شرایط و به هر مناسبتی، باید به ایران و ایرانیان اشاره کنیم ـ ملتی بزرگ، تمدن ساز و فرهنگ آفرین ـ ملتی که در طول تاریخ چند هزار ساله خودش، همواره موحّد، کمال جو و عدالت طلب بوده است.".







  •  

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com