Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
25 جولای
 
جستجوی:

 
  هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.
 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 25 جولای
ایران
سرآغاز قیام ایرانیان بر ضد حكومت عرب ـ بپاخیزی مردم ری، شیراز و آذریان
25 جولای 645 (اَمُردادماه)، و چند ماه پس از آغاز خلافت عثمان، مردم «شهر ری» كه به تصرف عرب درآمده بود بر ضد حاكم عربِ شهر خود قیام كردند كه این بپاخیزی آنان بعدا به دست نظامیان اعزامی «سعد بن ابی وقّاص» سركوب شد. در آن زمان هنوز یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی ایران زنده بود و در شمال خاوری كشور (خراسان بزرگتر) مقاومت می كرد.
     در همین سال مردم شمال غربی ایران (آذربایجان) نیز بر ضد حکومت عرب قیام كردند كه آنان نیز به دست نیروهای «ولید عقبه» سركوب شدند.
     چندی بعد شهر استخر (شیراز) نیز كه اعراب را موقتا اخراج كرده بود دوباره به دست نیروهای عرب به فرماندهی «عثمان ابن عاص» افتاد. شهر باستانی استخر بارها بر ضد عرب قیام كرده بود.
     در سال 645 میلادی نیروهای عرب باز هم موفق به تصرف مازندران نشدند. سه سال بعد مازندرانی ها كه بعدا بسیاری از آنان به هند مهاجرت كردند و پارسیان هند (زرتشتیان) اعقاب آنان، کرمانیان و یزدیان مهاجر هستند حمله دیگر اعراب را درهم شكستند. مردم شمال ایران سالها بعد خودشان داوطلبانه و به تدریج به اسلام گرویدند و پیرو مذهب شیعه شدند تا بازهم زیر بار حكومت مركزی عرب (سُنّی ها) نروند. در زمان ساسانیان بیشتر افسران ارتش ایران از میان مردان مازندرانی انتخاب می شدند و از میان آنان، خانواده اسپهبدان مازندران بیشترین افسران را تسلیم ارتش می كرد.
     بسیاری از قهرمانان استقلال ایران از جمله مرداویز، بوئیان و دیلمیان دیگر از شمال ایران برخاستند و موفق شدند به هدف برسند. استقلال طلبان دیگر، عمدتا خراسانی (از خراسان بزرگتر) و سیستانی (از سیستان بزرگتر) بودند.
    ناسیونالیسم ایرانی تا آن حد پُرتوان و در جسم و روان هر ایرانی است که کمتر تاریخ نویس ایرانی درباره دوران حکومت عرب بر میهن، مطلب نوشته است که عنوان این دوران شده است: «دو قرن سکوت».
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در سال 1941، انگلستان مصمّم به اشغال نظامی ایران ـ هدف نهایی هیتلر خارج ساختن خاورمیانه و هند از دست انگلستان بود
طبق اسنادی که در دهه 1970 انتشار یافت، سفیر وقت ایران در مسكو سوم اَمُرداد 1320 (یك ماه پیش از تعرّض نظامی لندن و مسکو به ایران) درباره اولتیماتوم مورخ 28 تیرماه این سالِ دو دولت انگلستان و شوروی به دولت ایران یك گزارش شفاهی توسط پیكی ویژه به تهران فرستاده و در آن خبر داده بود دولت شوروی كه به دلیل پیشروی سریع آلمان در خاك آن كشور به دولت انگلستان احساس نیاز می كند به خواست این دولت، اولتیماتوم مشترك را امضاء كرده و اولتیماتوم اخراج آلمانی ها از ایران یک بهانه است؛ انگلستان می خواهد به ایران لشكر بكشد و از شوروی خواسته است كه كمك كند زیرا كه گمان می كند كه میان سران ایران و آلمان قول و قرار هایی برای تصرف مشترك خاورمیانه گذارده شده است.
     دكتر دیوید اروین تاریخدان انگلیسی نیز در یك سخنرانی گفته بود كه طبق یك توافق ضمنی و محرمانه با رضاشاه پهلوی كه از سال 1935 (1314 هجری) تقریبا خود را از سلطه و نفوذ انگلستان خارج ساخته بود، هیتلر تصمیم داشت که با كمك ارتش ایران خاور میانه و هند را از دست انگلستان خارج سازد و در عوض منطقه تاجیک نشین افغانستان و اراضی دیگری در شمال و غرب را به ایران بازگرداند تا امپراتوری پارسیان احیاء شود. منظور هیتلر از تعرّض به شوروی انهدام کمونیسم و نیز تصرف قفقاز و رسیدن به خاورمیانه بود. وی رومل ـ بهترین افسر آلمان را به شمال آفریقا فرستاد تا با تصرف این منطقه و ازجمله مصر، از این طریق وارد سرزمین های عربی غرب آسیا شود. به عبارت دیگر، قرار بود ارتشهای آلمانی از طریق قفقاز و مصر خود را به منطقه نفتخیز خاور میانه برسانند.
    در زمانی كه گزارش محرمانه سفیر ایران در مسكو ارسال شده بود، انگلستان سرگرم اقدامات دیگری هم برای اشغال نظامی ایران بود (و این اقدامات چیزی جز تطمیع برخی مقامات نظامی و دولتی تهران نمی توانست باشد). توطئه مرخص کردن سربازان پادگانها و ... احتمالا از نتایج همین اقدامات بود.
    «تاریخ» نشان داد که باوجود اشغال نظامی ایران از سوی متفقین، ارتش آلمان در 23 جولای 1942 (11 ماه پس از ورود نیروهای انگلیسی و روس به ایران) برنامه از پیش تهیه شده عملیات نظامی معروف به «ادل وایس» را که هدف از آن اشغال نظامی قفقاز بود به اجرا درآورد که با عدم موفقیت رو به رو شد.
    
از زمان انتشار اين عكس در ژوئن 1937 در مطبوعات اروپا كه هيتلر را در حال مذاكرات دوستانه با نوري اسفندياري رئيس پارلمان ايران نشان مي داد كه به برلن رفته بود ، انگلستان نگران مناسبات آينده ايران با آلمان شده بود. در اين ديدار، مقامات آلماني از نوري اسفندياري پذيرائي شايان كرده بودند و وعده كمك اقتصادي و فروش هواپيماي نظامي و اسلحه داده بودند ــ موضوعي كه سران دولت انگلستان حتي مايل به شنيدن آن هم نبودند ، زيرا انتظارش را نداشتند

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
دستور سِرّی چرچیل به ژنرال «ویول» که نیروهای خودرا برای حمله نظامی به ایران آماده کند و تذکّر ویول به او
Archibald Wavell
25 جولای 1941( 1320) چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان با ارسال یك تلگرام سِرّی به ژنرال «آرچیبالد ویولArchibald Wavell» فرمانده وقت نیروهای انگلیسی در هندوستان، به وی اطلاع داد كه حمله نظامی به ایران قطعی است و واحدهای لشكر 9 هندوستان باید تا ده روز دیگر به بصره برسند. به كشتی های حامل آنان دستور دهید كه با آخرین سرعت حرکت کنند. در این عملیات نظامی، روس ها به ما کمک خواهند کرد. همچنین ما باید برای خنثی ساختن ناوگان ایران، روشی در پیش گیریم كه برایمان گران تمام نشود، نگرانی من از كشتی های توپدار ـ زره دار ایران از همان زمانی است كه برخلاف سیاست ما، موسولینی به ایجاد این ناوگان برای ایران كمك كرد. [اواخر آگوست 1941 انگلیسی های مقیم آبادان ـ کارکنان کمپانی بی پی، به اشاره لندن افسران كشتی های نظامی ایران را با طرح نیرنگ به یك مهمانی به باشگاه خود دعوت كردند و به دام خود انداختند، سپس در جریان میهمانی كشتی های بدون افسر و فرمانده را غرق و یا تصرف كردند. نیرنگ انگلیسی از این قرار بود که با سر و صدای زیاد گفتند که از لندن تلگراف رسیده که رئیس پالایشگاه ـ که زنش در انگلیس بود ـ دارای فرزند شده و به این مناسبت مهمانی بزرگی با حضور بزرگان منطقه در باشگاه نفت ترتیب داده خواهد شد و ....].
    ژنرال ویول که بعدا فیلدمارشال و فرماندار هندوستان شد، قبلا در جنگ با پشتون ها (گروهی از پارسی تبارها) در پیشاور، در جنگ با بوئرها (هلندی تباران آفریقای جنوبی)، جنگ جهانی اول در جبهه فرانسه که در اینجا زخمی شد، در جنگ دوم در جبهه شمال آفریقا که در اینجا از مارشال رومل آلمانی شکست خورد شرکت کرده بود. وی ناسیونالیست های عراق که هوادار آلمان ناسیونال سوسیالیست بودند و پایگاههای نظامی انگلستان در عراق، اردن و فلسطین را به مخاطره افکنده بودند سرکوب کرده بود. ویول ـ آنگونه که از یادداشت هایش برمی آید، به چرچیل یادآور شده بود که باید از راههای دیگر ارتش نیرومند وقت ایران را خنثی کرد زیراکه ایران یک کشور کوهستانی و رضاشاه ـ گرچه سالخورده، ولی یک ناسیونالیست سختگیر است و دارای دوستدار در ارتش و میان مردم.
    چرچیل که درصدد خرید چند افسر ارشد ایران با کمک سیاستمداران داخلی تحت نفوذ دولت لندن بود با دریافت تذکر «ویول» بر تلاش خود در این زمینه افزود و موفق شد و گرنه از واحدهای لشکر 9 هندوستان که از مرز کرمانشاه و خوزستان در غرب و بلوچستان در شرق وارد ایران شدند و نیز چند واحد خسته و فرسوده روس کاری ساخته نبود.
    ویول که در 1950 و در 67 سالگی درگذشت دارای چند ترجمه از روسی و تألیف است ازجمله ترجمه دو کتاب «تزار نیکلای دوم» و «تزار و روس ها». جان دَیماند و پتِر دِنیس درباره فیلد مارشال ویول کتابی تحت عنوان «رهبری، استراتژی و درگیری» تألیف کرده اند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
چهار روز پس از پیروزی تاریخی ایرانیان در قیام سی ام تیرماه 1331
25 جولای 1952 (سوم اَمُرداد 1331)، چهار روز پس از پیروزی سیاسی بزرگ و تاریخی ایرانیان در بپاخیزی سی ام تیرماه و پس از گمانه زنی بسیار تقریباً مسلم شده بود كه در روزهای آتی؛ دكتر مصدق درخواست اختیارات ویژه از مجلس خواهد كرد، انتصابات تازه ای انجام خواهد شد، بسیاری از بستگان و نزدیكان شاه به ویژه خواهر او اشرف تبعید خواهند شد، بر ضد قوام سلطنه اقدامات قانونی و قضایی انجام خواهد گرفت، حكومت نظامی در تهران لغو و خلیل طهماسبی كه سپهبد رزم آرا را ترور كرده بود آزاد خواهد شد.
    روزنامه های اروپا و آمریکا همچنان به تفسیر کار بزرگی که مردم ایران با بپاخیزی تیرماه انجام داده بودند می پرداختند و آن را نشانه آشنائی ایرانیان به حقوق خود و در نتیجه دفاع از آن می نوشتنند. روزنامه های پاریس نوشته بودند که چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان از شکست قوام السلطنه نگران و خشمگین شده و مشاورات فوری با همکاران خود به عمل آورده است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
اظهارات اَمُرداد 1384 رئیس وقت دادگستری تهران و گزارش تكان دهنده هیأت حفظ حقوق شهروندی درباره وضعیت بازداشتگاهها و بازداشتیهای ایران
عباسعلي علي زاده (حجت الاسلام)

دوم امُرداد 1384 (24 جولای 2005) روزنامه های پایتخت اظهارات رئیس وقت دادگستری استان تهران و گزارش «هیات نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندی» را در زمینه مسئله بازداشتها كه از دیر زمان زیر سئوال قرار داشته منتشر كرده بودند كه قسمت هایی از این مطلب را از این جهت كه در تاریخ معاصر ایران باقی خواهد بود و به آن استناد خواهد شد، به نقل از روزنامه همشهری كه متعلق به شهرداری تهران است در اینجا می آوریم كه این روزنامه هم آن را از ایسنا، خبرگزاری وابسته به جهاد دانشگاهی نقل كرده بود:
    
    حجت الاسلام عباسعلی علیزاده رئیس [وقت] كل دادگستری استان تهران و رئیس «هیات نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندی» كه پیش از این، اقدامات انجام شده در رابطه با حفظ حقوق شهروندی را طی گزارشی به اطلاع آیت الله هاشمی شاهرودی رئیس [وقت] قوه قضاییه جمهوری اسلامی رسانده بود، در گفت وگو با «ایسنا» درخصوص گزارش ارائه شده درباره تخلفات صورت گرفته در زندان ها و بازداشتگاه های مختلف اطلاعاتی، امنیتی و آگاهی تهران اظهار داشت:
     هنگام مطالعه نتیجه بررسی ها این سوال برایم مطرح شد كه آیا ما باید راحت ترین روش (شكنجه و ضرب و شَتم) را برای كار (گرفتن اقرار و اطلاعات) انتخاب كنیم؟. چه كسی باید پاسخگوی این موارد كه نقض بارز حقوق شهروندان است باشد؟. آیا می توان حقی را كه تضییع شده است به صاحبش برگرداند؟. خسارت های مادی و معنوی ناشی از این سهل انگاری ها را چه كسی جبران خواهد كرد؟.
    درگزارش رئیس [وقت] دادگستری استان تهران به رئیس قوه قضاییه چنین آمده بود:
    استفاده از چشم بند، ضرب و شَتم متهمان، تعیین تكلیف نشدن دستگیر شدگان (كه مغایر اصل 32 قانون اساسی جمهوری اسلامی است) و طولانی شدن مدت تحقیقات، توقیف یك نوجوان ۱۳ ساله به خاطر دزدیدن یك مرغ در «بازداشتگاه ورامین»، نگهداری پیرزن متولد ۱۳۱۱ (73 ساله) در زندان به خاطر ناتوانی مالی (این زن چهار ماه در زندان رجایی شهر بسر می برد، زیرا كه منزلش را به سه افغانی رهن داده بود و چون نتوانسته بود پول را به آنها بازگرداند به زندان افتاده بود)، دستگیری زنی به جای شوهرش كه متهم به جرایم مواد مخدر و متواری است (این زن در زندان رجایی شهر مشاهده شد كه گفت: چون به شوهرش تهمت مواد مخدر زده شده بود و وی متواری است، او را به جای شوهرش دستگیر كرده اند!)، بلاتكلیف بودن ۱۴۰۰ زندانی در یكی از زندان ها و ... كه از موارد بارز نقض حقوق شهروندی است.
     این هیات كه متشكل از نماینده سازمان قضایی نیروهای مسلح، نماینده دادستان نظامی تهران، نماینده سازمان بازرسی كل كشور، معاون رئیس كل دادگستری و نماینده دادسرای انتظامی قضات و یكی از دادیاران دادسرای دیوان عالی كشور بود اقدام به بازرسی های مختلفی از بازداشتگاه ها و ادارات آگاهی استان تهران كرد.
    تاكنون ۱۴۳ شكایت به این هیات واصل شده است كه یكی از آنها مربوط به شخصی است كه از دی ماه سال ۱۳۶۷(17 سال پیش) در زندان به سر می برد كه در پرونده بازداشتی وی هیچ گونه سابقه ای از سوی مرجع قضایی یا حكم محكومیت وجود ندارد( كه عملی مغایر اصل 32 قانون اساسی است).
    «هیات نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندی» در اولین گزارش بازرسی های خود آورده است كه ۱۴۰۰ نفر زندانی در زندان رجایی شهر بلاتكلیف هستند كه وضعیت آنها باید بررسی شود و چنانچه توسط مراجع ذی ربط تقصیر یا قصوری صورت گرفته باشد، باید اقدام قانونی صورت گیرد. همچنین در این گزارش خواسته شده تا از اداره آگاهی كرج و تهران وابسته به نیروی انتظامی دعوت و مسائل به آنها تذكر داده شود. از جمله این موارد، بلاتكلیفی یك دختر کلاس دوم دبیرستان ، زندانی كردن یك پیرزن ناتوان و كمبود مددكاران بوده است.
    «هیات» در یكی از جلسات اعلام می كند كه بر اساس اطلاعات رسیده، برخی از نهادها، در مورد زندانیان از «چشم بند» استفاده می كنند و با توجه به این كه عدم استفاده از آن كه منع قانونی دارد به ماموران تذكر داده شده بود، آنها مسائل امنیتی را عنوان كرده و میان مسائل امنیتی و اجرای قانون تعارض به وجود آورده اند.
    رئیس دادگستری تهران در این رابطه می گوید كه این مصلحت ها (مصلحت امنیتی) با قانون ارتباط ندارد. هر كسی (ماموران) كه مشكلی دارد باید برود و آن را حل كند. هر دلیلی كه آنها برای بستن چشم متهمان دارند به ما (دادگستری) و قانون ارتباط ندارد. در صحبت های فرمانده نیروی انتظامی تلویحا اقرار به ضرب و شَتم شده كه این مساله باید پیگیری شود. وی در عین حال اظهار داشته كه بیشتر مقصران به مراجع ذی صلاح قانونی معرفی شده اند.
    رئیس دادگستری [وقت] تهران گفته بود: این كه «هیات» شكایت ها و گزارش ها را پیگیری می كند، خود كاری بسیار موثر است. در كدام آیین آمده كه یك زن را این قدر مورد ضرب و شَتم قرار دهند؟. در قانون اساسی جمهوری اسلامی (اصل 38) شكنجه و گرفتن اقرار و كسب اطلاع به جبر ممنوع است، و كسی نمی تواند دستور شكنجه صادر كند.
    در گزارش «هیات» آمده است: به رغم همه تأكید های مسئولان مبنی بر احترام به حقوق عامه، یك گروهبان ۴ نفر را در ترمینال فرودگاه بدون مجوز دستگیر می كند و سپس از روی عملكرد خانوادگی و آلبوم آنها تشكیل پرونده می دهد. ما به قاضی خودمان اشكال داریم، متاسفانه قاضی در اختیار نیروی انتظامی است، قاضی ما نباید ابزار وزارتخانه یا اداره حفاظت قرار گیرد.
     به رغم تمام تأكیداتی كه بر اجرای قانون «حقوق شهروندی» از سوی مسئولان [وقت] كشور صورت می گیرد [می گرفت]، گویا عده ای بر سر راه این هیات مشكلاتی ایجاد كرده بودند و از همكاری همه جانبه با این هیات خودداری می كردند. این هیات باید وظایف قانونی خود را انجام دهد [می داد] و چنانچه تهدیدی از ناحیه هرفردی وجود داشته باشد [داشت] نباید به آن توجه شود و هیات باید شجاعانه وظیفه اش را انجام دهد. گزارش «هیات» نشان می دهد كه مقاومت در مقابل كار «هیات» وجود داشته است [داشت]. این هیات به بازداشتگاه اطلاعات سپاه مراجعه كرده اما مقامات این بازداشتگاه از راه دادن اعضای هیات به داخل بازداشتگاه خودداری كرده و به اعضای هیات گفته بودند كه اگر مقام بالاتر از شما هم بیاید او را راه نمی دهیم. به این ترتیب مسئولان این بازداشتگاه خود را ورای هرگونه قانون دانسته اند [دانسته بودند].
    طبق این گزارش، «هیات نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندی» در بازدیدهایی كه به عمل آورده در بازداشتگاه وزارت اطلاعات ۲۸ نفر از افرادی را كه در ارتباط با یك شبكه ماهواره ای دستگیر شده بودند مشاهده می كند كه اكثرشان بلاتكلیف باقی مانده بودند.
    تعیین تكلیف نشدن متهمان و طولانی شدن مدت تحقیقات از مسائلی است [بود] كه در این گزارش به آنها اشاره و بر ضرورت حل آن تأكید شده است [بود].
    در بازرسی های به عمل آمده از كلیه بازداشتگاه های «حفاظت اطلاعات» بحث شنود به عنوان یك اصل مطرح بود. این هیات تاكید دارد كه این وضعیت نباید وجود داشته باشد و در موارد مشخص نیز باید با «مجوز قضایی» این كار صورت گیرد.
    یكی دیگر از مسایل قابل توجه كه در بازرسی های انجام شده «هیات نظارت و بازرسی حفظ حقوق شهروندی» مشاهده شد این بود كه در بازداشتگاه های حفاظت اطلاعات، تعارض در مدیریت وجود دارد. این بازداشتگاهها به ظاهر تحت مدیریت سازمان زندان ها قرار دارند، اما مامورانشان سلسله مراتب خودشان را عمل می كنند و حرف شنوی آنها هستند.
    در این گزارش عدم رعایت حق مسلم متهمان در استفاده از وكیل و نیز عدم حضور قاضی ناظر زندان و تبعیض آشكار در داخل زندان نیز از جمله موارد تخلف ذكر شده است [بود].
    این گزارش به شمار خودكشی زنان زندانی در زندان «رجایی شهر» اشاره كرده و خواسته است [بود] علت خودكشی ها در این زندان بررسی شود. همچنین از مسایل قابل توجه، وجود تنها ۷ مددكار در زندان رجایی شهر برای هر سه هزار نفر زندانی بوده است.
    از این گزارش چنین بر می آید كه هر یك از پادگان ها، حفاظت اطلاعات ها و ... بازداشتگاهی جداگانه دارند كه این خلاف بخشنامه رئیس قوه قضاییه است. هیات تذكر داده كه بازداشتگاه ها باید متمركز شوند، زندان ها نباید دو مدیریتی یا چند مدیریتی باشند. ماموران سپاه و ارتش نباید زندانبان باشند، زیرا اگر اتفاقی رخ دهد قوه قضاییه باید پاسخ دهد. پس نمی شود كه دیگران در اداره زندان نقش داشته باشند.
    از جمله موارد مهم این گزارش وقت نابسامانی های محیط بازداشتگاه هاست. در بخشنامه رئیس قوه قضایی تأكید شده كه فضای هر بازداشتگاه نباید از ۱۲ متر كمتر باشد در حالی كه بر اساس اطلاعات به دست آمده در جریان بازدید «هیات»، متهمانی وجود داشتند كه طی ۸ یا ۹ ماه در فضای كمتر از یك متر بازداشت شده بودند. به رغم تمام تأكیدات قانونی بر ممنوعیت شكنجه، گزارش تهیه شده از سوی هیات، وجود شكنجه را تایید می كند. حال آن كه طبق قانون، اقرار كردن با اكراه، فاقد اعتبار است. همچنین در این گزارش عنوان شده كه «هیات» خواستار آن شده است كه مواردی از احتمال تعرض به دختران و زنان بازداشت شده و زندانی مورد بررسی قرار گیرد و نتایج این بررسی به اطلاع هیات رسانده شود.
     ایسنا نوشته بود كه طبق اظهار رئیس دادگستری تهران، پس از ارائه گزارش به رئیس قوه قضاییه، وی جهت حل نقائص و مشكلات مطروحه، دستورهای موكدی خطاب به «هیات» صادر كرده و هیات نسبت به مرتفع ساختن مشكلات یادشده اقدامات مقتضی به عمل آورده است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
بازگشت سپنتا نیکنام، عضو زرتشتی شورای شهر یزد به این شورا که انعکاس جهانی داشت
سپنتا نیکنام عضو زرتشتی شورای شهر یزد که عضویت او در این شورا با حکم دیوان عدالت اداری بر اساس نظر دبیر شورای نگهبان تعلیق شده بود، سی ام تیرماه 1397 با رای مجمع تشخیص مصلحت نظام به شورای شهر یزد بازگشت.
    مجمع تشخیص مصلحت در جلسه شنبه ـ سی ام تیر، رای داد که اقلیت‌های دینی می‌توانند در شوراهای اسلامی شهر و روستا نامزد شوند و در صورت انتخاب، عضو شورا شوند.
    عضویت نیکنام در شورای شهر یزد به دنبال شکایت نامزد اصولگرای شکست خورده این شورا به حالت تعلیق در آمده بود.
    سپنتا که نخستین بار در سال 1392 به عضویت شورای شهر یزد درآمد و در جلسات این شورا حضور داشت، در انتخابات سال 1396 بار دیگر نامزد این سمت شد و آرای کافی برای حضور در شورا را به دست آورد، ولی این بار با شکایت ع. ب. نامزد شکست خورده انتخابات رو به رو شد.
    ع. ب. زرتشتی بودن سپنتا نیکنام و نامه دبیر شورای نگهبان را سند قرار داد و به دیوان عدالت اداری شکایت کرد و شعبه این دیوان، عضویت نیکنام را در شورای شهر یزد به تعلیق درآورد.
    احمد جنتی دبیر شورای نگهبان به هیات مرکزی نظارت انتخابات شوراها نظر داده بود که در مناطقی که اکثریت مسلمان دارد، افراد غیرمسلمان رد صلاحیت شوند، اما هیات نظارت که از سوی مجلس تشکیل شده بود با این نظر مخالفت کرد.
    نمایندگان مجلس اعلام کردند که نظر دبیر شورای نگهبان مغایر با قانون انتخابات شوراها است که در سال 1375 هجری خورشیدی تصویب و به تایید شورای نگهبان نیز رسید و به اجرا درآمد.
    در پی تعلیق عضویت سپنتا نیکنام در شورای شهر یزد، مجلس شورای اسلامی آذرماه 1396 طرحی را تصویب کرد که براساس آن اقلیت‌های دینی می‌توانند نامزد انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستای محل اقامت خود شوند، اما شورای نگهبان این مصوبه را تایید نکرد و قضیه به مجمع تشخیص مصلحت احاله شد. داشت که مهلت سه ماهه رسیدگی پایان می یافت و قضیه از دستور کار خارج می شد که محسن رضایی (ژنرال) دبیر مجمع، مهلت سه ماهه را تجدید کرد و مجمع رای به عضویت سپنتا داد که در طول 9 ماه اعتراض و رسیدگی، یک خبر جهانی شده بود.
    مجید انصاری از اعضای مجمع تشخیص مصلحت به خبرنگار ایلنا گفت: مجمع تصویب کرد که همان قانون 1375 ملاک باشد و اقلیت‌های دینی بتوانند در انتخابات شورای شهر خود شرکت کنند و با این مصوبه سپنتا نیکنام عضو زرتشتی شورای شهر یزد می‌تواند به این شورا بازگردد و به شهر خود خدمت کند.
    یک نماینده مجلس شورای اسلامی در این باره گفت: همه افراد در برابر قانون اساسی یکسان هستند و این بازگشت را به فال نیک می‌گیریم.
    شهر یزد که در زمان یزدگرد ـ شاه ساسانی ایران ایجاد شده است قرن ها مرکز زرتشتیانیسم بود. یزدی ها مردمی اخلاقی هستند و طبق آمارهای قضایی دهه هایی که این آمارگیری انجام و اعلام می شد کمترین رقم ارتکاب جرم را داشتند. اختلاف زن و شوهری نیز در شهر یزد به ندرت مشاهده می شد.
    
کپی صفحه اول چند روزنامه تهران که خبر بازگشت سپنتا را به این صفحه برده بودند

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو اندیشه
«Polyarchy» جانشینی برای دمكراسیِ از اصول خارج شده ـ اصول «پلیاركی»
25 جولای 1953 (سوم امُرداد 1332) نشست جهانی جامعه شناسان و استادان علوم سیاسی ضمن بررسی اعلامیه چهارم جولای (21 روز پیش از آن) (ایمرناگی یا ایمر ناجی Imre Nagy) نخست وزیر وقت و تازه منصوب شده جمهوری مجارستان [در آن زمان؛ سوسیالیستی] و تحلیل تازه او از دمکراسی و تعبیر او: «دمكراسی توده ای»، آن را روشی مشابه آن چه كه در سال 1607 میلادی در انگلستان به دنیا آمد و «پلیاركی Polyarchy» نام گرفت یافتند و از آن زمان، این روش كه می توان آن را «حكومت گروه» ترجمه كرد مورد توجه بوده و در ردیف روش های حكومتی قرار گرفته است، به گونه ای كه دو استاد نامدار دانش حکومت؛ «رابرت دال R. Dahl» و «چارلز لیندبلوم Charles Lindblom» در تألیف مشترك خود: «سیاست، اقتصاد و رفاه عامه» به جای واژه «دمكراسی» از واژه Polyarchy یاد كردند و آن را آن نوع دمكراسی كه عبارت از كنترل هیأت حاكمه طی مراحلی توسط مردمِ غیرحاكم است تعریف كرده اند. این تعریف پذیرفته شد، ولی هنوز اصحاب نظر جانشین كردن دمكراسی را با حكومت گروه نپذیرفته اند و آن را واژه ای جامع نمی دانند و تنها نوعی از دمكراسی (حكومت مردم) تلقی می كنند، لكن «دال» و «لیندبلوم» با برشمردن انتقادهایی كه از تمرین دمكراسی شده است، Polyarchy را جانشین واقعی آن می دانند و معتقدند كه این جایگزینی زود یا دیر انجام خواهد گرفت.
    


«دال» می گوید كه دمكراسی- به زعم او «پلیاركی»- نمی تواند از چارچوب گذشته (تاریخ)، باورها، رسوم، فرهنگ و شرایط اقتصادی- اجتماعی یك ملت، بیش از حد معینی فراتر رود.
     اصول «پلیاركی» كه در همه تعاریف آن مشترك است از این قرار است:
     - اداره امور عمومی (كشوری) و سازمانهای دیگر در هر سطح توسط مقامات انتخابی از میان واجدین شرایط: شایستگان.
     - لزوم كوتاه بودن دوره های پارلمانی و شوراها، و انتخابات پی در پی آزاد و منصفانه در محیطی كه شرایط تبلیغ و مبارزه انتخاباتی برای همه نامزدها، برابر، فراهم و رایگان باشد (پرداخت هزینه از سوی دولت).
     - تجدید انتخاب مدیران اجرایی تا زمانی كه محكومیت قضایی، اشتهار به پرداختن به کارهای خلاف اخلاق و مدنیّت و ضعف دانش و تدبیر و یا نقص عضو و عدم كارایی نداشته باشند بلامانع است.
     - فقط بزرگسالان (بالای 19 سال و طبق تعاریف بعضی ملت ها 21 سالگی به بالا) رأی بدهند و بالاتر از 30 ساله ها نامزد انتخاباتی (رأی گیرنده) شوند.
     - هركس كه خود را واجد شرایط - تنها از نظر تحصیلات و تجربه و درستی عمل در گذشته- ببیند بتواند نامزد نمایندگی و مدیریت شود.
     - مردم حق دستیابی به اطلاعات واقعی درباره نامزدها را داشته باشند.
     - مردم حق تأسیس حزب، گروه، اتحادیه و انجمن و تشكیل اجتماعات را داشته باشند و قطعنامه های اجتماعات مورد توجه و بررسی قرارگیرد و پاسخ به مفاد آنها انتشار یابد.
     - مردم حق بیان نظرات و عقاید و طرح هرگونه پیشنهاد و انتقاد را- البته با زبانی مؤدبانه- داشته باشند و جامعه باید وسایل رایگان انتشار بیانات را فراهم سازد و در اجرای این منظور، پارلمان های نشریه چاپی از آن خود داشته باشند و دسترسی به آن برای اتباع آزاد باشد.
     - در جوار هر مدیریتی یك شورا مركب از كارشناسان مربوط و نمایندگان جامعه و مردم ذینفع وجود داشته باشند و تصمیمات در جلسات علنی این شوراها مطرح و پس از تأیید، به صورت مصوّبه به مدیران اجرایی داده شود.
     - همه تصمیمات، آیین نامه ها، ضوابط و قوانین باید دوره آزمایشی خود را طی كنند و هر چند وقت یكبار (بر حسب تجربه های به دست آمده و ضعف و قوّت ها) قوانین و ضوابط قدیمی تر باتوجه به نتایج حاصل از اجرای آنها و شرایط زمان، برای تجدیدنظر مورد بررسی قرار گیرند و هركس بتواند در این زمینه اظهارنظر كند و در صورت تمایل در جلسات بررسی شركت جوید.
     - مدیریت ها نمی تواند یكنفره باشد و دست كم از سه نفر تشكیل شود و ریاست این شورای مدیریت نوبتی باشد (مشابه شورای های مدیریت در رومِ باستان).
     - برای شنیدن و منعكس كردن نظرات مردم در زمینه مدیریت های جامعه و كشف و حل مسائل، در سطوح ریشه ای شوراهای مردمی تشكیل شود [این شوراها با Soviet هایی كه در جماهیریه شوروی سوسیالیستی بود فرق دارد، زیرا اختیارات اجرایی نخواهند داشت.].
     - در صورت عدم رضایت انتخاب كنندگان از نماینده و مدیر اجرایی در هر سطح، با جمع آوری امضاء و معادل یك دهم آرایی كه آن نماینده و یا مدیر با آن آراء برگزیده شده است می توان درخواست تجدید انتخاب او را كرد و انتخاب مجدد فرد بلامانع است.
     - هیچ دادگاهی بدون حضور هیأت منصفه تشكیل نخواهد شد و رسیدگی به شكایت ها از تصمیمات عمومی (دولتی) و اقدامات مدیران خارج از نوبت خواهد بود. جلسات محاکمات جز در موارد ناموسی و اطفال باید علنی باشد وانتشار شرح آنها جهت ایجاد تنبّه باید بلامانع باشد.
     - هركس می تواند مردم را به شنیدن نظرات خود دعوت كند و جامعه باید وسائل و تسهیلات لازم برای انجام این عمل را فراهم سازد، تنها به این شرط كه دست كم یكصد نفر از پیشنهاد این دعوت قبلاً حمایت خود را اعلام كرده باشند و به این لحاظ وجود رادیو ـ تلویزیون دولتی (عمومی) منعی ندارد..
     - هرگونه فعالیت اقتصادی- اجتماعی آزاد خواهد بود، ولی استثمار فرد از فرد اكیداً ممنوع و كارگاه ها و فروشگاههای بزرگِ غیر دولتی به صورت تعاونی و با مدیران انتخابی فعالیت خواهند كرد و فروشگاهها و كارگاه های كوچكتر باید توسط نمایندگان جامعه نظارت شوند و هرگونه فساد، سوء استفاده و نابِخردی جهت آگاهی اعضای جامعه (مردم) انتشار یابد. مالیات بر درآمدها تصاعدی خواهد بود و هرگونه تقلّب در مالیات باید مجازات سنگین داشته باشد. هر کشور یک شورای انتخابی پول مرکب از واجدین شرایط داشته باشد و این شورا کاملا مستقل از دولت و برپایه منافع ملی (کشور) عمل کند.
    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
وضعیت روزنامه ها پس از هر انتخابات
در جولای 2005 برای بحث درباره وضعیت روزنامه ها در هر كشور، پس از هر انتخابات عمومی یك میز گرد مركب از اصحاب این حرفه در باشگاه مطبوعات واشنگتن تشكیل شده بود كه مذاكرات آن از شبكه های تلویزیونی پخش شد. شركت كنندگان در این میز گرد وضعیت روزنامه ها پس از چند انتخابات را كه در سالهای اخیر برگزار شده بود به استناد آمار و ارقام بررسی كردند و به این نتیجه رسیدند كه پس از هر انتخابات بزرگ، روزنامه هایی كه در طول مبارزات انتخاباتی بی طرفی خود را حفظ كرده بودند دچار نوسان نشدند، ولی روزنامه هایی خود را به مخاطبان، نشریه ای بی طرف و مستقل معرفی كرده ولی در جریان مبارزات، از یك نامزد و یا نامزدهای یك گروه و دسته جانبداری كرده بودند و این دسته پیروز نشده بود دچار افت تیراژ و در نتیجه كاهش درآمد و از دست دادن نویسندگان معروف و باتجربه شدند. پس از هر انتخابات، روزنامه های رسمی (ارگان و ناشر افكار) حزب و یا احزاب بازنده فعالیت شدیدتر خواهند كرد تا شكست را جبران كنند و بنابراین، به ندرت دچار افت شده اند.
    شركت كنندگان در میز گرد به سردبیران روزنامه هایی كه شهرت به بی طرفی و حرفه ای بودن تمام عیار دارند توصیه کردند كه در جریان مبارزات انتخاباتی بی طرفی همه جانبه خود را در انتشار مطالب حفظ كنند تا پس از انتخابات و اعلام نتایج دچار افت نشوند كه در عصر اینترنت و دسترسی آسان مردم به منابع دست اول اخبار و نظرات، جبران آن بسیار دشوار خواهد بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تعجب یک ایرانی مقیم آلمان از این تیتر روزنامه هم میهن و آن هم دو روز پس از سالروز قیام سی ام تیر:



     این پیام دوشنبه شب (24 جولای 2023 ـ دوم مرداد 1402) از آلمان دریافت شد که به پیوست آن کپی گوشه ای از صفحه اول شماره 284 (یکشنبه یکم مرداد 1402) روزنامه هم میهن ارسال شده بود و فرستنده پیام درخواست درج کرده بود که به لحاظ رعایت اصل آزادی بیان درج می شود:
    "یکشنبه ها که کار ندارم و در خانه هستم، یکی ـ دو وبسایت خبری تهران را نگاه می کنم. امشب [یکشنبه شب ـ اول مردادماه] در یکی از این وبسایت ها نگاهی هم به تصاویر صفحات اول روزنامه های داخلی آن روز انداختم. در بالای صفحه اول روزنامه هم میهن ـ شماره 284 عکس قوام السلطنه (احمد قوام) را که در نوشته ها و افواه از او به نام «عامل انگلیس» یاد می شود دیدم که در تیتر، اورا سیاستمدار بی جانشین نوشته بودند و تعجب کردم. درآنلاین تاریخ شما [این کرونیکل ژورنالیستی] در سایت های متعدد آن درباره آقای کرباسچی مدیر روزنامه هم میهن مطلب نوشته شده است که مدیریت خوب و میهن دوستی او را منعکس می کند. تعجب من مخصوصا از این جهت است که این نوشته همزمان با سالروز بپاخیزی خودجوش، خونین و سراسری سی ام تیر ایرانیان در روزنامه هم میهن چاپ شده بود. ایرانیان در آن روز قیام کرده بودند تا شاه مجبور شود قوام السلطنه را که از بیست و پنجم تیر برجای مصدق نشانده، اورا حضرت اشرف خطاب و نخست وزیر کرده بود کنار بگذارد که مجبور شد تسلیم اراده مردم شود و آخرین نخست وزیری چند روزه قوام پایان یابد. دولت جمهوری اسلامی پس از انقلاب، خیابان قوام السلطنه را تغییر نام داد و سی ام تیر کرد. قوام قبلا هم ـ از زمان قاجارها مقام داشت، ولی طبق نوشته ها، هرچه را که انجام داده بود به اشاره لندن بود. هرچه به مغز خودم فشار آوردم که چرا و به چه مناسبتی، این روزنامه قوام را 68 سال پس از مردنش اینقدر بزرگ کرده که در این دهها سال گذشته سابقه نداشت، نتوانستم به جایی برسم. این روزها دنیا پر از سوژه روز است. ایرانیانِ امروز قوام السلطنه را نمی شناسند، بروید به خیابان و از رهگذران بپرسید، از صد نفر شاید یک نفرشان و آن هم 80 ـ 90 ساله ها قوام را بشناسد.".
    
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سایر ملل
ایجاد شهر دیترویت Detriot آمریکا توسط یک نظامی فرانسوی
در سال 1701 (24 جولای) شهر دیترویت Detriot (تلفظ فرانسوی:دتروا) مركز صنایع خودروسازی آمریكا و یازدهمین شهر پرُجمعیت این كشور توسط یك سروان فرانسوی به نام «آنتوان دو كادیلاك Antoine de Cadillac» بنا نهاده شد كه نخست یك اردوگاه نظامی فرانسوی بود كه بعدا یك ایستگاه مبادله كالا هم بر آن اضافه شد.
    دو قرن بعد هنری فورد كارخانه اتومبیلسازی خودرا در خیابان «ماك» دیِر بورن ـ حومه شهر دیترویت ـ تاسیس كرد كه بعدا برادران داج (دوج) كارخانه خودروسازی دیگری در آنجا ساختند و آنگاه لوئیس شورلت كارخانه شورلت (جنرال موتورز امروز) را در آن شهر بنا نهاد.
    ناپلئون بناپارت در سال 1804 آمریکای فرانسه شامل ایالات مرکزی از شمال تا جنوب (ازایلی نوی تا نیوارلئان) را به دولت واشنگتن فروخت.
    پس از گذشت دو قرن از آن زمان، هنوز بسیاری از مردم لوئیزیانای آمریکا فرهنگ فرانسوس خود را از دست نداده اند. اسامی بسیاری از شهرهای نیمه مرکزی ایالات متحده نیز فرانسوی بوده که تغییر نیافته است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
بازرگانانِ ایرانیِ دوران ساسانیان نام «کره Korea» را بر این شبه جزیره بکار برُدند که جهانی شده است
25 جولای 1894 امپراتوری ژاپن از راه دریا و زمین چین را مورد حمله قرارداد تا شبه جزیره 223 هزار کیلومتری «کره Korea» را از چنگ امپراتور آن [چین] خارج سازد که قرن ها و عمدتا اسما وابسته به آن سلاطین بود. در این جنگ، چین که از نیمه قرن نوزدهم هدف تهاجم قدرت های جهانی وقت قرار گرفته بود شکست خورد و پس از افتادن بندر «وی های وی» به دست ژاپنی ها پیشنهاد صلح داد و از دعاوی امپراتور [دولت وقت چین] نسبت به شبه جزیره کره صرف نظر کرد و ژاپن تا 1945 این شبه جزیره را به دست داشت.
    مورخان ژاپنی در دفاع از عمل دولت متبوع نوشته اند که اگر توکیو اقدام نکرده بود قدرت های اروپایی و آمریکا بر شبه جزیره کره مستولی می شدند و امنیت ژاپن به مخاطره می افتاد.
     شبه جزیره کره پس از جنگ جهانی دوم، به تصمیم واشنگتن و مسکو در مدار 38 درجه، موقتا به دو بخش تقسیم شده که فیدل کاسترو در مصاحبه تلویزیونی سال 2006 خود گفته بود که اگر جنگ دیگری در شبه جزیره کره روی دهد، یک جنگ اتمی خواهد بود.
    «کره Korea» نامی است که بازرگانان ایرانی در قرن پنجم میلادی (عهد ساسانیان) این شبه جزیره را خطاب می کردند. این بازرگانانِ طرف معامله با خاور دور در دیدار از کره آن را به نام حکمران وقت «گوریئو» خطاب کردند که به تدریج این واژه تبدیل به کوریو و کوریا (کره Korea)، ماندگار و جهانی شده است. پس از تقسیم شبه جزیره کره، کره ای های شمال و جنوب برای هر بخش نام دیگری بکار می برند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
هامبورگِ آلمان ـ 17 روز بمباران شدن در تابستان 1943، ویرانی کامل با 30 هزار کشته و بیش از صدهزار مجروح
24 جولای 1943 هواپیماهای نظامی آمریكا، انگلستان و كانادا بمباران هامبورك آلمان را كه 17 روز طول كشید آغاز كردند كه ضمن آن 30 هزار تن كشته و 480 هزار ساختمان ویران شد و شمار مجروحین ناشی از این حملات از یكصد هزار تن متجاوز بود.
گوشه اي از ويراني هامبورگ در بمباران جولاي 1943

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
روزی كه آلمان نخستین جنگنده جت را وارد میدان جنگ ساخت
جت جنگده آلماني « ام . اي ــ 262 » كه در 1944 ساخته شد


    25 جولای سال 1944 نیروی هوایی آلمان نخستین دسته جت های جنگنده خود از نوع ام . ای ــ 262 ( MI262 ) را وارد میدان جنگ كرد و خلبابان متفقین با جنگنده هایی رو به رو شدند كه 540 مایل در ساعت سرعت داشتند و می توانستند تا ارتفاع 40 هزار پایی بالا بروند و مجهز به توپ 30 میلیمتری و راكت بودند. كارخانه مسر اشمیت آلمان برای ساختن این هواپیما ها شش سال تلاش كرده بود. هیتلر مایل بود كه جت بمب افكن داشته باشد كه مسر اشمیت موفق به ساختن جنگنده شده بود كه تنها می توانست در آسمان از جنگنده های متفقین كه بمب افكن های خود را بدرقه می كردند رهگیری كند و با آنها درگیر شود. این جنگنده ها دارای موتور توربوجت بودند. بهره برداری از این جنگنده ها كه هیتلر از 12 ماه پیش از آغاز جنگ دوم به آنها چشم امید بسته بود تنها 9 ماه قبل از پایان جنگ و به صورت محدود (آزمایشی) صورت گرفت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نخستین نوزاد «لوله آزمایشی» جهان که در منچستر انگلستان به دنیا آمد
لوئیس پس از تولد
نخستین نوزاد لوله آزمایشی جهان 25 جولای سال 1978 (سوم امُرداد 1357 و سال انقلاب ایران) در بیمارستان عمومی «اولد هام» واقع در منطقه منچستر انگلستان با عمل سزارین به دنیا آمد و او كه یك دختر است و به زندگانی ادامه می دهد «لوئیس جوی براون Louise Joy Brown» نام دارد و سوم اَمُرداد 1393 سی و شش ساله شده بود و دارای یک پسر است.
     این نوع آبستنی نتیجه پژوهش ها و تجربه های 9 ساله دکتر پاتریک ستپ تو Patrick Steptoe و دکتر رابرت ادواردز Robert Edwards بود که تخمک مادرِ نازا (عقیم) را با اسپرمِ پدر، پس از تکثیر سلول در لوله آزمایش ـ Test-Tube، در رحم مادر ـ بانو لسلی lesly ـ قرار داده بودند.
     در زمان خود، گزارشهای مربوط به تولّد «لوئیس» مدت ها خبر اول رسانه های جهان بود و سبب شد که راه برای تکرار آن که به تدریج به صورت عادی در آمده است هموار شود. لسلی یک دختر دیگر نیز به همین طریق به دنیا آورده است که «ناتالی» نام دارد، ازدواج کرده، مشکل مادر را نداشته و دارای فرزند هم شده است.
     طبق آماری که سال 1999 انتشار یافت، تا این سال در سراسر جهان اندکی بیش از پانصد هزار تَن به طریقه آبستنی لوله آزمایشی به دنیا آمده بودند. بیست و نه هزار تَن از این شمار در انگلستان متولد شده بودند. آمار جولای 2012 حکایت از افزایش شمار انسان های حاصل از آبستنی لوله آزمایشی در جهان (طریقه IVF) از رقم 5 میلیون کرده بود.
    
لوئيس در 24 سالگي اين عكس را با دكتر ادواردز گرفت. دكتر«ستپ تو» فوت شده است


    
لوئیس در 36 سالگی در بریستول انگلستان

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
گزارش ها و اخطارها درباره داروهای زیان آور و یا بی خاصیت
شبكه تلویزیونی «سی بی اس CBS» آمریكا 25 جولای 2004 افشاء کرد که بیشتر اعضای یك هیات از كارشناسان قلب كه نظر داده بودند كه برای کنترل کلسترول خون قرص...(با ذكر نام) استفاده شود حقوق بگیر كارخانه سازنده آن قرص بودند. این شبكه گفت كه گروههای آمریكایی حمایت از مصرف كننده این موضوع را کشف و اعلام کرده اند. بسیاری از رسانه ها كه از اعلانهای كارخانه های مربوط برخوردار می شدند، این خبررا که مورد توجه دولت قرارگرفته و در جهت مصالح مردم بود منتشر نكرده بودند!.
     جولای 2010 که یک کمیسیون آژانس آمریکایی نظارت بر دارو و غذا (اف. دی. ا FDA) برغم اخطار پزشکان مربوط حاضر نشد فورا فروش داروی «اوندیا» را ممنوع کند. اوندیا با تبلیغات وسیع روزانه به نام داروی کنترل بیماری قند وارد بازار شده بود که معلوم شده است برای قلب خطر دارد و مانع دفع مایعات بدن می شود و وزن را بالا می برد.
داروي آونديا


     پزشکان متخصص سرطان نیز داروی «اواستین» را که قبلا اعلام شده بود پیشروی سرطان سینه را کند می کند بی خاصیت اعلام کردند ولی «اف دی ا» منع فروش آن را موکول به بررسی بیشتری کرده است. رسانه ها ضمن انتشار خبر زیان آور بودن داروی «اواستین»، افشاگری جولای 2004 CBS را سابقه خبر خود قرار داده بودند.
    جولای 2009 داروخانه های کمپانی «وال مارت» به مصرف کنندگان داروی ژاپنی اکتوس (پیوگلی تازون) هشدار دادند که این دارو (هر قرص هشت دلار!) که برای کنترل قند خون ساخته شده گرفتگی قلب، سوء هاضمه و ورم ماهیچه بوجود می آورد. با وجود این، آکتوس تا مدتی بعد از آن همچنان توزیع می شد.
    بانو «آثر» که در آمریکا مامور تهیه فهرست داروهای زیان آور و یا بی خاصیت شده است گفته است که شمار این داروها افزون بر پانصد نوع است.
    در پی انتشار اخبار مربوط به احتمال خطرداشتن داروی اکتوس، برخی از مشاوران قضایی آمریکا اعلام کردند که آماده اند از دعاوی مصرف کنندگان آن در دادگاه دفاع کنند و یکی از این وکیلان این تلفن را به رسانه ها داده و گفته است که نخستین مشاوره تلفنی رایگان خواهد بود:
    2626 -200 (866)
    
اخطار مشاوران قضايي درباره Actos عموما با تصاوير و نوشته هايي مشابه تصوير بالا همراه بوده است

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نتایج نظرسنجی جولای 2005 از آمریکاییان و ژاپنی ها درباره آیندهِ رقابت قدرت ها، احتمال جنگی دیگر و ... ـ نیاز چین به نفت، مواد خام و بازار فروش
جولای 2005 و در آستانه شصتمین سالروز بمباران اتمی هیروشیما (كه ششم آگوست 1945 صورت گرفت)، بنگاه «ایپسوس» ویژه سنجش نظر، به سفارش اسوشیتدپرس، و مؤسسه «بی. او، آر. سی» و همچنین به سفارش خبرگزاری ژاپنیِ كیودو از مردم آمریكا و ژاپن درباره بمباران اتمی هیروشیما (و متعاقب آن، بمباران اتمی ناگازاكی) نظرسنجی كرده و همچنین تصورشان را درباره وقوع یك جنگ بین المللی دیگر (اصطلاحا؛ جنگ سوم) و آیندهِ رقابت قدرت ها با هم و ... پرسیده بود. نتیجه این نظر سنجی حرفه ای كه به طریق علمی انجام شده بود 24 جولای 2005 انتشار یافت.
    طبق نتایج این نظرسنجی كه در ده روز اول جولای 2005 از طریق مصاحبهِ حضوری، اصطلاحا؛ خانه به خانه و دو به دو انجام شده بود، شصت درصد آمریكائیانِ مورد مصاحبه و 34 درصد ژاپنی ها گفته بودند كه به هر شِکل [اقتصادی، سیاسی و نظامی و طریق و نوع دیگر و احتمالا؛ ناشناخته برای ما ـ مردم سال 2005]، یک درگیری دیگر به نام جنگ سوم جهانی روی خواهد داد. به علاوه، همین نتایج نشان داد كه اكثریت مصاحبه شوندگانِ دو كشور كه برحسب فرمول خاصی از میان گروههای شعلی، سِنّی و با تحصیلات مختلف انتخاب شده بودند بمباران هیروشیما و ناگازاكی (ناگاساکی) را كه به دستور هری ترومن رئیس جمهوری وقت آمریكا صورت گرفت عملی غیر لازم خوانده بودند زیراکه در آن زمان، ظرفیت نظامی ژاپن داشت از میان می رفت و این کشور عمیقا دچار کمبود مواد خام و مواد غذایی شده بود و با نارضایی مردم رو به رو، که ادامه جنگ را عملی بیهوده و خلاف منطق (عقل سلیم) می دانستند.
     در نظرسنجی جولای 2005 اكثریت كسانی كه جنگ سوم جهانی ـ در هر شکل آن را اجتناب ناپذیر می دانستند گفته بودند كه رقابت اقتصادی میان كشورهای بزرگتر مخصوصا بر سر بازار فروش كالای خود و جهانی کردن پولشان، تأمین نفت و مواد خام دیگر و نیز نفوذ، بالاخره از صورت رقابت خارج و به درگیری آنها خواهد انجامید. به علاوه، مردم كشورهای دارای موادخام، بعضا نفت و ممالک برخوردار از کارگر ارزان هم كه اینك بیش از گذشته روشن و نسبت به اهمیت و حقوق خود واقف شده اند ادامه وضعیت موجود را تحمّل نخواهند كرد و درگیر خواهند شد. یارگیری ها وسعت خواهد یافت و عمیقا رقابتی و دشمنانه خواهد شد که این وضعیتِ تازه یارگیری ممکن است به برخورد قدرت ها با هم بیانجامد. وجود سلاح اتمی تا کنون مانع جنگ بزرگ دیگری میان قدرت ها شده است، ولی در آینده راههای دیگر و ابزارهای تازه به دست خواهند آمد و وارد میدان خواهند شد، ابزارهای دیجیتالی را نباید دست کم گرفت که در حال تکامل هستند و ....
    اكثریت آمریكائیانِ مورد مصاحبه از این كه كسر موازنه تجارت خارجی كشورشان با چین در سال 2004 بیش از 162 میلیارد دلار به سود چین بوده ابراز نگرانی كرده و گفته بودند؛ تردید ندارند كه بالاخره چین در رقابت با آمریكا جای شوروی سابق را خواهد گرفت و برخلاف مسکو، رقابت چین نَرم و به گونه ای دیگر است که در آغاز، جنجالی و پُر سر و صدا نخواهد بود که همگان متوجه شوند. آمریکا در برابر چین که خودِ واشینگتن آن را به سوی قدرت اقتصادی شدن کشانده و به پیش رانده است، وسائل متعدد آسیایی دارد و در صدر آنها تحریک هند و ژاپن و بازگذاردن دست آنها، تقویت دوستی خود با کشورهای آسیایِ جنوب شرقی و کارشکنی های اقتصادی است زیراکه چین یک کشور فروشنده کالای نسبتا ارزان و واردکننده مواد خام است.
    در این نظر سنجی، برخی از آمریكائیان و ژاپنی ها نگرانی خودرا از اوضاع [اوصاع وقت] عراق و افغانستان اعلام کرده و گفته بودند که پایان عملیات نظامی در این دو کشور، پایان مسئله پشتون ها و کُردهای عراقی نخواهد بود و احتمالا پاکستانِ اتمی آرامش گذشته را به دست نخواهد آورد و هر وضعیتِ پاکستان در هند که قدرتی نظامی و تکنولوژیک است تاثیرگذار خواهد بود و .... دولت واشینگتن روی کُردهای عراق حساب می کند و به دوستی قدیمی خود با آنها ادامه خواهد داد، ولی مسئله کُردهای عراقی؛ وجود دودستگی میان سران آنان است. آمریکا به کوشش خود که دولت های عربی نفتدار را در کنار خود حفظ کند ادامه خواهد داد و حساسیّت آن نسبت به منطقه خلیج فارس ادامه خواهد داشت.
     [پشتونها = پاتانها خط مرزی «دوراند ـ دورَند» را استعماری و تحمیلی می دانند و خواهان وحدت این قومِ اجبارا جداشده از هم بوده و بعید است که دست از دعاوی خود بردارند. خط مرزی دوراند که طبق سیاست انگلیسی ها کشیده شده است طوایف پشتون را میان هندوستان وقت ـ پاکستان امروزـ و افغانستان قسمت کرده و به همانگونه که دولت لندن پیش بینی کرده بود و برای انجام مقاصد خود لازم داشت مسئله ساز شده است.].
    در این نظرسنجی، درصدی از مصاحبه شدگان گفته بودند که روسیه شاید تا دو ـ سه دهه دیگر نتواند بمانند دوران جنگ سرد، در برابر آمریکا قرارگیرد و اگر قرارگیرد تأثیر گذار باشد زیراکه مسائل داخلی با اعضای پیشن اتحاد شوروی دارد و مسئله فساد داخلی. درست است که روس ها با خروج از آلمان و تأمین وحدت آلمان و بازگذاردن راه قدرت شدن مجدد آن و ایستادگی، ولو زبانی در برابر آمریکا وسیله ای در درازمدت در برابر آمریکا به وجود آورده اند ولی در دنیای آینده هم، غرب نمی تواند تجزیه شدن خود را تحمّل و پیشرفت کند و قدرت مطرح باشد.
    مصاحبه شوندگان از انتقال تدریجی رقابت قدرت ها بر سر نفوذ در قاره آفریقا و ادامه رقابت های ایدئولوژیک در آمریکای لاتین و تداوم تلاش دولت واشنگتن برای حذف دولت های چپگرا در این منطقه [آمریکای لاتین] نظر داده بودند و مکزیک را کشوری که واشینگتن نسبت به آن حساسیت فراوان دارد نام برده بودند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
روزی که اَمیربَندر پس از 22 سال از سفارت سعودی در واشنگتن کناررفت ـ آیا وی یك مشاور كاخ سفید واشنگتن بود؟! ـ دوستی ویژه با خاندان بوش
امیر (پرنس) بَندر بن سلطان بن عبدالعزیز آل سعود Bandar bin Sultan Al Saud سفیر پیشین کشور سعودی در آمریكا پس از 22 سال در این سمت كه مجاز بود هر وقت بخواهد وارد كاخ سفید شود و طرف مشورت سران آمریکا قرارگیرد و به داشتن دوستی بسیار نزدیک با خانواده بوش (پدر و پسر) و دیک چنی (معاون جرج دبلیو بوش) شهرت داشت در هفته سوم جولای 2005 از این سمت كناره گیری كرد. وی (متولد دوم مارس 1949) پیش از این شغل، سمت نظامی داشت. جانشین او در واشنگتن شاهزاده تُركی رئیس سابق سازمان اطلاعات سعودی بود. پرنس بَندر در جوانی خلبان جنگنده بود و سپس از دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا فوق لیسانس امور بین المللی گرفت. وی خلبانی جنگنده را در آمریکا فراگرفته بود. اَمیربَندر پس از بازگشت از آمریکا به وطن، دبیرکل شورای امنیت ملی دولت سعودی و از نوزدهم جولای 2012 وزیر اطلاعات این کشور شده بود. دوستی و نزدیکی او با واشنگتن از زمان رونالد ریگن آغاز شده بود. [از فوریه 2019 دختر او؛ ریما بِنت بندر بن سلطان سفیر کشور سعودی در واشینگتن شده است. وی در این سال 44 ساله بود. او تحصیلکرده آمریکا است.].
     بازگشت امیربندر بن سلطان به وطن در زمانی صورت گرفت که ملك فهد سخت بیمار بود و پرنس عبدالله برادر او عملا زمام امور را به دست داشت و احتمال جا به جایی های قریب الوقوع قابل پیش بینی بود. وی پس از درگذشت ملک فَهد، سمت مهم و حساس دبیر کل شورای امنیت کشور سعودی را به دست گرفت.
     امیربندر در جریان تصرف كویت توسط نیروهای صدام حسین، جنگ آمریكا با عراق بر سر كویت، كاهش شدید نفوذ مسكو در خاور میانه، گسترش حضور نظامی آمریكا در این منطقه، بركناری طالبان به دست آمریكا از افغانستان و اشغال نظامی عراق توسط آمریكا سفیر سعودی در واشنگتن بود. وی در جریان تصرف كویت توسط صدام، در رسانه های آمریكا به افتراها و انتقادهای تُندِ صدام حسین از خاندان سعودی پاسخ می گفت و اثر آنها را در ذهن آمریكایی ها خنثی می كرد.
    رسانه های آمریكا در جولای 2005 ضمن انتشار خبر كناره گیری این شاهزاده سعودی افزوده بودند كه وی در هر بحران خاور میانه طرف مشورت روسای جمهوری وقت آمریكا قرار می گرفت و اعتماد به او به حدّی بود كه برنامه های نظامی خود در منطقه را قبلا با وی در میان می گذاردند و صرف نظر از حزبی كه رئیس جمهوری به آن وابسته بود، روابط شخصی كاخ سفید با این امیر سعودی بسیار صمیمانه بود. او یك سفیر معمولی نبود و در زمان بحران و زحمت، روسای جمهوری آمریكا را برپایه تجربه و اطلاعات خود یاری می داد.
    «وودوارد» در کتاب «برنامهِ حمله» نوشته است که جورج بوش امیربَندر را زودتر از ژنرال پاوِل وزیر امورخارجه خود، از قصد حمله به عراق و اشغال نظامی این کشور آگاه ساخته بود.
    «کرگ آنگر» نیزدر کتاب خود «خاندان بوش ـ خاندان سعودی» و «مایکل مور» در فیلم مستند «فارنهایت ناین ـ ایلیوِن» از نزدیکی و دوستی «شریک مانند» دو خاندان پرده برداشته اند.
    پیرامون امیربندر از جنجال رسانه ای هم خالی نبوده است؛ از جورکردن معاملات دولت سعودی تا خانه 136 میلیون دلاری او در «اسپن» واقع در ایالت کلرادوِ آمریکا.
    
اين عکس، نهايت دوستي و نزديکي جورج بوش و اميربَندر را ثابت مي کند


    
جورج بوش و ملک عبدالله پادشاه وقت کشور سعودي دست در دست هم

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نظر یك روزنامه نگار آمریكایی كه مدت ها در عراق بود درباره اوضاع این كشور و مقایسه آن با افغانستان، پیش بینی درگیری های بعدی و ...
Jeffery Gettleman

«جفری گتلمن Jeffery Gettleman» خبرنگار نیویورك تایمز كه پس از مدتی اقامت در عراق به امریكا بازگشته بود در یك مصاحبه نیم ساعته با «چارلی رُز» كه 24 جولای 2004 از شبكه تلویزیون عمومی امریكا پخش شد گفت: معارضه و نزاع گروهها و جناح ها در عراق متفاوت از وضعیت افغانستان است که قبایل و طوایف و افراد برپایه منافع شخصی با یكدیگر در معارضه و نزاع اند. عراقی ها در چارچوب نژاد و مذهب و نیز منابع پولساز هر منطقه از کشور با هم اختلاف دارند که ریشه دارتر است بویژه که هر گروه مذهبی از دولت هایِ هم مذهب خود و عمدتا همسایگان کمک می گیرد و متکی به آنها است که عملی است مسئله ساز ـ مسئله ای که راه حل فوری و آسان ندارد. افغانها در مقایسه با عراقی ها مادی تر هستند و روی پول حساب بیشتری می کنند. کشورهایی که در سابق ملوک الطوایفی بودند و سران قبایل جداگانه حکومت می کردند باید به صورت کنفدراسیون اداره شوند. سیاست خارجی لندن هر دو کشوررا به وجود آورده است، افغانستان از بطن پرشیا (ایران) و عراق از اضمحلال عثمانی.
    جفری گفت كه بر خلاف افغانستان، عراقی ها تقریبا تماما با سواد، برخوردار از معلومات عمومی و تا حدی اطلاعات سیاسی هستند و از آخرین تحولات باخبر اند و در چارچوب خانواده تحلیل می كنند. عراقی ها عموما به آن دسته از مقامات دولت كه از فراریان و تبعیدی های بازگشته هستند بدگمان و نسبت به آنان بی اعتمادند و گمان نمی رود كه قبولشان داشته باشند، ایشان را فرصت طلبان می خوانند. برقراری نوعی دمكراسی دیكته شده برای مدتی طولانی مورد پذیرش عراقی ها نخواهد بود. به نظر می رسد برخی از آنان هنوز ایدئولوژی بعث را در ذهن دارند و همچنین دوران کودتاها را.
    وی گقت كه به نظر او، عراقی ها تمایل چندانی به فعالیت کمپانی های خارجی در کشورشان ندارند. گوش آنان از مقاصد كمپانی هالیبرتون و دیك چنی و بالا كشیدن نفتشان پُر شده است و خالی كردنش به زمانی طولانی نیاز دارد. عراقی ها سالها از نظم و آرامش كامل برخوردار بودند كه این نظم را از زمان اشغال نظامی شدن از دست داده و در عوض آن چیزی هم به دست نیاورده اند و زندگانی شان بدتر شده است. جز همان ماه اول، بیشترشان به ندرت حاضرند برضد صدام سخن گویند.
    به نظر من [گتلمن]، عراقی ها از پیمانكاران وارداتی متنفرند و به آنان به چشم كركس نگاه می كنند كه آمده اند منابع و ثروت ملی شان را به بلعند. خارجیانی كه در عراق هستند نسبت به زبان و فرهنگ عراقی بیگانه اند و از استحكام خانوادگی و علائق سنتی عراقی ها به یكدیگر ـ در چارچوب طوایف ـ بی خبرند و .... از وضعیت پیش آمده در عراق، تنها کُردها سود برده اند که دهها سال در انتظار فرصت برای اعلام استقلال و یا خودمختاری کامل بوده اند. تضعیف دولت مرکزی عراق و هرگونه هرج و مرج و برخورد گروههای نژادی و مذهبی با یکدیگر به سود خواست و تحقق آرزوی دیرین کُردها است که ملیّتی و فرهنگی کاملا جدا از عرب ها هستند.
    جفری گتلمن گفت که به نظر او، برقراری آرامش و نظم در عراق آسان و در دسترسی فوری نیست. تردید نیست که دولت سعودی، اردن و کویت ـ سه همسایه عراق از سُنّی ها و ایران و دولت علوی سوریه از شیعیان حمایت می کنند و نگرانی در این است که درگیری های داخلی احتمالی عراق، پای همسایگان را به این درگیری ها باز کند و ....
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
خطر ظروف تِفلون برای سلامتی
14 مصرف كننده ظروف تِفلون ساخت كمپانی آمریكایی دو ـ پانت DuPont بیست و چهارم جولای 2005 به دادگاه دادخواست داده و تقاضای 5 میلیارد دلار غرامت كرده بودند زیرا كه تفلون از تركیبات اسید «پرفلوروكتانوئیك» ساخته می شود كه برای سلامت مصرف كننده تولید خطر می كند. «دو پانت» مخترع تفلون است كه دهها سال است در ظروف آشپزی بكار می رود تا غذا به ته ظرف نچسبد.
    از جولای 2004 به بعد در این زمینه گزارش های متعدد انتشار یافته است. در سال 2007 گزارش شده بود که ترکیبات تفلون در غذای ویژه سگها باعث مرگ برخی از این حیوانات نیز شده بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تاریخ از نگاهی به تصویر
دیدار سران با فیدل کاستروِ بازنشسته، زمانی که در قید حیات بود و مشورت با او
دیدار سران کشورها از فیدل کاستروِ کهنسال (متولّد 13 آگوست 1926 و متوفّی در 25 نوامبر 2016) که از فوریه 2008 بازنشسته شده و به نظرنگاری (مقاله نویسی) پیرامون رویدادهای جهان پرداخته بود تا زمانی که زنده بود همچنان ادامه داشت.
    در جولای 2014، ولادیمیر پوتین ـ در آن زمان 62 ساله (متولّد 1952) رئیس جمهوری روسیه و شی جینپینگ ـ در آن سال 61 ساله (متولد 1953) رهبر چین ـ یکی پس از دیگری در هاوانا از فیدل کاسترو دیدار و با او پیرامون مسائل روز مشورت کردند (عکس های زیر).
    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نگاهی بر تیترهای اول شماره سی ام تیرماه 1397 چند روزنامه تهران

    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برخی دیگر از رویدادهای 25 جولای
  • 306:   ارتش روم کنستانتین (کنستانتین بزرگ) را به عنوان امپراتور (امپراتور وقت) اعلام کرد.
        
        
  • 1261:   دولت روم شرقی قسطنطنیه (استانبول) را از صلیبون چهارم پس گرفت و قلمرو خود تا دریای آدریانتیک را تثبیت کرد.
        
        
  • 1759:   در جریان جنگهای انگلستان و فرانسه بر سر تصاحب آمریكای شمالی (عمدتا کانادا)، نیروهای انگلیسی فرانسویان را از منطقه نیاگارا بیرون كردند و در همین روز در سال 1814 نیروهای مهاجرنشینانِ انگلیسیِ تازه استقلال یافته، نظامیان انگلیسی را در این منطقه هم شكست دادند و از آنجا بیرون انداختند.
        
        
  • 1799:   ارتش ناپلئون كه وارد مصر شده بود تا دو قاره آفریقا و آسیا و به ویژه هندوستان را از دست انگلیسی ها خارج سازد در منطقه ابوقیر (نزدیك اسكندریه) نیروی ده هزار نفری عثمانی به فرماندهی مصطفی پاشا را شكست داد و راه تصرف مصر را برای فرانسه هموار ساخت. تصرف مصر به دست فرانسه باعث كشف آثار تاریخی این سرزمین و خواندن الفبای تصویری هیروگلیف و در نتیجه نوشته های مصر باستان شد.
        
        
  • 1861:   کنگره آمریکا ضمن تصویب قطعنامه ای تصریح کرد که جنگ بر ضد استیت های شورشی (کنفدراسیون آمریکا ـ جنوبی ها) به خاطر آزاد شدن بردگان نیست، جهت حفظ نظام فدراسیونی از فروپاشی است. اگر نظام فدراسیونی فروپاشد، احتمال تجزیه آمریکا زیاد خواهد بود.
        
        
  • 1898:   ارتش فدرال آمریکا درجریان جنگ با اسپانیا، به پورتو ریکو نیز حمله بُرد و آنجا را تصرف کرد. در همین روز در سال 1952 (54 سال بعد) دولت واشینگتن به پورتو ریکو اختیار خودگردانی داد.
        
        
  • 1907:   شبه جزیره کره که به تصرف ارتش امپراتوری ژاپن درآمده بود رسما تحت الحمایه ژاپن شد. این تحت الحمایگی تا تابستان 1945 ادامه یافت و در این سال، این شبه جزیره به اراده فاتحان جنگ دوم، موقتا به دو منطقه شمالی و جنوبی قسمت شده است.
        
        
  • 1912:   دولت فرانسه مجمع الجزایر كمور واقع در اقیانوس هند و نزدیک به آفریقای شرقی (واقع در شمال ماداگاسکار) را مستعمره خود اعلام كرد!. کمور استقلال یافته ولی هنوز شماری از جزایر آن وابسته به فرانسه هستند.
        
        
  • 1943:   در جریان جنگ جهانی دوم و شکست ایتالیا در چند جبهه و احتمال شکست کامل و به اشغال نظامی درآمدن، شورای عالی حزب حاکم ایتالیا (حزب فاشیست) خواست که موسولینی از ریاست دولت كناره گیری کند که قبول کرد و «پیترو باد دو گلیو» از هواداران همان حزب جانشین او شد و به متفقین پیشنهاد صلح داد.
        
        
  • 1954:   دولت كامبوج (همسایه ویتنام، لائوس و تایلند) با قرارداد ترك مخاصمه ویتنام به این سبب كه ضمن آن ادامه حكومت كمونیست ها بر دو ایالت لائوس تأیید شده بود اعلام مخالفت كرد. قرارداد ترك مخاصمه ویتنام كه به جنگ پیروان هوشی مین معروف به «ویت مین» با فرانسه پایان داد چهار روز پیش از آن در 21 ژوئیه 1954 امضا شده بود كه به موجب آن كشور ویتنام موقتا دو قسمت می شد كه مدار 17 درجه عرض جغرافیایی خط تقسیم بود. بائودای Bao-Dai بر قسمت جنوبی و هوشی مین بر قسمت شمالی حكومتی می كرد و وحدت ویتنام, از طریق رفراندم باید تأمین می گردید و فرانسه به استعمار خود بر ویتنام كامبوج و لائوس پایان می داد و ....
        
        
        
        
  • 1946:   آمریكا به یك آزمایش اتمی زیردریایی در نزدیكی جزایر« بیكینی» دست زد كه پنجمین انفجار اتمی آن به شمار می آید.
        
        
  • 1962:   ماهواره مخابراتی تلستار برای نخستین بار در تاریخ، پخش برنامه های تلویزیونی را جهانی ساخت. تا آن زمان پخش برنامه های تلویزیونی که بر روی موج اصطلاحا بلند پخش می شود محدود به مناطق نزدیک به فرستنده آن بود.
        
        
  • 1969:   ریچارد نیكسون رئیس جمهوری وقت آمریكا «دكترین» خود را اعلام داشت كه به موجب آن كشورهای دوست، واقع در قاره آسیا باید دفاع نظامی از تمامیّت و حاكمیت خود را به دست گیرند و دولت هایی كه درصدد دفاع از خود برنیایند نباید انتظار كمك نظامی از آمریكا داشته باشند زیرا كه آمریكا از آن پس و در جریان جنگ دفاعی، تنها به دولت هایی كمك نظامی می كند كه در وضعیت دفاع كامل از خود باشند، ولی نیاز به کمک بیشتری داشته باشند. برخی تفسیرنگاران گفته بودند که هدف از این دکترین احتمالا فروش اسلحه به این کشورها است، نَه ارسال اسلحه رایگان.
        
        
  • 1990:   در جریان اختلاف عراق و كویت بر سر نفت منطقه مرزی دو كشور و تهدید عراق به تصرف این منطقه، سفیر وقت آمریكا در بغداد به صدام حسین اطمینان داد كه آن دولت در جریان اختلاف عراق و كویت جانب هیچكدام را نخواهد گرفت. عراقی ها بعدا مدعی شدند كه همین اطمینان دولت آمریکا كه شاید یك فریب بود باعث شد كه صدام تصمیم به تصرف كویت بگیرد و ... که جنگ بر سر کویت و مآلا تصرف عراق را به دنبال داشت.
        
        
  • 1994:   اسرائیل و اردن با امضای اعلامیه واشنگتن به حالت جنگ میان خود که از سال 1948 برقرار بود پایان دادند.
        
        
  • 2000:   یک جت مسافربر مافوق سرعت صوت کنکورد متعلق به ارفرانس پس از برخاستن از فرودگاه شارل دوگل (پاریس) سقوط کرد و همه 109 سرنشین آن و به علاوه، چهار نفر در محل سقوط کشته شدند. به علت گران بودن بهای بلیت پرواز با کنکورد، شمار مسافران کم بود. چندی بعدی، هواپیمای کنکورد از رده پرواز خارج شد.
        
        
  • 2005:   رامسفلد وزیر دفاع وقت آمریكا 24 جولای 2005 کتبا به كنگره (قوه مقننه) این كشور اعلام كرد كه پلیس و نیروی نظامی عراق فعلا و تا مدت ها قادر به جلوگیری از بی نظمی و مقاومت نخواهد بود و نیروهای نظامی آمریکا باید این وظایف آنها را انجام دهند. برخی نمایندگان کنگره ایراد گرفته بودند که چرا نظامیان آمریکایی باید وظایف پلیسی در عراق داشته باشند که هدف حمله مخالفان قرارگیرند و نیز انفجار و بعضا انفجار انتحاری.
        
        
  • 2010:   ویکی لیکس Wikileakes متعلق به «جولیان اسانژ» اسرار جنگ افغانستان، فساد اداری در کنیا، وضعیت در گوانتانامو و ... را فاش ساخت، ایجاد تعجب جهانی کرد و جنجال بپا شد. ویکی لیکس توانسته بود به ایمیل ها و اسناد محرمانه دیجیتالی (سایبری) چند دولت ازجمله آمریکا دسترسی یابد.
        
        
  • پیام‌های تازه
    آهای پوتین، به سود جهانیان است که جای خودرا به یک میهندوست روس بسپاری تا نظم بهتری در جهان برقرار شود
  •   پیام زیر که فرستنده اش خواستار درج آن شده بود 24 جولای 2014 واصل و همان روز درج شد. این پیام لزوما نظر مؤلفِ این تاریخ آنلاین نیست و درج آن به لحاظ رعایت حق آزادی بیان است:
        
        "آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان 23 جولای 2014 با پشتیبانی از تصمیم نشست وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا خواست که تحریم‌های اقتصادی برضد مسکو شدّت داده شود.
        من [ارسال کننده پیام] نانِ کانادا را می خورم و هوادار روس ها نیستم، ولی در دنیایی که کنترل ژورنالیسم تلویزیونی و سرچ انجین ها در دست اصحاب پول و کمپانی ها است، افراد باید ـ هرکدام، خود و به تنهایی ـ واقعیت و حق را بگویند:
        1. در شرق اوکراین، روس ها ـ روس هایی که از روی ندانمکاری کرملین، ضمیمه اوکراین که خود آن نیز روس بوده و بیشتر مقامات کرملین در آنجا به دنیا آمده بودند ـ مسلحانه بپاخاسته اند تا ندانمکاری های کرملینِ کمونیست آن دوران را ابطال کنند و با نظامیان دولت اوکراینِ مورد حمایت غرب (ناتو و اتحادیه اروپا) می جنگند ـ جنگی که به جنگ سرد (تهدید، تحریم، نطق، مصاحبه و خبر و تفسیر مطبوعاتی ـ رادیوتلویزیونی) غرب با روسیهِ غیر کمونیست انجامیده و یک جنگ ایدئولوژیک نیست، جنگی است با هدف حفظ برتری و خاک کردن روسیه. افراد بپاخاسته مسلح در شرق اوکراین از ابزار و اطلاعات کامل برخوردار نبوده اند تا در ارتفاع 11 کیلومتری، هواپیمای مسافربر را از هواپیمای حمل و نقل نظامی تشخیص دهند. پیش از ساقط شدن هواپیمای مالزیایی، دو هواپیمای حمل و نقل نظامی اوکراین در همین منطقه ساقط و دهها نظامی کشته شده بودند. بپاخاسته های مسلح می دانستند که آن دو هواپیما «نفر» و «اسلحه» برای جنگ با آنها حمل می کنند. آنجا، یک منطقه جنگی (وار ـ زون) است و هر هواپیما که برفراز آن پرواز کند مورد سوء ظن است. پس از انتشار اخبار ساقط شدن دو هواپیمای حمل و نقل نظامی و اعلام اینکه بپاخاستگان به نوعی موشک ضد هوایی مجهز هستند، هواپیمای مالزیایی نباید از آن منطقه عبور می کرد و یا اینکه دولت اوکراین اجازه نمی داد که هواپیماهای مسافربَر از فراز آن منطقه و تیررس بپاخاستگان پرواز کنند، و این یک قاعده جهانی است. دولت کی اِف باید قبلا عبور هواپیماهای غیرنظامی را از فراز آن منطقه ممنوع می کرد، چرا نکرده بود؟!. جنگ که شوخی نیست. پس، معلوم است که کدام طرف مقصر بوده است. ولی مقامات روسیه و رسانه های مفلوک آن ابدا اشاره به این موضوع نکرده اند. مثل اینکه همدست منتقدین هستند. منتقدین می گویند که موشک ها ساخت روسیه بود و این، دلیل انتقاد نمی شود. سلاح های در دست مخالفان دولت سوریه، عراق و افغانستان ساخت کجاست؟. هروئین از تریاک محصول افغانستان به دست می آید، آیا با دستگیری قاچاقچیان هروئین در اروپا، کسی از دولت کابل انتقاد و آن را تحریم اقتصادی می کند؟ و به همچنین کوکائینِ محصول کلمبیا. آیا با قتل هایی که در این کشور و آن کشور صورت می گیرد، کسی سراغ کارخانه و یا کشور سازنده سلاح بکاربرده شده می رود و انتقاد می کند. بیشتر تفنگ های چریک ها در سراسر جهان، کالاشنیکُف روسی است.
        2. از لحظه ساقط شدن هواپیمای مالزیایی تا به امروز و خدا داند تا چه روزی، 90 درصد اخبار شبکه های تلویزیونی که من می بینم شده است جوّسازی علیه روسیه و روس ها. چرا این قدر خبر درباره هواپیمای ایرانی که برفراز خلیج فارس با موشک ساقط شد و حدود 290 سرنشین آن کشته شدند پخش نشد؟. این هیاهو به قول انگلیسی زبانها Backlash دارد. وقتی همه اخبار یک طرفه باشد، در شنونده واکنش منفی به وجود می آورد، مردم با فهم خودشان قضیه را تفسیر می کنند و من، یکی از همین مردم هستم. غرب از این همه سر و صدا و تبلیغ سودی نخواهد بُرد، جز اینکه روس ها را به خود آورد و بدانند که کمونیست های نادانِ کرملین، و گورباچف و یلتسین چه بلایی بر سرشان آورده اند، تلاش های پتر بزرگ و پیش از او ولادیمیر و پس از او تزارها را بیاد بیاورند و بپاخیزند که هم موشک دارند و هم کلاهک اتمی و نیز حمایت توده های مردم در سراسر جهان بویژه 2 ـ 3 میلیارد انسان زیر خط فقر را که از دست پولپرستان و میلیاردرهای ِ دولت ساز و رسانه های دیکته نویس بتنگ آمده اند و در انتظار ایستادگی یک دولت اتمی ـ موشکی هستند. تردید نیست که روس ها می دانند اگر گورباچف و یلتسین نیروهای نظامی روسیه را از شرق آلمان (جمهوری آلمان شرقی) خارج نکرده بودند، امروز آنگلا مرکل خواستار تشدید تحریم علیه روسیه نمی شد. آلمان تا زمان بیسمارک (15 دهه پیش) یک دولت واحد نبود که 45 سال پس از تجزیه مجدد به دست فاتحان جنگ دوم جهانی، دوباره یکی شده و رجزخوانی آغاز کرده است. کجاست «مادر ـ ایالت» آن، پروس؟. این ضدیت، ذهن هر روس را با این پرسش به خود مشغول داشته که چرا کرملین بدون کسب نظر آنها از خون میلیون ها روس که به دست آلمانی ها کشته شدند گذشت کرد و از شرق آلمان ـ همان جایی که مرکل به دنیا آمده است ـ خارج شد ولی نظامیان آمریکا همچنان در آنجا مانده اند. روس ها تماما و بلااستثناء باسواد هستند و تاریخ کشورشان را خوانده اند و می دانند که تزار نیکلای دوم به خاطر اسلاوهای همنژاد ـ اسلاوهای جنوبی ـ علیه امپراتوری اتریش و متحد آن آلمان وارد جنگ شد و این درگیری به جنگ جهانی اول تبدیل شد. آلمانی ها که در آن جنگ با روس ها می جنگیدند و علیه آنها گاز شیمیایی هم بکار بردند، لنین را برای انقلاب کردن به روسیه بردند تا با تحقق شعار «جهان وطنی» خود، آن امپراتوری را از درون متلاشی سازد، و انقلابیون پس از پیروزی، روس ها را با تجزیه کشورشان به چند جمهوری بدبخت کردند که با داشتن آن همه سلاح اتمی و 45 سال یکی از دو ابرقدرت اینک به آنها تَشَر می زنند و عتاب می کنند.
    پوتین بر سر دو راهی


        3. من تابستان 2013 به مدت دو ماه و چند روز و صرف 21 هزار دلار کانادایی (کمی گرانتر از دلار آمریکا) سراسر شوروی سابق (15 جمهوری) را گردش و چون کمی زبان روسی می دانم با مردم گفت و شنود کردم. حدود 70 درصد خواهان وحدت مجدد هستند، همه زبان روسی می دانند و رفتار و فرهنگ روسی دارند. بیشترشان نسبت به پوتین و اینکه بخواهد روسیه را روسیه کند تردید داشتند و می گفتند که بیشتر ثروتمندشده های روسیه که لیبرال گفته می شوند دوست و نزدیک به پوتین و یا همکاران نزدیک او هستند و پوتین دست پرورده و گزینش شده یلتسین است. حرکات پوتین در دو سه ماه گذشته درستی این حرف ها را بر من ثابت کرده است. او در برابر پرخاش، هارت و هورت و تهدیدهای غرب، حالت دفاعی و انفعال به خود گرفته است. جهانیان از روسیه انتظار واکنش تزارها و استالین ها را دارند و زبان موشک. دسته ای از کشورها که من هم در هوای آنها نفس می کشم (غرب) کنترل امور مالی و بانکی جهان را به دست گرفته اند و «سلاح تحریم» از همین جا است و بالاخره یک مرد باید تیغه این سلاح را بشکند. با صدور اعلامیه تاسیس بانک بریکسی ها مسئله حل نمی شود و همه این را می دانند، چین تا خِرخِره در کنترل اقتصادی و پولی آمریکاست. نتیجه گیری من این است: پوتین که نمی تواند از تردید خارج شود ـ درست مثل محمدرضاشاه پهلوی ـ بهتر است که کنار برود. نظم 30 ساله جهان نیاز به تغییر دارد.
        4. از شما ـ مؤلف این تاریخ [آنلاین] که کوس آزادگی می زنید و من از جوانی و از ایران با سبک نوشته های شما آشنا هستم خواهش می کنم که اگر بخواهید این مقاله مرا درج کنید، با این تیتر باشد":
        
    آهای پوتین، به سود جهانیان است که جای خودرا به یک میهندوست روس بسپاری تا نظم بهتری در جهان برقرار شود

        
        درباره مفاد این مقالهِ دریافت شده، اگر نظری برسد درج خواهد شد.
        ..............
        
        
    پنج نظر واصله از 5 مخاطب در 25 جولای 2014 (یک روز پس از درج پیام دریافتی بالا که در 24 جولای 2014 درج شده بود و به 25 جولای انتقال یافت) درباره این پیام دریافتیِ «مقاله مانند»:

        
        ـ مخاطب: "من علاقه ای به ورود به مسئله مطرح شده در مقاله را که در 24 جولای در بخش پیام ها خواندم ندارم، ولی از وسعت معلومات و آگاهی های این هموطن لذت بردم و مباهی و مغرور که ایرانیانِ امروز فرزندان خلف همان اندیشمندان و دانشمندان ـ فارابی، رازی، خواجه نظام الملک، بوعلی سینا، خیام، خوارزمی، سعدی و ... هستند. اگر پوتین نویسنده مقاله را که معرفی نشده و گفته شده که مقیم کانادا است در کنار خود داشت، غرب در جریان ماجرای دنباله دار اکراین، تا این حد روسیه را ذلیل معرفی و وانمود نمی کرد و تحریم و تهدید. شاد هستم که ایرانی هرجا که باشد ایرانی است، دارای مغزی بزرگ و می درخشد.".
        
        ـ مخاطب دیگر "تهدیدهای اتحادیه اروپا، روسیه را در نظر من کشوری ضعیف تر از کره شمالی جلوه گر ساخته است و این تصور را به ذهن من آورده است که پیشرفت های اتمی ـ فضایی سابق روسیه همه اش بلوف بود، نَه بمب هیدرژنی 5 مگاتنی ساخته بود، نَه ایستگاه فضایی «میر» که آن را سال ها به گرد زمین چرخانده بود و نَه بمب افکن هایی دارد که می توانند دو بار بدون تجدید سوخت کره زمین را دور بزنند. نمی دانم چرا در برابر تهدید به تحریم ها این قدر به التماس می افتد، چه ضعفی دارد که ما نمی دانیم؟.".
        
        ـ مخاطب سوم: "پتر کبیر برای آشناشدن با اوضاع اروپای غربی، به این منطقه رفت و حتی به صورت کارگر در کارگاههای آنجا کار کرد و با روانشناسی، طرز فکر و سبک زندگی آنها آشنا شد تا از ظرفیت ـ نقاط ضعف و قوّت شان آگاه شود و از تهدیدهایشان نترسد و بتواند واکنش مناسب نشان دهد. رئیس کشور روسیه باید فردی باشد که قبلا در آمریکا زندگی کرده و زبان انگلیسی بداند و از همه مهمتر تاریخ، جغرافیا و اقتصاد خوانده باشد. در روسیه نمی شود به مشاوران که مثل مشاوران دولت های سابق ایران «بله ـ قربان گو» هستند اعتماد کرد. به رضاشاه در پاسخ به هر پرسش می گفتند که «خاطر مبارک آسوده باشد!» و با همین حرف ها، او و ایران را برباد دادند. پوتین باید در آمریکا زندگی کرده و انگلیسی می دانست تا بداند که در قبال غرب چگونه رفتار کند و واکنش نشان دهد.".
        
        ـ مخاطب دیگر: "فکر می کنم که پوتین بر خلاف تمرینِ جودو کردن و از این کارها که هر مامور پلیس ـ مخفی و یا آشکار ـ باید انجام دهد، یک فرد کم جرأت است. وقتی کلمه روس و یا روسیه به میان می آید، در ذهن مردم دنیا مردانی خشن و سبیلو همچون استالین و تزارها تداعی می شوند. پوتین چنین نیست ـ نه در قیافه و نه در رفتار، و زورگویی های امروز به روسیه به همین سبب است.".
        
        ـ مخاطب پنجم: "من که خودم ندیده بودم، پدرم می گفت که در دهه 1330 بیشتر اتومبیل های وارداتی ایران، ساخت روسیه بود. چرا روسیه به همان دوران باز نمی گردد که از تحریم نترسد. آن وسعت خاک، نیاز به واردات مواد خوراکی ندارد و ...".
        
        
    روزهای بعد (همان ماه)، چند نظر دیگر درباره پیام دریافتی (پیام اصلی) که در بالا آمده است دریافت شد که به اینجا انتقال یافته اند تا در یک جا بمانند:

        
        ـ مخاطب: "سایمون شاستر مفسر و تحلیلگر آمریکایی در تفسیری که 26 جولای 2014 انتشار یافت زیر عنوان جنگ سرد دوم نوشته است: غرب بازی خطرناک پوتین را دارد می بازد، و ....
         بر خلاف شاستر، نظر من [این مخاطبِ تاریخ آنلاین ایرانیان و فرستنده پیام] این است که این جنگ سرد از نوع جنگ سرد قرن 20 نیست که 45 سال طول کشید و روس ها به دست خودشان ـ ساده انگاری و نداشتن توان دورنگری و فقر رسانه ای ـ بازنده آن بودند. در روسیه کسانی هستند که می دانند غرب آن آمادگی لازم برای جنگ با یک کشور اتمی را ندارد. سلاح تحریم در مورد روسیه کارآیی ندارد، همچنانکه در مورد شوروی [روسیه بزرگتر پیشین] کارآیی بسیارمؤثر نداشت. کره شمالی صدبار ضعیف تر از روسیه است ولی بدون توجه به سر و صداهای غرب به کار خود مشغول. زیراکه در صورت درگیری ـ درست است که از میان خواهد رفت ولی در عوض، کره جنوبی و ژاپن را هم محو خواهد کرد و این معادله آن چیزی نیست که غرب می خواهد. ماجرای اوکراین (بخشی چند صدساله در درون روسیه تا 1991) روسیه را در استرس قرارداده است که تنها دو راه در پیش دارد: جنگ به استنادِ تاریخ و یا فرار.".
        
        ـ مخاطب دوم: "در خبرها خواندم که اتحادیه اروپا که قبلا 15 مقام روسیه را تحریم (ممنوع الورود به کشورهای عضو اتحادیه و داشتن حساب بانکی و معاملات) کرده بود، الکساندر بورتنیکوف رئیس سازمان امنیت روسیه و میخائیل فرادکوف رئیس سازمان اطلاعات خارجی آن کشوررا هم به همان ترتیب، تحریم کرده است. خواستم بگویم که چه حاصل؟!. اگر این مقامات حساب بانکی در خارج دارند که روس ها از شنیدن خبر این اقدام (تحریم ایشان) خوشحال خواهند شد. سفر این مقامات هم که قاعدتا رسمی است و هر دو طرف از آن سود می برند. این قدر تحریم ـ تحریم کردن، اثر آن را در افکار عمومی از دست می دهد و دولت های دیگر که شمار آنها بیش از غربی ها است دست به تهیه سلاح ضد تحریم مشترک [مشترکا] خواهند زد که گفته اند: هر عملی را عکس العمل خواهد بود.".
        
        ـ مخاطب دیگر :نفهمیدم که اتحادیه اروپا، چرا «رمضان قدیرُف» رئیس دولت محلی چچن را تحریم کرده است، مگر چچن هم در ماجرای اوکراین دست دارد؟!. این تحریم کردن ها که نتیجه قرارگرفتن امور مالی جهانی در دست یک کشور و یا یک بلوک است که ار نتایج جنگ جهانی دوم است بالاخره تحریم شدگان و دولت هایی را که بیم از تحریم شدن دارند بر ضد این جنگ افزار تازه متحد خواهد کرد و میان خود یک نظام مالی تازه ایجاد خواهند کرد و این، یعنی وقوع یک جنگ اقتصادی. غرب نیاز به مواد خام بویژه نفت و گاز طبیعی دارد و نیز بازار فروش کالای ساخته شده خود و همین تحریم شدگان و یا در معرض تحریمی ها، خریدار کالای ساخته شده و همچنین دارنده مواد خام هستند. به سود روسیه است که از آلمان مرسدس بنز وارد نکند که بنزسوارهای روس حسد و خشم اکثریت جامعه را بر می انگیزانند و به وحدت ملی آسیب می رسد.".
        
        ـ مخاطب چهارم: "آمریکا می خواهد که به دولت اوکراین (اوکراینِ روسیه سابق) کمک نظامی برای جنگ با روس های اوکراینیِ جدایی طلب بدهد. خُب، در این صورت اگر روسیه هم کمک نظامی خودرا به جدایی طلبان علنی کند، حدس زده اید که نتیجه چه خواهد بود؟، از میان رفتن دولت کی اِف. تانک ها و توپ هایی را که روس ها پس از سازش با غرب از اروپای مرکزی و شرقی خارج کرده اند بیابان های روسیه را پُر کرده است. اوکراین، نه افغانستان است و نه عراق ـ سرزمینی است در دل روسیه. شرایط جهان امروز و آگاه بودن جهانیان امروز با وضعیات سال 1914 و سال 1939 تفاوت از زمین تا آسمان دارد. در این شرایط باید خرَدمند بود. قُلدری کردن نتیجه معکوس دارد. باید از وضعیت لیبی، عراق و افغانستان درس گرفت. برای غرب، لیبی و عراق امروز بهتر اند و یا عراق و لیبی پیشین؟. غرب آن وضعیت را تغییر داد. آیا اندیشه کرده اند، اگر روسیه راه را بر کمک های نظامی غرب به اوکراین ببندد گام بعدی چه خواهد بود؟. آیا غرب می تواند نیروی نظامی به اوکراین منتقل کند و خطر درگیری مستقیم با روسیه اتمی و پهناور را نداشته باشد؟.".
        
        ـ مخاطب پنجم: "به نظر من [مخاطب] جهان در وضعیتی خاص قرارگرفته ـ وضعیتی که پس از محاصره (بلوکه شدن) برلین و بحران موشکی کوبا دیده نشده بود. اگر دو طرف بیش از این بر ضد هم پیش بروند، راه بازگشت نخواهند داشت جز برخورد مستقیم. [مخاطب] چند روز است که از خود می پرسم؛ اگر در یک نیمه شب ارتش روسیه وارد اوکراین شود، چه خواهد شد؟. پاسخ من به خودم این است: افسران ارشد ارتش اوکراین که قبلا افسر ارتش سرخ (ارتش دولت مسکو) بودند، پس از یک دفاع ظاهری کوتاه بی طرفی خواهند گزید و غرب در وضعیتی نیست که بتواند لشکر به روسیه بکشد. دو ماه پیش (ماه می 2014) دیداری از آلمان، فرانسه، هلند و انگلیس داشتم. در آلمان، «آلمانی ـ ژرمَن» موجودی کمیاب است و تا دلت بخواهد ترکیه ای، رومانیایی، بلغار، مجار، لهستانی، ایرانی و .... در فرانسه، اکثریت دارد می شود مردمی از شمال آفریقا و آفریقای سابق فرانسه، در انگلیس که اکثریت، دارد می شود هندی ـ پاکستانی و مردمی از سایر کشورهای عضو جامعه مشترک المنافع. در هلند مردمی خوش گذران و بعضا معتاد. در فرودگاهها، پشت گیت های به مقصد آمریکا انبوه هندیان و پاکستانی های عازم آمریکا به چشم می خورَد. آیا این مردمی که در جستجوی زندگی بهتر هستند، طالب وقوع جنگ دو قدرت اتمی هستند؟.".
        
        ـ مخاطب دیگر: "من [مخاطب] نیز مانند نویسنده مقاله [پیام اصلی ـ دریافتی 24 جولای 2014)] نسبت به قاطعیت ولادیمیر پوتین تردید دارم ـ دو دل است، یک روز حرفی می زند و روز بعد حرفی دیگر. باید از فرصت به دست آمده که برای روسیه حیاتی است استفاده کند و تجدید حیات و بازگشت به مقام اَبَرقدرتی. چنین فرصتی ممکن است بعدا دست ندهد. نمی دانم که چرا از مجلس روسیه استفاده نمی کند تا با وضع قانون [غیر متعارف بودن فروپاشی]، غرب را در اَمپاس قرار دهد. چرا ناسیونالیست ها را به جلو نمی اندازد تا تهدیدهای غرب را خنثی کنند. چرا نسبت به تهدیدها پاسخ متناسب و برابر نمی دهد. چرا در این شرایط، چند ژنرال را دستیار خود نمی کند تا یک اخطار به غرب باشد. چرا رسانه های روسیه به راه معمولی خود ادامه می دهند، صدای غرب را نمی شنوند و برایشان مِثل این است که حادثه ای رخ نداده است؟. به باور من [مخاطب] در کشورهایی مثل روسیه، دولت باید در دست ژنرال ها باشد. وضعیت اوکراین و پیش از آن گرجستان، خیانت ها را که منجر به فروپاشی شد اثبات کرده است، چرا با دست اندرکاران فروپاشی بازپرسی و مصاحبه مشروح نمی شود تا حقایق را بگویند. گفتن این حقایق به بیدارشدن ناسیونالیسم روس از خواب، کمک موثر خواهد کرد. حقیقت ها بسیارند که باید گفته شوند، نمی دانم که چرا پوتین نمی خواهد؟!. گاهی به یاد اظهارات جورج دبلیو بوش می افتم که گفت: با یک نگاه، همه چیز را در چهره و مغز پوتین خواندم و نسبت به او اطمینان یافته ام!.".
        
        
        
    دو نظر دریافتی دیگر:

        
        ـ مخاطب: "ولادیمیر پوتین در محاصره «پولدارشدگانِ نوکیسه» روسیه است که پس از فروپاشی، به شکلی اسرارآمیز پدید آمده اند و با خرید اموال ملی و مافیابازی، و با بهره بردن از فساد اداری ـ اقتصادی روسیه که پایان ناپذیر است قدرت شده اند و در مطبوعات غرب که این بلوک خودش کمک به پدید آمدن آنها کرده «اُلیگارش» گفته می شوند. سود این الیگارش ها در سازش و همزیستی کرملین با غرب است. به اشاره همین اُلیگارش ها، تاکنون [جولای سال 2014] بیش از ده روزنامه نگار در روسیه ترور شدند. ترس از این اُلیگارش ها در روسیه زیاد است. هنوز کسی پیدا نشده است که بگوید این اُلیگارش ها چگونه پدید آمدند و چه عاملی و با چه هدف و نیّت آنها را به وجود آورده است و تا اینها باقی باشند، روسیه، روسیه قدیم ـ چه تزاری و چه بلشویکی ـ نخواهد شد. آنها، خیلی خوب طرّاحی شده اند. مضافا، پوتین آن نیست که مطبوعات غرب نشان می دهند. به مطبوعات غرب اشاره می شود که او را بزرگ کنند ـ به این بزرگی نیست. با بزرگ کردن او می خواهند برنامه های خودرا اجرا کنند. زمانی که در دبیرستان بودیم در گوش آن دسته از همکلاسی ها که می گفتند می خواهند دکتر [پزشک] شوند این جمله را می گفتیم: طبیب بی مروّت خلق را رنجور [بیمار] می خواهد. سیاست غرب است که در بعضی مناطق جهان، آشوب و درگیری و ... باشد و اوکراین هم یکی از این مناطق است. غرب مطلقا نمی خواهد که روسیه کمر راست کند و می داند که ادامه فساد اقتصادی و مادی گری و الیگارش بازی مانع از سربلندکردن روسیه می شود. هیچ جامعه آلوده به فساد، رشد نمی کند.".
        
        ـ مخاطب دیگر: "کرملین همه اش حرف می زند ـ حرف بدون عمل. چندین سال پیش یک آمریکایی در پاناما کشته شد، دولت آمریکا نیرو فرستاد پاناما را تصرف، رئیس آن نوریه گا را دستگیر و در آمریکا محاکمه و زندانی کرد. دولت اوکراین روس ها را در شرق این کشور می کُشد و کرملین فقط حرف می زند و پوتین ژست و قیافه می گیرد. روس، روس است خواه در اوکراین باشد و خواه در مسکو، دولتِ کشورِ آباء ـ اجدادی باید از او دفاع کند. این حرف ها را هم اتحادیه اروپا در دهانش گذارده تا بعدا به جهانیان بگوید؛ دیدید، از ما ترسید و سر جایش نشست. من [مخاطب] شش سال پیش برای گردش به اوکراین رفتم. در شرق و جنوب شرقی این سرزمین، از هرکس که پرسیدم گفت که روس [روس نژاد] است. در سایر مناطق اوکراین هم روسِ خالص بسیار است. اکثریت می گفتند که بَد شد از روسیه جدا شدیم و شوروی که همان روسیه تزاری بود از هم پاشید ـ گورچف فریب وعده های ریگن را خورد و .... نمی دانم که غرب چرا این واقعیت را قبول ندارد؟.".
        
        .........
        
         اگر نظرات دیگری در این زمینه باشد و دریافت شود درج خواهند شد.
        




  •  

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com