Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
25 فوريه
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 25 فوريه
ايران
فلسفه پاپیولیسم با قیام کاوه آهنگر و از ایران پدیدآمد ـ نگاهي به تاريخچه و تعاريف و طيف اين دکترين سياسي
مجسمه کاوه آهنگر در حاليکه پرچم چرمين "بپاخيزيد اي توده هاي ستمديده" را به دست دارد

«پاپیولیسم» به عنوان یک استراتژی سیاسی 26 قرن و شاید هم بیشتر قدمت دارد و طبق حکایات، با قیام مردمی کاوه اسپاهانی (اصفهانی) معروف به «کاوه آهنگر» و از ایران برخاسته است. «تاریخ» از اسپارتاکوس ـ یک اسیر جنگی رومیان و بعدا و از روی اجبار؛ گلادیاتور ـ به عنوان دومین پاپیولیست جهان نام برده است که در نیمه قرن یکم پیش از میلاد بردگان و اسیران جنگی را متوجه نیروی عظیم خود (گذشتن از جان به خاطر آزادی و کسب حیثیت) ساخت و بااین نیرو با امپراتوری روم که ظلم و ستم را پیشه کرده بود به جنگ پرداخت. در روم باستان آن دسته از امپراتوران رومی که ضد سنای این امپراتوری بودند و سناتورها را جماعتی خودپرست، سودجو، کارشکن و امروز و فردا کُن می دانستند و به جای سنا، برای تصویب طرح و برنامه های خود به آراء عمومی مردم (جمع آوری نظرات ـ نظرسنجی و سرانجام نوعی رفراندم) متوسل می شدند «پاپیولیست» می گفتند که از واژه پوپولوس (پیپل = مردم و معادل «دماگوگی» در یونانی) گرفته شده است. در انگلستان «لِه وِلِرها Levellers» از این دست و حامي مشارکت عوام النّاس در امور حکومت (عمدتا از طریق ابراز نظر و شرکت در بحث های تاون میتینگ ها ـ اجتماعات خانه شهر و ابراز نظر درباره طرح ها و تصمیمات و ...) و تامين حقوق و رفاه آنان (عامه مردم) بودند و در عين حال بر منافع ملّي و خصلت هاي فرهنگي تاكيد داشتند که اِلیت ها (اشراف، خواص و نزدیکان پادشاه) به خاطر منافع خود گاهی منافع ملی و حتی رسوم فرهنگی و کهن را وجه المصالحه قرار می دادند و فدا می کردند و ... ـ مشکلی که دنیای پس از دسامبر 1991 باردیگر به آن دچار شده است.
مجسمه اسپارتاکوس


    تعاريف پاپيوليسم همانند سوسيال دمكراسي در هر جامعه اي متفاوت است و نمي توان گفت كه اين تفكر در قاره آمريكا همان است كه در آفريقا وجود دارد. در بعضي كشورها مخصوصا در كشورهاي آسيايي مفهوم «راه سوم» از آن استنباط مي شود. انقلابیون گیلان در سال 1920 نام کاوه را بر پرچم خود گذاردند. جنبش های کوتاه مدت با شعارهای پاپیولیسم کاه آهنگر از فوریه و مارس 1920 در ایران مشاهده شد. درفش کاویان ـ پرچم ملی ایرانیان در طول قرن ها به نام کاوه است که پرچم مبارزه با ضحّاک (زهّاک)Zahhak شاه وقت را که ستمگری می کرد برافراشت. کاوه از اصفهان (سپاهان) برخاسته بود.
    مولفان تاریخ عقاید زادروز پاپیولیسم نوین به مفهوم یک فلسفه سیاسی را در نشست انجمن «نارودنيكي Narodniky» مركب از انديشمندان و عمدتا روس در فوريه سال 1870 نوشته اند. در این نشست، «پاپيوليسم نوين» برپایه حمایت از حقوق و نیروی عوام الناس (کامان پیپل) در مبارزه با الیت ها و افراد شاخص و صاحب امتیاز و ضدیت با این طبقه (که در برخی جوامع اشراف و رجال خوانده می شدند Privileged Elites) و لغو امتیازهای آنان Privileges و تامین برابری، برادری و آزادی های مردم معمولی تعریف شد و پا به عرصه وجود گذارد و چون بر ضد امتيازات طبقات ممتاز و بالاي جامعه بود، و خواهان حذف سلسله مراتب و تغییر سیستم های سیاسی و اجتماعی و بازگشت به خصلت های اصیل انسانی؛ به سرعت جهانگير شد.
     از آنجا که تعاریف و اصول این دکترین، عام است؛ بعدا هر فرد و هرگروه آن را در چارچوب اصول اولیه اش (مالکیت دولتی برخی از منابع تولید و خدمات، مشارکت مردم در تصمیم گیری های مهم و لغو امتیازهای الیت ها، ضابطه مندکردن هرگونه فعالیت، دولت ائتلافی، حفظ طبقه متوسط به موازات طبقه اکثریت، تقویت و اعتلای فرهنگ ملی) به صورتی تفسیر کرد و به شکل انواع ناسیونال سوسیالیسم و سوسیال دمکراسی درآمد. ایدئولوژی احزاب هیتلر و موسولینی در آلمان و ایتالیا، پرونیسم در آرژانتین و ... هرکدام نوعی پاپیولیسم بشمار آورده شده اند. وارگاس حکومت خودرا در برزیل یک دیکتاتوری پاپیولیست می نامید و سختگیری هایش را تا تکمیل برابری نسبی برزیلی ها لازم و موجه می دانست. در سال 1892 ویلیام پفر W. peffer «پاپیولیست پارتی» را در ایالات متحده تاسیس کرد و با اینکه جمعیت این کشور در آن زمان چندان زیاد نبود نامزد این حزب در انتخابات ریاست جمهوری صاحب یک میلیون رای شد. این حزب برضد کمپانی های بزرگ (بیگ بیزنس) بود و عقیده داشت که اگر این اصحاب پول و جویای درآمد هرچه بیشتر کنترل نشوند، دولت تحت کنترل آنان درخواهد آمد که استثمار افراد داخلی و استعمار خارجی نتیجه اش خواهد بود. در سال 1979 اصحاب نظر اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی و چند اصل دیگر این قانون را گرایش پاپیولیستی تفسیر کرده بودند.
     اصحاب تفكر پاپیولیسم از منافع مردم معمولی، راي اكثريت با مشارکت عمومی در تصمیم گیری و قدرت ناشي از آن (رفراندم ها) پشتيباني مي كنند. بنابراین هوادار حل مسائل از طريق رفراندم ـ سراسری و یا محدود ـ هستند و بهترين وسيله رسانيدن پيام خود را به مخاطبان؛ برپاداشتن اجتماعات و انتشار اظهار نظرها و بيانات و سخنراني ها و مصاحبه ها مي دانند. به زعم آنان، اجتماعات بايد داراي قطعنامه حاوي هدفها و خواستها باشدكه به تصويب جمع برسد كه برگي است قاطع . به اين سبب پاپيوليست ها طرفدار تماس مستقيم با مردم و تبليغ مستقيم برنامه هاي خود هستند. در نظر آنان «مردم» يعني «قدرت، حکومت و ...».
     بيشتر «پاپيوليستها » همانند انجمن «نارودنيكي» معتقدند كه دمكراسي برپايه الگوي ديگران «اصطلاحا: وارداتي» براي يك جامعه فاجعه به بار مي آورد؛ لذا هر جامعه باتوجه به فرهنگ و درک ملی باید دمكراسي خاص خودرا داشته باشد.
    
Herzen

الکساندر ایوانوویچ هرزن A. I. Herzen یکی ازپاپیولیست های معروف گفته است که کاپیتالیسم مردود است و سوسیالیسم خالص هم در شکل کامل در یک جامعه عقب مانده و مردمی کم سواد نمی تواند پیاده شود. هر جامعه اگر بخواهد سوسیالیستی شود؛ برای توفیق در آن بايد براي خود سوسياليسمي مطابق شرايط و ذهنيت مردم بسازد. به باور هرزن، سوسیالیسم اگر توام با دمکراسی و برپايه سنتهاي ملي نباشد (سوسیال دمکراسی و ناسیونال سوسیالیسم توام) موفق نخواهد شد. مفسران متاخر افکار هرزن را به این صورت شرح داده اند که اگر سوسياليسم در جامعه اي كه آمادگي هضم آن را ندارد پياده شود به نوع ديگري از كاپيتاليسم و احيانا هرج و مرج منجر مي شود. براي تكميل بناي سوسياليسم بايد گام به گام پيش رفت و در برداشتن گامها دقت كرد. نمي شود پاره اي از پله ها را استثناء كرد و از روي آنها جهيد.
    این صاحبنظران می گویند: تعاريف پاپيوليسم همانند سوسيال دمكراسي در هر جامعه اي متفاوت است و نمي توان گفت كه اين تفكر در قاره آمريكا همان است كه در آفريقا وجود دارد. در بعضي كشورها مخصوصا در كشورهاي آسيايي مفهوم «راه سوم» از آن استنباط مي شود. ايرادي كه كارشناسان علوم سياسي بر «پاپيوليسم» وارد مي آورند اين است كه توجه صرف به راي و خواست اكثريت دارد یعنی بي اعتنايي به حقوق اقليت كه منطقا نمي شود آنان را كنار گذارد و ناديده گرفت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که روس ها كرمانشاه را تصرف كردند
فرمانفرما
25 فوريه 1916 (ششم اسفند 1294 ) نيروهاي روسيه تصرف شهر كرمانشاه را پس از عقب راندن ژاندارمهاي ايران تكميل كردند. نيروهاي روسيه از چهارم اسفند به كرمانشاه رخنه كرده بودند. دفاع نيروي ژاندارم از كرمانشاه به رغم نداشتن اسلحه سنگين چشمگير بود. پيش از سقوط كرمانشاه گروههايي كه ازتهران، قم و اصفهان به اين شهر رفته بودند و نيز اعضاي كميته دفاع ملي به قصر شيرين نقل مكان كرده بودند. در پي سقوط كرمانشاه، عبدالحسين ميرزا فرمانفرما رئيس الوزراء وقت به نشانه اعتراض به اقدام روس ها از سمت رياست دولت كناره گيري كرد.
    دولت وقت ايران در آغاز جنگ جهاني اول (جنگ اروپاييان با يکديگر) اعلام بيطرفي كرده بود كه به آن احترام گذارده نشد و طرفين جنگ دامنه نبرد خودرا به ايران کشانيدند که نيروي نظامي کافي براي دفاع از خود نداشت. در دوران جنگ جهاني اول، نيروهاي انگلستان و روسيه با هدف جنگ با عثماني (متحد آلمان) و همچنين قطع نفوذ آلمان وارد ايران شده بودند. توده هاي ايراني هواخواه آلمان بودند و اين هواخواهي که ادامه دارد در جريان جنگ جهاني دوم هم سبب اشغال نظامي ايران توسط نيروهاي نظامي دولت مسکو و دولت لندن شد. اين بار دولت ايران يک ارتش قابل ملاحظه داشت که دولت لندن با خريد چند افسر ارشد و داشتن شماري سياستمدار متمايل به خود، ارتش را مرخصي و کشور را بدون دفاع ساخت و اشغال نظامي کرد ـ دفاع محدود تنها در چند نقطه ازجمله کرمان و خوزستان صورت گرفته بود. باوجود اين، نيروي هوايي ايران دفاع تمام عيار کرده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دعوت ژنرال رضاخان (نخست وزير) از دكتر مصدق به دادن نظر اصلاحي و اندرز
«دكتر مصدق» ------ «ژنرال رضاخان»

در اين روز در سال 1302 ژنرال رضاخان پهلوي رئيس الوزراء از دكتر مصدق و شش رجل سياسي ديگر كه شهرت ميهندوستي داشتند خواست؛ از آنجاكه وطن مشترك است، در امور مملكتي نظر و اندرز دهند و دعوت او را به مشورت بپذيرند. در کابينه وقت، ژنرال رضاخان (بعدا رضاشاه پهلوي)، خود سمت وزير جنگ را برعهده داشت. سلطان احمدشاه قاجار در اروپا بود. رضاخان از آبانماه اين سال رئيس الوزراء شده بود و برنامه دولت خود را بر اين اصول قرار داده بود:
    ـ حفظ منافع كشور.
    ـ رعايت قانون در همه شئون.
    ـ تقويت هرچه بيشتر بنيه دفاعي و نيروهاي انتظامي كشور.
     در كابينه قبلي، دكتر مصدق وزير امورخارجه بود و با رضاخان كه وزير جنگ بود در يك رديف قرارداشتند. رضاخان از کودتای سوم اسفند 1299 با داشتن عنوان سرداری سپه (سرداری سپاه ـ نیروهای مسلح) قدرت اصلي ایران بشمار مي آمد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
هر گرم طلا در ايران در اسفند 1353 چهل و دو تومان، در اسفند 1391 یکصد و 41 هزار تومان و در ششم اسفند 1399؛یک میلیون و 80 هزار تومان!
ششم اسفند 1353 (سال 1975 میلادی و در آن سال مصادف با 25 فوریه - 4 سال پيش از پيروزي انقلاب) دولت وقت به مناسبت نزديك شدن نوروز، بهاي طلا را هر كيلو گرم 41 هزار و 875 تومان (هر گرم 42 تومان) اعلام کرد که خبر آن همان روز از رادیو ـ تلویزیون دولتي پخش شد و در روزنامه ها به چاپ رسید.
    بهاي هرگرم طلا در ايران در یکم اسفند 1388 بیست و شش هزار و 870 تومان گزارش شده بود که 640 برابر آن زمان بود. سه سال بعد ـ در 24 فوریه 2013 (ششم اسفند 1391) هرگرم طلا به 141 هزار و 600 تومان رسیده بود یعنی 3 هزار و چهارصد برابر اسفند سال 1353 هجری. سکه طلا نیز در ششم اسفند 1391 یک میلیون و 450 هزار تومان بود. مقایسه این قیمت ها، کاهش ارزش ریال به دلیل تداوم چاپ کردن و به جریان گذاشتن اسکناس و چک بانک (تورّم پول ـ حجم بیش از حد نقدینگی) براي تامين هزينه ها را نشان می دهد، چرا؟!.
    طبق گزارش پنجم اسفندماه 1395 رسانه های تهران، در این روز بهای هرگرم طلای 18 عیار 115 هزار و 100 تومان بود. ششم اسفند این سال روزجمعه بود و بازار تعطیل.
     به گزارش خبرگزاري تَسنيم، بهاي هرگرم طلاي 18 عيار در پنجم اسفند 1397 در بازار تهران 437 هزار تومان بود، هرسکه بهار آزادي 4 ميليون و 710 هزار تومان و هر سکه طرح جديد 4 ميليون و 789 هزار تومان. طبق گزارش خبرگزاری فارس، بهای هرگرم طلای 18 عیار در پنجم اسفند 1398 در بازار تهران 629 هزار و 800 تومان بود و به عبارت دیگر؛ نزدیک به 50 درصد بیشتر از یک سال پیش از آن در همین روز. همین گزارش حکایت از رسیدن سکه طلا به 6 میلیون و 67 هزار تومان در پنجم اسفند 1398 می کرد. طبق گزارش رسانه های تهران، ششم اسفند 1399 بهای هر گرم طلای عیار 18 یک میلیون و 80 هزار تومان بود و هر سکه بهار طرح جدید 11 میلیون و 360 هزار تومان.
    طبق گزارش تَسنيم، پنجم اسفند 1397 ارزش برابري دلار امريکا 13 هزار و 750 تومان، يورو 15 هزار و 600 و پاوند انگليس 17 هزار و 823 تومان بود. خبرگزاری فارس در پنجم اسفند 1398 نرخ دلار آمریکا را 15 هزار تومان گزارش کرده بود که 300 تومان کمتر از چهارم اسفند 1398 (روز پیش از آن) و 1250 تومان بیشتر از نرخ آن در همین روز در سال 1397 بود. گزارش رسانه ها حکایت از قرار گرفتن دلار آمریکا در کانال 24 هزار تومان در ششم اسفند 1399 داشت.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کُپی صفحه اول و چند مطلب دیگر شماره 15794 ـ هفتم اسفند 1357 روزنامه اطلاعات (16 روز پس از پیروزی انقلاب) برای یادآوری گذشته و نیز سوژه برای پژوهش:

    



    
    



    
    



    
    طنزِ هادی خُرسَندی که در این شماره روزنامه اطلاعات چاپ شده بود:
    



    
    



    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ماه سرکوب و حذف چپهای تندرو در جمهوری اسلامی ایران
به نوشته برخی از مورّخان معاصر، ژوئن 1981 (خرداد و تیر 1360) ماه حذف چپهای تندرو و بعضا مسلّح ـ دارای میلیشیا و چریک ـ از صحنه سیاسی در ایران بوده است که در انقلاب سال 1357 (1978 ـ 1979 میلادی) شرکت کرده و به اصطلاح خواهان سهم بودند. «ملی ـ مذهبی ها؛ اصطلاحا لیبرال ها» قبلا حذف شده بودند.
     طبق این نوشته ها، مرحله نهایی حذف چپهای تندرو از زمان درگیری ابوالحسن بنی صدر [رئیس جمهور وقت] با محمدعلی رجایی [نخست وزیر وقت] آغاز شده و از اپریل 1981 رو به شدت گذارده بود و اکثریت مجلس ازجمله اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس آن، بسیاری از روحانیون در صحنه و نیز سپاه پاسداران برضد بنی صدر بودند که فرماندهی کل نیروهای مسلح را عملا به دست داشت. این معارضه درحالی ادامه داشت که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی با عراق درگیر نبرد بودند.
    توقیف همزمان روزنامه متعلق به بنی صدر به نام «انقلاب اسلامی» و چند روزنامه ملی ـ مذهبی ازجمله میزان [وابسته به مهدی بازرگان]، دستگیری تنی چند از کارکنان دفتر رئیس جمهور، مذاکرات مجلس پیرامون عدم کفایت سیاسی بنی صدر برای عزل او، ناپدید شدن وی و متهم شدن به حمایت از مجاهدین خلق و همدست بودن با آنان به تظاهرات هوادارنش در تهران و چند شهر دیگر انجامیده بود. این تظاهرات از بیستم ژوئن (30 خرداد) با ورود مجاهدین خلق، برخی عناصر فدایی [اقلیت]، گروه پیکار و رنجبران به خیابانهای تهران و نقاط دیگر رنگ تازه ای به خود گرفت، خونین بود و دگرگونی هایی را به دنبال داشت. در این روز طبق گزارش منابع دولتی، 16 تن کشته و 156 نفر مجروح و دهها تن دستگیر شدند که روز بعد (31 خرداد) هشت تن از بازداشتی ها اعدام شدند و عملیات تا حذف چپهای تندرو ادامه یافت. همان روز مجلس تنها با یک مخالف، رای به عدم کفایت بنی صدر داد و یکم تیرماه حکم عزل او به امضاء رسید که بعدا اعلام شد وارد پاریس شده است.
     انقلاب سال 1357 ایران (سالهای 1978 ـ 1979 میلادی) در ماههای نخست، سازمان یافته نبود [شبیه انقلاب ژانویه 2011 تونس] و در صحنه، رهبری واحد نداشت و همانند انقلاب های سده های هجدهم، نوزدهم و اوایل قرن بیستم، ناراضیان از وضعیت وقت با استفاده از یک فرصت پیش آمده آن را به وجود آورده و به صورت همان انقلاب ها نیز گروهها و تشکّلها به تدریج وارد آن شده و قدرت های خارجی برپایه منافع خود به جهت گیری پرداخته بودند. ضعف دولت وقت [دولت شاه] در تصمیم گیری و امروز و فردا کردن، مهاجرت ثروتمندان و مقامات پیشین از کشور [از ترس] و ... در ماههای خرداد، تیر و امرداد 1357 تظاهرات خودجوش را وارد فاز تازه ای کرد و چریکهای فدایی و مجاهدین خلق که در دهه 1960 (دهه 1340 هجری خورشیدی) تشُکّل یافته و عملا زیرزمینی بودند و چندین مورد مبارزات مسلّحانه در کارنامه خود داشتند به صورت دو نیروی محرّکه وارد آن شدند و سپس حزب توده و دیگران. باوجود این، تنظیم برنامه راه اندازی راهپیمایی ها در دست مساجد و روحانیون هر مسجد بود. ایرانیان شهرنشین و طبقه متوسط چشم به جبهه ملی و نهضت آزادی (اصطلاحا؛ ملی ـ مذهبی ها) دوخته بودند که به پیروی از خط مصدق و لیبرال دمکراسی شهرت داشتند و واشنگتن (دولت کارتر) با آنان ضدیّت نداشت.
    در پی پیروزی انقلاب در فوریه 1979 (22 بهمن 1357) همین ملی ـ مذهبی ها دولت را به دست گرفتند ولی قدرت عملا در دست کمیته ها [مرکب از انقلابیون مسلح اعم از حزب اللهی، چریک های فدایی، مجاهدین خلق و فعّالان تظاهرات] و نیز قضات شرع دادگاههای انقلاب بود. دست داشتن و حمایت چریکهای فدایی از تجزیه طلبی در کردستان، خوزستان و ترکمن ها در گنبد در ماههای پس از انقلاب [که تجزیه طلبان به دست نیروهای ژنرال قره نی، دریادار مدنی کرمانی و ژنرال فلاحی از میان رفتند]، توجه مردم را از آنان برگرفت و در این میان چریکهای فدایی هم دچار انشعاب شدند، سفارت آمریکا تصرف شد، دولت ملی ـ مذهبی ها (دولت موقت بازرگان) کنار رفت، چریکهای اکثریت و حزب توده حمایت از دولت اسلامی را اعلام کردند و .... در اینجا بود که مجاهدین خلق که متحد بنی صدر [رئیس جمهور وقت] شده بودند و برخی از گروههای چپگرا ازجمله فدائیان اقلیت، پیکاری ها و رنجبران وارد خیابانها شدند ولی به هدف نرسیدند و سرکوب شدند و محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران 20 امرداد 1360 گفت که تا هفتاد درصد ازمیان رفته اند.
    درپی این سرکوبی بود که مجاهدین خلق تصمیم به براندازی مقامات ارشد جمهوری اسلامی گرفتند. انفجار ششم تیرماه مسجد ابوذر و مجروح کردن آیت الله خامنه ای، انفجار هفتم تیرماه دفتر حزب جمهوری اسلامی و قتل 72 مقام، انفجار هشتم شهریور در جلسه شوراي امنيت ایران و قتل جواد باهنر نخست وزیر و محمدعلی رجايي رئیس جمهور و ... را به حساب آنان گذادره اند. بعدا فعالیت حزب توده ممنوع شد و سران آن بازداشت و فرمانده نیروی دریایی که گفته شده بود که توده ای (کمونیست) بود اعدام شد و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
صفّار هرندی: خاتمی به رهبر جمهوري اسلامي گفته بود که اروپاییان درباره انتخابات پارلمانی (سال 1382) اولتیماتوم داده اند؟!
صفّار هرندي
محمد حسین صفّار هرَندی روزنامه نگار ـ سیاستمدار، وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد و از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، ششم اسفند 1391 (24 فوریه 2013) در نطقی در بروجرد از یک ماجرا که در آستانه انتخابات پارلمانی سال 1382 [زمان محمد خاتمی] روی داده بود پرده برداشت.
     وی گفت در سال 1382 که جناح معروف به اصلاح طلبان در مجلس و دولت حاکمیت داشتند، وقتی برخی داوطلبان نمایندگی مجلس که از همان جناح بودند ردّ صلاحیّت شدند بیش از 100 تَن از نمایندگان مجلس و به موازت آنان بیشتر استانداران و شماری چشمگیر از معاونان وزارت خانه ها استعفا دادند. همزمان، رئیس جمهور [محمد خاتمی] و نیز رئیس وقت مجلس با رهبری دیدار و ضمن طرح ماجرا گفتند که اروپا یک اولتیماتوم به ما داده که اگر انتخابات بدون حضور افراد ردّ صلاحیّت شده برگزار شود ما اروپاییان این انتخابات را نمی پذیریم! و روابط خود را با جمهوری اسلامی ایران به حالت تعلیق درخواهیم آورد!. مقام رهبری در پاسخ گفته بود که اگر نمی توانید انتخابات را برگزار کنید خود من یک گروه را معیّن می کنم تا انتخابات را سر وقت برگزار کند.
    صفّارهرَندی گفت که دیدیم پس از برگزاری انتخابات، همان اروپاییان ازجمله نخستین کسانی بودند که برگزاری موفقیت آمیز انتخابات را تبریک گفتند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در جمهوری اسلامی اتفاق افتاد: شمار یارانه نقدی ‌بگیران بیش از رقم جمعیت کشور!
اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی رئیس جمهور یکشنبه شب چهارم اسفند 1392 (23فوریه 2014) به تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی گفت که در بهمن ماه 1392 به 77 میلیون و 374 هزار تَن کمک نقدی [یارانه با ارسال چک ـ پول نقد] پرداخت شده است، حال آنکه آمار جمعیت کشور، رقم 77 میلیون و 200 هزار را نشان می دهد. [میلیون ها ایرانی که از سال 1357 ایران را ترک کرده اند بخشی از این آمار جمعیت را تشکیل می دهند ولی در ایران نبودند که این کمک ماهانه 45 هزار و پانصد تومانی را دریافت کنند.]. جهانگیری به تلویزیون دولتی گفت که با توجه به این تفاوت این دو رقم، باید دوباره از یارانه نقدی بگیران ثبت نام شود تا واقعیت به دست آید. وی با اشاره به اینکه ارقام ارائه شدهِ درآمد افراد دقیق نبوده و متفاوت است، گفت که مسئله باید بررسی و «حداقلِ درآمد» برای دریافت کنندگان یارانه‌ها مشخّص و تعیین شود تا کمک‌های نقدی تنها به دست نیازمندان برسد [و هَدَر نرود].
    اسحاق جهانگیری همچنین شرایط اقتصادی جمهوری اسلامی را دشوار خواند و گفت که کشور در سال 1391 با تورّم 40 درصدی و رشد اقتصادی منفی 5 و هشت دهم درصد روبرو بود و ما اینک با بیکاری در جامعه به ویژه در میان جوانان تحصیلکرده روبرو هستیم و بهره وری پایین است.
    جهانگیری گفت که جمهوری اسلامی در 35 سال گذشته رُشد [اقتصادی] پایدار نداشته و اینک ما با رکود در تولید کشور رو به رو هستیم به گونه‌ای که برخی از بنگاههای صنعتی با ظرفیت‌های پایین کار می‌کنند و تولید در بخش کشاورزی هم چندان رضایت بخش نیست.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که رئیس مجلس خطر اتکاء به درآمد نفت را یادآور شد ـ بیشتر 700 میلیارد دلار درآمد ارزی صرف هزینه های جاری شد
علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی [رئیس وقت] پنجم اسفند 1392 (24 فوریه 2014) در همایش روز ملّی مهندس گفت که در بودجه سال 1393 که در مجلس تصویب شده تأمین حدود 40 درصد از درآمدهای این سال از طریق نفت در نظر گرفته شده که اتکاء به نفت به این میزان، خطر و آسیب بزرگ برای کشور دارد. در این بودجه، 35 درصد درآمدها از طریق مالیات و حدود 25 درصد هم از طریق سایر منابع ـ مانند فروش اوراق مشارکت پیش بینی شده است. در 7 ـ 8 سال گذشته حدود 700 میلیارد دلار درآمد ارزی داشتیم ولی کشور رشد و توسعه زیادی نداشت، چون از این درآمد به درستی استفاده نشده بود و بیشتر آن در بخش جاری [هزینه های روزمره دولتی] به مصرف رسیده بود، و به همین دلیل هم اینک گرفتاری هایی داریم. بی‌ترتیبی در استفاده از منابع درآمد مشکل ساز است و اگر بخواهیم راه علاج برای آن بیابیم باید به توان و رونق تولید داخلی تکیه کنیم. بنابراین، در صورت بهترشدن شرایط اقتصادی کشور، مسئولان نباید به سمت واردات رو آوردند، باید به تقویت توان داخلی ـ تولید و کارآفرینی ـ توجه کنند. شرکت‌های دانش بنیان باید رشد کنند و برای تحقّق آن باید فضای رقابتی در اقتصاد ایجاد شود. برای مثال: ما در صنعت خودروسازی سابقه طولانی داریم اما خودروسازی ما رشد فنی لازم را نداشته و چون رقابت وجود نداشته، پیشرفت جِدّی هم نداشته است. باید دید چگونه می‌شود ظرفیت لازم برای ارائه خدمات مهندسان به کشوررا سامان داد و چه باید کرد که نهادهای دانش بنیان فعّال شوند و سطح نوآوری و ابتکار آنها بالا برود. همچنین مهندسان و حقوقدانان باید مشترکا در تهیه پیش نویس قوانین و طرح ها کمک کنند که تا ضوابط مربوط حرفه‌ای باشد.
    همان زمان در تفسیر هشدار رئیس مجلس گفته شده بود که اصولا یک کشور 80 میلیونی نباید به درآمد نامشخص و نوسان دار نفت متکی باشد و روی آن حساب کند. همچنین عادت کردن به واردات، کاری خطرناک و زیان بار است و می توان آن را با اعتیاد به سیگار در یک ردیف قرار داد. واردات نه تنها عامل بیکاری و فقر در داخله می شود بلکه این خطر را هم دارد که اگر روزی واردات از یک کشور کاهش داده شود و یا قطع شود، دولت آن کشور به دوستی واقعی خود با ما (ایران) پایان خواهد داد. واردات تنها منافع دلّال و چند وارد کننده را تأمین می کند. روسیه سه برابر ایران نفت و گاز صادر می کند و جمعیت آن اندکی کمتر از دو برابر ایران است ولی دچار مشکلات اقتصادی و این مشکلات ناشی از فساد اداری ـ اقتصادی و رونوشت برداشتن از الگوی اقتصادی کشورهای دیگر بدون توجه به ساختار اجتماعی و طرز فکر و روانشناسی مردم است. ونزوئلا 30 میلیون جمعیت دارد و به اندازه ایران نفت صادر می کند و گرفتار این همه مشکلات اقتصادی و تورّم پول. اتکاء به درآمد بادآورده و خام فروشی کاری خطرناک است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آیت الله خامنه ای: ملّت مجلسی می خواهد که دولت را موظّف به اقتصاد درون‌زا کند و مرعوب آمریکا نباشد ـ دشمن قصد ایجاد تفرقه دارد
آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی و انقلاب چهارم اسفند 1394 و سه روز پیش از برگزاری انتخابات پارلمانيِ وقت، در دیدار با هزاران تَن از مردم شهر نجف آباد (استان اصفهان) گفت که ملّت نه مجلس دولتی می‌خواهد نه ضد دولتی. ملت، مجلسی با نمایندگان شجاع و متدیّن می‌خواهد که با وظایفِ شان آشنا باشند و مرعوب آمریکا نباشند. ملّت مجلسی می‌خواهد که علاج درد مردم را بشناسد و فریب ترفند دشمن را نخورد ـ مجلسی که به عزّت و استقلال اهمیت دهد و مقابل طمع قدرت‌هایی که دستشان از ایران کوتاه شده و می‌خواهند برگردند بایستد، مجلسی که دولت را موظّف به اقتصاد درون‌زا کند.
    مقام رهبری جمهوري اسلامي با اشاره به اینکه آمریکا بعد از مذاکرات [هسته ای]، یک نقشه برای منطقه دارد و یک نقشه برای ایران گفت: این، برای ما روشن شده است که برای داخل، دشمن از نفوذی‌ها استفاده می‌کند، «نفوذی» حتماً این نیست که از دشمن پول گرفته باشد. امام (ره) فرمودند گاهی حرف دشمن با چند واسطه از دهان آدم موجّه شنیده می‌شود. همه باید مراقب نفوذ باشند، وقتی می‌بینید دشمن برای ایجاد دو دستگی از شما تعریف می‌کند بی‌درنگ ابراز بیزاری کنید، شما که می‌دانید دشمن قصد تفرقه دارد، نگذارید موفق شود. امام (ره) گفتند که وقتی دشمن از شما تعریف می‌کند، ببینید چه اشتباهی کرده‌اید. از ادبیات سیاسی دشمن استفاده نکنیم، دشمنان انقلاب از نخستین روز، تعبیر «تندرو» و «میانهِ رو» را بکار بردند. زمانی از نظر آنها از همه تندروتر،امام بزرگوار بود و امروز هم بنده‌ حقیر را از همه تندروتر می‌دانند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
فرضیه پرداز و مورخ تاريخ اقتصاد: همه جنگها، ناآرامی ها و انقلابات ریشه اقتصادی دارد
W. J. Ashley
«ويليام جيمز اشلي William James Ashley» مورخ تاريخ اقتصاد 25 فوریه 1860 به دنيا آمد و 23 ژوئیه 1927 درگذشت. اين مورخ انگليسيِ ـ صاحب تحقیقات فراوان در تاريخ اقتصاد و در این زمینه دارای چند فرضیه، گفته است که برخی از مورخان به عامل اقتصاد در ایحاد تحولات و وقوع رویدادها توجه کافی نکرده و آن را در جایگاه خود قرار نداده و از این بابت کوتاهی کرده اند. «اشلی» ریشه جنگها، ناآرامی ها و انقلابات را اقتصادی می بیند. به باور او، «عامل اقتصاد» باعث تقريبا همه جنگها در سراسر تاريخ بشر بوده است و اين جنگها موجب دگرگوني ها شده اند.
     وی بیش از هراندیشمند دیگر نقش قیمت ها، دستمزدها و درآمدهارا در ثبات و یا بی ثباتی یک جامعه به دست داده است. تالیف او «مروري بر تاريخ اقتصادي» اثری است مهم و در زمان خود کتاب درسی در دانشگاهها.
     از اشلی 9 کتاب برجای مانده است از این قرار: مقدمه تاریخ اقتصاد و فرضیه های مربوط در دو جلد، اقتصاد سیاسی، طلا و قیمت ها، جایگاه اقتصاد در تاریخ، اهمیت هماهنگی دستمزدها، ... و مسئله تعرفه ها.
     اشلی رساله ای هم درباره چگونگی (راه و روش) انتشار مجله اقتصادی و نقش چنین مجلات در حیات اقتصادی یک جامعه و روشن ساختن دولتمردان، سیاستمداران و افراد دارد. وی از پادشاه انگلستان لقب «Sir» گرفته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
فیلسوفِ مبتکر «تاریخنگاری ژورنالیستی» و نگارش تاریخ به دست فیلسوف ها ـ تمرکز روی تجربه های انسان در طول زمان
Benedetto Croce
امروز زادروز «بندتو کروش Benedetto Croce» اندیشمند ایتالیایی است که 25 فوریه 1866 به دنیا آمد. کروش را در ردیف فلاسفه ایده آلیست قرارداده اند. وی که روش تازه ای برای نوشتن تاریخ به دست داده عقیده دارد که تاریخ باید به دست فلاسفه نوشته شود. وی تاریخ را یک فلسفه متحرک خوانده و خواسته است که مخاطبان تاریخ از دید «Historicism» به علل وقوع رویدادها و نتایج حاصل از این رویدادها و تغییرات متعاقب آنها بنگرند و راه بهتری برای خود و جامعه انتخاب کنند. او تاکید بر تمرکز روی تجربه های انسان در طول زمان دارد. استادان روزنامه نگاری کروش را طرّاح تاریخنگاری ژورنالیستی به دو صورت که امروز رایج است بشمارآورده اند. وی یادآوری گذشته را ـ هر روز به مناسبتی ـ از تکالیف روزنامه نگاران دانسته است. [یک شکل تاریخنگاری ژورنالیستی انتخاب و انتشار رویدادهای تاریخی در رسانه ها طبق قواعد روزنامه نگاری و بمناسبت روز است و راه دیگر؛ یافتن ریشه و سابقه تاریخی یک رویداد روز و درج کامل آن با هدف آموزش عمومی و ارتقاء معلومات به زبان ساده و گرامر روزنامه نگاری].
    کروش همچنين تعاریف تازه ای بر زیبایی شناسی و فلسفه روح و روان نوشته است. وی که بیستم نوامبر 1952 درگذشت دارای 13 تالیف است که عمدتا زمینه فلسفی و تاریخ نگاری و تاریخ خوانی (مطالعه تاريخ و روش تدريس آن) دارند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
زادروز «رادار»
رابرت الكساندر واتسون ــ وات Watson - Watt فيزيكدان اسكاتلندي بیست و پنجم فوریه 1935 دستگاه تعیین محل پرواز هواپيما در آسمان و فاصله آن تا این دستگاه را که ساخته بود به معرض نمايش گذارد كه اختصارا «رادار » نام گرفت. در دوران جنگ جهاني دوم از اين دستگاه براي آگاه شدن از حملات هوايي آلمان به خاك انگلستان استفاده شد و اينك وسيعا مورد استفاده است. دولت انگلستان در 1942 به سازنده رادار لقب «سر » داد. . واتسون ــ وات كه در 1892 به دنيا آمده بود در 1973 درگذشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
نخستین فرستنده عادی تلویزیونی
Charles F. Jenkins
25 فوریه 1928 آژانس دولتی آمریکا که ناظر بر ارتباطات همگانی است [پدر «FCC » امروز] نخستین پروانه تاسیس تلویزیون [رسانه صوت و تصویری] را به نام متقاضی آن «چارلز فرانسیس جنکینز Charles Francis Jenkins» صادر کرد و این تلویزیون(W3XK) که نخستین فرستنده تلویزیونی دائمی (غير آزمايشي) جهان به مفهوم امروز بود نزدیک به پنج ماه بعد ـ دوم ژوئیه 1928 در ویتون Wheaton ایالت مریلند (حاشیه شهر واشنگتن) آغاز بکار کرد.
     این شبکه که تصویر و صدای آن منطقه ای به شعاع 40 کیلومتررا پوشش می داد در آغاز کار هر هفته پنج شب برنامه پخش می کرد و بیشتر برنامه های آن نمایش و فیلم سینمایی بود. آزمایش عمومی پخش تصویر بر روی امواج (تلویزیون) از سال 1923 و پس از ساخت لامپ، با استفاده از خواص مِلح ناتریوم (انعکاس نور بر حسب روشنی و تاریکی شیئی) آغاز شده بود. از آنجا که تلویزیون با موج بلند کار می کند تا دهها سال و تا زمان پیدایش ماهواره و کابل نوری، هر فرستنده مربوط به یک منطقه محدود بود. جنکینز در سال 1934 و در 86 سالگی درگذشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
آغاز حكومت 100 روزه ناپلئون - علل شکست


ناپلئون بناپارت كه از سوي اتحاديه كشورهاي مخالف به جزيره «الب (البا) Elba» در مديترانه تبعيد و حکمران اين جزيره شده بود قراري را که با آن موفقت کرده بود زير پا گذارد و 25 فوريه 1815 به فرانسه بازگشت، فرانسويان بارديگر به وي پيوستند و حكومت صد روزه او آغاز شد. دليل شكست نظامي بعدي ناپلئون اين بود كه در مقابله با نيروهاي كشورهاي متحد شتاب كرد و به جاي كشانيدن آنها به خاك فرانسه و تعيين ميدان جنگ به اراده خودش، براي نبرد با ايشان به بلژيك شتافت.
    شكست نظامي ناپلئون در اصل، به دليل اشتباه او بود كه به روسيه حمله برده بود كه سرزميني وسيع و سرد است. وي در اين لشكركشي بسياري از سربازان با تجربه خود را از دست داده بود. 130 سال بعد هم هيتلر همين اشتباه را مرتكب شد. برنامه ناپلئون متحد كردن اروپاي قاره اي (بدون انگلستان) تحت رياست فرانسه و پياده کردن ايده هاي انقلاب اين كشور بود. برنامه هيتلر تامين وحدت آلماني هاي اروپا و تحقق برتري آنان و نيز اثبات اصالت سوسياليسم ملي خود (نوعي پاپيوليسم) بر سوسياليسم ماركس بود. وي تنها در مخالفت با انگلستان، با ناپلئون وحدت نظر داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تفسير ديدار فوريه 2005 جورج بوش از اروپا: تلاش براي حفظ هماهنگي غرب ـ اجتناب ناپذيربودن وقوع معارضه اي ديگر و به شِکلي تازه در جهان
بوش و پوتين پيش از سردي روابط

مذاكرات جورج بوش رئيس جمهوري وقت آمريكا در بروكسل، برلين و براتيسلاوا در هفته چهارم فوريه 2005 با مقامات اروپايي، انتقاد علني بوش از برخي سياست هاي داخلي روسيه، ضديت آشگار او با فروش اسلحه اروپايي به چين و همراه شدن نسبي دولت هاي برتر اتحاديه اروپا و آمريكا با هم در قبال مسئله ايستادگي و سرسختي نشان دادن ايران و امور جهاني ديگر از اخبار مهم آن هفته بود که تبعات داشت. اين ديدار بوش از اروپا سوژه اظهار نظرها و تفسيرهاي متعدد شده بود که در رسانه ها انعکاس يافته بود.
     به اظهار تحليلگران و تفسيرنگاران وقت، با طلوع قدرت هاي تازه، وقوع معارضه اي ديگر در جهان که از نوع نَرم آن آغاز مي شود و احتمالا از اواسط دهه دوم قرن 21 اجتناب ناپذير خواهد بود زيرا که اقتدار هريک از قدرت هاي درحال طلوع، مآلا به تضعيف غرب مي انجامد که از قرن پانزدهم و زمان يافتن راههاي دريايي و تصاحب قاره آمريکا نان قدرت خودرا مي خورد و به باور برخي از اين تفسيرنگاران، اين موضعِ غرب تا زماني مي تواند ادامه داشته و محفوظ بماند که ملل ديگر از مشکلات داخلي و منطقه اي و يا عقب ماندگي و فساد اداري (دولتي) و ضعف مديريت خارج نشوند.
    به اظهار پاره اي از اين تحليلگران، جناح غرب به دليل پيوستن بيشتر کشورهاي گروه شوروي سابق (اقمار آن) به آن جناح، اينک داراي ابعادي بيشتر از دوران جنگ سرد قرن بيستم است. در برابر اين بلوک (غرب)، روسيه تا حدّ بالفعل و رژيم پکن تا حدّ بالقوه قرار گرفته اند که تلاش خواهند کرد يارگيري کنند. لذا، همه کوشش غرب در اين است که به هر ترتيب مانع پيوستن دولت هاي ديگر و عمدتا به روسيه شود و مسائل آينده جهان نتيجه همين تلاش، و ايستادگي هايي است که در برابر آن خواهد شد. تا اينجا (فوريه 2005)، جناح غرب عبارت از: اعضاي اروپايي ناتو، آمريكاي شمالي (کانادا و ايالات متحده)، استراليا، ژاپن و كره جنوبي. آسيب پذيري رژيم پکن نسبت به روسيه خيلي بيشتر است؛ همسايگان نسبت به آن رژيم نظر دوستانه ندارند و روسيه با اينکه اعلام کرده که اختلافات مرزي خودرا با رژيم پکن برطرف ساخته ولي اين بيم خودرا از دست نداده است که ممکن است پکني ها که نزديک به يک پنجم جمعيت جهان هستند طمع به مناطق شرقي آن کنند. در اين ميان چشم غرب و روسيه به هند به صورت هماورد بالقوه رژيم پکن است. هند در جنگ سال 1962 بخشي از اراضي خودرا به رژيم پکن باخت ـ موضوعي که هنديان آن را فراموش نمي کنند. هند اينک يک قدرت تکنولوژيک و نظامي و درحد رژيم پکن است ـ با جزيي تفاوت در ميزان جمعيت، عضو جامعه مشترک المنافع و انگليسي زبان و با غرب بويژه آمريکا و همچنين روسيه روابط دوستانه دارد. ويتنام يک اميد ديگر غرب است که در فوريه 1979 و تنها به دليل دوستي اش با مسکو مورد حمله نظامي تمام عيار رژيم پکن قرار گرفت و نزديک بود که روسيه به حمايت از آن وارد جنگ شود. ژاپن ـ يک قدرت اقتصادي، داراي قرارداد دفاع مشترک با آمريکا معارض ديگر رژيم پکن است. ژاپن مي تواند در اندک زمان به صورت يک قدرت نظامي همانند دهه هاي 1930 و 1940 درآيد. تايوان هم که دولت آمريکا متعهد به دفاع از آن است يکي از معارضان رژيم پکن است و فيليپين ـ دوست قديمي آمريکا ـ نيز با رژيم پکن اختلاف ارضي دارد و استراليا نگران قدرت گرفتن رژيم پکن. ولي، آسيب پذيري فوري تر رژيم پکن از تجارت است. اين رژيم با واردات مواد خام بويژه نفت خام و صدور مواد ساخته شده و توليدي زندگي مي کند که با قطع واردات از آن، دچار مشکلي بزرگ مي شود. آمريکا بازار عمده کالاي آن است که با يک حرکت رسانه هاي اين کشور که کالاي چيني بهداشتي نيستند، خريدار آمريکايي تغيير نظر مي دهد و ....
    تحليلگران در فوريه 2005 پيش بيني کرده بودند که آفريقا و خاورميانه يک ميدان معارضه غرب با رژيم پکن و آسياي مرکزي صحنه معارضه آن با روسيه و افغانستان و پاکستان ميدان مبارزه آن با هند و غرب خواهند بود. رژيم پکن تلاش خواهد کرد از پاکستان به صورت يک سرپل براي نفوذ در خاورميانه نفتدار استفاده کند.
     يک مفسر چپگراي هندي گفته بود که با غير فعال شدن جنبش غير متعهدها، ايجاد يک بلوک ديگر در دهه دوم و يا سوم قرن 21 از کشورهايي که نمي خواهند وارد معارضات قدرت ها شوند محتمل خواهد بود. مساعي اين دسته از ملل بر سر بقاء و منافع خواهد بود.
     اين مفسر گفته بود که پوتين و همكارانش افسران اطلاعاتي شوروي سابق هستند و نمي شود دستشان را خواند و نيّات و حركت هاي بعدي آنان را پيش بيني كرد ولي قطعا سعي خواهند کرد که از هر رويداد و نيز برخورد سياسي ديگران و ازجمله درگيري غرب با ايران بر سر فعاليت هاي اتمي به سود خود بهره جويي و يارگيري کنند. به باور اين تحليلگر، گمان نمي رود که کرملين نشينان از انديشه بازسازي روسيه تزاري ـ در هر شکل آن خارج شده باشند بويژه که روس ها قلبا خواهان آن هستند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
خطر تورّم پول: روزي که در آلمان بهاي يک قرص نان به 2 هزار مارك رسيده بود! ـ هیتلر زادهِ مسئله تورّم پول و به «بُن بَست» رسیدن ملت آلمان بود
ادامه بحران اقتصادي و توّرم پول در آلمان که از پيامدهاي جنگ جهاني اول بود سبب شده بود که در زمستان (فوریه) 1923 بهاي يك قرص نان در آن کشور به بيش از دو هزار مارك برسد. اين وضعيت، آلماني هاي نگران را وادار به جستجوي فردي كرد كه بتواند مسائل را به صورت ضربتي حل كند. فاتحان جنگ جهانی اول ظرفیت نظامی آلمان را محدود و به حد اقل کاهش داده بودند تا بزرگان کشور و دلسوزان آلمان از یک ژنرال نخواهند که کودتا کند.
    همين خرابي اوضاع اقتصادي كه ناشي از تحميلات پس از جنگ جهاني اول ـ طي قراردادهاي صلح (صلح وِرساي) به ملت آلمان بود هيتلر را به قدرت رساند. به عبارت ديگر؛ آلماني ها هيتلر را فردي که خواهد توانست به مسائل اقتصادي آلمان و درگيري روزمره سياستمداران باهم بر سر قدرت پايان دهد تشخيص داده و در انتخابات به او و حزب او ـ حزب ناسيونال سوسياليست ـ راي دادند. به همین دلیل است که برخی از مورّخان، هیتلر را زادهِ مسئله تورّم پول نوشته اند و اعلام خطر کرده اند که نباید گذاشت یک ملت به «بُن بَست» برسد! و یا چنین احساسی داشته باشد.
     هيتلر دکتر شاخت را مامور حل مسئله تورّم پول کرد و سپس به پاره کردن تعهدات تحميلي به آلمان در قراردادهاي ورساي دست زد و نيروهاي خارجي را از آلمان اخراج و درصدد بازگردانيدن اراضي از دست رفته برآمد که مجبور به جنگ شد. اشتباه او اين بود که دفعتا در چند جبهه دست به جنگ زد و با نقض پيمان عدم تجاوز آلمان و روسيه به اين کشور پهناور تعرض کرد و چون منابع او محدود بود شکست خورد.
     «تاريخ» نشان داده است که ملل در وضعيت بحران، متوسل به نجات دهنده شده اند که به هوش و خَرَد، شجاعت، صداقت و مديريت او اعتماد داشتند. اشک (اَرشَک) يکم، اردشير پاپکان، نادرشاه افشار، کريم خان زند، ناپلئون بناپارت، مصطفي کمال پاشا (آتاتورک)، فرانکلين دلانو روزولت، چرچيل، دوگل، هوشي مين، پرون، ماندلا و ايوو مورالس از آن جمله اند.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پايان دنيا! در سال 2060 طبق پىش بىنى نيوتن!
تصوير نيوتن

پژوهشگر كانادايي «استيفن سنوبلن» در فوريه 2003 فاش ساخت كه دستخط ايزاک نيوتن دانشمند قرن 18 را (كه در 1727 درگذشت) به دست آورده كه با محاسبات پيچيده اي پيش گويي كرده است كه جهان در سال 2060 پايان مي يابد.
     وي گفت اين دستخط اينک در يك آرشيو در اورشليم نگهداري مي شود. دستخط نيوتن بدون اين كه دارنده اش متوجه مطلب شود قبلا در يك حرّاج آثار تاريخي به فروش رفته بود. نيوتن بود كه نيروي جاذبه زمين را كشف و محاسبه كرد.
    بسیاری از دانشمندان گفته اند که برپایه دانش و منطق، دلیلی برای درست بودن و تحقق یافتن تصوّر به پایان رسیدن دنیا در 2060 ندارند.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پسر محمد علی را در فرودگاه فلوریدا به اطاقی بردند تا ببینند که آیا مسلمان است ـ ماجرای بیرون کشیدن یک معلم انگلیسی عازم آمریکا از هواپیما
Muhammad Ali Jr

از 27 ژانویه 2017، بخشی از اخبار و مقالات رسانه های عمومی و اطلاع رسانی های سوشل میدیایی به کنش و واکنش های ناشی از تصمیم دانالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا در مورد منع موقت مسافرت از 7 کشور با جمعیت عمدتا مسلمان اختصاص یافته است ـ اخباری که پس از فروپاشی بلوک شرق سابقه نداشته است. برخی گفته اند که این اقدام، اصطلاح وینستون چرچیل را به ذهن می آورد که شوروی را «پرده آهنین» خطاب می کرد و این اصطلاح در نوشته ها و گفت و گوها به تدریج جای نام شوروی را گرفته بود. نوع تصویری این دسته از اخبار با انتشار گزارش و عکس کودک 5 ساله ایرانی که در فرودگاه پایتخت آمریکا به او دستبند! زده بودند آعاز شده است.
    روزنامه ایندیپندنت چاپ انگلستان ضمن نقل گزارش بی بی سی نوشته است که اگزگتیو اُردِر دانالد ترامپ مبنی بر محدود کردن مسافرت به آمریکا، وضعیت ورود و خروج به آلمان شرقی پیشین [دیوار برلین] را به خاطر می آورد. بی بی سی (بخش انگلیسی زبان آن) ماجرای از هواپیما بیرون کشیدن یک دبیر ریاضی مسلمان به نام Juhel Miah را پخش کرده و از قول او گفته است که در یک برنامه مسافرت آموزشی، با جمعی از همکاران و شاگردان دبیرستان برای دیدار از آمریکا که تا 230 سال پیش یک مهاجرنشین انگلیسی بود، از انگلستان عازم این کشور شد. این جمع با هدف صرفه جویی در هزینه، برای مسافرت خود بلیت شرکت هواپیمایی ایسلند ـIceland air را خریده بودند و با یک هواپیمای این شرکت و از طریق فرودگاه ریکیاویک عازم نیویورک شدند. تا توقف کوتاه در فرودگاه ریکیاویک، مشکلی نبود. چند دقیقه پیش از پرواز از ریکیاویک به سوی نیویورک، نام او از بلندگوی هواپیما پخش شد و گفته شد که با اشیایی که با خود دارد (کیف دستی و ...) به قسمت جلو هواپیما برود. با شنیدن این پیام، نگاه همه مسافران و بویژه شاگردان و همکارانش متوجه او شد و با تعجب می پرسیدند که چه مشکلی برایش پیش آمده است.
    وقتی که به قسمت پشت کابین هواپیما رسید، خدمه پرواز به او گفتند که از آمریکا خبر داده شده که شما نمی توانید وارد آن کشور شوید، باید پیاده شوید و به انگلستان بازگردید و تا پیاده نشوید هواپیما پرواز نخواهد کرد. ما علت را نمی دانیم و مقامات مربوط آمریکایی به ما نمی گویند که چرا؟. شرکت های هواپیمایی اسامی مسافران عازم آمریکا را قبلا به سازمان مربوط (وزارت امنیت داخلی آمریکا) می دهند و اگر مسافری مسئله داشته باشد خبر می دهند که اورا پیاده کنیم. احتمالا اسم شما ایجاد تردید کرده و یا در لیست پاییده شدن (واچ لیست) بوده ای. از دست ما کاری بر نمی آید. Juhel Miah راهی جز پیاده شدن و بازگشت به کشور خود و اعتراض نداشته است.
    
    ـ موضوع دیگر در این زمینه که 24 فوریه (جمعه ششم اسفند 1395) رسانه ای شده است، توقیف دو ساعته پسر محمد علی، قهرمان معروف و متوفای بوکس است.
     به گزارش دیلی میل به نقل از یو اس اِ ـ تودی، نیویورک پست و میامی نیو تایمز، وی (محمد علی جونیور) که با مادرش ـ خلیله برای سخنرانی در مراسم ماه تاریخ سیاهپوستان به جامائیکا رفته بود در بازگشت، در فرودگاه فورت لادردیل (فلوریدا)، او را از مسافران جداکردند (احتمالا به علت عربی بودن نام) و به اطاقی بردند و به بازجویی پرداختند که دو ساعت طول کشید. محمد علی گفته است که چندبار از او سئوال کردند که این نام را از کجا آورده و آیا مسلمان است؟.
    Chris Manici بازپرس پیشین و وکیل دعاوی و از دوستان خانوادگی محمد علی گفته است که اگر «محمد علی جونیور» بخواهد، وی علیه وزارت امنیت میهن که بر رفت و آمدهای خارجی نظارت و کنترل دارد به دادگاه دادخواست خواهد داد. «محمد علی جونیور» در 1972 در شهر فیلادلفیا به دنیا آمده و 44 ساله است.
    
کُپی خبر دیلی میل

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 25 فوريه
  • 1570:   پاپ ـ پیوس پنجم ـ الیزابت یکم پادشاه انگلستان را تکفیر و خارج از دین اعلام کرد. پاپ قبلا چنین اعلامیه ای را در مورد هنری هشتم پدر الیزابت یکم صادر کرده بود زیرا که مرتکب طلاق و ازدواج مجدد شده بود.
        
        
  • 1836:   سمیوئل کُلت اختراع خود تپانچه (ششلول ـ رولور) کُلت Colt را به ثبت داد.
        
        
  • 1899:   پال ژولیوس رویتر ـ یهودی آلمانی که بعدا به تابعیت انگلستان درآمد و خبرگزاریِ رویتر را به وجود آورد در 83 سالگی درگذشت.
        
        
  • 1919:   اُرِگون نخستين ايالت آمريكا بود كه بر بنزين ماليات وضع كرد كه اينك اين ماليات رقم بزرگي از درآمد كشورهاي وارد كننده نفت و ايالت هاي آمريكا را تشكيل مي دهد. در آن زمان، آمريکا صادرکننده نفت بود. ميزان مالياتي که ايالت ارگون بر بنزين وضع کرده بود يک سنت (يک پني = يک صدم يک دلار) بر هر گالن (چهار ليتر) بنزين بود.
        
        
  • 1923:   درخواست آدولف هيتلر براي تابعيت آلمان كه چندي پيش تسليم شده بود پذيرفته شد. وي متولد اتريش بود، ولي معتقد بود كه آلماني نژادها يك ملت هستند و مرزها، قراردادي و مصنوعي و ساخت سياست ها هستند. هيتلر پس از دريافت تابعيت آلمان توانست براي نمايندگي پارلمان نامزد شود و سپس گام به سوي رهبري اين کشور بردارد.
        
        
  • 1925:   «مدرّس» نماينده مجلس در جلسه چهارم اسفند مجلس شوراي ملي با لايحه دولت براي قانوني شدن نظام وظيفه اجباري مخالفت كرد. در آن زمان بسياري از روحانيون وقت با اين لايحه كه به تصويب رسيد و به اجرا در آمده است موافقت نداشتند.
        
        
  • 1933:   نخستين ناو هواپيمابر كامل (فرودگاه روي آب) وارد کار در نيروي دريايي ايالات متحده آمريکا شد. اين ناو «رنجِر» نام داشت.
        
        
  • 1937:  
    باب شيفر

    رابرت لوید شیفر (باب شیفر) روزنامه نگار آمریکایی که سه دهه پیش از رسانه های چاپی به تلویزیون رفته و در «سی بی اس» فعالیت می کند به دنیا آمد.
        
        
        
        
  • 1941:   در هلند و به تحریک نازی های آلمان برضد یهودیان آن کشور یک اعتصاب عمومی صورت گرفت. بسیاری از این یهودیان چند قرن پیش از آن که هنوز هلند در قلمرو اسپانیا بود از این کشور به هلند مهاجرت کرده بودند زیرا که در اسپانیا تحت فشار قرارگرفته و اخراج شده بودند.
        
        
  • 1948:   در چک اسلواکی، حزب کمونیست قدرت را به دست گرفت. چک اسلواکی که به دست ارتش سرخ از تصرف آلمان آزادشده بود سال ها در حوزه نفوذ شوروی قرارداشت و از اقمار دولت مسکو بشمار مي رفت. چک اسلواکي بعدا تجزيه و به صورت دو کشور مستقل از هم درآمده است.
        
        
  • 1966:   حافظ اسد ژنرال هوايي سوريه دراين كشور كودتا كرد. قبلا نيز يک رشته کودتا در سوريه صورت گرفته بود که در دو مورد آن بعثي ها برضد يکديگر کودتا کرده بودند.
        
        
  • 1975:   الیجاه محمد از رهبران مسلمانان آمریکا در 78 سالگی درگذشت.
        
        
  • 1986:  
    بانو اکينو

    در پی فرار ژنرال «فردیناند مارکوس» دیکتاتور فیلیپین به هاوایی، بانو «کورازون اکینو» 53 ساله رئیس جمهور آن کشور شد. مارکوس 20 سال حکومت کرده بود. انگیزه انتخاب کورازون که تجربه سیاسی و کار دولتی نداشت «عاطفی» بود زیرا که مارکوس با طرح توطئه شوهر اورا هنگام بازگشت از آمریکا به وطن در فرودگاه مانیل کشته بود. وی یک سناتور سابق و از مخالفان روش حکومت کردن مارکوس بود. انتخاب کورازون یک بار دیگر اصالت دمکراسی را به زیر سئوال برد. بانو اکينو Aquino که شش سال حکومت کرد در آگوست 2009 در 76 سالگي درگذشت.
        
        
  • 1986:   نيروهاي نظامي ايران شبه جزيره فاو در عراق را تصرف كردند.
        
        
  • 1994:   یک پزشک اسرائیلی در یک مسجد در شهر الخلیل (هبرون) به سوی فلسطینی ها تیراندازی کرد که 30 تن کشته شدند.
        
        
  • 1991:   در جریان جنگ آمریکا با عراق بر سر کویت، عراقی ها یک سربازخانه آمریکاییان در ظَهرانِ کشور سعودی را هدف موشک اسکود (ساخت روسیه) قراردادند که براثر اصابت موشک به ساختمان خوابگاه نظامیان، 28 آمریکایی کشته شدند.
        
        
  • 2009:   شبه نظامیان بنگلادشی معروف به نیروی مرزبان (نيروي مبارزه با قاچاق) در اعتراض به کمی دستمزد به یک قرارگاه نظامی در شهر داکا پايتخت آن کشور حمله بردند که در این حمله پنجاه نظامی از جمله یک ژنرال و چند سرهنگ و 24 غیر نظامی کشته شدند. در پی این رویداد در داکا حالت فوق العاده برقرار شد.
        
        
  • 2019:  
    Reema

    بیست و سوم فوریه 2019 بانو «ریما بِنت بَندر بِن سلطان بن عبدالعزیز آل سعود Reema bint Bandar Al Saud» به سمت سفیر دولت سعودی در واشنگتن منصوب شد. وی نخستین بانویی است که در کشور سعودی مقام سفارت گرفته است. بَندر بن سلطان پدر ریما از 1983 تا 2005 به مدت 22 سال سفیر دولت سعودی در واشنگتن بود و با سران دولت آمریکا بویژه جورج دبلیو بوش دوستی تنگاتنگ داشت. خالد بن سلمان آل سعود 31 ساله سفیر پیشین دولت سعودی در واشنگتن، معاون وزارت دفاع دولت سعودی شده است. وی پسر ملک سلمان و برادر محمد بن سلمان ولیعهد کشور سعودی است. بَندر بن سلطان تا سال 2015 رئیس سازمان اطلاعات و امنیت دولت سعودی بود.
        بانو ریما که در طول سفارت 22 ساله پدر، با او در آمریکا بود از دانشگاه جورج واشنگتن فارغ التحصیل شده و مدرک لیسانس گرفته است. وی در پاریس نیز در رشته موزه داری کارآموزی کرده است. ریما پیش از انتصاب به سفارت، فعالیت های متعدد در زمینه ورزش، هنر و موزه داشت.
        
        
        
        
        



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com