Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
20 اوت
 
جستجوی:

 
  هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.
 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 20 اوت
ایران
روزی كه دكتر مصدق و یارانش بازداشت شدند
دكترمصدق را پس از دستگير كردن، از خودرو زندان نظامي خارج مي كنند


     بیستم آگوست 1953 ـ یك روز پس از براندازی 28 اَمُرداد 1332، دكتر مصدق و چند تَن از یارانش از جمله دكتر غلامحسین صدیقی و دكتر شایگان در خانه ای در خیابان كاخ دستگیر و زندانی شدند.
     آنان عصر 28 امُرداد هنگامی كه خانه دكتر مصدق زیر گلوله بود از طریق دیوار خانه خارج شده بودند.
دكتر مصدق بمانند
همه رهبران ملّي
غالبا لباس ساده
و خانه مي پوشيد


    در همین روز بسیاری از مقامات و هواداران دكتر مصدق دستگیر و به افسران و نظامیانی كه در عملیات براندازی شركت كرده بودند یك درجه ترفیعی داده شد.
    دسته های شعار دهنده بر ضد دكتر مصدق در 29 اَمُرداد هم به دادن شعار در خیابانها ادامه می دادند. (طبق نوشته ها) هدف، خودنمایی و سهم خواهی بود. این دسته ها در روز 28 امُرداد، روزی كه با آرامش و مطابق معمول آغاز شده بود 200- 300 نفری بودند كه عمدتا با كامیون حركت می كردند، ولی ماموران انتظامی حاضر به جلوگیری از آنان نمی شدند و مانعی بر سر راهشان نبود. در آن روز (28 اَمُرداد) ظرف چند ساعت سه بار روسای شهربانی كل تغییر یافته بودند و ....
     دكتر مصدق تا آخرین لحظه باور نمی كرد كه تغییر دولت او با این عملیات ظاهرا كوچك و محدود عملی باشد. طبق مندرجات صفحه 341 خاطرات دكتر مصدق، وی رجال كشور و مقامات ارشد (آن زمان) را سه گروه می دانست: یك گروه را مخلوق سیاست خارجیان معرفی می كرد كه با نظر خارجی وارد كار می شوند و مصالح خود را با مصالح خارجی توأم می كنند و آنجا كه برای خارجی نفعی نباشد، آنان نفعی ندارند و ... و دو دسته دیگر رجال و مقامات خیرخواه وطن و هموطنان هستند، منتها شماری از آنان خیرخواه غیر مبارز هستند كه برای سربلندی، استقلال و آزادی عمل كشور و پیشرفت آن باید گروه اول را به حداقل و «صِفر»رساند و خیرخواهان غیرفعال را تشویق و دلگرم به فعال شدن كرد و ....
    
دكتر شايگان و دكتر صديقي ـ دو مرد نامدار وطن ـ همزمان با دكتر مصدق دستگير شدند

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نقش اینتلیجنس سرویس انگلستان در براندازی دكتر مصدق
پشت جلد كتاب قطور «ام. آی ـ 6» تالیف استیفن دوریل
در زمینه براندازی 19 آگوست 1953 (28 اَمُرداد 1332) كتابهای متعدد و نظرات بسیار انتشار یافته است كه هر كدام حاوی تاریخچه ای از این رویداد است، از جمله كتابی كه در زیر به آن اشاره شده است :
     (اینتلیجنس سرویس انگلستان MI6 از درون) عنوان كتابی است كه محقّق و استاد انگلیسی، استیفن دوریل Dorril، آن را تألیف كرده و از كتب منتشره سال 2000 است. در این كتاب كه یك فصل آن (فصل 28 از صفحه 558 تا 600) به ایران اختصاص یافته، مؤلف نوشته است كه معمولا رسم و عادت نبوده است كه درباره این سازمان كه یكی از سرویسهای جمع آوری اطلاعات در جهان است عكس و مطلب انتشار یابد و رسانه ها قلمفرسایی كنند. به نوشته مولف كسانی كه تاكنون درباره كارهای این سازمان نوشته اند از رقبای آن و یا از اعضای ناراضی بوده اند و پس از انتشار نیز از مزاحمت و ارعاب این سازمان مصون نمانده اند. بنابراین، كتاب 900 صفحه ای او منحصر به فرد است. در این كتاب آمده است با این كه انگلستان، دیگر یك قدرت بزرگ جهانی نیست معذلك اینتلیجنس سرویس آن به همان روش دوران امپراتوری ادامه كار می دهد. این سازمان نقش مهمی در جریان جنگ سرد داشت و به عقیده "دوریل" وجود آن برای انگلستان ضرورت حیاتی دارد.
    مولف درباره فعالیتهای اینتلیجنس سرویس در دوران حكومت مرحوم دكتر مصدق، نوشته است كه دولت انگلستان در سال 1949 از طریق ایستگاه اینتلیجنس سرویس در تهران متوجه شده بود كه سهم ایران از نفت (10 تا 12 درصد) بسیار ناچیز است و به تدریج صدای مردم را در می آورد. بنابراین یك ضمیمه به قرارداد 1933 تهیه شد كه دكتر محمد مصدق مخالفت با استثمار نفت را آغاز و مردم عاطفی و احساساتی ایران را وارد یك مبارزه دامنه دار ناسیونالیستی كرد و در این شرایط كسی جرات نمی كرد بدون قبول خطر، این ضمیمه را به مجلس بدهد. در این زمان، آمریكا با كشور سعودی یك قرارداد نفتی 50 – 50 امضاء كرد و این وسیله بسیار خوبی برای دكتر مصدق بود كه ایرانیان را پشت سر خود متحد سازد.
    به توصیه میلن Milne رئیس ایستگاه اینتلیجنس سرویس در تهران كه در مجلس عواملی داشت،
    انگلیسی ها تصمیم گرفتند كه بر ضمیمه قرارداد 1933، اصلاحیه ای بنویسند و سهم ایران را افزایش دهند و مبلغی نیز علی الحساب به دولت ایران بدهند تا حقوق كارمندان عقب نیفتد و مخالفت ها كمتر شود كه دكتر مصدق روز 19 فوریه سال1951 طرح ملی شدن صنعت نفت ایران را به كمیسیون نفت مجلس داد. روز سوم مارس (12 روز بعد) سپهبد رزم آرا نخست وزیر وقت كه شهرت به دوستی با انگلستان را داشت طی اعلامیه ای كه در مجلس قرائت و از رادیو دولتی خوانده شد اقدام دكتر مصدق را به دلایل فنی غیرعملی خواند كه چهار روز بعد ترور شد و مجلس طرح ملی شدن نفت را تصویب كرد و شاه كه همواره كوشش داشت افراد ضعیفی را نخست وزیر كند تا قدرت در دست خودش باشد تحت تاثیر احساسات ناسیونالیستی ایرانیان كه مقاومت در برابر آن امكان ناپذیر است، بر خلاف میل باطنی و از روی اجبار تمایل مجلس به نخست وزیر شدن دكتر مصدق را پذیرفت. مصدق كه به صورت یك بت درآمده و رهبری ناسیونالیسم ایرانی را به دست گرفته بود روز دوم ماه مه شاه را وادار به امضای مصوبه مجلس كرد و انگلستان نه تنها نفت ایران بلكه درآمد قابل ملاحظه خود از مالیات نفت را از دست داد و هنگامی كه دكتر مصدق اعلام كرد كه ملی كردن صنعت نفت مقدمه پاك كردن ایران از هرگونه نفوذ خارجی است كه از 1557 میلادی آغاز شده، قلمرو ایران را كوچك و ایرانیان را تحقیر كرده است، اینتلیجنس سرویس به دولت انگلستان هشدار داد كه اگر دكتر مصدق و افكار او دوام یابد سایر كشورهای مشابه ایران چنین خواهند كرد و ... و از همان زمان طرح انواع نقشه برای از میان برداشتن دكتر مصدق و سركوب كردن ناسیونالیسم ایرانی پیش از آن كه جهان را همانند گذشته به دنبال خود بكشاند آغاز شد. سازمانهای اطلاعاتی آمریكا دكتر مصدق را مردی فوق العاده آگاه، با هوش، ولی یكدنده، دوست داشتنی و سخنور كه مطلقا حاضر نمی شود بر سر منافع ایران و ایرانیان وارد معامله شود توصیف كردند و اینتلیجنس سرویس فقط صداقت و امانت و ایراندوستی او را قبول داشت و وی را در مسائل ملی بدون گذشت و تقریبا خشن گزارش كرده بود.
     منابع آمریكایی محبوبیت فوق العاده دكتر مصدق را نتیجه خسته بودن ایرانیان از مقامات آزمند و خائن پیش از او، فساد اداری و موروثی شدن ادارات دولتی میان خاندانهای معین و ناامنی راهها و اجحاف سرمایه داران و فئودالها و نیز رقابت قدرتهای اروپائی با هم بر سر ایران می دانستند و معتقد بودند كه ایرانیان دكتر مصدق را به صورت یك فرشته نجات می پندارند، كه به همه این مسائل پایان خواهد داد.
     مولف نوشته است كه تفاوت سیاست آمریكا و انگلستان از آغاز جنبش ناسیونالیستی دكتر مصدق سبب شد كه هماهنگی 10 ساله (از زمان جنگ دوم) دو كشور بر سر ایران بر هم بخورد. با وجود این اینتلیجنس سرویس پی در پی مسائلی را برای آمریكائیان مطرح می ساخت تا آنها را وادار به سرنگون ساختن حكومت مصدق كند. اینتلیجنس سرویس ماموران تازه ای را كه فارسی می دانستند در لباس روزنامه نگار، كارمند سفارت و یا استاد و محقق به ایران گسیل داشت كه یكی از آنها بانو لامتون Lambton بود.
     بررسی های این ماموران و تماس آنها با مقامات محلی در حوزه های نفتی باعث شد كه در یك مورد، دولت انگلستان تصمیم به اعزام نیرو جهت تصرف مناطق نفت خیز ایران بگیرد، ولی از مداخله شوروی براساس قرارداد 1921 تهران و مسكو هراس داشت و در این زمینه با دولت آمریكا كه در «كره» درگیر جنگ بود به مشورت پرداخت كه رئیس جمهوری آمریكا زمان و مكان را برای این حمله مناسب و منطقی ندانست و گفت كه روسها جبهه تازه ای خواهند گشود كه مسیر تاریخ را عوض خواهد كرد. به علاوه، كنترل (ره گیری) مخابرات واحدهای ارتش ایران توسط ناو انگلیسی Urius نشان داد كه در صورت حمله نظامی، مقاومت ارتش ایران شدید خواهد بود و صدها هزار ناسیونالیست داوطلب به صفوف ارتش خواهند پیوست و اگر آبادان هم تصرف شود نگهداری آن دشوار خواهد بود.
     از آن پس، كار اینتلیجنس سرویس شده بود ترسانیدن آمریكائیان از كمونیست شدن ایران با این استدلال كه دكتر مصدق دست به اصلاحات اجتماعی خواهد زد و ایرانیان با سوسیالیسم آشنا خواهند شد، بسیاری از آنها از آن راه خواهند رفت و سرانجام ایران می شود «ایرانستان»! و یک کشور سوسیالیستی و احتمالا یکی از جمهوری های شوروی و یا وابسته به آن. از سوی دیگر انگلیسی ها به آمریكائیان نوید می دادند كه در صورت حل مسئله نفت، چهل درصد آن را به شركتهای آمریكایی خواهند داد. هدف انگلیسی ها آن بود كه اگر حادثه ای رخ دهد آمریكا را در برابر شوروی قرار دهند كه فقط آن دو دولت قادر به معارضه هم بودند.
    اینتلیجنس سرویس از دوستان شاه نیز غافل نبود از جمله پرون Perron و شاپور پورتر كه تابعیت ایران و هند – هر دو – را داشت. ماموران سرویس جاسوسی انگلستان حتی پی برده بودند كه شاه با زنی از خانواده "د" رفاقت دارد. آنها برای برانداختن حكومت مصدق به گردآوری افراد پرداختند كه دو برادر "رشیدیان" از آن جمله بودند. به نوشته مولف، ماموران انگلیسی به این دو برادر هرماه ده هزار لیره استرلینگ (در آن زمان هر لیره مساوی با چهار دلار آمریكا بود) می دادند و كار آنها در آغاز جمع آوری "رای" برای مخالفان دكتر مصدق در انتخابات بود تا از اكثریت نیافتند. همچنین این ماموران فرزندان این دو برادر را به لندن برده بودند تا درس بخوانند و هر گونه وعده به آنها می دادند. این زمان، ایامی بود كه انگلیسی ها به هر كس كه قادر بود اقدامی بر ضد دكتر مصدق كند پول می دادند از جمله تیمور بختیار كه با ثریا زن وقت شاه بستگی خانوادگی داشت. غافل از این كه آمریكائیها هم به خانهای قشقایی پول و وعده می دادند!.
     بالاخره پلیس دكتر مصدق خانه ریچارد سدان Seddon یكی از مقامات نفتی انگلستان در تهران را مورد بازرسی قرارداد و اسناد متعدد از رشوه دادنها و توطئه ها را به دست آورد كه به "پرونده سدان" معروف شده است.
    ماموران مخفی آمریكا كه در طول این مدت بیكار نبودند هدفهای خود را كه گاهی با هدفهای انگلیسی ها موازی بود دنبال می كردند. هدف اصلی آمریكا این بود كه جای انگلستان را در ایران بگیرد و در آن زمان برایش مبارزه با كمونیسم بر منافع نفت می چربید.
    مولف كتاب ضمن بر شمردن اسامی جاسوسان آمریكا و انگلستان در ایران نوشته است پس از قطع روابط ایران و انگلستان، ماموران آمریكا فعالتر شدند و ابتكار عمل را به دست گرفتند.
    كناره گیری قوام السطنه پس از چند روز حكومت بر اثر فشار و تظاهرات بی سابقه و خونین مردم، به آمریكا و انگلستان فهماند كه خاتمه دادن به حكومت مصدق كار آسانی نیست و اگر بر ضد جان او هم سو قصد شود ایران غرق در آتش و خون خواهد شد. كودتای نظامی راه حل تشخیص داده شد و به موازات آن تبلیغات ضد مصدق، كه ایران را با سیاستهای خود ویران ساخته و ... شروع شد و برای این منظور حتی سید ضیاء طباطبایی را از فلسطین به تهران آوردند. ژنرال زاهدی كه بعدا نخست وزیر دولت كودتا شد از سوی ماموران انگلیسی به آمریكائی ها معرفی شد. انگلیسی ها در دوران جنگ جهانی دوم زاهدی را كه یك افسر معمولی در اصفهان بود زیان آور تشخیص داده بودند و او را به فلسطین تبعید كرده بودند!
    ماموران آمریكایی ضمن جلب ژنرالهای ناراضی از مصدق، بانكداران ایران از جمله ابتهاج و دكتر محمد نصیری و جمعی از سیاسیون را به سوی خود كشانیدند. به گونه ای كه سران بانك ملی آنها را از جزئیات وضعیت مالی دولت كه به علت محاصره اقتصادی و قطع درآمد نفت خوب نبود آگاه می كردند. لغو نظام سلطنتی در مصر و روی كار آمدن افسران آزاده و ظهور ناسیونالیسم عرب كه المثنای ایران بود غرب را بر آن داشت پیش از آن كه افكار مصدق جهانگیر شود و به ملل دیگر سرایت كند به حكومت او پایان دهد.
     در پی قطع رابطه ایران با انگلستان، اینتلیجنس سرویس از قبرس با عوامل خود در ایران ارتباط داشت. ورود محققان و روزنامه نگاران و نمایندگان شركتهای واقعی یا دروغین آمریكایی به ایران چند برابر شد و همه آنها، نتیجه بررسیهای خود را به "سیا" گزارش می كردند. ایرانیان ضد مصدق كه در عین حال به آمریكا نزدیك بودند تشویق به دریافت پروانه نشریه می شدند تا با مقالات خود مردم را از اطراف دكتر مصدق پراكنده سازند و نسبت به او مایوس كنند. با وجود این، ترومن در دست زدن به كودتا بر ضد دكتر مصدق تردید داشت كه ژنرال آیزنهاور در ژانویه 1953 روی كار آمد و تصمیم به اجرای نقشه كودتا گرفت. مرگ ناگهانی استالین سد بزرگی را از سر راه برداشت. انگلیسی ها عوامل خود از جمله دو برادر رشیدیان را در اختیار آمریكائیان قرار دادند. شاه نیز كه اختیاراتش توسط دكتر مصدق محدود شده بود آماده قبول هر پیشنهادی بود. "كرمیت روزولت" رئیس ماموران سیا در خاورمیانه یك رشته مذاكرات طولانی را با سران اینتلیجنس سرویس درباره ساقط كردن حكومت دكتر مصدق برگزار كرد اواخر فوریه سال 1953 (ماجرای 9 اسفند 53 مقابل كاخ شاه) دست به یك آزمایش كوچك در تهران زده شد تا توان مقابله نظامی دكتر مصدق ارزیابی شود و سپس به ایجاد چند گروه از جمله كمیته نجات وطن، اتحاد میهن پرستان و ... اقدام شد. گیلانشاه فرمانده نیروی هوائی، نصیری فرمانده گارد شاه، تیمور بختیار فرمانده پادگان كرمانشاه، یك افسر ژاندارم به نام "اردوبادی"، غلامرضا اویسی فرمانده گردان تانك، محمد خواجه نوری و ... بر اثر ترغیب و وعده های ماموران آمریكا به جمع ناراضیان از حكومت مصدق كه ماموران جاسوسی انگلستان معرفی كرده بودند پیوستند. عملیات از 25 ژوئن آغاز شد. در كره جنگ در حال فروكش كردن بود و آمریكا مامورانی را از آن كشور به ایران فرستاده بود. شاه عمدتا به تقاضای آمریكا فرمان عزل دكتر مصدق را محرمانه صادر و زاهدی را نخست وزیر كرد، ولی دكتر مصدق فرمان را مغایر قانونی اساسی خواند و رد كرد زیرا طبق قانون اساسی آن زمان، مجلس باید فردی را به عنوان نخست وزیر به شاه پیشنهاد می كرد نه این كه شاه، خود نخست وزیر برگزیند. این اقدام شاه یك كودتا تلقی شد. شاه از ترس و نیز به توصیه ماموران آمریكائی از كشور فرار كرد. مردم به خیابانها ریختند و خواهان جمهوری شدند و غرب بر آنها عنوان كمونیست گذارد. در یك روز هشت روزنامه ضد مصدق كه پروانه آنها قبلا صادر شده بود دست به انتشار زدند. دكتر مصدق ظاهرا به تقاضای سفیر آمریكا ادامه تظاهرات را ممنوع كرد و همین امر باعث شد كه نظامیان ناراضی از یك سوی، عربده كشان خیابانی و دسته های اوباش كه از ماموران آمریكایی پول نقد گرفته بودند از سوی دیگر به حركت درآمدند هر جا را كه رسیدند سوزاندند و غارت كردند. مقابل خانه دكتر مصدق در خیابان كاخ با مقاومت شدید و خونین افراد گارد وی رو به رو شدند ولی پایداری طولی نكشید. زاهدی كه در تانك مخفی شده بود به رادیو (بیسیم – مجاور پل سیدخندان) رفت و فرمان نخست وزیری خود را قرائت كرد. با این كودتا ایران عملا زیر سلطه آمریكا قرار گرفت و تا سال 1979 یكی از جبهه های جنگ سرد دو ابر قدرت بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
انقلاب دانشگاهی در ایران به دست پروفسور رضا
پروفسور رضا
شورای دانشگاه تهران 29 امُرداد 1347 پروفسور فضل الله رضا از دانشمندان طراز اول ریاضیات و الكترونیك جهان را به ریاست دانشگاه تهران انتخاب و با این انتخاب، دگرگونی و تحوِل در تعلیمات عالی ایران آغاز شد. پروفسور رضا قبلا استاد دانشگاههای آمریكا و كانادا و نیز رئیس دانشگاه صنعتی شریف بود. پروفسور رضا سه شنبه 19 نوامبر 2019 و 42 روز مانده به 105 سالگی تمام، در کنفدراسیون کانادا ـ شهر اوتاوا درگذشت. پروفسور رضا یكم ژانویه 1915 (11 دیماه 1293) در شهر رشت و در یک خانواده مشروطه خواه به دنیا آمده بود.
    رضا كه از اصحاب اینفورمیشن ثیاری (تئوری انفرماسیون) بود و از طریق محاسبات ریاضی معروف به «تقریب» به اكتشافات فضایی و مهنوردی كمك بسیار كرده است از دانشگاههای كلمبیا و نیویورك دكترا گرفته بود. وی كه در عین حال یك شاعر، ادیب و فیلسوف بشمار می رفت در سمت رئیس دانشگاه تهران، انحصار تدریس در دانشگاه در دست گروهی مشخص را شكست و استخدام دانش آموختگان ایرانی برای تدریس و احراز سمت دانشیاری و استادی را آزاد و درهای دانشكده ها را به روی دانش آموختگانی كه دارای شغل های دیگر بودند در ساعات فراغت باز كرد كه این كار او به عنوان یك انقلاب دانشگاهی وارد تاریخ آموزش و پرورش ایران شده است.
    مطبوعات تهران بویژه روزنامه اطلاعات صفحات فیچر خودرا تحت عناوینی ازجمله «خون تازه در رگهای دانشگاه» به این تحول بزرگ اختصاص داده و عکس های استادان جدید را منتشر کرده بودند.
     رضا همچنین برنامه های درسی و ضوابط تحصیلی را اصلاح كرد و با كشورهای پیشرفته منطبق ساخت، آزمایشگاههای دانشكده ها و كتابخانه های پژوهشی را نوسازی و تالیف كتاب های درسی و امر تحقیق را تشویق و رونق داد.
    رضا دكتر محمدحسن گنجی استاد جغرافیا و پدر هواشناسی ایران را معاون دانشگاه تهران كرد. دكتر گنجی همان ناسیونالیست ایرانی است كه دستور داده بود به روزنامه هایی كه دریای مازندران را «دریای خزر» بنویسند گزارش هوا (پیش بینی وضعیت هوا) را ندهند زیراكه چنین قومی (خزرها) كه مهاجر موقت بودند دیگر در اطراف دریای مازندران وجود ندارند و بكاربردن این واژه جز خدمت به بیگانه چیز دیگری نمی تواند باشد.
    
پروفسور رضا (در 1968)

پروفسور رضا بعدا نماینده ایران در یونسكو شد و چون استاد دانشگاه مكگیل كاناداMcGill University (واقع در شهر Montreal ایالتQuebec بود خواست كه او را سفیر ایران در این كشور كنند و گویا تا اواخر عُمر به تدریس در كانادا ادامه می داد. رضا از علاقه مندان كانادا بود. دانشگاه مکگیل که در سال 1821 تاسیس شده است از دانشگاههای ردیف اول جهان است که یک پنجم دانشجویان آن را خارجیان تشکیل می دهند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
تفسیرنگار روس: مرزهای جماهیریه شوروی خطوط داخلیِ بوده اند نَه مرز بین المللی و سرانجام، یک ناسیونالیست روس سرزمین مادری را احیاء خواهد کرد
پراودای آنلاین یکم ژوئن 2005 در سرمقاله خود به قلم یک صاحبنظر، ضمن اشاره به گردهمایی وقت مقامات گرجستان، اوكراین، آذربایجان و مولداوا اخطار کرد که هرگونه تلاش برای گسترش «ناتو» و ورود آن به قطعات جداشده شوروی سابق سرانجام به برخورد با مسکو و معارضه ای سخت و دامنه دار منتهی خواهد شد که ادمه اش جنگ اتمی خواهد بود. از سکوت کنونی مسکو نباید سوء استفاده شود. این مقامات چهارگانه در گردهمایی خود به پیوستن به ناتو و اتحادیه اروپا ابراز تمایل كرده اند که می خواهند «تاریخ» فراموش شود و نقش روسیه در جامعه مشترک المنافع کاهش یابد و به تدریج محو شود. اینان باید بدانند که مرزهای این كشورها خطوطی هستند داخلی كه مقامات شورویِ وقت (بلشویک های معتقد به جهان وطنی) این خطوطِ «دست ساخت» را بدون دورنگری، در نظر گرفتن حقایق تاریخی و تنها به منظور اختصاص دادن انجام امور اداری به محلی ها ترسیم كرده بودند و بنابراین، نمی توانند مرز بین المللی باشند كه عرف دیگری دارد.
     این مفسر نوشته بود که طولی نخواهد کشید که بسیاری از روس ها به خود خواهند آمد و فروپاشی سرزمین مادری را یک خیانت و عملی غیرقانونی اعلام و خواستار بازگشت به گذشته خواهند شد و در این صورت جهان شاهد وقایع دگرگون کننده خواهد بود، زیرا هرگونه تلاش پیگیر برای احیاء روسیه بزرگتر با واکنش رقبای غرب روبرو خواهد شد که هر دو طرف سلاح اتمی دارند. روس ها سرانجام یک ناسیونالیست تمام عیار را به رهبری خود انتخاب خواهند کرد تا آب رفته را به جوی بازگرداند. خودنمایی و چشم دوختن سران قطعات منفصله به غرب به بیدارشدن ناسیونالیسم روس کمک خواهد کرد و این حرکت ناسیونالیستی درصورت روبرو شدن با مقاومت، توفان خواهد شد ـ توفانی که با خود بیش از 5 هزار بمب و کلاهک اتمی و موشک های دوربُرد خواهد داشت. غرب حرکت پتر بزرگ را فراموش نکند.
    
    نقل از شماره 112 مجله روزنامک صفحه 32
    
     پی دی اف مطالب این شماره محله روزنامک و همه شماره های قبلی این مجله در این آدرس:
     www.rooznamak-magazine.com
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
روزی که میکا یاماموتو روزنامه نگار ژاپنی هنگام پوشش جنگ داخلی سوریه کشته شد ـ «ژورنالیسم» عشق میکا بود که چند جنگ را پوشش داده بود
Mika Yamamoto روزنامه نگار ژاپنی که جنگ داخلی سوریه را از سال 2011 (آغاز این جنگ) برای خبرگزاری ژاپن پوشش می داد در این روز (بیستم آگوست 2012) درحومه حَلَب (آلِپو ـ شمال غربی سوریه) در جریان درگیری نیروهای طرفین (دولتی و مخالفان) از ناحیه گردن گلوله خورد و جان سپرد، جنازه او از طریق استانبول به ژاپن منتقل و با حضور 800 روزنامه نگار مدفون شد. شرح کشته شدن میکا از قول عکاس همراه او در رسانه های جهان انتشار یافت. میکا عاشق ژورنالیسم بود و علاقه به پوشش رویدادهای خارجی تاریخ ساز داشت.
    
Mika

میکا که پدر او نیز روزنامه نگار بود هنگام کشته شدن 45 ساله یود با ربع قرن تجربه ژورنالیستی در روزنامه، تلویزیون و خبرگزاری. وی روند چند جنگ ازجمله جنگ آمریکا با عراق و تصرف این کشور، مداخله آمریکا در افغانستان و برکنارکردن طالبان، کودتای نظامی اوگاندا، جنگ استقلال بوسنی ـ هرزگوین و درگیری های چِچن را از نزدیک و حضورا پوشش داده بود. وی در سال 2010 در یک مصاحبه در پاسخ به این پرسش که چرا جان خود را به خطر می اندازد و در محل جنگ ها و درگیری ها حضور می یابد گفته بود: "یک انسان در طول زندگی، یک عشق می تواند داشته و عشق من، روشن ساختن مردم از تحولات است و این کار یعنی روزنامه نگاری و وسیله استناد یک روزنامه نگار؛ دوربینِ عکس ثابت و متحرّک و ضبط صوت است و وقتی یک گزارش کامل و آموزشگر خواهد بود که روزنامه نگار پیش از آغاز نوشتن، سابقه رویداد را در کتاب ها بخواند و مطلب کامل و بدون نقص به مخاطبان بدهد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سایر ملل
بانی استقلال كشور شیلی و سرانجام او
Bernardo O’ Higgins
امروز زادروز برناردو او هیگینز Bernardo O’ Higgins بانی استقلال كشور شیلی است كه 20 آگوست 1778 به دنیا آمد. وی سرهنگ نیروهای نظامی محلی وابسته به دولت اسپانیا بود كه در سال 1810 به جنبش استقلال طلبان شیلی پیوست، اما در جنگی كه روی داد از نیروی اعزامی اسپانیا كه شیلی را یك مهاجرنشین خود می دانست شكست خورد و به پرو Peru گریخت.
    وی در جنگ بعدی هم از اسپانیا شكست خورد و باز از هدف خود عدول نكرد و در سومین جنگ پیروز شد و به عنوان نخستین رئیس جمهوری شیلی انتخاب گردید.
    O’ Higgins مردی لیبرال چپ و هوادار اصلاحات ارضی و بر ضد فئودالیسم و اشرافیّت بود كه برنامه تقسیم اراضی او و اعطای حقوق برابر به توده ها، دشمنی مالكان بزرگ اراضی و ثروتمندان را برانگیخت؛ به گونه ای كه ادامه حكومت برایش دشوار شده بود. O’ Higgins برای سركوب مخالفان به خشونت متوسل نشد و به خاطر حفظ بقاء شیلی مستقل و پایان دو دستگی در جامعه این کشور، از ریاست كشور كناره گیری كرد و به «پرو» رفت و تا پایان عُمر همانجا ماند. او در سال 1842 فوت شد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سالروز ترور «تروتسكی» صاحبِ فرضیهِ «اجبارِ دائمی بودنِ یک انقلاب» با تیشه یخ شكنی
Trotsky
بیستم آگوست 1940 «لئون تروتسكی» از رهبران انقلاب اکتبر 1917 روسیه و بنیادگذار ارتش سرخ و یک فرضیه پرداز، در محل سکونت خود در Coyoacan واقع در حاشیه شهر مكزیكوسیتی [اینک محله ای از این شهر] به دست یک کمونیست اسپانیایی تبار که بعدا معلوم شد از عوامل استالین است با ضربه تیشه مجروح شد و روز بعد در بیمارستان درگذشت. وی 60 ساله بود.
    Ramon Mercader قاتل تروتسکی و در آن زمان 27 ساله، با تروتسکی رفت و آمد داشت و به همین دلیل، محافظانِ ساختمان، مانع ورود او به آنجا نشده بودند. رامون یک تیشهِ کُلَنگی کوتاه ویژه کوهنوردان را که هنگام بالا رفتن از کوه با آن یخ های سر راه خودرا می شکنند در آستین پنهان کرده بود و ضمن صحبت با تروتسکی با استفاده از یک لحظه فرصت، آن را بیرون آورد و بر سر تروتسکی زد و وی را مجروح ساخت. نگهبانان وارد اطاق شدند ولی تروتسکی که هنوز قادر به تکلم بود آنان را از تیرزدن به رامون منع کرد و گفت که او باید زنده بماند تا در دادگاه واقعیت قصد خود را برای درج در تاریخ بگوید. مادر رامون نیز یک کمونیست بود که در جنگ داخلی اسپانیا شرکت کرده بود. پنج ماه پیش از آن نیز تروتسکی از یک توطئه قتل، جان بدر برده بود.
    تروتسکی صاحب فرضیه تروتسکیسم که در جوانی در روسیه (در ایالت خِرسون که اینک در اوکراین واقع شده است) در مدرسه آلمانی ها تحصیل کرده و بعدا فلسفه خوانده بود سعادت بشر و صلح و آرامش را در زندگانی سوسیالیستی (برابری اقتصادی ـ اجتماعی، و مالکیّت ها؛ عمومی و در دست دولت) می دانست و در آغاز کار در گروه مِنشکویک ها (اقلیت ـ سوسیال دمکرات ها) فعالیت داشت و بعد به گروه اکثریت (بلشویک ها ـ مارکسیست ها) پیوست و در کنار لنین قرار گرفت.
    تروتسکی عقیده به دائمی بودن انقلاب داشت و استدلال می کرد که اگر پایان انقلاب اعلام و اصطلاحا وضعیت عادی شود، فساد اداری پدیدار خواهد شد و دیری نخواهد پایید که شعارها و انتظارات از انقلاب کمرنگ و ناپدید خواهند شد و وضعیت به حالت سابق و حتی بدتر باز خواهد گشت و بازنده توده ها خواهند بود. باید دستگاهی با اختیارات کامل ناظر بر امور دولتی باشد و ارتش سرخ که در آغاز کار برای جنگ با گروههای سلطنت طلب (سفیدها) ایجاد شده بود ضابط آن دستگاه باشد و پلیس سیاسی وقت (چِکا ـ نخستین سازمان امنیت و اطلاعات حکومت کمونیستی روسیه) مراقب رفتار مدیریت ها و سازمان های دولتی، تا فساد اداری و بوروکراسی ریشه نگیرد. تروتسکی مسلط بر زبان فرانسه و آشنا با چند زبان دیگر، مدتی هم کمیسر روابط خارجی دولت لنین بود. وی در عین حال عقیده داشت که در جامعهِ تَک حزبی هم، گردش کار باید دمکراتیک باشد، مدیریت ها شورایی و امور طبق موازین مصوّب انجام شود. لنین موافق نظرات تروتسکی بود و رعایت می کرد. ولی پس از وفات لنین و افتادن قدرت به دست استالین، ورق برگشت خورد. استالین نظرات تروتسکی در زمینه امور داخلی و تعیین مدیریت ها به طریقه دمکراتیک را با این بهانه که برای جامعه روسیه زود هستند قبول نداشت و تروتسكی با استالین كه مخالف صدور انقلاب سوسیالیستی به سایر نقاط جهان بود و می گفت كه اتباع هر كشور خودشان رسالت انقلاب دارند و ربطی به ما ندارد دشمنی می كرد و همین وضعیت باعث تبعید او از شوروی شد و در آن زمان، چون جز تركیه كشور دیگری او را نپذیرفت. مدتی در اینجا بود، سپس به فرانسه رفت و با اینکه رئیس دولت فرانسه احترام اورا رعایت می کرد مانع فعالیت های عقیدتی و حتی اقامت او در پاریس بود. تروتسکی از فرانسه به مکزیک رفت و مورد استقبال رئیس جمهوری این کشور قرارگرفت و برایش نگهبان و محل سکونت معیّن شد. در اینجا، تروتسکی با کمونیست های ایالات متحده رابطه برقرار کرد و چند کتاب ازجمله کتاب «تاریخ انقلاب»، «خیانت به انقلاب» و ... را نوشت و بر دشمنی استالین که راه دیکتاتوری مطلق در پیش گرفته بود با خود افزود. تروتسکی که دو دوران حکومت تزاری روسیه دو بار به زندان افتاده و مدتی هم تبعید در سیریه بود در اینجا هم دو کتاب تحت عنوان کاپیتالیسم روسیه [کاپیتالیسم بر جای فئودالیسم ـ همان وضعیتی که پس از اصلاحات ارضی نیمه اول دهه 1340 در ایران به وجود آمده بود] و «لنین و لنینیسم» نوشته بود.
    تروتسکی که از جوانی عقیده ای استوار بر اهمیت و نفوذ روزنامه نگار در یک جامعه و شکل گرفتن آن داشت پس از فرار از روسیه، در لندن برای Iskra (جرقّه) به مدیریت لنین که یک نشریه کمونیستی منتشره در لندن و ... بود مقاله می نوشت.
    پس از فرار تروتسکی، زن او الکساندرا که او نیز یک انقلابی بود در تبعید باقی مانده بود. تروتسکی چندماه پس از فرار از سیبری، با ناتالیا یک سوسیالیست دیگر آشنا شد و ازدواج کرد ولی روابط دوستانه او با الکساندرا ادامه یافت. الکساندرا که عقاید تروتسکی را دنبال می کرد در دوران تصفیه استالینی، در 1938 سر به نیست شد.
    ناتالیا که با تروتسکی در مکزیک بود، پس از قتل تروتسکی راه اورا ادامه داد و از مبارزه دست نکشید، انتشار کتاب های تروتسکی را از سرگرفت و خود نیز کتابی درباره تروتسکی ـ شامل بیوگرافی و عقاید او نوشت. وی که یک کتاب هم درباره ایجاد طبقه خاص در روسیه کمونیستی و کاپیتالیسم دولتی آن و سرانجام خسته شدن مردم از آن وضعیت نوشت تا سال 1962 زنده بود. دو پسر تروتسکی از ناتالیا که یکی از آنان فعالیت ضد استالینی داشت به طرز مرموزی کشته شدند.
    «رامون مرکادِر» قاتل تروتسکی پس از محاکمه به 20 سال زندان!! محکوم شد و تا اوایل سال 1961 در زندان بود و پس از آزاد شدن به کوبا رفت و در سال 1978 در اینجا درگذشت. پس از قتل تروتسکی، استالین به «مرکادر» مدال قهرمانی داده بود.
    
Ramon Mercader قاتل تروتسکی


    
روی جلد کتابی که در دفاع از تروتسکی تألیف شده است

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
وسیله مرگ بیش از 140 هزار ژاپنی در موزه واشنگتن
بمب افكن بی ـ 29 شماره 82 نیروی هوائی آمریكا كه سَرخلبان آن نام مادرش «انولاگی» را بر آن گذارده بود با هزینه كردن میلیونها دلار مرمت شده و به حالت اولیه درآمده و از آگوست 2003 در موزه اسمیتسونیان شهر واشنگتن قرار گرفته است تا عموم بتوانند از آن دیدن كنند.
     با این بمب افكن ، ششم آگوشت سال 1945 نخستین بمب اتمی كه در جنگ بكار رفت بر شهر هیروشیمای ژاپن فروافكنده شد كه ضمن آن بیش از 140 هزار ژاپنی كشته شدند.
    تصمیم مربوط به قرار گرفتن این بمب افكن در موزه واشنگتن كه چندی پیش اتخاذ شده بود در همان زمان با مخالفت برخی ژاپنی ها رو به رو شده بود كه تاثیری در اجرای تصمیم نداشت.
    
بمب افكن انولاگي در موزه واشنگتن

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
این دختر از این کشور به آن کشور می رود تا اعانه برای پژوهشگران درمان سرطان بدست آورد و در آمریکای لاتین با این هواپیما به خلبانی خودش:

    



    Ethan Guo یک دختر جوان (20 ساله)، که برای جمع آوری اعانه و کمک مالی برای سازمانهای پژوهشگرِ یافتن راه درمان سرطان، از این کشور به آن کشور می رود و در کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی با هواپیمای کوچک یک موتوره ای که خودش خلبانی آن را بر عهده می گیرد، از ماه ژوئن 2025 (اوایل تیرماه 1404) در جنوبی ترین منطقه کشور شیلی که تا قطب جنوب فاصله ای زیاد ندارد به درد سر افتاده است. وی در داخل کشورها نیز از این شهر به آن شهر می رود تا نظر اعانه دهندگان را جلب کند. او در سراسر جهان سرگرم جمع آوری اعانه بوده است، ولی از هواپیمای کوچک به خلبانی خودش تنها در آمریکای جنوبی ـ مرکزی استفاده می کند.
    علت به دردسر افتادن و متوقف کردن موقّت او، ندادن اطلاع درست به مقامات مربوط فرودگاه شهر مربوط بوده است که به پرسش های آنها پاسخ نادرست داده است، ازجمله اینکه گفته است احساس کردم که هواپیما دچار مشکل فنی شده است و فرود آمدم. مقامات فرودگاه او را به دستگاه قضایی محل تحویل داده اند، زیراکه او حق پرواز تا آنجا را نداشته و اطلاعات نادرست به فرودگاه داده است. قاضی تحقیق (بازپرس) او را تا اعلام تصمیم دادگاه ممنوع الخروج از منطقه کرده است. قاضی تحقیق گفته است که دوشیزه اِتان اجازه پرواز تا این حد به جنوب شیلی را نداشته و فقط تا منطقهِ پونتا آرِناس می توانست پرواز کند. گفته شده است که شاید هدف اِتان از پرواز تا نزدیکی قطب جنوب، تبلیغی بوده باشد تا منعکس شود و بتواند توجه جلب کند و اعانه بیشتری برای پژوهشگرانِ کشف راههای درمان سرطان بدست آورد. به هر حال رفع ممنوع الخروجی او از منطقه بسته به تصمیم قاضی دادگاه است. بازپرس گفته است که بزودی تصمیم دادگاه اتخاذ و اعلام خواهد شد و چون هدف اِتان، خیریه و کمکِ بشزدوستانه بوده است مجازات نخواهد داشت.
    
    
    نقل از شماره 112 مجله روزنامک صفحه 9
    
    پی دی اف مطالب این شماره محله روزنامک و همه شماره های قبلی این مجله در این آدرس:
     www.rooznamak-magazine.com
    
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نوجوان 11 ساله از یک قله 5 هزار متری پُربرف کوههای آلپ بالا رفت

    



    این نوجوان 11 ساله آمریکایی متولّد استیتِ کلرادو در هفته یکم ژوئن 2025 (نیمه خرداد 1404) خبرساز شده بود و گزارش های مربوط به بالا رفتن او از قله پُربرف «ماتِرهُم» در کوههای آلپ ـ مرز سویس و ایتالیا در صفحات اول روزنامه ها قرارگرفته بود. ارتفاع این قله از سطح دریا حدود 5 هزار متر است. این نوجوان که «سام ایو مور» نام دارد چندی پیش از آن، از یک قله مرتفع در آمریکا بالا رفته بود و خبرساز شده بود. او به همراه پدرش به سویس رفته بود. عکس، او را در حال بالا رفتن از قلهِ ماترهُم نشان می دهد. او با چند شبکه تلویزیونی انگلیسی زبان نیز مصاحبه کرده و انگیزه خود را از کوهنوردی بیان داشته است.
    
    نقل از شماره 112 مجله روزنامک صفحه 8
    
    پی دی اف مطالب این شماره محله روزنامک و همه شماره های قبلی این مجله در این آدرس:
     www.rooznamak-magazine.com
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برخی دیگر از رویدادهای 20 اوت
  • 636:   در پی شکست ارتش روم شرقی از سپاه مسلمانان عرب به فرماهی خالد بِن ولید در منطقه یَرموک، کنترل سوریه (شام) و فلسطین از دست دولت قسطنطنیه (استانبول) خارج شد. قبلا این مناطق در کنترل امپراتوری ایران بود. این بزرگترین پیروزی نظامی مسلمانان عرب تا آن زمان بشمار آمده است. مسلمانان عرب، دو ماه و 29 روز بعد (19 نوامبر 636)، در قادسیه ارتش امپراتوری ایران را هم شکست دادند. علت شکست نظامی ایران، تداوم مبارزه بزرگان کشور بر سر قدرت و نیز ناکارآمدی فرماندهان ارتش بود که در تعیین آنان در آن وضعیت حساس منطقه، دقّت و دوراندیشی نشده بود.
        
        
  • 1191:   ریچارد یکم پادشاه انگلستان (و معروف به ریچارد شیر دل) فرمانده صلیبیون سوم در جریان لشکرکشی به خاورمیانه، پس از تصرف شهر عکا، دو هزار و پانصد تا سه هزار اسیر مسلمان را گردن زد. عکا 17 قرن پیش از آن نیز که یک پادگان ایرانی داشت و در قلمرو ایران بود توسط اسکندر مقدونی تصرف و کشتار شده بود. کامبوزیا هخامنشی (کامبیز دوم) شاه وقت ایران در سال 525 پیش از میلاد نیروهای نظامی خود را در عکا جمع آوری و از آنجا عازم مصر شد و این سرزمین را تصرف کرد. از آن پس، عکا (واقع در شمال اسرائیل) یک پایگاه نظامی ایران در ساحل مدیترانه شده بود.
    تصویری از ریچارد یکم


        
        
  • 1377:   شاهرخ میرزا ـ پادشاه تیموری ایرانزمین و پسر امیرتیمور در سمرقند بدنیا آمد و 70 سال عُمر کرد. وی پس از مرگ پدرش، 42 سال سلطنت کرد. پایتخت او شهر هراتِ خراسان بزرگتر بود. شاهرخ میرزا از علاقه مندان دانش و ادبیات بود. گوهرشاد بانوی او بود که زنی مشهور است. شاهرخ میرزا 13 مارس 1447 (یک هفته مانده به نوروز) در ری (نه چندان به دور از تهران کنونی) درگذشت و جنازه اش به شهر زادگاهش ـ سمرقند حمل و در این شهر مدفون شده است.
    تصویری از مجسمه شاهرخ میرزا


        
        
        
  • 1794:   نیروهای نظامی دولت فدرال آمریکا که از عُمر آن بیش از دو دهه نمی گذشت در شمال اُهایو (محلی که امروز شهر تولیدو و حومه اش قرار دارد ـ جنوب دریاچه) ائتلاف هشت قبیله بومیان آمریکا (اصطلاحا؛ سرخپوستان) را شکست داد. این بومیان میان خود کنفدراسیونی به نام کنفدراسیون شمالِ رود اُهایو تشکیل داده بودند تا در برابر سیل مهاجران اروپایی که اراضی آنان را تصاحب می کردند مقاومت کنند.
        
        
  • 1858:   چارلز داروین انگلیسی فرضیه خود ـ Evolution را منتشر کرد.
        
        
  • 1896:   اختراعِ تلفن مجهز به دستگاه شماره گیر (خودكار) به ثبت داده شد.
        
        
  • 1908:   دولت بلژیك نام مستعمره بزرگ خود در آفریقا را «كنگوی بلژیك» گذارد.
        
        
  • 1914:   در جریان جنگ جهانی اول، شهر بروکسل (بلژیک) به تصرف ارتش امپراتوری آلمان درآمد.
        
        
  • 1920:   نخستین فرستنده رادیوِ بازرگانی ـ commercial radio station با پخش روزانه خبر و آگهی در شهر دیترویتِ استیت میشیگان آمریكا كار خود را آغاز كرد. این رادیو درست 20 سال پیش از این كه ایران دارای فرستنده رادیویی شود آغاز بکار کرده بود. این رادیو؛ WWJ که همچنان فعّال است اینک وابسته به شبکه سی. بی. اس آمریکا است.
        
        
  • 1926:   ژاپن برای خود یک سازمان برادکستینگ به نام Nipon Hoso Kyokai تاسیس کرد.
        
        
  • 1953:   چند روز پس از این كه منابع غرب فاش كردند كه شوروی دست به آزمایش بمب هیدرژنی زده است، این دولت رسما اعلام كرد كه در زرّادخانه خود دارای بمب هیدرژنی است.
        
        
  • 1955:   بپاخیزی الجزایری ها و مراكشی ها بر ضد استعمار فرانسه به اوج خود رسید و نیروهای فرانسه در این روز صدها معترض و بعضا مسلح الجزایری را كشتند. مبارزان الجزایری و مراكشی در جریان بپاخیزی خود به مؤسسات و مساكن اروپاییان حمله می بردند و تخریب می كردند.
        
        
  • 1960:   Senegal از فدراسیونِ مالی دست ساخت فرانسه خارج شد و اعلام استقلال کرد. فرانسه تلاش داشت که چند مستعمره آن در آفریقای مرکزی ـ غربی در یک فدراسیون وابسته به آن کشور قرار داشته باشند.
        
        
  • 1968:   نیروهای پیمان ورشو برای سركوب هواداران سوسیالیسم عَمَلی (اندیشهِ دوبچِك) وارد چك اسلواكی شدند. منابع غرب شمار آنان را بالغ بر 650 هزارتن! گزارش كرده بودند. این نیروها دوبچِک و هواداران او را سرکوب و قدرت حزب مارکسیست ـ لنینیست را در جمهوری چک اسلواکی وقت حفظ کردند. دوبچک پس از فروپاشی اتحاد شرق (پیمان ورشو) باردیگر بر سر کار آمد و رئیس دولت شد. وی در 1992 و در 70 سالگی درگذشت.
    دوبچِک


        
        
  • 1985:   طبق برخی منابع، (در جریان جنگ عراق با ایران) اسرائیل از جانب آمریكا و از طریق یك دلال بین المللی اسلحه، 96 راكت ضد تانك «تو ـTOW» به ایران فروخت. به باور تاریخ نگاران، غرب در جریان جنگ عراق با ایران می کوشید که جنگ هرچه بیشتر ادامه یابد تا منابع دو کشور تضعیف شود.
        
        
  • 1986:   یک کارمند 45 ساله پُست دولتی آمریکا در شهر اِدموندِ استیت اُکلاهما به نام «پاتریک شِریل» که روز پیش از آن به خاطر دیررفتنِ سرِ کار توبیخ شده بود، ساعت 7 بامداد به سوی مسئولان و سایر کارکنان این پستخانه تیراندازی کرد، 14 تن از آنان را کُشت و شش تن دیگر را مجروح ساخت و سپس خودکشی کرد. وی قبلا از افراد سپاه مرین های آمریکا (در ایران اصطلاحا؛ تفنگدار دریایی) بود و یک تَک تیرانداز ماهر.
        
        
        
        
  • 1988:   جنگ عراق با ایران پس از 7 سال و ده ماه و 4 هفته و یک روز و تلفات (طرفین) حدود یک میلیون پایان یافت.
        
        
  • 1995:   در یک حادثه راه آهن در شهر فیروزآباد (ایالت اوتار پرادِش) هند 358 تن کشته شدند.
        
        
  • 2008:   یک هواپیمای شرکت هواپیمای اسپانیا که از مادرید عازم جزیره قناری بود، هنگام بلند شدن از باند فرودگاه سقوط کرد و 154 تَن از 172 سرنشین آن کشته شدند. [شرح حادثه در سایت 21 آگوست این تاریخ آنلاین]
        
        
  • نامه به مولف
    لزوم مالش پاها در پروازهای طولانی
  •  
        مخاطب:
        
        چرا توصیه می شود که در پروازهای طولانی، مسافران پایِ شان را مالش دهند؟.
        
        پاسخ:
        
        دکتر «چارلز كد» زیست شناس بنام كه در سال 1988 فوت شده است توصیه کرده است که هنگام پرواز با هواپیما، چون خون بیشتری متوجه پای سرنشینان هواپیما می شود، لازم است که پاها را مالش دهند و جا به جا کنند و در پروازهای طولانی از جایشان بلند شوند و قدم بزنند. دکتر چارلز کذ که به اكتشافات متعدد در زمینه بیوشیمی و حساسیّت (آلرژی) بدن و نقش هیستامین در این واکنش دست یافته بود داروی آنتی هیستامین را ساخته است.

  • جزیره گوام از ژوئن 1898 وابسته به فدراسیون آمریکا است
  •  
        مخاطب:
        
        «گوام» در اقیانوس آرام از چه زمانی وابسته به آمریکا شده است؟
        
        پاسخ:
        
        بیست و یکم ژوئن 1898 جزیره گوام در خاور دور که 321 سال در دست اسپانیا بود به تصرف آمریکا درآمد که وابسته به این فدراسیون است. در جریان جنگ آمریکا و اسپانیا که بر سر کوبا رخ داد، چند واحد تفنگدار آمریکایی (مورین) با سه کشتی حمل و نقل نظامی که نام یکی از آنها «شهر پکن» بود به سوی جزیره گوام در اقیانوس آرام به حرکت درآمدند. رزمناو سنگین چارلستون آن کشتی ها را بدرقه می کرد. این کشتی ها که در پایگاهی در کالیفرنیا مستقر بودند دهم ماه می آن سال دستور حرکت به سوی گوام را دریافت کرده بودند. ناو چارلستون پس از رسیدن به گوام، تنها پادگان اسپانیایی این جزیره را گلوله باران کرد. از چهار توپ ساحلیِ پادگان کاری برنیامد. تفنگداران آمریکایی پیاده شدند. «خوان مارینا» فرمانده پادگان چون انتظار دریافت کمک از اسپانیا را نداشت تسلیم شد و تفنگداران آمریکا نظامیان اسپانیایی را به اسارت گرفتند. در جریان جنگ آمریکا و اسپانیا که در آن اسپانیا شکست خورد، علاوه بر کوبا ـ پورتوریکو، گوام و فیلیپین نیز به تصرف آمریکا درآمدند.
         فیلیپین که در جریان جنگ آمریکا و اسپانیا به تصرف آمریکا درآمد، قرن ها (و از زمان ماژلان) مستعمره اسپانیا بود و نام پادشاه اسپانیا (فیلیپ دوم) بر آن گذارده شده است. کوبا و پورتوریکو در یک سوی جهان، گوام و فیلیپین در سوی دیگر قراردارند.
         دولت واشنگتن با این جنگ و شرکت در جنگهای اول و دوم جهانی، اَبَرقدرت شد و با بین المللی کردن «دلار» این مقام را حفظ کرده است.
         آمریکا که میان دو اقیانوس قرار گرفته و به دور از میدان های جنگ قاره های قدیم، آسیب پذیری کمتری داشته است.
        



        




  •  

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com