Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
19 جولای
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 19 جولای
ايران
دیدار داریوش از مصر و دستور تدوینِ تاریخ مصریان ـ معبد ساخت داريوش در مصر
كشفيات باستانشناسي، مبدأ تقويم مصري های عهد باستان را روزي مصادف با 19 جولای سال 2781 پيش از ميلاد (28 تیرماه) به دست داده است که از آن پس رویدادهای مصر باستان با آن تطبیق داده می شود. به دستور داريوش بزرگ ـ شاه هخامنشی ایران بود که شرح رویدادهای مصر باستان (از آغاز پيدايش خط و علائم قابل خواندن تا 25 قرن پیش) جمع آوری شدند و در نتیجه، محفوظ مانده اند.
     پس از کشفِ مبدأ تقویم مصریان و تطبیق آن با سال میلادی، زمان وقوع رویدادهای مصر باستان به تقویم میلادی تبدیل شده است.
    داريوش كه در سال 517 پيش از ميلاد براي ديدار از ساتراپي مصر به اين منطقه متصرفي ايران باستان رفته بود پس از مشاهده تمدن و آثار تاريخي و ابنيه مصر، به يك هيات، مركب از آگاهان مصري و پژوهشگران ايراني، يوناني، فنيقي و يهود ماموريت داده بود که تاريخ مصريان تا آن زمان را جمع آوري، تنظيم و تدوين كنند كه باقي مانده و از مآخذ تاريخ مصر در قرون قديم قرار گرفته است.
    داريوش بزرگ همچنین در مصر جنوبي، معبدي براي مصريان ساخته كه تقريبا دست نخورده باقي مانده است و تصوير او بر ديوار معبد وجود دارد. ايرانيان در زمان دودمان هخامنشيان به مدت 120 سال و چند ماه بر مصر حکومت کردند.
    بخشی از آثار همين داريوش بزرگ و دودمان هخامنشي ـ داريوشي كه اين همه دقت و دلسوزي براي تاريخ و حفظ ابنيه باستاني ملل ديگر از خود نشان داده بود، به حُكم يك قاضي (مستقر در ايالت ايلي نوي آمریکا) بايد بابت غرامتِ كاري كه ايرانيان انجام نداده اند ازدست برود. اين آثار به امانت به دانشگاه شيكاگو سپرده شده بود تا آمريكاييان، تمدن 25 قرن پيش بشر را به چشم ببينند. آثارِ امانتيِ موردِ بحث متعلق به همه نسل هاي ايران زمين (ساكنان قلمرو ايران باستان) و هويت ملي آنان است كه ضبط ِشان به منزله مصادره اموال مشترك (ملّي) ايشان است كه منطقا امكان پذير نمي تواند باشد.
يکي از کتيبه هاي اَمانَتي ايران باستان

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
عامل عصیان قندهاریها و جنگ داخلی ایرانیان ـ چون گرگين خان گُرجي خَتنِه شده بود شاه سلطان حسين او را فرماندار قندهار کرد!
شاه سليمان صفوي 19 جولای 1688 ميلادي (تیرماه 1067) گرگين خان حاكم گرجستان را كه مردم اين سرزمينِ وابسته به ايران وقت از جور و ستم او به تنگ آمده بودند و عريضه به دربار اصفهان فرستاده بودند بركنار كرد. شش سال بعد، شاه سلطان حسين كه در 1693 و پس از مرگ پدر بر جاي او نشسته بود، به توصيه درباريان مُغرض و رشوه خوار خود که گرگین خان، ختنه و مسلمان شده است، وي را حاكم قندهار ساخت كه تعدّي او به قندهاري ها سبب طغيان آنان و جنگ داخلي ايرانيان شد که مآلا به عُمر دودمان «صفويه» پايان داد. گرگين خان با آداب و رسوم قندهاري ها آشنا نبود، رفتار دیگری داشت و خشونت می کرد. همين امر و بی اعتنایی او نسبت به رسوم قندهاري ها، وی را در نظر آنان به صورت فردي مخوف جلوه گر ساخته بود که آمادگي يافته بودند براي رهايي از دست وي به هر اقدامي بر ضد او دست بزنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بازگشت محمدعلی شاه مخلوع به ایران به قصد پس گرفتن تاج و تخت با کمک روسیه
محمدعلي ميرزا، شاه مخلوع قاجار، با حمايت روسيه به منظور پس گرفتن تاج و تخت از پسرش سلطان احمدشاه، 28 تيرماه 1290 (19 جولای 1911) با سپاهي از طريق تركمنستانِ روسيه وارد گرگان شد تا از آنجا به تهران آيد.
    در تهران، محمد ولي خان تُنكابُني رئيس الوزراء وقت پس از شنيدن اين خبر، از ترس به انگليسي ها نزديك شد و چند رجل هوادار انگلستان از جمله وثوق الدوله! را وارد كابينه كرد و ....
     «تاريخ» نشان داد كه هواداران محمدعلي شاه پس از چند جنگ و گريز و حتي رساندن خود به دماوند به هدف نرسيدند و شكست خوردند. ولی اقدام آنان بیش از پیش دولت تهران را به دامان انگلستان افکند. در آن زمان (سه سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول و دوران صلح مسلح)، انگلستان و روسیه به دوستی و سازش با یکدیگر نیاز مبرم داشتند زیرا که آلمان و اتریش به ایتالیا نزدیک و اتحادیه سازی می کردند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اولتيماتوم لندن و مسکو به رضاشاه ـ شمار نيروهاي مسلح ايران چهل برابر نظاميان مهاجم بود، ولي خیانت ...
در پي سه هفته بازي دپپلماتيك به منظور اغفال رضاشاه، و پس از رسيدن نيروهاي انگليسي از هندوستان به عراق، 28 تيرماه 1320 لندن و مسكو چهره عوض كردند و به تهران يك اخطارِ «اولتيماتوم مانند» دادند كه بي درنگ و بدون چون و چرا، آلماني ها را از خاك خود بيرون كند.
     با اينكه، سرانجام رضاشاه به اخطار لندن و مسكو گردن نهاد و آلماني ها خروج از ايران و عمدتا از طريق تركيه را آغاز كرده بودند، سي و هفت روز پس از صدور آن اولتيماتوم، نيروهاي انگلستان و شوروي وارد ايران شدند. ظاهرا اين سي و هفت روز براي تباني انگليسي ها با برخي از ژنرالها و مقامات و رجال وقت تهران کافي بود تا سربازان وظیفه را بدون اطلاع شاه (فرمانده کل قوا) مُرخص کنند، کشور را بي دفاع سازند و ....
     شمار نيروهاي مسلح ايران قبل از اجراي توطئه مرخص کردن نظاميان از سربازخانه ها چهل برابر نيروهاي مهاجم بود!. دولت های مِحور (آلمان و ایتالیا) محرمانه با رضاشاه تماس داشتند که پس از رسیدن نظامیان آلمان به شمال قفقاز، ارتش ایران هم با اعلام لغو قراردادهای گلستان و ترکمن چای، از جنوب وارد قفقاز شود و اعلام دارد که آن دو قرارداد با تزارِ روسیه بسته شده بود، نَه جماهیریه شوروی.
     متفقین، لازم داشتند که ایران در کنارشان باشد تا از مسيرهاي آن، کمک نظامی و خواربار به شوروی برسانند و نیز مانع دستیابی آلمان به مناطق نفتدار خاورمیانه ازجمله ایران شوند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزهاي پيش از 30 تير 1331 كه ايران متشنج بود
مصدق
29 تيرماه 1331 تهران و بسياري از شهرهاي ايران به حالت نيمه تعطيل درآمده بود. اين وضعيت از چهار روز پيش از آن، از لحظه اي كه اعلام شده بود دكتر مصدق به علت پذيرفته نشدن پيشنهادهايش از سوي شاه، كناره گيري كرده و استعفاي او از نخست وزيري پذيرفته شده است به چشم مي خورد.
     مردم، خشمگين و آمادهِ بپاخيزي بودند. دكتر مصدق كه از شانزدهم تيرماه با مجلس سنا درگيري پيدا كرده بود 25 تيرماه از شاه خواسته بود كه علاوه بر تصدّي نخست وزيري، وزير جنگ هم باشد كه شاه نپذيرفته بود. همان روز دكتر مصدق استعفانامه خود را براي شاه فرستاد و در آن تاكيد کرد كه چون پيشنهادهاي منطقي و اصولي او كه اجرايشان براي پيروزي مبارزات مردم ايران لازم است، مورد قبول شاه قرار نگرفته است و احساس مي كند كه شاه به وي اعتماد ندارد و با اين وضعيت ادامه خدمت موفقيت آميز به وطن ممكن نيست، لذا كناره گيري خود را تسليم مي كند.
    شاه همان روز استعفاي دکتر مصدق را پذيرفت و احمد قوام (قوام السطنه) را مأمور تشكيل كابينه كرد و در اعلاميه مربوط، وي را «حضرت اشرف» خواند و تصريح كرد كه نسبت به او اعتماد كامل دارد.
     روز بعد، قوام السطنه دست به انتشار اعلاميه سراسر تهديد و بي سابقه خود؛ «كشتيبان را سياستي دگر آمد» زد و بر خشم مردم افزود و سيل تلگرام به حمايت از دكتر مصدق از سراسر ايران به سوي تهران روان شد. همان روز، 28 تَن از نمايندگان مجلس هم اعلام كردند كه بدون حضور دكتر مصدق، با فردي ديگر براي ادامه نهضت ملّي همکاري نخواهند كرد و كشور متشنج شد.
    روز 28 تيرماه، قوام با يك اشتباه سياسي ديگر كه درخواست انحلال مجلس از شاه بود بر دامنه تشنج افزود. بازار تهران تعطيل شد و در همه جا تظاهرات به راه افتاد و جبهه ملّي روز سي ام تير را تعطيل عمومي اعلام كرد.
    در پي اين تصميمِ جبهه ملّي، تظاهرات عمومي وسيعي به راه افتاد، از همه جا صداي حمايت از دكتر مصدق بلند بود و درگيري هاي خشونت آميزي روي داد كه به كشته شدن عده اي منجر شد و بالاخره شاه تسليم و مصدق دوباره نخست وزير شد و اين بار نخست وزير و وزير دفاع ملي. ولي، توطئه خارجي با همدستي عوامل داخلي ادامه يافت و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دوران بسیار سخت خروج از ایرانِ پس از انقلاب ـ ممنوع بودن ارز، طلا و اسناد با مسافر ـ داستان خارج کردن ارز در لای جلد کتاب و طلا در ساعت مچی! و ...
صادق طباطبایی

از خرداد 1358 ـ چهار ماه و چند روز پس از انقلاب ایران و حذف نظام 2500 ساله سلطنتی، اجازه داده شد که مردهای تبعه ایران هم بتوانند به سفر خارج از کشور بروند مشروط براینکه شرکت هواپیمایی مربوط، قبلا گذرنامه آنها را به نخست وزیری ـ دفتر ویژه که عملا زیر نظر دکتر ابراهیم یزدی بود ـ بفرستد تا بررسی شود که ضد انقلاب، خارج کننده ارز (در سال انقلاب و سال های پیش از آن)، مقام پیشین، متهم عادی و تحت تعقیب قضایی و یا مورد سوء ظن سازمان های انقلابی (کمیته ها و ...) نباشند. پس از بررسی اگر مانعی وجود نداشته باشد، گذرنامه آنان مُهر و امضاء و به فرودگاه فرستاده می شود و تنها کسانی که گذرنامه آنان در فرودگاه باشد می توانند بلیت خودرا از شرکت هواپیمایی دریافت و مسافرت کنند.
     این مسافران نمی توانستند هرکدام بیش از سه هزار دلار مَرسوم (مصوّب)، طلا جز حلقه و انگشتری ازدواج، اشیاء قیمتی و عتیقه و یا هرگونه مدارک به همراه داشته باشند (مدارکی که به استناد آنها درخواست پناهندگی کنند و یا بعدا ادعای مالکیّت، بِستانکاری و بازنشستگی). اعلام شده بود که مسافران عازم خارج از کشور، در فرودگاه دقیقا بازرسی بدنی می شوند و پول اضافی و مدارک آنان ضبط خواهد شد. بازرسی از مسافران علاوه بر کارکنان مربوط، توسط انقلابیون مستقر در کمیته فرودگاه صورت می گرفت. مسافران باید 3 ساعت پیش از پرواز در فرودگاه می بودند. به بانوان قبلا اجازه مسافرت به خارج داده شده بود.
    بازرسی بدنی، جامه دان و بار؛ بسیار ـ بسیار دقیق بود، توسط انقلابیون صورت می گرفت و کاری بود نسبتا وقتگیر. از آن پس گزارش ضبط های فرودگاهی در روزنامه های تهران آشگار شد که لازم است در تاریخ ایرانیان بماند که تاریخ طولانی ایرانیان حاکی از تکرار رویدادها در موارد بسیار است (فلسفه تاریخ).
    این بازرسی ها در عین حال خبرساز شده بودند. برای مثال: یک دانشجوی مقیم آمریکا داخل قاب ساعت مچی خود که آنرا قبلا تخلیه کرده بود سکه طلا قرارداده بود، یک مرد جوان لای جلد مقوایی چهار کتاب ده هزار دلار اسکناس صد دلاری جاسازی کرده و این کتابها پس از قراردادن دلارها دوباره صحّافی شده بودند، در پاشنه و تخت کفش یک مرد دیگر دو چک حواله 50 هزار دلاری به دست آمده بود، یک کارمند بازنشسته مدارکی حاکی از اجبار به بازنشستگی در «شولدِر پَد» کُت خود حمل می کرد تا با استناد به آن، از دولت کشور مقصد تقاضای پناهندگی کند، یک مسافر عازم کانادا روی جلد و صفحات شناسایی ِ کتاب یک مؤلف را به نام خود جعل کرده بود تا در کانادا خودرا مؤلف و نویسنده معرفی کند و اجازه اقامت بگیرد زیراکه شنیده بود طبق قوانین کانادا به هنرمندان، نویسندگان و روزنامه نگاران اجازه اقامت می دهند. او داده بود که روی جلد و چند صفحه جعلی اول کتاب را جداگانه و به نام خودش دوباره چاپ کنند و کتاب را با نام خود به عنوان مؤلف، دوباره صحّافی کرده بود. چگونگی لو رفتن او به این صورت بود که بازرس که عضو کمیته مربوط و یک دانشجوی داوطلب بود قبلا کتاب را خوانده بود و وجود تغییر روی جلد، اورا متعجب کرده بود و ....
    کسانی که می دانستند با مسافرت آنان موافقت نمی شود و یا اینکه در فرودگاه دستگیر می شوند، از مرز زمینی و به اَشکال مختلف خارج می شدند. یک روزنامه نگار که بعدا در آمریکا هم کار روزنامه نگاری را از سرگرفته بود گفته بود که پوست گوسفند بر تَن کرده بود و در میان یک گله بمانند یک گوسفند (اصطلاحا؛ چهار دست و پا) از مرز بلوچستان خارج شده بود، به پاکستان و از آنجا به ترکیه و آمریکا آمده بود. مدیر یک روزنامه که کمتر از 40 سال داشت با خرید گذرنامه یک مرد 70 ساله از مرز کُردستان وارد ترکیه شده بود و از آنجا به کانادا رفته بود و ....
     طبق گزارش صفحه اول شماره 15873 روزنامه اطلاعات، صادق طباطبایی معاون وقت وزارت کشور جمهوری اسلامی [متوفی در دوسلدورف آلمان در 21 فوریه 2015 در 72 سالگی] اعلام کرده بود که از دولت های دیگر خواسته شده است که اسامی ایرانیان متقاضی پناهندگی را ـ قبل از اتخاذ هرگونه اقدام ـ جهت بررسی به تهران بفرستند تا معلوم شود که پرونده حیف و میل اموال عمومی، اختلاس، کلاهبرداری، جعل و سوء استفاده نداشته و قبلا (در هر زمان) پول کلان و بیش از حد متعارف (120 هزار دلار) خارج نکرده باشند که اسامی خریداران ارز از سال 1352 (1973) در دست بانک مرکزی است و این ارز حاصل از فروش نفت و متعلق به همه ملت است که نباید حیف و میل شود. همچنین اختلاس کننده اموال عمومی نمی تواند درخواست پناهندگی سیاسی کند. وی افزوده بود که طبق ضوابط بین المللی، دادن پناه به چنین افرادی ظلم به یک ملت است که فراموش نخواهد شد (در دستگاه قضایی و تاریخ خواهد ماند). اگر به این درخواست قانونی و ملّی اعتناء نشود ما رسما اعتراض و اقدام متقابل خواهیم کرد و .... [صادق طباطبایی که در قم و در خانواده یک روحانی به دنیا آمده بود از بستگان «موسی صدر» و دایی حسن خمینی ـ نوه آیت الله خمینی بود. او زمانی هم معاونت نخست وزیری را بر عهده داشت و سخنگوی دولت موقّت بود. صادق بعدا سفیر جمهوری اسلامی در آلمان شد و همانجا ماند. او تحصیلات عالی اش را در آلمان گذرانیده بود.].
     از زمان تغییر نظام حکومتی تا اواسط دهه 1370 (نیمه دهه 1990)، در داخل و خارج ـ از تمدید و تجدید گذرنامه های کسانی که تقاضای پناهندگی کرده بودند خودداری می شد و در خارج (کنسولگری های ایران) وکالتنامه های مالی بیش از مبلغ معیّن و وکالت فروش ملک در ایران را تایید نمی کردند. حال آنکه در ماههای پس از تغییر نظام و در دوران نخست وزیری مهندس بازرگان دریافتی بازنشستگان حتی به خارج برای آنان حواله می شد که محمدعلی رجایی رئیس دولت وقت، از آذرماه 1359 مستمری بازنشستگان مقیم خارج از کشور را قطع و ازسرگیری پرداخت هر مورد آن را موکول به بازگشت فرد بازنشسته به کشور کرد و پس از طی مراحل معیّن. بارنشسته پس از بازگشت و برقراري مجدد پرداخت، مي توانست پس از دادن وکالت وصول از بانک به فردي ديگر به خارج بازگردد. در آن زمان جنگ عراق با ایران ادامه داشت و بازگشت به کشور دشوار بود. بازنشستگانی که پس از جنگ (در دورانی که هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور بود) به کشور بازگشته بودند گفته اند که برای برقرارکردن مستمری خود، باید از هفت خوان رستم می گذشتند و بررسی امنیتی هم می شدند که مدتی طول می کشید و باید به سازمان مربوط (مستقر در خانه مصادره شده ثابت پاسال واقع در خیابان جُردَن) می رفتند ـ البته با تعیین وقت قبلی. از آن پس تا مدتي وکالتنامه های بازنشستگان حد اکثر یک ساله بود که در دوران احمدي نژاد دو ساله شد و پس از او دوباره يکساله شده است و در صورت گذشت مدتی معیّن (شش ماه) و دریافت نکردن مستمری، این پول به خزانه برگشت داده می شود و عبور از هفتخوان باید از سر گرفته شود.
     بعدا و بویژه پس از پایان جنگ عراق با ایران، رفت و آمد به خارج آسان و سال به سال هم آسانتر شده است و سختگیری های سابق مطلقا مشاهده نمی شود و فرودگاه بین المللی تهران، عنوانِ جهانیِ آسان ترین و بی درد سرترین فرودگاه را به دست آورده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شهريه گرفتن از دانش آموزان، امري در تضاد با اصل 30 قانون اساسي جمهوري اسلامي و قانون تعليمات اجباري
[در دوران حکومت اصلاح طلبان] اين خبر در شماره 29 تيرماه 1383 روزنامه همشهري متعلق به شهرداری تهران چاپ شده بود كه «نفس عمل» با اصل سي ام قانون اساسي جمهوري اسلامي در تضاد است:
    
     "سازمان آموزش وپرورش شهرستان هاي استان تهران ميزان هزينه ثبت نام در مدارس غيرانتفاعي [پولي] تابع اين سازمان را تا سقف ۳۵ درصد افزايش داده است.".
     "به اين ترتيب؛ شهريه ثبت نام در مقطع آمادگي در شهرستان هاي كرج، ري و شهريار ۱۱۰ هزار تومان و در ساير شهرستان هاي استان ۱۰۰ هزار تومان. شهريه ثبت نام در مقطع ابتدايي در كرج، شهر ري و شهريار ۱۳۹هزار تومان و در ساير شهرستان ها ۱۲۵ هزار تومان. شهريه ثبت نام براي مقطع راهنمايي در كرج ، شهرري و شهريار ۱۷۸ هزار تومان و در ساير شهرستان ها ۱۶۱ هزار تومان است. هزينه ثبت نام در مقطع دبيرستان و پيش دانشگاهي براساس جمع هزينه هاي واحدهاي مربوط خواهد بود.".
    
    اصل 30 قانون اساسي جمهوري اسلامي كه با اين «عمل» سازمان آموزش و پرورش در تضاد است از اين قرار است:
    
    «دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رايگان را براي همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصيلات عالي را تا سرحد خودكفايي كشور به طور رايگان گسترش دهد.».
    
    تا زمان انتشار گزارش همشهري (آمده در بالا)، از سوي شوراي نگهبان درباره تفسير اين اصل مطلبي انتشار نيافته بود.
    در سال 1358 که اصول قانون اساسي جمهوري اسلامي تدوين و تصويب شد همه مدارس کشور از کودکستان تا دانشگاه رايگان بود و نياز به فراهم ساختن وسائل تحقّق و اجرای آن اصل نبود. رایگان شدن آموزش و پرورش از کودکستان تا سطح دکتری از شهریور 1353 آغاز شده بود. بر همين پايه در سال 1353 مدارس غير دولتي منحل شدند و پنج دبيرستان تهران هم كه از سوي شوراي آموزش و پرورش منطقه اي وقت، قبلا «غير انتفاعي» اعلام شده بودند به صورت دولتي كامل درآمدند.
     می دانیم که قانون تعليمات اجباري مصوّب سال 1321 نيز تعليمات عمومي در ايران را رايگان و يكنواخت اعلام كرده است.هدف از یکنواخت بودن این است که استعداد بر حسب پول و انتخاب مدرسه پولی شکوفان نشود و همه نوجوانان کشور، هم ـ سطح رشد کنند و احساس وجود طبقه در جامعه نکنند.
     رئيس جمهور هرکشور پاسدار قانون اساسي وطن است و براي انجام اين تکليف سوگند ياد مي کند و تنها پس از اداي اين سوگند است که مي تواند کار خودرا در سمت رياست جمهوري آغاز کند. به علاه، طبق اصل 174 قانون اساسي جمهوري اسلامي سازمان بازرسي کل کشور به منظور نظارت بر حسن جريان امور و اجراي صحيح قوانين در دستگاههاي اداري تاسيس شده است.
    نفت يك درآمد عمومي ايران است كه مبلغي از آن بايد صرف آموزش و پرورش مردم كشور شود. به گفته انديشمندان، مهمترين سرمايه گذاري، سرمايه گذاري در آموزش و پرورش است. وجود دو نوع مدرسه ـ پولي و رايگان ـ آموزش نوجوانان را از صورت يکنواخت بودن خارج مي سازد و مانع بروز يکنواخت استعدادها مي شود که به نظر کارشناسان تعليم و تربيت، نوعي تبعيض است. چنانچه درآمد نفت کافي نباشد، هزينه آموزش و پرورش در ايران همانند ساير کشورها بايد از محل ماليات تامين شود و حتي ماليات تازه به عنوان ماليات تامين هزينه آموزش و پرورش وضع شود؛ ماليات سالانه بر اتومبيل هاي شخصي و منازل و زمين هاي شهري و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کمک ارزي رئيس جمهور اصلاح طلب به اعضاي يک انجمن!
گزارش زير در روزنامه همشهري مورخ 28 تيرماه 1383 منتشر شده بود:
    
    "دبير انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران از خريد دو هزار دستگاه لپ تاپ (كامپيوتر كيفي) از محل كمك يك ميليون دلاري رئيس جمهور [محمد خاتمي]، براي اعضاي اين انجمن خبر داد. اين كمك يك ميليون دلاري! كه در اختيار معاونت امور مطبوعاتي وزارت ارشاد قرار گرفت، براي خريد تجهيزات مورد نياز اين قشر اختصاص يافته است.
     مسعود هوشمند رضوي به ايرنا (خبرگزاري دولت) گفته است كه اين كمكِ رئيس جمهور كه به صورت ارزي (!) در اختيار انجمن صنفي روزنامه نگاران قرار گرفته است، به اعضاي دايمي! اين انجمن تعلّق مي گيرد [نَه همه روزنامه نگاران، هرچند که حرفه اي، با تجربه اي بيشتر و معروف باشند]. وي سابقه عضويت در انجمن صنفي روزنامه نگاران و نداشتن بدهي حق عضويت به اين انجمن (!) را از ديگر شرايط دريافت «لپ تاپ» ذكر كرد. اعضاي وابسته انجمن صنفي نيز با توجه به سابقه عضويت در انجمن (!)، مي توانند از اين تجهيزات استفاده كنند.".
    
***

    همين يك عمل يک ضعف دولت وقت [اصطلاحا؛ اصلاح طلبان] را نشان مي دهد. فلسفهِ دادن كمك ارزي به اعضاي يك انجمن چيست؟. آيا همه روزنامه نگاران ايران اعضاي همين یک انجمن بودند كه شهرت به سياسي بودن بيش از صنفي بودن داشت؟.
    سئوال ديگر اين است كه چرا و به چه دلیل اولویّت را به خريد لپ تاپ از محل اين يك ميليون دلار داده بودند؟.
    چرا مجلس در قبال چنين بذل و بخشش هايي ساكت بود؟. آيا رفته بودند مروري بر محاكماتِ دو سال اول دادگاههاي انقلاب كنند كه افراد را با ارتكاب يكصدم چنين بذل و بخشش هايي و چنين تبعيضاتي اعدام كرده بودند. بسياري هستند كه نوار آن محاكمات را در اختيار دارند. به همين زودي همه چيز فراموش شد؟!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
چاپ و انتشار نشريه به جاي نشريه توقيف شده!
به گزارش مورخ 28 تيرماه 1383 روزنامه هاي تهران، بازپرس شعبه سوم دادسراي كاركنان دولت و رسانه ها طي نامه اي به وزير وقت فرهنگ و ارشاد اسلامي [دولتِ به نوشته رسانه هاي خارجي؛ اصلاح طلبان] اعلام كرده بود كه روزنامه «وقايع اتفاقيه» توقيف موقت شده است. متن نامه كه يک سند تاريخ درباره وضعيت روزنامه نگاري معاصر ايران است از اين قرار است:
    
    وزير محترم فرهنگ و ارشاد اسلامي (آقای مسجد جامعي)
    با سلام
    در پي اعلام شكايت مدعي العموم عليه آقاي مصطفي خانزادي مديرمسئول روزنامه وقايع اتفاقيه دائر به تخطي از مقررات بند «ب» ماده ۳۳ قانون مطبوعات (چاپ و انتشار نشريه به جاي نشريه توقيف شده)، تبليغ عليه نظام، توهين به مقامات و مسئولين رسمي كشور، چاپ مطالب خلاف واقع و نشر اكاذيب به قصد تشويش اذهان عمومي در شماره هاي متعدد اين نشريه تحت عناوين مختلف كه تفصيل آن در شكايت هاي مدعي العموم آمده است و با توجه به حضور مديرمسئول اين روزنامه در دادسراي عمومي و انقلاب تهران و اذعان نامبرده مبني بر اين كه نشريه را در اختيار تيم و گروه روزنامه توقيف شده «ياس نو» قرارداده و در واقع روزنامه وقايع اتفاقيه به جاي روزنامه توقيف شده ياس نو چاپ و منتشر مي گردد و مدير مسئول حتي يك نيرو در اين روزنامه ندارد! و هم چنين رسالتي كه طبق قانون مطبوعات بر عهده نشريه مذكور بوده و ملتزم به آن مي باشد نه تنها رعايت نگرديده بلكه با خروج از رسالت مطبوعاتي وارد حريم ممنوعه قانون مطبوعات شده و به طور گسترده به نقض صريح بندهاي ۱ ، ۸ و ۱۱ از ماده ۶ قانون مطبوعات پرداخته است، لذا با تطبيق عملكرد اين روزنامه با بند «ب» ماده ۳۳ قانون مطبوعات كه مقرر داشته پس از توقيف يك نشريه انتشار هر نوع نشريه ديگر به جاي نشريه توقيف شده ممنوع و نشريه جديد بلافاصله توقيف مي گردد و اصل ۲۴ و بند ۵ از اصل ۱۵۶ قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و بند «و» ماده ۳ قانون اصلاح قانون تشكيل دادگاه هاي عمومي و انقلاب دستور توقيف موقت روزنامه وقايع اتفاقيه به مديرمسئولي آقاي مصطفي خانزادي صادر و اعلام مي گردد.
    
***

     تا زمان انتشار گزارش بالا حتي به يك روزنامه نگار حرفه اي و قديمي پروانه انتشار «روزنامه» عمومي داده نشده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اظهارات 27 تیرماه 1394 مقام رهبری و تأکید او بر تغییر نکردن سیاست ایران نسبت به آمریکا، ادامه حمایت از دوستان منطقه ای و رد رجز خوانی آمریکاییان
اظهارات آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و انقلاب در خطبه های نماز عید فطر (شنبه 27 تیرماه 1394) در مصلّای تهران انعکاس گسترده جهانی داشت، روزنامه ها در گوشه و کنار جهان ازجمله نیویورک تایمز و وال استریت جُرنال در آمریکا، گاردین در انگلستان و تایمز هندوستان آن را تیتر بزرگ و شبکه های تلویزیونی آمریکا در ردیف خبرهای اول خود قرار داده بودند و تیترهایِ انتخاب شده برای اظهارات وی عبارت بودند از: «سیاست ایران نسبت به آمریکا تغییر نمی کند و ایران در زمینه های دیگر با این دولت مذاکره نخواهد کرد، ایران به دادن کمک به دوستان خود در منطقه ادامه خواهد داد، متن تهیه شده در پایان مذاکرات هسته باید در ایران روند قانونی خود را [برپایه اصول 77 و 125 قانون اساسی و قوانین موضوعه دیگر] طی کند تا پذیرفته و یا ردّ شود، رهبری ایران شعارهای مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا در راهپیمایی های روز جهانی قدس را جهت گیری بزرگ ملت ایران خواند و ....».
    هر سه خبرگزاری جهانی بزرگ مشروح اظهارات رهبر جمهوری اسلامی را مخابره کرده بودند.
    آیت الله خامنه ای در خطبه های نماز عید فطر [تیرماه 1394] با اشاره به شعارهای «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر آمریکا»ی ملت ایران در روز جهانی قدس گفت که جهت گیریهای عظیم حرکت ملت را باید از این شعارها درک کرد نه از زبان مغرض بیگانگان که متأسفانه در داخل نیز برخی کج فهم ها آنها را تکرار می کنند.
    آیت الله خامنه ای در اشاره به موضوع هسته ای گفت که برای تصویب متن تهیه شده، باید مسیر قانونیِ پیش بینی شده طی شود البته چه این متن تصویب شود چه نشود اجر مذاکره کنندگان محفوظ است. دست اندرکاران بررسی «متن تهیه شده هسته ای» باید براساس مصالح کشور و منافع ملّی با دقت کار خود را انجام دهند. وی با تأکید بر مقابله جمهوری اسلامی با هرگونه سوءاستفاده از «متن تهیه شده» گفت: چه متن تهیه شده تصویب شود چه نشود، به هیچکس اجازه خدشه بر اصول اساسی نظام اسلامی را نمی دهیم. قابلیت های دفاعی و حریم امنیت کشور حفظ خواهد شد و جمهوری اسلامی ایران هرگز تسلیم زیاده خواهی دشمنان نخواهد شد.
    رهبر جمهوری اسلامی گفت: چه متن تهیه شده پس از طی روند قانونی داخل کشور، تصویب شود چه نشود، ملت ایران از حمایت ملت مظلوم فلسطین، یمن، بحرین و ملت و دولت های سوریه و عراق و مجاهدان صادق لبنان و فلسطین دست بر نخواهد داشت.
    رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه در هر صورت، سیاست ملّت و نظام جمهوری اسلامی در مقابل آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد، گفت: "ما درباره مسائل دو جانبه، منطقه ای و جهانی هیچ مذاکره ای با آمریکا نخواهیم داشت مگر در موارد استثناء همچون مورد هسته ای که قبل از این هم سابقه داشته است. سیاست های ما و آمریکا در منطقه صد و هشتاد درجه اختلاف دارد؛ بنابراین چگونه می توان با آنها گفت‌وگو و مذاکره کرد.".
    آیت الله خامنه ای به رجزخوانی چند روز اخیر آمریکایی ها اشاره کرد و گفت: دولت مردان و دولت زنان آمریکا این روزها برای حل مشکلات داخلی به ناچار، مشغول رجز خوانی هستند اما زیاده گوییهای آنها حقیقت ندارد.
    وی با اشاره به یکی از این رجزها مبنی بر جلوگیری از تولید سلاح هسته ای در ایران گفت: ما سالها قبل براساس مبانی اسلام، فتوای حرمت تولید سلاح هسته ای داده ایم و برای تولید این سلاح، مانع شرعی داریم اما آمریکایی ها با وجود اینکه گاهی به اهمیت این فتوا اذعان می کنند، در تبلیغات و رجز خوانیها دروغ می گویند و ادعا می کنند که تهدید آنها جلوی ساخت سلاح هسته ای ایران را گرفته است. مقامات فعلی آمریکا از تسلیم ملّت ایران حرف می زنند البته پنج رئیس جمهور قبلی آنها نیز پس از انقلاب از این آرزوها داشتند اما یا مُردند یا در تاریخ گم شدند و شما هم مثل آنها، تسلیم ایران را مگر به خواب ببینید.
    آیت الله خامنه ای با اشاره به اعتراف رئیس جمهور کنونی آمریکا به چند مورد از اشتباهات گذشته این کشور در قبال ایران از جمله کودتای 28 مرداد و حمایت از صدام گفت: اینها تنها مُشتی از خروار است و اشتباهات بسیاری وجود دارد که آمریکایی ها هنوز حاضر نیستند به آنها اعتراف کنند.
    رهبر انقلاب با تأکید بر اقتدار روزافزون جمهوری اسلامی ایران اظهار داشت: حدود دوازده سال است که شش کشور بزرگ جهان تلاش می کنند ایران را از پیگیری صنعت هسته ای باز دارند و همانگونه که برخی گفتند پیچ و مهره های هسته ای ایران را بکلی باز کنند اما امروز مجبور شده اند گردش چند هزار سانتریفیوژ و ادامه تحقیق و توسعه را در ایران بپذیرند و تحمل کنند و این، معنایی جز اقتدار ملت ایران ندارد. این اقتدار و قدرتِ رو به گسترش جمهوری اسلامی ایران ناشی از ایستادگی و مقاومت ملت و شهامت و ابتکار دانشمندان عزیز است.
    آیت الله خامنه ای همچنین با اشاره به حرف رئیس جمهوری آمریکا [اوباما] مبنی بر توان نابود کردن ارتش ایران گفت: قدیم ها به این گونه حرف ها «لاف در غریبی» می گفتند. ما از هیچ جنگی استقبال و هیچ جنگی را آغاز نمی کنیم، اما اگر جنگی روی دهد آن کس که از نبرد سرشکسته خارج خواهد شد آمریکای متجاوز و جنایتکار است.
    
تیتر و تصویر یک روزنامه آمریکایی در شماره یکشنبه خود از اظهارات شنبه 27 تیرماه 1394 رهبر ایران. تیراژ روزنامه های آمریکا در روزهای یکشنبه دو تا سه برابر روزهای دیگر است


    
صفحه اول شماره دوشنبه 29 تیرماه 1394 روزنامه کیهان (شنبه و یکشنبه به مناسبت تعطیلات عید فطر، روزنامه های تهران منتشر نشده بودند)


    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    چند تفسیرنگار آمریکایی ضمن تحلیل اظهارات آیت الله خامنه ای، به نتیجه نظرسنجی تلفنی آن سال (سال 2015) از 91 ایرانی مقیم آمریکا، کانادا و چهار کشور اروپایی که در پی انقلاب 1978، وطن را تَرک کرده و قبلا ناراضی قلمداد می شدند اشاره کرده بودند که اکثریت این شمار گفته بودند تاکید رهبری ایران در هر نطقی در سال های اخیر بر عظمت ایران و ایرانی، گذشته تابناک آن و ایران ـ ایران گفتن و از مصدق با عنوان «مرحوم مصدق» یادکردن، مایه خوشنودی بوده است. آنان گفته بودند که برای بیشتر ایرانیان، «وطن» مهمتر از آب و نان است. این 91 نفر از میان مشاهیر و مقامات پیشین انتخاب شده بودند. آنان در عین حال گفته بودند که مسئله ایران، فساد اداری ـ اقتصادی و در مواردی هم «ضعف مدیریت و کم دقتّی در انتخاب مدیران» است که در طول تاریخ در پی هر انقلاب مشاهده شده است، ولی انقلاب ایران «انقلاب اسلامی» است و با هدف برقرارکردن اخلاق و احکام اسلام بوده است که این اخلاق و احکام در ذهن هر ایرانی از کودکی وجود دارد و از دیرزمان در مدارس تدریس شده است.
    در جریان مذاکرات هسته ای 18 ماه گذشته، ناسیونالیست های ایرانی ـ برون مرز و درون مرز ـ به موازات اصول گرایان، از حق ایران و حاکمیّت ملّی آن دفاع کرده بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روایت تیترهای صفحات اول چند روزنامه از خبرهای روز کشور ـ شماره های 29 تیرماه 1399 = 19 جولای 2020

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
هشدار رئیس اطاق بازرگانی تهران به دو برابر شدن حجم نقدینگی ظرف 2 سال
به گزارش خبرگزاری مِهر، مسعود خوانساری رئیس اتاق بازرگانی تهران ـ 26 تیرماه 1400 (18 جولای 2021) در صفحه توئیتر خود نوشته بود: "طبق آمار بانک مرکزی، میزان نقدینگی از 3700 هزار میلیارد عبور کرده و نسبت به دو سال پیش دو برابر شده است.".
    وی در توئیتر خود افزوده است: "در ماه‌های گذشته نسبت به عواقب افزایش نقدینگی بر اقتصاد و تورّم هشدار داده شده است. اما، دریغ!. با این روند در ماه‌های آینده، دولت با تورّمی رو به رو خواهد شد که هیچگاه درکشور تجربه نشده است.".
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بهایِ مصوّبِ نانِ تهیه شده از گندم رایانه ای در سال 1400 هجری خورشیدی
27 تیرماه 1400، خبرگزاری های مِهر و ایسنا اطلاعیهِ مربوط به نرخ تازه و مصوّبِ بهایِ نانِ تهیه شده از گندمِ ریانه ای (رایانهِ ـ 1 و رایانهِ ـ 2) در سال 1400 را منتشر کردند.
    طبق این اطلاعیه، نان بَربَری تهیه شده از گندم رایانه ای یکم (اصطلاحا؛ رایانه نوع اول) 1800 تومان، نان تافتون 900 تومان، لواش ماشینی 500 تومان، لواش اتوماتیک! هر کیلوگرم 5000 تومان و تافتون خراسانی هزار تومان.
    نان تهیه شده از گندم یارانه ای دوم (رایانه نوع دوم ـ گندم 900 تومانی): سَنگَک 3000 تومان، بَربَری 2500 تومان، تافتون 1200 تومان، لواش ماشینی 650 تومان، تافتون خراسانی 1500 تومان و لواش اتوماتیک هر کیلوگرم 6000 تومان.
    



    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تداوم هجوم ایرانیان به خرید خانه در ترکیه به رغم گرانی ارز ـ در ژوئن 2021 ششصد و 83 خانه!
گزارش نیمه جولای 2021 (تیرماه 1400) مرکز آمار ترکیه نشان می‌ داد که خرید مستغلات از سوی ایرانیان در ترکیه در ماه ژوئن 2021 (ماه پیش از این) دوباره اوج گرفته و به بالاترین میزان در نیمه سال 2021 رسیده بود.
    طبق این گزارش، ایرانیان در ماه ژوئن 2021 ششصد و 83 واحد مسکونی در ترکیه خریداری کرده‌‌ بودند (هر روز 23 خانه).
    ایرانیان در شش ماه اول سال 2021 (از دهم دیماه 1399 تا دهم تیرماه 1400)، سه هزار و 70 مسکن (خانه و آپارتمان) در ترکیه خریداری کرده‌ بودند و کماکان در صدر خریداران خارجی خانه در این کشور بودند.
    ایرانیان به رغم گرانی چند برابری ارز، پایین آمدن شدید قدرت خرید ریال در دو ـ سه سال گذشته،‌ در 2020 هفت هزار و دویست واحد مسکن در ترکیه خریداری کرده بودند که یک سوم بیشتر از سال 2019 و دو برابر سال 2018 بود که در محافل اجتماعی ایجاد تعجب کرده است که این ارزها از کجا و چه محلی تأمین شده است؟!. با میزان معیّن ـ سرمایه گذاری در ترکیه، می توان مقیم رسمی و دائمی این کشور شد.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روایت روزنامه های تهران از مسائل، در شماره های 28 تیرماه 1400 این روزنامه ها ـ اطلاع به قوه قضاء و سرنخ به تاریخ نگاران

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دنياي هنر
بازيگر قديمي صنعت فيلم سينمايي هند
ليلا چيتنيس Leela Chitnis از قديمي ترين بازيگران صنعت فيلم سينمايي هند در اين روز در سال 2003 در 93 سالگي درگذشت. وي از دهه 1930وارد كار نمايش و سينما شده بود. معروفترين فيلم قديمي او «آواره» عنوان داشت كه در آن نقش مادر راج كاپور (بازيگر مرد) را برعهده داشت. ليلا در بيش از 40 فيلم به ايفاي نقش پرداخته بود. او سالها پيش از مرگ در مصاحبه اي گفته بود: در زماني كه من وارد كار نمايش شدم، اين كار در هند به منزله قدم گذاردن در فساد تلقي مي شد. ولي من اعتنا نكردم و به خانواده ام كه از طبقه متوسط بودند گفتم كه بالاخره يك زن بايد دل به دريا بزند و يك روز اين سد را بردارد و وارد كار نمايش شود تا ذهن ديگران اصلاح گردد و بدانند كه كار نمايش هم حرفه اي است مانند حرفه هاي ديگر و فساد نيست.
    در تاريخ هنر نمايش و سينما چنين آمده است: "با فداكاري افرادي نظير «ليلا» صنعت سينماي هند رونق گرفته است به گونه اي «بالي وود» در مومباي (بمبئي) رقيب «هالي وود» لس آنجلس شده است.".
ترسيم چهره ليلا، از كارهاي يك نقاش هندي

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي داستان نويسي
سالروز انتشار «يكي بود يكي نبود» نوشتهِ محمدعلی جمال زاده که گفت: اگر ایرانی به مَنش پیشین بازگردد، ایران هم ایران پیشین می شود و ...
جمال زاده در میانسالی و در 92 سالگي
تاريخ انتشار کتاب «يكي بود، يكي نبود» ـ یک مجموعه داستان کوتاه شامل شش قصه ـ نوشتهِ محمدعلي جمال زاده را 19 جولاي 1921 (28 تیرماه 96 سال پیش) درشهر برلين ذكر كرده اند كه چندين ماه بعد، نخستين نسخه آن به تهران رسيد و برداشت قصه ها مورد انتقاد دولتی های وقت قرار گرفت. اين دومين کتاب اين نويسنده بود.
     جمال زاده كه نهم نوامبر سال 1997 در 92 سالگي در ژنو درگذشت نخستين کتاب خود زیر عنوان «گنج شايگان» را در سال 1917 منتشر ساخته بود. وي كه در اصفهان به دنيا آمده و بيشتر ايام عُمر را در خارج از ايران بسر برده بود بعدا داستانهاي متعدد نوشت از جمله «تلخ و شيرين»، «كهنه و نو»، «آسمان و ريسمان» و ... و بالاخره داستانِ «قصه ما به پايان رسيد».
     سَبك جمال زاده مشابهت زياد به روش «چارلز ديكِنز، نویسنده قرن 19 انگلستان» داشت. تحولات اجتماعي ـ اقتصادي زمينه ساز داستانهاي جمال زاده بود كه بانوی آلماني داشت و عمدتا در اروپا بسر مي بُرد. وي بر زبانهاي فرانسه، آلماني و عربي مسلّط بود.
     داستان كوتاه نويسي در جهان معاصر كه بارديگر مورد توجه ویژه قرار گرفته عمدتا كار روزنامه نگاران و عمدتا حادثه نويسان روزنامه ها است كه به مناسبت کار خود با مردم (حادثه دیدگان) تماس دارند و از دردِ دل آنان و مسائل جامعه (علل) آگاه می شوند که به نظر می رسد ایرانِ امروز دچار كمبود چنین روزنامه نگارانی است، حال آنکه شمار آنان در کشورهای دیگر رو به ازدیاد است زیراکه عصر اینترنت و سوشِل میدیا آن را ایجاب کرده است و روزنامه نگار به جای توجه به سیاستبازی ها و تبلیغات دولتی سراغ مسائل جوامع و افراد برود که گفته اند؛ مُشت نمونه خَروار است. مردم در قرن 21 بویژه جوانان (نسل معروف به میلِنیال Millennial) به اخبار سیاسیون و دولتی ها توجه و اعتناء ندارند، امروز مردم ـ مخاطبان رسانه ها ـ علت وقوع حادثه را ـ عنصر «چرا» که یکی از عناصر ششگانه هر خبر است ـ می خواهند بدانند. حادثه نویس روزنامه نباید تنها به اطلاعیه هایِ رسمی ِ دریافتی (اطلاعیه ها و اظهارات سخنگویان پلیس و مقامات شهری و ...) اکتفا کند که عمدتا فاقد اشاره به علّت و انگیزه واقعی است، باید خودش برود و شخصا قضایا را تحقیق کند و برنگارد ـ به همان گونه که ما، روزنامه نگاران قدیم، در دهه های 1330 ـ 1350 می کردیم. جمال زاده در جواني روزنامه نگار بود و در بغداد «روزنامه رستاخيز» را منتشر مي كرد و در آلمان از همكاران تحريري «نشريه كاوه» بود. نام کاوه را به این لحاظ بر این نشریه گذارده بودند که کاوهِ ایرانی نخستین انقلابی جهان به مفهوم امروز بود. جمال زاده و بويژه در دوران جواني از هواداران ناسيوناليسم ايراني و زنده کردن آن بود. او بارها گفته بود که اگر ایرانی به مَنش پیشین بازگردد، ایران هم ایران پیشین می شود و این بازگشت را نویسندگان با یادآوری گذشتهِ ایرانیان ـ به هر صورت؛ در قالب داستان، تألیف، شعر به سَبک فردوسی، گزارش و تاریخ نویسی می توانند میسّر سازند.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
سالروز پيروزي طارق ابن زياد و فتح آندلس (اسپانیا)
19 جولاي سالروز پيروزي «طارق ابن زياد» بر ارتش ويزيگوت ها در آندلوسا Andalusia (آندلس ـ مناطق جنوبي و شرقي اسپانيا) است كه در سال 711 ميلادي صورت گرفت. در اين جنگ «رودريكRoderic» پادشاه ويزيگت ها كشته شد.
     طارق كه يك ژنرال از مردم «بربر berber» آفريقاي شمالي بود و معاونت موسي ابن نصير حكمران اموي آفريقيه (سرزمين هاي مسلمان نشين شمال آفريقا) را برعهده داشت به تصميم دمشق (وليد ابن عبدالملك از بني اميه) عزم تصرف اروپا و به اسلام دعوت كردن مردم اين منطقه را كرده بود.
     وي در سي ام آوريل 711 با لشكريانش از تنگه ميان آفريقا و اروپا كه به نام او جبل طارق (جيبرالتار) خوانده مي شود گذشته و پا به خاك اروپا گذارده بود.
     «واشنگتن اروينگW. Irving» مورخ و پژوهشگر آمريكايي پس از سالها مطالعه درباره كارهاي طارق در اسپانيا، شمال آفريقا و خاورميانه و پيمودن قسمتي از مسير لشكريان او، در سال 1835 كتابي تحت عنوان «فتح اسپانيا: افسانه ها و حقايق» منتشر ساخته است. در اين كتاب، اروينگ نوشته است: طارق پس از عبور از تنگه، دستور بازگشت به كشتي هاي حامل نظاميان را داد و خطاب به افرادش گفت:
     "براي شما جايي براي فرار و عقب نشيني نخواهد بود. دريا در پشت است و دشمن در جلو. بايد به ياري خدا اميدوار باشيد، به دستورهاي او مؤمن باشيد، و بردباري را از دست ندهيد تا به پيروزي برسيد. شمشيرهايتان را از دست ندهيد و بدانيد كه «حق» هميشه پيروز است. اگر بر شهر و دياري دست يافتيد، اماكن و آنچه را كه متعلق به جامعه است و از خزانه عمومي (بيت المال) ساخته شده است تخريب و ويران نكنيد كه اسلام تخريب اماكن عمومي را نهي كرده است. افراد دشمن پس از تسليم شدن، در امان هستند و نبايد به آنان آسيب برسد.".
     طارق پس از پيروزي بر ويزيگوت ها قصد تصرف فرانسه را كرد و چند نقطه مرزي از خاك فرانسه را هم به دست آورد.
     منصور ابن موسي حكمران افريقيه پس از اطلاع از پيروزي طارق، به اسپانيا رفت و در اينجا بر سر چگونگي تصرف بقيه اروپا، ميان آنها اختلاف افتاد و وليد ابن عبدالملك اموي هر دو را براي مذاكره به دمشق دعوت كرد. پس از ورود اين دو به دمشق كه به طور جداگانه صورت گرفت، وليد درگذشت و جانشين او سليمان ابن عبدالملك كه از بيم جان و از دست دادن حكومت، قصد كشتن برخي از ژنرالها و حكمرانان بي اعتنا به خود را كرده بود موسي ابن نصير را به بهانه اين كه با افراد مسلح و شمشير وارد كاخ او شده بود به زندان افكند و در آنجا به دستور حكومت در 76 سالگي كشته شد و طارق هم از نظر افتاد و از او به خاطر فتح اسپانيا كه قرن ها در دست مسلمين بود تقدير نشد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ترور مردي كه آن همه براي استقلال وطنش برمه (ميانمار) تلاش كرد ـ نگاهی کوتاه به مبارزه دختر او براي برقراري دمکراسي در برمه و سرانجام او!
Aung San

«آنگ سان Aung San» ناسيوناليست بنام برمه Burma (ميانمارMyanmar)، نخست وزير وقت، بنيادگذار ارتش نوين، قهرمان ملّي که به پدر برمه معروف شده است 19 جولاي سال 1947 در جلسه شوراي عالي برمه (مركّب از وزيران و بزرگان برمه اي) با تني چند از همكاران و همفكرانش كشته شد (ترور شد). مقتولين علاوه بر آنگ سان، عبارت بودند از شش وزير، يک معاون وزير و يک مأمور انتظامي.
     توطئه ترور توسط «يو ساو U Saw» نخست وزيرِ پيشِین برمه (نخست وزیرِ برمه پیش از جنگ جهاني دوم ـ رئیس الوزراءِ دوران استعمار انگلستان بر برمه) طرح و براي انجام آن، شماري فرد مسلح انتخاب و با لباس نظامي ساختمان محل تشکيل جلسه را مورد حمله قرارداده، وارد تالار شده و مقامات مورد نظر را کشتند. «يو ساو» و همدستانش بعدا دستگير و محاکمه شدند و «يو ساو» اعدام شد.
     به باور برخي از مورّخان، مقامات وقت لندن قبلا از طرح اين توطئه آگاه بودند.
     از آن زمان با هدف بزرگداشت «آنگ سان» و همکارانش، «19 جولاي» در برمه يک روز ملّي اعلام شده، تعطيل عمومي است و «روز شهيدان» عنوان دارد. در برمه که 676 هزار کيلومتر مربع وسعت و 56 ميليون جمعيت دارد و ميان هند، لائوس، تايلند، چين و بنگلادش و در حاشیه خلیج بنگال واقع شده است، «آنگ سان» به Bogyoke يعني ژنرال معروف است. مورّخان نوشته اند که وی افکار سوسياليستي داشته و متحدان او، عموما چپگرايان بودند. وي در رشته «تاريح و سياست» تحصيل کرده بود. پدرش يک حقوقدان بود. «آنگ سان» 13 فوريه 1915 به دنيا آمده بود. برمه از سال 1886 و پس از سه جنگ و شکست در آنها از انگلستان، مستعمره اين دولت شده بود و فرماندار انگلیسیِ هندوستان بر آن حکومت می کرد.
     «آنگ سان» از جوانی، همه عُمر را در مبارزه براي تامين استقلال و يكپارچه كردن برمه صرف كرده بود. برمه پيش از جنگ جهاني دوم ضميمه هندوستانِ انگلستان بود. «آنگ سان» به امپراتوری ژاپن كمك كرد تا برمه را از دست انگلستان خارج سازد. پس از شکست نظامی انگلیس در برمه از ژاپن، وي با رفت و آمد هاي متعدد به توكيو، امپراتوري ژاپن را بر آن داشت كه در سال 1943 به برمه استقلال بدهد. «وانگ سان» از زماني كه نتيجه جنگ جهاني را حدس زده بود، در تايلند يك ارتش ملي مركّب از ناسيوناليست هاي برمه اي و عمدتا چپگرا ايجاد كرده بود تا به كمك آن بتواند استقلال برمه را پس از جنگ جهاني دوم حفظ كند. پس از جنگ جهانی دوم و شكست ژاپن در آن، و بازگشت نيروهاي استعمارگر انگلیس به برمه، «وانگ سان» از دولت لندن خواست كه به استقلالي كه ژاپن به برمه داده بود احترام بگذارد. انگلستان سرانجام پذیرفت كه در ژانويه 1948 به برمه استقلال كامل بدهد و تا آن زمان استقلال داخلي داشته باشد و تنها يک فرماندار انگليسي به عنوان رئيس کشور (نه، رئيس دولت) در آنجا باشد. چنين قراردادي 27 ژانويه 1947 ميان آنگ سان و كلمنت اتلي نخست وزير وقت انگلستان امضاء و «آنگ سان» در سمت نخست وزيرِ امور داخلي برمه تثبيت شد كه در جلسه 19 جولاي (ژوئيه) 1947 شوراي عالي، 5 ماه و 12 روز مانده به اجراي وعده انگلستان، با شش تن از همفكران و همکارانش و يک معاون وزير و يک مامور انتظامي (نگهبان تالار جلسه) به دام توطئه افتاد و كشته شد. «آنگ سان» يک سنديکاساز و از هواداران اداره کشور به صورت فدراسيون بود که نام رسمی کشور؛Republic of the Union of Myanmar شده است.
     از «آنگ سان» يک دختر و يک پسر به جا مانده است که پسرش يک مهندس مقيم آمريکا است. سالها بود که دختر او ـ بانو «آنگ سان سو كاي Aung San Suu Kyi» متولد نهم ژوئن 1945 مبارزه مي کرد تا در وطن، دمكراسي واقعي برقرار شود. وي در اين زمينه از سال 2012 به پيروزي هايي دست یافت. او سالها نقش رهبر مخالفان دولت ژنرال ها را ايفاء کرد و بيش از 15 سال در حصر خانگي قرار داشت، ولي تسليم نشد. بانو آنگ سان که تحصيلکردهِ هند، انگلستان و آمريکا است مدرک تحصیلی دکترا دارد. او زمانی هم کارمند محلي سازمان ملل بود. شوهر او يک استاد کانادايي ـ انگليسي بود و مؤلف چند کتاب درباره تبّت و بهوتان که در سال 1999 از بيماري سرطان درگذشت. پس از بازگشت بانو «آنگ سان سو کاي» به برمه (میانمار) و ايجاد جبهه ملّي براي دمکراسي، دولت ژنرالها به شوهر او ويزاي ورود به برمه براي ديدار با زنش را نداد! و زن و شوهر به دور از يکديگر زندگي مي کردند.
     بانو «آنگ سان» پس از کودتاي «ژنرال نه وين Ne win» و دفن دمکراسي تصميم به بازگشت به وطن و مبارزه گرفته بود. شهرت مبارزات و مقاومت او در برابر زورگويي ها آن چنان بود که سزاوار دريافت مدال و جوائز جهاني متعدد شناخته شد از جمله جوائز بوليوار، نهرو و نوبل (جایزه نوبلِ صلح ـ سال 1991).
     در سال 2012 بالاخره دولت استبدادي برمه زير فشارهاي بين المللي تسليم شد و موافقت کرد که بانو آنگ سان در انتخابات شرکت کند و به مسافرت خارج برود که تا آن زمان ممنوع الخروج بود. وی در انتخابات فرعی وقت شرکت کرد و به نمايندگي پارلمان انتخاب شد و از چند کشور ديدار کرد و همه جا با استقبال فراوان رو به رو گرديد. او که همچنان رهبری «جبهه ملی برای دمکراسی» را برعهده دارد چندی پس از عضویت در پارلمان، وزیر و مشاور دولت و وزیر امور ریاست جمهوری میانمار شد.
    بانو «آنگ سان» بعدا با حفظ مقام های وزیر امورخارجه و وزیر امور ریاست جمهوری، مقام State Counsellor of Myamar (نخست وزیر) را هم برعهده گرفت. سکوت وی در برابر اذیّت و آزار و فراری داده شدن Rohingya people ساکنان مسلمان ایالتRakhine تا حدی شهرت او در زمینه دفاع از حقوق انسان را زیر سئوال بُرد.
     بانو آنگ سان Aung San Suu Kyi که دارای دو فرزند است در یکم فوریه 2021 گرفتار کودتای نظامیان شد، برکنار گردید و بازداشت خانگی و بعدا محاکمه شد.
    
Aung San Suu Kyi

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که لائوس استقلال يافت
19 جولاي 1949، دولت فرانسه به لائوس Laos (مردم لائو تبار ـ لائوها) ـ مستعمره ديگر خود در شبه جزيره هندوچين ـ استقلال داد. اين كشور كوهستاني كه ميان ويتنام، كامبوج، تايلند، برمه (ميانمار) و چين قرار گرفته و 7 ميليون و پانصد هزار جمعيت دارد از ديرزمان داراي حكومت پادشاهي بود.
    لائوس پس از سالها كشمكشِ شاهزادگانِ اين كشور با يكديگر، در دسامبر سال 1975 به دست گروه كمونيستي «پاتِت لائو» كه رهبري آن را هم يك شاهزاده! برعهده داشت افتاد و داراي نظام سوسياليستي و سپس جمهوری شد: Lao People,s Democratic Republic
    لائوس كه هنوز داراي نظام سوسياليستي است در جريان جنگ ويتنام، مدتي صحنه برخورد طرفين جنگ شده بود.
    پايتخت اين كشور 237 هزار كيلو متري شهر «وين تيان Vientiane» است كه در كنار رود مِكونگ قرار دارد. لائوس به دريا راه ندارد و راه آبي آن همين رود مكونگ است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
يك لحظه غفلتِ سناتور اِدوارد کندي که درس عبرت هم نشده است
در سال 1969 سناتور ادوارد [تِد] كِنِدي آخرين تَن از سه برادر مشهور در تاريخ آمريكا، خودرا براي احراز مقام رياست اين كشور آماده مي كرد و كمتركسي بود كه به پيروزي او در انتخابات بعدي (سال 1972) ترديد كند كه يك لحظه غفلت، صد سال راه او را دور ساخت.
    تِد کندي (متوفي در25 آگوست 2009 در 77 سالگي) 19 جولاي 1969 در ساعات شب پس از شركت در يك مهماني در يک ناحيه ساحلي استیتِ مشترک المنافع ماساچوست، به اتفاق دستيار (منشي) 29 ساله اش بانو «ماري جو كوپچنه» عازم شهر بود كه اتومبيل از مسير خود منحرف شد و به داخل يك بركهِ پُر از آب افتاد. ادوارد كندي [تد] که رانندگي خودرو را برعهده داشت خود را از آب بيرون كشيد و «ماري جو» در داخل اتومبيل و در عمق سه متر ي زير آب ماند و جان سپرد. غفلت در اينجا بود كه سناتور كندي براي نجات «ماري جو» شتاب به خرج نداده بود و با تاخير از پليس استمداد كرده بود. دادگاه محل به اين حادثه رسيدگي و سناتور کندي را به جرم تَرکِ صحنه تصادف به دو ماه زندان تعليقي محکوم کرد.
    با وجود اين، رسانه ها قضيه را دنبال كردند و مطالبي نوشتند! که سناتور كندي ناچار شد از فکر نامزدي سمت رياست جمهوري منصرف شود. وي تصميم داشت حتي از عضويت کنگره هم کنار برود که دوستانش مانع شدند [و تا پايان عُمر سناتور بود].
     درباره حادثه رانندگي 19 جولاي 1969 داستانهاي بسيار گفته شده است که هيچکدام به مرحله تاييد نرسيدند. مرور زمان نشان داد که اين رويداد درس عبرت هم براي اصحاب قدرت نشده است که ايرانيان از قرن ها قبل از آن، اين ضرب المثل را ورد زبان داشته اند: يک زمان غافل شدم؛ صدسال راهم دور شد.
ماري جو

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مرگ اسرار آميز كارشناس اسلحه كشتار جمعي انگلستان در زماني بسيار حساس
در گير و دار ترديد نسبت به درستي ادعاي قبلي سران دولت هاي آمريكا و انگلستان مبني بر خطر اتمي شدن عراق و اعلام جعلي بودن سند خريد اورانيوم از سوي عراق از نيژر که آن را بانو «اليزابتا بوربا» خبرنگار مجله ايتاليائي پانوراما به يک ديپلمات آمريکايي در رم داده بود ، مرگ اسرار آميز دكتر «ديويد كلي David Christopher Kelly» كارشناس انگليسي اسلحه كشتار جمعي بر پيچيدگي قضيه افزوده و آن را حساستر ساخته است.
    دكتر كلي از جمله كارشناساني بود ـ Weapons experts كه در دهه 1990 زير نظر سازمان ملل چند بار به عراق رفته بود و از اين كشور بازرسي تسليحاتي كرده بود و در اين زمينه اطلاعاتي داشت. وي كه در «اكسفورد شاير» انگلستان سكونت داشت در عين حال در وزارت دفاع انگلستان در رشته تخصص خود Biological warfare مشغول به كار و يک مشاور ارشد بود. ديويد کلي 59 ساله در ميکرب شناسي و مسائل آلودگي محيط زيست دکترا داشت.
    29 ماه می (سال 2003) خبرنگار يک راديو با دكتر كلي تماس گرفته و صحت اين ادعا را كه عراق در آستانه ساختن سلاح هسته اي بوده و داراي مقدار متنابهي اسلحه شيميايي است جويا شده بود. دكتر كلي پاسخي داده بود كه مغاير ادعاي توني بلر نخست وزير وقت انگلستان بود. به عبارت ديگر، خطر اتمي شدن عراق را تاييد نكرده بود. از آنجا كه تنها دليل حمله نظامي آمريكا و انگلستان به عراق، وجود سلاح كشتار جمعي دراين كشور و خطر اتمي شدن آن بود و پس از اشغال نظامي و تغيير دولت عراق چنين سلاح هايي به دست نيامد، اظهارات دكتر كلي به راديو، وضعيت و موقع توني بلر را به مخاطره مي افكند؛ و وزارت دفاع انگلستان تماس دکتركلي با روزنامه نگار را نقض مقررات اداري اعلام و در اين زمينه به او اخطار مي دهد. از سوي ديگر، يك كميسيون پارلمان انگلستان او را براي تحقيق دعوت مي كند و در اين جلسه يك نمايندهِ هوادار بلر نسبت به او خشن مي شود.
    متعاقب اين وضعيت، پنجشنبه 17 جولاي 2003 دكتر كلي طبق معمول براي قدم زدن روزانه از خانه خارج مي شود و ديگر باز نمي گردد. خانواده او جريان را به پليس اطلاح مي دهد و روز بعد جنازه وي در بيشه اي در حاشيه جنگل در پنج مايلي (8 كيلومتري) خانه اش به دست مي آيد و خبر اول رسانه هاي جهان مي شود. وی متولد چهاردهم ماه می 1944 بود.
    پليس يک روز بعد از کشف جسد اعلام مي کند که در کنار جنار يک چاقو و مقداري قرض ضدِ درد به دست آورده و رگِ مچِ دستِ چپ دکتر کلي نيز زده شده بود که بلر نخست وزير وقت انگلستان که در سفر ژاپن بود مرگ اين کارشناس را خودکشي مي خوانَد. بانو جانس Janice همسر دکترکلي مي گويد که شوهرش هنگام ترک خانه به او گفت که براي قدم زدن مي رود و به حالت عادي از خانه بيرون رفت، لکن قبلا از خشونت اعضاي کميسيون پارلمان و طرح سئوالات آمرانه آنان ناخرسند بود و خود را ناخواسته در ميان يک جنجال بزرگ جهاني مشاهده مي کرد. يک کشاورز محلي که هر روز دکتر کلي را در حال قدم زدن مي ديد گفت که وي روز 17 جولاي هم شاد و هنگام احوالپرسي با او متبسم بود. دکتر کلي در يک اي ـ ميل که اندکي پيش از آغاز قدم زدن به روزنامه نيويورک تايمز ارسال داشته بود اشاره اي به قصد خودکشي نکرده بود. در اين اي ـ ميل، دکتر کلي نوشته بود که در کميسيون روابط خارجي پارلمان انگلستان چند بازيگر با هم سياهکاري از خود نشان دادند. دکتر کلي که دو روز پس از شرکت در جلسهِ پرسش و پاسخ کميسيون ناپديد شده بود، درهمان روزِ تشکيل جلسه پس از ختم کار کميسيون اشاره کرده بود که دولت مغالطه مي کند تا حمله نظامي به عراق را موجّه جلوه دهد.
    درژاپن، يک روزنامه نگار خطاب به بلر گفته بود که آيا تصور نمي کند که دست او به خون دکتر کلي آلوده است و پرسيده بود که با اين وضعيت آيا قصد کناره گيري ندارد؟. بلر که خسته و گرفته به نظر مي رسيد پاسخ داده بود که اجازه دهيد دستگاه قضايي به دور از هياهو به اين ماجرا رسيدگي کند.
    اگر ماجراي مرگ دکتر کلي پيش از سخنراني بلر در کنگره آمريکا صورت گرفته بود، اعضاي کنگره به ويژه نمايندگان حزب دمکرات برخورد ديگري با او مي داشتند. وي براي توجيه حمله نظامي عراق در جلسه کنگره آمريکا حضور يافته بود.
    اين مسئله (بهانه تراشیدن برای تصرف عراق، ... و مرگ دکتر کلی و ...) فصلي از تاريخ عمومي را تشکيل خواهد داد و رشته اي است که سر دراز خواهد داشت. بايد منتظر شد. تحولات بعدي اين قضيه به تدريج و بر حسب زمان در اين تاریخ آنلاین خواهد آمد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آمريکا، کانادا و هلند برضد جمهوري اسلامي ايران در جولاي 2004 (تيرماه 1383)
جورج بوش رئيس جمهوري وقت آمريکا 19 جولاي 2004 با اشاره به گزارش كميسيون بررسي رويداد 11 سپتامبر 2001 گفته بود كه دولت آمريكا بايد تحقيق كند كه آيا ايران در اين رويداد دست داشت و يا دست نداشت!.
    وي گفته بود كه ما در حال كَند و كاو هستيم تا ببينيم كه آيا ايران در آن رويداد دخالت داشته بود يا نَه.
     وي افزوده بود: من از دير زمان نگران اين موضوع بوده و نگراني خود را از اين بابت بيان داشته ام.
    بوش در اين روز يك بار ديگر گفته بود که می داند جمهوري اسلامي ايران در تلاش براي تهيه سلاح هسته اي است.
    رئيس جمهوري وقت آمريكا اين مطالب را يك روز پس از آن گفت كه «مكلالين» كفيل « سي.آي.ا » گفته بود كه اين سازمان مي دانسته كه برخي از تروريست هايِ عامل رويداد 11 سپتامبر از خاك ايران عبور كرده بودند، ولي دليل و سندي در دست نيست كه نشان دهد دولت ايران از اين اقدام آنان حمايت كرده باشد.
    همزمان، واشنگتن تايمز گزارش «مطالعه درباره ايران» را كه بيل گيتس مدير اسبق «سيا» و زبيگنيو برزينسكي (مشاور ويژه كارتر رئيس جمهوري نيمه دوم دهه 1970، زاده لهستان، دشمن شماره يك شوروي سابق، حامي مجاهدين افغان و گروههاي اسلامي ديگر برضد شوروي، و مبتكر قرار دادن اسلام در برابر كمونيسم در خاور ميانه در دهه 1970 و 1980) آن را تهيه كرده بودند منتشر ساخته بود كه بيل گيتس ( که بعدا وزير دفاع آمريکا شد) درباره آن در نشست شوراي روابط خارجي گفته بود: اگر كوشش براي آغاز مذاكره با ايران كه با آمريكا در مسائل عراق و افغانستان منافع مشترك دارد به نتيجه مطلوب برسد؛ كه خيلي خوب، و چنانچه شكست بخورد؛ در اين صورت لازم است كه آمريكا با شركاء اروپايي خود به صورت جمعي وارد عمل شوند و ايران را تحت تحريم و فشار مشترك بگذارند.
    در همين جلسه، برزينسكي ترديد كرده بود كه حمله احتمالي و محدود اسرائيل به مراكز فعاليت هاي اتمي ايران بتواند نتيجه بخش باشد.
    از سوي ديگر، در اين روز (19 جولاي 2004) برخي رسانه ها اروپايي نوشته بودند:
    
مکينون سفير کانادا

در حالي كه آمريكا به تحقيق درباره احتمال روابط ايران با القاعده پرداخته، و اين دولت (ايران) همچنين درگير جدال با كميسيون بين المللي انرژي است، نارضايي دو دولت كانادا و هلند هم از ايران به دليل عدم امكان شركت سفيرانشان در جلسه محاكمه متهم به قتل زهرا كاظمي بيشتر شده است. سفير كانادا به دليل تابعيت كانادايي داشتن زهرا کاظمی فتوژورنالیست 54 ساله و سفير هلند به خاطر داشتن رياست نوبتي اتحاديه اروپا خواسته بودند در جلسه محاكمه حضور داشته باشند و «فيليپ مكينون» سفير كانادا پس از دو ساعت معطلي در محوطه خارج از جلسه محاكمه، آنجا را ترك كرد. دولت كانادا به حالت اعتراض، مكينون را به اوتاوا احضار كرده بود كه خروج او از تهران به خاطر آغاز محاكمه موقتا به تاخير افتاده بود. اظهارات 19 جولاي سخنگوي رئيس قوه مجريه ايران نيز در اروپا و آمريكا چنين تعبير شده بود كه رئيس جمهور وقت ايران (خاتمي) نيز از جريان محاكمه كه با توجه به اهميت قضيه، نسبتا كوتاه بود چندان راضي نبوده است.
    در اين ميان، تجمع كاركنان روزنامه هاي وابسته به جناح اصلاح طلب در محل انجمن صنفي (انجمني که در تابستان 1387 از سوي وزارت کار منحله اعلام شد) و امضاي يك اعلاميه با دهها امضاء و انتشار آن در جرايد مربوط، مزيد بر علت شده بود. اين گروه در پي توقيف انتشار روزنامه «وقايع اتفاقيه»، و نيز قطع انتشار داوطلبانه و موقت روزنامه جمهوريت دست به امضاي اعلاميه و اجتماع زده بودند. اين دو روزنامه هر دو جديدالتاسيس بودند. قوه قضائيه جمهوري اسلامي اعلام كرده بود كه «وقايع اتفاقيه» را تا تكميل تحقيق و رسيدگي قضايي، طبق قانون مطبوعات بسته است، زيرا كه عملا به جاي يك روزنامه قبلا توقيف شده از آن استفاده مي شد و دارنده پروانه انتشار آن به اين وضعيت اعتراف و از كنترل روزنامه اش توسط افراد ديگر ابراز عدم رضايت كرده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که بازپرس انگليسي مأمور بارجويي از همكاران هيتلر درگذشت
19 جولاي 2003 اعلام شد كه«هارتلي ويليام شاوكراس H.W. Shawcross» بازپرس انگليسي بازجويي از همكارانِ هيتلر كه برايشان از دادگاه نورنبرگ تقاضاي اعدام كرد 17 جولاي 2003 در 101 سالگي در گذشته است. محاكمات نورنبرگ كه پس از پايان جنگ جهاني دوم آغاز شده بود 216 روز طول كشيد. شاوكراس بعدا از پادشاه انگلستان لقب لُردي گرفت.
     مقدمه اي كه شاوكراس بر كيفرخواست متهمان دادگاه نورمبرگ نوشت از سوي فاتحان غربي جنگ جهاني دوم به عنوان يك تعريف جامع از جنگ تجاوزكارانه پذيرفته شد و همان سال به صورت يك ضابطه بين الملي در آمد كه اين ضابطه صراحت دارد كه جنگ تجاوزكارانه يك جنايت بر ضد جهان و انسانيت است. «تاريخ» نشان داد كه وضع کنندگان اين تعريف و قاعده تا كنون بارها از آن سوء استفاده كرده و يا نسبت به آن بي اعتنا بوده اند.
    در يك جلسه دادگاه نورنبرگ هنگامي كه متهمان گفتند هركار كه كرده بودند به دستور آمر (هيتلر) بود، شاوكراس پاسخ داد: زماني فرا مي رسد كه فرد به جاي گوش كردن به بالاترين آمر (پيشوا) بايد به وجدانش گوش كند. ديديم كه اين هم از همان حرف ها بود.
    شاوکراس اواخر عُمر از مخالفان مجازات اعدام شده بود.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بازي با سلامت مردم به خاطر دريافت پول! ـ کارشناسانِ تاييد دارو، حقوق بگير كارخانه هاي سازنده قرص بودند
شبكه تلويزيوني «سي بي اس» آمريكا 17 جولاي 2004 در بخش مشروح اخبار شبانگاهي اش چنین گزارش داده بود: "بيشتر اعضاي يك هيات از كارشناسان قلب ویژه تأیید و یا رَدِّ داروهای تازه ساخت كه يک هفته قبل از آن نظر داده بودند كه به منظور پيشگيري از امراض قلب و عروق و سكته مغزي، حد اكثر سطح مجاز (مرز خطر) كلسترول در خون كه سالها پيش تعيين شده است بايد از آن هم پايينتر آورده شود و توصيه كرده بودند؛ افراد براي پايين آوردن كلسترول بايد از قرص... (با ذكر نام) استفاده كنند حقوق بگير كارخانه هاي سازنده این قرص بودند.".
    اين شبكه گفت كه اين افشاءگري با كمك گروههاي آمريكايي حمايت از مصرف كننده صورت گرفته است. با وجود اين، بسياري از رسانه ها كه از اعلان هاي كارخانه هاي مربوط برخوردار مي شوند، اين خبر را منتشر نكرده بودند!.
     گروههاي حمايت از مصرف كننده گفته بودند كه اگر كارشناسان پزشكي بازهم به خاطر منافع شخصي چنين نظرهايي بدهند اعتماد مردم به توصيه هاي «درست و واقعي» آنان هم سلب خواهد شد و رسانه ها در انتشار چنين خبرهايي بدون بررسي بيشتر احتياط خواهند كرد.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اخطار وزير دفاع روسيه به ناتو در جولاي 2004 درباره منطقه بالتيك که پیش بینی شده بود دنباله خواهد داشت
«سرگي ايوانف» وزير دفاع وقت روسيه 17 جولاي 2004 در لندن به ناتو (اتحادیه نظامی غرب) در باره پرواز در نزديكي مرزهاي روسيه هشدار داده بود.
    روزنامه ها اين اخطار را به اين صورت منعكس كرده بودند كه روسيه به تدريج دارد مسائل تازه اي را مطرح مي سازد. قبلا هم روسيه به پرواز هواپيماهاي نظامي ناتو در منطقه بالتيك و استقرار در سه جمهوري سابق شوروي در اين منطقه و توليد دشواري براي رادارهاي روسيه اعتراض كرده بود.
     اين بار ايوانف ضمن اعتراض به پرواز هواپيماهاي بلژيكي عضو ناتو در بالتيك شمالي، نزديك مرزهاي روسيه، گفته بود كه جمهوري هاي سه گانه بالتيك شورویِ فروپاشیده كه به عضويت ناتو درآمده اند به تعهد خود در رعايت حقوق و احترام روس هاي مقيم اين كشورها عمل نمي كنند و اخطار كرده بود كه اگر اين روش ادامه يابد روسيه ساكت نخواهد نشست!. در سه جمهوري بالتيك مخصوصا در استوني اقليت هاي بزرگ روس زندگي مي كنند.
    تفسیرنگاران هشدار وزیر دفاع روسیه را سرآغازی برای اقدامات بعدی روسیه که داشت از مسائل پس از فروپاشی خارج می شد خوانده بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
علّت، نه معلول
اصحاب نظر در فرانسه كه نظراتشان در دو هفته منتهي به 18 جولاي 2004 در رسانه ها منعكس شده بود «تروريسم» را مورد تفسير قرار داده و گفته بودند كه تروريست ها «معلول» هستند و مبارزه با آنان تا زماني كه «علت» وجود داشته باشد نتيجه مطلوب را عايد نخواهد كرد. براي مثال؛ تا مسئله توزيع ثروت در كشور سعودي حل نشود كه «علت» است نمي توان اطمينان يافت که ناراضي تازه به وجود نخواهد آمد و اين ناراضي جذب گروههاي تروريستي نخواهد شد. يا در مورد عراق، تا اشغال نظامي پايان نيابد و ... و درآمد نفت عراق در دست عراقي ها قرار نگيرد، فساد پدیدآمده در پی اشغال نظامی از میان نرود؛ اعمال جاري كه تروريسم خوانده شده اند پايان نخواهند گرفت، و همين طور در نقاط ديگر بویژه در افغانستان.
    این اصحاب نظر با اطلاق و تعبیر هرگونه اقدام مسلحانه و تخریبی به «ترور» و «تروریستی» تردید کرده بودند و گفته بودند که برای واژه تروریسم که این روزها مصطلح شده است باید یک تعریف درست نوشته شود تا ابزار دست دولتمردان قرار نگیرد و به هر اقدام تخریبی انگ و برچسب تروریستی زده نشود.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گزارش جولاي 2005 شبكه تلويزيوني آمريکا درباره صعنت اتومبيلسازي اين کشور
شبكه تلويزيوني آمريكا، «ان بي سي» 18 جولاي 2005 گزارش كرد كه صنعت خودرو سازي اين كشور كه روزگاري شهرت جهاني داشت و نام آمريكا مترادف با اتومبيل بود همچنان در حال عقب رفتن است. ان بي سي گفته بود كه در سال 1955 تنها 5 درصد اتومبيل هاي در رفت و آمد و شماره شده آمريكا ساخت كشورهاي ديگر (اروپا) بودند و 50 سال بعد (2005) بيش از 50 درصد و طبق يك آمار 54 تا 58 درصد و عمدتا ساخت ژاپن. اين شبكه افزوده بود كه بايد رفت و از اتومبيل رانان آمريكايي پرسيد كه چرا اتومبيل ساخت خارج را ترجيح مي دهند، علت را به دست آورد و بر طرف ساخت زيرا كه صنايع آمريكا از امكان و ظرفيت برطرف كردن نقائص و جلب نظر مصرف كنندگان داخلي برخوردار هستند. به علاوه، حس وطندوستی ایجاب می کند که مصرف کننده به خرید کالای وطن اولویّت دهد.
    به رغم این هشدار، نزول خودروسازي آمريکا همچنان ادامه يافت و در سال 2009 به ورشکسته اعلام شدن کمپاني جنرال موتورز انجاميد که اين کمپاني در جولاي 2009 با کمک 50 ميليارد دلاري دولت و تغيير سازمان، دست به تجديد فعاليت زده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 19 جولای
  • 1880:   عاريه دادن كتاب از سوي كتابخانه هاي عمومي به مردم عادي ـ هر كسي كه مراجعه كند و نام و نشاني خود را به ثبت برساند از این روز ـ 19 جولای 1880 در شهر سانفرانسيسكوِ آمريكا آغاز شد. يازده قرن پيش از آن كتابخانه عمومي مَرو ـ شهری از شهرهای ایران وقت، عاريه دادن كتاب را باب كرده بود، اما نه به هر كس، تنها به پژوهشگران، دانشمندان و ادیبان. در آن زمان كتابخواني هم كار هر كس نبود.
        
        
  • 1943:   متفقين بمباران شهر رم را به رغم قولي كه براي حفظ آثار تاريخي اين شهر داده بودند آغاز كردند.
        
        
  • 1974:   رهبران كودتاي نظامي قبرس اسقف ماكاريوس نخستين رييس جمهوري اين كشور را كه رهبر جنبش استقلال اين جزيره پُرحادثه بود بركنار كردند و با اين عمل، بر دردسرهاي كشورشان افزودند.
        
        
  • 1870:   فرانسه كه با نيرنگِ بيسمارك فريب خورده بود به آلمان اعلان جنگ داد. نتيجه جنگ، شكست فرانسه و اشغال نظامي اين كشور بود و قدرت اول اروپا شدن آلمان.
        
        
  • 1918:   ارتشهاي آلمان درطول «مارن Marn» دست به عقب نشيني زدند كه سه ماه و بيست و دو روز بعد جنگ جهاني اول پايان يافت.
        
        
  • 1979:   دريادار کرمانی، دکتر احمد مدني استاندار وقت خوزستان توطئه گران اين استان را يك گروه مثلث خواند و اشاره كرد كه اينان از داخل عراق و كويت تحريك مي شوند و اطمينان داد كه سركوب خواهند شد.
        
        
  • 1979:   ساندينيست ها پيروزي انقلاب خود در نیکاراگوا را رسما اعلام داشتند وگفتند که حکومت کشور از دو روز پیش در دست آنان است و در جامعه نیکاراگوا، عدالت برقرار خواهد شد.
        
        
  • 1992:   عوامل مافیا در شهر پالِرمو (جزیره سیسیل ـ سیچیلیا) با انفجار بمب که در اتومبیل کار گذارده شده بود یک قاضی ایتالیایی را کشتند. این قاضی؛ Pablo Borsellino بسیاری از عوامل مافیا را تعقیب و محکوم کرده بود.
        
        
        
  • 2014:   چند مرد مسلح در ایالت غربی صحرایی مصر به یک ایستگاه نظامیان این کشور حمله بردند و 21 نظامی را کشتند.
        
        



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com