Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
17 ژانويه
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 17 ژانويه
ايران
آغاز كار دودمان آل مظفر
كرونيكلرهاي اروپايي آغار كار دودمان آل مظفر ـ برخاسته از خوافِ خراسان را از 17 ژانويه سال 1323 ميلادي نوشته اند.
     اميرمبارزالدين مظفر پس از استيلاء بر مناطق جنوبي ايران، در اين روز (17 ژانویه 1323) عملا اين سلسله را پابرجا ساخت. آل مظفر در دستگاه مغولان به قدرت رسیده بودند. در آن زمان حكومت مركزي ايران در دست ايلخانان مغول بود.
    مظفريان 93 سال بر مناطقي از جمله كرمان، فارس، اصفهان و خوزستان حكومت كردند. امیرتیمور این خاندان را برانداخت.
    مظفریان ایرانی نژاد بودند. پس از امیرمبارزالدین، به ترتیب؛ شاه شجاع، قطب الدین شاه، نصرت الدین شاه، عمادالدین و شاه منصور قدرت را در دست داشتند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دلايل دكتر مصدق براي خودداري از تمديد قرارداد دريافت اسلحه از آمريكا
27 دي ماه 1330 و 9 روز پس از خودداری دولت وقت از تمدید قرارداد دریافت اسلحه از آمريكا، دكتر مصدق در اجتماع شماري از سياسيون وقت و دولتمردان این اقدام خودرا توجیه کرد و گفت: از آنجاکه قانون مصوب كنگره آمريكا مبني بر ارسال اسلحه به صورت كمك، شرايط متعدد و پیچیده دارد و قبول شرایط، ما را كه مي خواهيم كشوري بي طرف و غير متعهد باشيم از اين حالت خارج خواهد ساخت، و به مصلحت ملت نيست كه وطن به ميدان درگيري شرق و غرب تبديل شود؛ از تمديد قرارداد منعقده با دولت آمريكا كه به امضاي نخست وزير سابق بود خودداري شده است. شوروي (دولت مسکو) همسايه ماست و ما نبايد كاري كنيم كه ناخواسته، هدف ضربه اول قرار گيريم. به علاوه، اسلحه ارسالي آمریکا باقيمانده از جنگ جهاني دوم و بعضا مستعمل و قديمي هستند. ما بايد صنايع نظامی خودمان را چنان تقويت كنيم كه با استعدادهايي كه داريم سلاحهاي بهتري بسازيم. ما سه قرن پيش توپ ريز و تفنگ ساز بوديم، چه شد كه به قهقرا رفتيم و نيازمند سلاحهاي فرسوده ديگران شديم. ما با كسي سر جنگ نداريم كه نياز به توپ و تانك رايگان داشته باشيم. اگر جنگي به ما تحميل شود مردم ما مي دانند كه از آب و خاك خود چگونه دفاع كنند. غافل از استعداد ايراني نباشيد که در لحظه نياز، با دست و سوهان بهترين هواپيما و تانك و توپ را خواهد ساخت. در هر حال، چون قانون مصوب كنگره آمريكا مبني بر ارسال اسلحه و كمك هاي جنگ افزاري شرايط فراوان و پيچيده دارد ترجيح مي دهم كه آن را فعلا تمديد نكنم.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که دکتر مهدی آذر، مهندس معظمی و سرتیپ مدبّر از زندان رها شدند
27 دی ماه 1332 دو روز پس از انتخابات عمومی و در جریان محاکمه دکتر محمد مصدق در محکمه نظامی تجدید نظر که خشم مردم را برانگیخته بود و آماده انفجار بودند، دولت وقت مصلحت را در آن دید که شماری از همکاران برجسته اورا آزاد کند. در میان این آزادشدگان دکتر مهدی آذر وزیر فرهنگ، مهندس معظمی وزیر دیگر و سرتیپ نصرالله مدبّر رئیس شهربانی (پلیس) دولت مصدق دیده می شدند. مطبوعات اروپا رها شدن این شخصیت ها را از زندان به منزله بازکردن دریچه اطمینان جامعه درحال جوش تلقی کرده بودند. اکثریت ایرانیان نه تنها از محاکمه مصدق که همچنان خودرا رئیس قانونی دولت می خواند بلکه از انتخابات سرهم بندی شده عصبی بودند. ایرانیان قبلا چند دوره انتخابات آزاد را تجربه کرده بودند. این دسته از همکاران مصدق در هشتمین روز محاکمه تجدید نظر او آزاد شده بودند. مشاهده خشم مردم همچنین سبب شد که محکمه تجدید نظر مصدق را تنها به سه سال زندان محکوم کند. قبلا برای مصدق تقاضای مجازات اعدام شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که نوّاب صفوي و سه عضو ديگر جمعيت فدائيان اسلام تيرباران شدند
نواب صفوي

سپيده دم 27 دي ماه 1334 مجتبي نواب صفوي رئيس جمعيت فدائيان اسلام با خليل طهماسبي، مظفر ذوالقدر و محمد واحدي سه تن از اعضاي اين جمعيت در ميدان تير لشكر زرهي تهران تيرباران شدند. محاكمه آنان و سه تن ديگر از اعضاي اين جمعيت 12 دي ماه آن سال در يك محكمه نظامي آغاز شده بود. دو روز پيش از آغاز محاكمه، مجلس مصوبه قبلي خود(زمان حكومت دكتر مصدق) مبني بر بخشودگي خليل طهماسبي را لغو كرده بود. خليل طهماسبي در سال 1329 سپهبد رزم آرا را كه مخالف ملي شدن نفت ايران بود به قتل رسانده و زنداني شده بود.
    يك روز پس از آغاز محاكمه اين هشت تن كه دادستان وقت دستگاه قضایی ارتش هفتم دي ماه 1334 برايشان تقاضاي كيفر اعدام كرده بود، چند سياستمدار، دو ناشر روزنامه و چند بازاري به اتهام داشتن ارتباط با آنان دستگير كه پس از اعدام نواب صفوی و سه تن ديگر، آزاد شدند. حكم اعدام نواب صفوي و ديگران 24 دي ماه صادرشده بود.
     دو هفته پس از اعدام نواب صفوي، آيت الله كاشاني به اتهام حمايت از اعضاي جمعيت فدائيان اسلام و تمجيد آنان، از سوي دادستاني ارتش دستگير و زنداني گرديد. براندازي 28 اَمُرداد 1332 امكان اين دستگيري ها و محاكمات را فراهم ساخته بود.
    درست ده سال بعد (بهمن ماه 1344)، در تهران حزب غیرعلنی «ملل مسلمان» کشف و رهبر و اعضای موثر آن ـ جمعا 55 تَن دستگیر شدند و اعلام شد که دارای اسلحه بودند و قصد براندازی سلطنت و برقرارکردن نظام اسلامی برپایه تعالیم قرآن را داشتند. ابوالقاسم و محمد سرحدی زاده، محمدکاظم بجنوردی و محمد میرمحمدصادقی ازجمله دستگیرشدگان بودند.
    
اين عکس، که آيت الله کاشاني را درحال نوازش خليل طهماسبي نشان مي دهد به عنوان يکي از اسناد حمايت او از جمعيت فدائيان اسلام مورد استفاده بازپرس نظامي قرار گرفته بود


    
از راست به چپ: واحدي، طهماسبي، ذوالقدر و نواب. اين عکسها در جريان محاکمه از آنان برداشته شده و در مطبوعات وقت انتشار يافته بود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مذاكرات نفت در سال های 1343 و 1352
مروري بر رويدادهاي نفتی ايران نشان مي دهد كه در 26 ديماه در سالهاي 1343 و 1352 (ژانويه 1965 و ژانويه 1974) مذاكرات نفتي مهمي در تهران آغاز شده بود كه مذاكرات ژانويه 1974 (دیماه 1352) محرمانه اعلام شده بود.
     نتيجه مذاكرات دیماه 1352، طبق اعلاميه دولت وقت، امضاي دو قرارداد برپايه 25 ــ 75 ميان ايران و دو كمپاني آمريكايي و هلندي بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که ضدیّت غرب با برنامه های اتمی ایران از سر گرفته شد ـ اظهارات بانو کلينتون و مدیر کل CIA در این زمینه در ژانویه 2009
نیمه ژانویه 2006 و چند ماه پس از آغاز کار محمود احمدی نژاد در سمت رئیس جمهور، بلوک غرب و در صدر آن دولت آمریکا، و نيز اسرائیل پس از اطمینان از اینکه دولت تازه جمهوري اسلامي ایران برنامه و سیاست هایی دیگر دارد روش تهدید و جنگ مصاحبه و مقاله را در پیش گرفتند و به ترساندن تهران از شورای امنیت و حملات هوایی ـ موشکی و ... پرداختند که از سال 2011 تشدید تحریم هارا به دنبال داشت. این سیاست تهدید در حالی بود که احمدی نژاد و مقامات ارشد جمهوری اسلامی ایران گفته بودند که جمهوری اسلامی ایران مایل به داشتن سلاح اتمی نیست و تلاش های هسته ای ایران جنبه علمی و مسالمت آمیز دارد که حق هر ملت است.
    از اظهارات ژانويه 2009 بانو هیلری کلینتون وزیر امور خارجه وقت آمریکا در دولت «اوباما» که بتازگی به آن سمت منصوب شده بود چنین بر می آمد که این دولت هم همان سیاست دولت جورج دبلیو بوش را در قبال برنامه اتمی ایران (و کُل منطقه) دنبال خواهد کرد؛ البته با روش (اَپروچ) دیگر.
     بانو کلینتون (که تا 21 ژانویه 2009 سناتور بود) در جلسه 13 ژانویه 2009 کمیسیون روابط خارجی سنای آمریکا در این باره گفته بود: ما باید به تلاش خود برای متوقف کردن برنامه های اتمی تهران ادامه دهیم، جمهوري اسلامي نباید سلاح اتمی داشته باشد. ما باید راههای دیپلماتیک را در پیش گیریم ولی گزینه های دیگر را هم از نظر دور نداشته باشیم [تکرار تهدید های جورج دبلیو بوش]. ما در قبال جمهوري اسلامي ایران باید با دولت های نگران دست یافتن اين دولت به اسلحه اتمی تبادل نظر داشته باشیم و تصمیمات مان را هماهنگ کنیم. روش ما حفظ رهبری جهانی آمریکا با دیپلماسیِ از نوع «سمارت پاور» باید باشد. دولت بوش نیروی نظامی را وسیله اجرای سیاست قرارداده بود و دولتِ رئیس جمهوری منتخب (اوباما)، دیپلماسی از موضع قدرت را.
    دو روز پس از اظهارات بانو کلينتون، مدیر کل وقت CIA «برخورد با جمهوري اسلامي ایران» را بزرگترین چالش واشنکتن خوانده و صریحا گفته بود که ایران دارای اورانیوم است و اگر بخواهد (که گفته است نمی خواهد) و اراده کند می تواند در آينده اي نه چندان دور صاحب سلاح اتمی شود، ابراز قدرت [قدرت نمایی] کند، موازنه قدرت در خاورمیانه برهم خورَد و ....
هيلري کلينتون در جلسه 13 ژانويه 2009 کميسون سنا - دختر او در عکس ديده مي شود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کاخ سفید، ژانویه 2014: سخنان حسن روحانی درباره توافق ژنو مصرف داخلی دارند و از علائم فشارهای مخالفان داخلی
واشنگتن ـ خبرگزاری فرانسه ـ 14 ژانویه 2014 (24 دیماه 1392): سخنگوی کاخ سفید در واکنش به سخنان حجت الاسلام حسن روحانی ـ رئیس جمهور ایران ـ درباره توافق هسته‌ای ژنو و اعلام پیروزی او بر قدرت‌های جهانی با انعقاد این توافق، گفت که این سخنان تنها مصرف داخلی دارد و از علائم فشارهای سیاسی [مخالفان داخلیِ سازش 24 نوامبر 2013 ژنو] و به فراخور مخاطبان داخلی است.
     جی کارنی Jay Carney سخنگوی وقت کاخ سفید، [در جلسه گفت و شنود روزانه خود با روزنامه نگاران که برای روشن ساختن آنان از تحولات روز و اعلام نظرات دولت آمریکا نسبت به این تحولات تشکیل می شود و نیز پاسخ به پرسش های روزنامه نگاران در هر زمينه] اضافه کرد که این گفته حسن روحانی نه برای ما تعجب‌انگیز است و نه باید باعث تعجب شما [روزنامه نگاران] بشود، ما به آن‌ چه که مقامات ایران می‌گویند، توجه نخواهيم داشت، بلکه آن‌ چه را که انجام ‌دهند مورد نظرما است. در سازش ژنو، ايران با محدود کردن و تحت کنترل درآمدن برنامه هاي هسته اي اش در برابر کاهش تحريم ها موافقت کرد.
    حجت الاسلام حسن روحانی در جریان سفر به خوزستان در نطقی و با صراحت، توافق‌نامه ژنو را «تسلیم قدرت‌های بزرگ در برابر جمهوری اسلامی ایران» بیان داشته بود.
    پاراگراف های اول گزارش خبرگزاری فرانسه [سرویس انگلیسی زبان آن] در باره اظهارات سخنگوی کاخ سفید:
    
    
Washington (AFP) - The White House Tuesday dismissed an aggressive claim of victory by Iran,s President Hassan Rouhani over an interim nuclear deal, and attempted to face down rising domestic political pressure over the pact.
    Washington said Rouhani,s comment that world powers were now bowing to Tehran was a symptom of domestic politics and insisted the deal, curbing aspects of Iran,s nuclear program in return for limited sanctions relief, hinged on its words and not its rhetoric.
    "It is not surprising to us and nor should it be surprising to you that the Iranians are describing the agreement in a certain way towards their domestic audience, It does not matter what they say, it matters what they do". spokesman Jay Carney told reporters.
    
    (Rouhani,s comment is on his official Twitter account
    
    
گزارش خبرگزاری های دیگر نیز به همین صورت بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي اقتصاد
فرضیه های اقتصادی مُهم پروفسور ستیگلر برای جلوگیری از فساد و سوء استفاده از فرمول عرضه و تقاضا ـ توصیه تدریس اقتصاد از دبیرستان
George Stigler
17 ژانویه زادروز دکتر George J. Stigler استاد و تئوریسین اقتصادی آمریکا است که بسال 1911 از والدین آلمانی در شهر سیاتلِ آمریکا به دنیا آمده بود. وی برنده جایزه نوبل 1982 در علوم اقتصادی و نیز مدال ملّی آمریکا و چند نشان از کشورهای دیگر و مجامع علمی است. دکتر ستیگلر که یکم دسامبر 1991 فوت شد 18 کتاب اقتصادی تألیف و صدها مقاله در این زمینه نوشته است.
    در پی گسترش فساد دولتی در بسیاری از کشورها، از زمان فروپاشی بلوک شرق و درگذشت مائو، فرضیه او معروف به:Capture Theory که در برخی از کشورها Economic Theory of Regulations نیز خوانده می شود مورد توجه ویژه قرارگرفته است. طبق این فرضیه؛ اگر سران کشورها به تکلیف خود و خارج ساختن کار تدوین ضوابط، آیین نامه ها و پیشنویس [طرح] قوانین از دست اصحاب منافع، Interest Groups و شرکاء سیاسی ـ دولتی آنها عمل نکنند این کشورها با بحران اقتصادی و تبه کاری های مربوط رو به رو خواهند شد. اصحاب منافع با کمک شرکاء دولتی ـ سیاسی خود و این شرکاء با سوء استفاده از اختیارات و نفوذ شان قوانین و ضوابط را تغییر شکل می دهند و یا در راستای منافع خود قوانین و ضوابط تازه تدوین و وضع می کنند که این عمل مآلا به زیان وطن و هموطنان تمام می شود و زیان وارده، دیرپای خواهد بود، نه زودگذر و اگر اقدام سریع برای بازگرداندن آبِ رفته به جوی، صورت نگیرد احتمال اعتراض عمومی و طغیان وجود خواند داشت.
    تئوری دیگر دکتر ستیگلر، پولیتیکال کورَپشِن (فساد دولتی و مقنّنه) عنوان دارد که گفته است دولت ضعیف و ناشایسته و به قول او «مردودِ در امتحان» باعث این فساد می شود. او نوشته است که ژورنالیسم ناکارآمد یک جامعه، ملت را به خواب می کند. بیدار بودن ملت مانع از فساد اقتصادی می شود.
    Truth in Teaching فرضیه دیگر پروفسور ستیگلر است. این فرضیه ضمن بیان مشکلات و ارائه راه حل همچنین توصیه می کند که اقتصاد و «مدیریت بر خود ـ مدیریت فردی» از دبیرستان و به زبان ساده به نوجوان تدریس شود تا بتواند آینده اش را برنامه زیری کند و اشتباهات و مسائل اقتصادی را درک و به دولت تذکّر دهد و این یک وظیفه هر عضو یک جامعه است. توسّل به پارلمان حق هر شهروند است (حق دادن پتیشن به کمیسیون ویژه در پارلمان) و در صورت عدم توجه و احساس نقض اصول، اعلام جرم کردن به دادستانی کشور. آموزش اصول اقتصاد و مدیریت به زبان ساده به دبیرستانی ها آنان را آگاه و توانمند می کند کهKnowledge is Power (دانش قدرت است).
    فرضیه The Economics of Information که از اوست، بسیار مهم توصیف شده است. او ضمن تشریح و توجیه این تئوری نوشته است که فرمول عرضه و تقاضا در جایی درست است که تقلّب و آزمندی در کار نباشد. در موارد بسیار دیده شده است که تاجر و یا تولید کننده، از عرضه کالا خودداری ورزیده تا تقاضا زیاد شود و بها بالا برود و این، یعنی بازی با فرمول عرضه و تقاضا و سوء استفاده از آن. دولت ها که مکلّف هستند از مال و جان شهروندان محافظت کنند نباید اجازه دهند که احتکار صورت گیرد و از فرمول عرضه و تقاضا که بها را تعیین می کند سوء استفاده شود. پلیس یک جامعه تنها برای تعقیب یک جیب بر در اتوبوس شهری و مِترو [آفتابه دزد] نیست باید احتکارکنندگان را هم که هدف نهایی شان خالی کردن جیب مردم است تعقیب کند. وی نتیجه گرفته است که به همین دلیل است که روزنامه نگاران اصطلاحا اینوستیگیتیو از اقتصاد و کشف فساد اقتصادی آغاز می کنند و شاید به همین سبب باشد که «اصحاب منافع» سهام رسانه ها را خریداری می کنند تا کنترل خبر و نظر را در دست داشته باشند، و به نوشته دکتر ستیگلر: ... باز می گردیم به حوزه رای گیری. اگر اعضای جامعه میهن دوستان، بشر دوستان و شایستگان شیفته خدمت بی دریغ را برای مدیریت کردن و قانون نوشتن انتخاب کنند، فساد و مسئله بروز نخواهد کرد. اعضای جامعه پس از دادن رأی، نباید تکلیف خودرا تمام شده پندارند، به خانه روند و بخوابند باید مراقب امور باشند، تذکر دهند، به پارلمان نامه بنویسند و به دادستان اعلام جرم بدهند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
انتخابات در سايه ترس: در ژانويه 2005 نامزدهاي انتخابات عراق جرأت معرفي كردن خود را نداشتند!
«دكستر فيلكينز» روزنامه نگار آمريكايي 15 ژانويه 2005 از بغداد گزارش داده بود:
    "تشديد عمليات مسلحانه، انفجار و بمب اندازي سبب شده است كه نامزدهاي انتخابات سي ام ژانويه [سال 2005] عراق جرات نكنند خود را معرفي كنند. در موارد بسيار، اين نامزدها حتي نام خودرا هم نمي گويند. تهديد نامزدها به مرگ برفعاليت هاي انتخاباتي سايه افكنده است. در عراق به احزاب راي داده مي شود، نه فرد. ناصر چادرچي رئيس حزب دمكراتيك ملي كه حزب او 48 نامزد دارد تاييد كرد كه نامزدها جرات مبارزه علني ندارند و گفت كه اين انتخابات را بايد انتخابات سِرّي نام نهاد. او گفت كه جز در برخي مناطق جنوبي و نواحي كُردنشين شمال، نامزدها ترجيح مي دهند كه از خانه خارج نشوند. هنوز (نيمه ژانويه 2005) محل 5776 حوزه راي گيري اعلام نشده است و از 7471 نامزد تنها شماري از نامزدهاي كّرد و شيعه آشگارا مي گويند که نامزد انتخابات هستند. مقامات برگزاركننده انتخابات با اسكورت در حركتند و ساختمانهاي محل كار آنان شديدا محافظت مي شود. حسين علي از مبلغّان حزب وفاق ملي نيز تاييد كرد كه محيط انتخابات بسيار ترس آور شده است.".
    فيلكينز كه گزارش او 16 ژانويه در نيويورك تايمز انتشار يافت اضافه كرده بود:
    "در طبقه پنجم يك كارخانه توليد روغن نباتي عراق اجتماع انتخاباتي برپا بود ولي ناطقين جلسه جرات نمي كردند كه بگويند نامزد هستند!.".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
نگراني «رابرت فیتسجرالد» از ادامه روند قهقرا رفتن «تاریخ نگاری و روزنامه نگاری»
Robert Fitzgerald
16 ژانویه سالروز فوت «رابرت فیتسجرالد» روزنامه نگار، پژوهشگر و شاعر بنام آمریکایی است که آثار کلاسیک یونان و روم از جمله اشعار هومِر و ویرجیل را هم به انگلیسی برگردان کرده است. وی در سال 1985 درگذشت.
     وی 18 ساله نشده بود که پا به «حرفه خبر» گذارده بود. فیتسجرالد که در کنار نویسندگی به تدریس فنون نگارش و سخنوری و نیز تاریخ ادبیات در دانشگاه می پرداخت عضو آکادمی علوم و هنر آمریکا و نيز مدیر آکادمی شعر و انجمن شاعران اين کشور بود. دهها سال روال براین بود که قوه مقنّنه آمریکا بدون مشورت با فیتسجرالد، طرح ها و پیشنهادهایی را که بکار قلم هم ارتباط می یافت به رای گیری ندهد. (قانون اساسی آمریکا آزادی کار قلم ـ پرِس را تضمین کرده است). بنابراین، پیشنویس بسیاری از این ضوابط و قوانین به دست فیتسجرالد ویرایش شده اند. وی تلاش داشت که تا بتواند؛ مانع آلودگی ژورنالیسم، کار پژوهش، تألیف و ادبیات به سیاست و سوء استفاده از آن شود. با وجود این، وی نسبت به آینده ژورنالیسم که بتواند استقلال خودرا حفظ کند و ابزار کار قدرتمداران و اصحاب منافع و ثروتمندان نشود بدبین بود.
     به پيش بيني رابرت فیتسجرالد (متولد 12 اکتبر 1910)، روند قهقرا رفتن «تاریخ نگاری و روزنامه نگاری» و خروج از اصول آن ادامه خواهد داشت که یکی از مسائل بزرگ دوران معاصر است. فیتسجرالد نگران بود که روزنامه نگار و تاریخ نگار؛ تن آسا، ترسو، خویشتن دوست و یا دولتی شود و رسالت خودرا که آئینه بازتاب خوبی ها و زشتی ها بودن، کشف حقایق و افشاء آن و ثبت واقعیات است فراموش کند و قلم برای کسبِ روزی بکار برَد و به صورت ابزاری در دست دولتمردان، قدرتمداران و اصحاب منافع درآید که یک زیان مضاعف برای جامعه و مردمی است که به او اعتماد کرده اند.
    وی اواخر عُمر نسبت به کامل بودن اخبار ِ روز هم که در نشریات منعکس و از شبکه های تلویزیونی پخش می شد تردید داشت و می گفت که شامل همه حقایق نیستند و روزنامه نگار زحمت تکمیل آنها را به خود نداده است. وی با رفتن یک روزنامه نگار، تفسیر نویس و مورّخ به مهمانی بزرگان و بزم خصوصی آنان* و قبول هدیه مخالف بود و ....
    ـ ـ ـ ـ ـ
     *می دانیم که 14 ژانويه 2009 باراک اوباما و در آن زمان رئیس جمهوری منتخب آمریکا به خانه «جورج ویل» تفسیر نگار محافظه کار این کشور رفته و با هم غذا صرف کرده بودند. باید دید که با این ابراز لطف!، آیا این مقاله نگار از ضعف های احتمالی دولت «اوباما» در طول حکومت او انتقاد خواهد کرد؟.
    ـ آیا در آن سال یک روزنامه نگار رفته بود تحقیق کند که چرا و با چه انگیزه سناتور نیویورک و قبلا بانوی اول [هیلری کلینتون] حاضر شده بود از سمت ثابت سناتوری برای شش سال بگذرد و وزیر امورخارجه شود که این همه زحمت و مسافرت و احتمالا شکست و ... دارد؟؛ تا مخاطبان که در انتظار چنین پاسخی بودند، حقیقت را بدانند.
     ـ آیا یک روزنامه نگار رفته است تحقیق کند که چرا باید بانک های مرکزی 12 گانه آمریکا به بانک های این کشور (همه غیر دولتی) با کمتر از یک درصد بهره، وام بدهند و این بانک ها از بدهکارانِ کردیت کارتی خود 19 تا 21 درصد بهره بگیرند؟.
     ـ پس از اینکه روشن شد که بالا رفتن بهای نفت خام در سال 2008 تا هر بشکه 147 دلار و چندی بعد سقوط آن به حدود یک چهارم آن مبلغ به دلیل معامله الکترونيک اسناد معروف به سلَف ـ خری و دست به دست گشتن این کاغذها بود، آیا یک روزنامه نگار قضیه را دنبال کرد که چرا این قبیل معاملات که از جیب مردم بوده با تصویب ضوابط منع نشده است؟ و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
گوبلز ـ ژانویه 1936: اين درست نيست كه بعضي كشور ها از استثمار ملل ديگر ارتزاق كنند
17 ژانويه سال 1936 (سه سال پيش از آغاز جنگ جهاني دوم) دكتر ژوزف گوبلز وزير تبليغات دولت هيتلر در اجتماع بيش از 18 هزار تن از اعضاي حزب ناسيونال سوسياليست كارگران آلمان (نازي) گفت كه تنها هنر بعضي دولتها (اشاره به انگلستان و فرانسه) استثمار ملل ديگر و ارتزاق از اين راه و آقايي كردن بر همان ملل و تحت انقياد نگهداشتن آنها است. داد و ستد عادي با اين ملل تحت سلطه هم بايد با تصويب قبلي استعمار گران انجام شود. كارخانه هاي آلمان نياز به مواد خام دارند، ولي خريد اين مواد بايد با تصويب قبلي «دولتهايي كه ارباب و آقاي آنها هستند» باشد و گرنه كشورهاي دارنده اين مواد خام جرات فروش مستقيم نخواهند داشت. اربابها (قدرتهاي استعمارگر) دولتهاي تحت سلطه خود را تو سري خور و در حالت ضعف نگهميدارند تا سركش نشوند و حق خود را نخواهند. در كشورهاي تحت سلطه، دولتها از مردمشان جدا هستند و سلطه گران هم ادامه اين وضعيت را مي خواهند و مي كوشند كه مردم اين كشورها از آن چه كه روي مي دهد و حقايق پيرامون خود آگاه نشوند و حق خود را مطالبه نكنند و .... دولت آلمان اين نظم را رد مي كند و چون نياز به مواد خام دارد؛ راهي ندارد جز اين كه به اين استثمار و استضعاف پايان دهد. ما از لحاظ قدرت نظامي و ظرفيت صنعتي چيزي از اين استثمار گران كم نداريم كه نمي توانيم با پول خريد كنيم و آنها به مفت مي برند و مانع از خريد ما مي شوند . اين وضعيت در اين دوران قابل تحمل نيست و ما ادامه آن را نمي پذيريم و ....
    گرچه در تركيب قدرت ها تغييراتي روي داده است ولي به نظر مي رسد كه حرفه اي آن زمان گوبلز كهنه نشده و ماندگار مانده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نگرانی آیزنهاور از گسترش نفوذ صاحبان صنايع نظامي آمريكا در تصميگيري هاي دولتي
آیزنهاور
17 ژانويه سال 1961 ژنرال آيزنهاور رئيس جمهوری وقت آمريكا كه از دوران حكومت وي تنها سه روز باقي مانده بود در مراسم توديع با افسران ارتش اين كشور، نگراني خودرا از گسترش نفوذ سياسي ـ رسانه ای [تبلیغاتی] و قدرت گرفتن اصحاب صنايع نظامي آمريكا ــ كه عمدتا غير دولتي هستند ــ اعلام داشت و گفت: اگر اجازه داده شود كه صاحبان و مديران اين صنايع در تصميم گيري هاي حكومتي به هر طریق اِعمال نفوذ بیشتر کنند، حكومت آمريكا اسير و گروگان آنان خواهد شد و فلسفه وجود دولت كه مسئول تامين حقوق، آسايش، آرامش، امنيت و آزادي همه مردم است محدود خواهد گرديد.
     در آن زمان، تفسيرنگاران تعجب خودرا از شنيدن اين كلمات از دهان يك نظامی قديمي ابراز داشتند، ولي بعدا «تاريخ» بر درستي نگراني ژنرال آيزنهاور مُهر تاييد گذارد. برای مثال؛ در ژانویه 2011 و در پی اعلام تصمیم کاهش 71 میلیارد دلاری بودجه دفاعی آمریکا، صاحبان صنایع نظامی که در رسانه های این کشور منافع و نفوذ دارند موضوع ساخت زيردريايي اتمي نامرئي روسيه، دارای ناو هواپیمابر شدن هند، جنگنده «جی ـ 20» چین و پیشرفت های هسته ای ایران را به طرزی ترس آور برای مردم آمریکا بزرگ کردند تا مانع کاهش سفارش ساخت هواپیما برای نیروی هوایی این کشور شوند و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شعار بازنشستگان روس در ژانویه 2005
16 ژانويه 2005 براي سومين روز پياپي، شهرهاي بزرگ روسيه از جمله سن پترزبورگ زادگاه ولاديمير پوتين صحنه تظاهرات خشم آلود بازنشستگان اين کشور بود كه در برخي شهرها ترافيك را قطع كرده بودند.
     به تصميم دولت روسيه، قرار بر اين بود که از آغاز ژانويه 2005 به جاي استفاده بازنشستگان از اتوبوس شهري و درمان رايگان و مزايايي از اين قبيل، به هريك از آنان منظما مبلغي پول نقد داده شود که اين بازنشستگان خواهان بازگشت به وضعيت سابق بودند و استدلال مي کردند كه يك فرد در ايام پيري نياز بيشتري به «درمان» دارد و هزينه هاي دكتر و داروي او زيادتر است و نمی تواند محدود به یک مَبلغ معیّن در ماه، فصل و یا سال باشد.
     ضمن شعارهاي سالخوردگان روس كه پرچم سرخ با خود داشتند، اين شعارها به چشم مي خورد:
     ــ محدود کردن کمک هزينه درمان به مبلغي ثابت، يعني موافقت با مرگ زودرس سالخوردگان كه روسيه را در جنگ دوم پيروز و براي اين كشور فضا را تسخير كردند و بمب هیدروژنی 50 مگاتُنی ساختند.
    ــ چرا شوروي مي توانست مسكن با آب و برق و تلفن و نیز درمان نامحدود رايگان در اختيار بازنشستگان بگذارد و روسيهِ امروز نمي تواند؟ و ....
    عكس زير گوشه اي از تظاهرات بازنشستگان روس را در 16 ژانویه 2005 در شهر سن پترزبوگ نشان مي دهد:


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زاييمان در 66 سالگي! ـ ماجرای یک بانوی نویسنده و پروفسور ادبیات که در 65 سالگی درصدد بچه دار شدن برآمد
Adriana ـ مصاحبهِ پس از وضع حمل

شانزدهم ژانويه 2005 در يك بيمارستان شهر بُخارِست يك زن رومانيايي (متولد 31 ماه می 1938) كه در ماه می آن سال 67 سال شد (و در سال 2013 هفتاد و پنج ساله) يك دختر به دنيا آورد. اين بانو تا آن زمان، سالخورده ترين زني بود كه فرزند به دنيا آورده بود. وي دوقلو آبستن بود كه در ژانویه 2005 و در هفته سی و سوم حاملگی يكي از دو جنين كه او هم دختر بود در زهدان فوت شد و پزشكان مجبور شدند دختر دوم را در هفته سی و چهارم (8 ماه و چند روزگی) به طريقه عمل سزارين به دنيا آورند، زیراکه بیم آن بود که این دختر هم فوت شود. پزشکان که از پیش، قضیه را پیش بینی کرده بودند، دو نطفه (Embryo) در زهدان قرار داده بودند. پزشكان اين دو نطفه را كه از تركيب دو اسپرم Sperm و دو تخمك Ovum يك مرد و یک زن جوان و برخوردار از سلامت جسم و روان در لوله آزمايش (بُشقابَک آزمایشگاه) به وجود آمده بودند 5 روز بعد در رحم (زهدان) این بانو كه در آن سن و سال خواهان بچه بود قرار داده بودند و دو نطفه در رحم رشد و نمو كرده و به جنين تبديل شده بودند. این عمل کهIVF (In Vitro Fertilization) نام دارد از سال 1978 در مورد زن و مرد عقیم و یا زنان یائسه که خواهان فرزند هستند بکار می رود. خارج ساختن تخمک از بدن یک زن، تا حدّی دشوار است و نیاز به مختصر عمل جراحی دارد. اسپرم و تخمک پس از قرارگرفتن در محیط مناسب و در کنار هم، ترکیب می شوند، نطفه می سازند، با ازدیاد سلول، تقسیم سلولی و رُشد، جنین به وجود می آید. به اين ترتيب و با این روش علمی؛ بانوی رومانیایی 66 ساله كه «ادريانا ليسكو Adriana Lliescu» نام دارد ـ استاد دانشگاه بود و مولف 25 كتاب و عمدتا کتاب كودكان و داستان، به آرزوی خود رسید و داراي فرزند شد و نام اِلیزا ـ ماریا بر نوزاد گذارد.
    بچه به دنیا آوردن یک بانوی 66 ساله، در آن زمان خبر اول رسانه ها شده بود و آدریانا را مشهور عالم ساخت و فروش کتاب های او چند برابر و به زبانهای دیگر ترجمه شدند.
    
ادریانا در 20 سالگی

آدریانا که در رشته ادبیات و نویسندگی دکترا دارد و تا پیش از بازنشستگی ازدانشگاه، ادبیات رومانیایی تدریس می کرد درباره انگیزه بچه دارشدن ـ دو دهه پس از یائسگی ـ گفته است: در 20 سالگی و زمانی که دانشجوی دانشگاه بودم شوهر کردم. شوهرم 24 ساله بود. طولی نکشید که حامله شدم و همچنین مبتلاء به بیماری سِل. پزشکان توصیه سقط جنین کردند و گفتند که ممکن است بیماری سِل روی جنین اثر سوء داشته و عمری در زحمت باشد. با سقط جنین موافقت کردم. دو سال پس از سقط جنین و اکراه از حاملگی مجدد، شوهرم از من جدا شد و از آن پس، من با قلم و تدریس ازدواج کردم و سراغ شوهرکردن نرفتم. پس از عبور از شصت سالگی احساس کردم که پس از بازنشسته شدن ودر روزگار پیری، تنها خواهم ماند که اندیشه حاملگی به طریقه
    IVFکه امری عادی شده بود به سرم راه یافت، با یک پزشک ویژه این کار تماس گرفتم و او در سال 2004 موفق به یافتن اسپرم و تخمک برایم شد و دارای فرزند شدم.
    
ادریانا در 2009

پنج سال بعد (ژانویه 2010) که روزنامه نگاران سراغ بانو ادریانا رفتند تا وضعیت اورا ببینند و از دخترش عکس بگیرند گفته بود که الیزاـ ماریا را دوست دارد، دختری باهوش، حرف شنو و دوست داشتنی است زیراکه پدر و مادر بیولوژیک او به دقّت انتخاب شده بودند ولی نگرانی او اینک این است که پیش از 18 ساله شدن الیزا، فوت کند و دخترش تنها بماند. از این روست که از همه بستگان و آشنایانش قول گرفته است که در صورت فوت او، الیزا را تنها نگذارند. پدر و مادر بیولوژیک اِلیزا ناشناس مانده اند و هنگام اهداء اسپرم و تخمک حاضر به دادن هویت خود نشده اند.
    
ادریانا دخترش اِلیزا را در آغوش دارد. این عکس در ژانویه 2010 و زمانی که الیزا 5 ساله بود گرفته شده است

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 17 ژانويه
  • 395:   Theodosius (تئودُسيوس يکم) درگذشت و با مرگ او امپراتوری روم بار دیگر به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شد. وی در طول امپراتور بودن خود این دو قسمت را باردیگر به صورت یک قلمرو واحد درآورده بود.
        
        
  • 1492:   تدوین گرامر زبان اسپانیائی پایان یافت و به ایزابلا ملکه این کشور داده شد تا دستور انتشار و تدریس آن داده شود. در همين سال کريستوفر کلمبوس به قاره غربي (آمريکا) رسيد.
        
        
  • 1873:   در نخستین نبرد، بومیان Modoc (طایفه ای از بومیان ـ سرخپوستان آمریکا که در شمال کالیفرنیا و جنوب اُرِگون سکونت داشتند) بر نظامیان آمریکا پیروز شدند. این جنگ میان طرفین ادامه یافت.
        
        
  • 1891:   جورج بانکرافت مورّخ بنام آمریکایی در 91 سالگی درگذشت.
        
        
  • 1913:   ريمون پوانكاره به رياست جمهوري فرانسه انتخاب شد.
        
        
  • 1915:   در پي شكست نيروهاي روسيه در نبرد اواخر تابستان و پاییز سال 1914 (سال آغاز جنگ جهانی اول)، تزار نيكلاي دوم هشتصد هزار نظامي ديگر روانه جنگ با آلمان كرد. روسیه به خاطر دفاع از همنژادان اسلاوه خود در یوگوسلاوی وقت در برابر تعرض ژرمن ها (اتریش و آلمان) وارد جنگ شده بود که این جنگ به انهدام امپراتوری اتریش و کمونیست شدن روسیه انجامید. آلمان نیز شکست خورد و تحقیر شد و دچار یک تورم پولی بی سابقه.
        
        
  • 1916:   در جريان جنگ جهاني اول ـ در جبهه شرق، نيروهاي روسیه ارتش سوم عثماني را از جنوب غربی قفقاز به اَرزروم عقب راندند. در اين نبرد تلفات عثماني ها كه متحد آلمان بودند 25 هزار كشته اعلام شده بود.
        
        
  • 1923:   فرانسه اعلام كرد توپي ساخته است كه بُرد نهايي آن 56 مايل (90 كيلومتر) است. در آن زمان از موشک خبری نبود.
        
        
  • 1945:   در جريان جنگ جهاني دوم، ارتش سرخ (ارتش دولت مسکو) شهر ورشو (پایتخت لهستان) را از دست ارتش هیتلر خارج ساخت.
        
        
  • 1961:  
    لومومبا

    پاتریس لومومبا (1925 ـ 1961) رهبر وقت جمهوری کنگو که به دست نیروهای مخالف افتاده بود در اسارت کشته شد. [برای اطلاع از جزئیات به مطالب روز های 30 ژوئن، 8 جولای، 24 نوامبر و یکم دسامبر این تاریخ آنلاین رجوع شود]
  • 1977:   مقامات دولت وقت ايران 17 ژانويه 1977 (ديماه 1355) جيمي كارتر را متهم كردند كه درنظر دارد از طريق بعضي انجمن هاي حامي حقوق بشر بر ضد آن دولت (دولت شاه) دست به تبليغات و ... بزند. پس از براندازي 28 امُرداد 1332، اين نخستين بار بود که مقامات دولتي ايران زبان به انتقاد علني از سياست دولت آمريکا گشوده بودند.
        
        
  • 1995:   یک زمین لرزه به شدت 7.3 در مقیاس ریشتر در منطقه کوبه Kobe ژاپن روی داد و ضمن وارد ساختن زيانهاي سنگین شش هزار و 434 تن را کشت و 300 هزار نفر دیگر را بدون مسکن ساخت. درست یک سال پیش از این و در همان روز یک زلزله در جنوب کالیفرنیا (ناحیه نورث ریج) روی داده بود. شدت این زلزله در مقیاس ده درجه ای ریشتر، 6 و 7 دهم بود که دهها کشته داشت.
        
        
  • 2013:   خبرگزاري هاي بين المللي گزارش دادند که بالاخره محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران [رئیس جمهور وقت] 16 ژانويه 2013 (27 ديماه 1391) به مجلس اين کشور رفت و حرف هاي خودرا از اين تريبون زد و در پايان اين سخنان، بدون اينکه به پرسش هاي نمايندگان پاسخ گويد که خودرا براي طرح سئوال آماده کرده بودند پارلمان را به اين بهانه که برنامه دارد تَرک کرد. حضور رئيس يک دولت در پارلمان قاعدتا براي دادن پاسخ به پرسشهاي نمايندگان است.
        
        
  • نامه به مولف
    14 پیام تحسین و قدردانی از دادستان وقت تهران و درج مَتن یک مورد از آن برای ماندن در تاریخ
  •  
    جعفری دولت آبادی

    در پی درج اظهارات عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان وقت تهران در نشست سران دادسراهای نواحی پايتخت، دوایر نظارت بر زندان ها و قضات اجرای احکام که 13 دیماه 1395 برگزار شده بود در اين تاريخ آنلاين به نقل از حبرگزاري هاي داخلي (که همچنان در سایت 11 ژانویه اين تاريخ باقي خواهد ماند)، در شش روزِ پس از درج اظهارات، 14 نامه، ایمیل و پیام تلفنی در تمجید و تحسین از سخنان وی دریافت شد که چنین محکم و صریح، مسائل را با هدف پیشگیری از ارتکاب قانون شکنی و تنبُّه بیان کرده بود. قبلا و ازجمله در سایت هشتم نوامبر این تاریخ آنلاین هم اظهارات وقت جعفری دولت آبادی درج شده بود که همانجا باقی خواهد بود.
        یکی از مخاطبان این تاریخ آنلاین و تحسین کنندگانِ اظهارات جعفری دولت آبادی، خودرا یک روزنامه نگار سالخوردهِ بازنشسته معرفی کرده و خواسته بود که متن پیام او درج شود.
        نوشتهِ او که عینا در زیر خواهد آمد، هم مطلب تاریخ است و هم درس و در خور توجّه:
        
        مخاطب پس از ذکر مقدمه و بیان تعارفات متداول نوشته است:
        
        "بیاد دارم که در دهه 1340 [دهه 1960 میلادی] دادستانهای تهران؛ احمد صدرحاج سیدجوادی، صادق احمدی، گَرِکانی، پیشوایی و ... در نشست های خود با بازپرسان، دادیارها، مددکاران اجتماعی، کارآگاهان پلیس، کلانترها و ... که هر چند وقت یک بار برگزار می شد خبرنگاران میزهای پوشش اخبار قضايي ـ پليسي روزنامه ها (اصطلاحا؛ ميز حوادث) را به آن نشست ها دعوت می کردند. اینان [دادستانهای وقت] عقیده داشتند که اندرزها و شفّاف سازی ها (افشاگری ها) اگر در اطاق های دربسته صورت گیرد و جامعه متوجه و آگاه نشود سودی برای پیشگیری از ارتکاب جرم و هشدار به کسانی که حرکت جرمانه برنامه ریزی کرده اند و یا در اندیشه آن هستند نخواهد داشت. بنابراین، در این جلسات، روزنامه نگار باید حضور داشته باشد و مطالب را منعکس کند تا جرمی صورت نگیرد [و امروزه، منشی و یا کارمند روابط عمومی دادسرا، اظهارات دادستان را در وبسایت مربوط قرار دهد و یا به رسانه ها ایمیل کند]. ناگفته گذاردن و در پس پرده قرار دادن جزئیات جرائم ِ واقع شده و بویژه شروع ارتکاب جرم و برنامه ریزی برای آن، کمک به پیشگیری و اصلاح جامعه نخواهد کرد. مجازات عمدتا برای تنبُّه دیگران است تا تنبیه فرد مرتکب جرم.
        چون این اقدام داستانهای تهران نتیجه بخش بود، در آن دهه، دادستانهای دیوان کیفر (دستگاه تعقیب قضایی کارکنان دولت و محاکمه و مجازات آنان) هم به آن تأسی کردند و به نشست های خود، خبرنگار دعوت می کردند. در دهه 1370 علی یونسی دادستان وقت تهران به صورتی دیگر این کار را انجام می داد. دفتر او به روی هرکس که حرفی داشت بزند و شکایتی داشت باز بود و خبرنگار هم می توانست برود، بمانند دیگران [مراجعین] آنجا بنشیند، حرف ها را گوش کند، بنویسد و منعکس کند.
        تهران ده میلیونی هم اکنون (دهه 1390) چنین دادستانی دارد ـ جعفری دولت آبادی ـ که اظهارات او در نشست ها، با هدف پیشگیری از ارتکاب جرم روشنگری می کند. پس از انقلاب، دیوان کیفر کارکنان دستگاههای عمومی حذف شده و تعقیب قضایی تا صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست جهت دادن به دادگاه در دست دادستان شهر و دادیاران و بازپرسان او قرار دارد که مستقیما «اعلام جرم و شکایت» دریافت می کنند و یا گزارش ها و پرونده های مقدماتی پلیس و کارآگاهان را.
         دیدن و خواندن اظهارات جعفری دولت آبادی در تاریخ آنلاین شما و عمق کلمات و جملات او مرا به تحسین وی و ارسال این مختصر برانگیخت. امید است که درج کنید تا در تاریخ ایرانیان بماند و درس شود.".

  • «هما عابدين» که در جريان رقابت هاي انتخاباتي آمريکا همه جا در کنار بانو هيلري كلينتون بود
  •   اوايل ژانويه 2008 [11 ماه پيش از انجام انتخابات آن دوره رياست جمهوري آمريکا] يک مخاطب با ارسال ايميل چنين نوشته بود:
        
         "از زماني كه بانو هيلري كلينتون داوطلب نامزدي در انتخابات نوامبر 2008 رياست جمهوري آمريكا شده است، روزي نيست كه در تلويزيون هاي اينجا عكس خانم «هما عابدين» در كنار او پخش نشود. روزنامه هاي آمريكا مي نويسند: «هما عابدين» دستيار ويژه سناتور كلينتون. مي خواستم بپرسم كه آيا اين خانم ايراني است؟.".
        
    ويرجينيا ـ يك پزشك ايراني

        
        پاسخ:
        
        «هما» يك نام ايراني است. البته تاجيك ها، پاكستاني ها، هنديان نيز آن را بكار مي برند و همچنین در تُركیه. عكس او را كه در رسانه هاي آمريکا آمده است با اين پرسش (پرسش آمده در بالا) درج مي كنيم تا مخاطبان گرامي كه او را مي شناسند اطلاع دهند.
        
    هما و هيلري در آيوا (دوم ژانويه2008)


        
    هما و هيلري نهم ژانويه 2008 درنيوهمشاير


        
    هما و هيلري نهم ژانويه2008


        در پی درج متن بالا، پاسخ زیر از يک مخاطب دریافت شد که عینا درج می شود:
        
        "... تا آنجا که من اطلاع دارم پدر «هما عابدین» عرب و احتمالا از کشور سعودي و یا اَماراتی است و مادرش پاکستانی. در پاکستان به دنیا آمده، در آمریکا زندگی کرده و مدتی هم در کشور سعودی و امارات. او در مُد (لباس) و دکوراسیون تخصّص دارد و همچنین در آرایش. هما در طول رقابت های انتخاباتی آمریکا مسوول انتخاب لباس و نوع آرایش هیلاری کلینتون، نوع مبلمان و تزئین مکان حضور وی در اجتماعات بود و به همین دلیل همه جا با او بود و گاهی از دور اشاره می کرد که چه ژستی بگیرد و چگونه حرف بزند و مثلا دستش را چگونه قراردهد و ... و برخی رسانه ها هم از او به عنوان مشاور هیلری یاد کرده اند.".
        
        فرشاد قربانپور ـ روزنامه نگار ـ تهران
        




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com