Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
16 سپتامبر
 
جستجوی:

 
  هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.
 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 16 سپتامبر
ایران
25 شهریور روز بزرگداشت سالخوردگان در ایران باستان ـ نگاهی به افزایش توجه به بازنشستگان و سالخوردگان در سطح جهان در دهه های اخیر
ایرانیان عهد باستان نخستین مردمی بودند كه برای ادای احترام و بزرگداشت و سپاسگزاری از سالخوردگان روز مشخصی را در سال تعیین كرده بودند و این روز، 25 شهریور ماه هر سال بود و قدمت آن به 3 سه هزار سال می رسد. در آن زمان و تا 14 قرن پیش، روزهای هر ماه ایرانی نام خاص داشت و روز 25 شهریور «اشیش وانگ Ashish vangh» خوانده می شد كه روز رحمت خدا، اخلاقیات و معنویات و روان پاك بود. ماه شهریور «شِهروَر shehrevar» تلفظ می شد.
    پس از پایان کار ساسانیان، چون در ایام نوروز هم به دستبوس پیران قوم رفتن رسم بود، مراسم بزرگداشت و سپاسگزاری از سالخوردگان اختصاص به نوروز یافت و به تدریج روز سالخوردگان (25 شهریور) كمرنگ و در ایران به فراموشی سپرده شد. ولی، كشورهای دیگر و عمدتا از قرن بیستم آن را برای خود احیاء كرده اند كه در كشورهای انگلیسی زبان به «سینیور دی» معروف است. نخستین قانون كیفر عمومی ایران مصوّب دهه 1310 هجری خورشیدی) عدم توجه فرزندان به والدین سالخورده و خودداری از نگهداری و تأمین معیشت آنان را جرم شناخته بود كه مجازاتی از درجه جنحه داشت ـ برابر با مجازات تَرک اِنفاق.
     در سال 1720 میلادی جاماسب ولایتی كه «دستور زرتشتیان» كرمان بود به بمبئی رفت تا تاریخچه «روز سالخوردگان در ایران» را با سایر محققان پارسی هند بنویسند و آن را زنده كنند كه بعدا مینوچهر هومجی از پارسیان بمبئی هند این كار را تکمیل كرد.
     ژاپنی ها 15 سپتامبر (24 شهریور) را به عنوان روز سالخوردگان برگزار می كنند كه گمان نمی رود ربطی به روز باستانی سالخوردگان ایران داشته باشد.
     باید توجه داشت كه از دوـ سه دهه پیش [پس از شکست سوسیالیسم در جماهیر 15 گانه به مرکزیت مسکو و نیز اروپای شرقی و مرکزی] توجه به سالخوردگان و بازنشستگان در سراسر جهان چشمگیر شده است. در آمریکا از سال 1966 درمان بیمارستانی سالخوردگان 65 ساله و بالاترـ معروف به Medicareـ رایگان است حتی اگر ماهها در بیمارستان بستری باشند و نیاز به هرگونه «کمک ـ درمانی» و مراقبت داشته باشند. شمار برخوردارشوندگان از «مدیکر» در آمریکا (استیت ها و یا کشورهای 50 گانه عضوفدراسیون و در ایران معروف به ایالات متحده) اینک حدود 50 میلیون نفر است ـ یک ششم نفوس . بسیاری از فروشگاهها در روز معینی از هفته، اجناس خود را به آنان با 10- 15 درصد تخفیف می فروشند. بعضی شرکتهای هواپیمایی به سالخوردگان تخفیف قابل ملاحظه می دهند و استفاده از اتوبوسهای شهری و مترو برایشان رایگان است [با ارائه کارت سالمندی که دائمی است و نیاز به تجدید هر چند وقت یکبار آن نیست که عملی بوروکراتیک و وقت گیر است و برای یک سالخورده؛ خسته کننده و مایه رنجش و خشم و انتقال این خشم به بستگان بویژه فرزندان و نوه ها و خشم آلود و منتقد ساختن جامعه]. به همین گونه شرکت در کلاسهای درس در هر سطحی در مدارس عالی (دانشگاهها) و نیز مدارس آموزش سالمندان که در هر شهر چند مدرسه متعلق به شهرداری در ساعات شب اختصاص به آموزش دروسی ازقبیل استفاده از ابزارهای دیجیتالی و اینترنت، آشپزی، نقاشی، زبان دوم، نگارش، شعر، تعمیرات خانه، نگهداری از اتومبیل، رقص، تمرین های تندرستی (ورزش و ... معروف به هِلث ستایل) دارد رایگان است.
    شهرداری ها برای سالخوردگان مراکز تفریح و گردهمایی رایگان تاسیس کرده اند تا سرگرمی آنان تأمین باشد و تنها نباشند. درآمریکا و تقریبا همه کشورها، اتوبوسرانی شهری متعلق به شهرداری هاست و به پیمانکار که در جستجوی منافع، شرکت تشکیل می دهد و فعالیت دارد واگذار نمی شود. پیمانکاران جویای سود هستند و ممکن است که از این رهگذر، رفاه شهروندان و بویژه سالخوردگان تضعیف شود.امور آموزش و پرورش، انتظامات (پلیس)، بهداشت، کتابخانه ها بمانند نظافت شهر و امور ساختمان سازی و کسب و کار در دست شهرداری هاست و نوآموزان و دانش آموزان ـ از کودکستان تا پایان دوره متوسطه ـ با اتوبوس های شهرداری و به رایگان ـ از خانه هایشان به مدارس برده و بازگردانده می شوند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
رضاشاه ـ به خواست لندن و مسکو ـ كناره گیری كرد، از تهران خارج شد و ...
رضاشاه رفت
16سپتامبر سال 1941 (25 شهریور 1320) در زمانی كه نیروهای شوروی و انگلستان به تهران نزدیك شده بودند محمدعلی فروغی [از نزدیکان دولت لندن و از مخالفان رضاشاه که از نخست وزیر شدنش بیش از 3 هفته نگذشته بود] به اتفاق علی سهیلی وزیر امور خارجه کابینه اش به دیدار سفیران انگلستان و شوروی شتافت و به آنان اطلاع داد كه رضاشاه همچنان كه آن دو دولت خواسته بودند كناره گیری كرده و رهسپار اصفهان شده است. بانو و فرزندان رضاشاه قبلا به اصفهان رفته بودند و تنها محمدرضا در تهران مانده بود.
    به احتمال زیاد در همین دیدار، موافقت دو دولت انگلستان و شوروی با شاه شدن محمدرضا به فروغی ابلاغ شده بود، زیرا كه فروغی پس از آن دیدار، مستقیما به بهارستان رفت و نمایندگان مجلس را از كناره گیری رضاشاه و بر جای او نشستن محمدرضا آگاه كرد. قبلا قرار بود كه پس از بركناری رضاشاه، دولت های اشغالگر ترتیب دیگری برای ایران بدهند و كشور ما تا چند سال توسط یك هیات مدیره موقت اداره شود و سپس نوع حكومت تعیین گردد. برخی از مورخان جنگ جهانی دوم نوشته اند كه چون مقامات لندن و به ویژه چرچیل نگران بودند كه پس از انقضای حكومت هیات مدیره (هیات موقت پیشنهادی حاكم بر ایران)، استالین كمونیستها را بر ایران مسلط كند و به علاوه، بررسی خصوصیات محمدرضا پهلوی، او را فردی مطیع و علاقه مند به تفریح و ورزش (بیش از سیاست) نشان داده بود اصرار بر شاه شدن فوری او كردند.
محمدرضا شاه آمد.
اين عكس، او را در روز
تحليف در مجلس نشان
مي دهد


    در آن روز پس از این كه فروغی مجلس را از كناره گیری رضاشاه و خروج او از تهران آگاه ساخت، نمایندگانی كه از رضاشاه راضی نبودند (و یا به اشاره سفارت انگلستان) بر ضد او نطق های تندی ایراد كرده و به فروغی هشدار دادند كه سریعا از جواهرات سلطنتی صورت برداری كند تا ببیند كه رضاشاه بخشی از آنها را با خود نبرده باشد!. قرار شد مجلس برای ادای سوگند شاه تازه یك جلسه فوق العاده فوری تشكیل دهد.
     اتفاقا، سوگند وفاداری لوئی شانزدهم شاه وقت فرانسه هم به قانون اساسی در 16 سپتامبر سال 1791 میلادی به عمل آمده بود و هر دو پادشاه با دو انقلاب به فاصله 188 سال از یكدیگر بركنار شدند.
    از بررسی خاطرات ، اسناد و نوشته ها چنین بر می آید كه دلیل عمده موافقت دو دولت متجاوز به ایران، مخصوصا انگلستان با سلطنت محمدرضا این بود كه وی را فردی ضعیف و حرف شنو یافته بودند كه فاقد جاه طلبی های پدرش است و قدرت حكومتی را از دست «رجال مورد نظر!» خارج نخواهد ساخت. با وجود این، سفیر دولت مسکو دائمی بودن پادشاهی محمدرضا را موکول به تصمیم استالین کرده بود و گفته بود که استالین اشاره به تعیین تکلیف نظام حکومتی ایران از سوی یک هیات انتخابی کرده است. بعدا و در جریان کنفرانس سران متحدین در تهران، چرچیل استالین را راضی به قبول شاه بودن محمدرضا کرد و محمدرضا پهلوی برای مدتی کوتاه با سران آمریکا، شوروی و انگلستان که در تهران بودند ملاقات کرد.
    رضاشاه با این كه با حمایت انگلستان روی كار آمده بود در 5 ـ 6 سال آخر سلطنت خود برای خارج ساختن خود از دست انگلیسی ها به آلمان كه دم از همبستگی نژاد آریایی (آرین ها) می زد و ایتالیای ناسیونالیست نزدیك شده بود و قراردادهای متعدد با آنها امضاءكرده بود و در نظر داشت به محور (آلمان و متحدانش) به پیوندد، به قفقاز حمله نظامی برَد و به سلطه انگلستان در منطقه خلیج فارس پایان دهد و .... رضاشاه غافل از این بود كه تا «رجال مشكوك و یا پوسیده !» را كنار نگذارد به هدف نخواهد رسید. همین رجال باعث اشغال نظامی ایران و تغییر رئیس كشور شدند و عقربه ساعت را در ایران به عقب باز گردانیدند.
    رضاشاه در پی امضای قرارداد عدم تجاوز میان مسکو و برلین، به شوروی نیز نزدیك شده بود و قراردادهای متعدد با مسكو امضاء كرده بود. هدف رضاشاه این بود که مسکو را از مشارکت در هرگونه توطئه انگلیسی ها بر ضد خود دور سازد. جانشین رضاشاه هم از لحاظ سیاسی تا حدی زیاد مسیر وی را پیمود؛ با رجال معینی کارکرد و درسالهای آخر سلطنت خواست که کمتر از گذشته دیکته دیگران را بنویسد و راه استقلال در پیش گیرد که سرانجامی مشابه پدرش داشت.
    بگیر و ببندها و خلع درجه و عزل و نصب های برق آسای رضاشاه در طول سلطنت مخصوصا دهه دوم سلطنت، جز افزودن بر دشمنانش سودی عایدش نكرد. باوجود این، چون رضاشاه از میان مردم عادی کشور برخاسته بود دردها را می شناخت و ضعف ها را می دانست و تردید در میهندوستی او نمی توان کرد. برای مدرنیزه کردن ایران و به پیش بردن کشور تلاشهای چشمگیری به عمل آورد، به خان ـ خانی در فارس و مناطق مرکزی و تلاش های تجزیه طلبانه بویژه در خوزستان و کردستان پایان داد. در زمان او، ایران هرسال دهها دانشجو به اروپا می فرستاد که در بازگشت عمدتا بکار تدریس می پرداختند حال آن که لازم بود اداره سازمانهای کشور به دست آنان سپرده می شد و مقام ها و مدیریت ها از دست «دوله ها» و «سلطنه ها»، نزدیکان قدرت های خارجی، و انحصار افراد معیّن بیرون می آمد و ....
    برخی از نویسندگان، بزرگترین ضعف شخصی رضاشاه را علاقه او به گرد آوردن هرچه بیشتر مال و اموال بیان کرده اند كه برایش هم باقی نماندند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
زلزله طبس با تلفات سنگین در 25 شهریور 1357 (سال انقلاب)

    25 شهریور 1357 در ساعت 7 و 38 دقیقه شب، در منطقه ای در جنوب خراسان به مركزیت طبس زمین لرزه ای به شدت هفت و هشت دهم در مقیاس ریشتِر روی داد كه تلفات آن را در دو روز نخستِ پس از وقوع زلزله تا 18 هزار تَن گزارش كرده بودند و بعدا 15 تا 25 هزار تَن، زیرا که به علت تخریب شدید ساختمانها و عمدتا خِشت وگِلی،ِ یافتن اجساد تدریجی بود و بسیاری از اجساد هم بدست نیامد.
     این زمین لرزه در جریان انقلاب ایران و درست ده سال پس از زمین لرزهِ دشت بیاض و فردوسِ خراسان و تقریبا به همان شدت (بالای 7 ریشتر) روی داد. خراسان 15 ماه پس از زلزلهِ فردوس، شاهد یک زلزله دیگر و تقریبا به همان شدت بود ودر سال 1376 زلزله دیگری در قائنات.
    در پائیز 1357 انقلابیون از وضعیت پس از زلزله طبس، برای انتقاد از ضعف دستگاههای امداد و نارسایی های مربوط بهره برداری كردند ـ درست به همان گونه كه زلزلهِ ماناگوآ انقلاب نیكاراگونه را شدت بخشید، زلزله طبس هم زبان انتقاد از دولت وقت را رساتر کرد. در جریان کمک رسانی به زلزله زدگان طبس، یک هواپیمای حمل و نقل نظامی هم از میان رفت. پس از وقوع زلزله طبس، شاه و شهبانو از محل دیدن و روزنامه ها تصاویر اندوهگین آنان از مشاهده ویرانی ها و تلفات را درج کردند، ولی تأثیری در روند رو به گسترش انقلاب نداشت.
    خبرنگارانی که از محل وقوع زلزله طبس که در عمق ده کیلومتری روی داده بود بازدید و با بازماندگان حادثه مصاحبه کرده بودند گزارش داده بودند که اندکی پیش از زلزله، سگ ها و حیوانات خانگی دیگر به سر و صداکردن و بی تابی برآمده بودند، ولی کسی آن را علامت نزدیک بودن وقوع زلزله تصور نکرد تا از زیر سقف خارج شود. دو ساعت پس از زلزله، ماه گرفتگی روی داد.
    در زیر کُپی بخش هایی از صفحات اول شماره های 26 و 27 شهریورماه 1357 روزنامه اطلاعات که مربوط به زلزله طبس است درج شده است تا در تاریخ بماند:
    
    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
مقالهِ آموزنده آیت الله مکارم شیرازی که در صفحه 4 شماره 25 شهریور 1358 روزنامه اطلاعات (سال انقلاب) درج شده بود


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
زندگی در سایه ترس
خبری که کُپی آن در زیر درج شده است اواخر شهریورماه 1357 (سال انقلاب) در تهران انتشار یافته بود:
    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تأکیدات شهریور 94 آیت الله خامنه ای به سپاه پاسداران ـ رصدِ دائمِ مسائل داخلی، منطقه ای و بین المللی و شناخت تهدیدها از وظایف اصلی سپاه
آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی و انقلاب بیست و پنجم شهریور 1394 در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سپاه را پاسدار آگاه و بینای انقلاب اسلامی در مسائل داخلی و خارجی خواند و با تبیین الزامات و ابعاد پاسداری از انقلاب گفت: "دشمن به امیدِ واهی ِ پایان یافتن انقلاب، در فکر نفوذ بویژه نفوذ سیاسی ـ فرهنگی است که شناخت توطئه های دشمن، تقویت و استحکام روحیه انقلابی و حرکت مستمر به سمت تحقّق آرمانها، هدف دشمن را ناکام خواهد گذارد.".
    رهبر کشور و انقلاب در این دیدار در تشریح جایگاه سپاهیان پاسدار و وظایف خطیر آنان در موقعیت کنونی و آینده کشور، به تبیین چهار کلمه «سپاه»، «پاسداران»، «انقلاب» و «اسلامی» و ابعاد و خصوصیات و الزامات آن پرداخت. وی گفت که اگر انقلاب زنده نباشد، پاسداری از آن معنایی نخواهد داشت. اگر تهدیدی نبود، پاسداری از انقلاب لزومی نداشت، پس با توجه به وجود تهدیدات، باید تکلیف پاسداری را شناخت.
    آیت الله خامنه ای با تأکید براینکه یکی از وظایف اصلی سپاه، رصدِ دائمِ مسائل داخلی، منطقه ای و بین المللی به منظور شناخت تهدیدها است گفت که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک سازمان سر به زیر و سرگرم کارهای اداری خود نیست، بلکه یک ناظرِ آگاه و بینا و متوجه مسائل داخلی و خارجی است. «مجموعه اطلاعات» سپاه باید بطور دائم مسائل را رصد و تهدیدها را شناسایی کند. ما هیچگاه شروع کننده جنگ نبوده و نخواهیم بود، اما چون انقلاب اسلامی همواره در معرض تهدید معارضین و مزاحمین است، هوشیاری و بیداری همیشگی سپاه و آمادگی های متناسب با تهدیدها کاملاً ضروری است.
    آیت الله خامنه ای شناخت دشمن را یکی دیگر از ابعاد «پاسداری از انقلاب» برشمرد و گفت: منظور از دشمن، استکبار جهانی، و مظهر کامل آن امریکا است که رژیم های مرتجع و انسانهای ضعیف النفس، عوامل آن هستند. لازمه پاسداری از انقلاب، شناخت نقاط ضعف معرفتی و عملی دشمن و توجیه افرادی است که هنوز شناخت صحیح از دشمن ندارند. دشمنان انقلاب اسلامی کسانی هستند که از سالها قبل با شعار «برقراری امنیت»، «مبارزه با تروریسم»، «برقراری دموکراسی» و «ایجاد صلح» به منطقه آمدند اما اکنون دستاورد حضور آنان، ناامنی و ظهور تروریسم وحشی و خشن و شعله ور شدن آتش جنگ در منطقه است. برخلاف تصورات و القائات اتاق فکرهای بیگانه که در داخل هم عده ای آنها را تکرار می کنند، انقلاب تمام شدنی نیست و تبدیل آن به «جمهوری اسلامی» به معنایی که آنها فکر می کنند امکان پذیر نخواهد بود.
    آیت الله خامنه ای ایدئولوژی زدایی از دیپلماسی و سیاست داخلی را از دیگر محورهای تبلیغات کنونی غرب خواند و گفت: می خواهند ما اصول خود را در سیاست خارجی دخالت ندهیم، اما فکر و عقیده و ایدئولوژی در همه زمینه ها «راهنمای تعیین کننده به شمار می رود». دشمنان از یک طرف می گویند جمهوری اسلامی در منطقه دارای قدرت و نفوذ و تأثیرگذاری است و از طرف دیگر می گویند روحیه و تفکر انقلابی را کنار بگذارید تا جذب جامعه جهانی شوید. قدرت و نفوذ ما به علت روحیه و عملکرد انقلابی است و طبعاً اگر آن را کنار بگذاریم ضعیف می شویم. هدف اصلی دشمنان این است که ملت ایران تفکر انقلابی را کنار بگذارد تا قدرت خود را از دست بدهد و در نقشه های چند کشور زورگو که خود را جامعه جهانی می نامند هضم و محو شود.
    رهبر انقلاب اسلامی همچنین گفت: نفوذ اقتصادی و امنیتی ـ البته خطرناک است و پیامدهای سنگین دارد اما نفوذ سیاسی و فرهنگی دشمن، خطر بسیار بالاتری است که همه باید مراقب آن باشند. باید متوجه سرمایه‌گذاری سنگین دشمنان برای نفوذ فرهنگی و تغییر تدریجی باورهای مردم بود و آن را خنثی ساخت. در زمینه سیاسی نیز بیگانگان بدنبال نفوذ در مراکز تصمیم‌گیری و اگر میسّر نشود، نفوذ در مراکز تصمیم‌سازی هستند که در صورت تحقّق این توطئه، جهت‌گیریها، تصمیمات و حرکت عمومی کشور، بر اساس خواست و اراده بیگانگان، تنظیم و اجرایی خواهد شد.
    آیت الله خامنه ای در پایان سخنان خود با تأکید بر ضرورت بیداری عمومی در مقابل ترفندهای دشمنان گفت: آنان منتظرند که ملت و نظام خوابشان ببرد که اهدافشان را محقّق کنند اما ملت و مسئولان نمی‌گذارند امید شیطانی بیگانگان درباره به خواب رفتن ملت، در دل دشمن پا بگیرد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو اندیشه
برلینگوئر ـ کمونیست بنام در 1969 فروپاشی شوروی را پیش بینی کرد و گفت که نیم قرن پس از انقلاب چرا این جماهیریه باید مجرم 19 ساله داشته باشد
Enrico Berlinguer

انریکو برلینگوئر Enrico Berlinguer کمونیست معروف ایتالیا (1922- 1984) که از شوروی دیدن و در کنگره جهانی احزاب کمونیست شرکت کرده بود 16 سپتامبر 1969 در یک گفت و شنود پرده از ضعف های مدیریّت نظام سوسیالیستی روسیه برداشت. وی که بعدا به مدت 12 سال (تا پایان عُمر) دبیر اول حزب کمونیست ایتالیا بود ازجمله گفته بود: "در منطقه مسکو مرا به دیدار از یک زندان بزرگسالان برده بودند تا وضعیت خوب زندان را ببینم. زندانیان از 19 تا 51 ساله بودند. به میزبان روس گفتم از انقلاب بلشویکی 52 سال می گذرد و همه این زندانیان در دوران حکومت نظام سوسیالیستی شما به دنیا آمده و بزرگ شده اند. بنابراین، این شما هستید که به جای آنان باید زندان بروید زیرا نتوانستید افرادرا به گونه ای پرورش دهید که مرتکب جرم نشوند. انسان از مادر، مجرم به دنیا نمی آید. جرم کردن اکتسابی است.".
     برلینگوئر که با یک مورخ ـ روزنامه نگار ایتالیایی دیدار کرده بود با بیان شواهد و مثال های دیگر و برشمردن مخالفت هایش در کنگره احزاب کمونیست در مسکو با سیاست های اداری کرملین و اقمار آن و چند پیشنهاد که به آن کنگره داده بود پیش بینی کرد که اگر در شوروی تحوّل اداری ـ آموزشی روی ندهد فروپاشی خواهد کرد و با فروپاشی آن، در سراسر جهان ناامیدی توده ها که چشم به سوسیالیسم مسکو و فراگیر شدن آن دوخته اند از بهبود یافتن وضعیت خود افزایش خواهد یافت و همچنین با ناموفق شدن سوسیالیسم، عوامل کاپیتالیسم که بیشتررسانه ها را در دست دارند شیپور پیروزی خواهند کشید، قفس فساد گشوده خواهد شد، مقامات انتخابی و انتصابی در کنترل اصحاب منافع و استثمارگران قرار خواهند گرفت و افراد مستعد ریا و تقلّب و ارتکاب هرگونه جرم وارد میدان خواهند شد، فساد و ناخرسندی همه جا را فرا خواهد گرفت و .... برلینگوئر همین مشاهدات و نظرات خودرا به صورت اشاره در یک مصاحبه عمومی در پاسخ به پرسش ها بیان داشت و در جهان انعکاس یافت و مسکو به جای اصلاح راه خود به ردّ آن پرداخت. ولی، 22 سال بعد که شوروی فروپاشید متن گفت و شنود برلینگوئر با آن مورخ ـ روزنامه نگار ایتالیایی وارد کتب تاریخ شد.
    برلینگوئر گفته بود وقتی که فساد و تباهی بویژه فساد دولتی به اوج برسد انقلاب های دیگری روی خواهد داد و ....
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو ادبیات
زادروز جیمز کوپر داستان نگار قرن 19 آمریکا
James F. Cooper
15 سپتامبر زادروز جیمز اف .كوپر James Fenimor Cooper از داستان نگاران بنام قرن 19 آمریكاست كه در 1789 به دنیا آمد و 62 سال عمر كرد و 14 سپتامبر 1851 وفات یافت.
    بیشتر داستانهای او سبك كلاسیك دارد. وی علاقه به نوشتن داستانهایی داشت كه صحنه های پر تلاش و پر از بیم و امید انسان را مجسم كند، داستانهای تاریخی و داستانهای مربوط به ملوانان و دریانوردی.
    13 داستان از او پاقی مانده است كه هنوز تجدید چاپ می شوند و برپایه آنها فیلمهای سینمایی ساخته شده است. «قاتل گوزن» ، انبار چرم، پریری، سرخپوستان و جاسوس بهترین داستانهای او شناخته شده اند. وی در داستان سرخپوستان تحت عنوان The Last of The Mohicans خواسته است بگوید؛ درست است كه مهاجرین اروپایی باعث پیشرفت شده اند، ولی آرامش طبیعت و اوضاع طبیعی را ازمیان برده اند.
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سایر ملل
ایتالیا با تصرف لیبی گام به تجدید امپراتوری روم نهاد
دولت ایتالیا كه در نیمه قرن 19 با قلم «كاوور» و تفنگ «گاریبالدی» وحدت خودرا بازیافته بود و در صدد تجدید عظمت باستانی اش بود و می خواست كه پس از 15 قرن باردیگر قدرت اول مدیترانه شود 16سپتامبر سال 1911 برای تصرف سرزمین لیبی كه در دوران امپراتوری روم از مستملكات ایتالیا بود و در آن زمان جزئی از قلمرو عثمانی به حساب می آمد دست به لشکرکشی زد و به دولت عثمانی اعلان جنگ داد و روز بعد با غرق كردن یك كشتی جنگی عثمانی در آبهای طرابلس غرب (تریپولی)، در خاك لیبی نیروی نظامی پیاده كرد و «سیدی بلال» و «درنا» را به تصرف درآورد.
    یك سال و یك ماه بعد (18 اكتبر 1912) كه عثمانی از جانب كشورهای بالكان ـ صربستان، بلغارستان و یونان ـ تهدید به جنگ می شد، طبق یك قرارداد، لیبی را به ایتالیا واگذار كرد و دو ماه بعد نیز از نیروهای مشترك بالكان شكست خورد و پس از 3 قرن از این منطقه خارج شد و آلبانی با حمایت ایتالیا استقلال یافت و این شكست ها و تحقیرها سبب شد كه در 31 ژانویه 1913 افسران جوان ارتش عثمانی بر ضد دولت این كشور قیام كنند و مسیر سرنوشت سیاسی این امپراتوری را تغییر دهند.
    عقب نشینی های سیاسی و نظامی عثمانی بالاخره باعث اضمحلال این امپراتوری در پایان جنگ جهانی اول شد و جمهوزی ترکیه به وجود آمد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تیترهای اول روزنامهِ 98 ساله اطلاعات از سه رویداد ریشه دار در شهریور 1346 (سپتامبر 1967)

    



    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.



    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.



    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
محاصره کَرکوک در سپتامبر 1974 ـ رویدادی که بارها تکرار شده است
جنگ سال 1974 کُردهای عراق با نیروهای مسلح این کشور، شانزدهم سپتامبر این سال (25شهریورماه 1353) به شهر کرکوک یکی از مناطق نفتدار عراق رسید و خبر اول رسانه های جهان ازجمله روزنامه اطلاعات شد. در این روز کُردها کرکوک را محاصره کرده بودند.
     برخی از رسانه ها در سابقه این خبر اضافه کرده بودند که گسترش جنگ کُردهای آرین نژاد تا کرکوک، حمله ارتش ایران به فرماندهی نادرشاه به این شهر را به یاد می آورد که این حمله نیز در تابستان روی داده بود ـ تابستان 1743. هدف نادرشاه نه تنها کوتاه کردن دست دولت عثمانی از این منطقه کُردنشین بود بلکه پایان دادن به ادعای آن امپراتوری که می گفت در کرکوک هزاران تُرکمان زندگی می کنند و بنابراین، باید وابسته به عثمانی باشد. در پی رد این ادعا، دو روز بعد توپخانه ارتش ایران پادگان نظامیان آن دولت در کرکوک را گلوله باران و عَساكر عثمانی را منهزم كرد و نادر سپس بغداد و بصره را هم متصرف شد که عثمانی در زمان شاه طهماسب صفوی از ایران جداکرده بود.
     این رسانه ها نوشته بودند دولت عراق در طول کمتر از 6دهه (در سال 1974 و تنظیم خبرهای جنگ کرکوک) که از عُمر ایجاد آن کشور می گذرد و بویژه در دوران حکومت حزب بعث تلاش کرد تا اتباع عرب خودرا تشویق به مهاجرت به کرکوک کند تا اکثریت از دست کَردها خارج شود.
     در جولای 2004 (یک سال و چندماه پس از افتادن عراق به دست آمریکا) دولت وقت تركیه، ظاهرا به حمایت از تُركمانانِ ساکن كَركوك پا به میان گذارد و بر ابعاد مسئله کرکوک افزود. دولت ترکیه نهم جولای 2004 مدعی شد كه كُردها نباید منطقه نفتخیز کرکوک را ـ كه پس از سلجوقیان محل سكونت گروهی از تركمانان [اعقاب ترکمانان قره قویونلو و آق قویونلو] هم بوده ـ یك منطقهِ كُردنشینِ مطلق بخوانند. دولت ترکیه و طبق برخی گزارش ها به اشاره واشنگتن و برلین، از آن پس این ادعا را دنبال نکرده است.
     كُردهای عراق پس از سقوط صدام حسین در بهار سال 2003، اعلام كردند كه اكثریت ساكنان كَركوك تا نیمه دهه 1960 «كُرد» بودند كه حُكّام عراق به تدریج آنان را از آنجا تاراندند، عرب و دیگران را آوردند تا «درصد» کُردها کاهش یابد و تأکید کردند که به شهادت تاریخ، کرکوک از عهد قدیم یک منطقه کُردنشین بوده و كُردهایِ بیرون رانده شده باید به این شهر بازگردند، صدام حسین حق عربی کردن کرکوک و اخراج کُردها را نداشت.
    نیروهای مسلح اقلیم کردستان معروف به «پیشمرگ ها» داعش را از کرکوک اخراج کردند و در نظرسنجی آگوست 2017، کُردهای کرکوک از برنامه انجام رفراندم در 25 سپتامبر 2017 برای اعلام استقلال کامل کردستان عراق حمایت کردند.
     به باور پاره ای از اصحاب نظر، با توجه به ثروت نفتی منطقه کرکوک، چنانچه بر استقلال کردستان 6 میلیونی عراق پافشاری شود وقوع درگیری هایی در منطقه کرکوک قابل پیش بینی است.
    



     در سپتامبر 1974 و در جریان جنگ کُردها و دولت بعثی عراق که این دولت مورد حمایت کامل نظامی دولت مسکو بود، رهبران کُرد عراق در صدد جلب حمایت اروپای غربی برآمدند که 15 سپتامبر (24 شهریور1353) مسعود و ادریس بارزانی پسران ژنرال مصطفی بارزانی در یک مصاحبه مطبوعاتی به این موضوع اشاره کرده بودند.
    کُپی ترجمه خلاصه این مصاحبه به این صورت در مطبوعات وقت تهران درج شده بود:
    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
كشته شدن محمد تره كی ـ یک کمونیست و رئیس جمهوری افغانستان در سپتامبر 1979
محمدظاهرشاه با كودتای محمد داودخان بركنار و تبعید شد
16 سپتامبر سال 1979 نورمحمد تره كی رئیس جمهوری كمونیست افغانستان در جریان كودتایی كه توسط یك سیاستمدار ظاهرا هوادار غرب به نام حفیظ الله امین انجام شد به قتل رسید. طولی نكشید كه سایر كمونیستهای افغانستان متوجه شدند كه توطئه از خارج بوده و پی بردند كه حفیظ الله امین با دسیسه خود را در صف كمونیستها قرار داده بود تا در فرصت مناسب راه خویش را برود . بنابراین ، او را از میان برداشتند و از شوروی تقاضای اعزام نظامی و اسلحه كردند. شوروی پس از این كه باور كرد غرب امین را به كودتا ترغیب كرده و سرگرم مسلح ساختن پاره یی از قبایل افغانستان است ، درست دو ماه و ده روز پس از قتل تره كی به افغانستان نیرو فرستاد .
    
محمد داودخان
ضمن كودتاي تره
كي كشته شد

برژنف اعلام کرد كه نیروهای شوروی به دعوت و خواست دولت افغانستان وارد این كشور شده اند تا كمك كنند صلح و امنیت در مرزهای شوروی بر هم نخورد و این عمل طبق ضوابط بین المللی مشروع و قانونی است.
     پس از ساقط شدن دولت حفیظ الله امین، ببرك كرمل كه یك كمونیست افراطی بود رییس جمهوری افغانستان شده بود. كارتر رییس جمهوری وقت امریكا كه چنین دید از سیا سازمان اطلاعات این كشور خواست كه با بودجه یی سنگین در پاكستان دست به آموزش نظامی بعضی قبایل ، فراریان و آوارگان افغانی و مسلح كردن آنها بزند و این عمل باعث جنگی خونین شد كه یك دهه ادامه داشت.
    
نورمحمد تره كي
ضمن كودتاي حفيظ الله
امين كشته شد

طبق برخی نوشته ها ، انگلیسی ها كه از دو قرن پیش نسبت به افغانستان حساس بوده اند آمریكاییان را تشویق به درگیری با شوروی در آن كشور كرده بودند و از طریق بی بی سی ماجرا را داغ نگهمیداشتند.
    باید دانست كه تره كی با كمك افسران كمونیست ارتش افغانستان بر ضد داودخان رییس جمهوری این كشور كودتا كرده بود و او را كشته و زمام امور را به دست گرفته بود كه داود خان خود، در آوریل سال 1974 با یك كودتا به حكومت سلطنتی محمد ظاهر شاه پایان داده بود و روی كار آمده بود.
    امریكا اواخر دهه 1980 با گورباچف توافق كرد كه اگر نیروهای شوروی را از افغانستان خارج سازد كمك خود را به سازمانهای مسلح افغانی قطع خواهد كرد و به بی طرفی آن كشور احترام خواهد گذاشت. گورباچف قول آمریكا را پذیرفت ولی ....
امين ضمن كودتاي
هواداران تره كي
جان خود را از دست داد


    
با قتل امين،
بَبرَك كرمل بر
جاي او نشست

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
كشتار فلسطینی ها در اردوگاههای صبرا و شتیلا


از 16 تا 18 سپتامبر 1982 و در جریان جنگ داخلی لبنان و زمانی که نیروهای اسرائیلی در بیروت و جنوب لبنان بودند، میلیشیای حزب کتائب Kataeb (مسیحیان مسلح لبنانی) به انتقام قتل بشیر جمایل رئیس جمهور منتخب و مارونی (یک فرقه مسیحی کاتولیک) لبنان، به دو اردوگاه آوارگان فلسطینی ـ صبرا و شتیلا Sabra and Shatila واقع در حاشیه جنوبی بیروت حمله بردند و دهها فلسطینی بی دفاع از جمله زنان و كودكان را كشتند. آمار مقتولین دقیقا به دست نیامده است و گزارش های منتشره شمار آنهارا هشتصد تا 3500 تن نشان می دهد. این دو اردوگاه که در سال 2011 دوازده هزار فلسطینی را در خود جای داده بود در سال 1949 توسط سازمان ملل تاسیس و امور بهداشت و آموزش و پرورش آن در دست آن سازمان بود.
    پس از این كشتار، وزیر دفاع وقت اسرائیل (اریل شارون) متهم شد كه به نیروهای خود اشاره كرده بود كه مانع حمله مسیحیان مسلح به آن دو اردوگاه نشوند. در آن زمان نیروهای اسرائیلی در جریان زد و خورد با سازمان آزادی فلسطین ـ PLO، جنوب لبنان تا شهر بیروت را در اشغال خود داشتند و دو اردوگاه صبرا و شتیلا عملا در محاصره آنان بود.
     بشیر جمایل رئیس جمهور منتخب لبنان 14 سپتامبر سال 1982 بر اثر انفجار بمب كشته شده بود. این بمب در ساختمان حزب کتائب (فالانژ) لبنان کار گذارده شده بود. در این انفجار جمعا 26 تن کشته شدند. با کشته شدن بشیر که یک مسیحی مارونی بود بحران این كشور كه از 1975 آغاز شده بود شدت بیشتری یافت. میلیشیای حزب کتائب گمان می کرد انفجاری که موجب قتل بشیر جمایل شده بود کار فلسطینی ها بود حال آنکه بعدا (پس از کشتار صبرا و شتیلا) معلوم شد عناصر دیگری آن را ترتیب داده بودند.
    مجموعه عكس های بالا، اجساد چند صحنه از آن كشتاررا نشان می دهد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
به خاطر كشاورزان میهنش، خودرا كشت و قهرمان ملّی شد


خودكشی «لی كیونگ هائه» رئیس اتحادیه كشاورزان كره جنوبی در 15 سپتامبر 2003 درحاشیه آخرین جلسه نشست سازمان جهانی بازرگانی كه در «كنكون» مكزیك برگزار شده بود، بیش از خبر شكست این مذاكرات در جهان بازتاب داشت. این نشست موفق به نزدیك كردن نظر كشورهای فقیر و غنی به یكدیگر نشده بود. نشست كنكون از همان آغاز پر سر و صدا بود. در آستانه برگزاری آن، هزاران تن از مخالفان جهانی شدن تجارت مقابل ساختمان محل برگزاری جلسات با تن عریان دست به تظاهرات و اعتراض زده بودند.
    «هائه» به منظور جلب توجه كشورهای غنی نسبت به وضعیت نامطلوب هفت میلیون كشاورز كره جنوبی كه وی نمایندگی آنان را برعهده داشت وارد كنكون شده بود.
    «هائه» در طول جلسات اصرار داشت كه كشورهای غنی از جمله آمریكا و اتحادیه اروپا از سوبسید كشاورزان خود دست بردارند، زیرا كه این سوبسید سبب تولید محصولات كشاورزی ارزان می شود و كشاورزان كره و كشورهای دیگر نمی توانند با این اجناس ارزان كه وارد بازارهایشان می شود رقابت كنند و ورشكست و بیچاره می شوند. «هائه» گفته بود كه او یك كشاورز است و به دلیل شكست در رقابت با تولیدات كشاورزی وارداتی كه ارزانتر به فروش می رسند چهل هكتار زمین خودرا از دست داده و این زمین به تصرف بانك درآمده و برای او، تنها یك باغ كوچك سیب باقی مانده است كه آن هم در شرف حراج شدن توسط بانك است. چون به اظهارات «لی كیونگ هائه» توجه نشد به قلب خود دشنه فرو كرد و در برابر چشم صدها تن در كنكون جان داد. «هائه» قبل از فرو بردن دشنه به قلب خود با صدای بلند گفت كه خودرا می كشد تا به این طریق ناله كشاورزان كره ای را به گوش جهانیان برساند.
    «هائه» كه با این عمل خود قهرمان مردم كره جنوبی شده است قبلا نماینده پارلمان محلی در این كشور بود. مردم كره جنوبی ـ به همان گونه كه در عكس دیده می شود ـ قاب عكسهای اورا بر در و دیوار شهرها و روستاها آویزان كرده و در برابرشان به حالت احترام به زانو در می آیند و ادای احترام می كنند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
یک قاضی آمریكایی جمهوری اسلامی را محكوم به پرداخت 400 میلیون دلار غرامت كرد
15 سپتامبر 2003 قاضی یك دادگاه فدرال (سراسری) آمریكا در شهر واشنگتن حكم داد كه ایران 400 میلیون دلار بابت غرامت به هشت آمریكایی كه چهارم سپتامبر 1997 در جریان انفجار بمب در یك بازارچه در اورشلیم مجروح شده بودند بپردازد. قاضی نظر داده بود: "شواهد نشان می دهد سازمان حماس كه این انفجار را به وجود آورده مورد حمایت مالی و نظامی ایران است و افراد این سازمان در ایران آموزش نظامی دیده اند.".
    در این رویداد 5 تن كشته و نزدیك به دویست تن مجروح شده بودند.
    قانون مصوب سال 1976 كنگره آمریكا به اتباع این كشور اجازه داده است كه بتوانند از بابت خسارت های ناشی از اعمال تروریستی، برای دریافت غرامت از كشورهایی كه دولت آمریكا آنها را حامی تروریسم می پندارد به دادگاههای آمریكا دادخواست بدهند و دادخواست این هشت تن هم به استناد همین قانون پذیرفته و رسیدگی شده بود.
    در آن روز روزنامه های امریكا نوشته بودند که ممكن است قسمتی از این غرامت از پولهای مسدود شده ایران در آمریكا پرداخت شود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سقوط بانك و بورس، 88 سال پس از وقوع انفجار در وال استریت
15 سپتامبر 2008 و در هشتاد و هشتمین سالروز انفجار بمب در وال استریت نیویورك، بانك «لیمن و برادرانLehman and Brothers Holdings Inc» ویژه سرمایه گذاری ورشكست شد، موسسه عظیم مالی «مریل لینچ Merrill Lynch» با زیان بفروش رسید و معدل بهای سهام در شاخص صنعتیDow Jones (دو جونز) دفعتا 504 واحد سقوط كرد و ترس دیگری معامله گران پول و سهام در جهان غرب را بلرزه درآورد. ورشكست شدن «بانك لیمن و برادران» بزرگترین ورشكستگی در تاریخ ایالات متحده آمریكا بشمار آورده شده است. این بانك كه عمدتا در خرید و فروش اوراق بهادار و معاملات رهنی معروف به «اكویتی» فعالیت داشت با 613 میلیارد دلار بدهی به سرمایه گذاران و 155 میلیارد دلار بدهی بابت خرید وعده دار اوراق قرضه دولتی (اوراق بهادار) ورشكست شده بود. از آنجا كه دولت آمریكا به خاطر به دست گرفتن امور دو بانك رهنی ورشكست شده "Fannie Mae and Freddie Mac" مورد انتقاد قرارگرفته بود، در آن زمان از چنین اقدامی در مورد بانك لیمن و برادران خودداری كرد. آن دو بانك رهنی (Fannie Mae and Freddie Mac) چندی پیش از لیمن و مریل لینچ دچار شكست شده بودند و چون دولت مداخله كرده بود بدهی های آنها به گردن مالیات دهندگان افتاد و كار انتقاد از دولت آغاز شد. [دولت آمریکا برغم دولت های دیگر که درآمدی چون نفت و ... دارند، جز مالیات درآمد دیگری ندارد].
    
دوتن از برادران ليمن موسسان بانک

مدیران موسسه مالی بزرگ «مریل لینچ» كه عمدتا با استفاده از پس انداز بازنشستگان (جمعا حدود 700 میلیارد دلار) در سهام و ... سرمایه گذاری می كند چون با سیاست تازه دولت مبنی برخودداری از حمایت مستقیم رو به رو شدند آن را در همین روز (15 سپتامبر 2008) به بهای ارزانتر به «بانك آو آمریكا» فروختند. با اعلام ورشكستگی بانك لیمن و برادران در 15 سپتامبر 2008 سرنوشت این بانك در دست یك قاضی فدرال قرارگرفت. این بانك در كشورهای مختلف از جمله انگلستان فعالیت دارد و با ورشكست شدن آن، بهای سهام در همه این كشورها پایین آمد. هنری لیمن كه در 1844 از باواریای (باویر) آلمان به آمریكا مهاجرت كرده بود در سال 1850 این بانك را با كمك دو برادرش تاسیس كرده بود.
    مدیر یك «ریسرچ گروپ» فعال در امور معاملات پول گفته بود كه شكست مالی دوشنبه (15 سپتامبر 2008) آغاز كار است، باید قبول كنیم كه وارد یك ركود اقتصادی شده ایم.
    
روزي که در 1920 در وال استريت بمب منفجر کردند


     16 سپتامبر 1920 مقابل ساختمان بانك «جی. پی. مورگن J.P. Morgan ـ ساختمان شماره 23 وال استریت» یك بمب دینامیتی به وزن 42 كیلوگرم كه در یك كالسكه كار گذارده شده بود منفجر شد، 38 را تن كشت و بیش از 400 نفر دیگر را مجروح كرد. آنارشیست ها كه مخالف معاملات Speculation بودند (كه با کار خود قیمت ها را بدون تغییر در عرضه و تقاضا = supply and demand، قانون تعیین قیمت كالا و خدمات؛ بالا می برد كه بزیان توده مردم است) مسئولیت آن انفجار را برعهده گرفته بودند. این آنارشیست ها این گونه معاملات سهام را نوعی قمار و برضد منافع مردم معمولی خوانده بودند. همین روش سپكولیشن در معاملات (خرید و فروش سند و کاغذ، معاملات هوایی، معامله بدون انتقال جنس و ...) بود كه بهای نفت خام را در جولای 2008 تا هر بشكه 147 دلار بالا برده بود كه 15 سپتامبر به 95 دلار (معادل بهای اوایل سال 2008) پایین آمده بود. همین طور معاملات خانه و زمین، طلا و نقره، گندم و برنج و ....
    دو بانك رهنی ورشكست شده Fannie Mae و Freddie Mac كه دولت آمریكا امور آنها را راسا برعهده گرفت دست به خرید و فروش اسناد رهنی زده بودند به این ترتیب كه با یك نرخ، خانه و ... را به «Second Mortgage» گرو دوم می گرفتند (Equity
     آن را = آن مقدار از آن را كه در گرو بانك دیگر نبود = معادل بهای زائد بر رهن اول) و این سند رهن را به بانكی بزرگتر و یا دولتی به وثیقه می دادند و با نرخی كمتر (نرخ معامله بانكها با خود و در آن زمان در آمریكا برابر با 2 و نیم درصد) پول می گرفتند. خطر این كار در این بوده است كه اگر بهای خانه پایین آید و برای صاحبش ارزش نگهداری نداشته باشد آن را رها می سازد و بانك كه سند رهن را به بانك دیگر داده و نمی تواند خانه را حراج كند ورشكست می شود و ....
    این وضعیت مالی آمریكا مصادف شده بود با توفانهای پی در پی دریایی، چكمه پوشی روسیه، تشدید اوضاع افغانستان و انتقال بحران به شبه قاره (پاكستان و ...)، اخراج سفیران آمریكا از ونزوئلا و بولیوی و صف آرایی ممالك آمریكای جنوبی به حمایت از آنها، ضعیف بودن دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریكا در مقایسه با نامزدهای قبلی در طول دو قرن و اندی استقلال آمریكا و ....
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
وزیر امور خارجه دولت جو بایدن:آمریکا روابط خود با پاکستان را مورد بازبینی قرار خواهد داد
Antony J. Blinken

آنتونی بلینکن، وزیرامور خارجه آمریکا دوشنبه 22 شهریور (13 سپتامبر 2021) اعلام کرد که در هفته های آینده واشینگتن روابط خود با پاکستان را مورد بازبینی قرار می‌دهد تا مشخص کند که از اسلام‌آباد (دولت پاکستان) چه انتظاری در رابطه با تحولات آینده افغانستان دارد.
    بلینکن که در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا حضور یافته بود، گفت که به نظر می رسد دولت پاکستان هدف های متعدد در افغانستان دارد که برخی از آنها با منافع ما (امریکا) در تضاد است. پاکستان در افغانستان دست به بازی های دوگانه زده است (که می خواهد افغانستانِ آینده، مطابق خواست آن باشد). یک مسئله هم، تفاوت همکاری با ما در زمینه مبارزه با تروریسم است. برایش نقشی را که در این زمینه باید ایفاء کند روشن خواهیم ساخت.
    پاکستان روابط عمیقی با طالبان دارد و متهم به حمایت از این گروه در طول جنگ هایشان با دولت تحت حمایت آمریکا در افغانستان بوده است. در عین حال پاکستان به همراه قَطَر یکی از دو کشوری بشمار آورده می‌شوند که بیشترین نفوذ را در میان طالبان دارند. پس از ورود نظامی آمریکا به افغانستان در سال 2001 برای سرکوب تروریست هایی که طراح رویدادهایِ «ناین ایلِوِن» بودند بسیاری از رهبران طالبان (طالبانِ سُنّی مذهب پَشتون*) به پاکستان فرار کردند که دوباره در هر فرصتی بازگشته اند.
    ـ ـ ـ ـ ـ
    *پشتون ها (Pashtun) علاوه بر نیمی از جمعیت افغانستان، 34 میلیون تَن از جمعیت پاکستان را تشکیل می دهند و زبان آنها Pashto است. انگلستان با ایجاد مرز معروف به خط دیورَند (تلفظ آن در ایران؛ دوراند. دیورند یک مقام انگلیسی مستقر در هندوستان بود که برپایه سیاست دولت لندن این خط مرزی را ترسیم کرد) پشتون ها را که دارای یک فرهنگ و یک قومیّت هستند از هم جدا و دو قسمت کرد (میان افغانستان و هندوستان که پس از تجزیه هندوستان، آن قسمت بخشی از پاکستان شده است). پشتون های پاکستان (پاتان ها) تا کنون چند بار در صدد ایجاد کشوری برای خود برآمده اند (به نام کشور پَختونستان). یک بار هم محمدظاهرشاه ـ پادشاه وقت افغانستان که یک پشتون بود درصدد جدا کردن منطقه پشتون نشین پاکستان از این کشور برآمد و دو کشور در آستانه جنگ با یکدیگر قرار گرفتند. عِمران خان رئیس دولت پاکستان یک پشتون تبار است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تاریخ از نگاهی به تصویر
یک تصویر رسانه ای تأمل برانگیز از ایستادگی گروهی از مردم شهر پُرجمعیت کابل در برابر طالبان ـ اشاره ای به ابهامات

    



    گزارش های نیمه سپتامبر 2021 از ایستادگی برخی از کابلی ها و پاره ای شهرهای دیگر افغانستان در برابر طالبان روایت می کند که وعده داده بودند یک دولتِ «وفاق ملی» شامل همه گروهها و نژادها تشکیل خواهند داد، ولی در دولت آنها فقط دو عضو، غیر پشتون هستند. در همین یک ماه (از نیمه آگِست) سختگیری طالبان نسبت به رسانه ها و ژورنالیست های افغان سبب شده که بسیاری از نشریات و رادیو تلویزیون های غیر دولتی تعطیل شوند و دهها روزنامه نگار افغان به ایران و کشورهای دیگر پناهنده شوند. پس از روی کار آمدن کمونیست ها در سال 1978 نیز شماری زیاد از روزنامه نگاران افغان به ایران پناهنده شدند که به اشاره دولت وقت در رسانه های ایران بکار گمارده شدند. در پی فروپاشی سریع دولت افغانستان متعاقب مذاکرات قَطَر (شهر دوحه)، ابهامات و تصورات متعدد به ذهن اصحاب نظر آمده است که دوتای آنها از این قرار است: یکی؛ باقی ماندن سلاح ها و تجهیزات نظامی انبوه آمریکا در افغانستان که آمریکا می توانست آنها را خارج کند و یا به پاکستان منتقل سازد و با آن شتاب خارج نشود و ... و افتادن آنها در دست طالبان و دیگری؛ خروج آنیِ (و در یک چشم برهم زدن) اشرف غنی از افغانستان بدون اطلاع دادن به وزیران دولت که حتی اطرافیان او را متعجب ساخت و گمان زنی های متعدد به ذهن می آورد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برخی دیگر از رویدادهای 16 سپتامبر
  • 1847:   خانه محل تولد شكسپیر در استرافورد انگلستان جز آثار ملی اعلام شد. این نخستین بار در انگلستان بود كه یك ساختمان به نام اثر ملّی خوانده می شد. اعلام یك ساختمان به عنوان اثر ملّی، آن را در محافظت دولت قرار می دهد.
        
        
  • 1893:   «نوارِ چروكی ها» در اُكلاهما به عنوان منطقه باز برای مهاجرت سفیدپوستان اروپایی اعلام شد. چروكی ها كه یك قبیله متمدن كشاورز و ده نشین در شرق آمریكا هنگام ورود اروپائیان به آمریكای شمالی بودند و استقلال آنان به عنوان یك ملت از سوی انگلیسی ها به رسمیت شناخته شده بود و دولت واشینگتن در سال 1817 بر آن صحه نهاده بود و حتی برای خود دارای روزنامه شده بودند در دهه 1830 (دوران حكومت جكسون) از خانه و كاشانه هزاران ساله شان اخراج و روانه اكلاهما كه برایشان در نظر گرفته شده بود شدند كه در بین راه بسیاری از آنها از میان رفتند به گونه ای كه خط سیر آنان «جاده اشك» عنوان گرفته است.
        
        
  • 1963:   فدراسیون مالزیا مركب از مناطق مالایا، سنگاپور، بُرنِئوی شمالی و ساراواك كه از مستعمرات انگلستان بود به صورت یك كشور مستقل پا به عرصه وجود گذارد كه در همان روز صدها هزار مالزیایی سفارت انگلستان را در آنجا آتش زدند. سنگاپور بعدا اعلام استقلال كرد. اندونزی سال ها مدعی مناطقی از آن بود.
        
        
  • 1982:   گریس کلی Grace Kelly بازیگر بنام فیلم های سینمایی که بعدا با پادشاه موناکو ازدواج کرد و ولیعهد موناکو را بدنیا آورد در این روز در سال 1982 درگذشت. وی یکی از ده ستاره بزرگ تاریخ فیلمسازی هالیوود بشمار آمده است. دولت موناکو به نام او یک جایزه سالانه هنری تعیین کرده است.
         گریس پس از ازدواج با پادشاه موناکو وارد امور خیریه در سطح جهان شده بود و با یونسکو و ... همکاری می کرد. او روز سیزدهم سپتامبر 1982 و در 52 سالگی هنگامی که با اتومبیل ـ اتومبیلی که خودش آن را رانندگی می کرد از یک راه کوهستانی می گذشت دچار سکته مغزی شد، کنترل اتومبیل را از دست داد و اتومبیل به گودال افتاد و گریس که مجروح شده بود روز بعد (چهاردهم سپتامبر) در بیمارستان درگذشت. فرزند او در اتومبیل بود که زنده ماند.


  • 2003:   در ریاض پایتخت كشور سعودی، اندكی پس از گردن زده شدن مردی كه ماری جوانا حمل كرده بود درملاء عام، زندان شهر ریاض آتش گرفت كه ضمن این حریق، 67 زندانی جان سپردند و 23 نفر دیگر هم مجروح شدند. حریق از تشك یك سلول شروع شده بود.
        
        
  • 2007:   در سپتامبر 2007 مجمع عمومی سازمان ملل «15 سپتامبر» هر سال را «روز دموکراسی» اعلام کرد و از دولت های عضو خواست که هر سال آن را برگزارکنند تا مردم بیش از پیش آگاه شوند و به اهمیت دمکراسی و لزوم قطعی برقراری و حفظ آن پی ببرند و از رسانه های عمومی خواست که در این روز سعی خود را در یادآور شدن، توضیح و تشریح دمکراسی و تاریخچه آن و نظرات اندیشمندان مربوط، از افلاتون و ارسطو تا روسو و مونتسکیو بکار برند که رسانه های عمومی ستون دمکراسی هستند. «صندوق رای» لگو دمکراسی تعیین شد. دمکراسی است که یک ملت را به اوج تمدن می رساند. در یک دمکراسی، حق مالکیّت، حق شهروندی، حق بیان نظر و عقیده، حق انتخاب دولت، این حق که دولت همه شهروندان را به یک چشم نگاه کند و تبعیض نباشد، و حقوق دیگر تضمین شده است و باید دقیقا رعایت شود و «حق رای و انتخاب» در ردیف اول است. واژه دمکراسی از دو کلمه یونانیِ حکومت و مردم (حکومتِ مردم) ساخته شده است و از 530 سال پیش از میلاد در «کشور ـ شهرهای یونان» و پیش از آن در یک منطقه وسیع در هندوستان اجرا می شد و مردم دولت (حاکم بر خود) و قانونگزاران را انتخاب می کردند و .... سپس دمکراسی از طریق اسکندریان به ایران انتقال یافت و ایران در دوران اشکانیان، پارلمان داشت و همزمان با سلطه رومیان بر «کشور ـ شهرهای یونان»، امپراتوری روم هم یک دمکراسی و تعیین امپراتور با سنای روم و نیز وضع قوانین و رد و یا تأیید انتصابات اداری و نظامی و اعلان جنگ با آن شد. در قرون وسطی چند کشور ـ شهر ایتالیا دمکراتیک شدند و از سال 1215 انگلستان دارای پارلمان. به رغم پیشرفت های تکنولوژیک و باسوادشدن مردم، دمکراسی در 70 سال گذشته به تدریج به رنگ باختن افتاده است؛ در بیشتر کشورها و بویژه قدرت ها، دقّت در انتخاب کاهش یافته، رای دهندگان کم اعتناء شده اند و گردانندگان احزاب، جناح ها و اصحاب منافع که رسانه ها را هم در کنترل گرفته اند در انتخاب اعضای قوای حکومتی نقش مؤثر یافته اند. بنابراین، تمدن مورد انتظار همچنان در پناه ابرها است. در دمکراسی ـ همچنان که از مفهوم واژه استنباط می شود، انتخاب کننده نقشِ صد درصد دارد. اگر در انتخاب دقت نکند و بررسی و مطالعه روی افراد و مسائل روز و توانایی نامزدها به حل آن مسائل نداشته باشد، دمکراسی تنها یک نام بر کاغذ خواهد بود. بر اندیشمندان است که راه حل بیابند و نظر خود را اعلام کنند.
        
  • 2021:   رئیس مرکز خدمات سرمایه‌گذاری اتاق بازرگانی تهران یکشنبه ۲۱ شهریور (12 آگِست 2021) از خروج «100 میلیارد دلار» سرمایه طی یک دهه گذشته از ایران خبر داد. تاکنون آمار رسمی از حجم واقعی فرار سرمایه از جمهوری اسلامی ایران منتشر نشده بود. مسعود خوانساری رئیس اتاق بازرگانی تهران هم اسفند سال گذشته اشاره ای مبهم به خروج دهها میلیارد دلار سرمایه از کشور در چند سال پیش از آن کرده بود.
        
        
        
  • نامه به مولف
    نظرات یک حقوقدان بازنشسته درباره طرح مالیات بر خانه‌های خالی، احتکار خواندن عمل و ایجاد سامانه املاک و اسکان برای ملاحظه شورای نگهبان
  •  
        مخاطب از ترکیه (24 شهریور 1399):
        
        "یک بازنشسته 85 ساله دادگستری هستم و مدتی نیز همکار یک وکیل قضایی بودم و برای تازه کردن دیدار نوه ام که زاده و شهروند ترکیه است به اینجا آمده ام و خانه نشین ویروس کرونا که پس از کاهش خطر آن، به کشورم باز می گردم. در اینجا، کار من هر روز و شب بیش از 14 ساعت دیدن وبسایت های خبری به فارسی، عربی و فرانسه است. چند هفته پیش نظرات چند مخاطبِ تاریخ شما را درباره طرح مالیات بر خانه‌های خالی و احتکار خواندن عمل و ایجاد سامانه املاک و اسکان را در آنجا خواندم که اندرزهایی حقوقی و اسلامی بود. چند روز بعد در وبگاه های خبری تهران خواندم که شورای نگهبان طرح مصوب مجلس را برای رفع ایرادات بازگردانیده تا پس اصلاح آن در مجلس، بررسی کند و نظر قطعی اش را اعلام دارد. امروز در وبسایت فارسی بی بی سی که در ایران فیلتر است خواندم که مجلس رفع ایراد کرده و مصوبه که طرح نمایندگان است نه لایحه دولت به شورای نگهبان جهت بررسی، رد و یا تایید بازگردانده است. در خبر این وبسایت از قول یک مقام مربوط خواندم که دو و نیم میلیون خانوار، خانه اضافی دارند! و اشاره مبهمی به یک رقم 13 میلیونی هم شده بود. از آنجا که لیسانسیه الهیات (سابقا دانشکده معقول و منقول) و همچنین لیسانسیه رشته قضایی دانشکده حقوق هستم و در این زمینه در پاریس و بیروت نیز مطالعاتی داشته ام خواستم نظر خود را بنویسم تا در این تاریخِ [این تاریخ آنلاین] واقعا آموزشی و معلوماتی قرار دهید که هر سال مرور شود و درستی و یا نادرستی آن مشخص گردد.
        لغت احتکار که در این طرح بکار رفته درباره خانه و محل سکونت صدق نمی کند، احتکار در قوانین همه کشورها مربوط به کالای مصرفی و عملی است تعمدی (با نقشه قبلی) که احتکار کننده به لحاظ سود بردن، کالایی را که احتمال کمبود بعدی آن را دارد خریداری و در گوشه ای و به صورت ناپیدا انبار می کند. «خانه» کالای مصرف شدنی نیست و کسی که از سال ها قبل آن را داشته قادر به حدس وضعیت امروز [تورم پول] نبوده است. امروزه در هیچ کشوری جز کوبا و کره شمالی، خرید خانه اضافی ممنوع نیست زیراکه نقض حق انسان است. یک انسان حق دارد چند خانه داشته باشد تا برای فرزندان و نوه هایش به ارث بگذارد و برای هر کار دیگر. اگر کمبود مشاهده شود، برعهده دولت است که بسازد و یا به سازندگان مسکن کمک کند که بسازند به شرط فروش فوری. مشاهده کرده ام که بسیاری از ساختمان های برنامه مِهر هنوز تکمیل نشده و خالی هستند.
         بسیاری از خانه های بدون سکنه که گمان نکنم دو ـ سه میلیون باشند دهها سال قبل ساخته و تملک شده اند و تصور و هدف تجاری در کار نبوده و هدف از نگهداری؛ عاطفی و یا داشتن سرمایه ثابت برای روز بی درآمد شدن بوده است و یا ترس از دادن به اجاره و خودداری مستاجر از دادن اجاره بها و یا تخلیه در انقضای مدت. من در یک قصبه (بخش) دو ـ سه هزار نفری متولد شده ام. در 12 سالگی، والدین من به شهری بزرگتر و سپس به تهران کوچ کردند، ولی آن خانه را نفروختند. تا حدودا 20 سال پیش هر وقت که به آن قصبه سر می زدم، خانه های همسایگان به همان شکل سکنه داشت، لکن از آن پس این خانه ها خالی شده و خالی مانده، فقط درب و پنجره ندارند که بسرقت برده شده و همچنین بعضی از درخت ها. ساکنین به شهرهای بزرگ و بیشترشان به تهران کوچ کرده و در حواشی شهر اجاره نشین شده اند. آیا می توان این خانه ها را که با مختصر تعمیر قابل سکونت خواهند شد در آمار خانه های خالی و فرضا احتکار شده بحساب آورد.
        موضوع دیگر در این طرح نمایندگان مجلس، بکار بردن لغت مالیات است. در همه کشورها، دولت ها مالیات از درآمد، گمرکات، خدمات دولتی و امثال آن می گیرند. گرفتن درصدی از بهای هر خانه در هر سال، عوارض شهرداری عنوان دارد و شهرداری محل آن را وضع و دریافت می کند، نه دولت. اگر خانه بفروش رود، دولت از مابه التفاوت قیمت (افزوده) مالیات می گیرد. نمی شود یک نظام جهانی را برهم زد. تازه، مالیات تصاعدی و مضاعف و فقط در یک مورد و در اینجا، خانه های خالی ـ تبعیض خوانده می شود که منطقی نیست. مالیات از موجر برحسب میزان اجاره کاری کاملا درست است زیرا که اجاره گرفتن نوعی درآمد موجر (جمع اجاره دریافتی منهای هزینه تعمیرات خانه و عوارض شهرداری) است. دولت برای تأمین کسری بودجه باید برود و در فکر درآمدهای دیگر باشد، ببیند دولت های دیگر به چه راههای منطقی و حقوقی متوسل شده اند.
        فشار مالیاتی برای فروش، در دو و نیم میلیون خانوار (اگر آمار داده شده از زبان مقام مربوط که آن را در وبسایت بی بی سی خواندم) که آرزویشان حفظ خانه ها است ایجاد نارضایتی خواهد کرد. در مورد بساز ـ بفروش ها هم نمی شود آنها را در این شرایط که مرتبا ارزش ریال پایین می آید وادار به فروش کرد. پول حاصله از فروش تا خرید زمین و ساختن چند ساختمان دیگر، کاهش ارزش خواهد داشت. باید همه این حساب ها را دقیقا کرد. بهترین راه، ساختن خانه توسط دولت و یا با مشارکت دولت و شرکت های ساختمانی و بسارـ بفروش ها است. و راه دیگر، برقرار کردن مجدد محدوده های شهری برای شهرهای مشخص و انتقال تولیدگران و کارآفرینی به شهرهای کوچک و قصبات است که خانه آماده هم دارند.
        بیشتر درد سر نمی دهم و فقط این دو نکته را هم بگویم که نمایندگان مجلس شورای اسلامی عزیز طرح هایی هم برای تضمین اخلاقیات تنظیم کنند ازجمله مجازات برای دروغ گفتن که در شرع اسلام نهی شده و داریوش بزرگ هم در کتیبه اش، ایرانیان را از آن برحذر داشته است. نکته دیگر؛ «ثبت اطلاعات واحدهای مسکونی در سامانه املاک و اسکان» است که طبق تجربیات قضایی من در دو سه سال پس از انقلاب و ادعای تصاحب خانه توسط مستاجرین و ساکنان غیر از مالک آن، ایجاد درد سرهای قضایی فراوان خواهد کرد که در این شرایط باید به زمانی مساعد موکول شود.".
        
        آرزوی سلامت و سعادت برای همه هموطنان گرامی
         [مخاطب، تنها نام خانوادگی اش را نوشته است که تشابه بسیار دارد و لذا درج نمی شود]

  • پیام‌های تازه
    تداوم پیام بازنشستگانِ سالخورده مقیم و یا در سفر خارج در شهریور 1399 که ویروس کرونا مانع بازگشت و دریافت مستمری شان از بانک صادرات شده است
  •  
        دریافت پیام های بازنشستگان کشوری (کارمندان بازنشسته دولت) مقیم و یا در سفر خارج، تا این روز در شهریور 1399 ادامه داشت که درخواست مشابه داشته اند. پیام های قبلی که از این بازنشستگان سالخورده دریافت شده بود در زمان خود درج شدند.
         در پیام های تازه بمانند پیام های قبلی، این بازنشستگان از ریاست جمهور خواسته اند که نظر به سالخوردگی و ناتوانی های جسمانی و مشکلات رفت و آمد و پرواز طولانی در این بحران شیوع بیماری کرونا دستور دهند که تا رفع کامل مشکل کرونا:
         1ـ پرداخت حقوق بازنشستگی که به حساب هایشان در بانک صادرات وازیر می شود همچنان به افرادی که از آنان وکالت دارند پرداخت شود زیراکه در آنجا قسط و بدهی دارند، مسئول تأمین هزینه برخی از وابستگان داخل کشور هستند و نیز دادن کمک مالی به بستگان ازکار افتاده و ....
         2ـ نگهداری پول مستمری در حساب بانک صادرات آنها بیش از شش ماهِ مرسوم که پس از بازگشت دریافت دارند. این حساب ها، فاقد بهره است.




  •  

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com