Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
13 مارس
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 13 مارس
ايران
روزی که کوروش بزرگ دستور ساختن شهر مَرو را داد ـ نگاهی کوتاه به رویدادهای این شهر در طول تاریخ ـ ترس روس ها از پیدایش یک نادر دیگر
13 مارس (امسال مصادف با 22 اسفند) روزی است که کوروش بزرگ در سال 535 پیش از میلاد دستور ساخت شهر مَرو (به تلفظ وقت؛ مَرگو) را در کنار رودِ مُرغاب (مُرغاب رود که از افغانستانِ کنونی سرچشمه می گیرد) داد. سَرسبزی این ناحیه ـ ناحیه ای که شهر مَرو در آنجا ساخته شد ـ در دل یک بیابان وسیع، توجه کوروش را جلب کرده بود که تصمیم به ساختن یک شهر در آنجا گرفت. در کتاب زَند ـ اَوِستا (تفسیر اَوِستا)، نام مَرو؛ «مورو» نوشته شده است.
کوروش بزرگ (حجاری برجسته)


     اسکندریان دو قرن بعد این شهر را بر پایه ساتراپی «باکتریا ـ مارگیانا»، حَک شده بر سنگ در زمان داریوش بزرگ، «مارگیانا» نامیدند. این شهرتاریخیِ ایرانزمین و حومه آن که در طول تاریخ 2500 ساله شاهد رویدادهای متعدد بود در دهه 1880 به تصرف روسیه تزاری درآمد و واکنش دولت تهران نسبت به این تعرّض، ضعیف بود. طولی نکشید که روس ها از آنجا پیشروی خود به سوی هندوستانِ انگلیس را آغاز کردند که نخست، طوایف افغان در برابرشان ایستادگی کردند و سپس نظامیانِ هندیِ ارتش استعماری انگلیس و سرانجام، کار به سازش دو قدرت اروپایی انجامید و در دنباله همین سازش ـ در آخرین روز آگوست 1907، ایران را میان خود به دو منطقه نفوذ و یک ناحیه حایل (تهران) قسمت کردند و برای اینکه روسیه از طریق تبّت درصدد نفوذ در هندِ شمالی برنیاید، تبّت را برای چین که خود، همانند ایران به مناطق نفوذ قدرت ها تقسیم شده بود رها ساختند!.
    روس ها که ظهور نادر را فراموش نکرده بودند و نگران پیدایش نادری دیگر در ایران بودند، با استفاده از افسانهِ صدها ساله «کِرأیت» ها که مریم ـ مادر مسیح در مَرو! مدفون شده، نام شهر و آن منطقه را به «ماری» تغییر دادند که باقی مانده است. «ماری ـ مری» در کنار ویرانه های مَرو، توسعه یافته است و در دوران معاصر، کشف گاز طبیعی، این منطقه را که هنوز شماری پارسی زبان در آنجا زندگی می کنند ثروتمند و پُرجمعیت کرده است. تاریخ نگاران اروپایی، مَرو را مِرو Merv می نویسند. کوروش بزرگ که 5 سال بعد در «فرارود»، ایالت سُغدیا (اینک بخشی از کشور تاجیکستان به مرکزیت شهر خُجَند) درگذشت، پس از اتمام کار ساختن شهر مَرو آن را ضمیمه ساتراپی بَلخ (باختریش ـ باکتریانا) کرد. داریوش بزرگ در کتیبه خود ـ ساتراپی های ایران ـ نام منطقه مَرو (مارگیانا) را (به رسم الخطِ پارسی باستان؛ مارگو ـ مورو) بر ساتراپی باکتریانا اضافه کرد (به تلفظ امروز؛ بَلخ ـ مَرو) که سه قرن بعد، اشکانیان این شهر را وابسته به ساتراپی آریا (فرات و فراه) کردند. اَشک یکم (اَرشَک) سَردودمان اشکانیان (پارتیان ـ خراسانیان) که جانشینان اسکندر را از مشرق زمین بیرون راندند به اقتباس از کوروش، در کنار شهر نیمه ویرانهِ نسا (در منطقه ای واقع در شمال غربی مَرو)، شهری ساخت که در طول تاریخ به نام او «اَشک آباد» خوانده شده و اینک پایتخت جمهوری ترکمنستان است. این شهر که روس ها نام آن را به ایرانیان، عِشق آباد تلقین کردند، همچنان در ایران ـ تنها در ایران، عِشق آباد تلفظ و نوشته می شود. روس ها ترس داشتند که ایرانیان بدانند که اَشک یکم این شهر را ساخته است و مدعی آن شوند. آخرين نقطه متصرفي روس ها در خراسان بزرگتر، ناحيه نسا بود (نسا، هَمزه ندارد و كلمه اي عربي نيست، نامي است دو هزار و چندصد ساله و واژه اي است پَهلوي = پارسي دوران اشكانيان). مِهرداد يکم، شاه اشکاني ديگر، در اشک آباد يک دژ نظامي عظيم بساخت که اروپاييان به اين دژ «ميترادات کرت = مهرداد کرد» نوشته اند. منطقه نسا (اشك آباد) تا مرز ايران امروز فاصله اي بسيار كوتاه دارد. باقيمانده نسا بمانند مَرو يک منطقه حراست شده باستاني است و تاکنون از زير خرابه هاي آن آثار باستاني گرانبها و منحصر به فرد مربوط به دوران اشکانيان به دست آمده و نگهداري مي شود.
    نگاهی کوتاه به رویدادهای تاریخی مَرو:
    پس از دو سال مطالعه و بررسي، 13 دسامبر سال 402 يزدگرد يكم از دودمان ساسانيان بر تجديد سازمان نيروهاي مسلح ايران صِحّه گذارد. روابط حسنه ايران و روم در زمان يزدگرد يكم اين فرصت را به ژنرالهاي ايران داده بود كه بنشينند و پس از نزديك به دو قرن، با توجه به اوضاع جهان آن زمان و تهديد هاي تازه و با استفاده از تجربه گذشته به نوسازي سازمان ارتش بپردازند.
     طبق سازمان تازه كه جزئيات آن در آرشيوهاي منتقل شده در سال 1453 از قسطنطنيه (استانبول) به رُم آمده است، نيروهاي مسلح ايران به چهار ارتش تقسيم شده بودند که قرارگاه ستاد ارتش يكم ایران در شهر مَرو بود. این ستاد در دژی مستقر بود که پس از سلطه عرب، به قلعه گَبرها (زرتشتیان) معروف شده و آثار آن باقی است و اینک با لهجه ترکمنی؛ Gawurgala تلفظ می شود.
    واحدهاي اين ارتش (ارتش یکم ایران) موظف به جلوگيري از مهاجرت و يا تجاوز مسلحانه اقوام زرد و نيمه زرد ساکن شمال شرقي آسياي مركزي و شمال غربي چين[آلتائيک ها] به اين سوي سيردريا (سيحون) بودند. هيچگاه و در هيچ شرايطي از واحدهاي اين ارتش جز در همان منطقه نبايد استفاده مي شد، زيرا كه به نظر طرّاحان اين سازمان بندي، ورود اقوام مذكور كه تمدني عقب مانده و اخلاقياتي ضعيف داشتند به قلمرو ايران نه تنها تجاوز ارضي بود بلكه تخريب فرهنگي جبران ناپذير بشمار مي رفت. واحدهاي معروف به مرزبان كه قبلا به وجود آمده بودند و در مرزهاي شمال شرقي (به مرکزیت خُجَند) مستقر بودند بايد ضميمه اين ارتش مي شدند. در اين ارتش، نسبت سوار و پياده يك و دو بود. کوروش بزرگ هم در سال 530 پیش از میلاد برای جلوگیری از ورود اقوام ساکن منطقه وسیعی در شمال سیردریا (رود سیحون) و مناطق اطراف دریاچه آرال و بخشی از سرزمین اورال ـ گرچه برخی از آنان از تبار سیتی و سکا، به ایرانزمین که تمدن و فرهنگ عقب مانده داشتند به منطقه کنار سیحون لشکر کشید که در آنجا (در چهارم دسامبرِ 530 سال پیش از میلاد) جان سپرد. آن طوایف به انجام کارهایی دست می زدند که در ایرانزمین، فساد و خلاف اخلاق بود ازجمله همبسترشدن با زنان خود در ملاء عام و یا ازدواج یک زن با بیش از یک مرد در یک زمان که این عادت هنوز در برخی از مناطق هیمالیا تَرک نشده است. کوروش به رعایت اخلاقیات پایبندی عمیق داشت و فرهنگی بودن مردم سرلوحه برنامه های وی بود.
    يزدگرد سوم ـ آخرین شاه ساساني ایرانزمین ـ که پس از سه شکست نظامی از عرب به خراسان بزرگتر رفته و در شهر مَرو مستقر شده بود تا برای ادامه مقاومت به جمع آوری نیرو بپردازد در سال 651 ميلادي در همینجا ترور شد. وی قبلا دو پسرش «پيروز و بهرام ساساني» را به چین فرستاده بود تا از امپراتور چین کمک نظامی بخواهند. یزدگرد سوم برای جلب کمک خراسانیان، حتی در شهر مَرو با یک بانوی مَروی ازدواج کرده بود. وی قبلا دو بار زن گرفته بود.
     پيروز و بهرام موفق به دريافت كمك نظامي آنچناني از چین نشدند. پيروز به ايران خاوري بازگشت ولي شمار بدخشاني ها (تاجيك ها) كه به او وعده نبرد با اعراب را داده بودند چندان زياد نبود كه خطر جنك كند. تاجيك ها پس از او، تنها موفق شدند كه زبان فارسي، آيين هاي ملي ايرانيان و فرهنگ ايراني را حفظ و به ايران مستقل بعدي بازگردانند و از اين بابت، همه ايرانيان و ايراني تبارها بايد مديون و قدردان تاجيكيان (پارسيبانان = فارسيوانان) باشند.
     در مارس سال 725 ميلادي (و در ايام نوروز ايراني) يك شاهزاده ساساني به نام خسرو از نوادگان يزدگرد سوم در شهر مَرو خودرا شاه ايران خواند. كار اين شاهزاده هم با اين كه علاوه بر گروهي خراسانی، جمعي از تُركان مهاجر نيز به او پيوسته بودند به جايي نرسيد. مورّخان سبب ناكامي اين شاهزاده را خودخواهي و تكروي او نوشته اند.
    طبق مندرجات دائره المعارف كتاب، سامانیان در شهر مرو مؤسسه اي به نام دايرةالتحرير مَرو داير كردند كه بي شباهت به بنیاد تأليف و ترجمه كتاب نبود كه به تصميم خسروانوشيروان، شاه ساساني ايران وقت در تيسفون (مدائن و واقع در 20 مايلي جنوب بغداد) داير شده بود و ترجمه كليله و دمنه از زبان سانسكريت (هِندي) به فارسي از كارهاي آن است. دايرةالتحرير مَرو ضمیمه یک کتابخانه عمومی بود که روش کار آن سرمشق کتابخانه های جهان در قرون معاصر قرار گرفته است.
     کتابخانه مرو که الگوي کتابخانه هاي امروز جهان قرار گرفته و به مادر کتابخانه هاي عمومي ـ پژوهشي معروف است بزرگترين و مجهزترين نوع خود در قرون وسطي بود.
    مأمون هفتمين خليفه عباسي كه مادرش يك ايراني بود و قبلا از سوی پدرش، هارون الرشيد، فرماندار كُل خراسان (خراسان بزرگتر) شده بود شهر مَرو را مقرّ حکومت خود قرار داده بود. وی در دوران خلافت اش، شماری از بزرگان مَرو را مقام داد.
    طبق روايات متعدد و تطبيق تقويم ها، ابراهيم بن محمد معروف به ابومسلم كه در کتاب های «تاريخ»، «ابومسلم خراساني» ناميده شده است 31 جولای سال 745 ميلادي (نهم اَمُرداد) براي سر و سامان دادن به مخالفان بني اميه كه در عين حال از بني عباس پشتيباني مي كردند وارد خراسان شد و در شهر مَرو مستقر گردید. . وي ظرف دو سال و چند ماه بر همه خراسان (خراسان بزرگتر و ازجمله شامل منطقه فرارود) تسلط يافت.
     پاره اي از مورخان، ابومسلم را كه در اصفهان به دنيا آمده و در كوفه (همسايه شهر نجف) بزرگ شده از فرزند زادگان بزرگمهر (بوذرجمهر) وزير بنام ساسانيان نوشته اند. او مردي دلير و باهوش و مصمم به برچيدن حكومت بني اميه بود كه به اظهار وي عيّاش، آزمند، دنيا دوست و همانند سلاطين قديم ظالم، متكبّر و فاسد شده بودند و به اين هدف خود نيز رسيد.
    پس از ابومسلم، مَرو همچنین از پایگاههای المقنّع و خرّمیان ـ انقلابیون ایرانی بود.
    عباس مَروي ـ يكي از چند شاعري بود كه اشعار آنان تا به امروز باقي مانده است و گفته مي شود از گروه اول شاعران فارسي گوي ِ ايراني بعد از حمله عرب بود. دو شاعر ديگري كه از آن سالها، اشعارشان به زبان فارسي باقي مانده است ابوحفص سغدي و حنظله بادغيسي هستند. شايد در دو قرن اول اشغال نظامي ايران توسط عرب، شعراي پارسي گوي ديگري هم مي زيستند، اما تنها اشعار اين سه تَن كه در خراسان بزرگتر (شامل شمال شرقي ايران امروز، شمال و شمال غربی افغانستان و منطقه فرارود) مي زيستند به نام خودشان باقي مانده است.
     عباس مَروي (که نام او در تهران بر یک دبیرستان دولتی گذارده شده بود؛ دبیرستان مَروی) در يكي از اشعارش خود را «مرزبان زبان پارسي» خوانده و به اين ترتيب احساسات ملّي خويش را آشگار ساخته است. وي از شهر مَرو ـ دژ استوار زبان، فرهنگ و تمدن ايراني برخاسته بود. پارسي سرايان و پارسي نگاران آن زمان، تقريبا همه، از خراسان بزرگتر از جمله شمال و غرب افغانستان کنونی و منطقه فرارود بودند.
    پنجم مارس سال 1046 ميلادي (در آن سال 14 اسفند)، ناصرخسرو قبادياني نويسنده، شاعر، فيلسوف و گردشگر ايراني سفر 19 هزار كيلومتري تقريبا 7 ساله خود درجهان اسلام را از شهر مَرو آغاز كرد كه 23 اكتبر 1052 ميلادي پايان يافت. به حساب مورّخان تاجيك، سفر ناصرخسرو ششم مارس آغاز شده بود. محصول این گردشگری، كتاب ارزشمند «سفرنامه» بوده است. سفرنامه ناصرخسرو اطلاعات جامعي درباره تاريخ، جغرافيا و وضعيت زندگاني مردم، جمعيت، طرز حكومت و بناهاي تاريخي و ... مناطق مورد ديدار به دست مي دهد و يك كتاب مرجع بشمار مي آيد. وي در سفر طولاني خود پس از عبور از حاشيه درياي مازندران، از بين النهرين، سوريه، حجاز، مصر و نقاط متعدد ديگر ديدن كرده بود.
     مَرو عمیقا مورد توجه سلاطین سلجوقی بود و سلطان سَنجر سلجوقی در همین شهر مدفون است. وی هشتم ماه می 1157 در مَرو جان سپرد.
    مَرو در جریان لشکرکشی چنگیزخان مغول به ایران، در سال 1221 به دست پسر او تولوی Tolui افتاد، قتل عام و ویران شد. نوشته اند که تولی به هریک از افراد خود دستور داد که 300 تا 400 تن از ساکنان مَرو را مقتول سازد.
    دولت مسكو یکم ژانويه 1925 و درست سه سال پس از اعلام تبديل نام «روسيه شوروي» به «اتحاد جماهير شوروي» و تقسیمات دست ساخت بر پایه معتقداتِ جهان وطنی و رسیدن به هدفِ وجود یک کنفدراسیون جهانی با یک دولت (نوعی جامعه مشترک المنافع) بخارا، سمرقند، مَرو (مری ـ ماری)، خجند و ساير مناطق شمالی خراسان بزرگتر را كه مَهد و پاسدار زبان و ادبيات فارسي، فرهنگ و تمدن ايراني بوده اند از هم جدا كرد، به چند دولت داد و ....
    
مقبره سلطان سنجر سلجوقی در مَرو


    
اَشک یکم شاه اشکانی ایران و سازنده اَشک آباد (عِشق آباد!)


    
بقایای گَبرقلعه در مَرو


    
منطقه مَرو (ماری) ـ نقشه

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
درپي اجراي قانون کنترل ارز و طلا، از اسفند 1309 بازرگاني خارجي ايران نيز در دست دولت قرار گرفت
با تصويب متمم قانون انحصار تجارت خارجي، از 22 اسفندماه 1309 بازرگاني خارجي ايران در دست دولت قرار گرفت. قانون مربوط با عنوان «انحصار تجارت خارجي» در نهم اسفند و متمم آن در بيستم اين ماه به تصويب مجلس شوراي ملي رسيده بود. رضاشاه پهلوي بي درنگ آن را امضاء و 22 اسفند دستور به اجرا آمدنش را داده بود.
    دولت وقت از ديرزمان درصدد به دست گرفتن امور واردات و صادرات به منظور تنظيم اقتصاد كشور و حمايت از كارخانه هاي روزافزون نوپا بود كه انتقاد روزنامه ها از ورود كالاي بُنجُل و غير ضروري و نيز صدور اجناس داخلي مورد نياز مردم و ناياب شدن آنها در داخل كشور؛ بهانه تسريع تسليم لايحه مربوط به مجلس قرارگرفت كه شايد هم به اشاره دولت دست به انتقاد زده بودند تا زمينه آماده شود.
    اين لايحه که در افواه به تعديل تجارت معروف شده بود در پي انتقاد از وجود هرج و مرج در تجارت، به مجلس داده شد و امر واردات و صادرات در دست دولت قرار گرفت كه برپايه سياست خود آن را تنظيم و هر سال در اسفندماه مورد تجديد نظر قرار دهد. از آن زمان رسم شد كه دولت هرسال پيش از پايان اسفند ماه فهرست كالاهاي مجاز و غيرمجاز (ممنوع الورود) و شرايط واردات و صادرات در سال بعد را اعلام دارد و بازرگانان تنها برپايه اين فهرست، مجاز به دريافت پروانه واردات و صادرات شدند. به استناد همين قانون بود که سازمان معاملات خارجي به وجود آمد.
    در اسفندماه سال 1308 (يک سال پيش از تصويب قانون انحصار تجارت خارجي)، قانون ايجاد كميسيون ارز و كنترل دولت بر معاملات ارزي و وارد كردن و خارج كردن طلا و نقره به تصويب مجلس شورا رسيده بود و اين كميسيون اندکي بعد تشكيل شده بود.
    از سال 1390 به اين سوي، «کارشناسان اقتصادی» بارها رعايت چنين موازيني را در جمهوري اسلامي ايران متذکر شده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که دكتر حسين فاطمي وزير امور خارجه دولت دكتر مصدق دستگير شد
Hosein Fatemi
فرمانداري نظامي تهران و حومه اعلام كرد كه دكتر حسين فاطمي وزير امور خارجه سابق 22 اسفند 1332 در خانه اي در شميران دستگير شده و در زندان است. دكتر فاطمي 28 امرداد در جريان حمله به خانه دكتر مصدق واقع در خيابان كاخ جنوبي ( فلسطين ) از آنجا فرار كرده بود. دكتر فاطمي ناشر روزنامه «باختر امروز » پس از خروج شاه از كشور در امرداد 1332 شديدترين انتقادها را به او وارد ساخته و 25 مرداد اين سال شخصا كاخهاي سلطنتي را لاك و مهر كرده بود تا مردم بدانند كه سلطنت در ايران پايان يافته است. وي همچنين پس از خروج شاه از كشور به سفيران ايران در خارج دستور داده بود كه با او ملاقات نكنند و او را به سفارتخانه ها راه ندهند. دکتر فاطمي اعلام کرده بود که فرار شاه برابر است با کناره گيري او و بنابراين ديگر سمتي ندارد.
    فاطمي 25 مرداد 1332 در كودتاي مقدماتي سرهنگ نصيري (بعدا ارتشبد و پس از انقلاب اعدام شد) دستگير اما موفق به فرار شد. روز 28 مرداد در خانه دكتر مصدق بود و چون مي دانست كه شاه دشمن خوني اوست، پس از به محاصره درآمدن خانه، از آنجا فرار كرد و پنهان شد و تا اسفند همان سال كه در خانه اي در كوچه رضائيه منشعب از ميدان تجريش دستگير شد هر چند وقت در يك خانه پنهان بود. همسايه آن خانه به تصور اين كه يك توده اي ريش گذارده و خود را به بيماري زده و در آنجا پنهان گرديده جريان را اطلاع داد و ماموران فاطمي را گرفتند و به فرمانداري نظامي بردند كه در آنجا چند نفر (گويا با نقشه قبلي برخي مقامات) وي را هنگام انتقال تحت الحفظ از ساختماني به ساختمان ديگر چاقو زدند!! و مجروح كردند. درباره شكنجه او در زندان روايات زياد وجود دارد.
    محاكمه دكتر فاطمي غيرعلني انجام گرفت و كسي جز اعضاي محكمه نتوانست حرفهاي او را بشنود. شاه با فرجامخواهي دكتر فاطمي موافقت نكرد، درخواست روحانيون و بزرگان اصفهان را هم در دادن يك درجه تخفيف به او نپذيرف و با اين كه غير نظامي بود و اقدام مسلحانه نكرده بود سحرگاه 18 آبان 1333 در ميدان تير لشكر دو زرهي به جوخه اعدام سپرده شد و «تيرباران» گرديد.
    دكتر فاطمي قبلا و در 25 بهمن سال 1330 هدف گلوله يك عضو جمعيت فدائيان اسلام قرار گرفته و مجروح شده بود. ضارب او مهدي عبد خدائي در بازجويي گفته بود كه 14 ساله است. فاطمي از يک خانواده روحاني استان اصفهان بود و تيراندازي به او از سوي يک عضو جمعيت فدائيان اسلام با تعجب تلقي شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آغاز کار پولادسازی اصفهان
كاسيگين نخست وزير وقت شوروي 13 مارس 1973 (22اسفند 1351) براي شركت در مراسم گشايش پولادسازي اصفهان وارد ايران شد. تاسيسات پولاد سازي اصفهان با كمك شوروي ساخته شده است. قبل از جنگ جهاني دوم، ايران در صدد برآمده بود باكمك آلمان در كرج يك كارخانه پولادسازي داير كند و مقدمات کار آماده شده بود که جنگ شروع شد و ....
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کُپی صفحه اول شماره 15807 ـ 22 اسفند 1357 روزنامه اطلاعات (یک ماه پس از پیروزی انقلاب) برای یادآوری گذشته و سوژه برای تاریخ نگاری:


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
خرسندی پارسیان از احیاء روز باستانی زن در تاجیکستان ـ روز زن و زمين (روز فداكاري) در ایرانزمین
مدوديف و امامعلي رحمان در يک پياده روي زمستاني - مسکو، 24 فوريه 2009 و دو روز پس از اعلام احیاء روز زن در تاجیکستان پارسی زبانِ ایرانی تبار


    امامعلی رحمان رئیس جمهوری تاجیکستانِ پارسی زبان ایرانی تبار، در نخستین هفته مارس 2009 (اسفند 1387) روز زن و زمین ـ روز مادران در اسفندگان ـ را احیاء کرد و از اسفند آن سال در تاجیکستان رسمیّت داد.
    به گزارش رسانه ها در هشتم مارس 2009، انجمن های پارسیان آمریکا، کانادا، سوئد و هند که پرچم ترویج تمدن و فرهنگ ایرانی در جهان را بردوش گرفته اند از این اقدام امامعلی رحمان خرسند شده و ابراز سپاس کرده بودند که روز سه هزارساله زن و زمین (روز مادران) در اسفندگان (در اسفندماه) را احیاء کرده و به این مناسبت، در نطقی به استناد نوشته های ابوریحان بیرونی گفته است که «روز زن» را در سرزمین های ما سه هزار سال است که گرامی می دارند حال آنکه تاریخ برقرار شدن روز زن در غرب، به صد سال هم نمی رسد. گناه از ما نبود که حکومت شوروی در طول عُمر خود مانع از شناخت ماهیّت ایرانی و باستانی آن می شد زیرا که نمی خواست پارسی زبانان به اندیشه اتحاد فرو روند.
    برگزاری مراسم و گرفتن جشن به مناسبت این روز، قِدمَت تمدن ایرانیان را ثابت و جهانیان را نسبت به آن وادار به تعظیم و احترام می کند. اینک بسیاری از کشورها و عمدتا به اقتباس از ایرانِ باستان؛ روز مادر، روز زن، روز محیط زیست و ... دارند. غرب با این آیین های ایرانی، از عهد باستان از طریق یونان و روم آشنا شده بود. شرق هند و تا چین، با برگزاری این روز در همان عهد باستان آشنا شده بودند.
     پس از ساسانيان، برگزاري مراسم اين روز ملّی هم كمرنگ شد، ولي آن گروه از پارسيان که در پی حمله عرب جلای وطن کردند و ایرانیان زرتشتي نسبت به آن وفادار مانده اند كه به نظر می رسد به تدريج دوباره دارد رونق مي گيرد.
    «جمشیدنوشِروان مَهتا» نخستین شهردار کراچی که یک پارسی بود تلاش بسیار کرد که پنجم اسفند در شبه قاره هند روز «زن و زمین» اعلام شود. در آن زمان هندوستان مستعمره [متعلّقه] انگلستان بود و «هندوستانِ انگلیس» خوانده می شد که در سال 1947 تجزیه شد و از بطن آن، پاکستان مرکب از مسلمانان هند به وجود آمد که کراچی بندر بزرگ آن است.
     جمشیدنوشروان که به میهن نیاکان (ایرانزمین) عشق می ورزید این تلاش خودرا از سال 1918 آغاز کرده بود. وی که 12 سال شهردار کراچی (در آن زمان یک شهر هندوستان در ایالت سِند) بود و مدارس و بناهای متعدد در آنجا ساخت و به یادگار گذاشت و پیشاهنگی پسران را به وجود آورد یکم آگوست 1952 در 66 سالگی درگذشت.
     مورّخان تاریخ قرون قدیم و وسطا «زن ايراني» را نمونه نجابت، وفاداري، شرافت، اخلاق، فداكاري، گذشت و مهرباني توصیف کرده اند كه اين خصلت ها باید همچنان حفظ شود. در تاريخ ملل ديگر به موارد متعدد از بي وفايي همسران دولتمردان و سياستمداران معروف اشاره شده است كه تاريخ باشكوه ايران، عاري از اين ناپاكي ها است كه افتخاري است بزرگ و نشانه تمدن ايراني.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گزارش از ویرانی طاق کَسری در اسفند 1397 ـ نوشته و فیلم خبرگزاری فارس و گزارش دویچه وله
پس از شنیده شدن اشارات از تحریف سرود ملّی؛ «ای ایران»، انتشار گزارش های نگراني آور نیمه دوم اسفند 1397، از فرو ریختن بخشی از بقایایِ طاقِ کَسرايِ 1469 ساله حکایت می کرد که در اشعار از آن به عنوان «بارگهِ داد» نام برده شده است ـ کاخ انوشیروان دادگر و يکي از نمادهاي تمدن و عظمت ايرانيان. گزارش این ویرانی در صفحات اول روزنامه های تهران (چاپ وقت} هم دیده شد:



     همزمان خبرگزاری فارس زیر عنوانِ «ایوان مدائن ـ طاق کسری امانت است» فیلمی را منتشر کردکه نشان می‌دهد بخش‌هایی از ایوان مداین [کاخ 1469 سالهِ خسروانوشیروان] فروریخته است.
    این خبرگزاری نوشته بود: "ایوان مداین تنها یک بنای تاریخی نیست؛ فرهنگ ایرانی است؛ یادآور کارهای پدر اندر پدر اندر پدر است. تا فرصت از کف نرفته باید برای حفظ آن کاری کرد ـ ایوان مدائن به هزار و یک دلیل باید بماند. دولت ایران باید از دولت عراق بخواهد با ایوان مداین مسئولانه و دوستانه رفتار شود. دولت ایران باید تدبیری بیاندیشد که کارشناسان مربوط، به هزینۀ ایران، ایوان را مرمّت کنند. آقای روحانی! شما به‌عنوان رئیس‌جمهور در برابر سرنوشت ایوان کسری مسئول هستید. با دلسوزی این قضیه را پیگیری کنید. به فرهنگ و تاریخ ایران کمک بدهید.".
    «دویچه وله» صدای جهانی آلمان یازدهم مارس 2019 (بیستم اسفند و همزمان با مذاکرات حجت الاسلام حسن روحانی با مقامات ارشد عراقی در بغداد) در وبسایت فارسی خود نوشته بود:
    "کارشناسان تاریخ و آثار باستانی ـ از ایران و جهان، بارها نسبت به ویران شدن «طاق کَسری» هشدار داده‌اند، اما تا کنون هیچ اقدام مهمی برای حفظ این عمارت تاریخی انجام نگرفته است. حسین علی مصحب، رئيس پارلمان ایالتی مدائن، انتقاد کرده است که به نظر می رسد مقام‌های دولتی عراق، نَه به بقای این عمارت علاقه‌مند هستند و نه از اهمیت تاریخی آن باخبرند. این عمارت در تیسفون ـ پایتخت ایران در دوران صدها ساله اشکانیان و ساسانیان، در کنار رود دجله قرار گرفته و به «ایوان مداین» هم معروف است. گفته می‌شود که سلمان فارسی، از یاران پیامبر اسلام در نزدیکی آن دفن شده و به همین سبب، منطقه به «سلمان پاک» هم معروف است.".
    دویچه وله نوشته بود: "رژیم پیشین عراق در دوران صدام حسین، با گرایش شدید ضد ایرانی، به وضعیت اسفبار این بنا کمترین توجهی نداشت. از دولت ایران انتظار است که در مراقبت از آثار باستانی ایران در خاک عراق گام عملی بردارد.".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سرآغازی بزرگ؛ ایرانیان مقیم خارج هم در جستجوی تعقیب قضایی مُفسدینِ به خارج رفته برآمده اند
کُپی تیترهای صفحات اول دو روزنامه تهران، منتشره در 21 اسفند 1397


    در پی انتشار جزئیات سوء استفاده های متعدد مالی ـ عملی که در قرآن نَهیِ اکید شده است ـ از زبان مقامات تراز اول جمهوری اسلامی ایران ازجمله از زبان مقامات قضایی و اینکه هدف از برقراری یک نظام اسلامی رعایت دقیق آیات کلام الله و اصول مربوط است، در اسفند 1397 از کمک شهروندان به مبارزه با مفسدین خبرهایی می رسید که کانون های ایرانیان مقیم خارج هم ورود خود به این مبارزه ضد فساد را دارند آغاز می کنند و این مبارزه از کانادا شروع شده است تا هیچ نقطه ای از جهان برای مفسدین جای امن وجود نداشته باشد.
    یک ایرانی مقیم کنفدراسیون کانادا گفته بود: می دانیم که سکوت ایرانی طولانی است، ولی وقتی شروع کند ادامه می دهد و همگانی می شود. این کار (مبارزه با فساد اداری ـ اقتصادی) با چراغ سبز مقامات تهران آغاز شده که از مردم خواستند اگر از فساد و مفسد اطلاعی داشته باشند و یا به دست آورند خبر دهند. از گزارش های رسانه ای چنین برمی آید که مفسدین که سابقه فعالیت برخی از آنان به ربع قرن می رسد با انتصاب حجت الاسلام ابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضائیه که سابقه 39 ساله کار قضایی اش حکایت از سختگیری و انعطاف ناپذیری دارد به ترس و لرز افتاده اند و درصدد خروج از کشور.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
... و به اين آساني «فرناندو كورتز» مكزيك را تصرف كرد
فرناندو كورتزFernando Cortez افسر اسپانيايي 13 مارس 1519 با پانصد مرد مسلح گام به مكزيك گذارد تا اين سرزمين پهناور را به نام پادشاه اسپانيا تصرف و خزائن پر از طلاي دولت آن را به كشور خود منتقل كند. در آن زمان در مكزيك دو تمدن درخشان «آزتك» و «مايا» در شمال و جنوب وجود داشت كه شهرهاي بزرگ و ابنيه باشكوه برپاداشته و داراي تقويم و قانون، دانش و هنر بودند. پادشاه آزتك Aztec داراي يك ارتش 20 هزارنفري ثابت بود و سازمانهاي اداري كارآمد داشت. ضعف اين ارتش تنها نداشتن اسلحه آتشين (توپ و تفنگ) و اسب بود.
    کورتز پس از پياده شدن در ساحل مكزيك متوجه ترس سربازان خود شد و دستور داد كه كشتي ها را آتش بزنند تا اميد بازگشت وجود نداشته باشد.
    كورتز همان روز چند بومي را دستگير كرد و در ميان آنان متوجه استعداد شگفت انگيز دختري به يادگيري زبان اسپانيايي شد. وي را به همسري برگزيد تا اعتمادش را جلب كند و هفت ماه بعد، از او به عنوان مترجم در گفتگوهاي خود با پادشاه آزتك (مكزيكيهاي شمالي) استفاده كرد.
    بااينكه پادشاه آزتك حاضر به دادن طلا به اسپانيايي ها شده بود و سپاهيان خود را از جنگ برحذر داشته بود، نظاميان اسپانيايي به اشاره كورتز ناگهان آزتكي ها را زير آتش توپ و تفنگ قراردادند و تلفاتي سنگين وارد ساختند؛ زيرا كورتز باورنمي كرد كه پادشاه آزتك به اين سادگي همه خزائن خود را در اختيار او بگذارد. او تصور مي كرد كه طلا براي آزتكي ها همان ارزشي را دارد كه براي اروپائيان.
    با همين حمله غافلگيرانه، كورتز مكزيك را تصرف كرد و خزائن آن را به اسپانيا منتقل ساخت. مكزيك كه ايالات غربي و جنوب غربي آمريكا از جمله كاليفرنيا و تكزاس ضميمه آن بود تا پايان دهه دوم قرن 19 از مستعمرات اسپانيا در قاره آمريكا بشمار مي رفت. استعمار اسپانيا بر مكزيك از نيمه اول قرن نوزدهم پايان يافته ولي فرهنگ و زبان اسپانيايي و مذهب كاتوليك باقي مانده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاسماني به نيوزيلند رسيد و بر همه منطقه نام «استراليا = جنوبي» گذارد
«آبل تاسماني» دريانورد هلندي و مامور كمپاني هند شرقي هلند (اندونزي) كه به دستور مدير اين كمپاني مامور يافتن راهي از جنوب اقيانوس آرام به جنوب شيلي و ورود به اقيانوس اطلس و رسيدن به اروپا شده بود 13 مارس 1642 به جزايري رسيد كه انها را به نام ايالت زيلندِ هلند «نيوزيلند» ناميد. بعدا انگليسي ها آنجا را متصرف و مهاجر نشين ديگر خود كردند ولي نامي را که تاسماني بر آن نهاده بود تغيير ندادند.
    تاسماني متولد 1603 و متوفي در 1659 نخستين اروپايي است كه به جزيره اي كه به نام او "تاسماني = تازمي نيا" نامگذاري شده رسيد كه بعدا انگلستان آن را هم متصرف و ضميمه مهاجرنشين خود استراليا كرده است. تاسماني كل منطقه را "استراليا" كه واژه هلندي به معناي "جنوبي" است ناميد كه از آن زمان تغيير نيافته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تزار روسيه، الكساندر دوم که «سِرف ها» را آزادکرد ترور شد
الكساندر دوم تزار روسيه 13 مارس 1881 هنگامي كه با كالسكه سلطنتي از خيابان مي گذشت با پرتاب بمب كشته شد. دو بمب به فاصله كمي از هم توسط دو نفر از دو جهت به سوي او پرتاب شده بود. وي 63 سال عمر و 26 سال حكومت كرده بود.
    الكساندر دوم جانشين نيكلاي اول بيش از تزارهاي قبلي درس خوانده بود و در نيمه اول سلطنت خود دست به اصلاحات مهم از جمله لغو رسم فروش زارعين با املاكي كه روي آنها كار مي كردند (سرفدم) زده بود كه با اين اقدام بيش از 20 ميليون «سرف» و اعضاي خانواده انان آزاد شده بودند. از اصلاحات ديگر او جدا كردن قوه قضايي از قوه اجرايي و دادن استقلال به قضات و علني كردن محاكمات بود. او با وارد ساختن يك شكست نظامي به عثماني در 1878سال شكست «كريمه» را جبران ساخته بود.
    الكساندر دوم در نيمه دوم عمر حكومت خود تغيير رويه داده بود به گونه اي كه مخالفانش او را الكساندر مرتجع مي خواندند. گروه «جنبش اراده ملي» از مخالفان او بود كه نقشه قتل وي را كشيد و به دست دو تن از اعضاي خود اورا كشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آنارشيست هايي که نخست وزير اسپانيا را كشتند ـ نگاهي به فرضيه آنارشيسم
درست يك ماه پس از قتل پتر كروپوتكينPeter Kropotkin فرضيه پرداز آنارشيسم، پيروان او هشتم مارس 1921 در شهر مادريد «ادواردو داتو» نخست وزير وقت اسپانيا را كه ازجلسه پارلمان به خانه اش مي رفت هدف گلوله قراردادند كه 13 مارس (پنج روز بعد) درگذشت (به مطالب هشتم مارس اين سايت مراجعه شود). آنارشيست ها «داتو» را متهم به جاه طلبي و ضد حقوق كارگران كرده بودند.
    
داتو


     «كروپوتكين» فرضيه پرداز آنارشيسم يك شاهزاده روس بود كه بر پايه عقايد «زنو» فيلسوف و رياضيدان يوناني قرن پنجم پيش از ميلاد معتقد به كاهش هرچه بيشتر اختيارات دولت، و سپردن اختيارات حكومتي به انجمن ها، حكومت گروهي و تامين عدالت اجتماعي ــ اقتصادي و قرارگرفتن ثروت و منابع توليد در دست جامعه بود. انتشار اين افكار كه با سوسياليسم مشابهت داشت سبب شد كه در سال 1872 اورا در روسيه دستگير و زنداني كنند كه بعدا با كمك پيروانش از زندان فرار كرد و به اروپاي غربي رفت و در اينجا هم بمانند روسيه هواداران فراوان به دست آورد. پاپيوليست ها و سوسياليست هاي راديكال و كساني که خواهان جامعه بدون دولت (دولت ـ با مفهوم متعارف آن) بودند به او پيوستند. چون فرضيه كروپوتكين ترور فردي را منع نمي كرد، و لذا هواداران اين عقيده در اروپا و آمريكا دست به ترورهاي متعدد زدند و چند رئيس دولت را كشتند و به همين لحاظ مخالفانشان آنان را آشوب طلب خواندند و تکرار اين صفت در برخي زبانها به صورتي درآمده که آنارشيست مفهوم آشوب طلب يافته و در قرن 21 مترادف با تروريست شده است.
     كروپوتكين بعدا چون اوضاع روسيه را مساعد ترويج عقايد خود يافته بود در سال 1917 به اين كشور بازگشت، ولي با بي اعتنايي كمونيست ها رو به رو شد و گوشه عزلت اختيار كرد كه در سال 1921 به قتل رسيد و معلوم نشد كه عامل اصلي قتل وي چه كسي و دسته اي بوده است.
زنو


    
كروپوتكين

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
يكي شدن اتريش و آلمان (انشلوس)
13 مارس 1938 وحدت آلمان و اتريش تامين شد و اين دو سرزمين ژرمن ها يكي شدند كه انشلوس Anschluss (به زبان آلماني؛ اتحاديه) تشكيل دادند. پس از پايان جنگ جهاني اول كه منجر به از ميان رفتن امپراتوري اتريش شد، اتريشي ها خواهان پيوستن به آلمان شدند تا به اين صورت، كشور بزرگي داشته باشند؛ ولي قرارداد ورساي مانع اين كار بود. هيتلر كه خود زاده اتريش بود پس از قبضه قدرت در آلمان و پاره كردن قرارداد ورساي تمايل به يكي شدن دو كشور نشان داد كه صدر اعظم اتريش موافقت نداشت. اين صدر اعظم 12 مارس استعفا كرد و روز بعد صدر اعظم تازه كه از حزب ناسيونال سوسياليست بود يكي شدن دو كشور را اعلام داشت و يك روز پس از آن هيتلر از "وين" ديدن كرد. استقبال اتريشي ها از هيتلر چشمگير بود. وي از بالكن محل اقامتش به ابراز احساسات آنان پاسخ داد و به داخل ساختمان بازگشت. چون ابراز احساسات قطع نشد، هيتلر بارديگر به بالكن رفت و در حالي كه اشك مي ريخت گفت كه ملت آلمان ديگر از هم جدا نخواهد شد. در پي همين نطق بود كه هيتلر برپافشاري خود به تحقق اتحاد آلماني هاي چك اسلواكي و لهستا ن افزود كه از علل جنگ جهاني دوم شد. اتريشي ها در كنار آلماني ها جنگيدند و شكست هيتلر در جنگ دوم باعث جداشدن دوباره اتريش از آلمان شد.
14 مارس 1938 هيتلر به اين صورت از خيابانهاي وين گذشت.


    
دختران جوان اتريشي 14 مارس 1938 در خيابانهاي وين به نظاميان آلماني كه براي محافظت از هيتلر وارد اين شهر شده بودند سلام نازي مي دهند

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سلب اختيارات دكتر سوكارنو به اراده ژنرال سوهارتو ـ عاقبت کار
سوهارتو ــ مردي كه تنها يك نام داشت ــ يك سال پس از كودتا، در 13 مارس 1967 به كنگره اندونزي اشاره كرد كه همه اختيارات و عناوين دكتر احمدسوكارنو بنيادگذار جمهوري اندونزي را جز لقب «پدر كشور» از او سلب كند. كنگره اندونزي ضمن سلب اين اختيارات از سوكارنو آنهارا به سوهاتو داد كه كودتاي او تا آن زمان باعث مرگ بيش از يكصد هزار اندونزيايي شده بود.
    در جريان بحث کنگره (مجلس) اندونزي براي سلب اختيارات، چندخبرنگار اروپايي به ديدار سوكارنو شتافتند تا واكنش او را نسبت اقدام كنگره اندونزي به دست آورند. دكتر سوكارنو به اين خبرنگاران چنين گفته بود:
    اينان (اشاره به قدرتمداران وقت) معناي موازنه را نمي دانند و به اهميت وجود عدالت در جامعه بي اعتناء خواهند ماند. لذا روزي فراخواهد رسيد كه در جامعه اندونزي فاصله دارا و ندار از حد قابل قبول خواهد گذشت و آن وقت است كه اين جماعت خود را در زحمت خواهند ديد.
    پيش بيني دكتر سوكارنو سي سال بعد تحقق يافت، سوهارتو برکنار و اتهامات متعدد به او وارد آمد، دختر سوکارنو رئيس جمهور شد و چند سال بعد سورهارتو بيمار و خانه نشين در ميان نفرين و ناسزاي مردم درگذشت.
از راست به چپ : سوهارتو درسال 1966، زماني كه كودتا كرد ـ سورهارتو در سال 2002 پير و عاجز و بر كنار شده از قدرت و در معرض دهها اتهام كه با ويلچر او را حركت مي دهند.

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سالروز قتل 16 كودك اسكاتلندي در يک دبستان
بستگان گريان کودکان

شايد اسكاتلندي ها هرگز 13 مارس را فراموش نكنند. در اين روز در سال 1996 در «دان بلينDunblane» شانزده كودك و معلمشان در يك مدرسه ابتدايي (دبستان) براثر تيراندازي يك فرد كشته شدند. اسكاتلندي ها مي گويند تا زماني كه سالروز اين فاجعه را برگزار كنيم، يادآوري آن باعث مي شود كه از تكرارش جلوگيري شود.
    
Th. W. Hamilton

در آن روز (در سال 1390 هجري خورشيدي؛ مصادف با 23 اسفند) يک مرد 43 ساله به نام توماس وات هاميلتون Thomas Watt Hamilton متولد شهر گلاسکو ـ قبلا مربي پيشاهنگي و در عين حال يک دکاندار وارد آن دبستان شد و با 4 تپانچه که با خود داشت به سوي يک آموزگار و 31 کودک شليک کرد که 16 کودک و آموزگار کشته و 15 تن ديگر مجروح شدند. توماس وات سپس يک گلوله به مغز خود شليک و خودکشي کرد.
    از آنجاکه که توماس وات از خود، يادداشت باقي نگذارده و قبلا درباره قصد خود با کسي سخن نگفته، انگيزه او از کشتار کودکان روشن نشده است. برخي گفته اند که ورشکست شدن دکانش باعث تخريب روحيه او شده بود و پاره اي نيز اشاره کرده اند که او از پسران نوجوان دلخوري داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ترور نخست وزير صربستان که هوادار غرب بود
12 مارس 2003 در شهر بلگراد "زوران جينجيچ Zoran Djindjic " نخست وزير 50 ساله هوادار غرب جمهوري صربستان هنگام خروج از ساختمان دولتي محل كارش هدف گلوله قرار گرفت و كشته شد. وي بود كه دو سال پيش از آن بدون كسب مجوز از رئيس كشور و پارلمان يوگوسلاوي «سلوبودان ميلوشويج» رهبر سابق يوگوسلاوي و دبير كل حزب كمونيست اين كشور را دستگير و جهت محاكمه در لاهه به مقامات مربوط تحويل داده بود كه بسياري از مردم صربستان راضي به اين كار نبودند. ميلوشويج بعدا در زندان دادگاه جهاني لاهه درگذشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
فرهنگ تفنگ و افسردگی: از کشتارهای آمریکا و آلمان تا کلاهبرداری به نام سرمایه گذاری، کم حوصله شدن و تصميمات بحث براگيز
Fred Winters
جامعه شناسان به قتل هایی که در روزهای نهم، دهم و یازدهم مارس 2009 در آمریکا و آلمان روی داد عنوان «فرهنگ تفنگ و افسردگی» داده اند و تاریخدانان کلاهبرداری بورس بازان و انحطاط دمکراسی را بر آن اضافه کرده و یک سند برای پیش بینی نیوتن (پایان مدنیّت) دانسته اند. ایزاک نیوتن دانشمند انگلیسی قرن هجدهم با یک رشته محاسبات پیچیده سال 2060 را پایان مدنیّت و نظم جهان پیش بینی کرده است که فوريه 2009 رسانه ها با توجه به بحران مالی جاری وقت به بحث درباره آن پرداخته بودند.
    قتل های نوع تازه نهم مارس 2009 با تیراندازی «تري سدلاجک Terry Sedlacek» بيست و هفت ساله به کشیش یک کلیسا مری ویل Maryville ایالت ایلی نوی آمریکا آغاز شد. «سدلاجک» که با تپانچه و چاقو به کلیسا رفته بود به سوی فرد وینترز Fred Winters کشیش کلیسا که در حال موعظه برای دهها تن از اعضای آن کلیسا بود آتش گشود و اورا کشت ولی هنگامی که تپانچه را به سوی مستمعین موعظه بازگردانید گلوله در آن گیر کرد. سدلاجک که چنین دید با چاقو به جان آن جمع افتاد، دو تن را مجروح کرد و چون خودرا در محاصره دید به قصد خودکشی چند زخم به بدنش زد که اورا گرفتند و به بیمارستان بردند. این کار جز در افسردگی کامل قرارداشتن سدلاجک انگیزه دیگری نداشت. در خانه تری سدلاجک نوشته ای به دست آمد که روز حادثه «روز مرگ» نوشته بود. پلیس گفته بود: تری با خود به اندازه کشتن 30 نفر مهمات داشت. تری قبلا در یک رستوران کار می کرد که این رستوران حرّاج شده بود!.
    
Michael K. Mclendon

روز بعد از آن در ایالت آلابامای آمریکای مایکل مک لندون Michael K. Mclendon بيست و هشت ساله که در مدتی کوتاه از چند شغل ناهمگون برکنار و یا کناره گیری کرده بود ازجمله استخدام در نیروی تفنگدار، در سازمان پلیس، در یک کارخانه فلزکاری، در یک مرغداری و بالاخره در یک مرکز تهیه سوسیس؛ نخست در شهر کوچک کینستون مادرش «لیسا» و سه سگ اورا کشت، آنگاه یک نامه طولانی درباره ناکامی های خود نوشت و در جیب گذارد و سپس جسد مادرش را روی کاناپه و در زیر مقداری لباس قرارداد و خانه را آتش زد و با دو تفنگ ساخت روسیه از جمله یک کالاش نیکوف و یک کلت 45 ساخت آمریکا و 250 فشنگ به سمسون شهر محل اقامت مادر بزرگ و عمویش رفت. وي در اينجا مادر بزرگ 74 ساله را کشت و به خانه عمویش رفت. عموی او با دو پسر و نوه اش بیرون از در ورودی خانه روی Porch (جلوخان – ایوان بیرونی خانه) نشسته بودند که همه را به گلوله بست و کشت و در پُرچ (پورچ) خانه مجاور به سوی یک زن (بانوی معاون کلانتر پلیس) و دو کودک خردسال او که ناظر کشتار بودند تیراندازی کرد و مادر و یک کودکش را کشت. مایکل به این هم اکتفا نکرد و با اتومبیل در شهر به حرکت در آمد و به سوی هرکس که رسید تیراندازی کرد، وارد دو فروشگاه شد و تیراندازی کرد ولی جان کسی از دست نرفت. مایکل در دو جایگاه فروش بنزین سه نفر را کشت و چند نفر دیگر را مجروح ساخت و به سوی یک اتومبیل پلیس تیراندازی و مامور پلیس را که جلیقه ضد گلوله به تن داشت مجروح کرد. در اینجا یک پلیس دیگر اتومبیل خودرا به خودرو او کوبید. مایکل که جلیقه ضد گلوله پوشیده بود از اینجا به شهر کوچک جنوا و به کارخانه فلزکاری که قبلا از آنجا برکنار شده بود رفت که پس از ورود به محوطه کارخانه خودرا در محاصره پلیس سه شهر دید و با شلیک گلوله خودکشی کرد. پلیس يادداشتي ازاو به دست آورد با لیستی از کسانی که باعث شکست و افسردگی اش شده و اذیت و آزارش داده بودند و این فهرست در میان داکیومنت های لپ تاپ او قرارداشت. پلیس حدس زده بود که اگر مایکل فرصت یافته بود این عده را هم که عمدتا از روسای کارخانه فلزکاری بودند می کشت. آشنایان مایکل گفته بودند که وی فردی آرام بود و در کارخانه تولید سوسیس حتی ریاست شماری از کارگران را به او داده بودند. او ده روز پیش از رویداد ناگهان و بدون ذکر دلیل از کار در این کارخانه کناره گیری کرده بود. مایکل که در ماههای اخیر کم حوصله تر شده بود مدتی نیز در یک کارگاه همکار مادرش بود.
    
Tim Kretcshmer

هنوز کشتار آلابامای آمریکا (یک ایالت جنوبی، محافظه کار و مجاور فلوریدا) از صدر اخبار روز خارج نشده بود که 11 مارس 2009 در شهر وینندن Winnenden (نزدیک اشتوتگارت و واقع در جنوب غربی آلمان) یک جوان 17 ساله به نام Tim Kretcshmer یکی از تفنگهای پدرش را که کلکسیون تفنگ دارد برداشت، لباس سیاه پوشید و به دبیرستانی هزار نفری که از آنجا دیپلم متوسطه گرفته بود رفت، وارد یک کلاس شد و هشت دختر و یک پسر دانش آموز و دبیر کلاس را که او هم یک زن بود کشت، در راهرو نیز دو بانو دبیر را به قتل رسانید. وی پس از خروج از دبیرستان یک اتومبیل در حال حرکت را ربود و اتومبیلران را مجبور به اطاعت از خود کرد و به شهر دیگری راند. در این شهر پس از کشتن یک فرد به یک نمایشگاه اتومبیل رفت و دو نفر را هم در آنجا کشت و چون خودرا در محاصره پلیس دید خودکشی کرد. بازرسی خانه و لپ تاپ «تیم کرتشمر» نشان داد که وی نیز در یک پیام الکترونیک نوشته بود «فردا درباره من خیلی چیزها خواهید شنید!». تیم هم جوانی آرام توصیف شده بود ولی در مدرسه، شاگردی ساعی نبود و با معدلی کم دیپلم گرفته بود. او در یک خانواده طبقه متوسط بزرگ شده بود. این حوادث در حالی پشت سر هم روی می دادند که در بغداد و حومه آن ـ شهرک ابوغریب متعاقب هم دو انفجار انتحاری صورت گرفت که جمعا باعث مرگ 66 نفر شد.
    
Bernard Madoff

همزمان با بحث درباره این رويدادها، جلسه محاکمه «برنارد میداف Bernard Madoff» صاحب یک موسسه واسطه معاملات سهام و اوراق بهادار که 65 میلیارد دلار پول مردم ـ مردمی که به او اعتماد کرده بودند بویژه یهودیان همنژادش را هدر داده بود برگزار شد. وی که از سوی یک دادیار فدرال در شهر نیویورک متهم به کلاهبرداری از مردم شده بود که چشم امید به پس انداز خود برای سالهای آخر عمر داشتند در جلسه دادگاه اعتراف به سوء مدیریت مالی و فریب مشتریانش کرد و گفت که اگر ضابطه وجود داشت و بازرسی دولت کافی بود چنین نمی شد. میداف 70 ساله گفت که پس از چشیدن طعم نخستین کلاهبرداری، این کار عادت او شده بود و نمی توانست روراست باشد. جمع دارایی های او 950 میلیون دلار برآورد شده است که 64 بار کمتر از کل کلاهبرداری هایش است و معلوم نیست که بر سر بقیه پول چه آمده است. قاضی اورا به بيش از يکصد سال زندان و بازپرداخت پول مردم محکوم کرد.
    
Samantha Power

گزارش هایی که حکایت از کم حوصله شدن و توقع بيش از حد دارد. يک نمونه آن مشاجره تند سناتور لوئیزیانای آمریکا با کارکنان یک فرودگاه است که گیت را به روی او بازنکرده بودند تا وارد هواپیما شود. وی دیر به فرودگاه رسیده بود و طبق مقررات، گیت 15 دقيقه به پرواز بسته شده بود.
     و نیز اشاره رسانه ها به کمپین انتخاباتی مارس 2008 آمریکا و انتقاد تند دو متقاضي نامزدي حزب دمكرات و مشاورانشان از يكديگر که تا آستانه تخريب پيش رفته بود. يك نمونه از اين انتقادها اظهارات بانو «سامانتا پاور Samantha Power» مشاور «اوباما» بود كه سوم مارس 2008 بانو هيلري كلينتون سناتور نيويورك و رقیب اوباما را «عفريته» خطاب كرده بود. سامانتا 37 ساله درعين حال از فعالان «كار سنتر» هاروارد در دفاع از حقوق بشر است. مرور زمان نشان داد که پس از انتخابات و پيروزي اوباما، وي هيلري کلينتون را به رغم آن انتقادهاي متقابل و عفريته خوانده شدن بانو کلينتون از سوي سامانتا پاور، وزير امورخارجه کابينه خود کرد.
    همزمان انتقاد از سارکوزی رئیس جمهور وقت و یهودی تبار فرانسه هم ادامه داشت که می خواست پای بر اقدام ناسیونالیستی شارل دوگل بگذارد و باردیگر فرانسه را وارد فعالیت های نظامی ناتو کند. دوگل مقرّ ناتو را از فرانسه بیرون انداخته و این کشور را از فعالیت های نظامی «ناتو» خارج ساخته بود.
    
نواز شريف و برادرش

به موازات رويدادهايي که در بالا ذکر شد، تظاهرات در پاکستان در پی محروم شدن نواز شریف (نخست وزیر پیشین) و رهبر یک شاخه حزب مسلم لیگ و برادرش از احراز مقام انتخابی و انتصابی که به برقرار شدن نظم تازه در پاکستان کمک بسیار کرده بودند ادامه داشت. رای محرومیت این دو برادر که در محافل حقوقی جهان غیر دمکراتیک خوانده شده بود از سوی دیوان عالی پاکستان تایید شده بود. نواز شریف اعمال نفوذ شخص آصف علی زرداری رئیس جمهور فعلی (شوهر بی نظیر بوتو متوفی) را در صدور این حکم موثر بيان کرده بود که زرداری قبلا خود متهم به سوء استفاده مالی شده بود و به «آقای ده درصد پورسانت» معروف است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
«اکو ECO» در قلمرو ایران باستان



    بمناسبت برگزار شدن نشست سران اِکو Economic Cooperation Organization - ECO (سازمان اقتصادی منطقه اي که از سال 1985 و در نشست تهران با هدف قرارگرفتن بر جای سازمان عمران منطقه ای ایران، ترکیه و پاکستان تأسیس شده و بعدا پس از فروپاشی شوروی، کشورهای فرارود، افغانستان و جمهوری آذربایجان به آن پیوسته اند) در تهران و در 11 مارس 2009، و حضور سران کشورها و روسای دولت های عضو در پایتخت ایران و اعلام یک تز اقتصادی تازه، بسیاری از رسانه های چاپی در گوشه و کنار جهان عکس ادغام شده اي از این سران، لوگو نشست و نقشه جغرافیایی کشورهای عضو را منتشر کرده بودند که ما (مؤلف این تاریخ آنلاین) نقشه ایران باستان را در بالاي آنها قرار داده ایم تا مقایسه آسانتر شود و نشان دهد که «اکو ECO» قسمتی از همان محدوده قدیم ایرانزمین را تشکیل می دهد که دعوت ایران از رئیس جمهوری وقت عراق و امیر قطر به شرکت در نشست 11 مارس 2009، این دو نقشه جغرافیایی (اِکو و ایران باستان) را به هم نزدیکتر ساخته که در صورت شرکت سوریه و لبنان و مناطق مجاور آنها کامل خواهد شد. دفتر فرهنگی اِکو در ایران است و دفتر اقتصادی آن در ترکیه و دفتر فنی ـ علمی آن در پاکستان.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سوارنظام زرهپوش ايران اشکاني و ساساني
این ایمیل 12 مارس 2013 دریافت شد که عینا درج می شود:
    
    دکتر نوشیروان کیهانی زاده
    
    با سلام
    
    ضمن تشکر از زحمات جناب عالی، به پیوست نگاره ای از سربازان يگانهاي سوارنظام زرهپوش ایران در دوران اشکانیان و ساسانیان را که در یکی از بازیهای مشهور استراتژیک بکار رفته اند و با توصیفات تاریخی ذکر شده از آنها مطابقت دارد جهت استفاده [در تاریخ آنلاین ایرانیان] ارسال می دارم.
    
     با سپاس ـ امیر زرّین
    
     نگاره ارسالی:



    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 13 مارس
  • 1447:  
    تصویر مجسمه شاهرخ

    شاهرخ پسر امیرتیمور که پس از پدر، شاه ایرانزمین شده بود و پایتخت را از سمرقند به هرات منتقل کرده بود پس از 42 سال حکومت و در 70 سالگی در این روز (13 مارس در سال 1447 = 23 اسفند) درگذشت. وی و بانویش «گوهرشاد» خدماتی به هنر و ادبیات ایرانی کردند. گوهرشاد که در هرات و مشهد بانی مسجد و عمارات دیگر بود تا ده سال پس از فوت شاهرخ زنده بود. شاهرخ مغول تبار که در سمرقند و در آرامگاه فامیل دفن شده است بر خلاف پدر اهل جنگ و جدال نبود و می کوشید تا مسائل را از راه مسالمت آمیز حل کند.
        
        
  • 1848:   انقلابات 1848 ـ 1849 اروپا كه از شهر وین پایتخت اتريش آغاز شده یود «مترنيخ» صدر اعظم اين كشور را مجبور به كناره گيري كرد. او پس از تسليم استعفاءنامه اش گفت كه امپراتوري اتريش هم به دنبال او خواهد رفت. تاريخ نشان داد كه چنين شد. درباره این انقلابات اروپا، مورخان و اصحاب نظر قواعدی را به دست داده اند که علل و نتایج را توصیف کرده است.
        
        
  • 1868:   کار رسيدگي به محاكمه پارلماني (ايم پيچمنت) اندرو جانسون رئيس جمهوري وقت آمريكا به اتهام ناديده انگاشتن يك قانون مصوب، از 13 مارس سال 1868 در كنگره اين كشور آغاز شد. اين رسيدگي در کميسيون مربوط مجلس نمايندگان و سپس صحن مجلس و آنگاه سناي آمريکا تا ماه می به درازا کشيد.
        
        
  • 1921:   مغولستان خارجي (قسمت شمالي مغولستان) از چين جدا شد و به نام جمهوري مغولستان اعلام استقلال كرد.
        
        
  • 1954:   ژنرال جياپ قهرمان ملی ویتنامی ها دستور حمله و محاصره دژ «دين بين فو Dien Bien Phu» را صادر كرد كه به شكست فرانسه و خروج اين كشور از منطقه «هندوچين» منجر شد.
        
        
  • 1955:   پليس تركيه در استانبول به سوي علويان (شيعيان) تيراندازي و باعث مرگ 16 تن از آنان شد.
        
        
  • 1963:   دو جت نظامي شوروي براي سنجش ميزان آمادگي دفاعي آمريكا برفراز قلمرو اين دولت در آلاسكا پرواز اكتشافي انجام دادند و سالم به پايگاه خود بازگشتند.
        
        
  • 1989:   سازمان دولتي دارو وغذاي آمريكا در پي مسموم شدن چند تن از اتباع اين كشور با خوردن انگور وارداتي از كشور شيلي كه به دانه هاي آن ماده سمي تزريق شده بود دستور جمع آوري ميوه هاي محصول اين كشور و منع واردات ميوه از شيلي تا اطلاع ثانوي را اعلام كرد. ايالات متحده که زماني صادرکننده شماره يک ميوه در جهان بود اينک که جمعيت آن و عمدتا به علت اصلاح نکردن قوانين بسيار قديمي مهاجرت از 313 ميليون گذشته است وارد کننده ميوه و عمدتا از آمريکاي لاتين، فدراسيون آفريقاي جنوبي و اسپانيا شده است.
        
        
  • 1992:   یک زمین لرزه به شدت 6 و هفت دهم در مقیاس ریشتر در منطقه اَرزَنجانِ ترکیه 498 تَن را کشت و حدود 2 هزار تن دیگر را مجروح کرد. زیانهای مالی این زمین ارزه، سنگین گزارش شده بود.
        
        
  • 1993:   بعد از ظهر 12 مارس این سال و به فاصله سه ساعت، در محله تجاری ـ بانکی شهر 13 میلیونی مومبایِ هند (بمبئی)، 12 تا 15 بمب منفجر شد که طبق آمار انتشار یافته آن روز حدود 250 تَن کشته و حدود 1500 نفر دیگرمجروح شده بودند که با درگذشت چندین مجروح در روزهای بعد، شمار مقتولین به 317 تَن رسید.
        نخستین انفجار، حدود ساعت یک ونیم بعد از ظهر در گاراژ زیرمینی ساختمان 28 طبقه بورس مومبای روی داد و انفجارهای بعدی که از نوع بمب ساعتی بودند به چند بانک، هتل، دفتر شرکت، محل کسب و کار و ... آسیب زدند.
        این انفجارها که معلوم شد کار مافیای مومبای است دو ماه و چند روز پس از درگیری خونین و پُرتلفات هندو و مسلمان در مومبای روی داده بود. سردسته مافیای مومبای پس از انفجارهای 12 مارس 1993 از هند فرار کرد ولی چند دستیار و عوامل او دستگیر شدند و یکی از آنان به نام یعقوب مِمُن اعدام شد.
    یک اتومبیل آسیب دیده از انفجاری مومبای (عکس از بی بی سی)


        
        
        
  • 1999:   به رغم مخالفت روسيه، سه كشور عضو سابق پيمان ورشو ــ لهستان، چك و مجارستان ــ به عضويت ناتو (پيمان نظامي غرب) پذيرفته شدند.
        
        
  • 2004:   در این روز اعلام شد که در انفجار تروریستی سه قطار (کامیوتر ترِن) در شهر مادرید که 11 مارس 2004 (دو روز پیش از این) و در راش آوِر (ساعت 7 تا 8 بامداد) روی داد 191 تَن کشته و حدود 1800 تن دیگر مجروح شدند. انفجار در هر سه قطار، هنگام ورود آنها به ایستگاه صورت گرفته بود. این رویداد که خونین ترین عمل تروریستی در اروپا خوانده شده است سه روز پیش از انتخابات عمومی اسپانیا روی داد. حزب حاکم که عامل انفجار را استقلال طلبان «باسک» به دست داده بود و بر رای دهندگان معلوم بود که درست نیست انتخابات را به سوسیالیست ها باخت. بعدا القاعده متهم به ارتکاب این عمل شد و چندی بعد که پلیس برای دستگیری چند مظنون وارد ساختمانی شده بود این عده که 7 نفر بودند با ایجاد انفجار خودکشی کردند. ماهها بعد دولت انگلیس یک سوریایی را که مورد سوء ظن قرار گرفته بود به اسپانیا تحویل داد. یک مراکشی هم در اسپانیا به این اتهام دستگیر شد ولی، هنوز واقعیت این عمل تروریستی دقیقا روشن نشده است.
    یکی از قطارهای آسیب دیده


        
        
        
  • نامه به مولف
    تعجب و قدردانی یک مخاطب از سرعت عمل و رفتار صمیمانه کارمند ثبت احوال در صدور کارت ملی هوشمند که باید سرمشق قرارگیرد
  •  
        نامه ای که در زیر درج شده است، دهم مارس 2023 (19 اسفند 1401) از یک مخاطب واصل شده است که فرستنده درخواست درج آن را کرده است:
        
        "46 سال است که در آمریکا زندگی می کنم. برای تحصیل به اینجا آمده بودم که ازدواج کردم و ماندگار شدم، اما هر چند سال یک بار برای دیدار زادگاه و بستگان به آنجا سر می زنم و در اسفند 1401 برای عیادت خواهرم که در بیمارستان سینای تهران بستری شده بود. درباره بروکراسی و تأخیر در تجدید کارت ملی در رسانه های فارسی و میدیای اجتماعی مطالبی خوانده بودم. این بار، دو سه جا از من کارت ملی خواستند که پس از دیدن آن گفتند اعتبارش پایان یافته است. پس از دومین عیادت خواهرم، تصمیم به گرفتن عکس از ساختمان های قدیمی اطراف میدان حسن آباد گرفتم و سپس قدم زنان به سمت کاخ مرمر رفتم تا ببینم که آیا تغییراتی در آن داده شده است که به خیابان شیخ هادی رسیدم و چشمم به بخشی از اداره ثبت احوال که نخستین ساختمان این خیابان بود افتاد. در همان لحظه، زن و شوهری را دیدم که از فرودگاه فرانکفورت همفسر من شده بودند و در یک ردیف نشسته بودیم و با هم صحبت کردیم. پس از احوال پرسی گفتند که برای تجدید کارت ملی به آن ساختمان مراجعه کرده بودند. من همیشه و در طول سفر، مدارک شناسایی از شناسنامه تا گذرنامه را از خود دور نمی کنم. با شنیدن صحبت آن دو همفسر، وارد ساختمان شدم. نگهبان ساختمان مرا به طبقه سوم راهنمایی کرد و من به میز خانم نیلوفر کمال کندری رفتم و گفتم می خواهم کارت ملی هوشمند بگیرم ولی فقط تا هفتم مارس (16 اسفند) در ایران هستم. گفت که اگر مدارک تان آماده باشد چند روزه خواهیم داد. مدارک را دید، با نهایت مهربانی، احترام و سریعا از من انگشت نگاری کرد و عکس گرفت و گفت که یک شماره موبایل بدهم تا پس از آماده شدن پیام بفرستند که بروم کارت تازه را بگیرم. گفتم که در تهران موبایل ندارم، گفت شماره موبایل یکی از بستگان را بده. از تلفن او به خانه (تلفن خانگی) خواهرزاده تلفن کردم و شماره موبایل او را گرفتم و دادم. یک روز مانده به بازگشت به آمریکا، چون پیامی نرسید، به همان ساختمان ثبت احوال نزد خانم نیلوفر کمال کندری رفتم که سریعا وارد عمل شد و مرا با خود به طبقه اول ساختمان برد، با چند همکار مذاکره کرد و قول گرفت که تا ظهر همان روز، کارت به من داده شود که چنین شد و این سرعت عمل، انجام وظیفه توآم با مهربانی و بسیار دوستانه آنچنان مرا تحت تأثیر قرارداده است که در نخستین فرصت شرح آن را برایتان نوشتم که درج کنید تا سرمشق قرار گیرد.".
        




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com