Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
1 فوريه
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 1 فوريه
ايران
زمانی که مصر يک ساتراپی (استان) و مصریان اتباع ایران ـ تنها اَبَرقدرت جهان وقت شدند
به نوشته مورّخان عهد باستان و محاسبات تقويمي قرن بيستم، در فوریه سال 523 پيش از ميلاد (و به قولي؛ يک و يا دو روز پس از جشن سده)، بزرگان مصر ـ کشوری که صدها سال استقلال كامل داشت ـ پذيرفتند كه از آن پس، مصریان اتباع و سرزمين شان يك ساتراپي (استان) ايران باشد. در دوران حکومت هخامنشیان، ایران ـ تنها اَبَرقدرت جهان وقت بود و بر سرزمینی از لیبی تا هندوستان و سیردریا (رود سیحون ـ مرز شمالی تاجیکستان امروز تا منطقه دریای سیاه و دریای اژه (واقع در سه قاره جهان) حکومت می کرد.
    دور اول حكومت ايران بر مصر (زمان هخامنشيان) 121 سال طول كشيد. پس از اين مدت هم تا ساليان دراز، يهوديان مصري خودرا از اتباع ايران معرفي مي كردند.
    ارتش ايران در سال 618 میلادی (زمان پادشاهي خسروپرويز) نیز شمال مصر را فتح كرد و در اسكندريه مستقر شد. خسروپرویز از سال 590 میلادی تا آخرین ماه سال 627 بر ایران پادشاهی کرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
عبور تُرکان سلجوقي از آمودریا و بازشدن فصلی نوین در تاریخ ایران و خاورمیانه
تُرکان سلجوقي (غُزها = آغوزها) كه استقرار آنان در منطقه فرارود تكميل شده بود، در فوريه سال 999 ميلادي براي ورود به نقاط دیگری در ايرانزمین، عبور از آمودريا (رود جيحون) را به شکلی گروهی آغازکردند. مهاجرت سلجوقيان در دسته هاي پياپي به سرزمينهاي ايراني به دليل از ميان رفتن پادگانهاي منطقه شمال شرقي بود كه در دوران ساسانیان عنوان «مرزبان» داشتند و نيز قدرت يافتن بردگان تُرك در دستگاه خلافت عباسيان و استفاده از آنان در نیروهای نظامی و ارتقاء تا مقام فرماندهی واحد.
    پادگانهاي مرزباني ايران در امتداد سیردیا (رود سیحون) در پي سقوط ساسانيان، از ميان رفته بودند. اين دودمان همانند هخامنشيان شديدا با اختلاط نژاد ايراني و تضعیف مدنیّت و فرهنگ ایرانی مخالفت مي كردند.
    سلجوقيان به پارسيان «تاجيك» مي گفتند، به همان گونه كه عرب ايرانيان را «عجم» مي خواندند. با استقرار سلجوقيان در ايران که شمار زيادي هم نبودند، زبان تُرکي (از گروه آلتائيک) نيز در برخي از نقاط وطن رواج يافت.
    سلجوقيان که بعدا بغداد را تصرف و تا اعماق آناتولي پيش رفته بودند موفق به تاسيس يک امپراتوري در خاورميانه شده بودند که سالها دوام آورد. مورخان اروپایی، امپراتوری عثمانی را دنباله دولت سلجوقیان نوشته اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که دکتر مصدق بهاي سکه طلا را به 74 تومان (740 ريال) کاهش داد ـ مقايسه اي کوتاه ـ سکه طلا در دهه یکم بهمن 1399 حدود یازده میلیون تومان
12بهمن 1331 (یکم فوریه 1953) دولت دكتر مصدق با هدف پايان دادن به شايعه احتمال تنزل نرخ برابري ريال [بالارفتن بهاي پولهاي خارجي و سكه طلا] كه مردم را نگران ساخته و دارندگان پس انداز را به فكر خريد سكه و ارز انداخته بود اعلام داشت كه به رغم اعلاميه قبلي مبني بر تثبيت بهاي طلا، از امروز (12 بهمن 1331)، سکه يك تومان ارزانتر و به 74 تومان عرضه خواهد شد كه در طلافروشيها با احتساب دستمزد فروشنده 74 تومان و 5 قران خواهد بود.
    در اعلاميه دولت دکتر مصدق، گزارش روزنامه های تهران تكذيب شده بود كه نوشته بودند دولت براي جبران كسری بودجه مي خواهد نرخ سكه و ارز را به بهای كاهش یافتن ارزش برابري ريال بالا ببرَد [تا با فروش ذخایر خود، ریال بیشتری به دست آورد] و تاكيد شده بود كه اين عمل مغاير منافع ملّي است و بودجه كشور تنها با اِعمال سیاست های اقتصادی متناسب وضعیت کشور ازجمله افزایش ماليات بردرآمدهای بالا و تعرفه گمرکی برخي اقلام وارداتي لوكس و كاهش هزينه هاي دولت بايد متوازن شود نه تغيير بهاي سكه و ارز.
     این تصمیم دولت مصدق از همان روز (12 بهمن) به اجرا درآمد. نرخ سکه و ارز از آن روز تا نوروز 1357 [سال انقلاب] به مدت 26 سال تقریبا ثابت مانده بود. به رغم افزایش بها و صادرات نفت ایران و مهاجرت چند میلیون ایرانی (اصطلاحا؛ نانخور) از کشور، بهای سکه طلا در ایران، در سال 2011 (1390 هجری خورشیدی) پنج هزار برابر 34 سال پیش از آن (سال 1977) بود. در بهمن ماه 1331 درآمد ارزي ايران از محل صدور نفت تقريبا به صفر رسيده بود که در سال 2011 حدود 90 ميليارد دلار آمريکا بود.
     سکه طلا (بهار آزادی طرح قدیم معادل سکه دوران نظام سابق) 12 بهمن ماه 1388 حدود 280 هزار تومان بود (390 برابر بهای 32 سال پیش از آن)، 11 بهمن 1395 (31 ژانویه 2017) بهای سکه آزادی طرح جدید یک میلیون و 169 هزارتومان، طرح قدیم یک میلیون و 45 هزارتومان و دلار آمریکا 3820 تومان بود و 11 بهمن 1397 سکه بهار آزادی بیش از 4 میلیون تومان بود و دلار آمریکا در کانال 12 هزار تومان. سکه طلا اواخر دهه اول بهمن 1398 حدود 5 میلیون تومان و در دهه یکم بهمن ماه 1399 نزدیک به 11 میلیون تومان. دلار آمريکا در بهمن سال 1388 در ايران حدود 950 تومان بود (135 برابر 31 سال قبل از آن)، در دهه اول بهمن 1398 حدود 13 هزار تومان و در دهه یکم بهمن سال 1399 نزدیک به 24 هزار تومان.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بازگشت آيت الله خميني به وطن، پس از 14 سال و 29 روز اقامت اجباري در خارج
آيت الله العظمی خميني در مهرآباد از هواپيما پياده مي شود
12 بهمن 1357 (يكم فوريه 1979) آية الله العظمي خميني پس از 14 سال و 29 روز اقامت اجباري در خارج و عمدتا در عراق، از پاريس به ايران بازگشت و مورد استقبال ميليوني قرارگرفت. وي نزديك به چهارماه در فرانسه اقامت داشت. با هواپيماي حامل او، يكصد و پنجاه روزنامه نگار نيز به تهران آمده بودند تا شاهد تحولات باشند.
    آية الله خميني از فرودگاه عازم گورستان بهشت زهرا محل دفن جان باختگان انقلاب شد و در آنجا ضمن سخناني، مجلسين و دولت شاه را غير قانوني اعلام و از ارتش خواست كه با چنين افرادي (ازجمله شاپور بختيار نخست وزير وقت) همكاري نكند.
     ده روز بعد، انقلاب پيروز شد و دولت موقّت كه قبلا از جانب آية الله خميني تعيين شده بود زمام امور كشور، و شورای انقلاب کار تنظیم ضوابط و آیین نامه هارا به دست گرفتند.
    
آيت الله خميني و جمعي از همراهان در فرودگاه مهرآباد


    
آيت الله خميني از فرودگاه به گورستان بهشت زهرا مي رود


    
تیتر سراسری صفحه اول شماره 12 بهمن 1357 روزنامه اطلاعات ـ در آن زمان بهرام مسعودی مدیریت مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات را برعهده داشت. وی در تهران سکونت دارد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مصاحبه آیة الله خمینی در آستانه بازگشت به وطن
آیة الله العظمی خمینی درآستانه بازگشت به وطن در مصاحبه با یک هفته نامه اقتصادی فرانسه، از برنامه های اقتصادی که دولت اسلامی پس از پیروزی انقلاب باید اجراکند گفته بود که در این هفته نامه درج شده بود و خبرگزاری ها خلاصه ای از این مصاحبه را مخابره کرده بودند که ترجمه گزارش خبرگزاری ها در صفحه آخر شماره نهم بهمن 1357 روزنامه اطلاعات چاپ شد که کُپی آن در زیر آمده است تا سند باشد:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
رسیدگی به رانت 650 میلیون یورویی در مجلس شورای اسلامی ـ شکایت دکتر احمد توکلی
دکتر توکّلی
11 بهمن 1392 اعلام شد که کمیسیون های امور اقتصادی و اصل 90 مجلس شورای اسلامی (کمیسیون عرایض) به موضوع رانت خواری 650 میلیون یورویی رسیدگی کردند و مسئولین وزارت صنعت، معدن و تجارت و بانک مرکزی در این زمینه توضیح دادند. این رسیدگی که گزارش آن ـ پس از بررسی اسناد انتشار یافت به شکایت دکتر احمد توکلی نماینده وقت مجلس صورت گرفته بود. دکتر توکلی از وزیر وقت صنعت معدن و تجارت (نعمت زاده)، سیف رئیس وقت بانک مرکزی و نیز معاون اول رئیس جمهور (جهانگیری) شکایت کرده بود که این امتیاز (رانت) را در اختیار یک شرکت خاص قرارداده بودند.
    دکتر توکلی (اقتصاددان، پژوهشگر، وزیر پیشین، نماینده سابق مجلس و رئیس هیات مدیره دیده بان شفافیت و عدالت و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام) گفته بود که اگر این شرکت و تاجر، مورد توجه و عنایت ویژه نبود (رانت)، پس چرا دستور مربوط (نامه ـ مجوّز) دارای مُهر محرمانه بود؟.
    دکتر توکلی گفته بود که اعطای چنین امتیازی سبب می‌شود تا بقیه تجّار از آن محروم و تضعیف شوند و نباید به یک تاجر برای واردات یک محصول، امتیاز منظور می شد. دکتر توکلی خواسته بود که این پرونده روال طبیعی خود را تا به آخر طی کند.
    گفته شده بود که مجلس پس از دریافت گزارش آن دو کمیسیون به این موضوع در یک جلسه علنی رسیدگی خواهد کرد.
    [درباره شکایت دکتر احمد توکلی دومطلب در روزهای 11 و 13 ژانویه این تاریخ آنلاین درج شده است. برای اطلاع بیشتر، به مطالب آن دو روز رجوع شود.]
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
180 میلیارد دلار در 3 سال به بازار ریخته شده بود ـ رئیس وقت بانک مرکزی از برنامه های ارزی و تورّم پول سخن گفت
ولی‌الله سيف رئيس وقت بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران دهم بهمن ماه 1392 در یک نشست اقتصادی در تهران گفت که در سه سال گذشته 180 ميليارد دلار ارز به بازار تزريق شد. این ارزها به بازار ريخته شده بود تا ارزش برابری ریال کنترل شود. نرخ برابری دلار آمریکا با ریال از سال 1388 تا پایان سال 1389 تقریبا 1000 تومان باقی مانده بود، اما از ابتدای سال 1391 به 1100 تومان افزايش یافت و با تشدید تحريم‌ها، ارزش برابری ارزها اوج گرفت و در مورد دلار آمریکا، بهای این پول تا بهار 1392 در برابر ریال ایران حتی از 3600 تومان بالاتر رفت. پس از انتخابات خردادماه 1392 ارزش ریال بالا رفت و به تدریج دلار به زیر 3000 تومان پایین آمد.
    رئيس وقت بانک مرکزی بزرگترين مساله‌ اقتصاد ايران را رکود تورّمی عنوان کرد و گفت که تورّم، قرار‌گرفتن بانک مرکزی در حلقه تحريم، کاهش توليد، کاهش صادرات نفت، تلاطم بازار ارز از معضلاتی بوده اند که اقتصاد ايران را تحت تأثیر قرارداده اند. کشور در سال 1391 رشد اقتصادی منفی 5 و 8 دهم درصدی داشت.
    رئيس وقت بانک مرکزی گفت که روند رُشد نقدينگی در 12 ماهه منتهی به آذرماه سال 1392 نسبت به دوره مشابه سال 1391 سه و نه درصد کاهش يافته است. سیف گفت که اینک سرلوحه برنامه های بانک مرکزی یکسان‌سازی [تک نرخی شدن] ارزش برابری ارزها است. تامین ارز برای واردات دارو و کالاهای اساسی نیز در دستور کار این بانک قرار دارد.
    طبق گزارش وقت مرکز آمار، نرخ تورم پول در دی ماه 1392 سی و پنج درصد بود. يکی از عوامل عمده در افزايش تورّم، افزایش حجم چشمگير نقدينگی (اسکناس و چک بانک در جریان) در کشور بوده است. شاخص تولید کارگاه‌های بزرگ صنعتی در شش ماه اول سال 1392 نسبت به دوره مشابه سال قبل از آن هشت و چهاردهم درصد کاهش داشت.
به رغم نرخ تورّم (نقدینگی) بالا، گفته شده است «چک بانک» های یک میلیون ریالی تازه آماده برای ورود به بازار پول است! ـ اکبر کمیجانی قائمقام بانک مرکزی هم در این زمینه به ایرنا (خبرگزاری جمهوری اسلامی) گفته است که این چک پول ها آماده به جریان گذاشته شدن هستند و درصورت نیاز، تا پایان امسال (سال 1392) توزیع می شوند

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
خودسوزي آواره ايراني در کوالالامپور در برابر دفتر سازمان ملل ويژه آوارگان
غلامحسن در ميان شعله هاي آتش

30 ژانويه 2004 غلامحسن انوري، ايراني 50 ساله که در خواست پناهندگي او دو بار از سوي دفتر سازمام ملل ويژه آوارگان در کوالالامپور رد شده بود و به حالت اعتراض، مقابل اين دفتر و در برابر چشم دهها تن خودرا آتش زد ه بود در بيمارستان درگذشت.
    غلامحسن که دو سال و چند ماه پيش از آن از طريق مرز جنوب شرقی (بلوچستان) از ايران خارج شده و خودرا به فدراسيون مالزيا رسانده بود در شهر کوالالامپور از شعبه دفتر سازمان ملل ويژه آوارگان تقاضاي پناهندگي کرده بود و اين دفتر پس از رسيدگي بَدوي و تجديد نظر، درخواست او را به اين دليل رد کرده بود که متقاضي مدارک کافي ارائه نداده بود تا ادعاي اورا که بازگشت به وطن برايش مخاطره آميز است ثابت کند.
    غلامحسن 26 ژانويه 2004 يادداشتي در پنج صفحه نوشت و سپس به روزنامه هاي محل اطلاع داد که عکاس به مقابل دفتر آوارگان بفرستند و آنگاه با تاکسي خودرا به مقابل اين دفتر رسانيد. وي پس از پياده شدن از تاکسي يادداشت را به سوي خبرنگاران افکند، شيشه کوچک بنزين را روي لباسش ريخت و با فندک آتش زد. يک روزنامه محلي نوشته بود که غلامحسن ساعتي پيش از خودسوزي يادداشت پنج صفحه اي اش را به دفتر آن روزنامه فاکس کرده بود.
    در پي خودسوزي غلامحسين، پليس کوالالامپور گفته بود که اين ايراني به طور غير قانوني در مالزيا زندگي مي کرد و يک بار مدعي شده بود که يک مالزيايي سرش کلاه گذارده و پول او ا بالا کشيده است و در نتيجه تا پايان رسيدگي و احقاق حق بايد در مالزيا باقي بماند. پرونده اخراج غلامحسن از مالزيا در دست تکميل بود که خود را آتش زد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تیترهای 11 بهمن ماه 1401 سه روزنامه تهران درباره یک خبرِ روز (طرحِ شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی)

    



    
    
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
نگاهي کوتاه به تاريخچه آموزش روزنامه نگاري در ايران ـ شرط روزنامه نگارشدن؛ استعداد، هوش و عشق به این حرفه است
در پاسخ به يك پيام وارده در بهمن 1383 كه در آن درباره تاريخچه آموزش روزنامه نگاري در ايران سئوال شده است به اختصار مي گوييم:
    
    تا سال 1335 در ايران دوره آموزش روزنامه نگاري (به مفهوم آكادميكِ آن) داير نشده بود و روزنامه هايي كه از خارج وارد مي شد و يا اين كه ناشران در مسافرت هاي خارجي خود مي ديدند، الگو قرار مي گرفت كه زيربنايي سست و نادرست بود. در يک تاليف دكتر حميد مولانا (خبرنگار و سردبير اسبق روزنامه كيهان، استاد امريکن يونيورسيتي در شهر واشنگتن و مقاله نگار) به زبان انگليسي هم كه تاريخ آموزش روزنامه نگاري در ايران را به دست مي دهد اشاره اي به پيش از آن سال ديده نمي شود. در 1335 هجري خورشيدي (1956 ميلادي) مؤسسه مطبوعاتي اطلاعات براي تكميل كادر تحريري خود چنين دوره اي را داير كرد كه دانشجويانش توسط سازمان سنجش هوش و استعداد دانشگاه تهران از ميان صدها متقاضي برگزيده شده بودند.
     در دو سال متوالي بعدي دو استاد آمريكايي در دو دوره كوتاه مدتِ چند ماهه كه در ساختمان دانشكده حقوق دانشگاه تهران برپا شده بود آن را دنبال كردند. اين دو دوره ويژه بازآموزي روزنامه نگاران شاغل وقت بود.
     دوره هاي چهار ساله روزنامه نگاري (دوره ليسانس) در دهه 1340 (1960 ميلادي) در دانشگاه تهران و مدرسه آموزش عالي وابسته به موسسه مطبوعاتي كيهان داير شدند كه دانشگاه تهران پس از مدتي، آن را به دليل نبود بازار كار براي روزنامه نگاران تازه تعطيل كرد و يك دوره فوق برنامه (گواهينامه) به مديريت و استادي مسعود برزين (روزنامه نگار قديمي، زبان دان، نخستين دبير سنديكاي روزنامه نگاران و آخرين مديرعامل سازمان راديو ـ تلويزيون نظام سابق) را جانشين آن ساخت كه سالها ادامه يافت.
    در دوران طولاني رياست نصرت الله معينيان روزنامه نگار و ميهندوست بنام ايراني بر سازمان انتشارات و راديو و بعدا وزارت اطلاعات و جهانگردي (وزارت ارشاد فعلي)، به ابتکار او چند دوره کوتاه مدت خبرنويسي براي خبرگزاري پارس (ايرنا) و راديو - تلويزيون (در آن زمان تلويزيون غير دولتي که موظف بود اخبار خود را از خبرگزاري پارس دريافت و پخش کند) داير شد که انضباط سخت بر آنها حکمفرما بود.
     سپس دوره هاي روزنامه نگاري چهار ساله و بالاتر در بيشتر دانشگاهها داير گرديد كه ادامه دارند ولي بايد توجه داشت كه روزنامه نگاري يك ديسپپلين آكادميك نيست، بايد استعداد اين كار را داشت و تمرين و تجربه فراوان لازم دارد. به عبارت ديگر؛ به همان گونه كه با رفتن به مدرسه ادبيات نمي توان شاعر شد و به کلاس ورزش؛ ورزشکار و قهرمان، با رفتن به مدرسه روزنامه نگاري هم نمي توان يک روزنامه نگار واقعي (ژورناليست) شد. شرط روزنامه نگار شدن داشتن استعداد و عشق اين کار، هوش سرشار و معلومات عمومي است. آشناشدن با اصول خبرنويسي، مقاله نگاري، عکس و فیلم خبری، اِديت و دبيري رسانه، نياز به يک دوره آموزش 4 ساله در کلاس مدرسه ندارد، تمرين و تجربه لازم است و به همين دليل در سازمان رسانه ها، براي ارتقاء از خبرگيري به حبرنگاري و از خبرنگاري به دبيريِ میز و از دبيري میز به سردبيري اجرايي، دوران مشخّص تجربه تعيين شده است. در دانشگاههاي غرب بويژه آمريکا، تنها براي رشته روزنامه نگاري است که کنکور وجود دارد و اين کنکور تنها براي استعداد و نظرسنجي است (آزمایش هوش و استعداد و تشخیص علاقه مندی). استادان اين رشته عموما روزنامه نگاران با تجربه و معروف هستند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
اعلام وحدت اروپا در سال یکم پيش ازميلاد و دنباله کار تا به امروز
سناي روم در نخستین روز فوريه سال یکم پيش از ميلاد با تصويب قطعنامه اي كه متن آن موجود است اعلام كرد كه اروپا تحت رياست و رهبري روم (ايتاليا) به صورت واحد درآمده و از اين پس قوانين روم بايد در سراسر اروپا اجرا شود و استدلال كرده بود؛ وحدت قوانين که تكاليف و نظامات را به صورت واحد در مي آورد بهترين عامل وحدت ملل اروپايي است. همين مصوبه كه روح آن زنده مانده بود 1955 سال بعد باعث عقد پيمان تشكيل بازار مشترك اروپا در همان شهر «رُم» شد كه بعدا به صورت اتحاديه اروپا با پول واحد در آمده و تاكنون بسياري از قوانين اعضاي اتحاديه مخصوصا در زمينه امور اجتماعي، كار و اقتصاد يكسان شده، تشریفات مرزي از ميان رفته و در مسیری قرارگرفته كه وحدت سياسي و احتمالا نظامي به دنبال خواهدداشت.
    اين اتحاديه که دارد همه اروپا ـ اروپایی را که در قرن بیستم ملل آن دو بار یکدیگر را به آتش و خون کشیدند فرا مي گيرد دارای 25 عضو شده است. این وحدت اين بار از راه مسالمت تحقق یافته است. پاپها، شارلماني و ناپلئون هم در صدد تحقق اين آرزو بر آمده بودند، ولي به طرُق ديگر و برتري يك كشور بر ساير كشورها.
    ملل اروپایی که زبان، فرهنگ و نژاد مختلف دارند و پیرو فرقه های متعدد مسیحیت هستنند در طول تاريخ، اتحاديه هاي متعدد پشت سر گذارده اند و معلوم نيست كه اتحاديه تازه تا چه زمان دوام داشته باشد. با خروج انگلستان در سی و یکم ژانویه 2020 از این اتحادیه، بقاء آن در برابر علامت سئوال قرار گرفته است.
     از آنجا كه اين اتحاديه، روسيه ـ بزرگترين كشور اسلاونژاد اروپا را به رغم اسلاو بودن بسیاری از ملل اروپای جنوبی، شرقی و مرکزی کنار گذارده، روسیه ای که در «اوراسیا» واقع شده، از قدرت نظامي وسيع برخوردار بوده و در خاور دور از قلمرو آمریکا فاصله چندانی ندارد؛ دوام اتحاديه قابل پيش بيني نيست. به علاوه، بسیاری از اعضای این اتحادیه به نفت و گاز روسیه نیاز دارند. اين اتحاديه به مواد خام وارداتي از ساير قاره ها و بازار فروش براي كالاي ساخته شده خود محتاج است كه چين، ژاپن، هند و برزیل دارند اين مواد خام را جذب و بازارها را از محصولات (تولیدات) خود پُرمي كنند. از قرن پانزدهم و یافتن راههای دریایی، جنگها عمدتا برسر مواد خام، کارگر ارزان و بازار فروش مصنوعات بوده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که اليزابت يكم پادشاه انگلستان دستور اعدام ماري استيوارت ملكه اسكاتلند را امضاء كرد!
ماري استيوارت
اليزابت یکم پادشاه انگلستان معروف به «ملكه باكره ـ ویرجین» در اين روز در سال 1587 ميلادي دستور اعدام ماري استيوارت پادشاه سابق اسكاتلند و مادر پادشاه وقت آن سرزمين را امضاء كرد و ملکه ماري يك هفته بعد، هشتم فوريه، گردن زده شد.
    ماري هنگام ازدواج با پادشاه فرانسه كاتوليك شده بود. وي پس از درگذشت شوهرش به اسكاتلند بازگشته بود، ولي حاضر نشده بود دوباره تغيير مذهب دهد و پروتستان شود. اسكاتلندي هاي پروتستان كه پي بهانه مي گشتند كشته شدن شوهر دومش را در يك انفجار در كاخ سلطنتي و قصد ماري به ازدواج سوم را دستاويز قرار دادند؛ او را بركنار و پسر خردسالش را برجايش نشاندند كه ملکه ماري به انگلستان فرار كرد و به اليزابت اول پادشاه آنجا پناهنده شد. اليزابت كه با كاتوليك ها ميانه خوبي نداشت او را تحت نظر قرار داد.
    بعدا انگليسي ها ملکه ماري را متهم كردند كه با پادشاه كاتوليك مذهب اسپانيا تماس محرمانه گرفته و او را تحريك به لشكر كشي به انگلستان و تصرف اين كشور كرده است. بنابراين، از اليزابت یکم تقاضاي موافقت با اعدام او را كردند و وي دستور اعدام را امضاء كرد. شايد اين نخستين بار در تاريخ باشد كه يك ملكه حُكم به اعدام ملكه ديگر را داده باشد.
    اليزابت یکم دختر هنري هشتم است كه اين پادشاه دستور داده بود «آن بولين» همسر دوم خود و مادر اليزابت را گردن زده بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تعرّض تِت Tet و غافلگير شدن نظاميان آمريكا در جنوب ويتنام، طرح ژنرال جیاپ
ژنرال جياپ طراح تعرض «Tet»
يکم فوريه سال 1968 و چند ساعت پس از آغاز تعرّض همه جانبه مبارزان راه وحدت و استقلال ويتنام (در گزارش رسانه هاي وقت؛ نيروهاي كمونيست ـ ويت کنگ) به يكصد شهر در ويتنام جنوبي از جمله شهرهاي هوئه و سايگون و همزمان، حمله و محاصره مراكز استقرار نيروهاي نظامي آمريكا در اين منطقه، سران نظامي آمريكا متوجه شدند كه غافلگير شده اند و كمونيست هاي ويتنام نيرومندتر از آنند كه آنان تصور مي كردند. قبلا گمان نمي رفت كه نيروهاي كمونيست (ویِت کُنگ) بتوانند با اين حجم از جنگل خارج شوند و همانند يك ارتش منظم و طبق نقشه دست به تعرض بزنند. کمونيست ها (شمالي و جنوبي) قبلا به مناسبت نوروز قمري خود معروف به عيد تت Tet از 27 ژانويه تا سوم فوريه 1968 آتش بس اعلام کرده بودند و پيش بيني نمي شد که در اين فاصله دست به جنگ بزنند. تعرض تت ـ Tet Offensive از اواخر شب سي ام ژانويه (سپيده دم سي و يکم) آغاز شده بود. [از آنجا كه اين تعرض نظامي در نوروز سال قمري آسياي جنوب شرقي روي داده بود در تاريخ به تعرض تت Tet معروف شده است].
    در همان نخستين روز تعرض، نيروهاي كمونيست در شهر سايگون خودرا به ساختمان سفارت آمريكا و ايستگاه راديو دولتي ويتنام جنوبي و چند مركز ديگر رسانيده بودند. در حمله كمونيست ها به ساختمان سفارت آمريكا در سايگون چهار تن از نگهبانان آمريكايي ساختمان كشته شدند. شهر هوئه Hue پايتخت پيشين (پادشاه نشين) ويتنام تقريبا به طور کامل (به استثناي اسکله هاي جنوب و پادگان نظامي شمال شهر) به تصرف كمونيست ها در آمده بود. پايگاه نظامي «خِه سان = کِه سان» كه در آن پنج هزار نظامي آمريكايي مستقر بودند به محاصره بيست هزار كمونبست درآمده بود و ....
     اين تعرض تا اواخر فوريه و در برخي نقاط تا سوم مارس ادامه داشت. سخت ترين صحنه اين تعرض در شهر هوئه Hue واقع در مرکز ويتنام و پايتخت ـ از 1804 تا 1945 روي داده بود. نبرد هوئه 26 روز طول کشيد و در آن 16 گردان آمريکايي (مورين و پياده) شرکت داشتند. تلفات نظاميان آمريکا در نبرد هوئه 216 کشته و 1584 مجروح اعلام شده بود. در اين نبرد به ارگ هوئه و کاخ سلطنتي آن آسيب فراوان وارد آمد. [جمعيت هوئه در دهه يکم قرن 21 به يک ميليون نزديک شده بود.].
    گفته شده است كه انصراف ليندن جانسون از نامزد شدن دوباره براي احراز مقام رياست جمهوري آمريكا به همين سبب بود. گسترش جنگ ويتنام به رغم مخالفت مردم آمريکا و اعزام بيش از نيم ميليون نظامي آمريکايي براي شرکت در اين جنگ در زمان حکومت جانسون صورت گرفته بود.
     ژنرال جياپ Vo Nguyen Giap قهرمان ملی ویتنامی ها و مرد معروف تاریخ عمومی پس از پايان جنگ ويتنام و تامين وحدت اين سرزمين، در كتاب خاطراتش نوشته است كه نقشه اين تعرض (عمليات نظامي تت) را به اين سبب طرح كرده بود كه دولت آمريكا متوجه شود كه پيروزي نظامی برايش ميسّر نيست و حاضر به مذاكره و سازش شود و نقشه را طوري كشيده بود كه مبارزان، پس از نشان دادن قدرت تعرضي خود، با حد اقل تلفات به مراكز خويش بازگردند. ژنرال جیاپ (قبلا آموزگار درس تاریخ در دبیرستانها) چهارم اکتبر 2013 و در 102 سالگی فوت شد.
    
نظاميان آمريكايي در پايگاه «خه سان» كه در محاصره نيروهاي كمونيست قرار گرفته بود، در اثناي محاصره


    
در جريان تعرض TEt (فوريه 1968) سربازان دريابُرد آمريكا (مورين ها) مي كوشند شهر «هوئه» را از تصرف كمونيستها خارج سازند ـ نبرد هوئه 4 هفته طول کشيد و درباره آن کتابهاي متعدد تاليف شده است

در طول تعرض «تت» عمليات هوايي آمريكا در آسمان ويتنام شدت يافته بود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
يک عکس تاريخساز ـ عكسي كه جهان را برضد حاكمان ويتنام جنوبي برانگيخت ـ عکسي که اهميت فتوژورناليسم را بازتاب داد


همزمان با تعرض «تت Tet»، اين عكس يکم فوريه 1968 در روزنامه ها انتشار يافت و خشم عمومي را در سراسر جهان بر ضد حاكمان ويتنام جنوبي برانگيخت و صداي اعتراض آمريكائيان را كه چرا دولتشان از چنين مقامهايي حمايت مي كند بلند كرد و تظاهرات ضد جنگ ويتنام شدت يافت. عكس (بالا)، رئيس پليس شهر سايگون را نشان مي دهد كه در ميان خيابان و در ملأ عام مغز يك ويت كنگ دست بسته (مبارز راه وحدت ويتنام) را با تپانچه خود هدف قرار داده است که اين ويت کنگ لحظه اي بعد بر زمين غلطيد و جان داد. اين فردرا كه توسط ماموران دستگير شده بود نزد رئيس پليس كه در خيابان مراقب اوضاع شهر بود برده بودند تا بگويند که اعتراف نمي كند و از او كسب تكليف كنند كه رئيس پليس كه درجه سرهنگي [و طبق برخي گزارش ها ژنرالي] داشت به اين صورت او را كشت. اين عكس تنها، چنان در افكار عمومي تاثير گذارد كه بعد از سقوط سايگون در بهار سال 1975 كساني كه عكس را ديده بودند شاد كرد. بنابراين، عكسي است تاريخي كه بيش از يك كتاب، حقايق را بيان مي دارد. عکس را ادي آدامز Eddie Adams روزنامه نگار آمريکايي که اتفاقا در صحنه حضور داشت برداشت که بلافاصله از طريق راديو فتو به سراسر جهان ارسال شد. وي از جزئيات صحنه رويداد، عکس تهيه کرده است که در زير آمده اند.



    
Eddie Adams

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
افزايش نيروي زميني آمريکا به 512 هزار تَن در سال 2004
دونالد رامسفلد وزير دفاع وقت آمريكا 30 ژانويه 2004 تصميم گرفت كه شمار افراد نيروي زميني اين كشور را 30 هزار تن افزايش دهد و به 512 هزار نفر برساند. يك قانون مصوب كنگره آمريكا، اين شمار را محدود به 482 هزار تن كرده بود كه رامسفلد با استفاده از عبارات و محتوای مجوّز جنگ عراق تصميم به اين افزايش سي هزار نفري گرفت.
    آمريكا داراي قانون وظيفه اجباري نيست و افراد ارتش، استخدامي (اصطلاحا؛ پيماني) هستند و به همين جهت مسئوليت دولت در قبال کشته شدن آنان در جنگ محدود است و گذاشتن عنوان داوطلب بر نيروهاي مسلح آمريکا به همين دليل بوده است يعني که اجبار نبوده است که داوطلبِ کار در ارتش شوند که خطر کشته شدن هم دارد. آمريكا در چند نقطه از جهان از جمله كره جنوبي، خلیج فارس، ژاپن و ... و آلمان داراي قرارگاه نظامي است.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نخست وزير پيشين فرانسه به جرم فساد اداري به زندان و محروميت از شغل عمومي محکوم شد
Alain Juppe

سي ام ژانويه 2004 يک دادگاه فرانسه «آلن ژوپه Alain Juppe» ـ متولد سال 1945 ـ نخست وزير پيشين فرانسه را به جرم فساد اداري به 18 ماه زندان و محروميت ده ساله از اشتغال به مشاغل عمومي محکوم کرد. قبلا از آلن ژوپه به عنوان جانشين احتمالي شيراک رئيس جمهوري وقت فرانسه نام برده مي شد. ژوپه رئيس حزب جنبش ملي فرانسه (حزب شيراک) بود. جرم در زماني صورت گرفته بود که شيراک شهردار پاريس بود و بنابراين، محکوميت ژوپه ضربه اي به شيراک به حساب آمده بود. روزگاري شيراک از ژوپه به عنوان يک مغز درخشان سخن به ميان آورده بود. هنگام ابلاغ حکم، ژوپه گفته بود که قطعي شدن اين حکم، نقطه پايان بر زندگي سياسي او خواهد بود.
    در سالهاي دهه اول قرن 21 بکرات ديده شده است که قضات جوان - صرف نظر از کدام کشور - در مورد آن دسته از سياستمداران و دولتمردان که ادعاي نخبگي مي کنند و نمي خواهند صحنه را به ديگران بسپارند و عملا به صورت سلطنت عمل مي کنند شدت عمل نشان داده و از صحنه برون رانده اند. اين سختگيري اين فايده را داشته است که سياستمداران و دولتمردان هم سعي خودرا بکار گيرند تا گرفتار دادگاه و قاضي نشوند.
    آلن ژوپه در دوران حکومت سارکوزي دوباره وزير شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نگرانی از تولد دوباره آنارشیسم اروپایی ـ شعارهای تأمل برانگیز در ژانويه 2009 برضد اِلیت ها، پولپرستان، روش انتخابات و ... ـ متن شعارها
فوروم سالانه اقتصاد جهان World Economic Forum با شرکت سران دولت ها و مقامات ارشد و کارشناسان اقتصادی جهان که از 27 ژانویه 2009 در شهر داوس Davos (آلپ سویس) برگزار شده بود با تظاهراتی از نوع اعتراضات آنارشیستی اروپا (صد سال پیش از آن) و با همان شعارها و علائم رو به رو شده بوده که در غرب تولید نگرانی کرده بود زیرا مبارزه این بلوک در شرق با القاعده و سازمانهای مشابه آن ادامه داشت که آنارشیسم اروپایی هم داشت بر آن اضافه می شد. شعارهای تظاهرکنندگان در 31 ژانویه از این قرار بود:
    
     ـ "اِلیت هایی که در اینجا جمع شده اند واجد شرایط و دارای صلاحیت برای حل مسائل اقتصادی جهان نیستند زیرا که خودشان این بحران را به وجود آورده اند".
    ـ "آنان که این بحران ضد توده ها را به وجود آورده اند باید در دادگاههای خلق محاکمه و مجازات شوند".
    ـ "همین اِلیت ها سال گذشته (سال 2008) در همینجا گفتند که اقتصاد جهان خوب است و در مخاطره نیست، بنابراين از گفتن دروغ شرم ندارند و فاقد صلاحیت اخلاقی اند".
    ـ "پولپرستان با کمک مقامات دست نشانده همه چیز را بردند و حالا مردم عادی باید از شکم خود بزنند و جبران کنند".
    ـ "روش انتخاب دولت از کنترل مردم خارج شده و به چنگ اِلیت های آزمند افتاده و تا سیستم انتخاب نماینده (دولت) بر همین روال باشد هیچ مسئله ای حل نخواهد شد".
    ـ "اینان که این بحران ـ بحران مالي جهاني ـ را به وجود آورده اند از همین بحران هم برای بردن سود و پرکردن جیب استفاده می کنند".
    ـ "این نمایندگان مجالس آمریکا چگونه آدم هایی هستند که به خود اجازه داده اند مردم این کشور را مجبور به جبران زیان آزمندی مشتی پولپرست کنند".
    ـ "مردم خودشان باید دولت باشند؛ اینان نمایندگان مردم (توده ها) نیستند".
    
    در جلسه 27 ژانویه این فوروم ولادیمیر پوتین مرد نیرومند روسیه مقامات آمریکایی را مسئول بحران جهانی اقتصاد اعلام کرده و گفته بود که بحران مالی جاری، یک توفان واقعی است. ناپدیدشدن برخی از خدایک های وال استریت (تایتان ها) از صحنه، ارتکاب اشتباهات متعدد از سوی مقامات مسئول آمریکا را ثابت می کند. «اینوِستمِنت بانک وال استریت» از میان رفت و هرچه را که در طول 25 سال به دست آورده بود از دست داد. ما سال گذشته از وقوع این توفان خبر داده بودیم ولی «کاندولیزا رایس» وزیر امورخارجه وقت آمریکا در همین نشست گفت که اقتصاد آمریکا اَمن و بی خطر است که اطمینانی نادرست بود و مانع از ایجاد سد در برابر توفان نشد.
    در همین جلسه، ون جیابائو نخست وزیر چین نیز گفته بود: اشتهای آمریکاییان به بدهی داشتن و حرص سود و منفعت زدن ـ آن هم یک حرص کور ـ به این رکود منجر شد که از زمان رکود بزرگ در دهه 1930 بی سابقه بوده است. این رکود بیش از 2 هزار و پانصد کمپانی بزرگ آمریکایی را تکان داده و به مخاطره افکنده است.
    «ون» افزوده بود: مشکل دیگر آمریکاییان؛ افراط در مصرف و بی اعتنایی نسبت به پس انداز کردن است. همچنین نظم و قاعده نداشتن فعالیت موسسات مالی و بی ضابطه بودن بنگاههای و واسطه های سرمایه گذاری آنان و بی نظمی های متعدد در این امور و ضعف سیستم نظارت در آمریکا و احیانا نادرستی؛ از عوامل بحران جاری بوده است.
    «ون» خواست که سریعا با انجام یک رفُرم، سرمایه گذاری و سازمانهای مالی تحت نظم و قاعده درآیند و در این زمینه یک میثاق
    جهانی تدوین شود و گرنه این بحران بالای سر همه ما باقی خواهد ماند.
يک مجموعه عکس از تظاهرات 31 ژانويه 2009 و اعتراض به نشست جهاني داوس - برخي از شعارها و درگيري با پليس

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 1 فوريه
  • 1650:   «رنه دكارت» فيلسوف بزرك فرانسوي درگذشت که فرمول «جامعه» از یادگارهای اوست.
        
        
  • 1662:   چينيان هلندي ها را از تايوان بيرون راندند و دژي را كه در آنجا ساخته بودند ويران ساختند.
        
        
  • 1908:   ساعت 4 بعد از ظهر این روز (یکم فوریه 1908) کالسکه سلطنتی پرتغال هنگام عبور از میدانی در شهر لیسبون (پایتخت پرتغال) هدف حمله دو مردِ جمهوریخواه و انقلابی قرار گرفت. این دو مرد ـ یکی آموزگار و دیگری کارمند ـ به سوی کالسکه که افراد پلیس و گارد آن را اسکورت می کردند تیراندازی کردند که در این تیراندازی، کارلوس یکم پادشاه پرتغال و پسر 11 ساله اش لوئیس فیلیپ (ولیعهد) کشته شدند و مهاجمان نیز بدست افراد اسکورت از پای درآمدند. در این تیراندازی به ملکه پرتغال که در کالسکه بود آسیبی نرسید. کالسکه به رغم سردی هوا، روباز بود. خانواده سلطنتی پرتغال از شکار بازمیگشتند. آنان پس از پیاده شدن از قطار راه آهن، با قایق از عرض رودخانه لیسبون عبور کرده بودند و پس از عبور از رودخانه، با کالسکه عازم کاخ سلطنتی بودند. با قتل پادشاه و ولیعهد پرتغال طولی نکشید که نظام حکومتی پرتغال جمهوری شد.
    کارلوس یکم و پسرش لوئیس فیلیپ


        
        
  • 1918:   کوه آتشفشان مایون Mayon در فیلیپین در این روز فعّال شد و حدود 1200 تَن را کشت و آبادی های مجاور را تخریب کرد.
        


  • 1942:   در جریان جنگ جهانی دوم، دولت آمریکا با هدف رساندن صدای خود به مناطق تحت کنترل ائتلاف آلمان و ایتالیا، رادیو صدای آمریکا را ایجاد کرد که این رسانه دولتی بعدا عضوی از مجموعه U.S. Agency for Global Media شده است. شمار کارکنان این مجموعه ازجمله رادیو فردا در سال 2021 سه هزار و 592 تن با بودجه 753 میلیون دلار بوده است. جو بایدن چهل و ششمین رئیس جمهوری آمریکا از همان آغاز زمامداری خود یک بانوی آمریکایی ـ تایوانی به نام کِلو چائو را مدیر این مجموعه کرده است.
        
        
  • 1942:   دوازدهم بهمن 1320 و یک روز پس از انتشار نخستین شماره «روزنامه مردم»، اظهار نظرهای متعدد پیرامون آن انعکاس یافت ازجمله اینکه نویسندگان آن انور خامه ای، ایرج اسکندری، بزرگ علوی، عباس نراقی و مصطفی فاتح هستند و همه آنان کمونیست و دیری نخواهد پایید که این روزنامه ارگان حزب توده خواهد شد که از شهریور 1320 و اشغال نظامی ایران، دست کمونیست ها که سرانِ شان (53 نفر) از زندان آزاد شده اند برای فعالیت باز است. این روزنامه که تا بهمن 1327 انتشار علنی داشت از این زمان تا دوران حکومت مصدق زیرزمینی منتشر می شد و از این پس تا کودتای 28 مرداد 1332، علنی و زیرزمینی. این نشریه که نخستین سردبیر آن عباس نراقی بود به صورت ماهنامه در خارج از ایران انتشار می یابد و در آنلاین آن ذکر می شود که ارگان حزب توده است و 80 ساله شده است.
        
  • 1946:   قانون اساسي يوگوسلاوي كه بر پايه آن، اين سرزمين به صورت يك كنفدراسيون سوسياليستي (به اقتباس از شوروی) اداره شود به اجرا در آمد. اعضای این کنفدراسیون عبارت بودند از: کرواسی، مقدونیه شمالی، مونته نِگرو، صربستان، اسلونیا و بُسنی ـ هرزگوین. در دهه 1990 اين کنفدراسيون بمانند شوروی تجزيه شد و در دهه يکم قرن 21 از ميان رفت. جدايي اعضاي کنفدراسيون و کسب استقلال، خونين بود و بهانه مداخله و نفوذ بلوک غرب را به دست داد.
        
        
  • 1949:   (بهمن 1327) در پی انتشار متون نطق های نمایندگان مجلس شورای ملی در مطبوعات که اکثرا خواهان ملی شدن نفت ایران و کوتاه کردن دست انگلیسی ها از آن با لغو قرارداد مربوط بودند و نیز بستن بانک انگلیسی در ایران (بانک شاهی)، در این روز دانشجویان نیز به حمایت از نمایندگان مجلس دست به تظاهرات و دادن شعار ضد انگلیسی زدند و متعاقب آن احزاب ملی گرا و چپگرا ازجمله حزب توده، که دولت اعلام کرد وزیر دارایی را مأمور مذاکره با انگلیسی ها کرده است و آرامش تا معلوم شدن نتیجه مذاکرات باید حفظ شود.
        
  • 1953:   بر اثر توفان، آب دریای شمال بالا آمد و سیل وار به ساحل این دریا در هلند و انگلستان وارد شد و زیان فراوان وارد ساخت و در این دو کشور صدها تن را کشت. این نخستین بار نبود که چنین حادثه ای روی داده بود. در طول تاریخ بارها در این منطقه چنین شده است.
        
  • 1957:   (1335 هجری خورشيدي) كار نصب لوله نفت سراسري ايران كه مراكز توليد نفت را به پالايشگاه جنوب شهر ري متصل مي سازد به پايان رسيد.
        
        
  • 1958:   مصر و سوريه اعلام كردند كه به توافق رسيده اند در هم ادغام شوند و جمهوري متحد عرب را تشكيل دهند. این جمهوری متحده عُمری طولانی نداشت و با خارج شدن سوریه از آن پایان یافت. جمال عبرالناصر مبتکر آن بود و می خواست که سایر کشورهای عربی را وارد آن سازد و از یمن شمالی (صنعا) آغاز کرد.
        
        
  • 1959:   در يك رفراندم كه در سويس برگزار شد، مردان اين كشور با دادن حق راي و شركت در انتخابات به زنان مخالفت كردند!.
        
        
  • 1972:   (1350 هجري خورشیدی) در چند زد و خورد ميان ماموران امنيتي و مجاهدين خلق در تهران كه دو مورد آن در خيابانهاي مخصوص و غفاري (منشعب از خيابان قزوين) روي داد تني چند از مجاهدین كشته شدند.
        
        
  • 1996:   در یک انفجار انتحاری با خودرو در شهر کلمبو پایتخت سریلانکا به ساختمان بانک مرکزی این کشور آسیب رسید، 53 تن کشته و حدود 1400 تن دیگر مجروح شدند.
        
  • 2004:   در نخستین روز از مراسم رمی جمرات 251 حاجی بر اثر ازدحام جمعیت جان خود را از دست دادند و 244 تن دیگر مجروح شدند.
        
        
  • 2012:   میان هواداران دو تیم فوتبال مصر ـ تیم المصری و تیم الاهلی ـ در استادیوم پُرت سعید زدوخورد شد که ضمن آن 74 تن کشته و بیش 500 نفر دیگر مجروح شدند.
        
        
  • 2013:  


    حسن حبیبی (حسن ابراهیم حبیبی) دوازدهم بهمن 1391 در 76 سالگی درگذشت. وی از اعضای نهضت آزادی و دارای مدرک دکترا از دانشگاه سوربن فرانسه در حقوق و جامعه شناسی و یکی از تهیه کنندگان پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بود. حبیبی پس از پیروزی انقلاب، مقامات متعدد ازجمله وزارت، معاونت ریاست جمهور، عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام داشت. دکتر حبیبی 15 اسفند 1315 در تهران بدنیا آمده بود.
        
  • 2014:  


    واسیلی پِتروف، مارشال روسیه و قهرمان شوروی در این روز در 97 سالگی درگذشت. وی در دفاع از اُدِسا و اخراج نیروهای آلمان از اوکراین، رومانی و مجارستان شرکت کرده بود. او سال ها به سران کرملین اندرز می داد. وی زمانی فرماندهی یکان های نظامی روسیه در خاوردور را برعهده داشت. پتروف به خواست کرملین به مدرنیزه شدن ارتش اتیوپی کمک کرد و تا اواخر دهه هشتم عُمر خود حاضر به بازنشسته شدن نبود. از عقاید او یکی این بود که یک کشور به موازات پیشرفت های صنعتی ـ کشاورزی باید پیشرفت نظامی هم داشته باشد تا آسوده بسربرَد.
        
  • 2023:  


    کنزابورو اُاِ Kenzaburo Oe نویسنده ژاپنی و برنده جایزه نوبل سال 1994 در ادبیات 31 ژانویه 2023 هشتاد و هشت ساله شد و به این مناسبت در چند شهر در این کشور و کشورهای دیگر مراسمی در بزرگداشت او برگزار شد. دهها کتاب او و عمدتا داستان به زبانهای انگلیسی، اسپانیایی و فرانسه ترجمه شده است. وی در عین حال یک مقاله نویس است و مقالات حاوی نظرات او در روزنامه ها درج می شود. معروف ترین کتاب او درباره بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی است. تحریر این کتاب بگونه ای است که دارندگان این سلاح را از اندیشه بکاربردن آن دور سازد. کتاب معروف دیگر او درباره عزّت و حرمت انسان و حقوق طبیعی او است که باید رعایت شود. وی این کتاب را در قالب داستان نوشته است. دو کتاب او؛ «اشکِ بدون ناله» و «گریه در سکوت» تیراژ 6 و 7 میلیونی داشته اند. این نویسندهِ انساندوست اهمیت و تأثیر داستانهای کوتاه را در مقاله هایش تاکید کرده و به خبرنگاران حادثه شهری نویس توصیه کرده است که بر مبنای یافته های خود داستان کوتاه بنویسند و تنها به انتشار گزارش موضوع در روزنامه اکتفا نکنند.
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    جریان ناپدید شدن 71 روزه یک هواپیما در کوههای آندز، زنده ماندن 16 تن از سرنشیان آن در زیر برف در ارتفاع 3هزار و 600 متری با خوردن اجساد مردگان
    سالها بود که برای تنظیم اخبار ساعت 6، 7 و 8 رادیو سراسری ایران باید ساعت 5 بامداد در اطاق خبر بودم ـ 7 روز در هفته و بدون مرخصی و تعطیل. از خانه تا میدان ارگ (15 خرداد) و از نیمه دوم سال 1350 تا جام جم، بیش از 30 دقیقه در راه بودم و نگران از خراب شدن اتومبیل و دیر رسیدن به اطاق خبر. برای کاهش نگرانی، یک اتومبیل رزرو در خانه و یک اتومبیل رزرو هم در میدان ارگ و یا جام جم، «پارک کرده» داشتم ـ در دهه های 1330 تا 1350 سه اتومبیل، ولی در دهه های 1370 تا به امروز: هیچ، و با اتوبوس شهری و تاکسی رفت و آمد می کنم و بدون چشمداشت، برای ایرانیان تاریخ می نویسم که نگهداری و نوکردنِ بدون وقفهِ مطالب آنلاین آن برایم هر ماه صدها دلار هزینه دارد. اشاره به سرانجامِ آن سه اتومبیل نیز جالب است. در آخرین ماه انقلاب سال 1357، تظاهرکنندگان یکی از آنها را که پارک شده بود، پس از اینکه شنیدند تانک های ارتش به آن خیابان نزدیک شده اند به میان خیابان کشیدند تا راه را بر تانک ها ببندند که یک تانک رسید و اتومبیل را متلاشی کرد. دو اتومبیل دیگر نیز چند هفته بعد یکی پس از دیگری سرقت شدند. مدت ها گذشت تا نامه ای از پلیس استان فارس رسید که یکی از دو اتومبیل مسروقه در آنجا تصادف کرده است.
        اخبار بامدادی رادیو عمدتا درباره رویدادهای سایر کشورها بود. اخبار ساعت 6 بامداد، 3 ـ 4 دقیقه بود و شامل آخرین خبرهای رسیده، گزارش وضع هوا و خلاصه ای از مهمترین اخبار واصله در طول شب که باید در ساعت 7 بامداد به مدت 15 دقیقه پخش می شدند (بخش مشروح). خلاصه ای کوتاه از اخبار مهم و یا جالب واصله تمامی شب را در بخش اخبار ساعت 6 پخش می کردیم و می گفتیم که مشروح آنها در ساعت 7 بامداد پخش خواهند شد تا مخاطبان بدانند که چه خواهند شنید و اخبار ساعت 8 تکرار همان اخبار ساعت 7 بود، به علاوه اخبار اقتصادی جهان و چند خبر تازه که در فاصله ساعت های 7 تا 8 بامداد رسیده بود و نیز خلاصه ابراز نظرها درباره موضوع مهم روز. بنابراین، فرصت نوشتن با دست و سپس غلط گیری نبود. اُپراتور مربوط، باندهای تله پرینترها را می آورد و من می دیدم، با اخبار ترجمه شده و مطالب نوارهای پیاده شده از رادیوهای کشورهای همسایه (عربی زبان، روسی، تُرکی و اُردو) مقایسه و ماحصل را به تایپیست دیکته می کردم و این دیکته کردن به تایپیست از سال 1338 عادت من شده است بگونه ای که اخبار روزنامه را هم به تایپیست آنجا دیکته می کردم و اگر در این تاریخ آنلاین، مطالب مجله روزنامک و وبسایت های دیگر من غلط تایپی به چشم خورَد نتیجه همین دیکته کردن است، نمی توانم از عادت دهها ساله دست بردارم. دیکته کردن خبر، هنری بسیار بزرگ است زیراکه بدون نوشتن و بالا ـ پایین کردن کلمات و سطور باید در ذهن برای خبر «پاراگراف لید» در نظر گرفت و سپس و بازهم در ذهن، عناصر خبر را بر حسب اهمیت آنها قرار داد. تنظیم اخبار رادیو متفاوت از روزنامه است. برای رادیو باید روش «T» را بکار بُرد و برای روزنامه، روش هِرَم و یا مثلث معکوس.
         اخبار خبرگزاری های خارجی، برخلاف تصور، تنظیم ژورنالیستی درست و حسابی ندارند که بشود ترجمه آنهارا عینا به تایپیست دیکته کرد. پُر از نظر و بازی سیاسی با هدف شستشوی مغزی هستند و دبیر خبر نه تنها باید عناصر درست و خبری را از آنها بیرون بکشد بلکه از آنچنان معلومات عمومی برخوردار باشد که حاضر الذهن سابقه و توضیح بر آنها اضافه و رفع ابهام کند و گرنه مخاطب دنباله خبر را رها می کند و حواسش به جای دیگر معطوف می شود.
        پس از دادن خبرهای تایپ شده به گویندگان که شخصا به اطاق خبر (تحریریه) می آمدند و خبرها را مرور می کردند و تلفّظ اسم های خارجی و نامأنوس را به رغم نوشتن لاتین اسم و فتحه، کسره و ضمّه بر کلمات نامأنوس می پرسیدند، خبرهارا هنگام پخش، گوش می کردم که ببینم اشتباه نخوانده باشند تا از تکرار اشتباه در ساعت 8 جلوگیری شود. گاهی در ساعات شب خبرهایی از گوشه و کنار جهان می رسید که یا بسیار مهم بود و یا بیش از حد جالب.
        با ذکر آن مقدمه، بپردازم به یکی از این خبرها که دو ماه و نیم خبر روز رسانه های جهان بود و پس از آن سوژه دهها کتاب و نمایشنامه چند فیلم سینمایی، زیراکه قبلا و بعدا سابقه نداشت. 21 مهرماه 1351 (13 اکتبر 1972) بود. پخش اخبارِ ساعتِ 7 بامداد از رادیو پایان یافته بود. اُپراتور اطاق تله پرینترهایِ خبرگزاری ها دیر کرده بود و خودم برای آوردن باندها به آن اطاق رفتم. هر چهار خبرگزاری بزرگ (اصطلاحا؛ بیگ فور)، خبر از ناپدید شدن یک هواپیمای دو موتوره حمل و نقل نیروی هوایی جمهوری اوروگوئه (یوروگوِی Uruguay) در ارتفاعات آندز (اندیز) داده بودند که حامل تیم راگبی Rugby این کشور 3 میلیون و 300 هزار نفری واقع در آمریکای جنوبی بود و برای انجام مسابقه از مونته ویدئو (پایتخت اوروگوئه) به سانتیاگو پایتخت شیلی می رفت. [راگبی ورزشی شبیه فوتبال است با این تفاوت که توپ بیضی شکل آن را با دست هم می توان جا به جا کرد.]. لحظه ناپدید شدن هواپیما (قطع ارتباط آن با فرودگاه) ساعت 3 و 35 دقیقه بعداز ظهر 12 اکتبر به وقت محلی گزارش شده بود برابر با سومین ساعت بامداد 13 اکتبر به وقت تهران. هواپیما 40 مسافر و 5 خدمه داشت که مسافران، علاوه بر اعضای تیم، مربیّان و بستگان آنان بودند. برخی از اعضای تیم از دانشجویان دانشگاه بودند. خبرهای بعدی از بَدی هوا حکایت داشت و گفته شده بود که هواپیما بر فراز کوههایی به ارتفاع 3 هزار و ششصد متر پرواز می کرد که ارتباط آن با برج مراقبت قطع شد. خبر به همین صورت تنظیم و ساعت 8 پخش شد. درباره این پرواز و اینکه موتورهای هواپیما از نوع توربو بود و هواپیما پس از سقوط در برف فرو رفته و اثری از آن مشاهده نشده بود. از آن پس تا ده روز ـ هر چند ساعت یک خبر درباره ناپدیدشدن هواپیما می رسید. ده روز پس از ناپدید شدن هواپیما اعلام شد که عملیات تجسّس پایان داده شده است، زیراکه احتمال زنده ماندن در آن شرایط جوّی ـ برف و یخ و توفان و در آن ارتفاع وجود ندارد.
        70 روز بعد (22 دسامبر به وقت محل و در ایران 23 دسامبر) بازهم ساعت 7 و 15 بامداد (به وقت تهران) یک خبر کوتاه که کلمه «فلَش» در بالای آن، اهمیت و فوریّت خبر را نشان می داد روی باند تله پرینتر اسوشییتدپرس آشگار شد که حاوی یافت شدن دو تَـن از سرنشینان هواپیمای ناپدیدشده بود و این دو تَن ـ 19 ساله و 21 ساله ـ خودرا Nando و Roberto معرفی و گفته بودند که از سرنشینان هواپیما بودند و ده روز طول کشید تا از کوه و صخره عبور کردند و به رودخانه ای رسیدند و یک اسب سوار را دیدند و گفت و گو کردند و معلوم شد که در کشور شیلی هستند و .... این دو افزوده بودند که در لحظه تَرک محل، 14 تن دیگر از سرنشینان هواپیما هنوز زنده بودند [با این دو تن، 16 نفر]. جملهِ آخر خبر، حکایت از فرستاده شدن دو هلی کوپتر به محل سقوط داشت ـ طبق نشانی که آن دو نفر داده بودند، محل سقوط ـ کوههای مرز شیلی و آرژانتین بود.
        پخش این خبر همه را شگفتزده کرده بود؛ زنده ماندن در زیر برف، بدون غذا به مدت بیش از دو ماه!.
        خبرهای نجات پی در پی می رسید. نخست خبر از بدی هوا بود و سپس نجات 14 نفر در دو نوبت در روز بعد (روز هفتاد و یکم ـ 23 دسامبر 1972 به وقت محل) و انتقال آنان به بیمارستان.
        مصاحبه با نجات یافتگان نشان داد که خدمه هواپیما ازجمله خلبان آن که یک سرهنگ بود فوت شده بودند. سقوط هواپیما و فرورفتن در برف [در گودی میان دو قُلّه] بر اثر بدی هوا و اشتباه خلبان بود. در لحظه سقوط، تنها 5 نفر مُرده بودند و پس از آن تا چند روز، هر روز یکی تا سه نفر دیگر، که روز هفدهمِ پس از وقوع حادثه، یک بهمن قسمتی از بدنه (کابین) هواپیما و پناهگاه بازماندگان را در هم شکست و 8 نفر کشته شدند. نجات یافتگان گفته بودند که در این مدت از گوشت مردگان که برخی از آنان از بستگان و عزیزانشان بودند تغذیه می کردند ـ گوشت خام. یک رادیو ترانزیستوری داشتند که اخبار را گوش می کردند و از تلاش های اولیه برای نجات خود باخبر می شدند و چون در اخبار رادیو شنیده بودند که در کوههای آندز ـ همه جا را برف پوشانده و لاشه هواپیما دیده نمی شود، ماتیک های بانوان مسافر هواپیمارا جمع کردند تا برف های روی لاشه هواپیمارا رنگین کنند که ماتیک ها برای این کار کافی نبودند و پس از اینکه شنیدند که عملیات جستجو متوقف شده دل به مُردن بستند که پس از گذشت چند هفته، سه جوان از میان آنان تصمیم به دل بدریا زدن و رفتن گرفتند و گفتند که اگر قرار است بمیریم چه فرق می کند؛ اینجا و یا میان راه. آنان رفتند ولی دوباره بازگشتند. طولی نکشید که دو تَن از همان 3 نفر که دانشجوی پزشکی هستند تصمیم قطعی به رفتن گرفتند و یازده روز پس از رفتن آنان، ما پرواز هلی کوپترها را بالای سر خود دیدیم و نجات داده شدیم.
        اخبار نجات و مصاحبه و عکس های بازماندگان سانحه، جهانیان را دچار حیرت کرده بود و تا مدت ها از اخبار پُرمخاطب رسانه ها بود. چند هفته بعد و پس از ذوب شدن نسبی برف ها، عکس باقی مانده لاشه هواپیما هم انتشار یافت که نشان می داد که کابین آن به رغم شکستگی و تورفتگی می توانسته پناهگاه باشد. کار به اینجا خاتمه نیافت و درباره اين رويداد كتابهای متعدد تأليف و چند فيلم سينمايي ساخته شده است و روانشناسان درباره تغيير روانشناسي انسان در چنين وضعيتي [شرایط دشوار] به تحقيق پرداخته و نتايج پژوهش هاي خود را با ذکر قضیه آن هواپیما منتشر ساخته اند كه در کتاب های درسي روانشناسی نقل شده اند که انسان برای زنده ماندن حاضر به خوردن اجساد عزیزان خود هم می شود.
        Roberto (Roberto Canessa) به تحصیلات پزشکی ادامه داده و دکتر شده و پدر سه فرزند و در سال 2023 هفتاد ساله و
        Nando (Nando Parrado) پس از تکمیل تحصیلات دانشگاهی وارد کار تلویزیون شده، در سال 2023 هفتاد و سه ساله، پدر دو فرزند و مدیر برنامه تلویزیونی.
        
        
    ناندو و روبرتو در 1972 و 2023 و روی جلد یکی از کتابهای مربوط با عنوان «معجزه در کوههای آندز»


        
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    پيام‌هاي تازه
    درسی بزرگ از اظهارات دختر پینوشه و هشدار غير مستقيم او ...
  •   پیامی که با مختصر ادیت در زیر آمده است 31 ژانويه 2009 دریافت شد. فرستنده پیام خودرا یک روزنامه نگار سابق ایرانی مقیم اروپا [بدون ذکر کشور محل اقامت] معرفی کرده که در آگوست 1979 [امرداد 1358] از کار برکنار و پس از فروش خانه اش به یک پنجم قیمت! به اروپا نقل مکان کرده، مدتی در یک ایستگاه قطار به کار جاروکشی اشتغال داشته و اینک دوران بازنشستگی را می گذراند و مي خواهد خاطرات خودرا بنويسد. وی پس از ذکر مقدمه ای درباره خود که مفاد آن در بالا آمد نوشته است :
        
        ... در این سایت [تاریخ آنلاین] که امیدوارم به صورت کتاب درآید و چاپی آن نيز در دسترس قرارگيرد در روزهای مورخ 29 و 30 ژانویه [ژانويه سال 2006 که هر سال در همان روز، در سايت ظاهر و مشاهده مي شود] درباره سرخوردگی لوسیا پینوشه دختر ژنرال آگوستینو پینوشه از يک دولت خارجي مطالبی نوشته بودید که به نظر من باید آویزه گوش همه خارجیان و مخصوصا روزنامه نگاران ـ روزنامه نگاران جوان ـ آن جوامع قرارگیرد. این، عادت قدرت هاي جهاني از دهه اول قرن بیستم شده است که پس از گذشتن خرشان از پل، آن را خراب کنند. نمونه اش رفتاری بود که با ورنر فون براون [سازنده آلمانی موشکهای فضاپیمای آمریکا]، «شاه»، فردیناند مارکوس، نوریه گا، صدام حسین و ... کردند. روزنامه نگاران ایرانی دهها سال پیش از «لوسیا پینوشه» تجربه اورا با تمامی وجود لمس کرده بودند. این قدرت ها پس از انقلاب به بسیاری از آنان حتی ویزای توریستی ورود به کشورشان را هم ندادند، حال آنکه به موازات شاه، آنان هم ناچار به خدمت کردن به برخي قدرتها و رعایت سیاست های آنها شده بودند که این کار به تدریج عادت و برایشان یک روال شده بود. بیاد دارم که به معروفترین و بزرگترین آنان (غ. ص.) که برادر و برادرزاده آمریکایی هم داشت پس از هفته ها سرگردانی در استانبول و سرقت پولش در این شهر، چون موفق به دریافت ويزا نشده بود به وطن بازگشت ولی فرصت آن را نیافت تا دوباره قلم به دست گیرد و عقده دل بگشاید [داد خود بستاند].
        
        با درج پیام وارده که فرستنده اش اصرار به انتشار آن کرده، لازم است که جهت مزید اطلاع به ماجرای دختر پینوشه در ژانویه 2006 اشاره شود، از این قرار:
        
        
    لوسيا پينوشه در سال 2006 در حال خطاب به خبرنگاران


        ــ لوسيا پينوشه دختر بزرگ ژنرال پینوشه دیکتاتور شیلی که به آمریکا گریخته و درخواست پناهندگی کرده بود پس از رو به رو شدن با رفتارنامساعد ماموران آمریکایی که به او دستبند زده و به زندانش فرستاده بودند درخواست خودرا پس گرفت و خواست که اورا به کشورش بفرستند و به این ترتیب زندان شیلی را بر زندان آمریکا ترجیح داد. وی که 28 ژانويه 2006 با هواپيما وارد پايتخت شيلي شده بود در قرارگاه پلیس فرودگاه به خبرنگاران گفت كه در فرودگاه دالس (شهر واشنگتن) به او دستبند زدند، لباس زندان پوشانيدند و رفتار خوبي نداشتند؛ حال آنکه پدرش دهها سال در خدمت آمريکا بود، به خواست آمريکا [در سال 1973 و با کمک «سیا»] برضد «آلنده» کودتا کرد و ... و اتهامات وارده به او و پدرش به همين دلايل است و او هرگز انتظار چنين رفتاري را از آمريکاييان نداشت. رفتاري که با او در فرودگاه دالس شد بايد سرمشقي براي همه خارجياني قرارگيرد که در وطن خود ندانسته و یا از روی خوش خیالی به خارجي خدمت مي کنند تا روزي - روزگاري عوض بگيرند. وی افزود: «منظور من از گفتن اين مطالب به شما [روزنامه نگاران مخاطب او] اين بوده است که آنهارا منتشر کنيد تا چشم جهانيان باز شود.».
         لوسيا كه 25 ژانويه 2006 با گذرنامه جعلي وارد آمريكا شده و درخواست پناهندگي كرده بود دو روز بعد (27 ژانويه) پس از رو به رو شدن با آن رفتار ماموران آمريکايي درخواست خودرا پس گرفت و از طریق آرژانتين به وطن بازگشت تا مجازات کشود!. لوسيا متهم بوده است كه در سوء استفاده هاي مالي پدرش مشاركت داشته و قسمتي از پولهاي پدرش را كه از راه سوء استفاده به دست آمده بود به حسابهاي شخصي خود در داخل و خارج از کشورز واريز مي كرده و ماليات بردرآمد اين پولها را هم نداده است. در زمان اقتدار پدر، لوسيا رئيس بنياد فرهنگ ملي! كشور شيلي بود. پينوشه که به اتهامات متعدد از جمله سر به نيست کردن سه هزار شيليايي چپگرا و سوء استفاده های مالی متعدد تحت تعقيب قضايي بود در دهم دسامبر سال 2006 و چند روز پس از 91 ساله شدن درگذشت. وي در نود و يکمين زادروزش از کارهاي خلاف خود کتبا ابراز ندامت کرده بود.
        لوسیا پس از بازگشت به وطن، تنها چند روز بازداشت بود و در ژوئیه 2008 (تیرماه 1387) خودرا نامزد شورای شهر سانتیاگو کرده بود و آزادانه فعالیت دارد تا دادگاه تکلیف اتهامات وارده را روشن سازد.
    28 ژوئيه 2008 لوسيا در جريان فعاليت هاي انتخاباتي شوراي شهر سانتياگو (پايتخت کشور شيلي)






  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com