Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
18 دسامبر
 
جستجوی:

 
  هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.
 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 18 دسامبر
ایران
دو شكست نظامی هند از ایران در دو سال متوالی برسر قندهار
18 دسامبر سال 1650 میلادی نیروهای اعزامی «شاهجهان» امپراتور گورکانی (تیموری) هند به قندهار از سربازان ایرانی مستقر در پادگان این شهر شكست خوردند و دست به فرار زدند. این دومین شکست هندیان در قندهار از ارتش ایران بود. سال پیش از آن (ژانویه 1649 میلادی) شاه عباس دوم شخصا با سپاه اصفهان برای بیرون راندن هندیان از قندهار به این منطقه رفته و پیروز شده بود. سران دهلی از دیرزمان چشم طمع به قندهار دوخته بودند كه گوشه ای از ایران خاوری بود.
     تلاشهای بی نتیجه سران دهلی در سالهای 1652 و 1653 ادامه یافت و این چهار لشكر كشی برای آنان 120 میلیون روپیه طلا هزینه داشت. تمایل به تصرف قندهار از زمان حكومت جهانگیرشاه آغاز شده بود، زیرا كه وی در نظر داشت پایتخت را از دهلی به لاهور منتقل سازد و نمی توانست یك پادگان نیرومند ایران در قندهار را تحمل كند. و این، درحالی بود که امپراتوران گورکانی استقرار پرتغالی ها و انگلیسی ها را در سواحل شرقی و غربی آن کشور تحمل می کردند و بیم و نگرانی از ورود فرانسویان و هلندی هم نداشتند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
رسیدگی به شكایت انگلستان از ایران در جامعه ملل
جامعه ملل از 18 دسامبر سال 1932 رسیدگی به شكایت انگلستان از ایران كه یكجانبه امتیازنامه نفت (امتیاز سال 1901 دارسی) را الغاء كرده بود سه روز پس از دریافت آن آغاز كرد و 50 روز بعد، از طرفین خواست كه یك بار دیگر با هم مذاكره كنند و اگر موفق به حل اختلاف نشوند، آن وقت جامعه ملل تصمیم خواهد گرفت.
     «تاریخ» نشان داد كه این كارها نوعی بازی برای تمدید قرارداد 60 ساله به 90 سال و چند برابر كردن منطقه قرارداد بود.
    در مذاكرات دوجانبه [که به توصیه جامعه ملل صورت گرفت] این توافق حاصل شد و مجلس شورا بر آن صحه گذارد كه به قرارداد سال 1933 نفت ایران و انگلستان معروف شده است كه در سال 1951 باتلاشهای میهندوستان ایرانی به رهبری دكتر مصدق ابطال شد.
    باید دانست كه از دهه دوم قرن 20 تاكنون، خاورمیانه قربانی نفت خود بوده و ریشه هر رویدادی در این منطقه را باید در سیاست های نفتی دیگران جستجو كرد، زیراكه بدون نفت کافی و یا نفت گران، كشورهای صنعتی پیشرفت نخواهند داشت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
بازی های قوام السلطنه بالاخره این بار هم پایان یافت
قوام السلطنه

پس از چندبار استعفاء و ابقاء و ترمیم كابینه، در این روز در آذرماه 1326 (18 دسامبر 1947) ابراهیم حكیمی جای قوام السلطنه را گرفت و نخست وزیر شد. ابراهیم حکیمی که پیش از احمد قوام هم نخست وزیر بود، سی ام دی ماه 1324 چون نتوانست مانع اقدام فرقه پیشه وری شود از نخست وزیری کناره گیری کرده بود و احمد قوام نخست وزیر شده بود.
     جریانی که به کناره گیری قوام انجامید از این قرار بود:
     قوام دهم آذر 1326 بیانیه ای انتقاد آمیز از رادیو ایران پخش کرد که در آن، مجلس (قوه مقننه) به مداخله در کارهای دولت (قوه مجریه) و در نتیجه مشکل سازی در اجرای برنامه ها متهم شده بود. پخش این اعلامیه سبب رنجش نمایندگان مجلس و حتی نمایندگان حزب دمکرات (حزبِ قوام السلطنه) شد و سبب شد که ده تَن از وزیران کابینه کناره گیری کنند. با این کناره گیری ها و رنجش ها، قوام هجدهم آذر از مجلس درخواست رای اعتماد کرد که رای نیاورد و ریاست دولت را از دست داد. مجلس به نخست وزیر شدن رضا حکمت (سردار فاخر) استاندار پیشین کرمان ابراز تمایل کرد و پس از طی تشریفات مرسوم، به وی رای اعتماد داد که ساعاتی بعد، حکمت از نخست وزیر شدن انصراف داد و نمایندگان مجلس به ابراهیم حکیمی که در دی ماه 1324 از نخست وزیری کناره گیری کرده بود ابراز تمایل کردند که نخست وزیر شود و 29 آذر رای اکثریت نمایندگان را بدست آورد و نخست وزیر شد و ششم دیماه 1326 اعضای کابینه خودرا معرفی کرد و دو روز بعد قوام به اروپا رفت و 5 سال بعد، شاه در تیرماه 1331 اورا نخست وزیر کرد که چند روز بیشتر طول نکشید و مردم در سی ام تیر همان سال با بپاخیزی خود اورا مجبور به کنارگیری کردند و مصدق را به ریاست دولت باز گردانیدند و مجلس اختیاراتی را که خواسته بود و قبلا با آن موافقت نشده بود ازجمله خودش وزیر دفاع ملی باشد به او داد.
    در جریان درگیری قوام و مجلس در سال 1326، محمد مسعود ناشر روزنامه «مرد امروز» در یك شماره این روزنامه نوشت كه به هركس كه قوام را ترور كند یكصد هزار تومان (پول آن زمان) پاداش خواهد داد و در این زمینه تعهدنامه محضری هم تنظیم كرده بود. روابط قوام با مطبوعات در طول سال 1326 به نظر حسنه نمی آمد.
     این وضعیت (وضعیت پاییز 1326) که برخی از رسانه های وقت از آن به عنوان بازی های سیاسی نام می بردند با اعتراض دولت شوروی به ردّ قرارداد نفت شمال از سوی مجلس كه قوام وعده آن را به مسكو داده بود تا نظامی هایش را از ایران خارج كند شدت یافته بود.
     این اصطلاحا؛ بازی های سیاسی، هشتم دی ماه آن سال با رفتن قوام به اروپا پایان پایان یافت و پرده نمایش پایین افتاد. سالها در ایران وقت، تغییرات دولتی تنها جا به جایی مهره ها بود و به همین دلیل پیشرفت و تحولی مشاهده نمی شد به مصداق این ضرب المثل منظوم:
     بُرده دل و جان من دلبر جانان من ـــ دلبر جانان من بُرده دل و جان من
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
روزی که حجت الاسلام دکتر محمد مفتح همدانی در تهران به قتل رسید
دکتر مفتح
پیش از ظهر 18 دسامبر 1979 (27 آذر ماه 1358) دکتر محمد مفتح همدانی (حجت الاسلام) مدرس الهیات که در جریان انقلاب 1357 رهبری گروهی از انقلابیون را به دست داشت و در سقوط نظام سلطنتی ایران با ترتیب دادن تظاهرات، نقشی موثر ایفاءکرد هنگام ورورد به دانشکده الهیات در خیابان مطهری (تخت طاووس) هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد.
    ضاربین دکتر مفتح، سه جوان مسلح به کلت و اوزی بودند که با یک موتوسیکلت حرکت می کردند و پس از قتل دکتر مفتح و دو پاسدار محافظ او از صحنه فرار کردند. بعدا معلوم شد که این سه تن از گروه فرقان هستند - همان گروهی که دکتر مطهری (آیت الله) و سرلشکر قره نی را کشته بود. ضاربان که دکتر مفتح را تا داخل دانشکده دنبال کرده بودند کیف دستی او را ربودند که گفته شده است حاوی اسنادی بود و مفتح آن را از خود دور نمی ساخت.
    پس از پیروزی انقلاب، دکتر مفتح مسئولیت های متعدد بر عهده گرفته بود و ازجمله در زمینه مطبوعات اختیارات داشت. وی بود که غلامحسین صالحیار را در سمت سردبیری روزنامه اطلاعات تثبیت کرده بود. صالحیار این سمت را از قبل از انقلاب برعهده داشت و تا زمان مصادره شدن این روزنامه آن را حفظ کرد و پس از اعلام مصادره، خود کنار رفت. گفته شده است که دکتر مفتح در تصمیم مربوط به مصادره روزنامه های مهم ازجمله اطلاعات و کیهان نقش داشت. این دو روزنامه، پس از مصادره شدن، نخست در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفتند و پس از اخراج بیشتر (حدود90 درصد) اعضای تحریریه آنها، سپس به دفتر رهبری انقلاب منتقل شدند.
    در میان اعلامیه های تاسف از قتل دکتر مفتح که 28 آذر در روزنامه های تهران به چاپ رسیده بود اعلامیه مجاهدین خلق نیز به چشم می خورد که ترور او را محکوم کرده بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
18 دسامبر روز جهانی مهاجر ـ ده میلیون و 700 هزار مهاجر در آلمان تا سال 2012
امروز ـ 18 دسامبر ـ روز جهانی مهاجر است و به این مناسبت برخی دولت ها و سازمانهای مربوط آمار مهاجرین وارده و یا ترک وطن کردگان و وضعیت آنان را اعلام و رسانه ها نظرات مربوط و شکوه و شکایات مهاجران و مشکلات مهاجران را منتشر و پخش می کنند.
    مجمع عمومی سازمان ملل 18 دسامبر 1990 تصویب کرد که یک کنوانسیون جهانی برای محافظت از حقوق مهاجران تشکیل شود و ضوابط لازم را به دست دهد. این مجمع چهارم دسامبر 2000 مصوبات کنوانسیون را پذیرفت و چون در هجدهم دسامبر 1990 ایجاد کنوانسیون را تصویب کرده بود روز هجدهم دسامبر هر سال را روز مهاجر International Migrant Day اعلام کرد و از دولت های عضو خواست که هرسال این روز را برگزار کنند و به مصوبات مجمع و کنوانسیون مربوط مخصوصا در زمینه حقوق انسانی مهاجران احترام بگذارند و صدای مهاجران را بشنوند.
    برای نمونه، به یک مورد از آمارهای منتشره در این روز در سال 2012 که مربوط به دولت آلمان است اشاره کنیم:
    سازمان آمار دولت آلمان هجدهم دسامبر 2012 اعلام کرد که میزبان ده میلیون و هفتصد هزار خارجی است که از 60 سال پیش تا کنون برای کار و اقامت وارد آن کشور شده اند. بنابراین، از هر هشت ساکن کشور آلمان یک نفر خارجی و خارجی تبار است. کشورهای مبدأ برای خارجیان مقیم آلمان در ردیف نخست روسیه و پس از آن کشورهای بلوک شرق سابق با ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار مهاجر اعلام شده اند. پس از آنها ترکیه با یک و نیم میلیون و لهستان با یک میلیون و یک‌صد نفر قرار دارند.
    طبق این اعلامیه رسمی، ایرانیان مهاجر به آلمان عمدتا از شهرنشینان ایران، بیشترشان دارای تحصیلات عالی و غالبا جوان و یا میانسال بودند و انگیزه خودرا از مهاجرت؛ سیاسی، اجتماعی و مذهبی اعلام کرده بودند. حال آنکه انگیزه مهاجران کشورهای دیگرعمدتا «اقتصادی و یافتن کار و درآمد» بوده است.
    کمیساریای عالی پناهجویان وابسته به سازمان ملل شمار پناهجویان ایرانی در سالهای 2009، 2010 و 2011 را جمعا 43 هزار و 850 تن گزارش کرده بود که از این شمار 11 هزار و 537 تن مربوط به سال 2009، 15 هزار و 185 تن مربوط به سال 2010 و 18 هزار و 128 مربوط به سال 2011 است. «پناهجو» متفاوت مهاجر عادی است و وضعیتی دیگر دارد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
بسته شدن حساب های بانکی و لغو کارت های اعتباری برخی از ایرانیان مقیم آلمان در بانک های این کشور در سال 2012
دویچه وله (DW صدای جهانی آلمان) ـ 17 دسامبر 2012: روزنامه «تاتس» چاپ برلین، امروز (۱۷ دسامبر/ ۲۷ آذر) در گزارشی از بسته شدن حساب شخصی برخی از شهروندان ایرانی تبار در تعدادی از بانک‌های آلمان خبر داد.
    این روزنامه نوشته است که اخیرا حساب جاری شماری از ایرانیان مقیم آلمان مسدود، و کارت‌های اعتباری شماری دیگر لغو شده است.
    برپایه تحریم‌های اتحادیه اروپا که از ابتدای جولای ۲۰۱۲ تشدید شده است، بانک‌های اروپا وظیفه دارند گردش مالی حساب ایرانیان و شهروندان ایرانی‌تبار را زیر نظر داشته باشند. بر همان پایه بود که قبلا حساب بانکی شماری از مقام‌های جمهوری اسلامی مسدود شده بود. نزدیک به ۵۰ هزار تن از انبوه ایرانیان ساکن آلمان تابعیت آلمانی دارند.
     روزنامه «تاتس» در شماره 17 دسامبر 2012 خود نوشت که کنترل حساب‌ های همه ایرانیان ساکن آلمان چنان پُرزحمت و وقت گیر است که برخی از بانک‌ها ترجیح می‌دهند به مشتری بودن آنان در این بانکها خاتمه دهند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
میزان کاهش درآمدهای دولت جمهوری اسلامی ناشی از تحریم ها در سال 1391 هجری خورشیدی
به گزارش 16 دسامبر 2012 ایسنا، شمس‌الدین حسینی وزیر امور دارایی و اقتصاد جمهوری اسلامی (دولت دهم) گفته بود که در بودجه سال 1391، درآمد دولت 144 هزار میلیارد تومان پیش‌بینی شده بود؛ اما به دلیل محدودیت‌هایی که برای صادرات نفت پیش آمده [تحریم اقتصادی]، برآورد می‌شود که تنها 95 هزار میلیارد تومان از درآمدها [درآمدهای پیش بینی شده] محقّق شود. وی اشاره کرده بود که کسری بودجه در سال 1391 سبب تغییراتی در اختصاصِ بودجهِ عمرانی شده است.
    طبق محاسبه «ایسنا» [برپایه این بیانِ شمس الدین حسینی]، دولت جمهوری اسلامی در سال 1391 با کمبود درآمدی بیش از یک سوم مبلغ پیش بینی شده مواجه بود.
    درآمد جمهوری اسلامی در سال 1391 هجری خورشیدی از صدور مواد نفتی ـ به سبب تحریم ها ـ تقریبا نصف شده و برخی خریدارانِ نفتِ خام اشاره کرده بودند که ترجیح می دهند بابت خرید نفت، پول رایج خودرا بپردازند که معمولا به افزایش واردات از این کشورها می انجامد و به زیان تولیدات داخلی و افزایش بیکاری.
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سینما
سالروز مرگ «دیانا لین» که در فیلمهای سینمایی نقش دختران ساده دل را بازی می کرد


«دیانا لینDiana Lynn» بازیگر آمریکایی فیلم های سینمایی 18 دسامبر1971 در 45 سالگی درگذشت. معروف ترین فیلم او «داستان آناپولیس: هرچه که آسان به دست آید آسان هم از دست می رود» عنوان دارد.
    دیانا در فیلم ها، عمدتا نقشِ دختران ساده دلِ از همه جا بی خبر را برعهده می گرفت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو اندیشه
سالروز درگذشت «برنشتاین» صاحب فرضیه تعدیل ماركسیسم، و از پدران سوسیال دمکراسی ـ تحوّل، نَه انقلاب
Eduard Bernstein
ادوارد برنشتاین Eduard Bernstein صاحب فرضیه تعدیل ماركسیسم 18 دسامبر سال 1932 در 82 سالگی درگذشت. كمونیستها تا زمان فروپاشی شوروی، برنشتاین را یك تجدید نظر طلب می خواندند كه اینك راه اورا در پیش گرفته اند. برنشتاین بمانند مارکس یک یهودی بود.
    برنشتاین، یك روزنامه نگار آلمانی، نخست از پیروان سرسخت ماركسیسم (سوسیالیسم تمام عیار و اصطلاحا؛ علمی) بود و آن را تنها راه نجات بشر از بدبختی، غم، جنگ و تباهی می دانست و با این افكار چون نتوانست در آلمان به كار روزنامه نگاری ادامه دهد به انگلستان رفت و در آنجا به مدت 21 سال به انتشار روزنامه پرداخت. با توجه به روانشناسی بشر، برنشتاین بعدا پاره ای از اصول ماركسیسم را غیر عملی دید و در این زمینه، به نشر نظرات خود در روزنامه سوسیال دمكرات Der Sozial Demokrat دست زد.
    یكی از موارد اختلاف نظر برنشتاین با ماركسیسم این بود كه عقیده داشت طبقه متوسط جامعه نباید از میان برداشته شود؛ همین نتیجه ای كه چین در تجریه ای كه از سال 1982 آغاز كرده به آن رسیده و بسیاری از احزاب كمونیست دیگر هم به آن گردن نهاده، و پذیرفته اند كه ساختن بنای سوسیالیسم باید تدریجی، و شروع آن از سوسیال دمكراسی باشد [تحول نه انقلاب].
    مورد اختلاف دیگر این بود كه برنشتاین باور نداشت كه كاپیتالیسم با تضادهای داخلی اش از درون متلاشی شود. طبق فرضیه برنشتاین، طبقه زحمتكش یك جامعه باید نخست روشن و آگاه شود، رشد كند و به تدریج به صورت یك وزنه سیاسی در آید و از راههای دمكراتیك به قدرت (حكومت) برسد و یا این كه سهم چشمگیری از آن را به دست آورد (شریک قدرت شود) و از این جایگاه به تضعیف بنیادهای كاپیتالیستی بپردازد. آنگاه با سوسیال دمكراسی آغاز و سپس، مرحله به مرحله، سوسیالیسم را جایگزین آن سازد و در جریان عبور از مراحل، باید مراقب فرصت طلبان باشد كه خود را وارد تحویل نكنند، دست اندر کار آن نشوند كه ورود آنان، تكامل را از مسیر خود منحرف و با شكست رو به روخواهد ساخت (دهها سال بعد، شكست سوسیالیسم در شوروی و اروپای شرقی درستی اخطار برنشتاین را كه همانا برحذر بودن از فرصت طلبان است ثابت كرد). یكی از مثالهای او در این زمینه از این قرار است كه شكارچی ماهر، نخست شكار خود را خسته می كند و از پای در آوردن شكار خسته كار بسیار آسانی است، ولی باید توجه داشت كه در این شرایط هم هر فرد و گروهی می خواهد آن «خسته و فرسوده» را شكار كند. باید مراقب فرصت طلبان بود.
    وی می گوید كه تنها، با ورود طبقه كارگر به پایگاههای قدرت نمی توان زیربنای كاپیتالیسم را ویران ساخت به گونه ای كه قابل مرمت كردن (بازگشت) نباشد؛ باید همزمان كارهای بد و خصلت های سوء كاپیتالیسم را برای مردمی كه هنوز روشن نیستند افشاء كرد تا ریشه كنی كاپیتالیسم در ذهن آحاد مردم نقش بندد و برای رسیدن به این هدف به یاری روشنفکران نیاز است. بنابر این، در بطن مبارزه نیاز به همکاری و معاضدت یك طبقه رو شنگر است از جمله اهل جراید ، كتاب نویسان مخصوصا داستان نویسان كه حرفهایشان در مغز عوام الناس فرو می رود ، اصحاب نمایش (تئاتر و سینما).
    برنشتاین نقش روشنفكران (نویسنده ، روزنامه نگار، هنرمند و مدرّس) در ویران ساختن بنای كاپیتالیسم و استثمار و هرگونه بنیاد ارتكاب ظلم را با انعكاس زشتی های آنها بیش از هر عامل دیگر، موثر دانسته و گفته است كه تخریب آن بنیادها با قلم، بیان و هنر به گونه ای است كه مرمت پذیر نخواهند بود، زیرا كه نوشته و بیان در اذهان افراد نقش می بندد و آنان را به صورت دشمن آشتی ناپذیر استثمارگران و ستمگران در می آورد. بزعم برنشتاین، یك كتاب داستان؛ یك مقاله مستدل؛ یا یك نمایش، یك تصویر و حتی یك قطعه شعر و یك كاریكاتور می تواند جامعه ای را منقلب و آماده پذیرفتن هر تغییر و انجام هر اقدام كند [نقش رسانه ها].
    برنشتاین در توضیح این نظر یه خود گوید: تا طبقه زحمتکش که نگران تامین معاش روزانه است، متوجه آینده خود و احقاق حق نشود و به مجالس و به دنیای قلم و تریبون راه نیابد نمی توان به پیروزی امیدوار بود. با طبقه متوسط كه از نظر شمار برتر از طبقه بالا ست و كارایی زیاد دارد نباید در افتاد كه بدون کمک این طبقه، پیروزی زحمتکشان و استثمار شوندگان دشوار و احیانا غیر ممكن خواهد شد، زیرا كه طبقه بالا نیروی بازدارنده زحمتکشان را از طبقه متوسط به دست می آورد و بدون داشتن چنین عاملی نمی تواند به سلطه خود ادامه دهد (بر خر مراد سوار باشد). به عبارت دیگر، طبقه بالا كه پاسدار كاپیتالیسم است با اسب طبقه متوسط می تازد. بنا براین، تا طبقه متوسط كه از دو طبقه دیگر دانش، مهارت و كارایی بیشتری دارد و کارگزار طبقه اول است مطمئن نشود كه با فرو پاشی كاپیتالیسم منافع خود را از دست نخواهد داد دشوار است که تمام عیار در خدمت زحمتکشان قرار گیرد. پس، یک طالب سوسیالیسم به همان اندازه كه طبقه متوسط را به سوی خود می طلبد باید به سوی این برود، و نتیجه این كار همان سوسیال دمكراسی یعنی راه میانه است كه پس از پادار شدن، چاره ای جز حركت به سوی سوسیالیسم كامل ندارد.
    برنشتاین با انقلاب پرولتاریا مخالف است و می گوید كه از این طریق، پیروزی كوتاه مدت خواهد بود؛ زیرا كه چنین انقلابی همه چیز را می خواهد برق آسا زیر و زبر كند كه برای پیشرفت، دیگر چیزی باقی نمی ماند و چون انقلابیون، بدون داشتن تجربه لازم - خود می خواهند سررشته امور را به دست گیرند باعث پشیمانی و عدم رضایت توده ها می شوند و در این شرایط برای حفظ نظم، دیكتاتوری نظامی و یا هر شكل دیگر جای دیكتاتوری طبقه كار گر را خواهد گرفت و توده مردم حسرت گذشته را خواهندخورد. برنشتاین با این استدلال نتیجه می گیرد که به جای انقلاب، باید تحول صورت گیرد.
    برنشتاین حاضر نمی شود كلمه ای درباره «مدینه فاضله» بشنود. او می گوید كه اگر به موازات تحول در جهت سوسیال دمكراسی و تکامل، سطح فهم و آگاهی ها و دانش مردم بالانرود موفقیت به دست نخواهد آمد.
    برنشتاین که بعدا چند دوره عضو مجلس آلمان شد در یكی از رساله هایش نوشته است: نباید به یك انقلاب قاطع امید بست، باید از طرق دمكراتیك و مسالمت آمیز قدرت را در جامعه به دست گرفت. باید وجدان و ضمیر عوام الناس و طبقه ساكت را روشن ساخت و فعال كرد و به آنان فهماند که نباید تنها در اندیشه امرار معاش روزانه خود باشند، باید به آینده بیندیشند و به سوی برابری کامل و عدالت اجتماعی - اقتصادی پیش بروند؛ زیرا که آزادی سیاسی برای خوشبخت زیستن و دغدغه نداشتن کافی نیست.
    برنشتاین اندرز داده است: مردم نسبت به اخلاقیات، بااینكه گاهی خودشان آن را نقض می كنند حساسیت دارند و به كسی اعتماد می كنند كه ضعف اخلاقی نداشته باشد؛ بنابر این مبارزان راه سوسیالیسم، نخست باید خود را مجهز به سلاح اخلاقیات كنند و در جامعه، نمونه باشند تا مردم حرف و عمل آنان را بپذیرند و حمایتشان كنند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
زادروز مردی كه به سوسیال دمكراسی وفادار بود
Willy Brandt
ویلی برانت Willy Brandt، مردی كه بیش از هر كس دیگر به سوسیال دمكراسی وفادار بود 18 دسامبر سال 1913 در آلمان به دنیا آمد و در سال 1992 در گذشت.
    وی از جوانی پیرو سوسیال دمكراسی بود كه در آلمان آن زمان «راه سوم» خوانده می شد. پس از روی كار آمدن هیتلر که رهبر جنبش سوسیال ناسیونالیسم بود، برانت چون حاضر به دست كشیدن از این فكر (برقرار کردن سوسیال دمکراسی) نبود به نروژ پناهنده شد و در اینجا به كار روزنامه نگاری پرداخت. پس از تصرف نروژ به دست نیروهای هیتلر به سوئد گریخت .برانت در این مدت دمی از كمك به گسترش سوسیال دمكراسی غافل نبود. وی پس از جنگ به وطن خود بازگشت و در زنده كردن حزب سوسیال دمكرات آلمان فعالیت بسیار كرد و نماینده پارلمان شد. سپس به مدت 9 سال شهردار برلن غربی بود. سه سال وزیر امور خارجه و 5 سال صدر اعظم آلمان بود و باشوروی و آلمان شرقی راه مسالمت در پیش گرفت و از بانیان اتحادیه اروپا بشمار می رود و به همین دلیل در سال 1971 برنده جایزه صلح نوبل شد.
    برانت هنگامی كه رئیس دفترش متهم به جاسوسی برای بلوك شرق شد، این رویداد را نتیجه ضعف تشخیص خود در انتصاب آن فرد اعلام داشت و از صدارت عظمای آلمان كنار رفت، اما تاپایان عمر به مدت 16 سال رئیس مركز جهانی احزاب سوسیالیست بود. مهمترین اثر او «تحول سوسیالیسم» است كه كتابی است جامع در زمینه این فرضیه. حزبی را كه او از هیچ به وجود آورد تاکنون چندبار زمام امور آلمان را به دست داشته است . ویلی برانت نامی است كه او پس از فرار از آلمان بر خود نهاد كه شناخته نشود ولی بعدا حاضر به تغییر دادنش نشد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سالروز درگذشت Edouard Vaillant سوسیالیست انقلابی فرانسه
Edouard Vaillant
Edouard Vaillant سوسیالیست معروف فرانسوی در این روز در سال1915 در 75 سالگی درگذشت. وی که از جوانی به اندیشه سوسیالیسم معتقد شده بود و آن را در فرانسه تبلیغ می کرد در 1871 - زمانی که ارتش آلمان پس از غلبه بر ارتش فرانسه به حومه پاریس رسیده بود از ایجاد کنندگان "کمون پاریس" و رد هرگونه دولت به صورت گذشته بود. وایلان و یارانش همه دشواری ها و جنگها را نتیجه وجود دولتهایی از دست گذشته می پنداشتند که سران آنها سوای خواست مردم عمل می کرده، تنها در پی منافع خود بوده و حرص قدرت داشتند. وی پس از سرکوب شدن خونین کمون پاریس به انگلستان گریخت و به کارل مارکس که در آنجا بود پیوست. در غیاب، درپاریس او را به اعدام محکوم کردند که سالها بعد این حکم لغو شد و وایلان به وطن بازگشت و به نمایندگی مجلس فرانسه هم انتخاب شد.
    وی در سال 1900 با کمک همفکرانش حزب سوسیالیست انقلابی فرانسه را تاسیس کرد، ولی پنج سال یعد با ادغام این حزب با حزب سوسیالیست موافقت کرد و تا پایان عمر به فعالیت در آن ادامه داد. وایلان تا دم واپسین این باور خود را از دست نداد که جامعه بدون "دولت به صورتی که وجود داشت" بهتر می تواند به زندگی خود ادامه دهد و خواهان کاهش اختیارات دولتها و اداره کشور توسط شوراها بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
خبرگزاری فارس، آذرماه 1391 پرداخت یارانه نقدی به مطبوعات جمهوری اسلامی در 8 سال 400 میلیارد تومان! ـ 1500 پروانه تازه با کدام روزنامه نگار حرفه ای؟
به گزارش 17 دسامبر 2012 (آذرماه 1391) خبرگزاری فارس، معاون مطبوعاتی وقتِ وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران گفته بود که پرداخت یارانه نقدی به نشریات، به آنها آسیب [حرفه ای] وارد می‌کند و باید تصمیم تازه ای در این ‌باره گرفته شود. وی در عین حال اضافه کرده بود که اصلاح آیین‌نامه تغییر در نحوه پرداخت یارانه به نشریات در دستور کار است و بناداریم تا یارانه به جای پرداخت نقدی به یک نشریه، صرف کارهای زیرساختی در حوزه نشریات شود. ولی اگر تغییر آیین نامه تا پایان عُمر دولت دهم تحقق نیابد، امید است که دولت بعدی این اصلاحیه را دنبال کند تا یارانه نشریات صرف امور زیربنایی فعالیت‌های مطبوعاتی شود.
    وی درباره میزان کمک نقدی که پرداخت شده بود [بدون گفتن زمان مشخّص] اشاره کرده بود که در دو دوره (8 سال) تصدّی این دولت 400 میلیارد تومان، و گفته بود که با این پول هنگفت می‌شد همه مشکلات مطبوعات کشور را یکجا برطرف کرد. با وجود این، وی گفته بود که در دوران تصدی دو ساله او هر نشریه‌ای که منتشر شده، یارانه گرفته است.
    معاون مطبوعاتی وقت وزارت ارشاد همچنین گفته بود که در دو سال تصدی او در ایران هزار و 500 مجوّز [پروانه] انتشار نشریه صادر شده است!.
    ـ ـ ـ ـ ـ
    ـ در جهان امروز، جمهوری اسلامی ایران شاید تنها کشوری باشد که به مطبوعات غیر دولتی یارانه نقدی (سوبسید) پرداخت می کند. مطبوعات رکن (قوه) چهارم دمکراسی خوانده می شوند و باید جدا و مستقل از سه قوه دیگر عمل کنند و درآمد آنها از فروش و چاپ اعلان باشد.
    ـ آیا در جمهوری اسلامی هزار و پانصد روزنامه نگار حرفه ای اضافی (بدون کار) وجود داشت که پروانه انتشار 1500 نشریه تازه در دو سال داده شود؟. برای انتشار یک نشریه در استاندارد جهانی به روزنامه نگار نیاز است که جهان امروز با کمبود شدید آن مواجه است. کسی با دانشگاه رفتن روزنامه نگار نمی شود به همانگونه که شاعر و پهلوان کُشتی و آوازخوان نمی تواند بشود.
    ـ در دنیای اینترنت که روزنامه ها و مجله های بزرگ و قدیمی ـ مجله هایی همچون نیوزویک ـ دارند آنلاین می شوند، انگیزه تلاش برای گرفتن پروانه با آن همه دوندگی و سالها در لیست انتظار بودن، چیست و چرا؟.
    ـ در دو سال گذشته در جمهوری اسلامی به چند روزنامه نگار حرفه ای معروف ـ معروف در سطح کشور و جهان ـ پروانه انتشار نشریه داده شده است؟.
    ـ چرا در جمهوری اسلامی بمانند سایر کشورها یک سازمان غیر دولتی حمایت از مصرف کننده نیست که تیراژ نشریات (شماره فروش رفته، فقط) را به دست آورد و در فواصل معیّن در سال اعلام کند تا اعلان دهندگان هنگام دادن آگهی بدانند که به کدام نشریه بدهند.
    
    *** پژوهش در این زمینه با تاریخنگار است که در آینده ـ آینده دور ـ برود همه پروندهای متقاضیان نشریه در یک برهه از زمان را بخواند، با کارکنان مربوط (مسئول دریافت و رسیدگی تقاضاها و ...) که ای بسا تا آن زمان بازنشسته خواهند بود و نیز با متقاضیان مردود و یا «نوبت نرسیده!» مصاحبه کند و برنگارد. چنین کتابی سند خواهد بود و ....
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
شماره ۳۲ مجله روزنامک (آذرماه ۱۳۹۵) ـ روی جلد این شماره:



     تمامی مطالب مندرج در صفحات چاپ شده شماره سی و دوم مجله روزنامک (شماره آذرماه ۱۳۹۵) و همچنین تمامی شماره های قبلی و بعدی این مجله را در اِدیشن آنلاین آن نیز می توانید بخوانید:
     www.rooznamak-magazine.com
     مطالعه مطالب ادیشن آنلاین مجله روزنامک مطلقا رایگان است.
     در مجله روزنامک، مطالب متعدد ازجمله خاطرات روزنامه نگاری، شرح مشاهدات، پیام های مخاطبان، پاسخ به پرسش ها، رویدادهای مهم ماه، عکس هایی که تاریخ شده اند، رویدادهای مهم در ماه مربوط در طول تاریخ، چند نظریه و فرضیه، در دنیای قلم و رسانه ها، دانستنی های جالب و آموزشی درج می شوند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
پرسشی درباره پروانه «سپیده دم» و دولت اصلاحات!


یك ایرانی مقیم ایالات متحده ضمن ارسال پیامی به تاریخ 18 دسامبر 2005 پرسیده بود كه چرا در طول هشت سال دوران دولت اصلاح طلبان، پروانه «سپیده دم (روزنامه نگارنده این تاریخ ژورنالیستی آنلاین)» را تجدید نكردند؟.
    پاسخ:
     اولا، عنوان «اصلاح طلبان» را خبرگزاری های اصطلاحا جهانی به دلایلی كه روشن است به دولت خاتمی داده بودند (تلقین)، زیرا كه ماهیت اصلاحات اعلام نشده بود تا نتیجه كار ملاحظه شود. به استنباط این نگارنده (كه در آن هشت سال در رابطه با «سپیده دم» بارها به مراجع مربوط مراجعه كرده بود)، در آن زمان اصلاح طلبان! خواهان رقیب برای نشریات جناح خود نبودند و به قول روزنامه كیهان همه چیز را برای خود می خواستند. اگر به نگارنده و امثال او پروانه نشریه می دادند، روزنامه های خودشان چشمگیر نمی شدند (كه البته آن طور كه باید چشمگیر هم نشدند). در آن دوره به صدها تن پروانه داده شد، جز روزنامه نگاران حرفه ای!. شاید هم اصلاح طلبان! به ما اعتماد نمی كردند. دو وزیر ارشاد آن دولت حتی این نگارنده را با نیم قرن تجربه روزنامه نگاری مستمر به حضور نپذیرفتند!! که حرفم را بگویم كه به گزارش کیهان (اخبار ویژه صفحه دوم این روزنامه) یکی از این دو با یک رسانه بیگانه (مستقر در اروپا) که بخش زبان فارسی دارد نزدیک است!. از مطالب این رسانه کهنسال که بازوی روابط عمومی دولت اروپایی مربوط است چنین برمی آید که با یک گروه از روحانیون ایران مخالفت ندارد.
     یك مقام مطبوعاتی وقت در وزارت ارشادِ دولت اصلاح طلبان كه بالاخره موفق به ملاقات با او شده بودم توصیه كرد كه بروم و نامه ای بنویسم كه «سپیده دم» را در چند سال اول به صورت ماهانه و ویژه مطالب تاریخی و اخبار رسانه ها منتشر خواهم كرد تا اقدام كنند. با اكراه تمام چنین نامه ای را هم نوشتم كه در پرونده سپیده دم محفوظ است ولی نتیجه نداد.
     پرونده «روزنامه سپیده دم» که پروانه آن در تابستان 1359 صادر شده بود منعكس كننده گوشه ای از تاریخ معاصر ایران خواهد بود. در سال 1387 از دکتر نعمت احمدی تاریخدان و وکیل قضایی خواستم که پرونده سپیده دم را در هر مرجعی که مصلحت بداند تعقیب کند زیرا تصمیم براین است که قضیه دنبال شود تا به صورت برگی در تاریخ ایران بماند. طبق اطلاع، هیات نظارت که غیابا (بدون حضور متقاضی و مدافعات او) به پرونده ها رسیدگی می کند در یکی از دو ماه آخر عُمر دولت اصلاحات! (تابستان 1384)، در جلسه ای که به دهها پرونده رسیدگی می کرد و چندین مجوز صادر کرد درخواست تجدید پروانه سپیده دم را رد کرده بود، چرا؟!. من که متقاضی و صاحب پرونده بوده ام، هنوز دلایل رد کردن تقاضا را نمی دانم.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
گام به ژورنالیسم اینوستیگیتیو گذاردن خبرگزاری فارس ـ پارتی بازی یک مقام شهرداری تهران برای مادرزنش ـ نتیجه تماس با اعضای شورای شهر
خبرگزاری فارس 27 آذرماه 1392 در یک گزارش ویژه از وجود Nepotism [مراعات منافع دوست و فامیل در امورات دولتی و عمومی] در شهرداری تهران خبرداد و نوشت که یک مقام این شهرداری، مجوّز ساخت دو طبقه «مازاد بر ضابطه تراکم» برای مِلک مادرزنش گرفته و همچنین معبر (کوچه) منزل مادرزن خود را از 6 متری به 8 متری تبدیل کرده و باعث اعتراض ساکنان آن محل شده است. [که در یک نظام اسلامی، انتظار چنین پارتی بازی را نداشته اند].
    فارس نوشته بود که این مقام در ساخت و سازهای برخی مناطق دیگر هم مرتکب تخلّفات شده است.
    این خبرگزاری که به نظر می رسد دارد گام به ژورنالیسم ِ اینوستیگیتیو می گذارد که برای یک نظام حکومتی ایدئولوژیک [نظام مکتب و مسلک] لازم است با اعضای شورای اسلامی شهر تهران در این زمینه تماس تلفنی گرفته که نتیجه اش به طور خلاصه از این قرار بوده است:
    ـ تلفن 9 تن از اعضای شورای شهر پاسخ نداد و پاسخگو (انسرینگ) تلفن ها هم خاموش بود. [این روزها تلفن ها دارای «کالر آیدی = نشان دهنده مشخصات تلفن کننده هستند و شماره و مشخصات تلفن کننده تا چند روز در تلفن مخاطب باقی خواهد ماند تا اگر بخواهد، متقابلا تلفن کند و بپرسد که چه سئوال و کاری بوده است. کالر آیدی همچنین وسیله ای است تا اگر صاحب تلفن نخواهد با تلفن کننده دارای آن مشخصات صحبت کند و یا در آن لحظه وقت مکالمه نداشته باشد گوشی را برندارد».].
    ـ 8 عضو شورای شهر گفته بودند که در جریان نیستند و یا اینکه اطلاع کامل از جریان ندارند.
    ـ یک عضو شورا گفته بود که در جلسه است. [نمی تواند صحبت کند].
    ـ 3 عضو شورا: اگر در این زمینه، سندی دارید بدهید تا دنبال کنیم. [سندی که یک رسانه و یا کمک رسانه می تواند بدهد، همانا گزارش آن است که سازمان مربوط باید آن را یک «اطلاعیه» بداند و خودش برود و در آن باره تحقیق و تحفص و سپس اقدام کند.].
    ـ یک عضو شورا گفته بود که یک ساعت بعد تماس بگیرید که یک ساعت بعد تماس گرفته شد گوشی تلفن را برنداشت.
    ـ یک عضو شورا گفت که قبلا تذکرات کُلی داده است.
    ـ یک عضو شورا: چنین تخلفاتی را، تازه می شنوم.
    ـ یک عضو شورا که کسی شماره تلفن همراه (موبایل = سِلفون) او را ندارد و مصاحبه هم نمی‌کند.
    ـ یک عضو شورا: خبر بدی بود، کار بدی کرده است.
    خبرگزاری فارس در گزارش خود، اسامی این اعضای شورای شهر تهران را ذکر کرده است.
    خبرگزاری فارس از آن زمان تا کنون به کار ژورنالیسم اینوستیگیتیو ادامه داده و به نظر می رسد که موفق بوده است ـ کاری که بیش از هر تلاش برای یک کشور لازم و ضروری است که گفته اند هر کشور دارای دو وسیله دفاع مؤثر است: قلم و تفنگ.
    
پیام تیرانداز

از دهه یکم آذرماه 1396 و با رای هیأت مدیره خبرگزاری فارس، پیام تیرانداز متولّد 1359 هجری خورشیدی مدیرعامل این خبرگزاری شده است. پیش از او و از 1390 تا آبان 1396 نظام الدین موسوی مدیرعامل خبرگزاری فارس بود و قبل از وی حمیدرضا مُقدّم فَر به مدت 13 سال. مهدی فضائلی نخستین مدیرعامل خبرگزاری فارس بود.
    پیام تیرانداز که در رشته مدیریت رسانه تا مقطع دکترا تحصیل کرده است تجربه کار در انواع رسانه از تلویزیون تا مجلّه و خبرگزاری را در کارنامه خود دارد. وی مدتی سردبیر اخبار خبرگزاری مِهر بود و نیز مدیر و سردبیر مجله پنجره.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نظر یك استاد دانشگاه درباره تاریخ نویسی در روزنامه های تهران - تاریخچهِ تاریخنویسی ژورنالیستی در ایران و مبتکر آن؛ نوشیروان کیهانی زاده
در دسامبر 2005 یك استاد دانشگاه با ذكر نام و نشانی، در پیامی از تهران چنین نوشته بود: اشاره به «رویدادهای تاریخ» در روزنامه های تهران كاری است مورد تایید، ولی باید به صورتی باشد كه در كشورهای دیگر در رسانه ها منعكس می شود: با هدف «یادآوری» و به مناسبت. جز مطالب شما در این باره كه آنها را از روزنامه «ایران» آغاز كرده، در همشهری و بعدا شرق ادامه داده و اینک در روزنامه دیگری می خوانم، مطالب سایر نشریات داخلی درباره تاریخ، به صورت كتاب نویسی است. در قرن گذشته، چند استاد در اروپا و آمریكا روش تاریخ نویسی برای رسانه ها را ابداع كردند به نام «جرنالیستیك هیستریوگرافی»، كه اصول و قواعد ویژه دارد و روزنامه های ما نیز باید این قواعد و طرز نگارش را رعایت كنند. به حساب تحقیق اخیر من (فرستنده پیام)، تاریخ نویسی كتابی (آكادمیك) خواننده معمولی را جلب نمی كند و چنین خواننده ای به خواندن تیتر و مشاهده عكس مطالب اكتفا می كند و در نتیجه، اتلاف انرژی و صفحات روزنامه است. من برای نوشتن یك رساله كه آماده شده است، در این زمینه شخصا بررسی كرده و برای یكصد دبیر تاریخ (در دبیرستان ها) پرسشنامه فرستاده بودم. نتیجه این بررسی كتبی ثابت می كند كه 73 درصد دانش آموزان در درس تاریخ نمره خوب نگرفته بودند. از این «درصد»، میزان مخاطبان مطالب تاریخ در یك روزنامه را اگر به صورت كتاب نویسی باشد می توان استنباط كرد و حدس زد. [این استاد در پایان پیام خود نوشته است که نمی خواهد نامش ذکر شود].
    
    نظر نگارنده:
    
    در درستی نظر استاد تردید نیست. در مورد تاریخ نگاری ژورنالیستی كه استاد گرامی به آن اشاره كرده است، این كار در تهران از «روزنامه ایران» آغاز نشد، این نگارنده (نوشیروان کیهانی زاده مؤلف این تاریخ ـ کرونیکل ژورنالیستی ـ آنلاین) برای نخستین بار از بهمن ماه سال 1350 مطلب «امروز در تاریخ» را برای كانال دوم تلویزیون ملی (در آن زمان تلویزیون رنگی) ایجاد كردم که در دنباله آخرین بخش اخبارِ شب که قسمت بین المللی آن را خودم تنظیم می کردم می آمد به این صورت: این بود رویدادهای امروز جهان و حالا نگاهی داریم به رویدادهای جهان در چنین روزی در طول تاریخ (مشابه آنچه را که شبکه تلویزیونی فاکس نیوز از قرن 21 پخش می کند). بعدا (سال 1353) آن را در بولتن روزانه خبرگزاری پارس (ایرنای امروز) برای استفاده مطبوعات قرار دادم و از زمستان سال 1356 هم در صفحه ششم روزنامه اطلاعات منتشر كردم. پیش از روزنامه ایران، این مطالب را برای روزنامه همشهری می فرستادم که در این روزنامه در ستونی با عكس، در صفحه «دور دنیا» به چاپ می رسید كه مهندس عطریانفر سردبیر وقت این روزنامه خواست به «برگی از تاریخ» تغییر عنوان دهد و در صفحه آخر این روزنامه چاپ شود و به همین ترتیب در روزنامه شرق پس از اینکه سردبیر این روزنامه شده بود. پس از شرق هم در اعتماد، روزنامه کرمانِ امروز و ... به چاپ رسید. برخی از مطبوعات فارسی و دو زبانه در کشورهای دیگر بخش هایی را که بپسندند از این تاریخ آنلاین و با ذکر ماخذ نقل می کنند ازجمله روزنامه ایران تایمز بین المللی چاپ واشنگتن و یک مجله چاپ لس آنجلس و ....
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سایر ملل
تاسیس امپراتوری جهانی مغول ها به مركزیت چین Yuan Dynasty


قوبیلای قاآن Kublai Khan = Qubilai = Ghubilai (خان خانها؛ متولد 1215 و متوفا در 1294) نوه چنگیز خان مغول (پسر تولی) كه اسما فرمانروای كل متصرفات مغولها در آسیا و اروپا از جمله بخشهایی از ایران بود، 18 دسامبر 1271 عنوان امپراتوری خود به مركزیت چین را تغییر نام داد و آن را دولت «یوان = یووان» نامید كه حکومت دودمان یوان Yuan Dynasty تا سال 1368 میلادی ادامه داشت. هلاكو (هولاگو) كه بر ایران حكومت می كرد و ایلخانی (حكومت مغولی) ایران را تاسیس كرده بود برادر قوبیلای قاآن بود.
    امپراتوری «یوان» كه تا روسیه و اروپای مركزی امتداد داشت و ماركوپولو آن را در كتاب خود شرح داده است، در دهه های اول عمر خود، یك مجمع (قوریلتای = خوریلتای = پارلمان) داشت و در سراسر آن امپراتوری اصول واحدی به نام «یاسا» رعایت می شد كه چنگیزخان آن را تدوین كرده بود و تا مدتی بمنزله قانون اساسی مغولها بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
آغاز کار صنعت هواپیماسازی در پی نخستین پروازِ مرغِ آهنین بال
برادران رایت:Orville - Wilbur
برادران رایت 18 دسامبر1903، و یك روز پس از نخستین پرواز كه پیروزمندانه بود، از دولت آمریكا خواستند كه اختراع آنان را خریداری كند. وزارت جنگ آمریكا مامور بررسی این درخواست شد و پس از مذاكره و مشاهده اختراع، تصمیم گرفت براداران رایت را به خدمت بگیرد و كمك مالی به تكمیل این صنعت بكند.
    17 دسامبر سال 1903 در صحرای «كیتی هاك» ایالت كارولینای شمالی آمریكا برادران رایت (ارویل و ویلبر رایت Orville & vilbur Wright) هواپیمایی را كه در كارگاه دوچرخه سازی شان بر پایه استفاده از مقاومت هوا ساخته بودند به صورتی كه در عكس دیده می شود به پرواز در آوردند كه به عنوان نخستین پرواز بشر با هواپیما ثبت شده است. روزنامه های آن زمان آمریکا در گزارش های خود از نخستین پرواز، هواپیمای برادران رایت را "ماشین پرنده" نام گذارده بودند.
     در دسامبر 2003 به مناسبت صدساله شدن این اختراع، درهمان محل (کیتی هاک) مراسمی برگزار شد. قرار بود در این مراسم یك المثنای هواپیمای برادران رایت که اخیرا ساخته شده بود به پرواز در آید، ولی این پرواز تا ساعت ها به سبب نوزیدن باد مساعد به انجام نگرفت و پس از آن هم یک بال هواپیما هنگامی که برای پرواز به حرکت درآمده بود به زمین گیر کرد و برنامه لغو شد. به عبارت دیگر، توفیق برادران رایت صد سال پیش از آن بیشتر بود.
17 دسامبر 2003 قسمت راست بال المثناي هواپيماي برادران رايت به زمين گير كرد و موفق به پرواز نشد

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نبرد خونین «وِردَن» و سرنوشت قهرمان آن ـ خاطره مارشال فالکنهاین از این نبرد
Falkenhayn

نبرد «وردن Verdun» خونین ترین صحنه جنگ جهانی اول 18 دسامبر 1916 با شکست آلمانی ها پایان یافت. محصول این نبرد ده ماهه که 21 فوریه 1916 در شمال شرقی فرانسه و در نزدیکی شهری به همان نام آغاز شده بود نزدیک به 340 هزار کشته و بیش از نیم میلیون زخمی بود. شمار کشته شدگان فرانسوی 163 هزار گزارش شده بود. در این نبرد بیش از 40 میلیون گلوله توپ بکار رفته بود. نبرد در زمینی پُراز تپه صورت گرفته بود. مارشال فالکنهاین Erich Von Falkenhayn آلمانی هجدهم دسامبر به ستاد ارتش آلمان اعلام کرد که ادامه این نبرد به مصلحت نیست و سپس به نیروهای خود دستور عقب نشینی داد.
Philippe Petain


    فالکنهاین در کتاب خاطرات خود نوشته است طرف مقابل ما در جبهه وردن از نیروی انسانی فراوان برخوردار بود بگونه ای که پتن نظامیان خودرا نوبتی کرده بود تا خسته نشوند، روحیه از دست ندهند و تمدد اعصاب یابند ولی سربازان ما باید هفته ها در سنگر و در همانجایی که بودند بمانند. وقتی که تلفات ما اعم از کشته و زخمی از ریع میلیون گذشت دستور عقب نشینی دادم. فالکنهاین در سال 1919 بازنشسته شد و تا سال 1922 که زنده بود چند کتاب نظامی و استراتژی نوشت که به بسیاری از زبانها ترجمه شده و در مدارس نظامی تدریس می شوند.
    فرمانده نیروهای فرانسوی در این نبرد مارشال فیلیپ پتن Philippe Petain بود که با پیروزی درنبرد وردن، قهرمان ملی فرانسه شد. فرانسویان همین قهرمان ملّی را در پایان جنگ جهانی دوم به اعدام محکوم کردند که با یک درجه تخفیف روانه زندان ابد شد زیرا که در جریان جنگ جهانی دوم، ادامه جنگ با آلمان را به مصلحت فرانسه ندیده بود و از در مسالمت وارد شده بود تا فرانسه ویران نشود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سرانجام مبهم «محمد شهو» ـ اصلاح تفکّر در اواخر عُمر
Mehmet Shehu
جسد محمد شهو Mehmet Shehu مرد شماره 2 آلبانی را 18 دسامبر 1981 پس از این که مورد سوءظن Enver Hoxha [مطبوعات ایران انور خوجه نوشته اند] رهبر وقت قرار گرفت در خانه اش یافتند و اعلام کردند که با شلیک گلوله خودکشی کرده و چون خودکشی کاری ناپسند اعلام شده بود اورا در نقطه ای دوردست که کمتر کسی از آن اطلاع داشت دفن کردند!. در پی اعلام مرگ شهو که چهار دهه وزیر، و نخست وزیر (از سال 1954 تا 1981) و از سران حزب حاکم آلبانی (حزب کمونیست) بود وی را متهم کردند که جاسوس سه جانبه یوگوسلاوی، شوروی و آمریکا! بود.
    شهو که هنگام مرگ 68 ساله بود در جوانی افسر ارتش شده بود و چون افکار کمونیستی داشت به حمایت از چپ های اسپانیا در جنگهای داخلی این کشور شرکت کرده بود و پس از شکست چپها از نیروهای ژنرال فرانکو، به فرانسه منتقل شده بود و درجریان اشغال نظامی آلبانی (نخست در دست ایتالیا و بعد آلمان) به نیروهای مقاومت (پارتیزان) پیوسته و به فرماندهی بخشی از آنها رسیده بود و پس از جنگ که حکومت آلبانی به دست کمونیستها افتاده بود در حزب و دولت، صاحب مقام شده بود. وی پس از شرکت در یک دوره نظامی در شوروی، در آلبانی به درجه سرلشکری رسیده بود. پس از جدایی آلبانی از بلوک شوروی، این شهو بود که آن کشوررا در کنار مائو تسه دونگ قرارداد. وی از آغاز دهه 1980 تغییر نظر داد و می گفت که ادامه انزوای آلبانی به مصلحت نیست و درجلسات حزبی روی این موضوع تاکید می کرد که مورد سوء ظن انور خوجه رئیس کشور قرار گرفت و ....
     پس از فروپاشی بلوک شرق و آزاد شدن فرزندان شهو از زندان و یافتن گور پدر و معاینه بقایای جسد گفته شد که شهو خودکشی نکرده بود بلکه به دستور انور خوجه اورا کشته بودند. پس از مرگ شهو، زن و فرزندان و بستگان او به اتهام سوء استفاده از مقام او و خیانت به ملت زندانی شده بودند و نام خود وی نیز از کتاب تاریخ معاصر آلبانی حذف شده بود. شهو بر زبانهای ایتالیایی، اسپانیا و روسی مسلط بود. برخی از تاریخنگاران بعد از تحقیقات محلی و مصاحبه با آشنایان و همکاران سابق شهو نوشته اند که وی از اواسط دهه 1970 متوجه شده بود که مارکسیسم در جامعه آلبانی که فرهنگی مخلوط دارد و کشور صنعتی نیست کارآیی ندارد و باید به مرحله سوسیال دمکراسی بازگشت. این تغییر تفکر بود که انور خوجه را از او رویگردان کرد و بعدا عقب ماندگی آلبانی را به گردن او انداخت و گفت که شکست برنامه های توسعه، توطئه شهو و به خواست مسکو، واشنگتن و بلگراد بود!.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
روزی که بی نظیر بوتو شوهر کرد
بی نظیر بوتو سیاستمدار پاکستانی (که دو بار هم رئیس دولت این کشور شده بود) 18 دسامبر 1987 با آصف علی زرداری ازدواج کرد. در طول حکومت دوم بی نظیر بر پاکستان، شوهر او متهم به سوء استفاده از قدرت زنش شده و بعدا به اتهام دریافت پورسانتاژ در معاملات دولتی تحت تعقیب قضایی قرار گرفته و زندانی شده بود. در پی ترور بی نظیر در دسامبر 2007 و سپس کناره گیری پرویز مشرّف، آصف علی زرداری به ریاست جمهوری پاکستان انتخاب شده است. بوتو از قبیله راجپوت ایالت جنوبی سند است و آصف علی از قبیله بلوچ زرداری ساکن ایالت سند. شهر کراچی مرکز ایالت سند است.
بي نظير و آصف علي در روز ازدواج

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
... و پس از آن همه سر و صدا، بالاخره جورج دبلیو بوش رئیس جمهوری آمریکا شد
18 دسامبر سال 2000 کالج انتخاباتی آمریکا جورج دبلیو بوش را رئیس جمهوری این کشور اعلام کرد.
    بر سر شمارش آراء در استیت فلوریدا که جِب بوش برادر جورج دبلیو بوش، فرماندار آن آن بود اختلاف پدید آمده بود و این اختلاف اعلام نتیجه انتخابات را 36 روز معلق ساخته بود که در تاریخ فدراسیون آمریکا بی سابقه بود.
    بر سر شمارش آراء مناطقی از استیت فلوریدا میان «ال گور» نامزد حزب دمکرات و جورج یوش نامزد حزب جمهوریخواه و در نتیجه دو حزب اختلاف افتاده بود و کشمکش ادامه داشت که روز نهم دسامبر دادگاه عالی فلوریدا رای داد که 45 هزار رای مورد اختلاف بار دیگر و با دقت و با دست شمارش شوند.
روزگار وارد کردن اتهام


    حزب جمهوریخواه که با این طرز شمارش مخالف بود به دیوان عالی آمریکا مراجعه کرد و این دیوان 12 دسامبر با اکثریت پنج رای در برابر چهار رای حکم داد که دوباره شماری آراء متوقف شود و به این ترتیب جورج یوش برنده اعلام شد. ال گور که در مجموع سراسر کشور، آراء بیشتری داشت، نخست مصمم بود که حکم دیوان عالی را نپذیرد، ولی 13 دسامبر از این تصمیم منصرف شد و اعلام داشت که ادامه مقاومت را به مصلحت کشور نمی داند زیرا نمی خواهد که به وحدت ملی آسیب برسد.
    با کنار رفتن ال گور، انتقاد از جهت گیری دیوان عالی که بیشتر قضات آن در زمان دولت های حزب جمهوریخواه انتخاب شده اند پایان نیافت و تاکنون برخی از سران کشورها از جمله ایران و روسیه در سخنرانی های خود در اشاره به دمکراسی آمریکا، جورج بوش را برگزیده دیوان عالی آمریکا خوانده اند، نه رای دهندگان (مردم).
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
زنی که به خاطر حفظ محیط زیست و جلوگیری از قطع درختان چوبِ سرخِ کالیفرنیا، دو سال بالای درخت زندگی کرد
بانو «جولیا هیل» 18 دسامبر 1999 (27 آذرماه 1378) پس از دریافت این قول و تعهد که قطع درختان «چوب سرخ» کالیفرنیا متوقف خواهد شد که از بلندترین درختان روی کره زمین هستند و عُمر پاره ای از آنها از هزار سال تجاوز می کند به زندگی خود روی درخت پایان داد.
     جولیا متولد 1974 از دهم دسامبر 1997 و به مدت 738 روز در ارتفاع 55 متری از زمین روی شاخه یک درخت «رِد وود» بیش از هزار ساله در منطقه هومبولت ایالت کالیفرنیای آمریکا زندگی می کرد. وی که از مبارزان بنام حفظ محیط زیست است شنیده بود که می خواهند درختان آن منطقه از جمله آن درخت بیش از هزار ساله را قطع کنند و چون از راه مذاکره و توسل به مقامات مربوط و نطق و مقاله موفق نشده بود از این کار ممانعت کند بر بالای آن درخت که خود او نام آن را «لونا» گذارده بود مسکن گزیده و در آنجا زندگی می کرد تا اگر آن درخت را قطع کنند او هم کشته شود.
     جولیا که دختر یک واعظ مسیحی است گفته بود دست به آن کار زد و رنج را بر خود هموار ساخت که خبر رسانه ها شود و توجه جهانیان را به حفظ محیط زیست جلب کند.
     جولیا در باره زندگی دو ساله خود روی شاخه های این درخت، کتابی به روش «روزنگار» تحت عنوان Legacy of Luna منتشر ساخته که پرفروش اعلام شده است و درآمد صرف تلاش برای حفاظت از محیط زیست خواهد شد. وی قبلا هم کتاب تألیف کرده بود و یک کتاب او در اهمیت گیاهخواری است.
    
جولیا 738 روز روی این درخت زندگی کرد تا آن را قطع نکنند ـ روی جلد کتاب جولیا

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
رابرت گیتسِ تاریخدان ـ یک مردِ دانشگاهی و اطلاعاتی در سمت وزیر دفاع آمریكا و ...
Robert Gates
پیش از ظهر 18 دسامبر 2006 رابرت گیتس (متولد 25 سپتامبر 1943) و در آن سال 63 ساله كه پیشنهاد وزیر دفاع آمریكا شدنش در سنای این كشور (با 98 رای موافق از صد رای) تایید شده بود سوگند خورد و كار خودرا در این سمت آغاز كرد.
    
صحنه يک رزم شهري در عراق

گیتس با پیشینه کار اطلاعاتی و تجربه در سازمان «سیا» در زمانی وزیر دفاع ایالات متحده شد كه این کشور در دو جنگ درگیر بود، رژیم پکن تقویت بنیه نظامی خود تسریع کرده و روسیه بار دیگر به آزمایش موشک های تازه دست زده و در حال نوسازی نیروهای استراتژیک خود بود. گیتس از سال 1986 تا 89 معاون «سیا»، از 1989 تا 1991 نایب رئیس شورای امنیت ملی آمریکا، و از 1991 تا 1993 رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بود.
    
در اين ملاقات، اخطار سعودي به چني داده شد

در دسامبر 2006 و پیش از آنکه گیتس کار خودرا به عنوان وزیر دفاع آمریکا آغاز کند ملك عبدالله پادشاه کشور سعودی «دیك چنی» معاون رئیس جمهور وقت آمریكا را به ریاض دعوت كرده و اخطار جدی داده بود که اگر دولت آمریكا قدرت روزافزون شیعیان عراق را كاهش ندهد، دولت سعودی مانع رسیدن كمك مالی و تسلیحاتی از آن كشور به سُنّی های عراق نخواهد شد.
    گیتس كه 26 سال در امور امنیتی (در ارتباط با سایر ملل) تجربه داشته و درجریان فروپاشی شوروی مدیر كل «سیا» بود در رشته «تاریخ» از دانشگاه جورج تاون دكترا دارد و سالها نیز در چارچوب دستگاه آموزش عالی آمریكا، رئیس گروه و رئیس دانشگاه بود(رئیس دانشگاه A and M تکزاس از سال 2002 تا دسامبر 2006 که وزیر دفاع شد). او در دولت های دمكرات و جمهوریخواه (هر دو حزب) این سمت ها را داشته و لذا، شخصیتی نسبتا میانه رو به نظر می رسد كه از گفتن «نه» بیم به خود راه نمی دهد.
    جورج دبلیو بوش که در جریان کمپین انتخاباتی سال 2006 آمریکا، اعتراض رای دهندگان به رفتار و سیاست های رامسفلد وزیر دفاع وقت را شنیده بود یك روز پس از برگزاری انتخابات در هفتم نوامبر، با تغییر رامسفلد از سمت وزارت دفاع موافقت كرده بود كه شش سال در این سمت بود.
    اصحاب نظر در تفسیر تصمیم بوش به تغییر وزیر دفاع آمریکا گفته بودند که دولت آمریكا با هدف متحد عراق شدن در درازمدت، معاملات نفت و مشارکت در امور عمران و اقتصادی این کشور کلیدی خاورمیانه و از این رهگذر کمک به کمپانی ها و مقاطعه کاران آمریکایی به عراق رفته و هزینه و تلفات سنگین متحمل شده است كه صرف نظر كردن از آن هدف ها برایش آسان نیست. وجود اسلحه کشتار جمعی در عراق و بركنار كردن صدام حسین احتمالا یك بهانه، بیش نبود.
    باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا پس از جورج بوش نیز گیتس را در سمت وزیر دفاع این کشور تثبیت کرد که تا یکم جولای 2011 در این سمت بود و کناره گیری کرد و لئون پانتا Leon Panetta ایتالیایی تبار و از سیاستمداران کالیفرنیایی برجایش نشست.
حال و وضعيت يک زن عراقي که فرزندش 17 دسامبر 2006 در بغداد ربوده شده بود

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
ادامه ناامنی و عملیات تروریستی در عراق در سال 2012
در حملات تروریستی در چند منطقه عراق در دوشنبه 17 دسامبر 2012 سی و پنج تن کشته و بیش از50 تن دیگر زخمی شدند. روز پیش از این هم، این عملیات دهها کشته و زخمی ببار آورده بود. شماری از مجروحان این دو روز، زائران ایرانی بودند.
    در اکتبر 2012 در عملیات تروریستی در عراق، تنها در یک روز (29 اکتبر) 150 تن کشته و یا مجروح شده بودند. این عمالیات در سپتامبر 2012 جمعا 365 کشته برجای گذارده بود. عراق کشوری است دست ساخت انگلستان پس از جنگ جهانی اول که پیش از ایجاد آن از 3 ایالت امپراتوری ـ از میان رفته ـ عثمانی، نژاد و مذهب افراد و مشکلات ناشی از آن در نظر گرفته نشده بود و یا تعمّد در کار بود که منطقه نفت و چهارراه جهان آرامش نداشته نباشد. عکس زیر از یک مورد عملیات تروریستی 17 دسامبر 2012 گرفته شده است:


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سناتور ژاپنی تبار 88 ساله آمریکا که 49 سال در این سمت بود
Daniel Inouye در سال 2011
Daniel Inouye سناتور ژاپنی تبار آمریکا 17 دسامبر 2012 پس از 88 سال و 100 روز عُمر درگذشت. وی ـ در زمان درگذشت پیرترین عضو سنای آمریکا ـ 49 سال (از سال 1963) سناتور ایالت هاوایی در کنگره آمریکا بود. دو سناتور دیگر آمریکایی که بمانند Daniel Inouye هرکدام 49 سال ـ با چند ماه تفاوت ـ عضو سنای این فدراسیون بودند در دهه یکم قرن 21 درگذشتند؛ سناتور ستروم تورموند Strom Thurmond در 2003 و سناتور رابرت برد Robert Byrd در 2010. تورموند 100 سال و 6 ماه و بِرد 93 سال عمر کرده بودند. آنان قبل از سناتوری، سالها عضو مجلس نمایندگان آمریکا بودند.
    Daniel Inouye متولد هفتم سپتامبر 1924 در سال 1945 که یک ستوان ارتش آمریکا بود چند روز مانده به پایان جنگ جهانی دوم، در جبهه اروپا مجروح و یک دست خودرا ازدست داده بود. دانیل اینویه رئیس کمیسیون مالی سنای آمریکا بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
اندرز بانوی 115 ساله ایتالیایی ـ آمریکایی برای زندگی طولانی تر و بهتر
Dina Manfredini
Dina Manfredini که در اپریل 1897 در ایتالیا به دنیا آمده و در 1920 به آمریکا مهاجرت کرده بود 17 دسامبر 2012 پس از 115 سال و 8 ماه و 13 روز عُمر کردن درگذشت. وی در استیتِ آیوای آمریکا زندگی می کرد. هنگام فوت «دینا» دو فرزند تن از فرزندان او بیش از 90 و فرزند سوم بیش از 80 سال داشتند.
    «دینا» در صد و ده سالگی در مصاحبه ای گفته بود که هنوز می تواند کار کند. وی رازِ طول عُمر خود را امساک در مصرف چربی حیوانی و گوشت قرمز بیان کرده بود و گفته بود که از جوانی هر روز دو بار میوه و سبزی می خورَد، هشت ساعت می خوابد، به موسیقی گوش می کند و غم و اندوه را به خود راه نمی دهد. «دینا» گفته بود که یک انسان با اندکی تفکّر، پیش از گرفتن تصمیم و پیش بینی نتیجه اقدام، برای خودش مسئله نمی سازد که گرفتار، پشیمان و غمگین باشد ـ غم و اندوه کشنده انسان است. مشکلات زندگی از ارتکاب اشتباه بویژه در ازدواج و حرص پول زدن است و در برخی نیز حرص شهرت.
    «دینا» افزوده بود: وقتی از 80 سالگی گذشتم می دانستم که زود و یا دیر خواهم مُرد و لذا، از مُردن نمی ترسم، هر موجود جاندار باید بمیرد ـ این، یک واقعیت است، ولی نه با پشیمانی و اندوه.
    آمریکا 13 روز پیش از درگذشت «دینا»، یک بانوی کهنسال دیگر به نام Bessie cooper را از دست داده بود. «بِسی» که در استیت جورجیا زندگی می کرد 116 سال و 100 روز عُمر کرده بود.
Bessie cooper

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تاریخ از نگاهی به تصویر
تیترهای صفحات اول چند روزنامه تهران از خبرها و نظرهای روز (شماره های 26 آذر1401)

    


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برخی دیگر از رویدادهای 18 دسامبر
  • 1565:   بنه دتو وار چیBenedetto Varchi تاریخدان، نویسنده و شاعر ایتالیایی در 62 سالگی درگذشت.
        
        
  • 1805:   یوهان فون هردرHerder فیلسوف آلمانی در 59 سالگی درگذشت.


  • 1844:   «لودیگ وان برنتانو» اقتصاد دان آلمانی و صاحب فرضیه استفاده از اهرم نرخ بهره برای تنظیم بازار به دنیا آمد.
        
        
  • 1865:   مراحل تصویب اصلاحیه 13 قانون اساسی فدراسیون آمریکا که ضمن آن بَردگی در این فدراسیون غیرقانونی و منع شده است تکمیل شد و از این روز قدرت اجرایی یافت.
        
        
  • 1940:   اسنادی که پس از جنگ جهانی دوم به دست آمد و انتشار یافت نشان می دهد که هیتلر در این روز (و حدود هفت ماه پیش از آغاز تعرّض به شوروی و در زمانی که دَم از دوستی با دولت مسکو می زد) دستور محرمانهِ آماده شدن برای یک حمله گسترده نظامی به قلمرو شوروی تا رسیدن به منابع نفت قفقاز و خاورمیانه را به ستاد ارتش آلمان داده بود. طبق طرح هیتلر، قرار بود که ایران به همدستی با آلمان دعوت شود و پس از رسیدن ارتش آلمان به جنوب روسیه ـ مرز شمالی قفقاز ـ ارتش ایران دست به حمله بزند و به شرط تداوم دوستی و اتحاد با آلمان، مناطق از دست رفته خود در قرن نوزدهم (قفقاز و خراسان بزرگتر) را پس بگیرد. هیتلر نتیجه کار را پیش بینی نکرده بود و تاریخِ این قبیل تعرّضات (تعرّض به یک کشور پُروسعت و دارای توان دفاع از جمله نتیجه لشکرکشی ناپلئون به روسیه) را نخوانده بود. وی بمانند همهِ خودکامِگان به اندرز مشاوران و دلسوزان نیز گوش نمی داد. حمله نظامی آلمان به اتحاد شوروی 22 ژوئن 1941 آغاز شد و دو ماه پس از آن، اشغال نظامی ایران از سوی شوروی و انگلستان ـ دو متحد وقت ـ که نوعی پیشدستی بود. اشغال نظامی ایران به سبب خیانت چند فرمانده نظامی و سیاستمدارِ وابسته عملی شد، نَه با جنگ و عملیات نظامی وسیع. فرماندهان خائن بدون اطلاع فرمانده کل قوا، سربازان وظیفه پادگانها را مرخص کردند و کشور بدون دفاع ماند.
        
        
  • 1944:   دیوان عالی آمریکا نقل مکان موقّت (در حَصر قراردادن) ژاپنی تبارهای آمریکا را که دو سال پیش از آن انجام شده بود مشروط بر اینکه عنوان این عمل در مورد آن دسته که وفادار به آمریکا هستند «بازداشت!» گذاشته نشود تایید کرد.
        
        
  • 1956:   ژاپن به عضویت سازمان ملل پذیرفته شد. این کشور پس از جنگ جهانی دوم سالها تحت اشغال نظامی آمریکا بود و سپس با آمریکا پیمان امنیت مشترک امضاء کرد و متحد آمریکا شد. قدرت نظامی ژاپن محدود است، ولی اگر اراده کند و وضعیتی خاص پیش آید می تواند و استعداد لازم را دارد که در مدتی کوتاه به قدرت نظامی زمان جنگ جهانی دوم بازگردد و اتمی شود.
  • 1957:   نخستین مرکز اتمی غیر دولتی تولید نیروی برق در «شیپینگ پورت» واقع در استیت پنسیلوانیای آمریکا آعاز بکار کرد.
        
        
  • 1969:   مجازات اعدام در انگلستان لغو و غیرقانونی اعلام شد.
        
        
  • 1971:   الكساندر ترادوفسكی روزنامه نگار بنام شوروی و سردبیر نشریه «صلح» كه نوشته بود غرب نفت خاورمیانه را به مُفت می برَد و از درآمد آن اسلحه می سازد و این سلاحها را با ناز و غمزه به همان ممالك نفتخیز می فروشد که عملا حافظ سیاست های آن باشند درگذشت. وی از منتقدین سرسخت سیاست های شاه ایران بود که هر روز بیش از روز پیش خود را به دامن غرب می افکند و آلت دست غرب بویژه دولت واشیگتن می شد.
        
        
  • 1972:   مرحله شدید بمباران هوایی قسمت شمالی ویتنام از سوی آمریکا آغاز شد. گذشت زمان نشان داد که نتیجه نداشت و ویتنامی های وحدت طلب پیروز جنگ طولانی و پُرتلفات شدند و اینک یک قدرت منطقه ای هستند.
        
        
  • 1980:   الكسی كاسیگین معروف به دولتمرد بی خاصیت كه سالها نخست وزیر شوروی بود در 76 سالگی براثر حمله قلبی فوت شد.


  • 2011:  


    واسلاو هاول Vaclav Havel نمایشنامه نگار چِک و از سران انقلاب مخملی سال 1989 چک اسلواکی بر ضد نظام کمونیستی این کشور که پس از فروپاشی بلوک شرق رئیس آن جمهوری شده بود در 75 سالگلی درگذشت. وی در دوران نظام کمونیستی چک اسلواکی بیش از 4 سال زندانی شده بود. هاول بود که با جداشدن اسلواکی از جمهوری چک که خواست اکثر چِک ها بود موافقت کرد. وی جمعا 12 سال و شش ماه رئیس کشور بود.
        
        
        
  • 2011:   در سومین روز از سرگیری ناآرامی های مصر (پس از انتخابات)، ساختمان آرشیو اسناد تاریخی این کشور آتش زده شد و بسیاری از اسنادِ ارزشمند مربوط به دو ـ سه قرن اخیر ازجمله فعالیت استعماری اروپاییان در مصر و تحت الحمایه کردن این کشور باستانی از میان رفت که به عنوان یک معّما تفسیر شده بود. در جریان حریق، مقداری از این اسناد نیز در خیابان و میدان پراکنده شده بود!.
        
        
  • 2012:   پلیس روسیه اعلام کرد که یک باند جعل انواع اسکناس از روبل، یورو، دلار و ... را کشف و جاعلان را دستگیر کرده است. از این باند یک میلیون و سیصد هزار دلار اسکناس جعلی که هنوز به توزیع داده نشده بود به دست آمده بود.
        
        
  • کارنامک نوشیروان (خاطره ای از مولف)
    برکناری شتابزده مارشال ژوکف در شوروی و آماده باش در اطاق خبر روزنامه اطلاعات ـ نگرانی غرب از کودتای نظامی در مسکو ـ چرا ژوکف برکنار شد؟
    24 اکتبر 1357 (سوم آبان 1336 و پنجشنبه) بود و من ـ خبرنگار وقت روزنامه اطلاعات ـ در آن روز از ساعت 4 بعد از ظهر تا نیمه شب ـ به اصطلاح، کشیک اطاق خبر بودم. در جریان کار، اُپراتور تلِکس های خبرگزاری های بزرگ اطلاع داد که خبرهایی از مسکو با علامت «فلَش»، «آرجِنت» و نظایر اینها دارد پی در پی می آید و لازم است که آنها را ببینم، شاید که لازم باشد روز بعد (جمعه) فوق العاده بدهیم (شماره اِکسترا). به اطاق تلکس ها رفتم. خبر از برکناری مارشال ژوکف Georgy K. Zhukovـ فاتح برلین، ناپلئون سرخ و ... از وزارت دفاع شوروی داده بودند. تعجب خبرگزاری ها و مفسران رویدادهای بزرگ از این بود که چگونه می شود مردی را که در 1938 ژاپن را شکست داد، در زمستان 1941 آلمانی هارا از دروازه مسکو عقب راند و تا شهر برلین دنبال و پایتخت رایش سوم را تسخیر کرد و سه بار نشان «قهرمان وطن» به دست آورده و سالها از اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست بوده و از زمان انقلاب 1917 کارت عضویت این حزب را داشته به این آسانی و شتابزده برکنار کرد، بویژه که این برکناری در جریان تشدید اختلافات ترکیه و سوریه (همانند سال های اخیر) صورت گرفته و ارتش سرخ با هدف تهدید ترکیه، در مرزهای این کشور (ارمنستان و نخجوان) دست به مانور دهها هزارنفری زده و غرب نیز می کوشد تا حلقه های زنجیر اتحادیه های ناتو، سنتو و سیتو بر گِرد شوروی را به هم متصل و «طرح کانتینمنت» آن را تکمیل کند. شوروی (دولت مسکو) همان زمان هم از دوستان سوریه بود.
        به خانه تورج فرازمند (سردبیر وقت روزنامه اطلاعات) تلفن کردم و قضیه را گفتم که 30 دقیقه بعد به تحریریه آمد و متعاقب او، داریوش همایون مفسّر رویدادهای خارجی، دو مترجم (انگلیسی و فرانسه)، متصدی آرشیو، شماری حروفچین و صفحه بند. پس از بحث بسیار و ماندن این شمار به مدت شش ساعت در اطاق خبر، تصمیم گرفته شد که فوق العاده (اِکسترا) منتشر نشود، ولی در هفته بعد و تا چند روز تیتر اخبار مربوط به برکناری ژوکف، در صفحه اول روزنامه باشد، شرح احوال ژوکف تهیه و انتشار یابد و تفسیر بین الملل روزنامه به آن اختصاص یابد با لحنی منفی و انتقادی که سران مسکو به کسانی که برای وطن جان بر کف نهاده بودند و آن چنان فداکاری کرده بودند، وطن را نجات داده بودند رحم نکرده اند، چه رسد به دیگران و به خاطر منافع شخصی و یا احساس دیگر چنین رفتاری با ژوکف کرده اند و چنین واقعینی اگر خوب و کامل منعکس شود، مردم ما که برخی از آنان هنوز نسبت به کمونیست ها (حزب توده) احساس دوستانه دارند تغییر عقیده خواهند داد.
        
    ژوکُف

    فرازمند در آن شب از دو مترجم حاضر خواست که در آنجا بمانند و اخبار و تفسرهای مربوط را ترجمه و آماده کنند و به من و کشیک روز بعدِ (جمعه) اطاق خبر گفت که ترجمه ها را بخوانیم و مراقب باشیم اگر ارتش سرخ به پشتیبانی ژوکف کودتا کند به او اطلاع دهیم که بیاید و فوق العاده منتشر کند که چنین نشد و یک مارشال دیگر برجای ژوکف منصوب شد و خروشچف با زرنگی خاصی، با یک سخنرانی به اتباع شوروی و کمونیست ها در سراسر جهان اطمینان داد که ژوکف به سمت عالی تری گمارده خواهد شد و گفت که تصمیم را شورای عالی شوروی گرفته نَه او، و او در این شورا تنها یک «رای» دارد. خبرهای واصله در آن شب همچنین نشان می داد که رفت و آمد ژنرال ها و سیاسیون به کاخ سفید واشینگتن و جلسات تبادل نظر چند برابر شده و همه اش بیم از کودتا در مسکو و نظامی شدن کرملین بوده است. رفتار خروشچف با غرب نرم تر از سران پیشین کرملین بود و نمی خواستند که یک مارشال بر جای او بنشیند و شمشیر را از غلاف بیرون کشیده باشد.. در لندن و پاریس نیز چنین نگرانی ها و رفت و آمدهایی گزارش شده بود.
        گزارش های منابع غربی در آن شبانه روز و عمدتا به نقل از اطلاعات محرمانه درباره برکناری ژوکف این بود که وی مخالف مداخله حزب کمونیست در ارتش بود و اصرار داشت که ارتش سرخ ـ همانگونه که تروتسکی در اوایل انقلاب 1917 اصرار به آن داشت ـ در قانون اساسی، پاسدار انقلاب سوسیالیستی اعلام شود و علاوه بر دفاع از تمامیّت جماهیریه بتواند در جایی که شعارها و هدف های انقلاب (انقلاب اکتبر 1917) و قانون اساسی را در مخاطره ببیند مداخله کند و این مداخله، «کودتا» عنوان نشود. سران کرملین گمان کرده بودند که اگر ژوکف به این هدف برسد، قدرت اول خواهد شد و همین واهمه رانده شدنشان به قدرت های پایین تر سبب شده بود که توافق کنند که تا دیر نشود اورا از سمت وزارت دفاع بردارند و سمت غیر اجرایی به او بدهند و سمتی که رابطه او با ارتش قطع شود. در برخی اظهارنظرهای غربی ها آمده بود که ژوکف همچنین با سوسلوف و شماری دیگر از فرضیه پردازان نظر بر ایجاد یک کنفدراسیون از اقمار شوروی با مسکو داشتند که کرملینی های وقت بیم داشتند که اگر چنین شود نه تنها هزینه مالی آن بر دوش روسیه می افتد بلکه آمریکا بر شدت معارضه خواهد افزود که به مصلحت نیست.
        
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    پیام‌های تازه
    پاسخ به دو پرسش که چرا زمان را به میلادی می نویسیم و اسامی را به حروف لاتین ـ چند واقعیت دانستنی
  •  
        یک مخاطب شانزدهم دسامبر 2022 (25 آذر 1401) ضمن ارسال پیام پرسیده بود:
        
        چرا زمان وقوع رویدادها را به «میلادی» می نویسیم و همچنین نام های افراد، اماکن و اتفاقات را به لاتین و بعضا؛ فارسی و لاتین؟.
        
        پاسخ:
        
        1 ـ بیش از یک قرن و در مواردی مشاهده شده است که از زمان انقلاب فرانسه ـ سال 1789 که در تقسیم بندی دوره های تاریخ، آغاز دوره معاصر است، تاریخ نگاران رویدادهای هر کشور را به تاریخ میلادی جدید (اصطلاحا؛ تقویم بین المللی) نوشته اند و در پرانتز تاریخ ملّی آن کشور را و این، در تاریخ نگاری روال شده است و ما نیز دنبال می کنیم. به علاوه، در دو دهه اخیر مطالبِ قرار گرفته در آنلاین ها را می شود با استفاده از دستگاه ترجمهِ گوگل به هر زبان و آنأ ترجمه کرد و اگر تاریخ میلادی ذکر نشود، برای مخاطب دشوار خواهد بود که زمان وقوع رویداد را (که ابراز نظرات و طرح قواعد نیز در ردیف رویدادهای تاریخی است) محاسبه کند.
        2 ـ لاتین نویسی اسامی به دو منظور است:
        ـ تلفظ درست، زیرا که الفبای عربی که ما ایرانیان از حدود 14 قرن پیش بکار می بریم «واوِل ـ حروف صدا» ندارد و در نوشته ها هم بکار بردن کَسره، فَتحه و ضَمّه چندان مرسوم نیست و لذا ذکر نام به حروف لاتین لازم می آید.
        ـ کسانی که بخواهند درباره موضوع درج شده، اطلاعات بیشتر و همه جانبه بدست آورند، لاتین اسم را که در کنار فارسی آن آورده ایم کُپی کرده و در سرچ انجین و یا دائرةالمعارف های آنلاینی پِیست می کنند و اطلاعات مورد نظر را می خوانند و یا پرینت می گیرند و همچنین لاتین اسم را برای بکارگیری بعدی یادداشت می کنند. همچنین گفته شده است، در اخبار آنلاینی روزانه اگر لاتین اسم نا مأنوس و یا «تازه و کم بکار رفته» ذکر نشود تعبیر بر این می شود که آنلاین مربوط احتمالا نخواسته که با درج لاتین نام، مخاطب خبر را از منابع آنلاینی دیگر بدست آورد تا درستی و کامل بودنش بر او روشن شود. اخبار را نباید از یک منبع خواند، بویژه از قرن 21.
        

  • برای اطلاع



     

    روزنامک


    اِدیشن(نسخه) آنلاین مجله جهانی «روزنامک» که به شماره ثبت 25178/92 ثبت شده است حاوی «دستچینِ رویدادهای روز و گذشته - تاریخ» و چشم انداز فردا از دیدگاه اصحاب نظر و شخص ناشراست.
     همچنین نظرات، تجربه، مشاهدات و خاطرات (کارنامک) نوشیروان کیهانی زاده ـ روزنامه نگار و تاریخ نویس 78 ساله ـ با هدف ارتقاء دانش مخاطبان، سطح آگاهی ها و مدنیّت برای داشتن دنیایی بهتر و کمک فرهنگی به کاهش مسائل جوامع، بشریّت و پیشگیری از اشتباه با این شعار: توانایی محصول دانایی است و «دانستن» حق انسان.
    «روزنامک» که از نوامبر 2003 (21 آبان 1982) به صورت یک وبسایت، با هدف آموزش عمومی و خبر و نظررسانی ایجاد شده بود. شماره یکم نسخه چاپی روزنامک نیز در اپریل 2014 (اردیبهشت 1393) در تهران منتشر شد و انتشار آن ادامه یافته است.

    نسخه آنلاین: www.rooznamak.com

    نسخه چاپی: www.rooznamak-magazine.com


     




     

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com