Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
9 جولای
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 9 جولای
ايران
نافرماني ساتراپ تخارستان، پناهنده شدن او به حاکم اورومچی و تدبیر شاه وقت ایران ـ اشاره ای به اویغورها
اختلاف نظر ميان ساتراپِ تخارستان (استاندارِ منطقه اي در شمال خاوری افغانستانِ امروز) و شاهِ وقتِ ایرانزمین از جولای 127 پيش از ميلاد آغاز شد. شاهِ وقت از دودمان اشكاني (خراسانیان) سركوبي فرماندار ياغي با فرستادن سرباز را بر مذاكره با او ترجيح داد. پس از رسیدن سپاه اعزامی به تخارستان، نظامیان محلّی حاضر به جنگ با دولت متبوع و برادرکُشی نشدند.
     ساتراپ (استاندار) تخارستان به دليل خودداري افرادش از جنگ با نيروهاي دولت، با فرار از طریق کوههای پامیر به دولت محلی منطقهِ آرین نشین وقت در شرق این کوهها ـ منطقه ای که امروزه شهر اورومچی حاکم نشین آن است و با کوچ دادن انبوه چینی ها از شرق، آن را چینی کرده اند ـ پناهنده شد و دولت اشكانيِ ایران استرداد او را درخواست نكرد تا قضيه بزرگ و پیچیده و منجر به لشکرکشی به آن سوی پامیر نشود.
    منطقه مورد بحث (امروزه؛ شين جيانگ ـ سین کیانگ Xinjiang) در دوران سیل مهاجرت اقوام آلتائیک و سپس حکومت مغول ها تغييرات پي در پي داشته است ولی هنوز برخی واژه های فارسی در آنجا بکار می رود. در سازش هاي انگلستان و روسيه در آگوست 1907 در سن پترزبورگ، اين منطقه به دولت سلطنتی چین که خود تحت نفوذ ابرقدرت هاي وقت بود داده شد، به نام ترکستان شرقی. هدف دولت لندن از واگذارشدن اين منطقه و نيز سرزمین تَبّت به دولت چین اين بود که در این منطقه هم ميان قلمرو تزار روسيه و هندوستانِ انگلستان منطقه حايل ايجاد شود. همین سازش میان دولت لندن و روسیهِ وقت بر سر قرارگرفتن رود جیحون (آمو دریا) میان مناطق نفوذ آن دو دولت به عمل آمد تا روسیه نتواند از راه افغانستان به هندوستان دست اندازی کند.
    دولت چین پس از خلاص شدن از دست قدرت های غرب و ژاپن، با کوچ دادن ميليون ها چيني (هان) به اين منطقه، اکثريت نفوس منطقه را چيني کردنه است ولي اويغورهایِ مسلمان ـ تُرک و مغول تبار ـ خواهان استقلال هستند و گاهي با مبارزه و همراه با تلفات سنگين. برادر مائو تسه دونک در همین محل کشته شد. یک مورد از این مبارزات پُرتلفات در ژوئن 2014 روی داد که ضمن آن دهها تَن کشته شدند. گزارش شده است که صدها هزار اویغور در اردوگاه قرارداده شده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ارزش خاک ميهن براي ناصرالدين شاه! ـ هدیه گوشه ای از ایران به «اعليحضرت تزارِ همه روسيه!»
اسناد قرارداد مورّخ 27 ماه می 1893 روسيه و ايران، نهم جولای همين سال [روزي چون امروز] ميان دو دولت مبادله شد و در اروپا [نه در تهران!] انتشار يافت!.
     به موجب اين قرارداد، ناصرالدين شاه قاجار منطقه مرزي «فيروز» را به اصیطلاح وقت؛ «اعليحضرت تزارِ همه روسيه!» بخشيده بود و خط مرزي دو كشور به سود روسيه تغيير يافته بود. اين ناحیه اينک در جمهوري ترکمنستان واقع شده است.
     منطقه فرارود (شمال رود جیحون = آمودریا) در یک رشته عملیات نظامی هشت ساله (از 1873 تا 1881) به تصرف کائوفمان ـ ژنرال آلمانی نژاد روسیه درآمده و به رغم تاجیک و پارسی زبان بودن میلیون ها تن از ساکنان منطقه، ترکستان روسیه نامیده شده بود. روس ها شش سال پس از فروش آلاسکای یک میلیون و 712 هزار کیلومتر مربعی [بزرگتر از ایران امروز] به دولت واشنگتن به 7 میلیون و 200 هزار دلار، تصرف منطقه فرارود را آغاز کرده بودند. روس ها که با لندن بر سر تقسیم آسیای میانه و آسیای جنوبی میان خود به سازش دست یافته بودند سپس ایران را مجبور به امضای قرارداد 21 سپتامبر 1881 و به رسمیت شناختن وضعیت تازه و از دست دادن سرزمین ها ازجمله مَرو، اَشک آباد (عشق آباد)، سرخس و ... و تحویل آنها تا سال 1884 به روسیه کردند و خواستند که تا رود اترک عقب برود!. قبلا، دولت تهران که با تهدید نظامی روسیه رو به رو بود از دعاوی خود در بخارا و سمرقند انصراف داده بود و در ماه می 1893 [طبق تقاضا، و بدون تهدید نظامی] منطقه فیروز هم از دست رفت.
    در دوران حکومت مصدق متون و تفسیر قراردادهای استعماری لندن و مسکو با تهران از آغاز قرن نوزدهم تا سال 1950 در کتاب های درسی تاریخ مدارس ایران آمده بود که پس از براندازی 28 امُرداد 1332 [براندازی دمکراسی] حذف و یا کوتاه شده بود که انتشار آنها در دو دهه پس از سال 1993 (1372 هجری خورشیدی) در مطبوعات ایران ازسرگرفته شده بود.
    قاجارها از ايل مغولي «قجر» و از اعقاب قاجار نويان ـ اميرزاده مغول بودند که با چنگيز به آسياي ميانه آمده بود.
    از رفتار خان ها و سلاطين قاجار که در کتب تاريخ و يادداشت هاي رجال معاصرشان مندرج است چنين برمي آيد که جز نفع شخص خود و ارضاء نفس در انديشه اموري ديگر نبودند و کوشش آنان تنها اين بود که براريکه قدرت باقي بمانند!.
ناصرالدين شاه در اوايل سلطنت

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که «باب» اعدام شد
سيدعلي محمد شيرازي معروف به «باب» كه در زندان چهريق آذربايجان محبوس بود 9 جولاي 1850 به تصميم ناصرالدين شاه كه تازه به سلطنت رسيده بود اعدام شد.
     با او، يكي از مريدانش به نام ملّا محمد علي نيز اعدام گرديد.
    سيدعلي محمد شيرازي هنگام اعدام 31 ساله بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سركوب شدن اميرمؤيد سوادكوهي که دست به نافرماني (تمرّد) زده بود
18 تير 1300 زد و خورد نيروي اعزامي قزاق با افراد اميرمؤيد سوادكوهي كه در مازندران بناي مخالفت با دولت وقت را گذاشته بود آغاز شد و روز بعد با شكست اميرمؤيد و فرار او پايان يافت. اين مخالفت با خشونت تمام سرکوب شده بود.
     احمدآقا خان مير پنج (بعدا سپهبد اميراحمدي) فرمانده قزاق هاي اعزامي، پس از شکست دادن سوادکوهي، خانه و قرارگاه او را به آتش کشيد و فرزندانش را هم فراري داد. هدف، ارعاب مخالفان احتمالي ديگر بود.
     اين رويداد چهار ماه و نيم پس از کودتاي ژنرال رضاخان که سردارِ سپه (سپاه) و وزير جنگ شده بود و خود نيز از مردم سوادکوه بود صورت گرفت.
     اميراحمدي که از هم قطاران قديم رضاشاه بود در سال 1344 در 77 سالگي درگذشت. وي نخستين نظامي ايران بود که پس از دوران ساسانيان، سپهبد (اسپهبد) شده بود. واژه هاي «سپه، سپاه، سپهبد» و تركيبات آنها، از دوران ايران باستان تا كنون تغيير نيافته اند و در منطقه اي وسيع ازجمله هند بکار مي روند. سپهبد امير احمدي به مشاغل نظامي و غير نظامي متعدد و گوناگون منصوب شده بود و آخرين سمت او سناتور انتصابي بود.
    
سپهبد اميراحمدي: زماني كه احمد آقاخان ميرپنج (سرتيپ) بود ــــ و هنگامي كه سناتور

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعتراض ايران نسبت به عضويت بحرين در اتحاديه امارات، ولي ...
در اين روز در سال 1347 هجری خورشيدي (نهم جولاي 1968) دولت وقت ايران نسبت به عضويت بحرين در فدراسيون امارات عربي جنوب خليج فارس اعتراض كرد. دولت وقت در اين اعلاميه اعتراضيه خود يادآور شده بود كه بحرين يك استان ايران است.
    سالها پيش از آن، مجلس شوراي ملي بر پايه اسناد و شواهد تاريخي، فرهنگي و مذهبي با تصويب يک قانون، «بحرين» را استان چهاردهم ايران اعلام کرده بود. بعدا، شاه (ظاهرا) به خواست يک دولت غرب ترتيبات ابطال حقوق ايران نسبت به بحرين را داد که چون عمل او خودسرانه و غير دمکراتيک بود (عدم انجام رفراندم در سراسر ايران و استعلام نظر ايرانيان)، توده ايرانيان هنوز جدايي بحرين را نپذيرفته است و يکي از اتهامات وارده به شاه پس از خلع وي همين اقدام او بود. پس از انقلاب، يک مورد از اتهامات اميرعباس هويدا نخست وزير وقت او هم بي حق کردن ايرانيان و نقض تماميت ايران (از دست دادن بحرين طبق سياست جهاني يک دولت ديگر) بود که در بهار سال 1358 اعدام شد. هيچ مقام در هيچ کشور، بدون انجام رفراندم سراسري و کسب مجوز از اکثريت اتباع اختيار تجزيه وطن خودرا ندارد و اگر چنين کند، عمل او غيرقانوني است. برپايه همين اصل، دوماي روسيه عمل تجزيه شوروي (امپراتوري روسيه) را که بدون رفراندم سراسري و به تصميم يلتسين و سران وقت بلاروس و اوکراين و بعدا تصويب پارلمان هاي اسمي محلي انجام شد غيرقانوني اعلام کرد. امپراتوري روسيه در طول قرن ها و ازجمله چند جنگ با ايران، عثماني، سوئد و ... به وجود آمده بود که در دهه سوم قرن 20 و با هدف الگوي جهاني شدن، تبديل به جماهيريه شوروي شده بود و درجريان جنگ جهاني دوم 27 ميليون کشته داد تا باقي بماند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نگراني دکتر شايگان از آينده جبهه ملي ايران و هشدار او در مورد اختيارات رئيس دولت
دكتر شايگان
دكتر علي شايگان از ياران دكتر مصدق 18 تير ماه 1358 (جولاي 1979) و پنج ماه پس از پيروزي انقلاب با توجه به ايجاد انشعاب در جبهه ملي، نگراني خود را از آينده اين جبهه ابراز داشت. وي تاكيد كرد: تاريخ وطن نشان داده است كه هر شكست و تضعيف، در پي يك تفرقه بوده است. [همين انشعاب باعث تضعيف موقع ملّيون در ميان انقلابيون وقت و دولت موقت شد.].
    شايگان در همين روز با توجه به در پيش بودن تدوين قانون اساسي جمهوري اسلامي، توصيه کرد که اختيارات رئيس جمهور محدود و اختيارات اجرايي عمدتا در دست نخست وزير باشد؛ زيرا که رئيس جمهوررا تا انقضاي دوره اش به آساني نمي توان تغيير داد حال آن که نخست وزير، اگر در کارش موفق نباشد مي شود اورا با راي عدم اعتماد مجلس کنار گذاشت. در آن زمان صحبت از اين بود که قانون اساسي تازه ايران تقريبا رونوشتي از قانون اساسي جمهوري پنجم فرانسه باشد.
     اظهارات دکتر شايگان همان روز و روز بعد در روزنامه هاي تهران به تفصيل انتشار يافته بود که مي توان براي دستيابي به متن آن به آرشيو روزنامه ها مراجعه کرد. همين هشدار شايگان سبب شد که در قانون اساسي، برکناري رئيس جمهور (که فقط رئيس قوه مجريه است) در دست مجلس در صورت بي کفايتي و ديوان عالي کشور در صورت تخلف و جرم قرار گيرد که مصوّبه مجلس و حکم ديوان عالي پس از تاييد رهبري کشور اجرايي مي شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور
خاتمي

«شوراي عالي امور ايرانيان خارج از كشور» شنبه نهم جولای 2005 (18 تير ماه 1384) تشكيل جلسه داده بود. در اين جلسه كه خاتمي رئيس جمهور وقت نيز در آن حضور داشت ضمن تعريف و تمجيد فراوان از «فكر تاسيس اين شورا» و ميهندوستي ايرانيان در هر نقطه از جهان كه ساكن باشند وعده شده بود كه تلاشهاي لازم براي تسهيل ارائه خدمات ايرانيان خارج از كشور به وطن و زادگاه نياكان به عمل آيد. در آن روز ترتيب انتخاب اعضاي شورا، سازمان و تشکيلات و ترتيب مديريت آن اعلام نشده بود.
     در همان زمان برخي اصحاب نظر گفته بودند که چنين سازماني وقتي كاملا موثر و مفيد خواهد بود كه از ايرانيان خارج از كشور بخواهد در كشور محل اقامت خود مستقلا شورا تشكيل دهند و اين شوراها نظرات، پيشنهادها و مشكلات را راسا نزد شوراي عالي مطرح سازند و با هم به صورتي پيوسته تماس و مكاتبه داشته باشند. اين شورا نخست الگوهاي ويتنام و چند كشور ديگر در اين زمينه را مطالعه كند، و آشتي و معاضدت ملي اعلام دارد و روشن سازد كه تحمل انتقادها را دارد و به نظرات ارائه شده توجه و به آنها پاسخ خواهد داد بعلاوه از آن استفاده ابزاري نخواهد شد. از آنجاکه که بيشتر ايرانيان مقيم ساير کشورها که شمار آنان روزافزون و طبق يک آمار بيش از پنج ميليون نفر است به تابعيت دولت هاي محل سکونت درآمده اند اين شوراها تنها مي توانند در چارچوب فرهنگي عمل کنند. فرد خارجي که با داشتن شرايط خاص به تابعيت دولت ديگر درمي آيد بايد تعهد وفاداري به وطن تازه با قيد سوگند بسپارد و ... يعني در صورت لزوم مامور انجام ماموريت هايي براي وطن تازه [در داخل ايران] شود و ... و نمي شود ازاو انتظار بيشتري داشت. قانون اساسي جمهوري اسلامي نيز لغو تابعيت را در قيد به تابعيت دولت ديگر درآمدن قرارداده است. اين اصل ظاهرا به اجرا درنيامده است. مهاجرت انبوه ايرانيان به خارج از کشور از سال 1357 (سال انقلاب) آغاز شده است. بعد از مهاجرت انبوده قرن هفتم ميلادي (پس از سقوط امپراتوري ايران)، به ندرت ديده شده بود که ايراني به صورت دائم جلاي وطن کرده باشد.
    بدون شنيدن مشكلات و تبادل مستقيم نظرات ايرانيان خارج از كشور و دادن تامين و اطمينان كامل به آنان، از شوراي عالي كار زيادي ساخته نخواهد بود. اين شورا به هدف مطلوب خواهد رسيد و يا دست كم به آن نزديك خواهد شد که مهاجر ايراني درد هاي مصادره خانه خواهرش، اخراج پدرش از كار و آوارگي همسايه اش را فراموش كند و ....
     تدريس الفباء زبان و كارهايي از اين قبيل، موضوعي بسيار بسيار فرعي است. ايرانيان علاقه مند به زبان نياكان پس از رسيدن به سن بلوغ آن را يك روزه با كمك خودآموز و كتب راهنماي مسافرت فرا مي گيرند و نياز به هزينه دولت در اين زمينه ها نيست. پس، لازم است كساني در اين شوراي عالي كار كنند كه خواستهاي واقعي و دشواري ها و امكانات ايرانيان خارج از كشور را دقيقا بدانند.
    
کائوکي

ويتنامي هايي كه در نيمه دوم دهه 1970 با قايق پارويي خود را به آب اقيانوس زدند و وطن را ترك كردند و يا از پشت بام سفارت آمريكا در سايگون با هلي كوپتر گريختند و سالها آوارگي را با همه سختي هايش تحمل كردند، هم اكنون دارند قاطعانه و با تمامي وجود خود به پيشرفت وطن، صنعتي شدن آن و بكار انداختن پولهايشان در آنجا ـ پولهايي كه در غربت با دست خالي و زحمت زياد به دست آورده اند ـ خدمت مي كنند، زيرا كه به آنان تامين كامل و آزادي عمل داده شده است و دغدغه رفت و آمد در فرودگاه را ندارند كه اگر براي يكي از آنان مشكل فرودگاهي (نظير آن چه كه براي برخي از ايرانيان خارج كشور رخ مي دهد، حتي ايرانياني كه براي وطن خدمت مي كنند) به وجود مي آمد و كوچكترين نگراني از سرمايه گذاريشان احساس مي شد، همه را مايوس و نگران مي كرد و همكاري قطع مي شد. مي دانيم كه «كائوكي» نخست وزير ويتنام جنوبي سابق كه شخصا با هواپيماي نظامي ويت كنگ ها را بمباران مي كرد و مي كشت كه اينك قدرت را به دست دارند، بدون ترس و دغدغه به وطن بازگشت و ....
    برعکس ويتنامي ها و سايرين، مهاجرت بيشتر ايرانيان به صورت عادي (قانوني) صورت گرفته، ثروت و برخي از بستگانشان را هم باخود برده و يا دارند مي برند که موضوعي تأمل برانگيز است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
رويداد کوي دانشگاه تهران در 18 تير 1378 (جولاي 1999)
يك رشته تظاهرات عمدتا دانشجويي، 18 تيرماه 1378 (9 جولاي سال1999) و در اواخر دومين سال ریاست محمد خاتمي بر قوه مجریه، منجر به ورود پليس و گروهي ديگر كه رسانه ها عنوان «شخصي پوش» به آنان داده بودند در ساعات شب به خوابگاه اصلي دانشجويان دانشگاه تهران معروف به «كوي اميرآباد» شد.
    
يک مجروح تظاهرات


     در اين رويداد تلفاتي وارد آمد، به ساختمانهاي كوي دانشگاه آسيب رسيد و گروهي نيز دستگير و زنداني شدند. گفته شده بود كه توقيف روزنامه «سلام» توسط دادگاه مطبوعات؛ جرقه اين تظاهرات را زده بود. تنها كشته شدن يك نفر در كوي دانشگاه به نام عزت ابراهيم نژاد، رسما تاييد شده است. تظاهرات تا چند روز بعد هم به ويژه در تبريز ادامه يافته بود. برخي نيز اين تظاهرات را به حساب عدم رضايت عامه از كوتاهي ماموران مربوط در كشف و متوقف ساختن عمل ربوده شدن و قتل چند مخالف نظام معروف به «قتل هاي زنجيره اي» گذارده بودند.
    
محمدعلي ابطحي

هنوز ريشه و چگونگي تظاهرات تيرماه 1378 ايران به درستي روشن نيست. دراينجا يادداشت محمدعلي ابطحي (حجت الاسلام) رئيس دفتر وقت محمد خاتمي را در زمينه رويداد 18 تير كه در «روزنوشت» او در ذيل «18 تير ماه 1378» آمده و يك سند تاريخ است مي آوريم. ابطحي (متولد بهمن ماه 1338 در مشهد) در 24 سالگي مدير راديو ايران، در 29 سالگي معاون وزارت ارشاد و در 42 سالگي معاون محمد خاتمي [رئيس جمهور وقت] شده بود:
    
    يادداشتهاي من [محمدعلی ابطحی] در جمعه 18 تير 1378
    
    "ساعت 6 صبح، روي تلفن موبايلم، فراهاني از بچه هاي دفتر تحکيم با صدايي برآشفته زنگ زد که از حوادث ديشب خبر داريد؟ گفتم نَه. گفت ديشب به کوي دانشگاه، از سوي نيروي انتظامي حمله شده، بچه ها را زده اند و تار و مار کرده اند، به داد برسيد و قطع کرد. نگران شدم. به هادي خانيکي زنگ زدم، خبر را تائيد کرد. به وزارت کشور زنگ زدم، کسي نبود. ساعت 8 صبح به آقاي خاتمي زنگ زدم، گفت خبر را از BBC شنيده ام ولي از ابعاد آن خبر ندارم. با دکتر معين (وزير علوم) تماس گرفتم، در جريان بود و گفت به دفترش در وزارت علوم مي رود. قرار گذاشتيم نزديک ظهر در دفتر تاجزاده در وزارت کشور جمع شويم. به فرهادي، عباد، خانيکي، رضا خاتمي هم زنگ زدم حوالي ساعت 11 در دفتر تاج زاده در وزارت کشور جمع شديم. موسوي لاري در کرج بود. قرار شد او خودش را برساند. اخبار حکايت از حمله شديد نيروي انتظامي به دانشجويان داشت بر اساس خبري که گرفتيم، ديشب دانشجويان به اعتراض تعطيلي روزنامه سلام تظاهرات کرده بودند و به خيابان هاي اطراف خوابگاه آمده بودند و نيروي انتظامي به آنها حمله کرده بود. اخباري که مي رسيد حکايت از کشته شدن و در گيري شديد مي کرد. بنا به اطلاع دکتر معين، دانشجويان در داخل خوابگاه و نيروي انتظامي در بيرون بودند. با آقاي خاتمي هم مرتب در تماس بوديم. قرار شد همگي به دانشگاه بروند تا از نزديک ضمن همدردي با دانشجويان مسائل را بررسي کنند. جمع فوق از وزارت کشور به طرف دانشگاه رفتند. آقاي موسوي لاري هم که صبح به کرج رفته بود، خود را به انها رساند. براي اينکه در اين شرايط که مسائل مبهم است، دفتر رئيس جمهور طرف اصلي ماجرا نباشد و امکان ارتباط با پليس و نيروي انتظامي باشد، من همراه آنها نرفتم. با موبايل با مصطفي تاج زاده در تماس بودم. تماس ها ناقص و نشان از اوضاع ناهنجار داخل دانشگاه بود. مصطفي تاج زاده با موتور رفته بود تا به عنوان معاون وزير کشور با نيروي انتظامي صحبت کند، زنگ زد و گفت که اين نيروهاي انصار حزب الله فراوانند. دانشجويان نيز مرتب از فرمانده انصار مي پرسند. تمام تلاش ها معطوف به اين بود که دانشجويان از خيابان به داخل کوي باز گردند. دانشجويان مخالف پاکسازي خيابان بودند و مي گفتند: مردم بايد اينها را ببينند و متوجه شوند چه جنايتي در حق دانشجويان شده است. کساني که در صحنه حاضر بودند خبر دادند يکي از کساني که به سوي دانشجويان تيراندازي مي کرده لباس شخصي داشته و با سلاح کمري شليک مي کرده است. تيراندازي ها منجر به زخمي شدن حداقل سه نفر از مچ پا، شکم و سر شده که حال يکي از آنها وخيم است. هنوز هيچ منبع موثقي خبر از کشته شدن کسي نداده ولي شايعات حکايت از قتل 5 الي 6 نفر مي کند. دانشجويان همچنين از فحاشي و هتاکي انصار به نواميس آنها بسيار ناراحتند. حضور و صحبت هاي معين، تاجزاده، شمس الواعظين و دکتر کوهي، رئيس کوي دانشگاه تهران، نقش موثري در آرام کردن فضا داشته است. البته دانشجويان ابتدا به مسئولان اظهار بي اعتمادي مي کرده اند ولي تداوم حضور آنها و صحبت صميمانه شان با دانشجويان به تدريج جو اعتماد را حاکم کرده است. از سوي ديگر، با توجه به اينکه دادگاه ويژه به استناد شکايت وزارت اطلاعات روزنامه سلام را توقيف کرده، تلاش کرديم که اطلاعات شکايتش را پس بگيرد. آقاي خاتمي از من خواست که موضوع را به يونسي (وزير اطلاعات) منتقل کنيم. اين را هم گفتم که ارشاد مي خواهد عليه تعطيلي سلام بيانيه بدهد. يونسي قبول کرد که شکايت را پس بگيرد، از وقتي که مشخص شد سلام با شکايت وزارت اطلاعات بسته شده، تمام جناح راست ............................................. . بلافاصله به منزل آقاي خاتمي رفتم و ماجرا را گفتم. خوشحال شد. بعد از مدتي يونسي و خسرو تهراني زنگ زدند که در وزارت اطلاعات شايع شده اين حرف ها مال ابطحي است نه خاتمي. من گفتم با خود آقاي خاتمي صحبت کنيد. يونسي با خاتمي تماس گرفت و همه حرف ها را شنيد.... نيم ساعت بعد به منزل يونسي رفتم... بيانيه را گرفتم و به خبرگزاري فرستادم. عده اي از مديران مسئول روزنامه ها (صبح امروز، خرداد، نشاط، عصر آزادگان، آريا، جهان اسلام، آزاد، همشهري، ايران نيوز و ....) هم نامه اي خطاب به رئيس جمهور نوشته اند و از او خواسته اند که به عنوان پاسدار قانون اساسي و آزادي ها شهروندان اقدامات لازم براي رفع توقيف از سلام را انجام دهد. شب به محل کار آقاي کرّوبي رفتم. آقاي موسوي خوييني (حجت الاسلام و مدير روزنامه سلام) هم بود. ماجراي پس گرفتن شکايت اطلاعات را گفتم. و همانجا بوديم که تلويزيون آن را خواند. آقاي خوييني ها خيلي از اين پشتکار من تعريف کرد. خود را آماده کرد که از پس فردا روزنامه را منتشر نمايد ...".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آیت‌الله موحدی‌ کرمانی: 950 مدیر دولتی دستمزدی میان 15 تا 50 میلیون تومان دریافت کرده اند که این یک دزدی، غارتگری و خون 80 میلیون مردم است
آیت‌الله موحدی‌ کرمانی
به گزارش خبرگزاری فارس،‌ آیت‌الله موحدی‌ کرمانی امام جمعه موقت تهران در خطبه‌های نماز جمعه 18 تیرماه 1395 با اشاره به دریافتی ها نجومی برخی مدیران دولتی اظهار داشت: مردم و مسئولان باید بدانند ثروتی که به عنوان بیت‌المال در کشور ما وجود دارد بمانند خونی است که در بدن جریان دارد، این خون باید به همه اعضاء بدن برسد، اگر به یک عضو نرسد، آن عضو فلج می‌شود و چه بسا منجر به مرگ فرد ‌شود یا او را ناقص و علیل ‌کند. غارتگر بیت‌المال بداند که او یک «دزد» است و واقعاً یک دزد است و با دزدی، اموال 80 میلیون ایرانی را به غارت می‌بَرَد. برخی تصور می‌کنند بیت‌المال صاحب ندارد و این برداشت های هنگفت را یک زرنگی می دانند. اینان اشتباه می‌کنند، صاحب این ریال‌ها و تومان‌ها، 80 میلیون ایرانی هستند.
    آیت‌الله موحدی کرمانی گفت که گزارشی از یک منبع موثق به دست ما رسیده که 950 نفر در این کشور غارت‌گری کردند، این رقمِ کمی نیست. 950 مدیر دستمزدی میان 15 تا 50 میلیون تومان دریافت کرده اند،‌ این افراد مدیران بخش‌های بانکی، بیمه‌ای و شرکت‌های دولتی بوده‌اند که رقم بالاتر از 50 میلیون تومان را هم شنیده‌ایم که عده‌ای از آنان دریافت کرده‌اند، ‌حتی برخی مدیران رقم بیش از 200 میلیون تومان حقوق دریافت کرده‌اند. این افراد چه کسانی هستند که مثل زالو به این نظام چسبیده‌اند و خون ملت را می‌مکند و امکان نمی‌دهند خون به مظلومان و محرومان مملکت برسد. می‌گویند بودجه نیست. نه، بودجه هست ولی در کنار بودجه‌، دزد هم هست، آیا مسئولان مربوط خواب بودند که این همه غارت و دزدی انجام شد؟. اگر مسئولان خواب نبودند و بیدار بودند می شد جلوی این غارت‌گری و دزدی‌ها را گرفت. یک لایحه یا یک طرح ارائه می‌کردند تا جلوی این غارت‌گری‌ها با وضع قانون گرفته می‌شد. بازرسی کل کشور زمانی که حقوق‌های این چنینی به برخی مدیران دولتی پرداخت می‌شد، کجا بود؟. مسئولان دیوان محاسبات در این شرایط کجا بودند؟. باید در کشور به حد کافی بازرس وجود داشته باشد تا ببینند که چه می‌گذرد و چه اتفاقی می‌افتد.
    آیت‌الله موحدی‌کرمانی تأکید کرد: مردم می‌خواهند بدانند خائنین به بیت‌المال به‌طور کامل از هر مسئولیتی کنار زده می‌شوند یا نه؟ انسان خائن لیاقت مدیریت و داشتن مسئولیت در حکومت اسلامی را ندارد. قرآن برای استفاده از بیت‌المال معیارهایی را تعیین کرده است. قرآن تأکید دارد به اندازه‌ای که برای مردم کار می‌کنید، از بیت‌المال مزد بردارید. شما ـ آقا که عضو هیأت مدیره هستی، چه هنری انجام داده بودی که هرماه 50 میلیون تومان از بیت‌المال حقوق دریافت می‌کردی؟!، هنر شما چه بوده است و چه خدمتی انجام داده‌ای؟. به اندازه‌ کاری که انجام داده‌ بودی، باید مزد می گرفتی، بیش‌ از آن حرام است. آیا فکر نمی‌کنید که قیامتی هم وجود دارد؟. در قیامت جواب خدا را چه خواهید داد؟. ان‌شاءالله در همین دنیا هم رسوا و مجازات خواهید شد.
    مقام معظم رهبری فرمودند که دریافت‌های نامشروع باید به بیت‌المال برگردانده شود، افرادی که مرتکب تخلف شده اند و که از قانون سوءاستفاده کرده‌اند باید مجازات شوند، این مدیران باید برکنار شوند، پدیده دریافت‌های نامشروع نتیجه ترویج اشرافی‌گری، تجمّل‌ و اِسراف در جامعه است، برداشت نامشروع از بیت‌المال خیانت به آرمان‌های انقلاب است، در گذشته کوتاهی‌ها و غفلت‌هایی شده که باید جبران شود، این‌گونه نباید سروصدا به پا شود، اما بعداً موضوع به فراموشی سپرده شود. مردم منتظر عمل هستند، مردم می‌خواهند ببینند با 950 مدیری که حقوق‌های بالا دریافت کردند، چه برخوردی انجام می‌شود، آیا پول‌هایی که آنها خورده‌اند به بیت‌المال بازگردانده می‌شود یا نه؟.
    امام جمعه موقت تهران در ادامه سخنانش یادآور شد: انتظارمان از دولت و مسئولان مربوط این است که نتیجه عملی دستورهای برخورد با دریافت‌کنندگان حقوق‌های نجومی را مشخّص و اعلام کنند که دقیقاً چه رقمی از بیت‌المال دزدیده شده و به غارت رفته است، باید مشخص شود که آیا این رقم‌ها به بیت‌المال بازگردانده خواهد شد یا نه؟. مردم ناراحت هستند و حق هم دارند ناراحت باشند، همه ما از این شرایط ناراحت هستیم، عجیب این است که گاهی گفته می‌شود همه مدیران این‌گونه نیستند. شنیدن این حرف واقعاً خنده‌آور است، می‌خواستید همه مدیران این‌گونه باشند؟!، آیا 950 مدیر دولتی که حقوق کلان دریافت می‌کنند، رقم کمی است؟!
    آیت‌الله موحدی کرمانی سپس به مسئله اقتصاد پرداخت و با بیان اینکه زمانی می‌توانیم روی پای خودمان بایستیم که اقتصاد سالم داشته باشیم،‌ گفت: زمانی اقتصاد مملکت سالم می‌شود که از سرمایه‌ها و بیت المال درست استفاده شود.
    وی در پایان خطبه دوم تاکید کرد: دنیا باید خطر آمریکا را درک کند و قیامی جهانی را علیه امریکا و استکبار به وجود آورد و انشاالله که عُمر آنها به سر آید.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
سالگشت درگذشت ادموند بورك، انديشمندي که مخالف انقلاب بود و «تحوّل» را بر «انقلاب» ترجيح مي داد
Edmund Burke
نهم جولاي 1792 «ادموند بوركEdmund Burke» فيلسوف محافظه كار و دولتمرد انگليسي در 64 سالگي درگذشت. وي از مخالفان انقلاب فرانسه و هر گونه تغيير در نظامات يك كشور (سياسي، اجتماعي و اقتصادي) از طريق انقلاب بود و عقيده داشت كه زيان تخريب وارده، بيش از منفعت حاصل از آن است. به نتيجه مطلوب نرسيدن انقلاب فرانسه ، انقلابات 1848 اروپا و بعدا انقلاب بلشويكي روسيه، عقب گرد 180 درجه اي چينيان و ... تا حدي چشمگير عقايد بورك را كه در تاليفاتس منعكس است تاييد مي كند. بورک ترجيح مي داد که هرگونه تحوّل به طرق دمکراتيک و بدون برهم خوردن نظم و وضعيت جامعه صورت گيرد و تدريجي. باوجود اين، بورك از هواداران بپاخيزي مهاجرنشينان انگليسي در آمريكا براي كسب استقلال بود! ـ وي اين بپاخيزي را انقلاب نمي دانست، بلکه به رها شدن از حکومت خارجي و از راه دور (از لندن) و نوعي تلاش ضد استعماري مي دانست. خلاصه؛ بورک «تحوّل» را بر «انقلاب» ترجيح مي داد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
لاینوتایپ در ایران 72 سال و چند ماه پس از آمریکا و پرسش رئیس وقت کشور از سناتور مسعودی که چرا؟
سال 1958 (1337 هجری خورشیدی) مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات حروف چینی خودرا از دستی و گارسه ای (حروف سُربي دستچين) به لاینوتایپ تبدیل کرد و اين كار به قدري بااهميت جلوه داده شده بود که برای گشایش سالُن لاینوتایپ ها از شاه دعوت به عمل آمده بود. در آن زمان از گارد و محافظ به صورت امروزه خبری نبود.
    
طرز نشستن پشت ماشين لاينو لايپ

در حروف چینی دستی، حروف چین در برابر گارسه (جای حروف های فلزی که هرکدام در جای خود هستند) می ایستاد و طبق نوشتهِ نویسنده که در برابر او قرار داشت، حروف را یکی ـ یکی از جایشان بر می داشت و کنار هم قرار می داد و به این ترتیب؛ کلمه، سطر و ستون می ساخت.
    لاینوتایپ یک دستگاه شبیه ماشین تحریر داشت که «حروف چین» متنِ نوشته را با آن تایپ می کرد و سپس دستگاه با سُرب مذاب سطور تایپ شده را قالب گیری می کرد و ستون های حاوی این سطور سُربی را به صفحه بندی می فرستادند. صفحه بندی نیز با برداشتن و گذاردن ستون های حاوی مطالب صورت می گرفت.
    در روز گشایش کار لاینوتایپ ها، سناتور عباس مسعودی مدیر وقت مؤسسه اطلاعات درباره طرز کار و تعداد ماشین های خریداری شده توضیح داد. پهلوی دوم که در برابر صف نویسندگان مؤسسه ایستاده بود پس از پایان اظهارات مسعودی و پیش از قطع نوار گشایش سالُن، از مدیر مؤسسه پرسید که چه کسی و چه وقت ماشین های لاینوتایپ را ساخته است.
    مسعودی گفت که یک زرگر آلمانی به نام Ottmar Mergenthaler نخستین ماشین لاینوتایپ را در سال های 1883 ـ 1884 در آلمان اختراع و پس از مهاجرت به آمریکا، در سال 1886 آن را در این کشور ساخته و اولین مشتری او روزنامه «نیویورک تریبیون» بوده که پس از خرید، از تابستان همین سال آن را بکار گرفته و اینک بسیاری از کشورها از چنین ماشین هایی استفاده می کنند.
    شاه از قیمت هر دستگاه پرسید و پس از شنیدن پاسخ گفت: با این بهای نه چندان زیاد، چرا شما باید 72 و یا 73سال پس از آمریکا از آن استفاده کنید که مسعودی پاسخی نداشت که بدهد.
    موسسه اطلاعات از دهه 1350 به فتوتایپ ستینگ و سپس تایپ کامپیوتری مجهز شد. پس از آن، لاینوتایپ ها کنار گذارده شدند. اينك از تايپ تا صفحه بندي، عكس گذاري و ارسال صفحات به چاپخانه با كامپيوتر و اينترنت صورت مي گيرد. به عبارت ديگر؛ تحريريه مي تواند در يک کشور و چاپخانه در کشور ديگر باشد و يا نشريه کاملا آنلاين و امر توزيع توزيع نيز به همین صورت باشد (مشاهده مطالب با پرداخت پول و یا رایگان).
    
Ottmar Mergenthaler سازنده لاینو تایپ


    
Linotype

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نظر جهاني ناشران: روزنامه «كم تيراژ» نشريه اي خصوصي (پامفلیت) است، نه عمومي
انجمن بين المللي ناشران در نشست جولای 1993 ضمن بررسی دهها موضوع و مسئله، موضوع انتقاد از «ادامه انتشار برخي روزنامه هاي عمومي (غير حزبي و غير تخصّصي) با فروش (تيراژ) بسيار كم و تحمل زيان كه كاري منطقي بنظر نمي رسد» را نیز مورد بحث قرارداد و اظهار نظر کرد که يک روزنامه عمومي (جامع) موسسه اي است اقتصادي و محل کسب و کار، نه پلکان سياسي براي صاحبش و وسيله گرفتن اعانه (ازدولت و یا اصحاب منافع)؛ لذا روزنامه هاي عمومي که در کشورهاي بالاي پنج ميليون جمعيت، با فروشي کمتر از حدود پنج هزار نسخه به انتشار ادامه مي دهند نبايد «روزنامه عمومي» بشمار آورده شوند. اين نشريات اگر روزانه (يوميه) باشند بايد روزنامه خصوصي و پامفلیت Pamphlet شناخته شوند که ناشرِ اخبار و مطالب مورد علاقه صاحبان آنها و بازتاب دهنده فكر و نظر ايشان هستند. پايين آمدن شمار فروش از پنج هزار نسخه در روز بايد براي سه ماه پياپي ادامه داشته باشد تا يک روزنامه عنوان «عمومي بودن» را از دست بدهد، نه در يک و ده و بيست روز. روزنامه كم تيراژ مي تواند ار انجمن ناشران محل (صنف) درخواست مهلت براي بازسازي و بهبود كيفيت كند تا عنوان «عمومي = حرفه اي» را از دست ندهد.
    اعلامیه نهایی انجمن، یازدهم جولای 1993 انتشار یافته بود و در آن زمان، هنوز «وبلاگ» عمومیت نیافته بود و به همین سبب برای نامیدن روزنامه خصوصی از واژه «پامفلیت» استفاده شده بود. پامفلیت به صورت دستنویس از قرن دوازدهم و عمدتا برای بیان حمایت از فرد، دسته، گروه، یک اندیشه، یک اقدام و حتی مقام و دولت ابتکار شده بود و پس از اختراغ ماشین چاپ گسترش یافته و بعد از پیدایش روزنامه عمومی تبدیل به بروشور و دفترچه شده است که در چهارراهها به دست افراد داده می شود، با پست ارسال می گردد و یا با پرداخت اجرت به ضمیمه روزنامه های بزرگ توزیع می شود. دائرة المعارف کتاب و انتشارات، پیدایش پامفلیت به صورت منظم را سال 1389 میلادی ذکر کرده و معروفترین و موثرترین پامفلیت جهان را پامفلیت «توماس پین» تحت عنوان «عقل سلیم» قلمداد کرده است که باعث برانگیخته شدن مهاجرنشینان انگلیسی آمریکای شمالی به انقلاب استقلال شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نصاب تيراژ روزنامه عمومي - روزنامه هاي کم تيراژ نوعی «وبلاگ چاپي» هستند ـ انتظار مخاطبان قرن 21 از روزنامه ها
از نتايج يك بررسي(Survey) كه در سه ماه مارس، اپريل و مي 2004 در 14 كشور به عمل آمده بود چنين بر مي آيد كه مردم دهه اول قرن 21 خبرهاي فوري (سپات نيوز) را از راديو ـ تلويزيونها و يا از طريق سرچ انجين ها از اينترنت به دست مي آورند تا روزنامه ها. اين راديوها اينك در سلفون (موبايل)، ساعت مچي و حتي در قلم (خودنويس) تعبيه شده اند و بسياري از اين ابزارهاي اطلاع رساني به محض دريافت يك خبر نو، با «بوزر» فرد را متوجه آن مي سازند. در آن سال تلويزيون جيبي هم به بازار آمده بود.
     طبق اين بررسي، منبع ديگر؛ موسسات جمع آوري اخبار و نظرات (مقالات) هستند كه آنها را سريعا براي مشتريان خود، به «اي ميل» آنان ارسال مي دارند. اين موسسات كه همان دفاتر «بريده جرايد» سابق هستند برحسب تقاضاي مشتريان، اخبار و نظرات را «شخصي» مي كنند و ارسال مي دارند. بنابراين، يك فرد هر آن از همه مطالبي كه در طلب آنهاست و در رسانه هاي سراسر جهان انتشار يافته اند آگاه مي شود. در آمريکا موسسات توزيع مقاله، فيچر، سفرنامه، عکس خبري و کاريکاتور ميان رسانه هارا سنديکا مي گويند. وجود اين سنديکاها سبب شده است که بسياري از نظرنويسان به صورت مستقل (فري لنس) عمل کنند و وابسته به يک رسانه نباشند و نوشته و محصول کار خودرا جهت توزيع به سنديکا بدهند. به اين ترتيب ممکن است که مقاله يک نويسنده همزمان در دهها نشريه انتشار يابد.
    در گزارش نتيجه گيري اين «سوروي» چنين آمده است: در شرايط قرن21 ، مشتريان روزنامه ها كساني هستند كه طالب گزارشهاي تحليلي، مقالات، نامه ها و نظرات مردم، ميزگردها، مصاحبه هاي خياباني، كسب نظر پيرامون يك موضوع از اصحاب اطلاع، يك طرح و يك اقدام، و گزارشهاي مربوط به جزئيات زندگي و فعاليتهاي جوامع شهري، اخبار از نگاه به تصوير و کاريکاتورها، مطالب حاشيه اي و از اين قبيل هستند. به اين ترتيب مردم دهه قرن 21 از روزنامه همان را مي خواهند كه پدرانشان از مجله مي خواستند. كاريكاتور چيزي نيست كه بشود آن را از طريق ابزارهاي تازه اطلاع رساني مثلا سلفون و اي ـ ميل به دست آورد و يا خاطرات افراد و تصوير هاي قديمي و از اين قبيل مطالب و يا اخبار اختصاصي و اينوستيگيتيو. كاركنان تحريري روزنامه ها بايد سراغ اين نوع مطالب بروند، و گرنه بايد منتظر مرگ بسياري از روزنامه ها باشيم.
     ادامه انتشار روزنامه با تيراژ کم نه تنها يک زيان است بلکه طبق تصميم نيمه دهه 1990 انجمن بين المللي ناشران، به عنوان روزنامه عمومي تلقي نمي شود. اين انجمن در آن زمان با توجه به اين که يک روزنامه عمومي (نه حزبي و تخصصي) يک موسسه اقتصادي و محل کسب و کار است، نه پلکان ترقي و وسيله گرفتن اعانه؛ تصميم گرفت که روزنامه هايي را که در کشورهاي بالاي پنج ميليون جمعيت - فروشي کمتر از حدود پنج هزار نسخه دارند «روزنامه عمومي» بشمار نياورد و روزنامه خصوصي (همانند وبلاگهاي فعلي - وبلاگ چاپي) شناخته شوند که ناشر اخبار مورد علاقه و افکار ناشر آن هستند. پايين آمدن شمار فروش از پنج هزار نسخه بايد براي سه ماه پياپي باشد تا يک روزنامه عنوان «عمومي» را از دست بدهد، نه در يک و ده و بيست روز.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تصوير تاريكي كه يك روزنامه نگار روس تبار آمريكايي از اوضاع روسيه وقت ترسيم و قتل او اين تصوير را تاريكتر كرد
Paul Klebnikov
نهم جولاي 2004 «پال كلمنيكوفPaul Klebnikov» روزنامه نگار روس تبار آمريكايي در ساعات شب در يك خيابان مسكو هدف چند گلوله كه از داخل يك اتومبيل شليك شده بود قرارگرفت و چند ساعت بعد در بيمارستان و در 41 سالگي درگذشت. كلمنيكوف با اينكه دكتراي اقتصاد داشت ترجيح داده بود كه روزنامه نگار اينوستيگيتيو شود زيرا كه پس از شروع بكار در يك موسسه اقتصادي، پي به انواع زد و بندها (كه قبلا تصورشان را نمي كرد) برده بود كه در امور اقتصادي رايج بود و زيانش متوجه مردم عادي مي شد. او در روزنامه نگاري اينوستيگيتيو تا به آنجا پيشرفت كرد كه در مجله معروف فوربسForbes، دبير گزارش شد.
     كلمنيكوف كه پدر بزرگش يك درياسالار روس بود كه درجريان انقلاب بلشويكي كشته شده بود و خانواده اش به آمريكا مهاجرت كرده و وي در نيويورك به دنيا امده بود پس از خواندن اين خبرها كه پس از فروپاشي شوروي، روسيه گرفتار تبهكاري اقتصادي شده و غارت مي شود نگران ميهن نياكان شد، به اين كشور رفت و به عنوان روزنامه نگار دست به پژوهش زد و سه گزارش مفصل كه كتاب هم شده اند تحت عناوين: «كاپيتاليسم گانگستري و زوال روسيه»، «پدرخوانده كرملين، بيوگرافي بوريس برزوفسكي» و «صد ميلياردر يكشبه در روسيه» منتشر ساخت. اين مطالب جهانيان را متوجه واقعيت هاي تاريك اوضاع روسيه ساخت و نگران گسترش مافياي روس در كشورهاي ديگر كرد و همچنين خشم روس ها از بابت غارت اموال عمومي و درنتيجه وقوع انقلابي ديگر در اين كشور كه فراگير و جهاني خواهد شد.
     ناشر مجله فوربس كه چنين ديد تصميم گرفت كه از مجله خود يك اديشن روسي در مسكو منتشر كند و با روشن ساختن روس ها از اين طريق، از دامنه دار شدن خطر بكاهد. وي كلمنيكوف را سردبير اين اديشن كرد، به مسكو فرستاد و كار انتشار از سال 2004 آغاز شد.
     گزارش هاي اينوستيگيتيو كلمنيكوف ميهندوستان روس را روشن ساخت كه به اظهار آگاهان، سهم بزرگي در تحولات كرملين و تعقيب قضايي سوء استفاده گران اقتصادي و فرار برخي از آنان از روسيه داشته است. كلمنيكوف با رفتن به چچن و تحقيق درباره برخي فعاليت ها در آنجا خود را بيش از گذشته به مخاطره افكند كه كشته شد. پليس مسكو عاملين قتل او را تبه كاران سازمان يافته تشخيص داد و در اين رابطه سه نفر را دستگير كرد، اما به نوشته رسانه هاي آمريكا معما با رويدادهاي بعدي پيچيده تر شده است. معما از لحظه اي آغاز شد كه چهار گلوله به بدن كلمنيكوف وارد شد. يك ساعت طول كشيد تا به درخواست پليس، آمبولانس به محل تيراندازي رسيد!. در بيمارستان، اكسيژن نبود و هنگام انتقال كلمنيكوف از طبقه پايين ساختمان به يك اطاق عمل در طبقه بالاتر، آسانسور ساختمان ازكار افتاد و مجروح در آنجا ماند و ... و بالاخره بر اثر خونريزي درگذشت.
     مراحل رسيدگي قضايي بر معما افزود. قاضي مامور رسيدگي پس از مدتي بيمار شد و كناره گيري كرد و قاضي بعدي پس از انتصاب، رسيدگي را از نو شروع كرد. بالاخره محاكمه انجام شد ولي هيات منصفه متهمان را مجرم ندانست!. اينك قضيه در مرحله اعاده دادرسي است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
پیروزی نظامی 1600 سویسی بر سپاه بیش از 6 هزار نفری اتریش، ضرب المثل دليري و دفاع از ميهن
نهم جولاي 1386 ميلادي، در همان ايام كه اميرتيمور ايران را مورد تاخت و تاز قرار داده بود و از كَلّه مقتولين مناره مي ساخت و اروپاي قرون وسطا (در دوران ظلمت خود) اسير دسته هاي مسلح موسوم به شواليه (يكه سوار جنگي) بود و از دست حكومتهاي مركزي كار چنداني ساخته نبود؛ يكي از جنگهاي ميهني قهرمانانه تاريخ بشر در ناحيه «سمپاخ Sempach» روي داد. در اين جنگ 1600 داوطلب سويسي يك سپاه بيش از شش هزار نفري اتريشي را منهدم ساختند.
     اين سپاه به فرماندهي «لئوپلد» دوك ارشد اتريشي ماموريت داشت كه شمال سويس را تصرف و ضميمه اتريش سازد. در جنگ يكروزه «سمپاخ»، لئوپلد و پيش از پنج هزار تن از سربازان او كشته شدند. اين جنگ كه نهايت فداكاري در راه ميهن را نشان مي دهد هنوز پس از هفت قرن در اروپا ضرب المثل دليري و دفاع از ميهن است و هرگز هم فراموش نخواهد شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... و به اين ترتيب انقلاب فرانسه وارد مرحله اصلي خود شد
9 جولاي سال 1789 ميلادي نمايندگان طبقه سوم در مجمع ملي فرانسه (مجلس سراسري طبقات سه گانه اين کشور) كه اعضاي آن از ميان روحانيون، اشراف و عوام (توانگران شامل بازرگانان و صاحبان صنايع و کشتي دارها و اصحاب حرفه ها، و نه افراد پايين تر طبقه متوسط امروز) تعيين و معرفي شده بودند به ناگهان اعلام داشتند كه مجمع ملي از اين پس «مجلس موسسان» خواهد بود که وظيفه اش تدوين يك قانون اساسي و محدود كردن اختيارات سلطنت و مقامات اجرايي وطن است که پس از اين تغيير نام و تکليف، مجلس آمادگي خود را براي تدوين قانون اساسي اعلام داشت. مجمع ملي (مجلس سراسري طبقات سه گانه که گهگاه دعوت به تشکيل جلسه مي شد) اين بار بنا به ابتکار و به دعوت «نكر Necker» وزير دارايي فرانسه و با هدف افزايش مالياتها به منظور رفع مشكلات مالي دولت تشكيل جلسه داده بود.
     نمايندگان طبقه سوم (طبقه بعد از روحانيون و اشراف) از همان آغاز كار خواستار وضع يك قانون پايه شده بودند که اختيارات و مسئوليت ها را در حکومت روشن سازد که به دستور پادشاه، پس از ختم آن جلسه بر در تالار قفل زدند که اين نمايندگان، ديگر نتوانند وارد تالار شوند که در ورساي قرار داشت.
     در واكنش به دستور پادشاه، دکتر گيوتين (مخترع ماشين اعدام بدون درد) يکي از نمايندگان طبقه سوم از شهر پاريس پيشنهاد كرده بود كه نمايندگان طبقه سوم در ميدان تنيس که در نزديکي تالار قرار داشت اجتماع كنند. در اين اجتماع، آنان سوگندنامه امضاء كردند كه تا پايان كار متفرق نشوند. اين نمايندگان بعدا در جلسه نهم جولاي، نام مجمع را به مجلس موسسان تغيير دادند. لوئي شانزدهم پادشاه وقت فرانسه كه چنين ديد «نكر» وزير دارايي را كه باعث دعوت مجمع به تصويب مالياتهاي تازه و در نتيجه توليد دردسر براي او شده بود بركنار كرد كه مردم پاريس به خيابانها ريختند و ظرف دو روز هر جا را كه خواستند آتش زدند و پنج روز بعد (14 جولاي) زندان باستيل را كه محل نگهداري زندانيان سياسي بود متصرف شدند و ويران كردند كه متعاقب آن اشراف و اعيان فرانسه از ترس جان به ترك كشور دست زدند و انقلاب وارد مرحله اصلي خود شد.لوئي شانزدهم پادشاه وقت فرانسه كه چنين ديد «نكر» را كه باعث اين دردسر براي او شده بود بركنار كرد كه مردم پاريس به خيابانها ريختند و ظرف دو روز هر جا را كه خواستند آتش زدند و پنج روز بعد(14 جولاي) زندان باستيل را كه محل نگهداري زندانيان سياسي بود متصرف شدند و ويران كردند كه متعاقب آ ن اشراف و اعيان فرانسه از ترس جان به ترك كشور دست زدند و انقلاب وارد مرحله اصلي خود شد.
    
منظره اجتماع نمايندگان عوام (طبقه سوم) فرانسه در سال 1789 در ميدان تنيس كه توسط نقاش معاصر «ژاك لويي داويد» كه خود شاهد صحنه بوده ترسيم شده است

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روز استقلال آرژانتين، سرزمین نقره ـ آرژانتين در يک نگاه
9 جولاي، روز استقلال آرژانتين است كه در سال 1816 عملي شد. به عبارت ديگر؛ در اين روز (9 جولاي 1816) اتحاديه ايالت هاي اسپانيايي «ريو دو لاپلانتا Rio de La planta» به نام جمهوري آرژانتين به وجود آمد. قبلا هم چند بار آرژانتيني ها به داشتن استقلال ابراز تمايل کرده و حتي آن را علام داشته بودند که اين بار تحقق يافت. آرژانيتن يك مهاجرنشين اسپانيايي در آمريكاي جنوبي بوده است.
    
Kristina دومين بانو که بر آرژانتین زياست کرد

اَمِریکو وِسپوسی که قاره آمریکا به نام اوست در سفر دریایی خود در 1502 پای برسرزمینی گذارد که پس از کشف معادن نقره در آنجا، آرژانتینا (سرزمین نقره) نامیده شده و در 25 ماه می 1810 اعلام استقلال از اسپانیا کرد که این استقلال پس از مبارزات فراوان در نهم جولاي 1816 (روزي چون امروز) به رسمیت شناخته شد.
    درصد نفوس اروپایی تبار آرژانتینِ 2 هزار و 780 هزار کیلومتریِ 45 میلیونی بیش از هر کشور دیگر قاره آمریکا و حدود 96 درصد است. اسپانیا شهر «بوئنوس آیرس» را از سال 1536 قرارگاه نظامیان خود در آرژانتین قرار داده بود که پایتخت جمهوری آرژانتین و شهری 4 میلیون نفری و دومین شهر بزرگ آمریکای جنوبی است. آرژانتینِ کاتولیک مذهب اسپانیایی زبان، از لحاظ وسعت هشتمین کشور جهان است. [روسیهِ فدراتیو اول، کنفدراسیونِ کانادا دوم و ...].
    آرژانتین عضو اتحادیه های آمریکای لاتین است ازجمله اتحادیه UNASUR که به دلایل متعدد ازجمله وحدت زبان و فرهنگ و تاریخ خودرا یک ملت (ملتی واحد با دولت های متعدد) می دانند. [UNASUR می رود که شاید اتحادیه ای مشابه اتحادیه اروپا شود. آرزوی ساکنان قطعات منفصله امپراتوری پیشین ایران هم همین است که اخیرا «منطقه نوروز» نام گرفته است.].
     آرژانتین که در قرن 20، کشور کودتاهای نظامی لقب گرفته بود اینک سالهاست که به دمکراسی بازگشته و بانو کریستینا فِرناندِز دِ کِرچنِر (متولد 19 ژانویه 1953) پنجاه و پنجمین رئیس جمهور آن بود ـ بانویی با تفکر ناسیونال سوسیالیستی. این تفکر میراث «خوان پِرون» است که دو بار رهبری آرژانتین را برعهده داشت. کریستینا دومین بانویی بود که رئیس جمهوری آرژانتین شده بود. قبلا و در دهه 1970 هم ايزابل پرون Isabel Peron برجاي شوهرش خوان پرون (ناسيونال سوسياليست) نشسته و رئيس کشور آرژانتين شده بود. آلمانی هایی که پس از سقوط هیتلر به آرژانتین مهاجرت کردند این تفکّر ـ ناسیونال سوسیالیسم ـ را با خود به این کشور منتقل کرده اند.
    
Isabel Peron نخستین بانو که رئیس جمهوری آرژانتین شده بود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... و سرانجام، سياهپوستان هم تبعه آمريكا شدند ـ اصلاحيه چهاردهم قانون اساسي آمريکا و سوء استفاده مکرر از آن
اصلاحيه چهاردهم قانون اساسي آمريكا كه اجازه مي دهد سياهپوستان هم تبعه اين كشور شوند از نهم جولاي 1868 (19 تيرماه) به اجرا درآمد. سياهپوستان از 250 سال پيش از آن به صورت بَرده و با غُل و زنجير از آفريقا به آمريكاي شمالي منتقل و به فروش رسيده بودند و اين وضعيت (برده داری) در مناطق شمالي تا سال 1861 و در مناطق جنوبي تا 1865 ادامه داشت.
    اصلاحيه چهاردهم، هفت سال بعد از صدور اعلاميه الغاء بردگي و سه سال پس از پايان جنگ داخلي آمريكا به اجرا گذارده شد. با وجود اين، تا نيمه دهه 1960 (صد سال بعد) سياهان مشمول حقوق مدني نبودند و داراي مدارس جداگانه بودند و در اتوبوس هاي عمومي، جاي مخصوص به خود داشتند (معمولا صندلی های آخر اتوبوس) و به هر شغلي گمارده نمي شدند كه در انتخابات نوامبر2008 يك سياهپوست دورگه (نيمه كِنيايي و نيمه آمريكايي) به رياست جمهوري اين كشور انتخاب شد. سياهپوستان فدراسیون آمریکا (USA) حدود 13 درصد جمعيت سيصد و 30 ميليوني اين کشور را تشکيل مي دهند که درصد کودکانشان نسبت به گروههاي نژادي ديگر اين فدراسيون بيشتر است.
    اصلاحيه چهاردهم قانوني اساسي آمريکا مي گويد که هرکس که در خاک آمريکا به دنيا آمده باشد تبعه بومي اين فدراسيون بشمار مي آيد [ولو اينکه مادر او تنها چند روز و در طول زايمان در آمریکا توقف کرده باشد!]. از اين اصلاحيه از نيمه دوم قرن بيستم به بعد مکرّر سوء استفاده شده و افراد آگاه از اين اصلاحيه زن خودرا تنها جهت زايمان به آمريکا مي آورند و پس از تولدِ طفل و گرفتن گواهي ولادت و احيانا گرفتن گذرنامه آمريکايي براي طفل خارج مي شوند. اين فرد بعدا (و بعضا پس از رسیدن به سن قانوی) به آمريکا مي آيد و پس از رسيدن به سن قانوني والدينش را مي آورد و آنان به نوبه خود بستگان درجه اول شان را و تکرار...، زيراکه قانون مهاجرت آمريکا که آن نيز مطابق شرايط زمان نياز به اصلاح دارد چنان امکاني را فراهم ساخته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که عکس هاي نبرد مرگبار «گتيسبورگ» انتشار يافت و «فتو ژورناليسم» پا به عرصه وجود گذارد ـ يکي از اين تصاوير



     عكس بالا يك عكس خبري است كه در دو سال نخست پيدايش حرفه «فتو ژورناليسم» برداشته شده است. اين عكس كه چهارم جولاي 1863 گرفته شده است گوشه اي از صحنه اجساد پراكنده كشته شدگان نبرد سه روزه گتيسبورگ Gettysburg را نشان مي دهد كه از يكم تا پايان سوم جولاي آن سال ادامه داشت و مرگبارترين نبرد جنگ داخلي آمريكاييان بشمار مي رود.
    در اين نبرد كه در جنوب ايالت پنسيلوانيا روي داده بود 71 هزار سرباز جنوبي (كنفدراسيون آمريكا) با 93 هزار نظامي شمالي (فدراسيون آمريكا = دولت واشنگتن) مي جنگيديد كه نبرد با عقب نشيني جنوبي ها پايان يافت.
    مورخان جنوبي نوشته اند: چون ژنرال رابرت لي Robert Lee فرمانده نيروهاي جنوب نخواست كه تلفات برادران (دو طرف كه هر دو آمريكايي بودند) بيشتر شود دستور بازگشت داد.
     اين نبرد نقطه عطفي در تاريخ جنگ داخلي آمريكاست زيرا كه با عقب نشيني ژنرال لي، نقشه او مبني بر دور زدن منطقه پايتخت و با اين عمل، تضعيف روحيه شمالي ها شكست خورد.
     جنگ داخلي تا دو سال بعد هم ادامه داشت. در نبرد گتيسبورگ بيش از 8 هزار تن كشته و 39 هزار نفر ديگر مجروح و يا اسير شده بودند. نبردگاه (بَتِلفيلد) همچنان نگهداري مي شود تا درس عبرتي براي بينندگان باشد. هر سال دهها هزار تن از اين ميدان نبرد (برادرکُشي) ديدن مي كنند. در جولاي سال 2013 مراسم يکصد و پنجاهمين سالروز اين نبرد برگزارشد و وسيعا در رسانه ها انعکاس يافت و همچنين اهميت روزافزون عکس به عنوان سند تاريخ. از زمان جنگ داخلي آمريکا بود که عبارت «نوشتن سند با دوربين» مصطلح و جهاني شده و پس از قرارگرفتن دوربين در سلفون ها، ساعت ها، لپ تاپ ها و ... وسعت فراوان يافته و از اين رهگذر حقايق پنهان نخواهد ماند و در تاريخ قرار خواهد گرفت تا درسي براي آيندگان باشد و سند محاکمه گذشتگان توسط قاضي دادگاه تاريخ.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نخستين عمل جراحي روي قلب
9 جولاي در سال 1893، روزي است كه در آن، نخستين عمل جراحي روي قلب انجام گرفت و از آن پس روال عادي يافت. اين عمل معروف به عمل جراحي قلب باز توسط دكتر «دانيل ويليامز» صورت گرفت.
     هفت دهه بعد، و در سوم دسامبر 1967 نخستين عمل تعويض قلب در جمهوري فدرال آفريقاي جنوبي توسط دكتر کريستيان بارنارد Christiaan Barnard (متولد 1922 و متوفي در 2001) صورت گرفت كه اين نوع عمل جراحي نيز اينك امري عادي شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نظر يک تحليلگر دولتي آمريکا درباره گروههاي رقيب و مبارز در عراق در جولاي 2004
نهم جولاي 2004 اسوشييتدپرس در گزارشي به قلم «جيم كرين» و به نقل از يك تحليلگر رسمي آمريكا نوشته بود كه عده مبارزان مسلح در عراق بر خلاف بر آورد «انتوني كوردسمن» كارشناس مركز استراتژيك و مطالعات بين المللي (آمريكا) از 22 هزار تن متجاوز است و اين شمار همچنان رو به افزايش است. کوردسمن اين شمار را كمتر از پنج هزار تن برآورد كرده بود.
     تحليلگر رسمي (تحليلگر رويدادهاي روز براي دولت) به جيم کرين گفته بود كه برخلاف نظر مركز استراتژيك و مطالعات بين المللي، همچنين بيشتر مبارزان از جهادي ها و عناصر القاعده نيستند و از دسته هاي مختلف و جدا از هم تشكيل شده اند، از جمله سنّي هايي كه نگران از دست دادن اختيارات حكومتي پس از 70 سال و به گوشه افتادن و محروم شدن از درآمد نفت هستند و شيوخ قبايل و امامان سنّي مساجد از آنان حمايت مي كنند. دسته ديگر، باق ماندهِ بعثي ها هستند كه نمي خواهند دولت عراق برپايه شمار پيروان مذاهب انتخاب شود که اگر چنين شود، دولت هميشه در کنترل پيروان مذهب اکثريت خواهد بود و نيز مخالف اقتصاد بازار آزاد و خصوصي سازي (نظام اقتصادي دلخواه آمريكا) هستند و در ميان آنان برخي افراد گارد منحله جمهوري عراق هم ديده مي شوند که در زمان اقتدار صدام حسين از امتيازات ويژه برخوردار بودند.
     به باور اين تحليلگر، مبارزان شيعه تلاش دارند که حكومتي که مورد حمايت دولت سعودي، کويت، امارات، اردن و اكثريت سنّي مذهب جهان عرب باشد روي کار نيايد تا آنان را به خارج از ميدان قدرت براند.
مبارزان شيعه عراقي كه جنگ افزارهاي خود را حفظ كرده اند در عين حال بيش از هردسته ديگر خواهان رعايت دمكراسي اند زيرا اطمينان دارند كه اگر راي اكثريت رعايت شود هر حكومت آينده متعلق به آنان خواهد بود. افراطيون خشونت طلب از جمله القاعده اي ها که اهميت استراتژيک عراق را مي دانند از گوشه و كنار جهان اسلام آمده و مي آيند که خطر هستند و دارند گرداننده خشونت ها مي شوند و شناخت گردانندگان و محرّکان آنان به آساني امكان پذير نيست كه بشود با آنان تماس گرفت و سازش كرد، انگيزه اين افراطيون هم بر حسب وضعيّت، متغيّر است. لذا، اعلام عفو عمومي هم تاثير چندان براي برقراري آرامش نخواهد داشت.
     اين تحليلگر به نويسنده اسوشييتدپرس گفته بود که تا اين زمان (جولاي سال 2004) برخي از گروههاي مبارز و در عين حال رقيب در عراق داراي واحد هاي بمب ساز و ترور و نيز دسته هاي حمله هستند و تاكتيكِ شان به نظر «پيشرفته» مي رسد. به اين ترتيب كه يك واحد، انفجار توليد مي كند و همين كه نظاميان و پليس به محل بشتابند به دام دسته حمله مي افتند، واحد ديگر تيراندازي مي كند از جمله با راكت، خمپاره انداز و نارنجك انداز و پايان اين وضعيت قابل پيش بيني نيست، ممکن است دهه ها طول بکشد. به هر حال، اين وضعيت اختصاص به مناطق عرب نشين و يا مخلوط دارد و در منطقه کُردنشين عراق ديده نشده و ـ به گمان من (تحليلگر) ـ ديده نخواهد شد زيراکه در اين منطقه تفاوت نژادي ـ مذهبي وجود ندارد، ولي اختلاف نظر سياسي ميان سران احزاب کُرد؛ بله..
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
عراق در جولاي 2007 و ادامه خشونت
انفجار انتحاري هفتم جولاي 2007 در آبادي نسبتا كوچكي در ايالت صلاح الدين عراق (160 كيلومتري شمال بغداد) كه بيش از 150 كشته و افزون بر اين رقم مجروح داشت نشان داد كه خشونت به سراسر عراق گسترش يافته بود. قبلا بيشتر اين عمليات در بغداد و ايالت هاي انبار و دياله روي مي داد.
    ناحيه اي كه هفتم جولاي هدف انفجار انتحاري قرار گرفت تُركمان نشين است و ساكنان آن عمدتا شيعه اند. بمب در يك وانت كارسازي شده بود. رسانه هاي آمريكا گزارش كرده بودند كه مخالفان دولت بغداد با اين انفجار خواسته بودند ثابت كنند كه اظهارات وقت «هوشيار زيباري» وزير امورخارجه عراق (وزير امورخارجه پيشين) كه يك كُرد است، در اين زمينه كه آمار تلفات غير نظاميان در حال پايين آمدن است نادرست بوده است.
     زيباري چندبار ديگر هم از رو به آرامش گذاردن اوضاع سخن گفته بود که هربار ابراز خوشبيني او با واکنش مشابهي رد شده بود. عكس زير، يك مجروح انفجار هفتم جولاي 2007 را نشان مي دهد. اين وضعيت در جولاي 2009 نيز به همين صورت ادامه داشت و به همچنين در جولاي هاي بعد تا چند سال:


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قتل شینزو آبه نخست وزیر پیشین ژاپن در جریان یک نطق خیابانیِ تبلیغ انتخاباتی برای نامزد محلی عضو حزب لیبرال دمکرات
ساعت 11 و 30 دقیقه جمعه هشتم جولای 2022 به وقت ژاپن، شینزو آبه Shinzo Abe متولّد 21 سپتامبر 1954 و نخست وزیر و دبیرکل حزب لیبرال دمکرات ژاپن ـLDP تا 2020 به مدت 9 سال درحال یک سخنرانی در یک خیابان در شهر «نارا» واقع در غرب ژاپن به حمایت از نامزد عضو حزب لیبرال دمکرات در انتخابات یکشنبه دهم جولای 2022، از پشت سر هدف دو گلوله قرار گرفت و بر زمین افتاد که او را با هلی کوپتر به بیمارستان رساندند. ساعت پنج بعد از ظهر همان روز، بیمارستان اعلام کرد که درمان موثر واقع نشد و آبه که گلوله ها به گردن و قلب او آسیب زده بودند درگذشت.
    ضاربِ آبه که یک ژاپنی 41 ساله به نام Tetsuya Yamagamiبوده است و قبلا حدود سه سال عضو نیروی دریایی ژاپن بود، پس از شلیک به آبه با تفنگ دو لولی که خودش ساخته بود در همان محل دستگیر شد و سریعا اعتراف به قتل کرد و گفت که آبه را دوست نداشت. او در یک آپارتمان یک اطاقه زندگی می کرد و در همانجا سلاح را ساخته بود که بی شباهت به تفنگ های کوتاه صد سال پیش نبود. همین طولانی بودن ساخت تفنگ، حکایت از وجود نقشه و برنامه قتل می کند و پلیس درصدد کشف انگیزه واقعی قتل است و اعتراف به «دوست نداشتن» کافی نیست. در ژاپن مجازات اعدام لغو نشده است.
    آبه که بیش از هر فرد دیگر در تاریخ ژاپن، بر کرسی نخست وزیری این کشور نشسته بود از سال 1993 به عضویت در پارلمان ژاپن انتخاب شده بود. کناره گیری آبه از نخست وزیری به سبب بیماری و نیاز به استراحت و کار کم اعلام شده بود. وی با اینکه عضو و دبیرکل حزب لیبرال دمکرات ژاپن بود رفتاری ناسیونالیستی و راستگرانه داشت و چند بار کوشید که آمریکا را راضی به اصلاح قانون اساسی و مجاز شدن ژاپن به داشتن یک ارتشِ غیر محدود کند که موفق نشد. قانون اساسی ژاپن که پس از تسلیم شدن این دولت، اشغال نظامی و با نظر آمریکا تنظیم شده است این کشور را تنها به داشتن یک ارتش «خوددفاع Self-Defense» و محدود مجاز کرده است. ژاپن نگران اتمی شدن کره شمالی و قدرت نظامی شدن چین بوده است که کره دهها سال در کنترل ژاپن و چین مورد تعرض طولانی ژاپن و تحمل تلفات سنگین. در زمان آبه بود که ژاپن مقام قدرت اقتصادی دوم جهان را از دست داد و چین این مقام را بدست آورده است. آبه که همچنین نگران بسط نفوذ اقتصادی هند در کشورهای ساحلی اقیانوس هند ازجمله ممالک عربی نفتدار و دوستی و مشارکت با روسیه و سازش با چین شده بود بارها تلاش کرده بود که آمریکا به هر ترتیب که شده مانع بازگردانده شدن تایوان به قلمرو چین شود.
    ژاپن که در آنجا داشتن سلاح آتشین شخصی بسیار محدود و مشروط به شرایطی سخت است و همچنین کارد و چاقوی خاص، در ردیف کشورهایی است که آدمکشی کمتری در آنجا صورت می گیرد و از سال 1932 که نخست وزیر وقت در یک توطئه نظامی کشته شد و در سال 1960 که دبیرکل حزب سوسیالیست ژاپن ترور شد و نیز قتل یک شهردار در سال 2007، مقام دیگری مجروح و مقتول نشده است.
    
آبه در حال نطق خیابانی، افتادن بر زمین پس از اصابت گلوله ها، دستگیری قاتل در همان محل به صورتی که در عکس دیده می شود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سریلانکایی های ناراضی از اقتصاد و تورّم، در کاخ رئیس جمهوری اجتماع کردند و خواستار کناره گیری او شدند که از کشور فرار و کناره گیری کرد و ...
ناراضیان سریلانکایی از وضعیت اقتصاد وطن خود و تورّم بالا، نهم جولای 2022 (18 تیرماه 1401) دست به اقدامی کم سابقه زدند و تظاهرات خیابانی را به کاخ ریاست جمهوری کشاندند و به ترتیبی که در عکس دیده می شود در آنجا اجتماع کردند و خواستار کناره گیری Gotabaya Rajapaksa رئیس جمهوری شدند که ساعتی بعد با یک هواپیمای نظامی به جمهوری مالدیو فرار کرد و از آنجا کناره گیری خودرا با ارسال ایمیل به رئیس پارلمان اعلام داشت و از مالدیو به سنگاپور رفت. وی گفته بود که پس از ماندن 4 هفته در سنگاپور به وطن خود سریلانکا باز خواهد گشت و به جایی پناهنده نخواهد شد، ولی به جای بازگشت به وطن، 11 آگوست (بیستم آمُرداد) از سنگاپور به تایلند رفت و هجدهم آگوست از دولت آمریکا درخواست رفتن به آنجا را کرد. وی قبلا مقیم آمریکا بود و زن و پسر او در آمریکا هستند. راجاپاکسا از 1998 تا 2005 در آمریکا زندگی کرده بود. راجاپاکسا 73 ساله قبلا سرهنگ ارتش بود و چندی بعد از بازنشسته شدن به آمریکا رفته بود و پس از اینکه در سریلانکا به او پیشنهادِ سمت وزارت دادند به وطن بازگشت. او چهارده سال بعد رئیس جمهوری سریلانکا شد و نزدیک به سه سال در این سمت بود که با اعتراض آنچنانی مردم رو به رو شد و از کشور فرار کرد.
     پارلمان سریلانکا پس از دریافت ایمیل کناره گیری راجاپاکسایِ فراری، Ranil Wickremesinghe را به عنوان رئیس جمهوری تازه انتخاب کرد. وی قبلا نخست وزیر بود و تظاهر کنندگان در محل دفتر او نیز اجتماع کرده بودند. سریلانکا کشوری جزیره ای در جنوب هند با 65 هزارکیلومتر وسعت و 22 میلیون جمعیت است که سالها گرفتار جنگ داخلی بود.
    



    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پاسخ مؤلف این تاریخ آنلاین به پرسش جولاي 2017 يک مخاطب از دیدگاه خود: تصوّر برقراری آرامش در خاورمیانه در آیندهِ نزدیک ساده اندیشی است

    پرسش (دريافت شده در نهم جولاي 2017 - تیرماه 1396):
    
    آیا پس از کوتاه شدن دست داعش از شهر موصل، آرامش به منطقه باز خواهد گشت؟.
    
    پاسخ:
    
    به گمان نگارنده، در آیندهِ نزدیک؛ نَه. مگر با رفتن طالبان از حکومت افغانستان، مسئله این سرزمین حل شد؟. طالبان در سال 2001، از کابل رانده شد، ولی .... وابستگان چنین گروههایی، یکانِ نظاميِ مطیعِ فرمانده نیستند که در پی شکست در جنگ، تسلیم شوند و ...، دارای انگیزه خاص هستند و یا از ناراضیان از وضعیت. باید «علّت» را جستجو کرد، تشخیص داد و از میان برداشت.
    «تاریخ» نشان داده است که پیدایش چنین گروهها، همچنین «فرصت» برای برخی دولت ها جهت اجرای برنامه های خود شده است. پس از شکست داعشی ها در شهرهای متصرف شده، باید راه جلوگیری از پراکنده شدن اعضای این گروه در منطقه و جهان را یافت.
    با رفتن داعش از موصل و تل عَفَر، دیر و یا زود احتمال زنده شدن مسئله دعاوی ترکیه و اختلاف ارضی کُرد و عرب بر سر منطقه نفتدار موصل می رود. ریشه اختلاف اقلیّت سُنّی عراق با اکثریّت شیعه این کشور هنوز از میان برداشته نشده و دولت های سُنّی مذهب عرب اخیرا دسته بندی شده اند.
     باز، با شکست داعش در سوریه، درگیری دولت سوریه با مخالفان دیگر، معلوم نيست که تا چه زماني ادامه خواهد داشت. غرب از آغاز کار، عملا از این دسته ها حمایت و آنها را تقویت کرده است. در اینجا (در سوریه) پای ایران، ترکیه و روسیه هم در میان است.
    داعش، تنها مسئلهِ منطقه نیست، 25 سپتامبر امسال (سال 2017) ـ کمتر از سه ماه دیگر ـ رفراندم استقلال کُردستانِ عراق برگزار می شود. دگرگونی ها و ... متعاقب آن، گرچه در درازمدت قابل پیش بینی است. برخی از قدرت ها ممکن است به اندیشه بهره گیری از آن افتند و برايشان فرصت شود. [رفراندم با نتیجه بیش از 90 درصد رای مثبت انجام شد، ولی اقدام به آن تعلیق شده است.].
    التیماتوم دولت سعودی و همپیمانانش به قَطَر را که از لحاظ شدّت و دیکته وار بودن، بی سابقه خوانده شده است نباید دست کم گرفت، پیامد خواهد داشت.
    مسئله جنگ داخلی یمن همچنان لاینحل مانده و اسرائیل ممکن است که در يک فرصت (برايش مناسب)، از حملات موشکي گاه بگاه حزب الله استفاده کند تا ... و همچنين مسائل ديگر. به این ترتیب تصوّر آرامش در آینده ای نزدیک در غرب آسیا تا حدّی ساده اندیشی است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
مسائل داخلي روز با نگاهي بر تيترهاي صفخات اول شماره هاي 17 تيرماه 1397 چند روزنامه چاپ تهران

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 9 جولای
  • 551:   در بيروت از شهرهاي فنيقيه (لبنان امروز) و در آن زمان، وابسته به امپراتوري روم شرقي زلزله روي داد و هزاران تَن را کشت و ويراني ببار آورد. اين زلزله در آبهاي منطقه (مديترانه شرقي) باعث سونامي هم شده بود.
        
        
  • 1746:   ناوگان فرانسه هم براي گرفتن سهمي از هندوستان وارد «پنديچري Pondicherry» در اين سرزمين شد. بعدا ميان فرانسه و انگلستان بر سر استعمار هند زد و خورد شد و فرانسويان ميدان رقابت را تَرك كردند.
        
        
  • 1807:   قرارداد تيلسيت در اين روز ميان ناپلئون و الکساندر يکم تزار روسيه امضا شد و ناپلئون متحد خود، ايران را در دست روسيه رها ساخت. تيلسيت محلي در لهستان است.
        
        
        
        
  • 1810:   ناپلئون بناپارت در این روز هلند را ضمیمه قلمرو فرانسه کرد.
        
        
  • 1850:   زاکاری تایلور Zachary Tylor دوازدهمین رئیس جمهوری آمریکا که چهارم جولای و در جشن سالروز صدور اعلامیه استقلال این فدراسیون، میوه نارس و گویا نشسته خورده بود بیمار شد و نهم جولای 1850 درگذشت و معاونش Millard Fillmore بر جای او نشست. تایلور که قبلا یک ژنرال ارتش بود و در جنگ با مکزیک، این کشور را شکست داده و تکزاس را متصرف شده بود تنها 16 ماه رئیس جمهوری بود.
        
        
        
        
  • 1887:   تاريخ دان؛ «ساميوئل اليوت موريسون» به دنيا آمد.
        
        
  • 1951:   شش سال پس از پايان جنگ جهاني دوم، تازه در اين روز ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا از كنگره اين كشور خواست كه به حالت جنگ با آلمان پايان دهد!.
        
        
  • 1956:   يک زمين لرزه نسبتا شديد دهها تن را در جزاير يوناني درياي اژه بي جان ساخت.
        
        
  • 1963:   موافقت نامه ايجاد فدراسيون مالزيا مركب از مالايا، سنگاپور، ساراواك، و بورنئوي شمالي (مستعمرات سابق انگلستان) امضاء شد و دولت اندونزي بلافاصله نسبت به آنها ادعاي ارضي كرد. بعدا سنگاپور از اين فدراسيون جدا شد و به صورت کشوري مستقل درآمد.
        
        
  • 1982:   یک هواپیمای بوئینگ 727 شرکت پان اَم آمریکا در پرواز از میامی به سن دیاگو بر اثر توفان، در لوئیزیانا سرنگون شد، 145 مسافر و سرنشین آن کشته شدند. چون این هواپیما روی محل مسکونی بر زمین افتاده بود، هشت نفر از ساکنان این محل نیز جان سپردند.
        
        
  • 1986:   پارلمان نیوزیلند با تصویب قانون، همجنس بازی در این کشور واقع در اقیانوس آرام جنوبی را آزاد کرد.
        
        
  • 2011:   ... و بالاخره در این روز از سال 2011 منطقه نفتدار سودان جنوبی استقلال یافت ولی همین منافع بادآورده نفت امکان نداد که آرامش برقرار شود و جنگ داخلی ـ قبلا با سودان و اینک میان طوایف محلی ـ دنبال شده است. سودان جنوبی میان سودان، کنیا، اوگاندا و ایتوپی واقع شده است.
        
        
  • نامه به مولف
    سرانجام وضعیت جهان از دیدگاه مؤلف این تاریخ آنلاین ـ پاسخ به پرسش هشتم جولاي 2014 یک مخاطب
  •  
         هشتم جولای 2014 یک مخاطب این تاریخ آنلاین با ارسال ای ـ میل پرسیده بود:
        
        "شما [خطاب به مؤلف این تاریخ آنلاین] که تاریخ بشر را خوانده اید و به قول خودتان شش دهه تحولات روز به روز جهان را به صورت خبر تنظیم و تفسیر کرده و منتشر ساخته اید، سرانجامِ وضعیتِ کنونیِ جهان و به نظر من [مخاطب] ـ وضعیتی ناهنجار را چگونه می بینید؟. من که احساس می کنم Class Conflict [برخوردهای طبقاتی انسان ها]، Greed [آزمندی]، Corruption [فساد و معمولا فساد دولتی] و خروج بعضی دولت ها ـ چه در امور داخلی و چه خارجی، از منطق و اصول در حال گسترش یافتن است و اگر راه حل نباشد، جهان ـ جهنم خواهد شد.".
        
        پاسخ:
        
        افلاتون 24 قرن پیش حکومت ها را در پنج نوع، تعریف کرد به این صورت:
        Tyranny (حکومت به اراده و دلخواه شخص حاکم، نه طبق اصول و ضابطه)، Oligarchy (حکومت در دست چند نفر و افراد معیّن و شاخص در داشتن ثروت و نفوذ و امروزه؛ کمپانی دارها و خواص ازجمله وابستگانِ خانواده های مشخّص)، Aristocracy (حکومت در دست بزرگان و اصطلاحا «چند فامیل»، طبقه حاکمه، اشراف و عالی مرتبه ها)، Timocracy (حکومت در دست سرمایه داران و امروزه؛ بورس بازان، اصحاب منافع، سوداگران و مالکین که برای سود بردن از بکار بردن هر وسیله و دسیسه خودداری نمی کنند.) و Democracy (حکومت مردم بر مردم، به اراده مردم و برای مردم).
        از سده هفدهم به بعد، تیموکراسی تبدیل به Plutocracy شده است که نوعی اولیگارشی است یعنی افتادن حکومت و کنترل جامعه در دست سرمایه داران ردیف بالا و عمدتا تجارت پیشگان و کارخانه دارانی که وسائل تبلیغ را هم به دست دارند و عوامل خودرا به عنوان مدیر و دولت به مردم (جامعه) تحمیل می کنند و تصمیم گیری ها عملا در دست خودشان است. نخستین نمونه این حکومت ها در قرون جدید؛ جمهوری «ونیز» بود که حکومت در دست بازرگانان و صاحبان کشتی ها بود و به قول پاره ای: پولپرستان و کاسبان ثروت به هر وسیله.
        جنگ جهانی دوم به همان شبه دمکراسی ها هم جز در شماری کشور کوچک و عمدتا اروپایی پایان داد.
         از آغاز دهه 1950 و خارج شدن سلاح اتمی از انحصار یک دولت و رسیدنِ احتمال وقوع جنگ جهانی دیگری تقریبا نزدیک به «صِفر»، حکومت کشورهای قدرتمند و مطرح به تدریج به صورت نوعی پلوتوکراسی ـ تیموکراسی درآمده است و کمپانی ها و اِلیت ها دولت ساز شده اند؛ از طریق حزب بازی، تأمین هزینه کَمپین های انتخاباتی و گاهی تا یک میلیارد دلار و راههای دیگر و این وضعیت که دیگر دمکراسی اصیل نیست و دارد فاصله طبقات را در هر جامعه بیشتر می کند، فساد و زد و بند را گسترش می دهد، قوانین بر پایه منافع تدوین می شود، اصول و فرضیه ها به فراموشی سپرده شده و با ادامه یافتن آن، برخی از افراد طبقه محروم و مستضعف و ناراضی از وضعیت به تدریج آماده دست زدن به هر کار می شوند، زیراکه به زعم خودشان چیزی را از دست نمی دهند و کشتارهای گروهی، انفجارهای انتحاری و تخریب ها که هر روز شاهد آن هستیم به دست همین ناراضیانِ «امید از دست داده» صورت می گیرد. دنیای امروز متفاوت از گذشته و حتی گذشته بسیار نزدیک است زیراکه ارتباط مردم با هم بیشتر شده است و توان تفکّر و حقیقت یابی بالا رفته است. اصحاب منافع و نفوذ که این را می دانند دارند کنترل رسانه ها (نشریات، رادیوتلویزیون، کتاب، فیلم و نمایش و ارتباطات اینترنتی ازجمله سرچ انجین ها) را به دست می گیرند و روزنامه نگاران را به جای روشنگری، دیکته نویس می کنند و تاریخ نویسی و یافتن ریشه مشکلات ـ علل و نتایج و ... را به گور می فرستند و امکان بحث از اخلاقیات نمی دهند تا هرکار که بخواهند انجام دهند و سرنوشت و زمام زندگانی 7 میلیارد نفوس در کنترل شماری کمتر از صد هزار نفر باشد ـ آن هم نه بهترین ها.
        فروپاشی حیرت آور جماهیريه شوروی، تغییر نظام کشورهای سوسیالیستی اروپا و استحاله سوسیالیسم چین، افزوده شدن ثروتِ ثروتمندان و به همین نسبت افزایش نفوذ آنان در تصمیم گیری های دولتی و انشاء قوانین، بسیاری را در گوشه و کنار جهان ناراضی کرده و به ناسیونالیسم گرایش داده و خواهان حکومت هایی هستند که در اندیشه وطن و همه هموطنان باشند نَه شماری زرنگ و پولپرست و قدرت طلب، و ناسیونالیسم عاملی بسیار پُرقدرت و توفنده است.
        دولت های قدرتمند بدون پیش بینی عواقب کار، در دو دهه گذشته نه تنها با مداخلات نظامی نظم زندگانی مردم افغانستان و عراق را برهم زدند بلکه تحریک به بپاخیزی مسلحانه در چند کشور ديگر کردند ازجمله سومالی، یمن، لیبی و سوریه که نتیجه عکس داد و دارد نه تنها به مقابله قدرت ها با يکديگر بلکه به احیاء آنارشیسم (آنارکیسم) جهانی از نوع دیگر آن می انجامد و آثار پیدایش آن در همان کشورهای قدرتمند هم مشاهده می شود. در آسیای غربی اینک با همان محاسبات نادرست و مداخلات قدرت ها، وضعیتی در جریان است که نتایج آن قابل پیش بینی نیست. اصحاب نظر بعید نمی دانند که ادامه درگیری های داخلی سوریه و نقاطي ديگر در جهان عرب و مسئله داعش که نمی توانست بدون حمایت هایی، یکشبه از زمین سبز شود و سیاست های تازه ترکیه و سعودی و احتمال اعلام استقلال اقلیم کُردستان عراق که وودرو ویلسون رئیس جمهوری وقت آمریکا در 1918 به آن اشاره کرده بود، بیسمارک سه ـ چهار دهه پیش از او و اسرائیل هم خواهان آن است دگرگوني ايجاد کند. اوکراین که از جدا شدن آن از روسیه پس از قرن ها یکی بودن، ربع قرن می گذرد یک دینامیت کره زمین است. آیا حساب کرده اند وقتی که رسانه های کشورهای دیگر از عملیات روس های اوکراین به عنوان هواداران اوکراینی روسیه نام می برند چه آتشی در دل روس ها می اندازند. طبق نتیجه یک نظرسنجی سراسری، بیشتر مردم جمهوری های 15 گانه از فروپاشی معمّاگونه شوروی و نظم سوسیالیستی ابراز عدم رضایت کرده اند. بنابراین، اراده مردم که در رفراندم سراسری نشان داده می شود در این فروپاشی دخیل نبوده است.
         انتظار نبود پوتین این همه به نعل و به میخ بزند و قانونی را که مجلس روسیه (دوما) سال ها پیش تصویب کرده است پس از بازگرداندن و تأیید مجدد در پارلمان امضا نکند. این مصوبّه، فروپاشی شوروی (که تا دهه سوم قرن 20 ـ ششم جولای 1923، روسیه واحد بود) بدون برگزاری یک رفراندم سراسری و تنها به اراده 3 نفر را غیر قانونی خوانده است. دولت مسکو با گرفتن چند وعده (که عملی نشده اند) از غرب، نیروهای خودرا از شرق آلمان و چند کشور اروپای مرکزی و جنوب شرقی احضار کرد که آنها را با دادن تلفات و هزینه از دست ارتش هیتلر آزاد کرده بود. (اگر کرملین اشاره کند) مجلس روسیه خیلی آسان می تواند بگوید حالا که تعهدات و وعده ها عملی نشده است آلمان باید خونبهای 27 میلیون روس + 8 میلیون اتباع غیر روسِ شوروی در جریان جنگ جهانی دوم را بدهد که آلمان با تعرّض به جماهیریه شوروی آغازگر آن بود و اجرای این قانون را به ارتش خود بسپارد. کدام کشور و اتحادیه است که حاضر شود خطر یک جنگ اتمی را بپذیرد؟. موشک حامل کلاهک اتمی اگر هم با ضد موشک منهدم شود، «فال اوت» می کند و جوّ زمین را تخریب. غرب در ربع قرن گذشته نان خوشگذراني و تا حدی بی اعتناء شدن و طبق گزارش ها؛ فساد دولتی کرملینی ها را می خورد ـ بی اعتناء به خون پدرانشان، خانواده ای در روسیه نیست که در جنگ دوم کشته نداده باشد. باورکردنی نیست که ملتی بر قطعه ـ قطعه شدن کشور نیاکان گریان نشود، جداشدگان که به مراتب زودتر از الحاق کالیفرنیا و هاوایی و ... به قلمرو دولت واشنگتن، به روسیه تزاری پیوسته بودند. روس ها بالاخره بیدار خواهند شد و درصدد بازگرداندن قطعات منفصله برخواهند آمد و مطالبه غرامت از آلمان و .... می دانیم که تهدید اتمی بیش از جنگ اتمی ایجاد ترس و وحشت عمومی و دگرگونی ازجمله در بازار پول و سرمایه می کند و روسیه می تواند تهدید اتمی کند. انگلیس و فرانسه مشکلات و محدودیت هایی در این زمینه دارند. همچنین روسیه و چین ـ اگر بخواهند ـ می توانند کره شمالی را به نیابت و پراکسی از خود به تهدید کردن اتمی برانگیزانند. بالاخره چین سیاست یک خانواده یک فرزند را کنار خواهد گذارد و بعید نیست که همان حرف 8 دهه پیش ژاپنی ها را نسبت به استرالیا بزند که این سرزمین، حق جمعیت اضافی ما است تا فرزندان و فرزندزادگانِ فرستاده شدگان از انگلیس (قاره دیگر) و آن هم زندانیان و .... چه کسی می تواند در برابر چنین ادعای احتمالی بایستد. هند دارد قدرتی عظیم می شود و قدرت اول آسیای جنوبی، غربی و آفریقای شرقی یعنی منطقه نفت و پول و چهارراه جهان.
         فراموش نشود که پوتین دستچین و برگزیده بوریس یلتسین است ـ یلتسین، مردی کم معلومات و الکلی که حُکم به فروپاشی و تجزیه کشور خود داد!. زمینه فروپاشی را گورباچف و وزیر امور خارجهِ گُرجي اش ـ ادوارد شواردنادزه در طول پنج سال و چندماه (در کرملین بودن) فراهم ساخته بودند. شواردنازه ِ گرجستانی که هفتم جولای 2014 در 86 سالگی درگذشت از جوانی وارد حزب کمونیست شده بود و بعدا دبیر اول این حزب در گرجستان، و آنقدر خودرا شیفته و شیدای سوسیالیسم نشان داده بود که لقب قهرمان کار سوسیالیستی و 5 مدال لنین گرفته بود و همین شواردنادزه پس از 43 سال کمونیست آنچنانی بودن، کمونیسم را مدفون ساخت تا رئیس جمهوری گرجستان شود!. اینها نمونه هایی از انحطاط بشر است که نان را به نرخ روز می خورد و برای اطفاء حس خودخواهی اش حاضر به انهدام کشور می شود ـ کشوری که برای ساخت آن، چه جان هایی فدا شده بود. تازه، پوتین درگذشت چنین فردی را صمیمانه تسلیت گفته بود. این تسلیت برای بسیاری از روس ها که در 15 جمهوری پراکنده شده اند قطعا قابل قبول نبوده است. بلشویک ها، روسیهِ واحد را در جولای 1923 مصنوعا جماهیریه کردند تا سرآغاز و الگویی برای ایجاد جهانِ تَک دولتی باشد که گورباچفِ کم سواد همان را هم از دست داد. هنوز در روسیه ـ به دلایلی! ـ نخواسته اند که دست کم این گورباچف را پیش از اینکه به دنبال شواردنادزه برود محاکمه تلویزیونی کنند تا حقایق فروپاشی ـ بزرگترین رویداد تاریخ بشر، از پرده برون افتد. زیرا اگر چنین شود، او حرف هایی از اشتباه، تعمّد و فریب خوردگی خواهد زد که روس ها را به خود خواهد آورد و به نظمی که از 1991 در جهان برقرار شده پایان خواهند داد.
         در سه چهار دهه اخیر (پیش از درج این مطلب در جولای 2014) حربه ای به نام «تحریم» بکار گرفته شده و تا حدی موثر بوده است. این حربه به شکلی محدود در مورد روسیهِ صاحب هزاران سلاح اتمی و پیشتاز فضانوردی هم به اجرا درآمده ولی واکنش آنچنانی از کرملین دیده نشده است. مسکو می توانست بگوید پاسخ من غرق کردن کشتی های تجاری تحریم کنندگان است. این حرف یعنی تهدید اتمی و یک اروپایی و یا یک آمریکایی نمی خواهد که در غبار اتمی جان بدهد و اجازه نخواهد داد چنین درگیری صورت گیرد. سلاح اتمی بوده است که از وقوع یک جنگ جهانی دیگر از نوع دو جنگ بزرگ قرن 20 پیشگیری کرده و عنوان «بازدارندهِ تعرض» بدست آورده، ولی همین وضعیت، دولت های بزرگتر را که معارضات بالقوه و اختلاف هم با یکدیگر دارند ممکن است به اندیشه بکاربردن سلاح های دیگری بیاندازد که از چند سال پیش سخن از سلاح سایبری و میکربی، میدیایی بویژه از طریق سوشل میدیا و ... به میان آمده است.
        بعید نیست که به موازات پیدایش آنارکیسم تازه، ناگهان کرملین هم خودی نشان دهد و ... و این، آغازی برای پایان نظمی است که از دسامبر 1991 (زمان فروپاشی شوروی) در جهان برقرار شده است و آغاز نظمی دیگر و برای ایجاد این نظم، مردم نقش خواهند داشت و در این نظم، راه حل مسائل جهان، بازگشت به دمکراسی اصیل و اخلاقیات، به عقل و منطق و تعدیل خواست ها، دفن فساد دولتي و بوروکراسي، تعدیل پولپرستی، کاهش از فاصله طبقاتی، بس کردن زیاده طلبی و جلوگیری از بالارفتن بهای سهام بیش از دارایی کمپانی ها است.
        
    شواردنادزه و ريگن ـ مذاکراتي که به انحلال بلوک شرق و فروپاشي شوروي انجاميد


        
    دیدار ترامپ و پوتین در هامبورگ (آلمان) در هفتم جولای 2017 که برای چند دقیقه برنامه ریزی شده بود ولی بیش از دو ساعت طول کشید و طرفین از نتایج آن! ابراز رضایت کردند


        

  • پاسخ به پرسش یک مخاطب: در جهان اتمی ـ موشکی نیاز به اتحادیه نظامی نیست ـ تأییدیهِ 122 دولت ضمانت اجرایی ندارد
  •  
         پرسش (دريافت شده در هشتم جولاي 2017):
        
        نظر این تاریخ آنلاین درباره انحلال پیمان ورشو و تأییدیه ضد اتمی 122 دولت چیست؟.
        
        پاسخ:
        
        در جولای 1991، نشست پراگ مرکب از سران کشورهایِ عضو پیمان ورشو ـ و اسما سوسیالیست ـ رای به انحلال این اتحادیه نظامی داد. دولت آمریکا قبلا به گورباچف رهبر وقت جماهیریه شوروی قول داده بود که در صورت انحلال آن اتحادیه نظامی، «ناتو» را از صورت نظامی خارج خواهد ساخت و آن را یک سازمان سیاسی خواهد کرد که دیدیم نه تنها چنین نشد، بلکه ناتو (اتحادیه نظامی غرب) بسیاری از کشورهای عضو پیمان ورشو را هم داخل خود کرده و تا بالتيک شوروي سابق پیش رفته است و چشم به اوکراین دوخته است..
        کارشناسانِ «تاریخ نظامی» معتقدند که دنیای امروز ـ دنیای موشک و سلاح اتمی و سایبر، به صورت پیشین نیار به اتحادیه نظامی ندارد و دوران اتحادیه نظامی سازی، سال ها است که بپایان رسیده است زیرا در هر جنگی که میان دو قدرت اتمی روی دهد اندکی پس از آغاز جنگ، سلاح اتمی بکار خواهد رفت و طول جنگ به یک شبانه روز هم نخواهد رسید. در جنگ قدرت ها، تنها موشک و سلاح هسته ای نقش خواهند داشت و این دو جنگ ابزار، فرصت به انتقال نیرو و ایجاد جبهه نخواهند داد. آمریکا، روسیه، چین، هند، انگلستان، فرانسه، اسرائیل، پاکستان و کره شمالی کشورهای اتمی شناخته شده جهان هستند. برزیل، ژاپن و فدراسیون آفریقای جنوبی هم قادر به اتمی شدن در مدتی کوتاه هستند. گفته شده است که ژاپن در صورت اشاره آمریکا و اصلاح یک اصل از قانون اساسی اش، می تواند ظرف سه ماه سیصد سلاح اتمی ـ هیدرژنی تولید کند و همچنین وسیله رساندن آنها را به هدف. ژاپن که قبلا دو ـ سه بار به چین تعرض نظامی و در این کشور کشتار کرده بود، هنوز باهم در مناطق دریایی اختلاف دارند. آفریقای جنوبی دارای سلاح اتمی بود ولی داوطلبانه آنها را از کار انداخت. طبق آمار منتشره [نه کاملا درست] هم اکنون 15 هزار و دویست کلاهک اتمی در زرّادخانه دولت های 9 گانه است که طبق همین آمار، روسیه بیش از اتمی های دیگر از این سلاح در اختیار دارد.
        در شرایط کنونی (شرایط سال 2017) که با وضعیتِ جهان در پیش از آغاز قرن 21 تفاوت دارد، اگر یک دولت غیر اتمی بخواهد از حمایت یک دولت اتمی هَمردیف قدرت های جهانی در برابر معاند و یا معاندان خود برخوردار شود، سریعا یک دولت اتمی دیگر به این معاند و یا معاندان نزدیک و معادله ـ حتی پیش از تحقق، بی اثر خواهد شد.
         تأییدیه 122 دولت مبنی بر منع ساخت، نگهداری و بکار بردن سلاح اتمی در هفتم جولای امسال [سال 2017] پس از دو هفته مذاکره در مقر سازمان ملل، بدون حضور اتمی های 9گانه و حتی ژاپن و اعضای ناتو و مخالفت آمریکا، انگلستان، فرانسه و هلند با آن، ضمانت اجرایی ندارد. این تأییدیه همان دولت هایی را خطاب می کند که در مذاکرات حاضر نبودند و مخالفت کردند.
        کره شمالی و پاکستان تقریبا همزمان با آن مذاکرات، موشک بالیستیک بین قاره ای آزمایش کردند ولی همه سر و صدا و تهدیدها تنها و تنها در مورد کره شمالی بوده است. آمریکا در کره جنوبی و ژاپن قرارگاه نظامی دارد و نه چندان به دور از سکوهای پرتاب موشک های کره شمالی. آمریکا تا نیمه قرن بیستم به دلیل قرارگرفتن میان دو اقیانوس و دور بودن از میدان های جنگ اروپایی و آسیایی، احساس امنیت می کرد، ولی پیدایش موشک های قاره پیما و فرستادن آنها به مقصد از طریق فضا آن احساس را تغییر داده و همچنین نسبت به تکامل موشکی کشورهای غیرِدوست حساس شده است.

  • پيام‌هاي تازه
    تردید یک مخاطب این تاریخ آنلاین به داعشی بودن عُمَر مَتین
  •  
        
    عُمَر مَتین

    چهارم جولای 2016 یک مخاطب در پیامی نوشته است که بعید می داند عُمَر مَتین که یک پشتون (یک گروه 45 میلیونی پارسی نژاد ساکن جنوب و شرق افغانستان و شمال غربی پاکستان) و متولّد آمریکا وابسته به داعش بوده باشد. تلفن او به پلیس در لحظه کشتار نایت کلاب همجنس بازان در اورلاندو فلوریدا احتمالا برای دادن آدرس عوضی بوده است. داعش یعنی خلافت اسلامی عراق و شام (سوریه) و یک پشتون (پَختون) چه ارتباطی می تواند به سوریه و عراق داشته باشد و عربی بداند. آن طور که خوانده ام؛ پدر او در 1980 و در پی روی کارآمدن کمونیست ها در افغانستان تَرک وطن کرده و پناهنده و بعدا تبعه آمریکا شده است و وفادار به این کشور. قتل 49 تَن از مشتریان نایت کلاب «پالس» شاید انگیزه دیگری داشته باشد، باید در این باره تحقیق بیشتری شود. عُمَر یک گارد محافظ بود و طبق اظهار یک خانم آمریکایی که در رسانه ها منعکس شده بود، عُمَر قبلا و در یک مورد، قصد روابط جنسی با اورا داشت و تهدید هم کرده بود که دیده نشده است یک داعشی قبلا گارد محافظ بوده و .... برای گارد محافظ یک سازمان و یا ساختمان شدن، قبلا بَک گرَوند (پیشینه) افراد چِک می شود.




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com