Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
16 آوريل
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 16 آوريل
ايران
16 اپریل سال 465 پیش از میلاد، روزي است كه «تخت جمشيد» پايتخت ايران ـ اَبَرقدرت جهان وقت ـ اعلام شد



    



    اردشیر یکم (به نوشته مورّخان یونانی؛ اردشیرِ درازدست از دودمان هخامنشيان) که بر جای پدر نشسته و شاه ایران شده بود نیمه اپریل سال 465 پيش از ميلاد تصمیم گرفت كه تخت جمشيد پايتخت اول ايران (شاه نشين) باشد. [مورخان يونان باستان تخت جمشید را در جهان به «پِرسپوليس» معروف ساخته اند]. اردشیر یکم در پاسارگاد برجای پدرش خشایارشا نشسته بود که بر سرزمینی از دانوب تا سند و از سیردریا تا سودان، مصر و نیمه شرقی ليبي امروز حکومت می کرد.
    محاسبات تقویمی، 16 اپریل آن سال را روز برگزاری مراسم پایتخت شدن تخت جمشید به دست داده است.. نوروز سال 465 پيش از ميلاد در تخت جمشيد برگزار شده بود، ولي 27 روز پس از نوروز آن سال تصمیم شاه وقت به انتقال پایتخت سلطنتی از پاسارگاد به تخت جمشید [که فاصله ای زیاد از هم ندارند] اعلام شده بود تا به اطلاع مردم برسد. چرا این تصمیم چهار هفته پس از نوروز اتخاذ و اعلام شده بود؟. زيرا؛ اهميت روز ملّي ايرانيان (نوروز) چنان بوده است كه نبايد تحت الشعاع پايتخت اعلام شدن شهر تازه ساز تخت جمشید قرار می گرفت. طرح ساختن تخت جمشيد از داريوش بزرگ است. کار ساختن شهر، كاخ شاه و تالارهاي پذيرايي تخت جمشید 51 سال طول كشيده بود.
    سیستم ارتباط و پستخانه ایرانِ 25 قرن پیش چنان مجهز و پیشرفته بود که هر خبری در کمتر از یک هفته به اطلاع همه اتباع امپراتوری می رسید. ساختمان تخت جمشيد كه توسط اسكندر مقدوني [شاگرد ارسطو و اهل فلسفه و مدنیّت!] به آتش كشيده شد از نظر وسعت و هنر معماري و فن مهندسي مهمترين عمارت پيش از ميلاد و نماد تمدن بشرِ عهد باستان و نشانه عظمت ايران و ايراني است و هويت ملّي ایرانیان بشمار مي رود.
     در همان روز [با احتساب و تطبيق تقويم ها مصادف با 16 اپریل 465 سال پیش از ميلاد] همچنين اعلام شده بود كه «شوش» همچنان پايتخت اداري ايران و محل ادارات دولتي خواهد بود كه در فصل گرما، كارمندان ادارات مي توانند به شهر همدان بروند و در آنجا انجام وظيفه كنند. در اعلامیه مربوط آمده بود که ممكن است شاه نيز زمستان را در آنجا (شهر شوش) باشد. به همين سبب مورخان يوناني، ايران دوران هخامنشیان را، كشوري داراي سه پايتخت، نوشته اند.
     18 اپریل 2007 و دو روز پس از دو هزار و چهارصد و هفتاد و دومين سالگرد پايتخت شدن تخت جمشيد، محمود احمدي نژاد رئيس جمهور وقت از آثار باقيمانده از اين كاخ عظيم ديدن كرد و با بازديد كنندگان از آن كه عمدتا خارجيان بودند به گفت و شنود پرداخت. تفسیرنگاران از این اقدام احمدی نژاد به عنوان حرکتی ناسیونالیستی یادکرده بودند. اين احساس به رغم برخي مخالفت هاي داخلي و نگراني غرب، در سالهاي بعد ادامه داشته است. نگرانی غرب، از احیاء تمام عیار ناسیونالیسم ایرانی است.
احمدي نژاد در تخت جمشيد در ميان توريست هاي عمدتا خارجي (18 اپريل 2007)

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قرارداد صلح ایران و عثمانی در پی یک جنگ 3 ساله ـ عثماني از همه دعاوي خود در قفقازِ ايران دست برداشت
16 اپریل 1613 ميلادي در اصفهان ـ پايتحت وقت ـ مذاكرات صلح ايران و عثماني با امضاي يك قرارداد به پايان رسيد. طبق اين قرارداد كه در پي يك رشته جنگهاي سه ساله امضاء شد، دولت عثماني از همه دعاوي خود در قفقاز دست كشيد.
     ايروان، قارص و منطقه «وان» صحنه اين جنگها بود كه در آن براي نخستين بار ارتش نوسازي شده ايران كه افراد آن از ميان همه مردم بر حسب ضوابطي انتخاب مي شدند (نوعی نظام وظیفه ـ هر خانواده یک سرباز) شركت كرده و در همه جا پيروز شده بودند.
     افراد نيروي نظامي قبلي صفويه از افراد ايلات و عشاير معيني بودند و قزلباش خوانده مي شدند. اين افراد كه در امور كشور هم خودسرانه مداخله مي كردند، عمدتا مطيع رئيس ايل خود بودند تا فرماندهي ارتش.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... و در دوران ضعف و بدبختي ـ زمانی که روسیه به خاطر بازجویی از 2 تبعه خود متهم به تروریست بودن، از ایران غرامت می خواست
16 اپریل سال1908 (1287 هجري خورشيدي) میهن ما ـ قرن ها یک ابرقدرت، به دليل عدم لياقت دولت وقت و ضعف ميهن دوستي و غرور ملّيِ مقامات آن، تا آن حد ذليل شده بود كه دولت روسيه به خاطر بازداشت موقت دو قفقازي تبعه آن دولت كه متهم به مشاركت در بمب اندازي به سوي كالسكه محمدعلي شاه قاجار شده بودند از ايران مطالبه غرامت و عذرخواهي رسمي كرده بود!. اين دو تَن در روز وقوع حادثه مورد بدگماني پليس قرار گرفته و جهت بازجويي دستگير شده بودند.
    هشتم اسفند 1286 (27 فوريه سال 1908) در تهران به سوي كالسكه محمدعلي شاه قاجار دو بمب دستي پرتاب شد كه ضمن آن عده اي جلودار و محافظ يمين و يسار كشته شدند، اما به خود شاه آسيبي نرسيد. محمدعلي شاه از گاخ گلستان عازم باغ دوشان تپه (شرق تهران و اینک در دل شهر) بود كه به سوي كالسكه او بمب پرتاب شد.
     در پي اين حادثه، به دستور شاه، «ظفر السلطنه» فرماندار تهران را چوب زدند. همان روز و پیش از عزیمت شاه به سوی دوشان تپه، اعلام شده بود که تصمیم بر وزیر جنگ شدن ظفرالسلطنه است.
     روس ها كه ظاهرا هوادار محمدعلي شاه بودند، اين بمب اندازي را زير سر عوامل انگلستان وانمود می کردند. ایران وقت یکی از میدانهای رقابت روسیه و انگلستان ـ دو رقیب استعمارگر بود.
     شش سال بعد، حادثه مشابهي در شهر سرايوو* روي داد ولي دولت صربستان به التيماتوم امپراتوري اتريش كه متهمان را تحويل و اجازه تحقيق و بازپرسي مستقيم به آن دولت بدهد وقعي نگذارد كه باعث بروز جنگ جهاني اول شد.
    ـ ـ ـ ـ ـ
    * واژه سرايِ وُو پايتخت جمهوري بوسني هرزگوين از واژه سرايِ زبان فارسي به معني ساختمان بزرگ ساخته شده و وُو به معناي اراضي اطراف ساختمان است. اين نام را عثماني ها بر اين محل گذاردند که به تدريج شهري بزرگ و 300 هزار نفري شده است. بسياري از واژه هاي زبان جمهوري ترکيه (عثماني پيشين) ريشه فارسي دارد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گرمابه گنجعلي خان كرمان
گنجعلي خان كه از جانب شاه عباس حكمران خطه كرمان شده بود در بازار اين شهر، باني گرمابه عمومي بزرگ و جالبي شد كه 16 اپریل سال 1598 ميلادي گشايش يافت.
     اين گرمابه پس از قرن ها فعاليت به صورت حمام عمومي، از دهه هفتم قرن 20 به صورت يك موزه در آمده كه با بازديد از آن مي توان طرز كار گرمابه هاي سُنّتي ايران از جمله كيسه كشي، مشت و مال و نيز رخت كن و ... را مجسم كرد.
    در قديم رخت كن گرمابه هاي عمومي ايران در عين حال محلي براي ملاقات اتفاقي دوستان و گپ زدن و نوشيدن چاي و كشيدن غَليان بود.
با مجسمه هاي مومي در گرمابه گنجعلي خان چگونگي کيسه کشي و مشت و مال در حمام هاي عمومي قديم نشان داده مي شود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
سالگرد درگذشت توكويل، و فرمولي را كه براي دمكراسي نوشت ـ تشكيل انجمن هاي داوطلبان در هر زمينه و رشته ـ بهترين رئيس دولت
Alexis de Tocqueville
16 اپريل 1859 الكسيس توكويلAlexis de Tocqueville انديشمند ليبرال، تاريخدان و نويسنده فرانسوي در 54 سالگي درگذشت. توكويل عميقاً هوادار آزادي عمل فرد (آزادي فردي) بود و از احتمال اين كه «اكثريت» به استبداد و ستمگري و زورگويي بپردازد نگران بود. او كه زماني وزير امور خارجه فرانسه بود تأليفات متعدد از جمله «دمكراسي آمريكا» و «نظام پيشين [فرانسه] و انقلاب [فرانسه]» دارد.
     بيشتر تاليفات و رساله هاي توكويل درباره دمكراسي است. يكي از فرضيه هاي او در اين زمينه در اين معادله كه خودش آن را نوشته خلاصه شده است: برابري در حقوق + نبودن تبعيض در جامعه + آزادي = دمكراسي
     توكويل از هواداران تشكيل انجمن هاي داوطلبانه در هر زمينه و حرفه بود و مي گفت: مردمي كه در يك موضوع و اَمر، منافع و خواست مشترك دارند مي توانند به صورت يك بدنه و به مثابه يك خانواده به حل مشكل كمك كنند و دولت ناچار مي شود در اين زمينه ياري دهد و «جامعه مدني» وقتي تحقق مي يابد كه انجمن ها به احقاق حقوق افراد كمك داوطلبانه كنند. به نظر توكويل، بهترين رئيس دولت آن است كه در دوران حكومتش آحاد مردم آرامش خيال داشته، ترس نداشته و ارعاب و تعرض در ميان نباشد و تنها در چنين محيطي است كه پيشرفت حاصل مي شود و حلاوت زندگي كه هدف بشر است تامين خواهد بود.
     توكويل در زمينه نوشتن و نويسندگي و حتي سخنراني، بر رعايت ساده نوشتن و ساده گفتن بود. وي در اين زمينه گفته است: مردم دروغ را آسانتر مي پذيرند تا يك حقيقت پيچيده را.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
تمرین دمکراسی و مدیریت از دیدگاه لنین ـ گناه قذآفى شايد این بود که این روش را اقتباس کرده بود! ـ راه درست گسترش دمکراسي
Lenin
لنين پس از بازگشت به وطن از تبعيد 11 ساله، 16 اپریل 1917 درنطقي که «اساسي» توصیف شده است كاپيتاليسم، سلطه گری و مسابقه برای استثمار ملل را سبب اصلی جنگ و ستيز، و ازجمله عامل شعله ور شدن آتش جنگ بزرگ (جنگ جهاني اول) اعلام داشت. وی گفت که بی حق کردن اتباع و بی اعتنایی به شکایات و انتقادها و نیز پیشنهادهای اصلاحی آنان از عوامل عصیان است.
    لنین در همین نطق که شش ماه پیش از پیروزی انقلاب بُلشویکی ایراد شد روش تازه ای برای تمرین دمکراسی مطرح ساخت و آن، انتخابات هرمی شکل و اصطلاحا پلکانی بود. [محله ها بر پایه شناخت کامل، نمایندگان خودرا انتخاب کنند و این «منتخبین» نمایندگان منطقه را و الکتورهای منطقه اعضای شوراهای بالاتر را تا دمکراسی کامل باشد یعنی که «بهترین» ها برای اداره امور جامعه برگزیده شوند و تبلیغ، تلقین، ساخت و پاخت، بده ـ بستانها، بازی های سیاسی و ... در آن نقش نداشته باشد].
    لنین گفت: در روسيه [روسیه سال 1917] كه مردم با انتخابات آشنا نيستند و آن گروه هم كه آشنايي دارند درستي مراحل كار و نتايج آن را باور ندارند نمي توان از الگوي سایر کشورها که در درستی و اصالت الگوی آنها هم تردید است اقتباس كرد؛ انتخابات بايد از سطوح پايين و به صورت هِرم انجام شود تا واقعيت دمكراتيك داشته باشد ـ در جوامع کوچک (کوی و برزن، کارخانه، معدن و ...) مردم یکدیگر را می شناسند و می دانند که چه کسی را وکیل کنند و اختیار انتخاب الکتور و وکیل بالاتر را به او بسپارند. اداره کشور باید زمينه شورايي داشته باشد و «هیات» مدیریت کند ـ نه، فرد. باید یک سازمان زنجیره ای برای دریافت و بررسی و انعکاس و ترتیب اثر دادن به اعتراض ها، انتقادها، پیشنهادها و ناله ها [شکایات] وجود داشته باشد تا عصیان و اعتراض عمومی صورت نگیرد. وجود حزب در کشور و جایی که مردم بتوانند خواست خودرا بیان کنند و حرفشان انعکاس یابد و شنوا داشته باشد [کمیته های حزب] مانع شورش می شود. نارضایتی باعث یأس و بی علاقگی می شود و خلاقیّت و تولید را نابود و پیشرفت جامعه را متوقف می سازد. فساد اداری ـ اقتصادی جامعه را به پرتگاه می کشاند و مسائل امروز روسیه [روسیه سال 1917] نتیجه همین فساد، کاغذبازی (بوروکراسی بد) و نبود دلسوز در دستگاه حاکمه است. [لنین در آن زمان نمی دانست که روزی فراخواهد رسید که بشود عصیان ساختگی را به یک کشور صادر کرد و ...].
    لنین در همین نطق تمهيدات دولت موقت روسيه [دولت کرنسکی] و ايجاد مجلس (دوما) را كارهايي عبث خواند كه به منظور خريد وقت و تاخير در وقوع انقلاب انجام مي شود. وی وقوع انقلاب [انقلاب روسیه] را اجتناب ناپذیر اعلام کرد و گفت که دیگر دیر شده است و اصلاحات جزیی کارساز نخواهد بود.
    ادامه مبارزات لنين تا اكتبر 1917 به انقلاب بلشويكي و تغيير نظام روسيه انجاميد که این نظام تنها 74 سال دوام داشت. افتادن تدریجی حکومت [اداره امور جماهیر شوروی] به دست کسانی که واجد شرایط لازم نبودند و تظاهر به سوسیالیست بودن می کردند، پیاده کردن نظام سوسیالیستی بدون زیرساخت و آمادگی مردم، دورشدن تدریجی از شعارهای انقلاب و اصولی که لنین اعلام کرده بود به فروپاشی این نظام در پایان سال 1991 انجامید. این فروپاشی به اعتبار سوسیالیسم نیز صدمه زد. بازگشت بسیار سریع اتباع «شوروی فروپاشیده شده» به خصلت ها، تفکرات و رفتار پیش از انقلاب اکتبر 1917 ثابت کرد که اندیشه ها و آموزش های لنین به علت نبود ژورنالیسم و آموزش و پرورش مناسب و کارآمد دقیقا به اجرا درنیامده بود و زیربنای کهن باقی مانده بود. پیدایش معمّاگونه و یکشبه چندین میلیاردر در روسیه و تاراج اموال عمومی [در حرّاجهای اصطلاحا خصوصی سازی!] و ... و کشف ریشه آنها در آینده توسط تاریخنگاران و پژوهشگران، حقایق و واقعیت های متعدد را روشن خواهد ساخت و شاید که تعریف تازه ای از طبیعت انسان به دست آید.
    در طول قرن بیستم، ملل متعدد هرکدام بخشی و یا به صورتی به پیاده کردن افکار لنین در جامعه خود پرداختند که به علل مختلف ازجمله تضاد داخلی، مبارزه بر سر قدرت و یا مداخله خارجی موفقیت نداشتند و لیبی یکی از این ملت ها بود. به باور برخی از اصحاب نظر، مسئله لیبی نه تنها داشتن نفت و واقع بودن در یک منطقه استراتژیک ـ بلکه این بود که از چند دهه پیش به نوعی، دمکراسی پیشنهادی لنین را تمرین می کرد و معمر قذافی نام کشوررا هم مشابه روسیه شوروی به «جماهیریه لیبی» تبدیل کرده بود که لنین آن عنوان را برای امپراتوری روسیه انتخاب کرده بود. قذافی برای تامین برابری لیبیایی ها و رفاه آنان تدابیر شبه سوسیالیستی بکار برده بود و .... در سال 2011 دولت چین که با وجود بازگشت به نوعی کاپیتالیسم هنوز «واژه کمونیست!» را از نام این کشور حذف نکرده و یدک می کشد و نیز دولت روسیه (کمونیستی سابق) عملا کمک کردند تا نظام نیمه سوسیالیستی لیبی منهدم شود. دولت روسیه با «وتو» نکردن قطعنامه پُر از ابهام و جملات و کلمات چند پهلو مارس 2011 پیشنهادی فرانسه و انگلستان ـ معروف به قطعنامه 1973 ـ باعث شد که فصل تازه ای در تاریخ بشر باز شود و آن تعرّض نظامی ناتو ـ تنها اتحادیه نظامی جهان ـ به لیبی کم جمعیت برای تغییر نظام حکومتی و برکنارکردن رئیس آن و نصب دولت دلخواه و بلعیدن منابع این کشور از جمله نفت آن بود. مقامات دولتهای عضو این تنها اتحادیه نظامی باقیمانده در جهان علنا می گفتند که تا برکنار کردن معمّرقذافی به عملیات نظامی در لیبی ادامه خواهند داد، حال آنکه اصول دمکراسی ـ که دولت های عضو همین اتحادیه مدعی پرچمداری آن هستند ـ تغییر هر دولت و مقام ارشد را «رای قبلی اکثریت مردم» در یک انتخابات عمومی تعیین کرده است. دولتهای دیگر اگر خواهان برقراری دمکراسی و اصالت تمرین آن در یک کشور باشند باید از راههای مسالمت آمیز و احیانا سیاسی اقدام کنند و اندرز و توصیه بدهند، نه متوسل به موشک و بمب افکن شوند. اگر اعضای این اتحادیه (ناتو) واقعا خواهان دمکراتیک کردن همه کشورها هستند با اصلاح منشور ملل، عضویت در سازمان ملل را اختصاص به کشورهایی دهند که دمکراسی واقعی هستند و نیز با یک میثاق جهانی، روش واحدی برای تمرین دمکراسی وضع و یک سیستم جهانی ناظر بر انتخابات بوجود آورند.
     همین اصحاب نظر کوتاهی دولت پکن از «وتو» نکردن قطعنامه 1973 شورای امنیت را که خلاف اختیارات این شورای حافظ صلح بود، «تجارت پیشه شدن» آن کشور دانسته و گفته اند که یک تاجر سود خودرا از درگیر نشدن در مرافعات می داند تا بتواند به معاملات خود با طرفین دعوا ادامه دهد، ولی این واقعیت را نباید فراموش کرد که در طول تاریخ بشر، عامل اقتصاد باعث جنگها و تکوین تاریخ بوده است و کارل مارکس هم این حقیقت را تایید کرده است، لذا دیر و یا زود، چین ناچار خواهد بود که وارد مرافعات شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
زادروز آناتول فرانس و كورتيوس، و سالگرد خودكشي كاواباتا
كاواباتا -----------آناتول فرانس ------------ كورتيوس


    كورتيوس Georg Curtius زبانشناس آلماني كه در زمينه زبانهاي كلاسيك و ريشه زبانهاي اروپايي و واژه هايي كه از يوناني و لاتين گرفته اند بررسي فراوان كرده و نتيجه كار خود را به صورت چند كتاب و رساله منتشر ساخته است 16 اپریل 1820 به دنيا آمد و در 1885 درگذشت.
    
     امروز ــ 16 اپریل زادروز آناتول فرانس نويسنده معروف فرانسوي است كه در سال 1844 متولد و بسال 1924 فوت شد. وي برنده جايزه نوبل ادبيات سال 1921 است.
    
    «ياسوناري كاواباتا» داستان نويس بلند آوازه ژاپني كه بيش از يكصد داستان نوشته است 16 اپریل 1972 در 73 سالگي خودكشي كرد. وي دو سال پس از نوشتن داستان يك خودكشي، بدون اين كه يادداشتي در اين زمينه بر جاي گذارد انتحار كرد. كاواباتا كه برنده جايزه نوبل ادبيات سال 1968 شده بود نخستين ژاپني است كه چنين جايزه اي را به دست آورده بود. به سبب يتيم شدنش در كودكي و از دست دادن والدين، تاثير تنهايي و متكي به خود بودن در همه آثار «كاواباتا» آشگار است. سبك داستان نويسي او شباهت فراوان به نوشتن خبر حادثه براي رسانه ها دارد؛ ساده، بدون لفاظي و بازي با قلم، و قراردادن سريع خواننده در نتيجه داستان.
    (درباره كارهاي اين سه تن، به دفعات و در زمان خود مطالب بيشتري در اين سايت آمده است)
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
جنگ سرد و ابزارهاي آن ـ نقش روزنامه نگار در يک جنگ سرد ـ تبديل درگیری هاي نظامي به جنگ سرد ـ سلاح اتمي بازدارنده درگيري نظامي با دارنده آن
واژه مرکّب «جنگ سرد» 16 اپریل 2019 هفتاد و دو ساله شد که برای نخستین بار در 16 اپریل1947 «برنارد باروک ـ باروخ» مشاور یهودیِ هری ترومن رئیس جمهوري وقت آمریکا آن را در یک سخنرانی رسمی به زبان آورد و «والتر لیپمن» مقاله نگار یهودیِ مطبوعات آمریکا آن را عنوان تالیف اکتبر سال 1947 خود قرارداد که به مفهوم درگیری، دشمني، ايجاد تشنّج ممتد و خصومت میان دو دولت و يا اتحاديه [در ابعاد سیاسی ـ اقتصادی و فرهنگی] عمومیت یافته است.
    
Walter Lippmann

پیش از باروک و لیپمن، «جورج اورول G. Orwell» روزنامه نگار انگلیسی در مقاله ای که در 19 اکتبر 1945 انشار یافت بدون بکار بردن واژه مرکّب «جنگ سرد»، نوشته بود: بکاررفتن بمب اتمی از سوی آمریکا در جنگ با ژاپن سایر دولت ها را به اندیشه داشتن آن فرو برده و با توجه به قدرت تخریبی اين جنگ افزار، بکاربردنش آخرین گزینه خواهد بود و بنابراین؛ در آينده، درگیری ها قدرت ها به صورت سرد و بدون بکار بردن نیروی نظامی خواهد بود مگر اینکه یکی از دو طرف بسیار ضعیف، یک سرزمین تقسیم شده و یا پُرآشوب و مملو از اختلافات داخلی باشد. Orwell اشاره کرده بود که سلاح اتمي براي مدتي طولاتي در انحصار آمريکا باقي نخواهد ماند. گذشت زمان و رويدادها نشان داد که پیش بینی «اورول» درست بود.
     جنگ سرد قرن بیستم اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم، میان دو قدرت بزرگتر وقت ـ مسکو و واشنگتن ـ آغاز شد و تا پایان سال یکم دهه 1990 ميان اين دو دولت ادامه یافت. این دو قدرت در طول جنگ سرد دو بار در آستانه تبدیل آن به جنگ اتمی قرارگرفتند: بحران ژوئن ـ نوامبر 1961 بر سر برلين (Berlin Crisis June 4th - nov. 9th 1961) که مسکو به آمریکا، انگلستان و فرانسه اولتیماتوم داده بود از غرب برلین خارج شوند و بحران موشکی کوبا در اکتبر 1962 که هر دو مورد [از ترس بکار رفتن سلاح اتمی] به سازش منتهی شد. جنگ سرد واشنگتن و مسکو سرانجام به شکست مسکو منجر شد زيراکه از شعارهاي انقلاب 1917 خود و سوسياليسم واقعي دور شده بود، گرفتار نوعي فساد فرهنگي و ضعف انتخاب مديريت ها به دليل عدم رعايت شرايط لازم شده بود و به علاوه ضعفِ انگيزه و ميهن دوستي مردم. ضعف ژورناليسم شوروي عاملي موثر در فروپاشي آن از درون (بدون جنگ و فشار خارجي) بود.
    دولت شوروي از زمان حکومت برژنف تلاش کرد تا در رسانه هاي اين کشور سيستم «اصطلاحا؛ ضد خبر» به وجود آورد و اخبار منفي کشورهاي رقيب بويژه قتل و جنايات و ... را براي مخاطب داخلي بزرگ و دنبال کند تا اين مخاطبان تصور نکنند که مرغ همسايه غاز است، ولي موفق نشد زيراکه شوروي روزنامه نگار ماهر نداشت.
    جنگ سرد مسکو و واشنگتن از 1946 و از زمانی علنی شد که شوروی که هنوز نیروهای خودرا از ایران بیرون نبرده بود مانع از ادامه حرکت يگانهاي سه لشکر ایران به سوی آذربایجان و پایان دادن به فتنه پیشه وری شده بود. «جورج کِنان» دیپلمات و اندیشمند آمریکایی همان وقت یک تلگرام طولانی از مسکو به واشنگتن مخابره کرد و با انتشار مفاد آن در رسانه های آمریکا جنگ سرد علنی شد و شدت یافت و .... شوروی با قطع حرکت نیروهای نظامی ایران به سوی آذربایجان در نیمه راه، اعلامیه سال 1943 سران سه دولت متفق در تهران را نقض کرده بود.
    جنگ سرد که همچنين استفاده دو دولت و یا دو گروه از نفوذ و بکارگیری قدرت سیاسی در سطح جهان و یا منطقه (از نوع جئوپولیتیک) علیه طرف دیگر است ـ در حقیقت از درگیری سياسي انگلستان و روسیه در قرن 19 بر سر افغانستان آغاز شد که بازنده آن ایران! بود که در سال 1857 هرات، فراه و غرب افغانستان را از دست داد زیرا که در جریان آن جنگ سرد، دربار ایران به ساز مسکو بیش از لندن می رقصید. اصطلاح جئوپولیتیک از سال 1897 و از تالیف «فردریک راتسل» استاد آلمانی گرفته شده و عمومیت یافته که در این تالیف به تشریح تاثیر وضعیت جغرافیایی بر سیاست پرداخته بود.
    استادان علم سیاست، جنگ سرد را جدا از جنگ گرم نمی دانند زیرا که هدف از این دو نوع جنگ یکسان است و همانا به زانو درآوردن طرف مقابل و ... و بر پايه اين باور، گفته شده است هر فرد داخلی که عالما عامدا به دشمن وطن کمک کند «خائن» محسوب می شود که البته اثبات آن با دادگاه است و «اتهام» دلیل اثبات «جرم» نیست.
    در آغاز کار، ابزار اصلی جنگ سرد عبارت بودند از: وارد آوردن اتهام، تهدید و اخطار، اِعمال محدودیت ها و محاصره غیر نظامی با ايجاد اتحاديه و يا متحد ساختن همسايگان عليه دولت مورد نظر. رسانه ها (اصطلاحا؛ نطق و نوشته) وسیله (حربه) جنگ سرد بودند که هنوز هم هستند که به تدریج با تکامل تکنولوژي تلويزيون هاي ماهواره اي، آنلايني شدن نشريات، ايجاد وبلاگ، انتقال از طريق ايميل و بالاخره سوشل ميديا و پيدايش «شهروند ژورناليست» رو به تکامل گذارده اند و دروغ پراکنی و تحریک، سپس تضعیف وحدت ملی و ایجاد نارضایی داخلی، حملات ایدئولوژیک و تضعیف فرهنگی و ... بر آنها اضافه شده اند. تکامل تکنولوژی مخابرات به جنگ سرد دولت هاي مخالف يکديگر چهره تازه ای داده است و در آن بمباران کشور مورد هدف با رادیو ـ تلویزیونهای ماهواره ای، سِلفون ها، وبسایت ها، سوشِل نِت وُرک ها و نيز ایمیل مطالب منفي و تحريک کننده بوده است. هدف اصلی آن است که توجه اتباع کشور مورد حمله از حرف های مقامات و تلاش دولت مربوط برگرفته شود. رادیو تلویزیون هاي مورد استفاده در جنگ سرد کار خودرا با انتشار مطالب معمولی آغاز می کنند و پس از جلب مخاطب به راه اصلی (انجام ماموریت ـ ماموریتی که با بودجه سنگین برای انجام آن به وجود آمده اند) گام مي گذارند.
    در یک جنگ سرد، نیروهای دو کشور متخاصم روزنامه نگاران و سخنرانان آنها هستند و طرف ماهرتر برنده جنگ است. دیدیم که ضعف ژورنالیسم شوروی و مدارس (آموزش و پرورش) آن از عوامل شکست آن امپراتوریِ تا دندان مسلح به کلاهک اتمی و زیردریایی شد. جبهه هاي جنگ سرد؛ داخلي و خارجي هستند. درگيري هاي احزاب و برجستگان يک کشور با يکديگر بر سر کسب قدرت و منافع را هم جنگ سرد داخلي خوانده اند.
    پیش بینی شده بود که اين نوع جنگ و ستيز در صحنه هاي داخلي و خارجي گسترش بيشتري يابد با ابزارهاي تازه که تحقق يافته است. براي مثال؛ در دهه دوم قرن 21 در جبهه هاي داخلي آمريکا و چند کشور ديگر ديده شده است که براي مخالفت با يک فرد که در حال مطرح شدن بوده، مخالفانش از حربه تمايلات و دست درازي جنسي او حتي مربوط به نيم قرن پيش و زماني که دانش آموز و يا دانشجو بوده استفاده کرده اند و يا فساد مالي و سوء استفاده ها گرچه به مقدار جزئي و اين نوع از ميدان به در کردن ممکن است که جهاني شود و تقلّب در امتحان در دوران جواني و ... بر آن اضافه گردد. در جبهه خارجي؛ اتهامات تروريستي و ... نيز وسيله جنگ سرد شده و عموميّت يافتن تحريم ها و ... يک ابزار اين جنگ (جنگ سرد) که در بهار سال 2019 وارد ميدان شده است، اعلام به رسميت شناختن فرد مخالف رئيس يک دولت غير دوست به عنوان رئيس کشور بدون اينکه انتخابات صورت گرفته باشد (انتخاب خارجي). نخستين نمونه آن؛ در ونزوئلا، که دولت آمريکا و دوستان اين دولت، Juan Guaido رئيس 36 ساله مجلس ونزوئلا را که بناي مخالفت با Nicolas Maduro رئيس جمهوري اين کشور نفتدار گذاشته است به عنوان رئيس جمهوري به رسميت شناخته اند زيراکه با مادوروِ سوسىالىست مخالف هستند!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که خمرِ روژ بر كامبوج مسلط شد
خمرها به اين صورت در آوريل سال 1975 وارد شهر پنوم پن شدند - بسياري از افراد مسلح خمر را نوجوانان تشكيل مي دادند


    «خمرِ روژ» پس از پنج سال جنگ، ظرف دو روز (16 و 17 اپریل سال1975) بر كامبوج مسلط شد. تصرف شهر پنوم پن پايتخت كامبوج 17 اپریل تكميل شد. لون نول رئيس دولت وقت كامبوج كه از سوي آمريكا حمايت مي شد قبلا فرار كرده بود. خود وي نيز با كودتا برسر كار آمده بود.
     خمرِ سرخ كه يك جنبش كمونيستي بود در طول جنگ از كمك نظامي ويتنام شمالي و كمونيستهاي لائوس برخوردار بود. اين جنبش كه چند كمونيست بسيار افراطي از جمله «پل پوت» رهبري آن را بر عهده داشتند پس از پيروزي و اصلاح نام كامبوج به كامپوچيه در اين كشور يك نظام كمونيستي مطلق برقرار كرد؛ حال آن كه كامبوج آمادگي سوسيال دمكراسي را هم نداشت. اين رژيم از همان آغاز كار ارزش طلا و هرگونه پول را لغو كرد و شهرنشينان و كساني را كه به كارهاي خدماتي مي پرداختند «مفتخور و زالوي جامعه» اعلام داشت و براي كشاورزي كردن روانه روستاها ساخت كه ظرفيت كافي براي پذيرش اين جمعيت را نداشتند و امكاناتشان بسيار محدود بود؛ به همين سبب بسياري از آنان جان سپردند.
     نظام خمر سرخ با همه انتقادي كه از آن مي شد تا 1979 و تا روزي كه ويتنام از آن حمايت مي كرد دوام يافت، ولي از روزي كه نسبت به ويتنام ادعاي ارضي كرد كاررا برخود دشوار ساخت و به همان گونه كه با كمك ويتنام پيروز شده بود به دست ويتنام نيز شكست خورد؛ نخست پنوم پن و سالها بعد همه قلمرو خود را از دست داد.
    (رويدادهاي مربوط در زمان خود در طول سال آمده است)
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اخراج عرب از مناطق كُردنشين عراق به گزارش يک روزنامه نگار آمريکايي در سال 2003
«سي . جي. چيورز» 15 اپریل 2003 از عراق به نيويورك تايمز گزارش داده بود كه در منطقه كركوك، كُردها به بيرون راندن عرب از این منطقه دست زده و خانه و مساكن آنان را از آن خود می دانند و تصرّف مي كنند. کُردها به روزنامه نگاران گفته بودند كه صدّام حسین در طول حکومت خود اینان را به مناطق کُردنشین کوچ داده بود تا عرب اکثریت شود که باید این مناطق را که غصب کرده اند تَرك گويند.
    خبرنگار نیویورک تایمز كه با طرفين اختلاف (كُردها و عرب) گفت و شنود كرده نوشته بود: كُردهايي كه عرب را بيرون مي كنند همچنین مدعي هستند كه دولت آمريكا با اين عمل آنان که حق است موافقت دارد.
     نيويورك تايمز ضمن انتشار اين گزارش نوشته بود كه با هر مقامي كه در واشنگتن تماس گرفته، گفته است كه چنين توافقي صورت نگرفته و چنين چراغ سبزي داده نشده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
یادآوری گذشته با نگاهی بر صفحه اول شماره 15827 روزنامه اطلاعات ـ مورخ 22 فروردین 1358


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 16 آوريل
  • 1529:   «لوئي دو بركوين» فرانسوي كه گناهش تنها اين بود كه قسمتي از عقايد «لوتر» باني مذهب پروتستان را از زبان آلماني به فرانسه ترجمه كرده بود به جرم ارتداد به اعدام محكوم و آتش زده شد.
        
        
        
  • 1850:   «هربرت باكستر آدامز» تاريخدان آمريكايي و مؤسس انجمن آمريكايي تاريخ به دنيا آمد.
        
        
  • 1818:   سناي آمريكا طرح غيرمسلح بودن مرزهاي كانادا و فدراسیون آمریکا را كه به قانون «راش ــ بيگوت» معروف است از تصويب گذراند.
        
        
  • 1922:   در چهارمین سال شکست آلمان در جنگ جهانی اول، دولت آلمان نظام كمونيستي روسيه را به رغم مخالفت انگلستان و فرانسه به رسميت شناخت، دو دولت پيمان كاملة الوداد امضاء و از دعاوي مالي نسبت به يكديگر صرف نظر كردند.
        
        
  • 1938:   در جریان تلاش موسولینی به احیاء امپراتوری روم، دولت انگلستان ضميمه شدن اتيوپي (حبشه) به ايتاليا را پذيرفت.
        
        
  • 1945:   حمله زميني ارتش شوروي به شهر برلين پايتخت رايش سوم آغاز شد و دو هفته بعد آن را به تصرف خود در آورد و جنگ جهانی دوم در جبهه های اروپا پایان یافت.
        
        
  • 1946:   آمريكا نخستين موشك «وي ــ 2» را كه از آلمان به دست آورده بود در منطقه «وايت سند» آزمايش كرد. این موشک پس از شکست آلمان در جنگ جهانی دوم به دست نیروهای نظامی آمریکا افتاده بود. آلمان با موشک های «وی» انگلستان را بمباران می کرد.
        
        
  • 1948:   سازمان همكاري هاي اقتصادي اروپا (اي. اي . سي) تشكيل شد.
        
        
  • 1962:   دولت وقت برزيل برخي از موسسات بازرگاني و مالي آمريكايي ها را در آن كشور، ملّي اعلام كرد.
        
        
  • 1992:   دكتر نجيب الله از رياست دولت چپگرای افغانستان كناره گيري كرد.
        
        
  • نامه به مولف
    پرسش چند مخاطب درباره قراردادن وبلاگها (آنلاین ها) در ردیف مطبوعات، در قانون مطبوعات جمهوری اسلامی ايران
  •   چهارشنبه 26 فروردین 1388 چهار پیام، پنجشنبه و جمعه متعاقب آن، هر روز یک پیام از مخاطبان دریافت شد که درباره رسانه های الکترونیک [آنلاین ها] و تصویب کلیات لایحه دولت که این رسانه ها را مشمول قانون مطبوعات مصوّب سال 1364 می سازد سئوال کرده و نظر کلّی مؤلف این«تاریخ آنلاین برای ایرانیان» را در آن زمینه خواسته بودند. در یک ای ـ میل سئوال شده بود که آیا با افزوده شدن عبارت «رسانه های الکترونیک» برقانون مطبوعات، آنهارا عملا در ردیف نشریات قرار می دهد که صاحب هرکدام باید پیشینه بد نداشته و واجد شرایط سن و تحصیلات مندرج در قانون باشد و متعهد شود که سرقت ادبي نکند و افترا و تهمت نزند و ...؟.
        
         پاسخ:
        
         عنوان «مطبوعات» که بر قانون مصوب سال 1364 (تدوین شده در زمان وزارت محمد خاتمی) گذارده شده است به لحاظ تعریف، تنها نشریات چاپی که ماهیّت خاص خودرا دارند شامل می شود. مطبوعات در قوانین اساسی کشورها «پرِس» خوانده می شوند یعنی «چاپ شده ها». یک مثال: قوه مقنّنه آمریکا هشت دهه است که موفق نشده رادیوـ تلویزیون و ... را هم «پرِس» بداند. در حال حاضر در جهان، صدها میلیون آنلاین وجود دارد و این آنلاین ها روزافزون هستند وهرکدام به نوعی حاوی یک و یا چند اطلاع و نظرـ درد دل کردن، از مسافرت و مهمانی خبردادن، ولادت نوزاد و احوالپرسی و به این طریق اطلاع یافتن از سلامتی و بیماری افراد هم نوعی خبر دادن است. اطلاع از رفت و آمدهای خانوادگی هم برای شماری آشنا، نوعی درجریان قرار دادن است. اگر قرار باشد برای هرکدام مجوّز دولتی و پروانه گرفته شود که سالها وقت می خواهد، کارمند و مکاتبات. این روزها همه می توانند در سوشل نت ورک ها حساب باز کنند و در تاپ ـ لِوِل دومِین ها (انتفاعی و غیر انتفاعی
        .com, .org, .net
        و...) ثبت عنوان کنند و وبلاگ داشته باشند. همه اینها اطلاع رد و بدل می کنند و می توان آنهارا مطبوعات دیجیتالی تلقی کرد و ....
         رادیو به صورت رسانه از اوایل دهه سوم قرن گذشته عمومیت یافت که آن را رسانه الکترومانیتیک خوانده اند زیرا که مطالب آن از طریق این امواج پخش می شوند. دو دهه بعد از آن ـ تلویزیون، رسانه الکترونیک خوانده شد زیرا که صفحه نمایش آن از پرتاب الکترون از مِلح دو سه نوع فلز برحسب میزان انعکاس نورِ تابیده شده به شیئی و فرد، روشن و تاریک می شود و مانیتور کامپیوتر دارای همین تکنولوژی است.
         آنلاین ها که بيش از ربع قرن از عُمرشان می گذرد پایه دیجیتالی (صفر و یک، ـ ریاضی) دارند. اینترنت (شبکه شبکه ها = دبلیو دبلیو دبلیو) وسیله انتقال است و آنلاین ها بر آن سوار می شوند و با کامپیوترها، تابلِت ها و سِلفون ها می توان به آنها دسترسی داشت و اطلاعات مورد نیاز را به دست آورد، و رد و بدل کرد. تقریبا همه نشریات چاپی و رسانه های صوت و تصویری (رادیو تلویزیون) دارای ادیشن آنلاین هستند و یا وبسایت دارند.
         خبرگزاری ها، تا زمان آنلاین شدن و در دسترس همگان قرارگرفتن، «رسانه» نبودند و در تعریف رسانه ها، «کمک ـ دستگاه کمکي» به حساب می آمدند، همان کاری را که یک خبرنگار می کند و یا منشی دفتر روابط عمومی یک موسسه که مامور رسانیدن و فرستادن خبر و اطلاعیه خود به رسانه هاست و رسانه ها اجبار به استفاده از همه مطالب آنها را ندارند. خبرگزاری ها از همان زمان که دستگاه تلگراف آغاز بکارکرد «وایر سرویس» خوانده می شوند یعنی سرویسی که از تلگراف (با سیم و بی سیم) استفاده می کند. تنها ایران و چند کشور کم درآمد دیگر بودند که خبرگزاری هایشان مطالب را استنسیل و در بولتن قرار می دادند و برای مشتریان می فرستادند که در ایران هم، آنها از سال 1351 هجري خورشيدي تلکسی شدند و اینک اینترنتی و در دسترس همه و به عبارت دیگر رسانه (انتقال خبر و نظر از منبع به مخاطب، بدون واسطه).
         روزنامه های بزرگ دارای انبوه خبرنگار، نویسنده ستادی، دبیر میز، مقاله نویس، فیچرنگار و ... هستند و معمولا متن گزارش خبرگزاری ها را نقل نمی کنند مگر اینکه آخر وقت برسد و یا بودار و تردیدآمیز باشد و یا دارای اهمیت تاریخی و در این صورت آن را عینا به نقل از خبرگزاری منتشر می کنند تا در مواردی هم از خود رفع مسئولیت کرده باشند. روزنامه ها و رادیوتلویزیونها به مطالب خبرگزاری ها و هر وبسایت دیگر به صورت سر نخ و اشاره نگاه می کنند و اگر مطلب را دارای اهمیت و درخور توجه مخاطبان تشخیص دهند آن را به خبرنگار مربوط و یا نویسنده ستادی (ستاف رایتر) کارشناس در آن رشته ارجاع می دهند و پس از بررسی کامل و دریافت نظر خبرنگار حوزه مربوط، در صورت لزوم دوباره نویسی و با افزودن سابقه رویداد منتشر می کنند. اینکه روزنامه های آمریکا اخبار اسوشییتدپرس را درج می کنند داستان دیگری است. روزنامه های آمریکا این خبرگزاری غیر انتفاعی را در قرن 19 با سرمایه گذاری مشترک خودشان به وجود آورده اند و از طریق آن و به صورتی، میان خود مبادله خبر می کنند تا هزینه کار کمتر باشد. به این ترتیب که هریک از این روزنامه ها خبرهای خودرا به آن می دهد و این سرویس این خبرهارا به صورتی عمومی به سایر روزنامه ها و کشورهای دیگر می رساند و بالعکس.
         آنلاین ها تنها اختصاص به روزنامه ها و رادیوتلویزیونها ندارند. امروزه حتی کتاب ها به صورت دیجیتالی و آنلاین درآمده اند و مطالب علمی، ادبی و هنری دیگر و شمار آنلاین ها ازجمله حساب های نت ورک ها به صدها میلیون سر می زند و ایجاد آنلاین ـ فردی، عمومی و ... آزاد است، تنها رعایت مشابهت اسمی در کار نباشد. در این میان و با استفاده از فرصتی که اینترنت فراهم ساخته، هر فرد معمولی هم برای خود وبلاگ ساخته و با اتکاء به اصل آزادی بیان و عقیده و بعضا روشنگری ـ نظرش، هنرش، یافته هایش (پژوهش هاي شخصي) و ... را در آن قرار می دهد که چون دسترسی به همه آنها و بدون داشتن نشانی به آسانی امکان پذیر نیست؛ سرچ انجین های متعدد به وجود آمده و شمار آنها روز افزون است. این سرچ انجین ها هستند که مطالب آنلاین ها و وبلاگها را انتخاب و در دسترس همگان می گذارند. مسئله در این است که این سرچ انجین ها هم دارند عامل برخی سیاست ها و دولت ها می شوند و یا به صورت بازرگانی (دریافت مزد به هر طریق؛ اجازه درج اعلان و یا پولي شدن) در می آیند که در این صورت، تنها مطالب مورد علاقه دولت و يا بلوک مورد نظر و مساعد و موازی آن سیاست و یا مشتری (ذينفع) را به دست می دهند که به لحاظ اخلال (نوعی سانسور) و تبعیض در اطلاعات و معلومات رسانی منصفانه و کامل، يک خطر جهانی و انسانی بزرگ خوانده شده است، و همچنین اِعمال نظر در انتشار اطلاعات و عقاید و نیز تلقین و بزرگ و کوچک سازی و مغز شویی و ... .
         خطر بزرگتر که لزوم مداخله دستگاه قضايي و نیز مجريه هرکشور را ايجاب مي کند نقل بدون مجوز و بدون ذکر مأخذ از آنلاين های فرهنگی، عقیدتی و ... و تاليفات ديگران است که يک سرقت دسترنج و اصطلاحا ادبي توصيف شده است. دولت هاي به وجود آمده اند تا از جان و مال اتباع حفاظت کنند و «مال» از طريق صرف وقت و در نتيجه کاهش عُمر به دست مي آيد و دولت ها (سه قوه حکومتي) مکلّف اند و بايد نه تنها از هرگونه سرقت مال ازجمله سرقت ادبي و نقل بدون مجوز و غير استاندارد از آثار ديگران جلوگيري کنند بلکه سارق را به مجازات برسانند تا باعث تنبّه ديگران شود. ضمنا هنوز دستگاهی کامل به وجود نیامده است که نشانی همه وبلاگها را بمانند دفترچه های تلفن شهری به دست دهد. از آنجا که محتوای یک وبلاگ و آنلاین ممکن نسبت به فرد و افراد و ... افترا باشد و امثال آن، در چارچوب ملی، شکايت در قوه قضايي پذیرفته و رسیدگی می شود و به همين لحاظ است که برخي از دولتها پليس تعقيب جرائم اينترنتي تاسيس کرده اند تا ضابط دستگاه قضايي باشد و احکام را اجرا کند.
         با افزودن عبارت «رسانه های الکترونیک» برقانون مطبوعات مصوب سال 1364، برخلاف تصور برخي، بعيد است که رادیو تلویزیون که مي شود اينترنتي (آنلاين) آن را هم بوجود آورد مشمول این قانون شود زيراکه طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، راديو تلويزيون دولتي بدنه ای است جدا از قوه مجريه.
         مسئله ديگر اين است که حذف و تغییر مطالب یک آنلاین «آنی» است و تهیه سند برپایه آن برای اعلام جرم به دستگاه قضایی دشوار و ادعای دارنده آن به دستکاری دیگران (هک شدن) و دست کم اشتباه تایپی و عکس گذاری وجود دارد زیرا که یافتن «پسورد و یوزرنیم» که رمز ورود به ساختار یک وبلاگ جهت دستکاری و قراردادن مطلب ناخواسته است چندان دشوار نیست. همچنین در مورد این آنلاین ها مشکل قضایی احراز «محلی بودن جرم» دشوار است زیرا که تغییر «سِروِر» و تنظیم یک وبلاگ در نقطه دیگری از جهان بسیار آسان است و هرگونه تعقیب قضایی صدای دیگران را در می آورد و ... و به صرف استفاده از یک زبان برای انشاء وبلاگ نمی شود آن را «محلی» به حساب آورد. فیلتر کردن یک آنلاین که «سِرور» آن در کشوری دیگر است مانع وصول آن در کشورهای دیگر و نقل مطالبش توسط سرچ انجین ها و رسانه های متعارفی و تهیه گزارش ویژه برای مقامات ارشد دولتها نخواهد بود.
        




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com