Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
31 ژانويه
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 31 ژانويه
ايران
سالروز شکست مغول ها در پَروان (غَزنه) ـ معمّای شکست هر نیروی خارجی که به ایران خاوری (افغانستان امروز) تعرض کرده است
31 ژانویه1221 [سال 599 هجری خورشیدی = 618 هجری قمری] نبرد دو روزه پَروان میان یک سپاه مغول به فرماندهی قوتوقو ـ امیرزاده مغول ـ و سپاهیان جلال الدین خوارزمشاه با شکست مغولان پایان یافت. [پَروان ناحیه ای است در ایالت غَزنه، جنوب کابل و شرق بامیان ـ با ایالت پروان افغانستان امروز اشتباه نشود]. این نخستین شکست سپاهیان مغول از آغاز لشکرکشی چنگیزخان به ایرانزمین بود. در این نبرد 45 هزار مغول با 60 هزار نیروی سلطان جلال الدین جنگیده بودند. سلطان جلال الدین پس از افتادن نیشابور به دست مغولان در سال 1220 میلادی، به شرق خراسان بزرگتر (افغانستان شمالی امروز) رفته بود و در تخارستان [واقع در شمال کابل] یک واحد نظامی مغول را فراری داده و از آنجا رهسپار غزنه شده بود. در پی عزیمت جلال الدین به تخارستان، مغولان به ریاست تولی خان پسر چنگیز نیشابور را ویران و همه ساکنان آن را قتل عام کرده بودند؛ زیراکه نیشابوری ها ـ بمانند سایر خراسانیان ـ در پی آگاه شدن از چند پیروزی نظامی جلال الدین، برضد مغولان بپاخاسته بودند. شمار کشته شدگان نیشابور و مناطق اطراف آن را بیش از یک میلیون و هفتصد هزار تَن برآورد کرده اند.
    619 سال بعد (دوم نوامبر 1840) در ناحیه پروانِ غزنه میان پشتونها ها به ریاست دوستمحمدخان و یک سپاه انگلیسی نبردی روی داد که مقدمه نخستین دور جنگ های معروف به جنگهای افغان و انگلستان بشمار رفته است. در دنباله همین جنگ، پشتونها 14 ماه بعد (ژانویه 1842) در نزدیکی جلال آباد نیروهای در حال عقب نشینی انگلیسی را به دام انداختند و قتل عام کردند و غیر نظامیان هندی همراه آنان را اسیر و به بردگی کشاندند. نیروهای روسیه نیز در دهه 1980 بیشترین تلفات را در کوههای لغمان (شمال شرقی ایالت غزنه) متحمل شده بودند. از زمان اسکندر مقدونی تاکنون هر نیروی خارجی که به پرشیای خاوری (افغانستان امروز) تعرض کرده شکست خورده و تلفات سنگین داده است. مردم غزنه را «غزنوی» گویند که دودمانی به همین نام در تاریخ وجود دارد. محمد تره کی روزنامه نگار افغان که نظام حکومتی افغانستان را کمونیستی کرد، یک غزنوی بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تیترهاي صفحه اول شماره 11 بهمن ماه 1357 روزنامه اطلاعات (11 روز پیش از پیروزی انقلاب) که تاریخ شده اند:


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نتایج نخستین دور انتخابات ریاست جمهور ایران ـ بوروکراسی و سخن از فساد اداری نتیجهِ شتاب در عادی ساختن امور در اندک مدتی پس از انقلاب
ستاد برگزاری نخستین دور انتخابات ریاست جمهور ایران، نهم بهمن 1358 نتایج قطعی این انتخابات را که جمعه پنجم بهمن ماه 1358 (15 ژانویه 1980) انجام شده بود اعلام کرد. طبق این اعلامیه، ابوالحسن بنی صدر متولّد سال 1312 در همدان و تحصیلکردهِ فرانسه برنده این انتخابات شده بود. در این انتخابات، 14 میلیون و 146 هزار رای به صندوق ها ریخته شده بود. از این آرا، 10 میلیون و 709 هزار رای به نام بنی صدر بود.
    در این انتخابات احمد مدنی کرمانی (دریادار) دوم، حسن حبیبی سوم، داریوش فروهر چهارم، صادق طباطبایی پنجم، دکتر کاظم سامی کرمانی ششم و صادق قطب زاده هفتم شده بودند.
    دریادار مدنی به چگونگی برگزاری انتخابات و اینکه در جریان آن برخی نهادها برضد او عمل کرده بودند اعتراض کرد و گفت که پیشنهاد نخست وزیرشدن را نمی پذیرد و حزب تشکیل خواهد داد. مدنی در استانهاي كرمان، كردستان، سيستان و بلوچستان، بندر عباس و زنجان اول شده بود. یک اعتراض دیگر مدنی این بود كه به رغم منع قانونی، در 24 ساعت پيش از راي گيري هم تبليغاتِ له بني صدر و عليه او ادامه يافته بود.
    مدنی در انتخابات مجلس نامزد و از شهر کرمان (زادگاه خود) انتخاب شد ولی پس از شرکت در جلسه مجلس اعلام کرد که "اینجا جای من نیست"، کناره گیری کرد، از کشور خارج شد و سالها بعد در آمریکا درگذشت.
    انتخابات برای تعیین رئیس جمهور نزدیک به دو ماه پس از تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی برگزار شده بود و متعاقب آن انتخابات مجلس. پیش از این انتخابات، نظر شماری بر این بود که انجام انتخابات زود است و کشور باید تا زمان مناسب توسط شورای انقلاب و به صورت انقلابی اداره شود. این شمار در بهمن ماه 1357 هم با سپردن امور با آن شتاب به دست دولت موقّت (مهدی بازرگان) نظر موافق نداشتند و گفته بودند که وجود نخست وزیر موقّت به صورت سمبولیک، عیبی ندارد ولی کشور تا حذف کامل بوروکراسی ِ ناراضی ساز و فسادآور ِ پیشین و روش های بعضا استعماری و نیز اصلاح تفکّر و رفتار باید به صورت انقلابی اداره شود. نباید ادارات و سازمانهای دولتی در 23 بهمن 1357 به همان صورت باشند که در 21 بهمن (روز پیش از پیروزی انقلاب) بودند. انقلاب، اسلامی بوده است و روش ها، برنامه ها و رفتار باید مطابق آموزش های اسلام باشد و رعایت اخلاق اسلامی و این تغییر، ظرف دو ـ سه روز که هیچ، در دو ـ سه سال هم تحقّق نخواهد یافت، باید پی ریزی مطابق اصول باشد.
    هنوز هم کسانی هستند که مشکلات کنونی جمهوري اسلامي ایران، ازجمله اشارات به فساد اداری ـ اقتصادی، رانت، نپوتیسم و پرونده های اختلاس و سوء استفاده را که از سال 1391 به این سوی مطرح و رسانه ای شده است نتیجه شتاب پس از پیروزی انقلاب به عادی کردن اوضاع می دانند. چنین سرعت عادی سازی در انقلاب های کشورهای دیگر دیده نشده است. همین شمار اشاره کرده اند؛ از آنجا که پایان انقلاب اعلام نشده است و کشور دارای رهبر انقلاب، سپاه پاسدار انقلاب و دادگاه انقلاب است، چنانچه انتقادهای جاری از وضعیت اداری که از اواخر سال 1391 آغاز و رسانه ای شده است ادامه یابد راه برای انقلابی عمل کردن و انتصاب افرادِ با تفکر انقلابی باز خواهد شد.
    
بنی صدر ـ مدنی


    
بخشی از تیتر صفحه اول روزنامه اطلاعات درباره انتخابات 5 بهمن 1358

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پاسخ دولت پاناما به درخواست جمهوری اسلامی ایران برای استرداد پهلوی دوم جهت محاکمه در تهران: تنها اتهامات مالی باید رسیدگی شود، سند بفرستید
دولت پاناما که به خواست برخی متنفّذان آمریکایی به پهلوی دوم ـ شاه برکنار شده ـ پناه داده بود سی ام ژانویه 1980 در پاسخ به درخواست جمهوری اسلامی ایران که وی را جهت محاکمه تحویل دهد اعلام کرد:
     اسناد اتهام و قرار مجرمیّت بازپرس باید ارسال شود تا پس از رسیدگی و اطمینان از درستی آنها اقدام شود.
     دولت پاناما 60 روز جهت دریافت آنچه را که خواسته بود مهلت داده بود و اعلام کرده بود که در این مدت، به پهلوی دوم اجازه خروج از پاناما را نخواهد داد. در این پاسخ که به امضای رئیس جمهوری پاناما به تهران فرستاده شده بود قید شده بود که محاکمه پهلوی دوم، در صورت تأیید اسناد توسط دستگاه قضایی آن کشور [پاناما] باید در یک دادگاه دادگستری ایران و نه دادگاه انقلاب صورت گیرد و دستگاه قضایی پاناما تنها به سوء استفاده های مالی رسیدگی خواهد کرد که همه ایرانیان بر آنها حق دارند، نه اَعمال ساواک، نادرستی انتخابات، کودتای 28 اَمُرداد و ... که از امورات دولتی و سیاست ها بر پایه وضعیت روز هستند.
     جمهوری اسلامی با دریافت این پاسخ، دست به تهیه اسناد سوء استفاده های مالی زد ولی مهلت 60 روزه دولت پاناما به پایان رسید و شاه بعدا توانست به مصر برود که در قاهره در 60 سالگی درگذشت و در مسجد الرفاعی مدفون شده است.
    اسناد جمهوری اسلامی که تا آن زمان تهیه شده بود نشان می داد که پهلوی دوم 30 میلیارد تومان (به پول آن زمان) سوء استفاده از قدرت کرده بود و این پول را با تأسیس شرکت های متعدد ازجمله شرکت آتی ساز، سیمان فارس و شرکت تولید بدنه و شاسی خودرو و ... و استقراض این شرکت ها از بانک ها به دست آورده بود.
    
پهلوی دوم با دخترش لیلا در جزیره ای در پاناما در 1980 ـ لیلا سالها بعد در هتلی در لندن درگذشت و هنوز علت آن دقیقا اعلام نشده است

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بانو گاندی،31 ژانویه 1980: آمریکا پس از استقرار نظامی در خلیج فارس در صدد ایجاد تغییرات سیاسی و حکومتی در منطقه بر خواهد آمد
ایندیرا
31 ژانویه 1980 (11 بهمن 1358) بانو ایندیرا گاندی نخست وزیر وقت هند ورود ناوگان آمریکا به دریای عُمّان و خلیج فارس را بخشی از استراتژی دیرپای این کشور خواند و گفت که دولت واشنگتن گروگانگیری کارکنان سفارت خود در تهران را برای انتقال ناوگان و بعدا یکانهای دیگر دستاویز قرار داده است. ورود این ناوگان برای استقرار است نه تهدید زودگذر ایران.
    بانو گاندی گفت که سازش واشنگتن و پکن و حمایت این دو دولت از پاکستان، بخش دیگری از این استراتژی است. آمریکا می خواهد که با سرمایه گذاری صنایع آن در چین، این کشور را از سوسیالیسم دور و نیازمند به خود سازد. در این شرایط، هند راهی جز گسترش اتحاد با مسکو را ندارد. چین بخشی از سرزمین هند را در تصرف خود دارد. آمریکا به دلیل منافع متعدد که در آسیای غربی ازجمله نفت منطقه و پول حاصل از فروش این نفت و نیز برخوردار شدن از امکانات استراتژیک آن دارد، در پی استقرار نظامی، در صدد ایجاد تغییرات سیاسی و حکومتی در منطقه بر خواهد آمد. دولت واشنگتن هر کار که از دستش برآید برای اخراج نظامیان دولت مسکو از افغانستان انجام خواهد داد. ما می دانیم که افغانستان لانه زنبور است و نباید آن را آشفته ساخت.
    دو روز پس از انتشار اظهارات بانو گاندی، کلارک کلیفورد وزیر دفاع وقت آمریکا برای مذاکره با او وارد دهلی نو شد!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نظرات یک استاد برون مرز: «توصیه های رهبری» برای نظارت بر اجرای شان به سپاه ابلاغ شود و نمایندگان مجلس آنهارا قانون کنند ـ رعایت قانون اساسی
پنجم اسفندماه 1393 ای ـ میل زیر در رابطه با مطلب نخستین انتخابات ریاست جمهور (رئیس دولت) واصل شد که فرستنده اش خودرا استاد ایرانی یک دانشگاه در برون مرز معرفی کرده است. وی مشخصات کامل از خود به دست داده ولی خواسته است که نام، محل اقامت و دانشگاه محل تدریس او درج نشود. این ای ـ میل با احترام به رعایت اصل آزادی بیان و عقیده درج شده است:
    
    ... بارها به بستگان، دوستان و شاگردانم گفته ام که در این دنیای 7 میلیارد نفری، تنها یک نفر را می شناسم که بدون چشمداشت و دستمزد مادی، کمر به آگاه ساختن مردم از تحولات گذشته و جاری و یادآوری بزرگی و شکوه میهن خود بسته است. وقتی که یک فرد با خواندن چنین مطالبی احساس کند متعلق به یک جامعه متمدن، بافرهنگ و کهنسال است احساس بزرگی و غرور می کند و می کوشد که این بزرگی و نام نیک محفوظ بماند. بیگانگان نیز در روابط و رفتار خود احتیاط بیشتری خواهند کرد.
    شرح نخستین انتخابات ریاست جمهور را در آنلاین شما خواندم. من هم قبول دارم که نباید با شتاب، اوضاع و طرز اداره کشور از حالت انقلابی خارج می شد. «عادی شدن» یعنی بازگشت به عادات و رفتار گذشته [پیش از انقلاب] و ....
    برای حل مسئله، چند نظر دارم:
    1ـ رعایت دقیق و وسواسانه یک به یک اصول قانون اساسی. نظارت بر اجرای اصول قانون اساسی نیاز به یک سازمان نظارت ویژه دارد مرکب دهها حقوقدان و جامعه شناسِ با تجربه که به صورت بازرسی عمل کند. مسئولیت رئیس جمهور و شورای نگهبان و سپاه پاسداران، بدون وجود چنین «سازمان نظارت ـ بازرسی» تمام وقت کافی به نظر نمی رسد. ناظر تمام وقت لازم است که سریعا هشدار دهد و این هشدار اعلام و رسانه ای و پی گیری شود تا مردم هم در جریان باشند.
    2 ـ یک مجتمع قضایی ویژهِ رسیدگی به موارد نقض اصول قانون اساسی ایجاد شود و اغماض در کار نباشد.
    3 ـ برای نقض اخلاقیات باید مجازات دنیوی هم تعیین شود، مثلا مجازات دروغ گفتن و ....
    4 ـ دستورها و توصیه های مقام رهبری کشور که در عین حال رهبر انقلاب اسلامی هستند و ولی فقیه با اختیارات کامل، باید برای نظارت بر اجرا به سپاه پاسداران ابلاغ شوند و نیز یک و یا گروهی از نمایندگان مجلس (نه دولت به صورت لایحه) آنها را به صورت طرح در مجلس مطرح و قانون کنند ـ قانون مدت دار. یعنی تا حل مسئله و رسیدن به هدف. برای مثال: اگر توصیه ها و دستورالعمل های ایشان در مورد اقتصاد مقاومتی و ... دقیقا رعایت شده بود نیاز به سازش هسته ای نبود. نباید تنها به پخش و درج دستورها و توصیه های ایشان در رسانه ها اکتفا شود.
    5 ـ انقلابی تر شدن دستگاه قضایی بویژه در قبال فساد دولتی و سوء مدیریت ها.
    6 ـ انتصاب مدیران با اعلام شرایط پذیرش ـ دادن آگهی در جراید، سپس مصاحبه و امتحان از متقاضیان و انتخاب بهترین و مدتی نیز موقتی.
    7 ـ داشتن یک و یا دو روزنامه که همانند پراودای قدیم ناظر بر امور باشند و افشاگری و انتقاد کنند و انتقادها و نقل نظرات مؤثر افتد. تا اینجا که من دیده ام و هر شب اخبار ایران را در اینترنت می بینم، یک خبرگزاری داخلی [خبرگزاری فارس] این کار را آغاز کرده که اگر تداوم داشته باشد و تکامل یابد پدیده بزرگی است. این، نوعی پاسداری از انقلاب، منافع مردم و محافظت از کشور است. «قلم» بهترین سلاح تدافعی است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برگزاری بزرگترین جشن های سده چهار دهه اخیر در کرمان در سال 1392 و سال 1394
دهم بهمن ماه 1392 جشن سِده بمانند هر سال دیگر در باغچه بُداغ آباد شهر باستانی کرمان ـ واقع در انتهای خیابان سِده برگزار شد که خبرگزاری مهر درگزارش خود، از آن به عنوان بزرگترین جشن سده جهان نام برده بود. این جشن، هزاران سال است که در همین روز (دهمین روز از ماه بهمن ـ 50 روز به نوروز) که مصادف است با روز «مِهرایزَد» برگزار می شود. محمدعلی گلاب زاده مورّخ کرمانی به خبرگزاری مِهر گفته بود که باغچه بُداغ آباد از هشتاد سال پیش محل برپایی جشن سده کرمانیان بوده است که مردمی کریم، مهربان و میهندوست هستند.
    وی ضمن اشاره به تاریخچه این جشن گفته بود که جشن سده یکی از جشنهای کهن ایرانی است که همچنان پا برجاست و مراسم آن با گذشته تفاوت نکرده است.
    در جشن سده دهم بهمن ماه 1392 کرمان بیش از 20 هزار تَن شرکت کرده بودند.
    علاوه بر همه شهرهای ایران، در کالیفرنیا، هند، سوئد و کانادا و نقاط ایرانی نشین جهان، جشن سده از سوی ایرانیان و ایرانی تبارها به همین صورت برگزار می شود. ایرانیان کالیفرنیا گفته اند که آنان بزرگترین جشن سده را برگزار می کنند. [درباره جشن سده، مطلب مفصل تری در صدر مطالب نهم بهمن این تاریخ آنلاین آمده است که برای همیشه همانجا خواهد بود].
    عکس های مراسم سده در کرمان در بهمن ماه 1392 از خبرگزاری مِهر و عکس های برگزاری سده در کرمان در بهمن ماه سال 1394 از ایسنا (خبرگزاری دانشجویان ایران) کُپی شده اند:
چند عکس از مراسم برگزاری جشن سده در کرمان در بهمن ماه سال 1392


    
مراسم سده با تصویر بزرگی از زرتشت در دهم بهمن 1394 در کرمان ـ عکس ها از ایسنا

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
روزي که گرشاسپ نامه پايان يافت
به نوشته تاريخ عمومي شعر و ادبيات (جهان)، اسدي توسي شاعر ايراني «گرشاسپ نامه» را به سبك فردوسي در وصف گرشاسپ ـ يَل و گردن فراز ایران باستان و برخاسته از سيستان [سیستان بزرگتر]، سي و يكم ژانويه سال 1065 ميلادي به پايان برد.
    اسدی توسی اين كار سنگين را به تشويق و كمك مالي حكمران وقت اَران (جمهوري آذربايجان کنونی) انجام داده بود كه اين حكمران زرتشتي و از بازماندگان ساسانيان مي خواست که كارهاي نياكان زنده و ماندگار بماند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
نخستين شماره روزنامه مردم و تنها نويسنده آن ـ دکتر انور خامه اي بازمانده گروه 53 نفري کمونيست هاي دهه 1320 که 102 سال عُمر کرد
انور خامه اي در 93 سالگي

روزنامه مردم كه بعدا ارگان حزب کمونیست توده عنوان گرفت يازدهم بهمن 1320 (31 ژانويه 1942) نخستين شماره خودرا در تهران منتشر ساخت. اين روزنامه كه زماني به پراوداي ايران معروف بود در طول عُمر خود چند بار زير زميني شد. حزب توده دهم مهرماه 1320 (29 سپتامبر 1941) در ايران آغاز بكار كرد و در پي تيراندازي به شاه در محوطه دانشگاه تهران در 15 بهمن 1327 (4 فوريه 1949) غيرقانوني اعلام شد و .... حزب توده هنگام تاسيس اشاره به ايدئولوژي اشتراکي نکرده بود تا به استناد قانون مصوبه دهه 1310 مانع از فعاليت آن شوند. اين قانون تاسيس و فعاليت حزب و گروه با مسلک اشتراکي را ممنوع کرده بود.
     از نخستين نويسندگان روزنامه مردم، تنها دكتر انور خامه اي تا 1397 در قيد حيات بود كه تا این سال بکار قلم ادامه می داد. وی 29 آبان 1397 (20 نوامبر 2018) و در 102 سالگی درگذشت. وي که 29 اسفند 1295 به دنيا آمده بود در دهه های آخر درکرج زندگي مي کرد پيش از روزنامه مردم، در روزنامه هاي «رهبر» و «سياست» قلم مي زد و مدت ها سردبير روزنامه رهبر بود. انور خامه اي در نيمه دهه 1320 به نمايندگي از سوي روزنامه نگاران ايران در کنگره جهاني مطبوعات که در پاريس برگزار شده بود شرکت کرد. وي در آن دهه ديدارهاي حزبي و مطبوعاتي متعدد از اروپاي شرقي و مرکزی ازجمله يوگوسلاوي، چک اسلواکي و روسيه به عمل آورده بود.
    دکتر انور خامه اي که در دهه 1320 رشته مهندسي شيمي خوانده و دبير دبيرستان صنعتي تهران شده بود از نوجواني افکار سوسياليستي داشت و خواهان رفاه و برابري انسان ها بود. با همين تفکر به جمع اصحاب اين انديشه که دکتر تقي اراني «بزرگ انديشمند» آنان بود پيوست که در سال 1316 به نام گروه 53 نفري دستگير، زنداني و محاکمه شدند و انورر به 6 سال زندان محکوم شد و تا پايان کار رضاشاه در زندان بود. وي از تحسين کنندگان دکتر تقي اراني به دليل ميهندوستي اش و داشتن شخصيتي مستقل و بي باک بود.
    دکتر خامه اي دو ـ سه سال پس از تاسيس حزب توده وقتي که ديد حزب دارد ابزار دست مسکو و استالين مي شود و «مسکو دوستاني» همچون عبدالصمد کامبخش قدرت را در حزب قبضه مي کنند که خاطرات خوبي از او در دوران زندان نداشت که به پليس اطلاعات مي داد و نيز در ديدار از مسکو مشاهده کرده بود که آنچنان مساواتي که در آروزيش است در شوروي تامين نشده و مقامات دولت و حزب زندگاني لوکس و عالي دارند به انتقاد از کميته مرکزي و گردانندگان حزب دست زد و با شماري ديگر ازجمله خليل ملکي از حزب جدا شد و به دنياي معلمي و نگارش مستقل بازگشت. ولي عشق به روزنامه نگاري اورا آرام نگدازد و چندي بعد با جمعي از همفکران، نشريه «جهان ما» را تاسيس و منتشر کرد و به دفاع از جنبش ملي کردن صنعت نفت به رهبري مصدق و تامين حاکميت ملي پرداخت. باوجود انشعاب خامه اي از حزب، پس از تيراندازي به شاه در 15 بهمن 1327 در دانشگاه تهران وي را هم از تعقيب مصون نگذاشتند. انور پس از کودتاي 28 امُرداد هم دستگير و زنداني شد. او پس از رهايي از اين زندان به اروپا رفت و در آلمان و سويس به تحصيل اقتصاد پرداخت و دکترا گرفت و به وطن بازگشت و ضمن از سرگرفتن کار آموزش و پرورش به عضويت تحريريه روزنامه اطلاعات درآمد و در سال 1336 براي اين روزنامه به سبک روزنامه هاي اروپا، صفحه گزارش روز ايجاد و فيچر نويسي (گزارش مشروح با ذکر جزئيات و سابقه و توأم با نظر ديگران) را وارد مطبوعات ايران کرد و صفحه 5 روزنامه اطلاعات اختصاص به اين کار داده شد. يکي از فيچر هاي اين صفحه انتشار ادعاي مردي به نام هراتي [ساکن کوچه چاله حصار چهار راه گلو بندک و نه چندان دور از بازار تهران] به کشف داروي سرطان بود که در شهريور 1336 انتشار يافت و در جامعه وقت صدا کرد و دولت مجبور شد که در اختيار او زير نظر بيمارستان لقمان الدوله ادهم بيمار بگذارد. انور که عضو وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش و علوم امروز) بود در آن زمان هرچه تلاش کرد که کار تدريس در دانشگاه به او داده شود ميسر نشد!.
    انور خامه اي سالها از دبيران تحريريه روزنامه اطلاعات و سردبير مجله اطلاعات هفتگي و يكي از سران آموزش پروش تهران بود ــ رئيسي كه با داشتن اتومبيل سرويس، با اتوبوس شهري سر كار مي رفت، سمت «فرمانبر» را در دفتر اين اداره حذف، تعيين مديران مدارس را انتخابي كرده بود و توزیع معلمان تازه میان مدارس با قرعه کشی صورت می گرفت تا اعمال نفوذ درکار نباشد. وي مديران مدارسي را كه انجمن خانه و مدرسه نداشتند مواخذه مي كرد و صورتجلسات اين انجمن ها را شخصا مي خواند و دستور رفع نقائصي را كه در صورتجلسات آمده بود مي داد. ابتکار او در نصب مدیر برای مدارس بعدا وارد آیین نامه مدارس شد و انتخاب مدیر پس از مصاحبه با داوطلبان و احراز شرایط به رای شورای آموزش و پرورش هر منطقه موکول شده بود.
     دكتر خامه اي پس از خروج مجدد از ايران در دهه 1340، سالها نماينده و كارشناس سازمان ملل در قاره آفريقا بود و به روي پاي خود ايستادن كشورهاي تازه استقلال يافته اين قاره كمك بسيار كرد. نام او بر مدارس و تالارها و خيابانهاي بسياري از شهرهاي اين ممالک گذارده شده است (ولي نه در وطن خود او).
     خامه اي درجريان انقلاب سال 1357 (1978 و 1979 ميلادي) به ايران بازگشت، حقوق بازنشستگي خودرا در وزارت آمورش و پروش احياء كرد و مقيم كرج شد و بكار پژوهش و نوشتن ادامه داد. وي عمدتا براي مجله ها ازجمله مجلات گزارش، بخارا و ... می نوشت. با روزنامه ها تنها مصاحبه می کرد. وي مولف کتابهاي متعدد به زبان هاي فرانسه و فارسي ازجمله کتابي در تحريف و سوءء اجراي سوسياليسم است که ترجمه فارسي آن عنوان «تجديد نظر طلبي از مارکس تا مائو» دارد.
    ايران تاکنون روزنامه نگاري نداشته است که بيش از 70 سال به کار قلم اشتغال داشته باشد. خاطرات سياسي، آموزش و پرورشی و سياسي دکتر انور خامه ای بسيار ارزشمند و آموزنده اند و جا دارد که اورال هيستري (تاريخ شفاهي) از اين خاطرات تهيه شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دنیای تازه رسانه ها ـ وبلاگ ها و پیامک رسانها دارند جانشين خبرگزاري، نشریه و ... مي شوند و ابزار نفوذ، تبلیغ و تحریک و نیز بی اعتمادی
در پايان ژانويه 2005 روشن شد كه وبلاگ ها كه محذورات و محدوديت هاي نشريات چاپي را ندارند بزرگترين منبع عكس، خبر و نظر از دست اول براي نشريات و راديو تلويزيون ها شده اند زيرا كه كار بيشتر آنها اختصاصي بوده است. عكس هايي را كه آنها منتشر کرده اند منحصر به فرد بوده است زيرا كه دارندگان وبلاگ خود شاهد عيني بوده و يا دراختيار داشته اند. واضح است كه عكاسِ خبرگزاري، روزنامه و تلویزیون نمي تواند در همه جا حضور داشته باشد. منبع بيشتر عكس هاي رويدادهاي عراق همين وبسايت ها بوده اند. همان زمان اصحاب نظر گفته بودند که اگر وبلاگ ها به همين صورت پيش بروند دكان خبرگزاري هاي سراسريِ قدیمی را به عنوان عامل دولت هاي مربوط تخته خواهند كرد و اين خبرگزاري ها را مجبور خواهند ساخت که به اصالت حرفه خبر بازگشت کنند و يا اينکه ورشکست شوند، همچنين رسانه هاي چاپي و بعدا صوت و تصويري. اين پيش بيني تحقق يافته و از سال 2009 به این سوی در کشورهاي صنعتي و از جمله فدراسیون آمریکا و اعضای اتحادیه اروپا شمار چشمگيري از رسانه هاي چاپي به علت ازدست دادن مخاطب و اعلان، تعطيل شده و يا اينکه به صورت آنلاين درآمده اند.
    سرچ انجين ها که خود آنها هم دارند به عوامل دولت ها و ابزار سياست تبديل مي شوند توجه بيشتري به جلب اعلان كرده اند که اين عمل از سرعت مشاهده مطالب مورد نظر در آنها مي کاهد و برخی از مخاطب اتلاف وقت نمی کنند. به علاوه به نظر مي رسد که این سرچ انجین ها دارند مطالب آن دسته ار رسانه ها و مقام هايي را نقل مي کنند که باهم قرارداد ضمنی دارند و نفع مالي مي برند!. دولت ها و بویژه قدرت ها به شکلی غیر مستقیم و نامرئی تلاش دارند که از سوشل نِت وُرک ها برای مغزشویی و نفوذ و یا رساندن پیام خود و تخطئه دیگران بهره بری کنند که دنیای عجیبی ساخته خواهد شد.
    ارسال مطالب و اخبار مورد درخواست از طريق اي ـ ميل و تِسکت به سلفون ها و تابلت ها راه تازه اطلاع رساني است ـ اطلاع رسانی یک طرفه و تبلیغ برای خواست، برنامه و سیاست خود و براي اين منظور موسسات متعدد تاسيس شده و دارند افزايش مي يابند. اين موسسات که در حال تكامل هستند در صورت تقاضا و پرداخت هزينه، موضوع مورد نظرِ سفارش دهنده را از همه وبلاگ ها و آنلاين ها و هر رسانه دیگر استخراج و به اي ـ ميل افراد مورد هدف و در مواردی هم متقاضيان ارسال مي دارند و .... وبسايت برخي از رسانه ها بويژه راديو تلويزيونهاي دولتي درصورت درخواست، برايگان اخبار و مطالب خودرا ـ که تبلیغ برنامه ها و سیاست های دولت مربوط است براي متقاضيان اي ـ ميل مي کنند.
     روزنامه نگاران در دهه يکم قرن 21 داراي وبلاگ شخصی شده اند که خبر و نظر خودرا در آنجا درج مي کنند تا خوانده و احيانا نقل شود. در تعريف؛ به وبلاگ روزنامه نگاران، وبسايت ژورناليستي (اصطلاحا؛ خبری) گويند. بسیاری از این وبلاگ ها به خبرگزاری تبدیل شده اند.
    در مطالب نشريات چاپي (آن دسته که از سوي دولت متبوع و ديگران ـ گروهها، جناح ها و کمپانی ها ـ سوبسيد و حمايت مالي نمي شوند) خواست مخاطبان (خريداران آنها) ملحوظ است و تا حدی زیاد مطابق آن تهيه و تنظيم مي شوند، مگر اين كه نشريه منبع درآمد ديگري (دولت، احزاب، سياستمداران، اصحاب منافع و كمپاني ها و ...) داشته باشد. حال آنکه مطالب وبلاگ ها عمدتا خواست، سليقه و نظر ناشران آنهاست زيرا كه ايجاد و قراردادن مطلب در آنها هزينه چنداني ندارند و اگر پُربيننده باشند جلب آگهي هم مي كنند. ميزان بينندگان هر وبلاگ به طريقه الكترونيك به دست مي آيد و اين طريقه حتي نشاني بيننده و ميزان وقتي را كه صرف مطالعه و نيز گرفتن پرينت از آن كرده است نشان مي دهد. با وجود این، اهمیت به شمار مخاطبان نیست به مقام و اهمیت اجتماعی ـ دولتی آنان (مخاطبان) بستگی دارد. مطالب وبلاگ های اصحاب نظر برای اطلاع مقامات کُپی و خلاصه می شوند و ....
    روساي دولت ها، مقامات دولتي و انتخابي، سياستمداران و ... هرکدام داراي وبسايت شده اند و متن کامل مطالب خود و تصميمات و نطق هايشان را در آنجا جهت استفاده رسانه ها و پژوهشگران و مخاطبان قرار مي دهند و اين وضعيت کمک کرده است تا مردم معمولي از طريق مقايسه، به ميزان عدم خلوص مطالب خبرگزاري ها و رسانه هاي عمومي پي ببرند و دست آنها را بخوانند که يکي از دلايل کاهش تيراژ و مخاطبان رسانه هاي چاپي در دو دهه قرن 21 بوده است. شمار مردم معمولي که براي بيان نظر خود داراي وبلاگ و حساب در سوشل میدیا شده اند رو به افزايش است. اخبار و عکس هاي اعتراضات به انتخابات ژوئن 2009 ايران عمدتا از طريق همين وبلاگ ها و ابزارهاي الکترونيک و دیجیتال ديگر منتقل مي شد و بعضا بر تحریکات می افزود. پیش بینی شده است که در آینده ای نزدیک، هر مشتری (دارنده اکونت) در هر سوشل نِت ورک، عملا یک وبلاگ نویس خبری شود!. در این صورت، دیدن این مطالب نه تنها اوقات فراغت را می گیرد بلکه تشتت معلومات به دست می دهد و افراد نخواهند توانست به درستی اخبار و دانستنی ها اعتماد کنند بویژه مطالب مورد توجه ازجمله توصیه های بهداشتی و راهنمایی های دیگر. کلاهبرداری ها و فریب و اغفال نیز بیشتر خواهد شد و آسانتر.
    از دیرزمان تا نیمه دهه 1990 نشریات، رادیوتلویزیون ها، کتاب، سینما و کار نمایش و خیر و فیلم رسانه های عمومی تعریف می شدند و خبرگزاری ها که به رسانه ها خبر می رساندند؛ کمک رسانه ولی پس از قرارگرفتن اخبار و اطلاعات خبرگزاری ها در اینترنت و در دسترس همگان، این تعریف دوباره نویسی شده و خبرگزاری های و آنلاین ها نیز رسانه همگانی شده اند و مشمول آن تعریف.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
«وودراف» به رغم آسيب جسماني ناشي از انفجار بمب در عراق، بکار گزارشگري براي تلويزيون ادامه مي دهد
Bob Woodruff

«باب وودرافBob Woodruff» يكي از دو «انكور» وقت اخبار اي بي سي (شبكه تلويزيوني آمريكا) در ژانويه 2006 در جريان پوشش رويدادهاي عراق بر اثر يک انفجار ناشي از حمله به خودروي نظامي حامل او مجروح شد. وي يك گزارشگر باتجربه بود كه به سمت انكور اخبار ساعت شش و نيم بعد از ظهر اين شبکه (جانشين پيتر جنينگزِ متوفا) منصوب شده بود. وودراف سمت «انكور اخبار بودن» را كه مقامي مهم در يک شبکه تلويزيوني است با اين شرط پذيرفته بود كه شخصا در محل (صحنه)، خبرهاي مهم را پوشش دهد و به همين دليل به خاور ميانه رفته بود كه 29 ژانويه بر اثر حمله و انفجار بمب در عراق مجروح شد. وي با يك خودروِ تقويت شده با قطعات فولاد حفاظتي و كلاه خود و جليقه ضد گلوله حركت مي كرد كه خودرو حامل او منفجر شد.
    در اين انفجار، فيلمبردار وي «داگلاس وگت» نيز مجروح گرديد. اين دو با يك كاروان نظامي حركت مي كردند.
     29 ژانويه در برنامه اخبار شب شبکه مربوط، جزئيات اين انفجار و دقّت هدف گيري مهاجمين پخش شد و آمريکاييان به چشم ديدند كه عراق جايي بسيار خطرناك است، خطرناكتر از آنچه كه قبلا مي پنداشتند. در پي انفجار بمب كه به صورت هدايت شده عمل كرد، كاروان نظامي از چند سوي زير آتش گلوله قرار گرفت.
     باب وودراف كه از ناحيه سر و چند عضور ديگر بدن مجروح شده بود، پس از درمان مقدماتي در عراق، به يك بيمارستان نظامي آمريكا در آلمان و سپس به آمريکا انتقال يافت. او پس از بهبودي نسبي، به طور محدود به کار گزارشگري بازگشته است. آسيب وارده به بدن او به گونه اي بوده است که بازگشت به وضعيت قبلي را برايش دشوار ساخته است. وودراف اينک به نوعي گزارشگري اينوستيگيتيو و تهيه فيچر مصوّر از رويدادها سرگرم است.
    رويدادهاي عراق از آن دست به رغم خروج يکانهاي رزمي آمريکا در دسامبر 2011، همچنان ادامه دارد و تلفات به بار مي آورد.
وودراف در جريان درمان ـ آسيب رسيده به استخوان جمجمه مشهود است

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سومين روزنامه نگار آمريكايي كه از دولت پول گرفته بود
روزنامه هاي آمريكا 30 ژانويه 2005 از خريداري شدن سومين روزنامه نگار اين كشور توسط سازمانهاي دولتي خبر دادند. هر سه روزنامه نگار از مقاله نويس ها بوده اند كه رسانه ها معمولا كار مقاله نويسي (نظر) را به عضوي از تحريريه خود مي دهند كه كمتر از ده سال تجربه روزنامه نگاري نداشته و در جامعه به عنوان يك امين و دلسوز مردم شناخته شده باشد.
    روزنامه نگار سوم «مايك مك مانوس» بود كه مقالات او از سوي سنديكاي مربوط ميان همه رسانه ها توزيع مي شد. وي همانند بانو «مگي گالاگان» از وزارت بهداشت و امور انساني آمريكا پول گرفته بود تا برنامه هاي اين آژانس دولتي را در داخل مقالات خود و به گونه اي موثر و نامحسوس تبليغ كند. مبلغ دريافتي اعلام نشده ولي يك قلم آن ده هزار دلار بوده است. نخستين مقاله نگار آرامسترانگ ويليامز بود كه از وزارت آموزش و پرورش آمريكا دويست و چهل هزار دلار گرفته بود و به همين سبب سنديكاها و بيشتر رسانه ها او را تحريم كرده بودند. در پي اين افشاگري ها، با اين كه جورج دبليو بوش رئيس جمهور وقت هرگونه پرداخت ديگري را به روزنامه نگاران ممنوع ساخت، بسياري از روزنامه نگاران اينوستيگيتيو سرگرم تحقيق براي كشف روزنامه نگاران دولتي ديگر شده اند و ستون هاي «روزنامه نگار براي فروش نيست» داير شده است. رسانه ها به اين وسيله مي خواهند در درون خود دست به تصفيه بزنند و اعلام كرده اند كه اين كار را دنبال خواهند كرد. در 90 در صد از كشورهايي كه در يونسكو عضويت دارند كاركردن كارمند و حقوق بگير دولت در تحريريه رسانه هاي عمومي (غير دولتي و غير حزبي) ممنوع است مگر به عناويني جز روزنامه نگاري.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
اجراي قانون انتقال بومیان آمریکا (اصطلاحا؛ سرخپوستان) به رزرویشن ها (اراضی محصور) از 31 ژانویه 1876 ـ اخراج مالِک از خانه اش!
دولت واشنگتن در اجرای قانون مصوب کنگره این کشور، 31 ژانويه 1876 دستورداد که همه بومیان (سرخپوستان) به رزرویشن ها (اراضی محصوری که برایشان در نظر گرفته شده بود) منتقل شوند. بومیان منطقه (ایالات متحده آمریکای شمالی) از هنگام ورود و استقرار نخستين دسته مهاجران انگلیسی ها در آن سرزمین در سال 1607 با آنان در حال جنگ و مبارزه بودند. تصاحب اراضی، علت اصلی این مقاومت بود. دلبستگی و وفاداری به فرهنگ ملی و خودداری از کارکردن برای مهاجران علل دیگر.
    نبرد بومیان با مهاجران و بعدا دولت واشنگتن تا دهه 1890 ادامه داشت. مقامات دولتي به همان اندازه که برشمار مهاجران اروپایی افزوده می شد و نیاز به زمین داشتند بر فشار خود به بومیان می افزودند و آنان را به سمت غرب آمریکا می راندند ـ مناطقي که هنوز مهاجرنشین نشده و یا در کنترل فرانسه و اسپانیا بود.
    در سال 1824 قانونی وضع شد که بومیان شرق آمریکا (مهاجرنشین هاي قدیمي تر جنوب شرقي و عمدتا جورجيا، کاروليناي شمالي، تنسي و ...) به غرب رود «می سی پی» منتقل شوند. در یک مورد، این بومیان و عمدتا چروکی ها که مردمی متمدن و دارای کتابت بودند مجبور شدند هزاران کیلومتر راه را پیاده طی کنند تا به اکلاهما برسند که مورخان در تالیفات خود به این انتقال «تریل آو تیرز» به مفهوم مسیر اشک، و اشک ریزان پیش رفتن عنوان داده اند. در این انتقال با پای پیاده، بیش از چهار هزار تن جان دادند.
    در سال 1871 کنگره آمریکا قانون دیگری وضع کرد و دولت این کشوررا از انعقاد هرگونه قرارداد با قبایل بومی به عنوان ملت مستقل ممنوع کرد. با اینکه يک قانون موضوعه در قرن بیستم بومیان را اتباع دولت فدرال می داند پاره اي از بومیان همچنان دم از استقلال می زنند. طبق برخي نوشته ها، بومیان ایالات متحده، چهار قرن پیش هنگام ورود مهاجران انگلیسی 18 تا 40 میلیون بودند که اینک حدود سه میلیون نفرند. رزرویشن های بومیان تحت نظارت پلیس امنیت داخلی آمریکا (اف. بی. آی) قراردارد. به اظهار برخي از گردشگران آمريکاي لاتين، بنظر می رسد که بوميان ساکن رزرويشن ها به نوعي غير مستقيم تشویق به مصرف الکل و قمار می شوند.
پشت جلد دو کتاب (تاليف جيمز ارل جانز و John Ehle ) درباره تريل آو تيرز

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قیام محمد صالح در مالزی برضد استعمار لندن
محمد صالح
قیام محمد صالح (داتو مت صالح) برضد استعمار انگلستان در برنئوی شمالی (ایالت صباح از اعضای فدراسیون مالزیا) با قتل او در سی و یکم ژانویه 1900 پایان یافت. قيام صالح 4 سال طول کشيده بود.
    ترور صالح عملی سازمان یافته بشمار آمده است. انگلیسی ها که داشتند برنامه هند وستان را در برنئو پیاده می کردند و با با تشکيل کمپاني کشت توتون و صدور محصولات کشاورزی و تجارت آغاز کرده بودند هنگامی که به دریافت مالیات و وضع ضوابط دیگر دست زدند که علامت حکومت کردن و استعمار بود با اعتراض محمد صالح ـ یک رهبر محلی ـ رو به رو شدند اما اعتنا نکردند. صالح که چنین دید مردم را به قیام دعوت کرد و از سال 1894 با انگلیسی ها وارد کار مبارزه شد که فصلی از مبارزات ملت هارا تشکیل می دهد.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در ژانويه 1915 و براي نخستين بار ارتش نهم آلمان بر ضد ارتش دوم روسيه در جبهه لهستان سلاح شيميايي بکاربُرد
31 ژانويه سال 1915، و در جريان جنگ جهاني اول، نيروهاي آلمان در جبهه روسيه بر ضد نظاميان اين كشور سلاح شيميايي (گاز خفه كننده) بکار بردند. اين سلاح در نبرد بوليمو Battle of Bolimow در لهستان و حاشيه خط آهن منتهي به شهر ورشو بکار رفت. ارتش نهم آلمان به فرماندهي ژنرال فون مکنسن Von Mackensen درصدد رسيدن به شهر ورشو و تصرف اين شهر بود که با ضد حمله ارتش دوم روسيه به فرماندهي ژنرال سميرنوف Smirnov رو به رو شده بود و برف سنگين عمليات هر دو ارتش را نيمه فعال کرده بود. لهستان از دو قرن قبل از آن در کنترل روسيه بود که مردم هر دو کشور از يک نژاد و اسلاو هستند.
    در تاريخ عمومي آمده است که اين، نخستين بار بود که سلاح شيميايي به صورت وسيع (نه، آزمايشي) در جنگ دو ارتش بکار رفت. آلماني ها در ماه مي همين سال در نبرد Ypres بگونه اي موثرتر گاز کشنده بکار بردند. در جبهه بوليمو به علت توفان برف و شدت سرما، سلاح شيميايي آلمان (گاز خفه کننده) تلفات سنگين نداشت.
يک نظامي با ماسک ضد گاز (1917)


    شيميدانهاي آلماني تلاش براي ساختن اين سلاح را كه براي نخستين بار در ژانويه 1915 بگونه اي وسيع بكار رفت از سالها قبل از جنگ جهاني اول آغاز کرده بودند زيراکه اروپا در حالت صلح مسلح بسر مي بُرد و هر آن انتظار وقوع جنگ مي رفت.
    بکاربردن سلاح گاز خفه کننده در جبهه بوليمو در ژانويه 1915 آغاز کار بود و نيروهاي آلماني بعدا آن را به دفعات در جبهه فرانسه مورد استفاده قرار دادند. ادامه بکاربردن اين سلاح باعث شد که ماسک ضد گاز ساخته شود و ....
     بکاربردن سلاح هاي شيميايي که اصطلاحا اسلحه کشتار جمعي خوانده مي شود بعدا نيز ادامه يافت، براي مثال: نيروهاي آمريكا در جنگلهاي جنوب ويتنام از «ايجنت اورنج» استفاده كردند و نيروهاي عراقي در جريان جنگ دهه 1980 بر ضد ايران و نيز كُردها بمب شيميايي بكار بردند و ... .
    در طول سده 20 چند قرارداد دوجانبه و چندجانبه برضد ساخت و انبار كردن و بكار بردن اين نوع اسلحه امضاء شده است. ولي، هنوز زرّاد خانه بسياري از كشورها از جمله روسيه پُر از اين نوع اسلحه است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تحقیر چین توسط انگلیسی ها که چینیان را بیدار کرد و برانگیخت، ولي ... ـ لشكر كشي انگلستان به شانگهاي چین در سال 1927
منظره اي به چشم آشنا - بستگان سربازان انگليسي براي بدرقه آنان كه 31 ژانويه 1927 عازم چين بودند گرد آمده اند . در اين ماه در سال 2003 عكسهاي مشابهي در روزنامه ها به چاپ رسيد كه نظاميان سه كشور انگليسي زبان آمريكا ، انگلستان و استراليا را در ميان بدرقه بستگان نشان مي دهد كه عازم جنگ با عراق بودند


    به بهانه «در مخاطره بودن» اتباع انگلستان در شانگهاي چين ، 31 ژانويه 1927 دولت انگلستان 12 هزار تن از سربازان اين كشور را در كشتي نشاند و روانه چين ساخت تا از اتباع انگليسي در شانگهاي حفاطت كنند!. دولت انگلستان براي توجيه عمل خود ادعاكرده بود كه درگيري ناسيوناليست هاي جنوب به رياست چيان كاي شك با دولت پكن (دسته شمالي ها كه كنترل شانگهاي را هم به دست داشت) در حال انتقال يافتن به داخل شانگهاي است كه در اين شهر هم اتحاديه هاي كارگري(کمونيستها) تحريك به اعتصاب كرده اند و جنبش چيني مخالف حضور خارجيان در آن كشور نيز با ايجاد مزاحمت هاي انفرادي جان و مال اتباع آن كشور در شانگهاي را تهديد مي كند. در اعلاميه دولت انگلستان از شانگهاي به عنوان «شهر بين المللي!» نام برده شده بود. دولت انگلستان در اعلاميه خود تصوير تيره و پر هرج و مرجي از چين آن زمان ترسيم کرده بود. دولت انگلستان همزمان با اعزام نيروي نظامي، با دولت آمريكا تماس گرفت تا به مساعي نظامي انگلستان در اين زمينه كمك كند كه دولت آمريكا چند كشتي جنگي و چهار هزار تفنگدار روانه شانگهاي كرد و به همين ترتيب ژاپن و فرانسه. در آن زمان شمار خارجيان شهر شانگهاي از 40 هزار تن تجاوز مي كرد كه خود را تابع نظامات مقامات محلي چين نمي دانستند.
    در آن دوران چين وضعيت عجيبي داشت. در ماه مارس آن سال جمع نيروهاي دولتهاي چهارگانه در آبهاي شانگهاي از 20 هزار نظامي و 20 كشتي جنگي متجاوز شده بود كه ماه بعد ميان مليّون نفاق افتاد و باعث انشعاب در صف مليّون شد و مليّون چپگرا از بدنه اصلي جدا شده و به جناح مائو پيوستند كه در آن زمان در جاي ديگر چين فعال بود. همين هرج و مرج داخلي، تحقير و فشار هاي قدرت هاي خارجي و تعرض وسيع ژاپني ها در دهه 1930 به چين و قتل عامي كه به راه انداختند سبب شد كه چيني ها از خواب دويست ساله بيدار شوند و .... مبارزه چينيان با سلطه قدرت هاي وقت (انگلستان، فرانسه، آمريکا، ژاپن، آلمان و روسيه) از اواخر قرن 19 آغاز شده بود. جنبش چينيان برضد امپرياليست هاي وقت و مداخله گري خارجيان معروف به «مشت زنان» در سال 1900 با مداخله قدرت هاي وقت و اعزام نيروي نظامي مشترک سركوب شد.
    به نظر مي رسد که پس از درگذشت مائو، دولت چین آن دوران را به فراموشي سپرده و مثلا خبرگزاري دولتي اين کشور عکس هاي خاندان سلطنتي انگلستان را در رديف عکس هاي برجستهِ روز در وبسايت خود به زبان انگليسي منعکس مي کند!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... و هيتلر زمام امور آلمان را به دست گرفت
Paul Von Hindenburg در دوران جنگ جهاني اول
پس از يك ماه مذاكرات پشت پرده و به رغم مخالفت شديد كمونيست هاي آلمان، 30 ژانويه سال 1933 پال فون هيندنبورگ Paul Von Hindenburg ـ فيلد مارشال آلمان و رئيس جمهوری این کشور از آدولف هيتلر كه حزب او ـ حزب سوسياليست ملي كارگران آلمان (اختصارا؛ نازي) ـ برنده انتخابات شده بود خواست که دولت تشکیل دهد و هيتلر صدر اعظم آلمان شد و وعده حل همه مشکلات اقتصادي ناشي از کاهش شديد ارزش پول ملي و نيز رفع تحقیر آلمانی ها را داد که از سوی فاتحان جنگ جهانی اول ضمن قراردادهاي پايان جنگ (قراردادهاي وِرساي) اِعمال شده بود و گفت که تلاش خواهد کرد کیفیت انسانی ژرمن ها به صدر ملل دیگر برسد. هیتلر که انتصاب او در ماه مارس به تصویب پارلمان سراسری رسید، کار خودرا عملا از 31 ژانویه (روزی چون امروز) در سال 1933 آغاز کرد.
    توده هاي آلماني كه پس از شكست اين كشور در جنگ جهاني اول از سوي فاتحان جنگ تحقير شده بودند و به آنان شرايط سخت و غرامت سنگين تحميل شده بود و تورّم پول در آن کشور بیداد می کرد از انتصاب هيتلر و وعده هايي كه داده بود خرسند شده بودند، ولي كمونيست هاي آلمان که «ناسیونال سوسیالیسم» هیتلر را مانع از گسترش «انترناسیونال سوسیالیسم» خود و احیانا شکست آن می دانستند در همان نخستين روز صدراعظم شدن هیتلر به سوي دسته كوچكي از اعضاي حزب نازي که در یک خیابان برلین شادی می کردند آتش گشودند و دو تن از آنان را كشتند و با اين عمل، هيتلر را دشمن خوني كمونيسم كردند كه اين دشمني حتي به خصومت هيتلر با شوروي منجر شد.
    هيندنبورگ که رياست دولت آلمان را به هيتلر سپرد يک سال بعد درگذشت و هيتلر از آن پس خود را پيشواي آلمان اعلام کرد. هيندنبورگ به رغم شکست ارتش آلمان در جنگ جهاني اول، همچنان مورد علاقه آلماني ها بود. وي که دوم اکتبر 1847 در پوسن پروس (پروشيا) به دنيا آمده بود از سال 1916 تا 1919 رئيس ستاد ارتش آلمان بود. پوسن زادگاه او طبق قراردادهاي وِرساي از سال 1919 ضميمه لهستان شده است که پوزنان خوانده مي شود. هيتلر به خاطر بازگردانيدن مناطق آلمانيِ ازدست رفته ازجمله پوسن به قلمرو آلمان دست به تصرف آنها زد که جنگ جهاني دوم آغاز شد. اگر اشتباه نکرده بود و شوروي را مورد تعرض قرار نداده بود، در جنگ پيروز مي شد و انگلستان نيز بمانند فرانسهِ وقت ازپاي در مي آمد و مسير تاريخ تغيير مي کرد و اين نبود که اينک مي بينيم.
    هيندنبورگ دوم آگوست 1934 و در 87 سالگي درگذشت. مليّون آلماني هنوز چشم به اراضي از دست رفته اين کشور در جنگ جهاني اول دارند و بنابراين، بقاي اتحاديه اروپا مورد ترديد است. آلمان کشور شماره يکم اتحاديه اروپاست. در پی شکست هیتلر در جنگ جهانی دوم، شرق آلمان به تصرف ارتش شوروی درآمد که بعدا یک کشور سوسیالیستی مستقل به نام جمهوری دمکراتیک آلمان شد. پس از فروپاشی شوروی، دولت مسکو نیروهای نظامی خودرا از شرق آلمان خارج ساخت و آلمان وحدت خود را بازیافت. به این اقدام دولت مسکو ایراد وارد آمد که به مُفت از خون دهها میلیون اتباع خود ـ مقتولین جنگ دوم ـ گذشته است. بعدا برخی از تاریخ نگاران اشاره کردند که هدف مسکو از خارج ساختن نیروهای نظامی اش از شرق آلمان این بوده که آلمان وحدت یابد و یک قدرت شود و به تدریج در برابر آمریکا بایستد و یا دست کم به برخی از خواست های آمریکا نَه بگوید که نوعی تضعیف آمریکا در انظار جهانیان است و پوتین که سال ها در آلمان مأموریت داشته و بر زبان آلمانی مسلط است این را می داند.
هيلتر به اين سان به ديدار هيندنبورگ شتافت تا اورا صدراعظم آلمان اعلام کند

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تسليم شدن فيلدمارشال پاولوس و پایان جنگ استالینگراد
Friedrich Paulus
سی و یکم ژانویه 1943 نبرد خانه به خانه استالینگراد با تسلیم شدن فیلد مارشال فردریک پاولوس Friedrich Paulus فرمانده ارتش ششم آلمان پایان یافت و دو روز طول کشید تا نظامیان آلمانی در خانه ها، کوچه ها و خیابانهای شهر به اسارت درآیند. در حمله به استالینگراد ـ شهری در کناره غربی رود ولگا که به ولگوگراد تغییر نام داده شده است ـ 270 هزار نظامی آلمانی و متحدان اروپای شرقی آلمان از جمله رومانی شرکت داشتند. تلفات این نبرد 743 هزار تن گزارش شده است. هیتلر پاولوس را فیلد مارشال کرده بود تا تسلیم نشود زیراکه سابقه نداشته یک فیلدمارشال آلمانی تسلیم شود ـ ایستادگی و یا خودکشی. ولی پاولوس یک روز پس از دریافت عنوان فیلدمارشالی تسلیم شد و تا سال 1953 در شوروی بازداشت بود و چهارسال آخر عمر خودرا در آلمان گذرانید و در طول این مدت در چند مصاحبه و مقاله اشتباهات هیتلر از جمله آغاز جنگ، پیش از تکمیل سلاح های تازه (جت جنگنده، موشک و سلاح هسته ای)، تعرض غیر ضروری به شوروی و حمایت نظامی غیر لازم از جاه طلبی موسولینی را تشريح کرد و گفت که آلمان نبايد در آن واحد در چند جبهه و با چند کشور درگير مي شد زيراکه استطاعت اين کاررا نداشت. طبق قاعده تعرض [فرضیه کلازوویتس]، نيروهاي آلمان بايد سه برابر نظاميان کشور مورد تعرض بودند با هشت برابر قدرت آتش، که در عمل چنین نبود. با رعايت اين قاعده، ما مي توانستيم که در يک زمان تنها با يک کشور درگير شويم.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
..... و نوبت هواداران ماركوس بود كه به خاك كشانده شوند
سالها بود كه هواداران فرديناند ماركوس كه با كودتاي نطامي بر فيليپين مسلط شده بود يكه تاز خيابانهاي مانيل بودند و مخالفان در صورت تظاهرات خياباني به خاك و خون كشيده مي شدند. اما پس ازفرار او و انتخاب بانو «كورازون آكينو» به رياست جمهوري فيليپين، اين بار نوبت هواداران ماركوس بود، به همان گونه كه در عكس ديده مي شود در خيابانهاي مانيل به خاك كشانده شوند. ماموران پليس همان ها بودند؛ در زمان ماركوس به آن صورت عمل مي كردند و در دوران آكينو كه با مخالفت راست و چپ رو به رو بود به اين صورت. اين عكس 31 ژانويه 1987 در چهارمين روز تظاهرات هواداران ماركوس به پشتيباني از او گرفته شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پزشگ انگلیسی که دهها بانوی بیمار خودرا کشت
دکتر شیپمن
یک دادگاه کیفری انگلستان 31 ژانویه 2000 یک پزشک این کشوررا که گفته شده بود نزدیک به دویست و پنجاه تن از بیماران خود و همگی از بانوان را کشته است به حبس ابد محکوم کرد. پلیس تنها موفق شده بود که مدارک لازم برای قتل 15 تن از آنان را به دادگاه بدهد. دکتر هارولد شیپمن که 13 ژانویه 2004 خودرا در سلول زندان حلق آویز کرد و درگذشت قربانیانش را با تزریق و یا تجویز ترکیبی نیرومند از مورفین می کشت و چون مرگ، پس از یکی دو روز صورت می گرفت مورد سوء ظن قرار نمی گرفت. وی هنگامی تحت تعقیب قرارگرفت که زنی از بیماران خودرا مجبور کرد وصیتنامه اش را به او بدهد و در این وصیتنامه به نفع خود دستکاری کرد. بیمارکشی دکتر شیپمن 23 سال طول کشیده بود. وی در منطقه منچستر طبابت می کرد و از بیماران بدحال در منازلشان عیادت می کرد. انگیزه این جنایات به درستی روشن نشده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
به نوشته «مورين داود M. Dowd»، استفاده از زنان سِكسي در بازجويي هاي گوانتانامو!
M. Dowd

بانو «مورين داود M. Dowd» مقاله نگار منتقد نيويورك تايمز در ستون خود در شماره سي ام ژانويه2005 اين روزنامه ضمن اشاره به مطالب کتاب تاليف «اريك سعار» مترجم زندان گوانتامو نوشته بود: طبق نسخه دستنويس اين كتاب، در بازجويي از برخي از اين زندانيان از زنان سكسي با دامن هاي كوتاه و تنگ و گاهي نيمه عريان كه حركات و الفاظ تحريك كننده بكار مي بردند استفاده شده است تا درجه اعتقادات اسلامي زندانيان به دست آيد. در پايگاه نيروي دريايي آمريکا درگوانتانامو (کوبا) صدها تن که گفته شده است عامل و هوادار القاعده هستند زنداني بوده اند.
     بانو «داود» كه ايرلندي تبار و مسيحي است ضمن انتقاد از آن اقدام كه به نوشته او مغاير خواست افكار عمومي آمريكاييان است نوشته بود كه در موارد بسيار، زندانيان گوانتانامو به روي اين زنان نظر نيافكندند و به صورت آنان آب دهان انداختند و حاضر به دادن پاسخ به پرسش هاي آنان نشدند و به اين ترتيب برنامه بازجويي به اين صورت شكست خورد ولي در تاريخ آمريكا به عنوان كاري بَد باقي خواهد ماند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اخراج سيگاري ها از کار - زيانهاي دود سيگار و تدابير پيشگيري



     كمپاني «وي كو» كه مركز آن در استیت ميشيگانِ آمریکا است در ژانویه سال 2004 به كاركنان خود 12 ماه مهلت داده بود كه تَرك اعتياد سيگار كنند و در پايان مهلت (ژانويه 2005) از ميان صدها كارمند تنها 14 تن موفق به ترك سيگار نشده بودند كه گويا هفت نفرشان تقاضاي تمديد مهلت كردند و هفت تن ديگر منتظر خدمتِ بدون پرداخت مواجب شدند تا بروند و دود کردن سيگار را ترك كنند.
     اين شركت به استناد نتايج پژوهش جامعه شناسان كه معدل بازده سيگاري ها 11 در صد كمتر از ديگران است و به علاوه، نرخ بيمه بهداشت آنان بالا رفته و هزينه كمپاني ها را افزايش داده است دست به اين كار زده بود. اين اقدام كه يك نوآوري تلقي شده بود که امکان فراگيرشدن داشته است در جامعه آمريکا يك زنگ خطرِ به موقع را به صدا درآورده بود كه اگر ساير سيگاري ها اين عادت زيان آور را ترك نكنند در معرض اخراج قرارخواهند گرفت.
     يك پزشك آمريكايي معروف گفته بود كه بالاخره چنين زنگي بايد به صدا در مي آمد تا سيگاري ها به خود آيند و ديگران درصدد دود کردن سيگار برنيايند!.
    شهرداري هاي آمريكا و دولت هاي محلی براي سال مالي 2006 عوارض سيگار را باز هم بالا بردند و اين افزايش ادامه دارد به گونه اي كه سيگار به صورت يك كالاي لوكسِ غير ضروري در آمده است تا خريد آن در استطاعت هركس نباشد و اين افزايش بها و محدوديت هاي ديگر ازجمله منع فروش دخانيات به افراد زير 19 سال، ممنوعيت دود کردن سيگار در اماکن عمومي و ... شمار سيگاري هاي آمريکا ـ کشور توليد کننده سيگار ـ را تا يک سوم کاهش داده است. مي دانيم كه سيگار عامل اصلي مرگ انسانها و كوتاه كردن عُمر آنان است. عامل 91 درصد سرطانهاي لوزالمعده در سال 2003 دود سيگار (دخانیات) اعلام شده بود و سرطان اين عضو، درمان ناپذير و كشنده است و همچنين سرطان ريه و حنجره و ... و نيز بيماري قلبي. هزينه پزشكي يك فرد مبتلا به سرطان لوزالمعده و سرطان ريه از لحظه تشخيص بيماري تا مرگ به صدها هزار دلار سر مي زند و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بانو «تاريا هالونن Tarja Halonen» سوسيال دمكرات که 12 سال رئيس جمهور فنلاند بود ـ نگاهي به نظرات او
Tarja Halonen

در دور دوم انتخابات رياست جمهوري فنلاند كه 29 ژانويه 2006 برگزار شد، بانو تاريا هالونن Tarja Halonen (متولد 24 دسامبر 1943 و حقوقدان) با بيش از 52 درصد آراء دوباره براي يك دوره شش ساله به آن سمت انتخاب شد. طبق قانون اساسي فنلاند، امور «روابط خارجي» و «امنيت ملي» در كنترل مستقيم رياست جمهوري است و يک فرد براي سومين بار نمي تواند اين مقام را به دست آورد. دوره دوم رياست جمهوري تاريا در مارس 2012 پايان يافت و او اينک از فعالان تامين جهاني حقوق بشر است.
     بانو هالونن، نخستين زني بود كه در سال 2000 رئيس جمهوري فنلاند شده بود. وي كه يك سوسيال دمكرات است و از سال 1971 به اين حزب پيوسته است در اروپا به «مادر فنلاند» معروف شده است. بانو هالونن اصرار دارد كه او را با نام كوچكش «تاريا» خطاب كنند و خودش نيز از همين نام استفاده مي كند. به باور تاريا، سرانجام نظام هاي اقتصادي ـ اجتماعي جهان تبديل به سوسيال دمکراسي خواهند شد زيراکه بشر آگاه براي مدتي طولاني تر زير بار ادامه نابرابري ها نمي رود. اينترنت براي انسانها وسيله ارتقاء آموزش عمومي شده و سطح آگاهي هارا با آشناشدن با عقايد فلاسفه و انديشمندان بالا مي برد.
     «تاريا» در دوره اول زمامداري خود كوشيد تا بهترين مناسبات، همكاري ها و معاملات تجاري را با روسيه (معارض فنلاند تا پايان جنگ جهاني دوم) داشته باشد. او موسسات تعاوني را گسترش و مردم معمولي را در مالكيت منابع توليد مشاركت داد. شعار او در کمپين انتخاباتي ژانويه 2006 «مساوات، آزادي، مشاركت و رفاه» بود. «تاريا» كه از جانبداران رعايت تمامي حقوق انسان در همه جوامع بشري است قبلا وزير دارايي فنلاند و چندين دوره هم نماينده پارلمان اين کشور بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سرانجام يک ازدواج مصلحتي - وقتي كه شنيد شوهرش قصد طلاق دارد سه فرزندش را كشت
Paula Mendes در لباس زندان
بانو «پالا مندز» 43 ساله در سال 1996 از مكزيك وارد ايالات متحده آمريكا شده بود و براي اين كه اخراج نشود (بدون تأمل و رعايت تناسب و هماهنگي)، در شهر نيويورك با يك مرد آمريكايي به نام آرتور ازدواج كرد و داراي يك پسر به نام الويس و يك دوقلو به نام هاي سامانتا و ساموئل شد.
     پالا چون محيط نيويورك را براي فرزندانش امن نديد بعدا به يك شهر كوچك در ايالت (جنوبي) آركانزا نقل مكان كرد و قرار بود كه شوهرش پس از اتمام قرارداد كار به آنان ملحق شود. فرزندان پالا كه در آن زمان يكي هشت ساله و دو تاي ديگر 6 ساله بودند به مدرسه مي رفتند.
     در نيمه ژانويه 2006 آرتور به پالا تلفن كرد كه قصد طلاق دارد و به آركانزا نخواهد آمد و استدلال کرد که ازدواج آنان از آغاز کار هم منطقي نبود و بنا به مصلحت روز بود. پالا كه از اين خبر سخت شوكه شده بود چند بار تلفني تلاش کرد تا آرتور را به ادامه زندگي زناشويي قانع کند که موفق نشد.
     پالا ـ يک کاتوليک ـ که مايل و معتقد به طلاق نبود سرانجام 28 ژانويه 2006 در ساعات شب پس از نوشتن يك نامه و كشتن سه فرزندش در خواب، با خوردن سم قصد خودكشي كرد، ولي زنده ماند زيراکه همسايه اش نگران شده بود که چرا تلفن را جواب نمي دهد و در خانه را به رغم روشن بودن چراغ اطاقها و پارک بودن اتومبيل مقابل خانه باز نمي کند و جريان را به پليس خبر داده بود. پالا قبلا موضوع قصد شوهرش از طلاق را به اين همسايه گفته بود. پالا پس از درمان در بيمارستان، تحت تعقيب قضايي قرار گرفت و زنداني شد. پالا در جريان انتقال به زندان از بيمارستان گفته بود که انتظار دارد ديگران با اطلاع از سرنوشت او، ازدواج مصلحتي ـ در هر شکل آن ازجمله به خاطر ثروت و دست يافتن به مقام و وضعيت بهتر ـ و چشم بسته نکنند و نسبت به اصل تناسب بي اعتنا نباشند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
تیترهای اول چند روزنامه چاپی و آنلاینی تهران در 11 بهمن 1394 برای بررسی تاریخ نگاران و تعقیب قضیه



    سردار نقدی:
    خرید ایرباس مشکل بیکاری را حل نمی کند. خرید ایرباس ها 128 میلیارد دلار پول لازم دارد!. چشمگیر کردن خرید ایرباس ها توسط برخی نشریات، تبلیغ و نوعی جنگ روانی است. رخدادهای سفر رُم و پاریس خنجر بر پیکر اقتصاد مقاومتی است.
    



    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 31 ژانويه
  • 1448:   «يانوس هون يادي» رئيس كشور هنگري (مجارستان) به سلطان عثماني اخطار كرد که دست خود را از اروپا كوتاه كند.
        
        
  • 1865:   کنگره آمریکا در این روز و در آخرین سال جنگ داخلی، اصلاحيه سيزدهم قانون اساسي این کشور را که طبق آن بَرده داري در استیت های این فدراسیون به هر شكل و نیز «بیگاری» غير قانوني شده است تصویب کرد و جهت تصویب و نهایی شدن، آن را به مجالس استیت ها فرستاد. با اجرای این اصلاحیه، تنها به حُکم دادگاه و با هدف مجازات، می توان یک مجرم ِمحکوم را برای مدتی معیّن مجبور به کار اجباری رایگان (بیگاری) کرد.
        
        
  • 1886:   كارل بِنز نخستين اتومبيل را كه با قدرت انفجاري بنزين بكار مي افتاد در كارلسروهه آلمان آزمايش كرد و به معرض تماشا قرار داد.
        
        
  • 1908:   محقق الدوله يكي از نمايندگان مجلس شوراي ملي در خانه اش در تهران با شليك گلوله خودكشي كرد.
        
        
  • 1937:   لئون تروتسكي و نزديكانش از مسکو اخراج (تبعید) شدند. وي موسس ارتش سرخ و از ياران نزديك لنين بود. تروتسکی پس از مدتی تبعید در کزاخستان به فرانسه تبعید و از اینجا به مکزیک رفت که در این کشور ترور شد. گفته شده است که به اشاره استالین او را کشته بودند.
        
        
  • 1942:   نيروهاي مشترك آلمان و ايتاليا شهر بِنغازي در ليبي را از دست انگليسي ها خارج كردند. بِنغازي قبلا دردست ايتاليايي ها بود كه انگليسي ها آن را متصرف شده بودند.
        
        
  • 1944:   285 بمب افكن آلماني در این روز لندن را بمباران كردند.
        
        
  • 1945:   «ادي سلاويك» نظامي آمريكايي به جرم فرار از خدمت ارتش ـ در جریان جنگ ـ اعدام شد. پس از جنگهاي داخلي آمريكا كه تا آن زمان 80 سال از آنها مي گذشت، اين نخستين بار بود كه يك نظامي آمريكايي به اين جرم اعدام مي شد.
        
        
  • 1967:   در دومین روز تعرض Tet مبارزان مسلح ويتنامي راه وحدت و استقلال که قبلا به صورت پراکنده به نيروهاي نظامي دولت ويتنام جنوبي و متحدان آن از جمله واحدهاي آمريکا حمله مي کردند شمار تلفات به 15 هزار تن رسید. مبارزان ویتنامی به شهرها و قرارگاههاي نظامي و موسسات ديگر ازجمله سفارت آمريکا در سايگون شبيخوان زدند. [مشروح اين مطلب در شماره يکم فوريه اين تاریخ آنلاین آمده است.]
        
        
  • نامه به مولف
    عجز از فهميدن واژه هاي تازه كه در جرايد تهران بكار مي رود
  •   يك هموطن مقيم كانادا در ژانويه 2006 (بهمن 1384) در پيامي چنين نوشته بود:
        
        "... ميليون ها ايراني برون مرزي يا خيلي جوان بوده اند كه از وطن خارج شده اند و يا آشنا با كلمات مصطلح سابق و انشاي مربوط. خود من و دوستانم كه علاقه مند به خواندن اخبار ايران در وبسایت های خبری موجود در اينترنت هستيم، معناي كلمات تازه و موارد استعمال آنها را از قبيل «گعده» و ... و يا اصطلاحاتي همچون «رانت» و نیز بکاربردن واژه هایی مانند «راهبرد» را با اين كه فارسي هستند نمي فهميم و در نتيجه دچار گيجي مي شويم و سراغ اخبار ايران به زبان محل اقامت مان مي رويم كه دقيق و منصفانه نيستند. خوب است روزنامه ها تا مدتي معاني و معادل پیشین واژه ها و اصطلاحات تازه را در پرانتز بنويسند و همچنين، وزارت امور خارجه مكلّف شود كه واژه هاي تازه را از فرهنگستان دريافت و به صورت بروشور (جزوه) درآورد و از طريق سفارتخانه ها برايمان بفرستد. سفارتخانه ها آدرس بيشتر ما را که گذرنامه هایمان را تجدید می کنیم در اختيار دارند. ما خودمان آن را ميان هموطنان ديگر توزيع خواهيم كرد....".

  • پاسخ به پرسش یک مخاطب که نظر و پیش بینی مؤلف این تاریخ آنلاین را درباره انتخابات نوامبر 2016 آمریکا خواسته بود ـ دو تغییر چشمگیر
  •   این پرسش سی ام ژانویه 2016 از یک مخاطب دریافت شد:
        
         "شما که یک تاریخدان هستید و به نوشتهِ خودتان؛ در طول شش دهه و روزانه، تحولات همه کشورهای جهان را بررسی و منتشر کرده اید، انتخابات نوامبر 2016 آمریکا [انتخابات 9 ماه و چند روز بعد] را که کَمپین آن از چند ماه پیش [18 ماه پیش از برگزاری!] و گرفتن وقت و سرگرم کردن مردم از این طریق آغاز شده است چگونه می بینید؟".
        مخاطب در نامه اش، همچنین اشاره به نامزدها و تبلیغات و روش قدیمی و منحصر به فرد انتخابات آمریکا کرده است.
        
         پاسخ مؤلف:
        
        از مطالعه و تعمُّق در انتخابات کشورها پس از نیمه قرن بیستم ـ از شورای شهر تا نمایندگی پارلمان و ریاست جمهوری (و اصطلاحا تمرین دمکراسی) چنین برمی آید که دمکراسی به تدریج از اصول و هدف های خود که برگزیدن بهترین هایِ روز (اقتضای زمان و وضعیت) برای حل مسائل موجود، تنظیم امور و مدیریت جوامع است دور می شود و رای دهندگان ـ عمدتا به علت ضعف آموزش دمکراسی و ندانستن اصول آن و توجه نکردن به اهمیت حیاتی آن و نیز خروج ژورنالیسم و میدیا (رسانه ها؛ از کتاب، نشریات، رادیوتلویزیون ها تا نمایش و فیلم) به عنوان ستون دمکراسی از اصول حرفه خود نسبت به آن کم اعتناء شده اند (البته به استثنای چند کشور و عمدتا کوچک و شهرهای کم جمعیت). این روند سبب شده است که تبلیغات (اعلان، پُستر و بنِر و جلسات سخنرانی با استخدام کَف زن و شعاردهنده پولی و ...) نقش عمده یابد و پولدارها ـ با پول خودشان و یا پول اصحاب منافع برنده شوند که دودِ آن در درازمدت به چشم اعضای جوامع و بشریّت خواهد رفت. در سال های میان دو جنگ جهانی قرن بیستم، بسیاری از اندیشمندان پیشنهاد داده بودند که جامعه ملل، با هدف تأمین سعادت بشر و پیشگیری از هرگونه فساد و جنگ، کار آموزش دمکراسی و نظارت بر انتخابات و تبلیغات انتخاباتی در همه کشورهای عضو را برعهده گیرد تا تمدن واقعی، جهان را دَر بَرگیرد که بدون دمکراسی و تمرین واقعی آن، تمدن به معنای واقعیِ کلمه تحقّق نخواهد یافت و پابرجا نخواهد ماند. به این پیشنهادها نَه آن زمان و نَه پس از جانشین جامعه ملل شدنِ «سازمان ملل» توجه نشد زیرا که به سود اصحاب منافع نبوده است.
         و امّا در مورد پرسش شما ـ مخاطب عزیزِ این تاریخِ آنلاین برای ایرانیان:
        
        ـ برای این دوره از انتخابات ریاست فدراسیون آمریکا (انتخابات نوامبر 2016) هم بمانند چند دوره پیش که «راس پروِ میلیلردر» نامزد شده بود، یک میلیاردر 70 ساله، معامله گر (بیزنس مَن)، مستغلات دار و قبلا راه انداز مسابقهِ ملکه زیبایی (دختران زیبا و برجسته) و ... در میان داوطلبان حزب جمهوریخواه برای نامزد شدن دیده می شود که می دانیم کنوانسیون سراسری حزب مربوط چندماه پیش از انتخابات نوامبر، نامزد حزب را از میان داوطلبان انتخاب می کند و او معاون خویش را در همان جلسه. اگر کنوانسیون حزب جمهوریخواه این میلیاردر را که شما اشاره کردید (دونالد ترامپ را) انتخاب کند، او می تواند از جیب خود وسیعا و بویژه در برگزاری جلساتِ تبلیغ هزینه کند و با توجه به اینکه علاقه مندی رای دهندگان آمریکایی به سیاست بازان حرفه ای کمتر شده است انتخاب شود. «اوباما» سابقه سیاست بازی نداشت و فقط برای یک دوره سناتور شده بود که با شعار «تغییر» مردم را جلب کرد، رای آورد و انتخاب شد. به علاوه، ترامپ بی پَرده و با کلمات ساده و عامیانه سخن می گوید، سابقه سیاسی نداشته، از محدودکردن مهاجرت به آمریکا و اصلاح قوانین کهنه و زیان آور مهاجرت سخن می گوید و دَم از آمریکا ـ آمریکا (شعارِ ناسیونالیستی) می زند (که رای دهندگان آمریکایی شاهد ظهور و طلوع قدرت های جهانی دیگر هستند و نگران از دست دادن عنوان اَبَرقدرتی) و خواهان وضع تعرفه گمرکی بیشتر بر واردات. تفسرنگاران خارجی هم معتقدند که یک بیلیونر (میلیاردر) که کاسبکار است و راحت طلب، ذاتا از جنگ با بکاربردن اسلحه تا حد امکان دوری می جوید و اهل معامله است (اصطلاحا؛ مذاکره) و بنابراین بر طرفداران خارجی این نامزدِ احتمالی حزب جمهوریخواه می افزاید. ولی، از آنجاکه او اصحاب منافع را می شناسد و ممکن است دخالت های آنان را کَم کند، این احتمال وجود دارد که در صورت انتخاب شدن او، در جامعه آمریکا دو دستگی ایجاد شود. می دانیم که رسانه های آمریکا عمدتا وابسته به اصحاب منافع هستند و بیلیونرها و معامله گران بزرگ هرکدام یک و یا چند روزنامه و یا یک شبکه تلویزیونی را خریده اند و صاحب آن هستند تا حربه دفاع از منافعِ شان باشند. باید منتظر انتخاب نامزد در کنوانسیون های سراسری دو حزب و پیروزی یکی از آنان در انتخابات نوامبر و عملکرد 4 ساله برنده انتخابات شد و قضاوت کرد. این اصل را هم نباید فراموش کرد که رئیس یک اَبَرقدرت جهانی باید معلومات عمومی کامل داشته باشد، تاریخ و جغرافیای یکایک کشورها و حدود تمدن و روانشناسی همه ملت ها و وضعیت روز آنها را بداند تا در عمل و حرف اشتباه نکند. باید در گفتار و اقدام احتیاط کند، مشاوران آگاه و مجرّب داشته باشد، به اندرزهای آنان گوش کند و مخالفان داخلی را تحریک به ایستادگی هرچه بیشتر و مبارزه نکند. اداره کردن یک قدرت جهانی با اداره کردن کشورهای دیگر فرق دارد و همچنین اداره کردن یک فدراسیون با کشورهای یکپارجه. یک اَبَرقدرت با یک اشتباه و یا درگیری غلط، مقام جهانی خود را از دست خواهد داد. باید علل انهدام امپراتوری ایران در زمان داریوش سوم (هخامنشی) و یزدگرد سوم (ساسانی)، انهدام امپراتوری روم، و در قرون جدید و معاصر؛ انهدام قدرت اسپانیا، فرانسهِ ناپلئون، تزار نیکلای دوم، ویلهلم دوم، امپراتوری عثمانی، امپراتوری ژاپن و «تحلیل رفتن» قدرت انگلستان و فروپاشی اَبَرقدرت شوروی را دقیقا بداند. امروزه بسیاری از دولت ها هستند که کمین کرده اند مقام آمریکا به عنوان اَبَرقدرت ردیف اول را به دست آورند.
        
         ـ در میان داوطلبان نامزدی حزب دمکرات (برای انتخابات نوامبر سال 2016)، بسیاری از تحصیلکردگان آمریکا، جوانان و روشنفکران پیروِ «بِرنارد ـ بِرنی ـ ساندِرز» ـ سوسیالیست و سناتور وِرمانت شده اند که در اندیشه رفاه توده ها است؛ از توجه به درمان دولتی بیماران، کمک بیشتر به ازکارافتادگان و بیکاران و کم درآمدها، گرفتن مالیات بیشتر از ثروتمندان، تا قطع نفوذ کمپانی ها و بورس بازان در تصمیمات دولتی و قطع «میدیاکراسی»، حذف شهریه دانشکده ها، کاهش مداخله در امور دیگران و ... و اعلام کرده است که از اصحاب سرمایه کمک تبلیغاتی دریافت نخواهد کرد. او می خواهد که جامعه آمریکا مشابه سوئد (سوسیال دمکرات) شود. با این اظهارات و عقاید، انتخاب او در کنوانسیون حزب دمکرات که در تابستان امسال (سال 2016) برگزار می شود بعید است و به احتمال زیاد بانو کلینتون ـ یک داوطلب دیگر ـ نامزد حزب خواهد شد و اگر شود با حرف هایی که پیرامون او و شوهرش و کمک وال استریتی ها به او زده شده است بعید نیست که از نامزد حزب محافظه کارِ جمهوری خواه شکست خورد.
        
    Bernie (Bernard) Sanders

    در مورد سناتور برنی ساندرز اضافه کنم که توجه به یک سوسیالیست در جامعه آمریکا که دولت های قبلی این فدراسیون، نیم قرن تلاش کردند تا سوسیالیسم مارکسیستی را از پهنه جهان براندازند پدیده تازه ای است. در اوایل قرن بیستم، آمریکا چند نامزد سوسیالیست برای شرکت در انتخابات داشت و حتی یک سوسیالیست شهردار میلواکی شده بود. سوسیالیسمِ «برنی ساندرز» متفاوت از سوسیالیسم مارکسیستی است. او خواهان رفاه مردم، برابری نِسبی آنان و حفظ قدرت جهانی آمریکا بدون اِعمال زور (اصطلاحا؛ سلطه گری) است. اصحاب نظر می گویند که اگر برنی ساندرزِ روس ـ لهستانی تبار برنده انتخابات شود، نظر جهانیان نسبت به آمریکا که از آغاز سده بیستم به آن به چشم امپریالیست و کاپیتالیست نگریسته شده است تغییر خواهد کرد و دوستانه خواهد شد. وی چند دهه پیش، ماه عسل ازدواج دوم خودرا در شوروی بسر بُرد و با مشاهده وضعیت آنجا که بر خلاف تصور او بود نظر داد که نظام سوسیالیستی شوروی فرو خواهد پاشید زیراکه سران حزب کمونیست موفق به اجرای اصول سوسیالیسم نشده اند و به آنچه را که گفته بودند عمل نکرده اند. ساندرز در نیویورک به دنیا آمده است.
        
        31 ژانویه 2016 (بهمن 1394)
        
        - - - - -
        
        [مرور زمان نشان داد که در انتخابات نوامبر 2016 دونالد ترامپ پیروز شد و با رفتار و اقدامات او بر گسترش دو دستگی در جامعه آمریکا افزوده شد، نَه گویی اروپاییان به دولت فدرال آمریکا بیشتر شد و نیز گسترش خصومت میان آمریکا و شماری از دولت ها و .... وی در انتخابات نوامبر 2020 با بدست آوردن 74 میلیون و 111 هزار رای شکست خورد. بنابراین تداوم دو دستگی در جامعه آمریکا قابل پیش بینی است بویژه که بعید است وی و هوادارانش ساکت بنشینند و همچنین بعید نیست که برای دوره بعد دوباره نامزد شود.]

  • پيام‌هاي تازه
    نگاهی به جنگ های از 1956 تا 2017 ـ علل و نتایج آنها
  •  
        23 ژانویه 2017 یک مخاطب با ارسال «ای ـ میل»، ضمن تبریک زادروز و گام گذاردن این روزنامه نویس ـ تاریخ نگار به 80 سالگی در یکم بهمن ماه 1395، پرسیده است: شما که نوشته اید 60 سال روزنامه نگار بوده اید و در این مدت رویدادهای روز جهان را «خبر» و یا «تفسیر» کرده اید، چند جنگ در این مدت [از 1956 تا 2017] روی داده است و در صورت امکان علل و نتایج آنها.
        
        پاسخ:
        
        در این 60 سال جنگ های محدود متعدد روی داد. برای شرح همه آنها نیاز به نوشتن چند کتاب است. برای اینکه خواست شما بدون پاسخ نباشد مواردی از این جنگ ها را در چند پاراگراف شرح می دهیم و به موارد دیگر تنها اشاره می کنیم و به ترتیب:
        
        ـ ملّی شدن آبراه سوئز در سال 1356، تعرّض نظامی امتیازدارهای این آبراه ـ دولت های لندن و پاریس به مصر، پیوستن اسرائیل به این دو دولت و هشدار مسکو که به حمایت از مصر مداخله خواهد کرد (مداخله نظامی) و میانجیگری واشنگتن که نگران ورود ارتش سرخ بود و استقرار در منطقه استراتژیک و چهارراه جهان. اگر واشنگتن و «به موقع» پادرمیانی نکرده بود، مسکو به حمایت از دولت جمال عبدالناصر وارد جنگ می شد. اگر این جنگ اتمی می شد، آسیای غربی و اروپا از میان می رفتند. اگر جنگ متعارفی بود، نقشه جغرافیایی آسیای غربی تغییر می کرد، نفوذ سیاسی ـ مسلکی مسکو منطقه را در بر می گرفت، دولت مسکو اقتصاد بهتری به دست می آورد و به احتمال زیاد در اوایل دهه 1990 فروپاشی نمی شد.
        
        ـ برتری موشکی ـ فضایی یافتن دولت مسکو در اواخر دهه 1950 و فرستادن نخستین انسان (گاگارین) به فضا و از آنجا، گردش او به دور زمین در اپریل 1961 و به رغم این پیش افتادگی، کوتاه آمدن در مسئله موشکی کوبا که صحنه درگیری احتمالی دو قدرت، از خاک آمریکا فاصله چندان نداشت. علت کوتاه آمدن؛ کم سوادی خروشچف و ترس او از قدرت گرفتن نظامیان و به حاشیه راندنش از حکومت بود. اگر ایستادگی ادامه یافته بود، هنگام سازش، امتیازهای بیشتری رد و بدل می شد که نتایج آن تا به امروز محسوس بود و در زندگانی جهانیان اثرگذار.
        
        ـ جنگ داخلی کنگو (کنگوی سابق بلژیک ـ یک کشور دو میلیون و 345 هزار کیلومتریِ دهها میلیون نفری) و آغاز آن پس از اعلام استقلال این سرزمین در سال 1960 و یافتن گرایش چپ. در ایجاد این جنگ، از یک طرف کمپانی های استخراج الماس و سنگ های گرانبها و از سوی دیگر قدرت هایی که با سوسیالیستی شدن افریقایی های تازه استقلال یافته و نفوذ مسکو و پکن مخالف بودند. خونین ترین صحنه های آن پس از کنگو، در آنگولای نفت دار و الماس دار، نامیبیا، اوگاندا، رودزیا و ... روی داد و سرانجام تا سومالی و سودان جنوبی کشانده شد. در این مناطق هنوز آتش زیر خاکستر است و در مورد آنگولا موضوع سوسیالیسم کمرنگ شده و به نظر می رسد که آرامش پایدار است.
        
        ـ جنگ سال 1967 عرب و اسرائیل که ریشه آن را در طراحی های سایکس ـ پیکو باید دید و اعلامیه بالفور وزیر امور خارجه پیشین انگلستان که دنباله جنگ های عرب و اسرائیل در 1947 ـ 1949 معروف به جنگ 1948 بود و جنگ کوتاه مدت صحرای سینا در 1956 . جنک 1973 و درگیری های محدود پس از آن و تا مسئله فلسطین حل نشود، آسیای غربی روی آرامش کامل به خود نخواهد دید.
        
        ـ جنگ طولانی دهه های 1960 و 1970 ویتنام که از درگیریهای استعماری اروپاییان و تقسیم شبه جزیره هندوچین میان فرانسه و انگلستان و لشکرکشی ژاپن به این منطقه زیر شعار «آسیا مال آسیایی ها است» ریشه گرفته تا نبرد دین بین فو Dien Bien Phu
        در سال 1954، پیروزی ویتنامی ها و اخراج فرانسه از هندوچین و سپس مداخله غیر ضروری آمریکا در پی به دست آوردن فرصت (بهانه) که بیش از یک میلیون کشته تلفات داشت ازجمله 59 هزار آمریکایی (به علاوه 303 هزار مجروح آمریکایی و هزینه مالی بسیار سنگین). با اینکه نتایج این جنگ برای آمریکا منفی بود، دولت ویتنام واحد، پس از این جنگ که در آن سلاح شیمیایی (ایجنت اورنج) هم بکار رفت دست از هرگونه اقدام ضد آمریکایی برداشته و بخاطر حفظ آرامش و پیشرفت، هیچیک از همدستان ویتنامی آمریکا در جریان جنگ را مجازات هم نکرده است. این نتایج از شگفتی های تاریخ است که دولت واحد ویتنام انتقام گیری داخلی هم نکرد و به زندگی عادی و پیشرفت بازگشته است، اما مسائل مرزی و دریایی آن با چین باقی مانده است که ممکن تولید خطر کند. تنها کمک چین به ویتنامی ها در جریان جنگ با آمریکا، اجازه دادن به دولت مسکو برای رسانیدن جنگ افزار از طریق خاک چین به ویتنام بود.
        
        ـ جنگ های هند و پاکستان و اصطلاحا؛ جنگ بر سر کشمیر. جنگ سال 1965 در پی جنگ سال 1947 و جنگ سال 1971 (جداشدن پاکستان شرقی و ایجاد بنگلادش) و زد و خوردها و شاخ و شانه کشیدن های دیگر. اگر به خواست و تحریک دولت لندن نبود که با تلاش های استقلال طلبانه هندیان رو به رو شده بود، مناطق مسلمان نشین (نَه، همه مسلمانان هندی) در دو حاشیه شرقی و غربی هند و به فاصله زیاد از هم جمهوری واحد پاکستان را نساخته بودند، جنک سال 1871 روی نمی داد. در همان آغاز کار می توانستند دو کشور متحد و یا کنفدراسیونی مرکب از دو کشور مستقل شوند. پاکستان که یارای جنگ با هند را نداشت با کمک پنهانی غرب، اتمی شده است و از زمان اتمی شدن پاکستان، درگیری بزرگ نظامی دیگری میان دو کشور روی نداده است. هند قبلا اتمی شده بود.
         هند یک فدراسیون است و اگر دولت لندن سوء نیّت نداشت پیش از سال 1947 و موافقت با استقلال، کمک می کرد تا مناطق مسلمان نشین هندوستان یک کنفدراسیون (مشابه ساختار کانادا) بسازند و نیز کمک می کرد که پشتون ها (پاتان های پاکستان) با افغانستان، کنفدراسیون تشکیل دهند. انگلیسی ها با کشیدن خط مرزی «دورَند» طوایف پشتون را از هم جدا و بیشتر آنان (اینک 30 میلیون به مرکزیت پیشاور) ضمیمه هندوستانِ خود ـ پس از سال 1947؛ پاکستان کردند و مسائل امروز را ساختند که همان زمان هم قابل پیش بینی بود.
        هند و چین که در مناطق مرزی شمال غربی و لاداخ اختلاف ازضی دارند در سال 1962 با هم در این منطقه وارد جنگ شدند. با اینکه روابط این دو کشور پُرجمعیت جهان عادی است، آن مسئله مرزی همچنان باقی مانده است.
        
        ـ مسئله یمن از امام داشتن شمالی های شیعه مذهب و مستعمره انگلیس بودن جنوبی ها تا جمهوری شدن شمالی ها با کمک مصر و کمونیست شدن جنوبی ها با کمک مسکو، جنگ ظفار (جنگ یمن جنوبی با عُمان)، یکی شدن دو یمن، ادعای ارضی نسبت به سعودی و مرافعات تازه و ورود پای دولت های دیگر و اشاره به جنگ شیعه و سُنی در برخی رسانه ها. مسئله یمن را به صورت رشته ای در آورده است که سر دراز دارد.
        
        ـ مسئله کُردهای قلمرو عثمانی که دولت آمریکا از زمان شکست عثمانی در جنگ جهانی اول و طراحی های سایکس ـ پیکو از استقلال کُردها حمایت کرد ولی موفق نشد و کشور عراق برپایه طرح سایکس ـ پیکو ساخته شد و .... کُردها در این مدت ساکت نبوده اند و از زمان روی کارآمدن بعثی ها در دهه 1960 بیش از 5 بار با دولت عراق وارد جنگ شدند که در دو بار آخر، پهلوی دوم با اشاره آمریکا به آنان کمک کرد. در جریان جنگ آمریکا با عراق، کُردهای این کشور در کنار آمریکا بودند و به نوعی استقلال محدود و فدراسیونی شکل دست یافته اند ولی آن را قلبا کافی نمی دانند. مسئله این است که اختلاف داخلی دارند و نمی توانند تصمیم قاطع بگیرند.
        
         ـ همچنین جنگ 8 ساله عراق با ایران، تصرف کویت از سوی صدام حسین، جنگ آمریکا با عراق و تصرف این کشور و استقرار نظامی 8 ساله، عملیات نظامی آمریکا در افغانستان از سال 2001 و در پی رویدادهای ناین ـ ایلون (نهم سپتامبر این سال) در آمریکا، جنگ های داخلی سوریه و لیبی، ناآرامی ها و زد و خوردهای نژادی ـ مذهبی لبنان، مبارزات استقلال طلبانه مسلحانه الجزایر و تونس، مبارزات مسلحانه سودان جنوبی که ترسیم نقشه این کشور هم به دست انگلیسی ها صورت گرفته بود، تجزیه کنفدراسیون یوگوسلاوی و درگیری های نظامی مربوط، چند درگیری مسلحانه در جماهیریه فروپاشی شده شوروی (روسیه تزاری سابق) که ادامه خواهد داشت زیرا که ناسیونالیست های روس از اندیشه احیاء سرزمین مادری (روسیه زمان تزارها) بیرون نمی روند، زد و خوردهای ارمنستان و آذربایجان، جنگ آرژانتین و انگلیس بر سر جزایر فالکلند، زد و خوردهای هندوراس و السالوادور، مسئله ایرلند شمالی، عملیات نظامی روسیه در گرجستان و ... ازجمله درگیری های نظامی از 1956 تا 2017 بودند که این نگارنده گزارش های مربوط را برای رسانه ها تنظیم کرده بود. بحث در جزئیات هرکدام نیاز به نوشتن کتاب است. در این موارد، معمّا نیز بسیار است. مسئله تایوان نیز ادامه دارد و در زمان مائو، برای اینکه نشان داده شود که حالت جنگ ادامه دارد گَهگاه از سوی چین جزایر کوچک وابسته به تایوان که در تیررس ارتش چین بودند گلوله باران می شدند. اگر مسئله تایوان به طریق مسالمت حل نشود، احتمال جنگ و بازگرداندن آن به قلمرو چین زیاد خواهد بود.
        
        31 ژانویه 2017

  • سرانجام ناتو تنها اتحادیه نظامی و قدرت شدن چین
  •   در دهه آخر ژانویه 2017 سه مخاطب درباره آینده و سرانجام ناتو و درگیری های احتمالی آن پرسیده بودند.
        
        پاسخ:
        
        «ناتو» با آن هدف ها و ابزارها و تشکیلاتِ نیمهِ قرن 20، دیگر کهنه شده است. ناتو برای جلوگیری از گسترش شوروی ایجاد شده بود که سالها است که نه شوروی وجود دارد و نه پیمان ورشو، ولی ناتو با ورود به بالتیک شوروی و نیز تلاش برای ورود به گرجستان و اوکراین، روسیه را به ایستادگی تحریک خواهد کرد. اصولا دنیایِ سلاح اتمی ـ موشکی و دیجیتال نیاز به اتحادیه نظامی به سبک قرون گذشته ندارد. اتحاد باید به صورت تحکیم دوستی و حفظ منافع مشترک از طریق راهکارهای سیاسی ـ اقتصادی درآید. به باور کارشناسان روابط و امور بین الملل؛ اگر میان دو قدرت اتمی درگیری مستقیم روی دهد، این درگیری اتمی خواهد بود زیراکه لشکرکشی به صورت سابق بسیار کهنه شده است و هریک از دو طرف می کوشد که زودتر از طرف دیگر، دست به سلاح اتمی ببرَد برای اینکه اگر حتی چند دقیقه غافل شود از میان خواهد رفت. باقی ماندن ناتو پس از انحلال پیمان ورشو و فروپاشی شوروی سبب شده است که روسیه به خود آید و در برابر آن قرار گیرد زیراکه طبق فرضیه ها، یک قدرت نمی تواند برای مدتی طولانی جولان دهد و رقیب خواهد یافت و رقیب ناتو که یک اتحادیه غرب است، در این منطقه از جهان فقط روسیه است. همچنین به باور کارشناسان امور بین الملل و آگاهان، اگر میان روسیه و ناتو جنگ اتمی روی دهد به قاره آفریقا، آمریکای لاتین و بخش های وسیعی از آسیا آسیب نخواهد رسید و این اروپا و شمال آمریکا است که از میان خواهند رفت. بنابراین، هیچکس خواهان جنگ اتمی نیست. اتحادیه اروپا با خروج انگلیس که صحبت از آن (در ژانویه 2017) در میان است ضعیف تر خواهد شد زیراکه در آن، بزرگترها باید جور کوچکترها را بکشند که منطقی نیست. فرهنگ (کالچر) و روانشناسی مشترک ضامن وحدت و تأمین و حفظ منافع و در نتیجه توانمند شدن است که کشورهای عضو این اتحادیه، وحدت فرهنگی آنچنانی ندارند. دوام اتحادیه به صورت همان بازار مشترکِ پیشین بیشتر بود. [انگلیس 31 ژانویه 2020 از اتحادیه اروپا خارج شد.].
        چین خواهد کوشید که نخست برتری منطقه ای در مشرق زمین یابد و سپس یک قدرت جهانی بزرگ و از هر بهانه و فرصت برای رسیدن به این هدف ها بهره گیری خواهد کرد مخصوصا که برای جمعیت انبوه خود جای فعالیت و برای تولیداتش بازار می خواهد.
        در هر عملیات نظامی چین، فقط آمریکا در برابر آن قرار دارد و نه کشوری دیگر مگر اینکه آمریکا اجازه دهد که ژاپن بار دیگر نظامی شود که در این صورت کره شمالی پیش از نظامی شدن ژاپن به حساب آن خواهد رسید. گمان نمی رود که غرب بتواند هند را در برابر چین قرار دهد.
        
        31 ژانویه 2017




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com