Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
11 آوريل
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 11 آوريل
ايران
توطئه دولت روم برضد شاه اشکانی ايران و انجام كودتا در سال 35 ميلادي - اشاره به ترس تيبريوس از جنگ با ايران
مجسمه تيبريوس با آثار زخمها
يازدهم اپريل سال 35 ميلادي سنا و شوراي دولتي امپراتوري روم در يك جلسه مشترك غير علني و با نگراني تمام به مسئله ارمنستان كه اردوان سوم شاه وقت ايران بدون دادن اطلاع قبلي به دولت روم، پادشاه تازه اي برايش تعيين و اعزام داشته بود رسيدگي كردند. اردوان سوم پسر خود «اَرشَك = اَشك» را به پادشاهي ارمنستان كه چند برابر امروز وسعت داشت منصوب كرده بود. در آن زمان «تيبريوس سزار اگوستوس» امپراتور روم بود که در زمان لژيونر بودنش در چند جنگ با ايران و ازجمله جنگ مارکوس شرکت کرده و از ناحيه صورت زخم برداشته بود که آثار اين زخمها روي چانه و بيني او تا پايان عمر باقي مانده و «مشخصه» او بود.
     از صورتجلسه مذاكرات 11 اپريل سال 35 ميلادي (دو سال پيش از مرگ تيبريوس) كه بعدا به دست آمده و تاکنون محفوظ مانده است چنين برمي آيد كه در آن نشست فوق العاده، روميان تصميم گرفتند كه به جای جنگ با ایران یک راه کم هزینه انتخاب و با تيرداد پسر عموي اردوان سوم كه پيش از انتخاب شدن اردوان به عنوان شاه، نامزد اين مقام بود و بعدا هم از مخالفت با شاه منتخب دست بر نمي داشت تماس برقرار و وي را با دادن وعده هرگونه كمك تحريك به مبارزه مسلحانه و يا كودتا كنند. اين تصميم محرمانه بزرگان روم به اجرا درآمد.
     تيبريوس از آغاز حکومت، اين نظر خودرا به مقامات رومي تلقين کرده بود که به جاي جنگ با ايران، بايد برضد اين کشور وارد توطئه و انواع فريب و دسيسه شد زيرا که پيروزي، درجنگ با ايران قابل پيش بيني نيست و امکان دارد که به ازدست رفتن متصرفات روم در شرق بيانجامد.
     دولت روم در اجراي تصميمات محرمانه نشست 11 اپريل، حاكم ايبريا (گرجستان كنوني) را كه دست نشانده ايران بود با دادن انواع وعده، ترغيب به حمايت از كودتاي تيرداد كرد. اين توطئه موقتا پيروز شد، پايتخت به دست تيرداد افتاد كه خودرا «تيرداد سوم» و بدون كسب راي مجلس بزرگان كشور (مِهستان) شاه تازه خواند و با هدف راضي كردن دولت روم، با بركناري ارشك از پادشاهي ارمنستان موافقت كرد كه حاكم گرجستان با حفظ سمت برجاي ارشك نشست.
     اردوان سوم پس از تَرك پايتخت، به منظور جلب كمك و جمع آوري نيرو جهت سركوب كردن تيرداد كودتاگر به منطقه هيركانيا (گرگان) رفت. [هيركانيا = گرگان به معناي سرزميني است که گرگ در آن زياد است ـ هيرکان = گرگ، و اين استان ايران اخيرا به گلستان تغيير نام داده شده است].
     اردوان سوم سپس با يک نيروي تازه، از گرگان به پايتخت بازگشت و تيرداد را كه مورد تنفّر بسياري از بزرگان (به علت كوتاه آمدن در برابر روميان) بود فراري داد و مقام خودرا بازگرفت. باوجود این، وي درصدد انتقام گيري از روميان برنيامد و با آنان صلح و سازش كرد. اما، اين سازش از سوي مجلس بزرگان ايران (مِهستان) ردّ و اردوان سوم بركنار شد كه با دادن قول عدم احترام به مفاد سازشنامه با روم، بارديگر به سلطنت بازگشت و تا سال 41 ميلادي كه زنده بود شاهي كرد. با وجود اين، تفكّر كودتا (بی اعتنایی به مِهستان و روال دمکراسی وقت) و درگيري شاهزادگان باهم تا مدتي در ايران باقي ماند و پس از مرگ اردوان سوم، دو پسر او گودرز و «واردان» بر سر كسب قدرت به جان هم افتادند و تاج پادشاهي ميان آندو، چند بار دست به دست گشت و از اين رهگذر، ملّت آسيب ديد.
     [بعضي محاسبات تقويمي، تاريخ برگزاري جلسه مشترك سنا و شوراي دولتي روم را 10 اپریل سال 35 ميلادي تعيين كرده است.].
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
امپراتور آناستاسيوس يكم به دَرعا (در سوریه امروز) و تَل عَفَر (در عراق امروز) طمع کرد و از ایران شکست خورد و ...
تصوير مجسمه Anastasius 1
1 Flavius Anastasius آناستاسيوس یکم (431 ـ 518 میلادی) كه از سال 502 تا 505 ميلادي با امپراتوري ايران جنگيد و شكست خورد يازدهم اپريل سال 491 ميلادي امپراتور روم شرقي شده بود و تا 9 جولای 518 در این مقام بود. نام قبلي او «فلاويوس» بود. آناستاسيوس قصد تصرف دو منطقه استراتژيك دَرعا (داراس واقع در سوريه) و تَل عَفَر (در شمال غربي عراق امروز و در چهل مايلي مرز سوريه) را كرده بود تا در آنجا دو دژ بسازد و نيرو مستقر كند. به علاوه، به منطقه آمِد (دياربكر) لشكر فرستاده بود كه قباد ساساني سه سپاه از سه جانب به سوي قلمرو روم فرستاد.
     يك سپاه از این سه سپاه نيروهاي رومي را در كُردستان امروزِ تركيه شكست داد و شهر «آمِد ـ دیار بکر» را پس گرفت. [رومي ها اين شهر را «آميدا»، ارمنيان «آميد» و ايرانيان «آمِد» تلفظ مي كردند كه امروز «دياربكر» خوانده مي شود و كُردنشين است.].
     سپاه ديگر در جهت [مسير] تراكيه به حركت درآمد. [تراكيه = تراس منطقه اي است اروپايي در شمال درياي مرمره و اينك در چند قطعه و هر قطعه جداگانه متعلق به تركيه، بلغارستان و يونان.]، و سپاه سوم بعدا شهر تئودوسيوپوليس را تصرف كرد.
     در پي اين شكستها، دولت قسطنطنیه (روم شرقی) حاضر به پرداخت غرامت به ايران شد و ميان دو امپراتوري در سال 506 ميلادي يك پيمان صلح امضاء شد كه هفت سال رعايت مي شد. اين پيمان به قباد ساساني فرصت داد تا اقوام ساکن شرق آسياي ميانه كه عزم مهاجرت به قلمرو ايران را كرده بودند به اروپاي جنوب شرقي براند. اين رانده شدگان به نوبه خود در شرق اروپا و بالکان اسلاوها و بلغارها را تحت فشار قراردادند و آناستاسيوس از بيم حرکت اين اسلاوها و بلغارها به سوي منطقه قسطنطنيه (استانبول)، در سر راه آنان يک ديوار طولاني (ميان مرمره و درياي سياه) کشيد که به ديوار آناستاسيوس Anastasius Wall معروف است.
     ساسانيان نسبت به مهاجرت مردماني از تبار و فرهنگ ديگر به ايرانزمين حسّاسيت زياد از خود نشان مي دادند. به نظر برخي از مورّخان، اين تفكر هنوز در ميان كُردهاي تركيه، عراق و سوريه وجود دارد. اينان تنها پس از جنگ ملازگرد در سال 1071 ميلادي كه به پيروزي آلپ ارسلان انجاميد، اجبارا اجازه دادند كه سلجوقيان در برخي از مناطقشان سكونت كنند و از آن زمان است كه تركمانان در مناطق كُردنشين از جمله سليمانيه و تَل عَفَر و ... ساكن شده اند.
     يک اقدام آناستاسيوس يكم که باقي مانده و جهاني شده است؛ تدوين ضابطه «قطعيتِ اقدام هاي مأموران دولت پس از صدور حُكم دادگاه» است. طبق اين ضابطه (كه به تصميم آناستاسيوس تدوين شده است)؛ هر تصميم و اقدام ماموران دولت در صورتي كه مورد اعتراض قرار گيرد، هنگامي قطعيت مي يابد كه دادگاه صالحه به آن رسيدگي كند و حُكم بدهد. آناستاسيوس يكم 27 سال حكومت كرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گذاردن نام «تُرکستان» بر منطقه فرارود، به سبب ترس بُلشِويک هاي روسيه از بيداري ناسيوناليسم ايراني بود ـ تداوم توطئه های لندن
22 فروردين 1300 (11 اپريل 1921) و 50 روز پس از كودتاي ژنرال رضاخان پهلوي، دولت بُلشِویکی مسكو با عجله، تمامي نواحي وابسته به امپراتوري روسيه در منطقه «فرارود» ازجمله نواحي تاجيک نشين و پارسي زبان اين منطقه را «تُركستان و در افواه، ترکستان روسيه» اعلام كرد. در دوران حکومت هاي اسلامي دمشق و بغداد (امویان و عباسیان)، آن منطقه به علاوه افغانستان شمالي و غربيِ امروز و خراسان ايران، کلّا «خراسان» خوانده مي شد که شهرهاي مهم آن عبارت بودند از خُجَند (مسقط الراس قوم آرين = آريايي ها)، سمرقند، بخارا، مَرو، بَلخ، توس (مشهد)، هرات، خوارزم و نيشابور. [در نيمه قرن بيستم، در آمريکا کتابي تحت عنوان «خراسان» تاليف شده است که جزئيات تاريخ و جغرافياي خراسان بزرگتر را شرح داده است. اين کتاب در دانشگاههايي که «رشته مطالعات خاورميانه» دارند تدريس مي شود و در عداد کتاب های درسی است.].
     روزنامه هاي اروپای غربی بویژه مطبوعات پاريس و رُم در اپریل 1921 و دو روز پس از اقدام مسکو به نامگذاري ایرانِ شمال شرقی پیشین (فرارورد) به ترکستان نوشتند كه بيم از بيداري ناسيوناليسم ايراني و تلاش احتمالي دولت تهران براي اِعمال نفوذ و تحريك در اين مناطق و جداكردن آنها از امپراتوري بُلشِويكيِ تازه تاسيس روسيه سبب شده است [شده بود] كه حكومت مسكو عجولانه اين تصميم را بگيرد كه در دهه هاي بعد و در چارچوب اتحاد شوروي، اين منطقه با ترسيم خطوط! و بدون توجه به واقعيت هاي تاريخي، به چند جمهوري تقسيم شد. در آن تقسيم بنديهاي بلشويكي، شهرهاي پارسي نشين بخارا و سمرقند به جاي تاجيكستان، به ازبكستان و منطقه مَرو به تركمنستان داده شدند!. اوايل دهه 1990 هركدام از اين جمهوري ها با همان مرزبندي بلشویکی اعلام استقلال كردند كه از اين زمان در اين منطقه برخي معارضات نژادي و فرهنگي مشاهده شده است و بعضا خونين.
     روس ها در قرن نوزدهم رشته های بستگي هاي هزاران ساله منطقه فرارود (آسياي ميانه ـ خراسان بزرگتر) را كه به صورت «خان نشين» بود با ايران قطع كردند و برپایه طرح استعماری دولت لندن که هندوستان را در کنترل داشت و سازش روسیه با این طرح، رود جيحون (آمودريا) را در آن ناحيه، خط فاصل مناطق نفوذ انگلستان و روسيه قراردادند. روس ها آخرين منطقه اي را که از ايران جدا کردند، سرخس و اشک آباد (مجاور نسا) بود. [جغرافيون آمريکايي بر منطقه فرارود = ماوراءالنهر، نام آسياي ميانه گذارده اند]. انگلیسی ها که نگران پیدایش یک «نادر» دیگر در ایران بوده اند از دهه دوم قرن نوزدهم، طرح تصاحب قفقاز و آسیای میانه توسط روس ها (به شرط برداشتن چشم از هندوستان) و تقسیم باقیمانده ایران به دو منطقه نفوذ میان دو قدرت را طرح کرده بودند که به تدریج به اجرا درآمد. دولت لندن که هنوز ایران را رها نکرده در توطئه های ضد ایرانی پس از بلشویک شدن نظام حکومتی روسیه تا جنگ جهانی دوم شریک نداشت و از این پس پای شرکای دیگر را به میان کشیده است؛ از شاه کردن محمدرضا پهلوی به جای جمهوری شدن ایران در سپتامبر 1941 (شهریور 1320) و کودتای 28 اَمُرداد 1332 تا .... از تفسیر رسانه های غرب چنین بر می آید که این بلوک هنوز نگران پیدایش یک «نادر» است و می کوشد که این نگرانی را به دولت های دیگر القاء کند و در مواردی اشاراتی هم دارد.
     از دهه آخر قرن بيستم تلاشهايي براي تقويت وحدت فرهنگي اقوام ايراني از هند، پاکستان، افغانستان، ايران، منطقه فرارود، قفقاز تا مناطق کُردنشين عراق، ترکیه و سوریه آغاز شده و موفقيت هايي کسب کرده بود که مداخلات نظامی در افغانستان و ناآرام شدن مناطق غربی آن (عراق و سوریه)، تلاش های غرب برای ورود به قفقاز پیشین ایران (گرجستان، باکو و ...) و تحریک روسیه و ساختن مسائل دیگر به نتیجه رسیدن آن تلاش ها را به تأخیر افکند. برخي از مورخان آثار احیاء ناسیونالیسم ایرانی و اینک به صورت احساس ازجمله بازگشت به نام های ایرانی را ثبت کرده اند. پاره ای از این مورخان به تلاش های «امامعلي رحمان» و احمدي نژاد، چند ايراني، تاجيک و کُرد عراقي هم توجه کرده و «نوروز» و «کارهای فردوسي» را دو عامل از عوامل اين وحدت دانسته اند. عقيده عمومي بر اين است که اگر اين وحدت فرهنگي برادران ايراني به هدف نهايي برسد، نخستين جامعه مشترک المنافع فرهنگي (فرهنگي نه حکومتی) جهان پا به عرصه وجود خواهد گذارد و الگوي ملل همنژاد و هم فرهنگ ديگر براي تاسيس چنين جوامع خواهد شد. به نظر انديشمندان، وحدت فرهنگي به تقويت و اعتلاي تمدن و اخلاقيات مي انجامد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مسائل ايران و نبودها ـ دعوت دکتر مصدق از دلسوران کشور برای کشف و حل مسائل


بیست و سوم فروردين 1331 (در آن سال مصادف با 12 اپريل 1952) دكتر مصدق رئیس دولت وقت شصت تَن از انديشمندان و دلسوزان كشور را به خانه خود دعوت كرد تا راهي براي رفع دشواري هاي داخلي ايران كه از آغاز آن نزديك به 150 سال مي گذشت به دست دهند. در اين نشست و نشست هاي بعدي اين گروه، اين نبودها به دست داده شد:
     كُندي كار در دستگاه قضايي و ضعف هاي اين دستگاه، بوروكراسي پيچيده و پُر از تشريفات و كاغذبازي و نبود نظام اداري درست و نيز وجود تشكيلات متعدد غير ضرور و بعضا متشابه، آموزش و پرورش نارسا و كهنه و به قول برخي از اعضاي گروه، «استعماري»، برنامه های تعلیمات متوسطه اقتباس از فرانسهِ دوران ناپلئون بناپارت!، نبود دستگاه بازرسي و شناخت و نيز تشويق و ترغيب كارشناسان و افراد ماهر وطن در هر رشته در بكار انداختن استعداد و خلاقيّت خود، نبود فهرستي از كارشناسان هر رشته (بانك مشاغل و حرَف)، نبود سياست حمايت مالي از اين استعدادها، نبود برنامه عمران و پيشرفت، نبود سرعت عمل در دستگاه بازرسي كل کشور (وابسته به قوه قضايي)، فعال نبودن دادستاني كل كشور، ضعف و نارسا بودن دستگاه جمع آوري ماليات ها و عوارض و نبود يك دستگاه اطلاعات ويژه كه به طور ناشناس مشكلات روزمره مردم را گزارش و همان روز توسط مديريت اين دستگاه در شوراي وزيران مطرح، بررسي و راه حل پيدا شود و بالاخره اولويت دادن به رسيدگي به ناله ها و شكايات مردم (نامه ها) از سوي شخص رئيس دولت، وزيران، كميسيون عرايض مجلس و انتشار آنها در جرايد.
     «هيات 60 نفره» راههايي هم براي حل اين مشكلات به دست آورده و ارائه كرده بود، ولي ديديم كه همه اين مشكلات، حتي تا به امروز باقي مانده اند و درد سرساز شده اند.
     اگر مروري بر تاريخ طولاني ايرانيان شود كه به قول «هگِل» بيش از تاريخ ملل ديگر درس مي دهد مي بينيم كه عينا چنين مشكلاتي در قرون ششم و شانزدهم ميلادي در ايران وجودداشت كه خسروانوشيروان و شاه عباس یکم برای رفع آنها به صورت ضربتي وارد عمل شدند و خسروانوشيروان با حل مسائل اداری ـ قضايي و نیز كار رسيدگي به شكايات و كسب اطلاع از مشكلات مردم، از «تاريخ» لقب «دادگر» گرفت. در آن دو زمان هم مسائل عمومي ايران مشابه همين هايي بودند كه هيات 60 نفري منتخب از سوي دكتر مصدق اعلام كرده بود. در طول سال 1357، مبارزه با همین مسائل و حل آنها از شعارهای انقلاب شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زمانی که جمعیت تهران از مرز 3 میلیون تَن گذشت، دولت نگران شد و اخطار داد، ولی ... ـ اظهارات يک جامعه شناس آلماني
دولت ایران 22 فروردین 1350 (اپريل 1971) ضمن صدور اعلامیه ای از ایرانیان خواست که از نقل مکان به تهران خودداری کنند و برای بازگشت تازه واردین به دیار خود یک رشته امتیاز را اعلام داشت و اخطارکرد که اگر به خواست دولت که منفعت عمومی در آن نهفته است توجه نشود قانون محدوده تهران و شهرهای بزرگ کشور را تشدید خواهد کرد و افزود که تمرکز جمعیت در تهران و شهرهای بزرگ، موازنه سالم اشتغال به تولیدگری را نسبت به خدمات برهم خواهد زد و کشور را نیازمند به واردات بيشتر، و بویژه تولیدات کشاورزی خواهد کرد که ايران قبلا صادره کننده آنها بود.
    اعلامیه دولت چند ساعت پس از انتشار گزارش اداره آمار و سرشماري که حکایت از عبور جمعیت تهران از مرز سه میلیون تَن داشت صادرشده بود.
     39 سال پس از صدور آن اعلاميه، جمعیت تهران به رغم مهاجرت چشمگير در دهه هاي 1370 و 1380 هجري خورشيدي به خارج از کشور چهار برابر شده بود.
    به اظهار يک جامعه شناس آلماني که در نيمه دهه يکم قرن 21 از تهران و چند شهر بزرگ ايران ديدن کرده بود؛ بي اعتنايي نسبت به عوامل تمدن ازجمله توجه به خط کشي عبور پيادگان، بهداشتي بودن پياده روهاي خيابانها، فروشندگي دوره گرد، طرز رانندگي حتی رانندگي اتوبوسهاي شهري، بلند بودن ممتد صداي دزدگير اتومبيلهای پارک شده، بوق زدن اواخر شب (ساعات خواب) حتي بعد از نيمه شب، چسانيدن اوراق تبليغ تجاري بر در و ديوار خانه ها و نوشتن بر ديوارها در طول جاده ها بويژه بزرگراه سراسري و ساحلي شمال ايران، روش رعايت نوبت (ايستادن در صف)، مراعات احوال سالخوردگان، امروز و فردا کردن در سازمانهاي دولتي و ... نشان مي دهد که مهاجرت از روستاها و شهرهاي کوچک و دوردست به تهران و شهرهاي بزرگِ جمهوري اسلامي بيش از حد و به صورت انبوه بوده و اينان جاي خالي به خارج رفتگان را پُر کرده اند که دگرگوني جامعه شناسي و مدنيّت را به دنبال خواهد داشت.
    از لحظه پيروزي انقلاب، شماری با استفاده از فرصت، محدوده تهران و شهرهای بزرگ را نادیده گرفتند و کار ساختن خانه در اراضی خارج از محدوده آغاز شد و ظرف چند روز به انبوه رسید و متعاقب آن سيل مهاجرت از شهرهاي ديگر و بویژه روستاها به تهران آغاز و توسعه اين شهر از کنترل خارج شد و ....
    تهران شهری است در دامنه کوه و روی کمربند زلزله. کوههای بلند اطراف تهران مانع از خروج گازهای سمی و عمدتا ناشی از سوخت های فسیلی می شوند که خطرات متعدد بهداشتی دارد.
    همچنین این پرسش به ذهن هرکس که بداند تهران روی کمربند زلزله قرار دارد می رسد: "آيا پيش بيني هاي لازم به عمل آمده است که اگر روزگاري يک زلزله به سدهاي اطراف تهران آسيب برساند براي مشروب کردن شهر و آبرسانی چه بايد کرد؟.".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي كه 11 تن ديگر از مقامات ارشد نظام پيشين تيرباران شدند



    
ناصر مقدم

سپيده دم 22 فروردين 1358 (11 اپريل 1979 ) در ادامه اعدام مقامات نظام پيشين ايران، 11 تن ديگر از آنان اعدام شدند. محاكمه اين 11 نفر همان شب در زندان قصر انجام شده بود. برخي از خبرنگاران كه از جريان محاكمه نوار ضبط صوت تهيه كرده اند گزارش كرده بودند كه محاكمات كوتاه بود.
    اعدام شدگان که جرم آنان محارب و مفسد في الارض اعلام شده بود عبارتند از:
    سپهبد ناصر مقدم آخرين رئيس سازمان اطلاعات و امنيت كشور (ساواك)، مهندس عبدالله رياضي رئيس پيشين مجلس (كه در جريان انقلاب در ايران نبود و بعدا ـ به اظهار خودش ـ به منظور دريافت مستمري معوقه! به تهران بازگشته و بازداشت شده بود. وي تصور مي كرد كه چون جرمي مرتكب نشده است، دستگير نخواهد شد)، عباسعلي خلعتبري وزير امور خارجه اسبق، سرلشكر حسن پاكروان رئيس پيشين ساواک و وزير اطلاعات و جهانگردي (ارشاد) اسبق، منصور روحاني وزير كشاورزي و آب و برق اسبق، سپهبد حجت كاشاني رئيس پيشين سازمان تربيت بدني کشور، سپهبد محمد تقي مجيدي رئيس اسبق دادگاه نظامي، غلامرضا نيك پي شهردار اسبق تهران (برخي از شاکيان او کساني بودند که نيک پي در اجراي ضابطه محدوده تهران خانه هاي آنان را که بدون پروانه ساخته بودند خراب کرده بود)، سرلشكر علي نشاط، سرتيپ حسينعلي بيات و سناتور سابق محمدعلي علامه وحيدي نيابت توليت مدرسه سپهسالار.
    
حجت کاشاني - نشاط


    يكي از انهامات وارده به خلعتبري اين بود كه عوامل اطلاعاتي را به خواست ساواك به عنوان كاركنان وزارت امور خارجه به ماموريت هاي خارج از كشور مي فرستاد و آنان برضد ايرانيان برون مرزي (مخالفان دولت وقت) جاسوسي مي كردند و گزارش مغرضانه مي دادند. يكي از اتهامات سپهبد مجيدي نيز محاكمه و اعدام سران و اعضاي جمعيت فدائيان اسلام بود كه چند تن از جمله دو رئيس دولت را ترور كرده بودند. سرتيب بيات متهم به سركوب كردن عشاير خوزستان شده بود كه در دفاع از خود گفته بود كه آنها مي خواستند كشور را تجزيه كنند. به علامه وحيدي هم اين اتهام وارد شده بود كه بدون داشتن صلاحيت روحانيت، نيابت توليّت يك مركز مذهبي را قبول كرده بود. يكي از اتهامات وارده به پاكروان، دستگيري آيت الله خميني در دهه 1340 بود.
    
علامه وحيدي - بيات


    
صفحه اول شماره 22 فروردین 1358 (2 ماه پس از انقلاب) روزنامه اطلاعات و تیترهای اعدام های 11 گانه

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که سِیمور هِرش روزنامه نگار اینوستیگیتیو طرح كاخ سفيد به بمباران ايران و ازجمله با موشك کروز را افشاء کرد ـ تداوم تهديدها
Seymour Hersh
در پي درز كردن گزارش «سيمور هرش Seymour Hersh» پیش از انتشار آن، كه متن كامل آن 17 اپريل 2006 در مجله «نيويوركر» منتشر شد، مبني بر طرح كاخ سفيد به بمباران ايران و ازجمله با موشك کروز، و اظهار نظرهاي مقامات مختلف درباره آن؛ بارديگر «ايران» در دهم و يازدهم اپريل 2006 خبر صفحات اول روزنامه هاي آمريكا شده بود. مقاله سيمور هرش يک هفته پيش از انتشار در نشريه مربوط، به دست خبرگزاري ها افتاده بود!.
     جورج دبلیو بوش رئیس جمهوری وقت در طول حکومت خود بر فدراسیون آمریکا بارها دولت جمهوري اسلامي ايران را تهديد کرده بود که اين تهديدها همان وقت مورد تفسيرهاي گوناگون قرارگرفته بود. برخي از مفسران اين تهديدهای زبانی (غیرعملی) را طرح (فشار بر اعصاب با اظهارات ارعاب کننده) کارشناسان روابط عمومي کاخ سفيد به منظور تغيير جهت سياست هاي ايران و یا تغییر نظر رای دهندگان ایرانی خوانده بودند. آخرين تهديد از اين دست در نطق دهم اپريل 2008 جورج دبلیو بوش آمده بود.
     براي نمونه؛ يك روزنامه آمريكايي تمامي قسمت بالاي صفحه اول شماره دهم اپريل 2006 خودرا با عكس بازيگران اصلي صحنه، به انتشار اين خبر اختصاص داده بود كه کُپی آن در زير آمده است:
    



    همين روزنامه تيتر بالاي صفحه آخر خود را هم به ايران اختصاص داده بود كه کُپی آن نيز در زير درج شده است. ترجمه تيتر از اين قرار است: مُبارَك (رئيس جمهوری وقت مصر) گفته است كه شيعيان (در عراق و ساير كشورها) به ايران وفادار هستند. اين اظهار مبارك (حُسنی مبارک) هشداري به سُنّي هاي جهان عرب تلقي شده بود تا گوش بزنگ باشند (به واشنگتن روی آورند) و ....
    



    مرور زمان نشان داده است که اين قبيل تهديدهاي غرب (تهديدهاي زباني ـ رسانه اي و ديپلماتيک) پس از جورج دبليو بوش هم ادامه داشته و از آغاز سال 2012 تشديد، و گستردگي تحريم اقتصادي نيز بر آن اضافه شده است. يک مصوبه قبلی تحريم اقتصادي ايران در سال 1995 به امضاي ويليام (بيل) کلينتون رئيس جمهوری وقت رسيده بود. درگيري دو دولت آمريکا و ايران از نوامبر 1979 (زمان تصرف سفارت آمریکا در تهران و گروگانگیری کارکنان آمریکایی آن به مدت 444 روز) آغاز و روابط ديپلماتيک في مابين از بهار 1980 قطع شده است. جيمي کارتر آغازگر درگيري آمريکا با جمهوری اسلامی ايران بود. با وجود اين درگيري و خصومت طولانی، در اين فاصله دولت آمريکا با مهاجرت صدها هزار ايراني به آن کشور موافقت کرده است. اين مهاجرت از آغاز قرن 21 تا رئیس جمهوری شدن دانالد ترامپ گسترش چشمگير يافته بود. پراوداي آنلاين چندي پيش اين گسترش مهاجرت، به رغم ادامه قطع مناسبات واشنگتن ـ تهران و تشديد تحريم ها را يک معّما خوانده بود.
    
    [سِیمور هِرش روزنامه نگار اینوستیگیتیو آمریکایی هشتم اپریل 1937 در شیکاگو به دنیا آمده، در دانشگاه در رشته تاریخ تحصیل کرده و پس از دیدن دوره های روزنامه نگاری، کار در این حرفه را از سال 1959 از حادثه نویسی ـ اخبار پلیسی ـ آغاز و سپس به تهیه خبر برای یونایتدپرس و اسوشییتدپرس پرداخته و پس از کسب مهارت در تهیه و نوشتن انواع خبر، به نوشتن تفسیر و گزارش های تحقیقی برای هفته نامه «ستون» روی آورده و آنگاه در لباس روزنامه نگار فری لَنس وارد کار اینوستیگیتیو شده است. وی هرکجا که رویدادی بزرگ و پیچیده در کار بوده در محل حاضر شده و دست به تحقیق ژورنالیستی زده ازجمله در ویتنام ـ در جریان جنگ. افشاگری های او معروف است ازجمله افشای سازش محرمانه آمریکا با پاکستان، طرح حمله موشکی به ایران و ... که پس از افشاگری او، اجرای طرح ها و سازش ها رنگ عوض کرده و یا اجرای آنها متوقف شده است. سیمور در پی هر کشف و یا سفر ژورنالیستی، علاوه بر نوشتن مطلب برای روزنامه و مجله، در آن زمینه کتاب تألیف کرده که الگوی سایر روزنامه نگاران قرار گرفته است. برخی از تألیفات او، چند جلد شده اند. او تاکنون چندین جایزه روزنامه نگاری گرفته است. سیمور ثابت کرده است که یک روزنامه نگار حرفه ای یک عاشق بی قرار کار خویش است.].
    
تصویر دیگری از سِیمور هِرش

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
با وضع قانون، «نوروز» وارد تقویم کنفدراسيون کانادا شد ـ شهر«سایرس» در آمریکا ـ وحدت فرهنگی در امپراتوری سابق پارسیان
از سال 2010 در تقویم کانادا، نخستین روز بهار «نوروز» نوشته می شود که واژه ای پارسی است.
    پارلمان کانادا طبق مصوبه «سی ـ 342»، نوروز ایرانیان را با همان واژه اصلی آن به صورت قانون درآورد که در اپریل 2009 جهت اجرا به دولت ابلاغ شد. هنگام بحث پارلمانی در این باره، چند عضو پارلمان تاریخ امپراتوری ایرانیان، گسترش تمدن و مدنیّت ایرانی به سراسر جهان، اصحاب ایرانی اندیشه ها، دانش ها و ادبیات بیمانند پارسی را شرح دادند و اینکه پیدایش «نوروز» به پیش از تاسیس امپراتوری مشترک المنافع ایرانیان به دست کوروش بزرگ (سایرس) باز می گردد و فرهنگ ایرانی ازجمله رعایت نوروز باوجود تجزیه امپراتوری پارسیان همچنان میان مردم قطعات منفصله پابرجاست و این مردم ـ از کوههای پامیر تا دریای مدیترانه و شبه قاره هند ـ فرهنگ مشترک را حفظ کرده و وحدت فرهنگی دارند.
    رسانه های آمریکای شمالی ضمن انتشار این خبر در این نکته متفق القول بوده اند که ایران کنوني بیش از هرزمان دیگر کوشش کرده است که وظایف مادر ـ فرزندی میان قطعات منفصله ايرانزمين (پرشيا) برقرار باشد و وحدت فرهنگی که استوارتر از وحدت سیاسی است حفظ و تحکیم شود و این قطعات اینک از دوستی و مودّتی برخوردار هستند که در دو قرن گذشته سابقه نداشته است. صدام حسین بیش از هر دولتمرد دیگر مانع این دوستی طبیعی ناشی از فرهنگ مشترک و خویشاوندی می شد که از میان برداشته شد.
    این رسانه ها سپس به اهمیت کوروش (سایرس د گریت) که به آیین های نوروزی رسمیت داد پرداخته و ضمن اشاره به افکار و کارهای کوروش افزوده بودند که اهمیت جهانی کوروش همینقدر بس که در ایالت مینه سوتای آمریکا و در کنار رود «چیپوآ» به نام او شهری ساخته اند (سایرس تاون).
Dalton McGuinty Jr نخستوزير وقت ايالت اونتاريو کنفدراسيون کانادا در حال ايراد نطق در مراسم نوروز سال 2009

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که مدیر«کیهان» از زد و بند برای رهایی شهرام جزایری از زندان و وجود یک باند مافیایی! خبر داده بود
حسين شريعتمداري

حسین شریعتمداری مدیر روزنامه کیهان در شماره 19332 مورخ شنبه 22 فروردین 1388 این روزنامه حکومتی و در ستون «یادداشت روز» سرمقاله ای به امضای خود تحت عنوان «آنجا چه خبر است؟» نگاشته که تأمل برانگیز وازهرلحاظ درخور توجه تلقي شده بود. از آنجا که این سرمقاله ممکن است بازرسی ها و رسیدگی گسترده به دنبال داشته باشد و دست کم «کیهان» جزئیات این رسیدگی ها را گزارش کند و احیانا به تغییرات و اصلاحات منتهی شود؛ متن سرمقاله را در زير نقل می کنیم:
    
    
آنجا چه خبراست ؟!
در این یادداشت اگرچه به ماجرای حیرت انگیز و تأسف آوری اشاره می شود که اخیراً در جریان یک پرونده فساد اقتصادی اتفاق افتاده ولی موضوع اصلی یادداشت بسیار فراتر از ماجرای مورد اشاره است. بخوانید:
شهرام جزايري


    1 ـ چند روز پیش، خبری به کیهان رسید که از آزادی قریب الوقوع شهرام جزایری حکایت می کرد. این خبر با توجه به فساد اقتصادی اثبات شده، و محکومیت تأیید شده شهرام جزایری، باورکردنی نبود. اما بررسی های بعدی تردیدی باقی نگذاشت که ماجرا صحت دارد و شماری از دست اندرکاران صاحب مقام در قوه قضائیه، نه فقط زمینه های آزادی او را فراهم آورده اند، بلکه با خیال راحت! تمامی قوانین را زیرپا نهاده و حکم آزادی این مفسد اقتصادی را صادر و حتی ابلاغ نیز کرده اند!. برپایه این خبر که بررسی ها و پی گیری های - نه چندان آشکار- نیز صحت آن را کاملاً تأیید می کرد، کار از کار گذشته بود و کیهان برای درج این خبر تأسف آور و اطلاع رسانی درباره این زد و بند پنهان، آماده شده بود که خبر دیگری از راه رسید. خبر آنکه در آخرین ساعات باقیمانده تا آزادی شهرام جزایری، حجت الاسلام رئیسی معاون اول قوه قضائیه از ماجرای این قانون شکنی و زد و بند پشت صحنه برخی از مسئولان - متأسفانه بلندپایه- قوه قضائیه با خبر می شود و بلافاصله خود را به مسئول اجرای حکم رسانده و خواستار توقف آن می شود. ولی، مسئول مربوط اعلام می کند که حکم آزادی «شهرام جزایری» تمامی مراحل را طی کرده و حتی به امضای یک مقام عالی رتبه در قوه قضائیه هم رسیده است! و تأکید می کند که حق ندارد مانع آزادی جزایری شود!. اما، معاون اول قوه قضائیه (حجت الاسلام رئیسی) با اصرار و با مسئولیت خود خواستار توقّف اجرای حکم آزادی شهرام جزایری می شود و سرانجام با مسئولیت شناسی حجت الاسلام رئیسی از این رخداد رسوا جلوگیری می شود.
    2 - شهرام جزایری در اواخر سال 1380 به اتهام ارتکاب جرایم متعدد از جمله؛ غارت اموال عمومی، پرداخت مبالغ هنگفت به شماری از نمایندگان مجلس ششم و برخی از مدیران وقت با هدف سوء استفاده اقتصادی و سیاسی از جایگاه و موقعیت آنان و نیز پرداخت مبالغ کلان به تعدادی از مدیران روزنامه های زنجیره ای و جلب حمایت این روزنامه ها از قانون شکنی ها و غارتگری های اقتصادی خود و ... بازداشت و به تحمل زندان طویل المدت محکوم شد. منبع درآمد جزایری، سوء استفاده های کلان از بیت المال و امکانات نظام بود. از جمله؛ دریافت وام 50 میلیون دلاری از صندوق ضمانت صادرات - بی آن که صادراتی در میان باشد - و یا دریافت 90 میلیارد تومان تسهیلات غیر ارزی از سیستم بانکی کشور و ... او در قبال این سوء استفاده، مبلغ 400 میلیون تومان به رئیس وقت صندوق ضمانت صادرات و مبلغ 400 میلیون تومان دیگر به یکی از معاونان وقت وزارت بازرگانی رشوه داده بود ....
    گفتنی است شهرام جزایری از مجلس اصلاحات «کارت 500» دریافت کرده بود که مجوز ورود به جلسات مجلس بدون بازرسی است.
    شهرام جزایری اواخر زمستان سال 1385 به گونه ای مشکوک از زندان خارج می شود که کیهان همان وقت در مقاله ای با عنوان «فرار کرد یا فرارش دادند»! به شواهد و مستنداتی اشاره کرده بود که نشان می داد خروج جزایری از زندان عادی و تصادفی نبوده است.
    3 - همانگونه که اشاره شد، ماجرای این زد و بند موضوع اصلی یادداشت امروز نیست، این زد و بند پنهان اگرچه با مسئولیت شناسی و اقدام به موقع معاون اول قوه قضائیه ناکام ماند، اما داستان تمام نشده است، چرا که عاملان این زد و بند - بخوانید انگل های خطرناک - هنوز در قوه قضائیه بر سر کار هستند و چنانچه با قاطعیت و بدون ملاحظه به دست قانون سپرده و بازداشت و مجازات نشوند، به یقین در فرصت های بعدی، دست به زد و بندها و قانون شکنی های مشابه دیگری خواهند زد. بعید هم نیست تاکنون در دهها زد و بند پنهان دیگر دست داشته اند که کشف نشده باقی مانده است.
    4 - چگونگی زد و بند یاد شده تردیدی باقی نمی گذارد که در انجام این قانون شکنی ها، خیانت ها و جنایت ها نه فقط یک و یا دو نفر، بلکه یک باند مافیایی سازمان یافته دست دارد. چرا که پرونده ای نظیر پرونده فساد اقتصادی شهرام جزایری، در دستگاه قضایی، گردش کار گسترده ای دارد و مافیای مورد اشاره برای تدارک آزادی وی - آنهم با ظاهر قانونی و تهیه حکم رسمی آزادی او! - ناچار به زد و بند، رشوه دهی و ساخت و پاخت با عوامل متعدد بوده است؛ آیا غیر از این است؟!. اگر چنین است - که به یقین چنین است - این عده چه کسانی هستند؟! و در دستگاه قضایی که باید حامی مظلومان باشد چه می کنند؟!.
    5 - ساده اندیشی نکنید! افرادی نظیر «شهرام جزایری» برای غارت بیت المال و سوء استفاده های اقتصادی و سیاسی خود، افراد فراوانی را با پرداخت رشوه های کلان خریده بودند، از کجا معلوم که تهیه کنندگان حکم آزادی او نیز از جمله همین خریده شدگان نباشند؟!.
    البته دراین باره فقط یک تردید جدّی! وجود دارد و آن این که، تهیه کنندگان حکم آزادی شهرام جزایری، اخیراً خریداری شده اند و یا از قبل خریده شده بودند؟!.
    6 - دست اندرکاران این زد و بند در قوه قضائیه به یقین می دانسته اند که آزادی یک مفسد اقتصادی نظیر شهرام جزایری - با توجه به سوابق شناخته شده وی - اعتراض شدید مردم را در پی خواهد داشت و به طور طبیعی و منطقی، انگشت اتهام در این قانون شکنی به سوی دستگاه قضایی دراز خواهد شد. بنابراین، چرا ریسک کرده بودند؟. آیا بدنام کردن نظام، آنهم در شرایطی که موفقیت های حیرت انگیز آن، خشم دشمنان بیرونی را برانگیخته است، یکی از اهداف باند مورد اشاره نبوده است؟ و آیا در پی گیری ماجرا نباید رد پای بیگانگان نیز مورد توجّه قرار گیرد؟!
    7 - کاش برخی از مسئولان محترم دستگاه قضایی به جای آن که گذران اوقات فراغت خود - که متاسفانه خیلی هم زیاد هست! - به نقاط خوش آب و هوای کشور رفته و در خانه های اشرافی کلان سرمایه داران جا خوش کنند، بخشی از وقت خود - بخوانید وقت متعلق به ملّت- را نیز صرف رسیدگی به امور قضایی برزمین مانده مردم و بررسی هویت برخی از مدیران این دستگاه می کردند ـ البته به عنوان وظیفه خویش نه منّت به مردم. مثلاً؛ چرا تعطیلات نوروزی را در باغ رویایی! و چند ده هکتاری آقای «الف - الف» در منطقه خوش آب و هوای شمال سپری کرده و در ویلاهای آنچنانی و اشرافی این کلان سرمایه دار لم داده اند؟ که خدای نخواسته مجبور باشند بهای این «لم دادن» ها را از کیسه ملت هزینه کنند؟!.
    8 - و بالاخره، بازداشت و محاکمه عاملان این باند مافیایی و محاکمه آنان در یک دادگاه علنی، کمترین انتظار منطقی و قانونی مردم از آیت الله شاهرودی است که به یقین از این خواست خود دست نخواهند کشید و صد البته، «کیهان» به لطف خدای بزرگ و با همکاری دلسوختگان اسلام و انقلاب که همه جا - از جمله در زوایای دستگاه قضایی- حضور دارند، تا دستگیری و محاکمه این باند مافیایی، ماجرا را دنبال خواهد کرد. انشاءالله
    
حسین شریعتمداری
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
قواعد سخنرانی عمومی و لزوم وجود نطق نویس در کنار مقامات بالا
تصويري از مجسمه سيسرو
11 اپريل سال 60 پيش از ميلاد (2 هزار و 79 سال پیش) سيسرو Cicero انديشمند، خطيب، نويسنده و سياستمدار رومي (ايتاليايي) كتاب فن سخنراني عمومي (خطابه) Public Speech - Public Speaking - Oration را به پايان رسانيد.
     وي در مقدمه اين كتاب كه قواعد آن هنوز تدريس مي شود يادآور شده است: هركس كه بخواهد مقام عمومي داشته باشد بايد در ايراد نطق و دست كم نوشتن مطالبي كه مي خواهد عرضه بدارد مهارت داشته باشد تا موفق شود و اگر احساس كند كه در نوشتن گزارش و نطق نمي تواند به مهارت برسد بايد فردي اَمين و وفادار را در كنار خود داشته باشد كه گزارش و نطق او را برايش بنويسد. این فرد باید از وضعیت حال و گذشته و خیر و صلاح جامعه اطلاع کامل داشته باشد.
     سیسرو در اين كتاب؛ ساختار يك نطق، انتخاب كلمات و تنظيم جملات و حتي طرز ايستادن و اشاره كردن و حركت دست و گردن و صورت را هنگام ايراد نطق عمومي تشريح كرده است.
     اندرز سيسرو اينك مورد توجه سران بسياري از كشورها است که دارای تحصیلات کامل هستند، مسئولیّت می شناسند و هركدام براي نوشتن سخنراني هاي رسمي خود يك و يا چند نطق نويس دارند. بخشی از درس «پابلیک سپیچ» در دانشگاهها، ترجمه از کتاب سیسرو است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دنياي ورزش
پيروزي در بازي گُلف در 103 سالگي! ـ راز طول عمر از زبان «السی مک لین» که 108 سال عُمر کرد
Elsie

اين زن که «السي مك لين Elsie Mclean» نام داشت، يک Golfer (گُلفباز) آمريكايي بود. او دهم ماه می 2012 در يکصد و هشتمین سال عُمر خود درگذشت. السی که در سی سالگی ازدواج کرد تنها دارای یک دختر بود. او که در دانشگاه درس کسب و کار (بیزنس) خوانده بود و یک حسابدار بود از 29 سالگي به بازي گُلف تا پایان عُمر ادامه داد. السی در يازدهم اپريل 2007 و در 103 سالگی با زدن هدف (يك ضرب hole - in - one) از فاصله 108 متري، خبر صفحه اول روزنامه ها شده بود.
    السی راز طول عُمر خودرا دوري جستن از غم و اندوه و تَرک زادگاه نکردن اعلام کرده و گفته بود که به نظر او، شاد بودن و نيز سرگرم بودن از عوامل طول عُمر است. او که در شهر چیکو آمریکا به دنیا آمده بود، این شهر را جز برای مسافرت های کوتاه مدت ترک نکرده بود. السی در یک مصاحبه، انتخاب زن و یا شوهر متناسب و هماهنگ را بزرگترین اقدام یک انسان در طول عُمر خوانده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
ساخت دقیق ترین تلسكوپ در فدراسیون آفريقاي جنوبي



    ششم اپريل 2006 رسانه ها گزارش دادند كه اين تلسكوپ (عکس بالا) كه در جمهوري فدرال آفريقاي جنوبي ساخته و نصب شده است به قدري دقيق و نيرومند است كه مي تواند حركت يك مورچه در كره ماه را ببيند و فيلمبرداري كند.
     گفته شده است که دقّت اين تلسكوپ در ساعات شب بيشتر است.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نتيجه يک پژوهش: «كاكائو» فشار خون را پايين مي آورد و براي قلب مفيد است
ميوه درخت کاکائو
پژوهشگران آلماني در پي يك بررسي و پژوهش طولاني، دهم اپريل 2007 اعلام كردند كه كاكائو فشار خون را پايين مي آورد و مصرف آن براي قلب فايده بخش است.
    كاكائو در مناطق استوايي آمريكا، آفريقا و آسيا مي رويد. كاكائو از درختان بومي قاره آمريكا بود كه اسپانيايي ها آن را به مناطق ديگر جهان بردند و كشت كردند. بوميان قاره آمريكا آن را به صورت شربت در مي آوردند و «شكلات» مي خواندند كه واژه شكلات هم از مكزيك به ساير نقاط جهان برده شده است. پودر كاكائو كه در ساخت شكلات بكار مي رود از هسته ميوه كاكائو (عكس بالا) به دست مي آيد كه اصطلاحا لوبياي كاكائو خوانده مي شود. بنابراين، شكلات هرچه سياهتر باشد (شكلات تلخ) براي قلب و دستگاه گردش خون نافع تر است. كاكائو را به صورت چاي و قهوه هم مصرف مي كنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
روزی که انور خامه ای قدیمی ترین روزنامه نگار وقت ایران گام به 102 سالگی گذارده بود
انور خامه ای قدیمی ترین روزنامه نگار ِ وقت ایران که 29 اسفند 1295 (20 مارس 1917) در تهران به دنيا آمده بود و در کرج زندگي مي کرد در 29 اسفند 1396 گام به 102 سالگی گذارد ولی نتوانست یکصد و دو سالگی خودرا به پایان ببرد و در 29 آبان 1397 فوت شد. در اسفند 1395 به مناسبت 100 ساله شدن او مراسم چشمگیری در تهران برگزار شده بود.
    وی که در آلمان و سویس درس اقتصاد و جامعه شناسی خوانده و دکترا گرفته حاضر نشده بود که او را «دکتر خامه ای» بخوانند.
    انور خامه ای که تدریس و روزنامه نگاری را جدا از هم نمی داند به هر دو حرفه اشتغال داشت. وی سالها در بلژیک و تهران در دانشگاه تدریس کرد.
     پيش از «روزنامه مردم» که کار انتشار این روزنامه در تهران از يازدهم بهمن 1320 (31 ژانويه 1942) آغاز شد، انور خامه ای در روزنامه هاي «رهبر» و «سياست» قلم مي زد و مدت ها سردبير روزنامه رهبر بود. وی در نيمه دهه 1320 به نمايندگي از سوي روزنامه نگاران ايران در کنگره جهاني مطبوعات که در پاريس برگزار شده بود شرکت کرد. او در آن دهه ديدارهاي سیاسی و مطبوعاتي متعدد از يوگوسلاوي، چک اسلواکي و روسيه به عمل آورد.
     دکتر انور خامه اي که یک مجتهدزاده بود، از جواني افکار سوسياليستي داشت و خواهان رفاه و برابري انسان ها بود. با همين تفکّر به جمع اصحاب اين انديشه که دکتر تقي اراني «بزرگ انديشمند» آنان بود پيوست که در سال 1316 به نام گروه 53 نفري دستگير، زنداني و محاکمه و محکوم شدند.
     دکتر خامه اي چند سال پس از تاسيس حزب توده و عضویت در آن، وقتي که ديد این حزب دارد «دَربَست» ابزار دست مسکو و استالين مي شود و از خود اراده ندارد به انتقاد از کميته مرکزي و گردانندگان آن دست زد و در سال 1326 (1947 میلادی) با شماري ديگر ازجمله خليل ملکي از حزب جدا شد و به دنياي معلّمي و روزنامه نگاری مستقل (حرفه ای) بازگشت و با تنی چند، دو نشريه «جهان ما» و «حَجّار» را تاسيس و منتشر کرد و در جامعه به دفاع از جنبش ملّي کردن صنعت نفت به رهبري مصدق و تأمين حاکميّت ملّي پرداخت. به صورت قانون درآمدنِ ملی شدن نفت ایران در زادروز انور خامه ای برایش یک شادی پایدار بود
    انور پس از کودتاي 28 اَمُرداد 1332 دستگير و زنداني شد. او پس از رهايي از اين زندان به اروپا رفت و در بازگشت به وطن به موازات کار تدریس، به عضويت تحريريه روزنامه اطلاعات درآمد و در سال 1336 براي اين روزنامه به سبک روزنامه هاي اروپا، «صفحه گزارش روز» ايجاد و فيچِر نويسي (گزارش مشروح با ذکر جزئيات و سابقه و توأم با نظر ديگران ازجمله مردم کوچه و بازار) را وارد مطبوعات ايران کرد و صفحه 5 روزنامه اطلاعات اختصاص به اين کار داده شد. يکي از فيچرهاي اين صفحه انتشار ادعاي مردي به نام هراتي [ساکن کوچه چاله حصار چهار راه گلو بندک و نه چندان دور از بازار تهران] به کشف داروي سرطان با مطالعه تألیفات دانشمندان ایرانی قرون وُسطی بود که در شهريور 1336 انتشار يافت و در جامعه وقت صدا کرد و دولت مجبور شد که در اختيار هراتی، زير نظر بيمارستان لقمان الدوله ادهم به ریاست دکتر حسین معرفت بيمار بگذارد.
     انور خامه اي سالها از دبيران تحريريه روزنامه اطلاعات و مدتی سردبير مجله اطلاعات هفتگي و يكي از سران آموزش و پروش تهران بود ــ رئيسي كه با داشتن اتومبيل سرويس، با اتوبوس شهري به محل كار مي رفت، سمت «فرمانبر» را در دفتر اين اداره حذف، تعيين مديران مدارس را انتخابي كرده بود و توزیع معلمان تازه میان مدارس با قرعه کشی صورت می گرفت تا اِعمال نفوذ درکار نباشد. وي مديران مدارسي را كه انجمن خانه و مدرسه نداشتند مواخذه مي كرد و صورتجلسات اين انجمن ها را شخصا مي خواند و دستور رفع نقائصي را كه در صورتجلسات آمده بود مي داد. ابتکار او در نصب مدیر برای مدارس بعدا وارد آیین نامه مدارس شد و انتخاب مدیر پس از مصاحبه با داوطلبان و احراز شرایط به رای شورای آموزش و پرورش هر منطقه موکول شده بود. محمد درخشش وزیر فرهنگ کابینه دکتر علی امینی، خامه ای را رئیس آموزش و پرورش منطقه سراسری غرب و جنوب غربی تهران کرده بود.
     دكتر خامه اي پس از خروج مجدد از ايران در دهه 1340 و به گفته خودش؛ دورشدن از جامعهِ امنیتی وقت، سالها نماينده و كارشناس سازمان ملل در قاره آفريقا بود و به روي پاي خود ايستادن كشورهاي تازه استقلال يافته اين قاره كمك بسيار كرد. نام او بر مدارس و تالارها و خيابانهاي بسياري از شهرهاي اين ممالک گذارده شده است (ولي، نه در وطن خود او).
     خامه اي درجريان انقلاب سال 1357 (1978 و 1979 ميلادي) به همکاری با یونسکو پایان داد، به ايران بازگشت و کار قلم و پژوهش را از سر گرفت. وی که در سال انقلاب، تقریبا هر روز به خیابانها و به میان تظاهرکنندگان می رفت، مشاهدات خود، نظرات و پیش بینی هایش را در اختیار روزنامه نگاران بویژه محمد حیدری از اعضای شورای سردبیری روزنامه اطلاعات قرار می داد. خامه ای در عین حال بكار پژوهش و نوشتن کتاب ادامه می داد. او پس از انقلاب عمدتا براي مجله ها ازجمله مجله های گزارش، بخارا و ... مقاله می نوشت و با روزنامه ها مصاحبه می کرد و به اطاق های خبر سر می زد. دیدار او از روزنامه ایران در نیمه دهه 1970 و اظهارات و اندرزهایش بسیار جالب و آموزشی خوانده شده است. او در یکی از مصاحبه هایش اوضاع جهان در دهه های نخست قرن 21 ازجمله پیدایش قدرت های تازه ای در جهان و افزایش وسعت آگاهی های توده ها را پیش بینی کرده بود. خامه ای مؤلف کتابهاي متعدد به زبان هاي فرانسه و فارسي ازجمله کتابي در تحريف و سوء اجراي سوسياليسم است که ترجمه فارسي آن «تجديد نظر طلبي از مارکس تا مائو» عنوان دارد و نیز کتاب «اقتصاد بدون نفت». خاطرات او زیر عنوان «خاطرات روزنامه نگار» در 3 جلد انتشار یافته است و نیز تألیفات دیگر وی؛ «فرهنگ سیاست»، «فلسفه برای همه»، «سالهای آشوب» و ....
    خامه ای در 60 سالگی ازدواج کرد که محصول آن یک دختر است. یک حادثه اتومبیل به عُمر بانویِ دکتر انور خامه ای پایان داد.
     ايران تاکنون روزنامه نگاري نداشته است که بيش از 70 سال به کار قلم اشتغال داشته باشد. خاطرات سياسي، آموزش و پرورشی و روزنامه نگاری انور خامه ای بسيار ارزشمند و آموزنده توصیف شده است.
    دهم اكتبر 2011 به مناسبت هفتادمين سالگرد روزنامه نگاري انور خامه اي مراسمی برگزار شده بود که در آن بسیاری از نویسندگان و روزنامه نگاران کشور شرکت داشتند و در جریان همین مراسم، اندیشه تأسیس یک انجمن از روزنامه نگاران قدیمی ایران بمیان آمد.
    
خامه ای در کنار دخترش در مراسم صدساله شدن ـ در عکس بالاتر، دکتر خامه ای در دهه ششم عُمر بود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
سابقه رسم برگزاری زادروز يک رئيس کشور
سه وروس
يازدهم اپريل زادروز «سه وروس» امپراتور روم است که در 135 ميلادی به دنيا آمد. وی نخستين رئيس يک کشور در جهان بود که امر کرد زادروز او هر سال جشن گرفته شود و مقامات نظامی و کشوری برای گفتن تبريک به ديدار او بروند و هديه ببرند.
    اين رسم از همان زمان تا به امروز، در بيشتر کشورها ادامه يافته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شكست مجارستان از مغول
يازدهم اپريل سال 1241 مغول ها به فرماندهي باتو خان نوه چنگيز خان (پسر جوجي) در منطقه موهي ارتش مجارستان را شكست دادند. «باتو» بر متصرفات شمال غربي و اروپايي امپراتوري مغول از جمله مناطقي از روسيه امروز، اوكراين و قفقاز شمالي حكومت داشت. نيروهاي باتو Batu Khan تا اروپاي مركزي پيشروي كرده بودند. قلمرو مغول در شمال غربي متصرفات اين قوم و اروپا به «گلدن هورد Golden Horde» معروف بود.
    Batu Khan در سال 1255 ميلادي درگذشت ولي حکومت مغولان بر مناطق متصرفي او تا بيش از يک قرن ديگر ادامه يافت. روس ها مردم از نژاد آلتائيک (تُرک و مغول) را تاتار مي گويند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بركناري ژنرال مك آرتور - اشاره به فرضيه ژنرال مك آرتور درباره خودداري آمريکا از جنگ زميني در آسيا
مک آرتور
یازدهم اپریل 1951 و در جريان جنگ کره، هري ترومن رئيس جمهوری وقت آمريكا مك آرتور، ژنرال پنج ستاره و فرمانده نيروهاي اين كشور در منطقه اقيانوس آرام از جمله ژاپن و كره را از كار بركنار كرد و ژنرال ريجوي، افسر نیروی چترباز (کماندو) را برجاي او گمارد.
    ترومن همان روز در يك مصاحبه مطبوعاتي عمومي تلاش كرد تا عمل خودرا توجيه كند زيرا كه مك آرتور (معروف به: فاتح ژاپن) محبوب آمريكاييان بوده است. ترومن در مقدمه اين مصاحبه خطاب به آمريكاييان گفته بود: طبق قانون اساسي، رئيس جمهوری فرمانده كل نيروهاي مسلح است ولي مك آرتور نسبت به دستورهاي من بي اعتناء بوده است. من پيشنهاد اورا كه با رژيم پکن وارد جنگ شويم و اين كشوررا بمباران هوايي كنيم رد كرده بودم، ولي وي اين پيشنهاد و پاسخ مرا علني ساخته و در اين زمينه اعلاميه اي دردِ سرساز صادر كرده است. باوجود اين، از مك آرتور هنگام بازگشت به آمريكا، استقبال ميليوني به عمل آمد که بي سابقه بود.
    مک آرتور صاحب اين فرضيه نظامي مهم است كه به نظر مي رسد هنگام تصميم گيري های شش دهه گذشته مورد اعتناء قرار نگرفته است: "آمريكا نبايد در درگيري هاي نظامي در آسيا (منظور؛ کشورهای معروف به زردپوست)، از نيروي زميني خود استفاده كند زيرا كه پيروزي نخواهد داشت براي اين كه كشورهاي آسيايي نيروي انساني فراوان دارند، از تلفات سنگين نمي هراسند، ارتش هايشان بر پايه نظام وظيفه اجباري استوار است و سرباز وظیفه نگرانی زن و فرزند و قسط خانه و خودرو ندارد، دستمزد دریافت نمی کند و چون بسیار جوان است و «زندگی و امید» در جلو او قراردارد جز به وطن و آینده آن اندیشه ندارد و لذا جانانه، با تمامی وجود و تا آخرین قطره خون می جنگد. در كشورهاي فاقد قانون نظام وظيفه اجباري ـ ازجمله آمریکا، افراد که به خاطر داشتن کار و درآمد به استخدام ارتش درمی آیند پس از اطلاع از تلفات جنگ، داوطلب استخدام در ارتش نمي شوند و كشور دچار كمبود «نفرات» مي شود و در اين شرايط مجبور است از خارجيان و سالخوردگان (نظامیان سابق ـ ذخیزه) استفاده كند كه اطمينان بخش نيستند. ما بايد در آسيا تنها به حملات هوايي و دريايي (از راه دور) دست بزنيم و یا اینکه دیپلماسی دسته بندی و «چوب و هویج» و بازی هایی از این دست در پیش گیریم.". [در ادبيات آمريکايي، آسيا يعني مناطق زردپوست نشين و امروزه تا شبه قاره هند].
     جنگ ويتنام درستي فرضيه مك آرتور را ثابت كرده است. مك آرتور بود كه زير نظر او براي ژاپن قانون اساسي نوشته شد که از اواخر دهه 1940 اجرا می شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ماجراي فرود آورده شدن يک هواپيماي آمريكايي در جزيره هاينان
11 اپريل سال 2001 جت هاي نظامي رژيم پکن يك هواپيماي تجسسي آمريكا را كه برفراز آبهاي منطقه در پرواز بود در جزيره هاينان فرود آوردند و کارکنان آن را بازداشت كردند. اين بازداشت شدگان پس از عذرخواهي ضمني دولت واشنگتن آزاد شدند، ولي پکني ها هواپيما را اوراق كردند و به صورت قطعات منفصله، آن را به آمريكا پس دادند.
    طرز فرودآوردن هواپيماي آمريکايي از اين قرار گزارش شده بود: يك خلبان رژيم پکن به جاي تيراندازي به هواپيماي آمريكايي كه مي توانست مسائل سياسي متعدد پيامد داشته باشد، هواپيماي خود از نوع «جي ـ 8» را به هواپيماي آمريكايي زد تا آسيب ببيند، نتواند از منطقه خارج و مجبور به فرودآمدن شود. در اين حادثه خلبان پکني ها كشته شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعتراض چينيان قرن 21 به تعرض نظامي دهه 1930 ژاپني ها به ميهنشان و کشتارهايي که کرده بودند
تظاهرات چند روزه ضد ژاپني در چين که در دومين هفته اپريل 2005 صورت گرفت و ضمن آن به سفارت، كنسولگري هاي ژاپن و محل كسب و كار ژاپني ها هم حمله شده بود مي رود که در تاريخ، سرفصلي تازه شود (فصل به ياد ماندن ظلم و تعرض و خاموش نشدن صداي اعتراض به آن - و احتمالا انتقامگيري در زمان مناسب و حتي خيلي دير).
     رويدادهاي ضد ژاپني اپريل 2005 كه با جمع آوري امضاء آغاز شده بود و بهانه آن تصويب توزيع يك كتاب تازه درسي تاريخ از سوي مقامات مربوط ژاپن بود كه در آن قتل عام چيني ها توسط ژاپني ها در سال 1937 و اجبار زنان چند كشور متصرفه به «سِكس سليو» دردوران جنگ جهاني دوم تقبيح نشده بود.
    اين ابتكار چيني ها (تظاهرات وسيع و جمع آوري امضاء و تنظيم تومار) كه ممکن است در آينده از سوي ملل ديگر اقتباس شود دست دولتهاي مربوط را به مخالفت با دولت مورد انتقاد باز خواهد گذارد. مقاله نگاران روزنامه ها نوشته بودند که دولت پکن ممکن است با استناد به اين اعتراض هاي مردمي، بعدا به پيشنهاد احتمالي عضويت ژاپن در شوراي امنيت راي مخالف دهد و نيز رقابتهاي اقتصادي دو كشور افزايش يابد.
چند صحنه از تظاهرات ضد ژاپني جوانان چيني در اپريل 2005

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
كتابي كه جلدش پوست انسان است!



    جلد اين كتاب (عكس بالا) از پوست انسان ساخته شده است. اين مطلب (در اپريل 2006) هنگامي فاش شد كه كتاب در انگلستان به سرقت رفت و سپس كشف شد. كتاب حدود 300 سال پيش جلد شده است. از انگيزه كار و صاحب پوست اطلاعي در دست نيست. در اين زمينه، اصحاب نظر به رسانه ها گفته بودند كه در آن زمان (3 قرن پيش) در برخي از نقاط اروپا رسم بود كه در مواردي، از پوست انسان براي شيرازه كردن و جلد كتاب استفاده شود و عمدتا پوست فردي بكار مي رفت كه مرتكب قتل شده بود و پوست او به خانواده مقتول (شاکي) داده مي شد تا با استفاده از آن تسلّي يابد!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زني با حافظه اي خارق العاده


به گزارش 10 اپريل 2006 رسانه ها، در اين زمان در انگلستان بررسي پژوهشگران، زيست شناسان و پزشكان درباره يک زن كه داراي حافظه اي خارق العاده است ادامه داشت. اين زن همه خاطرات و تجربه گذشته را روز به روز و لحظه به لحظه، عينا به همان گونه كه برايش اتفاق افتاده اند مي تواند بازگو كند، درست مثل اينكه چند دقيقه پيش از آن روي داده باشند.
    در گزارش ها نام اين زن فاش نشده بود و نوشته شده بود که تا مدتي نيز از مصاحبه كردن با رسانه ها ممنوع خواهد بود. پژوهشگران تنها تصوير (نمودار) بالا را همراه يك خبر كوتاه به رسانه ها داده و خواسته بودند كه فعلا از انتشار مطلب بيشتري خودداري شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
يك نمونه از مسائل اجتماعي ناشي از فروپاشي شوروي: قاچاق زن
Tatyana Plotnikova


    قاضي يك دادگاه كيفري منطقه «ساري» انگلستان در اپريل 2006 بانو «تاتيانا پلوتنيكواTatyana Plotnikova» بيست و هفت ساله را به اتهام قتل شوهر 72 ساله اش گوين ادواردز Gwyn Edwards به حبس ابد محكوم كرد (انگلستان مجازات اعدام ندارد). تاتيانا تبعه كشور استوني است و «گوين» انگليسي بود.
    
Gwyn Edwards


    قتل در 11 ژوئن 2005 در خانه مسكوني اين زن و شوهر در حومه لندن روي داده بود.
    تاتيانا خودرا قرباني آزمندي ها و هوسبازي هاي جهان امروز بيان داشته بود.
     پس از فروپاشي شوروي و گسترش بيكاري در كشور كوچك استوني (يكي از جمهوري هاي تازه استقلال يافته بالتيك) و پولي شدن تحصيلات عالي، تاتيانا خودرا در وضعيت ناهنجاري مشاهده كرد. بسياري از آزمندان و هوسبازان كه شهرت زيبايي زنان استوني را شنيده بودند وارد اينجا شده بودند تا انسان شكار كنند و او از زيبايي نسبي برخوردار بود. عضو يك باند قاچاق زن زيبا با تاتيانا آشنا شد و چون وي را مشتاق به ادامه تحصيل ديد قول داد كه اورا به انگلستان ببرد، انگليسي ياد دهد، كار پيدا كند و به دانشگاه بفرستد. تاتيانا با اين وعده هاي طلايي در سال 2002 با كمك اين دلال به آنگلستان رفت، ولي در اينجا تا چشم باز كرد خود را در يك خانه فساد مشاهده كرد كه فرار از آنجا آسان نبود. وي در صدد نجات خود از اين منجلاب بود كه پيرمردي از مشتريان خانه فساد به او ابراز علاقه كرد. تاتيانا كه وي را وسيله خوبي براي فرار از خانه فساد ديد با اين شرط كه پيرمرد (به نام گوين ادواردز) اورا به نکاح خود درآورد و به دانشگاه بفرستد حاضر به پذيرفتن وي شد. گوين با پرداخت پول كلان و مساعي ديگر ترتيب خروج تاتيانا را از خانه فساد داد و طبق قولي كه داده بود با او ازدواج كرد. با وجود اين، گوين حاضر نمي شد كه تاتيانا را به دانشگاه بفرستد و حتي اجازه دهد كه به تنهايي از خانه خارج شود زيرا مي ترسيد كه تاتيانا وي را رها سازد و بر سر اين موضوع ميان زن و شوهر مرافعه دائمي وجود داشت كه سرانجام به قتل گوين انجاميد.
     هيات منصفه دادگاه استدلال تاتيانا را كه ضربه وارده به گوين در جريان دفاع از خود بود نپذيرفت و او را مجرم شناخت و قاضي حکم مجازات داد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 11 آوريل
  • 1034:   رومانوس سوم امپراتور روم شرقی (قسطنطنيه) به دست زنش کشته شد.
  • 1204:   ارتشهاي صليبيون در سر راه خود به زادگاه مسيح شهر قسطنطنيه را تصرف و غارت كردند.
  • 1898:   مك كينلي رئيس جمهوري وقت آمريكا از كنگره اين كشور خواست كه به اسپانيا اعلان جنگ دهد.
  • 1943:   دكتر مصطفي مصباح زاده (ناشر كيهان) در اين روز در سال 1322 هجري خورشيدي رئيس سازمان انتشارات و تبليغات وابسته به نخست وزيري شد. اين سازمان بعدا «انتشارات و راديو»، سپس «وزارت اطلاعات و جهانگردي»، آنگاه «وزارت ارشاد ملي» و اينک «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي» نام گرفته است.
  • 1951:   صادق هدايت نويسنده نامدار، 9 اپریل 1951 (19 فروردین 1330) در 48 سالگی در پاريس خودكشي كرد که در یک گورستان همین شهر مدفون شده است. وی 28 بهمن 1281 (17 فوریه 1903) در تهران و در خانواده ای از بزرگان وقت به دنیا آمده بود. صادق در عین حال از روشنفکران وقت بشمار می آمد. وی در تهران و فرانسه تحصیل کرده بود. او برای فراگرفتن پارسی ساسانی با هدف به فارسی نوین درآوردن آثار آن عصر به هند رفته بود. «کارنامک اردشیر بابکان» یکی از این کارهای اوست. معروف ترین داستاهای صادق هدایت عبارتند از: بوف کور، رنده بگور، سه قطره خون، سایه روشن، وَغ وَغ ساهاب و .... نمایشنامه «پروین دختر ساسان» نوشته صادق هدایت شهرت بسیار دارد. وی همچنین آثار چند نویسنده و فیلسوف بزرگ ازجمله چخوف را ترجمه کرده است.
    صادق هدايت

  • 1950:   يک بمب افکن آمريکايي از نوع بی ـ 29 بر فراز قلمرو شوروی وقت در لتونی سرنگون شد.
  • 1991:   شورای امنيت سازمان ملل با تصويب قطعنامه ای به حالت جنگ آمريکا با عراق پايان داد.
  • 2005:   موافقتنامه اي در رابطه با مسائل مرزي هند و جمهوری خلق چین 11 اپريل 2005 امضاء شد. كدورت هند از پکن از زمان درگیری نظامی سال 1962 دو كشور در منطقه لاداخ آغاز شد. هند گفته بود که چین 38 هزار كيلومتر مربع از خاك آن كشور را تصرف كرده است. در سال 1962 نهرو نخست وزير هند بود ـ فردي مخالف بکار بردن نيروي نظامي براي حل اختلافات. بنابراين، هند در دوران حکومت او ارتشي نيرومند نداشت و در درگیری نظامی با چین در منطقه لاداخ نتوانست ايستادگي چشمگير کند. هند پس از نهرو، گرايش ناسيوناليستي يافته و به تقويت نيروهاي مسلح خود دست زده و اينک داراي سلاح اتمي، ناو هواپيمابر، ناوشکن هاي نامرئي در برابر رادار و يک نيروي زميني چندميليوني شده است. چین و هند هر دو اینک شريک استرتژيک دولت مسکو هستند. از آغاز قرن 21 هر حرکت هند با ديد و اهميت خاص تفسير مي شود زيراکه اين کشور ميلياردي به هر طرف که نزديک شود، وزنه اين طرف سنگين تر مي شود.
  • 2005:   طبق يك نظر سنجي كه در یکمین هفته اپریل 2005 در ژاپن انجام و نتايج آن 11 اپریل در روزنامه «آساهي» به چاپ رسيده بود 38 و نيم درصد ژاپني ها از رو به خرابي گذاردن اقتصاد اين كشور [در آن زمان] و وضعيت مالي وقت خود ابراز نگراني كرده و گفته بودند که چنان وضعیتی مانع از تنظیم برنامه برای آینده افراد می شود و حالت انتظار به وجود می آورد. آنان همچنین از قدرت نظامی شدن کره شمالی با توجه به کینه ای که کره ای ها از دوران اشغال نظامی سرزمین شان توسط ژاپنی ها دارند ابراز نگرانی کرده و گفته بودند که چین و روسیه ممکن است روزگاری از کره شمالی به صورت پراکسی استفاده کنند.
  • 2005:   دولت آمريكا كه با اعتراض برخي از آمريکاييان رو به رو بود تصميم به افزايش عوارض گمركي بر پوشاك وارداتي از چين گرفت و مقامات دولت چین اين اقدام كه تنها پوشاك ساخت چین را شامل مي شد يك عمل غير دوستانه خوانده بودند. در آمريکا فروشگاههايي به نام «دالر ستور» و «دالر تري» و ... فعاليت دارند که هر جنسي را تنها به يک دلار (دالر) و از سال 2022 یک دلار و 25 سنت مي فروشند و بيشتر اجناس اين فروشگاهها ساخت چین است. کشورهاي ديگر که فاقد چنين فروشگاههايي هستند، اجناس چيني را گرانتر مي فروشند. همان سال (سال 2005) در برخی کشورها اتحاديه هاي کارگري نسبت به رقابت کالاي ارزان چيني با کالای ساخت کشور خود ابراز نگرانی کرده بودند.
  • نامه به مولف
    دریافت چند «ای ـ میل» در اپریل 2016 در اثبات حق حضور ایران در ماجرای سوریه
  •   پس از انتشار دو مطلب درباره «پالمیرا» و «رقه» در این «تاریخ آنلاین برای ایرانیان» در دوم اپریل 2016 (14 فروردین 1395)، و اینکه ایرانیان در آن مناطق 8 قرن با رومیان جنگیدند تا مانع گسترش نفوذ آنان در مشرق زمین شوند، به فاصله 9 روز چند «ای ـ میل» دریافت شد که خلاصهِ مضمون آنها چنین است:
        ... بنابراین، ما [ایرانیان] حق داریم پا بر جای پای نیاکان بگذاریم و در سوریهِ امروز حضور داشته باشیم و بجنگیم، این میراث ما است.
        یکی از این «ای ـ میل» ها با این جمله پایان یافته بود: "زنده و پیروز باد قهرمان ما؛ سردار قاسم سلیمانی ـ اسپهبد سورنایِ عصر ما.".
        این موارد یک بار دیگر بقاء ناسیونالیسم ایرانی را ثابت می کند.
    سردار قاسم سلیمانی



  • پيام‌هاي تازه
    چرا رسانه هاي ايران به مراسم نوروز در تاجيكستان نپرداخته بودند؟
  •  



        مخاطبي در ششم اپریل 2006 با ارسال اي ـ ميل نوشته بود:
        
        ... مي دانيد كه تاجیکیان [تاجيكها ـ تاجیکان] در طول حكومت شوروي چه مبارزاتي كردند تا آيين هاي نوروزي را زنده نگهداشتند. در آن دوران، مقامات مسكو با هرگونه مراسم ملّي مخالفت مي كردند و تنها اجازه داده بودند كه تاجيكیان و ساير مردمي را كه با زور و يا سازش با انگلستان از ايران جدا كرده بودند از نوروز باستاني كه هويّت ملّي و پرچم فرهنگ مشترك ما است به نام «آغاز بهار» ياد كنند، ولي تاجيكیان به همان گونه كه زبان فارسي را پس از حمله عرب به ايران در قرن هفتم ميلادي و اشغال آن به مدت نزدیک به دو قرن حفظ كرده بودند از نوروز هم محافظت و آن را در خانه و صحرا برگزار كردند كه از سال 1991 به اين سوي که استقلال به دست آوردند، جشن ملّي آنان هم شده است.
         مخاطب افزوده است: ... با اين توضيح مختصر، جا دارد كه رسانه هاي ايران به مساعي مشترك و فرهنگي تاجيكاین توجه بيشتري كنند و چگونگی مراسم نوروز آنان را وسیعا و با تصویر گزارش کنند.
        
        پاسخ:
        
        ـ مخاطب عزیز؛ اين نگارنده كه در نوشته ها و آنلاین هاي خود در آن باره كوتاهي نكرده است. در اينجا هم عكسي از مراسم «سبزه گردان» در نوروز امسال (سال وقت ـ سال 2006 ميلادي) را كه در پارک بسیار بزرگ و کم نظیر شهر دوشنبه برگزار شده بود و دختران تاجيك در آن شركت جسته بودند درج مي كند (عکس بالا).





  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com