Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
21 مارس
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 21 مارس
ايران
نوروز: پيدايش آن و برخي از رويدادهايي که در طول تاريخ در اين روز و يا به اين مناسبت روي داده است
كوروش بزرگ نوروز را يك آيين رسمي اعلام كرد

    
    نوروز و آيين هاي باشكوه آن، مسيري سه هزار ساله را پيموده تا به ما رسيده است. «نوروز» كهنسالترين آيين ملي در جهان است كه جاودانه مانده و يکي از عوامل تداوم فرهنگ ايرانيان و مردمی است که در محدوده امپراتوری پیشین پارسیان زندگی می کنند. چند دهه است که مورخان معاصر، کشورهایی را که نوروز جشن ملی آنان است «منطقه نوروز» نوشته اند از آناتولی تا دره سند، بخشی از هند و کوههای پامیر و از آسیای میانه و قفقاز تا خلیج فارس. اصحاب نظر بعید نمی دانند که با ایجاد اتحاد میان این کشورها یک بلوک سیاسی تازه بوجود آید و وزنه ای سنگین در سیاست جهان شود. همه تلاش جهان غرب بر این است که چنین اتحادی تحقق نیابد و بویژه ناسیونالیسم ایرانی باردیگر طلوع نکند.
     آيين هاي برگزاري این آیین های بزرگ در عصر حاضر با سه هزار سال پيش تفاوت چشمگير نكرده و به همين دليل، عامل وحدت فرهنگي ساكنان «منطقه نوروز» به شمار مي رود كه آن را در هرگوشه از جهان كه باشند، يكسان برگزار مي كنند و بزرگ مي دارند. انديشمندان، «نوروز» را مظهر پايدار هويت و ناسيوناليسم ايراني خوانده اند كه مورخان در قوه محركه اين ناسيوناليسم ترديد ندارند؛ زيرا كه در طول تاريخ نيروي عظيم و كارآيي هاي فراوان آن را مشاهده كرده اند.
     «نوروز» روز ملي و جشن همه كساني است كه در فلات ايران (ايران زمين) ـ خود و يا نياكانشان به دنيا آمده اند و تاريخ و فرهنگ مشترك دارند، و نیز ساكنان سرزمينهايي كه در طول قرون و اعصار، امپراتوري پارسیان را تشكيل داده بودند.
     در قرن نوزدهم امپراتوري ايران براثر توطئه هاي استعمارگران اروپايي تجزيه شده، اما فرهنگ مشترك و مدنيّت غني قوم ايراني باقي مانده و نوروز همچنان روز ملي همه آنان است.
    از آغاز سده 21 تلاش هاي چشمگير و تازه اي به منظور تحكيم رشته هاي فرهنگي و خويشاوندي (مهر، همدلي، انس و الفت) ساكنان منطقه نوروز و به ويژه ميان كشور ايران و كشورهاي فرارود و آسياي جنوبي صورت مي گيرد كه اصحاب نظر آن را يك پديده تازه جهاني دانسته اند، زيرا كه مناسبات كشورها تاكنون در زمينه هاي اقتصادي، سياسي و نظامي (مادي) بوده است كه باعث برانگيخته شدن رقابت ديگران، يارگيري سياسي ـ نظامي و مسابقه هاي نامطلوب شده است.
     در بسياري از آثار گذشته نگاران، از جمله در تاريخ طبري، شاهنامه فردوسي و آثار بيروني؛ نوروز به جمشيد ـ شاه افسانه اي و در تالیفات ديگر به کيومرث نسبت داده شده و آن را به دليل آغاز بهار، برابر شدن روز و شب و از سر گرفته شدن درخشش خورشيد و اعتدال طبيعت، بهترين روز در سال دانسته اند.
     به نوشته برخي از مورخين برپايه افسانه ها، سه هزار سال پيش در چنين روزي، جمشيد از كاخ خود درجنوب درياچه اروميه (منطقه باستاني حسنلو) بيرون آمد و عميقاً تحت تأثير آفتاب درخشان، و خرمي و طراوت محيط قرارگرفت و آن روز را «نوروز»، روز صفا، پاك شدن زمين از بديها و روز سپاسگزاري از خداوند بزرگ ناميد و خواست كه از آن پس، بدون وقفه، هر سال دراين روز آيين ويژهاي برگزار شود- آييني كه هنوز ادامه دارد و از گزند زمانه و هرگونه تحول سياسي و اجتماعي مصون مانده است.
     لازم است بدانيم كه مهاجرت آرين ها به صورت سه دسته مادها، پارسها، پارتها به سرزمين ايران درقرن هشتم پيش از ميلاد تكميل شد. اين گروه از آرين ها از گروهي كه به اروپا رفتند، جدا شده بودند که مورخان آنان را آرينهاي جنوبي مي خوانند. مادها در منطقه ري (تهران امروز) به سمت شمال غربي و غرب تا مرز ايلام و ازجمله آثرپاتيكان (آذربايجان) و كردستان مستقر شدند و بعدا حكومتي به پايتختي همدان در آن منطقه تأسيس كردند كه به احتمال زياد جمشيد از ميان آنان برخاسته بود. زيرا، پارسها در جنوب و جنوب شرقي «ري» تا سواحل خليج فارس و بيشتر افغانستان و بلوچستان امروز اسكان گرفته بودند و پارتها در شرق درياي مازندران و جنوب سيردريا، از جمله خراسان بزرگ، دامغان، خوارزم و گرگان - تپورستان (مازندران) و نواحي اطراف استقرار يافته بودند.
     ترويج آموزش هاي زرتشت ـ تنها پيامبري كه از ميان آرينها برخاسته ـ به نوروز جنبه معنوي بخشيد، زيرا زرتشت بر كردار، گفتار و پندار نيك تأكيد داشت و هرعمل خلاف عدالت را نفي مي كرد و تحولات تاريخ را نتيجه كشمكش بدي و خوبي مي دانست و مي گفت كه سرانجام با شكست قطعي بدي؛ آرامش، صفا، شادي، صميميت و عدالت جهانيان تأمين خواهد شد. نوروز فرصت خوبي براي زدودن افكار بد از روح، پايان دادن به دشمني ها از طريق تجديد ديدارها و نيز شادكردن دوستان و بستگان، مخصوصاً سالخوردگان با دستبوسي آنان و مبادله هديه بوده است.
     كوروش بزرگ مؤسس امپراتوري ايران كه از مادر، «ماد» و از پدر، «پارس» بود نخستين حكمران ايراني بود كه نوروز را عيد رسمي اعلام داشت و در سال 534 پيش از ميلاد دستورالعملي براي اجراي مراسم دولتي آن تدوين كرد كه شامل ترفيع نظاميان، ابلاغ انتصابات تازه، سان ديدن از سربازان، عفو مجرمين پشيمان، ايجاد فضاي سبز و پاكسازي محيط زيست ـ از منازل شخصي گرفته تا اماكن عمومي ـ بود. چهارسال پيش از آن، كوروش پس از تصرف بابل، نوروز را در آنجا جشن گرفته بود و به اين سبب برخي از مورخان، زمان اعلام رسمي و عمومي شدن نوروز به عنوان عيد ملّي را سال 538 قبل از ميلاد نوشته اند. بابل در 29 اکتبر سال 539 پيش از ميلاد به تصرف ايران درآمده بود.
     در دوران هخامنشيان، يازده روز اول فروردين (فرورتيشن/Farvartishn) ويژه انجام مراسم نوروز بود. شاه در نخستين روز سال نو روحانيون، بزرگان، مقامات دولتي و فرماندهان ارشد نظامي، دانشمندان و نمايندگان سرزمينهاي ديگر را مي پذيرفت و ضمن سپاسگزاري از عنايات خداوند، گزارش كارهاي سال كهنه و برنامه هاي دولت براي سال نو و نظر خويش را بيان مي كرد كه نصب العين قرارگيرد. اين آيين تا همين اواخر با جزيي تفاوت رعايت مي شد كه دوباره دارد بتدريج ازسرگرفته مي شود. شاه سپس پيشكش ها را دريافت مي كرد كه نمونه آن در كنده كاريهاي تخت جمشيد ديده مي شود. آنگاه مراسم سان و رژه برگزار مي شد و افسراني كه قهرمان دفاع از وطن شده بودند، ترفيع و پاداش مي گرفتند و مقامات تازه و قضات نو معرفي مي شدند.
     در نوروز، مردم نخست به ديدن سالخوردگان خانواده، بيماران و از كارافتادگان مي رفتند و اداي احترام مي كردند (احترام و رعايت احوال سالخوردگان و نسل بازنشسته، در ميان ايرانيان همواره نهايت اهميت را داشته است). سپس عيد ـ ديدني آغاز مي شد. پيش از ديد و بازديدها، در لحظه تحويل سال، هر فرد از خدا مي خواست كه در سال نو روان او را پاك و آرام نگهدارد. اين مراسم پس از 25 قرن به همين صورت ادامه دارد و باعث اعجاب ملل ديگر شده است.
     سران دولت هخامنشي در آداب و رسوم و قوانين سرزمين هاي غيرآريايي نشين كمتر مداخله مي كردند ولي در مصر كه بيش از يك قرن (121 سال و چند ماه) يكي از ايالات ايران به شمار مي رفت، آيين هاي نوروز را رواج داده بودند و با اعزام سفير به حبشه (اتيوپي) از شاه انتخابي اين كشور خواسته بودند كه نوروز را برسميت بشناسد و برگزار كند، آلودن محيطزيست (آب و هوا و زمين) را منع ، و براي دروغ گفتن و سوء نيّت مجازات در نظر بگيرد.
     نوروز، هدف از گرامي داشت آن و وقايعي كه در طول قرون و اعصار در اين روز روي داده است در خور توجه فراوان است. اشاره به چند مورد آن در زیر آمده است:
    
پس از ساختنه شدن تخت جمشيد، مراسم رسمي نوروز در اين تالار برگزار مي شد


    پس از تكميل ساختمان عظيم و زيباي تخت جمشيد در پارس و گشايش آن، آيين هاي رسمي نوروز، باشكوه بيمانندي در آنجا برگزارمي شد. مراسم نخستين نوروز در تخت جمشيد، دو هفته طول كشيد. مردم عادي در تالار صدستون و سران ايالات و مقامات تراز اول در تالارهاي ديگر اين كاخ حضور مي يافتند. كار ساختن تخت جمشيد (يوناني ها پرسپوليس = شهر پارس خوانده اند) 51 سال طول كشيد. داريوش يكم تصميم به ساختن آن، در محلي نه چندان دور از پاسارگاد گرفت، ولي پادشاه سوم بعد از او آن را گشود و به اين ترتيب ايران داراي دو پايتخت شد: شوش: پايتخت اداري و تخت جمشيد: پايتخت سياسي. عنوان «تخت جمشيد» را قرنها بعد، عوام الناس به آن دادند، حال آن كه اين كاخ با جمشيد افسانه اي ارتباطي نداشته است. از اين كاخ كه گوياي تمدن و پيشرفت ايرانيان باستان است بر قلمرويي ميان سند، دانوب، مديترانه و صحراي آفريقا فرمانروايي مي شد. حسادت اسكندر مقدوني نسبت به اين شكوه و عظمت، عامل عمده ويراني اين كاخ به دست او شد. افراد خاندان سلطنت و درباريان در هر کجاي کشور که بودند پيش از فرا رسيدن نوروز خودرا به تخت جمشيد مي رسانيدند و بهار را در آنجا بسر مي بردند.
    
بزرگان ايران و مقامات رسمي ازطريق اين پلكان به تالار پذيرايي تخت جمشيد براي شركت در مراسم رسمي نوروز مي رفتند


    داريوش دوم به مناسبت نوروز، در سال 416 پيش از ميلاد سكه زرين ويژه اي ضرب كرد كه يك طرف آن شكل سربازي را در حال تيراندازي با كمان نشان مي دهد. ضرب سكه زر و سيم يک قرن پيش از آن توسط داريوش يكم آغاز شده بود. سكه هاي داريوش بزرگ به «داريك» يا «دريك» موسومند. بايد توجه داشت که رسم دادن سکه به عنوان عيدي از زمان هرمز دوم - شاه ساساني در سال 304 ميلادي آغاز شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
     مِهستان (مه/Meh: بزرگ)، پارلمان ايران در عهد اشكانيان نخستين جلسه خودرا در نوروز سال 173 پيش از ميلاد با حضور مِهرداد يكم ـ شاه وقت ـ برگزار كرد و اولين مصوبه آن انتخابي كردن مقام رياست كشور (شاه) بود. عزل شاه نيز در اختيار همين مجلس قرار گرفت، البته طي شرايطي از جمله خيانت به كشور، ابراز ضعف و نيز جنون، بيماري سخت و از كار افتادگي. ايران در آن زمان داراي دو مجلس بود. مجلس شاهزادگان و مجلس بزرگان كه جلسه مشترك آنها را «مِهستان» مي خواندند.
     در سال 52 ميلادي، مِهستان كه از نحوست 13 فروردين مي ترسيد، چند روز ايران را بدون شاه گذارد و روز 15 فروردين «بلاش» را از ميان شاهزادگان اشكاني به شاهي برگزيد كه از همه آنان كوچكتر بود و استدلال كرد كه «مصلحت وطن»، انتخاب بلاش را ايجاب مي كرد. شاه قبلي در ايام نوروز مرده بود. نحوست رقم 13 از يونانيان است که با اسکندر وارد ايران شده است!.
     نوروز ايراني بر حسب سال مصادف است با يكي از اين سه روز در تقويم تازه ميلادي (گريگوري): 20، 21 و يا 22 مارس (مارچ). در مارس 44 پيش از ميلاد، ايران خود را براي دفاع در برابر حمله احتمالي «ژوليوس سزار» آماده مي كرد كه خبر رسيد سزار 15 مارس (هفت روز پيش از نوروز) در سناي روم ترور شده است و شاه جريان را به اطلاع رجال كشور رسانيد که ايام عيد را در دلواپسي بسر برده بودند. اسپهبد سورنا فرمانده كل ارتش ايران 9 سال پيش از آن (سال 53 پيش از ميلاد) در «حرّان» ارتش روم را درهم شكسته بود. در اين جنگ، كراسوس كنسول روم و فرمانده اين ارتش كشته شده بود و سزار تصميم به انتقامگيري داشت.
     اردشير پاپكان - كه در سال 226 ميلادي سلسله ساسانيان را تأسيس كرده بود چهار سال بعد، از دولت روم كه در جنگ از وي شكست خورده بود خواست كه نوروز ايراني را به رسميت بشناسد و سناي روم نيز آن را پذيرفت و از آن پس نوروز ما در قلمرو روم به Lupercal معروف شد. در دوران اشكانيان ايام نوروز به پنج روز كاهش يافته بود اما اردشير به تقاضاي «تنسر/ Tansar» موبدِ موبدان (روحاني ارشد زرتشتيان) روز ششم فروردين ـ زادروز زرتشت ـ را بر آن اضافه كرد و چون ايرانيان روز هفتم فروردين را خوش يمن مي دانستند و بيشتر ازدواجها را به اين روز موكول مي كردند، از آن زمان ايام نوروز كه روزهاي روح ابدي، شاديها و پاكي ها بشمار مي آمدند، به هفت روز افزايش يافت و ايرانيان در اين هفت روز دست از كار مي كشيدند.
     در طول حكومت ساسانيان اهميت نوروز افزايش يافت. نه تنها يك عيد ملّي بود بلكه ايام تميز كردن محيط زيست، پوشيدن لباس نو، تميز كردن بدن، استغفار از گناهان، دلجويي از پيران، تجديد دوستيها، استحكام خانواده، و بيرون كردن افكار بد و پليدي ها از روح و روان به شمار مي آمد. در اين عهد، تشريفات نوروزي مفصل شد، از جمله روشن كردن آتش روي بامها در شب نوروز به منظور سوزاندن پليديها كه اينك اين رسم به روشن كردن شمع سر سفره هفت سين تبديل شده است. ساسانيان معتقد بودند كه هدف کوروش بزرگ از اعلام نوروز به عنوان يك روز ملّي؛ برقراري عدالت، نظم، برادري، انساندوستي و پاكدامني بوده و بايد تحقق يابد.
     در مارس 326 ميلادي ميان ارتش ايران به فرماندهي شاپور دوم و ارتش روم به فرماندهي كنستانتينوس دوم امپراتور اين كشور جنگي خونين و پرتلفات در گرفته بود. با اينكه پيروزي با ارتش ايران بود، شاپور دوم 20 مارس (شب نوروز) برغم مخالفت افسرانش كه در شرف بُردن جنگ بودند، آتش بسي دو هفته اي اعلام كرد تا سربازان بتوانند آيين هاي نوروزي را برگزار كنند. كنستانتينوس دوم كه نيروهايش تلفات شديد داده بودند، پس از اين آتش بس موقت حاضر به ادامه جنگ نشد و روز دهم آوريل ميان دو امپراتور پيمان صلح به امضاء رسيد.
     در مراسم نوروز سال 399 ميلادي، چند مسيحي ايراني كه موفق به ورود به كاخ يزدگرد ـ شاه وقت (ساساني) شده بودند، في البداهه از او تقاضاي آزادي مذهبي براي خود كردند. اين آزادي كه مورد درخواست دولت روم هم بود به همه مسيحيان قلمرو ايران داده شد.
     در نوروز سال 501 ميلادي (1349 سال پيش از انتشار مانيفيست كمونيست به قلم كارل ماركس) مزدك بامداد ـ روحاني زرتشتي ـ جنبش سوسياليستي خود را برپايه مالكيّت عمومي دارايي ها، استفاده از توليدات و ثروت بر حسب نياز فرد و برابري اجتماعي ـ اقتصادي همه مردم علني ساخت كه مورد توجه توده ها كه گرفتار جامعه اي طبقاتي و وجود شكاف عظيم ميان فقير و غني بودند، قرار گرفت و حتي شاه وقت ايران ـ قباد ـ متمايل به افكار او شد.
     پيمان «صلح پايدار» ايران و روم كه به امضاي خسرو انوشيروان ساساني و «ژوستي ني اَن» امپراتور روم رسيده بود، در سال 532 ميلادي در مراسم نوروزي كه در تالار كاخ تيسفون (ايوان مدائن - طاق كسري، 36 كيلومتري جنوب بغداد) با حضور شاه ايران برپا شده بود، مبادله شد.
    
خسروانوشيروان به هركس كه در طول سال به وطن خدمت چشمگير كرده بود در مراسم نوروز يكي از اين سكه هارا مي داد که تصوير او بر آنها ضرب شده بود


    در زمان حكومت طولاني خسروانوشروان (انوشيروان ساساني ـ دادگر)، تماس مستقيم مردم با شاه افزايش يافته بود و شاه شخصاً به برخي شكايات رسيدگي مي كرد و در مراسم نوروزي كاخ سلطنتي عده بيشتري از مردم عادي شركت مي شدند و به همين سبب خسروانوشيروان در سال 549 ميلادي، پس از برگزاري مراسم نوروز دستور ساختن تالار بزرگي را به ضميمه کاخ سلطنتي تيسفون که از دجله فاصله زياد نداشت صادر کرد و اين تالار و ساختمان ضميمه آن نهم مارس سال 551 ميلادي آماده بهره برداري شد و آيين هاي نوروزي آن سال در آنجا برگزار شد. اين تالار که با فرش معروف بهارستان مفروش بود پس از حمله اعراب آسيب ديد و بعدا منصور خليفه عباسي دستور داد که با تخريب کاخ سلطنتي و عمارات بزرگ تيسفون، مصالح لازم براي تکميل عمارات شهر نوساز بغداد واقع در همان نزديکي تامين شود و باقيمانده سکنه تيسفون به بغداد منتقل شوند. با وجود اين، بقاياي تالار خسروانوشيروان که به طاق کسرا و ايوان مدائن معروف شده همچنان باقي و پايدار مانده و از آثار تاريخي مهم جهان بشمار مي آيد. دانشگاه گندي شاپور (خوزستان) هم که به دستور خسروانوشيروان براي تدريس و تحقيق طب و فلسفه ساخته شده بود در نوروز (سال 550 ميلادي) گشايش يافت.
    
دهها سال مراسم نوروزي در اين تالار (طاق كسري) در شهر تيسفون برگزار مي شد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
     بعد از اسلام، تا مدتي مراسم نوروز در ايران به صورت خصوص و خانوادگي برگزار مي شد. با وجود اين، نوروز ايراني از طريق مسلمانان تا اندلس (اسپانيا) گسترش يافت. از زمان عباسيان به دليل بسط نفوذ ايرانيان در دستگاه خلفاي اين دودمان، مراسم نوروز به اين دستگاه راه يافت ولي يك عيد رسمي (روز ملي) نبود. در روايت است كه هارون الرشيد، خليفه معروف عباسي، هزاران سكه نقره كه يك طرف آنها را رنگ زده بود (علامتگذاري كرده بود) در مراسم نوروز (سال 211 هجري) در شهر بغداد به بزرگاني كه به ديدن او رفته بودند، هديه داده و به آنان تأكيد كرده بود كه نوروز سال آينده، كسي سكه دريافت خواهد كرد كه سكه هاي امسال را با خود بياورد و به او نشان بدهد. هدف هارون اين بود كه سكه هاي عيدي را که داده بود خرج نكنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
    رجال خراسان در سال 809 ميلادي، روز 24 مارس (سوم فروردين) را براي عيد ـ ديدني ميان خود تعيين كرده بودند. در همين مراسم به آنان اطلاع رسيد كه هارون الرشيد در همان روز در شهرتوس درگذشته است. با اين خبر، مجلس ديد و بازديد نوروزي به يك جلسه محرمانه سياسي مبدّل و در آن تصميم گرفته شد كه به مأمون ـ كه از جانب مادر ايراني بود ـ کمک کنند تا جانشين پدر شود و سه هفته بعد، هنگامي كه شنيدند «امين» برادر او در بغداد خليفه اعلام شده است به گردآوري داوطلب براي جنگيدن دست زدند و در اندك زماني 30 هزار داوطلب آماده شدند. اين سپاه در روستاي تهران (پايتخت امروز ) ارتش 91 هزار نفري مجرب امپراتوري عباسي را درهم شكست و علي بن عيسي بن ماهان فرمانده ارتش خليفه كه بهترين سردار زمان خود بود به همدان گريخت. داوطلبان ايراني در آنجا هم وي را شكست دادند که ضمن اين جنگ كشته شد. نيروي داوطلب با وجود قلّت نفرات، با روحيه اي عالي و عشق کسب استقلال كامل وطن به بغداد رفت، اين شهر را محاصره و تصرف، امين را اعدام کرد و سر او را براي مأمون به خراسان فرستاد و به اين ترتيب از آن پس خلافت عباسيان تحت نفوذ ايرانيان قرار گرفت و در زمان برادران بويه (از مردم ديلمان منطقه كوهستاني گيلان)، خليفه عباسي در حقيقت عروسكي در دست آنان بود. در زمان بوئيان که پيروان مرداويز بودند آيين هاي نوروزي بارديگر رسميت يافتند و چون بغداد در دست آنان بود، در اين شهر هم برگزار مي شدند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
    مردآويز زياري (ديلماني) از قهرمانان ملي ايرانيان كه بر قسمت بزرگي از ايرانزمين حكومت مي كرد و اصفهان را پايتخت خود قرار داده بود، كمر به برگزاري آيين هاي ملي ايران از جمله تيرگان، مهرگان، سده، چهارشنبه سوري و مهمتر از همه نوروز بسته بود و تاكيد داشت كه مراسم عينا و مطابق عهد ساسانيان برگزار شود و در اين راه سختگيري زياد و افراط بيش از حد ازخود نشان مي داد، به گونه اي كه در سال 934 ميلادي دست به تنبيه كاركناني زد كه در آذين بندي اصفهان براي نوروز سليقه كافي به كار نبرده بودند و همين امر سبب شد كه خدمه غيرايراني كه مورد انتقاد قرار گرفته بودند، از بيم جان خود، او را در حمام کشتند. مردآويز همان سال جشن سده را در اصفهان برگزار کرده و شخصا در آن شرکت جسته بود. وي بود که پس از راندنِ دست نشاندگانِ عرب از مناطق مرکزي ايران دستور اکيد داده بود که ايرانيان جز به فارسي نگويند و ننويسند.
    
    *****
    اميراسماعيل ساماني و به نوشته برخي از مورخان از دودمان ژنرال بهرام مهران (بهرام چوبين، متولد ري و نابغه نظامي ايران) كه به تجديد حيات زبان فارسي و فرهنگ ايراني كمك فراوان كرد، در سال 892 ميلادي از رياضيدان هاي خراسان خواست كه تقويم ساساني را دوباره نويسي كنند تا «نوروز»در ساعت درست و هنگام عبور خورشيد از استوا آغاز شود و حلول سال دقيق باشد. اين آرزو سالها بعد توسط «عمرخيام» تحقق يافت و تقويم هجري خورشيدي و لحظه دقيق حلول سال نو تهيه و تنظيم شد. جلال الدين ملکشاه سلجوقي كه عمر خيام نيشابوري در دوران حکومت او تقويم خورشيدي را تنظيم کرده بود از همان زمان دستور رعايت آن را داد که طبق قانون مصوب مجلس، از قرن چهاردهم هجري نوشتن تاريخ مكاتبات در ايران با تقويم خورشيدي رسمي شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
    شاه اسماعيل صفوي روز 11 مارس (در سال 1502 ميلادي) و 9 روز مانده به نوروز را براي تاجگذاري خود تعيين کرده بود تا آيين هاي نوروزي را در کسوت شاه ايران برگزار کند. وي که در تبريز خود را شاه همه ايران اعلام کرده بود درهمين مراسم گفته بود که خود را مکلّف به احياي امپراتوري ايران در داخل مرزهاي ساسانيان مي داند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
    در سال 1597 ميلادي، شاه عباس يکم (صفوي) آيين نوروز را در عمارت «نقش جهان» برگزار كرد و در نطق خود به اين مناسبت، اعلام داشت كه اصفهان پايتخت هميشگي ايران خواهد بود و تصميم دارد آن را به صورت زيباترين و امن ترين شهر جهان درآورد و به نمايندگان كشورهاي خارجي كه به شركت در مراسم دعوت شده بودند، اجازه داد كه براي كشور خود در اصفهان سفارتخانه بسازند. شاه عباس روز اول اكتبر سال 1588 ميلادي رييس كشور ايران شده بود. وي در رعايت اعياد ملّي و مذهبي شيعه دقت کامل بعمل مي آورد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نادرشاه
*****
    نادرشاه به نوروز و آيين هاي آن علاقه مندي فراوان داشت. وي سكه خود موسوم به سكه نادري را در سال 1735 ميلادي، در مراسم سلام نوروز رايج ساخت و تعدادي از آن را به رسم عيدي به منشي ها و افسران خود داد كه در يك طرف سكه نقش شده بود: «الخير في ماوقع» و در طرف ديگر سكه اين عبارت ديده ميشود: «نادرِ ايران زمين». اين عبارت نشان مي دهد كه نادر يک ناسيوناليست و خواهان احياي امپراتوري ايران در چارچوب مرزهاي عهد ساسانيان، اشكانيان و هخامنشيان بود.
     نادرشاه در سال 1739 در جريان لشكركشي به هند، پس از شكست دادن ارتش 360 هزار نفري اين كشور و دريافت تاج پادشاهي هند، براي ورود به دهلي منتظر فرارسيدن نوروز شد تا در روزي سعد به اين آرزو برسد و روز 20 مارس ( در آن سال، روز نوروز) وارد دهلي شد و مراسم عيد را در كاخ «شاهجهان (امپراتور پيشين هند)» برگزار كرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کريمخان
*****
    كريمخان زند (وكيل مردم) پس از اعلام شهر شيراز به پايتختي ايران، از سال 1761 ميلادي به بعد هر ساله سلام نوروزي را در عمارتي كه اينك موزه پارس ناميده مي شود، برگزار مي كرد و سپس به ديدن مردم عادي (كوچه و خيابان) مي رفت. وي در نخستين نوروز در شيراز، از جيب خود چند نوازنده را اجير كرد كه در ميدان هاي شهر بنوازند و مردم را شاد كنند كه بعداً اين رسم شامل روزهاي ديگر هم شد. كريمخان براي شاد كردن مردم و زدودن غمهايشان هر اقدامي را كه مي توانست، مي كرد. وي براي ديدن مردم و آگاه شدن از مشكلاتشان، حتي به قهوه خانه ها مي رفت و در آنجا با آنان آبگوشت (ديزي) مي خورد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
    آغامحمدخان قاجار با داشتن ريشه و تبار مغولي، «نوروز» را براي تاجگذاري اش تعيين كرد. وي در نوروز سال 1174 هجري خورشيدي (مارس 1795 ميلادي) در تهران تاجگذاري كرد و اين شهر را پايتخت قرار داد که هنوز پايتخت است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
     ويلهلم اول قيصر آلمان كه علاقه چشمگير به خواندن تاريخ آرين ها داشت از اين كه در 22 مارس 1797 ميلادي (مصادف با نوروز آرين هاي جنوي - ايرانيان) به دنيا آمده بود، بسي مباهات مي كرد. وي در نوروز سال 1871 به شاه وقت ایران (ناصرالدین شاه) نوشت: از اين كه 22 مارس 1797 (و مصادف با نوروز ايرانيان) به دنيا آمده است، بسي مباهات مي کند. در زمان او بود كه آلمان به وحدت رسيد (رايش دوم). ويلهلم اول که بيسمارک صدر اعظمش بود 91 سال عمر كرد. فراموش نکنيم که آلمان تنها قدرت اروپايي است که نظر استعماري و سياست امپرياليستي نسبت به ايران نداشت و همواره (جز در زمان صدارت بانو مِرکل) در کنار ايران بود. ايرانيان نيز نسبت به آلمان و آلمانيان احساسات ويژه داشته اند و به خاطر همين احساس، در دوران دو جنگ جهاني قرن بيستم آسيب فراوان ديدند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
    مارس سال 1911 (نوروز سال 1290 خورشيدي) مراسم رسمي (دولتي) نوروز به نشانه اعتراض به حضور خودسرانه نيروهاي انگلستان و روسيه در خاك ايران لغو و به جاي آن عزاي ملي اعلام شد. اين نيروها بر پايه قرارداد آگوست سال 1907 سن پترزبورگ (تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ ميان انگلستان و روسيه) وارد ميهن ما شده بودند و اشغالگر به شمار مي آمدند. نيروهاي روسيه تا 1918 و نيروهاي انگلستان تا 1921 ايران را ترک نگفتند. وجود نيروهاي همين دو کشور در ايران باعث شد کشور ما که اعلام بيطرفي کرده بود صحنه جنگ جهاني اول شود و آسيب بيند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
    برگزاري آيين هاي نوروز ايراني از دوران هخامنشيان در آسياي صغير (آناتولي ـ ترکيه امروز) تا به امروز مرسوم بوده است. عبدالحميد اول سلطان عثماني که خود روز نوروز (20 مارس 1725) به دنيا آمده بود نوروز را در قلمرو عثماني يک عيد رسمي اعلام کرد که باقي مانده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
     دولت وقت تهران كه مي ترسيد مردم از شنيدن امضاي قرارداد ترکمنچاي و از دست رفتن قفقاز ايران به خشم آيند و دست به عصيان بزنند، اين قرارداد را كه با ميانجيگري دولت انگلستان در 22 فوريه 1828 ميلادي (درست يک ماه پيش از نوروز) امضا شده بود از مردم پنهان كرد تا خبر آن در ايام ديد و بازديد نوروز به گوش ايرانيان نرسد و آنان را اندوهگين و بر ضد دولت متحد نكند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
    در نوروز سال 1300 (1921ميلادي) دكتر محمد مصدق استاندار وقت فارس در مراسم رسمي نوروز در شيراز اعلام كرد كه به عنوان اعتراض به وقوع كودتاي نظامي درتهران (کودتاي ژنرال رضاخان و سيد ضياء طباطبايي با حمايت لندن) و زنداني شدن روشنفكران وطن، از همان لحظه از سمت خود كناره گيري مي كند و اين چند روز را هم به خاطر احترام به نوروز صبر كرده بود تا مراسم عيد ملّي برگزار شود.
     وي در جلسه 9 آبان 1304 مجلس شوراي ملي نيز با انتقال سلطنت به ژنرال رضاخان كه او را «قلدر» خوانده بود مخالفت شديد كرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
    شوراي عالي معارف (فرهنگ) ايران نخستين جلسه خود را به ابتكار ميرزاعلي اكبر دهخدا در روز نوروز 1301تشكيل داد و در همان جلسه درباره تعطيلات نوروزي مدارس كه بعداً به اقتباس از ساسانيان يك هفته تعيين شد، به بحث و مذاكره پرداخت و قرار شد كه پيشنويس «قانون اساسي معارف» تنظيم و به پارلمان داده شود.
    در آن زمان، همه امور فرهنگي ايران از آموزش و پرورش تا كتاب و هنر و فرهنگ و صدور پروانه انتشار جرايد در دست اين شورا، مركب از ادباء، دانشمندان و انديشمندان تراز اول كشور بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
    از سال 1307 هجري خورشيدي، همانند عهد باستان، اعلام ترفيع نظاميان به نوروز موكول شد. بعدا اعلام بخشودگي تمام و يا قسمتي از مجازات محکومان نيز همانند عهد باستان، به نوروز موکول شد.
     کوروش بزرگ نوروز را براي دادن ترفيع به نظاميان و بخشودگي محکوم شدگان در نظر گرفته بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
    ناوگان ايران كه با كمك ايتالياي عهد موسوليني به طور محرمانه ايجاد شده بود در نخستين نوروز پس از ورود به خليج فارس، به پايگاه نظامي انگلستان در «باسعيدو» حمله بُرد و آن را به خاك وطن باز گردانيد. انتخاب نوروز براي حمله به اين سبب بود که انگليسي ها انتظار نداشتند ايرانيان در روز ملي بزرگ خود دست به اين کار بزنند. انگلستان كه از قرن شانزدهم نمي خواست ايران نيروي دريايي موثر داشته باشد در ماجراي شهريور 1320، و با توسل به نيرنگ، ناوگان ايران را نابود كرد. دولت لندن هيچگاه مايل نبوده است که کشورهاي حوزه خليج فارس داراي قدرت دريايي شوند. سياست اين دولت بود که باعث شد در اين منطقه کشورهاي کوچک متعدد به وجود آيد تا اجبارا مطيع قدرتهاي خارج از منطقه باشند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
     نوروز 1318 هجري خورشيدي بهره برداري از راه آهن سراسري ايران آغاز و بدعتي شد كه مانند دوران ساسانيان كارهاي مهم از نوروز آغاز شود. مصدق قبلا در مجلس به لايحه کشيدن اين خط به صورت مستقيم و سراسري (نه، شبكه) از يک بندر در جنوب به يك بندر در شمال كشور اعتراض کرد که قرار بود از محل عوارض قند و شکر ساخته شود و آن را طبق ديکته خارجي و با مقاصد نظامي اعلام داشت و گفت که اگر به صورت شبکه و ميان مناطق اقتصادي کشور و شهرهاي بزرگ باشد فايده بخش است و سئوال کرد که چه ضرورتي ايجاب مي کند که اين خط به يک بندر غير تجاري در شمال منتهي شود. پس از اشغال نظامي ايران در شهريور 1320 تازه ايرانيان متوجه شدند که مقاصد نظامي يعني چي. متفقين از اين خط براي حمل اسلحه و مهمات ميان غرب و شوروي استفاده کردند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مصدق
*****
    در سال 1330، دكتر مصدق روز 29 اسفند هر سال را روز ملي شدن صنعت نفت ايران؛ يک جشن ملي و تعطيل عمومي اعلام كرد و به اين ترتيب، يك روز بر تعطيلات نوروزي اضافه شد.
    دكتر مصدق در پيام نوروزي سال 1331 خود ايرانيان را به ايستادگي و پايمردي در برابر سلطه و استثمار خارجي فراخوانده و اشاره كرده بود كشوري كه استقلال واقعي و حاكميت ملي تمام عيار نداشته باشد، در جامعه بين المللي فاقد عزت و احترام است.
     او در نطق نوروزي سال 1332 خود به مردم اطلاع داد كه پيشنهادهاي غرب براي حل مسأله نفت را رد كرده است و بنابراين، مردم بايد كمربندها را محكمتر كنند و آماده هرگونه جانفشاني براي وطن و خنثي كردن توطئه ها باشند.
     دکتر مصدق در پي سه سال زندان و ده سال تبعيد غير قانوني در احمدآباد ساوجبلاغ در 14 اسفند 1345 درگذشت و ايرانيان نوروز سال 1346 را در اندوه فوت او به آرامي و خيلي ساده برگزار کردند و از اين که دولت وقت اجازه تشييع جنازه و شرکت در مراسم تدفين و برگزاري مجالس ترحيم نداده بود خشمگين بودند. دولت وقت با درج يک اطلاعيه کوتاه فوت وي را اعلام داشته بود و روزنامه ها را از درج هرگونه مطلب ديگر و آگهي هاي تسليت ممنوع کرده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
محمدداوود
*****
    سالها صحبت از ايجاد كنفدراسيون ايران و افغانستان در ميان بود. در نوروز سال 1339 (سال 1960)، سردار محمدداود صدراعظم وقت افغانستان به ايران آمد تا درباره اين موضوع بررسيهاي تازه اي صورت گيرد و به اين سبب، وي هم در مراسم نوروز آن سال شركت كرد، زيرا نوروز آيين مشترك مردم دو كشور است كه تا قرن نوزدهم قلمرو حكومتي واحدي را تشكيل مي دادند. اتباع دو کشور داراي نياکان (تاريخ) زبان و فرهنگ مشترک هستند و به همين دليل طبق نظر جامعه شناسان از جمله «ماکس وبر» يک ملت محسوب مي شوند، و به همين صورت تاجيكهاي فرارود (پارسيان) كه اينک در چند كشور زندگي مي كنند.
    ترس از همين خويشاوندي و وحدت فرهنگي است که در سالهاي اخير فشارهاي تازه اي وارد مي آيد که افغانها و به ويژه پشتونها به ايران و پارسيان منطقه فرارود (تاجيکها) نزديک نشوند.
     در مذاکرات محرمانه نوروز 1339 سردار محمدداود خان با مقامات ارشد دولت ایران طرح ايجاد كنفدراسيون ايران و افغانستان مطرح شد که [معمّاگونه] به روزنامه های اروپا درز کرد و انتشار آن باعث مخالفت شدید دولت لندن و دولت مسکو شد. مسکو از آن می ترسید که تاجیکهای منطقه فرارود دوباره بپاخیزند و خواهان الحاق به آن کنفدراسیون شوند و لندن بیم داشت که خط مرزی «دوراند» مآلا غیرقانونی اعلام و قبایل پشتون که با ترسیم این خط ازهم جدا شده اند به افغانستان بپیوندند. همین مخالفت ها مانع از اجرای طرح شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
    در نوروز سال 1342 هنگامي كه هزاران نفر در صحن و حرم حضرت معصومه و مساجد اطراف آن در قم اجتماع كرده و براي حلول سال نو لحظه شماري مي كردند، اعلاميه آيت الله خميني به اطلاع آنان رسيد كه ضمن آن تأكيد شده بود كه ايران فروخته شده، استقلال، عزت و عظمت آن از دست رفته، مستعمره شده و ما، ديگر عيد نداريم و بايد عزا بگيريم.
     اين اعلاميه كه به اعلاميه «اعلام خطر مي كنم» معروف شده سرآغاز مبارزه اي شد که تا 22 بهمن ماه سال1357 ادامه داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
    ايرانيان مقيم كشورهاي ديگر، همچنين ايراني تبارها، كردها، تاجيكها، افغانها و ... مشابه يكديگر مراسم نوروزي را در هرجا كه باشند باشكوه تمام برگزار مي كنند و در اين زمينه خود را بيش از ايرانيان داخل كشور موظف مي دانند. در سالهاي اخير، بسياري از كشورها و نيز ايالتهاي آمريكا نوروز را به عنوان روز ملي ايرانيان و ايراني تبارها به رسميت شناخته اند، و اين به آن معني است كه يك ايراني و ايراني تبار مي تواند روز نوروز كار نكند و مزد بگيرد. پارسيان هند كه 13 قرن پيش از ايران مهاجرت كرده و در حفظ فرهنگ ايراني تعصب خاص نشان مي دهند، در شناساندن نوروز و رسوم كهن ايرانيان به ساير ملل و برگزاري جشنهاي ايراني تلاش بسيار كرده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
*****
    
انتقاد و اعتراض اصولگرایان به جشن های نوروزی سال 1390، ایرانگرایی و بیش از حد بکاربردن کلمات ایران، ایرانی و ایرانیان!

    جامعه روحانیت مبارز شیراز در نامه‌ای خواستار لغو جشنواره نوروز شد که قرار بود اوایل فروردین 1390 (مارس 2011) در تخت جمشید برگزار شود. به گزارش وقت ایسنا [یک خبرگزاری داخلی تهران]، اعضای این جامعه ۲۸ اسفند 1389 در نامه خود تاکید کرده بودند که برگزاری جشنی با این حجم گسترده تبلیغاتی به مصلحت نظامِ الهیِ جمهوری اسلامی ایران نبوده و به نوعی عقب‌گرد از فرهنگ اصیل اسلامی است.
    این نامه به امضای اسدالله ایمانی، نماینده رهبری جمهوری اسلامی در استان فارس و امام جمعه شیراز نیز رسیده بود.
    رئیس جمهور وقت ـ محمود احمدی‌نژاد از سال 1389، به برگزاری «جشن جهانی نوروز» در تخت جمشید (پرسپولیس) پرداخته بود و از سران کشورهای منطقه و مقامات این کشورها به شرکت در مراسم آن سال (نوروز 1390) دعوت کرده و اعتراض و انتقاد مذکور به همین سبب بود. جامعه روحانیت مبارز شیراز در نامه خود، با اشاره به برنامه ریزی مسئولان اجرایی برای حضور ۲۰۰ موسیقیدان از سراسر کشور و حتی خارج از ایران در جشنواره نوروز، چنین تمهیداتی را موجب نگرانی روحانیت متعهد، مؤمنین و دلسردی نیروهای حزب‌الله دانسته بود.
    
علي مطهري

در اسفندماه 1389 از سوي برخی اصولگرايان جمهوري اسلامي انتقادهای علنی از «ملی گرایی ایرانی» هم انتشار یافته بود!. برخی از منتقدین، بیان مکتب ایرانی و ملی گرایی و تجلیل از کوروش بزرگ [بنیادگذار کشور ایران] را یک فتنه ـ فتنهِ ی در حال شکل گیری خوانده بودند.
    علی مطهری [فرزند آیت الله مرتضی مطهری] نماینده مجلس شورای اسلامی در نطق میان دستور ۱۸ اسفند 1389 خود ضمن اشاره به برنامه اي که براي برگزاري جشن های نوروز سال 1990 در تخت جمشید تنظيم شده بود گفته بود که تِز مکتب ایرانی، دارد انقلاب اسلامی را تهدید می‌کند. مطهری مطرح کردن بحث هایی همچون «مکتب ایرانی، منشور نوروز و برتری نژاد ایرانی» را اشتباه دانسته بود.
    به گزارش وقت بی بی سی فارسی، احمد توکّلی دهم اسفند 1389 در نامه ای نوشته بود که احمدی نژاد [رئیس جمهور وقت] در گفت و گوی تلویزیونی اخیر خود، 45 بار از کلمات «ایران»، «ایرانی» و «ایرانیان» استفاده کرد، بدون اینکه نامی از «اسلام» ببرَد. وی همچنین از اینکه احمدی نژاد شهروندان کشور را «تافته جدابافته» وانمود می کند سخنان او را گزافه خوانده بود!. به گزارش بی بی سی، توکلی در نامه سرگشاده خود نوشته بود که تکرار کلمه «ایران» در سخنرانی های وقت احمدی نژاد و پرهیز او از به کار بردن کلمه «اسلام» تعمّدی بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
اسماعیل عباسی روزنامه نگار و کاریکاتوریست ژورناليستي با 5 دهه تجربه روزنامه نگاري ـ نگاهي کوتاه به کارنامه او
اسماعيل عباسي
اسماعیل عباسی روزنامه نگار معاصر یکم فروردین 1329 به دنیا آمده و از نوزده سالگی گام به جهان روزنامه نگاری گذارده است. عباسی متولّد طالقان که از دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی مدرک روزنامه نگاری گرفته است کار روزنامه نگاری را از سال 1348 و از روزنامه اطلاعات آغازکرده است. وی به موزات تنظیم اخبار دریافتی از خبرنگاران روزنامه اطلاعات در گوشه و کنار کشور (اصطلاحا سرویس شهرستانها) در گروه هنر و ادب این روزنامه نیز مطلب می نوشت. در آن زمان سردبیر اخبار خارج از تهران روزنامه اطلاعات، يک روزنامه نگار حرفه ای معروف به نام نورالدین نوری بود. عباسی که درعین حال یک کاریکاتوریست برجسته است سپس در تحریریه روزنامه اطلاعات تهیه و تنظیم اخبار اجتماعی را بر عهده گرفت و آخرین سمت او در این روزنامه، عضو انتخابی شورای سردبیری (با رای اعضای تحریریه) بود.
    عباسی از نخستین روز تاسیس «همشهری» به همکاری با این روزنامه پرداخت و به تشویق و جلب سایر روزنامه نگاران قدیمی (و عمدتا خانه نشین و برکنارشده) در پیوستن به «همشهری» دست زد و همین قدیمی ها که روزنامه نگاران حرفه ای کشور بودند «همشهری ـ روزنامه شهرداری تهران» را به صورت روزنامه شماره یک کشور درآوردند. همین ها زمانی تیراژ کیهان و اطلاعات را به یک میلیون نسخه در روز رسانده بودند.
    عباسی که از آذرماه 1371 در همشهری آغاز بکار کرده بود، نخست دبیر میز اخبار و مطالب شهری بود. در آن زمان اخبار شهری، حرف اول را در «همشهری» می زدند زیرا که ماهیّت این روزنامه؛ شهری، آموزشی و «فرهنگی ـ اقتصادی» بود. انتظار مردم از این روزنامه هم همین بود. عباسی در طول دبیری میز شهری که سالها به درازا کشید توجه خودرا روی مطالب «محیط زیست» متمرکز ساخت که تا آن تاریخ طرف بی توجهی قرارگرفته بودند.
    عباسی سپس مسئول میز «گزارش روز» شد که به صورت فیچر تهیه می شد. می دانیم (طبق نظرسنجی ها) مخاطبان خواهان دنبال کردن و پرداختن مهمترین و یا جالبترین موضوع روز هستند (فيچرنويسي). چند سال بعد، عباسی به سمت دبیر عمومی روزنامه همشهری منصوب شد که تا اَمُرداد 1393 در اين سمت بود و در اين ماه از همشهري بازنشسته شد. [دبیر عمومی = پابلیک ادیتور Public Editor، دبير میزی که در ارتباط با مردم و مخاطبان است و نظرات آنان درباره امور شهر و کشور را دریافت و منعکس و ایراد و انتقاد و همچنین تقدیر و تمجید از مطالب روزنامه را به سردبیری اطلاع می دهد و تا حل مسئله آن را دنبال می کند]. روزنامه های ایران تا سال 1373 «پابلیک ادیتور» نداشتند و دکتر فریدون وردی نژاد آن را که از دیرباز در کشورهای پیشرفته (در روزنامه نگاری) وجود داشت وارد روزنامه های ایران کرد که از روزنامه ملّي (روزنامه ایران) آغاز شد. مقام یک پابلیک ادیتور که باید تجربه کار در میزهای مختلف تحریریه (اصطلاحا؛ اطاق خبر) را داشته باشد تا در همه زمینه ها بتواند پاسخگوی مخاطبان باشد در حد معاونت سردبیری است. دبیر عمومی که نامه های به سردبیر و تلفن ها و ایمیل های به روزنامه به دست او داده می شود در همه جلسات شورای دبیران (در ایران، شورای سردبیری) شرکت می کند.
    انجمن های پاسدار محیط زیست چهار بار در چهار سال مختلف از اسماعیل عباسی به خاطر کمک به اهداف جلوگیری از آلودگی محیط زیست تقدیر کرده اند.
    عباسی به موازات نوشتن خبر و نظر با قلم، از انعکاس واقعیات جامعه به صورت کاریکاتور (طنز ترسیمی) غافل نبوده است. در قرن 21 همین کاریکاتورها و صفحات عکس و کاریکاتور روزنامه ها مخاطب جلب می کند. انسان قرن 21 و عصر اینترنت حوصله خواندن مطالب طولانی روزنامه ها را ندارد. کاریکاتورها عباسی در همه نشريات می توانند چاپ شودند. به این ترتیب، از لحاظ کاریکاتور، عباسی یک روزنامه نگار «فری لنس» است و کاریکاتورهای او در انحصار یک نشریه نیستند. کاریکاتورهای عباسی تاکنون در گل آقا، نشریات موسسه اطلاعات، ماهنامه کیهان و ... انتشار یافته اند. وی در بسیاری از همایش های کاریکاتوریست ها شرکت کرده و دبیر همایش بین المللی کاریکاتور تهران است. عباسی که مدرّس کاریکاتور ژورنالیستی است از اعضای هیات داوری بین المللی تعیین کاریکاتورهای برتر است و در جشنواره های مربوط شرکت می کند.
    اسماعيل عباسي بمانند همه روزنامه نگاران بازنشسته، بکار قلم در مجلات و مقاله نگاري ادامه مي دهد و در برخي از مجلات، مشاور سردبير است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کُپی روی جلد شماره 92 مجله روزنامک (28 اسفند 1400)

    



    
    ادیشن آنلاین این مجله در این آدرس:
    www.rooznamak-magazine.com
    
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
قانون مدنی سال 1804 فرانسه که جهانی شده و دادن مقام را تنها به شایستگان روا داشته است
قانون مدنی فرانسه (Code Civil des Francais) معروف به کُد ناپلئون از 21 مارس 1804 (مصادف با نوروز ایرانیان) به اجرا درآمد. این قانون بسیار مهم هرگونه امتیاز خانوادگی را لغو، آزادی مذهبی اعلام و استخدام دولتی را منوط به داشتن شرایط تعیین شده و دادن شغل به بهترین دارنده شرایط را تعیین و تاکید براین کرده بود که مقام دولتی باید به شایسته ترین فرد از میان داوطلبان و یا معرفی شدگان داده شود و تخلّف از این موازین را جرم دانسته و مجازات تعیین کرده بود. این قانون که تاثیر زیاد در پیشرفت فرانسه داشت در اندک زمان، نخست در کشورهای اروپایی دیگر و سپس در جهان گسترش یافت و الگو شده است.
    سایر کُدهای ناپلئونی که پیش و بعد از این قانون تدوین و به اجرا گذارده شده بود شامل قانون کیفر عمومی و آیین دادرسی، قانون آموزش و پرورش (مدرسه و تحصیل)، عطف به ماسبق نشدن قانون، حکومت و مدیریت و رفتار عمومی در چارچوب قانون (حکومت قانون)، قانون خانواده ازجمله رئیس خانواده قراردادن شوهر و سایر قوانین ازجمله مجازات سنگین برای مرتکبین تقلّب در مالیات بودند.
    انقلاب فرانسه 13 سال پیش از اجرایی شدن قانون مدنی فرانسه، فئودالیسم و امتیازات طبقه خواص، استبداد و رفتار مستبدانه، مجازات بدون محاکمه، هرگونه تبعیض، تمرین و تبلیغ خرافات را لغو و منع و حقوق انسان را مشخص و اعلام کرده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دختر سالوادور آلنده 30 سال پس از قتل پدر رئيس مجلس نمايندگان شيلي شد
ايزابل آلنده
مجلس نمايندگان شيلي در جلسه 18 مارس 2003 ايزابل آلنده Isabel Alende را به رياست خود بر گزيد. ايزابل (متولد 18 ژانويه 1945 و معروف به Isabel Alende Bussi ـ بوسي نام خانوادگي شوهرش) نماينده حزب سوسياليست شيلي در مجلس بود كه اين حزب را پدر او سالوادور آلنده تاسيس كرده است. سالوادور آلنده كه در سال 1970 به رياست جمهوري شيلي انتخاب شد پس از ملي كردن شركتهاي آمريكايي از جمله شركت تلفن شيلي و در پيش گرفتن موضع ضد آمريكايي، با دشمني اين دولت رو به رو شد و طبق گزارشها و اسنادي كه در مطبوعات انتشار يافته ژنرال پينوشه نظامي ارشد وقت شيلي به تشويق و با كمك سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) در 11 سپتامبر 1973 بر ضد او كودتا كرد كه در جريان تصرف ساختمان رياست جمهوري كشته شد. پس از کودتا، ايزابل به همراه مادر و خواهرش نخست به کوبا گريخت و سپس در مکزيک اقامت کرد و در سال 1989 که فضاي سياسي شيلي تغيير يافت از تبعيد 16 ساله به ميهن بازگشت و سال بعد نماينده مجلس شد. ايزابل [با ايزابل آلنده نويسنده و ژورناليست اشتباه نشود] از 12 مارس 2010 سناتور شده است . وي نايب رئيس حزب سوسياليست شيلي است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 21 مارس
  • 1801:   میان نیروهای نظامی فرانسه و انگلستان در باریکه ساحلی ابوقیر مصر واقع در نزدیکی اسکندریه جنگ درگرفت که در این جنگ انگلیسی ها پیروز شدند و اسکندریه باردیگر به دست آنان افتاد. در این جنگ، شمار نیروهای فرانسوی 18 هزار تن بود که بیش از دو هزار تلفات داده بودند.
  • 1857:   يك زمين لرزه شديد بيش از 107 هزار تن از مردم توكيو (ژاپن) را كشت.
  • 1907:   نيروهاي نظامي ايالات متحده كشور «هُندوراس» را عملا اشغال نظامي كردند.
  • 1919:   درحالی که بلشویک های روسیه درگیر جنگ داخلی و نیز استقرار نظامیان قدرت های جهانی وقت در میهنِ شان بودند (که دو سال بعد پایان یافت)، در مجارستان نظام کمونیستی اعلام شد.
  • 1923:   چارلز هيوز وزير امور خارجه وقت آمريكا پيشنهاد به رسميت شناختن شوروي را رد كرد.
  • 1925:   طبق قانوني که به تصويب مجلس رسيده بود، از چنين روزي در سال 1304 هجري خورشيدي نوشتن تاريخ مكاتبات در ايران با تقويم هجري خورشيدي رسمي شد.
  • 1935:   نوروز 1314) وزارت امورخارجه ایران به ملل دیگر اعلام کرد که پرشیا، پرسا و پرسه را «ایران» و پرشیان و پرسان را «ایرانی» بنویسند و بگویند.
        به باور برخی مورخان، این اقدام ضرورت نداشت زیراکه با شنیدن و یا خواندن واژه پرشیا، در ذهن خارجی یک امپراتوری بسیار وسیع توانمند از لیبی تا رود سِند و از رومانی امروز، داغستان روسیه و خجند (واقع در کنار رود سیحون = سیردریا) تا بحرین و عُمّان مجسم می شد و دعاوی احتمالی قابل توجیه بود. به علاوه، واژه ایران در آن زمان برای بسیاری از خارجیان نامأنوس بود. دولت های دیگر و برای مثال؛ مصر و یونان اصرار نکردند تا خارجیان نام های محلی دو کشور را بکار برند.
        
  • 1939:   دولت هيتلر بندر دانتزيك (گدانسك) را كه ضمن قراردادهاي پايان جنگ جهاني اول از خاك آلمان جدا شده بود و بعدا لهستان آن را ضميمه خود ساخته بود مطالبه كرد.
  • 1942:   نيروهاي آلمان در حوزه مديترانه به جزيره مالت مستعمره انگلستان حمله بردند.
  • 1945:   براي نخستين بار ژاپني ها برضد نيروهاي آمريكا بمب بالدار (نوعي هواپيماي بدون خلبان) استفاده كردند.
  • 1947:   ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا دستور داد كه همه كاركنان دولت آمريكا نسبت به دولت سوگند وفاداري ياد كنند.
  • 1955:   ماكاريوس اسقف قبرس و رهبر مبارزات استقلال طلبانه اين كشور از استعمار انگلستان، خواستار پيوستن اين جزيره به يونان شد.
  • 1960:   پلیس دولت اقلیت سپیدپوستان فدراسیون آفریقای جنوبی تظاهرات و اجتماع اعتراضی سیاهپوستان (اکثریت مردم) این فدراسیون در شهر شرپویل Sharpeville را با خشونت سرکوب کرد که ضمن آن 69 تن کشته و 180 سیاهپوست دیگر مجروح شدند. تاریخنگاران عنوان این خشونت را «کشتار شرپویل» نوشته اند.
    چند جسد برزمين افتاده از کشتار شرپويل

  • 1975:   نظام سلطنتي 3000 ساله اتيوپي (حبشه) ملغي شد.
  • 1980:   جیمی کارتر رئیس جمهوری وقت آمریکا به نشانه اعتراض به اعزام نیروی نظامی از جانب دولت شوروی به افغانستان، بازی های المپیک تابستانی مسکو را تحریم کرد و متعاقب او، چند دولت دیگر. مسکو در واکنش خود اعلام داشت که به خواست دولت کابل چند یکان نظامی را به آن کشور فرستاده است که پس از رفع نیاز کابل، بازگردانیده خواهند شد.
  • 1990:   ناميبيا (افريقاي جنوب غربي سابق آلمان) استقلال يافت. پس از شكست آلمان در جنگ جهاني اول، اين سرزمين تحت قيمومت دولت آفريقاي جنوبي قرار گرفته بود كه بعدا حاضر به تخليه آن نمي شد. مردم اين سرزمين به رهبري «سام نجومه» دست به مبارزه زدند كه سالها طول طول كشيد و سر انجام پيروز شدند و پس از كسب استقلال سام نجومه را به رياست جمهوري ناميبيا برگزيدند.
  • 1991:   راجيو گاندي 47 ساله پسر بزرگ بانو گاندي و نوه نهرو كه پس از قتل مادرش در سال 1984 نخست وزير هند شده و 5 سال حکومت کرده بود در جريان مبارزات انتخاباتي در يك انفجار انتحاري كه يك زن «تاميل نادو» آن را به وجود آورده بود كشته شد. پدر «راجيو» از پارسيان هند بود.
    راجيو گاندي




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com