Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
9 ژانويه
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 9 ژانويه
ايران
دو هزار و 528 ساله شدن پول ایران ـ سِكّه داريك = دَریک، نخستین پول رایج در جهان
دو سوي يك سكه «داريك» باقيمانده از دوران هخامنشيان

طبق بررسي هاي مستشرقين اروپايي [برپایه نوشته های مورخان يونان باستان كه كارهاي داريوش بزرگ را دقيقا و وسيعا شرح داده اند] و تطبيق تقويم ها، پول رسمي ايران (سكه داريك = دَریک) در ژانويه سال 504 پیش از میلاد ضَرب و رایج شد و این، نخستین سکه متحد الشکل جهان که دارای وزن و عیار یکسان بود در ژانويه 2024 دو هزار و پانصد و بیست و هشت ساله شده است. داريوش دستور ضَرب اين سكه را در دومین روز نخستين ماه زمستان سال 504 پيش از ميلاد (ديماه و یک روز پس از شب چله ـ یَلدا) داده بود که پس از چند روز آماده شده بود. سكه هاي داريك (گرفته شده از نام داريوش و نیز به مفهوم دارایی ـ ثروت) تا پايان عهد هخامنشيان [سلطه اسکندر مقدونی] رايج بودند. نقش تصوير رئيس کشور بر يکطرف سکه نيز از زمان داريوش مرسوم شده است.
     بسياري از كشورها نام پول ملّي را از اسامي تاريخي گرفته اند، مثلا پول ونزوئلا از نام سيمون بوليوار، تاجيكستان از نام سامانيان (ساماني) و ... ولي نام پول ملي ایران ـ ريال ـ از اسپانيا است!، تومان هم تُرکی به معنای ده هزار است که قاجاریهِ مغول تبار آن را مصطلح کردند. این پرسش همواره مطرح بوده است که چرا نبايد پول ملي ایران به نام باستاني اش «دارا ـ داريك» بازگردانيده شود؟!. تعجب مورّخان که چرا هنگام نامگذاری پول ملّی ایران، ریالِ اسپانیایی را انتخاب کرده اند باقی مانده است ـ انتخاب نام خارجی بر پول ملی کشوری که خودش مبتکر پول ملی در جهان بوده است!. پهلوی دوم مراسم دو هزار و پانصدمين سال تاسيس دولت مركزي ايران را برگزار كرد، ولي نام پول ملّي را به اسم باستاني و 2500 ساله اش «دارا ـ داريك» باز نگردانيد!. اشتباه ديگر اين بود که ريال ايران را از استاندارد طلا خارج کردند و دست بانک مرکزي براي چاپ اسکناس و در جريان قراردادن نقدينگي به هر مقدار که بخواهد باز شد.
    ریال ایران پس از آغاز جنگ عراق با ایران ـ نیمه سال 1359 بود که به تدريج قدرت خرید خود (خرید کالا و خدمات که ارز هم نوعي کالا است) بویژه در سال های اخیر را از دست مي دهد. ارزش پول ملی را معمولا با بهای طلا (زر) می سنجند نَه با برابری آن با پول یک کشور بزرگ که بانک مرکزی می تواند مصنوعا آن را تعیین و حتی طبق سياست روز تثبیت کند. سکه طلا پیش از سال انقلاب، 80 تا 100 تومان بود و در جریان انقلاب به 300 ـ 400 تومان رسید و در آغاز زمستان 1395 (38 سال بعد) به حدود یک میلیون و 150 هزار تومان و در 18 دي ماه 1397 به 3 ميليون و 470 هزار تومان و در دیماه 1400 در کانال 12 میلیون تومان. به گزارش نهم دیماه 1401 ایلنا (یکی از خبرگزاری های تهران) به نقل از یک عضو اتحادیه طلا و جواهر، بهای سکه طلا در این روز در آستانه ورود به کانال ۱۹ میلیون تومان بود.
نقش داريوش بزرگ که 25 قرن پيش بر سنگ کنده شده است

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سند مهمی که در تاریخ ضبط است: پاسخ شاه ايران به «صلح رومي!»
ديوکلتيان
نهم ژانويه سال 293 ميلادي نرسي پسر شاپور يکم در پاسخ پيام امپراتور وقت روم که در آن تاكيد كرده بود اين كشور سر جنگ ندارد و جنگهاي روم با ديگران بخاطر برقراري يك صلح پايدار است! كه در تاريخ به «صلح رومي» معروف شده به او نوشت تا تعبير صلح، چنين باشد كه امپراتور روم بيان كرده است، صلحي وجود نخواهد داشت. نرسي رونوشت پاسخ خود به امپراتور روم را براي تيرداد حكمران ايراني ارمنستان فرستاد تا فريب وعده هاي سياسي روميان را نخورد و ....
     نرسي چند ماه بعد تيرداد را كه باوجود اين تذكر، به تماس مستقيم با دولت روم ادامه داده بود از شاهي ارمنستان بركنار كرد. ديوکلتيان (ديوکلسين) امپراتور روم به حمايت از تيرداد و نيز تضعيف نفوذ ايران در منطقه، ارتش خودرا روانه شرق ساخت که اين ارتش در خاك سوريه امروز [در کنار رود فرات و نرسیده به حرّان] از ارتش ايران شكست خورد و عقب نشيني كرد.
     مورخان اروپايي تحريك مصريان بر ضد روميان را كه چندي بعد آغاز شد به حساب ايران گذارده و نوشته اند كه هزينه عمليات ضد رومي مصريان از خزانه ايران پرداخت شده بود. ناآرامي مصريان بر ضد روم پنج سال طول كشيده بود.
    ديوكلتيان در آن زمان درگير مسائل داخلي امپراتوري روم بود که سالها روي هم انباشته شده بود. وي در سالهاي 293 و 294 ميلادي دست به يك رشته اصلاحات داخلي در روم زده بود، و از جمله موسسات نظامي و غيرنظامي را مطلقا از يكديگر منفك كرده بود. او رعايت سلسله مراتب را در ادارات دولتي برقرار ساخت كه مقدمه بوروكراسي امروز جهان است كه ضمن آن كسي حق نداشت مقام بالاتر از خود را دور بزند و به يک مقام عالي (بالاتر از رئيس مستقيم خود) مراجعه كند. ضوابط مالياتي را به گونه اي ساده كرد كه تقلب در آن راه نداشته باشد. تعيين مزدها و قيمت ها را در كنترل دولت قرار داد كه مجازات نقض اين دو مورد اعدام و يا تبعيد بود و در ارتش، اصل اطاعت كوركورانه و محض از فرمانده را برقرار ساخت. ديوكلتيان تنها امپراتور روم بوده است كه خود را بازنشسته كرد و اول ماه می سال 305 كنار رفت و بقيه عُمر را به استراحت پرداخت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سالروز درگذشت سلیمان میرزا اسکندری سوسیالیست بنام ایران که گفت: تا مردم باسواد و آگاه نشوند حقوق برابر خود را نخواهند شناخت ...
سليمان ميرزا
سليمان ميرزا اسكندري سوسياليست ایرانی و نخستين دبير اول حزب توده ايران كه قبلا يك بار وزير فرهنگ (در كابينه اي كه ژنرال رضاخان پهلوي نخست وزير آن بود) و در چند دوره هم نماينده مجلس بود 17 ديماه سال 1322 (ششم ژانویه 1944) در تهران درگذشت.
     سليمان ميرزا در آغاز کار افکار سوسیال لیبرالیستی (سوسیالیسم ملایم و عملی، مشابه افکار هوگو چاوز و میچل باچلت) داشت كه با برادر و عمويش از اعضاي «انجمن آدميّت» بودند. وی از دسامبر 1907 «انجمن حق» را در تهران برپايه عقايد سوسيال دمكراسي (برقراری سوسیالیسم از طریق پارلمان و وضع قانون ـ نه، انقلاب) تاسيس كرد و در مجلس دوم رئيس فراكسيون حزب دمكراتيك ايران بود كه بعدا تمايلات افراطي به خود گرفت و به دفاع از عقايد مزدك ايراني و ماركس آلماني پرداخت و حزب سوسياليست ايران را تاسيس كرد. درحقیقت، فعالیت های او بود که باعث شد رضاشاه پهلوی به ريشه كني كمونست ها دست بزند و ....
     پس از حذف شدن رضاشاه (طبق نقشه انگلیسی ها) درشهریورماه سال 1320 (که 20 سال پیش از آن با کمک و طبق نقشه همین انگلیسی ها به قدرت رسیده بود)، سليمان ميرزا اسكندري در نطق معروف خود خواهان سوسياليستي شدن تدريجي ايران شده و گفته بود كه سوسياليستي كردن كشورهاي اسلامي آسانتر است زيرا كه مالكيّت در اسلام محدود، و بهره پول و رفتار سرمايه داري (فرمول عرضه و تقاضا و به زبان ديگر؛ اجحاف و كم فروشي و هرگونه ظلم و تعدّي از اين دست) مذموم و هرگونه فساد نهی شده است و بنابراین، «اسلام» کاپیتالیسم خالص (مطلق) را تایید نمی کند. وي در اين نطق در عين حال گفته بود که تا مردم باسواد و آگاه نشوند و به داشتن حقوق مساوي در استفاده از منابع و امكانات وطن خود پي نبرند و ندانند که توسط شماري کم، از همنوعان استثمار مي شوند و دولت هايِ شان حامي همين عدهِ کم هستند؛ «سوسياليسم»، حقوق بشر، عدالت و «دمكراسي واقعي» را نخواهند شناخت و براي نيل به اين هدف ها مبارزه نخواهند کرد. وي گفته بود كه «آزادي» به مفهوم واقعي آن نمي تواند بدون تساوي اقتصادي نسبي و از ميان رفتن طبقات اجتماعي (عدالت اقتصادي ـ اجتماعي) تحقق يابد.
     «سليمان ميرزا» كه هفتم مهرماه 1320 (29 سپتامبر 1941) پیشنهاد دبير اولي حزب توده ايران را پذیرفت در همين نطق كه ترجمه آن در دائرةالمعارف جنبش هاي سوسياليستي آمده است، وجود «نشريات خوب» را عامل مهم آگاه سازي و رشد فرهنگي ـ سياسي مردم خوانده و گفته بود که به همين دليل است که مخالفان حقوق توده ها و نيز دولت هاي استعماري و سلطه گر همه کوشش خود را بکار مي برند که مللِ تضعيف و استثمار شده روزنامه و مجله خوب نداشته باشند که بايد با آن و با ايجاد امپراتوري هاي خبر و كمپاني هاي بزرگ انتشار روزنامه [رسانه هاي متعلق به آنها] مبارزه و دست آنها رو شود تا مردم (توده ها) به هدف هاي آنها و حقايق مربوط به ايجادشان پي ببرند. سلیمان میرزا کمپانی های بزرگ در کشورهای کاپیتالیستی را فئودال های عصر حاضر خوانده و پیش بینی کرده بود که در این کشورها، در آینده ـ این کمپانی ها و اصحاب پول خواهند بود که دولت بیاورند و دولت ببرند و قوانین و ضوابط مطابق منافع آنها تدوین خواهد شد، ولی مداخله کمپانی ها و اصحاب منافع در امور دولتی، شمشیر دو ـ دَم خواهد بود، زیراکه اجحاف، استثمار و نابرابری ها باعث احیاء آنارشیسم [که امروزه عنوان تروریسم بر آن گذارده شده است] خواهد شد.
     وي در اين نطق تاکيد کرده بود که به تشخيص او، يكي از مسائل ايرانيان اين است كه علاقه به خواندن كتاب را از دست داده اند كه وزارت فرهنگ (دولت) اگر بخواهد هموطنان روشن شوند و فريب تحريكات بيگانگان و فرومايگان داخلي را نخورند بايد روشي در پيش گيرد تا مردم ما هم به کتابخواني عادت کنند و امر تأليف مورد حمايت دولت قرار گيرد و كتابخانه هاي عمومي صد برابر و شبانه روزي شوند.
     «نوربرتو بوبیو» فیلسوف و تاریخدان معاصر ایتالیا که یک لیبرال سوسیالیست بود و در ژانویه سال 2004 در 94 سالگی فوت شد در پی فروپاشی شوروی و تعدیل سیاست های کمونیست های ایتالیا، از نظرات سلیمان میرزا تجلیل کرده و گفته بود که اگر سوسیالیسم برپایه روش ها و اندرزهای سلیمان میرزا پیاده شده بود نه بشریت گام به انحطاط ـ بیش از آن ـ می گذاشت و نه آن فرضیه [سوسیالیسم] شکست می خورد و امید توده ها نقش برآب می شد.
     بايد دانست كه نخستين حزب كمونيستي ايران در سال 1299 (1920 ميلادي) و سه سال پس از انقلاب بلشويكي روسيه در بندر انزلي (گيلان) تاسيس و آغازبكار كرده بود. بنابراین، حزب توده نخستین حزب حزب مارکسیستی ایران نبوده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اساسنامه سال 1331 شوراي عالي فرهنگ: تجليل و حمايت از خادمان فرهنگ
18 دي ماه 1331 دكتر مصدق اساسنامه تازه شوراي عالي فرهنگ مركب از 16 عضو كه هشت نفرشان انتخابي بودند و نبايد كمتر از 40 سال سن و ده سال تجربه در امور فرهنگي داشته باشند امضا كرد و دستور اجراي آن را داد.
     طبق اساسنامه، اين شورا به منظور نظارت بر همه شئون فرهنگي كشور، توسعه امور فرهنگي، اصلاح مقررات و آيين نامه هاي فرهنگي و آموزش و پرورشي، تجليل و محافظت از مفاخرملي، معرفي و تجليل و حمايت از آنانكه خدمات فرهنگي مي كنند (اديبان، دانشمندان، انديشمندان، اهل قلم و فرهنگيان)، اهتمام در تهذيب اخلاق و ... به وجود مي آمد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گسترش تظاهراتِ دیماه 1356 قم، جرقّه انقلاب و سرآغاز تغییر نظام حکومتی ایران ـ نامه ساختگی رشیدی مطلق؛ گاف بزرگ دولت وقت
بپاخیزی و تظاهرات طلّاب و مدرّسان مدارس علوم دینی قم بر ضد سلطنت و بر ضد فساد دولتی و سلطه پذیری که از غروب 17 دیماه آن سال آغاز شده بود 19 ديماه 1356 (نهم ژانويه 1978) به اوج خود رسید و ادامه یافت. این بپاخیزی در پي انتشار يک نامه اهانت آميز به مرجع مذهب شيعه به امضاي مستعار «احمد رشيدي مطلق» در روزنامه اطلاعات آغاز شده بود. این نامه از طريق مقامات دولتي مربوط به اين روزنامه تحميل شده بود. رسیدن این روزنامهِ ـ در آن زمان «یک روزنامه عصر» به شهر قم و توزیع آن در ساعت 4 بعد از ظهر در این شهر، طلّاب را خشمگین و به خروش آورده بود. 17 دیماه همچنین سالروز اعلام کشف حجاب بود که روحانیون و اهل تقوا از زمان اعلام آن، مخالفت و مبارزه کرده بودند و طبق معمول، رادیوتلویزیون دولتی در 17 دیماه 1356 مطلبی تبلیغی درباره آن پخش کرده بود. طلّاب از غروب 17 دیماه تا عصر روز بعد به منازل آیات عظام مراجعه و درخواست صدور فتوا و اعلامیه ضد دولتی و توجیه قیام کرده بودند.
    تظاهرات طلّاب و مدرّسان علوم دینی با شعارهای تُند و ضد سلطنت که از غروب 17 دیماه 1356 در خیابانهای قم به راهپیمایی دست زده بودند روز بعد (18 دیماه) گسترش و ادامه يافت و 19 دیماه به اوج رسید که در این روز 6 کشته و 9 زخمی داشت. با این تظاهرات، جرقّه انقلاب زده شد که 11 ماه و 5 روز بعد به پیروزی رسید و نظام حکومتی تغییر یافت. در تظاهرات 18 دیماه 1356 قم، تظاهرکنندگان به دفتر حزب رستاخیز حمله برده بودند و شعار می دادند که شاه این حزب را تاسیس کرده تا اعضای آن را به موازات مأموران انتظامی به سرکوب مخالفان و معترضان بفرستد و این افراد از مزایای متعدد برخوردار هستند و فساد می کنند.
     قیام 17، 18 و 19 دیماه 1356 شهر قم به تدريج به صورت يک بپاخیزی عمومي درآمد. دو هفته بعد (یکم اسفند) تبریزیان به خیابانها ریختند که تظاهرات آنان با تیراندازی مأموران رو به رو شد و در آن روز 6 تن کشته و 125 نفر دیگر مجروح شدند. برکناری روسای پلیس قم و تبریز که متهم به پیشگیری نکردن از تظاهرات شده بودند، در روحیه مردم تاثیرنداشت. سپس مردم شهر مشهد به تظاهرات پیوستند و به تدریج سایر شهرها ازجمله تهران و تظاهرات از هفتم فروردین 1357 سراسری شد و گسترش و ادامه یافت.
     تنظيم نامه به امضاي مستعارِ «احمد رشيدي مطلق» و چگونگي تحميل آن به روزنامه اطلاعات جهت انتشار در صفحه «نامه به سردبیر» كه نقطه عطفي در تاريخ معاصر ايران بوده و آغازگر دوره اي تازه بشمار آمده است، و اين كه چه نيروهايي پشت آن قرار داشتند تا انتشار يابد، موضوعي است بسيار مفصّل، و هنوز تا حدي مبهم و نامکشوف.
    غلامحسین صالحیار (متوفی در آذرماه 1382) سردبیر وقت روزنامه اطلاعات چون نتوانست از انتشارِ آن نامه تحمیلی جلوگیری کند که وزیر مربوط وقت [امروزه؛ وزارت اردشاد] آن را به یک معاون سردبیر آن روزنامه داده بود تا جهت چاپ به او [سردبیر] بدهد خودرا به بیماری زد و دستیارانش که توان مقاومت کمتری داشتند در غیاب وی مجبور به چاپ کردن نامه شدند. با اینکه از آن زمان 45 سال گذشته است هنوز درباره آن نامه به طریق دانشگاهی و سکالستیک پژوهش صورت نگرفته است! و انتشار خاطرات افراد و نظراتشان نمی تواند کافی و همه جانبه باشد.
    به اظهار نزدیکان به دربار و دولت وقت، شاه (پهلوی دوم) از برنامه رادیویی «نهضت روحانیّت» که از سوی دفتر آیت الله عظمی خمینی در نجف (عراق) تهیه و تنظیم و از عراق پخش می شد نیز ناراحت بود. مطالب این برنامه رادیویی که مدیر و مجری آن حجت الاسلام سید محمود دعایی ـ از اعضاء دفتر آیت الله خمینی در نجف بود، در خبرگزاری پارس ـ خبرگزاری دولت ـ پیاده می شد و در بولتن ویژه این خبرگزاری قرار می گرفت که برای مشاهده شاه به دفتر او در نیاوران و چند مقام ردیف بالا ارسال می شد. خبرگزاری پارس دو بولتن از این دست داشت؛ بولتن اخبار غیر منتشره و بولتن اخبار و مطالب ویژه که بولتن اخبار ویژه عمدتا حاوی مطالب ضد سلطنت، ضد دولت و افشاگری های ویژه رادیوهای خارج و افراد تبعید شده و خودتبعیدی ها و رسانه های خارج بود.
    به نوشته برخی مورّخان، درگذشت مشکوک مصطفی خمینی فرزند 47 ساله آیت الله عظمی خمینی در نجف در ششم آبان 1356 و انتشار (دهان به دهان) خبر آن در ایران و متهم شدن ساواک به قتل او باردیگر مبارزات آیت الله خمینی در سال 1342 را که منجر به تبعید طولانی او از وطن شده بود در ذهن ایرانیان که از فساد اداری ـ قضایی وقت و گسترش فاصله طبقاتی رنج می بردند زنده کرد مخصوصا که گزارش رسیده بود آیت الله تلاش دارد که به وطن بازگردد و دولت وقت نگران شده بود و برای کاهش محبوبیت او، آن نامه تنظیم و به روزنامه داده شده بود. ولی انتشار نامه نتیجه معکوس داشت و بپاخیزی طلبه ها و مدرّسان علوم دینی قم فصل تازهِ تاریخ چند هزارساله ایران را باز کرد.
     «مورّخان» انتشار اين نامه ـ نامه ساختگي به امضای رشیدی مطلق؛ خطاب به سردبير روزنامه اطلاعات ـ را در رديف آن دسته از گاف هاي تاريخي بزرگ قرارداده اند كه نتايج دگرگون كننده داشته اند. گاف صدام حسين در اشغال نظامي كويت در همين رديف قرارداده شده است و .... همچنين گاف هيتلر در تعرّض نظامي به شوروي، مداخله نظامی آمريكا در اختلافات داخلي ويتنامي ها در دهه 1960 و ....
     با نتایج ناشی از انتشار نامه ساختگی «رشیدی مطلق» یک بار دیگر این جملات مائو تسه - دونگ که آن را در زمستان 1930 بیان داشته بود و در دفترچه جملات قصار او مندرج است مصداق یافت:
     "فراموش نكنيد كه يك جرقه صحرايي را آتش مي زند و سوختن بوته هاي خشك همه جا را به آتش می کشاند و صحرا منظره نوینی به خود می گیرد که اگر دقّت بکارنرود و تدابیر لازم بکار گرفته نشود منظره تازه ممکن است بهتراز قیافه سابق نباشد.".
     از سال 1358 تا کنون هر سال به مناسبت سالروز بپاخیزی طلّاب و مدرسان مدارس علوم دینی در قم که جرقّه انقلاب را زده بود مراسمی برگزار می شود.
     17 دیماه 1393 آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران و انقلاب در دیدار هزاران تَن از مردم قم، ضرورت یادآوری رویدادهایی مانند بپاخیزی و تظاهرات 19 دی 1356 را تاکید کرد و قیام دی ماه 1356 قم را رویدادی تاریخی، بزرگ و تعیین کننده خواند و گفت که انگیزه هایی وجود دارد تا روزها و حوادث بزرگ و تعیین کننده انقلاب اسلامی و سه دهه اخیر به فراموشی سپرده شود. نوزدهم دی مبدأ یک حرکت عمومی در کشور شد و ملت ایران را وارد میدان مبارزه کرد. رژیم پهلوی مبتلا به انواع فسادهای جنسی، مالی و اخلاقی ـ در عالی ترین سطوح حکومتی شده بود. در آن رژیم، مردم به هیچ وجه به حساب نمی آمدند و رابطه مردم و حکومت قطع بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در سال 1391 در ایران هر ساعت ده میلیارد تومان اسکناس تازه چاپ و عرضه می شد! ـ عبور نقدینگی در آن سال از مرز 415 هزار میلیارد تومان
سند تاریخ:
    تهران ـ دهم دیماه 1391 = 30 دسامبر 2012 ـ ایلنا (کُد خبر: 32467): افزایش حجم نقدینگی در مهرماه 1391 درحالی از مرز 415 هزار میلیارد تومان گذشت كه این رقم در پایان شهریورماه آن سال، 402 هزار میلیارد تومان اعلام شده بود. طبق اعلام بانک مرکزی، حجم نقدینگی در شهریورماه سال 1384 (7 سال پيش از آن) حدود 78 هزار میلیارد تومان (با رشد 14.5 درصد) بود که این رقم در مهرماه 1391 به 415 هزار میلیارد تومان رسید.
     به گفته كارشناسان اقتصاد، از آنجا كه منشأ تزریق نقدینگی [به جريان گذاشتن پول تازه؛ اسکناس، چک بانک و هرگونه انتقال دیجیتالی پول] در ایران، دولت و بانک مرکزی است ـ دولت برای جبران کسری بودجه اقدام به فروش دلارهای نفتی به بانك مركزی كرده و بانك مركزی نیز دربرابر خرید این دلارها، «ریال» در دسترس قرار می دهد كه این امر به افزایش نقدینگی [تورّم پول و در نتیجه افزایش قیمت کالا، خدمات و مستغلات] دامن می زند.
     این کارشناسان گفته بودند تردید نیست كه کسری بودجه دولت ناشی از بی انضباطی مالی است (یارانه نقدی، مسکن مِهر و اِسراف). این بی انضباطی سبب شده است كه، بانک مرکزی [در آن زمان] در هر ساعت به طور متوسط 10 میلیارد تومان نقدینگی به اقتصاد تزریق کند.
     كارشناسان اقتصاد هشدار داده بودند كه نرخ رشد نقدینگی به آن صورت برای اقتصاد كشور مشكل ایجاد می کند و باید راه حل یافت [که تداوم کاهش ارزش ریال ایران به صورت یک مسئلهِ بزرگ کشور در خواهد آمد و حل آن دشوار].
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دادن وام کلان تنها با گرفتن یک سفته! ـ سهل انگاری در دادن وام بانکی ـ اگر به اندرز دیماه 1391 حجت الاسلام اژه ای عمل شده بود ...
تهران ـ خبرگزاری مِهر: حجت الاسلام غلامحسین محسنی اژه ای سخنگوی قوه قضائیه [سخنگوی وقت] در چهل و دومین نشست خود با رسانه ها (دیماه 1391) با اشاره به مفاسد اقتصادی اظهار داشت:
    "ممکن است مفاسد اقتصادی به اشکال مختلف بروز کند و ما از مسئولان اجرایی در قسمتهای مختلف می خواهیم که نظارت و دقت بیشتری داشته باشند تا شیطان صفتان وارد نشوند و کارمندان را به جرم نکشانند. باید از زمین خواری، اختلاس و پولشویی [مانی لاندری] جلوگیری شود.".
    اژه ای در این مصاحبه درباره وام های کلان گفت: رئیس جمهور اعلام کرده است که برخی از بدهکاران، خُرد هستند، پاره ای برای فعالیت واقعی وام گرفته اند اما به علت نوسانات بازار قادر به بازپرداخت وام خود نیستند و شماری هم متقلّبانه پول را گرفته و آن را پس نمی دهند. در مورد هرکدام از این سه دسته، باید نخست، از بانک مرکزی، وزارت اقتصادی و دولت پرسید چرا وثیقه مناسب برای بازگشت پول ها در اختیار ندارند. شاید بتوان گفت اولین خلاف این است که پولها به شیوه ای داده شد که قابل برگشت نیست!.
    اژه ای افزود: در برخی بانکها مبالغ کلانی وام داده شده است و تنها یک سفته با امضای مدیر یک شرکت که ممکن است هر آن عزل شود، گرفته شده است. درست است که آن شرکت حقوقی است اما یک اعتبار سنگین را که با یک سفته واگذار نمی کنند!. به علاوه، برای وصول مطالبات ابزار مختلفی وجود دارد، چرا از آنها استفاده نمی شود؟. چرا از سال 1382 تاکنون، وام معوقه [9 ساله] بايد وجود داشته باشد که تا این زمان که در سال 1391 هستیم اقدامات برای وصول پول ها انجام نشده است؟!.
    اژه ای گفت که باید دید که تا چه میزان، بانکها از بدهکاران خود شکایت کرده اند؟، در مواردی گزارش دستگاههای نظارتی و اطلاعاتی باعث شده است که دادستان به عنوان مدعی العموم وارد قضیه شود!.
    وی گفت: بانکها و موسسات مالی موظف اند درباره متقاضی وام، اعتبارسنجی کنند واگر فرد دارای معوّقات بانکی باشد؛ محرومیت و محدودیت برای او منظور شود تا نتواند دوباره وام بگیرد اما متاسفانه دیده شده است که این افراد باردیگر از همان بانک و یا از بانکی دیگر وام می گیرند!.
    دادستان کل کشور در مورد پرونده فساد مالی [در اشاره به يک شرکت] گفت که در این [یک] مورد یک طرف قضیه بانک بود. آن شرکت معوقه زیادی نداشت اما تمام وام ها را با زد و بند گرفته بود. در آذرماه سال 1387 رئیس جمهور نامه ای به رئیس قوه قضائیه نوشت و مطالبی را در مورد زمین خواری و تصاحب به زور اموال اعلام کرد. پس از آن، یک فهرست 250 نفره به عنوان لیست مفسدان اقتصادی در بیرون مطرح شد که بلافاصله به بازرسی کل کشور و دادگستری ها اعلام کردیم که این لیست بررسی شود همزمان نیز کمیسیون اصل نود [مجلس] پیگیر این موضوع بود که با آنها نیز تعامل داشتیم. اسامی دیگری را نیز از آنها (کمیسیون اصل 90) دریافت کردیم. با حساسیت قضیه را تعقیب کردیم که برخی حکم گرفتند و برخی دستگیر شدند، بعضی هم ـ طبق گزارش بعدی دولت ـ دارای پرونده معوقه بانکی نبودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
یک معمای بزرگ مالی: 7 میلیون و 600 هزار وام پس داده نشده ـ استفاده از وامها در معاملات ارز و طلا و ... طبق گزارش دیماه 1391
تهران ـ 17 دیماه 1391 (مصادف با ششم ژانویه 2013): خبرگزاری مجلس شورای اسلامی از قانع نشدن اکثریت نمایندگان از پاسخ‌های شمس‌الدین حسینی وزیر اقتصاد و دارایی [وقت] به سؤال یکی از نمایندگان خبرداد. نماینده شهر قم از این وزیر اقتصاد و دارایی جمهوری اسلامی در مورد علل عدم اخذ معوقات بانکی (پس ندادن وامهای دریافتی) بویژه از افرادی که تسهیلات سنگین (وام کلان) دریافت کرده‌اند‪»‬ سؤال کرد.
    وزیر اقتصاد و دارایی [وقت] در جریان پاسخ به سؤال نماینده قم در مورد معوقات بانکی همچنين گفت که هفت میلیون و 600 هزار پرونده تسهیلات مالی (وام) برگشت داده نشده به بانک‌های دولتی وجود دارد!. به گفته حسینی نیمی از این معوقات بانکی خُرد (نسبتا کوچک) و نیم دیگر بالای 10 میلیارد تومان است.
    شمس الدین حسینی افزود که نام 200 نفر از افرادی که بیشترین بدهی پرداخت نشده به سیستم بانکی را دارند در اختیار کمیته ویژه قرار گرفته و از این کمیته خواسته شده است که تا قبل از رسیدگی به پرونده آنان نامشان را فاش نکند!. این کمیته‌ی خارج از سه قوه دولتی (مقننه، اجرایی و قضائیه) از سال 1388 برای وصول مطالبات معوّق بانکی سرگرم کار است.
    به گفته وزیر اقتصاد و دارایی وقت 10 درصد از کل معوقات بانکی مربوط به شرکت‌های دولتی همچون شرکت پشتیبانی امور دام، ایران خودرو و خودروسازی سایپا است که در حدود 60 هزار میلیارد ریال است. وی اظهار کرد که بخش دیگری از معوقات (وام های بازپرداخت نشده) مربوط به صنعتگران بخش خصوصی (غیر دولتی) است که بدهی کلان بانکی دارند و بانک‌ها علیه آن‌ها اقامه‌‌ی دعوا کرده‌اند.
    پاسخ‌های حسینی، نماینده سوال کننده را قانع نکرد و توضیحات وزیر به رای گذاشته شد. بر اساس رای‌گیری صورت گرفته نمایندگان از پاسخ‌ها راضی نشدند و به وزیر اقتصاد و دارایی [وقت] کارت زرد دادند. این دومین کارت زرد مجلس ایران به شمس‌الدین حسینی بود. طبق آیین نامه مجلس شوراي اسلامي، اگر پس از طرح سوال از وزرا، نمایندگان از پاسخ‌ آنها قانع نشوند به وزیر مربوط کارت زرد داده خواهد شد. هر وزیری که در دوران مسولیت‌اش سه کارت زرد دریافت کند به تصمیم مجلس استیضاح خواهد شد.
    نماینده قم با قانع کننده ندانستن پاسخ‌های وزیر اقتصاد و دارایی پرسید که چرا نسبت به دریافت معوّقات بانکی فردی که هواپیمای اختصاصی و 12 هزار میلیارد تومان سرمایه دارد، اقدامی صورت نگرفته است؟!. اين نماينده با متهم کردن مسوولان دولتی به کم‌کاری و انجام ندادن وظایف همچنین گفت: «چرا باید فردی که میلیاردها پول برای فوتبال هزینه می‌کند بدهی‌اش را به سیستم بانکی پس ندهد؟.».
    قبلا از وزیر اقتصاد و دارایی [وقت] نقل شده بود که گفته بود گروهی دیگر از بدهکاران بانکی، این تسهیلات (وام) دریافتی را در بازار سکه و ارز و مسکن وارد کرده‌اند!.
    محمود احمدی‌نژاد رئيس جمهور وقت 24 آذرماه (14 دسامبر 2012) در یک سخنرانی در خراسان گفته بود که کشور با هیچ‌گونه کمبود مالی روبرو نیست و مشکل اصلی تنها معوقات بانکی (پس ندادن بدهی ها) است. وی تاکید کرده بود که 300 نفر 60 درصد پول‌های کشور را در جیب خود گذاشته‌اند و پس نمی‌دهند.غلامحسین الهام، سخنگوی دولت وقت در همين زمينه اعلام کرده بودکه از دو سال پیش دولت اسامی بیش از 600 نفر از بدهکاران بانکی را در اختیار قوه قضائیه گذاشته است. الهام افزوده بود که در این زمینه رئیس‌جمهور و دیگر بخش‌های دولتی نیز به مقامات قضایی نامه نوشته اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دیماه 1391 ـ خبرگزاری فارس: در جمهوری اسلامی ایران 500 دانه درشت 35 هزار میلیارد تومان بدهی به بانک هارا پس نمی دهند!
تهران ـ خبرگزاری فارس ـ 17 دیماه 1391 (7 ژانویه 2013): یک مقام مسئول شبکه بانکی گفت که بر اساس آخرین گزارشها و برآوردهای «کارگروه» رسیدگی به مطالبات معوّق بانک‌ها [در وزارت اقتصاد]، شمار بدهکاران اصطلاحا «دانه درشت» سیستم بانکی کشور حدود 500 نفر است.
    اين مقام افزود: بر اساس این بررسی‌ها، 50 درصد مطالبات معوق بانک‌ها مربوط به این افراد بوده که بالغ بر رقمی حدود 35 هزار میلیارد تومان می‌شود.
    به گفته این مقام مسئول، این بدهکاران ترکیبی از افراد حقیقی و حقوقی بوده که البته نسبت افراد حقوقی (شرکت و ...) در این فهرست بیش از افراد حقیقی است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
میوه وارداتی قاچاق در بازار تهران به گفتهِ رییس اتحادیه بارفروشان در دیماه 1391
یازدهم دیماه 1391 علی حاج فتح علی رییس اتحادیه بارفروشان در گفتگو با خبرنگار ایلنا گفت: متاسفانه قیمت میوه در سطح شهر با 35 درصد افزایش نسبت به فاكتورهای صادرشده ارائه می شود. او خواست که در خصوص قیمت ها و تنظیم بازار، مامورین وزارت صنعت، معدن و تجارت كنترل بیشتری در سطح شهر داشته باشند.
    وی در عین حال گفت: هم اكنون یك نوع نارگیل و موز وارداتی و میوه هایی نظیر آوكادو و ... كه در تهران به چشم می خورد از طریق قاچاق وارد كشور شده اند.
    [Avocado که بومي مکزيک است در برخي کشورها در ردیف سبزی ها رده بندی می شود. Avocado در لغت به معناي شيئي بيضوي شکل است و در قرن پانزدهم اروپاييان از طريق مهاجران به قاره غربي با آن آشنا شدند.].
    تا چند سال پيش آوكادو در ايران مصرف نداشت و در بازار ديده نمي شد و بسياري از ايرانيان حتي نام آن را نشنيده بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قطع سوخت رسانی به هواپیماهای برخی شرکت های داخلی ایران که بدهی خودرا نپرداخته بودند از 18 دیماه 1391
به گزارش خبرگزاری ایسنا ـ تهران، شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی ایران به شرکت های هواپیمایی داخلی خبرداده بود که از بامداد دوشنبه (18 دیماه 1391 = 7 ژانویه 2013) به بعد، سوخت در شرایطی در اختیار این شرکت‌ها قرارخواهد گرفت که بدهی گذشته خود را تسویه و برای دریافت سوخت قرارداد تازه برپایه نرخ جدید سوخت امضا کرده باشند.
    در پی این ابلاغیه، و با قطع سوخت رسانی از بامداد دوشنبه، شماری از پروازهای داخلی در ایران از ساعت 9 بامداد این روز بدون اطلاع قبلی لغو شد.
     از آذرماه 1391 بهای هر لیتر سوخت هواپیما برای پروازهای داخلی ایران 700 تومان و برای پروازهای خارجی 2120 تومان شده است. شرکتهای هواپیمایی داخلی گفته بودند که توان پرداخت بدهی‌های خود به شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی را به طور یکجا ندارند. حال آنکه در پی افزایش بهای سوخت، بهای بلیت هواپیما نیزدر مواردی بیش از دو برابر شده است.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مرگ 4 هزار و 460 تهرانی در سال 1391 از ذرّات معلق در هوای شهر ـ علل آلودگی از جمله کیفیت ضعیف خوروها و بنزین
تهران ـ 16دی ماه 1391 (مصادف با پنجم ژانویه 2013): عماد حسینی، عضو کمیسیون انرژی هشتمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی ایران در اظهار نظر خود درباره آلودگی هوای تهران و به همین سبب یکی دو روز تعطیل بودن مدارس و ادارات دولتی این شهر گفت که درسال 1390 نزدیک به 4500 شهروند تهرانی قربانی آن شدند.
    این نماینده هشتمین دوره تقنینیه گفت که احتمالا دو عامل؛ کیفیت ضعیف خودرو‌ها و ضعف کیفیت بنزین و ازدیاد تردّد چنین خودروهایی با چنان بنزین در کلان شهر‌ها آلودگی هوارا افزایش داده باشد.
    به گفته این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی، نیروگاهها و کارخانه‌های صنعتی از دیگر عوامل مهم در آلودگی هوای پایتخت هستند. طبق آمار، روزانه 60 میلیون لیتر مازوت در نیروگاه‌ها و کارخانه‌های صنعتی تهران مصرف می‌شود.
    عماد حسینی ضمن انتقاد از کیفیت ساخت خودروهای داخلی گفت چون یک برنامه‌ریزی دقیق و منسجم وجود ندارد، خودروها فاقد استاندارد مورد نظر برای مصرف سوخت و آلوده نساختن هوای محیط هستند. به نظر او، خودروهای وارداتی به ایران هم از سوخت‌هایی استفاده می‌کنند که استاندارد آنها متعلق به پیش از دهه 1990 است و این موضوع می‌تواند آلودگی را تشدید کند.
    خبرگزاری مِهر نیز در همین روز در گزارشی به نقل از مشاور وزارت بهداشت جمهوری اسلامی نوشت که در دومین هفته دیماه 1391 در پی افزایش آلودگی هوای تهران مراجعه بیماران قلبی به بیمارستان‌ها به میزان 30 درصد افزایش یافته بود. این مشاور وزارت بهداشت رقم دقیق تلفات تهران از ذرّات معلق در هوا را به دست داد و گفت که در سال 1390 هجری خورشیدی چهار هزار و چهارصد و شصت نفر در تهران بر اثر استنشاق ذرّات معلق در هوا جان سپردند.
    خبرگزاري فارس (تهران) ضمن يک گزارش خود درباره آلودگي تهران که هفتم ژانويه 2013 انتشار يافت نوشته بود که ساکنان پایتخت (تهران) در 10 سال گذشته تنها 200 روز از هوای پاک برخوردار بودند و مابقی روزها را در هوای ناسالم و یا در شرایط هشدار سپری کردند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تخلّف مالی در ساخت فرودگاه بین المللی امام خمینی (تهران) به گزارش دیوان محاسبات
دویچه وله (صدای جهانی آلمان): با انتشار گزارش دیوان محاسبات از تخلف‌های مالی و سوءمدیریت در پروژه احداث «فرودگاه بین المللی امام خمینی»، مدیر شرکت فرودگاه‌های جمهوری اسلامی ایران از بررسی این تخلف‌ها خبر داد. سابقه این موضوع به دو دهه پیش باز می‌گردد.
    محمود رسولی‌نژاد مدیر عامل شرکت فرودگاه‌های کشور درباره این گزارش دیوان محاسبات گفته است که این تخلف‌ها به 17 ـ 18 سال پیش مربوط می‌شود و به مُجری کنونی ساخت فرودگاه ارتباطی ندارد. او ابراز اطمینان کرده است که دولت تخلف‌های اعلام شده از سوی دیوان محاسبات را پیگیری خواهد کرد و شرکت فرودگاه‌های کشور در حال بررسی این موضوع است.
    دیوان محاسبات جمهوری اسلامی ایران در بخشی از گزارشی که به عملکرد وزارت راه و شهرسازی اختصاص دارد به تخلف‌هایی در پروژه ساخت «فرودگاه بین المللی امام خمینی» تهران پرداخته که ظاهرا با گذشت حدود دو دهه به آنها رسیدگی نشده است.
    در این گزارش که متن آن پانزدهم دی‌ماه 1392 (پنجم ژانویه 2014) در رسانه‌های ایران منتشر شد از جمله به نقص‌های چشمگیری در ساخت برج مراقبت و باندهای فرودگاه، و نیز بلااستفاده ماندن و از بین رفتن ماشین‌آلات و تجهیزاتی اشاره شده که زیانهای مالی قابل ملاحظه در پی داشته است. همچنین «خرید اقلام مازاد بر نیاز و غیرضروری طرح و بلااستفاده ماندن و از بین رفتن این اقلام در انبار فرودگاه».
    بررسی‌های دیوان نشان می‌دهد که قرارداد کارهای تاسیساتی اعم از برقی و مکانیکی که در سال 1376 برای یک سال امضا شده بود به شکل غیرقانونی به هشت سال تبدیل شد و رقم آن نیز 79 درصد افزایش یافت.
    «محاسبه و پرداخت بابت انجام غیر واقعی در احداث پروژه باند جنوبی فرودگاه» از دیگر تخلف‌های این پروژه بوده که در گزارش دیوان محاسبات آمده است.
    دیوان محاسبات در گزارش خود اشاره به وضعیت نامناسب سطوح پروازی به علت زیرسازی و رویه نامناسب باند فرودگاه و همچنین زهکشی نشدن باند فرودگاه برای جمع‌آوری آبهای سطحی دارد که برطرف کردن آن نیز میلیاردها تومان هزینه اضافی در بر داشته است.
    باید در نظر داشت که در آن زمان (اوایل دهه‌ی 1370) بهای هر دلار آمریکا بیش از 145 تومان نبود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
حمله انتقامی با موشکِ نقطه زن از ایران به 2 پایگاه نظامی آمریکا در عراق در ژانویه 2020، تیتر اول روزنامه های کشور


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اظهارات 19 دیماه 1399 رهبری درباره حضور در منطقه، قدرت موشکی، تحریم و واکسن کرونا
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی، وی جمعه نوزدهم دیماه 1399 در سخنانی به مناسبت سالروز قیام 19 دی 1356 مردم قم، که از تلویزیون پخش شد بر ضرورت حراست از یاد و نام این قیام تعیین‌کننده و مضمون دینی و ضدّ امریکایی آن تأکید کرد و با افتخارآمیز خواندن تولید واکسن کرونا در کشور، گفت: حضور منطقه‎ای و ثبات‌آور و افزایش قدرت دفاعی و موشکی ایران ادامه خواهد یافت. در مورد برجام هم ما اصرار و عجله‌ای برای بازگشت امریکا نداریم، مهم این است که تحریم‌ها فورا و کاملا برداشته شوند.
    آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به سخنان صریح یک کارشناس معروف آمریکایی گفت: آمریکایی‌ها تا هنگامی که بر منطقه سلطه نیابند، منافع خود را در ایجاد بی‌ثباتی در ایران، عراق، سوریه، لبنان و دیگر کشورهای منطقه جستجو می‌کنند.
    رهبر انقلاب اسلامی، معنا و منطق حضور منطقه‌ای ایران را تقویت دوستان و طرفداران جمهوری اسلامی خواند و گفت: حضور جمهوری اسلامی در منطقه «ثبات‌آفرین» و موجب رفع بی‌ثباتی است همچنان‌که در سوریه و عراق این واقعیت را همه دیدند. بنابراین، این حضور، قطعی است و باید وجود داشته باشد و خواهد داشت.
    آیت‌الله خامنه‌ای با یادآوری تجربه تلخِ ناتوانی کشور درمقابل حملات هوایی صدام، خاطرنشان کرد: ایران آن روزها در مقابل موشکباران و بمباران تهران و شهرهای مختلف ناتوان و بی‌دفاع بود و جمهوری اسلامی حق نداشت کشور را در آن شرایط نگه دارد.
    وی با یادآوری نمونه‌هایی از قدرت دفاعی امروز ایران، مثل ساقط کردن پرنده متجاوز آمریکایی در آسمان ایران و یا در هم کوبیدن پایگاه عین‌الاسد، گفت: دشمن در مقابل این واقعیت ها ناگزیراست قدرت و توانایی‌های دفاعی ایران را در محاسبات و تصمیمات خود در نظر بگیرد.
    رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود به مسئله پُرتکرار دیگری در افکار عمومی یعنی برجام، و کنار گذاشتن بخشی دیگر از تعهدات و آغاز غنی‌سازی 20 درصد اشاره کرد و گفت: این بحث را مطرح می‌کنند که آمریکا به برجام برگردد یا برنگردد؟. جمهوری اسلامی هیچ اصرار و عجله‌ای برای بازگشت آمریکا به برجام ندارد، بلکه مطالبه منطقی ما رفع تحریم‌ها و بازگرداندن حق غصب‌شده ملّت است که این وظیفه آمریکا و اروپایی‌های دنباله‌‎رو آن است. اگر تحریم‌ها برداشته شود بازگشت آمریکا به برجام معنا می‌دهد. البته موضوع خسارت‌ها که جزو مطالبات ما است در مراحل بعدی دنبال خواهد شد، اما بدون رفع تحریم‌ها بازگشت آمریکا به برجام حتی ممکن است به ضرر کشور ما هم باشد. در این موارد به مسئولان در قوای مجریه و مقننه گفته شده که با دقت و رعایت کامل ضوابط پیش بروند.
    آیت الله خامنه ای با تشکر از وزارت بهداشت و دست‌اندرکاران تولید واکسن آزمایش‌شده برای مقابله با کرونا، این واکسن را مایه افتخار و عزت کشور خواند و در ادامه سخنان خود، ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور را ممنوع اعلام کرد و گفت: آمریکایی‌ها اگر توانسته بودند واکسن تولید کنند این افتضاح کرونایی در کشورشان به‌وجود نمی‌آمد که در یک روز حدود 4 هزار نفر تلفات داشته باشند. ضمن اینکه، اساساً به آنها اعتمادی نیست و گاهی ارسال این واکسن‌ها برای آزمایش بر روی ملت‌ها است. با سابقه‌ای که فرانسوی‌ها در قضیه خونهای آلوده دارند، به آنها هم خوش‌بین نیستم، اما تهیه واکسن از کشورهای دیگر هیچ مشکلی ندارد.
    اظهارات آیت الله خامنه ای تیتر صفحات اول روزنامه های تهران شماره شنبه بیستم بود. کُپی تیترهای چند روزنامه به عنوان نمونه:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
مدينه فاضله رابرت اوِن OWEN‏‏ پدر سوسياليسم تعاوني
رابرت اون OWEN‏‏, اسكاتلندي و يكي از بانيان «سوسياليسم» در اين روز از ژانويه سال1825 ميلادي 30هزار هكتار زمين درايالت اينديانا از دولت واشنگتن خريداري كرد تا در آنجا جامعه نوين (مدينه فاضل) خود را بسازد.
    «اون» كه در تاريخ عقايد ، يكي از پدران سوسياليسم به شمار مي رود فرضيه خود را پيروزمندانه در منچستر انگلستان پياده كرده بود. «اون» كه مدير يك كارخانه ريسندگي و بافندگي بود. در منچستر بر پايه عقايد خود شهركي ساخته بود كه مجهز به همه وسايل رفاهي بود و فروشگاههاي تعاوني آن بدون سود, اجناس را به اعضاي تعاوني مي فروختند. وي كه معتقد به قيمت گذاري كالاي توليد شده براساس بهاي مواد خام, اجرت كارگر و استهلاك ماشين آلات و ساختمان و هزينه هاي متفرقه لازم ديگر بود, مطلقا فرمول عرضه و تقاضا و براين اساس, تعيين قيمت را قبول نداشت و آن را استثمار و عمل آن را كاپيتاليستي مي خواند و مي گفت كه با ايجاد تعاوني هاي توليد و مصرف (فروش), بايد واسطه ها از ميان بروند كه بدون انجام كاري مفيد, از دسترنج كارگران بهره مند مي شوند و بابالا بردن مصنوعي قيمتها, باعث كاهش توليد و بيكاري مي گردند و اصطلاح «از توليد به مصرف» البته به صورت تعاوني از او است. مجلس عوام (پارلمان) انگلستان بر پايه افكار او قوانين متعدد از جمله قانون كارخانه داري را وضع كرد.
    اون, علاوه بر افكار سوسياليستي خاص, خود را مروج اخلاقيات كرده بود و مي گفت جامعه يي كه از چارچوب اخلاقيات خارج شود – سوسياليستي باشد يا ارباب و رعيتي و ... – خوشبخت, سرزنده و بدون تشويش و دغدغه نخواهد بود و رفاهي را كه نظام تعاوني برايش فراهم آورده و دسترنجي كه نصيب خودش مي شود احساس نمي كند. وي عقيده داشت كه شخصيت هر انسان بستگي به محيطي دارد كه در آن پرورش يافته و سرگرم زندگي است و از آنجا كه در نظام تعاوني (سوسياليستي «اون») رفاه تامين خواهد بود, شخصيت افراد نيز بهتر و كاملتر است و وقتي شخصيت بهتر شود يك فرد از آموزش خود استفاده بيشتر مي برد و به ديگران هم استفاده مي رساند. ريا و دروغ و انواع جرايم به دليل نبودن نياز و نيز تسليح اخلاقي افراد , از ميان مي رود و دموكراسي حقيقي پا به وجود خواهد نهاد.
    «اون» كه تاليفات متعدد از جمله كتاب معروف «منظره تازه جامعه» دارد, سپس تصميم گرفت كه در يك سرزمين تازه – نه قديمي مانند انگلستان – براساس عقايد خود يك مدينه فاضله بسازد و نام آن را «جامعه نوين هماهنگ» بگذارد و به همين منظور 30 هزار هكتار زمين كه بتازگي از بوميان (سرخپوستان) درايالت اينديانا گرفته شده بود از دولت آمريکاخريداري كرد اما به دليل كارشكني مقامها و سرمايه داران محلي موفق به اجراي برنامه خود نشد, زيرا به محض استقرار در آمريكا موضوع ايجاد اتحاديه هاي كارگري و طرح اعتصاب براي احقاق حق و ... را پيش كشيد كه مواجه با كارشكني ها و دشمني هاي فراوان شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاليفات «نوربرتو بوبیو» فیلسوف و تاریخدان معاصر ایتالیا - ادامه انحطاط انسان و زوال اصول ـ اشاره به چند خبر روز (ژانويه 2008) در تأیید نظر او
نهم ژانویه ـ سالگرد درگذشت «نوربرتو بوبیو» فیلسوف و تاریخدان معاصر ایتالیا است که در سال 2004 در 94 سالگی فوت شد. سی و 9 تالیف او زمینه تاریخ عقاید و فلسفه قانون دارد. در همه تالیفات، بوبیو که یک فیلسوف لیبرال سوسیالیست بود نگرانی از "ادامه انحطاط انسان و زوال اصول که به موازات پیشرفتهای تکنولوژیک شتاب بیشتری به خود گرفته است" به چشم می خورد. بوبیو که در ردیف فلاسفه بزرگ قرن بیستم قراردارد نظر داده است که برای کاهش شتاب انحطاط و تباهی بشر؛ باید از اصلاحات دولتی آغاز کرد بگونه ای که در هرجامعه ملی و نیز جامعه بین المللی «قانون» حکومت کند ـ قانونی که حقوق طبیعی (اساسی) انسان را نقض نکرده باشد. وضع قانون حساسترین و دقیقترین کار یک حکومت است. بیشتر قوانین موضوعه قرن بیستم را منافع افراد، گروهها و سیاست ها و خواست آنها و تامین هدفهایشان خلق کرده است و بدور از حقوق طبیعی و روند تکامل انسان هستند و راه انحطاط را گشاده تر و منفذهای بیشتری به وجود آورده اند. تا تفکیک قوای حکومتی کامل و خلل ناپذیر نباشد؛ نفوذ سیاست و اصحاب قدرت در آنها ادامه خواهد داشت و اگر محدودیت اختیارات و ادوار وکالت ملت که از هزاران سال پیش هدف اندیشمندان و مصلحان بوده تحقق نیابد نمی توان از دمکراسی سخن گفت و هرحکومتی را دمکراتیک خواند. ژورنالیسم و ابزار آن (رسانه های همگانی) که ستون دمکراسی و پاسدار حقوق مردم و روشنگر راه نیکبختی و آموزش خوبی ها توصیف و قوه چهارم نامیده شده اند دارند از مسیر خود دور می شوند که عکس انتظار بشر از آنها است زیرا که از کنترل «ژورنالیست» خارج شده و به دست عاملان اصحاب منافع، سیاست و قدرت طلبان افتاده اند. هجیوگرافیست ها (مقدس نگارها ـ نویسندگان شرح احوال قدّیسین) قبلا ژورنالیسم را حرفه ای شریف توصیف کرده بودند که بنظر می رسد از کنترل خارج شده است.
    بوبیو در تالیفات خود تاکید بر استخراج قانون از فرهنگ جامعه کرده و نوشته است که اندیشه «ساخت یک قانون و یا بازنگری یک قانون موجود» باید به متخصصان و استادان مربوط گفته شود تا متن آن را بنویسند و سپس «این متن منطبق با حقوق اساسی انسان و فرهنگ و سنت هرجامعه» به شورای مقنّن جهت بررسی و احیانا تصویب داده شود. به این ترتیب، بوبیو با وضع فوری قانون و انشاء متن آن توسط هر مقام که احیانا ایجاد ابهام و مسئله خواهد کرد موافق نیست. تالیفات مهم بوبیو عبارتند از: «درباره جمهور»، «فرضیه عمومی سیاست»، «عصر حقوق»، «آینده دمکراسی»، «فلسفه قضاوت و شرایط قاضی»، «دولت امانتدار» و «از هابز تا مارکس».
    بوبیو در تالیف خود «آینده دمکراسی» نوشته است که اگر مطبوعات به مداخله در کار انتخابات ادامه دهند، وکالت مردم توارثی خواهد شد (به صورت دایناستی درآمدن) و هرکس پول بیشتری هزینه کند انتخاب می شود. اگر مشارکت مردم جدی نباشد عمر دمکراسی کوتاه و آینده ای مبهم خواهد داشت و در چنین شرایطی مردم از کودتا و استبداد استقبال خواهند کرد. بوبیو در کتاب «از هابز تا مارکس» نوشته است: انتظار آن بود که رهبران جامعه از طریق آموزش و پرورش بکوشند تا تعریف «توماس هابز» از انسان رنگ ببازد و انسان بندریج خصلت بهتری به دست آورد که بالعکس، انحطاط انسان شتاب گرفته است. بوبیو دو سال پیش از فوت، از بابت قرارگرفتن برخی مطالب و تصاویر و اعلانهای اغفال و فریب در اینترنت (که بدون ضابطه است) ابراز نگرانی کرده بود.
    به مناسبت پنچمين سالگرد فوت بوبیو، به چند گزارش روز (مربوط به ژانويه 2008) که حکایت از انحطاط و زوال اصول دارد اشاره می کنیم:
     ـ «لورا زونیگا هویزار» دختر شایسته آمریکای لاتین (هیسپانیک امریکا) 23 ساله و قبلا آموزگار دبستان که (ظاهرا) از مروّجان اخلاقیات بود در «اس یو وی» هفت قاچاقچی مکزیکی مواد مخدر دستگیر و بازداشت شد. مطبوعات تصاویر او با دستبند و نیز تاج دختر شایسته را در کنار هم چاپ و از رواج نارکوکالچر (فرهنگ مواد مخدر) ابراز نگرانی کردند.
    ـ پنجم ژانویه 2008 سناتورهای آمریکایی از ورود «رونالد بوریس» که با حکم بلاگویویچ فرماندار ایالت ایلی نوی آمریکا موقتا متصدی کرسی "اوباما" رئیس جمهور منتخب شده است به جلسه سنا جلوگیری کردند زیرا که بلاگویویچ متهم شده است که این کرسی را قبلا به مزایده (فروش) گذارده بود. ولی دو روز بعد (هفتم ژانویه) همین سناتورها پس از اینکه «اوباما» از بوریس که یک سیاهپوست است حمایت کرد به استقبالش شتافتند!. ایالات متحده که صدها میلیارد دلار هزینه اشغال نظامی عراق می کند به بهانه صرفه جویی در هزینه، کرسی های سنا را که در میاندوره خالی می شوند با "انتصاب!" پر می کند که بنظر می رسد با دمکراسی اصیل همخوانی نداشته باشد.
    ـ آدولف مرکل میلیادر 74 ساله آلمانی و صاحب کارخانه های متعدد ازجمله کارخانه داروسازی «ریشیوفارم» و سیمان هایدلبرگ وقتی شنید که سهام کارخانه هایش که دارای یکصد هزار حقوق بگیر هستند شش و نیم درصد پایین رفته و 400 میلیون دلار در خرید سهام کارخانه فولکس واگن زیان برده است پنجم ژانویه جاری یادداشت انتحار نوشت و سپس خودرا به زیر یک قطار راه آهن در حال حرکت انداخت و خودکشی کرد. چرا باید ضابطه نباشد که ایجاد سقف برای بالارفتن بهای سهام از جمع دارایی یک کمپانی کند که سقوط بهای اضافی مصیبت آفرین نشود. آدولف مرکل میلیاردر شمار 5 آلمان بود. بحران جاری کاپیتالیسم قبلا یک میلیاردر فرانسوی را هم وادار به خودکشی کرده بود.
    ـ شورای امنیت سازمان ملل هشتم ژانویه 2009 در پایان سیزدهمین روز حملات اسرائیل به غزه کوچولو و پس از اینکه تلفات از مرز 760 کشته و ازجمله قتل 257 کودک گذشت با 14 رای موافق و در غیبت نماینده آمریکا دستور آتش بس داد که البته رعایت آن هم اجباری نیست. همین شورا در آغاز حمله اسرائیل به غزه که تلفات کمتر از رقم پنچاه بود به توافق نرسیده بود!. احتمالا توافق هشتم ژانويه برای جلوگیری از انتقاد روزنامه های جهان غیر غرب بوده است زیرا که دهم ژانويه مصادف است با تشکیل نخستین اجلاس مجمع عمومی بی خاصیت سازمان ملل در لندن در سال 1946. این سازمان (اسما) برای جلوگیری از جنگ و خونریزی به وجود آمده است!!.
    ـ همزمان با سفر المالکی به تهران برای توجیه توافقنامه امنیتی آمریکا و عراق، یک انفجار انتحاری در کاظمیه بغداد 40 تن از رائران مرقد امام هفتم و امام نهم شیعیان را که در صف انتظار ورود به آرامگاه بودند بی جان ساخت و دهها تن دیگر را مجروح کرد. عامل این انفجار که یک زن بود از صف بازرسی! پلیس عراق گذشته بود. درجای دیگر بغداد در کنار دجله مجتمع 700 میلیون دلاری سفارت آمریکا در عراق که 5 هزار و پانصد تن را در خود جای داده، کاملا خودکفاست و دفتر فرمانده نیروهای آمریکا درخاورمیانه هم در آنجا قراردارد با سخنرانی جلال طالبانی رئیس جمهور عراق گشایش یافت که رسانه های آمریکا بر این مجتمع 500 هکتاری "فورترس = دژ نظامی" نام نهاده اند زیرا که به آنها هم اجازه عکسبرداری از همه ساختمان داده نشده بود. این بزرگترین ساختمان یک سفارتخانه در جهان در طول تاریخ است. آیا استقرار آمریکاییان در این ساختمان، خروج نظامی از عراق را توجیه می کند؟.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
پرداخت 240 هزار دلاري دولت بوش به يك مفسر رسانه ها و اقداماتي که در پي آن با هدف محافظت از ژورناليسم حرفه اي به عمل آمد
آرمسترانگ ويليامز

هشتم ژانويه 2005 جنجال تازه اي فضاي واشنگتن را فرا گرفته بود و آن؛ كشف پرداخت 240 هزار دلار از بودجه وزارت آموزش و پرورش آمريكا به «آرمسترانگ ويليامز» مفسر سرشناس آمريكايي است تا از اين شعار معروف جورج دبليو بوش رئيس جمهور كه «هيچ كودكي نبايد پشت درهاي مدرسه باقي بماند» حمايت كند كه بعدا به صورت يك لايحه قانوني درآمد.
     طبق گزارش رسانه هاي آمريكا، از ويليامز خواسته شده بود كه در تفسيرهاي خود بر اهميت اين شعار و اين كه سرلوحه برنامه هاي روساي جمهوري قبلي قرار نگرفته بود تاكيد كند تا آمريكاييان و به ويژه اقليت هاي جامعه آن را باور كنند و به آن چشم اميد داشته باشند. ويليامز كه تفسيرها و مقالات او از سوي سنديكاي مربوط ميان رسانه هاي آمريكا توزيع و با صداي خود او از راديوها پخش مي شد اعتراف به گرفتن اين پول كرده ولي گفته بود كه رشوه نبود بلكه حق الزحمه بود و به كمپاني متعلق به او پرداخت شده بود.
     اتحاديه هاي مطبوعاتي از ويليامز خواسته بودند كه پول را پس بدهد تا كار رسيدگي به اعتراض روزنامه نگاران كه توسط اتحاديه ها دريافت شده بود متوقف گردد و سر و صدا بخوابد. برخي از روزنامه نگاران حرفه اي اين عمل ويليامز را كه يك روزنامه نگار سياهپوست است مغاير اصول و اخلاق روزنامه نگاري دانسته و گفته بودند كه مقاله نويسي (نظر روزنامه نگار) از آگهي و ... جداست و تاكنون به ندرت ديده شده است كه يك مقاله نگار آمريكايي كه مورد اعتماد و احترام جامعه است براي بكار بردن قلم، مهارت و معلوماتش جز از حسابداري روزنامه از كسي ديگر پول گرفته باشد و در نتيجه خواهان توبيخ ويليامز و صدور اعلاميه اي در اين زمينه شده اند تا اعتماد مردم از روزنامه نگاران خود به عنوان حاميان جامعه و مدافعان كشور سلب نشود.
    حزب دمكرات (در آن زمان حزب اقليت) و نمايندگان پارلماني آن نيز دريافتي ويليامز از دولت را بر ضد دولت بوش پيراهن عثمان كرده و خواهان بررسي بيشتر و كشف رشوه هاي احتمالي ديگر شده بودند. در اين زمينه، مقامات دولتي و به ويژه وزارت آموزش و پرورش كه از بودجه خود اين پول را پرداخت كرده در وضعيت دفاعي قرار گرفته بودند. سخنگوي كاخ سفيد حاضر به دادن توضيح نشده و تنها گفته بود كه اگر اقدامي بوده راسا توسط وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته است.
    در اين ميان، ويليامز گفته بود كه پول به شركتي داده شده است كه وي در كنار كار مقاله نگاري به منظور جمع آوري آگهي تاسيس كرده و كار اين شركت ارتباط به مقاله نويسي او ندارد. اين اعتراف بيش از پيش صداي اعتراض روزنامه نگاران را بلند كرده كه گفته بودند: مقاله نگاري اوج حرفه روزنامه نگاري است و بيشتر مردم روزنامه ها را به خاطر مقالات آنها (نظرات) كه بايد به دست نويسندگان بي طرف و مورد اعتماد نوشته شده باشد خريداري مي كنند و روزنامه نگاري كه وارد كار انتفاعي آگهي شود و جانب اين و آن را در مقالاتش بگيرد بايد از كسوت تفسير و مقاله خارج شود و به امور ديگر روزنامه نگاري كه آگهي هم قسمتي از آن است بپردازد. اعتماد مردم به روزنامه و روزنامه نگار نبايد سلب شود. كار اين انتقاد به جوامع روزنامه نگاري كشورهاي ديگر هم كشانده شده بود كه هدفشان عمدتا گوشزد و هشدار به همه روزنامه نگاران است كه از مقامات رسمي و كمپاني هاي انتفاعي كمك مالي و هديه قابل تقويم به پول دريافت ندارند و باعث سلب اعتماد مردم از رسانه ها نشوند.
    نهم ژانويه 2005 سنديكاي گروه تريبيون كه مقالات اين روزنامه نگار را توزيع مي كرد با صدور اعلاميه اي اين كار را متوقف ساخت. در اين اعلاميه كه تاكيد مجدد بر استقلال روزنامه نگار و رعايت اصول اين حرفه و اخلاق روزنامه نگاري بوده است، چنين آمده بود: توضيح آرمسترانگ ويليامز درباره گرفتن پول از يك موسسه دولتي دريافت شد ولي قانع كننده و موجه نبود. بنا براين؛ از اين پس توزيع مقالات (تفسير و تحليل) او از سوي اين سنديكا متوقف مي شود زيرا كه مخاطبان رسانه ها ورود روزنامه نگار را كه چشم و گوش آنان و آموزگار جامعه است به اموري كه مبناي اصطكاك منافع دارد تحمل نمي كنند و نمي خواهند كه «مقالات» كه صلاح انديشي، دورنگري و چشم انداز بي طرفانه فرد مورد اعتمادشان يعني شخص روزنامه نگار بايد باشد ديكته و نظر اصحاب منافع و نظر اشخاص ثاني و ثالث باشد. با اسنادي كه به دست آمده و اعترافاتي كه شده؛ چنانچه توزيع و انتشار مقالات ويليامز ادامه يابد؛ اين ترديد در مخاطبان رسانه ها به وجود خواهد آمد كه شايد مقاله اي را كه از نويسنده ديگر مي خوانند نظر ديگران اعم از مقام دولتي و اصحاب منافع باشد و اين ترديد بزرگترين ضربه به ژورناليسم خواهد بود. قلم روزنامه نگار براي فروش نيست و روزنامه نگار نبايد خريداري شود و براي جلوگيري از ايجاد چنين ترديدها و تضعيف ژورناليسم؛ مصلحت در اين است كه انتشار مقالات و نظرات آرمسترانگ ويليامز متوقف شود.
    در پي صدور اين اعلاميه برخي از روزنامه ها انتشار مقالات ويليامز را كه قبلا دريافت كرده بودند متوقف ساختند و شبكه سي ان ان كه تفسيرهاي ويليامز را پخش مي كند اعلام داشت كه سرگرم بررسي جهت اتخاذ تصميم است.
     ويليامز در فاصله مهلتي كه به او داده شده بود عذرخواهي نكرد و پول دريافتي را مسترد نداشت كه مانع از اين اقدامات تنبيهي شود.
     گفته شده بود: ويليامز بايد فدا مي شد تا ژورناليسم حرفه اي با همه تعاريفش ادامه حيات مي داد و از سوء ظن مردم به روزنامه نگاران جلوگيري بعمل مي آمد. بايد اتحاديه هاي روزنامه نگاري يك قرباني مي دادند تا اعتماد عمومي از ژورناليسم حرفه اي سلب نشود. بايد درباره ويليامز سختگيري مي شد تا موارد مشابه ديگري در حرفه روزنامه نگاري پيش نيايد. «خبر» از «نظر» جداست؛ مقاله نگار اشتباه و يا لغزش خبرنگار را با ارائه «نظر» جبران مي كند و بنابراين خود او بايد عاري از هرگونه لغزش، اشتباه و سازش با صاحبان منافع باشد كه در ژورناليسم مستقل و قوه چهارم دمكراسي ابدا پذيرفتني نيست.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
«بگو به من، ولي نه دروغ»؛ نگاهي به دو عنصر «چرا و چگونه» در خبرنويسي - کمبود جهانی روزنامه نگار اينوستيگيتيو در رسانه ها
«بگو به من، ولي نه دروغ» عنوان كتابی به زبان انگليسي است كه در دسامبر 2004 در زمينه خبرنويسي و در 655 صفحه انتشار يافته است.
    جان پيلجر روزنامه نگار با تجربه كه اين كتاب را اديت كرده است در مقدمه آن نوشته است: هر خبر داراي شش عنصر است از اين قرار: «كي(اصحاب خبر)، كي (زمان وقوع)، كجا (محل وقوع)، چي (نوع رويداد)، چرا و چگونه (چرا و به چه دليل روي داد و سبب چه بود). در دو - سه دهه اخير ديده شده که چهار عنصر اول در عموم اخبار مطابق واقع نوشته مي شود ولي در بيشتر خبرها، دو عنصر آخر (چرا و چگونه) كامل و يا اينکه درست نوشته نشده است. ضعف خبرنگار و يا وجود سانسور در يك جامعه را از همين دو عنصر مي شود به دست آورد و استنباط كرد. طبق اصول روزنامه نگاري، دبير ميز؛ كاپي اديتور، و بالاخره سردبير اجرايي و يا معاونش نبايد اجازه انتشار چنين خبرهاي ناقصي را بدهند بايد آن را و حتي با اخم و تشر به خبرنگار مربوط بازگردانند تا تكميل كند، ولي همانها هم اگر دو عنصر چرا و چگونه (حادثه اتفاق افتاد و يا تصميمم گرفته شد و انتصاب صورت گرفت و ...) نادرست و به دروغ ذكر شده باشد نمي توانند در آن لحظات ضرب الاجل متوجه شوند. شايد خبرنگار هم نداند كه منبع خبر سرش كلاه گذارده و چرا و چگونه نادرستي به او داده است. جامعه (مخاطبان)، اين عذر رسانه را نمي پذيرند و حقايق را مي جويند. در اين وضعيت، روزنامه نگار اينوستيگيتيو (در فارسي واژه معادل ندارد) به چرا و چگونه ي داده شده در خبر ترديد مي كند و همانند كارآگاه پليس به جستجو مي پردازد، خطر مي كند و حقيقت را هر چه كه باشد كشف و به اطلاع مردم مي رساند.
    پيلجر اشاره كرده است كه برخي از رسانه ها فاقد روزنامه نگار و ميز اينوستيگيتيو هستند که ضعف بزرگي است و در اين وضعيت بايد گفت كه واي به حال آن جامعه.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
در دهه سوم قرن نوزدهم، قدرت های اروپایی در به در درجستجوي یافتن يك پادشاه براي كشور يونان بودند، کشوری که قبلا هیچگاه پادشاهی نبود!
در قرن نوزدهم قدرت هاي اروپايي در نشست های خود سرنوشت سایر ملل را تعیین و سرزمین های دوردست را میان خود قسمت می کردند و ... و در همین راستا نهم ژانويه سال 1828 در لندن اجتماع کرده بودند تا مرزهاي يونان و نوع حکومت آن را تعیین کنند.
    این قدرت ها پس از تعیین مرزهای یونان اصرار كردند كه نظام حكومتي این کشور که از دوهزار سال پیش از آن استقلال نداشت سلطنتي باشد ولي يافتن يك پادشاه براي يونان كاري دشوار بود و پنج سال طول كشيد!.
    يونان در زمان استقلال و پیش از اینکه به تصرف رومیان و سپس عثمانی در آید پادشاهي نبود و دودمان سلطنتي نداشت و به صورت «کشور ـ شهر» اداره می شد.
     قدرت های اروپایی بالاخره «اوتو» شاهزاده آلمانی از ایالت باویر را برای پادشاهی بر یونان یافتند و او هم جورج یکم شاهزاده دانمارکی را ولیعهد خود قرارداد و این دو در آن زمان حتی زبان یونانی نمی دانستند. به همین سبب، پادشاهان خارجي يونان در طول يک قرن و نيم عمر سلطنت اين کشور همواره يا دچار مشکل بودند و يا مشکل ساز، تا اين که در دهه هفتم قرن 20 يوناني ها با يک رفراندم به نظام سلطنتي پايان دادند. می دانیم که يونانيان پايه گذار دمکراسي در جهان هستند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
«یکشنبه سیاه» و عمليات ضد دولتي گام به گام مردم روسیه درسال1905


طبق تقویم قدیم (ژولیان) که هنوز در روسیه رسمیت داشت یکشنبه نهم ژانویه 1905 (22 ژانویه مطابق تقویم جاری ـ گریگوری) و در پی یک رشته ناآرامی در آن کشور و اعتراض به استبداد تزار نیکلای دوم و درخواست مشروطه شدن سلطنت و ایجاد مجلس، گروهی از معترضین که شمار آنان را تا هشتاد هزار تن نوشته اند به ابتکار و رهبری یک کشیش به نام گاپونGapon خواستهای خودرا در نامه ای نوشته و برای دادن آن به دست تزار، به صورت گروهی عازم کاخ زمستانی در سن پترزبورگ شدند. گارد تزار به گمان اینکه جمعیت قصد تصرف کاخ سلطنتی را دارد (و یا به دستور تزار!) به سوی جمعیت تیراندازی کرد (تصویر بالا) که بنا بر برخی نوشته ها نزدیک به هزار تن کشته و یا مجروح شدند و به همین سبب این روز در تاریخ روسیه «یکشنبه سیاه» نام گرفت.
    این رویداد ناآرامی هارا گسترش داد، جنبش زمستوو Zemstvo (مشروطه خواه Constitutionalist) هواداران بیشتری یافت و دامنه ناآرامی و اعتصاب به کارخانه ها، سربازخانه ها و ادارات دولتی گسترش یافت و ترور مقامات هم بعدا برآن اضافه شد. تزار که تحت فشار نظامی ژاپن بود به چند خشونت دیگر متوسل شد و چون نتیجه نگرفت تصمیم به قبول برخی ازخواستهای معترضان شد، سانسور مطبوعات را لغو و با تشکیل شوراها موافقت کرد و .... این قولها مشروطه خواهان لیبرال را آرام کرد ولی دو گروه تندرو سوسیالیست (حزب سوسیالیست انقلابی و حزب سوسیال دمکرات) خواستهای تازه مطرح کردند و چون میان کارگران و کارمندان نفوذ داشتند اعتصابات ادامه یافت و مردم به نافرمانی و ندادن مالیات، کمکاری وکارشکنی دعوت شدند. تزار تا مدتی این ناآرامی هارا تحمل کرد و هنگامی که شنید اعتصاب به خطوط راه آهن گسترش یافته و خط آهن سراسری سیبری قطع شده و نظامیان بازگشته از جنگ با ژاپن درمیان راه سرگردان شده اند خشونت را ازسر گرفت و در یک مورد تظاهرکنندگان را به توپ بست، در ارمستان و باکو کشتار کرد و .... چون از این خشونت هم نتیجه نگرفت برای جلب نظر معترضان، وزیر داخله را برکنار کرد و طولی نکشید که شرایط لیبرالها (مشروطه طلبان، نه چپگرایان) را تماما گردن نهاد و با تاسیس مجلس (دوما) موافقت کرد و نخست وزیر نسبتا آزادی طلب برسر کار آورد و به این ترتیب نیمی از معترضان آرام گرفتند ولی چپگرایان به مخالفت ادامه دادند و این مخالفت بااینکه تزاررا مجبور به تفویض اختیار کرد تا سال 1917 ادامه یافت و در اکتبر این سال منجر به انقلاب بلشویکی و تغییر نظام شد. شکست روسیه در جبهه های جنگ (جنگ جهانی اول) به پیروزی انقلاب اکتبر 1917 کمک بسیار کرد زیرا که جمعی از نظامیان هم به انقلابیون پیوسته بودند. دولت وقت آلمان که با روسیه تزاری دشمنی داشت کمک کرد که لنین به وطن بازگردد و رهبری انقلاب را بدست گیرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
جنجال رخنه پزشكان يهودي به كرملين
به نوشته گاهنامه (کرونيکل) قرن بيستمِ بنگاه نشر DK، اوايل ژانويه سال 1953 در مسكو جنجال رخنه پزشكان يهودي به كرملين بلند شده بود كه 13 ژانويه (چند روز بعد) منجر به بازداشت 9 تن از آنان گرديد. در صفحه 728 اين گاهنامه چنين آمده است:
    "راديو شوروي روز 13 ژانويه گفت: پزشكان تروريست يهودي كه به دستور سازمانهاي صهيونيستي و سازمانهاي اطلاعاتي انگلستان و آمريكا مامور قتل سران كرملين از طريق تجويز داروي عوضي و يا تزريق بيش از نياز دارو شده بودند دستگير شده اند. اين راديو مرگ يك عضو پوليت بورو (دفتر سياسي حزب كمونيست حاكم)، و نيز مدير اداري وزارت دفاع را به اين پزشكان نسبت داد و گفت كه آنان تعمدا تشخيص نادرست مي داده بودند و ...".
    اين گاهنامه اضافه كرده است كه در پي پخش اين خبر از راديو شوروي، احساسان ضد يهود روس ها تحريك شد ـ مخصوصا كه چند روز پيش از آن در جمهوري چك اسلواكي چهارده تن به اتهام خيانت به كشور و همدستي با غرب دستگير شده بودند كه يازده نفر شان يهودي بودند.
    «تاريخ» نشان داده است كه استالين دو ماه بعد بر اثر سكته مغزي درگذشت و در نيمه اول دهه 1980 نيز سه تن از رهبران وقت شوروي در فاصله كوتاهي يكي پس از ديگري فوت شدند که گورباچف جانشين آخرين آنان شد. ولي تا اين لحظه کسي رسما مدعي نشده است که مرگ اين چهار تن بر اثر توطئه بوده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شش ماه زندان مجازات كشتن يك عراقي!
Tracy Perkins

هشتم ژانويه 2005 يك دادگاه نظامي آمريكا در «فورت هود» واقع در ايالت تكزاس گروهبان يكم «تريسي پركينزTracy Perkins» را به جرم مرگ يك عراقي جوان به شش ماه زندان و تقليل يك درجه نظامی محكوم كرد!.
    اين نظامي آمريكايي كه با دسته خود در عراق بود در نزديكي «سامرا» دستور داده بود كه افراد دسته دو عراقي جوان به نام هاي زيدان حسون 19 ساله و پسر عمويش مروان حسون را به رود دجله افكنند كه مروان موفق شده بود خود را از آب بيرون بكشد و زيدان خفه شده بود.
    طبق گزارش رسانه هاي آمريكا، گروهبان پركينز در دفاع از خود گفته بود كه اين دو جوان تهديد مي كردند كه آمريكاييان را با چاقو قطعه ـ قطعه خواهند كرد و او به منظور تنبيه آن دو، از افراد دسته خواسته بود كه آنان را به داخل آب اندازند و قصد كشتن نداشت. ولي بستگان دو عراقي مورد بحث مدعي شده بودند که مروان و زيدان پيش از افكنده شدن در دجله كتك زده شده بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آمار سیگاری های جهان در سال 2004 ـ ایران در ردیف هفتاد و یکم
هشتم ژانویه 2014 آمار جهانی معتادان به دخانیات (سیگاری ها) انتشار یافت و نشان داد که سیگاری های اروپای مرکزی، بلاروس، روسیه، لبنان، چین، مقدونیه، یونان، کزاخستان، بلژیک و اردن به نسبت جمعیت این کشورها، بیش از کشورهای دیگر است.
    در این آمار، آمریکا در ردیف پنجاه و هفتم و ایران در ردیف هفتاد و یکم جدولِ 182 کشوری قرار داشتند و درصد سیگاری های آفریقای سیاهپوست و افغانستان کمتر از سایر مناطق و هند در ردیف یکصد و پنجاه و نهم گزارش شده بود. در این آمار که چندان فرقی با آمارهای بعدی ندارد آمده بود که در کشورهای پیشرفته، شمار مَردان بالغ سیگاری رو به کاهش و در کشورهای دیگر مرد و زن سیگاری رو به افزایش است. آمار نشان می دهد که نزدیک به نیمی از مردان اندونزی سیگاری هستند. در آن سال، سیگاری ها 20 درصد جمعیت جهان را تشکیل می دادند و سه سال بعد (هشتم ژانویه 2017 که جمعیت جهان 7 میلیارد و 476 میلیون تَن بود) نزدیک به 21 درصد. سازمان جهانی بهداشت دو دهه پیش «سیگار» را قاتل شماره یک بشر اعلام داشت که عامل بسیاری از بیماری ها از جمله بیماری های ریوی، قلب و عروق و سرطان است. با هدف تبلیغ مضار دود کردن سیگار، هر سال یک روز جهانی به نام «دنیای بدون دخانیات» تعیین شده است. به علاوه، برخی از کشورها هم برای خود «روز بدون دود سیگار» دارند.
    برخلاف اروپا و آمریکا، در قاره آفریقا، آسیای جنوب شرقی و کشورهای مدیترانه شرقی تنها چهار درصد بانوان سیگار دود می کنند.
     طبق این آمار 39 میلیون از جمعیت 143 میلیونی روسیه ـ به رغم ممنوعیت دود کردن سیگار در اماکن عمومی این کشور و برقرارکردن جریمه ـ معتاد به سیگار هستند یعنی از هر هفت نفر، دو نفر. طبق این آمار 52 درصد سیگاری های روسیه مَرد و 15 درصدِ شان زنان روس بوده اند. سیگار و الکل از عوامل کوتاهی عمر روس ها اعلام شده است. در سال 1980، روسیه 38 میلیون سیگاری داشت که به رغم هشدارهای سازمان جهانی بهداشت افزایش یافته اند. طبق آمار، در سال 2012 روس ها 340 میلیارد سیگار مصرف کرده بودند یعنی هر معتاد بیش از 20 سیگار در شبانه روز. آمریکای 325 میلیونی 38 میلیون سیگاری دارد. سیگاری های چین یک میلیارد و 385 میلیارد نفری 280 میلیون برآورد شده اند. توتون از بوته های بومی قاره آمریکا است که کریستف کلمب اواخر قرن پانزدهم آن را به اروپا آورد و سپس در سراسر جهان کِشت شد و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
اشتباه خلبان یک جنگنده ـ بمب افکن!


اين پاره آجرها باقيمانده يك خانه در شهركي در جنوب شهر موصل عراق هستند كه هشتم ژانويه 2005 هدف يك بمب 500 پاوندي يك جت اف ـ 16 آمريكا قرار گرفت. عكس، مردم شهرك را نشان مي دهد كه سرگرم مشاهده محل بمباران هستند.
     در اين بمباران 14 تن از جمله هفت كودك، چهار زن و سه مرد كشته شدند و هفت نفر ديگر هم مجروح گرديدند. علي يوسف صاحب اين خانه زنده مانده است.
    وزارت دفاع آمريكا چند ساعت پس از اين رويداد اعلام كرد كه هدف، حمله خانه علي يوسف نبود و خلبان مرتكب اشتباه شده بود. هدف، خانه ديگري بود كه گزارش شده بود مخفيگاه تروريست ها است.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 9 ژانويه
  • 1558:   فرانسويان به فرماندهي «دوک دوگيز» بندر «كاله» اين كشور را از دست انگليسي ها خارج ساختند.
        
        
  • 1760:   احمدشاه دُرّانی رهبر وقت افغان ها در جنگ با ماراتهای هند پیروز شد. مارات ها Maratha بخش بزرگی از هند بود که از مناطق مرکزی هند آغاز و تا پیشاور (پاکستان شمالی امروز ـ پشتون نشین) امتداد داشت. احمدشاه به نام احمدخان اَبدالی از افسران ارتش نادرشاه افشار بود که در حمله نادر به هند و تصرف دهلی شرکت داشت. پس از قتل نادر در کودتای قوچان، احمدخان به قندهار بازگشت و اعلام استقلال کرد. وی که در سال 1772 در هرات به دنیا آمده بود پس از غلبه بر ایل رقیب (ایل غلزایی ـ غلجایی) و تصرف غَرنی (غزنه) و چند منطفه دیگر و مشاهدهِ تداوم نزاع میان بازماندگان نادرشاه در خراسان، خودرا احمدشاه دُرّانی خواند و برای توسعه قلمرو خود 9 بار با هندیان جنگ کرد. احمدشاه در 1772 فوت شد و طولی نکشید که انگلیسی ها که بر بسیاری از نواحی هند مسلط شده بودند وارد قلمرو جانشینان احمدشاه دُرّانی شدند و نام آن را افغانستان گذاردند.
        
  • 1822:   «ليبِربا» كلني آمريكايي وقت در غرب آفريقا مركب از سياهپوستان آزاد شده از بردگي در آمريكا تاسيس شد كه بعدا «جمهوری ليبريا» نام گرفته است. این کشور انگلیسی زبان 5 میلیون جمعیت دارد و پایتخت آن شهر مونرویا است که در ساحل اقیانوس اطلس قرار دارد.
        
        
  • 1857:   در این روز یک زلزله شدید (و طبق محاسبات بعدی به شدت 7 و 9 دهم در مقیاس ریشتر) در جنوب کالیفرنیا روی داد و تلفات سنگین وارد ساخت. این زلزله ده سال پس از انتقال کالیفرنیا از جانب دولت مکزیک به دولت آمریکا روی داد. دولت مکزیک در جنگ های 1846 ـ 1847 شکست خورده و تسلیم خواست های دولت واشینگتن شده بود. کالیفرنیا روی کمربند زلزله قراردارد.
        
        
  • 1907:   در اوج اختلاف موافقان و مخالفان مشروطيت، روزنامه صور اسرافيل در تهران انتشار خود را آغاز كرد كه يكي ازنويسندگانش دهخدا بود.
        
        
  • 1908:  


    بانو سیمون دِ بووار Simone de Beauvoir نویسنده و فیلسوف فرانسوی در این روز بدنیا آمد و 78 سال عُمر کرد. وی یک فیلسوف اِگزیستِنسیالیست بود و نظر اصلاحی به فرضیه مارکسیسم داده بود که معروف به سوسیالیسم عملی است که ضمن تأیید مالکیّت عمومی و برابری انسان ها، انگیزه را از انسان نمی گیرد و مانع رشد فردی و پیشرفت او نمی شود. وی از مدافعان برابری زن و مرد بود. بانو سیمون که چندین رساله و 28 داستان نوشته است کوشیده است که نظرات خود را در قالب داستان نیز مطرح سازد. داستانهای او به بسیاری از زبانها ترجمه شده و انتشار یافته است.
        
        
  • 1918:   در این روز در درّه خِرس (بیر وَلی) واقع در آریزونای آمریکا میان مَردان طایفه بومی (اصطلاحا؛ سرخپوستان) یاکوی Yaqui و یک واحد از لشکر دهم ارتش آمریکا جنگ دیگری آغاز شد. جنگ مردان این طایفه که از سرزمین خود و نیاکان دفاع می کردند با ارتش های اسپانیا، مکزیک و آمریکا چهار قرن ادامه داشت. آریزونا محل سکونت این طایفه در جریان جنگ های نیمه دوم قرن 19 دولت واشینگتن و مکزیک به تصرف دولت واشینگتن درآمده و اینک استیت آریزونا است. مکزیک قبلا اسپانیای نو نام داشت. بومیان از اراضی نیاکان که مهاجران اروپایی آنها را متصرف می شدند دفاع می کردند.
    مردان طایفه بومی آمریکایی یاکوی در جریان جنگ سال 1896 با نظامیان دولت آمریکا


        
        
  • 1935:   اعلام شد كه در نخستين سال روي كار آمدن هيتلر (دولت حزب ناسیونال سوسیالیست) در آلمان، توليد فولاد اين كشور 104 درصد افزايش يافته بود.
        
        
  • 2005:   محمود عباس به عنوان جانشین یاسر عرفات انتخاب شد.
        
        
  • 2007:   کمپانی اپل در این روز ساخت آیفون Iphone و به بازار داده شدن آن را اعلام کرد و این، نخستین وسیله ای بوده است که هم تلفن است و هم دستگاه ارتباط اینترنتی و شنیدن موسیقی و آواز.
        
        
        
  • 2010:   آژانس فرانس پرس (خبرگزاری فرانسه) به نقل از وبسایت حزب اعتماد ملی گزارش کرده بود که هشتم ژانویه (جمعه 18 دیماه 1388) در قزوین به سوی اتومبیل ضد گلوله آیت الله مهدی کرّوبی رئیس پیشین مجلس و از مقامات سابق جمهوری اسلامی ایران تیراندازی شد و تنها به پنجره اتومبیل آسیب وارد آمد. این خبرگزاری افزوده بود که هواداران دولت به ساختمانی در قزوین که کرّوبی وارد آن شده بود سنگپرانی کرده بودند که پس از خروج از آن و سوارشدن براتومبیل به سوی اتومبیل تیراندازی شد. کرّوبی از معترضین به نتایج انتخابات ژوئن 2009 ریاست جمهور ایران بود که خود وی یکی از نامزدهایش بود و شورای نگهبان صلاحیّت او را برای نامزدشدن تایید کرده بود.
        
        
  • 2011:   ساعت شش و 15 دقیقه بعد از ظهر این روز هواپیمای پرواز 277 ایران ایر که از تهران عازم ارومیه بود در 15 کیلومتری جنوب شرقی فرودگاه این شهر سقوط کرد و 78 تن از 105 سرنشین آن جان سپردند. هواپیما از نوع بوئینگ 727 بود. در لحظه سقوط، هوای منطقه سرد، ابری و برفی بود.
        
        
  • 2015:   در کشور افریقای جنوب شرقی ـ موزامبیک، 75 نفر از کسانی که در یک مجلس ترحیم نوشیدنی خورده بودند براثر مسمومیّت ناشی از آن فوت شدند و 230 تن دیگر که مسموم شده بودند در بیمارستان ها نجات یافتند.
        
        
  • 2021:   یک هواپیمای مسافربر اندونزیایی در یک پرواز داخلی در نزدیکی شهر جاکارتا سرنگون شد و 62 سرنشین آن کشته شدند.
        
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    ماجرای پخش مطلبی درباره موسولینی از تلویزیون دولتی ایران ـ اندیشه های این مرد و سرانجام او که کمک کرد ایران نیروی دریایی داشته باشد

        از بهمن 1350 (فوریه 1971) که علاوه بر معاونت سردبیری روزنامه اطلاعات، مفسر رویدادهای بین الملل خبرگزاری پارس، دبیر آخرین بخش اخبار کانال 2 تلویزیون دولتی (شبکه رنگی به مدیریت ایرج گرگین) و سردبیر اخبار بامدادی رادیو ایران (به مدیریت تورج فرازمند) بودم برای کانال 2، برنامه «امروز در تاریخ» درست کردم که در پایان اخبار آخرِ شب پخش می شد. 27 اپریل (هفتم اردیبهشت) سالروز کشته شدن بنیتو موسولینی (دوچه)، آخرین مِترس او ـ كلارتّا پِتاچي 33 ساله و جمعی از همکاران «دوچه» به دست پارتیزانهای کمونیست ایتالیا بود که در جریان فرار از وطن دستگیر شده بودند. مطلب را نوشتم و از متصدّی آرشیو خواستم که برایش عکس بیابد. متصدّی آرشیو از لابلای کتاب ها عکسی به دست آورد که موسولینی، کلارتّا (کلارا) و دو نفر دیگر را پس از اعدام و به صورت وارونه، آویزان از ساختمانی در شهر میلان نشان می داد. با دیدن عکس، مجبور شدم که توضیح بیشتری بنویسم تا مخاطب دچار ابهام نشود. نوشتم که پارتيزان هاي ايتاليايي اجساد مقتولین را كه در نقطه اي در 70 کیلومتری میلان تيرباران كرده بودند به ميلان منتقل و 28 اپريل سال 1945 اجساد چهارتن از آنانرا از تیرآهن های محافظ بالكن يك ساختمان به صورت وارونه آويزان كردند تا مردم تماشا كنند و افزودم که اندكي پس از آويزان كردن اجساد از بالكن، آن دسته از ایتالیایی ها كه تلاشهاي موسوليني براي پيشرفت وطن را به ياد داشتند به محل هجوم بردند و ضمن اعتراض پرخاش آميز به پارتيزان ها و بي وطن خواندن آنان، اجساد را پايين آوردند، جسد موسولینی را به زادگاهش (فورلی) بردند و مدفون ساختند و بعدا ایجاد ساختمانی برای آرامگاه و قراردادن مجسمه اش را در آنجا.
        و اضافه کردم: موسوليني و همراهان او در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم که روس ها به دروازه های برلین رسیده بودند با كارواني مركب از هشت كاميون نظامي آلمان عازم خروج از ايتاليا بودند که درمنطقه «دونگو» ـ نزدیک به مرز سویس دستگیر شده بودند. پارتیزانان کامیون های آلمانی را جهت بازرسی متوقف کرده بودند و ضمن بازرسی موسولینی را که در لباس نظامیان آلمانی بود شناختند. برخی از مقامات همراه موسولینی در زير پتو و پالتوها و لباس هاي اضافي نظامیان آلمانی كه از انبار خارج و به آلمان بازگردانده مي شدند پنهان شده بودند. موسولینی از 1943 تا 1945 بر مناطق شمالی ایتالیا حکومت می کرد که یکانهای نظامی آلمان از آن دفاع می کردند. وی که از 1922 رئیس دولت ایتالیا بود در جولای 1943 و پس از پیاده شدن نیروهای نظامی متفقین در جنوب ایتالیا، به تصمیم ویتوریو امانوئله سوم (ویکتور امانوئل) پادشاه ایتالیا از کار برکنار و زندانی شد تا او (امانوئله) بتواند با متفقین به سازش دست یابد و ایتالیا ویران نشود که هیتلر با فرستادن کماندو و ... وی را از زندان رهانید و نظامیان اعزامی هیتلر شمال ایتالیا را تصرف و در آنجا مستقر شدند و موسولینی تا اپریل 1945 بر این قسمت ایتالیا حکومت می کرد.
        «اوربانو لازارو» یکی از پارتیزانهای دستگیر کننده موسولینی در کتاب خاطرات خود نوشته است: پاتیزانها نسبت به اعدام «كلارتّا» اكراه داشتند ولي او با اصرار تمام خودرا سپرِ جان موسوليني كرده بود كه راهي جز اعدام همه نبود.
        یکی ـ دو ساعت مانده به پخش مطالب، چون عکس جالب بود و برای دیدن، دست به دست می شد، یکی از حاضران (از کارکنان سازمان رادیوتلویزیون ملی) با پخش مطلب به آن صورت (تشریح عقاید موسولینی) موافقت نداشت و استدلال من که تعبیر بد از فاشیسم، کار کمونیست های ایتالیایی است و فرضیه موسولینی که به تاریخ ایران باستان هم عشق می ورزید و به رضاشاه کمک کرد که نیروی دریایی تاسیس کند به جایی نرسید و به رغم اینکه آن فرد نقشی بالاتر از سردبیر در پخش خبر نداشت، به لحاظ احترام به نظر او قرار شد که بر فرضیه های موسولینی توضیح بنویسم و همچنین در معرفی اش ـ هرچه بیشتر، و اگر موفق شویم که رضا قطبی (مدیرعامل وقت سازمان رادیو تلویزیون) را در آن ساعت از شب و یا محمود جعفریان معاون اورا بیابیم آنها هم از موضوع اطلاع داشته باشند. از سال 1350 و پس از انتقال همه رادیوـ تلویزیونها به یک سازمان و ایجاد یک خبرگزاری برای این سازمان بدست غلامحسین صالحیار روزنامه نگار بنام، دیگر لزومی نداشت که مانند دوران پیش از آن، سردبیرِ هر بخش، اخبار تنظیم شده را پیش از دادن به پخش، به امضای مدیرعامل خبرگزاری پارس برساند. تا نیمه سال 1350 سردبیر مکلف بود که اخبار تنظیم و تایپ شده را به امضای مدیرعامل خبرگزاری پارس و یا اطلاعِ معاون سیاسی سازمان انتشارات و رادیو (بعدا وزارت اطلاعات و جهانگردی) برساند و اگر در دفترشان نبودند و یا بعد از نیمه شب بود و بامداد، تلفنی برایشان بخواند و بله (OK) بگیرد. از زمان انتقال (تاسیس سازمان رادیوتلویزیون ملی)، سردبیر در انتخاب خبر، تنظیم آن و دادن به پخش استقلال داشت و اگر در مورد و یا مواردی تردید می کرد کسب نظر می کرد و یا خلاصه ای از خبر را به پخش می داد و مشروح آن را برای پخش در برنامه بعدی اخبار و پس از بررسی بیشتر.
        نوشتم که موسولینی متولد 1883 فرزند یک سوسیالیست ایتالیایی صاحب یک کارگاه آهن کاری (آهنگری) بود و مادرش یک آموزگار. وی که به پیروی از پدر، یک سوسیالیست شده بود، در جوانی پس از یک اقامت نسبتا طولانی در سویس و مطالعه ایسم ها از مارکسیسم تا کاپیتالیسم و لیبرالیسم و افکار ناسیونالیستی «نیچه» دارای یک تفکر میانه (نه مارکسیستی و نه کاپیتالیستی) شده بود. او که اشتیاق فراوان به خواندن تاریخ داشت آرزوی احیاء عظمت وطن خود (ایجاد امپراتوری روم) به سرش راه یافته بود. موسولینی که از کار تدریس دست برداشته و روزنامه نگاری پیشه کرده بود و حتی ناشر یک روزنامه شده بود پس از آغاز جنگ جهانی اول، داوطلبانه وارد ارتش شد که در یک نبرد گلوله خورد و مجروح شد. جنگ و تحمیلات قدرت ها به ایتالیا تفکر ناسیونالیستی اورا تقویت کرد و به تنظیم افکار خود که مخلوطی از سوسیالیسم، ناسیونالیسم و کاپیتالیسم دولتی بود پرداخت. در زمینه اقتصاد، وی معتقد به تنظیم برنامه ها و تمرکز سیاست تولید در دست دولت و مدیریت کارخانه ها در دست شورای
        کارگران و کارفرمایان و اشتراک منافع بود که این روش را کورپوراتیستی گویند. موسولینی برضد استثمار فرد از افراد و شدیدا ضد فساد و سوء استفاده طبقه اِلیت (خواص) و «ثروت ـ دوستان» بود. در زمینه اجتماعی سعی بر این داشت که به جای برخورد طبقاتی، همکاری طبقاتی تقویت شود و سندیکاها مانع استثمار کارگران توسط کارفرمایان شوند. وی ناسیونالیسم و غرور ملی را عامل پیشرفت و مدرنیزه شدن، مدنیّت و اعتلای فرهنگی می دانست. موسولینی با جمع بندی این افکار خود حزبی را تاسیس کرد که به فاشیست معروف شد و چون بوی ناسیونالیستی این حزب شدید بود نظامیان سابق به آن پیوستند و رنگ دیسیپلین نظامی به خود گرفت. راهپیمایی ها با لباس متحد الشکل مِشکی (یونیفورم سیاه) و شعارهای ملی گرایانه و ضد فساد او جلب توجه کرد بگونه ای که پادشاه ایتالیا در 1922 اورا نخست وزیر کشور کرد. موسولینی ضدیت خودرا با کمونیسم و لیبرالیسم پنهان نمی کرد، کمونیسم را کارخانه تنبل سازی و دفن استعداد و انگیزه و لیبرالیسم را وسیله به قدرت رسیدن زرنگ ها، آزمندان و ارباب بند و بست و خواهان مقام معرفی می کرد و این دو دسته بودند که برای ترسانیدن مردم از فاشیسم، این کلمه را مترادف خشونت و ترور نشان دادند و تبلیغ منفی کردند که در اذهان باقی مانده است مخصوصا که در جریان جنگ جهانی دوم، موسولینی و حزب او شکست خوردند و قلم به دست فاتحان افتاد.
        موسولینی در اجرای افکار خود به تصرف اتیوپی، سومالی و آلبانی دست زد و برای تصرف مصر صدها هزار نظامی به لیبی (متعلّقه وقت ایتالیا) فرستاد و به یونان حمله نظامی بُرد و .... اتحاد او با هیتلر در سال 1936 با هدف داشتن یک متحد بود تا در پیاده کردن افکار ناسیونالیستی اش تنها نباشد. وی با همین هدف نیز به «فرانکو» در جنگ داخلی اسپانیا کمک کرد. موسوليني كه ایتالیا در دوران حكومت او پيشرفت بسيار كرد و به صورت يك قدرت جهاني در آمد آرزو داشت كه وطن را بار ديگر آقاي مديترانه كند. وی پادشاه ایتالیا را در سمت خود حفظ کرده بود. موسولینی تنها اجازه داده بود که ایتالیایی ها اورا «دوچه» ی حزب حاکم بخوانند.
        موسولینی تنها یک زن داشت ولی مِترس های متعدد که کلارا (کلارتّا) آخرین آنان بود. وی چهار پسر و یک دختر داشت و 62 سال عمر کرد.
        چند دقیقه مانده به ساعت پخش، «بله» مقامات ابلاغ شد به شرط حذف دو جمله آخر (درباره زن و مِترس ها).
         [توجه ايتاليايي ها به افكار و كارهاي موسولینی اخيرا افزايش يافته و انتخاب نوه هاي او به نمايندگي پارلمان و دیدار انبوه از گور او در زادگاهش دليل این توجه است.].
        
        
    پارتيزان های کمونیست پس از اعدام موسولینی، معشوقه اش کلارتا پتاچی و 11 مقام دیگر دولت او، اجساد را به شهر میلان منتقل کردند و اجساد موسولینی، کلارتا و دو تن دیگر از همکاران موسولینی را به این صورت از ساختمانی در میلان وارونه آویزان کردند که ....


        
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com