Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
23 دسامبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 23 دسامبر
ايران
مشاهدات حقیقت یاب فرانسوی از 2 سال اقامتِ در اصفهان در قرن هفدهم میلادی ـ انگيزه هاي درويش شدن، کبود کردن پيشاني و ... از ديدگاه او
«فرانسوا پتی دو لا کروا Francois Petis de la Croix» دیپلمات و پژوهشگر فرانسویِ عصر لوئی چهاردهم 23 دسامبر 1674 (زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی) وارد اصفهان شد و دو سال در این شهر ماند و درباره ادبیات، طرز حکومت و رفتار ایرانیان، مذهب، درویشی و حتی غذای ایرانی مطالعه و با خود کتاب های دستنویس متعدد از جمله شاهنامه، مثنوی، ظفرنامه (تاریخ امیرتیمور و فتوحات او) و ... را به فرانسه بُرد و به کتابخانه اختصاصی «ژان باپتیست کُلبر» ـ مرد نیرومند و اصلاحگر وقت فرانسوی داد. افتادن قشم به دست هلندی در زمان اقامت کروا در اصفهان (سال 1675) اتفاق افتاد.
    به قولی؛ نظرات «پتی دو لا کروا» درباره ایرانیانِ وقت تأمل برانگیز است. وی که بر زبانهای فارسی، عربی و تُرکی مسلط بود و کتاب های متعدد دنیای شرق (عمدتا آسیای غربی و دنیای عرب زبان) را ترجمه کرد و تفسیر نوشت، قبلا همانند پدرش مترجم عربی دربار سلطنتی فرانسه بود و اندرزهای او به پادشاه و نيز کُلبر، استقرار فرانسه را در شمال افریقا میسر ساخت و گزارش او از اوضاع ایران، آسیای جنوبی و عثمانی به عقد یک پیمان میان لوئی 14 و شاه سلطان حسین انجامید و بر شدت فعالیت کمپانی هند شرقیِ فرانسه افزود و نیز سرمایه گذاری بیشتری در نیروی دریایی و ناوگان بازرگانی فرانسه به عمل آمد. کروا از مناطق شرق مدیترانه و عثمانی (ترکیه) نیز دیدارِ «حقیقت یاب» کرده بود.
    وی درباره درویش های وقت ایران گفته است که رفتار این درویش ها که بمانند سپاهي به جنگ می روند!، (به حُکم شاه) آدمِ زنده می خورند و بعضا زندگانی مرفّه دارند با اصول تصوّف که ما خوانده ایم تفاوت بسیار دارد. نشان درویش بودن آنان تنها گذاشتن سبیل پُرپُشت و موی بلند و بر دوش گرفتن کَشکول و تبَرزین است. چون پادشاهان اولیه صفویه خودرا درویش هم خطاب می کردند، در آن عهد درویش بودن امتیاز داشت. به ادعای مفسران مطالب کروا، درویشی در عهد صفویه یک حرفه شده بود.
    از کروا (تلفظ انگلیسی؛ کرویکس) نقل شده است که گفته بود شنیدم و دیدم که برخی برای جلب اعتماد و اثبات مذهبی بودن، هنگام سجود آنقدر پیشانی خودرا بر مُهر نماز می سایند تا کبود شود و دیگران با مشاهده این کبودی به آنان اعتماد می کنند که از شیعیان مؤمن هستند و دارای انصاف و مروّت و مرد اخلاق و انسانیّت. همچنین [ایرانیان عهد صفویه و پس از مذهب رسمی اعلام شدن شیعه اثنی عشری در آغاز قرن شانزدهم] تلاش دارند که با رفتن به زیارت مشهد و کربلا، کلمات کربلایی و مشهدی بر اسم خود بیفزایند تا دیگران نسبت به آنان اعتماد کنند و امانت بسپارند.
    انتشار همین مشاهدات جهانگردان اروپایی آن دوران، پیدایش اصطلاح لفظی «شیعه صفوی» را سبب شده بود. در برابر، شیعه علوی.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ايران در ديماه 1294 ـ بازي هاي انگليسي ها ـ نبرد شهريار ـ مقايسه وضعيت ايران در دو جنگ جهاني ـ درسي بزرگ براي ايرانيان
ايران، دي ماه 1294 هجري خورشيدي (دسامبر 1915 و ژانويه 1916 ميلادي و در جريان جنگ جهاني اول) را با حملات واحدهاي نظامي روسيه به اطراف تهران، فعاليت كميته دفاع ملي و مهاجرت نمايندگان مجلس، هواداران ايراني آلمان و گروهي از روشنفكران به اصفهان و كرمانشاه آغاز كرده بود و ناآرام و نامطمئن بود، زيرا كه ارتشي نيرومند براي دفاع از خود نداشت. مهاجرت رجال به كرمانشاه به منظور برخوردارشدن از حمايت عثماني (تركيه) متحد آلمان بود كه بين النهرين (عراق امروز) گوشه اي از آن امپراتوري را تشكيل مي داد. غافل از اين كه اين كار بهانه تازه اي به انگليسي ها كه از پيش نقشه بالا كشيدن نفت عراق را كشيده بودند خواهد داد تا نيرو وارد عراق كنند و ....
     در دو روز اول و دوم دي ماه، نيروهاي تازه نفس روسيه كه به بهانه جلوگيري از گسترش نفود آلمان در ايران تا حومه تهران پيشروي كرده بودند در رباط كريم شهريار با ژاندارمها، افراد مسلح «كميته دفاع ملي» و ايرانيان داوطلب كه اسلحه برداشته بودند درگيري داشتند كه اين زدو خوردها با پيروزي روسها به پايان رسيد و ايرانيان تلفات سنگين متحمل شدند و دلايل عمده آن ناهماهنگي دفاع گران در جريان زدوخورد و نداشتن اسلحه سنگين بود. روسها باوجود پيروزي در نبرد رباط كريم شهريار وارد تهران نشدند. با شكست مدافعان تهران و عقب نشيني به شهر، رجالي كه به قم مهاجرت كرده بودند و نيز اعضاي كميته دفاع ملي از آنجا عازم اصفهان و كرمانشاه شدند. همزمان مردم معمولي نيز در اصفهان، كرمان و شيراز به كنسولگري هاي انگلستان كه متحد روسيه در جنگ جهاني اول بود حمله بردند و چند انگليسي را كشتند، زخمي كردند و يا ربودند. اين وضعيت به حكمران انگليسي هند بهانه اي را در انتظار آن بود داد تا يك نيروي نظامي تازه به فرماندهي ژنرال «پرسي سايكس» باكشتي روانه ايران سازد. مستوفي كه اين وضعيت را ديد از رياست وزراء كناره گيري كرد، فرمانفرما جاي اورا گرفت و به ديپلماتهاي آلماني كه در قم با رجال مهاجر ملاقات كرده بودند اخطار كرد كه از آن پس از تهران خارج نشوند و آلماني هايي را كه در ايران به وجودشان نياز نيست خارج سازند.
    
Sir Percy Sykes

در اين ميان براي تضعيف روحيه دولت و در نتيجه اطاعت از دستورهاي انگلستان و روسيه، عوامل اين دوكشور كاركنان ادارات دولتي ايران را كه مواجب ماهانه آنان عقب افتاده بود تشويق به متحصن شدن در سفارتخانه ها و كنسولگري هاي اين دو كشور مي كردند و عده اي از كارمندان هم متحصن شدند! كه «تاريخ» مهر خيانت بر چهره آنان زده است.
    اگر رويدادهاي دي ماه 1294 را با وقايع مرداد و شهريور 1320 مقايسه كنيم خواهيم ديد كه ايرانيان در آن سال با دست خالي و با اين كه ميهنشان به صورت دو منطقه نفود درآمده بود، با همه امكاناتي كه دراختيار داشتند از وطن خود دفاع كرده و جان داده بودند. در شهريور 1320، ايرانيان با اين كه داراي يك ارتش صدها هزارنفري با انضباط بودند به دليل خيانت و خريداري شدن پاره اي از ژنرالها و رجال سياسي موفق به دفاع نشدند و اين درس را انگليسي ها از دي ماه 1294 گرفته بودند كه چگونه بموقع از اشخاص مستعد به خيانت كردن بهره برداري كنند و ارتش در حساسترين لحظه مرخص شود و كميته دفاع ملي هم به وجود نيايد!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تورّم 18 درصد در آذرماه 1397 ـ نرخ سود سپرده بانک ملی 15 درصد!، 3 درصد زیان ـ تورم در آذرماه 1398 حدود سی و 9 درصد!
به گزارش دوم دیماه 1397 خبرگزاری تسنیم به نقل از مرکز آمار ایران، در آذرماه 1397 نرخ تورّم دوازده ماهه منتهی به این ماه به 18.0 درصد رسیده بود که نسبت به ماه ماقبل (که 15.6 درصد بود) 2.4 درصد افزایش نشان می‌داد.
    طبق این گزارش، شاخص قیمت در گروه «خوراکی ها، آشامیدنی‌ها و دخانیات» نسبت به ماه قبل از آن؛ 4.8 درصد و در گروه «کالا‌های غیر خوراکی و خدمات»؛ 1.6 درصد افزایش نشان می داد. درصد تغییرات قیمت در آذرماه 1397 نسبت به آذرماه 1396 برای این دو گروه به ترتیب 53.9 و 30.9 درصد بود.
    شاخص قیمت ها برای خانوار‌های شهری کشور در آذر 1397 نسبت به ماه قبل از آن، 2.5 درصد افزایش بود و برای خانوار‌های روستایی کشور 3.0 درصد.
    خبرگزاری تسنیم این نمودار کاريکاتور شکل را به گزارش خود ضمیمه کرده بود:
    



    
    *مرکز آمار ایران نرخ تورم سالانه آذرماه 1398 را نزدیک به چهل درصد گزارش کرد. بر اساس گزارش این مرکز، نرخ تورم سالانه در این ماه برای خانوارهای شهری ٣٩,٣ درصد و برای خانوارهای روستایی ٤٣.٨ درصد بود.
    منظور از نرخ تورم سالانه در آذر، درصد تغییر میانگین اعداد شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی (CPI) در یک سال منتهی به این ماه، نسبت به دوره مشابه سال قبل است.
    تازه‌ترین گزارش مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که نرخ تورم نقطه به نقطه آذرماه 1398 در قیاس با آبان ماه این سال افزایش داشت. نرخ تورم نقطه به نقطه، درصد تغییر عدد شاخص قیمت، نسبت به ماه مشابه سال پیشین است.
    مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی پیش از افزایش بهای بنزین در گزارشی گفته بود که درصورت افزایش ۵۰ درصدی نرخ بنزین، قیمت کالاها ۲/۶ درصد افزایش خواهد یافت.
    
     - - - - -
    ایمیل دریافتی از یک مخاطب در سوم دی ماه 1397 می گوید: "نرخ تورّم 18 درصد و نرخ سود سپرده بانک ملّی 15 درصد!. به عبارت دیگر، اگر این روند ادامه داشته باشد افراد چنانچه پولشان را در این بانک سپرده گذاری کنند، هرماه سه درصد هم از ارزش پولشان کاسته می شود. می دانیم که اگر پول اضافی در جیب باشد، افراد آن را خرج می کنند و قیمت ها بالاتر می رود. قیمت خانه و زمین آنقدر بالا رفته که با این پول ها نمی شود سراغ آنها رفت. اتومبیل هم گران شده و داشتن اتومبیل پُرهزینه است؛ از این ور و آن ور رفتن های غیر ضروری، پول بنزین تا پول وسائل یدکی، هزینه تعمیر و کاهش ارزش بر حسب عُمر اتومبیل.".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
نخستين كتاب طنز، نگاهي به کارهاي ادبي ـ فلسفي هوراتيوس
هوراتيوس

كتاب طنزها (Satires) تاليف شاعر و فيلسوف رومي «كوينتوس هوراتيوس فلاكوس» 23 دسامبر سال 35 پيش از ميلاد در شهر رُم به صورت نسخه هاي متعددِ دستنويس انتشار يافت كه باقي مانده است و هنوز مورد مطالعه كساني است كه لاتين مي دانند.
    اين كتاب، نخستين مجموعه طنز به صورت نظم و نثر در تاريخ است و به اين لحاظ است كه هوراتيوس (در دنياي انگليسي زبان: هوراس و در آلمان: هوراز ) را پدر طنزنویسی در جهان و نخستين طنّاز در تاريخ بشمار مي آورند و واژه طَنز در زبانهاي اروپايي، از عنوان كتاب او گرفته شده است. از آنجا كه او در جواني براي تحصيل فلسفه به يونان فرستاده شده بود و طنزهاي او بوي فلسفي و سياسي مي دهد از آن پس عادت شده است كه طنازها عمدتا سياسي بگويند و انتقادهاي خود از اوضاع روز را به طنز درآورند كه به دليل لطف كلام نه تنها بردل همگان نشيند بلكه از تعقيب و مجازات هم در امان باشند و از آن برهند زیراکه شوخی وار است و مقامات، هرچند مستبد، مستقیما به انديشه مجازات و محدود كردن آنان بر نيايند و طنز تصويري (كاريكاتور) كه دنباله و مكمل آن است به همين دليل مورد توجه بوده و نوعي بيان و انعكاس انتقاد ار كارها و گفته ها است.
    نيچه فيلسوف بلند آوازه آلمان و نويسنده كتاب «چنين گفت زرتشت» در باره هوراس گفته است: لذتي كه از خواندن طنزهاي هوراس و قطعات او و نيز غزل هايش احساس مي شود از هيچ شعر ديگري به دست نمي آيد. اشعار و گفته هاي هوراس و مفاهيم انها كهنه شدني نخواهند بود. بايد اين اشعار و طنزها را به همان گونه كه خود او مي خواند بخوانيد تا لدت ببريد؛ اهسته، شمرده و كلمه به كلمه.
     به نوشته نيچه، وقتي كه يك فيلسوف شعر بگويد، اين شعر جاويدان خواهد ماند و عُمر زباني را هم كه به آن اين اشعار گفته شده پايدار خواهد گردانيد.
    هوراس كه در سال 65 پيش از ميلاد به دنيا آمد هشت سال پيش از ميلاد در 57 سالگي در گذشت. وي سه مجموعه ديگر هم دارد كه عمدتا قصيده و غزل هستند. با اين كه هوراس در اشعار و طنزهايش سناي روم، ثروتمندان و حتي امپراتور اوگوستوس را مورد انتقاد قرار داده هزينه دو كتاب (دوم و سوم) او را سناي روم و هزينه كتاب چهارم را اوگوستوس پرداخت كرده بودند. هوراس كه معاصر سه شاعر و نويسنده رومي؛ ويرجيل، واريوس و ماسه ناس بود در شبهاي شعر كه براي نخستين بار داير شده بود طنزها و اشعار خود را مي خواند و شهرت او از آنجا برخاست.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
احمد احرار روزنامه نگار ایرانی در 88 سالگی در اروپا فوت شد ـ احرار در یک نگاه
21 دسامبر 2022 (یکم دی ماه 1401) رسانه ها گزارش از فوت احمد احرار روزنامه نگار ایرانی در 88 سالگی در اروپا (فرانسه) دادند. احرار از جوانی وارد حرفه روزنامه نگاری شده بود و از سال 1332 در روزنامه اطلاعات. وی سال ها تنها خبرنگار روزنامه اطلاعات بود که گزارش های تقنینیه ایران مرکب از دو مجلس ـ شورا و سنا ـ را پوشش می داد. سناتور عباس مسعودی مدیر وقت روزنامه اطلاعات گاهی در گزارش فعالیت های سنا به او کمک می کرد. از سال 1336 علی باستانی به مدت چند ماه دستیار او شد و پس از انتقال باستانی به میز اخبار اقتصادیِ روزنامه، احرار دوباره تنها شد. «احرار» روزنامه نگاری را پیش از ورود به مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات، با تهیه مطالبی برای روزنامه ارگان حزب زحمتکشان که مظفر بقایی کرمانی رئیس آن بود آغاز کرده بود، زیراکه ایدئولوژی آن حزب را پسندیده بود.
    
احمد احرار

اواخر دهه 1330 دبیری صفحه نامه به سردبیر شامل مقالات انتقادی، تلفن های مخاطبان، نامه های مردم نیز به احمد احرار سپرده شد که این میز کارمند ثابت هم داشت. احرار که این صفحه پُرمخاطب را تغییر شکل داد سپس به مقاله، یادداشت و سرمقاله نویسی هم پرداخت. تا آن زمان سرمقاله های روزنامه اطلاعات را سناتور مسعودی شخصا می نوشت که در صفحه دوم این روزنامه چاپ می شد. از کارهای دیگر احمد احرار ابداع بخشِ «چهل سال قبل در این روز» بود که آن را از چهل ساله شدن روزنامه اطلاعات آغاز کرد، هر روز به آرشیو روزنامه می رفت و مطالب مهم چهل سال پیش در آن روز را از روزنامه (فقط روزنامه اطلاعات) رونویس و خلاصه می کرد و به چاپخانه می داد که درج آنها تا سال انقلاب ادامه داشت. سناتور مسعودی برای مدتی کوتاه، روزنامه اطلاعات را هفت روز در هفته کرد و سردبیری «اطلاعات جمعه» که در صفحات کم چاپ می شد برعهده احمد احرار بود.
    احرار بعدا ضمن نگارش مقاله و نظارت بر صفحات مقالات و نامه به سردبیر، دبیر تحریریه شد (دبیر عمومی) و در اطاق خبر دارای یک اطاقک از آن خود شد که تحریریه وقت فقط سه اطاقک داشت با منشی و تاپیست اختصاصی. وی مدتی نیز سردبیر مجله اطلاعات جوانان بود. هر دبیر و یا هریک از معاونان سردبیر که روزنامه را ترک می گفتند، موقتا احرار کارشان را تا آمدن فرد دیگر انجام می داد و حتی در غیبت سردبیر اجرایی (که به مرخصی و یا مسافرت ژورنالیستی می رفت) و همچنین در مورد سردبیران مجلات مؤسسه اطلاعات.
    در دهه 1350 و بویژه در سال انقلاب، مقالات احرار (حاوی نظرات او) به صورت روزانه در صفحه ششم روزنامه اطلاعات درج می شد. این صفحه دارای دو مقالهِ دو ستونی در دست راست صفحه بود ـ داخلی و بین الملل که نویسنده مقاله داخلی، احمد احرار بود. این صفحه تا پیروزی انقلاب به همین صورت بود که به علت کاهش صفحات و کثرت مقالات وارده تغییر شکل داد.
    احمد احرار که ازدواج نکرده بود در 45 سالگی وطن را ترک کرد و به اروپا رفت و ماندگار شد. او که از دوران خبرنگاری مجلس با دکتر مصباح زاده ناشر روزنامه کیهان و نماینده وقت مجلس آشنا بود، پس از اینکه مصباح زاده «کیهان چاپ لندن» را تأسیس کرد زیراکه روزنامه کیهان تهران مصادره شده بود، احرار نویسنده و سردبیر این روزنامه شد و تا زمان آنلاین شدن این روزنامه (سال 2013) و پایان اِدیشِن کاغذی آن، این سمت را برعهده داشت به مصداق؛ روزنامه نگار نمی تواند بدون کار ژورنالیستی زندگی راحت داشته باشد و به قولی؛ بمانند ماهی و آب.
    احرار همچنین مؤلف چند کتاب و بیشترشان با زمینه تاریخی است ازجمله کتاب «دو قرن فراز و نشیب مطبوعات و سیاست در ایران».
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کُپی بخشی از یک مقاله احمد احرار که 2 روز پیش از اعتصاب 61 روزه رسانه ها درسال انقلاب درج شده بود

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
اتحاد ناپلئوني اروپا و تحریم انگلستان ـ نخستین تحریم ها در تاریخ معاصر
ناپلئون بناپارت

ناپلئون بناپارت در پی تصمیم سال 1806 خود در برلین که هرگونه تماس اروپای قاره ای با انگلستان قطع شود هفدهم دسامبر 1807 در میلانِ ایتالیا منشور تحریم انگلستان توسط اروپای قاره ای را امضاء و اعلام کرده بود. این منشور کشورهای اروپای قاره ای را از هرگونه رابطه و تجارت با انگلستان منع می کرد. ناپلئون در کنار امضای خود در زیر این منشور عناوینش را چنین نوشته بود: ناپلئون؛ امپراتور فرانسه، حکمران اسپانیا، پادشاه ایتالیا و بزرگ اتحادیه راین (ژرمن ها = آلمانی ها).
    این منشور درعین حال کنتیننتال سیستم (اتحاد اروپای قاره ای) را رسمیت داد که هدف ناپلئون از فتوحاتش بود. اگر ناپلئون به روسیه لشکر نکشیده بود، نظمی را که در اروپای قاره ای به وجودآورده بود دوام بیشتری می یافت. ناپلئون که کمر به نابودی انگلستان بسته بود آن توان دریایی را نداشت که سپاه بزرگی را مامور فتح انگلستان کند. نبرد دریایی ترافالگار در سال 1805 که در آن ناوگان مشترک فرانسه و اسپانیا از نیروی دریایی انگلستان شکست خورد اندیشه تحریم کامل این کشور را به ذهن ناپلئون آورده بود. این تحریم تا سال 1814 ادامه داشت. 13 دهه پس از ناپلئون، هیتلر تصمیم به نابودکردن قدرت انگلستان داشت که باز همان اشتباه ناپلئون را مرتکب شد و نیروهای خودرا به جنگ شوروی (روسیه بزرگتر) فرستاد و نابود شد.
    23 دسامبر 1807دستگاه قانونگزاری آمریکا لایحه توماس جفرسون رئیس جمهوری وقت این کشور مبنی بر منع صدور کالا به چند کشور اروپایی و واردات از این کشورها را تصویب کرد که به «قانون اِمبارگو» معروف است. گفته شده است هدف جفرسون این بود که پای جنگهای ناپلئونی به آمریکا نرسد.
    طبق قانون اِمبارگو مصوّب کنگره آمریکا، تمامی کشتی ها هنگام ورود به بنادر فدراسیون آمریکا و خروج از این بنادر باید بازرسی دقیق می شدند. این قانون عمری طولانی نداشت. دولت واشنگتن با ناپلئون که آمریکایِ فرانسه (مناطق مرکزی از شیکاگو تا نیوارلئان به وسعت 2 میلیون و 240 هزار کیلومتر مربع) را به آن دولت به 15 میلیون دلار فروخته بود روابط صمیمانه داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نتايج انقلاب هاي سال 1848 اروپا تا 23 دسامبر این سال و پيش بيني انقلاب هاي مشابه در قرون بعد
انقلابات سال 1848 اروپا كه ماهيت چپگرايانه و لیبرالیستی داشت و عمدتا با هدف برقراري عدالت اقتصادي ـ اجتماعي، ضديت با استثمار فرد از افراد و تعديل ثروت و نیز تامین آزادی ها آغاز شده بود تا 23 دسامبر اين سال (روزي چون امروز) اين نتايج را به بار آورده بود:
    
Klemens von Metternich

در اتريش؛ مترنيخ Klemens von Metternich مرد نيرومند اروپا و صدراعظم آن امپراتوري، پس از چند دهه صدارت بركنار شده و امپراتور به سود پسر 18 ساله اش كناره گيري کرده بود زيرا كه به باور اتريشي هاي آن زمان، وقتي كه رئيس كشور «جوان و کم تجربه» باشد مديريت امور به دست گروه خواهد افتاد و «مديريت گروهي» همانا تحقق دمكراسي و انجام اصلاحات در جهت تامين منافع توده هاست. در ايتاليا؛ پاپ از واتيكان گريخته بود. در فرانسه؛ به تجديد حيات جمهوري منجر شده بود، و .... تنها در آلمان، قيصر وقت با توسل به نيروي ارتش انقلاب را سركوب كرده بود (جزئيات اين انقلابات به موقع خود در اين تاریخ آنلاین آمده است).
    به رغم نظریه پروفسور ژاک بارزون، پاره اي از اصحاب نظررا عقيده بر اين است كه با توجه به وضعيتي كه در سالهاي اخير در نقاط مختلف جهان مشاهده مي شود به ويژه وسعت فاصله ثروتمندان و بي ثروتها، تضعيف شديد معنويات و اخلاقيات، ايجاد یک طبقه حاكمه در بيشتر كشورها و ...؛ در سالهاي آتي احتمالا شاهد چنان انقلاباتي در گوشه و كنار خواهيم بود. زيرا كه در برخي نقاط پيدايش همان شرايطي به چشم مي خورد كه پيش از انقلابات سال 1848 در اروپا برقرار بود. به علاوه، نظر بر اين است که در آخرين دهه قرن 20 و از آغاز قرن21 در بسياري از كشورها ـ صرف نظر از نوع نظام حكومتي آنها، دولتمردان راهي جدا از مردم خود در پيش گرفته اند و براي ماندن بر اريكه قدرت آماده هر اقدام و هرگونه سازش هستند و امور جهاني در مذاكرات خصوصي و اطاق هاي دربسته تصمیم گیری می شود، و اسثتمار به طريقي ديگر (متفاوت از وضعيتي كه در قرن 19 وجود داشت) رو به گسترش است، فساد دولتی بسیاری از کشورهارا فراگرفته، اخلاقیات وانسانیت واژه های بر کاغذ اند، رسانه ها در دست قدرتمداران هستند و نيرويي در صحنه نيست كه خودخواهی ها و فساد دولتی را افشاء، متوقف و توده ها و ملل کوچکتر را آماده حق خواهی و دفاع كند.
    پروفسور «ژاک بارزون» تاریخدان فرانسوی ـ آمریکایی انقلاب خیابانی را سکته ملی و تغییر مسیر حیات یک ملت با تبرِ تخریب خوانده و از شوروی مثال آورده که در طول 74 سال و سه نسل نتوانست روانشناسی مردم را تغییر دهد و یکشبه وضعیت به حالت پیش از انقلاب اکتبر بازگشت با فساد دولتی چند برابر و عمدتا ناشی از خصوصی سازی ها، انتصابات نادرست، پارتی بازی و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دیدار طولانی چرچیل با روزولت در دسامبر 1941 و ترسانیدن او از برنامه اتمی ـ موشکی هیتلر ـ برنامه هيتلر تصرف خاورميانه با کمک ايران بود
روزولت و چرچيل در ديدار دسامبر 1941 در واشنگتن ـ بازوبند و کراوات مشکي روزولت به علامت عزاداري کشته شدگان شبيخون ژاپنی ها به پرل هاربر است

چهارده روز پس اعلان جنگ آمریکا به ژاپن و 11 روز بعد از چنین اعلان جنگی به آلمان و ایتالیا، وینستون چرچیل نخست وزیر انگلستان در واشنگتن با روزولت رئیس جمهور آمریکا وارد مذاکره شد ـ مذاکراتی که تا 14 ژانویه به مدت 23 روز طول کشید. رمز (کُد) این دیدار «آرکادیا» بود. مذاکرات که 22 دسامبر 1941 آغاز شده بود دومین مذاکرات سران دو دولت در سال 1941 بود. دیدار نخست در آگوست این سال در کانادا انجام شده بود. در مذاکرات آگوست طرحی به نام «اتلانتیک چارتر» برپایه رفتار و نظم پس از جنگ تهیه شد.
    چرچیل در مذاکرات 22 دسامبر 1941 تا 14 ژانویه 1943 خود با روزولت ضمن تکمیل طرح منشور اتلانتیک، به تنظیم مقدماتی استراتژی جنگ پرداختند. چرچیل از برنامه هیتلر به ساخت سلاح اتمی و موشکی و اطلاعات مربوط به پیشرفتهای آلمان در این زمینه با روزولت سخن گفت تا اورا قانع به ایجاد یک جبهه مشترک (آمریکا و انگلستان) در غرب اروپا علیه آلمان کند که فرانسه، هلند، کشورهای اسکاندیناوی، لهستان و بالکان را در کنترل داشت. روزولت از ناراضی بودن برخی از مردم آمریکا که می گفتند جنگ با آلمان ضروری نیست سخن بمیان آورد و بالاخره سران دو دولت تصمیم گرفتند که از ضعیف ترین مُهره یعنی ایتالیا آغاز کنند و مدیترانه و شمال آفریقا را از دست ایتالیا، و آلمان که به کمک ایتالیا وارد این مناطق شده بود خارج سازند و در ملاقات بعد [که در ژوئن 1942 صورت گرفت] درباره طرز تشکیل یک جبهه واحد در غرب اروپا برضد آلمان و نیز چگونگی کمک رسانی به روسیه اتخاذ تصمیم کنند. چرچیل به روزولت اطمینان داد که هیتلر از روسیه شکست خواهد خورد به همانگونه که ناپلئون در دسامبر 1812 شکست خورد. پس از امضای قراداد عدم تجاوز برلین و مسکو و نیز تقسیم لهستان میان خود، نگرانی ما از این بود که آلمان دوستی سیاسی خود با روسیه را گسترش دهد و نفت و مواد خام از آن کشور بخرد که قضیه برعکس شد و درصدد برآمد که با تصرف روسیه منابع نفت و مواد خام آن به چنگ آورد و ....
    در دیدار دسامبر 1941 و ادامه آن تا نیمه ژانویه 1942، چرچیل از اشغال نظامی ایران (بدون جنگ) در آگوست 1941 توسط انگلستان و شوروی و سهولت انتقال کمک از راه ایران به روسیه سخن گفت و اظهارداشت که روسیه به نیروی انسانی (نظامیان آمریکا و انگلستان) نیاز ندارد، ملزومات جنگی و خواربار می خواهد.
     چرچیل نقشه هیتلر که پس از تصرف قفقاز، با کمک ایران مناطق نفتدار و استراتژیک خاورمیانه را تصرف کند برای روزولت تشریح کرد و همچنین گفت که هدف هیتلر از کمک نظامی به ایتالیا در منطقه مدیترانه و شمال آفریقا این است که با تصرف مصر و آبراه سوئز بر نفت خاورمیانه دست اندازد و با همین هدف دارد شماری از سیاسیون و افسران ارشد عراقی را با خود همدست می کند.
    دیدار بعدی چرچیل و روزولت در ژوئن 1942 صورت گرفت و طرحهای دو دیدار قبلی را اجرایی کردند. دیدارهای بعدی سران دو دولت و تا پایان جنگ با شرکت دوگل، چیانگ کای ـ شک و یا استالین انجام شد ازجمله دیدار تهران در سال 1943.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
وقتي كه يك سياستمدار مراقبت از زبانش را فراموش مي كند ـ درسي براي همه
ترنت لات

يك قاعده دو هزار و اندي ساله مي گويد كه سياستمدار بايد مراقب زبانش و دولتمرد مواظب اعمالش باشد تا به درد سر نيافتد و اين سياستمدار و دولتمرد به همان اندازه كه توانمندتر و شناخته تر بشود بايد بر مراقبت از زبان و دست بيافزايد، زيرا كه شمار رقيبان، مخالفان و دشمنانش هم افزايش مي يابد و مترصد كوچكترين لغزش و اشتباه او براي ضربه زدن هستند. «ترنت لاتTrent Lott» از مردان قدرتمند آمريکا، رئيس وقت اكثريت سنا، دوست رئيس جمهوري وقت و ... بود و در اين كشور يكي از چهار مرد رديف بالا بشمار مي رفت كه 5 دسامبر 2002 با بيان يك جمله، بسياري از اين امتيازات را از دست داد.
    سناتور لات در مراسم صدساله شدن سناتور كاروليناي جنوبي ــ ستروم ترموند ــ كه از ژانويه 2003 در پايان دوره سنا خود را بازنشسته کرد و هفت ماه بعد هم درگذشت براي خوش آمدن او گفت كه اگر در سال 1948 ترموند درانتخابات رياست جمهوري پيروز شده بود، آمريكا مشكلات امروز را نداشت كه اشاره به نامزدي ترموند در آن سال بود. ترموند از مخالفان تصويب طرح حقوق مدتي و رفع تبعيض از سياهپوستان و ساير اقليت هاي جامعه آمريکا به صورتي بود که در طرح آورده شده بود و نظر به دوباره نويسي و محدود کردن موارد آن داشت.
    مخالفان و رقباء و هركس كه از ژست و قيافه سناتور Lott خوشش نمي آيد اين يك جمله را بر پايه منافع خودش تفسير كرد؛ از جمله اين كه چون ترموند در آن سال (1948) بر ضد سياهپوستان بود، پس سناتور لات هم ضد سياهپوست است و جنجال بپا شد و هرچه كه سناتور لات صريح تر پوزش مي خواست بر دامنه جنجال افزوده مي شد تا سرانجام بيستم دسامبر2002 دست از مقاومت كشيد و از اكثريت سنا و بسياري از امتيازات خود صرفِ نظر كرد، بعد از اتمام دوره سناتوري اش در سال 2007، ديگر نامزد نشد و ....
    اين رويدادي بود كه تا نيمه دسامبر تصور وقوع آن هم نمي رفت و به صورت يك درس در تاريخ باقي خواهد ماند.
    سناتور ترموند که 5 دسامبر 1902 به دنيا آمده و 26 ژوئن 2003 درگذشته است از سال 1954 تا سال 2003 عضو سناي آمريکا بود. وي که شهرت به مخالفت با رفع کامل تبعيض از سياهان داشت قبلا فرماندار انتخابي کاروليناي جنوبي بود و در سال 1948 نامزد احراز مقام رياست جمهوري آمريکا شده بود که آراء کافي به دست نياورد. پس از مرگ ترموند، ناگهان فاش شد که او از کُلفَتِ سیاهپوست خود داراي يک دختر است. اين دختر را که تا لحظه زنده بودن پدر این راز را در سينه حفظ کرده بود. پدر این دختر را به دانشگاه فرستاده و حمايت مالي مي کرد و .... مطبوعات عکس دختر دو رگه ترموند را منتشر کردند و کسي هم منکر قضيه نشد. ترموند دو بار ازدواج کرده بود و بار دوم در 66 سالگي با يک دختر 22 ساله.
سناتور ستروم ترموند، تنها فردي در طول تاريخ كه تا صد سالگي عضو يك مجلس مقننه بود در سه مقطع از عمر طولاني اش ـ نيم قرن عضو کنگره آمريکا بود ـ با رفع تبعيض از سیاهپوستان مخالف بود ولي از کلفت سیاهپوست خود داراي يک دختر بود!

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انعكاس و تفسير گزارش انفجار 21 دسامبر 2004 در اردوگاه نظامي آمريكا در موصل عراق
22 و 23 دسامبر 2004 صفحات اول روزنامه هاي آمريكا به خبر و عكسهاي انفجار شديد در ناهارخوري اردوگاه نظاميان آمريكايي در موصل، سومين شهر بزرگ عراق، اختصاص يافته بود. اين روزنامه ها عكسها و مشاهدات يك خبرنگار روزنامه ريچموند ويرجينيا را كه در صحنه حضور داشت چاپ كرده بودند. اين خبرنگار براي ديدار افراد گارد ملي ويرجينيا كه در اين پايگاه مستقر بودند به صرف ناهار با آنان دعوت شده بود و گزارش و عكسهاي او مستقيم (دست اول) بود.
حمل يک سرباز مجروح از محل انفجار


     در اين انفجار كه ظهر سه شنبه 21 دسامبر در چادر ناهارخوري نظاميان روي داده بود در همان دم 22 تن كشته و 75 نفر مجروح شده بودند كه 18 تن از مقتولين و 51 نفر از مجروحان آمريكايي بودند.
    در ميان اين مقتولان و مجروحان، هفت تن از كاركنان يك شعبه كمپاني هاليبرتون (به مديريت قبلي ديك چني معاون بوش) ديده مي شدند كه پيمانكار تامين غذاي نظاميان بود. از گزارشهاي اوليه چنين بر مي آمد كه انفجار بر اثر پرتاب يك راكت 122 ميليمتري بود، ولي در اعلاميه جمعيت انصار السنه كه مسئوليت اين سنگين ترين تلفات نظاميان آمريكا در سال 2004 را برعهده گرفته بود از آن به عنوان «انفجار انتحاري» نام برده شده كه حكايت از رخنه عوامل اين جمعيت به داخل اردوگاه داشت.
    گفته شده بود فردي كه اين انفجار را به وجود آورده لباس نظاميان عراقي را بر تن داشت.
     جورج بوش رئيس جمهوری وقت آمريكا در پيامي كوتاه و گفتن تسليت به خانواده هاي مقتولين كه در ميان آنان عده اي عراقي و اتباع ساير كشورها هم وجود داشت، از عمليات نظامي امريكا در عراق به عنوان ماموريت براي تامين آزادي و دمکراسي و اقدامي ضروري نام بُرد.
    طبق نظرسنجي مشترك چند موسسه فعال در اين حرفه، در دسامبر 2004 چهل و هفت درصد آمريكاييان پيش بيني كرده بودند که به دلايلي همچون تفاوت نژاد و مذهب و وجود بقاياي بعثي ها، اوضاع عراق در کوتاه مدت بهتر نشود، تنها بيست درصد گفته بودند كه اميد به بهبود آن در آينده اي نزديک دارند، به باور سي درصد از آمريكاييان که اين نظرسنجي شرکت کرده بودند، اوضاع عراق مدت ها به همين حال باقي خواهد ماند و سه درصد ديگر گفته بودند كه نظري ندارند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تنفر و انزجار جهانيان از کتک خوردن «منتظر الزیدی» دربازداشتگاه و تردید به اصلاح روش و رفتار عراقی ها! ـ آتش سيگار بر بدن زيدي
عودي برادر منتظر زيدي
عودي زیدی برادر 32 ساله «منتظر الزیدی» که 23 دسامبر 2008 در بازداشتگاه منطقه سبز بغداد از او دیدن کرده بود به خبرنگاران گفت: «منتظر» به سختی کتک خورده است، یک دندان فک بالای او شکسته است، صورتش متورم و کبود است و یکی از چشمان او به صورت کاسه خون درآمده است. «منتظر» از 14 دسامبر 2008 در بازداشت بود.
    
منتظر زيدي

عودي افزود: «منتظر» به او گفت که علاوه بر کتک زدن پس از دستگيري که تسليم مطلق ماموران بود و مقاومت نمي کرد، ماموران انتظامی عراق (هموطنان او) بعدا با میله آهنی اورا کتک زدند و با آتش سیگار پشت گوش اورا داغ کردند و مجبورش ساختند که نامه ای را امضا کند که حاوی درخواست بخشودگی از نوری المالکی بود.
    «منتظر» همچنين به او (عودي) گفت که این امضا به اراده من نبود و اگر قصد عذرخواهی داشتم که آن کار را نمی کردم. اگر بازهم فرصت به دست آورم همان کار را تکرار می کنم. دربازداشتگاه برای تضعیف روحیه من گفتند که قبیله (قبیله زیدی)، همکاران و بستگانم از این عمل من منتفر و شرمنده شده اند و برایم تلویزیون بعثی هارا روشن کردند و گفتند که تنها همین یک شبکه از تو حمایت می کند. فکر می کردند که من بچه ام و از رویداد و خبر بی اطلاع. من باور نمی کردم که رفتار این ماموران عراقي همان باشد که در زمان صدام بود، تغییری در وضعیت نمی بینم و انعکاس اين عمل آنان که به لحاظ رفتار ـ با تغيير نظام حکومتي صدام به همان صورت مانده است در افکار عمومي جهان براي قضاوت درباره ملت عراق خوب نخواهد بود و خواهند گفت که ميخ آهني در سنگ فرو نمي رود و عراقي ها با تغيير نظام حکومتي اصلاح نمي شوند.
    
همه جا اندوه بود و عکس زيدي

السعدی وکیل قضایی الزیدی 22 دسامبر علیه گارد ریاست جمهوری عراق که افراد آن زیدی را کتک زده و یک دندانش را شکسته بودند به قوه قضایی اعلام جرم تسلیم کرد. وي گفته بود که ماموران انتظامی (گارد المالکی) کفش های موکّل اورا که این همه خواهان و خریدار دارد با هدف کشف مواد منفجره بریده و قطعه _ قطعه کرده اند! (بکاربردن چاقو به جای دستگاه کشف مواد منفجره و ... در قرن بیست و یکم!).
    ابراز حمایت از منتظر زیدی و تحسین شجاعت این روزنامه نگار عراقی که محاکمه اش براي 31 دسامبر 2008 تعيين شده بود 22 دسامبر هم ادامه داشت و در پاکستان، کلکته هند و اردن تظاهرات برپا بود. فلسطینی های غرب رود اردن برای کمک به دفاع قضایی از او سی هزار دلار جمع آوری کرده بودند. روزنامه ها در سراسر جهان و از جمله در آمریکا همچنان درباره این رویداد بی سابقه تفسیر، عکس و کاریکاتور منتشر می کنند. منتظر در جلسه مصاحبه عمومي جورج بوش در بغداد به سوي او لنگه کفش پرتاب کرده بود.
    بیشتر رسانه هاي آمريکا نوشته بودند که کتک خوردن زیدی پس از بازداشت، آنان را از امیدواری به تغییر روحیه و روش ماموران عراقی مایوس ساخته و بعید نمی دانند که روزی دوباره عراق به همان گذشته خود (عصر صدام حسين) بازگردد و .... فردی تحصیلکرده و روزنامه نگاررا نبايد کتک زد که علنا و دربرابر دوربین تلویزیونها اقدامی سمبولیک به منظور نشان دادن احساس خود انجام داده باشد و منکر کرده خود هم نباشد. این ماموران چگونه مردمی هستند؟!.
    در تفسیرهای بعدي آمده بود که اقدام زیدی برای کسب شهرت شخصی نبود بلکه نشان دادن راه تازه ای برای اعتراض بود ـ کاری که همه ببینند و صدایی که همه جهانیان بشنوند و موثرتر از هزاران تظاهرات و سخنرانی. قضیه عراق قبلا انفجارهای انتحاری را رواج داده بود و اینک کفش پرانی و کارهایی از این دست در نشست ها و جلسات رسمی با پخش مستقیم تلویزیونی. زیدی قبلا با حضور منظم در تلویزیون البغدادیه برای خود در جهان عرب کسب شهرت کرده بود و نیاز به شهرت بیشتر نداشت.
گوشه اي از تظاهرات پاکستاني ها در حمايت از زيدي

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تفسيرها بمناسبت هفدهمین سالروز فروپاشي شوروی ـ بوروکراسي ناهنجار، فساد اقتصادي، ضعف ژورناليسم، ميلياردر شدن يکشبه و ...!
طرح هاي اصلاحي putin براي نوسازي نظامي، بدون مبارزه با فساد دولتي و غارتگري داخلي و اعتياد به مصرف الکل = هيچ
23 دسامبر 2008 تفسيرها و اظهار نظرها به مناسبت گذشت 17 سال از فروپاشيِ شگفت انگيز و ابهام آمیز اتحادِ جماهير شوروي و عدم تعقيب قضايي دست اندرکاران داخلي اين اضمحلال، اين نتيجه را به دست داده بود که مفسران و آگاهان اوضاع روسيه همچنان ترديد داشته باشند که وضعيت اداري (بوروکراسي برجاي مانده از 20 سال آخر حکومت کمونيست ها)، فساد دولتي، فساد اقتصادي، مافيابازي، محدود کردن مصرف الکل و دخانيات، ماديگري و خودخواهي در جامعه روسيه در آینده ای نزدیک کاهش اساسي یابد و محو شود. به اظهارِ وقت برخی از اصحاب نظر؛ در روسيه، چاپلوسي، کلک و دروغ که ميراث سلطه طولاني مغول هاست همچنان وجود دارد و ... و تا اين معايب برطرف و روسيه داراي يک ژورناليسم واقعي و دلسوز نشود و تاريخ اين کشور و فداکاري ها و قهرماني هاي روس ها در گذشته در ذهن نسل جوان اين کشور قرار نگيرد، اميدي به بازگشت روسيه به جايگاه گذشته اش به عنوان يک اَبَرقدرت نخواهد بود. به گفته این اصحاب نظر؛ درحالي که فرياد از کاهش جمعيت بلند است مهاجرت و دادن کودکان روس به کشورهاي ديگر براي فرزندخواندگي ادامه دارد.
     در زمينه سياست خارجي ـ به اظهار اصحاب نظر، در دهه يکم قرن 21 تکان کوچکي مشاهده شد ازجمله از سر گرفته شدن گشت زني کشتي هاي نظامي روسيه در درياهاي دور و بازديد دسته اي از کشتي هاي ناوگان روسيه از آمريکاي لاتين، ولی «وتو» نکردن قطعنامه پرواز ممنوع بر فراز ليبي در مارس 2011 (قطعنامه 1973) در شوراي امنيت و عملا باز گذاردن دست «ناتو» در مداخله نظامي در اوضاع ليبي و در نتيجه انهدام نظام حکومتي ليبي توأم با تخريب و تلفات، پیش بینی هاي قبلی را که روسیه بپا خواهد خاست تا حدی دچار تردید کرد، زیرا که لیبیِ زمان قذافی از دوستان و متحدان دولت مسکو بود. دولت وقت ليبي 5 دهه دوست و متحد مسکو بود.
     در همان زمان اين اصحاب نظر حرکات مقامات روسیه در نشان دادن دوستي با دولت چین را در درازمدت براي روسيه زيان آور دانسته و گفته بودند که به پیش بینی آنان، چین آرام ـ آرام جاي مسکو را در آسياي ميانه و بويژه در تاجيکستانِ استراتژيک مي گيرد و در آغاز کار، به نام تجارت و توسعه اقتصادي، و از دوستي با روسيه براي ترساندن غرب استفاده مي کند و به موازات آن خواهد کوشید که با استفاده از فرصت هایی که پیش خواهد آمد جای آمریکا را نیز در دنیای عرب ـ سرزمین های عربی واقع در شرق دریای سرخ بویژه منطقه خلیج فارس و همچنین در افغانستان و پاکستان بگیرد و چنین تلاش هایی را در آفریقا بویژه آفریقای شرقی و منطقه اقیانوس هند به عمل خواهد آورد. کرملین همچنین نباید فراموش کند که اختلافات مرزی چین در منطقه منجوری با روسیه هنوز به صورت کامل و قطعی حل نشده است.
    اصحاب نظر همچنین گفته بودند که بدون تصويب يک قانون جامع ضد فساد اداری ـ اقتصادی و از جمله اجبار روس ها به تنظیم اوراق «ازکجا آورده ای؟» و تسلیم منظم آن به مقامات مربوط، مسائل داخلي روسیه حل نخواهند شد. بايد در روسيه به ارتشاء و سوء استفاده از مقام و ... پایان داده شود. در سراسر جهان کسي نيست که از خود نپرسد؛ در يک کشور سوسياليستي که قبل از فروپاشی، ثروت خصوصي وجود نداشت چگونه ظرف چند ماه چندين ميلياردر از زمين سر برآورد و يکي از آنان که يک مرد مجرد نسبتا جوان است آنقدر ثروت دارد که در استیت نيوجرسي آمريکا تيم ورزشي خريداري کرده و گفته است که مي خواهد رئيس جمهوری روسيه هم بشود.
    یک تاریخدان همان زمان گفته بود که ناتو و اعضای بلوک غرب و در صدر آنها آمریکا از ورود هرچه بیشتر در مناطق جداشده از پیکر روسیه سابق بویژه اوکراین چشم بر نخواهند داشت زیرا که کرملین نسبت به ورود ناتو به سه کشور عضو شوروی سابق در منطقه بالتیک واکنش عملی نشان نداد و اگر کوچکترین حرکت نظامی از خود نشان داده بود تصویب عضویت آنها در ناتو آسان نبود زیراکه اعضای ناتو کشورهایی را به عضویت می پذیرند (رأی به عضویت آنها می دهند) که در حال جنگ و درگیری نظامی نباشند. این تاریخدان پیش بینی کرده بود که روزی فرا خواهد رسید که کرملین به اشتباهات گذشته پی خواهد بُرد و دست به اقدام خواهد زد و بنابراین لازم است که از همین حالا در صدد تقویت نظامی خود برآید ـ تقویت بنیه اتمی کافی نیست زیراکه سلاح اتمی، آخرین گزینه خواهد بود.
    
يک ناو روسيه در بندر هاوانا (آمريکاي لاتين) در 22 دسامبر 2008

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
رئیس بانک جهانی: فساد اداری دشمن شماره یک بشر، مدنیّت، اخلاق و انگیزه که تبعات خطرناک دارد و باید ریشه کن شود ـ سرطان ملل
Jim Yong Kim
جیم یونگ کیم Jim Yong Kim رئیس بانک جهانی (از جولای 2012 تا یکم فوریه 2019) نوزدهم دسامبر 2013 در یک مراسم رسمی و با اشاره به فهرست منتشرهِ میزان فساد اداری در کشورهای جهان [فهرست تهیه شده در سازمان ترانسپِیرنسی اینترنشنال] و نیز گزارش های جاری درباره کشف فساد دولتی (Corruption) در برخی کشورها، از فساد دولتی به عنوان دشمن شماره یک بشرِ امروز و بویژه مردم «کم درآمد» یاد کرد و گفت که مبارزه با فساد اداری باید سرلوحه برنامه های هر دولت باشد و یک دولت برگزیده مردم (انتخابی) نباید فساد اداری را تحمل کند زیراکه ادامه آن و سهل انگاری در ریشه کنی، خشم مردم را برمی انگیزد، انگیزه را از آنان می گیرد و تفکّر فساد گسترش می یابد و عادت [روال کار ادارات و مقام ها] می شود که تبعات خطرناک برای یک جامعه خواهد داشت. فساد اداری ایجاد طبقه می کند و به رفاه و برابری نسبی مردم و برخورداری برابر از فرصت ها آسیب می زند. فساد اداری یعنی که خالی شدن مجرمانه جیب مردم و پُرشدن جیب شماری کم و بعضا یک نفر. پولی که از طریق فساد اداری انتقال می یابد از رفاه و معیشت مردم ـ بهداشت،آموزش و ... ـ می کاهد. بدون ریشه کنی فساد دولتی نمی توان در مبارزه با فقر پیروز شد. فساد دولتی (اداری ـ مقامات) عملی مغایر تمدن و ناقض حقوق افراد و یک قانون شکنی و دورزدن ضوابط و اصول است که یک جامعه متمدن نباید آن را تحمل کند و بانک جهانی همه تلاش خودرا در مبارزه با فساد اداری و افشاء مفسدین و مفاسد بکار خواهد بُرد. باید موازین و سازمان های بین المللی موثرتر برای تعقیب جهانی و مجازات مفسدین به وجود آید. بشر امروز از لحاظ آگاهی ها و واکنش ها با بشر دیروز فرق دارد که باید نسبت به آن توجه شود تا از این ناحیت، صلح و امنیت به مخاطره نیافتد. کشورهای دارای نفت و گاز (ثروت زیرزمینی و بدون زحمت) باید شفّاف عمل کنند و مشارکت داخلی در انجام کارهای مربوط و قراردادها را از صورت انحصاری خارج سازند.
    انتقاد بانک جهانی از فساد اداری صحبت امروز و دیروز نبوده است. بانک جهانی در سال 1996 فساد اداری را سرطان ملل خوانده بود و خواسته بود که دولت ها مردم را در مبارزه با این فساد ضد مدنیّت و اخلاقیات مشارکت دهند و مانع افشاء آن نشوند.
    جیم یونگ کیم (دارای دو مدرک دکترا ـ پزشکی و انسان شناسی)، تا جولای 2012 رئیس دارموت کالج ـ موسسه قدیمی و معروف آمریکا در تعلیمات عالیه ـ و پیش از آن رئیس یک گروه تحقیقات جهانی در هاروارد بود. وی هشتم دسامبر 1959 (شش سال پس از پایان جنگ در شبه جزیره کره) در کره جنوبی به دنیا آمده و در ایالات متحده آمریکا تحصیل کرده است.
    طبق تعاریف؛ بی توجهی به اصول قانون اساسی (ام القوانین) در تصمیم گیری ها و انجام امور، بی اعتنایی به اصول اخلاقی در انجام کارها، اختلاس، رشوه، حساب سازی، دادن گزارش خلاف واقع (دروغ)، پنهان کاری بویژه در معاملات (معاملات دولتی)، انجام معاملات بدون رعایت مقررات و موازین (دادن آگهی و برگزاری علنی مناقصه و مزایده و حرّاج)، ریخت و پاش، اِسراف و هدر دادن بودجه و اعتبارات (پول ملت)، رانت، بند و بست ها، باندبازی ها، Nepotism ـ رعایت احوال همشهری، آشنا و فامیل در امور دولتی ازجمله معاملات و استخدام و دادن مقام، توصیه و تشبّث، سوء استفاده از مقام و منزلت، دورزدن قانون، تفسیر و تعبیر خودمانیِ ضوابط و قوانین، کلک زدن و بی اعتنایی به حق و قانون در جریان کار، رعایت نکردن منافع و سلامت عمومی در واردات و صادرات ـ در کوتاه مدت و دراز مدت، نداشتن دورنگری در امور عمومی، تصمیم گیری بدون مطالعه و کسب نظر، توزیع امتیازها [پروانه ها، مجوّزها و ...] برپایه نفوذ فردی و یا قطب قدرت و وابستگی داشتن متقاضی به شخصیت معیّن، نقض اصول و ضوابط به خواست و اراده فرد و یا قطب قدرت، مانع اجرای اصل ِ رعایتِ فرصت های برابر شدن، اِعمال تبعیض در امور عمومی (دولتی)، انتصابات بدون رعایت پیش شرط ها و انتخاب اصلح، تصمیم گیری های بزرگ بدون مشورت با خبرگان و کارشناسان، اعلام نکردن تصمیمات عمومی ِ غیرنظامی و غیرامنیتی برای آگاهی مردم جهت اطلاع و اظهار نظر، امروز و فردا کردن با مراجعان و انجام وظایف، بی پاسخ گذاردن نامه ها، انتقاد ها و اعتراض ها، دادن پاسخ ناقص و مبهم به نامه ها، کم کاری و بی علاقه گی به خدمت و انجام وظایف و تکالیف، سدّ کردن راه ورود رسانه ها (روزنامه نگار) به این مسائل و گزارش مشاهدات خود و روشنگری و امثال این ها از موارد فساد اداری (دولتی) هستند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آزادکردن خودورکوفسکی از زندان با آن همه اتهامات فساد مالی و ورود به آلمان در همان روز!،معّمای تازه در روسیه پس از معمّای فروپاشی شوروی
M. Khodorkovsky
چند ساعت پس از خارج شدن این جمله از دهان ولادیمیر پوتین در نوزدهم دسامبر 2013 (پنجشنبه) در گفت و شنود عمومی سالانه اش که درنظردارد میخائیل خودورکوفسکی M. Khodorkovsky را از زندان آزاد کند، این زندانی محکوم به کلاهبرداری (Fraud) در خرید کمپانی نفتی یاکوس و ...، تقلب در دادن مالیات، مانی لاندری، اختلاس و ... از زندان کارلیا Karelia در شمال غربی روسیه آزاد شد و همان روز (جمعه 20 دسامبر) وارد آلمان (شهر برلین) گردید!. نخستین تعجب در این است که یک فرد که ده سال (از سال 2003) در زندان بوده ـ در یک زندان دوردست، چگونه گذرنامه به دست آورده تا همان روز از کشورش خارج شود!. در روسیهِ با داشتن آن بوروکراسی پیچیده که نمی شود در یکی ـ دو ساعت و از شهری دوردست گذرنامه به دست آورد، در هواپیما جا رزرو کرد، به کشوری دیگر رفت، مصاحبه عمومی برگزار کرد و .... پوتین باید حدس می زد که این فرد پس از ورود به برلین خیلی حرف ها خواهد زد و قطعا حرف هایی که به سود او و سیاست هایش نخواهد بود. این وضعیت ثابت می کند که این روسیه شاید هرگز روسیه قرن نوزدهم و هجدهم نشود. فرضیه ی «روی کاغذی» سوسیالیسم ِ مارکس و مدیریت نادرست و مدیران کم تجربه و بی معلومات آن در روسیه ی پس از مرگ لنین در 1924، روس هارا تبدیل به انسان های مادی و خودم و فقط خودم و ضعف میهندوستی کرده، مافیابازی و تبه کاری و فساد اداری به راه انداخته و بازگردانیدن آنان به راه درست و دست کم به روانشناسی و رفتار قرن نوزدهم اگر امکان پذیر نباشد بسیار دشوار و وقت گیر خواهد بود و در دوران حکومت پوتین ـ پوتین ِ دستچین بوریس یلتسین با برنامه ریزی و هدف های خاص ـ که تا دهه بعدی ادامه خواهد داشت محقّق نخواهد شد. از زمان فروپاشی (از درون) و پیدایش میلیاردرهای یکشبه!، فساد و تبه کاری هر روزنامه نگاری که درصدد تحقیق درباره این میلیاردرها!، غارت اموال و منابع عمومی و فساد اداری برآمد به دست مافیای وابسته به مفسدین کشته شد.
    آزادکردن ناگهانی خودورکوفسکی به رقصیدن به ساز غرب تعبیر شده است که اين بلوک چشم دیدن روسیه را ندارد و در انتظار تجزیه آن فدراسیون است. میلیاردر شدن اصطلاحا یکشبه خودورکوفسکی پس از فروپاشی شوروی ـ آن هم میلیاردر شماره یکم ـ خود، یک معمّا است که با به خواب زمستانی رفتن مورّخان و قرارگرفتن رسانه ها در کنترل کمپانی ها و دولت ها و یا افراد مشخّص و قلم به مزد زدن کارکنان رسانه ها (که نمی شود، دیگر نام روزنامه نگار بر آنان نهاد)، این معمّا حل و حقایق آشگار نخواهد شد که این خودورکوفسکی در آخرین روزهای عمر نظام سوسیالیستی روسیه که اتباع از داشتن سرمایه ممنوع بودند و همه آنان ـ ظاهرا برابر باهم، چگونه توانسته بود در 27 سالگی یک بانک غیر دولتی ـ بانک مناتپ Menatep ـ را تاسیس و از طریق آن در سال 1995 (4 سال پس از فروپاشی) یوکوس اویل Yukos Oilـ یک سازمان ملّی نفتی روسیه و متعلق به تمامی اتباع را تقریبا به مفت خریداری کند و نیز چند موسسه دیگررا و میلیاردر شماره یکم این کشور شود و اگر به تحریک آنهایی که این سرمایه را دراختیارش قرارداده بودند وارد فعالیت های سیاسی نشده و درصدد راه یافتن به کاخ کرملین و نشستن بر کرسی ریاست جمهوری برنیامده بود متهم هم نمی شد و به زندان نمی افتاد.
    و امّا خودورکوفسکی؛ وی در 26 ژوئن 1963 (50 سال پیش) در یک خانواده یهودی که در یک آپارتمان دو اطاقه در مسکو زندگی می کردند به دنیا آمده و در رشته های فنی و الکترونیک تحصیل کرده است. او بمانند یولیا تیموشِنگو (نخست وزیر پیشین و زندانی اوکراین) و سایر مقامات دولتی و توانگران جمهوری های سابق شوروی ازجمله یلتیسین و تا حدّی هم پوتین از پلکان حزب کمونیست بالا رفته بود و در سال 1987 معاون دبیر کمیته منطقه ای جوانان حزب کمونیست شعبه مسکو شده و در این سمت رهبری فعالیت های اصطلاحا خلاقه جوانان منطقه را به دست گرفته و با استفاده از فرصت به دست آمده از برنامه هایِ Glasnost و Perestroika گورباچف به اندیشه تاسیس یک بانک غیر دولتی افتاده بود. خودورکوفسکی در 1989 به تاسیس بانک مناتپ که بعدا منابع آمریکایی میلیاردها دلار در آن سرمایه گذاری کردند کمک کرد و در سال 1990 رئیس آن و از طریق آن وارد فعالیت های نفتی و سرمایه گذاری در جریان خصوصی سازی ها و خرید موسسات دولتی (ملّی) به حرّاج گذارده شده روسیه شد. خودورکوفسکی درعین حال دست از فعالیت های دولتی نکشید و در سال 1993 معاون وزیر نفت و انرژی شد و کمتر از سه سال بر سازمان بزرگ نفنی روسیه ـ یوکوس اویل دست یافت و میلیارد اول روسیه و یک اولیگارش شد و مجله فوربس اورا میلیاردر ردیف 16 جهان اعلام کرد (میلیاردر شدن یک 32 ساله ظرف شش سال، از هیچ). وی دارای 4 فرزند است ـ از زن اول یک فرزند و از زن دوم 3 فرزند. روش ها، فعالیت ها و وابستگی های خودورکوفسکی در جهانِ امروز الگو شده است و ظاهرا برای دو ایرانی ـ ایرانی 27 ساله ای که این روزها نام او در رسانه های ترکیه و در جریان کشف فساد دولتی و بازداشت ها به میان آمده است.
     رسانه های غرب که خرسندی خودرا از آزادشدن خودورکوفسکی پنهان نکرده اند وی را یک Tycoon (توانگر بزرگ) خوانده و نوشته اند که تردید نیست خودورکوفسکی برنامه های آتی خودرا که در طول زندان تنظیم کرده است به تدریج به اجرا خواهد گذارد و ساکت نخواهد نشست. محکوم شدن خودورکوفسکی به زندان با آن رشته اتهامات فساد مالی همواره مورد انتقاد دولت ها، انجمن ها و رسانه های غرب بود بویژه سازمانهای اروپایی!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 23 دسامبر
  • 1571:  
    فیلیپ دوم

    «لوپز دو لگازپي» اسپانيايي کار ساختن شهر مانيل (مانيلا) را در فيليپين Philippines = Filipinas آعاز کرد كه شهری دو میلیونی و پايتخت اين كشور است. نام فیلیپ دوم پادشاه اسپانیا ـ قدرت برتر وقت اروپا بر کشور فیلیپین گذارده شده است. فیلیپین کشور معروف به 7 هزار جزیره از سال 1453 که Ferdinand Magellan وارد این سرزمین شد تا 1898 (زمان جنگ دولت واشینگن با اسپانیا و شکست اسپانیا) بیش از سه قرن وابسته به اسپانیا بود و از آن پس تا چهارم جولای 1946 و نزدیک یک سال پس از پایان جنگ جهانی دوم وابسته به آمریکا. جمعیت فیلیپین در سال 2020 حدود 110 میلیون اعلام شده یود. مردم فیلیپین به چند لهجه محلی سخن می گویند که پُر از واژه های اسپانیایی است.
        
        
  • 1805:  


    جوزف اسميت Joseph Smith Jr. بنياد گذار كليساي مورمون Mormons كه از فرقه هاي ديگر مسيحيت به اسلام نزديكتر و در آن تعدُّد زوجات آزاد و قمار و الکل ممنوع است به دنيا آمد. استیت یوتای آمریکا یک استیت مورمون نشین خوانده می شود. مورمون ها بیش از پیروان سایر فرقه های مسیحیت به ترویج مذهب خود پرداخته اند.
        
        
  • 1876:   امپراتوري عثماني براي نخستين بار داراي قانون اساسي شد.
        
        
  • 1913:   براي نخستين بار در تاريخ مطبوعات، نيويورك ورلد به چاپ جدول كلمات متقاطع پرداخت.
        
        
  • 1913:  


    وودرو ويلسون (1856- 1924) رئيس جمهوري وقت آمريکا که از 1913 تا 1921 بر این فدراسیون حکومت کرد و قبلا استاد تاریخ و فلسفه سیاسی در دانشگاه پرینستون بود در این روز مصوّبه کنگره براي ايجاد فدرال رزرو و تأسيس بانک مرکزي و دادن اختيار چاپ دلار به اين سازمان را امضاء کرد که قانون شده است. بانک مرکزي آمريکا داراي 12 شعبه است و همه اين شعب، دلار چاپ مي کنند و دلارهاي هرکدام با يکي از حروف الفباء مشخص است. فدرال رزرو که مديريت سياست هاي پولي آمريکا و شعب بانک مرکزي اين کشور را برعهده دارد يک شوراي 7 نفري است که اعضاي آن به پيشنهاد رئيس جمهوري و تصويب سنا منصوب مي شوند. اين سازمان که استقلال کامل دارد همچنين داراي يک شوراي مشورتي (اَدوايزري) مرکب از استادان اقتصاد و کارشناسان امور مالي است. وودرو ویلسون بود که با یک محاسبه دقیق آمریکا را در اواخر جنگ جهانی اول وارد این جنگ کرد که وارد باشگاه قدرت های جهانی شد. وی بود که پیشنهاد ایجاد جامعه ملل را مطرح ساخت. وودرو ـ بیست و هشتمین رئیس جمهوری آمریکا ـ نوهِ جیمیز ویلسون روزنامه نگار آمریکایی ت ناشر «وسترن هرالد» بود.
        
        
  • 1947:   ترانزيستور اختراع شد.
  • 1954:   دو پزشک آمريکايي ـ Dr. John Harrison and Dr. Joseph Murray ـ نخستين عمل موفقيت آميز پيوند کليه را انجام دادند که از آن پس امري عادي شده است.
    Dr. Joseph Murray - Dr. John Harrison

  • 1972:   اندره توپولف A. Tupolev هواپيماساز معروف روس درگذشت. وي که دهم نوامبر 1888 به دنيا آمده بود 84 سال عُمر کرده بود.
        
        
  • 1972:   دراین روز تلفات زلزله پایتخت کشور نیکاراگونه که 22 دسامبر 1972 (روز پیش از این) روی داده بود اعلام شد. این زمين لرزه به شدت شش و نيم در مقياس ريشتر شهر ماناگوئه پايتخت کشور شش ميليون نفري نيکاراگوئه واقع در آمريکاي لاتين را ويران ساخته و بيش از ده هزار تن از نفوس شهر را کشته بود. طبق گزارش های منتشره در این روز، در اين زمين لرزه 80 درصد ساختمان هاي شهر آسيب ديده بود و انقلاب نيکاراگوئه که چند سال بعد به حکومت خانواده ساموزا پايان داد از همين زمان آغاز شد و مردم آسيب ديده از زلزله به مخالفان دولت پيوستند و ....
        
        
  • 1973:   به رغم رفع تحريم صدور نفت كشورهاي عربي، بهاي نفت خام كشورهاي حوزه خليج فارس در این روز دفعتا دو برابر شد!. کشورهای عربی در اکتبر 1973 و در پی حمایت برخی از کشورهای بلوک غرب از عملیات نظامی اسرائیل (در جریانِ عملیات معروف به جنگ رمضان) و سکوت چند کشور دیگر، صدور نفت خودرا تحریم کرده بودند. دولت وقت ایران به این تحریم نپیوست و صادرات نفت آن چند برابر و ثروتمند شد.
        
        
  • 1990:   در Slovenia بیست هزار کیلومتریِ دو میلیون نفری يکي از اعضاي کنفدراسيون يوگوسلاوي رفراندم استقلال برگزار شد که بيش از 88 درصد شرکت کنندگان راي به جدايي از کنفدراسيون دادند و استقلال يافت. Slovenia ـ قبلا سوسياليست اينک از اعضاي ناتو و اتحاديه اروپا است!. این کشور در ساحل دریای آدریاتیک و در همسایگی اتریش و ایتالیا قرار دارد.
        
        
  • 2013:   Mikhail Kalashnikov سازنده تفنگ معروف AK-47 درگذشت. وی دهم نوامبر 1919 به دنیا آمده بود. او و توپولف در یک روز (دهم نوامبر) به دنیا آمده و در یک روز هم درگذشتند (23 دسامبر)!.
        AK-47 معروفترین تفنگهای جهان بشمار می رود و بیش از هر تفنگ دیگر تولید و توزیع شده است.
    Mikhail Kalashnikov

  • نامه به مولف
    صرفه جويي در لس آنجلس تايمز، چرا؟
  •   در پيامي از تهران به تاريخ ششم دسامبر 2005 سئوال كرده بودند كه چرا لس آنجلس تايمز، يكي از روزنامه هاي بزرگ آمريكا دست به صرفه جويي زده و يك شعبه بزرگ خود را بسته است.
        
        پاسخ:
        
        لس آنجس تايمز هفته اول دسامبر 2005 يكي از شعب قديمي خودرا بست و اين، آغاز كار صرفه جويي آن تلقي شده بود. اين کار منحصر به لس آنجلس تايمز نبوده و تقريبا همه روزنامه ها دست به صرفه جويي زده اند زيرا كه از آغاز قرن 21، جز در چند كشور انگشت شمار، تيراژها به دلايلي كه در زير مي آيد رو به كاهش گذارده است و درآمد روزنامه ها، به همین گونه:
        ـ كم حوصله و كم وقت شدن مخاطبان كه تنها عكس، کاريکاتور، تيتر، پاراگراف ليد و يا چند پارگراف اول يك مطلب را مي خوانند و روزنامه نگار خوب كه متاع مورد نظر مخاطبانِ «روشنتر و حساستر امروز» را تهيه كند كيميا شده است. مخاطبان مي خواهند كه مطالب، مطابق خواست آنان تهيه و درباره وضعیت و تغییرات زندگي روزمره، يا خبر اختصاصي و افشاگرانه (اينوستيگيتيو) باشد، به زبان ساده و طبق اصول خبرنويسي و جامع نوشته شود كه تهيه چنين مطالب، تصاویر و كاريكاتورها هزينه سنگين دارد.
        ـ كاهش «ترن ـ سواري» و «اتوبوس ـ سواري» كه مردم عادت خواندن روزنامه، هنگام رفت و آمد با آنها را داشتند. در اتومبيل شخصي و درحال رانندگي كه نمي شود روزنامه خواند. به علاوه، از راديو اتومبيل به فاصله هر چند دقيقه، آخرين خبرهارا مي توان شنيد.
        ـ پيدايش روزنامه هاي آنلاين و وبلاگ ها كه توليد شان هزينه مختصر دارد و دست ناشر و نويسنده آنها از هر جهت وسيعا باز است.
        - قرارگرفتن اخبار خبرگزاري ها در اينترنت و يافتن خبر مورد نظر از منابع مختلف از طريق سرچ انجين ها با ابزارهاي متعدد ازجمله سلفون و تبلت ها.
        - پيدايش موسساتي که اخبار و مطالب مورد درخواست را سريعا تهيه و با ايميل به متقاضي مي رسانند (شخصي کردن اخبار).
        - دريافت خبر از طرُق متعدد از جمله سلفون.
        ـ رقابت شبكه هاي تلويزيوني و پخش اخبار در راس هر ساعت و يا هر سي دقيقه از راديوها و شنيدن آنها از راديو اتومبيل، كارگاه، آشپزخانه و ... كه روزنامه ها همين اخبار را ساعت ها بعد عينا تكرار مي كنند! و اخبار آنها دوباره نويسي و تکميل نمي شود و براي مخاطب جاي سئوال باقي مي گذارد.
        ـ بي علاقگي مردم به خواندن مطالب طولاني و غير خبري (کتابي).
        ـ بالا رفتن سريع دستمزد روزنامه نگاران ماهر و در نتيجه استفاده اجباري ناشران از هر فارغ التحصيل دانشگاه در هر رشته اي به جاي آنها كه نه استعداد و ذوق اين كار را دارند و نه مي خواهند كه روزنامه نگاري حرفه مادام العمر آنان باشد و لذا به پيشرفت در اين كار اعتناء نمي كنند.
        ـ افزايش هزينه چاپ و كاغذ كه روزنامه ها را مجبور به کاهش صفحات و نيز «افزايش دادن» بهاي تكفروشي كرده است.
        ـ فوت و بازنشسته شدن شماري از تفسير و مقاله نگاران معروف كه بسياري از مخاطبان به خاطر قلم آنها روزنامه ها را مي خريدند و شكست ناشران در يافتن و مشهور ساختن مقاله نگار تازه (جانشين).
        ـ خريد برخي از روزنامه ها از سوي شركتهاي خارج از اين حرفه و نيز افراد غير روزنامه نگار با هدف ها و منافع خاص و استفاده ابزاري از روزنامه ها كه در دراز مدت آنها را ورشكسته مي كند.
        ـ كاهش آگهي. درحال حاضر منابع متعدد از جمله اينترنت براي انتشار آگهي در دسترس است.
        ـ دهها علت ديگر.




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com