Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
18 ژوئن
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 18 ژوئن
ايران
روزي که آخرين جنگ ايران و روم در زمان اردشير يکم ـ شاه ساساني ايران آغاز شد
18 ژوئن 232 ميلادي جنگ دیگری میان ایران و امپراتوری روم آغاز شد. آغاز این جنگ از كاپادوكيه (Capadocia=Kapadokya تركيه امروز و گوشه ای از ساتراپی سوم ایران، طبق تقسیم بندی داریوش بزگ) بود و در طول جنگ، فرماندهي ارتش ايران را اردشير پاپكان (ساساني) موسس دودمان ساسانیان برعهده داشت. اردشیر یکم قبلا هم با امپراتوری روم وارد جنگ شده بود زیرا که رومیان در اواخر دوران سلطنت اردوان پنجم (اشکانی)، از اختلافات داخلی ایرانیان سوء استفاده کرده و در آناتولی (ترکیه امروز) و سوریه دست به پیشروی نظامی زده بودند. جنگهای اردشیر یکم با هدف اخراج رومیان از مشرق زمین که از سال 230 میلادی آغاز شده بود سبب شده بود که الکساندر سه وروس Alexander Severus امپراتور وقت روم به شرق مدیترانه آید و در آنتیوک مستقر شود. باوجود این، در جنگی که از کاپادوکیه آغاز شد اردشیر قاطعانه پیروز شد و سه وروس پس از این شکست به اروپا بازگشت. اردشیر یکم در آخرین جنگ خود با رومیان با استفاده از یک تاکتیک تازه و گسترش دادن منطقه جنگ، واحدهای ارتش روم را مجبور به جنگیدن در سه جبهه کرده و درهم کوبیده بود.
    مورخان درباره پیروزهای نظامی در این دوره نوشته اند: "ناسیونالیسم توفنده ایرانی برنده جنگهای عهد ساسانیان بود، نه شاه وقت و ارتش به تنهایی".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
به نام نجات مشروطيت، حركت مسلحانه به سوي تهران
سَردار اَسعَد (عليقلي خان بختياري، 1236 ـ 1296 هجري خورشيدي) به نام نجات مشروطيت از دست محمدعلي شاه قاجار 18 ژوئن 1309 (28 خرداد 1288) با بيش از هزار سوار بختياري كه يك قبضه توب پشتيبان اين نيرو بود از اصفهان به سوي تهران به حركت در آمد.
     سواران سردار اسعد در عليشاه عوض (شهريار) به داوطلبان گيلان و مازندران پيوستند و 22 تيرماه 1288 تهران را مورد حمله مسلحانه قرار دادند. اين نيرو با كمك ساير مجاهدانِ راه مشروطيت و نيز هواداران مسلح مشروطيتِ داخل شهر، 25 تيرماه واحدهاي قزاق را شكست دادند. پس از اين شكست بود كه محمد علي شاه در همان روز به ساختمان تابستاني سفارت روسيه در زَرگنده قلهک پناهنده و از ايران تبعيد شد و با راي مجلس در يک جلسه فوق العاده، پسر خردسالش را برجاي او نشاندند.
     تظاهرات مردم معمولي بر ضد استبداد محمدعلي شاه از يك سال پيش از حركت سردار اسعد به سوي تهران و از اواخر خرداد سال 1287 آغازشده بود. 28 خرداد آن سال بازار تهران به نام مخالفت با استبداد شاه تعطيل كرده بود و مردم در ميدان بهارستان جمع شده بودند. اين وضعيت تا به توپ بسته شدن عمارت مجلس هر روز به چشم مي خورد.
    (مشروح اين رويدادها در زمان خود در اين تاريخ آنلاين آمده است. به پنجره جستجو رجوع شود).
    
سردار اسعد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سالروز درگذشت ابوعلي سينا دانشمند، فيلسوف و اديب بزرگ ايران


بوعلي سينا كه اروپاييان نام وي را Avicenna تلفظ مي كنند و او را Great Master of Medicine مي خوانند 18 ژوئن سال 1037 ميلادي در شهر همدان وفات يافت. بوعلي بود كه براي نخستين بار علائم بيماري ها را به دست داد.
    بوعلي سينا بر همه علوم و فنون و ادبيات زمان خود تسلط داشت، به گونه يي كه مولفان تاريخ علوم، ميزان دانش او را برابر با يك دائرةالمعارف يا Encyclopedia ذكر كرده اند. وي كه در نزديكي بخارا ـ از شهرهاي خراسان بزرگتر و مركز ادبيات و فرهنگ پارسي ـ به دنيا آمده بود، به نوشته روزنگار جهان به زبان انگليسي (صفحه 338) در 16 سالگي يك دانشمند تمام عيار بود. بوعلي سينا در عين حال يك فيلسوف، اديب و دولتمرد بود. وي بيشتر سالهاي آخر عمر خود را در اصفهان گذرانيده بود.
    بوعلي در دانش پزشكي كتابي تحت عنوان «قانون در طب» نوشت كه تا پايان قرن 19 كتاب درسي دانشكده هاي پزشكي اروپا بود.
    در اين كتاب، ابن سينا براي نخستين بار علائم بيماري ها از جمله تغييرات نبض، اسهال، تغيير رنگ زبان و ... را شرح داده است و هنوز تا به امروز هر استاد و پزشك كه كتاب Symptoms تاليف كرده از بوعلي سينا به عنوان پدر تشخيص بيماري ها از روي علائم و زنگ خطرهاي آنها به نيكي و احترام ياد كرده و از ايران به عنوان كشوري كه چنين فرزندي برومند، افتخارآميز و سودمند را به جهانيان عرضه داشته قدرداني به عمل آورده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
18 ژوئن 1918، روزي كه شهر قزوين به دست يك سرهنگ ياغي روس افتاد
يك سرهنگ روس وفادار به رژيم سلطنتي (تزار روسيه) كه با واحد خود عازم باكو براي جنگ با بلشويك ها بود 28 خرداد 1297 (18 ژوئن 1918) در سر راهش، شهر قزوين را تصرف كرد!. دولت وقت ايران از نظر نظامي آن چنان ضعيف بود كه از عهده اين افسر ياغي روس و نهصد قزاق او هم برنيامد.
     پس از انقلاب بلشويكي روسيه و خروج اين كشور از جنگ جهاني اول و لغو امتيازات روسيه در ايران از سوي لنين، برخي از افسران روس كه قبلا براي جنگ با عثماني وارد ايران شده بودند مطيع كمونيست ها نشده و به مخالفان آنان پيوسته بودند كه اصطلاحا سفيدها (در برابر واژه سرخ ها = کمونيست ها) خوانده مي شدند و افسري كه قزوين را گرفت يكي از همين سفيدها بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تغيير كلاه براي بار دوم!
28 خرداد 1314 براي دومين بار از زمان روي كار آمدن دودمان پهلوي، كلاه كارمندان عوض شد. طبق بخشنامه اي كه در اين روز در ايران به ادارات دولتي و سازمانهاي ديگر ابلاغ شد از آن پس كارمندان دولت و مرداني كه به سازمانهاي دولتي مراجعه مي كردند بايد كلاه شاپو (تمام لبه) برسر مي گذاشتند. قبلا دستور داده شده بود كه از كلاه پهلوي (كلاه يك لبه = كلاهي كه داراي لبه در قسمت جلو است ــ مشابه كلاه نظاميان فرانسوي = کِپي Kepi) استفاده شود.
     در بخشنامه تازه اخطار شده بود كه عدم رعايت دستور موجب انتظار خدمت كارمند خواهد شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نظر روزنامه نگاران آمريکايي که شاهد تظاهرات سال انقلاب بودند درباره راهپيمايي هاي خرداد 1388 تهران که 18 ژوئن 2009 پخش شده بود
پنجشنبه شب 18 ژوئن 2009 (28 خرداد 1388) شبکه های تلویزیونی آمریکا از روزنامه نگاران آمریکایی که در ایران ـ در جریان انقلاب 1357 شاهد راهپیمایی ها بويژه در اَمُرداد آن سال (ماه آگوست 1978) بودند نظرشان را درباره راهپيمايي هاي ژوئن 2009 در تهران (به نام اعتراض به نتايج انتخابات خرداد 1388 رياست جمهور) پرسیده بودند و خواسته بودند که از ديدگاه خود مقايسه اين دو رويداد را بيان کنند. ماحصل پاسخ آن روزنامه نگاران این بود:
     "... تا اینجا، به نظر می رسد که تجمّع و راهپیمایی ها ـ در باطن، اعتراض به فساد اقتصادي و اداري است، نه فقط انتخابات. انتخابات احتمالا بهانه براي اعتراض بوده است.".
     این روزنامه نگاران با جزيي تفاوت در کلام، گفته بودند که طبق تجربه آنان، درپی این رویدادها، احتمال تشکیل پرونده های قضایی متعدد ضدِ سوء استفاده های اقتصادی ـ اداری می رود به همان گونه که در آگوست، سپتامبر و اکتبر 1978 [سال انقلاب] عده اي از مقامات وقت، مقامات پيشين و ثروتمندان دستگير و زنداني شدند و پس از پيروزي انقلاب، بسیاری از آنان به دست انقلابیون افتادند، محاکمه انقلابي و بعضا اعدام شدند. از تفسیر شعارهاي راهپیمایان 18 ژوئن 2009 چنین برمی آید که ايرانيان بويژه جوانان ایرانی از اینکه به رغم هدف های انقلاب و اعلامیهِ (12 فروردین 1358*) آیت الله خمینی در ایجاد نظام اسلامی، عده ای از 1990 (پس از جنگ 8 ساله و وفات آيت الله خميني) به اين سوي به نام انقلاب و اسلام ثروتمند شده اند خشمگین شده و می پرسند که چرا؟.
    اين روزنامه نگاران متفق القول گفته بودند که اگر صاحبان این ثروت ها افشاء و تعقیب قضایی نشوند در آینده هم وقوع چنان اعتراض ها قابل پیش بینی است. درصدِ دانشجو در جامعه ایران نسبت به کل جمعیت، بالاتر از بسیاری از کشورها است و بنابراین جامعه کنوني ایران یک جامعه روشنفکر است و با استفاده از ابزارهاي اينترنتي، روشنتر و آگاهتر هم می شود و چنین جامعه ای بالطبع نمی تواند فساد اداری ـ اقتصادی و تبعیض و اِعمال نفوذ مثلا در معاملات دولتی و انتصابات را تحمّل کند. اظهارات بی سابقه احمدی نژاد در مناظره های تلویزیونی دهه اول ژوئن 2009 تا حدی محرّک مبارزه با سوء استفاده از مقام و موقعیت در گذشته و حال بود. پیش از مناظره های احمدی نژاد که نوعی افشاگری بدون ملاحظه (شفّاف) بود، آیت الله خامنه ای رهبر کشور 22 مارس 2009 (نوروز ایرانیان) در نطقی در مشهد و نیز در پیام نوروزی خود، سال 1388 هجری را «سال مبارزه با فساد و ولخرجی» اعلام کرده بود که بازگشتی است به شعارهای انقلاب و اظهارات آیت الله خمینی ولی بیشتر مطبوعات ایران که به رغم گرفتن سوبسید (کمک مالی) از دولت، وابستگی های جناحی و یا رابطه با اصحاب منافع دارند آنطور که باید پیام نوروزی آیت الله خامنه ای را پوشش ندادند و دنبال نکردند تا فراموش نشود.
    ـ ـ ـ ـ ـ
     * يک پاراگراف از اعلامیه 12 فروردین 1358 آیت الله خمینی از این قرار است:
    
    "مبارک باد بر شما این نظام حکومتی كه در آن [نظام حکومتی جاری ایران] اقشار ملت به يك چشم ديده مي شوند و نور عدالت الهي برهمه و همه به یکسان مي تابد و مبارك باد بر شما این نظام اسلامی كه در آن تمام اقشار ملت به حقوق حقه مي رسند. كشور از دست چپاولگران و غارت پيشگان نجات يافت، مقدرات خود را به دست گيريد، مجال به فرصت طلبان ندهيد، نگذاريد نفتخواران و مفتخواران به صفوف فشرده شما رخنه كنند....".

    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تشییع گستردهِ پیکر 270 شهید ـ شعارها و اظهارات ضد تسلیم سردار سرلشکر پاسدار محسن رضایی در میدان بهارستان در 26 خرداد 1394
به گزارش خبرگزاری فارس، مراسم تشییع پیکر 270 شهید تازه تفحّص شده دفاع مقدّس (جنگ عراق با ایران در دهه 1980)، عصر سه شنبه 26 خرداد 1394 با حضور گسترده مردم پایتخت و معاریف کشور از میدان بهارستان آغاز شد. خیابانهای اطراف میدان تا خیابان فردوسی پُر از جمعیت بود. پیکر 270 شهید (ازجمله 175 غوّاص)، پیش از آغاز مراسم، با تریلرهای ویژه، به میدان بهارستان انتقال یافته بود. گروه‌های خودجوش پوسترها و تصاویر شهدا را میان مردم توزیع می کردند. پلاکاردهایی با مضامینی چون «گامی عقب نشستن؟، هیهات مناالذله»، «تهدیدمان کنند، تحریم مان کنند ـ سازش نمی کنیم»، «نه سازش، نه تسلیم ـ نبرد با آمریکا»، «در منطق شهادت، تحریم حرف مفت است»، «آب خوردن ما وابسته به یاحسین است، نه تحریم»،«با دستان بسته مقاومت کردید، ما با دست باز چه کردیم؟»، «این سندِ جنایت کدخداست»، «عزّت قابل مذاکره نیست، حتی اگر دست های ما بسته باشد»، «تهدیدمان کنند، تحریمان کنند، لب تشنه جان دهیم، سازش نمی کنیم» و ... به صورت گسترده در دست جمعیت به چشم می خورد.
    سردارسرلشکر محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ هشت ساله، در این مراسم برای جمعیت حاضر در میدان بهارستان سخنرانی کرد و گفت: ما در شرایط و فضای بین‌المللی ِ امروز، نیاز به نمایش وحدت و خشم انقلابی داشتیم که این حضور پُرشور و با این شعارها، امیدوار کننده، پُرمعنا و پاسخی به دشمن است.‎ در فضای بین‌المللی ِ امروز، نیاز به این‌چنین جوشش و ترویج ارزش‌های انقلابی بود.
    این شور و شعارها، نشان دادن خشم و اراده انقلابی با توجه به در پیش بودن مذاکرات [هسته ای] در خور تأمل و ملاحظه است. مذاکره‌کنندگان ما که پشت میز ـ روبروی آنها [شش قدرت] می‌نشینند باید این صداها (شعارهای مردم ازجمله نه سازش، نه تسلیم، نبرد با آمریکا) را بشنوند و کاملا درک کنند. این صداها جدّی و از ته قلب است ـ صدای جوانانی است که حاضرند تا آخرین قطره، خون خود را فدای آزادی و سربلندی ایران اسلامی کنند.
    سردار رضایی خطاب به خبرنگاران خارجی حاضر در میدان گفت: "این صدای واقعی ملت ایران را به گوش جهانیان برسانید تا بدانند ملت ایران به هیچ وجه عقب‌نشینی نمی‌کند.".
    فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس (جنگ عراق با ایران) ضمن تشریح چگونگی ایجاد نیروی غوّاص برای حمله به خطوط دشمن (عراق وقت) گفت: من به نمایندگی از همه رزمندگان می‌گویم که کسی از نجابت ما در دنیا سوء استفاده نکند. اگر خشم ملت به جوشش آید شما افسوس تاریخی خواهید خورد، همانطور که در جنگ خوردید. در داخله (ایران) نباید علامت غلط به دنیا داده شود و حرف های غیر واقعی بر زبان جاری گردد. نباید بگوییم ما آب خوردن نداریم و کشور محاصره شده است!. ملت ما ـ جوانان ما، اندیشمندان و نخبگان ایران آنقدر غنی از دانش، انرژی، معرفت و معنویت هستند که می‌توانند همه دنیا را سیراب کنند و به همه دنیا و انسان‌ها کمک برسانند.
    وی که لباس نظامی بر تَن داشت گفت: پیام ملت ایران این است که ما دوران قاجار و پهلوی را دیگر تکرار نخواهیم کرد. سیاست خارجی ِ قاجاری و پهلوی دیگر به کشور باز نخواهد گشت. آن سال های عقب‌ماندگی و تجزیه ایران دیرزمانی است که سپری شده است. با کسی سر جنگ نداریم، بلکه می‌گوییم حرف منطقی ملت ایران را گوش دهید. ما دنبال ساخت بمب اتم نیستیم، انرژی هسته‌ای را می‌خواهیم، ما در چارچوب اصول بین الملل غنی سازی می خواهیم، ما دنبال پیشرفت خودمان هستیم. ما دنبال امنیت و آرامش هستیم اما نمی‌خواهیم با دست باز همه عزّت و شرفِ مان را تقدیم آنها (دشمنان) کنند (که تشییع کنندگان با دادن شعار هیهات من الذله، اظهارات سرداررضایی را تأیید کردند).
    رضایی در سخنانش [ضمن اشاره به محل ترور حسنعلی منصور در میدان بهارستان] گفت: ما امروز در نقطه‌ای جمع شده‌ایم که پنجاه سال پیش حسنعلی منصور [نخست وزیر وقت] که می کوشید در ایران در مورد آمریکاییان، کاپیتولاسیون (تسلیم) برقرار شود ترور شد.
    تیترهای صفحات اول سه روزنامه تهران از مراسم 26 خرداد 1394 در میدان بهارستان و سه عکس از میان شعارها برای ماندن در تاریخ:
    



    



    



    



    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
27 خرداد 1394، «کیهان» به نقل از وبسایت «الف»: روند فعلیِ [وقت] مذاکرات [مذاکرات هسته ای]؛ خوردن چوب و پیاز با هم است!
روزنامه کیهان وابسته به دفتر رهبري در صفحه دوم شماره 27 خرداد 1394 خود مطلبی با تیتر «روند فعلی مذاکرات؛ خوردن چوب و پیاز با هم است!» را از وبسایت «الف» نقل کرده بود، از این قرار:
    
    "تجربه شکست مذاکراتی سال 1382 و تبعات سیاسی آن در سال 1384 پیش چشم مسئولین باشد. تعلیق تحریم‌ها گشایش اقتصادی ندارد. هم چوب می‌خوریم و هم پیاز را!.
    در توافق ژنو به صراحت اعلام شد که هدف نهایی مذاکرات لغو کامل همه تحریم های اقتصادی است. اما در میانه راه مذاکرات، مسیر کمی تغییر کرد. عبارت های بیانیه لوزان به صورت دو پهلو نگارش شد. متن فارسی بر لغو همه تحریم ها و متن انگلیسی بر تعلیق تحریم های آمریکا و اروپا دلالت داشت. «فکت شیت» یا روایت آمریکایی لوزان و فقدان فکت شیت ایرانی بر ابهامات اضافه کرد.
    کمی بعد، اظهارات صریح مقامات آمریکایی به خصوص وزیر خزانه‌داری این کشور در خصوص تعلیق مرحله‌ای و مدت‌دار تحریم ها بر دامنه نگرانی‌ها افزود. تیم مذاکره کننده [ایران] در پاسخ به انتقادات مطرح شده در این خصوص مشخصاً اعلام کرد که این صحبت ها مصرف داخلی داشته و کماکان لغو تحریم ها به عنوان خط قرمز نظام در دستور کار مذاکرات است.
    مدتی بعد نمایندگان کنگره آمریکا قانونی به نام «بازنگری توافق هسته‌ای» تصویب کردند که به ‌رغم وعده وتو کردن این مصوّبه توسط رئیس جمهوری آمریکا (وعده جان کری به ظریف)، به امضای اوباما هم رسید. این قانون صراحتاً مشخص کرد که هیچ یک از تحریم های کنگره (بیش از 90 درصد تحریم‌های اساسی) لغو نخواهد شد و حتی تعلیق تحریم ها منوط به بررسی و تأیید متن توافق توسط مقننه آمریکاست. بعد از تصویب این قانون و هماهنگی کنگره و دولت آمریکا، دکتر عراقچی در تلویزیون حاضر شد و تصریح کرد که بعد از امضای توافق، مدتی زمان لازم است تا توافق در کنگره آمریکا بررسی شود و هر دو طرف آماده انجام تعهدات خود شوند. در روز اجرای توافق (که بنا به گفته رئیس جمهور چند ماه بعد از امضاست) طی بیانیه‌ای از سوی دولت آمریکا همه تحریمهای اقتصادی مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران متوقف می‌شود. این توقف منوط به اجرای تعهدات ایران است. به عبارت دیگر تحریم ها لغو نمی‌شود اما اجرای آن متوقف می‌گردد.
    تعلیق (یا توقف اجرا) تحریم چه تفاوتی با لغو دارد؟. تفاوت اصلی تعلیق و لغو، به تأثیر آن در رفتار فعالان اقتصادی باز می‌گردد. اگر تحریم ها تعلیق شود، مخاطره ریسک بازگشت سریع آنها باقی می‌ماند و شرکتها و بانکهای خارجی حاضر نمی‌شوند در فضای شکننده موقّتی تحریم ها ریسک کرده و وارد تعامل اقتصادی میان مدت و حتی بلندمدت با ایران شوند. در این رابطه، تجربه توافق ژنو به عنوان نمونه پایلوت توافق جامع بسیار درس‌آموز است. هنوز ابعاد امتیازهای نگرفته شده در توافق ژنو برای مردم بازگو نشده است. تقریباً هیچ یک از امتیازات دریافتی در ژنو سالم از کیسه مذاکرات خارج نشد. تحریم‌های برداشته شده در موضوع پتروشیمی، خودروسازی، کشتیرانی، هواپیمایی، بیمه و نفتکش همگی تو زرد از آب درآمد. حتی آزادسازی پول‌ها به عنوان مهمترین امتیاز ژنو هم از درون، تهی بود. پولهای توقیف نشده در هند، کره و ژاپن که قبل از آن صرف واردات می‌شد تحت عنوان آزادسازی به برخی کشورهای عربی حواله شد و بخشی با هزینه‌های زیاد تبدیل به اسکناس شد و بخشی در همان کشورها توقیف گردید! اما همه اینها یک طرف و رفتار بانکهای خارجی در توافق ژنو طرف دیگر. توافق ژنو در بررسی رفتار فعالان خارجی بسیار درس‌آموز است.".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ایراد یک مخاطب این تاریخ آنلاین در خرداد 1394 به یک مورد از اظهارات عراقچی ـ جمهوري اسلامي ایران در برابر یک آزمایش تاریخی بزرگ
یک مخاطب این تاریخ آنلاین در «ای میلی» از مونترال (کانادا) که 27 خردادماه 1394 دریافت شد چنین ابراز نظر کرده بود:
    
    "آقای عراقچی از مذاکره کنندگان ارشد ایران با نمایندگان 1+5 در مصاحبه ای که من در وبسایت یک خبرگزاری تهران دیدم و کُپی گرفتم گفته بود: در همان روز حصول توافق، این توافق همان روز اجرایی نمی‌شود، و به عبارت دیگر؛ توافق به دست می‌آید و ممکن است اعلام هم بشود، اما همان روز به اجرا در نمی آید. علت این است که برخی مراحل فنی و حقوقی باید طی شود و مجالس و پارلمان‌های کشورهای طرف مذاکره اعم از کنگره آمریکا، بنیاد‌های مربوط اروپایی و مجلس شورای اسلامی ممکن است بخواهند مروری بر توافق داشته باشند و پس از این مرورها باید مقدمات فنی از هر دو طرف صورت بگیرد و بعد از طی این مقدمات به روزی برسیم که آماده اجرای توافق شویم.".
    من (مخاطب) در فرانسه درس حقوق خوانده ام و یکی از دروس اصلی این رشته در سال آخر، تطبیق و مقایسه قوانین اساسی کشورها بود و بر این اساس، اصول قوانین اساسی بسیاری از کشورها در خاطرم مانده است و نسخه هایی از قوانین اساسی چندین کشور را هم نزد خود دارم. برپایه دو اصل از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران [اصول 77 و 125] باید هر مقاوله نامه، توافق و قرارداد دولت ایران با خارجی به تصویب مجلس برسد تا اجرایی شود. اینکه آقای عراقچی در اشاره به قوای مقننه کشورهای توافق کننده ازجمله مجلس شورای اسلامی، گفته است: "ممکن است بخواهند مرور کنند" مرا دچار تردید کرده است. مگر می شود قانون اساسی را دور زد که رئیس جمهور مسئول اجرای آن است. اگر این توافق را به مجلس نبرند و یا تصویب نکند و فرضا نگهبان یک مرکز تاسیسات هسته ای مانع ورود بازرسان شود نمی توان کاری کرد زیرا اجرای توافق هنوز قانونی نشده است که بشود نگهبان را کنار زد و همچنین کارمندان تأسیسات اگر با بازرسان همکاری نکنند. هر تبعه بالای 18 سالگی تمام، اگر در موردی متوجه نقض قانون اساسی و یا عبور از آن شود می تواند به دادستان کل اعلام جرم کند و رسیدگی به اعلام جرم قطعی است. مجلس نیز باید مراقبت کند که دور زده نشود. مهندس ریاضی رئیس مجلس در نظام سابق در چند مورد مانع عبور از مجلس نشده بود که اعدام شد و نمایندگان ادوار مجلس وادار به استرداد مقرری دریافتی شده بودند. اگر هم مجلس، توافق نامه را که گمان می کنم پشت پرده! به حصول نزدیک شده باشد تصویب کند به آسانی تایید شورای نگهبان را درباره اش نمی توان گرفت. تاکنون آقای آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان چند بار از وضعیت مذاکرات انتقاد کرده و من متن انتقادهای او را از خبرگزاری های داخلی کُپی کرده ام تا ببینم که سرانجام چه خواهد شد. این نخستین بار در طول زمان است که قدرت های مطرح، با یک کشور که حق خودرا می طلبد چنین رفتار می کنند و دولت ایران در برابر یک آزمایش تاریخی بزرگ است. بازرسی از خانه یک فرد عادی و حتی یک متهم نیاز به حکم قاضی دارد، چگونه یک دولت و یا بنیاد خارجی چنین حقی را به خود در مورد یک کشور مستقل و دارای حاکمیّت ملّی و بیش از هزار سال یک ابرقدرت بودن می دهد ـ آن هم یک کشور انقلاب کرده و دارای یک سپاه اختصاصی نگهبان انقلاب، ایدئولوژی (در مورد ایران؛ شریعت اسلام) و اصول قانون اساسی آن.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
نظرات و كارهاي «آلوارو كونهال» - وقوع انقلاب و عصيان؛ اگر ...
Alvaro Cunhal

«آلوارو كونهال Alvaro Cunhal» نويسنده و انديشمند پرتغالي 13 ژوئن سال 2005 در 91 سالگي فوت شد و به اين مناسبت 15 ژوئن در كشور پرتغال عزاي عمومي اعلام شده بود. آلوارو يك كمونيست بود و از 24 سالگي تا 61 سالگي، عُمر خود را در زندان و يا در مخفيگاه و تبعيد گذرانيده بود، ولي هيچگاه از مبارزه براي تحقّق تساوي انسانها و تامين رفاه طبقه زحمتكش دست نكشيده بود.
     وي در طول زندان و زندگانيِ زير زميني، چندين داستان نوشت كه به اسم مستعار انتشار مي يافت و در اين داستانها عقايد خود را به گونه اي غير مستقيم منعكس مي كرد. آلوارو همچنين انتشار روزنامه «آوانته» را در هر شرايطي كه بود متوقف نساخت. نظاميان چپگراي پرتغال عمدتا تحت تاثير انديشه هاي «آلوارو» در 25 اپريل 1974 بر ضد ديكتاتوري سالازار دست به كودتا زدند و نظام را تغيير دادند و آلوارو را از تبعيد باز گرداندند و ترتيب يك استقبال ميليوني از او را دادند.
     آلوارو كه تحصيلات دانشگاهي در رشته حقوق داشت و تا 80 سالگي دبير اول حزب كمونيست پرتغال بود سمت دولتي، جز وزير مشاور بودن را نپذيرفت. او معتقد بود: در جامعه هميشه عده اي خواهند بود كه زيان و گرفتاريهاي خود را نتيجه تصميمات و كارهاي يك مقام اجرايي خواهند دانست و در نتيجه از حزب و ايدئولوژي كه اين مقام مبلّغ و يا وابسته به آن است رويگردان خواهند شد.
     آلوارو در آخرين نطق خود در كنگره حزب كمونيست پرتغال وفاداري اش را به ماركسيسم ـ لنينسم تاكيد كرده و عصيان هاي قريب الوقوعي را در چند نقطه جهان پيش بيني كرده و گفته بود در جوامعي كه تورّم پول، پيدايش ثروتمند بادآورده از اين راه و يا فساد اداري و نپوتيسم (پاييدن اقوام و خويشان و دوستان)، عدم رعايت نظامات دولتي (وجود خودسري به ويژه از سوي ماموران دولت و متنفذان)، عدم امنيت قضايي، بي اعتنايي دولت و مقام ها نسبت به سختي تامين معيشت، فساد اجتماعي، روز افزوني فقر و بالاخره نارضايي طبقه زحمتكش وجود دارد زمينه براي تغييرات اساسي و حتي عصيان عمومي آماده خواهد شد كه همه اين عوامل را مي توان در چند عبارت خلاصه كرد: ايجاد طبقه در جامعه و گسترش شكاف طبقات از هم و پيدايش يك طبقه ثروتمند و ظلم اين طبقه نسبت به ديگران که اگر از طرق دمکراتيک (وضع قانون) رفع نشوند؛ وقوع انقلاب و عصيان قطعي خواهد بود.
    آلوارو تنها يك فرزند دختر داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
زادروز نويسنده «قصه مشترك» و سبك تازه اي را كه خلق كرد موسوم به OBLOMOVISM
Ivan Goncharov
18 ژوئن زادروز نويسنده روس «ايوان گنچارف Ivan Goncharov» است كه بسال 1812 به دنيا آمد و 79 سال عُمر كرد و داستانها و سفرنامه هاي متعدد نوشت كه به انگليسي و ساير زبانها ترجمه شده اند.
     وي با نوشتن داستان «اوبلوموف» كه شرح زندگي و كارهاي يك اشراف زاده تَن پرور و بي درد است، سبك تازه اي را در داستان نويسي به وجود آورد كه در جهان به «اوبلوموفيسم» معروف شده است. بقيه داستانهاي اين نويسنده از جمله «پرتگاه» از همين سبك خارج نبوده است. طبق اين سبك، نويسنده بايد يك مسئله روز جامعه خود را در قالب داستان مطرح سازد و اندرز و راه حل نشان دهد و آن چنان جالب بنويسد و ارتباط مطالب را از دست ندهد كه خواننده تا پايان، آن را بخواند و در ذهنش نقش بندد، راهنماي زندگاني او قرار گيرد و دست كم گرفتار آن لغزشها نشود.
     «گنچارف» در عين حال يك سفر نامه نگار بسيار ماهر بود و مهارت خود را در اين زمينه، در كتاب «كِشتي پالاس» كه شرح ديدار او از انگلستان، آفريقا و ژاپن است نشان داده است. ترجمه انگليسي كتاب او تحت عنوان «قصه مشترك» تاكنون بارها تجديد چاپ شده است و يك داستان هميشه بهار و باقي ماندني است. اين داستان؛ احساس و عواطف مشترك انسانها، از هر فرهنگ و متكّلم به هر زبان را در قبال مسائل و مشكلات، شاديها و ناشاديها، عدل و ظلم و ... منعكس مي كند.
     از گنچارف اندرز و نكته هاي اجتماعي متعدّد، آموزنده و جالب برجاي مانده كه به صورت يك مجموعه به چاپ رسيده است از جمله اين نكته مهم: عُمر آدمي كوتاه است و فرصت جبران بسياري از اشتباهاتش را نخواهد داشت؛ به ويژه در انتخاب همسر و به وجود آوردن فرزند و نيز نيكي كردن و باقي گذاردن نام نيك از خود، و توصيه من اين است كه هر انسان پيش از دست زدن به هر كار مهم از تجربه ديگران در آن زمينه آگاه شود و از تاريخ پند بگيرد. «تاريخ بشر» يك مشاور بي مواجب و بدون غرض همانند آينه است كه دستيابي به پندهاي آن آسان و در دسترس همگان است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قانون اساسي كتابداري
انجمن هاي كتابداران آمريكا 18 ژوئن سال1948 در يك نشست که تاريخي و مهم خوانده شده است، ميثاقي را تصويب کرد كه به قانون اساسي کتابداري معروف شده و مورد اقتباس ساير کشورها قرارگرفته است.
     طبق اين ميثاق، كتابخانه هاي عمومي نسبت به مراجعان تبعيض قائل نشوند، کتاب هاي مشخّصي را پنهان و اصطلاحا سانسور نكنند (از ارائه يك يا چند كتاب به مراجعان خودداري كنند و اين كتابها را از شِلف ـ قفسه ـ مربوط خارج سازند).
     اين ميثاق همچنين تاکيد دارد که بايد خريد كتاب هاي مرجع (رِفرِنس) براي كتابخانه هاي عمومي در اولويّت قرار گيرد و مديران کتابخانه هاي عمومي در خريد کتاب براي قرار دادن در کتابخانه جهت مطالعه مراجعان، تسليم نظر مقامات دولتي (سياست روز) نشوند و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
زادروز شمس الواعظين از مدافعان استقلال حرفه «روزنامه نگاري» در ايران
شمس الواعظين
28 خرداد زادروز ماشاءالله شمس الواعظين روزنامه نگار بنام و از فعالان در صنف روزنامه نگاري و از برجستگان انجمن دفاع از حقوق روزنامه نگاران است كه در اين روز در سال 1336 هجري خورشيدي (18 ژوئن 1957) در ناصرآباد لواسان به دنيا آمد. او در دهه هاي 1370 و 1380 سردبيري چند روزنامه تهران را (يکي پس از ديگري) برعهده داشت كه عمدتا توقيف شده اند. شمس الواعظين در سطح جهان به عنوان يك روزنامه نگار ليبرال و روشنفكر شناخته مي شود.
     وي ـ از اعضاي انجمن دفاع از حقوق روزنامه نگاران، تاكنون هر جا كه در اين زمينه متوجه نقض حق و قانون و يا تبعيض شده است دست به انتشار اعلاميه زده و موضوع را عيان ساخته است تا دست كم در «تاريخ» بماند و بعدا به آن استناد شود.
    شمس الواعظين بر قبولاندن اين واقعيت كه ژورناليسم قوه چهارم يك دمكراسي است و بايد جدا ازسه قوه ديگر فعاليت داشته و امور اين حرفه لزوما در دست اصحاب آن باشد و نظامات آن را صنف روزنامه نگاري انشاء و نظارت كند اصرار و ايستادگي مي كند و بكرّات و در هر مورد كه اقتضا كرده آن را منعكس ساخته است و با اين تلاش و اصرار به صورت يك مبارز راه روزنامه نگاري اصيل و حرفه اي درآمده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
يك ژورنالیستِ برادکستینگ كه در پي نجات بي گناهان از اتهامات وارده است ـ نظر او درباره ازدواج يک روزنامه نگار
Ofra Bikel

بانو «اوفرا بيکل Ofra Bikel»به خاطر كمك به انسان های بی گناه، ولی در بند، در ژوئن 2004 مدال ديگري كسب كرد. «اوفرا» قبلا 7 مدال و جایزه (Award) روزنامه نگاری برادکستیگ و عمدتا تصویرنگاری (گزارش همراه با فیلم و عکس؛ documentary filmmaker) و مستند سازی بدست آورده بود ازجمله جایزه رابرت کندی.
    وي به عنوان مستندسازی كه در تلاش براي نجات بي گناهان از اتهامات وارده وضعف های احتمالی دستگاه قضایی است شناخته شده است. «اوفرا» تاكنون با تعقيب پرونده هاي قضايي و مصاحبه با شهود و طرفين دعوا و تهيه گزارش ـ نوشته و يا مصوّر (فيلم)ـ از آنان براي رسانه ها ازجمله تلویزیونِ پابلیک آمریکا ـ PBS باعث بازبيني بسياري از پرونده های کیفری و نجات 13 بي گناه از زندان طولانی (تا سال 2012) شده است. یکی از این زندانیان «پی. ک. جارت P. K. Jarrett» نام دارد که بدون ارتکاب جنایت، 28 سال از عُمر خودرا در زندان بسر برده بود. «اوفرا» مي گويد كه روزنامه نگاري يعني «همين»، چه با قلم باشد و چه دوربین.
     «اوفرا» از طریق روزنامه نگاری اینوستیگیتیو و مستند ساختن کار خود با فیلم و عکس، ضعف های سیستم قضایی آمریکا و چند کشور دیگر را نشان داده است. او به روش Plea Bargain (اعتراف کن و تخفیف در مجازات بگیر) اعتراض دارد و می گوید خیلی ها هستند که از رفت و آمد میان زندان و دادگاه و یا بازپرسی های پی در پی خسته می شوند و یا اینکه در خیال خود به درستیِ نظر هیات منصفه تردید می کنند و لذا، بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشند به بخشی و یا همه اتهام وارده اعتراف می کنند و تخفیف می گیرند و این (رسيدگي قضايي در مدتی کوتاه که هدف بازپرسان است)، عدالت نیست.
    «اوفرا» نه تنها در آمریکا بلکه در چند کشور دیگر از این قبیل گزارش های مستند تهیه کرده و برای انجام کار خود حتی با چند زبان محلی آشنا شده است.
    «اوفرا» نه تنها پرونده های قضایی بلکه مسائل اقتصادی و مشکلات دیگر را به همین صورت دنبال می کند. یک نمونه کارهای او، انعکاس رکود اقتصادی با تعقیب روزانه فعالیت یک آرایشگاه و مصاحبه با مشتریان و آرایشگران و درآمد مقایسه ای آنان در طول چند سال بود که مشتریان گفته بودند به علت کاهش درآمد، مراجعه به سلمانی را نصف کرده و گاهی هم خودشان با قیچی در خانه موهایشان را اصلاح می کنند. یک گزارش او «ارزش دلاری که دارید» عنوان داشت که کتاب هم شده است.
     «اوفرا» از سال 1983 براي برنامه Frontline شبکه تلويزيون عمومي آمريکا ـ PBS گزارش مستند مصوّر تهيه مي کند. او قبلا براي برنامه World همين شبکه مطلب تهيه مي کرد و پيش از آن، براي مجله تايم و شبکه ABC. وي با اين فعاليت تلويزيوني، عنوان روزنامه نگار اينوستيگيتيو تلويزيوني کسب کرده است. وي سه فيلم ژورناليستي مستند که کتاب شده اند زير عنوانInnocence Lost تهيه کرده است.
    «اوفرا» فرضیه جالبی برای روزنامه نگاران دارد از این قرار: یک روزنامه نگار برای اینکه راحت زندگانی و پیشرفت کند باید با یک روزنامه نگار دیگر ازدواج کند و یا اصلا ازدواج نکند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
ربوده شدن و قتل یک مهندسِ آمریکایی هلی کوپتر در کشور سعودی در ژوئن 2004
Paul Marshall Johnson

گردن زده شدن «پال مارشال جانسون Paul Marshall Johnson Jr» تكنيسين آمریکایی 49 سالهِ هلي كوپتر در كشور سعودي بدست ربایندگانش در 18 ژوئن 2004 كه چند روز در گروگان آنان بود از اخبار پُرمخاطب وقت بود. ربایندگان او که گزارش شده بود از اعضای القاعده بودند از چگونگی کشتن وی فیلم تهیه و منتشر کرده بودند. مهندس پال مارشال که برای تعمیر و Upgrading هلی کوپترهای ساخت کمپانی آمریکایی لاکهید مارتین به کشور سعودی رفته بود، دوازدهم ماه ژوئن 2004 (شش روز پیش از قتل) هنگام عبور از یک مسیر در نزدیکی شهر ریاض، توسط تنی چند که لباس پلیس برتَن داشتند متوقف و ربوده شده بود. القاعده سه روز بعد (15 ژوئن) عکس پال مارشال را که چشم بسته بود در وبسایت خود قرار داد و اعلام کرد که شرط کشته نشدن و آزادشدن او، رهایی اعضای دستگیر شده القاعده از زندان دولت سعودی است و وقت (مهلتِ 72 ساعته) تعیین کرده بود. دولت های سعودی و آمریکا به این اخطار القاعده توجه نکردند. گروگانگیری پال مارشال در جریان ناامنی برای خارجیان مقیم سعودی و ترور دو عضو بی بی سی و تیراندازی به دو آمریکایی روی داده بود. چند روز بعد جسد و سرِ جداشده پال مارشال بدست آمد. عکس و فیلمِ جریان کشتن پال مارشال نیز انتشار یافت.
     آن زمان اين سئوال در رسانه ها مطرح شده بود كه اين قبیل عمليات در كشور نفت و پول تا چه زمان و نيل به كدام نتيجه ادامه خواهد يافت.
     مصاحبه خبرنگار اسوشييتد پرس متعاقب مرگ پال مارشال جانسون با برخي از اتباع كشور سعودي حكايت از عدم رضايت آنان از سياست آمريكا در خاورميانه داشت. به نوشته اين خبرنگار، بيشتر كساني كه وي با آنان مصاحبه كرده بود خشم خود را از سياست آمريكا در منطقه خاورمیانه ازجمله ادامه اشغال نظاميِ عراق (اشغال نظامی وقت) پنهان نكرده بودند.
     همزمان، اظهارات ژنرال پاول وزير امورخارجه وقت آمريكا نيز كه از خارجيان مقيم كشور سعودي خواسته بود كه نترسند و این کشور را ترك نكنند كه خروج آنان نوعي پيروزي القاعده بشمار خواهد رفت با معنا تلقي شده بود.
     رسانه ها اعلاميه های ربايندگان پال مارشال جانسون را تفسير كرده بودند كه در آن جملات «محاكمه منصفانه قبل از اعدام، و اين كه هلي كوپترهاي آپاچيِ تعمير شده به دست او، در تعقيب و كشتار عرب به كار رفته اند» قيد شده بود و ربايندگان، خود را «القاعده جزيرة العرب» معرفي كرده بودند كه از اين عنوان چنين برمي آيد كه در امارات و حتي يمن هم فعاليت هم دارند و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پيروزي ژاندارك و رفع محاصره اُرلِئان
18 ژوئن سال 1429، فرانسويان به هدايت و به تشويق و تهييج دختر جواني به نام ژاندارك بر واحدهاي نظامي انگلستان به فرماندهي ژنرال سالزبوري كه مدن ها بود بندر اُرلِئان فرانسه را در محاصره قرار داده بودند پيروز شدند و انگليسي ها با تحمُّل پنج هزار تلفات عقب نشيني كردند.
     با عقب نشيني انگليسي ها، محاصره اُرلِئان پايان يافت. ژاندارک در چند نبرد ديگر هدايت و سرانجام فرماندهي فرانسويان را بر عهده داشت.
     نبرد اُرلئان را عمدتا مردم غير نظامي فرانسه بُردند.
مجسمه ژاندارک (joan of Arc) در کليساي نوتردام (Notre Dame Cathedral)

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ناپلئون و آخرين شكست
18 ژوئن سال 1815، ارتش ناپلئون ـ مركب از 72 هزار نظامي و عمدتا داوطلبان هوادار او در «واترلو Waterloo» واقع در بلژيك امروز (13 کيلومتري جنوب شهر بروکسل و 2 کيلومتري شهر واترلو) از ارتشهاي 7گانه متحده مرکب از سپاهيان آلمان، انگلستان، هلند و ... شكست خورد، و تاريخ جهان فصل تازه اي را باز كرد. ارتشهاي متحده رويهم 118 هزار نظامي داشتند. تلفات نبرد شامل 48 هزار فرانسوي و 25 هزار نظامي متحدين بود.
     ناپلئون در پي شکست قبلي به جزيره اِلب در مديترانه تبعيد شده بود که پنهاني به فرانسه بازگشت، فرانسويان از او استقبال کردند که دولت هاي معاند سريعا اتحاديه هفتم را عليه او تشکيل دادند، ارتش آلمان به فرماندهي فيلد مارشال بلوخرBluecher با 50 هزار نظامي و متحدين ديگر به فرماندهي ژنرال ولينگتونWellington انگليسي با 68 هزار نظامي براي جنگ با او به حرکت درآمدند.
     ناپلئون تصميم گرفت که ارتش آلمان را پيش از پيوستن به نظاميان تحت فرماندهي ولينگتون از ميان بردارد ولي نيروهاي او در جايي به نظاميان بلوخر رسيدند که زمين بر اثر باران شديد به صورت لجنزار درآمده بود و تاخت اسب و استقرار توپ در آن دشوار بود. ناپلئون منتظر خشک شدن زمين شد که نيروهاي ولينگتون هم رسيدند. ناپلئون با آن اشتباه (تاخير در آغاز حمله) و به رغم جانفشاني نظاميانش شکست خورد و تسليم شد. نبرد واترلو سه روز طول کشيد و از رويدادهاي تاريخ ساز جهان بشمار مي رود.
    در پي اين شکست، لوئي 18 به سلطنت فرانسه بازگشت و ناپلئون به جزيره سنت هلن Saint Helena در اقيانوس اطلس تبعيد شد و عملا در زندان انگليسي ها قرارگرفت. وي بسال 1821 در اين جزيره دورافتاده درگذشت و در مورد مرگ او ترديدهايي وجود دارد. حکومت دوم ناپلئون ـ پس از بازگشت از اِلب 100 روز طول کشيده بود.
سمت راست؛ ناپلئون در بالا و يک توپ فرانسوي که ارتش ناپلئون بکار مي بُرد در پايين، سمت چپ ـ بالا: ژنرال ولينگتون و پايين فيلد مارشال بلوخِر

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پیام تاریخی دوگل و ایجاد فرانسه آزاد در انگلستان!
دوگل هنگام ايراد نطق راديويي ژوئن 1940
شارل دوگل ـ ژنرال ناسیونالیست فرانسوی که با گروهی از نظامیان این کشور به انگلستان عقب نشینی کرده بود هجدهم ژوئن 1940 برای ملت فرانسه که کشورشان عملا در اشغال نظامی آلمان بود یک پیام رادیویی فرستاد که «پیام تاریخی» عنوان گرفته است. دوگل در این پیام که 22 ژوئن از رادیو لندن تکرار شد فرانسویان را به ایستادگی فردی و گروهی در برابر عوامل هیتلر و آلمانیان دعوت کرد. تکرار پیام به این سبب بود که پیام قبلی به گوش شماری کم از فرانسویان رسیده بود.
    وینستون چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان 22 ژوئن 1940 اجازه داد که شارل دوگل برای فرستادن پیامهای خود، از رادیو لندن (بی بی سی) استفاده مکرّر کند. در آن زمان بسیاری از صاحبنظران انگلیسی با تصمیم چرچیل مخالفت کرده و گفته بودند که استفاده مکرّر دوگل از رادیو لندن ممکن است دولت تازه فرانسه را که با آلمان سازش کرده تا فرانسه تخریب نشود برسر خشم آورد و از حالت بی طرفی خارج و به مساعی نظامی هیتلر کمک کند (متحد نظامی آلمان شود). استفاده مکرّر دوگل از رادیو لندن در عین حال سرآغاز بدعتی شد که ادامه دارد و آن استفاده مخالفان سیاسی دولت خود، از رادیو ـ تلویزیون های دولتی کشورهای دیگر برای رساندن حرف و پيام خود و مبارزه است.
    دوگل در پیام 18 ژوئن خود که چهار روز بعد (22 ژوئن) از رادیو لندن تکرار شد تشکیل دولت فرانسه آزاد را اعلام داشت و از فرانسویان خواست که با هر وسیله که در اختیار دارند مقاومت کنند و اشغالگران را آسوده نگذارند. وی از نظامیان فرانسه خواست که از کشور خارج و به مستعمرات فرانسه بروند که از آن پس زیر نظر دولت فرانسه آزاد قرار خواهند داشت. دوگل در نطق خود تسلیم شدن را یک ضعف شخصیت خوانده و گفته بود که یک انسان کامل در برابر زور تسلیم نمی شود بویژه در برابر اشغالگر وطن.
     دوگل چهار سال بعد به فرانسه بازگشت، وطن خودرا وارد باشگاه قدرت ها کرد، بعدا برخلاف انتظار متحدان غربی (آمریکا و انگلستان و ...) با آلمان فدرال و دولت مسکو پیمان دوستی بست، همانند ناپلئون از ورود دولت لندن به اتحاد اروپاییان قاره ای (بازار مشترک و ...) جلوگیری کرد، مقرّ «ناتو» را از فرانسه بیرون انداخت، با اصلاح قانون اساسی فرانسه، جمهوری پنجم را به وجود آورد و دو بار و بیش از ده سال فرانسه را رهبری کرد و پس از مرگ به عنوان قهرمان ملی از او تجلیل شد.
    دوگل اجازه نداد که درجه نظامي او از سرتيپي بالاتر رود ـ همان درجه اي را که هنگام شکست نظامي فرانسه از آلمان داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پايان سلطنت در مصر
ژنرال محمد نجيب
18ژوئن 1953، به رژيم سلطنتي در مصر پايان داده شد و در اين كشور نظام جمهوري به رياست محمد نجيب (ژنرال ارتش) برقرار شد.
     ژنرال نجيب قبلا با يک کودتا، فاروق پادشاه مصر را برکنار کرده و پسر شيرخوار او را به عنوان پادشاه تازه معرفي کرده بود.
     بعدا سرهنگ عبدالناصر از سران جنبش افسران آزاده و از رهبران کودتاي ضد سلطنت، نجيب را برکنار کرد و خود رهبر مصر شد.
    
سرهنگ جمال عبدالناصر (راست) و ژنرال نجيب پس از پيروزي كودتا

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که قاتل ملك فيصل پادشاه کشور سعودی که برادرزاده اش بود در ملاء عام گردن زده شد
ملك فيصل
18 ژوئن سال 1975 (خردادماه 1354) فیصل ابومساعد (بِن مساعد) شاهزاده سعودي به جرم كشتن عمويش ـ ملك فيصل، در ملاء عام گردن زده شد. فيصل ابومساعد عموي خود را 25 مارس همين سال كشته بود و مراحل بازجویی و محاکمه نزدیک به سه ماه طول کشیده بود. ملك فيصل مستمري ماهانه (شهريه) فيصل السعود را كه در بيروت تحصيل مي كرد به دليل تنبلي در درس خواندن و روي آوردن به خوشگذراني كاهش داده بود. ملك فيصل كه از 1964 به مدت 11 سال بر كشور سعودي سلطنت كرده بود سومين پادشاه دودمان سعودي بود.
    شرح ماجرا:
    بيست و پنجم مارس 1975 بود (پنجم فروردین 1354) فيصل بن عبدالعزیز آل سعود پادشاه وقت کشور سعودي ـ 69 ساله ـ در کاخ سلطنتي رياض در تالار ويژه ملاقات ها به دست برادرزاده 31 ساله اش «امیرفيصل بن مساعد آل سعود Prince Faisal bin Musaid Al Saud» مقتول شد.
     ملک فیصل از 1964 پادشاه کشور سعودی شده بود و پیش از آن یک بار وزیر امور خارجه و دو بار نخست وزیر بود و با برادرش ـ پادشاه وقت که فردی ولخرج و خزانه خالی کن بود درگیری داشت. وی یک اصلاح طلب بود، سازمانهای اداری و مدیریت ها را مدرنیزه کرده و به رغم مخالفت های داخلی، فرستنده تلویزیون ایجاد کرده و آموزش و پرورش را به دختران تعمیم داده بود و بنابراین، دشمنان داخلی متعدد داشت.
     ملک فیصل همچنین از ناسیونالیسم فلسطینی حمایت می کرد. وی همچنین خواهان وحدت عربی به صورتی دیگر (متفاوت از تز جمال عبدالناصر و قذافی) بود.
     او یک ضد کمونیسم بود و با گسترش نفوذ شوروی در جهان عرب بویژه در عراق، سوریه، مصر و یمن مخالفت داشت و به مخالفان کمونیسم و دولت شوروی کمک می رسانید و در نتیجه، کمونیست ها دشمن او بودند.
     ملک فیصل سهم بیشتری از درآمد نفت برای دولت سعودی می خواست که در انحصار یک کمپانی آمریکایی ـ سعودی بود. دستگاه تبلیغاتی شوروی از این موضوع بهره برداری کرده و احتمال داده بود که ترور فیصل ممکن است به ترغیب سازمان اطلاعات آمریکا صورت گرفته باشد!.
     ملک فیصل به استناد نقشه های جغرافیایی امپراتوری ایران از آغاز تاسیس این امپراتوری تا سال 637 میلادی (نبرد قادسیه)، که سراسر مناطق غربی و جنوب غربی خلیج فارس ازجمله کویت، قطیف، حساء، جزایر بحرین و شبه جزیره قَطَر جملگی «بحرین» خوانده می شدند و گوشه ای از قلمرو آن امپراتوری بودند، به کویت، جزایر بحرین و قَطَر نظرداشت و ....
     فیصل ابومساعد (بن مساعد) قاتل ملک فیصل که درچند دانشکده در آمریکا در رشته علوم سیاسی و بعدا در بیروت تحصیل می کرد شاگرد درس خوانی نبود و به همین سبب دائما تغییر دانشگاه می داد و طبق گزارش های وقت معتاد به مواد مخدّر شده بود، در آمریکا یک دوست دختر داشت و به همین دلایل، ملک فیصل کمک مالی ماهانه به اورا که از آمریکا به لبنان انتقال یافته بود به 3 هزار و پانصد دلار کاهش داده بود و این مبلغ برای یک معتادِ ولخرج کافی نبود و به وطن بازگشته بود تا ... که ممنوع الخروج اش کرده بودند.
     «فیصل ابومساعد» همچنین مرگ برادر خودرا؛ قتل و ماموران دولتی کشور سعودی را مسئول آن می دانست و ....
     فیصل ابومساعد که کینه عمویش (ملک فیصل) را به سبب کاستن از مقرری اش (کمک مالی و پرداخت ماهانه) و ... به دل گرفته بود در حالی که یک رِوِلوِر در زیر عبای خود پنهان کرده بود با استفاده از وقت دیدارِ عمومی ملک فیصل وارد تالار مربوط در کاخ سلطنتی شده بود (گزارش های وقت حکایت از دیدار ملک فیصل با کویتی ها در آن روز می کرد). ملک فیصل که عادت داشت در برابر هر دیدارکننده سر خودرا پایین آورد تا این فرد بر آن بوسه زند، در برابر امیرفیصل ابومساعد هم چنین کرد که وی به جای بوسه، دو گلوله به سر او زد که گارد کاخ وی را دستگیر کرد، اعلامیه کاخ سلطنتی ریاض که ساعتی بعد انتشار یافت مبنی بر درگذشت ملک فیصل بود و ....
     ملک فیصل که برخلاف سایر شاهزادگان سعودی يک زن بيش نداشت در گوري ناشناخته مدفون شده است. در پی درگذشت ملک فیصل، پرنس خالد برادر او و وليعهد وقت سعودي بر جايش نشست. [پس از پیدایش آنلاین ها و سایت های «خود اِدیت ـ اصلاح آزاد» مطالب منتشره در این آنلاین ها با گزارش های اولیه وقوع قتل تا حدی توفیر دارد.].
    در یک آنلاین، عکس زیر درج شده و در زیر آن نوشته شده است: فیصل ابومساعد:


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
كشمكش مقامات عراقي و مقامات آمريکايي بر سر كاخ صدام و خود او در ژوئن 2004
از گزارش 18 ژوئن 2004 روزنامه هاي آمريكا چنين بر مي آمد كه ميان واشنگتن و دولت موقت انتقالي عراق (كه از همان ماه قسمتي از اختيارات را به دست آورده بود) بر سر كاخِ سنگِ مرمري صدام حسين معروف به قصر جمهوري كشمكش در جريان بود.
    ياور رئيس جمهوري موقت عراق از جورج بوش رئيس جمهوري وقت آمريكا خواسته بود كه آن کاخ را به وي تحويل دهد تا عراقي ها بپذيرند كه قدرت در دست دولت موقت است و تاكيد كرده بود كه مردم عراق آن كاخ را مظهر قدرت مي پندارند و در نتيجه هرفردي را كه در آنجا مستقر باشد «رئيس کشور» مي دانند!، و وي مايل است كه در آنجا مستقر باشد.
    وزارت امورخارجه آمريكا تلاش داشت كه تا مدتي ديگر، كاخ صدام حسين در دست سفارت آمريکا باشد تا کمبود جا نداشته باشد.
    در آن زمان، كشمكش ديگر بر سر نگهداري صدام حسين بود كه اظهارات 15 ژوئن 2004 جورج بوش تا حدّي سرنوشت صدام را روشن ساخت. وي گفت تا زماني كه مطمئن نشود دولت عراق مي تواند از صدام نگهداري كند و زندان اورا از دستبرد محفوظ بدارد تا اورا به قدرت باز نگردانند وي را به عراقي ها تحويل نخواهد داد.
    صدام حسين در آخرين روز سال 2006 به عراقي ها تسليم شد تا اورا اعدام کنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 18 ژوئن
  • 1812:   در پي آغاز حمله نظامي انگلستان به مهاجرنشينانِ استقلال يافته (فدراسيون استيت هاي 13 گانه) و ظاهرا به انتقام خارج شدن اين مهاجرنشينان انگليسي از کنترل لندن، دولت فدراسيون نيز به انگلستان ـ و به نوشتهِ برخی از مورّخان، مادر خود ـ اعلان جنگ داد.
        
        
  • 1903:   نخستين مسابقهِ اتومبيلرانيِ مسافت زياد به پايان رسيد و اتومبيل برنده مسابقه، در طول سه ماه از سانفرانسيسكو خود را به نيويورك رساند. امروزه اتومبيل ها اين مسافت را سه روزه و حتي کمتر از 3 روز طي مي كنند.
        
        
  • 1948:   كميسيون ويژه سازمان ملل «اعلاميه جهاني حقوق بشر» را تصويب كرد.
        
        
  • 1972:   يک هواپيماي مسافربر انگليسي که از لندن عازم بروکسل بود اندکي پس از بلندشدن از فرودگاه بر زمين افتاد و 118 تن سرنشينان آن کشته شدند.
        
        
  • 1974:   گئورگي ژوكف Georgy Zhukovـ مارشال شوروي و فاتح برلين كه از او به عنوان يك نابغه نظامي ياد مي شود در 78 سالگي درگذشت. او در دسامبر 1896 به دنيا آمده بود. ژوكف با تاكتيك تمركز آتش توپ، ارتش هاي هيتلر را در دروازه هاي مسكو متوقف ساخت و تا برلين عقب راند.
    Zhukov معروف به مارشال خَلق


        
        
  • 1979:   قرارداد محدود شدن تسليحات معروف به SALT-2 ميان مسکو و واشنگتن بسته شد.
        
        
  • 2006:   تا این روز، تلفات آمريكا در جنگ و سپس اشغال نظامي عراق از مرز 2500 كشته و 18 هزار و 490 مجروح تجاوز كرده بود. همچنین تا اين روز (18ژوئن 2006)، هزينه مالي اين عمليات نظامي براي دولت آمريكا چهارصد و نه ميليارد دلار تمام شده بود که با وجود اين، در عرض سه روز (از15 تا 17 ژوئن 2006) دو مجلس مقننه آمريكا يكي پس از ديگري، طرح تعيين جدول زمانبندي براي خارج ساختن اين نيرو را از عراق ردّ كردند! و اعلام شد که بحث در اين زمينه هنوز زود است. آمريكا در اين زمان 127 هزار نظامي در عراق داشت. در همين روز در سال 2007 تلفات آمريکا در جنگ عراق از 3 هزار و پانصد کشته و 26 هزار مجروح تجاوز کرده بود. نيروهاي رزمي آمريکا در عراق در دسامبر 2011 و در پي تصويب قرارداد استراتژيک مشترک، عراق را تَرک کردند. اصحاب نظر گفته اند که دولت آمريکا با عمليات نظامي دهه يکم قرن 21 در عراق و افغانستان به هدف خود که بسط نفوذ در منطقه بود رسيده است!.
        
        
  • نامه به مولف
    درباره عنوان کتاب گزنوفون
  •   پرسش رسيده:
        "عنواني را كه گزنوفون یونانی بر كتاب خود درباره طغيان كوروش كوچك (کوروش جوان) بر ضد برادرش اردشير دوم گذاشته دقيقا چه بوده است كه ما عادت كرده ايم «عقب نشيني ده هزار نفري» بنويسيم؟.".
        
         پاسخ:
         «آناباسيس» به معناي لشكر كشي كه فصل اصلي آن مربوط به عقب نشيني ده هزار نفري مِرسنرهاي يوناني پس از كشته شدن كوروش جوان در جنگ كوناكسا (كوناكزا) و اسارت و اعدام «كليرچوس» فرمانده اسپارتي مِرسنرها (مزدورها) بوده كه اين فصل به دليل جالب بودن مطلب در چند قرن گذشته به زبانهاي مختلف ترجمه و تحت عنوان «عقب نشيني ده هزار نفري» به صورت كتاب جداگانه چاپ شده است. [بکار بردن عنوان کوچک برای این شاهزاده هخامنشی به این جهت بود که با کوروش بزرگ اشتباه نشود].
         گزنوفون که در لشکرکشی کوروش کوچک، در کسوت یک نظامی یونانی شرکت داشت و عقب نشینی یونانیان از نبردگاه کوناکسا را رهبری کرده بود چند كتاب ديگر هم از جمله تاريخ دنياي يوناني ها، فرهنگ يوناني، درباره سقراط و ... نوشته است.

  • ... و به اين سان واژه فارسي «توفان» بين المللي شد
  •   سئوال ديگر:
         ريشه واژه بين المللي تايفون (تندباد) از كجاست؟.
        
         پاسخ:
        از زبان فارسي. يونانيان در نيمه هزاره اول پيش از ميلاد، واژه «توفان» را از طريق ملوانان يوناني كه آن را از افسران نيروي دريايي ايران شنيده بودند (كه ابرقدرت جهان و قدرت اول مديترانه بود) و به زبان خود منتقل ساختند و «توفون» تلفظ كردند و انگليسي زبانها به همان گونه مي نويسند و «تايفون» تلفظ مي كنند كه امروزه تندبادهاي دريايي اقيانوس هند و خاور دور هم تايفون خوانده مي شوند. توفان هاي دريايي منطقه كارائيب را كه هر تابستان تا خاك ايالات متحده پيش مي تازند و زيان و تلفات وارد مي سازند «هري كين» مي گويند و اين اسم را پنج قرن پيش اسپانيايي ها از دو واژه خشم خدا (هوريكان) در زبان بوميان كارائيب (سرخپوستان) گرفته اند.




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com