Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
11 مي
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 11 مي
ايران
هشدار پاپَک ساسانی و سرآغاز تغییر بزرگ ـ پاپک فساد دولتی را برای ایران بسیار زیان آور اعلام کرد
پاپَک ساسانی (پدر اردشیر) از بزرگان استخر (شیراز ـ اُستان پارس) در سال 209 میلادی (و طبق محاسبات تقویمی تازه، 11 ماه می آن سال) در اجتماع آتشکده آناهیتا (ناهید) در سخنرانی خود ادامه فساد دولتی را برای ایران بسیار زیان آور اعلام داشت و گفت که مبارزه بر سر قدرت میان دو برادر (دو شاهزاده اشکانی) ـ اردوان و بلاش ـ سرانجام ایران را که میراث نیاکان و ازجان گذشتگی ها است برباد خواهد داد و خواست که برای حفظ وطن راه حل فوری پیدا شود که اجتماع یک زبان اورا به رهبری انتخاب کرد که از این روز شاه پارس عنوان گرفت. وی قبلا رئیس (پاسدار ـ گاردیَن) معبد آناهیتا بود. ایالت پارس وقت شامل فارس امروز و مناطق کوهستانی شمال غربی آن ـ یاسوج امروز، بنادر و جزایر، کرمان، اصفهان، مکران (بلوچستان) و سیستان (جنوب غربی افغانستان امروز) بود.
    این خبر که به تیسفون (پایتخت وقت ایران ـ 30 کيلومتري جنوب بغداد) رسید، دو برادر ـ اردوان و بلاش ـ را برآن داشت که با هم به سازش برسند و ریاست کشوررا میان خود قسمت کنند، ولی اردوان زرنگی کرد و ایران خاوری را که هوادار پاپَک بود به بلاش سپرد. هردو برادر با عناوین بلاش پنجم و اردوان پنجم قدرت را در مناطق خود به دست گرفتند. این تقسیم بندی تنها شامل قدرت حکومتی بود و نه تجزیه کشور و مِهستان (پارلمان ایران) یکپارچه مانده بود.
     اردوان پنجم سپس گرفتار نیرنگ های کاراکالا امپراتور روم شد که می خواست داماد او (شوهرِ میترا) شود و از این راه ایران را تصاحب کند. اردشیر ساسانی که برجای پدر نشسته و حکمران ایالت پارس و پاسدار آناهیتا شده بود مخالفت خودرا با این خواستگاری اعلام و پس از شکست نیرنگ کاراکالا در دروازه تیسفون (که به نام داماد آینده ایران عازم پایتخت شده بود) و سپس کشته شدنش، با اردوان به جنگ پرداخت که در نبرد بهبهان بر او چیره شد و حکومت اشکانیان در سال 226 میلادی منقرض شد و ساسانیان بر جای آنان نشستند و اردشیر میترارا بانوی خود کرد.
    [درباره نيرنک کاراکلا و کشته شدن او به مطالب هشتم اپريل اين تاريخ آنلاين رجوع شود]
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ایستادگی مازندرانی ها در برابر تعرّض عرب و اعلام آمادگی خراسان بزرگتر برای کمک به آنان
در ماه می سال665 ميلادي مردم مازندران با هدف ايستادگي بهتر در برابر حملات نظامي عرب به اين استان ايران، شاپور باونديان (باونديان شاپور) از وابستگان خاندان اسپهبدان را به رياست خود (حكومت مازندران) برگزيدند. در پی این انتخاب،خراسانيان پشتيباني و اعلام آمادگي کمک کردند و شماری چشمگیر از پارسیبانان (پارسیوانانان) خراسان بزرگتر (امروزه؛ تاجیکان که در افغانستان، تاجيکستان و ساير نواحي منطقه فرارود گسترده اند) نيز داوطلبانه برای کمک به باونديان شاپور به مازندران رفتند و آماده جنگ با عرب شدند.
    خانواده باوندیان تا 65 سال پس از آن، بر مازندران حكومت كرد. [این خبر رسانه های تهران در اپریل 2012 که اقامت افغانها = خراسانیان = تاجیکان در مازندران ممنوع شده و بخشداران محلی دستور اخراج آنان را داده اند ایجاد تعجب کرده است. اینان ـ تاجیکان جنوب آمودریا = خراسانیان جنوب شرقی را استعمارگران انگلیسی در زمان ناصرالدین شاه قاجار و با توسل به جنگ و تصرف بوشهر، خارک و خرمشهر از ایران جدا کردند و تقریبا همزمان، تاجیکان شمال آمودریا را روس ها. آنان که به خواست و اراده خود از میهن نیاکان جدا نشده بودند که به اینجا راه بازگشت نداشته باشند. نباید با ممانعت از بازگشت آنان اشتباهی صورت گیرد تا دوباره نغمه جمهوری خراسان بزرگ ساز شود ـ که یک قرن پیش ساز شد ولی کلنل محمدتقی خان پسیان آن را خاموش کرد. امروزه قدرتهای جهانی برحسب منافع و سیاست خود، هر نغمه کوچکی را به ساز تبدیل می کنند و ... نباید فراموش کنیم که استقلال فرهنگی و حاکمیت ملی ساکنان ایران نتیجه ابتکار و از جان گذشتگی خراسانیان = تاجیکان در دو ـ سه قرن پس از حمله عرب است. یعقوب لیث از سرزمینی برخاست که امروزه در افغانستان واقع است و عرب و زبان عربی را تا آن سوی دجله عقب زد و خوزستان نفتدار را آزاد کرد و در همانجا درگذشت و مدفون شد. فقر افغانها برای این است که آنان را از ایران و درآمد نفت جدا کردند. در دوران امپراتوری، بیشتر نظامیان ایران از افغانستان بودند و سپهبد سورنا که کمر امپراتوری رومیان شکست از هرات و فراه = ساتراپی آریانا بود.].
    در دوران حكومت ساسانيان، بيشتر افسران ارتش ايران از ميان مازندراني ها كه در ايراندوستي، دلاوري و ايستادگي زبانزد بوده اند انتخاب مي شدند و خانواده سپهبدان بيشترين افسران را به ارتش ايران عهد ساسانيان (اوج ناسيوناليسم ايراني) تحويل داده بود.
    پارسياني كه در همان قرون به هند مهاجرت كردند عمدتا از مازندران بوده اند كه به پارسیان معروفند و همچنان به ايراني بودن و نياكان خود مباهات مي كنند و فرهنگ و منش آنان را محفوظ داشته و آن را در سراسر جهان تبليغ كرده اند.
    
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي كه غازان خان مغول درگذشت ـ ريشه هاي 800 ساله فساد اداري ايران
غازان خان ـ ايلخان مغول كه 9 سال بر ايران حكومت كرد (از 1295 میلادی) يازدهم مي سال 1304 ميلادي (شوال 703) و در 33 سالگی در نزديكي قزوين درگذشت و در شنب غازان در تبريز در گوري كه از پيش برای خود ساخته بود و عمارت و گنبدي بلند و مستحكم دارد مدفون شد. غازان پسر ارغون خان، با اين كه مادرش (قُتلُق خاتون) مسيحي و پدرش بودايي بود مسلمان شده و نام محمود بر خود نهاده بود. برادر و جانشین او اولجايتو (محمد خدابنده و مدفون در سلطانیه زنجان) نيز با او مسلمان شده بود. غازان نخستين ايلخان مغول بود كه در سال 1292 ميلادي (پیش از سلطان شدن) به اسلام گرويده بود.
     پس از مرگ ارغون پدر غازان، بایدو خان جای اورا گرفته بود. غازان که حکمران خراسان بزرگتر بود با لشکری از مسلمانان منطقه و عمدتا تاجیک به جنگ بایدو شتافت و اورا ضمن فرار دستگیر و پنجم اکتبر 1295 اعدام کرد و سلطان شد. غازان پس از نشستن برجاي پدر، با «کوکِه چین» ازدواج کرد. قوبیلای قاآن ـ خانِ بزرگ مغولان و مستقر در چین، «کوکه چین» را برای ازدواج با ارغون (پدر غازان) و از راه دریا و به همراهی مارکو پولو ایتالیایی به ایران فرستاده بود، ولی ارغون خان پیش از رسیدن «کوکه چین» به دربار وی درگذشته بود و جنگ داخلی آغاز شده بود.
    غازان خان (هفتمین ایلخان مغولی ایران) رفتاري بسيار سخت با مسيحيان، بودائيان و پيروان اديان ديگر در پيش گرفته بود و چون سُنّي بود نسبت به شيعيان هم بدرفتاري مي كرد. باوجود اين، به خاطر زر و زمين به جنگ سلطان مسلمان مصر و سوريه كه در اسلام خواهي مشهور عالم بود شتافت ولي پس از چند زد و خورد، سرانجام در نبرد «مرج الصفر» از مصريان شكست خورد و با دادن تلفات سنگين عقب نشيني كرد. اندوه اين شكست وي را كه به تبريز، مركز حكومتش رفته بود بيمار كرد. به رغم اين بيماري، غازان خان برنامه ديدارهاي خود از چند نقطه ازجمله ساوه و ري را انجام داد. در بازگشت از همین دیدارها به سوي تبريز بود که در نزديكي قزوين درگذشت.
    
یک سکّه زرّین دوران غازان خان

در دوران سلطه ايلخانان (مغول ها) بر ايران كه هشت دهه طول كشيد رشوه، فساد مالي و اداري، ظلم به ناخودی ها، تبعيض، دسيسه، توطئه و قتل، خودخواهي، دروغ و تملّق، ريا و تزوير چنان دستگاه حكومت را فرا گرفته بود كه 8 قرن براي اين ملت به ارث باقي مانده و با تاثير رواني خود، می توان گفت که عادت شده است. در آن زمان، امور دولتي و قضايي از حساب و كتاب خارج شده بود و چون ايلخانان ـ جز سه ـ چهارتاي آخري بر زبان فارسي مسلط نبودند ارسال عريضه و دادخواست هم سودي نداشت. در آن دوران، ندانمكاري حدّ و مرز نداشت. غازان خان در آغاز كار تلاش بسيار كرد تا به وضعيت سر و سامان دهد كه كوشش او به سبب عمق فساد مالي و اداري در سازمانهاي دولتی (ديواني)، لشكري و قضايي پيشرفتي نداشت و حتي بروات (حواله های پولی) ايلخان هم نكول مي شد.
    در سال آخر عُمر، غازان خان نيز به خيل بذل و بخشش كنندگان از بيت المال پيوست و خزانه تهي شد. كار فساد مالي به جايي كشيده بود كه يك خريد كوچك دولتي را چند بار به حساب خزانه مي گذاشتند. همين دوران كوتاه، ايران را چنان به عقب بُرد كه ديگر نتوانست كمر راست كند و به حالت عادي بازگردد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بازی های دولت لندن برای تحت الحمایه کردن ایران و دنباله آن ـ طرح های لُرد کرزن ـ ایجاد کشورهای متعدد و کوچک
با پایان گرفتن جنگ جهانی اول در ساعت 11 ـ روز 11 ـ ماه یازدهم سال 1918، بلشویکی شدن روسیه در اکتبر 1917 و افتادن در باتلاق جنگ داخلی و احضار نظامیان روس از ایران در مارس 1919 و نیز از میان رفتن امپراتوری عثمانی (470 ساله و مدعی خلافت اسلامی) و افتادن بین النهرین و بخش بزرگی از متصرفات عربی آن (سراسر جزیرة العرب) به دست انگلستان، دولت لندن همه توجه خودرا به تحت الحمایه کردن ایران معطوف کرده بود. حوادث گیلان و تشکیل یک دولت در رشت، اعزام یکان های انگلیسی به غازیانِ گیلان به بهانه جلوگیری از تعرّض احتمالی بلشویک ها به مناطق ساحلی شمال ایران، وادار کردن دولت تهران به فرستادن یگان های قزّاق (نظامیان ایرانی با آموزش، سلاح و لباس روسی) به گیلان و اعدام تَنی چند از یاران میرزاکوچک خان ازجمله دکتر حشمت به تصمیم سردار معظم خراسانی استاندار اعزامی به گیلان در اپریل و می 1919، گسترش راهزنی و ناامنی بویژه در مناطق مرکزی ایران در ماه می این سال به سرکردگی رجبعلی و رضا جوزانی و ...، ترغیب بلوچ ها به دست اندازی به راهها و روستاهای کرمان و ... به دولت لندن در رسیدن به هدف خود کمک بسیار کرده بود.
    
وثوق الدوله

دولت لندن که وضعیت را آماده اجرای برنامه ها و سیاست های خود دید در اَمُرداد 1298 (آگوست 1919) با وثوق الدوله (حسن وثوق) رئیس الوزراء (نخست وزیر) وقت آن قرارداد معروف را امضاء کرد که به موجب آن مالیه ایران، امور آموزش و تسلیحات نیروهای مسلح ایران و ... در دست انگلیسی ها و افسران این کشور قرار می گرفت و به خواست دولت لندن، ژاندارمری ایران و نیروی قزاق یکی می شدند. در برابر، انگلیسی ها وعده داده بودند که ازسارشنامه آگوست 1907 ـ تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ مسکو و لندن خارج شوند! ـ سازشنامه دو جانبه ای که لنین در پی پیروزی انقلاب روسیه آن را لغو کرده بود و نظامیان روسیه به کشور خود احضار شده بودند و دیگر، سازشنامه ای وجود نداشت. با کنار رفتن روسیه، انگلستان به اجرای نمایشنامه یکه تاز شدن در میدان ایران پرداخته بود.
     با اجرای قول و قرارهای لندن با وثوق الدوله، ایران یک سرزمین تحت الحمایه انگلستان می شد ـ ایرانی که در طول قرن نوزدهم با مدارا کردن با لندن و مسکو و افتادن در دام دسیسه های آنها و دستاویز شدن، کوچکتر و نصف شده بود.
    دولت انگلستان جریان سازش با وثوق الدوله را در نامه ای به سلطان احمدشاه (شاه جوان وقت) اطلاع داد. قرار بود قرارداد لندن با وثوق الدوله محرمانه بماند که دو روز بعد افشاء شد!، طبقه باسواد ایران را به خشم آورد بگونه ای که مجلس تحت تاثیر این خشم و اعتراض ناچار به ردّ آن گردید و دولت لندن را که همزمان، نگران گسترش نفوذ روس ها تا اقیانوس هند و این بار با سلاح ایدئولوژیک (سوسیالیسم و برابری اجتماعی ـ اقتصادی انسان) شده بود سیاست دگر آمد و ....
    كارگردان سلطه انگلستان بر ايران «لُرد كرزن Lord George N. Curzon» بود [نایب السلطنه هندوستان، سپس وزير امور خارجه انگلستان و پس از آن، سالها رئيس مجلس لُردان اين کشور] كه پیش از قبول مقام دولتي؛ يک ديدار طولاني و تحقيقاتي [حقیقت یابی] از روسيه، آسياي ميانه، آسياي جنوبي و ايران به عمل آورده بود و نظرات خودرا در چند کتاب منتشر ساخته که دو کتاب او مربوط به ايران است. وی نظر داده است که خاور میانه و آسیای جنوبی بايد در کنترل ـ مستقیم و یا غیر مستقیم ـ انگلستان باشد.
    
لُرد کرزن (تلفظ آن در ایران؛ گرزن)

کرزن Curzon (متولد 1859 و متوفي در 1925) ايران را يک منطقه کليدي توصيف کرده که نبايد از کنترل ـ بی واسطه و با واسطه انگلستان خارج باشد و دست کم جنوب آن [کرمان، فارس و خوزستان]، تا از جهانگشايي مسکو در مناطق جنوب و هندوستان جلوگيري شود. وي که كارشناس آسیای جنوبی و غربی بود درباره اهميت تنگه هرمز و جزاير آن مطالبي در کتاب هاي خود نوشته که اين مطالب و توضيحات بعدي او در آن باره و دادن خط به غربی ها، تا به امروز مسئله ساز بوده است. کرزن که در آسياي ميانه از کوههاي پامير (واقع در مرز شرقی تاجیکستان) نيز ديدن کرده بود، اين منطقه را کليد اروپا و آسيا خوانده و ناحيه اي از آسياي ميانه را که امروز جمهوري تاجيکستان است بسيار حساس و استراتژيک توصيف کرده که در کنترل هر قدرت که باشد بر آسياي جنوبي و آسياي غربي مسلط خواهد بود. [پکن اخیرا به نام منطقه جاده ابریشم می خواهد در آن نفوذ کند و طبق قرارداد هشتم ماه می 2015 با پوتین، مساعی خودرا با تلاش های اوراسیایی روسیه پیوند داده است]. کرزن با همین تفکّر، طرح تحت الحمايه كردن ايران [قرارداد 1919 معروف به وثوق الدوله] را تهيه كرده بود و ....
     به باور تاریخ نگاران معاصر، تصرف جزیرة العرب (پس از شکست نظامی عثمانی در جنگ جهانی اول) و تقسیم آن به چند کشور و امارت ازجمله عراق، اردن، سعودی، کویت، قطر و ... از طرح های کرزن بوده است. کرزن ایجاد باقیمانده ایرانزمین (ایرانی کنونی) به یک کنفدراسیون (اصطلاحا؛ ممالک محروسه ایران) را مطرح ساخته بود که کمونیست شدن روسیه این طرح را به بایگانی فرستاد زیراکه نفوذ ایدئولوژیک در قطعات کوچک آسان تر است.
     مسئله سازي کرزن تنها براي مشرق زمين نبود، وي در پي جنگ جهاني اول و شکست نظامی آلمان و ازمیان رفتن امپراتوری های اتريش و عثمانی و فرورفتن روسيه در يک جنگ داخلي (جنگ سرخ و سفید)، مرز لهستان با روسيه را پيشنهاد کرد که به «خط کرزن» معروف شد و همين خط سبب شد که پس از قدرت گرفتن هیتلر و تعرّض آلمان به لهستان، روسيه شوروي وارد عمل شود و لهستان ميان آن کشور و آلمان قسمت گردد. لهستان پيش از سال 1918 وابسته به روسيه بود. نشست فاتحان جنگ جهاني اول در ورساي فرانسه بخشي از پروس آلمان را به لهستان داد که همين عمل باعث تعرّض آلمان در سپتامبر 1939 به لهستان و آغاز جنگ جهانی دوم شد. پروس بخش قدیمی و امپراتورساز آلمان بود.
     این نظریه کَرزُن که خاور میانه و آسیای جنوبی بايد در کنترل ـ مستقیم و یا غیر مستقیم ـ انگلستان باشد یک پالیسی دولت لندن شده است و از عُمر آن بیش از یک قرن می گذرد. لندن در دهه های اخیر، نخست اجرای این پالیسی را با واشنگتن شریک و سپس (با نظارت خود) به دست آن سپرده است. با پیروزی حزب محافظه کار در انتخابات ماه می 2015 انگلستان، ممکن است که مداخله لندن در اوضاع خاورمیانه و آسیای جنوبی در مواردی آشگارتر شود.
     وثوق الدوله كه در زمان رئيس الوزرايي خود با دريافت رشوه نقدي از انگلستان با امضاي قرارداد ننگ آور سال 1919 و تحت الحمايه انگلستان شدن ايران موافقت كرده بود پنجم بهمن 1329 (ژانویه 1951) در 78 سالگي درگذشت. وي با وجود اعتراف به گرفتن رشوه و پس دادن آن پول به خزانه دولت، بعدا هم [در دوران سلطنت رضاشاه که بسیاری از مقامات دولتی همان قدیمی های دوران قاجارها و نزدیک به دولت لندن بودند] داراي مقام دولتي و ازجمله رئيس فرهنگستان ايران شده بود!. سیاست لندن پس از قرارگرفتن آن بر حفظ یکپارچگی ایران ـ به دلیل افتادن امپراتوری روسیه در دست کمونیست ها ـ بود که به کودتای ژنرال رضاخان انجامید. لندن می دانست که تنها با زنده کردن ناسیونالیسم ایرانی به شکلی محدود می شود گسترش سوسیالیسم مارکسیستی (جهان وطنی) را به جنوب سدّ کرد و نظام مارکسیستی روسیه تا اواخر دهه 1990 ادامه داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعتراض دكتر مصدق به راي محكمه تجديدنظر نظامي
محكمه تجديدنظر نظامي تهران ۲۱ ارديبهشت سال ۱۳۳۳ دكتر مصدق كه همچنان خودرا نخست وزير قانوني ايران و دولت وقت را رژيم كودتا و دست نشانده خارجي معرفي مي كرد به سه سال زندان محكوم ساخت. دكتر مصدق كه از آغاز هم اين محاكمه را خلاف قانون و نا صالح اعلام داشته بود و گفته بود كه جاي محاكمه اعضاي كابينه (نخست وزير و وزيران) ديوان عالي كشور است؛ نه محكمه نظامي به حكم محكمه تجديدنظر نيز اعتراض كرد. دستگاه دادستاني نظامي براي دكتر مصدق تقاضاي مجازات اعدام كرده بود. [پس از انقلاب، روزنامه نگاران و مورخان ايراني در مطالب مربوط به دکتر مصدق به جاي «دادگاه نظامي» مي نويسند «محکمه» و به جاي دادرسي؛ «محاکمه» زيراکه به گفته مصدق «دادگاه» جايي است که بايد «حق» را بگيرد، جاي عدل و داد باشد و لذا نمي توان بر دستگاهي که وي را به آنجا بردند ... نام «دادگاه» گذارد.].
مصدق در يک جلسه محكمه از فرط خستگي سر بر شانه وكيل نظامي خود گذارده

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي كه خسرو روزبه ـ چه گواراي ايراني ـ اعدام شد ـ شاهِ «اين نيز بگذرد!» و «چه فردا شود فکر فردا کنيم!»
خسرو روزبه
21 ارديبهشت سال ۱۳۳۷ (11 ماه مي سال 1958) به حُكم محكمه نظامي و تأييد شاه، «خسرو روزبه» سرگرد كمونيست و از اعجوبه هاي تاريخ معاصر ايران اعدام شد. پس از انقلاب کوبا و گزارش کارهاي دکتر چه گوارايِ آرژانتيني، نويسندگان «خسرو روزبه» را به دليل مشابهت مبارزات، چه گواراي ايراني نوشته اند و پس از پیروزی انقلاب سال 1357 پیشنهاد شده بود که قهرمان ملی اعلام شود.
    روزیه در تيرماه ۱۳۳۶ و سالها پس از فرار و ادامه فعاليت به صورت زير زميني، در خانه اي در خيابان سيروس جنوبي (محله بازارچه اسماعيل بزاز) به دام مأموران افتاده بود. با وجود اين، دست به فرار زده بود ولي در جريان فرار، هنگام بالارفتن از تير برقِ خیابان هدف گلوله قرار گرفته، مجروح و دستگير شده و مدت ها در بیمارستان پلیس (شهربانی) و زندان تحت درمان بود. سرگرد روزبه قبلا هم بارها دستگير و از دست مأموران فرار كرده بود.
    عمليات خارق العاده او سالها نقل محافل بود به گونه اي که او را مشهور خاص و عام ساخته است. وي در عين حال يك رياضيدان و نابغه نظامي بود و تاليف او درباره خمپاره و توپ سالها كتاب درسي مدارس نظامي ایران بود. خسرو به سوسیالیسم و تساوي اقتصادی ـ اجتماعی مردم وفاداري خاص داشت ولي بارها اصرار كرده بود كه كمونيسم را در ايران «مَزدكيسم» بنويسند زيرا كه ايرانيان نخستين فرضيه پردازان آن بودند که نشانه تمايل او به احساسات ناسيوناليستي است. وي در طول محاكمات خود گفته بود كه اين شاه (پهلوي دوم)، آن چنان بي جرأت، ترسو و مرّدد است كه سرانجام ايران را به چاه خواهد انداخت. اين شاه فردي دورانديش نيست و بنابراين شرط لازم براي رياست کردن بر کشور را ندارد. او شاهِ «اين نيز بگذرد!» و «چه فردا شود فکر فردا کنيم!» است همان تفکر و سياستي که ارباب پير مي خواهد. [منظور؛ دولت لندن است]. ...
     در سال 1357 و پس از پیروزی انقلاب، روزنامه های تهران این فرصت را به دست آوردند که برای نخستین بار به مناسبت سالگرد اعدام خسرو روزبه مقاله منتشر و سالگرد اورا تیتر صفحه اول خود کنند. برای نمونه، کُپی صفحه اول شماره 22 اردیبهشت 1357 روزنامه اطلاعات در زیر درج شده است (21 اردیبهشت آن سال، جمعه بود). روزنامه ها از چند روز پیش از این درباره خسرو روزبه، کارها و اندیشه های او به درج مقاله دست زده بودند که برای نمونه یکی از این مقاله ها که در شماره 20 اردیبهشت 1357 روزنامه اطلاعات درج شده بود در زیر کُپی شده است. چپگرایان در جریان تظاهرات سال انقلاب (سال 1357) نام، مبارزات و اظهارات روزبه در آخرین دقابق پیش از اعدام را شعار خود کرده بودند که در عین حال یک یادآوری بود و حتی پیشنهاد شده بود که قهرمان ملی اعلام شود.
    



    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زمانی که در اخبار رادیو و خبرگزاری دولت، واژه «سرباز» اختصاص به نظامیان ایران داشت ـ استخدام جلسه ای کارکنان خبر
در دوران نظام سلطنتی، از دهه 1340در اخبار رادیو و از سال 1350 (1971میلادی) در اخبار رادیوـ تلویزیون دولتي ايران، در موارد متعدد واژه های اختصاصی بکار می رفت و بکاربردن برخی از این واژه ها اجباری بود. یکی از این واژه ها، کلمه «سَرباز» بود. این واژه برای اشاره به نظامیان کشورهایی بود که قانون نظام وظیفه عمومی داشتند. استدلال این بود که افراد نیروهای مسلح کشورهای دیگر استخدامی هستند و کارمند دولت و دستمزد می گیرند و عمدتا به خاطر داشتن کار و استفاده از مزایا به استخدام نیروهای مسلح در می آیند و بنابراین به معنای واقعی کلمه، «سرباز» نیستند. قبلا و تا دهه 1340 (1960) واژه «سرباز» اختصاص به نظامیان ایران داشت که برای دفاع از سرزمین نیاکان آماده جان دادن بودند و در طول دو سال خدمت وظیفه هم دستمزد دریافت نمی کردند.
     در اردیبهشت 1339 (ماه می 1960) در خبرگزاری پارس (اينک؛ ایرنا) ـ اِدیتور ویژه تنظیم خبر برای رادیو ایران و تلویزیون غیر دولتی وقت، واژه سرباز را ـ سهوا ـ برای نظامیان یک کشور دیگر بکاربرده بود که جریمه نقدی و منفصل خدمت موقت شد. در آن زمان، کارکنان خبرگزاری پارس ـ تنها خبرگزاري در ايران وقت ـ و رادیو دولتی عمدتا استخدام جلسه ای بودند و هر روز و یا شب پس از انجام کار، في المجلس دستمزد خودرا نقدا دریافت می کردند و بنابراین، به آنان گفتنِ این عبارت که اخراج دائم و یا موقّت (مدت معیّن) هستید آسان بود و تشریفات اداری نداشت. پس از تاسیس سندیکای روزنامه نگاران، تنها کمک این سندیکا گرفتن غرامت اخراج بود به این شرط که کارمندِ خبر بیش از یک سال سابقه کار داشت. میزان غرامت اخراج برای هر سال کارکردن، 3 ماه دستمزد بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
واژه هاي فارسي در زبان سواحيلي (افريقا)
«زبان شناسي آفريقاي سياهپوست» عنوان كتابي است كه دانشگاه دولتي ويسكانسين آمريکا در ماه مي سال 2001 چاپ و منتشر كرده است.
     مؤلفان اين كتاب؛ زبان سواحيلي (ساحلی، مناطق واقع در ساحل اقیانوس هند و یا نزدیک به آن) را كه در كشورهاي سومالي، كنيا، تانزانيا، اُگاندا، زنگبار، رواندا، بروندي، مالي، زامبيا، شمال موزامبيك و شرق كنگو به آن تكلّم مي كنند، فراگيرترين زبان در آفريقاي سياهپوست (آفریقای زیر صحرای بزرگ) اعلام كرده و در بخشي از اين كتاب نوشته اند كه تعدّد واژه هاي فارسي در اين زبانِ دورـ دست آفريقايي نشانه نفوذ ايرانيان، مخصوصا مردم جنوب ايران در طول زمان در آفريقاي شرقي است كه تمدن خودرا هم در اين مناطق ترويج كرده اند.
    مؤلفان به طور مثال چندين واژه رايج فارسي در زبان سواحيلي را مطرح كرده اند از جمله بابا، بي بي (مادر بزرگ ـ لقب براي بانوان از خانواده هاي سرشناس)، كاكا (برادر - متداول در كرمان و فارس)، بابو (پدربزرگ)، اَنبِه (بِه زرد = مونگو، مانگو)، زيوا (زيبا)، چاي، شها (شاه كه در آفريقاي شرقي به كدخداي ده اطلاق مي شود)، گاري (اتومبيل)، ديواني (اداره دولتي ـ كارمند دولت) و استفاده از پسوند تصغير «و» كه در كرمان و جنوب ايران رايج است مثل: دفترو (دفترچه كه از واژه «ديپتر» فارسيِ ساساني گرفته شده)، احمدو (احمد كوچكه) ، قلمو (قلم) و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
«رایِن» شهر باستانی استان کرمان با مناظر زیبا و آثار تاریخی اش ـ چگونگی ساخت ارگ در راین قدیم ـ سبک معماری ویژه و ...
علیرضا رضایی

اردیبهشت 1394 علیرضا رضایی از معلمان نمونه و یک فرهنگی بنام عکس های متعدد از مناظر زیبا و نیز آثار تاریخی «راین Rayen» شهر کوچکِ 35 هزار نفری، ولی باستانی و بسیار زیبای استان کرمان با شرح آنها برای انتشار و آگاهی ایرانیان ارسال داشته که در اینجا (تاریخ آنلاین برای ایرانیان)، مجله روزنامک و وبسایت روزنامک درج می شوند. یکی از مناظر، دورنمای آبشار بسیار زیبای راین (در دو فصل سال: تابستان و زمستان) و دیگری ارگ آن معروف به قلعهِ راین است. راین به رغم 35 هزارنفری بودن، دارای دانشگاه است.
    آبشار زیبای راین در کمرکش کوه هزار ـ چند کیلومتری شهر قرار دارد و آب ناشی از ذوب شدن برف ها در ارتفاعات بالا، از مجاری صخره هایِ یکپارچه که به صورت پلکانی شده اند سرازیر می شود و پایین می ریزد و در دامنه کوه، چندین دهکده را آبیاری می کند. در زمستان، آب آبشار در حال ریزش منجمد می شود و به صورت قندیل دَرمی آید که دیدنی است.
    راین در دامنه شرقی کوه هزار واقع شده و آبشار معروف آن در این کوه قرار دارد. عکس های دریافتی، بخش پائینی آبشار را نشان می دهد که در روزهای تعطیل و نیز تابستان هزاران تماشاگر دارد. عکس ها، از مسافت نسبتا دور گرفته شده اند.
    ارگ راین تاریخچه ای بیش از دو هزار ساله دارد، ولی چون منطقه در دامنه کوه بلند هزار قرار گرفته است هر دو سه قرن یکبار بر اثر سرازیر شدن سیل ویران شده و راینی ها در کنار قلعه ویران شده، به همان شکل قلعه دیگری ساخته اند. آنان از ساختن قلعه روی همان قلعه ویران شده خودداری کرده اند تا آثار کهن که بازگوکننده گذشته است باقی بماند (و مانده است).
    چگونگی ساخت قلعه نیز ابتکار جالبی بوده است به این ترتیب که دولت باروی قلعه (دیوارها)، دروازه، چاههای داخلی آب، طویله مشترک برای احشام و خندق ِ پیرامون آن را می ساخت و سپس از ساکنان شهر می خواست که خودشان به هزینه شخصی ـ هرکدام یک و یا دو اطاق بر حسب جمعیت خانوار در همان محله مربوط و به نام همان محله در قلعه بسازند تا همسایگان در اینجا هم همسایه و یاور یکدیگر باشند، مقداری خواربار فاسدنشدنی و مختصر وسائل زندگانی در آنجا انبار کنند و بروند و هر وقت که جارچی ها نزدیک شدن دشمن و خطر را اعلام کنند با شتاب و با احشام خود به قلعه و اطاق خویش بروند و تا رفع خطر آنجا بمانند. مردان شهر نیز مسلح شوند و در برج ها آماده دفاع. جارچی ها از روی تپه های شهر که در داخل و اطراف آن قرار گرفته اند و دیدبانی نوبتی داشتند خطر را با صدای بلند و شیپور اعلام می کردند. «راین» از دیرزمان دارای کلانتر (رئیس انتظامی) بود و فرزندان این کلانتران را کلانترزاده خطاب می کردند و این لقب این مفهوم را داشت که چنین فردی از چارچوب اخلاقیات و قانون خارج نمی شود. راین درعین حال نخستین ناحیه در ایران معاصر بوده است که شورای انتخابی شهر داشت که مدیر شهر را انتخاب و به استاندار (والی) کرمان معرفی می کرد تا حُکم اورا صادر و ابلاغ کند.
    


راینی ها که قرن ها برای ارتش ایران شمشیر و جنگ افزار می ساختند و اسب پرورش می دادند در برابر هر متجاوزی از اسکندر تا عرب و مغول و ... مقاومت کرده بودند. جلگه راین شاهد چند جنگ بزرگ و سرنوشت ساز بود ازجمله نبرد دو سلطان تُرک نژاد که هر دو می خواستند بر کرمان حکومت کنند. آخرین نبرد در این جلگه که زبانزد است حمله شبانه 4 ژاندارم سوار به یک تیپ 1200 نفری انگلیسی ـ هندی در شهریورماه 1320 است. این تیپ انگلیسی که برای اشغال شرق ایران، از مرز جنوب شرقی و از هندوستان وقت وارد شده بود، چون فرمانده اش شنید که لشکر 7 پیاده کرمان بخشنامه خیانت آمیز مرخص کردن سربازان وظیفه را که به امضای فرمانده کل قوا نبود نپذیرفته از ادامه پیشروی خودداری و در جلگه راین متوقف و چادر زده بود که در نیمه شب مورد حمله 4 ژاندارم قرار گرفت و به آتش کشیده شد و چند مجروح داد. گویا این ژاندارم ها از سلیمانی ها بودند که در دامنه جنوب غربی کوه هزار زندگی می کنند و ژنرال قاسم سلیمانی از میان همین مردم که آرین هستند و بسیار تیزهوش، با استعداد، دلاور و میهندوست برخاسته است.
    گردشگران اروپاییِ ِ دو سه قرن گذشته راین را به داشتن میوه های لذیذ و آب و هوای خوش توصیف کرده اند و برخی از آنان، راین را شهر «توت» نوشته اند که توت آن معروف است و در قدیم شیره توت و «توت خشک» صادر می کرد. صنعت ابزار آهنی سازی از جمله چاقوسازی راین معروف بود. گزارش شده است که در زمان مصدق و تحریم ایران از سوی دولت لندن، راینی ها برای ارتش با دست (کوره، چکش و سندان) جنگ افزار می ساختند و برای خودروها وسائل یدکی. راین دارای ایستگاه راه آهن است و یک راه جیرفت به کرمان از راین می گذرد. راین سابقا چنارستانی داشت که کاروان ها در آنجا و زیر چنارها در کنار چشمه آب استراحت می کردند و به این محل پاچنار (پای چنار ـ زیر چنار) می گفتند. پنج چنار کنار هم از این چنارستان به چنارهای چندصد سالهِ راین معروف بودند با ارتفاع بیش از صد متر.
    علیرضا رضایی که این عکس ها را فرستاده وابسته به خاندان خواجه ای های راین است و هنوز صفه (ایوان) دویست ساله خواجه محمود که بی شباهت به طاق کسری نیست در راین پایدار مانده است. راینی های قدیم، سبک معماری ویژه خود داشتند به این ترتیب که بزرگ خانواده یک صفه (ایوان) طاقدار بزرگ که در طرفین آن به شمار فرزندانش اطاق خواب داشت می ساخت و در آنجا باهم زندگی می کردند و انبار خانواده در زیر صفه و به صورت زیرزمینی ساخته می شد. هنوز آثار این معماری در گوشه و کنار راین به چشم می خورد بویژه در روستای «دِه میرزا» واقع در 5 کیلومتری راین.
    سال گذشته درباره «راین» یک کتاب چند صد صفحه ای تألیف شده است که حاوی تاریخچه راین است، محصولات آن، هنر راینی ها و بزرگانی که از آنجا برخاسته اند با عکس. یکی از معاریف روزنامه نگاری معاصر ایران از این شهر برخاسته است. در تاریخ کرمان آمده است که زنان راینی چادر سفید و یا گلدار با زمینه سفید با چارقد سفید بر سر می کردند، نه چادر و چارقد مشکی.
    «راین» سکونت گاه جیرفتی ها و بعضا بَمی ها در تابستان ها بوده است زیرا که آن دو منطقه گرمسیر هستند. چندین دهه پیش برخی از اعراب منطقه خلیج فارس هم در تابستان و فصل گرما به راین می آمدند. زرتشتیان کرمان پیش از جنگ جهانی دوم توجه چشمگیر به آباد کردن راین داشتند و قرار بود که مجموعه هایی برای سکونت بازنشستگان در آنجا ساخته شود. راینی ها به دلیل آب و هوای خوب، شهرت به داشتن طول عمر بیش از میانگین ِ اعلام شده بوده اند.
    قبلا راه راین به کرمان از طریق «گُدار گود ِر» و جوپار بود و کمتر از یک ساعت و جیرفتی ها و مردم ساردوئیه هم از همین مسیر استفاده می کردند که به رغم درخواست های متعدد راینی ها، نظام سابق راه را تغییر داد و راینی ها باید کوهها و تپه ها را دور بزنند و از راه بَم و ماهان به کرمان رفت و آمد کنند! که 50 کیلومتر دورتر است و اتلاف بنزین و وقت، و این در حالی است که میان تهران و دریای مازندران که چهار جاده بزرگ (راههای سوادکوه، هراز، چالوس و قزوین ـ رشت) وجود دارد می خواهند راه پنجم بسازند!.
    



    
دو عکس بالا؛ یکی آبشار راین را در تابستان و دیگری در زمستان نشان می دهد. در زمستان؛ آب آبشار در حال ریزش از ارتفاع، یخ زده و به صورت قندیل درآمده که منظره ای بدیع به وجود آورده است. این دو عکس از مسافت دور گرفته شده است


    
قلعه (ارگ) تاریخی راین

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گزارش 12اردیبهشت 1402 روزنامه سازندگی درباره به مزایده گذاشته شدن ارگ رایِن!

    



    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    در پی انتشار این گزارش در صفحه اول روزنامه سازندگی، یک رايِنی ضمن ارسال پیامی به دفتر تاریخ ایرانیان (این آنلاین) از سیدحسین مرعشی دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی، برخاسته از استان کرمان و زمانی استاندار این استان بزرگ خواسته است که مانع این کار شود و بگوید که در هیچ نقطه ای در دنیا چنین تصمیگیری سابقه نداشته است. این آثار به تمامی ملت ایران و ایرانی تبارها تعلق دارند و هر تصمیمی، ولو بسیار جزئی باید به تصویب نمایندگان ملت ـ مجلس برسد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اشاره ها و سرنخهاي روز براي بررسي پژوهشگران
دکتر مهدی طغیانی استاد اقتصاد و نماینده منتخب مجلس یازدهم: کاهش صِفرها از پول کشور در کاهش تورّم و بالابردن قدرت خرید مؤثر نخواهد بود
دکتر طغیانی

دکتر مهدی طغیانی سیاستمدار و عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان و نماینده منتخب دوره یازدهم قانونگزاری جمهوری اسلامی ایران در گفت‌وگو با ایسنا در باره مصوّبه اردیبهشت ماه 1399 مجلس دهم در هفته های آخر پایان این دوره تقنینیه به تغییر واحد پول کشور به تومان و حذف چند صفر از پول ملی در طول پنج سال که پیشنهاد قوه مجریه بود، اظهار نظر کرد و گفت: به طور کلی، بحث تغییر واحد پول و حذف چند صفر از آن، موضوع مؤثری برای کاهش تورّم و حل این مسئله نیست و موضوعی کاملا در چارچوب تسهیل کار حسابداری ـ ارقام ـ است. به عنوان مثال؛ به جای گفتن 500 هزار ریال بگوییم 50 تومان. بنابراین، این اقدام تاثیری در اقتصاد کشور ـ تورّم و ... ـ نخواهد داشت و در اولویّت نمی تواند باشد. البته به اثر روانی آن در میان مردم هم باید توجه کرد.
    این اقتصاددان شهیر و استاد اقتصاد با بیان اینکه حذف چند صفر تغییری در ارزش پول کشور ایجاد نمی کند، گفت: آنچه ارزش پول کشور را تعیین می کند، «قدرت خرید» آن است که با تداوم تورّم و افزایش آن، قدرت خرید افراد ـ اگر صفرها هم کم شوند و نام پول تغییر کند ـ باز کاهش می‌یابد. بنابراین، در این پروسه تنها واحد پول تغییر می‌کند و تغییری در ارزش پول و قدرت خرید آن ایجاد نمی‌شود. همین حالاهم مردم (در ادبیات عامه) 50 هزار تومان 50 تومان بیان می کنند. بنابراین، لایحه مصوّب در مجلس، اگر هم اجرایی شود [به تأیید شورای نگهبان برسد و مجلس یازدهم با تصویب یک طرح، اجرای آن را برای بررسی بیشتر متوقف نکند] تنها موجب تغییر واحد پول کشور خواهد شد، اما تاثیر اقتصادی آنچنانی برای کنترل تورّم نخواهد گذاشت. باید راهی عملی و مؤثر برای حل مسئله تورّم یافت. به علاوه، تغییر و چاپ پول کاغذی و تهیه سکه های مربوط به زمان و هزینه نیازد دارد و طول خواهد کشید تا مردم به آن عادت کنند.
    دکتر طغیانی تألیفات متعدد در زمینه اقتصاد دارد ازجمله کتابی زیر عنوان « «اقتصاد تحریم، مبانی نظری و تاریخچه تحریم در جهان و ایران». وی سخنرانی های متعدد در زمینه اقتصاد مقاومتی، راههای اجرا و فرهنگسازی آن داشته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
چرا رسانه ها مخاطبان خود را از دست مي دهند؟ و سرچ انجين ها مخاطبان را خسته و زده مي کنند؟
بررسي هاي حرفه اي كه در هفته اول اپريل 2004 به عمل آمده بود، علت كاهش مخاطبان رسانه هاي چاپي و نيز برنامه هاي اخبار راديو ـ تلويزيونها را كه از سال 2001 براي اين رسانه ها به صورت يك مسئله درآمده است به دست داد كه همانا بالا رفتن انتظارات و توقعّات انسان قرن 21 از رسانه هاي همگاني، افت کيفيت مطالب رسانه ها و عمدتا به دليل کمبود روزنامه نگار خوب و نيز دسترسي عمومي به اينترنت و قرار گرفتن اخبار خبرگزاري ها و مطالب وبسايت مقامات و موسسات در شبکه شبکه ها است.
     از 2008 به اين سوي که سرچ انجين هاي فعّال در اينترنت مادي تر شده و اخبار رسانه ها را گزينشي و همراه با مقداري زياد آگهي در اينترنت قرار مي دهند درخواست از سازمانهاي غير انتفاعي و حتي دولتها براي راه اندازي سرانجين هاي بي طرف و بدور از اعلان و آگهي بيشتر شده و مبادله خبر از طريق ايميل و سلفون افزايش يافته است. اصحاب نظر گفته اند که اگر سرچ انجين هاي موجود به ماديگري و کار گزينشي ادامه دهند ممکن است مخاطبان خودرا از دست بدهند و اين مخاطبان راه ديگري براي دستيابي به اخبار روز برگزينند و برخي نيز با استفاده از نياز آنان به خبر (بدون انبوه آگهي و گزينش منبع اخبار) ابزارهاي تازه اي بيابند و ارائه دهند.
    مصاحبه شوندگان سال 2008 گفته بودند كه سرچ انجين ها، يک خبر را با تمامي صفحه روزنامه و انبوه آگهي هايش و به همان صورتي که چاپ شده نقل مي کنند و اين رسانه ها خبر خودرا از سه چهار خبرگزاري مشخّص مي گيرند و اخبار رونوشت برابر اصل و تکرار و المثناي يکديگر است و آنان را خسته کرده است.
    اين وضعيت در سال هاي بعد ادامه داشته و بدتر هم شده است و تاکنون دولت و يا دولت هايي در صدد ايجاد يک سرچ انجين بي طرف برنيامده اند که خدمتي است به مردم!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
رُم نوین ـ تاریخچه شهر استانبول
مندرجات برخی از کرونیکل های رویدادهای قرون قدیم (عهد باستان) نشان می دهد که کنستانتین بزرگ امپراتور رومیان هفده روز پس از تکمیل طرح گسترش بیزانتیوم Byzantium ـ یازدهم می سال 330 میلادی خواسته بود که نام بیزانتیوم به «رُم نوین = نوا روماNova Roma) تغییر داده شود. گسترش و نوسازی این شهر 25 اپریل سال 330 پایان یافته بود. هدف کنستانتین از نوسازی بیزانتيوم ایجاد پایتخت دوم برای امپراتوری روم ـ پایتخت شرقی ـ بود. بیزانتیوم یک مهاجرنشین یونانی در تنگه بُسپُروس Bosporoas = بُسفور بود که این کم عرض ترین تنگه کره زمین، دریای سیاه را به دریای مرمره و دریای اژه و از این طریق به مدیترانه متصل می کند. مهاجرنشین یونانی بیزانتیوم 657 سال پیش از میلاد ساخته شده بود. بر سر عبور از تنگه بُُُسفور تاکنون چند جنگ بزرگ روی داده و چند قرارداد امضاء شده است.
    هدف کنستانتین بزرگ از ایجاد یک پایتخت دوم برای امپراتوری روم در شرق، نزدیک بودن به امپراتوری ایران به پایتختی تیسفون (به فاصله ای کم در جنوب بغداد) بود. پایتخت تازه در شمال تنگه و در اروپا واقع شده بود. این شهر پس از تکمیل طرح گسترش، به کنستانتینوپل Constantinople (شهر کنستانتین = قسطنطنیه) تغییر نام داد و پس از تجزیه امپراتوری روم و از میان رفتن روم غربی پایتخت روم شرقی باقی ماند و در سال 1453 به تصرف تُرکان عثمانی درآمد و به اسلامبول تغییر نام یافت و دارالخلافه اسلامی شد که پس از اضمحلال امپراتوری عثمانی که مدعی خلافت جهان اسلامی بود درپایان جنگ جهانی اول، و تغییر الفبای عربی به لاتین در 1928 استانبول تلفظ شد و به همین صورت هم نوشته می شود. این شهر دیرزمانی است که به اراضی جنوب بسفور (قاره آسیا) گسترش یافته و شهری اروپایی ـ آسیایی شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اوضاع جهان در ماه مي 1387 (سال ميلادي)
گاهنامه (تقويم تاريخ) رافائل (تنها شامل رويدادهاي قرون 14 و 15 ميلادي كه مولف ايتاليايي اش کار تنظیم آن را در سال 1520 به پايان رسانده است) در مقدمه حوادث ماه مي سال1387چنين آورده است:
     ايرانيان از بیم يك فاتح تازه (اميرتيمور) كه از همان نژاد چنگيز است و از بريدن سرها بسان هندوانه لذّت مي برد خواب و خوراك ندارند. او كه از يك پا لَنگ است و جمجمه اي بزرگ دارد با سپاهيان خود به اصفهان و شيراز نزديك مي شود، و شيراز شهر شمس الدين محمد (حافظ) است كه غزلسرا، حكيم، فرهيخته و انساندوستي چون او به دنيا نيامده است و اين مرد دانا در شصت و هشتمين سال حيات خود به سرودن شعر پارسي ادامه مي دهد. سلطان مراد (پدر بايزيد) از روم شرقي، جز قسطنطنيه جاي ديگري را براي مسيحيان كه دچار دو دستگي شده اند باقي نگذارده است. فرانسه جولانگاه شواليه ها شده است كه بسياري از مردم، آنان را شارلاتان ها مي خوانند. اسپانيا و پرتغال همچنان در حال جنگ با يكديگرند. لهستاني ها هم گرفتار جدال داخلي خود هستند و ....».
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
استقلال لوكزامبورگ
يازدهم ماه مي 1867 قدرت هاي اروپايي در اجلاس خود بارديگر و براي سومين بار در طول قرن نوزدهم مُهر تاييد بر استقلال دوك نشين «لوكزامبورگ» گذاردند. اين كشور دو هزار و پانصد كيلومتر مربعي با پانصد هزار جمعيت ميان فرانسه، آلمان و بلژيك قرار گرفته و با اين كوچكي، از موسسان اتحاديه اروپا و پيشگامان عضويت در «ناتو» بوده است.
    لوكزامبوگ كه داراي حكومت پارلماني است (تعيين رئيس دولت از سوي پارلمان) و يك دوك (پرنس) بر آن رياست مي كند هيچيك از مشكلات كشورهاي ديگر اروپا از جمله تورم پول، بيكاري و نارضايتي عمومي و در نتيجه اعتصاب عمومي و تظاهرات خياباني نداشته است.
     لوكزامبورگ در سال 963 ميلادي به عنوان يك دژ نظامي نام خودرا در تاريخ به ثبت رساند و چون در اين دژ يک نيروي نظامي چشمگير مستقر بود و امنيت را تامين مي کرد، در اطراف آن آبادي هاي متعدد ساخته شد.
    در سال 1815 كه كنگره وين در صدد تاسيس كشورهاي كوچك در اطراف فرانسه برآمد تا ناپلئون ديگري به دنيا نياورد، به لوكرامبورگ نيز استقلال كامل داده شد و به صورت يك كشور بي طرف همانند سويس درآمد، ولي دو جنگ جهاني قرن بيستم به لوكزامبورگي ها آموخت كه قوانين و ميثاقهاي بين المللي در برابر اراده فاتحان و قدرتمداران ديوارهايي كوتاه بيش نيستند و با همين فلسفه، پس از جنگ جهاني دوم به «ناتو ـ اتحاديه نظامي بلوک غرب» پيوست و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي كه «سيام» شد «تايلند»
كشور قديمي و هميشه مستقل «سيام» واقع در منطقه جغرافيايي «هندوچين» 11 ماه مي سال 1949 بارديگر به «تايلند» تجديد نام داد. سيام بيست و سوم ژوئن 1939 به تايلند تغيير نام داده بود. Thailand واژه اي است که در مکالمات و مکاتبات بين المللي بکار مي رود . مردم اين کشور وطن خودرا به گونه اي ديگر تلفظ مي کنند. 75 درصد جمعيت 67 ميليوني تايلند از تبار «تاي Tai» هستند که در زبان اين كشور به مفهوم «آزاد، آزادي و مردم» است. کشور سيام به صورت يک قلمرو از سال 1238ميلادي و پس از فروپاشي امپراتوري خمر Khmer به وجود آمده و در اين مدت مستعمره و تحت الحمايه دولت ديگر نبوده است.
     تايلند كه ميان كامبوج، لائوس، ميانمار، مالزيا و خليج سيام واقع شده و داراي 513 هزار کيلومتر مربع وسعت است از 21 دسامبر 1941 و در طول جنگ جهاني دوم متحد ژاپن بود، به آمريکا، انگلستان و فرانسه اعلان جنگ داد و سپس در طول جنگ ويتنام و بعد از آن در رديف دوستان آمريكا قرار گرفت. گفته شده است که هدف از اتحاد تايلند با ژاپن به دست آوردن برخي اراضي خود از استعمار فرانسه و انگلستان بود.
    مردم تايلند داراي فرهنگ بودايي ـ هندي هستند. 14تا 15 درصد تايلندي ها چيني تبار و حدود چهار درصد مالايايي تبار و مسلمانند و مسلمانان در جنوب تايلند (مجاور مرز مالزيا) زندگي مي كنند. با اين كه مالزيا داراي نفت نيست، درآمد سرانه مردم آن بيش از 9 هزار دلار در سال است. درآمد اين کشور که به تازگي صنعتي شده عمدتا از توريسم است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که آیشمن دستگیر شد ـ هیچ نقطه ای در کره زمین ـ جای اَمن برای جنایتکاران علیه بشریت، غارتگران اموال عمومی و فسادکاران نیست
Eichmann

آدولف آیشمن Adolf Eichmann سرهنگ پيشين اس. اس. آلمان ناسیونال سوسیالیست (نازی) که در کشتار یهودیان دست داشت و پس از جنگ جهانی دوم به آرژانتین گریخته بود و به نام ریکاردو کلمنت Ricardo Klement در این کشور زندگی می کرد یازدهم ماه می 1960 پس از پیاده شدن از اتوبوس، توسط چهار مامور موساد (سازمان اطلاعات اسرائیل) دستگیر شد. وی پیش از دستگیر شدن در کارخانه مرسدس بنز آرژانتین که در 20 کیلومتری بوئنوس آیرس مستقر بود کار می کرد و معمولا با اتوبوس عمومی رفت و آمد می کرد. [خطر ربوده شدن و ترور شدن در اتوبوس های عمومی و مترو کمتر است.].
     ماموران موساد ده روز پس از دستگیری آیشمن ـ روزی که هواپیمای حامل یک هیات اسرائیلی (شرکت کننده در مراسم سالروز استقلال آرژانتین) وارد بوئنوس آیرس شده بود، وی را پس از تزریق داروی مخدر، لباس مهمانداری هواپیما پوشاندند و با وانمود کردن اینکه وی در مصرف الکل افراط کرده و کنترل خودرا از دست داده است به آن هواپیما منتقل کردند و به اسرائیل رسانیدند که محاکمه و در سال 1962 به دار آویخته شد. آیشمن در سال 1906 به دنیا آمده بود.
     دولت اسرائیل برای اینکه مورد اعتراض دولت آرژانتین قرارنگیرد اعلام کرده بود که داوطلبان یهودی به رهبری سیمون وایزنتال (معروف به شکارگر نازی هایِ مسئول قتل یهودیان) آیشمن را ربوده بودند. موساد برپایه اسناد «سیا» که نشان می داد آیشمن هنوز زنده است و در آرژانتین بسر می برَد به تعقیب و یافتن او دست زده بودند.
    تورج فرازمند مفسر وقت رادیو سراسری ایران در تفسیری که روز اعدام آیشمن از این رادیو پخش شد گفت: "دستگیری، محاکمه و اعدام آیشمن نشان داد که در دوران معاصر، هیچ نقطه ای در کره زمین ـ جای امن برای جنایتکاران علیه بشریت، غارتگران اموال عمومی و فسادکاران نیست و نخواهد بود. سرانجام آیشمن باید درس عبرت باشد.".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دادگاه جهاني برتراند راسل براي محاكمه مقامات وقت دولت آمريكا
Russell
يازدهم ماه مي 1967 يك دادگاه جهاني كه به ابتكار و رياست برتراند راسل فيلسوف و رياضيدان بلندآوازه انگليسي در شهر استكهلم تشكيل شده بود پس از 9 روز رسيدگي، چند تَن از مقامات دولت وقت آمريكا را كه بدون ضرورت منطقي به جنگ ويتنام ادامه مي دادند مجرم جنگي شناخت.
     اين دادگاه در صدور حُكم خود به قانون اساسي آمريكا كه هرگونه جنگ غير ضروري را رد و منع كرده است نيز استناد كرده بود. از آن پس بارها از اين ابتكار «برتراند راسل» استفاده شده است. بعدا سازمان ملل با ايجاد دادگاهي از اين دست موافقت كرد و چنين دادگاهي در لاهه تاسيس شده است. در بروكسل نيز دادگاه مشابهی وجود دارد [دادگاه شوراي اروپا].
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پاسخ هند به اعتراض قدرت های غرب به آزمایش های اتمی زیر زمینی آن
واجپایی نخست وزیر هند 11 می 1998 اعلام کرد که دانشمندان این کشور در صحرای شمال راجِستان (منطقه پخران Pokhran) یک رشته آزمایش اتمی زیرزمینی انجام داده اند. هند از سال 1974 اتمی شده بود. پارسیان هند این کشوررا صنعتی و اتمی کرده اند.
    نخست وزیر هند در واکنش به اعتراض قدرت های غرب گفته بود که اگر داشتن سلاح اتمی بَد است باید برای همه کشورها بَد باشد. ما برای بازداشتن از تعرّض، مسلح به سلاح اتمی شده ایم و برای بهتر کردن آنها آزمایش امروز را انجام داده ایم. آزمایش های 3 گانه امروز کوچک بودند و زیانی به محیط زیست وارد نمی کنند. در جهان کشورهایی هستند که هزاران بمب و کلاهک دارند. جمعیت هند 17 برابر فرانسه اتمی است.
    در پی اتمی شدن پاکستان، تفسیرهایی انتشار یافت که دیگران هم به این اتمی شدن کمک کرده بودند تا موازنه با هند برقرار باشد. هند اینک یک قدرت نظامی و مجهز به موشک های بالیستیک، ناو نامرئی و ناو هواپیمابر است و جت جنگنده می سازد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گزارش مصوّر يك تلويزيون آمريكايي در ماه می 2004 از اتهام و شکنجه پنج خارجی در کشور سعودي و ...
نهم ماه مي 2004 شبكه نلويزيوني سي بي اس آمريكا مصاحبه با تني چند از متهمان خارجي حادثه انفجار سال 2000 رياض را كه سالها در كشور سعودي زنداني بودند در مجله تلويزيوني خود ـ «سيکستي مينيتز = 60 دقيقه» پخش كرد. از اين خارجيان پنج تن انگليسي، دو نفرشان كانادايي و فرد ديگر بلژيكي بودند.
     يكي از متهمان، دكتر سامسون (تبعه كانادا و هنگام مصاحبه؛ مقيم انگلستان) در اين مصاحبه گفت كه در كشور سعودي در امور بازرگاني فعاليت داشت. چند روز پس از وقوع حادثه انفجار، اورا در خيابان گرفتند و در زندان شكنجه بسيار كردند، از جمله هفت روز به زنجير كشيدند و به يك درِ آهنين بستند و مانع خواب رفتن او شدند. وي افزود: آنان (ماموران سعودي) مي خواستند كه صريحا اعتراف كنم كه در حادثه انفجار دست داشته و اين كاررا طبق نقشه دو تَن از ديپلماتهاي سفارت انگلستان در رياض انجام داده بودم، و من كه سرانجام طاقت مقاومت را از دست داده بودم هرچه را كه آنان ديكته كردند نوشتم و امضاء كردم و بعد شنيدم كه بازجوي مرا به خاطر گرفتن اين اعتراف به درجه سرگردي ترفيع داده بودند. من و ديگران در زندان در انتظار گردن زده شدن در ميدان معروف رياض بوديم كه نخست وزير انگلستان شخصا مداخله كرد و عفو ما را از پادشاه سعودي گرفت و رها شديم.
    ساير مصاحبه شوندگان هم مطالب مشابهي بيان داشتند و گفتند كه هنوز به درستي برايشان روشن نشده است كه چرا از ميان آن همه خارجي، تنها آنان را متهم كرده بودند و چه اصراري داشتند كه بگوييم از جانب سفارت انگلستان ماموريت اين انفجار را داشتيم.
    «اِد برَدلي» روزنامه نگار آمریکایی كه اين گزارش را تهيه كرده بود ضمن مصاحبه با ناراضيان سعودي مقيم انگلستان سبب را به زعم اين مصاحبه شوندگان به دست داد. يكي از فعالين ضد دولت سعودي گفته بود: چون دولت سعودي نتوانست از طريق مذاكرات ديپلماتيك دولت انگلستان را وادار به اخراج ما از اين كشور كند آن نقشه را كشيد و از فرصت به دست آمده از انفجار رياض كه توسط مخالفان داخلي سياست ها و روش هاي دولت سعودي انجام شده بود بهره گرفت و خارجيان را متهم، و آنان را وادار به اعتراف بر ضد سفارت انگلستان كرد تا از اين راه اين دولت را تحت فشار بگذارد كه مارا از انگلستان ديپورت كند و .... [Ed Bradley گزارشگر اينوستيگيتيو شبکه CBS در نوامبر 2006 و در 65 سالگي از بيماري سرطان درگذشت.].
Ed Bradley


     اين گزارش مصورِ مجله تلويزيوني «سي.بي.اس» پس از پخش شدن، در جهان توليد شگفتي كرد و دستگاه امنيتي دولت سعودي را كه ساختمان مقر آن در رياض چند روز پيش از پخش اين برنامه در يك انفجار انتحاري تخريب شده بود در برابر يک علامت سئوال قرار داد.
     افشاگري هاي ديگر بهار سال 2004 در رسانه ها، در زمان خود، موقع دولت سعودي را بويژه در جهان عرب تضعيف کرده بود. يکي از اين افشاگري ها اين بود که دولت وقت آمريكا نقشه اشغال نظامي عراق را قبلا به اطلاع مقامات سعودي رسانيده بود و دولت سعودي كه با دولت بوش روابط بسيار نزديك داشت قول داده بود كه در صورت بالا رفتن بهاي نفت خام ناشي از حمله نظامي به عراق، توليد نفت در آستانه انتخابات نوامبر 2004 آمريكا را با هدف پايين نگهداشتن قيمت در جايگاههاي فروش بنزين بالا ببرد تا جورج بوش بارديگر پيروز شود!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مقاله پراوداي آنلاين درباره شکنجه زندانيان عراقي در ابوغريب
پراودا ـ روزنامه قديمي چاپ مسکو كه دهها سال ارگان حزب حاكم شوروي بود و اينك با مالکيت تازه، به صورت مستقل (ناوابسته) انتشار مي يابد در مقاله اي در ماه مي 2004 در اِديشن آنلاينِ انگليسي زبان خود نوشته بود: "در پي افشاي عکس ها و مطالب مربوط به شکنجه در زندان «ابوغريب» بغداد، لازم است که جورج بوش (رئيس جمهوري وقت آمريكا) حقيقت را بگويد و از کاري که شده است پوزش بخواهد تا دست کم از تخريب تاريخ وطن خود جلوگيري کند.".
     پراودا نوشته بود: تحقير اسيران عراقي در زندان ابوغريب از بار اتهامات وارده به صدام حسين کاسته است زيراکه رسانه هاي غرب سالها درباره شكنجه گري عوامل صدام در بازداشتگاهها و چهار ديواري همين «ابوغريب» قلم فرسايي مي کردند. شکنجه هاي اخير يک اشتباه بود و اين اشتباه موضوعي نيست كه با محاكمه چند نظامي جوان به گردن آنان انداخته شود. ترديد نيست كه مقامات رده هاي بالاتر در آمريكا از آن چه كه در «ابوغريب» مي گذشت آگاه بودند مخصوصا كه مدعي هستند كه پرواز پشه را هم در آسمان هر كشور مي توانند ببينند و تعقيب كنند!. امروزه عصري نيست که بشود بمانند گذشته اطمينان داشت کاري که انجام مي شود درز نمي کند؛ عکس هاي شکنجه در ابوغريب با دوربين سلفون ها گرفته شده بود و اينک تقريبا همه مردم سلفون (تلفن موبايل) دارند. هرکس که عصبي شود و منافع اش را در مخاطره ببيند هرچه را که در دل دارد مي گويد و اصطلاحا عقده دل مي گشايد. بايد قبل از هرکار واقعيت هاي روانشناختي انسان را درنظر گرفت.
    پراودا ترديد کرده بود که با انتشار عکس هاي ابوغريب، بوش دوباره انتخاب شود ولي مرور زمان نشان داد که به رغم پيش بيني مقاله نگار پراودا، بوش در نوامبر همان سال در انتخابات به پيروزي رسيد و براي يک دوره ديگر رئيس جمهوري آمريکا شد. پراودا بدون توجه به روش تبليغات انتخاباتي در آمريکا گمان کرده بود که انتشار عکس هاي شکنجه و انتقاد مطبوعات مانع از انتخاب مجدد بوش خواهد شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انتقاد يک مقاله نگار آمريکايي از شکنجه زندانيان در ابوغريب
بانو «يسي اكهارت» در مقاله اي در شماره 11 ماه مي 2004 روزنامه ويرجينيان پايلوت چاپ شهر نورفك آمريكا كه بزرگترين پايگاه دريايي جهان را در خود جاي داده نوشته بود: مدارس آمريكا تلاش مي كنند تا دانش آموزان آنها از موزه هاي شهر واشنگتن به ويژه موزه تاريخ ديدن كنند. در اين موزه، مشاهده قسمت «هالو كاست ـ قتل و شكنجه يهوديان به دست عوامل هيتلر» هر بيننده را آزرده مي کند و از آلمان نازي بيزار مي سازد.
     مقاله نگار سپس سئوال کرده بود: آيا مجسم كرده ايد كه از مشاهده تصوير هرم زندانيان برهنه عراقي (در زندان ابوغريب) در آن وضعيت زننده در روزنامه ها و تلويزيون ها، چه حالت و احساسي به انسان دست مي دهد؟.
    بانو اکهارت سپس نوشته بود: آمريكاييان در جهان به داشتن رفتار خوب با ديگران، مودب بودن و لبخند بر لب داشتن شهرت داشته اند، پس چه شد اين شهرت؟. من گمان مي كردم كه ما بهتر اين هستيم.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نظر مشاور حقوقي سابق «سيا» درباره ماجراي زندان ابوغريب
«جفري اچ. اسميت» مشاور ارشد حقوقي سابق سازمان اطلاعاتي «سيا» در مقاله اي كه به روزنامه هاي آمريكا داده و 11 ماه مي 2004 انتشار يافت نوشته بود:
    پس از انتشار عكسهاي حاكي از شكنجه زننده دستگيرشدگان عراقي در زندان نظامي آمريكا در آن كشور (ابوغريب)، ماندن رامسفلد در سمت وزير دفاع جايز نيست و او بايد برود (بركنار شود) زيرا كه اين عمل كه قابل مقايسه با كشتار غير نظاميان ويتنامي در روستاي «ماي لاي» و ... است اثر گفته هاي آمريكا در اذهان جهانيان را كه مي خواهد در عراق و همه خاور ميانه به برقراري دمكراسي، حکومت قانون و رعايت حقوق بشر کمک كند از ميان برده و به اعتبار آمريكاييان آسيب وارد ساخته است.
    وي همچنين نوشته بود:
     اين عكسها حسن نيّت امريكا در مساعي جهاني اش را دچار ترديد ساخته است.
     اسميت در مقاله خود تصريح كرده بود كه براي بازگرداندن اعتماد به حسن نيّت مقامات دولت جورج بوش راهي نيست جز كناره گيري و يا كنار گذاشتن رامسفلد از وزارت دفاع و اين كار هرچه زودتر انجام شود بهتر است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 11 مي
  • 1846:  
    James Polk

    جیمز پولک James Polk رئیس جمهوری وقت آمریکا در این روز (یازدهم ماه می) مجوز جنگ با مکزیک را از کنگره (قوه مقننه آمریکا) به دست آورد. این جنگ که 21 ماه طول کشید 16 روز پیش از مصوبه کنگره و در 25 اپریل 1846 آغاز شده بود و کالیفرنیا، نیومکزیکو و تکزاس میدان های آغاز آن بودند به شکست نظامی مکزیک انجامید. سپاهیان آمریکا تا پایتخت مکزیک پیشروی کردند. این جنگ دوم فوریه 1948 پایان یافت و برپایه قرارداد «گوادالوپ هیدالگو»، دولت مکزیک از چند ایالت شمالی خود ازجمله کالیفرنیا، نیومکزیکو و تکزاس جنوبی صرف نظر کرد.
        
        
  • 1857:   نظامیان هندی وابسته به عوامل انگلستان در هندوستان که برضد اربابان انگلیسی خود دست به یک بپاخیزی مسلحانه زده بودند شهر دهلی را متصرف شدند.
        
        
  • 1916:   کامیلو خوزه شلا Camilo Jose Cela داستان نگار محافظه کار اسپانیا و برنده جایزه ادبی نوبل سال 1989 به دنیا آمد. تلاش او در داستانهایش انعکاس آسیب پذیری انسان بود. وی بسال 2002 درگذشت.
        
        
  • 1942:   Go Down Moses مجموعه داستان های کوتاه «ویلیام فاکنِر» انتشار یافت. به باور نقدنگاران، هدف این داستان نگار شهیر مقایسه بردگی سیاهان در آمریکا با بردگی یهودیان در مصر باستان بوده است.
        
  • 1945:   یک خلبان ژاپنی با یک عمل کامیکازی (انتحاری) در نزدیکی اوکیناوا، به ناو هواپیمابر آمریکایی USS Bunker Hill آسیب زد و در این حمله 346 تن از کارکنان ناو کشته شدند. این حمله سه روز پس از اعلام پایان جنگ جهانی دوم در جبهه های اروپا و سه ماه پیش از تسلیم شدن ژاپن صورت گرفت.
        
        
  • 2002:   در این روز بانو L. M. Renaude Lapointe از نخستین بانوان ژورنالیستِ کنفدراسیون کانادا در 90 سالگی درگذشت. وی که یک فرانسوی تبار بود سوم ژانویه 1912 در شهر کوبِک (کُبِک) به دنیا آمده بود و یک ژورنالیست حرفه ای تمام عیار بود که دهها سال به این کار ادامه داد. شهرت و اظهارنظرهایش در مقالات رسانه ای سبب شد که در سالخوردگی، سناتور شود. او دو دوره و جمعا حدود 6 سال رئیس سنای کانادا بود. نظرات این بانو درباره اهمیت ژورنالیسم برای جوامع ـ از جامعه خانواده تا جامعه ملّی و جامعه جهانی وارد کتاب های درسی این پیشه شده است. او عقیده داشت که ژورنالیست اگر وفادار به اصول این حرفه باشد و تجربه و مهارت کافی داشته و هدفی جز خدمت به انسان نداشته باشد؛ فرهنگ ساز و به زبان ساده تر، انسانیّت ساز می شود و اهمیت و سطح یک جامعه را باید برپایه روزنامه نگارانش محاسبه کرد که راههای درست و پیشرفت را نشان می دهند.
        
    Lapointe


        
        
  • 2010:   دیوید کامرون متولد اکتبر 1966 ـ سیاستمدار محافظه کار ـ 11 ماه می 2010 نخست وزیر یک دولت ائتلافی در انگلستان شد. در انتخابات پارلمانی آن ماه هیچیک از احزاب اکثریت به دست نیاورده بودند.
        در انتخابات ماه می 2015 حزب محافظه کار انگلستان موفق شد که اکثریت کرسی های پارلمان (اکثریت با یک کرسی) را به دست آورد و به ریاست کامرون 48 ساله تشکیل دولت دهد. از مشخصه های این دوره انتخابات، اکثریت یافتن ملیّون در اسکاتلند بود.
        
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    یک ابتکار جالب برای تقویت میهندوستی در دوران حکومت دکتر مصدق
    در دوران حکومت مصدق، روزنامه نگاران میهندوست، معلمان و سخنرانان از هر فرصتی برای تقویت احساسات میهندوستانه ایرانیان غفلت نمی کردند. برای مثال: اواخر فروردین 1332 (که نگارنده ـ مؤلف اين تاريخ آنلاين ـ دانش آموز کلاس دهم دبیرستان پهلوی کرمان بودم)، یک روز دانش آموزان را به اجتماع در محوطه وسیع دبیرستان فراخواندند. مهندس کارآموز رئیس دبیرستان خطاب به آنان گفت: چند نشریه به مناسبت زادروزِ وِرنِر فوس (وُس) آلمانی که جان خودرا فدای وطن کرد مطلب نوشته اند بروید این نشریات را بیابید و بخرید، آن مطلب را از نشریه جدا کنید و بر دیوارِ راهروهای مدرسه، بازار ـ بازار تاریخی و کم نظیر کرمان و هرجا که معرض دید همشهریان باشد بچسبانید تا همگان ببینند و سرمشق قرار گیرد.
         از همان روز چنین شد بگونه ای که آن نشریات کمیاب شدند و تا چند برابر بهای تکفروشیِ اعلام شده بفروش می رسیدند.
        ورنر وس Werner Voss میهندوست بنام آلمانی که در 17 سالگی و با آغاز جنگ جهانی اول داوطلبانه وارد ارتش وطن خود شده، فنون خلبانی فراگرفته و 48 هواپیمای دشمن را سرنگون ساخته بود 13 اپریل 1917 و در جریان یک نبرد هوایی کشته شد. هشت جنگنده انگلیسی هواپیمای اورا در میان گرفته و سرنگون کرده بودند. او در همان نبرد یک هواپیمای انگلیسی را سرنگون ساخته بود. بکارگیری هواپیما به صورت یک جنگ ابزار، از دوران جنگ جهانی اول آغاز شده است. وُس در 1897 به دنیا آمده بود که در 20 سالگی جان خودرا در راه وطن از دست داد.
        
    Werner Voss

     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    ... و این هم یک روش انتقام گیری جوانان کرمان از انگليس در دوران حکومت مصدق
    الیزابت دوم در آن زمان
    90 ساله شدن الیزابت دوم در 21 اپریل 2016 اين نگارنده ـ مؤلف اين تاريخ آنلاين براي ايرانيان را به یاد روش جوانان کرمانی به انتقام گرفتن از انگلیسی ها در زمستان 1330 ه. ش. انداخت. الیزابت دوم ششم فوریه 1952 (بهمن 1330) بر جای پدر ـ جورج ششم ـ نشسته بود. این فرصت را حکومت مصدق به دست داده بود و دبیران دبیرستان ها آزادانه همه بلاهایی را که انگلیسی ها از زمان ورود گروهِ برادران شِرلی (دوران شاه عباس یکم) به قزوین ـ پایتخت وقت ـ بر سر ایرانیان آورده اند برای جوانان وطن (دانش آموزان) گفته و تشریح می کردند و دل آنان پُر بود. الیزابت دوم متولّد 21 اپریل 1926 در دوم ژوئن 1953 و حدود چهار ماه پس از نشستن برجای پدر، طی مراسمی تاجگذاری کرد. [الیزابت دوم که 70 سال و 7 ماه و چند روز پادشاه یونایتد کینگدُم و رئیس برخی از کشورهای عضو جامعه مشترک المنافع بود هشتم سپتامبر 2022 در 96 سالگی درگذشت و پسر بزرگش برجایش نشست و در ماه می 2023 تاجگذاری کرد.].
         همان زمان و به مناسبت برجای پدر نشستن الیزابت 27 ساله و عنوان ملکه الیزابت دوم گرفتن، برخی از نشریات تهران بویژه مجلّات، عکس های الیزابت دوم و گزارش پادشاه شدنش را به درج کرده بودند و بعضا به تفصیل. جوانان کرمان این عکس ها را از روزنامه ها و مجلّات جدا کرده به عکاسی ها (عمدتا واقع در خیابان کاظمی وقت) داده بودند تا بزرگ و تکثیر کنند و هر عکس کُپی شده به پول آن وقت، برایشان 5 تومان تمام شده بود. [در آن زمان، دستگاه تهیه فتو کپی نبود]. این جوانان این عکس ها را به علامت انتقام گیری و نشان دادن تنفّر خود، در ملاء عام بر تنه درخت و دیوار می چسباندند و با دوشاخه سنگباران و یا در آنها چاقو فرو می کردند و سرانجام، عکس های پاره شده را همانجا آتش می زدند و ....
        آن جوانان اگر زنده باشند اینک در دهه های آخر عُمر هستند ولی گمان نکنم که آن احساس از وجود آنان خارج شده باشد و یا به فرزندان و نوه هایشان منتقل نکرده باشند. کرمانیان شهرت جهانی در کرامت و میهندوستی دارند. آنان در قرون وسطی مدت ها حاکم آلتائیک داشتند ولی حتی یک کلمه تُرکی یاد نگرفتند و این، باعث تعجب مورّخان در سراسر جهان است. رنجش و رویگردان شدن کرمانیان از دولت شاه از زمانی شدّت گرفت که منطقه بندرعباس (گُمبرون) را پس از 25 قرن از استان کرمان جدا و آن را اُستانی تازه کرد. اردشیر بابکان ـ حاکم وقت مکران، سیستان، کرمان و فارس که دژ نظامی کرمان بر فراز تپه (معروف به قلعه دختر) را نوسازی کرد در نظر داشت که پس از برانداختن اشکانیان که به فساد دولتی و سازش با روم گراییده بودند، شهر کرمان را پایتخت ایران کند. وی بعدا تغییر نظر داد زیراکه تهدید روم ادامه داشت و تیسفون (20 مایلی جنوب بغداد) به قلمرو رومیان نزدیکتر بود. کرمان که تمدن آن (طبق آثار بدست آمده در کَهنوج و ...) چندین هزار ساله است هنوز بزرگترین اُستان ایران به لحاظ وسعت است و یک منطقه خودکفا. سردار قاسم سلیمانی از استان کرمان برخاسته بود. سپاهیان کرمانی بودند که در سال 570 میلادی به فرمان خسروانوشیروان، از راه دریا (خلیج فارس) به یمن رفتند و حبشی های مهاجم به یمن را به دریای سرخ ریختند و از آن پس و به خواست بزرگان یمن، این سرزمین وابسته به ایران شد. سپاهیان کرمانی در همه لشکرکشی ها امپراتوری ایران شرکت داشتند. در شهریور 1320، لشکر کرمان (لشکر 7 پیاده) آخرین واحد نظامی ایران بود که دست از مقاومت در برابر نظاميان متجاوز انگليسي برداشت. اين لشکر يک تيپ متجاوز انگليسي را در جلگه رايِن متوقف ساخته بود. اين تيپ از مرز هند (اينک پاکستان) با ايران وارد کشور ایران شده بود و پس از عبور از شهرِ بَم چون اطلاع یافته بود که لشکر کرمان برای مقابله با آن به حرکت درآمده، در تَهرود مسیر خودرا تغییر داده و به جلگه راین (ضلع شمالی روستای ده میرزا) رسیده بود که در اینجا نیز خودرا در برابر واحدهای لشکر کرمان دیده بود و متوقف شده بود که این توقف چندین روز طول کشیده بود تا از دولت تازه دستور قطع مقاومت دریافت کرده بود.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com