Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
10 اكتبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 10 اكتبر
ايران
سالگشت مرگ مأمون عباسي، خليفه اي كه مادرش ايراني بود
دهم اكتبر سال 833 ميلادي مامون هفتمين خليفه عباسي كه مادرش يك ايراني بود، در جريان لشكركشي به آناتولي (تركيه آسيا) براي جنگ با روم شرقي، در شهر سارد ناگهان درگذشت. وي 47 ساله بود و 20 سال خلافت كرده بود. هارون الرشيد پدر او، قبلا مامون را به عنوان جانشين امين (پسر ديگرش) اعلام كرده و وي را فرمانداري كل خراسان داده بود كه پس از مرگ پدر، امين فرزند خود موسي را جانشين اعلام كرد و اين كار، فرصت مناسبي به دست ميهندوستان استقلال طلب ايراني داد تا به نام حمايت از مامون بپاخيزند، ارتش امين را در سه نبرد از جمله نبرد ري شكست دهند بغداد را بگيرند و سَرِ بريده شده امين را براي مامون به خراسان بفرستند. ميدان جنگ ري، محل امروز تهران بود.
    با اين كه از آن پس بغداد در دست مقامات منصوب از جانب مامون بود، وي سالها از شهر مَرو (پايتخت وقت خراسان) بر امپراتوري اسلامي كه تا اسپانيا امتداد داشت حكومت مي كرد.
     مامون مردي دانش پرور و آگاه از افكار فلاسفه يونان باستان بود و به همين منظور بيت الحكمة بغداد را با يك كتابخانه بزرگ تاسيس كرده بود.
    در دوران خلافت مامون، اداره امور امپراتوري در دست ايرانيان بود و نامزدهاي هر مقام پس از گذراندن امتحان معلومات، بررسي تجربه و تعيين ميزان شايستگي آنان و ياد كردن سوگند، منصوب مي شدند.
     پس از درگذشت مامون، برادرش المعتصم خليفه شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
استقرار نظامي انگلستان در ايران طبق قرارداد سن پترزبورگ، و دنباله اين سياست
در اين روز در سال 1290هجري خورشيدي (10 اكتبر 1911) در تهران خبري انتشار يافته بود به اين مضمون كه در اجراي پيمان نامه سال 1907 انگلستان و روسيه مبني بر تقسيم وطن ما، اصطلاحا به دو منطقه نفوذ، دولت انگلستان در بوشهر و سپس مناطقي پيرامون مناطق نفتخيز (خوزستان) نيروي نظامي مستقر خواهد كرد.
     اين نيرو كه هند را با كشتي تَرك كرده بود 12 روز بعد بوشهر را عملا اشغال نظامي كرد و در آنجا باقي ماند و بعدا به همين ترتيب شهر آبادان و ... تحت كنترل نظامي انگلستان در آمدند. انگلستان هيچگاه از نقاط حساس و نفتدار خاور ميانه چشم برنگرفته است و استقرار آن در منطقه بصره از 2003 (پس از افتادن عراق بدست آمریکا) به همين دليل بود كه به اصرار، از آمريكا خواست كه تمشيت امنيت در جنوب عراق را به نيروهاي انگليسي بسپارد. همكاري لندن با دولت واشنگتن از نخستين روز عمليات نظامي افغانستان در اكتبر 2001 نيز بر همان پايه بود و نیز برنامه های بعدی.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مورگان شوستر: بدون گرفتن ماليات، هيچ مسئله اي در ايران حل نمي شود - فرار ايرانيان از پرداخت ماليات، مشكل بزرگ دولت ايران
مورگان شوستر
دهم اكتبر 1911 «مورگان شوستر» آمريكايي كه خزانه دار كل ايران بود در پي اعلام اين حقيقت كه تا مسئله «ماليات گيري دقيق و در سر موعد مقرر» در ايران حل نشود و در اين مورد سختگيري و دقت لازم بعمل نيايد هيچيك از مشكلات اين كشور برطرف نخواهد شد دستور داد كه اموال شعاع السلطنه تا تسويه بدهي مالياتي اش توقيف شود. در پي اين اقدام، دولت روسيه كه طبق پيمان تقسيم ايران (قرارداد آگوست 1907 سن پترزبورگ)، در وطن ما قزاق مستقر ساخته بود براي جلوگيري از اجراي تصميم شوستر، به بهانه متوسل شد و در اطراف املاك شعاع السلطنه نيروي نظامي مستقر ساخت!. در آن زمان دولت آمريکا بي طرف بود و در مسائل بين المللي دخالت نداشت و لذا؛ استخدام مستشار ماليه از آن کشور براي ايران، از نظر انگلستان و روسيه بلامانع بود.
     شوستر بعدا در بازگشت به آمريكا كتابي در زمينه خاطرات خود در طول اقامت در ايران نوشت و ضمن آن مسائل وقت ايران را برشمرد كه در صدر آنها، فرار ايرانيان از پرداخت ماليات به دولت و به اين لحاظ، تضعيف دولت بود كه بايد از تماميت ارضي كشور، حاكميت خود، دارايي و جان و امنيت و حيثيت اتباع حفاظت كند. شوستر نوشته است كه فرار ايرانيان از پرداخت ماليات، براي آنان بصورت يك عادت درآمده است و مجبورساختنشان به ترك اين عادت آسان نخواهد بود.
    پس از شوستر ساير مستشاران خارجي امور امور مالي ايران هم همين نظر اراز كرده بودند. ميلسپو مستشار ديگر، سه دهه بعد از شوستر گفته بود كه ايرانيان به دادن ماليات عادت نكرده اند، حال آن كه ثروت خود را بايد مرهون وجود دولت، امنيت و فرصت هاي برقرار شده توسط دولت بدانند و سهم خود را بپردازند.
    97 سال بعد در نهم اكتبر، رئيس جمهور ايران در يادداشتي خطاب به وزير دارايي كابينه خود اجراي قانون مصوب «ماليات بر ارزش افزوده» را تا زمان تهيه و ابلاغ دستور عمل هاي لازم و تمهيد شرايط مناسب، عملا به حالت تعليق درآورد. قبلا از اين قانون به عنوان يك ضابطه انقلابي در تنظيم درآمد دولت نام برده شده بود. دريافت همين نوع ماليات دولتهاي صنعتي و بويژه دولت ايالات متحده آمريكا را قدرتمند ساخته است. اين دولت درآمدي جز دريافت ماليات ندارد، آن هم بدون مامور وصول!.
    راديو دولتي انگلستان (بي بي سي) در بولتن آنلاين مورخ دهم اكتبر 2008 خود مدعي شده است كه اعتراض بازاريان ايران موجب تعليق اجراي اين قانون شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
18 مِهرماه 1396، دلار آمریکا در بازار تهران 4 هزار و 85 تومان ـ شهریور 1353 شش تومان و 8 ریال ـ 16 مهرماه 1399 بیست و 9 هزار و 500 تومان
پیش از ظهر 18 مهرماه 1396 (10 اکتبر 2017) دلار آمريکا در صرّافی های تهران 4 هزار و 85 تومان فروخته می شد ولی در تابلوی صرّافی ها، عموما بهای فروش آن 4 هزار و 18 تومان نوشته شده بود.
    یک بانوی عازم مسافرت به خارج که از یک صرّافی، دلار آمریکا خریده بود گفته بود: "از صرّاف پرسیدم که چرا در تابلو، 4018 تومان نوشته اند ولی 4085 تومان می فروشند، پاسخ داد که بانک مرکزی گفته، و افزود که ساعت 11 تا 12 نرخ تازه خواهند داد.".
    به گزارش خبرگزاری تسنیم، 16 مهرماه 1399 دلار آمریکا در بازار تهران 29 هزار و 500 تومان بود و سکه بهار آزادی طرح جدید 14 میلیون و 700 هزار تومان.
    ـ ـ ـ ـ ـ
    به گزارش روزنامه اطلاعات که هر روز جدول بهای طلا، سکه و نرخ ارزها را درج می کرد، دلار آمریکا در 23 شهریور 1353، شش تومان و 8 قران! و سکه طلا 270 تومان بود. کُپی جدول به عنوان سند در زیر آمده است:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که محمدرضا شجریان، استاد آواز سُنّتی و معروف به خسروِ آواز و خواننده افسانه ای ایران فوت شد
محمدرضا شجریان موسیقی دان و خواننده بنام آوازهای سُنّتی ایران هفدهم مِهرماه 1399 (هشتم اکتبر 2020) در پی یک بیماری حدودا 4 ساله و به تشخیص پزشکان؛ سرطان، در تهران ـ بیمارستان جَم فوت شد. وی یکم مهرماه 1319 در شهر مشهد بدنیا آمده بود. وفات شجریان انعکاس جهانی وسیع داشت ـ یک انعکاس بی سابقه که قبلا در مورد هیچیک از هنرمندان ایران و دنیای پارسی زبان مشاهده نشده بود. وفات شجریان که استاد شجریان خطاب می شود، پارسی زبانان جهان را اندوهگین ساخت. مردم و مقامات افغانستان و ازجمله دکترعبدالله تأسف و تألم عمیق خود را از وفات شجریان ابراز کردند. جسد شجریان روز پس از وفات، نخست جهت انجام مراسم مذهبیِ غُسل و نماز میّت از بیمارستان به گورستان بهشت زهرا و سپس با هواپیما به مشهد منتقل شد و در محوطه آرامگاه فردوسی در توس دفن شد.
    دوستداران شجریان از لحظه آخرین انتقال او به بیمارستان، اطراف بیمارستان را تَرک نکردند و به همین ترتیب در بهشت زهرا و از ساعت ها پیش از انتقال جسد او به مشهد، در محوطه آرامگاه فردوسی اجتماع کرده بودند. در یک گزارش نوشته بودند؛ آلبوم‌هایی مانند پیام نسیم، سرو چمان، آرام جان و ... آواز شجریان در همه شهرهای جهان که ایرانی و پارسی زبان زندگی می کند توزیع می شود.
    اصحاب نظر، استاد شجریان را یک پُل ارتباطی میان ایرانیان برون مرز و درون مرز و پارسی زبانان و فارسی دانان جهان بشمار آورده اند که بیش از دویست میلیون نفر هستند. در کمتر خانه ایرانی نوار و یا سی دی «مرغ سحر» آواز شجریان که شعر آن از ملک الشعرائ بهار است وجود نداشته باشد. شجریان همچنین معروف به « خواننده افسانه ای ایران» و «خسروِ آواز» است.
    وی بنیادگذاز گروه موسیقی سُنّتی به نام گروه شهنار و رئیس افتخاری شورای عالی خانه موسیقی ایران بود. دوتن از فرزندان شجریان؛ همایون و مژگان فعالیت موسیقی دارند.
    استاد شجریان در عین حال یک خوش خط نویس (نستعلیق نویس) معروف بود. او در جوانی در دانشسرا تحصیل کرده و معلم شده بود.
    به احترام وفات استاد شجریان که به موسیقی وطن خدمت کرد، برخی از روزنامه ها صفحات شماره شنبه 19 مهرماه خودرا رنگی چاپ نکرده و به رسم عزادار بودن، تنها از رنگ مشکی استفاده کرده بودند و «اعتماد» یکی از این روزنامه ها بود:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
وفات محمدرضا شجریان ستاره آواز ایران تیتر صفحات اول 19 مهرماه 1399 روزنامه های تهران


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي داستان نويسي
رُمان تازه و 831 صفحه ای محمدسعید حبشی زیر عنوان «در پاریس بود که ...»
محمدسعید حبشی نویسنده و روزنامه نگار مقیم آمریکا که سال ها فعالیت در رادیو و تلویزیون دولتی ایران، مطبوعات ازجمله روزنامه اطلاعات و سینمای ایران را پشت سر گذاشته پنجمین رُمان خود به نام «در پاریس بود که ...» را در لس آنجلس منتشر ساخت.
    طبق گزارش های رسانه ای، این کتاب بر خلاف کتاب های قبلی محمدسعید حبشی که هر کدام مجموعه ای از داستان های کوتاه بود، یک رُمان بلند 831 صفحه ای است که در قطع وزیری انتشار یافته و از آن به عنوان قطورترین رُمانی یاد می شود که در خارج از کشور نوشته و چاپ شده است. انتخاب سوژه و سبک حبشی در ساده نویسی با قلم شیرین و شیوایش سبب شده است تا خوانندگان بسیاری به سوی خواندن کتاب های وی به ویژه کتاب جدید و قطور او روی آورند. حبشی در رُمان جدیدش بر روی عشق، انسانیت، و عواطف انسانی انگشت گذاشته است. بسیاری از نویسنگان، نقد نویسان و هنرمندانِ بنام از این کتاب او تعریف کرده اند.
     طبق همین گزارش ها، حبشی در بخشی از مقدمه کوتاه این کتاب نوشته است: "این رُمان، سیاسی نیست و داستانی است که بوی هر نوع زندگی را می دهد و می توانم بگویم که هر پاراگراف این رُمان رنگ و بوی تازه ای از حوادث عاشقانه و انسانی و یا دور از انسانیت دارد.".
    کتاب های قبلی محمد سعید حبشی عبارتند از: «بوسه روی شن های ساحل»، «برهنه در مرداب» و «عشق گمشده» که هر کدام مجموعه ای است از داستان های کوتاه. چهارمین کتاب او «سکانس آخر» عنوان دارد.
    دو کتاب حبشی؛ «برهنه در مرداب» و «عشق گمشده» تحت عناوین Naked in the Swamp و The Lost Love توسط یک ناشر آمریکایی به زبان انگلیسی ترجمه و منتشر شده اند که همانند نسخه های فارسی آنها با استقبال رو به رو شده و هنوز در آمازون و سایت های اینترنتی به فروش می رسند.
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
زادروز دو داستان نگار اسلاو
بونين

امروز زادروز دو داستان نگار اسلاو است كه هر دو برنده جايزه نوبل در ادبيات شده اند. يكي «ايوان بونينIvan Bunin» و ديگري «ايوو اندريچIvo Andric».
    بونين دهم اكتبر 1870 در روسيه به دنيا آمد و 83 سال عمر كرد و جايزه نوبل سال 1933 را به دست آورد. وي نخست، كتابدار، سپس منشي دادگاه (تقرير نويس) و آنگاه روزنامه نگار بود و در روزنامه نگاري تا معاونت سردبير پيش رفت. اين سه شغل از او يك داستان نگار تمام عيار ساخت. نخست از داستان كوتاه آغاز كرد و سپس به نگارش داستان طولاني پرداخت. داستانهاي او انعكاسي از وضعيت مردم روسيه در هر دوره است. معروفترين داستانهايش عبارتند از: دورنماي روستا، در لبه دنيا، خبرهايي از زادگاه، سيب هاي آنتونف، مردي از سانفرانسيسكو و چهار مجموعه داستان كوتاه. چون در دهكده به دنيا آمده بود، داستانهاي او از دهكده و روستا شروع مي شد. وي از اصلاح طلبان روسيه بود و با تغيير نظام و وضعيت اجتماعي موافق بود ولي هنگامي كه ديد با انقلاب بلشويكي 1917، عده اي افراد معمولي، فاقد معلومات لازم و تجربه و حتي معدنكاران بي سواد به مقامات دولتي دست يافتند و سرنوشت مردم و وطن را به دست گرفتند و به تذكرات او در اين زمينه توجه نشد در سال 1919 روسيه را ترك كرد و به سويس رفت و از آن پس دست به ديدار از كشورها دور دست زد و در همه جا گفت كه انقلاب روسيه با اين مقامات اداري كه منصوب كرده است اگر هم صد سال طول بكشد شكست مي خورد زيرا اين مقامات فاقد تجربه روند گذشته و كهن را متوقف و تخريب مي كنند و شالوده درستي هم براي آينده نمي توانند بريزند. در حسن نيت آنان ترديد نيست ولي مايه و پيش شرط احراز مقام را ندارند و چون نمي توانند كاري انجام دهند لاجرم به فساد مي گرايند.
    
اندريچ

ايوو اندريچ داستان نگار يوگوسلاوي نيز در دهم اکتبر ولي در سال 1892 در بوسني به دنيا آمد و 13 مارس 1975 در گذشت. «ايوو» برنده جايزه ادبي نوبل سال 1961 شده بود. معروفترين داستانهاي او «پلي بر روي درينا» » ، « زني از سرايوو » و «روزنگار بوسنيايي» هستند. وي نويسندگي را با نوشتن داستان کوتاه از درگيري هاي پيروان مذاهب مختلف در يوگوسلاوي و خصومت هاي نژادي در اين سرزمين آغاز کرد. ايوو در دهه دوم قرن 20 به جنبش ناسيوناليستي صرب پيوست و همرزم «گاوريلو پرنسيپ » بود که وليعهد اتريش را در سال 1914 ترور کرد و عمل او بهانه جنگ جهاني اول قرار گرفت. به علت عضويت در اين جنبش، ايوو سه سال به زندان رفت. وي پس از گرفتن دکتراي خود از دانشگاه وارد امور ديپلماتيک شد، اما تاپايان عمر کار اصلي او نوشتن داستان بود. گاهي هم براي روزنامه ها مقاله مي نوشت.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
«برق» به جاي «شرق» در دوران نشريات «من در آوردي» !
18مهر 1289 روزنامه تازه سيد ضياء طباطبايي يزدي به نام «برق» در تهران به توزيع داده شد . دولت وقت روزنامه قبلي او به نام «شرق» را بسته بود كه وي «برق» را با همان روش جانشين آن ساخته بود. روزنامه هاي آن زمان ايران، شكل ناقص و ابتدايي از نشرياتي بودند كه امروزه در جهان به آنها بولتن ابراز نظر شخصي(نشريه خصوصي)، و ناشر عقايد و نظرات يك فرد مي گويند، و نشريه عمومي كه براي انتشار همه خبرها و نظرها ـ صرفنظر از موافق و مخالف بودنشان داير شده باشند نبودند و چون قواعد و اصول «روزنامه نگاري حرفه اي» را هم نمي دانستند كه رعايت كنند نمي توان آنها را در چارچوب تعريفي كه از رسانه عمومي مي شود قرار داد.
    در کشورهاي پيشرفته، دانشجويان رشته هاي روزنامه نگاري اصطلاحا اين نوع اوراق چاپي را «نشريات من در آوردي» مي خوانند؛ نظير برخي از وبلاگ هاي اينترنتي امروز. در هرحال، هنوز هم اين اتهام كه پاره اي از نشريات آن زمان ايران از انگليسي ها كمكهايي مي گرفتند و يا از جانب آنها و خارجيان ديگر حمايت مي شدند منتفي نشده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انور خامه اي، تنها ايراني كه 8 دهه روزنامه نگاري کرد ـ اشاره اي به ابتکارهاي ژورناليستي خامه اي و قدرداني آفريقاييان ازا و
دکتر انور خامه اي

دهم اكتبر 2011 هفتادمين سالگرد روزنامه نگاري انور خامه اي بود كه هيچگاه نخواسته بود او را دكتر خامه اي بنامند و به همين مناسبت مراسمي برگزار شده بود. خامه اي که در کرج زندگي مي کرد 29 آبان 1397 (20 نوامبر 2018) و در 102 سالگی درگذشت. در اسفند 1395 نيز به مناسبت 100 ساله شدن او مراسم چشمگیری در تهران برگزار شده بود. وي نخستين ژورناليست ايراني بود كه نزديک به هشتاد سال مستمرا بكار روزنامه نگاري اشتغال داشت كه ركورد تازه اي در ايران است.
    روزنامه مردم كه بعدا ارگان حزب توده عنوان گرفت يازدهم بهمن 1320 نخستين شماره خودرا منتشر ساخت و از نخستين نويسندگان اين روزنامه، تنها دكتر انور خامه اي تا سال 2018 در قيد حيات بود و تا چند ماه پيش از وفات به كار نوشتن در نشريات تهران ادامه مي داد.
    وي مدت ها دبير صفحات فيچر (گزارش روز و کانتکست) روزنامه اطلاعات، سردبير مجله اطلاعات هفتگي و همچنين يكي از سران آموزش پروش تهران بود ــ رئيسي كه با داشتن اتومبيل سرويس، با اتوبوس شهري به محل كار مي رفت، سمتِ فرمانبر را در مقّر اين اداره حذف كرده، تعيين مديران مدارس را انتخابي كرده بود و مديران مدارسي را كه انجمن خانه و مدرسه نداشتند مواخذه مي كرد و صورتجلسات اين انجمن ها را شخصا مي خواند و بر اساس آنها براي حل مسائل دستور مي داد.
    وي پس از خروج از ايران در نيمه اول دهه 1340، سالها نماينده و كارشناس سازمان ملل در افريقا بود و به روي پاي خود ايستادن كشورهاي تازه استقلال يافته اين قاره كمك بسيار كرد. آفريقاييان جهت قدرداني از او نامش را بر تالارها، مدارس و خيابانها متعدد گذارده اند.
    خامه اي، تحصيلکرده اروپا و مسلّط بر چند زبان، در طول فعاليت در آفريقا شرح مشاهدات و نظرات خود را براي روزنامه هاي تهران به ويژه روزنامه اطلاعات و ژورنال دو تهران مي فرستاد. خامه اي درجريان انقلاب 1357 به ايران بازگشت، بعدا حقوق بازنشستگي خودرا احياء كرد، مقيم كرج شد و همچنان به كار نوشتن به ويژه در مجله ها ادامه مي داد.
    صفحات «گزارش روز = فيچر و کانتکست» روزنامه های ایران از ابتكارات انور خامه اي است كه در سال 1355 آن را در روزنامه اطلاعات به تجربه گذارد و در شهريور سال 1336 بود كه در اين صفحه، شرح كشف داروي سرطان توسط مردي به نام هراتي و هجوم مردم به خانه او [واقع در کوچه چاله حصار ـ چهارراه گلوبندک] براي دريافت اين داروي گياهي را به رغم مخالفت دولت به چاپ رساند كه ماجرايي طولاني بود. خامه اي تاكيد بر روزنامه نگاري بي طرفانه و نگارش ساده و بدون تكلّف داشت و در زماني كه در تحريريه روزنامه اطلاعات سمت دبيري داشت مي كوشيد كه اخبار دولتي در ستون «خلاصه خبرها» چاپ شود. وي به رعايت اصول اخلاقي در روزنامه نگاري عميقا پايبند بود. جا دارد که تجربه هاي او به اطلاع روزنامه نگاران جوان برسد تا محصول و متاع بهتري عرضه کنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
چرا «سوشِل میدیا» دارد جای «مَس میدیا» را می گیرد؟ ـ راه حل: بازگشتِ مَس میدیا به رعایت کامل اصول و قواعد ژورنالیسم
این پرسش و پاسخ از صفحات 13 تا 16 مجله روزنامک شماره 89 (شهریور 1400) عینا نقل شده است:
    
     پرسش مخاطب: 48 سال است که در آمریکا زندگی می کنم. سالهای پیش، صبح زود که از خانه بیرون می رفتم پشت درِ خانه ها و یا در درایووی ها تقریبا همه خانه ها [Driveway ـ ورودی اتومبیل از خیابان به محوطه بیرونی خانه که بعضا به گاراژِ خانه منتهی می شود] روزنامه می دیدم که روزنامه رسان ها همه روزه در سپیده دَم می آورند و می انداختند و نیز در کنار هر فروشگاه و یا چهارراه صندوق های سکه ای فروش روزنامه بود، ولی دیگر اثری از صندوق ها نیست و روزنامه رسانی به خانه ها (home delivery) هم تا حدود 60 درصد کمتر شده است. در منازل نیز به بخش خبرِ بیشتر شبکه های تلویزیونی توجه نمی شود و مردم دیدن برنامه های آشپزی را بر بخش اخبار ترجیح می دهند، چرا؟.
    پاسخ:
    برای اینکه آنچه را که مردم از رسانه ها (نوشتاری و صوتی ـ تصویری) انتظار دارند و می خواهند، خبر کامل [مطلق] و در جریان تحولاتِ روز قرارگرفتن است ـ اخباری که به زبان ساده نوشته شده باشد تا [بدون فشار به مغز] درک رویداد آسان باشد و نیز برایشان جای سئوال باقی نگذارد. مردم قرن 21 حوصله خواندن و شنیدن مطلب طولانی به اسم خبر و یا خبر ناقص [و به قول برخی سیاستمداران؛ فِیک نیوز] را ندارند. اگر اخبار طبق اصول خبرگیری تهیه و مطابق قواعد خبرنویسی تنظیم شده باشد، یعنی که خلاصه و اصل مطلب در «لیدِ خبر ـ پارگراف اول» آمده باشد و خبر شامل هر 6 عنصر آن (کِی، کجا، کی ـ چی، چرا، چگونه) و به صورت مثلث معکوس تنظیم شده باشد ـ با افزوده شدن سابقه، و روزهای بعد دنبال شود، مردم به همانگونه که به آب و غذا نیاز دارند به آگاه شدن از تحولّات و رویدادهای روز احساس نیاز می کنند و خبر و نظر خواندن و دیدن، بمانند گذشته برایشان عادت می شود (اصطلاحا؛ نوعی اعتیاد).
    ژورنالیست شدن، دیگر نیاز چندان به رفتن دانشگاه ندارد، یک آموزش کوتاه مدت و آشناشدن با اصول و قواعد خبرشناسی، خبرگیری و خبرنویسی و اصول حرفه و تعاریف ژورنالیسم و داشتن استعداد، هوش و عشق به این حرفه و تسلط بر زبان رسانه مربوط (دستور زبان، واژه شناسی، عبارت و جمله نویسی) کافی است. روزنامه نگاری باید پیشه دائمی و تنها مشغله باشد تا در آن پیشرفت کرد. بنابراین، از نبود کار در جامعه، به کار خبرنگاری روی آوردن، درست نیست. قبلا یک خبرنگار باید از فنون گرفتن و ساختن عکس (در تاریکخانه)، چگونگی کار حروفچینی سربی و لاینوتایپ، صفحه بندی و تصحیح و در مورد تهیه خبر برای رادیو تلویزیون از اِدیت نوار، تهیه فیلم برای نشان دادن سابقه و تنظیم با روشT اطلاع می داشت که دیجیتال شدن، این کارها را ساده کرده و همان بکاربردن تلفن دستی (سِلفون ـ موبایل) و اِدیت کامپیوتری و تعیین اندازه و نوعِ حروف و طرز صفحه بندی و تصویرسازی (فتو شاپ ـ پِینت شاپ پرُو) کافی است. قبلا هر رسانه، میز ترجمه خبر از زبان های رایج ـ انگلیسی، فرانسه، اسپانیایی و روسی و بعضا عربی داشت که اینک «گوگِل» ظرف چند ثانیه هر مطلبی را به هر زبان مورد درخواست، ترجمه می کند ولی این ترجمهِ گوگلی، نیار به تصحیح دارد که کار دبیرِ میز و یا نویسندهِ نشستهِ میز مربوط است.
    دیده شده است که در قرن 21 و اصطلاحا؛ عصر اینترنت، دبیران میزها مطابق تعاریفِ «سازمان رسانه» انتخاب نمی شوند (حد اقل داشتن 3 سال تجربه خبرگیری، 5 سال خبرنگاری و نشان دادن شایستگی و قبول شدن در مصاحبهِ معلومات عمومی (امتحان شفاهی در شورای سردبیری) و داشتن اطلاع کامل از وظایف و وضعیت حوزه خبری میزی که باید دبیر آن شوند.
     به نظر می رسد که سردبیران اجرایی هم، دیگر عملا ژنرال تحریریه [فرمانده اطاق خبر] نیستند و تحریریه ها مدیر اداری و نیز دبیرِ عمومی (دریافت کننده نامه و نظرات مردم و ... و اصطلاحا؛ پابلیک اِدیتور) ندارند. روزنامه ایران (روزنامه دولت) در دهه اول حیات تازه خود از 1373ه.ش. از این لحاظ (سازمان تحریریه) کامل بود و می توان گفت که نمونه در جهان ژورنالیسم. حسین انتظامی در دوران مدیرکلی و معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد تلاش بسیار ازجمله ترجمه و تدوین فنون روزنامه نگاری و توزیع رایگان آنها میان روزنامه نگاران و تلاش برای ایجاد انجمن روزنامه نگاران پیشکسوت برای دادن آموزش و اندرز به روزنامه نگاران جوانتر و برگزاری نمایشگاه سالانه مطبوعات به عمل آورد و نیز علیرضا ملکیان روزنامه نگار بنام که دو دهه پیش در ردیف روزنامه نگاران برجسته جهان اعلام شده بود، در دوران معاونت مطبوعاتی خود در وزارت ارشاد تلاش بسیار برای اعتلای ژورنالیسم وطن به عمل آورد [که این تلاش ها باید دنبال شود].
    مشکل دیگر ـ اینترنت است که خبرگیر و خبرنگار را تنبل و پشت میزنشین کرده است و به نظر می رسد که دیگر، فرقی میان خبرنگار و نویسندهِ نشستهِ اطاق خبر نباشد. خبرنگار باید به محل برود و بمانند کارآگاه پلیس پیرامون آنچه را که مقامات گفته اند، یا در وبسایت های رسمی و غیر رسمی آمده است و یا از راههای دیگر به گوشش رسیده تحقیق کند، سابقه خبر را در آرشیو بخواند، از آگاهان و استادان و نیز مردم کوچه و خیابان نظرخواهی کند و مطلب کامل به دست دبیرِ میز دهد و دبیرِ میز آن را برای سابقه نویسی و تصحیح عبارات و ساده کردن جملات و جایگزین کردن واژه های ثقیل و نامأنوس به نویسندهِ نشسته میز بدهد و در این صورت است که رسانه های امروز برای مردم همان خواهند شد که در دهه های گذشته بودند و نوعی اعتیاد و نیاز به خواندن و در مورد تلویزیون؛ دیدن و شنیدن اخبار و نظرات. دیده شده است که در این دو دهه، خبرنگاران پشت دِسک تاپ ها (کامپیوترهای روی میزی) نشسته و مطالبِ داده شده از سوی مقامات و منابع رسمی را که انشاء خاص اداری و تشریفاتی دارند کاپی ـ پِیست می کنند و ....
    در دو دهه گذشته دیده شده است که مخاطبان رسانه ها به محض خواندن و یا شنیدن واژه نامأنوس و یا نام یک فرد و یک شهر و یک کشور سراغ اینترنت می روند تا معنا و سابقه را بخوانند و این، برایشان وقتگیر است.
    همچنین برخی برای دیدن خبرها، سراغ سرچ انجین ها می روند که آنها هم فقط اخبار منابعی را بدست می دهند که مشتری آنها و یا در جهت سیاست و منافع شان هستند ـ درست همان کاری که خبرگزاری های بزرگ در قرن بیستم می کردند و سازمان ملل نرفت یک خبرگزاری جهانی و یا یک سرچ انجین بی طرف و بی نظر بسازد. ترامپ ـ چهل و پنجمین رئیس جمهوری آمریکا نتوانست حریف این منابع انتقال خبر شود و او را از رساندن حرف هایش محروم و یا تحریف کردند و شکست خورد.
    
Lou-dobbs

لو دابز Louis Dobbs ژورنالیست تلویزیونی شهیر و 76 ساله با بیش از پانزده میلیون مخاطب را که در برنامه خود دست آن گروه از رسانه ها و سرچ انجین ها را باز می کرد مجبور به کناره گیری از فاکس نیوز کردند. در سال های اخیر در بسیاری از کشورها، اصحاب منافع و کمپانی های خارج از حرفه ژورنالیسم، روزنامه ها و شبکه های رادیو ـ تلویزیونی را خریده و متعلق به خود کرده اند تا حربه و پلکانشان باشند و یا اینکه رادیو تلویزیون اینترنتی برای خود ساخته اند و ....
    با این اوصاف، مردم سراغ کسب اطلاع از خودشان رفته اند و سوشِل میدیا جای مَس میدیا (رسانه های همگانی) را گرفته و هر روز این جانشین شدن وسعت می گیرد. از طریق سوشل میدیا، جهان بزودی دارای دهها بلکه صدها میلیون «اِدی آدامز» می شود که یک عکس از او، جهانیان را برضد جنگ ویتنام برانگیخت و تاریخساز شد و صفحه ای در تاریخ عمومی و تاریخ ژورنالیسم. ماجرا از این قرار بود:
     در جريان تعرّض «تِت» كه ويت كنگ پايگاهها و اردوگاههاي آمريكاييان در جنوب ويتنام را مورد حملاتِ همزمان قرارداده بودند، چند مأمور پليس شهر سايگون [اینک؛ هوشی مین سیتی] مردي را به اتهام همدستي با ويت كنگ دستگير كرده و دست بسته نزد سرتيپ «نگوك لوآن» رئيس پليس كه در يك چهار راه شهر بر كار ماموران نظارت مي كرد برده بودند. سرتيپ نگوك لوآن بدون اين كه تحقيق شود كه آيا آن مرد واقعا همدست ويت كنگ بوده و يا اشتباها دستگير شده است در همانجا در برابر چشم مردم تپانچه خود را بيرون كشيد و يك گلوله به مغز آن مرد خالي كرد و او را جا به جا كشت و «اِدي آدامز» فتوژورنالیست آمریکایی كه در آنجا حضور داشت از اين وضعيت به گونه اي كه پليس متوجه نشود عكس گرفت و اين عكس كه برنده جايزه پوليتزر شد از سوي اسوشييتدپرس در سراسر جهان توزيع گرديد و در روزنامه ها به چاپ رسيد و از شبكه هاي تلويزيوني پخش شد و مردم را به خروش درآورد. از آن پس آمريكاييان آرام نگرفتند و دست از تظاهرات ضد جنگ برنداشتند تا نيكسون رئيس جمهوري آمريكا شد و مجبور گردید كه واحدهاي زرمی اين کشور را از ويتنام خارج سازد و در نتيجه وحدت ويتنام تامين گردد. اين عكس به صورت يك سند در همه كتاب هاي تاريخ عمومي درج شده است. [عکس در پایین و جداگانه درج شده است].
    پس از عمومیّت یافتن سوشل میدیا و گرفتن عکس ثابت و متحرّک با تلفن همراه و انتشار آنها در سوشل میدیا، هزاران عکس و فیلم از رویدادهایی نظیر قضیه سایگون [مطلب بالا] توسط افراد معمولی و اصطلاحا «سیتیزن ژورنالیست» گرفته شده و انعکاس یافته و دگرگونی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایجاد کرده است و برای مثال؛ صحنهِ کشته شدن جورج فلوید در شهر مینیاپولیس (استیت مینه سوتایِ آمریکا) بدست ماموران پلیس و همچنین عکس پرجنجالِ از این دست؛ گرفتن عکس با تلفن همراه از یک مأمور مرزبانی سوار در تکزاس که با کمند یک پناهجوی هِیتیایی را دستگیر می کرد (ماه سپتامبر 2021).
    انتشار گزارش قتل دختر 22 ساله ـGabby Petito در شهریورماه (آگوست ـ سپتامبر 2021) به صورت ناقص و مبهم، یک ضعف ژورنالیسم آمریکا را منعکس کرده است و نشان داده است که خبرنگار هرچه را که پلیس به او بدهد عینا منعکس می کند که کاری آسان تر از نوشیدن آب است، نه اینکه تلاش و تحقیق خودش را که برای مخاطبان جالبتر است و ریشهِ قضیه و انگیزه را می خواهند. [عکس گابی پِتیتو در پایین و جدگانه درج شده است]
    این دختر در اَمُردادماه 1400 با نامزد 23 ساله اش با یک استیشن واگن (برای خوابیدن در آن در مسیر راه) برای یک سفر دورِ آمریکا، فلوریدا (محل سکونتِ شان) را تَرک می کنند و دو سه هفته بعد، نامزد 23 ساله، بدون «گابی» به فلوریدا باز می گردد و کسی هم نمی پرسد که دختر کجاست تا اینکه چند روز بعد جسد دختر در درختزاری در حاشیهِ پارکِ جنگلیِ ویومینگ (حدود 4 هزار کیلومتر به دور از فلوریدا) به دست می آید که آثار ضربه در بدن او مشاهده می شود. با وجود این، نامزد وی رسما متهم نمی شود و هیچ روزنامه نگاری نمی رود جزئیات روابط این دو تن را از آشنایانشان و والدین دختر بپرسد و بنویسد تا اینکه یک مامور پلیس در استیت یوتا می گوید که این دو در جریان سفر، مشاجره و نزاع کرده بودند اما شکایت نداشتند که ما تعقیب کنیم. انتشار این مطلب باعث فرار و ناپدید شدن نامزد مقتوله شد ولی باز رسانه ها همان اظهارات پلیس را منعکس کردند بدون تحقیقات مستقیم خودشان که بروند از دوست و آشنای این دو و در مسیر آنها و جزئیات تماس های تلفنی ـ تِکستی با خانواده و ... را دریابند و منعکس کنند. با این وضعیت، چه انگیزه ای می تواند باشد که مردم روزنامه بخرند و یا اخبار تلویزیونی را ببینند.
    مورد دیگر، روز نهم سپتامبر 2021 ـ بیستمین سالروز رویدادهای پنتاگون و برج دوقلوهای نیویورک با 2هزار و 977 کشته و حدود 25 هزار مجروح (اصطلاحا؛ رویدادِ ناین ایلونِ 2001)، تقریبا همه روزنامه های آمریکا عکس، تیتر و یا ترسیم برج ها را به مناسبت گذشت 20 سال از آن واقعه را در صفحات اول خود درج کرده بودند و بعضا در سراسر صفحه، با اشاره به خروج آمریکا، 11 روز پیش از این سالروز از افغانستان که برای سرکوب عاملان و هواداران رویداد ناین ایلون به این کشور لشکر کشیده بود. ولی هیچکدام از این رسانه ها برای این چند سئوال که به ذهن هرکس در سراسر جهان می رسد پاسخ ننوشته بودند، حتی حدس اصحاب نظر را: چرا آمریکا به این سرعت و تماما خارج شد که چنین خروجی از میدان جنگ در طول تاریخ سابقه نداشت؟، آمریکا به افغانستان نیرو فرستاد و طالبان را که از القاعده حمایت می کرد از حکومت برکنار کرد و آنجا ماندگار شد تا ریشه طالبان برافکنده شود، پس چرا به این سرعت خارج شد و حکومت دوباره بدست طالبان افتاد؟، آیا این، یک شکست و یا اَپیزمِنت نبود؟، قضاوت تاریخ چه خواهد بود؟، چرا دهها میلیارد دلار اسلحه را تعمدا دست نخورده در آنجا رها ساخت تا بدست طالبان افتند و راه هرگونه بازگشت سد شود و ...؟، چرا پایگاه هوایی بَگرام را که خود ساخته بود، برای روز مبادا حفظ نکرد؟، چرا به قول و قرار طالبان که می دانست رعایت نمی کنند اطمینان کرد؟، اگر نقشه و طرحِ پشت پرده دیگری در کار است، چرا رسانه ها حدس اصحاب نظر را ننوشتند؟ و دهها چرای دیگر. [کُپی صفحات اول دو روزنامه در زیر و جداگانه درج شده است]
    در همه موارد در دو دهه اخیر، خبرنگاران به جای رفتن به محل و تهیه چگونگی رویداد به صورت کامل، هرچه را که یک مقام گفته و یا در توئیتر و وبسایت او درج شده عینا کُپی می کنند و درج و پخش می شود. مقام که خبرنویس نیست که سابقه کار و جزئیات را بدهد و از اصل مطلب شروع و به فرع مطلب برسد. می خواهد تصمیم و اقدام خودش را با الفاظ رسمی و اداری بگوید و بنویسد. در این دو دهه در هرجای دنیا که رسانه ها را ببینید وضعیت به همین صورت است. برای مثال؛ خبر یک حادثه شهری و یا جرم را، رسانه ها به همانگونه درج و پخش می کنند که مقام پلیس به آنها می دهد و غالبا پاسخ به پرسشِ چرا و چگونه ندارد، به عبارت دیگر؛ خبر ـ ناقص است، زیرا که انگیزه ارتکاب را بدست نمی دهد تا با اتخاذ تدابیری از تکرار پیشگیری شود. همین وضعیت سبب شده است که توجه به «سوشل میدیا» زیاد شود و به جای «مَس میدیا» مردم سراغ سوشل میدیا بروند که هرکس خبری داشته باشد و یا عکسی از صحنه ای گرفته باشد در آنجا قرار می دهد و جهان اینک دهها میلیون از این رسانه های شخصی دارد و ادامه آن، عُمرِ «مس میدیا» را به پایان می برَد مگر اینکه بازگشتی به رعایت اصول ژورنالیسم و قواعد خبرگیری و خبر نویسی و نیز کسب نظر از آگاهان و استادان مربوط و جمع آوری نظرات مردم در موارد مربوط بشود. عوامل «مَس میدیا ـ رسانه های همگانی» باید درباره هر خبر بروند و نظر اصحاب نظر و دانش و اندیشه را بپرسند نه اینکه منتظر شوند خودِ اصحاب نظر به آنان مراجعه کنند و نظرشان را بنویسند و یا بگویند.
    نقد رسانه و روزنامه نگار، تحولات رسانه ها، خاطرات و سفرنامه های ژورنالیستی و شرح مشاهدات درضعف جهانی و روزافزون رسانه ها (نشریات، رادیوتلویزیونها و ...) و خروج آنها از چارچوب اصول و تعاریف ژورنالیسم که ریزش مخاطبان را درپی داشته انگیزه مؤلف تاریخ آنلاین ایرانیان (نوشیروان کیهانی زاده که روزنامه نگاری را از شهریور 1335 پیشه مادام العمر خود کرده) در ایجاد وِبسایت www.journalist-nushiravan.com بوده است (که از این هفته فعال خواهد شد) تا با نقد آنها و انگشت گذاردن بر ضعف هایشان و روشن شدن مخاطبان، شاید کمکی به رعایت اصول ژورنالیسم کرده باشد.
     «ژورنالیسم حرفه ای» روزنامه نگار را از آلوده شدن به سیاست بازی و ابزار دست دولتمردان، سیاستمداران و اصحاب منافع شدن، کمک مالی گرفتن، عامل تلقین بودن و نقش روابط عمومی سازمان و گروه خاصي را برعهده گرفتن منع کرده است.
     «خبر» متفاوت از «نظر» است. یک روزنامه نگار در مقالهِ امضاء شده خود، هرچه را که بخواهد و یا به او دیکته شده باشد می تواند برنگارد و یا بگوید، قضاوت با مخاطب و نیز تاریخ نگار ـ به عنوان دادیار و مدعی العمومِ دادگاهِ تاریخ است، ولی نه در خبر که باید مطلق و کامل باشد و یکطرفه نباشد. از آغاز قرن 21، تجاری و وابسته شدن سرچ انجین ها و رفتن اینها به راههایی که اصحاب منافع می خواهند مزید بر علت شده است و اینها مطالبی را عینا منعکس می کنند که به آنها گفته شده است، نقل کنند.
     راه نجات رسانه های همگانی (مَس میدیا)؛ بازگشت به اصول حرفه ژورنالیسم و حفظ اصالت آن است. آنها که بازگشته اند موفق بوده اند. می دانیم که سرمایه اصلی یک رسانه، انسان ماهر و علاقه مند (ژورنالیست) است که به قول اصحاب نظر در این سال ها شده است موجودی نادر و کمیاب.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
عکس تاریخساز «اِدی آدامز» که اینک هر روز صدها عکس نظیر آن توسط «سیتیزن ژورنالیست» ها گرفته می شود



    شرح قضیه در مطلب بالاتر زیر عنوان؛ چرا مَس میدیا دارد ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گزارش ناقص و مبهم قتل گابی پِتیتو یک مورد از ضعف رسانه های همگانی (مَس میدیا)



    شرح قضیه در مطلب بالاتر زیر عنوان؛ چرا مَس میدیا دارد ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
صفحات اول روزنامه ها به مناسبت بیستمین سالگرد رویدادِ «ناین ایلِوِن»، ولی بدون پیش بینی نتایج عقب نشینی نظامی از افغانستان!



    شرح قضیه در مطلب بالاتر زیر عنوان؛ چرا مَس میدیا دارد ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
تابلوي تصوير الفباي کره اي ها
کشور کره دهم اکتبر سال 1446 ميلادي (طبق وقتِ خاور دور) بکار بردن الفباي ويژه خود را که کار طرح ريزي آن پايان يافته بود آغاز کرد، زيرا الفباي چيني براي اداي همه صداها در زبان کره اي کافي نبود.
    اين اقدام به تصميم «سجونيSejony» پادشاه وقت اين کشور از دودمان چوسون Choson انجام گرفته بود که خود، شخصا به تکميل آن کمک کرده بود.
     اين دودمان از 1393 تا اوايل قرن 20، با اين که چين در بيشتر زمان بر کره مسلط بود، در اين کشور سلطنت داشتند.
    الفباي کره (هان گول Han - Gul ) الفبايي بسيار کامل توصيف شده است.
    تصوير تابلوي حاوي الفباي کره اي ها در زير آمده است:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... و به اين سان انگلستان سرزمين هاي دور دست را مي بلعيد
جهانگيرشاه
دهم اكتبر سال 1615 ميلادي «توماس رو» نماينده پارلمان انگلستان كه ازجانب جيمز پادشاه وقت آن كشور مامور مذاكره با جهانگيرشاه گوركاني امپراتور هند شده بود در پايان سفر دريايي شش ماهه خود پاي بر خاك هند گذاشت. وي در عين حال ماموريت داشت كه اطلاعاتي جامع از اوضاع سياسي، نظامي، اجتماعي و اقتصادي هند و ميزان هوش و ذكاوت و توان تصميم گيري (اراده) جهانگيرشاه و وليعهد او به دست آورد. انگليسي ها در آن زمان براي سلطه بر سرزمين هاي ديگر از ابزاري به نام «كمپاني ...» استفاده مي كردند و اين كمپاني هاي در ظاهر خصوصي از قبيل كمپاني ويرجينيا، كمپاني هند شرقي و ... بايد جاي پاي خود را در سرزمين مورد نظر محكم مي كردند و سپس دولت، كمپاني را با تراشيدن بهانه اي مصادره مي كرد و رأسا به استعمار و بالا كشيدن آن سرزمين دست مي زد.
     بايد دانست كه انگليسي ها هشت سال پيش از ورود «توماس رو» به هند، در آمريكاي شمالي در منطقه اي كه به نام ملكه باكره آنان «ويرجينيا» نامگذاري شده است مستقر شده بودند كه اينك فدراسیون آمريكاست.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تصرف پراگ به دست ساکسوني ها
دهم اكتبر سال 1630 ساكسون هاي آلمان شهر پراگ را تصرف كردند. اين ساكسون ها عمدتا در ايالت ساكسوني به پايتختي «درسدن Dresden» زندگي مي كنند. در عهد باستان، محل سكونت آنان (پس از مهاجرت از اورازيا ـ اوراسيا) شمال غربي آلمان و گوشه اي از هلند بود كه بعدا دسته اي از آنان هم به انگلستان رفتند و مقيم اين جزاير شدند.
    گفته شده است كه ساكسون ها (ساك سكاSakska) از تبار سكاهايي هستند كه دسته اي از آنان هم به سيستان (عمدتا جنوب افغانستان امروز) مهاجرت كردند و سيستان در قديم سكستان به تلفظ درمي آمد.
     ساكسون ها نيز بمانند ساير آلماني ها، آرين (آريايي) هستند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اندرز تاريخي و هميشه تازه هو شي مين در روزي که استعمار فرانسه بر ويتنام پايان يافت
دهم اكتبر سال 1954«هوشي مين» رهبر جبهه واحد استقلال طلبان، ملي گرايان و كمونيست هاي ويتنام همزمان با پايين كشيده شدن پرچم فرانسه پس از 70سال در شهر هانوي، بدون كوچكترين تشريفات و اين كه اجازه دهد از او استقبال شود وارد اين شهر شد و ضمن نطقي از مردم خواست كه ضمن ادامه مبارزه، سازندگي را هم فراموش نكنند و تنها توليدات ويتنام است كه مي تواند پشتوانه مبارزات باشد. وي گفت كه دولت هاي بزرگ به منظور حفظ برتري خود نمي خواهند كشورهاي ديگر از نظر اقتصاد داخلي خودكفا و نيز داراي سلاحهاي پيشرفته باشند و ويتنامي ها بايد اين دو نكته را از نظر دور ندارند. كشور خودكفا در امور اقتصادي و دفاع براي خود يك قدرت است و كسي در صدد در آويختن با يك قدرت بر نمي ايد و بر اين دو مورد بايد ابزار هاي بالا بردن سطح آگاهي ها را اضافه كنيم كه عبارتند از نشر كتاب، رسانه ها و مدارس كه گردانندگان اين سه ابزار گرانبها، آموزگاران جامعه بشمار مي آيند كه بايد تشويق شوند، دلگرم باشند و رعايت احوال آنان لازم است. انسان آگاه را نمي توان اسثتمار كرد و تحت ستم قرارداد و به او زور گفت.
     احتمالا همين اظهارات هوشي مين، ژنرال آيزنهاور رئيس جمهوري وقت امريكا را برانگيخت كه به دولت ويتنام جنوبي كمك برساند و نخستين كمك نقدي آمريكا 22 اكتبر سال 1954 (ده روز بعد) به دولت سايگون (ويتنام جنوبي) داده شد و متعاقب آن كمك نظامي و اعزام مستشار و سرانجام، جنگ، جنگي كه آمريكا همانند فرانسه در آن موفق نبود و ....
    ويتنام امروز، در پرتو همين اندرزها به يك كشور نيرومند از لحاظ حاكميت ملي و اقتصاد تبديل شده است و بازارهاي آمريكا و اروپا پُر از پوشاك ويتنامي است كه اخيرا عنوان بهترين توليد كننده پوشاك صادراتي در جهان را به دست آورده است. بهترين پوشاك در فروشگاههاي آمريكا ساخت ويتنام است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سالروز استقلال فيجي
دهم اكتبر سال 1970 كشور فيجي واقع در جنوب اقيانوس آرام استقلال خود را به دست آورد. اين مجمع الجزاير بيش از يك قرن از مستملكات انگلستان بود!.
    در طول استعمار، انگليسي ها بيش از نفوس بومي، مهاجر هندي به آن كشور فرستادند و مشكلات سياسي فعلي فيجي به همين سبب (اختلاف فرهنگ) است.
    جمهوري فيجيِ 950 هزار نفريِ 18 هزار کيلومتري از 330 جزيره تشکيل شده و در شمال شرقي نيوزيلند واقع است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
كارهاي اسپيرو آگنيو كه هشداري به دمكراسي ها بوده است


اسپرو آگنيو Spiro Agnew (عكس بالا) معاون يوناني تبار ريچارد نيكسون رئيس جمهوري وقت آمريكا كه متهم به دادن گزارش خلاف واقع درباره درآمدهاي خود به سازمان ماليات بر درآمد شده بود دهم اكتبر 1973 از سمت معاونت رياست جمهوري كناره گيري كرد تا در دادگاه عادي تحت تعقيب قرار گيرد. آگنيو متهم بود كه 25 هزار دلار رشوه گرفته بود ولي اين پول را به حساب درآمد خود نگذاشته بود تا مالياتش را بپردازد!!. در اين پرونده موضوع رشوه مطرح نبود، تنها به مسئله ندادن ماليات آن رسيدگي مي شد زيرا كه در آمریکا مجازات دريافت رشوه كمتر از ندادن ماليات است. موضوع رشوه در پرونده ديگري تحت رسيدگي بود.
    آگنيو يك كاسبكار بود كه وارد سياست شده بود. وي نخست در حزب دمكرات فعاليت مي كرد كه ناگهان به دمكرات ها پشت كرد و به جمهوري خواهان پيوست! تا به پاداش اين عمل، نامزد معاونت نيكسون در انتخابات سال 1969 شود. با اين انشعاب در دمكرات ها، نيكسون برنده انتخابات شد زيرا كه گروهي از عوام الناس حرب دمكرات به خاطر آگنيو به او راي داده بودند و ....
    در پي جنجال مالياتي آگنيو كه پدرش از يونان به آمريكا مهاجرت كرده بود، سالها دقت مي شد كه در آمریکا كاسبكارها و بيزينسمَن ها و كساني كه هَردَم به لباسي در مي آيند نامزد رياست جمهوري و معاونت او و حتي سناتوري و فرمانداري استیت نشوند كه به جاي منافع ملي، نفع شخصي خود را مقدم بدارند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قضيه مرافعه آمريکا و روسيه بر سر محاکمه آداموف وزير پيشين انرژي هسته اي روسيه!
آداموف

قرار بود دهم اكتبر 2005 به درخواست دستگاه قضايي آمريكا، دولت سويس يوگني آداموفYevgeny Adamov وزير سابق انرژي هسته اي روسيه را به آن دولت مسترد دارد تا محاكمه كند. وي در ماه مي اين سال هنگام ديدار از دخترش در سويس دستگير شده بود.
    دولت آمريكا وي را متهم كرده بود كه از 9 ميليون دلاري كه آن دولت در اختيار وزارت انرژي اتمي روسيه گذارده بود تا مراكز اتمي اين کشور (روسيه) را ايمن سازد سوء استفاده كرده است، جرمي كه در آمريكا مجازات آن 66 سال زندان است و درخواست استرداد او را از سويس كرده بود.
    در اين ميان، روسيه نيز پرونده قضايي آداموف را به اتهام اختلاس به جريان انداخته بود. دولت روسيه به آخرين تصميم سويس مبني بر استرداد او به آمريكا اعتراض كرده و گفته بود كه نخست، دادگاه روسيه بايد درباره آداموف تصميم بگيرد تا آمريكا، و اضافه كرده بود كه هدف دولت آمريكا از استرداد آداموف بهره برداري «سياسي» است و مي خواهد از او اعترافاتي در زمينه همكارايي هاي اتمي ايران و روسيه و نيز برنامه هاي اتمي روسيه در قبال «ناتو» بگيرد و بيان هر مطلبي از يك متهمِ دربند كاري است آسان.
    دولت آمريكا در پاسخ به اعتراض روسيه گفته بود كه پس از محاكمه، آداموف را به روسيه تحويل خواهد داد و روس ها جواب داده بودند كه آداموفِ 60 ساله پس از 66 سال زندان كه ديگر زنده نحواهد ماند تا او را به روسيه جهت محاكمه تحويل دهند. سويسي ها با مشاهده مرافعه دو دولت بر سر آداموف؛ دادخواست استيناف آداموف را پذيرفتند و اعلام کردند که تا تكميل رسيدگي استينافي به قضيه استرداد (استرداد به آمريکا و يا روسيه)، وي در سويس باقي خواهد ماند.
    پس از رسيدگي، آداموف متولد 1939 به روسيه مسترد شد و دادگاه اورا به 5 سال و 5 ماه زندان و پس دادن پول مورد سوء استفاده محکوم کرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
معماي همزماني هاي زلزله ها و سِيل ها
در پي زلزله نهم اکتبر 2005 آسياي جنوبي،ساکنان ساختمانهاي نيمه ويران جرات ورود به خانه هاي خود را ندارند و در اطراف ساختمانها جمع شده اند


    در پي وقوع زلزله اكتبر 2005 در آسياي جنوبي كه يك منطقه وسيع به عرض 1100 كيلومتر را لرزانيد و دهها هزار تن را بي جان ساخت و همزمان با آن، توفان و سيل در آمريكاي مركزي صدها تن را نابود کرد، زمين شناسان و كارشناسان تغييرات آب و هوا به مطالعه درباره اين همزماني و مناطق و زمان و مكان رويدادهاي مشابه ديگر پرداخته و گفته بودند نهم اكتبر سال 1986 ( 19 سال پيشتر و در همان روزي كه زلزله آسياي جنوبي روي داد) در آمريكاي مركزي زمين لرزه اي به همين شدت (6/7 ريشتر) به وقوع پيوست كه تنها در كشور السالوادور 1500 را كشت، و درست در همين روز در سال 1780 يك توفان دريايي در كارائيب 30 هزار نفر را بي جان ساخت و باز در همين روز در سال 1737 يك زلزله شهر كلكته را در هند ويران ساخت و 300 هزار نفر را كشت.
     اين كارشناسان گفته بودند كه بايد ديد كه ارتباط مناطق و اين همزمان بودن هاي سوانح طبيعي چه عاملي دازد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
درس عبرت برای همگان؛ آینده نگر بودن ـ آینده نزدیک و دور
Irmgard Furchner که در 18 سالگی در دفتر یک بازداشتگاه نازی های آلمان در منطقه گدانسک (بالتیک لهستانِ امروز) منشی بود در اکتبر 2021 و در 96 سالگی برای محاکمه و مجازات روانه دادگاه شد تا به اتهام ارتکاب جنایت علیه بشریت محاکمه شود. اتهام او که اخیرا شناخته شده بود، حضور در مراسم اعدام و تشویق نازی ها (اِس اِس ها) بوده است. این بانو که پس از جنگ، نام خودرا تغییر داده و در شهری دیگر زندگی می کرد و ازدواج هم کرده بود، در راه دادگاه فرار کرد، ولی دستگیر شد و چند ماه بعد (سال 2022) محاکمه و به زندان محکوم شد. این زن ـ متولد 25 ماه می 1925 در ماه می 2023 هشتاد و هشت ساله شد.
Furchner


    در چند سال اخیر چندین سالمند به اتهام های مشابهی دستگیر و محاکمه شدند و یکی از آنان که تبعه آمریکا شده بود (John Demjanjuk) از این کشور به آلمان انتقال یافت [مسترد شد] و پس از محاکمه محکوم شد.
    یک تفسیرنویس آمریکایی نوشته است: "شناختن، دستگیری، محاکمه و مخصوصا رسانه ای شدن این قبیل افراد در این سنین؛ باید درسی عبرت برای همگان باشد که پیش از انجام هرکار، آینده را در نظر بگیرند ـ آینده نزدیک و آینده دور و بسیار دور.".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
سِنتو بر جای پیمان بغداد



    پیمان بغداد که در 1955 با عضویت ایران، انگلیس، پاکستان، ترکیه و عراق با هدف تکمیل حلقه محاصره شوروی ایجاد شده بود و معمار آن جان فاستر دالس وزیر امور خارجه وقت آمریکا بود در سال 1958 با خروج عراق از آن، به بیمان مرکزیCentral Treaty Organization (اختصارا؛ سِنتو) تغییر نام داد و مرکز آن از بغداد به آنکارا انتقال یافت. دولت واشینگتن تا این سال نمی خواست که رسما عضو پیمان شود، ولی پس از «سِنتو» شدن، عضو کمیسیون های نظامی و ... این پیمان شد، حال آنکه جان فاستر دالس وزیر امور خارجه وقت آمریکا آن را با هدف تکمیل محاصره شوروی مهندسی کرده بود و دولت واشینگتن زمام آن را بدست داشت. این پیمان با تغییر نظام حکومتی ایران در فوریه 1979 (بهمن 1357) و اعلام سیاست نَه شرقی و نَه غربی و خروج از آن عملا بر هیچ شد. آنگاه برای ترکیه، عضویت در ناتو کافی به نظر رسید و آمریکا با پاکستان قرارداد دیگری بست و .... از آثار باقی مانده از این پیمان برای ایران، تداوم لغو ویزای رفت و آمد اتباع ایران و ترکیه به کشورهای یکدیگر است که به اظهار برخی از اصحاب نظر، از آن سودی نصیب ایران نشده است.
    نخستین بار که رسانه ها لگوی سِنتو را در عکس های خبری خود درج کردند، زمانی بود که یک نشست مهم سنتو با هدف همکاری اقتصادی کشورهای عضو و گرفتن وعده افزایش کمک مالی از آمریکا در سپتامبر 1959 (شهریور 1338) در آنکارا برگزار شده بود. این تصویر با شرکت نمایندگان ایران، آمریکا، انگلیس، ترکیه و پاکستان با لگو تازه در رسانه های چاپی درج شده بود. نماینده ایران در میان 4 عضو دیگر نشسته است (تصویر پرچم وقت ایران با علامت قرمز مشخص شد است).
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 10 اكتبر
  • 1575:   جنگ مذهبي فرانسويان، به شكست پروتستان ها انجاميد و «دوك دو گيز» حكمران كاتوليك ها برنده شد.
        
        
  • 1780:   يک توفات دريايي در منطقه کاراييب نزديک به سي هزار تَن را کشت و ويراني بسيار به بار آورد.
        
  • 1868:   كارلوس مانوئلCarlos Manuel Cespedes انقلابي قرن نوزدهم كوبا، در اين روز در اين كشور (مستعمره وقت و مهاجرنشين قديمي اسپانيا) اعلام استقلال كرد، ولي استقلال كوبا تا قرن بيستم تحقّق نيافت.
        
        
  • 1900:   بانو Helen Hayes معروف ترین بازیگر آمریکایی فیلم سینمایی و تئاتر که عنوان First Lady of American Theatre را بدست آورده بود به دنیا آمد و 93 سال عُمر و 80 سال هنرپیشگی کرد و دهها عنوان هنری بدست آورد. وی همچنین موفق به دریافت مدال آزادی شده بود. مجلات هنرنویس اورا هنرپیشه بی جانشین خوانده بودند. وی در عین حال یک محافظه کار بود و پس از فوت شوهرش ازدواج نکرد و 37 سال بیوه بود.
    هلن در جوانی و پیری


        
  • 1933:   در اين روز، نخستين خرابكاري در تاريخ هواپيمايي غير نظامي صورت گرفت و يك هواپيماي مسافربر شركت آمريكايي «يونايتد» كه از شهر كليولند (اَهایو) عازم شهر شيكاگو (ایلی نوی) بود بر اثر خرابكاري (سابوتاژ) منفجر شد.
        
        
  • 1938:   کار ضميمه شدن منطقه آلماني تبار «سودتنلند» به آلمان تکميل شد كه در تاريخ، يك پيروزي هيتلر خوانده شده است.
        
        
  • 1938:  


    بانو Daido Moriyama مبتکر ژاپنیِ عکس خیابانی ـ اصطلاحا؛ street photography به دنیا آمد و در سال 2022 هشتاد و چهارساله شد. این عکاس معروف، از جوانی دوربین بدست در خیابان ها و هرجا که مردم باشند از صحنه ها، حرکات و رفتارهایی که وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه را در هر زمان نشان دهد عکس می گیرد و انعکاس می دهد. عکس های او در عین حال جنبه هنری و avant-garde دارد.
        
        
        
        
  • 1980:   زلزله 7 و یکدهم ریشتریِ الجزایر 2700 تَن را کشت و حدود ده هزار تَن دیگر را مجروح ساخت و زیان سنگین مالی ببار آورد. در همین روز در سال 1986 (شش سال بعد) یک زلزله در کشور السالوادور یک هزار و پانصد کشته تلفات داشت با هزاران مجروح و زیان مالی بسیار.
        
  • 1981:   در مراسم تدفين انور سادات؛ نيکسون، فورد و کارتر، سه رئيس جمهوري پيشين آمريکا شرکت کرده بودند ـ کاري که پيش از آن سابقه نداشت.
        
        
  • 2000:  


    بانو سیراماوو باندرانايکه Sirimavo Bandaranaike سه بار نخست وزیر کشور سریلانکا در 84 سالگی درگذشت.
  • 2002:   کنگره آمریکا به دولت این فدراسیون (جُرج دبلیو بوش) اختیار جنگ با عراق را داد که 5 ماه و ده روز بعد آغاز شد و عراق به تصرف آمریکا درآمد و نیروهای رزمی آمریکا تا 15 دسامبر 2011 در عراق بودند و پس از امضای یک قرارداد استراتژیک مشترک خارج شدند.
        
  • 2018:   یک توفان دریایی 45 نفر را در استیت فلوریدای آمریکا کشت و دهها میلیارد دلار زیان مالی وارد کرد. 4 سال بعد در همین ماه (دهه اول اکتبر 2022) یک توفان دریایی دیگر در همان استیت تلفات و زیان وارد ساخت.
        
  • روزنامک (تاريخ جاري)
    گپ زدن ایرانیان در فرودگاههای بین راه ـ نگرانی از گسترش فرهنگ مهاجرت ـ سخن از ارزانی هزينه دندانپزشکی در ایران
    دکتر شهرام کيهان
    چند فرودگاه بزرگ اروپایی و بویژه فرودگاههای فرانکفورت و امستردام برای مسافران ترانزیت ایرانی که میان تهران و کشورهای دیگر و عمدتا قاره آمریکا رفت و آمد می کنند فرصت های مناسب برای دوستیابی و کسب اطلاع بوجود آورده است. از زمان قطع پرواز مستقیم میان ایران و ایالات متحده، مسافران ایرانی هربار چند ساعت در آن فرودگاههای اروپا باید منتظر انتقال به پرواز بعدی باشند و این انتظار، به نشست گرد هم و گپ زدن می انجامد که گاهی آموزشی است و نیز مبادله تلفن، نشانی و ای ـ میل.
        ششم اکتبر 2010 (14 مهرماه 1389) که این نگارنده در محوطه پشت گیت «اف ـ 24» فرودگاه فرانکفورت در انتظار پرواز به آمریکا نشسته بود، این انتظار هفت ساعته خالی از دوستیابی و کسب اطلاعات نبود.
        مسافران که عمدتا سالخورده بودند می گفتند که هرسال یکی ـ دو بار برای گرفتن مستمری بازنشستگی خود از بانک، درمان دندانها، دیدار بستگان و دوستان، بردن نوه ها جهت عمل جراحی بینی، بازدید خانه های خود که به اجاره داده شده است، خرید سوغات و ... به وطن می روند.
        آنان از گرانی هزینه دندانپزشکی در ایالات متحده سخن ها می گفتند و نشانی و کارت و بروشور دندانپزشکان تهران را به یکدیگر می دادند. ازجمله چند مسافر از پنج ایالت آمریکا بیزنس کارت دکتر شهرام کیهان (جراح و دندانپزشک) را که شخصا کار اورا تجربه کرده بودند به دیگران می دادند تا در مسافرت بعدی استفاده کنند و می گفتند که هزینه دندانپزشکی در ایران تقریبا یک پنجم آمریکاست و از حذاقت پزشگان وطن بویژه جرّاحان آن داد سخن می دادند و می گفتند که با هر پرواز، چند جوان ایرانی ـ دختر و پسر ـ برای اصلاح و قلمی کردن بینی خود به وطن می روند. از داروهای ایرانی تعریفی شنیده نشد.
    دکتر کيهان در حال کار


        کارت دکتر کیهان که به نگارنده هم داده شد و آن همه از کار و مهارت او تعریف شد نشان می دهد که دفتر وی در کوچه دهم خيابان قائم مقام فراهاني شماره 22 واحد 15 قراردارد و تلفنهای مندرج در کارت عبارت بودند از 88171734و 88171735. یکی از مسافران که سه دندان خودرا نزد وی با پرداخت سیصد هزار تومان (270 دلار آمریکا و معادل یک دهم هزینه درمان در آمریکا) معالجه کرده بود دو عکس از این دکتررا که با خود داشت به نگارنده داد و گفت که حدودا چهل ساله است.
        مسافران ایرانی عازم آمریکا می گفتند که سختگیری در فرودگاههای ورودی آمریکا بستگی به شهر محل فرودگاه دارد و خصلت و رفتار مردم محلی که کارکنان فرودگاه از میان آنان هستند. آنان از فرودگاههای فیلادلفیا، سین سیناتی و ... یاد کردند که رفتاری بسیار دوستانه با مسافران ایرانی دارند، به آنان خیرمقدم می گویند و جامه دانهایشان را باز نمی کنند و افزودند که به همین جهت ورودی خودرا «فرودگاه فیلادلفیا» که به شهر دوستی شهرت دارد انتخاب کرده اند و از آنجا (بدون پرداخت اضافی) به شهر محل اقامت خود ترانسفر (منتقل) می شوند. این مسافران همچنین می گفتند که اگر انتقال از اروپا به آمریکا با هواپیماهای شرکتهای اروپایی باشد هنگام سوار شدن، بازرسی طولانی و بررسی سابقه و ... که وقتگیر و نگرانی آور است (تشابه اسمی و ...) وجود ندارد و این سخگیری ویژه هواپیماهای شرکتهای آمریکایی است. مسافران ایرانی از ارزانی و بی دردسر بودن مسافرت با شرکت هواپیمایی روسیه سخن گفتند و اظهارداشتند که رفت و آمد از تهران به نیویورک (دو طرفه) با این شرکت کمتر از 800 دلار است یعنی هفتاد درصد کمتر از شرکتهای دیگر و دنگ و فنگ هم ندارد و مسافر ایرانی می تواند در مسکو «ستاپ اُور» داشته باشد. یک ایرانی برای رفتن به مسکو باید یک ورقه پر کند ولی اگر گذرنامه آمریکایی اش را نشان دهد 20 ورقه! و موافقت با گذرنامه آمریکایی نیز سریع و آسان نیست.
        به اظهار این مسافران، حمل مواد غذایی و حتی گَز و شیرینی با ساک دستی و جامه دان کوچک (کری آن) دردسرآفرین است و در بازرسی الکترونیک فرودگاه بین راه، این مواد دور ریخته می شوند. حمل پول بیش از ده هزار دلار هم به آمریکا مستلزم پرکردن فرم و ... است و اگر این پول، در آمریکا دفعتا به بانک داده شود نه تنها از نظر اصلی بودن (جعلی نبودن) بررسی می شود بلکه جریان از سوی بانک به اداره مالیات بردرآمد آمریکا و سازمانهای مربوط دیگر گزارش می شود تا بعدا استعلام شود که ازچه راهی به دست آمده است.
        مسافران ایرانی از اینکه در وطن، فرهنگ مهاجرت دارد گسترش می یابد ابراز نگرانی کردند و گفتند که هرجا که می رفتند از آنها سئوال می شد که چگونه می توانند به کشور دیگر مهاجرت کنند و مهاجرت به آمریکا از طریق قرعه کشی مورد توجه بود. تفکر مهاجرت مانع پیشرفت و برنامه ریزی فردی برای زندگانی در وطن می شود. تجربه تاریخ نشان داده است که پیدایش فرهنگ مهاجرت در یک کشور خطرناک بوده است. طبق برخی آمارها، در چهاردهه اخیر بیش از پنج میلیون ایرانی از وطن مهاجرت کرده اند.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com