Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
5 ژانويه
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 5 ژانويه
ايران
روزی که شاپور یکم شهر نصیبین را پس گرفت ـ نگاهی به این شهر واقع در ترکیه امروز
شاپور یکم شاه ساسانی ایران پنجم ژانویه 242 میلادی با شکست دادن رومیان، شهر نصیبین Nusaybin=Nisibis را پس گرفت. [نصیبین اینک شهری است 90 هزار نفری در ترکیه و واقع در مرز ترکیه با سوریه و عمدتا کُردنشین]. نصیبین از سال 536 تا سال 332 پیش از میلاد از مناطق امپراتوری ایران بود که در این سال به دست اسکندر مقدونی افتاد. در آن زمان شهری آرامی و آشوری (آسوری) نشین بود. پس از پیروزی اشکانیان بر جانشینان اسکندر، نصیبین باردیگر، شهری از شهرهای ایران شد و در دوران اشکانیان، بارها میدان جنگ ایران و روم. زیراکه دژی مستحکم داشت و محل استقرار یک واحد نظامی. در زمان اشکانیان، صدها خانواده ارمنی به نصیبین مهاجرت کردند و سکنی گزیدند و شماری از همین ارمنیان در نیمه ی سال 1915 به دست نظامیان عثمانی کشته و شماری دیگر از آنان به سوریه و لبنان کوچ داده شدند.
    شاپور دوم (ذوالاکتاف) نیز در سال 363 میلادی نصیبین را از دست رومیان که دوباره بر آن استیلاء یافته بودند خارج ساخت. بر سر این شهر، سه بار میان شاپور دوم و رومیان جنگ شده بود.
    Ammianus Marcellinus مورخ رومی که خود ناظر جنگ های شاپور دوم با رومیان و کشته شدن ژولیان امپراتور روم در این جنگها و تسلیم خواست های شاپور دوم شدن ژویان ـ جانشین او بود شرح این رویدادها را نوشته است. مارسلینوس در جوانی یک نظامی رومی بود که تاریخ نگار شد.
    ساسانیان پس از بازگرفتن نصیبین از رومیان، 12 هزار خانواده را از اصفهان (سپاهان) و استخر (شیراز) به آن شهر کوچانیدند تا شهر اکثریت پارسی داشته باشد. به پیشنهاد ساسانیان، شماری از کُردها (مادهای کوچانیده شده قبلی از منطقه همدان و آذربایجان) به آشورستان (کردستان کنونی عراق) نیز به نصیبین منتقل شدند که همانجا مانده اند و فرهنگ ایرانی خودرا حفظ کرده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مثالي از نفوذ کلام دكتر مصدق که با يك پيام ايرانيان را بر ضد توطئه گران به حركت درآورد - اهميت ملي بودن تاسيسات مخابراتي
در پي مخالف خواني چند نماينده ازجمله دكتر مظفر بقايي در مجلس، دكتر محمد مصدق رئيس دولت وقت به همانگونه كه وعده داده بود كه مسائل را مستقيما با مردم درميان خواهد گذارد 15 ديماه 1331 (5 ژانويه 1953) در يك پيام راديويي خطاب به ملت گفت: "در اين زمان كه چرچيل نخست وزير انگلستان بار ديگر عازم واشنگتن شده تا نظر آن دسته از آمريكايياني را كه تا دو ــ سه هفته ديگر زمام امور اين كشور را به دست مي گيرند نسبت به ما تغيير دهد، آيا روا است كه تني چند مجاهدات و فداكاريهاي ملت و منافع وطن را قرباني اغراض، كوته نظري و يا ناآگاهي و نابخردي خود كنند و به دولت منتخب مردم از پشت خنجر بزنند و مي دانيم كه دست دو ــ سه تن از آنان به خون بي گناهان سي ام تير آلوده است.".
     ملت با شنيدن اين پيام به حركت در آمد و در تهران و شهرهاي ديگر تظاهرات انبوه به راه افتاد. كسبه به پشتيباني دكتر مصدق دست از كار كشيدند و به تلگرافخانه ها هجوم بردند تا تلگرامهاي پشتيباني از رهبر خود مخابره كنند. هزاران طومار حمايت امضاء شد؛ صدها نفر به دادگاهها دادخواست دادند كه نام خانوادگي آنان به «مصدق دوست» تغيير يابد. اصفهان و تبريز به حالت تعطيل درآمدند و از خوزستان سه هزار كفن پوش عازم تهران شدند. با مشاهده اين حمايت، حسين مكي اعلام كرد كه ديگر مخالفت نخواهد كرد و .... دكتر مصدق كه چنين ديد از مجلس تقاضاي راي اعتماد كرد و از جمع نمايندگان تنها يك نماينده راي مخالف داد. دكتر مصدق از اين فرصت استفاده كرد و شركت تلفن ايران را كه تا آن زمان غير دولتي بود ملي كرد و در اختيار وزارت پست و تلگراف قرار داد.
     در چهار دهه آخر قرن 20 و نخستين ده قرن 21 پولدارشدن سريع و بدون دردسر از راه تاسيس شرکتهاي مخابراتي (تلفن، تلويزيون کابلي - ماهواره اي، تامين ارتباط اينترنتي، سلفون و ...) و يا خريد اين تاسيسات از دولتها و قرارگرفتن صاحبان اين قبيل کمپاني ها در رديف ميلياردرهاي جهان و مداخلات آنها در امور دولتي با هدف حفظ منافع؛ درستي کار دکتر مصدق را ثابت مي کند. يکي از راههاي اطمينان بخش درآمد براي دولت ها؛ اداره تاسيسات مخابراتي و ملي کردن آنها تشخيص و اعلام شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اتوبوسهاي بنز آلماني و موضوع اتوبوسراني شهري تهران
نخستين اتوبوسهاي بنز در تهران

از 15 ديماه 1332 (5 ژانويه 1954) خطوط اتوبوسراني تهران تغيير قيافه دادند و داراي بليت ژتوني (پولك فلزي)، باجه بليت فروشي و اتوبوس مرسدس بنز شدند كه دولت وقت از آلمان وارد كرده بود. به علاوه، خطوط اتوبوسراني تغيير شماره داده و بر حسب شمالي ـ جنوبي و شرقي ـ غربي بودن مسير، رديف بندي شده بودند. قبلا هر اتوبوس و يا هر چند اتوبوس متعلق به يك فرد حقيقي بود و نظم و ترتيب وجود نداشت و طرز كار، دلبخواهي بود. از مسافران پول نقد (يك قران) دريافت مي شد كه خرد كردن پول، وقت گير بود. رانندگان بر سر مسافر و پركردن اتوبوس با هم مسابقه سرعت مي گذاشتند كه گاهي منجر به مرافعه و كتك كاري و يا تصادف مي شد. اتوبوسها غالبا قراضه بودند و ضمن راه از كار مي افتادند و مردم سرگردان مي شدند و ....
    در زمان حكومت دكتر مصدق براي حل اين مسئله ديرپاي تهران، طرحي به مجلس داده شد كه برپايه آن در تهران يك شركت واحد اتوبوسراني تشكيل شود كه 51 در صد سهامش متعلق به شهرداري باشد و 49 درصد ديگر، از آن مالكان اتوبوسهاي موجود؛ كه صاحبان اتوبوسها به حالت اعتراض دست به اعتصاب زدند و در بهارستان جمع شدند و مجلسيان را مجبور به تعليق اجراي طرح كردند كه دولت ژنرال زاهدي با اين كه برخي از اتوبوسرانان شهري با هدف سوء استفاده هاي بعدي، در براندازي 28 امرداد برضد مصدق شركت كرده بودند طرح را با زور به اجرا درآورد و خريد اتوبوسهاي مرسدس بنز معروف به «بنز با دماغ» از آلمان و ژتوني کردن کرايه به همين منظور بود.
    شرکتهاي متعدد صاحب خطوط بعدا در پرداخت اقساط اتوبوس هاي بنز به دولت، تعلل کردند و اين، فرصت مناسبي به دست دولت داد که از نوروز سال 1337 به بهانه عدم پرداخت اقساط بهاي بنزها از سوي خطوط، اتوبوسراني تهران را به طور كامل در دست بگيرد (دولتي کند) و همانند ساير كشورها به مالكيت شهرداري درآورد و براي اين كه اعتراضي صورت نگيرد، رئيس شهرباني (پليس) را با حفظ سمت، موقتا مدير عامل آن قرار دهد، بليت هاي کاغذي کند، براي اتوبوسها ايستگاه تابلو دار به وجود آورد و ساعت حركت و توقف در ايستگاه نهايي (آخر خط) را معين کند و ... كه تا چند سال پيش با جزيي تغييري به همان صورت باقي مانده بود که ورود اتوبوسهاي غير دولتي و با کرايه چندين برابر و طي کردن همان مسير و ... از پديده هاي تازه است!.
     در چند سال اول تاسيس شرکت واحد، براي تشويق مردم به استفاده از اتوبوس و نيز حل مسئله ترافيك تهران، از انگلستان اتوبوس دو طبقه وارد و بهاي بليت دانشجويان و كارمندان دولت را «نصفه قيمت» كردند و چون شهرداري از زيان دادن به فرياد درآمد، اتوبوسراني را عملا به صورت بنگاهي غير انتفاعي درآوردند و قرار شد با تثبيت بهاي بليت، دولت زيان آن را از بودجه خود بپردازد و ....
    با توجه به تجربه به دست آمده از چند اعتصاب، اتوبوسراني شهري به عنوان يك سرويس استراتژيك تلقي شد و طرح تهران در ساير شهرها به اجرا درآمد و قرار بود اتوبوسهاي بياباني را هم شامل شود كه نظام حكومتي با انقلاب 1357 تغيير يافت و اتوبوسراني بياباني به صورت چند تعاوني در آمد و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
فعالیت های اتمی عراق، رقابت های نفتی سعودی و ایجاد يک خبرگزاری به نام خلیج عربی ـ نگرانی های تهران در دیماه 1354 از اين بابَت
در دیماه 1354 (ژانویه 1976) دولت وقت ایران دارای سه نگرانی بود؛ فعالیت های اتمی دولت حزب بعث عراق، رقابت های نفتی دولت سعودی و موضوع ایجاد خبرگزاری خلیج عربی.
    دولت اسرائیل از طریق نماینده خود در تهران که بمانند سفیران آمریکا و انگلستان تماس لاینقطع با دربار ایران داشت فعالیت های محرمانه دولت حزب بعث عراق برای اتمی شدن را به پهلوی دوم خبر داده بود و گفته بود که بغداد با کمک روس ها سرگرم فعالیت های اتمی است و هدف؛ تهدید ایران و اسرائیل و در حالت ترس و نگرانی قراردادن این دو دولت است. تحقیقات تهران بعدا نشان داد که اطلاع اسرائیل درست بود ولی دولت بغداد با کمک فرانسه داشت اتمی می شد، نه مسکو. دولت تهران که با عراق اختلافات مرزی داشت نگرانی خود از احتمال اتمی شدن عراق و باج خواهی بعدی این دولت را با واشنگتن در میان گذارد و اطمینان هایی به دست آورد که طبق اسناد از طبقه بندی خارج شده، عبارت بودند از اینکه دولت فرانسه به پول عراق نیاز دارد و در مراحل نهایی، یا کار را رها خواهد ساخت و یا اینکه نقشه هارا به اسرائیل خواهد داد تا منهدم سازد. (که ساخت).
    نگرانی دیگر این بود که دولت سعودی به رغم تعهدات قبلی (در چارچوب اوپک) بهای نفت را پایین آورده و تولید را بالا برده بود و ایران مشتریان نفتی خودرا داشت از دست می داد. تهران در عین حال نمی خواست کاری کند که روابط دوستانه طولانی اش با سعودی ها برهم خورد و ریاض عرب های مخالف ایران در منطقه را در ضدیت کردن تقویت کند و نیز به استقلال طلبان ظفار کمک بیشتری برساند، بلوچ های سنّی را با افزایش کمک های مالی بشوراند و عرب های خوزستان را تحریک کند.
    نگرانی سوم، موضوع ایجاد خبرگزاری خلیج عربی بود که ایرانیان نسبت به نام دو هزار و چند صد ساله خلیج فارس حساسیّت ویژه داشته اند. دولت پهلوی دوم دست دولت لندن را در این کار مشاهده می کرد. به باور دولت وقت؛ انگلیسی ها به رغم خروج نظامی از منطقه، نمی خواهند که از نفوذشان در میان عرب ها کاسته شود و می کوشند که به هر طریق که شده یک دشمن برای عرب ها بتراشند تا به لندن نیاز داشته و دور نشوند.
    [مرور زمان نشان داد که چند سال بعد تاسیسات اتمی عراق توسط اسرائیلی ها بمباران شد و از میان رفت، ولی قضایای دوم و سوم همچنان باقی مانده اند.].
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
چند نظر واصله تا 16 دیماه 1392 درباره خبرهای وقت در رابطه با مذاکرات با 6 قدرت که در ديماه همان سال در اينجا درج شد تا در تاریخ بمانند

    
    1:
    
آیا در مذاکرات با شش قدرت، بندهای «ب» و «ج» اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی رعایت می شود؟

    
    ایمیل زیر که به نظر می رسد از داخله (ایران) ارسال شده و به قلم یک صاحب نظر است 15 دیماه 1392 دریافت شد.
     این صاحبِ نظر نوشته است: سالها بود که رسانه ها و مقامات جمهوری اسلامی از پیشرفت های فیزیک اتمی با خرسندی و سربلندی تمام یاد می کردند و این ابراز غرور، انعکاس جهانی داشت و حکایت از اقتدار و استقلال تصمیم و عمل می کرد، ولی در چند هفته گذشته (منتهی به 17 دیماه 1392 و ششمین ماه آغاز کار دولت یازدهم)، مطالب به صورتی عنوان می شود که تمایل به محدود کردن ِ نزدیک به توقّف فعالیت های فیزیک هسته ای ـ به رغم تحمُل هزینه سنگین و از دست دادن چند دانشمند مربوط در توطئه های تروریستی است و به نظر می رسد که این تمایل تحت فشار تحریم های اقتصادی آمریکا و اتحادیه اروپا است. فعالیت های هسته ایران، مربوط به یکی ـ دو دهه اخیر نیست، از دهه 1330 آغاز شده [و در آن دهه]، آیزنهاور رئیس جمهوری [وقت] آمریکا نخستین وسائل اتمی را در اختیار ایران قرار داد. چرا فقط روی جمهوری اسلامی ایران تمرکز کرده اند؟. خودشان چی؟، پاکستان چی؟، زورشان به کره شمالی نرسید ـ دیگر حرفش را هم نمی زنند. قذّافی [19 دسامبر 2003] تسلیم فشار آنها شد، نتیجه اش را دیدیم. روسیه سوم ژانویه 1993 کوتاه آمد و با امضای قرارداد ستارت 2 حاضر شد که سلاحهای اتمی اش را به کمتر از یک سوم ـ 3500 سلاح ـ کاهش دهد که می بینیم چه بر سرش می آورند. برزیل، ژاپن، آلمان، آفریقای جنوبی و ... تا آن حد پیش رفته اند که هر آن که اراده کنند می توانند سلاح اتمی بسازند. فشارها به همین فعالیت اتمی محدود نخواهد بود و پایان نخواهد یافت. چند سال پیش به زیمبابوه بند کرده بودند که کوتاه نیامد و انتقاد و فشار پایان یافت. دولت سودان در برابر فشار تسلیم شد و به تجزیه کشور تَن داد، ولی مسئله به رنگی دیگر ادامه دارد. به قول یک طنزنگار، این فشارها در ذهن من (طنّزنگار) این نگرانی را به وجود آورده است که بگویند اگر بخواهی از این و يا آن فروشگاه خرید کنی باید قبلا زن خودرا طلاق دهی ـ یعنی که از برخی حقوق طبیعی خود بگذری!. [هرگونه قبول پیشنهاد ـ تحت فشار ناقض بند «ج» اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی است که صریحا هرگونه سلطه پذیری را نفی کرده و تاکید دارد که با نفی ستم کشی و سلطه پذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی تأمین می شود.].
    یکی از علل انقلاب سال 1357 ایران، رقص دولت وقت به ساز ِ (مستقیم و یا غیر مستقیم) همین دولت ها بود که در آن زمان به بلوک غرب [در برابر بلوک شرق] معروف بودند و نیز بی اعتنایی به اصول قانون اساسی [وقت]، در مواردی نیازمند بودن کشور به واردات، کوتاهی در خودکفا ساختن وطن و همچنین نفوذ طبقه خاص و صاحبان منافع در امور. پس از پیروزی انقلاب و تغییر نظام حکومتی، خُبرگان ملّت برای قطع و موثر واقع نشدن فشار خارجی و به عبارت دیگر نفی هرگونه سلطه گری و سلطه پذیری، در پاییز 1358 یک بند بر اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی اضافه کردند، که اصل دوم با عبارت جمهوری اسلامی نظامی است برپایه ایمان به خدای یکتا آغاز و شامل 6 بند است که بند 6 دارای سه بخش الف و ب و ج. بند 6: کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسؤلیت او در برابر خدا، که از راه:
     الف ـ اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب (قرآن) و سنت معصومین سلام الله علیهم اجمعین،
    ب: استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها،
    ج ـ نفی هرگونه سِتمگری و سِتمکَشی و سلطه گری و سلطه پذیری، قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین می کند.
    بند «ب»، وسعت و جامعیت نظر آن خُبرگان برخاسته از انقلاب را ثابت می کند و علوم هسته ای راهگشای رفاه، پیشرفت و امنیت جهان امروز و آینده است و به نظر من [صاحبِ و ابرازکننده این نظر]، هرگونه گذشت ـ به نوعی مغایر هفت کلمه نخست بخش «ج» بند 6 اصل دوم قانون اساسی و نیز همه بخش «ب» بند 6 این اصل است.
    رئیس جمهور مسئول اجرای قانون اساسی و «سپاه» پاسدار انقلاب و اصول قانون اساسی ِ خواست انقلاب است. سپاه بايد در هرگونه مذاکرات مربوط به امنيت ملي مشارکت داشته باشد ازجمله مذاکرات هسته اي، ديپلمات که در جريان تعرض نظامي يک خارجي تفنگ برنمي دارد که دفاع کند.
    تحریم های آمریکا از پاییز سال 1358 و در پی رویداد تصرف سفارت آن در تهران آغاز شد و ارتباط به تحقیقات فیزیک اتمی نداشت که در سالهای اخیر ـ موضوع این تحقیقات باعث تشدید آن شده است. حدود هشتاد درصد تحریم های آمریکا، مصوّب قوه مقننه این کشور و قانون است و رئیس جمهوری آمریکا نمی تواند بدون مصوّبه کنگره آنهارا لغو کند. وی می تواند آن قسمت از تحریم ها را که با بخشنامه قوه مجریه صورت گرفته (حدود 20 درصد) کان لم یکن کند. می دانیم که مجلس نمایندگان آمریکا در کنترل محافظه کاران است [که اکثریت سنای آمریکا هم از ششم ژانویه 2015 در دست جمهوریخواهان قرار گرفته است] و می دانیم که بیست درصد سناتورها از جامعه یهودیان آمریکا هستند به علاوه لابی های ضد جمهوری اسلامی متعدد. بحث دو مجلس کنگره آمریکا در باره موضوع ها معمولا طولانی است و ماهها طول می کشد. هدف دولت های اروپایی هم فروش محصولات صنعتی و شرکت در مقاطعه های پُر درآمد است، مثلا فرانسه می خواهد پژو صادر کند که بعدا مسئله قطعات یدکی پیش آمد می کند که نیاز مُبرم هم به این همه واردات اتومبیل در شرایط تحریم نیست، مشارکت توتال و .... خریداران آسیایی نفت هم می خواهند جنس بدهند که باعث رکود تولیدات داخلی و بیکاری می شود. چین می خواهد نفت و مواد معدنی ارزانتر بخرد و اجناسی بدهد که می توان در ایران بهتر از آنهارا تولید کرد. چین شده است کارگاه جهان و با صدها میلیون کارکُن عامل بیکاری در کشورهای دیگر. دیدیم که دوستی اش را هم با بلوکه کردن دهها میلیارد دلار پول ایران ثابت کرد!. می دانیم که پس از مرگ مائو، آمریکا چین کمونیست را چین کاپیتالیست کرده است. بنابراین، تاثیر رفع تحریم، آنی و کامل نخواهد بود و نباید توده مردم را به آن امیدوار ساخت و نشان داد که با رفع تحریم ها همه مسائل اقتصادی برطرف می شود. دولت جمهوری اسلامی باید همه سعی خودرا در خودکفا ساختن کشور بکاربرَد نه اینکه چشم به فروش نفت و گاز ایران و سنگ معدنی به دیگران بدوزد.
    بنابراین، تاثیر رفع تحریم، آنی و کامل نخواهد بود و نباید توده مردم را به آن امیدوار ساخت و نشان داد که با رفع تحریم ها همه مسائل اقتصادی برطرف می شود. دولت جمهوری اسلامی باید همه سعی خودرا در خودکفا ساختن کشور بکاربرَد نه اینکه چشم به فروش نفت و گاز ایران و سنگ معدنی به دیگران بدوزد. ورود پول خارجی به تورّم ریال [نقدینگی] که مسئله اساسی است در کوتاه مدت پایان نخواهد داد. ارز وارده را یا به هرکس که بخواهد باید بفروشند و یا اینکه به تاجر بدهند که واردات کند و بفروشد و ریال اضافی از دست مردم خارج شود و نیز به مقاطعه کار خارجی برای انجام پروژه داده شود و اینها تبعات و مسائل دیگر به دنبال خواهند داشت.
    موضوع دیگر، اشاره گاه و بیگاه غربی ها از گزینه اسرائیل ـ آمریکا به حمله نظامی است. تحلیلگران باید بگویند که تاریخ بیاد ندارد که بشود کشوری را با حملات هوایی و موشکی به زانو درآورد. نمونه اش ویتنام. هر روز و شب و در طول ده سال با صدها هواپیما از جمله بمب افکن بی ـ 52 به شمال ویتنام حمله بردند و نه تنها شکست نخورد پیروز هم شد. حمله نظامی زمینی به ایران امکان پذیر نیست و دست کم به دو میلیون نظامی نیاز است که هیچ دولتی قادر به تامین آن نیست.
    
    2 ـ یک نظر واصله دیگر در 31 دسامبر2013 (دهم دیماه 1392)
    
    
به گفته حسین ابراهیمی؛ یک زمان عقیده براین بود که حجت الاسلام حسن روحانی کُپی آیت الله هاشمی رفسنجانی است ـ فرمول چین برای ایران ـ احمدی نژاد میهندوست و باحُسن نیّت بود ولی مرتکب اشتباه اقتصادی شد

    
    متن مصاحبه حجت الاسلام حسین ابراهیمی با خبرگزاری فارس را در وبسایت این خبرگزاری خواندم و کُپی گرفتم. بسیار جالب بود. شما [مؤلف تاریخ آنلاین ایرانیان] هم خلاصه ای از آن را در ردیف مطالب 29 دسامبر درج کرده بودید که باقی بمانَد. آن را هم خواندم، یک قسمت مهم آن را نقل نکرده بودید و تعجب کردم. این قسمت مربوط به اظهارنظر جناب ابراهیمی درباره آیت الله هاشمی رفسنجانی و بحث از گروه چپ و گروه راست در یک دوره گذشته مجلس بود و گفته بود که در آن زمان بسیاری بودند که حجت الاسلام حسن روحانی را کُپی آیت الله هاشمی می دانستند.
    25 سال پیش و در 26 سالگی و با مدرک علوم سیاسی از دانشگاه، از ایران خارج شدم و در رشته مطالعات بین الملل به تحصیل در ایلی نوی آمریکا ادامه دادم و در همین زمینه ها مشغول بکار شدم. در 1995 (18 سال پیش)در این ایالت یک نشست بررسی مسائل جهان تشکیل شده بود. یکی از شرکت کنندگان در سخنرانی خود، کلیاتی درباره ایران گفت. از لحن کلام او پی بردم که اطلاعات وسیع دارد. در حاشیه یکی از جلسات، خودرا معرفی کردم و خواستم که جزئیات بیشتری را برایم بگوید. گفت که غرب و شرق ـ هرکدام انتظارهایی از انقلاب ایران داشتند و برپایه سیاست های کُلّی خود تلاش هایی هم کردند ولی نتیجه (برتری یافتن روحانیون و هواداران آنان)، خلاف نظر هر دو بلوک بود و مسئله تصرف سفارت، دستیابی به اسناد و گروگانگیری که نقشه آن دقیقا طراحی شده بود دست آمریکارا کوتاه کرد و بسیاری از دوستان ایرانی آن شناخته شدند و .... انتظار مسکو به تجزیه ایران هم به جایی نرسید و عرب ها نیز نتوانستند «عربستان» بسازند. هرکدام به طریقی دست به براندازی زدند و کودتا و ... به راه انداختند و چون توفیق نداشتند همگی متوجه صدام حسین شدند که به رغم سازش با شاه در الجزیره، در انتظار فرصت برای لغو سازش و تعرض بود زیراکه می دانست که شاه بیمار است و عمر بیشتری نخواهد داشت و مدعیان قدرت به حرکت درخواهند آمد و به جان هم خواهند افتاد و .... صدام دست به جنگ زد. در طول جنگ، غرب و شرق چندبار تغییر نظر دادند ازجمله آمریکا تصمیم به استقرار کامل در منطقه گرفت. ادامه جنگ عراق و ایران و بعدا حمله صدام به کویت، به اجرای این سیاست آمریکا کمک بسیار کرد. صدام در حمله به ایران موفق نشد و اراضی مختصری را هم که به دست آورده بود مدتی بعد تخلیه کرد تا در جریان تعرض به کویت، از پشت ضربه نخورد.
    مسکو از اواخر دهه 1980 از صحنه خارج شد و بلوک دیگر که قدرت بی رقیب شده بود این اندیشه را پذیرفت که فرمول چین [تحولات پس از روی کارآمدن دنگ شیائو پینگ و دور شدن از سوسیالیسم مائو] در ایران اجرا شود و رئیس جمهور ایران اینک (سال 1995) یک میانه رو است و امید است که رئیس جمهور بعدی هم یک میانه رو باشد و تحول تا به آخر ادامه یابد.
    اظهارات این کارشناس مرا تشویق به ادامه پی گیری کرد تا اینکه حجت الاسلام خاتمی رئیس جمهور شد و شهرت «اصلاح طلب» یافت. این شهرت اصلاح طلبی، سرانجام محافظه کاران [اصول گرایان] را یکپارچه کرد و در انتخابات سال 2005، احمدی نژاد بر آیت الله هاشمی رفسنجانی که در صدد برآمده بود برای بار سوم رئیس جمهور شود فائق آمد. احمدی نژاد با رفتن به تخت جمشید و تحکیم دوستی با همسایگان که همه آنها زمانی کشور ایران را تشکیل می دادند و دم از اتحاد فرهنگی و همکاری اقتصادی زدن نشان داد که دارای احساسات میهنی است و حُسن نیّت، اما دولت او مرتکب چند اشتباه اقتصادی و اداری شد و تورم بالا رفت، تشدید تحریم ها مزید بر علت شد و میانه روها بر سر کار آمدند که حجت الاسلام حسین ابراهیمی گفته است که یک زمان عقیده براین بود که حجت الاسلام حسن روحانی کُپی آیت الله هاشمی رفسنجانی است.
    
    3 ـ نظر واصله مورخ دوم ژانویه 2014 (12دیماه 1393)
    
    
یک سازمان پلیس مبارزه با فساد اداری تاسیس شود که ضابط قوه قضایی باشد

    
    در پی انتشار اخبار مربوط به برخی مفاسد اداری، حسن روحانی رئیس جمهور [در دیماه 1392] از معاون اول خود خواسته است که اقدامات لازم برای شناسایی و مجازات کسانی که با تبانی و سوءاستفاده از امتیازات خاص، زمینه ویژه‌خواری و درآمدهای غیرموجه فراهم کرده‌اند در اولویت کار قرار گیرد ـ به ویژه موارد سوءاستفاده از شرایط تحریم.
    [فرستنده نظر] در این زمینه خواستم بگویم که بهتر است از منابر و مساجد برای مبارزه با مفاسد اداری، ویژه خواری و سوء استفاده از امتیازات خاص و ریشه کنی آنها استفاده شود. قران (کلام الله مجید) 14 قرن است که بشر را از ورود به این مفاسد منع و نهی کرده است. قران، کلام خدا است و کسانی که از پلکان اسلام بالا آمده و از مجازات آخرت (معاد) نمی هراسند که در هر سوره قران چندبار تکرار شده است، راهی برای گریز از بخشنامه رئیس جمهوررا هم می یابند، به مصداق: مي ترسم از کسي که نمي ترسد از خدا. در بخشنامه آمده است که برای شناسایی و مجازات. قوه مجریه که نمی تواند مجازات کند. این افراد باید به قوه قضایی معرفی شوند. آیا بهتر نیست که یک سازمان پلیس مبارزه با فساد اداری تاسیس شود که ضابط قوه قضایی باشد و مقامات اداری با آن همکاری کنند و اهل منابر و خطباء هم از مخاطبان بخواهند که اگر با چنان مواردی رو به رو شوند اطلاع دهند و یک اطاق تلفن برای دریافت این اشاره ها تشکیل و اشاره ها به پلیس مبارزه با مفاسد اداری برای بررسی و تعقیب داده شود. اخبار فساد اداری در یکی ـ دو سال اخیر عمدتا مربوط به خاورمیانه، آسیای جنوبی و مرکزی و شمال آفریقا از تونس و مصر تا ترکیه، عراق، پاکستان، افغانستان و کشورهای واقع در فرارود بوده است. باید در این زمینه انقلابی و سریع عمل شود، درست بمانند ماههای پس از انقلاب و عنوان اتهام نیز «مفسد فی الارض» باشد.
    
    4 ـ یک مخاطب چهارم ژانویه 2014 (14 دیماه 1393) سطور زیررا با دو عکس ارسال داشته است که برپایه احترام به حق آزادی بیان درج می شود و لزوما نظر مؤلف این تاریخ آنلاین نیست:
    
    
تغییر و تحولات روزافزون جاری، حرف های دولتیان وقت در تابستان 1357 که اسمش را «فضای باز سیاسی» گذاشته بودند در ذهن تداعی می کند

    
    به نظر می آید که از نیمه مرداد امسال [اَمُرداد 1392] به موازات تغییر دولت و مقامات و بازگشت بسیاری از مقامات چند دوره پیش به میزها، خیلی چیزها تغییر کرده و این تغییرات روزافزون است. مثلا؛ توجه رسانه ها به اخبار دیپلماتیک، خیلی بیشتر شده و روزی نیست که فعالیت های آقای ظریف مطرح نباشد و نگاه ها به سوی او معطوف نشود. غروب نهم دیماه [1392] مجلس ختم والده محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه کابینه حسن روحانی در مسجد نور واقع در میدان فاطمی [تهران] برگزار شده بود. بسیاری از معاریف اصول گرا، اصلاح طلب و کارگزاران سازندگی که این روزها، دو گروه اخیر الذکر ـ «یکی» قلمداد می شوند در این مراسم شرکت کرده بودند و به زعم برخی، مراسم رنگ سیاسی به خود گرفته بود. در میان این جمع، حسین موسویان هم دیده می شد که گفته شده بود پس از محکومیت در دادگاه انقلاب به آمریکا رفته و در آنجا زندگی می کند. بازگشت ناگهانی او به تهران ذهن مرا [مخاطب را] به یاد اتهامات وارده به او و فعالیت هایش در مذاکرات اتمی سابق انداخت. دو فرزند هاشمی رفسنجانی (فائزه و مهدی) هم بودند. هاشمی رفسنجانی 80 ساله روزی نیست که درباره موضوعات روز اظهار نظر نکند و در صفحه اول روزنامه ها نباشد. او نسبت به ادامه مذاکرات هسته ای نظر مساعد دارد ـ به همانگونه که بازاریان ارشد، میلیاردرها، مقاطعه کاران و برخی از خواص دارند. رئیس مجلس و چند تن از وزیران هم آمده بودند. حضور حسین شریعتمداری مدیر و سردبیر کیهان در مجلس ختم باعث تعجب شده بود. دیدم که برای نخستین بار، روزنامه ها و خبرگزاری ها درباره این مراسم ختم که تا دو سه ساعت از شب گذشته ادامه داشت اخبار مفصل و حاشیه نوشته بودند که دو عکس از میان آن عکس هارا برایتان می فرستم که یک تصویر بهتر از هر نوشته، قضیه را بیان می دارد.
    این روزها دم از گسترش فعالیت احزاب، گروههای صنفی، خانه احزاب، آزادی انتشار کتاب و ... و حتی فیس بوک بازی است. نمی دانم که با این تغییرات به کجا خواهیم رسید. من 66 ساله ام و در سال انقلاب 31 ساله بودم و درگیر فعالیت های سیاسی و انقلابی وقت. در تابستان 1357 همین حرف ها بود و اسمش را «فضای باز سیاسی» گذاشته و حزب رستاخیر را که دولتی بود منحل کرده بودند. همین امروز در سایت فیس بوک یک فرد دیدم که در زیر عکس یک اسب نام یک مقام معروف آمریکایی را نوشته بودند. اگر بیایند چنین کاری را در مورد ما بکنند و مطالب نادرست درباره کشور، دین و مقامات بنویسند، چه خواهد شد؟ ـ در جایی که احتمال تعقیب قضایی یک نماینده مجلس به خاطر یک اظهارنظر وجود دارد و گفته شده که افترا و تهمت زده است. ارتباط از طریق سیستم های وایبر و «وی چَت» را که سنودِن گفته است ضبط دیجیتالی می کنند تا اطلاعات به دست آورند!.
    این چند سطر را که به خاطرم رسید، مِن باب دلسوزی نوشتم، در درج آن مختار هستید. احساس کرده ام که حامی آزادی بیان هستید.



    
    5 ـ واکنش مخاطب این تاریخ آنلاین به اظهارات دیماه 92 وزیر شهرسازی
    
    
کدام یک از این دو بیانِ وزیر درست است؟

    
    عباس آخوندی وزیر راه و شهرسازی هفتم دیماه 1392 گفته بود که «بانک مسکن» گروگان پروژه مسکن ِ مِهر است و سه برابر میزان وام‌دهی خود، وام داده است و بنابراین، صد درصد! ورشکسته است. به گزارش خبرگزاری مِهر، او درست یک هفته بعد و ضمن بازدید از بانک مسکن و گفت و گو با مدیران این بانک اظهارداشت که معتقد است که بانک مسکن تاکنون یکی از سالم‌ترین بانک‌های کشور بوده و عملکرد مبهم، آمار و اطلاعات نادرست و اهداف و روش‌های متضاد نداشته است.
    من ـ مخاطب اخبار رسانه ها، از کجا بدانم که کدام یک از این دو بیان درست است؟، مانده ام گیج.
    
    6 ـ تعجب یک مخاطب این تاریخ آنلاین (پیام واصله در 13 دیماه 1392)
    
    
75 سال پیش با دست خالی راه تهران ـ چالوس با تونل کَندوان را ساختیم و حالا چینی ها برایمان به موازات همان راه، جاده می سازند!

    
     چند روز پیش [دیماه 1392] در خبرها آمده بود که یک مقام دولتی گفته است که چینی ها! یک سوم راه تازه تهران به شمال را در دست ساختن دارند!. تعجب کردم و خواستم بپرسم که چرا چینی ها؟!. مگر دست خودمان شکسته است و نمی توانیم جاده بسازیم. 75 سال پیش (سال 1317)، ما خودمان با دست خالی و بدون درآمد نفت (700 میلیارد دلار در هفت سال) جاده تهران ـ چالوس با آن گردنه معروف کَندوان اش را ساختیم، همچنين پُل ِ ورسک و ...، چطور شده است که حالا چینی ها باید برایمان جاده بسازند!. حجت الاسلام حسن روحانی در مصاحبه تلویزیونی به مناسبت یکصدمین روز حکومت خود گفت که دولت پیش از او، «کار» تولید کرد، ولی برای چینی ها!. با این بیان صریح، انتظار نبود که یک مقام دولت او بگوید که قطعه ای از راه شمال را چینی ها دارند می سازند!. چینی ها چه چیزی بهتر از ما دارند؟، ما 25 قرن پیش میان شهر شوش و دریای مدیترانه جاده آسفالته ساختیم و ....
    [كار ساختن تونل كَندوان 27 اردیبهشت سال 1317 (هفدهم ماه می1938) به پايان رسيد. اين تونل به طول 1883 متر در ارتفاع 3030 متري كوههاي البرز ساخته شده است. اين تونل پُر ـ ترافيك، فاصله رفت و آمد تهران با ساحل درياي مازندران را كوتاه كرده است.].
    
    7 ـ ... و اظهارنظر واصله در پنجم ژانویه 2014 (15 دیماه 1393) از یک مخاطب
    
    
آیا لشکرکشی پهلوی یکم به خوزستان در آبانماه 1303، توطئه انگلیسی ها نبود که ايرانيان را معتاد و نيازمند پول مفت نفت کند؟

    
    مخاطب:
     پنج ماه است که وعده سرازیر شدن دوباره نفت خام (طلای سیاه) به بازارهای جهان و بازگشت سیل دلار و یورو به تهران می شنویم. مثل اینکه ما، بدون نفت، چیزی نداریم. مگر ژاپنی ها، هندی ها، آلمانی ها، چینی ها، تایوانی ها، آفریقای جنوبی ها و ... نفت دارند که این چنین پیشرفت کرده اند و برخوردار از رفاه. این انگلیسی ها بودند که مارا به درآمد مُفت معتاد کردند. آنها می دانستند که دانش، ادبیات و اندیشه ایرانی در قرون وسطا، جهانیان را بیدار و از ظلمت خارج کرد و اگر ایرانی معتاد به پول مفت نشود آلمان و ژاپن را پشت سر می گذارد و کشور دوباره اَبَرقدرت می شود و آنهارا از آسیا بیرون می اندازد.
    تازگی این فکر در من به وجود آمده که از خود و دیگران بپرسم: آیا لشکرکشی پهلویِ اول به خوزستان در آبانماه 1303، توطئه انگلیسی ها نبود؟. در آن سال، پهلوی هنوز شاه نشده بود و دولت تهران با هزاران مشکل و نا امنی رو به رو بود که او ناگهان درصدد رفتن به خوزستان و سرکوب کردن شیخ خزعل برآمد. پهلوی اول و شیخ خزعل ـ هر دو با حمایت، کمک و نقشه انگلیسی ها به قدرت رسیده بودند و انگلیسی ها آقای جهان عرب به استثنای سوریه و همه آسیای جنوبی بودند. بنابراین، به نظر می رسد که قاعدتا باید شیخ خزعل را حفظ می کردند. ترغیب ژنرال رضاخان که نخست وزیر و سردار ِ سپاه بود به گرفتن شیخ خزعل، به نظر من [مخاطب] با این هدف بود که ایرانیان سرانجام معتاد به نفت و پول آن شوند. انگلیسی ها می دانستند که بالاخره شمار اتومبیل ها برابر با 50 درصد و شاید هم هشتاد درصد جمعیت جهان شود و نیازمند به نفت، و ایرانیانِ ـ اگر به این درآمد معتاد نشوند ـ و در نتیجه تنبل، خوش نشین و گروگان آن (پول نفت و گاز) و قربانی گروکشی معاملات نفت، گردنکشی خواهند کرد و «قدرت» خواهند شد. مفاسد اداری و ریخت و پاش ها نتیجه درآمد مُفت و داشتن پول ِ بیش از نیاز است. اگر پول بی زحمت نباشد اِسراف هم نخواهد بود و همه کوشش ها متوجه تولید خواهد شد که رُشد و پیشرفت، از نتایج سعی و عمل است. نیاز به نفت فسيلي و ذخایر نفتی ـ هیچیک دائمی نیستند. چند سال است که در آمریکا و کشورهای پیشرفته دارند به سبک آلمان نازی [زمان جنک جهانی دوم]، نفت مصنوعی می سازند که بزودی به تولید انبوه خواهد رسید. ما ایرانیان باید کار و کوشش مان را جانشین نفتِ زودگذر کنیم.
    
    نظرات و باورهای مخاطبان لزوما نظر مؤلف اين تاريخ آنلاين نيستند و به لحاظ رعایت اصل آزادی بیان درج می شوند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
نظرات مهم پروفسور «سيدني هوك» فيلسوف آمريکایی در باره روزنامه نگاري
پروفسور «سيدني هوك» فيلسوف آمريكايي 20 دسامبر سال 1902 به دنيا آمد و 87 سال عمر كرد. نظرات او كه خود از فلاسفه تجربي است بيشتر در زمينه امور اجتماعي است. وي از جمله درباره روزنامه نگاري گفته است: رسانه همگاني نه تنها بايد اطلاع رساني جامع و بي غرضانه كند و سطح دانايي مردم را به موازات تحولات روز بالا ببرد بلكه زبان حال مردم، و وسيله انتقال عقايد و نظريات، و شناساندن اصحاب انديشه به جامعه ملي و جهاني باشد.
     وي تاكيد بر استقلال كامل رسانه هاي حرفه اي و بي طرف بودن روزنامه نگاران دارد و كشورهاي صنعتي را از خريد رسانه ها توسط شركتهاي غير تخصصي و كمپاني هاي بزرگ برحذر داشته و گفته است كه در اين صورت، ديگر مستقل و بي طرف نخواهند بود و رسالت خود را از دست خواهند داد. به نظر پروفسور هوك، روزنامه نگار نبايد مشغله و منافع ديگر داشته (مثلاكارمند دولت) باشد.
     وي معتقد به دنبال كردن رويداد هاي مهم روز و تعقيب اظهارات اساسي مقامات ارشد جامعه در روزهاي بعد تا رسيدن به نتيجه و بحث عمومي درباره هريک بود (كاري كه در دهه هاي اخير در رسانه هاي ايران به فراموشي سپرده شده است).
    پروفسور هوك رويدادهاي بين مردمي و اجتماعي (حوادث شهري) را آژيرهاي (شيپور) ضعف جامعه دانسته كه به صدا در مي آيند و اگر درست و ماهرانه توصيف و گزارش شوند براي مردم عبرت آموز و براي دولت زنگ خطر خواهند بود تا مسئله را دريابد و دست به اصلاح كار و پيشگيري بزند. بنابراين، انتشار اين رويدادها كه براي همگان جالب و جاذبند به زعم دكتر هوك، مقدم بر ساير گزارشهاي مطبوعاتي بايد شمرده شوند و سردبيران كل (به نوشته دكتر هوك ، رئيس شوراي سردبيران) و سردبيران اجرائي (رئيس تحريريه و اطاق خبر) در انتشار اين نوع خبرها اولويت دهند و بهترين خبرنگاران را مامور تهيه اين قبيل رويدادها كنند، خبرنگاراني كه مقدمات جامعه شناسي و حقوق بدانند، حساسيت كار را بشناسند و توجه داشته باشند كه چه مي نويسند و چه كار مهمي را انجام مي دهند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي داستان نويسي
به مناسبت سالگشت مرگ پلاتونوف: سوسیالیست، اما منتقد نظام شوروی
Platonov

امروز سالروز درگذشت اندري پلاتونوف روزنامه نگار و داستان نگار شوروي است كه در سال 1951 در 52 سالگي درگذشت. وي يك سوسياليست بود ولي در 9 داستان خود كوشيد كه نشان دهد نظام شوروي از هدف هاي اصلي (شعارهای انقلاب اکتبر 1917) دور شده و دارد انگيزه پيشرفت، تلاش و حتي وطندوستي را از مردم مي گيرد و مثال آورده است كه روس ها كه به سختكاري معروفيت جهاني داشتند در نظام جاري، تنبل شده اند و تنها براي نشان دادن خود، سر كار حاضر مي شوند كه حقوق بگيرند.
     پلاتونوف به زبان داستان، با كالكتيويزيشن و انتخاب مدير كارگاه با راي كاركنان مخالفت كرده و پيشنهاد كرده است كه به جای دولت، ابزار توليد (كارخانه و مزرعه) به اجاره ي كنندگان كار و يا تعاوني ها داده شود تا در سود و زيان شريك باشند و در نتیجه تلاش كنند. وي نوشته است كه اگر بدون تعيين «پيش شرط»، انتخاب مدير كارگاه را به كاركنان بسپارند، آنان آسانگيرترها را انتخاب مي كنند كه نتيجه اش ركود، عقب ماندگي و زياندهي است. در آن زمان، پلاتونوف را به عنوان يك «ضد انقلاب» به استالين معرفي كرده بودند و به همين جهت، تا استالين زنده بود اجازه انتشار به كتاب هاي او داده نشد كه امروزه خواننده بسيار دارند و او را به صورت يك فرضيه پرداز درآورده اند. تحولات چند دهه اخير درستي نظرات پلاتونوف را ثابت کرده است ولي در آن زمان گوش شنوا نبود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي اقتصاد
نقش مدير خوب در پيشرفت جامعه - تعاريفي که «ژان ساي» به دست داده است: تولید بالا، بیکاری پایین
Jean Baptiste Say
پنجم ژانويه زادروز ژان بي. ساي Jean Baptiste Say اقتصاددان فرانسوي است كه بسال 1769 به دنيا آمد. تعريف عوامل توليد از او است؛ از اين قرار:
     ــ زمين (لاند): همه منابع طبيعي
     ــ كارگر (ليبر): همه نيروي انساني
     ــ سرمايه (كپيتال): همه ابزار هاي توليد مثلا ماشين آلات
     «ساي» يك رابطه اقتصادي هم به دست داده كه به قانون «ساي» معروف است كه مي گويد: توليد (زمينه در بازار) سازنده و به وجود آورنده (خالق) مصرف كننده است. به عبارت ديگر؛ وجود محصول (زمينه) در بازار است كه براي آن، مصرف كننده مي سازد (تقاضا به وجود مي آورد) و به همين سبب (چون تقاضا زياد مي شود)، سطح توليد بالا، و بيكاري پايين مي رود. «ساي» براي اقتصاد سياسي هم تعريف نوشته است و به همين سبب است كه او را از بانيان اين مبحث خوانند.
     وي در تأليف خود «درباره نقش كارگزار و كارفرما» به تشريح نقش بسيار مهم كارگزاران (مديران) در پيشرفت و سعادت جامعه پرداخته و با نگاهي به تاريخ و آوردن مثال از آن، نوشته است كه بدون كارگزار شايسته و مدير واجد شرايط، پيشرفت (اقتصادي، اجتماعي و سياسي) ميسّر نخواهد بود و مهمترين و حسّاسترين وظيفه رؤساي دولت ها و صاحبان سرمايه اين است كه بروند و بگردند و مدير لايق بيابند و انجام كارها را به آنان بسپارند كه تنها از اين طريق است كه حصول ثروت، پيشرفت، آسايش و آرامش تضمين مي شود. سای تألیفات متعدد دارد.
روی جلد یک تألیف Say

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
كشف اشعه ايكس توسط رونتگن آلماني
Wilhelm Roentgen

پنجم ژانويه سال 1895 ويلهلم رونتگن Wilhelm Roentgen فيزيكدان آلماني اشعه ايكسX - rays را كه به نام او به اشعه رونتگن معروف شده اند كشف كرد. اين اشعه بر خلاف اشعه معمولي، قادر به عبور از اشياء هستند و به همين دليل از آنها براي عكسبرداري از داخل بدن استفاده مي شود.
    رونتگن با اين كشف مهم، جايزه نوبل فيزيك سال 1901 را نصيب خود كرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
مجله روزنامک ـ شماره 96 که 13 دیماه 1401 انتشار یافت

    مطالب شماره 96 و تمامی شماره های این مجله را می توانید در آنلاین آن:
     www.rooznamak-magazine.com
    ببینید و بخوانید.
    
    شماری از مطالب این شماره بمانند شماره های قبلی، در وبسایت روزنامک ـ
     www.rooznamak.com
     و نیز در تاریخ آنلاین:
     www.iranianshistoryonthisday.com
     و بعضا و به مناسبت، در وبسایت های جُرنالیست نوشیروان و هیستوریَن نوشیروان به نقل از مجله روزنامک عینا نقل می شود.
    
    



    
     حمیده خواجوی راد (گرافیست و صفحه آرا) دستیار مدیر مجله روزنامک
    
    
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
انگليسي ها شهري را كه خود در آمريكا ساخته بودند به آتش كشيدند
پنجم ژانويه سال 1781 در جريان انقلاب استقلال آمريكا، نيروهاي انگلستان شهر ريچموند را در ويرجينيا كه به انقلاب پيوسته بود به آتش كشيدند. اين شهر قبلا به دست مهاجران انگليسي ساخته شده و انگليسي هاي حاكم بر مهاجر نشين ها آن را از افتخارات خود مي دانستند. انگليسي ها قبلا بندر نورفوك (نورفولك) را هم كه دو قرن پيش از آن به دست خودشان ساخته شده بود به همان سبب به توپ بسته و آتش زده بودند. نورفوك از ريچموند 115 كيلومتر فاصله دارد و امروزه بزرگترين پايگاه دريايي ايالات متحده در آن قرار دارد. شهر ريچموند نيز اينك پايتخت ايالت مشترك المنافع ويرجينيا است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شعارهاي حزب نازي آلمان در زمان تأسيس
حزب ناسيونال سوسياليست كارگران آلمان (نازي) پنجم ژانویه 1919 به رهبري آنتوان داكسلر در شهر مونيخ تاسيس شد كه بعدا هيتلر جاي او را گرفت.
    شعارهاي اين حزب در روز تاسیس عبارت بود از: تحكيم وطندوستي، تحكيم حاكميت ملي، حمايت از همه ژرمن هاي جهان (آرين ها)، تامين عدالت اقتصادي ــ اجتماعي برای آلمانی ها (سوسیالیسم ملی) و كسب سربلندي براي وطن و هموطنان (از طريق پيشرفتهاي علمي، هنري، ادبي، سياسي و اقتصادي).
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مسأله تفاوت فرهنگي ـ یک مرد ایرانی که زن آمریکایی داشت، با دو فرزندش قربانی این اختلاف
پنجم ژانويه 2004 و دو هفته پس از مرگ شهاب بهزادپور و دو فرزندش نيكي شش ساله (دختر) و سامي سه ساله (پسر) در شهر اورلاندو (فلوريداي آمريكا) روشن شد كه اختلاف اين مرد ايراني با همسر آمريكايي اش بانو «هوپ» چه بود كه به اين حادثه منجر شده بود؛ شهاب قرباني نوازش فرزندان به روش ايرانيان شده بود. بوسيدن و بغل گرفتن و روي زانو نشاندن و نوازش كردن فرزندان خردسال جزيي از فرهنگ ايرانيان است، ولي آمريكائيان، به اين صورت، آن را نمي پسندند و به چنين رفتاري ترديد مي كنند.
     بانو «هوپ» نيز به بوسيدن و نوازش به سبك ايراني دو فرزند، از سوی شوهرش اعتراض داشت و سرانجام به دادگاه متوسل شد و قاضي دستور به جدا زندگي كردن موقت زن و شوهر از هم داده بود و قرار بود كه شهاب يكي از فرزندان (نیکی) را به «هوپ» بسپارد كه به خانه مادر خود نقل مكان كرده بود.
    در اجراي تصميم قاضي، شهاب دو كودك را در اتومبيل گذارد و عازم خانه مادرزن شد تا «نیکی»را به زنش بسپارد كه پس از رسيدن به خانه مادرزن؛ از فزط خشم چنان اتومبيل را به ديوار خانه كوبيد كه منفجر شد و هرسه سرنشين (شهاب و فرزندانش) در ميان شعله هاي آتش جان سپردند.
     رسانه هاي محلي اين حادثه را ناشي از اختلاف فرهنگي خوانده بودند که در جامعه مهاجرنشين فدراسیون آمریکا موارد متعدد آن مشاهده مي شود و يک مسئله نگراني آور شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
لرزه و نگراني مقامات واشنگتن در ژانويه 2006 - فسادي به نام «لابي گري = کار چاق کُني» در آمريکا - نگاهي به کارهاي «جک ابراموف»
جك ابراموف، سوم ژانويه 2006 پيش از ورود به دادگاه فدرال شهر واشنگتن

پس از چند ماه رسيدگي قضايي و سر و صدا در رسانه ها، سوم ژانويه 2006، بالاخره «جك ابراموف» مبلّغ معروف حزب جمهوريخواه آمريكا و «لابي ييست» رديف اول شهر واشنگتن كه به «نخود هر آش» شهرت يافته بود پذيرفت كه با دادگاه فدرال مستقر در شهر واشنگتن همكاري كند و به هر پرسش بازپرسان و نيز در برابر "گراند ژوري" پاسخ درست دهد (اعتراف كند)، كه اين عمل در روال قضايي آمريكا «پلي بارگين» ناميده مي شود و قاضي قبلا قول تخفيف در مجازات را مي دهد و برخي از اتهامات را ناديده مي گيرد. به اين ترتيب و با توجه به مقررات آزادي مشروط، گمان نمي رود بيش از پنج سال در زندان بماند. همين تسليم شدن آبراموف به اعتراف كردن، سياسيون واشنگتن را به لرزه درآورده و نگران ساخته بود كه نكند نامي از آنان ضمن پرسش هاي قضايي از ابراموف برده شود.
    تصميم ابراموف كه يك يهودي روس تبار آمريكايي است به اعتراف، باعث شده بود كه مقامات كاخ سفيد، حزب جمهوريخواه، كنگره و ... از نام او فاصله بگيرند. سه شنبه شب (سوم ژانويه 2006)، موضوع «قول ابراموف به اعتراف» خبر اول شبكه هاي تلويزيوني آمريكا بود و شبكه «ام اس ـ ان بي سي» جمعا بيش از دو ساعت وقت به اين گزارش و اظهار نظرهاي مربوط داده بود. تا آن زمان چند مقام از جمله «تام دلي» رئيس سابق اكثريت مجلس نمايندگان آمريكا و «باب ني» نماينده جمهوريخواه مجلس از ايالت اهايو قرباني نزديك بودن با آبراموف شده و «دلي» به اجبار از رياست اكثريت مجلس کناره گيري کرده بود. گفته شده بود كه پاي بيش از 30 سناتور و نماينده مجلس در پرونده «ابراموف» به ميان آمده و پژوهشگران مسائل اجتماعي - سياسي و فساد دولتي آماده تحقيق و ريشه يابي شده اند.
     به گفته برخي از اصحاب نظر، مسئله ابراموف در سال 2006 و ده ماه مانده به انتخابات پارلماني آمريكا، ضربه بزرگي به حزب جمهوريخواه بوده و ممكن است كه اكثريت خود را در هر دو مجلس از دست بدهد (که از دست داد) و جورج بوش در باقيمانده دوره رياست جمهوري خود دچار دشواري (برخوردار نبودن از حمايت قوه مقننه) شود (که شد). اين نظرات و پيش بيني ها تحقق يافت و در انتخابات پارلماني نوامبر 2006 ، حزب جمهوريخواه اکثريت را در هر دو مجلس کنگره ازدست داد.
     ابراموف كه در آن زمان با سپردن دو ميليون دلار وثيقه آزاد بود، چهار شنبه چهارم ژانويه 2006 نيز در شهر ميامي فلوريدا در دادگاه فدرال اين ايالت که به چند اتهام ديگر او رسيدگي مي کرد، با قاضي مربوط وارد معامله (پلي بارگين) شد و قرار شد كه اگر به دو اتهام از شش اتهام فدرال وارده به خود درحوزه قضايي فلوريدا، اعتراف كند چهار اتهام ديگر وي در اين حوزه ناديده گرفته مي شود كه مجازات او از هفت سال زندان تجاوز نکند که چنين شد. يكي از اتهامات ابراموف در فلوريدا، خريد يك كشتي تفريحي (به نام سان كروز) به مبلغ 14 ميليون و پانصد هزار دلار به طريقه تقلب بانكي بود و به علاوه، دوستان ابراموف در كنگره آمريكا صاحبان اين كشتي را تحت فشار قرارداده بودند كه بهاي پيشنهادي ابراموف بپذيرد. ابراموف اين كشتي را براي ايجاد قمارخانه مي خواست. تعجب در اين بود كه «كنستانتينوس بوليس» مردي كه اين كشتي را به ابراموف و شريك او فروخت بعدا به روش مافيا به قتل رسيد.
     پس از اعلام سازش قاضي فدرال در شهر واشنگتن با آبراموف و بيم از اعتراف او به دادن كمك هاي مالي و انواع هديه به مقامات (نوعي رشوه)، بسياري از اعضاي كنگره و نيز جورج بوش كمكهاي مالي دريافتي از وي را به موسسات خيريه دادند. وي به تبليغات انتخاباتي سناتور هيلري كلينتون (سناتور وقت نيويورک) هم كمك مالي كرده بود. پيش از همه آنان (سوم ژانويه و در پي انتشار اخبار مربوط به تسليم ابراموف به پرسشهاي قاضي) رئيس مجلس نمايندگان آمريكا اعلام كرده بود كه ابراموف 69 هزار دلار به تبليغات انتخاباتي او كمك كرده كه اين مبلغ را به يك موسسه خيريه مي دهد.
    حزب دمكرات آمريكا از چهارم ژانويه 2006 دست به تبليغات وسيع برضد حزب رقيب (جمهوريخواه) زده بود و هر اعتراف ابراموف نزد قاضي، سوخت بيشتري به اين تبليغات رسانده بود.
    «گينگريچ» رئيس اسبق اكثريت سناي آمريكا و از برجستگان حزب جمهوريخواه در واكنش به جنجال ابراموف گفته بود: لابي ييست فاسد به وجود نخواهد آمد، مگر اين كه برخي از اعضاي كنگره و كارمندان دفاتر آنان و نزديكانشان فاسد باشند.
    آبراموف براي پيشبرد كار خود برخي از كاركنان دفاتر نمايندگان و نيز بعضي از خود آنان را پس از اتمام دوره به استخدام در آورده بود.
    ابراموف كه از يهوديان ارتودوكس (متعصب) آمريكا است از دوران جواني دست به مبارزه باكمونيسم زده بود و فيلمي به نام «عقرب سرخ» ساخته و با اين عمل به حزب ضد كمونيست جمهوريخواه آمريکا پيوسته و رئيس شوراي دانشجويي اين حزب شده و تبليغات وسيعي براي نامزدي رونالد ريگان (سال 1980) كرده بود. همين تبليغات و موفقيت، وي را وارد كار «لابي گري» كرده بود و با سران و برجستگان حزب جمهوريخواه رفت و آمد داشت. ابراموف كه در جريان هر انتخابات به حمايت از نامزدهاي حزب جمهوريخواه دست به فعاليت شديد مي زد از رشته حقوق (در آمريکا: دوره تحصيل قانون) فارغ التحصيل شده است. گفته شده بود كه وي در بيشتر اسكاندالهاي اخير آمريكا از مسئله كنترا ها تا دادن پول به مقاله نگاران دست داشت. طبق گزارش رسانه هاي آمريكا، علاوه بر دادن پول به چندين عضو كنگره، برخي از اتهامات وارده به او عبارت بودند از: گرفتن حدود 85 ميليون دلار از قمارخانه هاي سرخپوستي براي کسب حمايت دولتي از آنها در واشنگتن، دريافت 9 ميليون دلار از «عمر بونگو» رئيس جمهور گابون براي ترتيب دادن ملاقات او با جورج بوش!، گرفتن 324 هزار دلار رشوه كه بكوشد لايحه وابسته شدن دادگاه عالي جزيره گوام به ديوان عالي آن جزيره در كنگره آمريكا تصويب نشود و ....
    آخرين اتهام او ندادن ماليات اين رشوه ها كه درآمد او محسوب مي شد به اداره ماليات بردرآمد آمريكا بود!.
    كارهاي ابراموف كه پذيرفته بود به آنها اعتراف كند دمكراسي آمريكا را نيز زير سئوال برده است زيرا كه وي مبلغي از اين پولها را صرف تبليغات انتخاباتي دوستان خود از حزب جمهوريخواه مي كرد و ترتيب مسافرت، تفريح و ... آنها را مي داد.
    انعکاس کارهاي ابراموف در رسانه ها، يکي از دلايل رويگردان شدن مردم آمريکا نسبت به حزب جمهوريخواه بود که در انتخابات نوامبر2006 و نوامبر 2008 نتيجه اش مشاهده شد.
     بانو ننسي پلوسي رئيس مجلس نمايندگان آمريکا از حزب دمکرات، چهارم ژانويه 2007 پس از انتخاب شدن به اين سمت قول داده بود که نظام لابي گري را در کنگره تغيير دهد و مانع سوء استفاده اصحاب منافع از اين طريق شود. باوجود اين تاکيد، تا ژانويه 2009 که اقدامي جدّي در تحقق قول بانو پلوسي صورت نگرفته است.
ابراموف چهارم ژانويه 2006 پس از خروج از دادگاه فدرال در شهر ميامي (فلوريدا)

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
كاريكاتور انتشار يافته در روزنامه هاي آمريكا در چهارم ژانويه 2006 براي انعکاس بي خبري اعضاي مقنّنه از درد و نگراني توده ها


اين كاريكاتور سياسي را «تولز» ترسيم كرده كه در شماره چهارم ژانويه 2006 برخي از روزنامه هاي آمريكايي انتشار يافته بود. در پي پايين آوردن ميزان ماليات بر درآمدهاي بسيار بالا (ثروتمندان!) در آمريكا و در نتيجه كاسته شدن از درآمد دولت، صحبت از كوچك كردن سازمانهاي دولتي (داون سايزينگ) و انجام كارها عمدتا با كامپيوتر و ماشين بود که براي مردمي که با تکنولوژي پيشرفته آشنا نيستند بويژه سالمندان که توان يادگيري محدود دارند يک کابوس بوده است. تولز بر اين اساس و نگراني كارمنداني كه مشمول تصميم داون سايزينگ مي شوند و کار خودرا از دست مي دهنداين كاريكاتور را كشيده كه ساختمان سر فرود آورده كنگره آمريكا مي گويد: از ثروتمند، بوسيله ثروتمند و براي ثروتمند و ... (به كنايه از اعلاميه استقلال آمريكا: از مردم بوسيله مردم و براي مردم ...). هدف ترسيم کننده کاريکاتور نشان دادن جدايي اعضاي مقننه که از توانگران هستند (و اهل زد و بند) از اکثريت مردم و بي اطلاعي از مشکلاتت توده هاي جوامع آمريکا بوده است.
    وي در زير كاريكاتور كه عنوان داونسايزينگ گاورنمنت (كوچكسازي سازمانهاي دولتي) دارد، در سمت راست از قول كارمندان نوشته است: «با كنار رفتن ما، پول لازم صرفه جويي خواهد شد تا بازهم ماليات ثروتمندان را كاهش دهند!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مار دوسر 150 هزار دلاري!


چهارم ژانويه 2006 اكواريوم شهر سن لويي آمريكا آگهي كرده بود كه اين مار دوسر يك متر و 33 سانتيمتري شش ساله (عكس بالا) را به 150هزار دلار مي فروشد و اضافه كرده بود كه خريداران تا يك هفته مي توانند مبلغ پيشنهادي خود را از طريق اي ميل به اكواريوم اعلام دارند. درپايان مهلت، مار دوسر كه فقط يك معده دارد به بالاترين پيشنهاد دهنده فروخته خواهد شد. بايد دانست كه اكواريوم سن لوئي قبلا اين مار را به مبلغ 15 هزار دلار خريداري كرده بود كه مي خواست با اين سود هنگفت بفروشد اين مار توسط مردي از جنگل گرفته شده بود. درباره خريدار و مبلغ فروش و معاملات بعدي روي اين مار گزارش ديگري مشاهده نشد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 5 ژانويه
  • 842:   المعتصم (ابو اسحاق عباس) پسر هارون الرشيد که پس از برادرش مأمون، خليفه عباسيان شده بود و پايتخت را براي مدتي از بغداد به سامرا (سامره) منتقل کرده بود درگذشت. وي که 46 سال عُمر کرد و از نهم آگوست سال 833 ميلادي به خلافت رسيده بود بسياري از استقلال طلبان ايراني از جمله بابک خُرّمدين و افشين را کشته بود. المعتصم فرزند هارون از زن تُرک تبار او بود.
        
  • 1809:   پيمان داردانل به امضا رسيد كه به موجب آن عثماني متعهد شد كه تنگه ها (بسفور و داردانل) را به روي كشتي هاي جنگي خارجي ببندد. هدف انگلستان كه اين پيمان را به عثماني تحميل كرده بود جلوگيري از ورود كشتي هاي جنگي روسيه به مديترانه بود. قراردادهاي «سور» و «لوزان» بعدا آن پيمان را تعديل کردند.
        
  • 1822:   كشور هاي آمريكاي مركزي به مكزيك ملحق شدند و امپراتوري لاتين (آمريكاي مركزي اسپانيايي زبان و كاتوليك مذهب) را به وجود آوردند که عمري طولاني نداشت.
        
  • 1915:   در جريان جنگ جهاني اول در يك نبرد يكروزه در «ساري كاميس» كه ميان نيروهاي روسيه و عثماني روي داد به فاصله چند ساعت 77 هزار نظامی عثماني كشته شدند.
        
  • 1930:  


    نقل شده است که در اين روز مائوتسه دونگ رهبر جنبشي که بعدا به نام خود وي معروف شد اين جمله را نوشت که باقي مانده است: فراموش نكنيد كه يك جرقه صحرايي را آتش مي زند و بوته هاي خشك آن را مي سوزاند. جمله مائو باقي مانده است ولي جنبش او عمري طولاني نداشت، بوته هايي را سوزانيد امّا ريشه اين بوته ها پس از مرگ وي (مائو) و از دهه 1980 دوباره جوانه زدند و عقايد اورا عملا دفن کردند. چين قرن 21 آن نيست که مائو انتظار داشت؛ شده است يک دکاندار و يک دکاندار براي فروش اجناس خود به هر مشتري سلام مي کند و لبخند مي زند زيراکه اگر مشتري نداشته باشد ورشکست خواهد شد.
        پکنی ها اگر به عقاید مائو و «اصول» احترام می گذاشتند در شورای امنیت پیشنویس قطعنامه 1973 را «وتو» می کردند تا «ناتو» نتواند در امور داخلی لیبی که استقلال و حاکمیت داشت، قصد جنگ با هیچیک از اعضای سازمان ملل را نداشت و صلح جهانی را هم تهدید نمی کرد مداخله و با آن دولت وارد یک جنگ نابرابر می شد، آن همه تلفات و ویرانی به بار می آمد و نیز بازگشتی به عصر استعمار. گناه لیبی این بود که نفت دارد و در یک منطقه استراتژیک جهان واقع شده است. به علاوه، با اجرای قطعنامه 1973 فصل تازه ای در تاریخ باز شده است که باید عنوانش را «اجرای سیاست با تصویب قطعنامه» گذاشت که به تدریج جای این فرضیه کلازوویتس را می گیرد: اجرای سیاست از طریق بکاربردن ارتش.
        چین قرن 21 که «از بدِ زمانه» پولی ـ کاغذ ، پول کاغذی ـ به دست آورده نگران است که بازار کالای ارزان و طبق شنيده ها؛ نامرغوب خودرا از دست بدهد و به دوران پیش از دهه 1980 بازگردد و میلیاردرهای «جمهوری خلق!!!!» بمانند پدرانشان «یک لا قبا» شوند. غافل از اینکه تا در کشورهای مصرف کننده، کمپانی های آزمند وجود دارند کالای چینی حتی اگر مشکلات بهداشتی داشته باشند خریدار خواهند داشت.
        
  • 1940:  
    Armstrong

    براي نخستين بار از اف سي سي (FCC = کميسيون ارتباطات فدرال - آمريکا) تقاضاي صدور پروانه راديو اف ام FM (Frequency Modulation) شد. راديو با فرکانس بسيار بالا (اف ام) از اختراعات ادوي هووارد آرمسترانگ مهندس آمريکايي Edwin Howard Armstrong در رشته برق است که در 18 دسامبر 1890 متولد و در 31 ژانويه 1954 درگذشت.
        
  • 1951:   در پي تصرف مجدد سئول (پايتخت کره جنوبي) به دست نيروهاي كمونيست (کره شمالي با کمک چين و برخي حمايت هاي روسيه)، ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا در اين کشور حالت فوق العاده اعلام داشت و از همه آمريكاييان خواست كه برضد سوسيال امپرياليسم (ائتلاف مسکو و پکن) بپاخيزند.
        
  • نامه به مولف
    ماجراي صبح شدن روزنامه هاي عصر و چگونگي آن - اينترنتي شدن روزنامه ها - مطالب و اخبار «پرسونالايزد»
  •   از ميان چندين پيام دريافت شده در 13 دي ماه سال 1383 (ژانويه 2005) كه حكايت از اينترنتي شدن روزافزون رسانه ها و اِديشِن هاي آنلاين نشريات داشت که به نظر اين مخاطبان مايه شادماني است پاسخ به يك پرسش را كه آموزشي تر است در اينجا مي آوريم كه مربوط است به «صبح شدن» جهاني روزنامه هاي عصراست:
        
        از سه ـ چهار دهه پيش و نخست در آمريكا روزنامه هاي عصر از رقابت با تلويزيون (رسانه صوت - تصويري) دست كشيدند و انتشار خود را به صبح منتقل كردند و تيراژشان افزايش يافت و كارشان رونق گرفت و شمار روزنامه هاي عصر كه 20 در صد بود به كمتر از نيم درصد رسيد. در وطن ما، افزايش ساعات كار ادارات در بعد از ظهر ها و پيچيدگي ترافيك و نبود رسم تحويل روزنامه به منازل (هوم دليوري) مزيد بر علت شده بود. قبلا كار ادارات در ساعت يك و 45 دقيقه بعد از ظهر پايان مي يافت، كارمند ناهار را در خانه صرف مي كرد، ازدحام در اتوبوس ها وجود نداشت و افراد فرصت خواندن روزنامه عصر را داشتند.
        در كشورهاي ديگر كه روزنامه هاي عصر به صبح منتقل شده اند، بر اِديشن و دفعات چاپ آنها اضافه شده است. براي مثال: در آمريكا هر روزنامه معمولا داراي سه چاپ است به نام چاپ اول(منتشره در ساعت 4 بامداد و ويژه توزيع در نقاط دور دست)، چاپ مترو ( منتشره در ساعت شش بامداد و ويژه توزيع در داخل شهر و حومه نزديک) و چاپ نهايي (فاينال اديشن و منتشره در ساعت هفت و يا هشت بامداد و عمدتا ويژه توزيع در جعبه ها ـ تکفروشي). پيش از قرارگرفتن مطالب روزنامه ها در اينترنت و بعدا اديشن آنلاين آنها، اگر در طول روز رويداد بسيار مهمي اتفاق مي افتاد؛ اديشن فوق العاده (اِكسترا) در دو صفحه منتشر مي شد و عمدتا روي دست (به طريق دوره گردي و در سر چهار راهها) بفروش مي رسيد. از زمان قرارگرفتن مطالب روزنامه ها در اينترنت، رسم براين شده است که آخرين اخبار را بر اين اديشن (اديشن آنلاين) اضافه کنند. برخي روزنامه ها در اين اديشن خود، فيلم و صوت هم مي توانند اضافه کنند.
        در مورد روزنامه چاپي؛ اگر به دفتر توزيع يك روزنامه تلفن كنيد كه برايتان به منزل روزنامه بفرستند، نخست از شما سئوال مي كنند: كدام اديشن؟ و کدام روزِ هفته و يا روزهاي هفته، و سپس مي پرسند: چه ساعتي تحويل شود. اگر عجله نداشته باشيد (بازنشسته و يا خانه دار باشيد) روزنامه را در «مِيل ـ روم» چاپخانه آدرس مي زنند و روزنامه هاي يك محله (كد پستي واحد) را در يك گوني كه از پستخانه دريافت شده است مي گذارند و پيش از ساعت شش بامداد در جاي معيني در ساختمان محلي پست قرار مي دهند تا پيش از ظهر همان روز توزيع كند و هزينه پست براي روزنامه و كتاب (بوك ريت) بسيار ارزان و حتي كمتر از هزينه «هوم دليوري» است. البته روزنامه هايي هم هستند كه اديشن نهايي خود را ظهر منتشر مي كنند. تفاوت چاپها تنها در دو صفحه است؛ صفحه اول و صفحه دوم و يا سوم. بقيه صفحات روزنامه و آگهي هاي آن دست نخورده باقي مي ماند و يكسان است. آخرين خبرهاي دريافت شده را در دو صفحه اي كه تغيير مي كند قرار مي دهند و تيراژ هر چاپ متناسب با تقاضا (برآورد ميزان فروش) است. در شهريور سال 1335 در تهران هم روزنامه اطلاعات به همين صورت درآمده بود: شش بامداد و يك بعد از ظهر كه موفقيت بزرگي كسب كرد ولي با اعتراض روزنامه هاي صبح رو به رو شد كه به قانون مطبوعات استناد كردند كه نه در آن زمان اين قانون حرفه اي بود و نه در اين زمان و مانع ادامه كار شدند.
        روزنامه ها از زمان عموميت يافتن اينترنت شروع به شخصي کردن اخبار و مطالب (پرسونالايزد) و ارسال فوري آنها براي مخاطبان متقاضي کرده اند. اين مطالب با «اي - ميل» ارسال مي شود. امروزه همه مي توانند اي ميل رايگان داشته باشند حتي اگر کامپيوتر نداشته و به اينترنت متصل نباشند. اين قبيل افراد مي توانند اي ميل خود را در کامپيوترهاي عمومي کتابخانه ها و يا در محل کار (در ساعت فراغت - وقت ناهار) باز کنند و بخوانند و يا از طريق سلفون و "ميل ستيشن" به آن دسترسي داشته باشند. ارسال اخبار «پرسونالايزد» پولي است و رايگان نيست.




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com