Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
9 نوامبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 9 نوامبر
ايران
سالگشت مرگ يزدگرد يکم باني شهر يزد بر اثر لگد اسب
نهم نوامبر سال 420 ميلادي يزدگرد يكم از دودمان ساسانيان كه رهسپار جنگ و بيرون راندن هون ها از مناطق شمالي ماوراءالنهر (آمو دریا) بود در محل چشمه سبز (چهل و چند كيلومتري نيشابور) بر اثر لگد اسب كشته شد. در آن روز، وي خود تصميم به رام كردن يك اسب سركش گرفته بود.
    يزدگرد يكم 21 سال بر ايرانزمین سلطنت كرد و در دهه اول قرن چهارم ميلادي شهر يزد را ساخت كه نام وي بر آن نهاده شده است. از كارهاي مهم يزدگرد تحمل اديان ديگر در قلمرو ايران بود. فردوسي در باره واقعه درگذشت يزدگرد يكم چنين سروده است:
     بغرّيد و يك جفت زد بر سرش ــ به خاك اندر آمد سر و افسرش
     زخاك آمد و خاك شد يزدگرد ــ ........
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
امروز شهرِ کوروشِ آمریکا (سایرِس سیتی) 141ساله شد ـ سیروس و سايرس تلفظ اروپاییان و آمريکاييان از حروف یونانی کوروش است
امروز شهرِ کوروش (Cyrus City) در استیتِ مینه سوتا ـ یکی از استیت های 50 گانه عضو فدراسیون آمریکا 141 ساله شد. این شهر، نهم نوامبر 1882 در کنار رود چیپووا Chippowa در منطقه پُپ ساخته شد. ساکنین اولیه این شهرِ یادگار بنیادگذار ایران و صاحب فرضیه جامعه مشترک المنافع جهانی که نخستین اعلامیه حقوق بشر از اوست عمدتا مهاجران اروپای شمالی و بومیان آمریکا (اصطلاحا؛ سرخپوستان) بودند. بومیان این شهر رو به کاهش هستند. شماری کم، سیاهپوست نیز در این شهر زندگی می کنند. بزرگراه شماره 28 آمریکا از این شهر شمالی می گذرد.
    کوروش از یک شهرت جهانی بسیار برخوردار است و به نام او در کشورهای مختلف، شهر و خیابان و ساختمان فرهنگی اسم گذاری شده و در سراسر جهان همه کسانی که دوران دبیرستان را گذرانیده اند با نام کوروش (سایرِس ـ سیروس)، افکار و کارهای او آشنا هستند. نام کوروش در بسیاری از کتب مقدس هم آمده است. همین شهرت سبب شده بود در سپتامبر 2005 (شهریورماه) که گزارش هایی در باره ساختن سدّ سیوند و احتمال آسیب رسی به گورگاه او انتشار یافته بود نگرانی جهانی را به دنبال داشت و شبکه های تلویزیونی با استفاده از اين فرصت، در باره او و اندیشه های همیشه پایدارش برنامه پخش کردند. در کتاب مقدس مسیحیان، کوروش ـ کورِش نوشته شده است.
    بيست و نهم اكتبر هر سال نیز روز جهاني كوروش (سايرس دي) است كه از ديرباز پارسيان، يهوديان، دوستداران حقوق بشر و هواداران اداره جهان به صورت ملل مشترك المنافع، آن را گرامي داشته و رعايت مي كنند.
    دو هزار و 555 سال پيش در ماه اکتبر (آبان ماه) اعلاميه تاريخي كوروش بزرگ در تعريف حقوق افراد و ملل و چگونگي تأمين آن انتشار يافت كه پایه و نخستين سنگ بناي يك دولت مشترك المنافع جهاني و هر سازمان بين المللي بشمار مي آيد. حقوق انسان از دیدگاه کوروش که همان زمان مکتوب شده است موجود است و «استوانه کوروش Cyrus Cylinder» نامیده می شود و متفاوت از تعاريف اعلاميه حقوق بشر مصوّب شورای انقلاب فرانسه (مجلس انقلاب) در 1789 نيست. پیشنویس اعلامیه کنونی حقوق بشر مصوّب مجمع عمومی سازمان ملل در دهم دسامبر 1948، به دست رنه کاسین Rene S. Cassin یک حقوق دان فرانسوی (1887 ـ 1976، استاد حقوق و قاضی) تنظیم شده است که به نوشته خود او، از ارادتمندان کوروش بزرگ بود و یک مقاله درباره نظرات کوروش، زیر عنوان «نسخه ای همیشگی برای درمان دردهای جوامع، تأمین صلح و سعادت بشر» نوشته بود. به نظر او، کوروش عمیقا معتقد به وجود یک آرمان مشترك میان انسان بود و به همین لحاظ خواهان حقوق يكسان و انتقال ناپذير برای همه مردم.
    در تهران، خیابان شمیران (از میدان تجریش تا پیچ شمیران ـ نزدیک دروازه دولت در خیابان انقلاب) به نام کوروش کبیر نامگذاری شده بود و نیز خیابان حد فاصل میدان بهارستان و جنوب شهر، خیابان سیروس نام داشت. اروپاییان از طریق کتاب های یونانیان با نام کوروش آشنا شدند و حروف یونانی را با تلفظ خود، سیروس و سایرِس خوانده اند. در الفبای یونانی، حرف C «ک» تلفظ می شود، حرف Y «و» و حرف S واقع در آخر کلمه «ش».
استوانه کوروش

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
وام خارجي و تضعيف حاکميّت ملي
مجلس شوراي ملي در جلسه 18 آبان 1285 (9 اکتبر 1906) درخواست دولت براي گرفتن 5 كرور تومان (2 و نيم ميليون تومان) وام از خارج را رد كرد.
    مجلس استدلال كرده بود كه دولت مطابق دَخل خود بايد خَرج كند، و سابقه نشان داده است كه وام خارجي باعث تضعيف حاكميّت ملّي مي شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
یک طرح استعماری دیگر دولت لندن برضد ایران
نهم نوامبر 1935 (آبان 1314) افغانستان به پيمان عدم تعرض ايران، تركيه و عراق پيوست. طرح این پیمان طبق سياست دولت لندن صورت گرفته بود زيراکه این دولت مي خواست با اين عمل شرايط مندرج در قرارداد پاريس که برپايه آن، دولت تهران از هرات، غرب افغانستان و مناطق تاجیک نشین آن صرف نظر کرد کمرنگ و خلل پذير شود. افغانستان از زمان کوروش بزرگ و ایجاد کشور واحد ایران بخشی از آن بود و پس از حمله عرب، نگهبان زبان پارسی و فرهنگ ایرانی. بیشتر قهرمانان نبردها و بپاخیزی های استقلال طلبانه ایرانیان ازجمله یعقوب لیث از آن منطقه برخاسته و نخستین شعراء پارسیگوی پس از سلطه عرب از ایران خاوری (خراسان و سیستان بزرگتر) بودند.
    طبق شرايط قرارداد پاریس، تهران اين حق را به دست آورده است که اگر در مناطق از دست داده در افغانستان، احساس خطر کند و با تهديد رو به رو شود به آنجا لشکر بکشد و مستقر شود.
    قرارداد پاریس میان ایران و انگلستان که رئیس جمهوری فرانسه به عنوان شاهد زیر آن را امضا کرده است، در پی شکست نظامی ایران از انگلستان تنظیم و امضاء شد. انگلستان به ایران که حاضر نبود از هرات و مناطق تاجیک نشین صرف نظر کند اعلان جنگ داده بود و بوشهر و نیمی از خوزستان را تصرف کرده بود تا دولت تهران حاضر شود تسلیم خواست های لندن گردد. دولت لندن قبلا در این زمینه با روس ها به سازش دست یافته بود. دولت لندن نگران لشکرکشی روسیه تزاری به هندوستان و خارج ساختن آن از دست انگلستان بود و می خواست که افغانستانِ وابسته به انگلیس حایل میان متصرفات مسکو و لندن باشد و آمودریا مرز متصرفات دو امپراتوری در آن منطقه از آسیا. افغانستان نامی است که انگلیسی ها بر ایران خاوری گذارده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که دکتر حسين فاطمي تيرباران شد
دكتر فاطمي
دكتر حسين فاطمي روزنامه نگار و وزير امورخارجه دولت دكتر مصدق 18 آبان 1333 تيرباران شد. وي كه محكوميتش چند روز پيش از اين تاييد شده بود هنگام اعدام 34 ساله بود. حكم دادگاه نظامي پس از تاييد و امضاي شاه به اجرا درآمد.
     دكتر فاطمي در 1299 هجری خورشیدی در نائين اصفهان به دنيا آمده بود و پدر و پدر مادرش روحاني بودند. وي كار روزنامه نگاري را با نوشتن مطلب براي نشريه برادرش آغاز كرده بود و در سال 1328 پس از تأسيس جبهه ملّي به آن پيوسته و مورد توجه دكتر مصدق قرار گرفته بود. فاطمي سپس با انتشار «باختر امروز» آن را عملا به صورت روزنامه ناشر افكار جبهه ملّي درآورده و در دوره هفدهم، از تهران به نماينگي مجلس انتخاب شده بود. در بهمن ماه 1330 در مراسم پنجمين سالمرگ محمد مسعود ناشر «مرد امروز» كه در خيابان اكباتان به قتل رسيده بود هدف گلوله مهدي عبدخدايي 14 ساله و عضو جمعيت فدائيان اسلام قرار گرفته و مجروح شده بود. وي تا پايان عُمر از عوارض اين زخم مي ناليد.
    دكتر فاطمي كه از خارج دكترا گرفته بود پس از مدتي كه دستيار دكتر مصدق بود به سمت وزير امور خارجه ايران منصوب شده بود. وي خروج شاه از كشور در اَمُردادماه 1332 را به دليل اين كه قبلا شوراي سلطنت را تشكيل نداده بود و نيز بدون برنامه از پيش تنظيم و اعلام شده وطن را ترك كرده بود، «فرار» اعلام داشت و به سفارتخانه ها دستور داد كه با او تماس نگيرند.
    
دكتر فاطمي با اين
قيافه و لباس دستگير شده بود

فاطمي 25 اَمُرداد 1332 در كودتاي مقدماتي سرهنگ نصيري (که بعدا ارتشبد و پس از انقلاب اعدام شد) دستگير اما موفق به فرار شد. روز 28 اَمُرداد در خانه دكتر مصدق بود و چون مي دانست كه شاه دشمن خوني اوست، پس از به محاصره درآمدن خانه، از آنجا فرار كرد و پنهان شد و تا اسفند همان سال كه در خانه اي در كوچه رضائيه منشعب از ميدان تجريش دستگير شد هر چند وقت در يك خانه پنهان بود. همسايه آن خانه به تصور اين كه يك توده اي ريش گذارده و خود را به بيماري زده و در آنجا پنهان گرديده جريان را اطلاع داد و ماموران فاطمي را گرفتند و به فرمانداري نظامي بردند كه در آنجا چند نفر (گويا با نقشه قبلي برخي مقامات) وي را هنگام انتقال تحت الحفظ از ساختماني به ساختمان ديگر چاقو زدند!! و مجروح كردند.
     محاكمه دكتر فاطمي غيرعلني انجام گرفت و كسي جز اعضاي محكمه نتوانست حرف هاي او را بشنود. شاه با فرجامخواهي دكتر فاطمي موافقت نكرد، درخواست روحانيون و بزرگان اصفهان را هم در دادن يك درجه تخفيف به او نپذيرف و با اين كه غير نظامي بود و اقدام مسلحانه نكرده بود سحرگاه 18 آبان 1333 در ميدان تير لشكر 2 زرهي به جوخه اعدام سپرده شد و «تيرباران» گرديد.
    روحانيون اصفهان در يك تلگرام گروهي به شاه نوشته بودند كه حسين فاطمي يك «سيّد» و از اولاد پيغمبر است و قتل او براي سلطنت يُمن نخواهد داشت.
    پس از انقلاب 1357 و تغيير نظام، خيابان آريامهر تهران به «دكتر حسين فاطمي» تغيير نام داده شد و تنها نامي از ميان پيروان خط دكتر مصدق است كه پس از كناره گيري مهندس بازرگان از رياست دولت موقت، هنوز از خيابان حذف نشده است و برخي دليل آن را تعلق دكتر فاطمي به خاندان روحاني معروف نائين مي پندارند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
به چه کسی در این دنیا، به جای سپردن وثیقه با ارائه سه فقره چک!، وام می‌دهند آن هم نه یک یا دو میلیون بلکه 800 میلیارد تومان؟!
«کیهان» روزنامه وابسته به دفتر رهبری جمهوری اسلامی ایران و انقلاب در شماره 18 آبان 1395 خود در ستون های اخبار ویژه نوشته است:
    حسین مقصودی سخنگوی فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی گفته است که از نظر او، در صندوق ذخیره فرهنگیان فساد و تخلّف صورت گرفته است.
    مقصودی گفته است که آنچه که تاکنون از زبان‌های مختلف درباره مسئله صندوق ذخیره فرهنگیان بیان شده است نشانگر چیزی جز تخلّف نبوده است و باید در این باره تحقیق و بررسی سریع، دقیق و کامل به عمل آید. به عنوان مثال: آقای صادقی نماینده مجلس از عنوان «اختلاس» برای تخلّف صورت گرفته استفاده کرد. این نماینده ضمن بیان جزئیات تخلّف گفته است: یکی از افرادی که در این تخلّف سهم دارد آمده و بدون تسلیم وثیقه و با ارائه سه فقره چک!، 800 میلیارد تومان وام گرفته است. به چه کسی با ارائه سه فقره چک، وام می‌دهند آن هم نه یک یا دو میلیون بلکه 800 میلیارد تومان، که هنوز هم اقساط بازگرداندن آن پرداخت نشده است و بدهی به صندوق دارد.
    مقصودی با بیان اینکه حدود سه سال از تخلف انجام شده در صندوق ذخیره فرهنگیان می‌گذرد، گفته است: در این سه سال! هیچیک از مقامات دولتی در این باره سخنی نگفت و با این سکوت، این مسئله مالی [آن هم در یک نظام اسلامی و قرآنی] به گوش مردم و فرهنگیان نرسید تا خواستار اقدام قضایی ـ دولتی شوند و اعلام جرم کنند. پس از سه سال! این، ما بودیم که آمدیم و این سوءاستفاده مالی را که در صندوق ذخیره فرهنگیان صورت گرفته بود به مردم اعلام کردیم تا روشن باشند [و این یک وظیفه است]. ما می‌گوییم [به جای وثیقه معتبر، به بانک و یا صندوق ذخیره چک دادن و میلیاردها تومان وام گرفتن] عملی خلاف مقررات و روال بانکیِ درست، و یک فساد است که باید ریشه یابی شود و اعلام گردد تا تکرار نشود. اگر تخلف و فساد نبوده، پس چرا مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان و چندنفر دیگر که در دادن این پول ها دست داشتند در بازداشت بسر می‌برند.چرا دادستان درباره تخلّف صورت گرفته اعلام جرم کرد و افرادی را متهم به انجام تخلّف در صندوق ذخیره فرهنگیان کرد.
    نماینده مردم سبزوار در مجلس شورای اسلامی با اشاره به این سخن رئیس دولت که گفته بود نباید فساد را در ملأ عام افشا کرد، گفت که آیا اگر فساد را در بوق و کرنا نکنیم، به آن رسیدگی می‌شود یا خیر؟. سه سال از تخلّف صورت گرفته در صندوق ذخیره فرهنگیان می‌گذرد و مقامات مربوط هیچ واکنشی نسبت به این موضوع نشان نداده بودند و مردم نیز بی خبر، تا از مال خود مراقبت کنند. دیده شده است که دولت فسادی را که محرز نبوده در بوق و کرنا کرده ولی فسادی را که ارتکاب آن محرز است [دادن چک بجای وثیقه و گرفتن پس انداز و ذخیره مردم به عنوان وام و پس ندادن آن] به مردم اعلام نمی‌کند [تا شخصا از پول خود مراقبت کنند و آن را در جای مطمئن پس انداز کنند. فلسفه وجود دولت ها محافظت از مال و جان مردم است. مردمی که ببینند پولشان را ـ حاصل عُمری زحمت کشیدنشان، این طور و به این آسانی به چند نفر داده می شود و بازگرداندن پول در پرده ابهام است ناراضی و ناشاد می شوند و .... بنابراین، اگر معدودی نشریه افشاگری نکرده بودند و تِکست مسیج ها و دارندگان اَکونت در سوشیل میدیا به حرکت در نیامده بودند، این بزرگترین مسئله بانکی ایران هم میراث دولت های بعدی می شد و بعدا فصلی از تاریخ نظام اسلامی].
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
زادروز محمد اقبال فيلسوف و شاعر بزرگ فارسي سرا
اقبال

امروز زادروز محمد اقبال (علامه اقبال) فيلسوف، انديشمند و شاعر فارسي سرا است كه نهم نوامبر سال 1877 در سيالكوت (كشمير پاكستان) به دنيا آمد و 21 آوريل سال 1938 (پيش از استقلال هند و ايجاد كشور پاكستان) درگذشت.
    اقبال و محمدعلي جناح از پدران موسس پاكستان بشمار مي آيند. اقبال در دانشگاه لاهور و دانشگاههاي انگلستان تحصيل كرده و از دانشگاه مونيخ دكترا گرفته و تز دكتراي خود را درباره متافيزيك از ديدگاه انديشمندان و فلاسفه ايران نوشته بود. اقبال عميقا تحت تاثير افكار مولوي و جامي بود و نيچه را متفكري بزرگ مي پنداشت. وي كه از طريق وكالت دادگستري و مشاوره قضايي امرار معاش مي كرد در سال 1906 به فكر تاسيس حزب مسلمانان هندوستان برآمد. اقبال در برابر نوشته گوته، كتاب «پيام مشرق زمين» را نوشت و در برابر اشاره نيچه به «سوپرمن»، «پرفكت من (انسان كامل)» را مطرح ساخت. مجموعه «اسرار خودي» اقبال آن چنان نافذ جلوه كرد كه انگلستان به او لقب «سر» داد.
    اقبال در سال 1926 وارد مجلس محلي لاهور شد و از آن پس وسيعا براي عملي ساختن فكر خود به ايجاد پاكستان مركب از مسلمانان هند دست به اقدام زد. پس از ايجاد پاكستان، اقبال عنوان شاعر پاكستان و شاعر شرق لقب گرفت. وي علاوه بر فارسي به «اردو» هم اشعار فراوان سروده است. بيشتر اشعار اقبال زمينه فلسفي دارد. در پاکستان، نهم نوامبر به مناسبت زادروز علامه اقبال - روز اقبال نامگذاري شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي داستان نويسي
سالگرد مرگ تولستوي طبق تقويم ميلادي سابق
طبق تقويم ميلادي قديم مورد استفاده روسيه وقت، امروز سالگرد درگذشت داستان نگار معروف روسيه است لئو تولستوي Leo Tolstoy است كه 82 سال عُمر كرد و در نوامبر 1910 فوت شد. در تقويم ميلادي گريگوري (تقويم جاري)، روزز درگذشت تولستوي؛ بيستم نوامبر است. تولستوي در نهم سپتامبر 1828 با اين نام؛ Lev Nikolaevich Tolstoy به دنيا آمده بود.
     وي اواخر عُمر راه و رسم صوفيان را در پيش گرفته بود.
    (در اين سايت مطالب متعدد درباره تولستوي و تاليفاتش و هرکدام به مناستي آمده است. براي مشاهده آنها از پنجره «جستجو» در بالا ـ سمت راست استفاده کنيد)
تولستوي

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
وقتي كه از دمكراسي براي رفاه و حفظ امنيت كاري ساخته نشود ...
Efrain Rios Montt
نتيجه انتخابات 9 نوامبر 2003 كشور گواتمالا نشان داد كه برخي از راي دهندگان از بازگشت اين كشور به دمكراسي نااميد شده و به ديكتاتور پيشين ـ ژنرال بازنشسته «افرين ريوس مونت Efrain Rios Montt» راي داده بودند و وي به رغم اخطار آمريكا، در اين انتخابات سوم شده بود. مردمي كه به «افرين ريوس» راي داده بودند گفته بودند كه دمكراسي در هفت سال گذشته موفق نشده است براي آنان رفاه و امنيت تامين كند و سابقا وضعيت زندگاني براي آنان بهتر بود و دست كم جنايت و فساد دولتي كمتر بود و قيمت ها كنترل مي شد و كمبود نبود.
    گواتملا پس از 36 سال ديكتاتوري، در سال 1996 به دمكراسي بازگشت داده شده بود كه برخي از مردم اين كشور پس از نوميد شدن از كارايي افراد منتخب، اين بار از طريق آراء خود و نَه كودتا در صدد بازگردانيدن ديكتاتور سابق به قدرت برآمده بودند!.
    Efrain Rios Montt در انتخابات پارلماني سال 2007 گواتمالا شرکت کرد و نماينده پارلمان شد. هدف او از عضويت در پارلمان عمدتا به دست آوردن مصونيت قضايي بود زيراکه متهم شده است که در دوران حکومت خود (1982 - 1983) باعث مرگ دهها تن شده بود. «مونت» با کودتاي نظامي سال 1982 رئيس کشور گواتمالا شده بود که سال بعد وزير دفاع کشور عليه او کودتا و برکنارش کرد.
    دوره نمايندگي Efrain Rios Montt در پارلمان در ژانويه 2012 به پايان رسيده و همچنين مصونيت قضايي او، و تعقيب قضايي وي و بازي هاي قضايي آغاز شد ـ دادگاه بدوي، تجديد نظر، ديوان عالي و اعاده دادرسي و بالاخره در سال 2016 حُکم مجازات زندان تأييد شد ولي به علل مختلف ازجمله کهولت (نود ساله بودن) به اجرا در نيامد و دو سال بعد در يکم اپريل 2018 در 92 سالگلي درگذشت. جرم او؛ دادن دستور تيراندازي به نظاميان به سوي مردم بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي تاريخ‌نگاري
حرفه روزنامه نگاري و تاريخ نويسي در بحران
در دهه هاي اخير ايراد فراوان به «روزنامه نگاري» و ادامه آن «تاريخ نگاري» وارد آمده است و تا کنون نتيجه اين بوده است که تا «روزنامه نگاري» به راه اصلي بازنگردد انتظار زيادي از مورّخ نمي توان داشت و تا اين دو حرفهِ مربوط به هم به «اصول و قواعد» خود باز نگردند جوامع ملّي و جامعه جهاني اصلاح نخواهند شد.
    در دو ـ سه دهه اخیر بویژه از آغاز هزاره سوم (قرن 21) اصحاب منافع (افراد و کمپانی های خارج از حرفه ژورنالیسم و اصطلاحا؛ مَس میدیا) خرید رسانه ها را که قبلا اختصاص به رادیوتلویزیونها و فیلم سازی داشت گسترش داده و بسیاری از نشریات را هم صاحب شده اند و این رسانه هایِ خریداری شده دیکته نویس آنها حتی در چارچوب اخبار شده اند و دیگر، خبر کامل و درست دیده نمی شود و عنصر چرا و چگونه در اخبار که مخلوط با نظر و غرض شده اند ناپدید شده است. سرچ انجین هایِ اخبار نیز عمدتا نوشته هایِ رسانه هایِ خریداری شده توسط ارباب منافع را انتقال می دهند! که مزید بر علت شده است. روزنامه نگاران وفادار به حرفه ژورنالیسم، این رسانه ها تَرک کرده و آنلاین نگار شده اند و .... متني که در زير مي آيد نظر يک انديشمند است که هفتم نوامبر 2002 ابراز شده بود:
    "از اواسط قرن نوزدهم روي تاريخ هيچ كشوري كار درست و حسابي نشده است، زيرا كه نه مقام هاي مربوط خواسته اند و نه مورخان و روزنامه نگاران زحمت اين كار را به خود داده اند. تارخ نويسي ادامه كار رونامه نگاري است. ولي، با اين همه دانشكده كه برايشان تاسيس شده، در يك قرن و نيم اخير در هيچ جاي دنيا در اين دو رشته مربوط به هم كاري تازه صورت نگرفته است. به نظر مي آيد كه صاحبان رسانه ها شده اند بازرگان و يا سياستمدار و به دنبال درآمد و مقام، و روزنامه نگارها هم كه با اميد فراوان و قصد خدمت گام به اين راه مي گذارند در همان اوايل کار سردرگم سراب شده و برخی از آنان ناخواسته به ابزار سياست و خدمه تبليغ تبديل و سپس در متن آن قرار مي گيرند و در چنين شرايط و وضعيت، تاريخ نويس هم خود را به دردسر نمي اندازد و همان راه را مي رود كه برايش باز است (رسانه ها باز كرده اند). نتيجه اش اين مي شود كه كسي از واقعيات 150 سال اخير، مگر كارهاي روتين (عادي و روزمره) و ظاهر قضيه آگاه نمي شود و همان راهها را ادامه مي دهد و همان اشتباهات را تكرار مي كند و پايان اين روند هم روشن نيست. بنابراين، روزنامه نگاري و تاريخ نگاري نياز به يك انقلاب داخلي دارند و چه كسي و از كجا اين انقلاب را شروع كند، معلوم نيست. تا اين انقلاب «در اين حرفهِ به بيراهه افتاده» صورت نگيرد مشكلات بشر در مسير حل شدن قرار نخواهد گرفت.".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
ابداع سنجش نظر مخاطبان رسانه ها و روش تعيين اهميت يك نشريه
«فربر» هشتم نوامبر سال1974 ميلادي روش علمي تازه اي را براي سنجش نظر خوانندگان رسانه هاي چاپي و تقسيم بندي مطالب آنها به: مهم، جالب، و لازم و نيز تعيين «درصد» خوانندگان راضي از يك مطلب و يا ناراضي از آن را اعلام داشت كه اين تكنيك پذيرفته و بعدا به ساير رسانه ها تعميم داده شده و تحت عنوان «ميديا ريسرچ» بر دروس دوره دوم تحصيلات عالي (فوق ليسانس) رشته هاي ارتباطات همگاني اضافه گرديده و در حال تكامل است.
     در مورد رسانه هاي چاپي و رسانه هاي صوتي و تصويري (راديو ـ تلويزيون) اين روش بر دو گونه است و سنجش در باره كتاب و فيلم سينمايي كه دو نوع رسانه ديگر هستند به گونه هاي ديگري است.
     «فربر» و كارشناسان ديگري كه دراين زمينه كار كرده اند براي مطلب مهم، مطلب جالب و يا مطلب لازم در يك رسانه چاپي تعريف نوشته اند و تبليغ (به صورت آگهي ــ يا شكل ديگر از جمله خبر پولي ـ اعلان، ولی تنظیم آن به صورت خبر و درج آن در ردیف اخبار، بدون شماره آگهی) را از مطلب غير تبليغ مشخص ساخته اند.
     برپايه اين روشها و تعاريف، در حوزه حرفه سنجش افكار، بنگاههاي ويژه سنجش رسانه ها به وجود آمده است كه سنجش مخاطبان راديو ــ تلويزيون را «Rating» و رسانه هاي چاپي را «Research In The Print Media» عنوان داده اند. از آن پس تنها نتايج بررسي اين بنگاهها به دليل ماهيت مستقل و بي طرفانه اي كه دارند مورد قبول است و سنجش هاي ديگر «داخلي» تلقي مي شود كه فقط براي سردبيركل جهت اصلاح كار تحريريه اش مي تواند ملاك عمل قرار گيرد.
     از آنجا كه بايد اين سنجش ها، هم ارزش باشند از دهه گدشته قرار براين شده است كه پرسشنامه ها و سئوالات يكنواخت باشند. اگر يك سردبير بخواهد در مورد خاصي هم بررسي شود، از پرسشنامه اي تحت عنوان «ضميمه» استفاده مي شود. سئوال شوندگان بر حسب مورد، قبلا فهرست بندي مي شوند، مثلا متاهل يا مجرد ؛ داراي تحصيلات عالي و يا كمتر. همچنين بر حسب در آمد سالانه و سن و جنس و نوع شغل و ....
     با اين روش است كه رسانه ها دائما به اصلاح كار خود دست مي زنند تا از قافله پيشرفت عقب نمانند و مخاطبان بيشتري را جلب كنند. صاحبان آگهي هم با توجه به طبقه مخاطب (نه، تيژار) تصميم مي گيرد كه به كدام نشريه آگهي و يا خبر پولي خود را بدهد. تيراژ (نسخه هاي فروش رفته) اهميت نشريه را تعيين نمي كند، كلاس و طبقه خواننده (مخاطب) است كه به نشريه اهميت مي دهد و رديف آن را در ميان نشريات تعيين مي كند. شهرت و مهارت نويسندگان و ميزان تجربه و تحصيلات و مقبوليت اجتماعي سردبير اجرايي نيز يكي از عوامل تعيين اهميت يك نشريه و شبكه تلويزيوني است. بسياري از مخاطبان، نويسنده مورد نظر خود را به هر جا كه برود دنبال و نشريه اي را كه وي در آن مشغول است مي خوانند و عمدتا براي حل اين مسئله بوده است كه در كشورهاي پيشرفته مقالات نويسندگان معروف و مورد علاقه و اعتماد مخاطبان، از طرف سنديكاهاي مربوط همزمان ميان همه روزنامه ها و شبكه هاي تلويزيوني توزيع مي شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
بيانيه تاريخي كشيش ارشد كليساي دومينيكن در اعتراض به كشتار بوميان قاره آمريکا
  نهم نوامبر 1552 ميلادي (60 سال پس از ورود اروپاییان به قاره آمریکا) كشيش ارشد كليساي دومينيكن ضمن صدور بيانيه اي كه نسخه اصلي آن براي پاپ، به رُم ارسال شد عمل اروپاييان در كشتار و نابود كردن بوميان قاره آمريكا (اصطلاحا؛ سرخپوستان) به منظور تصرف اراضي و غارت اموالشان و تحت شكنجه قراردادنشان براي گرفتن طلا و تجاوز به زنانشان را اَعمالي وحشيانه، غير انساني و مغاير تعاليم مسيحيت خواند.
     مفاد اين بيانيه كه به اطلاع كليساهاي اروپا رسانده شد باعث گرديد كه حتي پادشاه وقت اسپانيا اين اَعمال مهاجران اروپايي را تقبيح كند و آن را خودسرانه بنامد و از آن پس، قتل و تجاوز به بومیان در آمریکای تحت تصرف اسپانیا و پرتغال پایان یافت و همکاری و مشارکت گسترش آغاز شد. باوجود این، بیشترین کشتار بومیان از سال 1607 و پس از استقرار انگلیسی ها در آمریکای شمالی (فدراسیون کنونی) صورت گرفت و هنوز این بومیان در این قسمت از قاره آمریکا در اراضی معیّن و محصور (رزرویشن بسر می برند)؛ حال آنکه در جنوب این قاره (آمریکای لاتین)، به ریاست چند کشور انتخاب شده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
جستجو در ژاپن براي يافتن مسيحيان و اعدام آنان!
 نهم نوامبر سال 1632 ميلادي، پس از اعدام مسيحيان در شهرهاي ناگازاكي و ادو Edo (توكيو) کشور ژاپن، دولت اين كشور دستور جستجو و يافتن مسيحيان را براي اعدام شدن صادر كرد.
     دولت ژاپن براي معرفي (لو دادن) هر مسيحي پاداش نقدي هم در نطر گرفت. به زعم دولت وقت ژاپن، مُبلّغان مسيحي به منظور جاسوسي و تخريب فرهنگ ملي ژاپني ها به آن كشور فرستاده مي شدند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
كودتا در فرانسه و نگاهي كوتاه به طرز حكومت در دهه پس از انقلاب این کشور
كنسولهاي سه گانه ـ ناپلئون نفر وسط

ژنرال ها و سياسيون ملي گراي فرانسوي دوران انقلاب از ديرباز در انديشه دگرگون ساختن نظام حكومتي و مدیریت دولتی فرانسه و استقرار سيستم تازه اي مبني بر تمركز اختيارات حكومتي و قرار دادن آن در دست فرد و يا افراد قاطع و نيرومند بودند كه ژنرال ناپلئون بناپارت از سفر خاورميانه كه ضمن آن مصر را تصرف كرده بود به وطن بازگشت. فرانسه در آن زمان طبق ضوابطی که پس از کاهش از حدّت انقلاب ولی در حال و هواي آن تدوين شده بود توسط يك هيات مديره پنج نفره (ديركتوار) اداره مي شد. اين طرز حكومتِ گروهي در نوامبر سال 1795 به وجود آمده بود و اعضاي هيات مديره از سوي كنوانسيون ملي برگزيده مي شدند. قبلا كنوانسيون كه به مجموعه دو مجلس مقننه و موسسان گفته مي شد، راسا بر فرانسه حكومت مي كرد. پس از ايجاد «هيات مديرهِ حكومت»، چون ميان اعضاي هيات اختلاف نظر دائمي بود، مشكلات زيادتر شده بود، مردم از بي برنامگي و سردرگمي خسته شده بودند و تقريبا همگان خواهان تغيير وضعیت اداره کشور بودند. براي مثال: يك مقاطعه كار ارتش فرانسه دو ميليون فرانك طلا آماده كرده بود تا صرف اصلاح وضعیت مدیریت عمومی (مدیریت امور کشور) كند.
     در چنين وضعيتي، ناپلئون و تني چند دست بكار شدند و نهم نوامبر سال 1799 ـ در دهمين سال انقلاب و هشتمين سال اعلام جمهوريّت در فرانسه، اعلام كردند كه هيات مديره منحل شده است. همان شب حالت فوق العاده اعلام شد و روز بعد پارلمان راي به تعليق قانون اساسي و تاسيس يك هيات سه نفري به نام كُنسول براي اداره فرانسه داد كه به حكومت كنسوليست معروف است (مشابه آنچه که 19 قرن پيش از آن در جمهوري روم برقرار بود). به اين ترتيب، حكومت به صورت «جمهوري با تمركز اختيارات مدیریت» درآمد و شكل ظاهري حكومت كه از آغاز انقلاب گفته شده بود بايد رهبري گروهي باشد تغيير چندان نيافت. كنسول هاي سه گانه از سوي سناي فرانسه انتخاب مي شدند. در آن زمان قانونگذاري در فرانسه در دست سه مجلس بود: شوراي دولتي كه لوايح را مي نوشت، مجلس جرح و تعديل به نام «تريبون» كه در باره لوايح بحث و جدل مي كرد و مجلس مقنّن كه بدون وارد بحث در جزئيات شدن، راي به رد و يا تصويب لوايح مي داد. اعضاي هر مجلس نيز توسط سنا انتخاب مي شدند.
     ژنرال ناپلئون يكي از سه كنسول انتخابي بود كه به تدريج (به سبک امپراتوري روم) همه امور را به نام كنسول اول به دست گرفت و كنسول اول بودن وي را مردم فرانسه در رفراندم مورخ هفتم فوريه1800 تاييد كردند. اعضاي سه گانه براي يك دوره ده ساله انتخاب شده بودند.
     ناپلئون بناپارت به اين هم اكتفا نكرد و در سال 1804 مغرور از پيروزي هاي نظامي، خود را امپراتور خواند و سناي فرانسه امپراتور شدنش را تصويب كرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نخستين رئيس جمهوري كاتوليك مذهب آمريكا
جان اف. کِنِدی
آمريكاييان در انتخابات عمومي نوامبر سال 1960 براي نخستين بار يك كاتوليك ايرلندي تبار را به رياست اين كشور فدرال برگزيدند. از زمان استقلال مهاجرنشینان از انگلستان، روساي جمهوري آن فدراسیون از ميان «سفيدپوستانِ پروتستانِ انگلوساكسون تبار ـ اختصارا: وَسپ» انتخاب شده بودند كه انتخابات نوامبر 1960 اين قاعده را شكست.
    جان اف. كندي يك ليبرال ـ دمكرات (در اصطلاح آمريکاييان؛ چپگرا) و با توجه به سوابق اش مردي ميهندوست بود.
     48 سال بعد، در انتخابات چهارم نوامبر 2008 آمريکا نيز براي نخستين بار يک دو رگه (آفريقايي ـ آمريکايي) به رياست اين فدراسيون انتخاب شد. وي از سياهپوستان اصطلاحا «مِين استريم» آمريکا نبود که قبلا بَرده بودند؛ پدر او يک کِنيايي مسلمان بود که براي تحصيل به دانشگاه هاوايي رفته بود و در اينجا با يک زن سفيدپوست آمريکايي ازدواج کرده بود که محصول اين ازدواج پسري به نام «بارَک حسين اوباما» است، نوجواني را در خانه شوهر دوم مادرش که يک اندونزيايي مسلمان بود در اين کشور بسر برده بود و در 47 سالگي و در چهارم نوامبر 2008 به رياست جمهوري آمريکا انتخاب شد و در انتخابات نوامبر 2012 اين مقام خود را براي 4 سال بعد از آن حفظ کرد و تا 20 ژانويه 2016 رئيس فدراسيون آمريکا بود. اوباما یک دوره هم سناتور استيت «ایلی نوی» بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که پسر يك يهودي رومانياييِ مهاجر، رئيس حزب محافظه كار (توري) انگلستان شد
مايكل هووارد كه در 1941در انگلستان ـ از يك پدر يهوديِ مهاجر از روماني و يك مادر روس به دنيا آمده بود رئيس حزب محافظه كار انگلستان (توري) شد كه در تاريخ احزاب اين كشور، بيش از هر حزب ديگر، دولت تشكيل داده است. زمزمه درباره رياست او بر «توري» از اول نوامبر 2003 به گوش مي رسيد كه هفتم نوامبر قطعي شد. اين نخستين بار در تاريخ انگلستان است كه فرزند يك مهاجر رهبر حزب محافظه كار شده بود. پدر مايكل شش سال پس از تولّد او به تابعيت انگلستان پذيرفته شده بود.
    وي نخستين يهودي نبود كه در انگلستان به اين مقام رسيده بود. در قرن 19، ديزرائيلي (دیسرائیلی) نخست وزير انگلستان هم يهودي بود كه مسيحي شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي كه مرد بزرگي به نام شارل دوگل درگذشت
شارل دوگل
نهم نوامبر سال 1970 شارل دوگل ـ مردي كه عاشقِ بي قرار ميهنش، فرانسه بود ـ ديده از جهان فرو بَست. وي 22 نوامبر سال 1890 در «ليل» به دنيا آمده بود و پدرش مدرّس فلسفه و ادبيات بود.
     مورّخان در اين نكته متفق القولند كه فرانسوياني كه به اندازه دوگل در انديشه بزرگي و حفظ شئونات فرانسه و خدمت به آن بوده اند به شمار انگشتان دست نمي رسند. به گفته فرانسوا ميتران، رقيب سياسي دوگل، هيچ فرانسوي به اندازه دوگل فرانسه را دوست نداشت؛ دوگل سخنگو و نماد شخصيّت و وجدان فرانسه بود.
     در مراسم ترحيم دوگل كه 12 نوامبر 1970 بر گزار شد هشتاد رئيس كشور و رئيس دولت شركت كرده بودند، ولي طبق وصيّت او به هيچكدام اجازه داده نشد كه در مراسم تدفين او در دهكده محل اقامتش حضور يابد.
     دوگل از جواني عاشق خواندن تاريخ و نوشتن بود. او در جنگ جهاني اول در جبهه «وردَن» زخمي شد و به اسارت آلماني ها در آمد. پس از جنگ، دوگل خاطرات اسارت نسبتا طولاني خودرا به صورت كتاب منتشر ساخت.
     با ايجاد خط دفاعي «ماژينو» مخالفت كرد و در عوض نظر داد كه فرانسه براي دفاع از خود، واحدهاي زرهي و مكانيزه با تحرّك زياد داشته باشد. دولت وقت فرانسه نظر اورا نپذيرفت، ولي آلماني ها آن فرضيه را وارد دروس مدارس نظامی خود كردند و به اجرا در آوردند و با همان تاكتيك فرانسه را تصرف كردند.
     پس از آغاز جنگ جهاني دوم و موفق نبودن فرانسه در آن، دوگل با سازش با آلمان مخالفت كرد و به انگلستان رفت و فرانسه آزاد و جنبش مقاومت را به وجود آورد. در آگوست (اوت) 1944 به فرانسه بازگشت و در آزاد كردن پاريس مشاركت كرد.
     پس از جنگ، رهبري فرانسه را به دست گرفت، و يك جبهه ناسيوناليستِ مافوق احزاب تاسيس كرد. باني جمهوري پنجم بود و در دور دوم به قدرت رسيدن خود به الجزاير استقلال داد و با اعتقاد به استقلال عمل فرانسه و اروپاي قاره اي، دفاتر «ناتو» را از فرانسه اخراج و فرانسه را از فعاليت هاي نظامي اين اتحاديه نظامي كناركشيد و تا زنده بود با عضويت انگلستان در بازار مشترك اروپا مخالفت ورزيد، رشته هاي دوستي فرانسه با شوروي و آلمان را مستحكم ساخت و ميان سران فرانسه و اين دو دولت (پاریس و مسکو) ملاقات هاي منظم سالانه ترتيب داد و بالاخره فرانسه را به يك قدرت اتمي مستقل مبدّل ساخت.
     از آنجا كه با حكومت پارلماني به دليل سياسي كاريِ نمايندگان پارلمان ميانه خوب نداشت بر اختيارات رياست جمهوري افزود. دوگل در سال 1968 با اعتصابات و تظاهرات دانشجويي و كارگري كه محرّك آنان كمونيست ها و سوسياليست ها بودند رو به رو شد، اما شكست نخورد. او هنگامي احساس شكست كرد كه با خواستش مبني بر محدود شدن اختيارات سناي فرانسه موافقت نشد كه انتظار این مخالفت را نداشت و در اپریل 1969 كناره گيري كرد و به نوشتن كتاب روي آورد كه 17 ماه بعد درگذشت. دوگل درجه نظامی خود را از سرتيپي كه اوايل جنگ جهانی دوم به او داده شده بود ارتقاء نداد.
تصوير مجسمه دوگل

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که 3 انفجار شهر رياض را به لرزه در آورد


بامداد 9 نوامبر 2003 سه انفجار شهر رياض پايتخت كشور سعودي را به لرزه در آورد. يكي از این سه، مربوط به يك انفجار انتحاري بود كه در يك مجتمع مركب از 120 مَسكَن روي داده بود و تلفات سنگين به بار آورده بود. مواد منفجره در يك خودرو در حال حركت قرار داده شده بود.
    قبلا سفارت آمريكا در رياض در اين زمينه هشدار داده بود و موسسات وابسته به خود را موقتا تعطيل كرده بود. پيش از اين رويداد پليس سعودي به اصرار آمريكا مبارزه خود با عوامل خرابكاري را تشديد كرده بود.
     عكس، گوشه اي از محل یکی از این سه انفجار را نشان مي دهد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
حرص مقام!
Alberto Fujimori

آلبرتو فوجيموري Alberto Fujimori ژاپني تبار و رئیس پیشین كشور «پرو» در آمریکای لاتین مي دانست كه اگر از ژاپن خارج شود او را دستگير مي كنند، زيرا كه براي وی در دستگاه قضايي «پرو» قرار مجرميت صادر شده و جرائمش قتل و سوء استفاده مالي اعلام شده بود، نه سياسي. دولت ژاپن حاضر به تحويل او كه در آن كشور در جولای 1938 متولّد شده است نشده بود، اما دستور دستگيري اش همچنان در دست پليس بين الملل بود.
     در آستانه انتخابات وقتِ رياست جمهوري پرو، گروههاي متعدد از مردم اين كشور از فوجيموري خواسته بودند كه به كشور باز گردد تا اگر هم در زندان باشد او را دوباره به رياست جمهوري انتخاب خواهند كرد و اطمينان داده بودند كه اكثريت مردم هنوز با او هستند.
    وي با اين وعده ها به طمع افتاد و با يك هواپيماي دَربَست (چارتر) عازم پرو شد. اين هواپيما در سر راه خود در آمريكا و مكزيك بنزين گيري كرد ولي چون فوجيموري از آن خارج نشده بود، پليس به احترام دولتي كه هواپيما در آنجا ثبت شده بود اقدام به دستگيري وي در داخل هواپيما نكرد. اما، هشتم نوامبر 2005 هنگام بنزين گيري اين هواپيما در فرودگاه پايتخت شيلي، فوجيموري (به انگيزه نامعلوم) از هواپيما پياده شد كه پليس او را پس از گذاردن گام بر زمين (خاك شيلي) دستگير كرد. دادستان كل پرو بلافاصله پس از انتشار خبر، از دستگاه قضايي شيلي خواست كه فوجیموری را آزاد نكند و جهت محاکمه به پرو مسترد دارد. از سوي ديگر، دولت ژاپن اعلام داشت كه قرار مجرميّت فوجيموري «سياسي» است و دولت شيلي نبايد او را تسليم دشمنانش كند و اين کشمکش دو سال ادامه يافت و سرانجام دولت شیلی فوجيموري را به دولت پرو تحویل داد که در اینجا به چندین اتهام ازجمله بخشش پول از خزانه دولت به رئیس سازمان اطلاعات و امنیت پرو، جمعا به 25 سال زندان محکوم شد. این نخستین بار بود که یک دولت یک رئیس جمهوری فراری را مسترد داشته بود. به رغم محکوم شدن و زندانی بودن فوجيموري، دختر او خودرا در انتخابات ریاست جمهوری پرو نامزد کرد ولی این تلاش به نتیجه نرسید.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تعبير آشوب هاي سال 2005 فرانسه که به انقلابات سال 1848 اروپا مشابهت داشتند ـ جرقه آن آشوبها


به تعبير برخي از مفسران و اصحاب نظر، تظاهرات و آشوب هاي داخلي سال 2005 فرانسه كه از27 اكتبر این سال از حومه پاريس آغاز شده و به تدريج به چند نقطه ديگر اين كشور و برخي از شهرهاي كشورهاي مجاور از جمله آلمان و بلژيك گسترش يافته بود بي شباهت به انقلابات سال 1848 اروپا نبود.
    در اين تظاهرات و بپاخیزی، همانند انقلابات سال 1848، طبقه فقيرتر كه فقر آن نتيجه تبعيض گزارش شده بود طغيان كرده بود. اين معترضين عمدتا فرزندان جوان مهاجراني بودند كه به لحاظ تفاوت دين، تيرگي پوست، فرهنگ، رسوم و لهجه، مورد تبعيض قرار گرفته و به دليل نبود كار برايشان، فقير مانده و خود را «رها شده» مي پنداشتند. آنان که آماده بپاخیزی بودند پس از آنکه محيط را مساعد ديده بودند با آتش زدن ساختمانها، اتومبيل ها و حمله به پليس عُقده گشايي کردند. محرك انقلابات سال 1848 اروپا عمدتا نتیجه انتشار مانيفست ماركس بود كه از طبقه زحمتکشِ كم درآمد، محرومان تحت ستم و قربانیان تبعیض خواسته بود كه بپاخيزند و زنجيرها را پاره كنند.
    بيشتر مهاجران مقيم فرانسه از مستعمرات سابق فرانسه به اين كشور نقل مكان كرده و عمدتا مسلمان هستند و اسلام بر ضد تبعیض، اجحاف، ظلم و ستم است.
    شوراي وزيران فرانسه در دوازدهمين روز آشوب های سال 2005، به مقامات محلي اختيار برقراري وضعيت فوق العاده و از جمله مقررات منع رفت و آمد داده بود تا طغيان را فرونشانند.
    در اکتبر 2005 دو جوان از خانواده مهاجران كه در حومه جنوبي پاريس مورد تعقيب پليس قرار گرفته بودند، در جريان فرار به دستگاه جريان قوي برق در گوشه خيابان برخورد كردند و به سبب برق گرفتگي جان سپردند و مرگ آنان، يك جرقه بود كه انبار باروتِ تَنگدستان و ناراضیان از وضعیت را منفجر ساخت و آشوب های سال 2005 فرانسه از همين محله فقير نشين آغاز شد و ....
    فرانسه از آن زمان تا کنون، آشوب های متعدد دیگر از آن دست داشته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 9 نوامبر
  • 694:   پادشاه ويزيگت (ژرمن) اسپانيا يهوديان اين کشور را متهم به همدستي با يک دشمن خارجي اسپانيا کرد و دستور داد که همه آنان «بَرده» شوند.
        
        
  • 1862:  


    ژنرال گرانت كه بعدا رئيس جمهوري امريكا شد و در جريان جنگ داخلي اين كشور از فرماندهان نيروهاي اتحاديه (شمالي ها) بود يهوديان را از عضویت در واحدهاي تحت فرمان خود ممنوع كرد.
        
        
  • 1937:   ارتش ژاپن شانگهاي چين را تصرف کرد.
        
        
  • 1938:   در چنين شبي كه به «شب كريستال» معروف شده است در آلمان، دسته هاي نازي (اعضای حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان) به يهوديان اين كشور و مؤسسات آنان حمله كردند.
        
        
  • 1953:   مدعي العموم محكمه نظامي تهران براي چند افسر مصدقي و افسران گارد محافظ دكتر مصدق از جمله سرتيپ كياني، سرهنگ ممتاز، سروان فشاركي و سروان داورپناه كيفرخواست اعدام صادر كرد!.
        
        
  • 1953:  


    عبدالعزيز ابن عبدالرحمن آل سعود نخستين پادشاه کشور سعودي درگذشت. وي در سال 1932 تاسيس کشور سعودي را پس از ضميمه ساختن حجاز اعلام داشت که مورد موافقت دولت لندن قرارگرفت. عبدالعزيز در سال 1876 در رياض به دنيا آمده بود. پس از وي، پسرانش يکي پس از ديگري به پادشاهي کشور سعودي رسيده اند. شمار فرزندان او را بيش از 50 تَن گزارش کرده اند. کشف نفت در کشور سعودي در زمان او و در سال 1938 صورت گرفت و به تدريج اين کشور را ثروتمند کرد. نفت سعودي با مشارکت کمپاني هاي امريکا استخراج شد.
        
        
  • 1954:   (18 آبان 1333 ) فوريت طرح الغاء بسياري از لوايح دكتر مصدق به تصويب مجلس شورا رسيد. با وجود این، دولت وقت آن دسته از اين لوايح را كه به سودش بود به صورت قانون درآورد.
        
        
  • 1989:   دولت آلمان شرقي (کمونيست) دروازه ميان دو قسمت برلين را بازکرد. در پي اين اقدام، گروهي به تخريب ديوار ميان دو قسمت برلين دست زدند و این، مقدمه فروپاشی دولت آلمان شرقی و تأمین وحدت آلمان شد.
        
        
  • 1998:   در انگلستان مجازات اعدام کاملا لغو شد.
        
        
  • 1990:  


    انتخاب بانو مري رابينسونMarry robinson به رياست جمهوري ايرلند یک روز پس از انتشار نتیجه انتخابات عمومی این کشور تایید شد، از سوم دسامبر آن سال کار خودرا آغاز کرد و دو دوره رئیس جمهوری ایرلند بود. وي نخستين زني است که در ايرلند به اين مقام رسيد. بانو رابینسون و در آن زمان 46 ساله، اين سمت را تا سال 1997 برعهده داشت. مري که در سال 1944 به دنيا آمده است از 1997 تا 2002 رئيس کميسيون حقوق بشر سازمان ملل بود. پدر و مادر مري پزشک بودند.
        
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    توجه ویژه به ارمنستان و مقامات ارمنی تبار شوروی (دولت مسکو) در اخبار خبرگزاری پارس و رادیو ایران
    یک هفته مانده به اَمُرداد 1343 به دبیران تنظیم اخبار رادیویی خبرگزاری پارس (عمدتا بخش اخبار بین الملل که مؤلف این تاریخ آنلاین، یکی از این دبیران بود) توصیه شد که با هدف انعکاس اهمیت ارمنستان و ارمنی که جدا از ایران و ایرانی نبوده اند، هرگاه که نام آناستاس میکویان در خبرها می آید، بنویسند رئیس ارمنی شورای عالی شوروی (رئیس جماهیریه). میکویان که قبلا وزیر و معاون نخست وزیر و از برجستگان حزب کمونیست شوروی بود از 15 جولای 1964 (دهه آخر تیرماه 1343) رئیس شورای عالی شوروی شده بود. در آن زمان خبرگزاری پارس مستقیما اخبار رادیو ایران را تنظیم و به گویندگان و پخش می داد و نیز برای تلویزیون غیر دولتی ارسال می کرد. تا نیمه دهه 1340، ایران تلویزیون دولتی نداشت.
        این توجه خاص به اَرمنیان به تدریج گسترش یافت و فهرستی از ارمنیان بنام شوروی در اختیار خبرگزاری پارس گذارده شد تا هرگاه که نامی در اخبار از آنان دیده شود در کنار نامشان بنویسند ارمنی.
        در این فهرست نام آرتم میکویان سازنده جت جنگنده میگ، دریاسالار آواکیان، فیلدمارشال باباجانیان، مارشال هوایی سرگی خودیاکوف و ... وجود داشت ـ و دهها نام دیگر. این فهرست به تدریج به ارمنیان صاحب مقام در دوران تزارها هم رسید.
        می دانیم که لاوروف وزیر امورخارجه کنونی روسیه هم از ناحیه پدر، ارمنی است و بسیاری دیگر از مقامات دولت پوتین.
        
        به این مناسبت نگاهی کوتاه به چند تحول در تاریخ ارمنستان:
        
        ششم آگوست سال 885 ميلادي (15 اَمُرداد) اَرمنيان كه در آن زمان در منطقه وسيعي در جنوب غربي قفقاز و سراسر شرق آناتولي (تركيه امروز) ازجمله منطقه دریاچهِ «وان» سكونت داشتند، 134 سال پس فروپاشيدگي امپراتوري ايران و احساس ضعف و فتور در حكومت روم شرقي (قسطنطنيه)، استقلال کامل سرزمين خود را اعلام داشتند. اين رويداد در 28 ماه می 1918 (با استفاده از فرصت جنگ داخلي روس ها که درپي انقلاب بُلشِويکي 1917 آغاز شده بود) و 21 سپتامبر1991(با استفاده از وضعیت داخلی اتحاد شوروی، تضعیف کرملین ناشي از اشتباهات گورباچف) عينا تکرار شد.
        ارمنستانِ عهد باستان (اورارتو) پیش از هخامنشیان، متحد دولت ایرانیِ ماد به پایتختی همدان بود که در دوران هخامنشیان وابسته به ایران شد و یک ساتراپی ایران نام گرفت (ساتراپی هَرمی نویا). در دوران اشکانیان این وابستگی به ایران (دولت تیسفون) به صورت نوعی کنفدراسیون درآمد و تنها رئیس کشورِ ارمنستان باید تأیید مجلس بزرگان (سنای ایران) را می داشت و نیروهای مسلح ارمنستان یک سپاه ایران خوانده می شدند. در دوران اشکانيان، بسياري از افسران ارشد ارتش ايران (ژنرال ها) از ارمنيان بودند.
         ارمنيان تا پايان عُمر ساسانيان هم به نوعي همچنان وابسته به ايران بودند که پس از افتادن ايران به دست عربِ مسلمان، به سوي دولت روم شرقي (قسطنطنيه ـ استانبول) گرايش يافته بودند. در تابستان 885 پس از اینکه احساس کردند که دولت قسطنطنیه که متصرفات جنوبی آن (سوریه و ...) در دست عرب و مهاجران از شبه جزیره عربستان باقی مانده است در ششم آگوست این سال اعلام استقلال کردند، امّا چند قرن بعد که ایران دوباره یکپارچه و قدرتمند شد به ایران پیوستند و این پیوستگی تا قرارداد تُرکمن چای ادامه داشت. ارمنستان در سه دهه اول قرن نوزدهم و در پي شکست هاي نظامي ايران از روسيه به تصرف روس ها درآمده و طبق قراردادهاي گلستان و ترکمنچاي، هربار يک قسمت از آن به امپراتوري روسيه واگذار شده بود. «تاريخ» نشان داده است كه ارمنيان در هر شرايطي همواره متحد و دوست ايرانيان بوده اند. ارمنستان در عين حال نخستين كشور مسيحي جهان بشمار مي آيد.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com