Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
4 اوت
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 4 اوت
ايران
روزی که عُمان باردیگر ضمیمه ایران شد
سوم آگوست 936 میلادی و 305 سال پس از خروج عُمان از قلمرو ایران، فرماندار دیلمیِ کرمان، آن منطقه را ضمیمه ایالت خود کرد. عُمان از زمان کوروش بزرگ تا سال 630 میلادی به مدت 11 قرن گوشه ای از قلمرو ایران و گاهی ضمیمه ساتراپی مکران (منطقه بزرگی در جنوب شرقی ایران و جنوب غربي پاکستان امروز) و زمانی وابسته به ساتراپی کرمان بود.
     عُمان 5 سال پیش از جنگ قادسیه، از ایران جدا و به قلمرو حکومت اسلامیون پیوسته بود. این منطقه استراتژیک و ثروتمند واقع در جنوب تنگه هرمز تا ورود اروپاییان به خلیج فارس در قرن شانزدهم، همچنان از وابستگان ایران بود و پس از آن نیز در قرن هجدهم نادرشاه بر آنجا مسلط شد و می خواست مرکز ناوگان خود قرار دهد و از آنجا به اخراج اروپاییان از مشرق زمین و ازجمله شرق آفریقا دست بزند که در توطئه قوچان به دست تنی چند از افسرانش کشته شد.
    در زمان هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان حاکم نشین عُمانِ نفتدار که 309 هزار کيلومتر مربع وسعت دارد و جمعيت آن در سال 2021 چهار ميليون و هفتصد 520 هزار تَن برآورد شده بود و در اين سال بيش از یک میلیون خارجي در آنجا زندگي و کار مي کردند شهر صحار بود در نزدیکی مسقط و مسقط بمانند هنگ کنگ مفهوم بوی عطر (عطر آگین) می دهد.
     در ایران باستان، رئيس حکومت محلي عمان «بُلند» عنوان داشت که واژه اي است پارسي و يک مفهوم آن «عالي مقام» است. به يک تعبير، واژه عُمان نيز پارسيِ «اُومان = اُ ـ مان» است به مفهومِ مردم «درگير با آب»، دريانورد و از اين قبيل. [«اُوّ» يعني آب و هنوز در روستاهاي جنوب و جنوب شرقي ايران، آب را عاميانه «اُوّ» تلفظ مي کنند].
     عمان هيچگاه مستعمره اروپاييان نبود ـ تنها براي مدتي نسبتا طولاني متحد دولت لندن بود، مدتی هم درگیر با پرتغالی ها. سلاطين عُمان از قرن هجدهم از طايفه «عَضد» هستند و از اعراب قحطاني.
    ـ ـ ـ ـ ـ
    یک مخاطب نوشته بود که در ویکی پدیا بگونه ای دیگر درج شده است که به این مخاطب گفته شد که اِدیت کردن مطالب و اضافه و کم کردن آنها در ویکی پدیا آزاد است و هرکس می تواند اِدیت کند و مطلب بگذارد. باید به تألیفات و کتابهای دائرةالمعارف و رفرنس های چاپی و نیز چند آنلاین ـ نَه فقط یک آنلاین رجوع کرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برقراري آرامش در خراسان بزرگتر
چهارم آگوست 1736 ميلادي (در آن سال مصادف با 12 اَمُرداد)، رضاقلي ميرزا افشار كه از جانب پدر خود ـ نادرشاه ـ فرماندار همه خراسان (خراسان بزرگتر) شده بود «ابوالحسن خان» فرماندار محلي بَلخ را كه در پرداخت ماليات تعلّل مي كرد دستگير و براي محاكمه و مجازات نزد پدر فرستاد که در آن تاريخ در قندهار بود. از هزاران سال پيش تا قرن نوزدهم، بلخ، بخارا، مَرو، سمرقند، خُجَند و هرات بمانند توس، نيشابور و ... از شهرهاي خراسان بودند و در بيشتر ازمنه، شهر هرات حاكم نشين خراسان بود.
     در بازجويي از ابوالحسن خان معلوم شد كه وي به تحريك اُزبك ها از پرداخت ماليات طفره رفته بود كه رضاقلي ميرزا با لشكر خراسان سراغ ازبك ها رفت و آنان را به آن سوي تاشكند عقب زد و سپس از راه قُندوز و كابل به ديدار پدر شتافت و نادرشاه به خاطر رشادت هاي او، پس از مشورت با بزرگان كشور و ژنرالهاي خود، وي را وليعهد ايران كرد.
    رضاقلي ميرزا در بازگشت از قندهار به مشهد در سر راه خود در هرات توقف كرد و عليمرادخان حاكم سابق «اندخود» را كه در زندان بود به اتهام خيانت به وطن (ايران) محاكمه و اعدام كرد. به اين ترتيب در سراسر خراسان بزرگتر آرامش و حكومت قانون برقرار شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تبعيد غيرقانوني ده ساله دكتر مصدق به احمدآباد



    دكتر محمد مصدق كه دولت او با كودتاي 28 امُرداد 1332 ساقط شده بود، 13 امُرداد سال 1335 پس از تحمل سه سال زندان به احمد ابادِ ساوجبلاغ ـ نزديك كرج و به قول خود او؛ قلعه احمدآباد ـ تبعيد شد و تا پايان عُمر به مدت ده سال و هفت ماه در اين روستا تحت نظر بود و اين اندوه که در اين چهارديواري هدر مي رود و نمي تواند براي ميهن و هموطنانش کاري انجام اورا ترک نمي کرد و رنج مي داد.
در اندوه ميهن و هموطنان و هدررفتن


    تبعيد دكتر مصدق به اين روستا، از سوي حقوقدانان عملي غير قانوني اعلام شده است، زيرا اين تبعيد به حكم دادگاه نبود و به اراده و طبق سياست دولت وقت صورت گرفته بود كه از استخوانهاي اين مرد هم واهمه داشت. دولت وقت دكتر مصدق را دو هفته زودتر از انقضاي محكوميت (که اين محكوميت هم غير قانوني بود زيرا كه طبق قانون آيين دادرسي وقت، محاكمه نخست وزير و وزيران بايد در ديوان عالي كشور صورت مي گرفت نه محكمه نظامي) از زندان خارج ساخته و به احمدآباد فرستاده بود تا بتواند اورا (كه هنوز زنداني محسوب مي شد) تبعيد كند. اين رهبر ملي پيشتر هم (قبل از نخست وزير شدن) يك بار به احمد آباد تبعيد شده بود. وي در همين احمدآباد مدفون است و آرامگاه او از ابنيه ملي ايران بشمار مي رود.
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
صدور روزانه پنج میلیون بشکه نفت از ایران در سال 1356 (1977 ميلادي) ـ مسئله ثابت ماندن بهای ارز ـ تراکم اتومبیل در تهران و ...
13 امُرداد 1356 (4 آگوست 1977) دولت وقت اعلام کرد که صدور نفت ایران به پنج میلیون و 200 هزار بشکه در روز رسیده و درآمد سرانه در چهار سال منتهی به اَمُرداد آن سال، 11 برابر افزایش یافته است (يافته بود).
    در همین روز شهرداری تهران گزارش کرده بود که شمار خودروهای تهرانِ (در آن سال، یک شهر چهارمیلیون نفری) به مرز یک میلیون و پانصد هزار دستگاه نزدیک شده و هشدارداده بود که در این زمینه اگر محدودیت برقرار نشود خیابانهای تهران به صورت یک پارکینگ درخواهند آمد. شهرداری اشاره کرده بود طرحی را در دست بررسی دارد که در صورت تصویب آن، متقاضیان خرید اتومبیل نو، باید یک اتومبیل کهنه را از جریان خارج و پلاک آن را برخودرو تازه نصب کنند تا مسئله حل شود که منتقدین این طرح گفته بودند که اگر تصویب و اجرایی شود، بیش از گذشته دلارهای نفتی برای خرید اتومبیل از خارج و یا مونتاژ اتومبیل خارجی در داخل، از وطن خارج خواهد شد.
    در همین روز اسوشیتدپرس نوشته بود که به دلیل ثابت ماندن بهای ارز و ارزان بودن آن، شمار دانشجويان ايراني در خارج افزايش بي حساب يافته و اين دانشجويان، والدين خودرا تشويق به انتقال ثروت خود از ايران مي کنند. بهای خانه در تهران در طول ده سال (از 1346 تا 1356) 22 برابر شده [شده بود] ولی بهای ارزها ثابت مانده (دلار هفت تومان) و هرکس با فروش خانه اش و خرید خانه ای کوچکتر و یا آپارتمان، می تواند [می توانست] دهها هزار دلار به فرزندش بدهد و اورا برای تحصیل به خارج بفرستد و خودش هم برای خرید بنز به آلمان برود و یا برای خوشگذرانی به آمستردام.
    
نرخ دلار آمريکا در امُرداد 1358 (آگوست 1979) و هفت ماه پس از انقلاب؛ خريد از بانک 79 قران و از بازار آزاد 11 تومان بود که در سال 2010 (1389 هجري) افزون بر 1000 تومان شد، در امُرداد 1391 (آگوست 2012) به بيش از دو هزار تومان رسيد و اینک در مرز 50 هزارتومان تومان. در آن زمان در تهران (طبق گزارش روزنامه اطلاعات، صفحه آخر، شماره 23 امُرداد 1358که کليشه آن در بالا آمده است) بهاي يک سکه طلاي بهار آزادي (طرح قديم) 740 تومان و يک سکه پهلوي 730 تومان بود يعني چهارصد بار کمتر از بهاي آنها در سال 1389 (2010 ميلادي) و هزار بار کمتر از امُرداد 1391 و اینک هر سکه حدود 27 میلیون تومان

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ماجرای خرید اواکس (رادار پرنده) از آمریکا و سرنوشت خریدهای نظامی ديگر ایران از آمریکا
AWACS

در پی مخالفت «رابرت برد Robert Byrd» رئیس اکثریت وقت سنای آمریکا با فروش هواپیمای اواکس (اوکس AWACS) به ایران، جیمی کارتر رئیس جمهوري وقت این کشور چهارم آگوست 1977 موضوع معامله را موقتا به حالت تعلیق درآورد. دولت ایران درخواست خرید هفت جت بوئینگ 707 معروف به «رادار پرنده Airborn Early Warning & Control System» کرده بود و دولت آمریکا نسبت به این معامله یک میلیارد و دویست میلیون دلاری نظر موافق ابراز داشته بود که با مخالفت «برد ـ سناتور دمکرات ایالت وِست ویرجینیا ـ هم حزبي کارتر و دوست او» و انتقاد او از شاه رو به رو شد. تهران نسبت به مخالفت سناتوربرد (که 28 ژوئن 2010 و در نود و سه سالگی و 51 سال سناتور! و 6 سال نماینده مجلس بودن درگذشت) واکنش تند نشان داد و کارتر (گویا با گرفتن این قول از شاه که ایران در مذکرات آتی اوپک مانع افزایش بهای نفت خام شود) هفتم سپتامبر آن سال درخواست ایران را به کنگره داد (که چنین معاملاتی در اصل نیاز به تصویب کنگره آمریکا نداشت). کنگره آمریکا درست یک ماه بعد (هفتم اکتبر) با فروش اواکس به ایران تا میزان ده فروند موافقت کرد، ولی معامله دچار تزلزل شد زیرا که تظاهرات وسیع نوامبر آن سال (ماه بعد) در برابر کاخ سفید واشنگتن علیه شاه که به آنجا رفته بود سکه وی را شکست و رسانه های آمریکا به ابراز این نگرانی که ممکن است شاه برکنار شود و اواکس ها به دست دشمن بیافتد پرداختند و .... دولت مسکو از این فرصت استفاده و به شاه اشاره کرده بود که می تواند رادار پرنده (توپولف ـ 95 یا 116 و 114) از روسیه خریداری کند که از سال 1958 ساخته و آزمایش شده اند. [طبق محاسبات وقت دولت مسکو، آمریکا به این فکر افتاده بود که به جای ایران ـ خود، قدرت نظامی اول خلیج فارس شود که خطر مستقیم بزرگی برای مسکو داشت که در آسیای غربی دوستان متعدد ازجمله یمن جنوبی، سوریه و عراق برای خود به دست آورده بود].
     طبق گزارش های بعدی رسانه ها، دولت آمریکا از اواخر سال 1978 (سال انقلاب) و پدیدآمدن ابهام در اوضاع ایران در انجام این معامله و کل فروشهای نظامی اش به ایران که بالغ بر 9 میلیارد دلار بود دچار تردید شده بود و بر همین پایه، در دوران کوتاه حکومت شاپور بختیار و نیز پس از پیروزی انقلاب (در دوران دولت موقت مهدی بازرگان) عواملی را وادار کرده بود که ایران این قراردادهارا لغو کند (تا موضوع گرفتن غرامت از آمریکا در صورت لغو يکجانبه قراردادها از جانب واشنگتن به میان نیاید) و حتی جنگنده های تحویل داده شده اف ـ 14 را پس بدهد و یا به عنوان کالای دست دوم به کانادا بفروشد!. به احتمال زیاد، تصمیم دولت موقت به لغو قرارداد که صادق طباطبایی معاون نخست وزیر وقت و سخنگوی دولت موقّت جزئیات آن را اعلام و بیستم امُرداد 1358 (11 آگوست 1979) در روزنامه های تهران انتشار یافت زیر همان فشار بود. صادق طباطبایی گفته بود قراردادهای 9 میلیارد دلاری خریدهای نظامی از آمریکا (آواکس، اف ـ 16، کشتی جنگی، مستشاری نظامی، هلی کوپترهای بِل ـ بوئینگ و ...) لغو شده است و تاکید کرده بود که هزینه نگهداری جنگنده های اف ـ 14 (تام کت) که دولت سابق (شاه) 70 ـ 80 فروند از آنهارا هرکدام به 60 میلیون دلار از آمریکا خریده و تحویل گرفته بسیار سنگین است که برای خود دولت آمریکا هم نگهداری آنها مقرون به صرفه نیست!. شورای انقلاب چند روز بعد وضعیت جنگنده های اف ـ 14 را مستقیما برعهده گرفت و از دست دولت موقت خارج ساخت و پس داده نشدند و از انها در جریان جنگ ایران با عراق و تا به امروز استفاده شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعلاميه دكتر اميني و بازگشت او به صحنه سياست ـ درآمد نفت فساد دولتي را گسترش و «فساد» تمرکز قدرت در مديريت ها و بوروکراسي خاص بوجود آورده
Ali Amini
دكتر علي اميني از رجال سياسي قرن 20 ايران كه هفتم امرداد 1357 (سال انقلاب) اعلاميه بلند بالا و مردم پسندي صادر كرده بود از 13 امرداد اين سال به صحنه سياست بازگشت و نطق و مصاحبه و ديد و بازديدهاي عمومي را پس از 16 سال سكوت از سر گرفت.
    دكتر اميني كه روزگاري معاون قوام السلطنه و اوايل دهه 1340 نخست وزير و قبلا هم وزير بود در اعلاميه خود كه قسمتهايي از آن در روزنامه اطلاعات مورخ هفتم امرداد چاپ شده است، چنين آورده بود:
    ..... ازدياد درآمد كشور (از صدور نفت) در ده سال گذشته گرچه باعث رفاه نسبي شده، ولي متعاقب آن فساد و بويژه فساد دولتي (اداري ـ اقتصادي) را هم گسترش داده و فساد براي ادامه حيات خود؛ به فشار و تمركز قدرت در مديريت ها نياز داشته و بوروکراسي خاص بوجود آورده و صداي اعتراض مردم را بلند کرده است.
    وي اضافه كرده بود: در اين ده سال بر ثروت ثروتمندان افزوده شده و يك دسته ثروتمند نوخاسته هم به وجود آمده و به همين نسبت كه بر پول ثروتمندان افزوده شده، تنگدستان (اكثريت مردم) فقير تر شده اند و بر خواستها و مطالبات آنان افزوده شده و ناله هايشان در آستانه فرياد شدن قرار گرفته است. طبقه متوسطي هم كه در اين ده سال وعده تولد آن داده شده بود به وجود نيامد و به جاي آن بر شمار دلالان با خصلت هاي خاص اين گروه افزوده شد و وطن به صورت بهشت واسطه ها درآمده است. در چنين اوضاعي و تا امسال، ناراضيان كه امكان بيان دردهاي خود را نداشتند واكنش خويش را به صورت بي تفاوت شدن، باري به هرجهت. عدم مشاركت و ... نشان مي دادند كه اين رفتار طبقه اكثريت به زيان عمومي كشور تمام شد.
    دكتر اميني اعلاميه خود را چنين ادامه داده بود: ..... اينك (امُرداد 1357) كه به دلايلي فضاي سياسي تا حدي باز شده ــ گرچه كنترل دريچه اطمينان همچنان در دست همان مقامات است؛ طبقه محروم و قرباني تبعيض كه سالها نفس در سينه حبس كرده بود به ميدان آمده و به جاي درددل، غرّش مي كند ــ غرّشي كه همه ديوارها و سدها را به لرزه درآورده است.
     اين اميرزاده قاجار در اعلاميه اش سپس به مشكلات جاري (وقت) كشور اشاره كرده بود و اين مشكلات را؛ ناشي از: تورم پول، افزايش شديد شكاف توليد و مصرف، مهاجرت كشاورزان به شهرها، افزايش قيمت ها مخصوصا در بخش مستغلات و... ذكر كرده بود.
    آنگاه، وي به ارائه راه حل پرداخته بود كه در صدر آنها شناخت رجال كارشناس، شايسته و دلسوز و سپردن امور به دست آنان و مشاركت طبقه اي كه در ده سال گذشته چيزي به دست نياورده در امور وطن بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تعقیب غیر دولتی! ـ زمانی که ایرانیان برون مرز در سایه ترس از «لیست داران» و تهديد آنان قرارداشتند ـ اعتراض دولت آلمان و ...
ایرانیانی که در سال انقلاب ـ و هر یک به دلایلی ترک وطن کرده بودند ـ در سال 1979 (1358 هجری خورشیدی ـ سال پس از سقوط سلطنت) تابستان بسیار داغی داشتند، زیراکه در هر کشور، گروهی جوان اوراقی را در دست داشتند که حاوی نام و مشخصات کسانی بود که ادعا شده بود خبرچین ساواک بودند، مقام دولتی داشتند، اختلاس و سوء استفاده مالی کرده و رشوه گرفته بودند، از سلطنت هوادارای می کردند و یا اینکه ارز (اصطلاحا دلار نفتی) خارج ساخته بودند. ظاهرا برخی از این اسامی از تهران ارسال شده بود. این تعقیب های غیر دولتی عمدتا در آلمان غربی، آمریکا، انگلستان، کانادا و ترکیه به عمل می آمد ولی ایستادگی دولت آلمان در برابر این اعمال شدیدتر و پُر سر و صدا بود، بگونه ای که دو دولت در آستانه قطع روابط سیاسی قرارگرفته بودند.
    
تيتر خبر دستگيري ها در آلمان

پلیس آلمان غربی از بیستم تا سی ام جولای آن سال در هامبورگ، مونیخ، بن، برمن، کیل، کرفلد و ... جمعا 32 را دستگیر و بازداشت کرده بود که لیست ها را در دست داشتند و اخطار بازگشت به ایران به ایرانیان برون مرزی می دادند و تهدید شان می کردند. به گزارش مطبوعات آلمان ازجمله اشپیگل و دویچه زایتونگ، در دست یکی از این گروهها یک لیست 348 نفری به دست آمده بود و در دست گروه دیگر یک لیست 262 نفری بود. اخطارها از این قرار بود: به ایران بازگرد و گواهینامه برائت بگیر و یا اینکه خودمان محاکمه ات می کنیم. یک ایرانی که این لیست داران در کرفلد آلمان به خانه اش هجوم برده بودند خودرا از پنجره فرو افکنده بود و دنده هایش شکسته بود. در مونیخ یک ایرانی از ترس لیست داران خودرا پنهان کرده بود و پلیس نام اورا در ردیف ناپدیدشدگان نوشته بود. سه تن از این لیست داران که به زندان «کیل» افتاده بودند دست به اعتصاب غذا زده بودند که به اعتراض رسمی جمهوری اسلامی در 28 جولای آن سال به دولت آلمان انجامید و مناسبات دو کشور در آستانه قطع شدن قرارگرفت. مقامات وقت تهران تلویحا عمل لیست داران را اقدامی میهنی می دانستند و دولتهایی را که مانع می شدند همدست غارتگران پول نفت، و «نفت» را «خون ملت ایران »اعلام می کردند.
     در آمریکا در پی کتک خوردن یک مقام سابق ایرانی در کاونتی آو آلامیدا (نزدیک سانفرانسیسکو)، فرمانداران ایالتها اخطار کردند که اگر شکایتی باشد باید با اسناد لازم به دادگاه داده شود، کسی نمی تواند قانون را خود در دست گیرد.
     در آن زمان، جمع ایرانیان برون مرز به علاوه دانشجویان از 135 هزار تن تجاوز نمی کرد که اینک میلیونها نفر است.
    به موازات اقدام لیست داران که کشورهای محل اقامت را در سایه ترس قرار داده بودند، در ایران نیز چنین لیست های بر در و دیوار ادارات و موسسات قرار می گرفت که اخراج ها را به دنبال داشت.
    پس از انتشار اخبار مربوط به سوء استفاده بانکی بزرگ در تهران که چهارتن از متهمان نیز پس از محاکمه به اعدام محکوم شده اند اصحاب نظر در آینده تکرار وضعیتی مشابه فعالیت لیست داران در سال 1979 را البته به صورت معکوس آن بعید نمی دانند، زیرا در سالهای اخیر افراد و پول فراوان از ایران خارج شده است.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تنگه هرمز و استراتژی آمریکا
در پی انتشار خبر کناره گیری دریادار احمد مدنی کرمانی از فرماندهی نیروی دریایی جمهوری اسلامی و ظاهرا به سبب مداخله افراد غیر مسئول در امور مربوط به این نیرو و قرارگرفتن این خبر در صفحه اول روزنامه اطلاعات مورخ دوم امردادماه 1358 (جولای 1979) که پذیرفته هم نشد رسانه های عربی ابراز نگرانی کردند که با رفتن شاه، خلیج فارس و تنگه هرمز دیگر امن نیست و کماندوهای فلسطینی ممکن است تانکرها را تصرف و باج خواهی کنند. متعاقب آن، شرکتهای بیمه انگلیسی «خلیج فارس» را منطقه جنگی اعلام و نرخ بیمه تانکرهارا بالا بردند و دولت ژاپن به 22 تانکر ژاپنی اخطار کرد که فورا از خلیج فارس خارج شوند و رسانه های غرب با توجه به این تحولات، افزایش بهای بنزین را پیش بینی کردند که «هارولد براونHarold Brown» وزیر دفاع وقت آمریکا برای حل مسئله و رفع نگرانی ها مطالبی بیان کرد که استراتژی آمریکا قرارگرفته است.
    براون گفت که آمریکا خودرا مکلّف به تامین امنیت معبر نفت یعنی تنگه هرمز می داند. ما در منطقه خلیج فارس منافع حیاتی و دوستان متعدد داریم و همگان می دانند که با تمامی وسائلی که در دست داریم از امنیت و حفظ آرامش خلیج فارس و تنگه هرمز دفاع خواهیم کرد و توان این کار را هم داریم و خودرا برای انجام این تکلیف آماده ساخته ایم. منابع نفتی منافع حیاتی ما و متحدانِ مان را تشکیل می دهند. حالا که شاه رفته ما باید خودرا آماده نگهداریم تا نظم خلیج فارس برهم نخورد.
    متعاقب همین اظهارات بود که آمریکا به تدریج و هربار به مناسبتی بر حضور خود در منطقه افزوده است.



    دکتر هارولد بروان متوّلد سپتامبر 1927 که اندیشه جنگ الکترونیک ازوست و برنامه های متعدد برای گسترش نیروی موشکی آمریکا تنظیم کرده است پس از سالها مشاور مک نامارا وزیر دفاع آمریکا بودن از 1965 تا 1969 وزیر نیروی هوایی این کشور و از ژانویه 1977 تا ژانویه 1981 وزیر دفاع بود. طرح «تشنج زدایی با مسکو» و ایجاد «نیروی واکنش سریع» ازوست. وی را همچنین یکی از معماران آشتی مصر و اسرائیل (سازش کمپ دیوید) نوشته اند. براون بود که طرح عملیات ناموفق خارج ساختن مسلحانه گروگانهای آمریکایی از تهران را تنظيم کرد که این برنامه در صحرای طبس شکست خورد. براون پس از کناررفتن از وزارت دفاع به تدریس در گروه آموزشی «مطالعات پیشرفته بین الملی» در دانشگاه جانز هاپکینز پرداخت و سپس رئیس انستیتوی سیاست خارجی این دانشگاه شد. او همچنين در تنظیم طرح ایجاد شورای امنیت انرژی (نفت) شرکت داشت و از تحلیلگران انستیتوی تحولات امنیت جهانی است که به دولت آمریکا و متحدان آن نظر و اندرز می دهد.
مطالب صفحات اول شماره های دوم و ششم امرداد 1358 روزنامه اطلاعات که حکایت از کناره گیری دریادار مدنی، نگرانی از امنیت تنگه هرمز، منطقه جنگی اعلام شدن خلیج فارس، بالارفتن نرخ بیمه تانکرها و ... می کرد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آغاز دوره 4 ساله رياست جمهوري احمدي نژاد و پيش از آن، قتل معاون دادستاني تهران
در مراسم تنفيذ، احمدي نژاد دست آيت الله خامنه اي را مي بوسد


     محمود احمدي نژاد پيش از ظهر 12 امُرداد 1384 (سوم آگوست 2005) دوره 4 سالهِ اول رياست دولت را پس از تنفيذ انتخاب وي از سوي آيت الله خامنه اي رهبر جمهوري اسلامي و انقلاب آغاز كرد. در اين مراسم كه در حسينيه جماران برگزار شده بود صدها تَن از معاريف و مقامات دولتي حضور داشتند.
     احمدي نژاد در نطق رسمي اش در اين مراسم قول داد كه همه توان خود را در جهت تأمين عدالت و فرصت هاي برابر در همه زمينه ها، توزيع عادلانه امكانات كشور و رفع تبعيض بكار خواهد انداخت. او در اين نطق بار ديگر خود را يك خادم مردم خواند.
    احمدي نژاد از اقتدار و استقلال ملي و نيز رعايت حقوق همگان و قطع كينه ورزي ها، بي انصافي و ناديده گرفتن حقوق ديگران و همچنين از تاريخ و فرهنگ افتخار آميز و منابع عظيم توليد ثروت در ايران سخن گفت.
     از زمان قتل رجایی (هشتم شهریورماه 1360)، احمدي نژاد (در آن زمان) 48 ساله نخستين رئيس جمهور غير معمّم در جمهوري اسلامي ايران بود.
    
احمدي مقدس (مقتول)

مراسم تنفيذ در حالي برگزار شده بود كه مبادله اخطار ميان جمهوري اسلامي و سه دولت اروپايي بر سر برنامه هاي اتمي ادامه داشت و روز پيش از آن (11 امُرداد 1383) در ساعات بعد از ظهر، حسن احمدي مقدس (مسعود) معاون دادستان عمومي و انقلاب تهران و رئيس يك مجتمع قضايي پايتخت (دادسراي ناحيه 21) اندكي پس از خروج از محل كارش، در داخل اتومبيلش در خيابان بخارست (احمد قصير) هدف دو گلوله قرار گرفته و كشته شده بود. گلوله ها پس از عبور از شيشه اتومبيل به جمجمه احمدي مقدس اصابت كرده بود. وي كه 42 ساله و متولد شهر مشهد بود قبلا در تهران قاضي شعبه سوم دادگاه انقلاب بود. احمدي مقدس كه در جريان انقلاب سال 1357 پانزده ساله بود 17 سال در دستگاه قضايي كار كرده بود. وي در طول كار قضايي به چند پرونده پر سر و صدا از جمله پرونده شركت كنندگان ايراني كنفرانس برلين و پرونده اكبر گنجي رسيدگي كرده بود. احمدي مقدس «گنجي» را در نخستين محاكمه به 15 سال محكوم كرده بود كه دادگاه تجديد نظر آن را كاهش داده بود.
    قتل احمدي مقدس، در پي وقوع يك انفجار خفيف در يك ساختمان چندين طبقه (مقابل پارك ملت) روي داده بود. در اين ساختمان، مراكز چند شركت و نيز دفتر شركت هواپيمايي انگلستان قرار داشت و انفجار در مجاورت دفتر همين شركت روي داده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
«آن لمتون» و نقش او در تغيير و تحولات ايران در قرن 20
Ms. Lambton
آن لمتون Ann Katharine Swynford Lambton بانوي پارسي دان انگليسي و يك ايرانشناس بنام و كارشناس تاريخ ايران در دوره هاي سلجوقيان، مغولها، صفويان و قاجارها كه در براندازي 28 امرداد1332 نقش داشت 19 جولاي 2008 در 96 سالگي در انگلستان (منطقه كرك نيوتن) درگذشت و 24 جولاي مراسم ختم او در كليساي مربوط برگزارشد. دائرة المعارف ها از او به عنوان «وست ليدينگ ايران سپشليست = ايرانشناس رديف يكم غربWest Leading Iran Specialist» نام برده اند. تاليف او «دستور زبان و واژه نامه پارسي» معروف است.
    ما (اين تاريخ آنلاين) در اين فاصله «دو هفته اي» منتظر اظهار نظر رسانه ها درباره بانو لمتون Ms. Lambton شده بوديم تا ببينيم كه آيا در آنها هنوز اثري از ژورناليسم اصيل باقي مانده است و سپس مطلب خود را برنگاريم. مروري بر رسانه هاي چاپي اروپا در اين دو هفته و بويژه در هفته دوم و پس از مراسم ختم نشان داد كه هنوز وفاداري هايي به ژورناليسم اصيل (گفتن حقايق به زبان ساده و نگارش ژورناليستيك و شكافتن آنها براي مخاطبان و «تاريخ») وجود دارد زيرا كه نيمي از اين نشريات نوشته بودند كه بانو لمتون Ms. Lambton از 1939 تا 1946 (دوران جنگ جهاني دوم) آتاشه مطبوعاتي سفارت انگلستان در تهران بود و درجريان فعاليت آلمانيها و بازي هاي مربوط به اشغال نظامي ايران ـ بدون جنگ! ـ ، بركناري رضاشاه و به شاهي برقراركردن پسرش محمدرضاشاه و ... قرارداشت (و احيانا نظر مي داد و دخيل بود). اين رسانه ها همچنين به خدمات بانو لمتون به امپراتوري استعماري انگلستان و كمك به طرح نقشه براندازي 28 امرداد و بركناركردن دولت ضداستعمار منتخب ايرانيان اشاره كرده و نوشته بودند كه بانو لمتون در طول دوره ملي شدن نفت ايران به نام پژوهشگر زبان پارسي و تاريخ ايران در اين كشور بسر مي برد و پس از روي كارآمدن دولت جمهوريخواهان (محافظه كاران) در آمريكا به «دكتر زاهنر Robert Charles Zaehner» استاد و پژوهشگر (در آكسفورد) و همكار اينتليجنس سرويس انگلستان(Intelligence officer) اصرار كرده بود كه به ايران برود و در طرح و اجراي برنامه براندازي دولت مصدق كمك كند كه چنين شده بود. طبق نوشته اين رسانه ها، بانو لمتون به دكتر «زاهنرZaehner» خبرداده بود كه زمان براي براندازي مصدق ـ مردي كه درخلاف جهت سياست غرب گام برمي دارد ـ فرارسيده و اگر اقدام نشود، فردا دير خواهد بود.
    بانو لمتون كه سالها در انستيتوي افريقا و شرقشناسي لندن به ديپلماتهاي انگليسي درس چگونگي رفتار با ايرانيان و ساير ملل مورد تخصص خودرا آموزش مي داد در سال 1951 ضعف ديپلماسي آمريكا را در اين ديده بود كه ديپلمات هاي آن كشور در تهران و يا دوائر آمريكايي مربوط به ايران در واشنگتن از روانشناسي ايرانيان آگاه نيستند، تاريخ ايران را دقيقا نخوانده اند و پارسي نمي دانند و توصيه كرده بود كه به اين ضعف پايان داده شود. هدف او در اين توصيه، تنها كشور ايران نبود؛ بلكه همه ايرانيان و ايراني تبارها و سرزمين سابق وابسته به ايران بود كه مردمانشان روانشناسي و فرهنگ واحدي دارند بويژه تاجيكها، بلوچها، پشتونها (پاتانها) و شماري از قفقازي ها، بحريني ها و عراقيها و .... بانو لمتون از پژوهش هاي خود درباره ايرانيان (همه ايراني تبارها) به اين نتيجه رسيده بود كه اين مردم روانشناسي خاص خودرا دارند و بدون آشنايي با اين روانشناسي و خصلت نمي توان به نتيجه مطلوب رسيد. تغيير اين روانشناسي اگر محال نباشد بسيار دشوار است و اين را از طرز تفكر و رفتار ايرانيان با مفاهيم اشعار و متون قديم آنان مي توان استنباط كرد. ايراني قرن بيستم به همانگونه فكر و عمل مي كند كه رودكي، فردوسي و حافظ صدها سال پيش در اشعارشان توصيف كرده اند. واژه و ساختار جملاتشان نيز همانست كه در كتب قرون وسطا آمده است و اين، بايد درسي براي ديپلماتهاي غرب باشد كه مي خواهند با ايرانيان ارتباط داشته باشند. بانو لمتون در دهها كتاب و رساله نوشته است: «بايد زبان و منتاليته ايراني را دانست تا در آنان نفوذ كرد و به هدف رسيد». افغانها حكام غزنوي (ازجمله سلطان محمود) را پارسي دان و شعر پارسي شناس كردند و در شهر غزني، يك نفر هم يك كلمه از زبان بومي غزنويان را نمي داند و به همينگونه در كرمان زبان سلجوقيان را كه دهها سال حاكم بر آنان بودند. ايرانيان مغولها را دراندك مدتي پارسي زبان و شيعه مذهب كردند و ....
    بانو «لمتون» در يكي از تاليفاتش از نادرشاه به عنوان آخرين فاتح آسيايي (The Last Great Asiatic Conqueror) نام برده است؛ حال آنكه مي دانيم كه آسيا از قرن بيستم داراي مرد بزرگ ديگري شده است كه شمارشان روزافزون است.
    بانو لمتون كه هشتم فوريه 1912 در يك فاميل مربوط به اميرزادگان انگليسي به دنيا آمده بود و از 1953 تا 1979 در دانشگاه لندن پارسي و ادبيات پارسي تدريس مي كرد در عين حال مطالعات وسيع در تاريخ. آموزشها و قوانين اسلامي (شريعت) داشت.
    
    ××× جستجوي مولف اين سايت براي يافتن عكسي از دكتر زاهنر (Zaehner انگليسي سويسي تبار) به جايي نرسيد. ديده شده است؛ معمولا افرادي كه با دستگاههاي اطلاعاتي همكاري دارند اكراه دارند كه عكسي از آنها در ابزارهاي رفرنس و سايتهاي عمومي موجود در اينترنت قرارداشته باشد. از بانو «لمتون» نيز همين يك عكس كه در بالا درج شده است به دست آمد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تیترهای صفحات اول شماره 13 اَمُرداد 1397 برخی از روزنامه های تهران پیرامون مسائل روز که سوژه تاریخ نگاران خواهند شد

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
وزیر فرهنگ و ارشاد دولت احمدی‌نژاد خواهان تشکیل دادگاه صحرایی برای مجازات سودجویان بی رحم شد
محمد حسینی
به گزارش رسانه ای 12 اَمُرداد 1397 (سوم آگوست 2018)، محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت محمود احمدی‌نژاد با لحنی انتقادآمیز از دولت حسن روحانی، خواهان تشکیل دادگاه صحرایی برای محاکمه افرادی شده است که آنان را «سودجو ـ آزمند» خوانده است. وی همچنین از عملکرد مجلس که خود او یک دوره از اعضای آن (نماینده رفسنجانِ کرمان) بود انتقاد کرده است.
    محمد حسینی متولد 1961 در استان کرمان و یک مقام علمی ـ فرهنگی سابق گفته است که نمایندگان اصلاح‌طلب مجلس از منطقه تهران، مشکلات اساسی کشور را رها کرده و دنبال موضوعاتی همچون مجوز کنسرت و حضور بانوان در ورزشگاه‌ها هستند.
    وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن اشاره به وضعیت اقتصادی کشور گفته است که همه می‌دانستند که با رئیس جمهوری آمریکا شدن دونالد ترامپ، مشکلاتی برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد خواهد کرد و در چنین شرایطی ما باید آماده می شدیم ازجمله دست سودجویان ـ سودجویانی که در این شرایطِ رویارویی با آمریکا هم رحم نمی‌کنند کوتاه می کردیم و آنان را به دادگاه صحرایی ـ دادگاه زمان جنگ ـ می سپردیم تا محاکمه و مجازات شوند. ما در جریان یک جنگ اقتصادی قرار داریم و این، یک واقعیت است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
امام جمعه مشهد: در وضعیت اقتصادی جاری، «جریان بسیج» باید وارد عرصه شود و قشر ضعیف را نجات دهد
به گزارش 12 اَمُرداد 1397 خبرگزاری مِهر از مشهد، آیت الله احمد علم الهدی در خطبه های نماز جمعه این شهر گفت: 40 سال است که آمریکا ما را با توطئه های گوناگون محاصره کرده است و این توطئه ها همچنان ادامه دارد. تهدید به تحریم و یا دخالت نظامی با پیشنهاد مذاکره دادن ـ هر دو یکی بوده و در راستای دشمنی با جمهوری اسلامی ایران هستند. در فاصله کمتر از یک هفته از تهدید نظامی، رئیس جمهوری آمریکا پیشنهاد مذاکره بدون شرط می دهد زیرا وضعیت اقتصادی ما را بحرانی می بیند و با خود می گوید "ایران در شرایط ضعف قرار گرفته و می توانیم در مذاکرات به اهداف خود برسیم.".
    امام جمعه مشهد گفت: در اجرای «برجام»، ما چند هزار سانتریفیوژ را به آهَنپاره تبدیل و راکتور آب سنگین خود را با سیمان پُر کردیم و دیدیم که طولی نکشید که آمریکا خیلی راحت از «برجام» خارج شد و اتفاقی هم رخ نداد و حالا هم می گویند سر میز مذاکره هر چه را که خواسته باشیم می گیریم و هر وقت هم که بخواهیم ـ مانند گذشته ـ زیر تعهدات خود که در مذاکرات داده باشیم می زنیم. آمریکا از مذاکرات گذشته با ما تجریه گرفته اما در داخل عده ای هستند که هنوز از این سیاست آمریکا (زیر تعهد زدن) تجربه نگرفته اند!.
    علم الهدی گفت: مسئله دیگر این است که در شرایط نابسامان اقتصادی و معیشتی کنونی هم که فشار بیشتری بر اقشار ضعیف دارد، شماری پولدوست می خواهند به هر ترتیب که شود ارز از کشور خارج و در جای دیگری سرمایه گذاری کنند، و متاسفانه دولت و مجلس تماشاگر این جریان شده اند و برای قطع این جریان اقدامی موثر انجام نشده است. ما حرکت انقلابی از دولت و مجلس می خواهیم نه اینکه تنها تماشاگر باشند. این درست نیست که مردم شب بخوابند، صبح بلند شوند ببینند قیمت ها افزایش یافته است. در این شرایط مردم باید به صحنه بیایند نه آنجوری که دشمنان نظام اسلامی ما می خواهند مردم را به خیابان ها بکشانند.
    قشر ضعیف کشور با مسئله رو برو است که نمی تواند با یک میلیون تومان درآمد ماهانه زندگی خود را اداره کند. جریان بسیج باید وارد عرصه شود و قشر ضعیف را نجات دهد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آیت الله خامنه ای در مراسم تنفیذ حُکم ابراهیم رئیسی، مبارزه جدّی با فساد و مفسد، حل مشکلات اقتصادی و تقویت تبلیغات را تاکید کرد
به گزارش رسانه های تهران، آیت الله خامنه‌ای رهبر انقلاب، در مراسم تنفیذ حُکم ابراهیم رئیسی به عنوان هشتمین رئیس‌جمهور اسلامی ایران (که طبق بند 9 اصل 110 قانون اساسی ـ وظایف و اختیارات رهبر، امضاء حُکم رئیس جمهور پس از انتخاب مردم انجام می شود) ضمن سخنانی گفت: این مراسم، مظهر موضوع بسیار مهم «جابجایی عقلانی، آرام و متین» در قوه مجریه و در واقع در مدیریت کشور است. گرایش‌های مختلف سیاسیِ دولت‌ها، نشان‌دهنده تنوع سیاسی در کشور و این واقعیت نشانه آزادی و سلامت انتخابات است.
    آیت‌الله خامنه‌ای، جابجایی مدیریت در قوه مجریه را امیدآفرین برشمرد و گفت: حضور افراد جدید با اراده‌های تازه و ابتکارات نو، برای همه به خصوص جوانان امید ‌آفرین است که این امیدواری بسیار مغتنم است. این جابجایی همچنین به کسانی که صاحب‌نظر و صاحب فکر هستند فرصت می‌دهد که دقّت کنند در گذشته، و با دقّت و تأمل، خطاهای گذشته را پیدا کنند و تذکر بدهند و راه حل ارائه دهند.
    رهبر جمهوری اسلامی با اشاره «به تکیه ابراهیم رئیسی بر ارزش‌های اساسی انقلاب در تبلیغات انتخاباتی اش»، تأکید کرد که این مسیرِ درست باید ادامه یابد، چرا که ملت را به حقوق اساسی خود می‌رساند و ایران را در جایگاه شایسته قرار می‌دهد. پیگیری ارزش‌های انقلاب موجب افزایش انگیزه‌های مردم و ورود آنان به میدان می‌شود که این حضور بی بدیل و بی جایگزین، بسیار مغتنم و کارگشا است.
    آیت الله خامنه ای با اشاره به شعارهای انتخاباتی ابراهیم رئیسی مبنی بر «مردمی بودن و از مردم شنیدن و در میان مردم بودن»، گفت: مردمی بودن موضوع بسیار مهمی است و رییس‌جمهور و همکارانشان باید تلاش کنند این شعار محقّق شود و بدون در نظرگرفتن امتیازهای طبقاتی و گروهی، در میان همه مردم باشند. البته حضور در میان مردم نباید موجب غافل شدن از ارتباط با نخبگان شود و ارتباط و تبادل نظر با نخبگان، لازم و مفید است. دولت باید مظهر وفاق ملّی و نگاه ملاطفت آمیز به عموم مردم باشد. یکی از کارهای مهمی که به مردمی بودن دولت کمک می‌کند، تعهّد به گفتگوی صادقانه و بدون پیرایه‌های سیاسی با مردم است. باید با مردم صادقانه حرف زد، مشکلات و راه‌حل‌ها را گفت و توقّعات را بیان کرد و کمک‌های لازم را نیز به مردم تقدیم کرد. این روزها از مشکلات و کمبودهای کشور گفته می‌شود که زیاد هم هستند اما ظرفیت‌های کشور در بخش‌های آب، نفت، معادن، بازار گسترده داخلی، همسایگان و استعدادها و آمادگی‌های حیرت‌آور جوانان، بسیار فراتر از مشکلات، و فوق‌العاده هستند، باید به اینها توجه کرد. بدون تردید با این ظرفیت‌ها می‌توان بر مشکلات غلبه کرد به شرطی که خوب شناخته و سپس با تلاش خستگی‌ناپذیر و شبانه‌روزی به کار گرفته شوند.
    رهبر جمهوری اسلامی و مقام اول کشور یکی دیگر از جنبه‌های مردمی بودن را مبارزه بی‌امان با فساد و مفسد برشمرد و گفت: آقای رئیسی در مسئولیت قبلی، مبارزه با فساد را آغاز کرد و اقدامات خوبی انجام داد، اما بسترهای فساد در قوه مجریه شکل می‌گیرد. اینجا، باید با فساد مبارزه کرد. فرارهای مالیاتی، انحصارهای بی‌دلیل، سوءاستفاده از ارز ترجیحی، فعالیت‌های ناسالمِ سوداگرانه، قاچاق و امثال این‌ها، فسادهایی است که به معنای واقعی کلمه باید با آنها به طور جدّی برخورد و مبارزه کرد تا از میان برده شوند. تجربه ما در این سالها نشان می‌دهد، کاری را با شوق و انگیزه شروع می‌کنیم امّا در قدم دوم، آن انگیزه قدم اول وجود ندارد. این فایده ندارد. باید آن انگیزه ادامه پیدا کند تا به نتیجه برسد. مبارزه با فساد این طور است.
    حل مشکلات اقتصادی نیازمند طرح برنامه و حرکت براساس برنامه طراحی شده است. با کارهای روزمره و اقدامات پیش‌بینی‌نشده نمی‌توان مشکلات را حل کرد، ضمن آنکه همه بدانند حل مشکلات اقتصادی زمان‌بَر است و مسئولان باید همه تلاش خود را به کار گیرند تا این «زمان» هر چه ممکن است کوتاه‌تر شود. سرعت عمل در تشکیل دولت ضروری است. شرایط کشور اقتضا نمی‌کند که تشکیل دولت به تأخیر افتد. رییس‌جمهور در معرفی وزراءِ پیشنهادی و مجلس نیز در بررسی صلاحیّت وزیران شتاب کنند.
    آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تلاش دشمنان برای تأثیرگذاری و مسلط شدن بر افکارعمومی کشورها از جمله مردم ایران از طریق جنگ نرم و جنگ تبلیغاتی و رسانه‌ای اظهارداشت: دشمنان برای اینکه بر افکار عمومی مردم مسلط شوند، مبالغ هنگفت هزینه می‌کنند و فکرهای بسیاری را در مجموعه‌های فکری برای این کار استخدام می‌کنند تا بتوانند با تبلیغات گوناگون افکار عمومی کشورها بخصوص کشور ما را قبضه کنند و در اختیار بگیرند. اگر افکار عمومی یک ملت در اختیار بیگانه قرار گیرد آن ملت طبق میل و خواست بیگانه پیش خواهد رفت. در کارهای رسانه‌ای و تبلیغاتی ضعف داریم، حالا بگذریم از کسانی که به نفع دشمن حرکت می‌کنند، اما کسانی هم که قصد خیر دارند در این زمینه کم‌کاری دارند. باید در عرصه تبلیغات قوی‌تر و هوشمندانه تر عمل کنیم.
    متن حُکم تنفیذ هشتمین رئیس جمهور‌ توسط حجت الاسلام و المسلمین محمدی گلپایگانی خوانده شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
محسن طاهری استاد دانشگاه: «مسکن» حق شهروند است و نباید سرنوشت آن به بازار سپرده شود ـ اصول قانون اساسی درباره این حق
خبرگزارس فارس در مقدمه یک مصاحبه که آن را 24 خرداد 1401 انتشار داد نوشته است: برای روشن‌تر شدن وظیفه دولت در خصوص تأمین مسکنِ مورد نیاز مردم و نگاهی به آنچه که بر سر قوانین حوزه مسکن گذشته است، با محسن طاهری استاد دانشگاه به گفت و شنود پرداختیم و پرسش نخست:
    
     جایگاه حق مسکن در نظام حقوقی ایران چگونه است؟
    
     پاسخ:
     بند یک اصلِ 43 قانون اساسی، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران را براساس ضوابطی استوار می‌سازد که یکی از آنها تامین نیازهای اساسی مردم؛ مانند مسکن، خوراک، پوشاک، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امکانات لازم برای تشکیل خانواده برای آحاد جامعه است.
     در بند 12 از اصل سوم که مربوط به وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران است آمده است: پی ریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه، مسکن، کار و بهداشت از وظایف دولت است.
    همچنین در اصل 31 قانون اساسی آمده است که داشتن مسکنِ متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است، دولت موظف است با رعایت اولویّت برای آنها که نیازمندترند، زمینه اجرای این اصل را فراهم کند.
     براساس این اصول؛ حق مسکن، یکی از حقوق به رسمیت شناخته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است که دولت‌ها موظّف به تأمین و حمایت از آن شده‌ و به عنوان یکی از تکالیف قانونی دولت‌های متولّی و متصدّیِ اداره کشور، بکارگیری مجموعه امکانات جامعه برای اجرای وظایف محوّله در قالب حق مسکن برای آحاد ملت است.
    
     پرسش دیگر:
    
     آیا دولت صرفا در حوزه تأمین مسکن موظف است و یا در حوزه قیمت گذاری نیز مسئولیّت به عهده دارد؟
    
     پاسخ:
     موضوع کلیدی در مقوله‌ِ در دسترس بودن مسکن برای شهروندان، قیمت مسکن است. بدیهی است قیمت مسکن نباید از طریق جریان اصطلاحا سفته بازی به قدری بالا رود که تحقّقِ «حق مسکن» از دسترس عامه مردم دور باشد. همچنین نباید مسکن به عنوان یک کالای سرمایه‌ای در نظر گرفته شود، به عبارت دیگر؛ شهروندان به مقوله مسکن به‌عنوان یک سپر تورّمی نگاه کنند، چراکه باعث هجوم سیل نقدینگی به سمت آن و در نتیجه عدم کنترل دولت بر قیمت آن خواهد شد.
    
     پرسش:
    
     دولت با استفاده از چه راه های قانونی می تواند قیمت مسکن را کنترل کند؟
    
     پاسخ:
     دولت می‌تواند با تمسّک به ابزارهایی که در اختیار دارد مثل مالیات بر زمین، خرید و فروش ملک و دخالت در قیمت گذاری، مالیات بر خانه های واقعا خالی و ... در پایین ماندن و ثبات قیمت مسکن اقدام کند.
     زمانی‌که امکانات و دسترسی های فراوان در شهری متمرکز می‌شود، سوداگری نیز سهل‌تر خواهد شد و قیمت مسکن در آن منطقه بالا خواهد رفت. از این رو قیمت مسکن، تا حد زیادی به نحوه توزیع جمعیت در جغرافیا نیز مربوط است و عرضه معقول باید در سراسر کشور صورت گیرد.
     منظور از عرضه معقول مسکن، شهرسازی متناسب است؛ یعنی هزینه‌ها و امکانات عمومی به طور یکپارچه‌ای در سراسر جغرافیای ایران با در نظرگرفتن شرایط اقلیمی و توسعه‌ی فضایی مبتنی بر اصول آمایش سرزمین به گونه‌ای توزیع شود که قیمت زمین نتواند به سادگی بالا رود.
     دولت‌ها، سازوکارهای ویژه ای در جهت تحقق حق مسکنِ شهروندان در قالب طرح مسکن مِهر، ساخت سالانه یک میلیون مسکن و … انجام داده‌اند؛ اما به دلیل عدم تعهدات در اتمام پروژه‌ها و احداث بناها در جاهای نامناسب یا عدم برنامه ریزی صحیح از چشم انداز این طرح ها، عملا نتوانسته‌اند حق مسکن که یکی از حقوق اساسی شهروندان است را به نحو شایسته برآورده کنند.
     بخش مسکن از بخش های پیشرو در هر اقتصادی است که توجه بـه آن عـلاوه بر تأثیرات ژرف اجتماعی- فرهنگی، به لحاظ اقتصادی نیزحائز اهمیت بـوده و همچـون موتور رشد و توسعه عمل می کند.
     نکته نهایی اینکه باید رویکرد فرهنگ عمومی مردم و دولت مردان نسبت به مسکن تغییر یابد و به عنوان یک کالا به آن نگاه نشود. در واقع مسکن یک حق اجتماعی مثل سایر حقوق از جمله حق آزادی بیان، رفت و آمد، حق آموزش، بهداشت و کار و... است. نباید سرنوشت این حق مهم و اساسی به بازار سپرده شود.
    
    نقل مطلب از مجله روزنامک شماره 94 ـ صفحه 27:
     www.rooznamak-magazine.com
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ابراهیم رئیسی در مراسم آغاز کار به عنوان رئیس جمهور از تورم، حجم نقدیگی و کسری بودجه و بدهی و آسیب ها سخن گفت و وعده تحول داد
پیام مردم ما در 28 خرداد 1400 (روز انتخابات)، پیام تغییر وضع موجود بود و از منتخب خود خواستند که شرایط و وضعیت اقتصادی و تورّم بیش از 44درصد و رشد نقدینگی 680 درصدی را پایان دهد. بدهی‌های دولت از سال 1394، سه برابر شده‌ و علاوه بر این، علاج کردن وضعیت کسری بودجه 450 هزار میلیاردی از مشکلاتی است که در زندگی مردم اثر گذاشته و ما امروز وضعیت و شرایط اقتصادی مردم را هم به‌دلیل دشمنیِ دشمنان و هم به‌دلیل کاستی‌ها و مشکلاتی که در درون داشتیم، وضعیت مناسبی نمی‌بینیم.
    وی ادامه داد: مشکلات اقتصادی و فرهنگی، مسئله بیکاری و مسکن و دیگر مسائلی که امروز مردم نسبت به آن گله‌مند هستند و همه باید تغییر کند؛ آن‌چه که از همه بیشتر مشکل ایجاد کرده و علاوه بر اینکه آسیب دیدن سفره مردم و آسیب به کسب و کار مردم باید به آن اشاره کرد، آسیب دیدن اعتماد مردم است.
    رئیس‌جمهور گفت: مردم دولتی را خواستند زمام امور را بدست گیرد که این آسیب را جبران کند و اعتماد را به مردم بازگرداند و فاصله‌ی میان ملت و دولت را کاهش دهد، چرا که رابطه بین ملت و دولت برای همیشه می‌تواند بسیار گره‌گشا باشد تا مشکلات حل شود و در مقابل دشمنی دشمنان ایستادگی و مقاومت شود.
    رئیسی با بیان اینکه آن‌چه مردم از او خواسته‌اند، تحوّل است، تصریح کرد: این تحول برای کشور اجتناب‌ناپذیر است و باید این تحوّل رخ بدهد، برنامه دولت برنامه تحول است. این تحول مستند به سند بسیار ارزشمند بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی است که سند ماندگار بیانیه گام دوم مستند اقدامات دولت خواهد بود. ما باید وضع موجود و مطلوب را دقیق ببینیم و فاصله وضع موجود با مطلوب را کمتر و کمتر کنیم و بتوانیم به وضعیتی برسیم که امروز مورد انتظار مردم یعنی تحقق فرازهای بلند بیانیه گام دوم است.
    در این تحول ضروری لازم است که همه فرهیختگان، اندیشمندان، مسئولان، دغدغه‌مندان و عزیزان نقش‌آفرینی و همه‌ی مردم مشارکت کنند و به میدان بیایند و این کار شدنی است؛ ما حتما به‌دنبال رفع تحریم‌های ظالمانه خواهیم بود اما حتما سفره مردم و اقتصاد را شرطی نخواهیم کرد و به اراده بیگانگان گره نخواهیم زد.
    رئیسی گفت: برخی مسائل که دولت از امروز با آن مواجه است، عبارتند از کسری بودجه، بازار سرمایه و ثبات در آن و مسئله بورس، مسئله مهم کنترل تورم و نقدینگی، مسئله گرانی‌ها، مسئله کرونا که امروز موجب نگرانی مردم عزیز ماست، آب و برق و بسیاری از نیازمندی‌های مردم.
    وی ادامه داد: ما یک برنامه‌ی آنیِ کوتاه‌مدت با نگاه به مسائل پیش‌ِرو که دولت با آن‌ها مواجه است، تدوین کرده‌ایم و مسائل را شناسایی کرده‌ایم و به مردم اطمینان می‌دهیم که مسائل شناسایی شده و کار با قوت دنبال می‌شود. یک برنامه تحولی 4 ساله برای کشور تدوین کرده‌ایم که بزودی در اختیار همگان قرار خواهد گرفت که زمینه و بستر برای اجرای برنامه هفتم توسعه کشور خواهد بود. امید داریم که در این برنامه تحولیِ 4 ساله، تمامی دغدغه‌مندان، بدون نگاه به خط و گروه‌ سیاسی و همه فرهیختگان و دلسوزان نقش‌آفرینی کنند و ما از اصحابِ «ما می‌توانیم» هستیم و یقین داریم با مشکلاتی که پیش روست، راه برای برون‌رفت از این مشکلات وجود دارد و نیز اراده محکمی برای رفع آنها. ما جوانان و نیروی انسانی کارآمد داریم. وضعیت را متحول خواهیم کرد و امیدواریم با نگاه صاحب‌نظران و فرهیختگان، شرایط به نفع مردم و ارزش‌های انقلاب و آن‌چه مورد توقع رهبری و مردم است، تغییر کند.
    پس از پایان مراسم تَنفیذ حُکم، آیت الله رئیسی به‌همراه حجت الاسلام حسن روحانی در نهاد ریاست‌جمهور حضور یافت و روحانی دفتر کار را به رئیسی تحویل داد و شد رئیس جمهور سابق.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تیتر روزنامه ها از مراسم تنفیذ حُکم انتخاب ابراهیم رئیسی به عنوان هشتمین رئیس جمهور که 12 اَمُرداد ماه 1400 برگزار شد

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي اقتصاد
50 کارشناسی که در 3 روزِ اولِ پس از تصمیم دولت به حذف 4 صفر از پول، با ذکر دلیل، نظر مخالف ابراز کرده اند به گزارش کیهان و مشرق نیوز



    کیهان ـ شماره یکشنبه 13 اَمُرداد 1398: چهارشنبه نهم مرداد 1398 هیأت دولت لایحه «حذف چهار صفر» از واحد پول کشور را تصویب کرد که به اعتقاد برخی کارشناسان تأثیر مثبت بر اقتصاد کشور و معیشت مردم نخواهد گذاشت.
     در این زمینه تاکنون 50 کارشناس اقتصادی نسبت به حذف چهار صفر از پول ملی واکنش منفی نشان داده اند، ازجمله عباس شاکری، استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که گفته است؛ اضافه یا کم کردن صِفر در شرایط امروز هیچ فایده‌ای ندارد و این پرسش را به میان آورده است که هدف از حذف صفر چیست؟. مردم زمانی آرامش خیال پیدا می‌کنند که قیمت‌ها متناسب با درآمدشان تغییر کند نه مثل امروز که ۷۰ درصد قدرت خریدشان کم شده است!.
    به گزارش مشرق [مشرق نیوز]، حسین صمصامی، استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی چنین نظرداده است: در شرایطی که بخش عمده‌ای از نظام پرداخت‌ها در کشور به‌صورت الکترونیک و با استفاده از دستگاه‌های پوز، خودپرداز و سایر سیستم‌های الکترونیک انجام می‌شود، ضرورتی برای حذف صِفر از پول ملّی دیده نمی‌شود. در واقع طرح چنین مبحثی از سوی بانک مرکزی و اصرار بر اجرای آن، تنها یک نوع عملیات حسابداری است و هیچ تاثیری بر حل مشکلات اقتصادی کشور نخواهد داشت.
    در همین زمینه، حسن سبحانی، استاد دانشگاه تهران گفته است: استدلال اقتصادی برای این کار نشده است. یک اقدامی است که در شرایط ما قطعا فایده ندارد. من حس می‌کنم حذف صِفر اولویّت و مسئله اقتصاد ما نیست.
    به اظهار مهدی تقوی استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی؛ "من به عنوان اقتصاددان، هیچ توجیه اقتصادی برای این کار نمی‌بینم. احتمال اینکه این اقدام باعث هرج ‌و مرج در اقتصاد شود مسئله ‌ای است که وجود دارد. اکنون که تورّم در ایران 40 درصدی شده است به نظر می‌رسد دولت توان ساماندهی اقتصاد کشور را با ایجاد راهکاری برای مهار نرخ تورّم ندارد که دست به این کار زده است.".
    محمدقلی یوسفی، دیگر استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی: "از دولتمردان باید پرسید که آیا در این شرایط، اقتصاد کشور به ثبات رسیده است که اقدام به چنین کاری کرده اند؟، یا خیر؟. چراکه هر تصمیم اقتصادی دارای تبعاتی است که نتیجه آن را باید از قبل پیش‌بینی کرد. این روزها مطالبه مردم از دولت ساماندهی وضعیت اقتصاد کشور و ایجاد رفاه عمومی است، زیرا سیاست‌های اقتصادی دولت تاکنون به بهبود معیشت مردم و اقتصاد کشور منجر نشده است.".
    حیدر مستخدمین حسینی، معاون وزیر اقتصاد در دوره اصلاحات گفته است: "یکی از تصمیمات بی نتیجه ای که دولت می‌توانست در این مَقطَعِ حساس اقتصاد ایران بگیرد همین تصمیم حذف چهار صِفر از پول ملّی است!. دولت به جای آنکه به آحاد مشکلات جامعه رسیدگی کند و راهکارهای لازم را برای برون‌رفت از وضعیت کنونی پیش‌بینی کند، راهکارهایی را می خواهد به مرحله اجرا بگذارد که می‌توانند بازی کردن با اعداد تلقی شوند.".
    در این باره، حسینعلی حاجی دلیگانی، نماینده مجلس شورای اسلامی گفته است: خواست مردم حذف حقوق‌های نجومی، حذف امکانات مفصل دستگاه‌های دولتی و دریافت مالیات از سوداگران، سرمایه داران و سلبریتی‌هاست که باید با اصلاح ساختار بودجه، این دغدغه ها رفع شود و حذف چهار صفر از پول ملی در اولویّت نیست، اما وقتی جرأت برخورد با نجومی بگیران و مالیات از سوداگران، سرمایه‌داران و سلبریتی‌های ورزشی و هنری را نداریم بحث حذف چهار صفر را مطرح می‌کنیم که روش صحیحی نیست. اکنون باید دغدغه ذهن دولتمردان نحوه کنترل نقدینگی در کشور باشد که آن، یک بلای خانمانسوز در اقتصاد کشور است و کارهایی چون حذف چهار صفر هم اگر فرضا گام مثبتی در اقتصاد باشد مُسکّن است چرا که کاهش ارزش پول ملّی معلولِ علّت نقدینگی است و برای درمان معلول باید علّت را رفع کرد و تا نقدینگی هست، مشکل حل نمی‌شود و ما برای حل مشکل باید به رفع علّت بپردازیم چرا که دادن مُسکِّن درد را درمان نمی‌کند.".
    در این زمینه، کیوان کاشفی عضو اتاق بازرگانی با‌اشاره به تصمیم دولت مبنی بر حذف چهار صفر از پول ملی کشور گفته است: "این اقدام در شرایط کنونی کشور کاری عبث است، زیرا در حال حاضر شرایط اقتصادی کشور و جامعه اصلا مناسب چنین کاری نیست. حذف چهار صفر از پول ملی هیچ تاثیری بر بهبود قدرت خرید مردم نخواهد داشت و حتی ممکن است در ابتدای امر به دلیل شرایطی که در گرد کردن پول و اسکناس‌ها رخ‌ می‌دهد، به افزایش قیمت‌ها نیز تا حدودی دامن بزند.".
    کارشناسان دیگری که تاکنون (12 مرداد 1398) طبق گزارش مشرق نیوز با حذف چهار صفر از پول ملی مخالفت کرده اند عبارتند از: محمد مهدی مفتح، وحید شقاقی شهری، کوروش پرویزیان، عبدالحمید انصاری، محمد حسینی، حسن حسینی شاهرودی، میثم رادپور، میثم موسایی، رضا محمدنژاد، داوود سوری، عباسعلی ابونوری، فتح‌الله تاری، قدرت‌الله امام‌وردی، امیرحسین خالقی، مهدی طغیانی، حسین سلاح ورزی، ابوالقاسم حکیمی‌پور، امیرحسین درودیان، محمد لاهوتی، احمد عزیزی، خسرو فروغان، یلدا راهدار، غلامرضا سلامی، جمشید عدالتیان، تیرداد احمدی، محمدقسیم عثمانی، کمیل طیبی، عبدالمجید شیخی، آلبرت بغزیان، عباس هشی، احمد حاتمی یزد، غدیر مهدوی، محمدرضا یوسفی، بهنام ملکی، داوود منظور، بهاءالدین حسینی هاشمی، اسدالله عسگراولادی، مجیدرضا حریری، محمدرضا سبزعلی پور، علاءالدین میرمحمدصادقی، ناصر موسوی لارگانی و کامران ندری. [متن نظرات این 50 کارشناس را در وبسایت مشرق نیوز بخوانید که در آنجا جدول بندی هم شده اند.].
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
داستان نگار نروژي هوادار ايدئولوژي نازيسم
Knut Hamsun
امروز زادروز نوت هامسون Knut Hamsun نويسنده تواناي نروژي است كه چهارم آگوست سال 1859 به دنيا آمد و برنده جايزه نوبل سال 1920 شد. اديبان معروف وي را از داستان نگاران خوب قرون 19 و 20 مي دانند.
     معروفترين داستان هامسون «گرسنه» عنوان دارد و پس آن «تابه» ، «معما» و ... هستند . هامسون در عين حال يك تاريخدان و تحليلگر و يك ناسيونال سوسياليست بود و با اين ايدئولوژي شهرت هواداري از هيتلررا به هم زده بود.
    هامسون در نوشتن داستان سبك خاصي را ارائه داد و اين روش نگارش را در داستان خود تحت عنوان «انس و الفت با خاك» به بهترين صورت به كار گرفته است، به گونه اي كه هركس اين داستان را بخواند خود را مديون سخاوت و زحمت بي دريغ كشاورزان مي داند و به آنان عشق و محبت مي ورزد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي تاريخ‌نگاري
تفکّر قدرت ها پيش از جنگ جهانی اول بر پایه وابسته اقتصادي و فرهنگي کردن کشورهاي ضعيف تر قرار داشت
john atkinson hobson
در چنين روزهايي در سال 1914، جهان در حال فرورفتن به داخل يك جنگ جهانسوز بود ـ جنگ اول جهاني که از 28 جولاي 1914 و نخست ميان دو دولت آغاز و پس از ورود دهها دولت ديگر به آن تا 11 نوامبر 1918 طول کشيد و بسياري از نقشه هاي جغرافيايي تغيير يافت. مورخان وقت درباره اوضاع جهان كه به اين ورطه افتاده بود، همان زمان و نيز در جريان جنگ تفسيرهايي منتشر ساختند و اصحاب نظر، ابراز عقيده كردند كه خلاصه و نمونه هايي از اين مطالب وارد تاريخ شده است.
    «تاريخ نگاران» سالهاي 1870 تا 1914 را سالهاي اوج گيري امپرياليسم تازه خوانده اند كه جنگ ژاپن با چين بر سر مالكيت شبه جزيره كره كه از چهارم آگوست سال 1894 آغاز شده بود گام ديگري در اين راستا بود كه ظرف 4 ماه چين شكست خورد و شبه جزيره كره به تصرف ژاپن درآمد. از سال 1870 بتدريج آلمان، آمريكا و ژاپن نيز به صف قدرت هاي جهاني وقت: انگليس، فرانسه، روسيه و اتريش پيوسته بودند و برخلاف دسته اول، اشتياق فراوان به پيمودن يك شبه ره صد ساله آنها را داشتند.
    در آن تاريخ بيش از نيمي از جمعيت جهان مستعمره بودند. شعار مشترک اين قدرت هاي هفتگانه «گسترش تمدن و قانونمندي» بود.
    قدرت هاي سه گانه رديف اول فرضيه تازه يي را رواج داه بوددند و آن اين بود كه كشورهاي قديمي داراي حكومت ملي و بعضا، روزگاري يک قدرت مثلا ايران را نبايد مستعمره كرد فقط بايد آنها را تحت نفوذ درآورد.
    جوزف چمبرلن وزير مستعمرات انگليس از 1895 تا 1903 معتقد بود كه مستعمرات بايد از نظر اقتصادي و آموزشي چنان به كشور حاكم و مسلط (استعمارگر) وابسته باشند كه هرگز فكر استقلال هم به سرشان نزند. در اين ميان هابسون Hobson اقتصاددان زمان، امپرياليسم را جدا از كاپيتاليسم ندانست و گفت كه امپرياليسم همان كاپيتاليسم دولتي است كه يك كشور و يا گروه تشنه سرمايه گذاري و داشتن قلمرو «بازار» است و علاقه وافر دارد به جايي كه در كنترل و امن است، پول اضافي اش را كه اگر محبوس شود مي گندد سرمايه گذاري كند و محصول ارزان اين سرمايه گذاري را به كشور خود بازگرداند و اين سرمايه كه در عين حال انتقال وسايل توليد است، در كشور مادر توليد كار مي كند. لنين از همين عقيده هابسون استفاده كرد و در نطق تاريخي سال 1916 خود [يك سال پيش از پيروزي انقلاب روسيه] امپرياليسم را بالاترين مرحله كاپيتاليسم خواند و گفت كه كشورهاي امپرياليست مايل به تمركز پول در دست عده يي معدود هستند و اين عده در داخل كشور مردم را برده خود مي كنند و در كشورهاي ديگر دست به استثمار و غارت مي زنند. بنابراين توسعه قانون، تمدن و فرهنگ كه آنها مدعي آن هستند چيزي جز بهانه براي تحكيم استثمار و بردگي جهاني و جلوگيري از اين «حق» كه مردم بايد برابري اقتصادي و اجتماعي داشته باشند، نيست. به اين ترتيب لنين برابري اقتصادي را مقدم بر برابري در آزادي مي شمرد.
     در آن زمان عثماني يك دولت استعمارگر در حال زوال بود، ولي استعمار آن دولت، از نوع قديمي آن و چيز ديگري بود و در اراضي متصرفه به سبك هفت قدرت ديگر سرمايه گذاري نمي كرد و به بسط فرهنگ و تمدن دست نمي زد كه نياز به آن داشته باشند. دليل آن كشتار ارمني هاي خواهان استقلال در سال 1894 بود كه نفوذ فرهنگي آن را كه شدتي نداشت نپذيرفته بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اظهارنظر تاريخدانان در بمباران اتميِ آگوست 1945 ژاپن
بيشتر تاريخدانان كه در دهه آخر قرن بيستم و نيز در دهه يکم قرن 21 به مناسبت سالروز بمباران اتمي هيروشيما (ششم آگوست) مقاله نوشته و مصاحبه كرده اند، گفته اند كه اين بمباران كه باعث رقابت اتمي ميان ملل شده و جهانيان را بر روي بمب ساعت شمار نشانده عملي تقريبا غير ضروري بود زيرا كه پس از شكست آلمان، ژاپن كه فاقد مواد خام بوده است نمي توانست براي مدتي طولاني به جنگ ادامه دهد. با وجود این، مرور زمان نشان داده است که سلاح اتمی یک سلاح بازدارنده از تهاجم به دارنده آن است. این سلاح همچنین عامل قدرت شدن و مطرح بودن دارنده آن است.
     دكتر «گار آلپرووتيز» استاد تاريخ در دانشگاه دولتي مريلند و مولف كتاب «تصميم اتمي» منتشره در سال 1995 كه پرونده هاي محرمانه نظامي ژاپن را مطالعه كرده گفته است كه ورود شوروي به جنگ عليه ژاپن پس از شكست هيتلر، ژاپني ها را بيشتر از احتمال حمله اتمي آمريكا ترسانده بود و آماده مذاكره پيرامون شرايط ترك مخاصمه بودند كه مورد حمله اتمي قرار گرفتند. ژاپني ها از آن مي ترسيدند كه شوروي كه همسايه آنان بود كشورشان و دست کم بخشی از آن را متصرف شود.
     اعلاميه پاياني كنفرانس پوتسدام كه يکم آگوست 1945 انتشار يافت و حكايت از تقسيم آلمان ميان فاتحان جنگ داشت، ژاپني ها را بيش از پيش ترسانيده بود و بيم آنها از تقسيم شدن كشورشان بود زيرا كه اطمينان داشتند كه به تنهايي نمي توانند با دنيا بجنگند و بالاخره شكست خواهند خورد. بنابراين بمباران اتمي آن کشور خيلي زود بود.
    گفته شده است که شتاب ترومن در بمباران اتمی ژاپن این بود که اطلاع یافته بود استالین که در آلمان و اروپای مرکزی میلیون ها نظامی در اختیار داشت و برلین را تصرف کرده بود در پی فرصت و بهانه بود تا با آن نیرو، سراسر اروپا را تصرف و با بازی های دیگر، ایران را در کنترل بگیرد که در مورد ایران، به ساخت مسئله آذربایجان روی آورد. همچنین در خاوردور، تمامی شبه جزیره کره و شماری از جزایر ژاپن را اِشغال کند زیراکه پس از تسلیم شدن آلمان، استالین متوجه خاوردور و جنگ با ژاپن شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
Fairness Doctrine ـ حقی که لغو شد ـ حق دادن توضیح به مطالب رادیو تلویزیونهای آمریکا که باید بی طرفی، موازنه و تعادل را رعایت می کردند
كميسيون ارتباطات آمريكا (اف. سی. سیFCC) چهارم آگوست 1987 «فِرنِس دكترين Fairness Doctrine» را در مورد راديو ـ تلويزيونهاي اين فدراسیون لغو كرد ـ عملی که وسیعا از آن انتقاد شده است.
    طبق اين دكترين، اين دو نوع رسانهِ همگانی مكلّف بودند كه توضيح كساني را كه در باره آنان مطالبي پخش شده بود انتشار دهند و نيز درقبال مطالب جنجالي؛ بی طرفی، موازنه و تعادل را رعايت کنند.
     این دکترین در سال 1949 برقرارشده بود تا پخش مطالب از رادیو تلویزین های آمریکا که همه آنها غیر دولتی هستند؛ منصفانه، دقیق و درست باشد. دیوان عالی آمریکا در سال 1969 این دکترین را قانونی و دادن توضیح را حق کسانی دانسته بود که از آنان نامی در مطالب بُرده می شد.
    در آمریکا پروانه های کار رادیو ـ تلویزیون که همه آنها غیر دولتی هستند یک ساله است و تجدید پروانه با توجه به عملکرد آنها در سال قبل از آن صورت می گیرد. «اف سی سی» در رابطه با رسانه های چاپی (Press) که هرگونه آزادی آنها در قانون اساسی آمریکا تضمین شده است اختیار ندارد. به همین دلیل، انتشار هرگونه نشریه در آمریکا نیاز به دریافت پروانه ندارد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
توقّف انتشار چاپی (کاغذی) 1810 روزنامه در آمریکا در طول 16 سال ـ چراها از زبان صاحبان این روزنامه ها و مخاطبان روزنامه ـ لزوم تطبیق
یکم آگوست 2020 (11 اَمُردادماه 1399) با قطع کامل اِدیشن چاپی یک روزنامه قدیمی و زمانی پُرتیراژ در استیت فلوریدایِ آمریکا، شمار روزنامه های آمریکا که در دو سالِ اخیر ـ از 2018 تا 2020 به انتشار اِدیشنِ چاپی خود پایان دادند به 616 رسید. از آغاز سال 2004 تا یکم آگوست 2020 (در طول 16 سال) جمعا 1810 روزنامه درفدراسیون آمریکا به کار انتشار چاپی خود پایان دادند، 82 درصد آنها، آنلاینیِ مطلق شده اند، 12 درصد آنلاینی و به علاوه یک روز درهفته (یکشنبه ها) اِدیشن چاپی (اصطلاحا؛ کاغذی) و شش درصد دیگر کاملا تعطیل شده اند که این وضعیتِ به دور از پیش بینی، باور حدس وگمان در قرن گذشته، Defunct newspapers عنوان گرفته است. این 1810 روزنامه، جدا از روزنامه هایی هستند که در یکدیگر ادغام شده اند. این، در حالی است که از میان هفته نامه ها و مجله های هفتگی تنها حدودِ 2 درصد، مطلقا آنلاین شده اند و در برابر؛ 6 درصد بر شمار ماهنامه ها و فصلنامه های چاپی افزوده شده است.
    صاحبان روزنامه های تعطیل شده علت را عادت کردن روزافزون مخاطبان به آنلاین خوانی، انتقال اخبار فوری به سِلفون ها (موبایل ها) و اخیرا حتی به ساعت های مچیِ دیجیتالی، آزادشدن دسترسی همگان به اخبار خبرگزاری ها که قبلا تنها مشترکان به آنها دسترسی داشتند و کسب درآمد از اعلانات حاشیه مطالب خود، توجه مردم بویژه جوانان به شبکه های اجتماعی (سوشل میدیا) و مبادله اخبار و اطلاعات، عکس و فیلم میان خود (و اشتراک گذاری) از این طریق، قرارگرفتن اخبار، عکس ها و فیلم های همه شبکه های تلویزیونی در اینترنت و دسترسی همگان به آنها، ترجمه اخبار و نظرات از هر زبان، توسطِ مخاطبِ آنلاین به زبان خود از طریق ماشین ترجمه گوگل و ...، ارسال اخبار و اطلاعیه ها از طریق ایمیل به افرادی که تقاضا کرده باشند، آنلاین شدن آگهی ها بویژه آگهی های کلاسه شده (در ایران؛ نیازمندی ها)، بالا رفتن هزینه چاپ و توزیع خانه به خانه، جمع آوری صندوق های خیابانی روزنامه ها به علت بی توجهی مردم به خرید روزنامه و تنها ـ نگاه انداختن به تیترهای درشت صفحات اول (تیترهای کوچک، از دور و ایستاده قابل خواندن نیست)، تمامی سازمانها، مقامات و معاریف دارای وبسایت اختصاصی شدن و دسترسی آسان و رایگان به آنها و خواندن اقدامات، تصمیمات، گفته ها و ...، شنیدن آخرین اخبار از رادیوِ اتومبیل هنگام رانندگی و یا رفت و آمد با اتومبیل، فروش رفتن روزنامه های معروف و بزرگ توسط ثروتمندان و کمپانی ها با هدف اِعمال نفوذ و ... و خروج این روزنامه ها از بی طرفی و اخبار مطلق نویسی که منبع نقل مطالب برای روزنامه های محلی و کوچکتر بودند، کاهش شمار روزنامه نگاران حرفه ایِ علاقه مند و وفادار به این حرفه که خود، دارای آنلاین شده اند، مستقیما عمل می کنند، ماهنامه ـ فصلنامه، کتابِ ژورنالیستی (شرح مشاهدات و تحقیقات و مسافرت ها) منتشر می کنند و ... و از این طریق، جلب مخاطبان روزنامه ها بویژه مخاطبان سالمند.
    نظرسنجی از مخاطبان روزنامه ها که چرا به خرید روزنامه پایان داده اند واقعیات دیگری را به دست داده است از این قبیل: طولانی بودن اخبار روزنامه ها و با همان انشاء و گفته های قلمبه و سیاستی و حساب شده وبسایت های رسمی، مقامات و سخنگویان، بدون توضیح و بیادآوردن سابقه موضوع و جمع آوری نظرات اصحاب اطلاع در باره موضوع و به عبارت دیگر رونویس برداری (کاپی ـ پِیست کردن از آن وبسایت ها و یا ضبط کردن سخنان و پیاده کردن اظهارات، عینا و با همان جملات محاوره ای)، بکاربردن جملات طولانی و واژه های نامآنوس در خبرنویسی، مشابهِ انشاء دبیرستانی نوشتن، ناقص بودن و بی عکس بودن بیشتر اخبار و ....
    این مخاطبان خواست های خودرا هم به نظرسنج های سازمان های «میدیا ریسِرچ» گفته بودند ازجمله؛ اختصاص دادن صفحات اول، فقط به تیترهای دو ـ سه موضوع مهم روز با عکس های بزرگ تا جلب توجه و رغبت به خریدن و خواندن کند، هرچه بیشتر؛ مقاله و اظهارنظر درباره مسائل و اخبار روز که نخست در روزنامه درج شود (اختصاصی) و سپس نقل در آنلاین ها، اخبار اختصاصی، تحقیقی، تشریحی با جزئیات قضیه و اشاره به سابقه (فیچِر)، ساده نویسیِ کامل، تنظیم خبر برپایه اصول خبرنویسی که مخاطب با خواندن همان پاراگراف اول (لید) اصل قضیه را درک کند، جمع آوری و انتشار اظهار نظر مردم اعم از مردم معمولی و کارشناسان درباره اظهارات مقامات، رویداد، موضوع و مسئلهِ مطرح روز که تکلیف و وظیفه یک رسانه عمومی است، هرچه بیشتر تهیه اخبار میدانی و کسب خبر توسط خبرنگار نه رونویسی از اطلاعیه و اظهار سخنگو و مقام مربوط که نه نویسنده هستند و نه حوصله گفتن جزئیات را دارند.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
نخستين چراغ راهنمايي جهان
امروز سالروز به كار افتادن نخستين چراغ راهنمايي جهان است.
    اين چراغ ترافيك روز چهارم آگوست سال 1914 در شهر كليولند ايالت اوهاپو آمريكا در چهار راه خيابان اقليد (اقليدوس يوناني) و خيابان 105 نصب شد تا اتومبيل رانان را هدايت كند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که مصطفي كمال پاشا تصميم خود به جمهوري كردن تركيه را علني ساخت
Ataturk
مصطفي كمال پاشا ( Ataturk) كه در پي شكست عثماني در جنگ جهاني اول، كمر همت به نجاتِ دست كم خاك اصلي آن بسته بود پنجم آگوست 1919 در نشست ناسيوناليستهاي اين سرزمين در «سيواس» اعلام كرد كه تركيه بايد جمهوري شود. وي اين تصميم را هنگامي علني ساخت كه وطن او در وضعيتي وخيم قرار داشت ؛ فاتحان جنگ هنوز تصميم به ابقاء اين كشور نگرفته بودند و يونان 20 هزار نظامي در «سميرنا» كه از زمان «هُمِر» سابقه يوناني بودن داشت پياده كرده بود و ناوهاي جنگي انگلستان، فرانسه و ايتاليا در آبهاي درياي مرمره تا قسطنطنيه (استانبول)، همه جا ديده مي شدند. سلطانِ عثماني سر جايش نشسته بود و هرج و مرج و كمبود مايحتاج زندگي در همه جا به چشم مي خورد.
    مصطفي كمال (آتاتورك) بعدا راه حلي براي سلطان يافت و آن، اين بود كه چون عنوان بزرگتر سلطان «خليفه مسلمانان» است به همين اكتفا كند و با حرم خود خوش باشد و حكومت را به دولتمردان بسپارد.
    مصطفي كمال كه مردي غير مذهبي و داراي تجربه جنگي فراوان بود يونانيان را از سميرنا بيرون راند، پايتخت را به آنكارا منتقل كرد، براي تركيه كه همه مستملكات اروپايي و عربي خود را از دست داده بود قانون اساسي نوشت، الفباي كتابت را به لاتين تغيير داد و .... اگر ترس از مصطفي كمال نبود ، تغيير نظام حكومتي تركيه آسان نبود.
    در جريان تلاشهاي شش ساله آتاتورك براي حفظ بقاي تركيه، حكومت بلشويكي روسيه از نظر ارسال تسليحات نظامي به او كمك بسيار كرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
معمار ملاقات سران دو كره خودكشي كرد
Chung Mong-Hu
پنجم آگوست 2003 اعلام شد كه روز پيش از آن «چونگ مونگ هو» مدير ارشد كارخانه هاي هيونداي (هاندي) در ساختمان اداري اين شركت در مركز شهر سئول خودرا از دفترش كه در طبقه دوازدهم اين ساختمان قرار داشته به پايين افكنده و خودكشي كرده است. جسد چونك چند ساعت پس از خودكشي به چشم خورده بود!.
    چونگ متهم شده بود كه پيش از ملاقات سران دو كره در ژوئن 2000 پانصد ميليون دلار به كره شمالي منتقل كرده بود كه صد تا دويست ميليون از آن به آن دولت محرمانه اهداء شده بود تا بااين ملاقات كه مبتكر آن چونگ بود موافقت كند و چونگ اين مبلغ را با دست بردن در حسابهاي شركت، از چشم ديگران دور نگهداشته بود و با اين حسابسازي رقم خارج شده بين سيصد تا چهارصد ميليون دلار به نظر مي رسيد كه نشان مي داد براي سرمايه گذاري به كار رفته است.
    چونگ كه در جامعه كره به داشتن روابط نزديك با كره شمالي و علاقه به وحدت كره ـ بدون مداخله بيگانه شهرت داشت به دليل اين حسابسازي از سوي دادستان احضار و براي او پرونده كيفري كه مجازاتي حدود 3 سال زندان دارد تشكيل شده بود.
    كمپاني هيونداي كه اتومبيل، كشتي و لوازم ديگر مي سازد به سه بخش كشتي سازي، اتومبيل سازي، و غيره تقسيم شده بود كه چونگ با حفظ سمت مدير ارشد، درعين حال مدير مستقيم يكي از آنها بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
يك نمونه از مجازات شدن بدون ارتكاب جرم
«توماس دزول» پس از بودن 19 سال در زندان پنسيلوانياي آمريکا، يکم آگوست 2005 آزاد شد.
     وي كه داراي دو فرزند است هنگام آزادشدن از زندان 46 ساله بود. توماس در سال 1986 به اتهام تجاوز به عنف به يك زن بيمار در بيمارستان پيتسبورگ دستگير شده بود و با اين كه به قيد سوگند گفته بود كه بيگناه است، هيات منصفه دادگاه اورا مجرم شناخته و قاضي بناچار حکم مجازات صادرکرده بود.
    دزول آزادي خود را نتيجه پيشرفت علم و آزمايش «دي. ان .ا.» مي داند كه در جولاي 2005 ثابت كرد كه او متجاوز به عنف نبوده است. عبور او از راهرو بيمارستان در ساعتي كه زن بيمار گفته بود در تاريكي مورد تجاوز قرار گرفته باعث دستگيري توماس شده بود. توماس پس از خروج از زندان بر ضد پليس و بازپرس وقت به دادگاه فدرال (سراسري) آمريکا دادخواست داد كه آن دو مرجع در مورد او بي دقتي كرده بودند. به علاوه، ايالت پنسيلوانيا آمريکا بايد غرامت اتلاف 19 سال عمر او را از جيب مردم ايالت (ماليات دهندگان) بپردازد زيرا كه طبق قانون، دولت بايد اشتباه قاضي را جبران كند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
موضوعات مطرح روز با نگاهی بر تیترهای صفحات اول چند روزنامه ـ شماره های 14 اَمُردادماه 1399

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 4 اوت
  • 1578:   سباستيائو پادشاه پرتغال كه براي مسيحي كردن مراكشي ها (موروها) به اين كشور لشكر كشيده بود در جنگ القصر الكبير (آلكازار) از مسلمانان شكست خورد و ناپديد شد!.
        
        
  • 1907:   دولت فرانسه قتل 9 اروپايي را در مراكش بهانه قرار داد و به اين كشور لشكر كشيد و چندي بعد، پس از سازش سياسي با آلمان، مراکش(کشور مغرب) را تحت الحمايه خود کرد.
        
        
  • 1914:   انگلستان آلمان را متهم به نقض پيمان لندن و اعزام نيرو به بلژيك كرد و به آن كشور اعلان جنگ داد و به این ترتیب، پا به جنگ جهانی اول گذارد.
        
        
  • 1916:   دولت آمريكا پيشنهاد خريد «ويرجين آيلند ـ مجمع الجزایری در منطقه آنتیل بزرگتر واقع در کارائیب، قاره آمریکا» را به مبلغ 25 ميليون دلار به دولت دانمارك داد.
        
        
  • 1925:   تفنگداران دريايي آمريكا پس از 13 سال استقرار، خاك نيكاراگوئه را تَرك كردند.
        
        
  • 1940:   ايتاليا كه سوداي بازگشت به عظمت عهد باستان به عنوان امپراتوري روم را در سرداشت همزمان به سودان، كنيا و سومالي كه هر سه سرزمين در استعمار انگلستان بودند حمله نظامي برد و سومالی را تصرف کرد. ایتالیا قبلا بر اتیوپی مسلط شده بود.
        
        
        
  • 1942:   نيروهاي نظامی آلمان حمله به استالينگراد را آغاز كردند که بزرگترین جنگ شهری ـ خانه به خانه را به دنبال داشت. سرانجام آلمان در آن شهر شکست خورد و این، آغاز شکست نظامی هیتلر و عقب نشینی نیروهای او تا برلین بود و خودکشی هیتلر و اشغال نظامی آلمان.
        
        
  • 1977:   با توجه به نتایج بحران نفت در سال 1973 (بحرانی که با تحریم صدور نفت از سوی کشورهای عربی در اعتراض به تعرّض نظامی اسرائیل پدید آمده بود)، كارتر رئیس وقت فدراسیون آمریکا تصميم گرفت وزارت انرژي تاسيس كند که چنين شد.
        
        
  • 1984:   کشور آفریقایی وُلتاي عُليا به «بوركينا فاسو Burkina Faso به معنای خانه پدریِ روی پای خود و سرراست ایستاده» تغيير نام داد. این کشور 275 هزار کیلومتری قبلا مستعمره فرانسه بود و دولت فرانسه نام ولنای علیا به مناسبت رودی که در آنجا جاری بود گذارده بود. جمعیت بورکینا فاسو که 61 درصد آنان مسلمان هستند در سال 2020 حدود 22 میلیون تَن بود.
        
        
        



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com