Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
17 مارس
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 17 مارس
ايران
بوي ضديت با ايران، به رغم وجود عهدنامه
ژوستين دوم
17 مارس سال 568 ميلادي، امپراتور ژوستيَن دوم [جانشين ژوستي نيان كه در سال 565 درگذشته بود] به رغم مفاد عهدنامه سال 561 دو امپراتوري ايران و روم (روم شرقي)، با سركرده طوايف شبه زرد آسياي ميانه (شمال سيردريا) معاهده دوستي و كمك متقابل امضاء كرد كه بوي ضديت با ايران از آن به مشام مي رسيد.
     عهدنامه سال 561، دولت روم شرقي را خراجگزار ايران كرده بود و حق هم پيمان شدن با طرف ثالث بر ضد ايران را از آن دولت سلب كرده بود.
     ارتش ايران در سال 566 طوايف شبه زرد (ختایی ها و اصطلاحا؛ زردهای سیاه) را از قلمرو ايران در آسياي ميانه بيرون رانده بود و خسروانوشيروان ـ شاه وقت ايران پيشنهاد سركرده اين طوايف براي عقد قرارداد را رد كرده و اعلام داشته بود كه ايران تنها با دولت ها معاهده امضاء مي كند نه طوايف. سركرده اين طوايف پس از دريافت اين پاسخ، متوجه ژوستيَن دوم شده بود.
     خسروانوشيروان بسال 579 درگذشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زادروز پلیس تهران
براي پايان يافتن ناامني در تهران كه در سه ماه آخر سال 1291 هجري خورشيدي به چشم مي خورد و از واحد كمكي 380 نفري نیروی ژاندارم هم كاري بر نيامده بود، دولت وقت با هدف رفع نگراني ساكنان پايتخت و برگزاري آيين هاي نوروزي بدون دلواپسي، 27 اسفندماه اعلام کرده بود که از 29 اسفند (دو روز بعد) نظميه تهران (پليس تهران) به سبك اروپا با هشت كلانتري (كُمِيسري) آغاز بكار خواهد كرد و 29 اسفند مقامات دولت در مراسم گشايش كلانتري هاي بهارستان و بازار حضور يافتند.
    سازمان پليس تهران توسط يك افسر سابق پليس شهر استكهلم سوئد تنظيم و كار پياده كردن اين سازمان هم به او واگذار شده بود.
    پليس تهران در نخستين روز گشايش، داراي 479 پاسبان بود که در آن زمان «آژان» خوانده مي شدند و مقرر شده بود که مواجب ماهانه آنان به صورت پول نقد باشد. در آن زمان رسم بود كه اگر در خزانه دولت براي پرداخت مستمري كارمندان پول كافي موجود نبود معادل آن حواله جنس از جمله آجر داده مي شد. اين اجناس به عنوان ماليات بردرآمد از صاحبانشان وصول مي شد. در آن زمان، ايران درآمدِ «بادآورده» نفت و بانک مرکزی نداشت تا از این بانک پول کاغذی (اسکناس) قرض کند و بر میزان نقدینگی بیافزاید. در آن زمان پول ایران بمانند همه کشورهای دیگر در استاندارد طلا بود. بانک انگلیسی ایران ناشر اسکناس رایج کشور بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که روس ها اصفهان را اشغال نظامي كردند
نيروهاي روسيه تزاری كه به بهانه بيرون راندن آلماني ها و عثماني ها، با نقض اعلاميه بي طرفي ايران در قبال دولت هاي متحارب در جنگ جهاني اول، وارد ايران شده بودند 27 اسفند 1294 (18 مارس 1916) شهر مركزي ايران ـ اصفهان را متصرف و به اشغال خود در آوردند. به اين ترتيب، اصفهان براي مدتي در منطقه نفوذ روسيه قرارگرفت.
    نظامیان روس [که جنگ جهاني اول باعث پيروزي انقلاب بلشويکي و تغيير نظام روسيه شد] در پي آغاز جنگ که تزار روسيه با شتافتن به کمک دولت همنزاد خود ـ بلگراد آن را گسترش داده و سراسري کرده بود، وارد مناطق شمال غربي و غرب تا مرکز ايران شده بودند تا به قول خودشان، در اينجا مانع ورود و پيشرفت عثماني ـ متحد آلمان و نيز سرکوب ايرانيان هوادار آلمان شوند. ايرانيان از ديرزمان نسبت به آلماني هاي همنزاد احساس دوستانه داشته اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دكتر يزدي و مجازات اعدام



    دكتر يزدي از سران حزب كمونيست توده و وزير سابق 28 اسفندماه 1333 در مخفي گاهش دستگير و 22 آبان سال 1334 به اعدام محكوم شد.
    مجازات دکتر يزدي دو ماه پس از قطعيت يافتن، با يك درجه تخفيف به حبس ابد تبديل شد.
    
دکتر يزدي پس از دستگير شدن و هنگام انتقال به دستگاه قضايي ارتش

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کُپی تیترهای چند خبر و نظر از شماره های 26 اسفند 1397 شماری از روزنامه های تهران:

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
نخستين نويسنده آلماني برنده جايزه ادبي نوبل و مبتكر داستانِ كوتاهِ غيرخيالي ـ حادثه نگاران روزنامه ها بعدا نویسنده داستان کوتاه شدند
15 مارس زادروز «پل لودويگ فُن هيس Paul Johann Ludwig von Heyse» داستان نويس شهير آلمان است كه در 1830 در برلین به دنيا آمد و در دوم اپریل 1914 درگذشت. وي نخستين نويسنده آلمان است كه برنده جايزه نوبل در ادبيات شد [برنده جایزه ادبی نوبلِ سال 1910]. اين جايزه به خاطر اهمیت و نقش اجتماعی داستانهاي كوتاهش به او داده شد. ابتكار تاسيس انجمن نويسندگان آلمان را به نام او در تاريخ ادبيات ثبت كرده اند كه به رياست دوره اول آن انتخاب شده بود. از او که در عین حال شاعر و مترجم بود 177 داستان کوتاه و 60 درام باقی مانده است. نام او در برخی از شهرهای آلمان ازجمله مونیخ و هامبورگ بر روی خیابان و تالار گذارده شده است.
    فُن هيس در نوشتن داستان كوتاه روشي بكار بُرد كه هنوز دنبال مي شود. به نقل از او در كتاب راهنماي نگارش داستان كوتاه چنين آمده است: داستان كوتاه لزوما خيالي نيست. تاكيد بر اين است كه داستانهاي كوتاه زمينه واقعي داشته باشند. داستان نويس دنبال تلاش روزنامه نگار را مي گيرد كه طبيعت كار او عجله كردن و به موقع رسانيدن مطلب است. روزنامه نگار به اين دو مورد؛ «شخصيت فرد به وجود آورنده ماجرا و چرا آن را به وجود آورده است» با همان چشم مي نگرد كه به موارد ديگر، بنابراين توضيحات او در باره اين دو مورد (دو عنصر خبر به زبان امروزِ روزنامه نگاري) كوتاه و مختصر است و نويسنده داستانِ كوتاه (داستان واقعی) همين دو مورد را بايد مشروحا كشف كند و بشكافد كه اساس كار در همين دو مورد است و ....
    دیده شده است که در دهه های اخیر، اخبار حوادث شهری روزنامه ها (اخبار پلیسی و قضایی) سوژه داستانهای کوتاه (داستانهای واقعی، نَه خیالی) شده اند و بسیاری از حادثه نگاران روزنامه ها (خبرنگاران میزهای حوادث شهری) بعدا داستانِ کوتاه نویس و یا اینکه خاطره نگار شده اند و در این تألیفات، ماجراهایی را که از زندگانی مردم و اشتباهات دیده اند برنگاشته اند که جالب و آموزنده توصیف شده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
انتقال مطالعه از نوشتار به آنلاین ـ کشف یک خطر بزرگ برای اطلاع رسانی منصفانه ـ کنترل سرچ انجين ها با اعلان ـ پیدایش ژورنالیسم بی قاعده
16 مارس 2004 گروه بین المللی مامور بررسی وضعیت «مطالعه» اعلام داشت که گسترش آنلاین ها و قرارگرفتن مطالب چاپی در اینترنت و دسترسی همگان به آنها به دلیل کاهش سال به سال بهای دِسک تاپ ها و لَپ تاپ ها و هزینه ارتباط به شبکهِ شبکه ها؛ کشش به خواندن از نوشتار (کتاب، روزنامه و ... چاپي) کم شده است.
     روانشناسان عضو این گروه، سهولت مطالعه مطالب آنلاین، سرعتِ یافتنِ مطالب مورد نظر از منابع متعدد و کنترل فرد بر درشت و ریز کردن حروف، نمایش تصاویر به صورتی بهتر، اجبار به تمرکز حواس و نیز عادت کردن به این کار را دلیل عمده این «تغییر» دانسته بودند که نتیجه اش کاهش تدریجی مخاطبان رسانه های نوشتاری خواهد بود و به همین نسبت آگهی های تجاری و در نتیجه؛ درآمد. به علاوه، روزنامه نگارانی که به سبب کوچک شدن اطاق های خبر و صرفه جویی در هزینه ها، کار خود را از دست داده اند به ایجاد وبسایت خبری دست زده اند و مخاطبانشان هم به دنبال آنان رفته، آنلاین خوان شده اند. این گروه پیش بینی کرده بود که ظرف ده سال بسیاری از روزنامه ها آنلاینی خواهند شد که هزینه بسیار کمی دارد و نیز دسترسی به اخبار خبرگزاری ها آزاد، همگانی و رایگان خواهد شد که اینک (پیش از مارس سال 2004) منحصر به مشتریانشان است و پولی. [این پیش بینی تحقّق یافته است].
     چهار سال بعد و در مارس 2008، همین گروه ضمن تایید نتیجه گیری سابق اعلام داشت که مطالعه در اینترنت در طول چهار سال میان دو بررسی، 38 درصد افزایش یافته است و در عین حال اخطار کرد که کار ماشین های جست و جو (گوگل، یاهو و ...) بازرگانی تر و سوداگرانه شده و اگر این روند به همین صورت ادامه یابد در آینده ای نه چندان دور، مطالب تبلیغی و حمايت هاي سياسي در تقدّم قرار خواهند گرفت و سریعتر و آسانتر در دسترس مردم جستجوگر قرار داده خواهند شد و بعضا گزينشي که عنوانی جز کنترل مجدد مغزها نخواهد داشت.
    این گروه برای اثبات این نظر خود مثال های متعدد آورده و گفته بود: مثلا، برای یافتن یک موضوع و رویداد؛ ماشین جستجو، نخست روزنامه معیّن و یا منابع مشخصی را به دست می دهد و ردیف بندی منابع؛ «بازرگانی» و «طبق قرارداد» خواهد بود تا بر حسب تقدّم تاریخ انتشار و یا نام منبع برحسب حروف الفبا و ... و برخی از منابع که نظرات دیگری دارند ارائه نخواهند شد [نقض بی طرفی در اطلاع رسانی و معلوم عمومی].
     گروه همچنین توصیه کرده است که برای رفع این نقیصه بزرگ، یک میثاق بین المللی تدوین شود و دست کم یک ماشین جستجو از نوع غیر انتفاعی و سراسری آن بدون محدودیت (جهانی و استفاده از همه زبانها و الفبا ها) به وجود آید و هزینه آن را دولت ها مشترکا و برحسب میزان استفاده کنندگان خود از اینترنت بپردازند تا عرضه اطلاعات (اطلاع رسانی) بی طرفانه صورت گیرد نه برحسب دریافت پول و یا تحت فشار سیاست و ....
    به این اندرز و توصیه های بعدی توجه نشد و توجه مردم جلب «سوشل میدیا» نیز شده است و هرکس درصدد روزنامه نگار شدن خودمانی، خبر و نظر رسانی و افشاگری برآمده است و همچنانکه دیده می شود، رسانه ها نیز به نقل گزارش ها، عکس ها و فیلم های همین «مردمِ روزنامه نگار شده» دست زده اند و بنابراین، ژورنالیسم از مسیر خود خارج شده و باید تعریف تازه ای بر آن نوشت. درگیری رسانه های آمریکا با دونالد ترامپ رئیس این فدراسیون با گزینشی کردن اخبار و ایجاد تغییر و تحریف در مطالب بر بی اعتمادی مردم به رسانه های عمومی افزوده و متمایل به کسب خبر و نظر از یکدیگر، از طریق سوشل میدیا شده اند و مقامات کشورها که چنین دیده اند مخصوصا مشاهده تحریف اظهاراتشان در مَس میدیا (رسانه های همگانی)، آنان نیز به درج کارها و برنامه های خود در سوشل میدیا متوسل شده اند و در نتیجه جهان دارد وارد یک نظام ژورنالیستی بی قاعده می شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
روزي که محاصره قسطنطنيه توسط يک سپاه اسلام آغاز شد
منظره استانبول كه ميان آسيا و اروپا واقع شده است


     17 مارس سال 717 ميلادي محاصره شهر قسطنطنيه پایتخت امپراتوری روم شرقی ـ Byzantine توسط يك سپاه اسلامي مركب از هشتاد هزار فرد مسلح آغاز شد، ولي واحدهاي اين سپاه به علت نداشتن قدرت دريايي موفق به گرفتن شهر نشدند. این رویداد 81 سال پس از پیروزی سپاه اسلام بر نیروهای روم شرقی در کنار رودخانه یرموک Yarmouk و تصرف شام (سوریه، لبنان و بخشی از اردنِ کنونی) صورت گرفت. نبرد 6 روزه یَرموک در آگوست 636 میلادی و سه ماه پیش از نبرد قادسیه که به شکست و اضمحلال امپراتوری ایران منجر شد روی داده بود. یکی از علل تعقیب نکردن رومیان پس از پیروزی در نبرد یرموک این بود که بخشی از سپاه مسلمانانِ فاتح سوریه مأمور کمک به سپاه دیگر مسلمانان در جنگ با ایران در قادسیه شده بود.
    قسطنطنيه در سال 1453 به دست مسلمانان (تُرکان عثمانی) افتاد كه به اسلامبول (شهر اسلام) تغيير نام داده شد که پس از تبديل حروف در جمهوری ترکیه از عربي به لاتين و نوشته شدن واژه ها طبق تلفظ مردم (عامه)، اسلامبول هم مطابق تلفظ عامه، استانبول نوشته شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تجديد نظر در اساسنامه اتحاديه جمهوري هاي شوروي که به انحلال غير متعارف آن انجاميد
17 مارس 1991 مجلس نمايندگان جمهوري هاي 15 گانه اتحاد شوروي (شوراي عالي شوروی) اساسنامه اين اتحاديه را اصلاح كرد تا اين جمهوري ها مخصوصا در زمينه روابط خارجي اختيارات بيشتري داشته باشند. پارلمان جماهيريه شوروي در عين حال و همان وقت به گورباچف اختيارات تازه اي داد كه آنها را درخواست كرده بود. چهار روز پيش از آن، پارلمان شوروي راي داده بود كه حکومت اين كشور پس از 72 سال از انحصار حزب كمونيست خارج شود ـ حزبي كه نمايندگان اين پارلمان را تعيين كرده بود! و همان افراد!.
     با وجود تجديد نظر پارلمان در اساسنامه اتحاديه، يلتسين و سران جمهوري هاي اوكراين و بلاروس در دسامبر همين سال در يك استراحتگاه زمستاني در بلاروس، در يك جلسه خصوصي، اتحاد جماهير شوروي را منحل كردند بدون حضور پارلمان و کسب نظر آن و بويژه برگزاري رفراندم عمومي در سراسر اتحاديه، كه اين تصميم آن سه تَن كه پشتيباني خارجي (غرب به رهبری آمریکا) را داشت سريعا به اجرا در آمد!.
     چندي بعد دوماي روسيه (مجلس نمایندگان روسیه) انحلال جماهيريه شوروي (جانشين امپراتوري روسيه) به آن صورت را غيرقانوني اعلام کرد و مصوّبه خود را در اين زمينه به کاخ کرملين فرستاد که هنوز در آنجا خاک مي خورد. يلتسين (رئيس جمهوري وقت) اين مصوبه دوما را امضا نکرد زيرا که خودش يکي از سه منحل کننده شوروي بود و اگر امضاء می کرد، مدرک و دليل تعقيب قضايي او قرار مي گرفت. «دوما» استدلال کرده بود که پارلمان هر جمهوري هم به طور جداگانه قانونا نمي تواند يک اتحاديه (جماهيريه) را منحل کند، مجموعه پارلمان ها و نيز مردم در يک رفراندم مي توانند اين کار را انجام دهند.
     به رغم اينکه پوتين هم بارها انحلال جماهيريه (تجزيه روسيه تزاري پيشين) را يک مصيبت خوانده است هنوز جز بازگردانيدن کريمه به قلمرو روسيه کار بيشتري انجام نداده است.
     برخی از اصحاب نظر پيش بيني کرده اند که وي (پوتين) سرانجام و در فرصت مناسب اقدام به احياء روسيه بزرگتر خواهد کرد و شايد که رئيس جمهوري شدن پي در پي او با همين هدف (احياء روسيه بزرگتر) باشد و برخی دیگر گفته اند که سرانجام، یک ناسیونالیست روس زمام کرملین را به دست خواهد گرفت و روسیه تزاری در همان مرزها دوباره احیاء خواهد شد. آنان گفته اند که نسبت به پوتین تردید دارند زیرا او که بزرگترین انبار سلاح های اتمی و موشکی را در اختیار دارد و از وجود هزاران پناهگاه ضد حمله اتمی در خاک روسیه ـ که بزرگترین سرزمین جهان است، باخبر است تاکنون حاضر نشده است در برابر تحریم های اقتصادی این کشور دست به تهدید اتمی و ... بزند، چه رسد به احیاء روسیه تزاری. آلمان هم که دهها سال در اشغال نظامی دولت مسکو بود، دارد برایش کُرکُری می خواند!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
نوآوري در تبليغات
در جريان سعي و رقابت متقاضيان نامزدي دو حزب عمده ايالات متحده براي انتخابات رياست جمهوري اين كشور در نوامبر 2008، نوآوري هاي تبليغاتي تازه اي به چشم خورد. تصوير زير، يك مورد از اين نوآوري ها را نشان مي دهد. در عكس، مردي ديده مي شود كه با تراشيدن سر خود و نوشتن نام «هيلري كلينتون» از متقاضيان وقت براي نامزدي از سوي حزب دمکرات بر آن، نوع تازه اي از تبليغ را كه به باور كارشاسنان اين حرفه درجلب نظر موثر مي تواند باشد ارائه داده بود. اين نوآوري توجه روزنامه نگاران را جلب، و اين عكس را به عنوان كاري تازه در رسانه هايشان منعكس كرده بودند كه يك تبليغ رايگان براي سناتور وقت ـ بانو كلينتون بود که موفق هم نشد. در عكس، هيلري نيز ديده مي شود.


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
وقتي كه شمار وكيلان قضايي در يک کشور بيش از ميزان لازم باشد
فدراسيون آمريكا مرکب از 50 استيت را بهشت «مشاوران قضايي» خوانده اند. شمار وكيلان قضايي در آمريكا به نسبت جمعيت بيش از هركشور ديگر است. كثرت اين وكيلان قضايي باعث شده است كه براي كسب مشتري و موكّ دست به تلاشهايي بزنند كه در ممالك ديگر مرسوم نيست؛ از جمله تبليغ (به صورت آگهي تجاري) در رسانه ها كه اگر يك مصدوم حادثه رانندگي به آگهي دهنده وكالت قضايي دهد چنين و چنان خواهد كرد و غرامتي بيش از ديگران خواهد گرفت و .... همين طور براي وكالت طلاق، مهاجرت و دريافت کمکهاي رفاهي از دولت [که رقم بسيار بزرگي از هزينه هاي دولتي در آمريکا شده است] و مزاياي ديگر.
     از كارهاي ديگر اين وكيلان كه عمدتا در يك شركت (Firm) فعاليت دارند اين است كه ببينند مثلا كدام دارو زيان آور تشخيص داده شده است تا اعلام كنند كه مصرف كنندگان جهت تنظيم دادخواست غرامت به آنان مراجعه كنند و يا پس از هر سيل و توفان به شهر توفان زده بروند و به روزنامه محل آگهي بدهند كه قادرند بيش از وكيلان ديگر از شركتهاي بيمه براي صاحب ساختماني كه به آنان مراجعه كند غرامت بگيرند، و ....
    اين وضعيت بر پرونده هاي قضايي و در نتيجه مشكلات افزوده است. اخيرا جمعيت هاي حمايت از تحكيم خانواده به تبليغات (سبك تجاري) مشاوران قضايي كارشناس طلاق ايراد گرفته و اعتراض كرده اند و اين اعتراض در برخي از استيت هاي آمريكا موثر بوده و پارلمانهاي محلي آگهي كردن براي وكالت طلاق را از مارس 2008 ممنوع كرده اند. برخي از اين آگهي ها كه به صورت تابلو و بيلبورد بوده حتي افراد را تشويق به طلاق كرده است. تصوير نمونه اي از اين تابلو ها در زير ديده مي شود:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 17 مارس
  • 180:   ماركوس اورليوس Marcus Aurelius امپراتور روم درگذشت. با مرگ اورليوس، حکومت روم از نظام امپراتوري دوگانه خارج شد. تا اين زمان هر امپراتور رومي يک «شريک ـ امپراتور» داشت. لوسيوس وروس Verus شريک اورليوس بود که پيش از اورليوس درگذشته بود. اورليوس در جنگ سال 164 ميلادي بر امپراتوري ايران پيروز شده بود. اورليوس در عين حال يک فيلسوف و از پيروان مکتب Stoicism بود و مي گفت انساني کامل است که دانشمند باشد و اخلاقيات را کاملا رعايت کند و مقامات دولتي را بايد به چنين افرادي سپرد تا ايجاد نارضايي در جامعه نشود.
        
  • 624:   غزوه بَدر ميان مسلمانان و کُفّار قريش که کنترل مکّه را به دست داشتند روي داد که در آن مسلمانان پيروز شدند.
        
  • 763:   هارون الرشید سومین خلیفه عباسیان در 46 سالگی در توس درگذشت. وی در ری (ایران) بدنیا آمده بود.
        
  • 1373:   اسدپهلوان حاكم كرمان بر آل مظفر ياغي شد و تا زنده بود دست از استقلال برنداشت كه داستاني مفصل است. وي سرانجام به دست نظاميان خود كشته شد.
        
  • 1406:   ابن خلدون دانشمند و اندیشمند بنام در 73 سالگی درگذشت.
        
  • 1789:  


    «جورج سيمون اُهم Georg Simon Ohm» فيزيكداني آلماني كه قانون اُهم Ohm,s Law را نوشت به دنيا آمد. اُهم ضمن مطالعه جريان برق و ولتاژ آن و بررسي کارها و دستاوردهاي فيزيکدان ايتاليايي Alessandro Volt قانون اُهم را نوشت. وي در زمينه فيزيک ازجمله صدا و مقاومت ها و الکتريسته قواعد و تعاريف متعدد به دست داده است که در کتب درسي آمده اند. اُهم ششم جولاي 1854 درگذشت.
  • 1917:   نيكلاي دوم تزار روسيه كه بامخالفت مردم و تظاهرات خياباني پي در پي رو به رو شده بود با هدف برقراري آرامش، اختيارات خود را به يك دولت موقت واگذار كرد كه اين داروي مسکّن هم اثر نداشت و هفت ماه بعد، نظام روسيه با انقلاب بلشويكي تغيير يافت و نظام بلشويکي (کمونيستي) نيز 74 سال بعد و عمدتا به سبب سوء مديريت هاي دولتي و تنبل و بي انگيزه کردن مردم از ميان رفت.
        
  • 1931:   در اين روز استالين «كروپسكايا لنين Nadya Krupskaya» بيوه لنين را از كميته مركزي حزب كمونيست شوروي بيرون كرد. کروپسکايا (1869 - 1839) در 30 سالگي با لنين ازدواج کرده بود. وي که دختر يک افسر ارتش تزار و از طبقه ممتازه روسيه وقت بود از جواني بر ضد طبقه خواص در اين امپراتوري بود که از امتيازات ويژه برخوردار بودند. ناديا با اين تفکر به صف سوسياليست هاي روسيه (شاخه افراطي) پيوست و پس از ازدواج با لنين دوبار مجبور به ترک وطن و اقامت در فرانسه شد. ناديا که قبلا يک معلّم بود سالها از کارشناسان وزارت آموزش و پرورش روسيه شوروي و ده سال معاون اين وزارت بود. وي در عين حال عضو کميته مرکزي حزب کمونيست و عضو شوراي عالي شوروي بود. لنين پيش از مرگ، وصيت نامه خودرا به ناديا ديکته کرده بود. ناديا از مخالفان صدور کمونيسم از سوي مسکو به کشورهاي ديگر و نيز انقلاب دائمي (فرضيه تروتسکي) بود. او عقيده داشت که اگر از طريق مدارس، نسل نو و از طريق رسانه ها (مطبوعات، کتاب و هنر نمايش)، نسل جاري را سوسياليست واقعي نکنيم نمي توان به آينده نظام شوروي اطمينان داشت. او اصرار فراوان به ضميمه شدن رسانه ها به وزارت آموزش و پرورش داشت و مي گفت که اين دو عامل، يک وظيفه مشترک دارند. او مي گفت که بيشتر اعضاي حزب و مقامات حزبي و دولتي تظاهر به سوسياليست بودن مي کنند درحالي که بايد نمونه باشند ـ يک سوسياليت واقعي و داراي رفتار سوسياليستي نَه با حرف و سخن و نمايشي. اختلاف او با استالين بر سر انتخاب مديريت ها بود. استالين مديريت ها را به بله قربان گويان خود مي داد و ناديا مي گفت که بايد به شايسته ها داد تا نظام سوسياليستي از درون ويران نشود.
        «خاطرات ناديا» که مي توانست راه اصلاح امور شوروي قرار گيرد پس از نخستين چاپ، به اشکال مختلف دچار سانسور شد و متون ترجمه هاي آن به زبانهاي ديگر با هم متفاوت است و معلوم نيست که کدام يک از آنها به اصل خاطرات نزديکتر باشد.
    Nadya Krupskaya

  • 1935:   آدولف هیتلر در این روز و 7 ماه پس از بدست آوردن عنوان پیشوایی آلمان و قدرت مطلق شدن، قرارداد وِرسای (قرارداد پایان جنگ جهانی اول) و محدود کردن نظامی آلمان را لغو کرد و مقررات نظام وظیفه را در آلمان به اجرا گذارد که مقدمه اخراج نظامیان فرانسه از آلمان شد و قدرت نظامی شدن دوباره آلمان و پس گرفتن مناطق آلمانی نشینِ جداکرده شده را و سرانجام، آغاز تصرف لهستان و تقسیم آن با روسیه در اول سپتامبر 1939 (که تاریخ شروع جنگ جهانی دوم است). هیتلر در ژانویه 1933 صدراعظم آلمان و سال بعد، پیشوای این کشور (صدراعظم و رئیس جمهوری = رهبر آلمان) شده بود و تا آخرین روزی که زنده بود این عنوان را حفظ کرده بود. وی که در اتریش بدنیاآمده بود 56 سال عُمر کرد.
        
  • 1939:   17 مارس 1939 در جريان جنگ هاي قرن بيستم ژاپن با جمهوري ملّي چين (دولت حزب کومينتانگ) ، ژاپني ها با 200 هزار نظامي بیش از 120 هزار تَن نظامي چینی را در جنوب شرقي این کشور مورد حمله قرار دادند. اين زد و خورد هم که يک ماه و 24 روز طول کشيد به شکست چينيان انجاميد.
         ژاپني ها از سال 1931 تا 1945 در چهار دور با دولت مليّون جمهوري چين جنگنديد و در هر چهار دور پيروزي با آنان بود و بسياري از نقاط چين به تصرف ژاپني ها درآمد و در چند شهر دست به کشتار به صورت قتل عام زدند. ژاپني ها که خود ملي گرا بودند بمانند هر قدرت ديگر نگران توانمندشدن ملي گرايان کشورهاي بزرگ آسیایی باستاني بودند. به باور تاريخ دانان، ملي گرايانِ قدرت های پیشین (پیش از قدرت شدن اروپاییان که قدرت شدنشان نتیجه ساخت باروت بود که از چینیان و از طریق مارکو پولو یاد گرفته بودند)، خواهان احياء امپراتوري و امروزه به صورت ایجاد کنفدراسيون و جامعه مشترک المنافع و قدرت شدن هستند و ...
        
  • 1948:   فرانسه، انگلیس، هلند، بلژیک و لوکزامبورک در شهر بروکسل یک پیمان نظامی ـ امنیتی میان خود امضاء کردند که به پیمان بروکسل معرف شد که بر جای پیمان دونکِرک (پیمان میان انگلیس و فرانسه) نشست و مقدمه ایجاد «ناتو» بشمار آورده شده است که اینک 32 عضو دارد و در اپریل 1949 تأسیس شده است.
        
  • 1988:   در جریان درگیری های نیکاراگوا و هُندوراس، رئیس جمهوری فدرال آمریکا (دولت واشینگتن) سه هزار نظامی برای کمک به هُندوراس به این کشور آمریکای مرکزی فرستاد.
        
  • 2014:   ساکنان کریمهِ دو میلیون و 400 هزار نفریِ 27 هزار کیلومتری واقع در مجاورت دریای سیاه و دریای آزوف در یک رفراندم عمومی رأی دادند که این سرزمین به قلمرو روسیهِ فدراتیو بازگردانده شود. کریمه بخشی از روسیه تزاری بود که سالها پس از تقسیم بندی ظاهری آن امپراتوری توسط مقامات کمونیست، به اراده یکی از سران مسکو، ضمیمه اوکراینِ شوروی شده بود.
        
  • 2022:   هنوز چند هفته از عملیات نظامی روسیه در اوکراین که علل آن نیز اعلام شده بود نگذشته بود که جو بایدن رئیس جمهوی USA اعلام کرد که یک کمک 800 میلیون دلاری دیگر به اوکراین خواهد داد. بخشی از این پول صرف خرید اسلحه و ارسال به اوکراین خواهد شد. برخی تفسیرنگاران کشورهای دیگر در اشاره به این خبر گفته بودند که ممکن است پوتین واکنشی سخت نشان دهد و بگوید که دادن کمک نظامی به یک کشور در حال جنگ، نوعی ورود به جنگ است و طرف دیگر می تواند از خود در برابر کمک دهنده دفاع کند و چنین اقدام دفاعی، تعرّض محسوب نمی شود که پای همه اعضای ناتو را بمیان بکشاند.
        
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    چند تجربه و خاطره از رفت و آمد در تهران در اسفندماه 1392:

        جیب بری در اتوبوس، گرفتن امضاء و اثر انگشت برای گرفتن سلفون!، بی توجهی چند ساله به قطع پیاده رو در یک خیابان پُر رفت و آمد و بر زمین آفتادن و مجروح شدن من در شب بارانی در این خیابان
        
        مشاهدات و تجربه های روزانه افراد ـ صرف نظر از کار و مقام آنان ـ اگر انعکاس یابد به حل مسائل و پیشگیری از مشکل کمک می کند. این مشاهدات و تجربه ها ممکن است به صورت خاطره، روزهای زندگی، تجربه، تاریخ شفاهی، نظرسنجی، گَپی با همسایه و ... انعکاس یابد. تاریخ نگاران از همین مطالب بسیار عادی سر نخ به دست می آورند و یک قضیه را دنبال و بررسی می کنند و برای اطلاع نسل های بعد بر می نگارند تا اشتباه تکرار نشود . از سال 1995 که اینترنت همگانی شده و از طریق آن خبر رسانی می شود، این خاطرات و شرح سفر و مشاهدات روزانه به صورت مطلب و متاع رسانه های نوشتاری درآمده است. به نظر می رسد که انتشار خاطرات و مشاهدات نه تنها از نظر جالب و بعضا بی سابقه بودن بلکه به لحاظ کمک به رفع مسائل جوامع بشری امروز و فردا ادامه خواهد یافت.
        
        و اینک شرح چند مشاهده و تجربه این نگارنده (نوشیروان کیهانی زاده) در اسفندماه 1392 (مارس 2014) در تهران:
        
        جیب بری در اتوبوس
        
        در تهران، رفت و آمد من در شهر، معمولا با اتوبوس و مترو صورت می گیرد. این بار [اسفند 1392] به رغم تداوم افزایش اتومبیلدارها، مسافران اتوبوس و مترو هم به گونه ای چشمگیر زیادتر از گذشته به نظر می آمدند و در واگن ها و اتوبوس ها، حتی جا برای ایستادن نبود. رعایت در صف نوبت ایستادن، ضعیف تر از گذشته به نظر می رسید. با وجود نصب «علامت ویژه» در بالای صندلی های مخصوص سالخوردگان و عصایی ها در اتوبوس های خطوط سراسری که در تهران «بارت» گفته می شوند (اصطلاحی که در منطقه سانفرانسیسکو به متروِ بی اِریا = قطار انتقال مسافران در ناحیه خلیج سانفرانسیسکو = بی اِریا رَپید تراتزیت بکار برده می شود)، قاعده توجه به سالخوردگان، از سوی مسافران دیگر رعایت نمی شد و جوانترها برای برای نشستن روی این صندلی ها هجوم می بردند. از لهجه های مکالمات اتوبوس سوارها چنین بر می آید که مهاجرت روستانشینان به تهران و شهرهای بزرگ ادامه دارد. در اتوبوس و مترو، فعالیت دستفروش ها و گدایان هم مشاهده می شد. تنها چند خط سراسری همچنان متعلق به شهرداری هستند و مابقی غیر دولتی شده اند و بمانند 60 سال پیش، از مسافران پول نقد و کارت پیش خرید می خواهند ـ و این بار 400 تومان که در سال 1336 یک قران (یک ریال) بود. به خاطر دارم که دولتی شدن (به صورت شرکت واحد و وابسته به شهرداری درآمدن خطوط اتوبوسرانی شهری) در سال های 1335 و 1336 و تا نوروز 1337 چه تظاهرات و سر و صداهایی داشت و برای روزنامه ها و خبرنگارانی چون من یک منبع خبر بود.
        
        جیب مرا زدند!
        
        هجدهم اسفند 1392 (نهم مارس 2014) در یک صرّافی میدان فردوسی، 120 دلاری را که در جیب داشتم با ریال مبادله کردم، 372 هزار تومان شد (هر دلار برای خرید ـ 3 هزار و ده تومان که یک ماه بعد 3 هزار و 100 تومان شد). برای دیدار دوستی به خیابان مطهّری (تخت طاووس) رفتم و در آنجا ـ در ساعت 5 بعد از ظهر وارد ایستگاه مترو در خیابان مفتح (خیابان روزولت شمالی سابق) شدم، مملو از مسافر بود. مسافر به حدی زیاد بود که ورودی واگن مترو بسته نمی شد. میان مسافرانِ ایستاده، فاصله نبود. در ایستگاه دروازه دولت پیاده شدم و در 77 سالگی پس از بالا رفتن از دهها پله به خیابان رسیدم. خواستم از پلکان برقی بالا و پایین روم تا بر اتوبوس خط سراسری میدان آزادی ـ سه راه تهران پارس سوار شوم و به خانه بروم که پلکان از کار افتاده بود و بالا و پایین رفتن از آن به علت ارتفاع هر پله، دشوار. در بالای پلکان نگاهی به ساختمان های مُشرف بر خیابان کردم، بالکن ها رو به خرابی رفته بود، شیشه پنجره ها کثیف و تعمیر و تمیز نشده بود، تعجب کردم.
        اتوبوس هم بمانند مترو، بسیار شلوغ و پُر بود و مسافران به هم فشرده ایستاده بودند. با اینکه بر بدنه درونی اتوبوس اخطار نصب کرده بودند که مسافران مواظب جیب خود باشند، به علت کثرت مسافر نتوانستم دست روی جیب بگذارم و هنگامی که به خانه رسیدم، از 372 هزار تومان اثری نبود و معلوم بود که جیبم را زده بودند، کجا؟ ـ در مترو و یا اتوبوس، نمی دانم. با کارت بر اتوبوس سوار شده بودم، نه دادن پول نقد تا از وضعیت جیب آگاه شوم. آن شب مهمان بودم و چون تا روز بعد که صرّافی ها باز می شدند پول نداشتم، مجبور شدم از یک دوست بخواهم که مرا به خانه میزبان برساند و دوست دیگری بازگرداند.
        
        دادن امضاء و اثر انگشت برای گرفتن سلفون!
        
        ترافیک سنگین تهران سبب شد که چندبار، سر وقت به مطب دندانپرشک (دکتر شهرام کیهان ـ خیابان قائم مقام فراهانی ـ کوچه دهم ـ شماره 22 ـ طبقه دوم) نرسم و چون در تهران، سلفون (تلفون موبایل) ندارم، مُنشی دکتر نتوانست تماس بگیرد و بداند که کجا هستم. سرانجام، دندانپزشک تصمیم گرفت برایم یک سلفون با «سیم کارت» کوتاه مدت بخرد (گویا به مبلغ 75 هزار تومان) تا در صورت داشتن تاخیر در نوبت بعدی بداند که چرا دیر کرده ام. دکتر به من گفت که باید شخصا به یک نمایندگی «ایرانسِل» بروم تا کارت را فعّال کنند و شماره بدهند.
         24 اسفند 1392 به یک نمایندگی ایرانسِل در پاساژ ماندانا (خیابان دماوند) رفتم، متصدی آن گفت که باید یک فتوکپی از کارت ملّی خودرا ببرم و فُرم مربوط را هم امضاء کنم و .... فتوکُپی گرفتم و بُردم. گفت که تصویر کارت باید بالای صفحه باشد و پایین آن تا حدی سفید (خالی) و جا برای نوشتن. در عین تعجب، چنان کردم. در فُرم، نام و مشخصات من از روی کارت ملّی، آدرس پُستی و مشخصات کامل محل سکونت را نوشتند و در منتهی الیه زیر برگه فتوکُپی و درگوشه سمت راست آن با فاصله چند سانتیمتری از تصویر کارت ملی، از من امضاء گرفتند و خواستند که در کنار امضای خود انگشت هم بزنم! و مرکّب انگشت زنی (انگشت نگاری) هم داشتند. گفتم که این کار مطابق استاندارد نیست. وقتی که یک فرد در حضور یک متصدی ورقه ای را امضاء کند، نیاز به انگشت زدن ندارد. انگشت زدن، چرا؟. به علاوه، چرا باید بالای امضاء (یک فاصله چند سانتیمتری) سفید باشد و این، یعنی گرفتن نوعی «سفید امضاء» که می شود در آن قسمت سفید و خالی از نوشته، هرگونه تعهد و قول و قراری را نوشت که ممکن است درد سر قضایی ببار آورد. متصدی گفت: همینکه هست. ورقه را امضاء کردم و انگشت زدم ولی گفتم که باید بروم و مشورت کنم، اگر پشیمان شوم می آیم و فتوکُپی را پس می گیرم.
        تلفنی با دو قانوندانِ آشنا مشورت کردم گفتند که بهتر است امضا و اثر انگشت خودرا پس بگیرم و اگر قرار باشد که سِلفون (موبایل) داشته باشم، تلفن یک آشنا را برای چند روز که لازم است عاریه بگیرم. به نمایندگی ایرانسِل بازگشتم و پس از جرّ و بحث، ورقه را پس گرفتم، ولی فُرم را نداد. به او گفتم که این سلفون (بدون کنترات) را در آمریکا از هر مغازه می شود خرید و بعدا و در صورت لزوم از طریق اینترنت تمدید کرد.
         ماجرا را با دو روزنامه نگار (اسماعیل عباسی نویسنده همشهری و کاظم رهبر دبیر تحریریه شرق) در میان گذاشتم که هر دو در این باره از قول من مطلبی در ستون «مخاطبان» چاپ کردند تا شاید در ضوابط دریافت شماره سِلفون ایرانسِل در ایران بازنگری شود. در زیر کُپی مطلب روزنامه شرق آمده است:
        



        
        کو گوش شنوا!
        
        چندین سال بود که گفتم و نوشتم که پیاده رو جنوبی خیابان بسیار پُر رفت و آمد دماوند، در ایستگاه داریوش ـ میان یک میوه فروشی و یک نمایشگاه و تعمیرگاه خودرو و یک بانک ـ به علت جلو آمده بودن یک ساختمان قطع می شود و افراد پس از رسیدن به ساختمانِ جلوآمده باید از روی شبکه آهنی روی جوی آب که در برخی نقاط، فاصله میله های آن از هم زیاد است بگذرند، وارد خیابان شوند و پس از طی کردن چند قدم دوباره به پیاده رو بازگردند که برایشان مخاطره آمیز است. قطعا دیگران هم این مسئله را مطرح کرده بودند که هر روز در دیدرس کارکنان شهرداری هم بوده است. در دهه قبل، قضیه را حتی به گوش رئیس شورای شهر تهران رسانده بودم که دست اندر کار روزنامه نگاری بود و با هم آشنا بودیم، ولی مسئله همچنان باقی مانده است!.
        خانه من در کوی «تهران شرق» قرار دارد و بناچار هر روز دو ـ سه بار باید از این پیاده رو بگذرم. در سال 1390 (2011 میلادی) در همین محل پای من میان آن میله های آهنی [فاصله دار] گیر کرد و آسیب دید و قضیه بیان شد ولی موثر نیافتاد. به همگان گفتم که این پیاده رو در همانجا به دیوار یک ساختمان ختم! و قطع می شود و راهی نیست جز گام گذاردن به سواره روِ بسیار پُرترافیک. در همان نزدیکی، خط کشی ویژه عبور پیادگان وجود دارد که اتومبیلرانان به حق تقدّم پیادگان به عبور از آن، چندان اعتناء نمی کنند (ضعف مدنیّت).
        اوایل شهریور سال 1392 (2013 میلادی) یک روز پس از خروج از خانه که در کوی «تهران شرق» قرار دارد، در همان محل [ضلع جنوبی پیاده رو خیابان دماوند در ایستگاه داریوش ـ مقابل ورودی بانک و نمایشگاه خودرو] و این بار به علت پله ی شیب دار داشتن پیاده رو (غیر مهندسی ساخته شدن آن) بر زمین افتادم که جریان آن رسانه ای هم شد [کُپی زیر]. معمولا پیاده روهای غیر مسطح، یا پلّه معمولی کم ارتفاع دارند و یا شیب سراسری نه پلّه ی مورّب با شیب های متناوب (مشابه دست انداز).
        
    انعکاس حادثه شهريور 1392


        همان روز (اوایل شهریور 1392) خواستم با روزنامه شرق تماس بگیرم، قضیه را بگویم تا برنگارند شاید مسئله در سطح بیشتری مطرح و حل شود و نیز از احوال همکاران آشنا، در آن روزنامه جویا شوم ولی اطلاعات تلفن (118) شماره تلفن روزنامه شرق ـ با آن شهرت جهانی را نداشت!، تعجب کردم. تهران تنها شهری است که دفتر تلفن ندارد و تشابه اسمی افراد مانع از آن می شود که بدون دادن نشانی، بشود از 118 شماره تلفن یک فرد را بدست آورد. قبلا تهران بمانند همه شهرهای جهان دارای دفتر تلفن و یلوپیج بود که یک رِفرِنس است ـ وسیله رفع نیاز برای همگان و ابزار کار برای خبرنگاران. نبودِ «یلوپیج» است که مردم به خرید روزنامه های دارای «صفحات و یا ضمیمه آگهی های کوتاهِ معروف به نیازمندی ها» روی می آورند.
        به رغم اعتراض، بازهم اقدامی صورت نگرفت و گوش شنوا نبود. وضعیت این قسمت از خیابان که هر روز هزاران نفر از آن عبور می کنند نه تنها به همان صورت باقی مانده است بلکه در طرف شرقی آن و چند قدمی میوه فروشی هم یک چهارچرخه جمع آوری زباله قرار داده اند که مزید بر علت است و گاهی کثرت میوه ها و سبزی های گندیده که در چهارچرخه ریخته می شود به حدی زیاد است که به خیابان می افتند و یکی از همین میوه ها بود که 22 اسفندماه 1392 باعث زمین خوردن من و آسیب رسیدن به پایم شد. در این شب بارانی و کم روشنایی (22 اسفندماه 1392) در همان محل (محلی که پیاده رو قطع می شود ـ میان میوه فروشی و نمایندگی خودرو) پایم در خیابان پُر از آب باران و انعکاس نور چراغ اتومبیلها پس از برخورد به آب، روی یک نصفه پرتقال گندیده که از جایگاه چرخدار محل جمع آوری زباله بیرون افتاده بود قرار گرفت و لیز خورد و بر زمین افتادم و زانویم آسیب دید ـ زخم برداشت و متورّم شد [عکس زیر].
        



        دکتر به من 77 ساله ـ فردی که با دانش، قلم و مهارت های خود، 57 سال به ایرانیان و پارسی زبانان خدمت کرده، بدون چشمداشت مالی بزرگترین تاریخ ژورنالیستی آنلاین را برای ایرانیان به وجود آورده، کمک بسیار کرد تا همشهری، روزنامه شهرداری تهران پا بگیرد که غلامحسین کرباسچی شهردار وقت به ما روزنامه نگاران قدیمی گفته بود که هدف از تاسیس آن ارتقاء مدنیّت و فرهنگ درجامعه و رفع مسائل شهری است ـ گفت که ممکن است به غضروف زیر کاسه زانو آسیب وارد شده باشد.
        
        عکس های زیر وضعیت هر دو سوی قسمت قطع شده پیاده رو در شب بارانی 22 اسفند 1392 و یک روز معمولی [شرق و غرب ساختمانی که پیاده رو را قطع کرده و زباله دانی 4چرخه کنار میوه فروشی] و زخم پای مرا نشان می دهد:
        



        


     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com