Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
9 مارس
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 9 مارس
ايران
زمانی که گشتاسپ به آيين زرتشت گرويد
در نيمه مارس (يك هفته به آغاز بهار) گشتاسپ، شاه كياني، به آيين زرتشت گرويد. در آن زمان، هنوز ايران به صورت يك دولت واحد در نيامده بود و قلمرو گشتاسب عبارت بود از: سيستان (ايران و افغانستان)، آريا، و مناطقي كه امروز كرمان و قسمت هايي از فارس، يزد و اصفهان را تشكيل مي دهند و پايتختش زابل بود كه رستم و يعقوب ليث هم از همين خطه برخاسته اند.
     گشتاسپ پس از نزديك به دو سال مذاكره و بحث با فرستادگان زرتشت، قانع شد و پذيرفت كه از پيروان آموزشهاي او باشد. برخي از مورخان، زمان آن را سال 725 پيش از ميلاد نوشته اند كه نمي تواند دقيق باشد. زرتشت تنها پيامبري است كه از ميان قوم آرين (ايران و اروپا) برخاست.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که کار ساختن طاق کسرا (ايوان مدائن) پايان يافت ـ ديدار خسروانوشىروان با مردم معمولي در اين تالار و شنيدن درد دل ها و پيشنهادها
باقيمانده طاق کسرا - تالاري که مردم معمولي هم به آن راه داشتند

نهم مارس (مارچ) سال 551 ميلادي كار ساختن تالار تازه در كاخ سلطنتي تيسفون (36 کیلومتری جنوب بغداد وپايتخت ايران به مدت 772 سال) كه بقاياي آن هنوز باقيست و به طاق كسرا (ايوان مدائن) شهرت يافته با شتاب به پايان رسانده شد تا براي آيين هاي نوروزي آن سال آماده باشد. طاق كسري تنها ساختمان مسقّف باستاني جهان است كه به صورت آزاد و بدون تكيه داشتن به عاملي ديگر، برسر پا باقي مانده است. برخی از شاعران پارسی زبان، در اشعار خود از تالار خسروانوشیروان در تیسفون (طاق کسرا) به نام «بارگه داد» یادکرده اند. کار ساختن اين تالار كه با فرش معروف «بهارستان» مفروش شده بود از سال 549 ميلادي، به تصميم خسروانوشيروان ـ شاه ساساني وقت ـ آغاز شده بود. خسروانوشيروان علاقه مند به ديدار مردم (اصطلاحا؛ دادن بار عام) بود و به همين دليل خواسته بود كه تالاري بزرگ با عمارت ضميمه آن ساخته شود. وي همزمان دستور داده بود كه در گندي شاپور (خوزستان) يك دانشگاه براي تحقيق و تدريس طب و فلسفه ساخته شود كه ظرف يك سال ساخته و در 552 ميلادي آماده فعاليت شد. کار تکمیل کانون دولتی تالیف و ترجمه کتاب نیز که درجهان الگو شده است در همين سال به پایان رسید که برخی از تولیدات این مرکز ازجمله ترجمه کتاب «کلیله و دمنه» از هندی موجود است.
    مِهِستان (سنای ایران) از سال 135 پیش از میلاد (2148 سال پیش) و پس از تکمیل شهرسازی تیسفون و انتقال پایتخت ایران به این شهر، جلسات خودرا در اینجا برگزار می کرد. شهر تیسفون در ساحل دجله از سال 135 پیش از میلاد تا سال 637 میلادی به مدت 772 سال پایتخت ایران بود که در این سال و پس از نبرد قادسیه به دست عرب افتاد و رو به ویرانی گذارد. ولی ویرانه کاخ خسروانوشیروان (طاق کسری) همچنان پابرجا مانده است که تاریخ نگاران آن را «کاخ عدل» لقب داده اند زیراکه انوشیروان علاوه بر جلسات همگانی معروف به «بارِ عام»، در آنجا [مستقیما و بدون واسطه] با مردم معمولی دیدارمی کرد و به درد دل آنان گوش فرا می داد. همچنین، وی یک زنجیر متصل به زنگ، در اطاق مجاور دفتر کار خود تعبیه کرده بود که یک سر زنجیر از تیری چوبی در میدان بیرونی کاخ آویزان بود و هرکس که شکایت و یا پیشنهاد داشت، به میدان می رفت و زنجیر را می کشید و زنگ به صدا درمی آمد و خسروانوشیروان به بالکن کاخ می رفت و حرفهای آن فرد را می شنید و اگر لازم می آمد وی را به حضور در دفتر کار خود دعوت می کرد.
اين تصوير در سال 1840 با دست و قلم از طاق کسرا کشيده شده است


    
    
... و گزارش نگراني آور هجدهم اسفند 1397 روزنامه کائنات چاپ تهران درباره طاق کسري!، يکي از نمادهاي تمدن و عظمت ايرانيان که در صفحه اول اين روزنامه درج شده است:

    
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که جلال الدین خوارزمشاه شهر تفلیس را تصرف کرد ـ نگاهی به خوارزمشاهیان، خوارزم و کارهای جلال الدین
جلال الدين خوارزمشاه که شرق و شمال شرقی ایران بزرگتر را به مغول باخته بود، پس از پایتخت خود کردن شهر تبریز به گرجستان لشکر کشید و نهم مارس (روزی چون امروز) در 1226 شهر تفلیس را تصرف کرد.
    جلال الدین که با پدرش سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه از برابر مغول در خوارزم عقب نشینی کرده و به جزيره آبسکون در شرق درياي مازندران پناه برده بود، پس از درگذشت پدر با باقيمانده نيروي نظامي به هرات و مناطق خراسان جنوب شرقی رفت و همين خودنمايي سبب شد که چنگيز سريع تر در سرزمين ايران به پيشروي دست بزند.
     چنگيز نخست يک اميرزاده مغول را به جنگ جلال الدين خوارزمشاه فرستاد ولي اين نيرو در پَروان (در افغانستان امروز) از جلال الدين شکست خورد. جلال الدین در پی این پیروزی مناطق بیشتری را در شرق تصرق کرد. چنگيز که چنين ديد ـ خود به تعقيب وي پرداخت. جلال الدين به جنوب شرقي (پاکستان امروز) عقب نشيني کرد ولي چنگيز همچنان او را كه درحال عقب نشيني بود دنبال مي كرد. جلال الدين در کنار رود سند پس از يک درگيري کوتاه و در حالي که چنگيز نظاره مي کرد با اسب از رود سند گذشت و به هند رفت تا از پادشاه هند کمک بگیرد. چنگيز به دليل بدي هواي دره سند از ادامه تعقيب جلال الدين منصرف و از منطقه خارج شد. جلال الدين سه سال در هند به جمع کردن نيرو و بازآوردن نظامیان پراکنده خود پرداخت و به ايران بازگشت و درسال 1225 ميلادي به كرمان وارد شد و به خواست برادرش غیاث الدین پیرشاه که حکومت اصفهان، فارس و همدان را بدست داشت، فرمانداری بُراق حاجِب ـ یک سرکرده قره ختایی را بر کرمان تأیید کرد .
     وي پس از تثبیت حکومت خوارزمشاهیان بر کرمان، فارس، اصفهان (صفاهان ـ سپاهان) به لُرستان رفت و به الناصر خليفه عباسي وقت پيام اتحاد (اتحاد در برابر تعرّض احتمالی مغول) فرستاد. خليفه که نگران پيشروي او و تعاقب مغول ها بود، نه تنها پیشنهاد ائتلاف را رد کرد بلکه به جنگ با او، لشکر فرستاد که جلال الدين دوبار و در دو منقطه از جمله در خوزستان سپاهيان خليفه را شکست داد و به تصرف مناطق شمال غربي ايران ـ آذربايجان، کردستان، اران و ... ادامه داد و شهر تبریز را پایتخت خود کرد. جلال الدین که نام کامل او جلال الدین منکبرنی (منگبرنوـ منگ بردی = خداداد) بود و هنوز عنوان پادشاهی بر خود نگذاشته بود پس از تصرف تفلیس، از گرجستان و از طریق ارمنستان عازم تصرف قلمرو سلجوقیان آناتولی شرقی (شرق ترکیه امروز) ازجمله شهر خلاط و مناطقی از قلمرو ایوبیان (کُردها) شد که موفق نشد و چون تغییر رفتار داده بود و خشونت می کرد در دیاربکر (کردستان ترکيه) در 15 آگوست 1231 ترور شد. مغول ها که در تعقیب او بودند در همین سال تبریز را تصرف کردند.
    خوارزمشاهیان از ایل «بِگدلی» از گروه اُغوزها بودند و سر دودمان آنان انوشتگین ـ یک ژنرال تُرک بود که فرماندار منطقه خوارزم شده بود. شکست سلطان سنجر سلجوقی از قره ختائیان و سپس مرگ او، بر قدرت خوارزمشاهیان که به تدریج ایرانیزه شده بودند افزود و قلمرو آنان گسترش یافت و اگر اشتباه سیاسی حاکم اُترار (واقع در جنوب کزاخستان کنونی) و قتل فرستادگان تجاری چنگیزخان نبود، لشکرکشی مغول به ایران و روسیه و ... صورت نمی گرفت. حکومت خوارزمشاهیان از سال 1077 تا 1231 میلادی طول کشید. خوارزم که مَهد آرین ها خوانده شده است از دو واژه پارسی «خور ـ خوار = خوزشید و زم = زمین» گرفته شده است و یک ساتراپی ایران باستان به نام Huvarazmish بود (شرق دریای مازندران و جنوب دریاچه ارال که این قسمت از این دریاچه اینک خشک شده است).
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
احمد حسن ميمندي وزير اعظم شد
نهم مارس سال 1031 ميلادي سلطان مسعود غزنوي احمد حسن ميمندي را سمت وزير اعظم داد. به شرحي كه در تاريخ بيهقي آمده است، سلطان مسعود در همين سال تاجگداري كرده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تظاهرات ظاهرا ضد انگليسي ميدان توپخانه تهران در سال 1296!
18 اسفند 1296 (9 مارس 1918) براي دومين بار ظرف 9 روز گروهي از تهراني ها در ميدان توپخانه اجتماع كردند و بر ضد انگلستان شعار دادند و خواستار شدند كه اين دولت بمانند روسيه قرارداد تقسيم ايران (سازشنامه مورخ اوت 1907 سن پترزبورگ منعقده ميان انگلستان و روسيه) را لغو كند و نظاميانش را خارج سازد.
    مستوفي الممالك رئيس الورزاء وقت ظاهرا اين تظاهرات را جدي گرفت و بعضي از نويسندگان روزنامه ها را متهم به تحريك مردم كرد و دستور توقيف موقت روزنامه هارا داد و قضيه بزرگتر از آن چه كه بود جلوه كرد. چند روز بعد نمايندگان دولت انگلستان در تهران با اشاره به اين رويدادها اعلام كردند كه حاضرند «اس . پي . آر» را به دولت ايران واگذار كنند مشروط بر اين كه افسران انگليسي باقي بمانند و در مورد قرار داد 1907، زماني كه دولت ثابتي در مسكو مستقر شود تصميم گرفته خواهد شد!.
     اين اعلاميه در حقيقت براي آماده ساختن مقدمات تنظيم قرارداد بعدي (وثوق الدوله) و تحت الحمايه كردن ايران و به دست گرفتن سر پرستي همه آن بود. بنابراين نمي توان اين نظر را كه تظاهرات ميدان توپخانه طرح و نقشه انگليسي ها براي هموار ساختن راه تنظيم قرارداد بعدي (وثوق الوله ) بود رد كرد، مخصوصا كه در آن زمان انگليسي ها نيروي نظامي بزرگ و تازه اي را وارد ايران كرده بودند و اين نيرو وارد قزوين شده بود تا به شمال برود و احيانا بر ضد بلشويكها وارد جنگ شود.
     همانطور كه بارها گفته شده است در باره رويدادها و تحولات ايران پس از قتل آغامحمدحان قاجار تحقيق حرفه اي جامع نشده است. نمي شود به گزارشهاي مطبوعاتي وقت، متون قراردادها و خاطرات رجال كه واضح است براي دفاع از خود و دوستانشان و يا بر ضدمخالفان شخصي شان نوشته شده اكتفا كرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ويلي برانت در تهران
18 اسفندماه 1350 (9 مارس 1972 ) در تهران اعلام شد كه ميان ايران و آلمان فدرال (غربي) درزمينه نفت و همكاري هاي اقتصادي ديگر از جمله تسهيلات بازرگاني توافق حاصل شده است. سه روز پيش از آن ويلي برانت صدر اعظم سوسيال دمكرات آلمان و رئيس انجمن سوسيال دمكراتهاي اروپا وارد تهران شده بود. با اين كه آلمان و انگلستان هر دو عضو بازار مشترك اروپا بودند، چند روز پس از ديدار ويلي برانت از تهران، وزير امور خارجه وقت انگلستان هم به تهران سر زد. ويلي برانت از مردان بزرگ قرن 20 اروپا بشمار مي آيد. وي پس از اين كه معلوم شد رئيس دفترش جاسوس جمهوري دمكراتيك آلمان (آلمان شرقي) بود به جاي دفاع از خود، مسئوليت را برعهده گرفت و از قدرت كنار رفت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گزارش انتصاب حجت الاسلام ابراهيم رئيسي به رياست قوه قضائيه، تيتر صفحات اولِ شماره هاي 18 اسفند 1397 روزنامه هاي ايران


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تيتر سه روزنامه ايران از خطبه هاي نماز جمعه 17 اسفند1397 تهران:

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
ابوشكور بلخي شاعر انديشمند ايراني در يك نگاه
نهم مارس 987 ميلادي (365 هجري خورشيدي) سالروز درگذشت ابوشكور بلخي يكي از 27 شاعر و اديب دوران سامانيان است كه نظم و نثر فارسي را احياء كردند. ابو شكور درعين حال از نخستين منثوي سرايان ايران است. وي مردي فروتن بود و فروتني اش از اين شعر او استنباط مي شود كه گفت :
     تا به آنجا رسيد دانش من
     كه بدانم همي كه نادانم

     ابو شكور كه فارسي او با فارسي امروز تفاوتي ندارد و بسيار ساده و روان است معتقد به «تناسب ميزان دانش با رفتار انساني» است. وی ميان «اراده و تصميم» و «خرد و دانش» رابطه مستقيم بر قرار ديده كه خردمند را قادر به كنترل نفس اماره دانسته و در اين زمينه گويد:
     خردمند گويد؛ خرد پادشاست
     كه بر خاص و برعام فرمانرواست

     ابو شكور همچنين براين عقيده است كه با دانش و دانايي همه مسائل را مي توان حل كرد و در اين باره گويد:
     جهان را به دانش توان يافتن
     به دانش توان رشتن و بافتن

     «آفرين نامه» از ابو شكور بلخي است. وي مورد توجه و عنايت خاص نوح ساماني، شاه وقت بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
صنايع و فنون
نخستین اتومبیل چهارچرخ جهان و اولين موتوسيکلت
Gottlieb Daimler
چهارم مارس 1885 «گوتلیب دایملر Gottlieb Daimler» ـ مهندس آلمانی (مارس 1834 ـ مارس 1900) با کمک مهندس ویلهلم مایباخ Wilhelm Maybach در کارگاه خود در منطقه بادن وورتمبرگ (واقع در جنوب آلمان) موفق به ساخت انجین بنزینی کاربوراتور دار (انفجاری) شد و چون کوچک بود آن را به نوعی دوچرخه بستند و به این ترتیب نخستین موتوسیکلت جهان متولد شد. تلاش این دو برای ساخت یک انجین بزرگتر و ساخت خودرو ادامه یافت و در طول دو سال اتومبیل چهارچرخ و چهاردنده ساخته شد که از چهارم تا هشتم مارس 1887 در اسلینگن Esslingen (واقع در 22 کیلومتری اشتوتگارت)، در کانستات Cannstatt و در ناحیه «مانهايم» به حرکت درآمد که نخستین اتومبیل بنزینی گازخور (تنظیم سرعت به اراده راننده)، چهار چرخ و دنده دار جهان بود و مردم تماشاکردند و «ارابه بدون اسب» خواندند. در جریان این رانندگی های نمایشی، این اتومبیل گاهی دو سرنشین (گوتلیب و پسرش که او هم در ساخت خودرو مشارکت کرده بود) و بعضی اوقات چهار سرنشین داشت که یکی از آنان مایباخ بود. رانندگی اتومبیل عمدتا با پسر گوتلیب بود. این اتومبیل که نخستین خودرو چهارچرج و چهاردنده (دارای گیربوکس) جهان بود و ماهها پیش ساخته شده و تا روزهای نمایش در دست تکمیل بود صداي گوشخراش تولید می کرد زیرا که هنوز ساخت اکزاست (اگزز) تکامل نیافته بود. اين سومين اتومبيل ساخت اروپا بود كه بكار افتاده بود.
Wilhelm Maybach

تجربه نخست در 1769 صورت گرفته بود و عبارت بود از اتومبیلی که باقوه بخار حركت می کرد. دومي را «كارل بنز» ساخته بود كه بنزيني و سه چرخ بود و بنابراین اتومبیل ساخت دایملر كاملتر از دو نوع ديگر و انجین آن به قوه يك اسب بخار بود، نخست سرعتی برابر 13 كيلومتر در ساعت داشت که این سرعت تا روزهای رانندگی نمایشی (دهه یکم مارس 1887) با تکمیل جعبه دنده به حد اکثر 18 کیلومتر رسانیده شده بود. گوتلیب دايملر (تلفظ آلمانی آن؛ گوتلیپ) از آن پس کار خودرا توسعه داد و ظرف سه سال یک انجین تازه را که قادر به نصب روی هر اتومبیل، قایق و بعدا هواپیما بود به نام ... تولید کرد و امتیاز تولید آن را به انگلستان، فرانسه و آمریکا فروخت. دایملر در سال 1890 در حاشیه اشتوتگارت یک کمپانی بزرگ به نام خود تاسیس کرد و مایباخ همکار این کمپانی در سال 1898 طرح یک اتومبیل مسابقه تهیه کرد و فروش این اتومبیل از دو سال بعد عمومی شد. مایباخ نام دختر دوست خود، مرسدس را بر این اتومبیل گذارد. دایملر در 1900 درگذشت و کمپانی او در سال 1926 با کمپانی رقیب، کارل بنز، یکی شدند و دایملر بنز نام گرفتند.
    
خودرو دایملر با چهار سرنشین ازجمله دو سازنده آن (مارس 1887)


    
قدیمی ترین خودرو چهارچرخ جهان ـ دایملر و پسرش، دو سرنشین آن


    
موتوسیکلت ساخت دایملر (ساخت 1885) و نخستين موتوسييکلت جهان

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي تاريخ‌نگاري
«بوروکراسی» بزرگترین مسئله ملل پس از جنگ جهانی دوم و عامل اصلیِ نارضایی ها و ناآرامی ها
Cyril N. Parkinson
تاریخدان و نویسنده انگلیسی، دکتر سرل پارکینسون Cyril N. Parkinson، که بوروکراسی را بزرگترین مسئله ملل ـ پس از جنگ جهانی دوم و عامل اصلی نارضایی ها و ناآرامی ها خوانده است نهم مارس 1993 و در هشتاد و سه سالگی درگذشت. وی که در دانشگاههای انگلستان، سنگاپور، کوالالامپور، هاروارد، ایلی نوی و شعبه برکلی دانشگاه کالیفرنیا تدریس کرده بود بیست و هشت کتاب تالیف کرده است که در دهه یکم قرن 21 به صورت CD هم درآمده اند. از این تالیفات، 13 کتاب از دیدگاه یک مورخ درباره مدیریت اداری ـ بازرگانی است که در آنها مسئله بوروکراسی دوران معاصر شکافته و تشریح شده است، هشت کتاب «تاریخ» اند و عمدتا با زمینه Sea Power، جنگ دریایی و ورود اروپاییان به منطقه مالایا (مالزیا، سنگاپور و ...) و شش کتاب حاوی داستان تاریخی و آموزنده. وی همچنین دارای یک تالیف نواری (ضبط شده روی نوار) است. یکی از کتابهای ضد بوروکراسی او به طنز نوشته شده است تحت عنوان "قانون پارکینسون Parkinson, s law".
    پروفسور پارکینسون با انشاء خاص خود و با ذکر صدها نمونه ثابت کرده است که قوانین و ضوابط موضوعه منطقی، اصولی و جامع نیستند و اجرای آنها بوروکراسی را پیچیده تر کرده است و به این لحاظ اعضای پارلمان هارا زیر سئوال برده است. او انتصابات نادرست در سطح مدیریت هارا عامل اصلی وخامت بوروکراسی به دست داده است. وی با ذکر شواهد می گوید که گسترش سازمانهای دولتی و افزایش مقررات دست و پاگیر و در نتیجه کثرت کارمند (حقوق بگیر) و نیز سوبسیدهای دولتی غیر لازم باعث افزایش تعرفه های مالیاتی و ناخرسندی اتباع می شود که با هر جرقه ای این ناخرسندی را آشگار می کنند. روزی نیست که رسانه ها گزارش از یک و یا چند اختلاس، حیف و میل و بالاکشیدن پول دولت (از بیت المال) ندهند که همه اینها سند برای تاریحنگاران است.
     وی نوشته است برپایه نیاز آتی است که باید دانشکده ساخت و دانشجو پذیرفت و گرنه در این مورد هم مثال فزونی دریاسالار بر شمار کشتی ها مصداق می یابد و فارغ التحصیل بیکار که با هزار امید سالها از جوانی خودرا در مدارس تعلیمات عالی سپری کرده آمادگی برای بروز خشم خود دارد. دکتر پارکینسون راه حلهای متعدد برای حل مسئله بوروکراسی ارائه داده و روی نقش هرپارلمان در حل این مسئله جهانی که در برخی از کشورها پیچیده تر است تاکید کرده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
مردي كه نام اورا بر قاره آمريکا گذاردند ـ ماجراي شنيدني اين نامگذاري
تصويري از «وسپوسیو» پشت جلد کتاب شرح کارهای او تالیف میگوئل بتانزوس
تصوير Americo Vespuccio بر يک تمبر پستی اسپانیا

امروز، نهم مارس، زادروز «امريكو وسپوسيو Americo Vespuccio» است كه قاره غربي به نام او «قاره امريكا» ناميده مي شود. وي بسال 1454 در فلورانس ايتاليا به دنيا آمد و 22 فوريه سال 1512 درگذشت و چهار بار از نيمكره غربي (آمريكا) ديدار داشت و نقاطي را كه در اين مسافرتهاي دريايي مشاهده كرد بيش از نقاط مورد بازديد كريستوفر كلمبوس (کلمب) بود.
    كلمب سفر دريايي به سوي غرب را در سال 1492 آغاز كرده بود و نخستين سفر آمريکو [در بعضي زبانها؛ امريگو] در سال 1497 آغاز شده بود. هردو براي دولت اسپانيا كار مي كردند و هزينه سفرهاي آنان را آن دولت پرداخت مي كرد.
    هيچ مقامي براي نيمكره غربي كه پيش از سفر اروپائيان، مسكون و در پاره اي نقاط داراي تمدني درخشان بود نام «آمريكو وسپوسيو» را پيشنهاد نكرده بود. اين نام را «مارتين والدسيمولر» آلماني برقاره غربي نهاد كه كار او ترسيم نقشه هاي جغرافيايي بر پايه اطلاعاتي بود كه دريانوردان مي دادند. از آنجا كه بيشتر اطلاعات واصله به اين آلماني كه بعدا چاپگر نقشه هاي جفرافيايي شد توسط كاركنان كشتي ها و همراهان آمريكو و خود او داده شده بود براي مشخص ساختن نقشه ها، آنها را به نام رئيس گروه؛ «آمريكو» نوشت كه سر زبانها افتاد و به تدريج قاره غربي «آمريكا» خوانده شد و نام دائمي آن قرار گرفته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي كه ناپلئون با بيوه اي به نام ژوزفين ازدواج كرد
ژوزفين


    ناپلئون بناپارت نهم مارس 1796 كه هنوز يك ژنرال بيش نبود با ژوزفين كه بيوه اي با دو فرزند بود ازدواج كرد. ژوزفين كه در ژوئن 1763 متولد و در ماه مه 1814 در گذشت قبلا همسر افسري به نام الكساندر بود كه دادگاه انقلاب فرانسه در سال 1974 اورا اعدام كرده بود.
    ژوزفين در جريان تعقيب كار شوهرش در دوران بازداشت او، با تني چند از مقامات وقت آشنا شده بود. تقريبا همه مورخاني كه تاريخ كارهاي ناپلئون را نوشته اند در اين مورد متفق القولند كه ژوزفين مترس بعضي از آن مقامات بود. ناپلئون چند سال پس از انتخاب به مقام امپراتوري فرانسه ژوزفين را به دست سناي فرانسه طلاق گفت ــ طلاقي كه پاپ آن را برسميت نشناخت. در آن زمان امر طلاق در کشورهاي کاتوليک مذهب ممنوع بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اختیارات روزولت در جمع آوری طلا برای استحکام دلار
در جریان رکود اقتصادی بزرگ، نهم مارس 1933 کنگره آمریکا درخواست فوری روزولت رئیس جمهور وقت را که به او در تجدید نظر در ضوابط بانکی و امورمالی ایالات متحده اختیارات تام بدهد تصویب کرد. این لایحه در همان روزی که به کنگره داده شده بود تصویب شد که در هشت دهه گذشته الگوی کشورهایی قرارگرفته است که دچار بحران مالی شده اند. روزولت با استفاده از این اختیارات که بهEmergency Banking Act معروف شده است به اتباع و بنگاههای ایالات متحده اعلام کرد که طلای موجود خودرا ـ به هر اندازه ـ جز زیورآلات متداول به خزانه داری تحویل دهند و برابر بهای آنها، پول و یا حواله دولتی بگیرند تا «دلار» استحکام یابد. به درخواست روزولت به آنگونه که انتظار مي رفت توجه نشد و وي مجبور گرديد که در پنجم اپريل همين سال بخشنامه شماره 6102 را صادر کند و از کنگره بخواهد که خريد و انبارکردن طلارا جرم بشناسد و مجازات تعيين کند.
     اقدام دیگر روزولت در مارس 1933 و با استفاده از این اختیارات، تعطیل کردن بانکهای مسئله دار و ضعیف بود و اقدام سوم کاهش ده درصدی ارزش اوراق بهادار خزانه داری (باوند ـ اوراق قرضه بهره دار) بود که در دست مردم و موسسات مالی در داخل و خارج این کشور قرارداشت و دفعتا بدهی (تعهد) دولت ده درصد پایین آمد. این اختیارات که در چارچوب طرح معروف به «نیودیل» درخواست و اجرا شده بود چهره اقتصادی ایالات متحده را تغییرداد و بتدریج از بحران خارج ساخت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
منظره اي ازبمباران لندن كه «توني بلر» آن را نديده بود



    اين عكس در سال 1944 پس اصابت يك بمب بالدار آلماني (وي ــ 1) به ساختماني در جنوب شرقي لندن كه ضمن آن 119 تن كشته شدند برداشته شده است. در تابستان آن سال هر روز تا يكصد بمب بالدار آلماني بر لندن، كنت و ساسكس انگلستان فرود مي آمد و براي مقابله با آن وسيله دفاع وجود نداشت. اين بمب ها داراي يك موتور راكتي بودند كه سوخت آن طوري تنظيم مي شد كه با رسيدن به مقصد تمام شود و بمب حاوي يك تن ماده منفجره فرود آيد و در محل فرود كه معلوم نبود چه خواهد بود منفجر شود. همين ويرانگري ها و كشتارها بود كه جهانيان در پايان جنگ جهاني دوم با خرسندي تمام پذيراي سازمان ملل (که دستپخت دولتهاي فاتح بود) شدند تا از جنگ جلوگيري و مسائل ميان ملتها را از طرق ديگر حل كند. اگر «توني بلر» زودتر به دنيا آمده بود و اين مناظر را به چشم ديده بود و يا فرصت كرده بود در كتب تاريخ ببيند در طول نخست وزيري اش اين قدر با حرارت از جنگ و حمله و لشكر كشي سخن به ميان نمي آورد. هر انساني از مشاهده قتل انسان ديگر متالم ومتاثر مي شود. همه اعمال در تاريخ ثبت مي شود و دولتمردان بايد پيش از انجام هر عملي قضاوت تاريخ و بهايي را كه نسلهاي بعدي به خاطر اشتباه امروز آنان خواهند پرداخت در نظر مجسم كنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بمباران توكيو با بمب آتشزا و تلفاتي بيش از 100هزار
طرفين رود سوميدا در توکيو پس از بمباران
بمباران شهر توكيو پايتخت ژاپن با بمب آتشزا (Incendiary Bomb) از نيمه شب نهم مارس 1945 آغاز شد و بامداد دهم مارس (20 اسفند) پايان يافت. در اين بمباران 334 بمب افكن سنگين «بي ـ 29» معروف به «دژ پرنده» ساخت كارخانه هاي بوئينگ شركت داشتند و ضمن آن 83 تا 197 هزار ژاپني كشته شدند كه چون رقم دقيق به دست نيامده است، تاريخنگاران عبارت «بيش از صدهزار» را بكار مي برند. هدف دولت آمريكا از اين بمباران نه تنها تضعيف روحيه ژاپني ها بلكه انهدام اقتصاد اين كشور بود. بمباران عمدتا در طرفين و امتداد رودخانه «سوميدا Sumida» كه از توكيو مي گذرد صورت گرفت كه محل تاسيسات صنعتي توكيو بود. بمب هايي كه بكار مي رفت پس از اصابت به هدف توليد شعله مي كرد و حريق وسيع بوجود مي آورد. در ساخت اين بمبها؛ فسفور سفيد، كلورين، ناپالم و ترميت بكار رفته بود. باوجود اين تلفات و ويراني سنگين، دولت آمريكا درست پنج ماه بعد، در بمباران ژاپن از بمب اتمي استفاده كرد كه تلفات وارده از آن هم معادل بمباران توكيو با بمب آتشزا بود (كه تاريخنگاران آن را دليلي برغير ضروري بودن افكندن بمب اتمي در ششم اوت 1945 بر هيروشيما مي دانند). با اينكه پنج دهه بعد، «مانديل» سفير آمريكا در ژاپن از بمباران توكيو ابراز تاسف كرد؛ ژاپني ها هنوز اندوه خود را فراموش نكرده اند و سال گذشته (سال 2007) هنگامي كه وزير دفاع وقت اين كشور جمله اي در فراموش كردن آن بيان كرد، بركنارش كردند.
    
بمب افکنهاي «بي _ 29» درحال فروريختن بمب

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
«گاگارين» نخستين انساني كه در فضا سيركرد
گاگارين در لباس فضانوردي


    
گاگارين سرهنگ شوروي


    
سفينه وستوك ــ 1


    يوري الكسيويچ گاگارين نخستين انساني كه به فضا فرستاده شد و از بالاي جوّ، كره زمين را دور زد و به زمين باز گردانده شد 9 مارس سال 1934 به دنيا آمده بود.
     گاگارين كه يك سرهنگ مهندس در نيروي هوايي شوروي بود 12 آوريل سال 1961 با سفيه «وستوك ــ 1» در مدار زمين قرار گرفت و در يك ساعت و 48 دقيقه با سفينه خود كره زمين را دور زد و سپس در كزاخستان (قزاقستان) به زمين بازگشت و هيجان بزرگي در جهان به وجود آورد و با سفر او، عصر فضانوردي آغاز شد. با سفر فضایی گاگارين، شوروي در دانش فضايي و موشكي برتري يافت، ولي به علت ضعف ژورناليسم (كه هنوز هم روسيه به طور كامل از آن خارج نشده است) نتوانست از آن براي پیشبرد سوسياليسم استفاده تبليغاتي كند.
     گاگارين كه شخصا گردش خود به دور زمين را براي روزنامه نگاران شرح داده بود پس از اين سفر شجاعانه كه بيم خطر جان در آن بود از مشاهير گيتي شد، عمري طولاني نكرد و در 27 مارس سال 1968 در جريان يك پرواز آزمايشي با هواپيما دچار سانحه شد و در 34 سالگي جان سپرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعتراض و گروگانگيري خونين در شهر واشنگتن
نهم مارس 1977 دوازده مسلمان حنفي آمريكايي با هدف نشان دادن اعتراض خود نسبت به تهيه فيلم «محمد رسول الله» در آن كشور و نيز زنداني شدن چند سياهپوت با يك پرونده، سه ساختمان از جمله عمارت شهرداري و ساختمان محل استقرار «بنايي بريت» متعلق به يهوديان را در شهر واشنگتن تصرف و 149 تن را به گروگان گرفتند. آنان همچنين اعتراض داشتند كه چرا رسانه هاي آمريكا بايد در كنترل يهوديان باشد و بسياري از قضات و وكيلان قضايي آمريكا هم يهودي باشند حال آنكه يهوديان حدود سه درصد جمعيت آمريكا را تشكيل مي دهند. در اين گروگانگيري كه 39 ساعت طول كشيد دو تن كشته و چند نفر ديگر مجروح شدند. دو مقتول حادثه عبارت بودند از يك خبرنگار راديو و يك گارد مسلح ساختمان. «ماريون بري» عضو شوراي شهر واشنگتن كه بعدا شهردار اين شهر شد، يكي از مجروحين بود. اين رويداد با مداخله سفيران چند كشور اسلامي ازجمله سفيران مصر و پاكستان به پايان رسيد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دو دهه طول کشيد تا روسيه بداند که اروپاي غربي و آمريکا راه خود را مي روند



    ششم مارس 2003 اين عكس به همين صورت و سراسري در صفحات اول بسياري از روزنامه های جهان غرب به چاپ رسيده بود كه عنوانش را «اروپاييان باهم» گذارده بودند. دومينيك دو ويلپين وزير امورخارجه وقت فرانسه كه در سمت راست او، ايگور ايوانف وزير امور خارجه وقت روسيه و در سمت چپش جوشكا فيشر وزير امور خارجه وقت آلمان مشاهده مي شوند در حال گفتن اين مطلب است: «ما اجازه نخواهيم داد كه قطعنامه اي در شوراي امنيت سازمان ملل تصويب شود كه مجوّز بكار بردن نيرو باشد!». این اظهار به این صورت تعبیر شده بود که اروپاییان ممکن است در تصمیمگیری های بعدی همیشه دنبال رو آمریکا نباشند. تا يک ماه پيش از آن باور كردني نبود كه دولت روسیه به رهبری «پوتين» اين چنين از دولت آمريكا دور شود. در سه سال قبل از آن (از سال 2000) بنظر مي رسيد که پوتين تا حدودی همراه با آمريكا است، ولي در اين مدت آمريكا از قرارداد محدودشدن دفاع موشكي خارج شد، در برخی از كشور هاي عضو شوروي سابق پايگاه نظامي ايجاد كرد، بهانه جويي هاي دوران جنگ سرد را زنده كرد، ناتو را تا مرزهاي روسيه (در کشورهای عضو پیمان لغو شده ورشو) گسترش داد و در این زمینه، تا مارس 2003 هم به هيچيك از اعتراض هاي پوتين اعتنا نكرده بود.
    پوتين كه از دير زمان احساس مي كرد روسيه به آمريكا همه اش داده و چيزي نگرفته است از فرصت دور شدن ـ ولو ظاهری و موقتی دولت هاي وقت آلمان و فرانسه از آمريكا در قبال مسئله عراق استفاده كرد و به اروپاييان نزديکتر و كفه آنها را سنگينتر ساخت.
    اطرافيان پوتين بارها به او گفته بودند كه مبادا به آمريكا و انگلستان بيش ازحد روي خوش نشان دهد و به اوتاكيد كرده بودند كه از سرنوشت گورباچف عبرت بگيرد كه در برابر آن همه امتيازي كه به آمريكا داد از آن دولت تنها تشكر مي كنم ـ تنك يوِ خالي تحويل گرفت. گورباچف سادگي كرد و اين بزرگترين سادگي تاريخ بود.
     تا اين زمان (مارس 2003 و پيش از حمله نظامي آمريکا به عراق) بزرگان روسيه كه همچنان از فروپاشي شوروي ناخرسند بوده اند دائما به گوش پوتين مي خواندند كه اگر در اين شرايط جانب آمريكا را بگيرد جهان سوم را از دست مي دهد. اگر آمريكا بر عراق پيروز شود مناقع اقتصادي روسيه كه يك برنامه سرمايه گذاري سنگين در عراق را تدارك ديده است از دست خواهد رفت. آمريكا هنوز از روسيه وارداتي نداشته است كه كمكي به اقتصاد روسيه باشد و بيشتر از گذشته هم در فروش اسلحه با روسيه رقابت مي كند. اين گوشزد ها بود که بالاخره کار خود را کرد.
     سنجش افكار روس ها (نظرسنجیِ فوريه 2003) هم در تصميمگيري پوتين بي تاثير نبود كه 87 در صدشان گفته بودند آمريکا مي خواهد در عراق مستقر شود تا خاورميانه را در دست داشته باشد و نیز به بهانه عملیات نظامی اش در افغانستان، در آسياي ميانه (کشورهای عضو شوروی پیشین) نفوذ کند.
    همچنين پوتين چندي بعد وقتي شنيد كه روس ها مي گويند كه او روسيه را دارد به آمريكا مي فروشد بسيار نگران شد و در صدد بر آمد تا راه خود را تغيير دهد و به همين سبب بود که وزير امورخارجه اش در کنار وزيران امورخارجه کشورهاي بزرگ اروپاي غربي نشست و .... ولي تحولات بعدی نشان داد که اروپاي غربي هم روسيه را رقيب خود مي داند و مي کوشد که بازهم آن را محدود سازد و به اُکراین که با اروپای مرکزی مرز دارد نزدیک شود و آن را از روسیه دور سازد که قرن ها یک کشور بودند و نیز سه کشور بالتیک شوروی سابق را وارد «ناتو» کند تا روسیه از کالینینگراد خود دور شود و با ورود به گرجستان، راه خاورمیانه را بر روسیه ببندد. گرجستان از اوایل قرن نوزدهم وابسته به روسیه بود و پیش از آن، وابسته به ایران.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 9 مارس
  • 886:   ابومَعشَر جعفر محمد بلخی فضاشناس ایرانی در 99 سالگی فوت شد. تاثیر حرکت خورشید بر جزر و مَد دریاها از کشفیات او است.
        
        
  • 1776:   ادام اسميت انديشمند انگليسي (1723 ـ 1790) تاليف معروف خود «ثروت مللThe Wealth of Nations» را كه حاوي نظرات اقتصادی او در اهمیت نیروی کار و وسائل تولید است منتشر كرد. وی در زمینه رفتار انسان نیز نظراتی ابراز داشته است.
        
        
  • 1822:   نخستين دندان مصنوعي توسط چارلز گرام ساخته شد.
        
        
  • 1825:   الكساندر موژايسكي Mozhaiski نخستين روس كه هواپيما ساخت در روسيه به دنيا آمد و به نوشته مورخان اين کشور، 20 سال پيش از برادران آمريكايي «رايت» هواپيماي ساخت خودرا به پرواز درآورد.
        
        
  • 1918:   حزب بُلشِويك روسيه به حزب كمونيست تغيير نام داد.
        
        
  • 1956:   گُرجستانی ها در اعتراض به خروشچف که همشهری آنان استالین را تحقیر کرده بود دست به تظاهرات خیابانی زدند که وسعت آن در شوروی تا آن روز بی سابقه بود. استالین متولّد گرجستان سه سال پیش از این فوت کرده بود.
        
        
  • 1942:   فرماندار هلندی اندونزی (هند هلند Dutch East Indies) و فرمانده نیروهای مسلح هلند در این سرزمین به ارتش امپراتوری ژاپن تسلیم شدند و اندونزی به تصرف ژاپنی ها درآمد. نیروهای نظامی ژاپن دو ـ سه روز پیش از این، جاوه را تصرف و به هلندی ها اخطار تسلیم شدن داده بودند.
        
        
  • 1961:   دانشمندان شوروی با اسپوتنیک ـ 9 Sputnik یک سگ در مدار زمین قرار دادند.
        
        
  • 1962:   به مستشاران نظامي آمريكا در ويتنام جنوبي اجازه داده شد كه از عرف «درگيري» استفاده كنند، يعني اگر در جريان زد و خورد قرارگيرند از اسلحه استفاده كنند و همين دستور، آمريكا را وارد جنگ ويتنام ساخت.
        
        
  • 1977:   تنی چند از مسلمانان حنفی آمریکا و عمدتا سیاهپوست به ریاست عبدالخالص و در اعتراض به ترور الیجاه محمد (ملکم ایکس) سه ساختمان را در شهر واشنگتن ازجمله تالار بزرگ شهرداری این شهر را تصرف و دهها تن را به مدت 39 ساعت بگروگان گرفتند. در جریان این گروگانگیری 2 تن کشته و شماری مجروح شدند و عبدالخالص دستگیر و به زندان ابد محکوم شد که سالها بعد در زندان درگذشت.
        
        
  • روزنامک (تاريخ جاري)
    336 میلیون و 400 هزار دلار برنده لاتاری (بخت آزمایی)!
    Louise White

    هفتم مارس 2011 (17 اسفند 1390) اعلام شد که یک زن سیاهپوست 81 ساله آمریکایی برنده 336 میلیون و 400 هزار دلار در لاتاری (بخت آزمایی) سراسری این کشور شده است که در 42 استیت رسمیّت دارد. وی سومین برنده صدها میلیون دلاری لاتاری در طول تاریخ ایجاد این نوع قمار دولتی بود. این زن که «لوئیس وایت Louise White» نام دارد و از ساکنان استیت شمال شرقی؛ «رودآیلند»، با خرید یک بلیت یک دلاری برنده آن پول شده بود.
        بانو «وایت» پس از تطبیق شماره بلیت خود با شماره برنده در اینترنت (وبسایت لاتاری سراسری) چند روز صبر کرد تا ببیند که مدعی و شریک دیگر پیدا نمی شود و آنگاه جریان را به بنگاه لاتاری اطلاع داد. بنگاه مشخصات اورا پرسید و سئوال کرد که بلیت را از کجا خریداری کرده بود تا اطمینان یابد که صاحب آن واقعا بانو وایت است و آنگاه از بانو وایت خواسته شده بود که نام و مشخصات خودرا پشت بلیت بنویسد که سرقت نشود و برای دریافت پول مراجعه کند.
         پول برندگان در اقساط 30 ساله پرداخت می شود، ولی اگر کسی آن را به صورت نقد بخواهد، بهره 30 ساله پول دفعتا از آن کسر می شود. به این ترتیب؛ بانو وایت 210 میلیون دلار نقدا دریافت کرد. 52 میلیون دلار از این مبلغ بابت مالیات بر درآمد دولت فدرال (دولت مرکزی آمریکا) و 14 میلیون و هفتصد هزار دلار هم مالیات بردرآمد استیت محل اقامت بانو وایت (ایالت رودآیلند) پرداخت شد. بانو وایت که در دهه نهم عُمر بود نگفته بود که با بقیه پول چه خواهد کرد.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    یک نمونه دیگر از فقر تمدن؛ بانوی «کارآگاه» زن نامزد پیشین خودرا کشت!!

        
    Stephanie Lazarus (متهم)

    هشتم مارس 2012 (18 اسفند 1390) هیات منصفه یک دادگاه کیفری شهر لس آنجلس یک کارآگاه پیشین پلیس را که یک بانوی 51 ساله به نام «استفانی لازاروس Stephanie Lazarus» است در ارتکاب قتل مجرم شناخت. اتهام وی، قتل زوجه نامزد سابقش بود.
        بانو «استفانی» در طول تحصیل در دانشگاه، همکلاسی مرد جوانی به نام «جان روتن John Ruetten» بود و قراربود که یک سال پس از فراغت از تحصیل و یافتن کار ازدواج کنند.
        «استفانی» پس از اتمام دانشگاه تصمیم گرفت که کارآگاه پلیس شود و بنابراین در آکادمی پلیس ثبت نام کرد و در رشته کشف جعل و سرقت اشیاء هنری و عتیقه به تحصیل پرداخت. «جان» مایل نبود که زن آینده او یک کارآگاه پلیس باشد و بنابراین، پیشنهاد ازدواج (نامزدی) را پس گرفت (لغو کرد).
        چندی بعدی، استفانی کارآگاه پلیس لس آنجلس شد و جان نیز در سال 1986 با دختری به نام «شری Sherri Rasmussen» ازدواج کرد و این زوج در یک مجتمع مسکونی بنای زندگی گذاشتند.
         سه ماه پس از ازدواج، یک شب که جان به خانه رفت با جسد زنش که گلوله خورده بود و آثار جراحت و ضربه خوردگی هم در گردن و بازوی او دیده می شد رو به رو شد و جریان را تلفنی به پلیس شهر اطلاع داد. جسد جهت تعیین سبب مرگ به پزشکی قانونی انتقال یافت و علت مرگ خفه شدگی و اصابت گلوله تشخیص داده شد، ولی جای یک دندان گزیدگی روی بازوی شری از بدن او جدا و جهت بررسی بیشتر به آزمایشگاه فرستاده شد.
        پلیس لس آنجلس قتل «شری» را کار دزد و یا دزدان اعلام کرد و پرونده باز ماند.
        آزمایش DNA جای گزیدگی بازوی «شری» مشخصات صاحب دندان و بزاق اورا نشان داد و ثبت شد، ولی کسی به استفانی تردید نکرد. استفانی پس از قتل «شری» به «جان» نزدیک نشده بود و این وضعیت، جان را دچار سوء ظن کرده بود. تا اینکه تحولات دیگری رخ داد که نیاز به آزمایش DNA بزاق (آب دهان) استفانی پیدا شد و انطباق جدولی، یکسان بودن نتیجه دو آزمایشDNA را به دست داد و استفانی متهم به قتل«شری» شد ولی اتهام را انکار کرد. پرونده به دادگاه ارجاع شد و محاکمه سه هفته طول کشید و در پایان آن، اکثریت هیات منصفه پس از یک روز تبادل نظر، پنجشنه 8 مارس 2012 (18 اسفند 1390) استفانی را مجرم شناخت. قاضی اعلام کرد که روز چهارم ماه می 2012 حکم خودرا صادر خواهد کرد و در این مدت استفانی در زندان خواهد بود. مجازات، طبق قوانین کیفری کالیفرنیا، مجازات چنین جرمی حد اقل 27 سال زندان و حداکثر؛ حبس ابد خواهد بود که به شرط رفتار خوب، پس از تحمل یک سوم آن می تواند مشمول آزادی مشروط قرار گیرد.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com