Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
9 فوريه
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 9 فوريه
ايران
بيستم بهمن؛ آزاد شدن ايران خاوري از سلطه عرب (تازیان)
مجسمه قهرمان ملی ایرانیان ـ یعقوب لیث
يعقوب ليث سیستانی (صفّار) متولّد 25 اکتبر سال 840 در حومه شهر زرنج Zaranj (زرنکا Zaranka= زرنگ Zarang ـ افغانستان امروز و واقع در مرز شرقی ایران امروز) مبارز خستگي ناپذير راه تجديد استقلال و يکپارچگي ايرانزمین و حاکميت ملّي ايرانيان و یک قهرمان ملّی، نهم فوريه سال 867 مصادف با 20 بهمن كار آزادكردن هرات، باميان، بلخ، كابل، غزنه و بُست از سلطه عرب (تازيان) را تكميل كرد.
     يعقوب در طول يازده سال بعد نيشابور، گرگان، كرمان، فارس و خوزستان را هم از چنگ عرب خارج ساخت و به مهاجرت طوایف عرب به ایران پایان داد. اگر وی به این مهاجرت پایان نداده بود دیری نمی گذشت که سراسر جنوب غربی این امروز (خوزستان و نواحی مجاور و حاشیه شمالی خلیج فارس) کُلّا عرب نشین می شد و اینک چند کشور عربی به صورت کویت و بحرین و ...). وی درجریان پیشروی به سوی بغداد برای برانداختن خلافت عباسیان، در ناحیه دیرالعاقول (کنار دجله) با سپاه اعزامی حکومت عباسیان رو به رو شد و به نبرد پرداخت ولی موفقیت نداشت زیراکه نیروهای خلیفه آب دجله را در مسیر حرکت نظامیان اورا جاری ساخته بودند و در این وضعیت نبرد آغاز شده بود.
     یعقوب که خودرا برای حرکت دیگری به سوی بغداد آماده می کرد پیشنهاد سازش معتمد عباسي خلیفه وقت را ردّ کرد. وی درخوزستان خودرا برای لشکرکشی دیگری به سوی بغداد آماده می کرد که پنجم ژوئن 879 در گنُديشاپور براثر بيماري قولنج و در 39 سالگی درگذشت و در همانجا که اُردو زده بود (حومه شهر) و در محلی به نام شاه آباد مدفون شده است.
     اگر یعقوب خوزستان را آزاد نکرده بود، ایران بمانند بخش خاوری آن (منطقه آریانا که انگلیسی ها بر آن نام افغانستان گذارده اند) دارای نفت نبود و از سال 1901 تا کنون دچار این همه تلاطم نمی شد. نفت برای ایرانیان که همه به درآمد آن چشم دوخته اند بدبختی ببار آورده است ازجمله فساد اداری و رقابت بر سر کسب قدرت و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
غفلت بود، يا خيانت به ملّت؟!
دولت وقت تهران در بهمن سال 1291 (فوريه 1913) به فاصله يك هفته امتياز ايجاد راه آهن آذربايجان و استخراج معادن طرفين آن را به روسيه و عينا چنين امتيازي را درخوزستان به علاوه اسكله ها و باراندازهاي خرمشهر به انگلستان واگذار كرد كه آغاز جنگ جهاني اول در سال بعد، استفاده از هر دو امتياز را دچار مشكل ساخت و در سال 1917 دولت تزاري روسيه از ميان رفت و همه امتيازهاي اكتسابي آن دولت ابطال شد.
    مورخان بکاررفتن عبارت «استخراج معادن طرفین خطوط راه آهن» را بدون تعیین طول و عرض محدوده، غفلت و یا خیانت مقامات مربوط وقت ذکر کرده و نوشته اند که این امتیازها که به دلیل تغییر وضعیت جهان عملی نشد نه تنها مغایر منافع ملی بلکه خارج از وظایف یک و یا چند مقام دولتی بود و مستلزم رسیدگی قضایی. چنین اَعمالی مشمول قاعده قضاییِ «مرور زمان» نمی شوند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که «نخجوان» یک منطقه خود مختار اعلام شد و ...
منطقه نخجوان كه طبق قرارداد ترك مخاصمه ايران و روسيه در سال 1828 موسوم به «تركمن چاي» از ايران جدا شده است نهم فوريه سال 1924 از سوي دولت مسكو به صورت يك منطقه خود مختار اعلام شد. در قديم، نخجوان «نكزوانا» و «نكزوان Naxuan» تلفظ مي شد و از زمان تاسيس كشور ايران به دست كوروش بزرگ تا 1828 گوشه اي از خاك اصلي ايران بود. قرارداد ننگين ترکمن چاي هم بمانند قرارداد گلستان با پادرمياني انگلستان به سران ناآگاه و حرمسرادار مغول تبار وقت تهران قبولانده شده بود. در سال 1991 و در پي فروپاشي شوروي که برجاي امپراتوري روسيه نشسته بود، بسيار از ميهندوستان ايراني انتظار داشتند که دولت ايران ولو به صورت سمبوليک دو قرارداد مورد بحث را لغو و کان لم کن اعلام دارد زيرا که طرف دوم قرارداد، ديگر وجود نداشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مذاكرات نفت ـ راديو دهلي ـ بي اعتمادي ايرانيان به رسانه هاي كشور ـ قضيه «خودي، ناخودي و بي خودي» در ایرانِ پس از مصدق
فعاليت هاي مربوط به نفت ايران در سراسر بهمن 1332( ژانويه و فوريه 1954 و چهار ـ پنج ماه پس از براندازي 28 امرداد) به اوج خود رسيده بود. دولت وقت (معروف به دولت كودتا) يك خارجي را به عنوان كارشناس و مشاور نفتي خود استخدام كرده بود تا مردم باور كنند كه در معاملات با كنسر سيوم مغبون! نخواهند شد.
     نمايندگان و كارشناسان کمپاني هاي نفتي بلوک غرب ـ تشكيل دهنده كنسرسيوم نفت ايران! در طول بهمن ماه ميان تهران و مناطق نفتي جنوب در رفت و آمد بودند.
     ايرانيان كه تجربه دوران حكومت دكتر مصدق و وجود نشريات و احزاب مستقل و فعاليت هاي سياسي آزاد آنان را نسبت به گذشته روشنتر و به مسائل وطن حساس كرده بود به گزارشهاي منتشره در رسانه هاي تهران اعتماد نداشتند و شبها اخبار را از بخش فارسي راديوهاي دهلي و مسكو مي شنيدند. كودتاگران پس از برانداختن حكومت دكتر مصدق، سَلّاخي گسترده اي در نشريات به راه انداخته بودند و نشريات باقيمانده تهران به افراد مورد اعتماد دولتِ وقت (خودي ها) تعلق داشتند. قضيه «خودي، ناخودي و بي خودي» مسئله قديمي ايران بوده است و تا کنار گذارده نشود تحولّي به چشم نخواهد خورد.
     به سبب حكومت نظامي در تهران، اصفهان و شهر هاي بزرگ ديگر و منع اجتماعِ غير مجاز ِ بيش از سه نفر، شبي نبود كه ماموران به چند خانه كه همسايگان و دوستان براي گوش كردن به اخبار راديو دهلي جمع مي شدند حمله ور نشوند و آنان را دستگير و راديو را ضبط نكنند. بخش فارسي راديو دهلي در آن زمان وسيعا و به صورت بي طرفانه اخبار مربوط به ايران را پخش مي كرد و «نهرو» زير بار فشار سانسور آن نمي رفت. بسياري از رهبران سياسي وقت هند علنا گفته بودند که ژنرال زاهدي نماينده ايرانيان نيست که از جانب آنان سخن بگويد و از ما بخواهد که مطالب راديو دهلي را محدود کنيم. تا زماني که ايرانيان بخواهند و به اين راديو گوش کنند اين رسانه به همين صورت به کار خود ادامه خواهد داد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
رویداد سیاهکَل ـ تشکيل گروه چريکي به سبک «چه گوارا» در ايران ـ عملیات مسلحانه این چریک ها در سال انقلاب
هفته آخر بهمن 1349 (فوریه 1971) گزارشهای روزانه رویداد سیاهکَل (گیلان) جای اخبار جنگ ویتنام را که در اوج شدّت بود در رسانه های گوشه و کنار جهان گرفته بود. برخي از تفسيرنگاران اروپايي نوشته بودند که انتخاب سياهکل شايد به اين دليل بود که در نزديکي ديلم واقع است و ديلم جايي است که بپاخيزي ايرانيان براي کسب استقلال وطن خود و رهائي آن از دست عرب (عباسيان) از آنجا آغاز شد.
     رویداد سیاهکل 19 بهمن آن سال با حمله چند کمونیست مسلح به پاسگاه ژاندارمری محل آغاز شده بود. این پاسگاه قبلا یک مرد مسلح را در جنگلهای منطقه دستگیر و در پاسگاه بازداشت کرده بود و حمله 19 بهمن به پاسگاه برای رهانیدن او بود. درحمله به پاسگاه، یک ژاندارم و یک غیر نظامی کشته و بقیه افراد پاسگاه مجبور به فرار، و مهاجمان همدست بازداشت شده خودرا آزاد و با سلاحهای موجود در پاسگاه از آنجا خارج و در جنگل پنهان شده بودند.
     بررسی های بعدی حکایت از تشکیل یک گروه چریکی به سبک «چه گوارا» و با هدف مبارزه با رژیم سلطنتی داشت. روز بعد از حمله به پاسگاه، چند واحد ژاندارم به محل اعزام و جنگلهای سیاهکل محاصره و در طول یک هفته یک رشته زد و خورد صورت گرفت که ضمن آن هفت مامور کشته، شماری زخمی و چند چریک دستگیر شده بودند.
     رادیو تهران 29 بهمن به نقل از اعلامیه مشترک ژاندارمری و ساواک، شمار چریکهارا بیش از سی تَن و عدهِ دستگیر شدگان را 13 و مقتولان آنان را دو تن گزارش کرد و گفت که تلاش برای دستگیری بقیه ادامه دارد و عکس چند نفر از آنان که شناخته شده اند تکثیر و در نقاط مختلف شهر قرارداده خواهد شد تا مردم مخفیگاه آنان را به مأموران نشان دهند.
     اسامی ماموران مقتول در زد و خوردهای سیاهکل به این شرح اعلام شده بود: ستوان تقی مهدی نژاد مظفری، استوار نریمان عبادی، استوار اسماعیل رحمت پور، گروهبان نصیری، گروهبان اسماعیل روشن و دو تن دیگر. دستگیرشدگان سیاهکل بعدا محاکمه و چند تَن از آنان اعدام شدند.
سپهبد فرسيو


     در جریان تعقیب بقیه اعضای این گروه چریکی بود که در چند نقطه تهران چند خانه محاصره و زدوخورد روی داد. یک صحنه شدید این زدوخوردها پنجم خرداد 1350 در کوی نیروی هوایی (دوشان تپه) صورت گرفت که ضمن آن «پرویز پویان» کمونیست معروف کشته شد. افراد گروه نیز بیکار ننشستند؛ یک بار نگهبان کلانتری قلهک را کشتند و باردیگر سپهبد ضیاء فرسیو رئیس وقت دستگاه قضایی ارتش را.
     فرسیو از خانه اش در قلهک رهسپار محل کار بود که مورد حمله قرارگرفت. در لحظه تیراندازی، پسر فرسیو در اتومبیل بود که او هم مجروح شده بود. فرسیو در سر راه به اداره، فرزندش را به مدرسه می رسانید. عملیات چریکی و از این قبیل در تهران و حومه تا آستانه انقلاب به صورت پراکنده ادامه داشت. چریکها که عمدتا کمونیست و چپگرا بودند در موارد متعدد مستشاران آمریکایی را هدف قرارداده، کشته و یا مجروح ساخته بودند.
    چریک های کمونیست معروف به «چریک های فدایی خلق» در جریان انقلاب سال 1357 بر ضد دستگاه انتظامی دست عملیات مسلحانه زدند و در روزهای 21 و 22 بهمن درگیری های مسلحانه متعدد در تهران و یک مورد آن در ساختمان مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات به راه انداختند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آغاز خانه سازي در نارمك از سوي دولت ـ اراضي واگذاري دولت تا سالها قابل انتقال نبود
در اين روز در سال 1333(فوريه 1955) كار خانه سازي در اراضي نارمك واقع در شرق تهران كه به اقساط و به متري چهل ريال (چهار تومان = 40 قران) به كارمندان دولت و معلمان تهران فروخته شده بود از سوي بانك ساختماني (بانک مسکن امروز) متعلق به دولت آغاز گرديد و در مدتي كمتر از 3 سال، هزار خانه دو و سه اطاقه ويلايي در اين اراضي ساخته شد و به اقساط در اختيار صاحبان همان اراضي قرار گرفت. اين خانه ها به سبك خانه سازي در آمريكا فاقد ديوار (حصار) بود. انتقال (فروش) اين اراضي و ساختمانها تا سالها ممنوع بود. به علاوه، تا ده سال سند قطعي به صاحب زمين داده نشده بود.
     در آن زمان نارمك يك شهرك مدرن در حاشيه تهران بود که شهردار آن را هم بانك ساختماني تعيين مي کرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شكايت عراق از ايران به شوراي امنيت سازمان ملل در فوريه 1974 و حمايت مسکو از دولت بغداد
نهم فوريه 1974 (20 بهمن 1352) دولت مسکو که از اپریل 1972 با عراق پیمان دوستی همه جانبه داشت ضمن انتقاد از دولت وقت ایران اعلام داشت که از شکوائیه عراق علیه ایران در شورای امنیت دفاع خواهد کرد و اگر بغداد تقاضاکند ناوگان به خلیج فارس خواهدفرستاد. روز پیش از آن (هشتم فوریه) بغداد عليه تهران به شوراي امنيت سازمان ملل شكايت برده و مدعي شده بود كه نه تنها ايران واسطه انتقال پول، اسلحه و كمكهاي ديگر آمريكا به كُردهاي عراقي براي ادامه جنگ با دولت عراق شده است بلكه نيروهاي مسلح ايران به حمايت از كُردها و همچنين در نقاط مرزي ديگر وارد خاك عراق شده، جمعا بيش از 30 نظامی عراقي را كشته و زيانهاي مالي وارد ساخته اند. در شکوائيه آمده بود که در يك مورد تانکهای ايران تا عمق پنج كيلومتري وارد خاك عراق شده و تخریب ایجاد کرده بودند.
     در پی حمایت مسکو از متحد خود ـ عراق، شورای امنیت كار رسيدگي به شکایت را آغاز کرد.
    کتاب خاطرات هنري كيسينجر ـ مقام وقت دولت آمريكا که دو دهه بعد انتشار یافت نشان داد که اعتراض ها و شکایت دولت عراق از دولت وقت ایران بي مورد نبود. طبق خاطرات کيسينجر، دولت پهلوی دوم كمكهاي آمريكابه كردهاي عراقي را كه با دولت اين كشور در حال جنگ بودند منتقل می کرد، رابط دو طرف بود و بعدا به مصطفي بارزاني اجازه داده بود كه در ايران [شهرستان کرج] سكونت و از اينجا مبارزه و ضدیّت با حكومت بغداد را رهبري كند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کُپی تیترهای صفحه اول شماره 21 بهمن 1357 روزنامه اطلاعات و 2 مطلب از صفحه آخر این شماره برای ماندن در تاریخ ـ 20 بهمن جمعه بود و روزنامه تعطیل

    



    _ _ _ _ _
    



    _ _ _ _ _
    



    
    در اين روز، انقلاب ايران ـ 9 روز پس از بازگشت آية الله العظمی خميني از تبعيد 14ساله به تهران ـ تا پيروزي چند ساعت فاصله داشت. تهران میدان جنگ بود، اجساد 63 تن که هدف گلوله قرار گرفته بودند از بیمارستانهای تهران به پزشکی قانونی منتقل شده بود و بیمارستانهای شهر پُر از مجروح بود. مردم برای کمک به انقلابیون به خیابانها وارد شده بودند.
     پس از افتادن ساختمان صنایع نظامی (تسلیحات) به دست انقلابیون و نیز خلع سلاح شدن برخی از واحدهای گارد در منطقه فرح آباد (شرق تهران)، از ساعت چهار و سی دقیقه مقررات منع رفت و آمد اعلام شد ولی کسی اعتناء نکرد. آية الله خميني به نظامیان اخطار کرد که هنوز حکم جهاد نداده است، ولی تصمیم آخر را خواهد گرفت ـ دست از تیراندازی بردارند و در پی این اخطار بود که انقلابیون شعار دادند: وای به روزی که امام، حکم جهادم دهد. این شعار از آن پس قطع نشد. در این میان گزارش رسیده بود که شاپور بختیار آمادگی خودرا برای مذاکره اعلام کرده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بازتاب دستبرد ادبی به تاریخ آنلاین ایرانیان ـ اشاره مخاطبان به مسئله بزرگ اینترنت ـ ایرانیان و اخلاقیات ـ انتقال مطلب با اغلاط آن!
در پی انتشار انتقادِ چند سال پیش، از کسانی که حتی بدون آشنایی با الفبای ِنقلِ نوشته ِدیگران و رعایت روش مرسوم این کار، مطالب این تاریخ آنلاین را عینا به وبسایت ها و نشریات خود منتقل می کنند و تکرار درج آن انتقاد در سال 2012 (1391 هجری) و گلایه اخطارآمیز در بهمن ماه این سال، دهها ای ـ میل دریافت شد که هرکدام به یک و یا چند مسئله و راه حل اشاره داشت که لازم است به اطلاع همگان برسد و در تاریخ عمومی باقی بماند. در میان این پیام ها، سه ایمیل از وبلاگ نگارهایی بود که از این تاریخ آنلاین نقل می کنند. هرسه مدعی شده بودند که ذکر مأخذ می کنند.
     باید به این همزبانان گفت که طبق قواعد نویسندگی که یک استاندارد جهانی شده است؛ نقل مطلب شامل یک و یا چند جمله، یک و یا چند پاراگراف از یک موضوع با ذکر ماخذ (عنوان و نشانی کامل منبع و ...) و نیز نام مؤلف آن به صورت کامل است. نقل مطالب یک فصل کتاب، یک مقاله و ... به صورت کامل و عینا، رسم نیست مگر اینکه قبلا مجوز آن کسب شده باشد. اگر چنین بود که هرکس می توانست نام مولف کتاب را از آن حذف و کتاب را عینا و حتی با همان اغلاط تایپی به نام خودش چاپ و منتشر کند. نقل مطالب یک وبلاگ و یک آنلاین آسانتر و به صورت؛ «کاپی» و «پیست» صورت می گیرد. ادامه این کار نظم جهانی پژوهش و نویسندگی را پایمال می کند و جهان قرن 21 از دیدگاه مؤلف اصلیِ نوشته، می شود یک جنگل و در چنین وضعیت سنگ روی سنگ بند نخواهد شد و کار آموزش عمومی (انتشار کتاب، تولید فیلم و عکس، دایر کردن وبسایت و ...) مختل می شود، ناله ها فریاد و پارلمان ها مجبور به تدوین قانون خواهند شد. ساخت وبسایت این روزها از نوشیدن آب هم آسانتر است ولی نباید اخلاقیات را زیر پای گذارد و کاری کرد که با وضع قانون محدود شود و مولف و مصّنف از قراردادن معلومات و هنر خود در اینترنت و در دسترس همگان خودداری کنند. نقل بدون مجوّز تمامی مطالب یک آنلاین و نقل یک مطلب و بخشی از یک مطلب بدون ذکر مأخذ، کاری اصولی و منطقی نمی تواند باشد و به تمدن بشر آسیب می رساند. این «وبلاگ ـ بازی» هنوز در مرحله مقدماتی است و دولتها مجبورخواهند بود که دیر و یا زود وارد عمل شوند زیراکه حفظ مال (اموال) اتباع و نهی از عملی که اخلاقیات را نقض و وجدان را جریحه دار کند تکلیف آنهاست. یک مولف، پول و معلومات و عمر خودرا صرف می کند تا دستاوردش در دسترس همگان قرارگیرد و می دانید که وقت = است با مال (پول) و تصاحب مال دیگران همان «دستبرد» است. سوء استفاده از وسیله ای به نام اینترنت، دارد نظم جهان را برهم می زند. اگر دولت ها با وضع قانون حقوق مؤلفان و مصنفان اینترنتی را از خطر تجاوز حفظ نکنند درگیری به وجود خواهد آمد و افراد، کار دفاع از حقوق شان را، خود بدست می گیرند که بازگشت بشر به عهد پارینه سنگی است (بشر بی قانون).
     بنابراین، نقل از مطالب نمی تواند بدون مجوز و به صورت انتقال همه آن باشد و ذکر منبع که در مورد کتاب و مقاله شامل عنوان کتاب و مقاله، نام کامل مولف، چاپخانه، محل و سال انتشار است، درمورد مطالب اینترنتی، کمتر از ذکر نشانی سایت و نام مؤلف آن نمی تواند باشد.
     در یکی از ایمیل های دریافتی آمده بود که دیده نشده است که جز چند ایرانی! دیگران چنین کرده باشند و و بلاگ خودرا از جیب دیگران پُر کنند. پاسخ به این پرسش را که چرا پاره ای از ایرانیان چنین شده اند باید روانشناسان و جامعه شناسان بدهند، و تا چنین باشد، ما ایرانیان به جایی نخواهیم رسید.
     یکی از ای ـ میل ها را یک روزنامه نگار بزرگ و بازنشسته که پنج ماه پس از انقلاب رئیس شورای سردبیری روزنامه اطلاعات شد فرستاده بود و نوشته است: "در اردیبهشت 1381 [ماه می 2002] که در جستجوی طرّاح تاریخ آنلاین خود بودی به تو گفتم بقیه عُمرت را خراب نکن، از تاریخ نگاری رایگان پشیمان خواهی شد. دیگران به مطالب تو دستبرد خواهند زد و تنها خستگی بر جان تو باقی خواهد ماند، برو خاطرات خودرا بنویس که نمی شود بدون ذکر نام، آن را کُپی کنند و تو گوش نکردی، صدها میلیون تومان به طراح، وب مستر، سِرور، تایپست و ... دادی و هنوز هم هر ماه مبلغ چشمگیری بابت دستمزد تایپیست و دبیرعکس، هزینه هوست و ... می دهی، و دیگران بدون کوچکترین هزینه همه آنها را بر می دارند و در وبسایت و نشریه خود می گذارند. تو تاریخ ایرانیان را نوشته ای ولی خود آنان را نشناخته ای، ببین چگونه حق تو را می خورند و ...".
     یک ایمیل از سوئد بود که نوشته بود س ر ق ت (دستبرد ادبی) از وبلاگ ها یک مسئله غامض جهانی شده است و باید فکری به حال آن کرد. راه حلی که با خواندن گلایه شما به نظرم رسید این است که اگر موفق نشوی تاریخ آنلاین را از دستبرد برهانی برو مقابل سازمان ملل و یا ساختمان یونسکو و به حالت اعتراض دست به اعتصاب غذا بزن، چون با نام تو آشنا هستند میدیا (رسانه ها) که تشنه خبر است قضیه را بزرگ خواهند کرد که سرانجام منجر به امضای یک میثاق جهانی خواهد شد و مسئله از میان خواهد رفت. بالاخره، یک نفر باید این کار را بکند. آخرین ایمیل دهم فوریه 2012 (جمعه) به دستم رسید که یک اتچمنت داشت.
     فرستنده پیام نوشته بود: سراغ عکس عباس اقبال آشتیانی می گشتم، اینترنت ـ مرا حواله Blogfa.com داد. سراغش رفتم دیدم که عکس در مطلب شماست که این وبلاگ همه سایت آن روز شما را نقل کرده و در زیر مطالب هم اسم خانمی است و ... در قسمت خلاصه رویدادهای ملل یک مطلب از هیتلر بود که تکرار شده بود. سراغ سایت شما رفتم و همان تکرار را دیدم یعنی اینها حتی اشتباه شمارا هم اصلاح نکرده بودند و زحمت حذف آن که یک ثانیه طول می کشد به خود نداده بودند شاید اصلا مطلبی را که نقل کرده اند نخوانده باشند. خیلی برایت و برای ایران و ایرانی که به این شکل اخلاق را زیر پای می گذارد متاسف شدم. آن را به پیوست برایتان می فرستم تا ببینید و درصورت تمایل درج کنید تا کاری برای حل مسئله صورت گیرد.
     این مخاطب نوشته است:
     "در نیمه دهه 1350 دانشجوی دانشگاه اصفهان بودم. از ضعف های اخلاقی که می دیدم در رنج و عذاب بودم و به همین جهت فعالانه در انقلاب شرکت جستم، سرنیزه خوردم و بستری شدم، اما خوشحال بودم که با بازگشت به دوران حاکمیت اصول اسلامی، اخلاقیات هم به جامعه باز گردد که مشاهده چنان کارهایی مرا دچار یاس و نگرانی کرده است.
     مطلبی را که این مخاطب فرستاده مربوط به سایت روز دهم فوریه (جمعه 21 بهمن) تاریخ آنلاین ایرانیان است که در زیر می ببینید. وبلاگی که مخاطب نام آن را داده (و در بالا آمده است) تمامی مطالب آن روزرا بدون کوچکترین ادیت از تاریخ آنلاین این مؤلف (این جانب) عینا انتقال داده است که تهیه مطالب و عکس های همین یک روز برای من صدها هزار تومان هزینه داشته است.
     نقل این پیام ها که وصول آنها قطعا ادامه خواهد داشت زیرا که من دست بردار از این قضیه نیستم که خودش «تاریخ» است و واقعیت هارا منعکس می کند و نشان می دهد که انسان ها چگونه به حقوق هم تجاوز می کنند. تجاوز به حقوق یک روزنامه نگارِ تاریخ نویس که می تواند صدایش را به گوش همگان برساند خیلی جسارت می خواهد.
     این است برش ارسالی از وبسایتBlogfa.com که برایم ارسال شده است. ارسال کننده دو مطلب تکراری را با علامت رنگی مشخص کرده است که ثابت کند، مطالب حتی نخوانده! نقل شده بودند:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زاکانی: طرح نمایندگان برای تحریم خودرو سازی فرانسوی پژو به مجلس داده می شود ـ دلایل آن ـ قرارداد محرمانه معنی ندارد
زاکانی
تهران – 18 بهمن 1394 ـ خبرگزاری فارس: علیرضا زاکانی نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی [دوره نهم] ضمن اعلام خبر تهیه و تسلیم قریب الوقوع طرح «تحریم شرکت خودرو سازی فرانسوی پژو» به مجلس گفت:‌ شرکت پژو به رغم قراردادی که برای همکاری با ایران تا سال 2014 داشت، 2 سال پیش از اتمام قرارداد به صورت یکجانبه اجرای آن را متوقف کرد که به طرف ایرانی یعنی مؤسسه «ایران خودرو» زیان سنگین وارد شد و متعاقب آن، دارندگان ایرانی خودروهای پژو نیز با بحران خدمات و قطعات مواجه شدند.
    زاکانی گفت:‌ این شرکت فرانسوی (پژو) در ردیف خودروسازی برتر جهان هم نیست که از سوی برخی مقامات این همه اشتیاق برای گشودن بازار ایران به روی آن مشاهده می شود. اگر قرار است با یک خودروسازی خارجی وارد همکاری شویم، باید کیفیّت تولیدات و نیز سابقه همکاری را لحاظ کرده و در قراردادها، فرآیند انتقال فناوری به شرکت های ایرانی را نیز در نظر بگیریم تا خودروسازی ایران از وضع کنونی خارج شود.
    زاکانی همچنین گفت:‌ از گزارش ها و مکاتبات در طول 17 سال شراکت «ایران خودرو» با پژو، چنین استنباط می شود که کارخانه پژو از انتقال فناوری به شریک ایرانی خودداری کرده و طرف ایرانی همواره به مونتاژ مشغول و در فناوری های اصلی وابسته به فرانسه بوده است.
    این نماینده [نماینده وقت]مجلس یکی از دلایل عقب ماندگی صنعت خودرو کشور را شراکت با پژو فرانسه دانست و گفت: 17 سال، زمان کمی برای رشد یک صنعت در نتیجه شراکت نیست و اینکه می‌بینیم «ایران خودرو» به رغم نزدیک به 2 دهه شراکت با پژو نتوانسته سطح فناوری خود را ارتقاء دهد و به جمع تولیدکنندگان برتر بپیوندد، ریشه در انتخاب غلط شریک و نوع شراکت دارد.
    زاکانی گفت:‌ بر همین مبنا،‌ نمایندگان مجلس شورای اسلامی ادامه شراکت با پژو را در راستای منافع ملی ارزیابی نکرده و با تحریم این شرکت، خودروسازان داخلی را تشویق به شراکت با خودروسازان برتر جهان خواهند کرد.
    زاکانی از دادن طرح تحریم پژو به هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی در روزهای آینده خبر داد.
    زاکانی همچنین به این گفته وزیر صنعت، معدن و تجارت که «قرارداد با پژو محرمانه است» اشاره کرد و گفت: شرکت های خودروسازی ما، اگر خصوصی باشند، شاید قید محرمانه برای قراردادهای آنها معنی داشته باشد اما وقتی این شرکت ها دولتی و متعلق به همه مردم کشورمان هستند، قید محرمانه برای قراردادها معنی ندارد و نمایندگان مردم در مجلس باید بر کم و کیف کار نظارت کنند چراکه کشور تجربه خوبی از این قراردادهای محرمانه ندارد. باید مطابق اصول قانون اساسی عمل کرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
خبرگزاری فارس ـ بهمن ماه 1394: بازی با ارقام پول های آزادشده
خبرگزاری فارس که مدتی است وارد کار ژورنالیسم اینوستیگیتیو شده است که ژورنالیسم اینوستیگیتیو به لحاظ روشنگری و پیشگیری اشتباهات، خدمت به کشور است، بهمن ماه 1394 در مطلبی به شماره 13941113000275 تحت عنوان «بازی با افکار عمومی» پرسیده بود که بالاخره مردم ندانسته اند که پول های آزاد شده ایران چه مبلغی است؟. ماهها است که می گویند با اجرای توافق هسته ای (بَرجام) پول های بلوکه شده ایران آزاد می شود، به کشور می آید و اقتصاد رونق می گیرد و .... از دو سال پیش تاکنون اظهارات متفاوتی از سوی مسئولان و دولتمردان درباره کم و کیف دارایی‌های بلوکه‌شده مطرح بوده، اما واقعیت این است که این موضوع همچنان برای افکار عمومی، غیرشفّاف است، میزان آن را دقیقا نمی دانند و پس از آزادشدن نمی دانند که در کجاست و با آن چه می خواهند بکنند.
    از نوشته های خبرگزاری فارس [با خبرگزاری پارس قدیم اشتباه نشود که اینک نامش خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ايرنا ـ است] چنین بر می آید که صحبت از خرید 118 هواپیمای ایرباس و یا بازگشت خودروسازی پژو دردی از اقتصاد درمان نمی کند. قبرستان اتومبیل را پُرکردن و هواپیماهای نو و کهنه وارد کردن که داروی درمان درد بیکاری و نبود تولید نمی شود. در اولین روزهای پس از توافق بود که ناگهان سقف ارزهای بلوکه شده که تا آن زمان 100 میلیارد دلار و بالاتر اعلام، و آزادسازی‌شان گشایشی عظیم در وضعیت کسالت بار اقتصاد قلمداد می‌شد، ناگهان به اعداد و ارقامی نازل تنزّل یافت و اعلام شد که سهم دولت از این پول بیش از 5 تا 6 میلیارد دلار نیست. بر اساس بحث‌های مطرح، گنج 100 میلیارد دلاری به انحاء و در جاهای مختلف خرج و به عبارت دیگر پیش‌خور شده بود.
    خبرگزاري فارس سپس جدول اظهارات مقام ها و تاریخ بیان آنها و تفاوت مبلغ ها را در جدولی قرارداده و منعکس کرده بود که در زیر کُپی آن را می بینید:



    
    فارس نوشته بود: یکی از دلایل این تناقض‌گویی‌ها، تعریف متفاوت نسبت به واژه‌هایی مانند دارایی، منابع و پول‌های بلوکه‌شده، بنا به ملاحظات سیاسی می‌تواند باشد. با این حال متولّی و مسئول حفظ، نگهداری و ارائه آمار دقیق و متقن از دارایی‌ها و منابع کشور، بانک مرکزی است. به نظر می‌رسد یکی دیگر از دلایل این تناقضات، پراکندگی و عدم زیرساخت مناسب برای محاسبه منابع و دارایی‌ها بر اساس اصول حسابرسی روز دنیا باشد.
    فارس افزوده بود: آنچه مسلم است، اوضاع نامناسب اقتصادی و رفاهی مردم است. با همین پول‌های بلوکه‌شده و وعده ها پس از اجرای «برجام»، امیدواری در جامعه نسبت به رونق تولید و اقتصاد به وجود آمد. نباید از این نکته غافل ماند که در خصوص پول‌های بلوکه‌شده غوغاسالاری هم صورت گرفت.
    آنجا که برای به نتیجه رساندن برجام، همراهی افکار عمومی ضرورت داشت، وزن پول‌های بلوکه‌شده زیاد شد تا امیدواری ایجاد کند و ذهن افکار عمومی را به سمت برجام با وعده رفع مشکلات و باز شدن گره‌های اقتصادی سوق دهد، اما پس از برجام، این ضرب‌آهنگ کُند شده و با تنزل مبلغ پول‌های بلوکه‌شده، امیدواری گذشته (به تولید، اقتصاد و رفاه معیشت) که با هیجان ساخته شده بود، حباب شده است.
    فارس نوشته است که صحبت های دوساله که پول ها می آید و ...، سطح توقعّات مردم را بالا برده و در انتظار بهبود اوضاع اقتصادی کشور بوده اند.
    به این ترتیب بود که وزیر اقتصاد در برابر ابهامات لب به سخن گشود و مبالغ گفته شده در مورد دارایی‌های ایران را ساخته و پرداخته ذهن رسانه‌ها عنوان کرد ـ ارقامی که به گفته طیب‌نیا واقعیّت نداشته و مبالغه شده است البته وزیر نمی‌گوید که رسانه‌ها براساس اظهارات مسئولان دولتی چنین ارقامی را منتشر می‌کنند و اگر مبالغه‌ای هم باشد باید آن را در کلام مسئولان جستجو کرد.
    در این میان، سخنگوی دولت با تشریح جزئیات پول‌های بلوکه شده گفته است که بخش دیگری از این منابع متعلق به بانک مرکزی نیست، به دولت هم تعلّق ندارد بلکه از آنِ صندوق توسعه ملی است (که منابع آن زیر نظر هیات امناء در جهت اجرای طرح‌هایی که قرار است توسط بخش خصوصی انجام شود به صورت وام داده می‌شود.). بانک‌ها و شرکت‌های دولتی نیز منابع ارزی در خارج از کشور دارند که به خاطر تحریم نمی‌توانستند وارد کشور کنند و حدود 12 میلیارد دلار هم بعد ازتوافق ژنو به صورت اقساط ماهانه وارد اقتصاد ما شد.
    از سوی دیگر، رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی می گوید که پول‌ها باید به سمت تولید و اشتغال برود و اضافه‌ می‌کند: اقتصاد مقاومتی همین است که ما «جاری‌ها» را محدود کنیم و به سمت «سرمایه‌گذرای‌ها» برویم.
    با تعریف سخنگوی دولت از سیاست‌های اقتصادی و استفاده از منابع آزادشده، این سؤال مطرح است که آیا زمینه همکاری و قرارداد با شرکت‌های ایرباس، پژو و توتال فرانسه و نیز دیگر کشورها که بدیهیات حقوق بشر و انسانیت از جمله توجه به جان و ایمنی انسان‌ها را به بهانه تحریم فراموش کردند در شرایط جدید به تولید و اشتغال کشور منجر خواهد شد؟ و یا فقط تابلویی از اقتصاد مقاومتی را یدک خواهد کشید.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انتقاد حدّاد عادل از ارقام متفاوت پول های آزادشده، ابهام در مصرف آنها و نگرانی از وابستگی به کشور بیگانه
به گزارش خبرگزاری فارس، غلامعلی حدّاد عادل رئیس پیشین مجلس و سخنگوی ائتلاف اصول گرایان در سخنرانی نوزدهم بهمن 1394 خود در دانشگاه خواجه نصیر توسی با انتقاد از اینکه درباره میزان پول‌هایی که پس از رفع تحریم‌های هسته‌ای در اختیار ایران قرار می‌گیرد رقم‌های متفاوتی گفته شده است، اظهارداشت: رقم‌های متفاوتی گفته می‌شود و هنوز مشخص نیست که با این پول‌ها قرار است چه اقداماتی انجام شود، چرا که معتقدیم صنعت ما صدمه زیاد خورده است و ما باید مراقب باشیم که این شرکت‌ها و هیأت های تجاری [خارجی] در کشورمان به دنبال چه هستند؟.
    سخنگوی ائتلاف اصولگرایان گفت:‌ "ما حرف‌مان به دولت این است که دولت، وضعیت پس از بَرجام را مدیریت کنید تا وابستگی کشور به بیگانه بیشتر نشود. ما نگران اشتغال، رکود و بیکاری هستیم و سؤال ما این است که آیا دولت نمی‌توانست در قضیه بسته خروج از رکود، جز کمک به صنایع خودروسازی کار دیگری انجام دهد؟. بنابراین، این مباحث جای تأمل بیشتری دارد که ما معتقدیم باید در مجلس بر روی آن بحث و گفت‌وگو شود.".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آیت الله خامنه ای 19 بهمن 1395: بازداشت کودک 5 ساله ایرانی در فرودگاه دالِس را مصداقی از حقوق بشر آمریکایی خواند
آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانی 19 بهمن 1395 (7 فوریه 2017) خود در برابر افسران نیروی هوایی ایران (به مناسبت روز نیروی هوایی) با اشاره به سخنان دانالد ترامپ که گفته بود ضرورت دارد ایران از دولت اوباما تشکّر کند گفت: به هیچ وجه از آن دولت [دولت اوباما] متشکّر نیستیم، زیرا با نیّت فلج کردن ملّت ایران و نظام اسلامی تحریم‌های سنگین را وضع کرد و البته به این هدف نرسید. چرا باید از دولت قبلی آمریکا تشکّر کنیم ـ به‌خاطر تحریم‌های ضد ایرانی؟، به علت ایجاد داعش؟، به سبب به آتش کشیدن منطقه در سوریه و عراق؟ و یا به علت نفاق و دورویی یعنی «ابراز ارادت و همکاری در نامه خصوصی»، اما در عمل، حمایت صریح و آشکار از مخالفان ما؟. اینها مصادیق همان دستکش مخملین است که دولت قبلی آمریکا روی پنجه آهنین خود کشیده بود. البته ما از این آقایِ تازه‌آمده [ترامپ] متشکریم چرا که زحمت ما را کم کرده و با نشان دادن چهره واقعی آمریکا، حرفهای 38 ساله جمهوری اسلامی ایران را درباره فساد سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و اجتماعی دستگاه حاکم بر آمریکا [واشنگتن] ثابت کرده است. او [ترامپ] با حرف ها و اقدامات خود در طول مبارزات انتخاباتی و روزهای اخیر، ماهیّت واقعی آمریکا را عریان در مقابل چشم مردم جهان به نمایش گذاشته و نشان داده است که حقیقت آمریکا چیست.
    آیت الله خامنه ای در این سخنرانی که بازتاب جهانی داشت دستگیری و بازداشت یک کودک پنج ساله ایرانی در فرودگاه بین المللی پایتخت آمریکا [فرودگاه دالِس] را ـ به طعنه ـ مِصداقی از حقوق بشر آمریکایی خواند.
    اظهارات رهبر جمهوری اسلامی ایران وسیعا در رسانه های آمریکا منعکس شده بود که به نظر می رسد جز شماری کم از آنها جانبدار دولت تازه این فدراسیون نیستند.
    
عکس و تیترهای روزنامه جوان از دیدار 19 بهمن 1395 آیت الله خامنه ای با افسران نیروی هوایی


    ترامپ در مصاحبه خود با فاکس نیوز که یکشنبه 5 فوریه 2017 پخش شد، در مورد ایران صریحا این جمله را بیان داشت: "آنها کشور تروریست شماره یک هستند Trump said:They are the No. 1 terrorist state و برای این کار پول و اسلحه به همه جا می فرستند، ولی از این پس نخواهند توانست.".
     تفسیرگویان شبکه های تلویزیونی در اظهار نظر نسبت به بیانات ترامپ در مصاحبه اش با شبکه تلویزیونی فاکس نیوز، گفتند که ترامپ پرخاشگری و دیپلماسی تُند و خشن خودرا از ایران آغاز کرده است.
    
کودک 5 ساله ایرانی پس از رهاشدن از بازداشت در فرودگاه دالِس در آغوش مادرش

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
رهبر جمهوری اسلامی در دیدار 19 بهمن 1398: تهدید و تحریم باید به فرصت و نجات کشور از وابستگی به نفت تبدیل شود که عامل بسیاری از مشکلات است
به گزارش خبرگزاری مِهر، آیت الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی شنبه 19 بهمن 1398 در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و نیروی پدافند هوایی ارتش، رویداد نوزدهم بهمن 1357 [شرکت همافران نیروی هوایی در راهپیمایی حمایت از انقلاب] را نتیجه اطمینان امام خمینی (ره) و مبارزان به وعده الهی دانست و گفت: اگر تفکّرِ تخلف‌ناپذیر بودن وعده الهی در جامعه حاکم شود و مسئولان هوشیارانه عمل کنند، «تهدید» به «فرصت» تبدیل خواهد شد و «تحریم» نیز می تواند عامل نجات کشور از «وابستگی به نفت» و حل بسیاری از مشکلات شود. می توان با استفاده از شرایط تحریم، اقتصاد کشور را از «وابستگی به نفت که عامل بسیاری از مشکلات» است، نجات داد. [می دانیم که] در داخل هیأت حاکمه آمریکا، برخی افراد متوجه این موضوع هستند و گفته اند که نباید بگذاریم، ایران «اقتصاد بدون نفت» را تجربه کند و با همین هدف، ما (آمریکا) باید مسیری را باز بگذاریم تا اقتصاد ایران به‌کُلّی از پول نفت جدا نشود. بنابراین، مسئولان به‌خصوص مسئولان اقتصادی کشور باید در این خصوص هوشیار باشند [تا آمریکا نتواند به هدف خود؛ تداوم وابستگی ایران به درآمد نفت برسد.].
    آیت الله خامنه ای در این دیدار که در چهل و یکمین سالروز بیعت تاریخی همافران نیروی هوایی با امام خمینی(ره) برگزار شده بود، این واقعه را یک رویداد فراموش نشدنی و اعجاب برانگیز و دارای درس ها و عبرت ها خواند و گفت: در دوران رژیم گذشته، نیروی هوایی ارتش یکی از نزدیک‌ترین نیروها به مرکز قدرت [سلطنت] و نیز آمریکا بود، اما آن رژیم، ضربه را از همین نیرو [نیروی هوایی] خورد که هیچ‌گاه تصوّر آن را نمی کرد. براساس آیات قرآنی، خداوند از جایی به دشمن ضربه می زند که هیچ‌گاه انتظار آن را ندارد و مؤمنین نیز از ناحیه ای تقویت و حمایت می شوند که انتظار آن را نداشته اند که در فرهنگ دینی، «رزق لا یُحتَسَب» نامیده می شود، یا همان رزقی که در محاسبات مادی جایی نداشته است. باید به وعده های الهی اطمینان داشت و با امید به آینده به حرکتِ رو به جلو با قدرت ادامه داد.
    وی رمزِ موفقیت و پیشرفت نیروی هوایی را تبدیل تهدید به فرصت، قطع امید از بیگانگان و تکیه بر توانایی ها و ظرفیت های داخلی برشمرد و گفت که این موضوع قابل تعمیم به کل کشور است و می توان برای کشور فرصت های زیادی را به‌وجود آورد. نیروی هوایی به رغم تحریم های امریکا، اکنون علاوه بر تعمیر و بازسازی جنگنده‌ها و هواپیماها، طرّاحی و ساخت جنگنده را نیز انجام داده است. شیوه‌ها و روشهایِ پیش رونده و کارهای کاملاً منطقی جمهوری اسلامی دشمن را زمین‌گیر کرده است. ما به‌دنبال تهدید هیچ کشور و ملتی نیستیم بلکه به دنبال حفظ امنیت کشور و جلوگیری از تهدید هستیم. ضعیف بودن، دشمن را تشویق به اقدام خواهد کرد. برای آنکه جنگ نشود و برای آنکه تهدید تمام شود، باید قوی شد. امروزه
    جنگ‌افروزی و فتنه‌سازی آمریکایی ها علنی و بدون پوشش است. رؤسای قبلی آمریکا همین مسیر را در زیر پوشش هایی دنبال می‌کردند.
تیتر روزنامه های تهران، شماره های بیستم بهمن 1398 از سخنان آیت الله خامنه ای

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اديان و روحانيون
آتش زده شدن در اروپا به جرم کُفر و الحاد
تصوير در ميان چوب قراردادن کشيش رولاند براي آتش زده شدن

یک معلم و یک کشیش در این روز (نهم فوریه) در دو سال مختلف در اروپا به جرم کفر و الحاد آتش زده شدند. یکی از ایندو کشیشی انگلیسی و پروتستان بود که در یک کلیسا در منطقه سافُلک بکار ترویج مشغول و رولاند تیلور Rowland Taylor نام داشت و 45 ساله بود. جرم او ترجمه انجیل به اقتباس از مارتین لوتر بانی پروتستانیسم بود. لوتر انجیل را به زبان آلمانی ترجمه کرده بود و رولاند سرگرم ترجمه کردن آن به زبان انگلیسی بود که دستگیر و در یک دادگاه مذهبی مرکب از روحانیون مسیحی محاکمه و روز نهم فوریه 1555 در ملاء عام آتش زده شد (تصویر بالا که یک نقاش از صحنه اعدام ترسیم کرده است).
     در همین روز لوسیلو وانینی Lucilio Vanini (معروف به: جی. سزار) اندیشمند 34 ساله ایتالیایی را در فرانسه و به حکم یک دادگاه مذهبی آتش زدند. وی متهم شده بود که گفته بود آفریقائیان به دلیل رنگ پوست و قیافه و ترکیب صورت و استخوان لگن خاصره از تکامل میمون بوجود آمده اند. وی یک معلم بود و چون در ایتالیا تحت تعقیب یک محکمه مذهبی قرار گرفت به سویس و از آنجا به فرانسه گریخت که در اینجا اورا دستگیر، محاکمه و به اعدام (آتش زده شدن) محکوم کردند. دادگاه حکم داده بود که نخست چشمان اورا از حدقه درآورند و بعد خودش را آتش بزنند که حکم نهم فوریه 1619 به اجرا درآمد.
    طریقه آتش زدن این بود که در اطراف محکوم چوب قرار می دادند و چوبهارا به بدن او می بستند و سپس روغن روی چوبها می ریختند و آتش می زدند.
مجسمه وانيني، کار قرن 20

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي داستان نويسي
دوستويفسكي (داستایفسکی) و 32 داستان از رنج انسان ـ کتابها و نکته هايش ـ تمدن يک کشوررا از زندانهايش بايد قضاوت کرد


فئودور دوستويفسكي (تلفظ انگلیسی: داستایِفسکیFyodor Dostoyevsky) نويسنده روس نهم فوريه 1881 (طبق تقویم میلادی گریگوری) در 59 سالگی درگذشت. وی 11 نوامبر 1821 در مسکو به دنیا آمده بود و پدرش يك پزشك بود كه كشته شد.
     فئودور قلم و مهارت خود را در شرح و توصيف رنج انسانها بكار بُرد. 32 تالیف او که به زبانهای مختلف ترجمه شده اند با اینکه در حال و هوای قرن نوزدهم و توصیف دردها و طرز تفکر و روانشناسی روسهای آن زمان نگاشته شده اند نفوذ شگرف در روحیه ملل قرن بیستم داشته اند. او در نوشته هایش با مهارت تمام نقش ناآرامی های سیاسی ـ اجتماعی را در تغییرات روانی و روانشناسی انسان ترسیم کرده است که براین پایه از نیمه قرن بیستم تاکنون در روزنامه ها ستون و صفحات «کانتِکست» دایر شده است. فئودور مهندسی خوانده بود ولی خدمت به انسان را در «نوشتن» تشخیص داد. نوشته های او عمدتا داستان هستند. او درعین حال روزنامه نگار و مقاله نویس بود.
     فئودور دوستويِفسكي با داشتن پدری ثروتمند داراي افكار سوسياليستي توام با صوفیسم بود و به محافل «مدینه فاضله سازان» رفت و آمد داشت که تزار وقت آنان را دشمن خود می پنداشت و محافلشان را کانون توطئه می خواند. انتشار داستان «مردم فقیر» در سال 1846 بر دشمنی تزار نسبت به فئودور افزود و از آن پس زیر نظر قرارگرفت و در سال 1848 دستگير و به اعدام محکوم شد ولی مجازات او به زندان تبدیل شد و در پي ماندن 4 سال در محبس اورا تبعيد كردند. محصول اين دوران كتاب «خانه مردگان يا يادداشتهايي از زير زير زمين» بود. ديدار دوستوفسكي از آلمان، انگلستان، فرانسه و ايتاليا جهان بيني اورا گسترش داد. او لندن آن زمان را پايتخت كاپيتاليسم جهان ناميد.
     مهمترين داستانهاي دوستويفسكي عبارتند از: مضاعف، کتک خورده و تحقیرشده، یادداشتهایی از زیر زمین، بزه و کيفرت، شبهاي سفيد، قمارباز، روياي مرد ابله، دزد روراست، موجر، قهرمان کوچولو، تمساح، درخت کريسمس و عروسي، ماجرای منحوس، برادران كارامازوف و چندين داستان کوتاه و دهها مقاله.
    خاطرات دوستويفسكی ازجمله تالیفات اوست که وسیعا مورد بررسی و اظهار نظر پژوهشگران قرن 20 قرارگرفته و این نتیجه حاصل شده است كه زندان و مجازات سخت، تفكرات انديشمندان را تيزتر و آنان را مقاوم مي كند، نويسنده و انديشمند براي کار خود به يک مکان و يک قلم و مقداري کاغذ نياز دارد ـ حال مي خواهد اين مکان اطاق خانه باشد و يا سلول زندان، در سلول زندان بهتر مي تواند فکر کند. به علاوه، هدف از زندان متنبّه ساختن و اصلاح فرد است كه در مورد اصحاب فكر مصداق ندارد. باتوجه به همین نظریه بوده است که بسیاری از دولت ها مخالفان فکری (منتقدان) خودرا به جای زندان منزوي، تبعيد و يا بازداشت خانگي می كنند و ضمن بازگذاردن راه مصالحه تنها رفت و آمدشان را محدود می سازند.
    نکته هاي جالبي از دوستويفسكي (داستایفسکی) باقي مانده است از اين قرار:
    درباره تمدن يک کشور پس از ديدار از زندانهايش و يا ماندن در آنها قضاوت کنيد. يک نويسنده و انديشمند براي انعکاس افکار، نظرات، اندرزها و احساسش يک محل اقامت لازم دارد، يک قلم و مقداري کاغذ ـ حال مي خواهد اين محل اقامت اطاق خانه باشد و يا سلول زندان، در سلول زندان بهتر و آسانتر مي تواند فکر کند. مردم عادت دارند که تنها مشکلاتشان را ببينند نه خوشي ها و پيشرفتهايشان را. يک آدم و يا يک کشور نمي تواند بدون داشتن روياي بزرگي و برنامه پيشرفت و تنها با درجا زدن زيست کند. اگر بخواهي که ديگران به تو احترام بگذارند، نخست بايد به خودت احترام بگذاري. نيمه دوم عمر، زندگي کردن با عادت هايي است که در نيمه اول عمر کسب شده اند. ثروت و مقام و زندگي لوکس عادت مي شود ـ يک اعتياد زيان آور و غم آلود. از مشورت کردن و شنيدن اندرز ديگران خودداري نکنيد که عمر کوتاه است و فرصت براي جبران همه اشتباهات نيست.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
زادروز عليشير نوايي
عليشير نوايي

عليشير نوايي شاعر معروف قرن پانزدهم نهم فوريه سال 1441 به دنيا آمد. عليشير (نظام الدين ميرعليشير نوايي) به زبان فارسي و تركي جغتايي (نزديك به ازبكي) شعر سروده است. وي سالها در شهر هرات مي زيست و مورد توجه سلطان حسين ميرزاي تيموري بود. معروفترين ديوان عليشير، «خمسه» عنوان دارد كه آن را به سبك نظامي گنجوي سروده است. ملل منطقه فرارود عليشيررا شاعر ملي خود مي دانند. وي بسال 1501 در 60 سالگي درگذشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
صنايع و فنون
سالمرگ «ایلیوشین» هواپيماساز روس
Ilyushin
سرگئی ایلیوشین Sergey Vladimirovich Ilyushin طراح معروف هواپیما نهم فوریه 1977 در 83 سالگی درگذشت. ايليوشين در مارس 1894 به دنيا آمده بود.
    وی طراح جنگنده و بمب افکن های ایلیوشین و نيز هواپیماهای مسافربر و باری به همين نام است. ايليوشين با ساخت بمب افکن ايل ـ 2 و شکاری ـ بمب افکن های ایل ـ 4 برتري هوايي شوروي بر آلمان در جريان جنگ جهاني دوم را تامين کرد. او پس از جنگ، هواپيماي مسافربر ايل ـ 11 و ايل ـ 12 و آنگاه ایلیوشین 18 و در سال 1962 هواپيماي توربو جت و در سال 1976 هواپيماي بزرگ ايل ـ 86 را که در آن زمان ارباس خوانده مي شد توليد کرد.
     سرگئی ایلیوشین عضو آکادمی علوم شوروی و دارنده عنوان قهرمان کار سوسیالیستی و ستاره سرخ بود. در سال 1984 در سالمرگ او، دولت شوروي يک تمبر پستي چاپ و به جريان گذارد (عکس زير):


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
نخستین موشک قاره پیمای جهان در سال 1957 ساخت شوروی
نخستین موشک قاره پیمای جهان که به نام R-7 Semyorka بسال 1957 به دست دانشمندان موشکی ـ فضایی شوروی ساخته شده بود نهم فوریه 1958 پس از آزمایش های متعدد به واحدهای مربوط تحویل داده و به اصطلاح؛ عملیاتی شد. با این حساب، موشک قاره پیما (موشک چند مرحله ای بالیستیک اینترکنتیننتال) نهم فوریه 2012 پنجاه و پنج ساله شد.
     روسها از این نوع موشک تا سال 1961 بیست و هشت دستگاه ساخته بودند. یکی از همین موشکها Sputnik-1 (سپوتنیک ـ 1)نخستین ماهواره جهان را که آن هم ساخت روسیه بود در مدار زمین قرار داد. رسانه ها نخستین موشک قاره پیمای جهان را SS-6 می خواندند.


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي تاريخ‌نگاري
ژول ميشله مورخ فرانسوي؛ تالیفات، اندیشه ها و روش تاریخنگاری و توصيه هاي او به تاريخنگاران، دولتمردان و ...
Jules Michelet
نهم فوريه سالروز درگذشت «ژول ميشله Jules Michelet» مورخ فرانسوي است كه در سال 1874 در 75 سالگي فوت شد. او كه در 1798 به دنيا آمده بود فرزند يك چاپخانه دار پاريسي بود كه آرزو داشت پسرش كار مهم انجام دهد.
     كار بزرگ ميشله نگارش «تاريخ فرانسه» در چندین جلد است که هفت جلد آن مربوط به انقلاب فرانسه است. ميشله براي اين كار سي سال وقت صرف كرد. در اين كتاب، وي جزئيات تحولاتي را كه به ساخت ملت فرانسه منجر شد به رشته تحرير كشيده و كيفيت و روحيه فرانسويان را از ديدگاهي ميهندوستانه منعكس ساخته است. تالیف دیگر میشله «انقلاب ژوئیه» عنوان دارد که در لابلای آن خصلت و ماهیت انواع بپاخیزی ها را شرح داده است. ميشله در كتاب «مقدمه اي بر تاريخ» نوشته است كه در نگارش تاريخ، به رقم زدن اسناد خشك و پشت سر هم قرار دادن آنها نبايد اكتفا شود، بلكه مورخ ضمن ارائه حقايق، باید آنها را تحليل كند تا كتابهاي تاريخ، مشابه هم نباشند و هرتاليف نسبت به ديگري كاري نوين و تازه باشد و مكمّل يكديگر. وي از اين كه كتاب هاي تاريخ كه بايد به مردم و دولتمردان درس بدهند و تجربه گذشتگان را بياموزند رونوشت (المثناء) يكديگر شده اند ابراز تاسف و ناخرسندي كرده است. مورخ بايد برود و ببيند كه يك مقام چه كرده است، نه اين كه چه كسي و از چه فاميلي بوده است. آنچه كه مهم است خدمات اين فرد و ميزان وفاداريش به ملت و ميهن، و محافطت از حقوق مردم و تامين غرور، رفاه و آسايش آنان است. بزرگترين توصيه ميشله به تاريخنگاران اين بوده است كه هنگام آغاز به تحقيق و نوشتن، فريب شهرت يك مقام را نخورند، زيرا شهرت ممكن است به خاطر «خدمت» نباشد. او گفته است كه در قديم مقاماتي بودند كه به مردم ظلم، ولي به شعراء و نویسندگان خوبي و کمک مالی مي كردند و اينان بودند كه آنان را مشهور ساخته اند؛ نه خدماتشان. میشله اطلاق عنوان «سیاستمدار = پالیتیشن» به افراد را ردّ می کند و می گوید که تلاش این افراد عمدتا برای دستیابی به قدرت و نفوذ و بهره برداری از آن است.
     مفسران افکار ميشله نوشته اند كه بزعم این مورخ و اندیشمند بزرگ، انتظار و توقع از يك مقام عمومی خدمت كردن خالصانه و بیطرفانه به جامعه است و فرق نمي كند كه این مقام انتخابي موقّت يا درازمدت باشد. این مفسران میشله را یک ناسیونالیست فرانسوی وانمود کرده اند که تاریخ را با برداشت خود از هر رویداد درهم آمیخته و نوشته است. به باور مفسران افکار میشله، این قدرت جویان هستند که هر اعتراض معمولی مردم را رنگ سیاسی می دهند و دامن می زنند تا شهرت بیشتری یابند، برسر زبانها افتند و احیانا به قدرت برسند و «شهرت وسیع» برخی را بیش از «مقام بالا» اقناع و راضی می سازد.
    ميشله به كساني كه مي خواهند روزي يك چهره ملي و نامدار شوند اندرز داده است كه از جواني مراقبت كنند كه نقطه ضعف نداشته باشند كه با يك اتهام و شايعه كوچك هم مي شود تاريخ يك فرد را خراب كرد.
     اين تاريخ نگار مي گويد: خدمت بزرگ يك فرد (هركس) به همنوعان اين است كه اواخر عمر بنشيند و اشتباههايي را كه در طول زندگي مرتكب شده است بنويسد و يا به همگان بگويد، تا اشتباه كردن از جامعه رخت بربندد. مجموعه اشتباهات مردم، يك جامعه را خراب و مسئله دار مي كند. قدرشناسي عامل مهمي در يك جامعه است كه اعضاي آن را به انجام كارهاي خوب و مهم كه پيشرفت جامعه به آنها بستگي دارد ترغيب و دلگرم مي كند. مورخ بايد نخست تحقيق كند كه در دوره مورد نظر، وضعيت قدرداني از افراد و همچنین روال تشويق و تنبيه چگونه و تا چه حد بوده است. اگر تشويق و حمايت در كار نباشد، هيچگونه پيشرفتي حاصل نخواهد شد. «تاريخ» همه اش شرح كارهاي سلاطين و شاهزادگان (سران كشورها و مديران جامعه) نبايد باشد كه مي دانيم بيش از نيمي از آن كارها دروغ است و يا اين كه به آن صورت نبوده است و سبيل نخستين نويسنده (مبلّغ) را كه رقم زننده دست اول و منبع استناد ديگران بوده قبلا چرب كرده بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
انقلاب شهر رُم بر ضد پاپ و پايان حکومت پاپ ها
انقلاب مردم شهر رُم که درچارچوب انقلابات سال 1848 اروپا صورت گرفته بود نهم فوریه 1849 با فرار پاپ (پی نهم) از مقرّ خود به نتیجه رسید و جمهوری روم به همان صورتِ دو هزار سال پیش و یک هیات رئیسه سه نفری احیاء شد. انقلاب شهر رم را سختگیری و خشونت های وزیر دادگستری پاپ وقت (به نام پلگرینو رسی) باعث شده بود که به قتل او انجامید. انقلاب از پانزدهم نوامبر 1848 آغاز شده بود.
    پس از فرار پاپ وقت با لباس مبدّل و پناه بردن به یک دژ نظامی، رهبران انقلاب و شهردار رُم انتخابات عمومی برگزارکردند و مجمع ملی تشکیل دادند و این مجمع ضمن تدوین یک قانون اساسی، یک هیات سه نفری مرکب از یک فیلسوف (مازینی)، یک حقوقدان (آرملینی) و یک سیاستمدار مذهبی وابسته به پاپ (به نام سافی) را برای ریاست بر جمهوری انتخاب کرد، آزادی مذهب و بیان عقیده داد و مجازات اعدام را لغو کرد.
     مجمع ملی رم پاپ را تنها به عنوان رئیس کل کلیساهای کاتولیک و روحانی شماره یک دنیای مسیحیت پذیرفت. پاپ ها از ده قرن پیش از آن عملا حکومت می کردند. پاپ که همچنان در دژ نظامی بود تشکیل و نیز مصوّبات مجمع ملّی را رد کرد و با ارسال نامه از سران کشورهای کاتولیک خواست که نیرو بفرستند و به جمهوریت رم پایان دهند که تنها فرانسه و اسپانیا درخواست پاپ را اجابت کردند؛ فرانسه 9 هزار و اسپانیا 4 هزار نظامی با چند کشتی توپدار فرستادند. عوام الناس که مدافعان جمهوریت بودند مسلح شدند و دست به دفاع زدند که مقاومت آنان چهار ماه بیشتر طول نکشید و با عقب نشینی از رم و افتادن شهر به دست نظامیان فرانسه، عملا عُمر جمهوری رومی قرن نوزدهم پایان یافت البته پاپ هم دیگر نتوانست حکومت کند و نیروهای وحدت ایتالیا که گروهی دیگر (جدا از انقلابیون شهر رم) بودند و در شمال این کشور پای گرفته بودند با راندن فرانسویان از شهر رُم وحدت ایتالیا را در 1861 تامین کردند و قلمرو پاپ ها منحصر به واتیکان شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
درباره «اوا براون» که نزدیک به 40 ساعت بانوي رسمی هيتلر بود!
Eva Braun
سرگذشت «اوا براون Eva Braun» زني كه حدود 40 ساعت بانوی قانوني هيتلر بود در كنار او وارد تاريخ شده است. «اوا» ششم فوريه سال 1912 در مونيخ به دنيا آمد و كار پدرش «تدريس» بود. وي 13 سال مِترس هيتلر بود. هيتلر 29 اپریل او را زوجه قانوني خود كرد و روز بعد هر دو خودكشي كردند و اجساد آنان را در كنار هم آتش زدند تا به دست سربازان روس نيافتند.
    اوا براون منشي عكاسخانه اي در مونيخ بود كه هيتلر از ديرزمان مشتري آن بود و در آنجا با هم آشنا شده بودند. وي بعدا كار چاپ عكس ها را بر عهده گرفت و چون روي ساخت عكس هاي هيتلر بيش از اندازه دقت مي كرد مورد توجه او قرار گرفت.
     در سال 1932 هنگامي كه «اِوا» 20 ساله بود، هيتلر از وي خواست كه با هم زندگي كنند و «اِوا» با وجود مخالفت پدرش دعوت هيتلر را كه هنوز يك مقام حزب ناسيونال سوسياليست كارگران آلمان (نازي) بود پذيرفت و از آن پس تا آخرين لحظه عُمر با هم بودند. هيتلر «اِوا» را در امور دولتي و سياست مداخله نمي داد و به ندرت او را با خود به مراسم مي بُرد.
    علاقه هيتلر به «اِوا» وقتي بيشتر شد كه پس از نجات هيتلر از يك توطئه ژنرال ها، «اوا» در نامه اي كه به او نوشت، با جملاتي زيبا وفاداري هميشگي خود را اعلام داشت. هيتلر مايل به بردن «اِوا» با خود به پناهگاه زيرزميني نبود كه «اوا» گفت كه مايل است با او بميرد.
    سي ام اپریل سال 1945 كه پناهگاه هيتلر از نزديك زير آتش ارتش سرخ بود هيتلر پيش از آن كه با شليك گلوله خودكشي كند به «اوا» ماده كشنده (سیانور) داد تا خود را بكشد و وصيت كرد كه پس از مردن، اجساد آنها را با بنزين آتش بزنند. با وجود اين، سربازان روس بقاياي اجساد نيمسوخته را به دست آوردند.
    «اوا» تنها 33 سال عُمر كرد.
Eva با هيتلر

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آندروپوف؛ طرح ایجاد کنفدراسیونی از دوستان مسکو و حمایت او از یک جنگ اتمی با غرب
Yuri Andropov

نهم فوريه سال 1984 يوري آندروپوف پس از 15 ماه حكومت بر جماهیریه شوروي در 70 سالگي از بيماري كليويِ مزمن درگذشت و پنج روز بعد چرننكو 72 ساله جاي او را گرفت. بیماری برژنف در سالهای آخر عُمر و افراط در مصرف الکل امور اتحاد جماهیر شوروي را که زیر ضربات بی امان تبلیغاتی و دسته بندی های بلوک غرب قرارداشت مختل کرده بود که بیماری کلیوی اندروپوف نیز مانع از اصلاح نسبی اوضاع بدست او شد و چرننكو هم كه حكومتش كوتاه بود به علت ضعف جسمانی موفق به بازگرداندن امور به مسیر اصلی خود ـ سوسیالیسم نشد.
     آندروپوف قبلا 15 سال و بیش از هر مقام دیگر مسئول امور امنيتي شوروي بود. وی در جلسات سران حزب حاکم، از مخالفان کوتاه آمدن خروشچف درجریان بحران موشکی کوبا در اکتبر 1962 بود و هر وضعیت پس از آن درجهان را نتیجه تصمیم خروشچف به سازش با جان اف. کندی بر سر بحران موشکی آن سال (معروف به بحران موشکی کوبا) می دانست. وی عقیده داشت که آمریکاییان مطلقا نمی خواهند که در یک جنگ اتمی جزغاله شوند و لذا، در آخرین لحظه کوتاه می آیند. اندروپوف و سوسلوف [تئویسین حزب حاکم] از اندیشه یک درگیری اتمی میان شرق و غرب حمایت می کردند زیراکه گذشت زمان را به زیان بلوک شرق می دیدند. ایندو بارها در جلسات سران حزب گفته بودند که ابزار شوروی در جنگ سرد [ژورنالیسم شوروی] دربرابر غرب هیچ است و ما بازنده این جنگ خواهیم بود. آندروپوف که شاهد شورش مجارستان در دهه 1950 بود و تجربه بپاخیزی دهه 1960 در چک اسلواکی را داشت، در دهه 1970 ایجاد یک جامعه مشترک المنافع مرکب از کشورهای عضو پیمان ورشو را در جلسات کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی مطرح کرده بود و بارها با تاکید گفته بود که جماهیریه شوروی هم باید به صورت فدراسیونی مشابه فدراسیون آمریکا درآید تا جمهوری های عضو که «دست ساخت» هستند ادعای استقلال نکنند. طبق طرح او، شوروی [امپراتوری پیشین روسیه] باید به صورت یک فدراسیون در می آمد و با کشورهای عضو پیمان ورشو و نیز یوگوسلاوی و افغانستان یک کنفدراسیون (نوعی جامعه مشترک المنافع) تشکیل می داد و کشورهایی را که با مسکو قرارداد دوستی بسته بودند ـ صرف نظر از نظام حکومتی آنها ازجمله عراق، سوریه، لیبی و کوبا دعوت به عضویت وابسته به این کنفدراسیون می کرد با تاکید بر دفاع مشترک، قانون اساسی شوروی بازنگری می شد و ارتش به جای «شورای عالی = هیات رئیسه» پاسدار قانون اساسی می شد. به تفسیر مورّخان، اگر طرح اندروپوف عملی شده بود مسیر تاریخ و وضعیت جهان به صورتی دیگر بود.
     اندروپوف در طول حكومت کوتاه خود يك بار شديدترين اخطار را در مورد مداخله در اوضاع افغانستان به آمريكا داد كه در پي آن احتمال مي رفت به پاكستان كه مركز آموزش نظاميِ مخالفان حكومت كمونيستي افغانستان شده بود حمله موشكي كند.
     اندروبوف در طول زمامداري [باتوجه به پیرشدن گارد قدیم و تجربه اش از بستری بودن طولانی برژنف] تلاش کرد چند مقام جوانتر حزبي را ارتقاء مقام دهد و یکی از این حزبی های جوانتر میخائیل گورباچف بود و همين ها بعدا فریب رونالد ریگان و مارگارت تاچر و مشاورانشان را خوردند و باعث فروپاشي بلوک شرق و شوروي شدند. پدر آندروپوف یک کوزاکِ روس و مادرش یک روس آلمانی تبار بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دمکراسي! - رسميت دادن به پرچم كشوري كه ديگر وجود ندارد!
رابرت هال

خبر گزاري بلومبرگ آمريكا هشتم فوريه 2003 گزارش کرد كه هفته پيش از آن مجلس نمايندگان استیت مشترك المنافع ويرجينيا با اكثريت 68 راي در برابر27 راي مخالف طرحي را تصويب كرده بود كه در مدارس دولتي اين استیت از ابتدايي تا عالي، پرچم ويتنام جنوبي را ــ سرزميني كه در اپریل 1975 (28 سال پيش از مصوبه مجلس ويرجينيا) با ماهيّت مستقل از ميان رفت و ديگر به اين نام ، كشوري در جهان وجود ندارد ــ به نشانه ملت ويتنام مورد استفاده قرار دهند! كه اين تصميم با اعتراض شديد دولت هانوي و انتقاد رسانه ها رو به رو شده بود و سوژه کاريکاتوريست ها و طنزنگاران قرارگرفته بود. اين طرح كه حامي اصلي و مطرح كننده آن «رابرت هال» نماينده شهرستان «فِرفَكس» همسايه ديوار به ديوار شهر واشنگتن پايتخت دولت فدرال آمريكا بود 31 ژانويه تصويب و به سناي استیت ارسال شده بود.
    دولت ويتنام كه با امريكا مناسبات سياسي دارد ضمن اعتراض به اين اقدام گفته بود كه اين امر به مناسبات در حال گسترش دو كشور آسيب وارد خواهد ساخت. وزير امور خارجه ويتنام اين اقدام را مغاير عرف بين المللي و حتي قانون اساسي آمريكا دانسته بود.
    آمريكا و كمونيست هاي ويتنام در دهه 1960 و سه سال از دهه 1970 با يكديگر در حال جنگ بودند.
    انگيزه اين اقدام به ظاهر عجيبِ مجلس نمايندگان ويرجينيا (و طبق طنزها؛ اقدام احمقانه و خلاف منطق) اعلام نشده بود . در امريكا استیت هاي پنجاهگانه هركدام همانند يك كشور، استقلال كامل داخلي، و قوانين از آن خود دارند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
حمایت مردم از مهدی بازرگان پس از منصوب شدن به نخست وزیری دولت انقلاب

    
اين عكس در صفحه 1151 كرونيكل (روزنگار) قرن 20 با مطلب این روزنگار درباره پيروزي انقلاب سال 1979 ايران درج شده است


    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 9 فوريه
  • 1361:   پاپ از سران كشور هاي مسيحي خواست كه متفقا مانع تسلط تُركان عثماني بر قسطنطيه (استانبول) شوند. با وجود اين، 92 سال بعد (سال 1453) عثماني ها قسطنطنيه را تصرف و به عُمر امپراتوري روم شرقي پايان دادند.
        
        
  • 1640:   سلطان مراد چهارم امپراتور عثماني كه براي جنگ با ايران وارد بغداد شده بود در اين شهر درگذشت. حكومت او بر عثماني هفت سال طول كشيده بود.
        
        
  • 1788:   در جریان مبارزه اروپاییان با امپراتوری عثمانی و با هدف دور ساختن آن از اروپا و مدیترانه غربی، دولت امپراتوری اتریش به روسیه در جنگ با عثمانی پیوست.
        
        
  • 1861:   جفرسون دیویس به ریاست کنفدراسیون آمریکا (جنوبی ها) انتخاب شد.
        
        
  • 1920:   دولت هاي اروپاي غربي و آمريکا در يک نشست، مجمع الجزاير 61 هزار کيلومتري سوالبار Svalbur واقع در اقيانوس منجمد شمالي را به نروژ دادند حال آنکه به روسيه و فنلاند نزديکتر بود. بيست درصد جمعيت اين مجمع الجزار روس هستند. اين جزاير داراي منابع معدني بسيار است. در آن زمان (2 سال پس از جنگ جهاني اول و شکست آلمان) هنوز نروژ داراي نفت نشده بود. دادن جزاير سوالبار به نروژ هنگامي صورت گرفت که روسيه درگير جنگ داخلي سلطنت طلبان با کمونيست ها بود و دولت هاي بزرگ غرب به کمک سلطنت طلبان (معروف به سفيدها ـ واژه ای در برابر سرخ ها = کمونیست ها) نيروي نظامي فرستاده بودند.
        
        
  • 1932:   هواپیمایی غیر نظامی روسيه شوروي ــ آئروفلوت ــ آغاز بكار كرد و در خطوط هوايي معیّن به حمل بار و مسافر پرداخت. آئروفلوت اینک یک هواپیمایی بین المللی روسیه است.
        
        
  • 1934:   اتحاديه بالكان بدون مشاركت بلغارستان و آلباني تشكيل شد و به همين دليل نتوانست كاري از پيش ببرَد.
        
        
  • 1950:  


    جو مکارتی سناتور جمهوریخواه استیت ویسکانسین در نطقی در شهر ویلینگ استیت «وست ویرجینیا» از وجود عناصر کمونیست در وزارت امور خارجه آمریکا و سازمانهای دولتی دیگر، هالیوود و رسانه های همگانی آمریکا خبر داد و گفت که می داند دین آچسن وزیر امور خارجه یک فهرست 205 نفری از کمونیسته ای این وزارتخانه را در دست دارد. وی 11 روز بعد (بیستم فوریه) در یک نطق شش ساعته در کنگره آمریکا درباره خطر گسترش نفوذ کمونیست ها و با کمک آنان دولت مسکو هشدار داد که منجر به تشکیل یک کمیسیون ویژه و دنبال کردن قضیه شد که این ماجرا (متهم کردن افراد و تعقیب و تحقیق از آنان و بسط سوء ظن در جامعه) در تاریخ آمریکا به «مکارتی ییسم» معروف است.
        
        
  • 1965:   دولت آمریکا واحد رزمی روانه صحنه های جنگ ویتنام کرد و به صورت تمام عیار وارد این جنگ شد. تا این زمان، آمریکا در این جنگ به صورت مستشار، اسلحه و پول مداخله داشت.
        
        
  • 1969:   جَمبو جِت (بوئینگ دو طبقه 747) نخستین پرواز آزمایشی خود را در آسمان استیت واشنگتن (استیت محل استقرار شرکت و کارگاههای بوئینگ) انجام داد.
        
        
  • 1972:   شيخ نشين راس الخيمه به اتحاديه امارات عربي خليج فارس پيوست.
        
        
        
  • 2008:  


    ژازه تباتبایی (علی طباطبایی) هنرمند ایرانی در پی یک بیماری طولانی در این روز (بیستم بهمن 1386) و در 81 سالگی درگذشت. وی علاوه بر مهارت ویژه در هنر نقاشی و مجسمه سازی یک نویسنده و شاعر و حتی موسیقدان بود. آثار هنری او در موزه های بزرگ جهان قرارداده شده اند. وی در چندین نمایشگاه بین المللی نیز شرکت کرد. ژازه همچنین بنیادگذار گالری هنر مدرن ایران است. هنرشناسان و هنری نگاران وی را یک «نوآور» بزرگ خوانده اند. در باره او، دو فیلم سینمایی ساخته شده است.
        
        



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com