Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
4 نوامبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 4 نوامبر
ايران
روزی که انگلستان به ایران اعلان جنگ داد، به بوشهر و خوزستان ناو توپدار و لشکر فرستاد و هرات را از ایران جدا کرد
دولت لندن یکم نوامبر 1856 (دهم آبانماه) به ايران اعلان جنگ داد، زيرا که اخطارهاي ديپلماتيک آن دولت به ايران که هرات و غرب افغانستان تسلیم کند و از آنجا خارج شود مورد بي اعتنايي تهران قرارگرفته بود. دولت لندن که هندوستان را از آن خود کرده بود، متعاقب دادن اعلان جنگ به ایران، از هند نیروی نظامی و کشتی توپدار روانه ایران کرد. این نیرو در دو گروه به بوشهر (فارس)، خارک و خرمشهر (خوزستان) رسیدند.
    ناوهای انگلستان پس از رسیدن به آبهای بوشهر، نهم دسامبر 1856 پس از يک گلوله باران شديد گام بر خاک ایران در ساحل بوشهر گذاردند و نبرد خياباني آغاز شد. در نبرد خياباني که 45 روزطول کشید، عمدتا مردم معمولي از شهر و حومه بوشهر دفاع مي کردند. سرانجام، 23 ژانويه سال 1857 نيروهاي اعزامي انگلستان به رياست « جیمزاوت رامJames Outram» پس از شش هفته و 3 روز نبرد خياباني، بندر بوشهر و حومه آن را تصرف كردند تا دولت تهران مجبور به صرف نظر كردن از شهر هرات و غرب افغانستان امروز شود كه از زمان ایجادِ كشور ايران به دست كوروش بزرگ هميشه بخشي وفادار از ايران و كانون فرهنگ و ادب فارسی، و براي مدتي نيز شاهزاده نشين ايران و مقرّ حكومت خراسان بود و شاه عباس که در هرات به دنيا آمده بود پيش از احراز سلطنت در اين شهر مي زيست.
    
James Outram

منطقه هرات قسمتي از بخش اصلي ايرانزمين بود که در عهد باستان «آريانا» خوانده مي شد. «افغانستان» نامي است كه انگليسي ها بر ايران خاوري گذارده اند.
    افغانستان که بر سر آن، اين عمليات صورت گرفته بود از قرن هجدهم و پس از سلطه دولت لندن بر هندوستان مطمح نظر انگليسي ها بوده است که علل درگيري کنوني غرب در آنجا به همان زمان باز مي گردد زيرا که افغانستان نزديکترين راه زميني ورود و نفوذ قدرت هاي «اوراسيا» که با ایجاد سازمان شانگهای متحد شده اند و در ائتلاف «بریکس» در کنار هم هستند به آسياي غربي ـ منطقه استراتژيک و نفتدار جهان است.
    دوست محمدخان حاكم كابل پس از امضاي پيمان پيشاور (مورخ سي ام مارس سال 1855) با انگلستان، به تحريک انگليسي ها و برخلاف روش گذشته اش دست به تشويق حاكم هرات به تمرّد از دولت تهران زد. ناصرالدين شاه كه در همان زمان به گردنكشي خان خوارزم (تركمنستان امروز) پايان داده بود حسام السلطنه را با لشكر خراسان و چند يگان نظامي از تهران، گرگان و كرمان (سربازان مستقر در ارگ بَم) مأمور گوشمالي حاكم هرات كرد كه با اعتراض شديد لندن رو به رو شد. چون تهران توجه نكرد، انگلستان با برسميت شناختن فوري مرزهاي افغانستان كه خود در لندن ترسيم كرده بود، روابطش را با تهران قطع و يكم نوامبر1856 به ايران اعلان جنگ داد و بار ديگر به خليج فارس كشتي توپدار و تفنگدار روانه ساخت.
    ايران كه بر اثر مداخلات سياسي قدرتهاي اروپايي امكان (و درحقيقت اجازه) نيافته بود نيروي دريايي موثر و توپخانه ساحلي داشته باشد موفق به بازداري ناوگان اعزامي انگلستان كه از هند به حركت در آمده بود نشد و سرانجام در هر دو جبهه ـ بوشهر و خوزستان شکست خورد.
    اگر كمي به عقب باز گرديم مي بينيم كه عباس ميرزا وليعهد فتحعلي شاه با مشاهده دسيسه هاي انگلستان در جريان تنظيم قرارداد «تركمن چاي» و از دست رفتن قفقاز ايران و لمس كردن بي صداقتي ناپلئون و در حقيقت چشيدن مزه تلخ ديپلماسي اروپايي؛ براي حفظ مابقي خاك وطن، دولت عثماني را با جنگ و زور وادار به امضاي معاهده تعيين مرز مشترك كرد كه هنوز به قوت خود باقي است. از طرفي ديگر، چون روسيه به بسط قلمرو خود در منطقه اي پرداخته بود كه جغرافيون غرب نام «آسياي ميانه» بر آن نهاده اند، عباس ميرزا بدون فوت وقت براي حصول اطمينان از وفاداري حاكمان نيمه مستقل خوارزم، مَرو، بخارا و مناطق مربوط به خراسان بزرگتر شتافت. وي در اينجا متوجه شد انگلستان كه از دير زمان نگران دست اندازي روسيه به هندوستان بوده چشم طمع به سرزميني دوخته كه خود نام افغانستان بر آن نهاده است تا بتواند آن را به صورت حايلي ميان متصرفات آسيايي روسيه و هندوستان درآورد و مانع پيشروي روسيه به سوي اقيانوس هند و آسياي جنوبي شود و در اجراي اين سياست خود، به تحريك و تطميع خوانين و حُكام افغان پرداخته است.
     عباس ميرزا براي خنثي كردن فعاليتهاي انگلستان در ايران خاوري (افغانستان امروز) وارد عمل شد. دولت لندن كه چنين ديد با روسيه بر سر تعيين يك خط قرمز ميان مناطق نفوذ خود در اين قسمت از جهان وارد معامله شد تا با تعيين اين خط به سلطه و نفوذ خود بر افغانستان رسميت بدهد و به تحكيم و احيانا گسترش آن بپردازد. لذا دولتمردان انگليسي به موازات مذاكره با روسيه با هدف سازش، سريعا در لندن به دلخواه خود و برپايه منافع دولت متبوع به ترسيم خطوطي پرداختند كه بر آن عنوان مرز ايران و افغان نهادند.
     عباس ميرزا پس از مطيع ساختن حكمران سرخس كه بر منطقه نسا و اشك آباد (عشق آباد!) تسلط داشت در سال 1834 تصميم به راندن به سوي قندهار گرفت كه بيمار شد و درگذشت.
    محمد ميرزا پسر عباس ميرزا كه همان سال پس از درگذشت فتحعليشاه به سلطنت رسيده بود پس از تحكيم پايه هاي حكومت خود، تصميم به تكميل مساعي پدر گرفت و دولت لندن از اين تصميم محمد شاه كه مناسبات حسنه با روسيه برقرار كرده بود نگران شد مخصوصا كه بيم داشت محمدشاه از كمك روسيه براي ريشه كن ساختن نفوذ انگلستان از افغانستان برخوردار شود.
     دولت لندن در سال 1837 «الكساندر برنزBurnes» را به بهانه توسعه داد و ستد بازرگاني به كابل فرستاد كه در باطن مأموريت او تحريك سران ايلات مناطق غربي بر ضد ايران و طوايف شمالي بر ضد روسيه بود.
     محمد شاه كه از طريق والي خراسان از اوضاع با خبر شده بود با تزار وقت روسيه يك پيمان دوستي امضاء كرد و تصميم گرفت شخصا براي گوشمالي حكمران هرات و نواحي مجاور كه (به تحریک عامل دولت لندن در کابل) در پرداخت ماليات تعلل كرده بودند عازم خراسان شود.
     «دوست محمد خان: حكمران كابل كه هرات را يك شهر ايران مي دانست در قبال تصميم محمد شاه واكنش نشان نداده و تنها (به اشاره) خواسته بود كه شاه پس از گوشمال دادن حاكم هرات دست به اقدام مشابه در مورد واليان ولايات ديگر نزند (عازم قندهار نشود).
    دولت لندن كه چنین دید، خود مستقيما وارد عمل شد و به تهران اخطار كرد كه از لشكر كشي به هرات منصرف شود كه دولت ايران اعتناء نكرد و دولت روسيه اين اخطار لندن را مداخله در امور ايران تلقي كرد و حمايت خود را از لشكركشي محمدشاه به هرات اعلام داشت و از عوامل خود در منطقه خواست كه با مساعي محمد شاه در اين زمينه همكاري كنند. لندن كه اخطار خود را بي نتيجه ديد، به علاوه با حاکم کابل به توافق هایی دست یافته بود و نیز آگاه شد كه نيروهاي نظامي ايران به هرات رسيده اند به دو اقدام همزمان دست زد؛ يكي اعزام كشتي جنگي به آبهاي ايران بود كه اين نيروها بوشهر و خارك را متصرف و به اهواز نزدیک شدند و ديگري وادار كردن آقاخان محلاتي به طغيان. آقاخان شورش مسلحانه خود را از كرمان آغاز كرد و .... تهران كه چنين ديد به دولت فرانسه متوسل شد كه از انگلستان بخواهد از آبهاي ايران خارج شود كه در اين تلاش موفق نشد. سرانجام محمد شاه تصميم گرفت بدون دادن كوچكترين امتيازي به حاكم هرات، نيروهاي اضافي را باز گرداند.
     انگلستان كه مي دانست محمد شاه در فرصت ديگر به هرات لشكر كشي خواهد كرد، به تقويت وضعيت خود در افغانستان پرداخت و در اجراي اين سياست در سال 1839 دوست محمدخان را كه تا آن زمان در قبال هرات حاضر به اقدام بر ضد ايران نشده بود بركنار و شجاع الملك دست نشانده خود را پادشاه كابل كرد، ولي در كابل درپشت پرده كارها در دست «برنز» بود كه نماينده تام الاختيار انگلستان در افغانستان شده بود.
     انگلستان سپس در صدد برآمد براي سركوب كردن هرگونه مخالفتي، به افغانستان نيرو بفرستد. موضوع در جلسه شوراي وزيران انگلستان به رياست «پالمرستون» مطرح و تنها «دوك ولينگتون» با اين تصميم مخالفت كرده و گفته بود: ورود به افغانستان آسان است، فكر خارج كردن نيروها را از آنجا بكنيد، افغانستان سرزمینی به تمام معنا قبیله ای است و افراد هر قبیله تابع تصمیمات رئیس قبیله هستند و رؤسای قبایل با هم سازش چندان ندارند و ....
     انگلستان در اجراي تصميم خود، پنج هزار نيرو از هند به قندهار منتقل كرد.
     افغانها در كابل با اين اقدام انگلستان مخالفت كردند و در ادامه اين مخالفت در سال 1841 شاه شجاع الملك (حکمران دست نشانده لندن و جانشین دوست محمد خان) و «برنز» را كشتند. انگلستان با اين كه درگير جنگ با چين، معروف به جنگ ترياك بود، پس از آگاه شدن از رويداد كابل، شانزده هزار و پانصد سرباز به فرماندهي ژنرال «الفينستونElphinston» از هند به افغانستان اعزام داشت. از دست اين نيرو كاري بر نيامد و پس از چند شكست، الفينستون به خواست افغانها كه دوباره دوست محمد خان را به مقام پیشین بازگردانده بودند تصميم به خروج از افغانستان گرفت و با نيروهاي خود و اتباع غيرنظامي انگلستان راه بازگشت به هند را در پيش گرفت. اين نيرو در اثناي عقب نشيني، در منطقه جلال آباد و گذرگاه خيبر به محاصره افغانها افتاد و قتل عام شد.
     دوست محمد خان كه به حكومت باز گشته بود تا سال 1855 به جنگ با انگليسي ها ادامه داد كه اين درگيري ها با امضاي پيمان پيشاور در تاريخ 30 مارس 1855 پايان يافت. دوست محمد خان پس از سازش با انگلستان و اشاره این دولت روش سابق خود در قبال هرات را تغيير داد كه منجر به لشكر كشي مجدد ايران در زمان ناصر الدين شاه به هرات و مناطق اطراف آن ولايت شد. در اين زمان ايران از لحاظ نظامي ضعيف تر و بيش از گذشته تحت فشار خارجي بود.
    درپی شکست نظامی ایران از انگلستان در بوشهر و خوزستان، تلاش برای سازش در پاریس آغاز شد و به امضای قراردادی میان دو دولت که رئیس جمهوری وقت فرانسه به عنوان شاهد زیر آن را امضاء کرده بود انجامید و دولت تهران از بخشی از کشور که 24 قرن گوشه ای از ایران بود صرف نظر کرد!. این عقب نشینی، فشار و مداخلات انگلستان را چند برابر کرد و امتیازهای متعدد از بانکداری و چاپ اسکناس تا نفت و ... گرفت و سرانجام در 1907 با روسیه، ایران را میان خود به دو منطقه نفوذ تقسیم کردند. پس از پارلمانی شدن ایران، دولت لندن ترتیب کودتا و تغییر دودمان سلطنتی را داد و سال ها بعد چون نگاه رضاشاه متوجه آلمان شد که کمر به نابودی انگلستان بسته بود، به خرید چند افسر ارشد دست زد و با همدستی شوروی ایران را اشغال نظامی کرد، رضاشاه را به تبعید فرستاد و زندانی خود ساخت، برضد مصدق که دست آن دولت را از ایران کوتاه کرده بود ترتیب کودتا داد و ... و گمان نمی رود که هنوز چشم از مناطق سابقا تحت نفوذ برداشته باشد.
    مؤلف این تاریخ آنلاین و در سال 1358 دبیر میز اخبار بین الملل روزنامه اطلاعات، در آبان این سال به مناسبت یکصد و بیست و سومین سال اعلان جنگ انگلستان به ایران مطلبی تنظیم و اِدیت کرد که کُپی چاپ شده آن در آن روزنامه در زیر آمده است. این مطلب، اطلاعات بیشتری به دست داده است:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ورود نيرو به خوزستان و پایان فتنه شیخ خزعل ـ 55 سال بعد، اخطار دريادار مدني کرماني درباره شَبَح آن فتنه
خزعل
13آبان سال 1303 خورشيدي (4 نوامبر1924 ميلادي) واحدهاي هنگ نادري تهران، تيپ اصفهات و تيپ فارس با توپخانه و تداركات لازم رهسپار خوزستان شدند و به تيپ لرستان و واحدهاي لشكر آذربايجان نيز آماده باش داده شد تا به محض دريافت دستور به سوي اهواز به حركت در آيند. هدف، پایان دادن به گردنکشی شیخ خزعل بود.
     همزمان، سردار سپه (ژنرال رضاخان پهلوي) نيز از طريق اصفهان و شيراز عازم اهواز شد. قبلا به شيخ خزعل اخطار شده بود كه ماليات معوقه خودرا به خزانه داري كل واريز كند. خزعل 9 روز بعد تقاضاي عفو كرد و يك روز پس از آن تسليم شد.
     پس از رسيدن واحدهاي اعزامي به مقصد، كار خلع سلاح اطرافيان خزعل آغاز شد و در خوزستان مقررات حكومت نظامي برقرار گرديد. خزعل به مجلس (پارلمان ايران) نامه نوشته بود كه فريب خورده و پوزش خواسته بود كه بعدا با دو پسرش تحت الحفظ به تهران منتقل شدند. رسيدن سواره نظام آذربايجان ظرف چهار روز از تبریز به خوزستان از نكات جالب اين عمليات بود كه در آن زمان طي اين مسافت با اسب، امري بي سابقه بود. مورخان اروپايي نوشته اند كه سرعت سواره نظام آذربايجان بيش از اتومبيل (اتومبيلهاي آن زمان) بود. به نوشته این مورخان، پیشرفتهای ایران نتیجه درآمد نفت خوزستان است.
    در سال 1358 و در همین روز (13 آبان) دكتر احمد مدني كرماني (دريادار) استاندار وقت خوزستان چنين اخطار كرد: "اگر «خودی ها» که از گذشته کشور بی اطلاع هستند [تاریخ نخوانده اند] به خودسری در خوزستان ادامه دهند رونوشت فتنه شیخ خزعل در آسمان این استان آشگار خواهد شد و ایران بدون خوزستان بی شباهت به افغانستان نخواهد بود، افغانستان بخش خاوری و بدون نفت ایرانزمین بود که دست استعمار آن را از پیکر وطن ما جدا کرد. من و نیروی دریایی چنین اجازه ای را نخواهیم داد. باخون دل خوزستان را آرام كرده ایم و تا پای جان برایش ایستادگی خواهیم کرد.".
     دریادار مدنی روز پیش از این هم اخطار مشابهی داده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ترور هژير در مسجد سپهسالار
هژير که زماني هم نخست وزير بود
13 آبان 1328 (4 نوامبر 1949) عبدالحسين هژير وزير دربار وقت و نخست وزیر پیشین در مسجد سپهسالار هدف گلوله قرارگرفت و روز بعد جان سپرد. وي براي شركت در روضه خواني دربار سلطنتي به اين مسجد رفته بود. اندکي پس از تيراندازي به هژير و در همان روز وقوع اين رويداد، در تهران حكومت نظامي اعلام، دكتر محمد مصدق به احمدآباد تبعيد، شماري بازداشت و انجام انتخابات پارلماني نيز متوقف شد.
     حسين امامي ضارب هژير، از جمعيت فدائيان اسلام، به عمل خود اعتراف كرده و در بازجويي، ادامه حيات هژير را براي وطن زيان آور خوانده بود كه محاكمه و پنج روز پس از وقوع رويداد اعدام شد. حسين امامي پس از محكوم شدن در دادگاه بَدوي، درخواست تجديد نظر نداده بود.
    ترور مقامات به دست جمعيت فدائیان اسلام عمدتا در مساجد صورت گرفته بود.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سالروز تبعيد آيت الله خميني از وطن
13 آبان 1343 (4 نوامبر 1964) آيت الله سيد روح الله خميني در منزل خود در قم دستگير و از آنجا به فرودگاه مهر آباد انتقال و به تركيه تبعيد شد كه بعدا در عراق اقامت كرد. اين تبعيد تا نيمه سال 1357 (سال انقلاب) ادامه داشت. سيد مصطفي خميني (فرزند آيت الله) نيز همان روز (13 آبان 1343) زنداني گرديده بود. طبق موازين بين المللي، تبعيد اتباع يک کشور به خارج از وطن منع شده است. اعلاميه حقوق بشر بازگشت يک فرد به کشور زادگاه را حتي بدون گذرنامه، حق تبعه دانسته که نمي توان اين حق را سلب کرد.
     آيت الله خميني چند روز پيش از تبعيد شدن، بار ديگر از تصميم دولت وقت به برخوردار کردن نظاميان آمريكايي از پاره اي مصونيت هاي قضايي شديدا انتقاد کرده بود. پنج روز پيش از تبعيد آيت الله خميني، حسنعلي منصور نخست وزير وقت در مجلس حاضر شده بود و از برخی مصونيت های قضايي نظاميان آمريكايي در ايران دفاع كرده بود.
     آیت الله خمینی دادن مصونیت قضایی به مستشاران آمریکایی را بازگشت به دوران کاپیتولاسیون خوانده بود. دو ماه و 17 روز پس از تبعید آیت الله خمینی ـ يكم بهمن 1343 (21 ژانويه 1965) حسنعلي منصور پس از پياده شدن از خودرو نخست وزيري در ميدان تاريخي بهارستان براي ورود به ساختمان مجلس، هدف سه گوله قرار گرفت و چهار روز بعد در بيمارستان پارس درگذشت و هویدا نخست وزیر شد.
    پس از انقلاب، برخی از متهمان پرونده قضايي ترور حسنعلي منصور دارای مقام اداری و پارلمانی شدند. منصور از مؤسسان حزب ایران نوین، قبلا دبیر شورای عالی اقتصاد بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تشديد انقلاب و تصميم سنديکاي روزنامه نگاران به اعتصاب که 61 روز طول کشيد ـ هدف از اعتصاب، قطع دسترسي مقامات به رسانه ها و رساندن پيام خود بود
محمدعلي سفري
13 آبان 1357 انقلاب شدت بيشتري به خود گرفت، سخن از کناره گیری شریف امامی از نخست وزیری بود و نیز احتمال تشکیل یک کابینه نظامی، و سنديكاي روزنامه نگاران با هدف قطع رابطه مقامات دولتی با مردم، اعتراض به کشتار ناراضیان و انقلابیون و پیوستن تمام عیار به انقلاب، در جلسه هیأت مدیره خود که بعد از ظهر آن روز تشکیل شده بود و تا شب ادامه داشت تصميم گرفت كه اعضای سندیکا دست از کار بکشند. این تصمیم روز بعد به اعضای سندیکا در نشریات، خبرگزاری پارس و رادیو ـ تلویزیون دولتی ابلاغ شد و روزنامه های عصر پس از انتشار شماره 14 آبان خود که در دست چاپ و توزیع بود از بعد از ظهر همان روز به مدت نامحدود انتشار خودرا متوقف سازند. اعلامیه سندیکا پس از تنظیم و امضاء، آخر وقت 14 آبانماه به سردبیران روزنامه ها که همگی عضو سندیکا بودند نیز ابلاغ شده بود.
     اين اعتصاب كه 62 روز [و چون شماره 14 آبان روزنامه های عصر به چاپ رسیده و در دست توزیع بود، در مورد آنها عملا 61 روز] طول كشيد طولاني ترين اعتصاب عمومی جرايد در جهان در طول تاريخ روزنامه نگاري بشمار مي رود.
    در لحظه وصول اعلامیه اعتصاب، ارسال نسخه های دو روزنامه كيهان و اطلاعات (چاپ اول) به شهرستانها انجام شده بود، چاپ تهران به پایان رسیده بود و نسخه های چاپ شده آماده توزيع در پایتخت شده بودند. تیراژ هر یک از دو روزنامه که در 20 صفحه و یا بیشتر منتشر می شدند حدود یک میلیون نسخه بود و این دو روزنامه برخی از روزها، دو چاپ منتشر می کردند. در آن زمان بیشتر روزنامه ها صبح منتشر می شدند و تیراژ قابل توجه نداشتند.
    سردبيران دو روزنامه بزرگ عصر ـ کیهان و اطلاعات ـ پس از دریافت اعلامیه سندیکا در بعد ازظهر 14 آبان، تلاش کردند تا از توزيع باقیمانده نسخه ها (چاپ دوم روزنامه) جلوگيري کنند که موفق نشدند زیرا نسخه های تهران هم در وانِت های ویژه توزیع بارگیری شده بود. چون اعلامیه اعتصاب دیر واصل شده بود در شماره 14 آبان روزنامه ها منعکس نشد. اطاق های خبر روزنامه های عصر که در انتظار وصول اعلامیه سندیکای خود بودند تا کار را متوقف کنند حتی خبر تصمیم جعفر شریف امامی به کناره گیری از نخست وزیری را که آخر وقت همان روز تسلیم شده بود به دست چاپ ندادند. آن روز، تظاهرات در خيابانهاي تهران شدت يافته و همه جا زد و خورد مأموران و تظاهركنندگان مشاهده مي شد و صداي شليك گلوله قطع نمي شد. روز پیش از آن (13 آیان 1357) در دانشگاه تهران به سوی اجتماع دانشجویان تیراندازی شده بود و شماری کشته و یا مجروح شده بودند که خبرهای مربوط به آن در شماره 14 آبان درج شد.
    
    شاه پس از دریافت نامه کناره گیری شریف امامی، يك کابینه تماما نظامي به ریاست سپهبد ازهاری برسر كار آورد که وزیران آن نظامی و همگی ژنرال، از 15 آبان در وزارتخانه ها مستقر شدند. بیشتر این ژنرال ها سمت های نظامی خودرا هم حفظ کرده بودند. چون روزنامه چاپ نمی شد کسی حرف آن نظامیان را نشنید و بسیاری از مردم با نام آنان هم آشنا نشدند.
     در جريان انقلاب، محمدعلي سفري دبير سنديكاي روزنامه نگاران ایران بود که تصميم اعتصاب را اعلام و اعلامیه مربوط را برای اعضای سندیکا و ازجمله سردبیران رسانه ها ارسال داشت. آن دسته از اعضاي تحريري خبرگزاري پارس (ايرنا) و راديو تلويزيون دولتي ايران (صدا و سيما) كه عضو سنديكا بودند از پانزدهم آبان ماه 1357 به اعتصابيون پيوستند و کار خبررساني بسيار محدود شد که هدف سنديکا از اعتصاب بود. هدف از اعتصاب، قطع دسترسي مقامات به رسانه ها و رساندن پيام هايشان و آرام کردن مردم با دادن وعده و يا تهديد بود.
    اين اعتصاب طولاني سبب شد كه دولت وقت نتوانست پیام ها و وعده های خودرا به ایرانیان برساند و آنان را آرام کند كه در شكست آن موثر بود.
    سنديکا در نيمه مهرماه 1357 با هدف مخالفت با سانسور نيز دو روز اعلام اعتصاب کرده بود. اعتصاب مطبوعات در ايران پس از براندازي 28 امُرداد 1332 سابقه نداشت. بعدا برخي از مفسران خارجي تعجب خودرا از اين لحاظ ابراز داشته بودند كه چه عاملي در كار بود كه دولت نظامي وقت، دو روزنامه اصلي تهران را مصادره موقّت نکرد، و خود ـ ولو در دو و يا چهار صفحه و با هرگونه انشاء (سَبک نگارش) آنها را منتشر نساخت.
    
    سنديکاي روزنامه نگاران که اعضاي آن پس از انقلاب هم جانبدار تغييرات و تحولات حاصل از آن و تحقق شعارهاِی آن و خواست ها بودند از سه سال بعد عملا غير فعّال شده است. شلاق خوردن و سرتراشيده شدن مؤلف اين تاريخ آنلاين (نوشيروان کيهاني زاده) به دستور سپهبد نصيري رئيس شهرباني وقت و بعدا رئیس ساواک در آذرماه 1339 و انعکاس وسيعا جهاني آن و اعتراض جان اف کندي رئيس جمهوري منتخب آمريکا و شارل دوگل و ... به شاه، فرصت مناسبي به دست روزنامه نگاران ايران داده بود تا در پارک شهر اجتماع کنند و شالوده تأسيس سنديکا را بريزند که دو سال بعد از آن آغاز بکار کرد و مسعود برزین نخستین دبیر آن بود. مؤلف اين تاريخ آنلاين از مؤسسان اين سنديکا بوده است. چندي پس از مصادره شدن روزنامه هاي کيهان و اطلاعات و بسته شدن روزنامه آيندگان و چند روزنامه کوچکتر، بسياري از اعضاي تحريريه اين روزنامه ها و رسانه هاي ديگر با آن همه تجربه و تحصيلات، بدون ذکر علّت و پرداخت قانوني غرامت اخراج از کار، برکنار و خانه نشين شدند. با وجود این، شماری از این خانه نشینان از دهه 1370 به دعوت غلامحسین کرباسچی، محمد عطریانفر و دکتر فریدون وردی نژاد به ایجاد و پابرجاشدن همشهری و روزنامه ایران کمک کردند و .... سنديکا قرار بود که در مرکز شهر تهران يک باشگاه مطبوعات بسازد و زمين لازم براي ساختن اين مرکز مطبوعاتي را خريداري کرده بود. محمد بلوری عضو تحریریه کیهان از 1336 تا 1358 و عضو تحریریه روزنامه ایران از 1373 تا کنون همچنان ـ گرچه اسما ـ رئیس هیأت مدیره آن سندیکای غیر فعال روزنامه نگاران ایران است.
    
آخرین شماره روزنامه اطلاعات پیش از اعتصاب 61 روزه روزنامه نگاران ایران ـ شماره 14 آبان 1357 که خبر تیراندازی 13 آبان به دانشجویان را درج کرده بود


    
بخشی از صفحه اول شماره 13 آبان 1357 روزنامه اطلاعات (یک روز پیش از اعتصاب 61 روزه روزنامه نگاران ایران)


    
اخطار کیسینجر به کارتر که ترجمه آن در شماره 13 آبان 1357 روزنامه اطلاعات چاپ شده بود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تصرف سفارت آمریکا و گروگانگيري، اعلام شیطان خواندن و منع مذاکره با آمریکا از جانب آیت الله خمینی، و تکرار آن از زبان رهبری در آبان 1394
ساختمان سفارت آمريکا در تهران هنگام محاصره

سيزدهم آبان 1358 (1979 میلادی و در آن سال مصادف با چهارم نوامبر)، در سالروز تبعید آیت الله خمینی به ترکیه در سال 1343 (4 نوامبر 1964)، سالروز تیراندازی به اجتماع دانشجویان دانشگاه تهران (در آبان 1357) و قتل و جرح شماری از آنان و سالروز آغاز اعتصابات گسترده ازجمله اعتصاب 62 روزه مطبوعات در سال 1357 (سال انقلاب)، در جریان تظاهرات وسیع سراسری که از چند روز پیش از آن برنامه اش در روزنامه ها چاپ، و اعلام شده بود که برضد آمریکا و مداخلات 25 ساله این دولت است، 400 تا 500 تن از راهپیمایان خیابان طالقانی (تخت جمشید) پس از رسیدن به ساختمان سفارت آمریکا در این خیابان از جمعیت جدا و آن را محاصره کردند و در حالی که شعار می دادند؛ برخی از آنان در ورودی را گشودند و شماری دیگر با بالا رفتن از دیوار سفارت وارد آن شدند و کارکنان آمریکایی آن را به گروگان گرفتند. این عملیات و بدون درگیری مسلحانه (جز شلیک گاز اشک آور) ساعت 3 بعد از ظهر آن روز و پس از رهاشدن کارکنان ایرانی و بیشتر مراجعان سفارت پایان یافت.
     این گروه پس از تصرف سفارت، دستگيري کارکنان و نظاميان آمريکايي محافظ آن و جمع آوري اسناد موجود در بايگاني سفارت، خواهان استرداد شاه شدند كه در يک بيمارستان در آمريكا بستري شده بود. آنان خودرا «دانشجويان پيرو خط امام» و سفارت آمریکارا «لانه جاسوسی» معرفي كردند و گفتند که تا دولت واشنگتن شاه را تحویل ندهد گروگانها را رها نخواهند ساخت. این گروه همچنین گفتند که اسناد بايگاني های سفارت و حتی آن میزان از آنها را که با ماشین بریده (شر ِد) شده اند جمع آوردی کرده و به صورت کتاب منتشر خواهند کرد تا وارد «تاریخ» شوند. این گروه در مصاحبه بعدی خود گفت كه در ساختمان سفارت اسنادي را در رابطه با حوادث كردستان، خوزستان و ... و اسامي برخي از جاسوسان و وابستگان به آمريكا را به دست آورده است که انتشار خواهد داد.
     در جريان محاصره، کاردار سفارت آمريکا با چند عضو ارشد این سفارت به ساختمان وزارت امورخارجه پناهنده شده بودند. بعدا معلوم شد شماري از کارکنان سفارت آمريکا هم که در ساختمان ديده نشدند به سفارت کانادا پناه برده بودند که بعدا با گذرنامه کانادايي از ايران خارج شدند.
     تصرف کنندگان سفارت آمریکا بعدا اسناد به دست آورده را به صورت کتاب و در دهها جلد منتشر کردند که قرار بود در دسترس تاریخ نگاران، رساله نویسان و روزنامه نگاران قرارگیرند تا در نوشته های خود بکار برند و نیز دبیران دبیرستانها و استادان دانشگاهها ضمن تدریس به این اسناد اشاره کنند تا نسل نو در جریان باشد و گوش بزنگ.
    پنجم نوامبر 1979 اعلام شد كه مهدي بازرگان پس از 268 روز نخست وزيري، كناره گيري کابینه خودرا تسليم و دليل آن را، رويدادهاي اخير (از جمله تصرف سفارت آمريكا)، مداخله خودسرانه افراد در امور دولتی [بگیر و ببندها، مصادره ها و ...] و نيز انتقاد افراد و گروهها از کابینه به ويژه اعتراض آنان به ملاقات او در خارج از كشور (الجزایر) با برژينسكي مشاور [لهستانی تبار و ضد مسکو] امور امنيت ملي جیمی کارتر رئيس جمهوري وقت آمريكا قلمدادکرده است. بازرگان كه از همكاران دكتر مصدق و از مؤسسان نهضت آزادي بود، نخستين کابينه نظام جمهوري اسلامي را تحت نام «دولت موقت» تشكيل داده بود.
    ششم نوامبر آیت الله خمینی که دولت واشنگتن را «شیطان بزرگ» خوانده بود اعلام کرد که هیچکس حق مذاکره و تماس با آمریکا را ندارد، آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند و .... [متن اعلامیه و اظهارات آیت الله خمینی در هفدهم آبان آن سال در صفحه اول روزنامه های تهران درج شده و این روزنامه هارا می توان در کتابخانه ها و آرشیوها به دست آورد.].
    گروگانگيري آمریکاییان که 52 تن بودند 444 روز طول کشيد و از رويداد هاي مهم ربع قرن آخر سده بيستم بشمار مي رود و تبعات آن تا به امروز ادامه داشته است ازجمله قطع مناسبات واشنگتن با ایران، توقیف دارایی های ایران در آمریکا، اعزام نظامی برای رهانیدن گروگانها که در صحرای طبس با توفان شن رو به رو شد و شکست خورد، استقرار نظامی آمریکا در خلیج فارس، تحریم اقتصادی ایران و تهدیدهای دیگر. برخی از مورخان نوشته اند که تیرگی و قطع مناسبات آمریکا و ایران از عوامل تشویق صدام حسین به تعرض بود که یک جنگ 8 ساله را به دنبال داشت.
    از آن پس هرسال در سالروز تصرف سفارت آمریکا، گروهی انبوه از مردم در برابر ساختمان سفارت که به مدرسه نظامی تبدیل شده است اجتماع می کنند و شعار ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی می دهند و پرچمهای دو کشور را آتش می زنند و ....
     در زیر، عکس های تصرف سفارت و گروگانگیری آبانماه 1358، صفحات اول روزنامه اطلاعات در روزهای 14 و 15 و 17 آبان سال 1358 به عنوان سند کپی شده است:
    
صحنه هايي از تصرف سفارت آمريکا (تصاویر بالا و تصاویر پایین) که از چهارم نوامبر 1979 تا 20 ژانويه 1980 خبر روز رسانه هاي جهان بود


    



    
صفحه اول شماره 15 آبان روزنامه اطلاعات، شيطان بزرگ خوانده شدن آمريکا از سوي آيت الله خميني ـ گزارش کناره گيري مهدي بازرگان از نخست وزيري


    
تیتراظهارات آيت الله خميني که آمريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند و دادن دستور منع مذاکره با آمريکا در صفحه اول شماره 17 آبان 1358 روزنامه اطلاعات ـ آیت الله خامنه ای رهبرجمهوری اسلامی و انقلاب در آبان 1394 در چند سخنرانی عمومی مذاکره با آمریکا را صریحا منع کرد و در سخنرانی 12 آبان 1394 در اجتماع دانشجویان گفت که شعار و فریاد مرگ بر آمریکای ملت ایران دارای پشتوانه عقلانی و منطقی و برگرفته از قانون اساسی و تفکرات اصولی است که ظلم و ستم را بر‌نمی‌تابد. تیترهای شماره 13 آبان 94 روزنامه های تهران حاوی این سخنرانی در مطلب زیر آمده است

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انعکاس اظهارات 12 آبان 1392 آیت الله خامنه ای درباره آمریکا و مذاکرات هسته ای در رسانه های سایر کشورها گزینشی و ناقص بود
انعكاس ناقص و گزينشي اظهارات دوازدهم آبان 1392 آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران و انقلاب در رسانه هاي ساير كشورها که از سه خبرگزاری جهانی نقل کرده بودند، بار ديگر ضعف دهها ساله جهان از نداشتن دست كم يك خبرگزاري واقعا بي طرف و حرفه اي را به ظهور رسانيد. اين يك معمّاي قرن بيستم بود كه چرا دولت ها و يا اصحاب حرفهِ خبر به طور جدّي در صدد ايجاد چنين خبرگزاري كه در مقايسه با امور ديگر هزينه سنگين هم ندارد برنيامده بودند که اين ضعف جهاني به همان صورت به قرن 21 منتقل شده است. به علاوه، در اين قرن، سرچ انجين هاي فعال در اينترنت هم که اخبار رسانه هارا نقل مي کنند و رابطه مخاطب با رسانه ها را برقرار مي سازند کارشان صورت تجاري و ... يافته و عمدتا اخبار و مطالب «انگليسي زبان» و رسانه هاي معيّني (طبق قرارداد!) را نقل مي کنند. بنابراين، جهان عميقا نياز به يك خبرگزاري وسيع و حرفه اي (خارج از چارچوب نظارت یک و چند دولت مشخّص) و يک و يا چند سرچ انجين غير تجاري (غير انتفاعي) و متعلق به همه ملل دارد.
     خبرگزاری های داخلی اظهارات 12 آبان 1392 آیت الله خامنه ای را به فارسی و بعضا زبانهاي دیگر ازجمله انگليسي منتشر کردند و این اظهارات از راديوتلویزیون دولتي نیز پخش شد ولي جهانيان (جز ايرانيان و فارسي زبانان) به طور كامل آن را نشنيدند تا بدانند كه چه گفت، نظرات او چيست و چه تغییر احتمالي نسبت به گذشته در این گفتار و نظرات صورت گرفته است زیراکه هر سال در آستانه سالگرد تصرف سفارت آمریکا که 13 آبان 1358 (4 نوامبر 1989) صورت گرفت سخن گفته است. قضاوت و تحلیل درست با داشتن چند جمله از یک نطق طولانی امکان پذیر نیست. دولت های بزرگ و ذینفع متون اظهارات و چگونگی رویدادهارا مستقيما و از منابع اختصاصي دست می آورند و میان مقامات مربوط خود توزیع می کنند، به علاوه تفسیر و تحلیل مشاوران ویژه و دستگاههای اطلاعاتی. لذا نیاز به اخبار رسانه ها در آن زمینه ها ندارند (جز چگونگي انعکاس و انتخاب تيتر اول که وابستگي رسانه ها و دسته بندي هاي داخلي را نشان مي دهد و اين، نيز در سازمان هاي اطلاعاتي کشورهاي ديگر تحليل و به سران دولت ها و مقامات مربوط، محرمانه گزارش مي شود) و تنها مردم معمولی (مالیات دهندگان و رای دهندگان) هستند که اخبار ـ اخبار عمدتا ناقص و گزینشی را از رسانه ها به دست می آورند و گمراه و یا دچار سوء تعبیر می شوند.
    مؤلف اين تاریخ آنلاین كه با شش دهه کار خبر، فعاليت خبرگزاري هاي اصطلاحا جهانی را زير ذرّه بين داشته (زيرا كه در طول شب و روز مجبور به مرور و استفاده از محصول ناقص آنها بوده است) اين ضعف اطلاع رساني را دو بار در دهه 1960 به كنفرانس سران كشورهاي غير متعهد گزارش كرد و اوائل دهه 1980 رساله اي به زبان انگليسي نوشت كه حاوي طرح يك خبرگزاري غير متعهد بود ولي مسئله همچنان باقي مانده است زيرا كه حل مسئله به «يونسكو» احاله شده كه مي دانيم همه اش تشريفات است تا عمل.
     اينك كه بيش از هر وقت ديگر جهان داراي نفوس باسواد (سواد استفاده از اينترنت و آنلاين ها) شده و توجه جهانيان به رويدادهاي روز افزايش بي سابقه يافته، استفاده قدرت ها و توانمندان از رسانه ها هم به عنوان «وسيله اي ديگر براي اجراي سياست» بيشتر شده است؛ راهي براي نجات ذهن مردم كه تشنه دانستن واقعيات هستند جز ايجاد يك خبرگزاري حرفه اي غير متعهد جهاني و يک و يا چند سرچ انجين غيرانتفاعي حرفه اي متعلق به همه ملل وجود ندارد. حواله دادن مردم به «وب سايت» رسمي دولتها و اشخاص راه حل نيست زيرا كه يك فرد عادي وقت مشاهده آن همه وبسايت، نِت ورک و با زبان محلی و محاوره اي را ندارد و مي خواهد با مشاهده يك سايت و خواندن يك روزنامه و ديدن يك تلويزيون از واقعيات آگاه شود و تكليف خود را بداند و برای آینده اش برنامه ریزی کند. وبسايت هاي رسمي و شخصی، ساده نویس نيستند که مطالب آنها به آساني قابل درک باشد. بعضا از نوار پیاده می شوند و محاوره ای هستند ... و اصطلاحا مطالب آنها خام است.
    خبرگزاری های اصطلاحا جهانی و نیز وبسایت بی بی سی فارسی به آن قسمت از اظهارات 12 آبان 1392 آیت الله خامنه ای توجه کرده بودند که مذاکرات هسته اي وقت را رد نکرده بود ولی گفته بود که به آن مذاکرات خوشبین نیست.
    با این توضیح و رعايت اصل بي طرف بودن تاريخ نگار و روزنامه نگار، متن گزارش شماره: 13920812000942 مورّخ دوازدهم آبان 1392 خبرگزاری فارس حاوی اظهارات آیت الله خامنه ای را با همان تیتر خبرگزاري در زیر می آوریم تا در اینجا باقی بماند و بعدا مورد استفاده پژوهشگران و تاریخ نگاران قرار گیرد:
    
    آیت‌الله خامنه‌ای:
    
به مذاکره خوشبین نیستم ولی باذن‌الله از آن ضرری هم نمی‌کنیم ـ در میان ملت‌ها، آمریکا منفورترین قدرت‌هاست ـ با همه گزینه‌ها که روی میز باشند چه غلطی می‌خواهند بکنند؟!

    خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی مقام رهبری گزارش کرد: آیت‌الله العظمی خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی امروز (یکشنبه 12 آبانماه 1392) در آستانه روز ملی مبارزه با استکبار در دیدار پرشور هزاران تن از دانشجویان و دانش آموزان، با بیان تحلیلی مهم از ریشه های دشمنی استکبار با ملت ایران ضمن اعلام حمایت جِدّی و محکم از مسئولان پرتلاش مذاکرات جاری تأکید کرد: سوابق عملکرد آمریکا نشان می دهد موضوع هسته ای تنها بهانه ای برای ادامه دشمنی با ایران است. لبخند فریب گرانه دشمن، کسی را دچار خطا نکند. اگر از مذاکرات نتیجه گرفته شود چه بهتر، اگر نه اثبات این توصیه مکرّر است که برای حل مشکلات باید نگاه به درون داشته باشیم.
     آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به سه حادثه تاریخی روز 13 آبان، فرمودند: تبعید امام (ره) در سال 1343 به دلیل سخنرانی ایشان بر ضد کاپیتولاسیون که به مأموران و نظامیان آمریکایی در ایران، مصونیت قضایی می بخشید، کشتار بیرحمانه دانش آموزان در تهران به دست مأموران رژیم دیکتاتورِ مورد حمایت آمریکا در سال 1357 و حرکت متقابل و شجاعانه دانشجویان در تسخیر سفارت آمریکا در سال 1358، هر سه، به نحوی به دولت آمریکا مربوط است، و به همین علت روز 13 آبان روز ملی مبارزه با استکبار نامگذاری شده است.
    مقام رهبری سخنان خودرا با تبیین واژه قرآنی «استکبار» ادامه داد اما پیش از آن یک نکته را متذکر شد و گفت: جوانان مؤمن و شجاع ِ دانشجو که در سال 1358، سفارت آمریکا را تسخیر کردند، حقیقت و هویت واقعی این سفارتخانه را که در واقع لانه جاسوسی بود، کشف کردند و در مقابل دیدگان مردم دنیا قرار دادند. در آن روز، جوانان ما نام سفارت آمریکا را لانه جاسوسی گذاشتند و امروز بعد از گذشت بیش از سه دهه، سفارتخانه های آمریکا در کشورهای اروپایی که شرکای آمریکا هستند، لانه جاسوسی نامگذاری می شود که این موضوع نشان می دهد جوانان ما بیش از سی سال، از تقویم تاریخ دنیا جلوتر بودند.
    آیت الله خامنه ای درخصوص معنای استکبار گفت: استکبار به انسانها و دولتهایی اطلاق می شود که دخالت در امور ملت های دیگر و تحمیل بر دیگران را حق خود می دانند و به هیچکس هم پاسخگو نیستند. نقطه مقابل استکبار، ملت ها و انسانهایی هستند که زیر بار زورگویی، مداخله جویی و تحمیل قدرت استکباری نمی روند و با آن مبارزه می کنند که ملت ایران از اینگونه ملت هاست. دولت امریکا دولتی استکباری است که برای خود حق مداخله در امور همه ملت ها را قائل است. ملت ایران با انقلاب خود، در واقع در مقابل زورگویی و تسلط آمریکا ایستاد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، ریشه مستکبرین را در داخل قطع کرد و برخلاف برخی کشورها، این کار را نیمه تمام نگذاشت که چوب آن را بخورد. مماشات با مستکبر، هیچ فایده ای برای کشورها و ملّت ها ندارد. رویکرد استکباری آمریکا موجب شده است ملت ها نسبت به آن، یک حس بی اعتمادی و بیزاری داشته باشند ضمن اینکه تجربه نشان داده است هر ملت و دولتی که به آمریکا اعتماد کند، ضربه خواهد خورد، حتی اگر از دوستان آمریکا باشد.
    رهبر انقلاب اسلامی در این خصوص به چند نمونه تاریخی از جمله اعتماد دکتر مصدق به آمریکایی ها و پاسخ آمریکا با کودتای 28 اَمُرداد و همچنین بی وفایی آمریکایی ها به محمدرضا پهلوی بعد از فرار او از ایران اشاره کرد و گفت: امروز، در میان ملت ها، منفورترین قدرت ها، آمریکا است. اگر امروز یک نظرسنجی عادلانه و سالم در دنیا انجام شود، دیدگاه مردم دنیا به هیچ دولتی به اندازه دولت امریکا منفی نخواهد بود. بنابراین، موضوع ستیزه با استکبار و روز ملّی مبارزه با استکبار جهانی، یک مسئله اساسی و برخاسته از تحلیلی درست است. جوانان اول انقلاب نیازی به تحلیل در مورد مبارزه با آمریکا نداشتند زیرا ظلم و ستم آمریکا و حمایت آن از رژیم بی رحم طاغوت را دیده بودند اما جوان امروز باید با تحقیق و تحلیل درست دریابد که چرا ملت ایران با استکبار و رویکردهای آمریکا مخالف است و دلیل بیزاری ملت ایران از آمریکا چیست؟.
     رهبر انقلاب اسلامی سپس ضمن حمایت از مجموعه مسئولان و مذاکره کنندگان با دولت های اصطلاحا پنج به علاوه یک، گفت: اینها فرزندان انقلاب و مأموران جمهوری اسلامی هستند که با تلاش فراوان در حال انجام دادن مأموریت سخت خود می باشند و هیچ کس نباید آنهارا تضعیف کند، مورد توهین قرار دهد یا سازشکار بداند.
    آیت الله خامنه ای با اشاره به اینکه مذاکرات با شش دولت که آمریکا یکی از آنهاست فقط درباره مسئله هسته ای است ولاغیر، گفت: باذن الله از این مذاکرات ضرری هم نمی کنیم بلکه تجربه ای در اختیار ملّت قرار می گیرد که مثل تجربه تعلیق موقت غنی سازی در سالهای 1382 و 83، ظرفیت فکری و تحلیلی مردم را بالا خواهد بُرد.
    رهبر انقلاب در تشریح نتایج آن تجربه ملّی گفت: یک دهه قبل در مذاکرات با اروپایی ها ـ با نوعی عقب نشینی، تعلیقی را که در واقع تحمیل شده بود، پذیرفتیم اما بعد از دو سال تعلیق و تعطیلی بسیاری از کارها، همه فهمیدیم که حتی با این گونه کارها، مطلقاً امیدی به همکاری طرف های غربی وجود نخواهد داشت. اگر این کار را نمی کردیم ممکن بود برخی مدعی شوند که اگر یک بار عقب نشینی می کردید مشکلات حل و پرونده هسته ای عادی می شد، اما با تجربه تعلیق موقت، همه درک کردند که طرف های ما دنبال اهداف دیگری هستند، لذا کار و پیشرفت را مجددا شروع کردیم.
    آیت الله خامنه ای تفاوت وضع هسته ای امروز ایران با یک دهه قبل را تفاوت از زمین تا آسمان خواند و ضمن اعلام حمایت جِدّی و محکم از مسئولان مسائل جاری با آمریکا گفت: به مذاکرات جاری خوش بین نیستم چرا که معلوم نیست نتایجی را که ملت انتظار دارد به همراه بیاورد اما معتقدیم این تجربه ایرادی ندارد به شرط اینکه ملت بیدار باشد و بداند چه اتفاقی دارد می افتد.
    رهبر انقلاب با انتقاد شدید از برخی عناصر «تبلیغات چیِ ساده لوح و یا مغرض» گفت: بعضی با خط گیری از رسانه های بیگانه در تلاشند با گمراه کردن افکار عمومی، اینگونه القا کنند که اگر در مسئله هسته ای تسلیم شویم، همه مشکلات اقتصادی و غیر اقتصادی حل می شود. وی سپس در اثبات بطلان این ترفند تبلیغاتی، به توطئه ها و طرحهای ضد ایرانی آمریکا قبل از مطرح شدن بحث هسته ای ایران استناد کرد و از همه ملت بویژه جوانان دانشجو و دانش آموز خواست که در این زمینه تفکر و تأمل کنند.
    آیت الله خامنه ای با طرح چند سؤال گفت: آیا اول انقلاب که آمریکا تحریم های ایران را برقرار کرد و آن را ادامه داد مسئله هسته ای در میان بود؟. آیا هنگام هدف قراردادن هواپیمای مسافربری ایران و قتل عام 290 سرنشین آن، بهانه ای به نام مسئله هسته ای وجود داشت؟. آیا در سالهای اول انقلاب که آمریکایی ها طرح کودتای پایگاه شهید نوژه را اجرا کردند موضوع هسته ای مطرح بود؟. آیا حمایتهای تسلیحاتی و سیاسی آمریکا پس از پیروزی انقلاب از گروههای ضد انقلاب به علت فعالیتهای هسته ای ایران بود؟. پاسخ به همه این سئوالات منفی است. بنابراین مسئله هسته ای، بهانه ای بیش نیست و فرضاً اگر روزی این مسئله با عقب نشینی ما حل شود آنها برای ادامه دشمنی با ایران عزیز، دهها بهانه دیگر از جمله پیشرفتهای موشکی، مخالفت ملت ایران با رژیم صهیونیستی و حمایت جمهوری اسلامی از مقاومت را مطرح خواهند کرد. دشمنی آمریکایی ها با جمهوری اسلامی ایران به این علت است که ملت ایران با رد خواستهای آنها، معتقد است آمریکا علیه ایران هیچ غلطی نمی تواند بکند. آمریکا با موجودیت جمهوری اسلامی و با «نفوذ و اعتبار و اقتدار نظام منتخب ملت ایران» مخالف است. همانگونه که اخیراً یکی از سیاستمداران و عناصر فکری آمریکا به صراحت اعلام کرد ایران چه اتمی باشد چه نباشد خطرناک است چرا که دارای نفوذ و اقتدار است و به قول خودشان هژمونی ایران بر منطقه حاکم شده است. بنابراین، مسئله هسته ای بهانه است و آمریکاییها زمانی از خصومت دست بر می دارند که ملت ایران، به ملتی منزوی، بی اعتبار، و بی احترام تبدیل شود.
    رهبر انقلاب گفت: نگاه به درون و تکیه بر قدرت داخلی را راه حل واقعی مسائل و مشکلات موجود می داند. اگر ملتی به قدرت و تواناییهای خود متکی باشد از اخم یا تحریم دشمن متلاطم نمی شود و ما باید دنبال تحقق این هدف باشیم. همه حرف ما با مسئولان گذشته و امروز این است که برای پیشرفت و گشایش کارها، به ظرفیت های متنوّع و گسترده انسانی، طبیعی و جغرافیایی ایران تکیه کنید. تکیه بر تواناییهای درونی به معنای نفی دیپلماسی نیست اما باید توجه داشت تحرک دیپلماسی تنها بخشی از کار است و محور اصلی، اتکا به توانایی داخلی است که می تواند پای میز مذاکره نیز اعتبار و اقتدار بیاورد. ایران، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون در مواجهه با دشمنان هیچگاه دچار استیصال نشده و از این پس هم نخواهد شد. ما در دهه اول انقلاب، بسیاری از ابزارهای مادی از جمله پول، سلاح، تجربه، سازماندهی و نیروی مسلح کارآمد نداشتیم در حالیکه جبهه مقابل انقلاب اسلامی، یعنی رژیم بعث صدام و قدرت های غربی و شرقی حامی او، در اوج قدرت و توانایی بودند، ولی نتوانستند ملت ایران را به زانو درآورند. اکنون شرایط ملت ایران و جبهه مقابل او، با آن سالها کاملاً متفاوت است زیرا جمهوری اسلامی ایران، دارای علم، فناوری، سلاح، اعتبار بین المللی و میلیونها جوان بااستعداد و آماده به کار است در حالیکه جبهه مقابل آن یعنی آمریکاییها و شرکای آنها، دارای مشکلات عدیده سیاسی و اقتصادی و اختلاف های فراوان هستند. اختلاف های سیاسی در امریکا و تعطیلی شانزده روزه دولت امریکا، مشکلات بزرگ اقتصادی و کسری درآمد هزاران میلیارد دلاری، و اختلاف های عمیق اروپا و امریکا در مسائل گوناگون از جمله حمله نظامی به سوریه را نمونه هایی از وضعیت کنونی جبهه مقابل ملت ایران هستند. امروز، ملت ایران، آگاه، مقتدر و دارای پیشرفت است و قابل مقایسه با بیست یا سی سال پیش نیست. البته آنها فشار خواهند آورد اما باید با تکیه بر توانایی های داخلی خود این فشارها را تحمل، و از آنها عبور کنیم.
    آیت الله خامنه ای با حمایت از اقدامات و تلاش های دولت و مسئولان در عرصه دیپلماسی و مذاکرات گفت که این اقدامات، یک تجربه و احتمالاً یک کار مفید است. اگر نتیجه گرفته شود چه بهتر، اما اگر نتیجه گرفته نشود، معنایش این خواهد بود که برای حل مشکلات، کشور باید روی پای خود بایستد. ما نباید به دشمنی که لبخند می زند، اعتماد کنیم. توصیه من به مسئولین عرصه دیپلماسی و مذاکره این است که مراقب باشند، لبخند فریب گرانه دشمن، آنان دچار اشتباه و خطا نکند. مسئولان، به اظهار نظرها و اقدامات طرف مقابل دقت و توجه لازم را داشته باشند. آنها از یک طرف لبخند می زنند و اظهار تمایل به مذاکره می کنند اما از طرف دیگر بلافاصله می گویند که همه گزینه ها روی میز است، حالا مثلاً چه غلطی می خواهند بکنند؟!. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سخنان یکی از سیاستمداران آمریکایی که خواستار بمباران اتمی ایران شده بود، گفت: اگر آمریکاییها راست می گویند که در مذاکرات جِدّی هستند، باید به دهان این افراد یاوه گو بزنند و دهان آنها را خُرد کنند. دولتی که دارای این توهّم است که نسبت به مسائل جهان و مسائل هسته ای مسئولیت دارد، غلط می کند که کشور دیگری را تهدید هسته ای کند. امروز، آمریکاییها به دلیل تسلط سرمایه داران قدرتمند و کمپانیهای صهیونیستی بر دولت و کنگره، بیشترین رودربایستی را با محافل و رژیم منحط صهیونیستی دارند و بیچاره ها مجبورند ملاحظه آنها را بکنند اما ما که مجبور نیستیم ملاحظه آنها را داشته باشیم. ما از روز اول گفتیم، اکنون هم می گوییم و در آینده نیز خواهیم گفت که ما رژیم صهیونیستی را یک رژیم نامشروع و حرّام زاده می دانیم. ما از هر اقدام مسئولان که در جهت مصلحت کشور باشد، حمایت می کنیم اما این توصیه را هم به مردم و مسئولان و بویژه جوانان، داریم که چشم های خود را کاملاً باز کنید زیرا تنها راه رسیدن به اهداف ملت، حفظ آگاهی و هوشیاری است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تظاهرات ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی آبان 1391 به مناسبت سی و سومین سال تصرف سفارت آمریکا در تهران و گروگانگیری 444 روزه
سال 1391 هجری (2012 میلادی) نیز بمانند سالهای پیش، در سالروز تصرف سفارت آمریکا در تهران، مقابل ساختمان مربوط تظاهرات صورت گرفت و شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل داده شد و پرچمهای دو کشور به آتش کشیده شد. خبرگزاری فارس دهها عکس از این تظاهرات در سی و سومین سالروز رویداد در وبسایت خود جهت نقل رسانه ها قرارداده بود که چهار عکس بالا از این خبرگزاری است


    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شعار مرگ بر آل سعود، ماکت موشک عِماد و سرود «ای ایران» از تازه های سی و هفتمین تظاهرات سالانه به مناسبت تصرف ساختمان سفارت آمریکا
به گزارش 13 آبان 1394 (4 نوامبر 2015) خبرگزاری فارس زیر عنوان «نَه گفتن به آمریکا 37 ساله شد»، پیش از ظهر این روز (چهارشنبه 13 آبان 94) و برای سی و هفتمین سال متوالی؛ دانش‌آموزان، دانشجویان و گروهی چشمگیر از مردم و جمعی از مقامات در خیابان طالقانی (تخت جمشید سابق) مقابل ساختمان سفارت پیشین آمریکا و در جمهوری اسلامی، معروف به «لانه جاسوسی» جمع شدند و شعار مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و شعارهای ضدِ نفوذ «سیاسی ـ اقتصادی ـ فرهنگي» و ضد سلطه سردادند و طبق معمول هرساله، پرچم های آن دو کشور را آتش زدند. از عکس های منتشره از این تظاهرات که چندتای آنها از خبرگزاری ها و روزنامه ها در زیر کُپی شده است چنین بر می آید که توافق وین تأثیری در برگزاری این مراسم (سالروز تصرف سفارت آمریکا و گروگانگیری کارکنان آن در 13 آبان 1358) نداشته است. تفاوت راهپیمایی و تظاهرات 13 آبان 94 با سال های دیگر در این بود که ماکت موشک عِماد ـ از آخرین موشک های ساخت جمهوری اسلامی ایران در این مراسم مشاهده شد و نیز شعار «مرگ بر آل سعود». به علاوه، سرود میهنی و بسیار پرهیجان «ای ایران» در جريان این مراسم پخش شد که احساسات ملی گرایانه هر ایرانی با شنیدن آن برانگیخته می شود و دیگر به اصطلاح؛ سر از پا نمی شناسد و آماده هرگونه جانفشانی برای وطن می گردد:


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تيترهاي صفحات اول شماره هاي 13 آبان 94 چند روزنامه تهران از اظهارات 12 آبان 94 رهبر جمهوري اسلامي و انقلاب درباره آمريکا


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برگزاری سی و چهارمین سالروز تصرف سفارت آمریکا در تهران و طبق گزارش ها؛ با تظاهرات و راهپیمایی گسترده تر از هر سال
سه تصوير از تظاهرات انبوه 4 نوامبر 2013 در تهران

به رغم مکالمه تلفنی بارَک حسین اوباما رئیس جمهوری آمریکا با حسن روحانی رئیس دولت (قوه مجریه) در جمهوری اسلامی ایران و برخی تماس ها و لبخندها، طبق گزارش های متعدد رسانه ای ازجمله شبکه های «ای بی سی» و «سی بی اس» آمریکا، در تظاهرات و راهپیمایی چهارم نوامبر 2013 (13 آبان 1392) ـ به مناسبت سالروز تصرف این سفارت به دست دانشجویان پیرو خط آیت الله خمینی ـ در خیابان طالقانی و خیابانهای اطراف ساختمان پیشین سفارت آمریکا در تهران دهها هزار تن ازجمله نمایندگان مجلس، معاون اجرایی حسن روحانی و سه تن از وزیران کابینه او شرکت داشتند. این تظاهرات ـ به استثنای نخستین تظاهرات در آبان 1358 ـ به مراتب وسیع تر و گسترده تر از 32 سال دیگر بود. شعارها ازجمله مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل و آتش زدن پرچم آمریکا و آدمک «اوباما» مطابق روش هر سال انجام شد. سعید جلیلی نماینده سابق ایران در مذاکرات هسته ای و نماینده ولی فقیه در شورای امنیت ملی سخنران اصلی این مراسم بود. تظاهرکنندگان در پایان کار، یک قطعنامه طولانی که در آن بر رعایت حق ملت ایران در بهره مندی از دانش هسته ای، حذف کامل تحریم ها و عذرخواهی دولت آمریکا تاکیده شده بود صادر کردند. آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی یک روز پیش از برگزاری سی و چهارمین سالروز تصرف سفارت آمریکا گفته بود که موضوع ستیزه با استکبار و روز ملّی مبارزه با استکبار جهانی، یک مسئله اساسی و برخاسته از تحلیلی درست است. آیت الله خامنه ای در سخنرانی خود نشان داده بود که به دولت آمریکا اعتماد ندارد.
    
چند تصوير ديگر از تظاهرات ضد آمريکايي چهارم نوامبر 2013 (13 آبان 1392) در تهران مقابل ساختمان سفارت پيشين آمريکا در ايران

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مشروح اظهارات 12 آبان 1398 رهبر جمهوري اسلامي درباره نیات آمریکا و منع مذاکره ـ رونق تولید و قطع واردات کالای دارای تولید داخل
به گزارش خبرگزاری مِهر، آیت الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی یکشنبه 12 آبان 1398 و در آستانه 13 آبان ـ روز مبارزه با استکبار جهانی و چهلمین سالروز تصرف سفارت آمریکا در تهران به دست دانشجویان پیرو خط امام، در دیدار با هزاران دانش آموز و دانشجو اظهار داشت: "آمریکایِ گرگ ‌صفت، البته ضعیف‌تر اما وحشی‌تر و وقیح‌تر شده است و در مقابل، جمهوری اسلامی ایران با دفاع مقتدرانه و منعِ مستدل مذاکره، راه نفوذ و ورود مجدد آن دولت به ایران را سد کرده است.".
    رهبر جمهوری اسلامی ایران در این دیدار همچنین کودتای 28 مرداد 1332 را سرآغاز دشمنی آشکار شیطان بزرگ با ملت ایران خواند و گفت: "آمریکایی‌ها با آن کودتا، حتی به دولت مصدق که به آنها اعتماد کرده بود رحم نکردند و با ساقط کردن دولت ملّی، دولتی وابسته، فاسد و دیکتاتور را روی کار آوردند و به این شکل بزرگترین دشمنیِ ممکن را در حق ملت ایران انجام دادند. دولتی که با آن کودتا سرنگون شد، در واقع چوبِ اعتماد به «شیطان بزرگ» را خورد و آمریکایی ها به‌واسطه رژیم پهلوی بر نیروهای مسلح، نفت، سیاست، فرهنگ، اقتصاد و همه عرصه های کشور تسلط کامل یافتند. آمریکا از آن روز تا به امروز هیچ تغییری نکرده است، همان شرارت، همان گرگ صفتی، همان تلاش برای ایجاد دیکتاتوری بین المللی و همان سلطه بی حد ـ البته با وحشی گری و وقاحت بیشتر. امروز در اذهان ملت ایران هیچ فردی منفورتر از رئیس جمهور امریکا نیست.".
    آیت الله خامنه‌ای با یادآوری برخی اقدامات امریکایی‌ها در 41 سال گذشته از جمله تهدید، تحریم، تحریک قومیّت ها، تجزیه طلبی، آشوب طلبی، محاصره اقتصادی، نفوذ و روشهای دیگر گفت: "آنها در این مدت هرچه بلد بودند و می توانستند علیه نهادهای برخاسته از انقلاب به‌ویژه اصل جمهوری اسلامی کردند که البته ما هم در مقابل، هر کاری که توانستیم کردیم و در موارد متعدد، حریف را به گوشه رینگ بردیم.".
    آیت الله خامنه ای «سد کردن راه نفوذ مجدد سیاسی و تسلط دوباره آمریکایی‌ها بر ایران» را مهمترین پاسخ جمهوری اسلامی در مقابل توطئه های حاکمانِ واشنگتن برشمرد و تأکید کرد: "منع مکرّر مذاکره با آمریکا یکی از ابزارهای مهم بستن راه ورود آنان به ایران عزیز است.".
    وی مخالفت جمهوری اسلامی با آمریکایی‌ها را دارای منطقی مستحکم خواند و گفت: "این روش عقلانی، راه نفوذ مجدد آمریکایی‌ها را می بندد، ابهت حقیقی و اقتدار ایران را به جهانیان ثابت می کند و اُبهّت پوشالی طرف مقابل را در دنیا فرو می ریزد.".
    آیت الله خامنه ای با اشاره به تکبّر و خوی استکباری آمریکا اظهارداشت: "آمریکایی‌ها که برای مذاکره با سران کشورها، بر سر آنها منّت می‌گذارند، سالهاست برای گفتگو با مقامات ایران اصرار می کنند اما جمهوری اسلامی امتناع می کند که تحمّل این مسئله برای دشمنان ملت خیلی سخت است، زیرا به جهانیان ثابت می کند در دنیا حکومتی وجود دارد که قدرت غاصبانه و دیکتاتوری بین المللی آمریکا را قبول ندارد و زیر بار حرف زور نمی رود. برخی که مذاکره با آمریکا را حلّال مشکلات می دانند، صددرصد اشتباه می کنند و هیچ نتیجه ای از گفتگو با آمریکایی ها حاصل نخواهد شد، چرا که آنها یقیناً و قطعاً هیچ امتیازی نخواهند داد. آمریکایی ها، نشستن مقامات ایرانی پشت میز مذاکره را به معنای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی می دانند و از اصرار بر مذاکره، این هدف را دارند که به جهانیان بگویند فشار حداکثری و تحریم ها سرانجام، نتیجه داد و ایرانی ها به زانو درآمدند. اگر مسئولان جمهوری اسلامی ساده لوحی می کردند و به مذاکره می رفتند، از فشارها و تحریم ها هیچ چیزی کم نمی شد، بلکه راه برای طرح رسمی توقعّات و تحمیل های جدید آمریکایی ها باز می شد.".
    رهبر جمهوری اسلامی سپس با اشاره به تلاشهای بی نتیجه آمریکا برای حذف یا محدود کردن قدرت دفاع موشکی ایران گفت: "امروز به فضل الهی و همّت جوانان میهن، دارای موشکهای دقیق با بُرد دو هزار کیلومتر هستیم که می تواند به هر هدفی با خطای فقط یک متر اصابت کند. اگر به مذاکره می رفتیم، آمریکایی هایِ متوقع، پای موشکها را به میان می کشیدند و مثلاً می گفتند باید موشکهای ایران حداکثر ۱۵۰ کیلومتر بُرد داشته باشد که اگر مسئولان ما این را می پذیرفتند، پدر کشور در می آمد و اگر نمی پذیرفتند همین آش و همین کاسه تکرار می شد.".
    آیت الله خامنه ای در این زمینه تجربه هایی نظیر مذاکرات بی نتیجه کوبا و کره شمالی با آمریکا را درس آموز خواند و گفت: "مسئولان آمریکا و کره شمالی متقابلاً قربان ـ صدقه یکدیگر هم رفتند، اما در نهایت آمریکایی‌ها برپایه روال خود در مذاکرات، یک ذرّه از تحریم ها کم نکردند و هیچ امتیازی ندادند.".
    وی با اشاره به اصرار دولت فرانسه به واسطه‌گری گفت: "رئیس جمهوری فرانسه یک ملاقات با ترامپ را حلّال همه مشکلات ایران دانسته بود که باید بگوییم این شخص یا خیلی ساده است و یا همدست آمریکایی‌ها است. اخیراً برای امتحان و به منظور روشن شدن موضوع برای همگان، گفتم با وجود خطایی که آمریکایی‌ها با خروج از برجام مرتکب شدند، اگر همه تحریم ها را بردارند، می توانند در مجموعه برجام شرکت کنند. می‌دانستم که قبول نمی کنند و به همین صورت هم شد. خواست‌های آمریکا هیچگاه تمامی ندارد. فعلا می گویند در منطقه فعال نباشید، به جبهه مقاومت کمک نکنید، در برخی کشورها حضور نداشته باشید و توان دفاعی و تولید موشک خود را متوقف کنید و بعد از این خواست‌ها خواهند گفت از قوانین و حدود دینی دست بردارید، بر موضوع حجاب اسلامی تأکید نکنید و ...، توقعات امریکا حدّ یقف ندارد.". آمریکایی‌ها به دنبال بازگرداندن ایران به شرایط پیش از انقلاب هستند، ولی انقلاب اسلامی محکم تر از این حرف ها است.
    آیت الله خامنه ای در این دیدارگفت: "کلید حل مشکلات اقتصادی کشور در گرو رونق تولید است. کاهش فشار به مردم و حل مشکلاتی همچون گرانی، تورّم و کم ارزش شدن پول ملّی تنها با اهتمام به موضوع تولید ملّی امکان پذیر خواهد بود.".
    وی با انتقاد از رویکردِ «منتظر خارجی‌ها ماندن» گفت: "یک مدت معطل برجام بودیم، یک مدت دیگر هم معطل دستور رئیس جمهوری امریکا برای تمدید مهلت‌های «سه‌ماهه‌ای» بودیم که متأسفانه در برجام گذاشته‌اند، و یک مدت هم معطل بمانیم برای رئیس‌جمهوری فرانسه و برنامه های فرانسوی‌ها، در حالی که این انتظارها، سرمایه گذار و فعال اقتصادی را دچار بلاتکلیفی می کند و کشور را به رکود و عقب‌ماندگی می کشاند. این انتظارها را رها کنید. البته نمی گویم رابطه ها را قطع کنید بلکه می‌گویم به خارجی ها دل نبندید و فقط به داخل دل ببندید.".
    رهبر جمهوری اسلامی یکی دیگر از راههای رونق تولید را جلوگیری از واردات کالاهای دارای تولید داخل بیان داشت و گفت: "عده ای هستند که حیات و ثروت بادآورده‌ِشان وابسته به واردات است اما واردات زائد و بی رویه موجب ورشکستگی تولید داخل و بیکار ماندن جوانان خواهد شد، بنابراین، علاج واقعی مشکلات این است که دولت و مجلس، برای عملیاتی و اجرایی شدن سیاست های صحیح ابلاغی، برنامه ریزی کنند. ظرفیت های کشور بسیار زیاد است و جمهوری اسلامی به کوری چشم آنهایی که نمی توانند ببینند، از همه مشکلات، سرافراز بیرون خواهد رفت.".
    
    
اظهارات رهبر جمهوری اسلامی در دیدار 12 آبان 1398 با دانش آموزان و دانشجویان، درآستانه چهلمین سالروز تصرف سفارت آمریکا تیتر اول شماره 13 آبان روزنامه ها

    
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سخنان 13 آبان 1399 آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی، تیتر صفحات اول شماره 14 آبان روزنامه ها


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قضيه سفر مك فارلين (مشاور ويژه امنيت ملي رونالد ريگن ) به تهران و فروش اسلحه
ريگن اعتراف کرد
چهارم نوامبرسال 1986 ميلادي و در جريان جنگ عراق با ايران فاش شد كه رابرت مك فارلين Robert McFarlane مشاور ويژه امنيت ملي رونالد ريگن رئيس جمهور وقت امريكا با چهار آمريكايي ديگر به طور محرمانه وارد تهران شده و مذاكراتي انجام داده بودند. اين موضوع براي نخستين بار در يک نشريه لبناني افشاء شده بود. ريگن رئيس جمهور وقت آمريكا حاضر نشد جزئيات قضيه را فاش سازد. وي بعدا از اين اقدام خود (و فروش اسلحه به ايران، به ميزان محدود و ارسال پول حاصل از آن به مخالفان دولت چپگراي نيكارا گوئه معروف به كُنتراها) دفاع كرد. ريگن در عين حال گفت که در اين زمينه اشتباهات اداري روي داده است.
     گزارشهاي رسانه ها حكايت از آن داشت كه هواپيماي حامل مك فارلين [متولد جولاي 1937 سرهنگ بازنشسته سپاه تفنگداران دريايي آمريکا و دستيار پيشين کيسينجر در کاخ سفيد] در سفر تهران حامل مقداري اسلحه بود. در پي افشاي اين قضيه، پرونده اي كه به «ايران ــ كنترا Iran - Contra Affair» معروف شده بود در دستگاه قضايي آمريکا تشكيل شد و مدتها بحث روز بود و حتي از ريگن تحقيق قضايي شده و سرانجام چند نفر ازجمله يك سرهنگ آمريكايي به نام «اليور نورث» مامور خدمت دركاخ سفيد محكوميت قضايي يافته بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
شاعره جوان هرات که مقتول شد
ناديا انجمن
«ناديا انجمن» شاعره جوان و فارسي سراي افغانستان چهارم نوامبر 2005 در خانه اش در شهر هرات درگذشت. معاينه جسد اين شاعره 25 ساله باذوق نشان داد که بر اثر ضربات وارده جان سپرده بود. پليس شوهر ناديا را به اتهام قتل او بازداشت کرد.
     قتل ناديا به گونه اي درجهان منعکس شد که ارکان مربوط سازمان ملل مداخله کرد تا چنين حادثه اي تکرار نشود. مجموعه «گلهايي که دودي رنگند» از اوست که چاپ و در کشورهاي فارسي زبان انتشار يافته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
زادروز «تايمز هند» پرفروشترين روزنامه انگليسي زبان
سوم نوامبر سالروز انتشار «تايمز هند» است که در سال 2015 يکصد و هفتاد و هشت ساله شده بود.
    تايمز هند، پرتيراژترين روزنامه غير تابلويد (ورق بزرگ) انگليسي زبان سوم نوامبر سال 1837 كار انتشار خودرا در بمبئي (مومباي) آغاز كرده است كه در آغاز كار به اخبار اقتصادي توجه بيشتري داشت.
    تايمز هند كه از سال 1948 توسط خانواده «جينJain» خريداري شده است توسط دو برادر ـ سامير و وينيت جين ـ اداره مي شود و رياست كمپاني با مادر آنان بانو «ايندو جينIndu Jain» است كه ميلياردر هفدهم جهان بشمار مي رود. اين كمپاني خانوادگي در كنار تايمز هند (تايمز آو اينديا)، مالك هشت نشريه، چند فرستنده راديويي و سه كانال تلويزيوني ازجمله كانال «Times Now» است. درآمد خالص كمپاني تايمز هند در سال 2007 بيش از يك ميليارد دلار بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
نبرد چهارم نوامبر 1791 بوميان (سرخپوستان) با ارتش آمريكا
Little Turtule
چهارم نوامبر 1791 در ايندياناي امروز ميان يك تيپ سوار ارتش آمريكا به فرماندهي ژنرال «آرتر كلر» و نيروهاي يک اتحاديه از بوميان اين کشور مرکب از چند قبيله به رياست «ليتل تورتول» نبرد سختي درگرفت. در اين نبرد از افراد آن تيپ سوار آمريكا تنها 48 تن زنده ماندند. اين يک پيروزي نظامي بوميان آمريكا (اصطلاحا سرخپوستان) بر مهاجران اروپايي تا آن زمان بشمار آورده شده است. بوميان آمريكا كه تبار سيبريايي دارند از آغاز ورود انگليسي ها به آمريكاي شمالي در سال 1607 با آنان جنگيده بودند تا از اموال و اراضي خود دفاع كنند ولي تا زمان دريافت اسلحه آتشين از مهاجران فرانسوي فاقد اين جنگ افزار بودند و كشتار مي شدند. برخلاف انگليسي ها، مهاجران فرانسوي، آلماني و هلندي با بوميان آمريكاي شمالي (ايالات متحده و كاناداي امروز) سازش كرده و رفتار دوستانه داشتند و اراضي مورد نياز را از آنان خريداري مي كردند.
     در نبرد چهارم نوامبر 1791 در اينديانا، افراد قبايل شاوني، دليور و بوكونداهلا مركب از 1180 و به قول خودشان «دلاور» شركت داشتند. اينان قبلا در اكتبر 1790 يك هنگ سوار آمريكا به فرماندهي سرهنگ «هاردين» را شكست داده و اين هنگ با دادن 219 تن تلفات عقب نشيني كرده بود. به نوشته برخي از مورّخان، بوميان با اين جنگها مخالفت خودرا با عهدنامه سال 1783 پاريس مبني بر برسميت شناخته شدن 13 مهاجرنشين انگليسي از سوي لندن به عنوان يك كشور مستقل اعلام كرده بودند. طبق اين معاهده كه ميان دولت لندن و نمايندگان مهاجرنشينان و با ميانجيگري فرانسه امضاء شده بود، شرق آمريكاي شمالي (به استثناي فلوريدا) به عنوان كشوري مستقل (به نام ايالات متحده) شناخته شده بود ولي بوميان، اين سرزمين پدري را متعلق به خود مي دانستند. در پي شكست اينديانا، جورج واشنگتن ژنرال «آرتر كلر» را بركنار كرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گردن زده شدن يک بانوي انقلابي فرانسه به حکم دادگاه انقلاب!
Olympe de Gouges
چهارم نوامبر سال 1793 در جريان انقلاب فرانسه و در دوران اقتدار روبسپير، بانو اولمپ دو گوژ Olympe de Gouges نويسنده و نمايشنامه نگار و فعال سياسي فرانسه به حکم دادگاه انقلاب با گيوتين و در ملاء عام گردن زده شد. بانو اولمپ که هنگام اعدام 45 ساله بود اعتراض کرده بود که چرا انقلاب فرانسه براي زنان، حقوق سياسي برابر مردان و از جمله راي دادن تامين نکرده است. وي از ژيرونديست ها (ميانه روها) بود. نوشته هاي بانو اولمپ به پيروزي انقلاب فرانسه کمک کرده بود. وي در نخستين روزهاي انقلاب شعارهاي متعدد براي انقلابيون نوشته و به دست تظاهرکنندگان داده بود.
    (توضيح بيشتر درباره بانو اولمپ در مطالب پنجم نوامبر اين تاريخ آنلاين)
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
يك نمونه از «بده ــ بستان» سرزمين هاي ديگر توسط اروپاييان
پس از چهارماه چانه زدن، چهارم نوامبر سال 1911 ميلادي ميان آلمان و فرانسه قرار دادي امضاء شد كه به موجب آن، دولت وقت آلمان اين حق! را به دولت فرانسه داد كه سرزمين مراكش (مغرب) را تحت الحمايه خود قراردهد!. در عوض دولت فرانسه 96 هزار مايل مربع از اراضي شمال كنگو برازاويل را كه هم مرز كامرون بود به آلمان بخشيد كه قبلا خود را مالك كامرون اعلام كرده بود!. قرنها بود كه دولتهاي اروپايي بدون هيچگونه حق و حتي بهانه و تنها در سايه اسلحه نظامي برتر و بي اعتنا بودن به اخلاقيات و حقوق ديگران، سرزمين هاي واقع در قاره هاي دوردست را مالك مي شدند و گاهي هم به صورت هايي که يک نمونه اش در بالا ذکر شد آنها را ميان خود معامله مي کردند!. دهها سال آفريقاييان را شکار مي کردند و عمدتا در قاره آمريکا بفروش مي رسانيدند.
     با سازشي كه ذكر آن رفت اختلاف نظر آلمان و فرانسه برطرف شد و فرانسويان خرسند بودند كه با تصاحب رايگان سرزمين مراكش، يك امپراتوري در شمال افريقا كه شامل تونس، الجزاير، موريتانيا و ... و مراكش بود تشكيل مي دادند. در آن زمان ايتاليا مالك ليبي و انگلستان صاحب مصر، سودان و قسمتي از سومالي و ... بود و در سراسر شمال قاره آفريقا حتي يك وجب زمين كه متعلق به قدرتهاي اروپايي نباشد به دست نمي آمد.
     باوجود اين كه در اين داد وستد، آلمان معادل وسعت خودش زمين مفت به دست آورده بود روزنامه هاي اين كشور از روز بعد دست به اعتراض زدند كه در اين داد و ستد دولت آنها مغبون شده بود و فرانسويان سرشان كلاه گذارده بودند! بدبختي دنيا را ببين.
    اين معامله كه حتي مردم كنگو برازاويل از آن آگاه هم نشدند سبب شد كه وسعت وطنشان براي هميشه كوچك شود!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
طارق عزيز: صدام حسين حمله نظامي آمريکا را باور نمي کرد - توصيه مسکو
طارق عزيز: در دوران بازداشت ــــ در زمان معاونت صدّام

طارق عزيز مقام برجسته دولت صدام حسين كه از زمان تصرف عراق در بازداشت بود و پنجم ژوئن 2015 در 79 سالگي در زندان درگذشت در نخستين بازجويي پس از بازداشت گفته بود كه صدام باور نمي كرد كه آمريكا تهديد خود به حمله نظامي را عملي سازد و از تماس هايي كه با روسيه و فرانسه داشت به اين نتيجه رسيده بود كه مسئله در چارچوب سازمان ملل حل شود.
     اين مطلب سوم نوامبر 2003 به رسانه ها داده شده بود. طارق عزيز از اعضاي قديمي حزب بعث سالها وزير امور خارجه عراق و سپس معاون نخست وزير اين کشور (معاون صدام حسين) بود. او که يک مسيحي آشورنژاد (آسوري) عراقي بود قبلا سردبيري نشريات حزب بعث را برعهد داشت و چون برزبان انگليسي مسلط بود در بيشتر سخنراني ها و مصاحبه ها شرکت مي جست. طارق عزيز که نام دوران جواني اش ميخاييل يوحنّا بود در سال 1980 جمهوري اسلامي ايران را متهم کرده بود که از طريق عوامل خود در عراق قصد ترور اورا داشته بود. طارق عزيز به اعدام محکوم شده بود ولي جلال طالباني رئيس جمهوري وقت عراق حکم اعدام اورا امضاء نکرد و قرار شده بود که تا پايان عمر در زندان باشد که در ژوئن 2015 بر اثر حمله قلبي درگذشت. دود سيگار عامل بيماري قلبي او اعلام شده بود.
    طبق گزارش هاي ديگر، دولت مسکو قبلا به صدام گفته بود كه بهتر است تفويض اختيارات كند و كنار برود تا بشود آمريكا را از حمله نظامي منصرف ساخت زيرا كه آمريكا براي انتقال نيرو به منطقه هزينه سنگين متحمل شده است و به آساني دست بردار نخواهد بود.
    دولت روسيه بعدا هم به دولت آمريکا گفته بود که اگر بخواهد به مدت طولاني در عراق بماند با مقاومت رو به رو خواهد شد و دشمنان آمريکا در گوشه و کنار جهان و بويژه در منطقه خاورميانه که کم هم نيستند به اين مقاومت کمک خواهند کرد و بحراني دامنه دار پديد خواهد آمد و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انتخابات عمومی نوامبر 2008 ایالات متحده و پیروزی باراک اوباما
اوباما برنده - مکين بازنده
يک انتخابات عمومی آمریکا (راي گيري براي انتخاب رئیس جمهور، یک سوم سناتورها، همه نمایندگان مجلس و برخی از فرمانداران ایالت ها) چهارم نوامبر 2008 آمريكا انجام شد. انتخابات براي تعيين رئيس جمهور ايالات متحده سه شنبه بعد از نخستين دوشنبه ماه نوامبر هر چهار سال يکبار انجام مي شود. در اين انتخابات در فهرست کمیسیون انتخابات نام شش نامزد برای احراز مقام رياست جمهوري دیده می شد: باراك اوباما از حزب دمكرات، جان مكين از حزب جمهوريخواه، باب بار از حزب ليبرتاريان، بالدوين از حزب قانون اساسي، شينتيا مكيني از حزب سبز و رالف نيدر (نادر) منفرد. برای اوباما تبلیغ بیشتری شده بود و برنده انتخابات شد.
     در آمريكا، طبق يك قاعده قديمي كه مورد ايراد است، انتخاب رئيس جمهور دو مرحله اي است و طبق محاسبات خاص، الكتورها برپايه جمع كل آراء راي دهندگان هر ايالت انتخاب مي شوند كه بعدا رئيس جمهور را برمي گزنند. ايراد در اينجاست كه در هر ايالت، كل الكتورها متعلق به نامزدي خواهند كه آراء بيشتري داشته باشد، نه تقسيم آنان مطابق ميزان آراء هرنامزد. براي مثال: اگر تفاوت آراء دو نامزد تنها يك راي باشد، الكتورها متعلق به نامزدي خواهند بود كه اين يك راي اضافي را دارد!. به اين ترتيب جمع كل آراء يك نامزد در سراسر كشور، ملاك انتخاب او نخواهد بود. جمع كل آراء نشانه محبوبيت نامزد است. با اين فرمول مورد ايراد، در طول قرن گذشته بارها ديده شده است كه برنده انتخابات در جمع كل، آراء كمتري داشته و اين وضعيت آخرين بار در انتخابات نوامبر 2000 مشاهده شد كه جمع كل آراء «ال گور» بيش از جورج دبليو بوش بود، ولي انتخاب نشد.
     با هدف صرفه جويي در هزينه، رفراندم هاي برخي از ايالات نيز با انتخابات عمومی انجام می شود. دو نمونه از رفراندم هاي چهارم نوامبر 2008 از این قراربود كه پاسخ به آنها «بله و يا نه» است: در ايالت اوراگون سئوال شده بود آيا موافق هستيد كه دستمزد معلمان برحسب وضعيت تدريس آنان و نتيجه امتحانات (نه سنوات خدمت و تحصيلات) داده شود تا تشويق به كار بيشتر شوند. در ايالت ميشيگان سئوال شده بود كه آيا موافق هستيد كه ماري جوانا (مري وانا) با تجويز پزشك آزاد شود.
     اصحاب نظر در آمريكا پس از اطلاع از پیروزی حزب دمکرات در انتخابات ریاست جمهوری و دو مجلس کنگره اين نگراني را ابراز کرده بودند كه با افتادن قوه مجريه و قوه مقننه به دست يک حزب، در طول دوره در برابر تصميمات دولت، مخالفت قاطع (جز حرف مخالف زدن) وجود نداشته باشد. انعکاس اين اظهار نظرها سبب شد که راي دهندگان آمريکا دو سال بعد، اکثريت مجلس نمايندگان را به حزب جمهوريخواه بسپارند. دوره عضويت در مجلس نمايندگان دو سال و در سنا شش سال است که به جمع دو مجلس، کنگره گفته مي شود که قوه قانونگزاري آمريکاست.
     با پیروزی باراک اوباما در انتخابات چهارم نوامبر 2008 براي نخستين بار، يك سياهپوست رئيس جمهور و يك كاتوليك ايرلندي تبار معاون رئيس جمهور شدند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
بدون آرايش
سوم نوامبر 2008 يک رسانه آنلاين آمريکا دست به ابتکار جالبي زده بود و عکسهاي چند خواننده، بازيگر فيلم سينمايي و مدل را با آرايش تمام و بدون آرايش درج کرده بود که ديدني و تامل برانگيز بود. تصاوير سه تن از اين زنان در زير نقل مي شود:
    
Madonna خواننده و هنرمند (با آرايش - بدون آرايش)


    
Kate Moss سوپر مدل (با آرايش - بدون آرايش)


    
Barbra Streisand خواننده و بازيگر فيلم (با آرايش - بدون آرايش)

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 4 نوامبر
  • 1921:  
    هارا

    هارا تاکاشی Hara Takashi نخست وزير ژاپن در ایستگاه راه آهن شهر توکیو به دست يك کارگر راه آهن به نام Nakaoka Konichi با ضربه چاقو کشته شد. «هارا» سه سال بود که نخست وزیر ژاپن بود و در 65 سالگی به قتل رسید. وی از توکیو با قطار راه آهن برای شرکت در یک نشست عازم کیوتو بود که چاقو خورد. Nakaoka یک راستگرا بود و مخالف اصطلاحات «هارا تاکاشی» که گمان می کرد این اصلاحات ازجمله دادن مقام به افرادی از طبقه پایین فسادزا باشد و فساد دولتی پدید آورَد. Nakaoka Konichi در دادگاه به اعدام محکوم شد که در تجدیدنظر، مجازات او به حبس ابد کاهش یافت و 13 سال بعد مشمول آزادی مشروط قرار گرفت و آزاد شد.
        
        
  • 1945:   كشورهاي عربي سنگ بناي جامعه عرب را بر زمين نهادند تا ازطريق آن به صورت گروهي مانع ايجاد كشوري در فلسطين براي يهوديان شوند.
        
        
        
  • 1980:   رونالد ريگنِ 69 ساله فرماندار پيشين كاليفرنيا و رئيس اسبق كانون بازيگران صنعت سينما جيمي كارتر را در انتخابات شكست داد، به رياست جمهوري آمريكا بر گزيده شد و از بیستم ژانویه 1981 (75 روز بعد) کار خود را در این سمت آغاز کرد. اصحاب نظر درگيري كارتر با اوضاع ايران و مسئله گروگان گيري كاركنان سفارت امريكا در تهران را كه 444 روز طول كشيد، عامل عمده شكست وی در انتخابات نوامبر 1980 دانسته اند. کارتر که سال ها در استیت جورجیا ـ زادگاهش ـ به تولید بادام زمینی (پی نات) اشتغال داشت تنها یک دوره رئیس جمهوری آمریکا بود. کارتر در سال 2020 گام به نود و شش سالگی گذارد.
        
    ریگن


        
  • 1995:   اسحق رابين 72 ساله ژنرال بازنشسته و نخست وزير وقت اسرائيل به دست يك جوان يهودي افراطي ترور شد. 
        
        
        
        
  • 2003:  


    دكتر «پال كالابرسيDr. Paul Calabresi» يک پژوهشگر راه درمان بيماري سرطان و رئيس سابق شوراي ملي مبارزه با سرطان (آمريكا) 25 اکتبر 2003 در 73 سالگي، پيش از اين كه بتواند درمان قطعي براي سرطان به دست آورد، خود قرباني سرطان شد و بر اثر سرطان زبان ـ tongue درگذشت.
        راه درمان محدود کردن مرگ از سرطان لَنف، پروستات و سرطان سينه و نيز ابتكار بكاربردن توأم «كيمو تراپي ـ شیمی درمانی) و درمان با اشعه براي جلوگيري از تكثير سلول هاي سرطاني از اوست. وي در ايتاليا به دنيا آمده و به آمريكا مهاجرت كرده بود.
        
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    روزی که بر سر نام «اِليا کازان» کارگردان وقت هالیوود در جلسه دبیران اخبار روزنامه اطلاعات اختلاف نظر بود ـ الیا کازان در یک نگاه
    از یکم شهریور 1355 (23 آگوست 1956) و پس از گذرانیدن نخستین دوره آموزش روزنامه نگاری ایران، در میز اقتصادی روزنامه اطلاعات به دبیری دکتر مهدی بهره مند (اقتصاددان) خبرنگار شدم که قبلا بیش از ده سال خبرنگاری کرده بود و نیز چندماه دبیری میز اخبار بین الملل. بحران لبنان که تازه شروع شده بود داشت اوج می گرفت که دو سال بعد به جنگ داخلی تبدیل شد و برای ختم غائله، دولت آمریکا نظامی به آنجا فرستاد.
         کَمال جُنبلاط، یک کُرد و رهبر دروزها Druze و مؤسس یک حزب سوسیالیست در صدر مخالفان کَمیل شَمعون رئیس جمهوری وقت لبنان قرار داشت که دوست غرب و شاه ایران بود [و در پاییز همان سال از ایران دیدن کرد].
         مدیریت روزنامه اطلاعات که یقین حاصل کرده بود رشتهِ بحران لبنان سر دراز خواهد داشت، اواخر شهریور 1355 تصمیم به فرستادن یک روزنامه نگار به لبنان، برای مشاهده وضعیت و مصاحبه با طرفین اختلاف گرفت و دکتر بهره مند انتخاب شد به رغم اینکه در اطاق خبر، تَنی چند می گفتند که بهتر است یک فرانسه دان فرستاده شود زیرا که جُنبلاط فرانسه می داند و دکتر بهره مند انگلیسی و نیاز به مترجم است که معلوم هم نیست درست ترجمه کند و فردی سیاسی و جهت دار نباشد. [کمال جُنبلاط پدر وَلید جنبلاط درمارس 1977 هنگام عبور با اتومبیل از یک راه کوهستانی، هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد و پسرش ولید دنباله کار او را گرفت.].
        با رفتن دکتر بهره مند به لبنان، به نوبت یکی از چهار خبرنگار میز به جای او در جلسه بامدادی شورای دبیران که با حضور سناتور مسعودی برگزار می شد شرکت می کردند.
        
    Elia Kazan

    روزی که نوبتِ من بود، در جلسه، جرّ و بحث بر سر این بود که نام «اِلیا کازان» کارگردان، بازیگر فیلم و داستان نویس که آن روزها کار مهمی در هالیوود انجام داده و رسانه ای شده بود (و گویا درباره فیلم تازه اش؛ شرقِ ایدِن که ماجرای یک دختر و پسر با دو طرز زندگی خانوادگی بود). در خبر مربوط که برای چاپ در روزنامه اطلاعات تنظیم شده بود، نام آن کارگردان، اِلیا کازان نوشته شده بود و بحث و اختلاف نظر در این بود که «الیا کازان» درست است؟ و یا «الیاس کازانتس اوقلو» که نام اصلی او است. او زاده استانبول است و سال ها به نام الیاس خوانده شده است.
        
    تورج فرازمند

    تورج فرازمند دبیر وقت میز اخبار بین الملل (متوفی در لُس آنجلس) که خبر در میز او ترجمه شده بود عقیده بر «الیا کازان» نوشتن داشت و مسعود فقیه دبیر صفحه فرهنگ و ادبیات می گفت که باید «الیاس کازان اوقلو» نوشته شود. سرانجام جواد میرکریمی دبیر دیگر گفت: طبق قانون تابعیت آمریکا، افرادی که برای تبعه آمریکا شدن در برابر قاضی دادگاه قرار می گیرند و سوگند یاد می کنند، قاضی از یکایک آنان می پرسد که آیا مایل اند که نام و یا نام خانوادگی خود و یا هر دو را تغییر دهند؟ و اگر کسی مایل به تغییر باشد، پس از جلسه نزد او برود و او ترتیب کار را خواهد داد و نام تازه در آمریکا رسمیت خواهد داشت و به احتمال زیاد، الیا کازان هم چنین کرده است. مجید دوامی سردبیر وقت اظهارات میرکریمی را تأیید کرد و اختلاف نظر ـ گرچه مسعود فقیه قانع نشد پایان یافت. مسعود سپس به موضوعی دیگر در رابطه با یکی از فیلم های الیا کازان پرداخت و گفت که او می خواهد یک مقاله بنویسد و بگوید که عنوان فیلم A Streetcar Named Desire در ایران به غلط «اتوبوسی به نام هوس» ترجمه شده و به همین نام در حال نمایش دادن است و برایش تبلیغ می شود که شرکت کنندگان در جلسه گفتند که انتقاد از ترجمه این عنوان، اینک «خیلی دیر» است و فیلم که در 1951 تولید شده است مدت ها است که با این عنوان در تهران نمایش داده می شود. [مسعود فقیه چهار سال پیش پس از 60 سال کار روزنامه نگاری و عمدتا در روزنامه اطلاعات درگذشت. وی تا آخرین ماه حیات در این روزنامه و اواخر کار در نشریه «اطلاعات بین الملل» قلم می زد.].
    مسعود فقیه


        و امّا درباره «الیا کازان» که در 94 سالگی در سال 2003 در خانه اش در نیویورک فوت شد:
        وي در شهر استانبول (عُثمانی وقت و ترکیه امروز) به دنیا آمده بود و در 4 سالگي با خانواده يوناني تبارش به آمريكا مهاجرت كرده بود. او که هفتم سپتامبر 1909 به دنيا آمده بود بمانند سایر مشاهیر، در همان ماه تولد (سپتامبر)، در سال 2003 درگذشت. وی نه تنها داستان اجتماعی می نوشت بلکه گاهي هم، در فيلمهايش نقش ايفاء مي كرد و بازیگر فیلم می شد. هر فیلم او یک مورد اجتماعی را منعکس می کرد. وی سه بار ازدواج کرد ولی تنها یک فرزند داشت. نقطه تاريكي كه از كارنامه او زدوده نشد، لو دادن 17 تَن از دست اندركاران فيلم هاي سينمايي هاليوود به عنوان كمونيست بود. اليا كازان در سال 1934 فعاليتي کوتاه درحزب كمونيست آمريكا داشت و هنرمندان و نمايشنامه نگاران کمونيست را مي شناخت.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    پيام‌هاي تازه
    کوروش بزرگ از دیدگاه احمدی نژاد رئیس جمهور پیشین
  •   یک مخاطب این تاریخ آنلاین تصویری را که در پایین درج شده است به این متن کوتاه که 12 آبان 1399 واصل شد، پیوست کرده و ارسال داشته و درخواست درج آن را کرده است تا در تاریخ بماند:
        
        "وبسایت های فارسی را مرور می کردم، در آنلاین «دولت بهار» مطلبی را با این عکس دیدم که در این نوشته، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور پیشین که شنیده ام بسیاری از یارانش در دوره جاری مجلس حضور دارند، از اندیشه ها و کارهای کوروش بزرگ بنیان گذار ایران تمجید کرده و گفته بود که منشور کوروش [معروف به استوانه کوروش] افتخار بشریت است. یاد کوروش و همه کسانی که در راه سعادت بشر تلاش کردند را گرامی می داریم. درست است که او ایرانی بود اما یک شخصیت جهانی است. دولت نهم و دهم، قدر فرهنگ و شخصیت های ایرانزمین را خوب دانستند. کوروش می گوید که رعایت حق و عدالت برای همه، برده داری ممنوع و در سرزمین بزرگ ایران هیچکس حق استثمار ندارد. من [احمدی نژاد] معتقد هستم که در هر شرایط و به هر مناسبتی، باید به ایران و ایرانیان اشاره کنیم ـ ملتی بزرگ، تمدن ساز و فرهنگ آفرین ـ ملتی که در طول تاریخ چند هزار ساله خودش، همواره موحّد، کمال جو و عدالت طلب بوده است.".







  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com