Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
22 مي
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 22 مي
ايران
زمانی که «اِزمیر» یک بندر ایران در دریای اژه بود
کوروش بزرگ در لشکرکشی سال 545 پیش از میلاد، به عُمر دولت لیدی (آناتولیای غربی) پایان داد و به این ترتیب تمامی آناتولیا (ترکیه امروز) به تصرف ایران درآمد. شهر بندری اِزمیر که ساکنانش یونانی زبان بودند در ماه می این سال وارد قلمرو ایران شد. همه این سرزمین تا سال 333 پیش از میلاد بخشی از قلمرو ایران را تشکیل می داد و توسط ساتراپ های ایرانی اداره می شد. اسکندر مقدونی پس از دو پیروزی نظامی بر ایران در نبرد گرانیکوس (در 23 ماه مي سال 334 پيش از ميلاد) و نبرد ایسوس (18 ماه بعد و در 5 نوامبر 333 پیش از میلاد)، این مناطق را متصرف شد. این مناطق پس از انهدام سلوکی ها (جانشینان اسکندر) به دست اشکانیان ایرانی (پارتیان = خراسانیان)، دوباره از آن ایرانیان شدند. رومیان بعدا و پس از تصرف یونان با امپراتوری ایران همسایه شدند و ازمیر و مناطق ساحلی آناتولیا تا پایان عصر ساسانیان به مدت هشت قرن میان روم و ایران دست به دست می شدند و صحنه نبردهای نظامی و مبارزات سیاسی دو ابرقدرت وقت بودند.
    یونانیان اِزمیر را که اینک بیش از 2 میلیون و ششصدهزار جمعیت دارد (با حومه اش بیش از چهار میلیون) «سمورینا»، رومیان «سمیرینا» و سایر اروپاییان به اقتباس از رومیان «اسمیرنا» می نامیدند که عثمانی ها «ازمیر» تلفظ کردند ولی جهان غرب آن را تا 28 مارس 1930 همچنان «اسمیرنا» می نوشت که در این روز پُستخانه جمهوری ترکیه از اروپاییان و آمریکاییان خواست که باید «ازمیر» نوشته شود تا پاکت ها و بسته های واصله توزیع شوند.
    «ازمیر» دومین بندر بزرگ جمهوری ترکیه است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نبردِ ري (تهران) ـ آغاز جنگ هاي تمام عيار و ميهني ايرانيان براي احياء استقلال ايران و تأمین حاکميت ملّي
هارون الرشيد
دهه سوم ماه مي در سال ۸۱۳ ميلادي نيرويي مركب از ۳۰ هزار داوطلب ايراني كه از خراسان بزرگتر به حركت آمده بود تا مأمون را كه از جانب مادر، ايراني بود خليفه عباسي كند و به اين ترتيب، ايران به استقلال خود نزديك شود، در حاشيه شمال غربی شهر ري (تهران امروز) سپاه امين به فرماندهي علي بن عيسي بن ماهان را درهم شكست و به همدان فراري داد.
     اين داوطلبان ايراني كه مجال نشان دادن شايستگي، دلاوري و ميهن دوستي يافته بودند در جنگ ۱۲ ژوئن ۸۱۳ ميلادي در همدان نيز ارتش ۹۰ هزار نفري عرب را تار و مار كردند كه ضمن آن علي بن عيسي كشته شد.
     داوطلبان ايراني سربازان فراري امين را تا بغداد دنبال كردند و ۲۵ سپتامبر سال ۸۱۳، پايتخت عباسيان را تصرف و امين را كه از طریق دجله در حال فرار بود دستگير كردند و سَر او را براي مأمون به خراسان فرستادند و به اين ترتيب مأمون خليفه شد، اما به وعده هايي كه داده بود عمل نكرد. انگيزه واقعي اين داوطلبان كسب استقلال وطن بود ـ نه نشانيدن مأمون برجاي امين.
     سوم نوروز آن سال هارون الرشيد در توس (خراسان) درگذشته بود، ولي برخلاف انتظار ايرانيان، در بغداد زبيده زن هارون که یک عرب بود پسر خود امين را جانشين پدر كرده و نوه اش را وليعهد او قرارداده بود. اين اقدام بهانه مناسبي به دست سران خراسان داد كه به هواخواهي مأمون برخيزند؛ تا نهايتاً بتوانند كسب استقلال كنند.
     امور اداري و مالي خلفاي عباسي كه باحمايت ايرانيان (ابومسلم خراسانی) بسال 749 ميلادي به قدرت رسيده بودند از همان آغاز كار هم در دست بزرگان ايران بود كه در تصميم گيري هاي سياسي نيز نقش تعيين كننده داشتند.
     بزرگان ايران در گوشه و كنار كشور به ويژه در خراسان از قبل، درانتظار فرصتي بودند تا استقلال و حاكميت وطن را احياء كنند كه شكست مروان اموي در كنار رود زاب از ابومسلم و روي كار آمدن عباسيان راه رسيدن به چنين فرصتي را براي آنان هموار ساخته بود و اين فرصت، با خليفه شدن مأمون به دست آمد.
     فرمانده ارشد سپاهيان داوطلب ايراني در جنگ با نيروهاي امين كه ژنرال طاهر ذواليمينين (طبق بعضي اسناد، زاده ايران ولي عرب تبار) بود پس از بر كرسي خلافت نشانيدن مأمون، و در بازگشت از فتح بغداد، در نيشابور اعلام استقلال كرد كه همان شب به دست عوامل خليفه بغداد به قتل رسيد، اما وطندوستان ديگري از سيستان، ديلمان، مرو و ... بپاخاستند و استقلال وطن تدريجاً تأمين شد. بايد دانست كه عباسيان ابومسلم را كه به دست او به خلافت رسيده بودند بسال 754 ميلادي با طرح توطئه كشته بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ورود نخستين چاپخانه مدل گوتنبرگ به ايران
تاريخ ورود نخستين چاپخانه به ايران را 22 می سال 1640 ميلادي (370 سال پيش، یکم خرداد) نوشته اند. اين ماشين چاپ (مدل گوتنبرگ) توسط يك ايرانيِ ارمني به منظور نصب در جلفاي اصفهان وارد ايران شده بود. در آن زمان شهر اصفهان پايتخت ايران و شاه صفي رئيس كشور بود.
     یوهانس گوتنبرگ آلماني که يک زرگر بود دستگاه چاپ خودرا در دهه 1440 تکميل کرده بود. قرنها پيش از او، در خاور دور چاپ بلوکي (بلاک پرینتینگ) رايج بود (تکثير نوشته ها به صورت مُهرزني).
دستگاه چاپ مدل گوتنبرگ

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعزام محصل به فرنگ، ولي ...
يكم خرداد سال 1307 قانون اعزام محصل به اروپا به تصويب مجلس شورا رسيد. طبق اين قانون قرار شده بود كه هر سال دست كم يكصد محصل ايراني براي تحصيل در دانشگاههاي كشورهاي اروپايي به اين قاره اعزام شوند.
     اين قانون سالها اجرا شد، ولي محصلان اعزامي عمدتا از خانواده هايي بودند كه ثروتي داشتند. از اين محصلان پس از بازگشت استفاده لازم بعمل نيامد و دستهايي در كار بود كه اين فارغ التحصيلان به جاي فعاليت در رشته تحصيلي خود، به امور سياسي و سياستبازي درگير شوند و يا در پي كسب مقام اداري باشند و از تخصص آنان استفاده نشود و عملا هرز و هدر روند. گذشت زمان نشان داده است که ايران از اعزام محصل به کشورهاي ديگر نتيجه مطلوب نگرفته است!. دولت ژاپن تنها يك بار محصل به اروپا فرستاد و به اين همه پيشرفت نائل آمد.
     پنجاه و سه سال بعد از تصويب قانون اعزام محصل، در همين روز (سال 1360 و در جريان جنگ عراق با ايران) دولت وقت به اميد بازگشت دانشجويان ايراني پس از فراغت از تحصيل به وطن، با وجود مضيقه مالي با ادامه ارسال ارز براي 18 هزار دانشجو كه از سالهاي گذشته در خارج بودند موافقت كرد، ولي ديديم كه شمار كمي از آنان باز گشتند!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در ایران و از خرداد 1359 تا خرداد 1396 فروش «دلار آمریکا» به ریال ايران 530 برابر شده بود و یکم خرداد 1399 حدود دو هزار و 514 برابر
يكم خرداد 1359 (22 ماه می 1980 و 15ماه و 9 روز پس از سقوط نظام سلطنتی) در تهران اعلام شد كه نرخ برابري ريال نسبت به پولهاي ديگر، شناور خواهد شد (داراي نوسان بر حسب وضعیت بازار ـ قاعده عرضه و تقاضا که بها را تعیین می کند). تا آن روز ارزش رسمي برابري دلار آمريکا با ريال ايران هفت تومان و نيم قران و بهاي برابري آن در بازار آزاد حدود 13 تومان بود.
     30 سال بعد از آن (سال 1389) که درآمد ارزی سالانه ایران 70 ـ 80 میلیارد دلار بود ارزش برابری دلار آمریکا با ریال ایران از مرز هزار تومان بالاتر رفت و با آغاز تشدید تحریم ها (دو سال بعد) به 1700 تومان رسید و در سال 1392 (2013 میلادی) 3500 تومان بود. در خرداد 1396 که طبق برخی از گزارش ها، درآمد ارزی ایران در آن سال حدود 90 میلیارد دلار بود، نرخ رسمی دلار آمریکا 3 هزار و 244 تومان و نرخ آن در بازار آزاد (صرّافی ها و ...) سه هزار و 745 تومان بود. ارزش رسمي برابری دلار آمریکا با ریال ایران در بهار سال 1397 و زماني که دونالد ترامپ سخن از بازگرداندن تحريم ها مي زد ناگهان چهار هزار و 200 تومان تعیین و اعلام و فروش آن طبق ضوابطي شد که بانک مرکزي اعلام داشت. همزمان، به گزارش رسانه ها، نرخ دلار آمريکا دربازار آزاد به 6 ـ 7 هزار تومان رسیده بود و رو به افزايش.
    21 ماه مي 2019 (31 ارديبهشت 1398) در صرّافي هاي مجاز بانک مرکزي هر دلار آمريکا 14 هزار و 650 تومان بود ولي فروش به مسافر حدود 16 هزار و 700 تومان. در یکم خرداد 1399 در بازار تهران هر دلار آمریکا 17 هزار و 600 تومان، هر یورو 19 هزار و دویست تومان و هرسکه طلا 7 میلیون و 420 هزار تومان فروخته می شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعلام نامزدهای احراز صلاحیت شده انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهور (خرداد 1392) ـ از 686 داوطلب 8 تَن
31 اردیبهشت1392 (22 ماه می 2013) وزارت کشور اسامی نامزدهای انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهور را که صلاحیّت آنان مورد تایید شورای نگهبانِ قانون اساسی و احکام اسلامی قرار گرفته بود به ترتیب حرف اول نام خانوادگی آنان به این شرح اعلام کرد:
    سعید جلیلی، غلامعلی حداد عادل، محسن رضایی، حسن روحانی، محمدرضا عارف، محمد غرضی، محمدباقر قالیباف. علی اکبر ولایتی.
    تنها یکی از این هشت نامزد معمّم بود. 686 تن داوطلب نامزد شدن در انتخابات 24 خرداد 1392 ریاست جمهور (رئىس قوه مجرىه، مسئول اجراى قانون اساسى و مقام دوم در جمهوری اسلامی ایران پس از رهبر) شده بودند. شورای نگهبان در طول ده روز به صلاحیّت این داوطلبان را برپایه اصل 115 قانون اساسی جمهوری اسلامی رسیدگی و آخر وقت 31 ارديبهشت 1392 نتیجه کار خودرا به وزارت کشور جهت انتشار و آگاهی رای دهندگان ارسال داشت. طیق قانون، با انتشار اسامي نامزدان، تبلیغات انتخاباتی (کمپين) آغاز مي شود.
    به اظهار آگاهان، از هر جناح سیاسی مَطرَح، در میان نامزدهای هشتگانه دیده می شد. محمدباقر قالیباف، علی اکبر ولایتی و غلامعلی حدّاد عادل اصولگرا (ائتلاف توسعه و پیشرفت)، سعید جلیلی اصولگرا ـ از جناحی دیگر، محمدرضا عارف اصلاح طلب، حسن روحانی میانه رو و نزدیک به کارگزاران [جناح هاشمی رفسنجانی، جناح اعتدال]، محسن رضایی و محمد غرضی مستقل و ناوابسته.
    
تصاوير نامزدهاي هشتگانه انتخابات يازدهمين دوره رياست جمهور (عکس ها و رديف بندي آنها از: خبرگزاري فارس)

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
2 هشدار مشابه: اندرو مكسول در 1952 به دولت لندن و مایکل پیلسبوری در 2015 به دولت واشنگتن ـ تداوم تلاش پکن برای نشستن بر جای واشنگتن
22 مي 1952 (1331هجري خورشيدي) اندرو مَكسوِل روزنامه نگار انگليسي ـ و به مناسبت درگيري نفتي انگلستان با ايران ـ در مقاله اي به رقابت وقت آمريكا با انگلستان بر سر امور جهاني نفت و تداوم اين انديشه و پاليسي اشاره کرده و نوشته بود كه آمريكا (کمپاني هاي نفتي آمريکا) با استفاده از فرصتي كه اين درگيري به دست داده است (داده بود) بر امور نفت كه قبلا، عمدتا در دست ما (انگليسي ها) بود مسلط خواهد شد و از آن پس شركت نفت انگلستان، عاجز از رقابت با كمپاني هاي آمريكايي خواهد بود و اين، در تاريخ معاملات نفت نقطه اي است بدون بازگشت. ما مي دانيم كه در دست داشتن کنترل نفت يعني توان ديكته كردن به كشورهاي مصرف كننده و به ويژه ممالك صنعتي. لذا، در اين درگيري يكساله با مصدق، ما حربه بزرگي را كه بيش از چهار دهه به دست داشتيم، داريم از دست مي دهيم. به علاوه، كشوري كه کنترل بازار جهاني نفت را به دست داشته باشد، بازار پول را هم خواهد داشت و واحد پول آن كشور ملاك احتساب خواهد بود و در نتيجه، با اين باخت، ما بايد شاهد تضعيف پي در پي ليره خود و جهاني شدن دلار آمريکا باشيم و اين قدرت، بالاتر از توان نظامي و داشتن اسلحه اتمي است.
     «مكس ول» نوشته بود مقامات واشنگتن در حالي كه با پیش کشیدن موضوع قرارداد 1921 مسکو و تهران ما را از حمله نظامي به آبادان منع مي كردند، براي دولت ايران اسلحه جديد و هواپيماي نظامي مي فرستادند. [طبق این قرارداد که دولت موقت مهدی بازرگان آن را یکجانبه لغو کرد، روسیه این حق را داشت که در صورت ورود نیروی نظامی یک دولت غیر دوست به ایران به این کشور لشکر بکشد.]. ما بايد مي دانستيم كه حزب حاكم آمريكا (حزب دمكرات و هری ترومن) كه پرچم ترويج دمكراسي و تامين حقوق بشر در جهان را به دست گرفته نمي تواند علنا برضد مصدق باشد كه در اين صورت در انتخابات آراء خودرا و بويژه اکثريت مجلس نمايندگان را از دست مي دهد. بنابراين، نبايد تا آن حد روي واشنگتن حساب مي كرديم و اين دولت را واسطه حل مسئله نفت با ايران قرار مي داديم.
    63 سال بعد (سال 2015) Michael Pillsbury مشاور سیاست دفاعی آمریکا از زمان رونالد ریگن و از اندیشمندان این کشور (دارای تحصیلات دانشگاهی در رشته تاریخ) با انتشار کتاب ماراتونِ [مسابقه] صدساله The Hundred Years marathon ثابت کرده است که چین (رژیم پکن) با توسل به هر تدبیر و ابزار می کوشد جای قدرت جهانی آمریکا را بگیرد و این تلاش را از اکتبر 1949 (افتادن پکن به دست مائو و ایجاد جمهوری خلق چین) آغاز کرده و خودررا آماده کرده است که تا 2049 (صد سال) هم منتظر رسیدن به هدف بماند و به این تلاش و استفاده از هر فرصت و رویداد ادامه دهد.
    در ماه می 2020 و رو به اوج گذاردن اتهامات دولت واشنگتن به دولت پکن در مورد گسترش ویروس نوین کرونا از ووهان چین به سراسر جهان، کتاب «ماراتون صد ساله» و مؤلف آن باردیگر مطرح شدند و شبکه های تلویزیونی آمریکا مصاحبه های متعدد با این مؤلف ـ Michael Pillsbury ترتیب دادند و او از پیش بینی اش که پکن به تلاش خود برای اَبَرقدرت شدن و بر جای آمریکا نشستن ادامه می دهد و در این راه از هر فرصت و امکان استفاده می کند و ... دفاع کرد.
    
پیلسبوری و روی جلد کتابش

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کُپی 3 تیتر صفحاتِ اولِ یکم خرداد 1400 سهِ روزنامه تهران از مشرق نیوز (خبرگزاری مشرق)


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
فرضيه شجاعت و ایستادگی ـ شجاعان پيروز هستند و احساس سربلندي و غرور مي كنند ـ پرهیزگاری و درستکاری ستون ساخت تمدن و پیشرفت
Johann Gottlieb Fichte
تعريف تازه اي که «يوهان گوتليب فيچته (فيکته) Johann Gottlieb Fichte» از فلاسفه ايده آليسم آلمان بر شجاعت نوشته است 22 ماه مي سال 1804 انتشار يافت. وي تلاش کرده بود كه اين تز او در زادروزش ـ 19 ماه مي منتشر شود که چاپخانه مربوط موفق به تکميل چاپ آن نشده بود. وي 19 ماه مي 1762 به دنيا آمده بود.
    فيکته كه 52 سال عمر كرد از افكار «كانت» تاثير گرفت، ولي «هگل» تحت تاثير افكار او بود.
    يوهان كه پسرش امانوئل هرمان نيز فلسفه دان بود تعريف تازه اي بر شجاعت و ايستادگي نوشته است كه به فرضيه فيتچه (فيکته و تلفظ فرانسوي: فيشته) معروف شده است. يوهان ضمن اين تعريف تازه، «شجاعت» پيشه كردن را توصيه مي كند و مي گويد كه در مبارزات زندگي، شجاعان پيروز هستند و افراد شجاع از خطر كردن و نهراسيدن، ولو اين كه نتيجه اش منفي باشد ارضاء و اقناع مي شوند و احساس سربلندي، غرور و سرمستي مي كنند. وي به دليل همين باور، در دهه 1810 زمانی كه ناپلئون شهر برلين را در اشغال نظامي داشت، بدون ترس از او دست به تبليغات ناسيوناليستي و ابراز عقايد خود در اين زمينه زد و همه را شگفت زده ساخت. بخشی از دوران زندگی فیکته که 52 سال عمر کرد مصادف بود با برتری فرانسه در اروپا (زمان فتوحات ناپلئون) و سلطه فرانسه بر ایالت های آلمانی.
    فیکته در سال 1808 با چند سخنرانی در برلین، ناسیونالیسم آلمانی را جان داد و از این رو، از پدران این ناسیونالیسم بشمار آورده شده است. او خطاب به آلمانی های زیر اشغال نظامی فرانسه گفته بود: آلمانی (ژرمن) باشید، شخصیت و خصوصیات ارثی و خصلت های نژادی خودرا حفظ کنید تا باردیگر پیروزی را در آغوش کشید. خودرا نبازید و در برابر وضعیت تسلیم نشوید.
    فیکته همچنین اصول تازه ای درباره احساس فردی (درونی) و آگاهی ها و تفاوت تفکّر بر این پایه به دست داده و پرهیزگاری و درستکاری را ستون ساخت تمدن و پیشرفت دانسته است.
     این اصل که در جامعه شناسی آمده و از اصول این علم شده است از فیکته است: "جامعه ای که در آن فساد و تباهی و جرم ملّی (دولتی) وجود داشته باشد رشد نخواهد کرد، متمدن محسوب نخواهد شد و دچار تفرقه خواهد بود و تحت سلطه و انقیاد.".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
کمک مالی دولت جمهوری اسلامی به مطبوعات (رکن چهارم دمکراسی) در 1392 ادامه داشت که عملی خلاف اصول ژورنالیسم و تفکیک قوا است
تهران ـ خبرگزاری مهر ـ 29 اردیبهشت 1392: علی‌اکبر بهبهانی رئیس شرکت تعاونی مطبوعاتی کشور [که فعالیت آن عمدتا در امر توزیع است] با اشاره به ملاقات اخیر اعضای هیئت مدیره این شرکت با علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی درباره طرح مشکلات مطبوعات گفت: شبِ بعد از آن جلسه، لاریجانی با حسینی وزیر ارشاد اسلامی [وقت] تماس گرفت و او [وزیر ارشاد وقت] هم وعده داد که حداقل یک یارانه کامل سه ماهه ـ اوایل خرداد ـ به مطبوعات داده شود.
    بهبهانی افزود: با توجه به کسری بودجه امسال [دولت]، ما به این خاطر به رئیس مجلس متوسل شدیم که از مطبوعات در این شرایط حساس دفاع کنیم. وزیر ارشاد [وقت] گفته است که اگر هم تا کنون یارانه (کمک مالی) مطبوعات نسبتا کم بوده، به خاطر کمبود بودجه است ولی یارانه سه ماهه اول 1392 را برابر سه ماهه اول سال 1391 پرداخت می‌کنیم.*
    بهبهانی گفت: وزارت ارشاد (دولت) یارانه می‌دهد اما به میزان سنوات سابق حال آنکه قبلا 400 نشریه بود اما الان 5000 نشریه است و یارانه هم، همان مقدار قبلی است. امروزه هزینه مطبوعات، حقوق پرسنل و بهای کاغذ چندین برابر افزایش یافته است. [تهران اينک ـ بهار 1398 ـ داراي 33 روزنامه است بيش از هر شهر ديگر در جهان که 9 نشريه از ميان آنها ورزشي نويس هستند. اين در حالي است که نشريات چاپي در کشورهاي ديگر دارند آنلاين مي شوند و مخاطبان نشريات نيز معتاد به آنلاين خواني. به علاوهف نشريات و راديو تلويزيونها دارند از اصول ژورناليسم دور مي شوند. اين سه عضو خانواده رسانه هاي همگاني ـ ميديا ـ در برخي از کشورها ازجمله آمريکا در کنترل شرکت ها و اصحاب منافع قرار گرفته و شيپور آنها شده اند و در نتيجه، مقامات نظرات و کارهاي خود توئيت مي کنند. سرچ انجين تنها اخبار و مطالب گزينشي و مورد نظر را اينترنت مي کنند و چند خبرگزاري بزرگ هم دست کمي از نشريات ندارند و گوش به دستور!. بنابراين، جهان وارد يک بحران و رکود ژورناليسم شده است.]
    
    *طبق گزارش های بعدی، در سال 1392 دهها میلیارد تومان به مطبوعات یارانه داده شده بود، در سال 1393 هفتاد و پنج میلیارد تومان و در سال 1394 نیز معادل همین مبلغ منظور شده بود. گزارش بهار 1394 معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد نشان می داد که 955 میلیون تومان به 86 وبسایت خبری و 430 میلیون تومان به 13 خبرگزاری غیر دولتی یارانه داده شده است. شمار روزنامه های سراسری غیر دولتی یارانه گیر 135 و شمار مطبوعات محلی 1224 بود.
    ......
     این گزارش ها که به وضوح کمک مالی دولت ـ در این شرایط سخت ـ به مطبوعات را ثابت می کند می تواند یک سند برای بررسی مورّخان باشد که بخواهند تاریخ معاصر را بنویسند و همچنین برای خاطره نگاران.
     آیا دولت جمهوری اسلامی ایران شمار نشریات منتشره در سایر کشورهای و ازجمله ایالات متحده 330 میلیونی و هند یک میلیار و یکصد میلیونی را می داند که به رقم 5 هزار نمی رسند و کمک مالی به آنها ممنوع است. نشریه داری یک کسب و کار است. کسب و کار ناموفق و بی رونق، ورشکستگی و تعطیل شدن هم دارد. کدام دولت به مطبوعات عمومی ـ حرفه ای (غیر دولتی) کمک مالی می کند؟. کمک مالی به نشریه دولتی و بعضا حزبی ـ اختصاصی ـ بله. دولت جمهوری اسلامی در حالی به نشریات کمک نقدی و به خبرنگاران پاداش و لپ تاپ می دهد که هنوز به روزنامه نگاران حرفه ای که در 1359 (دو سال پس از انقلاب) و بدون دلیل برکنار شدند غرامت اخراج نداده است که مبلغی است بسیار ناچیز در برابر یارانه مطبوعات و نیز کمک نقدی ماهانه به اتباع کشور. احتمالا سکوت آنان که ناشی از میهندوستی است حمل بر رضا شده است. بیشتر اخراج شدگان در رادیوتلویزیون دولتی، خبرگزاری ملی و کیهان و اطلاعاتِ مصادر شده کار می کردند.
    کمک مالی دولت به نشریات عمومی (حرفه ای) مانع از رشد ژورنالیسم می شود و ملّت از یک ژورنالیسم واقعی برخوردار نمی شود. متاع یک نشریه که مطالب آن است همانند کالای دیگر باید به صورتی باشد که جلب مخاطب (خریدار) کند و مخاطب به آن احساس نیاز ـ بمانند آب و نان، و کمک نقدی دولت که دادن آن دلیل منطقی هم ندارد مانع بهبود کیفیت مطالب می شود و ژورنالیسم کشور عقب می مانَد و درجا می زند.
     همین کمک مالی دولت جمهوری اسلامی باعث تشویق و هجوم غیر حرفه ای ها به داشتن نشریه چاپی ـ در عصر اینترنت ـ شده است که هرکس که بخواهد خبر و نظر بنويسد می تواند وبسایت بسازد و نظرات و اطلاعات خودرا برنگارد. در کشورهای دیگر؛ کاهش مخاطب، گرانی کاغد و امور چاپ باعث شده است که هزاران نشریه بزرگ و معروف آنلاین شوند ازجمله نیوزویک دو میلیونی سابق. آن دسته از نشریات ایران هم که خریدار کافی ندارند می توانند بروند آنلاین بشوند که نه کاغذ لازم دارد و نه چاپ و پرسنل متعدد. در عرف جهانی، نشریه عمومی که از دولت کمک مالی بگیرد «دولتی» خوانده می شود. نباید به امید کمک مالی دولت نشریه منتشر کرد، از جیب خود ـ بله.
    سرمایه یک رسانه «روزنامه نگار» است. محتوای نشریات ایران نشان می دهد که دچار کمبود روزنامه نگار واجد شرایط هستند. مدرسه و دانشگاه نمی تواند روزنامه نگار تولید کند. استعداد ویژه و شوق لازم دارد نه انگیزه ای به نام مدرک تحصیلی گرفتن و پول درآوردن (اشتغال).
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
شیعیان اسماعيليه و دادن 2 اخطار مشابه به 2 رئيس کشور ـ دیدار مارکو پولو از یک دژ اسماعیلیه و ساخت واژه Assassin
تصوير مجسمه صلاح الدين (در مصر)
20 ماه مي سال 1176ميلادي افراد الدعوه الجديده (شاخه عرب جنبش شیعیان اسماعيليه) شب هنگام در چادر صلاح الدين ايوبي كه درحاشيه حلب (قديمي ترين شهر سوريه و دومين شهر فعلي اين كشور از نظر جمعيت) استقرار يافته بود به عنوان هشدار، خنجر و نوشته اي گذارده بودند كه از محاصره نظامي پايگاه آنان دست بردارد. اين جنبش خواسته بود که به اين وسيله قدرت خود را نشان دهد زيرا که مي توانست به جاي قرار دادن خنجر و نامه، صلاح الدين را در همانجا مقتول سازد. صلاح الدين در چادر خوابيده بود که افراد الدعوه به آنجا وارد و خنجر را قرار داده و رفته بودند.
     اين اقدام، درست به همان گونه در مورد سلطان سنجر سلجوقي صورت گرفته بود. فدائيان (شاخه ايراني اسماعيليه ـ الموتي ها) در خوابگاه سلطان سنجر چنين نامه اي را برخنجر قرار داده بودند.
     صلاح الدين به رغم شجاعت ويژه اش، به هشدار اسماعيليه ترتيب اثر داده بود. وي که يک کُرد بود بسال 1138 در تِکريت (عراق امروز) به دنيا آمده بود و تا چهارم مارس 1193 عُمر کرد. صلاح الدين يک امپراتوري اسلامي وسيع شامل مصر و سوريه و مناطقي ديگر ايجاد کرد و صليبيون اروپايي را که بر فلسطين استيلا يافته بودند شکست داد. با وجود اين، اروپاييان از او به خاطر جوانمردي هايش تمجيد مي کنند ـ درست بمانند توصيف جوانمردي هاي کريمخان زند که در جهان انتشار يافته است.
    شیعیان اسماعیلیه پس از امام جعفر صادق (ع) پسر او اسماعیل را امام هفتم می دانند و شیعیان اثنی عشری، موسی کاظم (ع) پسر دیگر اورا.
     اسماعیلیه ایران مبارزات چریکی سخت با سلجوقیان و مغول کردند که هر دو را متجاوز خارجی می دانستند. «مارکو پولو» ونیزی (ایتالیایی) در جریان عبور از مسیر ایران، از یک مقرّ (دژ) مبارزات مسلحانه اسماعیلیه با مغول ها دیدار کرد و چون چریک ها پیش از رفتن به مأموریت، حشیش مصرف می کردند در سفرنامه خود آنان را حشّاشین نوشته است که این واژه به تدریج تبدیل به اَسَسین Assassin (تروریست) شده است.
    
تصويري که فرنگي ها از صلاح الدين ايوبي ترسيم کرده اند


    
تصویر سکه صلاح الدین (دینار)

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پدر تاکتيک جنگ هواپيماها با هم در آسمان
Oswald Boelke

نوزدهم ماه مي سال1891 «اسوالد بولکهOswald Boelke» پدر تاكتيك جنگهاي هوايي و فردي كه جنگ هواپيما با هواپيما در آسمان را وارد مرحله عمل ساخت در آلمان متولد شد. وي در ماه مي 1916 (ماه تولد خود) 11 هواپيماي انگليسي را در آسمان فرانسه سرنگون ساخته بود.
    بولكه كه 28 اكتبر 1916 (دوران جنگ جهاني اول) بر اثر برخورد هواپيمايش در آسمان با هواپيماي معاونش (معاون فرمانده اسكادران) كشته شد چند كتاب آموزش فنون جنگ هوايي را تأليف كرده كه معروفترين آنها كتاب «ديكتا» است كه تا اواسط جنگ جهاني دوم تدريس مي شد.
     در زمان بولكه، نبرد جنگنده ها مراحل ابتدايي خود را طي مي كرد و هواپيماها تكميل نشده بود و از آنها عمدتا براي انداختن بمب استفاده مي شد. بولكه عنوان قهرماني آلمان را به دست آورده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زماني كه پانزرهاي آلمان (لشکرهاي زرهي) فرانسه را درهم مي نورديدند ـ لندن و پاریس به آلمان اعلان جنگ داده بودند ـ تعرّض به شوروی، اشتباه هیتلر


ماه مي سال 1940، فرانسه که به همراه انگلستان بر سر لهستان به دولت هيتلر اعلان جنگ داده بود در زير زنجير تانكهاي يکانهاي آلمان معروف به پانزر (لشکر زرهي) داشت لِه مي شد. تاکتيک نظامي آلماني ها مهمتر از جنگ افزارهايشان بود. هر لشکر پانزر داراي دو تيپ تانک و يک تيپ پياده موتوري بود که افراد هنگهاي اين تيپ پياده موتوري از حمله افراد (پیاده نظام) با سلاح ضد تانک به تانکها جلوگيري مي کردند و اين واحدها تحرّک زياد داشتند.
    انگيزه تعرّض آلمان به لهستان اين بود که مي خواست اراضي پروس را که مناطق اصلي آلمان بوده اند و طبق قراردادهاي پايان جنگ جهاني اول (قراردادهای ورسای) به لهستان داده شده بودند پس بگيرد و آلماني هاي اروپا را به زير يک پرچم بياورد. دولت هاي لندن و پاريس ـ فاتحان جنگ جهانی اول ـ که خود در نشست ورسای بخش هایی از پروس را به لهستان داده بودند تماميت این کشور (لهستان) را تضمين کرده بودند و لذا به آلمان اعلان جنگ دادند. مسئله اراضي پروس به سبب شکست آلمان در جنگ جهاني دوم به حال خود مانده و آتشي است در زير خاکستر. دادن بخش هایی از پروس به لهستان، یک انتقامگیری لندن و پاریس از مردم آلمان بود.
     نيروهاي آلماني در همان ماه (مي 1940) پس از تصرف هلند و بلژيك، از خط دفاعي ماژينو كه ارتش فرانسه به آن چشم اميد دوخته بود، به آساني گذشته بودند. از نظاميان كمكي انگلستان به فرانسه هم كاري ساخته نشد و اين نيروها در ماه ژوئن با يك بي نظمي بي سابقه و تحمل تلفات از «دونكِرك» فرار كردند.
     پيشتاز سپاهيان آلمان در خاك فرانسه «پانزر هفتم» به فرماندهي «اِروين رومل» بود كه برق آسا خودرا به ساحل مانش (كانال ميان انگلستان و فرانسه) رسانيده و سپس به موازات دريا در جهت جنوب به پيشروي در خاك فرانسه ادامه داده بود.
    فرانسه در اندك مدتي ازپاي درآمد. هيتلر كه اورا غرور پيروزي فراگرفته بود به جاي استفاده از اين پيروزي در جهات سياسي و اقتصادي، به گسترش جنگ در سرزمين هاي ديگر دست زد و «قاعده درگيري نظامي: در هر نقطه، در يك زمان و اجتناب از درگيري همزمان در دو و يا چند جبهه» را ناديده گرفت و سرانجام شكست خورد و ازميان رفت. هيتلر همان اشتباه ناپلئون را تکرار کرد و به روسيه که از لحاظ وسعت، بزرگترين کشور جهان است حمله بُرد، حال آنکه قبلا با مسکو پیمان عدم تجاوز امضا کرده بود. اگر آلمان به قلمرو دولت مسکو تعرض نکرده بود، تاریخ جهان مسیر دیگری می پیمود و وضعیت امروز چیز دیگری بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که نخستين سيک نخست وزير هند شد و 10 سال رئیس دولت بود
من موهان سينگ
Manmohan Singh من موهان سينگ 22 ماه مي 2004 به معرفي حزب كنگره ملي هند سيزدهمين نخست وزير اين كشور شد و این سمت را دو دوره پنج ساله و تا ماه می 2014 به دست داشت. وي که 26 سپتامبر 1932 در پنجاب (پاکستان امروز) به دنيا آمده است نخستين سيكِ هندي است كه نخست وزير اين كشور شده بود. برخلاف پيش بيني محافل غرب، وي پس از نشستن بر کرسي نخست وزيري تاكيد كرد كه دولت او كنترل صنايع معيّن را از دست نخواهد داد، بانك ها همچنان زير نظر مستقيم دولت خواهند بود (غير دولتي نخواهند شد) و كمپاني هاي دولتي به جاي غير دولتي شدن به صورت رقابتي اداره خواهند شد و جز براي توسعه، به آنها كمك دولتي نخواهد شد (اگر زيان بدهند تعطيل خواهند شد) و دولت او از پيروان يك فرقه مذهبي برضد فرقه ديگر حمايت نخواهد كرد و به اين ترتيب از پديد آمدن برخوردهاي مذهبي شديدا جلوگيري خواهد شد. [12 درصد از جمعيت هند مسلمان و دو در صد سيك هستند.].
     من موهان سينگ که از دانشگاه آکسفورد انگلستان در رشته اقتصاد فارغ التحصيل شده است عمدتا تجربه امور مالي ازجمله نظارت بر بانک و وزارت دارايي داشته است. وي در پايان دوره 5 ساله نخست وزيري بار ديگر به اين سمت انتخاب شده که از 22 مي 2009 تا ماه می سال 2014 ادامه داشت و جای خودرا به «نارندرا مودی» متولّد 1950 که یک ناسیونالیست هندو است داد.
     برخي از اصحاب نظر در مي 2004 گفته بودند: «من موهان سينگ» كه با كمك 62 نماينده كمونيست برسر كار آمده نخواهد توانست مطابق عقايدش رفتار كند و در راه اقتصاد كاپيتاليستي كه طبق تجربه، فقيرها را فقيرتر و آماده طغیان مي كند گام بردارد. همين فقيرها دولت قبلي هند را با آراء خود ساقط كرده بودند.
     قبل از انتخاب من موهان سينگ، سخن از نخست وزير شدن بانو سونيا گاندي عروس ايتاليايي تبار بانو گاندي مي رفت. نپذيرفته شدن سمت نخست وزيري هند از سوي بانو «سونيا گاندي» به اين صورت تعبير شده بود كه او خواسته بود به اين وسيله احزاب رقيب را خلع سلاح كند كه به دنيا آمدن اورا در ايتاليا دستاويز قرار داده و جنجال به پا كرده بودند. وي گفته بود که مي کوشد همچنان رئيس حزب حاكم (كنگره) باقي بماند. موضوع ديگر اين بوده كه روز تعيين نخست وزير تازه را درست سالروز ترور شوهرش، راجيو گاندي، تعيين كرده بودند كه سونيا گمان مي كرد خوش يمن نباشد. راجيو 21 ماه مي 1991 در يک انفجار انتحاري کشته شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تفسيرها و اظهار نظرها در پي حمله هوايي ماه می 2004 آمریکا به مراسم عروسي قبيله «بو فهب»در عراق
حمله هوايي شبانه در 19 مي 2004 به مراسم عروسي قبيله «بو فهب» در منطقه مجرب الديب [ايالت اَنبار عراق، ايالتي که فلوجه هم در آنجا قرار دارد] و واقع در 18 كيلومتري مرز سوريه كه منجر به قتل 45 تن از جمله نوازندگان و خواننده مراسم شده بود، طبق گزارش آژانسهاي خبررساني بر خشم و افسردگي اعراب افزوده و موضوع تفسير بسياري از رسانه ها شده بود.
    به اظهار شهود حمله هوايي به محل عروسي قبيله «بو فهب»، ساعت 9 شب (سه شنبه 18 مه) صداي پرواز هواپيما بر فراز مراسم كه در زير چادر بر گزار شده بود شنيده شد. دو ساعت بعد كاميون هاي نظامي در سه كيلومتري محل متوقف و چراغهاي خود را خاموش كردند. اصحاب عروسي به گمان اين كه خطر رفع شده است، عروس و داماد را به حجله كه چادر مشخصي بود فرستادند، زنان و كودكان را در تنها ساختمان محل جاي دادند و خود در چادرها آرميدند كه ساعت دو و نيم بامداد (چهارشنبه) حمله هوايي آغاز شد و ادامه يافت. ساختمان، نخستين هدف حمله بود كه همه كساني كه در آن بودند كشته و يا زخمي شدند. سپس نوبت به چادر ها رسيد. اين شهود اظهارات مقامات نظامي آمريكا را كه اطلاع يافته بودند جمعي افراد مسلح از مرز سوريه گذشته و در آنجا گرد آمده بودند نادرست خوانده و گفته بودند كه افراد مسلح دشمن که آن همه چراغ روشن نمي كنند، صداي ساز و ضرب و هلهله ندارند و در دشت باز با آتش، كباب تهيه نمي كنند و ...، نظاميان آمريكايي مي توانستند با كاميونهاي خود محل را محاصره و پس از سپيده دم به تحقيق دست بزنند، و اگر با مقاومت رو به رو شوند حمله كنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نظر «باب وودوارد» روزنامه نگار آمريكايي درباره جورج بوش ـ دفاع برخي تفسيرنگاران از بوش ـ دلايل آنان
Bob Woodward
22 ماه مي 2004 شبکه تلويزيوني «پي بي اس» مصاحبه بسيار طولاني «چارلي رُز» با «باب وودوارد Robert S. Woodward» روزنامه نگار آمريكايي متولد 26 مارس 1943 را كه عمدتا درباره جورج بوش (رئيس جمهوري وقت) بود پخش كرد كه وودوارد ضمن آن گفت كه از مقامات كاخ سفيد شنيده است كه آنان و همچنين ژنرال پاول وزير امورخارجه وقت، پيش از حمله نظامي به عراق بارها به جورج بوش گفته بودند كه تا بازرسان سازمان ملل به كار خود در عراق ادامه دهند و رسما وجود اسلحه كشتار جمعي را اعلام نكنند دستور حمله به عراق را صادر نكند و اگر شوراي امنيت پس از دريافت گزارش رسمي بازرسان داير بر وجود اسلحه اقدامي نكند، آن وقت دستور حمله را بدهد، كه گوش نكرده بود. او نمي داند كه دمكراسي فقط انتخابات نيست، اتخاذ تصميمات و انجام كارها پس از مشورت با كارشناسان مربوط، اصحاب نظر و توجه به مقالات مطبوعات هم گوشه ديگري از دمكراسي است.
    وودوارد گفت: خودم به بوش گفتم كه «تاريخ» حمله نظامي يكطرفه آمريكا به عراق را از زاويه اي ديگر نگاه خواهد كرد و اگر نتيجه قضاوت آن محكوميت آمريكا باشد، اين قضاوت نسلها در ذهن مردم باقي خواهد ماند و نسبت به مسائل آمريكا بي تفاوت و از مشكلات آن خوشحال خواهند شد، كه دستي به جيب بُرد و طوري قيافه گرفت، كه استنباط كردم «تاريخ» و قضاوت آن را نمي شناسد و گمان مي كند؛ تاريخ يعني قرنها بعد ـ زماني كه او ، فرزندان و نوه هايش هم ديگر زنده نخواهند بود. حال آن كه تاريخ، فردا براي وقايع امروز قضاوت مي كند.
    وودوارد گفت استنباط من اين است كه بوش به هر بها مي خواهد كه تصميمي را كه گرفته است و تصور مي كند كه درست است تا به آخر اجرا كند. او از بسط دمكراسي در خاور ميانه سخن مي گويد و ديگر اين را نمي خواهد بداند كه درک مردم خاور ميانه از دمكراسي چبست و چه تعبير و تصور ذهني از آن دارند و چه دولت و رئيس دولتي را مي خواهند و چگونه. در اين زمينه بوش بايد با اصحاب نظر مشورت كند و نظر آنان را بشنود، ولي من (وودوارد) اطمينان دارم كه اگر هم مشورت كند، نتيجه را نخواهد پذيرفت.
    وودوارد کتابي در اين زمينه ها درباره بوش زير عنوان State of Denial (وضعيت و حالت انکار) نوشته است.
    وودوارد که يک روزنامه نگار اينوستيگيتيو است از سال 1971 در واشيگتن پست کار مي کند و تا به امروز (22 ماه مي 2013) 17 کتاب تاليف کرده است و اين کتاب ها رنگ ژورناليستي دارند يعني که حاوي اطلاعات و مشاهدات او و نيز درک و استنباط او از تحولات و رويدادهاي روز و همچنين کشفيات و مصاحبه هايش هستند. وي بود که موضوع واترگيت را افشاء کرد و ....
    پس از پايان دو دوره رياست جمهوري و خروج جورج بوش از صحنه و بويژه از آغاز دهه دوم قرن 21 تفسيرنگاراني هم هستند که از جنگهاي بوش دفاع مي کنند و مدعي اند که اين جنگها ضرورت داشت و همين جنگ ها بود که سبب شد که در آسياي غربي و بخش غربي آسياي جنوبي، جز جمهوري اسلامي ايران، همه در کنار آمريکا قرارگيرند و دوست آمريکا باشند. اگر بوش به افغانستان نيرو نفرستاده بود؛ تاجيکيان که در حال جنگ با طالبان پشتون بودند در شمال افغانستان کشور تازه اي تاسيس و راه را بر دولت پکن باز مي کردند و اگر صدام حسين بر اريکه قدرت بود اينک که روسيه سر بلند کرده است دوباره با آن متحد مي شد و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... وقتي که «تاريخ مصرف» منقضي مي شود! ـ این ناو هواپیمابر قرار بود به ایران فروخته شود
ناو هواپيمابر ديزلي «آمريکا» که قرار بود در سال 1976 به ايران فروخته شود در آخرين ماموريت و نيز لحظه پايان عمر

ناو هواپيمابر ديزلي 84 هزار تُني ايالات متحده به نام «آمريكا» به شماره رديف 66 كه در سال 1996 بازنشسته شده بود در ماه مي 2005 در يك نقطه عميق و نامعلوم اقيانوس اطلس و نه چندان دور از ساحل شرقي ايالت کاروليناي شمالي (آمريكا) توسط عوامل نيروي دريايي آن کشور و طبق برنامه غرق شد (عکس بالا). اين ناو كه از سال 1964 وارد عمليات نظامي شده بود قرار بود در سال 1975 (در زمان حكومت جرالد فورد) به ايران فروخته شود و خريد جنگنده هاي اف ـ 14 از سوي دولت وقت ايران با همين هدف بود كه دولت جيمي كارتر با توجه به اعتراض كشورهاي عربي منطقه خليج فارس، با انجام چنين معامله اي مخالفت كرد.
     اين نخستين ناو 340 متري و با اين سنگيني كه ظرفيت استقرار 79 هواپيما در عرشه خودرا داشت غرق مي شد. علت غرق كردن آن، کهنه شدن و نيز آزمايش سلاحهاي انفجاري جديد و سنجش تاثير حملات هوايي ـ موشكي به چنين ناوهايي اعلام شده بود. عمليات غرق كردن اين ناو 25 روز طول كشيده بود. ناو هواپيمابر «آمريكا» در جنگهاي ويتنام، ليبي (دهه 1980)، گرانادا، خليج فارس (عمليات بر ضد نيروهاي عراق در کويت)، و يوگوسلاوي شركت كرده بود. محل ماموريت ناو هواپيمابر «آمريکا» عمدتا مديترانه و منطقه اقيانوس اطلس بود. اين ناو در جريان ماموريت خود، ناظر دو جنگ دهه 1960 و 1970 اعراب و اسرائيل بود.
    پيش از تصميم به غرق شدن اين ناو، افسران سابق آن خواسته بودند كه به جاي غرق شدن به صورت موزه درآيد.
    
روزي که ناو هواپيمابر«آمريکا» در سال 1983 راهي جنگ گرنادا و فتح اين جزيره کوچک بود


    يک سال بعد در همان ماه (ماه مي 2006) و درست در همان روز، نيروي دريايي آمريکا ناو هواپيمابر «Oriskany اوريسکيني» را که 888 پا طول داشت و بازنشسته شده بود در خليج مکزيک غرق کرد. عکس زير لحظه انفجار و سپس به زير آب فرورفتن اين ناو غول پيکر را نشان مي دهد که در جنگهاي کره و ويتنام شرکت کرده بود. يکي از تماشاگران اين صحنه به خبرنگاران گفته بود که بايد به روزي انديشيد که «تاريخ مصرف» پايان مي يابد، ديگر مهم نيست که قبلا چه کرده بودي. هرچيزي پايان دارد.
    
ناو اوريسکيني در حال سوختن و غرق شدن

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 22 مي
  • 334:   به نوشته آريان (لوسيوس آريانوسLucius Arianus ) مورخ يوناني ـ رومي قرن دوم ميلادي، بیست و سوم ماه مي سال ۳۳۴ پيش از ميلاد و به نوشته پلوتارك (فصل 16 كتاب زندگي اسكندر) سي ام مي آن سال (هفت روز اختلاف پس از تطبيق تقويم ها) نيروهاي ايران در شمال غربي قلمرو اين دولت و در كنار رود گرانيكوس (شمال غربي تركيه امروز و به فاصله اي كم از تنگه داردانل = هلس پونت) از سپاه اسكندر مقدوني كه از نظر شمار كمتر از آنان بود شكست خوردند، و شايد اين روز، نخستين «روز سياه» در تاريخ ايرانيان باشد. [شرح کامل در صدر مطالب روز 23 ماه می ـ فردا]
        
        
  • 1862:   در جریان جنگ داخلی آمریکا، ابراهام لینکِن رئیس جمهوری وقت مصوّبهِ کنگره، معروف به Homestead Act را امضاء کرد که قانون شد و با اجرای آن، 84 میلیون هکتار زمین به صدها هزار و عمدتا مهاجر اروپایی تبار داده شد. طبق این قانون وضمائم بعدی آن، جمعا یک میلیون و ششصد هزار مهاجران تا آن زمان و عمدتا از اروپا به آمریکای شمالی دارای زمین رایگان شدند. این اراضی هزاران سال متعلق به بومیان (اصطلاحا؛ سرخپوستان) بود که قدرت های اروپایی بویژه دولت لندن با فرستادن مهاجر آنها را تصرف کرده و بومیان را بیرون رانده و یا نابود کرده بودند.
        
        
        
  • 1948:   «چیانگ کای شک» در پکن سوگند یاد کرد و رئیس جمهوری چین شد، ولی 17 ماه بعد (اکتبر 1949) با ورود نیروهای مسلح مائو به پکن، از خاک اصلی چین به جزیره تایوان فرار کرد ولی تا پایان عُمر همچنان خودرا رئیس جمهوری چین می خواند و دولت او در شورای امنیت سازمان ملل حق «وتو» داشت. از همان زمان، تایوان یک جمهوری شده است.
        
        
  • 1960:   زمين لرزه اي به شدت 9 و نيم ريشتر در جنوب شيلي روي داد. اين شديدترين زمين لرزه اي است كه در تاريخ ثبت شده است.
        
        
  • 1961:   در اين روز از ماه مي سال 1961 ماهواره شوروي «ونرا ـ 1 Venera» به عنوان نخستين شيئ ساخت بشر به ستاره ونوس رسيد و اطلاعات جالبي از مواد متشكله اطراف ونوس را به زمين مخابره كرد. ده سال بعد در همين روز روس ها ماهواره «مارس ـ 2» را به سوي مريخ فرستادند.
    يک ماهواره«ونرا»

  • 1967:   يك فروشگاه بزرگ در مركز شهر بروكسل آتش گرفت و 323 نفر كشته شدند.
        
        
  • 1972:   نام كشور سيلان Ceylan به جمهوري سري لانكا Sri Lanka (جزيره محترم و معزّز ـ لانکا به معناي جزيره است) تغيير يافت و اينک جمهوري دمکراتيک سوسياليستي سري لانکا. نام سيلان را دريانوردان پرتغالي بر اين جزيره 65 هزار کيلومتري و اينک 21 ميليوني گذارده بودند. عرب اين جزيره را از ديرزمان «سرانديب» مي گفته اند. بيشتر مردم سيلان که سينهالي هستند از شمال هند به آنجا مهاجرت کرده و از نژاد هند و اروپايي هستند. اقليت تاميل Tamil نيز که در شمال اين جزيره سکونت دارد از جنوب هند مهاجرت کرده است. سري لانکا تا چهارم فوريه 1948 مستعمره دولت لندن بود. سري لانکا داراي اقتصادي در حال ترقي است.
        
        
  • 1978:   «محمد ما ژيان» 14 ماه مي اين سال در 72 سالگي فوت شد. از كارهاي مهم او تاليف فرهنگ لغات عربي به چيني و ترجمه قرآن به زبان چيني بود. وي در قاهره تحصيل زبان و ادبيات عربي را تكميل كرده بود.
        
        
        
  • 1979:   دوم خرداد 1358 (صد روز پس از پيروزي انقلاب) مديرعامل وقت سازمان راديو تلويزيون جمهوری اسلامی ایران (صدا و سيما) دولت شوروي را متهم كرد كه با ارسال امواج پارازيتيك بسيار قوي مانع رسيدن صداي راديو ايران به گوش فارسي زبانان آن اتحاديه كه ميليونها نفرند و به ويژه تاجيكيان (ايراني تبارهاي پارسي زبان) مي شود كه برادران همخون ما هستند. وي همچنين گفته بود كه ارسال اين پارازيت ها اينك بيش از زمان رژيم سلطنتي ايران است، چرا؟!. زيرا كه سران كرملين از مكتب اسلام و نيز برانگيخته شدن احساس ميهني مردم سرزمين هايي كه مسكو در قرن نوزدهم از پيكر ايران جدا ساخته و به خود ضميمه كرده است مي ترسند.
        
        
  • 1980:   طرح استقلال Quebec ـ استیت فرانسوی زبان کنفدراسیونِ کانادا در رفراندم رای کافی نیاورد.
        
        
        
  • 1990:   يمن شمالي و يمن جنوبي كشور واحد جمهوري يمن را به وجود آوردند.
  • 1983:   پیدایش ویروس بیماری ایدز ـ HIV برای نخستین بار رسانه ای شد.
        
        
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    انتشار خبر قتل «زنِ تَن فروش» در صفحه اول و چند برابر شدن تیراژ ـ قضیه ایجاد صفحه حوادث در روزنامه اطلاعات
    مدت ها بود که در روزنامه اطلاعات، موضوع ایجاد یک صفحه کامل برای اخبار حوادث (اخبار پلیسی ـ جنایی) مورد بحث و مذاکره بود و در تابستان 1336 (1957 میلادی) این مذاکرات جدّی تر شده بود ولی این روزنامه در آن زمان تنها دو حادثه نویس داشت ـ عنایت الله گلستان و فردی دیگر با نام خانوادگی «ملّت» که ملّت هم کناره گیری کرده و رفته بود. در آن زمان خبرنگاران حوزه های دیگر حاضر نمی شدند حادثه نویس شوند زیراکه که نمی خواستند تماس با وزیر و مقام ارشد را از دست بدهند و با پاسبان، ژاندارم و کارمند بیمارستان در تماس باشند. بنابراین، یافتن داوطلب دشوار بود. این نگارنده از شهریور ماه 1335 در میز اخبار اقتصادی، خبرنگار بود و اخبار بازار و شرکت ها و نیز فعالیت های کشاورزی را پوشش می داد.
        هفته اول شهریور 1336 بود که یک روزنامه نگار سالخورده آمریکایی که برای مصاحبه با شاه و نخست وزیر وقت به ایران آمده بود برای دیدار از تاسیسات روزنامه اطلاعات (واقع در در ابتدای خیابان خیّام) به آنجا آمد و ناهار را مهمان سردبیر وقت (تورج فرازمند) و نیز مفسّر وقت رویداهای جهانی این روزنامه (داریوش همایون) بود. مسئله اختصاص دادن یک صفحه به اخبار حوادث و نبود داوطلب برای انتقال به این میز با وی درمیان گذارده شده بود و او خواسته بود که روز بعد جلسه ای با اعضای تحریریه (اطاق خبر) داشته باشد، و گفته بود چه بهتر که ناشر روزنامه هم در آنجا حاضر باشد زیراکه سناتور مسعودی هم از او خواسته بود که راه افزایش تیراژ را نشان دهد.
        این روزنامه نگار (که نامش را فراموش کرده ام و گفت که 38 سال سابقه کار در نشریات را دارد) در آن جلسه، تاریخچه تاسیس «روزنامه نیویورک هرالد تریبیون» را بیان داشت که چگونه با چاپ خبر قتل یک زنِ تَن فروش (فاحشه) در صفحه اول و چندی بعد انجام مصاحبه اختصاصی با رئیس جمهوری وقت که چنین مصاحبه ای (در نيمه اول قرن نوزدهم) برای نخستین بار در تاریخ ژورنالیسم آمریکا صورت می گرفت تیراژ آن را چند برابر کرد بگونه ای که تنها نشریه آمریکا شد که هزینه چاپ آگهی ها را به جای نسیه، نقدا و قبلا می گرفت.
        اظهارات این روزنامه نگار آمریکایی در نشست اعضای تحریریه روزنامه اطلاعات در اهمیت تهیه اخبار جنایی و از این قبیل که جامعه را تکان می دهد و به خود می آورد و به نوعی درس گرفتن از اشتباه دیگران است باعث شد که برای ایجاد میز و صفحه مستقل اخبار حوادث (اخبار پلیسی ـ شهری) به حد کافی داوطلب یافت شود. در این میان، دولت با این کار، چندان راضی نبود و می گفت که انعکاس جرائم، ضعف های کشور را نشان می دهد و «تاریخ نگار» سالها بعد ریشه یابی می کند و به گردن دولت می افتد و «داستان نویس» نیز موارد را سوژه داستانهای کوتاه (واقعی) می کند که خواننده بسیار دارد و در ذهن مردم باقی خواهد ماند و برخی هم ضرب المثل خواهند شد و حتی ممکن است فیلمنامه و سینما شوند. سناتور مسعودی بعدا دولت را مطمئن ساخت که در نوشتن حوادث شهری و جنایی، روی پندآموزی آنها تکیه خواهد شد، اخبار قضایی که تنَبُّه ساز است بر آن اضافه خواهند شد و یک روزنامه نگار و نویسندهِ با تجربه را «دبیر این میز» خواهد کرد.
        و اما قضیه دو مطلبی که تیراژ «نیویورک هرالد تریبیون» را چند برابر کرد:
        کار انتشار روزنامه نیویورک هرالد تریبیون ششم ماه می 1835 آغاز شده بود. «جیمز گوردون بنِت» روزنامه نگار اسکاتلندی ـ آمریکایی ناشر آن بود. این روزنامه در آغاز کار موفقیت نداشت و «بنِت» برای نجات روزنامه اش از خطر ورشکستگی، تصمیم به حادثه نویسی و بزرگ کردن اخبار شهری گرفت و روزی که خبر قتل یک فاحشه (زنی تَن فروش) به نام هِلِن را در صفحه اول روزنامه اش چاپ کرد فروش آن در آن روز دهها برابر شد و به این روش (بزرگ کردن یک حادثه شهری و جنایت و قرار دادن در صفحه اول) که تا آن زمان سابقه نداشت ادامه داد. تیراژ بالا، توجه اصحاب آگهی ها را به هرالد تریبیون جلب کرد. قبلا اصحاب آگهی اعلان خود را می دادند و بعدا پولش را می پرداختند و گاهی هم این پرداخت دچار دشواری می شد که «بنِت» این روش را تغییر داد و اصحاب اعلان باید هزینه آن را بر حسب سطر شماری قبلا پرداخت می کردند و این روش الگو شد که باقی مانده است.
        «بنِت» دست به یک ابتکار تازه دیگر زد و با اتکاء به تیراژ بالا، درخواست مصاحبه با رئیس جمهوری وقت آمریکا ـ مارتین وان بورن Martin Wan Buren را کرد که موافقت شد. تا آن زمان مصاحبه با رئیس جمهوری (پرزیدنت) رسم نبود.
         مصاحبه با «مارتین وان بورن» هلندی تبار در نیویورک هرالد تریبیون چاپ شد و اهمیت روزنامه ها را بالا بُرد.
        «بنِت» با این دو ابتکار و ابتکارهای دیگر دارای رقیبان متعدد ازجمله نیویورک تایمز شد. وی پس از عبور از هفتاد سالگی، مدیریت روزنامه اش را به پسرش سپرد که او و عمدتا به سبب اقامت در فرانسه پشتکار پدر را نداشت و روزنامه اُفت کرد، به گونه ای که مجبور شدند آن را به ناشر وقت نیویورک تایمز بفروشند. جیمز گوردن بنت در 1872 و در 77 سالگی درگذشت. روش کار او الگوی ناشران روزنامه ها شده است و پیروزی و شکست روزنامه اش؛ سرمشقِ کار.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    پيام‌هاي تازه
    پیام مخاطب: مسکو مبارزه رسانه ای را بر عملیات نظامی اش افزود، ولی استناد به تاریخ نکرده که اوکراینی ها روس هستند
  •  
        این پیام 22 می 2022 ـ یکم خرداد 1401) دریافت شد:
        
        "خواستم بگویم که روسیه مبارزه رسانه ای را بر عملیات نظامی اش در اوکراین افزوده است که از این بابت (سکوت رسانه ای) مورد ایراد قرار گرفته بود. دیروز و دیشب با خواندن اظهارات مقامات مسکو و تغییر روش خبررسانی و ... رسانه های روسیه، آغاز مبارزه رسانه ای به وضوح مشاهده می شود. وضعیت را از همان زمان که گزارش شد روسیه دهها هزار نظامی به بلاروس فرستاده وسیعا دنبال کرده ام. خبرهای مربوط را در آنلاین رسانه های شرق و غرب مرور و مقایسه می کنم. از زمین تا آسمان با هم فرق دارند. می دانم که این عملیات [عملیات نظامی اوکراین] که در واقع درگیری ـ فعلا ـ غیر مستقیم بلوک غرب و روسیه و به قول مقامات دولت مسکو؛ جنگ ترکیبی است سرانجام نظم تازه ای در جهان برقرار خواهد کرد. رهبر جمهوری اسلامی چند روز پیش در یکی از سخنرانی هایشان به تغییر نظم جهانی ـ و نهایتا انتقال قدرت از غرب ـ اشاره کرده بودند.
        روزنامه نگاران غیر متعهد که قبلا و حالا به اوکراین رفته اند تعجب خودرا که چه شده که یکشبه در همه جا در اوکراین بَنِر، شعار، تابلو، ... و کاریکاتور ضد روسیه نصب شده حال آنکه قبلا توده های اوکراینی خودشان را به لحاظ نژاد، ریشه زبان، فرهنگ و روش زندگی برادر روس ها بیان می کردند که قرن ها با هم یک کشور بودند. این تغییر ناگهانی نشان می دهد که تحریک، طرح و نقشه ای در کار است و طرّاحی آن، صرفا کار مقامات کنونی اوکراین نیست. اظهارات پوتین که فروپاشی سال 1991 را «مصیب» خوانده و قلمرو روسیه پیشین را «سرزمین مادری» بیان داشته و ناسیونالیست های روس که کم هم نیستند و علنا تجزیه بلشویکی روسیه را کاری غلط خوانده و مصرّا خواهان بازگشت به جغرافیای روسیه تزاری هستند، قدرت رقیب (ناتو) را بر آن داشته که در اطراف روسیه و در فاصله نزدیک حضور نظامی داشته باشد و یا بتواند اقدام نیابتی کند و اوکراین را در صدر برنامه خود قرار داده است و اینک فنلاند و سوئد را. ورود به کشورهای کوچک بالتیک شوروی سابق پیش از ظهور ناسیونالیسم روس بود.
        استنباط اینجانب [فرستنده پیام] که روسیه وارد جنگ رسانه ای هم شده است مشاهده اظهارات مقامات نظامی و دیپلماتیک ارشد روسیه در یکی دو روز اخیر است که تاکید کرده اند نظامیان اوکراین بعضی ساختمان ها و مؤسسات عام المنفعه [بیمارستان و مدرسه] را تخریب می کنند و سپس نمایندگان رسانه های غرب را که در اوکراین حضور دارند به آنجا می برند تا عکس و فیلم بگیرند و با یکی دو نفر از محلی ها که قبلا از سوی نظامیان اوکراین آموزش دیده اند که چه بگویند و چه قیافه ای بگیرند مصاحبه و در رسانه های شان منعکس کنند تا مردم دیارشان از دولت روسیه دلخور و حامی کمک دادن دولت هایشان به دولت زلنسکی شوند. این مقامات با تأکید تکرار کرده اند که بازگرداندن نظامیان روسیه از اطراف کی اف و خارکف به این سبب بوده که آسیبی به غیرنظامیان و ساختمان های غیر نظامی وارد نشود. مراکز نظامی، و تدارکات نظامی هدف حمله نظامیان روسیه هستند. همچنین رسانه های روسیه شروع به اندرز دادن به نظامیان اوکراینی کرده اند که فریب نخورند، نتیجه نهایی عملیات را در نظر آورند که شکست دولت زلنسکی و هواداران خارجی آن خواهد بود و اسلحه بر زمین گذارند و تا دیر نشده خود و آتیه شان را نجات دهند. همچنین دادن اندرز به دولت های فنلاند و سوئد است که سود و زیان کار خودرا دقیقا محاسبه کنند و سعادت و آرامش دهها ساله را ازدست ندهند.
        همه این مطالب به زبان فارسی نیز در خبرگزاری اسپوتنیک مندرج است، ولی یک چیز را فراموش کرده اند و آن استناد به تاریخ و نژادشناسی است. جهانیان جز معدودی استاد و دبیر، تاریخ اوکراین و تحولات آن را نمی دانند، باید در لابلای هر خبر مربوط، به آن اشاره کرد. چند روز پیش به کتابخانه محل اقامت رفتم و کتاب «مردم، ملت ها و فرهنگ ها» چاپ سال 2005 در انگلیس را که دولت انگلیس از کمک رسانان به دولت زلنسکی است ورق زدم. صفحات 420 و 421 این کتاب درباره اوکراین و مردم آن بود و نوشته بود که اسلاو نژاد و روس تبار هستند با این عبارت: They are descendant of the Russو در ریشه، معروف به «کی اِفیَن روس» که در قدیم به صورت سیتی ـ استیت و کنفدراسیون حکومت داشتند و سالها گرفتار سلطه خزرها، مغول ها و لهستانی ـ لاتوِینیایی ها بودند تا اینکه حکمران مسکو، تزار اعلام شد و اوکراین در قلمرو آن قرار گرفت [که بعدا پتروگراد پایتخت روسیه شد و «کاترین» تزار روسیه به شهرسازی و آبادانی اوکراین و حل مسئله کوزاک ها [در ایران؛ قزاق] کمک بسیار کرد. اوکراین در جریان جنگ جهانی دوم چند سال در اشغال آلمان بود و میلیون ها کشته داد و ....".
        




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com