Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
20 آوريل
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 20 آوريل
ايران
انتخاب دمكراتيك اردوان سوم به پادشاهي ايران
تصوير اردوان سوم بر سکه اش

بيستم اپریل سال نهم ميلادي مِهستان (سناي ايران) اردوان سوم كه تنها از جانب مادر به اشك یکم سردودمان اشكانيان پيوند مي خورد به شاهي ايران برگزيد.
    انتخاب شاهان اشكاني لزوما وراثتي نبود، راي اكثريت مِهستان شرط تعيين شاه بعدي بود، ولي چون شاه بعدي عمدتا در زمان حيات شاه وقت نامزد و به مهستان پيشنهاد مي شد، و شاه وقت حمايت از انتخاب پسر و يا برادر و برادرزاده خود را ترجيح مي داد سلطنت از خاندان اشكانيان خارج نمي شد؛ مگر اين كه شاه وقت پيش از تعيين شاه بعدي به مرگ ناگهاني از اين دنيا مي رفت و يا اينکه بيش از يک نامزدِ شاه شدن به مهستان پيشنهاد مي شد. چند بار اتفاق افتاده بود که مهستان نسبت به نامزد پيشنهادي مورد حمايت شاه وقت بي اعتنايي کرده بود و انتخاب شاه بعدي به درازا کشانده شده و نامزد و نامزدهاي بعدي پيشنهاد و راي گيري شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بركناري خسروپرويز كه اشتباهاتش ايران را برباد داد - خسروپرویز آغازگر فرهنگ شکنی و سیاست هایی شد که ادامه يافت ـ بی اعتنایی به تجربه تاریخ
به نوشته برخي از مورّخان اروپايي و به استناد مدارک منتقل شده از قسطنطنيه به ايتاليا در سال 1453، بيستم اپریل سال 589 ميلادي خسروپرويز كه در پي درگيري با اسپهيد بهرام مِهران (بهرام چوبين) از سلطنت بركنار شده بود از تيسفون (پايتخت وقت ايران) رهسپار شمال آناتولي شد تا از امپراتور روم شرقي براي بازگشت به قدرت كمك بگيرد كه با اين كار خود لكه ننگي در تاريخ ايران باقي گذارد؛ زيرا كه به خاطر مقام، بر ضد هموطنان به بيگانه متوسل شده بود ـ عملی مغایر فرهنگ ایرانیان و خلاف تصوّر آنان.
    خسروپرويز كه پس از بازگشت به قدرت، تا آغاز سال 628 ميلادي سلطنت كرد بعدا (بدون توجه به وضعیت روز جهان، اصول و مصالح عمومی) براي پاك كردن آن لكه ننگ، با روم شرقي وارد يك رشته جنگ غيرضروري شد كه همين عمل دو امپرتوري را ناتوان ساخت؛ نخست به عُمر امپراتوري ايران و سپس روم پايان داد.
     مورّخان در اين نكته متفق القول بوده اند كه خسروپرويز با لشكركشي هاي غير ضروري و تصرف نقاط دوردستي چون اسكندريه مصر و نيز رنجاندن و ازدست دادن ژنرالهايي چون بهرام چوبين و شهربراز، برانگيختن خشم مسيحيان با انتقال صليبي كه مسيح در مارس سال 33 ميلادي به آن مصلوب شده بود از فلسطين به تيسفون، عيّاشي و بدون پاسخ گذاردن نامه حضرت محمد (ص)، كشور را تضعيف و در برابر انبوهي دشواری ها، مخالف و معاند قرارداده بود. به اين ترتيب، اشتباهات يك فرد، يك امپراتوري كهن را برباد و مسير تاريخ جهان را تغييري كلي داد.
    در قرون هفدهم تا نوزدهم در مدارس اروپاييِ «پرورش زمامدار» و اينك در دروس تاريخِ استراتژي و پاليسي، كارهاي خسروپرويز (تحت عنوان اشتباهات سياسي ـ نظامي خسرو دوم) وسيعا و از ديد انتقادي تدريس مي شود تا مديران بعدي كشورها؛ چنان اشتباهاتي را مرتكب نشوند كه در قرن بيستم هم ويلهلم دوم، نيكلاي دوم، هيتلر، گورباچف و ... مرتکب شدند. از ژانويه سال 2009 جورج دبليو بوش و معاون وقت او «چني» بر اين فهرست افزوده شده اند. ایندو همان سیاست کلی دولت واشنگتن را دنبال کرده بودند، ولی با روش هایی نادرست و با راه و رسم قرن بیستم. ایندو ندانستند و یا نخواستند بدانند که وضعیت جهان قرن 21 و بازیکنان میدانها و روش بازی تغییر کرده است. لذا، بازی کردن با همان روشها خریدن شکست است. «دیپلماسی»، دیگر آن قواعد قرن 20 را ندارد. در قرن 20 و بویژه در دوران دو ابرقدرت شرق و غرب، نطق و مصاحبه (حرف) و عمل از هم جدا نبود ولی اینک چنین نیست. سران دولت ها و مقامات ارشد در دیدارها حرف هایی می زنند و تیتر اول رسانه ها می شود تا در مردم معمولی تشتّت ذهن به وجود آید ولی در عمل تغییری مشاهده نمی شود. در روسیه، پوتین جای خود ـ مقام رياست جمهوري را به رئیس دفتر سابقش «مدودیف» سپرد تا این فرد حرف بزند و دیگران را مشغول دارد و خودش رئیس دولت شد تا عمل کند و راهی را که باید برود ادامه دهد. در سال 2008 رسانه ها و رجال سیاسی آمریکا دست در دست هم گذاردند تا با روی کار آوردن چهره ای تازه و قبلا باورنکردنی، به جهانیان وانمود کنند که آمریکای «اوباما» نه امپراتوری (امپریالیست) است و نه حتی کاپیتالیستِ مطلق، ولی در تبلیغ او آن قدر راه افراط پیمودند و حتی رفتار سگش را روزها خبر اول تلویزیونها کردند که نتیجه عکس داد و در نیمه اپریل 2009 شهرهای آمریکا صحنه تظاهرات انبوه سفیدپوستان محافظه کار و شعارهای تند و بودار آنان قرارگرفت. قبلا هم برخی مفسران نوشته بودند که دیدارهای رئیس جمهور تازه و وزیرامورخارجه اش از این کشور و آن کشور یعنی ادامه راه امپراتوری و سرزدن به اقمار. رفتن راههایی مغایر فرهنگ ملی (خلاف انتظار و تصور مردم) ریشه بسیاری از مشکلات و مایه دگرگونی ها بوده است. نمونه اش اوضاع پاکستان؛ دین اسلام عامل ایجاد این کشور بوده است با پیشوند «جمهوری اسلامی» بر نامش. مشکلات داخلی این کشور از زمانی آغاز شد که شروع به تفسیر و دستکاری در قوانین ازدواج و طلاق کرد یعنی راهی جدا از آیه های قران که روشن هستند و صراحت دارند. ریشه قیام 15 خرداد 1342 ایران و دنباله آن انقلاب 1357 همان بود. چین اینک میان سوسیالیسم و کاپیتالیسم دست و پا می زند. از یک طرف نگران یک تریلیون دلار طلب خود از آمریکاست و از سوی دیگر به خرید اوراق قرضه آمریکا ادامه می دهد، یک روز از تعیین جانشین برای دلار آمریکا سخن می گوید و روز بعد در نشست سران گروه ـ 20 سکوت می کند. جهانیان می پرسند که اگر چین سوسیالیست است که یک سوسیالیست و توده دوست، مواد غذایی آلوده نمی سازد و صادر نمی کند و حرص پول نمی زند و ....
    
خسرو پرويز در طاق بستان - درلباس سواره نظام زرهپوش ساساني - درجامه پادشاهي - سکه خسرودوم که در موزه قراردارد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پس از انقلاب؛ ادامه ممنوع الخروج و ممنوع المعامله شدن مقامات پیشین، ثروتمندان، زمین خواران و ...
31 فروردین 1358 گزارش شده بود که در 51 روز گذشته (پيش از اين روز) 5هزار و 713 تن دیگر بر شمار ممنوع الخروج شدگان از کشور و ممنوع المعامله ها افزوده شده است. از این شمار به عنوان خارج کردگان ارز از کشور در نیمه دوم سال 1356 و سال1357 تا 21 بهمن ماه (دفعتا بیش از صدهزار دلار)، سوء استفاده کنندگان از مقام و منزلت با هدف کسب مال، مفسدین اقتصادي و زمین خواران نام برده شده بود و گفته شده بود که فعلا [آن زمان] اینان تنها در مظان اتهام هستند و تحقیق درباره آنان و فعالیت های قبلی شان ادامه دارد.
    [قبلا] نهم اسفندماه 1357 و 17 روز پس از سقوط نظام سلطنتی، اعلام شده بود که تا آن روز در ایران، 16 هزار تَن ممنوع الخروج از کشور و ممنوع المعامله شده بودند و گفته شده بود که باید رسیدگی شود که اموالشان را از چه راهی به دست آورده اند؛ راه درست و یا نادرست. به علاوه، چه مبالغی از کشور خارج کرده اند و با چه هدف و این پول ها که متعلق به ملت و از محل فروش نفت [ثروت ملی] است اینک در کجا هستند و با آنها چه می کنند.
    در اعلامیه نهم اسفندماه آمده بود که این رسیدگی ها شامل افرادی هم می شود که در جریان انقلاب (از دی ماه 1356 تا 21 بهمن 1357) کشور را تَرک کرده و باز نگشته اند اند. گفته شده بود که اگر مالی خارج کرده باشند و ثابت شود که این مال از راه سوء استفاده و اِعمال نفوذ به دست آمده باشد، قضیه به دولت محل اقامت اعلام خواهد شد تا آنان را جهت محاکمه ـ و اگر درخواست شود با حضور نماینده آن دولت ـ تحویل دهد و یا اینکه خود آن دولت برپایه موازین بین المللی، با حضور وکیل دولت ایران محاکمه کند. قاعدتا دولت های دیگر هم نباید افراد فاسد را پناه و اقامت دهند. مال غارت شده به هر کشوری که انتقال یابد باید حرام تلقی شود. حمایت از یک فاسد و خائن به ملّت خود زیبنده هیچ دولتی نیست. اموال مورد سوء استفاده متعلق به کشور (تمامی ملت) است نه فرد و افراد معیّن. مواردی وجود دارد که فرد و یا افراد از یک فراری و یا ساکن کشور شاکی هستند، که در این موارد، شاکی خصوصی ـ خود و یا وکیل او باید اقامه دعوی کند.
     از سی ام بهمن ماه 1357 نقل و انتقال دارایی مقامات، ثروتمندان و افراد مورد سوء ظن و یا شاکی دار تا پایان رسیدگی ممنوع و فهرست اسامی به محاضر اسناد رسمی و مراجع مربوط داده شده بود و تا مدت ها بر این شمار اضافه می شد.
    ...............
    
    مطبوعات تهران در دهه آخر فروردین، خبری را که یک نمونه از آن در زیر از روزنامه اطلاعات وقت کُپی شده است درج کرده بودند که می تواند درس باشد:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
یادآوری گذشته با نگاهی بر تیترهای بالای صفحه اول شماره یکم اردیبهشت 1358 روزنامه اطلاعات
در آرشیوها، پژوهشگران و مورّخان با نگاهی بر صفحات اول روزنامه های هر دوره، به اصطلاح «سرنخ» برای دنبال کردن وقایع و اوضاع آن دوره، افراد و اظهارات می یابند تا ضعف ها و قوّت ها، مسیر تحولات و نتایج ِ وعده ها (شعارها)، سیاست ها و برنامه ها را به دست آورند و برنگارند. این روزها در سراسر جهان دسترسی به دوره های پیشین روزنامه ها بسیار آسان شده است زیراکه سی. دی. شده اند.
     با این هدف، نگاهی به کُپی صفحه اول روزنامه اطلاعات ـ شماره یکم اردیبهشت 1358 (دو ماه و 9 روز پس از انقلاب):
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي داستان نويسي
داستان نگار ژاپنی که 80 داستان نوشت و برای اعتلای جایگاه نویسندگان تلاش کرد
Niwa در ميانسالي
فومیو نیوا Fumio Niwa داستان نگار ژاپنی که 80 داستان و چند مجموعه مرکب از 100 داستان کوتاه و ده کتاب غیر داستانی نوشت 20 اپریل 2005 از بیماری ذات الریه درگذشت. وی که نوامبر 2004 به دنیا آمده بود یکصد سال و پنج ماه عُمر کرده بود. نیوا در طول جنگ جهانی دوم در کسوت خبرنگار به جبهه های جنگ در چین و گینه نو رفت و در نبرد دریایی آگوست 1942 ساوو آیلند Savo Island بر اثر گلوله ای که به ناو چوکای Chokai اصابت کرد مجروح شده بود. وی در این ناو بر جریان این نبرد دریایی نظاره می کرد. دو داستان او درباره جنگ معروف هستند؛ داستان گروهان از دست رفته و داستان جنگ دریایی.
    نیوا که در دهه های 1960 و 1970 به مدت شش سال رئیس انجمن نویسندگان ژاپن بود و تلاش کرد که نویسندگان، پس از فوت دارای یک گورستان ویژه باشند تا مخاطبان و علاقه مندان بتوانند بدون مشکل در یافتن، با دیدار از گور آنان یادشان را زنده کنند و در این تلاش موفق شد، و اینک ژاپن و بسیاری از کشورها دارای چنین گورستانی شده اند. نیوا بمانند بسیاری از اندیشمندان باور داشت که نویسندگان که آرزویی جز سعادت بشر و تلاش برای تحقق این آرزو ندارند و در پی مال و منال نیستند در زمره نامداران ملی و جهانی هستند و بر دولت ها است که جایگاه آنان را محفوظ بدارند.
    داستانهای نیوا که برخی از آنها به زبانهای دیگر ازجمله انگلیسی و اسپانیایی ترجمه شده اند احساس، عواطف و دیدگاه اورا درباره هر موضوع منعکس و روشنگری می کنند. وی که از هواداران نه بیش از دو فرزند بود دارای یک دختر و پسر از دو ازدواج است. داستانهای پُرخواننده نیوا که به انگلیسی و اسپانیایی ترجمه شده اند عبارتند از: «درخت بودا»، «ماهی شیرین» ، «سنین پُراز نفرت» و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
ماركوس اورليوس امپراتور روم كه دو بار قصد جنگ با ايران کرد ـ نظر مارکوس اورليوس درباره اهميت قاضي
Marcus Aurelius Antonius
ماركوس اورليوس آنتونيوس Marcus Aurelius Antonius بيستم اپریل سال121 ميلادي به دنيا آمد و از سال 161 تا 180 امپراتور انتخابي روم بود و بيش از هر امپراتور رومي ديگر به امر قضاء و دادگاه توجه داشت. وي مي گفت كه يك قاضي خوب بهتر از سرباز مسلح مي تواند نظم جامعه را حفظ كند، زيرا كه نظم بدون عدالت را براي مدتي طولاني نمي توان حفظ كرد و عدالت به سرپنجه تدبير قاضي خوب و بي نظر برقرار مي شود. برخي از مورخان 26 اپريل را زادروز ماركوس نوشته اند.
     ماركوس در طول 19 سال حكومت خود دو بار در صدد جنگ با ايران ـ اَبَرقدرت شرق بر آمد و اين قصد خود را عملي ساخت. ولي، بار اول نيروهاي او در كاپادوكيه از ژنرال خسرو فرمانده نيروهاي ايران شكست خوردند و فرمانده آنان كشته شد و در تعرض دوم، رومي ها به طاعون مبتلا شدند و اين بيماري را از سوريه ـ ميدان نبرد ـ به اروپا منتقل كردند كه تلفات سنگيني وارد ساخت و برادر ماركوس از همين بيماري درگذشت.
    ماركوس اورليوس معاصر بلاش سوم بود كه شاهي با تدبير بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعلام آزادی مذهبی و مهاجرت یهودیان اروپا به آمریکا ـ شهرهای یهودی نشین جهان
بیستم اپریل 1657 دولت هلند به یهودیانی که به نیوآمستردام (نیویورک کنونی) کلني وقت هلند مهاجرت کرده بودند آزادی مذهبی داد و به عبارت ديگر؛ در قلمرو خود در آمريکا آزادي مذهبي اعلام کرد. یهودیان در قرون وسطی و جدید در بسیاری از نقاط اروپا بویژه در اسپانیا و آلمان تحت اذیت و آزار قرار می گرفتند و گاهی هم کشتار می شدند و بنابراين تمايل به مهاجرت به آمريکا يافته بودند.
     در آن زمان، هلند و انگلستان و کلني هاي اين دو کشور در خارج از اروپا برای آنان جای اَمن بود و ازجمله نیوآمستردام در آمریکای شمالی که از سال 1625 هلندی نشین شده بود و هلندی ها از دژ مَنهتَن و پایگاه دریایی هلند در اینجا، مستعمرات آمریکایی شان را زیر نظر داشتند. انگلیسی ها که از 1607 گام به آمریکای شمالی گذارده بودند در سال 1664 چهار ناو توپدار و شماری تفنگدار به نیوآمستردام فرستادند و این منطقه پس از يک معامله ديپلماتيک، و عملا از سال 1665 متعلقه انگلیسی ها شد که آن را به افتخار دوک آو یورک (بعدا پادشاه انگلستان) به نیویورک تغییر نام دادند و این دست به دست گشتن در مهاجرت یهودیان از اروپا تاثیر نگذاشت زیراکه انگلیسی ها هم «یهودآزار» نبودند. ادامه این مهاجرت سبب شده است که طبق آمار سال 2013، بیش از 2 میلیون و 35 هزار یهودی یعنی حدود 15 درصد یهودیان جهان در نیویورک زندگی کنند و شهر نیویورک پس از تل اویو دومین شهر یهودی نشین جهان است. در تل اویو حدود سه میلیون یهودی زندگی می کنند.
    سایر شهرهایی که بیش از یکصد هزار یهودی در آنجا زندگی می کنند، (طبق آمار سال 2013) به ترتیب از این قرار اند:
    ـ لس آنجلس: 630 هزار
    ـ اورشلیم (قدس): 580 هزار
    ـ فلوریدای جنوبی: 550 هزار
    ـ پاریس: 310 هزار
    ـ فیلادلفیا: 280 هزار
    ـ اتلانتا: 270 هزار
    ـ شیکاگو: 265 هزار
    ـ بوئنوس آیرس: 256 هزار
    ـ بوستون: 230 هزار
    ـ سانفرانسیسکو: 220 هزار
    ـ لندن: 205 هزار
    ـ واشنگتن: 178 هزار
    ـ تورونتو: 165 هزار
    ـ کی اف (اوکراین): 122 هزار
    ـ مسکو: 115 هزار
    ـ سن پترزبورگ: 104 هزار
    ـ مونترال: 102 هزار
    ------
    شهرهاي بالتیمور، لاس وگاس، سن دیاگو و دیترویت واقع در فدراسیون آمريکا هرکدام 100 هزار
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ترور «پونتياك» رئيس اتحاد قبايل بومیانِ آمريكاي شمالي، به خواست انگليسي ها
Pontiac
20 اپریل سال 1769 «پونتياك» رئيس قبيله سرخپوستان «اوتاوا» قرباني توطئه انگليسي ها شد كه بر شرق آمريكاي شمالي استيلاء داشتند و جان خود را از دست داد. در آن زمان هنوز مهاجرنشينان انگلیسی استقلال نداشتند.
     پونتياك (تصویر رو به رو) پس از تشكيل اتحاديه اي از قبايل «دلِوِر»، «چيپاوا»، «اوتاوا» و «شاوني» ـ از 1763 تا 1766 با نيروهاي انگليسي جنگيده و تلفات وارد ساخته بود. وي ضمن اين زد و خوردها يك بار پايگاه نظاميان انگلستان در محل کنوني شهر ديترويت (اینک مرکز صنایع اتومبیلسازی آمریکا در ايالت ميشيگان) را محاصره كرده بود.
    پونتياك عقيده داشت كه مهاجران اروپايي كه طمع به اراضي و وطن بومیان (اصطلاحا؛ سرخپوستان) دارند به آنان ترحّم نخواهند كرد و راهي جز جنگ وجود ندارد و اين نظر خودرا به قبايل ديگر تفهیم مي كرد. با وجود اين، نسبت به فرانسويان كه در غرب كوههاي اپالچيان (آپالاش) فعاليت داشتند نظر بدي نداشت و از آنان جنگ افزار آتشين مي گرفت.
     زماني وي از همه اروپاييان خشمگين شد كه شنيد فرانسويان بدون اطلاع او مرزهاي مناطق فعاليت خود را با مناطق اشغالي انگليسي ها تعيين كرده، «محدوده» ساخته و انگليسي ها سرگرم توطئه براي برهم زدن اتحاد قبايل سرخپوست هستند.
     پونتياك همچنین راه جلوگيري از تفرقه را در ادامه جنگ و عادت دادن قبايل بومي به مبارزه دانست كه انگليسي ها دست اورا خواندند و نقشه قتلش را از طريق ترور كشيدند كه 20 اپریل به اجرا در آمد و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انقلاب 19 اپريل 1810 کاراکاس و به اين مناسبت نگاهي به ونزوئلا
نوزدهم اپريل 1810 شهروندان «کاراکاس» در میدان مرکزی این شهر اجتماع کردند و با تهدید از «ویسنته امپارانVicente Emparan» فرماندار اعزامی اسپانیا که در عین حال فرمانده نیروهای مسلح آن کشور در مستعمره ونزوئلا بود خواستند که اختیاراتش را به شورای انتخابی آنان (جونتا Junta) بدهد. «امپاران» در وضعیتی قرارگرفته بود که راهی جز قبول این خواست مردم نداشت. وی از بالکون مشرف به میدان، موافقت خودرا با خواست کاراکاسیان اعلام داشت و منطقه را ترک کرد که بعدا در اسپانیا به اتهام سهل انگاری محاکمه شد.
     19 اپريل سال 2010 در کاراکاس، به مناسبت دویستمین سال آغاز جنبش استقلال ونزوئلا مراسمي با حضور بسیاری از سران وقت کشورهای کارائیب و آمریکای جنوبی و رژه نظامی با شرک یگانهایی از چند کشور دوست ازجمله بلاروس، کوبا، الجزایر، لیبی (وقت)، برزیل، نیکاراگوئه و ... برپا و با پرواز جت های نظامی ونزوئلا، رژه نظامي، رقص و پايکوبي، سخنراني و ... جشن گرفته شد. روز نوزدهم اپريل در ونزوئلا همچنين معروف به روز وطن (سرزمين پدري) است و يک روز ملّي.
     با اينکه جنبش استقلال در 19 اپريل 1810 موفق به کسب استقلال داخلي شد، ونزوئلا تا 24 ژوئن 1821 استقلال کامل نداشت. در اپریل 1810 تفویض اختیارات امپاران ـ فرماندار اسپانیایی کاراکاس تنها به استقلال داخلی (هوم رول home - rule) انجامیده بود. پنجم جولاي 1811 فرانسیسکو میراندا که تجربه انقلاب مهاجرنشینان انگلیسی آمریکای شمالی و انقلاب فرانسه را داشت خواستار استقلال کامل شد و در ونزوئلا جمهوری اعلام کرد که دولت اسپانیا راه جنگ را برگزید. زلزله سال بعد (سال 1812) کاراکاس نه تنها جمهوری (اعلام شده) بلکه همان استقالال داخلی را هم متزلزل ساخت که سیمون بولیوار بپاخاست، اسپانیا در نبرد «کارابلو» از او شکست خورد و ونزوئلا در 24 ژوئن 1821 استقلال کامل به دست آورد. بولیوار به جنگ استقلال با اسپانیا ادامه داد و اکوادور و کلمبیا را آزاد کرد و از اتحاد این دو کشور با ونزوئلا، فدراسیون «گران کلمبیا» را به وجود آورد و سپس به اخراج اسپانیا از «پرو» و ... پرداخت. ونزوئلا در سال 1830 از آن فدراسیون جدا شد.
    ونزوئلا از 1847 تا 1959 به مدت یک قرن گرفتار کودتای نظامی و حکومت ژنرالها بود. در ونزوئلا دو بار سوسیالیست ها قدرت را به دست گرفتند؛ در نیمه قرن نوزدهم و نيز از سال 1999 به این سوی. نخستین رهبر چپگرای ونزوئلا «دکتر رومولو بتانکورت Dr. Romulo Betancourt» بود که در سال 1947 گرفتار کودتای نظامی شد.
    ونزوئلای 916 هزار کیلومتری و 27 میلیونی همانند سایر کشورهای صادرکننده نفت، در قرن 20 وضعیت خاص یافته بود؛ مداخله و بازی های سیاسی کمپانی های بزرگ نفتی و شهرنشین، لوکس گرا و مصرف گرا شدن جمعیت، تضعیف کشاورزی و اتکاء هرچه بیشتر به درآمد (ناپایدار) نفت و واردات و نیز نفوذ نظامیان. راه حل مسئله، به نظر بسیاری از اصحاب نظر همین راهی بوده است که هوگو چاوس در پیش گرفت؛ سوسیالیسم ميانه و عملي شدني (سوسیالیسمِ مروج اخلاقیات و انسانيت). در اجراي فرضيه « هوگو چاوس (چاوز) معروف به سوسياليسم قرن 21»، ونزوئلا به تدريج تاسيسات خارجيان و مختلط در اين کشور را ملي کرده و در فروش فرآورده هاي نفتي در خارج از کشور (از استخراج تا حمل و پالايش و تا فروش در جايگاههاي توزيع بنزين) شريک شده است بگونه اي که هزاران جايگاه فروش فرآورده هاي نفتي ازجمله بنزين معرف به «سيتگو» در ايالات متحده متعلق به اين کمپاني آمريکايي ـ ونزوئلايي است.
    چاوس که از آغاز قرن 21 برضد نفوذ دولت واشنگتن در آمريکاي لاتين عملا به نوعی دسته بندی دست زد ايران، روسیه و ... را در آمریکای لاتین فعال خواست، سرمايه گذاري ايرانيان را در آن منطقه تشويق و پروانه کار داد و لغو ويزا براي رفتن با گذرنامه ايراني به ونزوئلا و چند کشور ديگر آمريکاي لاتين. اين نخستين بار بود که پاي فعاليت ايرانيان در اين وسعت به آمريکاي لاتين باز و سرويس مسافرت هوايي ميان ايران و ونزوئلا تامين شده است.
     سرزمين ونزوئلا در سال 1498 مورد بازدید کریستف کلمب قرارگرفت و این دریانورد با مشاهده زیبایی های دلتای رود بزرگ «اورینوکوOrinoco» در گزارش خود به پادشاه اسپانیا، ونزوئلا را بهشت روی زمین خوانده بود. نام ونزوئلا از «امریکو وسپوسی» است که چون کلبه های بومیان را دید که روی آب ساخته شده بودند آنجا را ونیز کوچک (Venezia=Venice) نامید (به زبان ایتالیایی و اسپانیایی؛ ونزوئلا). ولي دریانورد دیگر اسپانیایی نوشته است که نام ونزوئلا از اسم یک قبیله بومی این سرزمین گرفته شده است به نام «ونسیوئلا Veneciula». این دریانورد از سایر قبایل بومی به این شرح یادکرده است: آراواک، چیبچا و کاریب (که گویا نام دریای کارائیب از اسم این قبیله ساخته شده است). اسپانیا از سال 1522 ونزوئلا را مستعمره خود کرد و کاراکاس پایتخت آن در سال 1567 ساخته شد.
    ونزوئلا دارای نظام درمانی و آموزش و پرورش رایگان و بازنشستگي همگاني است. بیش از 93 درصد جمعیت (و طبق برخي آمار، 97 درصد) آن باسواد هستند و درآمد متوسط و ماهانه هر ونزوئلايي در سال 2014 يک هزار و 240 دلار (آمريکايي) و متوسط عُمر 75 سال گزارش شده بود. برخلاف بیشتر کشورها، شمار زنان ونزوئلا بیش از مردان اين کشور است. دو سوم جمعیت؛ دو رگه بومی و بقیه از اعقاب آفریقائیان (بردگان سیاه) و اروپاییان هستند. ایتالیایی ها، اسپانیایی ها و پرتغالی تبارها در میان مهاجران اروپایی در اکثریت اند. طبق گزارش رسمی سال 2009، ونزوئلا هر روز حدود سه میلیون بشکه نفت استخراج می کرد که 760 هزار بشکه آن به مصرف داخلی می رسيد. (توليد و صدور نفت ونزوئلا در سالهاي بعد افزايش يافته بود). روس ها و کمپاني هاي چند کشور غير متعهد طبق قراردادهای تازه به کشف و استخراج نفت در ونزوئلا دست زده اند. با وجود این و تا همين اواخر، ایالات متحده مشتری ردیف اول نفت ونزوئلا بود.
    حجم سالانه صادرات ونزوئلا در سال 2010 معادل يکصد میلیارد و واردات آن حدود 41 میلیارد دلار گزارش شده بود. علاوه بر نفت و گاز طبیعی، ونزوئلا دارای معادن طلا، الماس و سنگ آهن است. این کشور دارای سیستم نظام وظیفه اجباری و 550 هزار نیرو زیر پرچم و 11 میلیون در ذخیره دارد به علاوه، يک نيروي ميليشيا. این دولت برای تجهیز این ارتش، اخیرا خرید 9 میلیارد دلار اسلحه به روسیه و ... سفارش داده است. ونزوئلا در یک منطقه استراتژیک در جنوب غربی کارائیب و در همسایگی برزیل، اکوادور و کلمبیا واقع شده است. در سال 2012 گزارش هاي خبرگزاري ها نشان مي داد که ونزوئلا با تورم پول (نقدينگي) رو به رو شده است که ادامه دارد.
هوگو چاوز و تني چند از سران وقت آمريکاي لاتين در مراسم دويستمين سالروز نخستين پيروزي جنبش استقلال ونزوئلا که در 19 اپريل 2010 در کاراکاس برگزار شد (عکس بالا)ـ چاوز پنجم مارس 2013 پس از 14 سال حکومت بر ونزوئلا و به اجرا درآوردن فرضيه خود ـ سوسياليسم قرن 21 ـ در 59 سالگي از بيماري سرطان درگذشت و «نيکلاس مادورو» معاون او در انتخابات 14 اپريل 2013 به رياست جمهوري ونزوئلا انتخاب و 19 اپريل در مجمع ملي اين کشور و با حضور سران چند کشور ازجمله ايران سوگند آغاز کار ياد کرد


    
نیکلاس مادورو N. Maduro که در انتخابات 14 اپریل 2013 به ریاست جمهوری ونزوئلا برگزيده شده است 19 اپریل این سال و چند ساعت پس از اینکه سران اتحادیه ملل آمریکای جنوبی انتخاب اورا در نشست خود در شهر لیما به رسمیت شناختند در مجمع ملی ونزوئلا (پارلمان این کشور) حضور یافت و سوگند یاد کرد تا نخستين دوره 6 ساله ریاست جمهوری خودرا آغاز کند. هنریکه کاپریلِس رقیب انتخاباتی او به نتیجه رای گیری اعتراض کرده بود و انجمن برگزاری انتخابات موافقت کرده بود که در چند منطقه، آراء دوباره شماری شود. این انجمن قبلا پیروزی مادورو را اعلام کرده بود. در مراسم سوگند مادورو سران وقت چندین کشور ازجمله رئیس جمهور ایران، رئیس جمهوری برزیل، رئیس جمهوری بولیوی، رئیس جمهوری آرژانتین، رئیس جمهوری کوبا، رئیس جمهوری کلمبیا، رئیس جمهوری پرو و ... شرکت داشتند. عکس بالاتر مادورو را در درحال ادای سوگند و عکس پایین اورا با سران وقت برزیل و بولیوی (بانو روسُف و مورالس) در جریان مراسم نشان می دهد. ولادیمیر پوتین نخستین رئیس کشور خارج از قاره آمریکا بود که پیروزی مادورو را تبریک گفته بود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
هرکه نامُخت از گذشت روزگار … ـ ماجرای تیراندازی روس ها به هواپیمای کره ای و تکرار آن
بیستم اپریل 1978 یک هواپیمای مسافربر شرکت هواپیمایی کره جنوبی (پرواز 107) که از پاریس عازم سئول بود، در خاور دور وارد فضای روسیه شد، خلبان یک جنگده سوخوی روسیه از خلبان آن هواپیما خواست که به سوی فرودگاهی که او راهنمایی می کند تغییر جهت دهد و در آنجا فرود آید تا از او تحقیق شود که چرا؟ و هواپیما نیز بازرسی شود که دستگاه عکس برداری و تجسس نداشته باشد.
    خلبان کره ای اعتناء نکرد و خلبان روس به هواپیمای او گلوله زد ـ گلوله ای که اخطار باشد و به سقوط هواپیما منجر نشود. ولی، این گلوله از بدنه هواپیما عبور و به دو مسافر هواپیما اصابت کرد و آنان را کشت و خلبان کره ای مجبور شد که همانجا روی یک دریاچه یخزده فرود آید که مابقی مسافران با هلی کوپتر به نزدیکترین شهر منتقل و دو خلبان و کارکنان پرواز تحت بازجویی قرار گرفتند و تا دولت کره جنوبی اعلام پوزش نکرد آزاد نشدند.
    این رویداد که وسیعا در رسانه های کشورها انعکاس یافت برای کره جنوبی درس نشد و پنج سال بعد ـ یکم سپتامبر 1983 ـ یک هواپیمای شرکت هواپیمایی این کشور در پرواز 007 از نیویورک به سئول در نزدیکی جزیره ساخالین وارد آسمان روسیه شد که خلبان یک جت جنگنده روس پس از دادن اخطار، آن هواپیمارا ساقط کرد و 269 سرنشین هواپیما ازجمله لارنس مکدانالد عضو کنگره آمریکا کشته شدند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي كه در دبيرستان «كولامباين» آمريكا كشتار روي داد ـ رابطه كشتار دانشگاه «ويرجينا تك» با آن!
«دايلان كلبالد» - «اريك هريس»

بيستم اپریل 1999 دو دانش آموز 17 و 18 ساله دبيرستان كولامباينColumbine شهرستان جفرسون واقع در ايالت كلرادو آمريكا (نزديك شهر دنور) در ساعات درس، در اين دبيرستان دست به تيراندازي زدند و هركه را در تيررس خود ديدند به گلوله بستند. در اين تيراندازي 12 دانش آموز و يك دبير دبيرستان كشته شدند و 24 تن ديگر مجروح گرديدند.
    دو دانش آموز تيرانداز كه «اريك هريسEric Harris» و «دايلان كلبالدDylan klebold» نام داشتند، پيش از اين كه هدف گلوله پليس قرار گيرند در همان محل خودكشي كردند. اين دو نوجوان از ديرباز قصد اين كار را داشتند و براي اجراي قصد خود، اسلحه تهيه كرده و آنها را به دبيرستان منتقل كرده بودند.
    پس از رويداد كشتار در دانشگاه تكزاس در سال 1966، تيراندازي دبيرستان كولامباين پرتلفات تر از ساير حوادث از اين دست در مدارس آمريكا بود.
    گفته شده است كه «چو سونگ هويCho Seung – Hui» دانشجوي 23 ساله كره اي دانشگاه دولتي 25 هزار نفري «ويرجينيا تك» كه در زمان حادثه كولامباين، دانش آموز دبيرستان بود در همان زمان تحت تاثير تبليغاتي قرار گرفته بود كه پيرامون آن تيراندازي صورت گرفته بود. «چو» كه بارها در گفتار و نوشتار خود اشاره به ماجراي كولامباين كرده بود 17 اپریل 2007 (سه روز مانده به سالگرد واقعه كولامباين)، در دانشگاه خود دست به كشتار استاد و دانشجو زد و پس از قتل چهار استاد و 29 دانشجوي دختر و پسر خودكشي كرد. «چو» پس از انجام مرحله اول كشتار، علت اقدام خود را نوشت و آن را به همراه سي. دي. فيلمي از خود و تعدادي عكس تهديد آميز به آدرس شبكه تلويزيوني ان. بي. سي. پست كرد و سپس دست به مرحله دوم كشتار زد.
    
Emily Jane Hilscher

در مرحله اول، در يك خوابگاه دختري 19 به نام «اميلي» و يك دانشجوي پسر را كه در همسايگي اميلي اطاق داشت به قتل رسانيده بود و در مرحله دوم به نوريس هال دانشگاه (محل كلاسهاي دانشكده مهندسي) رفت و در چهار كلاس اين هال 31 تن را كشت و 29 نفر را مجروح كرد و سپس دست به خودكشي زد.
    وي داراي دو سلاح كمري بود و حدود دويست گلوله شليك كرده بود. درباره رابطه «چو» و «اميليEmily Jane Hilscher» اطلاع درستي در دست نيست. تنها گفته شده است كه «چو» نسبت به او علاقه و دلبستگي داشت، اما «اميلي» بي اعتنايي مي كرد.
    «چو» در مانيفست خود به «ان بي سي» كه قسمت هايي از آن پخش شده است تنفر خود را از ثروتمندانِ بنز سوار، فساد سِكس و شارلاتانهاي فريبكار اعلام داشته بود.
    
يکي از عکسهايي که «چو» از خود گرفته و براي شبکه ان بي سي پست کرده و اين شبکه يادداشت او را آخرين حرفش اعلام داشته است

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مافيا، اعتياد و بيماري ايدز در روسيهِ سال 2003!
وقوع دو قتل مشابه سازمان يافته در روسيه به فاصله دو روز ( 18 و 19 اپریل2003) باعث اعتراض شديد مجلس نمايندگان اين کشور (دوما) و نگراني مردم شده بود. يك نماينده «دوما» فرياد زده بود كه مي خواهد بداند چه كسي بر روسيه حكومت مي كند؛ دولت و يا «مافيا»؟. يک روز «سرگي يوشنكوف» نماينده مجلس و نايب رئيس حزب «روسيه ليبرال» هنگام خروج ازخانه اش هدف گلوله قرار گرفته و جان سپرده بود و روز بعد معاون مدير شبكه تلويزيوني «تي. وي. اس» در شهر مورمانسك هنگام خروج از دفتر خود با شليك گلوله كشته شده بود و در هر دو مورد ـ طبق معمول ـ اعلام شده بود که قاتلان فرار كرده بودند.
     يوشنكوف هشتمين نماينده مجلس روسيه بود كه ترور شده بود و به اظهار نايبِ دبير ِحزب كمونيست روسيه،کسي هم به جرم قتل اين شمار مجازات نشده بود!. در باره دو قتل تازه، شايعات فراوان بود؛ ازجمله گفته مي شد كه اين دو قتل كار كساني بوده است كه با توسل به كلاهبرداري دارند صنايع فلزكاري روسيه را كه غير دولتي گرديده و به معرض فروش گذارده شده اند بالا مي كشند. انگيزه سياسي اين قتل ها، يك شايعه ديگر بود.
    از سوي ديگر، در همان دو روز گزارش رسيده بود كه بيماري ايدز در روسيه كولاك مي كند و برخلاف گزارش دولت، تا آن زمان شمار ايدزي هاي اين كشور به رقم يك ميليون و پانصد هزار رسيده بود. دولت اين رقم را 235 هزار گزارش كرده بود. گزارش هاي ديگرِ وقت، اعتياد به مواد مخدر ، سيگار و الكل را نيز در روسيه به طرز خطرناكي رو به افزايش نشان مي داد و در دوازدهمين سال پس از فروپاشي شوروی و نظام سوسياليستی آن، اين وضعيت دورنماي روشني از جامعه روسيه را به دست نمي داد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 20 آوريل
  • 1534:   «اليزابت بارتن» راهبه انگليسي كه ادعاي پيغمبري كرده بود اعدام شد.
        
  • 1809:   ناپلئون ارتش اتريش را در باوير آلمان شكست داد.
  • 1865:   « ماكس نتلائو» تاريخدان اتريشي به دنيا آمد كه عقيده داشت براي حل مسائل اقتصادي، اجتماعي، انساني و سياسي جهان لازم است كه ملل روي كره زمين يك كنفدراسيون تشكيل دهند كه يك نخست وزير واحد داشته باشد [مدل کوروش بزرگ: ايجاد جامعه مشترک المنافع جهاني].
  • 1876:   بلغارها برضد سلطه امپراتوری عثمانی بپاخاستند که روسیه به هواداری از آنان با عثمانی وارد جنگ شد که نتیجه اش استقلال بلغارستان بود.
        
  • 1902:   پير و ماري كوري زن وشوهر فيزيكدان موفق شدند كه عنصر راديواكتيو راديوم را ايزوله كنند. به عبارت ديگر کلرور راديوم را پالايش و خلوص سازي کنند.
  • 1917:   «پراودا» كار انتشار خود را آغاز كرد كه بعدا ارگان حزب كمونيست شوروي شد و پس از انحلال اين حزب به دست يلتسين مدتي تعطيل گرديد و سپس يك سوسياليست يوناني آن را خريد و دوباره منتشر ساخت. اين روزنامه يک اديشن آنلاين هم به زبان انگليسي دارد.
  • 1920:   «بالفور» وزير امورخارجه وقت انگلستان اعلاميه معروف خود درباره فلسطين و ايجاد اسرائيل را صادر كرد.
  • 1939:   آلمانی ها پنجاه ساله شدن هیتلر را جشن گرفتند و از آن پس تا پایان جنگ جهانی دوم، زادروز هیتلر یک روز ملّی در آن کشور شد به نام «میلاد پیشوا».
        
  • 1941:   يكصد بمب افكن آلماني شهر آتن را بمباران كردند.
  • 1974:   ژنرال محمد ايوب خان رئيس جمهوري اسبق پاكستان سكته كرد و درگذشت. وي از طريق كودتا قدرت را به دست گرفته بود.
  • 2010:   وقوع انفجار در جریان حفر یک چاه نفت در کف خلیج مکزیک منجر به مرگ 11 نفر و فوران نفت خام به داخل آب و آلوده ساختن محیط شد که تا شش ماه ادامه داشت و خبر روزانه رسانه ها بویژه در آمریکا بود. جریان گرفتن غرامت از کمپانی نفتی انگلستان (بی پی) که آن حفّاری را انجام می داد و رسیدگی قضایی همچنان ادامه دارد.
        
  • 2013:   غلامعلی حدادعادل رئیس پیشین و نماینده وقت مجلس شورای اسلامی در همایش بحث پیرامون «رئیس‌جمهور آینده ایران» گفت: "آوردن دیرهنگام لایحه بودجه از سوی دولت احمدی نژاد به مجلس برای تصویب، ما را دچار مشکلاتی کرد که متاسفانه نظایر این قبیل کارها از سوی این دولت کم نیست. برخی عملکردهای این دولت ما را دیوانه کرده است.".
        وی نقاط ضعف دولت محمود احمدی‌نژاد را «مدیریت»، و «رفتار» عنوان کرد.
        
  • نامه به مولف
    انتقاد یک مخاطب این تاریخ آنلاین از واژه های «من در آوردی» تازه در زبان فارسی ازجمله واژه تراریخته و ...
  •   یک مخاطب برون مرز در ای ـ میلی که دیروز (31 فروردین 1395) دریافت شد پرسیده است که معنا و مفهوم واژه «تراریخته» چیست که دیروز [30 فروردین 1395] در وبسایت یک خبرگزاری داخلی بکار رفته بود و از خیر خواندن آن خبر گذشتم. من لیسانسیه ادبیات فارسی از دانشگاه تهران در سال 1356 هستم و با خود سه فرهنگ [لغت نامه] فارسی به خارج آورده ام ولی چنین واژه ای را در آنها ندیده ام، حتی ریشه آن را. آیا این واژه را بمانند واژه های دیگر اختراع کرده اند؟، چرا و هدف چه بوده است؟!. وقتی که مردم مفهوم واژه ای را ندانند، بقیه مطلب را نمی خوانند و به تدریج با «خواندن» خداحافظی می کنند و می روند سراغ محاوره نویسی که در سوشل نت ورک ها رایج شده است. تعجب من در این است که امروز [31 فروردین 1395] در همان وبسایت خبری، این عبارت را دیدم «اجلاس فریز نفتی دوحه» که واژه انگلیسی «فریز» یعنی «انجماد» را بکار برده بود. بسیاری هستند که این واژه را درک می کنند ولی نه «تراریخته» و واژه های من در آوردی تازه را. کدام کشور در دهها سال اخیر برای زبان خود واژه سازی کرده است؟. مردم جهان دارند می روند به سوی یک زبان واحد و مشترک و انگلیسی را که زبانی است بی قاعده و پُر از لغات فرانسوی، لاتین و ... برگزیده اند و واژه سازی های یک گروه در تهران، ایرانیان را ترغیب به گرایش به یادگرفتن زبان انگلیسی می کند و خواندن تحولات و نظرات به این زبان. سازندگان این واژه ها باید بدانند که میلیونها ایرانی مهاجرت کرده اند و دهها میلیون ایرانی هم کم سواد هستند و این واژه ها هر دو دسته را گیج می کند. وبسایت ها و نشریات، اگر این واژه های سَردَردآور را بکار برند باید منتظر باشند که خواننده [مخاطب] از دست خواهند داد.
        
        پاسخ:
        
        برای دبیرخانه این تاریخ آنلاین هم معنای «تراریخته» و تقریبا همه واژه های «دست ساخت» تازه روشن نیست.
        




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com