Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
12 مي
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 12 مي
ايران
«صلح رومي» برضد امپراتوري ايران، و طرز مصرف آن در دوران معاصر (قرن 21)
Augustus
طبق پيوستي كه بر تاريخ روم تاليف «ليوي = تيتوس ليويوس Titus Livius» مورّخ اين كشور در سده يكم پيش از ميلاد نوشته شده است، «اگوستوس Gaius Julius Caesar Augustus» امپراتور روم 12 ماه می سال 23 پيش از ميلاد (و اين تاريخ بعدا پس از تبديل و احتساب تقويم ها به دست آمده است) اعلام كرده بود كه دولت روم يك دولت تجاوزگر نيست و جنگهايي را كه به آن دست مي زده است به منظور تامين صلح بوده و «آزاديبخش» بايد بشمار آيند! و دستور داده بود كه رويدادنگاران ارتش روم كه وقايع روزانه فعاليت هاي نظامي را ثبت مي كردند و هر مورد آن «وقعه» خطاب مي شد از آن پس اين نكته را از نظر دورندارند و وقايع را طوري ننويسند كه نشان دهد روميان تجاوزگر و توسعه طلب بوده اند [که نخستین سانسور قلم بشمارآورده شده است]، ما دولت تيسفون (ايرانيان و به نوشته روميان، دولت پارتيان ـ دولت اشکانيان) نيستيم كه از سلطه گري دست بر نمي دارد! و .... از آن پس، عبارت صلح رومي (پاكس روماناPax Romana) وارد تاريخ شده است و مورخان عهد امپراتوري اين كشور، تجاوزات؛ جنگها و اشغالگري هاي روم را «خدمت و فداكاري به خاطر صلح ـ و يک وظيفه جهاني!» مي نوشتند.
Livy مورخ روم باستان


     پس از شكست هاي نظامي سخت سال هاي ۲۳۸، ۲۴۴ و ۲۶۰ ميلادي از ايران (زمان اردشير ساساني و پسرش شاپور) و از دست دادن دو امپراتور در اين جنگ ها و سپردن تعهد پرداخت باج و خراج به ايران، سران روم در نشست چند هفته اي ماههاي اپریل و می سال261 ميلادي كه در آن استراتژي و پاليسي روم تنظيم شد بارديگر «صلح رومي» و دفاع از آزادي ساير ملل!، به ويژه ملل كوچك به ميان آمد و تاييد شد. به موجب اين سياست، جنگ و تعرض هم البته اگر از جانب روم (ايتاليا) باشد (بود) نوعي صلح است (بود)!. «تاريخ»، مصرف عبارت «صلح رومي» را كه ادامه دارد در هر زمان به طرز و گونه اي ثبت كرده است و در دهه آخر قرن بيستم و دهه يکم قرن 21 تحت عناوين «برقراري دمكراسي، جلوگيري از گسترش سلاحهاي كشتار جمعي، ريشه كني تروريسم و ...».
     در مقدمه استراتژي مصوّب در ماه می سال 261 كه سند آن موجود است دولت ساسانيان و ناسيوناليسم ايراني خطر اول براي روم و مسبّب همه دشواري هاي اين امپراتوري اعلام شده بود؛ زيرا كه سياست كلي ساسانيان بر اين اصل قرار گرفته بود كه روميان قدم به آسيا نگذارند و اجازه تاخت و تاز به آنها در سوريه و سواحل غربي آسياي صغير ـ «تركيه امروز» و حتي مصر داده نشود. به باور برخي از صاحب نظران، نگراني بلوک ناتو (که به نظر مي رسد برجاي روم باستان نشسته است) اينك از اين است كه تاريخ تكرار شود و ايران دوباره همان حرف سده هاي آغازين هزاره يکم را بزند و لذا نمي خواهد كه ايران قدرت بيشتري به دست آورد: قدرت نظامي، رسانه اي و صنعت ـ تكنولوژي.
     سه دهه پس از نشست سال 261، امپراتور وقت روم برپايه آن پاليسي، در پيامي به مناسبت آغاز پادشاهي «نرسي» پسر شاپور يكم ـ شاه ساساني ايران به او نوشت که اين كشور سر جنگ ندارد و جنگهاي روم با كشورهاي ديگر بخاطر برقراري يك صلح پايدار است! كه نرسي نهم ژانويه سال 293 ميلادي به او پاسخ داد: تا تعبير از صلح، چنين باشد كه روميان گفته اند، صلحي وجود نخواهد داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اهميت پرچم در ميدان جنگ و براي سرباز ايراني ـ تلاش نظاميان رومي در ميدان جنگ براي ربودن پرچم ايران ـ درفش کاويان در يک نگاه
درفش کاويان

تئودوسيوس دوم امپراتور روم ۱۲ ماه مي سال ۴۲۰ ميلادي در آخرين ديدار خود با افسران واحدهاي ارتش اين كشور كه عازم جنگ با ايران بودند به آنان توصيه كرد كه پس از رو به رو شدن دو ارتش و آغاز زد و خورد، بهترين هنگ رومي را مأمور تصرف پرچم ايران كنند و تأكيد كرد كه با تصرف پرچم، سربازان ايران روحيه خود را از دست خواهند داد كه عاملي است مهم به سود ما.
    مورخ ارتش روم كه در اين جلسه حضور داشت و بعدا ناظر صحنه هاي اين جنگ ايران و روم بود كه دو سال طول كشيد نوشته است كه در جريان جنگ، نيروهاي رومي بارها كوشيدند تا پرچم ايران را به دست آورند، ولي موفق نشدند. اين مورخ سپس به توصيف اين پرچم و روش محافظت از آن پرداخته و نوشته است: ابعاد پرچم ايران (درفش كاويان) هفت متر در پنج متر است (اندازه ها بعدا به نظام متريك محاسبه شده است)، بر بالاي آن نقش يادآوري اهورا مزدا (فروهر) قرار دارد، علامت برجسته پرچم با نخ هاي سيم و زر و گوهرهاي گرانبها (ياقوت و ...) دوخته شده و اين گوهرها به گونه اي قرار گرفته اند كه اشعه آفتاب را تا مسافتي دور منعكس مي كنند. اين پرچم در جريان جنگ روي يك تپه يا زمين مرتفع قرارداده مي شود و سه رديف سرباز نيزه دار بلند قامت دايره وار از آن محافظت مي كنند.
     جنگي كه از آن ياد شد در سال ۴۲۲ ميلادي با امضاي يك پيمان صلح ميان دو اَبَر قدرت وقت پايان گرفت. بايد دانست كه پرچم ملي ايران باستان تنها يك بار تصرف شد و آن در جريان نبرد قادسيه در نوامبر سال 637 ميلادي بود. با ازدست رفتن پرچم در اين نبرد، امپراتوری ساسانیان نیز ازمیان رفت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نخستين توطئه براي ترور مصدق ـ خلع يَد از انگلستان
22ارديبهشت 1330 دكتر مصدق به طور غير منتظره فاش كرد كه اطلاع يافته است براي از ميان برداشتن او توطئه شده و نقشه قتل وي طرح و آماده گرديده و بنابراين در مجلس متحصن خواهد شد تا اگر خون او را بريزند در خانه ملت جان داده باشد.
     در اين روز همچنين از سوي دكتر مصدق؛ مهندس مهدي بازرگان، مهندس حسيبي، دكتر عبدالحسين علي آبادي، محمدعلي وارسته و محمد بيات تعيين شدند تا به خوزستان بروند و از شركت نفت انگلستان (BP) خلع يَد به عمل آورند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ضرغام وزیرگمرکات کابینه دکتر منوچهر اقبال: اگر جنس قاچاق وارد کشور شود، مرزداری را رسوا می کنم ـ چرا بايد چشم به عايدي نفت داشته باشيم
علی اکبر ضرغام

علی اکبر ضرغام وزیر گمرکات و انحصارات کابینه دکتر منوچهر اقبال در نطقی در 22 اردیبهشت 1336 (12 ماه می 1957) گفت که مانع از ورود اجناس دست دوم و اجناسی که تولید آنها در کشور امکان پذیر است خواهد شد.
     وی که یک نظامی 46 ساله و قبلا رئیس سازمان قند و شکر و اداره کمرگات بود و از فروردین ماه همان سال وزیر شده بود گفت که شرم آور است اجناس نامرغوب و یا دست دوم به ایران وارد و به معرض فروش گذارده شود. ما را چه می شود که تا به این اندازه حقیر شده ایم؟!. چرا باید تولید ما کاهش یابد و چشم به چندرقاز عایدی از نفت داشته باشیم؟. به هرحال من اجازه ورود چنین اشیایی را نمی دهم و اگر قاچاقی وارد شوند، ژاندارمری و مرزداری را رسوا می کنم.
     «سازمان گمرکات» همان سال تبدیل به وزارت گمرکات شده بود. ضرغام که 65 سال عُمر کرد در طول وزارت خود تحوّل بزرگی در امر «گمرک ـ داری» ایران به وجود آورد. وی پس از آن وزیر دارایی و سپس سناتور شد و نیز موسس بانک اصناف.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تخریب گور رضاشاه به تصمیم شیخ صادق خلخالی و ...
22 ارديبهشت 1359 تخریب آرامگاه رضاشاه پهلوی در شهر ری که ایران را از یک سرزمین ملوک الطوایفی و پر هرج و مرج به صورت کشوری پیشرفته با قدرت مرکزی در آورده بود، خوزستان نفتدار را به قلمرو تهران بازگردانیده بود، دانشگاه و مدارس بسیار ساخته بود به اراده شیخ صادق خلخالی قاضی شرع دادگاه انقلاب آغاز شد. خلخالی خود نخستین کلنگ تخریب را بر ساختمان فرود آورده بود.
    به گزارش روزنامه های تهران که می توان آنهارا در آرشیو کتابخانه ها مشاهده کرد و کاپی (کُپي) گرفت، تخریب گور پهلوی یکم همراه با اشک ریختن دهها ایرانی بود که در محل حاضر شده و از شيخ خلخالی خواسته بودند که از تخریب آن گور دست بردارد که موفق به تغییر تصمیم او نشدند. از آنجاکه که ساختمان مستحکم بود، شيخ خلخالی برای تخریب آن، چند بولدوزر و جراثقال به محل آورد. ابوالحسن بني صدر رئيس جمهور وقت تخریب آرامگاه رضاشاه را یک عمل خودسرانه و خلاف منطق اعلام کرد. تني چند از شهروندان گفته بودند که همين رضاشاه بود که موافقت کرد به مناسبت فوت آيت الله شيخ عبدالکريم حائري يزدي از مراجع شيعه در دهم بهمن ماه 1315 تعطيل عمومي اعلام و بازارها بسته شود و کمکِ بزرگ آيت الله حائري در بازسازي شهر قم که در سيل سوم خرداد 1313 آسيب ديده بود يادآور مردم شود.
    رضاشاه در ژوهانسبورگ آفریقای جنوبی و در تبعید و حَصرِ دولت لندن درگذشته بود و جسد او پس از مومیایی شدن در مصر، چند سال بعد به تهران منتقل و مدفون شده بود.
    رضاشاه پهلوی (متولّد مارس 1878 ـ اسفندماه) که تا سپتامبر 1941 بر ایران حکومت کرد پس از اشغال نظامی ایران که اگر خیانت چند فرمانده نظامی و سیاستمدار در کار نبود به آن آسانی صورت نمی گرفت کناره گیری کرد و دولت لندن ـ یکی از اشغالگران ـ او را نخست به جزیره موریتوس (موریس) و سپس به آفریقای جنوبی تبعید کرد که در 26 جولای 1944 (66 سالگی) در ژوهانسبوگ بر اثر بیماری قلب درگذشت. چون جنگ دوم جهانی هنوز درجریان بود فرزندش محمدرضاشاه، جنازه پدر را به مصر انتقال داد که در اینجا مومیایی و در مسجد الرفاعی نگهداری شد و در ماه می 1950 (اردیبهشت 1329) پس از آماده شدن آرامگاه، به ایران منتقل و دفن شد. خلبان هواپیمای حامل جسد ـ طبق دستور ـ در مسیر خود به ایران جسد را بر فراز کعبه طواف داده بود.
    سوم اردیبهشت 1397 (23 اپریل 2018) یک بار دیگر رضاشاه پهلوی خبر رسانه ها شد و آن، یافت شدن یک جنازه مومیایی شده در ضلع غربی حَرَمِ شاه عبدالعظیم در شهرِری و در جریان خاکبرداری جهت گسترش آستان حَرَم بود. همان روز در این زمینه اظهارنظرهای متعدد شده بود. ولی از آنجاکه در ایران مومیایی کردن اجساد ایرانیان صورت نگرفته است احتمال قریب به یقین داده شد که جسد متعلق به رضاشاه پهلوی باشد که پس از تخریب آرامگاه به دست شیخ صادق خلخالی قاضی وقت دادگاه شرع در گوشه ای در همان محل دفن شده بود. بعدا یک مقام محلی گفت که جسد دوباره دفن شده است ولی به محل دفن اشاره نکرد.
    به گزارش رسانه ها، یک عضو شورای شهر تهران، درباره جسد مومیایی شده گفته بود آخرین خبری که داریم این است که جسد مومیایی را که شباهتأ متعلق به پهلوی یکم بوده در همان محدوده حرم عبدالعظیم که مدفون بود، دوباره دفن کرده‌اند. او به محل دقیق دفن اشاره نکرد و تنها گفت که مسئولان امر محل آن را می‌دانند.
    در زیر، کپی صفحه اول روزنامه اطلاعات مورّخ 22 اردیبهشت 1359 حاوی تیتر تخریب آرامگاه رضاشاه درج شده است:
    



    
اين تصوير را، گويا يکي از کارکنان جريان خاکبرداري از محل، با سلفون خود گرفته بود که انتشار يافته و گفته شده بود که متعلق به رضاشاه پهلوي است

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
خبرگزاری مِهر: حذف 4 صفر از پول ملّی، طرحی برای سرگرم کردن مردم ـ طرحی که دردی از اقتصاد کشور دوا نخواهد کرد ـ طرحی با امّا اگرهای بسیار
خبرگزاری مِهر ـ 22 اردیبهشت 1399 (کُد مطلب: 4922267): چند روز پیش که مجلس دهم [چند هفته پیش از پایان این دوره] لایحهِ حذف 4 صفر از پول ملّی و تبدیل نام آن از ریال به تومان را تصویب کرد، ذهن بسیاری از افرادِ سن و سال‌دارترِ جامعه را به سال‌های خیلی قبل باز می‌گرداند [که پول ملی، صِفر چندان نداشت و اسکناس بزرگ؛ 20 تومانی بود]. حال معلوم نیست که فلسفهِ اصرار دولت و گردن نهادن مجلس دهم به آن و تصویب لایحه ای که در شرایط کنونی اقتصاد کشور، دردی را دوا نخواهد کرد و با وجود تورّم بالا، آسیب زننده هم خواهد بود، چیست؟!. رئیس کل بانک مرکزی در همان روز که مجلس، لایحه دولت مبنی بر حذف 4صفر از پول ملی را تصویب کرد، در پیامی از نمایندگان مجلس در تصویب لایحه قدردانی کرد ـ لایحه ای که هنوز؛ امّا و اگرهای بسیار در مورد آن وجود دارد. واقعیت آن است که اقتصاد کشور، حتی نظام بانکی و خود بانک مرکزی نیاز به اقدامات و اصلاحات متعدد دارد که اولویّت آنها بسیار بالاتر از حذف چهار صفر از پول ملی است.
    در این میان، برخی «حذف 4 صفر از پول ملی در شرایط کنونی» را تنها طرحی برای سرگرم کردن مردم می‌دانند و برخی دیگر بر این باورند که این کار، فقط یک سود دارد و آن هم ساده‌سازی عملیات حسابداری است. بنابراین، چنین طرحی در شرایط کنونی اقتصاد کشور، چرا باید وقت و انرژی بسیاری را به خود اختصاص دهد؟.
    سیدمحمدصادق الحسینی، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) در این رابطه با اشاره به تورّمی که کشور با آن درگیر است، بر این باور است که حذف صفر از پول ملّی، هیچیک از اهداف دولت از جمله کاهش درصدِ تورّم یا سرعت‌بخشی به رشد اقتصادی را محقّق نخواهد کرد. بنابراین، باید به تهیه و اجرای طرح‌هایی پرداخت که نیاز امروز نظام بانکی و اقتصاد کشور است.
    استاد الحسینی معتقد است که در مورد حذف صفر از پول ملی، کارشناسان بارها و بارها بی‌اثر بودن این طرح در شرایط کنونی اقتصاد ایران را تاکید کرده و راههای متعدد دیگری مطرح ساخته اند. از این طرح، جز آسان‌سازی محاسبات حسابداری نمی‌توان تأثیر بر متغیّرهای کلان اقتصادی را انتظار داشت. موضوعی که بسیاری از اقتصاددانان در اولویّت می‌دانند؛ کنترل و کاهش تورّم و نگهداری آن در سطح پایدار است.
    در گزارش مشروح معاونت بررسی‌های اقتصادی اتاق بازرگانی تهران نیز عنوان شده است که این سیاست [حذف صِفر از پول ملی] معمولاً در کشورهایی موفق بوده که پیش از اجرای طرح، اقدام به اصلاحات اقتصادی کرده و برنامه‌های ثبات ساز را پیاده کرده‌ بودند. بنابراین، به نظر می‌رسد که در شرایط فعلی اقتصاد کشور؛ وضعیت عدم ثبات اقتصادی، تورّم بالا و عدم ثبات در تصمیم‌گیری ها، زمینه برای اِعمال سیاست حذف صفر از پول ملی کشور مساعد نیست و این سیاست به تنهایی نمی‌تواند راهکاری برای رفع برخی از مسائل موجود باشد.
    فعالان اقتصادی بر این باورند که با توجه به تجاربِ اقتصادهای ناموفق [کشورهای دیگر]، در صورت اجرای این طرح [حذف صفرها، اگر قانون شود]، ممکن است بحران‌های بعدی به ویژه افزایش بیشتر سطح عمومی قیمت‌ها را به همراه داشته باشد. اگر طرح حذف صفرها به مرحله اجرا برسد، برای پیاده کردن آن الزامات فنی از جمله تغییرات سیستم‌های پرداخت، سیستم‌های حسابداری، سوابق آماری و جمع‌آوری پول‌های جاری از گردش دارد و مستلزم تحمل هزینه‌ برای دولت که در این شرایط، با توجه به کسری بودجه دولت و پیش‌بینی منابع برای تأمین آن نیاز به بررسی بیشتری دارد.
    رئیس کل بانک مرکزی در پاسخ به انتقادات افرادی که گفته اند حذف صفر از پول ملی، هیچ تأثیری برکاهش تورّم و رشد اقتصادی ندارد گفته است که تیم وی در بانک مرکزی نیز هیچگاه نگفته‌اند که این کار در رشد اقتصادی و کاهش تورّم تأثیر دارد، حذف چهار صفر پیشنهادی برای تسهیل امور است، و رابطه با ارزها!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي داستان نويسي
روزنامه نگار ـ داستان نویس آرژانتینی که ضعف های انسانی را منعکس و راه حل و اصلاح نشان می داد
Marco Denevi

مارکو دِنِوی Marco Denevi داستان نویس و روزنامه نگار بنام آرژانتینی 12 ماه می 1922 به دنیا آمد و به موازات روزنامه نگاری دهها کتاب داستان نوشت. وی در داستانهای خود تلاش کرده است که ضعف های انسانی را منعکس کند تا از تکرار آنها جلوگیری شود. مارکو کوتاهی پدر و مادر و جامعه (دولت) را در پرورش کودک و نوجوان عامل فقر وجدان و ضعف رفتار و در نتیجه داشتن تمایل به فساد در سنین بالا می دانست و در قالب داستان راه اصلاح نشان می داد.
     چند داستان از نوشته هاي مارکو به صورت فیلم سینمایی درآمده اند. در فیلم سینمایی تولید شده بر پایه داستان او؛ «مراسم پنهانی» که شرح انحرافات یک زن و دختر خوانده او است، الیزابت تایلور، میافارو و رابرت میچم معروف ترین بازیگران وقت ایفای نقش کرده بودند.
    وی در مقالات ژورنالیستی خود نیز به جای انتقاد صریح و صِرف، با اشاره به ضعف و اشتباه راه اصلاح نشان می داد و دلسوزی می کرد و بنابراین، مخالف و دشمن نداشت. او تأکيد بر نوشتن مقاله آموزنده و سازنده کرده است.
    کتاب های دنِوی به 15 زبان ترجمه شده اند و برخی از داستان های او تا یک میلیون نسخه فروش داشته اند. وی 12 دسامبر سال 1998 درگذشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
عواملي كه حکومت و دمكراسي را تضعيف مي كنند (خالهاي سرطاني)
نشست انديشمندان و استادان علم حكومت «براي بحث درباره عوامل اداري كه حکومت و دمكراسي را تضعيف مي كند» دوازدهم ماه می 1964 با صدور قطعنامه اي پايان يافت كه «كاتلين نويل» بعداً شرح مذاكرات، متن و تفسير اين قطعنامه را به صورت كتابي قطور در آورده است. قبلا هم در زمينه اين نشست، كتابي دد 128 صفحه تحت عنوان «خال هاي سرطاني دمكراسي» انتشار يافته بود.
     هدف از نشست سال 1964 عمدتاً بحث درباره عوامل داخلي (اداري) تضعيف حکومت و دمكراسي بود. در اين نشست، با توجه به تجربه سالهاي 1904 تا 1964، خالهاي سياه سرطاني یک دولت و دمكراسي به اين شرح مشخص شده بود:
    ــ قوم وخويش بازي و رعايت حال نزديكان و دوستان (نپوتيسم) كه در ساير كاركنان و مردم معمولي ايجاد عُقده و كينه و در نتيجه ضعف وفاداري خواهد كرد.
     ــ سوء استفاده مقامات انتصابي (دولتي) و انتخابي (نمايندگان) از قدرت.
    ــ تسليم شدن مقامات اداري به تهديد و ارعاب اصحاب نفوذ و قدرتمندان.
    ــ ضعف ميهندوستي، عدم دلسوزي، عدم احساس تكليف و قبول مسئوليت، قانون گريزي مقامات مياني ادارات دولتي و ....
    ــ وجود دورويي و چاپلوسي در سازمانهاي دولتي و ميان رئيس و مرئوس (كه طبق مذاكرات اين نشست، از قرن سيزدهم و دوران تفوق مغول ها بر آسياي غربي (از جمله ايران)، روسيه و ديگر مناطق مغول زده اروپا ريشه گرفته است.
    ــ استخدام و انتصاب بدون انتشار آگهي هاي عمومي و گزينش بهترها.
     ــ آلودگي كاركنان نهادهاي عمومي به اعتيادات زيان آور كه نتيجه اش رواج ارتشاء، بي حالي (تنبل بودن) و عادي شدن ارتشاء خواهد بود و لزوم معاينه كارمندان در زمانهاي معين از لحاظ اعتياد و مراقبت بر رفتار آنان از نظر اعتيادات ديگر از جمله قمار و شركت در مجالس خوشگذراني و معاشرت هاي خلاف اخلاقيات كه در آنان نياز به درآمد بيشتر و احتياج به استراحت و خواب را افزايش مي دهد و قدرت كاركردن و فكر كردن و خلاقيت را كاهش.
     ــ بر اين خالهاي سرطاني، سهل انگاري مردم در دادن اطلاع به دستگاههاي مربوط و بي توجهي رسانه هاي گروهي در اين زمينه اضافه شده بود.
    به اين ترتيب؛ به نظر مي رسد كه نشست سال 1964، پنجاه درصد مسئله را به گردن بي حالي مردم و بي اعتنايي و احیانا احتیاط رسانه ها انداخته بود كه پيگير قضيه نمي شوند و افشاگري نمي كنند.
     از اين قطعنامه چنين بر مي آيد كه اگر رسانه ها انتقاد، و مردم شكايت و دادخواست دهند نيمي از خالهاي سرطاني با جرّاحي برداشته خواهد شد و برداشتن نيم ديگر تكليف مشترك سه قوه حكومتي است كه چه بهتر، كه متفقا اقدام كنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
صنايع و فنون
رونمایی نخستین کامپیوتر جهان در 1941 در برلین ـ یک مهندس آلمانی آن را ساخته بود
Konrad Zuse


    12 ماه می سال 1941 (دوران جنگ جهاني دوم) كنراد زوس Konrad Zuse دانشمند آلماني كامپيوتري را كه ساخته بود ـ دیجیتال، خودكار و دارای توان برنامه نگاري (پروگرامينگ) ـ در شهر برلين رونمایی کرد. وي كه در دسامبر 1995 و در 85 سالگی درگذشت و در رياضي ـ فيزيك دكترا داشت و در دانشگاه تدريس مي کرد در زمان اختراع كامپيوتر (ماشين حسابگر) 31 ساله بود.
     كنراد زوس ماشين اختراعي خود را «Z3» نام نهاده بود. از این کامپیوتر به عنوان نخستین کامپیوتر کامل جهان نام برده شده است. نیروی هوایی آلمان (لوفت وافه) نخستین سازمانی بود که کامپیوتر ساخت مهندس کنراد زوس را بکار گرفت. متفقین که پی به وجود چنین دستگاهی برده و محل استقرار آن را یافته بودند در سال 1943 این محل را بمباران و نابود کردند. بعدا معلوم شد که متفقین از طریق جاسوسان خود محل استقرار کامپیوترهای Z3 را کشف و بمباران کرده بودند.
    پس از جنگ، كنراد به پژوهشگري ادامه داد و نخستين زبان پروگرام كردن را طراحي كرد و نامش را «پلان كالكول» گذارد. وي جزئيات طراحي اين زبان را در سال 1948 منتشر ساخت. زوس كه براي ادامه كار شركتي تشكيل داده بود سپس كامپيوتر تكميل شده خود به نام «زي ـ 4» را ساخت كه نخستين كامپيوتر بازرگاني (عمومی و در دسترس همگان) در جهان بشمار مي آيد. شركت زوس سپس با كمپاني هاي انگليسي ـ آمريكايي از جمله آي. بي. ام همكار شد و .... Konrad Zuseدر برلین به دنیا آمده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
هشدار: زيان سنگين نسل معاصر از خبررساني غير حرفه اي
سردبيران و ناشران روزنامه هاي بزرگ (روزنامه هاي غير محلي، اصطلاحا سراسري و عمدتا از كشورهاي پيشرفته) در پايان نشست جهانیِ 5 روزه خود كه هفتم مي 2004 آغاز شده بود از اينكه وسائل خبررساني غير حرفه اي تازه از جمله سيستم سلفون (تلفن موبايل)، وب لاگها، خبرگزاري هاي يك و يا چند نفره و خبرگزاري هايي كه جاي دفاتر روابط عمومي را گرفته اند و يكسويه مطلب مي فرستند؛ به جاي روشنگري، مخاطبان را گمراه و سردرگم مي كنند ابراز نگراني كردند و اعلام داشتند كه دست اندركاران اين خبر رسان ها روش خبرگيري و خبرنويسي ژورناليستي و مطابق قواعد و ضوابط را نمي دانند و يا آن را بكار نمي گيرند و اصولا هدف هاي ديگري از كار خود دارند و ....
     در اعلاميه اين نشست آمده بود كه دستگاههاي خبر رساني غير حرفه اي كه به اصول روزنامه نگاري واقف نيستند هر خبري، ولو نادرست و تحريف شده را كه به دست آورند، بدون ذكر سابقه و تكميل عناصر خبر، به زباني نامانوس (غير ساده و اطلاعيه وار) منتشر مي سازند و چون اخبار آنها كوتاه است نمي توانند توضيح كامل بدهند و اين اطلاعات در بخش اخبار علمي خود در ذهن استفاده كنندگان جوان از اين اخبار چنان نقش مي بندد كه اصلاح حافظه آنان دشوار است و بر خلاف پيش بيني انديشمندان كه نسل جوان، نسلي آگاه و روشنتر خواهد بود، اگر منابع اخبار و اطلاعات اين نسل اين ابزارهاي غير حرفه اي باشند چنين نخواهد بود. با اين ابزارها، نسل جوان به جاي اطلاعات درست و تحليل شده، اخبار و اطلاعات نادرست را در حافظه قرار مي دهد و تحت تاثير اين معلومات غير دقيق قرار مي گيرد؛ همان اطلاعات نادرست را بكار مي برد و به ديگران هم منتقل مي كند كه براي جامعه رو به كمال امروز خطرناك است. خبرنويسي و تشخيص درست از نادرست تجربه فراوان و مهارت مي خواهد كه دولتها به عنوان مسئولان جامعه بايد به آن توجه كنند و با تدوين ضابطه تا دير نشده است خطر را برطرف سازند.
    این سردبیران و ناشران در نشست سال 2011 خود ضمن تکرار نگرانی نشست سال 2004 خود و گسترش خبررسانی غیر حرفه ای از سرچ انجین ها که بر پایه اعلان و داشتن قرارداد با برخی از رسانه ها، اخبار روز را تنها از همان رسانه ها نقل می کنند انتقاد کردند و خواهان تاسیس یک سرچ انجین جهانی بی طرف شدند. در آن زمان هنوز سوشل ميديا در آغاز کار خود بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بحث مرگ تدریجی نشریات چاپی ـ کاهش تيراژها و بي توجهي به خواست مخاطبان ادامه دارد
در دومین ماه بهار 2007 دلسوزان ژورنالیسم ازجمله بنیاد نوسازی روزنامه نگاری به صورت جداگانه جهت یافتن راه حل برای مسئله جهانی کاهش تیراژ نشریات و مخاطبان شبکه های تلویزیونی دست بکار شده بودند و بنیاد نوسازی یک نشست طولانی تشکیل داده بود. در این نشست، روزنامه نگاران حرفه ای و استادان دروس روزنامه نگاری و ناشران شرکت کرده بودند.
     تا آن زمان (سال 2007)، کاهش متوسط تیراژها از 9 درصد بیشتر نشده بود. این کاهش از سال یکم قرن 21 آغاز شده بود. در پایان جلسات ماه اپریل 2007، علل این کاهشِ مخاطبان رسانه های مورد بحث، کشف و اعلام شده بود که جمع بندی این علل از این قراربود:
     1 ـ قرارگرفتن اخبار خبرگزاری ها در اینترنت که قبلا تنها برای مشترکین (رسانه ها) ارسال می شد.
     2 ـ قرارگرفتن اعلان های کوتاه کلاسه شده (نیازمندی ها) و آگهی های تجاری در اینترنت (نِت ورک ها، آنلاین ها و ضمیمه اخبار آنلاینِ رسانه ها در سرچ انجین ها و ...) که قبلا به صورت ضمیمه (پری پرینت) درلای روزنامه ها توزیع می شد و یا اینکه چندین صفحه از روزنامه به چاپ آنها اختصاص می یافت که مورد نیاز مُبرم مردم بوده اند.
     3 ـ تغییر روانشناسی مردم قرن 21، عادت آنلاین خوانی و کم حوصله شدن آنان و بیزاری از سیاستبازی ها و جلب توجه ایشان به اخبار کوتاه، اخبار تصویری، کاریکاتور و مطالب حاشیه ای و آموزش دهنده.
     4 ـ خروج تدریجی خبرنویسی از قاعده و اصول خود (قرارداده نشدن عناصر ششگانه هر خبر در زیر هم بر حسب اهمیت عناصر و تنظیم به صورت هرم = مثلث معکوس، که مخاطب با خواندن پارگراف اول ـ لید خبر ـ متوجه رویداد شود و اگر موضوع برایش جالب نباشد وقت خودرا صرف خواندنش نکند و پشیمان و عصبی نشود و همچنین نبود همه شش عنصر خبر ـ کی، کجا، کِی، چی، چرا و چگونه ـ تا جای سئوال در ذهن مخاطب باقی نگذارد).
     5 ـ جلب روزنامه نگاران ماهر به کار روابط عمومی که از دهه آخر قرن بیستم، علاوه بر مؤسسات، تقریبا هر دولتمرد و سیاستمدار و بازرگان در کنار خود دارد و نیز ایجاد وبلاگ شخصی و پرداختن به آن و آنلاین نگاری.
    قرار شده بود که این دریافت ها (نتایج حاصله از نشست)، به رسانه ها منعکس شود تا به اصلاح خود بپردازند. بنیاد نوسازی نیز تصمیم گرفته بود که هر سال و یا هر دو سال یک نشست در این زمینه تشکیل دهد.
    با توجه به نتایج نظر سنجی ها، رِیتینگ ها و آمار تیراژها؛ اواخر بهار 2009 اعلام شد که که نشریات و شبکه های تلویزیونی به دلیل کمبود روزنامه نگار ماهر و حرفه ای (فردی که روزنامه نگاری را پیشه ـ تنها شغل ـ مادام العمر خود قرار داده باشد)، توصیه های سال 2007 تماما به اجرا در نیامده بود و میزان کاهش تیراژ نشریات به هفده درصد و مخاطبان شبکه های تلویزیونی به شش درصد رسیده بود و در نظر سنجی ها 11 درصد خریداران روزنامه ها هم گفته بودند که عادت خرید و دریافت روزنامه (ازطریق هُم دلیوری ـ به خانه رسانی) را از دست نداده اند ولی حوصله بازکردن و خواندن آنها را نیافته اند و به همین ترتیب اخبار تلویزیون ها که برای اطاق پخش می شده و آنان توجه به آن نداشته اند زیرا خبرها گزینشی و برحسب منافع و سیاست صاحب رسانه بوده و از قلم افتاده زیاد است. که بازهم توصیه شد نشریات و شبکه های تلویزیونی ضمن بازگشت به اصول خبرنویسی اصیل (خبر مطلق، کوتاه و بدون لفّاظی و جهت گیری) به آنلاین خود (ادیشن اینترنتی) نیز توجه کنند زیرا که جبر زمانه این تغییر تاریخی را ایجاب می کند. اِعمالِ نظر فقط از طریق تفسیرها باشد، نه اخبار مطلق.
    نشست سال 2010 بنیاد نوسازی روزنامه نگاری از سی ام اپریل (دهم اردیبهشت) کار خودرا در دانشگاه سانفرانسیسکو آغاز کرد که چهار روز طول کشید. در آستانه این نشست اعلام شده بود که بر میران افت تیراژها در شش ماه گذشته (از اکتبر 2009 تا مارس 2010) هشت و هفت دهم درصد اضافه شده بود و با این حساب، اصحاب نظر گفته اند که جلوگیری از مرگ تدریجی نشریات چاپی تقریبا محال به نظرمی آید و باید توصیه به گسترش و بهبود «آنلاین» هر نشریه و شبکه های تلویزیونی شود و نشریات، مجله هفتگی دایر کنند (نه هفته نامه، مجله با کاغذ خوب و مطالب تکمیل شده و پُر از تصویر)، زیراکه که اُفت تیراژ مجله ها هنوز [سال 2010] از یک درصد بیشتر نشده است [نشده بود].
     سه ماه بعد گزارش شد که بهای لپ تاپ ها تا حدود سیصد دلار کاهش یافته و تولید انبوه «مینی لپ تاپِ ده اینچی که در کیف دستی هر بانو جای می گیرد و آندرویدها و سِلفون ها» دسترسی هر فرد را به سایت های خبری موجود در اینترنت میسر ساخته است.
     در همین گزارش آمده بود که گلایه مخاطبان از سرچ انجین ها و از تکرار یک مطلب، روزافزون است. این مخاطبان که صدایشان به گوش کمیسیون دولتی ارتباطات آمریکا (اف سی سی) هم رسیده بود گفته بودند که این سرچ انجین ها مطالب نشریات و تلویزیونهای مورد نظر خودرا (رسانه های مشتری و مندرج در لیست شان) را در شبکه قرار می دهند نه همه را که عادلانه و منصفانه نیست.
    بنیاد نوسازی روزنامه نگاری (ژورنالیسم) در نشست سال 2017 خود بر عوامل کاهش تیراژ نشریات و مخاطبان شبکه های تلویزیونی، گسترش توجه به سوشیل میدیا و «شهروند ـ روزنامه نگار» را اضافه کرد و آن را در موارد متعدد، از عوامل تضعیف ژورنالیسم اعلام کرد و از افتادن رسانه های حرفه ای به دست اشخاص و کمپانی های خارج از این حرفه نیز ابراز نگرانی کرد. در دو دهه نخست قرن 21 و بویژه از سال 2010 کمپانی های بزرگ و برخی سرمایه داران با هدف تأمین منافع خود و حمایت از سیاستمداران مورد نظر، روزنامه های بزرگ را خریداری کرده اند ازجمله واشنگتن پست و مقداری از سهام نیویورک تایمز و ... را. آنها قبلا سهام رادیو تلویزیون ها را خریده بودند. برخی از نشریات خریداری شده، اخبار را به صورت گزینشی درج و برخی از عناصر خبر را حذف و مطالبی دیگر بر آن اضافه می کنند. ابراز نظر با هر مخالفتی در قالب مقاله مانعی ندارد ولی نه در قالب خبر. همین مسئله بزرگ قرن 21، دارد مخاطبان را متوجه سوشل میدیا می کند که مطالب اینها هم شخصی و نادقیق است.
    در این نشست، پوشش ندادن تعمدي برخي از رويدادها و نفرستادن خبرنگار به برخي صحنه ها و ناديده گرفتن وضعيت برخي از افراد نيز سانسور تلقي شده بود و .... همچنین از سیاسی کاری و سودجویی سرچ انجین ها که کارشان شده است تبعیضی، ابراز نگرانی شده بود.
    در نشست سال 2019 کاهش کم سابقه تیراژها و مخاطبان، منحصرا آنلاینی شدن حدود یک سوم نشریات، تعطیل شدن و فروش ساختمان های دفاتر بسیاری از روزنامه ها و تغییر روانشناسی و عادت خبرخواندن و خبر دیدن مورد بحث قرار گرفته بود و نیز زیان افزایش اینترنتی شدن آگهی ها و ارسال ایمیلی آنها به متقاضیان و علاقه مندان برای رسانه های همگانی (مَس میدیا).
    طبق گزارش ميديا ريسرچ ها، در پی همه گیر شدن (پاندمیک) بیماری ناشی از ویروس کرونا (کووید ـ 19) از آغاز سال 2020، ترس از آلوده شدن نشریات به این ویروس در جریان توزیع آنها، آهنگ کاهش تیراژها را بیشتر کرده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انتقاد «کیهان» در اردیبهشت 1392 از تبلیغ ِ دو داوطلب نامزدی انتخابات ریاست جمهور در چند روزنامه و یک دیدگاه
کیهان ـ روزنامه وابسته به دفتر رهبری جمهوری اسلامی ـ در صفحه دوم شماره 20488 (دوشنبه 23 اردیبهشت 1392) خود و دو روز پس از پایان مهلت ثبت نام داوطلبان نامزدی برای انتخابات رئیس جمهور نوشته بود:
    "در آخرين روز، چهره‌هاي سياسي متعدد ثبت‌نام کرده بودند اما روزنامه خورشيد (وابسته به سازمان تأمين اجتماعي)، شهروند (وابسته به هلال‌احمر)، هفت صبح (وابسته به مشائی)، آرمان، آفتاب، شرق، اعتماد، بهار و ...، طيف روزنامه‌هاي اجاره‌اي ـ زنجيره‌اي وابسته، تمام و يا بخش اعظم صفحه اول خودرا به بزرگ‌نمايي ثبت‌نام مشايي و هاشمي رفسنجاني اختصاص دادند [داده بودند].
    روزنامهِ تأمين اجتماعي (خورشيد) عکس اول خودرا به مشايي اختصاص داده و تيتر بزرگ زنده‌باد بهار را در کنار آن منتشر کرده و روزنامه ِ هلال‌احمر (شهروند) عکس‌هاي مشايي و هاشمي را و ....
     اين پروپاگانداي رسانه‌اي در حالي است که مشابه آن در سال 1384 براي هاشمي مشاهده شد، اما به رغم غوغاي انبوه رسانه‌اي، جمهور مردم به اين نشريات «نَه» گفتند و ....".
    
    ......
    یک نظر: طبق اصول ژورنالیسم، در رسانه های حرفه ای تبلیغ در قالب خبر ـ نَه اعلان و آگهی، نباید صورت گیرد. روزنامه عمومي نباید در نقش روزنامه حزبی ـ جناحی و ... ـ روزنامه اختصاصی ظاهر شود. چرا باید سازمان تامین اجتماعی، جمعیت هلال احمر و ... روزنامه عمومي داشته باشند؟، نشریه اختصاصی و تخصّصی، بله. متاع رسانه عمومی را ژورنالیست حرفه ای و وفادار به اصول و قواعد ژورنالیسم تهیه و عرضه می کند که در جهان امروز، ژورنالیستِ به معنای واقعی کلمه و واجد همه شرایط این پیشه، موجودی است کمیاب، و خارج شدن رسانه عمومی که چنین ژورنالیست هایی نداشته باشد از مسیر حرفه، امری است که اتفاق می افتد. «تبلیغ» از «خبرمطلق» جدا است. روزنامه نگاری گرامر ویژه خود را دارد و خبر، نظر (مقاله)، فیچر، کانتِکست و ... طبق قواعد خاص و معیّن نوشته و تنظیم می شوند. سردبیر اجرایی یک رسانه باید یک ژورنالیست باتجربه و ماهر باشد و وفاداری خود به اصول ژورنالیسم را در طول کار ـ در دوران خبرنگاری و دبیریِ میز خبر به اثبات رسانده باشد. رسانه حرفه ای و ژورنالیست کمک مالی از دولت ، دولتمرد و سیاستمدار نمی پذیرند و اتکای آنان به مخاطبانِ شان است که اگر متاع آنان خوب باشد خریدار فراوان خواهند داشت. نشریات اختصاصی مبلّغِ سازمان، حزب و ناشر خود و افراد و سیاست های «مورد نظر» انها هستند و با پول آنها اداره می شوند. ناشر یک نشریه عمومی که در حد هزینه هایش مخاطب و درآمد از آگهی ندارد به جای کاستن از هزینه و یا گرفتن وام بانکی نباید برای ادامه بقاء به سرمایه گذار و افراد و سازمانهایِ در جستجوی وسیله تبلیغ متوسل شود [و به قول کیهان؛ اجاره ای شود] و حتی چشم به کمک مالی دولت داشته باشد. ناشر یک نشریه عمومی نباید جز رعایت اصول حرفه ژورنالیسم، هدف های دیگری را هم دنبال کند و نشریه برایش یک وسیله و نردبان باشد. نشریه داشتن باید پیشهِ فرد باشد ـ پیشه کامل.
    در یک نظام اسلامی که ترویج اخلاقیات، خوبی ها، دفاع از حق و حقیقت، قطع فساد و تباهی و تبعيض، تامین منافع انسان و ارتقاء شئون آن باید سرلوحه برنامه ها باشد؛ لازم است که هرگونه اصلاحات از رسانه ها و رسانه داري آغاز شود که خودِ رسانه ها ابزار اصلاحات دیگر هستند.
     گفته شده که اگر در چند دهه گذشته به غیر روزنامه نگار مجوّز انتشار نشریه عمومی داده شده به این سبب بوده که در قانون مطبوعات مصوّب سال 1364 (تدوین شده در زمان وزارت محمد خاتمی) شرطِ «روزنامه نگار بودنِ» متقاضی نشریه وجود ندارد! ـ روزنامه نگار بودن یک فرد باید به اثبات برسد ـ تجربه روزنامه نگاریِ چند ساله از خبرنگاری تا دبیری و سردبیری، تحصیلات مربوط و نداشتن شغل دیگر. در قوانین پیشین (پیش از قانون مصوّب سال 1364)، به کارمند دولت (کارمند شاغل، نَه بازنشسته) مجوز نشریه عمومی داده نمی شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
قانون جلوگيري از ورود شعارهاي انقلاب فرانسه به انگلستان
«ويليام پيت» نخست وزير وقت انگلستان 12 ماه مه 1799 در شوراي وزيران اين كشور اعلام كرد كه به منظور جلوگيري از ورود شعارهاي انقلاب فرانسه به آن كشور لايحه اي تنظيم كرده است كه آن را بزودی به پارلمان خواهدداد. وی گفت که علاوه براین قانون، ما (دولت) باید بکوشیم که به خواست های منطقی و قانونی، پیش از آنکه فریادشوند گوش فرادهیم و مسائل را بموقع حل کنیم. دولت برای شنیدن مشکلات و خواست هاست ـ شکایت ها در آغاز کار آرام و بدون صدا هستند.
     اين لايحه 12 ژوئن همين سال به تصويب پارلمان انگلستان رسيد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قتل نخست وزير انگلستان در پارلمان
Spencer Perceval
«اسپنسر پرسوالSpencer Perceval» نخست وزير 50 ساله انگلستان و پدر شش پسر و شش دختر يازدهم ماه مه 1812 در تالار انتظار مجلس نمايندگان اين كشور به دست يك مرد ورشكسته به نام «جان بلينگامJohn Bellingham» كشته شد. جان كه بر اثر بدي اوضاع اقتصادي كه نتيجه درگيري انگلستان با ناپلئون در جنگها و نيز تحريم اقتصادي انگلستان از سوي فرانسه و دوستان فرانسه بود، سرمايه خود را از دست داده و ورشكست شده بود براي دادن عريضه به نخست وزير به مجلس رفته بود كه در آنجا به قتل پرسوال دست زد. با اين كه عده اي شهادت داده بودند كه جان به علت ورشكستگي دچار حالت خشم و حواس پرتي شده بود، دادگاه توجه نكرد و وي اعدام شد. دهها سال بعد، نوه پرسوال كه تاريخ خوانده بود بيوگرافي پدربزرگ را نوشت كه باقي مانده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعتراض رئيس جمهوري آمريكا به آلمان درباره غرق كشتي مسافربر انگليسي لوسي تي نيا (لوزيتانيا = لوسيتانيا)
پس از اصابت اژدر، لوسي تانيا در حال فرورفتن به اعماق دريا

وودرو ويلسون رئيس جمهوري وقت آمريكا 12 ماه مي 1915 (دومين سال جنگ جهاني اول)، پنج روز پس از غرق شدن كشتي مسافربر انگليسي «لوسي تِي تيا Lusitania» كه ضمن آن 124 آمريكايي هم كشته شده بودند به دولت آلمان اعتراض كرد.
    يك زير دريايي آلماني اين كشتي مسافربر 240 متري و 44 هزار تُني هشت ساله را هفتم ماه مي 1915 در نزديكي بندر ليورپول انگلستان و نه چندان به دور از ساحل ايرلند با پرتاب دو اژدر غرق كرده بود. لوسي تينيا با 1959 مسافر و خدمه از نيويورك عازم انگلستان بود كه در نزديكي اين كشور، در آبهاي ايرلند مورد حمله قرار گرفت. با غرق شدن لوسيتي نيا 1198 تن (از مسافران و خدمه) جان سپردند. در آن زمان مسافرت ميان آمريکا و اروپا با کشتي انجام مي شد.
    ويلسون در يادداشت اعتراضيه خود غرق لوسيتانيا را عملي مغاير مسافرت آزاد خوانده بود. اين اعتراض، مقدمه يافتن بهانه هاي ديگر شد تا ورود آمريکا به جنگ جهاني اول در سال 1917 توجيه داشته باشد. دولت واشنگتن با ورود به اين جنگ وارد باشگاه قدرت هاي جهاني شد.
لوسي تانيا در بندرگاه و پيش از آغاز سفر

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زادروز بمب هيدرژني
دوازدهم ماه می 1953 زادروز بمب هيدرژني است و دارندگان آن عمدتا روسيه، آمريكا و چين هستند. ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا 31 ژانويه 1950 پس از اطمينان از اتمي شدن روسيه، دستور تهيه بمب هيدرژني را بر پايه فعل و انفعالي كه حرارت خورشيد ناشي از آن است يعني ادغام هسته هاي اتم هيدرژن سنگين با اتم دئوتريوم صادر كرد. به هم پيوستگي اين دو هسته نيروي وسيعي را آزاد مي كند. طبق آمار منتشره، روس ها تعداد بيشتري بمب هيدرژني در زرادخانه خود دارند.
    سلاح اتمي از زمان پيدايش آن يك ابزار قدرت و نيز بازدارنده از يك جنگ عمومي (جهاني) بوده است. استفاده از اين سلاح جز در آگوست 1945 عملي نشد و در آن ماه آمريكا با فرو افكندن دو بمب اتمي بر دو شهر ژاپن اين دولت را مجبور به تسليم شدن كرد. در آن سال، آمريكا دارنده منحصر به فرد آن بود و پس از اين كه داشتن آن از انحصار آمريكا خارج شد، ديگر عملا مورد استفاده قرار نگرفت، ولي در تهديد كردن؛ بله.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ميترانِ سوسياليست رئيس جمهوري فرانسه شد و 16 سال پس از درگذشت او يک سوسياليست ديگر
Francios Mitterrand
در اين روز از ماه مي 1981 فرانسوا ميتران Francios Mitterrandدبير اول وقت حزب سوسياليست فرانسه رئيس جمهوري اين کشورشد. وي به عنوان نامزد حزب سوسياليست فرانسه، با كمك كمونيست هاي اين كشور و ساير گروههاي چپگرا در انتخاباتي كه سه روز پيش از آن برگزار شده بود برنده شده بود. در اين انتخابات، ژيسكار دستن رئيس جمهوري وقت فرانسه برخلاف انتظار شكست خورده بود.
     شعار انتخاباتي ميتران که دو دوره و تا سال 1995 رئيس جمهوري فرانسه بود ملي كردن بانكها و شركتهاي بيمه فرانسه، افزايش ماليات ثروتمندان، افزايش دستمزد، تأمین رفاه عمومي و پايان دادن به بيكاري بود. اين اولين بار نبود كه سوسياليست ها در فرانسه زمام امور را به دست مي گرفتند.
    شانزده سال پس از درگذشت ميتران که هشتم ژانويه 1996 در 80 سالگي فوت شد يک سوسياليست ديگر در ماه مي 2012 رئيس جمهوري فرانسه شد. او ـ فرانسوا اولند Francois Hollande و متولد 1956 است. نياکانِ اولند Hollande در جريان منازعات مذهبي، از هلند به فرانسه مهاجرت کرده بودند و براي اينکه کشور زادگاه را فراموش نکنند نام سرزمين هلند را اسم خانوادگي خود قرار دادند. فرانسوا اولند سالها دبير اول حزب سوسياليت فرانسه بود. اولاند نخستین رئیس جمهوری فرانسه بود که از کوبا دیدن کرد.
Francios Hollande

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انتقاد «ماندلا» از شکنجه زندانيان بازداشتگاه ابوغريب بغداد ـ اين شكنجه ها مغاير شئون هر انسان بوده است
11 ماه مي 2004 نلسون ماندلا مَرد محبوب جهانیان در جلسه مشترك پارلمان فدراسيون آفريقاي جنوبي كه به مناسبت دهمين سالروز انتقال قدرت به اكثريت سياهپوست برگزار شده بود گفت:
    "اين روزها عكس هايي را مي بينيم و گزارشهايي را مي خوانيم كه عوامل دو دولت مدعي رديف اول در دمكراسي [واشنگتن و لندن] مرتكب زننده ترين نوع شكنجه زندانيان شده اند. اين شكنجه ها كه مغاير شئون هر انسان است نسبت به عراقي ها در ميهن خود آنان، از سوي نيروي اشغالگر اِعمال شده است كه فراموش شدني و بخشش پذير نيست . اين اعمال، احساسات عمومي آدميان را جريحه كرده كه نسبت به هم ارتباط عاطفي دارند.".
    ماندلا اضافه کرده بود: "هنوز انتقاد جهانيان از اشغال نظامي عراق ـ بدون مجوز سازمان ملل پايان نيافته بود که اين عکس هاي زننده انتشار يافت.".
    ماندلا نخستين سياهپوستي بود كه رئيس جمهوري افريقاي جنوبي شد. وی که پنجم دسامبر 2013 درگذشت به علت 27 سال زنداني بودن و تحمل اعمال شاقه، اواخر عمر بیمار و زمینگیر بود.
سرجوخه بانو «اينگلند» در حال کشانيدن يک زنداني بازداشتگاه ابوغريب بغداد بر زمين است

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مَک فارلِین مشاور وقت کاخ سفید که مخفیانه به ایران سفر کرده بود درگذشت
مک فارلین

رابرت مَکفارلین McFarlane، مشاور کاخ سفید در دهه 1980 دوازدهم ماه می 2022 در 84 سالگی درگذشت. نام مک فارلین زمانی سرِ زبانها افتاد که افشاء شد که برای بدست آمدن پول جهت کمک به مخالفان مسلح دولت چپگرای نیکاراگونه، به ایران که در حال جنگ با عراق بود اسلحه ازجمله موشک ضد تانک فروخته بود و نیز از خاندان سلطنتی سعودی برای تأمین مالی جنگ مخالفان دولت نیکارگوئه کمک خواسته بود و وعده داده بود. او برای فروش اسلحه، مخفیانه به ایران سفر کرده بود و قضیه این طور عنوان شده بود که ایران کمک کند تا هفت گروگان آمریکایی در لبنان، رها شوند که معلوم شد هدف اصلی از فروش اسلحه، تأمین کمک مالی مخالفان دولت نیکارگوئه بود که کنگره آمریکا آن را ممنوع کرده بود. این عمل پس از افشاء، «مسئله ایران ـ کُنترا Iran–Contra» نام گرفت که به مفهوم دور زدن تحریم تسلیحاتی ایران از سوی آمریکا بود و از این رهگذر تأمین کمک مالی به گروه مسلح نیکاراگوئه معروف به « کنتراها Contras» که برضد دولت سوسیالیست این کشور میجنگیدند و این کمک منع قانونی داشت. اقدام مک فارلین ـ افسر پیشین سپاه تفنگدار که در دولت ریچارد نیکسون دستیار نظامی هنری کیسینجر وزیر امور خارجه وقت بود و در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان مشاور امنیت ملّی کاخ سفید شده بود دو منع قانونی داشت. در این قضیه که بعدا رسیدگی قضایی و کنگره هم داشت سرهنگ اُلیور نورت Oliver North از مشاوران امنیت ملی کاخ سفید هم دست داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
برکناری ناگهانی وزیر صنعت، معدت و تجارت و انتشار نامهِ سرگشاده او در این باره و افشاء علت آن
حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور [رئیس جمهور وقت] دوشنبه 22 اردیبهشت 1399 ((11 می 2020) رضا رحمانی (متولد سال 1345 در مَرَند آذربایجان ـ 3 دوره نماینده مجلس از تبریز و چندی نیز رئیس کمیسیون صنایع و معادن مجلس) را از سمت وزیر صنعت، معدن و تجارت کابینه خود برکنار کرد که رسانه ها این برکناری را «ناگهانی» تلقی کرده اند [کرده بودند].
    رحمانی در همین روز درنامه ای سرگشاده علت برکناری‌اش را عدم لابی‌گری با نمایندگان مجلس برای تصویب لایحه تأسیس وزارت بازرگانی نشان داده بود. [کپی نامه که در چند خبرگزاری تهران درجِ تصویری شده بود در زیر آمده است تا در تاریخ بماند].
    لایحه تاسیس وزارت بازرگانی تا آن زمان سه بار از سوی دولت به مجلس داده شده بود که هر سه بار رد شد و آخرین بار هفدهم اردیبهشت 1399. روزنامه های کشور در شماره های 23 اردیبهشت 1399 خود تیتر خبر این برکناری را به صفحات اول برده بودند که کُپی چند نمونه از آن در زیر آمده است:
    



    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 12 مي
  • 1870:   مانیتوبا Manitoba از این روز به صورت یک ایالت کانادا درآمد. نام این ایالت، سرخپوستی است و در شمال دو ایالت داکوتای شمالی و مینه سوتای آمریکا واقع شده است. در سال 2015 جمعیت مانیتوبا یک میلیون و دویست هزار تَن بود که نیمی از این جمعیت در شهر وینی پِگ پایتخت ایالت زندگی می کنند.
        
  • 1881:   در این روز سرزمین تونس واقع در شمال آفریقا تحت الحمایه فرانسه شد. بخشی از تونس در عهد باستان، کارتاژ خوانده می شد و در قلمرو امپراتوری روم بود. در دوران حکومت سراسری اسلامی، مناطق شمال آفریقا ـ غرب مصر ـ از تونس اداره می شدند و حکمران اسلامی این مناطق که به افریقیه معروف بودند در تونس مستقر بود.
        
  • 1939:  


    جلال دَه باغ نویسنده و روزنامه نگار کُرد در سلیمانیه (عراق) به دنیا آمد. وی که تحصیلات عالی خودرا در روسیه و رومانی گذرانیده است تاکنون دهها کتاب تألیف و ترجمه کرده است ازجمله مانیفست کمونیست (نوشته کارل مارکس) را. جلال تدریس در مدارس را هم در کارنامه خود دارد. او که یک چپگرا است تاکنون چند مجله ازجمله یک مجله چاپ بغداد به نام «عقیده نو» را سردبیری کرده است. کتاب های «مرد نابینا» و «بهار می آید» تألیف جلال که عربی، روسی، فارسی، انگلیسی، سوئدی و رومانیایی می داند معروف اند.
        
  • 1942:   زیردریایی شماره 507 آلمان در دهانه رودِ می سی سی پی (خلیج مکزیک) نفتکش آمریکایی به نام «ویرجینیا» را با شلیک اژدر غرق کرد و شماری از کارکنان نفتکش کشته شدند.
        
  • 1949:   به تصمیم استالین، به بلوکه بودن برلین پایان داده شد. برلین در شمال شرقی آلمان و در منطقه اشغالی دولت مسکو قرار داشت که این دولت با هدف به چالش کشیدن آمریکا، انگلستان و فرانسه و قدرت نمایی، برلین را بلوکه کرده بود. برلین در تصرف هر چهار دولت فاتح بود. در طول بلوکه بودن، متحدین غربی تنها از طریق هوا به این شهر و یکانهای خود دسترسی داشتند و میان آلمان غربی و برلین غربی یک پل هوایی (ایر لیفت) ایجاد کرده بودند.
        
  • 1955:   اتریشِ ژرمن نژاد که پیش از جنگ جهانی دوم با آلمان یکی شده بود در نیمه اپریل 1945 به تصرف ارتش روسیه در آمد و تا ماه می 1955 نیروهای متفقین در آنجا حضور داشتند که در این ماه با تجدید استقلال آن موافقت شد. اتریش قبلا یک امپراتوری بزرگ و از قدرت های اروپایی بود که در پی شکست نظامی در جنگ اول جهانی به صورت یک کشور کوچک در آمد. آدولف هیتلر 20 اپریل 1889 در اتریش به دنیا آمده بود. اتریش در دوران حکومت هیتلر با آلمان، یکی شده بود.
        
        
  • 2003:   در شهر ریاض پایتخت کشور سعودی، در انفجارهایی که همزمان در سه مجتمع مسکونی رخ داد 39 تَن کشته و 160 نفر دیگر مجروح شدند. چهار روز پیش از این رویداد، در یک مجتمع مسکونی دیگر در غرب ریاض انفجار رخ داده بود و 17 تن کشته و 122 نفر مجروح شده بودند. دولت سعودی گروه «القاعده» را متهم به انجام این خرابکاری ها کرده بود.
        
  • 2008:   در این روز یک زمین لرزه به شدت 8 ریشتِر در «سی چوان» کشور چین 69 هزار تن را کشت و دهها هزار تن دیگر را مجروح ساخت.
        



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com